امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

اساتید بزرگوار بنظر شما میتوان ضعفهای اساسی تانک ذوالفقار ( برد و نفوذ گلوله توپ و زره مناسب ) را با افزایش تولید و تعداد بالا بعبارتی با کمیت قضیه پوشش داد ؟

اصولا اگر حمله خوبی نداریم لا اقل با افزایش تعداد دفاع مستحکمی داشته باشیم ... و در کنار افزایش شمار تانکهای ذوالفقار ... هزینه تحقیقاتی رو در این برهه از ضعف نیروی زمینیمون در مقابل همسایگان ... بیشتر صرف تولید زره ها ی بهتر همراه با تنوع و بالابردن توان موتور تانکهامون کنیم ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینهمه حرف زده شد ایکاش یک نفر هم میومد می گفت چرا ذوالفقار؟

این لحظه آمریکا به ما حمله کنه ما لنگ ضد زره نیستیم که، ولی لنگ یه تانک شناسایی خوب، یه تانک جمینگ خوب، و یه پشتیبان آتش خوب مثل BMP-T هستیم،
اصلا یه سوال، ذوالفقارقراره چی کار بکنه؟ خط بشکنه؟ بره تو سنگر و تیر مستقیم/منحنی بزنه؟ به توی کمین به یک آن بیرون بیاد و فاصله زیر 500 متر درگیر بشه تلفات بده و تلفات بگیره؟
ماموریت این تانک چیه؟
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ذ3 در مسیر درستی نیست.دولت کی یک وسیله را اقتصادی و قابل رقابت تولید کرده است که تانک های سری ذولفقار نمونه های بعدی آن باشد. این بخش خصوصی است که به قابل رقابت بودن محصول، صادرات وارتقا آن محصول می اندیشد بخش خصوصی می تواند باحساسیت کمتری انتقال دانش ها ی مربوطه مثل متالوژی را باخرید شرکت ها در اقتصاد بحران زده اروپا داشته باشد بخش خصوصی می تواند به راحتی در شرکت هائی مرتبط با دانش مورد نظر در کشور هائی مثل برزئیل و آفریقای جنوبی سرمایگذاری کند امروزه شاید نه ولی 5 سال پیش این اقدامات بالا شدنی بود برای ادامه کار من کنسرسیومی متشکل از یک شرکت خودروساز،پژوهشکده علوم خودرو و صا ایران را توصیه می کنم
  • Upvote 2
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='gader' timestamp='1360622260' post='299661']
ذ3 در مسیر درستی نیست.دولت کی یک وسیله را اقتصادی و قابل رقابت تولید کرده است که تانک های سری ذولفقار نمونه های بعدی آن باشد. این بخش خصوصی است که به قابل رقابت بودن محصول، صادرات وارتقا آن محصول می اندیشد بخش خصوصی می تواند باحساسیت کمتری انتقال دانش ها ی مربوطه مثل متالوژی را باخرید شرکت ها در اقتصاد بحران زده اروپا داشته باشد بخش خصوصی می تواند به راحتی در شرکت هائی مرتبط با دانش مورد نظر در کشور هائی مثل برزئیل و آفریقای جنوبی سرمایگذاری کند امروزه شاید نه ولی 5 سال پیش این اقدامات بالا شدنی بود برای ادامه کار من کنسرسیومی متشکل از یک شرکت خودروساز،پژوهشکده علوم خودرو و صا ایران را توصیه می کنم
