برترین های انجمن

  1. oldmagina

    oldmagina

    Editorial Board


    • امتیاز

      28

    • تعداد محتوا

      2,182


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      24

    • تعداد محتوا

      9,420


  3. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      3,109


  4. karmania20152015

    karmania20152015

    Editorial Board


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      413



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 4 فروردین 1398 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
          صنایع هوایی چین " AVIC" در نمایشگاه هوایی ژوهای 2016 از پهپاد Cloud Shadow رونمایی کردند . نیروی پیشران این پهپاد توسط موتور توربوجت WP11C (طبق ادعای منبع) تامین می شود ، این پرنده توانایی پرواز در ارتفاع متوسط/بلند و در برد طولانی را داراست . این پهپاد توسط بخش هواپیما سازی صنایع چنگدو ساخته شده و ورود به بازار صادراتی از اهداف اصلی طراحی ان بوده است . این پرنده در 2 پیکره بندی مختلف عرضه می شود ؛ نسخه ی شناسایی – رزمی که دارای حداکثر سرعت 550 کیلومتر بر ساعت است و قادر به حمل 400 کیلوگرم محموله و دارای 6 اویزگاه در زیر بال های خود است . نسخه ی دوم دارای پیکره بندی اختصاصی برای انجام ماموریت های جاسوسی ، شناسایی و نظارتی (ISR ) می باشد . این نسخه دارای سقف سرعت 620 کیلومتر در ساعت است اما تنها قادر به حمل 200 کیلوگرم محموله می باشد که شامل تجهیزات ارتباطی و راداری یا سامانه های تصویر برداری بسیار دقیق می باشد . نسخه های شناسایی / رزمی و ISR هر دو به یک رادار روزنه مصنوعی مجهز هستند که کارایی آنها را در رصد کردن اهداف متحرک بهبود می بخشد . در نسخه ی شناسایی رزمی این پهپاد یک برجک الکترواپتیک چند طیفی در زیر بدنه برای اکتساب هدف و بررسی میزان خسارت وارده به هدف بعد از حمله مجهز است. هر دو پلت فرم از بدنه ای یکسان که دارای 9 متر طول و 3.66 متر ارتفاع است بهره می برند که به نظر می رسد در طراحی قسمت هایی از ان از طراحی پهپاد امریکایی اونجر ساخت جنرال اتمیک  الهام گرفته شده است .  بال در میانه ی طول بدنه قرار گرفته که دارای طول 17.8 متر است . زاویه ی عقب رفتگی بال در Cloud Shadow برابر 10 درجه است حال انکه این میزان در اونجر 17 درجه می باشد و بر خلاف اونجر ، کلود شود فاقد مخزن داخلی حمل محموله است . این پهپاد دارای بال های V شکل است که روی غلاف هایی در 2 طرف موتور متصل است. طبق اعلام AVIC ، موتور توربوجت WP11C ، نسخه ی مدرنیزه شده و ارتقا یافته ی موتور WP11 می باشد که توسط دانشگاه هوا فضای پکن برای استفاده در پرنده های بی سرنشین توسعه یافته است .     http://www.janes.com/article/65345/avic-s-turbojet-powered-cloud-shadow-uav-emerges
  2. 2 پسندیده شده
    جنگ 8 ساله یک بازی سیاسی بود که بازیگرهای بزرگتر برای خالی کردن باد ایران و عراق طراحی کرده بودند وگرنه در شرایط معمول توی 2 تا 3 سال این جنگ نهایتا به نتیجه می رسید ... قرار نیست جنگنده ی نسل 5 با مهمات دور پرتاب و جدیدا هاپیر سونیک وارد جنگی بشه که 8 سال به طول بکشه ... اصولا چیزی که شما می گید با تمامی استراتژی های نظامی غرب و شرق عالم در قرن 21 در تناقض هست و این ایده ی جنگ های طولانی مدت فقط از ذهن استراتژییست های نظامی ما بر میاد که احساس می کنند جنگ ایران و عراق برای ما یک پیروزی بود . اصولا با این حجم از سلاح های دوربرد و دقیق زن در صورت وقوع « جنگ همه جانبه » در کمتر از 2 ماه اکثر زیرساخت های طرفین یا یک طرف درگیر در جنگ ، از بین می رود ... یا طرفین توان برابر دارند که موجب نابودی زیر ساخت دو طرف در کمتر از 6 ماه می شه ، یا یکی از طرفین قدرت بیشتر داره که در بدترین حالت در کمتر از 6 ماه زیر ساخت دشمن خودش رو نابود می کنه که منجر به نابودی توان نظامی و اجتماعی طرف مقابل می شه ... بنابراین شما باید تاثیر گذاری این جنگنده ها رو توی همون 2 یا 3 عملیاتی که انجام می دهند بببینی ... در مورد سقوط اف 35 هم ، زیادی بزرگ نمایی شده ، توی این فاصله ای که اف 35 وارد خدمت ارتش آمریکا شده تا به حال فقط یک سقوط داشته که اگه بخوای با جنگنده های نسل 4 مقایسه ش کنی ، تعداد سقوط به تعداد و زمان ورود به خدمت کمتری داره ... همونجوری که اف 14 های بدون پشتیبانی کشور سازنده و با تعداد کم زدن پدر جنگنده های نسل 2و 3 و 4 عراقی رو در آوردن ، اف 35 هم ده برابر بدتر رو سر جنگنده های نسل 3 و 4 و 4++ میاره ... همون کشوری که اف 14 رو ساخته ، اف 35 و اف 22 رو هم ساخته .... در مقایسه هم باید بگم که اف 14 مشکلات بسیار بسیار بیشتری نسبت به اف 22 و اف 35 داشته .... بیائید خودفریبی نکنیم و دشمن رو دست کم نگیریم .... این دست کم گرفتن دشمن تا حالا چند بار کار دست این کشور داده ... از حمله ی اسکندر بگیر ، تا حمله ی اعراب و مغولان و جنگ های اولیه با انگلیسی ها و روس ها ....
  3. 2 پسندیده شده
    نیازی به تدوین استراتژی نیست ، در شرایط عادی برای حفظ امنیت و تامین منافع کشور کافیه استراتژی های نیروی هوایی پیش از «دگردیسی» رو دنبال کنیم ... البته اون زمان بالاترین جنگنده ها ، جنگنده های نسل 4 بودن ، حالا جنگنده های نسل 5 .... برای اینکه عزیزان در قدرت متوجه بشوند یکم شرایط فعلی منطقه رو براشون شرح می دهم ، همین حالا اعراب مجهز به بروز ترین جنگنده های نسل 4 هستند و به لطف جنگ یمن ، نیروی هوایی عربستان و امارات آب دیده شده اند ..... علاوه بر این به دنبال خرید اف 35 هم می باشن که حتی نسخه های محدود شده اش می تونه کار نیروی هوایی کاریکاتوری ما رو توی کمتر از 24 ساعت بسازه ... اسرائیل بخشی از اف 35 ها رو تحویل گرفته و به صورت رزمی علیه خودمون ازشون استفاده کرده ... ترکیه در حال آماده سازی برای به خدمت در گرفتن اف 35 هست و همچنین به دنبال برنامه های جنگنده های نسل 5 خودشون هستند ... پاکستان می خواد نسخه ی پنهانکار جی 17 رو با کمک چین طراحی کنه و همچنین به دنبال به خدمت در آوردن جی 31 هست ... پی نوشت : اگه آمریکا با فروش اف 35 به عربستان و امارات موافقت کنه ، تحلیل شخصی من این هست که احتمالا بخشی از جنگنده های نسل 4 عربستان و امارات به پاکستان « اهداء » خواهد شد و در استان های غربی پاکستان مستقر می شوند .... خواستم شرایط میدانی رو برای عزیزان شرح دهم ... با روی کار اومدن نسل 5 ها ، حتی خرید سوخو 35 هم چندان دردی از ما دوا نمی کنه چه برسه به بحث ارتقاء ...
  4. 2 پسندیده شده
    نه ندارد ... پلتفرم اف 14 از رده خارجه ... از اف 14 هم افسانه نسازید ، یک جنگنده ی زیوار در رفته بیشتر نیست و در حقیقت چون دستمون به جایی بند نیست ، داریم با hype کردن اف 14 خودمون رو تسکین می دهیم ... تمام این بحث ها و مقالات در مورد ارتقاش هم سر هم تا 5 سال دیگه بیشتر ارزش ندارند ، اونوقت شما با یک جنگنده ی 45 ساله هیچ کاری نمی تونید بکنید .... اسرائیل ، اف 16 ها رو بعد از اف 14 های ما گرفت ، باهاشون توی هیچ جنگ فرسایشی هم نبود ، چندین بار ارتقائشون هم داد ، با این همه ، شروع به از رده خارج کردنشون کرده .... با واقعیت کنار بیائید ... ما چیزی به نام نیروی هوایی نداریم ... بهتون توصیه می کنم فیلم کره ای The Fortress رو ببنید ...
  5. 2 پسندیده شده
    ارتقاهای صورت گرفته روی این نسخه توسط اسراییل واقعا جالب و در خور هست.
  6. 2 پسندیده شده
    بسمه تعالی شانه          برنامه پهپادی چین در زمینه ی پهپاد های " بادپ "  HALE       - تا به حال می دونیم که چین  سه تا پهپاد بادپ ( سرواژه  بلند اوج دور پرواز ) برابر HALE ( سرواژه ی  High-Altitude Long Endurance ) رو در دست توسعه داره ...     1. اژدهای اوج گیرنده  Soar Dragon : طراحی صنایع  Chengdu و ساخت صنایع  Guizhou ؛  این پهپاد بزرگرین پهپاد چینی هاست و از نوعی پیکر بندی نامعمول بهره میبره . متاسفانه تاپیکی در مورد این پهپاد در انجمن نداریم .  محل قرارگیری آنتن SATCOM و ورودی هوای موتور، تاحدودی  شبیه به گلوبال هاوک  بوده ولی سکان عمودی مجموعه ی دم   آن ،  تکی وعمودی است. نکته ی این پهپاد ، استفاده از طرح "   بال دوگانه ی  متصل "  joined, tandem wing   هست که  در آن بال جلویی   رو به عقب بوده و سکان عمودی از مجموعه ی دم امتداد یافته تا به بال جلویی متصل شده . گفته شده این طرح  باعث افزایش چشمگیر نسبت نیروی برا به پسا و در نتیجه افزایش محموله قابل حمل، افزایش برد پروازی و بهبود کیفیت پروازی در ارتفاع بالا میشود . پیشران هم یک عدد   WP-13 turbojet ساخت صنایع Guizhou هست . که در واقع مهندسی معکوس موتور Tumansky R-13 شوروی هست .       طرح اولیه دماغه ی کشیده تری داشت ولی در طرح های ساخته شده دماغه پخ تر و به نمونه ی آمریکایی نزدیک تر شد .   طراحی اولیه :     نمونه ی ساخته شده ی اولیه :   ابعاد و اندازه ها هنوز به طور رسمی منتشر نشده ولی اندازه های موجود در اینترنت خبر از فاصله ی موجود بین این پهپاد و گلوبال هاوک میدهند  : در مورد مدل اولیه گفته میشد که طول سوردراگون 14.3 متر با دهانه بال 25 متر  و با ویژگی های پیش گفته به برد پروازی 7000 کیلومتر و سقف پرواز 18000 متر دست می یابد. سرعت پیمایشی آن 750 کیلومتر بر ساعت، جرم محموله قابل حمل آن 650 و جرم خود پرنده حدود 7500 کیلوگرم عنوان شده است.       به تازگی تصاویری از نمونه ی جدید این پهپاد که اصلاحاتی را در نحوه ی اتصال دو بال پذیرفته بودو  در محل اتصال دوبال چیزی شبیه به مخزن سوخت خارجی  دیده میشد و همچنین در مجموعه ی دم ، از دو سکان V شکل به جای یک سکان عمودی بهره میبرد ،  منتشر شد . در این طرح جدید دماغه بازهم پخ تر و بسیار شبیه به گلوبال هاوک شده است . شکل خروجی موتور هم تغییراتی داشته است .              