برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 23 اسفند 1398 در همه مناطق
-
9 پسندیده شدهعملیات سقوط (زوال) عملیات سقوط عملیات پیشنهادی متفقین کمی قبل از پایان جنگ دوم جهانی برای حمله به مجموعه جزایر ژاپن در شرق آسیا بود. با این حال ، عملیاتِ طرح ریزی شده در پی حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی، اعلان جنگ شوروی و حمله به منچوری لغو شد. این عملیات دو بخش داشت . عملیات المپیک و عملیات تاج : بر همین اساس ، عملیات المپیک در نوامبر ۱۹۴۵ برای تسخیر یک سوم از جنوبی ترین جزایر کیوشو و جزیره تازه تسخیر شده اوکیناوا- و استفاده از این جزایر برای مراحل بعدی عملیات برنامه ریزی شده بود. عملیات تاج نیز قرار بود در اوایل سال ۱۹۴۶ برای حمله به دشت کانتو که در نزدیکی توکیو و روی جزیره اصلی هانشو قرار داشت، اجرا شود. پایگاه های هوایی که در کیوشو قرار داشتند و قرار بود در عملیات المپیک تسخیر شوند ، پشتیانی هوایی نزدیک را برای عملیات تاج فراهم می کردند.این عملیات در صورت اجرا بزرگترین عملیات آبی خاکی در تاریخ را رقم می زد. ماهیت زمین عملیات نیز به گونه ای بود که عملیات دفاعی را برای ارتش ژاپن آسان می کرد، چرا که می توانستند به دقت نقشه های متفقین را پیش بینی کرده و نقشه های دفاعی خودشان را اجرا کنند که در قالب عملیات کاتسوگوتبیین شده بود . ژاپنی ها یک دفاع همه جانبه ، البته با تعداد کمی نیروی ذخیره باقی مانده برای عملیات های دفاعی احتمالی دیگر را طراحی کردند .پیش بینی ها برای تلفات متفاوت بود، اما تماما تعداد بالایی را عنوان می کرد. بسته به اینکه ژاپنی ها چقدر در برابر دشمن مقاومت کنند، تخمین ها برای متفقین تا میلیون ها کشته را نشان می داد. شمای کلی از عملیات سقوط طرح ریزی مسئولیت طرح ریزی عملیات سقوط به فرماندهان آمریکایی یعنی دریادار چستر نیمیتز، ژنرال داگلاس مک آرتور و ستاد مشترک ارتش یعنی دریادار ارنست کینگ و ویلیام لهی و ژنرال جورج مارشال و هپ آرنولد(بعدا فرماندهی نیروی هوایی شد) سپرده شد. چون مک آرتور در آن زمان برای ترفیع درجه مد نظر بود ( به یک ژنرال شش ستاره) ، بنابراین در بین این کمیته برای مرجعیت عملیات انتخاب شد. هر چند که در پایان ج ج ۲ درخواست ترفیع او هنوز در سطح بحث های غیر رسمی قرار داشت. آن موقع توسعه بمب اتم به شکل کاملا محرمانه ای دنبال می شد، طوری که معاون رئیس جمهور (هری ترومن) تا زمانی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، از آن اطلاع نداشت و معدود افسرانی از خبر داشتند. بنابراین طرح ریزی این عملیات بدون در نظر گرفتن وجود چنین پروژه ای انجام شد. وقتی توسعه بمب تمام شد، ژنرال مارشال فکر می کرد در صورت ساخت تعداد کافی از آن بتوان برای پشتیبانی حمله از این بمب ها استفاده کرد. از سویی دیگر ، در خلال نبرد اقیانوس آرام متفقین نتوانستند روی یک نفر به عنوان فرمانده میدان نبرد توافق کنند. مثلا تا سال ۱۹۴۵ چستر نیمیتز فرمانده میدان را در منطقه اقیانوس آرام بر عهده داشت، داگلاس مک آرتور مقام فرماندهی عالی در منطقه جنوب غربی اقیانوس آرام و دریادار لویس مونباتان فرماندهی عالی در منطقه جنوب شرقی اقیانوس آرام را بر عهده داشتند. اما برای اجرای این عملیات لازم بود تا یک فرمانده واحد انتخاب شود. رقابت بین قوای نظامی برای انتخاب این فرد جدی بود (نیروی دریایی نیمیتز و نیروی زمینی مک آرتور را پیشنهاد می کردند) تا جایی که می توانست اجرای نقشه را تهدید کند. سرانجام نیروی دریایی از پیشنهاد خودش عقب نشینی کرد و مک آرتور برای فرماندهی واحد(در صورت ایجاب شرایط البته!) انتخاب شد. بالا از راست: دریادار نیمیتز، ژنرال داگلاس مک آرتور، دریادار ارنست کینگ پایین از راست: ژنرال ویلیام لهی، ژنرال جورج مارشال، ژنرال هپ آرنولد ملاحظات اولیه : دو ملاحظه عمده که در طرح ریزی ها باید لحاظ می شد زمان و تلفات احتمالی بود. یعنی اینکه چطور ژاپن را در کوتاه ترین مدت و با کمترین تلفات وادار به تسلیم کنند. عطف به کنفرانس کوبک در سال ۱۹۴۳ یک کمیته طرح ریزی مشترک آمریکایی-بریتانیایی نقشه ای طراحی کردند(نقشه ای برای شکست ژاپن) که طبق آن طرفین خواهان حمله به ژاپن تا سال ۱۹۴۷-۴۸ نبودند. رئیس ستاد مشترک آمریکا عقیده داشت که طولانی کردن جنگ تا این حد برای روحیه ملی مردم خطرناک است. در مقابل در کوبک شورای مشترک فرماندهان باور داشتند که ژاپن نهایتا تا یک سال بعد از تسلیم آلمان ناچار به تسلیم خواهد شد. نیروی دریایی آمریکا اصرار بر محاصره و استفاده از قدرت هوایی برای وادار کردن ژاپن به تسلیم داشت. آنها درخواست عملیات هایی برای گرفتن پایگاه های هوایی در نزدیکی شانگهای چین و کره داشتند، که توان عملیات مرحله ای و رو به جلورا برای بمباران ژاپن و نهایتا به تسلیم کشاندن آن ها می داد. نیروی زمینی از آن طرف حرف دیگری می زد. آن ها اعتقاد داشتند که این کار می تواند جنگ را تا حد نامحدودی به طول بکشاند و بی دلیل هزینه جانی را زیاد کند، بنابراین به یک حمله احتیاج داریم. نیروی زمینی از یک عملیات می گفت که در طی آن یک نیروی در مقیاس بزرگ مستقیما در مقابل سرزمین ژاپن ایجاد شود، آن هم بدون انجام هیچ یک از عملیات های جانبی که نیروی دریایی در مورد آن حرف می زد. در نهایتا حرف نیروی زمینی به کرسی نشست. در حقیقت جغرافیای ژاپن این نوع عملیات را بر آن ها تحمیل کرد: فاصله زیاد از خشکی های دیگر و کم بودن ساحل مناسب برای عملیات پیاده سازی نیرو در ساحل. تنها کیوشو (جنوبی ترین جزیره ژاپن) و سواحل دشت کانتو (منتهای جنوب غرب و غرب توکیو) اهدافی واقع بینانه برای حمله بودند. متفقین تصمیم گرفتند یک حمله دو مرحله ای را اجرا کنند. ابتدا عملیات المپیک برای حمله به کیوشواجرا می شد. سپس پایگاه های هوایی در آنجا ایجاد می شد تا پوششی برای عملیات تاج و حمله به ناحیه توکیو ایجاد شود. تصویری از کنفرانس اول کوبک، از راست چرچیل، روزولت، کینگ (نخست وزیر کانادا) فرضیات حمله : جغرافیای ژاپن چیز شناخته ای شده ای بود. بنابراین طرح ریزان ارتش آمریکا دنبال تخمین میزان نیروهای مدافع بودند. بر اساس اطلاعات موجود از عوامل اطلاعاتی که در اوایل سال ۱۹۴۵ ارتباط پیدا کرده بودند فرضیات ارتش شامل این موارد می شد: 1-در این عملیات فقط نیروهای منظم ارتش حضور نخواهند داشت بلکه حضور متعصبانه مردم داوطلب هم اتفاق خواهد افتاد. 2-در آغاز عملیات المپیک نیروهای دشمن در شکل ۳ لشکر در کیوشوی جنوبی و ۳ لشکر در کیوشوی شمالی ظاهر خواهند شد. 3- نیروهایی که برای عملیات کیوشو در نظر گرفته می شوند از ۸ الی ۱۰ لشکر بیشتر نخواهند بود و این سطح از آمادگی به سرعت حاصل خواهد شد. 4- در آغاز عملیات تاج حدود ۲۱ لشکر دشمن شامل لشکرهای پشتیبانی در هانشو حضور خواهند داشت و ۱۴ لشکر از این تعداد احتمالا در دشت کانتو به کار گرفته شوند. دشمن احتمالا نیروی هوایی مستقر در زمین را برای مصون ماندن از حملات به سوی سرزمین های اصلی آسیایی اش عقب بکشد. تحت چنین شرایطی دشمن احتمالا بتواند ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ جنگنده در این ناحیه گردآوری کند و این نیروها می توانند با استفاده از دشت های ژاپن به عنوان نقطه میانی، علیه زمین های کیوشو عملیات کنند. هری ترومن عملیات المپیک : حمله به کیوشو، در قالب عملیات المپیک قرار بود در روزی که به آن روز ایکس اطلاق می شد (که برای ۱ نوامبر ۱۹۴۵ برنامه ریزی شده بود) شروع شود. ناوگان دریایی متفقین به بزرگترین اندازه خود رسیده بود. : شامل ۴۲ ناو هواپیمابر، ۲۴ ناو و ۴۰۰ ناوشکن و اسکورت. ۱۴ لشکر معادل (۱۳ لشکر ) از آمریکا قرار بود در پهلوگیری اولیه مشارکت کنند. با استفاده از سرپل اوکیناوا به عنوان نقطه میانی، عملیات می توانست قسمت جنوبی کیوشو را تسخیر کند. این منطقه خودش بعدا به عنوان نقطه