hosseingmn

Members
  • تعداد محتوا

    1,314
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hosseingmn

  1. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    حالا زوده برای بنازم و این حرفها، این تازه اولشه :|
  2. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بله دیگه، ایشون مسلما از اون ور دنیا بهتر از ما که توی ایران عزیز زندگی می کنیم از اوضاع و احوال ایران خبر داره :|
  3. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    جناب پرویز از اینکه اینهمه سنگ امریکا و غرب را به سینه زدید خسته نشدید؟ شاید بهتر باشه که کم کم به فکر بازنشستگی باشید چون برای سلامتی شما خوب نیست این همه حرص خوردن :|
  4. hosseingmn

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    عجب!!!! اینکه ترکیه از مقام امپراتوری عثمانی و در مقطعی از زمان رهبری جهان اهل تسنن خودش رو به نوکری امریکا و اسرائیل تنزل داده پیشرفته؟ حالا بریم سراغ انقلاب 50-60 سال که هیچ. اگه 50-60 میلیون سالتون هم باشه و از ما قبل تاریخ تا حالا شاهد انقراض دایناسور ها و ماموت ها .... و پهلوی بوده باشید هم حق ندارید بدون وضو در مورد انقلاب اظهار نظر کنید :| شماها انقلاب کردید؟ شماها جنگیدید با دشمن اون هم با دست خالی؟ شما چندیدن ساله که با وجود تحریم و هزار جور دشمنی دیگه کشور رو سرپا نگه داشتید؟ شماها با وجود هزار مشکل پشت سر هم به پیشرفتهای تکنولوژیکی دست پیدا کردید؟ یا اینکه شما و امثال شما اون طرف دنیا نشستید و دائم در حال نق زدن هستید. واقعا برای شما و امثال شما متاسفم که عمری در این دنیا بودید و کماکان هستید ولی هیچ وقت سعی نکردید که دنیا را آن گونه که هست ببینید و فقط کور کورانه سعی در انتقال حرف های صد تا یه غاز بیگانگان به مردم را داشتید، حرف هایی که نه از خیرخواهی و صداقت بلکه از روی کینه و عداوت گفته میشود. انشاء الله خداوند شما و امثال شما را هم هدایت کند که اگر با همین افکار نزد خداوند حاضر شوید قطعا نصیب شما فقط پشیمانی است و بس.
  5. خاطره ای از سرهنگ خلبان محمد زارع نژاد بعد از ظهر روز 12 تیر ماه 1365، در حالی که گردان پروازی را ترک می کردم، روی تابلوی مخصوص برنامه های پروازی، نام خود را دیدم که طبق آن، می بایستی از طلوع آفتاب فردا، به عنوان فرمانده دسته 2 فروندی، در آماده باش باشم تا در صورت تجاوز هوایی دشمن، به سرعت به پرواز درآییم. آن روز کمی دیرتر گردان را ترک کردیم؛ زیرا جلسه خاصی جهت توجیه نحوه عملیات درگیری 2 فروند از هواپیماهای خودی با هواپیماهای متجاوز دشمن –که در چند ساعت قبل اتفاق افتاده بود- تشکیل شده بود و خلبانان آن دو، رویدادهای این نبرد هوایی را تشریح می کردند. آرزو می کردم که به جای آنها بودم. اصولا بالاترین افتخار برای یک خلبان شکاری، سرنگون کردن هواپیمای شکاری دشمن در نبردهای هوایی می باشد. با این افکار، به خانه رسیدم و همچنان تا پاسی از شب را در جستجوی راه حل های عملی برای کسب برتری هوایی در یک نبرد هوایی به سر بردم. همسرم به تصور اینکه برای همکارانم اتفاقی افتاده، مرتبا سوال پیچم می کرد. ساعت شماطه دار را برای ساعت 4 بامداد تنظیم کردم و در خیال پرواز فردا، خواب چشمانم