برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 5 مرداد 1399 در پست ها
-
5 پسندیده شدهاز سری تاپیک های هیئت تحریریه این تصویری قدیمی از کانسپت لایکهید مارتین برای برنامه ی A/F-X است , که زمانی نیروی دریایی امید داشت تا در پی ناکامی بزرگ پروژه ی A-12 اونجر-2 , محصول این پروژه را با پرنده های ساخت گرومن خود A-6 Intruders و F-14 Tomcats جایگزین کند . در کنار نیروی دریایی , نیروی هوایی نیز قصد داشت تا با در اختیار گرفتن این پرنده ی جدید بتواند هواپیماهای Boeing F-15E , General Dynamics F-111 و Lockheed F117 را از خدمت خارج کند . این برنامه در ابندا A-X نام گرفت و بر توسعه ی یک پرنده ی بسیار پیشرفته ی سنگین وزن مولتی رول با امکان نشست و برخاست روی عرشه ی ناو های هواپیمابر تمرکز داشت . نیروی دریایی نیازمند هواپیمایی بود که دارای قابلیت های , عملیات در روز و شب , تمام شرایط اب و هوایی , با برد بلند , بسیار کم پیدا , 2 موتوره , با 2 سرنشین , و دارای سیستم اویونیک و اقدامات متقابل بسیار پیشرفته باشد . نیازمندی های بسیار افزایش یافته ی هوا به هوا که در 1991 به طرح اضافه شده بود پس از برنامه ی Naval Advanced Tactical Fighter - NATF – کنسل شد . این برنامه سرانجام در 1 سپتامبر 1993 ,در پی بررسی های از پایین به بلا - bottom-up -(از نظر سیستمی و ساختاری ارتش - مترجم) و با نگاه مثبت به انچه که سرانجام به برنامه ی Joint Strike Fighter ختم شد , متوقف شد . این دلیلی ست که میتواند عدم اشتیاق نیروی دریایی به F-35C را توضیح دهد . ( برنامه ی اتی این نیرو به وضوح بیان گر این عدم رضایت کامل است - مترجم ) این کانسپت از لایکهید که تصویری از مدلی که برای تست در تونل باد تهیه شده بود را می بینید , در پی اطلاعاتی که از سوی یکی از پیمانکارانی که مدت قابل توجهی روی این طراحی کار میکرده منتشر شده , دارای عملکردی کاملا قابل رقابت با F-22 بوده است . این پرنده به لحاظ چالاکی کاملا مانند رپتور نبوده ولی میتوانسته بسیار نزدیک به ان باشد . این هواپیما ظاهرا قرار بود مشابه رپتور از موتور های Pratt & Whitney F119 استفاده کند . کمپانی روی هندسه ی بال متقییر ان کار بسیار زیادی انجام داد به خصوص برای حفظ طراحی استیلث در محل اتصال بال و بدنه . اما ظاهرا در همان زمان نیز اشکار بوده که این طرح به سمت یک نمونه ی پیشنهادی بسیار گران قیمت در حال سوق پیدا کردن است . در ادامه به بررسی کوتاه برخی دیگر از طرح هایی که برای این برنامه تهیه شده بود می پردازیم : کانسپتی که برای نیروی دریایی توسط تیمی از گرومن , لایکهید و بوئینگ تهیه شده بود . نمونه ی تست تونل باد از کانسپت مورد بحث , در تهیه ی این طرح بوئینگ و جنرال داینامیکز نیز با لایکهید همکاری داشتند . کانسپت تهیه شده توسط لایکهید , بوئینگ و جنرال داینامیکز برای برنامه ی A/F-X که چیزی بین اف-14 و اف-22 بود . طرح مشترک لایکهید , بوئینگ و جنرال داینامیکز با بال های باز شده تا بتواند سرعت مورد نیاز برای فرود روی عرشه را کسب کند . طرح مشترک لایکهید , بوئینگ و جنرال داینامیکز با خروجی موتور و مخازن داخلی تسلیحات مشابه اف-22 رپتور . سیر تکاملی طراحی لایکهید از اف-22 به NATF و سپس به A-X و در نهایت به A/F-X . طرح پیشنهادی برای جنگنده ی استیلث A/F-X تهیه شده توسط Rockwell و لایکهید . کانسپت تهیه شده توسط تیمی از جنرال داینامیکز , مک دانل داگلاس و نورث روپ که دارای شباهت های قابل توجهی به طرح A-12 بود . کانسپت طراحی شده توسط نورث روپ ......................................... شادی روح شهدای گمنام صلوات منبع-1 منبع-2 گرداوری و ترجمه از 7mmt Military.ir کلیه ی حقوق برای نویسنده محفوظ است
-
2 پسندیده شدهنکته ای که پیرامون شیوه اخیر جنگ رسانه ای دشمن جدای از محتوای هر عملیات قابل تحلیل هست این مورده که در این مرحله دشمن علاوه بر هر عملیات به عنوان یک جز منفرد از سلسله عملیات ها در طی یک فرآیند و زنجیر رسانه ای/روانی هم بهره میگیره. طوریکه اجازه نمیده که سطح آرامش روانی جامعه که مثل خیلی از کشورها از کرونا متاثر هست به یک ساحل آرامشی برسه و مدام شده حتی با اتفاقات کوچک که به خوبی توسط ارتش سایبری چند وجهیش ( رسانه های سنتی انگلیسی، رسانه های سعودی، گروهک های در ظاهر با اختلافات ظاهری: منافقین، توییتری های سعودی، سلطنت طلبان و برعندازان و اینفلوئنسرها و سلبریتهای خاص که محرک قشر غیرسیاسی مردم هستند و ...) بزرگنمایی میشه و ضریب میخوره سعی میکنه این اغتشاش و فضای ناامن روانی را حفظ کنه. فضایی که خودش را در اقتصاد و مثلا قیمت ارز هم نشون میده و هروقت قیمت ها تا حدی نزولی میشند (ولو برای یک آرامش روانی فضای اقتصادی ) سعی میشه دوباره با یک اتفاق که گاهی هیچ ربطی نداره به اقتصاد دوباره شیب صعودی در چرخه اقدامات چند وجهی و فشار حداکثریشون قرار بگیره چون اتفاقا قیمت ارز یکی از دلایلی است که به نظر فضای داخل و قدرت تصمیم گیریها را با محافظه کاری روبرو میکنه که نکنه اقدام ما باعث تشدید این روند صعودی بشه و این میشه که در یک موضع کاملا منفعلانه تحت ضربات دشمن قرار میگیریم. راه حل خروج از نقش یک مدافع هست به هر شکل ممکن. این قدرت تحلیل رفته روحی/روانی زیر ضربات مدام دشمن باید بازیابی بشه و وقتی صحبت از ضربات روحی/روانی هست بحث اقتدار و اتوریته هم هست که نیاز مقاومت افراد یک جامعه هست و وقتی خدشه ببینه انگیزه ها کاهش پیدا میکنه و دشمن هم به خوبی با ارتش سایبری و رسانه ایش دست روی این موضع گذاشته و به نظر حتی برای همین امر برخی اکانتهای خصوصا صهیونیستی بلد شدند. حالا حتی یک رزمایش و رونمایی سلاح هم میتونه ترمیم کننده باشه تا اقدامات جدی تر در این حوزه. سایر حوزه ها هم که جای خودشون را دارند و مدام روشون بحث میشه در همین تاپیک.
