[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1. این نکاتی که می فرمایید ، آدم را علاقه مند می کند برای بررسی موشکافانه تر در حوزه علوم استراتژیک ( در اینجا کنش و واکنش بین واحدهای سیاسی ) یک مفهوم جامع وجود دارد که در بیشتر پستها و کامنتها استفاده میشود : استراتژی : هنر و علم کاربرد زور برای نیل به نتیجه بهتر در حوزه سیاست این مفهوم در مفهوم اورجین خودش ، بیشتر به عبارت جامع " هنر جنگ/ دانش نظامی " تنه می زند که این خودش شامل 3 بخش هست : استراتژی نظامی ، تاکتیک و لجستیک مجموع این سه مفهوم باید به یک سئوال در هر واحد سیاسی صرف نظر از وزن سیاسی و ژئوپلیتیکش در دنیا ( با الزام به این مساله که کد ژئوپلیتیک یک مفهوم داینامیک و غیر ایستا هست و در جدول کد ژئوپلیتیکی ، کشور ها بالا و پایین می روند ) ، پاسخ بدهد . این سئوال را به اصطلاح ، "ارزیابی جریان تهدید " نام گذاشتند که شامل سه زیر مجموعه : 1- توانایی ها ( قابلیتهایی که دشمن توانایی انجام ان را دارد ) 2- نیات ( ان روندی که دشمن قصد انجام ان را دارد ) 3- آسیب پذیریها ( نقاط ضعف برجسته دشمن ) هر واحد سیاسی ( از کوچکترین آن تا بزرگترین / از ضعیف ترین تا قوی ترین ) این روند را بصورت استاندارد و البته با کیفیات مختلف دنبال می کند . نتیجه طبیعی این یک پاراگراف این هست : " هر واحد سیاسی برای پیشبرد برنامه هایش ، صرف نظر از ساختار سیاسی اش ( حالا روسیه تزاری ، اتحاد شوروی ، روسیه فدرال // کشور شاهنشاهی ایران ، جمهوری اسلامی ایران // دوک نشینهای اروپای مرکزی ، رایش اول ، رایش دوم ، رایش سوم ، جمهوری فدرال آلمان و تمامی واحدهای سیاسی که از پیمان وستفالی به این طرف ، شکل ساختار سیاسی انها ثابت باقی مانده یا تغییر کرده ) بدون شک این روند را دنبال کردند و هر نوشته ای بر خلاف این ، در حوزه "تحلیل " قرار ندارد و صرفا" یکسری کلمات خواهد بود که در کنار هم گذاشته شده !!
  2. بسم ا... داده نمای گونه بروزرسانی شده سوخو-25 فراگفوت به استاندارد SM-3
  3. بسم ا..... با سلام بنابر اعلام برادر عزیز جناب @HRA مبنی بر مشغولیتهای شغلی و محدود بودن زمان ایشان برای ادامه مسئولیت بخش گرافیکی مجله انجمن ، از دوستانی که وقت و مهارت لازمه برای تقبل این مسئولیت ( بخش طراحی گرافیکی مجله نآورد ) را دارند ، درخواست میشود که اعلام آمادگی بفرمایند . پیشاپیش از همکاری دوستان برای ادامه حیات مجله میلیتاری سپاسگزارم . سردبیر مجله میلیتاری
  4. بسم ا.... خط زمانی جنگ در جبهه شرق - 1944-1943 نیمه دوم جنگ خانمانسوز دوم جهانی ، که در نوامبر 1942 آغاز شد ، بافرارسیدن دسامبر 1943 و شروع سال 1944 ، وارد عرصه جدیدی برای ارتش سرخ و متفقین غربی از یکسو و ارتش آلمان و متحدانش از سویی دیگر ، گردید . علیرغم وعده های ارتشهای غربی مبنی بر گشایش دوم در اروپا ، هنوز ابتکار عمل رزمی در غرب ، در اختیار ورماخت قرار داشت ، اما صحنه نبرد در شرق ، بتدریج حاکی از برتری در حال گسترش روسها بود . اینک ارتش اتحاد شوروی ، در فاصله نوامبر 1942 و دسامبر 1943 در جبهه جنوبی نزدیک به 500 تا 1300 کیلومتر بجلو پیشروی نموده و به تقریب 46/2 درصد از سرزمین هایی که ورماخت در بازه زمانی 1941 و 1942 به تصرف خود درآورده بود را مجدد بازپس گرفت . در این دوره زمانی سازمان رزمی نزدیک به 218 لشکر ارتش آلمان از هم پاشیده شده بود ، 162 لشکر به تقریب 50 درصد توان انسانی و تجهیزاتی خود را از دست داده بودند و به ناچار می بایست به عقب کشیده شده و تجدید سازمان می شدند . در این دوره زمانی ، ورماخت نزدیک به 7000 دستگاه تانک ، 14300 فروند هواپیما و حدود 50000 قبضه توپخانه صحرایی را از دست داد و موجب شده ستاد ارتش آلمان ، برای جبران تلفات خود ، 75 لشکر درجه یک خود را از جبهه غربی ( فرانسه ) به شرق منتقل کند . در انسوی جبهه ، در حالی که جنگ ادامه داشت ، آمارها چنین نشان میداد که روسها در سه ماهه اخر سال 1943 ، نزدیک به 6500000 تن زغال سنگ ، 15000 تن نفت و 172 میلیون کیلووات برق را پس از ازاد سازی سرزمین های اشغال شده ،از این مناطق ، به رگهای صنایع نظامی شوروی تزریق کرده بودند . همچنین در حوزه نظامی ، ارتش سرخ در مجموع ، 5 لشکر کامل تانک ، 24 سپاه تانک ، 13 سپاه موتوریزه ،80تیپ مستقل زرهی ، 106 هنگ مستقل تانک ، 43 هنگ توپخانه خودکششی ، 6 سپاه ( 26 لشکر ) توپخانه ، 7 لشکر موشک انداز ( گارد ) 20 تیپ مستقل توپخانه ، 11 تیپ مستقل خمپاره انداز ، 50 تیپ ضد زره و 140 هنگ توپخانه به سازمان رزمی خود اضافه نموده بود . این گسترش سیل آسای نظامی ، علت اصلی تلفات گسترده ورماخت بشمار می رفت ، جایی که براساس اسناد موجود OKW ، از ژوئن 1941 تا دسامبر 1943 ، ورماخت ( غیر از ارتشهای همپیمان ) نزدیک به 5188000 تلفات را در کارنامه خود به ثبت رساند که حتی در مقیاس این جنگ نیز ، بیش از حد قابل ارزیابی است . حال باید پرسید که افسانه ورماخت رو به غروب می رفت یا قرار بود که معجزه " مارن " مجدد تکرار شود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به مانند ویدئوی قبلی ، زحمت اصلی این بخش نیز بر عهده برادران عزیز ، جنابان @mostafa_by و @jalilnoori است و بنده هم وظیفه ویرایش نهایی متن را بر عهده داشتم . انشا . این روند در میلیتاری همچنان ادامه داشته باشد. لینک آپارات ، خط زمانی جنگ در جبهه شرقی 1944- 1943 برای بحث و بررسی موشکافانه ، دوستان به این تاپیک مراجعه بفرمایند پی نوشت : به طور قطع ، این مجموعه خالی از نقص نخواهد بود ، طبیعتا از دوستان نکته بین درخواست می شود ،نواقص و مشکلات را متذکر شوند . صرفا" برای بزرگترین انجمن بررسی های نظامی وب فارسی MILITARY.IR
  5. هدف .... ایران تمرینات محرمانه اسکادرانهای اف-35 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و IAF در جنوب سرزمین های اشغالی تل آویو : با وجود نگرانی های گسترده از شیوع رو به فزونی ویروس COVID-19 ، نیروی هوایی اسراییل و ایالات متحده با مجوز ویژه ای در حال اجرای تمرینات موسوم به " رعدو برق پایدار " با محوریت کاربرد جتهای نسل پنجم اف-35 که هم اکنون در هر دو نیرو در خدمت قرار دارد ، است. جنگنده پنهانکار اف-35 ، آخرین هواگرد رزمی امریکایی است که می بایست جانشین جتهای اف-16 در خط مقدم نبرد گردد . این هواگرد تک موتوره که در ردیف جتهای پنهانکار سبک وزن قابل طبقه بندی است ، یکی از سه جنگنده پنهانکار عملیاتی در کنار برادر سنگین تر خود ( اف-22 ) و همتای شرقی اش ، جی -20 بشمار می رود . با این وصف ، در حالی که پتانسیل تهاجمی این جت رزمی فراتر از تصورات برنامه ریزان نظامی قرار دارد ، تردیدهای زیادی در میان کارشناسان نظامی در خصوص آمادگی رزمی لایتینینگ پدید آمده و این مساله در کنار مشکلات فنی متعددی که این برنامه با آن روبروست ، موجب شده تا ارزش رزمی آن برای ورود به درگیری هایی با شدت متوسط و زیاد ، با ابهامات زیادی روبرو شود . تا کنون بیشتر از 100 فروند از این جنگنده از خط تولید خارج شده که از این تعداد ، 16 فروند در نیروی هوایی اسراییل مراحل ورود بخدمت را طی می کند . براساس بیانیه رسمی نیروی هوایی اسراییل ، تمرینات موسوم به " رعدو برق پایدار" ،شامل شناخت طیف گسترده ای از تهدیدات به منظور تقویت همکاری بین دو نیروی هوایی صورت می گیرد . این تهدیدات ، شامل مجموعه متنوعی از اهداف زمینی و هوایی بوده که در پایگاهی ناشناس در جنوب اسراییل ، مورد شبیه سازی قرار میگیرد . فرمانده این سری از تمرینات با نام مستعار "سرگرد M" در خصوص ماهیت این شبیه سازی می گوید : " این دومین باری است که در کنار اف-35 های آمریکایی قرار می گیریم و آرزومندیم که تا حد ممکن این ارتباط پایدار باشد . این تمرینات ، در واقع فرصتی است برای به اشتراک گذاری دانش و تخصص های رزم هوایی که در فضایی صمیمی در حال انجام است . یگانهای هوایی مامور به این تمرین ، در قالب 2 صورتبندی چهار فروندی ، مستقیما" به اهداف مورد نظر حمله می برند ، در حالی که تمامی ارتباطات میان جتهای رزمی حاضر دراین رزمایش ، به شکل غیر مستقیم با یکدیگر در ارتباطند " این تمرینات ، در حالی صورت می گیرد که تنش ها میان ایران و اسراییل از یکسو و ایالات متحده از سویی دیگر در حال افزایش بوده و این با تسریع روند برنامه هسته ای ایران و پیش بینی تولید اولین بمب هسته ایرانی درانتهای سال 2020 بصورت غیر محسوسی بسوی مراحل خطرناکتر پیش میرود. با این حال ، نیروهای مسلح ایران در طول سالهای اخیر ، شبکه ای پیچیده ، متراکم و چند لایه شامل سامانه های اس-200 ، اس-300 ، پانزده خرداد و همچنین سامانه های تورام-2 ( ظاهرا منظور تورام-یک هست . م ) و سوم خرداد که به شکل خاص برای مقابله یا خنثی سازی یک تهاجم هوایی غافلگیرانه به فضای هوایی ایران ، خریداری یا تولید شده