برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 23 اسفند 1399 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهسلام وقت(شب) بخیر یه فیلم مستند بسیار زیبا در خصوص استاکس نت (O.G) تهیه شده به نام صفر روز (zero days 2016) حتما توصیه میکنم ببینید ابعاد بسیار جالبی از این بدافزار رو روشن میگنه https://en.wikipedia.org/wiki/Zero_Days با یک جستجوی ساده ، پیوند مستقیم در تارنما های داخلی موجود است پ.ن: مواردی که میشه در این فیلم بهش اشاره کرد: - ضعف اطلاعاتی ما در عکسبرداری از محل های مهم در حدی که شرکت های خصوصی هم قابلیت تجزیه تحلیل و دریافت اطلاعات ذیقیمتی از اون ها هستن - موفقیت فوق العاده استاکس نت در تاخیر یک ساله در برنامه اتمی ایران - طراحی پیچیده استاکس نت برای حمله به زیر ساخت های ایران (نفت و گاز و اتمی) - وجود چندین نسخه از این کرم که فقط در نسخه 1.1 شناسایی شد ( حد اقل به 6 نسخه اشاره میشه) - اشتباه عمیق ما در استفاده از سیستم عاملی مثل ویندوز - عدم کارایی Air Gap در کنترل و حفاظت از شبکه ها و سامانه های رایانه ای (مصاحبه شونده میگه ، اعتماد برخی به air gap برای حفاظت خودشون از حملات سایبری خنده داره!!) - قطعیت جاسوسی ارکان آزانس (خیلی ها هنوز به این باور نرسیده اند) - آمادگی برای حمله به تمام زیرساخت های ایران با یک بسیار مخرب تر از استاکس نت به نحوی که امکان مدیریت تمام زیرساخت ها رو سلب میکنه (یکی از مصاحبه شوندگان: ما الان اونجا هستیم، داریم میبینمشون ، سیستم برق و گاز و پتروشیمی ، تراکنش های بانکی ، مخابراتی ، سامانه های دفاعی و .... و آماده ایم هر لحظه که انحرافی دیدیم وارد عمل بشیم) ، که با توجه به برنامه توانای SUTER حتما باید این تهدید هم جدی گرفته بشه - بخاطر شدت قدرت حملات سایبری ، در آییین نامه حملات سایبری تهیه شده در امریکا این حملات به دستور مستقیم رییس حمهور نیاز داره دقیقا مشابه بمب اتمی !! نکته جالب اینه که یکی از مصاحبه شوندگان اشاره مستقیمی به قدرت تخریب این برنامه ها در پالایشگاه های نفت میکنه ، با اتفاقات چند وقت اخیر ایران این هم میتونه یه امکان باشه
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی 182 پیشرانش ژل پایه همه تاکنون الکل ژله ای یا سوخت ژلاتینی که با باعنوان تجاری آتشزنه به فروش میرسه رو دیدید . برای تهیه این ماده به دو روش عمل میشه یا با حل کردن اندکی کربومر در حداقل آب و سپس تنظیم pH با استفاده از چند قطره دی یا تری اتانول آمین ژل رو درست میکنن و بعد الکل رو اضافه میکنن تا یک محلول کامل و پایدار تشکیل شود .یا اینکه کلسیم کربنات را با استیک اسید واکنش داده و آب آن را خارج میکنن بعد به رسوب کلسیم استات حاصل الکل اضافه میکنن تا ژل تشکیل بشه . اینکار رو در مورد مواد پر انرژی تر هم میشه انجام داد و ازونها برای ساخت پیشرانه ی موشک و یا راکت و یا سر جنگی استفاده کرد .در این حالت موادی به سوخت اصلی اضافه میشه که اون رو با حفظ خاصیت احتراق به شکل نیمه جامد درمیاره . امروزه با گسترش نانو شیمی و وجود انواع پلیمرها ، معمولا از پلیمر برای این کار استفاده میشه . استفاده از ژل به عنوان ماده موثره ی سر جنگی مسوق به سابقه هست . بمب های ترمو باریک در برخی انواع از خود دارای دوغاب ژله ای هستند . نوعی ماده ی منفجره به نام ریزال risal که توسط روسها استفاده میشه حالت ژله ای داره .بمب معروف ناپالم هم از ترکیبی با حالت ژله ای بهره میبرد . پيشرانه هاي ژل بیس در واقع آخرین فن آوری در زمینه ی پیشرانش هستند كه آنها رو مي توان حالت بهينه شده پيشرانه هاي مايع دانست. ضربه ویژه بالا، دانسيته مناسب، ايمني بيشتر نسبت به پيشرانه هاي مايع و جامد و امکان مديريت تراست از جمله مزاياي اين پيشرانه ها نسبت به پيشرانه هاي متعارف جامد و مايع هست که هر مورد رو به طور جداگانه اشاره خواهیم کرد انشالله . مزیت دیگر این پیشرانه ها ، فشار بخار کمتر، قابلیت پذیرش مواد پرانرژی جامد و قابلیت انبارداری آسان تر هست . ضربه ویژه ( ایمپالس ویژه ) : مواد پر انرژی جامد اکثرا همون مواد فعال در سوخت جامد مانند پودر المینیوم ، منیزیم و بور هستند . با اضافه كردن ذرات جامد پرانرژي فلزي و غيرفلزي به مواد منفجره هوا سوز (FAE)، سطح انرژي و در نتيجه ضربه ویژه آنها به ميزان فوق العاده اي افزايش مي يابد. دانسیته : تلاش هایی برای اضافه کردن مواد جامد پرانرژی به سوخت مایع انجام شده ولی مشکل اینه که به دليل اختلاف چگالي وزني ذرات جامد با سوخت مايع، معمولاً پديده اي به نام ناپايداري فاز و ته نشين شدن ذرات جامد كه عمدتاً ناشي از تاثير نيروهاي خارجي (جاذبه، شتاب سلاح و ...) مي باشد در اين نوع تركيبات رخ مي دهد که با ژل کردن سوخت مایع این مشکل از بین میره .به دلیل اهميت توزيع يكنواخت و همگن اين ذرات جامد درون سوخت مايع موجب میشه كه مشخصه كلوئيدي * ژل به عنوان يك مزيت مورد توجه قرار بگیره. ایمنی و ریالیبلیتی : این مساله مربوط به یکی از تفاوت های مهم سوخت جامد و مایع هست و اون هم رزونانس شدید سوخت مایع در حین حرکت موشک هست . این رزونانس هم با تغییر مرکز ثقل موشک روی هدایت موشک تاثیر میزاره و هم ایجاد الکتریسته ساکن میکنه که میتواند در مواردی خطرناک باشه .برای هدایت دقیق تر همواره فرامینی درون کد هدایت موشک نوشته میشه تا خطاهای حاصل از تکان های سوخت مایع رو اصلاح کنه . سوخت جامد این مشکل رو نداره ولی چون از درون به سمت بیرون میسوزه لازمه که بدنه ی موشک که در تماس با بیرون قالب سوخت هست به صورت ویژه تقویت بشه تا در مقابل سوخت ، مقاومت داشته باشه . مشخصه که این مشکل در سوخت ژله ای وجود نداره و سوخت به صورت یکنواخت و مانند سوخت مایع میسوزه . البته ژله هم در مقایسه با سوخت جامد تا حدودی رزونانس داره ولی در مقابل سوخت مایع به حساب نمیاد . مساله ی بعدی نجات از فرآیند خطرناک و بسیار ریسکی ریخته گری یا قالب گیری سوخت جامد هست که بسیار ظریفه و همواره احتمال عدم قالب گیری درست و کرم خوردگی درون سوخت وجود داره . مدیریت تراست : سوخت جامد در کنار مزیت هایی که نسبت به سوخت مایع داره مانند انبارداری طولانی تر ، امکان مدیریت سوزش وجود نداره و پس از روشن کردن سوخت تا انتهای قالب میسوزه . این یکی از دلیل هایی هست که در موشک های سوخت جامد چند استیج پیش بینی میشه تا بشه با چند قسمت کردن سوخت ، تاحدودی اون رو مدیریت کرد . انبار داری : سوخت ژل مانندسوخت مایع قابل تزریق در هر ظرف وبه هر شکلی هست در صورتی که قالب گیری سوخت جامد از قواعد خاصی پیروی میکنه و بعد از یکبار قالب گیری امکان تغییر شکلش نیست . همچنین بر خلاف سوخت مایع چکه نمی کند و در مقابل شرایط نامناسب انبار داری مقاوم تر است . طبق اعلام شرکت گرومن هزینه ی انبار داری این نوع سوخت به نسبت سوخت جامد یک به ده هست . در طي دهه هاي اخير تحقيقات وسيعي جهت ساخت، كنترل كيفيت، احتراق و بكارگيري اين پيشرانه ها صورت گرفته است. ولی به دلیل لبه ی تکنو لوژی بودن ، چیز زیادی تاکنون در رسانه ها منتشر نشده است . با توجه به گستره ی استفاده هر جا که موتورهای راکتی امکان استفاده داشته باشند امکان استفاده از ازین تکنولوژی نیز وجود دارد . از جمله كاربردهاي اين پيشرانه ها، بكارگيري آنها در موتور اژدرها، موشک های بالستیک و کروز و حتی سيستمهاي پرتاب صندلي خلبان مي باشد. اولین تلاش ها در دهه 50 و در naca و برای ساخت سوخت جهت استفاده در موتورهای رمجت ( جهت استفاده در هواپیماها و موشک ها ) انجام شده و به شکست انجامید . در دهه های بعد نیروی هوایی آمریکا تحقیقات رو ادامه داده و سعی کرد برای موشک های برد بلند سوخت هیدرازین و مشتقاتش ( دی متیل و تری متیل ) رو به صورت ژل مورداستفاده قرار بده که اونهم در اوایل دهه 80 متوقف شد . بعد از شکست در نیروی هوایی ، نیروی زمینی پروژه های کوچکتری برای این هدف مشخص کرد و یکی از اولین کارهای موفق که در این زمینه رسانه ای شده مربوط به تست دو موشک تاو توسط TRW است که ادعا شده باعث برد بیشتر تاو نسبت به موتور قبلی شده است .لینک شرکت نورتروپ گرومن نیز مدعی استفاده موفق ازین فن آوری در پروژه ی موشک آینده Future Missile Technology Integration (FMTI متعلق به ارتش آمریکاست . لینک یکی دیگر از پیشروان پژوهش در مورد پیشرانش ژل بیس در کشور آلمان و شرکت MBDA هست .( لینک )آلمان از سال 2000 پژوهش در زمینه ی Gelled propellant rocket motor (GRM) رو شروع کرده و ادعا شده که در سال 2009 این تکنو لوژی در مرحله TRL 6 قرار داشته وبنا براین میشه حدس زد هم اکنون در چه مرحله ای هست . راکتهای آزمایشی یا به اصطلاح SOUNDING ROCKETS نتایج مثبتی رو به نمایش گذاشته اند که در این پی دی اف قابل مطالعه هست . هم چنین بر اساس این لینک ناسا در پی استفاده از سوخت هیدروژن مایع به صورت ژله ای هست که در صورت تحقق انقلابی در عرصه ی سوخت خواهد بود . در ایران نیز با توجه به این لینک ها (1 و 2 . 3 ) در مجله ی مواد پرانرژی در دانشگاه مالک اشتر مشخصا در ودجا در مورد سوخت مایع مورد استفاده در خانواده ی موشک های ایرانی سوخت مایع ( هیدرازین ) و با توجه این دو لینک ( 1 و 2 ) در دانشگاه امام حسین ( علیه السلام ) در سپاه پروژه هایی ( ساخت سوخت ژل با پودر آلومینیوم ) در مورد این نوع سوخت ها در جریان هست . * کلوئید (Colloid) یا چسبسانی حالتی در مخلوط مواد بین محلول و سوسپانسیون است که ذرات حلشونده در آن بزرگتر از ذرات محلولها هستند و نور را پخش میکند، اما در عین حال کوچکتر از ذرات مخلوطها هستند و تهنشین نمیشوند پراکندگی ذرات آنها به صورت پراکندگی یونی و مولکولی نیست، بلکه به صورت مجموعههای مولکولی به نام میسل میباشند که به راحتی از حلال، قابل تشخیص هستند تصاویر : نمونه ی سوخت هایپر گولیک ژل شده : نمونه ی کروسین ( نفت سفید ) ژل شده و تقویت شده با الومینیوم : تصویر شماتیک موتور سوخت ژل .ژل طی فرآیند افزایش فشار به صورت مایع درمیاد و به درون محفظه ی احتراق تزریق میشه : تصویر شماتیک راکت با سوخت ژل . یک پیستون با فشار دادن ژل اون رو به شکل مایع درمیاره و به درون محفظه ی احتراق تزریق میکنه : تصویر ساده تر از نحوه ی کار موتور بالا : تصویر تست راکتی شرکت MBDA : هر گونه کپی برداری حتی بدون ذکر منبع مجاز و شرعا حلال است .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . مقدمه - خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار ، هنوز عمق بسیاری از مسائل ناشناخته باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود. "بخش ششم" صدامِ عراق - بخش اول (صدام در عربی یعنی بسیار صدمه زننده) پیرو موافقت نامه سایکس - پیکو (Sykes-Picot) میان کشورهای فرانسه و انگلستان که امپراطوری عثمانی را تجزیه و تقسیم می نمود ، سه استان "بغداد" ، "بصره" و "موصل" از ترکیه [در واقع عثمانی] مجزا و بعنوان کشور جداگانه ای به نام عراق خوانده شد!! این فرمول ماهرانه و شیطنت آمیز را می توان چنین خلاصه و توجیه نمود که " عراق ، نتیجه فکر جنون آمیز چرچیل بود که می خواست سه منطقه چاه های نفتی یعنی بصره ، کرکوک و موصل را بهم متصل کند و همراه با آن سه گروه و جمعیت متفاوت و مجزا از هم یعنی "کردها" ، "شیعیان" و "سنی ها" را گرد هم آورده و متحد سازد !!! " در سال 1958 رژیم سلطنتی طرفدار غرب واژگون و ملک فیصل پادشاه عراق کشته شد و نخست وزیر وی ؛ نوری سعید توسط شورشیان به فجیع ترین وضعی به قتل رسید. نخستین رئیس جمهور عراق - ژنرال عبدالکریم قاسم - یکسال بعد از یک توطئه جان سالم بدر برد. یکی از افراد شرکت کننده در کودتا که زخمی شده بود ، جوان بیست و دو ساله ای به نام صدام حسین بود که موفق شد به کشور همسایه - سوریه - فرار نماید. در سال 1963 ، جمعیت خشمناک در یک یورش ناگهانی ، قاسم را کشته و سر او را به نمایش گذاردند. ژنرال عبدالکریم قاسم ( فرد سلاح به دست ) در سال 1968 حزب بعث به قدرت رسید [ 9 سال پس از شکست در کودتای نافرجام علیه عبدالکریم قاسم] که در واقع اولین پیروزی صدام حسین محسوب می شد که بعنوان نائب رئیس شورای انقلاب برگزیده شد که در عین حال مسئول نهادهای امنیتی و مرد قدرتمند کشور به شمار می آمد. سازمان امنیت کشور ، تحت کنترل برادران ناتنی وی [ به نام های "وتبان" ، "سباوی"و "برزان" ] قرار داشته و هنوز هم دارد. پسر عموی او "حسین کامل المجید" ، مسئول کشتار دسته جمعی کردها شد که این مأموریت در نهایت قساوت و البته با استفاده از سلاح های شیمیائی انجام پذیرفت. این مرد ضمنا مسئول کلیه خریدهای نظامی (اسلحه و مهمات) نیز می باشد که در هر معامله ای کمیسیون خود را نیز بر می دارد! همچنانکه در سال 1987 در معامله خرید یکصد و بیست موشک اسکاد (Scud) شصت میلیون دلار به جیب زد ! این گروه کوچک حاکم و مستقر در قدرت مطلقه بغداد ، از طریق وابستگی عشیره ای و پیوندهای خونی با هم متحد شده اند. "عدی" فرزند ارشد صدام ، در برابر دیدگان میهمانان ، یکی از افراد گارد محافظ صدام را به قتل رساند که موجب خشم و غیظ پدر گردید و او را به مرگ تهدید نمود. اما نخستین همسر وی به نام " ساجده" ( مادر عدی) ، از برادر خود "عدنان خیرالله" که ضمنا وزیر دفاع نیز بود خواست تا با پا در میانی و شفاعت نزد صدام حسین ؛ از خون فرزندش در گذرد. صدام درخواست او را پذیرفت ، اما خود شفاعت کننده ( عدنان خیرالله ) را که در عین حال پسر عمو و برادر همسرش نیز بود ، هرگز نبخشید و سرانجام دستور اعدام او را صادر نمو . سپس با صحنه سازی و تظاهر چنین وانمود شد که وی در یک حادثه سقوط هلیکوپتر کشته شده است. ژنرال عدنان خیرالله ، وزیر دفاع ، پسر عمو و برادر همسر صدام قهر و خشونت و تجاوز ، حربه بُرنده و مورد علاقه صدام حسین بود. در سال 1979 ، در اوج قدرت ، جشنی برپا داشت که طی آن بیست و یک عضو کابینه به دستور شخص وی تیرباران شدند که یکی از آنان از نزدیک ترین و محرم ترین افراد به صدام حسین محسوب می شد. بر سنگ قبر وی باید می نوشت " او به من خیلی نزدیک بود ، اما در عین حال بسیار دور هم بود ! " یکسال بعد ، بسیاری از وزراء ، فرماندهان و همکاران نزدیک خود را فراخواند تا در زندان مرکزی بغداد [زندان مشهور و فوق امنیتی ابوغریب] ، به زندانیان سیاسی "جام زهر بنوشانند و بدین ترتیب به آنان بفهماند و حالی کند که چنانچه درصدد مخالفت با تمایلات و خواسته های وی برآیند ، سرنوشتی این چنین در انتظارشان خواهد بود. او با چنین وقاحت و درنده خوئی ، مصداق واقعی ضرب المثل افسانه ای است که می گوید " وفادراترین افراد ، مقصرترین و گناهکارترین آنان خواهند بود." کسی که هرگز نظامی نبوده و از فنون آن بی اطلاع است ، در آن واحد ؛ هم شیفته و فریفته ارتش خود است ، و هم از آن در بیم و هراس به سر می برد. او ارتشی می خواهد قوی و نیرومند اما مطیع و منقاد، و دوست دارد که در یونیفرم نظامی یک ژنرال ظاهر شود ، ولی درعین حال نسبت به افسران عالی رتبه که غالبا او را به چشم یک " تازه به دوران رسیده" می نگرند ، احساس پائین دستی و عقده می کند. بنابراین مدام در حال تصفیه های دسته جمعی نظامیان است. در جریان جنگ ایران - عراق شایعات فراوان وجود داشت که تعداد زیادی از افسران رده بالای ارتش خود را تیرباران نموده است. صدام شایعات مزبور را اینطور اصلاح نمود : " کذب محض است! تنها دو افسر از یک لشکر و رئیس یک واحد مکانیزه اعدام شده اند که در گیر و دار جنگ یک امر کاملا طبیعی و عادی است ! " معذالک در یک نشست نظامی ، افسری با یکی از برنامه های حمله نظامی که صدام آنرا طرح ریزی نموده بود به مخالفت برخواست. رئیس حکومت ، وقتی خوب تمام حرف ها و انتقادات او را شنید بی آنکه کلمه ای بر زبان بیاورد ، دست به هفت تیری که همیشه به کمر می بنند برد و گلوله ای در مغز وی خالی کرد. در سال 1988 ، درست بلافاصله پس از پایان جنگ ایران - عراق ، صدها افسر عراقی دستگیر و روانه زندان گردیدند و تعدادی از آنان ، کمی بعد ، به جوخه های آتش سپرده شدند. ژنرال ماهر عبدالرشید ؛ یکی از نظامیان برجسته عراقی و قهرمان جنگ عراق ، که ضمنا دختر وی به همسری یکی از پسران صدام حسین در آمده بود ، برای همیشه ناپدید گردید. [ این بخش متن اشتباه هست!! ماهر عبدالرشید به شهر سلیمانیه تبعد شد و در سال 2014 به علت سکته مغزی در همین شهر جان سپرد] ارتشبد ماهر عبدالرشید ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس ویلای خیابان پاسداران پهپاد آمریکائی Lockheed MQM-105 Aquila حساب از دستم در رفته بود ، نمی دانم امشب چندمین شبی بود که حکایتم شده بود حکایت چوپانی که هر شب قبل از خواب یک دانه بزش می شد ده تا ، بیست تا ، صد تا. بعد با شیرش ، ده بز دیگر می خرید. صبح نشده صاحب یک گله بزرگ می شد. خیال مان که از بابت راه اندازی گردان رعد راحت شد ، به فکر خرید پهپاد از خارج افتادیم که سر از آرژانتین در آوردیم. ولی از روزی که از آرژانتین برگشتم ، حال دیگری پیدا کردم. نه اینکه از وسط خار و خاشاک جبهه ، چند روزی رفته باشیم صفا سیتی ؛ بلکه به این خاطر که قرارداد خرید 6 فروند هواپیمای آکوئیلا را با آرژانتینی ها بسته بودیم. آن هم در شرایطی که به قول آرژانتینی ها ، اگر اسرائیل می فهمید پوست از کله شان می کند. احتمالا منظور از هواپیمای آکوئیلای مورد بحث ، همین پهپاد آکوئیلا باشد ( خیلی مطمئن نیستم البته !!!) توی آن شرایط سخت تحریم و نیاز جبهه های جنگ به پرنده های بدون سرنشین پیشرفته ، باز شدن پای هواپیماهای آکوئیلا به جبهه مثل این بود که از یک خانه حصیری ما را برده باشند توی ویلائی در خیابان پاسداران. دو سه ماه انتظار برای رسیدن هواپیماها به ایران زمان زیادی بود اما من و رضا ارباب زجرکش شدیم تا این چند ماه هم گذشت. هنوز دلمان به همان یک دانه بز خوش بد که یهویی معلوم نشد چه اتفاقی افتاد که قضیه آکوئیلا رفت هوا. مثل گیج و منگ ها ، از بس که عصبانی بودم ؛ نمی دانستم یقه کی را بگیرم. رضا اما همه چیز را از چشم من می دید. انگاری که جلویش فیلم بازی می کنم ، اصلا اعتنائی به چهره برافروخته ام نکرد که هیچ ، قسم و آیه هایم نیز برایش ارزشی نداشت. فقط گفت : اون از هواپیماهای چینی که هوای شان دادی ، این هم از آکوئیلاها. دلت خنک شد ؟ هواپیمای آموزشی سسنا ( سیمرغ ) در آسمان اما واقعیت این نبود. فرماندهان نیروی هوائی سپاه ، برای خرید هواپیماهای آموزشی [سسناها و توکانوها] که خیلی هم برای نیرو دهن پر کن بود ، بودجه کم آورده بودند ؛ پول آکوئیلاها را گذاشتند روی بودجه خرید آنها و کار را تمام کرده بودند. به همین سادگی.!!! راوی : عبدالمجید مختار زاده * * * * * نان شب انگار که به کشور چشم بادامی ها رفته باشیم ، از سر و وضع مان فهمیدند که ایرانی هستیم. پا که به مغازه هایشان می گذاشتیم ، حرفی نزده می گفتند : نداریم ، تمام کرده ایم ، مال کسی است. حالا مثلا سر و وضعمان را شکل خودشان در می آوردیم ، رنگ پوست و چشم هایمان را چکار باید می کردیم تا بتوانیم قطعات مورد نیاز هواپیماهایمان را از فروشگاه های مدل شان بخریم ؟! اما ما مگر ول کن بودیم ؟ بقول پدرم پول را روی سنگ بگذاری آب می شود. بالاخره بعد از چند روز گشت و گذار بین فروشندگانی از این دست در لندن ، افرادی را می توانستیم پیدا کنیم که سرشان فقط توی حساب و کتاب باشد. آنها حتی جنس هائی را هم که نداشتند ، با آدرس گیری از ما ، کالاهای مورد نیازمان را از همان مغازه ها و از طریق بازار سیاه خریداری می کردند. ما هم پس از سالی دو سه بار تردد در خیابان های لندن ، برای خودمان توی خرید ، خبره شده بودیم. می دانستیم که کدام مغازه چه دارد و کدام نفر را باید واسطه کنیم تا کالایمان را بخرد. فرستادن شان به ایران هم مکافاتی دیگر بود که باید از راهش وارد می شدیم. ما کم کم یاد گرفتیم که با حضور در نمایشگاه های گاه و بیگاه صنعت هواپیماهای بدون سرنشین ( البته از نوع تجاری - تفریحی اش ) چگونه به اطلاعات دست اول ، دست یابیم و کالاهائی با مصارف دو گانه گیر بیاوریم. ما وقتی باک های بنزینی را گیر آوردیم که توی بال ها جاسازی شده بود ، یا سرورهائی را که در بال و بدنه کارگذاری شده بود را برای بچه های کارگاه باغ شیان در ایران فرستادیم ؛ از ذوق نمی دانستند چیکار کنند. نحوه جاگیری باک سوخت درون بدنه هواپیمای مدل از روزی که بچه ها به فکر ساخت بدنه ، با فایبرگلاس به جای یونولیت افتاده بودند ، کارمان شده بود پیدا کردن مواد پلی استری، مواد اپوکسی و پارچه ای مخصوص این کار. از دیگر خوبی های نمایشگاه ها این بود که کلی کتاب و مجله و بروشور و اطلاعاتی از این دست در مورد هواپیماها گیر می آوردیم که برای بچه های باغ شیان ، حکم نان شب را داشت. راوی : محسن عمل نیک ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلام قابل توجه عشاق موشک ! جنگ بدون برتری هوایی نتیجه ای جز شکست نداره ، همینطور که در تاریخ معاصر و عملیات طوفان صحرا و بعد از اون دیدیم .
