برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      38

    • تعداد محتوا

      9,419


  2. Ghalam

    Ghalam

    Monitored Members


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      1,470


  3. arminheidari

    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      7,136


  4. RezaKiani

    RezaKiani

    Members


    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      2,004



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 12 مرداد 1399 در همه مناطق

  1. 4 پسندیده شده
    نیروی دریایی چین وثبت رکوردی تازه در جهان به اب انداختن 23 شناور جنگی در یک سال شاید تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم ساخت شناورهای سنگین در تعداد بالا و در زمان کوتاه بارها توسط کشورهایی نظیر امریکا انجام میشد اما در زمان حال کمتر کشوری دست به چنین اقدامی زده است.چند روز پیش و در 26 دسامبر 2019 چین مراسم ورود به خدمت ششمین ناوشکن تایپ 055 و همچنین بیست و سومین ناوشکن تایپ 052D در تاسیسات کشتی سازی دالیان این کشور را رسما انجام داد وبا اضافه کردن این دو ناوشکن تعداد ناوشکن های اضافه شده ارتش چین به عدد 9 در سال 2019 رسیده است. ناوشکن تایپ 055 با وزن 10 هزار تنی گامی بلند از جانب چین در ساخت ناوشکن های مدرن و رده اول در سطح جهان بوده است این شناور با تجهیز به 112 سیلوی عمود پرتاب موشک قادر به شلیک انواع موشک های کروز ضد کشتی و برد بلند وهمچنین موشک های دفاع هوایی و ضد زیردریایی میباشد.به غیر از یک ناوشکن 055 که در همین اواخر تحویل داده شده بود یک تایپ 055 در سپتامبر امسال در شانگهای به اب انداخته شده بود ومجموع ناوشکن های ساخته شده این کلاس در سال جاری به عدد 2 رسیده است در 23 فوریه سال میلادی جاری چین هفدهمین ناوشکن کلاس تایپ 052D خود را در تاسیسات جیاننانگ واقع در شهر شانگهای به اب اندخت علاوه بر این ناوشکن در اوریل امسال یک ناوشکن دیگر از همین نوع در این تاسیسات یه خدمت رسمی ورود پیدا کرده بود.در می سال 2019 هم چینی ها دو ناوشکن 052D در دالیان به اب انداخته بودند.در مجموع با دو ناوشکن 052D که در شانگهای به خدمت گرفته شده بود ارتش چین 7 ناوشکن از این نوع را فقط در سال 2019 به مجموع نیروهای تحت فرمان خود اضافه کرد و تعداد کلی این ناوشکن ها را به عدد 23 رساند. چین همچنین یک ناو بالگرد بر ابی وخاکی سنگین تایپ 075 را که اولین ناو ساخته شده از این کلاس میباشد را در 25 سپتامبر به اب انداخت این شناور سنگین ترین شناور چینی بعد از ناوهای هواپیماب چینی میباشد.این ناو 40 هزار تنی قابلیت حمل 30 بالگرد تهاجمی را دارا میباشد ارتش چین ساخت دو فروند از این کلاس تا دو سال دیگر را برنامه ریزی کرده است چینی ها در سال میلادی جاری یک ناو بالگرد بر ابی و خاکی تایپ 071 را به خدمت گرفتند این ناو با 25 هزار تن وزن بزرگترین شناور رزمی چین پس از ناوهای هواپیمابر چینی و شناور تایپ 075 میباشداین ناو قابلیت حمل 15 خودرو زرهی مانند تانک تایپ 99 و یا حمل 900 تفنگدار دریایی را دارا میباشد نیروی دریایی چین برنامه ساخت 6 شناور از این نوع را دارد که تاکنون 4 فروند ان ساخته شده است. علاوه بر شناورهای ذکر شده این کشور در سال 2019 دوازده فروند ناوچه تایپ 056 را به خدمت گرفت این ناوچه سبک که در کلاس Corvette طبقه بندی شده است با وزن 1500 تنی مسلح به 4 موشک ضد کشتی YJ-83 با برد 180 کیلومتر و 8 موشک ضد هوایی TY-90 با برد 9 کیلومتر میباشد. برنامه به خدمت گرفتن 60 فروند از این شناور وجود داردو تا هم اکنون 26 فروند ان محقق شده است.
  2. 3 پسندیده شده
    نگاهی مختصر به آینده نیروهای دریایی و مقدمه ای بر نقشه راه در تمرین پیشرفته فناوری دریایی سال 2017 یا ANTX ، نیروی دریایی نشان داد روبات ها به جایی رسیده اند که می توان از آنها برای کمک به محافظت از کشتی ها ، جاسوسی از زیر دریایی های دشمن و حملات موشک های هوایی استفاده نمود. در هر کجای تاریخ که باشیم چابکی، کیفیت آتش، هزینه، کار تیمی، اختفا مواردی هستند که طرح ریزی آینده بر اساس انها تعریف می گردد. با نکات ارائه شده به نظر می آید مسیر تکنولوژی در دریا بر محورهای زیر جلو خواهد رفت: 1 - مولد انرژی و قدرت 2- توپ های جدید مغناطیسی و لیزری (توپ هایی با سرعت 7 برابر سرعت صوت ولی بدون مواد منفجره) 2- بدنه های چند تکه با سطوح کم بازتابنده راداری 3- پهبادهای دریایی با هوش مصنوعی (هواپایه و دریا پایه) 4- شبکه محوری ( در همه زمینه ها مطرح است) مجله ای با نگاه به نقشه راه نیروی دریایی NAVAL POWER & ENERGY SYSTEMS TECHNOLOGY DEVELOPMENT ROADMAP https://www.navsea.navy.mil/Portals/103/Documents/TeamShips/SEA21/ESO/2019%20NPES%20TDR%20Distribution%20A%20Approved%20Final.pdf مجله Global Defence Technology با رویکرد نگاه به آینده https://www.nridigital.com/global-defence-tech/global-defence-technology-archive/ سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده (USMC) با تمرکز روشن بر تسلط بر اقیانوس آرام در حال بازسازی است. تفنگداران دریایی با گذشت چندین دهه از عملیات مختلف در حال حرکت به سمت اجرای آتش دوربرد و سیستم های هوایی بدون سرنشین (UAS) برای کارهای آینده خود هستند. USMC اعلام كرد: "نيروي دريايی ناوگان آينده (FMF) نيازمند تبدیل از نيروي ميراثي به نيروی مدرن با قابليت هاي ارگانيك جديد است."FMF در سال 2030 به نیروهای دریایی و دریایی اجازه می دهد تا ابتکار عمل استراتژیک را بازگردانی کرده وبا سرمایه گذاری در قابلیت های جدید، در آینده از درگیری در منطقه تسلیحات دشمن اجتناب کنند." تمرکز اصلی این تلاش برای این است که سپاه دریایی ایالات متحده به ریشه های خود بازگردد و قدرت رو به افزایش چین در اقیانوس آرام را به چالش بکشد. این متناسب با وزارت دفاع از دفاعی ایالات متحده (وزارت دفاع آمریکا) است که از تهدیدهای گسترده ای برای تمرکز بر یک تهدید بزرگ دور شود. اساساً نیروی دریایی، به جای اینكه بر طیف گسترده ای از چالش ها متمرکز شود ، برای چالش چین بهینه سازی می شود. مهم است توجه شود که چین بودجه لازم برای توسعه هوش مصنوعی را به عنوان ابزاری برای جهش از تسلط سنتی ایالات متحده در هنگام دفاع فراهم کرده است. کشتی هایی را تصور کنید که موشک های شلیک شده را با هفت برابر سرعت صوت و بدون استفاده از مواد منفجره ، یا از لیزرهایی برای نابود کردن تهدیدات به قیمت یک دلار به ضرب گلوله استفاده می کنند ، و کشتی هایی که از همان دریایی که در آن شناور هستند سوخت می گیرند. این نگاه اجمالی به آینده برنامه ریزی شده، نیروی دریایی ایالات متحده است. اینها فقط ایده نیستند و همه این ایده ها تا حدی به جواب رسیده اند. نیروی دریایی پیشرفته‌ترین کشتی جنگی خود تاکنون ، ناوشکن USS Zumwalt را که ممکن است روزی با استفاده از این فناوریهای جدید به دست آورد ، تعمید خواهد داد. - ویدیویی از تکنولوژی ریل مغناطیسی پرتاب گلوله The EM Railgun https://www.youtube.com/watch?v=2HcqS508lIo - ویدیویی از توپ لیزری https://www.youtube.com/watch?v=sbjXXRfwrHg - گزارش در خصوص تولید انرژی از آب دریا (البته در حال حاضر بیشتر برای تامین سوخت جت هست در کنار مولد غیر فسیلی) https://apps.dtic.mil/dtic/tr/fulltext/u2/1038769.pdf https://www.youtube.com/watch?v=pW66iiVNJtY با تشکر از جناب @MR9 بابت حفظ مسیر تولید محتوا
  3. 2 پسندیده شده
    طوفان شرقی از نوع تایوانی اعلام برنامه های جدید نیروی هوایی تایوان برای توسعه توان رزمی ضربه سنگین به ناوگان میراژ-2000 فرانسوی به نفع فالکون های آمریکایی براساس اطلاعات منتشر در رسانه ها ، نیروی هوایی ارتش تایوان طی یک درخواست رسمی ، سفارش حداقل 70 فروند جنگنده نسل چهار F-16V تک موتوره چند ماموریته را به ایالات متحده اعلام نموده است . در حال حاضر ، نیروی هوایی این کشور ، از چهار گونه هواگرد رزمی در قالب 6 اسکادران ، شامل دو اسکادران ترکیبی جنگنده بومی F-CK چینگ-کو و F-16A ، دو اسکادران جتهای فرانسوی میراژ-2000 و دو اسکادران جنگنده های اف-5 تایگر-2 ( که در داخل این کشور مونتاژ شده اند ) ، استفاده می کند . بااین وصف ، تایوان در دهه گذشته ، تمام توان خود را برای مقابله با گسترش روز افزون توان رزمی نیروی هوایی ارتش خلق چین که ناوگان هوایی آن با ورود جتهای برتری هوایی جدید روسی نظیر Su-30MKK و همچنین جتهای نسل پنجم بومی J-20 قدرت بیشتری یافته ، بواسطه ارتقاء بومی هواگردهای رزمی موجود به استاندارد جتهای نسل چهار متمرکز نموده است . Sky Sword II به اعتقاد ناظران نظامی ، نیروی هوایی تایوان ، با توجه به افزایش سطح تهدیدات نظامی از سوی ارتش چین در نهایت امر به این نتیجه رسید که بهترین گزینه برای روزآمد سازی ناوگان جتهای رزمی نیروی هوایی ، جت تک موتوره چند ماموریته F-16V است که پیکربندی آن برای نخستین بار به سال 2015 معرفی گردید و شرکت سازنده نیز در همان زمان براین مدعی قرار داشت که بخش اعظمی از زیرسیستم های نسخه V در حقیقت امر با زیرسیستم های جت نسل پنجم اف-35 قابل مقایسه است . اف-16 های بلاک20 نیروی هوایی تایوان در جریان تمرینات مشترک برفراز صحرای آریزونا با توجه به این مساله ، میتوان چنین تحلیل نمود که F-16V یک گونه بسیار پیشرفته و فراتراز انتظار در مقایسه با نمونه A که از سال 1978 ( نزدیک به 41 سال قبل ) در خدمت نیروی هوایی تایوان قرار دارد ، خواهد بود . نسخه V فالکون ، طبق اطلاعات موجود ، به یک رادار AESA و سامانه های جنگ الکترونیک بسیار پیشرفته مجهز است که بصورت بالقوه میتواند به مهمات دوربرد AIM-120D نیز مسلح گردد و این به معنای افزایش توانمندی های رزم هوایی برای کاربران آن است . این وضعیت ، زمانی جالبتر به نظر میرسد که مقامات ارشد این کشور اعلام نموده اند که بدلایل مختلف ، هیچ قصدی برای جایگزینی یا ارتقاء جتهای فرانسوی ( میراژ 2000 ) نداشته و همانطور که در گذشته پیش بینی میشد ، خرید این جنگنده فرانسوی ، صرفا" برای توسعه کمّی سازمان رزم نیروی هوایی صورت پذیرفته بود . این درحالی است که میراژ-2000 نیروی هوایی تایوان ، پیش ازاین و ازابتدای دهه نود میلادی و با منسوخ شدن تایگرها ، به هواگرد مهمی در ارتش این کشور تبدیل شده بود ، با این حال نرخ سوانح این جت فرانسوی و انتشار گزارشهای مستمر در خصوص سقوط میراژ ، بدلایل مختلف از جمله وضعیت آب و هوایی نامناسب ، نشان میداد که نرخ پایداری به مراتب کمتری در مقایسه با جتهای بومی یا همتایان آمریکایی در اختیار دارد . ناوگان فالکونهای تایوانی ، تعداد و بلوک های تحویلی طبیعی است که تمایل تایپه به خرید گونه V از جت اف-16 نشان آز آمادگی این کشور برای بازنشسته نمودن تمامی میراژهای عملیاتی در آینده نزدیک و کاهش تنوع هواگردهای رزمی با ورود تعداد بیشتری فالکون دارد . برخی از تحلیلگران معتقدند که یکی از دلایل عدم سرمایه گذاری برای ارتقاء میراژها ، پشتیبانی ناقص و نامطلوب فرانسه و خدمات گران قیمت اعلام شده از سوی شرکت سازنده است . ضمن اینکه ماهیت طراحی پیکربندی میراژ به گونه ای است که فرآیند ارتقاء آن را بسیار دشوار ساخته تا جایی برخی از افسران نیروی هوایی تایوان براین اعتقاد قراردارند که ناوگان میراژهای فرانسوی ، با یک فاصله زیاد ، قابلیت اطمینان پذیری کمتری در مقایسه با جتهای سبک تر و ساده تر تایگر این نیرو را به نمایش می گذارند . علاوه براین ، تحلیلگران نظامی معتقدند که مهمات هوابه هوای MICA ( مورد استفاده در میراژهای فرانسوی ) در زمینه های گوناگون، قابلیت رقابت برابری با موشک هوا به هوای بومی Sky Sword II ( قابل حمل توسط جت بومی چینگ-کو ) و همچنین موشک هوابه هوای AIM-120C ( قابل حمل توسط ناوگان فالکونهای تایوانی ) را ندارد . با این حال ، درصورتی که این نیرو ، برنامه ای برای تطبیق موشکهای هوا به هوای بومی خود با ناوگان میراژ-2000 را داشته باشد ، به احتمال زیاد ، این مساله ، نقش تعیین کننده ای در افزایش طول عمر عملیاتی این جنگنده در سازمان رزم ارتش این کشور بازی خواهد نمود . با توجه به تمامی این شرایط ، درصورت عدم موفقیت تایوان در دریافت جت نسل پنجم F-35B ، بطورطبیعی ، خرید گونه F-16V یک گزینه بسیار ایده آل برای ارتش این کشور برای دفاع هوایی از جزایر دورافتاده خود بوده و به احتمال بسیار زیاد ، با تحویل همه سفارشها ، فالکون به ستون فقرات نیروی هوایی تایوان تبدیل خواهد شد ، ضمن اینکه بستر مناسب برای ارتقاء تمامی ناوگان F-16A این نیرو ( حتی باهزینه های بسیار زیاد ) نیز فراهم خواهد شد . در مجموع ، هرچند فالکون های سفارشی تایوانی ، در مقایسه با ناوگان نیروی فعلی نیروی هوایی چین ، پنهانکاری کمتر ، ارتفاع پروازی پایین تر ، قابلیت حمل مهمات کمتری را ارائه می دهند ، اما ارتقاء همه پیکربندی های موجود این نیرو به استاندارد های جدید ، توان پدافندی ارتش این کشور را به مراتب افزایش خواهد داد . بن پایه پی نوشت : جنوب و شرق آسیا ، آبستن حوادث مهمی است ، تحلیل را از همین حالا باید شروع کرد صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  4. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است. اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است. حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد. طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود. قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد. البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد. اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟ به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد. در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است. مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد. بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد. ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود. این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند. این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد. اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد! پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی. «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است. با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد. ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است. وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است. «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد. بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است. «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد. ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است! همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است. کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
  5. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم اگرچه در طی چند سال جنگ یمن چندین مورد حمله و شکار هواگرد های ائتلاف سعودی و حتی آمریکا رخ داده بود که شامل چندین مورد پهپاد و حمله نا موفق به یک اف-16 بلاک 60 اماراتی و حمله منجر به خسارت یه یک فروند ایگل سعودی بود، اما در طی 2 ماه اخیر تعداد و شدت این حملات پدافندی به نحو چشم گیری رشد داشته است. در این عملیات های پدافند هوایی ائتلاف عربستانی دست کم 5 فروند پهپاد CH4-B خریداری شده از چین، 3 فروند پهپاد وینگ لونگ، 6 فروند SHIEBEL COMCOPTER S100 ، 4 فروند Seeker400، 1 فروند Selex ES Falco، 1 فروند پهپاد RQ1-E Predator XP ، یک فروند پهپاد Karayel ساخت ترکیه در اختیار عربستان، و یک فروند پهپاد Luna X2000 و چند مورد پهپاد های پریدیتور و رپییر آمریکایی را شامل می شده است که البته اخیرا 2 شکار شاخص این لیست را تکمیل کرده است، یک فروند بالگرد تهاجمی آپاچی و یک فروند جنگنده تورنادو هر دور متعلق به عربستان سعودی. انفجار مجاورتی موشک یمنی در کنار ایگل سعودی تصاویر مربوط به برخی از پهپاد های شکار شده: بالگرد آپاچی سعودی که پس از هدف موشک قرار گرفتن در حال سقوط است تورنادوی رهگیری شده توسط سامانه های الکترواپتیک در اختیار انصارالله لحظه ی هدف قرار گرفتن جنگنده ی تورنادو توسط موشک زمین به هوای انصار الله بقایای لاشه ی این جنگنده پس از سقوط در حالی که موجودی پدافند هوایی یمن قبل از جنگ تنها تعدادی سامانه های قدیمی و منسوخ سام 6 ، 3 و 2 بود که رادارهای عمده ی این سامانه ها خصوصا رادار های پیش اخطار نیز در روز های اول بمباران های ائتلاف عربی از بین رفت و کارایی رزمی خود را از دست دادند به نحوی که تنها راه استفاده موثر از موشک های سام 2 موجود در انبار ها تبدیل کردن آنها به نسخه های زمین به زمین یا استفاده از بوستر آنها جهت ساخت راکت های کوتاه برد بود، این شکار های اخیر حاکی از تحولی در توان پدافندی جماعت انصارالله یمن می باشد. اولین تلاش ها جهت افزایش توان پدافندی انصارالله با توجه به شرایط خاص جنگ در یمن و برتری هوایی کامل دشمن، سعی در زمین به هوا کردن موشک های هوا به هوای روسی موجود در زرادخانه های ارتش یمن همچون موشک R-27 بود. بر طبق برخی گزارشات یمن نسخه دارای سیکر حرارتی این موشک را خریداری کرده بود که آن را بر خلاف نسخه نیمه فعال راداری از رادار رهگیر در برد کوتاه بی نیاز می ساخت. بنا بر براورد های موجود شلیک به ایگل سعودی نیز با همین سلاح صورت پذیرفته بود. اگرچه به جهت محدودیت های فنی و لجستیکی و برد و ارتفاع محدود قابل دست یابی این روش از دست یافتن به شکار های بیشتر و مهم تر باز ماند. قدم بعدی ارتقا و اعمال تغییرات بر روی موشک سامانه سام-6 بود تا با کشف و هدایت الکترواپتیک در برد کوتاه به صورت پسیو به سمت پرنده دشمن روانه شود. دست کم 1 مورد شکار پهپاد آمریکایی که در ارتفاعی بالاتر از توان موشک های دوشپرتاب پرواز می کرد به این سامانه نسبت داده می شود. اما تمامی موارد فوق یک ایراد مشترک داشت. اینکه از موشک های نسباتا بزرگی بهره می برد که نیاز به لجستیک قابل توجهی داشت، این مورد به ویژه در زمانی که مالکیت آسمان در اختیار دشمن است و رصد آزادنه هوایی بر میدان نبرد دارد مانعی بزرگ است، به ویژه آنکه رزم انصارالله بر با توجه به قابلیت ها و شرایط موجود بر اساس تاکتیک های نا منظم و برپایی کمین ها شکل گرفته است. و البته به جهت عدم فعال بودن رادار های پیش اخطار دور برد و نیز عدم وجود سامانه های راداری پدافندی با تحرک مناسب، امکان درگیری پدافندی در برد متوسط نیز برای انصار الله وجود ندارد و تنها شانس ممکن بهره گیری از کمین برای شکار پرنده ی دشمن در برد کوتاه است که نیازمند حداکثر ممکن اختفا می باشد. اما پس از شدت گرفتن شکار های هوایی انصار الله در طی 2 ماه گذشته به نظر می رسید که پای سلاح جدیدی به میان آمده است. تقریبا بلافاصله پس از شکار جنگنده تورنادوی سعودی بود که رسانه های غربی خبر از توقیف محموله سلاحی در آب های آزاد دادند که به ادعای آنها از مبدا ایران به مقصد یمن حمل می شده. اگرچه ایران در مورد گروه های شبه نظامی و هم های خود در عراق ، سوریه، لبنان، و فلسطین به طور کاملا رسمی حمایت و پشتیبانی همه جانبه خود را ابراز داشته است و نسبت به تسلیح آنان اقدام می کند، و نیز حتی پشتیبانی کامل از هر گروهی که به مقابله نظامی با رژیم اسرائیل برخیزد را به عنوان سیاست رسمی خود اعلام کرده است، اما در عین حال هیچگاه مسئولیت تجهیز و پشتیبانی گروه های مبارز در یمن را نپذیرفته و همواره به شکل رسمی منکر کمک های تسلیحاتی به این گروه ها شده است و کمک های خود را تنها در قالب کمک های بشر دوستانه غذایی و دارویی اعلام داشته است. البته به رغم انکار رسمی ایران در سوی دیگر برخی شواهدی نیز از سوی طرف های دیگر این منازعه ارائه شده است که ظن ریشه ایرانی داشتن بسیاری از تجهیزات انصارالله را تقویت می کند. در طی سال های جنگ یمن چندین محموله سلاح در آبهای آزاد به مقصد این کشور توقیف شده بود که عمدتا شامل موشک ها و راکت های ضد زره، سلاح های انفرادی، خمپاره ها و مهمات بود. در محموله توقیف شده اخیر اما موارد خاص و چشم گیری وجود داشت. موشک های ضد زره کورنت در پایین و اجزای یک نوع موشک پدافندی جدید در بالا اجزای مربوط به موشک قدس، از جمله موتور TJ-100 بدنه موشک ضد کشتی چینی C-802 موشک پدافندی جدید پیشتر مورد اشاره و اجزای مختلف آن، در ادامه بیشتر به بحث گذاشته می شود. چنانچه فرض منشا ایرانی تسلیحات جدید انصار الله یمن را به رغم تکذیب رسمی ایران بپذیریم در مواردی با سامانه هایی مواجه می شویم که تا قبل از بگار گیری آنها در یمن هیچ اطلاعات یا خبری مربوط به آنها در رسانه ها و مراجع اخبار نظامی ایران موجود نبود، در واقع این موارد را می توان بخشی از پروژه های نظامی ناشناخته و پنهان ایران دانست. فصل مشترک بخش زیادی از این تجهیزات سادگی، نیاز به لجستیک محدود، چابکی، و قابلیت عمل در محدوده هایی ست که دشمن قبلا امادگی مقابله با آنها را نداشته است. در مورد این موشک پدافندی جدید با موشکی مواجه هستیم که شباهت ها و در عین حال تفاوت های عمده و مهمی با سامانه معروف RBS-70 سوئدی دارد. از جمله اینکه به نظر می رسد از هدایت فاز ترمینال الکترواپتیکال به جای هدایت موج سوار لیزری بهره می برد، دارای بوستر سوخت جامد و پیشران هواتنفسی (میکرو توربوجت) و نیز بالک های ثابت به جای تا شونده درون بدنه است. این موشک به گونه ای طراحی شده است که پیچیدگی ها در آن به حداقل ممکن برسد و نیازهای فنی به ساده ترین روش های ممکن بر طرف شود، مشابه رویکردی که قبلا در مورد موشک قدس شاهد بودیم، به همین جهت از بالک های ثابت در آن استفاده شده، یک بوستر مستقل از بدنه اصلی با اتصالات ابتدایی جهت سرعت بخشیدن اولیه به آن اضافه شده و جهت حفظ سرعت از یک موتور میکرو توربوجت نسباتا ارزان قیمت تجاری با تراست احتمالی در محدوده 200 نیوتن یا کمتر بهره برده شده است. اما در عین حال به جهت افزایش کارآمدی عملیاتی و اثر بخشی یک سیکر الکترو اپتیکال و فیوز های مجاورتی لیزری به آن اضافه شده است، تا ضمن برخورداری از قابلیت شلیک کن و فراموش کن حداکثر اثر بخشی را در برابر هدف مورد نظر داشته باشد. البته این