-
2 پسندیده شدهبسم الله........ بازدید رئیس ستاد مشترک ارتش از مرکز زرهی شهید زرهرن
-
2 پسندیده شدهشبح مهندسی معکوس گربه دو دُم گرومن اعلام رسمی آغاز توسعه یک جنگنده سنگین وزن بومی در ایران امیر سرتیپ حمید واحدی ، جانشین فرمانده نیروی هوایی ایران در مورخ 22 ژوئن 2020 اعلام نمود که تصمیمی برای طراحی و تولید یک جنگنده سنگین وزن بومی اتخاذ شده که در صورت موفقیت ، دومین جنگنده بومی است که در آینده قرار است وارد سازمان رزم نیروی هوایی ایران گردد . این هواگرد جدید ، در واقع ، تلاش جدیدی از سوی ساختار دفاعی ایران پس از برنامه جنگنده سبک کوثر است که در سال 2018 معرفی و بنا برخی ادعاها هم اکنون در خط تولید قرار دارد . کوثر ، گونه ای برگرفته از نسل سوم جت رزمی سبک وزن اف-5 تایگر.2 است که در دهه 60 و هفتاد میلادی ، ایران یکی از بزرگترین مشتریانش بشمار می رفت و هم اکنون با تغییراتی در حوزه هایی نظیر پیشرانه ، سامانه های اویونیک و جنگ الکترونیک در ردیف جتهای نسل چهارم !!!!!!! طبقه بندی شده و قراراست وارد خدمت رزمی گردد . با این پیشینه ، گمانه زنی ها در خصوص خبر جدید منتشر شده از سوی ایران مبنی بر تصمیم بر توسعه یک جنگنده سنگین وزن ، تحلیل ها را به سمت یکی از هواگردهای رزمی در حال خدمت نیروی هوایی ایران ، یعنی جنگنده F-14A ویا حتی F-4E خواهد برد . از سویی دیگر ، جتهای رزمی اف-14 که بعنوان هواگرد رزمی خط مقدم در نیروهای مسلح ایران محسوب میگردد ، در ردیف سنگین ترین هواگرد رزمی نسل چهار که به شکل خاص برای رزم هوایی طراحی شده ، قرار داشته و با توجه به قدمت 4 دهه ای عملیاتی بودن آن ، به احتمال بسیار زیاد نمونه جدید ادعایی ، شباهت زیادی با محصول گرومن خواهد داشت . نیروی هوایی ارتش ایران بعنوان تنها کاربر فعال جتهای اف-14 ، از میانه دهه هفتاد میلادی و بلافاصله با شروع جنگ با عراق و سالهای پس از آن تا کنون در تلاش بوده تا زیرساختهای پیشرفته ای را برای عملیاتی نگاه داشتن این دارایی ارزشمند ایجاد نماید و بنا بر برخی خبرها ، بیشتر از 300 مورد اصلاح و تغییر شامل بهبود عملکرد رادار ، اویونیک و سامانه های جنگ الکترونیک بر روی ناوگان فعال تامکت انجام پذیرفته است . علاوه براین ، با فشار های روز افزون ایالات متحده و تنگ تر شدن حلقه تحریم های تسلیحاتی که مانع از خرید جتهای سنگین رزمی از منابع خارجی شده است ، توسعه چنین نمونه ای می تواند گزینه مقرون به ضرفه ای محسوب گردد . این در حالی است که صنعت دفاعی ایران ، برای جایگزینی ذخیره اندک موشکهای برد بلند فینیکس خود ، دست به توسعه یک موشک مشابه با شناسه فکور-90 زده و اندازه بزرگ این موشک بدان معناست که این جنگنده سنگین ادعایی می بایست در کلاس وزنی تامکت قرار دادشته باشد . گرچه تامکت هم اکنون یک پیکربندی رزمی قدیمی بشمارمی آید ، اما طراحی گونه بومی شده آن ، که با کمکهای احتمالی چین و کره شمالی !!!! صورت خواهد گرفت ، میتواند در درازمدت بخشی از نیازهای ایران را برطرف نماید . با این حال ، احتمال دیگری را نیز می توان در نظر گرفت که درآن ، ایران با الهام گرفتن از طراحی جنگنده روسی MIG-29A که از اوایل دهه 90 میلادی ، به سازمان رزم نیروی هوایی این کشور وارد گردید ، نمونه بومی شده ای را در اختیار بگیرد که در صورت محقق شدن این ایده ، نمی توان آن را با تعاریف استاندارد بین المللی در خصوص جنگنده سنگین ، تطبیق داد . درواقع ، فالکروم و فانتوم ، تنها جتهای رزمی میان وزنی هستند که در خدمت نیروی هوایی ایران قرار دارند . در هرصورت ، اگر جنگنده سنگین وزن این نیرو بنا بر تعریف داخلی ، در رده جتهای میان وزن قرار گیرد ، میتواند مکملی برای جنگنده های سنگین وزن واقعی که بنا برخی پیش بینی ها ، قرار است در قالب خرید خارجی ( خبرهایی از علاقه ایران برای خرید سوخو-30 اس ام یا سوخو-57 وجود دارد ) صورت گیرد ، باشد . علاوه براین ، احتمالی نیز وجود دارد که درآن ، ایران در تلاش برای خرید جتهای میان و سبک وزن نسل ++4 خارجی نظیر جی-10سی یا میگ-35 که به ترتیب در سالهای 2018 و 2019 وارد خدمت رزمی شده اند ، است . ولی در مجموع هنوز اطلاعات موثقی از اینکه این برنامه خرید جاه طلبانه می تواند با یک طرح بومی در محدوده وزنی سنگین ، هماهنگ گردد ، بدست نیامده است . پی نوشت : 1-بن پایه 2- مندرجات این متن ،نظر نویسنده آن است و توسط انجمن میلیتاری تایید یا رد نمی شود . 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ MR9
-
2 پسندیده شدهببر سوار ایتالیایی یکی از بهترین فرماندهان تانک تایگر در جبهه شرق، افسری جوان متولد شهر رم در ایتالیا با نام آلفردو کارپانتو (Alfredo Carpaneto) بود که روی هم رفته پنجاه شکار تانک (عمدتا” تی - ۳۴) ثبت شده در کارنامه پیروزهای خود داشت. او که بصورت داوطلب به ارتش آلمان پیوسته بود خدمت خود را در گردانهای ۲ و پس از آن ۵۰۲ زرهی ارتش آلمان سپری نمود. مسلط بودن به زبان آلمانی که ناشی از سالها زندگی در کشور اتریش بود، به موفقیت او در ارتش آلمان کمک شایانی نمود. گردان ۵۰۲ زرهی سرنوشت غرورآفرین در روز ۲۶ ژانویه ۱۹۴۵، به تانک گروه تایگر دستور داده شد تا از یورش زرهی ارتش سرخ شوروی به نیوهاوزن (Neuhausen) در ناحیه پروس شرقی جلوگیری کنند. آلفردو سوار بر ببر خشمگین خود پس از یک شبیخون موفق، آلفردو شش دستگاه تانک تی -۳۴ روسی را در یک درگیری بسیار کوتاه نابود کرد ولی به دلیل شمار بسیار زیاد تانکهای ارتش سرخ مجبور به عقب نشینی شد. متأسفانه در حال عقب نشینی بود که تایگر او در گل و لایی که زیر یک لایه ضخیم یخ پنهان بود فرو رفت و از حرکت باز ایستاد. آلفردو تصمیم به مقاومت گرفت و در حالیکه تنها برجک تانک او می چرخید موفق شد دو دستگاه تانک تی -۳۴ دیگر دشمن را از کار بیاندازد. با مشاهده تلفات وحشتناک (پانزده دستگاه در کمتر چند ساعت که هشت دستگاه آنها توسط تانک آلفردو شکار شده بودند) فرماندهان زرهی ارتش سرخ موقتا” دست از یورش برداشتند و این فرصت مناسبی برای آلمانیها بود تا تانک آلفردو را از گل و لای بیرون کشیده و دستی به سر و روی آن بکشند. ببر آلمانی در جبهه شرق نبرد به زودی در همان روز در ناحیه ای دیگر ولی نزدیک به نیوهاوزن از سر گرفته شد ولی اینبار ارتش سرخ که طعم تلخ آرواره های ببرهای آلمانی را چشیده بود تانکهای ژوزف استالین-۲ خود مجهز به توپ مخوف ۱۲۲ میلیمتری را برای رویارویی با ببرها به میدان فرستاد و در نبردی کاملا” نابرابر تانک آلفردو مورد هدف قرار گرفته و خود نیز در این رویارویی درحالی که تنها ۳۰ سال سن داشت، جان خود را از دست داد. به پاس خدمات او، نشان شوالیه آهنین پس از مرگ به او اهدا شد. تانک ژوزف استالین- ۲
-
2 پسندیده شدهسایت سوباشی در ارتفاع 8888 پا قرار دارد و بیشتر سال دمای پایینی دارد. در نزدیکی سایت یک آبگیر عمیق خطرناک برای شنا وجود دارد که نام سایت از نام آن گرفته شده است. با توجه به روش دفاعی ایران و تعداد بسیار کم هواپیماهای CAP که در سال 1367 داشتیم ومعمولا در این سایت در هر لحظه کمتر از 4 نفر در اتاق عملیات بودند و شیفتها هم 24 ساعت کار 48 ساعت استراحت بود. چیزی شبیه به یگان پاسدار پادگانها که استمرار این مدل کارکرد بسیار خرد کننده اعصاب و روان پرسنل بود و هست. حالا در زمان بمباران چرا بهترین پرسنل پدافند آنجا جمع شده بودند و هر کس که در پایگاه سوم شکاری بود را به سایت فراخوانده بودند دلیل خود را دارد که .... محل شغلی افسر فایترکنترلری که در این سایت شیفت میداد به دلیل اهمیت آن از حفاظت از 75% جمعیت ایران، [b]سرلشکری بو[/b]د و احتمالا هنوز هم هست. اما حقوقی که دریافت می کردند معادل همان درجه روی شانه اشان اگر در تهران کار اداری انجام بدهد بود (حدود ماهی 7000 تومان برای یک سروان و 6000 تومان برای یک ستوان دوم) به همین دلیل خیلی از افسران پدافند که از ثروت پدری محروم بودند قادر به تشکیل خانواده هم نبودند. اتاق عملیات سایت یک کانکس موقت بود که آمریکایی ها نصب کرده بودند تا ببینند که محل سایت از نظر پوشش بهینه هست یا خیر. شیفت دادن دراین کانکس در دمای 45 درجه زیر صفر زمستان سوباشی یک نبرد با طبیعت بود. حتی حاضر شدن در محل شیفت بسیار مشکل و پر مخاطره بود زیرا جاده ماشین رو به سمت سایت در زمستان کاملا بسته می شد و بارها می شد که یک افسر به جای 24 ساعت 72 ساعت شیفت بدهد. حتی تعویض شیفت با هلی کوپتر هم به دلیل نبود دید بسیار کار مشکلی بود و در یک مورد خلبانی که حاضر شده بود با دید 0 بر سوباشی فرود آید به دلیل برخورد با توده برف و امداد غیبی توانسته بود جان خود و پرسنل شیفت جدید را نجات بدهد. در کوهپایه این سایت هم به تعداد بسیار فراوان گرگ وجود داشت و اگر پرسنل قاطی می کردند و قصد پایین آمدن