[/quote]
بخش خصوصی در جاهایی که ریسک سرمایه گذاری بالا باشه و سودآوری تضمین نشه ورود پیدا نمی کنه و در کشوری که با امریکا و اسرائیل درگیره هیچ صنعتی پر ریسک تر از صنایع دفاعی و تسلیحاتی نیست که به جای سودآوری بلوکه شدن دارایی و تحت پیگرد بین المللی قرار گرفتن و نهایتا ترور شدن سرمایه گذارانش قطعیه icon_cheesygrin
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1360622872' post='299663']
[quote name='gader' timestamp='1360622260' post='299661']
ذ3 در مسیر درستی نیست.دولت کی یک وسیله را اقتصادی و قابل رقابت تولید کرده است که تانک های سری ذولفقار نمونه های بعدی آن باشد. این بخش خصوصی است که به قابل رقابت بودن محصول، صادرات وارتقا آن محصول می اندیشد بخش خصوصی می تواند باحساسیت کمتری انتقال دانش ها ی مربوطه مثل متالوژی را باخرید شرکت ها در اقتصاد بحران زده اروپا داشته باشد بخش خصوصی می تواند به راحتی در شرکت هائی مرتبط با دانش مورد نظر در کشور هائی مثل برزئیل و آفریقای جنوبی سرمایگذاری کند امروزه شاید نه ولی 5 سال پیش این اقدامات بالا شدنی بود برای ادامه کار من کنسرسیومی متشکل از یک شرکت خودروساز،پژوهشکده علوم خودرو و صا ایران را توصیه می کنم
[/quote]
بخش خصوصی در جاهایی که ریسک سرمایه گذاری بالا باشه و سودآوری تضمین نشه ورود پیدا نمی کنه و در کشوری که با امریکا و اسرائیل درگیره هیچ صنعتی پر ریسک تر از صنایع دفاعی و تسلیحاتی نیست که به جای سودآوری بلوکه شدن دارایی و تحت پیگرد بین المللی قرار گرفتن و نهایتا ترور شدن سرمایه گذارانش قطعیه icon_cheesygrin
[/quote]pچند سال پیش بود لندروور در انگلیس به فروش گذاشته شده بود ، ایران خودرو ویک شرکت چینی خواستار خرید شده بودند ایران خودرو پس کشید که اگر نمی کشید ما دانش ساخت لندروور های سری دفندر را در کشور داشتیم.در ضمن صنایع متالوژی وموتورسازی و الکترونیک ،صنایع تسلیحاتی محسوب نمشود ما با امکان اشتغال ده هزار نفر در کشوری مثل اکراین و افریقای جنوبی ،توسط شرکتی مثل ایران خودرو وصا ایران چشم مقامات آن کشورها را بر انتقال دانش میبستیم .گفتم امروزه نه ولی 5 سال پیش این کارها شدنی بود
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان گرامی،
آیا شما حقیقتا فکر می کنید پروژه ای به این بزرگی را به بخش خصوصی خواهند داد؟