سادگی ها غرامت هایی را نیز به طرح تحمیل کرده است، از جمله آنکه براورد می شود که قابلیت رسیدن به سرعت مافوق صوت و نیز مانورپذیری چشم گیری را نداشته باشد که البته از آنجایی که عمده اهداف مورد نظر این سامانه شامل پهپاد ها و بالگرد هایی ست که گرچه توان پرواز در سقفی بالاتر از توان دوش پرتاب ها را دارند اما از سرعت و مانور پذیری بسیار محدودی برخوردارند، لذا این موشک ساده، کوچک و نسباتا ارزان قیمت می تواند به دشمن مخوفی برای این دسته از پرنده ها بدل شود، کما اینکه تا امروز نیز آمار شکار قابل توجهی را در کارنامه خود ثبت کرده ست، تا آنجا که برخی کارشناسان علاوه بر ساقط کردن بالگرد تهاجمی آپاچی، حتی با توجه به آنکه از سوی طرف سعودی اعلام شد تورنادوی ساقط شده در حال اجرای ماموریت پشتیبانی نزدیک بوده که نیازمند سرعت و ارتفاع کم است، شکار این جنگنده را نیز به این موشک نسبت می دهند. روش کار در این سامانه به شدت چابک و کم حجم که حتی یک دستگاه وانت نیازمندی های لجستیکی آن را تامین می کند بدین صورت است که ابتدا یک سامانه کشف و رهگیری الکترو اپتیکال هدف را کشف میکند، سپس با قابلیت هدایت به خط دید موشک را به محدوده هدف هدایت می کند، در نهایت موشک با استفاده از سیکر مستقل خود روی هدف قفل کرده و به سمت آن روانه می شود. با توجه به ابعاد برد این سامانه کمتر از 10 کیلومتر و وزن سرجنگی آن بین 5 تا 10 کیلوگرم براورد می شود. از جمله ویژگی های این سامانه علاوه بر چابکی بالا عملکرد پسیو در تمامی مراحل کشف، رهگیری و قفل روی هدف است، لذا سامانه های هشدار دهنده قفل راداری هشداری به خلبان با اپراتور پرنده نمی دهند و کشف تهدید از سوی پرنده متخاصم دشوار و فرصت عکس العمل در برابر آن اندک است. به لحاظ پیکرده بندی به عنوان شبیه ترین موشک موجود می توان از موشک صربستانی ALAS نام برد که البته این موشک نیز دارای تفاوت های قابل توجهی با موشک یمنی است. اما علاوه بر توانایی های فنی و شکار های موفق، این سلاح از جهت اثری که بر روی بحث اعمال قدرت (Power projection ) می گذارد بسیار حائز اهمیت است. گروه های وفادار به ایران در منطقه به رغم توان قابل توجه در رزم زمینی هموار از ضعف عدم امکان اثر گذاری بر آسمان نبرد رنج می برده اند، گرچه این گروه ها معمولا مجهز به موشک های دوش پرتاب یا توپ های ضد هوایی هستند، اما برد و ارتفاع قابل دستیابی این تسلیحات به شدت محدود است، از سوی دیگر عدم در دسترس داشتن رادار هایی جهت کشف و دادن اخطار اولیه، این گروه ها را در برابر حملات هوایی همواره در موقعیت غافل گیر و بی دفاع گذاشته بود. با پا به عرصه گذاشتن پهپاد های کلاس MALE و HALE که بدون اطلاع و اجازه دولت های حاکم در منطقه وارد حریم هوایی کشور های منطقه چون عراق، سوریه و ... می شوند و با توان پرواز طولانی مدت در ارتفاع متوسط یا بالاتر به دور از گزند هر سلاحی، ضعف این گروه ها نسبت به حملات هوایی به شدت تشدید شد، از سوی دیگر به جهت طبیعت پارتیزانی و توان لجستیک محدود این گروه ها امکان بکار گیری سامانه های پدافندی دوربرد و پیچیده توسط این گروه ها وجود نداشت. این سلاح برای اولین بار می تواند ضعف این پراکسی ها را در برابر اعمال قدرت هواپایه آمریکا و دول متخاصم جبران کند و تاثیری استراتژیک بر میادین نبرد بگذارد. بحث اعمال قدرت و پهپاد ها در مقاله بالا به تفصیل شرح داده شده است. سلاح مهم دیگری که تا قبل از استفاده در جنگ یمن اطلاعاتی از وجود آن موجود نبود، و به رغم اطلاعاتی که نشان می دهد طراحی این سلاح ریشه اوکراینی دارد، برخی کارشناسان ساخت آن را به ایران نسبت می دهند موشک کروز دوربرد قدس است. پس از آنکه به تغییر میادین نبرد پارتیزانی از بعد پدافندی و تاثیر مهمی که این سلاح های به تازگی شناخته شده در شکل دهی به آینده میادین نبرد و مفاهیم حول آن می گذرند اشاره کردیم، در بعد آفندی این موشک را می توان استراتژیک ترین سلاح در زرادخانه انصار الله و تغییر دهنده میدان نبرد میان یک ارتش کلاسیک و یک گروه پارتیزانی دانست. سلاحی که به رغم سادگی نسبتی و هزینه ها و نیاز به لجستیک اندک به نسبت قابلیت هایی که دارد، به طور بنیادین چهره ی میدان نبرد را تغییر می دهد، دیگر یک گروه پارتیزانی توان آفندی اش به حملات بزن و در رو، کمین ها و نهایتا شلیک راکت های کوتاه برد و موشک های ضد تانک خلاصه نمی شود. اینک گروهی همچون انصارالله نه تنها توان هدف قرار دادن عمق راهبردی دشمن را به طور دقیق و موثر پیدا کرده است بلکه این کار را به واسطه سلاحی انجام می دهد که دشمن آماده رویارویی با آن نیست. موشک کروزی کوچک با سطع مقطع راداری نسباتا کم که گرچه وارهد سبکی دارد ولی در عین حال از برد زیاد (حدود 1500 کیلومتر) و دقت بالا و توان پرواز در ارتفاع پست به دور از چنگال سامانه هایی همچون پاتریوت برخوردار است که در صورت استفاده مناسب می تواند ضربات سهمگین بر پیکرده دشمن وارد سازد آنچنان که در حمله به تاسیسات آرامکو توانست به طور موقت تولید 5 میلیون بشکه نفت در روز را مختل سازد که معادل نیمی از تولید نفت عربستان است. در یادداشت "عملیات تن ماهی" بیشتر در این باره بحث شده است. اصابت دقیق و نابودی برج های تقطیر تاسیسات نفتی آرامکو عناصر اثرگذار دیگری که توان آفندی انصارالله را دگرگون ساخته در حالی که این تجهیزات تا قبل از درگیری های یمن چندان شناخته شده نبودند را می توان راکت های هدایت شونده سری بدر و نیز پهپاد های انتحاری دانست. راکت بدر سلاحی ست که تا پیش از درگیری های یمن مشابه آن جایی دیده نشده بود، ولی آنچه آن را از دیگر راکت های در اختیار گروه های شبهه نظامی متمایز می کند اول دقت بسیار بالای آن و دوم عمکرد سرجنگی هوا-انفجار ترکش زای آن است که آن را به سلاحی مخوف و قاتل اهداف نیمه سخت و نیرو های پیاده بدل ساخته است. تست میدانی راکت بدر-اف عملکرد این سلاح با برد اعلامی 160 کیومتر بدین صورت است که ابتدا با زاویه نزدیک به عمود با دقتی قابل توجه به سمت هدف شیرجه می رود ولی قبل از رسیدن به سطح زمین در ارتفاع 20 متری سرجنگی ترکش زای آن منفجر شده و منطقه ای به شعاع 250 متر را با طوفانی از ترکش در هم می کوبد. چندین مورد استفاده از این سلاح بر علیه کمپ ها و محل تجمع نیروهای دشمن استفاده شده که هر بار عملکرد خیره کننده ای از خود ثبت کرده و تلفات سنگینی بر دشمن وارد ساخته است. راکت بدر-اف نمونه هایی از استفاده عملیاتی این سلاح: راکت های خانواده بدر در کنار موشک کروز قدس و نسخه زمین به زمین موشک سام-2 عنصر تهاجمی تاثیر گذار دیگر انصار الله پهپاد های انتحاری است. اگرچه طراحی و ساخت پهپاد انتحاری موضوع جدیدی در عرصه نظامی نیست، ولی اولا انصارالله در جنگ یمن از پهپاد هایی استفاده کرد که قبلا دیده نشده بودند، دوم استفاده انصار الله از این دسته از تسلیحات را می توان یکی از گسترده ترین و در عین حال موفق ترین نمونه ها در جهان دانست، تا آنجا که حتی در حمله به تاسیسات استراتژیک آرامکو از این پهپاد ها با موفقیت استفاده کرد و خسارات سنگینی را به عربستان وارد ساخت. انصار الله یمن انواع مختلفی از این پهپاد را در ابعاد و برد های متفاوت در اختیار دارد که در ادامه تعدادی از آنها را به اختصار معرفی می کنیم. قاصف پهپاد کوتاه برد انصار الله است که از آن به کرات در ماموریت های شناسایی و انتحاری استفاده می شود. جثه کوچک و سرعت قابل توجه آن را به هدفی سخت برای کشف و انهدام توسط سامانه های پدافندی بدل کرده است که در عین حال مرگ باری بسیاری را خصوصا در برابر نیرو های پیاده و اهداف نیمه سخت دارد. تصویر یکی از معروف ترین و موفق ترین عملیات های اجرا شده توسط این پهپاد که در آن شمار زیادی از سربازان و افسران بلند پایه مزدور ائتلاف سعودی به هلاکت رسیدند. پهپاد معروف دیگری که در 2 نوع شناسایی و انتحاری در اختیار انصار الله است و در کلاس برد متوسط، مداومت متوسط قرار می گیرد و به کرات در حملات به عمق خاک عربستان از آن استفاده شده است پهپاد صماد است. برخی کارشناسان این پهپاد را عضو اعلام نشده ای از خانواده پهپاد های شاهد ایرانی می دانند و به آن لقب شاهد-ایکس داده اند. بدنه کامپوزینی و سعی نسبی در کاهش RCS و انتشارات مادون قرمز از ویگژگی های شاخص این پهپاد است، این پهپاد برای فرود از 2 اسکید خطی که در زیر بدنه قرار گرفته است استفاده می کند. آخرین موردی که بررسی می شود پهپادی کامپوزتی با طراحی دلتا وینگ است که در موفق ترین بکار گیری خود در حمله به تاسیسات آرامکو از آن استفاده شد. از این پهپاد اطلاعات زیادی در دسترس نیست ولی با توجه به دقت و سایر مختصات این حمله به نظر می رسد که این پهپاد در فاز ترمینال از پردازش تصویر استفاده می کند. نتایج استفاده از این پهپاد انتحاری در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در انتها اثر گذاری این تسلیحات را می توان چنان ارزیابی کرد که جماعت مبارز انصار الله از قالب گروهی که صرفا دست به حملات پارتیزانی به شکل حملات محدود و کمین ها می زد کاملا خارج شده و نه تنها توانایی ضربه زدن به عمق راهبردی دشمن را پیدا کرده و گران قیمت ترین و پیشرفته ترین پرنده های دشمن را در آسمان شکار می کند و برتری هوایی حریف را به چالش می کشد، بلکه در جنگ روی زمین نیز در سایه همین افزایش توان دست به اجرای عملیات های بزرگ می زند که در آن ده ها دستگاه از انواع ادوات و زره پوش های دشمن را نابود ساخته و صد ها نفر از عناصر و مزدوران آنها را به هلاکت رسانده یا در حالی که در درماندگی کامل بسر می برند به اسارت می گیرد. عربستان در حالی متکبرانه و بی رحمانه به پشتوانه ارتش ده ها میلیارد دلاری خود وارد جنگ یمن شد و کار خود را با بمباران گسترده زیر ساخت ها و تاسیسات حیاتی ملت یمن آغاز کرد و حتی در برابر غیر نظامیان از ارتکاب هیچ جنایتی فروگذار نکرد، و آماده بود که در یک موقعیت گرانادا در طی چند هفته و نهایتا چند ماه دولت دست نشانده خود را بر مسند قدرت نشانده و کار انصار الله را یک سره سازد که این جنگ هم اکنون وارد سال پنجم خود شده است، اهداف اصلی آن محقق نشده، بین صفوف اشغالگران جدایی افتاده و میزان خسارات و تلفاتی که متحمل شده است از شمار خارج است، و حال در حالی که سر تا پای به خون ملت یمن آغشته است نه راهی برای پیش رفتن در مقابل دارد نه راهی برای پس رفتن.
  6. 1 پسندیده شده
    سلام برادر.... من جدا شرمنده هستم می خواستم بنویسم رکاب ولی نمی دونم چرا نوشتم لگام.... همانطور که شما به خوبی اشاره کردید رکاب رو تا اواسط و اواخر دوران ساسانی اختراع نکرده بودند.... شما به خوبی روشن کردید که اقوام ایرانی از همون اولش به سوارکاری معروف بودند ... سواری بدون رکاب غیرممکن نیست اگر فیلمهای سرخپوستی را هم دیده باشید اونها هم سوارکاران ماهری بودند که از رکاب استفاده نمی کردند. ولی توجه کنید که بدون رکاب سواره نظام زرهپوش ساختن خیلی خیلی سخت است... چون اینها مثل شوالیه های زرهپوش قرون وسطی با نیزه های بلند به صف دشمن می زدند و برای دمپ کردن ضربه ی حاضر حتما باید پای سوارکار در رکاب قرار داشته باشد یا اینکه پایش به جایی گیرباشد..... بازهم تشکر از ارسال خوب شما و عرض معذرت از همه ی خوانندگان این مطلب
  7. 1 پسندیده شده
    ابتکار اصلی فیلپ استفاده از ترکیبی از واحدهای مختلف بود. بر خلاف باورهای عموم ، چیزی که معمولا موجب پیروزی اسکندر مقدونی می شد ، سواره نظام سنگین اسکندر بود و البته مقداری هم دیوانه بودن خودش و مهمتر از اون ، ضعف فرمانده ی طرف مقابل . در نبرد اربیل ، اگه سواره نظام سغدی بعد از دور زدن جناح چپ اسکندر به سمت اردوگاهشون نمی رفت ( برای آزاد سازی مادر و همسر دارایوش سوم ) از پشت به مرکز نیروهای مقدونی حمله می کرد ، احتمالا اسکندر هم می شد یکی از هزاران فرماندهی که برای کشور گشایی به فلات ایران حمله کردن و شکست خوردن .
  8. 1 پسندیده شده
    چیزی که تو استراتژی حمله به ایران ازش استفاده می کنم کتاب سقوط 79 از پل اردمن هست که به طرز عجیبی وقایع بعد از انقلاب رو پیش بینی میکنه https://www.daraian.com/fa/historb/57-historb/18321 به طور یقین اصول حلقه های واردن و موارد مطرح شده در همین کتاب موارد زیر هست - ضربه به فرماندهی، خطوط ارتباطی - زدن اقتصاد و تولید - از بین بردن روحیه و پشتیبانی مردم تنها ابزارها برای این کار متفاوت میشه یه زمانی سد های آلمان رو زدن و الان میتونن سدهای ما رو هم بزنن برای مقابله با اینکار باید بدل حمله هیبریدی رو اجرا کرد - حملات پراکنده و مداوم که دشمن رو گیج کنه مثل حملات افغان ها در افغانستان علیه شوروی و حملات عراقی ها به آمریکایی با بمب های کنار جاده ای اتفاقات پشت سرهم که امان تحلیل رو از طرف مقابل بگیره در این بین راه عملیات مستقیم و جنگ هم براش بسته بشه این کار برای ایران مقدور هست و ترامپ هم آدمی هست که به راحتی اسیر این بازی میشه فقط باید نیروهای ما در محدودهای بی دفاع پراکنده و محو بشن و بصورت تیم های محدود عمل کنن عملا نتونه ضربات سنگین به ما بزنه سلاح های دوش پرتاب، بمب های کنار جاده ای و ضد تانک وحشتناک باعث تخریب روحیه طرف مقابل میشه در کشورهای اطراف هم زدن مقرهای سازمان سیا و موساد وحشتناک موثر هست ولی یک نکته مهم وجود دارد باید دشمن رو تا جای ممکن کور کرد و جلوی دیدن واقعیت ها رو ازش گرفت حملات سایبری و ایجاد مشکل در خود امریکا بصورتی که راحتی رو از مردم بگیره موثر هست ------------------------------------- نوشته ها رو که می خوندم جمله ای منو خیلی مشغول کرد "یکی از نکات جالب جنگ محدود برای آسیب به منابعی که با دیگر روش ها ضربه نمی خورد " این جمله رو به علاوه جمله دوستمون که گفت " فرماندهان عراقی وقتی فهمیدند که بدون سلاح شیمیایی باید جلو امریکایی ها بایستند خود را باختند " حالا بیایید ترور شهید سلیمانی رو تو این محاسبات قرار بدید به احتمال بالا زدن سردار نه فقط برای زدن ایشان، بلکه ایجاد جنگ محدود و زدن تاسیسات ما بوده است یک بازی دو سر برد برای اونها، اگر ایران جواب کم بده یعنی ایران خفه شده است اگر ایران جواب سنگین دهد تاسیسات اصلی بویژه در جنوب رو میزنه و در تحریم نگه می داره اینکه ما تاسیساتمان حفظ شده است یک نکته مثبت هست ولی هنوز میتونن یه بهانه دیگر اونها رو بزنن و الان باز روی جنگ هیبریدی دارن مانور میدن تا تک بعدی چیزی که در این میان خیلی مهم هست به رخ کشیدن تکنولوژی خودی و حذف موانع دشمن هست برای برخورد های بعدی یعنی عملا ما مجبوریم یک جنگ هیبریدی رو شروع کنیم و برای عدم جنگ محدود ضمانت های محکمی بدست بیاریم وقتی از ضمانت صحبت می کنم همه اول میگن بمب اتم با فرض درستی این حرف، بمب اتم زمانی ارزشمند میشه که چندتا داشته باشی و در لحظه برخورد حتمی رو کنی تا جلو برخورد رو بگیری و اگرنه دست ما برای جنگ هیبریدی محدود و بسته میشه یک نکته: صحبتی هست که میگه قوی ترین سلاح سلاحی هست که هرگز استفاده نشود ولی در مقابلش می گویند قوی ترین سلاح سلاحی هست که فقط یکبار استفاده شود وجنگ رو تمام کند اما ضمانت های دیگر چیست؟ ضمانت نامه یعنی چیزی که از دست دادن اون برای دشمن هزینه کمر شکنی به دنبال دارد - مسلما اسرائیل یک ضمانت نامه خوب هست - توانایی زدن ماهواره ها و گرفتن چشم آمریکا ضمانت نامه و ابزاری قدرت مند است که مثل بمب اتم میتونه جلوی برخورد رو بگیره - ناوهواپیمابر امریکا یک ضمانت نامه کوچک هست - - ولی اصل ضمانت نامه زدن خاک دشمن هست یعنی خود ایالات متحده آمریکا که در حال حاضر یا با کمک کوبا یا با کمک جنگ سایبری ممکن هست ، استفاده از کشتی تجاری در شرایط فعلی بسیار سخت هست اگر به هر طریقی بشود برق آمریکا رو از کار انداخت و این از کار انداختن به مدت یک ماه طول بکشه ما با انقلاب و شورش در خود آمریکا روبرو میشیم ----------------------------- از سال 77 که موشک شهاب3 رونمایی شد تا 13 دی 98 این توان موشکی بود که برای ایران بازدارندگی کاملی ایجاد کرد و امروز همین توانمندی به شمشیر دو لبه تبدیل شده! اگر اخبار طرف مقابل رو مطالعه کنید می بینید که پیش بینی پاسخ موشکی ایران رو بعد از ترور سردار کرده بودند و این یعنی دیگر نگرانی جدی از این بابت ندارند. مثل پاسخ نیروی هوایی بعد از حمله عراق که با وجود ضربات فوق سنگین در هفته نخست جنگ ، مانع از آغاز جنگ نشد و باعث اتمام آن نیز نشد! طرف مقابل با تغییراتی که در دکترین و استراتژی خودش داده به همراه تکنولوژی های جدیدی که در حال ورود به خدمت هستند به این نتیجه گیری رسیده که می تواند نیروی موشکی ایران را مهار یا کنترل کند. متاسفانه این تحلیل دور از واقعیت نیست، علارغم توانایی موشکی ما در آسیب به ساختار دشمن بویژه اسرائیل که هنوز هم موثر است ولی با گذر زمان این توانایی دیگر ترس قدیم خودش رو نداره و باید در کنارش کارت های دیگری ایجاد بشه کارتی مثل نیروی هوایی بسیار خوب هست و ساختاری، ولی الان و در زمان کوتاه بدون نهایی و اجرایی کردن پروژه ای دستمون بسته هست تنها میتونیم با چین بر سر شرایطی به توافق برسیم ( عدم خروج ایران از ان پی تی در ازای فروش جنگنده جی 10سی با تبادل نفت در برابر جنگنده با تعداد 400 جنگنده) راهکارهایی که هم ازنیروی هوایی ارزان تر و کوتاه تر است اگرچه باز جای نیروی هوایی رو نمیگیرن - پهبادها، پهبادها باید بیشتر از قبل کاربردی بشن و امکان درگیری در هوا رو داشته باشن بویژه پهبادی مثل آرکیو که امکان نزدیک شدن به اهداف هوایی و زمینی رو داره با کمترین احتمال شناسایی (برای زدن سیستم ترابری و شناسایی آواکس آمریکا ) - ماهواره ها، زدن ماهواره یا قرار دادن ماهواره جاسوسی در فضا یکی از مواردی هست که پایه ی اون در کشور موجود هست و تاثیرش هم بالا هست ( چشم اسفندیار) - جنگ سایبری و زدن زیرساخت های اصلی و انرژی آمریکا ( حمله اولیه به خود آمریکا) - شکار و زدن افسران موساد و سیا در اروپا و آسیا و حتی امریکای لاتین (بویژه در سطح فرماندهی) در نهایت ابزارهای جنگ هیبریدی به سه نوع شبکه های اجتماعی، اقتصادی و نوع نظامی و سخت میشه تقسیم بشن که بعدا در موردشون صحبت می کنم ولی دوست دارم در مورد ضمانت نامه ها دوستان صحبت کنن، ضمانت نامه هایی قابل اتکا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نمایی از ایده ها و نظریه ها در مورد جنگ هیبریدی بصورت بصری ادامه با دوستان ----------------------- این تاپیک هم بود به عنوان منبع بحث در نظر داشته باشید 
  9. 1 پسندیده شده
    یکی از مشکلات همین تکنولوژی زدگی است . بازدارندگی را نحوه عمل و استراتژی ها و اهداف ما ایجاد می کنند و نه تکنولوژی ها در این مورد کتابی هست که به عملکرد صنایع نظامی پرداخته است  با تمرکز بر نوآوری و فناوری و جایگاه اون در صنایع دفاعی و نظامی  http://opac.lib.idu.ac.id/unhan-ebook/assets/uploads/files/a993c-military-innovation-in-small-states.pdf تو جنگ هیبریدی و گستردگی فعالیت و نیاز به سیستم ها و پردازش های موازی ، یکی از نکاتی که صنایع رو شکوفا میکنه بحث عملکرد موازی زیر نظر یک مغز واحد هست ( دقیقا شبیه پردازش موازی در کامپیوتر) حالا این بخش های پردازش جز می تونن خصوصی، دانشگاهی یا دولتی باشن گام اول برای مغز متفکر، یک برنامه نیازسنجی جامع هست برنامه ای که فرای توانایی های موجود برنامه ها و گام ها رو تشریح کند و متناسب با اولویت ها به ارگان ها تقسیم کار کند و بخش های باقیمانده رو آزاد بذاره تا واحدهای آزاد بتونن روش کار کنن یا داشته های خودشون رو رو کنن در زمینه جنگ هیبریدی همیشه پایه حلقه های واردن هست و فقط تکنیک ها خلاقانه ارائه می شود این مقاله با عنوان Countering Hybrid Warfare: Conceptual Foundations and Implications for Defence Forces https://assets.publishing.service.gov.uk/government/uploads/system/uploads/attachment_data/file/840513/20190401-MCDC_CHW_Information_note_-_Conceptual_Foundations.pdf این تصویر قابل تامل هست و دوست دارم دوستان نظرشون رو بدن جنگ ترکیبی چالشی است که احتمالاً ادامه دارد. محیط استراتژیک معاصر پتانسیل را ارائه می دهد و مخالفان با مجموعه ای از ابزارهای جدید و مقرون به صرفه تر بصورت ترکیبی از عملیات اطلاعاتی استفاده می کنند. یکی از نکات جالب جنگ محدود برای آسیب به منابعی که با دیگر روش ها ضربه نمی خورد نکته دیگر hybrid warfare با hybrid threats متفاوت است همه چیز در حال تغییر است. ما اعتقاد داریم که روش های عملیاتی در حال انقلاب در همه تغییراتی که در انفجار فناوری ، تعویض اسلحه ، توسعه مفاهیم امنیتی ، تنظیم اهداف استراتژیک ، مبهم شدن مرزهای میدان نبرد هستند و گسترش دامنه و مقیاس وسایل غیر نظامی و پرسنل غیر نظامی درگیر در جنگ فقط در یک نقطه متمرکز شده است. " -------------------------------------- مقاله دیگر با عنوان  CONNECTING CONFLICT CONCEPTS: HYBRID WARFARE AND WARDEN’S RINGS https://pdfs.semanticscholar.org/e0da/fa2a3ae1c849df87432a1094c03e7429422f.pdf جنگ ترکیبی تلاقی جنگ نامنظم و متعارف تلقی می شود ، به علاوه دامنه طیف گسترده ای از فعالیت های جنایی و کل مجموعه جنگ سایبری. که در کلمات ساده ، جنگ ترکیبی شامل کلیه فعالیتهای ممکن در طیف وسیعی از فعالیتهای مختلف انسانی در هر سطحی است که توسط یک مهاجم به سمت هدفمند آغاز می شود حریف برای رسیدن به اهداف خود از راه کارآمد و مؤثر. به عنوان یک اصطلاح جذاب ، جنگ ترکیبی اغلب در مباحث سیاسی روزمره مورد استفاده قرار می گیرد بعضاً به عنوان یک بهانه در عرصه سیاسی و رسانه ای مورد سوء استفاده قرار می گیرند. در اصل اختلافات خیلی تغییر نکرد طبیعت آنها از زمان های بسیار قدیم فرضیه های ماکیاولی در مورد حیله گری ، تقلید و فریب و علاقه شخصی می تواند به طور کلی رفتار متناقض را توضیح دهد. محدود کننده ای وجود دارد به نام منع هزینه که زیر آستانه جنگ تمام عیار است حیله گری ایجاد راه های جایگزین و استفاده از همه وسایل موجود برای دستیابی به هدف استراتژیک را تحریک می کند.  برای ایجاد ترکیب های مبتکر. تکثیر به عنوان نوعی توجیه عمل می کند. پشتیبانی ، که در دستیابی به پشتیبانی گسترده تر عمومی (داخلی و بین المللی ، رسانه ها و سیاسی) بسیار مهم است. این هم جدول منتخب در این مقاله هست دو جدول در خصوص ارتباط ابزار و حلقه های واردن ادامه دارد ....
