برترین های انجمن

  1. arminheidari

    • امتیاز

      62

    • تعداد محتوا

      7,139


  2. mehdipersian

    • امتیاز

      51

    • تعداد محتوا

      3,151


  3. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      24

    • تعداد محتوا

      375


  4. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      24

    • تعداد محتوا

      9,593



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 24 خرداد 1400 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    بدن انسان نمود انسجام تیمی وقتی بحث از یک انسجام آرمانی می شود، بهترین مثال بدن انسان است. مجموعه ای یکپارچه که هیچ یک از اعضای آن ادعای برتری بر دیگر اعضا ندارد و همگی برای هدف والا به نام بقا و زندگی تلاش یکپارچه ای می کنند. اگر از کسی بپرسند مغز مهمتر است یا دست ؟؟ همه می گویند مغز ولی هیچ مغزی حاضر نیست دستش را بدهد و خودش را حامی دست می داند. و انسان عاقل به خوبی می داند زندگی بدون دست چه سختی های زیادی دارد و در صورت نقص عضو باقی اعضا می بایست جور نبود ان عضو را بکشند و جبران کنند. از این رو هرگز تضاد در فعالیت های بدن پیش نمی آید. در صورت سانحه و تصادف، اعضای بدن در گام اول سعی می کنند فشار و بار را از دوش عضو آسیب دیده بردارند و امکان بازسازی آن را فراهم کرده و درصورت شرایط حاد، عضوی خود را فدای عضو حیاتی تر می کند تا حداقل حیات حقظ شود. اما اگر یک تیم فوتبال را به عنوان سازمان مطرح کنیم همیشه می بینیم که همه دوست دارند مهاجم باشند، همه می خواهند گل بزنند و همه کاره بازی باشند. هیچ کس دوست ندارد دفاع و در سایه بازی کند همه می خواهند رونالدو یا مسی باشند در حالی که اعضای بدن انسان همگی به دنبال برد بدن واحد هستند و اجرای وظیفه خود به بهترین نحو را همچون گل زدن می دانند، چه قلب، چه مغز، چه دست و پا و حتی چه مثانه در حقیقت اعضای بدن انسان می گویند که ما در جایی فعالیت می کنیم که عضوی دیگر نمی توانند انجا را پوشش دهد و ما در پست خود تک و بهترین هستیم، همچون اعضای یک ساعت با این تفاوت که هیچ یک از اعضای بدن انسان نسبت به دیگر اعضا بی تفاوت نیستند و در صورت نیاز سریعا همدیگر را پوشش می دهند. همین اصل باعث شده است که سازمان ها بخواهند از مجموعه بدن انسان و حتی کلونی مورچه ها و زنبورها تقلید کنند تا بهترین کیفیت را حاصل کنند اما مسائلی چون: عدم حس مسئولیت و بی تفاوتی تلاش برای نفر اول بودن عدم وجود هدف مشترک عدم شایسته سالاری و .... سبب می شود آن سازمان دچار نوسانات و چالش های جدی شود. --------------------------------- شاید بیان این سوال مثال هم خالی از لطف نباشد رئیس جمهور مهمتر است یا پاکبان شهرداری؟؟؟ اگر رئیس جمهور یک هفته بر سرکار نباشد وضع چگونه خواهد بود؟ و اگر پاکبان یک هفته بر سرکار نباشد وضع چگونه خواهد بود؟ جواب ها نشان می دهد که اهمیت راس تا کف سیستم چقدر بالا بوده و هیچ عنصری به تنهایی قابل ارزش گذاری نیست و اعضا در کنار هم ارزش پیدا میکنند. در تکمیل نکات خاطره مدیریت شهید ستاری همان بحث های منافع شخصی و عدم وجود هدف مشترک در یک عضو را به خوبی نشان می دهد که باعث نابودی پروژه و سیستم می شود در اینجا جمله زیبای سعدی شیرین سخن بجاست: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
  2. 3 پسندیده شده
  3. 3 پسندیده شده
    ما بدنه اولین دماوند را ۴ ساله ساختیم اما الان بدنه دماوند جدید که مشغول تجهیزش هستند حدود ۱۲ ماه زمان برد که این نشان از مهارت و سرعت کاری است که پیدا کردیم . امروز یک ناوشکن مثل دماوند را یک ساله می سازیم و یک ساله هم تجهیز می کنیم . البته اعتبار اگر نباشد به مشکل می خوریم. این که هیوندای کره جنوبی به سرعت کار می کند به خاطر تزریق به موقع اعتبار هست. در فروش تسلیحاتی نمی توان خیلی باز صحبت کرد و اسم مشتریان خود را بگوییم اما همین را بگویم که ما هم قادریم سلاح های متعارف بخریم و بفروشیم، ما بیشتر نگران شرکای خود هستیم و می ترسیم آسیب ببینند چون تحریم های یک جانبه آمریکا باقی مانده است . هم اینک مذاکرات مکرری با کشورهای متقاضی داریم. امیدواریم ناوشکن دماوند را در سال ۱۴۰۰تحویل نیروی دریایی دهیم. برای این ناوشکن سامانه های زیادی پیش بینی شده که همه به روز هستند و شامل آخرین دستاوردهای ما می شود. از فیبر نوری برای سیستم دیتا استفاده می کنیم. موشک های عمود پرتاب را در دستور کار داریم و نمونه زمین پایه آن را که باور ۳۷۳ باشد با تغییراتی در این ناوشکن نصب خواهیم کرد. این سامانه در حال تست است و نه تنها دماوند که همه ناوشکن ها را مجهز به موشک های عمودپرتاب خواهیم کرد. دفاع نقطه ای کمند نیز به ترتیب روی ناوشکن ها نصب می شود .ناوشکن دنا در مراحل بعدی کمند را خواهد داشت اما روی دماوند حتما نصب می شود . الان تعدادی که تولید شده روی شناورهای عملیاتی نداجا نصب شده اند . ابعاد ناوشکن دنا ۹۴متر در ۱۱متر و ارتفاع ۲۰متر است. این ناوشکن در حوزه سطح ، زیر سطح و هوا هم قابلیت آفند دارد و هم پدافند . دارای دو تیپ موشک سطح به سطح برد بلند هم خانواده نور و قدیر و قادر است . موشک سطح به هوای برد متوسط رعد را دارد که چندین برابر سرعت صوت به سمت هدف می رود. رادار آرایه فازی و سیستم هدایت آتش بسیار جدیدی را روی این شناور نصب کردیم که برای اولین بار روی این ناوشکن نصب می شود. سوناری که دنا می گیرد جزو اولین دستاوردهای صنایع الکترونیک ماست . سیستم کنترل مانیتورینگی که روی این شناور به کار گرفته می شود برای اولین بار روی یک شناور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. باند پرواز ما بزرگ تر از گذشته شده و بالگرد سنگین SH هم می تواند روی آن بنشیند. توپ ۷۶ میلی متری فجر ۲۷ را دارد و جنس ورق کاسه و بدنه دنا از فولاد دریایی ساخت کارخانجات داخلی است. در بندرعباس الان از کلاس موج بدنه ناوشکن جدید را که موج چهار و «تفتان» نام دارد ساخته ایم و به محض الحاق دنا روی آن کار می کنیم . در شمال نیروی دریایی متقاضی ناوشکن جدید است ، در حال مذاکره هستیم و قطعا فروند دوم را باید در دریای خزر بسازیم چون رفتار دریای خزر، رفتار اقیانوسی بوده و نیاز به حداقل یک شناور سنگین دیگر داریم. تصاویر ناو دماوند
  4. 2 پسندیده شده
    به نام خدا تبدیل هواپیماهای سوخت رسان به تانکر های داده توسط نورثروپ گرومن نورثروپ گرومن در حال کار بر روی پروژه ای است تا هواپیماهای سوخت رسان بتوانند قابلیت جمع‌آوری و انتقال داده بر روی لینک داده های پر ظرفیت و با استفاده از پردازنده های پر سرعت، و اشتراک اطلاعات تاکتیکی با رزمندگان را بدست بیاورند. پروژه تانکر های داده بخشی از ابتکار وزارت دفاع ایالات متحده برای اتصال و ادغام تیرانداز ها، سنسور ها و پلتفرم ها در تمام حوزه ها و شاخه های نظامی برای افزایش سرعت اشتراک گذاری اطلاعات و تصمیم گیری است که با نام کنترل و فرماندهی مشترک تمام حوزه ها (JADC2) هم شناخته می شود. سیستم های gateway نورثروپ گرومن سابقه ای طولانی در کمک به پیوند دادن شاخه های مختلف نظامی به وسیله پلتفرم های هواپایه و تانکر ها دارند. در بین چندین برنامه وزارت دفاع، سیستم gateway گرومن توانایی ارائه "وای فای (Wi-Fi) در آسمان" را برای ماموریت هایی که بر قابلیت پیشرفته ارتباط و ترجمه داده تکیه دارند را دارد. gateway این شرکت همچنین از موقعیت خوبی برای دسترسی به لایه های اطلاعاتی در محیط های JADC2 برخوردار است. برای مثال، KC-135 که یکی از پلتفرم های تانکر فعلی وزارت دفاع است، برای ارائه لینک داده پیشرفته، باز و امن به رزمندگان، سیستم های gateway فعلی نورثروپ گرومن را حمل می کنند که در غیر این صورت نمی توانستند به ارتباطات و ماموریت های ترجمه در بین شاخه های مختلف نظامی دسترسی داشته باشند. اوایل امسال، فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی (NORAD) تمرینی در قطب شمال انجام داد که در آن از سیستم gateway نورثروپ گرومن در هردو هواپیمای KC-135 و KC-46 استفاده شد. این برنامه سیستمی ارتباطی ارائه می دهد که برای افزایش برد رزمندگان برای ارتباط هایی مثل سیستم توزیع اطلاعات چندمنظوره، لینک های داده ی آگاهی محیطی و دیگر ارتباطات فرای دید طراحی شده است. این سامانه یک تصویر آگاهی محیطی یکپارچه از موقعیت تجهیزات خودی و خطرهای دشمن ایجاد می کند. این تمرین موفق، قابلیت نورثروپ گرومن در ادغام آسان سیستم gateway و ارائه قابلیت لینک داده پیشرفته برای حمایت از چندین پلتفرم تانکر وزارت دفاع را نشان داد. KC-135 KC-46 گرومن در حال توسعه سیستم های gateway با قبلیت استفاده سریع، مقرون به صرفه، کم حجم، سبک و کم مصرف است که برای ارتباطات و ترجمه بین دامنه ای بین چندین شبکه صدا و داده در خط دید و ورای آن (قبلیت های نسل5 و 6) طراحی شده است. این سیستم دارای سطوح امنیتی چندلایه و قابلیت های پیشرفته مثل پردازش ابری، یادگیری ماشین، هوش مصنوعی، لینک داده نسل جدید و استفاده از نرم‌افزار و سنسور های غیر تخصصی است. یکی از سیستم های gateway پیشرفته نورثروپ گرومن که برای حمایت از تانکر های داده مناسب است، بیتنش لازم برای درک سلامت شبکه را ارئه می دهد و در محیط های مورد مناقشه و غیر آن به طور خودکار تغییر شکل و درمان خود را انجام می دهد. ویژگی پردازش امن، یکی از قابلیت های کلیدی این سیستم است. پردازش امن در حال حاضر، اطلاعات سنسور ها از چندین پلتفرم توسط یک کاربر محروم (مکان با اتصال کم) به پردازنده فرستاده می شود که می تواند هزاران کیلومتر دورتر باشد. تاخیر زمانی و مخاطرات امنیتی از معایب این سیستم هاست. تانکر داده می تواند آسیب پذیری و تاخیر ها را کاهش دهد، چون پردازش امن داده را مستقیما در سطح تاکتیکی انجام می دهد، سرعت تصمیم گیری را افزایش می دهد و محدودیت پهنای باند که رزمندگان فعلی تجربه می کنند را کاهش می دهد. راه حل نورثروپ گرومن شامل بقای سایبری می شود که در کد های لینک داده، نرم‌افزار و سخت‌افزار آن گنجانده شده و برای ایمن نگه داشتن سیستم از حملات طراحی شده است. همچنین، گرومن با شرکت های پیشتاز عرصه پردازش پیشرفته همکاری می کند تا در آینده تانکر های داده و سیستم gateway بیشتری تولید کند و ایده JADC2 را در تمام حوزه ها فعال کند. شبکه سازی پیشرفته و امن، امکان گردش سریع تر و منعطف تر اطلاعات بین تانکر های داده و سایر پلتفرم های رزمی را فراهم می کند. این گردش، داده درست را در زمان مناسب به فرد مناسب می رساند و تطابق بیش از حد اطلاعات و برتری در تصمیم گیری را ارئه می دهد. تانکر های داده بخشی مهم از تسلط بر تصمیم گیری و تطابق اطلاعات خواهد بود.با برتری ثابت شده نورثروپ گرومن در شبکه های پیشرفته، سیستم های gateway باز و مبتنی بر هوش مصنوعی، به همراه قابلیت های پردازش امن نشان دهنده این است که گرومن برای حمایت از وزارت دفاع آماده است تا پلتفرم ها را برای جنگ های آینده یکپارچه کند. منبع
