estiv

Members
  • تعداد محتوا

    235
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های estiv

  1. estiv

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    مطمنا اونا فضا ي خودشونو برا غرب باز گذاشتن يه چيزهاي دادن و يه سري چيزها گرفتند اما ما كشور هاي رو هم داريم كه كمترين تاثير از غرب گرفتن و اما پيشرفت چشم گيري داشتن مثل كشور مالزي با حفظ سنتهاش و دينشون پيشرفت قابل ملاحظه اي كردن نگاه كنيد به كشور خودمون الان خيلي از جوانان ما تحت تاثيرا ت منفي اروپا امريكا قرار گرفتن(گروه هاي هوي متال رپ و غيره كه متاسفانه رشد عجيبي كردن ) يعني داريم فرهنگ خودمونو مي بازيم در حالي كه هيچي از نكات مثبت اونا مثل علم دانش تكنولوژي به دست نيورديم چرا به نظر شما اينطور شده ؟ يعني برعكس شده عوض اينكه مثل سنگاپور و مالزي سنت هامون حفظ كنيم و تكنولوژي اونارو بقاپيم برعكس شده مشكل كجاست؟ حتما سياستمون يه لنگي ميزنه
  2. تركيه با سرعت عجيبي در حال تغييرات در سياست هاي خودشه و مي خواد نقش فعالي تو منطقه ايفا كنه بعد از حذف صدام سالهاست امريكا به دنبال يه ابزار چديد برا مهار ايران هست اول عربستان بود كه ديدين به درد شون نمي خوره حالا تركاي عثماني رو دارن فعال مي كنن فكر كنم داره تاريخ تكرار ميشه و خاطرات نبرد عثماني و ايران صفوي و افشاري زنده بشه ولي اين دفه ايرانيا به جاي زنبورك نادري موشكهاي متنوع وزيادي دارن
  3. estiv

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    worior دوست عزيز شايد كمي تند نوشتم ببخشيد به دل نگير كمي عصباني بودم شاد باشيد خرم
  4. estiv

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    برادر worior شما لطف كن يه بار ديگه همه پست منو درست بخون بعد نظرتون بگيد وافعا متوجه صحبتام نميشي شما لپ كلام نگرفتي تو كلامت تناقضه از يه طرف مدعي سياست هوشمندانه اي از يه طرف رفتار سياسي بسته در مرز ها رو مي خواي من ميگم بايد با امريكا رابطه داشت ولي شما مي گي نمي دونم امپرياليسته اره هست ما بايد هواسمون جمع باشه بعدشم مگه روسيه ابرقدرت و كمونيست و انگلستان دوست امپرياليست نيستن چطور با اونا رابطه اره ولي با امريكا نه تكليفتون مشخص نيست تناقض داره كارتون اگر بنا بر تفكرات شما است مرزارو ببند مثل كره شمالي اگه نه مي خواي رابطه داشته باشي با همه بغير اسراييل رابطه داشته باش اين ساده است حالا هي لقمه سرتون بگردونيد هنوز ما تو كشورمون داراي بلوغ سياسي نشديم فقط يه سري مقالات تحليل ديگرانو به رخ مي كشيم سياست در عين پيچيدگيش سادست دوستي در عين دشمني كي اينو درك مي كنيم حالا هي اطلاعات الكي به رخ بكشيد مثلا ظاهر با كشورا خوب باشيم و اخرم كار خودمونو بكنيم نه اينكه فقط شعار بديم اخرشم هيچ..به هيچ سياست فقط چين داره كه هم با امريكا مشكل داره هم كل نبض اقتصاد امريكا ودنيا دستشه كاملا دستش رو گلوي امريكاست بعد ما........ تازه كي گفته اگه يه كشور تو يه كشور ديگه سفارت داره رابطشون دوستانس صدبار گفتم كسي متوجه نشد اقايون فكر مي كنن الان امريكا سفارتش باز بشه ما با اونا رابطه و اهداف افكارمون يكي ميشه تا كي اينقدر ساده انديشي اينقدر يكه ما از اونا مي ترسيم اونا از ما نمي ترسند ديگه هم در اين مورد پست نمي دم فايده نداره ما كه حرفاي خودمونو متوجه نمي شيم اونوقتمي خوايم با دنيا ديالوگ بر قراركنيم زنده باشيد خداحافظ
  5. estiv

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    [quote name="worior"][quote]الان عصر ارتباطاته ااگه ما مرزامونو ببنديم نه تكنولوژي مياد نه اقتصاد نه علم نه دانش دانشمنداي ما كجا برن دنبال علم نكنه بايد برن بوركبنافاسو ونزولا بعدشم ما از حقوق ايرانيها مقيم امريكا و منافع خودمون تو اون ديار چه طوري بايد حفاظت كنيم [/quote]توي اين عصر ارتباطات و اينترنت و ماهواره و ... در كل تكنولوژ ! چطور ميشه مرزها رو بست ؟! سوال اينه كه چرا خود ما نبايد اقتصاد و علم دانش و ... رو بدست بياريم ؟! . باز هم تاكيد دارم دوستان درباره مفهوم او عملكرد مپرياليسم و جديدا نو امپرياليسم تحقيق كنند . و بدونند كه رابطه بر چه اساسي خواهد بود . [b] اصطلاح اَمپـِریالیسم (به انگلیسی: Imperialism) خود از واژهٔ قدیمی‌تر empire (امپراتوری) آمده است . از واژهٔ امپریالیسم تعاریف گوناگونی بدست داده شده‌است: امپریالیسم به نظامی گفته می‌شود که به دلیل مقاصد اقتصادی و/یا سیاسی می‌خواهد از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کند و سرزمین‌ها و ملتها و اقوام دیگر را زیر سلطهی خود درآورد. سیاستی که مرام وی بسط نفوذ و قدرت کشور خویش بر کشورهای دیگر است.† رژیمی که بر اثر از میان رفتن خرده‌سرمایه‌داری داخلی و پدید آمدن تراست‌ها و کارتل‌ها دچار تورم تولید و کمبود مواد خام شود و برای به‌دست آوردن مستعمره و بازار به دیگران تجاوز کند. این واژه در مفهوم امروزی به معنای کنترل کشوری از سوی کشور دیگر بکار می‌رود. فرایند تحمیل ارادهٔ کشوری بر کشور دیگر. مثلاً گاهی گفته شده‌است نظارت آمریکا بر کشورهای خاورمیانه امپریالیسم آمریکایی ست. امپریالیسم عنوانی است برای قدرتی (یا دولتی) که بیرون از حوزهٔ ملی خود به تصرف سرزمین‌های دیگر پردازد و مردم آن سرزمین‌ها را به زور وادار به فرمانبرداری از خود کند و از منابع اقتصادی و مالی وانسانی آنها به سود خود بهره‌برداری کند . امپریالیسم فقط به معنای تصاحب قلمرو ارضی کشورها نیست بلکه به نحو گسترده تری با کسب کنترل سیاسی و اقتصادی بر مردم و اراضی، خواه با نیروی نظامی و خواه با ابزارهای زیرکانه تر، مرتبط است. موضوع امپریالیسم سیاست و شیوه‌های دولتی ست که غالباً با ابزارهای اقتصادی، قدرت، و سلطهٔ خود را گسترش می‌دهد. [/b] http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85 [quote]چند بار بگم بابا روابط ديپلماتيك به اين ربطي نداره كه شما حتما با كشوري خوب همسو باشي و حتي ربطي به مساله روابط حسنه نداره الان ما با عربستان خوبيم نه دشمن هم هستيم اما رابطه ديپلماتيك داريم [/quote] دقت داشته باشيد كه روابط ديپلماتيك فقط منحصر به ارتباطات افراد سياسي دو كشور با هم هست و تاثير جز گفتگو هاي نمايشي و بيهوده نخواهد داشت . اين نوع رابطه اگر بخواد به حالت اقتصادي و يا همكاري هاي مشترك سياسي در بياد نتيجه جز همون بدبختي هايي كه يك نظام امپرياليستي بوجود مياره نخواهد داشت . مگر اينكه هر دو امپرياليست باشند و هر دو داراي قدرت يكسان كه بر سر منافع مشترك باهم رفيق ميشن در ساير موارد با هم دشمن هستند .[/quote ببين عزيزم شما مي گي نبايد رابطه داشت درست نه شرقي نه غربي پس اين رابطه يه بام دو هوا چيه گويا متوجه كلام ما نشديد اگه از امپرياليست مي ترسيم چرا بايد دست تو دست كمونيست بذاريم ( روسيه چين كره شمالي و كوبا) اين كه شد شعار نه غربي فقط شرقي اگه امريكا دشمنه روسيه و چينم دشمنن افكار اوناهم خطرناكه اين تناقض گوييها ديوانه مي كنه ادمو شما اينو نمي بيني عزيزم
  6. estiv

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    عزيزم گلم ميگم مسائل با هم قاطي ميكني اينجاست الگو ما كره شماليه الان عصر ارتباطاته ااگه ما مرزامونو ببنديم نه تكنولوژي مياد نه اقتصاد نه علم نه دانش دانشمنداي ما كجا برن دنبال علم نكنه بايد برن بوركبنافاسو ونزولا بعدشم ما از حقوق ايرانيها مقيم امريكا و منافع خودمون تو اون ديار چه طوري بايد حفاظت كنيم چند بار بگم بابا روابط ديپلماتيك به اين ربطي نداره كه شما حتما با كشوري خوب همسو باشي و حتي ربطي به مساله روابط حسنه نداره الان ما با عربستان خوبيم نه دشمن هم هستيم اما رابطه ديپلماتيك داريم احساسي فكر نكن تو عالم سياست همه كشور ها دشمنن ولي در ظاهر خوبن به هم نيازمند ضمنا همه سفارت خونه ها تو دنيا جاسوس خونه هستن اينو همه امنيتي ها مي دونن اين چيز جديدي نيست
  7. estiv

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    [quote]شما ها چرا روسيه و امريكا را هي با هم مقايسه مي كنيد. به گفته امام نبايد به هيچ كدام از ابر قدرت ها اعتماد كرد چون هيچ وقت به ما به چشم دوست نگاه نخواهند كرد بلكه هميشه نگاهشان به ما از بالا خواهد بود. حال چون ما تنها كشوري هستيم كه دوست نداريم از پايين به اينها نگاه كنيم و درحقيقت مانند پهلوي نوكري اينها را بكنيم مورد اين همه تحديد و تحريم قرار گرفته ايم و كلا هيچكدامشان تحمل چنين چيزي را ندارند. شايد تنها دليلي كه باعث مي شود با روسيه در ارتباط باشيم راه اندازي نيروگاه بوشهر باشد و الا ارتباط با روسيه هيچ نفعي برايمان نخواهد داشت. ابر قدرت هاي دنيا دلشان براي ما نسوخته آن ها فقط دنبال منافع و پر كردن جيب خودشان هستند. هر كشوري كه بخواهد با آمريكا باشد مجبور است طبق ميل آنها رفتار نمايد حال آنكه ما به هيچ وجه قادر نيستيم طبق ميل آن ها رفتار نماييم. ارتباط ما با هر ابر قدرتي از ريشه اشتباه است. به نظر من بايد ارتباطمان را با روسيه نيز قطع كنيم تا از اين بيشتر برايمان دردسر نشود.[/quote] هدف مقايسه دو كشور روسيه و امريكا نيست منظور از عادي سازي و باز شدن سفارت خونه ها بود مگه هر كشوري كه تو يه كشور ديگه سفارت داره متحد يا زير دست اونه ما نمي تونيم مسائل از هم جدا كنيم هم چي باهم قاطي ميكنيم بعدشم ما مي مونيم يه كلافي كه سرش گم شده الان روسيه تو امريكا سفارت داره و همچنين امريكا هر دو هم سايه همو با تير ميزنن وبا هم جنگ اطلاعاتي امنيتي شديدي دارن اما روابط ديپلماتيك هم دارن
  8. estiv

