MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,626
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,366

تمامی ارسال های MR9

  1. دوستان عزیز حوزه تمدنی غرب در بحث هسته ای بطور جداگانه از دو الگویی که قبلا" امتحان شده است استفاده می کند یکم : الگوی لیبی : در الگوی لیبی امریکایی ها درصدند تا با استفاده از تمامی فشارها ج.ا.ایران مجبور شود تا تمامی تاسیسات هسته ای خود را برچیده ، بار کشتی کرده و به ایالات متحده ارسال نماید . همانطور که لیبی چند سال پیش از سقوط قذافی چنین کاری را انجام داد و نهایتا" سرنوشت این آدم همان چیزی بود که دیدیم و امریکایی ها چنان بلایی سر این ادم آوردند که ....... دوم : الگوی کره شمالی : در این الگو امریکایی و حوزه تمدنی غرب می کوشند با فشار آوردن همه جانبه و در کنار سرسختی رهبران کره شمالی ، این کشور را منزوی و کره شمالی را وادار به اتخاذ واکنش های نامعقولانه ( مثل خروج از npt) و یا ازمایش زیرزمینی هسته ای نماید که این دو به مانند بازی دومینو ( تئوری دومینو در ژئوپلیتیک) منجر به انزوای تدریجی این کشور گردد . اما الگوی سوم : درحوزه فناوری هسته ای از سال 1384 ( روی کار امدن دولت اول آقای احمدی نژاد ) اجرای این الگو کلید خورد یعنی ادامه فعالیت های تحقیقاتی هسته ای ، ادامه غنی سازی و شکستن پلمپ ها و... و همزمان انجام مذاکره . دولت نهم و دهم در کنار داشتن نقایص متعدد در حوزه داخلی بخوبی استراتژی خرید زمان را پیش برد ( هرچند در اجرای آن اشتباهاتی نیز داشت ) و ما شاهد پیشرفتهای بزرگی در این زمینه بودیم . هرچند با مدیریت صحیح تر دستاوردهای ناشی از این مساله می توانست در حوزه اقتصادی بهتر ازآنچه که ما شاهد آن هستیم باشد . حال آمریکایی ها بشدت درصدد آن هستند که درصد موفقیت این الگوی سوم را با دادن " آب نبات" کمتر کنند و این چیزی است که مذاکره کنندگان باید به آن توجه نمایند . استراتژی دشمن ، به مانند آنچه که در فاصله زمانی 1991 تا 2003 بر روی عراق اجرا گردید ، ابتدا کند کردن ، سپس توقف و در نهایت برچیدن و از میان بردن این فناوری و سایر فناوری های مشابه در کشور ما می باشد و فناوری هسته ای فقط و فقط نقطه آغاز این مساله خواهد بود . دیدیم که پس از آنکه روند مذاکرات به توافق نسبی نزدیک شد ، آمریکایی ها بلافاصله بحث فناوری موشکی را وارد مذاکرات کردند و مطمئنا" در صورتی که این فناوری وارد مذاکرات شود به مانند عراق ما مجبور خواهیم شد فقط به موشکهایی با برد 300 کیلومتر و کمتر ( به مانند موشک الثمود عراق با برد 150 کیلومتر) قناعت کنیم و این در کنار پیر بودن و قدیمی بودن ناوگان نیروی هوایی بشدت بر روی امنیت ملی ما تاثیر گذار خواهد بود و در حقیقت ما ، بدست خودمان ، خودمان را خلع سلاح خواهیم کرد . امیدوارم چنین مساله ای هرگز اتفاق نیافتد ، چرا که در اوایل انقلاب هم کسانی بودند که می گفتند ( دولت موقت انقلاب به نخست وزیری مرحوم بازرگان) دولت ملی !!!!! ایران نیازی به تسلیخات پیشرفته ای نظیر اف-14 ها ندارد و اینها ا باید به اعراب حاشیه خلیج پارس فروخته شوند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  2. MR9

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    واحد سیاسی که در شمال غربی ما قرار گرفته و جمهوری ترکیه نام دارد باقی مانده "مرد بیمار اروپا "( لقب اروپاییان به امپراتوری عثمانی در سالهای اخر حیات این به اصطلاح امپراطوری) است که سالهاست ( یعنی از زمان پیدایش این کشور ( احتمالا"1922) چنین ادعاهایی را مطرح می کند ( براساس ایده پان ترکیستی ). این کشور اگرچه در طول سالهای جنگ سرد بدلیل نزدیکی جغرافیایی به اتحاد شوروی یک کشور مهم در ناتو بحساب می امد و بخصوص ایالات متحده