این همه تشکیلات دولتی عریض و طویل تشنه پروژه هستند، تشنه اعتبارات مالی هستند، بعد بیایید یک پروژه که هم بودجه دارد و هم نام آور است را به همین راحتی بدهند بیرون؟

شما مدیر ارشد نظامی باشی، هرگز اجازه می دهی همچین اتفاقی بیافتد؟

تصمیم گیری را مدیران ارشد انجام می دهند و آنها در درجه اول به دنبال حفظ مقام خود و تشکیلات زیر دست خود هستند تا نتیجه نهایی!

هزاران کارمند و کارگر دولتی دارند از قبل این پروژه حقوق می گیرند، این همه بودجه تزریق می شود برای این پروژه، می دانید چه روابط قوی لازم است که بتوان این همه بودجه را جابجا کرد؟

در ایران هرگز بخش خصوصی نه توانسته است و نه خواهد توانست یک پروژه بزرگ ملی را بگیرد چون بخش خصوصی تا حد معینی می تواند روابط ایجاد کند و لابی کند و پروژه را بدست آورد. وقتی پروژه از حدی بزرگتر شود، بده بستان سیاسی آن قدر سنگین می شود که با پول و روابط معمولی نمی توان تاثیری در نتیجه گذاشت.

مثلا نیروی دریایی ممکن است تعداد انگشت شماری پروژه ملی داشته باشد و این پروژه ها بودجه داشته باشند. حالا این همه سردار و فرمانده باید از این پارچه برای خود قبا بدوزند. چطور بخش خصوصی بیاید این افتخار را از آنها بگیرد؟ هرگز اجازه نمی دهند. ولو این افتخار به تاخیر بیافتد، هزینه بالا رود، حتی پروژه به نتیجه نرسد!

شما فکر کنید اگر اجازه بدهند بخش خصوصی تانک بسازد، مسلما با قیمت خیلی پایین تر و کیفیت و طراحی خیلی بالاتر در مدت خیلی کوتاهتر یک تانک ساخته می شود و آنوقت خر بیار و باقالی بار کن!
اساسا وجود خیلی از کارخانه جات فشل و بی بازده زیر سوال حواهد رفت و بازده بودجه و پرسنل زیر دست خیلی از فرماندهان هم متعاقبا زیر سوال رفته و قدرت و نفوذ آنها شدیدا کاهش پیدا می کند. بنا بر این هر رقیب خصوصی قابلی که وجود داشته باشد را به هیچ وجه اجازه رشد نمی دهند تا قدرت و نفوذ و بودجه و پرسنل و مقام خود را حفظ کنند.

این نتیجه مستقیم "پیمانکار" بودن نیروی مسلح است.

نیروی مسلح ایران خود "پیمانکار" است و خود "کارفرما".

نیروی مسلح آمریکا تقریبا به طور کامل فقط "کارفرما" است.

بنا بر این فرماندهان آمریکایی نگران رقابت بخش خصوصی با خودشان نیستند چون حوزه فعالیتشان تقریبا به طور کامل جداست!
[size=5][b]در [color=#0000FF]آمریکا[/color] بخش خصوصی [color=#0000FF]پشتوانه[/color] نیروهای مسلح است،[/b][/size]
[size=5][b]در [color=#FF0000]ایران[/color] بخش خصوصی [color=#FF0000]رقیب[/color] نیروهای مسلح است![/b][/size]
[size=5][b]بنا بر این آمریکا در استفاده بهینه از بودجه نظامی خود موفقتر از ایران خواهد بود.[/b][/size]
  • Upvote 9
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب ميسالو
فرماندهان نظامي از رده اي به بعد فرماندهان ارشد شناخته ميشوند و همينها هستند که براي همچين پروژه هايي تصميم ميگيرند و در هيچ کجاي دنيا يک فرمانده يا مدير ارشد به هر دليلي بدون پشتوانه گذاشته نميشود که فرماندهان ايراني نگران آن باشند .
از طرفي در ايران بهترين طرح انتخاب ميشود و در آمريکا بهترين لابي ! ميتوانيد سوابق رقابت صنايع هوايي خصوصي آمريکا را مطالعه فرماييد .
پس خوشحال خواهم شد مصاديقي براي ادعاهاي پوچتان بيان فرماييد .
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='silence' timestamp='1360640637' post='299682']
جناب ميسالو
فرماندهان نظامي از رده اي به بعد فرماندهان ارشد شناخته ميشوند و همينها هستند که براي همچين پروژه هايي تصميم ميگيرند
[/quote]

بله، مسلما ما کمبود فرمانده ارشد نداریم. همینها با یکدیگر رقابت دارند. هر کدام علاقه مند است که دستاوردهای بیشتر و بزرگتری داشته باشد تا بودجه بیشتری بگیرد.
این که اظهر من الشمس است!
حالا اگر یک پروژه سنگین را با بودجه چند ده ملیاردی بخواهی از او بگیری و کلی کارمند و متخصص زیر دستش را بی کار کنی، ساکت نمی نشیند به شما لب خند بزند که!
چه برسد به اینکه خودش بیاید بگوید:
[b]"چون بخش خصوصی کار را بهتر انجام می دهد و ارگان زیر نظر بنده کارایی مناسب ندارد، پروژه و بودجه را بدهید به آنها نه به ما!"[/b]

