امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مرتضی جان صرف پروسس نکردن سیگنال با اون چیزی که شما در پست قبل گفتید زمین تا آسمون فرق داره ! (البته اینکه گفتید منظورتون الکترومغناطیسی بود قضیه رو بهتر کرد اما هنوز اون مشکلی که در مورد اختلال و جنس مواد لازم برای آزردن شبکه ی EM هست پابرجاست)

پس منظور شما اینکه سیستم فقط یک موج میفرسته و بازگشت اون رو صرفا همانند یک RWR دریافت میکنه (بدون پردازش سیگنال) تا اینجا اگر درست فهمیده باشم منظورتون سیستمهای ELS هست که یجور آرایش از آنتن های Directional در جهات مختلف دارند که هر کدوم از آنتنها اگر موجی رو دریافت کنند ، با توجه به زاویه ی آنتن دریافتی ، زاویه ی هدف (نسبت به گیرنده) یا AOA رو تشخیص میدن و در حقیقت تشخیص جهت (DF) میکنند . مثل عکس زیر :

http://defence-guide.com/airforce/military-products-and-services/emitter-location-system-els/Emitter%20Location%20System%20-ELS.jpg/image

در واقع چیزی که شما میفرمایید از نظر ساختاری بسیار هم شبیه آنتن رادار سیستمهای حفاظت فعال مثل Arena هست .

bmp-3_85B15D.jpg

تا اینجای کار ایراد نداره ، اما نکته ای اینجا هست اونهم اینه که سیستمهای حفاظت فعال به چیزی بیشتر از جهت هدف نیاز دارند . یه سیستم حفاظت فعال برای انجام محاسبات درگیری با هدف نیاز به موقعیت (فاصله ی هدف از تانک) و همچنین سرعت هدف داره که بدست آوردن این مشخصات بدون پردازش سیگنال دریافتی ممکن نیست . همچنین سیستمهای APS در نمونه های جدید قابلیت تشخیص اینکه یک هدف (پرتابه) مستقیم به قصد تانک داره میاد یا مسیرش طرف دیگری هست رو دارند که اینهم نیاز به پردازش سیگنال داره !

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
lیکی از بزرگترین مشکلات این قضیه راداری که مثلا شرکت التا ادعا میکنه همین تشخیص محل اثابته،
حتما دیدید فیلمهای شلیک ساگر یا کرو نت رو، کرونت این رو خیلی به میزان کمتر داره ولی ساگر و مالیوتکا هدایت دیفرانسیلیش با عث میشه موشک یه مسر حلزونی طی کنه که اتفاقا اون اوایل مسیر شعاع حلزونی (شاید هم مخروطی) خیلی بزرگه، چجوری تشخیص میده موشک داره واسه این تانک میاد وقتی اون دایره هم تانک هم یه 10-20 متر محیط اطرافش رو در بر میگیره؟ فکر نکنم کسی حاضر به ریسک بشه

لزوما نیازی به فاصله نداره،
یکی از چیزهایی که در مورد این سیستمها بهشون اشاره نشده ماکزیمم برد کشفشونه، اگر برد کشف سیستم همون حدود 50-60 متر باشه، بلا فاصله بعد از آزرده شدن، پرتابه شاتگان مانند می تونه شلیک بشه،
چون پرتابه هدایتپذیر نیست یه شعاع 30 یا مثلا 15 درجه رو تا برد 50 متری پاکسازی می کنه موشک رو هم در این بازه حذف می کنه
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینکه چطور از روی مسیر حلزونی موشک ، جهت حرکتش رو تشخیص میده متوجه نشدم ! ضمن اینکه اگر وابسته به این باشه طبق چیزی که خودتون گفتید در مقابل موشکهایی که مسیر حلزونیشون بزرگ نیست با مشکل مواجه میشه .

اما در مورد فاصله و سرعت ، ببینید در مقاله ی FAS در مورد طرز کار سیستم Arena (اونطور که روسها به کارشناسان آلمانی و فرانسوی نشون دادند) ذکر شده که رادار در حالت عادی روی مد اسکن هست که برد کشفش هم 50 متره ، اما بعد از کشف یک هدف در فاصله ی [b]7.8 تا 10.06 [/b]متری از تانک باهاش درگیر میشه . (جدای از اینکه در مقاله گفته شده رادار اطلاعات هدف رو به کامپیوتر اصلی میفرسته که خودش مبین انجام شدن پردازش سیگنال هست) این یعنی سیستم در تمام مدت از زمان کشف ، فاصله و سرعت هدف رو در هر لحظه چک میکنه تا به برد درگیری مورد نظر برسه . همچنین محاسبات لازم برای شلیک پرتابه در زمان مورد نظر رو هم باید بر اساس سرعت و فاصله ی هدف انجام بده .

