-
تعداد محتوا
634 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
اعتبار در انجمن
750 نشان لیاقتدرباره ghermez
-
رتبه حساب کاربری
???? ????????
Profile Information
-
Gender
Male
-
Interests
???? ? ??? ????? ??? ?? ???? ??? ?? ????? ?????
آخرین بازدید کنندگان پروفایل
3,978 نمایش های پروفایل
-
mohammadarea51 دنبال کنندگان آغاز شده ghermez
-
Alicommando دنبال کنندگان آغاز شده ghermez
-
mostafa_by دنبال کنندگان آغاز شده ghermez
-
ghermez دنبال کنندگان آغاز شده mostafa_by
-
تاپیک تحلیلی ترکیه تحلیل و پیگیری تحولات ترکیه
ghermez پاسخ داد به usame-bin-laden تاپیک در اخبار تحلیلی
چون در جريان اخبار دنيا انچنان به طور پيوسته نيستم يكي براي من توضيح بده از كجا و به چه دليل شروع شدااگر دليل خارجي بوده به دليل مواضع دولت تركيه عليه يا مسلئله كردها و يا عوامل ديگر .... -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
ghermez پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
يكي نقشه ويكي در زمينه شهرهاي تحت كنترل طرفين بده -
سپاس يك مدت پيدات نبود مشخصه كجايي منتظر مقالات بعديت در زمينه ورزش هاي رزمي هستم
-
جنگنده چندماموریته هال- تجاس جنگنده چندماموریته هال- تجاس ( HAL Tejas)
ghermez پاسخ داد به djmerikhi تاپیک در جنگنده و رهگیر
من شانسی مکافات ان شدم اینم تکه ی دیگر مدیران اینو ویرایش و بست اصلی منتقل کنند سنسورها و رادار توسعه داده شده توسط شرکت علوم هوانوردی هندوستان (با مسئولیت محدود) (HAL) موسسه تحقیق و توسعه الکترونیک (ERDE) و HAL رادار چند حالته هواپیما را به کمک یکدیگر توسعه داده اند. این رادار دارای قابلیت TWS بوده و قادر به جستجو و جستجو همزمان با ردیابی (قفل کردن) چند هدف است (به عبارت دیگر این یک رادار آرایه فازی است.م. ). علاوه بر این قادر به نمایش عوارض اصلی جغرافیایی نظیر ارتفاعات و رودخانه ها و ... بر روی صفحه خود می باشد. این رادار دارای قابلیت رادارهای پالس داپلر و شکل دهی پرتو داپلر(تصحیح داپلر برای حذف کلاتر زمینه هنگامی که رادار بر روی نقاطی با زاویه بیش از 15 درجه نسبت به ساعت 12 هواپیما تنظیم شده باشد http://content.answc...on/f0222-01.gif) ، تشخیص هدف متحرک و توانایی نگاه به پایین و بالا است. رادار درون یک رادوم از جنس کولار (نوعی الیاف فیبری مقاوم که در لباسهای ضد گلوله و کلاه خود نظامی ها هم استفاده می شود) نصب شده است. موتورهای توربوفن و کارایی Tejas جنگنده سبک نیروی هوایی هندوستان نمونه مهندسی جنگنده ازموتورهای توربوفن F404-GE-F2J3 ساخت جنرال الکتریک استفاده می کرد اما نمونه تولیدی قرار است از موتور های توربوفن F404-GE-IN20 جنرال الکتریک با قدرت 85KN استفاده بکند و HAL سپارش 24 دستگاه از این موتورها را در سال 2007 به GE داده است. جنگنده با شماره LSP-2 (به معنی نسخه دوم تولید محدود) نخستین جنگنده ای بود که با این موتور تجهیز شده و پروازهای آزمایشی خود را از سال 2008 شروع کرده است. در طرح اولیه قرار بود که برای جنگنده تولیدی از موتورهای توربوفن تولید داخل با نام کاوری GTX-35VS که توسط موسسه تحقیق و توسعه توربینهای گازی (GTRE) استفاده شود که به دلیل تاخیر در ساخت آنها خرید از GE در دستور کار قرار گرفت. (البته پژوهشگاهها معمولا با تاخیر بیشتری در پروژه ها نسبت به شرکتها عمل می کنند اما دلیل دیگر استفاده نشدن از کاوری وزن زیاد آن و تراست کم بوده است .م.) شرکت Snecma-Larzac به عنوان همکار صنعتی در توسعه موتور انتخاب شده است. کاوری 52کیلو نیوتن را بدون پس سوز و 80.5 کیلو نیوتن را با پس سوز تامین می کند این موتور از قابلیت جهت دهی به بردار گازهای خروجی در چند محور و مسیر هوای ورودی Y شکل برای تامین هوای مورد نیاز استفاده می کند. این جنگنده دارای مخزن سوخت درون بال و بدنه و دارای قابلیت سوخت گیری هوا به هوا از صندلی جلو بوده و پراب سوخت گیری در سمت راست قرار دارد همچنین قادر به نصب مخازن اضافی سوخت 4000 پوندی (قابل رها شدن) در نقاط مستحکم زیر بدنه و داخلی و میانه بال است. جنگنده به سیستم راه انداز توربین گازی مدل GTSU-100 مجهز شده است. حد اکثر سرعت این جنگنده 2205 کیلومتر در ساعت و در ارتفاع ماکزیمم 15200 متر است. برد این جنگنده 3000 کیلومتر است. سقف پرواز خدمتی این جنگنده 16500 متر است (Service Ceiling) و وزن آن حدود 5450 کیلو و بیشینه وزن آن هنگام کنده شدن از زمین، 13500 کیلو گرم است. مترجم: EMP -
اقا سینا اینسیستم غیر فعال الکترواپتیکال وسیستم الکترواپتیکال ترکیبی نمی دی تا بی سواد هایی مثل من بدونند چی به چیه
-
جنگنده چندماموریته هال- تجاس جنگنده چندماموریته هال- تجاس ( HAL Tejas)
ghermez پاسخ داد به djmerikhi تاپیک در جنگنده و رهگیر
یک جنگنده سبک چند منظوره است که توسط هند ساخته شده است. این جت که بدون دم ساخته شده است ، از طرح بال دلتا استفاده می کند . نیروی پیشران این جنگنده به وسیله یک موتور تامین می شود. طراحی این جت به دهه 80 میلادی بر می گردد ، جایی که هند برنامه ای برای ساخت جنگنده ای سبک وزن برای جایگزینی میگ 21 هایش تدوین کرد ، که این پروژه بعد ها نام تجاس (Tejas) را از آن خود کرد. معنای این اسم ، "درخشندگی " است . این جنگنده از طرح بال دلتایی بدون کانارد و یا دم عقبی (tailplane) است و تنها از یک باله پشتی بهره می گیرد . طراحی این پرنده از در هم ریختن تکنولوژی هایی نظیر relaxed static stability ، کنترل سیمی ، رادار چند حالته ، سیستم های آوینیک دیجیتالی ، بدنه کامپوزیتی و flat rated engine حاصل شده است . تجاس دومین جنگنده ما فوق صوت بومی صنایع هوایی هندوستان پس از هال ماروت HAL Marut است . نیروی هوایی هند گزارشی مبنی بر نیاز به 200 جنگنده آموزشی تک صندلی و 20 جنگنده آموزشی 2 صندلی را در گذشته ارائه داده بود ، در حالیکه نیروی دریایی هند به 40 فروند تک سرنشین برای جایگزین کردن FRS.51 ها و T60 نیاز داشت . زمان استفاده این جنگنده توسط خلبانان هندی سال 2011 عنوان شده بود ، البته زمان نهایی عملیاتی شدن این پرنده سال 2013 خواهد بود. g]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/270px-HAL_Tejas_AeroIndia-2009.JPG تسلیحات و اقدامات متقابل جنگنده چایک تک موتوره ی تجاس. این جنگنده دارای هشت جایگاه خارجی حمل سلاح است،سه جایگاه زیر هر بال ، یکی در مکز بدنه و دیگری زیر ورودی هوای سمت چپ.این هواپیما دارای توپ خودکار دوقلوی GSH-23 است که سرعت دهانه ی آن برابر است با 750 متر بر ثانیه و سرعت شلیک آن 50 تیر در دقیقه است.این توپ زیر ورودی هوای سمت راست نصب شده است. این هواپیما میتواند به موشک های هوا به هوا،هوا به زمین،ضد کشتی،مهمات هدایت شونده دقیق،راکت ها و بمب های سقوط آزاد مسلح شود.میتوان غلاف های جنگ الکترونیک،هدفگذاری،شناسایی و آموزشی را نیز در جایگاه های حمل سلاح وصل نمود.در صورت نیاز تانک های حمل سوخت را هم میتواند استفاده کند. در اکتبر سال 2007 جنگنده ی تجاس موشک R-73 را با موفقیت تست کرد.موشک R-73 (با نام ناتوAA-11 Archer) موشکی کوتاه برد حرارتی است و قادر به رهگیری هدفی با ارتفاع 0.02 KM الی 20 KM و سرعتی برابر با 2500 کیلومتر بر ساعت را رهگیری کند،این موشک قادر به تحمل 12G فشار است. دولت هند موشک برد متوسط DERBY ساخت شرکت رافائل اسرائیل را برای 200 جنگنده ی تجاس تهیه کرده است.