2 . بال آسمانی : Sky Wing III ساخت صنایع Chengdu  . نمونه ی کوچکتر گوبال هاوک هست و بسیار شبیه اون هست و برای اولین بار ، ماکت آن در نمایشگاهی در 2008 دیده شد . طول هواپیما حدود 9 متر و فاصله ی بال تا بال حدود 19 متر هست . برخی منابع به اشتباه اون رو xionlong نامیدند در حالی که ژیانگ لونگ نام چینی پهپاد قبلی ( soar dragon ) هست . همچنین ارتفاع پروازی این پهپاد بیش از 15000 متر هست . برخی منابع ادعا کرده اند این هواپیما در 2009 اولین پرواز آزمایش موفق رو داشته .                  تصویر رو به صورت بزرگ ملاحظه بفرمایید :       به تصویر بزرگ دقت کنید . درون آشیانه دو فروند skywing 3 و یک فروند soar drago دیده میشوند :         3.  BZK-005 : طراحی دانشگاه علوم هوا فضای پکن و ساخت صنایع HARBIN ، این هواپیما مانند فطرس و ایتان ، از پیکر بندی twin boom یا  " دم  دومیله ای "  استفاده میکنه . اندازه ها و ویژگی های این پهپاد منتشر نشده ولی از روی برخی تصاویر منتشر شده میشود فهمید که از فطرس بزرگتر و اندکی از ایتان کوچکتر هست .  دهانه ی بال تا بال بیش از 20 متر برآورد میشه ... طراحی این پهپاد از هردو نمونه ی دیگه ( فطرس و ایتان ) زیباتر و چشم نواز تر هست و بالها برخلاف دونمونه ی دیگه ؛  زاویه دار،  رو جلو و نسبتا پهن هستند . برخی منابع ادعا کرده اند این هواپیما ، قابلیت هایی هم در زمینه ی رادار گریزی داره .   دوفروند در تصویر مشخص هستند :       تصویر رو به صورت بزرگ ببینید :                 انشاءالله مطالب بیشتر به مرور قرار خواهد گرفت .  کماکان هرگونه کپی برداری آزاد .
  7. 1 پسندیده شده
    پوتین و تسلیحات تغییر دهنده جریان بازی فرضیه : جنگ افزارهای هایپرسونیک سُرشی باسرعت بیش از 20 ماخ مسلح به سرجنگی حرارتی / هسته ای جدید روسی ، به تقریب هیچ سد دفاعی را در برابر خود نخواهند داشت . در ابتدای ماه مارس 2018 ، ولادیمیر پوتین بر خلاف رویه معمول معرفی تسلیحات جدید در روسیه ، شخصا" در مراسم معرفی یک جنگ افزار جدید هایپرسونیک سُرشی شرکت نمود و به گفته وی ، ورود این سلاح به سازمان رزمی ارتش روسیه ، انقلابی را در قابلیتهای رزمی این کشور ، در دوسطح تاکتیکی و راهبردی ، ایجاد خواهد نمود . این سلاح جدید که "آوانگارد" (پیشرو) نامیده شده بود ، از ابتدا در قالب یک سامانه تسلیحاتی راهبردی طراحی گردید که می بایست کلاهک جنگی حرارتی / هسته ای خود را با سرعتی فراصوت ، به هر نقطه از کره زمین ، حمل نماید . این کلاهک فراصوت که بر روی یک حامل با شناسه UR-100 قابل استفاده است ، پس از خروج از اتمسفر، قابلیت هدایت به سوی هدف با سرعتی نزدیک به 20 ماخ را خواهد داشت که ضمن اینکه رهگیری و انهدام آن را به تقریب به یک امر غیر ممکن تبدیل خواهد کرد ، پتانسیل استفاده از انرژی جنبشی در لحظه برخورد به هدف را بدان خواهد داد که صرفا" استفاده از این قابلیت ، میتواند حداقل موجبات انهدام چند بلوک شهری را فراهم کند . علاوه براین ، وجود ویژگی "سُرش " (glide) در این کلاهک ، ضمن آنکه مانورپذیری و طبعا" بقاء آن را افزایش میدهد ، برد افزون تری را بدان خواهد داده و این برای چندمگاتن سرجنگی حرارتی / هسته ای آوانگارد ، فرصتی را فراهم خواهد نمود تا هدف را بخوبی در تیررس خود قرار داده و منهدم نماید . رییس جمهوری روسیه ، در زمان رونمایی از این دستاورد نظامی جدید ، اعلام نمود که آوانگارد ، بدلیل دقت بسیار بالا ، به مانند یک شهاب سنگ و گلوله آتشین دقیق میتواند هر هدفی را در هر نقطه از جهان در بردی فرای تصورات موجود ، زیرآتش خود قرار دهد . درفوریه 2019 نیز ، پوتین مجددا" قابلیتهای این سلاح جدید را مورد تمجید قرارداد و ادعا نمود که آوانگارد ، یه یک سلاح تغییر دهنده جریان بازی تبدیل خواهد شد . درجریان مصاحبه ولادیمیر سونگورکین با رییس جمهور روسیه ، وی از پوتین سئوال نمود که " آقای رییس جمهور ، شما ،آوانگارد را با اولین ماهواره ارسال شده به فضا توسط انسان ، مقایسه کردید " آیا به نظر نمی رسد که این مقایسه ، بیش از حد مورد نیاز ، مبالغه آمیز است ؟؟ چرا که این دو تفاوت بسیاری با هم دارند ، به چه علت از این تحلیل استفاده کردید ؟؟ پویتن در پاسخ چنین گفت که :" این سیستم ، بدلیل تطبیق شرایط فعلی روسیه با وضعیت اتحاد شوروی در زمان ارسال اولین ماهواره ساخته دست بشر به فضا ، به منظور تلاشی برای حفظ امنیت ملی ، کاملا قابل مقایسه است . ارسال اولین ماهواره اتحاد شوروی به فضا ، در آن زمان ، معرف توانایی شوروی در تولید موشکهای بالستیک قاره پیما مسلح به کلاهکهای هسته ای و ارسال سیگنال به دشمن در وجود قابلیت انهدام اهداف مشخص در قلمرو وی ، محسوب میشد . درواقع ، این شلیک ، مقدمه برنامه تولید انبوه موشکهای بالستیک قاره پیما بود ، هرچند صنعت موشکی شوروی ، پیش ازاین ، مراحل توسعه خود را می گذراند ، اما جرقه اصلی این روند ، از همین رویداد زده شد و این به معنای تولد شاخه موشکهای بالستیک در ارتش سرخ بود . اما دوستان آمریکایی ما ، برای مقابله با این قابلیت ، توسعه سامانه های دفاع ضد بالستیک خود را در پیش گرفتند ، در نتیجه ، ما مجبور بودیم تا یک پاسخ نامتقارن ، کافی و جدی را ارائه کنیم ، اما این پاسخ دقیقا چه ماهیتی داشت ؟ بطور طبیعی ، طراحی مفهومی و سپس تولید سامانه آوانگارد ، پاسخ روسیه به سامانه دفاع ضد بالستیک بلوک غرب بود . حامل سُرشی با سرعت 20 ماخ در داخل لایه های جو به بسوی هدف حرکت میکند که تصور این فرآیند در گذشته بسیار مشکل بود . در نتیجه ، بلحاظ ایجاد پتانسیل دفاعی ، معرفی آوانگارد ، بطور دقیق معادل ارسال نخستین ماهواره به فضا و به برجستگی آن خواهد بود . به همین دلیل است که ما امروز درباره یک سلاح راهبردی بالستیک صحبت می کنیم . حال سئوال اینجاست که حامل کلاهک ، یک حامل جدید است ؟؟ پاسخ بطور قطع مثبت خواهد بود ، چرا که حامل مورد نظر ، یک پیشرفت مطلق در حوزه های فناوری و مواد بحساب می آید . براساس اطلاعات موجود ، بخش های قابل توجهی ازاین موشک در زمان شلیک بسوی هدف ، تا 3000 درجه سانتی گراد ، گرم خواهد شد ،آیا پیش ازاین ، چنین فناوری برای موشکهای بالستیک ، قابل تصور بود ؟ در مقایسه، سطح خورشید ، تا 6000 درجه حرارت تولید میکند و وقتی ما از حرارت 3000 درجه ای صحبت می کنیم ، قطعا" موشک مد نظر ، پوششی نظیر لایه محافظ بستنی شکلاتی دربر ندارد . فناوری روسی ، بدنه موشک با لایه ای از پلاسما قابل پوشش داده ، بطوری که در زمان شلیک ، حرارت بخش بیرونی به 1900 تا2000درجه می رسد و در همان زمان، قابلیت کنترل موشک برای اپراتور وجود دارد . در آخرین تست این موشک ، کاربر از عبارت " پیام تایید شد" استفاده کرد که به معنای اصابت دقیق کلاهک به نقطه از قبل تعیین شده بود . در حال حاضر ، مدرسه مهندسی و علوم روسیه ، موفقیتهای قابل توجهی را در بخش دفاعی کسب کرده اند واین کاملا فوق العاده است . بنابراین ، مقایسه آن با پرتاب اسپوتنیک ، کاملا به جا و مناسب به نظر می رسد . پی نوشت : 1- متن یک سیگنال مشخص را در اختیار خواننده می گذارد ، کشوری که رشد و توسعه متوازن نظامی را در دستور کار خود قرار دهد ، می تواند در حوزه تبلیغات و جنگ روانی ، به اصطلاح نظامی ، "دور تک" را مرتب حفظ کرده و استمرار دهد ، و این جدا از جنبه سخت افزاری قضیه بشمارمی رود و این درس عبرت بزرگی برای ما است ، چرا که روسها صرف نظراز قابلیت نامتعارف آوانکارد ، حساب ویژه ای بر روی اینسلاح برای استفاده در صحنه های رزمی متعارف باز کردند . بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  8. 1 پسندیده شده
    بسم الله.......... شکار دومین پیرمرد 13 اسفند 1397 مبارزین حوثی دومین تانک قدیمی تی 34/85 در جنوب یمن با موشک ضد زره هدف قرار دادن کلیپ مربوطه https://www.aparat.com/v/pW73k
  9. 1 پسندیده شده
    اف 15 در نسخه های اولیه چه از نظر برد رادار و چه تسلیحات مورد استفاده هوا به هوا در مقابل رادار قدرتمند AWG-9 و موشک کم نظیر فینیکس حرفی برای گفتن نداشت.
  10. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم تا جایی که بررسی کردم ، کشورهای عضو ناتو که با بالگرد میل-17 پرواز میکنند ( مثل بلغارستان ) سالی 180 ساعت پرواز را باید پُر کنند که از این رقم ، 40 ساعتش با شبیه ساز هست . در خصوص جتهای رزمی ، بنده 4-5 سال قبل ، رقم 300 ساعت را شنیده بودم ولی الان رفرنس ها را دیدم ، بین 220-200 ساعت در سال مثلا در فرانسه ، خلبانهای جتهای رزمی تا 250-150هم ساعت پروازی دارند در بریتانیا ، بین 240 -180 ساعت در سال اسلواکی ، 70 ساعت در سال نیروی هوایی آمریکا ، 250 ساعت در سال نیروی دریایی ایالات متحده ، به نقلی 400 ساعت در سال نیروی هوایی هند 300 ساعت نیروی هوایی اسراییل ، در دهه هشتاد ، 700 ساعت در سال !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! الان بین 220 - 180 ساعت نیروی هوایی آلمان ( بسته به درجه نظامی ) بین 150 تا 200 ساعت نیروی هوایی پاکستان : 312-156 ساعت
  11. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم برای پرهیز از انحراف در تاپیک ، پست ارزشمند شما به این تاپیک جدید منتقل شد دقت بفرمایید ، این جمله را چه کسی فرمودند ؟ فرماندهی محترم فعلی نیروی هوایی ( یعنی تصمیم گیر اصلی در نیرو ) حالا وقتی فرمانده نیرو ، چنین اعتقادی داشته باشند ( که ظاهرا نشان دهنده اعتقاد ستاد کل هم هست ) برداشت بنده و امثال بنده از این فرموده ایشان ، این هست که ما مشکلی نداریم و اوضاع خوب هست !!!!! حالا الحق و الانصاف ، یک مقدار اگر اخبار منطقه را دنبال بفرمایید ، تحلیل فرمانده نیرو و بالتبع ستادکل چقدر با واقعیت امر مطابقت دارد ؟؟ طبیعتا" نمیشود از این جمله به راحتی عبور کرد ، بدلیل اینکه این تحلیل از یک نظامی رده پایین بیان نشده ، فرمانده محترم نیرو این را فرمودند تمام این فرموده های شمادرست و متین ولی بالاخره ، شما باید یک پیکربندی به روز را برای شلیک این مهمات داشته باشید یا خیر ؟؟ به نظر شما ، مجموعه هواگردهای فعلی موجود ، تا چه زمانی قابلیت تعمیرو نگهداری و ارتقاء دارند ؟؟ به سال ورود جتهای موجود دقت کنید اف-5 : 1969 ( 50 سال ) اف-4 : 1971 ( 48 سال ) اف-14 : 1976 ( 43 سال ) میگ-29 : 1993 ( 26 سال ) سوخو-24 : 1993 ( 26 سال ) اینجا بحث مهمات محمول نیست ، اصل ماجرا ، پیکربندی هوایی است که باید این مهمات را با خودش حمل کند این را به ضرس قاطع عرض می کنم خدمت شما ، خانواده آذرخش ( کوثر ، صاعقه و... ) و قاهر ، هیچکدام با استانداردهای یک جت رزمی نسل5 مطابقت ندارند و این مساله در تاپیک های خودش مفصل بررسی شده ولی در جای خودش ، کار ارزشمندی هست. در خصوص سیر نزولی هم ، اگر به خلبانهای نیرو دسترسی دارید ، سئوال کنید ، در بازه زمانی یک سال ، چند ساعت پرواز آموزشی/ رزمی دارند ؟؟ نکته : استاندارد ناتو در این حوزه 300 ساعت برای هر خلبان هست تا آمادگی خودش را حفظ کند