-
1 پسندیده شدهجنايتكار پليدي است و در جنايات صدام بر عليه ملت ايران و كردها شريك بود آخر هم به صدام خيانت كرد و با كمك آمريكا از عراق فرار كرد اينكه ميگويد از حمله به كويت مطلع نبودم دروغ است اينكه ميگويد به صدام گفتم شكست ميخوريم هم دروغ است باور نميكنم كه جسارت بلبل زباني جلوي صدام را داشته باشد دليل بركناري چيز ديگري است كه نميخواهد بگويد
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس خود انهدامی می دانید اگه هواپیما یهو از دستمان خارج بشه و بیوفته دست دشمن چه واویلائی میشه ؟! این جمله را عباس گفت و همین باعث شد که حرکتی جدید بین بچه ها شروع شود و ایده پهپاد خود انهدامی شکل بگیرد. اگر چه پهپاد تازه داشت جان می گرفت و به ساختار و سازمانی می رسید و از همه مهمتر با آن "عملیات نهر خین" جایگاهی بین فرماندهان برای خود باز کرده بود، اما بیش از خود عملیات ، نگران لو رفتن چگونگی استفاده از پهپاد در راستای کار شناسائی دشمن بودیم. ما همیشه از این وحشت داشتیم که دشمن متوجه شود که چرا ما قارقارک ها را بالای سرش به پرواز در می آوریم. برای همین بیشتر نگران هواپیما بودیم تا بچه ها. دوستان به فکر افتادند که مواد منفجره زمانداری را داخل هواپیما کار بگذارند تا اگر هواپیما به هر دلیل سقوط کرد و به دست دشمن افتاد ، چاشنی مواد منفجره پس از دقایقی عمل کند و هواپیما به صورت خودکار منهدم شود. در صورت سقوط پرنده هامان در سرزمین های تحت اشغال دشمن ، او اگر دوربین کارگذاشته شده در هواپیمایمان را می دید، تمام زحماتمان بر باد می رفت. روز بعد، پس از آماده سازی سیستم خود انهدامی در هواپیما برای کسب اطلاعات از دشمن که در آن سوی رودخانه اروند مستقر شده بود، برای عملیات عکس برداری هوائی عازم آبادان شدیم. چون جای مناسبی در خط اول برای صعود نبود ، از سیستم دو تیمی استفاده کردیم. تیم عقب هواپیما را در یکی از خیابان های آبادان پرواز می داد و آن را به خلبان جلو که یعنی برادر مهدی عزیزی که در کنار اروند و درپشت بام یکی از ساختمان های پالایشگاه آبادان مستقر شده بود ، تحویل می داد. پشت بام دقیقا در دید دشمن بود . عزیزی باید بصورت خوابیده به انجام عملیات می پرداخت. مسئول پالایشگاه علاوه بر اینکه به ما گوشزد کرد که مواد منفجره به همراه خود در محوطه پالایشگاه نیاورید، از ما خواسته بود که کاری نکنیم که دشمن تحریک شود و منطقه را زیر آتش بگیرد، چون همینجوری اش نیز گاه گاهی یکی از فارم ها (مخازن) که پر از مواد نفتی و سوختی است را به آتش می کشید و تا روزها بعد تمام منطقه غرق در دود و آتش می شد. برادر کاهدی عکاس هواپیما بود و مختار زاده مسئول هماهنگی ، اما اپراتور فنی نداشتیم. قرار شد برادر صلواتی ، رزمنده تخریب چی بمب را به من بدهد و من آن را در هواپیما کار بگذارم ، بعد همگی بلافاصله دور هواپیما را خالی کنیم و آن را پرواز دهیم. ولی در همین اثناء ناگهان صدای انفجار خفیفی بلند شد و دست صلواتی شکافته شد و خون مثل فواره از آن بالا زد. اما خودش انگار که اتفاقی نیافتاده ، خیلی طبیعی گفت : معذرت می خواهم ، پیچ را زیادی سفت کردم که یهو چاشنی توی دستم منفجر شد. در همین قضیه پای دو نفر از بچه ها هم مجروح شد. آن روز تصمیم گرفتیم که تا فردا عملیات نکنیم و روی این ایده جدید بیشتر فکر کنیم. پهپادهای مهاجر و تلاش در یک قاب شهید احمد سوداگر ، فرمانده اطلاعات قرارگاه پیشنهاد داد که باید جای وسیعتری را انتخاب کنید. فردایش ادامه کار را آوردیم در یکی از خیابان های خلوت آبادان که هم درختان نخل کمتری داشت و هم در آنجا خبری از تیر برق نبود. چون یک طرفش زمین کشاورزی بود لازم بود هواپیما را پس از صعود به سمت زمین کشاورزی هدایت کنیم ، اما چون برای رعایت حفاظت اطلاعات ، خیابان بن بستی را انتخاب کرده بودیم ، هواپیما نتوانست تا قبل از رسیدن به ته خیابان اوج بگیرد. روز بعد به منطقه خسروآباد آبادان رفتیم. آنجا کمی از شهر دور بود. تنها مشکل مان نسبت به خیابان های داخل آبادان ، وزیدن باد و تأثیر آن روی صعود بود. از طرفی فرود توی زمین کشاورزی خطر آسیب دیدن هواپیما ( که تنها هواپیمایمان هم بود ) را به همراه داشت. اما مختارزاده ( فرمانده گردان رعد) گفت : هواپیما به جهنم ، شما فقط عکس بگیرید. این مأموریت ماست. بالاخره موفق شدیم هواپیما را پرواز بدهیم و آن را به خلبان جلو (عزیزی که در کنار اروند جای مناسبی پیدا کرده بود) تحویل بدهیم. آنجا جبهه پدافندی بود که خبری از انفجارات نبود ، انگار که دو طرف بین خود قراردادی بسته باشند، هیچ گلوله ای از طرفین شلیک نمی شد. اما یهو سر و کله پهپاد توی آسمان پیدا شد. دو دقیقه نگذشت که سراسر جبهه پر شد از صدای انفجار و شلیک به طرف پهپاد ؛ چه از طرف دشمن و چه از طرف خودی. این قارقارک مزاحم، همه جبهه را به هم ریخته بود ، اما هیچکس نمی دانست که مشغول چه کاری است؟ او تمام آسمان جبهه را شخم می زد. گاهی به طرف خط خودی می آمد و گاهی خط دشمن. برای لحظاتی خبری از او نبود ، از پشت دشمن یهو به طرف نیروهای خودی می آمد و دوباره بر می گشت. عزیزی توی بیسیم گفت : هواپیما را تحویل بگیرید ، کارم تمام شده. بلافاصله تیم عقب ، هواپیما را به طرف زمین کشاورزی هدایت کرد و همانجا نشاند. وقتی سراغ هواپیما دویدیم ، دیدیم که فقط ملخ آن شکسته شده بود. کاهدی زودتر از ما به هواپیما رسیده بود. فی الفور بال هواپیما را باز کرد، دوربین را از توی آن بیرون کشید، آن را زیر پیراهن اش قایم کرد و به سرعت از منطقه دور شد. انگار احساس می کرد که دشمن لحظاتی بعد محل فرود را زیر توپ و خمپاره می گیرد. وقتی عکس ها را ظاهر کردیم از نظر کیفیت در مقایسه با کارهای بعدی مان فوق العاده ابتدائی و آماتور به حساب می آمدند. اما خوشحال بودیم که پس از سه ماه ، "تلاش مان" ، مزد تلاش مان را داد. راوی : سید مجتبی ماهرو * * * * * مقام باک فرمانده پهپاد بود یا یکی از خلبانان آن نمی دانم ؛ اما با سوز و گداز حرف می زد و از اهمیت کار پهپاد در جنگ که حتی می تواند جان رزمندگان را نجات دهد ، می گفت. این را نیز خودش به زبان آورد و گفت : با عکس های پهپاد می شود کمک کرد که طرح ریزی عملیات دقیق و حساب شده انجام شود و با کنار گذاشتن عملیات کور ، جان رزمندگان را در شب عملیات تضمین کرد. حالا چرا خریدار گوش های ما شده بود نمی دانم ، اما شاید چون سال دوم دوره آموزشی فنی هواپیما را می گذراندیم و با موضوع آشنا بودیم ، ما را انتخاب کرده بود. سرانجام حرف هایش روی من و یک نفر دیگر از بچه های کلاس اثر گذاشت و باعث شد که دوره را نیمه کاره رها کنین و به کمک دوستانش در پهپاد بشتابیم. توی پهپاد کارهای زیادی روی زمین مانده بود که از هر کجا شروع می کردیم ، دردی دوا می شد. یکی از مشکلات بچه های فنی پهپاد، مهار نشدن نشت سوخت داخل باک هواپیمای مدل تلاش بود. چون سوخت هواپیما ترکیبی از روغن کرچک و الکل بود، در محل وصل شیلنگ باک به موتور ، خوردگی به وجود می آمد و کم کم باعث نشت سوخت می شد. همه نوع نوار چسب برای مهار نشت استفاده شده بود ولی کارگر نیافتاده بود. به ذهنم رسید که از نوار تفلون استفاده کنم. وقتی این کار را کردم ، جواب مثبت گرفتم و مشکل حل شد. بچه ها برای اینکه این موفقیت را به نام من ثبت کنند ، به شوخی عنوان " مقام باک" را رویم گذاشتند و از آن پس نمی گفتند علیرضا آمد ، می گفتند مقام باک تشریف فرما شد. آنها از این دست مقامات توی رشته های دیگر هم به دوستان دیگرم داده بودند : مثل "مقام موتور" ، "مقام بال" ، "مقام ... ریشه این گونه نامگذاری ها در سریال تلویزیونی " سلطان و شبان" بود که به گمانم همان روزها از صدا و سیما پخش می شد. توی فیلم هم پر بود از مقامات : "مقام تشریفات" ، "مقام دربار" و ... راوی : علیرضا بصیر زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس تروریست !!! کسی نبود به این "کنعانی" بگوید ؛ آخه پدر آمرزیده ، توی کارتنی که 30 کیلو کتاب جا می گیرد ، یک موتور هفت هشت کیلوئی گذاشته ای و آن وقت به مامور گمرک لندن می گوئی : حساس نشو ، تویش کتاب است !؟ مگر هالو است که نفهمد. این حجم کارتن باید بیشتر از هفت، هشت کیلو وزن داشته باشد. چقدر به او گفتیم : "بابا! این را از طریق پست سیاسی بفرست، پلیس لندن شک می کند ، به خرجش نرفت که نرفت". از بس از هول اینکه پس از سالها یک موتور WAE 26 اسب ، گیر آورده و می خواست فوری آنرا به بچه ها در ایران برساند، افتاده بود توی دیگ. البته او حق داشت ، این اولین موتوری بود که مافوق هواپیماهای مدل بود و در ردیف موتورهای پهپاد شناسائی به حساب می آمد. اما چه فایده ، پلیس گمرک گیر داده و آن را باز کرد و متوجه شده بود. نتیجه اش این شد که ؛ هم او را گرفتند بردند اداره پلیس برای بازجوئی ، هم موتور معلوم نشد که کجا گم و گور شد. لابد گذاشتند برای روزی که جنگ تمام شود ، آنوقت پس بدهند! ایام جنگ نفتکش ها در ایران هم ، پلیس لندن به هر کالائی که ممکن بود که که مصرف دوگانه (تجاری - نظامی) داشته باشد، گیر می داد و نمی گذاشتند به ایران وارد شود. سر همین قضایا بود که چند وقت بعد از دستگیری کنعانی مرا هم گرفتند و با هواپیمایی دیگر به ایران فرستادند. از شانس بد ، هواپیما خراب شد و ما را به پاریس بردند ، آنجا مثل لندن چقدر پلیس دور هواپیما جمع شده بود ، تا جائی فرار نکنیم. انگار بن لادن را گیر آورده بودند!!! راوی : محسن عمل نیک * * * * * در مقابل طوفان رمل چقدر نونوار شدیم ، وقتی محسن عمل نیک از انگلیس آمد. او تا حدود زیادی ما را از بی بضاعتی تجهیزاتی درآورد. هم تعدادی دوربین Canon F-1 با عدسی 28 آورد و هم مخازن فیلم را که به راحتی می شد تا 150 فریم فیلم تویش جا داد. از همه خوشحال کننده تر اینکه چند دستگاه رادیو کنترل هم آورد. دست و بال مان که با اینها باز شد ، عمل نیک شد مسئول ساخت و تولید و پشتیبانی وزارت سپاه و من شدم فرمانده ی گردان رعد ، اما از همان اول یک پایم تهران بود و یک پایم اهواز تا برای گردان رعد ، نیرو و امکانات جذب کنم. برای همین تمام کارها افتاده بود روی دوش رضا ارباب. او هم قوت گردان بود و هم انگیزه بخش آن. خدا وکیلی اگر امیدهای او نبود ، پهپاد کی جان می گرفت؟ بعد از سه سال از تشکیل گردان رعد ، پادگان ما شد زمینی در چهال کیلومتری اهواز ، که به جز یک زمین در "بَر ِ بیایان " ، چیز دیگری نداشت ، حتی نمازخانه مان یک چادر گروهی بود . وقتی باد ؛ شن و ماسه ها را با خودش می آورد توی دم و دستگاه بچه ها و نمی گذاشت کار بکنند ، من چطور می توانستم بنشینم و فرماندهی کنم ؟ اول باید فکری برای طوفان رمل می کردم ، فکری برای ساختمان سازی ، تأمین امکانات و ... وقتی توی پادگانت آب نباشد که حمام کنی ، برق نباشد که هواپیماهایت را تعمیر کنی ، فرماندهی چه معنائی داشت ؟ داشتن تعمیرگاه و لابراتوار و ... که شبیه یک آرزو بود. به ذهنمان رسید که دمای تند جنوب را با درختکاری مهار کنیم ، اما آبی نداشتیم. هم برای تأمین آب و برق و هم درختچه افتادیم به التماس پیش بچه های جهاد سازندگی. آن ها مثل ما خاکی و بدون تشریفات بودند ، کافی بود درد را می شناختند ، می افتادند در پی درمانش ، همان چیزی که امروز به آن می گویند مدیریت جهادی. اول از آنها خواستیم ، درختچه به ما بدهند ، گفتند : شما پاسدارها خرابکارید ، درک نمی کنید با چه زجری ما درختچه ها را پرورش می دهیم ، می زنید داغونشان می کنید. پرسیدم : چکار کنیم که مخالف آنرا ثابت کرده باشیم ؟. پاسخ دادند : در ازای 500 چاله ، 500 درختچه می دهیم. یادم آمد تراکتور نیمه خرابی ته پادگان نیروی هوائی سپاه در تهران افتاده بود که قبلا به کار کشیدن هواپیما روی باند می آمد و اکنون که نیروی هوائی نونوار شده بود ، تراکتور ، بی استفاده افتاده بود. پیش برادر حسین دهقان ، فرمانده نیرو رفتم و آن را درخواست کردم . جواب داد : دیوانه ای ؟ کشاورزی راه انداخته ای ؟ بالاخره با چه التماسی آن را گرفتم و فرستادم اهواز. پانصد چاله را که با تراکتور حفر کردیم ، اعتماد بچه های جهاد جلب شد و 500 درختچه به ما دادند. 1000 درختچه بعدی را خودشان پیشنهاد دادند. ما دور تا دور پادگان را درختچه کاشتیم، اما سیراب کردنشان آب زیادی طلب می کرد. دوباره رفتیم سراغ بچه های جهاد ، از آنها خواستیم از کانال رودخانه حق آبه به ما بدهند. ساعتی 800 تومان گرفتند برای یک راننده و یک لودر. برای اینکه حداکثر استفاده را هم از زمان بکنیم و هم از لودر و راننده اش ، تا توانستیم به راننده سیگار و تن ماهی دادیم. حتی از او اجازه گرفتیم بعد از ساعت کاری اش ، دو ساعت خودمان روی لودرش کار کنیم. آب توی پادگان که آمد همین فیلم ها را بازی کردیم تا پادگان برق دار هم شد. پیش خودمان فتح بزرگی کرده بودیم ، حتی انتظار تشویقی هم داشتیم ؛ ولی تا پایان قطعنامه که خبری نشد. جنگ که تمام شد ، گزارشی علیه من نوشتند که باید پاسخگو می شدم. جرمم این بود که شما به چه حقی در حوزه فرماندهی نیرو و بدون هماهنگی با او ، دست به این اقدامات زده اید ؟ تو فرمانده یگان بودی ، نه فرماندهی مهندسی!! وقتی می گویند ، سواره از پیاده خبر ندارد ، مال همین روزهاست. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس شیطنت شیطنتم گل کرد تا از فرصت پیش آمده ، بیشترین سوءاستفاده را بکنم. چون از طریق رسمی نتوانستم از یگان هوائی جدا شده و خودم را به پهپاد برسانم. آن روز هم که من و مختارزاده نزد فرمانده یگان برادر حسینی رفتیم و التماس کردیم که بگذارد به کمک بچه های پهپاد بروم ، او با این جمله که "فقط شما دو نفر می توانید آلات دقیق هواپیما را چک کنید ، مختارزاده که قبلا رفته و اکنون فقط تو باقی مانده ای ، چطور بگذارم تو هم بروی؟" وقعی به این حرفم که " تعهد می دهم هر موقع هر کاری داشتید از وسط جبهه خودم را به تهران می رسانم" ، هم نگذاشت. هواپیمای فالکن سپاه خب چاره ای برایم نمانده بود که فکر دیگری کنم. اکنون موقع آن فکر شده بود ، فرمانده سپاه برادر محسن رضائی در حال سوار شدن به فالکن سپاه بود که من و مختار زاده دوان دوان خود را به او رسانیدم و از او خواستیم که به برادر حسینی دستور لازم را بدهد. شیطنتم بیشتر از اینجا گر گرفته بود که می دانستم ، محسن رضائی برای راه اندازی گردان رعد ، هم دستور اکید داده و هم سفارش کرده که پهپاد هر هزینه و امکاناتی خواست در اختیارشان بگذارید. محسن رضائی حرف هایم را که شنید ، از هواپیما پیاده شد و یکراست به طرف حسینی فرمانده یگان رفت. او چیزی شبیه تشر به حسینی گفت : مگر نگفتم هر نیروئی که می خواهند آزاد بکنید؟! در آن لحظه حسینی را اگر کارد می زدند ، خونش در نمی آمد. وقتی آقا محسن رفت ، او با عصبانیت ، دستم را گرفت و عین یک پسر بچه به دنبال خود کشید و یکراست برد توی کارگزینی و آنجا هولم داد جلوی میز. بعد به مسئول کارگزینی گفت : این آقاجانی را بگذارید با مختارزاده برود ، دیگر نیازی به او ندارم. توی دلم قند آب می کردند ، اما در ظاهر خود را نادم و پشیمان جلوه دادم ، وقت حرف زدن نبود. اگر کوچکترین حرفی به مخالفت یا موافقت می زدم ، کلاهم پس معرکه بود. از همان روز اول ، من و برادران کشاورز، میر هاشمی ، فروزنده و چند نفر دیگر برای آموزش خلبانی رفتیم باشگاه پرواز. اول توی پارک چیتگر تحت نظر مدلرها و خلبانان و بعد جاهائی دیگر. راوی : حمید آقاجانی * * * * * هواپیمای تلاش بچه ها حق داشتند که ساده از این موضوع نمی گذشتند ، سه ماه کار و تلاش شبانه روزی نتیجه داده بود و اکنون روز جشن تمامی تلاش و زحمتمان به حساب می آمد. مثل مادری که هر بار نگاه نوزادش می کند ، قوت دل می گیرد ، قصه ما و هواپیمای جدیدمان شده بود این. در مقایسه با من که اولین نام را پیشنهاد داده بودم ، آنها اما فقط روی این اصرار داشتند که باید این نام ، هم بهترین نام باشد و هم یادآور تمامی زحمات شبانه روزیمان. من هم با همین انگیزه نام "تلاش" را برایش برگزیده بودم. با این اسم می خواستم بگویم این حاصل تلاش گروهی ماست و دستمایه دانش بومی جوانان همین مرز و بوم. هر چه باشد ، این اولین هواپیمای بدون سرنشین ایرانی با قابلیت عکسبرداری هوایی بود که مستقیم وارد عملیات می شد. هواپیمای تستی که برای اولین بار آن را روی نهر خیّن به پرواز درآورده بودیم ؛ هواپیمای مدلی بود که طراحی و ساخت آن توسط فرشید صورت گرفته بود. اما این 3 فروند جدید را به کمک ما ساخته بودند که هم در طراحی و ساخت و هم در حجم و تجهیزات بارگذاری شده ، با آن اولی ها ؛ بسیار متفاوت بودند. دوربین AGFA-110 در هواپیمای تست ، از دوربین 110 آگفا (AGFA) استفاده شده بود ، اما در این 3 فروند از دوربین 135. در حین کار با آن متوجه شدیم که بال آن کوچک است. از طرفی با توجه به وجود بادهای شدید در منطقه باید طول بال بیشتر می شد که آن را در تولیدات جدیدمان یک و نیم برابر کردیم. در مقایسه با مشکلات در آوردن فیلم 110 از توی دوربین در قفس کانتینر ، فیلم های 135 این امکان را به ما می داد که حلقه فیلم متری خام ، گیر آورده و به صورت دستی به جای 36 فریم ، آن را تا 80 فریم جا بدهیم. دوربین 135 ما آموخته بودیم که ظرف هائی به نام مخزن وجود دارد که می تواند مخزن فیلم باشد. یعنی تویش تا 150 فریم جا بزنیم. اگر چه ما نیاز به دوربینی داشتیم که از یک لنز قدرتمند با کیفیت بالا برخوردار باشد ، اما در هر صورت امکانات در اختیار ، این را دیکته می کرد. بالاخره پس از کلی بالا و پائین ، بچه ها پذیرفتند که عنوان "تلاش" روی هواپیما گذاشته شود. پس از آن بود که ما انواع جدیدتر از آن را که می زدیم ، آنها را شماره گذاری می کردیم. تلاش 1 و تلاش 2 و ... آخر سر ، یکی از تلاش هایمان زیادی چاق و چله از آب در آمد که بچه ها نام آنرا گذاشتند " تلاش یک و نیم" ماموریت اولیه ما پس از تشکیل گردان رعد ، ساخت 10 فروند تلاش بود که هر 10 فروند را ساختیم ، اما بخاطر اینکه فقط 3 موتور داشتیم ، شاسی های هواپیما را طوری طراحی کردیم که به محض اینکه یکی از هواپیماها آسیب دید ، موتور را از روی آن باز کرده و روی هواپیمای بعدی ببندیم. مشکل دیگر ما کمبود رادیو کنترل بود که فقط دو دستگاه بیشتر نداشتیم. ما اکثر عملیات ها را با همین دو دستگاه لنجام می دادیم. البته دل خوش کرده بودیم به همکارمان ، "محسن عمل نیک" تا از انگلستان برای مان قطعه و دستگاه بیاورد. اصطلاحی به نام " مهندسی معکوس " را از اساتید دانشگاه ها شنیده بودیم ، اما از بخت بد ما ، چیزی نبود که بخواهیم آن را مهندسی معکوس کنیم. باید به کار و اندیشه خود متکی می شدیم. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم مؤسسه سلطنتی روابط بینالمللی ( Royal Institute of International Affairs) که به اختصار چتم هاوس Chatham House خوانده میشود ؛ مهمترین اندیشکده ی کشور انگلیس و همچنین مهم ترین اندیشکده ی غیر آمریکایی بر اساس شاخص های پژوهش جامع مک گان در مورد رنکینگ اندیشکده هاست . این اندیشکده به تحلیل چالشهای استراتژیک میپردازدو به نوعی نسخه ی انگلیسی "شورای روابط خارجی آمریکا " ست . به همین دلیل از چتم هاوس به عنوان مرکز تدوین سیاست خارجی انگلستان نیز یاد میشود. مبداء مؤسسه سلطنتی امور بین الملل یك نشست بین المللی است که كه توسط لیونل كورتیس و نمایندگان آمریكا و انگلیس برای كنفرانس صلح پاریس در 30 مه 1919 تشکیل شده است ، پس از تجربه ی تبادل سودمند اطلاعات پس از کنفرانس صلح ، کورتیس تصریح کرد: وقتی نمایندگان در قالب مؤسسه بین المللی به خانه بازگشتند ، باید روش تحلیل و بحث و گفتگو ادامه یابد. لیونل کرتیس در تأسیس چتم هاوس نقش مهمی داشت. سرانجام ، نمایندگان انگلیس و آمریکا مؤسسات جداگانه ای تشکیل دادند که آمریکایی ها شورای روابط خارجی در نیویورک را توسعه دادند .