برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 3 فروردین 1401 در پست ها
-
3 پسندیده شدهبازگشت غول روسی بازسازی سامانه توپخانه سنگین با قابلیت شلیک مهمات هسته ای 2S7M برای خطوط مقدم درگیری نیروی زمینی ارتش شوروی و سپس روسیه ، یکی از سازمان های مشهور به کاربرد گسترده سامانه های توپخانه ای سنگین است که در این زمینه ، یکی از مشهورترین گونه های معرفی شده ، توپ خودکششی 2اس7 پایون بشمار می رود که از سال 1976 وارد خدمت رزمی گردید و چیزی در حدود 15 سال در خطوط تولید باقی ماند . این سامانه با کالیبر 203 م.م ، در حالی که سیستم های هم عصرش عموما با کالیبر 155 م.م تولید ویا نظیر توپهای 170 م.م کوکسان کره شمالی در اختیار مشتریان قرار می گرفت ، در نوع خود ، سخت افزارهای نامتعارفی بشمار می آمدند . با این حال ، چهل و چهار سال پس از معرفی نخستین نمونه پایون ، نیروی زمینی روسیه ، بتدریج در حال مدرنیزه سازی این توپهای قدیمی براساس نمونه های معرفی شده در دهه هشتاد که در حوزه هایی نظیر سرعت شلیک ، دقت مهمات بهبود یافته بودند ، است . در واقع ، نمونه بهینه سازی شده پایون در دهه هشتاد ، با شناسه 2S7M مالکا نامگذاری گردید و یک سری ارتقاء های پراهمیتی نظیر تغییر جعبه دنده ، ارتباطات داخلی خدمه ، سامانه های مخابراتی بر روی آن صورت پذیرفت و تمامی قطعاتی که سازنده آنها ، اوکراین بود ، از رده عملیاتی خارج گردید . سامانه توپخانه ای مالکا ، بر روی شاسی تانک اصلی میدان نبرد تی-80 (سنگین ترین تانک اتحاد جماهیر شوروی ) قرار گرفته است و با توجه به بهینه سازی های انجام شده ، اکنون نیروی زمینی روسیه می تواند بطور کامل این توپها را به روز نموده و عملیاتی نماید . این سامانه های توپخانه ای ، تا پیش از این ، در انبارهای ارتش روسیه بصورت ذخیره نگهداری می شدند و تصمیم جدید برای بازگرداندن این توپها به خدمت عملیاتی را می بایست ناشی از افزایش تنش ها میان روسیه و ناتو ارزیابی نمود . اگر چه چگونگی نگهداری این توپها در آمادگاه های ارتش مشخص نیست ، اما به احتمال بسیار زیاد ، تمامی سامانه های پیشران ، هدایت این تجهیزات می بایست بطور کامل تغییر نماید . به اعتقاد ناظران نظامی ، گرچه نواخت تیر و برد مالکا نسبت به رقبای جوان ترش ، کمتر به نظر می رسد ، اما بدلیل سنگین تر بودن پرتابه های این توپ ( 100 کیلوگرم وزن کلی پرتابه و 17.8 کیلوگرم مواد منفجره ) و قابلیت ایجاد یک گودال با شعاع 5 متر در محل اصابت ، در کنار اضافه شدن مهمات موشکی هدایت دقیق در سالهای اخیر ، باعث شده تا روسها مجددا این سیستم توپخانه ای را مورد توجه قرار دهند . https://www.aparat.com/v/bUVlQ علاوه براین ، این سری توپها ، با قابلیت شلیک مهمات هسته ای ، توانمندی جدیدی را در اختیار ارتش روسیه در یک جنگ احتمالی به منظور جبران ضعف کمیتی ارتش فوق بر روی زمین ، در اختیار آن قرار خواهد داد . با این وصف ، برد 50 کیلومتری این توپ در مقایسه با سایر گونه های در حال خدمت نظیر Koalitsiya-SV و کوکسان ( با برد 70 کیلومتر ) و نمونه های تایپ05 چینی ( با برد 100 کیلومتر ) چندان جالب به نظر نمی رسد . با توجه به این مساله ، اطمینانی در اینکه روسها برای این توپ ، مهمات جدیدی را در نظر گیرند تا ضمن افزایش برد ، توانمندی آن به سامانه های جدیدتر نزدیک شود ، وجود ندارد . پی نوشت : بن پایه
-
2 پسندیده شدهتوری مرغی ! در جنگ جهانی اول با ظهور تانک های سنگین انگلیسی Mark 1 مسلئه تامین حفاظت در برابر تهدیدات مختلف برای انگلیسیها مهم بود. از جمله تهدیداتی که میتوانست به تانک ها آسیب وارد نماید نارنجک های دستی بود که میتوانست به وسیله سربازان آلمانی/اتریشی بر روی سقف تانک ها پرتاب شود و به تانک و خدمه داخل آن صدمه بزند. به همین منظور انگلیسی ها برای افزایش حفاظت تانک ها یک چارچوب چوبی به همراه توری سیمی را بر روی سقف تانک ها نصب کردند (سربازان آمریکایی به آن توری مرغی میگفتند). این چارچوب علاوه بر اینکه به شکل فاصله دار بر روی برجک نصب میشود به شکل شیب دارنصب بودکه موجب سر خوردن نارجنک های دستی نیز می شد در نتیجه اثرگذاری نارنجک های دستی را کاهش میداد. در ابتدا فقط گروهان تانک های C به این چهارچوب مجهز شدند و برخی از تانک های گروهان D در هنگام ورود به فرانسه این چهارچوب را دریافت کردند. یکی از مشکل این چهارچوب ها این بود که مانع درسترسی خدمه به دریچه های سقفی میشد و خروج خدمه در شرایط اضطرار را با مشکل مواجه میکرد.
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نحوه خرید موشک استینگر در زمان جنگ تحمیلی حجه الاسلام و المسلمین روح الله حسینیان با وجود مشغله های فراوان و مسئولیت های قضائی و امنیتی گسترده در دهه 60 ؛ در مقاطع مختلف ، در جبهه های جنگ هم حضور می یافت. مرحوم حسینیان بعد از شهادت برادرش (شهید محمدعلی حسینیان) در عملیات بستان ؛ بارها در میان رزمندگان اسلام حاضر شد و خاطرات جالبی نیز از حضور در جبهه ها نقل می نمود. ایشان علاوه بر حضور در عملیات ها ، در پشتیبانی جنگ نیز تا آنجا که می توانست ایفای نقش می کرد. که یکی از این خاطرات را به اتفاق هم مرور می کنیم : وی می گوید « زمانی که دادستان سیستان و بلوچستان بودم ، روزی به آقای [محسن] رفیق دوست زنگ زدم و گفتم : موشک استینگر نیاز دارید؟ او گفت : یعنی چه ؟ گفتم : چند فروند داریم ، چند نفر را بفرست تا اصالت موشک را تصدیق کنند. پس از آن گروهی اعزام شدند و بر درستی آن صحه گذاشتند. ما این موشک ها را از یک گروه از برادران افغانی [افغان] خریده بودیم. وقتی آقای رفیق دوست به تهران رفت ، باز هم به او زنگ زدم و گفتم باز هم موشک نیاز دارید؟ گفت چگونه ؟ گفتم : من تهیه می کنم و تهیه هم کردم . پس از آن یک سوخو عراقی را در جزیره مینو با این موشک ها زدیم و پس از مدتی هم یک هلیکوپتر آمریکائی را در خلیج فارس با همین موشک ها سرنگون کردیم. بلافاصله وزیر دفاع وقت آمریکا در رادیوی آمریکا اعلام کرد این [یعنی سرنگونی هلیکوپتر آمریکائی با موشک اهدائی آمریکا] فاجعه است. » منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهمقایسه رادار گریزی پکفا و سوخو 34 تو تصاویر ماهواره ای که به کمک تکنولوژی sar گرفته شده به خوبی تفاوت بدنه سوخو 57 و سوخو 34 در شناسایی توسط رادار دیده شده در یک مورد پکفا فقط ار زوی بازتاب امواج منعکس شده از موتور و کابین شناسیایی شده و بدنه تقریبا مخفی شده عکس اول نشون میده روسها تونستن پوشش جاذب رادار بسازن پکفا دیگه که واضح تر دیده شده احتمالا پوشش ضد رادار را نداره اگر معافیت های به روسیه داده شده در برجام خرید پکفا برای ما و روسیه عالی هست
-
1 پسندیده شدهمنم از اولش همین حس رو داشتم. اما ممکنه یک نکته دیگر هم باشه، تجهیزات جدید و نوینی که ارتش سرخ بهش افتخار میکنه چندان وارد رزم نشده و تعدادشون کمه. در ضمن اگر این تجهیزات در میدان نبرد آسیب ببینند؛ بازار صادارتی خودشون رو از دست می دهند. در هر صورت ارتش روسیه بسیار نامناسب وارد میدان جنگ با اوکراین شد. این یک واقعیته.