  5. 2 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. «اوج» پرواز پرنده های بومی  تیمسار سرتیپ دوم حیدر صفری از پیشکسوتان نیروی هوایی و یاران شهید منصور ستاری، خاطره‌ای دارد از شکل‌گیری هواپیماهای «درنا» «تندر» و «تذرو» که در ادامه می‌آید: «در "اوج"، انواع کارها را از جمله بازسازی، نگهداری و تولید هواپیماها و قطعه برای سایر هواپیماهای نیروی هوایی، اعم از شرقی و غربی را به صورت روزمره دنبال می‌کردیم. حجم کار گسترده و قطعات فراوانی در سیکل کار مطرح بود. گاهی خود من از روند ساخت قطعات عقب می‌افتادم ولی شهید ستاری با عشق و علاقه به این کارها رسیدگی می‌کرد. دو جوان که ادعا می‌کردند هواپیماساز هستند، به ایران آمده بودند و با این ادعا حتی با مقامات وزارت دفاع و سپاه نیز صحبت کرده بودند. به هر حال این‌ها از طریقی شاید از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی وقت ملاقات می‌گیرند و خدمت ایشان می‌رسند و خود را هواپیماساز معرفی می کنند. آن‌ها مدعی می‌شوند که می‌خواهیم برای ایران هواپیما بسازیم اما از سوی وزارت دفاع و سپاه حمایتی نشده و در ایران نمی‌شود هواپیما ساخت. این دو با زرنگی خاصی گفتند آمده‌ایم خداحافظی کنیم. آقای رفسنجانی که از کار نیروی هوایی و پروژه اوج در ساخت هواپیما اطلاع داشت، بلافاصله ایشان را برای دیدار با شهید ستاری معرفی می‌کند. شهید ستاری با بررسی طرح آنان گفت این طرح به درد ما نمی‌خورد، ولی ما به هواپیمای آموزشی نیاز داریم و می‌توانیم در آن راستا حرکت کنیم. شهید ستاری از آن‌ها حرکت در این راستا را می‌خواهند و به تیمسار غلامی، که فرمانده لجستیکی وقت نیرو بود، مرتبط می‌کنند. اگرچه شهید ستاری به خوبی می‌دانست که این طرح در لجستیکی قابل اجرا نیست، اما می‌خواست به کسانی که فکر می‌کنند ایران نمی‌تواند هواپیماساز شود ثابت کند ایران توانایی حرکت در این مسیر را دارد و از کسانی‌که در این راه قدم بردارند، حمایت می‌شود. امیر غلامی از من پرسید که فکر می‌کنی اینها بتوانند هواپیما بسازند. من به عرضشان رساندم هواپیماسازی نیازمند شرایط و امکانات خاصی است. گفتم شما نگران نباشید که می‌توانند یا نه، مهم این است که نیروی هوایی می‌خواهد از مواد کامپوزیت هواپیما بسازد. این شرکت بیش از این‌که به‌دنبال کار هواپیماسازی باشد بیش‌تر دنبال لابی‌گری بود، دوست داشت با نمایندگان مجلس و مقامات خودش را مطرح کند و امتیاز بگیرد. این افراد کار را هم خیلی پیچیده جلوه داده بودند و تهیه مواد کامپوزیت را به دست خود گرفته بودند. در حالی که پس از لغو قرارداد متوجه شدیم اینگونه نیست و این مواد را خیلی راحت میتوان خریداری کرد. جت آموزشی درنا در هر صورت، در این پروژه که بهترین متخصصان و مهندسان به کار گرفته شده بودند، بدنه کامپوزیتی هواپیما بیرون آمد. این کار را با دورنمای رسیدن یک هواپیمای جت آموزشی آغاز کردیم. این هواپیما نیز اسکلت کوچک جت آموزشی بود و از موتور توربین گازی فرانسه با 800 پوند تراست که تراست خیلی کمی بود بهره می‌برد. شهید ستاری آخرین بار به من گفت که این‌ها با ما نیستند و خودت به فکر ساخت این هواپیما باش و کامپوزیت شاپ را توسعه بده. ما کامپوزیت شاپ را در پروژه اوج داشتیم. زیرا در بخشی از هواپیمای آذرخش و صاعقه و دیگر هواپیماها مواد کامپوزیتی استفاده می‌شد. گفتم شما نگران نباشید هر موقعی خواستید خودمان ادامه می‌دهیم. فرمانده نیروی هوایی به شهادت رسید و از میان ما رفت، اما این افراد در ادامه کارهایی کردند که قابل تحمل نبود. بنابراین، وقتی قراردادشان منقضی شد، تمدید نکردم. اما این افراد به قدری نفوذ یافته و رابطه بر قرار کرده بودند که از بخش‌های مختلف به من توصیه و تأکید شد که این قرارداد را تمدید کنم. من معتقد بودم اگر این افراد نباشند، خودمان کار را سریع‌تر انجام می‌دهیم. در نهایت رئیس اداره سماجا که جانشین دریادار محمدی بود به اوج آمد و اصرار کرد که حتما قرارداد اینها را تمدید کنید. بنده گفتم نه به خاطر اینکه اینها هواپیما سازند، صرفا به خاطر احترام به شما و اداره هشتم، این قرارداد را یک‌سال تمدید می‌کنم. ولی بعد از این یک سال دیگر امکان ندارد که تمدید کنم و همین کار را هم انجام دادم. اصلا مطئما نیستم. اما فکر کنم جت آموزشی تندر باشه شهید ستاری از این کار که توسط نیروی هوایی در حال به ثمر رسیدن بود ولی آن را به نام شرکت خودشان جا می انداختند و از ظرفیت نیروی هوایی برای تبلیغ شرکت خودشان بهره برداری می‌کردند، ناراحت بود. شهید ستاری پیش از شهادتشان از من خواست تا برای نمونه های بعدی، نامی درخور این هواپیما انتخاب کنم. من این موضوع را با مدرسه آموزش خلبان ها مطرح کردم و نام‌های متعددی مثل قرقی، تیهو، طاووس، باز، عقاب، پیشنهاد شد اما هیچ کدام به دلم ننشست. با توجه به اعتقادی که به لسان الغیب داشتم با خودم گفتم اگر اسم پرنده ای در کتاب حضرت حافظ باشد زیباست. با تفأل زدن به دیوان حافظ، عبارت «تذرو» در مصرع «تذرو طرفه من گیرم که چالاک است شاهینم » به چشمم خورد. شوکه شدم. بسیار زیبا از آب درآمد و وقتی شاهدش را نیز آوردم باز هم به همین تذرو برخوردم. به تیمسار مرحوم حبیب صادق پور مسئول وقت پروژه گفتم از حالا به بعد صحبت از هواپیمای درنا نیست و نام هواپیما تذرو می‌شود. اما مرحوم صادق پور قبل از من، نام دومین نمونه از این هواپیماها را تندر گذاشته بود و به احترام ایشان، نام هواپیمای نمونه دوم، تندر شد. بنابراین هواپیمای اول به نام درنا، دومین نمونه هواپیما تندر و سومین هواپیما تذرو نام گرفت. روزی که بدنه هواپیمای درنا توسط آن تیم ساخته شد و روی استند قرار گرفته بود، من و شهید ستاری کنار آشیانه ایستاده بودیم. شهید ستاری به من گفت این هواپیما شکل پنگوئن است. من پیشنهاد دادم که دستی به سر و روی این هواپیما بکشیم و ایشان هم که هنرمند بود پذیرفت. چسب و رزین و مواد کامپوزیت را از آنان خواستیم و شکل دادن هواپیما را شروع کردیم. از جلوی کابین تا زیر چرخ جلو را فرم دادیم و جانمایی حالت دقیق کابین، صورت گرفت.» جت آموزشی تذرو منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  6. 2 پسندیده شده
    نکات برجسته مدیریت شهید منصور ستاری با تشکر از دوست ارجمند @mehran55 بابت نقل خاطرات مدیریتی شهید بزرگوار منصور ستاری که یک الگوی واقعی برای امروز ما محسوب می شود. ارائه مباحث بصورت کاربردی زمانی ارزش پیدا می کند که در اقدام و عمل دیده شود و رفتار و تفکر این شهدا پر از این مثال ها و الگو ها است که جوابی محکم بر مدیرانی است که امروز به جای تلاش، بهانه های بسیار دارند ------------------------------------------ * استفاده از پتانسبل و نیازها برای بروز توانمندی * تنها با عمل و شکستن سدهای فکری میشود تغییر ایجاد کرد نه با شعار مهم نیست که چه کاره هستید، اینکه بی تفاوت نباشید و به دنبال تغییر تلاش کنیم، تاثیرگذار خواهید شد * شکار استعداد، ارزش گذاری برای پرسنل و نیروی انسانی راز موفقیت مدیر موفق است. باید گفت که پیدا کردن استعداد یک حرف است و حمایت و پشت او را گرم کردن یک داستان دیگر * پیگیری و سرزدن به کار، چیزی که از فرق های مدیر موفق است، مشکل اصلی مدیران ما، پشت میز دستور دادن است، و حاضر به حضور در میدان عمل نیستند. چنین مواردی در کار زیاد رخ می دهد و یک مدیر با پذیرش مسئولیت می تواند تیم را از میانه این بحران به سلامت عبور دهد یکی از جنبه های حمایت از نیرو هم همین نوع حمایت است. این یک مفهوم بزرگ در مدیریت است. که سکون بدتر از شکست تلاش است. * استفاده از دیدگاه دیگر کارشناسان حتی مدیران خودرو که حاضر به طراحی و تولید خودرو نبودند و وی میخواست به انها اثبات کند. * لازم نیست همه چیز رو خودمون بسازیم، اولین اقدام مونتاژ است و به تدریج توسعه و داخلی سازی متناسب با بازار، زمان، تکنولوژی و بودجه درد اصلی کشور ما که ادامه کار سریع توسط افراد بعدی رها میشود چیزی که در مورد شهید کاظمی، تهرانی مقدم هم دیدیم و مدیریت و پیشرفت کشور عملا به دوش افرادی هست که از جان، ارامش و زندگی خود می گذارند برای تولید و پیشبرد امور و بقیه خود را به بی تفاوتی می زنند و نتیجه آن در کشور پیشرفت های جزیره ای است که به هم وصل نمی شوند.
  7. 2 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. ترفندی که موثر افتاد !  تجهیزات و سامانه های آزمایش موتورهای هواپیما ، یکی از نیازهای حیاتی برای به پرواز درآوردن جنگنده ها بود و در دسترس نبودن بسیاری از این تجهیزات کار را مشکل می نمود. اما ترفند هوشمندانه ای که شهید ستاری به خرج داد ؛ راه را برای عبور از این سد فنی هموار نمود. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری، تیمسار علی غلامی از پیشکسوتان نیروی هوایی ارتش و همسنگر شهید منصور ستاری، خاطره‌ای بیان می‌کند که خواندنی است: «اواخر جنگ تحمیلی، سیستم آزمایشی موتورهای جت، در یکی از پایگاهها توسط هواپیماهای دشمن، بمباران شد و به کلی منهدم گردید. متخصصین نیروی هوایی مجبور شدند موتور هواپیما را در محوطه باز آزمایش کنند؛ اما این کار سر و صدای زیادی را به وجود می‌آورد و باعث آزار و رنجش ساکنان خانه‌های سازمانی می‌شد . روزی، تیمسار، پرسنل شعبه موتور جت را جمع کردند و گفتند: تعدادی از قطعات سیستم آزمایش موتور در انبارهای نیرو موجود است، باید همت کنید تا بتوانیم دوباره این سیستم را احیا کنیم. با توجه به اینکه دستگاهها و قطعات، هیچ گونه کتاب و نقشه‌ای نداشتند و نمونه آن هم در نیرو وجود نداشت، پرسنل شعبه موتور، خود را قادر به انجام آن نمی‌دانستند و بیم آن داشتند که دستگاهها را خراب کنند . تیمسار، که با مخالفت متخصصین رو به رو شدند، دستور دادند تمام قطعات سیستم آزمایش موتور را از انبار آوردند و در جلو ساختمان شعبه موتور کنار هم چیدند. همه منتظر بودیم تا ببینیم تیمسار از این کارشان چه منظوری دارند. پس از آنکه همه قطعات چیده شد، تیمسار دستور دادند، بولدوزری را بیاورند و از روی قطعات بگذرانند تا همه آنها خرد شوند. پرسنل متخصص، وقتی این صحنه را دیدند و دریافتند که دستور تیمسار جدی است، گفتند: قربان حیف است این همه ثروت را از بین ببرید! تیمسار گفتند: وقتی شماها این قدر همت ندارید که حداقل سعی خودتان را بکنید من برای چی این قطعات را انبار کنم. انبارداری این قطعات کلی برای من خرج و دردسر دارد. متخصصین که وضعیت را چنین دیدند، گفتند: اگر ما نتوانستیم و قطعات از بین رفت، تکلیف ما چیست؟ تیمسار پاسخ دادند: این قطعات اگر همین طور هم در انبار بمانند، به مرور زمان فرسوده شده و از بین خواهند رفت. پس چه بهتر که شما این کار را بکنید، تا حداقل چیزی هم یاد گرفته باشید . با ترفندی که تیمسار به خرج دادند، پرسنل متخصص دست به کار شدند و بحمدالله توانستند در زمان حیات ایشان، سیستم آزمایش موتور انواع هواپیماها را نصب و راه اندازی کنند». منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  8. 2 پسندیده شده
    به نام خدا احتمال توافق ترکیه و ایالات متحده بر سر مسئله S-400 سامانه دفاع هوایی S-400 هنگام شلیک اولیین موشک در ترکیه نشانه ها پیش از ملاقات اردوغان و بایدن در 14 ام ماه جون، حاکی از توافق بر سامانه S-400 است؛ سامانه دفاع موشکی که باعث اعمال تحریم واشنگتن بر آنکارا شد. وندی شرمن، معاون وزارت خارجه ایالات متحده، جمعه هفته گذشته در گفتگو با CNN Turk گفت:"ما راه حل های جایگزین را به ترکیه پیشنهاد دادیم، آنها به خوبی می‌دانند که برای خارج شدن از تحریم ها چه کاری باید انجام دهند." شرمن در طول مصاحبه هنگام بازدید از آنکارا با لحنی صلح جویانه گفت:" امیدوارم راهی برای پیشرفت پیدا کنیم." این دیپلمات اشاره ای به اقدامات تحریمی بیشتر علیه ترکیه نکرد؛ آنکارا حتی پس از کنار گذاشته شدن از برنامه F-35 و تحریم ها علیه مقامات ارشد ریاست صنایع دفاعی (مخفف ترکی - SSB) نیز اقداماتش را متوقف نکرده است. به گزارش بلومبرگ، چند روز بعد، آنکارا با به خانه فرستادن متخصصان روسی که برای اموزش سربازان ترک برای استفاده از سامانه موشکی ضد هوایی S-400 آمده بودند، تلاش کرد تا سیگنالی به جوزف بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، بفرستد. مقامات ترکیه پیشتر اعلام کرده بودند که به عنوان راهی برای خروج از بن‌بست، فقط در مواقع اضطرار ملی، سامانه S-400 را فعال خواهند کرد.به گفته واشنگتن، این سامانه روس در حالت عادی خاموش خواهند ماند تا خطری F-35 های ایالات متحده را تهدید نکند. نشانه واضحی از نرم شدن مواضع دولت بایدن در مورد ترکیه پس از صدور مجوز صادرات برای فروش موتورهای مورد استفاده برای بالگردهای ATAK ترکیه که به فیلیپین صادر می شوند، پدیدار شد. این مجوز در دوران ترامپ به متوقف شده بود. نمایش و بازگشت F-35 های ترکیه در بعد سیاسی، ترکیه نشستی با افغانستان و پاکستان صورت داده تا درباره سناریو های ممکن، پس از خروج ایالات متحده از افغانستان گفتگو کنند. طبق گزارش ها، پیشنهاد ترکیه به دستور واشنگتن انجام شد. اینکه واشنگتن، به جای پاکستان و یا متحدانش در خلیج فارس، ترکیه را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کرده، خود بیانگر نشانه ای است. احتمال دارد، ترکیه به دلیل ساخت حدود 900 قطعه از بدنه F-35 بتواند سامانه S-400 خود را نگه دارد. الن لرد (Ellen Lord)، معاون وزیر اکتساب و پایداری وزارت دفاع آمریکا در بیانیه ای در یکم اکتبر سال 2020 در کمیته فرعی خدمات مسلح سنا در مورد آمادگی و پشتیبانی مدیریت گفت:" ایالات متحده به خرید این قطعات از ترکیه تا سال 2022 ادامه خواهد داد." او ادامه داد:" قطع کامل همکاری حدود 1 میلیارد دلار هزینه جایگزینی خواهد داشت که پروسه ساخت هواپیما را کند خواهد کرد. بناببراین ما درباره برخی قطعات تصمیم گرفتیم که برای دلار مالیات دهندگان و آمادگی رزمندگان، بهتر است قرارداد ها در ترکیه انجام شوند تا مسئولیت هزینه های سنگین فسخ بر گردن ما نباشد. بنابراین تعدادی از قطعات تا سال 2022 در ترکیه ساخته خواهند شد. از آن به بعد، پنتاگون جزئیات دیگری درباره اینکه چه مقدار از قطعات تولیدی F-35 به خارج از ترکیه منتقل شده، به چه شرکت هایی منتقل شده و چه تعداد باقی مانده منتشر نکرده است. حتی هنگامی که پنتاگون با امضای قراردادی با اعضای باقی مانده تولیدکنندگان F-35 به طور رسمی ترکیه را از برنامه این هواپیما خارج کرد، حرفی درباره انتقال قطعاتی که در ترکیه ساخته می شوند، زده نشد. در 4 ماهه اول سال 2021، صادرات دفاعی ترکیه به ایالات متحده شامل 40 درصد از کل 950 میلیون دلار صادرات تجهیزات دفاعی این کشور می شود. ساخت بخش هایی از بدنه F-35 می تواند بیشترین صادرات ترکیه به ایالات متحده باشد. در ماه جون سال 2018، مدیر اجرایی وقت برنامه F-35، معاون مت وینتر، گفته بود:" واقعیت این است که ترکیه 844 قطعه برای ما تولید می کنند. این قطعات باکیفیت و مقرون به صرفه هستند و به موقع تحویل داده می شوند. تاسیسات صنعتی ترکیه برای تولید F-35 یکی از بهترین شرکای ما هستند، و کارشان را به بهترین نحو انجام می دهند." از سال 2020، برنامه F-35 ، سفارش حدود 150 هواپیمای جدید را ثبت کرده است. پیدا کردن تولید کننده جدید برای افزایش ظرفیت تولید به این سطح، هزینه های مالی سنگینی را به این برنامه اضافه خواهد کرد. منبع
  9. 2 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. خودرو شمس-14 ؛ تولد یک رویای ناکام  به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری ، ضرورت خودکفائی و توانمندی در تولید ساخت داخل ، همواره یکی از دغدغه های سرلشکر شهید منصور ستاری بود. بر همین اساس ایشان ساخت خودرو را یکی از زمینه های بروز این توانمندی می دانستند. سرهنگ نصرت الله پناهی از همرزمان شهید ستاری درباره ساخت خودرو «شمس 14» خاطرات جالب توجهی دارد : « تیمسار ستاری پیشتر از قرارداد با کره ای ها برای تولید - مونتاژ پراید ؛ در اندیشه ساخت یک خودرو سواری در نیروی هوایی بودند. به نظر می رسید ایشان می خواستند با این عمل به کارخانجات خودروسازی کشور که حدود سی سال است خودرو مونتاژ می کنند ، ثابت کنند که در این کشور می شود خودرو تولید کرد و هر سال هم مدل آن را عوض کرد. تا از این طریق کشور را از وابستگی به خودروسازهای خارجی بی نیاز کرد. تیمسار با این اهداف ، فرمانده آمادگاه تعمیر و نگهداری خودرو در نیروی هوایی را ملزم به طراحی و ساخت اتومبیل کردند. پس از چندی به ایشان اطلاع داده شد که به علت نبود امکانات لازم ، ساخت خودرو امکان پذیر نیست. به تازگی سربازی به آمادگاه نوسازی فرماندهی لجستیک آمده بود به نام «رضا میکائیلی». او در طرح های صنعتی دارای ابتکاراتی بود و چندین طرح برای ساخت خودرو تهیه کرده بود. من که از علاقه تیمسار به ساخت خودرو اطلاع داشتم ، طرح های میکائیلی را به دفتر ایشان بردم. تیمسار پس از دیدن آنها بسیار خرسند شدند و بلافاصله برای دیدن آن سرباز به کارگاه آمدند. تیمسار ، مقداری با میکائیلی صحبت کردند و همان جا با گچ روی زمین طرحی را کشیدند و نظرات خود را درباره ساخت خودرو به او اطلاع دادند. همان روز پروفیل لازم خریداری شد و کار ساخت شاسی آغاز گردید. فردا صبح که تیمسار به کارگاه آمدند ، شاسی آماده شده بود. بسیار خوشحال شدند و به یک قسمت آن اشاره کردند و گفتند : این مقدار ، زیادی است. باید اصلاح شود. با راهنمائی تیمسار ، تغییرات انجام گرفت و چند روز بعد ، موتوری که برای شاسی در نظر گرفته شده بود ، روی آن نصب و به تدریج اکسل های جلو و عقب ، و چرخ ها آماده شد. صندلی هم به آن افزوده شد. در این زمان که مصادف با برگزاری نمایشگاه دست آوردهای نیروی هوائی در دانشگاه هوائی بود ، تیمسار دستور دادند ؛ خودرو با همان وضعیت در نمایشگاه شرکت داده شود. هنگامی که رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای از نمایشگاه بازدید می کردند ، تیمسار ماشین را به ایشان نشان دادند و قول دادند که سال آینده این ماشین به بهره برداری برسد. در مراحل ساخت ، مدیرعامل پارس خودرو به دعوت تیمسار به کارگاه آمده و از پروژه بازدید کرد. ایشان گفت : موتور ماشین ضعیف است و چند روز بعد یک موتور «رنو-5» به ما هدیه کرد. برمبنای موتور جدید، مقداری تغییرات بر روی شاسی و اتاق خودرو انجام گرفت. تیمسار هر روز به ما سر می زدند و اصرار داشتند ، ماشین تا 19 بهمن مصادف با