از کوه را در دمای 40 درجه زیر صفر می کردند، باید علاوه بر تله های برفی موجود در چنین ارتفاعی با گرگهای گرسنه نیز مواجه می شدند. غذایی که به پرسنل داده می شد معمولا آب گوشتی بسیار بد بو و بد مزه بود که آن را دور می ریختند و نان خشک می خوردند. جالب است که این آبگوشت بسیار مورد توجه گرگها بود و می رفتند به توده های یخ زده آن در دره لیس می زدند. در این ارتفاع بادی می وزید که تعویض شیفت سربازان نگهبان و کارکرد پاس بخش را کاملا مختل می کرد و باید بارها به محل نگهبانها سر می زدی تا خیالت راحت باشد که جوان مردم نخوابیده و یخ نزده باشند. در فاصله اتاق افسر نگهبان تا اتاقک سربازهای نگهبان هم باید مسلح حرکت می کردی چون معلوم نبود که با گرگهای گرسنه روبرو می شوی یا نه. دیواره های کانکس اتاق عملیات به قدری سست بود که چند بار بر اثر بوران فرو ریخت و پرسنل با پتو و میله تی و غیره جلو ورود برف و بوران را به درون اتاق عملیات می گرفتند. این اتاق نسبتا بزرگ بود و در 3 سطح اسکوپهای رادار در آن قرار داشت. که در بالاترین سطح افسر سر شیفت عملیات در محل سر لشکری قرار می گرفت که در طول جنگ در بسیاری از موارد یک ستوان دوم در این محل می نشست و تهران و جاهای دیگه را قرمز می کرد و وقتی که اوضاع نبرد هوایی حاد می شد از یک افسر باتجربه تر استفاده می شد. جالب است که بدانید از ابتکارات پرسنل تحت امر این سایت[b] شناسایی موشکهای بالستیک[/b] (با یک روش خاص و نه متکی بر ابزار فسیلشان) عراقی و اعلام وضعیت دقیق و به موقع برای تهران و قم و اصفهان بود که عراقی ها و غربی ها را گیج کرده بود که اینها با این ابزارشان چطور این کار را می کنند. فیلمی که شما معمولا در تلویزیون یا فیلمهای سینمایی از اسکوپهای رادار [b](که پرسنل پشت انها نشسته اند)[/b] و اون تابلوی شیشه ای (پلاتینگ برد) [b]که پرسنل بر روی آن با گریس پنسیل برعکس نویسی[/b] می کنند می بینید، در واقع مربوط به اتاق آموزش رسته فایتر کنترلر در پادگان دوشان تپه در جنب ستاد نیروی هوایی در تهران است و اتاق عملیات واقعی و اون تابلو شیشه ای خیلی بزرگتر بوده و اسکوپهای بیشتری دارند. این گونه سایتها برای این طراحی شده بود که بتوان همزمان صدها هواپیمای خودی را کنترل کرد اما با توجه به توان نیروی هوایی در سال 67 و اینکه کسی نمی دانست جنگ چند سال دیگر ادامه خواهد داشت در پرواز هواپیماها به شدت دقت می شد و بیشتر اسکوپها خالی بود و نیازی به افسر فایتر کنترلر نداشت. در بازدیدی که یکی از علمای بزرگ از سایت داشتند، بعد از دیدن اوضاع سایت ایشان 15 میلیون تومان پول در اختیار نیروی هوایی گذاشتند تا دور تا دور اتاق عملیات یک دیوار بتونی به قطر یک متر کشیده شود و در جنب آن یک اتاق استراحت امن ولی کوچک نیز ساخته شود. بعد از این کمک وضع شیفت کمی بهتر شد ولی کماکان کل سقف همان سقف کانکس پوسیده قبلی بود. علت این بود که بعد از انقلاب واحد رکن دوم ارتش به کل منهدم شده بود و در ساخت مجدد آن هم اقدام درستی نشده بود و کل اطلاعات ما از نیروی هوایی عراق بر می گشت به بازجویی افسران خلبان عراقی که یا چیزی نمی دانستند یا نم پس نمی دادند یا اینکه خیلی گنده گویی می کردند. بنابراین نیروی هوایی از رفتار عراق و اطلاعاتی که داشت تصور می کرد که "نیروی هوایی عراق فاقد توان حمله به هدف نقطه ای است" اما پرسنل پدافند می دانستند که عراقی که با بمب مخصوص ضد بتون مغز راکتور اتمی آلمانی بوشهر را می زند و سوراخ می کند و یا سایت بوشهر را به راحتی می زند، حتما می تواند سایت سوباشی را هم بزند. تنها تعجب پرسنل این بود که چرا هنوز زنده هستند!؟ و سایت بمباران موثری نشده است. با این حال هیچ سایت پدافند موشکی موثری در نزدیکی سوباشی موضع دفاعی نگرفت و.... .(شاید نقاط مهمتری برای استفاده از معدود سایتهای موشکی وجود داشته است) فقط دور تا دور اتاق عملیات دیوار کشیده شد. به هر حال پرسنل همیشه مظلوم پدافند را در آن دوران حتی سوار اتوبوس نمی کردند. خودشان باید برای ترابری خودشان فکری می کردند و از حقوق ناچیز خود خرج این موارد را هم می پرداختند. یادم میآید که یکی از اینها می خواست بلیط تهران همدان بگیرد ، می گفتند نداریم فقط به رزمندگان می دهیم وقتی ایشان گفت که محل خدمت جنگی من همدان است، مسئول ترمینال گفت جوجه سروان چرا دروغ می گی همدان جبهه نیست!!!!! بعضی ها هم که از کرمانشاه باید به همدان می آمدند وقتی که کرمانشاه بمباران شده بود، مردم اینها را سوار نمی کردند و می گفتند شما تهرانی ها از ما دفاع نمی کنید!!! (حالا طفلکی بچه غرب بود) حالا ما انتظار داریم چند تا افسری که ساده ترین مشکلات معیشتی و درمانی آنها حل نشده با چند تا وسیله قدیمی آسمان ایران را در مقابل ابر قدرتها ایمن بکنند و اگر نتوانند انتظار داریم که دادگاهی بشوند. در بین همین شهدای سوباشی تعدادی از بهترین فایترکنترلرهای خاورمیانه و بلکه جهان وجود داشت که به دلیل آنکه دستور شلیک موشک داده بودند وموشک به هدف نخورده بود یا اینکه در نبرد یک هواپیما با 25 شکاری دشمن آن یک هواپیما را از دست داده بودند، برایشان پرونده درست شده بود. ..... این آخری حتی می گفتند اگر موشک به هدف نخورد باید پولش را خودتان بدهید و ...... . البته تشویقهایی هم می شدند مثلا اگر موفق به شکار میراژ می شدند یک سکه بهار آزادی به آنها می دادند. حالا مقایسه کنید با پرسنل مراقبت پرواز اسپانیا (کشوری فلک زده) که بدون داشتن استرسی معادل یا قابل مقایسه با فایتر کنترلرها، درآمد سالانه 300 هزار یورو دارند و تازه مرتب به دلیل سختی شغل و حقوق کم اعتصاب می کنند و بعضی از کوریدور های اروپا بسته می شود.
-
1 پسندیده شدهکل جنگ جهانی دوم 5 سال طول کشید ، حالا عزیزان این 5 ساله دارند مقدمات کاری رو می چینند که اسرائیل نقره داغ بشه ( یکجور می گند انگار شوروی استالینی هست !!! ) ... این برنامه ی نظامی و صبر استراتژیک هم مثل همون قضیه ی برنامه ی جامع مقابله با آمریکا و درست کردن اقتصاد و جامعه ی متعالی اسلامی و عدل محور در این 41 سال هست ... در حالا به من به جای 3 تا منفی ، 300 تا منفی بدهید ، خودتون هم می دونید که واقعیت همینی هست که ما به صورت عریان به بیانش می پردازیم ...
-
1 پسندیده شدهبسم ا... مصاحبه با امیر واحدی ، جانشین نیروی هوایی 1- امروز کلیه اورهال های هواپیماهای شکاری و ترابری با همکاری وزارت دفاع و متخصصان نیروی هوایی در حال انجام است. بخصوص در هواپیمای سی 130، وزارت دفاع پروژه ای را تحت عنوان پروژه شهید ستاری پیاده کرده است 2- امروز تجهیزاتی روی آر اف 4 گذاشته شده که توان آن را 10 برابر کرده است و دوربین های جدید با کیفیت های بسیار بالا روی آن نصب شده که در آینده برای طراحی عملیات بسیار به درد ما می خورد. 3- برای مثال موشک سایدواندر جنگنده اف-5 تنها 5 مایل برد داشت که امروز برد آن را به 8 تا 12 مایل رسانده ایم که در درگیری های هوایی بسیار موثر است. 4- تجیهزات بسیار خوبی روی میراژ نصب کرده ایم که زمانیکه مسئولان به نتیجه رسیدند حتما رسانه ای می کنیم. انشا الله فکر کنم تا پایان سال مقداری از این مهمات را رونمایی و در رزمایش ها استفاده می کنیم. این هواپیما ماموریت دریایی دارد و یکی از آیتم های مورد استفاده آن همین ماموریت دریایی است.
-
1 پسندیده شدهمگه اسامی و دلیل شهادت همه ی بیش از ۲۱۰۰(امار چند سال پیش) شهیدمون در سوریه رو داریم که بتونیم قاطعانه حرف بزنیم امروز میشه فهمید امریکا در تکریت چقدر تلفات داد ولی این شفافیت اطلاعاتی در مورد ایران وجود نداره که بشه ادعای شمارو قبول کرد سیستم اطلاع رسانی در ایران در این موارد عقیمه. اما همین الان میدونم شهدای ما حاصل حمله اسرائیل همون ۸ نفر نبودند حداقل همین لحظه میتونم شهید سردار الله دادی رو به لیست ۸ نفره شما اضافه کنم که خط بطلانی بر این ادعای شما بکشم ... حمله به نطنز بنظر من توسط موشک کروز رخ داده نظرم رو سابقا گفتم و دلایلش رو این با حوادث روزمره دیگه در امریکا و ...فرق داره سکوت فرماندهان نظامی، محرمانه خواندن علت حادثه و اعلام نکردن دلیلش اونو از حوادث نظامی دیگه در هر کشور و منطقه ای جدا میکنه ____ اما در مورد انتقام: اگر از ابعاد مختلف اقتصادی سیاسی اجتماعی نظامی حساب کنیم. طرف مقابل خیلی بدهی داره که هنوز صاف نکرده ما قبل انقلاب رو بذاریم کنار بعد انقلاب از ناو وینسنس تا سردار سلیمانی هزاران ترور و حادثه و رخداد و ضرر اقتصادی بدون پاسخ مونده. این قرض باید پرداخت بشه اما در حال تلنبار شدن هست . سیر حوادث پس از انتخاب شدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور امریکا رو ببینید... هر روز گستاختر از دیروز... قطعا ۴.۵ سال دیگه نمیشه با این روند جلو رفت ...
