برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 14 خرداد 1400 در پست ها
-
8 پسندیده شدهمگر می شود؟؟؟ یک مورد تصادفی، دو مورد تصادفی، سه مورد تصادفی،... ! این چیزهایی که از میان می روند سرمایه های این کشور و ملت هستند. شهدای کنارک، دماوند، و غدیر هم به جای خود که جایگزین ناپذیر هستند. شگفت آور است با این گندی که خانزادی به نیروی دریایی زده، همچنان در جایگاه فرماندهی نیروی دریایی است! معلوم است پشتش حسابی به جایی گرم است.
-
7 پسندیده شدهبا سلام، چند مورد است که می خواستم با دوستان در میان بگذارم: ۱- علت حادثه هنوز مشخص نیست. به بیان دیگر چرا باید بطور قطع پذیرفت که صندلی های پران هواپیما باعث بروز این فاجعه شده اند؟ شاید سر جنگی موشک سایدوایندر فعال شده و عزیزان به شهادت رسیده اند؟ شاید جیپ حامل آنها با سرعت بالا چپ کرده یا با دیوار بتنی شیلتر برخورد کرده؟ شاید رفته اند زیر کامیون سوخترسان؟ شاید توسط نفوذی ها ترور شده اند؟ شاید...؟ اگر دلیل شهادت عزیزان فنی بود (مثل عملکرد صندل پران) به نظر بنده بصورت رسمی یا نیمه رسمی تاکنون اعلام شده بود. همین که نیرو تاکنون نظری اعلام نکرده به نظر می آید دلیل اصلی از همان آبروریزیهای همیشگی بوده که تلاش می شود تا حد امکان مخفی نگهداشته شده یا با داستانهایی از قبیل صندلی پران توجیه شود. جدی می گویم، چرا بر پایه چند پست رسانه مجازی باید فورا” نتیجه گیری کرد؟ اینکه به سرعت به تولیدات داخلی هجمه کنیم شاید بهترین رویکرد نباشد. ۲- جناب مازندرانی از عزیزانی هستند که حرف زیاد می زنند ولی معمولا” حرف مُفت نمی زنند. پست منتسب به ایشان و بحث های مرتبط با آن معقول به نظر نمی رسند: ۱-۲: روشن شدن موتور هواپیما چه ارتباطی با صندلی پران آن هواپیما دارد؟ ۲-۲: صندلی سریر هنوز بصورت رسمی به تولید انبوه نرسیده است که روی این همه هواپیمای اشاره شده در پست ایشان نصب شده باشد. مراسم تولید انبوه چنین دستاوردی حتی اگر هم مونتاژ و تولید تحت لیسانس باشد حتما” تحت پوشش گسترده رسانه ای قرار خواهد گرفت. بهترین دلیل برای این امر هم مراسم تحویل سه فروند جنگنده کوثر در اواسط سال گذشته است که حداقل یکی از آنها هنوز از صندلی های ساخت نورث روپ استفاده می کرد که این البته خود باعث آن افتضاح رسانه ای شد که به یاد داریم. اگر صندلی سریر به میزان کافی در دسترس بود، مگر مغز خر خورده بودند که هواپیمای به اصطلاح ٪ ۱۰۰ بومی را با صندلی شصت سال پیش رونمایی کنند؟ ۳-۲: صندلی سریر آشکارا برپایه شاهکار صنعت هوایی شوروی/روسیه یعنی کا-۳۶ تولید یا مونتاژ شده است. این که در این پست عنوان شده سریر ملغمه ای از صندلیهای انگلیسی/آمریکایی/روسی/ ... است چندان درست به نظر نمی رسد. ۳- نورث روپ خود از تولیدکنندگان صندلی پران برای جنگنده های خود بود و صندلی های پران اوریجینال هواپیماهای ت-۳۸ و سری های نخست جنگنده اف-۵، ساخت خود نورث روپ بود. قابلیت اعتماد پایین این صندلیها در ارتفاع پایین و سرعت کم موجب کشته شدن شماری از خلبان در سراسر جهان شده است. بعدها با سفارش مشتری، صندلی های مارتین بیکر هم قابل نصب روی جنگنده اف ۵ بود. ۴- بصورت خیلی عجیب، هواپیماهای آر اف ۵ تحویلی به نیروی هوایی ایران فاقد صندلی پران بودند و خلبانان بایستی همانند جنگ جهانی دوم چتر نجات را به خود وصل می کردند!
-
5 پسندیده شدهhttps://uupload.ir/view/1_n3yh.mp4 فیلمی کوتاه و دردناک از نزدیک ترین محل به ناو خارک در آخرین دقایق
-
5 پسندیده شدهبسم ا.. بیست وچهار ساعت بعد از حادثه خارک بخش دفاعی-امنیتی دو تا خبرگزاری مشهور به تیترها دقت کنید ، بی اهمیت ترین خبرهایی که امکان داشت در این بیست و چهارساعت در صدر توجهات مخاطب قرار بگیرد ، کارشده ، به غیر از خبر اصلی با این شیوه اطلاع رسانی ، قرار هست در حوزه دفاعی ایران ، اتفاقی بیافتد ؟؟!!! پی نوشت : اداره تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح ، غیر از صدور بیانیه در زمینه انتخابات یا استفاده ازبرق اضطراری ، هیچ واکنشی به دو تا حادثه پشت سر هم ( دزفول و خارک ) نباید نشان می داد ؟!!!
-
3 پسندیده شدهآیا این تصاویر تشریفاتی ( منطقا لازم و درست ) پایان حوادث این چنینی هستند؟ یا پیگیری ، پاسخگویی ، عبرت گیری و .......
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهنظرات حسین آرین از اولین افسران عملیاتی خارک در مورد آتش سوزی و غرق آن https://uupload.ir/view/khark_ou6w.mp3 مصاحبه از یک منبع غیر داخلی
-
2 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی چرا همه حوادث مربوط به بومی سازی تجهیزات باید پشت سر هم و در یک بازه زمانی رخ دهد ؟ صندلی پران سریر و بعد دیگ بخار بومی سازی شده ایزوایکو در ناو جاوید شده خارک به ادعای بابک تقوایی و پس از آن آتش سوزی پالایشگاه در تهران باز هم احتمالا به دلیل تجهیزات داخلی . این هم زمانی یک مقدار عجیب نیست ؟ هنوز فاصله زیادی از جنگ حماس و رژیم صهیونیستی نگذشته است . https://www.independentpersian.com/node/151431 https://www.google.com/search?q=بابک+تقوایی+دیگ+بخار&rlz=1C1ASUM_enIR587IR587&oq=بابک+تقوایی+دیگ+بخار+&aqs=chrome..69i57j46i433l2j46i131i433j46i433l2j0j46i433l2.29599j0j15&sourceid=chrome&ie=UTF-8 فرماندهان معتمد چگونه نیروی دریایی ارتش را به ورطه نابودی کشاندند !!! گمان می کنم قرار است زیرآب بومی سازی تجهیزات با رفع تحریم تسلیحاتی ایران بخورد و فضا برای قراردادها و پورسانتهای نون و آبدار فراهم شود . حالا اشکالات به حق وارد به نحوه بومی سازی به کنار ولی از آنجایی که ما ملت صفر و یکی هستیم یا خرید کاملا خوب است یا کاملا بد و همچنین بومی سازی با خیلی خوب است یا خیلی فاجعه و حد وسطی اینجا وجود ندارد .
