برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 24 بهمن 1397 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهآغاز تست های زمینی جایگزین بالقوه بلک هاوک یکی از دو نامزد جایگزین هلیکوپتر UH-60 Black Hawk آزمایشهای بر روی زمین را آغاز کرده است . SB-1 Defiant از طرح های منحصر به فردی در پروانه ها نسبت به هلیکوپتر های معمولی استفاده می کند که به آن سرعت بالاتری در انتقال نیروها و تجهیزات ، در میدان نبرد را میدهد . SB-1 توسط بوئینگ و سیکورسکی(بخشی از لاکهید مارتین) طراحی و ساخته شده است و دارای تفاوت های قابل توجهی نسبت به هلیکوپتر های معمولی می باشد . هلی کوپترهای معمولی از پروانه های اصلی خود برای بلند شدن استفاده می کنند و پروانه دم ، تثبیت کننده هلی کوپتر است و مانع از چرخش آن می شود. با این وجود ، SB-1 عمل برخواستن و پایداری را به وسیله دو پروانه که خلاف جهت هم می چرخند ایجاد می کند . یک پروانه هم در پشت به صورت یک فن چند تیغه ، نیروی پیشرونده را تولید و سرعت پرنده را افزایش می دهد . سیکورسکی پیشگام در ترکیب پره هایی که خلاف جهت یکدیگر حرکت می کنند و یک فن چند تیغه (propulsor) در اثبات گر تکنولوژی X-2 و سپس هلیکوپتر S-97 Raider Scout می باشد که البته SB-1 بزرگتر از بقیه است . این پرنده برای حمل چهار خدمه و دوازده مسافر طراحی شده است و می تواند با سرعت 250 گره (287 مایل در ساعت بر روی زمین) حرکت کند . همچنین SB-1 تجهیزات فرود قابل جمع شدن را دارا خواهد بود، چیزی که در UH-60 وجود ندارد. Defiant یک برنامه میان مدت برای ورود ارتش ایالات متحده به نسل آینده پرنده های Vertical Lift توسط سیکورسکی و بوئینگ می باشد تا این پرنده به صورت کامل جایگزین هلیکوپتر های UH-60 Black Hawk و AH-60 Apache در ارتش آمریکا گردند . یک نسخه تهاجمی مسلح از Defiant احتمالا به گونه ای باشد که بتواند جایگزین جدید موشک های هلفایر قدیمی را در خود جای دهد . Defiant هم اکنون در حال انجام آزمایشهای زمینی در مرکز پرواز سیکورسکی در ساحل وست پالم در فلوریدا میباشد. تاریخ پرواز اول نامعلوم است اما امسال ممکن است اتفاق بیفتد. صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : Popular Mechanics
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم این پست اختصاص دارد به " تایرهای ایرانی صنایع هوایی " ، ساخت شرکت دورود از زیر شاخه های صنایع بنی هاشم دورود ( وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ) . https://www.mashreghnews.ir/news/679813/بازدید-وزیر-دفاع-از-مجتمع-صنایع-زرهی-دورود با توجه به گفتگویی که با عزیزان این " غرفه ی با ارزش " شکل گرفت ، مشخص شد این صنعت ( وطن عزیزمان ) تایرهایی با گوناگونی" ۳۸ سایز " مختلف تولید میکند که علاوه بر " پوشش کامل نیاز های نیروهای مسلح کشورمان " ، نیاز های صنعت هوایی " غیر نظامی " کشور عزیزمان را نیز برآورده میکند . https://www.mashreghnews.ir/news/903795/تجهیز-هواپیماهای-سنگین-نهاجا-به-لاستیک-های-ایرانی-عکس * نقد دلسوزانه حقیر در جایگاهی نیستم که مجموعه ای را نقد کنم اما از سر دلسوزی این چند جمله را تایپ میکنم و امیدوارم که اگر از عزیزان این مجموعه و یا دست اندرکاران رسانه ای صنایع دفاع و ... این مطلب را دید به فکر چاره ای برای آن باشد . * با توجه به توانایی تولید این قطعه ی (((تایر های هوایی ))) با ارزش ، میتوان با بازتاب درست رسانه ای ( مستند ، فیلم ، کلیپ تبلیغاتی با کیفیت و بدون عجله ) آن علاوه بر آشنایی مردم عزیز و فهیم کشورمان با توانایی های بالای صنعت دفاعی به بالا بردن وجهه ی این صنایع با ارزش در" افکار عمومی " نیز کمک شایانی کرد . حقیر تا الان نه کار رسانه ای نه کلیپ تبلیغاتی در این مورد پیدا کرده ام ، حتی از عزیزان غرفه تقاضای کاتالوگ یا بروشور کردم ( برای استفاده در این مطلب ) که حتی آنهم موجود نبود!!!!!!!! در ضمن با کار رسانه ای مناسب نیز راه را بر سوءاستفاده ی برخی نویسندگان فضای " تاثیر گذار " مجازی ( در سایت های دیگر ) که ندانسته یا مغرضانه در توانایی های صنایع دفاعی و نظامی " تشکیک " ایجاد میکنند بست . پ ن این مطلب " اختصاصا " برای (( سایت وزین میلیتاری )) تهیه شده ، اما کپی برداری از آن به هر نحو و به نفع آگاهی عمومی در مورد توانایی های موجود صنایع دفاعی آزاد میباشد . مدیران محترم در صورتی که تصاویر ارزش انتقال به گالری سایت را دارا میباشد ، منتقل کنید ، متشکرم . ========== با تشکر فراوان بابت اطلاع رسانی مناسب / منتقل شد MR9
-
2 پسندیده شدهتحلیلتان مثل روزنامه های برجامی است « زیر بلیت قرار گرفتن» یحتمل منظورتان وابستگی است و عدم استقلال. وابستگی و عدم استقلال تعریف و نشانه داره، مثل داشتن پایگاه نظامی خارجی در کشور، تعیین سیاست ها از بیرون و محدودیت در پیشرفت مع الاسف عدهای در کشور وقتی میگیم کشور را به آمریکا نخواهیم داد، سریعا روسیه و همکاریهامون را پیش میکشند (از حب علی هم نیست بیشتر بغض معاویه است) درست تحلیل کنید برادر. روسیه برای ما یک همکاره و در مواقعی رقیب و لا غیر
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت دوستان این تاپیک قراره به برسی نیرو های ویژه آلمان در جنگ جهانی دوم بپردازه که نسبت همتایان خودشون ناشناخته هستن این تاپیک در چند قسمت تقدیم شما عزیزان خواهد شد که امیدوارم لذت ببرید . قسمت اول : مقدمه ایجاد یگان های ویژه برای دولت آلمان درست مثل بسیاری از دیگر اقدامات این دولت تحت تاثیر کشمکش ها و رقابت های داخلی میان رسته مختلف امنیتی - نظامی این کشور بود { همه دوستان واقف به رقابت های میان اس اس و ورماخت هستید } ورماخت نخستین رسته ای بود که اقدام به تشکیل یگان های ویژه با عنوان { گروهان آموزشی و مهندسی ماموریت های ویژه 800} در سال 1939 خلق کرد . که بعده ها به یگان براند نبورگی ها معورف شد . حتی در مراحل ابتدایی نیز رقابت قابل توجهی میان اداره امنیت مرکزی رایش به فرماندهی اوبر گروپن فیوهرر اس اس راینهارد هایدریش ملقب به قصاب پراگ بود و آب وهر یا سازمان اطلاعات ورماخت به رهبری دیاسالار ویلهلم کاناریس بود . { اداره مرکزی امنیت رایش سازمانی بود که رایشس فیوهرر هاینریش هیملر از طریق آن قدرت خود را بر تمام سازمان های اطلاعاتی منیتی آلمان نازی اعمال می کرد و خود را یگانه سازمان قانونی نظارت بر اطلاعات و ضد اطلاعات می دانست و سازمان آب وهرر را غیر قابل اعتماد تشخیص میداد } { که از نظر من حق داشتن } . دریا سالار ویلهلم کاناریس در سال 1887 در آپرلیک دیده به جهان گشود . در سال 1905 به دانشکده افسری نیروی دریایی امپراطوری آلمان پیوست و در دوران جنگ اول جهانی بر عرشه رزمناو درسدن خدمت کرد . رزمناو درسدن که از نبرد جزایر فالکلند جان سالم به در برده بود توسط نیروی دریایی سلطنتی در سواحل شیلی به دام انداخته شد و در ماهمارس 1915 توسط خدمه خود غرق شد . با وجود اسارت خدمه کاناریس گریخت و به آلمان بازگشت و در ادامه خدمت خود در نیرو دریایی آلمان به یک فرمانده موفق یو-بوت تبدیل گشت . در ادامه کاناریس به حرفه اطلاعات روی آورد و در سال 1933 به فرماندهی آب وهرر گماشته شد . مدت ها پیش از شروع جنگ جهانی دوم کاناریس از حزب نازی و هیتلر تنفر داشت و از موقعیت خود دست به هر کاری که جلوی جاه طلبی های نظامی هیتلر را بگیرد میزد . در واقع او در طرح ریزی دو سو قصد علیه جان هیتلر در سال های 1938 و 1939 نقشی فعال داشت . کاناریس به عنوان فردی شناخته می شود که جهت عدم تر غیب اسپانیا برای ورود به جنگ تلاش بسیار کرد . وی فرماندهان عالی آب وهرر را از افرادی انتخاب می کرد که در تنفر هیتلر با او هم نظر باشند . او در میانه جنگ با روسای سازمان های اطلاعات بریتانیا و او.اس.اس آمریکا تماس بر قرار کرد . موقعیت برجسته او این اماکان را به او می داد که وی ردپای دسیسه گران علیه هیتلر را پنهان کند . اداره مرکزی امنیت رایش اگرچه با وجود سو ظن به کاناریس قادر به ارایه مدراک کافی علیه کاناریس نبود اما در هر فرصت جهت خراب کردن سازمان آب وهرر و کاناریس نزد هیتلر میکوشید . در سال های اول جنگ که بخت با آلمان یار بود هیتلر ترجیح می داد نسبت به دسیسه های اداره مرکزی امنیت رایش علیه کاناریس بی اعتنا باشد اما زمانی که ورق جنگ علیه آلمان برگشت و با شکست های پی در پی او تمایل بیشتری نسبت به شکایات اس اس پیدا کرد . زمانی وقایع جدی شد که دو عضو آب وهرر مستقر در ترکیه به آلمان جهت بازجویی فراخوانده شدند به انگلیسی ها پناهنده شدند و اس اس در گزارش این مهم به هیتلر درنگ نکرد و زمانی که کاناریس جهت ادای توضیحات به مقر پیشوا احضار شد در جواب شکایات اس اس به هیتلرجواب داد که در هر حال در جنگ شکست خورده اند و صبر هیتلر سریز و کاناریس از سمت ریاست آب وهرر خلع و به سمت ریاست اداره جنگ اقتطادی و بازرگانی که قاقد قدرت اجرایی بود منتقل و سازمان آ ب وهرر و به همراه آن نیرو های ویژه ورماخت به عنوان بخشی از اداره نظامی دایره ششم تحت کنترل اداره مرکزی امنیت رایش در آمد در نهایت کاناریس در سال 1945 به دار آویخته شد . اما سازمان اس اس خیلی پیش از در دست گرفتن کنترل آب وهرر اقدام به ایجاد یگان ویژه که بخشی از اداره جاسوسی سازمان مرکزی امنیت رایش بود . که با زوی خرابکارانه این سازمان در خارج به شمار می آمد تحت رهبری یک کهنه سرباز وافن اس اس از لشکر داس رایش به نام اتو اسکورتزنی با 190 سانتیمتر قد به نتایج سودمندی در تلاش جنگی آلمان ها دست یافت پ.ن: 1: در این تاپیک بیوگرافی مختصری از زندگی دریاسالار ویلهلم کاناریس تقدیم شد که از نظر بنده نقش عظیمی در ایجاد یگان های ویژه و شکست آلمان داشت . بدین جهت تلاش کردم شما دوستان رو با این شخصیت کمتر شناخته شده آشنا کنم . 2: در ساخت این تاپیک از منابع زیادی استفاده شده که اکثرا ترجمه و یک کتاب با همین نام هست که در انتها معرفی خواهد شد. 3: تصاویر زیادی بود که بنده علاقه به نشر آنها داشتم که متاسفانه با اکانت گالری ام به مشکل خوردم در نتیجه ما را از لطف خود محروم نکنید و تصاویر در این رابطه را قرار بدید تا دیگران هم لذت ببرن . 4: مهمتر از همه امیدوارم لذت برده باشید لایک فراموش نشه ادامه دارد...................
