برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      9,397


  2. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      1,030


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      5,269


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      3,109



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 12 خرداد 1404 در همه مناطق

  1. 9 پسندیده شده
    «شکستن خط زیگفرید»  سربازان آمریکایی در حال عبور از بقایای خط زیگفرید ...در عملیاتی کمتر شناخته‌شده که یادآور نبرد مرگبار و وحشتناک جنگل هورتگن بود، سپاه نوزدهم در اکتبر ۱۹۴۴ از خط زیگفرید در شمال آخن آلمان عبور کرد. پس از شکست متفقین در عملیات کبرا در اواخر ژوئیه ۱۹۴۴، وضعیت جبهه در نرماندی راکد و به تعقیب سریع نیروهای شکست‌خورده آلمانی تبدیل شد. با آزادسازی پاریس و تثبیت استان بریتانی، متفقین به شرق، فراتر از رودخانه‌های رور و راین، به مرز آلمان چشم دوختند. ژنرال دوایت آیزنهاور، به خیال پایان جنگ قبل از سال جدید ، دستور عملیات تهاجمی در سراسر خط مقدم، که از کانال مانش تا دریای مدیترانه امتداد داشت، را صادر کرد. متفقین خیلی زود دریافتند که زیرساخت‌های لجستیکی نمی‌توانند سرعت پیشروی آنها را حفظ کنند. برنامه‌ریزان عملیات D DAY انتظار داشتند که با پیشروی نیروها از سواحل و عبور از فرانسه، سرپل ساحلی به تدریج به سمت شرق گسترش یابد. با این حال، زمین‌های پرچین‌دار پیچیده این برنامه‌ها را خنثی کرد و پیشروی متفقین را به متر به متر آن هم در روز محدود کرد. هنگامی که سرانجام در 25 ژوئیه آلمانها در سنت لو شکست خوردند، جبهه آنقدر سریع حرکت کرد که واحدهای لجستیک نتوانستند خطوط ریلی، جاده‌ها یا خطوط لوله را به سرعت کافی تعمیر کنند تا با سرعت آنها هماهنگ شوند. فقدان یک بندر فعال در امتداد ساحل اقیانوس اطلس، اوضاع را بدتر کرد. تعقیب تا مرز آلمان با این حال، در سپتامبر ۱۹۴۴ اوضاع به نفع متفقین بود و در مواجهه با ضدحمله‌های شتاب‌زده‌ای که توسط واحدهای ورماخت که به شدت ضعیف شده بودند، موفق بودند آنها به کندی اما به طور پیوسته پیشروی می‌کردند . با این حال، تا اواخر سپتامبر، وضعیت لجستیک بحرانی شد، پراکندگی نیروها حملات متفقین را بی‌اثر کرد و دشمن شروع به بازیابی خود کرد. با کند شدن سرعت پیشروی متفقین، ورماخت دفاعی قدرتمند در امتداد خط زیگفرید، که آلمانی‌ها آن را «دیوار غربی» می‌نامیدند، آماده کرد. این آخرین خط دفاعی بین متفقین و مرز آلمان بود. با تقویت دفاع آخن توسط نیروهای تازه نفس و دفاع سرسختانه حمله سپاه هفتم در جنوب شهر متوقف شد سپهبد کورتنی هاجز، فرمانده ارتش اول ایالات متحده، در ۲۲ سپتامبر دستور توقف عملیات تهاجمی را تا پایان ماه صادر کرد. این توقف به او فرصت می‌داد تا نیروهای خود را سازماندهی مجدد کند و طرحی را برای از سرگیری حمله در اوایل اکتبر تدوین کند. جهت کمک بدین منظور سپهبد عمر بردلی، فرمانده گروه دوازدهم ارتش، به ارتش نهم ایالات متحده به فرماندهی سپهبد ویلیام اچ. سیمپسون دستور داد تا از بریتانی فرانسه، به خط مقدم حرکت کند و در موقعیتی بین ارتش سوم ایالات متحده در جنوب و ارتش اول در شمال قرار گیرد. این امر جبهه ارتش اول را کوتاه کرد و هاجز را قادر ساخت تا نیروها را برای حمله‌ای مجدد در شکاف آخن، "منطقه‌ای زرهی در شمال آخن"، آلمان، متمرکز کند. سرلشکر چارلز اچ. "کابوی پیت" کورلت، هاجز به سرلشکر چارلز اچ. "کابوی پیت" کورلت، فرمانده سپاه نوزدهم، دستور داد تا برای حمله آماده شود. لشکر سی‌ام پیاده نظام، به فرماندهی سرلشکر للاند هوبز، حمله را در امتداد جبهه‌ای به طول ۱۴ مایل که از گایلن‌کیرشن در شمال تا آخن در جنوب امتداد داشت، رهبری می‌کرد. نیروهای هوبز به سمت شرق به رودخانه رور و سپس به سمت جنوب به آخن حرکت می‌کردند و خط زیگفرید را تحدید می کردند، منطقه را از نیروهای آلمانی پاکسازی می‌کردند و با لشکر اول پیاده نظام در حاشیه شمالی آخن ارتباط برقرار می‌کردند. هنگ‌های پیاده نظام ۱۱۷ و ۱۱۹ حمله را رهبری می‌کردند و در کنار هم می‌جنگیدند و هنگ ۱۲۰ به عنوان ذخیره بود. لشکر بیست و نهم پیاده نظام، که تازه پس از آزادسازی برست به فرماندهی سپاه نوزدهم بازگشته بود ، جناح چپ سپاه را در طول حمله تأمین می‌کرد. سرلشکر للاند اس. هوبز، فرمانده لشکر سی‌ام پیاده نظام. خط زیگفرید مجموعه‌ای از موانع مستحکم بود که برای تقویت خط دفاعی در امتداد مرز آلمان در نظر گرفته شده بود. نیروهای مدافع، که توسط سنگرهای بتنی مسلح ، سنگرها و سایر استحکامات محافظت می‌شدند، بر این موانع غلبه می‌کردند. خط زیگفرید هرگز قصد متوقف کردن مهاجم را به تنهایی نداشت،اما بقای مدافع را افزایش می‌داد و در عین حال سرعت نیروهای مهاجم را کاهش می‌داد و آنها را در معرض آتش مسلسل، توپخانه و توپ‌های ضد تانک قرار می‌داد. به محض اینکه آلمانی‌ها ارزیابی می‌کردند که مهاجم به اندازه کافی ضعیف شده است، ضدحمله می‌کردند. منطقه حمله لشکر سی‌ام پیاده نظام. للاند هوبز خط زیگفرید ویژگی‌های دفاعی طبیعی زمین را تکمیل می‌کرد. در بخش لشکر 30 پیاده نظام، که از زمین نسبتاً بازی تشکیل شده بود، رودخانه وورم اولین مانع طبیعی بود. وورم 9 متر عرض داشت و در دو طرف آن شیب تند و گل‌آلودی وجود داشت که عبور از آن را برای زره‌پوش‌ها بدون پشتیبانی پل‌سازی مهندسی رزمی غیرممکن می‌کرد. تنها بخش کوچکی از خط درست در شمال آخن فاقد این مانع آبی بود، در اینجا تنها کمربند دفاعی دندان اژدها در بخش سپاه نوزدهم بود. درست در شرق، یک خط راه‌آهن موازی از دره رودخانه وورم عبور می‌کرد و زمین را پیچیده‌تر می‌کرد. در نهایت، مرکز بخش لشکر 30 دارای قلعه‌ای با خندق بود که در جنگلی انبوه در زمینی تپه‌ای واقع شده بود. خط زیگفرید، به ضخامت سه کیلومتر و با سنگرهای مستحکم، از این استحکامات طبیعی پشتیبانی می‌کرد. دندان اژدها، یکی از شناخته‌شده‌ترین موانع مورد استفاده در خط زیگفرید، نزدیک ویسمبورگ، فرانسه آلمانی‌ها خط زیگفرید را از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۰ ساختند، بنابراین سنگرها را بر اساس رایج‌ترین سلاح‌های آن زمان طراحی کردند: مسلسل و توپ ضدتانک ۳۷ میلی‌متری این بدان معنا بود که سنگرها برای جای دادن سلاح‌های مدرن‌تر مانند توپ ترسناک ضدتانک ۸۸ میلی‌متری بسیار کوچک بودند. با این حال، آنها چالشی جدی برای دشمن بودند و مکمل سنگرها، سنگرهای روباه، میدان‌های مین و موانع ضدتانک بودند که خط دفاعی را تشکیل می‌دادند. هوبز برای آماده‌سازی، نیروهایش را قبل از حمله از خط خارج کرد تا بتوانند آموزش ببینند. برنامه‌ریزان یک مدل بزرگ از زمین - نمایشی دقیق از زمین و کمربند موانع - ساختند که هر سنگر در محل تایید شده خود قرار داشت. سربازان با پشتکار یاد گرفتند که چگونه سنگرهای پنهان یا استتار شده را تشخیص دهند و روش‌های دقیقی را برای کم اثر کردن آنها تمرین کردند. این آموزش ضروری بود و سربازان آمریکایی را قادر می‌ساخت تا به طور غریزی به خواسته‌های ماموریت واکنش نشان دهند. پلان یک سنگر معمولی خط زیگفرید. قبل از حمله، هم آتش‌های آماده‌سازی توپخانه صحرایی و هم بمباران هوایی انجام شد. از ۲۶ سپتامبر، توپ‌های خودکششی ۱۵۵ میلی‌متری M12 گردان ۲۵۸ توپخانه صحرایی روزانه استحکامات آلمانی را بمباران می‌کردند.ارزیابی خسارات پس از نبرد نشان داد که فقط هویتزر ۱۵۵ میلی‌متری یا ۸ اینچی می‌تواند به سنگرهای بتنی مسلح نفوذ کند و این کار را هم پس از اصابت سه تا پنج ضربه مستقیم انجام می‌دهد. توپخانه عمدتاً در مجبور کردن مدافعان آلمانی به ماندن در سنگرهایشان مؤثر بود. بنابراین، پس از تقریباً یک هفته بمباران توپخانه، بیشتر استحکامات دست‌نخورده باقی ماندند. سنگر استتار شده‌ی آلمانی. صبح روز حمله، ۲ اکتبر، تمرکز توپخانه علیه آتش ضدهوایی برای پشتیبانی از بمباران هوایی تغییر یافت. توپ‌های توپخانه هر دو سپاه نوزدهم و هفتم، مواضع ضدهوایی را هدف قرار دادند که مکان دقیق آنها توسط شناسایی هوایی تأیید شده بود. این مأموریت‌های آتش در سرکوب یا نابودی باتری‌های ضدهوایی بسیار مؤثر بودند و منجر به هیچ تلفاتی برای هواپیماهای متفقین نشد. با این حال، نتایج بمباران هوایی چندان چشمگیر نبود. اکثر بمب‌افکن‌های متوسط از غرب به منطقه هدف نزدیک شدند، نه از جنوب غربی. این امر باعث سردرگمی در بین بمب‌افکن‌ها شد و اکثر آنها بمبهای خود را رها نکردند. جنگنده بمب‌افکن‌ها، ناپالم را روی سنگرها ریختند اما این نیز تأثیر محدودی داشت. تضعیف استحکامات در نبرد نزدیک به عهده پیاده نظام و بازوهای پشتیبان آنها بود. سپاه نوزدهم دیوار غربی را شکست، ۲ تا ۷ اکتبر ۱۹۴۴ حمله پیاده نظام در ساعت ۱۱:۰۰ آغاز شد، پیاده نظام ۱۱۷ در شمال و پیاده نظام ۱۱۹ در جنوب. سربازان پیاده نظام ۱۱۷ در زیر رگباری از آتش سلاح‌های سبک، خمپاره و توپخانه آلمانی از تپه به سمت رودخانه وورم سرازیر شدند. مهندسان در عرض چند دقیقه پل‌های عابر پیاده مخصوصی را روی رودخانه انداختند و به پیاده نظام اجازه دادند تا حرکت خود را حفظ کند و قرار گرفتن سربازان در معرض آتش را به حداقل برساند. پیاده نظام با پشتیبانی توپخانه خودکششی ۱۵۵ میلی‌متری، کار از بین بردن سنگرها را آغاز کرد. تا پایان روز، پیاده نظام ۱۱۷ به پالنبرگ، هدف خود برای آن روز، رسید و ۱۱ سنگر را بدون پشتیبانی زرهی و با هزینه ۲۲۷ تلفات از بین برد. گزارش افسر اطلاعاتی لشکر 30 پیاده نظام پس از نبرد : «سنگرها به صورت خوشه‌هایی، همه از یکدیگر پشتیبانی می‌کردند و طوری قرار گرفته بودند که یکدیگر را با آتش بپوشانند. اما به دلیل محدودیت میدان‌های آتش شان، به نظر می‌رسید که همیشه حداقل یک سنگر در هر گروه وجود دارد که اگر از بین می