میانی بعدی برای حمله به هانشو در عملیات تاج، مورد استفاده قرار می گرفت. طرح عملیات المپیک شامل یک طرح فریب هم بود که به عنوان عملیات پاستل نامگذاری شد. هدف این عملیات این بود که ژاپنی ها را متقاعد کند که فرماندهین متفقین از حمله به شکل مستقیم صرف نظر کرده و قصد دارند تا با دور زدن، ژاپن را بمباران کنند. این کار مستلزم تسخیر پایگاه هایی در فرمز ( تایوان ) در امتداد ساحل چین و و در دریای زرد بود. پشتیبانی تاکتیکی هوایی بر عهده نیروهای هفتم پنجم و سیزدهم هوایی بود. آن های مسئول حمله به فرودگاه ها و شریان های حمل و نقل هوایی در کیوشو و هانشو جنوبی و به دست آوردن و حفظ برتری هوایی در سواحل بودند. وظیفه بمباران استراتژیک بر عهده نیروهای ويژه نیروی هوایی آمریکا در اقیانوس آرام ( سازمان تشکیل دهنده نیروهای هشتم و بیستم هوایی) و نیروهای بریتانیایی گذاشته شد. این واحدها باید در طول عملیات تاج هم فعال می ماندند. واحد بیستم باید نقشش را به عنوان نیروی اصلی بمباران استراتژیک برای متفقین و در طی عملیاتی که از فرودگاه های جزایر ماریانا علیه جزای ژاپن اجرا می شد، حفظ می کرد. پس از پایان جنگ در اروپا در می ۱۹۴۵ طرح هایی برای انتقال برخی بمب افکن های سنگین واحد هشتم به پایگاه هایی در اوکیناوا به منظور مشارکت در بمباران های استرتژیک با مشارکت واحد بیستم ریخته شده بود. واحد هشتم قرار بود که بمب افکن های B-17و B-24خودشان را به نوع B-29ارتقا دهند ( این واحد اولین B-29خودش را در آگوست ۱۹۴۵ دریافت کرد). قبل از حمله اصلی، جزایر تانگاشیما، یوکوشیما و مجموعه جزایر کوشیجیما که دور از ساحل ژاپن بود باید گرفته می شد) حمله به اوکیناوا ارزش برقراری لنگرگاه هایی در دسترس را برای کشتی هایی که نیازی به پهلوگیری ندارند یا آسیب دیده اند، ثابت کرد، عملیات المپیک که برای حمله به جنوب ژاپن طراحی شده بود. کیوشو توسط نیروی ششم ایالات متحده از سه نقطه مورد حمله قرار می گرفت: میازاکی، آریاک و کوشیکینو. اگر روی نقشه کیوشو یک ساعت بکشیم این نقاط به ترتیب و تقریبا روی ساعت های ۴، ۵ و ۷ قرار می گیرند. ۳۵ نقطه پهلوگیری به نام شرکت های اتومبیل سازی نامگذاری شدند: آستین، بویک، کادیلاک تا نقاط آخر با نام های استاتز، وینستون و زفیر. با تخصیص یک لشکر به هر پهلوگاه طرح ریزان این حمله باور داشتند که آمریکایی ها با نسبت سه به یک بر ژاپنی ها برتری نفری دارند. در ابتدای ۱۹۴۵ میازاکی تقریبا بی دفاع بود و از آریاک این همسایه نزدیک هاربور شدیدا دفاع می شد. ابدا قرار بر این نبود که تمامی جزیره کیوشو تسخیر شود(. فقط یک سوم جنوبی کافی بود همانطور که در تصویر با خط چین نشان داده شده) این منطقه ناحیه باارزشی به عنوان منطقه میانی برای استفاده در عملیات تاج به متفقین می داد. عملیات تاج: عملیات تاج، عملیات حمله به هانشو در ناحیه دشت کانتو در جنوب پایتخت، قرار بود در روزYشروع شود، که به شکل آزمایشی ۱ مارس ۱۹۴۶ برای آن انتخاب شده بود. عملیات تاج با درگیر کردن ۴۰ لشکر در مرحله پیاده سازی نیروها و مراحل بعد از آن، از عملیات المپیک هم گسترده تر بود.)برای مقایسه در عملیات بزرگ حمله به نورماندی ۱۲ لشکر در مراحل اولیه وجود داشت ( در مرحله شروع، ارتش یکم به ساحل کوجوکوری در شبه جزیره بوسو و بعد ارتش هشتم به هیراتسوکا در خلیج ساگامی حمله می کردند. سپس بیش از ۱۲ لشکر از ارتش دهم و نیروهای مشترک المنافع بریتانیا در آنجا پیاده می شدند. این نیروها سپس به سمت داخل کشور و به سمت شمال می رفتند تا در توکیو به یکدیگر ملحق شوند. هدف از عملیات تاج تسخیر توکیو بود. بازنگری در طراحی عملیات : در المپیک قرار بر این بود که ازمنابع از قبل موجود در منطقه اقیانوس آرام شامل ناوگان دریایی بریتانیا در این منطقه، یک سازمان مشترک المنافع که از حداقل هیجده ناو هواپیما بر (تشکیل دهنده ۲۵ درصد از توان هوایی متفقین) و چهار کشتی جنگی هم استفاده شود. نیروهای ببر یک واحد بمب افکن سنگین دوربرد متشکل از نیروهای مشترک المنافع: یعنی واحدهایی از نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا ، نیروی هوایی سلطنتی استرالیا ، نیروی هوایی سلطنتی کانادا و نیوزلند و فرماندهی بمب افکن نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا باشد . در ۱۹۴۴ طرح های اولیه شامل تشکیل نیرویی متشکل از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ هواگرد شامل واحدهای سوخت گیری هوایی بود. این مقدار بعدا به ۲۲ اسکادران و در زمان پایان جنگ به ۱۰ اسکادران تقلیل یافت: بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ فروند از بمب افکن لانکستر و لینکلن که برای عملیات در خارج از پایگاه های اوکیناوا در نظر گرفته شده بودند. در نیروهای ببر نیروهای زبده اسکادران ۶۱۷ هم که به "سد شکنان" شهرت داشتند، بودند که برای عملیات بمباران ویژه به کار گرفته می شدند. در ابتدا طرح ریزان آمریکایی عملیات تصمیم نداشتند از نیروهای زمینی از نیروهای غیر آمریکایی استفاده کنند. اگر در هر مرحله ای از عملیات المپیک نیازی به تقویت نیرو بود، آن ها از نیروهایی که برای عملیات تاج در نظر گرفته شده بود استفاده می کردند؛ چرا که نیروی بزرگی برای آن از نیروهای منطقه جنوب غرب اقیانوس آرام ، منطقه چین، هند، برمه و واحد فرماندهی اروپا و نیروهای دیگر تشکیل شده بود. این شامل نیروهای پیشگام در اروپا مثل واحد یکم نیروی زمینی آمریکا (شامل ۱۵ لشکر) و واحد هشتم نیروی هوایی می شد. اما شرایط برای تشکیل این نیروها پیچیده شد. چرا که با اتمام جنگ، نیروهای داوطلب میدان را ترک کردند و با نیروهایی با تجربه بالا جایگزین شدند. این موضوع اثربخشی این نیروها را در جنگ کمتر می کرد. دولت استرالیا درخواست مشارکت نیروی زمینی استرالیا را در موج اول حملات کرده بود که مطابق گفته های جان ری اسکیتسِ تاریخ نویس این درخواست توسط فرماندهان آمریکایی رد شد. حتی درخواست برای عملیات تاج هم در مراحل اولیه طراحی رد شد. فرماندهان پیاده سازی هیچ نیرویی از نیروهای مشترک المنافع یا نیرویی از کشورهای متفقین را در کانتو مد نظر نداشتند. تمامی طرح های اولیه بیانگر این بودند که نیروهای حمله کننده، نیروهای بعدی و نیروهای ذخیره تماما باید از نیروهای آمریکایی باشند. در اواسط ۱۹۴۵، زمانی که طرح عملیات تاج بازبینی می شد، بنا به گفته اسکیتس بسیاری از دیگر کشورهای متفق پیشنهاد مشارکت زمینی دادند و بحث هایی هم بین فرماندهان و مسئولین سیاسی حول ابعاد،ماموریت، تجهیزات و پشتیبانی شکل گرفت. پیرو این مذاکرات قرار بر این شد که در عملیات تاج نیروهای مشترک المنافعی متشکل از لشکرهایی از نیروی زمینی کشورهای استرالیا، بریتانیا و کانادا هم مشارکت داشته باشند. این کشورها به همراه دیگر کشورهای مشترک المنافع نیروهای جایگزین هم ارائه می کردند. به هر حال، مک آرتور از مشارکت ارتش هندی ها جلوگیری کرد. دلیل آن تفاوت زبان، تشکیلات، ترکیب، تجیهیزات، آموزش و اصول بود. او همچنین توصیه کرد که نیروها مطابق با نیروهای آمریکایی سازماندهی شوند، تجهیزات و آماد آمریکایی باشد و ۶ ماه قبل از عملیات در آمریکا آموزش ببینند. این پیشنهادات البته مورد قبول واقع شد. دولت بریتانیا پیشنهاد کرد که نیروهای زمینی مشترک المنافع توسط سپهبد سر چارلز کیتلی، (نیروی دریایی مربوطه توسط سر ویلیام تنان ) فرماندهی شده و چون .چون نیروی هوایی این نیروها اکثرا از ارتش استرالیا تشکیل شده بود) نیروی هوایی نیروهای مشترک المنافع توسط یک استرالیایی رهبری شود. دولت استرالیا درخواست انتصاب یک افسر بدون هیچ تجربه ای در نبرد ژاپن ، مثل کیتلی و سپهبد لسلی مورزهد که هدایتگر رشته عملیات های گینه نو و بورنئو بود، کرد. در هر صورت قبل از اینکه این موارد به سرانجام برسد جنگ تمام شد. پی نوشت : ادامه دارد ..............