ضمن اینکه طبق این اطلاعات ، شرپنل پرتابه های سیستم حفاظتی هم قابلیت پوشش 50 متر رو ندارند و باید در فاصله ی 1.3 تا 3.9 متر از هدف منفجر بشن تا ترکشها اثر قابل قبول به موشک بذارن . یعنی به یک زمان بندی دقیق نیاز داریم که بدون اطلاع از سرعت و فاصله ی هدف ممکن نیست .

[url="http://www.fas.org/man/dod-101/sys/land/docs/3aps98.pdf"]http://www.fas.org/m...docs/3aps98.pdf[/url]

ابهام دیگه توانایی سیستم در تشخیص پرتابه ها از سایر اشیا مانند پرندگان و گلوله های کالیبر پایین بدون پروسس هست .

البته باید این رو هم بگم اگر منظورتون از این بحث ، قابلیت اخلال پذیری گیرنده هست با همون قضیه ی DF کردن جهت هدف هم میشه برای اختلال در کار سیستم تدابیری اتخاذ کرد و بحث حل شده است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در پیام خصوصی احتمالی رو خدمت مرتضی عزیز مطرح کردم بد نیست اینجا هم مطرح کنم تا دوستان نظر خودشون رو اعلام کنند !

به نظرم سیستم مد نظر آقا مرتضی بر پایه راداری موج پیوسته با مدولاسیون فرکانس است !

راداری با نسبت زمان کار واحد و دارای موج ارسالی به صورت پیوسته که در نوع موج پیوسته معمول ، می تواند سرعت و جهت حرکت هدف را در راستای خط واصل رادار تشخیص دهد ولی امکان تشخیص فاصله به دلیل عدم هرگونه مدولاسیون را ندارد!

اما رادار موج پیوسته مدوله شده فرکانس با مدولاسیون فرکانس برای افزایش باند ، امکان تشخیص فاصله را دارد! نوع سومی هم هست که رادار موج پیوسته چند فرکانسه است! که در این نوع رادار با توجه به اختلاف فاز موج دریافتی از یک هدف در فرکانسهای مختلف می توان فاصله هدف را تشخیص داد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا تشکرات امروز من گویا تموم شده، لذا شفاها تشکرات،

هر دو قضیه جای بحث زیادی داره، هنوز حرف از سر یک دقت بی نهایت بالا و سرعت خیلی بالاست، سرعتی که عرض کردن پنتسایر هم در درگیری با هدفش نداره،
50 متر برای کرونت هم نه برای RPG-7 چند ثانیست واقعا؟

چکا جان مقاله ای که قرار دادی محشر بود پیشنهاد می کنم تو یک تاپیک سر ترجمش بحث کنیم
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گوبلز عزیز

بحث ما نوع کار رادار نیست ، بحث ما اینه که رادار نیاز به پردازش سیگنال دارد یا خیر

هر دو موردی که شما فرمودید برای اندازه گیری فاصله و سرعت هدف نیاز به پردازش سیگنال بازگشتی را دارند ، بطوریکه رادارهای موج پیوسته ی بدون مدولاسیون (CW) برای تشخیص سرعت یک هدف مستقیما از اثر داپلر و شیفت فرکانسی اعمال شده روی سیگنال برگشتی استفاده میکنند که مسلما نیاز به پردازش سیگنال دریافتی هست . رادارهای موج پیوسته ی با مدولاسیون فرکانسی هم برای اندازه گیری فاصله ی هدف ، نیاز به یافتن اختلاف زمانی بین ارسال تا دریافت سیگنال و همچنین پیدا کردن اختلاف فرکانسی بین سیگنال ارسال شده و سیگنال بازگشتی هست که باز بحث پردازش سیگنال پیش میاد .

البته رادارهای موج پیوسته خوبی پس زنی Clutter بالایی دارند اما برای اندازه گیری فاصله و سرعت باید روی سیگنال دریافتی پردازش انجام بدن
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کاری به پردازش سیگنال ندارم و صرفا احتمال دادم آن چیزی که آقا مرتضی در پست اول خودشون مطرح کردند ممکن است رادار موج پیوسته باشد و نه میدان مغناطیسی!! راداری با ارسال مداوم موجی پیوسته!

