برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 3 مرداد 1398 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهقسمت ششم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف چهارم - پیوند بین المللی ( Cement International) تمایل حزب کمونیست چین (CCP) برای حفظ نظم داخلی و به حداکثر رساندن قدرت جامع ملی ، توسط عنصر نهایی هدف استراتژیک اش افزایش یافته است : چین به عنوان یک بازیگر مرکزی در نظام بین الملل حتی قبل از انقلاب کمونیستی در سال 1949، چشم اندازهای تضمین شده ای برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ داشت ، همانگونه که در شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) قادر به استفاده از حق وتو بود. پس از آنکه ریچارد نیکسون رییس جمهور و کیسینجر وزیر امور خارجه آمریكا ، روابط با مائو در سال 1971 را تقویت كرد، نقش چین در میان نخبگان جهانی - یعنی آن دسته از كشورهایی كه مسئول نظارت بر نظم بین المللی بودند - به صورت یکپارچه به رژیم کمونیست منتقل شد.اگر چه این برتری نمادین, زمانی که چین از نظر اقتصادی, هنوز در شرایط ضعیف بود توخالی به نظر میرسید , اما هنوز به لحاظ استراتژیک ، بحرانی بود، زیرا اطمینان حاصل شد که هیچ تصمیم اساسی در مورد شورای امنیت بدون رضایت چین نمی توان انجام داد. اکنون که چین به یک قدرت اقتصادی پایدار تبدیل شده است، عزم پکن برای جلوگیری از هرگونه توسعه این نهاد (شورای امنیت سازمان ملل) که میتواند برتری دیرینه خود در منطقه و جهان را کمرنگ کند، برجسته شدهاست . با این حال, حتی فراتر ازعضویت در شورای امنیت, قابلیتهای مادی رشد چین تضمین کردهاند که اساساً در همه نهادهای نظم جهانی بازیگر مهمی است و جای تعجب نیست که به دنبال افزایش قدرت در این نهادها باشد - برای مثال در صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی (IBRD) - برای هدایت عملیاتها به سمت خدمت به اهداف خود چه در نهاد های کاربردی و چه در نهاد های منطقه ای است . چین در واقع "جهانی شدهاست" و به دنبال ایفای نقش فعال در تضمین این امر است که قوانین ارائهشده در این سازمانها نه تنها منافع اش را تضعیف نمیکنند بلکه آنها را پیش میبرند. در انجام این کار ، رفتارهای چین مشابه سایر قدرتهای پیشین در سیاست بینالمللی هستند. کشورهای معروف به G4 nations که از بخت بیشتر برای دریافت حق وتو برخوردارند (هند و ژاپن از رقبای منطقه ای چین) مقایسه شاخص های کشورهای دارای حق وتو و G4 nations با این وجود ، امروزه مشارکت گسترده چین در نهادهای بینالمللی یک بازخورد ترکیبی ایجاد کردهاست . در برخی موارد ، فعالیتهای چین برای نظم جهانی مفید بودهاست ، اما در بسیاری از موارد پکن ، عدم تمایل خود را به هزینه کرد برای کمک به حاکمیت جهانی را به نمایش گذاشتهاست. چین علیرغم دارا بودن دومین اقتصاد بزرگ و بودجه نظامی قابل توجه , به طور کلی یک استراتژی انتقال بار مسئولیت (strategy of burden shifting) را اتخاذ کردهاست و اصرار دارد که ایالاتمتحده و دیگران هزینههای اقدامات عمومی جهانی را متقبل شوند.حتی چین با سواستفاده از چالشهایش به عنوان یک "کشور در حال توسعه" برای به حداکثر رساندن قدرت ملی خود توقع متحمل شدن هزینه ها توسط دیگر بازیگران، از جانب چین را دارد. هنگامی که نهادهای بین المللی به منافع چین خدمت نکنند، دولت چین تلاش می کند تا جایگزین ها را ایجاد یا تقویت کند، به ویژه آنهایی که ایالات متحده را نادیده می گیرند. به عنوان مثال، چین در تلاش است تا همکاران و همسایگان منطقه ای خود را به پیمان های اقتصادی از جمله: بریکس (BRICS) که رقیب نظام بین المللی لیبرال هست، بانک توسعه جدید (NDB) که به طور گسترده جایگزینی است برای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول؛ پیمان اقتصادی منطقه ای جامع (RCEP) ؛ اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) ؛ منطقه تجارت آزاد (FTA) که چین به شدت از آن حمایت می کند ؛ بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی (AIIB) (رقیب بانک توسعه آسیایی) ؛ و تفاهمنامه تجاری آسیا-پاسیفیک (APTA) (که چین را به همسایگانش در آسیا نزدیکتر می کند) ؛ متصل کند. در دیگر نقاط جهان، پکن تشکیل انجمن بین المللی همکاری چین و آفریقا، مجمع همکاری چین-عرب و مجموعهای از نهادهای مشابه را آغاز کردهاست که موقعیت چین را ارتقا و استانداردهای تعریف شده سازمان هایی مثل سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) ، بانک جهانی و دیگر موسسات بینالمللی را تضعیف کردهاست. کشورهای عضو پیمان بریکس بنابراین، شخصیت مشارکت بین المللی پکن، نشان می دهد که تعهد آن نسبت به نظم فعلی به طور قابلتوجهی