را در ربود. سحرگاه روز بعد با شنیدن صدای خودروی مخصوص خلبانان "آماده" از خانه خارج شدم و پس از چند دقیقه، با دریافت چتر نجات و کلاه پرواز، خود را به اتاق خلبانان آماده رساندم. پس از انجام توجیه و هماهنگی پرواز با خلبان همراه، آمادگی خود را به پست فرماندهی اطلاع دادم. هنوز لحظاتی نگذشته بود که صدای آژیر مخصوص اعلان "اسکرامبل" برای پرواز فوری هواپیماهای آماده، در فضای اتاق طنین افکند. به سرعت خود را به هواپیما رساندم و با کمک پرسنل فنی آماده پرواز شدم. پس از روشن کردن سریع هواپیما و آزمایش دستگاه های الکترونیکی متوجه شدم یکی از دستگاه ها شرایط استاندارد را ندارد. ناچار بودم هواپیما را تعویض کنم؛ لذا مجددا پس از چند دقیقه برای پرواز آماده شدم. اکنون از زمان اعلام آژیر 9 دقیقه گذشته بود و بیم آن داشتم که نتوانم به موقع با هواپیماهای دشمن برخورد کنم؛ لذا سریعا با کسب اجازه پرواز از برج مراقبت، لحظاتی بعد در دل آسمان کبود غوطه ور گشتیم. برج مراقبت ما را به فرکانس رادار هدایت کرد. افسر مسئول رادار پرسید که آیا آمادگی کامل را برای اجرای ماموریت داریم؟ پاسخ طبیعتا مثبت بود. با صدای هیجان زده و غیر عادی افسر کنترل کننده رادار، احساس عجیبی در من بوجود آمد و حدس زدم که هواپیماهای دشمن در حوزه دفاعی ما نفوذ کرده اند و احتمال درگیری زیاد است. از خلبان شماره 2 خواستم موشک ها و مسلسل های هواپیمای خود را سریعا آزمایش و نتیجه را اعلام کند و خود نیز چنین کردم و کلید مسلسل را در حالت آماده شلیک قرار دادم. با یک نگاه سریع، آلات دقیق و نشاندهنده های سوخت هواپیما را بازرسی کردم. همه چیز در حالت عادی کار می کرد. تنها تعجب من از این بود که چرا کنترلر رادار، ما را به ارتفاع 12000 پایی راهنمایی کرد؛ زیرا معمولا برای مقابله با تجاوز هوایی دشمن، همیشه در ارتفاعات پایین تر پرواز می کردیم. به هر حال، قبل از آنکه به ارتفاع مورد نظر برسیم، کنترلر مجددا اوجگیری به ارتفاع 15000 پا و سپس 18000 پا را مجاز کرد. آفتاب هنوز کاملا در آسمان نتابیده بود. غرق در افکار درگیری با دشمن بودم که کنترلر اعلام کرد به سمت شمال پرواز کنیم. با یک گردش سریع تاکتیکی، خود را در موقعیت رو به شمال قرار دادیم. لحظه ای نگذشته بود که مجددا دستور داده شد از سمت چپ به جنوب گردش کنیم. این کار، با انجام دو گردش 90 درجه ای تاخیری، امکان پذیر بود. هنوز 90 درجه اولی تمام نشده بود که اعلام شد: "هدف در 13 مایلی مقابل شما و در ارتفاع بالا در حال پرواز است." به خلبان شماره 2 گفتم که به محض دیدن هدف اطلاع دهد و سپس با استفاده از پس سوز شروع به اوجگیری کردیم. به خلبان شماره 2 تاکید کردم که از من جدا نشود و کاملا مراقب باشد. در همین لحظه، هواپیمای دشمن را مشاهده کردم. به علت فاصله زیاد نمی توانستم از او چشم بردارم. فورا شماره 2 را در جریان موقعیت هدف قرار دادم و دستورالعمل های درگیری هوایی را به دقت انجام داده، باک سوخت خارجی هواپیما را رها کردم تا قابلیت مانور بیشتری کسب کنم. تمام افکارم بر انهدام هواپیمای دشمن متمرکز شده بود. کنترلر رادار مرتبا با صدی هیجان زده ای فاصله ما را از دشمن گزارش داده، هر بار تکرار می کرد: "دقت کنید، هدف شما، یک هواپیمای میگ-25 