روز نیروی هوائی آماده شود. روز چهارشنبه 14 دی ماه 1373 به کارگاه آمدند و از ساعت 5 عصر تا 11 شب پیش ما ماندند. فردا از کیش زنگ زدند و گفتند: بگوئید همه بچه ها بمانند، من می آیم. ما همگی تا ساعت یازده شب منتظر آمدن تیمسار ماندیم و چون خبری نشد ، به منزل رفتیم. صبح جمعه خبرناگوار شهادت تیمسار ستاری از رادیو پخش شد. شنیدن این جمله برای من بسیار سخت و کشنده بود. بی اختیار در فراق ایشان اشک ریختم و از خدا خواستم بتوانم به آرزویشان جامه عمل بپوشانم. پس از شهادت شان ؛ کار را با توجه به علاقه و دلبستگی که بچه ها به تیمسار داشتند ، ادامه دادیم. اگر چه بی حضور ایشان ، کار بسیار سخت بود. ولی طبق قولی که داده بودیم با الهام از روح بزرگ آن شهید، ماشین را برای 19 بهمن 1373 آماده کردیم و به نام خودرو «شمس-14» نامگذاری کردیم. شمس 14 مخفف شهید منصور ستاری ( "ش" شهید ، "م" منصور و "س" ستاری) و عدد 14 ، هم آخرین روزی است که تیمسار از خودرو بازدید کردند». منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری پس از شهادت ایشان این «پروژه کاملا تکمیل شده» به سمت تولید انبوه نرفت و بجای آن ، قرار داد مونتاژ انبوه خودرو پراید با کره جنوبی منعقد شد!! و بعد از گذشت نزدیک به سه دهه ؛ ما همچنان مونتاژ کننده خودرو پراید هستیم. تقدیم به برادر عزیزم @arminheidari که مجدانه و مردانه پیگیر تئوریزه کردن مباحث مرتبط با تولید و استقلال صنعتی و اقتصادی کشور هستند. ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  10. 2 پسندیده شده
    نیروی انسانی با شعور و عملگرا 4: کار مناسب همیشه انسان در پی خوشبختی و بهترین ها است. اما خواسته بیشتر از انکه هدف باشد یک مسیر است با منزل های متعدد مسیری که معیارهای آن کم بیش فراموش می شود و حس غریزی و یا تقلید انسان را هدایت می کند در مورد کار مناسب همین نگاه وجود دارد، کار مناسب که برای انسان مفید باشد چیست؟ برای تشخیص چه معیارهایی وجود دارد؟؟؟؟ به تحقیق شاید بتوان گفت که برای ارزش گذاری کار مناسب می توان چهار معیار را معرفی کرد. چهار معیاری که به مثال 4 چرخ خودرو می مانند و درصورت تحقق تضمین پایداری کار یا فعالیت می باشند. این چهار چرخ عبارتند از: 1- درآمد 2- شخصیت اجتماعی 3- یادگیری و رشد 4- شوق و علاقه فرد * درآمد شاید مهمترین معیار در بین مردم تلقی شود بویژه در شرایط سخت اقتصادی درآمد بیش از هرچیزی به عنوان تامین کننده امنیت مالی تلقی شده و خوراک، پوشاک و مسکن را تحت تاثیر قرار می دهد. در مرحله دوم نیز به عنوان امنیت فردا فرد معرفی می گردد. ولی همه ما به خوبی میدانیم که هیچ خودرویی با یک چرخ حرکت نمیکند. و بسیاری از افراد با داشتن حقوق های بسیار خوب دست به اقداماتی می زنند که عجیب است اما اگر چرخ های دیگر را بررسی کنیم کمتر متعجب می شویم. * شخصیت اجتماعی کار علاوه بر بحث درآمد زایی باعث ایجاد شخصیت و اعتبار اجتماعی برای فرد می شود. و فرد در معرفی خود از کار و حرفه خود سخن می گوید و بر حرفه ای آبرو دار تاکید می کند. هیچ گاه دیده نمی شود که کسی بر بی عاری تبلیغ کند یا هیچ گاه دیده نمی شود دزد یا رباخواری خود را با محل درآمدش معرفی کند بلکه خود را منتسب به کارهای با شان اجتماعی خوب می کنند * یادگیری و رشد همیشه میشنویم که می گویند اینجا جای رشد نداره، یا نمیذارن آدم پیشرفت کنه این یکی از نشانه های یادگیری و رشد است، چیزی که پویایی انسان را تضمین می کند اینکه هر روز یک چیز جدید آدم یاد بگیرد و بتواند حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد یک قوت قلب برای ادامه کار است معیاری چنان قوی که گاها معیار درآمد را زمین می زند و خود در مدتی نه چندان زیاد عامل افزایش درامد می شود. چیزی که سبب تعریف شاگردی و پیش بزرگان کار کردن را تعریف می کند. * شوق و علاقه فرد دوست داشتن کار را با معیارهای پول و منزلت اجتماعی تعریف می کنند که اشتباه است اشتباهی خطرناک، چرا که انسان به خود می آید و خود را در زندانی که خود ساخته می یابد. زندانی با میله های نامرئی شوق به کار یعنی صبح به شوق و ذوق از رختخواب بلند شوی و به سمت کار بروی علاقه به کار یعنی گذر زمان در کار را نفهمی شوق به کار یعنی همیشه به درون خود اجازه اظهار وجود و خلاقیت دهی علاقه به کار یعنی کار را همچون تفریح ببینی و ... ------------------------------------------ برخلاف احساس، منطق می گوید: اگر یکی از 4 چرخ مشکل داشته باشد، حرکت ممکن نخواهد بود و زندگی های تک بعدی منجر به توقف یا چپ شدگی می شوند چراکه کمتر ماشینی می تواند همچون ماشین زانتیا با 3 چرخ ادامه مسیر دهد و آنها تنها مانع از چپ شدن است تا حفظ سرعت و ادامه مسیر، راندنی که زیاد پایدار و ادامه دار نخواهد بود هرم مازلو آبراهام مزلو تئورسین روانشناسی نظریه را مبنی بر هرم مازلو معرفی کرده است که دیدگاه چهار چرخ معیار را بصورت عمومی در زندگی افراد پوشش می دهد. این نظریه بر این اساس است که با شروع زندگی نیازهای حیاتی انسان نیز مطرح می شود ولی با رفع هر نیاز، نیازی دیگر برای انسان دغدغه خواهد شد. دغدغه ای که که رفع هر سطح نیاز پخته تر و متعالی تر می شود. در حقیقت آخرین سطح از نیاز انسان که خودشکوفایی است و در واقع هدف و غایت زندگی ما خودشکوفایی است و ما باید تلاش کنیم که هر چه سریع‌تر به این مرحله برسیم. مازلو نیازهای انسان را به پنج طبقه زیر تقسیم می‌کند. 1- نیازهای اولیه یا فیزیولوژیکی 2- نیاز به امنیت 3- نیاز به عشق، محبت و تعلق خاطر 4- نیاز به رضایت درونی 5- نیاز به خودشکوفایی تنها مشکلی که این نظریه را تحت تاثیر قرار می دهد، حرص و طمع است که چاه تاریک و بی پایان نابودی هر انسان است طمع که به قول سعدی شیرین سخن: گفت چشم تنگ دنیادوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور بله صحبت شما درست و بیان کننده نظریه مازلو است و در تکمیل آن می توان گفت بسیاری از ما، ترجیح می دهیم سر در برف کرده و با نقاب زندگی کنیم و با انکار حقیقت خودمون گذران روز کنیم گذران روزی که بیشتر به خودمان و دیگران آسیب می زند و از لحظات خوب زندگی محروم ماندن است. این صحبت را در بیان اطرافیانمان بسیار می شنویم وقتی از کار خود ایراد می گیرند و ناله و آهشان همه را کر می کند کسانی که به دنبال شغل دیگری هستند و کار برایشان عذابی عظیم است کسانی که در آرزوی کار دیگران اند ولی حاضر به تغییر نیستند کشانی که نمی دانند از زندگی خود چه می خواهند و به دنبال رویایی موهوم هستند که در آن عملی نیست وقتی انسان با حقیقت خودش مواجه می شود، درد زیادی را تحمل خواهد کرد. ولی این درد مقدمه آرامش هست، چون رنج جای خود را به سختی داده و هر روز اتفاقی واقعی رقم می خورد. اتفاقی که زیرهمه فشارها سبب آزادی روان فرد شده و لبخندی از صمیم قلب را منتهی می شود. و اگر خوب دقت کنیم می بینیم که یک بچه کوچک که صادقانه به دنبال رویاهای خود تلاش و جنب و جوش دارد. در آخر شب خوابی پر از آرامش دارد و گویی او صاحب دنیاست. در این چند مقاله نیروی انسانی، سعی شد تا کمی به این سوال پاسخ داده شود. البته بصورت عکس تقدیم به دوست خوب و استاد ارجمند جناب @worior
  11. 2 پسندیده شده
    نیروی انسانی با شعور و عملگرا: قسمت 3 مثال های تکمیلی مثال هایی دیگر در خصوص شعور و عملگرایی یک بازرس با شعور: در جایی مشغول کار بودیم، واحد بالا سری جهت بازرسی آمد و لیستی از مشکلات و نقص ها نوشت و طلبکارانه رفت چندین بار بعد امد و رفت، غر هم زد ولی تغییری حاصل نشد توبیخ هم خوردیم و هیچ گذشت تا آن فرد جابجا شد و فردی دیگر آمد او هم برای بازرسی آمد و با بررسی وضعیت لیست بلندتر نوشت و رفت فردا آن روز آمد و دید هیچ تغییر ایجاد نشده است علت را پرسید و جواب گفتیم موارد قابل انجام نیست به لیست نگاهی کرد و گفت چرا میشه کتش رو درآورد و آستین بالا زد و کمکمون کرد تا یکی از آیتم ها که چینش مدارک بود رو درست کنیم یه مقدار که کار جلو رفت گفت خب دیگه فهمیدین چی شده، پس فردا میام اتمامش رو تایید کنم و آمد و ان مشکل را جز رفع نواقص ثبت کرد با همان روش آموزش دهنده حدود 50 درصد موارد حل شد و مابقی که تجهیزات محور بود رو به سیستم بالا دست گزارش داد و درخواست بودجه کرد -------------------------------------------------------- عملگرا: مدیری میشناختم که کار را فقط در چهارچوب تایم اداری نمی دید و شرایط کار را برای فردا پیش بینی میکرد برای مثال در آخر تایم کارهای یدی که به فکر نیاز نداشت را میچید و نیروهایش را به آن مشغول می کرد یا در آخر تایم مقدمات کار برای فردا را مهیا میکرد که اول صبح نیروها مختصا روی کار فکر و تمرکز کنن و در پی تهیه مقدمات نباشند بارها مشاهده کردم که عصر بعد از تایم اداری در بازار دنبال وسایل و مواد مورد نیاز بود و گاها برای عقب نیفتادن کار از جیب پول می گذاشت تا بعدا شرکت به او پول دهد در ظاهر او اشتباه می کرد و بیش از حقوقش زحمت میکشید ولی در عمل اقدامات او سبب شده بود که کارایی نیروهایش به شدت بالا رفته و گاها تا 2 ال 3 برابر افزایش پیدا کند و این نتیجه تنها به علت استفاده از زمان های مرده و محافظت از زمان های طلایی بود او دیگر کارمند نبود بلکه رئیسی بود که پله های نامرئی پیشرفت را برای خود می چید و کارنامه اش را با اقداماتی چشمگیر و قابل تکیه پر می کرد و راه پیشرفت را چه برای خود و چه برای شرکت میساخت ---------------------------------------------------------- جسارت پذیرش مسئولیت: کارشناس اجرایی میشناختم که مسئول انجام پروژه ای بود در حین کار، یکی از پیمانکارها خلاف توافق ادعایی کرد و کار را قفل کرد شبانه به محل رفت و بعد از اینکه دید طمع بر فرد غلبه کرده است، و هر لحظه پروژه از زمان بندی خارج می شود، سریعا توافقی هر چند