همچنین در نظر دارند موشک ASTRA را جایگزین موشک DERBY کنند و برای سرعت بخشیدن به این پرژه در تاریخ سپتامبر 2011 آن را بر روی جنگنده تجاس تست کردند. تجهیزات جنگ الکترونیک این هواپیما توسط شرکت ASIEO واقع در شهر بنگلور ساخته شده است که شامل گیرنده هشدار راداری و جمر،هشدار دهنده لیزری،هشدار دهنده نزدیک شدن موشک و چف و فلیر است. سفارشات [*]نیروی هوایی هند: 40 LCA MK 1 هواپیما بر اساس سفارش. برنامه ای برای سفارش LCA MK هواپیما 2 برای 10 اسکادران (حدود 180 هواپیما کل) پس از اتمام تولید از LCA MK 1 [*]نیروی دریایی هند :سفارش برای شش LCAS دریایی در هزینه تقریبی 31.09 میلیون دلار در هواپیما امضا [4] نیروی دریایی هند یک نیاز برای 50 Tejas هواپیما مدل ها: _ LCA-TD-1:اولین پیش نمونه ی تولیدی با موتور جنرال الکتریک F404-F2J3 _ LCA-TD-2:دومین پیش نمونه ی اثباتگر فناوری _ LCA-PV-1 and PV-2:مدل اولیه ی تک سرنشینه _ LCA-PV-3:نمونه ی بسیار شبیه به مدل اصلی که قابلیت سوخت گیری هوا به هوا را دارد . _ LCA-PV-4:نوع دریاپایه ی تک سرنشینه _ LCA-PV-5:پیش نمونه ی دو سرنشینه و آموزشی _ Tejas:مدل اصلی ساخته شده برای نیروی هوایی هند _ Navy model:مدل دریایی با بهینه سازی هایی مثل تقویت ارابه ی فرود و طراحی مجدد بدنه به جهت انطباق با ناوهواپیمابر _ MCA:طرح ابتدایی ساخت جنگنده میان وزن با قابلیت های پنهانکاری و دارای موتور مجهز به تغییر دهنده های بردار رانش مشخصات نقش: جنگنده چند منظوره خدمه:1 کشور سازنده: هندوستان توسعه دهنده: صنعت هوانوردی هندوستان (hal) طراح: ازانس توسعه هوانوردی اولین پرواز: 4 ژانویه 2001 وضعیعت: در حال تولید کاربران : نیروی هوایی و دریایی هند تعداد ساخته شده: 13 نمونه هزینه برنامه : 1.2 میلیارد دلار امریکا قیمت: 31 میلیون دلار طول:13.20 متر عرض :8.20 ارتفاع:4.40 مساحت بال ها: 38.4 وزن خالی:5680 وزن پر:9500 حداکثر وزن برخواست: 13500 پیشرانه : 1 × F404-GE-IN20 توربوفن رانش خشک: 53.9 کیلونیوتن (12،100 پوند) رانش با پس سوز : 85 کیلونیوتن (19،000 پوند) ظرفیت سوخت داخلی: 2،458 کیلوگرم ظرفیت سوخت خارجی: 2 * 1،200 لیتر مخزن قطره در داخل کشتی، 1 عدد قطره مخزن 725 لیتری در زیر بدنه کارایی حداکثر سرعت : 1.8 ماخ (1،920 کیلومتر / ساعت)؛ (CAS) در ارتفاع بالا محدوده : 850 کیلومتر (530 مایل) بدون سوخت گیری شعاع عملیاتی : 300 کیلومتر (186 مایل) محدوده کشتی : 3،000 کیلومتر (1،840 مایل) خدمات سقف : 15،250 متر (50،000 فوت) بارگذاری بال : 247 کیلوگرم / متر مربع (50.7 پوند / فوت مربع) رانش / وزن : 1.07 گرم محدودیت: +8 / -3.5 گرم جنگ افزار اسلحه: 1 × 23 میلی متر دو بشکه GSH-23 توپ با 220 فشنگ نصب شده . جایگاه حمل سلاح : 8 کل بازدید ها: 1 × زیر سمت پورت تنه مصرف برای هدف قرار دادن غلاف، 6 × زیر بال و 1 × زیر بدنه با ظرفیت 4،000 کیلوگرم سوخت خارجی و مهمات موشک: موشک های هوا به هوا : پایتون 5 دربی ASTRA فراتر از موشک محدوده ویژوال ویمپل R-77 ویمپل R-73 موشک های هوا به سطح : موشک Kh-59 ME (موشک هدایت بن بست تلویزیون) موشک Kh-59 MK (هدایت لیزری بن بست موشکی) موشک های ضد کشتی موشک Kh-35 KH-31 بمب: بمب های هدایت لیزری KAB-1500L GBU-16 Paveway II FAB-250 مواد منفجره هوا به سوخت را ODAB 500PM ZAB-250/350 بمب آتش زا BetAB 500Shp با قدرت بمب های بتن پر سر و صدا بمب گنگ OFAB-250-270 بمب های گنگ OFAB-100-120 بمب های گنگ RBK-500 سهام بمب خوشه ای جایگاه حمل تسلیحات: 6 عدد زیر بال ها و 2 تا زیر بدنه مترجمین: hamedof -
[size=5][b]بخشی از جنگ مغول – جین[/b] [color=#008000][b]زمان :[/b][/color][b] آگوست تا اکتبر 1211 میلادی[/b] [font=comic sans ms,cursive][color=#008000][b]مکان :[/b][/color][b]شمال چین ، ژانگیجاکو[/b] [color=#008000][b]نتیجه :[/b][/color][b] پیروزی قاطع مغولان[/b][/font][/size] [size=5][font=comic sans ms,cursive][color=#cc3300][b]متعارضین:[/b][/color] [b]امپراطوری [/b][color=#8b4513][b]مغول[/b][/color][b] در مقابل پادشاهی [/b][color=#6699cc][b]چین[/b][/color][/font][/size] [font=comic sans ms,cursive][size=5][color=#008000]فرماندهان:[/color] [color=#8b4513]مغول[/color][/size][/font] [right][font=comic sans ms,cursive][size=5][b]چنگیزخان[/b][/size][/font][/right] [right][font=comic sans ms,cursive][size=5][b]موقالی[/b][/size][/font][/right] [right][font=comic sans ms,cursive][size=5][b]جبه[/b][/size][/font][/right] [right][font=comic sans ms,cursive][size=5][b]اوکتای[/b][/size][/font][/right] [right][font=comic sans ms,cursive][size=5][b]یلو توهوا[/b][/size][/font][/right] [font=comic sans ms,cursive][size=5][color=#6699cc][b]چین[/b][/color] [b][b]امپراتور ویشهااووانگ[/b][/b] [b][b]دوجیس قیانو[/b][/b] [b][b]وانیان جواین[/b][/b] [b][b]وانیان چن یو[/b][/b] [b][b]هرسل هوشاوو[/b][/b] [b][b]وانیان گائوقی[/b][/b] [b][b]مینگ آن[/b][/b] [b][b]تو دانیار[/b][/b] [b][b]پوخیان وانو[/b][/b] [color=#008000][b][b]استعداد رزمی[/b][/b][/color][/size][/font] [color=#8b4513][font=comic sans ms,cursive][size=5]90 - 110 هزار سواره نظام مغول[/size][/font][/color] [font=comic sans ms,cursive][size=5]در برابر [/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5][color=#6699cc]350 هزار پیاده نظام ،150 هزار سواره نظام چین[/color][/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5][color=#008000]تلفات:[/color][/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]مغول سنگین[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]چین بسیار سنگین(تقریبا کل افراد)[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5][color=#0000ff][b]پیش زمینه[/b][/color][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=comic sans ms,cursive][size=5]در سال 1210 ،چنگیزخان با گفتن این که امپراتور جدید جین یک بزدل است و توانایی حکومت کردن ندارد به ویشهااووانگ توهین کرد. چنگیزخان ادعا می کرد « امپراتور باید مانند من مردی آسمانی باشد.» به زودی اخبار پراکنده شد و از طریق یک افسر جین به گوش امپراتور نیز رسید. خشم امپراتور جین به صدور فرمان اعدام سفیر مغولان منجر شد. تنش میان مغولان و جین بالا گرفت و سرانجام چنگیزخان علیه جین اعلان جنگ کرد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=comic sans ms,cursive][size=5]در مارس 1211 یک ارتش 90 هزار نفری مغول آماده شروع عملیات علیه پادشاهی جین بود. چنگیزخان تنها یک نیروی گارد 2 هزار نفره در مغولستان به جا گذاشت. این بدان معنا بود که بیش از 90 درصد از نیروهای رزمی قابل دسترس در مغولستان درگیر عملیات شده بودند. پیش از آغاز جنگ ، چنگیزخان و سپاهیانش طی یک مراسم مذهبی در کنار رودخانه خرلن به درگاه تنگری ( آسمان آبی ، خداوندگار مغولان ) دعا کردند تا بر جین پیروز شوند و انتقام سفیر مغول ، آمباغای خان که توسط تاتارها تسلیم دشمن شده بود، را بگیرند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][color=#0000ff][font=comic sans ms,cursive][size=5][b]ترکیب ارتش جین[/b][/size][/font][/color][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=comic sans ms,cursive][size=5]ارتش جین از این سه بخش تشکیل یافته بود :[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=comic sans ms,cursive][size=5]1- نیروهای مرزی: این نیروها چند ماه پیش از شروع جنگ اصلی در نبرد ووشابائو از مغولان شکست خورده بودند و به ناحیه دهانه گورکن عقب نشسته بودند. استعداد این نیروها بیش از 100 هزار نفر بود و توسط وزیر اول ، دو قیانو رهبری می شدند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=comic sans ms,cursive][size=5]2- قوای اصلی: نیروی اصلی جین لشکری 250 هزار نفره بود که عمده ی آن از پایتخت گسیل شده بود و هدایت آن را فرمانده کل ارتش جین ،وانیان چن یو، وزیر دوم امپراتور و ژنرال مینگ آن بر عهده داشتند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=comic sans ms,cursive][size=5]3- قوای ذخیره: نیروهای کمکی از سراسر قلمرو جین ، نیرویی به استعداد 150 هزار نفر که ژنرال هرسل هوشاوو که مردی جاه طلب بود آن را فرماندهی می کرد. وظیفه او و نیروهایش محافظت از داتونگ بود.