-
1 پسندیده شدهسلام برای تفهیم مرتجعین خلیج فارس لازم است یک نقطه در یمن یا سومالی به بهانه ای آماج حمله موشکی قرار گیرد که خط سیر موشک از فراز حاشیه جنوبی خلیج فارس و پایگاههای دشمن عبور کند تا هنگام عبور به آنها بگوید افهم ! ( مثل آن پهبادی که از روی کاخ امیر کویت عبور کرد و بوق هم زد )
-
1 پسندیده شدهخب بعد ده سال چشممون به جمالش روشن شد انگار! اگر خودش باشه همون قانون رونمایی بعد ده سال بکارگیری انگار در ایران هم اجرا میشه! جالب بود تصویر منتصب به بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه توانمندی های دفاعی در سال ۹۰ هست! اژدر ساحره! جسته گریخته از این اژدر در پیام رسانهای مختلف شنیده بودم و البته در صحبتهای سردار حاجی زاده هم اشاره ای بهش شده بود! سردار حاجی زاده در یکی از برنامه های تلویزیونی قریب به مضمون گفته بودند: " آمریکایی ها در خلیج فارس چیزهایی در سیستم هاشون میبینند و بعد فکر میکنند که اشتباه کردند و سیستم هاشون دچار اشکال شده! ولی اشتبه نکرده اند!" با شنیدن این صحبت ایشون که الان منبعشو هم ندارم بیشتر به وجود و عملیاتی بودن این سلاح مطمئن شده بودم. سلاحی بسیار مرموز تاثیر گذار است اسم "ساحره" هم اگر تغییر ندادن دقیقاً متناسب با عملکردش انتخاب کردن.
-
1 پسندیده شدهسلام بیشتر به نظر شبیه358که یک موشک پرسه زن هست این هم یک زیر سطحی پرسه زن باشه تا اون پهپاد انتحاری که برای زدن هدف از پیش طراحی شده لانچ میشه
-
1 پسندیده شدهبیرقدار در اوکراین کارایی چندانی نشان نداده (مثل جنگ آذربایجان و ارمنستان) جمعا فکر کنم 5 تا فیلم شکار ازش بیرون اومده حالا چقدر تلفات داشته مشخص نیست حتما هم شکار ها در مناطقیبوده که احساس کردند پدافند فعال نیست
-
1 پسندیده شدهبه نظرم ضربات عمیقی که از این اعتمادها و البته انحرافات هیجانی خوردند ( خصوصا با فریبی که به شخصه از اردوغان در جبهات مختلف از مصر گرفته تا سوریه و حتی خود موضوع فلسطین خوردند ) نهایتا عده ایشون را خصوصا در کادرهای نظامیشون که مواجهه مستقیم با خطر دارند و در دل جبهات هستند و نه در هتلهای استانبول و قطر و ... و مواجهه دارند با دشمن صهیونیستی و با خون درک میکنند که دوست واقعی چه کسی است در جبهات و دشمن واقعی چه کسی؛ بیدار کرده. فراموش نکنیم فریب های همین اردوغان در کشور خودمون هم قربانی داشته. افرادی که اردوغان را می پرستیدند و حالا هم حتی بدشون نمیاد فرصت بیاد (با تمام این افتضاحاتش) ازش تمجید کنند. اخوانی ها خصوصا حماس باید خوب به سرنوشت مرسی در مصر نگاه می کردند. یکی از قربانیان مستقیم اردوغان بود و که چنان رها شد که گویا هرگز نبوده. حتی حالا خبر هست که قطر هم در زمره معاملات ترکیه (با اینکه هنوز همچنان یکی از سود ده ترین روابط را با ترکیه داره این کشور به شدت ثروتمند و البته قابل کنترل توسط هر طرفی از جمله ترکیه به خاطر شرایط و جمعیت و محاصره جغرافیایی و ...) هست در برابر امارات و سرمایه گذاریهاش.
-
1 پسندیده شدهغرفه پاکستان در نمایشگاه World Defense Show ۲۰۲۲ در نمایشگاه نظامی World Defense Show ۲۰۲۲ شرکت های دفاعی دولتی پاکستان مانند صنایع مهمات سازی پاکستان (POF) ، صنایع صنایع سنگین تاکسیلا و صنایع GIDS حضور داشتند ماکت پهپاد شاهپرII ( لینک)- قابلیت حمل دو موشک BURQ در بخش مهمات هواپایه کیت های هدایت لیزری برای بمبها و موشک های هوا به زمین در غرفه پاکستان نمایش داده شد کیت های هدایت لیزری بمب Al-Battaar موشک هدایت شونده هوا به زمین BURQ کروز ضد کشتی HARBAH راکت انداز فتح-1 پاکستان در زمینه تولید انواع مهمات زمین پایه مستقل است و زیرساخت های لازم برای برطرف کردن نیاز های مسلح خود را دارد ( لینک) ماکت تانک الخالد تولید صنایع سنگین تاکسیلا
-
1 پسندیده شدهحجم صادرات چندان مهم نیست چون اکثریت این تجهیزات با قطعات وارداتی سرهم شدن و یا مونتاژ هستن پس در مقابل صادرات حجم زیادی هم واردات داشتن بیشتر تلاش ترکها برای باز کردن جای پای خود در کشورهایست که صادرات انجام میدن با هر شایعه فروش کلی خبر و تبلیغ در اینباره منتشر میکنند. تشکیل اتحادیه توران و تاکید زیادی بر مشترکات نژادی و بعد اخوانی و مذهبی برپایه همین تلاش هاست ولی ترکیه توی دو موضوع خوب عمل میکنه یکی بازاریابی و تبلیغات و دیگری طراحی خود محصولات هستن در کنارش کیفیت ساخت که این مورد برای محصولاتی که منشا وارداتی و یا مونتاژ و تحت لیسانس هستن بیشتر صدق میکنه در کنار پهپاد ترکها فروشهای خوبی در زمینه شناورهای نظامی دارند دلیلش هم واضح هست چون در اکثر این شناورها از تجهیزات غربی استفاده می کنند البته همین که با هر روشی مشتری پیدا میکنند کم کاری نیست دربازار سلاح که خیلی فاکتورها رو به غیر از کیفیت و قیمت باید در نظر گرفت الان روابط خوبی با مراکش برقرار کردن به غیر از پهپاد قرارداد فروش شناور رو داشتن با جمهوری آذربایجان هم همینطور اما اکراین هم هست که شایدبیشترین حجم خریدی پهپادی رو از ترکیه داشته به غیر از دهها پهپاد تی بی۲ قصد تولید مشترک پهپاد انکا رو دارند رئیس جمهور اکراین اخیرا اعلام کرده چون در بخش هوایی ضعیف هستن و در خرید جنگنده با محدودیت مواجه هستن قصد دارن با تولید مشترک پهپاد انکا این ضعف رو جبرانکنه جالب اینکه هر پهپاد انکا تا۳۰ میلیون دلار قیمت داره و اصلا نمی تونه وظایف یک هواگرد مثل میگ ۲۹ و سوخو رو ایفا کنه اونهم در برابر روسیه همین انکا چهار فروندش در سوریه سرنگون شد . اما منظور اینه طوری برای ارتش اکراین و مقامات این کشور جا افتاده که پهپادهای در این رده میتونند در برابر ارتش روسیه رهگشا باشند
-
1 پسندیده شدهسلام البته شما استاد ما هستید ولی در روسیه KGB حاکم است و پوتین فقط ماسک چهره این سازمان است و اگر پوتین چنین چیزی به زبان آورده حتما جمله به جمله تحلیل شده و نقشه مفصل و طولانی در پشت پرده در جریان است به نظر می رسد روسیه به کریمه و مناطق روس تبار اوکراین راضی نیست و همه را یک جا میخواهد
-
1 پسندیده شدهبسم ا... آثار حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به پادگان اشرف https://www.aparat.com/v/uAzGE پی نوشت : بازیابی تصاویر از بین رفته تاپیک - هشتم شهریور سال 1400 خورشیدی
-