کرد که طی چند روز آینده بخش نیمه تمام بتن ریزی را تمام کند در ظاهر پروژه ضرر کرده بود ولی دو هفته بعد به دلیل مشکلات کشور و تحریم ها قیمت فولاد و مصالح بالا رفته بود و چون با اتمام فاز اول کار باقی مصالح و وفولاد تهیه شده بود پروژه به افزایش بزرگ نخورد اگرچه بقیه پروژه های مجاور همه درگیر چنین مساله ای و بعضا متوقف شدند در انتهای کار پروژه وی تنها با 10 درصد بیش از برآورد به انتها رسید و از یک ضرر بسیار بزرگ جست آن کارشناس تشویق نشد و تنبیه هم شد ولی پروژه تولیدی به ثمر نشست اکنون که از کنار آن پروژه می گذریم نه اسمی هست و نه رسمی ولی آن تاسیسات در حال کار و خدمت رسانی است ------------------------------------------------------------ بازگشت تصمیمات: مدیری بود که همیشه میگفت نباید اجازه داد کارمندان از عملکرد و تصمیمات خود بی بهره بمونن، چه در سود و چه در ضرر نکته جالب پیگیری او در مورد بازرس های کنترل کیفی بود همیشه عرف بود که بخش بازرسی مستقل از همه باشد تا تصمیمات و نظراتش بدون نفعی اعلام شود ولی این مدیر میگفت که اتفاقا بازرس باید درگیر باشد، چه اگر کالای خراب بیرون برود و چه اگر تولید متوقف شود ایده اش این بود که اگر بازرس بی تاثیر از کار باشد، خود را محدوده ایمن قرار داده و روی همه کارها برچسب مشکل میزند و عملا خط می خوابد و اگر مستقیم از کارخانه متاثر باشد ، تصمیماتش تماما مصلحت اندیشی شده و کیفیت کارخانه از دست می رود و راهکارش مابین این دو سو بود که بازرس کنترل کیفی باید در سود و ضرر کارخانه سهم ببرد و از سمت دیگر در بازرس در کنار مدیر کارخانه در هرگونه تقصیر خرابی سهیم باشد تا تلاش برای تضمین و حفظ کیفیت در مبدا تولید کالا تحقق پیدا کند و بازرس دچار بی تفاوتی نشود. و کار او جواب داد و در جلسات تولید هیچ وقت بازرسی نمیگفت به من ربطی ندارد بلکه خود را در کار شریک می دانست و دنبال راه کارهایی موثر، ارزان و کاربردی بود که هم تولید حفظ شود و هم کیفیت در اصل بازرس مجبور شده بود که مطالعه کند و با ارائه راهکار و دستورالعمل های ساده مانع ایجاد خرابی در هر قسمت از کار شود و عملا بازرسی در انتهای کار تنها یک اطمینان نهایی از کار بود تا مچ گیری حرفش درست بود، هیچ مسئولی نتیجه اقداماتش را در زندگی خود نمی بیند مدیری که نفت در رودخانه می ریزد، خانواده اش در تهران یا خارج هست و هرگز نابودی منابع طبیعی و امراض آلاینده را لمس نمی کنند مدیری که با بی توجهی توسعه آموزش و بهداشت را عقب می زند خانواده اش از مراکز عالی مرکز استانی بهره می برند و هرگز شهرستان محروم استفاده نمی کنند که نبود امکانات را لمس کنند مدیری که حقوق صد میلیونی دارد هرگز تورم را لمس نمی کند و هرگز درد کارگر را نمی فهمد مدیری که با خط ویژه به سرکار می رود چه می داند از شلوغی مترو و ترافیک *** تمام این مثال ها، مثال هایی عینی هستند که چگونه یک فرد با شعور و با مسئولیت میتونه سبب تغییر و اصلاح و پیشبرد سیستم بشه یادمان نرود قانون برای حفظ حداقل ها است نه حفظ حداکثرها از این بابت است که اخلاق را نمی توان قانون کرد چون فرای قانون است روایتی از یک دوست: خاطرم می آید وقتی اولین بار وارد کارهای اداری شدم و پشت میزی را تجربه کردم رئیسم گفت، اینجا که نشستی میتونه تو رو ببره به بهشت و یا ببره به جهنم بستگی داره چطور کار مردم رو انجام میدی مردمی که به اینجا میرسن، خسته و کلافه هستن اگه کارشون رو راه بندازی از ته دل دعای خیرت می کنن و اگه کارشون رو نگه داری و اذیت کنی از ته دل نفرینت می کنن
  12. 2 پسندیده شده
  13. 1 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. ناجی تهران (استقبال فرمانده از نو آوری پدافندی یک جوان)  هیچ‌وقت نه دوربینی بود و نه خبرنگاری که این جانفشانی و ایثار را ثبت کند و نه خودشان میخواستند که کارشان را در بوق و کرنا کنند. مظلومانه خدمت کردند ، مظلومانه شهید وجانباز شدند و هیچوقت نامی از آنها که حافظ تمام آسمان ایران بودند برده نشد. آنان کسانی بودند که با کمترین و قدیمی ترین جنگ افزارها به جنگ پیشرفته ترین هواپیماهای دشمن رفتند و با شجاعت و خلاقیت و ابتکار توانستند جلوی حملات وحشیانه آنان را بگیرند. در زمان جنگ شهرها که دشمن به میگ ۲۵ مجهز بود، چند شب متوالی تهران را مورد بمباران قرار داد و چون تجهیزاتی جهت مقابله با این هواپیما نداشتیم خلبان‌های عراقی با خیالی آسوده در ارتفاع هفتاد هزار پایی وارد ایران می‌شدند خود را به تهران می‌رساندند و با کاهش ارتفاع در پنجاه هزار پایی اقدام به بمباران کور می‌کردند و هر شب نقطه‌ای از تهران را هدف می‌گرفتند و آسوده‌ خیال با عِلم بر این‌که پدافند ایران هیچ‌گونه تجهیزاتی ندارد که در آن ارتفاع به آن‌ها آسیب برساند به پایگاه خود برمی‌گشتند. پس از چند شب بمباران، فرماندهان پدافند در سایت سوباشی همدان جمع شدند تا راهکاری برای مقابله با این حملات پیدا کنند. پس از تبادل نظر تصمیم گرفته شد که یک فروند اف ۱۴ مجهز به موشک فینیکس برای مقابله با آن‌ها از اصفهان پرواز کند و یک هواپیمای سوخت‌رسان نیز جهت سوخت رسانی به اف ۱۴ درمنطقه دماوند که از دید رادارهای عراقی خارج بود پرواز کند تا در زمان رسیدن هواپیماهای عراقی آن‌ها را غافلگیر و منهدم کنند. این ماموریت را خود شهید عباس بابایی که سمت معاومت عملیات نهاجا را داشتند به عهده گرفتند و مدت هشت ساعت پرواز ممتد با چند بار سوختگیری هوایی انجام دادند. اما اطلاعات عملیات عراقی‌ها به کمک آواکس‌های آمریکا از موضوع کاملا مطلع شده بود و تا زمانی که اف۱۴ بالا بود نیامدند. پس از هشت ساعت پرواز شهید بابایی اعلام کرد که دیگر قادر به ادامه پرواز نیست و به اصفهان برمی‌گردد. به محض رسیدن به اصفهان و نشستن تامکت، سایت شنود نخجیر اعلام کرد که دو فروند میگ ۲۵ به منظور بمباران تهران از پایگاه خود پرواز کردند و بعد از چند دقیقه بلیپ (نمایش هواپیما در صفحه رادار به صورت نقطه) دو فروند هواپیما از روی مرز آبدانان در روی صفحه رادار نمایان شد و باز همانند شب‌های قبل در ارتفاع هفتاد هزار پایی خود را به تهران رساندند، شهر را بمباران کردند و صحیح و سالم برگشتند. در این زمان که تمام فرماندهان پدافند ناراحت و غم زده از این‌که تجهیزاتی برای مقابله با این تهاجم نداشند مشغول تبادل نظر و طراحی عملیاتی تازه بودند که ستوانی جوان که افسر متخصص پدافند زمین به هوا بود فکر و طرحی جهت مقابله بیان شد. او طرح خود را با شهید فرهاد دستنبو که از متخصصین کار کشته و ماهر رادار بود در میان گذاشت و ایشان هم از طرح داده شده استقبال کردند بلافاصله با مشورت دیگر فرماندهان شبانه با سرهنگ منصور ستاری درمیان گذاشتند. شهید ستاری طرح را تایید کردند و فرمودند طرح خوبی است و انجام آن ضرری ندارد؛ بر همین اساس دستور اجرای طرح را به مسئولین منطقه ابلاغ کردند. اما آن ستوان جوان که بود و طرح او که بعد از اجرای آن از طرف شهید ستاری ناجی تهران نامیده شد چه بود که باعث شد میگ‌های ۲۵ دیگر به تهران حمله نکنند؟! آن ستوان جوان، طرحی داد که با استقرار یک سامانه موشکی هاگ در رادار کرج با توجه به ارتفاع سایت کرج، برد موشک هاگ حدود 15 هزار پا افزایش پیدا خواهد کرد و در زمان بازگشت میگ ۲۵ عراقی که از مسیر اتوبان کرج با ارتفاع پنجاه هزارپایی بر می‌گشتند، درصورت شلیک موشک هاگ یا هواپیما مورد اصابت قرار می‌گرفت یا باعث ترس آنها خواهد شده و دیگر با خیال راحت این عملیات را انجام نخواهند داد که همین‌طور هم شد! فردای آن شب تامکت هشت ساعت پرواز کرد و نشست و باز عراقی‌ها آمدند! در ساعت ۲۲ دو فروند میگ ۲۵ وارد آسمان ایران شد. باز طبق روال گذشته با ارتفاع هفتاد هزار پا وارد شدند بالای تهران کاهش ارتفاع داده و در پنجاه هزار پایی بمب‌های خود را ریختند. آنها نمی‌دانستند که شیران پدافند در کمین آنها نشسته‌اند. زمانی که روی اتوبان کرج در حال بازگشت بودند، ناگاه رادار هاگ روی آنها قفل شد. آن‌ها سراسیمه شروع به افزایش ارتفاع کردند. در همین ثانیه‌ها یک فروند موشک به طرف آنها شلیک شد که به هواپیما اصابت نکرد اما در نزدیکی آنها منفجر شد. بعد از دقایقی سایت های شنود اعلام کردند که چند ترکش به یکی از هواپیما ها اصابت کرده و زخم سنگینی به میگ 25 وارد آورد. همین امر موجب ترس عمیق آن‌ها شده و به گمان اینکه پدافند ارتش ایران در تهران سامانه پدافندی برد بلند مستقر کرده‌اند، دیگر با میگ25 به تهران ماموریتی نداشتند. این ستوان جوان کسی نبود جز سرهنگ بازنشسته ی پدافند ، محسن منصوری که شهید ستاری به او ناجی تهران لقب داد. ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  14. 1 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. پرواز بر فراز ناو آمریکائی  سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی، از پیشکسوتان تیزپرواز نیروی هوائی ارتش است. او روزهای پر فراز و نشیب دفاع مقدس و همراهی با شهید منصور ستاری را در کتابی به رشته تحریر درآورده است که بخشی از این خاطرات را با هم مرور می کنیم : «صبح روز جمعه ، بیست و یکم دی ماه 1369 ، در گردان پروازی امیدیه بودیم که یک مأموریت مهم شناسائی به من ابلاغ شد. هدف شناسائی ناو آمریکائی بود و به دلیل مسائل امنیتی ؛ فقط من ، شهید اردستانی و شهید ستاری فرمانده نیروی هوائی از این مأموریت خبر داشتیم. حدود ساعت ده صبح با دو فروند RF-5 روی باند پایگاه پنجم شکاری امیدیه قرار گرفتیم. لیدر دسته من بودم و شماره دو جواد معصومی بود. با رساندن قدرت موتور به صد در صد ، به پرواز در آمدیم. روی رادیو به بندر ماهشهر گفتم : «برای پرواز آموزشی دو فروند به بندر دیلم می رویم. از آنجا به برازجان می رویم و بعد به بهبهان و در نهایت در امیدیه فرود می آئیم.» با توجه به اینکه آمریکائی ها ما را استراق سمع می کردند می خواستم آنها بدانند که هدف از پرواز ما چیست. قرار بود در طول پرواز هم سکوت مطلق رادیوئی را حفظ کنیم. دو فروند در کنار هم پرواز می کردیم و به محض رسیدن روی آب ، به خاطر گمراه کردن ناو آمریکائی ، طبق برنامه طرح ریزی شده ، از هم جدا شدیم و شروع به صحبت کردن روی رادیو کردیم تا استراق سمع آنها را مشغول کنیم. معصومی مرتب می گفت : «من شما را ندارم. کجا هستی؟» و به همین ترتیب به ناو نزدیک شدیم. آنها اخطار می کردند : هواپیمائی که در حال نزدیک شدن هستی ، به شما اخطار می کنیم. روی رادیو گفتم : «ما همدیگر را گم کرده ایم! شما به جای کمک به ما اخطار هم می دهی ؟ نزدیک است سانحه بدهیم». ولی متصدی رادار آمریکائی مرتب می گفت : «به سمت شمال گردش کنید. این یک دستور نظامی است». توجهی نکردیم. به ناو خیلی نزدیک شده بودیم که من گفتم : «شماره دو شما را می بینم. سریع در بال من قرار بگیر!» نزدیک ناو شدیم و شماره دو سریع به من نزدیک شد. در حداقل ارتفاع قرار داشتیم و با سرعت حدود ششصد نات از روی ناو عبور کردیم و عکس گرفتم. بعد از رد شدن از روی ناو سریع گردش کردیم و به سمت خاک خودمان ادامه مسیر دادیم. به محض اینکه وارد ایران شدیم ، شهید ستاری طبق هماهنگی قبلی روی رادیو گفت : «یک سال درجه هر دو نفرتان را می گیرم تا دفعه بعد به دستور عمل کنید». چند دقیقه بعد هر دو فروند در امیدیه به سلامت به زمین نشستیم. اما یک ساعت بعد جناب ستاری به امیدیه آمد و خیلی از ما تشکر کرد. ما هم گزارش پرواز و عکس و فیلم گرفته شده را تقدیمش کردیم. منبع : کتاب غرش رعد ================================== سرتیپ خلبان نجفی از جملۀ خلبانانی است که از رهگیریِ هواپیمایِ حامل امام خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ تمرد کرد. بعدها در دوران دفاع مقدس در قامت خلبانِ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به پاسداری از آسمان میهن پرداخت. کتاب «غرش رعد» زندگینامۀ تیمسار خلبان نجفی است. از زمانی که در کودکی و پشت نیمکت، حروف الفبای فارسی را مرور می‌کرد تا زمانی که هواپیمای مجروح و خستۀ خود را بدون چرخ در یک زمین کشاورزی فرود آورد. ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  15. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. بیست وچهار ساعت بعد از حادثه خارک بخش دفاعی-امنیتی دو تا خبرگزاری مشهور به تیترها دقت کنید ، بی اهمیت ترین خبرهایی که امکان داشت در این بیست و چهارساعت در صدر توجهات مخاطب قرار بگیرد ، کارشده ، به غیر از خبر اصلی با این شیوه اطلاع رسانی ، قرار هست در حوزه دفاعی ایران ، اتفاقی بیافتد ؟؟!!! پی نوشت : اداره تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح ، غیر از صدور بیانیه در زمینه انتخابات یا استفاده ازبرق اضطراری ، هیچ واکنشی به دو تا حادثه پشت سر هم ( دزفول و خارک ) نباید نشان می داد ؟!!!
  16. 1 پسندیده شده
    سلام اینکه بخواهیم صندلی پران داخلی را مقصر اول بدونیم اشتباه هست به هرحال تو این تحریم ها اقدام به ساخت و بومی کردن صندلی پران اقدامی لازم و ضروری بود به هرحال یک گام مهم در بازسازی نیروی هوایی و حفظ خلبانان آن باتوجه به تست های انجام شده بر روی صندلی سریر، که خیلی جالب هم بود مثل پرتاب روی زمین پرتاب در آسمان از روی پرنده آزمایشی و ... به نظرم بهتره مقصر رو در بازرسی ها و الزامات بازرسی جستجو کرد که چه آیتمی پیشبینی یا دیده نشده که منجر به این اتفاق تلخ شده است با در نظرگرفتن تجربه 60 ساله ایران در استفاده از صندلی های پرتابی ، و بیش از 40 سال کار در تحریم و حفظ صندلی ها، به جای مقصر یابی در تولید داخلی، مشکل را باید در الزامات و چک لیست ها جست. از این رو مشکل : - عدم رعایت چک لیست ماهیانه و سالیانه - عدم تطابق الزامات با تجارب داخلی و دستورالعمل های خارجی باید جست ----------------------- این دانشنامه اینجا به درد میخوره اطلاعات در مورد صندلی پرتاب خلبان شرکت شرکت مارتین بیکر لینک
  17. 1 پسندیده شده
    حساب رسمی حکومت شارجه عکس ماهواره خلیفه ست امارات از جزیره اشغال شده آریانا ایران همزمانی با غرق شدن ناو پشتیبانی خارک جالب است ظاهرا هم به مناسبت 21 فستیوال صیر بو نعیر توئیت زده شده است.
  18. 1 پسندیده شده
    انالله وانااليه راجعون در پی سانحه یک فروند اف پنج تایگر پایگاه وحدتی دزفول هردو خلبان به شهادت رسیدند. متاسفانه یک فروند جنگنده F-5 Tiger پایگاه چهارم شکاری وحدتی دزفول دچار سانحه شد ، خبر تلخ تر این است که هر دو خلبان این پرنده به شهادت رسیدند. ستوانیکم خلبان شهید حسین نامنی به عنوان خلبان کابین جلو و سرهنگ خلبان شهید کیانوش بساطی به عنوان کابین عقب.پرنده برای یک پرواز آموزشی آماده میشده که در آشیانه هر دو صندلی به یکباره ایجکت شدند و هر دو خلبان را به شدت به سقف شیلتر زدند .. روحشان شاد و بلند آسمان جایگاهشان باد پی نوشت : این تاپیک هم تبدیل شده به اعلام حوادث و شهادت پرسنل نیروی هوایی ارتش ، به جای اینکه قابلیتهای این نیرو ، برنامه های توسعه رزمی ، عملیات های روزانه و .. آن مورد بحث قرار بگیرد .. این سهل انگاری ها و بی توجهی ها که تبدیل به روندی معمول شده ، توان نیروی هوایی را از ریشه دارد خشک می کند .
  19. 1 پسندیده شده
    مقدمه : در مهر سال 1399 ، مقاله ای به قلم مایکل هرزوگ در انجمن میلیتاری به فارسی برگردان شد که در آن از قول گادی آیزنکوت ، استراتژی رسمی اسراییل برای مقابله با ایران را مورد بررسی مختصر قرار داده بود ، ( اگر چه این مقاله هنوز به اتمام نرسیده و همچنان ادامه دارد ) اما مراکز بررسی راهبردی ایالات متحده ، اکنون مشغول بررسی کارآمدی این استراتژی به منظور الگوبرداری جهت بهینه نمودن اقدامات خود علیه ایران هستند ، این متن که در دو بخش ارائه می گردد ، اشاره ای تحلیلی در خصوص استراتژی CBW است . کارزاری میان یک جنگ همه جانبه !! آیا ایالات متحده درسهای لازم را فرا گرفته ؟!!!! برای ارتش عبری ، سال 2015 ، نقطه عطفی جدید بشمارمی آمد ، چرا که در اوت همین سال ، IDF نخستین بار استراتژی رسمی خود را در یک سند رسمی منتشر نمود . در مقدمه این سند ، نویسنده براین نکته تاکید مینمود که ارتش اسراییل هم اکنون در وضعیت موسوم به "کارزاری میان یک جنگ همه جانبه " (CBW یا معادل عبری آن MABAM) قرار گرفته و به اعتقاد یکی از تحلیلگران این سند ، هدف از طراحی و اجرای آن ، حفظ مستمرو متوازن روندهای منطقه ای به نفع اسراییل است . در این سند ، استراتژی CBW ، شامل مجموعه ای از اقدامات پیشگیرانه ، بخصوص عملیات مخفی برای تضعیف منظم قابلیتهای رو به گسترش دشمنان و جلوگیری از دستیابی آنان به قابلیتهای پیشرفته با هدف به تاخیر انداختن یک جنگ همه جانبه ، تقویت قدرت بازدارندگی و شرایط مطلوب برای ارتش اسراییل در صورت وقوع یک جنگ گسترده است . با این حال ، عملیات اخیر ارتش عبری علیه حماس در نواز غزه را نمی توان در این قالب قرار داد ، چرا که اقدام نظامی بطور مستقیم (با هدف خنثی کردن تلاش های گسترده حماس برای ذخیره راکتهای هدایت دقیق و همچنین ضربه به زیرساختهای نظامی نظیر شبکه تونل ها و سایتهای شلیک راکت ) منجر به ثبت تلفات مرگبار برای ارتش اسراییل گردید . با این وصف ، همانطور که برخی ناظران نظامی معتقدند ، CBW نه یک مفهوم جدید بشمار می آید و نه ادامه استراتژی امنیت ملی اسراییل که چندین سال است دنبال می شود . اما آنچه که سند سال 2015 را نسبت به روند قبلی متمایز می سازد ، مرتبط نمودن تحولات و اقدامات غیرمرتبط تکامل یافته بود که پیش ازاین بصورت منفصل اجرایی می شد ( اصل تجمیع اقدامات بهینه شده برای وصول به نتیجه مطلوب ). در نسخه به روز شده این استراتژی ( آوریل 2018 ) ارتش عبری ، استراتژی CBW را یک نبرد همه جانبه سیاسی ، رسانه ای و حقوقی تعریف نموده که یکی از مصداق های آن ، ایجاد روندی دیپلماتیک حساب شده با روسیه برای جلوگیری از گسترش توسعه نظامی دشمنان در خاک سوریه ،شناسایی و آشکارسازی علنی پایگاه های هسته ای محرمانه ایران و حمایت از تحریم های بین المللی علیه دشمنان بشمار می رفت . علاوه براین ،CBW یک صحنه رزمی چندبُعدی ، بین نهادی ( نظامی و اطلاعاتی ) تعریف گردید که ابزارهای تهاجمی و تدافعی برای نیل به هدف در آن کاربرد پیدا می نمود . به اعتقاد برخی تحلیلگران ، استراتژی CBW تا کنون موفقیتهای قابل ملاحضه ای را بدست آورده که ایجاد تاخیر در برنامه هسته ای ایران تا جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به یک سکوی پرش برای عملیات نظامی – اطلاعاتی بر علیه اسراییل و جلوگیری از دستیابی حزب ا.. و حماس به راکتهای دقیق ( البته بر مبنای مدعای نویسنده . م ) از آن جمله است . اما موفقیت آمیز بودن این استراتژی ، بدان معنا نیست که ایالات متحده نیز می بایست از الگوی CBW اسرائیل برای تدوین راهبرد جدید خود در قبال ایران استفاده نماید . در عوض ، تجارب بدست آمده از پیاده سازی استراتژی CBW می بایست مورد مطالعه قرار گرفته و با توجه به تفاوتهای واضح میان اسراییل و ایالات متحده در حوزه موقعیت ژئواستراتژیک در صفحه شطرنج جهانی ، برحسب نیاز استفاده گردد . داده نما و تصویری مرتبط با شناور Klos-C مبنای استراتژی CBW در اسراییل : ماهیت استراتژی CBW برای ارتش اسراییل از آغاز با ابهامات زیادی در رسانه ها همراه شد ، بدین معنی که هرزمان این استراتژی در صدر اخبار قرار گرفت ، کارشناسان از آن با عبارت مفهومی "جنگ سایه ها " که به رهبری اسراییل علیه "محور مقاومت" به رهبری ایران نام می بردند . با این حال ، تا حال حاضر ( ژوئن 2021 ) هدف از طراحی CBW ، نفوذ به درون شبکه ایجاد شده توسط ایران یا نیروهای نیابتی آن در عراق ، سوریه و لبنان که بصورت متصل به