-
5 پسندیده شدهمتاسفانه دیشب جنگنده های آمریکایی مواضع حشد شعبی و فرودگاه در دست احداث کربلا را بمباران کردند فیلمی از حملات https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Video/1398/12/23/13981223000059.mp4 https://www.farsnews.ir/news/13981223000029/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B6%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B4%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AB-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7-%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%AF دولت عراق و سیاستمدارها هم نسبت به اتفاقات بی تحرک هستند و یکی حملات به آمریکا رو محکوم می کنن و یکی حملات به حشد شعبی و به نظر میاد شعار اخراج آمریکایی ها شعاری بیش نیست این حملات ما رو باید یاد حملات اسرائیل به سوریه بندازد و صحبت های اسرائیلی ها در خصوص تقسیم کار و بر عهده گرفتن سوریه توسط اسرائیلی و عراق توسط امریکا در اونجا دو مساله مطرح بود اول باید دید برنامه اصلی چیست و تا تکمیل اون و زیرساخت ها درگیری شدید به صلاح نیست و دوم اینکه خود عراقی ها یا سوری ها باید جواب بدن و پاسخ ایران به حملات اونها درست نیست ورود مستقیم دشمنان به عرصه نشون میده از رفتارهای پشت نقاب بیرون اومدن و هرچی دارن میخوان رو کنن تا قضیه به نفع خودشون تغییر کنه در این میان تلفات سنگین ما و از دست دادن نیروهای مخلص قضیه رو برای ما پررنگ میکنه و صبر رو سخت وقتی می خواهیم راهکاری بدیم، باید این مساله رو بررسی کنیم که مسیر فعلی منجر به اخراج امریکایی ها از منطقه می شود؟ چه عراق، چه سوریه و چه افغانستان و چه کشورهای حاشیه خلیج فارس؟؟ تجربه یمن لبنان و سوریه به ما میگه سپاه قدس آینده نگرانه حرکت میکنه و زیر چشم دشمن نقل و انتقالات انجام میده به شخصه اول از همه فکر می کنم که پیدا کردن نفوذی ها و حذف جاسوس ها مهمترین کار قبل از هر اقدامی هست با وجود جاسوس ها اقدام در مقابل به مثل تبعات سنگین دارد نکته بعد لزوم تقسیم حشد شعبی به دو نیرو چریک و نیروی رسمی عراق هست، نیروی رسمی عراق شامل ارتش و پلیس و حتی نیروی هوایی و نیروی چریک نیرویی حرفه ای در حد حزب الله که بتواند حملات انجام بده ولی محلش مشخص نباشد در خصوص آمریکایی ها، باید تاکید کرد، که مهمتر از پایگاه زدن، قطع خطوط لجستیک کارایی دارد اگر بتوان کاروان های زمینی و یا هلیکوپترها و پهن پیکرهای لجستیکی امریکایی رو تحت حملات قرار داد صربه به نقطه قوت آمریکا زده ایم، به نظر من زدن پایگاه های هوایی مهمتر از پایگاه های زمینی هست در مورد سوریه مشکل ترکیه و ادلب هست، تا انجا حل نشود نمی شود کار زیادی صورت داد، غده چرکینی که هر لحظه ممکن است سرباز کند در نتیجه سوریه مجبور به حل ادلب هست بعد از اون باید به ترتیب آمریکایی ها رو از خاکشون بیرون کنن و به سمت آسمان امن برن در مورد اسرائیل هم زدن نقاط نفوذ و جاسوس ها کلیدی هست متاسفانه ارتش سوریه پر از جاسوس و خبرچین های اسرائیلی هست --------------- یه راه دیگه هم داستان زدن عربستان و امارات و تاسیسات نفتی انها از طریق یمن هست
-
4 پسندیده شدهاسپر گفته ترامپ مجوز حمله تلافی جویانه در رابطه با تاجی را داده، خبرنگاری ازش پرسید یعنی به اهدافی در خاک ایران حمله میکنید؟(!) ( به قدری در ذهنهاشون از طریق هالیوود و بازیهای رایانه ای و رسانه ها و سیاسیونشون تبلیغ شده که حمله نظامی به یک کشور را جزو تفریحات و حقوق ارتششون (یا ارتش آمریکا) قلمداد میکنند ) که اسپر گفته همه گزینه ها روی میز هست ولی شبه نظامیان در اولویت هستند!! از طرفی حملات دیروز به بوکمال را هم گردن نگرفتند، ممکنه کار اسراییل (ماهی گرفتن از آب گل آلود ) باشه که حالا یا از مبدا س.اشغالی یا پایگاهی در شمال سوریه/اقلیم یا ... انجام میده ( یک پایگاه پهپادی) یا هم که کار خودشون هست و یک واکنش اولیه و سریع برای غافلگیری و به عهده نگرفتن مسئولیتش. خب نیروهای مقاومت خصوصا در سوریه باید بسیار مراقب باشند، آمریکا نشون داده که همزمان برای اینکه در بعد عملیاتی به ایران هم ضربه بزنه سوریه را ترجیح میده. مضافا اینکه ما در عراق حضور چندانی نداریم ولی در سوریه به عنوان یک نیروی خارجی از لحاظ رسانه ای هم میتونند پروپاگاندا کنند. پس در شرایط فعلی برای یک تیر و سه چهار نشان و خوش امد اسراییل و ترکیه و همچنین تضعیف ارتش سوریه هیچ بعید نیست در سوریه مستقیم یا غیرمستقیم اقدام کنند ( حتی مثلا حملات کروز به تی فور یا پایگاه های شناخته شده مقاومت در حلب ) در عراق هم نیروهای حشد باید بسیار مراقب باشند خصوصا فرماندهان چون ترامپ نشون داده که حالا سیاست ترور را از استاد تروریسم دولتی به خوبی یاد گرفته. پ ن: خوب همیت الان در خبرها اومد که شروع کردند و حملات هم گسترده و ادامه دار هست: پ ن2: بماند که آمریکا از مدتها پیش مترصد حمله همه جانبه به حشد بود. قبل از خبر حمله میخواستم اشاره کنم که با انبوه گروه های نفوذی در کشور عراق حملات از طریق هر کسی میتونه صورت بگیره به امریکایی ها. نیورهای تحت حمایت ترکها، اسراییل، تکفیرهای مورد حمایت عربستان، حتی در یک حالت افراطی عدم جلوگیری از عملیات داعش توسط خود امریکایی ها با علم به اینکه میتونه براشون فرصتی باشه تا حشد را و امکانات فراهم امدش در عراق را نابود کنند در این فرصت مناسب. پ ن3: وقتی در مورد گروه های تحت حمایت ترکیه در عراق ( تکفیریهای مرتبط با شاخه القاعده سوریه، ملی گراهای ترکمن، کردهای تحت نفوذ اقلیم و بعثی ها و مزدوران بنده پول و مهاجرت ) صحبت میکنیم و حملات مشکوک حین تجاوز ترکیه در ادلب نباید فراموش کرد نقش این مجنون منطقه ای را اون هم با شرایط فعلی سیاسیش:
-
3 پسندیده شده
-
3 پسندیده شدهفیلم کامل تر از جنایات سربازان ترکی، بریدن سر سرباز کشته شده سوری https://twitter.com/i/status/1238020814634733568 فیلمی که گفته می شود مربوط به حمله آمریکایی ها به ابوکمال در سوریه در دیشب است https://twitter.com/i/status/1238012290168950785 فشار نیروهای پلیس ترکیه بر پناهجویان ( عملا وحشی گری خالص هست) یک نفر فارسی زبان هم توشون هست https://twitter.com/i/status/1236304707766743040 سربازان سوری بیشتر عکس ها مربوط به نیروهای نمر و تایگر فورس و دفاع وطنی در شمال حما هست اهداف بعدی ارتش سوریه رسیدن به جاده ام 4 و امن سازی آن هست حتی جاده ام 5 سمت حلب و ورودی به سمت جاده ام 4 در حال ترمیم و گشایش هست البته باید دید که احتمال فشار ترک ها و ضدحملات تروریست ها رو در نظر گرفتن یا خیر تصویر مربوط به پاکسازی جاده ام 4 مابین حلب و لاذقیه بازسازی شبکه و تاسیسات برق در حلب کارگاه پیدا شده از ساخت موشک تروریست ها روستایی در غرب حلب طنزی برای نشان دادن یک نگاه که از دید تروریست ها همه تانک های سوری شکار شده تی 90 هستن
-
3 پسندیده شده
-
2 پسندیده شده@Navard قابل درک هست و قطعا هم چیزی که ما میبینیم همین هست. ولی خب امکانات نابرابر دو طرف رودررو (بهتره بگیم یک طرف با چند طرف اونم از نوع به غایت قدرتمندش )باعث میشه نشه از همون ابتدا برابر هم عمل کرد. یعنی یکی زد ما هم از همون اول یکی بزنیم. منوط به اینکه هدف و برنامه ای داریم مثلا در سوریه. که اگر نداشته باشیم دقیقا مصداق ضرر تام و تمام هست این شرایط. مثلا من مقایسه میکنم با حزب الله و لبنان و سالهای اولیه شکل گیریش که گاها ضربات متعدد و پشت سرهمی میخورد ولی توان پاسخگوییش محدود بود تا رسید به امروز. ولی به نظرم در عراق میشه شرایط را تغییر داد به یک بحث اون شکلی. در عراق شاید مشکل این بود که قبل از اخراج اشغالگر ( بر خلاف لبنان ) یک نیروی متحد رسمی شکل گرفت و این شد پاشنه آشیل ( البته برای مبارزه با داعش شکل گرفت و مقاومت در بند شکل دهیش لااقل در اون مقطع نبود ) یعنی بدون اخراج اشغالگر در زمین اشغالی تشکیلاتی درست شد کاملا در دسترس و چتر اطلاعاتی دشمن ( با خیانت قطعی گروه های سیاسی ) و خب همین باعث شد ضربه بخوریم ولی نتونیم بزنیم چون اون به عنوان اشغالگر و زورگو مجاز بود و شما مجبور به پاسخگویی به دولت رسمی، سیاسیون و افکار عمومی.
-
2 پسندیده شدهتصویری از تانک M48A3 متعلق به ارتش اسرائیل که در نبردی به نام سلطان یعقوب در سال1982 به غنیمت ارتش سوریه درامده است در این تصویر کارشناسان شوروی نیز مشاهده میشوند که برای بازدید از این تانک خصوصا زره واکنشی ERA که توسط اسرائیل بر روی ان نصب شده است در کنار ان ایستاده اند.