است." با خود گفتم چون هواپیمای دشمن مجهز به سیستم هشدار دهنده پیشرفته ای است، باید قفل کردن رادار هواپیمایم بر روی آن، در حداقل فاصله و آخرین لحظات انجام شود تا او هر چه دیرتر متوجه حضور ما در اطراف خود شود. ضمنا برنامه را به گونه ای تنظیم کردم که همزمان با انجام قفل راداری بر روی او، موشک را نیز پرتاب نمایم. تمام این موارد را به هواپیمای شماره 2 نیز اطلاع دادم. در یک لحظه مناسب، هواپیمای دشمن را در صفحه رادار قفل کردم و با دریافت علائم پرتاب موشک حرارتی، دکمه را با انگشت فشردم. موشک رها نشد. فرصت بسیار کم بود و فاصله هر لحظه نزدیکتر می شد. می دانستم که هواپیمای میگ-25 در ارتفاع بالا، قابلیت مانور خوبی دارد و از شتاب زیاد و موتورهای بسیار قوی برخوردار است؛ بنابر این درنگ جایز نبود. به سرعت سوئیچ مسلسل را اختیار کردم و او که اکنون با دریافت علائم هشدار راداری، متوجه قفل رادار من شده بود، گردش شدیدی به راست کرد. دستگاه نشانه روی را روی او تنظیم کرده، شروع به شلیک کردم. نتیجه ای حاصل نشد. با یک مانور حساب شده، دستگاه نشانه روی را در فاصله کوتاهی، جلوتر از هواپیمای دشمن قرار داده، شلیک مرگبار مسلسل را مجددا آغاز کردم. در این لحظه فراموش نشدنی، آتش و دود فراوانی از بال سمت راست میگ زبانه کشید. قصد داشتم چنانچه موفق به سرنگونی آن نشدم، به طریق ممکن، اجازه برگشت و خروج از مرزهای هوایی کشور را به او ندهم. آنقدر هیجان زده بودم که بی اختیار، به خلبان شماره 2 گفتم: "چطور بود؟" او هم صادقانه جواب داد: "از این بهتر ممکن نیست!" کنترلر رادار نیز با خوشحالی این موفقیت را تبریک گفت. برای لحظاتی، خود را به هواپیمای دشمن که اکنون مانند خفاشی زخمی پرواز می کرد، نزدیک و نزدیکتر کردم. خلبان دشمن مرا به خوبی می دید. حالت پروازش عادی نبود و هواپیما با شیرجه ملایمی به سمت زمین می رفت؛ در حالیکه شعله های آتش -حدود 15 متر- به دنبال آن زبانه می کشید، تدریجا ارتفاع کم می کرد؛ لذا با علامت دست، به خلبان توصیه کردم که خود را نجات دهد؛ ولی او فقط نگاهم می کرد. در همین لحظات، کنترلر رادار اطلاع داد که یک هواپیمای دیگر دشمن، شما را از پشت سر تعقیب می کند. با یک نگاه سریع به سوخت باقیمانده هواپیما، فهیمدم که علاوه بر کمبود سوخت، فشنگی هم ندارم تا نثارش کنم و چنانچه درگیری هوایی به سرعت توسعه پیدا کند، به هیچ وجه قادر به حمایت و پشتیبانی از هواپیمای شماره 2 نخواهم بود؛ لذا تصمیم به مراجعت گرفتم. ارتفاع ما 29000 پا بود و خط دود سیاهی از هواپیمای آسیب دیده دشمن در آسمان مشاهده می شد. ارتفاع خود را در زمان کوتاهی، به 5000 پا رساندم و برای نشستن آماده شده، به سمت فرودگاه ادامه مسیر دادم. وقتی هواپیما را پارک کرده و به اتاق مخصوص آلرت رسیدیم، دوستانم با خوشحالی، مرا در آغوش فشردند. فرمانده پایگاه نیز به من تبریک گفت و اعلام کرد که هواپیمای دشمن سرنگون شده و عملیات وسیعی از سوی دشمن، برای یافتن خلبان آن در جریان است. ساعتی بعد یکی از استادان قدیمی پروازم که در مرکز فرماندهی نیروی هوایی خدمت می کرد، تلفنی تماس گرفت و به من تبریک گفت و اظهار کرد: "همین انتظار را از تو داشتم." این جمله برای من بسیار غرور آفرین و با ارزش بود و آن روز را هیچگاه فراموش نمی کنم. بر بلندای سپهر، جلد چهارم، صفحات 49 الی 54، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، چاپ سال 1382