راستی چنانچه از فاصله 20 متری آر پی جی به سمت یک هدف شلیک شود در مدت 187 میلی ثانیه به آن اصابت خواهد کرد ! حالا حساب کنید سرعت واکنش مورد نیاز سیستم دفاع فعال رو در جنگی شهری! آن هم از فاصله ای 10 برابر بیشتر (200 متر) (در ضمن سیستم LEDS 150 در 6 متری این آر پی جی رو گرفته!)
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
9 hours قبل , MR9 گفت:

1- جالب هست ، یک کشور آسیای شرقی که در جریان جنگ کره ، به دوقسمت تقسیم شد ، بعد از نزدیک به 70 سال ، سخت افزاری نظامی را تولید و عرضه می کند که قابل رقابت با مدعیان اصلی تولید سامانه های زرهی است .

 

سلام 

آیا اطلاع دارید کدام بخش های این تانک تولید خود کره است و تکنولوژی کدام قسمت ها را از کشور های دیگر گرفته است ؟

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

توپ آلمانی که البته در کره ساخته میشه موتور که الگو برداری از یک موتور آلمانی هست و ساخت کره و سامانه دفاع فعال ساخت کره و مابقی سامانه ها یا ساخت سامسونگ و هیوندای هست یا با همکاری تالس ساخته شده  در هرصورت کره جنوبی از نظر تکنولوژیک کاملا همتراز آلمان و فرانسه و حتی در بعضی موارد برتر هست الخصوص صنایع سنگین و الکترونیک .دلیل همکاری با این شرکتها نه ضعف تکنولوژیک بلکه کمبود تجربه در دنیای مارکتینگ نظامی هست

ویرایش شده در توسط arjemandi
  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تانک کره ای ها در عمان

IMG_20201212_230701.jpg

تصویر جدید از تانک K2 در کشور عمان

 

در سال 2018 شرکت دفاعی کره جنوبی هیوندای روتم  اعلام کرد می تواند 76 دستگاه تانک K2 (MBT) را به عمان بفروشد ، معامله ای که می تواند مبلغی بالغ به ارزش 884.6 میلیون دلار داشته باشد. در نمایشگاه  دفاعی DX2018 ، شرکت هیوندای روتم نمونه پیشنهادی به عمان با استتار خاکی را به نمایش گذاشته بود. در جولای 2018 ، هیوندای روتم آزمایش های را بر روی تانک K2 نسخه به روز شده برای عمان را در این کشور تست کرد. یکی از ویژگی ها تانک K2 عمان مجهز بودن  به سیستم تهویه مطبوع جدید برای هماهنگی بیشتر این تانک با شرایط بیابانی است. همچنین سیستم خنک کننده و اگزوز تانک نیز بروز رسانی شده است. تصاویر جدید از تانک K2 در بیابانهای عمان احتمال قطعی شدن قرار خرید تانک های K2 توسط عمان را یبشتر کرده است. البته هنوز خبر رسمی در این باره منتشر نشده است.

در حال حاضر نیروهای مسلح عمان از تانک های چلنجر 2 و M60A1 و  M60A3 آمریکایی استفاده می کنند. به خدمت گرفتن تانک K2  توسط عمان میتواند باعث تقویت بخش نیروی زمینی این کشور بشود. از طرفی دیگر صادرات تانک K2 به عمان نشان میدهد شرکت های دفاعی کره ای با محصولاتی همچون تانک K2 در حال تبدیل شدن به یک رقیب جدی برای غولهای اسلحه سازی هستند. به طوری که محصولات دفاعی این کشور در حال نفوذ به خاورمیانه و اروپا است. مناطقی که شرکت های بزرگ دفاعی سالهای طولانی محصولات خود را در این بازارها عرضه میکردند. اما کره ای ها با ارائه محصولات قدرتمند و بازاریابی مناسب راه خود را در فروش محصولات دفاعی باز کرده اند. به نظر میرسد تصاحب بازارهای تسلیحاتی خاورمیانه و اروپا توسط کره ها تازه اغاز شده است.

 

4178205993600_o.jpg

برای اولین بار تانک K2 نسخه بروز رسانی شده برای عمان در سال 2018 به نمایش گذاشته شد

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تانک K2 مجهز به سامانه دفاع فعال تروفی

 

IMG_20211009_141512.jpg

 

با انتشار تصاویر جدید از یک دستگاه تانک K2 در فضای مجازی، مشخص شده است که این تانک به سامانه دفاع فعال تروفی مجهز شده است. علاوه بر دفاع فعال تروفی در بخش کناری شاسی و برجک میتوان زره های ماژولار جدیدی را دید  که به تانک اضافه شده است. سامانه تروفی به خاطر طراحی ماژولار تاکنون بر روی تانکهای مرکاوا مارک 4، ابرامز M1A2 SEPv2، لئوپارد 2A7، چلنجر3 (البته به شکل ازمایشی و معرفی قابلیتها، یک نسخه از تروفی بر روی تانک تی62 نیز نصب شده است ) نصب شده است. با نصب تروفی بر روی تانک K2 تعداد تانک های که با این سیستم هماهنگ شده اند به 5 مدل رسید.