رفت، به افراد ما اجازه می‌داد تا دور زدن سنگرهای باقی‌مانده را آغاز کنند البته مشکل، کشف سنگر کلیدی هر خوشه بود. » برای هنگ ۱۱۷ که به استحکامات در فضای باز حمله می‌کرد، این کار نسبتاً آسان بود. هنگ ۱۱۹ با چالش سخت‌تری روبرو بود و آن حمله از یک شیب تند به جنگل انبوهی بود که برای آتش زدن با ناپالم بسیار مرطوب بود. درختان، شناسایی سنگرهای توپ و حرکت دشمن را چالش‌برانگیز می‌کردند و آتش توپخانه آمریکایی‌ها علیه سنگرها را بی‌اثر می‌ساخت. این امر پیاده‌نظام را مجبور به حمله مستقیم به جنگل کرد، اما توپخانه آلمان شدت گرفت و انفجارهای هوایی در بالای درختان، ترکش‌های چوبی کشنده‌ای ایجاد می‌کرد و نصب پل روی وورم را غیرممکن می‌ساخت. قلعه ریمبورگ، که توسط میدان‌های مین و خندق احاطه شده بود و توسط پست‌های دیده‌بانی در زمین مرتفع پشتیبانی می‌شد، وضعیت را پیچیده‌تر می‌کرد. قلعه ریمبورگ، خندق پر از آب در پیش‌زمینه قابل مشاهده است. لشکر دوم زرهی از رودخانه وورم عبور کرد و صبح روز ۳ اکتبر در بخش شمالی سپاه به نبرد پیوست. همانطور که پیش‌بینی می‌شد، زمین نسبتاً باز، حرکت سریع تانک‌ها را امکان‌پذیر کرد تا پایان روز، عناصر زرهی پیشروی کرده و شهر اوباخ را پاکسازی کردند. ضدحمله‌های آلمان روز بعد آغاز شد، اما با وجود تجربه شدیدترین بمباران‌های توپخانه‌ای جنگ تا آن زمان، پیاده نظام با پشتیبانی زرهی خود، این حملات را دفع کرد. در همین حال، پیاده نظام ۱۱۹ تا عصر روز ۳ اکتبر قلعه ریمبورگ را پاکسازی کرد و در روز چهارم به سمت جنوب قلعه و به سمت راه‌آهن پیشروی کرد. با پاکسازی بیشتر منطقه پیاده نظام ۱۱۷، در ۵ اکتبر تمرکز حمله به جنوب شرقی تغییر یافت. پیاده نظام ۱۱۹، که توسط گردان سوم پیاده نظام ۱۲۰ تقویت شده بود، به تدریج از طریق جنگل به سمت جنوب پیشروی کرد. در ساعت ۱۳:۳۰، فرماندهی رزمی A لشکر دوم زرهی از وورم و از لشگر ۱۱۷ عبور کرد و به سرعت خطوط آمریکایی‌ها را به سمت شرق گسترش داد. آلمانی‌ها قدرتمندترین ضدحمله‌های خود را در صبح ۶ اکتبر آغاز کردند و چهار سنگر را پس گرفتند و گردان دوم پیاده نظام ۱۱۹ را مجبور به عقب‌نشینی ۸۰۰ متری با تلفات قابل توجه کردند. با این حال، با فرارسیدن شب، پیاده نظام با فروپاشی مقاومت آلمان، مواضع اولیه خود را دوباره به دست آورد، اگرچه نبرد تا ۱۶ اکتبر تا زمانی که لشکر ۳۰ پیاده نظام با لشکر اول پیاده نظام درست در شمال شرقی آخن تماس برقرار کرد ادامه یافت. همانطور که در گزارش پس از عملیات ذکر شده است، تا 16 اکتبر، سپاه نوزدهم مواضع دشمن در خط زیگفرید را در منطقه حمله 14 مایلی آنها نابود کرده و تا عمق شش مایلی نفوذ کرده بود. با این حال، موفقیت پرهزینه بود، به خصوص در جنوب، جایی که پیاده نظام 119 و 120 حدود دو برابر پیاده نظام 117 تلفات متحمل شدند. تجزیه و تحلیل پس از نبرد، دشواری پاکسازی زمین‌های پر درخت در بخش جنوبی بخش سپاه را نشان داد. این امر باید برنامه‌ریزی برای عملیات‌های آینده را هدایت می‌کرد، اما مانع از حمله آمریکایی‌ها به قوی‌ترین بخش‌های خط زیگفرید در هفته‌های آینده نشد. مورخان استدلال کرده‌اند که متفقین باید در جنوب آخن در خط دفاعی باقی می‌ماندند و از طریق شکاف آخن حمله‌ را آغاز می‌کردند. این کار می‌توانست از جنگل هورتگن -" زمینی که پیاده‌نظام‌های ۱۱۹ و ۱۲۰ با آن مواجه بودند" - اجتناب و از یکی از طولانی‌ترین و پرهزینه‌ترین نبردهای آمریکا در جنگ جلوگیری کند. با این حال، منطق استراتژی جبهه گسترده آیزنهاور ایجاب می‌کرد که حملات متفقین در تمام طول خط ادامه یابد. اگرچه هدف از این استراتژی، نابودی ارتش آلمان در غرب رودخانه راین بود، اما این استراتژی فرسایشی تلفات متفقین را نیز افزایش داد که احتمالاً پیروزی در صحنه اروپا را برای ماه‌ها به تأخیر انداخت. منابع:https://www.nationalww2museum.org/ https://tankhistoria.com/
  2. 9 پسندیده شده
    بسم ا.. عملیات موسوم به اسپایدر--وب اوکراین علیه پایگاه هوایی بلایا در غرب سیبری (اسپایدر-وب ، مولتی ورس / چند جهانی اسپایدرمن از مجموعه کتابهای کُمیک شرکت دی سی که درآن کاراکتر مرد عنکبوتی در دنیاهای موازی با هم تعامل دارند ) . این پایگاه به تازگی ( می 2025) پذیرای بمب افکن های سنگین نیروی هوایی روسیه شده بود. پی نوشت : به شیوه نامگذاری عملیات دقت کنید ... با توجه به اینکه غربی ها بشدت بر استفاده از نمادها برای جاودانه کردن یک واقعه تاکید دارند ، می شود حدس زد که برنامه ریزی چنین عملیات هماهنگی از کجا نشات گرفته است.
  3. 5 پسندیده شده
    سرویس امنیتی اوکراین مدعی است که ۳۴ درصد از بمب‌افکن‌های روسی که قادر به پرتاب موشک‌های کروز به سمت اوکراین بودند را هدف قرار داده است. این عملیات که به مدت ۱۸ ماه برنامه‌ریزی شده بود، با استفاده از پهپادهای انتحاری (FPV) انجام شد که درون سازه‌های چوبی مخفی شده و توسط کامیون‌ها به نزدیکی پایگاه‌های هوایی روسیه منتقل شده بودند. پس از رسیدن به موقعیت‌های مورد نظر، سقف این سازه‌ها باز شده و پهپادها به سمت اهداف پرتاب شدند. برخی از این پایگاه‌ها، مانند پایگاه بلایا در سیبری، بیش از ۴۳۰۰ کیلومتر از خطوط مقدم اوکراین فاصله داشتند. این حمله در آستانه مذاکرات صلح صورت گرفته تا احتمالا دست اوکراینی ها باز تر شود! منبع منبع۲ بمب افکن های روسی نقش پر رنگی در حملات کروز و هماهنگی آن ها داشتند و از طرفی هزینه این نوع حملات رو هم کاهش میدادند. تولید و بازیابی این هواپیما ها دشوار است. سوال این است وقتی یک پایگاهی در فاصله بیش از ۴۰۰۰ کیلومتری بدین شکل هدف قرار میگیرد آیا ایده های گذشته پاسخگو تهدیدات نوین هستند؟ باید دید این تعداد کواد کوپتر با چه وسیله ای و روشی به سوی اهداف هدایت شدند. در ماه مه اوکراین از توانایی هدایت کواد ها بر اساس هوش مصنوعی پرده برداشت . احتمالا در این حمله پای هوش مصنوعی در میان باشد. در گذشته هم سی آن آن چنین ادعایی در مورد حملات به تاسیسات نفتی روس ها داشت. چه بسا تنها فرد عمل کننده در عملیات اخیر(تار عنکبوت) راننده بوده باشد! منبع منبع۲
  4. 4 پسندیده شده
    در مورد خاص که اسرائیل به یک پایگاه زیرزمینی فعال در سوریه حمله می‌کند سرآغاز یک روش خطرناک است. که به نظر هر برخورد با ایران به یک درگیری خطرناک دچار شود. از آنجایی که بخش مهمی از تاسیسات هسته‌ای ایران و دست کم آن بخشی که توان ساخت سلاح دارد به زیر زمین و در اقص نقاط کشور پراکنده شده است. منطقه بسیار صعب العبور و توسط رینگ‌های پدافندی فشرده دفاع میشود. عمق عموم پایگاه‌ها به چند صد متر می‌رسد. و با در نظر گرفتن تمام عوامل سترسی هوایی به این پایگاه‌ها دشوار است. اما دسترسی پرتاب‌ها در نهایت امکان‌پذیر است اما در مورد پایگاه زیرزمینی مسئله کمی پیچیده است. یک پایگاه زیرزمینی نقاط محرمانه بسیاری دارد. از طرفی دسترسی به اطلاعات در مورد تغییرات درون آن کار سختی است و نیاز به نیروی نفوذی دارد. در حقیقت برخلاف پایگاه‌های سطحی در پایگاه زیرزمینی ما توانایی گسترش پنهانی داریم. برای حمله هوایی نیاز به اطلاعات جز به جز از تک تک بخش‌های آن پایگاه است. حمله هوایی صورت می‌گیرد و می‌تواند بخش‌هایی را هم تخریب کند اما آیا تضمینی است که این پایگاه و تاسیسات زیر زمینی بطور کامل در این حمله نابود شود؟ آیا اساسا پرتاب تعدادی بمب و نابود کردن بخش هایی از آن ها به معنای تمام شدن کار است ؟ آیا این شک وجود نخواهد داشت که همچنان بقایایی از این تونل مشغول کارست و دارد بمب اتم میسازد؟ حقیقتا همیشه این شک وجود خواهد داشت تا اینکه سال ها بگذرد و ایران به بمب اتم دست پیدا کند یا نکند! در نتیجه اطمینان پذیر ترین راه حمله زمینی مانند آن چیزی است که در سوریه رخ داد. ایجاد شرایط آشوب در مملکت و سو استفاده از آن وضعیت توسط نیروی وزینی و استفاده هم زمان از قوای خرابکار داخلی در همه اماکن مشکوک. چنین حمله ای بسیار فراگیر و گیج کننده خواهد بود. قطعا چیزی به مراتب بدتر از عملیات پیجر ها هم برای این روز کنار خواهند گذاشت تا شوک به معنی واقعی کلمه وارد شود. قطعا نگرانی اصلی از پاسخ ایران است و طوری عملیات را پیش خواهند برد که عده ای در ایران را به فکر فرو ببرد، تا تصمیم بگیرند در این مورد صبر پیشه کنند. جنگ روانی عظیم به همراه خرابکاری و یا حمله گنگ و چه بسا با عامل نا مشخص در کنار ایجاد جریان های آشوب و اعتراضی هر حاکمیتی را آنقدر تحت فشار میگذارد تا بین گزینه های پاسخ کمی محتاط باشد. اقدام زمینی حقیقتا تهدید جدی تر است برای ما بخصوص آنکه ظرفیت های آن کاملا در این سال ها دیده شده یا به وجود آمده راحت بودن خرید جاسوس و نفوذی در ایران... میانگین کف حقوق در ایران مبلغی مابین ۱۲ میلیون تا ۲۰ میلیون تومان است. اگر عدد عدد بزرگتر را ملاک قرار دهیم در سال یک کارمند به درآمد ۲۴۰ میلیون تومان می رسد. قیمت هر موشک تمیر سامانه گنبد آهنین حداقل ۶۰ هزار دلار است. با یک محاسبه سر انگشتی با دلار ۵۹ هزار تومانی، میتواند فهمید که قیمت هر فروند تمیر برای اسرائیل ۳/۵ میلیارد تومان آب می خورد. بسیاری در این مملکت هستند که همین ۳/۵ میلیارد تومان انتهای آرزویشان است و خرج خرید یک جاسوس در مملکت یک موشک تمیر است که اسرائیل در جنگ روزانه ده ها فروند از آن را به آتش می کشد. اصلا پارا فراتر بگذاریم. آیا اسرائیل نمی تواند ده تیر تمیر را فدای یک جاسوس و پارتیزان در ایران کند؟ وطن پرست ترین افرادش هم با ۳۵ میلیارد تومان وسوسه می شوند، چه برسد به عده ای که ابتداییترین آرمانهای وطن پرستی و مذهب و غیرت را از دست داده اند و کشور و آینده اش ذره ای برایشان مهم نیست و تعدادشان در این روز ها کثیر است و .... پ ن: برای دیگر کشور های متحد ما هم اوضاع بهتر از این نیست.