  6. شما حتما باید چیزی هایی در مورد تحول کلمات در گذر تاریخ شنیده باشید پس این قدر دنبال هماهنگی کامل کلمات نباشید، در ضمن کلمات در گذر زمان گاهی علاوه بر آوا معنای خود را هم از دست می دهند و معنی جدیدی به خود می گیرند که بحث کردن در این زمینه از حوصله این تاپیک و من خارج است. اما موضوع زبان ها که شما فرمودید. تمامی زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و امثالهم حاصل ترکیب زبان لاتین رمی ها با گویش های اقوام گوناگون ژرمن که در پهنه امپراتوی رم اسکان یافتند می باشد که پس از زمان طولانی و تکامل به صورت امروزی در آمدند و مشترکات بسیار در کلمات و افعالی که ریشه لاتین دارند در این زبان ها هم به همین دلیل است. در مجموع بررسی ریشه زبان ها و کلمات بحث شیرین اما خسته کننده ای است که نیاز به صرف زمان و انرژی زیادی دارد(چیزی که من زیاد ندارم)
  7. این حرف کاملا درست است اما این که می فرمایید قطعا سران رژیم اشغالگر قدس و امریکا هستند که هم جنگ هشت ساله و هم جنگ 33 روزه را فراموش کردند و بر طبل جنگ می کوبند و به جای صحبت کردن فقط به دیگران چنگ و دندان نشان می دهند. اولا که قید کلمه ملت برای شهروندان اسرائیلی که از همه جای دنیا به این کشور کوچ کردند درست نیست. در ثانی این جنگ که شما می فرمایید با خیانت رهبر مصر به نفع اسرائیل به پایان رسید. بله در این جنگ هم ایران در حالی که حتی غرب از فروش سیم خاردار به آن امتنا می کرد در حالی به پایان رسید که حتی یک وجب از خاکش را هم از دست تداد که در آن شرایط قطعا یک پیروزی است. اگر قبول ندارید پس بهتر است که تحلیل های کارشناس غربی را بررسی کنید. دستان ایران خالی نیست بهتر است که در این مورد هم نظر تحلیلگران غربی را جویا شوید. اگر دستان ایران خالی بود که امریکا بارها به ایران حمله کرده بود. قطعا همین طور است چون در روی کاغذ که پیروزی 100% با صدام بود اما آن چیزی که در این معادلات به حساب نمی آید نیروی ایمان و اعتقاد رزمندگان اسلام است. عجب!! یعنی اسرائیل که جنگنده کفیر و لاوی را از روی میراژ و اف 16 درست کرده جنگ افرازهای به قول شما اصلی درست کرد ولی ایران که بدون کمک خارجی نیروی هوایی خود را سر پا نگه داشته و در حال طراحی جنگنده هایی بر پایه اف5 است در حال کپی برداری است. خوب شد گفتی و ما رو روشن کردی. داستاني تخيلي به نام آذرخش و صاعقه! جنگنده تایگر هواپیمای بسیار خوبی بود که به دلیل طراحی بسیار خوبش الهابخش جنگنده هایی همچون اف20 و اف18 شد. جنگ 33 روزه که یادتون نرفته. در حالی که جنگنده های رژیم صهیونیستی در حال بمب باران لبنان بودند چریک های حزب الله چه بلایی سر نیروی زمینی اسرائیل آوردند. اولا که این موشک ها زمین به زمین هستند و قرار نیست که موشک های هدایت شونده و تهاجمی امریکا را هدف قرار دهند. در ثانی وقتی که یک موشک شهاب3 شلیک شد دیگر به غیر از خدا از دست کسی کاری ساخته نیست. در انتها شما را به واقع بینی دعوت می کنم در حالی که می دانم در این جو رسانه ایی مسمومی که شما زندگی می کنید کار سختی است.