مؤسسه امور بین الملل ، جلسه افتتاحیه خود را ، به ریاست رابرت سیسیل ، در تاریخ 5 ژوئیه سال 1920بر گزار کرد . در این جلسه ، وزیر خارجه سابق ادوارد گری به سمت ریاست اندیشکده برگزیده شد . تا سال 1922 ، با افزایش اعضای این مؤسسه ، نیاز به فضای بزرگتر و عملی تری وجود داشت و موسسه از طریق هدیه سرهنگ کانادایی لئونارد ، خانه ی خاندان چتم در شماره 10 میدان سنت جیمز ، جایی که این موسسه هنوز در آن قرار دارد ، به دست آورد. پس از آن ، مجله " امور بین الملل " در ژانویه سال 1922 راه اندازی شد که این امکان را فراهم می آورد که بین المللی گزارش های مختلف و مباحث موجود در انستیتو را منتشر کند. آرنولد توینبی مورخ شهیر ، پس از منصوب شدن به عنوان مدیر مطالعات ، به عنوان چهره برتر تولید مطالب سالانه انستیتو در امور بین الملل برگزید شد و تا زمان بازنشستگی در سال 1955 این سمت را بر عهده داشت . در سال 1926 ، 14 عضو چتم هاوس در نخستین کنفرانس پژوهشگاه روابط اقیانوس آرام ، نمایندگی پادشاهی انگلستان را تشکیل دادند ، مجمعی که به بحث در مورد مشکلات و روابط بین ملل اقیانوس آرام اختصاص یافته است. این مجمع به عنوان بستری برای مؤسسه در جهت ایجاد آگاهی سیاسی و تجاری پیشرفته از منطقه ، با تمرکز ویژه بر توسعه اقتصادی چین و روابط بین الملل مورد توجه قرار گرفت. در همان سال ، این مؤسسه منشور سلطنتی خود را دریافت کرد ، پس از آن به عنوان " موسسه سلطنتی امور بین الملل " شناخته شد. در سال 1929 اندیشکده ، شاهد آغاز کار گروه مطالعات ویژه در مورد مسئله طلا ی بین المللی بود. این گروه که شامل اقتصاددانان برجسته ای همچون جان مینارد کینز بود ، یک مطالعه سه ساله را در مورد مسائل اقتصادی در حال توسعه انجام داد که تسویه حساب های بین المللی پول پس از جنگ ایجاد کرد. تحقیقات این گروه تصمیم بریتانیا برای کنار گذاشتن استاندارد طلا را دو سال بعد پیش بینی کرد. در همین زمان ، چتام هاوس به مکانی برای سیاستمداران و بازیگران پیشرو در امور جهانی معروف شد که در لندن از آنجا بازدید کنند. به ویژه ، مهاتما گاندی در 20 اکتبر 1931 از این مؤسسه بازدید کرد و در آنجا سخنرانی در مورد "آینده هند" ارائه داد. در این گفتگو 750 عضو شرکت کردند که بزرگترین جلسه انستیتو تا آن زمان بود. نورمن انجل کتاب مشهور خویش، توهم بزرگ، را در حالی که مشغول فعالیت در اندیشکده بود ، درست دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول نوشت. به گفته او وابستگی متقابل اقتصادی میان دولت های پیشرفته صنعتی چنان چشمگیر شده است که دیگر کنترل سرزمین، پیش نیاز ثروت اقتصادی نیست.در سال 1933 نورمن آنجل ، به خاطر کتابش "توهم بزرگ " جایزه صلح نوبل دریافت کرد . با شروع جنگ جهانی دوم این مؤسسه به دلایل امنیتی غیر متمرکز شد و بسیاری از کارمندان به کالج Balliol ، آکسفورد منتقل شدند . در آنجا ، سرویس مطبوعاتی و تحقیقات خارجی این مؤسسه با وزارت امور خارجه همکاری کرد که گزارشهای مختلفی در مورد مطبوعات خارجی ، پیشینه تاریخی و سیاسی دشمن و مباحث مختلف دیگر انجام داده است . در سال های چنگ این مؤسسه همچنین در خانه خود در میدان سنت جیمز در لندن خدمات اضافی بسیاری را برای دانشمندان و نیروهای مسلح ارائه میداد . چتم هاوس درسالهای پس از جنگ و اوایل سال 1939 از طریق کمیته بازسازی در مورد مسائل احتمالی پس از جنگ تحقیق کرده بود. در حالی که تعدادی از کارمندان در پایان جنگ به مؤسسه بازگشتند ، تعدادی از اعضاء خود را در عضویت در طیف وسیعی از سازمان های بین المللی ، از جمله سازمان ملل و صندوق بین المللی پول بازیافتند . Chatham House در ترکیب این امر با حمایت اولیه انستیتو از سازمان ملل و تأثیر مطالعه طلا بر روی سیستم برتون وودز ، خود را به عنوان یک بازیگر پیشرو در توسعه سیاسی و اقتصادی بین المللی معرفی کرد. در واکنش به تغییر جهان پس از جنگ ، چتم هاوس با توجه به درخواست های فزاینده برای توسعه جنگ سرد ، تعدادی از مطالعات مربوط به انگلیس و ساختار سیاسی جدید مشترک المنافع را آغاز کرد . همچنین یک هیئت مطالعات در روابط نژادی در سال 1953 ایجاد شد که خواستار برابری نژادی در سراسر جهان می شد. این گروه در سال 1958 یک موسسه خیریه مستقل گشود و موسسه روابط نژادی را تشکیل داد . پس از بحران موشکی کوبا و کودتای برزیل ، این مؤسسه تمرکز فزاینده ای را در منطقه آمریکای لاتین ایجاد کرد. این اندیشکده نقش مهمی در روابط بین الملل جنگ سرد تا اکتبر سال 1975 میزگرد آنگلوساکسون ها -اتحاد جماهیر شوروی داشت ، اولین بار در یک سری از جلسات بین چتم هاوس و موسسه اقتصاد جهانی و روابط بین الملل در مسکو. به عنوان نمونه اولیه دیپلماسی دوطرفه ، یكی از اولین تلاشهای اینچنینی در جنگ سرد بود.این نشست به دنبال توسعه ارتباطات نزدیک تر و بهبود روابط بین انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی بود و تاحدودی نیز به موفقیت دست پیدا نمود بلافاصله پس از اولین میزگرد آنگلوساکسون ها و اتحاد جماهیر شوروی ، این مؤسسه یک پروژه تحقیقاتی فشرده با عنوان "سیاست خارجی انگلیس تا 1985" آغاز کرد. هدف اصلی آن تجزیه و تحلیل مسائل سیاست خارجی بود که انگلیس در آینده ای نزدیک و نزدیک با آن روبرو می شد. تحقیقات از سال 1976 آغاز شد و این یافته ها بین سالهای 1977 و 1979 در امور بین الملل منتشر شد . در آغاز دهه 1980 ، شورا تلاش كرد تا قابلیت های تحقیقاتی مؤسسه را در دو حوزه مهم در حال ظهور گسترش دهد. نخستین برنامه های مدرنی که با این ابتکار عمل ایجاد شدند، برنامه " انرژی و تحقیق " و برنامه " اقتصاد بین المللی " است که در سال 1980 - 1981 شکل گرفت. این مؤسسه علاوه بر تغییر شکل شیوه های تحقیقاتی خود ، به دنبال تقویت شبکه بین المللی خود ، به ویژه در بین ملت های مرفه اقتصادی است. به عنوان مثال ، برنامه خاور دور Chatham House ، که با هدف بهبود روابط انگلیس و ژاپن در درازمدت و کوتاه مدت ایجاد شده بود ، با حمایت گروه " ژاپن 2000 "در سال 1984 تقویت شد. وقتی این مؤسسه 75 مین سالگرد تاسیس خود را در سال 1995 جشن گرفت ، رویدادی ملی به شمار آمد تا حدی که با بازدید ملکه الیزابت دوم و پرنس فیلیپ ، دوک ادینبورگ برگزار شد . سال 1998 سال ایجاد انجمن مطالعات آنگولا بود. آنگولا با ترکیب ذخایر نفتی این کشور و جاه طلبی های روزافزون بین المللی خود ، به سرعت به یک کشور با نفوذ آفریقا بدل شد. در نتیجه ، چتم هاوس این انجمن را ایجاد کرد تا بتواند یک بستر بین المللی برای "بحث و تحقیق در آینده ، بحث متمرکز بر سیاست و تأثیرگذار" ایجاد کند. سپس برنامه گسترده ی مطالعات آفریقایی این موسسه در سال 2002 ایجاد شد و ساختار جدید برنامه های مطالعات منطقه را آغاز کرد. جایزه چتم هاوس نیز در سال 2005 راه اندازی شد،این جایزه سالانه به شخص، اشخاص یا سازمانهایی اعطا میشود که اعضای چتم هاوس آنها را موثرترین افراد در بهبود روابط بینالمللی در سال پیش تشخیص دهند. در سال 2016 این جایزه مشترکا به وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، جان کری و وزیر امور خارجه ایران محمدجواد ظریف اهدا شد . در ژانویه 2013 این مؤسسه آکادمی خود را برای رهبری در امور بین الملل اعلام کرد و به رهبران جهانی بالقوه و مستقر کمک هزینه 12 ماهه در این موسسه با هدف ارائه برنامه ای از فعالیت ها و آموزش های لازم برای توسعه نسل جدیدی از رهبران در سطح بین المللی ارائه داد. در نوامبر سال 2014 ، ملکه به همراه پرنس فیلیپ بار دیگرآکادمی اندیشکده را با عنوان " آکادمی ملکه الیزابت دوم برای رهبری در امور بین المللی " به طور رسمی راه اندازی کرد. هم اکنون چتم هاوس با توجه به اعضای خود ، قصد دارد تا بحث و گفتگو را در مورد تحولات مهم در امور بین الملل و پاسخ به سیاست ها ترویج دهد. تحقیقات و تحلیل های مستقل آنها در مورد چالش های جهانی ، منطقه ای و ویژه کشور درنظر گرفته شده است تا ایده های جدیدی را به تصمیم گیرندگان ارائه دهد که چگونه می توان از نزدیک تا بلند مدت با آنها مقابله کرد. Chatham House به طور معمول به عنوان منبع اطلاعات برای سازمان های رسانه ای که به دنبال سوابق یا کارشناسان درمورد موضوعات مربوط به موضوعات مهم بین المللی هستند ، مورد استفاده قرار می گیرد. این اندیشکده همواره تبلیغ می کند که عضویت در آن مبتنی بر داوطلب شدن اعضا ست و هرکسی ممکن است به آن ها بپیوندد. این اندیشکده طیف وسیعی از گزینه های عضویت برای شرکت ها ، مؤسسات دانشگاهی ، سازمان های غیردولتی و افراد از جمله دانشجویان و افراد زیر 30 سال را دارد. علاوه بر اعضای شرکتی متشکل از ادارات دولتی ، شرکتهای بزرگ ، مؤسسات دانشگاهی ، بانکهای سرمایه گذاری ، سازمانهای غیر دولتی ، شرکتهای انرژی و سازمانهای دیگر ، فلذا چتم هاوس در حال حاضر به عنوان اعضای جداگانه خود دارای رهبران بین المللی از تجارت ، دیپلماسی ، علم ، سیاست و رسانه است . با توجه به مراسمات دوره ای و سخنرانی های منظم برگزار شده در این مجمع لازم به ذکر است که تاکنون این مجمع میزبان برخی از چهر ه های سیاسی ایرانی از جمله وزرای خارجه ایران در چند دوره به عنوان سخنران مدعو بوده است . لازم به ذکر است که نوعی قانون با هویت "فراموشخانه " به طور سنتی از دیرباز در این اندیشکده اجرا میشده است که معروف به قانون عدم انتساب است که و این شرط را فراهم می کند که میهمانانی که در یک جلسه حضور دارند ممکن است درباره محتوای این نشست در دنیای خارج بحث کنند ، اما ممکن است بحث نکنند که چه کسی در آن شرکت کرده است یا آنچه شخص خاص گفته است را مشخص می کند. . به گفته ی رهبران چتم هاوس ، برای تسهیل بحث صریح و صادقانه در مورد موضوعات بحث برانگیز یا غیرمعمول توسط سخنرانانی که شاید در غیر این صورت مجمع مناسبی برای صحبت آزادانه نداشته اند ، این قانون تکامل یافته است . با وجود این ، اکنون بیشتر جلسات در این موسسه به طور کامل ضبط می گردد . تحقیقات Chatham House در سه بخش موضوعی : انرژی ، محیط زیست و منابع ، اقتصاد بین الملل ، امنیت بین المللی و مطالعات منطقه ای و حقوق بین الملل ،سامان یافته است که شامل برنامه های مطالعات منطقه ای در مورد آفریقا ، ایالات متحده و آمریكا ، آسیا و اقیانوسیه ، اروپا ، خاور میانه و آفریقای شمالی و روسیه و اوراسیا است . .................................................................................. 1.https://www.chathamhouse.org/about 2.https://en.wikipedia.org/wiki/Chatham_House
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی OBSERVER RESEARCH FOUNDATION بنیاد پژوهشی آبزرور(او.آر.اف)، اندیشکده ای مستقر در کشور هند است. که از سوی شرکت خوشه ای صنایع اتکا (Reliance Industries) تامین مالی میشود. خانواده آمبانی مالکین شرکت مذکور از بنیانگذاران اولیه این بنیاد بوده اند و تا سال 2009 در حدود 90 درصد تامین مالی آن را انجام داده اند. این بنیاد سه دفتر اصلی در مومبایی، چنای و کلکته دارد. او.آر.اف آن دسته اطلاعات و درون داده هایی را تامین میکند که برای سیاستگذاری و تصمیم سازی دولت، رهبران سیاسی و اقتصادی هند مفید است. سرآغاز او.آر.اف، تمرکز بر مشکلات درونی اقتصاد هندوستان که از اصلاحات دهه 90 سربرآورده بودند. گرچه امروز فعالیت های خود را به حوزه های امنیت و استراتژی، اداره، محیط زیست، انرژی و منابع، اقتصاد و رشد نیز گسترش داده است. همچنین در بودجه نیز وابستگی های خود را به اتکا کاهش داده و تا به امروز 35 درصد 1.6 میلیون دلار تامین مالی خود را از دولت و خارج از کشور و سایر نهاد ها به دست می آورد. موسسه آغاز خود را چنین بیان میکند: ORF از 1990 و از محل تلاقی ایده هایی درمانده از عملگرایی آغاز به فعالیت کرد. در دوره ای که هندوستان خود را با نظم نوین اقتصاد بین الملل همگام مینمود، مشکلات بسیار زیادی پدیدار شدند، و همین امر نیازها برای شکل گیری مجمعی مستقل که بتواند با دیدگاهی نقادانه به مشکلاتی که گریبانگیر کشور است پرداخته و در تهیه پاسخ های سیاسی منسجم کمک کند. بنابراین ORF در اولین گام و بر این اساس شکل گرفت و توانست با گرد یکدیگر نشاندن و جلب همراهی اقتصاددانان پیشروی هند و سیاستگذاران، دستور کار برای اصلاح اقتصاد هند را فراهم کند. اهداف امروز: پس از دهه 90 و در طی 30 سال گذشته، ORF حضور گفتمانی وسیعی در میان سیاستگذاران هندی و روند های اصلی این کشور داشته است. از اصطلاحات داخلی گرفته تا شکل دادن به گفتمان های بین المللی و جلب شرکای خارجی و ایجاد اجماع برای هندوستانی که میخواهد با دنیا روابط متقابل داشته باشد. موضوعات این روزهای ORF پرداختن به مسائلی چون ظهور قدرت های جدید، تغییراتی که نظام های بین المللی با آن روبرو هستند، موضوعات مربوط به فضا، اقیانوس ها، اینترنت و ذهن انسان. ORF در اهداف خود شناسایی رهیافت ها و راهبری مرتبط با امنیت، راهبردها، اقتصاد و توسعه و همچنین منابع را دنبال میکند. در هنگامی که هند برای خود جایگاه بزرگتری در قرن 21ام تصور میکند، ORF به دنبال توسعه مرزهای هنجاری آن است، اخذ ایده های جدید و بسط آنها به معرفت سیاسی و همچنین ایجاد بستری برای نسل جدید متفکران. این موضوعات در ماموریت این سازمان توسط نخبگان برتر، دانشگاهیان، سیاست سازان، رهبران تجاری، نهادها و بازیگران جامعه مدنی پشتیبانی شده است. ORF چند صدایی از تمام گوشه ها، جغرافیایی و جنسیتی، کسانی که گفتمان رایج را مسلط می دانند و یا آن را پرسش قرار میدهند دنبال میکند و این کثرت گرایی افکار و نداها ست در کشوری با بیش از یک میلیارد جمعیت، که ORF می خواهد همزمان با گفتگوها و مسائل جهانی به هند بیاورد. انجمن های بین المللی و گفتمان ساز ORF گفتگوی جهانی کیگالی(KIGALI) مباحثات بین المللی متشکل از بازیگران مختلف جهانی پیرامون مسائل معاصر رشد و توسعه آفریقا که بصورت سالانه در کشور رواندا و به ابتکار مشترک دو اندیشکده هندی، مرکز دیپلماسی اقتصادی و ORF برگزار می شود. در این گفتگوها به مسائلی چون تغییرات آب و هوایی و پایداری، تغییرات تکنولوژی و جوامع، بهداشت عمومی و سرمایه انسانی، همراه با محور قرار دادن برابر جنسیتی در کانون مباحثات پرداخته می شود. انجمن آسیا برای اداره جهانی این انجمن کارگاهی مشترک با همکاری ORF هندوستان و موسسه ZEIT-Stiftung Ebelin und Gerd Bucerius آلمان است. نگاه دقیق و نزدیک به مسائل مناطق مختلف آسیا و چالش هایی که جامعه جهانی با آن روبروست، مقصود این انجمن است. هدف اولیه آن ارائه آموزش و بستری شبکه ای برای ایجاد گفتگو میان جوانانی که حِرَف مختلف را راهبری می کنند، گفتگوها و چالش های که از تعبیر و تفسیر پیچیدگی ای واقعیت های معاصر نشات گرفته اند.این کارگاه ها همچنین فرصتی خواهند بود برای مشورت و رایزنی با شخصیت ها و مسئولیت سطح بالای سیاسی، تجاری و جوامع دانشگاهی از اطراف دنیا. گرچه تاکید ها بر روی آسیاست، اما تناسب درستی از رهبران جوان از اروپا، آمریکا، آفریقا و استرالیا، از بخش های مختلف حضور دارند. گفتگوی رئیسینا(Raisina) گفتگوی رئیسینا یک کنفرانس چند جانبه است با دستور کاری برای مباحثه پیرامون چالش برانگیزترین مسائلی که جوامع جهانی با آن روبروست. هر ساله رهبران جهانی در عرصه سیاست، تجارت، رسانه و جامعه مدنی، مهمان سری مباحثاتی در دهلی نو پیرامون طیف وسیعی موضوعات مرتبط با سیاست بین المللی هستند. ساختار گفتگو به شکل مباحث چند- بخشی/چند-ذینفعی است و با شرکت روسای دولتها، وزرای کابینه و مقامات رسمی دولت های محلی، در کنار مدیران بخش خصوصی، اعضای رسانه و دانشگاهیان انجام می پذیرد. میزبان کنفرانس ORF و دولت هند و وزارت امور خارجه این کشور در اجرای آن مشارکت میکنند. در یکی از همین جلسات ریسینا استفاده از ارز ملی در تبادلات تجاری ایران و هند به عنوان مهمترین محور سفر ظریف به دهلی نو مورد تبادل نظر قرار گرفت. سفر محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران زمانی انجام شد که هند برای ایجاد توازن در روابط راهبردی و اقتصادی میان تهران و واشنگتن در تلاش بود. گفتگوهای سالانه سیاست فضایی کاپلانا چاولا بنیاد آبزرور مبدع و برگزار کننده گفتگوهای با موضوع سیاست گذاری در امور مربوط به فضا است که با همراهی مدیران، سیاست سازان، فناوران، کارآفرینان و دانشگاهیان به بحث پیرامون پیرامون روند های نوآورانه و کنونی فعالیت های فضایی میپردازند. ابن گفتگو ها به خلق بستری برای حمایت و تامین نیازها و سیاست های ملی هند در امور فضا و ترویج کارآفرینی و نوآوری در امنیت فعالیت های کشوری و تجاری تجهیزات فضایی منجر خواهد شد. نامگذاری این همنشینی با احترام به دانشمند زن هندی-آمریکایی کاپلانا چاولا تعیین شده است. وی نقش مهمی در فعالیت های خارجی فضایی هند در همکاری با کشور ایالات متحده داشته است. موضوعات 2019 : اداره جمعی اشتراکات جهانی ظهور بازیگران فضایی زنان در فضا افزایش مشارکت بخش خصوصی-- نقش فضای جدید، شرکت های کوچک بزرگ و متوسط امنیت فضایی ماهواره های کوچک: منافع، چالش ها و خطرات صنایع فضایی هند و پیشران: اتصال از دست رفته مذاکراه برای یک سیاست فضایی برای هند گفتگوهای سایبر، CyFy هند و CyFy آفریقا فناوری، امنیت و جامعه، موضوع اصلی این سری گفتگوهاست. آبزرور این کنفرانس ها را در دو بخش مجزا در هندوستان و آفریقا با عنوان سای فای و با حضور بیش از 140 سخنران از 40 کشور دنیا برگزار میکند. سوالات و پاسخ هایی که در این کنفرانس ها مطرح می شوند، موضوعاتی چون نوآوری، رشد و برابری در زمانی که کشورهایی با الگوهای سازماندهی سنتی به آنها دست می یابند. ایده اصلی این گفتگوها ایجاد فرصت های برابر برای همه نژادها، جنسیت ها، قومیت ها، سنین و مناطق جغرافیایی برای صحبت و مناظره پیرامون حل مسائل مربوط به حوزه فناوری های ارتباطات و فضای سایبر است. رفتار و حقوق افراد در فضای سایبر، بی طرفی شبکه های بستر ارتباطی، بررسی حقوقی اکوسیستم Aadhaar هند و آینده توسعه فناوری های فضای سایبر، هوش مصنوعی و نیروی های جدید حیات، از موضوعات این کنفرانس ها هستند. حضور سیاستمداران برجسته ایرانی در کنفرانس های ORF ریاست جمهوری بالاترین سطح از مقامات ایرانی است که در انجمن های اختصاصی ORF شرکت داشته است، سال 1396 پس از سفر رئیس جمهور و وزیر خارجه به هند، در یک سمینار تخصصی با موضوع اولویت های سیاست خارجی ایران، حسن روحانی و ظریف حضور داشتند و به بحث های حول برجام پرداختند. دکتر ظریف بصورت روتین به عنوان وزیر خارجه ایران در کنفرانس رئیسینا شرکت میجوید. پیشتر نیز مركز تحقیقات آبزرور از ایران برای نشست بریكس در سال 2013 دعوت كرده بود که دکتر علی اکبر ولایتی در آن حضور یافت، همچنین سعید جلیلی نیز در همان سال در کنفرانسی پیرامون مسائل منطقه ای و تروریسم حضور یافته بود. وب سایت موسسه: www.orfonline.org/