ابزاری است. چین در این زمینه تا حدی به فعالیت میپردازد که منافع مادی یا جایگاهی را دریافت کند، اما هیچ تعهد بنیادی برای حمایت از این سیستم فراتر از منافعی که متحمل میشود ندارد. این نباید تعجب برانگیز باشد زیرا، همانطور که کیسینجر خاطر نشان کرد ، چین هنوز در حال وفق دادن خود به عضویت در یک سیستم بین المللی است که در غیابش طراحی شده و اساسا در توسعه برنامه هایش سهمی نداشته ". هنگامی که همه چیز در نظر گرفته شود، این دوسویه گرایی در نهایت منافع ملی آمریکا را تضعیف میکند و مهمتر از آن استوار کردن استراتژی یکپارچه سازی فعلی امریکا بر این فرض اشتباه است که: ورود چین به نظم لیبرال در دراز مدت به پشتیبانی رژیم از آن خواهد انجامید که منجر به اجتناب از تهدید علیه قیم اصلی آن, ایالاتمتحده میشود. از آنجا که این دو انتظار تحقق نیافته است، ظهور چین به عنوان یک قدرت عظیم جدید، چشمانداز نگرانکنندهای برای ایالاتمتحده در چند سال آینده ترسیم خواهد کرد. رشد اقتصادی چین به طور قابلتوجهی بیشتر از مشارکت آن در نظام تجارت چند جانبه و نظم لیبرال بینالمللی ناشی میشود، اما توسعه نظامی آن، استراتژی اقتصادی پکن را در تضاد با هدف سیاسی اش یعنی تهدید ایالاتمتحده ، قیم اصلی "وابستگی جهانی" قرار دادهاست. در حال حاضر، چین هیچ عجلهای برای پرداختن به این ابهام ندارد، آگاه است که شرکای تجاری اش در فشار آوردن روی پکن به دلیل پتانسیل زیانهای اقتصادی که ممکن است رخ دهد تردید دارند. با توجه به این محاسبه، رهبران چین به این نتیجه رسیدهاند که کشور آنها میتواند از تجارت بین المللی بهره مند شود بدون آنکه مجبور باشد مصالحه ای برای اختلافات موجود با کشورهای آسیایی انجام دهد و یا آنها برای تضعیف قدرت آمریکا در آسیا ترغیب کند. چین تا زمانی که ایالات متحده "وابستگی جهانی" را که فعلا روابط اقتصادی ایالات متحده و چین را تعریف می کند، تغییر ندهد، به حفظ نظم فعلی محتاج است. چین هنوز هم به دنبال همکاری با ایالات متحده است .از آنجایی که چین دریافته که تلاش خود برای دستیابی به قدرت جامع ملی هنوز ناقص است، در تلاش است تا از رویارویی با ایالات متحده یا سیستم بین المللی در آینده نزدیک جلوگیری کند. در عوض، پکن قصد دارد روابط خود را با تمام شرکای جهانی اش و به ویژه واشنگتن را تقویت کند،و امیدوار است که افزایش سریع آن و تمرکز بر تجارت و سیاست بین الملل، دیگران را مجبور سازد که به طور فزاینده ای به سلطه چین احترام بگذارند. اگر چین با موفقیت بالا بیاید , به طور کامل تجهیز خواهد شد تا از حقوق خود با زور و با هزینهای کمتر از آنچه امروز می پردازد , محافظت کند, با توجه به اینکه هنوز هم نسبتاً ضعیف است و متکی به مزایای تجارت و وابستگی متقابل جهانی است. حجم تجارت چین و امریکا به تفکیک سبد بنابراین ، نتیجهگیری بنیادی برای آمریکا این است که دیگر چین منافع خود را برای تبدیل شدن به یک " کشور تجاری " تعریف نمیکند و مهم نیست که برای حل تنشهای بین استراتژی اقتصادی و ژئوپلیتیک اش . چه نتیجهای حاصل خواهد شد.در عوض ، چین حرکت به سمت تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ با مجموعه ای کامل از قابلیتهای سیاسی و نظامی را ادامه خواهد داد ، که همگی معطوف به بازپسگیری سلطه آسیایی خود از ایالاتمتحده ، به عنوان مقدمهای برای سلطه جهانی در آینده است . پ.ن : خب بخش تحلیل کلان استراتژی چین تموم شد ، ادامه سند به تببین کلان استراتژی امریکا در برابر چین میپردازه ...انشالله در اینده خدمتتون ترجمه میشه... در جواب یکی از دوستان که پرسیده بود چه نیازی به این ترجمه بلند بالا هست باید بگم که اگر کلیت این پست هارو خونده باشید، درک کردید که : کشورها برای نیل به چشم اندازی که برای خودشون ترسیم میکنن نیاز به طرح یک کلان استراتژی دارند ، که باعث بشه اقداماتشون در تمام زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، فرهنگی و.... همسو و تقویت کنندی دیگر زمینه ها باشد.چیزی که در ایران عزیز اسلامی به شدت بهش احتیاج داریم. هدف بعدی این بود که چون ارزش این سند در سیاست های امریکا خیلی بالاست ، مارو با بالاترین سطح تحلیل استراتژی دشمن و تبیین استراتژی بر ضد اون آشنا میکنه. برای اشنایی با اندیشکده شورای روابط خارجی
-