  8. احمد جان دست شما درد نکنه. توان بالای رزمی در کنار زمینه مناسب خود کفایی از ارتش و سپاه ایران بزرگترین قدرت نظامی خاور میانه را ساخته که توان پاسخگویی به هر تهاجمی را دارد.
  9. جناب -KGB- ما مسلمان هستیم و شیعه مرتضی علی. پس لطفا از سلاخی غیر نظامی ها به این شکل صحبت نکنید، اگر قرار باشد که ما هم مانند آنها عمل کنیم که دیگر با آن جنایت کاران چه تفاوتی داریم؟
  10. هر کسی برای عقاید خودش می جنگد و می میرد خواه این عقیده دفاع از میهن باشد و خواه دفاع از اسلام.
  11. جنابsarbaz شما با این روحیه توپ و عالی به جای سرباز باید ژنرال ستاد کل می شدید!!؟!
  12. سلام لطفا دقت کنید مطلب تکراری است.
  13. دوست من این مشخصات تقریبا مال همه روئین تن هاست. از اسفندیار شاهنامه گرفته تا آشیل منظومه اودیسه هومر و حتی به نوعی بلدر در افسانه های وایکینگ ها. همه اونها فقط با یک شیوه کشته میشدند که اگر این هم نبود که دیگه میشدند استغفرالله خدا. ولی در مورد فرمایش شما باید بگم که تقریبا در تمام اساطیر گوشه ای از حقیقت هم وجود داره که باید اون ها رو کاوش کنیم. به نظر من اکثر این مشترکات از فطرت مشترک تمام انسان ها سر منشاء می گیرد به عنوان مثال همین روئین تن بودن از میل انسان به جاودانگی است. قطعا. از اپتدا نژاد همه انسان ها یکی بوده و بعد بر اثر زندگی در شرایط و جاهای متفاوت نسبت به هم تغییر کردند و ویژگی های متفاوتی پیدا کردند. بعضی ها قد بلند و بعضی ها قد کوتاه شدند، بعضی ها تیره و بعضی ها روشن اما همه انسانیم و بنده خدا و در خلقت برابریم و تفاوت ما از دیدگاه خداوند فقط در تقوای ماست.
  14. بهزاد خان اشتباه نگرفتی داداش؟ من کی گفتم که ایران میگ 31 داره یا نه!!! اون آقا مصطفی بوده که فرضیه نداشتن میگ 31 رو مطرح کرده. در ضمن من فکر می کنم برای میگ 31 بی ام استفاده از موشک آر-37 و آر-172 بهتره که توانایی شلیک بترتیب تقریبا 300 و 400 کیلومتری رو به فاکس هاوند میده.
  15. به این جمله احمد دقت کنید: به نظر من که منظورشون اینکه در زمان جنگ تحمیلی اگه ما در برابرمون بجای میگ های عقب افتاده عراقی جنگنده های همتراز شرقی یا غربی بود اون وقت باز هم تامکت ها موفق بودند یا نه؟ نه اینکه تامکت های ما الان در چه وضعیتی هستند و الان چند تا فونیکس داریم!!! به عنوان تاپیک دقت کنید: بررسي عملكرد تامكت در دفاع مقدس اما در مورد اینکه ما الان چند تا تامکت داریم و یا چند فونیکس عملیاتی و از چه نوعی داریم میشه یک تاپیک دیگه ایجاد کرد و در موردشون بحث کرد. برای شروع هم ما 49 فروند تامکت داریم که 15 الی 30 فروندشون عملیاتی هستند و بقیه هم در حال تامین قطعات و اورهال. فونیکس هم حدود 10 فروند مدل سی از بازار سیاه با قیمت خون سیاوش خریداری شده و بعضی از منابع از تولید سالانه تعداد محدودی فونیکس به روش مهندسی معکوس خبر میدن ولی ظاهرا کافی نیست زیرا که اگر کافی بود دیگه نیروی هوایی پروژه سازگار کردن تامکت ها با هاوک رو دنبال نمی کرد . اما اینکه برای مقالبه هوایی با امریکا باید چه کار کرد این هم می تونه موضوع خوبی برای یک بحث دیگه باشه. icon_frown