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [b][color=#0000ff][font=comic sans ms,cursive][size=5]نبرد[/size][/font][/color][/b] [font=comic sans ms,cursive][size=5]عملیات کلی شامل پنج نبرد می شد که از اگوست تا اکتبر 1211 میلادی به وقوع پیوستند :[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]1-نبرد ووشابائو: از ماه می تا ژوئن[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]2- نبرد داتونگ: این نبرد در ماه اگوست درگرفت و به مدت یک هفته جریان داشت.چنگیز خان انجام این ماموریت را به سه پسر ارشد خود و ژنرال یلو توهوا واگذار کرد. هر کدام از پسران چنگیز 10 هزار سوار در اختیار داشتند.یک نیروی 30 هزار نفره سواره نظام به منظور پوشش دادن حرکت نیروهای اصلی مغول و قطع کردن خط ارتباطی نیروهای ذخیره جین به پایتخت ، شهر داتونگ را محاصره کردند.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]3- عملیات دهانه ی گورکن: این نبرد در ماه اگوست به وقوع پیوست.این گذرگاه مستقیما به پایتخت جین منتهی می شد.شخص چنگیزخان با یک نیروی 60 هزار نفره درگیر این نبرد شد.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]4-نبرد گویهبائو[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]5- اشغال جویونگ گوان توسط سپاه مغول: اما در این مرحله وزیر سوم ،تو دان یی، به طرز موفقیت آمیزی با یک نیروی 20 هزار نفره از پایتخت دفاع کرد و باعث پایان یافتن عملیات توسط مغولان شد.[/size][/font] [b][color=#0000ff][font=comic sans ms,cursive][size=5]نبرد ووشابائو[/size][/font][/color][/b] [font=comic sans ms,cursive][size=5]ووشابائو در نزدیکی شهر اولانقاب کنونی واقع شده است.طی چند سال وزیر اول جین ،دوجیس قیان نو، فرمان به ایجاد یک سری استحکامات در نزدیکی قلمرو مغولان داد تا مغولان به طور دائم تحت مراقبت و دیدبانی باشند. اما این تاکتیک با شکست مواجه شد ،اگر چه برخی از استحکامات پایداری خود را تا حدودی حفظ کردند. ووشابائو یکی از بزرگترین و مهمترین استحکامات جین در آن زمان بود.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]جبه ،سردار مشهور مغول، در نخستین حمله به ووشابائو موفقیتی کسب نکرد. اما با تغییر تاکتیک و حمله به پادگانی که مسئولیت کمک رسانی به ووشابائو را بر عهده داشت ، ووشابائو پس از مدتی توسط جبه تسخیر شد. با رسیدن خبر به فرماندهان جین، نیروهای حاضر در سه دژ مجاور به طرف دهانه ی گورکن عقب نشینی کردند. این عقب نشینی فرصتی طلایی برای جبه فراهم کرد و هر سه دژ به آسانی تسخیر شدند.[/size][/font] [b][color=#0000ff][font=comic sans ms,cursive][size=5]عملیات کوهستان گورکن[/size][/font][/color][/b] [font=comic sans ms,cursive][size=5]در مواجهه با حجم عظیم نیروهای جین ، چنگیزخان به این نتیجه رسید که بهتر است به جای جمله مستقیم به نیروهای جین، به اردوگاه ها و مراکز تهیه تدارکات آن ها یورش برده شود. نیروهای جین با مشاهده قدرت رزمی بالای سواران مغول غافلگیر شدند و توان نگهداشتن خطوط دفاعی خود را از دست دادند. حملات سواران مغول باعث قتل عام شدن بسیاری از نیروهای ذخیره و غیرآماده ی جین شد که در اردوگاه ها مستقر شده بودند. قوای جین تلاش کرد با عقب نشینی به یاری اردوگاه های تدارکاتی اش بشتابد اما به دلیل هرج و مرج دیگر قادر به برقرای ارتباط با فرماندهی مرکزی خود نبودند. سواران مغول با تعقیب نیروهای فراری جین طی خطوطی به طول چند صد کیلومتر، ده ها هزار سرباز جین را به طرز هولناکی قتل عام کردند.[/size][/font] [b][color=#0000ff][font=comic sans ms,cursive][size=5]نبرد دهانه ی گورکن[/size][/font][/color][/b] [font=comic sans ms,cursive][size=5]نیروهای جین در موقعیت دفاعی خود در این منطقه اعتماد به نفس بالایی داشتند و گمان می بردند قادر هستند سواران مغول را ،که جنگیدن در استپ های باز را ترجیح می دادند، به دام بیندازند. فرماندهان جین عمدا سپاهیان مغول را به این نقطه هدایت کردند و نیروهای خود را از شهرهایی که صدها مایل فاصله داشتند به این جا منتقل کردند. این ارتش آخرین نیرویی بود که بین چنگیزخان و امپراتور جین قرار داشت. بین 400 تا 500 هزار سرباز جین در تلاش بودند پیشروی بی رحمانه ی مغولان را متوقف کنند، پیشروی ای که تمام آبادی ها و شهرهای واقع در غرب یانگ جینگ ( پکن کنونی ) را به ویرانه تبدیل کرده بود.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]این تفکر که سربازان جین همواره با سواران تازنده مغول در دشت های باز درگیر می شدند درست نیست.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]در وهله ی اول ،نیروهای جین در تلاش بودند با بی اثر کردن سرعت سواران مغول که در دشت های باز موثر بود و همچنین خنثی کردن اثر کمان ها[background=rgb(255, 255, 255)]ی [/background]ترکیبی[background=rgb(255, 255, 255)] [/background]مغولی ، قوای مغول را در گذرگاه های تنگ به دام بیندازند.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]نکته ی دوم این بود که غافلگیر کردن مغولان ،که بیابان گردان دائما آماده به جنگ بودند، غیرممکن می نمود. کمان های[background=rgb(255, 255, 255)] [/background]ترکیبی[background=rgb(255, 255, 255)] مغو[/background]لان برتری بالایی بر کمان های زنبورکی جین داشت و مغولان استفاده گسترده از زره را نیز شروع کرده بودند. پیش از شروع نبرد، چنگیز شماری از افراد را به منظور در اختیار گرفتن ارتفاعات حول و حوش گذرگاه اعزام کرد، چیزی که فرماندهان جین فکر می کردند غیرممکن است. سپس بخشی از سواران مغول از طرفین به نیروهای جین یورش بردند. هنگامی که شخص چنگیز رودررو به نیروهای مستقر در گذرگاه دهانه ی گورکن حمله کرد، نیروهای مغولی که پیشتر در ارتفاعات مستقر شده بودند از پشت به قوای جین حمله ور شدند و به قوای اصلی چنگیزخان ملحق گردیدند. یکی از خونین ترین نبردهای تاریخ بشر درگرفت و تقریبا تمامی سربازان جین کشته شدند.گفته می شود 10 سال بعد از وقوع حادثه انبوه استخوان های به جا مانده را می شد از 30 مایلی دید.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]فرمانده اصلی نیروهای جین با مشاهده وضع پیش آمده به پایتخت امپراتوری (پکن کنونی) گریخت و با کشتن امپراتور کنترل شهر را ،که دیوارهایش غیرقابل تسخیر به نظر می رسید، در دست گرفت. او در میدان نبرد کشته نشد. پس از چهار سال محاصره ،که ساکنان پکن را وادار به آدم خواری کرد، شهر سرانجام تسلیم چنگیزخان شد و برای رهاکردن شهر باج کلانی به او پرداخت کرد. فرمانده ی فراری از محاصره جان سالم به در نبرد.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]نبرد دهانه ی گورکن یکی از بزرگترین پیروزی های مغولان بود. ده سال بعد هنگامی که چانگ چون ،راهب تائوئیست، برای دیدن چنگیزخان از منطقه نبرد عبور می کرد، توده های استخوان به وضوح در دره های اطراف دیده می شد.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]پادشاهی جین ،که در آغاز قرن سیزدهم میلادی نیرومندترین حکومت در سراسر آسیا به حساب می آمد، پس از این شکست سنگین شروع به فروریختن کرد و در سال 1234 به طور کامل نابود شد.[/size][/font] [b][color=#0000ff][font=comic sans ms,cursive][size=5]نتیجه[/size][/font][/color][/b] [font=comic sans ms,cursive][size=5]پس از پایان این عملیات ، نیمی از توان رزمی 950 هزار نفره جین از دست رفت. مغولان ده شهر بزرگ قلمرو جین را غارت کردند و چنگیزخان برای بازگشت به مغولستان باجی به ارزش 500 غلام ،500 دوشیزه و 3 هزار اسب طلب کرد.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5]در نتیجه ی سرخوردگی ناشی از این شکست ، پادشاهی جین فتح قلمرو سلسله سونگ را به جای دفاع از مرزهایش در برابر یورش های بعدی مغولان در اولویت قرار داد.[/size][/font] [b][font=comic sans ms,cursive][size=5]مترجم: احمدفرصتی[/size][/font][/b] [font=comic sans ms,cursive][size=5]منبع:[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=5][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/522"]http://wars-and-hist...og.com/post/522[/url][/size][/font]