2 پسندیده شدهقسمت پنجم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف سوم -ثبات منطقه ای مزایای خارجی ناشی از نرخ رشد بالای چین تا کنون ظرفیت خود را برای دستیابی به سومین هدف عملیاتی که تلاش برای دستیابی به " قدرت جامع ملی " به شمار می رود ، تقویت می کند.گسترش آرامش در بخش وسیعی از جغرافیای آن به همراه موفقیت در اصلاحات اقتصادی دهه های 1980 و 1990، پکن را در نهایت قادر ساخت به عنوان یک عنصر از استراتژی کلان خود به آرامش سیستماتیک مناطق توسعه یافته و تثبیت سلطه در منطقه هند-آرام ( Indo-Pacific ) برای دهه های آینده دست یابد. منازعات ارضی چین با این حال، شرایطی که در این تلاش تازه در صلح و آرامش ایجاد شد، به طور چشمگیری متفاوت از دوره های امپراطوری قبلی بود. چین در حال حاضر توسط رقبای قدرتمندی مانند روسیه، ژاپن و هند احاطه شده است. علاوه بر این، حتی دولت های کوچکتر که قبلا جزو اقمار چین بودند مانند کره جنوبی و ویتنام در حال حاضر موفق بوده اند و به رغم نقاط ضعف خود، علاقه ای به وابستگی به چین ندارند. و در نهایت ، به جهت پاکسازی نفوذ منطقه ای چین در آسیا، تن به حضور گسترده پایگاه های عملیاتی خط مقدم ( FOB) و پایگاه های عملیات اصلی (MOB) ایالات متحده و سیستم ائتلاف قدرتمند آن در آسیا دادند. پایگاه های امریکا دارایی های نظامی آمریکا در منطقه استعداد نظامی کل منطقه در مواجهه با این محیط جدید, پکن سیاستهای متنوعی را برای آرام کردن محیط پیرامون خود ارائه کردهاست : نخست _ اینکه, روابط عمیق اقتصادی خود با همسایگان آسیایی اش را به منظور " کاهش نگرانیهای منطقهای " در مورد افزایش نفوذ جمهوری خلق چین (PRC) برقرا نموده. در حالی که اثر گذاری همین مکانیزم را برای افزایش نفوذ خود بر همسایگان حفظ کرده است . رابطه تجاری بسیار قوی چین و آسه آن (جنوب شرقی آسیا) در مقابل ژاپن دوم _ایجاد انگیزه و هدف مشترک با برخی از کشورها ، مانند روسیه ، که علیرغم سوء ظن خود نسبت به پکن، در بحران اوکراین و تحریم اقتصادی غرب در مورد مسکو - دلایل خود را برای مقاومت در برابر تقویت توازن بیشتر در برابر چین حال حاضر در آسیا دارد. سوم _ پکن ، نوسازی مجدد ارتش آزادیبخش خلق (PLA) را با هدف ارتقای قدرت نظامی که توانایی شکست دادن دشمنان محلی و بازداشتن ایالات متحده در ورود امکانات دفاعی در یک بحران را داشته باشد ، آغاز کرده است. رشد بودجه نظامی چین چهارم _ این کشور در حال حاضر تلاشهای سابق خود برای محکوم کردن سیستم اتحاد آمریکایی در آسیا را ادامه می دهد و بر این موضوع تاکید دارد که واشنگتن همچنان مانع اصلی در تلاش پکن برای یک ایجاد یک ثبات منطقه ای خواهد بود . بر این اساس ، چین به طور فعال " یک مفهوم امنیتی جدید " را ترویج کردهاست که اتحاد های آمریکایی را رد میکند ؛ و خواستار تامین امنیت آسیا تنها توسط کشورهای آسیایی است ؛ و چین را به عنوان تامین کننده امنیت منطقه ای معرفی می کند ، همانطور که شی جین پینگ "Xi Jinping اخیرا آن را بیان کرد، "توسعه عالی ترین شکل امنیت است". مشارکت اقتصادی منطقه ای جامع ( RCEP ) با حضور چین در مقابل پیمان تجاری ترنس-پسیفیک (TPP) بلوک غرب به این ترتیب تمایل به ثبات منطقه ای ، یک تطبیق مدرن از هدف سیستم مرکز عالم گرایی چینی (sinocentric) است یعنی ،تقویت مرکزیت چین در آسیا است. اگر پکن بتواند در دستیابی به این سیاست ها در کنار پایداری ثبات داخلی به موفقیت برسد. رشد اقتصادی پایدار و گسترش توانایی های نظامی اش جاه طلبی چین برای غلبه بر آسیا را افزون خواهد کرد که در آینده ، منجر به ایجاد نظام دو قطبی در جهان خواهد شد. این دستاورد ، به نوبه خود، اهداف داخلی حزب کمونیست چین را تقویت خواهد کرد: رساندن منافع مادی به مردم چین در حالی که امنیت و ثبات کشور را بیشتر افزایش می دهد، موجب تضمین ادامه حاکمیت حزب می شود. ادامه دارد ......
-
2 پسندیده شدهایجاد فضای بسته و محدودیت در عرصه نقد و تفسیر سیاسی نتیجه اش فراری دادن نخبگان و آماده کردن صحنه برای گروه اندک از به اصطلاح مفسرینی است که از فهم تحولات و تغییرات سریع دنیا عاجزند و البته نظراتشان در سطوح بالا تاثیر گذاره که نتیجه اش را در جامعه می بینیم!!! به قولی اینها در درک خواسته مردم ایران ناتوانند دنیا بماند!!!
-
1 پسندیده شدهمن لذتی که از توقیف نفتکش انگلیسی بردم حتی بیش از قضیه پهباد امریکایی بود. حداقل امریکا موضعش مشخصه. این انگلیس فکر میکنه هنوز دوره قاجار است که مردم بی سواد بودن و با مکر و حیله نقشه هاش رو پیش میبرد
-
1 پسندیده شدهاستاد سخن سعدی می فرماید: هرکه دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید. انگار در مقام کارزار هم کشورهای یمن و ایران هم به سیم آخر زدن . ترامپ واقعا حداکثر فشار ممکن رو برای خرد کردن اقتصاد و امید ایرانیان دارن اعمال میکنه همین باعث شده که این میل به تقابل در سمت ایران بیشتر شده و در این موقع اگه طرف غربی ترس از دست دادن موقعیت یا ریسک شرکت در تقابلی رو داشته باشه، وضعیت برای اونها بدتر میشه چه از باب عقب نشینی و چه اقدامی احمقانه و نسنجیده که باعث زیان و آسیب فراوانی به اونها بشه.