  10. 1 پسندیده شده
    استراتژی جدید آمریکا و اسرائیل علیه ایران با شهادت سردار سلیمانی رونمایی شد یک استراتژی ترکیبی ( هیبریدی- تاثیر محور ) و در عمل یک جنگ تمام عیار واقعی ولی خاموش و بدون سرو صدای یک جنگ کلاسیک بحثی در اون مقطع با دوستان داشتیم که خلاصه اون رو اینجا می نویسم باتشکر از @HRA , @MR9 , @SAEID بحث های قبلی همه در مورد حمله به ایران و ایجاد یک جنگ تمام عیار بود که در سایت بحث شد - اول عملیات هلی برن برای تصرف تهران - دوم تهاجم به ایران و بحث های آن ولی الان باید با نگاه جدید نگاه کنیم برای این منظور حلقه های واردن که پایه تهاجم بهینه و موثر هست رو مبنا میذاریم حلقه واردن بر مبنای 5 حلقه کار می کند https://ui.ac.ir/Dorsapax/userfiles/Image/herasat/1336328340_5ring-of-warden-infographic_l.jpg 1- رهبری ملی ( شامل مغز و اعصاب) 2- محصولات کلیدی ( شامل خوراک، انرژی و گردش خون) 3- زیرساخت ها ( اندام حرکتی و راهبردی) 4- اراده ملی ( روح و روان ) 5- نیروهای عملیاتی خرد ( سلولهای سفید) خب الان چه می بینیم از دید دفاعی 1- حملات به فرماندهان مقاومت و حاج قاسم و ترور حاجی زاده نشون میده که تلاش شدیدی برای ترور فرماندهی داره صورت می گیره تو ارتباطات تلاش می کنن اخلال ایجاد کنن، که در مورد هواپیمای اکراینی ما بخش انلاین سیستم نقص خودش رو نشون داد ( از دید مثبت باید نگاه کنیم) امریکا تلاش زیادی کرده تا محل کابل زیرزمینی مخابراتی رو شناسایی بکنه و داده های خوبی جمع آوری کرده است 2- بیشترین فشار روی محصولات کلیدی هست ولی بصورت غیر مستقیم دارن اقتصاد رو به عنوان خون خراب می کنن و تو این بین تولید محصولات کشور رو تحت تاثیر قرار می دن ( اگر زمان بگذره سیستم نیاز و تولید رو میشناسه و اصلاح میشه پس زمان بضررش میشه) ولی نقاط انرژی هدف اولیه در آغاز نبرد خواهد بود بویژه در جنوب با این وضع سرما ویروس کرونا و مرگ بعضی از مسئولین و نیروهای کلیدی به همراه قطع ارتباط اقتصادی بویژه قبل از عید 3- در مورد زیرساخت بیشتر بر خروج نیروهای انسانی با دانش کار کرده و تحریم هایش هم بر همین اساس کار میکنه در این بین سیاست های غلط دولت داره وضع رو تشدید می کنه بیشترین ضربه رو ما در عراق و سوریه داریم میخوریم و تلاش میکنه نیروهای اصلی و انبارهای ما رو هدف قرار بده و در لبنان با اعتراضات میخواد حزب الله رو درگیر ماجرا بکنه 4- روحیه مردم جنگ رسانه ای به شدت چشمگیر هست اول ایجاد نفرت بین مردم دوم کشتن قهرمانان کشور سوم ایجاد ناامیدی چهارم تحقیر قدرت دفاعی کشور و قوی بودن آمریکا پنجم ایجاد شایعه و شوک عدم اعتماد این بخش های قبل از حمله هست در خود حمله اصل ساختار ها و فیزیکشون هدف قرار میگیره در مجموع قبل از حمله فشار اقتصادی و کاهش توان کشور ناراضی کردن مردم و ناامیدی قطع دست پای ایران در خارج ( حزب الله، حشد شعبی و سوریه ) شناسایی مکان های مهم و راهبردی برای هدف قرار دادن در این میان از داخل تلاش میکنه جنگ و درگیری داخلی ایجاد کنه حقیقت اینه که ما پتانسیل بالایی داریم ولی با بی عملی مواجه هستیم که فقط باعث فرصت سوزی میشه باید از حلقه های واردن صحبت کنیم ولی در فاز تهاجمی علیه آمریکا و مبناهام روی سیستم فرماندهی و کنترل اونهاست که شامل ماهواره ها و اواکس ها هست و دوم سیستم ترابری اگر به هر نحوی این دو رو بتونیم فلج کنیم آمریکا زمین گیر میشه در نبرد ولی این کافی نیست اصلی حمله خاک امریکا هست هک نیروگاه ها و تلاش برای از کار انداختن انرژی در امریکا یکی از بزرگترین کارهایی هست که میتونه حتی به جنگ داخلی منجر بشه، بویژه اگر رسانه هاشون قطع بشه بحث های قبلی در این مورد که در تاپیک ها نوشته بودیم در صورت حمله نیز استراتژی دشمن برای درگیری اینگونه خواهد بود همه اینها رو گفتم تا برسیم به این نقطه که چه چیزی در مورد حمله به ایران جدید بوده و تو بحث های ما نبوده؟؟ مهم مهم اصول جنگ و حلقه های واردن رو می دونیم ولی چه چیزی جدید توی اون ما رو میتونه غافلگیر بکنه اصل جنگ هیبریدی غافل گیر کردن دشمن با ایجاد ترکیب جدیدی از تهدیدات است و تهدیدات به صورت غیر خطی عمل می کنند . اما در کل اگر بخواهم موردی را بیان کنم می توانم ایجاد آشوب مدیریت شده در کشور در تمام سطوح ذکر کنم . اول فکر می کردم شبکه های اجتماعی ولی بعد از قطع اینترنت این طرح تقریبا سوخت و حتی ماهواره ها هم اخبارشون تکراری بود و تصویر جدیدی نداشتن و در آبان ماه از روز چهارم به بعد مخاطبین خسته شده بودند در شرایط قبل از جنگ، شبکه های اجتماعی به دشمن برتری اطلاعاتی در سطح خرد کشور را می دهد و عملا مهندسی فکر را تولید می کند دوم سلاح های اتمی خواهد بود این احتمال جدی هست و همین خطر داره حتی فتوای رهبری رو تحت تاثیر قرار میده و طرفداران این سلاح رو بیشتر کنه که با گذر زمان و افزایش میزان اورانیوم بازدارندگی تقریبی ایجاد میشه سوم اف 35 و اف 22 ها و خرد کردن پدافند این خطر هم جدی هست، پرنده های ضدرادار، پهبادها و موشک های ضدرادار وسایل زدن این حلقه دفاعی هستن ایران از حمله به عراق درس گرفت و همین بحث آتش به اختیار یکی از نتایج ان بود موبایل کردن موشک ها و طرح هایی مثل طرح شهید ستاری در زمان جنگ در دستور کار قرار دارد ولی بدون پدافند هوایی عملا شرایط سخت هست ادامه دارد ...
  11. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم چگونگی روند تحول در نیروی زمینی ایالات متحده چشم انداز ، استراتژی ، ساختار ، سازمان ، برنامه ها با توجه به تغییر در رویارویی های نظامی حال حاضر جهان و به وجود آمدن مفاهیم جدیدی به نام جنگ ناهمتراز و نیابتی ، تغییر در سازمان رزم ارتش ج .ا.ا امری واجب و حائز اهمیت محسوب می شود .این تغییر هرچه با سرعت در ساختار ارتش و آمایش سرزمینی یگان های نزاجا تحت عنوان "طرح ثامن الائمه" انجام گرفت با کندی در تغییر و جایگزینی ادوات نظامی مورد نیاز یگان ها برای رویارویی با این نبردها همراه بود.در عرصه نظامیگری حاضر نیک ثابت شده است ،عدم توجه به نیازهای روز یگان های رزمی میتواند خسارات جبران ناپذیری در زمان رویارویی به بار آورد. در این رابطه یا میبایست " ادوات و تسلیحات جدید متناسب با تهدید" تولید و خریداری شود ویا ادوات و تسلیحات موجود در جهت برطرف کردن نیازها ارتقا یا اصلاح گردند.با توجه به شرایط اقتصادی کشور و هزینه های سرسام آور تولید و جایگزینی محصولات جدید می توان به اهمیت ارتقا و اصلاح ادوات نظامی موجود پی برد.این عمل زمانی با بیشترین کارایی در صحنه نبرد شکل خواهد گرفت که ارتقا و اصلاح ها دقیقا معطوف به نیازهای روز یگان رزمی مربوطه باشد. متن بالا ، چکیده یک طرح نظامی است ، که در صدد ارتقای ادوات نظامی نیروی های مسلح ایران طرح شده است.جدا از خروجی های طرح ها ، ساختار و نحوه ی مدیریت طرح ها از اهمیت بالاتری برخوردار است. براستی نیروهای مسلح ج.ا.ا توانایی و قابلیت بروزرسانی دکترین ، ادوات و تسلیحات را در چه سطحی داراست؟ احساس نیاز در این نیرو با چه روندی و در چه ساختاری شکل میگیرد ؟ چه سازمانی هایی وظایف انجام این امور را در این نیرو یدک میکشند؟ آیا شناسایی نیاز ها و خلا ها صرفا معطوف به شیوه ی رزم پیش روست یا رزم آینده ؟ و..... مقدمه چشم انداز 2028 استراتژی 2028 ساختار عملکردی سازمان نیروی زمینی برنامه ها مصوب 1.مقدمه مطالعه روند تحول در نیروی نظامی ایالات متحده ، بعنوان یک سازمان یادگیرنده (learning organization) به همراه تشکیلات عظیم خود ، بهترین مورد مطالعاتی جهت رسیدن به پاسخ های مطلوب در این زمینه است.در این تاپیک روند تحول در نوسازی (modernization ) نیروی زمینی ایالات متحده مورد توجه است.برخلاف تصورات موجود این نیرو در حوزه نوسازی در سال های اخیر دچار یک چالش اساسی شده است.لغو شدن پیاپی برنامه های مهم نوسازی به دلایل مختلف ، روند نوسازی نیروی زمینی ایالات متحده را با یک وقفه طولانی مواجه کرده و این نیرو را در مواجه با نبرد های آینده در خطر جدی گرفتار کرده است.فارغ از این مشکل ، فشار های کنگره آمریکا جهت حساب کشی از وزارت دفاع بابت هزینه کرد های سرسام آور و بدون نتیجه این برنامه ها ، نیروی زمینی آمریکا را با چالش دیگری در زمینه بودجه های دفاعی قرار داده . شروع داستان با لغو برنامه هویتزر XM2001 Crusader با هزینه کرد نزدیک به 2.2 میلیارد دلار صورت گرفت ولی بحران بعد از کنسل شدن FCS Program شروع شد. Future Combat Systems (FCS) مشهور به " قلب تحول نیروی زمینی" و "برنامه مولتی میلیاردی" در سال 2009 کنسل شد طبق منابع رسمی فقط در طی این برنامه نزدیک به 18.1 میلیارد دلار هزینه شده بود. در سال 2014 ، زمانی فشار رسانه ها و افکار عمومی چالش این سازمان را دو چندان کرد که اعلام شد برنامه Ground Combat Vehicle (GCV) که بعنوان جایگزین برنامه FCS انتخاب شده بود نیز کنسل شد و برنامه دیگری با عنوان Future Fighting Vehicle (FFV) [البته به نظر میرسه که این برنامه هم در برنامه NGCV ادغام شده ] در دستور کار قرار گرفت.روند نوسازی خودروهای نظامی نیروی زمینی آمریکا که از سال 1995 کلید خورده بود بعد از گذشت 20 سال گنگ و مبهم شده بود ، کنگره و رسانه ها شروع به انتقاد از نحوه ی برنامه ریزی و مدیریت برنامه های دفاعی کردند. در رسانه ها به طنز مطرح شد که نیروی زمینی صرفا اسم پروژه ها را تغییر میدهد نه ادوات را ،سوالی مطرح بود که چرا پیمانکار برنامه های جدید همان پیمانکاران برنامه کنسل شده قبلی هستند؟ در دیگر حوزه ها از جمله هوانیروز هم کنسل شدن طرح های مهم قبلی نگران کننده بود.طرح مشهور بالگرد شناسایی و تهاجمی Reconnaissance and Attack Helicopter که RAH-66 Comanche نام گرفت در شروع تولید انبوه کنسل شد.در این طرح هم نزدیک به 8 میلیارد دلار صرف شده بود . این طرح تحت برنامه Armed Reconnaissance Helicopter با صرف 500 میلیون دلار دنبال شد تا اینکه تصمیم به توقف کامل برنامه گرفته شد و پیشنهاد شد باستفاده ترکیبی از UAV و AH-64E نیاز عملیاتی برطرف شود. RAH-66 Comanche با در نظر گرفتن دیگر برنامه های لغو شده در نیروی زمینی بیش از 32 میلیارد دلار از بودجه دفاعی آمریکا هدر رفته است. ولی بودجه اخرین مشکل نیروی زمینی است . به زودی فرماندهان نظامی متوجه شدند که پافشاری بر این منطق" که تمامی هزینه های صرف شده کاملا هدر نرفته و تبدیل به تکنولوژی شده است" آنها را از توجه عنصر زمان دور خواهد کرد ، زمان از دست رفته برای نوسازی حجم انبوهی از تجهیزات نظامی از جمله حوزه زرهی و نفربر ها و جایگزینی آنها در سازمان رزم نیروی زمینی با بورکراسی طولانی همراه است که میتواند بزرگترین چالش باشد.از یک جهت نوسازی تسلیحاتی در بین رقبای نزدیک اصل برتری تجهیزاتی نیروی های نظامی آمریکا را به چالش میکشد و از طرف دیگر الزامات سخت افزاری برای نبرد آینده که مفهومی جدیدتر و بسیار پیچیده تر از Air-Land Battle است فرماندهی این نیرو را به سختی در تنگا قرار می دهد.صحنه نبرد آینده که در فرماندهی ارتش ایالات متحده با عنوان Multi-Domain Battle ترسیم شده است این خلا سخت افزاری و سیستمی را به وضوح نشان می دهد . در سال 2017 با تغییر در کادر اجرایی نیروی زمینی آمریکا روندی جدید، اساسی و طوفانی برای نوسازی در پیش گرفته شد که هدف خود را تثبیت برتری تجهیزاتی و عملیاتی نیروی زمینی و تبدیل آن به مرگبارترین نیروی تاریخ می داند .... پایان مقدمه
  12. 1 پسندیده شده
    استراتژی 2028 قسمت ششم ادامه "رویکرد استراتژیک" و "نتیجه گیری" خط تلاش چهارم (LOE 4) : تقویت اتحاد ها و شرکا A. همکاری امنیتی B. کمک امنیتی نیروی زمینی به آموزش و مبارزه به همراه متحدین و شرکا ادامه خواهد داد ، بنابراین ما باید تلاش کنیم آن‌ها را در عملیات های خود به منظور افزایش قابلیت همکاری(interoperability) به کار بگیریم. قابلیت همکاری (interoperability) ، توانایی انجام فعالیت به صورت منظم و مکرر، موثر و کارآمد برای دستیابی به اهداف تاکتیکی، عملیاتی و استراتژیک است. ما از کمپین مشارکت استراتژیک (Strategic Engagement Campaign) نیروی زمینی آمریکا برای دستیابی به سطوح مناسب تعامل با متحدان و شرکا و اولویت‌بندی همکاری امنیتی و کمک‌های امنیتی استفاده خواهیم کرد. این امر ما را قادر خواهد ساخت تا اتحاد و شراکت های موجود را تقویت کرده و به دنبال شرکای استراتژیک جدید در تغییرات محیط عملیاتی باشیم. نقشه اتحاد های نظامی منطقه ای امریکا A. همکاری امنیتی فعالیت های مربوط به همکاری های امنیتی و مشارکت های نیروی زمینی ؛ آژانس ها ، وزارت دفاع و اولویت های فرماندهی رزمی را پشتیبانی می کند تا توانایی قابلیت همکاری و ساختن شرکات جدید را افزایش دهند. تمرین‌های و فعالیت‌های آموزشی جمعی ما تمرینات ترکیبی و آموزش‌های جمعی را در حمایت از طرح‌های فرماندهی رزمی طراحی خواهیم کرد و متحدین و شرکا را از طریق تمرینات دو جانبه و چند ملیتی و تبادل برنامه‌ها ادغام خواهیم کرد. از طریق این فعالیت‌ها، ما همچنین زمینه هایی برای نوآوری در قابلیت های ترکیبی معرفی خواهیم کردتا اثربخشی و سازگاری سیستم‌های خود را افزایش دهیم. مشارکت استراتژیک (Strategic Engagement ) نیروی زمینی از تماس‌های مرسوم و مشارکت های نظامی - نظامی برای ایجاد رابطه و تبادل اطلاعات با متحدان و شرکا استفاده می‌کند. چنین مشارکت هایی شامل ملاقات‌های رهبران کلیدی، بازدیدهای متقابل ، گفتگوهای بین ستادی ، تبادل پرسنل، کنفرانس‌ها و سمینارها است. ما برای تقویت همکاری های امنیتی ، مشارکت ها در کمپین مشارکت استراتژیک مان را هماهنگ خواهیم کرد. B. کمک امنیتی (کمک مستشاری) نیروی زمینی برای مقابله با تهدیدات کلیدی و دستیابی به اهداف دفاعی مشترک با متحدان و شرکا ، کمک‌های امنیتی را اولویت بندی خواهد کرد. آموزش و تجهیز برنامه‌های کمک امنیتی شامل فروش های نظامی خارجی Foreign Military Sales (FMS) ، تامین مالی خارجی، کمک‌های مالی، وام، و دیگر برنامه های آموزش و تجهیز می‌شود که قابلیت شراکت را ایجاد می‌کنند. این برنامه‌ها نه تنها تجهیزات لازم برای کشورهای شریک را فراهم می‌کنند بلکه شامل آموزش ویژه تجهیزات نیز می‌شوند، بنابراین شرکای ما می‌توانند به بهترین نحو از این تجهیزات در تشکیلات خود استفاده کنند. برنامه‌های آموزش و تجهیز همچنین باعث افزایش قابلیت همکاری و کاهش هزینه‌های واحدها می شود و سامانه های استقراری [میدان رزم] (fielded systems) ما را بهبود می‌بخشد. آموزش حرفه ای نظامی نیروی زمینی همچنان از فعالیت های تربیتی (training) و آموزشی (education) برای مهمترین متحدان و شرکای خود به جهت ساختن فرصت های آموزشی از طریق مدارس نظامی، گسترش برنامه ها، تیم های آموزشی سیار و آموزش های میدانی استفاده خواهد کرد.برای مثال، آموزش و تربیت بین‌المللی نظامی ابزاری موثر برای ایجاد روابط پایدار و رساندن مهارت‌های لازم به پرسنل کشور شریک است. 4- نتیجه گیری استراتژی نیروی زمینی ، محیط استراتژیک و خطوط تلاش را برای دستیابی به چشم‌انداز ۲۰۲۸ شرح می دهد.مجموعه نیروی زمینی آمادگی، نوسازی مفاهیم و توانایی‌ها، روند اصلاحات و تقویت اتحاد ها و شرکایمان را برای تضمین تسلط قدرت زمین پایه در هر میدانی علیه هر تهدیدی در هر زمانی خواهد ساخت.ما برای استقرار، مبارزه و پیروزی قاطعانه در برابر هر دشمن هم رده ای در یک درگیری مشترک، چند دامنه و با شدت بالا در حین حفظ بازدارندگی و توانایی برای انجام جنگ‌های نامنظم نامحدود ، آماده خواهیم بود. ما مطمئن هستیم که استراتژی نیروی زمینی تا زمانی که با منابع کافی و تلاش مستمر اجرا شود، نیروی زمینی ما را به عنوان نیروی زمینی برتر جهان حفظ خواهد کرد. پایان سند استراژی 2028 نیروی زمینی ایالات متحده اسناد : استراتژی 2028 نیروی زمینی امریکا پ.ن: یکی از اهروم های بازدارندگی قوی و موثر و سالم امریکا ، بحث اتحاد ها و همکاری های نزدیک دفاعی امنیتی است ..... تفاوت بین متحدان و شرکا : متحدان ما(امریکا) کشورهایی هستند که با آن‌ها روابط رسمی و بلند مدت با ارزشهای مشترک و حرکت رو به جلو داریم. به عنوان مثال، ناتو. شراکت معمولا در طول زمانی خاص یا برای شرایطی خاص، روی مسائل مورد توافق تمرکز می‌کند. به عنوان مثال، رابطه ایالات‌متحده با شرکای آمریکای‌لاتین از تمام تیتر ها میشه برای اقدام در نیروهای مسلح و نظام جمهوری اسلامی به عاریه گرفت. اجالتا متحدین ، اصلاح ساختار ها ، نوسازی تجهیرات ، مفاهیم ، دکترین و بودجه .... خب برنامه اینده نیروی زمینی امریکا رو خدمتون ترجمه و ارسال کردیم . با درک این سند خیلی از اقدامات نظامی امریکا قابل فهم تر خواهد بود در ادامه به مبحث مهم و زمان بر ، ساختار نیروی زمینی امریکا از حیث عملکردی خواهیم پرداخت ، انشالله...