-
2 پسندیده شدهبخش دوم و پایانی : ژن نسل چهارم برای روباه مکّار روسی رویکرد جدید نیروی هوایی روسیه به رهگیرهای پرسرعت برای رویارویی با غرب عطف به ظهور بمب افکن های تاکتیکی جدیدی نظیر تورنادو و اف-111 ، جایی که گونه های قدیمی تر فاکس بت ، قابلیت تشخیص هواگردهای رزمی مهاجم با ارتفاع پروازی 500 متر از سطح زمین ، بدلیل بازتاب امواج رادار را نداشتند ، با عملیاتی شدن رادار سافایر-25 بر روی گونه MIG-25PD ، اینک خدمه نیروی هوایی شوروی قادربودند تا اهداف پروازی را در حداقل ترین ارتفاع ممکن ( بنا بر اعتقاد برخی منابع ، 50 متر ) شناسایی و با آن درگیر شوند . علاوه براین ، حسگرهای جدید اضافه شده به گونه جدید فاکس بت روسی ، بدان اجازه می داد تا اهداف را در فاصله به نسبت دورتری کشف و از ارتفاع 30 کیلومتری ( در حالی که قبلا این رقم به 27 کیلومتر محدود می شد ) با آن درگیر شود . ضمن اینکه میگهای جدید روسی با اضافه شدن یک جستجوگر مادون قرمز که مشخصه جتهای نسل چهار این شرکت نیز بشمارمی آمد ،می توانست بدون روشن کردن رادار وبه تبع آن ، قرار دادن اثر انگشت راداری خود به گیرنده های دشمن ، با اهداف متخاصم در بردهای کوتاه تری درگیر شود . پیشرانه تومانسکی R-15BD-300 با توجه به این ارتقاء ها ، فاکس بتهای سری PD می بایست به تسلیحات قدرتمندتری نیز مسلح شوند ، به همین دلیل قابلیتهای موشک R-40 نیز بهبود پیدا کرد و به شکل مشخص ، نمونه های جدید با سرجستجوگر مادون قرمز و انواع هدایت راداری نیز وارد خدمت گردید . همزمان با این ارتقاءها ، نصب پیشرانه های R-15BD-300 نیز موجبات بهبود عملکرد پروازی هواگرد فوق را فراهم بخشید . براساس اطلاعات موجود نیروی هوایی اتحاد شوروی ، نزدیک به 150 فروند گونه PD را وارد سازمان رزم خود نمود ، هر چند آخرین فناوریهایی که توسعه می یافت در نهایت می بایست بر روی گونه PDS مورد استفاده واقع می شد . تحلیلگران نظامی در دهه هفتاد و هشتاد میلادی بر این اعتقاد قرار داشتند که کد واژه PDS بیشتر برای باز تشخیص فاکس بتهای موجود مجهز به حسگرها ، اویونیک و سامانه تشخیص دوست از دشمن و مهمات جدیدتر از نمونه ای که ویکتور بلنکو به ژاپن فراری داد ، مورد استفاده قرار می گیرد . بدین معنی که اضافه شدن حرف “S” به انتهای دو حرف “PD” به معنای نمونه ارتقاء یافته وارد شده به خدمت بود ، در حالی که سایر گونه ها ، نظیر نسخه MIG-25RR برای اجرای ماموریتهای نمونه برداری رادیو اکتیو حاصله بر فراز میدان های تیر آزمایش سلاح های هسته ای چین و گونه BM به معنای نسخه سرکوب دفاع هوایی دشمن (SEAD) در خدمت قرار داشت . گونه دوم ( BM) به تعداد 40 فروند تولید شد و به صورت اختصاصی به مهمات دورایستای KH-58 و KH-31 مسلح شدند . با این وصف ، در میان تمامی نمونه های تولید شده از فاکس بت ، گونه رهگیر PD ، توانمند ترین بشمار می آمد . راست : MIG-25PDS چپ : MIG-25 BM شاید یکی از نکات جالب توجه در کارنامه رزمی میگ-25 ، این است که به تقریب گونه های بشدت ارتقاء یافته روسی ، اوکراینی این جنگنده هرگز فرصت ورود به میدان جنگ را پیدا نکردند ، در حالی که قابلیتهای آنان از نمونه های تحویلی به نیروی هوایی سوریه و عراق که به ترتیب در اوایل و اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی روبروی همتایان غربی خود ( نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، نیروی هوایی اسراییل و ایالات متحده ) قرار گرفتند ، بسیار بالاتر بود . به اعتقاد تحلیلگران حوزه رزم هوایی ، فقدان قابلیت نگاه به پایین در فاکس بتهای عرب ، توانایی آنها را در هدف قرار دادن جتهای آمریکایی اف-14 و اف-15 بشدت محدود نموده بود و این به نوبه خود ، خدمه را در استفاده از پتانسیل مهمات محمول خود ، بسیار کاهش میداد . علیرغم تمامی این موارد ، رهگیرهای روسی از گونه های PD و PDS نه تنها به نسبت همتایان عرب خود از فناوری بالاتری سود می بردند ، بلکه ساختار آموزشی برتر و سیستم فرماندهی و کنترل مطلوب تر و در نهایت کمیت افزون تری را به منظور مقابله با مهاجمان در اختیار داشتند . به همین دلیل ، با توجه به هزینه های بسیار بالای نگهداری و عملیاتی نگاه داشتن این هواگردهای رزمی ، هیچ مشتری خارجی به غیر از لیبی ، قادر به خرید و کاربرد این جنگنده ها در اسکادران های بزرگ نبود . به این سبب ، درصورتی که اتحاد شوروی عمر بیشتری را بلحاظ سیاسی تجربه می نمود ، به احتمال زیاد ، اسکادران های فاکس بت ، مدت طولانی تری رابخدمت ادامه میدادند و شاید هم با ورود نسل بعدی خود ، با نمونه های جدیدتر بصورت ترکیبی مورد استفاده قرار می گرفتند . اما با فروپاشی اتحاد شوروی و کمبود شدید بودجه برای عملیاتی نگاه داشتن ناوگان عظیم نیروی هوایی ، ارتش جدید روسیه بدلیل هزینه بالای نگهداری از نسخه PD و توانایی محدود ان در مقایسه با جتهای جدیدتر و سبک تر سوخو-27 و میگ-31 ، بالاجبار همه هواگردهای موجود را بازنشسته و بصورت ذخیره درآورد . این مساله با استراتژی جدید ارتش این کشور بر توسعه سامانه های دفاع هوایی زمین پایه و همچنین وضعیت نابسامان اقتصاد این کشور پس از تجزیه نیز همزمان شد . با این حال ، شایعاتی وجود داشت که گونه های شناسایی و ضربتی فاکس بت همچنان در خدمت بوده و تنها در اوایل دهه نخست قرن بیست و یکم ، ابتدا گونه BM و سپس نسخه های شناسایی آن در اوایل 2013 بازنشسته شدند . علیرغم فراز و نشیبهای فراوان ، هم اکنون تنها نیروی هوایی الجزایر به عنوان تنها کاربر فعال فاکس بت شناخته می شود و اخباری نیز در دست است که به کمک اوکراین ، فاکسبتهای الجزایری به استانداردهای جتهای نسل چهار ، ارتقاء داده شده اند . پی نوشت : 1- بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهایده تبدیل کشتی های تجاری و یا نفتکش های دریایی به ناوهای هواپیمابر ایده ای قدیمی بوده که در جنگ جهانی دوم توسط انگلیسی ها و متفقین اجرا شد ایده ای که به Merchant aircraft carrier مشهور شد این ایده مشکلاتی از جمله عدم پایداری کشتی ها رو به همراه داشت ولی شرایط اضطراری جنگ باعث شد این طرح اجرا شود کشتی MV Rapana و MV Gadila دو تا از 9 نفت کش شرکت شل بودند که به ناوهواپیمابر شبه نظامی تبدیل شد این ایده اگرچه قابلیت های انچنانی نداشت ولی پاسخی به یک نیاز بود نیازی برای پوشش گشت دریایی و مقابله با زیردریایی های آلمانی که به شدت دریا را ناامن کرده بودند. https://en.wikipedia.org/wiki/Merchant_aircraft_carrier نماهایی از کشتی هایی غیرنظامی که سکوی هواپیماها شدند نمای شماتیک از این نوع کشتی های هواپیمابر --------------- طی بحث های انجام شده در سایت و تاپیک ها نیروی دریایی بدون پوشش هوایی شوخی بیشتر نیست و در جریان جنگ فالکلند نیروی دریایی انگلیس ضربات بدی از نیروی هوایی آرژانتین خورد، این موضوع در کنار گشت های دریایی نیروی دریایی ارتش در برخورد با مهاجمان بیش از پیش خودنمایی می کند بویژه که ما خاطره حمله آخوندک و غرق شدن کشتی سهند رو هم داریم حال با توجه به عدم تمرکز لازم بر روی نیروی هوایی وساخت جنگنده و هزینه بر بودن ناوهواپیمابر استاندارد بدون جنگنده کافی، این پیشنهاد می آید که آیا آماده سازی یک ناو هلیکوپتربر تجاری برای پوشش نیروی دریایی در دریای سرخ و اقیانوس هند با قابلیت پرواز پهبادهای جنگنده آیا می تواند پوشش هوایی حداقلی برای ناوهای ما ایجاد کند ؟؟ هدف حمل 4 الی 8 هلیکوپتر و 10 پهپاد رزمی شناسایی هست
-
2 پسندیده شدهباد آورده یک ستوان نیروی زمینی ارتش ایالات متحده در جنگ دوم جهانی ، در حال بررسی عملکرد یک قبضه سلاح هجومی stg-44 آلمانی با لوله خمیده ( کروام لوف /krummlauf) ارتش ایالات متحده ، بعدها این فناوری را بر روی سلاح انفرادی M-3 گریس گان نیز مورد استفاده قرار داد .