را سازمان داده است . به اعتقاد ناظران نظامی ، پیچیدگی و لایه لایه بودن این شبکه موجب شده تا فضای هوایی ایران برای جتهای رزمی غیر پنهانکار ، به کابوسی تبدیل گردد ، همانطوری که ساقط شدن پهپاد گلوبال هاوک در سال 2019 آن را اثبات نمود . این بدان معنی است که در جریان یک حمله احتمالی ، نوک پیکان عملیات هوایی مهاجمان را جتهای پنهانکار اف-35 ، اف-22 و بمب افکنهای بی-2 تشکیل خواهد داد . با این حال ، تحلیلگران نظامی بر این اعتقادند که آمادگی رزمی اف-35 در حال حاضر ، میزان تهدید آن را برای شبکه دفاع هوایی ایران ، حداقل برای چند سال آینده ، محدود خواهد نمود . با این وصف ، جتهای اف-22 و اف-35 به شکل همزمان به خاورمیانه اعزام شده اند و بمب افکن بی-2 نیز بدلیل برد رزمی ، قابلیت اجرای عملیات رزمی از هر نفطه کره زمین ، از جمله پایگاه های نیروی هوایی در داخل خاک ایالات متحده را دارد . اما مشکل اینجاست که جتهای رزمی اف-22 که بصورت کاملا عملیاتی در خدمت هستند ، کمیت محدودی را شامل می شوند و همین امر باعث می شود تا حملات نفوذی برای انهدام تاسیسات هسته ای ایران ، با محدودیتهای مشخصی روبرو گردد . بنابراین در مجموع ، سامانه های پنهانکار عملیاتی برای حمله به ایران ، می بایست با احتیاط مورد استفاده قرارگیرد . از سویی دیگر ، نیازمندی قابل توجه اف-35 به سوخت گیری هوایی برای دسترسی به عمق خاک ایران ، نقطه ضعف دیگری برای مهاجمان به نظر می رسد . این درحالی است که ایران به احتمال زیاد ، در کمتر از 150 روز دیگر ، قرار است قابلیتهای رزمی خود را به روز کرده و از میان گزینه های موجود و در دسترس ، سامانه هایی نظیر اس-400 و میگ-35 مورد توجه بیشتری قرار گرفته است . پی نوشت : 1- بن پایه 2- علیرغم وجود احتمال جنگ روانی ( با توجه به سابقه داشتن این موارد ) ، دقت نظری بیشتری در خصوص تحرکات مشترک ارتش ایالات متحده و ارتش عبری در منطقه باید صورت گیرد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  6. بخش سوم : تاریخچه عملیاتی با آغاز تولید انبوه و تحویل این جنگنده شب پرواز به اسکادران های رهگیر لوفت وافه ، شکارهای جغد آلمانی نیز بتدریج رو به فزونی گرفت . درشب 12-11 ژوئن 1943 ، ورنر استریب با یکفروند HE-219 V.9 به پرواز درآمد و در یک بازه زمانی تقریبا" یکساعته و قبل از اینکه در جریان فرود دچار حادثه شود ، حداقل 5 فروند بمب افکن نیروی هوایی سلطنتی را ساقط نمود . در دفاتر نیروی هوایی آلمان در جنگ دوم جهانی ، چنین ثبت شده ، تنها 10 روز پس از ورود این جنگنده به خط مقدم درگیری ، سه فروند جنگنده پیش تولید شده HE-219 A.0 در مجموع 20 فروند جنگنده نیروی هوایی سلطنتی ، از جمله 6 فروند جنگنده بلند پرواز دی هاویلند ، موسکیتو که تا پیش ازاین ، یک هدف غیر قابل دسترس برای لوفت وافه بشمار می رفت را هدف قرار داده و ساقط نمودند . ورنر استریب ( آس جنگنده های شبانه لوفت وافه ) این بیلان غیرقابل تصور برای اسکادرانهای تحت فرماندهی کامهابر ، برنامه ریزان نظامی لوفت وافه را بشدت تحت تاثیر قرار داد ، به همین دلیل روند تولید با سرعت بیشتری از سر گرفته شد ، هر چند به اعتقاد مورخان نظامی جنگ جهانی دوم ، هیچ سابقه ای در خصوص وارد شدن خسارت به جنگنده های موسکیتو یا مدارک مستند از سوی خدمه آلمانی جنگنده های HE-219برای هدف قراردادن این هواگردهای رزمی بریتانیایی تا کنون در دسترس قرار نگرفته است . توپ 30 م.م MK-108 با این وصف ، اولین سری تولیدی این هواگرد رزمی HE-219 A-0 بشمارمی آمد ، اما بدلیل مشکلاتی که در سطور پیشین توضیح داده شد ، در تولید پیش نمونه ها و ثبت رجیسترهای نظامی و همچنین لغو چند گونه مشابه ، تغییرات زیادی در این روند پدید آمد . این مساله بدان معنا بود که بمباران های شدید متفقین در ماه مارس 1943 باعث گردید که گونه A-0 تا اکتبر 1943 در اختیار اسکادران های نیروی هوایی آلمان قرار نگیرد . جغد شب پرواز آلمانی مسلح به رادار SN-2 در حالت استاندارد ، گونه A-0 معمولا به دو قبضه توپ 20م.م MG-151 در ریشه های بال و چهار قبضه توپ 20 یا 30 م.م در بخش شکمی بدنه مسلح می شد ، در حالی که نمونه های اولیه اوهو ( 10-15 فروند نخستین ) به یک رادار UHF مدل FUG-212C-1 لیختن اشتاین در فرکانس 490مگاهرتزی ، مجهز شده بود . بدن ترتیب تا تابستان 1944 ، چیزی در حدود 104 فروند "اوهو" که بخش اعظمی از آنها در تاسیسات EHW یا هینکل- سود تولید شده بود ، به لوفت وافه تحویل شد . با توجه به نیازمندهای روزافزون نیروی هوایی برای خنثی نمودن حملات شبانه بمب افکن های متفقین که بتدریج بر شدت و حجم آن افزوده میشد ، اولین نسخه طراحی شده برای نیل به تولید انبوه ، مدل HE-219 A-2 محسوب میشد که در این گونه ، به منظور افزایش برد رزمی ، مخازن سوخت اضافی ، پیشرانه جدید DB-603 AA با عملکرد مطلوب تر در ارتفاعات بالا و دو قبضه توپ 30م.م MK-108 ، یک سامانه شلیک به بالا در بخش عقبی بدنه ( Schräge Musik) بدان اضافه شده بود . برای تامین نیازمندی های نیروی هوایی ، در نمونه A-2 رادار جدیدتر تلفونکن FUG-220 در پهنای باند 90 مگاهرتز ( لیختن اشتاین SN-2) که بزرگتر و کاراتر از نمونه قبلی بشمار می رفت ، استفاده شد . توپ 20م.م MG-151 به همراه مهمات مربوطه این رادار در ابتدا ، برد کمتری نسبت به نمونه قبلی خود ارائه مینمود ، اما دقت و وضوح بیشتری را در اختیار کاربر قرار میداد ، ضمن اینکه تا انتهای تابستان 1944 به گونه ای بهینه سازی شده بود که در برابر اخلال متقابل ( پخش چف ) مقاوم تر می نمود . در مجموع نزدیک به 85 فروند نمونه A-2 تا نوامبر 1944 تولید شد که اغلب انها در تاسیسات EHR هینکل در روستوک یا خط تولید هینکل در حومه این شهر صورت پذیرفت . راست : به محل قرارگیری توپهای شکمی دقت کنید چپ : تست صندلی پرتاب شونده HE-219 براساس تجربیات ثبت شده دو طرف در جنگ هوایی شبانه بر فراز آلمان ، جنگنده HE-219 یک شکاری – رهگیر فوق العاده توانمند محسوب میشد که خلبانان آن ماموریت "شکارآزاد" را در اختیار داشتند ، بدین معنی که هواگردهای متفقین ، بلافاصله پس از شناسایی ، به صورت بی رحمانه ای مورد حمله قرار گرفته و ساقط می شدند . شیوه عمل بدین صورت بود که کنترلر زمینی (GCI) اسکادران را به منطقه مناسب هدایت مینمود و پس ازآن ، خدمه هوایی با اتکاء به اطلاعات رادار VHF لیختن اشتاین خود ، بسوی بمب افکن های نگون بخت روانه می شدند . در واقع امر ، برد کشف 4 کیلومتری رادار SN-2 از فاصله استاندارد میان فرمیشن های متفقین بسیار بیشتر بود و همین امر باعث میشد تا علیرغم اینکه توان پیمایش آن چندان در سطح رضایت بخشی قرار نداشت ( تقریبا" 580 کیلومتر در ساعت ) ولی در مقایسه با سایر جنگنده های شب پرواز لوفت وافه ( مسر اشیمت ME-110G و دورنیر DO-21N) با سهولت بیشتری می توانست بمب افکن های متفقین را رهگیری و ساقط نماید . HE-219 A-7 از سویی دیگر ، مشکل نیروی هوایی آلمان برای رهگیری جنگنده های بلندپرواز موسیکتو ، همچنان برقرار بود ، به همین منظور ، برنامه ارتقاء ویژه ای برای بهبود قابلیتهای HE-219 برای خنثی نمودن تهدید موسکیتو با سبک تر کردن این جنگنده ، کلید خورد . درواقع ، برای نیل به این هدف ، طراحات شرک هینکل با حذف برخی سامانه ها نظیر سیستم های سلاح و رادیو ، موفق شدند سرعت این جنگنده را به 650 کیلومتر در ساعت برسانند . این نسخه که A-6 نام گرفت ، هرگز در خط تولید قرار نگرفت ولی پایه ای برای اجرای اقدامات مشابه برای کاهش وزن نمونه های در خدمت شد . در این میان ، آخرین نسخه تولید شده ، مدل A-7 بود که به پیشرانه های اصلاح شده DB-306E مجهز می گردید . در حالت استاندارد ، A-7 به دو قبضه توپ 20م.م MG-151 در ریشه بال ، دو قبضه توپ 20م.م در بخش شکمی بدنه و دو قبضه توپ 30م.م MK-108 دربخش عقبی بدنه مسلح میگردید . تولید این نمونه قرار بود تا در نوامبر/ دسامبر 1944 آغاز شود ولی بدلیل از میان رفتن اسناد نیروی هوایی ، مشخص نیست که چه تعداد از این مدل در اختیار لوفت وافه قرار گرفته است . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-تاپیک مرتبط قصاب پرنده لوفت وافه