  5. 3 پسندیده شده
    بسم ا.. پرل هاربر قرن بیست و یکم حمله همزمان به پایگاه های هوایی ارتش روسیه می 2025 به نوعی انتظار می رفت که اوکراین درصدد جبران عقب نشینی های سریع خودش در دو ماه اخیر باشد .. ضمن اینکه حمله احتمالی تابستانه روسها هم باید تحت الشعاع اتفاق خاصی قرار می گرفت. مثل کاری که در حمله به کورسک صورت گرفت و ارتش اوکراین مدعی شد که حمله به کورسک به نوعی مانع از عملیات بزرگ آتی روسها گردید ... با این حال ، در نگاه اول و طبق داده های موجود در ویدئوها به نظر می رسد که به نوعی سناریوی بزرگتری از حمله به اس-300 اصفهان را شاهد بودیم بمب افکن ها در یک راستا کنار هم در فضای باز مستقر بودند و حمله درست از حومه پایگاه انجام شده .. کاربران مهاجم ضربه را عمدتاً به پیشرانه ها و محل اتصال بالها به بدنه که ضعیف ترین بخش سازه هواگردها هستند ،وارد کردندتا بیشترین آسیب به هواگردها وارد آید .. فعلا داده های موجود در همین حد هست .. نوع واکنش روسها به این حمله هنوز مشخص نیست ولی دو احتمال را می شود داد الف : یک واکنش فوری و احساسی برای تحت الشعاع قرار دادن این حمله ب: نمایش یک واکنش الاستیک مانند به شیوه گذشته ، بدین معنی که اجازه بدند اوکراین بهره تبلیغاتی خودش را ببرد و سرفرصت نقشه خودشون را از پیش ببرند ج: ترکیبی از دو شیوه بالا به هرترتیب ، خسارت قابل توجهی به روسها وارد شد که البته تاریخ نظامی معاصر روسیه از این موارد زیاد به خودش دیده که بزرگترین آن ،حمله غافلگیرانه ورماخت به شوروی بود، با وجود اینکه اطلاعاتی مبنی بر اجرای این حمله در اختیار مسکو قرار داشت و یکی از چند ده نتیجه آن ، انهدام نیروی هوایی ارتش سرخ روی زمین بود https://aparat.com/v/vmv434p پی نوشت : 1- از همین الان منتظر تکرار این سناریو در ایران باشید ... با این تفاوت که هدف ممکن است بطور کامل متفاوت از چیزی باشد که در روسیه انتخاب شد.. امید هست که ستاد کل نیروهای مسلح این ویدئوها را دیده باشد.. 2- عجیب هست که اوکراین برای زدن پل کرچ هم از کامیون حاوی مواد منفجره استفاده کرد ولی ظاهرا هنوز این سوراخ بسته نشده !!!
  6. 3 پسندیده شده
    فاصله ۱۸۰۰ کیلومتر + آسیب جدی به هواگرد های با ارزش بمب افکن و آواکس و ...+ حمله با ساده ترین نوع تهدید( احتمالا FPV) +حمله همزمان به سه پایگاه ایرادی که همیشه به نیروی هوایی می‌گرفتم، امروز به نحو احسن در مورد نیروی هوایی روسیه اتفاق افتاد . هواپیما وقتی در آسمان است تحرک بالایی دارد ولی باید توجه شود که نیروی هوایی دستگاهی عریض و طویل بر روی زمین هم هست و تنها به آسمان خلاصه نمیشود. دستگاه عریض طویل بر روی زمین بسیار ساکن و صلب و مستعد حمله است. در عصر نقطه زنی در فاصله هزاران کیلومتری که موشکی میتواند این فاصله را در کسری از ساعت طی کند. آنقدر ساکن بودن از تهدید فراتر رفته و به معنای خودکشی است. این بدان معناست که در زمان جنگ با قدرتی تمام عیار نیروی هوایی برای بقا مجبور است از پایگاه های خود دست بکشد و در نتیجه استفاده از آن در یک جنگ تمام عیار به تعداد محدودی هواگرد محدود میشود. تاکید میکنم این به معنای نابودی ایده نیروی هوایی نیست. این ایده باید اصلاح شود. باید نحوه استفاده از آن هم عوض شود. برخی کشور های در بخش آسمان نیروی هوای تغییراتی ایجاد کردن که البته با محدود کردن نیرو رو به روست . در بخش زمین تغییرات جدی نیست و عجیب است وقتی نیروی حداقل تاسیساتش را به زیر زمین انتقال میدهد ( مانند عقاب ۴۴ و یا پایگاه های چین) گروهی میگویند این کار مشابه همان طرز فکر اشتباه صدام است؟ صدام حسین جنگنده را با بلودزر دفن کرد و برای آن ها ساختار نظام مند زیر زمینی نساخت که مهندسی شده باشد! این دو چه شباهتی با هم دارند؟(پاسخ به استاتوسی در روز های قبل) یک ساختار نظام مند برای نیروی هوایی در زیر زمین یا ... با تهدیدات نوین ایجاد شود و آن را بطور موثر در کشور پراکنده کنند آن وقت بسیار از این وضعیت پایگاه های زمینی بقا پذیر تر میشوند. تاکتیک های جدید که آمریکایی ها پیشرو آن هستند در بحث هوا باید مورد توجه قرار بگیرند چون همواره آن ها با این موضوع درگیر بودند و تاکتیک های پدافند غیر عامل هم باید از دیگر کشور ها درس گرفت که این تهدید را بطور جدی لمس کردند. خطر فلان جنگنده نیست این ها همه ابزار هستند آن ایده ای که پشت اجرای تاکتیک است اهمیت دارد. یک موشک از جنگنده پاکستانی شلیک میشود و جنگنده هندی را میزند اینطور نشود همه آن موشک را ببینیم و آن لحظه دردناکی که هند با آن مواجه شدو علتش را نبینیم . این قسمت درد دار باید بدون تعصب بررسی بشود و برای آن چاره اندیشی شود. پ ن: با همه نقص ها به نیروی هوایی ایران با ساخت عقاب ۴۴ و... باید دست مریزاد گفت که با این نداری تهدیدات جدید را بهتر درک کرده تا اسرائیل و روسیه و ...
  7. 2 پسندیده شده
    علاوه بر این توئیت هیجان زده و البته هول! زلنسکی هم تا حدودی مشخص میکرد ماجرا از چه قراره: جایی که اولا در تاکیدی ناموزون سعی کرده بود عنوان کنه این عملیات فقط و فقط توسط سازمان امنیت اکراین انجام شده و مدام هم روش تاکید کرده بود. یا در عبارات بعدی که جا به جا مدام عملیات را منتسب به سازمان امنیتشون کرده بود هی مدام تشکر کرده بود و کاملا مشکوک و کودکانه گویا سعی داشت چیزی را پنهان کنه. و یا تصاویر کارتونی دیروز که رئیس سازمان امنیت اکراین را پشت میزی که چند تا پرینت از بمب افکن های ورسی و نقشه ها نشون میداد که مثلا در حال طرح ریزی عملیات هست ( اون هم تنها و بدون حضور هیچ کس دیگه ای ) یا اصولا نوع و شکل عملیات که اگر نگیم کامل ولی رد مشخصی از عملیات های موساد ضد ایران را داشت ( لازم نیست موساد مستقیما با اکراین در ارتباط بوده باشه، سرویس های غربی خصوصا انگلستان طبیعتا هم در جریان و اطلاع عملیات های موساد ضد ایران بودند و هم همکاری داشتند و هم تبادل اطلاعات؛ از این طریق تجربیات میتونسته غیرمستقیم منتقل بشه ( اگر فرض کنیم موساد در احتیاط هست در مورد روسیه ) خلاصه توئیت زلنسکی دیروز خیلی فوری و هول هولکی مشخصا برای ردگم کنی از چیزی منتشر شد ( خصوصا با عباراتی که معمولا سعی میشه در چنین عملیات هایی که طرف مقابل ضربه خورده باعث تحریکش نشه که برعکس بود در توئیت زلنسکی ) که بر خلاف تلاشش بیشتر ماجرا را لو میداد.