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا شورای روابط خارجی شورای روابط خارجی که بیشتر با سر واژه ی ( CFR ) معروف است ، یکی از تاثیر گذار ترین اندیشکده های آمریکایی است که در حوزهٔ سیاست خارجی آمریکا و روابط بینالملل به صورت تخصصی به سیاست سازی و سیاست پژوهی می پردازد. جلسات شورای روابط خارجی با حضور مقامات دولتی ، رهبران تجارت جهانی و اعضای برجسته جامعه اطلاعاتی و سیاست خارجی برای بحث و گفتگو در مورد مسائل بین المللی تشکیل می گردد . CFR هم چنین مجله دو ماهه ی مشهور " امور خارجه " Foreign Affairs, را منتشر می کند ، این اندیشکده هم چنین برنامه مطالعات دیوید راکفلر را اجرا می کند که با ارائه توصیه هایی به دولت ریاست جمهوری و جامعه دیپلماتیک ،لابی کردن قبل از جلسات کنگره ، تعامل با رسانه ها و تعامل با دست اندرکاران سیاست خارجی بر سیاست خارجی تأثیر می گذارد . همانطور که در وب سایت خود اندیشکده آمده است ، ماموریت CFR این است که "منبعی باشد برای اعضای خود ، مقامات دولتی ، مدیران تجاری ، روزنامه نگاران ، آموزگاران و دانشجویان ، رهبران مدنی و مذهبی و سایر شهروندان علاقمند به منظور کمک به آنها در درک بهتر دنیا و گزینه های سیاست خارجی که ایالات متحده و سایر کشورها با آن روبرو هستند ". گفته شده که پس از پایان جنگ جهانی اول ، 150 دانشمند وظیفه داشتند به " وودرو ویلسون " رئیس جمهور وقت آمریکا در مورد گزینه های مربوط به شرایط پس از جنگ در هنگام شکست آلمان به طور مختصر اطلاع دهند. این گروه آکادمیک ، از جمله نزدیکترین مشاور ویلسون و دوست دیرینه اش سرهنگ ادوارد م. هاوس و همچنین والتر لیپمن ، برای جمع آوری استراتژی برای دنیای پس از جنگ دیدار کردند. این تیم بیش از 2،000 سند تهیه کردند که حقایق سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی را در سطح جهان شرح و تجزیه و تحلیل می کرد و تصور میشد که برای ویلسون در مذاکرات صلح مفید خواهد بود. گزارش های آنها پایه چهارده نکته را تشکیل می داد که شرح استراتژی ویلسون برای صلح پس از پایان جنگ است. این دانشمندان سپس به كنفرانس صلح پاریس ، 1919 سفر كردند و در بحث های آنجا شركت كردند. در نتیجه بحث و گفتگو در کنفرانس صلح ، گروه کوچکی از دیپلمات ها و دانشمندان انگلیسی و آمریکایی در 30 مه 1919 در هتل مجیست در پاریس گردهم آمدند و تصمیم به ایجاد یک سازمان انگلیسی و آمریکایی با نام "انستیتوی امور بین الملل" گرفتند. البته به دلیل دیدگاه های انزوا طلب در جامعه آمریکا در آن زمان ، این دانشمندان به سختی توانستند برنامه خود را اجرا کنند . اعضای آن زمان اندیشکده بیشتر ، طرفداران بین المللی گرایی ویلسون بودند ، اما به ویژه درباره "تأثیر جنگ و پیمان صلح بر تجارت پس از جنگ" نگران بودند. این دانشمندان فرصتی را برای ایجاد سازمانی به وجود آوردند که برای مهندسی سیاست دولت دیپلمات ها ، مقامات عالی رتبه دولتی و دانشگاهیان را به همراه وکلا ، بانکداران و صنعتگران جمع کنند.. در 29 ژوئیه 1921 ، آنها رسماً شورای روابط خارجی را تشکیل دادند. در سال 1922 ادوین اف. گی ، معاون سابق دانشکده بازرگانی هاروارد و مدیر هیئت حمل و نقل در طول جنگ ، هدایت تلاش های این شورا را برای انتشار مجله ای که منبع "معتبری" در آن زمان باشد ، آغاز کرد. نفوذ این اندیشکده در نظام حکومتی ایالات متحده همواره بیش از تصور بوده است فی المثل یک مطالعه انتقادی نشان داد که از 502 مقام دولتی که از 1945 تا 1972 مورد بررسی قرار گرفته اند ، بیش از نیمی از ایشان از اعضای شورای بوده اند. در دوره دولت آیزنهاور 40٪ از مقامات ارشد سیاست خارجی ایالات متحده اعضای CFR بودند (آیزنهاور خود نیز عضو شورا بود). در زمان ترومن ، 42 درصد از پستهای برتر توسط اعضای شورا پر شده بودند. در زمان دولت کندی ، این تعداد به 51٪ رسید و در دوره دولت جانسون به 57٪ رسید . این اندیشکده به طور منظم جلساتی را تشکیل می دهد که در آن مقامات دولتی ، رهبران جهانی و اعضای برجسته جامعه سیاست خارجی درباره موضوعات مهم بین المللی بحث می کنند. اتاق فکر آن ، برنامه مطالعاتی دیوید راکفلر ، از حدود پنجاه دانشمند کمکی و تمام وقت و همچنین ده دریافت کننده محل اقامت بورسیه های یک ساله تشکیل شده است ، که مناطق عمده ای را پوشش می دهند و موضوعات مهمی را در قالب برنامه های بین المللی امروز شکل می دهند. این دانشمندان با ارائه توصیه هایی به دولت ریاست جمهوری ، شهادت قبل از كنگره ، خدمت به عنوان منبع برای جامعه دیپلماتیک ، تعامل با رسانه ها ، تألیف كتاب ها ، گزارش ها ، مقاله ها و نسخه های مربوط به موضوعات سیاست خارجی در بحث سیاست خارجی مشاركت می كنند. نمودار شبکه ای ارتباطات بین شرکت های آمریکایی های مختلف و شورای روابط خارجی، در سال 2004 : در چارچوب نظریه ها ی انتقادی از سرمایه داری جهانی ، برخی از دانشمندان علوم اجتماعی ، CFR را بطور برجسته در میان مجموعه ای از نهاد های پیشروی نظام سرمایه داری ، مانند کمیسیون سه جانبه و میزگرد تجاری ، یاد می کنند که به نظر می رسد چندان بی راه نباشد . دانشمند سیاسی ، ویلیام آویز ، به عنوان مثال ، CFR را در میان طبقه ای از " موسسات سیاست گذاری فراملی " قرار می دهد که با دولت های غربی و موسسات مالی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول، صندوق وبانک جهانی همکاری داشته است. این همکاری ها شامل تجویز سیاست هایی مبتنی بر گسترش تجارت آزاد ، کاهش مقررات مربوط به سرمایه گذاری شرکتهای فراملی و تسریع در ادغام بازارها از طریق بلوک های اقتصادی (مانند انجمن تجارت آزاد آمریکای شمالی یا اتحادیه اروپا) بوده است . این اندیشکده برنامه ای را از سال 2008 به مدت 5 سال آغاز کرد و با کمک مالی توسط بنیاد رابینا موسوم به "نهادهای بین المللی و حاکمیت جهانی" تأمین شد که هدف آن شناسایی الزامات نهادی برای همکاری چند جانبه مؤثر در قرن 21 است. " مرکز پیشگیری از اقدامات " نیز نام مرکز مطالعاتی دیگری در اندیشکده است که در صدد است تا به جلوگیری ، خنثی سازی ، یا حل و فصل مناقشات مرگبار در سراسر جهان کمک کند و همچنین دانش مربوط به پیشگیری از درگیری را جهان گسترش دهد. به ادعای این مرکز ، این کار با ایجاد یک مجمع که نمایندگان دولتها ، سازمانهای بین المللی ، سازمانهای غیردولتی ، شرکتها و جامعه مدنی بتوانند برای ایجاد استراتژیهای عملیاتی و به موقع برای ارتقاء صلح در شرایط خاص درگیری جمع شوند ایجادخواهد شد . با توجه به تمرکز این اندیشکده بر حوزه ی ساست خارجی ، تمایلات سیاسی حزبی این اندیشکده مشخص نست و همواره تمایلات نو محافظه کارانه و نولیبرالی ازین اندیشکده به ثبت رسیده است . مقر اصلی اندیشکده در نیویورک است ، و دفتر دیگری در واشینگتن، دی سی دارد . این اندیشکده در یک اظهار نظر معروف به قلم «الیوت آبرامز» تحلیلگر شورای روابط خارجی آمریکا در واکنش به انتخاب آیتالله احمد جنتی به ریاست مجلس خبرگان، نوشت که این مسئله نشان داد گزارشهایی که بعد از انتخابات منتشر و در آنها ادعا شد که متحدان حسن روحانی رئیسجمهور ایران پیروز شدهاند، نادرست بوده است. به نظر وی «توافق هستهای چه در عملکرد داخلی و چه در عملکرد خارجی ایران، هیچ میانهرویای (moderation) را منجر نشده است. این تصور که میانهروها پیروز انتخابات فوریه بودهاند، خیالپردازیای بیش نیست.» وی یک دیپلمات کهنه کار جمهوریخواه است که نزد سیاستمداران ایرانی عمدتا به دلیل رسوایی پرونده «ایران-کنترا» یا ماجرای «مک فارلین» در دوران ریاست جمهوری «رونالد ریگان» شهرت دارد، وی به عنوان کارشناس برجسته مطالعات خاورمیانه صاحب صفحه ویژهای با نام «نقاط فشار» (Pressure Points) است که تحلیلها و نوشتارهایی درباره خاورمیانه، سیاست خارجی آمریکا، حقوق بشر و به خصوص ایران در آن منتشر میکند.وی بااستعفای «برایان هوک»، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران به جای وی نشست در حالی که نماینده ویژه این کشور در امور ونزوئلابود و همچنان با حفظ سمت نماینده ویژه امور ایران نیز بود. پ.ن. در مورد میزگرد تجاری و کمیسی.ن سه جانبه پیشتر مطالبی در تاپیک اندیشکده ها منتشر شده است. .......................................................................... www.cfr.org/ en.wikipedia.org/wiki/Council_on_Foreign_Relations
-
1 پسندیده شدهتاریخچه ی تشکیل شورای روابط خارجی به زمانی باز میگردد که فردی به نام «لایونل کریتس» مسئول ایجاد شبکه ای از سازمان های نیمه مخفی در مستعمرات بریتانیا و ایالات متحده آمریکا بود. این سازمانها که گروه «میزگرد» نامیده می شدند، بر اساس طرح کریتس (۱۹۰۸-۱۹۱۱) تأسیس شدند. گروه «میزگرد» با هزینه شخصی سرمایه داری به نام «سسل رودس» مجله «میز گرد» را منتشر کرد. در این دوران، ریشه اولیه تأسیس شورای روابط خارجی آمریکا نیز در واکنشهای تعدادی از سرمایه داران و سیاستمداران آمریکایی که در تلاش بودند تا سهم قابل توجهی از منافع را در جامعه بین الملل از آن خود سازند، در خلال جنگ جهانی اول شکل گرفت؛ یعنی بعد از جنگ جهانی اول، سردمداران بنگاه های اقتصادی غرب برای اداره جهان نیاز به یک مرکز تحقیقاتی برای ترسیم آینده جهان داشتند؛ از این رو مردان پرنفوذ و قدرتمند آمریکایی گروه «تحقيق» ایجاد کردند که برخی از اعضای «گروه میزگرد» نیز در آن حضور داشتند. ملاقات این دو گروه در جریان «صلح ورسای» باعث شد تا سردمداران مافیای تجاری و سیاستمداران انگلیسی و آمریکایی سامانه ای فکری برای مطالعه مستمر امور بین المللی برای بهتر اداره کردن جهان تدبیر کنند و به همین منظور در سی ام مه سال ۱۹۱۹ در «هتل ماژسینک» پاریس موافقت کردند تا سازمانی مشترک ایجاد کنند. این تصمیم سرانجام به تأسیس «انستیتوی امور بین الملل» با هدف آگاهی از وضعیت بین المللی برای پیگیری منافع در چارچوب نظامی واحد تأسیس شد که دارای دو شاخه آمریکایی و انگلیسی بود. | در اوت ۱۹۲۱، سردمداران سیاسی و اقتصادی با طرح ادغام شاخه انگلیسی با انستیتوی آمریکایی امور بین الملل، رسما شورای روابط خارجی را تأسیس کردند؛ به طوری که این شورا که در واقع مرکزی برای اداره جهان بود، اینک نزدیک به یک قرن است که در شکل گیری مفاهیم بنیادی سیاست خارجی آمریکا و همین مدیریت راهبردهای جهانی، نقش مهم و اساسی داشته است. از جولای سال ۲۰۰۳ «ریچارد هاس» ریاست این شورا را به عهده گرفته است. وی پیش از این، مدیر برنامه ریزی سیاسی وزارت خارجه و از نزدیک ترین مشاوران کالین پاول، وزیر خارجه اسبق آمریکا بود. وی همچنین مؤلف ۱۱ کتاب در رابطه با سیاست خارجی آمریکا است. این مرکز مطالعاتی که در زمینه های گوناگون سیاست ها و راهبردهای مختلف را تعیین می کند، هر ساله نظرات خود را در قالب گزارش سالیانه شورای روابط خارجی منتشر می کند. شورای روابط خارجی با هدف تصمیم سازی در مسائلی چون دفاعی و امنیت سرزمین، دموکراسی و حقوق بشر، اقتصادی، انرژی و محیط زیست، حکومت جهانی، فناوری و علوم با صلح بین المللی، اجتماع و فرهنگ، تروریسم و راهبردها و سیاستهای تمرکز مطالعاتی دارد. در این راستا، شورای روابط خارجی، محورهای مطالعاتی را بر پایه بررسی تحولات مناطق مختلف جهان قرار داده و برنامه های تحقیقات مختلفی را در حوزه های جغرافیایی اروپا، آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، خایان مراکز بین المللی و حکومت جهانی در دستور کار خود قرار داده است. شورای روابط خارجی در بخش دفاعی، موضوعاتی چون مطالعات تجارت نظامی آمریکا، حفاظت از زرادخانه اتمی، توسعه کارخانه تسلیحات نظامی، امنیت سایبری تهیه و تقاضای اورانیوم جهانی و تعیین سیاست های نظامی آمریکا و بودجه های نظامی و... را مورد مطالعه قرار می دهد. در بخش دموکراسی و حقوق بشر در مسائلی چون ترویج لیبرال دموکراسی در جهان، مطالعه اندیشه های فکری جوامع مختلف، فعال سازی شبکه های دموکراتیک در جهان عرب و... تمرکز مطالعاتی دارد. در بخش اقتصادی، تعیین سیاست های مالی و پولی آمریکا، اقتصاد جهانی، بررسی ظرفیت های رشد اقتصاد جهانی، شرکتهای تجاری چند ملیتی و مهمترین موضوعات مطالعاتی هستند. در بخش حکومت جهانی که در زمینه گسترش و توسعه قدرت جهانی آمریکا در سراسر جهان تمرکز جدی دارد، مطالعه تحولات سیاسی مناطق خاورمیانه، اروپا، آفریقا، شبه قاره هند، جنوب شرقی آسیا، روسیه و آسیای مرکزی را با هدف برطرف کردن چالشهای آمریکا و کسب ظرفیت مناسب برای توسعه قدرت جهانی واشنگتن محور مطالعاتی خود قرار داده است. شورای روابط خارجی هر ساله، انواع کتب، تحلیل های گزارشی مانند (مانند دوماهنامه سیاست خارجی)، گزارش های خبری، توصیه های راهبردی، جمع بندی کارشناسان، گزارشهای ویژه، مقالات علمی، چشم اندازهای راهبردی و... را منتشر می کند. جالب توجه است که شورای روابط خارجی، یک سری گزارش های تحلیلی را با عنوان گزارش های گروه فشار منتشر می کند که مورد توجه جدی مقامات بلندپایه آمریکا است. همچنین شورا، مصاحبه های متعددی را با تحلیل گران مسائل سیاسی کشورهای مختلف درباره سیاستهای آمریکا در سایت رسمی خود منتشر می کند که این امر در تحلیل وضعیت ایالات متحده در سطح بین الملل، کمک بزرگی به سیاستمداران کاخ سفید می کند. شورای روابط خارجی در تعیین رؤسای جمهور و همچنین مقامات کنگره پنتاگون، سیا و وزرای دولت ها، نقش مهم و اساسی دارد. اهمیت و تأثیرگذاری این اتاق فکر بر هرم قدرت در آمریکا به حدی است که بیشتر رؤسای جمهور آمریکا، در شورای روابط خارجی سخنرانی و دیدگاه های خود را ارائه کرده اند. شورای روابط خارجی در طول پانزده سال اول موجودیت خود توانست به عنوان یک نهاد مهم و بانفوذ از مجموع سیاستمداران کارکشته و مدیران بنگاه های بزرگ تجاری غربی در شکل دهی مطالعاتی آمریکا در مباحث دائمی امور بین الملل و تدوین سیاست های خارجی آمریکا تثبیت گردد. با اوج گیری حوادث جنگ جهانی دوم و پس از آن، شورا موفق به ایجاد «مطالعات جنگ و صلح » گردید و با کمیته مشورتی وزارت خارجه ادغام شد. همچنین «کمیته های روابط خارجی» را بنا نهاد که به واسطه آنها، مسائل و سیاستهای کلان سیاست خارجی آمریکا بررسی و اجرایی می گردد. در این مقطع، شورا در بخش بعدی عملکرد خود طرح «عرصه بی» را ترسیم کرد. این طرح طی سال ۱۹۴۱ تمهیدی مقدماتی برای مقابله با وضعیت اضطراری بعد از جنگ بود. البته هدف اصلی این طرح، ایجاد اقتصاد جهانی تحت سلطه آمریکا بود؛ از این رو بعد از جنگ، شورای روابط خارجی در جهت بنای یک اقتصاد یکپارچه جهانی قدم نهاد. در راستای این هدف، شورا در اولین گام های خود نیاز به ایجاد ارگانهای بین المللی را ضروری دید به طوری که گفته می شود طرح ایجاد «سازمان ملل» مربوط به شورای روابط خارجی است که به «کمیته سری هدایت کننده » که «هال» وزیر امور خارجه وقت، در ژانویه ۱۹۴۳ تأسیس کرد، باز می گردد. همچنین با پیشنهاد شورا، کاخ سفید برای تضمین عملکرد مناسب نظام اقتصادی جهانی، با حمایت وزارت خزانه داری آمریکا «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» را در سال ۱۹۴۴ تأسیس کرد تا در طرح «عرصه بزرگ» اقتصاد واحد جهانی تحت حاکمیت ایالات متحده آمریکا گسترش یابد. از این زمان به بعد، شورای روابط خارجی با کمک مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی خود، سیاست ها و راهبردهای کاخ سفید را در راستای منافع اقتصادی سردمداران و سیاستمداران نظام سلطه طرح ریزی و مدیریت کرد به طوری که از تعیین رؤسای جمهور و مقامات کلیدی کاخ سفید گرفته تا تعیین خط مشی های سیاسی و اقتصادی جهانی، همگی در ید شورای روابط خارجی بود. شورای روابط خارجی تمرکز جدی بر روی ایران دارد به طوری که سیاست های آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران، مستقیما توسط شورا اتخاذ می گردد. سردمداران آن تلاش کرده اند تا همواره با اتخاذ سیاست های مختلف، نظام جمهوری اسلامی ایران را به شکست بکشانند؛ که تحمیل جنگ هشت ساله به ایران، یکی از راهبردهای سخت آنها بود. با شکست راهبرد سخت علیه ایران، شورای روابط خارجی، اقدامات نرم افزارانه را علیه ایران به کار گرفت؛ برای مثال در دکترین امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۰۶، مقابله نرم با ایران در اولویت قرار گرفت که دامن زدن به نافرمانیهای اجتماعی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیردولتی، ایجاد شبکه های متعدد فارسی زبان، دامن زدن به شکافهای قومی و راه اندازی ان جی اوها، بخشی از این دکترین بود. همچنین شورای روابط خارجی در فتنه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ ایران نقش جدی داشت به طوری که حمایت از جنبش سبز و تخصیص بودجه ۵۰۰ میلیون دلاری توسط کنگره از آن جمله بود. شورای روابط خارجی از طرق زیر به انجام مأموریت های تعریف شده ی خود می پردازد: 1. حمایت از عضویت های گوناگون، با برنامه ریزی ویژه جهت ارتقای مهارت های مورد علاقه و پیشرفته در نسل بعدی رهبران و مدیران سیاست گذاری خارجی 2. تشکیل جلسات در اداره مرکزی شورا در نیویورک، واشنگتن دی سی، و دیگر شهر ها؛ جایی که صاحب منصبان ارشد حکومتی و دولتی، اعضای کنگره، رهبران و مدیران جهانی و متفکرین برجسته به همراه اعضای شورا دور هم جمع می شوند تا در مورد موضوعات مهم بین المللی به بحث و بررسی بپردازند. 3. حمایت از برنامه های مطالعاتی پرورش دهندهی پژوهش وابسته؛ که توانایی تولید مقالات، گزارشات و كتب را به پژوهشگران شورا می دهد. همچنین به برگزاری میزگردهایی جهت تحلیل و بررسی موضوعات سیاستگذاری خارجی کمک کرده و به ارائه نظریات و پیشنهادات عینی و قابل لمس سیاستگذاری کمک می کند. 4. انتشار مجله ی «امور خارجی(فارن افرز)»، ژورنالی صاحب نام و برتر که به امور بین المللی و سیاست خارجی امریکا می پردازد. 5. حمایت مالی از کارگروه ها و مجموعه هایی که به تولید محتوا و گزارشات فراحزبی و قابل استفاده برای عموم در موضوعات مهم سیاست خارجی می پردازند. 6. تهیه ی اطلاعات و تحلیل های بروز در مورد حوادث روز جهان و سیاست خارجی آمریکا بر روی پایگاه اینترنتی این شورا cfr.org برنامه مطالعاتی و پژوهشی دیوید راکفلر (اتاق فکر شورا)، شامل بیش از ۸۰ پژوهشگر و کارشناس تمام وقت، پاره وقت و موقت می باشد. این افراد دارای پیش زمینه های متفاوتی همچون دانشگاهی، بخش خصوصی، رسانه ای و حکومتی و دولتی می باشند که در دامنه ی وسیعی از موضوعات، تخصص دارند. اعضای اتاق فکر در زمینه ی موضوعات سیاست خارجی پیش روی آمریکا به نگارش و صحبت کردن می پردازند؛ رصد پیشرفت ها در تمامی مناطق جغرافیایی مهم آفریقا، آسیا، اروپا، آمریکای لاتین، روسیه و خاورمیانه بزرگ؛ و مطالعه و پژوهش در سرفصل هایی مثل: تجارت فاینانس بین المللی، انرژی، تغییر آب و هوا، سلامت جهانی، عدم گسترش تسلیحات اتمی، موسسات بین الملل، مداخلات نظامی و اثر فناوری دیجیتال بر کشورداری و سیاستمداری از فعالیتهای این مرکز می باشد. شورای روابط خارجی با نفوذ و همچنین حمایت مالی خود، مراکز متعدد مطالعاتی و دانشگاهی اعم از دولتی و خصوصی را تحت اختیار خود قرار دارد. شورای یاد شده دارای دو مرکز رسمی است که عبارتند از: «مرکز مطالعات جغرافیای اقتصادی موریک گرینبرگ» و مرکز مطالعاتی «جنگ بازدارنده». مرکز مطالعات جغرافیای اقتصادی» در واقع تعیین کننده و جهت دهنده اقتصاد جهانی و روابط آن است و در این راستا، گزینه های سیاست خارجی آمریکا را با منافع مافیای جهانی پیوند میدهد. «مرکزگرینبرک» با حمایت از منافع عمومی و اقتصادی سردمداران نظام سلطه، تمرکز خود را بیشتر بر روی رشد و تکمیل برنامه های اقتصادی ملی آمریکا و حتی تجارت جهانی قرار داده است. این مرکز همچنین در جهت سیاستمداران بلندپایه آمریکا، دانشمندان و استادان دانشگاه و حتی مدیران رسانه های متعددی برگزار می کند و گاه گزارش های تحلیلی و راهبردی را در اختیار آنها قرار میدهد. دومین مرکز وابسته به «شورای روابط خارجی آمریکا» مرکز مطالعاتی «جنگ بازدارنده» است که ظاهرا بر روی پیشگیری، کاهش و خاتمه بحران های مرگبار در سراسر دنیا تمرکز مطالعاتی دارد؛ اما در واقع این مرکز با هدف مداخله در بحران هایی که منافع آمریکا در آن تأمین می شود، فعالیت تحقیقاتی می کند؛ زیرا بر مبنای تعریف کارشناسان نظامی و امور راهبردی، مفهوم «جنگ بازدارنده، نوعی راهبرد نظامی است که یک کشور در حال جنگ برای بازداشتن نیروهای مسلح حریف اعمال می کند تا آن را از توسل به یک جنگ احتمالی در آینده باز دارد. مطابق این مفهوم، اعمال تاکتیک های نظامی در فرود آوردن ضربات کوبنده باید طوری باشد که دولت مقابل را از هرگونه عکس العملی بازدارد.» به همین علت، مهمترین کارکرد این مرکز برای شورای روابط خارجی، ارائه گزارش های ویژه از بحران های مختلف جهانی است که در آن، وضعیت و شرایط بحران بررسی و ارزیابی می شود. مركز «جنگ بازدارنده» میزگردهای تخصصی را با حضور مقامات برجسته کاخ سفید، سناتورهای بانفوذ کنگره (به ویژه عناصر متنفذ صهیونیستی) در زمینه بحران های مختلف جهان برگزار می کند که موضوعاتی چون: عوامل درونی و بیرونی مؤثر در بحران، ظرفیت های مؤثر برای ورود امریکا در بحران مذکور و... بررسی می شود.