[quote]
و در هيچ کجاي دنيا يک فرمانده يا مدير ارشد به هر دليلي بدون پشتوانه گذاشته نميشود که فرماندهان ايراني نگران آن باشند .
[/quote]

یعنی چه این حرف؟
یعنی اگر بنده نوعی فرمانده ارشد صنایع صا ایران باشم و پروژه ای نداشته باشم که صنایع صا ایران انجام دهد، همان میزان بودجه به بنده می دهند تا زمانی که چندین پروژه ملی داشته باشم؟

یعنی اگر بنده نوعی که فرمانده صنایع صا ایران هستم، صنایع بنده هیچ کار بزرگی انجام ندهد همان میزان ارتقا پیدا خواهم کرد که صنایع زیر دست بنده یک صنایع فعال باشد؟
اینه که محرض است.

بنده نوعی حتما سعی خواهم کرد تا جایی که ممکن است صا ایران پروژه بگیرد و کارهای مهم مملکت را به صا ایران واگذار کنند تا رزومه بنده و لینکهای بنده و شانس ارتقای بنده و همه و همه چیز بنده ترقی کند.

اگر دست روی دست بگذارم که یک شرکت خصوصی بیاید پروژه های بنده را ببرد، فردا کارایی او را با کارایی صا ایران مقایسه می کنند و مسلما بخش خصوصی کارایی بالاتری داشته و بنا بر این بنده و ارگان زیر نظر بنده معلوم است که چه برخوردی با این مساله خواهیم داشت!
چند تلفن، چند نان قرض دادن و صورت مساله به کلی پاک می شود.

بنده به عنوان فرمانده ارشد در مقابل سازمان زیر دستم مسولیت دارم و نمی توانم بگذارم سازمان زیر دست بنده الکی الکی پروژه هایش را از دست بدهد.
[b]بنده به هر صورت باید حقوق و مزایای زیر دستانم را از بودجه سازمانم بدهم، حال اگر پروژه داشتم، می دهم انجام دهند وگرنه تمام تجهیزات و متخصصان بی کار خواهند ماند![/b]
غیر از این است؟
اینها که بدیهی هستند.

[quote]
از طرفي در ايران بهترين طرح انتخاب ميشود
[/quote]

این ادعایی که فرمودید را چطور می خواهید ثابت کنید؟
بیاییم ادعاهایی مطرح بکنیم که بتوان اثبات کرد.
چنین ادعای بسیار بزرگ و بسیار کلی را برای چه مقصودی مطرح کردید؟
واقعا توانایی اثبات آن را هم دارید؟

[quote]
در آمريکا بهترين لابي ! ميتوانيد سوابق رقابت صنايع هوايي خصوصي آمريکا را مطالعه فرماييد .

[/quote]

مسلما هم در ایران و هم در آمریکا و هم در هرکجای دیگر جهان، لابی نقش بزرگی در سرنوشت پیمانکار دارد. بر منکرش لعنت.

اما سوال این است:
آیا در آمریکا، ارتش با یک پیمانکار (مثلا بویینگ) رقابتی دارد؟ آیا حوزه فعالیت ارتش و بویینگ با هم همپوشانی دارد؟
در آمریکا ارتش در اکثریت قریب به اتفاق پروژه ها، کارفرماست و شرکتهای خصوصی پیمانکار و بنا بر این بین ارتش و شرکتهای خصوصی رقابت نیست.
هر چه شرکت خصوصی کارش را بهتر انجام دهد و قیمت کمتری بدهد، ارتش استقبال می کند.

اما در ایران، ارتش و سپاه خودشان پیمانکار هم هستند! یعنی رقیب بخش خصوصی هستند.
فرق در این قسمت است. اینجا هم لابی وجود دارد و هم رقابت نا سالم.
ناسالم به این معنی که شرکت خصوصی به عنوان پیمانکار باید با خود کارفرما که پیمانکار هم هست رقابت کند!
خوب معلوم است در این شرایط چاقو دسته خود را نخواهد برید و کار را به بخش خصوصی نخواهد داد.
مگر مواردی که نیروهای مسلح ایران در آن قسمتها توانایی انجام کار ندارند.
مثلا نیروهای مسلح ما توانایی انجام تحقیقات لبه علم لیزری را مستقیما ندارند. بنا بر این پروژه تعریف می کنند و کسانی که می توانند می آیند و انجام می دهند و دیگر رقابتی بین ایشان با خود نیروهای مسلح نیست.