  13. 1 پسندیده شده
    استراتژی 2028 قسمت پنجم ادامه "رویکرد استراتژیک" خط تلاش سوم (LOE 3) : اصلاحات A. زمان B. بودجه C. نیروی انسانی وضع مالی کشور به صرفه جویی در بودجه دفاعی ادامه خواهد داد و ارتش را وادار به اتخاذ تصمیم‌های دشوار در مورد چگونگی صرف منابع محدود خود می‌کند. ضروری است که اصلاحات تهاجمی را تا سال ۲۰۲۰ به منظور آزادی زمان، پول و نیروی انسانی برای بالاترین اولویت‌های خود اجرا کنیم و به فرماندهان فرعی قدرت بدهیم تا تصمیمات به موقع و موثر اتخاذ کنند. A . زمان نیروی زمینی بر روی وظایف اصلی خود در عنوان 10 ( Title 10 ) تمرکز خواهد کرد و به طور سیستماتیک ، آن دست از فعالیت هایی را که زمان لازم برای ساخت آمادگی رزمی و مرگ آوری را مصرف میکنند کاهش یا حذف خواهد کرد. کاهش نیازمندی ها (Reduce Requirements): ما باید فعالیت‌های با ارزش پایین را که آمادگی برای عملیات‌های رزمی با شدت بالا را ایجاد نمی‌کنند ، حذف یا کاهش دهیم. این شامل حذف آموزش ها، گزارش دهی ها و بازرسی‌های غیر ضروری و سایر الزامات در سراسر رده‌ها برای دادن زمان به رهبران برای آماده‌سازی برای مبارزه است. تفویض اختیار به فرماندهان رده پایین _توانمندسازی زیردستان _ (Empower Subordinates) ما اختیارات، مسئولیت‌ها و منابع را به پایین‌ترین سطوح فرماندهی که صلاحیت و توانایی استفاده از آن‌ها را دارند به جهت فوریت در اقدام و تصمیمات تفویض خواهیم نمود. B. بودجه نیروی زمینی اصلاحات مالی را برای بهبود فرآیندهای کسب و کار، ساختارهای سازمانی، و مدیریت منابع انسانی به جهت صرفه‌جویی و افزایش کارایی برای اولویت‌های بالاتر دنبال خواهد کرد. فرآیندهای کسب و کار (Business Processes) نیروی زمینی برای افزایش کارایی ، کارکردهای تجاری(business functions) خود را به نهادهای خارجی (external agencies)منتقل ، فرآیندهای کسب و کار را خودکار و رویه ها را تسهیل یا حذف خواهد کرد. این شامل ارزیابی مدیریت قرارداد، اجرای بودجه (budget execution)، ارزیابی و تحکیم سیستم های موروثی (legacy systems)، اصلاح خدمات درمانی، و ارزیابی منابع (auditability of resources) می‌شود. مدیریت برنامه (Program Management ) ما اصلاح مدیریت برنامه را از طریق بررسی دقیق و اولویت‌بندی تمام برنامه های نیروی زمینی دنبال خواهیم کرد. نیروی زمینی همچنین در صورت لزوم برای آزمایش و رونمایی از نمونه های اولیه به عنوان تکنولوژیهای به بلوغ رسیده، راه حل های تجاری مقرون به صرفه و کم هزینه را پیگیری خواهد کرد. این کار تضمین می‌کند که ما بازده مان را به حداکثر برسانیم و اولویت‌های خود را در کل برنامه نیروی زمینی هماهنگ کنیم. مدیریت مالی (Fiscal Management ) فرماندهان و رهبران در هر سطحی مسئول حصول اطمینان از اختصاص هر دلار از نیروی زمینی هستند که با هدف ایجاد آمادگی و مرگبار بودن در تمام نیروها خرج می‌شود. این امر مستلزم اجرای یک برنامه جامع نظارتی در هر رده فرماندهی است که بر حذف زیاده روی ها و به حداقل رساندن مصارف غیر ضرور در زمینه‌های عملیات‌های زنجیره تامین، مدیریت قراردادها ، حمل و نقل تجهیزات و نیروی انسانی می باشد. C.نیروی انسانی ما باید سیستم مدیریت پرسنل فعلی خود را برای جذب، توسعه، و حفظ رهبران و سربازان استثنایی تغییر دهیم. ما با استفاده از یک سیستم مدیریت استعداد جدید، سوابق شغلی را با کارایی بیشتری مدیریت می کنیم و همچنین ساختاری را برای نیرو به جهت بکارگیری افردا مستعد در بخش ها طراحی خواهیم کرد. استخدام و ابقا نیروی زمینی یک ارزیابی نهایی برای استخدام، حفظ و مشوق‌هایی برای جذب سربازان و شهروندان با کیفیت بالا انجام خواهد داد و دانش ، مهارت‌ها، رفتارها و ترجیحات آن‌ها را با مشاغل مناسب در سراسر نیرو تطبیق خواهد کرد مدیریت استعداد ستاد مدیریت استعدادها یک استراتژی مدیریت استعداد جدید را تدوین و راه های تکمیلی برای اصلاح سیستم پرسنلی مارا تا سپتامبر 2019 را تعیین خواهد کرد. ماژول گمارش تعاملی 2.0 (Assignment Interactive Module 2) تا اکتبر 2019 به توانایی کامل عملیاتی خواهد رسید و با یکپارچه سازی سیستم های پرسنلی و سیستم پرداخت - نیروی زمینی اولین قدم برای بهبود مدیریت استعداد را خواهد برداشت. ساختار نیروی زمینی نیروی زمینی همچنین روند خود را برای انجام تحلیل تمام نیرو به جهت تهیه یک ارزیابی جامع و فراگیر در مورد تصمیمات ساختاری نیروی زمین برای اطمینان از بکارگیری افراد مناسب در جایگاه های مناسب در تمام رده ها، به روز خواهد کرد. پ.ن: بزرگترین بودجه نظامی تاریخ ایالات متحده : علارغم بیان موضوع کمبود بودجه دفاعی در سند ، باید گفت در ابتدا پنتاگون درخواست بودجه 733 میلیاردی خود را به دولت تقدیم کرد و ترامپ با بودجه 700 میلیاردی موافقت نمود ، در آخر ترامپ در چرخشی 180 درجه لایحه 750 میلیاردی بودجه دفاعی را تقدیم سنا کرد.و سنا بودجه 717 میلیاردی را برای پنتاگون در سال مالی 2019 تصویب نمود. از این میزان بودجه اختصاص یافته برای وزارت دفاع ۶۳۹.1 میلیارد دلار برای بودجه های عمومی ، 8.9 میلیارد دلار برای وزارت انرژی و هزینه ‌های ضروری و ۶۹ میلیارد دلار برای عملیات های نظامی خارج از کشور اختصاص داده شده است. در این قانون پیشنهاد افزایش ۱۵ هزار و ۶۰۰ نفری نظامیان ارتش آمریکا داده شده و بر افزایش 2.6 درصدی حقوق کارکنان نظامی ارتش آمریکا تاکید شده است. حالا باید دید با این افزایش بودجه و رضایت پنتاگون از آن ، آیا بازهم روند صرفه جویی رو اتخاذ خواهند کرد یا خیر.....
  14. 1 پسندیده شده
    چرخش در استراتژی نظامی آفتاب تابان ، ظهور مجدد نیروی هوایی ژاپن و پیامدهای منطقه ای آن بخش دوم و پایانی با توجه به موارد پیش گفته ، می توان چنین تحلیل نمود که تحویل جتهای اف-35 به نیروی هوایی سلطنتی ژاپن ، به شکل قابل توجهی می تواند در عین دمیدن روحی تازه در کالبد این سامورایی هوایی کهن سال ، بتدریج زمینه لازم برای تشکیل 6-5 اسکادران از جتهای پنهانکار با قابلیت ضربتی مطلوب در منطقه را رقم زده و از سویی دیگر ، مقدمات لازم برای بازنشستگی دو اسکادران فانتوم و 3-4 اسکادران F-15J را فراهم آورد . از یک نظر ، بر خلاف اف-4 و اف-15 ، جت تهاجمی اف-35 از ابتدا بصورت یک پیکربندی تک پیشرانه طراحی شده بود که در مقایسه با رقیب پنهانکارش ، می بایست در تعداد زیاد ، تولید و بصورت گسترده ای صادر میشد . این جنگنده (اف-35 ) بعنوان یک هواگرد رزمی سبکتر از و ارزان تر از اف-22 ( که بطور کامل می بایست جانشین تمامی جتهای نسل پیشین خود ، شامل فانتوم ، ایگل گردد ) می بایست خلاء ناشی از خروج جتهای قدیمی تر نظیر اف-5 و اف-16 را پر می نمود و در صورتی که نام اصلی برنامه تولید آذرخش (Joint Strike Fighter) مبنا ء قرار گیرد ، می توان چنین تحلیل نمود که اف-35 عمدتا" برای ایفای ماموریتهای هوا به زمین با ماهیت ضربتی از طریق نفوذ سریع به فضای هوایی دشمن برای دو نیروی هوایی و دریایی ( و سپاه تفنگداران ) در نظر گرفته شده است ، در حالی که همچنان توانمندی هوابه هوای محدودی را نیز درا ختیار دارد ، ضمن اینکه در حوزه هایی نظیر سرعت ، ارتفاع عملیاتی ، پایین تر از فانتوم و ایگل قرار می گیرد . طبق اطلاعات موجود ، قابلیتهای رزم هوایی اف-35 به تقریب و در مقایسه ، تنها به اندازه نیمی از جتهای نسل قبلی نظیر اف-15 و هواگردهای هم رده نظیر اف-22 است ، در حالی که وقتی توانمندی های رزم هوایی اف-35 را با یک جت یک نسل قبل تر روسی ، یعنی سوخو-35 مورد مقایسه قرارمی دهیم ، این رقم به کمتر از یک سوم کاهش می یابد که هم اکنون در شمار قابل توجهی توسط رقبای منطقه ای نظیر روسیه و چین در خدمت عملیاتی قرار دارد . رییس ستاد نیروی هوایی ، ژنرال مارک ولش در همین راستا ، چند ژنرال برجسته در ارتش ایالات متحده به این واقعیت اشاره کرده اند که قابلیتهای هوا به هوای اف-35 در مقایسه با رقبای فعلی اش ، نامطلوب است ، اما رییس ستاد نیروی هوایی ، ژنرال مارک ولش ، با اشاره به این موضوع معتقد است که اف-35 از حداقل توانایی های هوا به هوا برخوردار است ، اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که آذرخش از ابتدا بعنوان یک جت برتری هوایی تعریف نشده ، و بر عکس ، به شکل تخصصی بعنوان یک پیکربندی چند ماموریته که با یکپارچه سازی داده ها می تواند حملات هوا به زمین را با ضریب موفقیت بالایی به انجام رساند ، ایده سازی و تولید گردید. ژنرال مایک هوستیج ، فرماندهی فعلی مرکز رزم هوایی نیز معتقد است که اف-35 یک پیکربندی رزمی برای ایفای نقش برتری هوایی محسوب نمی شود . با توجه به این موضوع ، تغییر جهت استراتژی نیروی هوایی ژاپن از بکارگیری جتهای برتری هوایی به خرید گسترده جتهای نسل پنجم تهاجمی نشان دهنده تغییرات قابل توجه در سیاست خارجی و دکترین دفاعی این کشور از پایان جنگ سرد تا ابتدای 2010 و از ابتدای این سال تا کنون است . در حالی که با آغاز جنگ سرد ، ایالات متحده و متحدانش برای مقابله با حمله احتمالی اتحاد شوروی به اروپای غربی ، همواره درصدد افزایش قابلیتهای برتری هوایی خود بودند ، اما چشم انداز امنیتی برای کشورهایی نظیر ژاپن ، بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 بطور کامل تغییر نمود . در همین راستا ، به نظر می رسد که نیروی هوایی ژاپن ، درصدد است تا با تقویت توانایی های تهاجمی خود ، بر خلاف گذشته که بیشتر به دفاع از خاک اصلی این کشور توجه داشت ، بستر لازم برای اجرای عملیات در خارج از مرزهای بین الملی را فراهم نماید . با ورود جتهای فوق الذکر به سازمان رزم این نیرو ، عملا" دکترین نظامی ژاپن دچار دگرگونی عمیقی شده و اف-35 ، نه برای ایجاد برتری هوایی جهت دفاع از جزایر پراکنده موجود در شرق آسیا ، بلکه برای ایجاد زیرساخت لازم برای آینده ، جهت اجرای ماموریتهای هوابه زمین با رویکرد تهاجمی مورد استفاده قرار می گیرد . این تحول را می توان تنها بخش کوچکی از روند بزرگتر پوست اندازی ارتش ژاپن در هرسه نیرو ( زمینی ، هوایی و دریایی ) محاسبه نمود . از سویی دیگر ، فعال شدن نخستین واحدهای آبخاکی ارتش ژاپن ، پس از پایان جنگ دوم جهانی وبرنامه های نیروی دریایی این کشور برای تولید حامل های دریایی بزرگ در کنار مسلح نمودن جنگنده بومی میتسوبیشی اف-2 به مهمات دورایستای JASSM-ER برای ایفای ماموریتهای بردبلند که اهداف مشخصی در تنگه تایوان ، شبه جزیره کره و چین را در محدوده خود می بیند ، نمونه های برجسته ای از تغییر نگرش دولت ژاپن دارد . به این ترتیب ، ارتقاء تسلیحاتی اف-2 در کنار خرید اف-35 ، چیزی در حدود 66 درصد ناوگان هوایی این کشور را تشکیل خواهد داد که با اضافه شدن احتمالی قابلیتهای هوا به زمین پیشرفته به اسکادران های F-15J ، توانایی حملات دوربرد ، فراتر از تصورات موجود ( حتی چیزی افزون تر از توان آفندی فعلی نیروی هوایی اسراییل ) را به ژاپن می بخشد . به اعتقاد برخی ناظران نظامی ، این وضعیت ، ناشی از فشار مداوم واشنگتن به توکیو از سال 1991 برای تغییر ماموریتهای نیروی دفاعی این کشور برای حضور موثرتر نظامی در ماموریتهای ائتلافی با ایالات متحده است ، به همین دلیل ، روند توسعه نظامی ارتش این کشور از 2003 تا کنون شتاب بیشتری را بخود دیده و مجهزشدن نیروی هوایی ژاپن به جتهای تهاجمی در مقایسه با راهبرد قبلی ( تاکید بر برتری هوایی ) نیز موید همین امر به نظر می رسد . هر چند دراین میان می توان گفت که علیرغم این توسعه شتابان ، توان تهاجمی ژاپنی ها هنوز در مقیاس کشورهای همسایه نظیر روسیه یا چین نیست ، اما قابلیتهای جدید اضافه شده ، امکانات آفندی بیشتری را در اختیار فرماندهان ارتش خواهد گذاشت . اما سئوال اینجاست که آیا سیاست خارجی ژاپن می تواند خود را با توسعه نظامی ، تطبیق دهد ؟!!! صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9 بن پایه
  15. 1 پسندیده شده
    استراتژی 2028 قسمت چهارم ادامه "رویکرد استراتژیک" خط تلاش دوم(LOE 2) : نوسازی A. توسعه مفاهیم و دکترین B. توسعه قابلیت ها و توانایی ها C. توسعه و تکامل نیروها و سازمان ها نو سازی تضمین می‌کند که ما همچنان دست برتر را در محیط کاملا متفاوت آینده خواهیم داشت.در حالیکه نیروی زمینی به ایجاد آمادگی در کوتاه مدت تمرکز می کند، ما تحقیق و توسعه در شش اولویت مدرن‌سازی زیر را که توسط استراتژی نوسازی نیروی زمینی تعریف شده‌است در ارجحیت قرار خواهیم داد. این امر ما را قادر خواهد تا در زمان انتقال از خط تلاش آمادگی به نونسازی یعنی اواسط سال 2022 سیستم‌های تکنولوژیک به دوره بلوغ خود رسیده باشند. علاوه بر این، مفاهیم عملیاتی جدید (منظور جنگ چند حوزه ای) به طور کلی دکترین، سازمان‌ها، آموزش، توسعه رهبری، و امکانات ما را به سمت نوسازی خواهد برد و توانایی های ما را با ارتقا تجهیزات متعادل خواهد کرد. فرماندهی نیروی زمینی آینده (AFC) تا تابستان ۲۰۱۹ به ظرفیت عملیاتی کامل خواهد رسید و تشکیلات نوسازی ما را تحت یک فرمان ، یکپارچه خواهد کرد. داشتن یک سازمان واحد برای تفکر در مورد آینده، توسعه مفاهیم عملیاتی، همسو کردن منابع و ارائه راهکارهای نوسازی ، موجب بالا بردن بهره وری در فرآیند نوسازی نیروی زمینی خواهد شد. سازمان نیروی زمینی آمریکا و جایگاه فرماندهی نیروی زمینی آینده (AFC) که با ستاره نشان گذاری شده A . توسعه مفاهیم و دکترین ارتش از مفاهیم عملیاتی و عملکردی مدرن برای ارائه راهکار برای چالش‌های پیش رو استفاده خواهد کرد. این مفاهیم باید پس از آن به دکترین برای اجرا در نیروی زمینی تبدیل شوند. مفاهیم مفاهیم ، رویکردهای جدیدی را برای به‌ کارگیری قابلیت‌های نیروی زمینی جهت پرداختن به چالش‌های در حال ظهور طرح میکنند. عملیات‌ چند حوزه ای (MDO) مفهوم پایه نیروی زمینی برای ایجاد برتری بر دشمنان است، ما از مفهوم MDO برای پیشبرد توسعه توانایی ها و طراحی نیروها از سال ۲۰۱۹ استفاده خواهیم کرد تا یک نیروی مرگبار . توانا در رزم زمینی بسازیم. دکترین درست همان طور که نبرد هوایی-زمینی (Air-Land Battle) در طول دوره پس از جنگ ویتنام سیستم های "Big 5" را در دکترین نیروی زمینی تثبیت کرد، ما نیز [دکترین] عملیات چند حوزه ای (MDO) و درس هایی را که از تجربه های میدانی به روزرسانی های دکترین آموخته ایم ، تدوین خواهیم کرد. ما MDO ۲.۰ را تا اکتبر ۲۰۱۹ منتشر و MDO را در همه سطوح رهبری ، تمرین و آموزش تا سال ۲۰۲۰ ترکیب خواهیم کرد. سیستم BIG Five امریکایی و BIG Seven شوروی B . توسعه قابلیت ها و توانایی ها ما در حالی که مشغول نوآوری ، تولید نمونه اولیه و نسل بعدی وسایط نقلیه رزمی ، پلتفروم های هوایی و سیستم‌های تسلیحاتی تا ۲۰۲۸ هستیم ارتقا سیستم‌های رزمی کنونی را تسریع خواهیم کرد تا ریسک در کوتاه‌مدت را کاهش دهیم،. در عین حال، نیروی زمینی سیستم خرید و بکارگیری تسلیحات (Acquisition system) فعلی را تغییر خواهد داد تا توسعه نوآوری و فن‌آوری را تسریع نماید. نیروی زمینی با صنایع دفاعی ، دانشگاه و شرکای بخش خصوصی همکاری خواهد کرد تا فرصت های تحقیق و توسعه را در زمینه فناوری های نوظهور دنبال کند. این تلاش ها بر شش اولویت نوسازی سازی تمرکز دارد: آتش دقیق برد بلند _ (LRPF)Long Range Precision Fires پلتفرم ها ، قابلیت ها، مهمات و آرایشی (ساختار) که برتری نیروی زمینی آمریکا در برد ، مرگباری ، تحرک ، دقت و هدف گیری تضمین کند. وسایل نقیله رزمی نسل آینده _ (NGCV) Next Generation Combat Vehicles وسایل نقلیه رزمی که قابلیت‌های رزم نزدیک را با تیم های باسرنشین، بدون سرنشین، و optionally manned ترکیب می‌کنند،به صورت پلتفرم های نیمه مستقل و مستقل (autonomous) به کار میروند و دارای مدرن‌ترین قدرت آتش، حفاظت، تحرک و پیشران هستند. بالگرد آینده _(FVL) Future Vertical Lift مجموعه ای از پلتفرم های با سرنشین ، بدون سرنشین و optionally manned که قابلیت تهاجم ، ترابری (lift) و ماموریت های شناسایی در میدان جنگ مدرن را با برد، ارتفاع، مرگ آوری و بارگیری بیشتر انجام دهد. شبکه نیروی زمینی _ Army Network یک سیستم یکپارچه از سخت افزار، نرم افزار و زیرساخت است که به اندازه کافی متحرک ، قابل اطمینان ، کاربر پسند، discreet in signature و قابل استفاده در واکنش های فراسرزمینی باشد و همچنین قادر به مقابله موثر در محیط هایی که امواج الکترومغناطیسی مختل و یا تضعیف شده است. دفاع هوایی و موشکی _ Air and Missile Defense مجموعه‌ای از توانایی‌ها، مهمات، آرایش ها و پلتفرم های مجتمع سیار که تضمین می‌کنند که آرایش رزمی آینده ما مرگبار هستند به طوریکه مارا در برابر حملات موشکی و هوایی از جمله پهپاد ها محافظت کنند . سرباز مرگبار _ Soldier Lethality یک مجموعه جامع از توانایی‌ها، تجهیزات، آموزش و ارتقا ها ، که تمام اصول مبارزه را در بر میگیرد تا اطمینان حاصل شود که سربازان بسیار مهلک هستند و آسیب پذیری کمتری در میدان نبرد مدرن دارند. این تنها شامل نسل جدید سلاح‌های انفرادی و تیمی نمی شود، بلکه شامل زره بدن ، حسگرها، رادیو و دیگر ابتکاراتی است قابلیت های های سربازان را بهبود می بخشد. B . توسعه و تکامل نیروها و سازمان ها همان طور که دکترین MDO را اجرا می‌کنیم، باید سازمان‌های فعلی خود را نیز تطبیق دهیم و ساختار جدیدی برای مقابله با چالش‌های پیش رو ایجاد نماییم. سازگاری سازمانی: سازماندهی برای MDO نیازمند منابع با قابلیت افزوده است. ما از تشکیلات نظامی به منظور کافی بودن پیاده نظام ، مهندسی، توپخانه و دفاع هوایی اطمینان حاصل خواهیم کرد. علاوه بر این، واحدهایی از تیپ در تمام سپاه ها باید توانایی انجام عملیات زمینی و جاسوسی هوایی، نظارت و شناسایی، جنگ‌های الکترونیکی و عملیات‌های سایبری را داشته باشند تا میدان نبرد را در تمام زمینه‌ها شکل دهند. توسعه ساختار های جدید : تا سال ۲۰۲۰، نیروی زمینی فرماندهی نیروهای مستشاری (Security Force Assistance Command) و تمام 6 تیپ نیروهای مستشاری (SFABs) را فعال خواهد کرد. SFAB ها به ماموریت‌های مشاوره و کمک خواهند پرداخت و در صورت نیاز می‌توانند به سرعت به یک BCT (brigade combat team) کامل تبدیل شوند. علاوه بر این، نیروی زمینی به استفاده از واحدهای آزمایشی (experimental units) مانند نیروی رزمی چند حوزه ای (Multi-Domain Task Force) برای آزمایش مفاهیم عملیاتی ادامه خواهد داد و موثرترین روش ترکیب نیروها را قبل از تثبیت دائمی ساختار نیروی زمینی تعیین خواهد کرد . تجهیزات جدید میدان نبرد (صحرایی) نیروی زمینی به نوسازی و جاگزینی تجهیزات جدید برای نیروی زمینی منظم، گارد ملی و ذخیره براساس الزامات عملیاتی اولویت بندی خواهد کرد. ابتدا آن واحدهایی که در طرح‌های نظامی ، وظیفه استقرار اولیه را دارند بدون در نظر گرفتن اجزا ، نوسازی و مجهز خواهند شد. این هدف نیروی زمینی است که همه واحدها در نهایت نوسازی شوند در حالی که آمادگی، توانایی و تعامل پذیری کامل نیروها را در همان زمان حفظ می‌کنیم. پ.ن : تمامی تصاویر خارج از سند بوده. عبارت کلیدی متن "عملیات‌ چند حوزه ای (MDO) مفهوم پایه نیروی زمینی برای ایجاد برتری بر دشمنان است" ....... امیر دریادار حبیب الله سیاری رییس ستاد و معاون هماهنگ کننده ارتش : باید نیازهای آینده خود را بشناسیم و نقشه راه داشته باشیم و بر اساس آن حرکت کنیم. بر مبنای نیازهای خود باید مساله تعریف کرده و براساس آن پژوهش کنیم. امروز زمان سعی و خطا برای اداره جامعه نیست .مهندسی معکوس مارا حداقل 10 سال عقب می اندازد .باید تسلیحاتی بسازیم که در دیگر کشورها نمونه نداشته باشد.نیروهای مسلح نباید از دیگران تبعیت کنند.