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی Carnegie Endowment for International Peace که به اختصار بنیاد کارنگی CEIP خوانده میشود ، یکی از قدیمی ترین اندیشکده ها ی ابتدایی آمریکا است که اندرو کارنگی میلیونر آمریکایی آن را در سال ۱۹۱۰ ( حدود 110 سال پیش ) تأسیس کرد. شعار این اندیشکده «گسترش همکاری بینالمللی و درگیری فعال آمریکا در امور بینالمللی» است و به لحاظ گرایش سیاسی اعلام میدارد که رسما با هیچ حزب سیاسی ایالات متحده در ارتباط نیست. بر طبق گزارش معروف دانشگاه پنسیلوانیا ، کارنگی سومین اندیشکده با نفوذ در جهان پس از موسسه بروکینگز وچتم هاوس است . اندرو کارنگی مانند سایر بین الملل گرایان در زمان خود معتقد بود که سایه ی جنگ تنها با قوانین و سازمان های بین المللی قوی تر از بین می رود. وی در سال 1907 نوشت: "من به این هدف بیش از هر چیز دیگری علاقه مندم." نتیجه ی تلاش کارنگی در این زمینه ، ایجاد موقوفه کارنگی برای صلح بین المللی بود. اندرو کارنگی در هفتاد و پنجمین سالگرد تولد خود ، در 25 نوامبر 1910 ، با تأمین سود 5٪ نرخ بهره از اولین وام های رهنی ، موقوفه ای را به اندازه ی 10 میلیون دلار برای این هدف اعلام کرد. درآمد بهره حاصل از این اوراق قرضه برای تأمین بودجه یک اندیشکدا جدید اختصاص داده شدکه قرار بود برای پیشبرد صلح جهانی مورد استفاده قرار گیرد . در آغاز درگیری آمریکا در جنگ جهانی اول در سال 1917 ، محققین کارنگی به اتفاق آرا اعلام کردند ، "مؤثرترین وسیله برای ارتقاء صلح بین المللی پایدار ، محاکمه دولت امپراطوری آلمان تا پیروزی نهایی برای دموکراسی است." در دسامبر سال 1918 ، جیمز براون اسکات ، مدیر موقوفه کارنگی و چهار نفر دیگر از کارمندانش از جمله جیمز تی. شوتول بودن که رئیس جمهور وودرو ویلسون را متقاعد کردند به مذاکرات صلح در فرانسه بپیوندد. کارنگی اغلب بخاطر ساخت کتابخانه های کارنگی در نقاط مختلف به یاد اورده میشود . این کتابخانه ها معمولاً توسط درآمد اوقاف اصلی تأمین نمی شدند بلکه توسط سایرموقوفه های کارنگی ، که عمدتاً در جهان انگلیسی زبان فعالیت می کردند ، تأمین می شدند. اما پس از جنگ جهانی اول ، اوقاف کتابخانه هایی را در بلژیک ، فرانسه و صربستان در سه شهر مختلف که در این جنگ به شدت آسیب دیده بو دند ایجاد کرد . علاوه بر این ، در سال 1918 ، این اندیشکده شروع به پشتیبانی از كتابخانه های ویژه ای به نام برنامه بین المللی ذهن آلكو (International Mind Alcove) نمود كه با هدف تغییر دیدگاه جهانی مردم و تقویت یك "ذهن بین المللی" انجام می شود. نهایتا پس از جنگ جهانی دوم ، سازمان ملل متحد شروع به تبلیغ ایده بین الملل گرایی کرد ، و این به مثابه به ثمر رسیدن برنامه تلقی شده و منجر به این شد که CEIP به برنامه بین المللی ذهن آلکوو پایان دهد. در 14 ژوئیه سال 1923 ، آکادمی حقوق بین الملل لاهه با ابتکار عمل همین اندیشکده به طور رسمی در کاخ صلح در لاهه افتتاح شد . کاخ صلح توسط بنیاد کارنگی (هلند) در سال 1913 ساخته شده است تا دادگاه داوری دائمی و کتابخانه ای از قوانین بین المللی را در خود جای دهد . در سال 1925 ، نیکلاس موری باتلر جانشین الیو روت به عنوان رئیس موقوفه شد. در همین سمت و برای تلاش برای پیمان Kellogg-Briand ، باتلر در سال 1931 جایزه صلح نوبل دریافت کرد. در نوامبر سال 1944 ، کارنگی Ruleel Lemkin 's Axe Rule را در اروپای اشغالی منتشر کرد: قوانین مربوط به اشغال — تجزیه و تحلیل دولت — پیشنهادهایی برای جبران خسارت . این نوشتار اولین متنی بود که کلمه نسل کشی را در واژگان جهانی به ارمغان آورد . در آوریل 1945 ، جیمز تی. شوتول ، مدیر بخش اقتصاد و تاریخ اندیشکده ، به عنوان رئیس مشاوران نیمه رسمی نمایندگان ایالات متحده در کنفرانس سان فرانسیسکو برای تهیه منشور سازمان ملل فعالیت کرد . پس از آن نیز ، شوتول برای ایجاد كمیسیون دائمی سازمان ملل در مورد حقوق بشر ، كه تا به امروز وجود دارد ، فعالیت نمود . در سال 1963 ، کارنگی موقوفات برنامه حقوق بین الملل خود را برای پرداختن به چندین موضوع بین المللی در حال ظهور بازسازی کرد: افزایش اهمیت و تأثیر سازمان های بین المللی. انقلاب فن آوری که تولید تسلیحات نظامی جدید را تسهیل می کند. گسترش کمونیسم؛ افزایش این ایده در کشورهای تازه استقلال یافته. و چالش های اشکال جدید فعالیت اقتصادی ، از جمله شرکت های جهانی و کارتل های فرا ملیتی. این برنامه منجر به تشکیل یک گروه مطالعاتی مستقر در نیویورک در مورد سازمان ملل و گروه مطالعات سازمان های بین المللی در مرکز اروپا در ژنو شد . اندیشکده کارنگی در بهار سال 1978 مالکیت کامل مجله معروف Foreign Policy " سیاست خارجی " را به دست آورد و به مدت 30 سال آن را منتشر کرد. کارنگی این مجله را از یک مجله علمی سه ماهانه به یک مجله ی پر مخاطب دو ماهانه ی گزارش های جهانی سازی و سیاست های بین المللی تبدیل کرد . نهایتا این مجله در سال 2008 به واشنگتن پست فروخته شد. در سال 1981 ، فرد برگستن که در کارنگی کار می کرد ، مؤسسه اقتصاد بین الملل را بنیان نهاد - این موسسه امروز به عنوان موسسه اقتصاد بین المللی پترسون PIIE شناخته می شود . پس از پایان جنگ سرد ، کارنگی در سال 1994 مرکز کارنگی مسکو را به عنوان خانه ای برای محققان و مفسران روسی افتتاح کرد . کارنگی مرکز مسکو را با این عقیده راه اندازی کرد که "در دنیای امروز یک اندیشکده که ماموریت آن کمک به امنیت جهانی ، ثبات و رفاه است ، به حضور دائمی و چشم انداز چند ملیتی در هسته اصلی فعالیت های خود نیاز دارد. در سال 2000 ، جسیکا ماتئووس مدیر جدید اندیشکده ، از ایجاد مؤسسه سیاست مهاجرت (MPI) به سرپرستی دیمیتریوس پاپادمتریو خبر داد که به نخستین اندیشکده مستقل در زمینه مهاجرت بین المللی تبدیل شد. در دوره تصدی وی ، مراکز کارنگی در خاورمیانه در بیروت (2006) ، کارنگی اروپا در بروکسل (2007) ، و مرکز کارنگی-Tsinghua در دانشگاه Tsinghua در پکن راه اندازی شد علاوه بر این ، با همکاری دانشگاه ملی فارابی قزاقستان، کارنگی در اواخر سال 2011 برنامه فارابی کارنگی در مورد آسیای میانه در قزاقستان را تأسیس کرد و در آوریل 2016 ، ششمین مرکز بین المللی کارنگی. یعنی مرکز هند ، در دهلی نو افتتاح شد . هدف از تاسیس مرکزخاورمیانه ؛ اطلاع بهتر از روند تغییرات سیاسی در خاورمیانه ی عربی و درک عمیق تر از مسائل اقتصادی و امنیتی پیچیده ای است که آن را تحت تاثیر قرار میدهد. از سال 2016 ، مدیر عامل فعلی مرکز ماها یحیی است. نمونه ای از یک کنفرانس ضد ایرانی در مرکز خاور میانه بنیاد کارنگی : عنوان کارنگی اروپا که در سال 2007 توسط Fabrice Pothier تأسیس شده است ، مرکز اروپایی اوقاف کارنگی برای صلح بین المللی است. کارنگی اروپا از حضور تازه گسترش یافته خود در بروکسل ، کار سکوی تحقیقاتی خود را با چشم اندازهای تازه مراکز کارنگی در واشنگتن ، مسکو ، پکن و بیروت ترکیب می کند و چشم انداز جهانی نسبتا جامعی را برای جامعه سیاست گذار اروپایی ایجاد میکند. کارنگی اروپا با استفاده از نشریات ، مقاله ها ، سمینارها و مشاوره های خصوصی قصد دارد تفکر جدیدی را در مورد چالش های مهم بین المللی که نقش اروپا را در جهان شکل می دهد تقویت کند. مرکز سیاست جهانی کارنگی - Tsinghua نیز در سال 2010 در دانشگاه Tsinghua در پکن تأسیس شد. تمرکز این مرکز عمدتا بر روابط خارجی چین است . اقتصاد و تجارت بین المللی؛ تغییرات آب و هوا و انرژی؛ منع گسترش سلاح های هسته ای و کنترل تسلیحات و سایر موضوعات امنیتی جهانی و منطقه ای مانند کره شمالی ، افغانستان ، پاکستان و ایران نیز موضوع پژوهش هایی در این مرکز بوده اند . در ماه آوریل سال 2016، کارنگی هند در دهلی نو راه اندازی شد . تمرکز این مرکز شامل اقتصاد، سیاست و اصلاحات در هند ، سیاست خارجی و امنیتی و نقش نوآوری و فناوری در تحولات داخلی هند و روابط بین الملل است. مدیر فعلی مرکز رودرا چادوری است. برنامه های اصلی مطالعاتی : اندیشکده کارنگی ، دارای هشت برنامه اصلی است: برنامه سیاست هسته ای ، برنامه روسیه و اوراسیا ، برنامه آسیای جنوبی ، برنامه دموکراسی و قانون ، برنامه آسیا ، برنامه انرژی و آب و هوا ، برنامه خاورمیانه و برنامه اروپا . ..................................................................... carnegieendowment.org/ en.wikipedia.org/wiki/Carnegie_Endowment_for_International_Peace web.archive.org/web/20120130130639/http://carnegieendowment.org/about/index.cfm?fa=centennial
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس جزایر ماهی در پائیز 62 سرانجام پس از چند ماه کار و تلاش شبانه روزی تیم فنی در دانشگاه اصفهان ، ما مامور به انجام عملیات تست پرواز و عکس برداری عملیاتی شدیم. من به همراه تیم 4 نفره اعزامی به اصفهان ، یکی دو نفر از بچه های دانشگاه اصفهان و آقای سلطانی از جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان که در تمام این مدت همکاری خوبی با ما داشت ، خود را به قرارگاه خاتم الانبیاء در جبهه های جنگ رساندیم. سرلشکر باقری در دوران دفاع مقدس صبح روز بعد برادران باقری و پیش بهار و دو نفر از بچه های اطلاعات ، ما را با منطقه آشنا نموده و نسبت به عکس برداری توجیه نمودند. آنها با این کار می خواستند ، حتی از تست پروازی ، کار عملیاتی استخراج کنند ، وگرنه چه معنا داشت که از همان اول ما را یک راست توی خط مقدم ببرند. پهپاد مهاجر منطقه مورد نظر شلمچه بود و نزدیک ترین فاصله را با نیروهای عراقی داشت. قرار شد که ما توی اروند رود مستقر شویم و عکس برداری کنیم. خدا را شکر ، عجب روزی قسمت شد عکس بگیریم ، هم هوا صاف و آفتابی بود و هم اصلا خبری از باد نبود. مهم تر از همه جبهه ای ساکت و کم سر و صدا بود. انگار که خط دوم یا سوم یک منطقه ی جنگی باشد. راوی : محسن عمل نیک * * * * * روز عملیات عجب. چقدر استرس داشتیم روزی که قرار بود از قرارگاه خاتم به سمت " نهر خیّن " برویم. جائی که قرار بود ، نتیجه کار سه ماهه خود را برای فرماندهان سپاه به نمایش گذاشته و توجه آنها را نسبت به کارآمدی پهپاد جلب نمائیم. چون محدودیت برد رادیوئی داشتیم ، آنها نزدیک ترین فاصله را با عراقی ها برای ما انتخاب کرده بودند ، به طوری که اگر فریاد می کشیدند ، صدایشان را می شنیدیم. نهر خین به جز اعضای تیم ، برادر پیش بهار از قرارگاه هم آمده بود. نگاه ما همه به هواپیمای کوچکی دوخته شده بود که بیشتر اسباب خنده و متلک های آنها بود ، تا وسیله ای که از آن انتظار مأموریتی برود. با این همه مجبور بودیم که متلک ها و پوزخندهایشان را تحمل کنیم . این سوای دلهره ای بود که نسبت به فرشید داشتیم که نکند که متوجه شود در خط مقدم هستیم. او هنوز خیال می کرد در بیابان های دور از دسترس دشمن هستیم. حتی وقتی حین پرواز ، تمام نیروهای خط ما !!! و خط دشمن به طرف هواپیما شلیک کردند و او شاخک هایش جنبید که نکند در جبهه حضور دارد ، متقاعدش کردیم که خیر ، این شلیک ها از جانب نیروهای خودی است. پرنده آماده پرواز شد. اما از شانس بد حرکت نمی کرد. یکهو متوجه شدیم سوخت زیادی توی موتور کوچکش ریخته ایم. سوخت آن را خودمان از ترکیب الکل ، متانول و روغن کرچک ساخته بودیم. از طرفی آشغالی هم رفته بود توی لوله سوخت. چقدر توی آن ظهر گرم ، خیس عرق شدیم تا همانجا دوباره بدنه هواپیما را شکافتیم ، باک را درآوردیم و شروع کردیم به تعویض. پیش بهار و یکی از بچه های اصفهان ، باک را که دست مان دیدند ؛ این بار نتوانستند جلو خنده شان را بگیرند. باک یک قوطی پلاستیکی سرم بود و لوله های سوخت آن ، شیلنگ سرم. باک پهپادهای اولیه پیش بهار ، در حالی که عرق های پیشانی اش را خشک می کرد ، با دلخوری گفت : آمده اید ما را سر کار بگذارید ؟ دوستش اما ، او را دلداری داد : کمی صبر کنی تعمیر میشه. بیچاره ها دارند زحمت خود را می کشند. همانطور که باک را عوض می کردیم ، زیر چشمی ، به سر و صورت پر از عرق شان درآن تابستان داغ هم ، نیم نگاهی می انداختیم. هواپیما که آماده شد ، فرشید ؛ هنرمندانه تیک آف را شروع کرد و آن را فرستاد بالای سر خط خودی و دشمن. آن روز ، من با خوشحالی ، بیشتر به پیش بهار و بچه های قرارگاه نگاه کردم ، تا به هواپیما. و چقدر احساس غرور کردم ، وقتی نگاه های آنها را می دیدم که نیشخند و تمسخر در چهره شان هر بار کمرنگ تر می شد. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی مرکز امنیت جدید آمریکایی Center for a New American Security مرکز امنیت جدید آمریکایی ( مرکز امنیت نوین آمریکا ) که به اختصار CNAS نامیده میشود . یک اندیشکده آمریکایی است که در سال 2007 تاسیس شد . موضوعات تخصصی این اندیشکده ، امنیت ملی ومسائل ایالات متحده است و بر تروریسم و جنگ های نامنظم ، آینده ارتش ایالات متحده ، ظهور آسیا به عنوان یک مرکز قدرت جهانی و پیامدهای امنیت ملی در مصرف منابع طبیعی تمرکز دارد . مأموریت اعلام شده این اندیشکده "تدوین سیاست های امنیتی و دفاعی ملی قوی ، عملی و اصولی برای ترویج و حمایت از منافع و ارزش های آمریکایی است ." در سخنرانی در کنفرانس سالانه CNAS در ژوئن 2009 ، فرمانده فرماندهی مرکزی ایالات متحده GEN دیوید پترائوس اظهار داشت که "CNAS ، طی چند سال ، خود را به عنوان یک نیروی واقعی در محافل اندیشمندان و محافل سیاست گذاری تثبیت کرد." CNAS یک اندیشکده نسبتاً كوچك ، با حدود 30 كارمند و بودجه كمتر از 6 میلیون دلار به شمار میرود ولی به دلیل ماهیت تخصصی آن ضریب نفوذ بالایی دارد . در میان سازمان های اهدا کننده برتر ، نام شرکت های بزرگ نظامی و نفتی به چشم میخورد . سیستم های هوافضای نورثروپ گرومن ، بنیاد جامعه باز ، گروه ایرباس ، شرکت بوئینگ ، شرکت شورون ، شرکت لاکهید مارتین ، شرکت ریتون ، دفتر نمایندگی اقتصادی و فرهنگی تایپه ، دولت ایالات متحده ، BP America بی ای ئی سیستمز و Exxon Mobil Corporation به چشم میخورد . CNAS گزارش های گسترده ای درباره تروریسم ، جنگ های نامنظم و چالش های امنیتی منطقه منتشر کرده است. CNAS همچنین در مطالعه ظهور آسیا به عنوان مرکز قدرت جهانی ، به ویژه در مورد چین ، زمینه ساز است . یكی از مهمترین اهداف اعلام شده برنامه امنیت آسیا و اقیانوسیه CNAS "ابداع مسیر آینده برای جلوگیری از درگیری آمریكا با چین است كه می تواند باعث گسترش همکاری های دو جانبه در مناطقی با منافع استراتژیك مشترك و ترغیب افزایش مسئولیت پذیری از رژیم چین" شود. در سال 2010 ، این مرکز پروژه امنیت سایبری خود را توسعه داد ، که توسط Bob Kahn ، یکی از مخترعین پروتکل های TCP / IP ، که برای انتقال اطلاعات از طریق اینترنت استفاده می شود ، و به ریاست او انجام می شود. CNAS پیشنهاد کرده است که یکی از راه های تأمین هزینه های آینده ارتش ، قرار دادن واحدهای سنگین ارتش در گارد ملی و واحد های ذخیره است . در ماه مه سال 2016 ، CNAS مقالات خود را برای سری Next President (رئیس جمهور بعدی) به منظور کمک به رئیس جمهور بعدی و تیمش در تهیه برنامه ای قوی ، عملی و اصولی برای امنیت ملی راه اندازی کرد. این سری به بررسی بحرانی ترین مناطق و موضوعاتی که رئيس جمهور بعدی نیاز به رسیدگی در دوره تصدی خود دارد میپردازد و موضوعات را به صورت آماده و همراه با خلاصه های سیاستی در بدو ورود به کاخ سفید در اختیار رییس جمهور میگذارد . .................................................. www.cnas.org/ https://en.wikipedia.org/wiki/Center_for_a_New_American_Security
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا مرکز بینالمللی دانشوران وودرو ویلسون Woodrow Wilson International Center for Scholars مرکز بین المللی وودرو ویلسون برای پژوهشگران (یا مرکز ویلسون )، واقع در واشنگتن دی سی ، یک اندیشکده آمریکایی است که ابتدا به عنوان یادبود ریاست جمهوری ایالات متحده و بخشی از موسسه اسمیتسونیان توسط مصوبه کنگره در سال 1968 تاسیس شد . این اندیشکده جزو اندیشکده های معروف و تاثیر گذار آمریکایی است و در گزارش جامع مک گان معمولا در بین ده اندیشکده برتر جهان قرار میگیرد . این مرکز به یاد رئیسجمهور توماس وودرو ویلسون تاسیس شده است . ازین رو که وی تنها رئیسجمهور در تاریخ ایالات متحده آمریکاست که دارای مدرک PHD بوده است . ماموریت اعلام شده ی این مرکز ، «به یاد نگاه داشتن ایدهآلها و دغدغههای وودرو ویلسون از طریق: فراهم آوری پیوندی بین جهان ایدهها و جهان سیاست گذاری؛ و تشویق تحقیق، مطالعه، بحث و همکاری بین طیف کاملی از افراد دارای دغدغهٔ خط مشی و دانشوری در امور ملی و جهانی» است در سال 2019 ، مرکز ویلسون توسط دانشگاه پنسیلوانیا به عنوان یازدهمین اندیشکده در جهان ،و شماره 5 در ایالات متحده شناخته شد . این مرکز در موسسه اسمیتسونیان تأسیس شده است ، اما دارای هیئت امنای خاص خود است ، که هم از مقامات دولتی و هم از افراد غیر دولتی تشکیل شده است . مدیر و کارکنان مرکز شامل دانشمندان ، ناشران ، کتابداران ، مجریان و کارمندان پشتیبانی مرکز هستند. کارورزان ، معمولاً دانشجویان مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد ، ضمن یادگیری مشاغل تحقیقاتی سطح بالا ، از فعالیت های بازدید دانشمندان و کارمندان پشتیبانی می کنند. بیشتر کارمندان این مرکز برنامه ها و پروژه های تخصصی را پیش میبرندکه حوزه های وسیع تحصیلی را در بر می گیرد. این برنامه ها و پروژه ها ، کنفرانس ها و سمینارها را سازماندهی و میزبانی می کنند ، و انواع مختلفی از تحقیقات ، ارتباطات و انتشار را در موضوعات مرتبط با حوزه هایشان پشتیبانی می کنند. این مرکز همچنین یک مجله دیجیتالی به نام " فصلنامه ویلسون" منتشر می کند . بودجه این مرکز حاصل یک همکاری عمومی و خصوصی است . تقریباً یک سوم از بودجه های عملیاتی این مرکز سالانه از تخصیصی از دولت ایالات متحده تأمین می شود و خود این مرکز در یک بال از ساختمان رونالد ریگان ، یک ساختمان اداری فدرال قرار دارد که در آن مرکز از یک اجاره 30 ساله بدون اجاره استفاده می کند. . مابقی بودجه این مرکز از بنیادها ، کمکهای مالی و قراردادها ، شرکتها ، افراد ، درآمد موقوفه و اشتراکها تأمین می شود. به دلیل اتکاء تاریخی به تخصیص های کنگره ، این مرکز در وب سایت خود طرحی برای تأمین سرمایه فدرال را در پی دارد. مرکز وودرو ویلسون هر ساله جوایز متعددی را به افراد مختلف اهدا میکند که فعالیتهای مثبتی نسبت به رویای رئیس جمهور وودرو ویلسون مبنی بر ادغام سیاست ، سیاستگذاری و پژوهش برای منافع مشترک نشان داده اند. گیرندگان در دو دسته جایزه قرار می گیرند ، آنهایی که جایزه خدمات عمومی را دریافت می کنند و کسانی که جوایز شهروندی شرکت را دریافت می کنند. جوایز توسط هیئت انتخاب می شوند و هر سال در برنامه های شام این مرکز در نقاط مختلف اهدا می شوند. برنامه ها : برنامه آفریقا : برنامه مرکز ویلسون در آفریقا که در سال 1999 تأسیس شد ، در امور امور بین الملل از جمله آفریقا تأثیر می گذارد ، کار برنامه ای را برای آموزش و راهنمایی رهبران رو به افزایش در بوروندی و جمهوری دموکراتیک کنگو انجام می دهد ، و جلسات بین جوامع سیاست گذاری واشنگتن دی سی و دیگر پایتخت ها را تسهیل می کند. برنامه آسیا : برنامه آسیای مرکز ویلسون ، سیاست گذاری ، سیاست ، فرهنگ و مسائل مربوط به منطقه وسیع آسیا و اقیانوسیه را تجزیه و تحلیل می کند و منطقه ای را شامل می شود که از افغانستان تا ژاپن امتداد دارد. برنامه برزیل : از زمان تأسیس در سال 2006 ، بخش برزیل این اندیشکده بر تجزیه و تحلیل و تشکیل جلساتی برای بحث در مورد سیاست ، اقتصاد و فرهنگ برزیل متمرکز شده است . برنامه کانادا : مؤسسه کانادا که در سال 2001 تأسیس شد ، روابط بین کانادا و ایالات متحده ، تجارت و همچنین نقش بین المللی کانادا را در ذوب یخ های قطبی تجزیه و تحلیل می کند. پروژه تاریخ بین المللی جنگ سرد : پروژه تاریخ بین المللی جنگ سرد (CWIHP) به دنبال تاریخنگاری جنگ سرد توسط ادغام منابع جدید، مواد و دیدگاه های شوروی سابق و بلوک شرق با مواد تاریخی موجود در ایالات متحده است . . به ویژه ، این اطلاعات و دیدگاههای جدید را از منابعی که قبلاً غیرقابل دسترسی از دنیای کمونیست بودند ، در مورد تاریخ جنگ سرد منتشر می کند. برنامه تغییرات محیطی و امنیتی : برنامه تغییر محیط و امنیت (ECSP) در سال 1994 برای کشف ارتباطات بین پویایی محیط زیست ، سلامت و جمعیت و پیوندهای آنها با درگیری ، ناامنی انسانی و سیاست خارجی تأسیس شد. برنامه تاریخ و سیاست های عمومی: مقاله اصلی: برنامه تاریخ و سیاست های عمومی برنامه تاریخ و سیاست های عمومی (HAPP) در مرکز وودرو ویلسون بر رابطه بین تاریخ و سیاست گذاری متمرکز است و می کوشد تا گفتگوی باز ، آگاهانه و غیر حزبی را در مورد موضوعات مرتبط با تاریخ تقویت کند. موسسه کیسینجر در مورد چین و ایالات متحده : موسسه کیسینجر برای تجزیه و تحلیل روابط سیاسی، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی بین ایالات متحده و چین است. این بخش از اندیشکده ، به نام هنری کیسینجر ، که به عنوان وزیر امور خارجه نقش اساسی در افتتاح روابط دیپلماتیک بین ایالات متحده و چین داشت ، نامگذاری شده است . موسسه مکزیک : مرکز مکزیک تحقیقات و تجزیه و تحلیل اصلی را در مورد اقتصاد مکزیک انجام می دهد ، جلساتی تشکیل می دهد و سیاست های عمومی را پیشنهاد می کند. این مؤسسه در پنج حوزه اصلی تمرکز دارد: امنیت و حاکمیت قانون مکزیک ، رقابت اقتصادی ، مهاجرت ، مرز آمریکا و مکزیک و موضوعات انرژی. برنامه خاورمیانه : برنامه خاورمیانه ، که در سال 1998 راه اندازی شد ، به تحلیل روندهای ژئوپلیتیکی ، فرهنگی و اجتماعی در منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی می پردازد. از 8 مه تا 21 اوت 2007 ، دکتر هاله اسفندیاری ، مدیر آن زمان برنامه خاورمیانه ، در تهران ، در زندان اوین زندانی شد . او به قید وثیقه آزاد شد و در سپتامبر 2007 به آمریکا بازگشت. وی همسر شائول بخاش اسرائیلی است و متهم بود که قصد ایجاد مقدمات انقلاب مخملی در ایران را دارد . وی سپس در بخشي كتابی که پس از خروج از ایران نگاشت میگوید : " گفت و گو با جعفرى چالشى بيهوده بود، چرا كه وي با پيش زمينه هاى ذهنى كه از واقعيت دور است به بازجويى مى پرداخت و بنياد پژوهشى كه من در آنجا كار مي كردم را از ابزارهاى دولت آمريكا براى سرنگون ساختن حكومت هاى مخالف تلقى مىكرد. " معمولا گفته می شود، این مرکز راهبردی نقش موثری در تقابل نرم آمریکا در قبال شوروی و جهان کمونیسم داشته اشت. به طوری که طراح اصلی «نبرد نرم» در فروپاشی شوروی سابق بوده است. .......................................................................................... www.wilsoncenter.org/