هم طراحی شده اند ، بوده است . درصورتی که این هدف مبنای تحلیل قرار گیرد ، گزارشات منتشر شده از سال 2013 نشان می دهد که اسراییل صدها حمله هوایی علیه کاروان های تسلیحاتی ایران بویژه محموله های حاوی موشکهای هدایت دقیق ، انبارهای ذخیره سازی سلاح و مراکز اطلاعاتی حزب ا.. و سپاه پاسداران را طراحی و اجرا نموده که بطور خاص ، یک مورد تاثیر گذارآن را می توان در ژوئیه 2019 و حملات مستمر هواگردهای بدون سرنشین و سرنشین دار علیه اهدافی در عراق ، نیروهای شبه نظامی در سوریه و زیرساختهای تولید موشک در لبنان نام برد . تصاویر مربوط به ربودن شناور Francop در حوزه دریایی ، استراتژی CBW در شکلهای ویژه خود مورد استفاده قرار گرفت ، چنانکه می توان نخستین عملیات از این دسته را در ژانویه سال 2009 علیه شناور Monchegorsk ( مورد حمله قرار گرفتن از سوی تاسک فورس 151 نیروی دریایی ایالات متحده در حوالی قبرس ) ، شناور Hansa India در اکتبر ( توسط نیروی دریایی عبری ) و شناور Francop ( متوقف شده توسط نیروی دریایی عبری در 160 کیلومتری سواحل سرزمین های اشغالی ) دانست . پنج سال بعد ، در مارس 2014 ، واحدهای عملیات ویژه ارتش اسراییل با حمله به شناور Klos-C مدعای کشف موشکهای دوربرد به مقصد نور غزه را مطرح نمودند . از سال 2019 نیز گفته شده یگانهای عملیات ویژه نیروی دریایی ارتش عبری ، دست کم به 12 شناور ایرانی به مقصد سوریه حمله بردند که اغلب آنها حامل نفت ایران به منظور دور زدن تحریم ایالات متحده بود . این روند ازسال 2019 به طور مرتب افزایش پیدا نمود تا جایی که اخباری مبنی بر حمله به شناورهای ایرانی "شهر کرد" در مدیترانه و شناور "ساویز" در دریای سرخ نیز رسانه ای گردید . اما استراتژی CBW الزاماً به حملات هوایی و دریایی علیه ایران در منطقه ، محدود نشد . ساختار اطلاعاتی اسراییل ، حملات نظام مندی را در داخل خاک ایران و اغلب بر علیه اهداف هسته ای و ترور متخصصین اتمی ایران ترتیب داده که آخرین آن ، ترور فخری زاده ( شهید . م ) بعنوان موتور محرک برنامه هسته ای ایران بود . درواقع ، بیشتر این حملات به آژانس اطلاعات غیر نظامی اسراییل ( موساد) نسبت داده میشود که با استراتژی 2015 ارتش اسراییل مبنی بر همکاری متقابل میان دستگاه های نظامی و غیر نظامی است منطبق به نظر می رسد . علاوه براین ، احتمال دارد که یکسری عملیاتهای محرمانه نیز رخ داده باشد که هنوز توسط دستگاه های اطلاعاتی ایران شناسایی نشده که این امر بخصوص برای آسیب رساندن به قابلیتهای غنی سازی ایران صورت گرفته است . پی نوشت : 1- ادامه دارد ... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./
  20. 1 پسندیده شده
    فکرمیکنم حدود ۸۰درصد ابگرم منازل ترکیه از انرژی خورشیدی و آبگرمکن‌های خورشیدی تامین میشه! استاندارد خانه سازی و سیو انرژی اونها هم خیلی بالاتر و بهتر از ماست. متن زیر مقایسه مصرف سوخت ما در بخش حمل و نقل با ترکیه هست که واقعا ارقام خیره کننده‌ای داره! (بر اساس گزارش‌های رسمی و معتبر وزارت انرژی و منابع طبیعی ترکیه (ETKB) در این کشور٬ روزانه 47 میلیون لیتر گازوئیل و 8.9 میلیون لیتر بنزین مصرف می‌شود که می‌توان این عدد را گرد کرده و رقم 9 میلیون لیتر را در نظر گرفت. این در حالی است که در کشور ما٬ بر اساس گزارش رسمی شرکت ملی پخش فرآورده نفتی ایران٬ روزانه٬ بسته به موسم بین 87 تا 116 میلیون لیتر٬ بنزین مصرف می‌شود و اگرچه می‌توان رقم میانگین یکصد میلیون لیتر را برای آن در نظر گرفت، اما اغلب کارشناسان و پایگاه‌های خبری اینترنتی مرتبط با انرژی و سوخت٬ با رقم 90 میلیون لیتر در روز موافق هستند که خود همین رقم نیز رقم بسیار بالایی است و کمی بیش از 10 برابر مصرف ترکیه‌ای‌ها است. در شرایط فعلی هر شهروند ایرانی به‌طور متوسط 10 برابر یک شهروند ترکیه‌ای بنزین مصرف می‌کند و ادامه این روند هزینه‌های سنگینی بر دست کشور می‌گذارد.) به نقل از تسنیم مقایسه فوق در حالی که ترکیه یک کشور جزء ۲۰ اقتصاد برتر جهان هست خب این‌بخش واقعا مشکل داریم از فرهنگ سازی، حمل نقل عمومی ناکار آمد تا بروکراسی مشاغل که باعث گیجی و دورزدن های زیاد میشه و مثلا سوپر مارکت هایی که مجتمع نیستن ویا سیستم بانکی و اداری و ماشینهای پر مصرف و البته سیستم حاکم ما که عمده مشکل را قیمت پایین میدونه ودرکی نداره و فقط دنبال برخورد منفعت طلبانه و چکشی هست مثل گرانی! و ایجاد تورم که عملا باز همچی بالانس میشه‌و برمیگردیم سر جای اول!
  21. 1 پسندیده شده
    بسم ا... ویدئویی از مراحل اورهال زیرسطحی های طارق کلاس ( کیلو ) https://www.aparat.com/v/Swq6N
  22. 1 پسندیده شده
    نیروی انسانی با شعور و عملگرا یکی از شاخصه های مدیریت موفق، زیرمجموعه با شعور و عملگرا است در حقیقت یک مدیر خود به تنهایی یک نفر بیشتر نیست و اصل اجرا بدست نیروهای زیرمجموعه وی انجام می گیرد. حال هرچقدر این نیروها توانمند و همراستا با مدیر باشند، مدیر برای اجرای اهدافش قوی تر است. نیروی انسانی همان روح سیستم است که به ماشین و تجهیزات جان می دهد و باعث چرخش و سودآوری انها می گردد. وقتی به نیروی انسانی و مدیریت می پردازیم، همیشه بالاترین سطوح را مبنا و پر اهمیت می دانیم در حالی که مدیریت به سه بخش قابل تقسیم است. مدیریت کلان ( استراتژیک و ساختارها) مدیریت میانی ( تاکتیکی و نهادها) مدیریت جزء (تکنیکی و رفتارها) همیشه و در همه حال بحث ها برروی مدیریت کلان هست و تعیین استراتژی گویی با اعمال یک دستور همه آماده اجرای استراتژی می شوند ولی استراتژی در نهایت توسط مدیریت جز و کارشناسان جزء باید اجرا شود و نحوه اجرا توسط کارشناس در نهایت تعیین کننده موفقیت یا شکست کار خواهد بود. اینجاست که تضمین موفقیت هر طرح منوط به مدیران جزء و اجرایی می شود. مدیران و کارشناسان جزء که نقطه تماس دستورات و بخشنامه ها به افراد اجرایی یا ارباب رجوع هستند که حواس و چشم و گوش مدیران میانی و بالایی هستند که ناظر بر اجرای قانون و معیار ضوابط هستند که تعیین کننده زمان طلایی کار هستند که زبان و ظاهر سازمان هستند و ... * مدیران جزء ویا کارشناسان جز را باید با درکشان از مفهوم قوانین ارزیابی کرد - عده ای مجری بی قید و شرط قانون هستند و قوانین را چنان سخت می گیرند که امور قفل و ابتر می شود ( نابود کننده سیستم) - عده قانون را بصورت نصف و نیمه و باب میل اجرا می کنند و امور کند پیش می رود کمی با اعصاب خردی یا خنده ( بی تفاوت، کارمند صفت، تنبل، رشوه بگیر و ...) - عده ای قانون را درک می کنند و پیگیر اجرای هدف قانون هستند و سختگیری و اسان گیری را متناسب با حساسیت و شرایط تنظیم می کنند بدترین و معضل ترین مدیران جزء شامل دسته اول هستند بیشترین مدیران اجرایی ما در دسته دوم قرار میگیرند بهترین و گشایش ترین مدیران دسته سوم هستند وقتی در مورد اصلاح سازمان صحبت می شود اصلاح از بالا و از کف مطرح می شود که منظور : اصلاح از بالا شامل اصلاح سیاست گذاری و مدیران کلان شده و اصلاح از پایین شامل تفکر مدیران جزء است. و اصلاح از پایین به مراتب از اصلاح بالا سخت تر است، چون به دلیل تعدد افراد، یک تفکر روبرویمان قرار میگیرد، تفکری برهم ولی اگر بخش پایین اصلاح شود، سیستم به شدت پویا و صعودی خواهد شد. چرا که جذب ایده های نو، سرمایه های نو ، تقویت و تداوم اقدامات و .... همه از این سطح عبور می کند. برای درک بهتر، در اینجا از مثال های عینی بهتر هستند. تعامل با شرایط ارباب رجوع ویا زیردست طبق قانون باید وظیفه ای را انجام دهد که برایش هزینه زا یا زمان گیر هست مدیر علیرغم امکان چشم پوشی می تواند روی آن کار اصرار بکند و فرد هم به اجبار انجام دهد و یا اینکه فکر کند و ارزش کار را بفهمد و به دنبال یک تعامل بگردد برای مثال در سیستم نقص یا فرصتی وجود دارد که آن فرد امکان انجام آن را دارد در یک تعامل درست، فرد به جای آن کار اجباری ، یک کار اختیار با هزینه و زمان کمتر را انجام می دهد که اثر بخشی بسیار بیشتری برای سیستم دارد مثال عینی : تعامل ارباب رجوع باید تا موعد مشخصی حق شروع کار ندارد مدیر پیشنهاد می دهد در صورت ارائه خدمات ویژه ای که منطقه از آن محروم است مثل جاده یا بازسازی مدرسه، زودتر از موعد شروع به کار کند این کار برای ارباب رجوع یعنی خرید زمان و سود ، و ارائه خدمات در یک منطقه محروم یعنی برد برای ساکنین منطقه محروم مثال عینی: کمک انجام یک پروژه مستلزم کارهای اداری و مجوزهای بسیاری هست سرمایه گذاری به منطقه یا اداره رجوع کرده و درصدد انجام پروژه ای سود آور است مدیر جزء می تواند با پیش کشیدن قوانین و مقررات اداری بویژه تبصره ها پروژه را قفل و سرمایه گذار را فراری دهد یا آنکه شرایط پروژه را جویا شده و در پی رفع موانع اداری دست و پاگیر باشد تا پروژه زودتر از موعد به ثمر نشسته و به دلیل یک تجربه خوب امکان اجرای پروژه های بعدی و یا سرمایه گذارهای بعدی فراهم شود. با این اقدام علاوه بر برد سرمایه گذار منطقه با پروژه های بعدی و استفاده از زمان طلایی برد می کند. مثال عینی: نحوه ارائه در آموزش نیروها اصلی وجود دارد به نام ایجاد فشار و سختی جهت افزایش تحمل نیروها در بسیاری از پادگان ها و یا مراکز اموزشی با فراموش شدن مبانی آموزش، ایجاد سختی به عنوان یک رسم و عادت مطرح شده و بشکل مردم آزاری و توهین رخ نمایی می کنند و تنها تصور عقده گشایی را در میان نیروهای اموزشی ایجاد می کند ، چیزی که بسیاری از ما به عینه دیده ایم (به یاد فرماندهی که خوب برای ما توضیح و آموزش داد و خدا خیرش بدهد) در حالی که فرمانده ما در ابتدا دوره اموزشی گفت، اینجا شما باید آب دیده شوید برای شرایط غیر قابل پیشبینی و مهمتر از آموزش مهارت های نظامی و دفاعی، آمادگی ذهن شما است که فردا روز سبب نجات شما می شود در اینجا در کنار آموزش، مدام شوک هایی ایجاد می کنیم که تمرکز شما را بهم زده و دچار استیصال شوید و به تدریج ذهن شما قوی شده و در برابر حوادث و اتفاقات تمرکز خود را حفظ کرده و باعث تصمیم درست می شود از این بابت اگر حرکتی از ما سر زد که توهین آمیز بود ببخشید ولی بدانید هدف تنها تقویت اعصاب و تمرکز شما است نه آزار ویا عقده گشایی و شما خواهید دید که همین مساله در زندگی شما را نجات خواهد داد خطر: متاسفانه در کشور ما مدیران جز کم و بیش به دلیل طمع زیرمیزی یا تنگ نظری ویا بی شعوری سبب ایجاد مانع بی خود و سنگ اندازی شده و سرمایه گذاران یا متخصصین را فراری می دهند و یا در برخی موارد در قبال سود شخصی از اشتباهات حیاتی پروژه ها چشم پوشی می کنند برای مثال ریختن فاضلاب صنعتی در رودخانه یک تخلف غیر قابل تعامل است که چشم پوشی می شود ولی نداشتن علائم استاندارد مدیریت به عنوان تخلفی مهم سبب قفل کار می شود به قول ضرب المثل معروفی : از سوراخِ سوزن رد می‌شود، از درِ دروازه رد نمی‌شود اگر دقت کنید تمامی همه این مثال ها و بحث ها از یک منظر عبور می کند : شعور و درک مدیر جزء از قوانین، نیاز مجموعه و داشته ها و افزایش شعور و درک تنها با آموزش، شایسته سالاری و بررسی مداوم گره و فرصت های کف مجموعه حاصل می شود. تقدیم به دوست خوبمان @Overdose که علاقه مند چنین مباحث مدیریتی و سازمانی است