  7. جغد شب پرواز لوفت وافه بدون شک ، بهترین جنگنده - شکاری رزم شبانه لوفت وافه در طول جنگ جهانی دوم ، پرنده دوموتوره HE-219 UHU ( جغد ) بشمار می آمد که بلحاظ برخی از مشخصات فنی بسیار با جنگنده بلندپرواز ماسکیتو بریتانیایی قابل مقایسه و در برخی از مشخصات نیز از آن عملکرد بهتری داشت . در این شکاری شب پرواز بطور معمول از دو سری آنتن رادار استفاده می گردید ، آنتن های SN-2 و FUG-212 . در نخستین پرواز عملیاتی اسکادران این پرنده در دو شب پیاپی یعنی در شبهای 11و12 ژوئن 1943 ، یک فروند HE-219 A موفق به سرنگون نمودن 5 بمب افکن سنگین چهارموتوره لانکاستر بریتانیایی در کمتر از 30 دقیقه گشت . با وجود این بیلان موفق ، این جنگنده کار آمد هرگز وارد تولید انبوه نگردید و تنها 300 فروند از آن وارد سازمان رزم لوفت وافه شد . مجموعه کابین خلبان و خدمه کنترل کننده رادار در اواخر سال 1944 ، بدلیل حساسیت های موجود نسبت به خدمه این هواپیما ، لوفت وافه درصدد بود تا این جنگنده شب پرواز را به صندلی های پرتاب شونده مجهز نماید ، با این حال فقط یکفروند از این هواپیما ( تصویر فوق ) برای گذراندن آزمایشهای زمینی به صندلی های پرتاب شونده (EJECTION SEAT) مجهز شدند . LUFTWAFFE HE-219 A.1 VS ROYAL AIR FORCE LANCASTER جنگنده شب پرواز HE-219 A.1 مجهز به رادار FUG-220 مونستر - هندورف 45-1944 جنگنده شب پرواز HE-219 A1 - فرودگاه کپنهاگ ، دانمارک ( این تصویر پس از تسلیم شدن واحدهای لوفت وافه در دانمارک برداشته شده است )
  8. خط زمانی جنگ در جبهه شرق - 1942 سال 1942 برای ارتش سرخ ، سالی به غایت متفاوت بود . روسها که تا این زمان ضربات به نسبت خرد کننده ای را از ورماخت دریافت کرده بودند ، به این باور رسیدند که برای شکست ماشین جنگی آلمان نیازمند کار ، تلاش و برنامه ریزی بیشتری هستند . به همین دلیل ، تلاش خود را بر تولید سلاح و مهمات و بسیج انسانی خود متمرکز نمودند . در این خصوص ، تا یکم ماه مه 1942 ، ارتش سرخ نزدیک به 5500000 سرباز / درجه دار و افسر ، 43640 قبضه توپ و خمپاره انداز ، 1220 قبضه موشک انداز ، 4065 دستگاه تانک و 3160 فروند هواپیما را به میدانهای نبرد گسیل داشته و برای اولین بار ، اسکادرانهای بمب افکن های دور پرواز نیروی هوایی تشکیل شدند. در شش ماه نخست سال 1942 ، تولید مسلسلهای سنگین و توپهای ضدزره در مقایسه با شش ماه آخر سال 1941 ، نزدیک به 6 برابر شده بود و این رقم برای توپخانه ، به چیزی در حدود 80 درصد و برای تانک ، 130 درصد می رسید . به همین دلیل استاوکا ( ستاد ارتش شوروی ) تصمیم گرفت تا در چندین محور ، شامل لنینگراد ، دمیانسک ، اسمولنسک ، لگوف-کورسک ، خارکف و کریمه دست به حمله متقابل زند . اما اشتباه روسها در این بود که عملیات طراحی شده آنها نیازمند همکاری متفقین غربی بواسطه بازکردن یک جبهه جدید در غرب اروپا به منظور تقسیم توان ورماخت بود ، در حالی که حداقل تا این زمان ( 1942) نه ایالات متحده و نه بریتانیا ، توان و اراده لازم برای نیل به این هدف را نداشتند . از سوی دیگر ، ورماخت نیز با جمع آوری تمام توان خود ، یک تهاجم سرتاسری را در دستور کار خود قرار داد تا جنگ را در انتهای سال 1942 به پایان برساند . نقطه تمرکز OKW در روسیه ، جبهه جنوبی روسیه و تسلط بر قفقاز و مناطق بخش فوقانی ولگا بود که در عین فلج کردن صنایع نظامی اتحاد شوروی ، جریان سوخت به ارتش مکانیزه آلمان را تضمین نماید و در عین حال ، ترکها را تشویق به ورود به جنگ به نفع آلمان نماید . برای نیل به این منظور ، سازمان رزم ورماخت در جبهه شرقی به 6200000 هزارسرباز ، 43000 قبضه توپ ، 3230 دستگاه تانک و 3400 فروند هواپیما ارتقاء پیدا نمود . به مانند ویدئوی قبلی ، زحمت اصلی این بخش نیز بر عهده برادران عزیز ، جنابان @mostafa_by و @jalilnoori است و بنده هم وظیفه ویرایش نهایی متن را بر عهده داشتم . انشا . این روند در میلیتاری همچنان ادامه داشته باشد. لینک آپارات // خط زمانی جنگ در جبهه شرق ، 1942 برای بحث در این خصوص نبرد آلمان-شوروی در جنگ جهانی دوم پی نوشت : به طور قطع ، این مجموعه خالی از نقص نخواهد بود ، طبیعتا از دوستان نکته بین درخواست می شود ،نواقص و مشکلات را متذکر شوند . صرفا" برای بزرگترین انجمن بررسی های نظامی وب فارسی MILITARY.IR
  9. اصولا ژیرنوفسکی در کجای سیاست روسیه قرار دارد که بشود روی تحلیل های ان حساب کرد ؟؟ ژیرنوفسکی از آخرین باقی مانده حزب کمونیست هست که هنوز ایده های مشعشع به سبک جنگ سرد را دارد دنبال می کند ( هنوز یادمون نرفته در اوایل دهه نود ، گفته بود سر موشکهای اس اس-18 بسمت آلمان بگیرید برای دریافت کمکهای بلاعوض ) . گذشته از این تحلیل ، باید پلان جامع دو طرف را دید . رودرویی ما با طرف مقابل ، قبل از حاج قاسم وجود داشت ، بعد از شهادت ایشون هم ادامه دارد ، بطور قطع شوک شهادت ایشون ، تاثیر گذار بوده در اجرای برنامه ولی ان چیزی که باید اجرا بشود ، صورت تازه ای بخودش گرفته ،( به نظرم برگشته به حالت اولیه اش ، در سکوت کامل رادیویی و خبری ) ولی ادامه دارد .ضد تاکتیکهای امریکایی ها هم سرجای خودش هست و ادامه پیدا می کند ، این وسط متوقف نشدن ما و حرکت به جلو باید بیشتر مد نظر قرار بگیرد
  10. از این خبر ها نیست ،.... این تحلیل یک تحلیلگر داخلی نیست ، چیزی هست که ان سمت آبی ها ( البته طیف تحلیلگرش و نه تندروها ) گفتند
  11. بر پایی مجسمه جدید از مارشال اتحاد شوروی گئورگی ژوکف مسکو - میدان مانژ
  12. بسم ا... فرموده بودید ، نقشه ضمیمه بشود نقطه A ، قرارگاه اصلی و فلش ها ، مسیر آفند هست . چند نکته : 1- برای اولین بار ، عدم اتکاء زیاد روی واحدهای تانک ( در مجموع سه دستگاه اشتوگ-3 تولید که یکی منهدم شد "با آتش ترکیبی 3 دستگاه شرمن 76 م.م " ) 2- در مجموع 15 دستگاه موشک انداز 210 م.م نبل ورفر تولید شد که بنیان پشتیبانی آتش را بر عهده داشت -- دور کردن واحدهای مهندسی دشمن برای بازسازی پلها -- جلوگیری از ساخت سنگرهای تیربار و به اصلاح جاکن شدن واحدهای دشمن در ساختمان های مشرف به پل ها -- زیرآتش گرفتن خطوط پشتیبانی دشمن و جلوگیری از بازیابی توان آفندی -- پیشروی خیز به خیز زیرآتش توپخانه ( آپشن های وی- یک و توپخانه 105 م.م ) -- اتکاء به پل ها برای تثبیت مناطق تصرف شده -- کاربرد گسترده رباتهای انتحاری " جالوت " برای دور نگه داشتن دشمن از واحدهای خودی و درصورت نیاز انهدام پلهایی که دسترسی پیاده نظام و زرهی دشمن را به واحدهای خودی تسهیل می نمود -- مناطق با آیکون زرد رنگ ، محل استقرار واحدهای موشک انداز هست -- دشمن برای ضدحمله احتمالی 3 دستگاه پرشینگ تولید کرده بود که بااستفاده ترکیبی از آتش موشک انداز ها و جالوتها از حیز انتفاع ساقط گردید -- حداقل 12 واحد تیربار mg-42 برای دفاع از پلها ، یک واحد خمپاره انداز 81 م.م و 4 رسدپیاده نظام ( اپگرید شده برای حمل mp-40 ) برای اشغال چک پوینتها به کار گرفته شد -- مثلثهای سمت چپ تصویر دو دستگاه جالوتی هست که استفاده نشد
  13. بسم ا... رزمایش بیولوژیک و فرآیند ضدعفونی معایر سطح شهرستان رشت لشکر 16 قدس گیلان
  14. MR9

    گالری جنگنده -رهگیرها

    آخرت ترکیب بندی برای ثبت یک عکس
  15. بسم ا... آماده سازی کامل بیمارستان /نقاهتگاه 2000 تختخوابی ارتش پی نوشت : ظاهرا امروز ( ششم فروردین 1399 ) نیروی زمینی سپاه در تهران و رشت رزمایش ضدعفونی داشتند . لطف الهی پشت و پناه عزیزان ارتش و سپاه
  16. چکا برای حزب ( حزب کمونیست ) حکم شمشیر و سپر را دارد ، حتی اگر لازم باشد شمشیر را بر سر بیگناهی فرود بیاوریم ....!!!!! ولادیمیر ایلیچ اولیانوف ( لنین )
  17. SAEIDامروز 9:33 PM @mostafa_by ولی اگر سرفرماندهی آلمان به زرهی بیشتر اهمیت میداد می تونست نتیجه جنگ رو تغییر بده ، مثلا هر تایگر دو برابر پانتر هزینه داشت ، بجای حدودا 1850 تایگر و کینگ تایگر ، 6000 پانتر بیشتر تولید میشد یعنی جمعا 12 هزار پانتر ، از نظر کمیت ، کم نمی آوردن. mostafa_byامروز 9:34 PM @SAEID اینطوری هم نبود سعید جان. در نبردهای موفق آلمان هم عمدتاً از 43 به این طرف، یکی از دلایل افزایش تلفات، یکی حجم بسیار بیشتر تانک های شوروی بود (که طبیعتاً تلفات رو افزایش می داد)، دوم، استفاده بیش از اندازه ارتش آلمان از پانزرفاست و دیگری هم استفاده از تانک تایگر بود که اون موقع رقیب نداشت (تا قبل از ورود IS-2). والا ابداً آلمان از 43 به بعد کمترین برتری زرهی رو نداشت. هوایی هم که هیچ. MR9امروز 9:36 PM @mostafa_by این تاکید بنده روی نیروی هوایی دقیق ناظر به این همین تجربه است ، ورماخت بدون نیروی هوایی ، از 1943 محکوم به شکست بود و فقط "نظم" این ارتش و اطاعت پذیری اش ، در ساعت شکست تاخیر ایجاد کرد MR9امروز 9 mostafa_byامروز 9:36 PM @SAEID همون آپگریدی که روی تی 34 ها انجام شد و تی 34-85 خودش خیلی از مشکلات زرهی شوروی رو حل کرد و برتری قدرتمندی رو بوجود آورد. حجم عملیات های شوروی از سال 43 تا 45 باور نکردنی بود و در هر جبهه ای که رفت آلمان ها نابود شدن. سخت ترین مسیرها رو هم انتخاب کرد و آلمان ها هربار حرفی برای گفتن نداشتنن. در کل تاکتیکی که ارتش سرخ انتخاب کرد به تنهایی نبرد رو مغلوبه می کرد و قابل دفاع هم نبود. کما اینکه آلمان ها در برابر متفقین بیشتر دووم میاوردن (علی رغم حجم عظیم بمباران) تا در برابر زمینی شوروی. mostafa_byامروز 9:38 PM @MR9 یکی از دلایل برتری قوای متفقین در غرب، دقیقاً دقت استفاده ایشان