برای اهداف نظامی از این کشور حمایت می نمود ( استقرار واحدهای موشکهای پرشینگ ، یگانهای استراق سمع - به مانند انچه در شمال ایران موجود بود - ) اما این کشور از ابتدای تشکیل یعنی 92 سال پیش فاقد انچه که capacity leadership یا ظرفیت رهبری منطقه ای خوانده می شود می باشد . پس از انقلاب اسلامی هم امریکایی ها به طرق گوناگون کوشیدند تا با ایجاد تسهیلاتی برای ترکیه ، یک الترناتیو سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند که موفق نشدند . با این حال پس از وقوع بیداری اسلامی در کشورهای عربی ، در حالی که ما در اتش فتنه 88 درحال سوختن بودیم ، ترکها با استفاده از دیپلماسی عمومی خود توانستند توجهات را بخود جلب نمایند و این مساله با تطبیق یافتن موقتی سیاستهای کشورهایی نظیر قطر و عربستان ، موجب شد تا این کشور به وزنه ای نسبتا" تاثیر گذار در این تحولات تبدیل شود ، اما با اشتباه راهبردی ترکها در حمایت مالی - سیاسی و نظامی و اطلاعاتی از گروههای تروریستی نظیر جبهه النصره و داعش ، وجه این کشور رو به افول گذاشت تا جایی که کنترل اوضاع از دست این کشور خارج گردید و حتی موجب افزایش اعتراضات داخلی شد ، هرچند در حوزه داخلی این اعتراضات حداقل بصورت ظاهری فروکش کرده است . بطور کلی ترکها به تنهایی فاقد ابزارها و توانایی های لازم برای تاثیر گذاری قطعی بر اوضاع هستند و علیرغم صحبتهایی که در خبرفوق امده است سعی می کنند تا با استفاده از کارت ایران ، اعراب سلفی و وهابی را ترسانده و با پشتیبانی ایالات متحده و اتحادیه اروپا مجددا در منطقه تاثیر گذار باشند . هرچند با توجه به موفقیت های نسبی اسد در کنترل شورشیان این مساله در هاله ای از ابهام قرار دارد .
  3. اندیشکده صهیونیستی «مطالعات امنیت ملی» در گزارشی به قلم «یودی دکل»، «شلومو بروم» و «یورام شویتزر» نوشت: موازنه راهبردی اسرائیل در بر گیرنده عوامل مثبت و چشمگیر و همچنین شکلگیری تهدیدات جدیدی است که به معنای چالش‌های دشوار پیش رو هستند. روندهای منطقه‌ای در سال‌های اخیر نشانگر تضعیف نقش‌آفرینان دولتی و در نتیجه تنزل تهدیدات نظامی سنتی است. از سوی دیگر، تهدیدی مختلط، نامتقارن و چند بعدی از طرف عوامل جهادی اسلام‌گرایان افراطی پدیدار گردیده است. گروه‌های اسلام‌گرای رادیکال سوار بر موج تغییرات و فروپاشی ساختارهای اجتماعی و سیاسی و همچنین افزایش نفوذ نهضت‌های اسلامی بر علیه نظم و ثبات دیرینه در خاورمیانه اعلان جنگ نموده‌اند حتی با اینکه این موج از ابتدا توسط لیبرال‌های جوان راه انداخته و هدایت شد. آن‌ها با استفاده از توان خود مبنی بر تخریب فرآیندهای حاکمیتی و بر هم زدن فرآیند زندگی روزمره در منطقه نفوذ خود را ارتقا داده‌اند، حتی با اینکه قادر نیستند چارچوب‌های عملی جدیدی ایجاد نموده و نیازهای عمومی را برطرف سازند. [color=#ff6600] [b]■[/b][b] ارائه [/b][b]موازنه وضعیت امنیت راهبردی اسرائیل[/b][b]■[/b][/color] این مقاله موازنه وضعیت امنیت راهبردی اسرائیل را ارائه نموده و بیان می‌دارد که موازنه فعلی به طور کلی مثبت است. مقاله چالش‌های امنیتی را ترسیم نموده و این موضوع را بررسی می‌نماید که اسرائیل چگونه می‌تواند به نحو احسن با چالش‌های پیش روی خویش مقابله نماید و در عین حال روندهای منفی را متوقف ساخته و از فرصت‌ها در راستای تثبیت و ارتقای جنبه‌های مثبت موازنه بهره گیرد. تحلیل پیش رو یک رویکرد چند زمینه‌ای را به کار می‌گیرد و با نگاهی یکپارچه به ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، اجتماعی، اقتصادی، انسان‌دوستانه، نظامی، حقوقی، و رسانه‌ای به بررسی وجه مشترک میان چالش‌های گوناگون می‌پردازد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تأثیر بحران اقتصادی در منطقه