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهبا سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. خودرو شمس-14 ؛ تولد یک رویای ناکام به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری ، ضرورت خودکفائی و توانمندی در تولید ساخت داخل ، همواره یکی از دغدغه های سرلشکر شهید منصور ستاری بود. بر همین اساس ایشان ساخت خودرو را یکی از زمینه های بروز این توانمندی می دانستند. سرهنگ نصرت الله پناهی از همرزمان شهید ستاری درباره ساخت خودرو «شمس 14» خاطرات جالب توجهی دارد : « تیمسار ستاری پیشتر از قرارداد با کره ای ها برای تولید - مونتاژ پراید ؛ در اندیشه ساخت یک خودرو سواری در نیروی هوایی بودند. به نظر می رسید ایشان می خواستند با این عمل به کارخانجات خودروسازی کشور که حدود سی سال است خودرو مونتاژ می کنند ، ثابت کنند که در این کشور می شود خودرو تولید کرد و هر سال هم مدل آن را عوض کرد. تا از این طریق کشور را از وابستگی به خودروسازهای خارجی بی نیاز کرد. تیمسار با این اهداف ، فرمانده آمادگاه تعمیر و نگهداری خودرو در نیروی هوایی را ملزم به طراحی و ساخت اتومبیل کردند. پس از چندی به ایشان اطلاع داده شد که به علت نبود امکانات لازم ، ساخت خودرو امکان پذیر نیست. به تازگی سربازی به آمادگاه نوسازی فرماندهی لجستیک آمده بود به نام «رضا میکائیلی». او در طرح های صنعتی دارای ابتکاراتی بود و چندین طرح برای ساخت خودرو تهیه کرده بود. من که از علاقه تیمسار به ساخت خودرو اطلاع داشتم ، طرح های میکائیلی را به دفتر ایشان بردم. تیمسار پس از دیدن آنها بسیار خرسند شدند و بلافاصله برای دیدن آن سرباز به کارگاه آمدند. تیمسار ، مقداری با میکائیلی صحبت کردند و همان جا با گچ روی زمین طرحی را کشیدند و نظرات خود را درباره ساخت خودرو به او اطلاع دادند. همان روز پروفیل لازم خریداری شد و کار ساخت شاسی آغاز گردید. فردا صبح که تیمسار به کارگاه آمدند ، شاسی آماده شده بود. بسیار خوشحال شدند و به یک قسمت آن اشاره کردند و گفتند : این مقدار ، زیادی است. باید اصلاح شود. با راهنمائی تیمسار ، تغییرات انجام گرفت و چند روز بعد ، موتوری که برای شاسی در نظر گرفته شده بود ، روی آن نصب و به تدریج اکسل های جلو و عقب ، و چرخ ها آماده شد. صندلی هم به آن افزوده شد. در این زمان که مصادف با برگزاری نمایشگاه دست آوردهای نیروی هوائی در دانشگاه هوائی بود ، تیمسار دستور دادند ؛ خودرو با همان وضعیت در نمایشگاه شرکت داده شود. هنگامی که رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای از نمایشگاه بازدید می کردند ، تیمسار ماشین را به ایشان نشان دادند و قول دادند که سال آینده این ماشین به بهره برداری برسد. در مراحل ساخت ، مدیرعامل پارس خودرو به دعوت تیمسار به کارگاه آمده و از پروژه بازدید کرد. ایشان گفت : موتور ماشین ضعیف است و چند روز بعد یک موتور «رنو-5» به ما هدیه کرد. برمبنای موتور جدید، مقداری تغییرات بر روی شاسی و اتاق خودرو انجام گرفت. تیمسار هر روز به ما سر می زدند و اصرار داشتند ، ماشین تا 19 بهمن مصادف با روز نیروی هوائی آماده شود. روز چهارشنبه 14 دی ماه 1373 به کارگاه آمدند و از ساعت 5 عصر تا 11 شب پیش ما ماندند. فردا از کیش زنگ زدند و گفتند: بگوئید همه بچه ها بمانند، من می آیم. ما همگی تا ساعت یازده شب منتظر آمدن تیمسار ماندیم و چون خبری نشد ، به منزل رفتیم. صبح جمعه خبرناگوار شهادت تیمسار ستاری از رادیو پخش شد. شنیدن این جمله برای من بسیار سخت و کشنده بود. بی اختیار در فراق ایشان اشک ریختم و از خدا خواستم بتوانم به آرزویشان جامه عمل بپوشانم. پس از شهادت شان ؛ کار را با توجه به علاقه و دلبستگی که بچه ها به تیمسار داشتند ، ادامه دادیم. اگر چه بی حضور ایشان ، کار بسیار سخت بود. ولی طبق قولی که داده بودیم با الهام از روح بزرگ آن شهید، ماشین را برای 19 بهمن 1373 آماده کردیم و به نام خودرو «شمس-14» نامگذاری کردیم. شمس 14 مخفف شهید منصور ستاری ( "ش" شهید ، "م" منصور و "س" ستاری) و عدد 14 ، هم آخرین روزی است که تیمسار از خودرو بازدید کردند». منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری پس از شهادت ایشان این «پروژه کاملا تکمیل شده» به سمت تولید انبوه نرفت و بجای آن ، قرار داد مونتاژ انبوه خودرو پراید با کره جنوبی منعقد شد!! و بعد از گذشت نزدیک به سه دهه ؛ ما همچنان مونتاژ کننده خودرو پراید هستیم. تقدیم به برادر عزیزم @arminheidari که مجدانه و مردانه پیگیر تئوریزه کردن مباحث مرتبط با تولید و استقلال صنعتی و اقتصادی کشور هستند. ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
-
1 پسندیده شده؛༻﷽༺ یادداشت های یک نویسنده ی مدافع حرم : شهرهای "سوریه" دومینو وار سقوط می کردند. "داعش" به چند صد متری حرم حضرت "زینب" رسیده بود و دواعش روبروی حرم بی بی زینب فریاد می زدند : "زینب یا جای تو اینجاست یا جای ما"... کودک و سالخورده ، زن و مرد سر بریده می شدند!! یکی از دواعش، قلب فردی را به دندان گرفته و در مقابل دوربین می خورد!! به گونه ای که "پوتین" ، رئیس جمهور روسیه هم از دیدن آن متاثر می شود و آمریکا را به خاطر حمایت از این وحشی ها سرزنش می کند. همه در شوک تحولات سوریه بودند که ناگهان و در کمتر از ۲۴ ساعت، موصل عراق در نتیجه خیانت ته مانده های حزب "بعث" و "برخی از ارتشی های این کشور" سقوط کرد !! موصلی که به شهر نظامیان عراق معروف بود سقوط کرد !! و از همین جا بود که سقوط دومینو وار شهرهای عراق آغاز شد! موصل ، الانبار ، تلعفر ، سنجار ، صلاح الدین ، کرکوک ، دیاله ، هیت ، الرمادی و... در عراق متحیرانه سقوط کردند.و اربیل و سلیمانیه در صف سقوط در وصف اوضاع وحشتناک عراق ، همین بس که یک روحانی ایرانی با خانواده در مسیر "نجف" به " کربلا" توسط داعش دستگیر و سر بریده شد. مسیری که الان میلیون ها زائر در مراسم "اربعین" ، درآن تردد می کنند داعش به دیاله عراق رسید ؛ فاصله دیاله با مرز ایران فقط ۱ کیلومتر است ؛ فاصله روستای زلزله زده ازگله، تا "دیاله" تحت تصرف داعش ، فقط ۱۰ کیلومتر !! فاصله ثلاث باباجانی تا دیاله فقط ۴۰ کیلومتر !! فاصله ، سرپل ذهاب تا دیاله تحت تصرف داعش فقط ۴۵ کیلومتر!! صدای توپ و تانک داعش ، امان از مردم روستاهای مرزی ایران بریده بود ؛ دواعش به نقل از فرمانده نیروی زمینی ارتش، مهمات خود را دپو کرده بودند و آماده حرکت نهایی یعنی حمله به ایران بودند... ایران باید چه می کرد؟ عده ای درداخل کشور، عنوان می کردند عراق و سوریه به ما چه ارتباطی دارد!! در حالی که نمی دانستند ، سقوط سوریه و عراق، سکوی پرش داعش برای ضربه نهایی به ایران بود!! برخی می گفتند چرا در عراق هزینه می کنید یا در سوریه! غافل از این که اگر داعش به ایران حمله می کرد ما می بایست صدها برابر هزینه بدهیم !! برآورد کارشناسان از هزینه ایران درجنگ تحمیلی با عراق، از سال ۵۹ تا ۶۷ رقمی بالغ بر ۱۰/۰۴ تریلیون دلار بوده است!! ورود ایران به جنگی دیگر ، رقم چنین زیانی را برای کشور خواهد ساخت! اما ما با حداقل هزینه نه تنها جنگ را به اتمام رساندیم، بلکه تغییرات استراتژیکی در منطقه ایجاد شد که قدرت ایران در خاورمیانه بیش از پیش فزونی یافت. مدافعان حرم با امکانات چند صد میلیونی نجنگیدند، نویسنده که در بین مدافعان حرم حضور داشته است گواه می دهد که عزیزان مدافع حرم، با مهمات تولیدی حتی قبل از سال ۷۰ و با سلاح های حداقلی جنگیدند!! خبری از وعده غذایی مرتب نبود!! اگر غذایی می رسید می خوردیم و در غیر این صورت ، با گرسنگی، کار را ادامه می دادیم ؛ به عینه دیدم یکی از مدافعان حرم، لباس زمستانی خود را در اوج سرمای زمستان از تن بیرون آورد و به نیروی سوری اهدا کرد که پدر خود را در جنگ از دست داده بود و این عزیزمان خودش، بدون کاپشن با سرما دست و پنجه نرم کرد... بله مدافعین حرم با کمترین هزینه بزرگ ترین کار را انجام دادند ؛ و با ورود ایران به معرکه، تحولات میدانی در سوریه شروع شد ؛ خدا رحمت کند سردار دل ها، شهید همدانی را... خطاب به سوری ها عنوان کرده بود: اگر می خواهید سوریه را نجات دهید باید دو شهر را حفظ کرد "حلب" و "دمشق"... کم کم مناطق سوریه باز پس گرفته شد ؛ ایران با هوشیاری تمام و توجیه روسیه نسبت به خطر دواعش بخصوص "چچنی"های داعش ، روسیه را وارد سوریه کرد ؛ نیروی هوایی روسیه و قدرت ایران روی زمین، دو عامل شکست پله به پله تروریست ها شد؛ مع الوصف بعد از تقدیم بیش از ۲۰۰۰ شهید مدافع حرم، اعم از ایرانی، عراقی، پاکستانی، لبنانی، سوری، افغانستانی و... آخرین پایگاه داعش یعنی بوکمال هم پس گرفته شد و ژنرال قاسم سلیمانی این چنین به فرمانده اش گزارش داد : "آخرین قلعه را هم زدیم و پرچم داعش را پائین کشیدیم" ؛ بله مدافعین حرم به جای هزینه ۱۰/۰۴ تریلیون دلاری، با کمترین هزینه، کشور را از ورود به یک جنگ وحشتناک نجات دادند؛ بیش از ۲۰۰۰ شهید دادند که دیگر شاهد پرپر شدن ۲۳۰ هزار شهید نباشیم؛ روحتان شاد و راهتان پر رهرو. پیروزی نهایی با طعم مقاومت