- 3 پاسخ ها
-
- 11
-
شناورهای رزمی کلاس Buyan نیروی دریایی فدراسیون روسیه
ghermez پاسخ داد به Electro_officer تاپیک در ناوهای محافظ
اقا مهدی زیر کلماتی مشخص نمی تونی توضیح بسیار مختصری بدی( البته کمی بیش به جواب رسیدم اما روشن تر شدن مقاله .....) [quote][font=tahoma,geneva,sans-serif]تعداد دو موتور دیزلی در ساختار [color=#0000ff]CODAD[/color] وظیفهی تامین انرژی مورد نیاز [color=#0000ff]واترجت[/color] شناور را به وسیلهی دو [color=#0000ff]محور شفت[/color] بر عهده دارند و قادرند شناور را به حداکثر سرعت 28 [color=#0000ff]گره[/color] برساند.[/font][/quote] [quote][color=#0000ff]توزیع هدف خودکار[/color][/quote] [quote] حالت مخصوص کشف و ردیابی اهداف ارتفاع پست و کنترل اتوماتیک بیم بنابر شرایط [color=#0000ff]ECM منطقه[/color] [/quote] [quote] [font=tahoma,geneva,sans-serif]این شناور مجهز به رادارهای آرایه فازی Pozitiv-ME1.2 جهت پویش سطحی هوایی ، رادار کنترل آتش MR-231، سامانههای ارتباطی VHF و همچنین[color=#0000ff] سوییت سوناری [/color](در مدل صادراتی) است[/font] [/quote] ......................................................................... اقا مهدی مقاله ای تو سنترال در رابطه شناورهای شوروی سابق موجوده که این شناور هم باید توضیحاتی داده باشه -
درسهایی از جنگ ایران و عراق استراتژی جنگ ایران و عراق و درسهای برگرفته از آن
ghermez پاسخ داد به ghermez تاپیک در دکترین و استراتژی
واالله نمی دونم این مقاله توسط دو نفری کردم نوشته و تهیه شده و اونم دقیق مشخص نیست مقاله بیشتر شگردهای و استراتژی های های عراق گفته و همینچنین میشه گفت به بیشتر مطالب مقاله نقد وارده -
اقا مهدی تو لیست انلاین دیدم تو این مقاله هستی و از اون جایی که سئوالی در موردش پرسیده بودم علاقه مند شدم بیام نگاهی بکنم انصافا مقاله زیبابی و کاملی بود و جای تشکر بسیار داره سئوال همیشگی این دفعه من ازت می پرسم تو ناو ها خودمون ( به خصوص جماران ) از کدام از این سیستم ها استفاده شده
-
درسهایی از جنگ ایران و عراق استراتژی جنگ ایران و عراق و درسهای برگرفته از آن
ghermez افزود یک موضوع در دکترین و استراتژی
چیکیده بحث استراتژی و عملیاتهای جنگ ایران و عراق را با این پیش درآمد شروع میکنیم که در آغاز جنگ، دو طرف اهداف خود را میدانستند، ولی هیچیک برای کسب آنها، طرح کارشناسی شدهای نداشتند. زیرا هردو، دشمن را دست کم گرفته بودند. هدف ایران، عقب راندن دشمن بود و عراق نیز میخواست رژیم ایران را تضعیف کند. طرفین متخاصم به استراتژیهای نسبتاً کوتاهمدت پایبندتر بودند. ایران قصد داشت طرح اولیه تصرف بصره در طول جنگ را عملی کند. در مقابل، عراق هم به مقابله پرداخت، اما اهداف ناگهان تغییر یافتند. هدف اصلی این نوشتار بررسی دلایل این تغییر اهداف میباشد. شرح کامل بحث استراتژی و عملیاتهای جنگ ایران و عراق را با این پیش درآمد شروع میکنیم که در آغاز جنگ، دو طرف اهداف خود را میدانستند، ولی هیچیک برای کسب آنها، طرح کارشناسی شدهای نداشتند. زیرا هردو، دشمن را دست کم گرفته بودند. هدف ایران، عقب راندن دشمن بود و عراق نیز میخواست رژیم ایران را تضعیف کند. طرفین متخاصم به استراتژیهای نسبتاً کوتاهمدت پایبندتر بودند. ایران قصد داشت طرح اولیه تصرف بصره در طول جنگ را عملی کند. در مقابل، عراق هم به مقابله پرداخت، اما اهداف ناگهان تغییر یافتند. هدف اصلی این نوشتار بررسی دلایل این تغییر اهداف میباشد. عراق در آغاز حمله به ایران، مدیریت خوبی نداشت و به زحمت میتوانست نیروهایش را در داخل خاک ایران حفظ کند. هر چند در عملیاتهای جداگانهای مثل تصرف سوسنگرد و خرمشهر خوب عمل میکرد، ولی کارآیی و عملکرد عراق در کل نامناسب بود. به نظر میرسد ناکارآمدی یک ویژگی خاص مداخله صدام بود. وی در نهایت، به فرماندهان خود دستور داد تا سریعا به حمله خاتمه داده و خسارات وارده را کاهش دهند. همچنین آنها را از انجام اقداماتی که جنگ را گسترش میدهد، برحذر داشت. اگر صدام ریسک نمیکرد، نمیتوانست انتظار خاتمه سریع جنگ را داشته باشد. به علاوه زمانی که ایرانیها سربرآوردند و جنگ نفرات آغاز شد، چشماندازی برای محدودکردن درگیری به وجود آمد. در عین حال، اگر ما ادعای صدام مبنی بر تصرف مجدد شطالعرب را بپذیریم، رفتار او تا حدی قابل فهم است. از نظر او این عملیات عمدتاً یک درگیری محدود بود تا جنگی واقعی - ضربه و اقدامی سریع برای جدا کردن بخشی از قلمرو ایران - که دو طرف با تمایل ایران، برای حل و فصل رسمی آن مذاکره میکردند. اشتباه صدام در این بود که تصور نمیکرد ایرانیان مخالفت کنند. به نظر میرسد دلیل این امر، تکیهکردن او به گزارش پناهندگان سیاسی ایران بود که از نارضایتی گسترده ایرانیان )بهخصوص طبقه متوسط) خبر میدادند. از سوی دیگر صدام خطا کرد و نتوانست حمله خود را پوشش دهد. در داخل کشور نیز موضعاش چندان امن نبود. وی در سال1979 ریاست جمهوری را به دست گرفته و برای ادامه حکومت خود چندین مخالف بعثی را اعدام کرد. به علاوه ، مردم عراق سطح رفاه خوبی داشتند )یکی از بالاترین استانداردهای زندگی کشورهای در حال توسعه)؛ و ثروتمندان - که بر تعدادشان افزوده میشد - مایل به جنگ نبودند. به عبارت دیگر، حاشیه حمایتی صدام بسیار باریک بود و از وقوع مسائل ناخواسته هم نمیتوانست جلوگیری کند. با توجه به اوضاع نابسامان داخلی عراق، این سئوال پیش میآید که چرا صدام جنگ را انتخاب کرد. ظاهرا او مجبور به این کار بود، زیرا شیعیان عراق به پیروی از مردم ایران شورش میکردند؛ و او میبایست شورش کردهای عراق را نیز کنترل میکرد. بنابراین، بارها از ایران خواسته بود که به اقدامات خود پایان دهد و نهایتا دست به حمله زد. تاکنون، چگونگی رفتار احتیاطآمیز صدام باید درک شده باشد. او خواستار یک حمله بی دردسر بود، چون او به حمایت و پشتیبانی مردم عراق در وضعیت دشوار، چندان اطمینان نداشت. به خصوص از عصیان ارتش که 85% آن نیز شیعه بودند، ترس داشت؛ و حداقل در دو سال اول جنگ، یک شورش مذهبی را تهدیدی علیه خود میدانست. به همین جهت، او در خط مقدم از شبه نظامیان بعثی استفاده میکرد؛ زیرا به آنها اطمینان داشت، در صورتی که اعتمادش نسبت به نیروهای ارتش آنچنان نبود. مدت زمان کوتاهی پس از آغاز جنگ، صدام برای کاهش دامنه شمول آن دست به دو اقدام دیگر زد.)اول اتخاذ موضع دفاعی و دوم ارتباط با امریکا) قطع ارسال تجهیزات نظامی از طرف شورویها که عمدهترین عرضه کننده اسلحه به عراق بودند، توان عراق را شدیداً کاهش داد و رهبران شوروی زمانی که عراق بدون هشدار قبلی حملهکرد، خشمگین شدند؛ ارسال اسلحه در تابستان1982 دوباره از سر گرفته شد. در این زمان، ایران دست به ضد حمله زد. ارتش عراق شکست خورد؛ و صدام واقعاً به ترس افتاد. در کنار این مسائل، )پس از آغاز حملات موج انسانی ایران) سوریها نیز در اوایل سال1982 صدور نفت عراق از طریق سوریه به مدیترانه را قطع کردند. عراق تنها یک لوله صدور نفت داشت و آن هم از ترکیه بود. جالب توجه است که صدام در حمله به ایران و کویت اقدامات مشابهی انجام داده بود. او با عجله حمله کرده و پس از آن به حل مشکلات پرداخته بود. اتخاذ موضع دفاعی پس از شکست و عقبنشینی نیروهای عراقی در سال1982 به پشت خطوط مرزی ، آنها شدیدا به تعیین یک استراتژی نیازمند بودند. در سالهای1983 - 1982 ، رهبری عراق به دلیل رویارویی با بحران مربوط به بصره از این امر دور ماند. تا سال1984 که استراتژیی خاصی شکل گرفت و به آن نام دفاع ایستا دادند. با توجه به وضع عراق، شاید این بهترین استراتژیی بود که رهبر عراق میتوانست اتخاذ کند؛ و در واقع امتیازات مهمی نیز داشت. )ر.