  16. 1 پسندیده شده
    چرخش در استراتژی نظامی آفتاب تابان ، ظهور مجدد نیروی هوایی ژاپن و پیامدهای منطقه ای آن از تلاش برای ایجاد برتری هوایی تا گسترش بی سابقه ناوگان ضربتی بخش یکم نیروی هوایی دفاع ازخود ژاپن ( ارجاع به عنوان "نیروی هوایی ژاپن" ) طبق شواهد و قرائن موجود قراراست تا به بزرگترین کاربرخارجی جتهای نسل پنجم اف-35 تبدیل گردد ، چنانکه حزب لیبرال –دموکرات هدف گذاری خود را برای اضافه نمودن حداقل 99 فروند جت نسل پنجمی ، در کنار 42 فروند سفارش قبلی بطور رسمی اعلام نموده است . براساس گزارشات منتشر شده ، این سفارش جدید ، شامل گونه B از جنگنده اف-35 است که قابلیت فرود و برخاست عمودی (STOVL) را برای عملیات از روی حامل های شناور بالگرد بر سبک نظیر شناورهای 27000 تنی کلاس ایزومو (Izumo Class) و همچنین اجرای عملیات نظامی از فرودگاه های موجود در جزایر دورافتاده که برای جتهای متعارف چندان مناسب نیستند ، فراهم می آورد . بر همین اساس ، به نظر می رسد که تاکید ارتش ژاپن برای خرید گونه B ،یک برنامه ریزی از پیش تعیین شده برای افزایش قدرت تهاجمی نیروی هوایی است . با عملیاتی شدن کامل ناوگان اف-35 بی در سازمان رزم این نیرو ، ژاپنی ها برای نخستین بار پس از پایان جنگ دوم جهانی به سال 1945 ، جنگنده های بال ثابت تهاجمی را بر روی حامل های شناور خود بکار خواهند گرفت که از یک نظر ، بازگشت یک تهدید قدیمی برای نیروی دریایی و هوایی کره جنوبی و ارتش خلق چین تحلیل می شود . در همین راستا ، نوسازی و افزایش توان هوایی ارتش ژاپن که مدتهاست نظر تحلیلگران را بخود جلب نموده ، ، برنامه ریزی برای خرید گونه F-35A که نسخه نشست برخاست متعارف آذرخش محسوب می شود ، می تواند به یک تغییر رویکرد جهش وار تعبیر شود که دولت شینزو آبه ( بعنوان حافظ غیررسمی سُنت ارتش امپراطوری .م ) ، اولویت مشخصی را بدست آورده است . به اعتقاد برخی ناظران با ورود تدریجی جتهای اف-35 به نیروی هوایی ژاپن ، پیامدهای مشخصی بصورت دومینووار رخدادی فراتر از مدرن سازی در این نیرو رُخ خواهد داد . نیروی هوایی ژاپن در طول جنگ سرد ، به گونه ای تشکیل و روزآمد سازی شد که بتواند برتری هوایی منطقه ای را در شرق آسیا و به شکل مشخص برعلیه نیروی هوایی چین و سپس کره شمالی ، ایجاد نماید ، به همین دلیل ، این نیرو بصورت مستمری به فناوری آمریکایی ( البته بدون برانگیختن حساسیت کشورهایی نظیر چین و تحاد شوروی .م ) مسلح می شد . با این حال ، نقطه اوج برای ژاپنی ها ، به سال 1968 رُخ داد ، چرا که در این سال نخستین جنگنده های دوموتوره F-4J به نیروی هوایی این کشور تحویل گردید که در آن زمان ، پیشرفته ترین فناوری تحویلی محسوب می گردید که در مقایسه با همنوعان شرقی خود ، توانمندی های به مراتب افزون تری را عرضه می نمود . فانتوم های تحویلی به ارتش ژاپن ، به شکل نسبی ، همان نمونه ای بود که نیروی هوایی ایالات متحده به صورت گسترده ای آن را بکار می گفت و با مجهز شدن به رادار کنترل آتش AN/APQ-120 توانایی حمل موشکهای هوا به هوای میانبرد اسپارو درکنار مهمات فروسرخ سایدویندر و یک قبضه توپ را پیدا می نمود . تحویل این سامانه تسلیحاتی به ارتش ژاپن ، برای اولین بار ، قابلیت درگیری با جتهای متخاصم ، فراتر از محدوده بصری را در اختیار خدمه ژاپنی قرارمیداد . بااین حال ، فانتوم های ژاپنی بیشتر با هدف ایجاد برتری هوایی به این کشور تحویل داده شده بودند و به همین دلیل سامانه های حساس تری نظیر رایانه محاسبه بالستیک AN/AJB-7 از فانتوم های ژاپنی حذف شدند تا نقش برتری هوایی بصورت تخصصی تر دنبال شود . پنل رایانه محاسبه بالستیک AN/AJB-7 بدین ترتیب ، حداقل 140 فروند از گونه F-4EJ تولید و به نیروی هوایی ژاپن تحویل شد با این تبصره که به غیر از 2 فروند ، مونتاژ یکصد و سی هشت فروند باقی مانده تحت امتیاز ایالات متحده در مجموعه صنایع سنگین میتسوبیشی صورت پذیرفت . با تحویل کامل این جتها ، نیروی هوایی ژاپن حداقل برای یک نسل کامل تا اوایل دهه 90 میلادی ، از هر سخت افزار موجود درنیروی هوایی ارتش خلق چین جلو افتاد و همزمان میتوانست به یک تهدید جدی برای اسکادران های نیروی هوایی اتحاد شوروی و کره شمالی در شرق آسیا تبدیل گردد . ازسویی دیگر ، اف-4 ، یک جنگنده – بمب افکن نسل سوم دوموتوره محسوب میشد که عمدتا" برای عملیات از روی حامل های دریایی طراحی شده بود و بلحاظ هزینه های عملیاتی ، برای شرکای درجه یک ایالات متحده ( نظیر ژاپن ، بریتانیا ، آلمان ، و ایران " درزمان پهلوی دوم " .م ) به صرفه بود ، درنتیجه ، شرکای درجه دو نظیر تایلند و فیلیپین ، مجبوربودند تا از پیکربندی های رزمی ارزان تری نظیر اف-5 برای ایجاد قابلیت رزم هوایی استفاده نمایند . اما در اوایل دهه هشتاد میلادی ، با افزایش تنش ها در شرق آسیا ، نیروی هوایی ژاپن تصمیم گرفت تا با هدف گسترش توانایی هایی رزمی خود ، جنگنده- بمب افکن های F-15J را به سازمان رزم خود اضافه نماید که اولین جنگنده برتری هوایی نسل چهارم مجهز به سامانه های آنالوگ برای ایفای نقشی مشابه F-4EJ محسوب میشد .این جنگنده ، همانند سلف خود ، یک عقاب دو موتوره محسوب میشد که توانایی حمل مهمات بیشتری را ارائه می کرد و تا آنزمان ، تنها به 3 کشور فروخته شده بود . بدین ترتیب 220 فروند از این جت ، تحت امتیاز صنایع سنگین میتسوبیشی ، تولید گردید که هم اکنون نزدیک به 190 فروند به شکل فعال در خدمت این نیرو قرار دارند . براساس اطلاعات موجود ، ایگل های نیروی هوایی ژاپن ، هنوز استخوان بندی اصلی قدرت هوایی این کشور ( 7 اسکادران از 12 اسکادران عملیاتی ) را تشکیل می دهند که میبایست ادامه دهنده ماموریتهای اف-4 های در شرف بازنشستگی باشند که هم اکنون در قالب دو اسکادران ، آخرین ماه های پرواز عملیاتی را طی میکنند .. ازسویی دیگر ، ناوگان عملیاتی نیروی هوایی و دریایی ارتش ایالات متحده مستقر در ژاپن ، بتدریج از ادامه استفاده از جنگنده های برتری هوایی سنگین دست شُسته و براین سعی قرارداد تا تعداد کمتری از این هواگردها را در کنار تعداد افزون تری از جتهای چند مامورته سبکتر ، نظیر اف-16 و اف-18 بکار گیرد . این مساله در کنار راهبرد نیروی هوایی ژاپن در ادامه عملیاتی نگاه داشتن سه اسکادران جتهای بومی تک موتوره / تک سرنشینه میتسوبیشی اف-2 ، که هم اکنون 88 فروند از آنها در حال خدمت است ، تحلیل مشخصی را در اختیار ناظران تحولات شرق آسیا قرار میدهد ادامه دارد ................ بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  17. 1 پسندیده شده
    استراتژی 2028 قسمت سوم ادامه "رویکرد استراتژیک" ج- خطوط تلاش (LOE) : خطوط تلاش زیر بواسطه طرح کارزار نیروی زمینی (Army Campaign Plan) اجرا می‌شوند،نشان می‌دهند که چگونه نیروی زمینی به چشم‌انداز دست خواهد یافت. LOE 1 : ساخت و حفظ آمادگی آمادگی یگان اعمال نیرو (Force Projection) خط تلاش یکم - LOE 1 : ساخت و حفظ آمادگی طبق فصل 10 قانون اساسی ایالات متحده (Title 10 of the United States Code)، نیروی زمینی مسئولیت آماده سازی نیرویی رابرعهده دارد که سازماندهی ، آموزش‌ و مجهز شده اند برای برپا ساختن و پشتیبانی از یک نبرد زمینی.تلاش اصلی ما تا سال ۲۰۲۲، ایجاد آمادگی رزمی و قابلیت مرگ آوری ، برای جنگ و دیگر عملیات‌های احتمالی در مقیاس بزرگ است. این نه تنها شامل تولید نیروی با استقامت بالاست ، بلکه شامل توانایی استقرار واحدها در هر مکان و زمان برای برآورده کردن الزامات عملیاتی است. A ) آمادگی یگان (Unit Readiness): یگان ها ، دارای چرخه رزمی (Manning) کافی ، آموزش متمرکز بر رزم (Battle-Focused Training) ، تجهیزات کارا و موثر و رهبران شایسته خواهند بود. واحد گردانی (Unit Manning) : ظرفیت نیروی زمینی منظم (Regular Army) [نیروی زمینی بدون احتساب گارد ملی و ذخیره] به 500 هزار نفر به همراه رشد در گارد ملی و نیروهای ذخیره ، رشد خواهد کرد. ما آمادگی رزمی را بوسیله چرخه رزمی واحدهای نیروی عملیاتی (manning operating force units) تا پایان سال مالی 2019 تا ۱۰۵ % رشد خواهیم داد و نیازهای واحدها را برای احتمالات، استقرارها، ودیگر برنامه‌ها اولویت‌بندی خواهیم کرد. علاوه بر این، ما نرخ عدم توانایی استقرار (non-deployable) [معاف از رزم] را به زیر ۵ درصد کاهش داده و عدم تطابق تخصص‌های شغلی و درجه را در نیروها کاهش خواهیم داد تا واحد گردانی را به حداکثر برسانیم. برای حفظ واحد گردانی کافی در نیروی عملیاتی، ما باید کیفیت و کمیت گزینش گران (recruiter)، مربیان رزم مقدماتی (drill sergeants) و مربیانِ نیروی مولد رزمی (Generating force) را افزایش دهیم. ما تا انتهای سال مالی 2019 جایگاه شغلی گزینش گران ، مربیان رزم مقدماتی ، بازرس و مربی ناظر (observer controller/trainer) تا 100 % و جایگاه شغلی platform instructor را تا 90 % افزایش خواهیم داد . این کار ما را قادر میسازد تا بهترین وشایسته ترین ها را استخدام و حفظ نماییم. نمونه های واحد گردانی آموزش فردی و جمعی - Individual and Collective Training : آموزش بر روی درگیری‌های با شدت بالا، با تاکید بر عملیات در مناطق متراکم شهری، محیط های با اخلال الکترونیکی و تحت نظارت مستمر تمرکز خواهد کرد. آموزش سخت، واقع گرایانه، مکرر ، و متمرکز بر رزم خواهد بود. ما یک رژیم آموزشی جسمانی جدید ایجاد و تا اکتبر ۲۰۲۰ آزمون تناسب اندام رزمی را اجرا خواهیم کرد تا اطمینان حاصل شود که سربازان در سراسر تشکیلات نیروی زمینی آمادگی جسمانی مناسب برای محیط دشوار میدان جنگ را دارند. ما همچنین سربازان دوره‌ دیده بهتری را با برپایی یک مرکزآموزشی با طول دوره ۲۲ هفته ای تا سال مالی 2020 برای پیاده‌نظام و برای زرهی تا 2021 پرورش خواهیم داد. ما از سال ۲۰۲۱، بکارگیری محیط آموزش مصنوعی را آغاز خواهیم کرد، که با ادغام محیط‌های مجازی، ساختمانی (constructive) و بازی های آموزشی در یک پلت فرم واحد ، مراکز آموزش درون یگانی (home-station training) را توسعه و آنها را در اجرای طیف وسیع ای از سناریوها قادر خواهد ساخت. آمادگی تجهیزاتی - Equipment Readiness : نیروی زمینی از آمادگی تجهیزات استراتژیک با توزیع مجدد منابع به واحدهای متمرکز برآمادگی (Focused Readiness Units) و حفظ حداقل ۹۰ درصد نرخ آمادگی تجهیزات زمینی و ۸۰ درصد نرخ آمادگی تجهیزات هوایی مطمئن خواهد شد.ما همچنین نوسازی پوشاک سازمانی سربازان و تجهیزات انفرادی آنها با مناسب سازی به منظور کمک در استقرار ها و اجازه مستقیم برای تعویض اقلام غیر قابل استفاده در دستور کار خواهیم داشت. B ) اعمال نیرو (Force Projection): [ مقصود از نیرو ؛ نیروی پاد بحران فرا سرزمینی ] واحدهای نیرویی زمینی می بایست هوشیار، و در بسیج نیروها و استقرار سریع در محیط های درگیری توانا باشند و به طور موثر در هر جایی در جهان عمل کنند. مفهوم بکارگیری نیروی پویا (Dynamic Force Employment) توسط وزیر دفاع در استراتژی دفاع ملی گزینه‌های غیرقابل‌ پیش‌بینی، پیش دستانه و مقیاس پذیر(scalable) [تحت هر شرایط کارایی خود را حفظ کردن] را برای به‌کارگیری نیروی مشترک در سطح جهانی مطرح می‌کند. این امر پیامدهای عمده‌ای برای نیروی زمینی در مواجهه با اقدام اعمال نیرو (Army Force Projection ) خواهد داشت، زیرا ما انعطاف‌پذیر هستیم تا الزامات جهانی را پشتیبانی کنیم و یک نیرویی با وضعیت تحرک بالا ، مرگبار و انعطاف پذیر را توسعه دهیم. بسیج نیروها (Mobilization) نیروی زمینی ظرفیت بسیج نیروی های ذخیره(Reserve Component) در تاسیسات گردآوری نیروهای آموزش دیده رزمی (Mobilization Force Generation Installations) را بهبود خواهد داد، توانایی های خود را از طریق تمرین بسیج نیروها آزمایش خواهد کرد و از توانایی آنها برای استقرار در پلتفرم های اعمال قدرت (power projection) اطمینان حاصل خواهد کرد. ما همچنین برای آمادگی و پشتیبانی از احتمالات در مقیاس بزرگ، بسیج در سطح ملی، بازسازی ظرفیت رزمی و توسعه پایگاه صنعتی - دفاعی (DIB) را برنامه‌ریزی خواهیم کرد. استقرار (Deployment) مجموعه نیروی زمینی توانایی ذهنی اعزام فراسرزمینی را از طریق تمرین‌های آمادگی استقرار اضطراری (EDRE) در تمام رده‌های مختلف تا سطح لشگر را افزایش خواهد داد. ما از منابع خود در طول تمرین‌ها استفاده خواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم سیستم‌ها و فرآیندها در جریان هستن تا تجهیزات به سرعت طراحی و به کارگیری شوند . علاوه بر این، پلتفرم های اعمال قدرت ما (power projection) باید زیرساخت لازم برای پشتیبانی از عملیات های استقرار مقیاس بزرگ را داشته باشند. اداره جبهه های نبرد (Set the Theater) اداره یک نبرد شامل اقداماتی مهمی مثل پشتیبانی (sustainment)، حفاظت از نیرو (force protection) ، مهندسی، ارتباطات، و فعالیت‌های توسعه زیرساخت است. نیروها ، امکانات و امتیازات ما و توافقات در سراسر دنیا ، نیروی زمینی را به اجرا و حفظ قدرت نظامی ایالات متحده در خارج از کشور قادر می سازد. ما به یک وضعیت متعادل از نیروهای مستقر در خط مقدم ( forward stationed forces) و نیروهای چرخشی (rotational forces)دست خواهیم یافت تا انعطاف‌پذیری ایجاد کنیم. نیروی زمینی همچنین باید از واحدهای اجرای کننده عملیات های RSOI (پذیرش، اجرا، حرکت به جلو، و یکپارچه‌ سازی) ،مثل گشایش بندرگاه (Port Opening) و یا تیم‌های کنترل حرکت اطمینان حاصل کند،که در حالت آماده‌باش کامل برای گشودن جبهه و پردازش موج نیروها در پشتیبانی از الزامات فرماندهی رزمی باشند. پ.ن : متن اصطلاحات معادل سازی نشده زیادی داره ، که با کمک دوستانی مثل جناب worior ، MR9 ، tiktak ، oldmagina سعی شد به مناسب ترین شکل ترجمه بشه ضمن اینکه عنوان انگلیسی هر اصطلاح در کنارش اورده شده ، برای پیشنهادات دوستان .(البته در پیام خصوصی نه تاپیک) اصرار بر حفظ آمادگی و تکرار عبارت "اطمینان حاصل کردن" در متن که معادل جمله معروف" نظارت بر اجرای دستور" در ارتش است قابل توجه است.
  18. 1 پسندیده شده
    استراتژی 2028 قسمت دوم رویکرد استراتژیک 3. رویکرد استراتژیک چالش اصلی نیروی زمینی این است که چگونه با استفاده از منابع محدود هم آمادگی رزمی خود را حفظ نماید و هم به طور همزمان نوسازی و آمادگی برای رزم آینده مطابق چشم‌انداز را پیاده سازی کند. استراتژی نیروی زمینی چهار خط تلاش ( LOE - Lines of Effort) را با اهداف ویژه برای ترسیم یک مسیر برگشت‌ ناپذیر به سوی چشم انداز ۲۰۲۸ ایجاد می‌کند. این خطوط تلاش آمادگی (Readiness)، نوسازی (Modernization)، اصلاحات (Reform) و اتحادها و شرکا (Alliances and Partnerships) را شامل می شود. استراتژی نیروی زمینی طی یک دهه آینده با یک سلسله فازهایی ، اولویت‌های گذار این خطوط تلاش را آشکار خواهد شد (مراجعه به شکل زیر). این رویکرد استراتژیک یک تعهد پایدار برای مراقبت از مردم مان و زنده نگه داشتن ارزش‌های کاری نیروی زمینی است. رویکرد استراتژیک نیروی زمینی امریکا برای گذار به Army2028 الف - اولویت بندی : در حالی که ما چهار خط تلاش (LOE) را همزمان پیگیری می کنیم، اولویت اصلی ما تا سال 2022، بازسازی آمادگی رزمی خواهد بود. همچنانکه آمادگی خود را بازسازی می کنیم، تحقیق و توسعه اولویت های شش گانه نوسازی را نیز دنبال خواهیم کرد .در سال ۲۰۲۲ ، زمانی که تحصیل (و تثبیت) فن‌آوری‌های جدید جهت انتقال به سیستم‌ها برای عرضه آماده شوند، اولویت از آمادگی رزمی به نوسازی تغییر خواهد کرد. نیروی زمینی همچنین میبایست فرایندهای سازمانی ( institutional processes) را تا سال ۲۰۲۰ اصلاح کند تا استفاده از زمان، پول و نیروی انسانی را به حداکثر برساند. به صورت موازی ، ما به کار با متحدین و شرکا برای افزایش تعامل متقابل ، تقویت مناسبات، و ایجاد قابلیت ها ادامه خواهیم داد. ب- پیاده سازی : طرح کارزار نیروی زمینی (Army Campaign Plan) روندی نظارتی و ارزیابانه برای تضمین اجرای هماهنگ استراتژی 2028 می باشد . طرح کارزار نیروی زمینی منجر به گماشتن فرماندهان سازمانی برای حمایت از تلاش‌های استراتژیک، توسعه اهداف میانی، پی‌گیری پیشرفت، و ارزیابی ریسک خواهد شد. ج- خطوط تلاش (LOE) : خطوط تلاش (LOEs) زیر بواسطه طرح کارزار نیروی زمینی (Army Campaign Plan) اجرا می‌شوند،نشان می‌دهند که چگونه نیروی زمینی به چشم‌انداز دست خواهد یافت. LOE 1 : ساخت و حفظ آمادگی آمادگی یگان ها اعمال نیرو (Force Projection) LOE 2 : نوسازی توسعه مفاهیم و دکترین توسعه توانایی ها [ همان الویت های 6 گانه نوسازی ] Long Range Precision Fires Next Generation Combat Vehicles Future Vertical Lift Army Network Air and Missile Defense Soldier Lethality توسعه و تکامل نیروها LOE 3 : اصلاحات زمان بودجه نیروی انسانی LOE 4 : تقویت اتحادها و مشارکت ها همکاری امنیتی کمک امنیتی پ.ن : به دلیل اینکه این سند در این قسمت زیر بخش زیادی داره و هر کدوم هم مختصری توضیح و به خاطر قالب نوشتاری انجمن ، خطوط تلاش بالا و زیر بخش ها در قسمت بعد خدمتتون ارائه میشه. اصطلاحات (ترم ها) و مفاهیم زیادی در اسناد نظامی و همچنین رسمی-اداری آمریکا وجود دارد ، که اکثرا معادل فارسی ندارند و ترجمه تحت الفظی آنان ثقیل ، و مفهوم رو منتقل نمیکنه ، از طرفی طبق عرف می بایست چنین مواردی به اختصار چند خط در خوده متن توضیح داده شوند ، که به دلیل آشفته شدن بیش از حد متن صرف نظر شده است. در عوض با همکاری مدیران و دوستان تصمیم داریم این اصطلاحات رو در یک تاپیک مجزا منتشر کنیم که حالت دانشنامه نیز به خود بگیرد و همچنین جهت سهولت خواننده ، موارد اینچنینی به صورت لینک در متن مثل دانشنامه ویکی قرار بگیرند.