  8. 2 پسندیده شده
    جالبه خیلی از روش های امنیتی که در روسیه استفاده شده به نظر به نحوی قبلا در مورد ایران تست شده. یعمی بحث این کوادها در عمق شاید واقعا برخی از عملیات ها برای ایران هم از خودرویی و یا وانت و کامیونی انجام شده باشند. آتش سوزی های مکرر گرفته تا موارد جدی تر حتی مثلا حمله به رادار اس-300 در پایگاه اصفهان و حملات دیگر. البته در ایران به علت کثرت مزدورها با ریسک پایین تر برای عدم شناسایی به صورت فردی انجام میدند از یک محل اجاره ای و سوله ای یا جایی. در مورد روسیه اگر برخی فیلم ها صحت داشته باشند کاملا از کانتینری که بر روی تریلی سوار هست یکی داره فیلم میگیره که کواد بلند میشه و میره سمت اهدافش. مسئله هدایت اینهاست ولی. طبیعتا باید هدایت محلی وجود داشته باشه یا شاید انتن های استارلینک که در همون کامیون ها مستقر شدند ( برای همین منفجرشون کردند برای از بین بردن رد پاها از جمله همین بحث هدایت ) و وظیفه رله را با مرکز هدایت پهپادها بر عهده داشتند. این بحث انفجار ها ادم را یاد انفجار اون وانت نیسان در ترور شهید فخری زاده میندازه. توی اون هم هدایت ماهواره ای و برخط و بعد افنجار خودرو را شاهد بودیم. پ ن: یک نکته را فراموش نکنیم. امروز باز هم اعضای ناتو از جمله فنلاند بحث پهپادهای ایرانی و کمک ایران به روسیه را پیش کشیدند. فراموش نکنیم سیستم اطلاعاتی اکراین که مجری چنین عملیات هایی معرفی میشه عملا از طریق ناتو تحریک و تغذیه میشه و مدت هاست که ضد ایران هم تهدید داشته. الان ما تنها با موساد طرف نیستیم. الان دشمنان جدیدی داریم که در همکاری با موساد یا مستقل خودشون در تدارک چنین حملات امنیتی به ایران هم هستند. با توجه به روابط ترکیه و باکو و گرجستان با اکراین و مسیرهای ترانزیتی داخل ایران؛ این فقط میتونه یکی از راه های نفوذ به ایران باشه برای زدن ضربه. بعدش هم که خیلی راحته ایران انقدر دشمن جدی داره که کردیتش به موساد برسه خیلی هم خوشحال میشه و ردپای اکراین هم مخفی میمونه برای مدیریت تنش ها و شاید تنها کنایه هایی را شاهد باشیم.
  9. 2 پسندیده شده
    آیا نیروی هوایی ایران هیچ اقدامی برای خرید جنگنده نکرده است؟ همین ابتدا گفت که این تلاش ها همه خبر های ضد و نقیض هستند و اما از تمام آن ها میتواند به این نتیجه رسید که حقیقتا تلاشی در جریان بود تا نیروی هوایی بخصوص پس از جنگ از رکود و کمبود هایش خارج شود. در همه این موارد سنگ بزرگی به اسم آمریکا جلوی خرید های ایران بود که در اکثرشان با فشار این کشور به طرف ثالث در لحظه پایانی سبب لغو قرار داد شد. مانند آن چیزی که در قضیه اس۳۰۰ ایرانی در دوره اولین خرید رخ داد و آنقدر تحویل آن گذشت که دیگر اس۳۰۰ آن زهر ابتدایی مدنظر در خدمت ایران نداشت! ایران در تلاشی موفق در دهه۱۹۹۰ توانست جنگنده های میگ۲۹ و سوخو۲۴ MK را از شوروی خرید کند و این زمان مصادف بود با فرار جنگنده های مشابه عراقی به ایران ایران از چین در همان دهه جنگنده های F-7 و همینطور نسخه آموزشی دو کابین آن را تحویل گرفت. ایران طی دهه اخیر حتی به هند و پاکستان نزدیک شد که جنگنده های این کشور ها را بررسی کند. دستکم در مورد پاکستان این خبر مستند است که ایران توجهاتی به جنگنده تاندر داشته اما در مورد هند تنها در حد شایعه باقی مانده، دامنه این بررسی به جنگنده جی۱۰ چین هم کشید که هنوز سرنوشت این موارد مشخص نیست. ایران در دهه ۱۳۷۰ مذاکراتی با بلاروس برای خرید جنگنده‌های MiG-29 و Su-24 داشت. بلاروس پس از فروپاشی شوروی وارث انبار بزرگی از تجهیزات هوایی شد. و منابع غربی حتی مدعی بودند که دستکم قطعات از این کشور به ایران منتقل شده منبع کشور دیگری که ذخایر بزرگی از شوروی به ارث برد اوکراین بود. روابط ایران در بخش های مختلف با اوکراین نیاز به گفتن نیست که شامل بخش های موشکی و زرهی و ... میشد. گفته میشود درسال های ابتدایی پس از فروپاشی شوروی،تلاش‌هایی برای دریافت قطعات یدکی یا حتی جنگنده از اوکراین توسط ایران صورت گرفت. تمرکز بر هواپیماهای MiG-29 و Su-24 بود منبع۱ منبع۲ منبع۳ شایعاتی نسبت به خرید جنگنده دسته دوم از لیبی شامل MiG-23 و MiG-25 وجود دارد که ناکام ماند.( تنها شایعه است که با توجه به زمین گیری بخش بزرگی از ناوگان این کشور در آن سال ها شکل گرفته بود و برای این مورد منبعی پیدا نکردم) برخی منابع غیررسمی در دهه ۱۳۸۰ شمسی ادعا میکردند که ایران علاقه‌مند به خرید جنگنده‌های MiG-21 و MiG-29 از یوگسلاوی سابق یا صربستان بود. این کشور ۱۶ فروند میگ۲۹ و تعداد زیادی میگ۲۱ در اختیار داشت که خودشان هم با تحریم هایی رو به رو شدند و این مسئله هم تنها در حد شایعه است که باید آورده میشد. ارمنستان و قزاقستان و سایر جمهوری‌های شوروی سابق نیز شایعات مشابهی در موردشان وجود دارد که ایران از آن ها می‌خواسته قطعات هوایی و ... خریداری کند. شواهد غیررسمی و گزارش‌های اطلاعاتی نشان می‌دهند که ایران در اوایل دهه ۹۰ میلادی برای خرید برخی تسلیحات (به‌ویژه قطعات یا حتی جنگنده‌های MiG-29، MiG-23 و Su-22) که سابقاً در اختیار آلمان شرقی بودند، ابراز علاقه کرده بود. اما این تلاش‌ها با مخالفت شدید دولت آلمان غربی و فشار آمریکا ناکام ماند.نیروی هوایی آلمان غربی صاحب ناوگانی بزرگ از جنگنده‌های بلوک شرق شد که بسیاری از این هواپیماها برای ناتو کاربرد نداشتند یا استاندارد غربی نداشتند، بنابراین برای فروش یا اسقاط آماده شدند. این کشور در آن زمان ۲۴ فروند MiG-29A و همینطور جنگنده های Su-22، MiG-23، MiG-21 را در اختیار داشت. منبع غربی در آن زمان به این موضوع اشاره کرده اند. احتمالاً هدف اصلی MiG-29A و قطعات یدکی مربوط به آن‌ها بود، زیرا ایران در همان زمان از شوروی نیز MiG-29 خریده بود. آلمان ۲۳ فروند MiG-29A آلمان شرقی را تا سال ۲۰۰۳ در خدمت نگه داشت، سپس همگی را به قیمت نمادین ۱ یورو به لهستان واگذار کرد. در سال ۱۹۹۷، ایالات متحده ۲۱ فروند جنگنده MiG-29 را از مولداوی خریداری کرد تا از انتقال آن‌ها به ایران جلوگیری کند. این اقدام نشان‌دهنده نگرانی‌های غرب نسبت به تلاش‌های ایران برای دستیابی به جنگنده‌های ساخت شوروی سابق از کشورهای اروپای شرقی است. ( آمریکا به این منظور حتی ناوگان تامکت های خود را بازنشسته کرد!) منبع منبع۲ منبع۳ منبع۴ منبع۵ پ ن: آیا مشکل نداشتن نیروی هوایی مناسب از درون است؟ آیا آمریکا در دنیای تک قطبی مانع بزرگی بود؟ پاسخی برای آن ندارم.
  10. 2 پسندیده شده
    واقعا دست مریزاد داره ارتش در مورد عقاب 44. برای همین واقعا بعضا گفته میشد تا وقتی پایگاه مناسب سوخوها ساخته نشده حتی اگر دادند هم ورودشون برای ما همراه با ریسک هست. ولی یک مسئله و یا شاید بگیم یک لایه دیگه هم هست که مهمه و البته با روش های انسانی و مدیریتی قابل حله تا حدودی. نیروی انسانی و تجهیزات موجود در پایگاه هایی مثل عقاب که به ظاهر از جهات تهدید بیرونی در امنیت هست. واقعا الان دیگه به هیچ کس با وجود گوشی های هوشمند مثلا یک مورد و در دسترس بودن مثل اب خوردن ادم ها، نمیشه اعتماد مطلق داشت. رویه ها باید طوری باشه که همه مشکوک در نظر گرفته بشند و در یک مدیریت چند لایه با فرض خیانت یک یا چند فرد هم امکان خرابکاری ازشون سلب بشه. ( از مامور خدماتی تا خلبان حتی ) از طرفی تجهیزات ( خرابکاری اون خائن در تجهیزات برق نطنز با هدایت سرویس خارجی ) هم علاوه بر چک اولیه مدام باید توسط گروه های غریبه از هم بازرسی و چک بشند و اجازه ورود تجیهزات به پایگاه ها کاملا هدفمند و با بازرسی چند لایه و هوشمند باشه.