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    ببينيد به نطر من اين اشتباه كه ما روابط ديپلماتيكمون با امريكا قطع بشه اگر رو حساب دشمني و نامردي در طول تاريخ باشه ما از انگليس و روسيه خيلي بيشتر ضربه خورديم تا امريكا پدري كه اين دو تا كشور از ما در اوردن امريكا به سر ما نيورد بريد تاريخ بخونيد حالا جالبه ما با اين دو تا كشور رابطه داريم اونم عادي (روسيه در قرارداد هاي ننگين تركمن چاي و گلستان و حمايت از حزب توده و فتح ايران در دو جنگ جهاني به همراه انگليس وغيره و حتي در جنگ اين تسليحات روسي بود كه بچه هاي ما رو كشت......) حال ما با روسيه روابط نزديك هم داريم يكي از دوستان ميگه چون امريكا تو رابطه با ما مي خواد منافع و حرف خودش باشه عزيزم درسته هر كشوري به دنبال اهداف خودشه ضمن اينكه دليل نداره ما با هر كشوري رابطه ديپلماتيك داريم اونم بايد با اهداف ما همسو باشه اضلا ربطي نداره يعني ما الان با سفارت انگليس و فرانسه كه تو ايران هستند همسو و منافع هم تامين كرديم معلومه كه نه دوستان ميگن چون امريكا حامي اسرايل هست امكان رابطه نيست خوب مگه همين روسيه و انگليس و فرانسه و المان به اسرايل باج نمي دن و ازش حمايت نمي كنن چطور با اينا رابطه ديپلماتيك داريم بابا ربطي نداره
  9. [quote][quote]راست ميكه كليب بزارين [/quote] یک زمانی کلیپ هم در کنار تاپیک های من بود ولی الان تجدید نظر کردم کلیپ ها ی تمامی این سامانه ها رو دارم ولی ....ولی حال اپلودش نیست شرمنده [/quote] يه ما كه رسيد اسمون تپيد حالا تجديد نظرتون برا چي بود
  10. دستتون درد نكنه شما كه زحمت مي كشيد چنتا كليپ خوشكل ماماني از لين سامانه ها هم ميذاشتيد تا كف بر شيم
  11. كرارو خيلي مي پسندم خيلي به موشك كروز شبيه
  12. ممنون فوق العاده بود همشو دانلود كردم ازاين كارا خوبت هميشه انجام بده
  13. estiv

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    مادر سردار شهید «سید محمد جهان‌آرا» شب گذشته به دیدار فرزند شهیدش شتافت. خبرگزاری فارس: مادر شهید جهان‌آرا درگذشت به گزارش فارس، مادر شهیدان سید محمد، سید علی و سید محسن جهان‌آرا شب گذشته به دلیل وخامت حال و شدت یافتن بیماری در بیمارستان خاتم‌الانبیاء در جوار رحمت حق آرام گرفت و مهمان محفل شهیدان شد. "ساره امامزاده" مادر شهیدان جهان‌آرا که ‌از بیماری آلزایمر رنح می‌برد‌، ‌در روزهای اخیر دچار مشکل قلبی و تنفسی نیز شده بود. رجانيوز، ضایعه وفات مادر فداکار و مهربان سردار شجاع خرمشهر سید محمد جهان‌آرا و برادران شهید و جانبازش را به خانواده محترم جهان‌آرا و همه ارادتمندان به فرهنگ ایثار و شهادت تسلیت عرض می‌کند. http://www.shiraze.ir/sysnews/cid/14618/مادر_شهید_جهان‌آرا_درگذشت.html
  14. در دومين روز ازمرحله تمريني رزمايش هوايي فدائيان حريم ولايت(3) عمليات جنگنده هاي نيروي هوايي ارتش در سكوت كامل راديويي انجام شد تهران- امروز يكشنبه و در دومين روز از مرحله تمريني رزمايش بزرگ فدائيان حريم ولايت(3)، عمليات جنگنده هاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در سكوت كامل راديويي انجام شد. به گزارش ايرنا به نقل از روابط عمومي ارتش ، سخنگوي رزمايش هوايي فدائيان حريم ولايت 3 گفت: امروز علاوه بر تداوم تمرين تاكتيك هاي پيچيده گردان هاي پروازي و انواع هواپيماهاي جنگنده بمب افكن نيروي هوايي ارتش، عمليات جنگ الكترونيك در طيف هاي گسترده و در كليه باندهاي فركانسي با موفقيت برگزار شد. امير سرتيپ 'حسين چيت فروش' ، افزود: در اين مرحله ضمن پرواز جنگنده ها در ارتفاع پست با رعايت سكوت كامل راديويي، اقداماتي از قبيل راه اندازي برج تاكتيكي مراقبت سيار فرودگاهي و سامانه هاي ناوبري DF ، هواشناسي و ضبط مكالمات ديجيتال و بكارگيري لايه هاي امن ارتباطي در كليه نقاط تحت پوشش منطقه عمومي رزمايش به اجرا گذاشته مي شود. وي اظهارداشت: از نكات قابل ملاحظه در دومين روز از مرحله تمريني اين رزمايش بزرگ موفقيت جنگنده هاي بومي صاعقه و آذرخش در انجام ماموريت هاي پروازي محوله و بمباران منطقه هدف در شرايط سكوت كامل راديويي در ساعات اوليه صبح بود. امير چيت فروش در ادامه گفت: امشب در دومين شب متوالي عمليات شبانه هواپيماهاي جنگنده نيروي هوايي ارتش در منطقه عمومي رزمايش با پرتاب تمريني انواع بمب ها و مهمات مشقي در مناطق هدف از پيش تعيين شده با حجم گسترده تري از بمباران هوايي ادامه خواهد يافت. http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30558606 [color=orange] ادغام شده 00Amin[/color]
  15. امروزه "جنگ سايبري" به عنوان كاربردي ترين نوع جنگ فرهنگي نظام سلطه عليه حكومت‌هاي مستقل رايج است و دشمنان جمهوري اسلامي با صرف هزينه‌هاي فراوان در اين عرصه بيشترين بهره را از اين نوع جنگ براي پيروزي در جنگ نرمي كه راه انداخته‌اند، مي‌برند. جنگ سايبري" (Cyberwarfare) يا "رایاجنگ" و يا "نبرد مجازی" به نوعی از نبرد اطلاق می‌ شود که طرفین جنگ در آن از رایانه و شبکه‌های رایانه‌ای (به خصوص شبکه اینترنت) به عنوان ابزار استفاده کرده و نبرد را در فضای مجازی جاری می‌سازند. فضای سایبر در اين نوع جنگ به هر اتاق و فضائی اطلاق می‌شود که به وسیله نرم افزار در رایانه ایجاد می شود و بايد گفت كه در دنياي مجازي اتاق فرمان جنگ را رایانه به دست می گیرد و لذا مي توان اعلام كرد كه "بزرگ‌ترین فضای سایبري که میلیون‌ها کاربر را به یکدیگر متصل می کند، فضای مجازی اینترنت است." جنگ اطلاعاتی كه امروزه رسما جايگزين جنگ سرد شده، با انقلاب اطلاعات ظهور پیدا کرده‌ و این انقلاب به دلیل دامنه وسیع و تاثیرات گسترده آن می‌تواند سبک نوینی از جنگ را ارائه بدهد. مارتین لیبیکی از محققان برجسته موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه دفاع ملی، در کتاب "جنگ اطلاعاتی چیست؟" می‌نویسد: "تلاش برای درک مفهوم جنگ اطلاعاتی مانند اینست که چند نفر نابینا بخواهند با لمس کردن بخش‌های مختلف یک فیل بگویند که این موجود چیست. جنگ اطلاعاتی نیز شامل بخش‌های مختلف و متعددی می شود". تلاش برای داشتن نگرش جامعه نگرانه در تعریف جنگ اطلاعات نکته ایست که باید حتماً به آن توجه شود؛ مگان برنز در سال ۱۹۹۹ با نگرشی کلی تریف زیر را ارئه می‌دهد: "جنگ اطلاعاتی طبقه یا مجموعه‌هایي از تکنیک‌ها شامل جمع‌آوری، انتقال، حفاظت، ممانعت از دسترسی، ایجاد اغتشاش و افت کیفیت در اطلاعات است که از طریق آن یکی از طرفین درگیر بر دشمنان خود به مزیتی چشمگیر دست یافته و آن را حفظ می‌کند". وي ضمن وفادارماندن به تعریف کاملاً نظامی از جنگ اطلاعاتی هفت شکل مختلف جنگ اطلاعاتی را به شرح زیر نام می‌برد: * جنگ فرماندهی و کنترل که هدف آن قطع کردن سر دشمن، یعنی از بین بردن مغز متفکر دشمن، است * جنگ برپایه اطلاعات که متشکل از طراحی، حفاظت و ممانعت از دسترسی به سیستم هائی است که برای برتری بر فضای نبرد در جستجوی دانش کافی هستند * جنگ الکترونیک تکنیک‌های رادیوئی، الکترونیک یا رمزنگاری * جنگ روانی که در آن از اطلاعات برای تغییر ذهنیت و طرزفکر دوستان، بی طرف‌ها، و دشمنان استفاده می‌شود * جنگ هکرها که در آن به سیستم‌های رایانه‌ای حمله می‌شود * جنگ اطلاعاتی اقتصادی ایجاد مانع در برابر اطلاعات یا تسهیل جریان اطلاعات با هدف کسب برتری اقتصادی * جنگ سایبر ترکیبی از همه موارد شش گانه بالا. سربازان جنگ سايبري "نفوذگران" در عرصه اطلاعات ديگران هستند كه كارشناسان اين حوزه، آنها را به چند گروه تقسيم كرده‌اند: ‌ * گروه نفوذگران کلاه سفید: هر کسی که بتواند ازسد موانع امنیتی یک شبکه بگذرد اما اقدام خرابکارانه‌ای انجام ندهد را یک هکر کلاه سفید می‌خوانند كه در حقيقت متخصصین شبکه‌ای هستند که چاله‌های امنیتی شبکه را پیدا كرده و به مسئولان گزارش می‌دهند. * گروه نفوذگران کلاه سیاه: اشخاصی هستند که وارد کامپیوتر قربانی خود شده و به دستبرد اطلاعات و یا جاسوسی کردن و یا پخش کردن ویروس و غیره می‌پردازند. * گروه نفوذگران کلاه خاکستری: اشخاصی هستند که حد وسط دو تعریف بالا می‌شوند. ‌ * گروه نفوذگران کلاه صورتی: این افراد آدم‌های کم سوادی هستند که با چند نرم‌افزار خرابکارانه به آزار و اذیت بقیه اقدام می‌کنند. انواع حملات نفوذگران هم عبارت است از: * شنود: در این روش نفوذ گر می‌تواند به شکل مخفیانه از اطلاعات نسخه برداری کند. * تغییر اطلاعات: در این روش نفوذگر به دستکاری و تغییر اطلاعات می‌پردازد. * افزودن اطلاعات: در این روش نفوذگر اطلاعات اضافی بر اصل اطلاعات اضافه می‌کند. * وقفه: در این روش نوع نفوذگر باعث اختلال در شبکه و تبادل اطلاعات می‌شود. بر اساس آنچه كارشناسان مبارزه با جنگ سايبري اعلام مي كنند، بررسی هویت و مکان مهاجم، شناسائی نیت مهاجم، تشخیص حمله‌های از قبل طراحی شده و بررسی و ارزیابی تلفات بعد از جنگ، از مهم ترين نقاط ضعف اصلی در دفاع سایبري است. سایت سازمان پدافند غیر عامل براي روشن شدن ماهيت جنگ سايبري به ذكر چهار نمونه از جنگ واقعي سايبري در ادوار اخير پرداخته و از جنگ بین روسيه و گرجستان (2008)، جنگ 33 روزه بين رژيم صهيونيستي و حزب‌الله لبنان، جنگ بين روسيه و استوني (2007) و جنگ بين آمريكا و چين به عنوان نمونه كاملي از اين جنگ‌ها ياد كرده است. جنگ بين روسیه و گرجستان: هنگامی که جنگ روسیه و گرجستان شروع شد، در اولین ساعات، ‌آتش این جنگ در فضای سایبر روشن شد. بسیاری از سرورهای شبکه انفورماتیک گرجستان کمی قبل از آغاز عملیات نظامی روسیه به مناطق استقلال طلب اوستیای جنوبی مورد حملات کنترل از راه دور قرار گرفت. در شرایطی که سایت وزارت امور خارجه و وزارت دفاع قفقاز هنوز زیر حملات هکرها قرار داشتند، سایت رسمی میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان و شبکه های اصلی تلویزیونی این کشور هدف مستمر حملات عدم پذیرش سرویس بودند. در حملات عدم پذیرش سرویس (Denial-of-Service) به علت ارتباط بیش از حد با پایگاه اینترنتی Service Attacks مورد نظر سرویس جوابگو نیست و کاملا مسدود می گردد. سایت‌های گرجستان که تحت این حملات قرار داشتند به روز سازی ها و اخبار جدید را دریافت نمی کردند و در نتیجه در معرض خطر قرار داشتند. دولت تفلیس این تهاجمات انفورماتیکی را مربوط به پاسخ مسلحانه به روسیه و درگیری های اوستیای جنوبی دانسته است؛ روزنامه واشنگتن تایمز خبر اولین حملات انفورماتیکی به سایت رئیس جمهور ساکاشویلی منتشر کرد و بلافاصله انگشت اتهام را به طرف مسکو نشانه رفت. در این راستا، موسسه تحقیقاتی آمریکایی یو.