  19. 1 پسندیده شده
    3- استراتژی 2028 قسمت اول استراتژی نیروی زمینی ایالات متحده بر مبنای چشم انداز 2028 : 1. مقدمه استراتژی نیروی زمینی بیانگر این است که این نیرو چگونه به مجموعه اهداف تعیین شده در چشم انداز 2028 دست می یابد و وظایف ده گانه خود را انجام می دهد. ورودی های اصلی آن عبارتند از استراتژی امنیت ملی (National Security Strategy)، استراتژی دفاع ملی (National Defense Strategy)و استراتژی نظامی ملی (National Military Strategy). برای ایجاد نیروی رزمی موثرتر و مرگبارتر مطابق چشم‌انداز 2028، مهم است که بخش‌های کلیدی آن چشم‌انداز را درک کنیم: استقرار، مبارزه و پیروزی نیروی زمینی قابلیت واکنش فراسرزمینی (Expeditionary) خود را حفظ خواهد نمود. تمامی واحدهای نیروی زمینی تحت آموزش قرار گرفته و در توانایی خود برای مستقر شدن ماهر خواهند شد.، چه استقرار استراتژیک (strategic deployment) از آمریکا و یا استقرار عملیاتی (operational deployment) در داخل یک جبهه. مشترک (Joint) نیروی زمینی به عنوان عضوی از یک تیم مشترک (ارتش آمریکا) و چند ملیتی، آموزش و مبارزه خواهد کرد. دکترین، تاکتیک ها و تجهیزات ما باید مکمل و سازگار با شاخه های دیگر ارتش (sister services)، متحدان و شرکای ما باشد. چند حوزه ای (Multi-Domain) نیروی زمینی نه تنها باید قادر به مبارزه در زمین، دریا و هوا با استفاده از سلاح‌های ترکیبی باشد ، بلکه در تمامی حوزه‌ها، از جمله سایبری، فضایی و طیف الکترومغناطیسی مبارزه کند. درگیری با شدت بالا (High Intensity Conflict) نیروی زمینی باید آماده انجام و هدایت عملیات های عظیم ،لشگر کشی های با مقیاس بزرگ و با مانورهایی در سطح لشگر و سپاه در برابر رقبای نزدیک باشد. بازدارندگی (Deter) نیروی زمینی قابلیت بازدارندگی مرسوم خود را با ترکیبی از نیروهای پیشرو با اتکا رزمی بالا [راهبردی](combat-credible forward forces) ، ائتلاف های مستحکم، و نشان دادن توانایی خود در تقویت سریع یک منطقه ، حفظ خواهد کرد. جنگ نامنظم (Irregular Warfare) نیروی زمینی به انجام جنگ‌های نامنظم ادامه خواهد داد، چه مبارزه با تروریسم، شورش و یا کمک مستشاری و عملیات حمایت ، ما باید این مهارت‌ها را آموزش، تمرین و ارزیابی کنیم تا شایستگی خود را حفظ کنیم. نوسازی (Modernization) نیروی زمینی باید نسل بعدی وسایل نقلیه جنگی، پلتفرم های هوایی و سیستم‌های تسلیحاتی را بسازد و از سال ۲۰۲۸ شروع به تولید آنها کند. این سیستم ها باید در شرایط جنگی آینده سریع‌تر، مرگبارتر، انعطاف‌پذیر و پایدارتر باشند در حالی که تحت نظارت و حمله مداوم هستند. سیستم‌های [حاضر] ما نیز باید ارتقا داده شوند و با فناوری های رباتیک، هوش مصنوعی و فناوری های دیگری که به بلوغ خود رسیده اند، آمیخته شوند. فرماندهی نیروی زمینی توسعه و ترویج فرماندهان هوشمند، متفکر و خلاق را که از نظر شخصیتی با پیچیدگی ها راحت هستند و توانایی عملیاتی از سطح تاکتیکی تا راهبردی را دارند ، در اولویت خواهد گذاشت. برای رسیدن به این اهداف، ما آماده خواهیم بود: آمادگی برای درگیری‌های با شدت بالا ؛ نوسازی دکترین، تجهیزات و ساختار ؛ و اصلاح نیروی زمینی برای به حداکثر رساندن زمان، پول و نیروی انسانی مان . نیروی زمینی همچنین مراقب مردم خود ، زنده نگه داشتن ارزش‌های ارتش و تقویت اتحاد و شرکایمان برای حفظ موفقیت طولانی‌مدت در زمان جنگ و صلح خواهد بود. این امر تضمین خواهد کرد که ارتش ما هنوز خطرناک‌ترین نیروی رزمی در تاریخ است که قادر به غلبه بر هر دشمنی در هر میدان نبرد است. ۲- محیط استراتژیک امروزه تغییرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی چالش‌ها و فرصت‌هایی برای حفظ قدرت زمین پایه ایجاد کرده اند. میادین نبرد در سراسر حوزه ها، مقیاس های جغرافیایی، و انواع بازیگران گسترش یافته اند، در حالی که چرخه‌های تصمیم گیری و زمان واکنش ها به فشرده شدن ادامه می‌دهند. علاوه بر این، نیروی زمینی ما در میدان‌های نبرد متراکم و به شدت آلوده، درحالی که تحت نظارت مداوم است عملیات خواهد کرد و ما با توانایی های پیشرفته‌ای مثل سایبری، ضد فضایی، جنگ الکترونیک، روباتیک، و هوش مصنوعی از سمت دشمنانمان مواجه خواهیم شد. این تحرک ها در حال تغییر ماهیت جنگ هستند بنابراین نیروی زمینی باید برای مواجهه با رقبای جهانی، دشمنان منطقه‌ای و سایر تهدیدها آماده باشد. الف – رقبای قدرتمند رقبای قدرتمند ، چین و روسیه، برنامه‌های نوسازی را برای خنثی کردن برتری مرسوم ما اجرا کرده‌اند و چالش‌هایی که آن‌ها در حال حاضر به وجود آورده اند به طور فزاینده‌ای فرا منطقه ای (trans-regional)، چند حوزه‌ای (multi-domain)، و چند منظوره (multi-functional) هستند. کشورهای پیشرفته در حال توسعه سیستم‌های A2/AD، دفاع هوایی و موشکی، سایبری، جنگ الکترونیک و قابلیت‌های ضد فضایی برای اخلال در استقرار نیروها در جبهه های عملیاتی هستند. اگرچه ممکن است ما به طور مستقیم با رقبا مواجه نشویم، اما آن‌ها با از اقدامات کوچک در درگیری های مسلحانه برای به چالش کشیدن ما استفاده می‌کنند. ما همچنین به احتمال زیاد با سیستم‌ها و روش‌های جنگی آن‌ها روبرو خواهیم شد، چرا که آن‌ها قابلیت‌های نظامی خود را به دیگران منتقل میکنند. ب – دشمنان منطقه ای دشمنان منطقه‌ای یعنی کره‌شمالی و ایران، چالش‌های مهمی را در پی کسب سلاح‌های هسته‌ای، سیستم های بازدارنده سطحی (Area Denial) و سلاح‌های متعارف برای بدست اوردن نفوذ منطقه‌ای و تضمین بقای رژیم خود به وجود آورده اند. قابلیت‌های جنگ نامتقارن آن‌ها، سلاح‌های کشتار جمعی، تحریکات و پتانسیل برای فروپاشی آنها ، نه تنها تهدیدی برای متحدان منطقه‌ای بلکه به طور فزاینده‌ای برای ایالات‌متحده و سایر نقاط جهان است. علاوه بر این، دشمنان منطقه‌ای از فعالیت‌های تروریستی با حمایت دولتی و بازوهای نیابتی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند. ث – دیگر تهدیدات تروریست ها، سازمان های تبهکاری بین المللی، هکرهای اینترنتی و دیگر فعالان غیر دولتی مخرب، مسائل جهانی را با افزایش توانایی های کشتار جمعی تغییر داده اند. نیروی زمینی به احتمال زیاد جنگ‌های نامنظم را برای سال‌ها ادامه خواهد داد، نه تنها علیه این دشمنان غیر دولتی، بلکه در پاسخ به دشمنان دولتی که به طور فزاینده‌ای به رویکردهای نامتقارن وابسته هستند.. تروریسم همچنان یک وضعیت ماندگار بواسطه ایدئولوژی ،ساختارهای سیاسی و اقتصادی ناپایدار است که می تواند به دولت های درمانده ، جنگ های داخلی و مهاجرت کنترل نشده منجر شود که متحدان و شرکای ما را در انتخاب گزینه های دشواری میان هزینه های دفاعی و امنیت داخلی قرار دهد. ج – عدم ثبات اقتصادی نیروی زمینی تصمیماتی ضروری اما سخت را برای به تعویق انداختن مدرن‌سازی در طول چندین سال عدم ثبات در بودجه دفاعی در حالی که در عراق و افغانستان مشغول به فعالیت بود، صورت داد. اکنون رقبای جهانی برتری مرسوم ما را به چالش می‌کشند، چرا که آن‌ها برنامه‌های مدرن‌سازی جامعی را اجرا می‌کنند. با توجه به بودجه‌های کنونی نیروی زمینی ، عدم ثبات مالی و کاهش قدرت خرید، احتمالا واقعیت آینده خواهد بود و توانایی ما برای رسیدن به چشم‌انداز نیروی زمینی را تهدید می‌کند. ارتش باید اصلاحات را دنبال کرده و سرمایه‌گذاری‌ها را اولویت‌بندی کند تا تاثیر محدودیت‌های مالی در آینده را به حداقل برساند. چ – محیط عملیات بین الملل پویا در میان این چالش‌ها، محیط عملیاتی بین‌المللی به شدت پویا و پیچیده شده است. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات‌متحده به توسعه نهاده‌ای بین‌المللی به عنوان ستون فقرات جهان بین‌الملل برای تامین ثبات و امنیت کمک کرد که به دولت‌ها امکان بهبود و رشد اقتصادی شان را می‌داد. رقبای جهانی اکنون در حال ساخت موسسات اقتصادی و امنیتی جایگزین هستند تا حوزه نفوذ خود را توسعه دهند و نهاده‌ای بین‌المللی را به یک رقابت منطقه ای تبدیل کنند. در نتیجه، ما باید اتحاد و مشارکت خود را تقویت کرده و به دنبال شرکای جدید باشیم تا مزیت رقابتی خود را حفظ کنیم. خ – فرضیات مردم آمریکا و کنگره از این استراتژی حمایت خواهند کرد اگر پرونده ای به صورت شفاف در مورد چگونگی بهبود امنیت آمریکا ونحوه ی هزینه کرد دلارهای مالیات دهندگان، ارائه شود. درخواست ها (بودجه) نیروی زمینی برای عملیات جاری یا بحران های شدید، به طور قابل توجهی افزایش نخواهد یافت در حالی که ما این استراتژی را بواسطه افق 2028 اجرا می کنیم. در طی اجرای این استراتژی تا سال 2028، بودجه نیروی زمینی، قابل پیش بینی، کافی، پایدار و به موقع خواهد بود. اصلاحات باعث ایجاد کارایی در زمان، پول و نیروی انسانی می‌شود که می توان آن‌ها را به برنامه‌های اولویت بالاتر اعمال کرد. تحقیق و توسعه بواسطه افق ۲۰۲۸ در طی زمان رشد خواهد کرد تا پیشرفت‌های قابل‌توجهی در توانایی‌های نیروی زمینی ایجاد کنند. برنامه‌های نوسازی رقبا برای تطبیق یا سبقت از توانایی‌های آمریکا تلاش خواهند کرد. نیروی مشترک سرمایه‌گذاری کافی برای استقرار استراتژیک و توانایی ورود اجباری مشترک انجام خواهد داد تا نیروی زمینی را قادر سازد برای واردن کردن نیرو در یک منازعه طرح ریزی کند و به سرعت به انجام عملیات‌های تهاجمی بپردازد. ادامه ترجمه سند در قسمت بعدی ......
  20. 1 پسندیده شده
    2 - چشم انداز 2028 نیروی زمینی ایالات متحده قسمت دوم ARMY 2028 واشنگتن - مارک اسپر ، رییس دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده در سخنرانی خود در موسسه بروکینگز در ۵ ژوئن گفت: در روزهای آینده ، چشم‌انداز ۲۰۲۸ منتشر خواهد شد، چشم انداز جدید نیروی زمینی نشان می دهد که این نیرو قصد دارد برای جنگ احتمالی در برابر رقبای نزدیک مانند چین و روسیه، و همچنین جنگ های نامنظم خود را آماده نماید.او گفت: نیروی زمینی خواهان فرماندهان شجاع و خلاق جنگ جهانی دوم خویش است ، خواهان فرماندهانی است که سربازان آمریکایی را به سواحل نورماندی هدایت کردند. در ۵ ژوئن ۱۹۴۴، دقیقا ۷۴ سال پیش، فقط چند ساعت از عبور سربازان آمریکایی از کانال انگلیس(کانال مانش) گذشته بود. وی اضافه نمود : نیرویی که در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ در سواحل نورماندی پیاده شد، به شیوه‌ای خاص با نیروی امروز یک‌سان است.آن‌ها در یک نبرد مشترک و ترکیبی،چند حوزه ای ، با پشتیبانی هوایی نزدیک و پشتیبانی توپخانه ناوگان دریایی جنگیندن.همان نوع جنگ ، با ترکیب حوزه سایبر و فضا ، همان چیزی است که چشم‌انداز 2028 خواستار آن است.علاوه بر نبرد چند حوزه‌ای( MDB )، ارتش به طور فزاینده‌ای به ربات‌ها در هوا و زمین برای حرکت، قدرت آتش و نگهداری (آماد و پشتیبانی) تکیه خواهد کرد.تلفیق ربات ها و هوش مصنوعی اساسا چهره جنگ را دگرگون خواهد کرد، هر کسی که ابتدا به آنها دست یابد ، در میدان نبرد تسلط پیدا خواهد کرد. دکتر اسپر در آخر گفت : "ما باید برای سخت ترین جنگ آماده شویم. اکنون باید نیروی زمینی 2028 را بسازیم." مارک اسپر رییس دپارتمان نیروی زمینی آمریکا در موسسه بروکینگز THE ARMY VISION چشم انداز 2028 نیروی زمینی ایالات متحده نیروی زمینی ایالات متحده تواناترین و مرگبار ترین نیروی زمینی تاریخ است. این امر در چندین درگیری ، در طیف وسیعی از عملیات ها، در نقاط مختلف جهان، در دفاع از کشور و مردم آمریکا به مدت بیش از 240 سال به خوبی ثابت شده است. کلید این موفقیت در مهارت و پایداری سربازان آمریکایی، کیفیت فرماندهان آنها، برتری تجهیزاتی و توانایی نیروی زمینی ، گارد ملی و نیروی ذخیره به عنوان عضوی از نیروی مشترک بر انطباق و تسلط بر محیط پیچیده و متغییر نبرد ها است. همانطور که مشاهده میکنیم ، رقبای نزدیک نظیر چین و روسیه به طور فزاینده ای به رقابت با ایالات متحده و متحدان ما در اروپا، خاورمیانه و منطقه اقیانوس هند می پردازند. در عین حال، ما باید انتظار بازوهای منطقه ای ، تجهیزات و تاکتیک هایی که علیه ما توسط کشورهایی مانند کره شمالی و ایران، دولت های درمانده ( Failed state) و گروه های تروریستی مورد استفاده قرار می گیرد داشته باشیم. جاه طلبی دشمنان ما و شتاب تغییرات تکنولوژیکی، چالش ها و فرصت هایی را برای نیروی زمینی در برتری میدان جنگ ایجاد خواهد کرد.در خلال آن ، مطالبات بسیار بر منابع مالی کشور ، فشارهای آتی بر بودجه دفاعی آینده را به همراه خواهد داشت و باعث می شود ارتش همچنان تصمیم های دشواری در مورد چگونگی صرف این بودجه اندک برای رسیدن به اهداف ملی و اجبار ما برای کارآمدتر شدن اتخاذ کند. تعهد به تقویت همبستگی و ایجاد همکاری ها ، خنثی کننده این چالش ها خواهد بود. مأموریت نیروی زمینی _ هدف ما_ ثابت باقی می ماند : استقرار، مبارزه و پیروزی در جنگ های کشورمان ، با آمادگی ، چالاکی و تثبیت پایدار زمین. مأموریت نیروی زمینی برای ملت حیاتی است؛ زیرا ما خدماتی را ارائه می دهیم که قادر به شکست دادن نیروی زمینی دشمن و تصرف ،توقیف و کنترل غنمیت ها از دشمن مثل سرزمین ، منابع و نیروی انسانی آن هستیم!!!! با توجه به تهدیدات و چالش های پیش رو، نیروی زمینی باید افق واضح و منسجمی از جایگاهی که میخواهد در آینده داشته باشد ترسیم نماید، به طوری که تسلط و برتری ما را در برابر همۀ مخالفان بالقوه حفظ کند و ما را به انجام مأموریت خود در آینده قادر سازد . به این ترتیب، چشم انداز نیروی زمینی کشور ما به شرح زیر است: نیروی زمینی 2028 آماده است تا به طور جدی در هر زمان و هر مکان ، در برابر هر نیروی متخاصم ، در یک درگیری مشترک ، چند حوزه ای (multi-domain) و شدید وارد عمل شده، و در عین حال قادر به انجام جنگ های نامنظم (Irregular warfare)باشد. نیروی زمینی این کار را با استفاده از وسایل نقلیه باسرنشین و بدون سرنشین رزمی مدرن ، هواگرد ها، سیستم های آماد و پشتیبانی و تسلیحات ، همراه با سازمان رزم ترکیبی محکم و تاکتیک های مبتنی بر دکترین رزم مدرن و تمرکز روی فرماندهان استثنایی و سربازان مرگ آور صورت خواهد داد. برای دستیابی به چشم انداز ، نیروی زمینی باید در سال های آینده اهداف زیر را دنبال کند: نیروی انسانی ارتقاء نیروی زمینی به بیش از 500،000 سرباز، همراه با رشد در گارد ملی و نیروی ذخیره ، بواسطه استخدام و نگهداری از سربازان با کیفیت بالا، دارای وضعیت جسمانی ایده ال و وضعیت روحی محکم، که بتوانند در هر میدانی از جنگ آینده مبارزه کنند و قاطعانه به پیروزی برسند. سازماندهی اطمینان از اینکه سازمان رزم دارای نیروهای جنگی پیاده نظام، زرهی، مهندسی، توپخانه و پدافند هوایی کافی باشند. تمامی یگانهای های تیپ از تمامی سپاه ها باید توانایی هدایت و انجام اطلاعات زمینی و هوایی، نظارت و شناسایی ، جنگ الکترونیک و عملیات سایبری برای شکل دادن میدان جنگ در تمامی حوزه ها را داشته باشند . پشتیبانی هوایی و رزمی و لجستیک قوی باید همیشه در دسترس یگان ها باشد. آموزش و تمرین متمرکز کردن تمرین ها در درگیری های شدید با تاکید بر فعالیت در فضاهای متراکم شهری، محیط های همراه با اخلال الکترونیکی و تحت نظارت مستمر. آموزش باید سخت، واقع بینانه، مکرر و پویا باشد. تحرک بالا ، خلاقیت رزمی و اجرای مانورهای ترکیبی با نیروی مشترک، متحدان(allies) و شرکا(partners) باید نشانه های آن باشد. این تمرین ها نیاز به گسترش سریع محیط های آموزشی مصنوعی و توزیع عمیق تر قابلیتهای های شبیه سازی در سطح گروهان ها برای افزایش قابل ملاحظه مرگ آوری سربازان و تیم ها دارد. تجهیز ارتقاء نیرو نخست با اصلاح سیستم خریداری (تسلیحات) فعلی و ادغام سازمانی مدرنیزاسیون تحت یک فرماندهی واحد به جهت تمرکز بر تلاش های نیروی برای تحویل سلاح، خودروهای نظامی، سیستم های نگهداری و تجهیزاتی انفرادی صورت می گیرد. این مدرنیزاسیون شامل آزمایش و توسعه سیستم های خودگردان ، هوش مصنوعی و رباتیک است تا سربازان ما را موثرتر و وابستگی یگان ها از لحاظ لجستیکی کاهش یابد. فرماندهی پرورش فرماندهان هوشمند، متفکر و خلاق که با پیچیدگی ها راحت هستند و توانایی فعالیت در سطح تاکتیکی تا سطح استراتژیک را دارا میباشند. ما یک سیستم پرسنلی جدید مبتنی بر مدیریت استعداد را ایجاد خواهیم کرد که دانش، مهارت ها، رفتارها و مزیت های افسران را در اختیارمان قرار دهد. این سیستم زمانیکه با طرح های شغلی (Career Model) انعطاف پذیرتر همراه شود، ارتش را قادر می سازد که این رهبران را بهتر جذب ، شناسایی و پرورش دهد و آنها را برای بهینه سازی نتایج بگمارد. برای رسیدن و حفظ این اهداف با توجه به نا معلوم بودن بودجه آتی، ارتش باید به طور مستمر تمام برنامه ها را ارزیابی کند، فعالیت های با الویت پایین را شناسایی و از دستور خارج کند به منظور آزاد سازی زمان ، پول و نیروی انسانی برای برنامه های با اولویت بالا. اعتماد به نفس دادن ، قدرت و اختیار به فرمانده هان مادون ، اصلاح و کارایی را تسهیل خواهد کرد.در پایان این تلاش ها، ما اطمینان خواهیم داد که سربازان ما، نیروی کار غیرنظامی و خانواده های آنها از فرصت های حرفه ای و کیفیت زندگی شایسته شان لذت خواهند برد. از بالا تا پایین، ما نیز باید به ارزش های ارتش متعهد باقی بمانیم. زمانی ارتش در بهترین حالت است که ما به عنوان یک تیم کار و مبارزه می کنیم، ارزش های ارتش ما به همراه منش سلحشوری (Warrior Ethos)ما را به خوبی در درگیری های پیش رو هدایت خواهند کرد. از سال 1775 نیروی زمینی ایالات متحده خود را در حمایت از مردم آمریکا، امنیت کشور و پیشرفت منافع ما در خارج از کشور به خوبی اثبات کرده است . این واقعیت امروز باقی می ماند. توانایی ما برای انجام این مسئولیت در آینده نیز حیاتی خواهد بود زیرا تهدیدات همچنان در حال ظهور و تکامل هستند و پیچیده تر و خطرناک تر می شوند . برای آماده بودن به جهت مبارزه و پیروزی در جنگ های کشور ، نیروی زمینی باید چشم انداز ارتش آینده را که در اینجا آورده شده است برآورده کند . ما اطمینان داریم که با رهبری درست، تمرکز مناسب، منابع کافی و تلاش مستمر، نیروی زمینی ارتش ایالات متحده به چشم انداز ما دست پیدا خواهد کرد ، نیروی رزمی برتر جهان باقی خواهد ماند و برای دهه های آینده به ملت خدمت خواهد کرد. منابع : https://www.army.mil/.../army_secretary_esper_announces_army_vision_for_2028 https://www.militarynews.com/peninsula-warrior/news/army_news/the-army-vision-behind-the--year-plan-to-help/article_629a0248-69bf-11e8-bcd5-37169c95c264.html اسناد: THE ARMY VISION 2028 Warrior Ethos - اخلاق (منش) سلحشوری
  21. 1 پسندیده شده