  16. نمايش موشك قدر يك با 500 كيلومتر برد بيشتر از شهاب 3 خبرگزاري فارس: در رژه امروز نيروهاي مسلح موشكي به نمايش گذاشته شد كه 500 كيلومتر بيش از شهاب 3 برد شليك دارد. به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، پس از ساخت موشكهاي سري شهاب شامل شهاب 1، 2 و 3، متخصصان دفاعي كشورمان توانستند موشكي را طراحي و توليد كنند كه حداكثر برد آن 500 كيلومتر بيش از شهاب 3 است. اين موشك با نام "قدر 1" در رژه امروز نيروهاي مسلح در جوار حرم مطهر حضرت امام (ره) به همراه سكوي پرتاب آن (لانچر) به نمايش گذاشته شد تا صفحه ديگري از تاريخ توانمندي هاي دفاعي كشور در عرصه‌هايي چون موشكي به نمايش گذاشته شود. از خصوصيات اين موشك بالستيك سر جنگي و ماسوره انفجاري، ضربتي و مجاورتي است و به صورت عمود پرواز شليك مي‌شود. نمايش "قدر 1" در كنار ديگر موشك‌هاي ساخت كشور همچون زلزال، نازعات، فاتح 110، فجر 5 و شهاب 3 در رژه امروز نيروهاي مسلح نشان داد كه ايران در بخش‌هاي موشكي بدون نياز به كشورهاي ديگر و درحاليكه در تحريم به سر مي‌برد به توانايي بسيار بالايي دست يافته است. اين موشك در اختيار نيروي هوايي سپاه پاسداران قرار دارد.
  17. به نظر من هم کارنامه تامکت ها در دفاع مقدس قابل قبول بود. درسته که اوایل جنگ جنگنده های عراقی شامل امثال میگ 21 و 23 و ... بودند ولی بعد از مدتی نیروی هوایی عراق با جنگنده های مدرن میگ 29 و میراژ و سوپر اتاندارد تقویت شدند پس نیروی هوایی عراق اون قدر ها هم دست و پا بسته نبود. از این حرف ها گذشته تامکت های ما با مشکل نداشتن قطعات یدکی و کم بود فونیکس هم رو به رو بودند که به شدت از کارایی اون ها کم می کرد. در صورتی که ما می تونستیم با تجهیزات و قطعات یدکی کامل تمام 79 فروند تامکت رو همیشه عملیاتی نگه داریم و توی ماموریت های رهگیری هم تعداد بیشتری فونیکس لود کنیم قطعا همین تعداد اندک تامکت رو هم از دست نمی دادیم. وقتی اوخر جنگ تامکت های ما بیشتر درگیر داگ فایت می شدند به این معناست که موشک فونیکس عملیاتی کم داریم!!! اما در مورد مقایسه تامکت با هواپیماهلی نسل چهارم که فرمودید باید بگم که تامکتی که با فونیکس لود شده باشه توی درگیری های هوایی از پس تمام جنگنده های نسل چهارم غربی به راحتی بر می یاد. اما جنگنده های روسی، میگ 29 هم در برابر تامکت شانسی نداره چون قبل از اینکه حتی روی رادار خوش بتونه تامکت رو شناسایی کنه منهدم شده. اما خانواده فلانکرها یکمی فرق دارن و می تونن تا حدودی رقیب سرسختی برای تامکت باشن که البته اون هم مدل تا مدل بسته به اویونیک و تسلیحات متفاوته ولی شاید این شبیه سازی که در سال2002 در دانکشده افسری نیروی هوایی اسرائیل انجام شده براتون جالب باشه. http://military.blogfa.com/cat-13.aspx و اما میگ31 بی ام(گرچه این مدل عملا از نسل چهارم نیست). متاسفانه تامکت در برابر این جنگنده که مجهز به موشک های کم نظیر آر-33 آر-37 و آر-172 هست فقط یک قرابانی است زیرا قبل از اینکه تا فاصله ای برسد که بتواند با موشک فونیکس خود میگ را هدف قرار دهد توسط موشک های فوق دوربرد میگ31 نابود می شود ولی اگر تامکت به هر دلیلی توانست خود را به نزدیکی میگ31 برساند می تواند از قدرت مانور خوب خود در برابر حریف استفاده کند. برای مقایسه میگ31 بی ام و سوپر تامکت هم خواندن این مقاله خالی از لطف نیست. http://www.citadel.blogfa.com/post-18.aspx