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبا سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. اسکای گارد چگونه متحول شد ؟ به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری، تزریق روحیه خود باوری و اثبات «ما می توانیم» از جمله یادگارهای ماندگار شهید ستاری است که همه همرزمان ایشان بر این خدمت شهید ستاری صحه می گذارند. سرتیپ ستاد «احمد صادق نژاد» از جمله افرادی است که با کمک شهید ستاری نیز توانست پروژه های مهمی را به سرانجام برساند و هنوز هم با همان روحیه جهادی، راه فرمانده و دوست قدیمی خود را ادامه می دهد. صادق نژاد از افسران باهوش نیروی هوایی بود که پس از طی دوره های مقدماتی در ایران، برای آموزش دوره الکترونیک سامانه موشکی هاگ، به مدت دو سال عازم ایالات متحده آمریکا شد. پس از آن نیز به عنوان افسر فنی و الکترونیک سامانه موشکی هاگ، این سیستم را در ایران راه اندازی کرد که در طول جنگ تحمیلی نیز این سامانه موشکی افتخار انهدام بیشترین هواپیماهای متجاوز را در کارنامه خود دارد. او در کنار شهید ستاری و دیگر همرزمان پدافند هوایی کارهای مهمی را در دفاع از پهنه هوایی با تقویت این سامانه موشکی انجام دادند. در این خاطره خواندنی، از نقش شهید ستاری در تحول این سامانه دفاعی در دوران دفاع مقدس میخوانیم: «خیلی ها در مورد سامانه موشکی هاگ و خدمات آن سخن گفته اند اما سامانه پدافندی اسکای گارد و فعالیت های آن کمی مظلوم واقع شد اما شهید ستاری در تقویت این سامانه نقشی اثرگذار و کلیدی ایفا کرد. سامانه پدافندی اسکای گارد، از جمله سامانه های کوتاه برد پدافندی است که برای توضیح نقش آن باید یک توضیح در مورد بار پدافندی بدهم. اگر بار پدافندی کشور را 100 در نظر بگیریم، حدود 50 درصد آن متعلق به سامانه های میان برد (و از جمله سامانه موشکی هاگ) می باشد و بر همین اساس بیش از 50 درصد انهدام هواپیماها در زمان جنگ نیز توسط هاگ صورت پذیرفت. ده تا پانزده درصد بار پدافندی نیز بر عهده موشک های بالا برد است و در نهایت بین 35 تا 40 درصد بار پدافندی نیز بر عهده سامانه های کوتاه برد و از جمله اسکای گارد قرار دارد. با تهیه توپخانه های اسکای گارد، مناطق مهمی چون مراکز نفتی، صدا و سیما، مراکزی که رهبر معظم انقلاب برای انجام ماموریت میرفتند و ... را مورد پوشش قرار دادیم و از آنها به خوبی محافظت کردیم. در اینجا باید یادی کنم از شهید عدالت نژاد (که دکترای حقوق هم داشتند) که به همراه ایشان به دفتر شهید ستاری فراخوانده شدیم. شهید ستاری به ما گفتند که قرار است سامانه های اسکای گارد را به موشک مجهز کنیم و مشکل کار آنجا بود که سامانه اسکای گارد یک سامانه اروپایی بود و موشک هایی که می خواستیم اسکای گارد را با آن مجهز کنیم، متعلق به شرق بود و این کار تا آن زمان سابقه نداشت. به هر صورت حدود یک سال کار مطالعاتی آن پروژه را انجام دادم و بالاخره توانستیم از پس آن هم موفق بیرون آییم. دست بر قضا زمانی که کار ما به اتمام رسید، شهید ستاری در بیمارستان بستری بودند و من برای رساندن خبر خدمت ایشان رسیدم. در ابتدا اجازه ورود نمی دادند و با اصرار وارد شدم. خبر موفقیت آمیز بودن پروژه را که به محضر شهید ستاری رساندم، ایشان از جای خود بلند شدند و ضمن بوسیدن من گفتند: «صادق جان! قربانت. این کار در خاورمیانه سابقه ندارد. قدر خودتان را بدانید» این کاری تازه بود و اسکای گارد که تا قبل از آن مجهز به موشک نبوده است، به این سامانه مجهز شد البته خودش مجهز به توپخانه بسیار دقیقی بود. این سامانه را در بسیاری از نقاط کشور مستقر کردیم و من به طور هم زمان مسئول آموزش و عملیات اسکای گارد بودم. یک بار شهید ستاری از من پرسیدند که چرا این سامانه در همه جا به صورت مناسب عمل نمی کند؟ من هم پاسخ دادم که برای این تعداد سامانه، دیتای بالستیکی لازم را در اختیار نداریم که تهیه آن نیز نیاز به ایستگاه های هواشناسی در نقاط مستقر اسکای گارد دارد. با دستور شهید ستاری، همه امکانات لازم را فراهم کردیم تا دیگر مشکلی برای اسکای گارد به وجود نیاید. این سامانه از جمله تجهیزاتی بود که پول خود را نیز درآورد و در سال های پایانی جنگ، وظیفه حفاظت از پالایشگاه ها و تلمبه خانه های نفتی را بر عهده داشت. تلاش های شهید ستاری در خودکفایی موشکی پدافندی ، تلاشی همه جانبه و بی وقفه بود. ایشان به طور جدی بر خودکفایی و ایستادن ساختار دفاع هوایی کشور بر روی پای خود اصرار داشت. شهید ستاری در بسیاری از موارد بر این نکته تاکید داشتند که ما چیزی از غربی ها کم نداریم و تنها باید استقامت خود را افزایش دهیم. برای تحقق خودکفایی در همه زمینه ها (و از جمله زمینه موشکی) چند اقدام اثر گذار را انجام دادند که عبارت بودند از: تاسیس دانشگاه علوم و فنون هوایی، تاسیس هنرستان نیروی هوایی، ایجاد شبکه دیدبانی و... بود که یکایک اینها به تنهایی یک دریایی است که می بایست برای آیندگان روشن شود.» امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری ======================================= بنابر اطلاعات اعلام شده ، این سامانه برای کشف هدف از رادار تک پالس سامانه توپخانه ای «اسکای گارد» که کار هدفیابی برای توپ های 35 میلیمتری اورلیکن را در جنگ تحمیلی با موفقیت انجام می داد در کنار موشک های پدافندی FM-80 چینی ( نسخه صادراتی HQ-7 که خود بر اساس کروتال تولید شده بود) استفاده می کرد. سامانه موشکی اسکای گارد از یک رادار چند منظوره که قابلیت شناسایی، کشف و رهگیری اهداف را به طور همزمان دارد، بهره میبرد. این رادار ترکیبی با بهره گیری از 2 آنتن مجزا و مجهز به سیستم پردازشگر پیشرفته قابلیت کنترل و مدیریت عملیاتی بیش از 3 لانچر موشک به انضمام دو قبضه توپ 35 میلیمتری را دارد. بعدها این پروژه که با نام «یا زهرا» خوانده شد در یک نمایشگاه دستاوردهای دفاعی به نمایش گذاشته شد. از آن پس در نمایشگاه های متعددی ، موشک این سامانه با نام «شهاب ثاقب» در معرض دید قرار گرفت و در نمایشگاه دائمی وزارت دفاع نیز جای ثابتی به آن اختصاص داده شد. آنطور که اعلام شده موشک شهاب ثاقب با تلاش متخصصان داخلی با رادار اسکای گارد هماهنگ شده و توانایی هدف قرار دادن اهداف در ارتفاع پروازی بسیار پایین را دارد. همچنین توانایی حمله مؤثر به اهداف نزدیک شونده و دقت بیشتر در هدایت موشک و جستجو و ردگیری بهتر از دیگر مزایای این ترکیب است. ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهخوب این می شود خطای انسانی کسی که روی صندلی می نشیند . این همان احتمالی است که عرض کردم کسی دوست ندارد مطرح کند ولی اشکال اینجاست که خطای انسانی همزمان دونفر در دوکابین بعید است . عرض کردم که من هر طوری فکر می کنم کل داستان از نظر منطقی امکان پذیر نیست . این که با روشن شدن موتورها این اتفاق افتاده است هم موضوع مهمی است منتها این صندلی ها کاملا مکانیکی هستند و بخش کنترل الکتریکی هم ندارند ؟!
-