خاورمیانه[/b][b]■[/b][/color] [b]موازنه مثبت فعلی [/b] تهدیدات متعارف تضعیف شده در جبهه‌های شمال و شمال شرق در رأس جنبه‌های مثبت ترازنامه امنیتی اسرائیل قرار دارد و به دنبال آن فرسایش ارتش سوریه به خاطر جنگ داخلی طولانی مدت و حفظ یک عامل بازدارند معتبر توسط اسرائیل در مقابله با حزب‌الله در لبنان و حماس در نوار غزه قرار می‌گیرند. این موارد به از بین رفتن تهدیدات از طرف ارتش عراق در دهه قبلی اضافه می‌گردند. عزم بین‌المللی جهت از بین بردن زرادخانه شیمیایی حکومت «اسد» فرصتی را فراهم آورده است تا بتوان ارتش سوریه را از قابلیت‌های غیرمتعارف اصلی خود محروم ساخت. بحران اقتصادی در ایران که بر اثر تحریم‌ها شکل گرفته اثر منفی بر محور افراطی به رهبری ایران در منطقه خاورمیانه گذاشته و به انعقاد یک توافق موقت میان تهران و ۱+۵ در ژنو در نوامبر ۲۰۱۳ انجامیده است هنوز زود است که بتوان معانی و پیامدهای این توافق را مشخص نمود. جایگاه حزب‌الله در لبنان به خاطر حمایت این گروه از حکومت «اسد» و مشارکت فعال در جنگ داخلی سوریه تضعیف گردیده است. حماس نیز که به دنبال سقوط حکومت اخوان‌المسلمین در مصر تضعیف گردید با امتناع از پشتیبانی از حکومت «اسد» از اردوگاه افراطی‌ها فاصله گرفته است. با این حال، محور افراطی‌ها همچنان تلاش می‌کند اجزای اصلی قدرت و نفوذ خود در منطقه را حفظ نماید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل خود را از کانون نزاع‌های منطقه‌ای دور نگه داشته است[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل بر خلاف پس‌زمینه نابسامانی و آشوب در منطقه موفق گردیده است خود را از کانون رویدادها و نزاع‌های منطقه‌ای دور نگاه داشته و در حالی که بسیاری از نقش‌آفرینان منطقه‌ای با چالش‌های تهدید کننده درونی و بیرونی روبرو هستند به جزیره ثبات در منطقه تبدیل گردد. در عین حال، اسرائیل با آغاز بی سر و صدای اقدامات عملیاتی عاقلانه و سنجیده بر علیه انتقال سلاح‌های راهبردی سلاح‌های دفاع هوایی و موشک‌ها و راکت‌های دوربرد و دقیق از سوریه به لبنان و از سودان به حماس و گروه‌های جهادی در نوار غزه بازدارندگی موثر خویش در منطقه را حفظ نماید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل رابطه خود با ارتش مصر را حفظ کرد[/b][b]■[/b][/color] تصاحب مجدد سیستم سیاسی توسط ارتش مصر و برکناری اخوان‌المسلمین از قدرت تقویت اسلام سیاسی در مصر و، از چشم انداز گسترده‌تر، در کل منطقه خاورمیانه را حداقل در حال حاضر متوقف ساخته است. در اینجا نیز خطرات ذاتی بالقوه نسبت به اسرائیل مهار گردیده‌اند. اسرائیل به نوبه خود مواظب بود روابط ویژه خود با ارتش مصر را حتی در طول دوره یکساله حکومت اخوان‌المسلمین حفظ نماید و همچنان تلاش می‌کند به ارتقای کارایی ارتش در زمینه مقابله با قاچاق سلاح به نوار غزه از طریق صحرای سینا و مبارزه با زیرساخت‌های تروریستی جهادی در صحرای سینا کمک کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]بحران سوریه و ایجاد تنش در کشورهای پذیرنده پناهجویان[/b][b]■[/b][/color] سوریه در سومین سال جنگ خونبار داخلی همچنان در حال فروپاشی از درون است، هرچند حکومت سوریه در جنگ با شورشیان پیشرفت‌هایی حاصل نموده است. در حقیقت، کنترل کشور میان نیروهای «اسد» و بسیاری از گروه‌های مخالف و ناهماهنگ تقسیم گردیده است. بحران سوریه باعث به وجود آمدن یک مشکل انسانی وخیم برای ترکیه، اردن و لبنان به دنبال سرریز شدن سیل پناه‌جویان سوری به این کشورها شده است. هجوم این پناه‌جویان سوری مشخصاً خطر بالا گرفتن تنش در لبنان را به همراه داشته است. در لبنان خطر بالقوه و واقعی بر هم خوردن ثبات داخلی وجود دارد. در اردن، ثبات حاکمیتی حفظ گردیده و نفوذ اخوان‌المسلمین نیز مهار گردیده است. اردن موفق شده است چالش‌های اجتماعی اقتصادی ناشی از ورود موج پناه‌جویان سوری را، هرچند با دشواری، برطرف نماید و بدون کمک‌های بیرونی توان این کشور محدود خواهد بود. روابط صلح‌آمیز میان اردن و اسرائیل همچنان حفظ گردیده‌اند. جنگ داخلی در سوریه و پیامدهای منطقه‌ای و تهدید کننده آن در کنار این احساس رایج در اردن که آمریکا در مواقع بحرانی در کنار اردن نخواهد بود (با توجه به آنچه در مصر و سوریه مشاهده گردید عدم استفاده از زور توسط آمریکا و پذیرش توافق‌نامه مربوط به تسلیحات شیمیایی که به ضرر مخالفین سکولار است و توافقی که با ایران به دست آمد) اهمیت روابط دوجانبه میان اردن و اسرائیل را برای طرفین مورد تاکید قرار داده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تغییرات اساسی در روابط میان اسرائیل و فلسطین[/b][b]■[/b][/color] تجدید مذاکرات میان اسرائیل و فلسطینی‌ها بعد از بیش از چهار سال قرارگیری در بن‌بست حداقل در حال حاضر یک روزنه امید محسوب می‌شود. این مذاکرات اگر به سمت بحران کشیده نشود و این بحران به گردن اسرائیل نیفتد می‌تواند با کاستن از فشارها و فراهم نمودن زمینه جهت همکاری‌های بعدی با کشورهای میانه‌رو عرب به ارتقای جایگاه بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل منجر گردد حتی اگر این همکاری‌ها از طریق کانال‌های مخفی صورت گیرند. این امر به ویژه فرصتی فراهم می‌آورد که در صورت بهره‌گیری مناسب از آن به ایجاد تغییرات اساسی در روابط میان اسرائیل و فلسطینی‌ها منجر خواهد گردید، حتی اگر توافقی دائمی در این زمینه حاصل نگردد. حماس که حاکمیت نوار غزه را در دست دارد به دنبال انجام یک سری حرکات راهبردی اشتباه دچار دردسر گردیده است. این حرکات اشتباه عبارت بودند از: فاصله گرفتن از محور افراطی؛ قرار گرفتن در کنار حکومت اخوان‌المسلمین در مصر که البته با توجه به نزدیکی حماس به اردوگاه اخوان‌المسلمین گزینه‌ای طبیعی بود؛ و عدم پذیرش آشتی و اتحاد در میان گروه‌های فلسطینی. سقوط حکومت اخوان‌المسلمین باعث شد حماس از پشتیبانی و حمایت سیاسی محروم گردد و در عین حال رکود اقتصادی و سیاسی در نوار غزه باعث تضعیف حمایت داخلی از حماس شده است. به خاطر ضعف و درماندگی سیاسی حماس در صحنه منطقه‌ای، به ویژه با توجه به تجدید گفتگوها میان اسرائیل و حکومت خودگردان فلسطینی، برای این سازمان احیای جایگاه خویش در سطح منطقه‌ای و ملی امری سخت و دشوار است. در صورت تلاش‌های مجدد جهت دستیابی به صلح در فلسطین به رهبری گروه فتح، حماس خود را در موضع نسبتاً پایینی خواهد یافت. [color=#ff6600][b]■[/b][b] توافق اولیه مسیری به سمت یک توافق دائمی با ایران[/b][b]■[/b][/color] [b]علائم هشدار دهنده در ارتباط با آینده [/b] [i]برنامه هسته‌ای ایران[/i]: با فرض بر اینکه تنها یک توافق‌نامه دیپلماتیک و اقتصادی می‌تواند ایران را متقاعد به رها ساختن برنامه تسلیحات هسته‌ای خویش سازد، توافق اولیه‌ای که میان گروه ۱+۵ و ایران امضا گردید مسیری را به سمت یک توافق دائمی با ایران ترسیم می‌نماید. چنین فرضی مورد تاکید «باراک اوباما»، رئیس جمهور آمریکا، قرار گرفته است. توافق اولیه قابلیت‌های غنی سازی اورانیوم و سیستم‌های تسلیحاتی که ایران پیشاپیش به دست آورده است را از بین نمی‌برد. این توافق در بهترین حالت وضعیت فعلی را متوقف می‌سازد و قابلیت‌های موجود را اندکی به عقب باز می‌گرداند. در عین حال، ایرانی‌ها مدت‌هاست که متوجه شده‌اند دنیا پیشرفت برنامه هسته‌ای آن‌ها را بر اساس مدت زمان گریز می‌سنجند، یعنی مدت زمانی که جهت تهیه اورانیوم غنی شده کافی جهت تولید یک بمب اتمی لازم است. بنابراین، آن‌ها تصمیم گرفته‌اند تا با ایجاد قابلیت‌های