 

IMG_20211009_142503.jpg

نسخه استاندارد تانک K2 با دفاع فعال ساخت کره جنوبی و بدون زره های ماژولار کنار شاسی و برجک

 

احتمالا این تانک K2 یک نمونه اولیه برای بازاریابی و جلب نظر ارتش نروژ ساخته شده است. نروژ قرار است یک تانک اصلی میدان نبرد جدید را به خدمت بگیرد. ارتش نروژ اعلام کرده است تانک K2 یا لئوپارد 2A7 را انتخاب خواهد کرد. تصمیم نهایی نروژ در سال 2022 اعلام خواهد شد. 

  • Like 2
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

K2NO جدیدترین نسخه صادراتی تانک K2

FB9eNiVUcAIa7HP.jpg

 

با شروع نمایشگاه ADEX 2021 شرکت هیوندای روتم نسخه جدید صادراتی تانک K2 که برای نروژ به بروز رسانی شده است را به نمایش گذاشت. نروژ قرار است بین تانک های K2 یا لئوپارد 2A7  یک تانک را برای ارتش خود انتخاب نمایید. نسخه تانک K2 نروژه با نام K2NO برای برطرف کردن نیازهای ارتش این کشور دارای تجهیزات جدیدی است که در نسخه k2 ارتش کره جنوبی وجود ندارد. اضافه شدن تجهیزات جدید موجب شده است تا تانک K2NO وزنی در حدود 61.5 تن داشته باشد که در مقایسه با k2 کره جنوبی با وزن 55 تن در حدود 6.5 تن سنگین تر است. به مدد پیشرانه آلمانی MTU MT-883 KA-501  ( یا نمونه کره ای آن ) با قدرت 1500 اسب بخار با وجود افزایش وزن مشکلی در تحرک پذیری تانک K2NO  وجود نخواهد داشت. شکل هیوندای روتم خصوصیات جدید K2NO را شامل موارد زیر اعلام کرده است :

 

1) بهبود عملکرد تانک در دمای پایین با  استفاده از بخاری کمکی

2) بهبود قابلیت بقا با افزودن بسته های زرهی مخصوص و سیستم دفاع فعال (تروفی)

3) بهبود کشندگی با مهمات شدید النفجار مجهز به فیوز قابل برنامه ریزی ( هماهنگ  با نسخه های ساخت شرکت نروژی Nammo)

4) استفاده از سیستم مدیریت میدان نبرد مبتنی بر شبکه ( هماهنگ با سامانه C4ISR نسخه ساخت شرکت نروژی Kongsberg )

5) بهبود قابلیت های شناسایی و نظارت با نانو پهپادها (در ابتدا ساخت شرکت نروژی Prox Dynamics - در سال 2016 این پهپاد توسط FLIR خریداری و تولید می شود)

6) کاهش میزان تشخیص با سیستم استتار متحرک در مناطق برفی

 

 

FB9eVFMVQAAsn5c.jpg FB9eV8nVgAEzAZ6.jpg FB9eRwvVEAMl2vL.jpg

تانک  K2NO مجهز به بسته های زرهی جدید و دفاع فعال تروفی

 

-launcher-b-e1441885964845_28329.jpgeu2mwx083t351.jpg IM-HE-copy-683x1024.jpg

قابلیت های جدید تانک K2NO ( از راست به چپ) هماهنگ با نانو پهپادهای FLIR _ سیستم استتار متحرک در مناطق برفی _ مهمات 120 م.م شدید النفجار مجهز به فیوز قابل برنامه ریزی Nammo

 

  • Like 2
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط panzer-grouppen
      کرکس خان دستت درد نکنه . ببینم ایران از اینا داره ؟ چقدر ؟ و یه چیز دیگه : آیا این تانک توان مقابله با آبرامز و مرکاوا رو داره ؟
    • توسط Amirali123
      از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی
      From the Iron Triangle to the Steel Hexagon
      قسمت اول
       

       
        نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری
       

       
         تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند.
       
      مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند:
      ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد.
      اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود.
      نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه )
      تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود.
       

       
      تعادل میان شش عنصر زرهی نوین
        باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است.
       
       
      حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند.
       
        یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد)
       
        بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
       
        آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است.
       
        اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید.
       
       
      ادامه دارد ...
       
      صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و  http://www.military.ir/ مجاز است
      منبع در اخرین پست قرار میگیرد
      دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید
       
      پایان قسمت اول ...
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.