1 پسندیده شدهبنده سربازیم رو از مرکز اموزش 02 پرندک شروع کردم (میتونستم برم سپاه ولی متاسفانه از روی جهل و گمان بر اینکه ارتش هنوز همون ارتش تو فیلماست خودم انتخاب کردم که برم ارتش- متاسفانه لحظهای که از اتوبوس پیاده شدم از کردهم پشیمون شدم) پس از گذروندن دو ماه دورهی آموزشی برغم اینکه مدرک کارشناسی ارشد داشتم دوره کد مهندسی استحکامات بهم خورد!!! دوماه در گروه 411 مهندسی بروجرد دورهی تخریب گذروندم (در واقع دو ماه رو برجک نگهبانی دادم) و در تاریخ 5 دی 1398 برای گذروندن ادامهی خدمت به گروه 422 مهندسی رزمی دغاغلهی اهواز اعزام شدم. خدارو شاهد میگیرم، دوباره میگم: خدارو شاهد میگیرم در روز شهادت "حاج قاسم سلیمانی" یکی در میون نیروهای ارتشی خوشحال بودن و تنها نگرانیشون این بود که نکنه شهادت ایشون باعث جنگ بشه و به همین بهانه و اینکه در روز جمعه مجبور شده بودن که برگردن سر کار بارها و بارها با چشمام دیدم و با گوشام شنیدم که فحشش دادند. البته بودند کسانی که بر شهادتش اشک ریختن و با تمام وجود مهیای گرفتن انتقام خونش بودند اما به یقین تعداد گروه دوم کمتر از گروه اول بود. از وضعیت اعتقادی به نظام جمهوری اسلامی (این یک مورد رو به دلیل وضعیت معیشتی و درامد اندکشون بهشون تا حدودی حق میدم) و صدالبته اعتیاد به مواد مخدرشون هم که فکر نکنم دیگه نیازی به گفتن باشه.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مزدوران بی وطن نگاهی به فعالیت اطلاعاتی منافقین (در خدمت سرویس های اطلاعاتی صدام) مقدمه - کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط» به قلم «سیدحجت سیداسماعیلی» (عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعاتی مجاهدین) ، در سال ۱۳۹۳ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ۱۵۰۰ نسخه چاپ و در همان سال انتشار یافت. این کتاب به دلیل استقبال مخاطبان در پائیز سال ۱۳۹۶ در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با ویرایش جدید توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی مجددا به چاپ رسید. کتاب خداوند اشرف از ظهور تا سقوط در ۵ بخش ، ۱۶ فصل و در ۹۴۰ صفحه به رشته تحریر درآمده و نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقه گرایی در سازمان مجاهدین خلق است که در ردیف فرقه های سیاسی – مذهبی دسته بندی گردیده است. به اتفاق به فصل شانزدهم این کتاب نگاهی گذرا می اندازیم : بخش پنجم – فصل شانزدهم فعالیت اطلاعاتی «مجاهدین» در خدمت سیستم اطلاعاتی عراق آنچه که رابطه بین مجاهدین و دولت عراق را مستحکم میکرد و حضور مجاهدین در خاک عراق را تداوم می بخشید تنها حول دو محور اطلاعات و عملیات بود. ستاد روابط و اطلاعات سازمان ارتباط فعالی با افسران اطلاعاتی – امنیتی (مخابرات عراق) و همچنین استخبارات ارتش عراق داشت. بنابراین تغذیه اطلاعاتی سیستم های فوق الذکر و پاسخ گویی به انبوه سوالات اطلاعاتی آنها در مورد وضعیت نظامی ، سیاسی و اقتصادی ایران همیشه در دستور کار ستاد اطلاعات و روابط سازمان قرار داشته و در اولویت کاری بود. به عبارتی جمع آوری اطلاعات و تحویل آنها به ارگانهای اطلاعاتی و نظامی عراق از وظایف مبرم سازمان محسوب می شد. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها در چندین رده انجام می گرفت. بخشی از این اطلاعات که معمولا اطلاعات استراتژیک نیز گفته می شد، خاص ملاقات های شخص رجوی بود. این ملاقات ها می توانست با صدام حسین، و یا مسئولین سیاسی و نظامی عراق مثل عزت ابراهیم (معاون اول صدام) ، مسئول مخابرات، فرمانده استخبارات (اطلاعات ارتش) و یا فرمانده ستاد ارتش عراق و سایر مسئولین در چنین سطحی باشد. همیشه چند روزی قبل از ملاقات های مسعود یک تراکم کاری در ستاد اطلاعات وجود داشت. در ستاد اطلاعات برای ملاقات های مسعود آلبوم های کاری و باصطلاح ملاقاتی خاصی تهیه می شد. در این آلبوم ها نقشه های نظامی مخصوص از مناطق مرزی و عمق وجود داشت و برای هر جبهه عملیاتی یک نقشه رنگی در نظر گرفته می شد و تمامی اطلاعات گسترش یگانهای ارتش و سپاه تا سطح تیپ و تا عمق مراکز لشکرها روی آن با علائم استاندارد نظامی نشان داده می شد. این نقشه ها با آخرین اطلاعاتی نظامی موجود در ستاد اطلاعات به روز می شد. علاوه بر این جدولی از گسترش لشگرها و تیپ های مستقل مستقر در مناطق مرزی تهیه می شد که در این جدول نام لشکر – رسته – محدوده پدافندی – محل استقرار و گسترش تیپ های آن و نام فرمانده لشگر و در کادر اطلاعات کلی و کلیدی آورده می شد و حتی بعضا و بسته به موضوعیت آن آخرین اخبار دریافتی در مورد جدیدترین خریدهای تسلیحاتی و هوایی ایران نیز همراه این مجموعه بود. بنابراین ستاد اطلاعات اخبار جدید و در واقع آخرین اطلاعات موجود خود را تا لحظه ملاقات آماده می کرد. ستاد اطلاعات از محتوای ملاقات رجوی و اینکه طرف ملاقات کیست اطلاع نداشت . فقط می دانست که ملاقات است و بایستی آلبوم های اطلاعاتی را آماده کرد. این معنی همان استقلال ایدئولوژیک – تشیکلاتی و سیاسی و نظامی سازمان بود که همیشه رجوی در نشست های عمومی با اعضاء سازمان از آن دم میزد ولی خیلی از مسئولین و ما در دلمان به رجوی می خندیدیم و تنها تناقضی بود که جرات بیان آنرا نداشتیم. آلبوم ها پس از تهیه شدن ، توسط مترجم به عربی ترجمه می شد و روی نقشه ها نیز اطلاعات گسترش یگانها به عربی نوشته میشد مسئولیت تهیه تمامی بریف های نظامی – اطلاعاتی به عهده ستاد اطلاعات بود. ستاد اطلاعات وظیفه داشت اطلاعات تمامی ملاقاتها را که نیاز به تبادل اطلاعات نظامی داشت را تامین کند. علاوه بر اخبار نظامی، اخبار سیاسی نیز که معمولا مسئول تهیه آن ستاد سیاسی بود، بخشی از آلبوم ملاقات مسعود را تشکیل میداد. ملاقات با عزت ابراهیم الدوری برای ارائه اطلاعات تهیه شده از ایران رجوی همیشه در ملاقاتهای اطلاعاتی که مسئولیت آنرا شخصا به عهده داشت درخواست هایی را نیز از طرف مقابل می کرد. البته رجوی در برخی از نشست های عمومی و برای روحیه دادن به اعضای سازمان تنها از امکاناتی که از عراق گرفته بود را برای آنها تعریف می کرد. و اینکه در مقابل گرفتن این امکانات سازمان چه چیزی به عراق داده است، بحثی نمی شد. معمولا درخواست هایی که رجوی از طرف مقابل داشت موضوعات مختلفی را شامل می شد. بخشی از آنها امکاناتی و بخشی دیگر عملیاتی و یا شناسایی و یا اجازه نفوذ تیم های سازان برای عملیات در داخل کشور بود. که البته عمده منافع آن نیز به جیب عراق می رفت. ذیلا برخی از این درخواست ها آورده میشود : ۱ – افزایش بودجه ای که برای سازمان تعلق میگرفت. دولت عراق ماهانه بودجه ای را برای حل و فصل مسائل مالی سازمان اختصاص میداد، هرچند کسی به درستی ازمبلغ واقعی آن اطلاع نداشت. این علاوه بر جیره غذایی ثابتی مثل قند و شکر، سیگار، آرد و روغن و به عبارتی اقلام ضروری بود که بطور ماهانه به سازمان تعلق می گرفت. در همین رابطه شایان یادآوری است ؛ رجوی در جلسات خصوصی و در اوایل سالهایی که تازه به عراق آمده بود می گفت ما اجازه ندادیم و نخواهیم داد که گروههای سلطنت طلب و یا سایر گروهها چیزی را که حق ماست از عراق بدست آورند. پر واضح است که منظور رجوی پولی بود که در همان سالهای ۱۳۶۲ و 1363 به بعد عراق به گروههای سلطنت طلب و بقیه گروههای که در عراق مستقر بودند می داد. بنابراین سازمان با ورود کامل تشکیلات مجاهدین به عراق از سال ۱۳۶۴ به بعد نان آنها را آجر کرد و تقریبا همه این گروهها از عراق خارج شدند. و یا برخی هایشان زیر چتر مجاهدین قرار گرفتند. ورود رجوی به خاک عراق با استقبال رسمی طارق عزیز 2- گرفتن تسلیحات زرهی بیشتر بویژه تانک. لازم به توضیح است که سازمان خیلی تلاش کرد تا بتواند صدام را متقاعد کند که تعدادی تانک تی ۷۲ برای ارتش بگیرد ولی موفق نشد و تنها در حد یک الی ۲ فروند [؟! دستگاه] آنهم صرفا جهت آموزش در اختیار سازمان گذاشته شد. سازمان با تمامی خدمتی که به صدام کرد و حتی او را از سرنگونی حتمی در جریان حمله صدام به کویت نجات داد ولی در مقابل همه این خوش خدمتی ها، هزینه ای که برای رجوی در نظر گرفته شده بود نیز حدی داشت. صدام به خوبی می دانست که سرنگونی جمهوری اسلامی لقمه ای نیست که در دهان رجوی بگنجد و او با اشراف کامل به این موضوع رجوی را در خدمت داشت و به اندازه ای برای او خرج می کرد که مصرف داشته باشد. هرچند رجوی در خیانت و مزدوری گوی سبقت را از همه رقبایش ربوده بود. 3- گرفتن قرارگاه های جدید. سازمان همیشه در تلاش برای بدست آوردن قرارگاههای جدید برای گسترش فعالیتهای ارتش خودش بود. بنابراین یا تلاش می کرد قرارگاه های موجود مثل اشرف را گسترش دهد و یا قرارگاههای جدیدی را در استانهای مرزی بگیرد. 