1 پسندیده شدهحیله بلژیکیها در فروش گلولههای خراب تانک به ایران پاییز سال ۶۲، پس از عملیات والفجر ۳ و تشکیل خط پدافندی که نیروهای ستون پنجم و برخی چوپانان محلی در آن برای دشمن جاسوسی میکردند، پشتیانی کل سپاه، گلولههای تانکی را به نیروهای زرهی تحویل داد که از بلژیک خریداری شده و گفته میشد قابلیت جایگزینی با گلولههای غنیمتی عراقی را دارند. اما گلولههای بلژیکی هنگام آزمایش، به گفته شاهدان و راویان خاطرات، بهطور معیوب عمل کرده و به هدف نمیرسیدند. یعنی با شلیک تانک، گلولهای که باید ۱۲ کیلومتر دورتر به هدف میخورد، به هدف نرسیده و در ۶ کیلومتریاش فرود میآمد. جالب آنکه در مقام مقایسه، گلولههای غنیمتی از عراق، به خوبی عمل کرده و بهطور دقیق به هدفی که در ۱۲ کیلومتری قرار داشته، برخورد میکرد. پیگیری نیروهای زرهی درباره آزمایش و مقایسه گلولههای غنیمتی و بلژیکی به اینجا انجامید که آلیاژ و آهن گلولههای بلژیکی اضافه و مهماتشان کم شده است. اما وزن هر دو نوع گلوله مانند هم بودپیگیری نیروهای زرهی درباره آزمایش و مقایسه گلولههای غنیمتی و بلژیکی به اینجا انجامید که آلیاژ و آهن گلولههای بلژیکی اضافه و مهماتشان کم شده است. اما وزن هر دو نوع گلوله مانند هم بود. راویان و دوستان شهید لاجوردی در کتاب «روزهای لاجوردی» به این مساله پرداخته و آن را اینچنین روایت کردهاند: «شنیده بودند صدام و آمریکاییها به بلژیک فشار آورده بودند که چرا چنین گلولههایی را به ایران فروختید؟ بعدها فهمیدند مسئولین کشور بلژیک گفته بودند خیالتان جمع باشد، چیزی به ایران فروختیم که شما با خیال راحت توی عملیات پیشروی کنید.» (صفحه ۱۵۶) لینک :https://www.mehrnews.com/news/5243544/حیله-بلژیک-در-فروش-گلوله-های-خراب-به-ایران-گردان-داش-مشتی-ها
-
1 پسندیده شدهبا سلام دوستان این متن از یک خبرگزاریست ... اگه ممکنه تحلیل بفرمایند. اما این که اگر بیانگیزگیای هم وجود داشته، چه کسانی باعث بیانگیزه شدن برخی رزمندگان و فرماندهان جبههها شده بودند را سردار حسین همدانی ( از فرماندهان ارشد سپاه ) این چنین تفسیر کرده است: « یکی از بزرگترین اشتباهات این بود که فرمانده جنگ [ آقای هاشمی ] بعد از عملیات کربلای 5، از پایان جنگ سخن گفت و رزمندگان احساس کردند نیازی به ادامه دادن جنگ نیست. این فکر و تصمیم به جبههها هم سرازیر شده بود که [در نتیجه] جبهه را خیلی تضعیف کرد. خبر این بود که میخواهیم مذاکره کنیم و جنگ را تمام کنیم، به جبههها رسید و روحیه رزمندگان را به هم ریخت.» به نظر میرسد شرایط به گونهای است که جمع قابل توجهی از رزمندگان و فرماندهان ایرانی بر این باور هستند که آقای هاشمی رفسنجانی در حالی بحث آتش بس، پایان جنگ و مذاکرات صلح را مطرح میکند که درباره اطلاع ایشان از موضع امام خمینی که با این مطلب مخالف بوده و نسبت به آن حساسیت داشته و آن را باعث دلسردی رزمنگان جبههها میدانسته است، شک و تردیدی وجود ندارد. استناد آنان به این گفته است که وی در مصاحبه با روزنامه کیهان در سال 82 در این مورد میگوید: « امام مایل نبودند که اصلا بحث آتش بس، صلح و پایان جنگ مطرح شود و این را باعث دلسردی نیروها در جبهه میدیدند.» طبق گزارشی که روزنامه کیهان در مورخ 5 اردیبهشت 1367 منتشر کرده اعلام داشته شده که آقای هاشمی در گفتوگو با تلویزیون ایتالیا، صحبت از پذیرش صلح میکند. وی میگوید: « اگر واقعاً مصلحت را در این تشخیص دهیم که باید مصالحه کرد، ما این سیاست را میپذیریم.» گری سیک ( مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی آمریکا ) در خرداد 67 طی مصاحبهای با مجله نیوزویک اظهار میدارد: «در میان کادر رهبری ایران، افرادی وجود دارند که مایلند راهی پیدا نمایند تا خودشان را از این موقعیت خلاص نمایند.» نشریه تایمز اقتصادی چاپ انگلیس، در تاریخ 8 تیرماه 67 و پس از باز پسگیری جزایر مجنون و هورالهویزه توسط عراق، نوشت: «برتری نسبی ایران به خاطر روحیه قوی آنها در ادامه جنگ بود و اکنون با از دست دادن آن، توازن جنگ تغییر کرده است.» ویلیام وبستر ( رئیس سازمان سیا) در تاریخ 22 تیر 1367 با روزنامه وال استریت ژورنال مصاحبه میکند و به تغییراتی که در تصمیمات مسئولان ایرانی رخ داده اشاره میکند و میگوید: «به عقیده من مسئول تغییراتی که اخیراً در تاکتیک ایرانیها دیده میشود آقای هاشمی رفسنجانی است.» مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 29 شهریور 1372 می فرمایند: «بعد از قضیه قبول قطعنامه، که دشمن فرصت طلبی میکرد و میخواست از موقعیت سواستفاده کند، شما دیدید ناگهان آن چنان جبههها پر شد که در طول جنگ کمتر سابقه داشت، یا هیچ سابقه نداشت.» اعلام ناتوانی دولت برای تامین مالی ادامه جنگ امام خمینی در بخشی از نامه مورخ 25 تیر 1367 خود خطاب به مسئولان کشور مینویسند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و برنامه و بودجه، وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند.» آقای هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود مینویسد: « در تاریخ 23 تیر به خدمت امام رسیدیم و با خواندن نامه آقای رضایی از ایشان نظر خواستیم... قبلا نخست وزیر و وزیر دارایی در گزارشی به خدمت امام گفته بودند که حتی در سطح هزینههای موجود هم، کشور قدرت تامین هزینه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادی هم فراتر رفتهایم.» مسعود روغنی زنجانی (وزیر برنامه و بودجه در دولت میرحسین موسوی) نیز در مصاحبهای چنین میگوید: «در جریان پذیرش قطعنامه 598، نامهای که من به عنوان رئیس سازمان برنامه به امام نوشتم، در پایان جنگ تاثیرگذار بود و امام با این استدلال که دستگاه برنامهریزی کشور به عنوان کارشناس اعلام میکند که منابع مورد نیاز برای ادامه جنگ به حداقل ممکن رسیده است جنگ را متوقف کردند.» مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 14 خرداد 1375 در این مورد میفرمایند: « قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود... اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که روی برگرداند. آن [پذیرش قطعنامه] یک مسئله داخلی نبود؛ مسئله دیگری بود.» براساس برخی آمارهای منتشر شده از سال 59 تا 67، میانگین سالانه سهم امور دفاعی در کل هزینههای دولت ایران، برابر 12 درصد بوده است. یعنی علی رغم آن که امام خمینی بارها اعلام داشته بودند که جنگ باید در راس مسائل کشور باشد، 88 درصد بودجه کل کشور در مسیری غیر ازجنگ، صرف میشده است. محسن رضایی نیز در این رابطه در مصاحبهای میگوید: «ما در چارچوب امکاناتی که به ما میدادند، برنامهریزی میکردیم. گرچه امکانات کشور بسیار وسیعتر از چیزی بود که ما دریافت میکردیم. در کل دوران هشت سال جنگ، ما 22 میلیارد دلار ارز خرج جنگ کردیم... در حالی که فقط در سال 1362 ، بالای بیست و چند میلیارد دلار فروش نفت داشتیم.» آقایان هاشمی، محسن رضایی و علی شمخانی، میرحسین موسوی را مناسب ترین فرد برای ریاست ستاد فرماندهی کل قوا اعلام میکنند. این شرایط به گونهای بود که او دو روز قبل از آن، از نخست وزیری استعفا کرده ولی امام با استعفای وی مخالفت فرمودند. موسوی که از مسئولیت نخست وزیری استعفا کرده بود، آیا حاضر بود مسئولیت جدید را نیز بپذیرد؟ امام خمینی(ره) با ریاست موسوی مخالفت میکند. آقای هاشمی رفسنجانی در یادداشت 11خرداد 67 خود مینویسد: «شب برای مشورت درباره ریاست ستاد، خدمت امام رفتم. ایشان با ریاست نخست وزیر با کیفیت ارائه شده موافقت نکردند.» آقای هاشمی رفسنجانی همچنین در 4 تیر 67 میگوید: «جلسه سران قوا در دفتر آیت الله خامنهای تشکیل شد. جریان ملاقات با امام را گفتم که دستور مقاومت تا آخرین حد را دادند. قرار شد همه امکانات برای تداوم دفاع بسیج شود و دولت وارد جنگ شود و ریاست ستاد را نخست وزیر بر عهده گیرد... عصر نخست وزیر و اعضای پیشنهادی ستادش آمدند و درباره ارکان ستاد به توافق رسیدیم. قرار شد کار را شروع کنند.» محسن رفیق دوست(وزیر وقت سپاه) در مصاحبهای چنین بیان میکند: «آقای هاشمی مرا خواستند و گفتند: من میخواهم توپ جنگ را در زمین دولت بیندازم... تو برو و در وزارتخانهات بنشین. اصلا دیگر وقتی سپاه درخواستی میکند، چیزی نگو! بعد حکم دادند و آقای نخست وزیر را رئیس ستاد فرماندهی جنگ کردند و تعدادی از اعضای هیئت دولت نیز سمتی در ستاد فرماندهی داشتند. آقای خاتمی مسئول تبلیغات جنگ شد، آقای بهزاد نبوی را هم مسئول لجستیک جنگ کردند و همین طوری احکام را دادند که همان باعث پذیرش قطعنامه شد.» سردار محمد کرمی راد(فرمانده سابق لشگر 11 امیرالمومنین) در این باره میگوید: «آنها(برخی مسئولان جنگ) ترسیده بودند و میگفتند که امریکا با ما وارد جنگ شدهاند. اما امام به اینها فرمودند که من اگر جای شما بودم، در تنگه هرمز جلوی اینها را میگرفتم. اما آنها نگرفتند؛ در حالی که امکان پذیر بود.» محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) در تاریخ 3 مرداد 1365 در این باره در مصاحبه با راویان جنگ میگوید: «بعضا از ما خواسته میشد که اگر توانایی جنگ را نداریم، برویم و به امام بگوییم که نمیتوانیم بجنگیم. این ایده آل و آرزوی کسانی بود که احساس میکردند واقعا نمیشود جنگید.» «در حقیقت اینجا رزمندگان ما مورد انتقام برادران عزیز ما- برخی مسئولان کشور- قرار گرفتند که هیچ مبنایی نداشت و تجربه هم ثابت کرد که این برخوردها مبنا ندارد. البته عوامل مختلفی در شکل گیری این جریانات دخالت داشتند: یکی از این عوامل، افراد محافظه کار و میانه رویی بودند که همیشه مترصد هستند وضع را به سمتی بکشانند که خودشان فکر میکنند. این تیپ افراد، اصلا ایدهآلشان تضعیف سپاه بود. آنها میگفتند که ما با سپاه آن قدر برخورد کردیم که او را از موضع آیت اللهی به حجت الاسلامی کشاندیم. افرادی که این فکر را داشتند، در دادن مشاوره به مسئولانی که با سپاه برخورد داشتند، بسیار موثر بودند.» حسین علایی جریان ملاقات روز 27 خرداد 67 آقای هاشمی رفسنجانی با امام خمینی را از زبان آقای هاشمی چنین نقل میکند: «به اتفاق رئیس جمهور و احمد آقا خدمت امام رفتیم. وضع جبههها، نیروها، امکانات کشور وضع دشمن را برای امام تشریح کردیم و دو راه بسیج نیروها و امکانات برای جنگ یا پذیرش ختم جنگ را برای امام مطرح کردیم. ایشان راه اول را انتخاب کردند... به امام گفتم برای ادامه جنگ، فرماندهان از ما امکانات و وسایلی میخواهند که ما در شرایط فعلی کشور، بودجه لازم برای تهیه آنها را نداریم. امام گفتند بروید از مردم مالیات بگیرید. به ایشان گفتم این کار را کردهایم و دیگر گرفتن مالیات بیشتر از مردم برای دولت امکان ندارد و میزان آن به حداکثر خود رسیده است. امام گفتند خب استقراض کنید. پس از این مسئله به امام گفتم نیروهای مردمی به جبهه نمیآیند. امام گفتند من برای حل این مشکل به مردم حکم جهاد میدهم. گفتم در کشور ارز ندارم تا بعضی نیازهای جنگ را از خارج خریداری کنیم. امام گفتند برای آن راهی پیدا کنید. بروید نفت پیش فروش کنید.» بر خلاف ادعای برخی از مسئولان که از پایان جنگ با صلح احساس خوشحالی و رضایت میکردند، اکثر ملت مسلمان ایران آن را باعث سرشکستگی و شرمساری خود میدانستند. همان گونه که امام خمینی از آن تعبیر به سرکشیدن جام زهر کرد. آقای هاشمی رفسنجانی طی مصاحبهای در سال 1378 میگوید که خانواده شهدا و ایثارگران نیز با این گونه پایان جنگ موافق نبودند: «خیلی از خانوادههای شهدا دلشان نمیخواست جنگ این گونه تمام شود. چون حداقل خواست ایثارگران این بود که مردم عراق از شر حزب بعث خلاص شوند. این جزو اهداف جنگ بود.» سردار غلامعلی رشید نیز در سخنانی عنوان میکند: «مرحوم سید احمد خمینی در یکی از سخنرانیهای خود اعلام کردند که پس از پذیرش قطعنامه 598 و حمله مجدد عراق به ایران و اعزام خیل بی شمار نیروهای مردمی به جبهه، امام فرمودند اگر میدانستم مردم این گونه به جبهه میآیند، قطعنامه را قبول نمیکردم.» حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان نیز در همین رابطه میگوید: «درست زمانی که جنگ تمام شد عدهای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کرده و از آنها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر برمیگشتید چه میکردید؟ پاسخ آن زمان برخی مسئولان این بود که اگر به آن زمان برمیگشتیم یک محاسبهای میکردیم و جنگ را تمام میکردیم. بعد از این حرکت حضرت امام در سخنرانی فرمودند که من از خانواده شهدا و مردم به خاطر تحلیلهای غلط این روزها عذر میخواهم.» عبارت دقیق امام خمینی در این باره چنین است: «من در اینجا از مادران، پدران، خواهران، برادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسما معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند.»