  12. 1 پسندیده شده
    از طرف پرسیدن به نظرت چرا هیتلر در جنگ جهانی دوم شکست خورد؟ جواب داد: از منظر یک کمونیست، هیتلر یک اگزیستانزیالیسم پیچیده ای رو بنا نهاد که لیبرالیسم غرب رو دچار تنش کرد و در نتیجه چرچیل در کنفرانس تهران نظریه نسبیت نیچه رو رد کرد و به همین خاطر ارتش هیتلر در سرمای سخت ساحل نرماندی در مقابل قوای رضا شاه شکست خورد. حکایت، دقیقا حکایت شماست که از هر چیزی چند صفحه خوندی و بصورت ترکیبی از هر صفحه یچیزی میچسبونی به هم و آخرش نتیجه دلخواه خودت رو میگیری. ورودی هوا چه ربطی داره به لرکس و گردابه و اسلت و پسگرایی و پیشگرایی بال؟ چه ربطی داره به جدایش روی بال؟ جدایش لایه مرزی در نوک بال منجر به roll میشه یا pitch-up؟ اصلا یه نگاه به نمودار طولی عرضی سمتی هواپیما انداختی؟ بله، با تنظیم دقیق گردابه ناشی از لرکس و یا کانارد با گردابه های cross flow یک بال دلتایی، میشه یک گردابه در مخالفت cross flow بال ایجاد کرد و استال لبه حمله رو در زوایای بالا تاخیر انداخت که یعنی هواپیما در زاویه حمله بالاتر پایدار میمونه و مانورپذیری افزایش پیدا میکنه. مثل شکل زیر حالا این چه ربطی به لایه مرزی داره که در هر خط صد مرتبه لایه مرزی و قانون مومنتوم و .... رو تکرار میکنی؟ اصلا همه این ها چه ربطی به ورودی هوا داره! انصافا چطور تونستی جدایش آنی یک لرکس رو به جریان متخلخل و جریان متخلخل رو به ورودی هوا ربط بدی؟ ذره ای در مورد پیشران ها مطالعه کرده بودی متوجه میشدی که اصلی ترین مولفه طراحی یک ورودی هوا اینه که جریان رو بصورت steady state- steady flow به ورودی کمپرسور تحویل بده، قوی ترین موتورهای جهان در اثر برخورد به کوچکترین جریان آشفته دچار استال و برهم خوردن تعادل پره ها میشن و اگه این جریان آشفته از مدت معینی بیشتر به موتور وارد بشه، موتور حتی تا مرحله منفجر شدن هم پیش میره. حالا ما اومدیم و از عمد گردابه وارد ورودی هوای قاهر کردیم تا مانورپذیری!!!!!!!!! افزایش پیدا کنه؟ خدایا توبه! اخه چرا در مورد چیزی که ذره ای درموردش نمیدونی اینطوری نظر میدی؟ تمام پیشرفت هایی که در آیرودینامیک اتفاق افتاد، هوابرهای سوپر کریتیکال، سری 64 ناکا، conical camber، sc3، مفهوم sears haack body و... (تا صبح هم مثال بزنم تموم نمیشه) همه و همه در دهه 60 میلادی و با شکوفایی کامپیوترها در آمریکا اتفاق افتاد، نرم افزار هایی مثل wave drag by area rule - sonic boom - w12sc3 - supersonic inlet - conical relaxation - و ... همه در متعلق به دهه 60 میلادی هستند که هنوز هم که حدود 50 سال از تاریخ انقضاشون میگذره، ناسا حاضر نشده تا کدهاشون رو منتشر کنه حتی تا قبل از دهه 50 میلادی هم هیچ بنی بشری جریان اطراف یک جنگنده رو با معادلات! که هزاران شرط و استثنا و حالت خاص دارند پیش بینی نمیکرد و اصلا هم نمیشه پیش بینی کرد. اول یک مقیاس کوچک درست میکردند، بعد با قرار دادن در تونل باد با رد دود و گاز یا با عبور دادن جریان آب و رنگ از روی مقیاس به وجود، نوع و شرایط جریان ها پی میبردند و اونوقت مشخصه های جریان رو با محاسبات تخمین میزدند. همین حالا هم با وجود ابر کامپیوترها آزمایش های تونل باد و آب جزو لاینفک طراحی حساب میشن. اگر قرار بود کسی با حل معادلات ناویر استوکس و تئوری باکینگهام و کوتا جوکوفسکی و قانون بیوساوارت و... ، بتونه جریان اطراف یک جنگنده رو پیش بینی کنه و چیزی مثل اف 14 طراحی کنه، الان ما 60 اسکادران عملیاتی صاعقه 6 داشتیم و قاهر هم 30 سورتی پرواز تا حالا انجام داده بود. توهم زدی؟ دوباره و دوباره و دوباره مربوط کردن مطالبی که هیچ ارتباطی با هم ندارند. آفرین. این درسیه که از حضور طولانی در تلگرام و اینستاگرام به خوبی یاد گرفتی. اینکه وقتی جواب مستدلی به طرف مقابل نداری، شروع به شخصی کردن مباحثه کنی ولی مثل اینکه دوباره توهم زدی عزیزم. حالا که بخش جست و جوی سایت درست شده و من هم نمیتونم پست های قدیمی خودم رو ویرایش کنم بهت 10 سال وقت میدم بری و جمله ای رو که به من نسبت دادی پیدا کنی. در ضمن این چیزایی که در مورد گردابه و ایرفویل و .. رو که بلغور میکنی، بنده وقتی تمومش کردم که شما داشتی برای امتحان میان ترم هدیه های آسمانی آماده میشدی اهل این کارها نبودم ولی حالا که شخصی کردن بحث رو دوست داری بزار یکم یادت بدم فکر میکنی این نظرات مشعشع برای کدوم کاربره؟ به نظرت کسی که فکر میکنه با گذاشتن یه سیخ نوک تیز روی دماغه قاهر سرعت قاهر به بیشتر از دو ماخ میرسه و کسی که فکر میکنه موتور قاهر توربورمجته، میتونه در مورد نظرات کس دیگه (اصلا آدم بینهایت بیسوادی مثل من) ان قلت بیاره؟ دوباره و دوباره و دوباره مربوط کردن مطالبی که هیچ ارتباطی با هم ندارند. موضوعاتی مثل عدد ماخ بحرانی و عدد ماخ واگرایی پسا همون قدری به قانون مساحت ربط داره که جریان تداخلی به ورودی قاهر ربط داشت. پسای موجی دو بخش داره؛ wave drag due to lift و wave drag due to volume. عدد ماخ بحرانی و عدد ماخ واگرایی پارامترهای مربوط به wave drag due to lift و قانون مساحت پدیده مربوط به wave drag due to volume هست و هیچ ارتباطی هم به هم ندارند. بزار کمکت کنم، چیزی که در پست قبل هم بهت گفتم و متوجه نشدی اینه که قانون مساحت برای کاهش پسای موجی در ماخ 1 و ماخ بالاتر از 1 کاربرد داره. قاهر اساسا و عملا یک پرنده ی مادون صوته. یعنی چی؟ یعنی اینکه پسای موجی موبوط به قاهر فقط بخش wave drag due to lift رو شامل میشه ( همون بخش عدد ماخ بحرانی که شما میدونی چیه و من بیسواد هیچی ازش نمیدونم) و قاهر به ماخ 1 نمیرسه تا بخوان برای بخش کاهش پسای موجی due to volume قانون مساحت رو لحاظ کنند. تنها چیزی که از قانون مساحت یادگرفتی اینه که در محل اتصال بال به بدنه، بدنه رو یک مقدار فشرده میکنن. انگلیسی ها بهش میگن bottleneck مثلا اف 5 که کاملا مشخصه یا مثلا اف 102 جهنم و ضرر، قاهر هم میگیم مافوق صوت. شما که میگی به محل اتصال بال و بدنه قاهر دقت کنم لطفا به من نشان بده. من نسبت به رنگ خاکستری قاهر کوررنگی دارم هر چی نگاه میکنم کم شدن حجم بدنه را نمیبینم
  13. 1 پسندیده شده
    درود به دوستان گرامی به ویژه جناب MR9 ضمن تقدیم این کتاب (اگر هنوز آن را نخوانده اید) http://libgen.io/book/index.php?md5=67B1798E700508A8E058F0E8E8ACE469 به جناب MR9 و دیگر دوست داران گربه گرامی. بی تردید تامکتهایی که امروز اویونیک جدید آنها در ایران در حال تغییر و تعویض و نوسازی و تست است هواپیمایی است که سازنده هم از توانایی های آن بی خبر است. ایران با داشتن ارتش بزرگی از مهندسان ارزان مرتبط دارای مزیت نسبی بالقوه بزرگی در این زمینه است. برای بالفعل کردن آن کار زیاد سختی لازم نیست مقدار پول می خواهد و مقداری اراده. برای مثال با وجود تحریم ها برخی شرکتهای خصوصی توانستند که هواپیمای پهن پیکر به صورتی وارد کشور بکنند خوب نیروی هوایی می توانست برخی پهن پیکرهای اینها که از رده خارج هستند را اورهال کند و به عنوان رادار و الینت پرنده یا سوخت رسان استفاده بکند اما اقدامی ندیدیم یا حداقل رو نمایی نشد. بعد از ارتقاء صنعت هوانوردی آمریکا با غارت فناوری آلمانی در انتهای جنگ دوم جهانی تا به امروز صنعت هوانوردی نظامی این کشور همواره یک اشتباه بزرگ را در زمینه ساخت هواگرد تکرار کرده است. قبلا هم از قول منابع خارجی به این موضوع اشاره کرده بودم. آنها برعکس حرکت می کنند!!! در حالیکه ارتقاء تسلیحات و اویونیک مورد استفاده هواگردها کار بسیار ارزانتری است آنها مرتبا در پی ارتقاء خود هواگردها هستند که هزینه های کمر شکنی دارد. البته ریشه این اشتباه ندانستن نیست و انگیزه های اقتصادی در بین است. مثلا تولید هواپیمای 737 به ویژه آنهایی که قرار بود به ما بدهند امروز کار بسیار پر مخاطره ای در آمریکا شده زیرا سازندگان بسیاری از قطعات و زیر سیستمها یا دیگر وجود ندارند یا توسط دیگران خریداری شده اند و یا به دنبال تامین قطعات از زباله های الکترونیک هستند زیرا باز طراحی زیر سیستم کهن نیازمند پاس کردن دوباره استانداردها و هزینه های کمر شکن طراحی و تولید است. بنابراین به دلیل مدل اقتصادی که دارند مرتب مجبورند که پلتفرم های قدیمی حتی کارامد را نیز کنار بگذارند. در حالیکه طراحان قدیمی مثل داگلاس پری اعتقادی به بدنه های رادار گریز ندارند و سرعت تکنولوژی های ضد رادار گریزی را بیشتر از پیشرفت هواگردهای رادار گریزها می دانند تحلیلگران داخلی در نبردهای هوایی با رادار گریزها هیچ شانسی برای هواگردهای نسل 3 و4 ما قائل نیستند. اما این را فراموش می کنند که یک اف-35 که مجبور است از سلاح ایگل ( AIM-120C ) استفاده بکند نه سلاحی درخور خودش، با یک F-15S چه فرق بنیادی دارد؟ اف-15 هم وقتی که از تسلیحات فانتوم استفاده می کرد چقدر مرگبار تر از فانتوم بود؟ اف-35 موتور متفاوت، اویونیک بسیار پیچیده تر، رادار LPI (با قابلیت کشف کم توسط سامانه های الینت) و خاصیت رادار گریزی دارد. اما برای شکار هواگرد ما یا باید از داگفایت استفاده بکند یا از تمرکز توان آنتن رادار روی هواگرد ما یا از موشکهای حرارتی AIM-9X و یا از موشکهای آمرام مدل C و امکان دیگری ندارد. با اینکه گفته شده دفاتر فناوری دولتی چینی، به اسناد اصلی F-35 دست یافته اند از طریق جاسوسی اما فراموش نکنیم که از دلایلی که غربی ها پرواز اف-35 های شناسایی اسرائیل بر فراز ایران را ادعایی مردود اعلام کردند این بود که اگر بر اثر نقص فنی یکی از اینها در قلمرو ایرانی ها سقوط می کرد مانند RQ-170 چه کسی در قبال اینکه فناوری آن به دست روسها و چینی ها برسد مسئول بود؟ (مثل آنچه سر موشک های کروز آمریکایی در سوریه آمد). پس یک سناریو این است که اف-22 های اجاره ای و اف-35 های دیگران به عمق ایران وارد نشوند و از دور ماموریت های خود را بخواهند که انجام بدهند . در مورد رادار گریزی هم آنتنهای مسطح رادار هواپایه اف-35 می تواند سطح مقطع راداری معادل چندین هزار متر مربع داشته باشد و رادار گریزی بی معنی شود به همین دلیل آمده اند سطح آنتن آن را با فناوری های Frequency-Selective-surface فرکانس دوست کرده اند سطوحی که بازه وسیعی از فرکانس را باید بتوانند به کل جذب بکنند که کار سختی است. این ساختارهای راه راه عمودی، راه راه افقی، چهارخانه، لانه زنبوری، مربع مربع و متخلخل و .... ریز ریز که روی آنتن رادار مسطحی مانند APG-81می بینید به دلیل تولید یک فیلتر RLC ضمنی و تضعیف بازتاب آنتن مسطح است. این مشکلات پنهانکاری طوری است که در ماموریتهای ضربت شاید بهتر باشد فقط شکاری های رهگیر دسته پروازی رادار رویشان نصب باشد و جنگنده ای که قرار است کار شناسایی یا پرتاب بمب را انجام بدهد رادارش را باز بکنند تا ضمن سبک شدن و مصرف کمتر سوخت و در نتیجه برد بیشتر احتمال کشف شدن کمتری را به خاطر بازتاب آنتن مسطح داشته باشد. (مصرف برق زیادی که رادار دارد مستقیم روی میزان مصرف سوخت تاثیر دارد) هواگردهای ما اگر دیکوی های ضد رادار پسیو خوبی حمل بکنند (یا اینکه اصلا رفلکتور حمل بکند و موقع خطر رها بکنند) و به فلیرهای روسی مجهز بشوند در نبرد با موشکهای هوا به هوای آمریکایی و فرانسوی و چینی مغلوب نخواهند شد. حتی با هزینه-زمان کم می توانیم دیکوی اکتیو هم بسازیم. دیکوی اکتیو یک گیرنده امواج باند ایکس بعلاوه یک تقویت کننده و یک فرستنده است که ماژول خیلی کوچکی می شود اگر با نیمه هادی درست بکنند. وقتی که هواگرد این دیکوی را رها می کند با استفاده از باتری و یا پره های پشت خود انرژی لازم را تولید کرده هدف بهتری از هواگرد اصلی را عرضه می کند. یک کارت DRFM مثل کارت زیر که از تراشه FPGA زایلینکس Virtex-7 تجاری سری T مخصوص ساخت سوئیچ های شبکه پرسرعت و ADC ها و DAC هایی با نمونه برداری 12 گیگا سمپل در ثانیه استفاده می کند که ساخت آن در توان خیلی از شرکت هایی که امروز کار ساخت سوئیچ شبکه می کنند هست تا به امروز ساخته باشیم یا در دست ساخت باشد، می تواند رادارهای پالسی را که در باند ایکس کار میکنند دچار مشکل کند.(به دلیل دقت این باند و تاثیر کم شرایط آب و هوایی روی آن) را با 40 درصد احتمال موفقیت دچار خطا کرد. http://www.aewa.org/Library/rf_bands.html http://www.mistralsolutions.com/newsletter/Jan14/CHAMP-WB-DRFM.pdf امروز این توان پردازش و سپس نرم افزار است که کیفیت و قیمت یک محصول هوافضا (حتی Automotive) را تعیین می کند. به این نمودار توجه کنید: MOPS مخفف میلیون عمل در ثانیه است. یک نگاهی به یک رادار شرکت SELEX تولید کننده رادار گریفو بکنیم این رادار یک قسمت IF-digitization دارد که از دو تراشه Virtex-4 سری SX مخصوص پردازش سیگنال و از نوع صنعتی (سری I) و تعدادی FPGA شرکت Altera و ADC و DAC پر سرعت استفاده می کند. در این رادار بعد از کاهش فرکانس در میکسر که یک ضرب کننده فرکانس است و ساخت سیگنال IF، برای ساخت سیگنالهای I و Q که 90 درجه با هم اختلاف دارند از مدارهای آنالوگ استفاده نشده و کلا به صورت دیجیتال پیاده شده که ذات رادارهای دهه اخیر است. این قابلیت تکرار پذیری سخت افزار و قابلیت اطمینان آن را افزایش می دهد ضمن اینکه انعطاف پذیری خوبی به رادار می دهد. یک نگاهی به تعداد فراوان خازنهای نارنجی رنگ تانتالیوم بکنید متوجه میزان مصرف این تراشه های مهیب می شوید که طراح را مجبور کرده به این تعداد خازن به مدار اضافه بکند تا دچار مشکل Power-Integrity نشود. نکته جالب این هست که با توجه به اینکه رادار SELEX هواپایه بوده اما باز هم بر خلاف نمونه های آمریکایی از تراشه های خاص سری نظامی (Q) یا سری هوافضا (QV) استفاده نکرده است. همچنین از تراشه های شرکت ALTERA هم استفاده کرده که معمولا در یک کار از زایلینک و آلترا کنار هم استفاده نمی شود مگر اینکه کاربرد خاصی باشد یا قصد داشته باشند که قسمتی از سخت افزار را درون CPLD ها حفاظت بکنند تا از کپی شدن جلوگیری بکنند. به نظر می رسد که SELEX به جای استفاده از تراشه های بسیار بسیار گران قیمت سری هوافضا از تراشه سری صنعتی که تحمل دمایی زیر صفر دارد به جای سری تجاری که این تحمل را ندارد استفاده کرده و فقط با استفاده از سینتسایزرهای خاص توصیف سخت افزار خود را با رعایت استاندارد هوا فضا درون تراشه سنتز کرده که راه حلی بسیار ارزانتر و با کیفیت نزدیک به راه حل آمریکایی ها است. با این روش شرکت SELEX کاهش قیمت چشمگیری در محصول نهایی ایجاد کرده است.
  14. 1 پسندیده شده
    سوپر تایگر تایلندی F-5ST (این قسمت وقتی که ما در ایران مشغول شوآف هستیم) با کارهایی که روی این جنگنده انجام شده تقریبا به سطح یک جنگنده نسل چهارم رسیده
  15. 1 پسندیده شده
    علیک سلام اقا رضا گریفو اف هست که مختص نصب بر روی اف 5 ارائه شده از جمله مدل F-5E/F و RF-5E و ...... گریفو های دیگه هم بر حسب اسم مختص نصب بر روی جنگنده های دیگه هستند مثل گریفو ام (Grifo M) مختص نصب بر روی میراژ ، گریفو 7 مختص نصب بر روی اف 7/جی 7 با قابلیت نصب بر روی میراژ 3 ، گریفو 2000/16 مختص اف 16 البته گریفو اف خودش از جهت ساخت دو سری داره یکی سری اولیه است که آنتنش توسط شرکت Micro Metalsmiths ساخته شده و سری های بعدی که آنتنش از جهت طراحی به شکل جزئی متفاوت هست و سازنده آنتن رو متاسفانه خاطرم نیست و فراموش کردم. نمونه ای که در اختیار ایران هست نمونه نخست گریفو اف هست
  16. 1 پسندیده شده
    سلام دیش این رادار به هیچ کدوم از رادارهای شرقی و غربی که بنده میشناسم شباهت نداره. به نظرم این رادار ساخت صنایع داخلی هست و برای جنگنده فانتوم طراحی و ساخته شده. خیلی شبیه به دیش روی بنر هست تا رادارهای چینی و غربی. AN/APQ-120 بر اساس تصویر زیر شاید بشه گفت نمونه کوچکترش رو هم برای صاعقه طراحی کرده باشند. ---- پ.ن: با این حساب امکان شلیک موشک فکور از جنگنده فانتوم و میراژ اف1 در آینده میسر خواهد شد.
  17. 1 پسندیده شده
    بله احتمال بالایی برای این مساله وجود داره، فقط میمونه که از نوع فعال باشه با غیرفعال.
  18. 1 پسندیده شده
       در ادامه فرمایش شما در مورد همکاری با چین  https://en.wikipedia.org/wiki/JL-10A   چند نوشته کتاب در مورد همکاری ایران و چین در مورد این رادار  https://books.google.com/books?id=7oiqxElsPnsC&pg=PA91&lpg=PA91&dq=radar+AN/AWG-9+china+iran&source=bl&ots=nCckn50Vf6&sig=RlWaWkOAd48gK2Xt6MenHOrP4NI&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwiwwciGh97NAhXHD8AKHeK1BF8Q6AEISDAK#v=onepage&q=radar%20AN%2FAWG-9%20china%20iran&f=false مشخصات رادار AWG-9/APG-71 https://www.forecastinternational.com/archive/disp_old_pdf.cfm?ARC_ID=113
  19. 1 پسندیده شده
      علی الظاهر بنده را با سخنگوی وزارت دفاع یا اداره تبلیغات دفاعی ستاد کل اشتباه گرفتید    جمله را دوباره مرور می کنیم :   موضوع این تاپیک احتمال نصب رادار ملی روی تامکت هست و نه امکان سنجی ساخت ، در نتیجه مباحث را در چهارچوب موضوع ادامه دهید .   وقتی واژه احتمال را در جمله مطالعه می کنید ، باید متوجه شوید که منظور چه چیزی است . ضمناً تاپیک را از ابتدا مرور کنید تا متوجه شوید که منشاء این خبر چه چیزی بوده     علاوه بر  آن پست های ارزشمند و روشنگر جناب EMP را در همین تاپیک با دقت مرور کنید :   http://www.military.ir/forums/topic/29096-نصب-رادار-ملی-بر-روی-f-14/?p=439532   http://www.military.ir/forums/topic/29096-نصب-رادار-ملی-بر-روی-f-14/?p=439599   http://www.military.ir/forums/topic/29096-نصب-رادار-ملی-بر-روی-f-14/?p=439739   http://www.military.ir/forums/topic/29096-نصب-رادار-ملی-بر-روی-f-14/?p=496777   ضمناً سالها پیش شایعه نصب رادارهای چینی روی تامکت پخش شد ، یک زمانی هم یک چیزهایی می گفتند و یک تصاویر را بعنوان سند و مدرک پخش کردند که بعداً معلوم شد همه آنها زاییده تخیلات هست .    نتیجتاً به جای اینکه کاربران را بازخواست کنید ، پستها را با دقت بیشتری مطالعه کنید   
  20. 1 پسندیده شده