اس.سورت که برای وزارت امنیت کشور امریکا کار می کند پس از کنترل و بازبینی یک (DoS) را در سرور سایت رئیس جمهور گرجستان شناسایی کرد. جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي و لبنان در حالی که آمریکا، اسرائیل، متحدان اروپایی آنها و برخی از سران سازش کار عرب، در آغاز جنگ 33 روزه با قاطعیت و اطمینان از نابودی حداکثر 3 روزه حزب الله سخن می گفتند، به دلیل عدم توجه اسرائیل به تکنیک های دفاع غیرعامل و برتری حزب الله در نبردهای اطلاعاتی با به‌کارگیری تکنیک های پدافند غیرعامل در حوزه IT و استفاده از ابزارآلات و تجهیزات بومی موجب ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف خود شدند. تهدید سایتهای اینترنتی طرفین حملات متناوب Dos ، شنود، جاسوسی از جمله اقدامات انجام شده در حوزه فضای سایبری در جنگ 33 روزه می باشد. جنگ بین روسیه و استونی در آوریل سال 2007 هکرهایی که از طرف دولت روسیه پول دریافت کرده بودند مورد حملات سایبری قرار گرفت. در آن زمان، وب سایت های احزاب سیاسی، بانک ها، روزنامه ها و وزارتخانه های استونی به مدت حدود 3 هفته مورد حمله قرار داشت. این حملات از زمانی آغاز شد که در استونی تصمیم گرفته شده بود مجسمه برنزی شکست اتحاد جماهیر شوروی سابق در جنگ جهانی دوم در تالین ویران شود. تحلیلگران، شبکه جنایت‌کاران هکرهای روس را مسئول این حملات دانسته اند به طوری که یارت آرمین کارشناس انفورماتیکی توضیح داده است سرورهایی که از آنها این حملات انجام می شود تحت کنترل شبکه کسب و کار روسیه (شبکه هکرهای جنایتکار روسیه) است؛ این شبکه به شدت از سوی دولت روسیه حمایت می شود. جنگ بین آمریکا و چین نزدیک به 100 حمله سایبری بین آمریکا و چین درگرفته است که مشهورترین آنها در مارس و آوریل سال 2001 بوده است و دامنه های آن تا حدودی به اروپا نیز کشیده شد. این جنگ بر سر موضوع تصادم هواپیمای جاسوسی آمریکا با جت چینی بوده است با حمله های Dos به سایت دولتی چین آغاز شد و در نهایت این حملات منجر به تخریب اطلاعات، دزدیدن و صدمه زدن به منافع و سرورهای دو کشور شد كه البته درصد تخریب حاصل از این جنگ در چین 10 برابر آمریکا بود. اوايل سال جاري "رابرت گیتس" وزیر دفاع آمریکا طی نامه‌ای رسمی به فرماندهی قرارگاه استراتژیک این کشور دستور داد تا قرارگاه سایبری آمریکا را به منظور عملیات‌های سایبری نظامی همه جانبه تأسیس کنند. فرماندهی سایبری ایالات متحده آمریکا موسوم به سایبر کام (CYBERCOM) در ژوئن 2009 تصویب شد و 11 ماه پس از آن تاریخ به مرحله‌ای رسید که پنتاگون آن را قابلیت اولیه انجام عملیات می‌نامد؛ ارتش آمریکا با دارا بودن شبکه‌های رایانه‌ای پیشرفته و گروه‌های نظامی متخصص در همه حوزه‌های سایبری، نخستین فرماندهی سایبری را تاسیس کرده است. علاوه بر ایالات متحده آمریکا، چند کشور اروپایی نیز طي ماه‌هاي گذشته اقدام به راه اندازی سازمان های مشابه برای مقابله با تهاجم سایبری علیه منافع خود کرده اند. فرودين ماه امسال بود كه سايت شبكه تلويزيوني ‌پرس TV به مدت ۱۰ روز از سوي منابع اسرائيلي مورد حمله سايبري عدم پذيرش سرويس قرار گرفت اما حملات صورت گرفته به وب‌سايت‌ اين شبکه خبري انگليسي‌زبان به دليل مجهزبودن به سيستم‌هاي امنيتي پيشرفته ناکام ماند. علاوه بر اين، وب‌سايت العالم که در كنار پرس TV از فعال‌ترين و مهم‌ترين منابع خبري مستقل در پوشش اخبار تحرکات اخير خاورميانه و شمال آفريقا به شمار مي‌آيند و اخبار را به زبان عربي پخش مي‌کند نيز با حملات سايبري از سوي منابع رژيم صهيونيستي و کشورهاي غربي مورد حمايت آمريکا مواجه شد. العالم و پرس TV دو شبکه بين‎المللي تلويزيوني ايراني به حساب مي آيند كه اخبار و اتفاقات اراضي اشغالي را نيز به صورت گسترده‌اي پوشش مي‌دهند و به دليل صداقت در ارسال اخبار درست از مقبوليت عام برخوردارند. پيش از اين نيز سايت ويکي‎ليکس در يکي از اسناد خود از تلاش مقامات امنيتي انگليسي براي اختلال و تعطيلي دفتر شبکه پس TV در لندن پرده‎ برداشته بود كه اين اقدام انگليسي ها مغاير ادعاي غرب مبني بر پايبندي به جريان آزاد اطلاع‎رساني است. هنگامي كه حملات سايبري آمريكا و رژيم صهيونيستي به پايگاه‌هاي اينترنتي رسانه ملي كشورمان ناكام ماند، يك مؤسسه دفاعي آمريکايي علت اين مسأله را برخورداري ايران از ارتش سايبري دانست و اعلام كرد: ايران يکي از پنج كشور داراي ارتش سايبري است. مؤسسه "ديفنس تک" (Defense Tech) از مؤسسات نظامي و امنيتي ايالات متحده آمريکا اقدام به انتشار مقاله اي با عنوان "ارزيابي ارتش سايبر ايران" با توجه به آمار دريافتي از سازمان اطلاعات آمريکا (CIA)، ايران را جزء 5 کشور داراي قوي ترين نيروي سايبري معرفي کرده و ارتش سايبري در كشورمان را 2400 نفر به علاوه 12000 نفر نيروي ذخيره تخمين زد. از ديگر گزارش هاي مشابه مي توان به مقاله مجله "فارين پاليسي" (چاپ آمريکا) در همان ايام اشاره كرد که اقدامات مركز بررسي جرائم سازمان يافته سپاه عليه سايت‌هاي مستهجن در عرصه سايبر را اقدامي بشردوستانه و به نفع حقوق بشر معرفي کرده بود. حملات غرب به سايت‌هاي اينترنتي محدود به ايران اسلامي نيست و بيست و چهارم فروردين ماه سال جاري رئيس جمهوري روسيه با اعلام خبر زنجيره‌اي از حملات سايبري به محبوب‌ترين وب‌سايت ميزبان وبلاگ‌ها در اين كشور، اين اقدام را غيرقانوني و خصمانه دانست و محكوم كرد. اگر چه آمريكايي ها خيلي پيشتر جنگ سايبري عليه جمهوري اسلامي را آغاز كرده بود كه نمونه آن فعاليت 30 جاسوس آمريكايي بود كه اواخر سال 88 دستگير شده بودند اما منابع خبري در دومين روز تير ماه امسال اعلام كردند رئیس جمهور آمریکا با صدور دستورالعملی وظایف نیروهای امنیتی این کشور در مبارزه سایبری و همچنین خرابکاری رایانه ای در سایر کشورها را صادر کرد. "باراک اوباما" دستورالعملی را امضا کرده که مرزبندی و رویکردهای مربوط به حمله های سایبری و فعالیت های خرابکارانه رایانه ای در کشورهای دیگر را مشخص می کند. این دستورالعمل جدید با جزئیات مواقعی که ارتش می تواند از رییس جمهوری تقاضای آغاز عملیات سایبری علیه یک کشور کند، روشن کرده است. مقام های رسمی وزارت دفاع آمریکا گفته اند که این رهنمود مانند آیین نامه‌های دیگری است که درباره استفاده از ابزارهای نظامی ارتش صادر می شود. همزمان وزارت دفاع آمریکا در یک سند راهبردی جدید، عملکردهای مبتنی بر شبکه را که ارتش آمریکا می تواند ازآنها در زمان صلح وجنگ استفاده کند، تبیین کرده است. این عملکردها از ارسال ویروس به رایانه های دشمن تا حمله سایبری به منظور توقف فعالیت شبکه های برق و سامانه های دفاعی کشور هدف را شامل می شود. راهبرد تازه پنتاگون "شبکه" را یک حوزه نبرد می نامد و بر محافظت از شبکه ها، پشتیبانی از زیرساخت ها و همکاری با متحدان آمریکا تاکید می کند. با این حال راهبرد جدید پنتاگون که بر اساس رهنمود باراک اوباما تنظیم شده، هنوز بطور کامل فاش نشده است؛ هرچند مقام های وزارت دفاع بخش هایی از آن را تشریح کرده اند. طبق دستورالعمل جدید، ارتش ایالات متحده می تواند به کشورهای هدف، کدهای رایانه ای بفرستد تا مسیرهای ارتباطی را آزمایش کند. این کار درست مانند گرفتن تصاویر ماهواره ای به منظور یافتن محل پایگاه های موشکی و تشخیص دیگر قابلیت های نظامی دشمن است. این رمزهای رایانه ای خنثی خواهند بود و مانند ویروس یا کرم های رایانه ای نیستند که در زمانی مشخص بتوان ازآنها توقع عملکرد خاصی را داشت.با این حال اگرآمریکا با کشور هدف وارد نزاع شد، می تواند نقشه ای از شبکه های دشمن را در اختیار داشته باشد و پس از اجازه رئیس جمهور به آن شبکه ها حمله کند. راهبرد جدید همچنین تاکید می کند که اگر آمریکا مورد هدف قرار گیرد، این کشور می تواند با مسدود کردن مسیر حملات یا انهدام سرورهای متخاصم، واکنش نشان دهد و درست مانند یک نبرد واقعی، جنگ شبکه ای هم فرامرزی خواهد بود. وزارت دفاع آمریکا معتقد است که باید با شرکت هایی که اطلاعات مهمی از سامانه های نظامی آمریکا در اختیار دارند در زمینه محافظت از شبکه بیش از پیش همکاری کرد. در همین راستا، پنتاگون بتازگی اطلاعات طبقه بندی شده خود را پیرامون خطرهای رایانه ای و شبکه ای در اختیار تعدادی از این شرکت ها قرار داده تا در حوزه های فعالیت خود با این تهدیدها مبارزه کنند. مسئولان اين ورازتخانه همچنين معتقدند با گذشت زمان، این برنامه می تواند الگویی برای وزارت امنیت داخلی آمریکا باشد که امنیت زیرساخت‌های حیاتی کشور، از جمله نیروگاه‌‌ها، شبکه‌های برق و شبکه‌های مالی را برعهده دارد. بيستم مرداد ماه ۱۳۹۰ رسانه‌ها از ايجاد يك يگان نظامي سايبري براي جنگ سايبري عليه جمهوري اسلامي توسط رژیم صهیونیستی خبر دادند و اعلام كردند اين يگان در حالي ايجاد شده که مقامات ارشد این رژیم بیش از پیش نگران هستند که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران به شکست منجر شود. روزنامه انگلیسی ساندی تایمز تاسیس این مرکز عملیات سایبری علیه ایران را محصول این ارزیابی صهیونیست‌ها دانست که هر گونه حمله نظامی