-
1 پسندیده شدهدرود به دوست گرامی استاندارد IEC 61508 پدر بزرگ استانداردهای ایمنی است اما به صورت کلی برای همه کاربردهای ایمنی است از شکاری تا آسانسور. در سال 2011 خودرو سازها به دلیل تیراژ بالا و خرابی وحشتناک و در نتیجه recall های ورشکست کننده آمدند و 3 استاندارد نظامی آمریکایی Do-254 و DO-178B/C و Arp4754 را با هم مخلوط کردند (که به ترتیب استاندارد سخت افزار و نرم افزار هوا فضا و سیستم هستند) و استاندارد بسیار سخت گیرانه ISO26262 را بوجود آوردند. بنابراین در حال حاضر این جدید ترین استاندارد ایمنی است که ما برای نرم افزار Embedded داریم. در مورد زبان ADA باید بگویم که این یک زبان بسیار قدیمی است که مرتب به روز آوری شده است و نسخه های Imperative آن سالها است که در صنایع نظامی آمریکایی استفاده می شود و یک جورایی زبان رسمی برنامه سازی DOD است برای همین VHDL هم که توسط DOD سفارش داده شد خیلی به syntax این زبان شباهت دارد. البته ADA نسخه OOP هم دارد. راستش را بخواهید من هم شخصا با سرباری که OOP تحمیل می کند و بسیار سخت شدن رسیدن از object به code بعد از کامپایل و در نتیجه عدم توانایی در تحقیق کارکرد کامپایلر مشکل دارم و دوست ندارم که برنامه OOP بسازم برای سخت افزار های Embedded اما این موضوع در حال همه گیر شدن است!!! حتی MISRA C نسخه جدیدش به موارد اجباری برای رعایت در برنامه OOP اشاره دارد. فعلا من در پروژه هایم OOP کار نمی کنم اما کارفرما ها خیلی علاقه دارند که از UML مستقیم به Firmware برسند و معتقدند که هزینه نگهداری Firmware اینها کاهش می یابد. استاندارد های معماری برخی صنایع مثل automotive هم بسیار به OOP نزدیک هستند متاسفانه. می بینید که صنعت کارهای ناجور هم زیاد انجام می دهد. بنابراین دلیل اینکه به سمت ADA نرفته اند فقط این بوده که دوست نداشته اند یا بلد نبوده اند که با SPARK که زیر مجموعه ای امن از ADA ویژه کاربرد های Safety-critical هست کار بکنند یا اینکه ابزارش را نداشته اند. قطعا فالتها در سیستم های هیدرولیکی خیلی کمتر است و شما می توانید با MTBF که کارخانه داده معیار خوبی داشته باشید که قبل از نشت روغن تعویض ها را انجام بدهید اما در مورد نرم افزار باید تست های بسیار پر هزینه انجام داد. در مورد نرم افزار هم ما روشهای محاسبه MTBF داریم که من اصلا با آنها احساس خوبی ندارم و خیلی با سخت افزار فرق دارد. در ضمن شما نیازمند actuator هایی هستید که در هر شرایط دمایی سوتی به بار نیاورند که باز شما مشکلات مکانیکی را 100 درصد حذف نکرده اید فقط سامانه را برای تولید انبوه ارزانتر کرده اید. البته طبیعی است که اگر از دیدگاه یک gamer به شکاری نگاه بکنیم به عنوان انسانی که خیلی سریعتر از انسانهای معمولی است (خلبانهای شکاری هم همینگونه هستند) سامانه کنترل با سیم خیلی زمان پاسخ بهتری دارد. اما طبیعتا در مقابل این کارایی بهتر قابلیت اطمینان کمتری را هم به سیستم تحمیل می کند حداقل در سیستم های اروپایی و ژاپنی و در کشوری که خلبانها باید خیلی مراقب باشند که به بدنه هواپیما فشار نیاورند تا هواپیما 60 سال کار بکند باز این سامانه های کنترل با سیم مشکل زا هستند!!! در جواب جناب اسپهبد هم باید بگویم که اگر سازه این جنگنده ناپایدار طراحی شده که دیگر بحثی در باره سامانه کنترل با سیم نباید بکنم و باید به خاطر کیفیت نرم افزار کامپیوتر پرواز هم شدید نگران باشیم. از کل این بحثها و اتلاف وقت دوستان می خواستم که این بینش را که یک شکاری اگر نسل 5 باشد بهتر است را به چالش بکشم. هزینه هر خط یک نرم افزار ایمن چیزی در حدود هزار دلار است. حالا حساب بکنید ببینید وقتی که در اف 35 بیش از 6 میلیون خط برنامه استفاده شده است چقدر هزینه برای نرم افزار آن شده است و آیا چنین هزینه هایی از اروپایی ها بر می آید یا خیر.
-
1 پسندیده شدهتمام بحث ها در مورد سیستم کنترل با سیم به کنار (البته سیستم های کنترل با سیم روسی هم کم باعث سانحه نشدن)، نبود این سیستم به گفته ی خیلی از خلبان ها باعث "تنبلی" هواپیما میشه. این تنبلی به این معنی نیست که هواپیما مانورپذیریشو از دست میده. بلکه به این معنیه که دیرتر فرمان خلبان رو اجرا می کنه.این رو یکی از خلبان های آمریکایی که با اف-16، اف-15 و میگ 29 پرواز کرده. می گفت که میگ 29 هواپیمایی نیست که کم مانور پذیر باشه (بین اف-15 و اف-16 طبقه بندیش می کرد)، اما بر خلاف اون دو تای دیگه سریع به تغییرات ورودی از خلبان جواب نمیده که خیلی میتونه تو نبرد های هوایی کنونی خطرناک باشه این. جدای این که هواپیمایی مثل سوخوی 30 به طور ذاتی ناپایدار هست و بدون سیستم های کنترل پرواز با سیم اصلا نمیتونه پرواز کنه.