-
1 پسندیده شدهقسمت چهارم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف دوم- حفظ رشد اقتصادی بالا حفظ نظم داخلی مهمترین هدف امروز ، حزب کمونیست چین (CCP) است . اما حفظ و تداوم بلامنازع حکومت کمونیستی , نیاز به هدف عملیاتی دوم دارد : حفظ رشد بالای اقتصادی که برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است . از زمان تاسیس دولت کمونیستی , رشد اقتصاد چین به هدف سیاسی مهمی بدل شد . پس از این همه , مائو تسهتونگ هیچ شکی نداشت که قدرت سیاسی نه تنها با انحصار قدرت رشد میکند بلکه اساسا ً پایههای مادی دارد.با این حال , متاسفانه استراتژی جمعگرایی (Collectivism) مائو نتوانست به سطوح بالایی از رشد دست یابد و اقدامات فریبکارانه سیاسی او تنها مانع توسعه بیشتر چین شد. تا زمانی که مائو زنده ماند , شخصیت برجسته او و سیاست های بی رحمانه اش به ویژه خشونت افراطی PLA و گارد سرخ (CRG) اطمینان داد که حزب کمونیست چین برای حفظ قدرت به خاطر عملکرد ضعیف اقتصادی در رنج است. با این حال، از آغاز دوره اصلاحات تحت رهبری ، پدر چین مدرن دنگ ژیائوپینگ Deng Xiaoping ، میزان بالای رشد اقتصادی اجتنابناپذیر شدهاست. در غیاب رهبران کاریزماتیک مانند مائو و ژیائوپینگ، رشد اقتصادی برای حفظ مشروعیت حزب کمونیست حتی برای رئیسجمهوری شاهانه فعلی چین، شی جین پینگ "Xi Jinping" مهم شدهاست.با اصلاحات در بازار که در سال ۱۹۷۸ آغاز شد ، نیاز به رشد اقتصادی بالا تشدید شد چون تنها نقطه تمایز حزب رو به زوالی است که پیشتاز سوسیالیسم هست . دیگر هیچ چیز خاصی در مورد حزب وجود ندارد ، به جز اینکه این حزب تنها دارنده قدرت سیاسی در چین است. دنگ ژیائوپینگ ملقب به معمار اصلاحات و پدر چین مدرن چرا پاسخ به این مورد باید به طور دائم دشوار باقی بماند و حزب به دنبال منحرف کردن این سوال از طریق عمل به وعده رشد بالا و پایدار اقتصادی به عنوان جدیدترین توجیه برای ادامه حکومت باشد. این استراتژی برای مقابله با کاهش مشروعیت سیاسی از طریق عملکرد چشمگیر اقتصادی ، چهره قرارداد اجتماعی جدید چین را به تصویر کشیده است: این حزب از طریق سیاستهای اقتصادی اش ، وعده افزایش استانداردهای زندگی برای مردم چین و افزایش آزادیهای فردی ( نه سیاسی ) در قبال پذیرش بلامنازع حاکمیت حزب کمونیست را میدهد. هر چند در نهایت ممکن است مردم چین به حمایت از رژیم پایان دهند ، اما در حال حاضر ، این استراتژی به نظر موفقیتآمیز میرسد چرا که دولت نظم و کنترل را به عنوان ، اساسی برای حفظ رشد بالای اقتصادی که موجب رفاه شهروندان میشود توجیه میکند . بنابراین توده مردم و حزب به یک همزیستی نامسالمت آمیز وادار میشوند که قدرت و حاکمیت و ثبات رژیم را تامین میکند - این رابطه ،رهبران چین را وادار به حفظ روابط قوی اقتصادی با جهان میکند تا از حفاظت و پیگیری مطالبات و حقوق بینالمللی کشور به عنوان موفقیت سیاسی در خانه بهره برداری کند. بنابراین هدف حفظ رشد بالای اقتصادی , دلیل اقتصادی و هم سیاسی دارد. اولی از برنامه توسعه چین صحبت میکند ( اهمیت بالا کشیدن تعداد زیادی از مردم از فقر و غنی کردن جمعیت با سریعترین نرخ ممکن) در حالی که دومی به وسیله این حقیقت که توسعه سریع اقتصادی منجر به مشروعیت سیاسی حزب کمونیست میشود , منابع در دسترس خود را برای اهداف داخلی و جهانی (مثل نظامیگری) افزایش میدهد تا جایگاه خود را در عرصه بینالمللی ارتقا دهد . روش چین برای تولید رشد بالای اقتصادی نیز متمایز بودهاست . پکن بازارهای آزاد محدودی در چین با آزادسازی ارزش کالا و نیروی کار بغیر از ارزش سایر عوامل مانند زمین , سرمایه و انرژی ایجاد کرد که تحت نظارت یک دولت مقتدر فعالیت میکردند. از آنجا که بسیاری از شرکتهای خارجی در چین در این طرح سرمایهگذاری کردند ، تولید کالاهای مصرفی و صنعتی اصولا ً به قصد صادرات انجام و چین به " کارگاه جدید جهان " بدل شد. این مدل اقتصادی تولید برای بازارهای خارجی به آرامی در حال تغییر است : امروزه با افزایش توجه به مصرف کنندگان داخلی چین ، رشد تاسیس شرکتهای خصوصی افزایش یافته , درواقع این یک نوع سرمایه داری کنترل شده (controlled capitalism) بود که رشد چین را به طور بی سابقه ای افزایش داد و به این ترتیب پکن توانست رویکرد خودش که شامل : اصلاحات تدریجی, نوآوری و آزمایش, رشد صادرات محور , سرمایه داری تحت سلطه دولتی و سیاستهای اقتدارگرا بود را به تصویر بکشد .و به عنوان جایگزین برتر ، رویکرد بازار های آزاد آمریکا معرفی کند. بحران مالی جهانی سال 2007-2008 در مورد روشهای مدیریت اقتصادی واشنگتن تردیدهایی را مطرح کرد و فرصت جدیدی را برای نقد لیبرال دموکراسی و بازارهای آزاد به چینی ها داد. پایان بازار آزاد : چه کسی جنگ بین دولت ها و شرکت ها را می برد؟(برای دریافت کتاب کلیک کنید) اگرچه این جذابیت , پایداری و توانایی صادراتی به اصطلاح "مدل پکن" به دلایل متعدد مشکوک هستند , اما واقعیت این است که تا کنون این رویکرد به خوبی به چین خدمت کردهاست . این مدل ,برای پکن درامد مازاد کلان ( به شکل ذخایر ارزی خارجی ) به ارمغان اورد و به طور قابلتوجهی قابلیتهای تکنولوژیکی اش را ( به لطف هر دو جنبه قانونی و غیر قانونی کسب مالکیت دانش اختصاصی ) افزایش داد , و از همه مهمتر اقتصادی جهانی و گسترده را به چین هدیه کرد.اگرچه این توسعه , رشد ثروت و رفاه را در سطح جهان به وجود آوردهاست , اما عواقب استراتژیک دلسرد کننده ای را ایجاد کردهاست . بسیاری از شرکای تجاری چین , به ویژه همسایگان کوچکتر آن , به صورت نامتقارن به چین وابسته شده اند . یکپارچگی اقتصادی چین دستاوردهای نسبی بالاتری حتی با شرکای تجاری بزرگی مانند ایالاتمتحده - نه در مفهوم محدود معاملات تجاری ، بلکه در مفهوم استراتژیک بزرگتر که رشد کلی بسیار سریع آن است ایجاد کردهاست . حمایت آمریکا از ورود چین به سیستم تجارت جهانی این دید را ایجاد کردهاست که واشنگتن به تسریع رشد اقتصادی پکن کمک کردهاست به همین ترتیب موجب ظهور یک رقیب ژئوپولتیک شد. سرعت رشد اقتصادی چین و آمریکا در بازه 20 ساله علاوه بر این، روابط اقتصادی رو به رشد چین، در میان شرکای تجاری ، حوزه های مختلف داخلی را تقویت و تشویق می کند تا منافع بخشی خود را که اغلب با منافع ملی کشورشان در رابطه با چین در تضاد است ، دنبال کنند. در نهایت این یکپارچگی اقتصادی ، ادراکات رهبران بسیاری از شرکای تجاری چین را به گونه ای شکل داده که موجب نگرانی آنها در مورد وابستگی و آسیب پذیری آنها نسبت به چین شده است. حتی اگر گاهی اوقات چنین نگرانی هایی اغراق آمیز باشد، مقاومت آنها در برابر ترغیب یا فشار چین تضعیف می شود. با توجه به این نتایج، نباید تعجب برانگیز باشد که پکن آگاهانه در تلاش است با استفاده از قدرت اقتصادی رو به رشد خود از به چالش کشیده شدن منافع ژئوپلیتیک اش توسط همسایگان آسیایی جلوگیری کند ، و همچنین سیستم ائتلاف امریکایی در آسیا را تضعیف کند. تعهد پکن برای حفظ رشد بالای اقتصادی از طریق عمیقتر شدن وابستگی متقابل بینالمللی ، نه تنها باعث افزایش درآمد داخلی خواهد شد که رضایت جمعیت بیشتری از مردم خود را کسب کند و دولت قدرتمندتری نیز داشته باشد، بلکه منافع خارجی نیز با ایجاد رابطه نظامی و محترمانه با همسایگان اش طوری سامان می یابد که از هرگونه مخالفت سیاسی با چین که منجر یه زیان اقتصادی آنها می شود خود داری میکنند.این منافع حتی با کاهش رشد اقتصادی چین در طول زمان نیز ادامه خواهد یافت - همانطور که به ناچار قدرت مادی پکن و نرخ رشد نسبی آن نسبت به همسایگان خود برتر باقی میماند. ادامه دارد ......