4- پشتیبانی لجستیکی- تعمیراتی به ویژه در رده های بالاتر تعمیرات زرهی یکی از معضلات رجوی بود چرا که کار رده ۳ و ۴ زرهی نیاز به هماهنگی هایی در سطح بالای سازمان و ارتش عراق داشت و باید از بالا و در سطح وزیرو یا فرماندهی نظامی بالاتر دستور داده می شد تا تانکهای خراب سازمان به قسمت تعمیرات ارتش عراق فرستاده شده و تعمیر شوند که در اغلب این موارد رجوی شخصا وارد می شد. 5- جلب موافقت اطلاعات و مسئولین عراقی برای انجام فعالیت های عملیاتی و یا شناسائی و یا اعزام تیم به داخل کشور. بدست آوردن این موافقت گدایی همیشگی رجوی بود. او در قبال دادن انبوهی اطلاعات و خوش خدمتی به صدام از طرف حساب های خود می خواست تا در کار روحیه دادن به نیروهای سازمان با فعالیت های محدود عملیاتی و یا شناسایی و یا اعزام تیم به داخل ایران موافقت کنند. سوالات عارفی سطح بعدی، تغذیه اطلاعاتی سیستم های اطلاعاتی و امنیتی عراق توسط ستاد روابط انجام می گرفت. که اصطلاحا به آن «پاسخ به سوالات عارفی» گفته می شد. سوالات مسئولین عراقی در مورد جمهوری اسلامی تقریبا در تمامی زمینه ها وجود داشت. که ستاد های اطلاعات و سیاسی مسئول تهیه پاسخ این سوالات و دادن آنها به ستاد روابط بودند. ستاد سیاسی بخش عمده این جواب ها را از طریق سیستم اخباری (تخلیه تلفنی) که در کشور آلمان مستقر بود تهیه می کرد. سیستم اخباری مسئولیت تهیه پاسخ بخشی از سوالات را اعم از نظامی و یا سیاسی که جواب آنها را ستاد های مربوطه نداشتند به عهده داشت. سیستم اخباری موظف به پاسخگویی آنها بود. کلیه پاسخ های تهیه شده توسط ستاد اطلاعات و ستاد سیاسی نهایتا برای تبادل به ستاد روابط داده می شد. که معمولا در ملاقات های مسئولین این ستاد یعنی عباس داوری (رحمان) و مهدی ابریشمچی (شریف) و مهدی برائی (احمد واقف) به طرف حسابهای عراقی شان داده می شد. سطح بعدی تبادل اطلاعات با فرماندهان فیالق (سپاه های هفت گانه عراق در استانهای مختلف) بود. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها که معمولا جبهه فرماندهی ارتش ها را در بر می گرفت شامل اطلاعات تیپ به پائین بود که توسط افسران عملیات (ارشد ترین مسئول باصطلاح برادر در هر ارتش) انجام می گرفت. این ملاقات ها می توانست هم توسط ستاد اطلاعات بطور جداگانه و هم بصورت مشترک و یا توسط هر ارتش جداگانه انجام گیرد. عناصر کلیدی در حوزه اطلاعات و امنیت در سازمان عبارت بودند از حسن نظام الملکی و مسعود خدابنده با نام مستعار رسول بود. این افراد معمولا طرف حساب افسران اطلاعاتی عراق در ملاقاتهای این ستاد محسوب می شدند. (ملاحظه- حسن نظام الملکی از مسئولینی بود که در بخش های ستاد امنیت و ستاد اطلاعات سازمان کار می کرد. وی علاوه بر این در زندانی و شکنجه کردن اعضای سازمان در پروژه دستگیریهای سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ نقش عمده ای را به عهده داشت.) این سطح از تبادل اطلاعات بیشتر حضوری بود و دروه ای انجام می گرفت و هر ارتشی در سازمان موظف بود فرماندهی سپاه عراقی که در حوزه استحفاظی و جغرافیانی آن مستقر بود و قرارگاه داشت را تغذیه کند. مثل قرارگاه حبیب در بصره و یا قرارگاه حنیف که بعدا اسم آن به فائزه تغییر یافت در کوت و یا قرارگاه همایون در العماره و ... در این گونه ملاقاتها هر ارتش و یا ستاد اطلاعات مترجم عرب زبان خودش را داشت که در ملاقات ها شرکت کرده و وظیفه ترجمه صحبت های دو طرف را به عهده داشت. معمولا قبل از هر ملاقاتی بریف تبادل اطلاعات چه برای ملاقات های خود ستاد اطلاعات و یا اطلاعات و عملیات ارتش ها تهیه شده و کسانی که می خواستند ملاقات کنند نسبت به آن توجیه میشدند. معمولا تغذیه اطلاعاتی فیالق عراق با هدف گرفتن برخی امکانات استقراری و یا عملیاتی از قبیل تسهیل تردد به مناطق مرزی جهت انجام ماموریت های شناسایی و یا دیدبانی و حتی عملیات که از قبل هماهنگ شده بود انجام میگرفت. نتیجه اینکه در چنین ملاقات هایی هر ارتش به میزانی در گرفتن امکانات بیشتر از سپاههای عراق موفق بود که بیشترین رابطه را با فرماندهان آنها داشته و بیشترین خدمات اطلاعاتی را برای آنها انجام داده باشد. هر چند که چنین ملاقات هایی از بالا و توسط افسران اطلاعات عراق هماهنگ می شد ولی معمولا در سازمان رسم براین بود که در چنین ملاقاتهایی برخی هدایا نیز به فرماندهان فیالق داده میشد تا آنها تسهیلات بیشتری را برای مجاهدین در حوزه استحفاظی شان در نظر بگیرند. بیلبورد نصب شده در کمپ آلبانی که هلاکت مسعود رجوی را تائید ضمنی می کند سطح بعدی، انجام ملاقات های اطلاعاتی در کادر استخبارات گردان و گروهانهای مرزی عراق، ملاقات با استخبارات تیپ و یا فیالق با ستاد اطلاعات بود. البته این نافی این نبود که افسران اطلاعات در ترکیب های مشخصی با استخبارات تیپ ملاقات نداشته باشند. همیشه در چنین ملاقاتهایی سناریو افسران اطلاعات جبهه ها توسط ستاد اطلاعات چک می شد و آنها نمی توانستند خارج از کادری که برایشان مشخص شده چیزی در ملاقات بگویند. البته نیازمندیهای اطلاعاتی فرمانده تیپ و استخبارات که در ملاقات مطرح میشد توسط افسر اطلاعاتی ثبت و به ستاد اطلاعات گزارش می شد. دراین گزارش متن سوالات و اطلاعات خواسته شده آنها آورده می شد. در مراحل بعدی کار ، این ستاد اطلاعات بود که تصمیم می گرفت پاسخ این سوالات به چه شکل داده شود ؛ در ملاقاتهای بعدی و یا از طریق ستاد روابط و . . . منبع : خداوند اشرف از ظهور تا سقوط (ص 736 الی 741) پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدههمش شعار شعار شعار تنها چیزی که از این ارتش داریم میبینیم فقط شعاره تنها کاری که خوب بلدند چسبوندن خودشون به افتخارات گذشته هست که یکسری دیگه انجامش دادن افرادی که نسبت به زمانه خودشون نامبر وان های دنیا بودن ولی الان چی؟ یک نگاه به جدول مسابقات روسیه همه چی رو مشخص میکنه ماشالله همه از دم اول هستند البته از اخر کی میخواهیم دست از شعار و حماسه سرایی برداریم من نمیدونم . جریان این سوگند و شرافت و اقتدار هر چی چرت و پرت هست همون جریان سردار سلیمانی و ترامپه که تا یک روز قبل از ترور نامه هاش رو میز فلان وزیر بود و تو فلان جلسه ابوبکر و بغدادی نشسته بود و فرماندهان سیا از ترس شب ادراری داشتند و هیچکس نمی دونست کجا هست و چکار میکنه که یهو سر ظهر ترامپ جو گرفت دستور داد تا شب هم ترور شد اون جا بود که حد و مرز واقعیت معلوم شد اون جا بود که معلوم شد دنیا دست کیه ! کی شعار میده کی عمل میکنه حالا هم اشکال نداره صبح تا شب از اقتدار و ظلم و مظلومیت و سوگند و مردانگی بگند ولی وقتش که رسید باید با اف 5 حضرات برند جلو نسل 5 ! بعد که ترررررر زدند مردم نمیاند ازشون بپرسند پس این همه سال داشتید چه غلطی میکردید؟ بعد اون موقع دیگه گردن کج کردن و ادا مظلوم در اوردن فایده ایی هم داره؟ اون موقع حضرات فرقی هم با خائن دارند؟ مردم نمیاد بگند حالا ما سرمون نمیشد شما خودتون لال بودید تو این چند دهه یک حرفی بزنید؟ ارتش یک بار سر سقوط تامکت 6062 شهید کریمیایی توسط سامانه تور روضه سکوت گرفت چند سال بعد کشور و مردم هزینش رو با هواپیما مسافربری دادند . خدا میدونه هزینه 40 سال سکوت و چاپلوسی این ها چیه و قراره با چی ما این هزینه رو بدیم
-
1 پسندیده شدهکاش چیز بیشتری در اینباره میدانستیم که حداقل با گفتگو کمی آرام تر شویم .......... . اگر فرض خرابکاری را فعلا مردود بدانیم و تمامی حوادث اخیر در نیروهای مسلح را به عمر دهی انتحاری این تجهیزات نسبت دهیم ، باز هم نمیشود از این بحران ناکارآمدی در بدنه اصلی نیروهای مسلح را که دلایل واضحی نیز دارد ، براحتی گذشت . امروز وقتی در یک جلسه کاری ، در هنگام حرافی رئیس جلسه ، فرصتی دست داد تا با نگاهی به اخبار در گوشی موبایل ، از آن فضا دور شوم ، مشاهده خبر فاجعه غرق شدن این دارایی استراتژیک ارتش ایران ، اشک را به چشمانم آورد و جلسه را ترک کردم . . سه حادثه بزرگ برای سه شناور نیروی دریایی در سالهای گذشته و در هنگام تمرین نظامی اتفاق افتاده است . وقتی نیروی نظامی ما در یک تمرین کنترل شده ، اینچنین خسارت و تلفات میدهد ، در زمان یک بحران و یا جنگ واقعی چه عملکردی خواهد داشت ؟! . متاسفانه باز هم اطلاعات دقیقی نداریم که بخواهیم این ماجرا را موشکافی کنیم ، با این اوضاع بازهم باید منتظر وقوع همچنین حوادثی و نگران جان جوانانی باشیم که در این حوادث ، فدای بی تدبیری و تصمیمات غلط سیاست گذاران و فرماندهان میشوند .
-
1 پسندیده شدهاز ساعت 13 تلویزیون رو روشن کردم و خبر نیمروزی شبکه ی خبر رو دیدم. در کمال ناباوری چیزی در مورد ناو خارک گفته نشد تا زمانی که بخش اخبار کوتاه (خبرهای کماهمیت درجهی چندم) پخش شد و صرفا به گفتن این دوجمله خلاصه شد: «آتشسوزی در یکی از ناوهای پشتیبانی و آموزشی نیروی دریایی ارتش. با وجود تلاشها ناو غرق شد. خوشبختانه کسی آسیب ندید»!!! طوری خبرش پخش شد که گویی یه قایق چندصد دلاری(!!!) از بین رفته در حالی که همین پارسال یه گزارش حداقل 10 دقیقهای از این ناو پخش کردن و کلی با عظمت این ناو فخر فروختن که بزرگترین ناو خاورمیانهست و فقط ما همچین ناوی داریم. وقتی همچین فجایعی رخ میده و اخبارش اینگونه منتشر میشه نبایدم انتظار تغییر و اصلاح ساختارها رو داشت.