-
2 پسندیده شدهبامبکتهای پارسی بخش سوم و پایانی اکنون این پرسش بوجود می آید که آیا نیروی هوایی ایران می تواند این مهمات جدید را به شکل موثرتری مورد استفاده قرار دهد ؟ پاسخ این سئوال پس از سه دهه هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد ،اما گفته می شود که کاربرد این سلاح و حجم انفجار آن تاثیر مخربی بر نیروهای عراقی برجای گذاشت . سمت راست تصویر / قسمت فوقانی شلیک یک تیر مهمات هدایت دقیق GBU-28 بر علیه اهداف آزمایشی ( در اینجا زره پوش های ام-48 پاتون ) مهمات هدایت دقیق GBU-16 که براساس داده های بدست آمده از غلاف لانتیرن تامکتهای اسکادران VF-103 دقیقا" هدف مورد نظر را منهدم می کنند علیرغم این تجربه ، با رشد توانایی های ایران در مهندسی معکوس و تولید موشکهای بالستیک کره ای هواسانگ-5 و بویژه لانچرهای این سلاح ، و با توجه به کارایی تجربه محدود بکارگیری تامکت بعنوان یک جت ضربتی هوا به زمین ، در اواخر جنگ ، بامبکتهای ایرانی مجددا" به نقش اولیه خود برای ایجاد برتری هوایی و دفاع از آسمان ایران بازگشتند . اما این نکته را نیزنباید از نظر دور داشت که کاهش تامکتهای عملیاتی بدلیل کمبود شدید قطعات ولوازم یدکی و بازسازی غیر قابل نیروی هوایی عراق در اواخر جنگ با ایران ، در این تغییر رویه نقش موثری را ایفا نموده است . این درحالی بود که گزارشهای محرمانه ای در اختیار ایران قرار می گرفت که نیروی هوایی عراق درحال دریافت جتهای جدید میگ-29 بوده واین مساله محافظه کاری شدید فرماندهان نیروی هوایی را در پی داشت ، هر چند فالکروم های عراقی ، در جنگ با ایران ، هرگزبطور کامل عملیاتی نشدند . افغانستان ، سال 2001 تانک های تی-62 ام طالبان ، هدف آتش دقیق تامکتهای اسکادران VF-123 نیروی دریایی قرار می گیرند . دو تصویر ، مراحل قبل و بعدی انهدام اهداف زرهی به نمایش می گذارد . در مجموع ، دانش فنی بخش فنی نیروی هوایی ایران و تلاش این مجموعه برای اصلاح و ارتقاء جتهای اف-14 برای ایفای ماموریتهای ضربتی هوا به زمین ، بسیار ارزشمند به نظر می رسد ، تا جایی که گزارشهایی در دست است که خدمه تامکتهای ایرانی از پایان جنگ تا کنون ، آموزشهای تخصصی اجرای حملات هوا به زمین را نیزدر برنامه های پروازی خود پشت سر می گذراند ، چنانکه درسالهای اخیر ، اخبار غیررسمی از اضافه شدن مهمات محمول هدایت دقیق به فهرست تامکتهای نیروی هوایی نیز منتشر شده است . تامکت نیروی دریایی به رجیستر 161424 ، نزدیک به 21 پرانه (سورتی ) برعلیه اهداف متخاصم با استفاده از مهمات هدایت دقیق 2000 پاوندی JDAM و همچنین مهمات هدایت دقیق GBU-12.16.31 را در جنگ 2003 به ثبت رساند با توجه به تعداد تامکتهای موجود در سازمان رزم نیروی هوایی ایران ، تحلیلگران معتقدند که روز به روز بر تعداد جتهای عملیاتی این نیرو افزوده می شود چرا که ایرانی ها موفق شده اند با استفاده از فناوری جدید ، بخش مهمی از قطعات اف-14را مهندسی معکوس نموده و این احتمال را که تامکتها در یک درگیری احتمالی ، نقش ضربتی را ایفا نمایند ، افزایش دهد . تامکت اسکادران VF-24 ، مسلح به فینیکس ، اسپارو ، سایدویندر و در نهایت مهمات 1000 پاوندی مارک-83 به اعتقاد ناظران نظامی ، اصلاح و ارتقاء تامکتهای ایرانی ، میراث قابل توجهی برای این جنگنده افسانه ای دربر دارد ، چرا که نیروی دریایی ارتش ایالات متحده پس از پایان جنگ سرد و تنها پس از بازنشستگی جتهای مادون صوت A-6 ، دست به ارتقاء تامکتهای خود زد . مضاف براینکه بامبکتهای آمریکایی ، یک پیکر بندی بسیار پیچیده رزمی در زمان خود محسوب میشد و با مجهز شدن به حسگرها و غلاف های پیشرفته ، به یک جت رزمی پشتیبانی نزدیک تبدیل شده بودند که می توانست با دقت مضاعفی ، مهمات محمول خود را از فاصله چند ده کیلومتری به درون محدوده یک هدف در ابعاد یک "پنجره " شلیک کند . با این وصف ، در حال حاضر ( 2018 میلادی ) تمامی بامبکتهای آمریکایی بازنشسته شده اند و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، تنها کاربراین جت افسانه ای بشمارمی آید و این پیکربندی رزمی حتی در حال حاضر نیز با مسلح شدن به مهمات هدایت دقیق بومی ، می تواند به یک تهدید بسیار جدی بر علیه " ناوگروه های هواپیمابر " نیروی دریایی ایالات متحده مستقر در خلیج پارس تبدیل گردد . منابع : https://militarywatchmagazine.com/article/bombcats-how-iran-modified-its-elite-f-14-into-a-highly-potent-strike-fighter-and-armed-it-with-massive-3000kg-ordnance-part-one https://militarywatchmagazine.com/article/bombcats-how-iran-modified-its-elite-f-14-into-a-highly-potent-strike-fighter-and-armed-it-with-massive-3000kg-ordnance-part-two صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
2 پسندیده شدهبامبکتهای پارسی بخش دوم شاید یکی از مهمترین بروزرسانی های ناوگان فانتوم که مقدمه ارتقاء تامکتها نیز شد ، ایجاد امکان حمل راکتهای آزاد پرتاب شاهین -333 بر روی آنها بود که در مجموع توان رزمی نیروی هوایی را برای اجرای حملات هوا به زمین ( هر چند غیر دقیق ) خارج از برد پدافند کوتاه و میانبرد ارتش عراق فراهم می نمود ============= در خصوص روند تبدیل و یا بعبارت بهتر ، ورود نیروی هوایی ایران به مرحله ارتقاء تامکتهای عملیاتی برای ایفای نقش حملات ضربتی ، حداقل دو رویکرد متفاوت تا کنون وجود دارد . در حالی که منابع داخلی ایرانی براین ادعا هستند که این پروژه یک ایده بومی موفق برای افزایش توان تهاجمی ناوگان تامکت است ، اما تحلیلگران غربی معتقدند که ایرانی ها با زرنگی هر چه تمام تر ، در جریان رسوایی ایران- کنترا ، موفق شده بودند که در ازای مذاکره برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان و تحویل سالم آنها به کشور متبوعشان ، جریان منظمی از قطعات یدکی را از خاک ایالات متحده برای بازیابی توان هوایی موجود خود ایجاد کنند . راک های BRU-32 و BRU-42 در صورتی که فرضا" سندیت تحلیل کارشناسان نظامی غربی را بعنوان مبناء در نظر بگیریم ، ایرانی با موفقیت هر چه تمام تر ، اینک سیل قطعات یدکی و تجهیزات حیاتی مورد نیاز خود را دریافت می کردند که در این میان ، بخش مهمی از این معامله ، به تجهیزات ناوگان گرانقیمت و ارزشمند تامکت اختصاص داشت . شاید یکی از مهمترین استنادات ، این بود که غلافهای مورد استفاده در تامکتهای ایرانی برای حمل مهمات سقوط آزاد شباهت بسیار زیادی به نمونه های آمریکایی ( راک های BRU-34 و BRU-42 ) داشت که نیروی دریایی ارتش ایالات متحده از اواسط دهه هشتاد میلادی ، انها را وارد خدمت کرده و به شکل نیمه گسترده برروی تامکتهای مستقر در ناوهای هواپیمابر استفاده می نمود . اما این احتمال نیز وجود دارد که ایرانی موف شده بودند تا این راکهای حمل بمب را از بازار سیاه جنگ افزار تهیه نمایند ، چرا پس از تیره شدن روابط با غرب پس از انقلاب سال 1979 ، بازار غیررسمی تسلیحات ، به کلیدی ترین منبع برای تامین نیازمندی های تهران تبدیل شده بود . F-15 E حال ، چه خوشایند باشد و چه نباشد ، ایرانی ها موفق شده بودند که این تجهیزات رابه موجودی خود اضافه کنند و پس از مطالعات مقدماتی و بهبود سیم کشی تامکتهای موجود برای حمل بمب ، اینک نیروی هوایی ایران می توانست ادعا کند که پیش از کشور سازنده اصلی ، تامکتهای خود را به مهمات هوا به زمین مسلح نموده است . به اعتقاد این تحلیلگران نظامی ، تغییراتی که بخش فنی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر روی تامکتهای موجود خود اعمال نموده بود را می توان با برنامه ارتقاء نسخه برتری هوایی سنگین F-15 به نسخه تهاجمی F-15E مقایسه نمود . براساس اطلاعات منتشر شده از سوی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، اولین ماموریت ضربتی هوا به زمین تامکتها ، توسط امیر سرتیپ شهرام رستمی ( افسری که موفق شده بود در سال 1985 حداقل یکفروند فاکس بت مهاجم عراقی را با چنگال قدرتمند AIM-54 فونیکس به زیر کشد ) صورت پذیرفت . طبق اسناد منتشر شده ، این ماموریت هوا به زمین ، ازمبداء پایگاه پنجم شکاری صورت گرفت و هدف ، مقر سرفرماندهی لشکر های نیروی زمینی عراق بود که در عقبه واحدهای مهاجم قرار داشت . در حالی که این جت ، بدون تهدید جدی رهگیرهای عراقی به محل مورد نظر رسید ، خدمه بدلیل بی تجربگی در اجرای حملات هوا به زمین موفق نشدند