[quote]
پس خوشحال خواهم شد مصاديقي براي ادعاهاي پوچتان بيان فرماييد .
[/quote]
مصداق:

رپتور آمریکا:
اگر شرکتی بتواند رپتور را ارزانتر، سریعتر و با کیفیتتر تولید کند، نیروی هوایی آمریکا استقبال می کند.
نیروی هوایی آمریکا تجهیزات و متخصصان لازم برای ساخت رپتور را ندارد.

ذ3 ایران:
اگر شرکتی بتواند ذ3 را با نصف قیمت، با طراحی بهتر و کیفیت بالاتر تولید کند، این به معنی بیکار شدن تعداد زیادی از کارمندان و تجهیزات ارتش است و ارتش استقبال نمی کند.
ارتش ایران خود تجهیزات و متخصصان لازم برای ساخت ذ3 را دارد.

به راحتی دیده می شود که نیروی مسلح ایران رقیب بخش خصوصی است و دوست ندارد بخش خصوصی کار را بگیرد چون خودش پروژه را از دست می دهد.
به راحتی دیده می شود که نیروی مسلح آمریکا رقیب بخش خصوصی نیست و مشتاق است که بخش خصوصی بتواند کار را بگیرد چون پروژه اش انجام می شود.

امیدوارم در همه موارد که مطرح فرمودید قانع شده باشید.

[size=1]چرا باید از صفت پوچ استفاده می کردید؟ بدون استفاده از این صفت هم بنده در خدمت شما بودم. قضاوت پیشدستانه برای بحث مفید نیست.[/size] ویرایش شده در توسط misalu2001
  • Upvote 6
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب میسالو فقط بعد نظامی می گم به نظرم تنها دلیل این کار بعد حفاظتی این کار باشه همان طور که می دونید و باید قبول کرد صنایع نظامی ما با وجود پیشرفت های خوب هنوز از غربی ها و دشمنان اصلیمون مثل امریکا خیلی عقبتره
شرکت های خصوصی در ایران معمولا سطح حفاطت اطلاعاتی خوبی به دلایل گوناگون ندارند به نظرم دشمانمون بخوان (اینجا منظورم بعد غیر نظامیشه ) راحت می تونند اطلاعات از یک شرکت خصوصی ساخت قطعات پزشکی کش کنند
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b] ghermez[/b] عزیز، البته جناب میسالو باید پاسخ شما را بدهند، ولیکن به نظر بنده دقیقا به همان دلیلی که فرمودید، اصولا بعد حفاظتی اهمیت کمتری دارد، زیرا در نهایت هرچه که تولید شود، در حد آنها نخواهد بود بنابراین از جنبه حفاظتی اهمیت کمتری پیدا می کند. فقط به عنوان نمونه، این تانک ذ-3، چه چیزش ارزش حفاظتی بودن! دارد!؟[/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]این موضوع تقریبا واضح هست که بخش دولتی هرگز کارایی بخش خصوصی را نداشته و نخواهد داشت.[/font][/size]
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته باید این رو نیز در نظر گرفت که بخش خصوصی تو ایران زیاد قوی نیست وخودشون هم تمایل چندانی ندارند مثلا وزارت دفاع کم از شرکت های دانش بنیان حمایت میکنه(_می دونم این با بخش خصوصی تفاوت داره اما یک مصداق می باشد)و ربط چندانی هم به فرانده هان نظامی
نداره به طور مثال شما بیاین کامیون نینوا رو با کامیون های بخش خصوصی مقایسه کنید کدام بهترن البته اگه اونو وارد بازار کنن هم به نفع خودشونه هم به نفع مردم اما چرا؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

دیگه چیزی برای گیر دادن به جز اینکه وزارت دفاع می سازه رو پیدا نکردید !؟

حالا بخش خصوصی چرا باید تو صنایع دفاعی سرمایه گذاری کنه !؟ ... موقعی که امکان صادرات نداره مگه مرض داره خودش رو درگیر کنه ....