  11. 1 پسندیده شده
    فیلم هایی از حملات کواد کوپتری اوکراین به پایگاه های هوایی در عمق خاک روسیه https://aparat.com/v/nil9as7
  12. 1 پسندیده شده
    هرجور فکر کنیم نقشه و طراحی با کمک صهیون ها بوده در مورد هدایت هم مشابهشو در ایران دیدیم و همینطور در ترور شهید فخری زاده
  13. 1 پسندیده شده
    برای همین در تاپیک دیگه ای به مقاله فوربز اشاره کردم که به همراه برخی رسانه های غربی دیگه مدام از عملیات کماندویی در کنار عملیات هوایی ( از یا استفاده میکنند هم بیشتر نه و یعنی یا این یا اون که البته عملیات ترکیبی محتمل تر هست ) میگه. اصولا تا حالا برای آشوب ها که بیس عملیات ها هم قرار بگیره تمرین های زادی داشتد. همون یک نمونه ناامنی جاده ها با تیم هایی که سوار خودروهای سواری یا موتوری هستند و عملا با جا به جایی سریع جاده ها را ناامن میکنند هم یکی از این تمرین ها محسوب میشه. ولی عملیات کماندویی اعلامی قطعا اول با تیم هایی درون ایران و شاید فقط با این تیم ها اجرایی خواهد شد. تیم هایی که نیروهای زبده نظامی خاموش هستند که سال ها در جغرافیاهای متفاوت آموزش های حرفه ای دیدند و در آب نمک خوابونده شدند و احتمالا هر سال هم آموزش ها تجدید میشده. اینها حتی اگر کشته و اسیر هم بشند هزینه ای ندارند چون نهایتا تعدادی مزدور هستند ( از تجزیه طلبان گرفته تا منافقین و نیروهای خائنی که داوطلبانه پیوستند به علت عرقشون به صهیونیستها به دلایل مختلف عقیدتی و سیاسی و ...) حالا عملیاتی مثل عملیات پیجری میتونه اون جرقه و چاشنی آغاز آشوب ها باشه ( اگر به طور طبیعی نتونند کلیدش بزنند فراگیر ) یا اینکه بعدا عاملی برای گیج شدن نیروهای امنیتی و نظامی به عنوان مقدمه یک عملیات بزرگ ( مثل ترور شهید نصرالله ) در دل آشوب ها. با توجه به حمله اخیرشون به مکان های خاصی که در تولید سوخت فعال بودند، به نظر اتفاقا اطلاعات دقیقی حتی از پایگاه های زیرزمینی ما با عوامل مختلف دارند و به نظر مثل مصیاف ( که قطعا کاملا به زوایاش آشنا بودند و احتمالا حتی با عکس های متعلق به چند روز قبلش کامل میدونستند حتی کدوم هواکش روشنه یا خاموش حتی! ) دید روشنی دارند نسبت به پایگاه ها. برای همین عنوان میشه حالا که یک پایگاه زیرزمینی را تغییر بنیادین زیادی نمیشه داشت ولی نیروها و عوامل امنیتی و اتاقک ها و تسلیحات و ابزارها و تجهیزات مختلفی میشه جا به جا یا نصب کرد که طراحی هاشون لااقل نیاز به تغییرات داشته باشه تا رسیدن اطلاعات جدید. ولی مسئله مهم و شاید در اولیت همون بحث عملیات پیجری در مورد ایران هست. باید دید اصطلاحا اون پیجر ها در ایران چی برنامه ریزی شده ( به عنوان واژه خاص که میتونه هر چیزی باشه، فرضا از تلفن های همراه دست مردم عادی تا آیفون ها و علمک های گاز و چاشنی های تاسیسات برق و تلفن و آب و باتری ها و چه و چه تا در پایگاه های نظامی از بیسیم ها گرفته تا برخی لوازم مشترک در تهویه ها و سیستم های صوتی و ... ) پ ن: از اونجا که مقامات و رسانه ها و اندیکشده ها غربی مدام از این مینویسند که حمله هوایی تنها برنامه اتمی ایران را زیرزمینی میکنه و ادامه خواهد داشت و نمیشه اطمینان داشت از نابودیش قطعا یک پیوست برای اطمینان از نابودی حالا تا حدودی قطعی علاوه بر حملات هوایی در سر دارند. مهمترین پاشنه آشیل ما که حاصل برجام هم هست همون محدود کردن خودمون به چند مرکز اتمی است که سالهاست با اون سرقت آرشیو گرفته تا بازرس ها و جاسوسی ها احتمالا جای حباب بتن های کف این مراکز هم برای دشمن مشخصه!
  14. 1 پسندیده شده
    در مورد واکنش روسها بیانیه وزارت دفاع طبیعتا سعی کرده تخفیف بده اتفاق رخ داده را. گفته حمله به سه چهار پایگاه کامل دفع شده ولی حمله یک یک پایگاه به خاطر اینکه کوادها از مجاورت پایگاه بلند شدند به چند هواگرد آسیب زده و البته گفته افرادی دستگیر شدند و ... به نظر میرسه حمله به چند پایگاه لااقل؛ حملات ایذایی بوده. در مورد واکنش روس ها فارموش نکنیم فردا موعد دیدار دو جانبه روس ها و اکراینی ها در ترکیه است. ساعاتی پیش ترکیه اعلام کرد که روسیه تیم خودش را اعزام کرده به مذاکرات. روند تصمیمات روسیه نشون داده در این موارد معمولا احساسی عمل نمیکنه و در این مورد هم به نظر اکراین بدش نمیومده نشست فردا کنسل بشه و تا از اون طرف فشار ترامپ به روسیه افزایش پیدا کنه. به هر حال سیستم اطلاعاتی اکراین که حسابی در حال بهره برداری از این عملیات هست در فضای رسانه ای و طبیعتا روس ها تحت فشار افکار عمومی. سازمان اطلاعات اکراین اعلام کرده برای این عملیات یک سال و نیم زمان صرف شده!! راست و دروغش پای منبع فارسی و اگر راست بود بعدش پای سازمان اطلاعاتی اکراین. و اما در مورد ایران. در مورد ایران حساب که میکنیم به نظر همین حالا هم تیم های دشمن مستقر و مجهیز و تسلیح هستند. تنها منتظر زمان اعلام عملیات برای یک عملیات هماهنگ و بزرگ هستند. اهداف هم از مراکز موشکی و نظامی تا هسته ای و بعد زیرساختی یا ترکیبی میتونه متنوع باشه. باید از ظرفیت بسیج و ایست بازرسی های تصادفی بیشتر استفاده کرد. نه به شکل نمایشی بلکه عملیاتی. در مورد سیستم های نرم و سخت مقابله با ریزپرنده ها و پدافند غیرعامل هم باید بیشتر دست جنبوند. یک نکته ای که وجود داره برخی نشریات غربی مثل فوربز مدتی است که مدام تبلیغ میکنند عملیات اسقاطیل ضد مراکز هسته ای هوایی یا کماندویی! خواهد بود. وقتی یک گزینه را انقدر برجسته میکنند حدس آدم میره به این سمت که تیم هایی داخل ایران مهیا دارند و روز موعود این تیم ها عملیات خواهند کرد و از اونجا که از قبل تبلیغ عملیات کماندویی ( توسط نیروهای اسقاطیلی شده و یک پروپاگاندای جدی مثل مصیاف هم وجود داره ) زیاد شده، بعدش تبلیغ میکنند که بله از خود اسقاطیل اومدند زدند و رفتند. این چنین عملیاتی قطعا یک پیوست کوادی و خرابکاری همزمان هم داره و شاید یک عملیات هوایی جراحی شده مثل حمله اخیرشون به ایران. اصولا مثل ماجرای پیجرها و ترور فرماندهان وقتی مقامات اسقاطیلی با اعتماد به نفس مدام از حمله مستقل میگند و خیلی مطمئن هستند به نتایجش و میگند ریسک هاش مهم نیست یعنی برنامه ای مشخص از قبل آماده شده با موفقیت نزدیک به قطعی در اختیار دارند که اتفاقا چیزی که تبلیغ میکنند نیست ( مثلا حمله هوایی گسترده لااقل به تنهایی ) بلکه مثل موضوع پیجرها یک برامه اصلی ناشناخته دارند که بعدش با عملیات نظامی در صورت موفقیت تکمیل میشه. ما داریم به یک بازه زمانی یعنی فعال سازی مکانیسم ماشه، اعلام آمریکا مبنی بر اینکه ایران توافقات را رد میکنه و سلسله رویدادهای تند و سریع بعدش میرسیم که در اون مقطع هر اتفاقی ممکنه بیفته و البته هیچ دلیلی وجود نداره همین امشب یا فردا رخ نده. منتهی فرضیات مختلف هست. یکی از راه ها اینه که تمام ترتیبات امنیتی را ضمن تقویت به شکل تصادفی و برنامه ریزی شده تغییر بدیم. دشمن حتما یک طراحی مبتنی بر شناخت و اطلاعات داره؛ با تغییر برنامه های روتین میشه مدتی سردرگمش کرد به عنوان ابتدایی ترین تصمیم. میشه مثل یک وضعیت جنگ یک هشدار امنیتی فراگیر هم داشت برای تغییر رویه های بازرسی ها و مراقبت ها و دستگیری ها و موارد مشکوک. پ ن: همچنان با تکرار این مورد تکراری: هر چیزی که امکان داره و حتی اگر امکان نداره با پول!! و زور! بیشتر در مراکز نظامی و زیرساختی بره زیر زمین. حتی مخازن ذخیره سوخت ها را هم میشه در دل زمین کار کرد ولو با هزینه بیشتر و البته با چترهای حفاظتی خاص. طبیعتا کوادها بیکار نمیشنند و در مرحله بعد میرند سراغ موارد مرتبط با تاسیسات زیرزمینی: هواکش ها، خطوط برق و انرژی و نیازهای حیاتی و ... ولی چاره نیست. فعلا در مرحله اول در برابر ریزپرنده ها و پرتابه های سبک باید محافظت کرد. اگر امکانش بود که از همین حالا در برابر پرتابه های متوسط هم ایمن بشند و مثلا زیر عوارض زمینی به جای زیر زمین های مسطح پایگاه ها و مراکز تاسیس بشند. تا جای امکان.
  15. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت همه دوستان گرامی ما با سناریوهایی به مراتب بدتر از این موارد مواجه شدیم و به نوعی ابتدا روی ما تست شد . این تجربه نشان می دهد هیچ جای سرزمین خود را نباید امن بدانیم بلکه باید سعی کنیم امنیت نسبی را مطابق امکاناتمان و با استفاده از تجربه های قبلی خود و دیگران ایجاد کنیم . با سرمایه گذاری های انجام شده در داخل و خارج کشور توسط دشمنانمان باید حواس ها بیش از پیش جمع باشد . البته ناگفته نماند هر برگی که دشمن رو می کند مانند یک تیغ دولبه عمل می کند و می تواند به شیوه ای بهتر مورد استفاده ما قرار گیرد و عکس همین موضوع نیز در مورد ما صادق است .