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 25 تیر 1399 بعد از گذشت بیش از یک هفته از انتشار خبر حمله به پایگاه الوطیه در لیبی و انهدام سامانهای دفاع هوایی هاگ و سیستم جنگال کورال ارتش ترکیه حال با پخش شدن تصاویر ماهواره ایی به نظر میرسد این خبر صحیح بوده و یک آتشبار هاگ و احتمالا سامانه جنگ الکترونیک کورال در حملات هوایی به این پایگاه منهدم شده باشند و در تصویر ماهواره ایی دقیقا محلهای استقرار این سامانه های مورد اصابت قرار گرفته است . در ابتدا عنوان شده است این حمله کار هواگردهای رافائل ارتش فرانسه بوده و بعد به مصر نسبت داده شده اما با توجه به عضویت فرانسه وترکیه در ناتو و پایش آسمان لیبی توسط هم آمریکاهای - روسها - مصری ها - ترکها- ایتالیایی ها و... به احتمال هم میرود که سوخو 24 منتقل شده به لیبی ( با خلبانی روسها) در این حمله دست داشته اند
-
1 پسندیده شدهبسم ا... خوب ، تک به تک موارد مطرح شده را عرض می کنم دقت بفرمایید ، فضای نخبگانی، می طلبد که صحبتها و تحلیل ها براساس مستندات وشواهد مستدل صورت بگیرد ، بطور قطع این مساله در خصوص قاهر در زمان حاضر ، صدق نمیکند . البته شاید این شکل آینده پژوهی در سایر فضای های موجود طرفدار های پرشوری داشته باشد ولی در میلیتاری ، این مسائل زیر ذره بین بسیار دقیق کاربران قرار دارد و قطعا تحلیل های بسیار متفاوتی را نسبت به بخشهای دفاعی وبسایتهای خبری مشاهده می فرمایید ، ضمن اینکه خدمت شما عرض کنم ، آینده پژوهی برای خودش یک چهارچوب و شیوه خاصی دارد که حداقل بنده در پست قبلی جنابعالی چیزی در این خصوص رصد نکردم دقت بفرمایید ، فرماندهان عزیز و محترم ما حداقل در بیست و پنج سال اخیر ، طیف متنوعی از موارد را مطرح کردند و ما علاقه مندان حوزه نظامی ، جز در حوزه موشکهای بالستیک ، ضد کشتی و بسیار محدود تسلیحات هواپایه ، موردی که به شکل عملیاتی با مستندات را بکار گرفته باشند ، رارصد نکردیم ، آرشیو میلیتاری گواه این مساله هست . نقد اصلی به عزیزان ما در رده های نیرویهای مسلح از ستاد کل تا به پایین ، روی همین مساله متمرکز هست و بارها در میلیتاری به آن پرداخته شده ملاک ما برای تایید صحت گفته های این عزیزان ، عملیاتی شدن تمامی صحبتهای انها هست ، تک به تک میشود در خصوص عدم تحقق وعده های دوستان شاهد و مثال آورد و به نظرم به آرشیو میلیتاری مراجعه بفرمایید دقت بفرمایید ، اگر ملاک نمونه های به نمایش درآمده در نمایشگاه باشد ، با احترام ، تحلیل اشتباهی هست ، چون فرآیند تبدیل نمونه های آزمایشگاهی به نمونه های تولید انبوه و مهمتر ازآن ، نمونه های عملیاتی یک فرآیند مشخص هست که در همه جای دنیا ، یک استاندارد مشخص را بخودش می بیند ، اگر قرار باشد که این استانداردها را در نظر بگیریم ، با احترام مجدد ، این دستاوردها ، در همان حد نمونه های آزمایشگاهی قابل ارزیابی هست و نه بیشتر خوب ، حداقل بنده نه از واژه شوآف استفاده می کنم و نه هوچی گری و نه دروغ ، این اعتقاد وجود دارد که ساختار بخش دفاعی ما دچار یک سرطان مزمن هست ( به اسم بخش دولتی ) که تا این سرطان درمان نشود ، هر گونه تلاش برای بهبود شرایط ، جز هدر رفت منابع محدود ما فایده دیگری ندارد . حالا دوستان ما قابلیت هضم این مشکل را ندارند ، در نتیجه متوسل به مواردی میشوند که درشان بنده نیست وارد آن بشوم در نتیجه از این مساله می گذرم با احترام ، قاهر نه قابلیت برطرف کردن نیازمندهای ما را دارد و نه براساس ادعاهای موجود با امکانات فعلی ما در حوزه موتور ، رادار ، اویونیک برحسب ادعای فرماندهان ( و نه جنابعالی ) در خصوص نسل 5 بودن قاهر ، همخوانی داشته ، مجموعه ادعاهای چندسال اخیر را اگر در کنار هم بگذاریم ، حداقل تا این تاریخ ( اردیبهشت 99) نشانی از یک جنگنده در سطح استانداردهای پذیرفته شده چه در خصوص نسل 4 ، چه درخصوص نسل 5 و یا حتی نسل6 رصد نشده خوب ، به نظرم شخصا این را بررسی بفرمایید ، وب سایتی که مدعی هست در خصوص تحلیل دفاعی ، وقتی به دم دستی ترین منبع (ویکی ) مراجعه نمیکند تا بفهمد ، نیروی هوایی مالزی فاقد جنگنده های اف-16 هست و این اشتباهات فاحش را علیرغم تغذیه از بودجه های مختلف بطور دائم تکرار میکند و حاضر به پذیرش اشتباهات اش هم نیست ، مشخصا" صلاحیت قرارگرفتن بعنوان مرجع علمی را ندارد چرا نشنال اینترست منبع رسمی و موثق برای رصد قابلیتهای نظامی ایران نیست فرمانده محترم نیروی هوایی در شبکه 2 : از کارخانه ساخت یوروفایتر بازدید کردم !!! کارخانه ساخت کوثر به مراتب از کارخانه یورو فایتر بهترهست !!!! ما هرگز مدعی نشدیم که که فرماندهان ما لاف می زنند ، عملکرد و اظهارات فرماندهان محترم هست که در ذهن مخاطبی که بنابر علاقه ، مطالعه و تحلیل دارد ، به شکل واضح این مساله را نشان داده و میدهد . شاید در محیط اینستا وتلگرام ،این قبیل اظهارات ، یک عده ای را دچار هیجان کاذب بکند ولی در میلیتاری ،این قبیل اظهارات ، به سختی نقد شده و خواهد شد . ضمن اینکه ما نشون دادیم ، در عین حفظ احترام این عزیزان ، تعارفی در نقد عملکرد آنها نداریم برادر عزیز ، موشک فجر هواپایه ، برنامه بسیار خوبی هست ولی پیکربندی که برای آنتخاب شده ، شاید در کوتاه مدت یکسری را بلحاظ تبلیغاتی ارضاء کند ولی ما داریم آینده را برحسب تهدیدات موجود می بینیم ، برادر عزیز ، در خصوص 9 دی همین طور هست ، این موشک اگر معادل آمرام همباشد ، تا پیکربندی مناسب خودش را که شامل سامانه های کنترل آتش ، کشف و شناسایی هدف و .. را پیدا نکند و با ان منطبق نشود ، صرفا" در حد همین ماک آپ قابل ارزیابی هست و نه بیشتر اگر قرار باشد ، صرفا برحسب دید و تحلیل روی ماک آپ جلو بریم ، نیروی هوایی آلمان در جنگ دوم ، حداقل چندین ده برنامه روی کاغذ و نمونه های چوبی پیش تولید شده داشت که هنوز در موزه های هوانوردی دنیا در معرض نمایش هستند با کیفیت ظاهری بالا برادر عزیز ، همین ماک آپ شفق الان در چه وضعیتی هست ؟؟؟ خود شفق به کجا رسید ؟؟ روی چه استدلالی و مستنداتی می فرمایید قاهر ،ادامه شفق و صاعقه هست ؟؟ چرا سطح تحلیل یک فضای نخبگانی مثل میلیتاری را در حد اینستا و تلگرام تنزل میدید که مخاطب حتی در خصوص سطح تحلیل شما دچار تردید بشود ؟؟ اخوی ، هند و پاکستان این درک را پیدا کردند که برای رفع نیاز خودشون در کوتاه مدت ، میان مدت وبلند مدت ، نیازمند همکاری با دیگران هستند و نه اینکه با لجبازی بچه گانه ، علیرغم درک این مساله که در حوزه فناوری دچار محدودیتهای قابل توجهی هستیم ، از فرصتهایی که میشد ایجاد کرد ، گذشتیم و وضعیت را به این روز درآوردیم که فرضا" روسها یا چینی ها سر خرید یا فروش سلاح بخواهند با ما بازی کنند و امتیاز بگیرند عزیز ، شما یک شرکت جهانی را نشانی بدید که در این زمینه ها به ما کمک موثر ونه صرفا فروش یا قطعه یدکی کرده باشد بازار فناوری هوایی بخصوص نظامی ، یک بازار بشدت انحصاری هست و هیچ کس برحسب رضای خدا به شما کمک نمی کند ، این شما هستید که باید با ایجاد سازو کار درست ، با ترکیب توان بومی و همکاری خارجی ، این انحصار را بشکنید ، استدلال کردن روی احتمالات که مسیر درستی نیست عزیز برادر عزیز ، همین یک جمله نشون میدهد که تحلیل درستی از صنعت نظامی درشرایط فعلی ما متاسفانه ندارید ، کشوری که کامل محاصره تسلیحاتی هست و منابع اندک سرمایه ای دارد ، نباید فعالیت جزیره ای و پراکنده داشته باشد ، نباید بین دوتا سازمان مسلح اش رقابتهای ناگفته وجود داشته باشد و بسیاری موارد که در ان مورد حرف زده نشود بهتر هست انصافا" متوجه شدید این جمله را ؟؟ ارتقاء تایگر به قاهر ؟؟ هواگردی که هیچ کدام از زیرسامانه هایش مشخص نیست ، چه شکلی باید بستر ارتقاء یک هواگرد دیگر قرار بگیرد ؟؟ بااین تحلیل ها ، با احترام مجدد ،در شناخت شما از حوزه صنعت هوانوردی ، تردید ایجاد شده !!!!