به ایران شکست خواهد خورد و در ادامه گزارش خود نوشت: يگان سایبری جدید رژیم صهیونیستی به طور مستقیم به نخست‌وزیر این رژیم که این برنامه را در قلب توان دفاعی رژیم متبوعش قرار داده، گزارش خواهد داد. همچنين بنا بر گزارش "هرالدسان”، بنيامين نتانیاهو اخیرا در نشست کارشناسان جنگ‌افزارهای سایبری گفت: "اسرائیل باید به یک ابر قدرت جهانی در عرصه سایبر تبدیل شود". این مرکز که تحت حمایت واحد اطلاعات جاسوسی نیروی نظامی تشکیل شده است یک سری عملیات‌های جاسوسی "نرم" از جمله هک نسخه ایرانی "فیس‌بوک” و دیگر سایت‌های شبکه‌های اجتماعی را انجام داده است. یک منبع اسرائیلی مطلع از عملیات‌های جنگ سایبری هم اعلام كرده بود: اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبر ایران دارد اول "برنامه هسته‌ای" ایران و تاسیسات نظامی آن و دوم "زیرساخت‌های غیرنظامی" این كشور است تا بتواند فضای سایبری جمهوری اسلامی را فلج کند. سایت تخصصی "دیلی تک" نيز در گزارشی نوست: با راه اندازی یک واحد اطلاعات برای حملات سایبری و ضد سایبری در وزارت جنگ رژیم اسراییل، جنگ سایبری ایران و این رژیم، وارد مرحله جدیدی شده است. یکی از متخصصان امنیتی سایبر اسرائیلی در این باره گفت: اين واحد جدید مستقیم به نخست وزیر این رژیم گزارش خواهد داد و حتی ملزم به ارایه گزارش به وزیر جنگ هم نیست و راه اندازي آن دو هدف عمده در زمينه مقابله با ایران دارد؛ نخستین هدف حمله، نفوذ و تخریب تأسیسات هسته ای ایران و هدف دوم، حمله به زیرساخت های شهری ایران است. وی همچنین افزوده است: در صورت تحقق چنین هدفی، همه فضای سایبری ایران در اختیار ما قرار خواهد گرفت. افزون بر این رئیس نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی هم در این باره گفت: کامپیوترها و صفحه کلیدها، جدیدترین سلاح های ما و تویتر و شبکه های اجتماعی، تازه ترین منابع ما هستند، چنانکه در جنگ سایبری، کشورها می توانند بدون اینکه مستقیم از نیروی نظامی استفاده کنند، در درون دیگر کشورها نفوذ کرده و به اهداف مورد نظر خود در کشورهای هدف ضربه وارد کنند. هم‌اکنون رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپای شرقی و چین، از جمله کشورهایی هستند که رکورددار حملات سایبری به اهداف گوناگون در کشورهای دنیا هستند؛ به گونه ای که چین در سال گذشته، با هک رایانه‌های کاربران در کشور کره جنوبی، اطلاعات نزدیک 35 میلیون نفر از مردم این کشور را به دست آورد و هم‌اکنون نیز جنگ سایبری شدیدی میان چین و آمریکا در حال جریان است که هیچ‌گاه هم واقعیت این حملات مشخص نمی شود. گفتنی است؛ در دو سال اخیر به دنبال وجود بحث‌هایی درباره نفوذ بدافزار "استاکس نت" به درون تأسیسات هسته ای ایران، اقدامات مناسبی برای بالا بردن سیستم دفاعی و هجومی ایران در عرصه سایبر شکل گرفته که گویا چنین فعالیت‌هایی روز به روز باید گسترده‌تر شود. پایگاه اینترنتی "هرالدسان" در هفتم آگوست ۲۰۱۱ مصادف با ۱۶ مرداد 1390 در مقاله‌ای، به نبرد سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران پرداخت و نوشت: به موازات آنکه مقامات ارشد اسرائیل بیش از پیش نگران شکست حمله متعارف به تأسیسات هسته‌ای ایران هستند، این کشور، فرماندهی سایبری نظامی به‌منظور انجام نبرد رایانه‌ای علیه ایران تشکیل داده است. این فرماندهی سایبری به‌طور مستقیم به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل گزارش خواهد داد که این برنامه را در قلب توانایی دفاعی اسرائیل قرار داده است. او اخیراً در نشستی با کارشناسان جنگ سایبری گفته است:‌ "اسرائیل باید به یک ابرقدرت سایبری در جهان تبدیل شود". این مرکز که تحت نظارت واحد اطلاعات نظامی تشکیل شده است، تاکنون چندین مأموریت ‌جاسوسی نرم را از جمله هک نسخه فیس‌بوک ایران و سایر شبکه‌های اجتماعی، انجام داده است. عموماً چنین تصور می‌شود ویروس بدافزار استاکس‌نت که در سال ۲۰۰۹ با هدف خرابکاری در سانتریفیوژهای غنی‌سازی به برنامه هسته‌ای ایران وارد شد اما طراحان اصلی آن در تامین امنیت سایبری خود شکست خوردند، توسط کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی طراحی شده بود. در پایان مقاله مذكور آمده بود: در ماه آوریل، ادارات دولتی ایران مورد حمله ویروس بدافزار ناشناسی قرار گرفت که مقامات ایرانی نام استارس را بر آن نهادند اما آنها گفتند كه آسیب‌ها مهار شده ولی پذیرفتند که این اقدام، دومین ویروس کشف شده پس از حمله استاکس‌نت بوده است. یک منبع دفاعی مطلع از برنامه‌های جنگ سایبری گفت: "اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبری ایران دارد… نخست، برنامه هسته‌ای نظامی و تأسیسات نظامی ایران و دوم، زیرساخت غیرنظامی ایران. امیدواریم با حمله به این دو، تمام فضای سایبری ایران را فلج کنیم". پایگاه‌‌ اینترنتی "یو.‌پی.‌‌آی" يك هفته بعد در روز 17 آگوست ۲۰۱۱ (مقادف با ۲۶ مرداد 1390) در مقاله‌ای به آماده‌سازی‌های رژیم صهیونیستی در نبرد سایبری پرداخت و نوشت: ارتش اسرائیل بخش دفاع سایبری خود را به‌ویژه در برابر تهدید ایران ایجاد کرده تا توانمندی‌های خود را پس از حمله سایبری از طریق ویروس استاکس‌نت به برنامه هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۰ تقویت کند. بخش کنترل، فرماندهی، ارتباطات، رایانه و اطلاعات ارتش را یک سرهنگ به عهده دارد که پیشتر فرماندهی مرکز پنهان‌سازی و امنیت اطلاعات را بر عهده داشته است. این واحد پیشتر مسئول حفاظت از شبکه‌های نظامی و نگرانی‌های راهبردی مانند آب و برق در برابر حمله سایبری بوده است و افزوده شدن بخش دفاع سایبری، پس از اعلام نخست‌وزیر اسرائیل در ژوئیه در مورد ایجاد نیروی ویژه سایبری ملی صورت گرفت که تصور می‌شود حداقل ۸۰ نیرو دارد که وظیفه‌شان دفاع از زیرساخت حیاتی اسرائیل در برابر حملات اینترنتی است. در ادامه مقاله مذكور آمده است: در مورد واحد جدید و گسترش توانمندی‌های جنگ سایبری اسرائیل، اطلاعات چندانی وجود ندارد اما بسیاری معتقدند اسرائیل به نیرویی پیشرو در جنگ سایبری بدل شده و این موضوع از توانایی اسرائیل در به‌کارگیری ویروس رایانه‌ای استاکس‌نت علیه ایران نشأت می‌گیرد. این حمله علیه تأسیسات هسته‌ای ایران در نطنز در ژوئن ۲۰۱۰ صورت گرفت و ظاهراً این ویروس رایانه‌ای بسیار امن را هدف قرار داده و فعالیت سانتریفیوژها را از حالت عادی خارج کرده بود؛ به‌طوری که غنی‌سازی در آنها منجر به از بین رفتن این تأسیسات هسته‌ای می‌‌‌شد اما با وجود این مسائل، این خبرها رد می‌شود. یکی از اعضای کلیدی گروه هکرها موسوم به "باشگاه رایانه‌ای هرج‌ و ‌مرج"، عملکرد بدافزار استاکس‌نت علیه تأسیسات هسته‌ای ایران را شبیه "بمب‌های سنگرشکن" خواند. نویسنده در پایان مقاه خود آورده است: مجله آلمانی اشپیگل نوشت منابع اسرائیلی آشنا با عملیات استاکس‌نت پافشاری می‌کنند که "این عملیات تنها توسط اسرائیل صورت گرفته… و عملیاتی کاملاً اسرائیلی به‌شمار می‌رود" و "واحدی سری در اطلاعات ارتش اسرائیل (به احتمال بسیار، واحد ۸۲۰۰ به عنوان واحدی بسیار سری که به‌طور سنتی مسئول اطلاعات سیگنالی بوده) مسئول برنامه‌ریزی بیشتر کدهای استاکس‌نت بوده است". مطابق این گزارش، موساد نخستین ‌بار ویروس رایانه‌ای را در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۹ علیه ایران عملیاتی کرد و حمله استاکس‌نت جزو سه حمله‌ای بود که به خرابکاری در سانتریفیوژهای نطنز منجر شد كه ایران هم تلاش بسیاری برای توسعه توانایی خود در حملات سایبری انجام داده تا خسارات جدی وارده به نطنز را جبران کند. اواخر مرداد ماه ۱۳۹۰، جروزالم پست با انتشار گزارشی در خصوص جنگ سايبري اسرائيل عليه ايران اعلام کرد که واحد جدید مستقر در فرماندهی کنترل C4I ارتش اسرائيل - که در زمینه‌های فرماندهی، کنترل، ارتباطات، رایانه و جاسوسی فعالیت می‌کند - تحت ریاست یکی از سرهنگ‌های رژیم صهیونیستی است که قبلاً فرماندهی "ماتزو" مرکز کدگذاری و امنیت اطلاعات این رژیم را بر عهده داشته است. بر اساس آنچه اين روزنامه نوشته، این واحد قبلاً مسئول حفاظت از شبکه‌های ارتش و تأسیسات استراتژیک این رژیم همچون تأسیسات آب و برق در مقابل حملات سایبری بوده و این بخش جدید شامل حدود 80 نفر است که وظیفه آنها محافظت از زیرساخت‌های حیاتی این رژیم در مقابل حملات اینترنتی است. از سوي ديگر دو کارشناس امور سایبری آمریکا، ضمن بررسی جنگ سایبری اعلام كردند "استاکس‌نت کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی علیه ایران طراحی شده بود". "گری مک‌گراو" و "ایوان ارک" دو نویسنده و کارشناس معتبر امور سایبر در پایگاه اینترنتی "اینفرم آی تی"، طی گزارشی کوشیده‌اند تا در مقاله ای تحت عنوان "جنگ سایبر و راهکارهای دولت برای حضور در فضای سایبر" این مطلب را تشریح کنند که چگونه اغراق، ترس، عدم اطمینان و شک و تردیدی که پیرامون مسئله حملات سایبر وجود دارد، در نهایت به ضرر تحقیقات امنیت رایانه تمام می‌شوند. در گزارش آنها تصريح شده بود: در حوزه‌ای که همواره جملات و مسائلی مثل "مبارزه با مشکل فیشینگ"، " اصلاح باگ‌ها" و " ردیابی کرم‌ها در سطح جهانی" به گوش مسئولین می‌خورد، نگرانی چندانی وجود ندارد که سیاست‌گذاران و یا مدیران اجرایی در مورد مسئله امنیت سایبر دچار مشکل شوند. جمع‌بندی مفهومی جرایم سایبر، جاسوسی سایبر و جنگ سایبر به عنوان یک هیولای ترسناک سایبر، موجب تشدید معیارهای ترس، عدم اطمینان و شک و تردید می‌شود. این مسئله نیز یک خلاء سیاستی را ایجاد کرده که هم‌اکنون بیش از هر زمان دیگری مشهود است. بنابراین سیاست‌گذاران باید با دقت و محتاطانه به این خلاء نزدیک شده و با درک موقعیت،‌ اقدام کنند. كارشناسان امور سايبري آمريكا در ادامه