  18. متن وصیتنامه پاسدار شهید نوید کریمی: بسم الله الرحمان الرحیم انالله و انا الیه راجعون همه از اوئیم و بازگشت همه به سوی اوست با سلام خدمت امام بزرگوارمان و خانواده عزیزم وصیت نامه خود را با جملاتی درباره جنگ تحمیلی آغاز می کنم، جنگی که عراق به نیابت از دنیای استکبار بر ما تحمیل کرد، جنگی که صدام برای رضایت اربابانش خون هزاران بسیجی عاشق را بر زمین ریخت تا بلکه از گسترش انقلاب جلوگیری کند اما اسلام با داشتن جوانانی که عاشق شهادت و دیدار خدای خود هستند هرگز شکست نخواهد خورد، من هم وظیفه خود دانستم که رهسپار دیار عاشقان شوم و با تحمل تمام سختی ها در این راه تا آخر خواهم ماند، شاید از وظیفه ای که خون شهدا بر عهده من قرار داده بر آمده باشم. خانواده خوبم باید در این مدتی که جبهه هستم به دوری من عادت کنید زیرا دوری های عظیمی در پیش است، من این دنیا را با همه ظواهرش برای همیشه ترک خواهم کرد و منتظر دیدار شما در آن دنیا خواهم بود، انتظاری که که تنها خدا می داند چه زمان طول می کشد گرچه رفتن برای همه است اما چه زیباست رفتنی که حسین وار باشد، چون حر بجنگد و چون مختار بمیرد، آری این رفتن زندگی به تمام معناست. خانواده خوبم شما را هرگز فراموش نخواهم کرد، در زندگی چیزی از مال دنیا ندارم، اما هر چه هست برای نیازمندان باشد، لباس هایم را به فقرا بدهید و از شما خواهش می کنم اگر افتخار شهادت نصیبم شد برای من گریه نکنید، به یاد تنهایی امام حسین در زمان شهادت باشید، در پایان ظهور امام زمان(عج) و پیروزی رزمندگان اسلام، طول عمر امام بزرگوارمان، فراگیر شدن تمام جهان در زیر پرچم اسلام و شکست آمریکا و ایادی اش را از خداوند خواهان و خواستارم. آمین یا رب العالمین قربان شما نوید تاریخ تولد:1351/2/25 تاریخ شهادت: 1366/6/27 محل شهادت: کربلای شلمچه یادش گرامی و راهش پر رهرو
  19. hosseingmn

    شكار هاي تامكت ها

    قطعا تعداد زیادی از قطعات را در داخل می سازیم(حالا دقیقا چند درصد معلوم نیست از 30 تا 70 گفتن!!!) و برای تولید باقی قطعات مشکل داریم شاید هم به صرف نیست که تولید کنیم!! و باید از جایی تامین کنیم
  20. انشاء الله در چند روز آینده وصیت نامه یکی از شهدای جنگ را در قسمت جنگ آوران ارسال می کنم.
  21. hosseingmn

    بلاندرباس Blunderbuss

    قطعا همین طور است زیرا که علاوه بر اندازه کوچک و مناسبش توانایی شلیک تقریبا همه چیز را از گلوله گرفته تا سنگ و میخ و .... راداشت و می توانست در فواصل نزدیک بسیار مهلک و موثر واقع شود.
  22. ببین، وقتی داری مطلب رو کپی می کنی در هر جایی که عکس هست متوقف می شی و عکس رو اضافه می کنی حالا چه طوری. الان می گم. توی قسمت ارسال کردن یک آیکون هست که وقتس روش میری زیرش می نویسه Insert Image . توی اونجا می تونی آدرس URL عکس رو قرار بدی. برای بدست اوردن آدرس عکس هم کافیه که روی عکس کلیک راست بکنی و ببینی. وقتی کار تموم شد و آدرس رو قرار دادی اوکی رو میزنی و بقیه مطلب رو کپی می کنی و الی آخر. موفق باشی.