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی Center for Strategic and International Studies که به اختصار ( CSIS ) نامیده میشود ، یک اندیشکده آمریکایی با رویکرد سیاست خارجی است . CSIS ابتدا به عنوان مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی دانشگاه جرج تاون در سال 1962 تأسیس شد. این مرکز مطالعات سیاسی و تجزیه و تحلیل استراتژیک از موضوعات سیاسی ، اقتصادی و امنیتی را در سراسر جهان و با تمرکز خاص روی موضوعات مربوط به روابط بین المللی انجام می دهد. از حوزه های تخصصی مطالعات این مرکز میتوان به تجارت ، فناوری ، دارایی ، انرژی و ژئواستراتژی اشاره نمود . در گزارش جهانی دانشگاه پنسیلوانیا ، این اندیشکده رتبه اول در میان گروه اندیشکده ها ی برتر دفاع و امنیت ملی و اتاق فکر شماره 2 در همه زمینه ها در ایالات متحده است. ، و همچنین به عنوان چهارمین اندیشکده در میان گروه ایده ها / طرح های خلاقانه سیاست رتبه بندی شد. CSIS در هفت سال گذشته به عنوان اتاق فکر شماره یک دفاع و امنیت ملی معرفی شده است. این مرکز در سال 1962 توسط دریاسالار آرلی بورک و سفیر دیوید منکر آبشایر تاسیس شد ، در اصل به عنوان بخشی از دانشگاه جرج تاون بود . این اندیشکده در 4 سپتامبر ، اندکی قبل از بحران موشکی کوبا ، درهای خود را به طور رسمی باز کرد . دفتر اصلی در یک بلوک دور از محوطه دانشگاه جورج تاون در یک شهرک کوچک آجری واقع در خیابان 3616 واقع شده است. اولین کارمند استخدام شده حرفه ای ریچارد آلن بود که بعداً در دولت ریگان خدمت کرد . بنا به گفته وب سایت خود ، CSIS از زمان تأسیس تاكنون به یافتن راه هایی برای حفظ برجستگی و سعادت آمریكا به عنوان نیرویی برای گسترش نیکی در جهان اختصاص یافته است. CSIS رسماً یک اندیشکده ی دو حزبی است زیرا محققانش دیدگاه های مختلفی را در طیف های سیاسی نشان می دهند . این اندیشکده به دعوت مقامات مشهور سیاست خارجی و خدمات عمومی از کنگره ایالات متحده و قوه مجریه از جمله کسانی که وابسته به حزب دموکرات یا جمهوری خواه و همچنین مقامات خارجی با پیشینه های سیاسی متفاوت هستند ، به همین جهت معمولا در اخبار ایالات متحده و گزارش های جهانی از آن به عنوان یک اندیشکده مرکز گرا ( centerist ) یاد میشود . سخنرانان گذشته شامل دبیر کل سازمان ملل بان کی مون و مشاور امنیت ملی تام دونیلون و برخی از مقامات وزارت دفاع از جمله وزیر دفاع چاک هیگل بوده اند . هیئت امنای این اندیشکده شامل بسیاری از مقامات ارشد سابق دولتی از جمله هنری کیسینجر ، زبیگنیو برژینسکی ، ویلیام کوهن ، جورج آرگیروس و برنت اسکوکروفت است .این هیئت همچنین رهبران اصلی مشاغل شرکت های آمریکایی و همچنین چهره های برجسته در زمینه های مالی ، نفت و گاز ، سهام خصوصی ، املاک و مستغلات ، آکادمی و رسانه را در اختیار دارد. در سال 2012 ، CSIS دارای 63 پرسنل برنامه ، 73 محقق و 80 کارورز بود. این مرکز همچنین با 241 مشاور وابسته و همراه و همچنین 202 عضو هیئت مشاوره و مشاوران ارشد همکاری داشته است. CSIS دسترسی های ویژه ای به منابع طبقه بندی شده در آمریکا دارد . وزارت دفاع به عنوان بخشی از قانون مجوز دفاع ملی 2012 ، CSIS را به انجام ارزیابی مستقل از منافع ایالات متحده در منطقه آسیا و اقیانوس آرام مأمور کرد . همچنین ، در ماه مه 2009 ، رئیس جمهور باراک اوباما از کمیسیون دو جانبه CSIS در زمینه امنیت سایبر به دلیل کمک به توسعه سیاست های دولت اوباما در زمینه جنگ سایبری تشکر کرد . این مرکز همچنین در ایجاد سیاست خارجی کاخ سفید بسیار تأثیرگذار بوده است. به گفته جان برنان ، مدیر سیا ، CSIS به داشتن "برخی از هوشمندانه ترین تحلیل ها و ایده های نوآورانه برای تقویت امنیت ملی ما" مشهور است . در کنفرانسی که در ژانویه سال 1963 در تالار ملل در جورج تاون برگزار شد ، این مرکز برنامه های خود را برای برنامه های فکری خود تهیه کرد. کتابی که از همایش" امنیت ملی: راهبردهای سیاسی ، نظامی و اقتصادی در دهه پیش رو " پدید آمده است ، بیش از هزار صفحه داشت. این کتاب چارچوبی را برای بحث درباره امنیت ملی و زمینه های توافق و اختلاف نظر در جامعه سیاست خارجی واشنگتن در طول جنگ سرد تعیین کرده است . این کتاب از یک چشم انداز استراتژیک در امور جهانی بحث می کند و همچنین یک مکتب فکری را در روابط بین الملل تعریف می کند . مطالعات آن دوره ی دست اندرکاران این مکتب فکری بعداً به اوج سیاست گذاری ایالات متحده ، به ویژه در دوره دولت های نیکسون ، فورد و ریگان ، راه یافتند. در اواسط تا اواخر دهه 1970 ، بسیاری از دانشمندان که در این مرکز کار می کردند ، راهی برای سمت های ارشد دولت در وزارت امور خارجه یا وزارت دفاع پیدا کرده بودند. هنگامی که هنری کیسینجر در سال 1977 از سمت خود به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده بازنشسته شد ، دانشگاه هاروارد از پیشنهاد استادی به وی خودداری کرد. برای همین او تصمیم گرفت که به طور پاره وقت به تدریس در دانشکده خدمات خارجی جرج تاون بپردازد و CSIS را پایه ای برای فعالیت های واشنگتن خود قرار دهد ، این درحالی بود که پیشنهادهایی برای تدریس در دانشگاه های آکسفورد ، کلمبیا و ییل به او شده بود . او هنوز یک دفتر اداری در CSIS را حفظ کرده و همچنان به عنوان مشاور CSIS و به عنوان متولی فعالیت می کند. تصمیم کیسینجر برای پیوستن به مؤسسه مستقر در واشنگتن بیش از هر رویدادی در پانزده سال گذشته توجه بیشتری به این مرکز جلب کرد. پس از اشتغال کیسینجر ، سایر مقامات کابینه نیز CSIS را به حداقل یک کار پاره وقت تبدیل کردند. مقامات ارشد مانند جیمز شلسینگر ، بیل بروک ، دریاسالار ویلیام جی کرو و هارولد براون در اواخر دهه 1970 به CSIS پیوستند. هنگامی که زبیگنیو برژینسکی در سال 1981 پس از پایان کارتر ، به این مرکز پیوست ، روی موضوعات مرتبط با اتحاد جماهیر شوروی و انتقال لهستان به اقتصاد بازار کار می کرد. تمهیدات این مقامات ارشد دولتی به آنها امکان نوشتن ، سخنرانی و مشورت با رسانه ها و بنگاه های تجاری را می دهد و نمونه ای از شیوه ای است که CSIS می تواند هنگام ترک دولت از سیاست گذاران سطح بالا استفاده کند. در دهه 1970 و 1980 ، تعداد بیشماری از اندیشکده ها همین پروسه را گسترش دادند و یا در واشنگتن دفتر تاسیس نمودند تا بتوانند برای مقامات ارشد دولت های سابق مقدمات جذب را فراهم آورند . این اندیشکده بارها بر مستقل بودن خود تاکید کرده است ولی در عمل نشانه های زیادی از وابستگی را نشان داده است . فی المثل برخی از اساتید دانشگاه جرج تاون از کارمندان CSIS بخاطر ارائه ارزیابی های غیرقابل پشتیبانی دانشگاهی از مسائل سیاست خارجی در مصاحبه های عمومی انتقاد کردند. پس از این کمکهای مالی به دانشگاه جرج تاون به دلیل ارتباط با CSIS کاهش یافت. کمیته ویژه ای این مطلب را مورد بررسی قرار داد ، و در گزارشی بیان داشت که CSIS بیشتر از تحقیقات علمی بر روی رسانه ها متمرکز است و توصیه می کرد که CSIS به طور رسمی از دانشگاه جرج تاون جدا شود. در 17 اکتبر 1986 ، هیئت مدیره دانشگاه جورج تاون رأی داد که تمام روابط خود را با CSIS قطع کند و پیوستگی رسمی بین جورج تاون و CSIS در اول ژوئیه 1987 پایان یافت. این مرکز برای جمع آوری موقوفه و گسترش برنامه های خود با هدف تمرکز بر مناطق نوظهور جهان تلاش های زیادی انجام داده است .کار متولیان و مشاوران مرکز پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1980 ، CSIS را در موقعیتی منحصر به فرد قرار داد تا سیاست خارجی ایالات متحده را به عنوان تنها ابرقدرت جهانی توسعه دهد . این نشان دهنده درجه ای از بلوغ و اعتبار سازمانی است که بنیانگذاران هنگام تأسیس این مرکز در اوایل دهه 1960 آن را تصور نمی کردند. پس از پایان جنگ سرد ، در واشنگتن شک و تردید بوجود آمد که ایالات متحده به اندازه لازم برای رقابت در اقتصاد بین المللی مجهز نبود. این چشم انداز باعث شد تا CSIS یک پروژه را در سال 1990 ایجاد كند كه به نظر برخی از دغدغه های سنتی استراتژیك و بین المللی فاصله دارد. این عقیده منجر به تشکیل " كمسیون تقویت آمریكا " شد با این ایده که آمریكا باید به طور جدی برای تقویت نقش خود در خارج از كشور بکوشد .دیوید ابیشیر این کمیسیون را راهی برای بررسی و بهبود سیاست های اقتصادی دانست و به این نتیجه رسید که کاخ سفید باید سازمان اجرائی رئیس جمهور را مجدداً سازماندهی کند تا یک شورای اقتصادی ملی را با یک مشاور اقتصادی ملی درمورد الگوی امنیت ملی تشکیل دهد. شورای . این تمرکز جدید روی سیاست اقتصادی باعث شد تا CSIS تمرکز تحقیقاتی خود را در مورد اقتصاد بین المللی و موضوعات مربوط به توافق نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی ، سازمان تجارت جهانی ، صندوق بین المللی پول ، بانک جهانی و همچنین بهداشت جهانی افزایش دهد. دفتر مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن دی سی در محله دوپونت در نزدیکی بسیاری از اندیشکده های معروف دیگر واقع شده است.مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی دارای کارشناسان متمرکز در مناطق مختلف جهان و موضوعاتی است که برای روابط بین الملل مهم است. این موضوعات عبارتند از: دفاع و امنیت ، توسعه اقتصادی و بازسازی ، انرژی و تغییرات آب و هوایی ، بهداشت جهانی ، روندهای جهانی و پیش بینی ، حاکمیت ، حقوق بشر ، فناوری و تجارت و اقتصاد. مناطق شامل آفریقا ، قاره آمریکا ، آسیا ، اروپا ، خاورمیانه ، روسیه و اوراسیا و آسیای جنوبی است. در سال 2012 ، CSIS میزبان وزیر امور خارجه آمریكا هیلاری كلینتون بود . سالانه ، این مرکز میزبان بیش از 400 رویداد مهم و میزبان بیش از 18،000 مهمان است. در سال 2013 ، CSIS بیش از 180،000 شرکت کننده در پخش وب داشت. رویدادهای اخیر CSIS شامل سخنران ها و مهمانهایی چون نخست وزیر ژاپن ، شینزو آبه ، رییس بانک جهانی جیم یونگ کیم ، وزیر دفاع پیشین لئون پانتا ، مدیر عامل شرکت جان واتسون ،پیتر ووسر ، مدیر اجرایی رویال هلند شل ، مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده تام دونیلون و رئیس ستاد مشترک ستاد کل مارتین دمپسی بوده است . CSIS برنامه ها و پروژه های متعددی را انجام می دهد که هرکدام ماموریت ها ی منحصر به فرد خود را دارند. به عنوان مثال ، گروه ابتکارات دفاعی و صنعتی به نمایندگی از مشتریان و شرکتهای بزرگ تحقیقاتی را در زمینه صنعت دفاعی ارائه می دهد. مرکز سیاست جهانی بهداشت بر روی مشارکت ایالات متحده در HIV ، سل ، مالاریا ، فلج اطفال و سایر اولویت های مهم ، به ویژه تقاطع آنها با منافع امنیت ملی ایالات متحده ، تمرکز دارد. CSIS همچنین دارای چندین بودجه ی اوقافی در اقتصاد ، مطالعات چین و سایر موضوعات است. بودجه : برای سال مالی 2013 ، CSIS مبلغ 32.3 میلیون دلار درآمد عملیاتی داشت. منابع مذكور از منابع 32٪ شركت ، 29٪ بنياد ، 19٪ دولت ، 9٪ افراد ، 5٪ موقوفه و 6٪ ساير منابع بودند. CSIS برای سال 2013 هزینه های عملیاتی 32.2 میلیون دلار داشته است - 78٪ برای برنامه ها ، 16٪ برای مدیریت و 6٪ برای توسعه. در سپتامبر سال 2014 ، نیویورک تایمز گزارش داد که امارات متحده عربی مبلغی بیش از 1 میلیون دلار به این سازمان اهدا کرده است. علاوه بر این ، CSIS مبلغ ناشناخته ای از بودجه را از طریق سازمان تجارت خارجی ژاپن با بودجه دولتی و همچنین از نروژ دریافت کرده است. پس از اعلام روزنامه تایمز ، CSIS لیستی از اهدا کنندگان دولت های خارجی منتشر نمود که که شامل 13 دولت از جمله آلمان و چین است . ............................................................................ en.wikipedia.org/wiki/Center_for_Strategic_and_International_Studies www.csis.org/
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی ایران و بحران قره باغ ؛ یک جنگ مذهبی ؟ تاکنون جنگ های بسیاری بر سر عقاید بین انسانها درگرفته است برخی ازین جنگ ها بر سر عقاید دینی بوده اند و برخی دیگر نه . فی المثل درگیری های گسترده بین کمونیست ها و کاپیتالیست ها و یا جنگ داخلی آمریکا به طور رسمی ناشی از یک عقیده ی مذهبی نبوده اندگرچه میتوان آنها را جنگ بر سر عقاید دانست. البته انواع تعاریف کاهش دهنده [1]وجود دارند که تاکید میکنند بسیاری از اعلام موضع های رسمی تنها روبنایی برای مسایل اقتصادی و یا نژادی هستند. نهایت این نظریات کاهش دهنده آنهایی هستند که جنگ و ستیز را یک امر ذاتی برای انسان دانسته و حتی اقتصاد و جنگ بر سر منابع را نیز امری روبنایی میدانند. جنگ دینی نیز خود بر دونوع است جنگ ناشی از انگیزه های دینی و جنگ توجیه شده با انگیزه های دینی . در مورد دوم باید توجه داشت که احتمال ظاهری بودن انگیزه های مذهبی و دینی بیشتر است.مهمترین علت در گر گرفتن آتش جنگ های مذهبی تفاوتهای مذهبی است. مفهوم تفاوت های مذهبی خود به یک گروهه ی بزرگتر اشاره دارد: تفاوت های انسانی. این قسم خاص از تفاوت های انسانی میتواند بین یک واحد سیاسی ( نظام مستقر، دولت ، پادشاهی الخ) ، یا میان فرقهها و مذاهب مختلف ویا ادیان مختلف تحت یک حاکمیت سیاسی باشد. در قرن بیستم عبارت holy war و عبارت هایی ازین دست یادآور افراط گرایی دینی است . این انبوهه های معمولا کوچک مذهبی تاکنون کوشیده اند به گسترش خشونتآمیز محتوای ایمان خود بپردازد، در برخی از موارد مانند گسترش ایمان با حذف افراد دیگری که به باور ایشان ایمان نداشته اند بوده است . برخی از مصادیق اخیر این موضوع ، نسل کشی مسلمانان توسط بوداییان در برمه، درگیری های دایمی میان مذاهب در هند، کشتار های دسته جمعی توسط افراط گرایان مسیحی و البته جنایت های پرشمار سنی های تندرو (سلفی ) به خصوص در قضایای عراق و سوریه بوده است . بر اساس برخی پژوهش ها [2] از میان 1763 جنگ ثبت شده به لحاظ تاریخی چیزی در حدود 7 درصد آنها با انگیزه های مذهبی بوده اند. البته نکته ی مهمی در اینجا وجود دارد : جنگ های مذهبی معمولا بسیار خونبارترند. براساس پژوهش دیگری [3]بیش از ده درصد از خونبارترین درگیری های تاریخی با انگیزه های مذهبی رخ داده اند. گذشته ازنظریاتی که وجود انگیزه های مذهبی را در مورد جنگ ها از اساس قبول ندارند، میتوان میل واضحی را در میان دولت ها و گروه ها برای نوعی از توجیه مذهبی برای درگیریهایشان دانست. مهم ترین دلیل امر فوق چنین به نظر میرسد: مذهبی کردن به جهت روانی و تبلیغاتی دارای ابعاد و تاثیرات مهم داخلی و خارجی است . ابعاد داخلی: یکی از مهمترین ابعاد رنگ و وبوی مذهبی دادن به جنگ ها، کمک به پروسه ی ناانسان پنداری [4] و یا شر پنداری [5] دشمن است. مذهب امر مهمی است و برای بسیاری از مردم جهان، اعتقادات مذهبی مهم ترین چیزها در زندگی ایشان است. کسی که مخالف این عقاید باشد . یا به آنها توهین کند قطعا موجود شریری است و باید به شدیدترین وجه با وی برخورد نمود. این کار به رهبران گروه ها و جوامع کمک میکند تا احساسات پیروانشان را تهییج کنند و ازیشان خشونت بیشتری در قبال دشمن طلب کنند. مثال های زیادی در این مورد وجود دارد که محور شرارت جرج بوش گویا ترین مثال است. ابعاد خارجی : در بعد خارجی استفاده از پوشش جنگ مذهبی که حوزه ی عقاید راسخ است به رهبران جوامع میکند که جوامع یا دولت های دیگر را حتی الامکان از منطقه ی خاکستری خارج کنند. آنها با ساختن یک دو قطبی جعلی [6]به بازیگران خارجی اعلام میکنند که یا با ما هستید و یا بر علیه ما. این تکنیک بسیاری از کمک های بالقوه را به بالفعل تبدیل میکند. در این مورد نیز آمریکای دوره ی جرج بوش یکی از کاملترین نمونه های معاصر است. شواهدی هم اکنون از درگیری قره باغ مخابره می شود که حاکی از میل طرفین به مذهبی کردن این جنگ است. هدف قرار دادن کلیساها و مساجد، استفاده از ادبیات مذهبی و دعوت از کشورهای هم مذهب از نمونه های این اقدامات است. اقداماتی چون بی حرمتی به اماکن مذهبی میتواندواقعا ازطرف دشمن و یا حتی خود این کشورها به صورت پرچم ساختگی [7] صورت گرفته و تشدید شود. این درحالی است که درگیری قره باغ یک درگیری با زمینه های فتح زمین [8] و در مراحل بعد ناشی از کینه های تاریخی و عمدتا نژادی است. کشتارهای وسیعی که دو طرف به عنوان زمینه های تاریخی این نزاع مدام برآن تکیه میکنند از سوی هر دو طرف و بر اساس بنیان های نژادی صورت گرفته است. ممکن است که دو طرف با تلاش برای دادن توجیهات مذهبی به این درگیری در بعد تبلیغات داخلی موفقیت هایی به دست بیاورند ولی باید بدانند که زمان تاثیر گذاری بر دیگر کشورها با استفاده از ادبیات مذهبی گذشته است. کسی در دنیا فریب هیچ یک از دو کشور برای اسلامی یا صلیبی کردن جنگ را نخواهد خورد. جمهوری اسلامی کماکان با پایبندی به قوانین بین المللی قره باغ را خاک آذربایجان میداند. البته باید به یاد داشت همانگونه که قره باغ بخشی از خاک آذربایجان بوده و پس از مدتی از آن جدا شده است کشور آذربایجان نیز در طول تاریخ بخشی از سرزمین ایران بوده و اکنون چندسالی است که مستقل شده است. جمهوری اسلامی همچنین هرگونه درگیری منطقه ای را به صلاح منطقه ندانسته و راه حل این بحران را در گفت و گو میداند. ایران در صورت اعلام جنگ مذهبی قطعا مخاطب ارمنستان نخواهد بود. ولی گرگینه های دو سوی ارس که نسخه ی بازتولید شده تفکرات مذهبی داعش در لباس تفکرات نژادپرستانه هستند نیز باید بدانند که نظام اسلامی وارد بازی مسلمان نمایی و شیعه نمایی ایشان نخواهد شد. تفکرات نژاد پرستانه هیچ جایی در اسلام ندارند از آن رو که طبق نص قرآن کریم : ان اکرمکم عندالله اتقاکم . ........................................................................................................................................... [1] https://en.wikipedia.org/wiki/Reductionism [2] Axelrod, Alan; Phillips, Charles, eds. (2004). Encyclopedia of Wars (Vol.3). Facts on File. pp. 1484–1485 Index entry for Religious wars category. [3] Matthew White (2011). The Great Big Book of Horrible Things. W.W. Norton & Company. p. 544. [4] Dehumanization of the enemy [5] Demonizing the enemy [6] https://en.wikipedia.org/wiki/False_dilemma [7] False flag [8] به دلیل وسعت کم سرزمینی دو کشور
-
1 پسندیده شدهعزیزان با همین شدتی که شما داشتی در مورد « تهدید نبودن پاکستان » صحبت می کنی ، در مورد اینکه « آمریکا و اسرائیل جرات ترور سرداران ما رو ندارند » و « آمریکا و اسرائیل جرات حمله به تاسیسات ما رو ندارند » صحبت می کردند ... گوش کن عزیز دل ، پاکستانی ها به منابع نفتی ما و گرفتن سواحل مکران ما چشم دارند و می دونند با گرفتن این مکان هم مشکل نداشتن عمق استراتژیکشون از بین می ره ، هم مشکل نداشتن منابع فسیلیشون ... سر قضیه ی برجام و صبر استراتژیک این همه بنده توی سر زدم ، هیچی به هیچی ... سر این قضیه ی تهدید بالقوه ی پاکستان هم باید همین روند رو تکرار کنم !؟