-
1 پسندیده شدهقسمت سوم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین پکن برای افزایش کنترل بر جامعه و به حداکثر رساندن قابلیتهای کلی کشور نسبت به رقبای خارجی ، به طور مداوم چهار هدف عملیاتی خاص را از زمان انقلاب کمونیستی دنبال کردهاست، اگرچه ابزار مورد استفاده برای رسیدن به این اهداف در طول زمان تغییر کردهاست : هدف اول - حفظ نظم (ثبات) داخلی مرد تانکی - تظاهرات میدان تیانآنمن 1989 اولين و مهمترين هدفي که رهبران چين از زمان ايجاد حکومت مدرن چين دنبال مي کنند، حفظ نظم داخلي بوده است.اگر چه این پیگیری قاطع در حفظ نظم داخلی ریشه در منافع حزب کمونیست چین (CCP) دارد، اما از فوبیا عمیق چینی یعنی " هرج و مرج اجتماعی و تکهتکه شدن و فروپاشی سیاسی" که معمولاً "هر لحظه امکان وقوع" آن دیده میشود و اغلب با [ترس شدید از] تجاوز و مداخله خارجی همراه است، نشات گرفته است. به دلیل اختلافات دیرینه داخلی که انگیزه ای برای دخالت خارجی و حتی تهاجم فراهم میکند، حاکمان چین به دنبال سرکوب تمامی ناآرامی سیاسی هستند، این ناآرامی ها به طور فزایندهای با توسل به ملی گرایی مرتفع، و در صورت لزوم با توسل به زور ، سرکوب میشوند. تظاهرات دانشجویان در میدان تیان ان من در سال 1989 در دوران معاصر، تثبیت نظم داخلی به دلیل پیشرفت اقتصادی اخیر چین به شدت حاد و دچار تناقض است.رشد بالا اقتصادی منجر به تمایل به گسترش آزادی های شخصی شده است، اما رژیم با محدود کردن آزادی بیان در عرصه های مختلف پاسخ داده است.از طرفی رشد سریع اقتصادی به طور چشمگیری ، نابرابری های اجتماعی را افزایش داده و در حال بالا بردن درگیری های اجتماعی و فساد در سطح ملی است.در نتیجه، همان ابزاری که افزایش رشد چین در نظام جهانی را تسریع کردهاست، مشروعیت داخلی حزب کمونیست چین (CCP) را تضعیف نموده و خشم سیاسی علیه پکن به خصوص در مناطق اقلیت قومی ، افزایش یافته. نقشه قومیت ها و تجزیه طلب های چین علیرغم موفقیت اقتصادی درخشان چین، رهبری آن راه حل آسانی برای چالش های فعلی یعنی حاکمیت و مشروعیت ندارد. تسلیم قدرت به نفع دموکراسی واقعی برای رژیم کمونیستی غیر قابل تصور است، مبارزه با فساد اداری، طرح حکومت به بوسیله قانون (Rule by law) به جای حاکمیت قانون (Rule of law) ، افزایش استفاده از متون کلاسیک و تلاش برای افزایش اعتبار سنت و تأکید رو به رشد ترویج ایدئولوژیک ارزش های چینی و رویای چینی (Chinese Dream) بر حول محور تجدید حیات ملی (Rejuvenation) ، بهبود معیشت مردم، رفاه، ساختن یک جامعه بهتر و تقویت قوای نظامی و تحریک ملی گرایی همه و همه ، هنوز بحران مشروعیت حزب کمونیست چین (CCP) را حل نکرده است . حاکمان کمونیست چین با کمپین های تحت حمایت آمریکا مثل دفاع از دموکراسی، حاکمیت قانون و اقلیت ها که همه در پکن دیده می شوند به مثابه تلاش های ظریف و پنهان در جهت تحریک تجزیه طلبی و مهندسی تغییر رژیم برخورد میکنند. و برای اطمینان از اینکه این ارزش ها و سیاست های دموکراتیک آمریکا قدرت حزب کمونیست چین (CCP) را تحت تأثیر قرار ندهد، حاکمان چینی یک کمپین ایدئولوژیک چندجانبه که شامل دفاع جدی از حاکمیت و رد هرگونه منافع خارجی در امور داخلی کشور ، تشدید نظارت بر گروه های مظنون داخلی و سازمان های مردم نهاد (NGOs) که در چین فعالیت می کنند برپا کرده اند و تلاش های تبلیغاتی متمرکزی را برای تقویت ملی گرایی و بسیج حمایت عمومی برای دفاع از رژیم و دولت به کار گرفته اند. اما در زیر این تلاشها مشت آهنین نهفتهاست . با توجه به نگرانیهای عمیق حزب کمونیست چین برای بقای خود در میان ناآرامیهای اخیر اقتصادی و اجتماعی در چین , این حزب به طور مستمر قابلیت خود را برای اعمال فشار داخلی گسترش دادهاست , تا جایی که بودجه امنیتی داخلی اش , که پلیس مسلح خلق ( PAP )نمونه آن است , بزرگتر از ارتش آزادیبخش خلق ( PLA ) است . واضح است که امنیت داخلی با امنیت خارجی رقابت می کند و حتی می تواند آن را از بین ببرد. با پیچیدهتر شدن اوضاع ، ترس از نوع واکنش ارتش این حزب در موقعیت ناجور دفاع از نمایندگان ادعا شده مردم ، علیه خشم خود مردم است - معمایی وحشتناک که می تواند مانند رویداد میدان تیان آن من انفجاری باشد. پلیس مسلح خلق ( PAP ) ادامه دارد ......