-
1 پسندیده شدهامیر خانزادی فرماندهی نیروی دریایی ارتش: مبنای انتصابات در نیروی دریایی ارتش، انجام و اجرای فعالیتهای فرهنگی و قرآنیست... نتیجه: طی 5 سال بدون هیچگونه درگیری و جنگی حداقل 3 تا شناور جنگی از دست رفت. گویا دیگه حتی خدا هم با ما نیست
-
1 پسندیده شدهخوب بعد جنگ ارتساخ لابی ارمنستان در آمریکا لیست از قطعات پهپاد بیرقدار که از کشورهای امریکای شمالی و اروپا تهیه شد منتشر کرد Airborne Modem Transceiver شرکت ViaSat آمریکا Field Programmable Gate Arrays (FPGA) Chip شرکت XILINX آمریکا مورد استفاده در موشک MAM-L راکتسان آنتن شرکت Comant Industries آمریکا و دریافت کننده GPS شرکت Trimble Navigation آمریکا فیلتر سوخت شرکت Hengst آلمان تولید شده در آمریکا و Stub Bus Coupler شرکت MilesTek آمریکا یونیت موقعیت یابی GPS شرکت Garminسوئیس تولید شده در آمریکا و Optical Unit شرکت WesCam کانادا تولید شده در آمریکا ویدئو اپتیک max 15 شرکت WesCam که بر روی پهپاد بیرقدار هم نصب شده https://www.aparat.com/v/cZK1g Radar Altimetre شرکت Smart Microwave Sensors آلمان تولید شده در آمریکا و Sealed Fuel Reservoir شرکت Beringerفرانسه تولید شده در آمریکا پمپ سوخت شرکتAndair انگلستان و Bomb Rack شرکت Edo MBM Technologies انگلستان باتری موشک شرکت ASB Aerospatiale فرانسه Antenna Radio Transmitter and Amplifier شرکت MicroHard Systems کانادا موتور روتاکس هلند منبع تست راکت هدایت لیزریTRGL230 با نشانه گذاری لیزری پهپاد بیرقدار برد راکت بین ۲۰تا۷۰ کیلومتر https://www.aparat.com/v/L1KbY در کنار این اخبار توقف فروش روتاکس توسط بمباردیر کانادا به ترکیه و اپتیک شرکت وس کم هم بود
-
1 پسندیده شدهپیشران غزه پهپاد غزه با 21 متر فاصله سر دو بال، سقف پروازی 35000 پا و وزن برخاست 3100 کیلوگرم سنگین ترین پهپاد ساخت ایران هست. سپاه پاسدارن سالها کاربر هواپیمای توربوپراپ توکانو هست. و با موتور توبوپراپ این هواپیما آشنایی کامل دارد. توکانوهای سپاه از موتور پی تی6 استفاده میکنند تا قدرت لازم برای به پرواز درآوردن توکانوی تمام مسلح به وزن بش از 3160 کیلوگرم را فراهم کنند. بیشتر وزن برخواست توکانو تقریبا برابر با وزن برخواست غزه هست از این رو به نظر می رسد غزه از همان موتور پی تی 6 به کار رفته در توکانو استفاده میکند. موتور به کار رفته در توکانو پیشران PT6-A25C با قدرت 750 اسب بخار است که در نتیجه پیشران توربوپراپ غزه هم 750 اسب بخار قدرت دارد. میزان بار قابل حمل در مورد میزان بار قابل حمل غزه دو گفته توسط سپاه پاسدارن بیان شد: غزه در ماموریت های شناسایی/اطلاعاتی 500 کیلوگرم تجهیزات حمل میکند و در ماموریت های رزمی 13 بمب. پهپادهای ساخت هوافضای سپاه فقط بمبهای 35 کیلویی سدید را حمل میکنند. بر اساس شواهد غزه هم همین بمب ها را استفاده خواهد کرد یعنی 445 کیلوگرم تسلیحات. در این صورت در مور میزان بار قابل حمل توسط پهپاد غزه 2 احتمال مطرح است: 1- میزان بار قابل حمل غزه 500 کیلوگرم است که در ماموریت های شناسایی/اطلاعاتی صرف حمل تجهیزات الکترونیک می شود و در ماموریت های رزمی جهت حمل بمبهای سدید استفاده می شود. و به دلیل کمبود جایگاه های تعبیه شدهی حمل سلاح بر روی پهپاد، غزه به جای 15 بمب تنها 13 بمب حمل می کند. 2- غزه میتواند همزمان 500 کیلوگرم تجهیزات الکترونیک به همراه 13 بمب را حمل کند در این صورت میزان بار قابل حمل توسط غزه به 945 کیلوگرم خواهد رسید که عددی قابل قبول است. توکانو نیز توان حمل 1 تن سلاح را داراست پس عدد 945 کیلوگرم غیر واقعی و دور از ذهن به نظر نمیرسد. مداومت پروازی دو عدد برای مدوامت پروازی غزه بیان شده است. عدد 35 ساعت و 20 ساعت. احتمالا این دو عدد اینگونه قابل تفسیر هستند که پهپاد غزه در ماموریتهای گشتی توانایی 35 ساعت پرواز را دارد و در ماموریت های رزمی و در حالت حمل کامل سلاح این میزان کاهش پیدا کرده و به 20 ساعت میرسد. پهپاد غزه از لحاظ ابعاد هم اندازه پهپاد ام کیو9 ریپر است بنابراین باید وزن مشابه ریپر داشته باشد که در صورت استفاده غزه از پیشران 750 پوندی چرا سپاه با وجود وزن تقریبا برابر اما از موتور ضعیفتری استفاده کرده است؟ با وجود در دسترس بودن انواع پیشرانه های توربوپراپ شرکت پرات اند ویتنی، سپاه موتورهای حداقل 900 اسب بخاری این شرکت را استفاده کند تا میزان حمل بار به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند. گرچه ممکن است وزن برخاست 3100 کیلوگرمی غزه مربوط به حالت لود کامل نباشد بلکه تنها وزن همراه با سوخت باشد که در این صورت ممکن است از پیشرانه های 900-950 اسب بخاری پی تی 6 استفاده شده باشد. با وجود گذشت سالها از به خدمت درآمدن شاهد129 تا کنون این پهپاد با بمبهای سدید مشاهده شده و هیچ گونه موشکی در حالت پروازی همراه این پهپاد نبوده است که برزگترین ضعف شاهد129 است. برای پهپاد غزه هم فقط از حمل بمب گفته شد و به نظر می رسد سپاه برنامه ای برای استفاده از موشک های هوا به زمین ضد زره مانند الماس یا قائم 114 و یا موشکهای بینا نداشته باشد. در صورتی که غزه یک تن بار را بتواند حمل کند به گزینه ای بسیار مناسب جهت گشت دریایی و مکمل شناسایی پدافند تبدیل می شود. می توان غزه را به تجهیزات کشف زیردریایی و تانکرهای سوخت خارجی مجهز کرد تا در اقیانوس هند به شناسایی زیردریایی های دشمن بپردازد. استفاده از تانکرهای سوخت خارجی مداومت غزه را تا بیش از 40 ساعت افزایش خواهد داد. همچنین در نقش پدافند نیز می توان آن را به رادارهای هوابرد قابل حمل توسط پهپاد مجهز کرد و به عنوان ابزار کشف هوابرد در ارتفاع بالا به کشف اهداف متخاصم مبادرت کند.
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ نقدی بر سخنان اخیر ظریف درباره نقش روسیه سردار سلیمانی وبحران سوریه از زمان انتشار فایل صوتی ظریف تاکنون بحث های زیادی دراین باره صورت گرفته در این تاپیک قصد داریم نقدی داشته باشیم بر این سخنان حول سوریه با توجه به دسترس بودن اطلاعات و اخبار متعدد درباره سوریه بخصوص در سایت صحت سنجی این سخنان امری سخت نبوده . مطالبی که اینجا مطرح میشود بیشتر برای جلوگیری از تاریخ سازی و همچنین روشن شدن موضاعات برای آن دسته از افرادیست که یا کمتر پیگر اخبار و تحولات سوریه بودن ویا از آن فضا فاصله گرفته اند این سخنان بر مبنای اخبار منتشر شده و حوداث میدانی مطرح میشود . در اینجا علت وانگیزه این مصاحبه و انتشار آن را چندان مد نظر نمی گیرم و قضاوت درباره آن را به بیشتر به خود دوستان واگذار میکنیم یکی از جنجالی ترین بخش های سخنان ظریف درباره نقش روسیه برای نابود کردن برجام است البته بهتر بگوییم ادامه برجام .که برجام منطقه ایی نامیده میشد درزیر بخشهای از سوالات مجری و پاسخ های ظریف را مشاهده می کنیم من اینجوری نگاه می کنم که همه کارهایی که در برجام صورت گرفت می توانستیم در مورد مسائل منطقه انجام دهیم. مثلا یک سوال، حمله به سفارت عربستان در تهران غیر مسئولانه نبود. حمله به سفارت عربستان به نظر من خیانت بود. چرا این حمله شکل گرفت؟ من اعتقاد دارم که از ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ تا روزی که برجام اجرایی شد حدود شش ماه شما فقط کافیست اتفاقاتی که در طول این شش ماه رخ داده است را مرور کنید. آخرین آن حمله به سفارت سعودی و گرفتن دو کشتی آمریکایی بود ولی اولینش آنها نبود. اولینش سفر سردار سلیمانی به مسکو بود. یعنی آن سفر تحت کنترل اراده شما نبود؟ خیر آن سفر به اراده روسیه شکل گرفت نه اراده ما. نباید به اراده شما می بود؟ وقتی اراده روسیه بر آن است که دستاورد وزارت خارجه را نابود کند حتما از طریق وزارت خارجه عمل نمی کند. حرف بسیار سنگینی می زنید؟ حرف بسیار سنگینی می زنم. شما می گویید که اراده روسیه که ضد منافع ایران و برجام بود توانست سلیمانی را به مسکو بکشاند. وقتی من بحث می کنم که شورای عالی امنیت ملی پنج عضو رای دهنده دارد به غیر از سران قوا و این پنج عضو هر کدام نماینده یک جا هستند عرض من این است که هیچ کدام از این نکات نباید تعیین کننده باشد.سردار سلیمانی در شرایط بسیار بد سوریه یعنی در دی و بهمن ۱۳۹۳ درخواست سفر به مسکو را کرد که آقای پوتین را قانع کند که جدی تر در عرصه سوریه حضور پیدا کند. در همان زمان درسفر آقای لاوروف به ایران من ملاقاتی را ایجاد کردم که آقایان لاوروف و سلیمانی به صورت مفصل همدیگر را ببینند و گفت وگو کنند. آقای سلیمانی شخصیتی بسیار قوی بود و بسیار بر روی آقای لاوروف تاثیر گذاشت اما روسیه چه زمانی موافقت کرد که آقای سلیمانی به سفر مسکو برود. وقتی دید برجام دارد امضا می شود؟ وقتی برجام امضا شد روسیه در هفته آخر برجام حداکثر تلاش خود را کرد که برجام به نتیجه نرسد و همانطور که می بینید در آن عکس معروف نیز وزیر خارجه روسیه نیست. اینها حرف هایی است که حتما هیچ وقت شما نمی توانید منتشرش کنید. -------------------- قبل از بررسی اوضاع سوریه در سالهای 93 و 94 باید یک نیم نگاهی به عراق در این برهه زمانی داشته باشیم در خرداد ماه 1393 با شروع حملات وقیام داعش در عراق تقریبا تمام مناطقی که دارای اکثریت عربهای سنی مذهب بودن بجز در بغداد به دست داعش افتاد این پیشرویهای گسترده سبب شد حجم زیادی پول امکانات و تجهیزات نظامی به همراه جذب هزار نیروی داوطلب برای جهاد در اختیار داعش قرار بگیرد جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از سقوط حداقل شهرهای مذهبی وکنترل داعش مجبور شد بخشی از توان خود راکه تا بیش از این معطوف سوریه بود بروی عراق متمرکز کند . ارتش ایران چند لشگر وتیپ خود رادر مرز با عراق مستقر کرده حملات هوایی و پروازهای شناسانی به کنار اما انچیزی که عراق نیاز داشت آموزش وسلاح بود نزدیک به دومیلیارد دلار سلاح در بازه زمانی کوتاه به عراق فروخته شد این سلاح ها بیشتر از زاغه های ارتش وبعضا سپاه به سمت عراق روانه میشدن اوضاع عراق تا حدودی کنترل شد نتیجه سقوط عراق به دست داعش برای سوریها گران تمام شد در مرداد و شهریور 93 مقر لشگر 17 رقه پادگان و فرودگاه طبقه و مقر تیپ 93 عین عیسی در شمال رقه بدست داعش افتاد تا پیش از این مناطق یاد شده برای ماهها در برابر حملات داعش مقاومت میکردن اما قدرتمدن شدن داعش وخیانت عوامل نفوذی سبب شد داعش به پادشاه شرق سوریه تبدیل شود بعد از این مناطق برخی از نیروهای داعش به سمت شمال سوریه برای جنگ با کردها حرکت کرده اما نیروهای زیادی هم به سمت حمص و دیرالزور سرازیر شدن که چند ماه بعدیعنی در سال 2015 منجر به سقوط شهر ها تدمر والقریتین شهرک مهین وانبارهای سلاح آن (این شهرک وانبارهای سلاح برای چند روز بعد از مداخله گسترده ایران وروسیه به دست داعش افتاد ) در حمص . نزدیک شدن داعش به پایگاه مهم هوایی تی4 محاصره کامل شهر دیرالزور تصرف چاههای گازی شاعر شد همچنین داعش جاده خناصر تنها مسیر تدارکاتی حلب را تهدید نموده سوریها مجبور بودن نیروهای زیادی را برای محافظت از این جاده مستقر کنند همچنین فرودگاه کویرس تحت حملات شدید داعش قرار گرفت . در استان در عا هم در این مدت شهرکهای مثل شیخ مسکین نوی الحاره عقربا کفرناسج کفر شمس شهرک شیعه نشین بصری الشام گذرگاه مرزی با اردن با همراه تعداد زیادی روستا در درعا و قنیطره سقوط کرده مسلحین علاوه بر تمرکز برای تصرف کامل شهر درعا درحال فشار برای شکستن محاصره غوطه غربی دمشق بودن از سویی دیگر در سال 94 پیشروی به سمت استان سویدا را آغاز کردن داعش هم فعالیت خود را در استان درعا وقنیطره تشدید کرده بود مقاومت وارتش برای متوقف کردن پیشروی مسلحین در اواخر سال 93 و اوایل 94چند عملیات رو آغاز کردن که یکی از آنها منجر به شهادت ده ها تن از نیروهای فاطمیون در بصری الحریر شد درنوار استان حماه و ادلب هم بعد از تصرف دژهای وادی الضیف والحامدیه و شکستن محاصره شهر خان شیخون مسلحین در یک حمله سراسری به 5 کیلومتری شهر حماه رسیدن که با دخالت نیروهای نمر وحضور مقاومت عقب رانده شدن اما در ادلب بعداز دو حمله متوسط و البته ناکام حمله بزرگ و سراسری مسلحین به ادلب با12 تا 15 هزار نیرو آغاز شد از خود شهر و مناطق اطراف اون یک تیپ ارتش و نیروهای مردمی محافظت میکردن خود شهر در 4 روز سقوط کرد 200 فرد مسلح در برابر60 تا 80 نظامی سوری کشته شدن جالبه بدونید نزدیک 40 تن از نظامیان سوری و ساکنان محلی به جرم همکاری با مسلحین قبل از عقب نشینی ارتش اعدام شدن چیزی که باعث سقوط ادلب شد حمایت ساکنان محلی از مسلحین غافلگیری ارتش وهمچنین همکاری برخی از نیروهای ارتش با مسلحین بود بعد از اونهم سوریه شاهد سقوط جسر الشغور اریحا وتصرف بخشهای گسترده ایی از سهل الغاب توسط مسلحین بود . مقاومت و ارتش تقریبا از دو هفته قبل از شروع حملات سراسری مسلحین احتمال حمله رو میدادن خود شهر هم به این راحتی سقوط نمیکرد توی حلب هم با اینکه مسلحین پیشرویهای گسترده ایی نداشتن اما همیشه حالت هجومی داشته و در هر حمله دو طرف تلفات سنگینی متحمل میشدن و اگر بافتهای متراکم مسکونی نبود اینبار مسلحین خیلی راحتر میتوانستن بر مواضع ارتش در حلب مسلط یابند در 6 ماه دوم سال 93 و شش ماه اول سال 94 تنها ارتش در دمشق دست برتر را داشت و در تمام مناطق یا مشغول دفاع بودن ویا با یک حمله مسلحین ویا داعش در ظرف کمتر از یک هفته مساحت گسترده و حتی شهرهای مهم را از دست میداد داعش در گام بعدی قصد داشت فرودگاه تی4 را تصرف کرده با توجه به تصرف سایر مناطق به سمت خود شهر حمص سرازیر میشد مسلحین هم از سمت درعا قصد داشتن علاوه بر خود شهر و استان درعا به سمت غوطه غربی حرکت کرده وبعد از شکستن محاصره این مناطق به سمت دمشق فشار بیاورند در شمال وشمال غرب سوریه هم مسلحین درحال آماده سازی برای یورش سنگین با مشارکت 20 تا 30 هزار نفر به ست شهر حماه بودن خود شهر حلب هم بشدت تحت فشار مسلحین بود . و در صورت مداخله نکردن گسترده سقوط شهرهای حلب وحماه و همچنین تهدید حمص در کوتاه مدت و در بلند مدت محاصره شدن دمشق در دسترس مسلحین بود اما چه عواملی سبب پیشرویهای گسترده مسلحین و تروریستها بود؟؟؟ تصرف بخشهای گسترده ایی از عراق توسط داعش که منجر به بزرگ تر شدن سازمان رزم این گروه به چندین برابر و همچنین دراختیار قرار گرفتن حجم زیادی سلاح امکانات و پول ونیرو و جذب بسیاری از افسران با تجربه سابق ارتش عراق به این گروه شد که نتیجه این قدرتمند شدن اثرات خود در مدت 6 ماه در سوریه نشان داد کشورهای حامی مسلحین و خود این گروهها موفق شدن با کنار گذشتن برخی اختلافات یک اتحادنسبتا قوی بین این تشکیلات ایجاد کنند که سبب تولد جیش الفتح زیر یک اتاق عملیات واحد شد این اتاق عملیات توسط اخبارو اطلاعات سرویسهای خارجی پشتیبانی میشد و افسران این کشورها با واسطه یا بودن واسطه در طرح ریزی عملیاتها نقش داشتن در کنار این متحد شدن مسلحین و کمکهای مستشاری واطلاعاتی حجم انبوه کمکهای مالی و تسلیحاتی هم درا ختیار این گروهها قرار گرفت به طور مثال برای از دور خارج کردن زرهی سوریه عنوان شد چند هزار موشک تاو توسط عربستان برای مسلحین خریداری شده بود البته پیش از این هم دهها محموله موشک کنکورس میلان و موشکهای ساخت چین در اختیار مسلحین قرار گرفته بود در اواخر و اوایل سالهای 2014 و 2015 نزدیک 15 هزار فرد مسلح خارجی یا به اصطلاح جهادی ها وارد سوریه شدن این حجم از نفرات پرانگیزه و بعضا آموزش دیده تاثیر بسزایی در قدرت هجومی مسلحین داشته به طوری که این افراد همیشه پای ثابت نیروهای خط کشن مسلحین بودن وبعدآ خود چند گروه نسبتا کوچک اما مجهز وقدرتمند را در سوریه تشکیل دادن نکته جالبتر حجم تلفات جهادی ها نسبت به خود مسلحین سوریه بودی در سال 2014 کمتر از 10 هزار فرد مسلح خارجی در جنگ با ارتش سوریه کشته شدن این رقم در سال 2015 برای داعش وسایر مسلحین نزدیک به 20 هزار نفر بوده و برای سال 2016 نزدیک 15 هزار نفر در مقابل حجم تلفات خود سوریها در این دو سال کمتر ازجهادی عنوان شده است مسلحین سوری هم سازمان رزم خود را گسترش داده وسطح آموزش را بالا برده ودر تاکتیکهای حمله خود تجدید نظر کردن استفاده از عوامل انتحاری سنگین به همراه نیروهای شبه انتحاری که به وسیله تانکها و نفربرها همراهی میشدن استفاده گسترده از آتش پشتبانی راکت اندازها خمپاره ها وتوپخانه ها که تا پیش از این کمتر شاهد این سطح هماهنگی بین واحدهای مسلحین بودیم در مقابل ارتش سوریه سازمان رزم خود را تغییری نداده بود و دولت ومردم سوریه به درگیریها عادت کرده بودن به نوعی جنگ به همراه زندگی - تا آن زمان در سوریه بسیج نیرو به صورت گسترده برای ارتش رخ نداده بود واز بعد تجهیزاتی ومهمات هم به مرور زمان ارتش در حال ازدست دادن وعدم جایگزینی این ادوات بود که از سال 2014 این روند بشدت سرعت گرفت نیروی هوایی ارتش سوریه هم اوضاع خوبی راشاهد نبوده وخیلی از هواگردهای این نیرو یا از کمبود قطعات رنج برده ویا نیاز به تعمیرات اساسی داشتن اوضاع آنقدر خراب بود که ذخیره بمبهای سقوط آزاد ارتش در حال اتمام بود و سوریها مجبور شدن بمبهای سقوط ازاد ساخت خود را در کارگاههای کوچک تهیه کنند نمونه های از بمبهای ساخت سوریه در کنار مطالب یاد شده هم باید احتمال دخالت نظامی خارجی را در نظر بگیریم . کشورهای عربی وناتو به دلیل عدم گسترش بحران