-
1 پسندیده شدهموشک های AAM که سیستم بردار رانش دارند دارای پیشرانه هایی کاملاً متفاوت هستند که حداقل موئلفه هاش تو 9 دی دیده نمیشه ، ولی در مورد موشک هایی مثل AIM-9X & IRST_T این موضوع کاملا متفاوته ، ظاهرا 9 دی یک موشک SAM برد کوتاه که ممکنه یار کمکی طائر باشد که هدف از تولیدش پر کردن خلاء سامانه های کوتاه برد متحرک مثل Pantsir-S1 & Tor-M2U است
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا بحران دوم موشکی کارائیب ؟ به گزارش منابع خبری :دو فروند بمب افکن استراتژیک Tu-160 Blackjack نیروی هوایی فدراسیون روسیه پس از پروازی 10000 کیلومتری از پایگاه هوایی انگلس(Engels) و پرواز بر فراز اقیانوس اطلس و پس از دوبار رهگیری توسط جنگنده های ناتو در روز دوشنبه در فرودگاهی در نزدیکی کاراکاس به زمین نشستند. نکته حائز اهمیت این است که وزارت دفاع روسیه بیانیه ای در خصوص مدت استقرار این بمب افکن هاو تسلیحات آنها انشار نداده است و بعضی تحلیگر ها بر این باورند که این دو بمب افکن احتمالا حامل موشک های کروز هسته ای و یا موشک های کروز ضد کشتی اند . این دو بمب افکن اخیرا اقدام به پرواز گشتی ده ساعته ای بر فراز کارائیب با اسکورت و همراهی جنگنده های F-16 و Su-30نیرو هوایی ونزوئلا کرده اند. این سومین سری از این گونه پرواز های بمب افکن های Tu-160 است که در سال های 2003 و 2008 نیز به انجام رسیده بود. این اقدام واکنش شدید وزیر امور خارجه آمریکا مایک پمپئو را به دنبال داشته که در بیانیه خود اعلام کرد :(( "دولت روسیه بمب افکن های خود را به آن طرف دنیا به ونزوئلا فرستاده است . مردمان روسیه و ونزوئلا باید این اقدام را به صورتی که هست ببینند : دو رژیم فاسد در حال ولخرجی بودجه های مردمی و ساکت کردن و سرکوب آزادی و حقوق آنها . در حالی که مردم آنها در عذاب اند ".)) که این سخنان واکنش شدید دمیتری پسکوف سخنگوی کرملین را به دنبال داشت " این یک حرکت غیر دیپلماتیک از طرف وزیر امور خارجه ایالات متحده است . این یک اتهام جدی به سمت دولت رروسیه است و ما بر این باور هستیم که این یک بیانیه مناسب نبود . در رابطه با هزینه های عمومی ما مخالف این امر هستیم . به علاوه این یک بیانیه نا بجا از طرف کشور است که با نصف بودجه نظامی خود توانایی سیر کردن آفریقا را دارد . ما به دنبال ادامه گفتگو ها با همکاران خود هستیم و امید به امادگی هرچه زودتر واشینگتن داریم." پ.ن: سخن ها نقل شده نظرات شخصی مترجم نیست. صرفا برای میلیتاری منابع:https://www.youtube.com/watch?v=OkbFkc3ykrI در دیدئو ببینید 2.http://www.thedrive.com/the-war-zone/25469/russian-tu-160-bombers-fly-10-hour-caribbean-patrol-from-venezuela-drawing-ire-from-u-s 3.https://thebarentsobserver.com/en/security/2018/12/two-tu-160-bombers-flew-over-barents-sea-deployment-venezuela
-
1 پسندیده شدهEM: I think there's no real length limit. You could dig as much as you want. I think if you were to do something like a DC-to-New York Hyperloop, I think you'd probably want to go underground the entire way because it's a high-density area. You're going under a lot of buildings and houses, and if you go deep enough, you cannot detect the tunnel. Sometimes people think, well, it's going to be pretty annoying to have a tunnel dug under my house. Like, if that tunnel is dug more than about three or four tunnel diameters beneath your house, you will not be able to detect it being dug at all. In fact, if you're able to detect the tunnel being dug, whatever device you are using, you can get a lot of money for that device from the Israeli military, who is trying to detect tunnels from Hamas, and from the US Customs and Border patrol that try and detect drug tunnels. So the reality is that earth is incredibly good at absorbing vibrations, and once the tunnel depth is below a certain level, it is undetectable. Maybe if you have a very sensitive seismic instrument, you might be able to detect it. ایلان ماسک در مورد بحث تونل و حفاری اون در زیر زمین به این نکته اشاره کرده که وقتی از عمق مشخصی پایین تر برید، روی سطح زمین حتی نمیشه متوجه حفاری کردن اون تونل شد.و استدلالی هم که برای این موضوع میاره اینه که اگه شما بتونید دستگاهی درست کنید که بتونه تونل رو پیدا کنه مشتری اولش اسرائیل هست برای پیدا کردن تونل های حماس و آمریکا برای پیدا کردن تونل های قاچاقچی های مواد مخدر در مرز مکزیک. و میگه اگر تجهیزات حساس لرزه نگاری داشته باشید شاید بتونید پیدا کنید تونل رو.که تازه این ماله زمانی هست که شما روی سطح اون محل هستید که باز هم اما و اگر دخیل هست. در این جا صحبت روی تونل هست.ولی نکته اصلی بحث قابلیت بالای زمین در جذب ارتعاشات هست که باعث میشه فعالیت در زیر زمین از روی زمین قبل تشخیص نباشه.با توجه به اشاره ای که به تونل های غزه و مرز مکزیک شده به نظر میاد بحث ماهواره در کشف تاسیسات زیر زمینی منتفی باشه. منبع:
-
1 پسندیده شدهتعامل 1 تعامل 2 تعامل 3 بوید استدلال می کند که چنین ساختاری یک " سیستم ارگانیک" انعطاف پذیر ایجاد می کند که به سرعت خود را با شرایط هماهنگ میکند. با این حال، او اشاره کرد که هر سازمان بسیار غیرمتمرکز ، ناگزیر باید دارای، سطح بالایی از اعتماد متقابل و یک چشم انداز مشترک از تجربیات به دست آمده قبلی باشد. ستاد فرماندهی باید بداند که سربازان قادر به ایجاد یک طرح خوب برای انجام یک هدف خاص هستند و نیروها هم باید بدانند که ستاد آنها را بدون دلیل به اهداف خاص هدایت نمی کند. حلقه OODA پی نوشت : این مباحث در میلیتاری به شکلهای مختلف انجام شده ، بااین حال همچنان روی بررسی ایده مفهومی " عقلانیت انقلابی" تاکید دارم .