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم و رحمت ا... مجله صنایع هوایی .. پیدایش کردم ، تقدیم می کنم
-
1 پسندیده شدهبا سلام مدرسه خلبانان آزمایشی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پی نوشت : بازسازی پچ- MR9
-
1 پسندیده شدهبا سلام شکارچی خفاش مکّار تاریخچه نبرد هوایی میان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروی هوایی رژیم بعث عراق ، سرشار از گفته ها و ناگفته هایی است که برای دهه ها ، پتانسیل لازم را برای پرداختن بخود دارد . با این وصف ، عکس فوق یکی از مشهورترین تصاویر تایگرهای نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی است که مشاهده شده . اما داستان این تصویر چیست ؟؟ این تصویری از F-5E به شماره سریال 3-7059 (شماره سریال سابق 73-00939) قبل از عزیمت به مأموریت جنگی در حال بارگزاری تسلیحات و چکهای نهایی است در حالی که خلبانهای گروه پروازی در حال آخرین مشورت و هماهنگیها در پای این پرنده در پایگاه تبریز به سال 1363 هستند . این هواپیما تایگر مورد علاقه آس تایگرهای نیروی هوایی ایران ، سرهنگ یدا.. جوادپور ( عضو سابق تیم آکروجت نیروی هوایی مابین سالهای 1975 تا 1978) بشمار می رفت که 3 پیروزی از 5 پیروزی خود را با این تایگر به ثبت رساند . پیروزی های رسمی شامل دو فروند سوخو-20 بشمار می رود با این حال ، مشهورترین پیروزی وی ، شکار یکفروند جنگنده MIG-25PD نیروی هوایی عراق با استفاده از توپهای 20 م.م ( فاکس بتی که بال و پرش قبلاً توسط یک تیر موشک فونیکس چیده شده بود ) است .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان ﺷﻴﺦ ﺟﺎﺑﺮ "، ﺍﻣﻴﺮ ﻛﻮﻳﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖﺻﺪّﺍﻡ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﻓﺘﻴﻢ ؛ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺻﺪّﺍﻡ ﺷﺨﺼﺎً ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺑﻨﺰ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ؛ ﺻﺪّﺍﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺑﺮﮒ ﮐﻮﺑﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﻛﻮﻳﺖ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ. ﺻﺪّﺍﻡ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻦ ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ: ﻛﻮﻳﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺘﻤﺎً ﻣﯽ ﺁﻳﻴﻢ ...ﻭ ﻣﻦ ﺳﺎﻝ 1990 ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﻪ عرﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻌﺜﯽ ﺑﻮﺩﻡ ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﺷﺪﻡ. ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻛﻮﻳﺖ ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻳﮕﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺖ "ﻣﺮﺩﯼ " ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮓ ﻫﺴﺘﻨﺪ. پی نوشت : 1- این پست ، به هیچ عنوان ، رنگ و بوی نژاد پرستی و تحقیر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج پارس را ندارد ، امّا واقعیتی است در پهنه تاریخ . 2- تقدیم به 175 شهید دست بسته غواص که مظلومانه ، به شهادت رسیدند و امنیت کنونی ما ، مدیون جانفشانی های این عزیزان بشمار می رود .
-
1 پسندیده شدهسلام . عرض ادب :rose: بعضی اوقات جملاتی ادم رو تکان میده زمانی که ضد انقلاب به پادگان سنندج حمله کرد، فرمانده هان نمی دانستند برای نجات پادگان سنندج چه باید کنند. مرحوم شهید کشوری دقیقاً این جمله را گفت: «من پرواز می کنم و اطراف پادگان را کاملا می کوبم و غائله را می خوابانم. اگر این کارم خطا بود بگذارید مرا اعدام کنند اما کردستان بماند.»
-
1 پسندیده شدهبا سلام نکته یکم : هواس یا حواس :winking: نکته دوم : در زمان این بنده خدا ، چیزی به اسم soft power یا بعبارت خشن تری ، هژمونی نرم ، وجود نداشت . الان هم به استنباط بنده ، ایجاد امپراطوری به سبک ایران باستان بیش از اندازه خیال پردازانه هست . نکته سوم : توان شبیه سازی این قدرت در بعد نرم وجود دارد (به جای توجه و تاکید در حوزه سخت ) اما این مساله نیاز به ایجاد زیرساختهای ویژه ای در داخل بامواره مرکزی ایران ( که اکنون کشور ایران را شامل می شود ، چرا که بامواره ایران ، بسیار بزرگتر از کشور فعلی ایران هست ) دارد .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان با توجه به رویدادهای اخیر ، جمله ای از ژنرال آیزنهاور در ارتباط با ایران ، مورد توجه قرار گرفت که نشاندهنده تب و تاب واحدهای سیاسی حاشیه جنوبی خلیج پارس در ارتباط با مذاکرات هسته ای ، سوریه ، یمن است . 29 نوامبر 1952 گمان نمی کنم منطقه ای مهمتر از ایران روی نقشه جغرافیایی جهان وجود داشته باشد ، ایران هم دارای نفت و هم در چهارراه جهان واقع شده است . نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگشته و به یک قدرت نظامی تبدیل گردد . بد به حال دشمنان این کشور که میلیتاریسم ایرانی از خواب چند صد ساله خود بیدار شود ، بروید تاریخ این کشور را بخوانید تا گفته من اثبات شود .
-
1 پسندیده شدهقسمت دوم ********** میراژ F-1 ایی کیو 5 ( F1EQ-6 )، شماره سریال 6212-3 را از نیروی هوایی ایران دریافت کرده و نام خلبان (ایرانی) هم در پایین کاکپیت آن درج شد , (پس از آماده سازی مجدد) خلبان به منظور انجام نخستین پرواز تاکسی باند سریعی با آن داشت . در آگوست 1995 دو فروند از میراژ های F-1 بی کیو 3 ( F1BQ-3 ) نیز بازگردانده شده و برای آموزش دو تن از خلبانان (ایرانی) به نام های سرهنگ الهی و کاپیتان آ ( A ) مورد بهره برداری قرار گرفتند . میراژ F-1 (به شماره سریال) 6407-3 نخستین (نمونه) تعمییر اساسی (اورهال) شده در بخشی از پروژه حبیبی بود . نشانه مخصوص (میراژ ها) نیز که بر روی دهانه هواکش موتور جنگنده (ایر اینتیک) نیز نقش بسته است یادآوری می کند که این نخستین اف 1 در حال اتمام تعمیرات است . در 24 ام آپریل سال 1997 چهار فروند (دیگر) از میراژهای F-1 به شماره سریال های 6212-3 ، 6215-3 ، 6403-3 و 6407-3 به پایگاه 9 ام تاکتیکی مستقر در بندر عباس به منظور حضور و مشارکت در تمرین ( رزمایش ) طریق القدس (راهی به اورشلیم - مربوط به خود متن ! ) فرستاده شدند (در حالی) که این رزمایش تحت فرماندهی ( آیت الله ) سید علی خامنه ای ، رهبر ( معظم انقلاب اسلامی ) ایران قرار داشت . در آن زمان تیم جهاد خودکفایی (نیروی هوایی ارتش ) میراژ F-1 ها را برای شلیک موشک AIM-9J سایدوایندر با نصب و الحاق ( بکارگیری ) لانچر ( همین موشک ) موجود در جنگنده F-14A موسوم به LAU-7A در بالک های نوک بال جنگنده سازگار و بهینه سازی کرده بودند ، ( این ایده ) در طی پروژه ابرار (سرزمین ها - مربوط به خود متن !) در همدان انجام شده بود ، ( گفتنی است ) طی همین پروژه ( توسط همان تیم) دو مخزن سوخت خارجی ( میانی ) متعلق به جنگنده F-5E/F برای نصب در زیر بال های میراژ به منظور حمل سوخت خارجی و به عنوان مخازن سوخت رهاشدنی ، هر یک به ظرفیت 275 گالن آمریکایی (برابر با 1041 لیتر) در نظر گرفته شده و مهیا شد . مابین سال های 1997 تا 1999 بیشتر از 6 فروند از میراژهای F-1 برای تجهیز یک اسکادران در پایگاه 14 ام مشهد بازگردانده شده و در اسکادران تاکتیکی 142 بکار گرفته شدند . این واحد زمانی فعال شده بود که مرزهای شرقی ایران مورد تهدید تروریستی طالبان و حمل و نقل قاچاقچیان ( مواد مخدر ) قرار گرفه بود . میراژ F-1 بی کیو 3 ( F1BQ-3 ) به شماره سریال 6403-3 دومین نمونه ای بود که توسط ( سازمان ) صنایع هوایی ایران تعمیرات اساسی شد و رنگ استتار آسیای صغیر II را دریافت کرد . اما در آپریل 2013 جانشین [معاونت] عملیات نیروی هوایی ایران به صنایع هوایی ایران رنگ استتار آبی و خاکستری را برای [این] میراژ ( 6403-3 ) سفارش داد که برای انجام وظیفه دفاع هوایی آن مناسب تر است . در 5 ام جولای سال 2001 میراژ F-1 ایی کیو 5 ( F1EQ-5 ) به شماره سریال 6217-3 (پیشین 4571 نیروی هوایی عراق) دراطراف مشهد سقوط کرد و خلبان آن سرهنگ ناصر حبیبی زوهام کشته شد [به شهادت رسید] . در این زمان 10 فروند میراژ در مشهد وجود داشت اما فقط [میراژ] 6217-3 توانایی انجام کامل ماموریت های محموله را دارا بود [در شرایط عملیاتی کامل قرار داشت] . جت های دیگر [عمدتا"] قابلیت انجام نیمی از ماموریت های محوله را دارا بودند و یا بطور کامل غیر عملیاتی شده بودند . [بررسی] این سانحه وجود نقصی در سیستم هیدورلیک [جنگنده ها] را به اثبات رساند . پس این وقوع سانحه تمامی فعالیت های پروازی میراژ های F-1 متوقف شده و اسکادران تاکتیکی 142 [مستقر در مشهد] هم منحل شد و [در نهایت] تمامی خلبانان میراژ بازنشسته شده و یا به [گردان های] F-5 منتقل شدند . پایان قسمت دوم ... ادامه دارد منبع ترجمه