-
1 پسندیده شدهاز توضیحات ارزشمند شما دوست گرامی بسی استفاده نمودیم. من حیث المجموع به شخصه معتقدم سیستم فلای بای وایر با ایجاد فرصت نقش آفرینی واقعی برای سیستم های خلبان اتوماتیک پیشرفته و هوش مصنوعی که حداقل برای پرنده های بدون سرنشین در حال توسعه هستند آیده را در اختیار دارد. همچنین این سیستم در حال دگرگونی و تلاش برای جهش جهت خلاصی از مشکلات می باشد. ایده استفاده از فیبر نوری به جای سیم جهت حل مشکل میدان های مغناطیسی موید تکامل روز افزون این سیستم است.
-
1 پسندیده شدهفکر کنم اشتباه میکنین. کامپایلر ویند ریور تنها کامپایلر آمریکایی با استاندارد مشابه ۲۶۲۶۲ (که البته این استاندارد هم بیشتر برای صنایع automative هست) نیست. در واقع مجموعه ابزار شرکت گرین هیلز هست که دارای بالاترین سطح اطمینان هست که دارای استاندارد IEC 61508 هم هست. در واقع فکر کنم ۲۶۲۶۲ تنها یک اکستنشن روی IEC 61508 هست. ضمنا سیستم عامل IntegrityOS 178-B که توسط همین شرکت تولید شده بر خلاف VxWorks تنها سیستم عاملی هست که دارای EAL 6+ هست. راجع به بویینگ تا اونجایی که یادم میاد سیستم عامل LynxOS بخش اینترتینمنت اش رو بر عهده داشته. مثل همون کامپایلر DIAB فکر کنم با کامپایلر Lynx هم شما میتونین با زبون سی برنامتون رو بنویسین. من شخصا راجع به آدا اطلاعی ندارم ولی واسم تعجب آور خواهد بود اگه از یه زبون آبجکت اورینتد برای سیستم های امبدد حیاتی استفاده کنن. فکر کنم موضوع الوکیشن داینامیک حافظه که تو خیلی از برنامه های آبجکت اورینتد مثل سی پلاس پلاس وجود داره ( مثلا Vtable ها به ازای هر کلاس استفاده از اشاره گر های متعدد به همین VTable یا تو سایر زبون های Object Orientded انجام عمل Dereferencing) فکر کنم مشکل ایجاد کنه تو سیستم های ریل تایم و شخصا میگم شاید دلیل کمتر استقبال شدن از آدا همین باشه. من فکر میکنم فالت ها فقط تو سیستم های الکتریکی و نرم افزاری اتفاق میافته ولی آیا این قضیه تو سیستم های مکانیکی هیدرولیکی وجود نداره. اگه میزان احتمال رو در نظر بگیرین در صورت مستر شدن تو تکنولوژی پرواز با سیم فکر میکنم این فالت ها حتی کمتر از سیستم های هیدرولیکی خواهد بود.
-
1 پسندیده شدهدرود اتفاقا اروپا کمبود تکنولوژی ندارد. در Embedded system ها این آلمان است که پرچم دار جهان است. در وایرلس هم اسکاندیناوی پرچم دار است. اما مشکل یک مشکل فرهنگی است!!! فرهنگ روسی کمی با فرهنگ اروپای غربی تفاوت دارد و این تفاوت در تولیداتشان هم دیده می شود. در اروپا بر خلاف ایران انعطاف پذیری تیم های طراحی بسیار پایین است. اینرسی اینها در مقابل تکنولوژی روز بسیار تعجب بر انگیز هست. برای آلمانی ها که کار می کردم حاضر نبودند از کامپایلر 2015 استفاده بکنند و دو دستی کامپایلر 2010 را چسبیده بودند با اینکه برای تکنولوژی مورد نیاز ما خود سازنده کامپایلر گفته بود که از نسخه جدید استفاده بکنید تا مشکلات شما کم بشود. اینها یک خشک مغزی هایی داشتند که فراتر از تصور است. مثلا اعتقاد دارند که یک زیر سامانه ای که در یک سامانه قدیمی خوب کار می کرده را می توان بدون تغییر در سامانه ای جدید استفاده کرد. این بر می گردد به فرهنگ و یک نوعی از خساست خاص اروپایی. اینها اگر به یک روش تست اعتقاد دارند حاضر نیستند که روش دیگری را هم بیازمایند. البته وقتی می گویم اروپا منظورم فرانسه آلمان و انگلیس هست اسپانیایی ها و ایتالیایی ها خیلی شبیه خودمان هستند. بیشتر بلاهایی هم که سر اینها می آید در صرفه جویی بی مورد در هزینه ها و خشک مغزی و انعطاف ناپذیری است. به طرف می گفتم که compiler option را درست تنظیم نکرده اید و برنامه شما 384 تا error دارد که با تنظیمات شما حذف شده. جواب می داد که برنامه ما ایراد نداره کامپایلر مشکل دارد!!!!!! علت موفقیت اینها هم این هست که یک کار را می گیرند و 50 سال ادامه می دهند هر چقدر هم که در آن کار شکست بخورند بالاخره به یک جایی می رسد و سیستم کشورشان هم طوری نیست که تا یک شرکتی بخواهد اعلام موجودیت بکند دولت فورا یک مامور بفرستد و بگوید که کار شرکت شما مجوز وزارت دفاع یا صنف فلان را می خواهد و چون ندارید باید بسته بشوید و اگر نتوانست به این دلایل شما را ببندد یک مامور ... مالیات را بفرستد و شرکت دانش بنیان را فیتیله پیچ بکند و بعد از اون یک مامور بیمه بد تر از اورا بفرستد تا اگر شرکت هنوز نفسی دارد تیر خلاص بزند. مشکل اصل ما مارادونا نیست. مشکل ما استاد اسدی است.