با اشاره به ویروس استاکس‌نت که توسط عوامل غربی و رژیم‌صهیونیستی برای آسیب رساندن به برنامه هسته‌ای ایران طراحی شده بود می‌نویسد: استاکس‌نت که اخیرا دیده شد نیز کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی طراحی شده بود. این دو کارشناس آمریکایی با بیان این مطلب که جوانب زیادی از بحث جنگ سایبر در ایالات متحده حتی موجب نگرانی دوستان و متحدان این کشور در سراسر دنیا شده است می‌افزایند: حتی برای کارشناسان نیز فهم این مطلب که چه چیزی واقعی است و فضای مجازی سایبر چه چیزی است، دشوار می‌نماید. مک‌گراو و همکارش ارک، با بیان این مطلب که مسائل همچون مواد مخدر و جریان مالی ناشی از آن که وارد مجتمع‌های نظامی آمریکا می‌شود، بر نامطئمن بوده این سیاست‌ها تاکید کرده و می‌نویسند: در این مقاله به ارایه راهکارهایی برای سیاست‌گذاران می‌پردازیم تا بتوانند سیاست‌های مناسب‌تری را در زمینه جنگ سایبر اتخاذ کنند. جنگ سایبر واقعی "جنگ" واژه‌ کاملا روشنی است که به معنای درگیری خشونت‌بار بین جوامع با اهداف سیاسی، اقتصادی و یا حتی فلسفی است. تاثیر ملموس جنگ سایبر در دنیای واقعی (غیر سایبر) یکی از مهم‌ترین بخش‌های جنگ سایبر است. از دیدگاه ما، بروز جنگ سایبر نیاز به چیزی دارد که نظریه‌پردازان جنگ آن را یک جنبه "جنبشی" می‌نامند. به بیان دیگر، یک حمله در فضای سایبر نیازمند وجود یک تاثیر محرک و برانگیزاننده است که در دنیای واقعی یک عمل جنگی محسوب شود. بنابراین اگر برای مثال کسی سیستم کنترل یا فرمان شما را با یک بدافزار آلوده کرده و کنترل کامل سیستم شما را بدست گیرد و از آن طریق موجب شلیک اشتباه هواپیماهای بدون سرنشین شود، این عمل یک جنگ سایبر محسوب می‌شود. در ادامه گزارش به چند نمونه واقعی از حملات سایبر که طی دهه‌های گذشته رخ داده و اکنون کاملا مورد بررسی قرار گرفته‌اند را مشاهده می‌کنید: در سال 1982، سرقت کد یک رایانه کانادایی موجب انفجار یکی از خطوط لوله گاز شوروی شد. سال 2007، اسرائیلی‌ها با یک حمله سایبر، سیستم دفاع هوایی سوریه را از کار انداخته و سپس اقدام به بمباران تاسیسات هسته‌ای ناتمام این کشور کردند و بطور کامل آن را نابود ساختند. در سال 2008، یک درایو USB در خاورمیانه موجب آلوده شدن سیستم‌های کنترل و فرمان وزارت دفاع آمریکا شد."تاثیرات این حمله به حدی بود که "ویلیام لین" معاون وزیر دفاع آمریکا در این‌باره به مجله "فارین افیرز" گفت: این حادثه یکی از موثرترین نفوذهایی بوده که تاکنون به رایانه‌های نظامی آمریکا انجام شده است. و یک زنگ هشدار مهم محسوب می‌شود." در سال 2010 ( و شاید هم زودتر)، کرم استاکس‌نت برای حمله به سانتریفیوژهای هسته‌ای تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم ایران مورد استفاده قرار گرفت؛ گر چه هیچ یک از این حملات سایبر، با وجود تاثیر محرکی که داشتند، دقیقا موجب بروز یک جنگ تمام عیار نشدند. متفکران معتدل امنیت سایبر نیز عمیقا نگران آسیب‌های ناشی از خطر حمله‌های این چنینی هستند. بطوریکه دکتر "دن گیر" مامور ارشد امنیت سایبر شرکت "کیو تل" به درستی تاکید کرده است که "عدم امنیت سایبر یک مهم‌ترین خطر امنیت ملی است". تصورات جنگ سایبر اگرچه فضای اینترنت پر از افراد حقه‌باز، داستان‌های مضحک و البته جنگ‌طلبان است؛ اما با این حال، برخی از مطالب مطرح شده در این فضا نیز ارزش بررسی را دارند: در سال 2007، استونی هدف حملات شدید موسوم به "نفی سرویس" (dDOS ) قرار گرفت. اگرچه متخصصان سایبر این حملات را یکی از پیچیده‌ترین و بی‌سابقه‌ترین حملات سایبر توصیف کردند اما مسئله این است که نفی سرویس، روشی است که بارها علیه سایت‌هایی مثل آمازون و گوگل هم به کار گرفته شده است. بنابراین اغراق حملات نفی سرویس، سودی ندارد. سال 2009، شبکه تلویزیونی "سی.بی.اس" آمریکا در بخشی از برنامه "60 دقیقه" خود مسئولیت خاموشی‌های سال 2005 و 2007 برزیل را به گردن مهاجمان سایبر ناشناس انداخت. این در حالی است که مسئول ارشد امنیت سایبر برزیل این ادعا را رد کرد. اما بروز یک خاموشی گسترده در برزیل، آن هم تنها چند روز بعد از پخش برنامه 60 دقیقه موجب شد تا بار دیگر مسئله حملات سایبر در این کشور مطرح شود. بعد از چند روز، کشف باگ‌های SQL injection در پایگاه اینترنتی شرکت برق برزیل توسط یکی از دانشجویان امنیت فناوری اطلاعات این کشور، تنها دلیلی بود که ادعای بروز حملات سایبر را تائید کرد. و موجب شد تا طالبان جنگ سایبری بار دیگر بهانه‌ای پیدا کنند. اما در مارس 2010 آژانس تنظیم مقررات برق برزیل، گزارش نهایی خود را در مورد خاموشی روز 10 نوامبر سال 2009 را ارایه کرد. که در آن هیچ اشاره‌ای به حملات سایبر نشده بود. در حقیقت خاموشی‌های برزیل ناشی از یکسری خرابی‌های عملیاتی و رویه‌ای در یکی از شرکت‌های تامین الکتریسیته این کشور بود که به همین خاطر نیز 90 میلیون دلار جریمه شد. سال 2010، داستان‌های خطرناک و مضحکی در مورد اشتباه چینی‌ها در مدیریت پروتکل BGP منتشر شد و گفته شد که چینی‌ها 15 درصد ترافیک اینترنتی آمریکا را دزدیده‌اند. این در حالی بود که نه تنها آمار حقیقی ترافیک با میزان بیان شده فرق داشت بلکه مورد سوءاستفاده نیز قرار گرفت و حتی کنگره آمریکا نیز متاسفانه این داستان را جدی پنداشت. این در حالی بود که تنها پروتکل GDP دچار مشکل شده بود و نیاز به اصلاح آن بود. حتی رویدادهایی مثل ایجاد بخار آب توسط یک هواپیمای جت در ساحل کالیفرنیا نیز بدون حتی ذره‌ای دلیل و مدرک به عنوان یک حمله سایبر طرح شد. مشکلی که با این نوع داستان‌ها وجود دارد این است که چنین داستان‌هایی به گوش سیاست‌ گذاران می‌رسد و آنها نیز بدون هیچ‌گونه تحلیل جدی، شروع به تکرار داستان‌ها می‌کنند و به همین خاطر است که متخصصان امنیت و همچنین "مارکوس رانوم" مبدع فایروال، مقاله‌ای را با عنوان " جنگ سایبر مهمل است" منتشر کردند. اما آیا واقعا چنین است؟ نگاهی از خارج آمریکا ایوان ارک که در آرژانتین زندگی می‌کند و گری مک‌گراو که همواره سفرهایی به خارج از آمریکا دارد، معتقدند که بحث بر سر جنگ سایبر موضوعی است که تقریبا فقط از رسانه‌های و سیاست‌گذاران ایالات متحده سرچشمه می‌گیرد و در بیشتر موارد برای مصارف داخلی آمریکا سازما‌ندهی شده؛ به‌طوری که طرح مباحث امنیت سایبر را امر مهمی برای سیاست‌های داخلی آمریکا مطرح می‌کنند. سیاست‌هایی که وظیفه توازن بخشیدن به خواسته‌های مجتمع نظامی صنعتی، جامعه اطلاعاتی و صنعت رو به رشد امنیت سایبر و فناوری اطلاعات آمریکا را بر عهده دارند. مسئله‌ای که بطور خاص موجب بدبینی و تردید می‌شود این است که خطوط ممیز بین جامعه نظامی، اطلاعاتی و صنعت امنیت سایبر در نتیجه ارایه میلیاردها دلار از سوی دولت به ابتکارهای حوزه امنیت سایبر، محو شده است. در تمامی کشورهای متمدن، جنگ ندایی است که همه افراد جامعه را به سوی هدف مشترک دفاع فرا می‌خواند. واضح است که ایالات متحده که طی دهه اخیر همواره درگیر دو جنگ همزمان بوده‌ است، علیه دیگر دشمنان خود (ایران، کره‌شمالی و احتمالا چین) هم صف‌بندی کرده است. بنابراین مفهومی کردن امنیت سایبر به عنوان جزئی از دکترین میدان جنگ، طبیعی به نظر می‌رسد. در همین زمینه، فراخوان برای جنگ سایبر، حتی اگر بر پایه ضعیف‌ترین شواهد هم باشد، به عنوان روشی برای بسیج کردن منابع مورد نیاز به منظور غلبه بر مشکلات موجود، منطقی به نظر می‌رسد. اول از همه، امنیت سایبر تنها یک مشکل نظامی نیست بلکه شبکه پیچیده‌ و در هم تنیده‌ای از مسائل اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و اجتماعی است. بنابراین نادیده گرفتن ابعاد بسیار بسیار گسترده امنیت سایبر با تمرکز بیش از حد بر جنبه‌های نظامی این مسئله، یک استراتژی ضعیف و شکست‌خورده است. مسئله دوم اینکه، ‌امنیت سایبر ذاتا یک مسئله سراسری و بین‌المللی است. شبکه هیچ مرز جغرافیایی یا قلمرو حاکمیتی را به رسمیت نمی‌شناسد و از قوانین مختلفی که در کشورها وجود دارند، پیروی نمی‌کند. این نکته وقتی مهم جلوه می‌کند که به برخی آمارها توجه کنیم: کمتر از 15 درصد کاربران اینترنت، شهروندان آمریکایی هستند. بخش بزرگی از نیروی کار امنیت و فناوری اطلاعات ایالات متحده را افرادی با ملیت‌های خارجی تشکیل می‌دهند. و زنجیره تامین بازار جهانی فناوری اطلاعات هم در واقع یک زنجیر نیست بلکه یک شبکه پیچیده است که بخش عظیمی از آن را بازیگران غیر آمریکایی تشکیل می‌دهند. سومین و مهم‌ترین مسئله این است که اکثریت قاطع جمعیت دنیا ( و به تناسب آن کاربران اینترنت) بطور کلی توجه چندانی به امنیت سایبر ندارند. در ادامه راه‌کارهایی را برای چگونگی برخورد با نبرد سایبر ارایه خواهیم داد. برخی معتقدند که انواع جنگ‌های سایبری که هم‌اکنون شاهد آن‌ها هستیم، بطور کلی برای پول در می‌گیرند؛ آنها به این نکته اشاره می‌کنند که کسانی که بر طبل جنگ سایبر می‌کوبند شاید کمترین تقصیر را در بحران امنیت رایانه داشته باشند. شاید کسی مثل دریاسالار "مایک مک‌کانل" رئیس بازنشسته اطلاعات ملی آمریکا و یا ژنرال "مایک هایدن" معاون او بیشتر شایسته انتقاد باشند. در کمترین درجه، این افراد کاملا از چگونگی وابستگی ما به سیستم‌های رایانه‌ای آگاه هستند. اما متاسفانه آن‌ها به جای آنکه ساخت سیستم‌های رایانه‌ای بهتر را پیشنهاد دهند، بیشتر به دنبال ساخت اسلحه‌های سایبر بهتر بوده‌اند. در امنیت رایانه، سال‌هاست که می‌کوشیم تا تجهیزات خود را با گذاشتن مانع بین آن‌ها و افراد شرور، محافظت کنیم. اما شکست خورده‌ایم. در واقع ما باید تجهیزات خود را اصلاح کنیم تا برای حمله به آن‌ها نیاز به منابع و مهارت بیشتری باشد. اما نگران کننده‌ترین مشکلی که از دیدگاه سیاست‌گذاری وجود دارد، این است که حوزه