-
1 پسندیده شدهسلام پست شما رو به تازگی دیدم و نقل قول میکنم (در محدوده شغلی خودم جواب میدم) به طور قطع مطمئن باشید که هیچ سازه و حفره ای با این حجم امکان نداره که برای دشمن (امریکا) مخفی مونده باشه اگر 1- از شناسایی در زمان حفاری و حجم فوق العاده زیاد عملیات ساخت بگذریم 2- همه پرسنل فنی اعم از کارگر و راننده ماشین آلات و .. رو نسبت به خطر نشت اطلاعات توجیه کرده باشیم 3- تعداد نسبتا زیادی متخصص و افراد شاغل در مجموعه رو هم توجیه کرده باشیم و هم عبور و مرور آن ها رو با رعایت مسائل امنیتی انجام داده باشیم باز هم ممکن نیست چنین سازه ای از دید ماهواره ها در امان مونده باشه، چون مواد مختلف از خودشون انرژی ساطع میکنند ، با طول موج های مختلف که این با عکاسی چند طیفی بخوبی قابل ثبت و ضبط هست (در مقیاس تجاری برای شناسایی معادن کاربرد داره) عدم پیوستگی در طیف امواج ضبط شده میتونه نشان دهنده تغییرات باشه (حتی در اعماق) جالب اینکه اگر همون حفره رو هم با خاکی که خارج شده پر کنیم ، باز هم پیوستگی طیف انرژی اولیه رو نخواهیم داشت معروفه که در یکی از فیلم های ارسالی بن لادن سیا برای شناسایی محل احتمالی فیلمبرداری و به تبع اون تردد بن لادن ، چند گروه متخصص رو برای تحلیل فیلم منتشر شده به صف کرده بوده ، متخصصان زمین شناسی برای تحلیل سنگ های محیط اطراف ، گیاه شناسان برای شناسایی گیاهان و جانورشناسان برای شناسایی پرنده ای که در تصویر دیده میشه و صداش شنیده میشه (که البته دراین مورد راه به جایی نبردن) این دقت و جزئی نگری برای شناسایی یک فرد بود که تهدیدی در سطح یک گروهک داشت ، تصور کنید برای شناسایی قدرت نظامی یک کشور دست به چه کار هایی خواهند زد پس اساسا امکان مخفی موندن این تاسیسات وجود نداره
-
1 پسندیده شدهسلام یک چند تا نکته : به نظرم در تعریف دیده بان یک تجدید نظر باید صورت بگیره . اگر قراره کسی منابع را جمع کنه قاعدتا باید یک دید نسبتا جامع به آن مبحث داشته باشد . کسی هم که به دید جامع دست یافته حتما خودش منابع بسیاری دارد و به راحتی می تواند موارد جدید تر را هم پیدا کند . مگر اینکه بگوییم دیده بان کسی هست که می تواند نقش پژوهشگر را داشته باشد اما تنها فرصت جمع آوری اطلاعات را برای مترجمین دارد . اگر بخش عمده کار مباحث سنتی نظامی باشد ، با توجه به رویکرد های جدید در منازعات به احتمال زیاد از هدف دانش افزایی با رویکرد آینده نگرانه دور شده و دچار همان چیزی خواهیم شد که قصد نقدش را داریم . اما اگر واقعا سعی این است که وارد جنگ هیبرید شویم آنوقت یک همفکری و کارگروهی منسجم می خواهد تا بتوان بخش های مهم را با توجه به شرایط کشور پوشش دهیم . اگر قدم ها حساب شده نباشد و در همان ابتدا حساسیت زایی شود مطمئنا سر راه حرکت گروه مشکلات بعضا لاینحل ایجاد خواهد شد . اگر بتوان یک طرح جامع برای هماهنگ سازی فعالیت ها در انجمن ، صفحه اول سایت ، شبکه های اجتماعی ، ماهنامه (فصلنامه...) و ... ایجاد کرد که باعث هم افزایی فعالیت ها شود و نه تکرار آنها در بستر های متفاوت به نظر راحت تر بتوان به اهداف دست یافت . موفق باشید
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان و تشکر از کاربرایی که نظر اولیه شون رو به طور خلاصه مطرح کردن دوستان دیگر هم که موافقتشون رو اعلام کردن کمی سریعتر نظر اولیه شون رو به صورت مختصر اعلام کنند.(ترجیحا همه دوستان) تا با ذهنیت دوستان اشنایی پیدا کنیم. تا به بحث های اصلی تر (بررسی برنامه ها ، موضوعات و شیوه تهیه مطالب ...) بپردازیم.... تشکر فراروان از همه
-
1 پسندیده شدهChengdu/PAC JF-17B - از زمان به خدمت گرفته شدن Chengdu/PAC JF-17 توسط نیروی هوایی پاکستان و بعدتر تعریف پروژه های بروزرسانی (بلاک2 و 3) و جدی شدن مسألهی بازاریابی و فروش، یکی از دغدغههای پاکستان نبود یک نسخهی دو سرنشينه آموزشی بود به همین منظور ارتباطات با شریک چینی(چنگدو) آغاز شد و برای اولین بار ماکت نسخهی دو سرنشينهی JF-17 در ایرشوی پاریس2013 به نمایش درآمد و کار ساخت اولین پیشنمونه در سال 2014 آغاز و دو سال بعد در دسامبر2016 ساخت آن به پایان رسید یک سال بعد در 21 آوریل 2017 اولین پیشنمونه به ریجستر BC0001 نخستین تست تاکسی روی باند در فرودگاه کمپانی چنگدو انجام شد و در 27 آوریل اولین پرواز آن نیز به ثبت رسید این پیشنمونه بعدتر جهت تست تحویل پاکستانیها شد و همکنون در حال گذراندن تست در این کشور میباشد، دومین و سومین پیشنمونه هم ساخته شده و در حال تست در کمپانی چنگدو میباشند. - در نسخهی دو سرنشينه با توجه اضافه شدن کابین دوم و افزایش وزن کلی جنگنده؛ با استفاده هر بیشتر از مواد کامپوزیت سعی شده وزن جنگنده تا حد قابل قبول پایین نگه داشته شود، همچنین در پشت کاکپیت برای جایگذاری تجهیزات الکترونیکی در این قسمت و باز شدن فضای برای حمل سوخت بیشتر (در واقع سوختی که جای مخازن آن توسط کابین دوم اشغال شده) یک سازهی معکب مستطیلی سرتاسری تا سکان عمودی کشیده شده است، و برای کم شدن درگ سکان عمودی زاویه بیشتری داده شده است و احتمالا در آیندهی نزدیک یک میله سوختگیری هوایی نیز روی آن نصب خواهد شد؛ در بحث اویونیک نسخهی دو سرنشينه مشابه با بلاک دوم JF-17 (لینک داده برخط با آواکس ZDK-03، سیستم جنگ الکترونیک جدید و دیگر تغییرات در اویونیک، گسترهی سلاحهای قابل حمل بیشتر و...) است و بنا بر نقل قولهای مختلف همان رادار پالس داپلر KLJ-7V2 (بیشینه برد 110km برعلیه هدفی با سطح مقطع 3 متر مربع، کشف ده هدف و درگیری به دو هدف همزمان) روی نسخهی دو سرنشينه نصب و به عنوان مهمترین مشخصه این جنگنده از یک سیستم پرواز با سیم دیجیتال سه کاناله بهره میبرد. -براساس آنچه در ابتدا ذکر شد پاکستان اولین خریدار JF-17B خواهد بود و براساس خبرهای منابع پاکستانی موافقت نامههای اولیه هم به امضای طرفین رسیده است، اما در موضوع بازار بینالمللی هم با نگاهی به خبرهای منتشر شده (در خصوص شایعات بیپایه و اساس مربوط به خرید این جنگنده توسط ایران صحبت نمیکنم و مقصود کشورهایی نظیر آذربایجان که در مراحل پایانی انعقاد قرارداد هستند و یا نسبت به خرید ابراز علاقه نموده و یا در حال ارزیابی هستند نظیر سودان، مصر، مالزی، بولیوی و....) JF-17B هم شانس فروش در کنار نسخهی تک سرنشین خواهد داشت. - به عنوان جمعبندی، محصول پروژهی مشترک Chengdu/PAC با عنوان JF-17 شاید در ردهی محصولات استخوان خرد کردهای آمریکایی، اروپایی و حتی روسی نباشد و در مقام قیاس در ردهی پایینتری قرار بگیرد اما (حداقل در ظاهر) نمود عینی یک همکاری مشترک موفق در حوزهی ساخت هواگرد میباشد و این نکته را هم فراموش نکنیم که پاکستان محدودیتهای بودجهای فراوانی دارد و از ابتدا هم توان سرمایهگذاری سنگین روی این پروژه نداشت ولی خروجی کار برای کشوری مثل پاکستان به شدت رضایت بخش بوده و میبینیم که در حوزهی صادرات هم در حال کسب موفقیتهایی (هر چند کوچک) میباشد.
-
1 پسندیده شدهبلوغ دُرنای خاکستری خروج یکصدمین فروند از جنگنده SU-35 FLANKER-E از خط تولید شرکت هواپیمای سازی سوخو ، روز سه شنبه یازدهم دسامبر 2018 ، اتمام فرآیند تولید یکصدمین جنگنده برتری هوایی SU-35 FLANKER-E که در حال حاضر ، روزآمد ترین جت رزمی نیروی هوایی روسیه محسوب میشود را اعلام نمود . نخستین فروند از این جت رزمی که به سال 2014 میلادی ، همزمان با جت ضربتی سوخو-34 از خط تولید شرکت سوخو ، خارج شد ، پیکربندی متفاوتی از جنگنده برتری هوایی سوخو-27 فلانکر این شرکت بشمارمی آید که از سال 1985 وارد خدمت رزمی در نیروی هوایی این کشور شده بود . به اعتقاد برخی از تحلیلگران ، فلسفه طراحی سوخو-35 به گونه ای است که توانایی های فراتری را برای غافلگیری جتهای رزمی نسل پنج متخاصم از خود نشان میدهد، هرچند بدلیل فقدان وجود جنبه های پنهاکارانه در ساختار این جت روسی ، آن را در قالب جتهای رزمی رزمی نسل ++4 طبقه بندی می کنند . اگر چه شکل بدنه این هواپیما ، به گونه ای طراحی شده که حداقل سطح مقطع راداری (RCS) را برای آن به همراه دارد ، اما قابلیت اختفاء این نمونه در مقایسه با جتهای یک نسل جلوتر ، شامل سوخو-57 یا اف-22 به تقریب در سطح پایین تری قرار می گیرد . علیرغم این نارسایی ، سوخو-35 در ردیف یکی از جنگنده های به روز و کارآمد دنیای تسلیحات هوایی قابل طبقه بندی است و برخی از کارشناسان این حوزه معتقدند که درنای خاکستری نیروی هوایی روسیه به شکل بالقوه می تواند یک هماورد بسیار جدی برای تاج سلطنتی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده (اف-22) بشمار آید ، هر چند این موضوع در سالهای اخیر بسیار بحث برانگیز شده است . به اعتقاد این دسته از تحلیلگران ، سوخو-35 گرچه از قابلیتهای جتهای نسل5 برخوردار نیست ، اما بدلیل وجود برخی خصوصیات ممتاز ، می توان از آنها بعنوان یک سری امتیازات برای جبران عدم وجود پنهانکاری ذاتی در این جنگنده استفاده نمود . بعنوان مثال ، وجود گزارشهای متعدد در خصوص قابلیتهای بسیار پیشرفته جنگ الکترونیک این جت رزمی در سوریه ، بصورت فوق العاده