خویش به شکل «جانبی» سازمان‌های بین‌المللی را از پی بردن به جنبه‌های نظامی برنامه خویش باز دارند. این بدان معناست که آن‌ها با افزایش تعداد و کیفیت سانتریفیوژها، افزایش تعداد سایت‌های دفاعی مرتبط با پروژه، و ایجاد رد پلوتونیوم در راکتور اراک به گسترش و تعمیق زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای و زوائد مربوطه مبادرت می‌ورزند. ایران بدین طریق موفق شده است تا زمان مورد نیاز جهت گریز به سمت بمب اتمی را به چند ماه کاهش دهد. توافق اولیه به ایران امکان می‌دهد تا این قابلیت‌ها را حفظ نموده و خود را به عنوان کشوری مطرح نماید که در آستانه تبدیل شدن به یک کشور هسته‌ای است. ایران، حداقل در حال حاضر، تصمیم گرفته است تا در مسیر آشتی گام برداشته و بدین ترتیب تحریم‌های اقتصادی را به طور اساسی کاهش داده و اعتراضات درونی را فرو نشاند. مسیر دستیابی به یک توافق دائمی که به از بین رفتن تهدیدات اتمی ایران در آینده‌ای قابل پیش بینی انجامیده و منافع امنیت اسرائیل را تأمین نماید مسیری طولانی و دشوار است و هنوز نمی‌توان با اطمینان گفت که چنین توافقی قابل دستیابی است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تضعیف بازیگران دولتی و ظهور بازیگران غیر دولتی[/b][b]■[/b][/color] [i]ظهور بازیگران غیردولتی[/i]: تضعیف بازیگران دولتی باعث شده که بازیگران غیردولتی از برتری بیشتری در منطقه برخوردار گردند. این عوامل غیردولتی از لحاظ نظامی در حال کسب قدرت هستند و این امر آنان را قادر می‌سازد تا صدمات امنیتی و سیاسی وارد سازند. قابلیت‌های گوناگون این عوامل در زمینه مختل ساختن فرآیندهای سیاسی، بر هم زدن نظم مدنی و وارد کردن خسارت به زیرساخت‌ها باعث شده که عنوان غارتگر به این عوامل داده شود. کشورهایی که در آنجا حکومت مرکزی تضعیف گردیده است به شدت تحت فشارند تا فعالیت‌های بازیگران غیردولتی متجاوز و افراط‌گرا را سرکوب نمایند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]خطرات ناشی از جنگ داخلی در سوریه[/b][b]■[/b][/color] خطرات ناشی از رویدادهای سوریه به ویژه شدید و چشمگیر هستند. جنگ داخلی که در سوریه در جریان است سوریه را در معرض تهدید تبدیل شدن به مدل منطقه‌ای یک کشور شکست خورده و دارای سوء عملکرد از نوع افغانستان/سومالی قرار داده است و دورنمای از دست رفتن یکپارچگی و هویت ملی این کشور را تهدید می‌کند. خطر سرریز جنگ به لبنان نیز از خطرات موجود است. سوریه به پایگاه فعالیت‌های جهادی بین‌المللی بر علیه حکومت «اسد» و حامیانش، به ویژه حزب‌الله و پاسداران ایران که در کنار حکومت «اسد» می‌جنگند، تبدیل گردیده است. گروه‌های جهادی عمده که در سوریه فعالند عبارتند از جبهه النصره و دولت اسلامی عراق و شام که به کمک گروه‌های جهادی سلفی گوناگون به اهداف حزب‌الله و ایران در خاک لبنان حمله می‌کنند. به علاوه، سرایت رخدادها به کشورهای همسایه سوریه خطر بروز فرآیندهای موازی تجزیه، شکل گیری قلمروهای فرقه‌ای، تغییرات مرزی، و شکل گیری ائتلاف‌های جدید را مطرح می‌سازد. یک تهدید دیگر نشأت گرفته از مبارزات شدیدی است که میان گروه‌های جهادی بین‌المللی به رهبری گروه اکناف بیت‌المقدس از یک سو و دولت و نیروهای امنیتی مصر در سوی دیگر در صحرای سینا صورت می‌گیرند. این گروه‌های جهادی بر علیه اهداف دولتی در مصر فعالیت می‌کنند و ممکن است توسط طرفداران اخوان‌المسلمین که به دنبال سرنگونی دولت مرسی سرخورده شده‌اند مورد حمایت قرار گیرند. گروه‌های جهادی بین‌المللی که در سوریه و لبنان فعالیت می‌کنند عموماً تاکنون بر علیه اسرائیل فعالیتی نداشته‌اند (به جز یک مورد پرتاب راکت در آگوست ۲۰۱۳)، اما چندین حمله بر علیه اسرائیل، از جمله حمله راکتی به ایلات، از سمت