    اشغال خراسان در جنگ جهانی دوم :   نوشتاری از : رضا توسی   روز نخست متفقین صبحگاه سوم شهریور 1320 شمسی برابر با 25 اوت 1941 از جنوب و شمال وارد خاک ایران شدند. ساعتی بعد نیز سفرای دو کشور به طور هم زمان یادداشت دولت های متبوع خود درباره دلایل حمله به ایران را به رجبعلی منصور نخست وزیر ایران، تسلیم کردند.   سفیر انگلیس در یادداشت خود این اقدام را در راستای منافع ایران و بریتانیا توصیف کرده بود. سفیر شوروی نیز در یادداشتی که در برگیرنده پنج بخش بود، اقدام دولت متبوع خود را در اشغال ایران براساس قرارداد 1921 ایران و شوروی اعلام کرد.براساس ماده ششم از فصل چهارم قرارداد 1921، دولت شوروی حق یافته بود که در صورت بروز خطر استفاده نیروهای یک دولت سوم از خاک ایران به عنوان محلی برای حمله به خاک اتحاد جماهیر شوروی، سربازان خود را در خاک ایران مستقر کند.   به هر حال نیروهای شوروی همزمان با حمله به سایر نقاط شمالی کشور از دو جبهه به سوی مشهد حرکت کردند. بخشی از آن‌ها به فرماندهی سرتیپ شاپکین از مرز سرخس و بخشی دیگر به فرماندهی کازان از مرز لطف آباد و یکی از روستاهای درگز به نام شیلگان گذشتند. نیروهای روسی پس از ورود به باجگیران بعد از تصرف کلیه ادارات دولتی و خلع سلاح ژاندارم‌های مرزی به سمت قوچان حرکت کردند. آنان در مسیر حرکت خود اعلامیه‌هایی را که به زبان فارسی نوشته شده بود، بین مردم توزیع می کردند. در این اطلاعیه‌ها آمده بود که چون دولت ایران بر خلاف اصول بی‌طرفی تحت نفوذ ستون پنجم آلمان قرار گرفته و منافع متفقین ضد فاشیست را به خطر انداخته و به تذکرات خیرخواهانه آنان وقعی ننهاده، در ساعت چهار و سی دقیقه بامداد نیروهای زمینی و هوایی و دریایی شوروی و انگلیس از مرزهای ایران گذشته تا دست عمال خطرناک آلمان را از کشور باستانی ایران کوتاه کنند.   روز دوم پس از گذشت یک روز از شروع تهاجم قوای شوروی به خراسان یعنی در روز چهارم شهریور به دستور سرلشکر محتشمی فرمانده لشکر نهم شرق، ستاد جنگ تشکیل شد. در جلسه این ستاد که با حضور تمامی صاحب منصبان ارشد نظامی استان و همچنین شخصیت‌های نخست استانی ازجمله استاندار برگزارشد،تصمیم گرفته شد تا برای مقابله با قوای متجاوز دو ستون نظامی عازم قوچان و سرخس شوند. نکته قابل توجه در جریان این اعزام ، نبود وسیله نقلیه کافی در لشکر شرق برای اعزام این نیروها به مقاصد تعیین شده بود. برهمین اساس به دستور فرمانده لشگر و تایید استاندار تعدادی از اتوبوس‌های بین شهری و کامیون‌های شخصی را به زور و تهدید از گاراژها به پادگان لشگر منتقل کرده و دو ستون نظامی را با آنها به منظور جنگ و جلوگیری از حرکت نیروهای شوروی به جانب قوچان و سرخس اعزام کردند.   سرانجام ستون اول نیروهای اعزامی از سوی لشگرشرق برای مقابله با قوای متجاوز شوروی در برگیرنده هنگ 31 پیاده به همراه گردان توپخانه 75 کوهستانی، یک آتش‌بار 105 اسبی توپ صحرایی، یک گردان سوار اسبی، یک گروهان مهندسی و یک گروهان سیار بهداری به فرماندهی سرهنگ محمود دولو بود. این مجموعه مأموریت داشت در گردنه مزدوران در فاصله 110 کیلومتری شمال مشهد موضع بگیرد و مانع از پیشروی روس‌ها به سمت مشهد شود. ستون دوم نیز به فرماندهی سرهنگ دوم لطف‌الله افشار اوغلو موظف گردید تا در گردنه امامقلی در محور قوچان به باجگیران، مستقر شده و با نیروهای شوروی مقابله کند. این ستون نیز شامل هنگ 14 پیاده قوچان به همراه یک آتش بار 75 توپخانه، یک گروه مهندسی با کامیون، یک گردان سوار اسبی و دو آتش بار 105 توپخانه می‌شد که با استفاده از اتوبوس‌ها و کامیون‌های مصادره شده مردم به سمت قوچان روانه گردید.    هیچ کدام از این دو ستون به دلیل سرعت کند انتقال آنها به نقاط در نظر گرفته شده به موقع در محل تعیین شده حاضر نشدند و قبل از حضور آنها در قوچان و مزدوران ، این نقاط توسط قوای شوروی اشغال شد.  
  21. 1 پسندیده شده
    tiannu     [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10300/wj-600.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10300/152-eFLYER-FA01-06.jpg][/url]   China-X-Wing   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10300/China-X-Wing-2.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10300/9942432566_41782a9edd_b.jpg][/url]   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10300/p7xu3cz.jpg][/url]
  22. 1 پسندیده شده
      با سلام و ممنون از توجه شما    طبق  اطلاعات جدیدی که دوستان (صاحب تاپیک :) ) فرستادند این پروژه ی دارک اسورد و برنامه ی WU-14  مستقلا دنبال می شوند که بدین وسیله اصلاح می شود  :blushing:  :D     تصاویر مرتبط دیگر با dark sword    
  23. 1 پسندیده شده
    DARK SWORD     پهپاد هایپر سونیک پنهان کار چینی ها که گفته میشه تا 2020 عملیاتی میشه              (در واقعی بودن تصویر اخر شبه وجود داره)   ............................................ تصاویر تعداد دیگری از پهپاد های چینی      ............................     ...........................       ..................................       ..............................     .............................    
  24. 1 پسندیده شده
  25. 1 پسندیده شده
    نیروگاه برق اتمی چرنوبیل فاجعه چرنوبیل یا حادثه چرنوبیل،یک حادثه هسته ای فاجعه بار در 26 آوریل سال 1986 می باشد.این انفجار و آتش سوزی که در تاسیسات نیروگاهی هسته ای چرنوبیل اکراین به وقوع پیوست، مقدار بسیار زیادی از مواد آلوده به رادیو اکتیو را در مقیاس گسترده ی اروپا و خاک شوروی وارد هوا نمود.این نیروگاه در آن زمان تحت نظر مستقیم شوروی اداره می شد. از فاجعه چرنوبیل به عنوان بدترین حادثه نیروگاهی اتمی در تاریخ و یکی از دو دسته بندی سطح 7 (سطح حداکثر) در وقایع بین المللی هسته ای یاد می شود.حادثه فوکوشیما نیز نوع دیگر این سطح می باشد.تلاش برای جلوگیری از گسترش آلودگی و حادثه ای بزرگ تر در نهایت 500 هزار گارگر را درگیر و 18 میلیارد روبل هزینه بر جای گذاشت که آثار آن امروزه نیز در سرطان ها و نقص عضو ها دیده می شود. مروری بر این حادثه؛ این حادثه زمانی به وقوع پیوست که در روز 26 آوریل کارکنان در حال انجام تست بر روی راکتور شماره 4 این نیروگاه واقع در شهر کوچک پریپیات و مرزهای بلاروس رودخانه ی دنیپر بودند که به طور ناگهانی میزان انرژی تولیدی به حد بالایی رسید و کارکنان بخش فورا راکتور را خاموش کردند، اما این عمل اشتباه آنها موجب شد قدرت خروجی خط به طور چند برابری افزایش یابد.در نتیجه لوله های انتقال از هم پاشیده و بخارهای آن، قسمت گرافیت راکتور را منفجر ساخت.در نهایت ذرات رادیو اکتیو ناشی از انفجار هوای بخش گسترده ای از جمله شهر کوچک پرپیات که در نزدیکی نیروگاه قرار داشت تحت تاثیر خود قرار داد.گستردگی این آلودگی به حدی بود که توده های آن بخش هایی از غرب اتحاد جماهیر شوروی و اروپا را نیز در برگرفت. بین سالهای 1986 تا 2000 حدود 350 الی 400 نفر ساکنان مناطق آلوده در بلاروس،اکراین و روسیه از این مکانها تخلیه و مجدد اسکان داده شدند.طبق داده های رسمی منتشر شده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به تنهایی 60% از ذرات آلوده در بلاروس فرود آمدند.پس از آن نگرانی های زیادی از درباره ی ایمنی در صنعت هسته ای شوروی و همچنین خطرهای استفاده از انرژی هسته ای مطرح شد،که به دنبال آن برای سالها شوروی ناچار شد توسعه ها و سری بودن مراحل آن را کاهش دهد.پوشش دولت از فاجعه ی چرنوبیل به نوع نقش شتاب دهنده را برای تحولات گلاسنوست بازی کرد.گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در بررسی پیامدهای زیست محیطی این حادثه عنوان کرد تلاش گسترده ی روسیه اکراین و بلاروس برای از کنترل و از بین بردن آلودگی و مراقبت های بهداشتی هزینه های زیادی بر دوش این کشورها گذاشته است.یکی دیگر از آزانس های وابسته به سازمان ملل ( UNSCEAR) میزان تخمین زده شده از دوز جمعیت جهانی قرار گرفته در معرض پرتوهای حادثه را به طور میانگین برابر با 21 روز قرار گرفتن در معرض تابش های طبیعی دانست.از جمله 530 هزار کارگر بهبود یافته محلی که در معرض میزانی برابر با 50 سال قرار گرفتن در برابر پرتوهای طبیعی بوده اند. اما تعداد مرگ میر ناشی از این فاجعه نیز بحث های فراوانی به دنبال داشته و اختلافات زیاد همراه با عدم وجود مستندات محکم برای تعیین کمیت مرگ و میر با مقیاس جغرافیایی و یا مدت زمان مرگ پس از وقوع حادثه باعث شده که اطلاعات دقیقی از کشته شدگان آن در دسترس نباشد.تعداد کشته شدنگان مستقیم در حادثه 31 تن بوده که همگی آنها از کارکنان راکتور نیروگاه و بخش اورژانس را تشکیل می دهند.انجمن چرنوبیل در آمارهای خود از مرگ 4000 نفر در اثر پرتوهای شدید،200 هزار نفر کارگر،116 هزار نفر مهاجر و 270 هزار نفر از ساکنان مناطق آلوده منتشر و آنها را پیش بینی ها از تعداد کل مرگ و میر دانست و بیشترین علت مرگ های غیر مستقیم را سرطان های خون و تیروئید معرفی کرد. حادثه ؛ آزمایش مورد نظر چیزی نبود جز تست قابلیت و ایمنی خنک کنندگی اضطراری اصلی نیروگاه که بعد از خاموش شدن عادی در ساعت 1.23دقیقه روز 26 آوریل، افزایش قدرت خارج از کنترل منجر به حادثه ی فاجعه بار انفجار در راکتور شماره 4 و آزاد شدن مقدار زیادی سوخت هسته ای آلوده در هوا گردید.آتش گرفتن بخش گرافیتی نیز باعث ایجاد دود هایی حامل ذرات رادیو اکتیو بوده و لوله های کنترل راکتور هیچ گونه محافظی برای آنها تعبیه نشده بود.پس از انفجار با وجود غیر فعال شدن راکتور اما همچنان از باقی مانده های آن گرمای فوق العاده زیادی به اطراف منتقل میکرد.در حالت اولیه خاموش کردن (برای مثال خاموش کردن به صورت اضطراری و یکباره که به آن اسکرام گفته می شود) در راکتور در اطراف خود گرمایی در حدود 7 درصد کل گرمای خروجی تولید می کند و برای جلوگیری از آسیب دیدن و ذوب شدن پوسته ی فلزی محفظه ی سوخت آن باید فورا خنک شود.راکتور هسته ای چرنوبیل از نوع کانال پر قدرت که با نام RBMK یا راکتور آب جوشان نیز شناخته می شوند بود و همانند دیگر راکتورهای روسی کلاس تعدیل گرافیتی پر قدرت با استفاده از آب خود را خنک می کند.در راکتور شماره 4 چرنوبیل تعداد 1600 تک کانال سوختی را شامل می شود که برای خنک نگاه داشتن هر یک ار آنها لازم بود هر ساعت 28 هزار لیتر آب درون آن جریان داشته باشد.هنگامی که یک راکتور را بصورت اضطراری اسکرام خاموش شود لازم است پمپ های برقی آب وارد عمل شوند و در صورت خرابی شبکه برق باید 3 ژنراتور دیزلی پشتیان نیروگاه چرنوبیل ظرف 15 ثانیه روشن و برق مورد نیاز را تامین کنند این در حالی بود که زمان آن از 60 ثانیه تجاوز می کرد.برای حل این وقفه ی یک دقیقه ای تئوری مطرح شد که از باقی مانده فشار چرخشی زیر تورین برای تولید انرژی استفاده شود که در تجزیه و تحلیل ها به نظر عملی می امد و می توانست خلا وقفه روشن شدن ژنراتورهای اضطراری را برای مدت 45 ثانیه پر کند.