ک. به جدول1) اولا، این استراتژی برای مردم عراق که صرفا میخواستند در مقابل حملات ایران بایستند خسارتهای زیادی نداشت. آنها مجبور نبودند، به ایران حمله فعال کنند. زیرا این استراتژی، حمله را منع کرده و حفظ جان افراد را نیز در نظر داشت. در واقع، عراق در قسمت اعظم این جنگ کمتر کشته داد. همچنین، این استراتژی دیدگاه شخصی صدام را منعکس میکرد. رهبری عراق، تمایل بسیاری به اقتدار داشت، و میخواست تحولات را تا حد ممکن کنترل کند. دفاع ایستا این امکان را برایش فراهم میکرد. او دستور میداد و انتظار اجرای آنها را داشت؛ از آنجایی که اقدامات کمتری در جبهه اتفاق میافتاد، او به راحتی میتوانست اوضاع کاخ ریاست جمهوری را هدایت کند. ثانیا، این استراتژی صدام را قادر میساخت تا افسران خود را کنترل کند. او هرگز به نیروی نظامی اعتماد نداشت و یک ویژگی حکومت صدام کنترل و جاسوسی در مورد آنها بود. با آغاز جنگ، فرماندهی سیاسی - که جز گزارش اوضاع به صدام کار دیگری نداشت - به ساختار ارتش عراق افزوده شد. که این خود حاکی از بیاعتمادی مداوم صدام بود )این سیستم تا سال 1982 هنوز پابرجا بود). با وجود این تا سال1983، یک فرمانده امنیتی که شبکه جاسوسی به راهانداخته بود، اخراج شد و این موضوع به افسران آزادی زیادی داد. نهایتا، زمانی که فرماندهان عراقی اعتماد صدام را جلب کردند و شناخت بهتری از نیروهای خود یافتند، بر اساس دفاع ایستا آزادیهایی به دست آوردند. آنها نهتنها خود را به توقف در جا، محدود نکرده و منتظر حملات ایران ننشستند، بلکه حملات متعددی را شروع کردند، تا دشمن را قبل از این که آمادگی داشته باشد، به جنگ بکشند. همچنین به نیروی هوایی عراق دستور دادند تا تمرکز نیروهای ایرانی را که برای حمله تجمع کرده بودند برهم بزنند. این تحرکات بسیار مؤثر بودند و روحیه حمله را در عراقیها نشان میداد. اما باز این سؤال پیش میآید که چرا آنها به حملههایشان ادامه ندادند؟ گویا نیروهای عراقی از راه مقابله با حملات مکرر ایران، خود را محکوم کرده بودند که سالها منتظر پایان جنگ باشند. چه چیزی باعث شده بود که آنها حتی زمانی که ایران به پیروزی نزدیک شده بود، به دفاع ایستا فکر کنند؟ پاسخ این است که از نظر عراق، استراتژی دفاع ایستا جزء دیگری نیز داشت که در این صورت آنها به برخی چیزها نیز دست مییافتند. ارتباط با امریکا در دوران جنگ، عراق از امریکا کمکی گرفت. واشنگتن نمیخواست جنگ گسترش پیدا کند، بلکه میخواست جنگ از طریق مذاکره و بدون هیچ پیروزی به پایان رسد. این امر مطابق با میل عراقیها نیز بود که از سال1982 به پشت مرزها عقبنشینی کرده بودند. صدام در مرحله آغاز جنگ سقوط کامل رژیم جدید ایران را میخواست و هدف او از حمله نیز همین بود. اما پس از عقبنشینی، قصدش عوض شد؛ و پایان جنگ به هر نحو، مورد نظر او بود. )در صورت امکان با شرایطی که آمریکا هم خواستار آن بود) مذاکرات بغداد و واشنگتن برای همکاری درجنگ بلافاصله پس ازخروج عراق از خاک ایران آغاز شد. تا سال1983 ، نمایندگان دو کشور چندین بار در اروپا و امریکا ملاقات کردند. و درباره قرارداد الجزایر که مورد قبول عراق بود و بین صدام و شاه سابق ایران بسته شده بود، توافق کردند. این امر به معنی بازگشت خلیج فارس به وضع موجود قبل از جنگ بود. واشنگتن به عراق کمک کرده و پذیرفت که به خاتمه جنگ کمک کند. و راهحلی برای پایان جنگ بیابد. در نهایت، برخی اسناد نشان میدهند که امریکا به دنبال راه های دیگری برای صدور نفت بود. این کمک خارجی ، برای استراتژی دفاع ایستای عراق، انتظار امیدبخشی بود. عراق با حمایت امریکا میتوانست به یک نتیجه رضایتبخش فکر کند. بغداد راهی نداشت جز آن که تا زمان قطع عرضه تسلیحات به تهران انتظار بکشد. زیرا این امر رژیم تهران را در اثر انزوای جهانی به توافق در مورد حل و فصل اختلاف مجبور میکرد. در عین حال استراتژی دفاع ایستا، زمان محدودی میتوانست دوام بیاورد نه همیشه. عراقیها انتظار داشتند ، صبر دشمنشان تمام شده و در نتیجه مذاکرات پذیرفته شود. اما اگر اوضاع کمی عوض میشد و ایرانیان پیروز میشدند، یا اگر یک فرمانده عراقی تسلیم شده یا شکست میخورد، این استراتژی کاملا با شکست مواجه میشد. این دقیقا همان چیزی است که در سال1986 اتفاق افتاد و ایران پیروز شد. برای فهم این مسئله باید کمی به عقب برگشت. استراتژی ایذایی ایران تمایل مردم ایران برای دفاع از کشور خود در سال1980 از وقوع یک فاجعه جلوگیری کردند. تلاش عمومی در برابر این حمله برنامهریزی نشده بود؛ بلکه این مسئله واکنش غریزی مردم ایران در مقابل تجاوز عراق به خاکشان بود. اما با وجود این، اگر عراق در ابتدا اقدامات ناشیانه زیادی مرتکب نشده بود، ایران نجات نمییافت. در حالی که ایران با استفاده از اشتباهات عراق، دشمن را از خاک خود بیرون راند. زمانی که ایران نیروهای عراقی را از خاک خود بیرون کرد، فرصت یافت تا برای مرحله بعدی جنگ، یک استراتژی اتخاذ کند، ولی عملا چنین نکرد. تلاشهای اولیه ایران برای تصرف بصره ناکام ماند. زیرا به حملات تند اما ساده و بدون دقت دست زد. ایران از اواسط سال 1983 ، طرح نظامی جنگ ایذایی را مطرح کرد. این کشور از محدودیت نفرات انسانی عراق و نارضایتی کردهای عراقی از رژیم بعث بهره گرفت و در این وضعیت به هم ریخته، به مرحله بندی عملیات ها پرداخت. استراتژی ایذایی، امکان زیادی برای موفقیت داشت؛ باوجود این، در طول یک سال کنار گذاشته شد و ایران برای موفقیت تاکتیکی به بصره روی آورد. به نظر میرسد، چند دلیل در این امر مؤثربودند. نخست، روانشناسی جمعی پاسداران بود. در آغاز جنگ، ایجاد واحدهای عملیاتی کوچک که حملات مرزی آن را ضروری میساخت، ممکن نبود، و پاسداران و بسیج با اتکاء به شور وشوق مذهبی، در مقابل دشمن موفق بودند. حتی بسیج، آموزشهای لازم برای آن عملیات را ندیده بود؛ و تنها در عملیاتهای محدودی مشارکت میکرد که اغلب کمتر از 3 ماه طول میکشیدند. درکناراین، استراتژیایذایی مستلزم طراحی کارشناسی و اجرای منظم بود در اواخر سال 1983 ، حملات موج انسانی شروع شد و جنگ بر بصره متمرکز شد. در این بین، پاسداران بیشتر مورد اعتماد بودند. چالش ایران در فاو هرچند ایرانیها بعدها استراتژی ایذایی را کنار گذاشتند، اما در طول اجرای آن ، این استراتژی بر ذهنیت فرماندهان عراقی تاثیر شدیدی گذاشته بود. زیرا آنها را به شدت، تحت فشار قرار داده بود. حملات مکرر در طول730 مایل مرز با فراز و نشیبهایش، وضعیت آنها را بر هم ریخته بود. اگر ایرانیها همچنان به این استراتژی ادامه میدادند، عراقیها در طول خط جبهه در تنگنا قرار میگرفتند و ایران پیروز میشد. ژنرالهای عراقی برای جبران آسیب پذیریهای خود، تعداد نیروهای خود را افزایش دادند و تا حدی از فشارها کاستند. به علاوه، آنها برنامه جاده سازی جاه طلبانهای را آغاز کردند و برای آزادسازی مناطقی که تصرف شده بود، گارد ریاست جمهوری را به نیروی ذخیره متحرک تبدیل کردند. این اقدام اخیر برای دانشجویان، استراتژی بسیار آموزندهای است. ژنرالهای عراقی برای حفظ دفاع ایستا، در عمل تحرک را افزایش میدادند. در واقع، آنها از دفاع ایستا به سوی دفاع متحرک حرکت میکردند. هر چند، حرکت مزبور در این مرحله آگاهانه نبود. با وجود