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی Aksungur پهپاد جدید صنایع TAI است که با استفاده از فن آوری موجود از سری هواپیماهای بدون سرنشین Anka ، توسعه داده شده است . این پهپاد بزرگترین هواپیمای بدون سرنشین شرکت سازنده و تقریبا هم اندازه ایتان است . هدف مهم ازتوسعه ی ظرفیت آنکا افزایش ظرفیت بارگیری برای تجهیزات خاص نظارت طولانی مدت ، SIGInt ، مأموریت های گشت دریایی و همچنین افزایش توان رزمی است . شرکت تولید کننده که تاکنون دو فروند ازین پهپاد ساخته است قصد دارد بسته های تسلیحاتی را ادغام کرده و Aksungur را در اوایل سال 2020 به مرحله تولید برساند. Aksungur ، به ترکی به معنی شاهین خاکستری است . این پهپاد در رده ی MALE طبقه بندی شده است و توسط صنایع هوایی ترکیه (TAI) برای مأموریت های نظارت تاکتیکی و شناسایی نیروهای مسلح ترکیه طراحی و ساخته شده است Aksungur دارای پیکر بندی twin boom یا دم دومیله ای با چینش Tractor برای دو موتور درون سوز است . پیش ازین نیز اشاره شده بود که به غیر از آمریکا کشورهای دیگری که قصد ساخت پهپادهای بزرگ ( با دهانه بال بیش از 20 متر ) را دارند معمولا به دنبال طراحی دومیله ای میروند . مهمترین دلیل ظاهرا آن است که بدنه ی بیش از حد بزرگ دارای کاربری برای پهپاد نبوده و باعث سنگین تر شدن پهپاد میشود که خود مشکلاتی را جهت بهره گیری از موتور قویتر و مصرف سوخت بیشتر به دنبال میاورد . طراحی دومیله ای با کاستن از طول بدنه کمک میکند که طول کلی پهپاد حفظ شود در حالی که وزن کمتری را تحمل نموده و درگ کمتری را هم تولید مینماید .* توسعه پهپاد 18 ماه طول کشیده وبه جز بدنه و بالها ارابه فرود نیز حاصل طراحی جدید است ، در حالی که سیستم های کنترل از خانواده هواپیماهای بدون سرنشین موجود TAI Anka هستند. یک موتور توربو دیزل جدید نیز برای این برنامه در دست ساخت است . موتورهای توربوپراپ کنونی TEI PD170، دارای قدرت 170 اسب بخارتا 220 اسب بخار (126 کیلو وات-164 کیلو وات) بوده و پهپاد را با وزن 1800 کیلوگرم وزن خالی به همراه 750 کیلوگرم بار و نهایتا تا 3300 کیلوگرم و با سرعت متوسط 180 کیلومت بر ساعت به پیش میرانند .سقف پرواز 7600 متر برای 750 کیلوگرم بار و 11000 متر برای 150 کیلوگرم بار است . . پروازآزمایشی این پهپاد ، با قابلیت برخاستن و فرود خودکار ، در 20 مارس 2019 انجام شد و چهار ساعت و بیست دقیقه به طول انجامید. طبق گزارش ها ، پرواز آزمایشی دوم به مدت سه ساعت در 3 آوریل همان سال انجام شد. این پهپاد در نمایشگاه بین المللی صنایع دفاعی 2019 (IDEF) در استانبول ، ترکیه ، در تاریخ 30 آوریل معرفی شد. این پهپاد حدود 12 متر (39 فوت) طول و 3 متر (9.8 فوت) ارتفاع دارد . بال ها در بالای بدنه نصب شده و و طول بالهای آن 24 متر (79 فوت) است. بالها با اندکی زاویه مثبت ( . Dihedra) نسبت به بدنه نصب شده اند .طراحیDihedral نقش مهمی را در ایجاد پایداری عرضی هواپیما ایفا میکند. * TAI انتظاردارد تا بتواند با یکپارچه سازی سیستم سلاح های پهپاد با جنگنده های نیروی هوایی ارتش ترکیه از تسلیحات از F-4 و F-16 استفاده کند . سه جایگاه حمل سلاح در زیر هر بال برای اتصال محموله خارجی، مانند مهمات و یا تجهیزات راداری واقع شده است تسلیحات پیشنهادی شامل TEBER-81 ( بمب هدایت لیزری Mk-81 ) ، TEBER-82 (بمب هدایت لیزری Mk-82 ) ، LUMTAS ، MAM-L ، Roketsan Cirit ، MAM-C ، HGK-3 ( مهمات هدایت دقیق) ، KGK (کیت هدایت شده بالدار) و بمب های مینیاتوری است . ........................................... * گلوبال هاوک در این زمینه یک استثناست و حجم عظیم محموله ی ارتباطی و الکترونیکی که حمل میکند طراحی با بدنه ی تیوبلار ( لوله ای ) اش را توجیه میکند . حرکت ایران به سمت پهپادهای بزرگتر از شاهد 129 نیز به جهت محدودیت در استفاده از تکنولوژی موتور ، با بهره گیری از پیکر بندی دومیله ای ( فطرس ) بود . *وقتی پهپاد وارد گردش به سمت راست میشود، نیروی Sideslip هم به همان سمت ایجاد میشود و هواپیما را به آن سمت میکشد . طراحی Dihedral ، باعث میشود که جریان هوا با هر کدام از دو بال هواپیما با زوایای حمله (Angle of attack) متفاوتی برخورد کند. هوای برخورد کننده به بال سمت راست که پایینتر قرار دارد دارای زاویه حمله بیشتر و بال سمت چپ که بالا قرار دارد دارای زاویه حمله کمتری خواهد شد . زاویه حمله ی بیشتر خود موجب ایجاد لیفت بیشترشده و بال پایین را بالا آورده و سئله باعث تمایل هواپیما به بازگشت به شرایط پایدار ، یعنی شرایط همسطحی بالها می شود .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست ، و با پوزش بخاطر وقفه ای که در تاپیک پیش اومد. تاپیک بررسی عملیات نظامی چنگال عقاب رو به اتفاق هم ادامه می دهیم : بخش ششم سناریوی عملیات برابر طرح تدوین شده و برنامه تعیین شده ، قرار بر این بود که عملیات نجات گروگان ها ، به شرح زیر به مورد اجرا گذارده شود : 1- 93 نفر از نیروهای دلتا ، در تاریخ 30 آپریل ، از پایگاه خود در آمریکا به وسیله هواپیما به شهر فرانکفورت در آلمان پرواز نمایند و از آنجا به وسیله هواپیمای به پایگاه کنا ( که یک پایگاه هوائی و متعلق به کشور مصر است ) عزیمت نمایند. 2- 64 نفر از کوماندوهای نیروی زمینی ( رنجرها ) نیز به همین ترتیب به مصر بروند. 3- این افراد ( دلتاها و رنجرها ) ، پس از توجیه درباره مأموریت ، به وسیله یک هواپیمای C-141 نیروی هوائی آمریکا به فرودگاه المصیره ( یا بقول آمریکائی ها مضیره ) پرواز نمایند و در همان تاریخ (24 آپریل) به وسیله هواپیماهای C-130 که در روی زمین منتظر آنها هستند به سمت طبس پرواز نمایند. این هواپیماها ، قبل از رسیدن به قلمرو فضائی ایران و در آب های اقیانوس هند ، سوخت گیری هوائی می نمایند تا در صورتی که عملیات به مانعی برخورد نمود ؛ بتوانند که با بنزین کافی به پایگاه اولیه ( عمان) مراجعت نمایند. 4- اولین هواپیمائی که در طبس فرود می آید ، حامل فرمانده دلتا فورس ، تعدادی از نفرات و تعدادی از کوماندوهای یک تیم کنترل رزمی و دو ژنرال ایرانی خواهند بود. ( این دو ژنرال ایرانی نقش مترجم همراه تیم را داشتند. ). کوماندوها مسئول کنترل جاده ای که از مجاورت فرودگاه می گذرد خواهند بود و کلیه خودروهای عبوری از این جاده را باید متوقف نموده ، مسافرین را اسیر و تا خاتمه عملیات آن ها را با هواپیمای C-130 به مصر خواهند برد. پس از خروج گروگان ها و تیم نجات از ایران ، ترتیب مراجعت آن ها به ایران داده خواهد شود. تیم کنترل رزمی باید نشست و برخواست هواپیماها و هلی کوپترها را کنترل نموده ، دو سمت باند را با 4 الی 6 چراغ قوه کم نور علامتگذاری کنند تا هواپیماها بتوانند بدون استفاده از چراغ در فرودگاه طبس فرود آیند. در مورد هواپیمای اول ، خلبانان با استفاده از عینک های مخصوص سمت باند را تشخیص داده و به زمین خواهند نشست. 5- هنگامی که فرودگاه آماده شد ، دو فروند هواپیمای C-130 بقیه تیم دلتا و رنجرها را به طبس برده و پس از تخلیه سرنشینان به پرواز درآمده به پایگاه خود در عمان مراجعت می نمایند. 6- با پرواز این دو فروند هواپیما ، 4 فروند هواپیمای حامل سوخت برای هلیکوپترها به زمین خواهند نشست (نسخه سوخت رسان C-130) و منتظر آمدن هلیکوپترها خواهند شد. 7- هلی کوپترها که از ناو هواپیمابر نیمیتز بلند شده اند ، پس از نشستن سوخت رسان ها ، در طبس فرود آمده ، عمل سوخت گیری را انجام و تمامی نفرات تیم دلتا و 13 نفر از کوماندوهای نیروی زمینی را به اضافه راننده ها و کمک راننده ها به وسیله هلیکوپتر به مخفیگاه Deserts 2 ( یا همان صحرای دوم ) که در شمال گرمسار و دامنه کوه های البرز قرار دارد می برند. در صحرای دوم ، نفرات با استفاده از تور استتار هلیکوپترها را از دید هوائی مخفی نموده و نفرات نیز در همین نقطه باقی می مانند. این افراد در حدود 18 تا 20 ساعت بعد را باید در این محل مخفی بمانند و شب بعد برابر برنامه به سفارت و وزارت خارجه حمله کنند. در خلال این مدت ، اگر روستائی چوپان ، شکارچی و یا اهالی ده های اطراف به وجود آنان پی بردند ، باید آنها را دستگیر نموده و در بند نگه دارند و پس از خاتمه عملیات آن ها را رها سازند. 8- راننده ها و کمک راننده ها در اول روشنائی صبح در گرمسار ، سوار یک خودرو از نوع " ون " می شوند تا به گاراژ خودرو ها بروند. راننده این خودرو ون ( که وظیفه انتقال راننده ها و کمک راننده ها از صحرای دوم به گاراژ را بعهده دارد ) یک سرگرد بازنشسته نیروی مخصوص است که به عنوان عامل خبر به ایران نفوذ کرده ، مسئولیت خرید خودروها و مخفی کردن آنها را بر عهده دارد . پس از تحویل گرفتن خودروها ، راننده ها در تاریکی شب خود را به گرمسار می رسانند تا نفرات تیم دلتا و کوماندوها را به سفارت و وزارت خارجه ببرند. 9- نفرات دلتا در صورت موفقیت و خلع سلاح کردن نگهبانان و یا کشتن آنها و آزاد کردن گروگان ها به هلیکوپترها (که روشن و در گرمسار منتظر بودند) خبر ببرند و هلیکوپترها برابر زمان تعیین شده ، یکایک در محل فرود هلیکوپتر در سفارت نشسته ، گروگان ها و نفرات تیم دلتا را سوار کرده به فرودگاه کوشک نصرت در منظریه قم می برد تا از آنجا به وسیله هواپیمای C-141 که روی زمین بود ، ایران را ترک نمایند. 10- یکی از هلیکوپترها باید در ساختمان وزارت خارجه فرود آمده ، کماندوها و 2 گروگان زندانی در وزارت خارجه ایران را سوار کرده به منظریه قم خواهد برد. 11- اگر هلی کوپترها به هر دلیلی نتوانستند که در محوطه سفارت و وزارت خارجه فرود بیایند ، نیروهای دلتا و کوماندوها می بایست بوسیله اتومبیل خود و گروگان ها را به استادیوم امجدیه برسانند تا در آنجا سوار هلی کوپتر ها شده و به سمت قم پرواز نمایند. ( پلن B ) 12- پس از پرواز آخرین هلی کوپتر از طبس ( حرکت تیم دلتا از صحرای اول به صحرای دوم ) ، نفرات باقی مانده ؛ سوار هواپیمای C-130 شده ، طبس را تخلیه می نمایند. 50 نفر از کوماندوها ( رنجرها) در تاریکی شب بعد ، در فرودگاه کوشک نصرت قم فرود آمده ، نگهبانان را دستگیر و ارتباط آنها را قطع می نمایند و در زمان تعیین شده ( که قبل از آزادی گروگان ها می باشد ) هواپیمای C-141 برای تخلیه نیروها ، گروگان ها و اسرای ایرانی احتمالی در باند آسفالت آنجا فرود می آید. 13- نفرات تیم دلتا ، پس از نشستن در فرودگاه کوشک نصرت و لحظه قبل از بلند شدن C-141 ، می بایست هر شش هلیکوپتر استالیون را منهدم نمایند تا بدست ایرانی ها نیوفتند. 14- به نفرات دلتا و کوماندوها ، دستور داده شده بود ، در صورتی که عملیات دچار اشکال شد ، نامبردگان باید با وسائل زمینی به ترکیه بروند. به آنها نقشه مسیر ، پول ایرانی ، قطب نما و چراغ قوه های STROBE داده شده بود. این چراغ ها ، از نوع چراغی است که روی بدنه هواپیماهای مسافربری نصب شده است می باشد و با نور قوی چشمک می زند و از مسافت های دور به خوبی مشخص است. ضمنا به آنها دستور داده شد ، در مسیری که عزیمت می کنند با سنگ یا شاخه درختان حروف الفبای قراردادی را بر روی زمین بگذارند تا ماهواره های اکتشافی بتوانند موقعیت آنها را مشخص نمایند. 15- برابر درخواست فرمانده گروه دلتا ، قرار بود که همزمان با رسیدن گروه دلتا از گرمسار به تهران ، دو فروند هواپیمای مسلح C-130 (گان شیپ) ، یکی روی سفارت و دیگری روی فرودگاه مهرآباد ؛ پرواز نمایند تا در صورتی که جماعتی از مردم بخواهند به کمک نگهبانان بروند ، آنها را از بین ببرند. یا اگر هواپیمای شکاری بخواهد از مهرآباد پرواز کند ، او را بر روی باند منهدم نمایند. این قسمت از طرح که مورد توجه موسسه تحقیقاتی و تیم حقیقت یاب کنگره قرار نگرفته است از نقاط مهلک ضعف طرح ریزی بوده است: نخست اینکه دفاع هوائی نیروی هوائی ایران در تمام مدت 24 ساعت قادر است که هواپیماهای آماده باش را ظرف یک دقیقه از کلیه پایگاه ها پرواز دهد. در صورتی که چنین وضعی در مهرآباد به وجود می آمد بدون شک هواپیماهای آماده ( آلرت) پایگاه همدان ، می توانستند در کمتر از 8 دقیقه روی تهران باشند و به طور قطع گان شیپ های C-130 نمیتوانستند از چنگ فانتوم ها جان سالم بدر ببرند. مسئله دیگر موضوع کشتار مردم است. اگر قرار بود این هواپیما به سوی مردمی که به سمت سفارت می آمدند ، تیراندازی نماید ؛ رقم کشته شدگان به چندین هزار نفر می رسید و این عمل آمریکا ، واکنش بدی در سراسر دنیا داشت. ادامه دارد ... منابع مورد استفاده در انتهای تاپیک معرفی می شوند. ===================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : بخاطر کثرت منابع مورد بررسی ؛ حجم بالائی از دیتا و اطلاعات گرداوردی شده است که پرداختن به همه آنها در یک پست میسر نیست. لذا از صبر و تحملی که دوستان عزیز به خرج میدهند تا مطالب دنباله دار تاپیک به سرانجام برسد. پیشاپیش سپاسگذارم.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی شانه طرح های ویژه ی هواگردی از scaled composits شرکت scaled composits به سال 1982 توسط برت روتان Burt Rutan با هدف تولید هواگرد های آزمایشی و تجربی پایه گذاری شد . این شرکت هم اکنون تحت تملک مجموعه ی عظیم Northrop Grumman هست و پارسال هم جایزه ی ANSARI X PRIZE ( شرکت خانم انوشه انصاری ) رو به دلیل طرح SpaceShipOne که در ادامه توضیح خواهم داد برنده شده است . برت روتان خود استاد طراحی انواع و اقسام هواگرد های عجیب بود و بسیاری از طرح های عجیبی که تاکنون دیده اید طراحی ایشان است . لازم به ذکره پنج تا از معروفترین هواپیماهای طراحی ایشان هم اکنون در موزه ملی هوانوردی ایالات متحده نگه داری میشوند . در اینجا به تعدادی ازین طرح ها که بسیاری ا زآنها طراحی شخص وی هستند خواهیم پرداخت : 1.MODEL 72 VARIVIGGEN : اولین طرح وی که به سال 1963 و در هنگام دانشجویی طراحی کرد . یک پرنده ی دو نفره بال مثلثی با کانارد . 2. MODEL 31 VARIEZE : این طرح را به سال 1975 تکمیل کرد . در این طرح دم حذف شده بود و بالها با زاویه ی بسیار روبه عقب بودند به طوریکه وینگلت ها نقش پایدار کننده ی عمودی دم را بازی میکردند . این هواپیما تماما از کامپوزیت ساخته شده بود و انقلابی در هواگردهای سبک محسوب میشد . وی این طرح را با این ایده که هرکس بتواند قطعات این هواپیما را سفارش دهد و درحیاط خانه اش سرهم کند ، اجرا کرده بود ! همچنین وی قصد داشت در یک طرح توسعه ، نوعی موتور جت را هم برای این هواگرد طراحی کند . درتونل باد لانگلی : 3. MODEL 35 ؛ NASA AD - 1 : وی این طرح را به سال 1979 و در حرکتی خود جوش ! برای ناسا ساخت . ناسا سفارشی برای این کار به وی نداده بود ولی وی این کاررا پس از ساخت ، به ناسا داد . این هواپیما ، اولین هواپیمای " بال قیچی " scissor wing و به نوعی اولین اثبات گر این فن آوری بود . قاعده در زاویه ی انحراف بال اینه که هواپیما های با بال مستقیم straight wing فرود و برخاست و همچنین پیمایش بهتری دارند در حالی که هواپیماها با بال های زاویه دار ، در سرعت، کارایی بهتری نشان میدهند . معمولا زاویه نصب بال (incidence angle) به گونه ای انتخاب می شود که نیروی پسا در یک حالت خاص (معمولا حالت پیمایش ) کمینه شود. اما این امر در مورد nasa ad - 1 قدری مشکل بود . به دلیل اینکه تغییرات زاویه ی انحراف sweep angle در این هواپیما بسیار زیاد بود و با دیگر هواگردهای ساخته شده تا ان زمان تفاوت زیادی داشت . به هر روی این طرح ثابت کرد که می توان هواپیمایی با طرح موسوم به بال قیچی ساخت و ان را به پرواز درآورد و کنترل کرد . این طرح در سال 1982 و پس از سه سال توسعه در حالی که تمام آزمایش های پروای اش را با موفقیت به پایان رسانده بود بازنشست شد . پیوند : تاپیک این پرنده در انجمن ملیتاری . 4. MODEL 54 QUICKIE : این هواپیما اولین ذوق آزمایی روتان در زمینه ی پیکر بندی بال دوگانه TANDEM WING بود . و تا کنون یکی از پیچیده ترین طرح های هواگردی تاریخ محسوب میشه . ابتدا و در یک نظر کلی ، به دلیل اختلاف زیاد ارتفاع در محل نصب دو بال ، باید آن را یک هواپیمای بال دو طبقه " BIPLANE " بحساب آورد . نظر دقیق تر آن است که به دلیل وجود بالچه WINGLET در بال جلویی باید انرا نوعی تاندم وینگ به حساب آورد ، اما از نظر فنی هیچ یک ازینها صحیح نیست . بال جلویی در واقع نوعی پیش بال یا کانارد هست که بیش از 60 درصد لیفت هواگرد رو تامین میکنه . این بالچه در واقع نقش ارابه ی فرود جلویی هواپیما رو هم برعهده داره . چه باور کنید و چه نه ؛ روتان قصد طراحی هواگردی را داشت که شبیه فضاپیمای X- WING در مجموعه ی جنگ ستارگان باشه . این ایده جواب داد و هواپیمایی به نام model 68 amsoil racer که روتان بر اساس این هواگرد طراحی کرده فروش بی نظیری داشت ... از سال 1978 تا کنون بیش از 3000 کیت ازمدل 68 فروش رفته و رکوردهای بی نظیری در پرواز با این هواگرد ثبت شده . ازجمله اینکه در یک مورد با سرعت 320 کیلومتر بر ساعت سقوط کرد ولی خلبان به لطف طراحی یکپارچه و ساخت خوب هواگرد سالم از آن خارج شد . model 68 amsoil racer : 5 . MODEL 72 GRIZZLY : پس از مدل 54 ، روتان طراحی هواپیماهای بال دوگانه ( تاندم وینگ ) را ادامه داد . تصحیح میکنم با جدیت ادامه داد ! مدل بعدی ؛ نوعی هواپیمای بوته ای (BUSH PLANE ) هواپیمای مخصوص فرود و برخاست در علفزار و زمین های زراعی ( خارج از باند ) محسوب میشد که به نام خرس مشهور گریزلی مزین ! بود . در این طرح هر دو بال دارای سطوح کنترلی بودند و مساحت زیاد مجموع دو بال ، کار برخاستن در مسیر های کوتاه رو بسیار آسان کرده بود . همچنین پشتی این دو صندلی این هواپیما قابلیت خوابیدن و تبدیل شدن به تخت خواب را داشت و بنابراین لازم نبود برای ماجرا جویی در اعماق طبیعت با این هواپیما حتی با خود یک چادر ببرید ! این طرح گرچه در ازمایشات کارایی خیلی خوبی از خود نشان داد لکن به تولید انبوه نرسید و به سال 1982 بایگانی شد . [ درکنار دیگر طرح ها : 6 . MODEL 76 VOYAGER : این طرح ، روتان را بیش از پیش بر سر زبان ها انداخت و وی را در مرکز توجهات قرار داد . پیکر بندی این هواپیما به قدری عجیب هست که نام مشخصی نداره . ترکیبی از سه بدنه ( TRIPLE HULL ) ؛ دم دو میله ای TWIN BOOM ؛ کانارد و دو موتور ملخی یکی با قدرت 130 اسب بخار ودیگری با قدرت 110 اسب بخار ،در دو سر بدنه ی اصلی . بیشینه ی سرعت آن حدود 200 کیلومتر برساعت و دهانه ی بال حدود 34 متر بود .این هواپیما گنجایش دو خلبان را داشت که نوبتی کار خلبانی را در پروازهای طولانی انجام میدادند . این هواپیما فقط و فقط به یک دلیل طراحی شده بود . شکستن و ثبت رکورد جدید در زمینه ی پرواز طولانی مدت : در دسامبر 1986 این هواپیما در مدت 9 روز بدون حتی یک بار توقف یا سوخت گیری دور جهان را پیمود . گفته شده بود که هواپیما با بیش از 7000 پاوند سوخت پر شده بود به طوریکه بر اثر سنگینی بالها ؛ در زمان برخاستن ، بالها متمایل به زمین بود و یک بار پیش از برخاستن ، منجر به شکستن بالچه ی سمت چپ شد . نکته ی جالب آن بود که پس از اتمام سفر نه روزه به دور دنیا هنوز حدود 100 پاوند سوخت داشت . این هواپیما هم به سرعت بازنشسته شد و هم اکنون مشغول استراحت در موزه ی Smithsonian می باشد . 7. MODEL 133 ATTT : کلمه ی ATTT سرواژه ی عبارت Advanced Technology Tactical Transport بود و هدف ازین طراحی ، ساخت هواگردی برای ترابری در مسیر های دور با قابلیت STOL نشست و برخاست در باند های کوتاه بود ؛ دو مفهومی که به دلیل پیش نیاز های متضاد ، معمولا نمی توان همزمان ازیک نوع پیکر بندی انتظار داشت . دارپا این طرح را به سال 1986 به روتان سفارش داد و روتان برای اجرای آن از یک نوآوری و خلاقیت ویژه استفاده کرد . مجموع هشت فلپ بزرگ دردوبال ، تا لحظه ی برخاستن بسته می ماند و به طور ناگهانی باز میشدند . به طوریکه نیروی لازم برای کندن هواپیما از زمین را فراهم کنند . نمونه ی اثبات گر تکنولوژی به خوبی عمل کرد ولی طرح توسعه پس از اتمام قرار داد دارپا ادامه نیافت . در سال 2001 شرکت سوخو هواپیمای SU - 80 را معرفی نمود که به عقیده ی برخی از ATTT الگو برداری شده بود . سوخو 80 : 8. Model 77 Solitaire : این مدل گذشته از پیش بالهای بزرگ که دیگر به امضای روتان تبدیل شده بود در واقع نوعی هواسُر ( گلایدر ) موتور دار بود . دماغه در مواقع لزوم باز میشد و موتور ازآن خارج میشدو در مواقع سُرش ( گلاید کردن) موتور به درون محفظه ی داخل دماغه برمیگشت . این مدل را برای مسابقه ی هواسُر ها در 1980 طراحی کردو به آسانی میتوان حدس زد که مسابقه را برنده شد . این مدل هم اکنون در EAA AirVenture Museum نگهداری میشود . پیشران خارج از محفظه : 9 . MODEL 115 Starship : این مدل به سفارش خطوط هوایی Beechcraft و به عنوان یک هواپیمای منطقه ای با گنجایش 6 تا 8 مسافر به سال 1980 توسط روتان ، طراحی شد . حذف دم ، پیشران های رو به عقب pusher motors و حذف دم و صد البته وجود کانارد ، مهم ترین ویژگی های این هواگرد بود . دریک طراحی نامعمول ، بالچه های بزرگ رو به بالا، مجهز به رادر ؛ جای خالی رادر ها ی دم را پر میکردند . دو پایدار کننده ی عمودی هم در میانه ی بالها تعبیه شده بود . البته داخل هواپیما خیلی لوکس نبود و به همین دلیل تا سال 1985 تعداد 53 فروند ازین هواپیما هرکدام به قیمت 3.9 میلیون دلار تولید شد که هم اکنون نیز تعدادی ازآنها در خدمتند . به امید خدا تا شماره ی 18 ادامه دارد ... کماکان هرگونه کپی برداری آزاد حتی بدون ارجاع به میلیتاری ....