سایبر بطور کامل به وزارت دفاع سپرده شده است. این نگرانی دو دلیل دارد: عدم توانایی بالقوه آژانس امنیت ملی ( و دیگر اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکا) در تشخیص و اجرای وظایف تفکیک شده و جدا کردن هجوم و دفاع سایبر از یکدیگر، یکی از دلایل این نگرانی است. به بیان دیگر اینکه افرادی را برای حفظ امنیت یک سیستم انتخاب کنیم که خود آن‌ها از سیستم‌های مذکور برای مقابله با جاسوسی بهره‌ می‌گیرند، دیوانگی است. از سوی دیگر، تفاوت‌های فرهنگی عظیمی که بین آژانس امنیت ملی و وزارت دفاع آمریکا با دیگر سازمان‌های دولتی و یا شرکت‌های این کشور وجود دارد هم باعث نگرانی است. فقدان یک ساختار کنترل و فرمان‌دهی کاملا واضح و مشخص در حوزه شهری موجب شده تا رویکرد نظامی به امنیت رایانه، چندان عملی نباشد. ما هم‌اکنون یک قرارگاه سایبر عملیاتی داریم که روی امنیت انفعالی متمرکز شده و به دنبال حفاظت از شبکه‌های مجتمع صنعتی نظامی ایالات متحده است. استراتژی این قرارگاه بر توسعه یک توانایی موثر هجومی تاکید دارد ( معادل سایبر اف-22). یکی از نگارندگان این مقاله، یعنی مک‌گراو، مستقیما از ژنرال هایدن در مورد تفکیک وظایف در حوزه سایبر سوال کرد و او پاسخ داد که از دیدگاه وی قدرت سایبر مثل قدرت هوایی است، یعنی جایی که تفکیک وظایف منجر به شکست می‌شود. اما این دیدگاه هایدن، یک باور کلاسیک در نیروی هوایی ایالات متحده است که البته قابل قبول نیست. در همین حال، شبکه‌های شهری که دست‌کم 90 درصد رخنه‌های سایبر از آن طریق صورت می‌گیرد نیز به حال خود رها شده‌اند. مشکل این است که حتی قرارگاه سایبری ایالات متحده هم بر امنیت انفعالی رایانه متمرکز شده است که شامل محافظت از شبکه‌ها، جستجو و دستگیری بدافزارها و خرابکاران و تلاش برای حفظ تجهیزات خودی می‌شود. ظاهرا هیچ‌کس در این دولت قصد ندارد تا وقتی بگذارد و بکوشد تا اقدامات مهندسی امنیت، امنیت نرم‌افزار و ساخت درست تجهیزات را عملی کند. این در حالیست که همه ما از سیستم‌های آسیب‌پذیر، متضرر می‌شویم. راهکارهایی برای سیاست‌گذاری وقتی سیاست‌گذاران با یک مشکل غیرمعمول در امنیت سایبر مواجه می‌شوند، تعجب‌برانگیز نیست که شاهد آشفتگی آن‌ها باشیم. به همین خاطر در ادامه راهکارهای ساده‌ای را برای این سیاست‌گذاران ارایه می‌دهیم: 1. فضای سایبر بطور کامل از فضای واقعی و سایر حوزه‌ها متفاوت است. غیرممکن است که بتوان فضای سایبر را "گرفت و نگه داشت". فضای سایبر یک سیستم دینامیک است که با سرعتی مافوق سرعت بشر عمل می‌کند. جای دور در فضای سایبر معنا ندارد و زمان به سرعت نور می‌گذرد. 2. در این فضا، بهترین دفاع، حمله نیست. بلکه دفاع خوب فقط و فقط دفاع کردن است. سیستم‌های ما به شدت دچار مشکلات مختلف هستند. بطوریکه حتی یک بچه هم می‌تواند از آن‌ها سوءاستفاده کند. 3. در فضای سایبر، تفرقه بیا‌نداز و حکومت کن جواب نمی‌دهد. سیستم‌های شهری، دولتی و نظامی، عمیقا در هم تنیده شده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را از یکدیگر جدا کرد و جداگانه محافظت نمود. هویت این شبکه در هم تنیده، افرادی هستند که با سیستم‌ها در تعاملند. 4. جرم سایبر و جاسوسی سایبر مهم‌تر از جنگ سایبر هستند. خبر خیلی بد هم اینکه تسلیحات جدید سایبر چند کاربرده بوده و می‌توانند برای اهداف مجرمانه هم به کار گرفته شوند. خبر خوب هم اینکه اصلاح تجهیزات مشکل‌دار همزمان می‌تواند به مبارزه با جرایم، جنگ و جاسوسی سایبر کمک کند. 5. امنیت به معنای ساخت سیستم‌های ایمن، پاسخگو و قابل اطمینان است. امنیت بازی مراکز عملیات نظامی، به اشتراک‌گذاری اطلاعات و واکنش نشان دادن در زمانی که تجهیزات مشکل‌دار مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، نیست. 6. به هر حال هیچ‌گاه امنیت کامل نخواهد بود و مشکلات اتفاق می‌افتند. حتی اگر بخش زیادی از پول مالیات‌دهندگان و مجموعه‌ دانستنی‌ها هم برای ساخت سیستم‌های ایمن‌تر و بهتر به کار رود، باز هم اشتباهات وجود خواهند داشت و سیستم‌ها همچنان مورد حمله و نفوذ قرار خواهند گرفت. 7. سیاست امنیت سایبر باید با این فرض اتخاذ شود که خطر هیچ‌گاه کامل رفع نمی‌شود. و این بدان معناست که سیستم‌ها می‌بایست حتی در شرایط مطلوب و بی‌خطر هم به کار خود ادامه دهند. 8. در نهایت اینکه، سیاست امنیت سایبر باید بر حل مشکلات امنیت نرم‌افزاری و اصلاح تجهیزات مشکل‌دار متمرکز شود. البته فعالان حوزه تجاری در این زمینه پیشرفت‌های زیادی داشته‌اند. اما دولت و حتی ارتش سال‌ها از این مقوله عقب است كه در این زمینه دولت نقش فعالی باید داشته باشد که به تنظیم مقررات محدود نمی‌شود بلکه دولت بايد بر جریان‌ها نظارت کرده و قانون را اجرا کرده و مشوق‌ها و جریمه‌های درستی را نیز پیش‌بینی کند. در پایان هم می‌بایست هزینه مواردی که فاقد امنیت درست هستند پرداخت شود و امنیت مناسب هم مورد تشویق قرار گیرد. اما تشخیص اینکه چه کاری برای انجام دادن بهتر است در نهایت مسئله خود دولت است. در همان ايام علي قاسمي كارشناس پدافند غير عامل در مقاله‌اي تحت عنوان "غرب مقهور سربازان سايبري ايران" به بررسي موضوع پدافند غیرعامل در برابر تهدیدات دشمنان پرداخته و نوشت: موفقیت نظام اسلامی‌ در برابر هجمه‌های سایبری و نرم‌افزاری دشمنان انقلاب اسلامی‌ از دیگر جنبه‌های دفاع خاموش در برابر حجم فزاینده تهدیدات نظام سرمایه‌داری غرب در قبال ملت ایران قابل ارزیابی است. از همین رو از جمله حوزه‌های قابل تحسین در پدافند غیرعامل کشور به رویارویی و شکست سیاست‌های ایران‌ستیزانه غرب در سناریو و توطئه ویروس استاکس‌نت می‌توان اشاره کرد. ماجرایی که هم اکنون پس از رسوایی غرب در برابر دستاوردهای علمی‌ و توانمندی‌های فناورانه نظام اسلامی ‌اعترافات و زوایای پنهان یک جنگ تمام‌عیار در حوزه فناوری علیه جمهوری اسلامی‌ را برملا می‌سازد. در همین راستا هفته‌نامه آلمانی اشپیگل که سابقه فعالیت آن نشان می‌دهد که دسترسی ویژه‌ای به منابع جاسوسی و اطلاعاتی دارد در اعتراف اخیر خود از نحوه ساخت و طراحی ویروس استاکس‌نت توسط سازمان جاسوسی موساد برای تخریب فعالیت‌های هسته‌ای‌ ایران سخن به میان آورده و از اقدامات ایران‌ستیزانه سازمان جاسوسی موساد در ساخت‌ این ویروس حکایت می‌کند. اشپیگل، ‌ایده ساخت استاکس‌نت را مصادف با آخرین روزهای ریاست مئیر داگان رئیس سابق موساد بر‌ این سازمان جاسوسی که بر فراز تپه‌های جاده تل‌آویو- حیفا قرار دارد ارزیابی ‌می‌کند و می‌نویسد: در آخرین روز ریاست مئیر داگان، قرار بود در جمع خبرنگاران در تپه تل‌آویو- حیفا با حضور وی فرایند مبارزه موساد با برنامه اتمی‌ ایران که به عنوان یادگاری از داگان برجای مانده بود به نوعی رسانه‌ای و مستندسازی شود و وی در‌ این دیدار تلویحاً به عملیات سایبری اشاره کرد بی‌آنکه نامی از استاکس‌نت بیاورد. این مجله آلمانی در ادامه هدف از طراحی استاکس‌نت را مقابله با‌ ایران در فضای مجازی به جای فضای متعارف و حقیقی می‌داند و به راهبردهای داگان در ‌این زمینه اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در آن دعوت، مئیر داگان با تمام قوا در مورد خطرات احتمالی حمله نظامی به ‌ایران سخن گفت و اظهار داشت: هرگونه حمله به‌ ایران، منطقه از جمله حزب‌الله لبنان، حماس فلسطین و احتمالاً سوریه را به آتش خواهد کشید. رئیس در شرف خداحافظی موساد سپس ‌این استنباط را که حمله نظامی می‌تواند برنامه اتمی‌ ایران را متوقف کند، اشتباه دانست و ابراز داشت:‌ این حمله، تنها می‌تواند به طور موقتی، ادامه برنامه اتمی ‌ایران را آهسته و کند کند. به همین علت بود که رئیس سابق موساد، به شدت مخالف بمباران (هوایی) تأسیسات اتمی‌ ایران بود». اشپیگل در ادامه با اشاره به رد پای عاملین ‌این ویروس پس از ناپدید شدن می‌نویسد: در آن زمان افرادی که استاکس‌نت را هدایت می‌کردند پس از فعال‌سازی متواری و ناپدید شدند اما دست‌کم شرکت سایمنتک توانست ردپایي که عاملان‌ این ویروس از خود به جا گذاشته بودند را دنبال کند. ‌این هفته‌نامه آلمانی سپس به مصاحبه با دو هکر پرداخته که تأیید می‌کنند در فرایند نگارش استاکس‌نت برای رژیم‌صهیونیستی مشارکت داشته‌اند. در ادامه ‌این گزارش ‌این جنگ سایبری را یک جنگ یهودی دانسته و نوشته است: ‌این ویروس زمانی متوقف می‌شود که حجم آن به ارزش ۱۹۷۹۰۵۰۹ برسد. به اعتقاد کارشناسان شرکت سایمنتک: ‌این، نوعی کد (برنامه‌نویسی رایانه‌ای) است. تاریخی که برای‌این کد درنظر گرفته شده است، نهم می سال ۱۹۷۹ است که مصادف با روز اعدام حبیب القائیان، بازرگان یهودی ساکن تهران است. اشپیگل هزینه‌های صرف شده انسانی و مالی را برای ‌این ویروس‌ این گونه برآورد کرده است. نتایج تجزیه و تحلیل‌های انجام شده از سوی آژانس جاسوسی و اطلاعات اروپا با طبقه‌
  16. منبع يادم رفت ببخشيد http://www.shiraze.ir/sysnews/cid/14594/گزارشی_از_تهاجمات_ارتش_سايبري_آمريكا_عليه_ايران.html