-
1 پسندیده شدهقسمت دوم از ترجمه سند تحول در استراتژی کلان چین پس از انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۴۹ ، چین به هدف دستیابی به برتری ژئوپلیتیکی که قبل از دوران پیشاکلمبی (دوران قبل از ورود اروپایی ها) در شرق آسیا از آن برخوردار بود ، به حداکثر رساندن قدرت ملی خود را دنبال کرد.مدرنیته ضمن اینکه نسبت به سلطه منطقهای چین نامهربان بود ، همچنین از منظر اقتصادی جایگاه جهانی آن را بدتر میکرد.بنیانگذارن مائوئیست مصمم بودند که از طریق قیام کمونیستی خود، عظمت گذشته چین در دوران سلسله چینگ (Qing dynasty) که به دلیل ضعف تکنولوژیکی، جنگ داخلی و مداخله خارجی از دست رفته بود احیا کنند.با توجه به این تاریخچه دردناک ، تعجبآور نیست که هدف اولیه استراتژیک چین در دوران معاصر انباشت " قدرت جامع ملی " بودهاست . این پیگیریِ قدرت در تمام ابعاد اقتصادی ، نظامی ، فنآوری و دیپلماتیک با اعتقاد به این موضوع شکل گرفته است : " چین یک تمدن بزرگ است که با خصومت دیگران ویران شده است ، و هرگز نمیتواند به سرنوشت خود دست یابد مگر اینکه نیروی لازم برای دفع دشمنی کسانی که مخالف این ماموریت هستند بدست آورد ." این مفهوم که توسط همه رهبران چینی از سال ۱۹۴۹ به اشتراک گذاشته شدهاست ، تصویری از سیاست منعکس میکند که تعارض و کشمکش را به عنوان ذات بشریت میبیند . در این پارادایم آماده برای ستیز (parabellum paradigm) ، قدرت برتر به تنهایی نظم ایجاد میکند . موفقیت چین به عنوان یک کشور مستلزم داشتن رهبرانی است که توانمندی های بیشتری نسبت به هر نهاد داخل مرزی یا خارج مرزی داشته باشد. شکست در ایجاد چنین سلسلهمراتبی با محوریت برتری حزب کمونیست چین ( CCP ) در داخل کشور و برتری چین در سیستم بینالمللی ، درها را به سوی تهدیدات مداوم و خطرناکی باز خواهد کرد که در "قرن تحقیر ملی " چین شاهد بودیم . رفع این خطرات مستلزم آن است که حزب از انحصار قدرت خود در کشور محافظت کند در حالی که به طور پیوسته قدرت بیشتری نسبت به رقبای بینالمللی خود کسب میکند . Ye Zicheng ، نظریهپرداز چینی ، در مقاله خود درباره استراتژی کلان چین بیان میکند : " ارتباط نزدیکی بین تجدید حیات (Rejuvenation) ملت چین و چینِ در حال تبدیل شدن به یک قدرت جهانی وجود دارد . اگر چین به قدرت جهانی تبدیل نشود ، تجدید حیات ملت چین ناقص خواهد بود . تنها زمانی که به قدرت جهانی تبدیل شود ، میتوانیم بگوییم که تجدید حیات کل ملت چین به دست آمدهاست ." این چشم انداز یعنی تقویت دولت چین از درون و برتری چین در سیاست بین الملل ، هر دو نیاز به انباشت "قدرت جامع ملی" دارد و نشان می دهد که اهداف استراتژی کلان پکن، ایالات متحده و دیگر رقبای آسیایی چین را تحریک می کند. برای چین، که به طور همزمان یک تمدن باستانی و یک دولت مدرن است، اهداف مورد نظر در استراتژیک کلان اش صرفا در مورد مقوله هایی مثل کسب رتبه بندی مطلوب در سیاست های بین المللی نیست بلکه در مورد مفاهیم اساسی نظم [جهانی] است. در دنیای چینی نظم مطلوب با ایجاد یک سلسله مراتب پایدار تضمین شده است: حاکمیت مطلق و با فضیلت (اریستوکراسی) در داخل و برتری ژئوپولیتیک در خارج.با این حال، تجدید حیات ملت چین" بیش از آنکه تقویت یک دولت در درون باشد ، برتری در سیاست بین الملل است. اساسا، این امر مستلزم آن است که دیگران این نظم را بپذیرند، که مورخ وانگ گونگوو آن را "اصل برتری" (principle of superiority) توصیف کرده است، که "سنت مقدس و دیرینه اداره کشورهای غیر هم سطح توسط چین است. هنری کیسینجر در توصیف سیستم مرکز عالم گرایی چین (sinocentric) ، به درستی متوجه شدهاست که چین خود را "تنها دولت مستقل جهان" مینامد، که در آن قلمرو امپراطور "یک کشور مستقل در چین" نیست، بلکه همه زیر لوای آن بخش مرکزی و متمدن چین قرار دارند .از این رو با انباشت " قدرت جامع ملی " برای افزایش کنترل دولت چین بر جامعه خود و به حداکثر رساندن قابلیتهای کلی کشور نسبت به رقبای خارجی ، پکن به طور مداوم چهار هدف عملیاتی خاص را از زمان انقلاب دنبال کردهاست، اگرچه ابزار مورد استفاده برای رسیدن به این اهداف در طول زمان تغییر کردهاست. نمودار sinocentric ادامه دارد . . . .