ای نشاندهنده آن است که رپتور در صورت یک رویارویی جدی ، مشکلات بسیاری را برای مواجهه در پیش رو دارد . علاوه براین ، اضافه شدن قابلیتهای جدیدتر نظیر استفاده از مواد جدید در ساخت بدنه ، افزایش سرعت بواسطه نصب پیشرانه های قدرتمند تر و همچنین سامانه های بردار رانش 3 بُعدی ، موجب شده تا سوخو-35 به پیشرفته ترین محصول هوایی روسیه تبدیل گردد ، هرچند حضور رقبای سرسختی نظیر سوخو-57 و میگ-35 ، صحنه را به یک رقابت هیجان انگیز تبدیل نموده است . مجموع این قابلیتها ، نه تنها ورود به نبردهای هوایی نزدیک ( داگفایت ) را برای رقبای غربی سوخو-35 بسیار مشکل نموده ، بلکه کشف ، رهگیری این جت روسی در بردهای فامد ( فراتر از میدان دید ) را بتدریج به یک معضل برای آنها تبدیل خواهد شد . در حال حاضر ، تخمین های نشان دهنده آن است که نیروی هوایی روسیه ، نزدیک به 70 فروند جنگنده سوخو-35 را در سازمان رزم خود به شکل عملیاتی مورد استفاده قرار میدهد ، در حالی که نیروی هوایی خلق چین بعنوان مهمترین مشتری خارجی این جت رزمی ، هم اکنون 12 فروند را بصورت فعال ، بکار گرفته و علاوه براین ، نیروی هوایی اندونزی نیز با یک سفارش 11 فروندی در رتبه دوم قرار دارد و پس آن ، نیروی هوایی الجزایر ، امارات متحده عربی و ونزوئلا نیز علاقه مندی خود را برای خرید ابراز داشته اند . از سویی دیگر ، پس ازساقط شدن یک فروند جت سوخو-24 توسط نیروی هوایی ترکیه برفراز آسمان سوریه و بحرانی شدن شرایط برای نیروی هوایی روسیه ، ارتش روسیه تصمیم گرفت تا با هدف جلوگیری از چنین پیشامدهایی ، تعدادی از این جتهای رزمی را به این منطقه اعزام نماید ، که این خود به معنای جایگاه این جنگنده در نیروی هوایی روسیه است . براساس اطلاعات موجود ، سوخو-35 در یک آرایش تسلیحاتی استاندارد ، میتواند تا 14 تیر موشک هوا به هوا را با خود حمل کند که در مقایسه با توانایی رقبا ، بویژه جت پیشرفته اف-35 رقمی در حدود 350 درصد را نشان می دهد . بعنوان مثال ، توانایی فلانکر برای حمل موشکهای هوابه هوای دوربرد R-77 و R-27ER به ترتیب با بردی نزدیک به 110 و 130 کیلومتر ، خطری جدی برای اهداف متخاصم محسوب می گردد . مضاف براینکه پیش بینی شده این جت روسی در آینده ای مشخص به مهمات هوا به هوای K-77 با بردی برابر با 193 کیلومتر که دراصل برای سوخو-57 طراحی شده ، نیز مسلح می گردد . بررسی وضعیت موجود نشان میدهد که علیرغم وجود علائق زیاد مشتریان برای سفارش سوخو-35 ، این جت سوخو-34 است که برای تامین نیازمندی های نیروی هوایی روسیه در صدر توجهات قرار دارد . از یک نظر ، علت این امر را میتوان از ترکیب چندعامل ازجمله هزینه های عملیاتی بالای سوخو-35 برای ایفای نقش برتری هوایی و راهبرد نیروی هوایی روسیه برای تقویت توانایی های تهاجمی هوا به زمین خود ( که با حضورسوخو-34 محقق می گردد . م ) و نه ایجاد برتری هوایی مطلق ، تحلیل نمود . در حالی که قابلیتهای تهاجم زمینی نیروی هوایی روسیه ، به شکل منظم با اضافه شدن سوخو-34 و همچنین توسعه مهمات هدایت دقیق بومی در حال توسعه بوده ، این نیرو نیازمند مدرنیزه سازی ناوگان برتری هوایی خود است که بتدریج با فرسوده شدن جتهای قدیمی تر میگ-31 و سوخو-30 صورت نگران کننده ای بخود می گیرد . هر چند فرآیند ارتقاء این جنگنده ، در هر شرایطی در یک بازه بلند مدت صورت خواهد گرفت و کاهش هزینه های این بروزرسانی موجب می شود تا بازار صادراتی مطلوبی را برای روسها فراهم نماید . بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهفردیدریش فون برنهاردی ژنرال ارتش پروس و جمهوری وایمار (1930-1849) "چهره جنگها همواره در حال تغییر است ، ولی قوانین آن هرگز تغییر نمی کنند "
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر باب اهمیت بمباران استراتژیک در صورتی که توان رزمی اسکادرانهای نیروی هوایی برای پیشبرد اهداف جنگ ، به شکل "مجزا " مورد استفاده قرار گیرد ، در واقع به دشمن فرصت گرانبهایی داده خواهد شد که در تاکتیکهای دفاعی خود بازنگری اساسی نموده و این سرنوشت جنگ را تغییر خواهد داد . ژنرال هوایی ، اچ .اچ . هپ آرنولد فصل پنجم از کتاب دکترین اصلی نیروی هوایی سازمان و فرماندهی
-
1 پسندیده شدهاگردلیل دوستی ها صرفا ، دانش آدم ها باشد ، کتابخانه ها بهترین دوست در دوستی اند.... چراکه پای دلت را لگد نمی کنند ، قندو چایت را هدر نمی دهندو بموقع ساکتند و بموقع حرف میزنند... گوینده ناشناس
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم. این حقیر اعتقاد دارم که با اینگونه طعنه زدنها حضرتعالی تنها ارزش پستهای مفید خود در این انجمن را پایین می آورید. پرواز هواپیمای تذرو برای کشور جهان سومی که مردمانش تا همین یکصد سال پیش حتی شناسنامه هم نداشتند چه برسد به سیستم آموزشی مدون برای تربیت مهندسان کارکشته، قطعا” یک شاهکار به شمار می اید (بیش از یک فروند از این کلاس هواپیما از جلوی احمدی نژاد رژه رفتند و فکر کنم تنها یک فروند نبود که پرواز کرد). همین هواپیمای اف ۵ در صورت بهینه سازی و افزودن قابلیتهایی همانند موتور جی ۸۵ با مصرف سوخت کمتر و یا قدرت بالاتر ( که به آسانی - تاکید می کنم به آسانی - با شبیه سازهای CFD و استفاده از آلیاژهایی که زمان طراحی آن در دهه ۵۰ میلادی وجود نداشتند و امروزه با آسانی قابل ابتیاع هستند)، آویونیک و رادار پیشرفته تر (دانش فنی اولیه کاکپیت دیجیتال به آسانی از چین، روسیه و تایوان قابل خریداری است)، قابلیت بکارگیری موشکهایی همانند ماوریک و ارچر (موجود و یا قابل خریداری از بازارهای غیر رسمی)، و سیستمهای هشدار دهنده (این مورد را نمی دانم می شود تهیه کرد یا خیر) می توان در صورت تولید انبوه به شکاری بمب افکنی بسیار خوب برای دو دهه آینده تبدیل کرد. البته همزمان بایستی اوضاع سیاسی کشور نیز اصلاح شود چه در غیر اینصورت در کشوری که تقریبا” تمامی سران اصلیش غرق در فساد و اختلاس هستند امکان تحقق چنین برنامه ای نا ممکن است.
-
1 پسندیده شدهبا سلام "مطالعه ، مسیر زندگی انسانها را تغییر می دهد" پی نوشت : این طرح فوق العاده بود
-
1 پسندیده شدهتفاوت کتاب و پیتزا قیمت یک پیتزای خوب با یک کتاب خوب ، تقریباً یکسان هست ، اما تفاوت آنها در طول مدتی است که می تواند ما را خوشحال کند...... اولی ، فقط" یک ربع" (15 دقیقه) و دومی" یک عمر " با این حال ، حیرت آور است که برای اغلب ما ، این یک ربع "15 دقیقه" مهم تر هست !!!!!! گوینده : ناشناس
-
1 پسندیده شدهبا سلام دشمن پشت دروازه ها !!!!!!!! من "نیکیتا سرگیوویچ خروشچف " در اینجا هستم تا چیزهایی را به شما یادآوری کنم !!! این شهر کورسک نیست !! کیف نیست !!!!!! مینسک نیست !!!!! اینجا استالینگراد هست استالینگراد !!!! بیشتر از یک شهر ، یک نماد هست !!! اگر دشمن این شهر را اشغال کند ، همه کشور سقوط می کند !!!! ما اکنون از پسران خود می خواهیم تا سرشان بالا بگیرند و بجنگند این وظیفه شماست \\\\\\\\///////// کمیسر سیاسی ارتش شوروی : اینجا مردان ما دو انتخاب دارند ، یا گلوله های آلمانی ها یا گلوله های ما !!!! البته یک راه دیگر هم وجود دارد و آن " شجاعت " هست. ما باید به آنها " امید " و " افتخار" دهیم . پی نوشت : 1-ماهیت برخی دیالوگها ، چقدر شبیه به دنیای واقعی انسان ها هستند !!!! 2- ایران امروز ، ایران دهه 20 شمسی نیست ، ایران دهه 30 شمسی نیست ، ایران دهه 40 شمسی نیست ، حتی ایران دهه 50 ، 60 ، 70 و 80 شمسی نیست . جمهوری اسلامی ایران ، بیشتر از یک کشور ، اکنون یک نماد هست . مردمان این سرزمین اینک بین برخی سوء استفاده کنندگان داخلی و دشمنان خارجی قرار دارند و تنها مسیری که پیش روی آنها قرار دارد ، " امید به آینده " است و این امید با نقد درست و تلاش برای بهبود وضعیت بوجود می آید . جشن تولد 38 سالگی انقلاب مبارک :applause:
-
1 پسندیده شدهبا سلام ژنرال گایوس ژولیوس سزار همیشه مردان دواطلب مردن را ساده تر از مردانی که طاقت و صبر و تحمل را داشته باشند ، پیدا می کنی !!!!!! پی نوشت : 1- هزینه برتری مسئولیت پذیری است 2- کسی که میخواهد زنده بماند باید مبارزه کند و کسی که دست از مبارزه بردارد آن هم در جهانی که هستی آن وابسته به مبارزه کردن است لایق زنده ماندن نیست.
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم بدون شرح !!!!! سرهنگ داکس : ما چه پشتیبانی داریم ؟؟؟ ژنرال میرو : متاسفانه هیچ چیز سرهنگ داکس : در صد تلفات را چقدر ارزیابی می کنید ؟؟ ژنرال میرو : 5 درصد که با شلیک خودی کشته خواهند شد ( البته این درصد بالاست ) ، 10 درصد هنگام عبور از خاکریز خودی ، 20 درصد هنگام عبور از سیم های خاردار خودی ، 65 درصد باقی می ماند برای سخت ترین قسمت عملیات ، یعنی پیشروی بسمت خاکریز دشمن و در نهایت 25 درصد هم باقی می ماند برای تصرف خاکریز دشمن . سرهنگ داکس : یعنی نصف افراد تحت فرماندهی من کشته خواهند شد !!!!!! پی نوشت : راه های افتخار
-