صحرای سینا صورت گرفته‌اند. به طور کلی، کنترل نیروهای غیردولتی، به ویژه گروه‌های جهادی بین‌المللی، بر مناطق واقع در امتداد مرزهای اسرائیل که به شکل کارامدی توسط دولت‌ها کنترل نمی‌شود چالش‌های امنیتی فزاینده‌ای را برای اسرائیل ایجاد نموده و خطر ایجاد اختلال در زندگی روزمره ـ نه تنها در مناطق مرزی بلکه مناطقی در درون اسرائیل ـ و کشیده شدن اسرائیل به یک منازعه فرامرزی را مطرح می‌سازد. بر اساس سناریوهای جدی در این زمینه، اسرائیل ممکن است مجبور شود در راستای از بین بردن تهدیدات در مناطق پرجمعیت آن سوی مرزهایش دست به عملیات زند و در عین حال مسئولیت محافظت از مردم اسرائیل و به حداقل رساندن هرگونه خسارات مادی را بر عهده داشته باشد. یک پیامد احتمالی در این زمینه می‌تواند آسیب دیدن روابط میان اسرائیل ودولت‌های عرب باشد، به ویژه دولت‌هایی که با اسرائیل پیمان صلح امضا نموده‌اند. به علاوه، هنگام مبارزه با نیروهای غیردولتی شناسایی موقعیت مکانی مراکز راهبردی دشمن، دستیابی به یک پیروزی قاطع و روشن که به نبرد پایان دهد، و ارایه مکانیزم‌های ایجاد ثبات جهت کسب اطمینان از برقراری آرامش پایدار کار سخت و دشواری است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]در کنار مذاکره با فلسطین،[/b][b] آمادگی جهت رویارویی با بحران نیز باید حاصل شود[/b][b]■[/b][/color] [i]روابط با فلسطینی‌ها[/i]: در کنار مذاکره با فلسطینی‌ها در راستای دستیابی به توافق، آمادگی جهت رویارویی با بحران نیز باید حاصل شود، زیرا اختلاف میان طرفین مذاکره ممکن است به قدری باشد که قابل حل و فصل نباشد و در نتیجه فرآیند سیاسی متوقف گردد، امری که می‌تواند به تجدید نزاع‌ها در کرانه باختری و نوار غزه منجر گردد. یک خطر دیگر که می‌تواند در این راستا شکل گیرد کاهش توانایی دولت خودگردان فلسطین مبنی بر برقراری نظم و قانون، اداره اقتصاد و اعمال یک حاکمیت موثر و کارامد است. عدم موفقیت سیاسی و از بین رفتن حاکمیت دولت خودگردان فلسطین باعث می‌شود اسرائیل در یک فرآیند سیاسی فاقد هرگونه شریکی باشد و همچنین در راستای مقابله با دردسرهای دفاعی و اقتصادی احتمالی در زمینه هماهنگی‌های امنیتی و همکاری اقتصادی در صحنه فلسطین شریکی نداشته باشند. [i]ضعف آشکار آمریکا[/i]: قدرت بازدارندگی اسرائیل چه از لحاظ محدوده و چه از لحاظ اثرگذاری ممکن است تحت تأثیر برداشت رایج درباره ضعف آمریکا در خاورمیانه قرار گیرد. آمریکا در نتیجه سال‌ها مبارزه خسته کننده در افغانستان و عراق از مداخله نظامی بیزار گردیده است و ترجیح می‌دهد امور را «از پشت صحنه» هدایت نماید. سیاست رئیس جمهور «اوباما» حتی‌الامکان اجتناب از کاربرد زور است و این موضوع در سیاست دولت وی در قبال ایران و تسلیحات شیمیایی سوریه بازتاب یافت. این موارد این باور منطقه‌ای را تقویت می‌کنند که آمریکا بر خلاف گذشته به هنگام ضرورت در کنار متحدین خود در منطقه نخواهد بود و اینکه گزینه نظامی آمریکا بر علیه ایران نیز همچون گزینه نظامی این کشور بر علیه سوریه باورپذیر نیست. [color=#ff6600][b]■[/b][b] مشروعیت زدایی[/b][b]از گفتگوهای بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل[/b][b]■[/b][/color] [i]مشروعیت زدایی[/i]: یک عامل نگرانی دیگر اسرائیل تلاش‌هایی است که در راستای مشروعیت زدایی از گفتگوهای بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل صورت می‌گیرند، به ویژه با توجه به اینکه گفتگوهای میان اسرائیل و فلسطین فاقد پیشرفت سیاسی بوده‌اند و اسرائیل فعالیت‌های ساخت و ساز در کرانه باختری را ادامه می‌دهد. در صورتی که هیچ علامت محکمی مبنی بر پیشرفت به سمت یک توافق قابل اجرا مشاهده نشود، از سر گیری گفتگوها میان فلسطین و اسرائیل تحت حمایت