    2 - چشم انداز 2028 نیروی زمینی ایالات متحده قسمت اول تکامل مستمر در اواخر سال 2017 بعد از گذشت 8 ماه که عالی ترین مقام نیروی زمینی بوسیله سرپرست اداره میشد ، دونالد ترامپ ، شخص مارک توماس اسپر (Mark Esper) را برای ریاست دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده (United States Secretary of the Army ) به مجلس سنا معرفی کرد. کارنامه درخشان اسپر ، نمایندگان سنا را متقاعد نمود او را با رای 89 به 6 به سمت رئیس دپارتمان نیروی زمینی انتخاب کنند. United States Secretary of the Army United States Department of the Army دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده رئیس دپارتمان نیروی زمینی "مارک اسپر" پرچم ریاست دپارتمان نیروی زمینی سرهنگ دوم بازنشسته مارک اسپر ، افسر سابق " لشکر 101 ام هوابرد" ملقب به "عقابهای غران" بود که با گردان تحت امرش در جنگ اول خلیج فارس و مانور معروف "left-hook" در عملیات "سپر کویر " و طوفان صحرا حضور داشته و موفق به دریافت ستاره برنز شد.اما چیزی که کارنامه اسپر را درخشان نموده صرفا خدمت در مشهور ترین یگان ضربتی نیروی زمینی نیست ، حوزه هایی که اسپر تا قبل از تصدی پست در ان حضور داشته او را توانمند برای انجام این وظیفه نموده است. که شامل : تحصیلی : کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه هاروارد و دکترای تخصصی از دانشگاه جورج واشنگتن کاری : اندیشکده : رئیس ستاد کارکنان اندیشکده Heritage Foundation از سال 1996 تا 1998 کنگره : فعالیت در کمیته های روابط خارجی ، امنیت داخلی ،رئیس سیاست گذاری کمیته خدمات تسلیحاتی مجلس سنا ، مشاور ارشد چاک هیگل رییس مجلس سنا در امر سیاست و قانون گذاری از سال 1998 تا 2002 و مدیر امور امنیت ملی مجلس سنا از 2004 تا 2006 پنتاگون : دستیار معاون وزیر دفاع در امر مذاکرات سیاسی و مسئول موارد عدم اشاعه سلاح های هسته ای، کنترل تسلیحاتی و مسائل امنیت بین الملل از سال 2002 تا 2004 اتحادیه های تجاری: مدیر اجرایی و مدیر عامل در اتحادیه صنایع هوا و فضا Aerospace Industries Association (AIA) ، قویترین گروه حامی خدمات دفاعی آمریکا ، معاون اجرایی مرکز جهانی مالکیت معنوی در اتاق بازرگانی ایالات متحده و معاون رئیس بخش اتاق اروپا و اوراسیا. صنایع دفاعی : رایزن دولتی شرکت Raytheon به مدت 7 سال. واکنش رسانه ها هم به انتخاب اسپر مثبت بود جایی که واشنگتن نوشت "با انتخاب مارک اسپر ، دپارتمان نیروی زمینی آرام خواهد بود. کارنامه کاری اسپر نشان میدهد که مدیریت او همراه با آرامش و بدون تنش کاری است. " [ اشاره به بروز تنش ها در نیروی زمینی به دلیل اینکه طبق قانون رئیس های دپارتمان به عنوان مقام عالی اون نیرو باید فردی غیر نظامی ( civilian ) باشد و رئیس ستادهای نیرو که مقاوم دوم محسوب میشن باید ژنرال 4 ستاره باشند ، معمولا اختلافاتی در این بین صورت میگرفته.البته گویا افراد بازنشسته نظامی بعد از گذشت 5 سال میتونن برای سمت های غیر نظامی معرفی بشوند] وزیر دفاع جیمز متیس در حال اجرای مراسم تحلیف ریاست دپارتمان نیروی زمینی ایالات متحده مارک اسپر ، همسر اسپر کتاب انجیل مقدس را نگه داشته است جیمز متیس در سخنرانی تحلیف گفت : " آنچه ما اکنون باید انجام دهیم این است که ارتشی مرگبارتر و تواناتری بسازیم (more lethal and more capable).متیس گفت، رهبران غیر نظامی برای عملکرد گذشته خود انتخاب نشده اند.او اضافه کرد: "این ها همه مقدمات است.آنچه که در اینجا داریم این است که اعتماد داریم او کسی است که میتواند نیروی زمینی را پیش ببرد، کسی است که دارای سیستم ارزشی درست است و می داند که اگر چیزی به مرگباری نرسد ، به زباله دان تاریخ می رود ... بسیار، بسیار ،سریع......." اسپر خطاب به متیس گفت : " چالش هایی وجود دارد و او اطمینان می دهد که با آنها مواجه شود. آمادگی یک معضل است.اولویت اصلی در ذهن او آمادگی برای مبارزه در یک نبرد سخت ، طولانی و بسیار شدید است. پس از آن، بر ظرفیت و قابلیت های ارتش تمرکز خواهد کرد ، ارتش باید نقش اصلی خود را در آینده حفظ کند. او خاطرنشان کرد که سومین اولویت ، اصلاح و آزاد کردن زمان، پول و نیروی انسانی است تا بر دو اولویت بالا متمرکز شود.". اسپر بعد از سخنرانی تحلیف با حضور در محافل مختلف برنامه خود را ارائه داد ، در ماه های آینده او هر چه بیشتر برنامه های خود را شرح میداد ، رسانه ها و دیگر افراد را بیشتر شگفت زده میکرد: افزایش ظرفیت نیروی زمینی به بیش از 500.000 هزار نیرو اسپر : به طور فزاینده ای نیروی زمینی آمریکا "فقط از یک درصد کشور" تامین میشود و تبدیل به یک "تجارت خانوادگی" شده است که برای کشور سالم نیست. نوسازی نیروی زمینی با 6 برنامه الویت بالا ، مبتنی بر مفهوم جدید نبرد چند حوزه ای (Multi-Domain Battle-MDB ) 6 برنامه با الویت بالا در دستور نوسازی نیروی زمینی ایالات متحده تعریف برنامه های با الویت بالا در چارچوب گذار تسلیحاتی به نبرد آینده MDB مارک اسپر : " ما نیاز به آگاهی از نبرد آینده داریم ،این مفهومی است که به سرعت در حال تکامل است ، هنوز نبرد چند حوزه ای مبهم است،.ما می خواهیم توانایی جنگ الکترونیک EW را در دو جوزه تهاجمی و دفاعی بازیابی کنیم.EW یک مکمل مهم برای قدرت آتش دوربرد است: پرتاب کننده موشکی شما هیچ هدفی را برای شلیک پیدا نمی کنند، اگر دشمن ارتباطات آنها را با ماهواره ها ، هواپیماهای شناسایی و دیدبان ها قطع کند. " زمانی که از اسپر پرسیده شد که چطور علی رغم تعهد رئیس جمهور ترامپ برای کاهش 33 میلیارد دلاری هزینه های دفاعی برنامه های خود را پیش ببرد گفت : "ما باید تلاش خود را انجام دهیم ... به این معنی که برنامه های غیر ضرور را کاهش یا لغو کنیم ، هر چه که ممکن است، برای آزاد کردن پول برای اولویت های بالاتر.او خاطر نشان کرد که ارتش در حال بررسی بیش از 800 برنامه ، تحت نظارت جدید است و هر کدام از این طرح ها را براساس الویت رزمی ارزیابی خواهد کرد." طرح 6 الویت برای نیروی زمینی یا افزایش نیرو از اقدامات شخص مارک اسپر نبود.در واقع از سال های بعد از 2015 این برنامه ها با تغییراتی نسبت به الویت های اسپر در حالی پیگیری بود .چیزی که اسپر را از بقیه متمایز میکند ایجاد مفهومی به نام "تکامل مستمر" در سازمان رزم نیروی زمینی ایالات متحده است.مفهومی که باعث تشکیل چهارمین فرماندهی نیروی زمینی امریکا شد...... فرماندهی نیروی زمینی آینده Army Futures Command (AFC) پ.ن : چیزی که در سازمان نظامی امریکا بسیار جالبه ، ایجاد مرزی منطقی برای فعالیت های رزمی عملیاتی (شخص نظامی) و سازمانی مدیریتی (شخص غیر نظامی) ارتش آمریکا است . البته که به جالبی سوگند خوردن رئیس دپارتمان نیروی زمینی در مقابل همسرش بر کتاب مقدس نیست منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Mark_Esper https://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Secretary_of_the_Army https://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Department_of_the_Army https://breakingdefense.com/2017/07/mark-esper-washington-insider-will-be-quiet-army-secretary/ https://nationalsecuritymedia.gwu.edu/2018/09/03/dr-mark-t-esper-secretary-of-the-u-s-army https://breakingdefense.com/2018/11/trump-cuts-democrats-wont-stop-army-modernization-growth-sec-esper اسناد: سند معارفه
  22. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم قسمت چهارم( پرده ی دوم) تَک رو Maverick “ تک رو.... : حیوان بدون مالک ، شخصي كه مستقل عمل مي كند و با هیچ حزب يا گروهی همراه نیست. ” در آغاز سال 1954، بوید به پایگاه نیروی هوایی نلیس(Nellis Air Force Base) ، نوادا اعزام شد.او شروع به یادداشت برداری در مورد تاکتیک ها و هرآنچه آموخته بود کرد.در آنجا، قبل از اینکه واقعا شروع به کار کند، حرفه او تقریبا به پایان رسید. پس از ورود بوید به پایگاه گفته شد که او به یک اسکادران تعمیر و نگهداری فرستاده خواهد شد. بوید آتش گرفت. « لعنت ، من هیچ ربطی به اونجا ندارم». او واقعا یک خلبان بود، نه یک افسر نگهداری، و اگرچه نیروی هوایی همه تلاش خود را کرد تا او را در تعمیر و نگهداری نگه دارد، ولی بوید هرگز تسلیم نشد. بر خلاف بسیاری از خلبانان ایالات متحده که برای خدمت در تعمیر و نگهداری تلاش میکردند،ولی او همیشه بر خلاف جریان رایج در سیستم شنا میکرد. اگر خلبانی برای بهترین پرواز نیاز به 5 سال آموزش داشت او اینکار رو در 6 ماه فرا میگرفت. بوید همچنان به مقاومت در برابر مقررات نیروی هوایی برای جلوگیری از شکست در برابر آنها ادامه داد و موفق شد به آنها تصویر بزرگتری از روحیه یک خلبان جنگنده جسور نشان دهد.روحیه که در بین خلبانان جنگنده آن دوران جریان داشت. درواقع آن نیروی هوایی متفاوت از نیرویی است که امروز داریم. در نهایت بوید به اسکادران 97 ام ، اسکادران تاندربرد( Tunderbird ) ، به عنوان استاد خلبان اعزام شد. پس از آن او شروع به توسعه مجدد تاکتیک ها و تکنیک های هوایی کرد. پس از گذشت یک سال، او به مدرسه تسلیحات جنگنده Fighter Weapons School اعزام شد ، جایی که تا سال 1960 به عنوان یک استاد خلبان باقی ماند (به استثنای یک دوره کوتاه) تقریبا شش سال در آنجا تدریس کرد، تاکتیک های خود را تدوین و آموزش داد . Nellis Air Force Base از طریق یک سری حوادث، اولین انقلاب های بوید آغاز شد.او فریب خورده بود، مدرسه تسلیحات جنگنده در سال 1954 بیشتر به یک میدان تمرین تیراندازی شبیه بود. خلبانان بیشتر وقت خود را صرف تمرین تیراندازی می کردند.به سختی شباهتی با مدرسه نبرد هوایی داشت . او تصور می کرد مدرسه باید مهارت های پرواز و همچنین توپ را باهم می داشت . او به طور مداوم یادداشت های خود را تجدید نظر و خطوط را برای چهار دوره تحصیلی و کاربردی اضافی توسعه داد. در آن زمان، مدرسه تسلیحات جنگنده به سه بخش تقسیم می شد: دانشکده، عملیات ، و TR&D (آموزش، تحقیق و توسعه). اما همه علاقه داشتند در TR&D یا عملیات خدمت کنند. هیچ کس نمی خواست در دانشکده باشد. بوید به پیش سرهنگ Giraudo ، فرمانده مدرسه رفت و گفت: "برای شما یک پیشنهاد دارم. شما در دانشکده نیاز به یک مرد دارید، درست است؟ من صادقانه داوطلب خواهم شد اگر اجازه بدهید یک چیز را امتحان کنم. می خواهم تاکتیک های خود را در دانشکده تدریس کنم. "سرهنگ Giraudo، که با کار و شهرت بوید آشنابود ، موافقت کرد. توجه داشته باشید، بوید در سال 1951وارد نظام شد و در حال حاضر با درجه ستوان یکمی مشغول توصیه به فرمانده مدرسه ،یک سرهنگ تمام، برای نحوه آموزش خلبانان بود. آن را پای اعتماد به نفس اش بگذارید.او این کار را برای تغییر سیستم انجام داد. بوید دوره های خود را تعریف کرد و کارت های ماموریتی را توسعه داد، قسمت اعظم کلاس ها را "توجیه پرواز " در بر میگرفت و نه پرواز. این باعث دلخوری کاراموزان بود چون آنها عادت داشتند تمام ساعات آموزشی را به پروازهای 4 فروندی که بیشتر جنبه تفریحی داشت بگذرانند.او حتی در آنجا توقف نکرد. بوید یک پیشنهاد رادیکال تر داشت.به جای اینکه مربی همزمان با 3 کاراموز در یک دسته 4 فروندی پرواز کند و شروع به گشت و گذار هوایی بکنند و هیچ کس هم نفهمه که داره چه غلطی میکنه، من خواستم یک مربی و یک کاراموز در پرواز شرکت داشته باشند.این یک پرواز سخت بود؛ و آنها نمی خواستند این کار را انجام دهند. من گفتم میخواهم توجه فردی این افراد رو بالا ببرم. پرواز های اول بسیار مهم هستند. اگر اونها درک صحیح پرواز رو بدست بیارند سریعتر پیشرفت میکنند و گشت و گذاری هم در کار نخواهد بود. این کار باعث افزایش ساعات آموزش میشد و اضافه کردن ساعت پروازی بسیار مشکل بود. هر واحد به ازای ساعات مشخص پول دریافت میکرد. ساعات اضافی لزوما به معنی پول بیشتر نبودو معمولا پول کافی برای پرداخت هزینه های پروازی غیر ضرور وجود نداشت . ولی بویدمنصرف نشد او با بهترین راه حل دوم آمد : "ما همانطور 4 فروندی پرواز می کنیم ، ولی با یک پسر کار میکنیم و2 پسر دیگر حرکات رو مشاهده میکنن و بعد پسر بعدی و در اخر پسر سوم . به عبارت دیگر، بچه ها باید آنچه را که آموزش میبینند تماشا کنند تا همه درگیر کار شوند. " توجه فردی و فرصت مشاهده هر دو برای ارتقای مهارت های پروازی ضروری بودند، اما اول به یک دوره آموزشی برای ارتقاء مهارت های مربیان نیاز داشتند. آنها در حال آموزش چیزهای جدید، به شیوه های جدید و با یک هواپیما جدید ، F-100 SuperSaber که در سال 1955 به خدمت وارد شده بود، بودند.F-100 یک هواپیمای بسیار دشوار در پرواز و نگهداری بود. با این حال این اولین جنگنده ای بود که می توانست با سرعت مافوق صوت به صورت پایدار پرواز کند ، تقریبا دو برابر F-86 .(18،185 پوند در مقایسه با 10،890 پوند)، و معروف به "سورتمه سربی" و Hun (hundred) بود.همچنین اولین نمونه از گروه جنگنده های موسوم به Century series ، که نخستین طرح‌های موفق مافوق صوت در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بودند.که شامل : North American F-100 Super Sabre McDonnell F-101 Voodoo Convair F-102 Delta Dagger Lockheed F-104 Starfighter Republic F-105 Thunderchief Convair F-106 Delta Dart F-100 SuperSaber تقریبا یک چهارم تعداد F-100 های تولید شده در حوادث ناشی از مشکلات تعمیر و نگهداری یا خطای خلبان از دست رفتند. بدست آوردن نحوه ی پرواز کردن با آن و تمام قابلیت هایش در یک بازه کوتاه سفارشی بزرگ بود.. یک بار دیگر، این مهارت های پروازی بوید بود که باعث تقویت این نیرو شد و شیوه انجام کارها در نیروی هوایی را تغییر داد.بوید، شیوه استفاده از F-100 را تنها در چهار سواری کسب کرد. او همچنین کشف کرد که چگونه با استفاده از حرکتی که او "سکان معکوس" نامید ، چرخش کاذب و مرگ بار F-100 را خنثی کند.در شرایط خاص ، خلبان باید سکان را در جهت مخالف از مسیر ایده آل هواپیما حرکت دهد. این هواپیمایی مبهم بود و فقط خلبانان خوب قادر به پرواز بی خطر بودند و بوید یکی از بهترین ها بود. هنگامی که F-100 در اواسط دهه 50 میلادی ساخته شد، از شهپر ها (Aileron) برای افزایش یا کاهش زاویه bank استفاده می کرد. اما یک نقض وجود داشت و هیچکس نمی دانست که از کجاست. ورود به پرواز مافوق صوت اغلب به یک چرخش غیر قابل کنترل و غیر قابل برگشت تبدیل می شد. معروف بود که "اگر شما می خواستید به سمت راست بروید و F-100 می خواست به سمت چپ برود، هواپیما همیشه برنده می شد." این نقص ،خلبانان زیادی را به کام مرگ کشید وبه F-100 شهرت بسیار بدی بخشید. تاثیر شهپر ها(Aileron) در حرکت هواپیما North American ، شرکتی که F-100 را ساخت، تیمی را به مدرسه فرستاد، و آنها متقاعد شدند که بوید و شرکت می داننددر موردچه چیزی صحبت می کنند و شروع به بازنویسی کتابچه ها کردند. بوید در یک ترفند دیگر، F-100 را روی دم خود قرار می داد و ستون اگزوز خود را پایین می آورد. آتش از ورودی هوا در بینی جنگنده و اگزوز به طور همزمان خارج می شد. یک شاهکار غیرممکن؛ بوید به پایگاه ادواردز نیروی هوایی در کالیفرنیا رفت و در آنجا ناسا دو هواپیمای F-100 را به طور کامل ارزیابی کرد و البته بوید این تکنیک ها را به کسانی که باور نمیکردند نشان داد. خلبان آزمایشی در ادواردز که او در آن زمان به چالش کشید، شخصی بود با نام نیل آرمسترانگ !!!!!! مشکل طراحی F-100 در ناسا ارزیابی و اصلاح شد و باعث به وجود آمدن مفهومی جدید در طراحی به نام Roll-Coupling گریدد.و بعد از آن زمان به عنوان یک فاکتور مهم در طراحی هر هواپیمای جنگنده با سرعت بالا تبدیل شده . مقایسه F_100Aسمت راست و F_100 اصلاحی ناسا سمت چپ (افزایش ارتفاع سکان عمودی) مدت کوتاهی پس از آن، بوید تصمیم به ترک دانشکده گرفت. او تصور کرد به قسمت آموزش ، تحقیق و توسعه TR&D می رود، اما به جای آن به یک قسمت جدید به نام آموزش و تحلیل و توسعه TA&Dمنتقل شد.بوید فریب خورده بود.هیچ راهی نبود. به او گفتند که یکی از افسران مورد احترام بوید Major Leroy Clifton، به او ملحق خواهد شد. وظیفه آنهابررسی تمامی برنامه های درسی و تدوین برنامه های جدید بود. اساسا توسعه برنامه درسی برای کل مدرسه تسلیحات جنگنده . در سال 1957 بوید یادداشتهایش از کره و دانشکده را در خبرنامه مدرسه تسلیحات جنگنده تحت عنوان "مانور در نبرد هوایی" منتشر کرد.بوید در حال تدوین استراتژی نبرد هوایی ، شناخته شده به نام داگفایت Dogfight بود ، او اسم این استراتژی را «جدایش نرم » (fluid separation) نامید. این یکی از اولین گزارشات TA&D بود.ولی مشکلی وجود داشت ، همانند بسیاری از بوروکراسی نظامی دیگر ، سیستم علاقه داشت همه چیز را استاندارد کند و فهرستی از واکنش ها برای هر اقدام داشته باشد ، یک کوه راه حل برای هر شرایطی.بوید می خواست به خلبان حرکت و ضد حرکت های متنوع را نشان دهد و به آنها اجازه می داد تصمیم بگیرند که چه زمانی و چگونه در یک وضعیت مشخص اقدامی که نیاز هست رو انجام بدهند.از این رو، او شرایطی را برای توسعه ترم های استراتژی «جدایش نرم» ایجاد کرد. بوید به کمک Vernon Sprad Spradling ، خلبان جنگ جهانی دوم و استاد خلبان سابق مدرسه، توانست تا ایده های خود را بر روی کاغذ بیاورد، برنامه های درسی را ترسیم کند، بینش خود را بنویسید . Sprad یک خاطره ویژه از چالش "چهل ثانیه یا چهل دلار" بوید ذکر میکند : خلبان سپاه تفنگداران ، هال وینسنت، در حالی که یک ماموریت در نزدیکی پایگاه داشت بوید را به یک دوئل هوایی دعوت کرد. وینسنت گفت: "من شنیده ام که شما قادر به شکست هر کسی در چهل ثانیه یا کمتر هستید. بویدتایید کرد . "خب، پس اجازه دهید در یک زمان و مکان مناسب ببینم که شما چقدر خوب هستید " . در زمان و مکان مناسب ، وینسنت در F8U Crusader و بوید در F-100 همدیگر رو ملاقات کرندند.کمتر از 10 ثانیه طول کشید. بوید در پشت Vincent بود. آنها بازی را سه بار با نتایج مشابه تکرار کردند. وینسنت گفت: "شما من را متقاعد کردید." وینسنت در مدرسه اعلام کرد بوید خلبان برتر در هوا به زمین، در هوا به هوا، و شماره یک در دانش هوایی است . تابستان سال 1960 پایان خدمت بوید در مدرسه بود . هنگامی که دانش آموزان مدرسه تسلیحات مطلع از اعزام او شدند ، فکر می کردند که تاکتیک های هوایی از بین خواهد رفت. او متوجه شد که باید قبل از اینکه مدرسه را ترک کند ،یک راهنمای تاکتیکی بنویسد. اما نوشتن دستورالعمل، پیچیده و وقت گیر است، و بوید کمتر از یک سال دیگر باید پایگاه را ترک کند. او به دنبال سرهنگ Hinton رفت. بوید در کافی شاپ درخواست کرد که تا تهیه دستورالعمل تاکتیکی، اعزام نشود . هنگامی که سرهنگ گفت: نه، بوید از عصبانیت سرخ شد و بخاری مقابل کافی شاپ را پرت کردو در صورت سرهنگ فریاد زد: "خدا لعنتت کنه، من اینو در زمان خودم انجام خواهم داد". خوشبختانه، برای این رفتار او به دادگاه نرفت . بوید به Sprad گفت که او باید از وظایف پرواز و تدریس رهایی یابد تا زمان برای تکمیل دستورالعمل بدست بیاورد. Sprad بوید را به دفتر سرهنگ رالف نیومن، فرمانده مدرسه برد: بوید نشست و ، یکی از سیگارهایش را روشن کرد و به سرهنگ گفت که قصد دارد چه کاری انجام دهد و چه مدت طول می کشد. نیومن گفت: تا اونجا که اطلاع دارم به شما هیچ دستوری برای تهیه دفترچه راهنمای پرواز داده نشده و کار شما تدریس است . سرهنگ گفت: "ما نمی توانیم شما را نگه داریم." "اگر می خواهید کتابچه ای بنویسید، خوب است. اما آن را در زمان خود انجام دهید. " صورت بوید از خشم کبود شد. صندلیش رو پرت کرد و در حالی که در مقابل بینی سرهنگ بود، شروع به ضربه زدن به قفسه سینه نیومن کرد و با صدای بلند از خدماتش در مدرسه در طول پنج سال و نیم گذشته گفت . او با چنان نیرویی ضربه میزد که تمام یونیفرم سرهنگ از خاکستر سیگارش پر شد . Sprad وحشت زده بود ...."جان چه غلطی میکنه"....... یک سروان صداشو روی سرهنگ بالا نمی بره. یک سروان نمیتونه روی سینه سرهنگ بزنه. یک سروان نمیتونه با خاکستر سیگار یونیفرم سرهنگ رو به گند بکشه ........ Sprad درخواست کرد که تمومش کنه .