-
1 پسندیده شدهسلام خدمت جناب EMP بنده نمیتونم صحبت شما رو در مورد سیستم پرواز با سیم یا همون FLY BY Wire قبول کنم . نمیشه با چند تا مورد محدود سانحه ناشی از عدم هماهنگی انسان و ماشین قانع شد که این سیستم به کلی ایراد داره و باید برگردیم به همون سیستم هیدرولیک سابق مثال خودتون در مورد فانتوم رو فرض بگیریم : خوب فانتوم قدرت هیدرولیکش رو از موتور هاش میگیره و سیستم هیدرولیک توی اکثر سیستم های حساس هواپیما نقش داره اگر هر مشکلی برای موتور پیش بیاد یا قسمتی از سیستم دچار نشستی روغن هیدرولیک بشه کل این سیستم ها و هواپیما تحت تاثیرش قرار میگیرن که موارد زیادی خود ما توی کشورمون دیدیم که توی سانحه های هوایی دچار مشکل Hydraulic failure شده بودن [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10359/2-17-2016_1-29-30_PM.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10359/2-17-2016_1-26-50_PM.jpg][/url] سیستم پرواز باسیم هم بی عیب نیست ولی اگه منصف باشیم واقعا نسبت به سیستم هیدرولیک امن تر ، ارزون تره و کار تعمیراتی و نگهداری کمتری نیاز داره . سیستم هیدرولیک حذف نشده و هنوز هم کارایی داره ولی جاهایی که یه سیستم جایگزین کنارش هست یا مواردی که توسط سیستم اکترونیک کنترل میشه نمونه اش هم جنگنده اف 16 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10359/2-17-2016_1-32-35_PM.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10359/2-17-2016_1-31-29_PM.jpg][/url]
-
1 پسندیده شدهدرود به دوستان گرامی اگر روسها به ما شکاری دادند و آمریکایی ها و اروپایی ها و اسرائیل و متفقین عربش اجازه دادند و قطعنامه اجازه داد و سازمان ملل اجازه داد و جیبوتی و ماریشس و ... و جزایر مارشال به شورای امنیت شکایت نکردند به دلیل این خریدها و ..... امیدوارم بر خلاف آرزوی دوستان این سوخوی 30 برخی از ویژگی نسلهای 4.5 و 5 را نداشته باشد. به ویژه امیدوارم مثل جنگنده های اروپایی که جدیدا عربستان خریده مجهز به سیستم fly-by-wire نباشد!!! روسها با سیستم هیدرولیک به دقت سامانه های fly-by-wire خیلی نزدیک بودند و حیف است که تکنولوژی هیدرولیک آنها به ما منتقل نشود به بهانه نسل 4 یا 3 بودن. این نسل بازی ها بیشتر کاربرد تجاری دارد تا کاربرد واقعی. در یک شکاری مهمترین مسئله جان خلبان است که باید حفظ بشود نه مثل اف 22 که از کمپرسور سرد هوای داخل کابین را تامین می کند و به ریه خلبانها صدمه می زد. مثلا خبر کار می کنند که اگر ایران تجهیزات پیشرفته دریافت بکند تعادل منطقه به هم می خورد. در حالیکه اگر ناوگان فرسوده فعلی بهینه سازی و باز سازی هم بشود باز یوروفایترها بازنده خواهند شد و نیازی به خرید نیست مگر کاهش فشار به بازمانده شکاری های موجود. برای مثال آلمانها به تازگی اف4 ها را بازنشست کردند و خیلی خوب می شد که ما چند تا سر حالش را یک طوری بدست می آوردیم. هنوز یک اف 4 بهینه شکاری خطر ناکی است برای دشمن ما و به همین دلیل هم حسابی مراقب هستند که به ما نرسد. این سیستمهای fly-by-wire که به بهانه ایمنی و کاهش وزن و .... آمدند هیچ شاهکاری نکردند و تا به حال کلی سقوط داشته ایم از یوروفایتر بگیر تا اف-22 و طبیعتا هر چه سازنده در این زمینه تازه کارتر بوده سانحه هم بیشتر بوده. بد نیست بدانید که سامانه هدایت ایرباس 330 و 340 هم که مشابهت زیادی به یکدیگر دارند تا به جال چند بار به دلیل از کار افتادن همه کامپیوترها دچار اسپین شده اند که در سال 2008 , 2009 ایر باس 330 به هیمن دلیل سانحه داد ولی کسی همه ایرباسها را گراند نکرد!! ایرباس 330 دارای ایمنی بسیار پایین نرم افزاری در مقابل بوئینگ هست و سامانه های نظامی اینها هم از این حقیقت مثتثنی که نیست هیچ سطح پایین تری از امنیت را هم حتما دارند. گزارش های تحقیق در مورد سوانح 330 هیچ نتیجه دقیقی ارائه نمی کند و فقط به طیفی از سوتی های سازنده ایرباس اشاره دارد!!!! سال 2007 یک دسته 7 فروندی اف 22 در راه ژاپن به دلیل یک فالت نرم افزاری و عدم استفاده از الگوی diverse programming در این شکاری هنگام عبور از خط ساعت شب و روز دچار از دست دادن همه کامپیوتر ها شدند و اگر تانکر سوخت رسان همراه آنها نبود با فرامین محدود شده قادر به رساندن خود به نزدیکترین پایگاه هم نبودند و باید با سیستم دستی ایجکت می کردند. حالا ایمنی این پرنده را مقایسه بکنید با تامکت دهه 70 که این سیستمهای پیچیده نرم افزاری وجود نداشتند. در یک نبرد واقعی با کارکرد انواع اخلال گرهای پر قدرت، این سامانه های بی مورد پیچیده شده قطعا جواب خوبی نخواهند داد. فقط با 100 ولت بر متر میدان می شود باعث سقوط این پرنده ها شد. در خودرو سازی هم سیستم تراتل برقی، ABS و ... کارنامه پر فاجعه ای دارد. تویوتا که امروز پر فروشترین شرکت خودرو سازی جهان است و اسبهای داعشی ها را هم تامین می کند به تنهایی در مدلهای مختلف بین سالهای 2000 تا 2013 موفق به کشتن 89 نفر آمریکایی شده است با خودروهای لوکسش مثل lexus و ... . از دیدگاه من هر چه یک جنگنده نرم افزار و سخت افزار ایمن تری داشته باشد بهتر است. با توجه به توانایی مالی پایین روسها و اروپایی ها در زمینه هزینه کرد برای طراحی اویونیک دیجیتال ایمن و تستهای موثر من ترجیح می دهم که سخت افزارها و نرم افزارهای این پرنده زیر نظر روسها اما توسط مهندسان خودمان طراحی و تولید و به ویژه تست بشود. البته مطابق استانداردها تست باید توسط شرکتهای تخصصی تست انجام بشود نه خود توسعه دهندگان. همین سال 2015 تویوتا 625000 خودروی هایبرید خود را جمع کرد به این دلیل که خود به خود وسط جاده خاموش می شد. پژو فرانسوی هم موارد خاموش شدن داشته و .... . فقط در سال 2015 پنجاه و یک میلیون خودرو به دلیل مشکلات عموما نرم افزاری یا مرتبط با افزودنی هایی مثل airbag از بازار جمع شدند. به نظرم ما می توانیم سیستمهای پردازش این جنگنده را ارتقاء هم بدهیم تا برد رادارش بیشتر هم بشود. در کل حرکت خوبی است. امیدوارم هر چه زودتر خط تولید قسمتهایی از قطعات و سپس کل شکاری در ایران راه اندازی بشود و پایه ای بشود برای شکاری های پیشرفته داخلی.امیدوارم که همانطور که انتقال تکنولوژی ساخت شبیه ساز یک هواپیما به ایران توسط روسها باعث شد که ما امروزه بتوانیم برای همه هواپیماها شبیه ساز بسازیم، این حرکت باعث شکوفایی صنعت هوایی ما بشود. آرزو که عیب نیست.