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالي شانه شيار كاري در جنگ افزار هاي هجومي شيار كاري ( fluting ) از لحاظ فني ، يكي از عمليات هاي ماشين كاري است كه براي مقاصدي ، در برخي اجزاي سلاح ها اجرا ميشه . اين كار عبارت هست از تراشيدن بخشي از سطح خارجي قطعه ي مورد نظر و ايجاد شكاف يا شيار . به قطعات شيار كاري شده اصطلاحا fluted يا grooved گفته ميشه . مهمترين هدف ازين كار ، ابتدا كاهش وزن قطعات فلزي و در نتيجه كاهش وزن كلي سلاح هست و سپس كمك به عمليات " هواخنك " پس از شليك ؛ توضيح آنكه با تراشيدن سطح لوله ي سلاح و ايجاد شيار ، سطح تماس با هوا زياد تر شده و همچنين به دليل نازك تر شدن لوله و جريان هوا در شيار ، حرارت درون لوله زودتر به بيرون منتقل ميشه ونتيجتا زودتر خنك ميشه . اين كار بيشتر در سلاح هاي هجومي و مسلسل ها و پس از آن در تك تيرانداز ها و كم تر از همه در سلاح هاي كمري انجام ميشه . نمونه هاي معدودي هم تا به حال ، براي شات گانها طراحي شده . دو الگوي اصلي براي شيار كاري وجود داره : اول الگوي خطي كه خودش بر سه نوع هست : يك: الگوي مستقيم . اين الگو كه شايع ترين الگوي شيار كاري هست ، در لوله هاي انواع سلاح هاي هجومي و تك تيراندازي و حتي سلاح هاي كمري وهمچنين به طور سنتي در سيلندر سلاح هاي رولور ديده ميشه . سيلندر رولور با شيار كاري و بدون آن : از معدود نمونه هاي شرقي مسلسل PKS و كلاشينكف : در آخرين نمايشگاه ايپاس نمونه اي از تفنگ تك تيرانداز مرصاد ( مهندسي معكوس M40 ) به نام مرصاد 2 ، با لوله ي شيار كاري شده مشاهده شد كه الگوي شيار كاري آن از نوع خطي مستقيم بود : دو : الگوي مارپيچ : اين الگوبيشتر براي قطعات داخلي سلاح و بالاخص گلنگدن استفاده ميشه . البته براي گلنگدن از الگوهاي ديگه از جمله الگوهاي غير خطي هم استفاده ميشه. اين الگوي شيار كاري ، براي لوله ي سلاح هم به وفور استفاده ميشه .طراحي اين نوع شيار كاري كه از ابتدا تا انتهاي لوله پيچ ميخوره مانند طراحي خان هست با اين تفاوت كه خان درون لوله هست و شيار كاري روي سطح خارجي . همچنين عمق شيار كاري بسيار بيشتر از عمق خان درون لوله هست . سه: الگوي دايره اي : اين الگو ، خاص شركت برزيلي Ultima Ratio هست و البته در كنار تراش لوله از برجستگي هاي رادياتور مانندي كه ازابتدا تا انتهاي لوله رو پوشونده و به صورت عمود بر لوله كار شده اند ، براي گردش بيشتر هوا استفاده ميكنه . يكي از محصولات كم نظير اين شركت ، سلاح تك تيرانداز معروف PGM هست كه از همين ساز و كار استفاده ميكنه . تك تيرانداز PGM با لوله ي شيار كاري معمولي و سيستم ويژه ي رادياتوري : دوم : الگوي غير خطي : كه شامل اشكال زيادي از جمله نقطه گذاري ، طرح هاي لانه زنبوري و اشكال پيچيده ي ديگر ميشه .اين قطعات بيشتر سفارشي و دست ساز هستند و بنابر سفرش مشتري با قيمت هاي بالا توليد ميشن . همچنين نقش صرفا فني ندارند و گاهي با اهداف هنري هم تركيب ميشن . بايد به اين نكته توجه كرد كه اگرچه شيار كاري باعث خنك شدن سريعتر لوله پس از هر شليك ميشه و از داغ شدن (overheating) سريع لوله جلوگيري ميكنه لكن سلاح با لوله ي يكپارچه و شيار كاري نشده ، توانايي بيشتري در تحمل گرماي ناشي از شليك هاي طولاني مدت رو داره . همچنين مشخصا از سفتي ( Stiffness ) بيشتري به دليل بيشتر بودن و يكپارچگي متريالش بهره مند هست . مواردي ديده شده كه بر اثر فشار زياد به لوله ي تفنگ ، لوله درست از محل شيار كاري شده به چند پاره تقسيم شده . فرمول نرخ انتقال دماي لوله بر اثر شيار كاري : مشخصه كه هر چه نرخ انتقال دما بيشتر باشه ، لوله سريعتر خنك ميشه qr = [2p Lk (Ts1- Ts2)] / [ln(r2/r1)] qr = نرخ انتقال دما L =طول لوله K =ضريب هدايت حرارتي ( فولاد لوله ) Ts1 =دماي داخل لوله Ts2 =دماي خارج لوله r2 =ضخامت لوله r1 = شعاع كاليبر. مثلا نصف كاليبر 308 مساوي با 154 هست . كماكان هر گونه كپي برداري آزاد . حتي بدون ذكر ميليتاري به عنوان منبع
-
1 پسندیده شدهاما اوسوالد که بود ؟ ( روایت رسمی ) Lee Harvey Oswald , 18 اکتبر 1939 تا 24 نوامبر 1964 , بر طبق تحقیقات دولتی تک تیر اندازی بود که در 22 نوامبر 1963 جان اف کندی 35 امین رئیس جمهور امریکا را در دالاس ترور کرد . اوسوالد عضو سابق U.S. Marine بود که در اکتبر 1959 به شوروی پناهنده شد . او تا جوئن 1962 در شوروی به سر برد و پس از ان به ایالات متحده باز گشت . وی ابتدا به جرم قتل افسر Tippit در خیابان حدودا 45 دقیقه پس از قتل کندی بازداشت شد . وی سپس برای ترور کندی مورد اتهام قرار گرفت . در 1964 کمیسیون وارن نتیجه گیری کرد که اوسوالد به تنهایی در ترور کندی دست داشته و در ان زمان 3 گلوله شکیک کرده . این نتیجه گیری با تحقیقات قبلی که توسط دفتر تحقیقات فدرال , سرویس مخفی , و دپارتمان پلیس دالاس انجام شده بود , تایید می شد . با وجود شواهد پزشکی قانونی , بالستیک , و شاهدان عینی که تئوری "مرد مسلح تنها " را ساپورت می کنند , طی نظر سنجی هایی که از افکار عمومی در طی سال ها صورت گرفته بخش عمده ای از امریکایی ها بر این باورند که اسوالد تنها نبوده , اما همراه دیگران توطئه ای برای قتل کندی اجرا کرده است و این ترور کلیسیونی از نظریه های توطئه را همراه خود یدک می کشد . در 1979 , کمیته ی House Select Committee on Assassinations نتیجه گیری کرد که اوسوالد گلوله هایی را که منجر به مرگ کندی شد شلیک کرده بود , اما با تحقیقات قبلی در این نکته متفاوت بود که تحقیقات علمی اکوستیک با احتمال بسیار بالایی نشان می داد که 2 تیر انداز به سمت رئیس جمهور شلیک کرده اند . پس از ان شواهد اکوستیکی کمیته بی اعتبار اعلام شد . سپاه تفنگداران دریایی ( مارین کروپز ) اوسوالد در 24 اکتبر 1956 داوطلب خدمت در سپاه تفنگ داران دریایی شد , درست پس از تولد 17 سالگی اش . به دلیل اینکه سن اش زیر حد نصاب بود , برادرش Robert Jr فرم اش را به عنوان قیم امضا کرد . اوسوالد از برادر بزرگترش Robert Jr برای خود یک بت ساخته بود . در عکسی که او را در لحظه ی دستگیری اش توسط پلیس دالاس نشان می دهد او را در حالی میبینیم که حلقه ی مارین برادرش را در دست دارد . John Pic برادر ناتنی اش در کمیسیون وارن شهادت داد که انگیزه ی نام نویسی اوسوالد " رهایی پیدا کردن از یوق ستم مادرش بود " . اموزش اولیه ی او برای اپراتوری رادر بود , موقعیتی که نیازمند گذر از صافی های امنیتی و پاک بودن سوابق داشت . در می 1957 اسناد بیان می کنند که " پس از بررسی های دقیق سوابق محلی که هیچ اطلاعات مضر و موهنی را در مورد او فاش نساختند , تاییدیه امنیتی نهایی برای عهده داری مسئولیت هایی که با اطلاعات طبقه بندی شده و مهم سر و کار دارند از جمله ماموریت های محرمانه برای وی صادر شد . " در دوره ی اپراتوری کنترل و مراقبت هواپیما او در کلاسی 30 نفره رتبه ی 7 ام را کسب کرد . دوره شامل " دستورالعمل های نظارت بر هواپیما و استفاده از رادار بود . او ابتدا در جولای 1957 به خدمت در Marine Corps Air Station El Toro مامور شد . پس از ان به عنوان عضوی از اسکادران 1 کنترل پرواز سپاه تفنگداران دریایی در سپتامبر به Naval Air Facility Atsugi در ژاپن فرستاده شد . همانند همه ی مارین ها اوسوالد دوره های اموزش تیر اندازی و تست های مربوطه را گذرانده بود و در دسامبر 1956 امتیاز 212 را کسب کرده بود , که کمی بالاتر از حد نصاب مورد نیاز یک شارپ شوتر است . در می 1959 او امتیاز 191 را کسب کرد که رتبه اش را به تیرانداز ماهر (مارکس من) تنزل داد . کار اسوالد پس از اینکه با یک سلاح کمری .22 غیر مجاز تصادفا به زانوی خودش شلیک کرد به دادگاه نظامی کشیده شد . مدتی بعد بار دیگر برای درگیری با گروهبانی که فکر می کرد مسئول تنبیه شدنش در قضیه ی تیراندازی بود در دادگاه نظامی محاکمه شد . او از رتبه ی سرباز یکمی به سرباز 0 تنزل درجه داده شد و مدت کوتاهی در زندان نظامی brig اب خنک خورد . مدتی بعد برای حادثه ای او برای سومین بار تنبیه شد : هنگامی که در طی نگهبانی شیفت شب در فیلیپین او بدون هیچ توضیحی تفنگش را به سمت جنگل شلیک کرد . لقب اوسوالد شخصیت کارتونی Ozzie Rabbit بود او همچنین به دلیل احساسات متمایل به شوروی اش Oswaldskovich نیز نامیده می شد . در نوامبر 1958 اوسوالد به El Toro برگردانده شد . جایی که برای اموزش داوطلبان و افسران برای خدمت در خارج از کشور بود . یکی از افسران ان واحد بیان گرد که " اوسوالد فرمانده ی خدمه ای بسیار شایسته بود " و از اغلب افراد دیگر اگاه تر بود . در طول خدمت در مارینز اسوالد سعی می کرد زبان روسی را در سطح مقدماتی به صورت خود اموز , بیاموزد . گرچه این کوشش غیر معمولی بود , در فوریه ی 1959 , او به ازمون مارین با موضوع خواندن و نوشتن و صحبت کردن به زبان روسی دعوت شد . سطح او در ان زمان ضعیف ارزیابی شد . در 11 سپتامبر 1959 او با این ادعا که مادرش نیاز به مراقبت دارد از خدمت فعال کناره گیری کرد و به وضعیت نیروی ذخیره در امد . دوران بزرگ سالی در اکتبر 1959 درست قبل از 20 سالگی اوسوالد به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد , سفری که به خوبی توسط وی برنامه ریزی شده بود . در کنار زبان روسی خود اموخته اش او 1500 دلار از پس انداز حقوق اش در مارین را همراه داشت . او 2 روز را همراه مادرش در Fort Worth گذراند . سپس در New Orleans در 20 سپتامبر به مقصد Le Havre در فرانسه سوار کشتی شد و بلافاصله پس از رسیدن به انگلیس رفت . در 9 اکتبر به Southampton رسید , او به مقامات اظهار داشت که 700 دلار به همراه دارد و قصد دارد قبل از رفتن به اموزشگاه در سویس 1 هفته در انجا اقامت داشته باشد . گرچه در همان روز او به هلسینکی در سوئد پرواز کرد , جایی که او در 14 اکتبر برای گرفتن ویزای شوروی درخواست داد . او روز بعد هلسینکی را با قطار ترک کرد و در Vainikkala از مرز شوروی عبور کرد , و در 16 اکتبر به مسکو رسید . ویزای او تنها برای یک هفته معتبر بود , که در 21 اکتبر منقضی می شد . تقریبا بلافاصله پس از رسیدن , او به راهنمای گردش گری اش از تمایل برای به شهروندی شوروی درامدن گفت . هنگامی که با سوالات مختلف مقامات شوروی مواجه شد , که تمام انها تمایل اوسوالد را غیر قابل درک یافتند , او بیان کرد که یک کومونیست بوده , و به انها نوشته هایی در دفتر خاطراتش تحت عنوان " پاسخ های مبهم در مورد شوروی کبیر " را نشان داد . در 21 اکتبر , روزی که ویزایش به پایان مهلت قانونی اش می رسید , به او گفته شد که درخواست شهروندی اش رد شده است , و او باید تا غروب افتاب خاک شوروی را ترک کند . اندکی قبل از اینکه راهنمای تورش به اتاق اش بیاید تا او را برای ترک کشور اسکورت کند , اوسوالد در وان حمام اتاق اش در هتل زخمی را در مچ دستش ایجاد کرد , در خاطراتش بیان کرده که قصدش خود کشی بوده . باز گشت اوسوالد به دلیل جراحت ناشی از خود زنی اش به تاخیر افتاد . شوروی او را تا 28 اکتبر 1959 تحت مراقبت روانپزشکی نگه داشت . بر طبق خاطرات اوسوالد , او در همان روز همراه 4 مامور دیگر به دیدن من امد , و از من خواست که به امریکا برگردم , من به او اسرار کردم که میخواهم در شوروی به عنوان عضوی از ملت شوروی زندگی کنم . وقتی خواستار برگه های شناسایی ام شدند , من برگه های خروج از خدمتم را ارائه کردم . در 31 اکتبر او برای نفی تابعیت امریکایی اش وارد سفارت امریکا در شوروی شده . او به افسر مصاحبه کننده ی سفارت Edward Snyder گفت که در مارین اپراتور رادار بوده و به طور داوطلبانه به یکی از مامورین شوروی گفته که به عنوان یک شهروند شوروی اطلاعاتی در مورد سپاه تفنگداران و تخصص خودش را در اختیارشان خواهد گذاشت . همچنین به انها گفته که احتمالا چیز هایی در موردی که انها به شدت به ان علاقه مند هستند می داند (... ) . چنین اظهاراتی باعث شد تا ضعیت نظامی او از حالت ذخیره به عنصر نامطلوب و اخراجی تغییر کند . (در ظاهر خواسته با مامورین شوروی نشان بدهد که تمام پلهای پشت سرش برای بازگشت به امریکا را خراب کرده و حاضر است همه گونه خدمتی به شوروی بکند ) داستان اسوشیتد پرس در باره ی فرار عضو سابق مارینز به شوروی در صفحه ی اول تعدادی از روزنامه ها در 1959 منتشر شد . Apartment building where Oswald lived in Minsk گرچه اوسوالد مایل بود در دانشگاه دولتی مسکو حضور داشته باشد , اما او به مینسک فرستاده شد تا به عنوان یک تراشکار در کارخانه ی Gorizont Electronics کار کند , که رادیو , تلویزیون , و تجهیزات الکترونیکی نظامی و فضایی تولید می کرد . Stanislau Shushkevich , کسی که بعدها اولین رئیس دولت در بلاروس مستقل شد , نیز در همان زمان در Gorizont Electronic کار می کرد , و مسئول شد تا به اوسوالد روسی بیاموزد . اوسوالد از دولت یارانه , یک اپارتمان استودیویی مبله در یک ساختمان شیک , و اضافه پرداخت روی حقوق اش از کارخانه و مزایای دیگر دریافت می کرد (خیلی ها در شوروی همچین چیز هایی تصیبشون نمی شد) . گرچه او همواره تحت نظارت بود . حدودا از جوئن 1960 تا فوریه ی 1961 او از زنی که در کارخانه همکارش بود درخواست ازدواج کرد که پذیرفته نشد . در 1961 در خاطرات خود نوشت " من در مورد ماندن در اینجا درحال تجدید نظر هستم . کارم یکنواخت است و جایی برای خرج کردن پولی که درمیاورم نیست " مدتی بعد اوسوالد که هیچ گاه به طور رسمی تابعیت امریکایی اش را لغو نکرده بود ( چرا ؟ و چرا از طرف دولت لغو نشده بود !؟) به سفارت امریکا در مسکو نامه نوشت و خواستار پس گرفتن پاسپورت امریکایی اش و خواهان بازگشت به امریکا شد , در صورتی که هر اتهامی علیه وی لغو شود ( به همین راحتی ! ) . در مارچ 1961 او با Marina Nikolayevna Prusakova که دانشجوی داروشناسی بود اشنا شد و در اپریل با وی ازدواج کرد . اولین فرزند او در فوریه ی 1962 به دنیا امد . در جوئن 1962 سفارت امریکا به اوسوالد 435 دلار وام بازگشت داد و انها بدون هیچ توجهی از جانب خبرنگاران به امریکا بازگشتند در حالی که هنگام ورود به امریکا هیچ توجهی از جانب خبر نگاران به انها نشد . اوسوالد به همراه خانواده اش به زودی در منطقه ی Dallas/Fort Worth در نزدیکی مادر و برادرش مستقر شد . تلاش برای ترور Edwin Walker در مارچ 1963 او به روش پستی و با نام مستعار A. Hidell یک تفنگ 6.5 mm caliber Carcano و به همان روش یک رولور .38 Smith & Wesson Model 10 خریداری کرد . کمیسیون وارن نتیجه گیری کرد که در 10 اپریل 1963 اوسوالد تلاش کرده تا سرلشکر Edwin Walker را به قتل برساند . او با سلاحش از پنجره ای از فاصله ی 30 متری به سمت واکر تیراندازی کرده , در حالی که واکر در خانه اش پشت میز نشسته بود گلوله به قاب پنچره اثابت کرد و قطعات ان ساعد وی را مجروح کرد . United States House Select Committee on Assassinations اظهار داشت که بنا بر شواهد قوی اوسوالد مسئول این تیراندازی بوده است . ژنرال واکر یک ضد کمونیست رک , جدایی گرای نژادی و عضوی از John Birch Society بود. واکر به واحد 24 ام ارتش در المان غربی دستوری برای توزیع مقالات جناح راست بین نیرو ها داده بود . مدتی بعد اعمال واکر در مخالفت با ادغام نژادی در دانشگاه می سی سی پی به دلیل فتنه انگیزی ئ اتهامات دیگر منجر به دستگیری او میان اغتشاش گران شد . او به دستور برادر رئیس جمهور دادستان کل رابرت کندی به طور موقت در یک مرکز روانپزشکی نگهداری شد اما هیئت عالی منصفه اتهامات او را رد کرد Marina Oswald شهادت داد که شوهرش به او گفته است که با اتوبوس به خانه ی ژنرال واکر رفته و با اسلحه اش به سمت او شلیک کرده , او گفت که اوسوالد واکر را عضوی از یک سازمان فاشیستی می پنداشته . قبل از قتل کندی پلیس دالاس هیچ مظنونی برای تیر اندازی به طرف واکر نداشت اما چند ساعت پس از دستگیری اوسوالد این اتهام را متوجه او ساخت . گلوله ای که به سمت واکر شلیک شده بود برای نجام مطالعات قطعی بالستیک بیش از حد اسیب دیده بود , اما روش انالیز نوترونی " neutron activation analysis " بعدا نشان داد که این گلوله به احتمال زیاد توسط تولید کننده ی یکسانی ساخته شده و این گلوله از همان نوع سلاحی شلیک می شود که 2 گلوله به بدن کندی شلیک کرد . New Orleans اوسوالد در 24 اپریل 1963 به نیو اورلئان برگشت . در 10 می اوسوالد در کمپانی Reily Coffee که مالک ان , William Reily , از حامیان سازمان ضد کاسترو Crusade to Free Cuba Committee بود . او در جولای از این کمپانی اخراج شد . در 26 می او برای دفتر سازمان حامی کاسترو Fair Play for Cuba Committee در نیو یورک نامه ای نوشت , و پیشنهادی برای اجاره ی دفتری کوچک با هزینه ی خودش برای تشکیل شاخه ی این سازمان در نیو اورلئان . این کمیته پیشنهاد او را رد کرد و باز کردن چنین دفتری در نیواورلئان را زود ارزیابی کرد اما اوسوالد پاسخ داد : " Against your advice, I have decided to take an office from the very beginning. " به عنوان تنها عضو بخش نیواورلئان از Fair Play for Cuba Committee او به یک چاپ خانه ی محلی موارد زیر را سفارش داد : 500 فرم درخواست , 300 کارت عضویت , و 1000 جزوه ی با عنوان "Hands Off Cuba." اوسوالد در حال پخش کردن جزوات Fair Play for Cuba Committee در نیواورلئان . 16 اگوست 1963 . در 5 و 6 اگوست با استناد بر اظهارات ستیزه جوی مخالف کاسترو Carlos Bringuier , در فروشگاهی در نیوارلئان که مالکش بود اوسوالد به دیدارش امد . Bringuier نماینده ی سازمان ضد کاسترو Directorio Revolucionario Estudantil در نیوارلئان بود . او در کمیسیون وارن بیان کرد که بر این اعتقاد است که در ان ملاقات ها اوسوالد در پی نفوذ به گروه او بوده است . در 9 اگوست اوسوالد به جنوب نیوارلئان بازگشت و مشغول توزیع جزواتی در حمایت از کاسترو شد . Bringuier اوسوالد را در حین این کار مشاهده کرد و درگیری بین او و 2 تن از دوستانش با اوسوالد در گرفت که در نهایت همگی به علت بر هم زدن نظم عمومی بازداشت شدند . قبل از ترک پاسگاه پلیس اوسوالد برای صحبت با مامور اف بی ای درخواست داد . مامور John Quigley بیش از 1 ساعت را به گفت و گو با اوسوالد گذراند . روی یکی از جزوات Fair Play for Cuba Committee اوسوالد ادرس 544 Camp Street مهر شده بود که به نظر می رسید توسط خودش ایجاد شده . اردس به ساختمان Newman اشاره میکرد که از اکتبر 1961 تا فوریه ی 1962 محل دفتر Cuban Revolutionary Council که از ستیزه جویان مخالف کاسترو بودند بود , بود . در واحد دیگری در همان ساختمان که ورودی مجزایی داشت , به نشانی 531 Lafayette Street , که ادرس Guy Banister Associates بود . یک اژانس کاراگاهی خصوصی که توسط مامور سابق اف بی ای Guy Banister اداره می شد . دفتر بانیستر درگیر فعالیت های ضد کاسترو و فعالیت های تحقیقی خصوصی در منطقه ی نیو اورلئان بود . در یکی از پرونده های CIA در سپتامبر 1960 , اورده شده که CIA در نظر داشته تا از Guy Banister Associates برای جمع اوری اطلاعات خارجی استفاده کند , اما در نهایت این تصمیم لغو کرده است . در اواخر دهه ی 70 کمیته ی House Select Committee on Assassinations تحقیقاتی را در زمینه ی رابطه ی احتمالی اوسوالد با دفتر بانیستر انجام داد . در حالی که کمیته امکان مصاحبه با Guy Banister که در 1964 به دلیل سکته ی قلبی فوت کرده بود را نداشت , دست به انجام مصاحبه با برادر وی راس بانیستر زد . او در کمیته بیان کرد که :" برادرش جزوات Fair Play for Cuba تهیه شده توسط اوسوالد را در یک مورد دیده است . راس بیان کرد که به نظر او درج ادرس 544 Camp Street روی جزوات برای شرمنده کردن گای بوده است . " Delphine Roberts منشی گای بانیستر به نویسنده ای به نام Anthony Summers گفت که " او اوسوالد را در دفتر بانیستر دیده است , و اوسوالد یکی از فرم های درخواست مامور بانیستر را پر کرده است . او همچنین بیان داشت که پس از ان اوسوالد چندین بار دیگر نیز به دفتر بانیستر بازگشت و به نظر می رسید که او با بانیستر و دفترش کاملا اشنا است " . House Select Committee on Assassinations ادعاهای رابرتز را بررسی کرد و اعلام کرد " به دلیل تناقضات در بیانات رابرتز به کمیته و عدم اثبات مستقل بسیاری از اظهاراتش , گفته های او قابلیت اطمینان ندارد . " فعالیت ها ی اوسوالد در نیواورلئان بعدا ها توسط بازپرش بخش قضایی جیم گاریسون به عنوان بخشی از تعقیب قانونی Clay Shaw در 1967 تا 1969 مورد بررسی قرار گرفت . گاریسون به ویژه به همکاری گای بانیستر با مردی به نام David Ferrie (این نام را که از قسمت قبل به یاد دارید !) و رابطه ی احتمالی اش با اوسوالد , که البته از سوی خود Ferrie انکار شده بود , علاقه مند بود . قبل از اینکه تحقیقات گاریسون کامل شود Ferrie در سن 48 سالگی به دلیل خون ریزی مغزی (روایت رسمی) در 1967 فوت کرد . کمیسیون وارن رابطه ی اوسوالد با نیروهای غیر نظامی گشت هوایی ( Civil Air Patrol) در نیواورلئان که او مدت کوتاهی در دوران دبیرستان همراه دوستش Edward Voebel در ان حضور داشت , را مورد بررسی قرار داد . شهاد متعددی شهادت دادند که Ferrie عضوی از واحد فرماندهی Civil Air Patrol در طول دست کم بخشی از دوره ی حضور اوسوالد در این نیرو بوده است . اگر چه مدت کوتاهی پس از ترور اف بی ای از فری بازجویی کرد و به این نتیجه رسید که هیچ ارتباط با اهمیتی در این مورد با اوسوالد ندارد . و نیز بررسی های گسنرده تری توسط House Select Committee صورت گرفت و هیچ یک تعاملی بین اسوالد و فری را بر نشمردند . انها بیان کردند که اوسوالد 8 جلسه در طی 2 ماه در Civil Air Patrol حضور داشته است . در 1993 , برنامه تلویزیونی خط مقدم " Frontline " از شبکه ی PBS , تصویری گرفته شده در 1955 به دست اورد که اوسوالد و فری را در کنار عده ای دیگر از اعضای Civil Air Patrol نشان می داد . David Ferrie نفر دوم از چپ در کنار اوسوالد در منتها علی راست در نیو اورلان 1955 Mexico در 23 سپتامبر 1963 خانواده ی اوسوالد به شهر Irving در تگزاس در نزدیکی دالاس نقل مکان کردند . خود اوسوالد برای دست کم 2 روز دیگر در نیواورلئان ماند . زمان دقیق ترک نیواورلئان توسط او مشخص نیست . سپس در 26 سپتامبر سوار اتوبوسی در هوستون شد و به سمت مرز مکزیک حرکت کرد . او به بقیه ی مسافران گفته بود که قصد دارد از طریق مکزیک به کوبا سفر کند . در 27 سپتامبر او به مکزیکو سیتی رسید , جایی که او برای تایید ویزای عبور اش در سفارت کوبا اقدام کرد , او ادعا کرد که قصد دارد در مسیر سفرش به شوروی از کوبا دیدار کند . مقامات سفارت کوبا اصرار داشتند که او نیاز به مجوز شوروی دارد , اما او نتوانست نظر سفارت شوروی را جلب کند . پس از 5 روز رفت و امد بین کنسولگری ها , توسط یکی از کارکنان کنسولگری کوبا به اوسوالد گفته شد که انها نسبت به تایید ویزای وی بی میل هستند " شخصی همانند اوسوالد در مقام حمایت کننده از انقلاب کوبا , به ان اسیب می زند . " . مدتی بعد در 18 اکتبر سفارت کوبا ویزای اوسوالد را تاییدکرد , اما در این زمان اوسوالد به امریکا برگشت و از برنامه اش برای سفر به کوبا و شوروی منصرف شد . مدتی بعد , 11 روز قبل از ترور کندی , اوسوالد نامه ای به سفارت شوروی در واشنگتن دی سی نوشت و بیان کرد " اگر من قادر به رسیدن به سفارت شوروی در هاوانا باشم , بر طبق برنامه , سفارت در انجا برای تکمیل کارها یمان وقت خواهد داشت " در حالی که کمیسیون وارن نتیجه گیری کرد که اوسوالد به میکزیکو سیتی رفته بوده تا با کنسولگری ها ی کوبا و شوروی دیدار کند , سوالاتی راجه به اینکه کسی کثل اوسوالد که خود را در سفارت خانه ها نمایان میساخته به قدر کافی مهم بوده که توسط کمیته ی House Select مورد بررسی قرار گیرد ؟ . مدتی بعد کمیته نظر کمیسیون وارن مبنی بر اینکه اوسوالد به مکزیکو سیتی رفته بوده را پذیرفت و نتیجه گیری کرد : " اکثر شواهد نشان می دهد " که اوسوالد از کنسول گری ها دیدن کرده است , اما کمیته نمی تواند این امکان را که شخص دیگری در کنسولگری ها از اسم اسوالد استفاده کرده است را انکار کند . باز گشت به دالاس او در 2 اکتبر 1963 مکزیکو سیتی را ترک کرد و روز بعد به دالاس رسید و مدتی بعد در Texas School Book Depository شغلی پیدا کرد و توانست رضایت کارفرما را نیز در انجام وظایف اش بدست اورد . او در طول هفته در Dallas rooming house با اسم O.H. Lee اقامت می کرد و اخر هفته ها را در Irving کنار خانواده اش می گذراند .در نوامبر در نبود اوسوالد 2 بار مامورین اف بی ای با همسایه اش ملاقات و با وی گفت و گو کردند . اوسوالد حدود 2 تا 3 هفته قبل از ترور در دفتر اف بی ای دالاس دیده شد و خواستار دیدار با مامور ویژه James P. Hosty شد . هنگامی که به او گفته شد که Hosty در دسترس نیست او یادداشتی باقی گذاشت , با استناد بر مسئول پذیرش که این یادداشت را خواند : " این یک هشدار خواهد بود , اگر شما دست از ازار همسر من بر ندارید من اف بی ای و دپارتمان پلیس دالاس را منفجر خواهم کرد . امضا , Lee Harvey Oswald ." با استناد به Hosty " در ان یادداشت ذکر شده بود " اگر شما میخواهید چیزی را در مورد من بدانید بیایید و مستقیما از خودم بپرسید . اگر دست از ازار همسر من برندارید من دست به اقدام مناسبی خواهم زد و موضوع را به مقامات مربوط گزارش خواهم کرد ." هوستی بیان کرد که پس از اینکه اوسوالد به عنوان مظنون قتل کندی مطرح شد , به دلیل دستور فرمانده ی ارشدش Gordon Shanklin یادداشت اوسوالد را از بین برد . ( این 3 بند رو ترجمه نکردم اگر مایل بودید خودتون مطالعه بفرمایید ) پایان منبع ............................................................................................................ در نظر داشتم که مطالب این تاپیک بسیار بیش از این ادامه داشته باشد ولی پس از اینکه بر خلاف تصور اولیه ام بازدید انچنانی برای ان ثبت نشد و مورد استقبال چندانی هم واقع نشد تصمیم گرفتم پس از قسمت دوم ان را به پایان برسانم و بدین منظور عبارت "ادامه دارد" از انتهای قسمت دوم حذف و منابع به کار رفته ذکر شد و بجای صرف زمان بسیار برای این تاپیک به مواردی دیگر از جمله تکمیل تاپیک قبلی بپردازم که بیشتر مورد استفاده کاربران واقع می شوند البته رویکرد اصلی سایت نظامی هست نه تاریخی و این مساله قابل درک هست . ولی از انجایی که حدود نیمی از مطالب این قسمت را قبلا ترجمه کرده بودم ان را تکمیل کرده تا زمان صرف شده برای ان بی حاصل نبوده باشد ولو برای تعداد اندکی از کاربران گرامی . از ان دسته از دوستانی که این تاپیک را دنبال می کردند برای تاخیر در ارسال این قسمت عذر خواهی میکنم مدتی هست که سرم شلوغ شده , دوستانی که شخصا مایل اند در مورد این موضوع بیشتر تحقیق کنند توصیه میکنم در باره ی موارد زیر مطالعه بفرمایند : مرگ مشکوک شاهدان – تئوری گلوله ی جادویی – نحوه ی اسکورت پلیس و سکرت سرویس در دالاس و به خصوص هنگام تیر اندازی – نظر کمیسیون وارن در مورد اثابت تیر از پشت به سر کندی و مقابسه با فیلم زاپرودر – جسد کندی - خلیج خوک ها و نقش بوش پدر , دالس , و گروه های مافیایی در ان – رفتار راننده لیموزین و نحوه ی رانندگی او در هنگام تیر اندازی - Howard Hunt – تعداد گلوله های شلیک شده – روایات غیر رسمی (دولتی) در مورد اوسوالد- Allen Dulles- Clay Shaw - Dean Andrews - و مرگش Guy Banister -- David Ferrie و مرگش - طبقه بندی اسناد ترور - Jim Garrison و دادگاهی که برگذار کرد – مجتمع صنعتی نظامی و جنگ ویتنام - J. D. Tippit - Bernard Weissman و موارد دیگری که در این مسیر خودشان با ان مواجه خواهند شد . تاریخ را فاتحان می نویسند . قسمت 2 http://www.aparat.com/v/o1zSd تاریخ را فاتحان می نویسند . قسمت ۳ http://www.aparat.com/v/HczuR تاریخ را فاتحان می نویسند . قسمت ۴ http://www.aparat.com/v/yhJ01 .............................................. http://www.aparat.com/v/whHdO ...................................................................... کلیه ی حقوق برای 7mmt و سایت میلیتاری محفوظ است . Military.ir Copyright