آمریکا جهت مقابله با روند فوق کافی نیست. همچنین، این برداشت به طور فزاینده در حال شکل گیری است که جامعه بین‌الملل، به ویژه کشورهای غربی که از محدود بودن نفوذشان بر رویدادهای خاورمیانه آگاهند، تلاش دارد منازعه میان اسرائیل و فلسطینی‌ها را مسئله‌ای کلیدی جلوه داده که حل و فصل آن آشکارا به حل و فصل دیگر مشکلات موجود در منطقه خواهد انجامید. با اینکه این استدلال یک استدلال ضعیف است، اما در صورتی که مذاکرات با فلسطینی‌ها با شکست مواجه شود، به ویژه اگر یک نزاع خشونت آمیز نیز در پی آن آید، اسرائیل باید دشواری‌های سیاسی و دیپلماتیکی را که با آن‌ها مواجه خواهد شد مد نظر قرار دهد. این وضعیت به دنبال مخالفت‌های بین‌المللی با کاربرد زور و تصویر منفی اسرائیل به عنوان کشوری که به شکل افراطی از قدرت زور استفاده می‌کند بدتر خواهد شد. [b]اهداف امنیتی راهبردی [/b] تهدیدها و فرصت‌های پیش روی اسرائیل اهداف سیاسی و امنیتی و حوزه‌های تحت تمرکز و اولویت‌دار این کشور در راستای تلاش جهت توقف روندهای منفی و شکل دهی رویدادهای مثبت را تعریف می‌نمایند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]هدف اصلی اسرائیل در ارتباط با ایران[/b][b]■[/b][/color] [i]چالش ایران[/i]: هدف اصلی اسرائیل در ارتباط با ایران این است که ایران وادار شود به توافقی دائمی با قدرت‌های بزرگ برسد، توافقی که اطمینان دهد گریز به سمت قابلیت هسته‌ای نیازمند زمانی طولانی است. این امر مستلزم ترکیب مذاکرات با تدابیر سیاسی، فشارهای اقتصادی، و محرک‌های مالی و همچنین مطرح نمودن یک گزینه نظامی باورپذیر نه تنها از طرف اسرائیل بلکه از طرف آمریکا است. تمرکز اسرائیل باید بر تلاش‌ها جهت تأثیرگذاری بر محتوای توافق میان آمریکا/جامعه بین‌الملل و ایران و همچنین مهار توانایی ایران مبنی بر فریب غرب باشد. در عین حال، تا زمانی که ایران توافق‌نامه اولیه را اجرا نکرده است و تا زمانی که ایران موانعی بر سر راه دستیابی به یک توافق‌نامه دائم قرار می‌دهد اسرائیل باید همچنان به ویژه از آمریکا درخواست نماید که تحریم‌ها پابرجا بمانند و فروکش نکنند. اسرائیل همچنان باید اطمینان حاصل نماید که گزینه نظامی‌اش در صورت نیاز آماده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تضعیف محور افراطی و فعالیت در راستای فروپاشی آن[/b][b]■[/b][/color] [i]محور افراطی در خاورمیانه[/i]: یک هدف دیگر عبارت است از تضعیف محور افراطی و فعالیت در راستای فروپاشی آن. تغییر حکومت در دمشق به دستیابی به این هدف کمک کرده و نفوذ ایران و حزب‌الله در سوریه را از بین خواهد برد، هرچند این امر ممکن است به بروز مخاطرات جدید بیانجامد. اسرائیل در راستای دستیابی به این هدف دور از دست از توانایی محدودی برخوردار است، زیرا قدرت‌های بزرگ، به ویژه آمریکا و روسیه، بر سر اقداماتی که باید در راستای ایجاد ثبات در سوریه صورت گیرند با هم اختلاف نظر دارند و همچنین به خاطر وجود نگرانی‌ها مبنی بر اینکه سوریه ممکن است به نواحی و بخش‌های مختلف تجزیه شود که تقصیر آن بر گردن غرب خواهد بود و تبدیل به پایگاه القاعده و دیگر سازمان‌های جهادی اسلامی شود. اسرائیل باید مشخص نماید که آیا دستیابی به چنین هدفی باصرفه و ارزشمند است حتی اگر به قیمت تبدیل سوریه به کشوری شکست خورده و تکه تکه شده باشد که مرزهای شمالی‌اش نقش پایگاه عملیاتی گروه‌های جهادی را ایفا نمایند. در عین حال، کمک به اجرای توافق‌نامه بین‌المللی درباره خلع سلاح شیمیایی سوریه از اهمیت حیاتی برخوردار است. اگر حکومت «اسد» در قدرت باقی بماند، اسرائیل باید همچنان انجام عملیات‌های نظامی بر علیه تسلیحات راهبردی در سوریه را مدنظر داشته باشد تا از انتقال این سلاح‌ها به حزب‌الله لبنان یا