  23. 1 پسندیده شده
    تکنولوژی زدگی با توسعه یک سیستم یا سازمان، نگاه مدیران ناخواسته سیستم محور یا تجهیز محور می شود و ارزش نیروی انسانی کمتر دیده می شود. همانند انسانی در اجزای بدن خود غرق می شود و اهمیت روح و روان را فراموش می کند در حالی که انسان تجهیز را جان می دهد. بحث تکنولوژی زدگی، درد اصلی بسیاری از سیستم ها است. تکنولوژی زدگی باعث می شود که تجهیز جای انسان را بگیرد بی آنکه کار و اثر اصلی انسان پوشش داده شود. و انسان به جای مدیریت ماشین، توسط ماشین مدیریت شود. مثال زیبایی که دکتر شریعتی در کتاب انسان بی خود بیان می کند انسان کشاورز روزانه 8 ساعت روی زمین کار می کرد و انچنان وقتی برای زندگی نداشت. با آمدن ماشین، فشار بر روی انسان برداشته شد ولی اینبار انسان به جای 8 ساعت 12 ساعت مشغول کار شد و زمان برای زندگی کردن باز کمتر شد. ماشینی که آمد برای کمک به انسان باعث شد مردم بیشتر از زندگی کردن دور شوند. و این آغاز ماشین زدگی است که هدف و مقصود اصلی بوسیله تجهیز منحرف و فراموش شود و انسان اختیار خود را به ماشین واگذار می کند. این مساله زمانی واضح تر می شود که انسان برای کاهش فشار روی پرسنل به سوی تهیه تجهیز و ماشین می رود و هزینه و وقت زیادی روی انتخاب و خرید آن می گذارد ولی حاضر نیست هزینه ای به مراتب کمتر را برای انتخاب و آموزش پرسنل خوب بگذارد. درک این موضوع سبب می شود که پیگیر چرایی آن شویم؟؟؟؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در حقیقت معیارهایی چون درآمد، توهم تجهیزات باعث توهم مدیر و فراموشی قدرت انسانی می شود. و با توسعه کار، ظرفیت فکر یک مدیر پاسخگو همه مسائل و مشکلات نبوده و به دنبال ایجاد روند های تکراری است. و چه کسی می تواند یک کار پر تکرار را خوب انجام می دهد؟؟؟ مسلما ماشین و یا انسان ماشینی شده چرا که ماشین ابزاری بسیار خوب برای جستجو و حفظ کردن اطلاعات زیاد و حل معادلات پرتکرار ساده است اگرچه در تعیین معیار انتخاب همیشه محتاج انسان است. مثال دستگاه پرینتر و نقاش بهترین وجه تمایز بین ماشین و انسان است. این روند اگرچه در تعداد و ظرفیت بالا به خوبی جواب می داد ولی در کوچکترین چالش هایی، دچار بحران میشد. چرا که ماشین قدرت تصمیم گیری به موقع و انعطاف درست نسبت به موضوعات را نداشت و اپراتور آن نیز به توانایی تصمیم گیری و حل مشکل مجهز نشده بود. این پدیده در جنگ های جهانی سبب مرگ هزاران سربازی شد که با یک تصمیم به موقع می توانستند از تهدید فرصتی عالی بسازند. در نتیجه موضوعی به نام مدیریت صحنه نبرد مطرح شد که پیشتر در مورد آن بحث گردید. مدیریت صحنه نبرد لینک این ایده مبتنی بر دو اصل بود 1- حذف اطلاعات تکراری و بدیهی و سپردن آن به ماشین 2- ارتقا نیروهای جز به مدیرانی تصمیم گیرنده و اجرایی بصورت توامان اینگونه ماشین به ابزاری کاربردی در دست انسان قرار گرفته و تنها مدیریت مسائل روتین و تکرار پذیر به ماشین سپرده میشد و انسان آموزش دیده، هدف گذاری و هدایت می کرد. روزی که ابزار جای هدف را گرفت، تکنولوژی زدگی رخ می دهد.
  24. 1 پسندیده شده
    کتاب تکمیلی نظام مدیریت استراتژیک دفاعی این کتاب در سه فصل و هرفصل از چند بخش تشکیل شده است. فصل اول پیرامون کلیات، فصل دوم درمورد اطلاعات و شناخت استراتژیک و در فصل سوم در زمینه سیاست های ملی و طرح ریزی استراتژیک دفاعی بحث می کند. جنگ دنباله سیاست با ابزارهای دیگر است و هدف نهایی جنگ، پیروزی درصحنه های نبرد جهت دستیابی به هدف های سیاسی است. بنابراین تصمیم گیری برای ورود به جنگ یا اجتناب از ورود به جنگ مستلزم ارزیابی و تجزیه و تحلیل وضعیت های سیاسی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیک، جغرافیایی و نظامی کشور هدف و توجه کافی به عوامل متغیر محیط بین الملی به منظورهای ذیل است: 1- تشخیص هدف ها، قابلیت ها، نیات و آسیب پذیری های کشور هدف 2- آگاهی از نقاط ضعف و قوت، محدودیت منابع، امکانات خودی وتعیین تأثیراین عوامل بر قابلیت ها واستراتژی دفاعی کشور با تشکر از جناب @HRA این کتاب در نیم نگاهی
  25. 1 پسندیده شده
    سری به تاپیک کتاب هایی که باید خواند زدم و کتاب هایی رو دیدم که با موضوع این تاپیک هم خوانی خوبی داشتند و خودم باید سری بهشون بزنم از این رو اونها رو دسته بندی کرده و تو این پست میارم تا علاقه مندان بتونن پیگیری کنن هدف بیشتر طرز فکر و ابتکارهایی هست که مدیران میتونن بکار ببندند تا یک سازمان رزم چابک و خلاق داشته باشند. البته بهترین مثال ها رو از تو خاطرات و مثال های عینی میشه در آورد تا تئوری خالی کتاب های تئوری بیشتر برای عمومی سازی مثال ها و توسعه فکر خوب هستن ولی بدون مثال تاریخی کمتر کاربرد پیدا می کنند. سری کتاب های اصول جنگ با تشکر از @Amirali123 لینک این کتاب که دانشگاه دفاع عالی منتشر کرده است، درآمدی‌ است‌ بر‌اصول‌ و قواعد اساسی‌ جنگ، انتظار به ‌حقی است‌ که ‌نظریه پردازان دخیل ‌در امر دفاع‌ توجه ‌اساسی تری نسبت‌ به ‌موضوع ‌داشته باشند. فهرست ها رو حتما مطالعه کنید با عناوین این تاپیک همراهی می کند --------------------------------------------------------------- روایت زندگی حسن باقری (دوره سه جلدی) شهید حسن باقری ، نامی متفاوت است ، خبرنگار روزنامه ای که تبدیل به نخستین فرمانده اطلاعات رزمی ، معاونت ستاد عملیات جنوب ، فرمانده قرارگاه نصر و اولین فرمانده نیروی زمینی سپاه گردید وبه تقریب تمامی عملیاتهای 24 ماه نخست جنگ با نام وی در هم تنیده شد . با تشکر @MR9 لینک ---------------------------------------------- خط مقدم این کتاب برشی است مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم به دور از تخیل و رویاپردازی های نویسندگی. از مرداد سال 63 تا دی ماه سال 65. مقطعی که اتفاقا پر است از حادثه و موانع پیچیده. پر از «نمی توانی» ها و «دیگرنمی شود»ها. پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است». با تشکر از @MR9 لینک -------------------------------- 1- درون رایش سوم (خاطرات آلبرت اشپر )_[1969] Inside the Third Reich خاطرات اشپر ، وزیر تسلیحات و تولید نظامی هیتلر، مردی که آلمان را مسلح نگه داشت ، نگاهی بی رحمانه به نقش او در جنگ می اندازد و به خوانندگان یک دید کامل از داخل رایش سوم می دهد.. 2- اشپانداو ،خاطرات محرمانه (خاطرات آلبرت اشپر) _ [1975] Spandau: The Secret Diaries او به عنوان معمار هیتلر، فرمانده بی قید و شرط دستگاه جنگی آلمان بود . هنگامی که آلبرت اشپر در دادگاه نورنبرگ اسیر و محکوم شد، پس از تبدیل شدن به تنها متهم او شروع به نگه داشتن این دفتر خاطرات محرمانه زد، بسیاری از آن را بر روی کاغذ توالت نوشت. پس از 20 سال حبس، او 25000 قطعه کاغذ توالت در پیش خود داشت و از این نوشته ها او این سند بسیار قدرتمند را شکل داد. 3.مهندسان هیتلر ،فریتز تت و آلبرت اشپر _ [2010] Hitler's Engineers: Fritz Todt and Albert Speer - Master Builders of the Third Reich این اولین نوشتار کامل از دو نفر از مهم ترین شخصیت رایش سوم است. در حالی که افزایش جایگاه در دستگاه آلمان نازی ها نیاز به مهارت های نظامی فراوانی داشت، با این حال استعداد مهندسان آن تا جایی بود که بقای رژیم را تثبیت می نمود، این کار منحصر به فرد با تمرکز بر دکتر فریتز تت و آلبرت اشپر بر اساس بسیاری از عکس های که قبلا منتشر نشده و پرونده های نازی ها گردآوری شده است، Blaine Taylor جانباز تیپ پیاده نظام ارتش ایالات متحده در ویتنام توضیح می دهد که چگونه مهندسی و همچنین مهارت نظامی، رایش سوم را برای زنده ماندن تضمین می نمود. با تشکر از جناب @remo لینک --------------------------------------- 1- درس های جنگ مدرن ، مناقشات اعراب و اسراییل (جلد اول ) _ The Lessons Of Modern War: The Arab-israeli Conflicts, 1973-1989 2- درس های جنگ مدرن ، جنگ ایران و عراق (جلد دوم) _ The Lessons Of Modern War : The Iran-Iraq War 3- درس های جنگ مدرن ، جنگ اول خلیج فارس (جلد چهارم) _ The Lessons Of Modern War: The Gulf War 4- درس های جنگ سال 2006 حزب الله و اسراییل _ Lessons of the 2006 Israeli-Hezbollah War 5- درس های مداوم افغانستان: مبارزه ، اطلاعات، تحول نیروی انسانی و کشور سازی : The Ongoing Lessons of Afghanistan: Warfighting, Intelligence, Force Transformation, and Nation Building باتشکر از @remo لینک