  17. خسرو معتضد در سال 1321 در تهران متولد شد. پدرش سرهنگ دکترمعتضد بود. بعد از اخذ دیپلم وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و در سال 1344 در رشته تاریخ و جغرافیا، موفق به اخذ مدرک کارشناسی شد. وی بعد از وقفهای کوتاه -به دلیل انجام خدمت سربازی- در سال 1349، کارشناسی ارشد خود را در همان رشته و از همان دانشگاه کسب کرد. خسرو معتضد در سال 1321 در تهران متولد شد. پدرش سرهنگ دکترمعتضد بود. بعد از اخذ دیپلم وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و در سال 1344 در رشته تاریخ و جغرافیا، موفق به اخذ مدرک کارشناسی شد. وی بعد از وقفهای کوتاه -به دلیل انجام خدمت سربازی- در سال 1349، کارشناسی ارشد خود را در همان رشته و از همان دانشگاه کسب کرد. معتضد از 16 سالگی به نویسندگی در مطبوعات روی آورد و فضای خاص سال های 1329 تا 1332 -همزمان با جنبش ملی کردن نفت- او را به مسایل سیاسی و تاریخی علاقهمند کرد. اولین برنامههای رادیویی او از رادیو تهران در سال 1337 پخش شد. در سال های بعد، به نویسندگی در مطبوعات و رادیو و تلویزیون پرداخت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به کار خود ادامه داد. ، در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دورههای کوتاه آموزش رسانهای را در کشورهای فیلیپین، مالزی و تایلند با بورسیه یونیسف گذراند. وی طی ماموریتی از طرف سازمان رادیو و تلویزیون وقت- پیش از انقلاب اسلامی -اسلایدها و فیلمهای مستند تاریخ معاصر ایران را در «ویز نیوز» و «کرونوس» (اوفا) انگلیس و آلمان، یافت و به ایران انتقال داد. از سال 1375 برنامههای مستند تاریخ او با عنوان «فرازهایی از تاریخ معاصر»، «قرن پرماجرا» و «از نگاه تاریخ» و اخیرا «پلی به گذشته» از شبکههای داخلی و بینالمللی سیما پخش شده و میشوند. او در این گفت و گو از تحولات سیاسی – اجتماعی ایران در شهریور 20 سخن می گوید. آقای معتضد! به نظر شما دلیل اشغال ایران در شهریور 20 چه بود؟  من پیش از آغاز بحث لازم میدانم برای اطلاع خوانندگان چند کتاب معرفی کنم. اخیرا ادارهای با عنوان ستاد بررسی خسارات وارده به ایران و غرامات چند کتاب منتشر کرده است. این کتابها بسیار مفید و مربوط به بعد از شهریور 20 است. در کنار این کتابها، منابع بسیار زیادی در مورد شهریور 20 داریم. شما که میخواهید مطالعه کنید باید حتما این منابع را مطالعه کنید. یکی از اینها، کتاب اسناد بیطرفی ایران در جنگ جهانی دوم است که نوشته محمدترکمان است. یکی دیگر، کتابی است به نام ایران در اشغال متفقین که جمعآوری آقای تبرائیان است. کتاب دیگری هم به نام راز پایندگی است که شامل تمام اسناد اشغال ایران است. کتاب بعدی، ایران در جنگ جهانی دوم است. از کتابهای دیگر خاطرات شولتوس هولتوس، افسر آلمانی مامور جاسوسی از ایران است. کتاب بعدی کتابی است به نام نامهها و خاطرات سر ریدر بولارد. کتاب دیگری هم به نام در آخرین روزهای رضاشاه است که افسری آمریکایی به نام کلنل استوارت نوشته که در دانشگاه جنگ ایران تدریس میکرده است. دو کتاب دیگر هم وجود دارد که باید به آنها اشاره کنیم: یکی کتاب آقای ایرج ذوقی است به نام ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ دوم جهانی. کتاب دوم به نام اهمیت استراتژیک ایران در جنگ جهانی دوم است که دکتر همایون الهی با استفاده از اسناد آلمان و بریتانیا و آمریکا به عنوان تز دکترا تهیه کرده است. بعد از این مقدمات به موضوع اصلی بپردازیم.  این کتابها مقدمات آشنایی با ایران و جنگ جهانی دوم است. در کنار اینها روزنامهها و خاطرات و کتابهای یادداشت آن دوران است. اما علل و عوامل شهریور 20 بسیار مفصل است. بهطور کلی انگلیسیها کمک کرده بودند که رضاشاه روی کار بیاید. در اینکه انگلیسیها در کودتای 1299 نقش اساسی داشتند و ژنرال آیرونساید مامور شد یک کودتای آلترناتیو علیه کمونیستها در ایران ایجاد کند، شک نداریم. به این دلیل که بلشویکها به همراه عدهای از کمونیستهای ایرانی سراسر گیلان را اشغال کرده و جنبش ملی - مذهبی میرزا کوچکخان را سرکوب کرده بودند. در چنین شرایطی کودتای 1299 ایجاد شد. انگلیسیها به قزاقخانه پول و اسلحه دادند که تهران را فتح کرده و در مقابل کمونیستها بایستد. چرا این هدف را با کودتا ایجاد کردند؟  به این دلیل که دولتهای مشروطه دولتهای ضعیفی بودند. عدهای از رجال زمان قاجار در راس این دولتها بودند که به دلیل محافظهکاری نمیتوانستند کاری کنند. این بود که این کودتا با هدف گرفتن اطراف شوروی ایجاد شد. نه تنها در ایران بلکه برای این هدف درترکیه با مصطفی آتاتورک، در یونان وینزیلوس و در فنلاند مانرهایم و.... همین نوع کودتا را ایجاد کردند. چرا این کودتا را با این شدت برنامهریزی کردند؟  به این دلیل بود که از شوروی و تفکر کمونیسم میترسیدند. کمونیسم ایدئولوژی بسیار فریبندهای بود که میگفت کارگران و زحمتکشان جهان متحد شوند. شما اگر گزارشهای سفارت انگلیس را بخوانید میبینید که اشاره میکند در خوارزم وترکستان و... جنبشهای کمونیستی پدید آمده است. حتی نوشته در تهران 300 شبکه کمونیستی بهوجود آمده است. به این دلیل است که انگلیس به این دولت برای روی کارآمدن کمک کرده و تمام مفاد قرارداد 1919 وثوقالدوله و کاکس را پیاده میکند. این مفاد چه بود؟  ارتش ایران بهصورت منظم درمیآید. قدرتهای ملوکالطوایفی از بین میروند. اصلاحاتی انجام میشود و به نوعی رونمایی انجام میدهند. در این میان رضاشاه خودش معایبی داشت که کمکم بروز میکند. یعنی هرچه قدرت رضاشاه بیشتر میشود دیکتاتوریاش بیشتر جلوه میکند و نقطهضعف بزرگ او که پولپرستی بود بیشتر نمایان میشود. رضاشاه ثروت را بسیار دوست داشت و کمکم به عنوان بزرگترین ملاک ایران درمیآید. حتی در روزنامههای خارجی از او به عنوان بزرگترین ملاک آسیا نام میبرند. او در آن دوران پنجهزار قباله زمین داشته است. در کنار این موضوع و علاوه بر آزار مردم حکومت پلیس سیاسی را در ایران تشکیل میدهد که تمام جلوههای مشروطه از بین میرود. یعنی قدرت رضاشاه، ده برابر ناصرالدین شاه بود. در چنین شرایطی انگلیسیها قرارداد نفت را تا 1993 تمدید میکنند. در این مرحله ایران عملا به عنوان نیمه مستعمره انگلیس درمیآید و انگلستان در این زمان کامروایی میکند. قطعا این کامروایی ادامهدار نیست؟  بله! از 1312 به بعد رضاشاه متوجه قدرت جدیدی میشود به نام آلمان نازی. آلمان نازی کشور شکستخوردهای بود که از دوران جمهوری خود به نام وایمار به دنبال بازار مواد صنعتی از یک سو و منابع تولید مواد خام از سوی دیگر میگردد. قطعا این مواد خام در ایران پیدا میشده است. در نتیجه این است که روابط آلمانها با ایران خوب میشود و با ایران تجارت را آغاز میکنند. در نتیجه این تجارت است که ژنراتور برق، توپ، صنایع نظامی، کامیون، رادیو و... را به ایران صادر میکنند. در کنار این تجارت عده زیادی از کارشناسان خود را در عرصههایی مثل راهآهن، ساختمانسازی و دیگر قسمتهای صنعتی وارد میکنند. به علاوه آلمانها در کنار این موضوعات از ایران مواد خام میگرفتند و این برای ایران خیلی اهمیت داشت. در هر حال این حرکت آلمانها در ایران جلوه کرد و رضاشاه عاشق آنها شد. در آلمان هم اقدامی برای این همراهی انجام شد؟  بله! در آلمان به دلیل حکومت دیکتاتوری اجازه داده نمیشد کسی به رضاشاه بدوبیراه بگوید در حالی که روزنامههای انگلستان و فرانسه به رضاشاه فحش میدادند. از سوی دیگر چون آلمان حکومت ضدکمونیستی بود و رضاشاه هم از کمونیستها خیلی میترسید، این ارتباط شدیدتر شد. علت این ترس چه بود؟  در سال 1310 یک شبکه عظیم کمونیستی در ایران کشف شد که قصد داشتند حکومت رضاشاه را براندازی کنند. این بود که رضاشاه به آلمانها نزدیک شد. از سال 1314 به بعد این نزدیکی بیشتر شد. در این سالها ایران قراردادهایی با آلمان امضا کرد و آلمان از نظر تجاری مقام دوم را در تجارت خارجی ایران کسب کرد و بعد به انگلیس و کم کم به مقام اول رسید. این موضوع برای انگلیسیها خیلی طاقتفرسا بود که روی فردی حساب کردهاند و او را روی کار آوردهاند و حالا به اینها پشت کرده و به آلمانها روی آورده است. با این توضیحات به ابتدای جنگ جهانی دوم میرسیم.  با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1318 دوسال اول جنگ در ملت ایران که بهصورت تاریخی از انگلیسیها بدش میآید و از شورویها میترسد، اثرات مثبتی میگذارد. یکی از دیگر مسائل مهم پیشرفت آلمان در ایران، رادیو بود. آلمان در ایران رادیو برلین را راهاندازی کرد و به علت اینکه از ملت ایران تعریف میکرد، مردم را به سمت خود جلب میکرد. علت مهم دیگری که ایران را به سمت آلمان میکشاند، تئوری قدرت ثالث بود که همیشه در تاریخ ایران وجود داشته است. علاوه بر رضاشاه، محمد رضا هم که در سوئیس درس خوانده بود به آلمانیها گرایش داشت. فردوست در خاطراتش اشاره میکند که نقشه جهان را به دیوار زده بود و فتوحات آلمان را بررسی میکرد. در نتیجه این مسائل ایرانیها در وجود آلمانیها یک متحد میدیدند و همین مساله باعث نگرانی روزافزون انگلیسیها شده بود. مشکل رضاخان با انگلیس از کجا آغاز شد؟  بنابر قرارداد 1919 انگلیس باید سالیانه به ایران مبلغی را پرداخت میکرد. رضاخان در زمان 1319 و در بحبوحه جنگ جهانی این پول را که بالغ بر چهارمیلیون لیره بود درخواست کرد. انگلیسیها این پول را پرداخت کرده اما اذعان کردند که یک روزی این موضوع را جبران خواهیم کرد. از سوی دیگر در عرصه جهانی در روز 10 تیر 1320 مصادف با 22 ژوئن 1941 ارتش آلمان به شوروی حمله کرد. از این لحظه به بعد صحنه سیاست عوض میشود. انگلیس همپیمان شوروی میشود. در این مرحله همه وارد جنگ میشوند و ایران تنها میشود و تنها آلمان برایش میماند که او هم در اشغال ایران نمیتواند نقش نظامی ایفا کند. در این مرحله موضوع کمک به دولت شوروی پیش میآید. بنابر برنامهای که بود، قرار شد تا از هند و استرالیا به عنوان مستعمرههای انگلیس به شوروی از راه ایران کمک شود. غربیها به رضاشاه میگویند راهآهن ایران و جادهها را در اختیار ما قرار بده. شاه درخواست پول میکند. میگوید من حاضرم این کار را بکنم اما در مقابل شما باید اجاره بدهید. آلمانها هم در مقابل این اظهارات رضاشاه به او وعده میدهند. آنها میگویند ما اگر شوروی را فتح کنیم و شما هم با ما همکاری کنید، ما نجف و کربلا را به ایران میدهیم. 