-
1 پسندیده شدهCannon fodder یا به فارسی گوشت دم توپ واژه ای است برای نامیدن افراد و سربازان بی ارزش که در صف نخست حمله در جنگ ها استفاده و بنوعی به عنوان سرباز یک بار مصرف و شناخته میشدند. در این روش سربازان بی ارزش تر و کم تجربه تر که خرج کمتری برای آموزش آنها نسبت به سربازان حرفه ای شده است آگاهانه توسط فرمانده هان خود در صف اول حمله قرار میگیرند، با قبول شانس اینکه تلفات زیادی متحمل خواهند شد تا آتش و انرژی دشمن را مصروف خویش سازند تا زمانی که سربازان حرفه ای تر و با ارزش تر از راه برسند و دشمن خسته را از پای درآورند. پیاده نظام انگلیسی واژه Cannon fodder یا گوشت دم توپ گاهی برای نامیدن سربازان پیاده، بطور کلی بکار میرود چرا که سربازان پیاده با توجه به جنگ در خط مقدم بیشتر از افراد نیروی هوایی یا دریایی متحمل تلفات میشوند. واژه Cannon fodder از دو واژه Cannon به معنای توپ و fodder به معنای خوراک دام تشکیل یافته. در واقع سربازان (به معنی خوراک دامی هستند) که به مصرف حیوان (در اینجا توپ) میرسند. در فارسی معادل آن واژه "گوشت دم توپ" میباشد. واژه Cannon fodder مربوط به زمان ورود اسلحه های گرم به میدان جنگ و چند صد سال اخیر میباشد. منتها پیش از ورود سلاح های گرم به صحنه نبرد نیز این واژه را میتوان در خصوص طیف گسترده ای از سربازان در میدان جنگ بکار بود. در جنگ های باستان و پیش از ورود اسلحه های گرم و تشکیل ارتش های منظم جدید در بیشتر نقاط جهان سربازان پیاده معمولا به عنوان سربازانی یکبار مصرف شناخته میشدند. سربازان پیاده معمولا رعایا و کشاورزانی بودند که به دو طریق وارد اردوی نظامی میشدند: نخست قسمت کوچکتر که اینان داوطلبان بودند که برای گرفتن حقوق و غنائم به سپاه میپیوستند، گروه دوم که بیشتر بودند و کشاورزان و رعایایی بودند که به امر ارباب و مالکین زمین خود به جنگ می آمدند. بطور مثال به جنگ رفتن رعآیا برای ارباب های خود وظیفه ای بود که بر عهد کشاورزان بود. سرباز پیاده به این صورت خرج چندانی نداشت و تهیه لباس و حتی سلاح بر عهده خود سرباز بود. کشاورزان با سلاح های خود که عموما همان وسایل کشاورزی مثل داس و پتک و غیره به جنگ می آمدند و حقوق چندانی دریافت نمیکرد و از همه مهتر آموزش نظامی خاصی نمیدیدند. در نیتجه این گروه از سربازان بسیار ارزان برای سران سپاه تمام میشدند در حالی که آموزش یک سرباز حرفه ای و قیمت سلاح و زره برای یک سوار زره پوش بسیار گران تمام میشد. طبیعی بود که در هنگام نبرد فرماندهان این سربازان غیر حرفه ای و ارزان را در خط مقدم جنگ در جلوی تیر و آتش دشمن قرار دهند که در صورت وارد آمدن تلفات گسترده صدمه مالی و نظامی قابل توجهی به سپاه خودی نرسد. کشاورزان و رعایا بدنه اصلی سربازان پیاده را تشکیل میدادند. کشاورزان عموما به وسایل کشاورزی خود نظیر بیل و داس مهجز بودند. در تاریخ ایران میتوان به طور مشخص از پیاده نظام ساسانی نام برد. در حالی که سواره نظام مجهز ساسانی قویترین واحد سواره نظام سنگین جهان در ان زمان بود و مورد وحشت رومی ها، پیاده نظام ایرانی از کشاورزان ساده و بدون دیدن آموزش نظامی چندانی تشکیل میشد که دقیقا میتوان نقش گوشت دم توپ یا بهتر است در اینجا واژه "سیاهی لشگر" را برای ان بکار ببریم. برخلاف پیاده نظام روم رقیب ایران که از سربازان آموزش دیده و مجهز تشکیل میشد، پیاده نظام ایران نقش خاصی رو در میدان بازی نمیکرد و حتی به سلاح و زره مناسب نیز مجهز نبود و بگفته یک فرمانده رومی پیاده نظام ایرانی تنها بدرد چال کردن در پای دیوار های دژ ها میخورد که احتمالا اشاره به همین یکبار مصرف بودن این سربازان دارد. البته باید در نظر داشت همان طور که گفتیم که این جریان تنها مربوط به ایران نمیشد و از ژاپن تا اروپا را در بر میگرفت. سربازان پیاده ساسانی مجهز به سلاح ابتدایی و سپر های حصیری شاید بطور خاص بتوان از لشگر مغول در این باره نام برد. مغولان در مورد شهرهایی که در برابر سپاه ایشان مقاومت و یا نافرمانی میکردند عده ای از افراد را اسیر مینمودند و ایشان رو در خطوط مقدم خود در هنگام جنگ و فتح دژ ها بکار میگرفتند به این گروه "حَشَر" گفته میشد و اینان در جلوی سپاه حرکت داده میشدند و هدف تیرها و سنگهای دشمن قرارمیگرفتند. مغولان در محاصره و فتح دژ ها از اسیران "حشرها" در صف مقدم استفاده مینمودند. با ورود سلاح های گرم به میدان نبرد صحنه جنگ ها تغییر کرد و تلفات جنگ ها به طور قابل توجهی افزایش یافت. نخستین جایی که به واژه ای مشابه بر میخوریم را میتوان در نمایشنامه Henry IV اثر ویلیام شکسپیر در قرن شانزدهم میلادی پیدا نمود که اشاره به وضعیت اسفناک عده ای از سربازان دارد که در ان John Falstaff به "شاهزاده هنری" در مورد باروت و افکندن سربازان به گورهای دسته جمعی میگوید که سربازان وی تنها برای پر کردن قبر ها و "خوراک باروت" شدن مناسب هستند، آنها چاله ها (قبرها) را پر میکنند... نخستین زمانی که این واژه یعنی Cannon fodder بکار میرود توسط یک نویسنده فرانسوی بنام François-René de Chateaubriand در سال ۱۸۱۴ و در نقد جنگ های ناپلئونی بکار رفت. " وضعیت کنونی ما را بجایی رسانده است که سربازان وظیفه را مواد خام و خوراک برای توپ ها "the cannon fodder" مینامیم. واژه انگلیسی از سال ۱۸۹۳ باب شد و در جنگ جهانی اول عمومیت پیدا کرد. شیوه جنگ از قرن هجدهم میلادی، سربازان در آرایش Line infantry به سوی آتش دشمن فرستاده میشدند. سربازان پیاده بی ارزش ترین دارایی در صحنه جنگ بودند. http://www.aparat.com/v/7cQed [aparat]7cQed[/aparat] نبرد بین پیاده نظام انگلیسی و فرانسوی در جنگ های ۷ ساله، قرن ۱۸ میلادی. جنگ داخلی امریکا سربازان گوشت دم توپ، قسمت اصلی استراتژی حملات موج انسانی هستند. حملاتی که بر اساس هجوم گسترده سربازانی با تجهیزات کم و ناکافی و بدون آموزش نظامی کافی بطور گسترده جلوی خط آتش دشمن به منظور غلبه بر مدافعین انجام میشود و در واقع در نبود استراتژی و تجهیزات مناسب با استفاده از تاکتیک حمله موج انسانی و قبول تلفات گسترده در میان نیروهای خودی بتوان بر دشمن فایق آمد. از نمونه های برجسته استفاده از موج انسانی در حملات میتوان به جنگ های ناپلئونی، جنگ اول جهانی، جنگ شوروی و فنلاند، جنگ دوم جهانی و جبهه شرق، حملات موج انسانی ژاپنی ها در جنگ دوم جهانی، جنگ کره، ویتنام، جنگ افغانستان و جنگ ایران و عراق... نام برد. از نمونه های اخیر میتوان به جنگ داخلی سوریه اشاره کرد که طرفین درگیر با استفاده از عاملین انتحاری ارزان در یک سمت و در سمت دیگر با سربازگیری اجباری و یا آموزش سربازان با آموزش کم و تهجیزات ناکافی در جنگ سعی در پیروزی دارند. پیاده نظام فرانسوی جنگ اول جهانی بطور کلی میتوان در حال حاضر سربازانی که فاقد آموزش و تجهیزات کافی هستند و فقط به کمک تعداد بیشتر و به دلیل ارزانی به میادین نبرد فرستاده میشوند را گوشت دم توپ یا Cannon fodder یا سرباز یکبار مصرف نامید. منابع: ۱ و ۲ کپی با ذکر فروم میلیتاری Stuka
-
1 پسندیده شدهنکته دیگه در مورد عملکرد تسلیحات روسی در جنگ اینه که در خیلی از موارد کشورهای فقیر اونها رو به کار گرفتند که زیرساخت لازم برای استفاده از حداکثر توان اونها رو نداشتند اما من هم زیاد شدن دست در بازار تجهیزات با تکنولوژی کم و تلاشهای شرکتهای غربی رو یکی از علتها می دونم خصوصا احتمال می دم که شرکتهای غربی با توان سیاسی بالاتری که بعد از فروپاشی شوروی بدست اوردن خیلی جاها بازار رو از دست روسها گرفتند. ( متحدان قدیمی روسیه جذب آمریکا شدند، بعضی متحدان تحریم شدند، و غیره)