بوید نادیده گرفت... برای یک لحظه او و سرهنگ به همدیگه خیره شدند. بوید محکم به قفسه سینه سرهنگ زد و گفت: "باشه لعنتی ، خودم اونو انجامش میدم." Sprad بازوی بوید را گرفت و او را از اتاق بیرون برد و گفت "با تشکر از شما، سرهنگ جان، تو اصلن با سرهنگ ها صحبت نکن. شما فقط این یک کار رو انجام نده ... بوید گفت : Sprad ، این کتاب راهنما خیلی مهمه. این می تونه خلبانان جنگنده را کمک کنه.میتونه نیروی هوایی را تغییر بده. " "من می دونم ، جان، اما ..." Sprad سرش را تکان داد. "تو باید از سرهنگ نیومن خوشحال باشی چون مثل یک جنتلمن رفتار کرد. او می تونست تو رو به خاطر این کار آویزون کنه. " بوید : اون یک احمق بیشتر نیست. بوید در یک زمان فشرده شروع به تکمیل راهنما کرد ، دوستانش در دسته بندی و جمع آوری نوشته ها به او کمک میکردند، حتی یکی از منشی های خانم پادگان وظیفه تایپ مطالب رو به عهده گرفت.دفترچه راهنمای بوید Aerial Attack Study ، واقعا یک کار قابل توجه بود ، جزئیات هر مانور ممکن برای یک خلبان توضیح و با نمودارها ترسیم شده بود. این اولین توضیح جامع منطقی از همه ی تاکتیک ها و مانور های شناخته شده (و بعضی تا آن زمان ناشناخته) در نبرد هوایی بود.راهنماهای پیشین تاکتیکی فقط یک کلاهبرداری بود، بدون منطق مانور و ضد مانور. بویددر راهنما هیچ مانوری را پیشنهاد نمی کند ، اما گزینه ها (و منطق انتخاب آنها) را برای خلبانان شرح می دهد . این راهنما اولین بار تاکتیک های نبرد هوایی را به صورت شمای سه بعدی و نه دو بعدی نشان داد. او معتقد بود یک خلبان در نبرد هوایی باید یک تصویر سه بعدی از جنگ در سرش داشته باشد. او باید "آگاهی وضعیت" داشته باشد.در حالی که تمام خلبانان جنگنده دیگر از دست خود استفاده می کردند، بوید از ریاضی استفاده می کرد. بوید معتقد بود که یک خلبان در نبرد هوایی باید دو چیز را بداند: موقعیت دشمن و سرعت دشمن. دانستن سرعت دشمن، خلبان را قادر میسازد بفهمد که دشمن توانایی انجام چه کاری و با چه کیفیتی را داراست. هنگامی که خلبان بداند دشمن چه مانوری می تواند انجام دهد، پس از آن می تواند تصمیم بگیرد که چگونه با هر یک از اقدامات دشمن مقابله کند. راهنمای نبرد هوایی بوید شامل مواردی بود که یک خلبان جنگنده نیاز به دانستن آن داشت. نسخه خطی آن در 147 صفحه بر اساس توانایی های F-100 تنظیم شد که شامل تمام تاکتیک های هوایی مثل نبرد با جنگنده ، بمب افکن ، مانور، ضد مانور ؛ حمله به اهداف غیر مانوری ؛ محدودیت های اصلی AIM-9 در برابر اهداف مانوری؛ ....... و در واقع همه چیز. اما تصویب کتابچه راهنما کمی پیچیده بود. همانطور که بوید در جریان تاریخ شفاهی نیروی هوایی یادآوری می کند: پس از اتمام ، کتاب رو پیش سرهنگ نیومن بردم و گفتم. "این راهنمای جدید شما است." سرهنگ گفت : "خوبه، ولی ما قصد نداریم از کتابچه راهنمای شما استفاده کنیم." بوید، "چرا؟ شما قصد ندارید یکی از بهترین ها را داشته باشید. اولین نسخه راهنمای نبرد هوایی طبقه بندی شد .بوید در حال انفجار بود حاصل همه تلاش و سیر تجربه او از کره تا به اینجا دیگه قابل دسترسی نبود ." لعنتی ، نمی خواهم طبقه بندیش کنم. آنها گفتند: نه، شما باید آن را طبقه بندی کنید چون شما در مورد تاکتیک های لعنتی ما در جنگ صحبت کردید. من گفتم: به جهنم، اگر شما طبقه بندی کنید، هیچکس نمی تونه از اون استفاده کنه. پس ، لعنتی به من بگو برای چی اسمش دفترچه راهنماست ؟ » او مطلع شد که آنها از یک کتابچه راهنمای 15 صفحه ای که توسط قسمت آموزش-تحقیق و توسعه TR&D مدرسه تدوین شده استفاده می کنند، آنها هیچ دستورالعمل مشخصی برای تصویب راهنمای بوید نداشتند.او تصمیم گرفت بازی را ادامه دهد .قبل از اینکه فرایند طبقه بندی تکمیل شود، چندین نسخه ناپدید شد.سپس مخفیانه 600 نسخه بدون لوگو دانشکده چاپ شد - "راهنمای نبرد هوایی" نویسنده، سروان نیروی هوایی ایالات متحده ، جان ریچارد بوید. کپی از یک سند طبقه بندی شده، نقض مقررات بود. هنوز خلبانان بازنشسته ای هستندکه نسخه هایی از ان را در خانه های خود دارند. بوید همچنین بی درنگ یک نسخه از راهنمای خود و یک نسخه از راهنمای TR&D برای دوست خود Clifton ، که در حال حاضر در قسمت فرماندهی هوایی تاکتیکی TAC مستقر بود فرستاد، Clifton تایید کرد که راهنمای بوید عالی است، اما بوید نمی خواست از دوستی او استفاده کند. در عوض، او از Clifton درخواست کرد تا بررسی مستقل از دو کتابچه را ترتیب دهد. یک هیئت در TAC تشکیل شد. چند دقیقه بعد، سرهنگ نیومن پیامی دریافت کرد: "سلام ما Aerial Attack Study را منتشر می کنیم.ما تصمیم به استفاده از آن به عنوان دفترچه آموزشی در مدرسه برای دانش آموزان ورودی، و یا هر اسکادران دیگر که بخواهند از آن استفاده کند خواهیم گرفت . " بوید برای دیدن سرهنگ نیومن رفت و به او گفت: «باید خوشحال باشید. این کار شما را صاحب یک راهنمای خوب کرد واین یک موفقیت برای فرماندهی شماست. چرا شما از یک گروه بازنده در آنجا (TR&D) حمایت می کنید که حتی نمیتوانند وظایف خود را انجام دهند؟ شما می دانید آنها به اندازه من خوب کار نکردند "نیومن بوید را از دفترش بیرون کرد...... روز بعد او بویدرا احضار کرد: . بی مقدمه گفت "من می خواهم از شما عذر خواهی کنم. من تا به حال راهنمای شما را نخوانده بودم این واقعا بسیار بهتر از راهنمای TR&D است. " بوید به خاطر صداقت در اعتراف به اشتباهش به او احترام گذاشت. مهمتر از همه، او شجاعتش را داشت که موضوع را چهره به چهره بگوید. او هم اکنون می تواند پایگاه Nellis را با احساس موفقیت واقعی ترک کند.............. . Aerial Attack Study در مقدمه این راهنما چنین آمده است : " تاکتیک ها با توجه به قابلیت های یا محدودیت های سیستم های سلاح استفاده می شوند. به عبارت دیگر، تاکتیکها نشان دهنده بهترین روش استفاده از یک سلاح نسبت به دشمن با قابلیت شناخته شده است. تاکتیکها کارکردی هستند، آنها بازتاب دهنده قابلیت ها و محدودیت های سلاح های حریف و همچنین خود ما هستند. بنابراین ما در نبرد های هوایی باید پاکت های عملیاتی سیستم های سلاح مان را تعیین کنیم که این شامل هواپیما و تسلیحات مربوط به آن می شود." بعد ها بخش زیادی از Aerial Attack Study در Major Command - Manual 3-1 ، به عنوان تاکتیک های هوایی استفاده شد. بسیاری از خلبانانی که در ویتنام پرواز کرده اند، زندگی خود را به بوید و افرادی که او را یاری کردند مدیون هستند. تعهد بوید در انتقال آنچه که او خود آموخته بود ، یک میراث پایدار برای خلبانان در سراسر جهان ایجاد کرده است. او این کار را با درجه سروانی در سن 33 سالگی و در حالی که در برابر مقاومت سیستماتیک نیروی هوایی ایالات متحده میجنگید انجام داد.با تمام پیشر فت های عظیم در جنگنده ها و سیستم ناوبری و کمک رایانه ای در طراحی هدایت پرواز برقی (fly-by-wire ) هنوز این مرجع بوید قابل استفاده است. به گفته سرگرد نیروی هوایی آمریکا Barry Watts : "مانور ها و ضد مانورها در این تحقیق، پایه ای برای تمام تاکتیک های جنگنده مورد استفاده در نیروی هوایی، نیروی دریایی و خلبانان جنگنده دریایی در جنوب شرقی آسیا بود." به دلیل آموزش خلبانان خارجی در Nellis به عنوان بخشی از پیمان دفاعی با کشورهای متحد ، راهنمای بوید به سرتاسر کشورها تکثیر شد جایی که بعنوان یک کتاب مقدس مورد مطالعه قرار می گرفت. آنها گفتند نیروی هوایی ایالات متحده واقعا یک سازمان شگفت انگیز است اگر یک سروان به تنهایی بتواند چنین سندی را بنویسد. مجله مدرسه آموزش هوایی نیروی دریایی urnal Top Gun : در طی ده سال، "Aerial Attack Study" به عنوان راهنمای تاکتیکی برای تمام نیروهای هوایی در سراسر جهان تبدیل شده است. او شیوه پرواز و نحوه مبارزه را تغییر داد. چهل سال پس از آن حتی با رخ دادن جنگ ویتنام و جنگ خلیج فارس، هیچ چیز قابل توجهی به آن اضافه نشده است. منتقدان بوید در نبرد هوایی: منتقدان راهنمای بوید (که در حال حاضر افزايش يافته) را رو به عنوان مدرکي براي تک بعدی بودنش بیان مکنند، که فقط درباره داگفایت نوشته شده است . آنها ادعا میکنند او هیچ چیزی در مورد حوزه هوا به زمین و پرتاب تسلیحات هسته ای ،نبرد در ارتفاع بالا ، موشک های جدید و یا هر چیز دیگری به غیر از داگفایت بیان نکرده است. در جواب منتقدین آمده است : Aerial Attack Study در واقع بازخوردی منطقی و علمی از جانب بوید به عدم توجه سازمان رزم نیروی هوایی ایالات متحده به حوزه آموزش اصولی خلبانان و نبرد نزدیک هوایی در آن زمان بود.ولی همچنان بعد از چند دهه ، ژنرال های ارشد نیروی هوایی به اشتباه ، بوید را به عنوان کسی که واقعا نفهمید نیروی هوایی از مأموریت هوا به هوا گذر کرده است ، تصویر میکنند. {فکر کنم تمام کسانی که متن رو کامل بخونند ادعای منتقدین بوید رو رد خواهند کرد} پایان قسمت چهارم #پ .ن : حقیقتا اینقدر این پست ها انرژی میگیره (ترجمه ،ویرایش ، بارگزاری)که دیگه رمقی برای پ.ن نمیزاره .یکی از دلایلی که باعث شد این متن رو به صورت مشروح بزارم این بود که واقعا درک کنیم تحول در یک سیستم سلسه مراتبی نظامی نیاز به چه ممارستی دارد.و همچنین متحول کننده نیاز به چه ویژگی های شخصیتی . دانلود مدارک : راهنمای نبرد هوایی Aerial Attack Study مدرک منتشر شده ناسا از اصلاح F-100
  23. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم قسمت سوم ارباب حلقه ها در اواخر دهه 1950 سرهنگ بوید مفهومی کلیدی به نام چرخه تصمیم گیری یا حلقه OODA پایه ریزی کرد که فرایندی است که یک نهاد (فرد یا سازمان) به یک رویداد واکنش نشان می دهد. با توجه به این ایده، کلید پیروزی این است که قادر به ایجاد شرایطی باشید که بتوانید تصمیمات مناسبتری را سریعتر از حریف خود بگیرید. بوید این مفهوم را در فرآیند عملیات رزمی اغلب در سطح عملیاتی اعمال کرد. هم اکنون ازین مفهوم در دادرسی،تجارت، اجرای قانون ، ورزش و استراتژی نظامی استفاده می شود. این رویکرد، به چابکی بیشتر شما در برخورد با حریف انسانی در هر موقعیتی ، کمک می کند. این اولین تئوری موفق در مبارزه هوایی بود که بوید از تئوری انرژی - مانور پذیری و مشاهداتش در مورد مبارزه هوایی میان Mi-15s و F-86 Saber در کره پایه ریزی کرده بود. مشاهدات بوید او را به درک بیشتر از زمان واکنش انسان و تعبیر واژه O.O.D.A رساند.(مشاهده:observation، جهت‌گیری:Orient، تصمیم‌گیری:Decide، اقدام:Action) بوید سه عامل اصلی را که به موفقیت F-86 منجر شد شناسایی کرد: شیشه کانوپیF-86 بزرگتر از MiG-15 بود، و زمینه دید بیشتری فراهم می کرد. اگر چه F-86 بزرگتر و کندتر بود ولی مانور پذیرتر بود (به علت میزان رول بالا) در طول تحقیقات او متوجه شد که خستگی نیز یک عامل است. F-86 به طور کامل هیدرولیکی کنترل می شد ولی Mig 15 فاقد سیستم تمام هیدرولیک بود . در نتیجه خلبانان امریکایی می توانستند هواپیما را راحتر کنترل کنند، در حالی که خلبانان میگ باید سخت تر کار می کردند. بوید در پرواز های خود متوجه شد که هرچه داگفایت طولانی تر می شد، خلبانان میگ بیشتر خسته می شدند و زمان واکنش آنها تا زمانیکه خلبانان F-86 می توانستند هواپیمای خود را به موقعیت غالب برسانند، کاهش می یافت. به اندازه شیشه کانوپی میگ 15 نسبت به F-86 دقت کنید خلبانان امریکایی نسبت به میگ -15 برتری 10 به 1 را داشتند البته در اواخر جنگ با حضور خلبانان شوروی این برتری از بین رفت و تقریبا معکوس شد..هری هیلکر (طراح اصلی F-16) درباره تئوری OODA اینطور گفته است که : "زمان پارامتر غالب است. خلبانی که در کوتاه ترین زمان از حلقه OODA عبور کند، حاکم است که به شرایطی که قبلا تغییر کرده ، پاسخ دهد. " روش کارکرد حلقه OODA : بوید فرض کرد که تمام ارگانیزم های هوشمند و سازمان ها به یک چرخه پیوسته از تعامل با محیط خود ادامه می دهند. بوید این چرخه را به چهار فرآیند وابسته تقسیم کرد: مشاهده: جمع آوری داده ها با استفاده از حواس جهت گیری: تجزیه و تحلیل و تلفیق داده ها به منظور شکل گیری دیدگاه ذهنی خود تصمیم گیری: اقدامات لازم را مشخص کنید اقدام: بازیابی عملی تصمیمات البته، در حالی که این اتفاق می افتد، وضعیت ممکن است تغییر کند. گاهی اوقات لازم است که اقدامات برنامه ریزی شده را برای رفع تغییرات لغو کنید.حلقه‌ی OODA قرار نیست که مدلی خطی و ثابت باشد که از شما بخواهد مراحل را یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارید. این حلقه انعطاف‌پذیرتر است. (بازخورد ) با این رویکرد، هر چقدر سریع‌تر از مراحل عبور کنید بهتر است. هدف این مدل این است که سرعت جهت‌گیری و تغییر جهت دادن را بر مبنای اطلاعات جدیدی که هر بار به دست می‌آورید افزایش دهد. شما باید این توانایی را پیدا کنید که خیلی آرام و مستقیم اطلاعاتی را که از مشاهده‌ی موارد به دست می‌آورید؛ تفسیر کنید و بدانید می‌خواهید با آنها چه کار کنید. حلقه کامل OODA وقتی این مراحل را با سرعت طی می‌کنید، فعال‌تر می‌شوید و می‌توانید از فرصت‌هایی که رقیبان‌تان از آنها بی‌اطلاع هستند استفاده کنید. بُوید این را «انجام عملیات درون حلقه‌ی OODA دشمن» می‌نامد. در اینجا رقیب شما خیلی آرام حرکت می‌کند و فقط به تغییراتی که در محیط اطراف می‌افتد واکنش نشان می‌دهد. برخلاف رقیب، شما بر موارد تهاجمی تمرکز می‌کنید، حمله می‌کنید و او را مجبور می‌کنید به حمله‌ی شما واکنش نشان بدهد. اینجا است که شما رقیب خود را وارد حلقه تصمیم گیری خود می کنید و اگر سریعتر حلقه خود را کامل کنید پیروز میدان خواهید بود. یکی از مهم‌ترین مشکلات تصمیم‌گیری در مرحله جهت گیری بروز می‌کند: همه‌ی ما رویدادها را با فیلتر تجربیات و ادراک خودمان می‌بینیم. بُوید مهم‌ترین مواردی را که بر دیدگاه ما تأثیر می‌گذارند، به این شرح توصیف می‌کند: سنت‌های فرهنگی عوامل ژنتیکی توانایی تجزیه و تحلیل کردن تجارب قبلی اطلاعات جدیدی که وارد می‌شوند. جهت‌گیری یعنی چطور موقعیت را تفسیر می‌کنید. این کار مستقیما به تصمیم‌گیری منجر می‌شود. بحثی که در اینجا مطرح می‌شود این است که وقتی ادراکات خود را بهتر بشناسیم و سریع‌تر به سمت واقعیت جهت‌گیری کنیم، می‌توانیم با سرعت بیشتر و بازدهی بالاتری در حلقه‌ی تصمیم حرکت کنیم. شما باید دائما در حال تغییر جهت باشید. همین‌طور که اطلاعات جدیدی در مرحله‌ی مشاهده به دست می‌آیند، باید به سرعت آنها را پردازش کنید و جهت‌گیری خود را بر مبنای آنها تغییر بدهید. بویدهمچنین تئوریزه کرد که سازمان های بزرگ مانند شرکت ها، دولت ها و یا ارتش با ساختار سلسله مراتبی ، دارای حلقه های OODA در تاکتیک، هنر عملیاتی ( operational art ) و سطوح استراتژیک هستند.علاوه بر این، وی اظهار داشت که سازمان های موثر، یک زنجیره فرماندهی بسیار غیرمتمرکز دارند که به جای استفاده از دستورالعمل های روش محور (method-driven orders )از دستورالعمل های هدف محور (objective-driven orders) استفاده می کنند تا توانایی ذهنی و توانایی های خلاقانه فرماندهان در هر سطح را مهیا سازد. بوید استدلال می کند که چنین ساختاری یک " سیستم ارگانیک" انعطاف پذیر ایجاد می کند که به سرعت خود را با شرایط هماهنگ میکند. با این حال، او اشاره کرد که هر سازمان بسیار غیرمتمرکز ، ناگزیر باید دارای، سطح بالایی از اعتماد متقابل و یک چشم انداز مشترک از تجربیات به دست آمده قبلی باشد. ستاد فرماندهی باید بداند که سربازان قادر به ایجاد یک طرح خوب برای انجام یک هدف خاص هستند و نیروها هم باید بدانند که ستاد آنها را بدون دلیل به اهداف خاص هدایت نمی کند. در سال 2003 ، این مفهوم در نشریه وزارت دفاع امریکا با عنوان "سلطه کامل: فرماندهی ... کنترل ... در عصر اطلاعات" توسط دکتر Dr. David S. Alberts و Richard E Hayes منتشر شد. سرگرد سپاه تفنگداران PJ Tremblay در پایان نامه خود با عنوان " شکل دهی و سازگاری: استخراج قدرت حلقه OODA" ، مقدمه ای عالی و خواندنی در مورد استفاده از حلقه OODA به عنوان یک مرجع در سطح تاکتیکی مبارزه نگاشته است. Tremblay واقعا از ایده های بوید در برنامه ریزی و اجرای یک حمله تاکتیکی فوق العاده موفق توسط یک گروهان پیاده نظام تقویت شده در افغانستان استفاده کرد. این پایان نامه در سال 2015 جایزه Colonel F. Brooke Nihart را کسب کرد که سالانه در دانشکده فرماندهی نیروی دریایی به پایان نامه های کارشناسی ارشد مطالعات نظامی که دارای بیشترین میزان دانش نظامی ، وضوح و ابتکار هستند اهدا میشود. در سال 2007، Robert Greene ، نویسنده حوزه استراتژی ، در پستی به نام "OODA و تو" درباره حلقه بحث کرد. او اصرار داشت که " این حلقه به شدت در هر نوع محیط رقابتی کارایی دارد: کسب و کار، سیاست، ورزش، حتی مبارزه ارگانیسم ها برای زنده ماندن"، و ادعا کرد که در ابتدا "از درخشش آن تحت تاثیر قرار گرفته است". پایان قسمت سوم #پ .ن : با توضیحاتی که جناب بوید از این مفهوم در غالب ساختار سلسله مراتبی و ایجاد یک "سیستم ارگانیک" بیان کردند ، با اندکی تفاوت در زمان دفاع مقدس توسط سپاه با عنوان مدیریت اقناعی صورت میپذیرفته : سردار «یعقوب زهدی» : روش فرماندهی در سپاه اقناعی بود. فرمانده کل سپاه، فرمانده قرارگاه‌ها و لشکرها را باید اقناع می‌کرد که این عملیات با جزئیات مشخص شده، انجام شود. بعد به یگان‌ها ماموریت می‌دادند که شما باید در این نقطه مستقر شوید؛ شاید یگان‌ها می‌گفتند که نه ما نمی‌توانیم در اینجا مستقر شویم و در موقعیت دیگری مستقر می‌شویم.در سپاه مسئله را طرح می‌کردند؛ آنقدر روی آن موضوع بحث می‌کردند که فرمانده لشکر قانع می‌شد و با فهم و درک خودش دست به عملیات می‌زد و می‌دانست که کسی این طرح را به او تحمیل نکرده است. وقتی فرماندهی بداند که به فهم خود عملیات را انجام می‌دهد، انگیزه‌اش بیشتر می‌شود. تحمیل در کار سپاه معنی نداشت.این فضا در سپاه وجود داشت که از فرمانده گروهان و گردان گرفته تا فرمانده قرارگاه همه احساس می‌کردند که می‌توانند نظر بدهند و شاید نظرشان رد یا قبول شود. اگر هم نظر یا طرحی را قبول کردند که انجام بدهند به آن اعتقاد دارند. این فضای فرماندهی سپاه بود. دانلود مدارک : پاور پوینت جان بوید در مورد Organic Design for Command and Control مقاله : سلطه کامل: فرماندهی ... کنترل ... در عصر اطلاعات پایان نامه PJ Tremblay_شکل دهی و سازگاری:استخراج قدرت حلقه OODA
  24. 1 پسندیده شده
        با سلام    ضمن تشکر ، اما ظاهراً این تصاویر مربوط به این حادثه نیستند . البته اطمینان بالایی وجود ندارد ولی یحتمل این یکی از EC-130 ( خفاش ) هایی است که ادعا شده توسط یک تیر موشک AA-6 آکرید فاکس بت عراقی در 15 آوریل 1988  هدف قرار گرفته و ساقط شده .  :thinking:    در ضمن ، شاید یکی از علتهای سقوط  را باید در سوختی که به هرکولس داده شده ، جستجو کرد . چون اساتید خلبان این هواپیما ، خاموش شدن همزمان چهار پیشرانه را غیر محتمل می دانستند . 
  25. 1 پسندیده شده
    معذرت بخاطر بالا آوردن تایپک قدیمی، این چندتا عکس رو دیدم گفتم قرارشون بدم   عکسهایی از جناب خفاش معروف:   http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/8f/EC-130H_Compass_Call_060617.jpg   https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/a/a3/Lockheed_EC-130E_Rivet_Rider_at_RIAT_1993.jpg   http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/1/17/Interior_of_an_EC-130J_Commando_Solo_Mar_2003.jpg   http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/a/a7/EC-130J_Commando_Solo.JPG     روایتی از عملیات این پرنده در ایران