1 پسندیده شدهجنگ جهانی اول (با نامهای جنگ جهانگیر یکم، نخستین جنگ جهانی، جنگ بزرگ و جنگ برای پایان همه جنگ ها نیز شناخته میشود) یک نبرد جهانی بود که از ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ رخ داد. بدون هیچ زمینه کشمکشی، سربازان بسیاری برای جنگ تجهیز شدند و مناطق بسیاری درگیر جنگ شدند. پیش از این، هیچ وقت تلفات جنگی به این اندازه زیاد نبود. سلاحهای شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ استفاده شدند، برای نخستین بار، به طور انبوه مناطق غیرنظامی از آسمان بمباران شدند و نیز برای نخستین بار در این سده کشتار غیرنظامیان در سطحی گسترده در طول جنگ رخ داد. این جنگ بخاطر شیوه جنگی سنگری نیز معروف است. جنگ جهانی اول از مهمترین اتفاقات تاریخ بشر است و به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ قرن بیستم داشتهاست. این جنگ پایانی بر نظامهای سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری امپراطوری اتریش - مجارستان, آلمان و عثمانی و روسیه تزاری و سلسلههای هوهنزولرن, هابسبورگ, عثمانی و رمانوف شد. همه این امپراتوریها از زمان جنگهای صلیبی بر سر قدرت بودند. اکثر تاریخ نویسان معتقدند که عدم موفقیت مذاکرات پس از جنگ و «معاهده ورسای» و تحمیل غرامتهای بسیار به آلمان و دیگر دول شکست خورده باعث رشد فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان و زمینهٔ آغاز جنگ جهانی دوم شد. این جنگ همچنین کاتالیزوری برای انقلاب روسیه بود که بعدها جهان را تحت تأثیر قرار داد و از چین تا کوبا انقلابهای کمونیستی را دامن زد و از طرفی زمینهٔ تبدیل روسیه به یک ابرقدرت جهانی و آغاز جنگ سرد با آمریکا را دربر داشت. در شرق نابودی امپراتوری عثمانی باعث پیدایش دولت جدیدی به نام «ترکیه» شد. در اروپای مرکزی دول جدیدی همچون چکسلواکی و یوگسلاوی زاده شدند و دولت لهستان مجدداً شکل گرفت. جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. دول محور که عبارت بودند از امپراتوری آلمان به رهبری «قیصر ویلیام دوم» (۱۹۴۱ ـ ۱۸۵۹م)، و امپراتوری اتریش - مجارستان بلغارستان و امپراتوری عثمانی نیز به نفع آنها میجنگیدند. آلمان تا آن زمان قویترین قدرت نظامی جنگ محسوب میشد. تا مدت هاهیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش از پیروزی متفقین حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. پس از پایان این جنگ در سال ۱۹۱۹ و در کنفرانسی در پاریس «معاهده ورسای» امضا شد و غرامتهای بسیار سنگینی بر بازندگان جنگ تحمیل شد. http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/86/WW1_TitlePicture_For_Wikipedia_Article.jpg آلمان و تحولات اروپا در آستانه جنگ اروپایی اول وحدت آلمان در فاصله سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۷۱ صورت گرفت و نتیجه جنگهایی بود که ویلهلم یکم پادشاه پروس به تحریک بیسمارک با اتریش و فرانسه به راه انداخت. ویلهلم اول، پس از رسیدن به پادشاهی، بیسمارک را به نخستوزیری برگزید. اولین جنگ بین پروس و دانمارک بود که علت آن اختلاف بر سر دوکنشینهای شلسویگ، هلشتاین، لونبورگ بین پادشاه دانمارک و اتحادیه ایالتهای آلمانی بود. بیسمارک از دولت اتریش دعوت نمود تا با پروس در حل اختلاف بین اتحادیه ایالتهای آلمانی و دانمارک همراهی کند و از آنجا که هر دو کشور از کریستیان پادشاه دانمارک خواستند از انضمام شلسویگ به خاک خود چشم بپوشد، و پادشاه دانمارک به این امر راضی نشد آن دو کشور با ۹۰ هزار سپاه به دانمارک حمله نمودند. سپاهیان کریستیان به علت کمی نیروها شکست خوردند و او درخواست صلح نمود و سرانجام به موجب عهدنامهای که در وین منعقد شد دانمارک رسماً از دوکنشینهای سه گانه چشم پوشید. پروس دوکنشین لونبورگ را تصرف کرد و اتریش ۱۵ میلیون مارک غرامت از آن دوکنشین گرفت و حکومت دو دوکنشین دیگر نیز بین دو دولت تقسیم شد. بیسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بین پروس و اتریش نیز جنگی ایجاد کند، ولی برای احتیاط ابتدا با ناپلئون سوم امپراتور فرانسه دوست شد و او را راضی نمود تا در جنگ بین پروس و اتریش بیطرف بماند و سپس با ویکتور امانوئل دوم پادشاه ایتالیا بر ضد اتریش معاهدهای منعقد ساخت. پس از آن، اتریش را متهم ساخت که در حکومت هلشتاین از رعایت منافع مشترک دو دولت خودداری کردهاست. همچنین موضوع تغییر وضع اتحادیه دولتهای آلمانی را پیش کشید و مجلس اتحادیه ایالتهای آلمانی به اتریش اعلان جنگ داد. جنگ سادو که آلمانیها آن را کونیگراتس میگویند نتیجه درگیری بین پروس و اتریش را مشخص نمود. بعد از آن دیگر اتریشیها مقاومت جدی نکردند و در فردای جنگ سادو، فرانسو ژوزف درصدد برآمد با ناپلئون سوم صلح نماید. به موجب معاهده پراگ، ایالات شلسویک هولشتاین، هانور الکنرال، هس و فرانکفورت ضمیمه پروس گردید و پروس، که تا این زمان دو قطعه جداگانه بود، به یک مملکت تبدیل شد. بعد از این، بیسمارک با ممالک واقع در شمال رودماین در مورد تشکیل یک اتحادیه جدید به مذاکره پرداخت و این هیئت به اسم ممالک مجتمعه آلمان شمالی در ماه آوریل ۱۸۶۷ تشکیل گردید که شامل ۲۲ مملکت یعنی تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبی (ممالک باویر و ورتامبرگ و گراندوشه باد) میشد. http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/7/79/Chateau_Wood_Ypres_1917.jpg جنگ فرانسه با آلمان بیسمارک پس از غلبه بر اتریش درصدد به راه انداختن جنگ پروس با فرانسه بود. این جنگ دو علت داشت: اولاً اراده بیسمارک در تکمیل وحدت آلمان به وسیله منظم کردن ممالک جنوبی به ممالک مجتمعه شمالی که برای موفقیت در این امر لازم بود احساسات ضد پروسی را در ممالک جنوبی به وسیله احساسی قویتر که کینه نسبت به فرانسه (دشمن ارثی) باشد از بین ببرد؛ ثانیاً دولت فرانسه نتوانست در موقع مساعد اقدامات لازم را انجام دهد و تظاهراتی جنگجویانه داشت. دولت فرانسه از بیسمارک قسمتی از اراضی باویر در ساحل رود رن و همچنین شهر مایانس را تقاضا نمود (پنجم اوت ۱۸۶۶) و چون بیسمارک جواب داد که این تقاضا در حکم جنگ است این تقاضا پس گرفته شد؛ ولی طولی نکشید که فرانسه در ۲۰ اوت الحاق فوری لوکزامبورگ و اجازه الحاق بلژیک را در موقع مساعد درخواست نمود و در مقابل: اولاً پروس را آزادی میداد که در آلمان جنوبی مثل آلمان شمالی آزادانه عمل کند، ثانیاً حاضر شد با پروس قرارداد تعرضی و تدافعی منعقد نماید. بیسمارک هم پیشنهادهای ناپلئون را فوراً با شاهان باویر و ورتمبرگ اطلاع داد و آنها خشمگین شده و قراردادهای نظامی با ویلهلم اول منعقد ساختند. بدین ترتیب، اهالی ایالتهای جنوبی آلمان هم نسبت به فرانسه بدبین شدند. لوکزامبورگ ملک شخصی پادشاه هلند بود و او راضی شد به ۹۰ میلیون فرانک آن را به فرانسه بفروشد؛ اما این خبر هیجانی در آلمان برانگیخت و بیسمارک پادشاه هلند را مجبور ساخت از فروش لوکزامبورگ خودداری نماید و سرانجام این موضوع در کنفرانس لندن مورد بررسی قرار گرفت. اختلاف دیگر بر سر سلطنت اسپانیا بود که در ۱۸۶۸ نام پرنس لئوپلد پسر عم پادشاه پروس به میان آمد و این امر هم موجب نگرانی فرانسه گردید. سرانجام درروز سهشنبه ۱۹ ژوئیه ۱۸۷۰ ناپلئون رسماً به دولت پروس اعلان جنگ داد و در دوم اوت جنگ آغاز شد و تا شش ماه ادامه یافت. در پایان کار فرانسویان شکست خوردند. به موجب عهدنامه فرانکفورت فرانسه مجبور شد آلزاس و لورن را به آلمان واگذار کند، یک میلیارد دلار غرامت بدهد و اجازه دهد آلمان استحکامات مهم فرانسه را تا زمان پرداخت غرامت در تصرف داشته باشد. شکست فرانسه در ۱۸۷۱ موجب تشکیل امپراتوری آلمان گردید، باویر، ورتمبرگ و باد به اتحادیه آلمان شمالی پیوستند و پادشاه پروس ویلهلم اول به مقام امپراتوری رسید. امپراتوری ۲۵ دولت نامتساوی و همچنین سرزمین آلزاس و لورن را که از فرانسه جدا شده بود شامل میشد. مجلس امپراتوری (رایشتاگ) با آراء عمومی انتخاب میشد و احزاب برجسته آن عبارت بودند از محافظهکاران، کاتولیکها، آزادیخواهان و سوسیالیستها. بیسمارک سیاست جهاد برای تمدن را در پیش گرفت و اصلاحاتی انجام داد. اتفاق امپراتوران سه گانه دولت آلمان پس از آنکه بر امپراتوریهای اتریش و فرانسه پیروز شد قدرتمندترین دولت اروپا گردید و قوای نظامی آن بر سایر کشورها برتری یافت ولی از انتقام فرانسه بیم داشت و میترسید دول بزرگ اروپا برضد او متحد شوند. به همین علت پس از مصالحه فرانکفورت ، با اتریش طرح دوستی ریخت. در سال ۱۸۷۱ در طی ملاقات ویلهلم اول و فرانسوا ژوزف این پیمان محکم شد. سال بعد الکساندر دوم تزار روسیه، که شخصاً به امپراتور آلمان علاقهمند بود، با آن دو دولت همراه شد و این پیمان به اتفاق امپراتوران سهگانه معروف شد. (اکتبر ۱۸۷۳) جنگ روسیه و عثمانی جنگ بین روسیه و عثمانی که در ۱۸۷۷ آغاز شده بود به پایان رسید و روسها در سوم مارس ۱۸۷۸ معاهده سن استفانو را به ترکها تحمیل نمودند. برای رفع اختلاف در این مورد کنگره برلین در ژوئیه ۱۸۷۸ بین کشورهای اروپایی تشکیل شد. تزار نسبت به بیسمارک و روشی که در کنگره اعمال کرده بود خشمگین بود و الکساندر دوم رهبر آلمان را به مانند، یک خائن نگاه میکرد و در نتیجه، اتفاق