از نیروی هوایی بود. قوای متفقین علی رغم لندینگ بزرگ شون، به مراتب کمتر از قوای آلمانی بود. ولی این کمبود نیرو رو به کمک بمباران های نفسگیر و مداوم نیروی هوایی بریتانیا و بمب افکن های امریکایی، به خوبی پوشش دادن و پیشروی نمودن. بهترین مثال نقش نیروی هوایی در غرب رو نبرد بالژ می دونم. جایی که حمله متهورانه آلمان ها با مقاومت خوب نیروی زمینی امریکایی تا حدودی متوقف شد و به محض اینکه بمب افکن های امریکایی توانایی پرواز پیدا کردن، نبرد بطور کامل مغلوبه شد. SAEIDامروز 9:39 PM @mostafa_by اون نسبت 11 بر 1 برای شش سال جنگ هست ، در برابر شوروی مشکل مربوط به حملات گله ای ارتش سرخ بود که با تولید ماهانه هزار دستگاه تانک پشتیبانی میشد ، بعد 43 آلمان قدرت عمل رو از دست داد ، منظور من برای تمام طول جنگ است که راه رو از اول اشتباه رفتن ، باید تا نبرد استالینگراد یا نهایت کورسک ، از نظر تعداد پانترها به برتری کمی میرسیدن به اضافه توان توپخانه ای مثل توپهای هامل که خودکششی بودن. MR9امروز 9:40 PM @mostafa_by در پاکت فالایز هم هاوکر تایفون های نیروی هوایی سلطنتی امار جالبی دارند mostafa_byامروز 9:42 PM @SAEID سعید جان بکار بردن عبارت «حمله گله ای» از دوست باسوادی مثل شما بسیار بعیده. عملیات های زرهی شوروی یکی از تاکتیکی ترین عملیات ها بود و به جز در اوایل جنگ که مشکلات عدیده ای داشتن، در هر نبردی این ترکیب موثر بسیار موفق از آب دراومد. این حرف رو کسی می زنه که از جنگ جهانی دوم اطلاعی نداره و از نظرش شوروی فقط یه سری سربازر رو الکی به میدان می آورد تا آلمانی ها از بس می کشن اونا رو خسته شن و میدون رو خالی کنن. از بعد از نبرد مسکو، تقریباً شوروی بهترین استفاده رو از نیروهای موجودش انجام می داد. چون عمدتاً یا در حال تهاجم بود، یا در حال گرفتن وقت برای آماده سازی قوا (نظیر استالینگراد). آلمان هر چقدر هم پانزر و پانتر و تایگر تولید می کرد (که تا تونست هم کرد)، باز هم نه توان رقابت با زرهی شوروی رو داشت، نه توان مقابله با حجم آتش اون ها رو. حتی برتری هوایی آلمان از اواسط سال 42 کاملاً از بین رفته بود و شوروی در هوا هم حرف اول رو می زد. به نظرم تقلیل این استراتژی های بزرگ با کلماتی نظیر گله ای، اجحاف به تاریخ باشه. SAEIDامروز 9:46 PM @mostafa_by مصطفی جان این عبارت یا هر عبارت دیگه ای ، تفاوتی در اصل قضیه ندارد ، استراتژی ژنرال ژکوف همین بود چه اون زمان که در شرق با ارتش ژاپن میجنگید و در نبرد خالخین گل اون رو با برتری کمی شکست داد یا بعدتر در نبرد با آلمان. اینکه در هر نبرد ارتش شوروی چند صد هزار تا یکی دو میلیون کشته و مجروح رو زمین می گذاشت و در مقابل تلفات آلمان یک دهم بود ، عبارت دیگه ای به نظرم درست نیست بکار برد. mostafa_byامروز 9:46 PM @MR9 بله. در پاکت فالایز هم نبرد جالبی رخ داد. اگر چه در اون نبرد، متفقین از نظر عددی هم برتری داشتن. ایضاً در هنگامی رخ داد که قوای آلمان توان تمرکز کامل بر روی اون جبهه رو نداشتن. چون در باگراتیون داشتن قتل عام می شدن. ولی در نبرد بالژ، جبهه شرق خوابیده بود و آلمان ها هم امید فراوانی به موفقیت این عملیات داشتن و از نظر عددی هم بسیار سرتر بودن. ولی به قدری نیروی هوایی اهمیت داشت که رسماً سرنوشت نبرد عوض شد! SAEIDامروز 9:47 PM در کل جنگ تلفات نظامی شوروی 21 میلیون نفر بود! تلفات نظامی آلمان چقدر بود؟ 6 میلیون نفر! در حالی که از تمام جهات بهش حمله میشد بخصوص بعد از سال 43 و سقوط ایتالیا و نرماندی که 24 ساعته زیر بمباران بود. mostafa_byامروز 9:48 PM @SAEID خوب سعید جان پس به نظرم مشکل اصلی شما در عدم مطالعه تاکتیک های نظامی ارتش شوروی و تمرکز صرف بر روی تاکتیک های آلمان باشه. چون اگر آشنایی بیشتری داشتی قطعاً چنین چیزی رو عنوان نمی فرمودی. اساساً هم این درست نیست که بخوایم موفقیت یک تاکتیک رو با میزان تلفاتش در نظر بگیریم. چرا که اگر شوروی عجله ای برای نبرد نداشت و یا اینکه تمایل داشت آرام آرام و مرحله به مرحله عملیات خود را انجام داده و آلمان ها را به عقب براند، این امکان هم براش فراهم بود. شوروی اهداف به غایت جاه طلبانه ای رو برمی داشت و با هر گامی که برمی داشت هم بخش اعظمی از توان نظامی آلمان نابود می شد و گارد آلمان پایین تر می آمد. MR9امروز 9:49 PM @mostafa_by والا این همه تجربه وجود دارد ولی باز هم سیستم نظامی ما دربرابر تجربه مستقیم ، مقاومت دارد ، حقیقتا مساله عجیبی هست ، درک انهم برای بنده مشکل !! mostafa_byامروز 9:50 PM @SAEID باز هم اطلاعات غلطی داری بزرگوار. این آمار، کل آمار تلفاوت نظامی و غیر نظامی شوروی است. در ضمن آمار تلفات نظامی آلمان هم بسیار بیشتر بود و ایضاً حجم زخمی ها از این هم بالاتر. ولی به این آمار باید آمار تلفاوت رومانیایی ها، ایتالیایی ها، مجارها، فرانسوی ها و بسیاری دیگه رو هم اضافه بفرمایی. ضمن اینکه آلمان از 42 به این طرف دائماً در دفاع بود و شوروی حمله کننده و طبیعتاً قوای مهاجم تلفات بیشتری رو می دن تا قوای مدافع. بالاخص اگه به سبک شوروی بجنگن. MR9امروز 9:52 PM @SAEID شاید تعجب کنید ولی علت تفاوت تلفات زیاد بین این دوتا آمار ( غیر از فاکتور قتل عام غیر نظامی های روس ) تاکتیک پذیری عجیب ورماخت بود و اینکه به گفته مستقیم ژنرالهای ستادی ( مثل هالدر ) این ارتش برای عقب نشینی ، آموزش ندیده بود ، کما اینکه اگر دیده بود و okw سرسختی کمتری نشان میداد ، قطعا تلفاتش کمتربود mostafa_byامروز 9:52 PM @MR9 حقیقتش سیستم نظامی ما رو با هر سیستم نظامی در جهان مقایسه کنیم اجحاف به اونجاست. برای ما کلاً یه چیز مهم هست و اونم شهادته. به همین دلیل هیچ اهمیتی در هیچ زمینه ای به هیچ چیز داده نمی شه. حتی تسلیحاتی هم که بکار می بریم هنوز از استانداردهای اولیه برخوردار نیست و کلاً تصورمون بر این هست که هر چیزی رو با موشک حل می کنیم می ره. دیدیم که حتی در نبرد با کسانی که نه تسلیحات سنگین و آتش تهیه چندانی داشتن، نه پشتیبانی هوایی و نه زرهی خاصی و با تسلیحات عمدتاً سبک می جنگیدن، چه پوستی از نیروهای ما با تمامی برتری های زرهی، هوایی و اطلاعاتی کنده می شد برای پیشروی؛ اون هم با تلفات قابل توجه. MR9امروز 9:53 PM @SAEID فرض کنید ، پائولوس ارتش ششم رااز استالینگراد عقب می کشید و تسلیم لجبازی هیتلر نمیشد ، آن وقت شاید حتی میشد به تغییر مسیر عملیات نظامی ( و نه جنگ ) هم فکر کرد SAEIDامروز 9:53 PM @mostafa_by برادر جان ، نمیشه که یک روی سکه رو مطالعه کرد و طرف دیگرش رو نه! مطالعه تاریخ آلمان و شوروی در جنگ جهانی در هم گره خوردن و هر کدام رو و هر نبرد رو مطالعه کنی ، اون یکی رو هم خواهی دید. ولی اینکه شما به میزان تلفات اهمیت نمیدی و تنها بر روی نتیجه نبردها تاکید داری به نظرم روش جالبی نباشه! یکی از اصول طراحی عملیات در نظر گرفتن میزان تلفات هست وگرنه با حذف این فاکتور و با داشتن منابع کافی هر عملیاتی را می توان به نتیجه رساند. مثلا فرض بگیریم ارتش آلمان بجای دور زدن دیوار دفاعی فرانسه و حمله از هلند و بلژیک ، مستقیم به این دیوار حمله میکرد! mostafa_byامروز 9:54 PM @MR9 مورد دیگه این بود که در بسیاری از موارد (بخصوص در سال های 41 و 42)، شوروی از انبوه نیروهای جوان و آموزش ندیده، برای گرفتن زمان برای آماده سازی قوای خود استفاده می کرد. این تاکتیک هم در نبرد مسکو و هم در نبرد استالینگراد بوضوح تأثیر مثبت خودش رو نشون داد. mostafa_byامروز 9:57 PM @SAEID این توان نظامی ارتش شوروی بود که برای خرد کردن کمر آلمان، نیازی به استفاده از تاکتیک های خاص و پیچیده نداشت. کما اینکه هر جا که مجبور شد، این تاکتیک رو بکار می برد. ولی مادامی که می تونست با طرح های جاه طلبانه، حجم بیشتری از قوای آلمانی رو نابود کنه دیگه مسئله تلفات براشون از اهمیت کمتر برخوردار می شد. این هم دقیقاً یک سبک نظامی هست که حتی امریکایی ها هم از اون بهره می بردن (ان شاءالله اونا رو که دیگه نمی خوای جنگیدن گله ای بنامی). اساساً اگر آلمان هم نیروهای فرانسوی و انگلیسی رو دور زد، به خاطر ضعیف تر بودن قوای اون ها و عدم توان تقابل مستقیم نظامی باهاشون بود. والا در برخورد با ارتش شوروی در بارباروسا کمتر چنین چیزی رو می دیدیم و مستقیم به دل دشمن می زد و اونا رو تار و مار می کرد. اساساً هر نبرد فلسفه خودش رو داره و با روش خودش باید مورد تحلیل قرار بگیره. والا اگه مثلاً نبرد فرانسه رو بخوایم با نبرد بارباروسا قیاس کنیم قضیه بیشتر کمدی می شه. چه برسه به قیاس نبردهای یک کشور (با سبک و استراتژی و تسلیحات و سربازها و آموزش هاش) با یک کشور دیگه!! کلاً به قیاس مع الفارق می رسیم. SAEIDامروز 9:57 PM @MR9 مسلما دلیل اصلی شکست آلمان ، شخص هیتلر بود ، بهترین حالت این بود که آلمان به شوروی حمله نمی