-
1 پسندیده شدهپروژه حبیبی حیاتی تازه برای میراژ های ایرانی توجه: مطلبی که فرا روی شما قرار گرفته از جمله نوشته های انتشار یافته از بابک تقوایی عکاس و نویسنده هوانوردی ایرانی در نشریه برون مرزی ایرفورس مانسلی می باشد و اینجانب صرفا" در نقش مترجم ظاهر شده و به درخواست یکی از دوستان وظیفه برگردان آن به فارسی را عهده دار شده و تلاشم بر این است که ترجمه عینی ومطابق با متن ارائه شود و تا حد ممکن از کم و یا کاستی هایی که در صنعت ترجمه رایج است در این نوشتار دستکم در اقل ممکن باشد با توجه به چندخطی که از نظر گذشت طبیعی است که بنده در قبال مواردی که در ادامه و طی این نوشتار ذکر خواهد شد تعهدی برای خود قائل نیستم . ضمنا" ذکر این نکته ضروری است که حقیر صرفا" دانشجوی مکانیک هستم و بنا بر نیاز طی سال های گذشته به یادگیری زبان انگلیسی مبادرت ورزیده ام از این رو قطعا" کیفیت ترجمه بنده با ترجمه دوستانی که تحصیل کرده رشته مترجمی زبان انگلیسی هستند در طراز پایین تری از اعتبار قرار می گیرد ! محمد مهدی ساجدی فر ، 9 آذر ماه سال 1393 ، تالارگفتگوی زیرون 25 فروند از میراژ های اف 1 نیروی هوایی عراق در زمانی که نخستین جنگ خلیج فارس به اوج خود رسیده بود به ایران متواری شدند [ پس از این فرار ] و در 17 سال قبل فرماندهان نیروی هوایی ایران این جنگنده ها را در خط نخست [ عملیاتی ] به خدمت گرفتند . روایتی به قلم بابک تقوایی از داستان دنباله دار میراژ اف 1 در دستان ایرانی ها . [ در حالی که جنگ خلیج فارس به اوج خود رسیده بود ] افسران ستاد و پرسنل پایگاه هوایی صدام حسین بخشنامه فوریتی را از [ فرماندهی ] نیروی هوایی عراق دریافت کردند [ برابر با مفاد این بخشنامه ] پرسنل زمینی و خلبانان این پایگاه فراخوانده شدند تا موظف شوند که جنگنده های عملیاتی خود را برای اجرای عملیاتی محرمانه در صبح روز 26 ام ژانویه [ سال 1991 ] آماده و مهیا کنند . در این مقطع زمانی تعداد 76 فروند جنگنده میراژ اف 1 در گونه های ایی کیو و بی کیو در سرویس دهی نیروی هوای [ جمهوری عربی ] عراق قرار داشت که بیشتر از نیمی از این ناوگان در اختیار پایگاه اصلی و مرکزی خود [ پایگاه هوایی صدام حسین ] بود . در کل تعداد 25 فروند از این جنگنده ها برای نقل مکان [ از عراق ] به سوی ایران انتخاب شدند که پیش بینی می شد پناهگاه امنی در عملیات طوفان صحرا باشد . میراژ ها به همراه تقریبا" 120 فروند از [ انواع ] هواگرد های [ بال ثابت ] دیگر موجود در نیروی هوایی عراق به همراه خلبانانشان به سوی ایران متواری شدند . دوسال بعد از این ، همه این هواگردها توسط دولت ایران به عنوان بخش نسبتا" کوچکی از مطالبه ایران از بغداد به منظور جبران اثرات خسارات وارده [ غرامت جنگی ] عراق در جنگ با ایران که از سال 1980 تا 1988 در جریان بود ضبط و مصادره شدند . در ماه می سال 1993 یک درخواست از طرف خلبانان پایگاه هوایی تاکتیکی سوم [ در همدان ] مبنی بر فعالسازی مجدد میراژ های ذخیره شده در پایگاه به سرفرماندهی نیروی هوایی ایران ارائه [ فرستاده ] شد دو ماه بعد [ امیر ] سرتیپ منصور ستاری [ سر فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران ] درخواست [ دستور ] فعالسای مجدد میراژ های فراری عراقی با کمک تکنسین های جنگنده اف 4 فانتوم 2 مستقر در پایگاه سوم تاکتیکی [ همدان ] به همراه واحد جهاد خودکفایی نیروی هوایی مستقر در این پایگاه را به امضا رساند . [ بدین ترتیب ] اولین میراژ اف 1 ایی کیو با شماره سریال 4651 [ پیشین نیروی هوایی عراق ] و ملبس به رنگ استتار سیاه و خاکستری در تاریخ 16 ام اکتبر سال 1993 به خلبانی سرهنگ بهروز نقدی بیک [ در ایران ] به پرواز در آمد . پ.ن: لطفا" برای بازنشر در دیگر سایت ها نام و لینک زیرون به عنوان منبع و نام بنده به عنوان مترجم ذکر شود پایان قسمت اول ... ادامه دارد
-
1 پسندیده شدهدرود به جناب IRINAVY از لطف شما سپاسگذارم. در پاسخ شما باید موارد کوچکی را عرض کنم تا موضوع روشن تر بشه. اولا اطلاعات من از پدافند بر میگردد به زمان جنگ و بعد از آن دیگر خبری ندارم اما چون در فیلم ها مرتب افرادی را نشان می دهند که با گریس پنسیل دارند بر روی پلاتینگ برد برعکس نویسی می کنند، خواستم برای بیننده این فیلمها روشن بشود که موضوع این برعکس نوشتنها چیست. البته اطلاعات من خیلی قدیمی و به درد نخور است و حتما شما درست تر می گوئید اما تا جایی که من میدونستم بعد از انقلاب خیلی از رکن دومی ها را بی کار کردند زیرا تصور می شد اینها شاخه ساواک هستند در ارتش و ... وظیفه اصلی رکن دوم داشتن اطلاعات از درون خاک دشمن به وسیله عوامل ویژه بوده و وظیفه گروه اطلاعات و شناسایی (گاشا که الان احتمالا چون ارتقا پیدا کرده شده "فاشا") که شما فرمودید بهره برداری از سیستمهای الینت و ... بود و هرچند ممکن است که گاشا زیر مجموعه رکن دوم بوده ولی کاراصلی رکن دوم بدست آوردن اطلاعات و جزئیات از طریق رابطهای درون خاک دشمن بوده بقیه روشهای جمع آوری داده (مثلا الینت(10 سال پیش نرم افزار یک سیستم الینت را در یک شرکت خصوصی بهینه کردم تا به سرعت مناسب برسد)) فقط در مسیر ارزیابی اطلاعات دریافتی از درون خاک دشمن بوده است. پرسنل گاشا کار مهمی که برای سوباشی می کردند این بود که تعداد هواپیما ها را و نوع آنها را به سایت گزارش می کردند و این برای انتخاب روش درگیری و قرمز کردن مناطق مورد هدف احتمالی برای سایتی که از رادار قدیمی استفاده می کرد و توده هواپیما ها را فقط در یک بلیپ پر رنگ می دید بسیار حیاتی بود. اما پرسنل گاشا نمی توانستند که بگویند هواپیما چه شماره دمی دارد و این شماره دم در حال حمل چه سلاحی است و برای چه هدفی که این وظیفه رکن دوم باید می بود. یک سایت گاشا هم در ایلام بود که خیلی قبل از سوباشی به شدت بمباران شد و خساراتی به مراتب بیشتر از سوباشی دریافت کرد. در واقع این سایت مثل ناوچه سهند مقاومت کرد و توپهای پدافند آن تا آخرین لحظه به دشمن شلیک کردند بر خلاف سوباشی که یک ضربه دقیق و تکنیکی توسط بمب هوشمند دریافت کرد توسط چندین فروند هواپیما به شدت کوبیده شد(اینجا اهمیت و قدرت رکن دوم عراق مشخص می شود). البته پرسنل گاشا از پدافند هم مظلوم تر بودند زیرا هنوز نامی از آنها برده نمی شود. در واقع اگر پدافندی ها بسیجی بودند سربازان گمنام که می گویند همین گاشا ایها بودند. یکی از عزیزانم از بازماندگان همان سایت سوباشی است. ایشان در تمام طول جنگ یا در سایت موقت روی اسکله بندر امام بود یا در سوباشی. وقتی که در سوباشی بود، معمولا شیفت را که تحویل می داد مستقیم به تهران می آمد زیرا در همدان امکان زندگی نداشت (یک اتاقی در یکی از هتل H های متروکه پایگاه سوم به ایشون داده بودند بدون هیچ امکان حیات و دریغ از یک لامپ قابل روشن شدن در کل H به آن عظمت) برای همین وقتی از سایت با پایگاه تماس گرفتند و همه را فراخوان کردند ایشان در تهران بوده وگرنه ایشان هم شهید می شد. اکثر کسانی که شهید شدند از دوستان نزدیکش بودند و ضربه روحی که ایشان دریافت کرد شدید بود. ایشان یکی دو سال بعد از نیرو خارج شد و 10 سال طول کشید تا دوباره بتواند در یک جایی کار بکنند. از خاطرات شیفت قبل از بمباران می گوید که ما یک F-4 داشتیم و یک F-14 و عراقی ها با بیش از 100 فروند در آسمان از منافقین پشتیبانی می کردند. ایشان میگفت که F-14 هدف چندین موشک از چندین سمت قرار گرفت که فقط یکی از موشکها که عمل نکرد باعث شد رادوم به کل کنده شود ولی خلبان با مهارت توانست به پایگاه بازگردد. پایگاه سوم را هم با بمب خوشه ای بمباران کردند که سطح باند پر شده بود از بمبهای عمل نکرده و سربازان وظیفه با شجاعتی خود جوش بمبها را با دست از روی باند جمع کردند!!!!!!! خلبانها نیز به سرعت به پرواز درآمدند تا بمباران پایگاه را تلافی بکنند. جالب است که بدانید حتی واحد های نیروی زمینی که در سرپل ذهاب و قصر شیرین توسط عراقی ها منهدم می شدند و ارتباطشان با نیروی زمینی قطع شده بود با سوباشی در ارتباط بودند!!! و یک درجه داری در سرپل ذهاب که تا آخرین لحظه در حال مقاومت بود پشت همین بی سیم از طریق بچه های سایت برای خانواده اش پیام خداحافطی فرستاد که در سایت همه را به گریه انداخت. در مورد محل شغلی باید بگویم این چیزی است که در آن زمان به پرسنل ابلاغ شده بود. می دانید که قبل از انقلاب خیلی وقتها سرتیپ ها و سرلشکرها (مانند نادر جهانبانی) کماکان پرواز می کردند (شاید اطلاع محل شغلی قدیمی بوده(درجه سرتیپ دومی هم اختراع بعد از جنگ است)) و در زمان جنگ هم بسیاری از سرهنگ های عالی رتبه (مثل سپید موی آذر و ...) عملیات انجام می دادند که باید وقتی در آسمان قرار می گرفتند مطلقا از دستورات افسر فایتر کنترلر پیروی بی چون و چرا می کردند که این محل شغلی را قابل توجیه می کند صرفنظر از اینکه افسر سایت عملا فرمانده پدافند 75% کشور است زیر اوست که تعیین می کند چه کسی به چه چیزی شلیک بکند و آن فرماندهی پدافند منطقه ای که شما می فرمایید در صدور فرمان تیر اندازی کاری نمی تواند انچام بدهد مگر اینکه در سایت باشد و به نظرم بیشتر وظیفه پشتیبانی و مدیریتی دارد. به هر حال این چیزی بود که به پرسنل گفته شده بود و بنده مدرک کتبی ندارم. اما در کل قضیه فرقی نمی کند چه سرهنگی چه سرتیپ دومی چه سرلشکری هرچه بود حقوق و مزایای پرسنلی که روزانه و برای تمام عمر خدمتی باید جان خود را ریسک بکنند و با انواع دشمنهای طبیعی و مصنوعی و خطرات ناشی از فرکانسهای مضر بجنگند آنقدر کم بود که اکثرا بعد از تحویل شیفت کارهای جنبی می کردند.