این، شانس آنها دراین بود که با توجه به چشمانداز روبهرویشان، به موقع دست به کار شدند. ایران در سال1986 فاو را تسخیر کرده و توجه همه رسانههای بینالمللی را به خود جلب کرد. به طوری که این حمله را یک استراتژی عالی دانستند. جریان فاو یک خوششانسی بود. گرچه، ایرانیها تنها به دلیل اهمیت تبلیغاتی آنجا را تصرف کردند، و بعدها از آن استفاده استراتژیک نکردند. در ایران رهبری کاریزماتیک امام در حرکت نیروها بسیار موثر بود. خواست اسرارآمیز امام در ادامه موفقیت در جبهه بسیار مهم بود. اگر رزمندگان شکست میخوردند، پیروان امام پرچم را برافراشته نگه میداشتند. انقلاب اسلامی از زمان حمله به عراق در سال1982، موفقیتی بالاتر از تصرف فاو نداشت و در برخی عملیاتهای ایران، تجربههای تلخی به دست آمده بود. اما تصرف فاو موج نیروهای انسانی ایران را همچنان تقویت میکرد. پس از تصرف فاو، ایرانیها باید به کارهای سازنده میپرداختند. هر چند که در طول عملیات تصرف، این شهر به بیابان تبدیل شده بود ولی باز موارد استفاده بالقوه وجود داشت. برای مثال فاو میتوانست سکوی حمله به امالقصر باشد. تصرف این بندر عراق را در محاصره خشکی قرار میداد یا ایرانیها میتوانستند نیمی از حمله به بصره را از ناحیه فاو انجام دهند- یعنی، حملهاز شمال، از راه فاو و حمله دیگری از غرب، از طریق دریاچه ماهی. اما ایرانیها کاری انجام ندادند. ایرانیها پس از تصرف این شهر، در آنجا ساکن شدند. در نتیجه، طرحی برای بهرهگیری از این پیروزی نداشتند؛ و پوشش تبلیغاتی، برایشان کافی به نظر میرسید. تغییر تفکر نظامی عراق صدام نسبت به تصرف فاو با ناراحتی عکسالعمل نشان داده و دستور داد بلافاصله نیروهای عراق آنجا را بازپس گیرند. به نظر میرسد وی در اصل، از امکان قطع کمکهای عربستان و کویت میترسید که مهمترین حامیان مالی عراق بودند این دو کشور، تا جایی که عراق از آنها در مقابل ایران حمایت میکرد، به این کشور کمک میکردند. زمانی که ایران فاو را تصرف کرد به کشور کویت نزدیک شد و چون دارایموشکهای کرم ابریشم بود، موجب ترس این کشور و عربستان شد. در نتیجه این دو کشور انگیزه بیشتریبرای جلب حمایت امریکا از خود پیدا کردند. صدام که در این زمان با واشنگتن همکاری داشت، نمیخواست امریکاییها وارد مسائل نظامی خلیج فارس بشوند. این امر ادعای صدام را مبنی بر این که حافظ اصلی منطقه است، به چالش میکشید. بنابراین او تصمیم گرفت صرفنظر از میزان هزینهها، اعتبار خود را به عنوان یک مدافع احیا کند. زمانی که صدام در اخراج ایرانیها از فاو عاجز ماند، به این فکر افتاد که مهران را تصرف کند، اما در آنجا نیز شکست خورد؛ و در این مرحله ژنرالهای عراقی بهانها‡ی غیر قابل قبول مطرح کردند. آنها ناتوانی در تسخیر مهران را شکست ندانستند، زیرا مهران مثل فاو از نظر نظامی حایز اهمیت نبود. از نظر ژنرالها مهران ارزش آن را نداشت که صرفا به دلیل دسترسی نداشتن دشمن به آن، چندین لشکر از نیروهایشان را در آنجا مستقر کنند. بنابراین، هشدارهای اولیه را نادیده گرفتند و وقتی ایران به ضد حمله پرداخت، مجبور به ترک منطقه شدند. از دست دادن مهران وتصورات مختلف نسبت به ارزش آن، صدام و ژنرالهای او را مقابل هم قرار داد که در نتیجه گنگره فوقالعاده حزب بعث برای رسیدگی به این مسئله تشکیل جلسه داد. برخی از ناظرین گفتهاند که ژنرالها در این جلسه اقتدار صدام را به هم ریختند؛ اما درستی آن مورد تردید است. به نظر میرسد، در این جلسه استراتژی جنگ مورد بحث قرار گرفته است و ژنرالها به چند نکته جالب اشاره کردهاند. در اصل، آنها اظهار کردند که دفاع ایستا دیگر مصرفی ندارد. ایرانیها آمادهاند که با آغاز سال نو به جنگ خاتمه دهند، چالشی که عراقیها نمیتوانستند آن را نادیده بگیرند. در عین حال قادر نبودند با کنار گذاشتن دفاع ایستا به تحرکات ایران پاسخ دهند. بنابراین ایرانیها اوضاع را کنترل می کردند و نیاز داشتند که برای خاتمه جنگ با عراقیها بجنگند و این اجتناب ناپذیر بود، زیرا تا زمانی که عراقیها مجبور به تصمیمگیری شوند، جنگ پایان نمییافت. بههرحال، جنگ درازمدت مراحلی را شامل میشد و مثل گذشته تنها در برگیرنده یک درگیری شدید نبود که پس از جنگ فروکش کند. به علاوه پس از موفقیت ایران در فاو، نیروهای ایران در ماههای دی و بهمن )ماههای پرباران سال) به حمله ادامه دادند و در این فصل، نیروهای عراق کارایی محدودی داشتند. برای مقابله با این تهدید، ژنرالهای عراقی معتقد بودند که یک نیروی زمینی قوی، با انگیزه زیاد لازم است. و البته، تعداد این نیروها نیز باید زیاد باشد. برای این کار ژنرالها پیشنهاد دادند که صدام فراخوانی عمومی صادرکند. بنابراین، دانشجویانی که تاکنون به صورت نیروی ذخیره بودند، به خدمت فراخوانده شدند. آنها در لشکر نخبگان، ثبت نام کردند که از جمله یگانهای تازه تأسیس گارد ریاست جمهوری بود. این یگانها دارای اسراری بودند که تنها برای دانشجویان جوان آشکار میشد. ژنرالها، واحدهای تازه تأسیس شده را به صحرا برده و آنها را برای انجام شیوههای جنگی تجاوزکارانه آموزش میدادند، و این امر کم و بیش به صورت مخفی انجام میشد. این استراتژی پیشنهادی ژنرالها بود و عجیب است که صدام آن را پذیرفت. زیرا اولاً، استراتژی جدید، با اصل اساسی او مبنی بر عدم بهکارگیری روشنفکران مغایر بود. ثانیا، عضوگیری از جوانان طبقه متوسط پیشنهاد بسیار خطرناکی بود. همچنان که امریکا در جریان جنگ ویتنام دریافت، این امر میتواند موجب مخالفت سیاسی با جنگ شود. نهایتا بر اساس استراتژی ژنرالها ، صدام به موقعیتی صوری تنزل میکرد. در گذشته، تمام عملیاتها از کاخ ریاست جمهوری و به صورت شدید کنترل میشد، اما بر اساس تشکیلات جدید این امر ممکن نبود. عملیاتها باید به صورت غیر متمرکز در میآمدند، و صدام نمیتوانست عملیاتی را که هفتهها طول میکشید تا موفق شود، از کاخ خود کنترل کند. حتی اگر برای باقی ماندن او در موقعیت قبلی، راههایی نیز پیدا میشد، دیگر یک فرد نظامی به حساب نمیآمد. صدام درباره تحمیل شکست بر دشمن، نظری نداشت. ژنرالها مسئولیت را بر عهده میگیرند پس از موافقت صدام با تغییر استراتژی، )در اصل جایگزینی دفاع متحرک به جای دفاع ایستا) ژنرالها مسئولیت را بر عهده گرفتند. آنها فراخوان نیرو کرده و سربازان جدیدی را به خدمت گرفتند. این سربازان، درلشکر گارد ریاست جمهوری سازماندهی شده و برخی از آنها به تیپهای زرهی و برخی به توپخانه و گروه دیگر به نیروی زمینی اعزام شدند. گفته میشد که عراقیها قادرند تیپهای گارد ریاست جمهوری را از 7 تیپ به حدود 28 تیپ برسانند. ژنرالها علنا میگفتند که کمتر از آن کافی نیست. به نظر میرسید آنها شکست نیروی زمینی را با توجه به فشارهای وارده بر آن محتمل میدانستند. برای مقابله با چنین فاجعهای تصمیم گرفتند با نیروهای ذخیره آماده در پشت جبهه ، واحدهای مزبور را پشتیبانی کنند. این نوآوری بخش مهمی از استراتژی عراق محسوب میشد. به علاوه، این امر به سؤال رایج در مورد نحوه استفاده از این نیروها نیز پاسخ میداد. در حالی که ارتشهای غربی، از اینگونه نیروها برای تقویت موفقیتها یا انجام ضدحملات استفاده میکردند. عراقیها نیروهای ذخیره خود را برای برهم زدن اوضاع خط مقدم و افزایش تلفات دشمن )که در محاصره قرار داشتند) به کار میگرفتند، این امر به افزایش فوقالعاده حجم ارتش عراق نیز مربوط میشد. ارتش انبوه عراق، عملا شامل تمام نیروهای انسانی کشور میشد. استفاده عراق از نفرات خود نسبت به ارتشهای دیگر، چهار به یک است، زیرا این کشور برای تضمین موفقیت خود به هر کار ممکنی دست میزد. ژنرالهای عراق در این شگرد خود، تغییرات دیگری نیز انجام دادند. برای مثال، آنها تحولاتی را در جنگ هوایی ایجاد کردند؛ و شروع به حملات گسترده هوایی بر ضد مراکز اقتصادی ایران نمودند. آنها در گذشته نیز چنین اقداماتی انجام داده بودند ولی این کار مداوم