-
1 پسندیده شدهعقب نشینی نیروهای امارات از یمن چند نکته رو در خود جای داشت: 1) تهاجم باید با پیش بینی درستی باشه. تهاجم بعضی کشورهای عربی با کمک تروریست ها به یمن با تصور غلط پیروزی سریع همراه بود و همین باعث شد که اونها نتونن در باتلاقی به مانند ویتنام رو برای نیروهای خودشون پیش بینی های لازم رو انجام و براش پلنی بچینن. 2) کشور مهاجم باید توازن خوبی بین نیروهای مختلف اعم از نیرو هوایی، زمینی و دریایی داشته باشه حال اینکه امارات صرفا نیروی هوایی مجهزی داره و فاقد نیروی زمینی کارا و قابل توجهیه. امارات و عربستان صرفا به دنبال تهاجم هوایی هستند و در زمین حرفی برای گفتن دارند. اگرچه یمن غرق خشونت، فقر، گرسنگی و بیماری های مختلفه ولی امارات و عربستان تاب جنگی که معلم نیست کی به پایان برسه و به گسترش پیدا کنه رو ندارن . همچنین به کارگیری صرف نیروی هوایی در یمن و لیبی و پناه برن به آغوش تروریست های مزدور به جز تبدیل کشور هجوم به مامن تروریست هایی که از قضا ممکنه گریبان خود اون کشورهای تروریس پرور ( امارات و عربستان) بگیره، تاثیری نداره. 3) امارات اقتصادی داره که به شدت نسبت به جنگ و تاثیرات اون شکننده است جای سوال داره که همچنین شیخ نشینی چطور وارد جدال با کشوری شده که اگر چه نیروی دفاعی ابتدایی ولی بسیار استوار و ماهری داره؟ 4) اگرچه امارات و عربستان از ضعف یمن در هوا و پدافند استفاده کردند ولی ز اول نشون دادن که مقابل نبردهای چریکی و همچنین قدرت موشکی یمن حرفی برای گفتن ندارن. همون طور که در مورد قبلی اشاره شد تبدیل شدن ابوظبی و دبی به سیبلی برای پهپاد و موشک های یمنی ، ثمره سالها زحمت و سرمایه گذاری در این شیخ نشین هارو به باد بده پس انگار بن زاید کمی از بن سلمان عاقل تر بوده و کمی آبرومندانه ر فرار رو بر قرار ترجیح داده. 5) جنگ یمن جنگی نیابتی و کاذب بود و هدف امارات و عربستان کشیدن پای کشوری ثالث به جنگ و در نتیجه ورود اربابشون برای تقابل با اون کشور ثالث بود. اما انگار نقشه شون خورد به پاشوره و تقابل رسمی بین ایران و ایالات متحده شکل نگرفت ( چون ایالات متحده زرنگ تر از این حرفاست که گاو شیرده کشورهای حاشیه خلیج پارس رو ول کنه و بچسبه به قضیه ای مثل ویتنام) امارات کم کم بعد از سالها تقابل و از رو شمشیر بستن برای ایران انگار درک کرده که خطر براش جدیه و از پا گذاشتن روی دم شیر در قضاای مختلفی در خاورمیانه، بالا گرفتن قضیه و وارد شدن لطمات جبران ناپذیر به شیخ نشین هاش در مجموعه این قضایا دست کشید.
-
1 پسندیده شدهبسم الله.......... 18تیر1398 ویدئوهای مربوطه https://www.aparat.com/v/FlSvc https://www.aparat.com/v/UWCx8 دو هفته پیش در حمله موشکی انصارالله به جیزان عربستان دستکم 30 تن از نیروهای وابسته به منصورهادی کشته شدن
-
1 پسندیده شدهبسم الله.......... 16 تیر1398 افتتاح نمایشگاه دستاوردهای نظامی انصارالله یمن در این نمایشگاه که با نام شهید صالح الصماد نامگذاری شده است موشک کروز قدس 1 پهپادهای هجومی صماد 3 و قاصف2 و پهپاد شناسایی صماد1 نمایش داده شده است
-
1 پسندیده شدهبا توجه به شباهت بالکهای انتهایی کروز یمنی به بالکهای انتهایی سومار و استفاده از موتور JT-100 به نظر میرسد وزارت دفاع حداقل سه نسخه مختلف از کروز KH-55 را توسعه داده است. نسخه اول که به نام سومار رونمایی شد و از موتور توربوفن استفاده میکند و برد آن احتمالا مشابه KH-55 است. نسخه دوم که در نمایشگاه سال قبل به نام هویزه از آن رونمایی شد و دارای موتور توربوجت میباشد و برد آن 1350 کیلومتر است و نسخه سوم که در حمله به فرودگاه ابها استفاده شده است این نسخه چنان که گفته شد از پیشران JT-100 (طلوع 10) بهره میبرد و با توجه به قدرت این موتور، در خانواده کروزهای بردبلند قرار نمیگیرد احتمالا این کروز همان نسخه از سومار است که وزیر دفاع برد آن را 700 کیلومتر اعلام کردند و هدف از ساخت آن بکارگیری یک کروز میانبرد ارزان قیمت و عدم استفاده از ذخایر موشکهای کروز استراتژیک است مشابه همان روندی که در تولید موشکهای بالستیک انجام شد یعنی متناسب با برد اهداف، موشکهایی با بردهای مختلف نیز ساخته شده است.
-
1 پسندیده شدهبا عرض سلام متقابل و پوزش از شما و سایر دوستان بخاطر به تعویق افتادن تاپیک. متأسفانه در اثر یک سانحه این دست بنده وبال گردن شده و با دست گچ گرفته تایپ کردن یک مقدار سخت هست متأسفانه ان شاءالله به محض باز کردن گچ دست مجدد این تاپیک و سایر تاپیک های نیمه کاره رو پیگیری خواهم نمود. -------------------- در خصوص فرمانده وقت نیروی هوائی ( باقری ) هم چشم. توضیحات تکمیلی رو ارائه خواهم نمود.
-
1 پسندیده شدهبا سلام بروز رسانی تاپیک به تعویق افتاد و حوصله من امشب سر اومد و با این سوالم دوباره تاپیک را بالا آوردم . یک سوال دارم که شاید صاحب تاپیک در بررسی منابعشون به جوابی مستدل و مستدرک برسند باقری ملعون ( فرمانده نیروی هوایی در زمان حمله ی آمریکا به ایران ) چطور از کشور خارج شد ؟ با پاسپورت یا بدون پاسپورت ! جایی نقل قولی از خودش خوندم که پاسپورت گرفته ، یک جا هم خوندم که با بنی صدر در رفته ، اگر منبع معتبری معرفی بفرمایید ممنون می شم .