  16. 1 پسندیده شده
    دو مورد دیگه بود: یکی فرصت خرید میراژ اف 1 کارکرده فرانسوی و حتی به روز کردن اونها و میراژ اف 1 های فراری عراقی که رقم قابل توجهی بودند (24 فروند) و مثلا با خرید 12 الی 24 فروند مثل ماجرای سوخو 24 میشد اونهارو هم تبدیل به یه نیرو قابل ملاحظه کرد و حتی پایه ای برای خرید جنگنده های قدرتمندتری مثل میراژ 2000 و حتی طرح چشمگیر و حیف میراژ 4000 که روی کاغذ میتونست پتانسیلی در حد اف 15 داشته باشه. مورد دیگه در خرید جنگنده اف 7 که ما می تونستیم با اصرار زیاد و حتی وعده به سرمایه گذاری بر روی خط تولید، جنگنده قابل ملاحظه ای تری مثل اف 8 رو از چین دریافت کنیم و کم کم حتی با همکاری چین و تلاش خودمون اون رو ارتقا بدیم و به روزرسانی کنیم (مشابه کاری که پاکستان در مورد جنگنده جی اف 17 با چین انجام داد)
  17. 1 پسندیده شده
    تمرین هایی مثل حمله به مصیاف و برخی ماموریت های دیگه احتمالا ممکنه به ذهنشون خطور کنه برای برخی تاسیسات ایران ضروری است. یک بار در تاپیکی اشاره شد که نباید هیچ چیز را غیرمحتمل دونست. در همکاری با نیروهای ویژه آموزش دیده فعلا در اختفای داخلی در یک عملیات ترکیبی ( ترور شهید هنیه را از یاد نبریم که طبیعتا کار یک دسته نیروی ویژه این بار نه امنیتی که نظامی بود ) در یک بلبشوی داخلی یا خارجی ( مثلا حملات به مکان های خاصی از کشور که ارتباطات و انرژی و سلسله فرماندهی و ... را تحت تاثیر قرار میده ) احتمال وجود داره توسط این تیم های داخلی و با پشتیبانی از کشورهای همسایه خصوصا رژیم باکو و حالا ترکمنستان کلا بی اراده عملیات هایی در برخی سایتهای خاص که به خیال خودمون از طریق هوایی و بمباران ایمن هستند صورت بگیره. حالا همه این ها را بزاریم در کنار تجربه های خرابکاری در نطنز، ارسال پهپاد از باکو به اصفهان، ترور پیچیده شهید فخری زاده، تیم های کوادکوپتری، سرقت آرشیو هسته ای و .... دشمن حتما برای چنین عملیات هایی اماده است. علاوه بر تقویت مرزها برای غافلگیر نشدن و همچنین رصد فعالیت های ترکمسنتان و باکو و مراکز و جغرافیایی که در اختیار صهیونیستها گذاشتند برخیشون برای روز مبادا باید در سایتها هم تیم های مستقل دفاعی آماده کرد که به صورت تصادفی تغییر میکنه وظایف و مکان ها و شیوه ها و تاکتیک ها و ابزارهای دفاعیشون تا حتی با قطع ارتباط ها و نا امن شدن جاده ها توسط مزدوران داخلیو کمین برای تیم های پشتیبانی بتونند چند ساعتی از مراکز حساس در صورت قطع کامل پشتیبانی با نیروهای امنیتی و نظامی دفاع کنند. اصلا نباید با تقویت گمانه زنی های حملات هوایی سایر گزینه ها و فرضیات را کنار گذاشت. ممکنه سرمون را مشغول اون کنند و ضربه را از جای دیگه بزنند. میبینیم که از الگوهای موفقیت آمیزشون فرضا در ترور سید حسن نصرالله، بعد ترور سید هشام صفی الدین میان و مثلا در ترور محمد سنوار به ادعای خودشون استفاده میکنند. البته باید برنامه های تهاجمی هم ضد خود این رژیم و هم مثلا عشق آباد و باکو داشت و رصد کرد و با کوچکترین حماقت یا خباثت یا اصلا وادادگی ( به ما ربطی نداره که سر چی اراده کردند یا مجبور شدند که منبع تهدید بشند ) سریع طوری منابع دردناکشون را زد که یک بار برای همیشه در تاریخ کوتاهشون براشون درس عبرت بشه که مزدوری با این شکل چیزی جز ضرر نداره براشون. متاسفانه هر دو کشور عملا کشورهایی هستند با مشخصات خاصی که تقریبا در برابر چنین رژیم هایی تقریبا واداده مطلق هستند به دلایل مختلف. پ ن: طبیعتا اسقاطیل یکهو عاشق ترکمنستان و باکو نشده که تجهیزات پیش رفته اش را بین همه کشورها به این دو کشور صادر میکنه. کمترین استفاده شخصی! ( تجهیز ضد ایران به کنار ) اینه که تسلیحات به ظاهر باکویی و ترکمنی هستند ولی حالا در قالب تیم های مخفی یا مستشاری یکهو این تسلیحات سر از ایران در میارن و مثل باکو در مسئله اصفهان و پهپاد میگند کی بود کی بود ما نبودیم! از کجا معلوم از خود اسقاطیل نیومده؟! چون تسلیحات مشترک هست به اصطلاح. پ ن2: این تیم های مستقل دفاعی در مراکز حساس خودشون باید در مورد مقرهای استقرارشون پدافند غیرعامل به جد در نظر گرفته شده باشه که با حملات هوایی و کوادی و این ها غافلگیر نشند. مصیاف یادمون نره. اول بمباران خود نقطه و نیروهای احتمالی مستقر، بعد هم در طول عملیات تیم کماندویی صهیونیست، بمباران مداوم مسیرها برای نرسیدن کمک. پ ن3: موقعیت افتضاح نطنز در مجاورت یک جاده عمومی و شلوغ که برای مثال تیم های تروریستی و حتی امنیتی و نظامی از پیش آماده شده در قالب خودروهای عمومی مختلف میتونند اون هم با هم به مجاورت مرکز برسند خودش یک نقطه خطر هست. تازه با خودرو و تجهیزاتی که میتونند باهاش حمل کنند. عملا برای نطنز از چند جهت باید به زودی ( مثلا در یکی از فرصت هایی که غرب سر این بازی ها در اژانس و ... بهمون میده ) فکری کرد. چند بار اسیر خرابکاری شده از داخل، بیرونش اینطوره، سالن غنی سازی هر چند زیر زمین ولی چندان محافظت شده نیست به اندازه فردو و .... باید خیلی زود منتقل بشه و نهایتا یک مرکز پشتیبانی برای مراکز دیگه باقی بمونه ازش.
  18. 1 پسندیده شده
    نسل‌های اولیه پهپاد کرار که به پیشران طلوع ۴ مجهز بودند عموماً تا سقف ۳۵هزار پا می‌توانستند پرواز کنند. در تست موشک صیاد ۴ بی که از سامانه باور ۳۷۳ قرار بود شلیک بشود نیاز به یک هدف با سقف پروازی بیشتر احساس شد در نتیجه نیروی پدافند هوایی نسخه جدیدی از کرار با پیشران طلوع ۵ را توسعه داد. استفاده از طلوع ۵ باعث شد که سقف پروازی پهپاد کرار به طور چشمگیری افزایش پیدا کند. گفته شد که کرار در این ورژن می‌تواند در نهایت به سقف پروازی ۴۳۰۰۰ پا برسد. سقف پروازی عموم جنگنده‌ها بین ۴۵ هزار تا ۶۵ هزار پا است.(F16 و F18 و F-35 در سقف ۵۰ هزار پا و F15 و F22 و یورو فایتر تایفون در ۶۵ هزار پا). البته دو مفهوم سقف پروازی وجود دارد. سقف پروازی عملیاتی با سقف پروازی مطلق متفاوت است که اولی ارتفاعی است که هواپیما می‌تواند در شرایط جنگی پرواز مؤثر داشته باشد، دومی حداکثر ارتفاعی است که هواگرد با کاهش عملکرد موتور مواجه می‌شود. در نتیجه جنگنده ها هم با افزایش ارتفاع تا سقف پروازی با کاهش عملکرد رو به رو میشن و در نتیجه عموما پرواز در این سقف صورت نمیگیرد( مگر جنگنده های خاص همچون میگ۳۱ که مخصوصا برای این منظور ساخته باشند . میگ ۳۱ به سقف ۷۰ هزار پا می‌رسد که مرز جو است) . سقف پروازی بمب‌افکن‌ها و هواپیماهای آواکس معمولاً از جنگنده‌ها کمتر یا در برخی با کف سقف پرواز جنگنده ها مشابه است. که خب انتظار می‌ره موشک های پدافندی دوربرد و پهپادهای ضد هوایی علیه این گروه از هواگرد ها بیشتر فعالیت کنند. بخصوص اینکه سرعت و توانایی مانور کمتری در این هواگرد های پهن پیکر هم وجود دارد. (آواکس E-3 دارای سقف پروازی ۳۵ هزار تا ۴۰ هزار پا و E-2 دارای سقف پرواز ۳۵ هزار است. عموم آواکس های دنیا در همین ارتفاع بین ۳۰هزار تا ۴۰ هزار پا فعالند که دقیقا منطقه تهدید پهپاد کرار هستند. بمب افکن B-52 و B-2 و B-21 در ۵۰ هزار پا می‌توانند پرواز کنند. B-1 در ۶۰ هزار پا پرواز میکند. سوخت رسان KC-135 در ۵۰ هزار پا و KC-10 و KC-46 در ۴۳ هزار پا و بوئینگ 707-c در ۴۲ هزار پا می‌توانند پرواز کنند.) با داده ها بالا پهپاد کرار دستکم در سقف پروازی مجهز به موشک های هوا به هوا برای سوخت رسان ها و آواکس ها میتواند خطر جدی ایجاد کند و برای بمب افکن ها هم خطر زا باشد. اما باید توجه شود که در این مطلب بحث اهداف نزدیک شونده و دور شونده در نظر گرفته نشده که نکات خودشان را دارند. از طرفی پهپاد کرار در نسخه پدافندی با توجه به نیاز های ارتباطی برد محدود چند صد کیلومتری دارد و از آنجا که ارتباط ماهواره ای در کار نیست، بنابراین تنها در برابر اهدافی تا نهایت ۴۰۰ کیلومتر میتواند اقدام کند، مگر اینکه این وسط پهپادی نقش رله ارتباطی را بازی کند و یک دویست سیصد کیلومتری پهپاد جلوتر برود و با رله چند لایه هم نهایت برد بی برگشت ۱۰۰۰ کیلومتر است که آن هم بدون سلاح است(بصورت انتحاری). هر چند ممکن است با توسعه شبکه محور و توانایی اشتراک گذاری موثر اطلاعات در بین دسته های پروازی، برد را بدون حضور ماهواره هم افزایش داد . قدیم اشاره شد که بمب افکن های آمریکایی عموما به تسلیحات دورایستا مجهز هستند که اساسا وارد رینگ ۴۰۰ کیلومتری نمی شوند (مگر شرایط خاص). اما آواکس ها و ... همچنان باید نزدیک شوند.
  19. 1 پسندیده شده
    حالا یک عده توی ترکیه راه بیفتن که نه دمشق نه حلب جانم فدای ترکیه ... برای برداشت شما باید کاشت داشته باشید ولو با قرض و ضرر.
  20. 1 پسندیده شده
    برای مطلب به ظاهر کوتاه بالا شاید به چشم نیاید اما نزدیک ۱ تا ۲ ساعت وقت گذاشته شد تا این مطالب از منابع تخصصی کتاب‌ها برداشت بشه. دوستانی که مقالات گردآوری شده تهیه کردن می‌دانند چقدر کار گردآوری سخته نسبت به کار ترجمه. طی یک ساعت این مطلب از جدیدترین پست های فروم خارج شد که تنها دو نفر این پست رو ببینند. البته طی ماه های اخیر بار ها این اتفاق افتاده که چه مطلب بنده و چه دیگران اینطور سریع از دید خارج بشه. امیدوارم قانون و محدودیتی برای تعداد کلمات و تعداد پست های روزانه در بخش تاپیک اعمال بشه تا اینطوری هدر نره ...