این امکان هنوز هم نیاز به تایید شدن داشت و آزمایش های قبلی ناموفق به اتمام رسیدند. نقشه فنی راکتور RBMK شوروی پنل سوختگیری منحصر به فرد 6 ضلعی نیروگاه RBMK آزمایش های اولیه در سال 1982 نشان داد که میدان مغناطیسی توربین پس از خاموش شدن مقدار ولتاز دلخواه را تامین نمی کند.با وجود اصلاحات انجام شده در جهت بهبود در آزمایش بعدی سال 1984 بار هم نتیجه نا امید کننده بود.آزمایش سوم با روشی دیگر در سال 1985 انجام شد که این بار نتیجه ای منفی به دنبال داشت.قرار شد بار دیگر این روش را در سال بعد تکرار شود و برنامه ریزی ها به گونه ای بود که راکتور شماره ی چهار بصورت اضطراری خاموش شود.آزمایش با خاموش کردن متوالی کلید ها و بصورت خاموشی خودکار آغاز می شد که در آن صورت اثر مضرری برای ایمنی راکتور نداشته باشد.اما هیچ هماهنگی با طراح راکتور و مدیر بخش علمی صورت نگرفت و این تنها مدیر نیروگاه بود که با موافقت خود کار را تایید کرد. بر اساس خصوصیات آزمایش، گرمای خروجی در شروع آزمایش باید کمتر از 700 مگاوات می بود و اگر شرایط طبق برنامه ریزی ها باشد این آزمایش هیچ مورد خارج از ایمنی ندارد. موقعیت راکتورها نیروگاه چرنوبیل برای دو سال عملا فاقد توانایی استفاده از قابلیت از دست دادن کل برق در 60 ثانیه اول بود و این یک ضعف ایمنی مهم به شمار می رفت.و پرسش اینکه چرا ادامه آزمایشات در حالی صورت گرفت که نتایج قبلی نشان از خطرناک بودن آن داشتند بود علت را نگرانی مسئولان و خواست رفع هرچه سریع تر آن با وجود آنکه هیچ موافقتی از سوی نظارت بر انرژی هسته ای شوروی در کار نبود دانست. روش های آزمایش به شرح زیر در نظر گرفته شد؛ راکتور باید در سطح فعالیتی پایین نزدیک میان 700-800 مگاوات باشد زنراتور توربینی بخار با حداکثر سرعت در حال کار باشد در صورتی که شرایط مورد نظر آماده شود،بخار داده شده به توربین قطع گردد ثبت عملکرد ژنراتور برای مشاهده ی توانایی لازم چرخش توربین برای تولید برق مورد نیاز روشن شدن پمپ ها تا زمانی که ژنراتور پشتیبان وارد مدار شود پس از آنکه قدرت و سرعت ژنراتور پشتیبان به حداکثر توان خود برای تولید برق رسید،توربین بخار به حال خود رها شده تا از حرکت باز ایستد تاریخ انجام تست برای 25 آوریل 1986 و قبل از تغییر شیفت روزانه در نظر گرفته شده و کارگران شیفت از پیش آموزش دیده و با روش کار آشنایی داشتند و یک تیم از مهندسین برق نیز برای نظارت بر ولتاژ در آنها حضور یافتند.همانطور که برنامه ربزی شده بود یک کاهش خروجی قدرت در ساعت 1:06 دقیقه در 25 آوریل آغاز شد و سطح قدرت حرارتی به 50% از 3200 مگاوات قدرت نامی در شروع شیفت روز رسید.در همین حال یکی از ایستگاه های برق منطقه به طور غیر منتظره ای خاموش شد و مرکز کنترل شبکه برق کیف از نیروگاه برق چرنوبیل خواست تا موقتا از کاهش برق تولیدی خودداری کند و توضیح داد که مصرف انرژی در این ساعت بالاست،مدیر نیروگاه نیز موافقت و آزمایش را به تعویق انداخت.با وجود به تعویق افتادن آزمایش، مقدمات تست بدون اثر بر روی راکتور انجام شد و سیستم خنک کننده هسته ی اصلی از کار انداخته شد و به جای آن یک سیستم فعال/غیر فعال خنک کننده برای تامین آب مورد نیاز هسته در یک حادثه ی از دست دادن خنک کننده ها. با توجه به حوادث قبلی که آشکار شدند سیستم کارکرد محدودی داشت و دلیل آن نبود توجه کافی به مراحل آزمایش بود.در ساعت 23:04 دقیقه مرکز کنترل شبکه برق کیف به نیروگاه اطلاع داد که می تواند راکتور را خاموش کند.این تاخیر پیامدهای جدی به دنبال داشت چرا که شیفت روز مورد نظر آزمایش مدت زیادی است که عوض شده و شیفت شب نیز در حال ترک نیروگاه بودند این در حالی بود که می بایست آزمایش را در همان شیف روز به پایان می رساندند و شیفت شب تنها برای نگه داری از سیستم های خنک کننده پوسته در نیروگاه می ماندند. شیفت شب نیز زمان محدودی برای آماده سازی و انجام آزمایش داشت.کاهش سریع قدرت از 50% در میان تغییر شیفت اجرا شد.الکساندر آکیموف مدیریت شیفت شب و لئونید تاپتانوف مدیریت راکتور ها شامل کنترل میله های شکاف هسته ای اورانیوم را بر عهده داشتند.لئونید تاپتانوف تنها سه ماه بود که به عنوان مهندس ارشد کار خود را شروع کرده بود. آزمایش مورد نظر که کاهش تدریجی انرژی راکتور شماره 4 به 700 الی 1000 مگاوات خوانده می شد در ساعت 00:05 به سطح 700 مگاوات رسید.با این حال به طور طبیعی شروع به ساخت و جذب ایزوتوپ زنون 135 که از جذب نوترون ها پدید می آید نمود.این موضوع در علم هسته ای موجب می شود نوترون ها که عامل اصلی واکنش هسته ای در میله های کنترل سوختی هستند به ایزوتوپ های ناپایدار زنون تبدیل شوند که در این صوت قدرت راکتور به طرز چشمگیری کاهش خواهد یافت و عموما آن را مسمومیت هسته ی راکتور می نامند.ادامه ی این روند باعث شد توان راکتور به کمتر از 700 مگاوات کاهش یابد.لئونید به اشتباه بیش از حد وارد میله های کنترل شکاف هسته ای می شود ولی به دلیل مرگ لئونید و تاپتانوف در بیمارستان حدود 3 هفته بعد از این حادثه به همین علت نمی توان شرایط دقیق ماجرا را مشخص کرد.به همین ترتیب به طور ناخواسته سطح فعالیت راکتور به کمتر از 30 مگاوات و نزدیک به خاموشی می رسد.پرسنل اتاق کنترل با مشاهده ی این وضعیت فورا تصمیم به از کار انداختن حالت اتوماتیک و از طریق دستی اقدام به خارج کردن اکثریت میله های کنترل شکاف هسته ای کرده و چند دقیقه بعد قدرت راکتور را به 200 مگاوات می رسانند.اما باز هم مسمومیت هسته ای راکتور بیشتر شده و قدرت آن در حال کاهش بود.پرسنل ناچارا مقدار بیشتر ای میله های کنترل شکاف هسته ای را خارج کردند و بعد از مدتی موفق به ایجاد حالتی پایدار برای راکتور شدند.ولی برنامه آزمایش همچنان پا بر جا بود،سپس به عنوان قسمتی از آزمایش در ساعت 1:05 دقیقه پمپ های خنک کننده شروع به کار نمودند. طرح گرافیکی از میله های سوختی پرسنل در حال بارگذاری سوخت جدید در هسته ساعت 1:23 دقیقه بامداد آزمایش آغاز شد.4 پمپ از مجموع 8 پمپ گردشی فعال شدند و با قطع بخار توربین،از فعالیت توربین بخار کاسته شد.به دنبال آن ژنراتور دیزلی وارد مدار شده تا نیاز بارهای موتور پمپ های گردشی را تامین کند چیزی که قبل از انرژی خود را از توربین ژنراتور دریافت می کرد.در این فاصله به دلیل اینکه موتور پمپ ها همچنان از توربین بخار انرژی خود را دریافت می کردند و توربین در حال افت سرعت بود موجب کاهش پمپاژ آب و خلا حباب در هسته اصلی شد.از آنجا که ضریب خلا مثبت راکتورهای RBMK در سطح قدرت راکتور کم است به منظور شکل گیری یک حلقه بازخورد مثبت،به صورتی که در آن مایع خنک کننده یعنی آب می تواند نوترون جذب کرده و منجر به افزایش قدرت خروجی راکتور شود.این افزایش قدرت خروجی که با افزایش دمای هسته همراه است آب را در لحظه به بخار تبدیل می کند اما از آنجا که پرسنل قبلا تعداد زیادی از میله های کنترل شکاف هسته ای که نقش کند کننده را در راکتور بازی می کنند خارج کرده و فقط 12 میله در راکتور مانده بودند دمای راکتور به سمت مقدار غیر قابل کنترلی در حال افزایش بود. کنترل پنل کامپیوتر اسکالا اسکالا کامپیوتر متمرکز کنترل سیستم به طور ناخواسته راکتور را خاموش می کند چرا که او تصور کرده که در راکتور شماره 4 وضعیت غیر عادی رخ داده است.سپس وارد کردن میله های کند کننده آغاز می شود،این عمل حدود 20 ثانیه زمان می برد. ولی کار بسیار مشکلی بود چرا که طراحی این بخش کار را سخت می کرد چند ثانیه بعد از آغاز وضعیت خاموش شدن اضطراری سیستم میله گرافیتی اشتباها وارد پیل سوختی می شوند، هسته که به شدن گرم شده حرارت تولیدی آن میله های سوختی را در هم می شکند،میله های شکسته راه را بر میله های کند کننده یا همان میله های کنترل می بندند و گرافیت نیز در مرکز هسته قرار می گیرد،قدرت خروجی راکتور به طرز ناگهانی به بالاتراز 530 مگاوات افزایش می یابد. نمونه هایی از میله های کند کننده گرافیتی اما داستان به اینجا ختم نمی شود،ظاهرا تیر قدرت باعث افزایس درجه حرارت سوخت و تجمع زیاد بخار و افزایش فشار سریع آن منجر به شکسته شدن و آزاد شدن عناصر سوخت در مایع خنک کننده و قطع شبکه ای که عناصر در آنجا قرار داشتند شده بود.سپس طبق بر آورد ها راکتور شروع به افزایش قدرت خروجی تا 30000 مگاوات حرارت تولید می کند که این 10 برابر بیشتر حالت کار عادی راکتور بود،آخرین عددی که بر روی پنل کنترل نیروگاه ثبت شده بود 33 هزار مگاوات را نشان می داد. کنترل پنل نیروگاه بعد از انفجار انفجار اول، بخار حاصله به دنبال راه خروج از طریق خنک کننده بیرونی منجر به انفجار و بلند شدن پوشش فلزی 2 هزار تنی که راکتور را پوشانده بود شد.و احتمالا این اولین انفجاری بود که افراد شنیده بودند.قطع خطوط خنک کننده و تبدیل شدن آب باقی مانده به بخار قدرت راکتور را افزایش داده بود. انفجار بزرگتر و دوم حدود 3 ثانیه بعد از انفجار اول روی داد،قدرت آن به حدی بود که تمامی هسته اصلی را به اطراف پراکنده کرد و واکنش هسته ای متوقف شد.لوله های کنترل راکتور در معرض خطر قرار گرفت و تکه هایی فوق العاده داغ و سوزان از میله های کند کننده گرافیتی به بیرون پرتاب شد.چندی نگذشت که لوله های کنترل نیز در معرض قرار گرفتن با هوا آتش گرفته و راه آزاد شدن مواد آلوده رادیواکتیو به هوا باز شد.این ذرات مناطق دوردست را نیز تحت تاثیر قرار داده و آلوده کردند.فرضیات متعددی درباره ی چگونگی انفجار دوم مطرح شده و محتمل ترین آنها هیدورژن را عامل انفجار معرفی کرده اند .به این صورت که هیدروژن و بخار فوق العاده داغ زیرکونیوم راکتور و یا در اثر واکنش تکه های سوزان میله های کند کننده گرافیتی با بخار و تولید هیدروژن/مونوکسید راه را برای انفجار دوم هموار ساخته است.عده ای دیگر علت را در تبخیر شدن سریع آب و رهایی سریع خارج از کنترل نوترون ها می دانند.با این حال رادیو ایزوتوپ های زنون انتشار یافته در اطراف راکتور نشان می دهد که یک قدرت زود گذر و چیزی شبیه به انفجار هسته ای با 40 میلیارد ژول انرژی بوده است. راکتور شماره 4 بعد از انفجار عوامل غیر مستقیم مرتبط به حادثه؛ بر خلاف دستورات ایمنی در ساخت سقف راکتور و سالن توربین از مواد قابل اشتعال استفاده شده و مواد آتشین پرتاب شده به اطراف سبب ایجاد چندین آتش سوزی در مجاورت سقف راکتور شماره ی 3 شده بودند.