نبود. از پائیز سال 1986 ، عراق حمله هوایی مخربی علیه یک پالایشگاه بزرگ نفت انجام داد و پس از آن هر روز به مراکز زیربنایی اقتصادی ایران حمله کرد. آنها حتی به مراکز مستقر در زیر آبهای خلیج فارس، با استفاده از سوخت رسانی هوایی حمله کرده و مراکز غیر نظامی را بمباران و جنگ شهرها را آغاز کردند. جنگ محدود در اثر این اقدامات به پایان رسید. )دراین مقطع، مسئله ایران گیت مطرح شد و در نتیجه عراق دیگر برای همکاری با امریکا در پایان دادن به جنگ، انگیزهای نداشت.) پیروزی نهایی محتاطانه زمانی که عملیاتهای کربلا انجام شد، نتایج جنگ برای ایران دستخوش تحولاتی شد. رزمندگان ایرانی زیر آتشبار عراق بودند و همچنان به جنگ ادامه میدادند، به نظر میرسید که ایرانیها از تغییر اوضاع خوشحالند و نیروها را به صحنه جنگ منتقل کردهاند. به علاوه عراقیها این بار تنها قصد متوقفکردن و عقبراندن نیروهای ایران را نداشتند. وقتی حملات متوقفشد، گارد ریاست جمهوری برای بازپسگیری اراضی عراق تا رودخانه جاسم اقدام نمود. عراقیها سال1984 نیز در جنگ بر سر جزیره مجنون چنین اقدامی انجام داده بودند؛ و به دلیل فقدان پشتیبانی توپخانه شکست خوردند. عملیات ارتش عراق تنها دفاع صرف نبود، عراق تا سال قبل به چنین اقدامی متوسل نشده بود. این یک دوره گذار از استراتژی ایستا به استراتژی هجومی بود. از بعد دیگر نیز این دوره گذار بود. در کربلای5 ، عراقیها توجه خود را از افراد دشمن به واردکردن خسارات بیشتر معطوف کردند. با این همه، نگرانیدر میان ژنرالهای عراقی همچنان به چشم میخورد. این نگرانی در مرحله بعدی انتقال به استراتژی جدید، دوباره نمود مییابد مثلاً در عملیات توکلنا علیالله، برای بازپسگیری اراضی عراقی که در تصرف ایران بود به چشم میخورد. با پایان گرفتن عملیات کربلا، آنها به صحرای پشت بصره رفتند و مدلهای فاو، شلمچه و مجنون را طرحریزی کردند - مناطقی که میخواستند بازپس بگیرند. آنها به صورت خستگی ناپذیر تمرین کردند؛ و سپس ناگهان دست به عملیات زدند و تصمیم گرفتند عملیات بازپسگیری را که با حمله ایران در غرب پیشبینی شده بود همزمان کنند. بنابراین اجازه دادند تا حمله ایران در غرب آغاز شود؛ سپس در مقابل حمله ایستادند و برای پسگرفتن اراضی خود به حمله محدودی اقدام کردند. تنها زمانی که معلوم شد دیگر ایران به حمله جدیدی دست نخواهد زد، ژنرالها جلو رفته و فاو را دوباره به تصرف در آوردند. عراقیها نمیخواستند خطر شکست را بپذیرند. آنها با انتظار حمله ایران ، توانستند نتیجه را بهتر کنترل کنند. اگر عملیات بازپسگیری فاو موفق بود، دنیا شاهد پیروزی بزرگ آنها میشد و در صورت شکست، ادعا میکردند که صرفا به صاف کردن خطوط مقدم جبهه پرداختهاند. وقتی شبه جزیره فاو در عرض36 ساعت پس گرفته شد، ژنرال رشید، فرمانده حمله، بسیار متعجب شد. به نظر میرسد که عراقیها برای این کار5 روز را در نظر گرفته بودند که نشانگر محافظهکاری بیشتر آنهاست. در عین حال، عراقیها برای نادیده گرفتن مراحل تعیین شده تردید نمیکردند. در آغاز جنگ ، میدیدیم که آنها با انجام یک مرحله توقف میکردند. بنابر این نکته مزبور برایشان یک پیشرفت محسوب میشد. پلی که تخریب نشد، نشانگر محافظه کاری بیشتر ژنرالها بود. عراقیها به پلی که بین فاو و سرزمین اصلی ایران بود، حمله نکردند تا از پاسخ نیروهای ایران در امان بمانند. همینطور عراقیها در شلمچه نیز قصد نداشتند راه نیروهای ایرانی را سد کنند عملیات شملچه حملهای کاملاً به جلو بود. با انجام عملیات جزیره مجنون، ژنرالهای عراق آشکارا اظهار میکردند جنگ خاتمه مییابد. بنابراین، آنها به مذاکرات صلح و مبادله اسرا فکر میکردند. ایرانیها اسرای عراقی بیشتری داشتند، پس ژنرالها میخواستند در کنار غنیمت گرفتن تجهیزات تا حد ممکن ایرانیها را اسیر کنند. تا دو ماه به پایان جنگ ، رهبری عراق سعی در پایان دادن جنگ داشت این مسئله با روحیه تجاوزگری ژنرالها سازگار نبود. معنی پیروزی در مجموع، پیروزی به چه معنی است؟ ارتش عراق که ابزار شخصی رهبر عراق بود، در مراحل مختلف به نهادی برای سرکوب تبدیل شد؛ و این از عملکرد ارتش عراق در مراحل اولیه و نهایی جنگ پیداست. در آغاز جنگ، ارتش عراق برای استقلال خود، توان اندکی نشان میداد،ولی در نهایت، کنترل کامل جنگ را تقریبا به دست گرفته بود. نکته مهم این تحول، تصمیم به پذیرش چالش ایران برای تاریخی کردن سال1987 بود. پس از آن، کل جریان جنگ عوض شد. شایان ذکر است که این تصمیم موجب تفرقه بین صدام و ژنرالها شد، اما در عین حال، این تفرقه به عرصه سیاست کشیده شد ژنرالها نیز نخواستند با خارج کردن جنگ از دست صدام، او را برکنار کنند. صدام نیز قصد نداشت در بین فرماندهان خود خفقان ایجاد کند. بلکه، او چندان راضی نبود که عملیات را فرماندهان هدایت کنند. اینجا، مسئله جالبی اتفاق افتاد؛ و عدنان خیرالله، وزیر دفاع، بنبست موجود در کنگره را گشود. در طول جنگ، خیرالله چندان مهم نبود. او تنها یک ملازم دربار صدام بود؛ و شهرتاش در بین ناظرین، یک بچه پادو بود. ناگهان در کنگره و به خصوص در زمان عملیاتهای کربلا، او به صورت مرد زمانه ظاهر شد. وی نقش هدایت خط مقدم جنگ را بر عهده گرفت؛ و پس از پایان نبرد، نامش در کل ارتش بر زبانها افتاد و صدام از نقش او در این پیروزی بزرگ قدردانی کرد. ملازمها یک شبه به ژنرالهای مهم تبدیل نمیشوند. اما این جا چه اتفاق افتاد؟ خیرالله با انجام یک نقش مورد نیاز، به یک فرد مشهور تبدیل شد. او رابط صدام و ژنرالها شده و عملیاتهای پیچیده ژنرالها را برای صدام توضیح میداد و به نوبه خود درخواستهای صدام و شاید سوءظن او را به ژنرالها میرساند. خیرالله برای انجام این امر کاملا مسلط بود. وی به عنوان تنها افسر ارتش عراق که در شورای فرماندهی حضور داشت نیروی نظامی را میشناخت. او در عین حال پسرعمو و برادرزن صدام بود و از بچگی با وی رشد کرده بود. بنابراین، رئیس جمهور به او اطمینان داشت. برای صدام در صورت عمکرد ناکارآمد ژنرالها، حفظ آبرو مهم بود. پس از موافقتش برای اعطای کنترل جنگ به فرماندهان ، او باید عقب میکشید - این چیزی بود که بعید مینمود - و اگر اوضاع بد میشد ، او اتهامی را نمیپذیرفت. زیرا زمانی که خیرالله فرمانده اصلی عملیات کربلا معرفی شد، به راحتی میشد او را مسئول تمام جنایات معرفی کرد. با انجام امور ، هیچ فاجعهای رخ نداد و در نتیجه، صدام راقب شد، آزادی بیشتری به ژنرالها بدهد تا عملیات توکلنا را انجام دهند. اما در مورد ایران، یک نکته مهم رابطه ارتش و سپاه بود که در صورت تحقق این امر، همچنان که در آخر جنگ دیدیم، سبب نتیجه دیگری میشد. زمانی که عراق حالت تهاجمی به خود گرفت، سپاه تنها حمله را چاره ساز میدید. ولی دانش دفاعی در سپاهاندک بود. حمله به کشتیها در خلیج فارس نهایتا موجب مداخله امریکا در جنگ گردید و از این بهانه استفادههایی صورت گرفت. ایران سعی کرد در کردستان عراق شورش عمومی به راهاندازد. اما ارزش این عملیات مورد انتقاد قرار گرفت، زیرا از آنها برای تخریب نیروهای عراق استفاده نشد. در کربلای5 استفاده از سلاحهای شیمیاییتوسط عراق در روحیه ایرانیان تاثیر گذاشت. درسهای جنگ ایران و عراق با پایان جنگ، وضعیت استراتژیک عراق متحول شد. هرچند، این امر از ابتدا مورد توجه نبود ولی به هرحال، عراق به کشور قدرتمندی تبدیل شده بود. رهبران عراق مردم را مجهز و نیروهای نظامی را تقویت کردند و نهایتا، یک حالت تهاجمی به خود گرفتند. مهمترین تغییر انجام شده در عراق تجهیز یک میلیون نفر از جمعیت16 میلیونی عراق بود. نیروی نظامی عراق آموزشهای پیشرفتهای میدیدند و به تجهیزات مدرن مسلح میشدند و به همین ترتیب بود که در کربلای پنج موفق شدند. این جنگ نشان داد که جنگهای طولانی هزینههای زیادی به دو طرف تحمیل میکند، چه بازنده و چه برنده باشند. پس از جنگ، عراق تهدیدی برای ثبات منطقهای شده