مهمات سنگین محمول خود را روی هدف خالی کنند و بالطبع ماموریت ناکام ماند . بااین حال ، ناکامی فوق الذکر باعث نشد تا فرآیند بهبود و ارتقاء تامکتها متوقف گردد . اسکادران VF-2 سی و یکم ماه مه 2003 ، بیشتر از 100 ماموریت رزمی که شامل 49 ماموریت رزمی با استفاده از مهمات هدایت نیز می گردید با توجه به فشار جنگ و تقویت نیروی هوایی عراق ، بخصوص با ورود میراژهای مسلح به مهمات هدایت دقیق لیزری ، نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا مهمات سنگین تری را برای تامکتهای خود تهیه کند ، چرا که در آن زمان فرماندهان مسئول براین نظربودند که کاربرد این جنگ افزار ، می تواند تاثیر مخربی بر روحیه رزمی ارتش عراق داشته باشد ، به همین دلیل ، بخش اردنانس نیروی هوایی پس از مطالعات اولیه ، موفق شد تا یک مهمات هوا به زمین سقوط آزاد به وزن 3200 کیلوگرم را به فهرست موجودی خود اضافه کند که پس از چند تست ، این مهمات در خط تولید قرار گرفت و به شکل انبوه وارد سازمان رزم نیروی هوایی شد . به اعتقاد کارشناسان نظامی ، پتانسیل تخریب این جنگ افزار جدید ، بیشتر از کلاهک جنگی 3 تیر موشک اسکاد- بی بود و نیروی هوایی ایران قصد داشت تا از این سلاح جدید برای تغییر جریان بازی و برعلیه خطوط مواصلاتی ارتش عراق که پدافند نسبتا" ضعیفی را بخود می دید ، استفاده کند واین به شکل مستقیم روحیه رزمی نیروی زمینی ارتش عراق را هدف قرار میداد . مهمات 1000 پاوندی هدایت دقیق GBU-16 که براساس مهمات سقوط آزاد مارک-83 توسعه پیدا نمود ( عکس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده ) به همین دلیل ، سرهنگ ( سرلشکر شهید ) عباس بابایی برای مشاهده مستقیم تاثیر این مهمات جدید ، به میدان نبرد اعزام شد . با اجرای تست در شرایط واقعی ، ابتدا تصور براین بود که بمب منفجر نشده ولی انفجار سرجنگی این مهمات در فاصله دوری از هدف صورت گرفت . مهمات هدایت دقیق 500 پاوندی JDAM ( سال 2005 ، ناو هواپیمابر تئودرو روزولت ) پی نوشت : 1- وقتی یک برنامه طبق استاندارد به جلو برود ، قطعا" شاهد هدر رفت منابع محدود نخواهیم بود 2- سطرسطر این پاراگرافها ، شاهد مستندی است بر اهمیت قدرت هوایی و یگانه بودن در نبردهای قرن بیستم و بیست و یکم 3- ادامه دارد .................................... صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
2 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز - پیرو پست قبلی (خفاش مکار) : نکته یکم : فاکس بت فراری به ژاپن ، از نوع MIG-25 P بشمار می رفت که توسط بلنکو تقدیم آمریکایی ها گردید . این تصویر نیز ، تصویر رنگی خفاش مکار روسی است که خدمه زمینی ژاپنی به دستور بلنکو درحال پوشاندن علایم شناسایی آن هستند . این هم تصویر مراسم ورود غیر رسمی خفاش مکار روسی است که توسط یک فروند پرنده ترابری C-5 به کشور دشمن یعنی ایالات متحده ارسال شده بود .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی مسیحیان اوانجلیست در آمریکا و دشمنی مذهبی آنان با ایران مقدمه: پس از دستور ترامپ برای ترور سپهبد سلیمانی در فرودگاه بغداد اخباری در رسانه های غربی منتشر شد که مایک پمپئو و میک پنس افرادی بودند که ترامپ را برای این ترور تحریک کردند. وقتی سابقه ی این افراد را مورد مطالعه قرار می دهیم متوجه می شویم که این افراد جزو مسیحیان اونجلیست در آمریکا هستند که دشمنی مذهبی با ایران دارند. این مقاله برای شناخت بهتر این گروه مذهبی خطرناک و قدرتمند در ایالات متحده است. مسیحین اوانجلیست چه کسانی هستند؟ مسیحیان اوانجلیست شاخه ای از مسیحیان پروتستان هستند که به مسیحیان صهیونیست نیز مشهور هستند امروزه حدود یک چهارم از رای دهندگان در آمریکا را تشکیل میدهند و تاثیر زیادی بر ساختار قدرت در ایالات متحده دارند. این مسیحیان معتقد هستند برای حضور مجدد حضرت مسیح در زمین باید زمینه سازی کنند و مهم ترین زمینه سازی آنها گردآوری مجدد یهودیان در فلسطین و تشکیل حکومت برای آنان و حمایت از آنان است که موجب میشود تحولات ظهور مسیح واقع شود. اهمیت بیتالمقدس و اسرائیل برای آنها، به باورهایشان دربارۀ «معبد سوم» برمیگردد. از دهه ۷۰ پس از میلاد مسیح و زمانی که رومیها «معبد دوم» را در اورشلیم از بین بردند، هیچ معبدی متعلق به یهودیان در مسجدالاقصی وجود ندارد. اما بر اساس اعتقاد اوانجلیست ها، پیش گوییهایی که در کتابهایی مانند دانیل، متیو، کتاب آخر عهد جدید و نامه دوم به تسالونیکیان آمده است، معبد سوم «Tribulation Temple» در بیتالمقدس ساخته خواهد شد و ساخت این معبد، آخرالزمان را به ارمغان خواهد آورد. آنها جنگ و ویرانیِ بزرگ برای رسیدن به مرحلۀ ظهور را موضوعی اجتناب ناپذیر میدانند و بر این اساس حتی با برخی از اقداماتی که در سطح بینالملل برای برقراری صلح جهانی انجام میشود، مخالفند. اوانجلیست ها هر کدام چندین رسانه ی دیداری و شنیداری دارند و افکار آخرالزمانی، مخالفت با کمونیست، طرفداری از اسراییل، دشمنی با اسلام را در آنها تبلیغ می کنند. چرا مسیحیان صهیونیست؟ دیدگاه آخرالزمانی این مسیحیان بدین گونه است که باید اسرائیل یهودی تشکیل شود و بعد از آن جنگ آرماگدون به رهبری حضرت مسیح و اوانجلیست ها به وقوع خواهد پیوست. خوبها و بدها در کل جهان وارد یک جنگ مرگبار جهانی شده و نهایتا نیز خوبها پیروز خواهند شد. ولی از آنجایی که در پایان این جنگ، اوانجلیسم بر جهان حاکم خواهد شد، به منظور بروز هر چه سریع تر این جنگ، اسرائیل باید بزرگ تر شود و سپس نیز مسیحیت بر کل جهان حاکم شده و قیامت بر پا خواهد شد.اینطور که به نظر میرسد، آخرالزمان اوانجلیسم با اهداف یهودیان صهیونیست ها همپوشی دارد. از اینرو به اوانجلیست ها مسیحیان صهیونیست نیز گفته میشود. نقش آنان در تحولات منطقه ی غرب آسیا: علاوه بر دولت ترامپ، دولت های ریگان و بوش از روسای جمهور سابق آمریکا نیز از مسیحیان اوانجلیست بودند و اکثر کارهایی که در دوران این دولت ها انجام شد از جمله جهانی سازی، مبارزه با کمونیزم، حمله به عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و...، دشمنی با ایران و... را از کارهای پشت پرده ی اوانجلیست ها در ساختار کاخ سفید می دانند که به عقیده ی اوانجلیست ها زمینه را برای بازگشت حضرت مسیح آماده می کند. حضور در دولت ترامپ: این افراد جزو حامیان اصلی ترامپ در انتخابات بودند و حتی برای پیروزی ترامپ دعا برگزار میکردند!!! تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و همچنین تصمیم به انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به این شهر و معامله ی قرن از کارهای این گروه در دولت ترامپ است. حامی اصلی تمامی دشمنی ترامپ با توافق هسته ای آمریکا با ایران و تنش هایی که دولت ترامپ با ایران در این مدت ایجاد کرد نیز بر طبق نظر تحلیل گران این مسیحیان اوانجلیست هستند. دشمنی مذهبی با ایران: چون ایران حامی بزرگ فلسطین و مخالف اسرائیل است این مسیحیان ایران را دشمن مذهبی خود دانسته و تمامی تلاش خود در زمینه های مذهبی و فیلم سازی و تبشیری و سیاسی و نظامی علیه ایران تنظیم کرده اند. از فعالیت های آنان در صنعت فیلم سازی ببرجسته نمایی داستان "استر" ست که در آن استر دشمنان یهود را در امپراطوری پارس نابود میکند. گفته می شود دو فیلم 300 که دشمنی تمدنی غرب علیه امپراطوری پازس را به تصویر می کشد نیز از فعالیت های اوانجلیست ها بوده است. گزارش vox از فعالیت های این فرقه : https://www.aparat.com/v/kyiBn نویسنده mehdipersian اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است. تقدیم به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) و شهید سپهبد سلیمانی. ==================== https://www.trt.net.tr/dari/brnmh-h/2018/08/09/wnjlysm-w-ylt-mthdh-mrykh-1029032 https://farsi.euronews.com/amp/2017/12/12/why-evangelists-support-trump-decision-on-jerusalem-capital-of-israel
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهآهای گلادریاتورها! بجنگید و خون همدیگه رو بریزید خونریزی بیشتر فروش سلاح بیشتر یعنی بدبختی و فقر فرهنگی بیشتر خیزش زیادتر گروه های بنیادگرا و افراطی یعنی استفاده استعمارگران پیر و ایجاد شکاف های بیشتر و فروش سلاح بیشتر و به تاراج بردن سرمایه های ملی کشورهای دیگر و این بازی همچنان ادامه دارد....