سوریه و احتمال حضور مستقیم روسیه وایران از دخالت نظامی اجتناب میکردن اما با ضعیف تر شدن یک طرف و حضور داعش هر آن ممکن بود که پای کشورهای غربی وترکیه و عربی به سوریه باز شود (که در آن مقطع صحبتهای از حضور نیروهای مشترک عربی عنوان میشد )که در آینده هم همین اتفاق رخ داد کشورهای غربی وترکیه به صورت مستقیم وارد خاک سوریه شدن و امریکا وکشورهای غربی چندین بار مواضع ارتش وپایگاه نظامی این کشور را مرود هدف قرار دادن با توجه به مطالب یاد شده و وضعیت سوریه قطعا کشورهای ایران وروسیه خواه یا ناخواه حجم حضورشان در سوریه پررنگتر میشد در سخنان وزیر خارجه اینگونه عنوان شده است که اوضاع سوریه در دی و بهمن 93 بحرانی بوده و سردار سیلمانی درخواست سفر به روسیه را داشته و روسیه بعد از برجام وبعد از آرام شدن اوضاع در تیر (ِیا مرداد )94 سردار سلیمانی را به مسکو دعوت کرده اند . آن هم برای از بین بردن دستاوردهای برجام که به احتمال زیاد منظور همان برجام منطقه است و سوریه هم شامل بخشی از این برنامه بوده . نکته جالبتر اینکه وزیر خارجه در گفتگویی در 11 فروردین 1400 به نوعی یکی از دستاوردهای برجام را دعوت روسیه از سردار سلیمانی عنوان کرد ه بود این درحالیست که قطعا اوضاع سوریه در بازه زمانی خرداد تا مرداد 94 بحرانی بوده و فرماندهان ایرانی بخصوص سپهبد شهید قاسم سلیمانی با توجه به رخ دادهای چند ماه منتهی به اردیبهشت 94 و اطلاعات موجود پیش بینی این حوداث را میکردن و خواهان تغییر موازنه بودن ایران به کمک نیروهای همپیمان خود قصد داشت بصورت کاملا جدی تر در سوریه دخالت کند از آن طرف دولت سوریه هم با سرباز گری اجباری در مناطق آوره نشین و همچنین جذب گسترده نیرو در مناطقی که دارای اکثریت علوی وسنی های هوادار دولت به همراه تشویق عشایر حمص حماه دیرالزور ورقه برای پیوستن به ارتش در صد بازسازی واحدهای خود بود وحتی چند بار مقامات ایران وعده تغییر موزانه قدرت در سوریه را داده بودن اما باز هم برای شکست گروههای مسلح قطعا کافی نبود ونیاز به حجم گسترده تدارکات وپشتیبانی بوده و قطعا از توان ایران ان هم با توجه به نبود مسیر زمینی خارج بوده . روسیه تا پیش از سال 94 با کمک مستشاری و ارسال مهمات وسلاح به طور متوسط و همچنین کمکهای اطلاعاتی به سوریه ها کمک کرده و حداقل یکبار در سال 92 با دخالت خود مانع حملات هوایی وموشکی آمریکا به سوریه شد در شورای امنیت سازمان ملل هم چندین بار مانع از شکل گیری اجماع بر علیه سوریه شد. روسها هم با توجه به حوداث میدانی قصد داشته در سوریه حضور بیشتر داشته باشند اما این دخالت بصورت مستقیم نبوده به طور قطعی تمام منابع غربی عربی و ایرانی از چند سال پیش عنوان کردن این سپهبد سلیمانی بوده که موفق شد پوتین را به این سطح از حضور در سوریه راضی کند و این رضایت هم چیزی نبود چز تعریف منافع مشترک و منافع کلان برای روسها این رمز موفقیت در مجاب کردن روسها به این سطح از کمک در سوریه بود قدرت هوایی روسیه و حضور نیروهای زمینی این کشور مانع از حملات غربی ها به سوریه میشد و پشتیبانی که از واحدهای زمینی به عمل می اورد و حملات بر علیه مواضع مسلحین در عمق مناطق اشغالی در کنار این موضوع روسها توانایی بازسازی قدرت هوایی سوریه ها را داشته روسها میتوانستن به علت دارا بودن حجم بسیار زیاد سلاح ومهمات وادوات به راحتی از سوریه و سایر نیروهای همپیمان پشتیبانی کنند همچنین روسها قدرت چانه زنی خیلی بهتری از ایران در سطح جهانی داشته مورد دیگری که باید در نظر گرفت بله شاید ایران میتوانست هزاران نیرو و حتی جنگنده و توپ و تانک و بالگرد به سوریه اعزام کند اما به هر میزانی که ایران در سوریه حضور میداشت کشورهای عربی و غربی هم سطح دخالتهای خود را بالا برده و احتمال درگیری مستقیم نظامی ایران با این کشورها افزایش پیدا میکرد حضور روسها به عنوان یک قدرت جهانی و همچنین کشوری که تقریبا با اکثر کشورها منطقه روابط خوبی دارد مانع از این برخوردها میشد در مجموع با توجه به اطلاعات کاملا در دسترس عموم و حوداث رخ داده به همراه وضعیت حال سوریه می توان گفت سفر سردار سلیمانی به درخواست خود ایشان وجهت وادار کردن روسها به دخالت مستقیم گسترده نظامی در سوریه بوده و از چند ماه قبل از برجام این رایزنی ها در حال انجام بوده روسها بعد از دیدن اوضاع سوریه و سطح حضور ایران و همپیمانان ان وهمچنین سفر سردار به مسکو تصمیم خود را گرفتن در صورت وارد نشدن روسها به سوریه ایران و همپیمانان ان مجبور بودن چند برابر نفراتی که از سال 1394 وارد سوریه کردن نیرو وارد سوریه کنند و به همان اندازه هم تلفات بالا رفته و در مقابل تا خود امروز هم درگیریها کم بیش ادامه داشته اما قطعا دست برتر را ایران ومقاومت داشت خیلی از مناطق یا پاکسازی میشد ویا پیشرویهای مسلحین کنترل میشد امابه چه بهای ؟؟؟ مثال بارز آن درگیری القلمون والقصیر وریف دمشق بود که در ابتدا مسلحین تا خود شهر دمشق وارد شدن اما با دخالت مستقیم حزب ا.. و حضور نیروهای همپیمان ایران تقریبا القلمون مناطق پیرامونی زینبیه و بخشهای از غوطه شرقی پاکسازی شده غوطه غربی به محاصره ارتش درامده اما همچنان هزاران فرد مسلح در اطراف دمشق حضور داشتن وهرزگاهی حملات سنگینی را بر علیه ارتش صورت میدادند اینجا فقط از قدرت هوایی روسها صحبت نمیکین چون خیلی از حملات هوایی را هم سوریه انجام میدادن . در واقع صحبت از مجموعه ای از وِیژگیها روسیه است یک نکته مهم تر هم اینکه روسها هم بدون حضور ایران وهمپیمانان ان حتی در صورت حضور گسترده تر از این به این سطح از موفقیتها نمی رسیدن و حتی ممکن بودشکست های سختی هم نصیبشان بشود در این شک نداشته باشید برای مثال نبرد دوم تدمر و نبردهای شمال شهر حماه را به خاطر بیاورید که با وجود حضور روسها در کنار سوریها همچنین پشتیبانی سنگین هوایی روسیه این مناطق در کمتر از چند روز دوباره سقوط کرد و این ایران و همپیمانان آنها بودن که وضعیت را تغییر دادن =================== انشا ا.. این مطلب ادامه داره در واقعا قسمت اول بود در چند روز آینده اگر وقت لازم رو در اختیار داشتم و همچنین در صورت استقبال دوستان درباره سایر مطالب مطرح شده حول سوریه نکاتی رو بررسی می کنیم و البته بحث بالا ممکنه کامل نباشه اگر مطلبی هم نیاز بود تکمیلش میکنم
-
1 پسندیده شدهبه نظر میاد وظیفه اش اینه که برای سایر ناوها در اوقیانوس پدری و مادری کنه. یه تعداد هلیکوپتر برای انتقال نیرو و تجهیزات داره مقدار زیادی انبار سوخت و تجهیزات. و از اونجایی که خیلی سنگین و بزرگ هست در برابر امواج اوقیانوس دوام کافی داره(البته نه اونقدرا) نکته اول اینه که، وقتی کارهای اصلی تموم بشه میندازن به آب و بعد از یه سری ماموریت تجهیزات فرعی رو نصب میکنند. مثلا توپ ها، موشک ها رادار و ... و دست کم به دو نوع دیگه احتیاجه: 1- با ماموریت پشتیبانی تعمیراتی، حمل کشتی و زیردریایی رزمی آسیب دیده: روی تصاویر کلیک کنید. 2- ماموریت پشتیبانی عملیاتی:
-
1 پسندیده شدهزمانیکه ایران با عثمانی در دوره صفویه وارد جنگ شد بعضی از طوایف کرد طرف ایران و بعضی طرف ترکیه رو گرفتند. علت این بود که کردها سنی بودند و عثمانی ها خود را خلفای مسلمان های سنی می پنداشتند و جنگ هم جنبه ملی و هم مذهبی داشت. کردها در ان دوران و دوران های بعد با وعده های عثمانی بارها در جنگ های مختلف علیه ایران شرکت کردند و هم در عمل هم به صورت معنوی از ایران جدا شدند. در دوره های بعد صفویه و نادر شاه بارها عثمانی را شکست دادند و می توانستند مناطق کرد نشین دیاربکر و .. که جزو عثمانی بود را به ایران باز گردانند ولی در واقعیت تلاش لازم را نکردند چون این مناطق از لحاض معنوی از ایران جدا شده بود. همین الان کردهای عراق تعاملات فرهنگی زیادی با ما دارند ولی کردهای ترکیه خیلی از ما دور هستند. این اشتباه استراتژیک و باور دروغ های عثمانی باعث شد کردها قرن ها است که تحت ستم ترک ها هستند در صورتیکه اگر جزو ایران مانده بودند الان اقلیت نبودند بلکه با یک جمعیت 30 ملیونی در ایران به مانند اذری ها صاحب قدرت بودند. الان هم اذری ها ارام ارام دارند به دام دروغ های ترکیه می افتند. حتی در داخل کشور خودمان هم اذری هایی هستند که تمایل به ترکیه دارند. اذری ها در ایران شهروند درجه یک هستند. حتی رهبر و بسیاری از مقامات اذری هستند. اگر زمانی ادربایجان قدم به قدم گرفتار ترکیه و یا روسیه شود به همان مسیر کردها می افتد. در همین جنگ اخیر ترکیه به جای ازادسازی قرباغ بیشتر در فکر ایجاد گذرگاه اتصال نخجوان به اذربایجان بود. در عمل بیشتر قرباغ دست ارمنستان باقی ماند. در واقع اذری ها شدند الت دست ترکیه و روسیه.