17 شهر قفقاز را که از ایران جدا شده بود به ایران میدهیم. این موضوع در ملاقاتهای فرانتس مایر، جاسوس آلمان در ایران با رضاخان مطرح شده است. رضاشاه هم از این موضوع خیلی خوشحال میشد. این مسائل باعث شد که رضاخان در این مورد دو دل شود. در نتیجه این اقدامات متفقین حملهای را برنامهریزی میکنند به نام دوِر. این برنامه اشغال ایران است. بر مبنای این برنامه بعد از مذاکراتی که صورت میگیرد به ایران دو بار اخطار میدهند. این اخطارها شامل چه مواردی بوده است؟  مثلا در ایران در ازای چهارهزار نفر، 600کارشناس آلمانی حضور داشتند که انگلیسیها به رضاخان پیام دادند این افراد را اخراج کن! رضاخان هم گفت چون خروج یک دفعه این افراد باعث افت ایران میشود من به مرور این کار را میکنم. البته پلیس رضاشاه هم مراقب آلمانها بود. دولت ایران در آن دوران نهایت بیطرفی را به کار میبرد. این اسناد اکنون که مطالعه میشود این نتیجه را به ذهن متبادر میکند و به همین دلیل است که دولت ستادی در دفتر آقای رئیسجمهور برای این موضوع تشکیل داده است. این ستاد کارهای خوبی هم کرده اما مثل همه کارهای ما اکنون مسکوت مانده است. یکی از منابع خوب این دوران خاطرات دهجلدی چرچیل است. در آنجا چرچیل اشاره میکند که وقتی دیدیم رضاشاه زیر بار نمیرود دستور اشغال ایران را دادیم. علت این عجله برای حمله چه بود؟  چون دولت آلمان در شوروی پیشروی کرده و به نزدیکیهای قفقاز رسیده بود احتمال داشت اگر به قفقاز برسند به سمت ایران سرازیر شوند. حتی کماندوهای آلمانی به کوههای آلبروس قفقاز رسیده بودند. از سوی دیگر هم رومل، فرمانده آلمانی در آفریقا تا 40 کیلومتری اسکندریه پیش رفته بود و ممکن بود از این طریق در ایران به هم برسند. در نتیجه نفت ایران از دست انگلیس خارج میشد و وقتی این اتفاق میافتاد انگلیس بیچاره شده بود. چون بزرگترین پالایشگاه جهان در آن دوران که 150 میلیون دلار ارزش داشت را انگلیس در آبادان ساخته بود. و حمله رخ داد؟  بله! شورویها با 168 هزار سرباز از شمال و دولت انگلیس که عملیات جاسوسیاش عالی بود از جنوب و غرب به ایران حمله کردند. آیا ایران از حمله اطلاع داشت؟ اقدامیدر مقابل این حمله رخ نداد؟  بله! ایران اطلاع داشت و قبل از آن اعلام آمادهباش کرده بود، اما این آماده باش بسیار مسخره بود. چرا؟  برای اینکه ما 100 کامیون جنگی بیشتر نداشتیم. هواپیماهای ما همه قدیمی بود و هیچکدام مسلسل نداشت و بمبافکن هم نبود! هیچ اسلحهای نداشت. قارقارکهایی بود که فقط به آسمان میرفتند. 120 تا از این هواپیماها را مونتاژ و آماده کرده بودیم که هیچکدام به درد ما نخورد. این هواپیماها که در شهرهای مختلف بود وقتی جنگ شروع شد و دستور دادند تا به تهران بیایند، اغلب بین راه سقوط کردند. در مقابل این هواپیماها، تانکهای ما تانکهای اشکودای آلمانی بود ولی همه آنها در تهران بود، یعنی لشکر خوزستان که یکی از بزرگترین لشکرهای ایران بود فقط هشت تانک داشت. حتی ما کامیون نداشتیم که سربازهایمان را جابهجا کنیم. مثلا به لشکر شیراز دستور دادند که پیاده به خوزستان بروند و دفاع کنند. مردم چطور؟ آنها مقاومت نکردند؟  مردم که از دولت دلگیر بودند. عشایر هم که از بس از آنها کشته بودند برای دفاع از ایران اقدامینکردند. من جدیدا تلگرافی دیدم به قلم رضاشاه که به لشکر تبریز گفته بود شاهسونها را که خیلی شجاع بودند تجهیز کنید تا حملات پارتیزانی به ارتش شوروی داشته باشند. هیچکدام حمله نکردند. سرتیپ قادری، فرمانده لشکر مراغه جواب داده که اینها به هیچ وجه با روسها نخواهند جنگید. این همان مردمیهستند که ده سال در رکاب عباسمیرزا میجنگیدند ولی حالا هیچ کدام از دولت دفاع نکردند. ساعت دونیمه شب دوشنبه سوم شهریور انگلیسیها حمله را شروع کردند. از اروندرود گذشتند. آن زمان اروندرود چراغ داشت اما دست خائنی آن را خاموش کرده بود. آبادان را به توپ بستند. دو ناو بزرگ پلنگ و ببر را در خلیجفارس زدند و 400 ناوی را کشتند. بعد هم چتربازها در مسجدسلیمان پیاده شدند و جنگی مرتب را انجام دادند. طوری که گویا در خاک خودشان دارند عملیات انجام میدهند! این حرف من نیست چیزی است که خودشان در گزارشهایشان نوشتهاند که انگار در خاک خودمان داریم راه میرویم. هیچگونه مقاومت مردمی نشد. در این مرحله رژیم چه اقدامی انجام داد؟  رضاشاه متاسفانه فکر میکرد ایران 120 هزار سرباز دارد و میتواند 600 هزار نفر را زیر پرچم احضار کند. اما همه اینها در عالم رویا بود و مقاومت ایران بیش از 24 ساعت دوام نیاورد و به دلیل دروغگویی وزرا به شاه و بیاطلاعی شاه از اوضاع جهان و ایران، کشور اشغال شد. کامیون آن موقع قیمتی نداشت اما ارتش برای جابهجایی سربازان کامیون نداشت با این حال یکسری هواپیمای بیمصرف داشتیم و دل شاه هم خوش بود که یک روز در سال از جلوی او رژه بروند. از سوی دیگر ما لجستیک نداشتیم و برای مثال در آن روزها به سربازانی که در کرج و دماوند بودند غذا نرسیده بود و اینها سه روز را با نان و ماست سر کردند یا بعضا گدایی میکردند. در این مرحله رژیم، نخستوزیر را عوض میکند و به جای کابینه منصور، کابینه فروغی را میگذارد. فروغی شخصیت محترمی بود و در مجامع جهانی برایش احترام قائل بودند. با این حال او هم اول قبول نمیکرد چرا که رضاشاه پدر داماد او محمد ولی اسدی را اعدام کرده بود. رضاشاه به خانه او میرود و التماس میکند تا اینکه او قبول میکند نخستوزیر شود. در اولین اقدام فروغی ترک مخاصمه اعلام میکند. البته متفقین باز هم به بمبارانهای خود ادامه میدهند! چرا؟  چون میخواهند روحیه ایرانیها را ضعیف کنند و بیشتر برای اینکه فیلمبرداری کنند و در کشورهای خودشان نمایش بدهند. چون هم لندن بمباران شده بود و هم استالینگراد و مسکو. نمایش این فیلمها روحیه مردم را تقویت میکرد. درجهدارهای ایرانی را نگاه میداشتند، بدون چکمه و فانسقه و با حالت زار و نزار از اینها فیلمبرداری میکردند. مجلس هم آن دوران دوره سیزدهم خود را داشت. این مجلس از چند روز بعد شروع کرد به رضاشاه بدوبیراه گفتن. در نتیجه این مساله و فشارهای رسانهای رادیو لندن و رادیو دهلینو که توسط انگلیسیها اداره میشد مردم را تحریک کردند برای حمله به کاخهای رضاشاه. روز هشت شهریور تصمیم گرفته شد ارتش منحل شود اما نیروی هوایی که همواره از شجاعترین افراد بودهاند، نمیپذیرند و کودتا میکنند، اما ارتش آن را سرکوب میکند. روز نهم شهریور ارتش منحل میشود. نه بهخاطر خارجیها بلکه به این دلیل که سربازان به خانههای رضاشاه حمله نکنند، چرا که شایعه شده بود مردم میخواهند به کاخ رضاشاه حمله کنند. روز 23 شهریور قرار میشود رضاشاه در جمع نمایندههای مجلس صحبت کند. پیش از این صحبت نمایندگان انگلیس و شوروی به رضاشاه اخطار میکنند که اگر از سلطنت کنارهگیری نکنی پسرت هم به سلطنت نمیرسد. اسناد جدید نشان میدهد انگلیسیها در لندن تصمیم گرفته بودند که دوباره سلسله قاجار را روی کار بیاورند. فردی به نام حمید میرزا، پسر محمد حسن میرزا، برادر احمدشاه را پیدا میکنند و قرار میشود او شاه ایران شود، اما وقتی میبینند این پسر فارسی نمیداند و بی سواد است، او را رد میکنند. بعد تصمیم میگیرند ایران جمهوری شود و فروغی یا ساعد رئیسجمهور شوند. فروغی زیر بار نمیرود و میگوید شاید رضاشاه به قانون عمل نکند، اما این کشور قانوناساسی مشروطه دارد و پسرش هم با خودش فرق میکند. بالاخره با خواهش و تمنا و حرفهای اینچنینی متفقین را راضی میکند که محمدرضا، شاه شود. البته تاکید میکند که اجازه ندهید خودش بماند چون آدمیاست که اگر بماند باز هم میخواهد دیکتاتوری کند. در نتیجه رضاشاه ناچار شد در روز 25 شهریور نامه خلع از سلطنت را امضا کند، البته یک روز قبلتر این امضا را انجام داده بود. این امضا هم تحت فشار بود؟  بله! چون ارتش انگلیس و شوروی داشتند به تهران نزدیک میشدند. بعد از امضا از طریق قم به اصفهان میرود. در اصفهان چند روزی میماند و املاک و اموال و هرچه دارد را به پسرش هبه میکند تا پسرش به دولت برگرداند! از آنجا به کرمان میرود و یکی، دو روز میماند و بعد به بندرعباس میرود. در این مرحله سوار کشتی باندرا میشود اما بهرغم قولی که داده بودند که تو را به شیلی یا برزیل یا آرژانتین یا آمریکا میفرستیم، 10روز در نزدیکی بمبئی هند او را نگاه میدارند و با کشتی دیگری به نام برمه به جزیره بد آب و هوای موریس در نزدیکی آفریقا میفرستند. بعد از چند ماه در اثر خواهشهای محمدرضا، انگلیسیها اجازه میدهند به دوربان برود. بعد هم به ژوهانسبورگ که آب و هوای خوبی داشت منتقل میشود و روز 3 مرداد 1323 عمرش به پایان میرسد. من این موارد و مسیر را تماما در کتابی به نام از آلاشت تا آفریقا به همراه اسناد و مدارک و تلگرامهای رضاشاه (که از گونیهایی در کاخ سلطنتی کشف شد) منتشر کردهام http://www.shiraze.ir/sysnews/cid/14588/آلمانها_گفتند_قفقاز_را_به_ایران_باز_میگردانیم.html
  18. كانادا از نظر تچهيزات كاملا به امريكا وابسطه هست
  19. ايران اگه يه گردان از اين تانكاي پدر مادر دار بگيره چي ميشه بهتر از ازاين تي 72 قديمي
  20. ترك ها سياست مشكوكي پيش گرفتن يه دفعه بعد 60سال ياد قلسطين افتادن قبلا با اروپا خوش رقصي ميكردن حالا يادشون افتاده بابا ما مسلمونيم حالا بايد تو جهان اسلام سري تو سرا در بياريم سوريه تهديد ميكنه الكي به اسراييل مي توپه( شما باور نكن البته) رادار دفاع موشكي تو مرزش با ايران مي ذاره كلا بايد هواسمون به اين مارمولك ها باشه
  21. حالا چرا با باتري قلمي چرا با سيتسم برق خود پرنده مچ نميكنن امديم وسط عمليات باتري خوابيد نصف شب خلبان عزيز هوانيروز از كدوم بقالي كه باز باشه باتري بگيره تازه اگه جا پاركم پيدا كنه
  22. بيشتر از اين كه خود سيستم مهم باشه نوع استتار وسختي رديابي اونه كه تو اين ظرح حرف اول ميزنه ايرانم مي تونه موشك هاي تاكتيكي خودشو به همچين لانچر هاي مجهز كنه خيلي هم طرح مشكلي نيست