سه امپراتور از بین رفت. همچنین در سال بعد رقابت روسیه و اتریش در بالکان موجب مداخله آلمان شد و چون اتریش از نژاد ژرمن بود آلمان از اتریش طرفداری کرد. از این رو اتحاد سهگانه به اتحاد دوگانه تبدیل شد. به موجب این معاهده آلمان و اتریش قبول نمودند که در هنگام لزوم به هم یاری برسانند و هیچگاه جداگانه با دشمن صلح نکنند. شکلگیری اتحاد مثلث سه سال بعد در سال ۱۸۸۲ پیمان دوجانبه به پیمان سهجانبه تبدیل گردید و ایتالیا به آن ملحق شد. براساس مواد محرمانه این پیمان، اگر ایتالیا یا آلمان مورد حمله فرانسه واقع میشد هر سه کشور با مهاجم وارد جنگ میشدند. ایتالیاییها، که از قدرت دریایی ترس داشتند، اعلام کردند اگر بریتانیا در این حملات شرکت داشته باشد، این پیمان اجرا نشود. چون ایتالیا از تصرف تونس توسط فرانسه در ۱۸۸۱ ناراضی بود و از طرف دیگر آلمان به آن کشور پیشنهاد کرده بود که برای حفظ لیبی کمکش کند در نتیجه، ایتالیا نیز مایل بود که وارد اتحاد با آلمان شود (اکتبر ۱۸۸۱). این اتحاد در ابتدا پنج ساله بود ولی بعداً در سالهای ۱۸۸۷ و ۱۸۹۱ و ۱۹۰۲ و ۱۹۱۲ تجدید شد. در این اتحاد مثلث، آلمان بر دو دولت دیگر مسلط بود و آنها غالباً تابع دستورهای آلمان بودند و در اختلافات بین اتریش و ایتالیا، آلمان همیشه واسطه بود ولی بیشتر از اتریش حمایت مینمود. همچنین قراردادهای مخصوصی در مورد طرابلس، آلبانی و مقدونیه و ممالک بالکان بین دولتهای سهگانه امضا شد که موجب تحکیم اتحاد مثلث میگردید. در بین این سه دولت اختلافاتی هم وجود داشت؛ ایتالیا و اتریش در شبه جزیره بالکان و قسمت شرقی مدیترانه با هم اختلاف داشتند و ایتالیا از اتحاد با اتریش ناراضی بود، ولی چون اتحاد با آلمان را برای جلوگیری از تجاوزات اتریش ضروری میدانست مجبور به تحمل بود. در سال ۱۹۱۱، که ایتالیا با عثمانی بر سر طرابلس در حال جنگ بود، این خطر وجود داشت که اتحاد ایتالیا و آلمان از بین برود؛ زیرا آلمان از دربار قسطنطنیه امتیازات خوبی گرفته بود و برای عثمانی اسلحه و مهمات میفرستاد. بنابر این در اتحاد مثلث وحدت واقعی بین کشورهای ژرمنی نژاد آلمان و اتریش بود و ایتالیا چندان به حساب نمیآمد. ایتالیا هم ظاهراً در اتحاد مثلث بود و از سال ۱۹۰۱در واقع با متحدین نبود و روش خاصی را در پیش گرفت. مقدمات شکلگیری اتفاق مثلث بعد از کنگره برلین ، که روسها از آلمانیها رنجیدند، دولت فرانسه، که منتظر فرصت بود و مایل بود روسیه را به سوی خود جلب کند، از فرصت استفاده نمود؛ ولی تا زمانی که بیسمارک، بر سر کار بود این امر ممکن نشد. در سال ۱۸۹۰، بعد از برکناری بیسمارک سیاست غیرعاقلانه ویلهلم دوم موجب نزدیکی فرانسه و روسیه گردید. دولت فرانسه به تزار روس وعده کمک مالی داد و تزار هم که برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود به سرمایه خارجی نیاز داشت با این امر موافقت نمود و سرانجام در اوت ۱۸۹۱ اتحاد بین دو کشور برقرار گردید. البته بعد از شکست روسیه از ژاپن در ۱۹۰۵ اساس اتحاد فرانسه و روسیه متزلزل شد؛ ولی به هر حال، فرانسه در مقابل اتحاد مثلث به دوستی احتیاج داشت؛ همچنین، علاوه بر نیاز سیاسی، ارتباطات مالی نیز بین دو کشور برقرار شده بود و فرانسه ۱۳ میلیارد فرانک به روسیه وام داده بود. در مه ۱۹۰۳ ادوارد هفتم از پاریس دیدن کرد و در این دیدار از نظر تحسینبرانگیز مردم انگلیس نسبت به فرانسه و از افتخارات فرانسه در طول سالیان و از دوستی مردم انگلیس و فرانسه سخن گفت. در ماه اوت همان سال رئیسجمهوری فرانسه به اتفاق وزیر امور خارجه آن کشور از لندن دیدار کرد و در هفتم آوریل ۱۹۰۴ عهدنامه معروف بین فرانسه و انگلیس به امضا رسید. موارد مورد اختلاف شامل امور مربوط به ماهیگیری در پهنه دریای ارض جدید، مسئله سیام، ماداگاسکار و مهمترین مسئله آزادی عمل فرانسه در مراکش و آزادی فعالیت انگلیس در مصر بود. فرانسه پس از اتحاد با انگلیس به فعالیت در مراکش پرداخت و واکنش آلمان چنین بود که در مارس ۱۹۰۵م ویلهلم دوم در طنجه حضور یافت و نطق مفصلی را در مورد استقلال مراکش بیان نمود، هدف آلمان از این اقدام برهم زدن اتحاد جدید فرانسه و انگلیس بود. برای حل این موضوع در ۱۹۰۶ یک کنفرانس بینالمللی در الجزیره برگزار شد که در آن انگلیسیها از فرانسویها حمایت کردند و کوشش آلمان برای برهم زدن اتحاد بین انگلیس و فرانسه به نتیجهای نرسید. در ۱۹۱۱ بحران دیگری بر سر مراکش به وجود آمد. یک فروند ناو جنگی آلمانی به نام یوزپلنگ برای حفظ منافع آلمان وارد اغادیر شد و آلمانیها پیشنهاد کردند که اگر کنگوی فرانسه به آنها داده شود آنها دیگر مزاحمتی ایجاد نخواهند کرد و سرانجام آلمانیها توانستند به اراضی کوچکی در آفریقا دست یابند. نزدیکی روس و انگلیس دولت فرانسه با روسیه دوست بود، انگلیس هم متحد ژاپن به شمار میآمد و روس و ژاپن دشمن خطرناک یکدیگر بودند؛ اما منافع روس و انگلیس چنین اقتضا مینمود که روس و ژاپن به اتحاد فرانسه و انگلیس وارد شوند؛ ولی بلندپروازی روسها در این تاریخ و قدرت نظامی آن و همچنین نزدیکی امپراتور روس و آلمان که روابط آنها دوستانه بود مانع این کار میشد. مشکل اول با شکست روسیه از ژاپن حل شد. اختلافات دیگر روس و انگلیس بر دو مسئله دیگر متمرکز بود: یکی بالکان برای تصرف بلغارها و دیگری در ایران که انگلیس دوست داشت این مناطق کاملاً در اختیار خودش باشد. مسئله دیگر که باعث سردی روابط انگلیس و آلمان شده بود برخورد قیصر آلمان در موضوع ترانسوال بود؛ زیرا هنگامی که پل کروگر حاکم ترانسوال میخواست به ترانسوال استقلال بدهد و در پی متحدی در برابر سیسیل رودز و انگلیس بود تنها قدرتی را انتخاب نمود که سرزمینهایی در آفریقای جنوبی داشت و آن کشور آلمان بود پس از پیروزی بوئرها تلگرافی از سوی قیصر آلمان برای او فرستاده شد با این مضمون: «من دوستانه به شما تبریک میگویم که شما بدون دریافت کمک خارجی گروههای مسلح را سرکوب نمودید و توانستید صلح و آرامش را برقرار نمائید» و این برخورد قیصر برای روابط انگلیس و آلمان عواقب جدی داشت؛ زیرا قیصر از کروگر که دشمن انگلیس بود حمایت کرده بود. مسئله دیگر صادرات روزافزون آلمانیها بود زیرا در سال ۱۸۹۵ در انگلیس رسالهای تحت عنوان ساخت آلمان منتشر شد که خطر صادرات روزافزون آلمان را برای انگلیس تشریح میکرد. مسئله دیگر که ایجاد خطر برای انگلیس مینمود پیشرفت نیروی دریایی آلمان بود. ویلهلم دوم از سال ۱۹۰۰ به تقویت نیروی دریایی آلمان پرداخت و علناً اظهار نمود که آلمان نمیتواند به نیروی زمینی قناعت کند و باید در نیروی دریایی بر همه کشورها برتری داشته باشد. انجمنی به نام اتحاد دریایی آلمان تشکیل داد و به کمک آن هزینه لازم را برای ساختن کشتیهای جنگی تأمین نمود. همچنین پیشرفتهای تجاری و صنعتی آلمان نیز باعث شکست بازار تجارت و صنعت شده بود. به هر حال، این سوال مطرح است که چرا انگلیس در بین روسیه و آلمان، اولی را انتخاب نمود: چون منافع انگلیس هم از طرف روس و هم از طرف آلمان تهدید میشد؛ از یک طرف خطر توسعه نفوذ روس، و از سوی دیگر خطر نفوذ آلمان در آسیای صغیر و خلیج فارس و اتصال راهآهن بغداد به داخل ایران و نزدیک شدن این دو خطر به مرزهای هند به مشکلات دفاع از هند میافزود و سیاست انگلیس این بود که این دو دولت را با هم درگیر سازد و قوای آنها را تحلیل ببرد؛ اما تأمل انگلیس در این بود که خود به کدام طرف ملحق شود. منافع بریتانیا حکم میکرد که به روسها نزدیک شود زیرا عقل و درایت روسها اندک و زورشان بیشتر بود؛ ولی مسئله این بود که انگلیس با تقاضاهای روسیه چگونه برخورد نماید؛ تقاضاهای روس در بالکان، داردانل، ایران و افغانستان. مسئله ایران و افغانستان یک امر حیاتی بود و صلاح در این بود که هیچ امتیازی در این منطقه ندهد؛ پس بهتر بود که انگلیس، روسها را به سوی بالکان و داردانل سوق دهد و آنها را امیدوار سازد. سرانجام، در قراردادی که در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ در شهر سن پترزبورگ بسته شد روس و انگلیس اختلافات خود درباره ایران و افغانستان را حل کردند و چون اختلافات سیاسی انگلیس و فرانسه و روسیه حل شد سه دولت تشکیل اتفاق مثلث را دادند که هدفشان جلوگیری از پیشرفتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی آلمان بود. http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/e4/Austrians_executing_Serbs_1917.JPG اعدام سربازان صرب توسط سربازان اتریشی.