بهانه های بنی اسرائیلی میاورید ....
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر خلاف افکار دوستان ، بخش خصوصی اگر در زمینه ای پیشرو باشه صنایع دفاعی مشتاقانه با اون قرارداد میبندن ، نیازی هم به صادرات نیست ، تأمین برخی نیاز های داخلی خودش بسیار سود آوره !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نمیدونم چرا ما همیشه اینقدر خطی فکر میکنیم!!
اصلا شما تعریفی از بخش خصوصی تو ذهنتون دارید که اینطور بخش خصوصی میکنید؟
طوری میگند بدن بخش خصوصی انگار یه مریخی قراره بیاد پروژه رو تو دست بگیره و مثلا F22 تحویل بده.
بخش خصوصی باید قدرت اقتصادی لازم رو داشته باشه و زیر ساختهای لازم رو داشته باشه، مراکز تحقیقاتی لازم رو داشته باشه، ماشین آلات لازم رو داشته باشه و هزار و یک نیازمندی دیگه
الان کدوم بخش خصوصی داریم که بتونیم مثلا از صفر تا صد یک پروژه رو بهش بدیم و پولشو بدیم و در نهایت بعد مثلا 5 سال نتیجه اش رو تحویل بگیریم؟؟
حالا الان ممکنه برخی بگن دولت حمایت بکنه!
وقتی مثلا تو وزارت دفاع حداقل 50% کار شده زیرساختها، ماشین آلات، نیروی متخصص و غیره و لازم نیست فقط چندین برابر این هزینه بشه تا بخش خصوصی فقط زیرساختهاشو راه بندازه!!
راه بهترش تقویت شرکتهای زیر مجموعه وزارت دفاع هست و کم کم اون شرکت ها رو بفروشن به بخش خصوصی تازه اگه کسی حاضر باشه بخره چون با این وضع تحریم ها به سرعت سرمایه اش تو خارج بلوکه شده و تو ایرانم ممنوع السفر میشه و اونورم میره تو لیست سیاه! من باشم که حاضر نمیشم تو همچین چیز پر ریسکی چه شخصی چه اقتصادی وارد بشم.
ما اصلا تهدیدها رو نمیبینیم و خودمونو به گیچی میزنیم و اینجا رو الان اروپا و امریکا فرض میکنیم.
الان همین شرکتی که من توش کار میکنم سرمایه 7 هزار میلیارد تومانی داره کلی ماشین آلات داره، کلی نیروی متخصص داره باز تو پروژه های نفتیش پول کم میاره!! تازه خصوصی و کلی هم از طرف دولت حمایت میشه.
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان مگه اين پهباد سازيا كه ديدين تو تلويزيون بخش خصوصي نبودن؟!

بعد دوستان يادمون نره اينكه تو ايران شركتهاي خصوصي نميتونن توپروژه هاي بزرگ مثل تانك سازي شركت كنن به خاطره 2 تا دليله

يكي اينكه اونها قدرت لازم رو ندارن

دوميش هم. اينه كه متاسفانه حاضر نيستن باهم كار كنن تاقدرتشون بيشتر شه مثلا همين اف 22 رو كه ميگيم يه شركت خصوصي طراحي نكرده.... ویرایش شده در توسط Babak01

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط panzer-grouppen
      کرکس خان دستت درد نکنه . ببینم ایران از اینا داره ؟ چقدر ؟ و یه چیز دیگه : آیا این تانک توان مقابله با آبرامز و مرکاوا رو داره ؟
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.