  21. 1 پسندیده شده
    پرواز یاک-52 مسلح برای ماموریتهای ضدپهپاد فیلمی از پرواز نخستین جنگنده سبک Yak-52B2، مسلح به شات گان https://www.aparat.com/v/qjzbj27
  22. 1 پسندیده شده
    یک مقام آمریکایی گفت که جنگنده رادارگریز F-35 برای جلوگیری از اصابت موشک‌های زمین به هوای حوثی‌ها، مجبور به انجام مانورهای گریز شد. این اظهارات تا حدی گزارش قبلی نیویورک تایمز را تایید میکند. تاریخ دقیق این حادثه ارائه نشده و همچنین مشخص نیست که آیا F-35 مورد بحث از نوع نیروی هوایی بوده یا از نوع نیروی دریایی یا تفنگداران دریایی. در حالی که F-35A از پایگاه نیروی هوایی هیل در ماه مارس به خاورمیانه رسید، ناو هواپیمابر نیروی دریایی ایالات متحده، کارل وینسون، که در منطقه حضور دارد هم از جنگنده F-35C استفاده می‌کند. هیچ اطلاعات بیشتری در مورد اینکه اف-۳۵ چقدر در خطر بوده و توسط پدافند هوایی حوثی‌ها چطور مورد تهدید قرار گرفته در دسترس نیست. دن گریزیر، عضو ارشد و مدیر برنامه اصلاحات امنیت ملی در اندیشکده مرکز استیمسون در واشنگتن دی سی، گفت: اگر ارتش ایالات متحده یکی از اف-۳۵ های پیشرفته و پرهزینه خود را به دست حوثی‌ها از دست می‌داد، یک "فاجعه مطلق" رخ می‌داد. دلیل اینکه مردم آمریکا صدها میلیارد دلار را صرف این برنامه کرده‌اند این است که قرار بود F-35 جنگنده آینده باشد. قرار بود بتواند در برابر تهدیدات روزافزون مقاومت کند و از حریم هوایی به شدت محافظت‌شده عبور کند. اگر یکی از این جت‌ها توسط یک بازیگر غیردولتی سرنگون شود، واقعاً تمام ادعاهایی که در مورد قابلیت‌های جادویی F-35 ادعا می شود فرو خواهد ریخت. حتی پس از سال‌ها توسعه، اف-۳۵ هنوز «قابلیت‌های رزمی بسیار محدودی» دارد. این هواپیما برای به‌کارگیری بیشتر سلاح‌هایش نیاز به به‌روزرسانی نرم‌افزار خود دارد، اما این فرآیند می‌تواند تا پایان دهه طول بکشد. با توجه به وضعیت فعلی اف-۳۵، کمی تعجب‌آور است، اما قطعاً تکان‌دهنده نیست که حوثی‌ها این هواپیما را هدف گرفته باشند، پس منطقا در مورد F-35 میتوان به اینکه آیا از یک شکل شدیدتری از نبرد جان سالم به در برد تردید کرد. بیش از دو دهه است که هزینه‌های اف-۳۵ به طرز چشمگیری افزایش یافته است، در حالی که این برنامه با تأخیرهای زیادی همراه است. طبق گزارش دفتر پاسخگویی دولت از آوریل ۲۰۲۴ تا بهار اخیر، کل ارتش ایالات متحده حدود ۶۳۰ فروند اف-۳۵ در اختیار دارد. طبق گزارش دفتر برنامه مشترک اف-۳۵، هر فروند F-35A که توسط نیروی هوایی استفاده می‌شود، ۸۲.۵ میلیون دلار هزینه دارد. هر فروند F-35B که یک جنگنده عمود پرواز است و توسط سپاه تفنگداران دریایی استفاده می‌شود، ۱۰۹ میلیون دلار هزینه دارد و F-35C که توسط نیروی دریایی و سپاه تفنگداران دریایی برای عملیات در ناو هواپیمابر استفاده می‌شود، هر فروند ۱۰۲.۱ میلیون دلار هزینه دارد. دفتر برنامه مشترک در ماه آوریل اعلام کرد که کل برنامه F-35 در طول عمر 94 ساله خود از سال 1994 تا 2088، 2.1 تریلیون دلار هزینه خواهد داشت و این شامل تمام هزینه‌های توسعه، تولید و نگهداری F-35ها، از جمله ساخت و نوسازی 2456 فروند تا سال 2049 می‌شود. در همین حال، نوع نیروی هوایی این جت همچنان با مشکلات قابلیت اطمینان روبرو است. به گزارش Air Force Times، بین سال‌های 2021 تا 2024، نرخ توانایی اجرای ماموریت F-35A ، یعنی اینکه هر چند وقت یکبار می‌تواند حداقل یکی از ماموریت‌های مدنظر را انجام دهد، از تقریباً 69 درصد به 51.5 درصد کاهش یافته است.( مطلب فوق که توسط این کارشناس گفته شده تنها یک نظر است ) اما ریچارد ابولافیا، مدیر عامل شرکت مشاوره‌ای AeroDynamic Advisory در صنعت هوافضا نظر متفاوتی دارد، وی گفت اگر حوثی‌ها موفق به سرنگونی یک فروند F-35 می‌شدند، این بیشتر نشانه‌ای از کاستی‌های عملیات نظامی بود تا کاستی ها خود جنگنده. البته، از دست دادن یک یا دو فروند F-35 معنای خاصی ندارد، مگر اینکه خلبان آسیب ببیند. وی خاطرنشان کرد که بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲، ائتلافی به رهبری عربستان سعودی حملات هوایی گسترده ای در یمن انجام داد و متوجه شد که حوثی‌ها پدافند هوایی بسیار توانمندی دارند. F-35 سلاح بسیار توانمندی است اما اگر با عدم درک درست از آن استفاده کنید، یک چیز دیگر است. در جنگ با چین، ماموریت اف-۳۵ سرکوب سیستم‌های دفاع هوایی پیشرفته و سایر اهداف با ارزش و در حالت ایده‌آل با سلاح‌های دوربرد قبل از شناسایی شدن آنها خواهد بود. جدیدترین عملیات هوایی ایالات متحده علیه حوثی‌ها شامل هدف قرار دادن شبکه رهبری غیرمتمرکز این گروه بود که در سراسر کشور پخش شده است و این احتمال مواجهه هواپیماهای آمریکایی با موشک‌های پیشرفته زمین به هوای دشمن را افزایش می‌دهد. وقتی اسرائیلی‌ها از اف-۳۵ها، مثلاً در سوریه، استفاده کرده‌اند، شرایط متفاوت بود. اینجا یک ماموریت خاص است؛ و هدف یک هدف خاص است. اگر شما فقط یک کمپین مداوم برای هدف قرار دادن انواع سلول‌های تروریستی یا هر چیز دیگری انجام می‌دهید، واقعاً نمی‌فهمم چرا از اف-۳۵ها استفاده می‌کنید (توضیح: کارشناس درک درستی از منطقه تحت سلطه انصار الله ندارد که کمتر از ۶۰ تا ۷۰ درصد یمن را در اختیار دارد که آن هاهم مناطق نزدیک ساحل هستند و مستعد حملات تسلیحات دور ایستا بدون ورود به خاک یمن هستند. پیشبینی خوشبینانه این کارشناس مشخصا ناشیانه است وگرنه در جنگ چین هم قرار نیست تا ابد نبرد در سرکوب پدافند بماند و البته در آنجا تهدید بزرگتر همچون توان هوایی چین وجود دارد) منبع۱ منبع۲
  23. 1 پسندیده شده
    صنعت فضایی در نیوزیلند، استرالیا، تایوان و کره جنوبی با اینکه دیرتر از ایران شروع کردند نتایج مطلوب تری گرفتند شرکت های نظیر راکت لب atspace و وINNOSPACE شرکت گیلمور استرالیا دنبال پرتاب اولین ماهواره بر خودش است در چند روز آینده ماهواره بر سه مرحله ای Eris به طول ۲۳ متر و وزن ۳۴ تن و قابلیت حمل محموله ۳۰۰ کیلوگرمی به مدار پلت فرم ماهواره ای این شرکت
  24. 1 پسندیده شده
    چرا ترامپ پیروزی بر شبه‌نظامیان حوثی را اعلام اما آن ها را تحسین کرد؟! برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آنها کلیک (لمس) کنید پیشگفتار: متن زیر گزارشی از نیویورک تایمز است که بر اساس مصاحبه با بیش از دوازده مقام آگاه در آمریکا تهیه شده است. با این حال مطلب ذکر شده تنها ادعا است و باید منتظر واکنش دولت آمریکا و پنتاگون ماند. دولت در ابتدا یک کمپین گسترده با هدف بازگشایی خطوط کشتیرانی در دریای سرخ با وادار کردن جنگجویان حوثی به تسلیم تصویب کرد و ترامپ خواستار پیشرفت قابل مشاهده ظرف 30 روز از حملات اولیه شد. به گفته مقاماتی که با نیویورک تایمز صحبت کردند، دو فروند جنگنده اف/ای-۱۸ سوپر هورنت به ارزش هر کدام ۶۷ میلیون دلار در جریان عملیات علیه حوثی‌ها، به طور تصادفی از ناو هواپیمابر پرچمدار آمریکا به دریا سقوط کردند( که البته این تعداد در کل درگیری ها به از دست رفتن ۳ جنگنده سوپر هورنت رسید). که در این زمان، ترامپ از این کمپین ناامید شده بود. استیو ویتکاف، فرستاده او در خاورمیانه که پیش از این درگیر مذاکرات هسته‌ای با میانجیگری عمان با ایران بود، از مقامات عمانی در مورد یک استراتژی خروج بالقوه از درگیری حوثی‌ها اطلاعات کسب کرد - ایالات متحده بمباران را متوقف می‌کند در حالی که گروه یمنی نیز هدف دست از هدف قرار دادن کشتی‌های آمریکایی بردارد، البته بدون اینکه متعهد شود به اختلالات کشتیرانی حامی اسرائیل پایان دهد. کاخ سفید متعاقباً در ۵ مه به فرماندهی مرکزی ایالات متحده دستور داد تا عملیات تهاجمی را متوقف کند. ترامپ در جریان اعلام پایان خصومت‌ها، تقریباً از گروهی که قبلاً قول داده بود «کاملاً نابود» خواهد شد، ابراز تحسین کرد. ترامپ گفت: «ما به آن ها حملات شدیدی انجام دادیم ولی آنها توانایی زیادی برای مقاومت در برابر این حملات داشتند. می‌توان گفت که آنها شجاعت زیادی دارند.» وی افزود: «آنها به ما قول دادند که دیگر به کشتی‌های ما شلیک نکنند و ما به این قول احترام می‌گذاریم.» اینکه آیا این توافق پابرجا می‌ماند یا خیر، هنوز مشخص نیست.حوثی‌ها همچنان روز جمعه یک موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کردند که باعث به صدا درآمدن آژیرهای حمله هوایی شد و مردم را مجبور به ترک سواحل تل‌آویو کرد، اگرچه پدافند هوایی اسرائیل این پرتابه را رهگیری کرد. پیشبینی پیروزی زود هنگام نظامی توسط آمریکایی ها نشان می‌دهد که چگونه برخی از اعضای تیم امنیت ملی دولت ترامپ، گروهی(انصار الله) را که به مقاومت بالا مشهور است، دست کم گرفته‌اند. به گفته چندین مقام آگاه از مذاکرات، ژنرال مایکل ای کوریلا، رئیس فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) از اقدام نظامی حمایت کرده بود که در ابتدا توسط وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی پشتیبانی می‌شد. نیویورک تایمز خاطرنشان کرد که علیرغم بمباران شدید، حوثی‌ها موفق شدند بسیاری از پناهگاه‌ها و انبارهای سلاح خود را تقویت کنند. مهمتر از همه، این مشاوران در مورد تحمل ترامپ برای درگیری‌های نظامی در منطقه که او این هفته با توقف در عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی از آنجا بازدید می‌کند، قضاوت نادرستی داشتند. به گفته نیویورک تایمز، ترامپ همواره با درگیری‌های نظامی طولانی مدت در خاورمیانه مخالف بوده و دوره اول ریاست جمهوری خود را به خروج نیروها از سوریه، افغانستان و عراق اختصاص داده است. ژنرال دن کین، رئیس ستاد مشترک ارتش که اخیراً توسط ترامپ منصوب شده است، نگرانی‌هایی را مطرح کرد مبنی بر اینکه یک مبارزه طولانی مدت علیه حوثی‌ها، منابع نظامی را از منطقه آسیا