-
1 پسندیده شدهنیروی هوایی سنگاپور ، افزایش قابلیتهای قدرت هوایی در شرق آسیا وزنه تعادلی متقابل در برابر نیروی هوایی ارتش خلق چین
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم حقیقتش ، حوزه تجزیه و تحلیل مانور پذیری در هواگردها ، حوزه تخصصی هست و برای بنده که در این حوزه تخصصی ندارم و صرفا" مطالعه جنبی در این زمینه وجود دارد ، صحبت کردن یک مقدار سخت هست ولی سعی می کنم براساس منابع ، پاسخ را حد توان و نه بیشتر عرض کنم : 1- اول باید به بحث فلسفه طراحی و تولید تامکت اشاره کرد که عمدتا برای مقابله با بمب افکن های حامل موشکهای ضد کشتی اتحاد شوروی صورت گرفت و مسلح شد و تا جایی که حافظه یاری می کند ، مبحث مانور پذیری در اولویت اول قرار نداشت . چنانکه اگر به دو طرح قبلی ( F-6D و بعد F-111B) هم اگر توجه کنیم به این نتیجه می رسیم که نیروی دریایی این پیکر بندی را برای حمل موشکهای دوربرد نیاز داشت تا ورود به نبردهای داگفایت که نیازمند اجرای مانورهای پیچیده رزم هوایی هست . اف-6 دی و جد بزرگوار فینیکس ، موشک AAM-N-10 تفاوت بین اف-111 ای و اف-111 بی ، به چاهک محل قرار گیری فینیکس دقت کنید 2- زمانی که ایده VFX در ژوییه 1968 به مناقصه گذاشته شد ، ناظران دیدند که نیروی دریایی با توجه به چیزی که مک نامارا ( وزیر دفاع وقت ) به ان " جنبه های برنامه مشترک " می گفت ، برای طرح جت رزمی آینده جهت جایگزنی F-4J خصوصیتهای ذیل را مد نظر قرار میداد : الف: خدمه دو نفر بصورت پشت سرهم ب: اتکاء به یک هواگرد دو موتوره برای افزایش ضریب بقاء روی آب ج: وجود سامانه های پیشرفته کنترل سلاح د: اولویت به سلاح های دوربرد ( فینیکس ) ه: گسترش ویژگی های پروازی ( بار گذاری افزون تر در مقایسه با F-4J ) و: مناسب بودن کاراکترهای طراحی شده برای عملیات از روی ناو هواپیمابر 3- در خصوص مانور پذیری ، بطور خلاصه ، شکل طراحی سکان های عمودی دوگانه ، شکل طراحی ورودی های هوا ، شکل طراحی کانوپی ( آسمانه ) و انتخاب سیستم پیچیده وسنگین بال متحرک بدلیل نیاز به فضای حداقلی در اشیانه زیر ناوهای هواپیمابر به جای سطوح برآزای ثابت و درنهایت سامانه های کنترل پروازی و سطوح تولید برا / پسا در تامکت قابل بررسی هست که در تجزیه و تحلیل بحث مانور پذیری باید مورد توجه قرار بگیرد . 4- اگر بحث مانور پذیری در یک هواگرد را ترکیبی از مهارت خدمه و ویژگی های هواگرد بدانیم ، بنا بر تجربیات استاد خلبان اف-14 ، جناب جراح ، شاخصه اصلی اجرای مانور پذیری در تامکت ، وجود یک سامانه حساس به نام رایانه مرکزی داده های پیرامونی ( CADC) هست که با استفاده از داده هایی نظیر سرعت ، دمای هوا ، شکل استفاده خلبان از فرامین پروازی ، وضعیت سویچ ها و کلیدهای فعال شده توسط خدمه ، 3 فقره کار اساسی را بر عهده دارد الف : تعیین زاویه پسگرایی بال ب: محاسبه دقیق سرعت ، ارتفاع پروازی ، نرخ اوجگیری و سرعت ماخ هست تا خدمه براساس این داده ها بهترین تصمیم گیری را داشته باشند ج: هماهنگی با سامانه بهبود پایداری اف-14 هست که به اصطلاح دستورات خلبان به فرامین را بر عهده دارد . بطور کلی خروجی این کامپیوتر سطوح کنترل اصلی ( الویتور، رادر و ایلرئون ) ، زاویه بالها ، فلپها و دو بالچه در لبه حمله glove) F-14) را کنترل میکند. 5- اگر به فلسفه طراحی تامکت که بطور خلاصه عرض شد ، دقت بفرمایید ، اف-14 از ابتدا بعنوان یک رهگیر ( INTERCEPTOR) متولد شد که به شکل خاص برای رزم هوا به هوا در ارتفاع بالا و فامد ( BVR) وارد خدمت نیروی دریایی گردید در حالی که نقش بمب افکن بعدها به شکل محدود به ان واگذار شد ، در حالی که ایگل ، با فلسفه کاملا متفاوتی برای نیروی هوایی تولید شد و همانطور که در بخش نخست متن عرض شد ، ارتقاء پیدا کرد و الان هم در خدمت هست . 6- در خصوص قابلیتهای مانور پذیری تامکت همین بس که در مواجهه تامکتهای نیروی هوایی با سوپرهورنتهای نیروی دریایی آمریکا در سالهای نه چندان دور ، خدمه نیروی هوایی امریکا ، تجربه جالبی در اجرای مانور موسوم به HIGH PATCH RATE ( یا مانور توقف ناگهانی ) و قرار گرفتن در پشت سر پرنده متخاصم از سوی گربه های نیروی هوایی برفراز خلیج فارس دارند ( این قضیه مستند هست ) و برای اینکه تصویر ذهنی داشته باشید ، مراجعه کنید به فیلم تاپ گان ( سکانس های آموزش خدمه در میرامار و داگفایت تامکت با جت A-4 ) 7- مجدد نقل قول از جناب جراح بعنوان یک متخصص با تجربه در نیروی هوایی عرض می شود : ، " ......... هر لحظه ای این امکان وجود دارد که ابرقدرتها جنگی را مجدد به ما تحمیل کنند ، و همین تامکتها هستند که باید جلوی دشمن قد علم کنند . از تامکتهای ما عمری گذشته و این سن و سال بالا باعث میشود تا اشکالات پیچیده ای هم رخ دهد ، ولی مطمئن باشید که اگر نتوانیم دشمن را سرنگون کنیم ، قطعا" ان را فراری میدهیم و....... " پی نوشت : در مجموع ، اینجا قصد افسانه سرایی در خصوص تامکت را نداریم ، ولی ان چیزی که روشن هست ، از دهه هفتاد میلادی تا حال حاضر ، فناوری و به تبع آن کاراکترهای استاندارد برای طراحی یک جت رزمی دچار تحولات زیادی شده ، و قطعا" هم جتهای مانور پذیر تری از تامکت الان در خدمت هستند ولی ما باید وضعیت را براساس داشته های موجود و استفاده بهینه از آنها تبیین و تحلیل کنیم . ضمن اینکه نقد همیشه وارد به ساختار تصمیم ساز در نیروهای مسلح در خصوص عدم توجه شبهه برانگیز به نیروی هوایی همچنان سرجای خودش قرار دارد. صرفا" برای میلیتاری / MR9
-
1 پسندیده شدهبامبکت پارسی تسلیح گربه های ایرانی به مهمات 3 تُنی نیروی هوایی ارتش ایران ( IIAF) در دهه هفتاد میلادی ، هفتاد و نه فروند جنگنده برتری هوایی اف-14 تامکت را از ایالات متحده دریافت نمود که در واقع ، سری نخست جتهای رزمی نسل چهارم محسوب میشد که بعنوان یک پیکربندی فوق پیشرفته در زمان خود ، برای تامین نیازمندی های ارتش ایران جهت مقابله با جتهای سریع و پرتعداد همسایگان متخاصم خود ( اتحاد شوروی و جمهوری سوسیالیستی عراق ) وارد خدمت شد و درجریان نبردهای فرسایشی هوایی مابین سالهای 1988-1980 ارزش رزمی انکار ناپذیر خود را به نمایش گذاشت . از یک نظر ، می توان چنین تحلیل نمود که ناوگان تامکت عملیاتی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (IRIAF) آنچنان از خود نمایش هیجان انگیزی به نمایش گذاشت که نیروی هوایی ارتش عراق بالاجبار ، هزینه های هنگفتی را برای به چالش کشیدن این برتری غیر قابل تصور صرف نمود . این وضعیت بخصوص در شرایطی بوقوع پیوست که نیروی هوایی ارتش بدلیل فقدان پشتیبانی مستقیم شرکت سازنده که نتیجه تحریم های غیر قابل اندازه گیری بلوک غرب پس از سرنگونی دودمان پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 بود ، عملا" با یک چالش بزرگ برای استفاده از این جت رزمی پیشرفته مواجه گردید . علیرغم این شرایط ناگوار ، نیروی هوایی عراق تا قبل از آغاز سال 1982 ( ورود میراژ های فرانسوی ) به جتهای رزمی درجه 2 و3 روسی مجهز بود و بدلیل ساختار فرماندهی نامناسب ، عملا" حرفی برای گفتن در برابر تامکتهای عملیاتی ایرانی نداشت . بدین سان ، در حالی که فقط ده سال یا بیشتر از ورود تامکت به سازمان رزم نیروی هوایی می گذشت ، و جنگ نیز همچنان باشدت درجریان داشت ، دفاتر ثبت تلفات رزمی در نیروی هوایی ایران ، رقم 160 فروند شکار موفق و تایید شده را برای ناوگان اف-14 تایید می کدند ، درحالی که تا آن زمان ، فقط 3 فروند تلفات برای تامکتهای نیروی هوایی ( که ظاهرا" دو فقره بدلیل نقص فنی ساقط شدند ) به ثبت رسیده بود . میگ -25 آر.