(که غم انگیز است) [b]یک افسر باید در شان یک افسر بتواند خرچ بکند[/b] یک درجه دار هرگز نباید کمبود مالی را احساس بکند اما در عمل در حد یک کارگر ساده هم نبودند. خیلی که روی ماشینهای دیگران رانندگی می کردند(حالا از همیت قسمتی آنها چه باقی می ماند خدا می داند). اما یکی از این کارهای جنبی داستان جالبی دارد: یکی از با تجربه ها و افسران ماهر سایت که اهل خراسان بود و فکر کنم شهید هم شده باشند(روحشان شاد)، می رفت به روستای خود و از آنجا مار می گرفت داخل گونی می گذاشت به تهران می رفت و دانه ای 200 تومان به انستیتو پاستور می فروخت (البته قیمت مار 500 بود ولی بیش از 200 به ایشان نمی دادند!!) چند وقت بعد از ستاد نیروی هوایی ایشان را احضار کردند و طفلکی فکر کرده بود که دوباره پرونده دادگاه نظامی اش در مورد خطا رفتن یکی از موشکها یا از دست رفتن یکی از هواپیما ها فعال شده. وقتی به ستاد می رود ایشان را به انستیتو پاستور دلالت می دهند و در آنجا یک دکتری به ایشان می گوید این مار را شما گرفته اید؟ می گوید بله. دکتر می گوید که از کجا؟ می گوید از زیر یک سنگ در نزدیکی روستای خودمان. دکتر می گوید این مار نا شناخته است و برای اولین بار است که در جهان کشف شده و برابر گزارش یک انجمن سم شناسی در فرانسه، سم آن 70 برابر از سمی ترین مار کشف شده در خشکی، سمی تر است. به این گونه بود که چند ماه قبل از بمباران سایت ایشان کار دوم خود را هم به کل کنار گذاشت. حالا اگر جای دیگری بود حداقل یک پاداش افسانه ای به ایشان می دادند (این نوع سم بی نهایت گرانبها است برای مثال یک گرم سم مار کبرای 60 سانتی خوزستان که نا شناخته هم نیست 60000 دلار قیمت دارد) ولی آن دکتر انستیتو پاستور فقط می خواست که اقلیم زیست مار را مجانی مشخص بکند. در مورد مظلومیت پدافندی ها هرچه بگوییم کم است. من در ابتدا می خواستم کل متن را حذف کنم زیرا می ترسیدم حساسیت ایجاد بکنه ولی بعد از کلی ویرایش آن را باقی گذاشتم زیرا یک نفر باید از این پرسنل محروم پدافند حمایت می کرد. البته من مخالف این هستم که ما از رزمندگان زنده یا شهدا افرادی بسازیم که بی نقص بوده اند مثل فیلم شوق پرواز اما خیلی ها با من مخالفند و شهدا را بی نقص می دانند. در مظلومیت پرسنل فعلی پدافند همین کافی است که برای سفر به مناطق مانور هم با وجود صندلی خالی بلیط هواپیما گیر نمی آورند و اگر آشنایانشان که سابقا در نیرو کار می کرده اند در شرکتهای هوایی نباشند، یک ماموریت رفتنشان هم با دردسرهای فراوان همراه است. راستی یادم رفت که بگویم که ترافیک هوایی عبوری از ایران به مدد وجود این سایت تسهیل می شود و ایران در گذشته از این راه درآمد درشتی داشته که امروز را نمی دانم اما پرسنل رادار که زحمت فراوانی در این باب می کشند هرگز سهمی از این درآمد ندارند!!!
-
1 پسندیده شدهبا تشکر از لطف همه دوستان و سروران جناب ای ام پی، با اجازتون من هم چند نکته به مطلب واقعا مفیدتون اضافه میکنم و متشکرم که به غنای تاپیک کمک کردید. [quote name='EMP' timestamp='1374733474' post='323852'] سایت سوباشی در ارتفاع 8888 پا قرار دارد و بیشتر سال دمای پایینی دارد. در نزدیکی سایت یک آبگیر عمیق خطرناک برای شنا وجود دارد که نام سایت از نام آن گرفته شده است. [/quote] سایتهای رادار مادر در کشور ما اغلب در ارتفاع بین 2500 تا 2700 متر از سطح دریا قرار دارند که معادل همانیست که شما فرمودید. علت اینکه پایینتر نیستند خب تاحدودی معلومه ولی چرا بالاتر نداریم، برای من سواله؟ شاید امکان دسترسی و شرایط آب و هوایی مناسب نیست یا شاید علت دیگه! البته در نزدیکی همان آبگیر روستایی هم به نام سوباشی داریم. [quote] با توجه به روش دفاعی ایران و تعداد بسیار کم هواپیماهای CAP که در سال 1367 داشتیم ومعمولا در این سایت در هر لحظه کمتر از 4 نفر در اتاق عملیات بودند و شیفتها هم 24 ساعت کار 48 ساعت استراحت بود. چیزی شبیه به یگان پاسدار پادگانها که استمرار این مدل کارکرد بسیار خرد کننده اعصاب و روان پرسنل بود و هست. حالا در زمان بمباران چرا بهترین پرسنل پدافند آنجا جمع شده بودند و هر کس که در پایگاه سوم شکاری بود را به سایت فراخوانده بودند دلیل خود را دارد که .... [/quote] در سایت همواره دو شیفت حضور داشتند. تعداد نرمال نفرات در اتاق عملیات هم 9 نفر بوده که حداقل آن در ساعتی که خطری نیست 4 نفره. هنوز هم این قاعده 4 نفر رعایت میشه، این 4 نفر هم وظیفه مراقبت هوایی و هم کنترل تردد هواپیماهای تجاری رو بعهده دارن. در اون روز خاص که همزمان با عملیات مرصاد و تلاش گسترده نیرو هوایی عراق برای نفوذ به آسمان منطقه غرب کشور بوده، هر دو شیفت در سایت حضور داشتند به اضافه فرمانده سایت که جمعا می شدند 19 نفر که همگی به شهادت میرسن. نکته هم همینجاست که هیچکس حاضر نمیشه اتاق عملیات رو ترک کنه در حالیکه همه میدونستن چه خبره و چه سرنوشتی خواهند داشت، اما اگر اتاق عملیات رها میشد، آسمان غرب جولانگاه بعثی ها میشد. [quote] محل شغلی افسر فایترکنترلری که در این سایت شیفت میداد به دلیل اهمیت آن از حفاظت از 75% جمعیت ایران، [b]سرلشکری بو[/b]د و احتمالا هنوز هم هست. اما حقوقی که دریافت می کردند معادل همان درجه روی شانه اشان اگر در تهران کار اداری انجام بدهد بود (حدود ماهی 7000 تومان برای یک سروان و 6000 تومان برای یک ستوان دوم) به همین دلیل خیلی از افسران پدافند که از ثروت پدری محروم بودند قادر به تشکیل خانواده هم نبودند. [/quote] جناب ای ام پی جسارت بنده رو ببخشید اما این قضیه درجه سرلشگری رو من ابتدا باور نکردم به دلایلی که عرض خواهم کرد اما باز پرس و جو کردم و کسی تایید نکرد! دلیل هم اینه که در آن زمان فرماندهی پدافند هوایی که از زیر مجموعه های نیروهوایی بود، دارای محل شغل سرلشگری بود پس چطور فرمانده سایت میتوانست دارای این محل شغل باشد. حتی اگر دلیلی که شما فرمودید یعنی اهمیت حفاظت از هفتاد و پنج درصد جمعیت رو هم بپذیریم، این محل شغلی باید به فرمانده گروه پدافند هوایی همدان داده میشد که علاوه بر مسئولیت سایت سوباشی، مسولیت سایتهای راداری دیگه و همچنین موشکی و توپخانه ای رو هم بعهده داشته. پس این مسئله نمی تونه صحیح باشه. فرمانده فعلی سایت رو هم که بنده در اون سفر ملاقات کردم (از نخبگان کنترل شکاری ایران بودند و از برندگان و برگزیدگان مسابقات رهگیری هوایی). درجه سرگردی داشت و این یعنی نهایتا محل شغلی اونجا سرتیپ دومی است. (سه درجه بالاتر) [quote] اتاق عملیات سایت یک کانکس موقت بود که آمریکایی ها نصب کرده بودند تا ببینند که محل سایت از نظر پوشش بهینه هست یا خیر. شیفت دادن دراین کانکس در دمای 45 درجه زیر صفر زمستان سوباشی یک نبرد با طبیعت بود. حتی حاضر شدن در محل شیفت بسیار مشکل و پر مخاطره بود زیرا جاده ماشین رو به سمت سایت در زمستان کاملا بسته می شد و بارها می شد که یک افسر به جای 24 ساعت 72 ساعت شیفت بدهد. حتی تعویض شیفت با هلی کوپتر هم به دلیل نبود دید بسیار کار مشکلی بود و در یک مورد خلبانی که حاضر شده بود با دید 0 بر سوباشی فرود آید به دلیل برخورد با توده برف و امداد غیبی توانسته بود جان خود و پرسنل شیفت جدید را نجات بدهد. در کوهپایه این سایت هم به تعداد بسیار فراوان گرگ وجود داشت و اگر پرسنل قاطی می کردند و قصد پایین آمدن از کوه را در دمای 40 درجه زیر صفر می کردند، باید علاوه بر تله های برفی موجود در چنین ارتفاعی با گرگهای گرسنه نیز مواجه می شدند. غذایی که به پرسنل داده می شد معمولا آب گوشتی بسیار بد بو و بد مزه بود که