کرد و صبر میکرد تا در تابستان 42 اون بهش حمله کند ، وقتی هم حمله کرد باید تمرکز رو بر ارتش مرکز قرار میداد و مسکو رو تصرف میکردن نه اینکه تا 36 کیلومتری برسن و برگردن با یک دور به جنوب به طرف استالینگراد که عملا امکان پشتیبانی این خط طولانی وجود نداشت و شوروی با زدن لشکرهای پشتیبان که از رومانی بودن تونست ارتش ششم رو در محاصره قرار دهد ، بعد هم اصرار بر باقی ماندن در شهر! MR9امروز 9:59 PM @SAEID البته استالینگراد یک مساله دیگری داشت که در تاپیک عرض شده بود http://www.military.ir/forums...ndComment&comment=453782 SAEIDامروز 10:01 PM @mostafa_by این که تاکتیک نیست و جزو استراتژی شوروی بود ، اینکه می تونست مستقیم به برلین حمله کند ولی ترجیح داد به چکسلواکی حمله کرده و نیروهای آلمانی رو با دادن یک میلیون تلفات از بین ببرد ، به نظرم استراتژی جالبی نبود! ارتش آلمان در حدی نبود که به جناح جنوبی ارتش سرخ حمله کرده و اون رو قطع کند. شوروی بعد از جنگ هم این استراتژی رو در برابر آمریکا در پیش گرفت و سعی داشت با کمیت جبران کیفیت کند که مسلما در اون تلفات انسانی ملاک نیست. MR9 MR9امروز 10:01 PM @SAEID گرفتاری این بود علیرغم اعزام سه میلیون سرباز به روسیه ، خطوط جبهه آنقدر گسترده شده بود که حتی یک سیستم منظم ماشینی مثل ورماخت هم در ان متوقف شد ، شاید اگر اهداف یک مقداری واقه بینانه تر انتخاب می شدند ، امیدی برای موفقیت اولیه وجود می داشت mostafa_byامروز 10:02 PM @SAEID سعید جان به طرز عجیبی اینجا هم اطلاعاتت غلط هست. با اون که اگر در تابستان 42 شوروی به آلمان حمله می کرد، کلاً آلمان همون بلایی سرش می اومد که از 43 به این طرف اومد و بهتره این گزینه رو کنار بذاریم، این که به 36 کیلومتری مسکو رسیدن خودش اطلاعات غلطه. آلمان پس از تصرف اسمولنسک به کمک گروه ارتش های جنوب و شمال رفت که این فاصله نزدیک به 400 کیلومتره!! ضمن اینکه به استالینگراد نرفت و به کیف رفت و اگر نرفته بود که از قضا دمار از روزگار گروه ارتش های مرکز درمی اومد. چون تجربه نشون داد که شوروی از قضا استاد حمله به جناحین آلمان بود و با عملیات های گازانبری، بارها و بارها در طول جنگ ارتش های چند صد هزار نفره ای از نیروهای محور رو گیر انداخت و از بین برد (فقط یک نمونه اش گیر انداختن کل گروه ارتش های شمال در سال 44 بود!!!). اگر یک تصمیم عقلانی برای نبرد گرفته شده باشه در عملیات بارباروسا، دقیقاً همین تأمین جناحین گروه ارتش های مرکز بود MR9امروز 10:03 PM @mostafa_by اگر سر قضیه یوگسلاوی یک مقداری عجله نمی کردند ، شاید مسیر به یک سمت دیگر می رفت mostafa_byامروز 10:04 PM @SAEID خیر سعید جان. از نظر شما جالب نبود. اما اگه طرح عملیات رو بخونی می فهمی یکی از جذاب ترین کارهایی بود که ارتش شوروی انجام داد. یعنی هرسه گروه ارتش ها (شمال، مرکز و جنوب) رو همزمان از بین برد در باگراتیون و ادامه اش. به جای اینکه با حمله به آلمان، اولاً با جناحین تأمین نشده حمله کنه (که عین حماقت هست) و ثانیاً اجازه بده قوای آلمانی عقب کشیده و در نبردهای آتی در مقابلشون صف آرایی کنه، کاری کرد که آلمان جز مدافعین خردسال و کهنسال، دیگه کسی رو نداشته باشه. این عین اقتدار عملیات ارتش شوروی بود که البته عجیبه برای شما جالب نیست. mostafa_byامروز 10:07 PM @MR9 چاره ای نداشت آلمان. انگلیسی ها در یونان پهلوگیری کرده بودن و طبیعتاً بعد از یونان، به سراغ یوگوسلاوی حالا جدا شده از آلمان ها می رفتن. آلمان نمی خواست تا قبل از حمله به شوروی، هیچ پهلوی نرمی رو در اختیار انگلیسی ها قرار بده. نقطه ضعف بزرگ اروپا، یوگوسلاوی و ایتالیا بود که اینطوری از جانب هر دوشون خیالش راحت شد و دیدیم حتی در ایتالیا هم وقتی قضیه خطرناک شد، خودش دست به کار شد و نیرو فرستاد تا اجازه نده این پهلوی نرم بهش آسیب برسونه. SAEIDامروز 10:07 PM @mostafa_by شوروی اگر در تابستان 42 به آلمان حمله میکرد قطعا با شکست بزرگی مواجه میشد چون تجهیزات و آموزش و استراتژی لازم برای مقابله با ارتش آلمان رو نداشت و بهتر بود آلمان منتظر این فرصت می نشست و با اتخاذ دکترین دفاعی متحرک اول حمله رو پس زده و بعد از شکافهای موجود در خطوط گسترده اروپای شرقی ، نبرد برق آسا رو شروع میکرد. درباره رسیدن واحدهای شناسایی ورماخت هم به 36 کیلومتری مسکو میتونید مطالعه کنید. SAEIDامروز 10:09 PM @MR9 مشکل اول همین است یعنی انتخاب اشتباه ، جبهه شرق به نیروی بیشتری احتیاج داشت که از عهده آلمان خارج بود ، برای پشتیبانی هوایی ارتش ششم در زمان محاصره به روزانه 700 تن تدارکات نیاز بود و لوفت وافه کمتر از 100 تن ظرفیت عملیاتی داشت. mostafa_byامروز 10:11 PM @SAEID خوب سعید جان. با عرض معذرت اطلاعات شما غلطه. منبعی که مطالعه فرمودین منبع صحیحی نیست. اما درمورد سال 42، فرمایش شما کاملاً غلطه. چون حجم جدید تسلیحات شوروی در راه بود و از قضا ارتش سرخ در حال ترمیم ناشی از تصفیه های سنگین استالینی بود و آلمان به خوبی می دونست که اگر اجازه این بازسازی داده شه و ارتش به قدر کافی تجهیز شه، با حجمی چند برابر قوای خود مواجه خواهد شد و تنها فرصتی که می تونه به شوروی ضربه بزنه، این فرصت هست (که به فرمایش جناب MR9 تازه قدری هم دیر شروع کرد). به نظرم تصورات شما درمورد توان نظامی آلمان و شوروی قدری واقع بینیانه نیست و زیاد از حد شوووی رو مشتی اسکل بدون برنامه، تاکتیک، هدف، استراتژی و دانش تصور فرموده این. mostafa_byامروز 10:14 PM @SAEID سعید جان به نظرم کلاً سال ها رو با هم قاطی فرمودی. ارتش آلمان هنگامی که به شوروی حمله کرد از فراوانی نیرو هم رنج می برد! اونقدری که حتی نمی دونست چطور باید تخصیص شون بده به جبهه ها. اصلاً علت اینکه حمله همزمان رو انجام داد آلمان هم همین تعدد توان نظامی اش (از نظر تجهیزات، نفرات و امکان پشتیبانی هوایی) بود. این که آلمان در اواخر پاییز 42 حتی امکان حمایت لجستیکی از استالینگراد (که با عملیات اورانوس در محاصره قرار گرفته بودند) رو نداشت دقیقاً به نابودی توان هوایی اش در طول دو سال برمی گرده که ارتش شووری با حجم وسیع تولیدات هوایی خود، برتری هوایی آلمان رو از بین برده بود و بخش اعظمی از قوای هوایی این کشور نابود شده بود و بخش دیگرش هم با عملیات های متهورانه زمینی به فرودگاه های آلمانی، از بین رفتن. به نظرم این پس و پیش انگاری تاریخ، قدری در تحلیل شما از اصل عملیات آلمان در شوروی، مشکل بوجود آورده. هر تصمیمی رو در زمان خودش و براساس شرایط خودش (نه دانش بعد از جنگ و اطلاع از تاریخ) باید مورد بررسی قرار داد. SAEIDامروز 10:15 PM The Third Panzer Army captured Klin after heavy fighting on 23 November, and Solnechnogorsk as well by 24 November. Soviet resistance was still strong, and the outcome of the battle was by no means certain. Reportedly, Stalin asked Zhukov whether Moscow could be successfully defended and ordered him to "speak honestly, like a communist." Zhukov replied that it was possible, but reserves were urgently needed.[59] By 27 November, the German 7th Panzer Division had seized a bridgehead across the Moscow-Volga Canal—the last major obstacle before Moscow—and stood less than 35 km (22 mi) from the Kremlin;[56] but a powerful counterattack by the 1st Shock Army drove them back.[60] Just northwest of Moscow, the Wehrmacht reached Krasnaya Polyana, little more than 29 km (18 mi) from the Kremlin in central Moscow;[61] German officers were able to make out some of the major buildings of the Soviet capital through their field glasses. Both Soviet and German forces were severely depleted, sometimes having only 150–200 riflemen—a company's full strength—left in a regiment. SAEIDامروز 10:17 PM @mostafa_by باید هر کشور رو با شرایط خودش بررسی کرد ، اینکه آلمان از عهده مدیریت ارتش 6 میلیون به سختی بر می اومد دلیل نیست که بگن نیرو زیاد داریم به یک کشور با 22 میلیون کیلومتر وسعت حمله کنیم! mostafa_byامروز 10:18 PM @SAEID سعید جان وقتی می گم اطلاعاتت غلطه دقیقاً به خاطر همینه. ابداً نه به تاریخ ها توجه داری، نه به وقایع قبل و بعد!!! در تاریخی که فرمودین، نبرد مسکو مراحل پایانی خودش رو سپری می کرد (دقت بفرما!!! نبرد مسکو!!!! یعنی چند ماه پیش آلمان به مسکو حمله کرده بود و در گل هم گیر کرده بود و نبرد شهرها ادامه داشت (و البته ان شاءالله می دونی که مسکو یه منطقه اس و نه یه شهر). کما اینکه دو هفته بعد (هفتم دسامبر)، ضد حمله زمستانی شوروی شروع شد و بسیاری از مناطقی که آلمان در طول ماه ها بدست آورده بود رو از دست