بی نیروی هوایی ارتش بعث عراق گرچه ناوگان محدود تامکتهای ایرانی در نقش ایجاد برتری هوایی ، موفقیت قابل توجهی را کسب نمودند ، اما توان هوایی طرفهای درگیر در این جنگ ، روی حملات هوا به زمین متمرکز بود و بیشتر نقشی شبیه به صحنه های جنگ اول جهانی در بمباران خطوط دفاعی یا عقبه واحدهای رزمی را بر عهده داشت . در این حوزه ، یکی از دارایی های ارزشمند ارتش عراق ، موشک های بالستیک زمین به زمین SCUB B در کنار ناوگان جت مشهور میگ-25 فاکس بت بود که این دومی اگر چه بصورت یک پیکربندی رزمی هوا به هوا معرفی شده بود ، اما در نیروی هوایی عراق بیشتر در نقش جت بمب افکن / شناسایی برد بلند مورد استفاده قرار می گرفت . در جریان تبدیل گربه های رهگیر نیروی هوایی به گونه بامکت ، جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، با استفاده از قطعات از رده خارج موشک پدافند هوایی MIM-23B و مهمات هوا به زمین M-117 نوعی موشک هوا به زمین غیر هدایت شونده را در اختیار گردانهای تامکت قرار داد ( راکت یاسر ) تا توسط بامکتهای ایرانی جهت اجرای ماموریتهای هوا به زمین استفاده گردد . با این وصف ، اطلاعات چندانی از این پروژه در دست نیست . این جت رزمی که هنوزدر ردیف سریعترین جنگنده عملیاتی جهان قرار دارد ، در صورتی که در بالاترین سقف پروازی خود وارد عمل می شد ، تقریبا" شکست ناپذیر می نمود و این مساله بویژه در نبردهای خاورمیانه از شبه جزیره سینا تا جنوب آسیا به اثبات رسیده بود . جنگ ایران و عراق نیز یکی از صحنه های عملیاتی فاکس بت محسوب میشد و تامکتها ، تنها دارایی موثر ایران در برای رهگیریاین جتهای بلند پرواز محسوب می گردید . اما عراقی ها با تغییر دستورالعمل های رزمی و کمک مستشاران نظامی روسی ، گونه های جدید تر فاکس بت شامل مدل های RB را به آسمان ایران اعزام می کردند و این جتها در حالی که از ارتفاع 21 کیلومتری وارد فضای هوایی ایران میشدند ، اقدام به اجرای بمباران می نمودند که اثرروانی قابل توجهی را برجای می گذاشت . بامبکت نیروی دریایی ایالات متحده ، به فضای میان دوپیشرانه تامکت دقت کنید با ادامه جنگ فرسایشی و پیش بینی تسلیح بیشتر عراق ، ایران نیز تقویت سازمان رزم خود را که از ابتدای انقلاب بدلیل قطع کامل روابط با غرب ، بطور کامل متوقف شده بود را در دستور کار خود قرار داد و این کشور بشدت برای خرید سخت افزارهای تهاجمی از شرق بویژه کره شمالی سرمایه گذاری نمود ، چنانکه در این دوره ، جنگ افزارهای سنگین توپخانه ای نظیر توپهای کالیبر 170 م.م کوکسان و موشکهای هواسونگ-5 به سازمان رزم نیروهای ایرانی افزوده گشت ، در حالی به شکل همزمان ، نیروی هوایی ایران بتدریج ، بخشی از ناوگان تامکت خود را برای ایفای نقش هوا به زمین اصلاح می نمود . بامبکتهای نیروی دریایی ارتش ایالات متحده اما این مساله در شرایطی صورت می گرفت که اگر چه تامکتها فاقدبرخی قابلیتهای تخصصی اف-4 بودند ، اما بدلیل سرعت بیشتر و قابلیت حمل مهمات افزون تر ، گزینه مناسبی برای تقویت توان رزمی نیروی هوایی بشمارمی آمدند . غلافهای حمل مهمات هوا به زمین BRU-34 و BRU-42 مهمتراز قابلیتهای رزمی ،ترس نهادینه شده نیروی هوایی عراق از تامکتها ، که صرفا" حضور آنها در منطقه درگیری ، موجب توقف عملیات های رزمی از سوی عراق می گردید ، به پیشبرد سریعتر این برنامه کمک می نمود . مضاف براین ، فانتوم های نیروی هوایی که ستون فقرات حملات هوا به زمین ایرانی ها بشمارمی آمدند ، در آن زمان ، فاقد مهمات پیشرفته هدایت لیزری و یا رایانه های پیشرفته کنترل آتش بوده که این امر ، دقت مورد نیاز نیروی هوایی را برای حملات اینچنینی ، برآورده نمی نمود ، اما رایانه ای مورداستفاده در تامکتهای نیروی هوایی ، با انعطاف پذیری بیشتری می توانستند خود را با الگوریتم پرتاب مهمات هوا به زمین تطبیق دهند . علاوه براین ، پیکربندی تامکت، بخصوص فضای زیرین بخش مرکزی بدنه ، محل مناسبی برای کاهش اثرات پسا حاصله از حمل مهمات حجیم محسوب می شد . نتیجتا"در حالی که بمب افکنهای MIG-25RB به شکل دائم با خطر سرنگونی مواجه بودند ، تامکتها با یک سری اصلاحات مختصر ، می توانستند بخوبی نقش یک بمب افکن را ایفا نمایند . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9 پی نوشت : ادامه دارد ..............................................................
-
1 پسندیده شدهبا سلام جنگجوی هوایی جدید از شرق آسیا انتشار نخستین تصاویر از طراحی جت رزمی KF-X مسلح به موشکهای اروپایی آژانس طراحی سامانه های تسلیحاتی کره جنوبی روز 29 ژوئن (2018)از طراحی اولیه مفهومی جت رزمی KF-X پرده برداری نمود ، با توجه به این نکته که انتشار نخستن تصاویر از این ایده ، نزدیک به 30 ماه پس از شروع برنامه طراحی آن در ژانویه 2016 صورت می گیرد . آشکار نمودن طراحی اولیه KF-X در حالی از سوی مدیریت برنامه های تسلیحات دفاعی کره جنوبی ( DAPA) در حالی صورت گرفته است که پیش از این ، میان 26 تا 28 ژوئن 2018 ، این آژانس کره ای مشغول بررسی ایده مفهومی این جت نسل چهارو نیم دو موتوره بود که آیا قابلیت ورود به مرحله بعدی تجدید نظر اساسی ( CDR) را دارد یا خیر ! در این زمینه ، جونگ کوانگ سون ، رییس برنامه KF-X در آژانس طراحی سامانه های تسلیحاتی کره جنوبی می گوید : " پس از بررسی های بعمل آمده ، طراحی KF-X در مرحله نخست تایید شده و این ایده برای ورود به مرحله بعدی بطور کامل آماده است . طبق برنامه ریزی های انجام شده ، طراحی دقیق این جت رزمی تا سپتامبر 2019 کامل شده و تولید نمونه اولیه آن از این تاریخ آغاز خواهد شد . وی در این زمینه اضافه می کند که طراحی اولیه این ایده ، با شناسه تجاری سی -109 پس از اتمام و ساخت نمونه در مقیاس کوچک ، در تونل باد تست شد تا تجزیه و تحلیل های دینامیک سیال آن صورت پذیرد " به شکل مشخصی ، تصاویر منتشر شده از این جت رزمی نشان میدهد که این پرنده رزمی احتمالاً به سامانه های تسلیحاتی اروپایی مسلح خواهد شد . بر همین اساس ، طبق برآوردهای اولیه ، محصول کره ای ، حداقل به 4 تیر موشک هوابه هوای میتیور محصول MBDA که در زیر بدنه نصب میشود ، مسلح خواهد شد ، در حالی که دو موشک هوابه هوای هدایت شونده IRIST-T نیز در نوک بالها قرار خواهد گرفت . کیم دائه جونگ ، یکی از پژوهشگران انستیتو ملی تحقیقات کره جنوبی که بعنوان یک مخزن فکر راهبردی در سئول مستقر هست ، در این زمینه می گوید : " این برای نخستین بار است که ایده مفهومی KF-X قبل از رسیدن به مراحل نهایی ، به موشکهای اروپایی مسلح میشود ، این بدان معناست که طراحان KF-X ، به گونه ای ساختار این جت رزمی را تغییرداده اند تا به جای استفاده از سامانه های آمریکایی ، از فناوری اروپایی استفاده کند " با این حال ، شرکت کره ای درابتدا براین تمایل قرار داشت که از سامانه های آمریکایی نظیر مهمات AIM-120 و یا AIM-9 محصول ریتئون استفاده کند ، اما تعلل دولت آمریکا در صدور مجوز برای صادرات فناوری این موشک ، مسیر حرکت کره جنوبی را بطور کامل تغییر داد . اما به اعتقادبرخی کارشناسان ، ماهیت طراحی این جت رزمی به گونه ای است که امکان و احتمال استفاده از تسلیحات آمریکایی هنوز وجود دارد . این کارشناسان معتقدند که موشکهای اروپایی ، گران تر از همتایان آمریکایی خود هستند و مضاف براین ، سادگی طراحی سامانه ها ی آمریکایی ، امکان استفاده از انها در محصول کره ای را جذاب ترمی نماید ، در نتیجه اگر دولت ایالات متحده نشانه ای مثبت از صدور مجوز را نشان دهد ، وضعیت به گونه ای دیگر خواهد شد . توسعه فناوری جت رزمی KF-X با مشارکت دو نهاد بومی کره جنوبی و یک کشور خارجی ( اندونزی با سهم مشارکت 20 درصدی ) در حال اجراست . این برنامه با هدف تولید بیشتراز 120 فروند جت رزمی برای جایگزینی ناوگان فانتوم و تایگرهای نیروی هوایی کره جنوبی پیگیری میشود . طبق برنامه ریزیهای اولیه نخستین پرواز این جت در سال 2022 و خروج اخرین فروند تولیدی در سال 2026 خواهد بود . پی نوشت : 1- خوب هست یک مقایسه ای بین روند طراحی قاهر (بعنوان یک جت رزمی با ادعای نسل پنجمی ) و این جت بومی کره ای ( بعنوان یک پرنده رزمی نسل 4/5) صورت بگیرد، نکات جالبی را میشود از آن یاد گرفت . 2- ظاهراً کره جنوبی هم بتدریج قصد دارد ناوگان تایگرها و فانتوم های خودش را بازنشسته کند و این هم مایه عبرتی برای ما است (بعنوان قدیمی ترین کاربر این دو جت رزمی ) صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهبُرد نسل جدید موشکهای هواپایه به ۳۰۰ کیلومتر خواهد رسید رییس سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع از برنامه این وزارتخانه برای افزایش برد موشکهای هواپایه به ۳۰۰ کیلومتر خبر داد. به گزارش خبرنگار دفاعی [url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920709000671"]خبرگزاری فارس[/url]، سردار سید مهدی فرحی رییس سازمان هوافضای وزارت دفاع، صبح امروز در همایش توانمندیهای تسلیحاتی هواپایه که در دانشگاه امام حسین(ع) برگزار شد، با اشاره به توانمندیهای کشور در این حوزه گفت: برنامهای در دست اجرا داریم که به موجب آن، بُرد موشکهای هواپایه درنسل جدید به 300 کیلومتر خواهد رسید. فرحی همچنین یکی از رویکردهای مهم وزارت دفاع را تجهیز و تسلیح پهپادها در حوزههای آفندی و پدافندی عنوان کرد. وی گفت: امروز دفاتر طراحی مشترک بین سازمانی در خصوص پروژههایی نظیر اس 300، سپهر و مقصود در حال فعالیت است که این به معنی بلوغ چهارم صنایع دفاعی است. رییس سازمان هوافضای وزارت دفاع در ادامه به برخی دستاوردهای موشکی هواپایه نظیر فکور 90 اشاره کرد و افزود: این موشک اواخر سال گذشته بود که با موفقیت تست و آزمایش شد. ادامه دارد...