مسئول شیفت شب راکتور شماره ی یوری باگداساروف با دیدن این صحنه به برای حفاضت از سیستم های خنک کننده فورا دستور خاموش کردن راکتور را صادر می کند ولی مهندس ارشد نیکولای فامین این دستور را نمی پذیرد.به اپراتورها قرص های پتاسیم یدید و ماسک تنفس داده میشود تا کارشان را ادامه دهند. سطح تابش؛ سطح تابش تخمینی پس از انفجار در مکان های مختلف به شرح زیر است. در نیروگاه، مدیریت فوری بحران؛ بد ترین نقطه از سطح تابش ها در قسمت راکتور برآورد شده که دارای تابش 5.6 رونتگن (واحد اندازه گیری اشعه گاما و ایکس) در ثانیه بود.این مقدار در ساعت به حدود 20 هزار رونتگن می رسید در حالی که دوز کشنده برای این واحد اندازه گیری 500 رونتگن در 5 ساعت می باشد.این بدان معنا بود که کارگران بدون محافظ این محل در کمتر از 1 دقیقه دوز کشنده پرتو ها را دریافت می کردند. از آنجا که خواندن دقیق مقدار پرتو ها دقیق نبود اکیموف مدیر بخش با فرض اینکه راکتور سالم است قطعات گرافیت پخش شده در اطراف را نادیده گرفت.و اعداد دوزیمتر های جدید را هم با تصور معیوب بودن کنار گذشته شدند.پرسنل تا صبح مشغول خنک کردن و پمپاژ آب به داخل راکتور شدند بدون اینکه لباس محافظ پوشیده باشند،در نتیجه همگی آنها از جمله خود اکیموف به دلیل قرار گرفتن در معرض اشعه ها سه هفته بعد جان باختند. مهار آتش؛ پس از آن برای کنترل آتش سوزی یک تیم از آتش نشانان مرکز نیروگاهی چرنوبیل وارد عمل شد اما اشتباه در پس اشتباه ،پرسنل که خود به اعداد و دوز بالای پرتوها و دود ناشی از رادیو اکتیو بی توجهی کرده بودند آتش نشان ها را نیز از وضعیت مطلع نکرده و حتی به آنها نگفته بودند علت حادثه چه چیزیست و فرض بر آتش سوزی الکتریکی قرار داشت ،فرمانده آتش نشان ها ستوان ولایدیمر پراویک از جمله کسانی بود که دو هفته بعد به علت دریافت تشعشعات بالای رادیو اکتیو فوت کرد. تکه های کند کننده ی گرافیتی آلوده در اطراف راکتور راننده یکی از موتورهای آب حادثه ار اینگونه شرح می دهد؛ ما حدود 10 الی 15 دقیقه بعد از دو صبح به انجا رسیدیم و گرافیت های پراکنده در اطراف راکتور قابل مشاهده بود،میشا به من گفت که آیا اینها گرافیت هستند؟ من با لگد آن را به یک طرف پرت کردم اما یکی دیگر اون رو از روی زمین بلند کرد و رو به ما گفت که این گرم است! بسیاری از این گرافیت ها در هر اندازه ای اطراف پراکنده بود و کسی نیز به ما در باره ی اشعه ها صحبتی نکرده بود.ما مشغول پاشیدن آب شدیم. واشیک، کولا، پراویک و بقیه که برای خاموش کردن اتش به سقف نیروگاه رفته بودند همگی جان باختند و من دیگر هرگز آنها را ندیدم. وضعیت راکتور بعد از پاشیدن ماسه بر روی آن اولویت آتش نشان ها بر این بود که آتش سوزی های اطراف راکتور شماره 3 و خنک کننده آن را خاموش کرده و خطر رفع شود.با تلاش آتش نشان ها در ساعت 5 صبح آتش خاموش شد ولی آنها همگی دوز بالایی از پرتو ها را دریافت کرده بودن. آتش سوزی در درون راکتور شماره 4 تا دو هفته ی بعد همچنان ادامه داشت و نیمی از گرافیت ها در آتش سوختند. به وسیله ی تعداد بسیاری بالگرد ترکیبی از 5000 تن خاک رس، شن و ماسه، نوترون های جذب بورون بر روی قلب راکتور ریخته و موفق به خاموش کردن آن شدند .گرچه بعد ها مشخص شد که هیچ کدام از جذب کننده های نوترونی به هسته راکتور نرسیده بودند. ربات های بلدوزری کنترل از راه دور می توانستند باقی مانده های رادیو اکتیو گرم را حمل کنند اما طبق گفته ی والری لیگاسوف اولین معاون موسسه انرژی اتمی گوچادف مسکو در سال 1987 گفت،ما یاد گرفتیم که رباتها می تواننند برای همه چیز درمانگر باشند اما در حادثه چرنوبیل چنین نشد چرا که قسمت های الکترونیکی ربات ها بر اثر تابش شدید پرتو های رادیو اکتیو پس از مدت کوتاهی از کار می افتادند. خط زمانی حادثه ؛ 1:26 دقیقه ؛ هشدار آتش سوزی فعال شد 1:28 دقیقه؛ ورود آتش نشانان نگبانی پراویک 1:35 دقیقه؛ ورود آتش نشانان از شهر پریپیات 1:40 دقیقه؛ ورود لئونید پتروویج رئیس بخش آتش نشانان نیروگاه چرنوبیل 2:10 دقیقه؛ خاموش شدن آتش سقف سالن توربین اصلی 3:30 دقیقه؛ رسیدن آتش نشانان کیف 4:50 دقیقه؛ آتش سوزی ها بیشتر موضعی هستند 6:35 دقیقه؛ همه آتش سوزی ها خاموش شدند. به غیر از آتش سوزی درون راکتور شماره 4 که همچنان در حال سوختن بود سیر تخلیه؛ با وجو اینکه مردم اطراف نیروگاه ابر رادیو اکتیو را بر فراز آن مشاهده کرده بودند،ولی باز هم شهرهای نزدیک مانند پریپیات تخلیه نشده بود و مردم در حال زندگی عادی بودند غافل از آنکه در حال تنفش چه چیزی هستند.چند ساعت پس از انفجار ده ها نفر بیمار شدند به دنبال آن موارد سردرد و مزه آهن در دهان همراه با سرفه و حالت تهوع گزارش شد.مردم شوروی دو روز بعد از انفجار بواسطه اخبار تلوزیون از حادثه مطلع شدند.اما در هزار کیلومتر آن طرف تر در نیروگاه هسته ای فورسمارک سوئد آنها اخطار تابش های هسته ای در سطح هشدار دهند دریافت کردند ولی مقامات شوروی همچنان با پافشاری سعی در کوچک نشان دادن ابعاد فاجعه و پناهنکاری در مورد انفجار داشتند. تخلیه شهر در 27 آوریل با انتشار پیام زیر در رسانه خبر آغاز شد؛ توجه، توجه. توجه ، توجه. دوستان عزیز ،مشاوران شهر از نمایندگان مردم به علت حادثه در نیروگاه هسته ای چرنوبیل در شهر پریپیات شرایط نامطلوب تشعشعی را اطلاع می دهد اقدامات لازم توسط اعضای حزب جماهیر شوروی, بوسیله ی واحدهای نظامی در حال انجام گرفتن است با این حال به منظور تامین امنیت کامل برای مردم مخصوصاً برای کودکان لازم است که ساکنین بطور موقت به نقاط تخلیه در استان کیف منتقل شوند به منظور انجام این امر امروز به هر آپارتمان , 27 آوریل, که از 2:00 بعد از ظهر آغاز می شود تکرار میکنم که از 2:00 بعد از ظهر آغاز می شود اتوبوس هایی تدارک دیده خواهد شد، که همراه با افسران نظامی و نمایندگان کمیته اجرایی حزب شهر هستند توصیه می شود که همراه با خودتان کارت های شناسایی, لوازم اساسی و مواد غذایی یکبار مصرف ببرید. مدیران شرکت ها و موسسات فهرستی از کارکنان فراهم شده است که به منظور اطمینان از عملکرد عادی شهر بمانند و کلیه آپارتمان ها در مدت تخلیه توسط نیروهای نظامی نگهبانی می شوند. رفقا در حالی که خانه های خود را بطور موقت ترک می کنید لطفاً, فراموش نکنید که پنجره ها را ببندید و تمامی تجهیزات الکتریکی و وسائل گازی را خاموش کنید, و شیرها را ببندید.لطفاً خونسرد بمانید, منظم باشید و در طول تخلیه موقت نظم را حفظ کنید"" به منظور سرعت بخشیدن به کار تخلیه شهر تنها در سه روز ،مردم فقط موارد مهم خود را همراه با خود برده بودند و بقیه وسایل در همان مکان در دست نخورده باقی مانده است.امروزه این منطقه به وسعت 30 کیلومتر به عنوان مکانی ممنوعه به شمار می آید.صبح روز 27 آوریل اتوبوس ها برای تخلیه مردم وارد شهر شدند و 53 هزار نفر را به مناطق مختلف کیف پایتخت اکراین منتقل کردند. در ابتدا قرار بود این انتقال موقتی باشد ولی بعدا به علت وخامت اوضاع تصمیم بر دائمی بودن تخلیه گرفتند.روز بعد از آن تخلیه به ساکنان شعاع ده کیلومتری آغاز شد . خطر انفجار بخار؛ سوخت مذاب رادیو اکتیو در حال جا به جایی استخر دو طبقه ی بابلر که در زیر راکتور قرار داشته و وظیفه ی آن خنک نگاه داشتن راکتور با پمپاژ آب بود حال خطری برای انفجار محسوب می شد،طبقه زیرین راکتور شکسته و سوخت مذاب با حرارتی نزدیک به 1200 درجه به لوله های مرتبط با استخر نزدیک شده بود و امکان داشت سوخت گذازه مانند در اثر برخود با آب ایجاد بخار کند و انفجاری همانند انفجار اول صورت بگیرد.خطر جدی بود و باید هرچه زود تر آن را رفع می کردند. نقشه ی حفر تونل آنها تونلی از زیر نیروگاه عبور دادند و خود را به نزدیکی استخر بابلر رساندند،سپس سه غواص داوطلب برای باز کردن دریچه های خروج آب وارد عمل شده و با تلاش موفق با باز کردن دریچه گشتند ،گروه خوشحال از رفع شدن خطر به هوا پریدند .پس از تخلیه آب، اتاق زیر بخش خنک کننده با بتن پوشیده شد.اما آن سه غواص شجاع به دلیل دریافت تابش شدید رادیواکتیو با سرنوشتی مشابه پرسنل قبلی دچار سندرم حاد پرتو شده و جان باختند.سندرم حاد پرتو دی ان ای و دیگر ساختار مولوکولی کلیدی بدن کارگردان را تخریب می کرد. کارگران در حال حفر تونل حذف باقی مانده ها؛ بدترین باقی مانده های رادیو اکتیو در داخل راکتور به وسیله ی ربات های ارتش (بیو ربات) جمع آوری شد.به دلیل اثر تابش زیاد تشعشع رادیو اکتیو تنها می توانستند 40 ثانیه بر روی پشت بام ساختمان های اطراف دوام بیاورند چرا که اشعه ها مدارات الکترونیکی آنها را از کار می انداخت .راکتور نیز خود با استفاده از 5000 تن سرب ، بوریک اسید ، شن و ماسه ای که بالگرد های فرو می ریختند پوشیده شده بود.با این وجود پرسنل همچنان از آغاز دوباره واکنش های شکاف هسته ای در قبل راکتور وحشت داشتند تا مبادا دوباره راکتور به هوا برود. ربات های نظامی مورد استفاده در حادثه چرنوبیل یک کار عمرانی بزرگ شکل گرفت و 250 هزار کارگر مشغول به ساخت یک دیوار بتنی برای مهر و موم نمودن راکتور شدند و کارگران برای انجام چنین کار خطر ناکی مدال دریافت کردند.کار بخوبی انجام شده بود ولی کارگران به دلیل اثر رادیو اکتیو دریافتی عمرشان به چند ماه محدود شد.ماشین آلاتی که برای این کار استفاده شدند همگی به دلیل آلودگی در چرنوبیل ماندند. قبرستان ماشین آلات آلوده چرنوبیل (منطقه ممنوعه) پس از گذشت 6 ماه از انفجار، دوربین کنترلی به قسمت های پایینی راکتور فرستاده شد تا وضعیت را بررسی کند، مقدار بسیار زیادی سوخت هسته ای در قسمت زیرین واحد 4 جمع شده بود. اشتباهات اپراتور؛ نیروگاه پس از انفجار واحد شماره چهار گرچه بعد از این ماجرا گروه مشاوران هسته ای INSAG پرسنل را در حادثه نیروگاه چرنوبیل معرفی کردند ولی این مورد به دو دلیل انداختن ایرادات فنی نیروگاه کلاس RBKM به گردن پرسنل آن بود. دلیل اول؛ راکتور دارای ضریب خلا مثبت خطرناکی بود.