داد. mostafa_byامروز 10:19 PM @SAEID این تاریخ ماهها بعد از زمانی بود که آلمان به کیف و استالینگراد نیرو فرستاد و مسیرش رو از مسکو تغییر داد!!! نه اینکه در این تاریخ ها چنین کاری رو کرده باشه. خواهش من بر این هست که قدری تاریخ رو دقیق تر و جدی تر بخون برادر. چون بشدت اطلاعاتت با هم ترکیب شده و داده های غلطی رو داره برای تحلیل بهت می ده و باعث شده که ماجرا رو نتونی درست ببینی و تحلیل کنی. mostafa_byامروز 10:21 PM @SAEID در نبرد مسکو هم چندین بار نزدیک بود که دفاع شوروی شکسته بشه و آلمان ها بتونن به شهر اصلی وارد شن. ولی مقاومت در تولا و چند شهر دیگه مانع از این شد که شهر با حمله گازانبری آلمان ها دور بخوره و نبردهای سنگنین در کالینین هم اون ها رو در شمال متوقف کرد و شهر چندین بار دست به دست شد. در زمان حمله به مسکو هم تمام تمرکز ارتش آلمان دقیقاً بر روی مسکو بود و از جبهه های دیگه هم از قضا نیرو برای گروه ارتش های مرکز فرستادن و لوفت وافه هم تمام توان هوایی خودش رو گذاشت بر روی مسکو و هیچ گونه انحراف نیرو از مرکز به هیچ جای دیگری هم صورت نپذیرفت. SAEIDامروز 10:22 PM @mostafa_by لینک منبع رو دادم و اصراری بر درستی اون نیست. در نوشته ها هم که به تاریخ خاصی اشاره نکردم. بالاخره یا به 36 کیلومتری مسکو رسیدن یا نه؟ همین. mostafa_byامروز 10:23 PM @SAEID این لینک دم دستی نبرد مسکو هست : https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Moscow لطفاً توجهی به تاریخ ها هم داشته باش بزرگوار. البته جناب @MR9 دارن زحمتی رو می کشن که ان شاءالله طی یکی دو روز آینده آماده می شه و شما می تونی در اون، تایم لاین کمپین شرق رو ملاحظه بفرمایی که به نظرم بخش عمده ای از تصورات غلط شما درمورد شوروی رو تعدیل خواهد کرد و اطلاعاتی که به زعم من با همدیگه مخلوط شده ان و بخاطر همین عدم رعایت ترتیب و توالی شون، شما رو به تحلیل غلط انداختن هم اصلاح خواهند شد و بر سر جای مناسب خود خواهند نشست. mostafa_byامروز 10:24 PM @SAEID در نبرد مسکو بله. البته شهر مسکو. این حداکثر توان شون بود که البته زورشون هم نرسید و عقب نشینی کردن و البته با ضد حمله شوروی صدها کیلومتر دورتر هم شدن. ولی این به تحلیل شما ربطی نداشت. شما چیز دیگری فرمودین : mostafa_byامروز 10:25 PM @SAEID این عین فرمایش شماست : مسلما دلیل اصلی شکست آلمان ، شخص هیتلر بود ، بهترین حالت این بود که آلمان به شوروی حمله نمی کرد و صبر میکرد تا در تابستان 42 اون بهش حمله کند ، وقتی هم حمله کرد باید تمرکز رو بر ارتش مرکز قرار میداد و مسکو رو تصرف میکردن نه اینکه تا 36 کیلومتری برسن و برگردن با یک دور به جنوب به طرف استالینگراد که عملا امکان پشتیبانی این خط طولانی وجود نداشت و شوروی با زدن لشکرهای پشتیبان که از رومانی بودن تونست ارتش ششم رو در محاصره قرار دهد ، بعد هم اصرار بر باقی ماندن در شهر! SAEIDامروز 10:28 PM @mostafa_by همون لینک رو چند پست پایین تر ، خودم قرار دادم ، برادر جان شما مباحث رو با هم مخلوط می کنید. اون نوشته بنده هم درست که نقل قول کردید صحیح هست و تداخلی با هم از نظر زمانی ندارد و اشاره به زمان خاصی نشده است ، اینکه فلان کار رو میکردن یا نه مساله کلی است و نباید بحث را قاطی کرد و اول انکار کنید و بعد بگیم در فلان تاریخ بله به مسکو رسیدن! اصلا صحبت بنده رو این 36 کیلومتر یا 400 کیلومتر شما نبود که بحث رو منحرف کردید. mostafa_byامروز 10:29 PM @SAEID چه عرض کنم سعید جان. ربط دادن وقایع تابستان 41 (که آلمان در اسمولنسک بود) به زمستان 41 و بعد به زمستان 42 از نظر شما تداخل زمانی نداره؟ ماشاءالله زمان تون زیادی وسیعه. ldmdffامروز 10:31 PM @mostafa_by تنها دلیلی که برگشتن ایران بود و شاهراه ترانزیتش باید متوقفش میکرد ولی دیر جنبید mostafa_byامروز 10:32 PM @SAEID عرض بنده واضح بود. آلمان زمانی به انحراف از حمله به مسکو دست زد که 400 کیلومتر با شهر فاصله داشت!! برخلاف اون افساانه تخیلی که می گفتن گنبدهای کلیسای مسکو رو می دیدن!!! آلمان از اسمولنسک به سمت کیف و لنینگراد چرخید و بعد که کارشون رو تموم کرد نبرد مسکو رو آغاز کرد (که لینکش رو گذاشتم و نخوندین). تا نوامبر هم تمام زورش رو زد که مسکو رو بگیره و هیچ جای دیگری هم نرفت و نیروهاش رو هیچ جای دیگری هم نفرستاد (و عجیبه که این اطلاعات چطور با دیتای شما که می فرمایین تا 36 کیلومتری مسکو رفت و بعد برگشتن به سمت استالینگراد تناقض و تضاد نداره!!!!!). تمام زورش رو هم زد و موفق نشد و آخرشم به 100 کیلومتری مسکو عقب نشینی کرد (و البته در اصل 150 کیلومتری مسکو) و بعد از اون توان حتی یک متر پیشروی به سمت مسکو رو هم نداشت و سال بعدش هم دقیقاً همین بود و رفتنش به استالینگراد هم برای این بود که بخوان دسترسی شوروی به قفقاز رو قطع کنن که البته موفقیت آمیز نبود عملیاتشون و باز ربطی به نبرد مسکویی که شش ماه قبل فاتحه اش خونده شده بود رو نداشت. SAEIDامروز 10:32 PM @mostafa_by صبر می کنیم تا جناب @MR9 اون تایم لاین رو ارسال کنند تا بعد بحث رو ادامه بدیم. الان فقط این نکته که هدف از این بحث لیست اشتباهات آلمان هست نه تمرکز بر روی تاریخ وقایع و انحراف از موضوع. mostafa_byامروز 10:35 PM @ldmdff نه بزرگوار. ایران تازه شهریور ماه فتح شد. یعنی اواخر آگوست 1941. برقراری خط لجستیکی از ایران هم در ماههای بعد صورت پذیرفت. در اون زمان، شوروی قوای دفاعی اش رو شکل داده بود پیشروی آلمان ها هم بسیار کند شده بود (نبرد کیف تازه یک ماه بعد و اون هم با اضافه شدن قوای گروه ارتش های مرکز به گروه ارتش های جنوب و دور زدن خطوط دفاعی ارتش شوروی امکان پذیر شد!! والا مدت ها بود آلمان ها پشت دروازه های کیف متوقف شده بودن). mostafa_byامروز 10:38 PM @SAEID البته که اصل «ترتیب و توالی تاریخی» و«تمرکز بر روی وقایع»، نه انحراف از موضوع، که اصل موضوعه. چون مگه می شه در تحلیل تاریخی بخوایم تواریخ رو پس و پیش بگیم یا از وقایع بپریم و بعد تحلیلی منطقی هم داشته باشیم. نظیر اینکه بخوایم جنگ ایران و عراق رو از خرمشهر 61 شروع کنیم و بعد به توان هوایی 59 اشاره کنیم و بگیم چرا نرفتیم جلوتر و از فاو مثال بیاریم!!! یعنی کلاً با زیر و رو کردن تاریخ و سلسله وقوع حوادث، بخوایم مطلوب خودمون رو به عنوان اصلی بدیهی و در دسترس جلوه بدیم (کاری که خیلی از عزیزان کمتر آشنا به دفاع مقدس عیناً انجامش می دن و چنین اردهای ناشتایی می دن!! و بعد نتیجه می گیرن که قطعنامه 598 هم خیانت بود). ولی با شما موافقم. اجازه بدین زحمت جناب @MR9 به نتیجه رسیده و فایل رو ببینیم. بهتر می شه قضاوت کرد. SAEIDامروز 10:42 PM @mostafa_by همین اصل "ترتیب و توالی تاریخی" رو عرض میکنم که شما بهش اصرار داری و باعث انحراف از بحث شدید! آلمانها یک تعداد اشتباه داشتند هر کدام در هر تاریخی که بود قبل یا بعد ، صحبت سر لیست کردن اینها هست نه نوشتن بر اساس تاریخ. مثال زدن از جنگ ایران عراق هم یک شاخه انحرافی جدید به بحث اضافه میکنه و از پاسخ خودداری میکنم. mostafa_byامروز 10:46 PM @SAEID اگر به ترتیب و توالی تاریخ ها توجه بشه و هر اشتباه در جای خودش مورد بحث و بررسی قرار بگیره، خواهیم دید که از قضا خیلی از مباحثی که در ذهن شما به عنوان «اشتباه» شکل گرفته، نه تنها صورت منطقی تر و معقول تری رو پیدا می کنه، بلکه شاید حتی به این نتیجه برسین که تصمیم درستی بوده و دیگر ملاحظات سبب عدم موفقیت اون ها شد. اساساً تاریخ رو با «متمرکز شدن در اون مقطع» مورد تحلیل قرار می دن. والا اگر با نگاه دانای کل که اول و آخر هر واقعه رو دیده و می دونه بهش نگاه کنیم، طبیعتاً خیلی از تصمیمات می تونه غلط باشه. چون اساساً به اصل واقعه در اون برهه هیچ توجهی نشده. SAEIDامروز 10:52 PM @mostafa_by خوب در سال 2020 انتظار ندارید که مثل سال 1943 بر ادامه نبرد استالینگراد یا کورسک پافشاری کنیم و بگیم با اطلاعات موجود کار منطقی است؟ مطالعه و تحلیل تاریخ بخاطر همین دانای کل بودنی است که اشاره کردید چون اتفاقات رو می دونیم. شما سهم کمکهای آمریکا و انگلیس از راه ایران و قفقاز به شوروی رو با سایر راههای کمکی از شمال و غرب و ... مقایسه کنید به چند درصد میرسید؟ الان دقیق یادم نیست در حدود یک چهارم بود. پس ادعای قطع راه کمک به شوروی برای نبرد استالینگراد منطقی نیست. رسیدن به ایران و آبهای گرم هم منطقی نیست چرا که در اینصورت باید از سپاه آفریقا بیشتر پشتیبانی میکردن و از کودتای رشیدعالی گیلانی در عراق هم کاملا حمایت میکردن شبیه کارهایی که در یونان و یوگسلاوی شدیدا دخالت کردن. SAEIDامروز 10:54 PM حمله به استالینگراد و دور شدن از مسکو اشتباه بزرگی بود که جبهه جنگ رو چند میلیون کیلومتر مربع بزرگتر کرد. دلیل اصلی هم صرف روی مشکل شخصی هیتلر با استالین و کمونیسم بود. وگرنه با هر منطقی بررسی کنیم کار اشتباهی بود. mostafa_byامروز 10:55 PM @SAEID سعید جان فرمایشت صحیح نیست. دانای کل بودن هیچ کمکی به تصمیم گیری منطقی نمی کنه. اگه دانای کلی رو در نظر بگیریم هیتلر باید مثل آدم می نشست سر جاش و آلمان رو می ساخت. مثل مرکل. با امریکا و غرب سازش می کرد. مطیع شون می شد و قس علی هذا. یا اصلاً عقب تر می رفتیم. مردم آلمان هیتلر و نازی ها رو برنمی گزیدن. یا عقب تر. اصلاً وارد جنگ جهانی دوم نمی شدن. یا عقب تر. اصلاً به جنگ های پروس و فرانسه تن نمی دادن و الی آخر. این که اسمش نمی شه نگاه منطقی. چون اصلاً نقطه توقفی نداره. منطقی نگاه کردن یعنی اینکه سعید خودش رو در سال 41 ببینه. در عملیات پیش رو. در OKW. حالا بیاد براساس شرایط موجود بهترین طرح رو بده. امکان آندو کردن وقایع رو طبیعتاً نداره. فقط وقایع فعلی مدنظره. با این شرایط چه تصمیمی بهترینه. mostafa_byامروز 10:58 PM @SAEID باز شما می فرمایی دور شدن از مسکو. عزیز از مسکو دور شده بودن!! تموم شده بود و رفته بود!!! برگشته بودن به 150 کیلومتر دورتر از مسکو با استحکاماتی که دیگه نمی تونستن دورش هم بزنن. اما انتخاب قفقاز و استالینگراد بهترین تصمیم ممکن بود. از قضا گرفتن قفقاز بسیار بسیار بسیار مهم بود. فارغ از اینکه استالینگراد منبع اصلی تأمین تانک های شوروی در شرق بود و مهمترین کارخانجات نظامی درش بود، دستیابی به استالینگراد یعنی دستیابی به ولگا و بستن خطوط دفاعی آلمان بر روی ولگا که تقریباً جبهه رو نفوذ ناپذیر می تونست بکنه. گرفتن قفقاز یعنی دستیابی به معدن نفت و سوخت که حیاتی ترین مایتحاج ارتش آلمان بود. چون تا قبل از اون با خط لجستیکی فوق طولانی شون از رومانی این مهم حاصل می شد!!! ولی اینجا در چند صد کیلومتری شون به معدنی می رسیدن که می تونست تمام نیاز ارتششون رو تأمین کنه. همون طور که با دستیابی به کیف مشکلی از بابت آذوغه و مایحتاج ارتش نداشتن. mostafa_byامروز 11:00 PM @SAEID همین چیزها رو شما در نظر نمی گیرین که در نهایت موضوع رو به امری کمدی نظیر مشکل شخصی هیتلر با استالین و کمونیسم تقلیل می دین. در حالی که این طرح اصلاً جزو طرح های اصلی عملیات، چه در سال 41 و چه 42 بود. اصلاً رسیده به خط AA، هدف اصلی عملیات بارباروسا بود و برین ببینین در محدوده خط AA چه مناطقی قرار داشت. ایضاً طرح عملیاتی آلمان برای سال 42 رو ببینین تا بفهمین ادعای کمیک مشکل شخصی هیتلر با الف و ب چقدر در این تصمیم گیری ها نقش داشت و چقدر نداشت و اصلاً چرا باید این مناطق تسخیر می شد. ضمن اینکه با تسخیر قفقاز و جنوب غرب شوروی، خیلی از معادلات هم عوض می شد. حتی شاید سرنوشت خود ایران. SAEIDامروز 11:01 PM @mostafa_by مصطفی جان! حرف بنده رو بعد چند پست دوباره به خودم میگی! اینکه آلمان نباید به شوروی حمله میکرد و منتظر تابستان 42 می بود رو در ابتدا عرض کردم. فرض کنیم شوروی هم حمله نمیکرد ، طبیعتا جنگی بین این دو کشور اتفاق نمی افتاد. اینکه سعید در سال 41 چه تصمیمی میگرفت این هست که در همون 150 کیلومتری مسکو تجدید قوا میکرد و چند هزار کیلومتر جبهه جنگ رو گسترش نمیداد. شما نمی تونی 150 کیلومتر پیشروی کنی ، بعد انتظار داری تا استالینگراد بری و طرف مقابل هم بشینه و نگاه کنه! اینکه در اون منطقه چه منابع و تاسیساتی وجود داشت دلیل نیست که آلمان بهش حمله میکرد! بحث بر سر منابع موجود است که این منابع در اختیار این کشور نبود. SAEIDامروز 11:03 PM @mostafa_by این مساله که اگر آلمان به رود ولگا میرسید و فلان و منابع بکری در انتظارش بود ، مثل این هست که بگیم منابع بکری در مریخ وجود داره! خوب می تونید امروز بهش برسید؟ نمی تونید. پس کار منطقی نیست. mostafa_byامروز 11:05 PM @SAEID اخوی. چرا عجیب و غریب می گی. ایران نمی تونست یه وجب از طلاییه جلوتر بره. تو هور گیر کرده بود. بعد یهو تا فاو رو رفت گرفت!!! مگه اگه در یک جا متوقف شی و نتونی پیشروی کنی، نمی تونی با تغییر جبهه به پیشروی ات ادامه بدی؟!! حتی ارتش شوروی هم بارها وقتی به سد دفاعی آلمان خورد با دور زدن جبهه ها از مسیری دیگه پیشروی کرد و اصلاً پشت اون نیروها دراومد. یا مسیری دیگری رو در پیش گرفت. این اصل بدیهی یک عملیات نظامی هست. mostafa_byامروز 11:08 PM @SAEID از طرفی من حرف شما رو به خود شما تحویل ندادم. خیلی بالاترش رو گفتم. گفتم اصلاً نباید وارد جنگ می شد. اصلاً نباید به سمت تنش پیش می رفت. اصلاً نباید مردم آلمان انتخابشون می کردن و همین طور عقب عقب رفتن!!!! با این مدل که نمی شه تحلیل تاریخ کرد. تحلیل تاریخ یعنی اینکه وقاتی واقعه ای رخ داده، باید بهترین تصمیم رو در لحظه گرفت. این گزاره که می گین آلمان حمله نمی کرد، شوروی هم حمله نمی کرد و جنگی رخ نمی داد هم غلطه. کتاب ویکتور سووروف (که خودش اهل شوروی هست) رو مطالعه بفرمایین به گزاره های دیگری می رسین. نبرد بین آلمان و بریتانیا به فرسوده شدن توان نظامی این دو کشور می انجامید و شوروی داشت تمام توانش رو جمع می کرد که هنگامی که هر دوی کشورها از نفس افتادن، تازه اون ها شروع کنن و اروپا رو یکجا ببلعن. یکی از اصلی ترین اهداف آلمان این بود که قبل از اینکه شوروی به این توان برسه، توان نظامی اش رو نابود کنه و برای آلمان، زمین و زمان بخره. این تصمیم هم عقلانی بود؛ اگرچه بخشی اش هم برگرفته از اعتماد به نفس بیش از اندازه آلمان ها پس از تسخیر فرانسه و دیگر بخش های اروپا و البته موفقیت های در آفریقا بود. mostafa_by SAEIDامروز 11:09 PM @mostafa_by لطفا فاصله مسکو تا استالینگراد رو بگید؟ فاصله فاو تا بصره و ... رو هم بگید. اصلا فاصله از اشنویه تا خرمشهر رو بگید؟ بعد مقایسه کنیم که این مانور تغییر جبهه منطقی است؟ mostafa_byامروز 11:09 PM @SAEID مسئله ولگا هم از قضا منطقی ترین تحلیل ممکن بود. کافیه خط لجستیکی شوروی رو بررسی بفرمایین تا به جواب برسین. عجیبه برام که از چنین چیزی آگاهی ندارین. mostafa_byامروز 11:10 PM @SAEID استاد! برادر!!! حمله به استالینگراد توسط گروه ارتش های جنوب انجام گرفت!!! ارتش مرکز که سر جاش بود!!! چرا به این بدیهیات اصلاً توجه نداری برادر جان!! کما اینکه موقعیت گروه ارتش های شمال در لنینگراد هم پابرجا بود. جبهه آلمان از همون اولش کشیده بود!! فقط به نوبت یا همزمان عملیات می کردن! این بار هم که در مرکز متوقف شدن از جنوب عملیات رو ادامه دادن!!! مانور چیه؟ تغییر جبهه کدومه؟!! انصافاً فکر کنم الان دیگه سرکارم گذاشتی یا داری تستم می کنی ببیننی چقدر درسام رو یاد گرفتم! SAEIDامروز 11:13 PM @mostafa_by میگن تاریخ تکرار میشه! ده سال قبل باید ثابت میکردم شوروی در حال آماده سازی برای حمله به آلمان بود و لیست تدارکات و استحکامات این کشور در مرزهای غربی رو می نوشتم که آلمان مجبور به شروع جنگ در سال 41 شد ، امروز هم ...! بگذریم. بله تقسیم قوای آلمان به سه قسمت کار درستی بود چون اگر در قالب یک یا دو محور اصلی بودن باعث پیروزی آلمان میشد. mostafa_byامروز 11:13 PM @SAEID جبهه مرکزی هم در اون زمان که حمله به جنوب از سر گرفته شد، به حالت ایستا درآمده بود. امکان پیشروی مهیا نبود و آلمان و شوروی بشدت در مرکز مشغول نبرد بر روی شبه محاصره های ایجاد شده بودن. اصلاً چند ماه قبلش ارتش شوروی در یک ضد حمله اساسی، چیزی نمونده بود که کل گروه ارتش های مرکز رو تحت محاصره قرار بده و یه پاکت بزرگ و بیسیار خطرناک بوجود بیاره که شانس میارن و یک منطقه متصل نمی شه و از همون برای برقراری خط لجستیکی اسمولنسک استفاده می کنن و با آوردن نیرو و تجهیزات جدید، گروه ارتش های مرکز رو نجات می دن. اساساً اونا همین که پابرجا می موندن در برابر اون حجم از نیروی متمرکز در مرکز، خودش شاهکار بود. بخوان پیشروی کنن مجدداً به سمت مسکو؟!! SAEIDامروز 11:16 PM @mostafa_by صحبت شما ، آدم رو یاد مربی هایی میندازه که ورزشکار نمی تونه وزنه 200 کیلویی رو بزنه بعد میان برای حرکت بعدی 205 انتخاب میکنن! ولی اینی که شما میگی یعنی استالینگراد 205 نیست ، 305 هم نیست ، ده برابر بیشتر است. mostafa_byامروز 11:18 PM @SAEID سعید جان آلمان تقریباً استالینگراد رو گرفت. به جز دو سه نقطه بسیار کوچک از شهر، چیزی از استالینگراد باقی نموند. البته در کوه های قفقاز متوقف شدن. آلمان بعد از توقف در مسکو و لنینگراد، یا باید کاملاً عقب نشینی می کرد، یا اینکه مسیر رو ادامه می داد. حالا شما طرح بهتری دارین؟ بسم الله. بفرمایین چه باید می کرد؟ SAEIDامروز 11:24 PM @mostafa_by بله شهر رو گرفتن ، در اصول نظامی گرفتن یک منطقه کار خاصی نیست ، اصل بر تثبیت اون است که از توان آلمان خارج بود ، اون چند نقطه رو نتونستن بگیرن چون پشتیبانی شوروی ازشون حمایت میکرد و اجازه سقوط این سرپلهای دفاعی رو نداد. اینکه چکار میکردند؟ گفتم به همون مسکو برنامه ریزی میکردن ، پیشروی کردن چند هزار کیلومتری و رسیدن به استالینگراد کار خاصی نبود چرا که در استراتژی دفاعی شوروی و روسیه از قدیم به مهاجم فرصت میدن جبهه نبرد رو گسترده کنه و بعد خودش به تله میفته با مشکل در تامین تدارکات و بدی آب و هوا. SAEIDامروز 11:27 PM @mostafa_by فاصله مسکو تا استالینگراد 911 کیلومتر و جاده ای 970 کیلومتر می باشد. خط مرزی ایران و عراق 1458 کیلومتر است. mostafa_byامروز 11:28 PM @SAEID برادر جان. متأسفانه بدون درست خوندن عرض بنده، دنبال جواب دادنی. والا قبلش توضیح داده بودم. اول اینکه این عملیات رو گروه ارتش های جنوب انجام داد. در همین زمان گروه ارتش های مرکز در همون جا خودش داشت درجا می زد. مثل گروه ارتش های شمال. گروه ارتش های جنوب از مسکو نرفته استالینگراد که اینقدر شما روی این داستان داری مانور می دی!!! بابا به پیر، به پیغمبر ارتش آلمان به سه گروه ارتش تقسیم شده بود که هرکدوم وظایف خودشون رو داشتن و اهداف خودشون. براساس زمان بندی و توان تهاجم هم دائماً پلن ها سوئیچ می شد. وقتی که از تصرف مسکو بازموندن، تصرف قفقاز در دستور کار قرار گرفت!! باز شما بیا بگو انحراف از اونجا و اینجا چقدر فاصله داشت و چقدر نداشت!!! SAEIDامروز 11:31 PM @mostafa_by فاصله مسکو تا لنینگراد 634 کیلومتر ، فاصله از لنینگراد تا استالینگراد 1543 کیلومتر. mostafa_byامروز 11:32 PM @SAEID در ضمن سرپل هایی که دفاع می کردن از شهر خیلی هم اهمیت نداشت. از قضا مشکل آلمان این بود که فریب تاکتیک ارتش شوروی رو خورد. این طرح ژوکوف و واسیلوفسکی بود که آلمان رو اونقدر در استالینگراد نگه دارن که بتونن قواشون رو از سوی دیگه ولگا جمع کنن و آلمان ها رو دور بزنن. اگر آلمان ها فریب این عملیات رو نمی خوردن شاید داستان به شکل دیگری به پیش می رفت. آلمان ها فکر می کردن ارتش شوروی داره تمام توانش رو در استالینگراد می ذاره و لحظه به لحظه بیشتر تحلیل می ره. بویژه اینکه می دید مدافعین شهر تسلیحات قابل توجهی ندارن و اون داستان معروف هر دو نفر یه اسلحه واقعاً روی ذهنیت شون از توان نظامی ارتش سرخ تأثیر گذاشته بود. در سال 41 توان نظامی ارتش سرخ بسیار کم شده بود و به این باور رسیده بودن که با این کار بیشتر هم از بین می ره توان نظامی شون و با فرسوده شدن ارتش سرخ، در عملیات های آتی بهتر می تونن موفقیت رو کسب کنن. ولی حقیقت چیز دیگری بود. SAEIDامروز 11:32 PM @mostafa_by بله می دونم ، قوای آلمان به سه ارتش شمال ، مرکز و جنوب تقسیم شده بود. مشکل بنده روی همین تقسیم بندی است که جبهه ای به عرض 1500 کیلومتر تا 2 3 هزار کیلومتر (بصورت جاده ای و غیر مستقیم) ایجاد کرده بود. mostafa_byامروز 11:33 PM @SAEID سعید جان! داداش. سرکارمون گذاشتی؟!!! اخوی!!! لنینگراد مال گروه ارتش های شمال بود!!! چه ربطی داره به مسکو!!!!! SAEIDامروز 11:35 PM @mostafa_by شما در سال 41 هستید و از پشت جبهه شوروی و میزان تجدید قوای اون خبر ندارید. mostafa_byامروز 11:35 PM @SAEID اول اینکه وسعت جبهه همین بود. طبیعتاً چه به سه گروه تقسیم می شدن و چه یه گروه، باید این جبهه رو پوشش می دادن. نمی تونستن که از ورشو یه دالان بزنن به سمت مسکو و بی خیال جناحین!!! عملاً هم با رسیدن به لنینگراد، گروه ارتش های شمال متوقف شده بود و تنها خطوط دفاعی رو حفظ می کرد. همون طور که گروه ارتش های جنوب بعد از گرفتن روستوف این کار رو می کرد!! شما هر وقت خواستی کیلومتر بزنی، ببین فاصله خارکوف تا استالینگراد چقدر هست!! نه مسکو تا استالینگراد!!! چون ارتش عمل کننده از خارکوف و روستوف حمله رو شروع کردن!!! برای بار چندم عرض می کنم. قوای عمل کننده در استالینگراد، گروه ارتش های جنوب بودن. یعنی قوای جبهه جنوبی. حالا چه یه ارتش بودن، چه سه ارتش (منظورم گروه ارتشه). mostafa_byامروز 11:37 PM @SAEID دقیقاً همین هست. در سال 41، آلمان ها می دونستن که ارتش شوروی به یک دهم توانش در ابتدای جنگ رسیده. می دونستن در پشت کوه های اورال دارن تجهیزات تولید می کنن و قابل دستیابی نیست کارخانجات. از طرفی می دونستن کارخانجات نظامی شون که تأمین کننده توان دفاعی شون در مسکو و قفقاز هست در استالینگراد هست. می دونستن خط اصلی لجستیکی شون از قفقاز و ایضاً از ولگاست. می دونستن ارتش سرخ تقریباً یک سال زمان نیاز داره برای بازسازی کامل. از طرفی از مرکز و شمال امکان عملیات نداری و جبهه ها قفل هست. حالا شما چه تصمیمی می گیری؟!! SAEIDامروز 11:38 PM @mostafa_by فاصله خارکوف تا استالینگراد 613 کیلومتر ، برادر جان ، متر نیست کیلومتر است ، طوری میگید عرض جبهه اینقدر بود که گویا قرار نبود این عرض رو با نیرو پر کنند! SAEIDامروز 11:40 PM @mostafa_by دیوار آتلانتیک 2670 کیلومتر طول داشت ، آمریکایی ها چکار کردند؟ از نروژ تا اسپانیا همزمان در سه جبهه بهش حمله کردن؟ مثلا جبهه نروژ ، جبهه آلمان ، جبهه فرانسه! mostafa_byامروز 11:43 PM @SAEID سعید جان چی رو با چی مقایسه کردی؟ دیوار آتلانتیک؟!! اخوی می شه بفرمایی چطور ورماخت می تونست بره سمت مسکو؟ مستقیم از مسیر مینسک - اسمولنسک - مسکو می رفت؟!! جدی براساس نقشه می فرمایی چطور باید می رفت سمت مسکو؟ همون امریکایی ها خواستن برن سمت آلمان، جناحین رو بیمه اباالفضل کردن و رفتن جلو؟ نرفتن فرانسه و هلند و بلژیک و ایتالیا و اتریش رو بگیرن و بعد به آلمان حمله کنن؟ مستقیم رفتن برلین؟ SAEID SAEIDامروز 11:44 PM @mostafa_by درسته مصطفی جان. به منظور بنده رسیدی. این لینک رو ببین و تاریخ سقوط پایگاه های دیوار آتلانتیک. https://en.wikipedia.org/wiki/Atlantic_Wall mostafa_byامروز 11:46 PM @SAEID نفهمیدم سعید جان. امریکایی ها بدون وسعت دادن به جبهه یه خط صاف رو گرفتن رفتن به آلمان؟ شما منظورتون اینه؟! SAEIDامروز 11:46 PM @mostafa_by آمریکایی ها در عرض 2670 کیلومتر سه محور تعریف نکردن ، محورها محدود شد به همون منطقه فرانسه با اینکه آمریکا از نظر انسانی در سال 1945 تعداد 12 میلیون سرباز داشت ، ولی آلمانها محوری با 1543 کیلومتر تعریف کردن اون هم با 6 میلیون سرباز! mostafa_byامروز 11:47 PM @SAEID محور محدود شد سعید جان؟ مرز آلمان از هلند تا فرانسه کشیده شد!! دقیقاً کجاش محدود شد؟!!! SAEIDامروز 11:48 PM @mostafa_by سربازهای متحد آلمان مثل رومانی رو هم حساب نمی کنیم در بحث چون این نیروها توان رزمی قابل توجهی نداشتند و شکست همین ها باعث محاصره ارتش ششم در استالینگراد شد. mostafa_byامروز 11:48 PM @SAEID بعد شما داری خاک شوروی با 1500 کیلومتر وسعت رو با یه وجب جا تو مرز فرانسه یکی می کنی؟ mostafa_byامروز 11:49 PM @SAEID ای کاش شما به همین سوال مشخص من جواب می فرمودی. « اخوی می شه بفرمایی چطور ورماخت می تونست بره سمت مسکو؟ مستقیم از مسیر مینسک - اسمولنسک - مسکو می رفت؟!! جدی براساس نقشه می فرمایی چطور باید می رفت سمت مسکو؟ ». جواب این سوال، کلاً گشایشگر بحثه. ببینیم سعید الان که تو لهستانه چطور می خواد ارتش آلمان رو تا مسکو ببره. SAEIDامروز 11:50 PM @mostafa_by یکی نیستن ، یکی می تونن بشن با محدود کردن منطقه عملیاتی با توجه به منابع در اختیار. SAEIDامروز 11:50 PM https://en.wikipedia.org/wiki...n_Allied_invasion_of_Germany SAEIDامروز 11:53 PM @mostafa_by آلمان هم نیاز داشت هدف رو مسکو بگیره ، همونطور که هم شوروی و هم آمریکا هدف رو برلین گرفتن و از شما سوال میکنم زمان سقوط برلین چند میلیون سرباز آلمانی در سایر مناطق جنگی بودند که تسلیم شدند؟ برای رفتن به سمت مسکو هم اون یکی از مسیرها بود ، می تونست فرضا از شمال حمله کنن و بعد از گرفتن لنینگراد برن سمت مسکو ، یا از سمت جنوب تا به منابع مورد نظر شما در استالینگراد برسن بعد برن سمت مسکو. MR9امروز 11:53 PM بسم ا... ، میلیتاری همیشه بازکننده ابعاد جدیدی از بررسی های نظامی است ........... جنگ در جبهه شرق ( خط زمانی ) http://www.military.ir/forums...%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C/ mostafa_byامروز 11:53 PM @SAEID سعید جان فارغ از اینکه امریکایی ها رفتن فرانسه رو آزاد کردن و ایضاً از ایتالیا اومدن بالا و انگلیسی ها و امریکایی ها و کانادایی ها رفتن بلژیک و هلند رو گرفتن و بعد همه با هم ریختن سر آلمان و تمام اینا در کمتر از شش ماه عملیات پی در پی و خیلی هاشون همزمان رخ داد و جبهه قبل از ورود به آلمان مشخصه چه وسعتی داره (تمام مرزهای آلمان رو در بر می گیره و نه یه نقطه خاص) و باز فارغ از وسعت خاک شوروی با آلمان، از شما درخواست می کنم طرح عملیاتی ات برای فتح مسکو رو بفرمایی. SAEIDامروز 11:55 PM @mostafa_by طرح عملیاتی رو همینطوری نمیشه الکی ارایه داد ، باشه سر فرصت.