بود؛ و کشورهای منطقه را میترساند. حتی کشورهایی که در طول جنگ به عراق کمک کرده بودند، دیگر از ارائه کمکهای بیشتر خودداری کردند. در نتیجه عراق قادر به بازپرداخت بدهیها نبود. حتی حفاظت از ارتش یک میلیون نفری که عامل افتخار بود، نیز برای عراق مشکل شد؛ و بنابراین عراق دید که اگر راه فراری پیدا نکند،با فاجعها‡ی روبهرو خواهدشد و درنهایت، راه حل حمله به کویت را انتخاب کرد، که اهانتی به کل دنیا محسوب میشد. این یک نوع قمار بود. خلیج فارس که زمانی جزیره ثبات بود، پس از این اقدام به صحنه درگیری نیروهای متعارض تبدیل شد و بازگرداندن صلح منطقه، به یک مشکل تبدیل شده بود. درسهای سیاسی - استراتژیک جنگ عراق یک ارتش متشکل از مردم ایجاد کرد. در سال1986 ، رژیم عراق کلیه نیروهای انسانی موجود را برای تشکیل این ارتش دعوت کرد؛ و مردم و حتی دانشجویان به خدمت ارتش درآمدند. عضویت در نیروی زمینی نامطلوب نبود و حتی دانشجویان به عضویت تیپ نیروی زمینی گارد ریاستجمهوری درآمدند و صدام چندینبار آنها را تشویق کرد. یکی از نتایج جنگ، تضعیف کنترل سیاسی برای ارتش بود. البته روِسای سیاسی نمیتوانستند چندان با دستورات نظامی مقابله کنند. در عین حال، سرپیچی افسران موجب مرگ آنها میشد؛ و این از اقدامات مستقل آنها جلوگیری میکرد. تعداد تحصیل کردههای ارتش عراق، به خصوص در بین اعراب بالاست. قبل از جنگ، تقریبا 100% مردم باسواد بودند 85% ارتش عراق شیعه هستند. کردها - بزرگترین اقلیت کشور - درارتش عضو نیستند و همیشه با آن مخالف بودهاند. ارتش به تأمین تجهیزات و خواستهای خود عادت کرده است. در طول جنگ، شیخ نشینهای نفتی نیز به این امر کمک کرده بودند. اما با بروز کمبودها، کارایی ارتش تضعیف شد. عراق مایل بود که نیروهای بیش از حد به جبهه منتقل کند که موجب نابرابری میشد. برای مثال، حتی پس از مشخصشدن ناکارایی شبه نظامیان بعثی، رژیم از آنها استفاده کرد. ارتش عراق پس از جنگ، قوی و مغرور شده بود و اگر صدام آن را تضعیف نمیکرد، ممکن بود بر ضد او اقدام کنند. درسهای عملی عراق در دفاع، قوی عمل کرد. ارتش عراق برای انجام عملیاتهای دفاع متحرک مجهز و آموزش دیده بود. شگرد عراق در ایجاد استحکامات متمرکز با توپخانه زیاد بود؛ و نیروهای ذخیره متحرک کاملاً مجهز زرهی آن را پشتیبانی میکردند. نیروهای ذخیره مزبور در شرایط اضطراری جایگزین نیروهای خط مقدم میشدند. عراق با استفاده از این تاکتیک درمقابل حملات ایران مقاومت کرد. عراقیها برای نمایش قدرت، تجربه کمی داشتند. مدتها در طول جنگ، صدام دستور دفاع ایستا داده بود. تنها پس از سال 1986 بود که دفاع متحرک اتخاذ و قدرت کنترل بیشتری به فرماندهان داده شد و در نتیجه، آنها از ابتکارات خود استفاده کردند؛ و در آخر جنگ، توانستند تا حد زیادی وارد خاک ایران شوند و حدود یک هفته بمانند. عراق با ترکیب تواناییهای خود در مقابل حملات توپخانهای سبک، بهتر عمل میکرد عراقیها در حمله از نیروی زیاد و پشتیبانی آتش قوی استفاده میکردند و از تمرینها و ماکتهای قبلی سود میبردند. البته، غیر قابل انعطاف هم نبوده و خود را با شرایط وفق میدادند. آنها از سلاحهای شیمیایی به صورت تاکتیکی استفاده میکردند. اهداف مناسب حمله شیمیایی نیز عبارتبودند از: توپخانه، لجستیک و فرماندهی. عراقیها ترجیح میدادند از تیپهای مختلفی که تحت فرماندهی یک لشکر است، استفاده کنند و از این طریق به سهولت حمله میکردند. آسیبپذیری عراق درمقابل، سیستم هوایی عراق ضعیف میباشد زیرا در معرض یک حمله جدی قرار نگرفته است. همچنین تضعیف پشتیبانی آتش آنها در جلوگیری از اقدام موفق ارتش عراق مؤثر است. در کشورهای اقتدارگرا، رابطه فرماندهی با نفرات زیردست بسیار مهم است واگر فرمانده تضعیف شود، بقیه هم از کار میافتند. در نتیجه فرماندهی عملیاتی شبکه کنترل، مرکز ثقل نیروی نظامی این کشورهاست. خنثی سازی یا انهدام پرتاب کنندههای موشک اسکاد: عراق پرتاب کنندههای متحرک یا ثابت کمی دارد که دقت عمل آنها نیز پایین است. نیروی هوایی ضعیف که در جنگ هوا به هوا تجربهای ندارد، بزرگترین خطر میراژهای فرانسوی هستند. حفاظت از نیروی هوایی نیز ضعیف است و سیستمهای هشدار آنها کیفیت پایینی دارد. حمله ضد توپخانهای: از نظر تاکتیکی انهدام سیستم پشتیبانی آتش عراق تعیین کننده است. این امر خطر حمله توپخانهای و شیمیایی عراق را نیز پایین میآورد. در هر دو عملیات دفاعی یا تهاجمی از کار انداختن سیستم پشتیبانی آتش عراق که بسیار قوی و دوربرد میباشد، بسیار مهم است. اکثر توپخانههای عراق به صورت بکسل حمل میشوند. در مسائل توپخانهای، عراق مثل روسها عمل میکند و آن را کنترل نشده به کار میگیرد. توپخانه پشت دیوار حفاظتی قرار میگیرد، ولی نبرد در عمق منطقه پخش میشود. آسیبپذیری نیروهای زمینی عراق مشخص نبودن محدوده نیروها : نیروهای عراقی از این نظر هماهنگ نیستند و ایرانیها توانستند به خوبی از این نقطه ضعف استفاده کرده و پیروز شوند. بیتوجهی به مناطق: با مراقبت از کمینهای آتش و کشتن دشمن که عراقیها در آن مهارت دارند، یک مسئله مهم، لورفتن موقعیت متمرکز نیروهای زرهی مکانیزه برای مقابله با حملات بود. گارد ریاست جمهوری که وظیفه اصلی آنها ضدحمله بود، در حملات با نیروهای دیگر عمل کرده و عموماً فرماندهی عملیات را بر عهده داشتند. واکنش نسبت به تغییر: در صورت واکنش، در مقابل تغییر سیستم فرماندهی و کنترل تلاش میشد. آنها در مقابل تغییرات سریع، نمیتوانستند واکنش مناسب نشان دهند و به مجوز مقامات بالا نیازمند بودند. در این حال سیستم کنترل و فرماندهی، نقطه ثقل عملیاتها است. جناحها: در حالیکه عراقیها طرحهای دفاعی زیادی داشتند، مینها و مسائل دیگر موجب مصلحتاندیشی میشد. در صورت محاصرهشدن یا برگشت نیروهای دشمن آنها سریعا عقبنشینی میکردند. البته این امر عام نیست. ارتش مردمی: این ارتش در مقابل حمله جدی میترسد. البته ممکن است عقبنشینی آنها تله و کمین باشد. این نیروها نمایشی هستند. خطوط ارتباطی: خطوط ارتباطی کم و آسیبپذیر بودند، اما توان مهندسی حفاظت از آنها بالا بود. نیروهای ترابری عراق کامیونهای زیادی داشتند ولی نمیتوانستند حمل و نقل را به سرعت انجام دهند. اما به هرحال باید در نظر داشت که حتی پس از جنگ هوایی نوبت درگیری نیروی زمینی فرا میرسد. منبع: http://www.ensani.ir...86/default.aspx نوسیندگان پلتیر داگلاس ویجانسون استفان لیسی نقل این مقاله توسط من بدین معنی نیست که من مطالب بالا موافق هستم روی نکاتیش نقدهایی وارده که جای بحث داره -
نه اقا سینا بعد مقاله ی زاما سعی کردم با بیشنهاد جناب مولتکه برای اکثر مقالات معمولا یک ویرایش نهایی توسط فردی مختصص در همون زمینه انجام بدیم برای این مقاله زحمت اینکار اقا رضا محول کردم که نبود من..... اقا رضا علاوه بر ویرایش زحمت عکس ها وهم بخشی ترجمه به عهده گرفتتند
-
اقا رضا زحمتش جمع جور کردن مقاله افتاده با شما از زحمتاتون سباس گذارم ایکاش فقط تو بخش تاریخ و جنگ ها می گذاشتیذ تا سربعتر منتقلش کنم
-
[b] [url="http://www.military.ir/forums/user/12227-ia65/"] ia65[/url] خواهش می کنم ادبیات سخن گفتنتون تو سایت اصلاح کنید که این لحن مورد قبول در سایت میلیتاری نیست[/b] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/13390-gader/"]gader[/url] پیشنهاد می کنم از صفحات مختلف متن مورد نظرعکس بگیرید و همراه با خود مقاله (به همون صورتی که خود منبع به صورتی به صورت پی دی اف ا پلود کرده) در سایت بذارید[/b]
-
<p>سینا جا مشکل اخر گربیان ما هم گرفت فایر فکسم به روز نیست مشکل درست کرده اما اسم 36 استراتژی می ذارم دستورات پیشرفت زندگی ، هرکی اینا تو زندگی خوب به کار ببره همیشه در حال پیشرفتهاین همه در باب موفق در شغل و در کل زندگی کتاب نوشتند اما همه ی اونا به کنار ایندر یک جملاتی کوتاه راه پیشرفت نشون داده