ضریب خلا اندازه گیری شده پاسخ می دهد که چگونه باعث افزایش تشکیل بخار در مایع خنک کننده می شود.در بسیاری از طراحی های نیروگاه هسته ای این ضریب منفی است و درست زمانی که حباب های بخار در مایع خنک کننده تشکیل شود نرخ واکنش کاهش می یابد زیرا بخار سبب می شود که سرعت جذب نوترون ها کمتر شده و در نتیجه برق تولید راکتور کاهش می باید(باز خورد منفی) اما داستان در نیروگاه چرنوبیل فرق می کند،راکتور RBKM نیروگاه چرنوبیل از گرافیت به عنوان کند کننده سرعت شکافت سوخت هسته ای استفاده می کرد که در مجاورت آب بر عکس عمل می کند.گرافیت خاصیت جذب نوترون خود را تقریبا از دست داده و موجب افزایش سرعت آهنگ واکنش شکافت می شد.پرسنل نیروگاه از این موضوع اطلاعی نداشته و نمی توان آنها را مقصر دانست. دلیل دوم؛ میله های گرافیتی کند کننده باید کوتاه تر از مقدار خود می بود،چرا که هنگام وارد شدن آب قسمت پایین میله گرافتی را در بر می گیرد(قسمت کاربردی میله گرافتی در نوک آن است) مقداری از نوترون ها را جذب می کند و کم شدن مقدار نوترون سرعت زنجیره شکافت هسته را سرعت می بخشد.این دومین دلیلی بود که ضعف طراحی نیروگاه های RBKM شوروی را آشکار می ساخت در حالی که مشاوران هسته ای در گزارش خود به آن اشاره نکردند و اپراتور نیز از این ضعف آگاه نبود. اگر چه در گزارش بحث بر انگیز سال 1986 علت حادثه را پرسنل معرفی می کرد،در سال 1993 این پرونده دوباره بررسی شد و آژانس بین المللی انرژی اتمی علت حادثه را ضعف در طراحی نیروگاه دانست. اثرات بعدی؛ گسترش بین المللی مواد رادیو اکتیو نیروگاه چرنوبیل به حدی بود که کارشناسان آن را 400 برابر بیشتر از آلودگی ناشی از انفجار هیروشیما تخمین زده بودند.این مقدار فاجعه بار مساحتی به وسعت 1000 کیلومتر مربع را تحت تاثیر آلودگی های ذرات رادیو اکتیو قرار می داد و کشورهای روسیه،اکراین، بلاروس کشورهایی بودند که بیشترین آسیب را دریافت کردند. دیگر کشورها نیز به ترتیب ار این آلودگی در امان نماند و ابر رادیواکتیو تمام اروپا را در بر گرفت.شواهد. اولین شواهد از انتشار این سطح آلودگی بر خلاف تصورات از کشورهای اتحاد جماهیر شوروی نیست بلکه از کشور سوئد در 28 آوریل با فاصله 1100 کیلومتری از نیروگاه چرنوبیل پرسنل نیروگاه نورمانسک این کشور ذرات رایو اکتیو روی لباس خود کشف کردند.پرنسل نورمانسک ابتدا تصور کرده که نشتی از نیروگاه خود می باشد اما خیلی زود متوجه شدند که نیروگاه سالم است و نتایج نشان داد که در غرب شوروی اتفاق بسیار جدی رخ داده است. علاوه بر سوئد سطح تابش ها در فنلاند نیز اندازه گیری شده بودند.ذرات بسته به نوع شرایط آب و هوایی اروپا به طور نامنظمی پخش شدند.بیشتر رسوبات در رشته کوه های آلپ ، ولز و اسکاتلند در اثر بارش باران های ابر رادیو اکتیو جمع شده بودند.سوئد و نروژ نیز از ابر رادیو اکتیو به نصیب نمانده و با برخورد جبهه هوای سرد با آن باعث ریزش باران و متحمل شدن ضرر های سنگینی شدند.نیروی هوایی شوروی با ایجاد یک باران مصنوعی برای جلوگیری از پیشروی ابرهای آلوده به رادیو اکتیو بر فراز منطقه به وصعت 10 هزار کیلومتر مربع از خاک جمهوری بلاروس شوروی، بارانی سیاه رنگ بر سر شهر گومل یکی از شهرهای بلاروس فرود آمد و شرایطی نزدیک به تخلیه شهر را ایجاد کرد .بعدا دانشمندان روس و غربی در آمارهای خود تخمین زدند که از 100% آلودگی ها حدود 60% آن در خاک بلاروس متمکز بود با این حال در یک گزارش که در سال 2006 انتشار یافت میزان آلودگی خارج از خاک سه کشور اکراین بلاروس و روسیه را حدود 50% کل آن دانست.مطالعات در کشورهای اطراف نشان می داد که بیش از 1 میلیون نفر از مردم در معرض تابش پرتو های آلوده قرار گرفته بودند.در غرب اروپا اقدامات پیشگیرانه آغاز شده و واردات بدون اجازه ممنوع شد.مقامات فرانسوی اظهار داشتند که حادثه چرنوبیل برای انها خطری نداشته اما در آلمان نتایج نشان میداد که برخی گیاهان وحشی خوارک دام ها حاوی مقدار قابل توجهی سزیوم با سطح رادیو اکتیو بالا هستند. این آثار به موجودات زنده نیز رسید و ایزوتوپ های ید 131 و سزیم 137 به شدت آلوده به پرتو رادیو اکتیو در زنجیره خوراکی نفوذ کردند ، حیوانات و انسان ها دچار جهش ژنتیکی شده و 350 حیوان با ظاهر عجیب متولد شد. جهش های ژنتیکی در انسان و حیوانات گرچه امار انسان های جهش یافته به طور رسمی فقط 5 نفر اعلام شد ولی تعداد آنها بسیار زیادتر بودند.پس از حادثه کارگرانی که بعد از انفجار برای کنترل راکتور حضور یافتند آمارها به شرح زیر است؛ دو فرد مبتلا به سرطان تیروئید از میان 237 نفری که دچار سندرم حاد پرتو شده بودند 31 نفر از آنها در سه ماهه اول فوت کردند. از میان 72 هزار کارگر با ملیت روسی حدود 216 نفر به علت سرطان جان باختند. از میان 66 هزار کارگر بلاروسی حدود 150 نفر به سرونوشت مرگ دچار شدند. از میان کارگران پاک کننده اکراینی 5722 مورد تلفات گزارش شد. ساکنان محلی شهر های اطراف تعداد 135 هزار نفر تخلیه شدند که 55 هزار نفر آن متعلق به پرپیات بود. آمارهای دیگر از این این حادثه؛ آمار های منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی و آژانس انرژی اتمی علت 4000-6000 مورد سرطان و ناهنجاری های نوزادان را به حادثه چرنوبیل مرتبط دانست. پزشکان آلمانی ابتلا به 50 هزار سرطان تیروئید را در سالهای آینده تخمین زده اند. پیامدهای فاجعه چرنوبیل منتشر شده در سال 2007 تعداد 985 هزار مرگ زود رس را نتیجه ی آلودگی رادیواکتیو دانست.این آمار درسال 2009 نیز توسط آکادمی علمی نیویورک نیز منتشر شد. رادیو اکتیو در محیط باقی می ماند؛ 1-رودخانه ها و مخازن آب؛ تصویر ماهواره ای از رودخانه پرپیات نیروگاه هسته ای چرنوبیل در کنار رودخانه پریپیات که از سد بزرگ رودخانه دنیپر استفاده می کند واقع شده است که در آن زمان آب 2.4 میلیون نفر ساکن کیف را تامین می کرد بلافاصله باعث ایجاد آلودگی در این آب راه شد.آلودگی ها همگی توسط ایزوتوپ های به شدت آلوده پرتوزا که قبلا چرخه خوراکی را نیر آلوده کرده بود به راه افتاد و حضورشان به مدت طولانی (ماه ها) در این آب نگرانی های زیادی پدید آورد.هرچند که گفته شده بود این موضوع جای نگرانی ندارد ولی مدتی بعد تامین آب آشامیدنی کیف از رودخانه دنیپر به دسنا تغییر داده شد که نشان از شدت بالای آلودگی در آب های این رودخانه با وجود گذشت یک سال از حادثه داشت و ماهیان این منطقه دارای دوز چند هزار بکوئرل (واحد سزیم) شده بودند.این در حالی بود که حداکثر میزان آن باید کمتر از 1000 می بود.اما این آلودگی در بخش هایی از بلاروس و روسیه خطرناک تر بود چرا که تا 60000 بکوئرل هم می رسید و قسمت هایی از کشورهای اسکاندیناوی،آلمان و بریتانیا نیز نگران شده بودند. 2- گیاهان و جانوران؛ عکس هوایی از جنگل سرخ مدتی پس از حادثه بعد از حادثه حدود 4 کیلومتر مربع از جنگل هایی که در مسیر مستقیم عبور بادهای راکتور قرار داشتند به رنگ قرمز در آمده و از بین رفتند.این جنگل بعد ها جنگل سرخ نام گرفت.حیوانات ساکن حتی در دور ترین نواحی نیز همگی کشته یا تولید مثل آنها متوقف شد.گاوهای موجود یا خیلی زود مردند و یا عمرشان به دلیل آسیب های تیروئیدی عمر کوتاهی داشتند.در نهایت منطقه ممنوعه ی شکل گرفته خالی از هرگونه حیوان اهلی شد وسعت منطقه ممنوعه h مدتی بعد یک ربات به نیروگاه ارسال شد،آنها متوجه شدند که تعدادی قارچ رادیو تروفیک با رنگ دانه های ملانین بر روی دیوارهای راکتور رشد کرده بود،این قارچ ها از اشعه ی گاما راکتور برای رشد خود استفاده می کردند و رنگ هایی سفید و سیاه دارند. این آلودگی ها بسیار پایدار بودند چرا که در سال 2010 از 400 گراز شکار شده در آلمان سطح تابش رادیو اکتیو بالاتر از 1000 بکوئرل را داشتند در حالی که حداکثر این مقدار باید 600 می بود.این موضوع سبب شد شکار تقریبا ممنوع شود.در بریتانیا و اسکاتلند نیز از ورود دام ها به مناطق مرتفع که احتمال وجود سزیوم آلوده وجود داشت جلوگیری و.چراگاه های این دامها بسیار محدود گشت. اگرچه اثرات سزیوم 137رادیو اکتیویته فاجعه ی چرنوبیل در حال کاهش است اما کارشناسان تخمین می زنند که آلودگی تا بیش از 100 سال آینده همچنان پا بر جا خواهد بود. ضرر های اقتصادی؛ اندازه گیری دقیق هزینه های مالی این حادثه کاری دشوار است با این حال با توجه به گفته های رهبر اتحاد جماهیر شوری میخائیل گورباچف آن را 18 میلیارد روبل (18 میلیارد در آن زمان) عنوان کرده بود.در بلاروس برآورد شد که هزینه های فاجعه چرنوبیل بعد از 30 سال به 235 میلیارد دلار خواهد رسید. در اکراین نیز اوضاع به همین گونه بود دولت همواره 7% از بودجه خود را در مخارج بعد از حادثه صرف می کرد. منطقه ممنوعه؛ حصارهای ورود ممنوع در اطراف منطقه آلوده منطقه ای به وصعت 30 کیلومتر (2600 کیلومتر مربع) از همه ی جهات و در مرکز آن نیروگاه به عنوان منطقه ای ممنوعه اعلام شد،اگرچه این منطقه خالی از سکنه می باشد ولی حدود 300 نفر از ساکنان حاضر به ترک محل نشدند.پوشش گیاهی این منطقه تا حد زیادی باز گشته و ظاهر جنگلی آن دوباره شکل گرفته است.اما با وجود این ها سطح تابش هنوز هم بسیار بالاست و کارگران سازنده پوشش بتنی راکتور تنها می توانند 5 ساعت در روز آن هم فقط در یک ماه کار کنند.مقامات اوکران برآورد می کنند که با توجه به وضعیت کنونی تا 20 هزار سال آینده نیز این منطقه کسی قادر به زندگی نخواهد بود.در سال 2011 اکراین در را به روی گردشگرانی که می خواهند از منطقه ممنونعه بازدید کنند باز نمود.البته برای این کار باید دو هفته قبل از آن با مسئولین حفاظت هماهنگی های لازم را انجام دهند. اتوبوس توریست های خارجی در پرپیات(منطقه ممنوعه) تصاویری از شهر پریپیات،قبل و بعد از تخلیه مترجم و گرد آورنده ؛ ALFARD http://en.wikipedia.org/wiki/Chernobyl_disaster منبع Copyright © 2014 military.ir This post has been promoted to an article