صربستان در طول جنگ یک چهارم جمعیت خود که شامل ۸۵۰ هزار نفر میشد را از دست داد. بحرانهای بالکان قبل از جنگ از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ جنگهایی درگرفت که زمینه جنگ جهانی اول را آماده ساخت. در سپتامبر ۱۹۱۱ ایتالیا به عثمانی اعلان جنگ داد و طرابلس را اشغال نمود و در نیمه اکتبر ۱۹۱۲ جنگ به پایان رسید. در اکتبر ۱۹۱۲ تقریباً همزمان با ایتالیا ، بلغارستان ، صربستان ، یونان و مونته نگرو به عثمانی حمله نمودند و در اوائل دسامبر ۱۹۱۲ عثمانی درخواست صلح نمود. در تابستان ۱۹۱۳ جنگ دیگری بر سر غنائم به دست آمده از عثمانی درگرفت. کنفرانس سفیران در دسامبر ۱۹۱۲ توسط گری در لندن تشکیل شد و در ۳۰ مه ۱۹۱۳ در لندن قراردادی امضا شد که ترکها را وادار میساخت مستملکات خود را از میدیا در ساحل دریای سیاه تا آلتوس در ساحل اژه را به اروپاییان واگذار کنند. اوضاع داخلی و تحولات آلمان پس از وحدت آلمان متحد از نظر قوای مادی و معنوی بی نظیر؛ مجدانه به تعلیم و تربیت فرزندان خود پرداخت، در توسعه فرهنگ و ترویج علوم بر همه کشورها پیشی گرفت و سعی داشت در صنعت و تجارت و بهداشت از علوم و اکتشافات جدید بهره بگیرد. از این رو، در مدت کوتاهی بزرگترین دولت صنعتی و تجاری اروپا گردید، مخترعان را تشویق نمود، صنایع شیمیایی را رونق داد، در وضع قوانین اجتماعی هم از بقیه دولتها پیشی گرفت و برای طبقه کارگر اهمیت قائل شد. در حالی که در بقیه کشورها حقی برای کارگران قائل نبودند. واقعیت دیگر اینکه حکومت خاندان هوهنتسولرن در این کار مؤثر بود. ملت آلمان پس از غلبه بر اتریش و فرانسه دچار غرور ملی شد و سیاستمداران آلمانی از روشهای مختلف این غرور ملی را تقویت نمودند. حتی هر معلمی ناگزیر بود که در سر کلاس درس برتری نژادی ملت آلمان بر سایر ملل عالم را بیان کند و در شاگردان خود روح جنگجوئی بدمد. گذشته از مجالس درس، در معابر، روزنامهها و کتب و نمایشگاهها این برتری نژادی به نوعی القا میشد؛ حتی نیچه یکی از معروفترین فیلسوفان آلمان هم چنین عقیدهای داشت و در یکی از آثار خود چنین گفتهاست که: «اگر آدمی جنگ را فراموش کند از او امید میباید برید» و به همین دلیل کم کم طرز فکر مردم آلمان یکسره تغییر یافت و بر آنها مسلم شد که نژاد آلمانی ممتاز است و باید به سراسر زمین مسلط باشد و این تسلط هم جز از راه جنگ امکانپذیر نیست. ترویج این افکار در آلمان سایر دولتهای اروپایی را نگران ساخت و باعث شد تا بر ضد نژاد ژرمنی با هم متحد شوند. دولت آلمان تا اواخر قرن ۱۹ در آفریقا مستعمرهای نداشت ولی پس از وحدت چون جمعیت آن افزایش یافت و صنعت و تجارت رونق گرفت به دنبال تحصیل مستعمرات برآمد تا هم قسمتی از مردم آلمان را به آنجا کوچ دهد و هم مواد خامی که برای کارخانههای داخلی لازم داشت فراهم کند و همچنین بازاری برای فروش کالاهای خود بیابد. سرانجام بیسمارک قسمت بزرگی از اراضی آفریقا را به دست آورد که شامل توگو و کامرون در ساحل غربی آفریقا و یک ناحیه در جنوب غربی و ناحیه دیگر در مشرق بود. آلمان پس از پیروزی بر فرانسه از نظر نیروهای نظامی بر سایر کشورهای اروپا برتری یافته بود؛ ولی باز هم به این کار ادامه داد و تا سال ۱۹۱۴ روز به روز بر قوای جنگی خود افزود. از سال ۱۹۱۱ آلمان در افزایش نیروهای جنگی کوشید و میزان گسترش قوای مزبور در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ با پیشرفت چهل ساله آن از ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۱ برابر بود. در طی این مدت کوتاه شبکههای گسترده راهآهن و راههای شوسه، تأسیسات عظیم صنعتی، نهادهای قدرتمند اقتصادی و به خصوص تشکیلات گسترده نظامی آلمان موجب وحشت قدرتهای اروپایی گردید. در سال ۱۹۱۴ آلمان از نظر صنعتی و اقتصادی به پیشرفتهای عظیمی دست یافت. به لحاظ نظامی نیز دارای قدرتمندترین ارتش و نیروی دریایی شد. روحیه نظامیگری در مزرعه، کارخانه و پادگان و همه جا حاکم بود و همه چیز در خدمت ارتش قرار داشت. نیروهای نظامی آلمان بیش از یک میلیون نفر بودند و این افزایش نیروهای صنعتی و نظامی موجب اشباع جامعه آلمان گردید و آلمان مجبور بود سرمایه و کالاهای اضافی را به دیگر مناطق جهان بفرستد؛ بنابر این به دنبال مناطق نفوذ اقتصادی و منابع مواد اولیه بود و این هم یکی از دلایل جنگ جهانی اول بود. http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/9/96/NationaalArchief_uboat155London.jpg اولین زیردریای تسلیم شده آلمانیها در نزدیکی پل برج در لندن ۱۹۱۸ برقراری روابط بین آلمان و عثمانی یکی از کشورهایی که آلمان علاقهمند بود روابط خود را با آن گسترش دهد امپراتوری عثمانی بود که بر منابع نفتی تسلط داشت. از سال ۱۸۸۰م. آلمان متوجه اهمیت روابط با امپراتوری عثمانی گردید. در سال ۱۸۸۲ سپهسالار فون در گلتز از سوی سلطان عبدالحمید مأموریت یافت ارتش عثمانی را دارای سازمان منظمی سازد و افراد آن را آموزش دهد. افسران برجسته هیئت نظامی آلمانی که در عثمانی فعالیت داشتند شامل فیلدمارشال پروسی فن در گلتس، دو ژنرال دیگر لیمان فن ساندرز و فون فالکنهاین سه دریاسالار به نامهای سوچون، اودم و مرتن و چند افسر دیگر بودند. البته یکی از طراحان برنامه گسترش فعالیت آلمان در خاورمیانه مارشال فن بی براشتاین بود که از ۱۸۹۷ تا ۱۹۱۲ سفیر آلمان در باب عالی بود و اعتقاد داشت که اجرای این برنامه موجب درگیری بین روسیه و آلمان خواهد شد. در سال ۱۸۹۸ ویلهلم دوم و ملکه آلمان به استانبول سفر کردند و فصل جدیدی در همکاری بین دو ملت پدید آمد. امپراتور آلمان در مسافرت دوم خود به امپراتوری عثمانی خود را طرفدار دوستی ملت ترک و سایر ملل مسلمان معرفی نمود و در نطق خود اظهار داشت: «اعلیحضرت سلطان عبدالحمید و ۳۰۰ میلیون مسلمان میتوانند اطمینان داشته باشند که آلمان، دوست و هواخواه آنهاست». این سیاست به زودی به لحاظ اقتصادی ثمرات مهمی برای آلمان به بار آورد، بانکداران و بازرگانان آلمانی در سراسر امپراتوری عثمانی مستقر شدند و امتیازات مهمی به مؤسسات اقتصادی آلمان داده شد. آلمان در جست وجوی نفت بود و علاوه بر آن برای رقابت با انگلیس به یک نیروی دریایی قوی نیاز داشت. آلمانیها در هنگام مذاکره با دولت عثمانی در مورد منابع نفتی عراق سخن نگفتند بلکه فقط تقاضای اخذ امتیاز خط راهآهن را داشتند، به این شرط که امتیاز استخراج معادن اطراف راهآهن تا شعاع ۲۰ کیلومتر به آنها داده شود. در سال ۱۹۰۲ بانک آلمان، امتیاز ساختمان راهآهن برلین – بغداد را به دست آورد که باعث نفوذ هرچه بیشتر آلمان در میانرودان میگردید. یکی دیگر از امتیازات آلمان از عثمانی ادامه راهآهن از بغداد به خانقین بود که آلمان تصمیم داشت پس از اتمام خط آهن بغداد، همین راه را از خانقین به تهران و ولایات مرکزی ادامه دهد و ایران را به اروپا مربوط سازد. در سال ۱۹۱۰ مدت تعهد ایران در مقابل روسیه که ۲۰ سال حق ساختن راهآهن را از ایران سلب نموده بود تمام میشد؛ به همین علت از طرف بانک مشهور آلمان به نام دویچه بانک مأموری به نام سیدروت به ایران آمد که امتیاز خط آهن خانقین ـ تهران را به دست آورد. این امر موجب نگرانی مقامات روسی و انگلیسی شد و باعث مبادله یادداشت هفتم آوریل ۱۹۱۰ بین ایران و آن دو دولت گردید، و ایران به ناچار تعهد نمود که بعد از این امتیازی که مخالف منافع آن دو دولت باشد به هیچ تبعه دولت خارجی واگذار نکند؛ بنابر این، تلاش آلمان به نتیجه نرسید. اما نفوذ نظامی آلمان در امپراتوری عثمانی افزایش یافت و در ۱۹۱۴ آموزش ارتش عثمانی به یک گروه چهل و دو نفره از افسران آلمانی به ریاست ژنرال لیمان فن ساندرز واگذار شد. سپس آلمان تصمیم گرفت در مورد ادامه راهآهن برلین ـ بغداد با روسیه مذاکراتی انجام دهد. در ۱۹۱۰تزار نیکلای دوم و ویلهلم امپراتور آلمان در پوتسدام ملاقات نمودند و در مورد منافع روس و آلمان در ایران مذاکراتی صورت گرفت. سرانجام، در ۱۹ اوت ۱۹۱۱ قراردادی بین روسیه و آلمان در سن پترزبورگ منعقد شد که به موجب آن دولت آلمان منطقه نفوذ روسیه را به رسمیت شناخت. و در عوض روسیه هم اجازه داد که اگر تا چهار سال دیگر راهآهنهای روس به خانقین متصل نشود دولت آلمان حق داشته باشد خط آهن اسلامبول ـ بغداد و خانقین ـ تهران را بسازد. دلایل وقوع جنگ جهانی اول به طور کلی این مسائل بود که زمینههای جنگ جهانی اول را فراهم ساخت: علل جنگ جهانی اول عبارت بود از: رقابت اتریش و روسیه در بالکان، اختلاف بین فرانسه و آلمان از سال ۱۸۷۰ درباره آلزاس ولرن و رقابت اقتصادی و دریایی بین آلمان و انگلیس؛ اما بهانه شروع جنگ این بود که آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان به دست پرنزیب تبعه اتریش و متکلم به زبان صربستانی در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ در سارایوو بوسنی به قتل رسید و اتریش ادعا کرد صربستان در این کار دخالت داشته و تقاضا نمود تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش صورت پذیرد که دولت صربستان تحقیقات را قبول نمود ولی با حضور نمایندگان خارجی مخالفت کرد. دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک کشور بیطرف موجب نخستین جبهه: از رمانتیسم به سنگرها وقتیکه در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیونها تن از مردم شادمان در خیابانهای شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند. مردم تصمیم حاکمان خود برای رفتن به جنگ مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای جنگیدن، هجوم میآورند. با این وجود، صحنههای دهشت انگیز جنگ جهانی اول، نگرش مردم به جنگ را تغییر داد. یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون کشیده