و اقیانوسیه منحرف می‌کند. ژنرال چارلز کیو. براون جونیور، سلف او، پیش از برکناری در ماه فوریه، دیدگاه‌های مشابهی داشت. آنا کلی، سخنگوی کاخ سفید، در بیانیه‌ای به نیویورک تایمز گفت: «رئیس جمهور ترامپ با موفقیت آتش‌بس را برقرار کرد که توافق خوب دیگری برای آمریکا و امنیت ما است.» او افزود که ارتش آمریکا بیش از ۱۱۰۰ حمله هوایی انجام داده و صدها نفر از جنگجویان حوثی را کشته و سلاح‌ها و تجهیزات آنها را نابود کرده است. با روی کار آمدن ترامپ به عنوان فرمانده کل قوا، ژنرال کوریلا یک کمپین ۸ تا ۱۰ ماهه را پیشنهاد داد که در آن هواپیماهای جنگی نیروی هوایی و دریایی، سیستم‌های دفاع هوایی حوثی‌ها را از بین میبردند. سه مقام آمریکایی به نیویورک تایمز گفتند که پس از این، نیروهای آمریکایی ترورهای هدفمندی را با الگوبرداری از عملیات اخیر اسرائیل علیه حزب‌الله انجام خواهند داد. مقامات سعودی از استراتژی ژنرال کوریلا حمایت کردند و فهرستی از ۱۲ رهبر ارشد حوثی ارائه دادند که به ادعای آنها، حذف آنها این جنبش را فلج خواهد کرد. نیویورک تایمز گزارش داد که امارات متحده عربی، یکی دیگر از متحدان کلیدی ایالات متحده در منطقه، اعتماد کمتری ابراز کرد و خاطرنشان کرد که حوثی‌ها سال‌ها بمباران عربستان و امارات را تحمل کرده‌اند. در طول ۳۰ روز، حوثی‌ها هفت پهپاد آمریکایی MQ-9 به ارزش تقریبی هر کدام ۳۰ میلیون دلار را سرنگون کردند و توانایی آمریکا در نظارت دقیق و مستمر بر روی این گروه را مختل کردند (توضیح: در نبرد داخلی لیبی با ورود ترکیه از اوایل ۲۰۲۰ در بین بین ۲۰ تا ۳۰ فروند پهپاد بایراکتار TB2 ترکیه‌ای در طول ۶ ماه توسط دولت ملی و متحدینش (خلیفه حفتر) سرنگون شد. جهت قیاس در هر ماه ترکیه بطور میانگین چیزی کمتر اژ ۴ پهپاد از دست داده است). چندین مقام آمریکایی به نیویورک تایمز گفتند که چندین فروند F-16 و یک جت جنگنده F-35 آمریکایی به سختی از اصابت پدافند هوایی حوثی‌ها جان سالم به در بردند و این امر احتمال تلفات آمریکایی‌ها را افزایش داد. ( توضیح: توجه شود که آمریکا در ابتدا به دنبال سرکوب پدافند هوایی یمن بود. غافل از آنکه ستون فقرات پدافند یمن از سامانه های اپتیکی و جستجوگر های بصری در موشک های پدافندی اش تشکیل شده و در حقیقت آسمان حتی برای جنگنده و بمب افکن پنهان کاری چون F-35 و B-2 نیز نا امن است. با این حال ادعا میشود که آمریکا توانست تعدادی از رادار های یمنی با کاربری نامشخص را نابود کند. در تصاویر منتشر شده از جنگنده های آمریکایی نیز مدام تصویر تسلیحات ضد رادار رویت میشد که استفاده یا عدم استفاده از آن ها مشخص نیست). موشک ضد رادار هارم در زیر یک فروند FA-18 سوپر هورنت در نبرد علیه یمن این احتمال زمانی به واقعیت تبدیل شد که دو خلبان و یک خدمه پرواز در دو حادثه جداگانه مربوط به F/A-۱۸ سوپر هورنت در یک دوره ۱۰ روزه از ناو هواپیمابر هری اس. ترومن به دریای سرخ سقوط کرده و مجروح شدند. در ۲۸ آوریل، ناو ترومن مجبور شد برای جلوگیری از آتش حوثی‌ها، مانور ناگهانی در دریا انجام دهد. این امر منجر به از دست رفتن یک فروند سوپر هورنت شد که در آن زمان یدک‌کشی می‌شد و به دریا افتاد. سپس در ۴ مه، یک موشک بالستیک حوثی‌ها از پدافند هوایی اسرائیل عبور کرد و در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی بن گوریون در حومه تل‌آویو برخورد کرد. و در روز سه‌شنبه، دو خلبان سوار بر یک سوپر هورنت دیگر از ناو هواپیمابر ترومن، پس از اینکه جنگنده آنها نتوانست کابل روی عرشه ناو را بگیرند و هواپیما به دریای سرخ سقوط کرد. پنتاگون گزارش داد که حملات آمریکا بیش از ۱۰۰۰ مکان، از جمله تأسیسات فرماندهی و کنترل، سیستم‌های پدافند هوایی، تأسیسات تولید سلاح‌های پیشرفته و انبارها را هدف قرار داده است. ارتش اعلام کرد که علاوه بر این، بیش از دوازده رهبر ارشد حوثی کشته شده‌اند. با این حال، هزینه این عملیات بسیار زیاد بود. مقامات به طور خصوصی اذعان کردند که پنتاگون دو ناو هواپیمابر، تعداد زیادی بمب‌افکن‌های B-2 و جت‌های جنگنده دیگر و همچنین پدافند هوایی پاتریوت و تاد را به خاورمیانه اعزام کرد. نیویورک تایمز مطلع شد که تا پایان ۳۰ روز اول، هزینه‌ها از یک میلیارد دلار فراتر رفته است. آنقدر مهمات دقیق، به ویژه از نوع تسلیحات دوربرد، مورد استفاده قرار گرفت که برنامه‌ریزان احتمالی پنتاگون به طور فزاینده‌ای نگران ذخایر تسلیحاتی و پیامدهای آن برای شرایطی شدند که ایالات متحده برای مقابله با تهاجم احتمالی چین به تایوان به آن رو به رو شود. در طول این دوره، حوثی‌ها به شلیک به کشتی‌ها و پهپادها ادامه دادند و در عین حال سنگرهای خود را تقویت کرده و ذخایر سلاح را در پایگاه های زیر زمینی بی وقفه جابجا می‌کردند. کاخ سفید شروع به درخواست معیارهای موفقیت از فرماندهی مرکزی کرد که با ارائه داده‌هایی در مورد مهمات مستقر شده پاسخ داد. مقامات به نیویورک تایمز گفتند که جامعه اطلاعاتی "تا حدودی تخریب" قابلیت‌های حوثی‌ها را نشان داد، اما استدلال کرد که این گروه می‌تواند به راحتی بازسازی شود. از طرفی مقامات مصاحبه کننده ادعا کردند که این کمپین می‌تواند تمدید شود تا به نیروهای دولتی یمن فرصت داده شود تا تلاش‌های خود را برای بیرون راندن حوثی‌ها از پایتخت و بنادر کلیدی از سر بگیرند.( توضیح: در حقیقت این سناریو همان چیزی است که توسط تروریست های ادلب نشین با کمک دولت ترکیه و ... علیه دولت بشار اسد اجرا شد) ذکر نام سایت و گردآورنده در هر برداشتی از این مطلب الزامی است منابع اصلی : نیویورک تایمز منبع برداشتی و قابل دسترسی: اسرائیل هیوم
  25. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی به مناسبت سالروز شکار پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک توسط سامانه سوم خرداد، ویدیویی از پدافند هوایی سپاه و سامانه سوم خرداد منتشر شد که حاوی تصاویر جدید و نکات جالبی بود. یکی از مهمترین این تصاویر حضور یک تلار سامانه سوم خرداد بر روی یک کشتی در حال حرکت و شلیک این سامانه بود. این تصاویر اولین اطلاعات منتشر شده از تست این سامانه در شرایط دریا، و نیز اولین تصویر شلیک در حال حرکت تلار آن بود. اما نکته دیگری که کمتر مورد توجه قرار گرفت نیز در تصاویر مربوط به تست دریایی سوم خرداد وجود داشت. در بخشی از تصاویر تلار این سامانه مجهز به 3 موشک دیده می شود که 2 موشک از نسل جدید موشک طائر که در شکار گلوبال هاوک نیز بکار رفت هستند که 105 کیلومتر برد دارند و از سیکر راداری بهره می برند، موشک وسطی اما موشکی ست با سیکر کاملا متفاوت که برای اولین بار تصویری از آن دیده شد. موشک مذکور بر خلاف موشک های میان برد ایرانی دیگر که عموما دارای سیکر آشیانه یاب هستند، دارای یک سیکر الکترواپتیکال است که طراحی کاملا به خصوصی دارد. در مورد استفاده از سیکر الکترواپتیک یا حرارتی در موشک های پدافندی به خصوص در ارتفاعات پایین محدودیت های جدی وجود دارد؛ چنانچه سرعت موشک از حدی فراتر رود به دلیل ایجاد استکاک شدید با هوا و ایجاد حرارت که بیشترین میزان آن در نوک موشک متمرکز است، عملکرد سیکر های حرارتی دچار اخلال جدی می شود، به همین جهت موشک های پدافندی با سیکر حرارتی یا تصویر ساز فروسرخ عموما دارای سرعت هایی کمتر از 3 ماخ هستند. در مورد موشک های برد متوسطی چون طائر و صیاد-2 (این 2 موشک از نظر ابعادی و طراحی ظاهری بسیار شبیه به یکدیگر بوده به نحوی که تنها از اندک تفاوت هایی در بالک های میانی و بالک های هدایت گر انتهایی از یکدیگر قابل تمیز هستند که با توجه به زاویه تصویر تشخیص دقیق اینکه این موشک نوعی از صیاد-2 است یا طائر ممکن نیست، اما به جهت آنکه پدافند سپاه کاربر موشک طائر است و نیز 2 موشک لود شده دیگر نیز از نوع طائر است، احتمال بیشتری داده می شود که موشک مورد بحث نیز نسخه ای از موشک طائر باشد.) عموما شاهد سرعت هایی بیشتر از 4 ماخ هستیم. برای غلبه بر این مشکل طراحان ایرانی دست به ابتکار جالبی زده اند که البته استفاده از آن سابقه نیز داشته است و خصوصا پیشتر آمریکایی ها در طراحی سیکر موشک ضد بالستیک تاد از آن بهره برده اند. اول آنکه محل قرار گیری لنز سیکر از دماغه موشک به زیر رادوم که از مواد شفاف، احتمالا نوعی سرامیک، ساخته شده منتقل شده است تا از نقطه تمرکز استکاک و تنش حرارتی به دور باشد. در مرحله دوم به جهت دور کردن هرچه بیشتر تنش حرارتی از جداره شفاف سیکر، در طراحی دماغه به جای نوک تیز از نوک پخ استفاده شده است که گرچه به لحاظ ایرودینامیکی دارا بودن نوک تیز برای سرعت های مافوق صوت بهتر است، اما این نوک پخ باعث می شود تا تنش های حرارتی از اطراف دریچه سیکر تا حد امکان دور شود. علاوه بر این، بخش نوک دماغه موشک که روی رادوم شفاف قرار گرفته از ماده سیاه رنگ ماتی ساخته شده است که به نظر می رسد از مواد فدا شونده کامپوزیتی ساخته شده باشد. این مواد به ویژه در صنایع هوافضا جهت ایجاد سپر حرارتی بکار گرفته می شوند. کاربرد این مواد به این گونه است که در محل هایی که مورد شوک یا تنش حرارتی قرار می گیرند بکار گرفته می شود، این مواد قابلیت جذب حرارت بالایی داشته در عین حال ضریب انتقال حرارت بسیار پایینی دارند که موجب می شود بتوانند میزان حرارت خیلی زیادی را جذب کنند که منجر به سوختن و یا تصعید آنها می شود و از سوی دیگر حرارت بسیار ناچیزی را به قسمت های مجاور سازه وسیله هوا-فضایی انتقال می دهند. مساله دیگر حائز اهمیت در این پیکرده بندی آن است که به جهت محل قرار گیری سیکر، می توان از سیکر های بزرگتر با دهانه دیافراگم وسیع تری استفاده کرد که از یک سو پیچیدگی و هزینه های ساخت سیکر را کاهش می دهد، از سوی دیگر باعث می شود میدان و برد دید بیشتری توسط سیکر کسب شود.