آن را دور می ریختند و نان خشک می خوردند. جالب است که این آبگوشت بسیار مورد توجه گرگها بود و می رفتند به توده های یخ زده آن در دره لیس می زدند. در این ارتفاع بادی می وزید که تعویض شیفت سربازان نگهبان و کارکرد پاس بخش را کاملا مختل می کرد و باید بارها به محل نگهبانها سر می زدی تا خیالت راحت باشد که جوان مردم نخوابیده و یخ نزده باشند. در فاصله اتاق افسر نگهبان تا اتاقک سربازهای نگهبان هم باید مسلح حرکت می کردی چون معلوم نبود که با گرگهای گرسنه روبرو می شوی یا نه. [/quote] بله مهمترین مشکل تمامی سایتهای رادار مسئله زمستان و برف و کولاک شدیده. واسه همین در زمستان اغلب یه گروه راهداری با تجهیزات برف روبی در محل حضور دارن که حتی بعضی مواقع از اونها هم کاری بر نمی آد! یک مشکل دیگه سوباشی هم بادهای فوق العاده شدیدیست که اغلب اونجا میاد. بنده خودم شدیدترین بادی که در عمرم دیدم اونجا بود؛ به حدی که دریک جا یادم هست خودروی ما که حداقل سه تن وزن داشت، چنان تکانی خورد که همه ما به خیال اینکه الان باد ماشین رو به دره میندازه ناخودآگاه پیاده شدیم!!! [quote] فیلمی که شما معمولا در تلویزیون یا فیلمهای سینمایی از اسکوپهای رادار [b](که پرسنل پشت انها نشسته اند)[/b] و اون تابلوی شیشه ای (پلاتینگ برد) [b]که پرسنل بر روی آن با گریس پنسیل برعکس نویسی[/b] می کنند می بینید، در واقع مربوط به اتاق آموزش رسته فایتر کنترلر در پادگان دوشان تپه در جنب ستاد نیروی هوایی در تهران است و اتاق عملیات واقعی و اون تابلو شیشه ای خیلی بزرگتر بوده و اسکوپهای بیشتری دارند. [/quote] امروزه این پلاتینگ بردها دیگه منسوخ شده اند و جاشون رو به نمایشگرهای بسیار بزرگ دادن و کاملا بصورت رایانه ای و دیجیتال هستند. به طوری که بصورت آنلاین تمامی دیتاها برای همه افسران قابل نمایش است. [quote] این گونه سایتها برای این طراحی شده بود که بتوان همزمان صدها هواپیمای خودی را کنترل کرد اما با توجه به توان نیروی هوایی در سال 67 و اینکه کسی نمی دانست جنگ چند سال دیگر ادامه خواهد داشت در پرواز هواپیماها به شدت دقت می شد و بیشتر اسکوپها خالی بود و نیازی به افسر فایتر کنترلر نداشت. در بازدیدی که یکی از علمای بزرگ از سایت داشتند، بعد از دیدن اوضاع سایت ایشان 15 میلیون تومان پول در اختیار نیروی هوایی گذاشتند تا دور تا دور اتاق عملیات یک دیوار بتونی به قطر یک متر کشیده شود و در جنب آن یک اتاق استراحت امن ولی کوچک نیز ساخته شود. بعد از این کمک وضع شیفت کمی بهتر شد ولی کماکان کل سقف همان سقف کانکس پوسیده قبلی بود. علت این بود که بعد از انقلاب واحد رکن دوم ارتش به کل منهدم شده بود و در ساخت مجدد آن هم اقدام درستی نشده بود و کل اطلاعات ما از نیروی هوایی عراق بر می گشت به بازجویی افسران خلبان عراقی که یا چیزی نمی دانستند یا نم پس نمی دادند یا اینکه خیلی گنده گویی می کردند. بنابراین نیروی هوایی از رفتار عراق و اطلاعاتی که داشت تصور می کرد که "نیروی هوایی عراق فاقد توان حمله به هدف نقطه ای است" اما پرسنل پدافند می دانستند که عراقی که با بمب مخصوص ضد بتون مغز راکتور اتمی آلمانی بوشهر را می زند و سوراخ می کند و یا سایت بوشهر را به راحتی می زند، حتما می تواند سایت سوباشی را هم بزند. تنها تعجب پرسنل این بود که چرا هنوز زنده هستند!؟ و سایت بمباران موثری نشده است. با این حال هیچ سایت پدافند موشکی موثری در نزدیکی سوباشی موضع دفاعی نگرفت و.... .(شاید نقاط مهمتری برای استفاده از معدود سایتهای موشکی وجود داشته است) فقط دور تا دور اتاق عملیات دیوار کشیده شد. [/quote] منظورتون رو از اینکه رکن دوم ارتش به کل منهدم شده بود نفهمیدم. اما همواره در طول جنگ سایتهای اطلاعاتی نیروهوایی (فاشا) فعال بودند و به جمع آوری اطلاعات می پرداختند و اتفاقا اطلاعات گرانبهایی هم بعضا به دست می آمد. [quote] به هر حال پرسنل همیشه مظلوم پدافند را در آن دوران حتی سوار اتوبوس نمی کردند. خودشان باید برای ترابری خودشان فکری می کردند و از حقوق ناچیز خود خرج این موارد را هم می پرداختند. یادم میآید که یکی از اینها می خواست بلیط تهران همدان بگیرد ، می گفتند نداریم فقط به رزمندگان می دهیم وقتی ایشان گفت که محل خدمت جنگی من همدان است، مسئول ترمینال گفت جوجه سروان چرا دروغ می گی همدان جبهه نیست!!!!! بعضی ها هم که از کرمانشاه باید به همدان می آمدند وقتی که کرمانشاه بمباران شده بود، مردم اینها را سوار نمی کردند و می گفتند شما تهرانی ها از ما دفاع نمی کنید!!! (حالا طفلکی بچه غرب بود) حالا ما انتظار داریم چند تا افسری که ساده ترین مشکلات معیشتی و درمانی آنها حل نشده با چند تا وسیله قدیمی آسمان ایران را در مقابل ابر قدرتها ایمن بکنند و اگر نتوانند انتظار داریم که دادگاهی بشوند. در بین همین شهدای سوباشی تعدادی از بهترین فایترکنترلرهای خاورمیانه و بلکه جهان وجود داشت که به دلیل آنکه دستور شلیک موشک داده بودند وموشک به هدف نخورده بود یا اینکه در نبرد یک هواپیما با 25 شکاری دشمن آن یک هواپیما را از دست داده بودند، برایشان پرونده درست شده بود. ..... این آخری حتی می گفتند اگر موشک به هدف نخورد باید پولش را خودتان بدهید و ...... . البته تشویقهایی هم می شدند مثلا اگر موفق به شکار میراژ می شدند یک سکه بهار آزادی به آنها می دادند. حالا مقایسه کنید با پرسنل مراقبت پرواز اسپانیا (کشوری فلک زده) که بدون داشتن استرسی معادل یا قابل مقایسه با فایتر کنترلرها، درآمد سالانه 300 هزار یورو دارند و تازه مرتب به دلیل سختی شغل و حقوق کم اعتصاب می کنند و بعضی از کوریدور های اروپا بسته می شود. [/quote] حرف دل ما رو زدی برادر، واقعا کارشون از بقیه سختتر و پراسترستره و حتی در زمان صلح هم ادامه داره وهیچگاه تعطیلی بردار نیست. محل خدمتشون هم که هرچی نوک قله و جای صعب العبور و برهوته، هست. دور از خانواده و با کمترین امکانات. خطرات فراوانی هم داره، از حمله هوایی بگیر تا همین معضلات امواج رادار که دائما با اون سروکار دارن و غیره. حمایت چندانی هم نمیشن، بین مردم هم چندان خودشون و کارشون شناخته شده نیست. اغلب فکر میکنن یه عده (عرض میخوام اینو میگم) مفت خور توی یه جای گرم و نرم نشستن و تخمه میشکونن! (اینو که میگم بسیار شنیده شده متاسفانه!) خلاصه اینکه از خودشون شنیدم که قدیما و زمان جنگ بهشون میگفتن [b]بسیجیان نیروهوایی[/b]! به خاطر همین مسائل بوده. یاعلی
-
1 پسندیده شدهمتاسفانه هنوز که هنوزه وضعیت پدافند ما زیاد پیشرفت چشمگیری نکرده البته ارتقا های داده شده رو نیز نمیشه رد کرد اما در حد مطلوبی هم نبوده درضمن ... به این نقشه که در زیر مشاهده میکنید اسکوپ نمیگند ! رادار هم نمیگند ! اسم این سامانه سامانه ی plotting board هست که در آن میشود تعداد زیادی هواپیما اعم از خودی و غیر خودی رو ثبت کرد و هر چند ثانیه 1 بار این صفحه refresh میشود و اطلاعاتی نظیر سمت هدف / ارتفاع هدف و مسیری که در حال پرواز هست رو sort میکنه برای سامانه های پدافند موشکی
-
1 پسندیده شدهبسم رب الشهداء و الصدیقین چند ماه پیش برای یه برنامه فرهنگی و مذهبی که در سایت سوباشی برگزار شده بود، رفتم. اونجا بود که از نزدیک با مشهد شهدای اون حادثه و شرح ماجرا بیشتر آشنا شدم. بعد از اون تصمیم گرفتم مطالب دست اولی تهیه کنم و در سالگرد اون حادثه خدمت دوستان تقدیم کنم تا اینکه از طریق یکی از دوستان بسیار خوبم به فیلم مستندی دراینباره دسترسی پیدا کردم. که هنوز در هیچ رسانه ای پخش نشده و احتمالا چهارشنبه هفته آینده از برنامه روتین ارتش از شبکه یک پخش خواهد شد) این فیلم حدودا 15 دقیقه ای روایتی مستند از حادثه ی حمله به سایت رادار سوباشی است که در 5 مرداد سال 67 (تنها چند روز به پایان جنگ تحمیلی و پس از پذیرش رسمی قطعنامه 598 از سوی ایران) اتفاق افتاده که منجر به شهادت 19 نفر از پرسنل متخصص پدافندهوایی شد. فیلم به اندازه کافی گویا هست پس من بیشتر از این توضیح نمیدم و پیشنهاد میکنم که حتما اون رو دانلود و تماشا کنید. دوستانی هم که نظرات و انتقادی نسبت به فیلم دارند لطفا یا در همین جا یا بصورت خصوصی بفرمایند تا به سازندگان اون منتقل کنم. لینک های دانلود http://habibnavy.persiangig.com/video/Soobashi-00.flv http://habibnavy.persiangig.com/video/Soobashi-00.flv قسمت اول - 36 مگابایت http://habibnavy.persiangig.com/video/Soobashi-01.flv http://habibnavy.persiangig.com/video/Soobashi-01.flv قسمت دوم - 36 مگابایت انشاءالله رهرو راه شهدا باشیم شادی روحشون، صلوات
-
-1 پسندیده شدهزمانی که ترس و بزدلی و بی برنامگی با « صبر استراتژیک » توجیح می شود