-
1 پسندیده شدهکره شمالی: ترامپ فرصت طلایی صلح را از دست داد یک مقام ارشد کره شمالی اعلام کرد که این کشور میخواهد مذاکرات با آمریکا را به تعلیق درآورد و به آزمایشهای موشکی خود ادامه دهد. او گفت رهبر کره شمالی، به زودی درباره این مسائل تصمیمگیری خواهد کرد. بهگفته او ایالات متحده در نشست اخیر بین رهبران دو کشور، فرصتی طلایی را از دست داد. بهگزارش خبرگزاری تاس روسیه، چو سون هویی، معاون وزیر خارجه کره شمالی جمعه ۲۴ اسفند / ۱۵ مارس در یک نشست خبری در پیونگیانگ گفت این کشور «قصد برآورده کردن خواستههای آمریکا در نشست هانوی را ندارد، و به شرکت در مذاکراتی از این دست نیز تمایلی ندارد». چو سون هویی افزود، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی بهزودی در بیانیهای رسمی موضع خود را در مورد مذاکرات هستهای با آمریکا و دیگر اقدامات کره شمالی اعلام خواهد کرد. ترجمه متن از: رادیو زمانه
-
1 پسندیده شدهدر خصوص پدافند دو بحث هست رادار و موشک بخش های پسیو و موشک چون باید رد گیری شوند پیدا کردنشان سخت تر است بویژه اگر روش سیلو بکار گرفته شود ولی رادار و امواج ارسالی اون بزرگترین فاش کننده اون هست البته این هم عیبه هم مزیت چون اگه برای رادار هم فرستنده رو چندتایی کنن و از گیرنده جدا بشه هزینه زدن هدف بسیار بالا میره و دیگه موشک ضد رادار گیج میشه
-
1 پسندیده شدهبوشهر یکی از بهترین انتخاب ها بود با توجه به کمبود فعلی سامانه های برد بلند مدرن ما. پوشش نیروگاه اتمی، جزیره مهم خارک، جزیره فارسی به عنوان جزیره ای بااهمیت در همسایگی جزیره عربستانی و حضور نیروهای آمریکایی مستقر در بحرین و گشت هایی که یکیش منجر به دستگیری ملوانان امریکایی شد و بعد نقض حریم هوایی جزیره ی ما و همچنین بخشی از خلیج فارس. بقیه نقاط هم میتونه فعلا با توجه به همین خصوصیات یعنی محافظت از چند نقطه ی حیاتی نزدیک هم یا محافظت از نقطه ای بسیار مهم انتخاب بشه. احتمالا یک گردان هم که برای تهران مورد نیاز هست. یکی هم شاید برای نطنز. برای گردان چهارم شاید فقط بشه برنامه چید! تنگه هرمز و با شرایط جدید مناطق شرقی هم مرز با پاکستان و حتی شاید مناطق شمال غرب مرز با ترکیه که آذربایجان را هم تا حدودی پوشش بده با توجه به ماجرای پهپاد متجاوز. اصولا باور به شدت مورد نیازه که البته امسال گویا نباید منتظر عملیاتی شدنش باشیم. از سامانه های متجرک سپاه هم میشه برای دفاع نقطه ای از برخی مراکز پراکنده استفاده کرد.
-
1 پسندیده شدهخوب ظاهرا یکی از اس سیصد ها در بوشهر مستقر شده ظاهرا باید پایگاه شهید یاسینی باشه
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهوضع تبلیغات نیرو های مسلح اسفناکه خدایی حداقل انتظاری که از یک کلیپ رو نمایی دارم http://www.aparat.com/v/oj0eS http://www.aparat.com/v/YA80E برای این کلیپ ها 1میلیارد 200 میلیون خرج بشه اشکالی نداره
-
1 پسندیده شدهدوستان زود تر گذاشتن لینک ویدئو در اپارات http://www.aparat.com/v/xRl5K [aparat]xRl5K[/aparat] کنار فردو هم فکر کنم یک سایت موشکی انبار های مهمات ویک فرودگاه هم است 15 مایلی فردو سایت نظامی موشکی قدس http://www.wnd.com/2013/04/iran-nuclear-weapons-site-what-nuclear-weapons-site/
-
1 پسندیده شدهhttp://www.aparat.com/v/QegA2 یکی از دوستان در بروزرسانی قرار داده بود http://mehrnews.com/news/3727773/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%81%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%AF%D8%B9%DB%8C-%D8%B4%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%88%D9%82%D8%AA-%D8%A7%D8%B3-%DB%B3%DB%B0%DB%B0-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF اصل خبر https://www.stratfor.com/analysis/iran-beefs-its-air-defenses
-
1 پسندیده شدهتصویری از رادار 30N6E2 سامانه S-300PMU-2 با توجه به موارد مطرح شده ما یا با رادار ارتقا یافته 30N6E1 مجهز به سامانه ناوبری یاد شده رو به رو هستیم یا با رادار 30N6E2 که صد البته از نظر حقیر گزینه دوم محتمل تر هست (تا امروز از خانواده رادارهای کنترل آتش اس 300 تنها رادار 30N6E2 با مجموعه ناوبری فوق رویت شده ولاغیر) این نقل قول چرا اینجوری شد نمیدونم بلاخره pmu2 یا 1 پی نوشت http://sh-zeitoun.ir/fa/?p=14052
-
-1 پسندیده شدهخير، اينها نيروهاى زبده نيستند..شما چهره هاى نيروهاى زبده ايران رو در رسانه هرگز نخواهيد ديد. اين رو هم بگم كه اين مسابقات بدرد ما نميخوره چون ما به ناچار بايد ضعيفتر عمل كنيم و از خيلى لحاظ محدودتر از كشورهايى مثل چين هستيم نه بخاطر توانايى هامون بلكه بخاطر مسائل امنيتى و دكترين دفاعى كه داريم..
-
-1 پسندیده شدهبه شخصه اعتقاد دارم عامل شکست این عملیات شوروی بود و شاید بمباران ارتفاع بالای میگ 25 در سایه خاموش شدن رادارهای ایران تا امداد غیبی و این حرفهای کودکانه