شدند. http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/6/67/GermanInfantry1914.jpg حمله نیروهای فرانسوی به آلمانیها در شامپانی فرانسه طرح اشلایفن طرح ارتش آلمان برای جنگ در دو جبهه کار کنت اشلایفن بود که بعد از استعفای والدرسی، جانشین مولتکه، در سال۱۸۹۲ به ریاست ستاد کل ارتش آلمان رسیده بود. در آن زمان برای او روشن بود که فرانسه و روسیه در جنگ بعدی با هم متحد میشوند و جنگ با یکی به طور قطع به معنای جنگ با هردو است. هرچه کنت اشلایفن بیشتر به طرح مولتکه در مقابل این پیشامد -که عبارت از دفاع در غرب و آفند محدود در شرق بود- میاندیشید کمتر از آن خوشش میآمد: چنین جنگی میتوانست تا ابد ادامه پیدا کند. شاید فرانسه و روسیه، که اساسا جوامعی روستایی بودند، طاقت مبارزهای طولانی از این نوع را داشتند ولی آلمان، با اقتصاد پیشرفته اش، به سرعت دچار دردسر میشد. آنچه آلمان میخواست راهی برای غلبه در جنگ در یک اردوکشی واحد بود. سعی برای تعیین تکلیف در شرق بکلی بیهوده بود، قضیه غرب هم کار سادهای نبود؛ بطوری که مولتکه خاطر نشان کرده بود اکنون که فرانسویها خدمت وظیفه عمومی را معمول کرده بودند، نیروی کافی در اختیار داشتند که نفرات لازم برای یک خط دفاع دائمی در طول مرز فرانسه-آلمان را تامین کند. راه حل اشلایفن به طرز خیره کنندهای ساده بود. او راه خود را از میان خط ماژینو نمیگشود؛ آنها را دور میزد. این طرح مستلزم آن بود که تمام ارتش آلمان در غرب صف آرایی کند و بیش از نیمی از آن -پنجاه لشگر از هشتاد لشگر موجود- در مقابل بلژیک و هلند موضع بگیرند. این لشگرها که جناح راست ارتش را تشکیل میدادند میبایست با حداکثر سرعت از هلند و بلژیک میگذشتند و قرار بود ظرف سه هفته بسیج و یک هفته راه پیمایی به مرز فرانسه بلژیک برسند. از آنجا به فرانسه شمالی وارد میشدند و جناح چپ ارتش فرانسه را متوجه خود کرده و خط دفاعی فرانسه را به عقب خم میکردند. درونمایه طرح این بود که با عبور از دو کشور هلند و بلژیک میدان عمل وسیعتری به دست آورند و مانور آنقدر وسعت پیدا کند که تمام ارتش فرانسه را مشغول کند. بطوری که اشلایفن به فرماندهان واحدهایش میگفت: « باید آخرین سرباز سمت راست، کانال را با آستینش پاک کند.» حتی یک لشگر فرانسوی نمیبایست فرار میکرد. اشلایفن در سال ۱۹۰۶ کنار رفت. جانشین او هلموت مولتکه، نوهٔ مولتکه بزرگ و قدری سازشکار بود. او دستورات راه پیمایی جناح راست را تغییر داد تا بتوان هلند را بی آسیب گذاشت و تصمیم گرفت ده لشگر برای دفاع از شرق در مقابل حمله روسها نگه داری شود. اشلایفن که این تغییرات به گوشش میرسید مرتب میپرسید آیا رییس ستاد از حسابهای پشت سر طرح خبر دارد؟ او یادداشتهایی برای مولتکه فرستاد تا نیاز به استقرار قویترین نیروی ممکن در غرب را توضیح دهد و از جوابهای طفره آمیزی که دریافت میکرد برآشفته بود. وقتی مرد ( در سال ۱۹۱۳) هنوز نگران بود: آخرین کلماتش به وضوح خطاب به مولتکه، این بود که: همه چیز را کنار بگذارید و جناح راست را قوی نگه دارید. ایران در جنگ جهانی اول جنگ جهانی اول همزمان با حکومت احمد شاه قاجار بود و دولت مشروطه ایران ضعیف ترین دوران خود را میگذراند.علیرغم اعلام بی طرفی دولت ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند. بر اثر آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط بریتانیا و خرید آذوقه مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ۱۹۱۷ - ۱۹۱۹ بین هشت تا ده میلیون نفر از مردم ایران به کام مرگ فرو رفتند . سپاه روسیه تا دروازههای تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسله قاجار منصرف شدند. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر شدند که از مهمترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران میتوان به مقاومت دلیران تنگستان در استان بوشهر و نبرد جهاد در خوزستان اشاره کرد. جمعی از رجال از قم به اصفهان و سپس اراک و بالاخره به کرمانشاه رفتند و عاقبت در آنجا قوای گارد ملی ترتیب دادند و حکومت موقتی دولت ملی به ریاست نظام السلطنه ( رضا قلی خان مافی ) تشکیل گردید. پس از سقوط بغداد اعضا دولت موقتی دولت ملی و جمع بسیاری از ایرانیان به استانبول رفتند. پیامدهای بعدی جنگ جهانی اول جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود ساخت، امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوریهای شکست خورده اتریش ـ مجارستان و امپراتوری عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز بدست انقلابیهای بلشویک افتاد. اشغال ایران توسط بریتانیا و خرید آذوقه مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ۱۹۱۷ - ۱۹۱۹ بین هشت تا ده میلیون نفر از مردم ایران به کام مرگ فرو رفتند . در سال ۱۹۱۶ م ملی گرایان ایرلندی در دوبلین واقع در ایرلند، قیام عید پاک را ترتیب دادند. این شورش با شکست مواجه شد، اما موج مخالفتهای گسترده علیه حکومت بریتانیا در ایرلند را به راه انداخت. در سال ۱۹۱۹ مجلس ایرلند، حکومت این کشور را «جمهوری» اعلام کرد، و متعاقب آن ۳ سال جنگ بین ارتش جمهوریخواه ایرلند و بریتانیا در گرفت .در سال ۱۹۲۹ ایرلند جنوبی ، به عنوان دولت آزاد ایرلند به استقلال واقعی رسید. شش استان درشمال ایرلند جزء پادشاهی انگلستان باقی ماندند که هم اکنون با نام ایرلند شمالی شناخته میشوند. در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م بسیاری از کشورهای اروپایی از دموکراسی دست کشیدند. حزب نازی هیتلر در آلمان به قدرت میرسد و فاشیستهای موسولینی بر ایتالیا حکومت میکنند. در ابتدا بریتانیا و فرانسه کوشیدند با این دیکتاتورهای جنگ طلب سازش کنند. آنها عاقبت در سال ۱۹۳۹ در برابر تهاجم هیتلر ایستادند و اروپا به جنگ جهانی دوم کشیده شد. در سپتامبر ۱۹۳۹ م، جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. دیکتاتور آلمان، آدولف هیتلر، میخواست تا رایش سوم به یک قدرت مطلقه در اروپا، تبدیل شود. در ابتدا تاکتیک حملات برق آسا موفقیت آمیز مینمود. اما پس از سال ۱۹۴۳م، قوای متفقین، متشکل از نیروهای، شوروی انگلستان و آمریکا بر آلمان برتری یافتند. سرانجام، آلمان در ماه می۱۹۴۵م، نه روز پس از خودکشی هیتلر، تسلیم شد. بیش از چهل میلیون اروپایی در این جنگ کشته شدند. سال ۱۹۱۴ ۲۸ ژانویه : اتریش - مجارستان جنگ با صربستان را اعلام کرد. ۱ اوت: آلمان جنگ با روسیه را آغاز کرد. ۲ اوت: نظامیان آلمان لوکزامبورگ را اشغال کردند. ۳ اوت: آلمان با فرانسه وارد جنگ شد. ۴ اوت: آلمان به بلژیک که بی طرف بود حمله کرد؛ در پاسخ بریتانیا به آلمان اعلام جنگ داد. ۱۰ اوت: اتریش - مجارستان با روسیه وارد جنگ شد. ۱۲ اوت: بریتانیا و فرانسه به اتریش - مجارستان اعلام جنگ کردند. ۲۳ اوت: ژاپن با آلمان وارد جنگ شد. سپتامبر: پیمان اتحاد توسط فرانسه ، بریتانیا و روسیه امضا شد. ۹ اکتبر: بلژیک پس از محاصره آنتورپ توسط نظامیان آلمان سقوط کرد. ۲۹ اکتبر: امپراتوری عثمانی به طرفداری از آلمان و اتریش - مجارستان وارد جنگ شد. ۲ نوامبر: روسیه به امپراتوری عثمانی اعلام جنگ داد. ۵ نوامبر: فرانسه و بریتانیا با امپراتوری عثمانی وارد جنگ شدند. سال ۱۹۱۵ ۲۴ آوریل: امپراتوری عثمانی نسلکشی ارمنیان را آغاز کرد. ۲۵ آوریل: لشکرکشی گالیپولی آغاز شد. ۲۶ آوریل: ایتالیا به طور مخفیانه پیمان لندن را امضا کرد. ۲۳ می: ایتالیا به اتریش - مجارستان اعلام جنگ کرد. ۱۴ اکتبر: بلغارستان به صربستان اعلام جنگ نمود و به طرفداری از آلمان و اتریش - مجارستان وارد جنگ شد. سال ۱۹۱۶ ۹ مارس: آلمان به پرتغال اعلام جنگ داد. ۲۷ اوت: رومانی با اتریش - مجارستان وارد جنگ شد. ۲۸ اوت: ایتالیا با آلمان وارد جنگ شد. سال ۱۹۱۷ ۱۶ ژانویه: آلمان به مکزیک تلگراف زیمرمن را فرستاد، و پیشنهاد متحد شدن در مقابل ایالات متحده را داد. ۶ آوریل: ایالات متحده با آلمان وارد جنگ شد. ۲۷ ژوئن: یونان به طرفداری از متفقین وارد جنگ شد. ۱۴ اوت: جمهوری چین با آلمان وارد جنگ شد. ۲۶ اکتبر: برزیل با آلمان وارد جنگ شد. ۷ دسامبر: ایالات متحده آمریکا با اتریش - مجارستان وارد جنگ شد. سال ۱۹۱۸ ۱۱ نوامبر: پیمان صلح امضا شد، جنگ جهانی اول پایان یافت. کشور تلفات کشتهها مجروحان روسیه ۶٫۶۵۰٫۰۰۰ ۱٫۷۰۰٫۰۰۰ ۴٫۹۵۰٫۰۰۰ آلمان ۵٫۹۸۹٫۷۵۸ ۱٫۷۷۳٫۷۰۰ ۴٫۲۱۶٫۰۵۸ فرانسه ۵٫۶۲۳٫۸۰۰ ۱٫۳۵۷٫۸۰۰ ۴٫۲۶۶٫۰۰۰ اتریش- مجارستان ۴٫۸۲۰٫۰۰۰ ۱٫۲۰۰٫۰۰۰ ۳٫۶۲۰٫۰۰۰ امپراتوری بریتانیا* ۲٫۹۹۸٫۵۸۳ ۹۰۸٫۳۷۱ ۲٫۰۹۰٫۲۱۲ ایتالیا ۱٫۵۹۷٫۰۰۰ ۶۵۰٫۰۰۰ ۹۴۷٫۰۰۰ صربستان ۱٫۱۷۸٫۱۴۸ ۴۵۰٫۰۰۰ ۷۲۸٫۱۴۸ امپراتوری عثمانی ۷۲۵٫۰۰۰ ۳۲۵٫۰۰۰ ۴۰۰٫۰۰۰ رومانی ۴۵۵٫۷۰۶ ۳۳۵٫۷۰۶ ۱۲۰٫۰۰۰ ایالات متحده ۳۶۰٫۳۰۰ ۱۲۶٫۰۰۰ ۲۳۴٫۳۰۰ بلغارستان ۲۳۹٫۸۹۰ ۸۷٫۵۰۰ ۱۵۲٫۳۹۰۰۰ کانادا* ۲۳۹٫۶۰۵ ۶۶٫۶۵۵ ۱۷۲٫۹۵۰ استرالیا* ۲۱۸٫۵۰۱ ۵۹٫۳۳۰ ۱۵۹٫۱۷۱ مونته نگرو ۶۰٫۰۰۰ ۵۰٫۰۰۰ ۱۰٫۰۰۰ بلژیک ۵۸٫۴۰۲ ۱۳٫۷۱۶ ۴۴٫۶۸۶ یونان ۲۶٫۰۰۰ ۵٫۰۰۰ ۲۱٫۰۰۰ پرتغال ۲۰٫۹۷۳ ۷٫۲۲۲ ۱۳٫۷۵۱ ژاپن ۱٫۲۰۷ ۳۰۰ ۹۰۷ *امپراتوری بریتانیا شامل تلفات کانادا و استرالیا میگردد. http://fa.wikipedia.org/wiki/جنگ_جهانی_اول