افتادن این سلاح‌ها به دست عوامل جهادی فعال در سوریه جلوگیری نماید. در هر صورت، یک دوره طولانی مدت بی‌ثباتی را می‌توان در سوریه انتظار داشت و این امر چالش‌هایی را برای امنیت اسرائیل، نه تنها در منطقه مرزی میان اسرائیل و سوریه بلکه در امتداد مرزهای اسرائیل با لبنان و اردن، به همراه خواهد داشت، زیرا این احتمال وجود دارد که بحران به لبنان و اردن نیز سرایت کرده و باعث بروز شوک‌های درونی در این کشورها شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b] امنیت مرزها باید بهبود یابد[/b][b]■[/b][/color] [i]تأمین امنیت مرزها[/i]: یک موضوع مهم این است که وضعیت امنیتی در امتداد مرزهای مشترک با سوریه، لبنان، نوار غزه، صحرای سینا، و حتی اردن بهبود یابد تا بدین طریق از نفوذ عوامل ضد اسرائیلی و تروریسم و همچنین قاچاق سلاح به دولت خودگردان فلسطین و نوار غزه جلوگیری شود. در راستای تأمین امنیت در مرزها، ضروری است که سیستم‌های دفاع مرزی بهتر و عوامل بازدارنده ارتقا یافته، از جمله عملیات‌های مخفی، در یک چارچوب یکپارچه و پیوسته میان سیستم‌ها گنجانیده شوند[۱]. در این راستا، هماهنگی امنیتی با نیروهای نظامی مصری و اردنی باید حفظ گردد و ارتباطات مستقیم میان آژانس‌های امنیتی اسرائیل و آژانس‌های مشابه در کشورهای عربی، حتی لبنان، باید اشاعه یابند تا بدین طریق از بالا گرفتن غیرقابل کنترل بحران به دنبال حملات تروریستی گروه‌های جهادی بین‌المللی، حزب‌الله و دیگر عوامل افراطی اجتناب شود. تقویت گروه‌های جهادی بین‌المللی، از جمله القاعده، و تحکیم موقعیت آن‌ها در نزدیکی مرزهای اسرائیل نیاز به شکل گیری قابلیت‌های تهاجمی و تدافعی اطلاعاتی و عملیاتی؛ ایجاد همکاری‌های گسترده منطقه‌ای، از جمله همکاری با گروه‌ها و نیروهای محلی؛ و کاربرد اهرم‌های اعمال نفوذ چند زمینه‌ای را ضروری می‌سازد تا بدین طریق بتوان توانایی گروه‌های متخاصم جهت وارد کردن آسیب و صدمه را خنثی نمود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]مزایای [/b][b]پیشرفت در فرآیند سیاسی میان اسرائیل فلسطین[/b][b]■[/b][/color] [i]فرآیند سیاسی اسرائیل فلسطین[/i]: علاوه بر مزایای مستقیم ناشی از پیشرفت در فرآیند سیاسی میان اسرائیل فلسطین، پیشرفت فرآیند سیاسی همچنین شانس اسرائیل جهت ارتقای فرآیند عادی سازی روابط و تعمیق همکاری‌های امنیتی با همسایگان خود در منطقه را افزایش می‌دهد. اسرائیل می‌تواند با حرکت در امتداد سه محور موازی به این هدف دست یابد. این سه محور عبارتند از: مذاکره در راستای حل و فصل دائم مسئله، سازوکارهای موقت قبل از دستیابی به توافق دائم بر مبنای این اصل که «آنچه مورد توافق قرار گرفت اجرا گردد»، و تدابیر مستقل هماهنگ یا غیر هماهنگ در راستای ایجاد دو کشور با توجه به دشواری‌هایی که بر سر حل اختلافات بر سر موضوعات اصلی وجود دارند. اساس این سه محور ایجاد یک محیط حمایتی برای فرآیند سیاسی و در عین حال تحکیم یک دولت فلسطینی باثبات و مسئولیت پذیر است که از کارکرد موثر و کارامدی برخوردار بوده و رشد اقتصادی را ارتقا می‌دهد. پیشرفت در هر سه محور مشروط به آرامش و ثبات امنیتی است، آرامش و امنیتی که بر پایه فعالیت‌های عملیاتی بی وقفه نیروهای دفاعی و آژانس‌های امنیتی اسرائیل که نقشی اساسی در نابودی زیرساخت‌های تروریست‌ها ایفا می‌کنند، بهبود اقتصاد و وضعیت زندگی فلسطینی‌ها، و همکاری نزدیک با آژانس‌های امنیتی فلسطینی استوار است. [i]مهار حماس[/i]: یک هدف دیگر مرتبط با فلسطین و همچنین مرتبط با روابط اسرائیل با همسایگانش، به ویژه مصر، محدود ساختن صدمات و آسیب‌های بالقوه‌ای است که حماس می‌تواند وارد نماید. اسرائیل می‌تواند با بهره‌گیری از ضعف حماس در ازای تسهیل توسعه اقتصادی و ارائه مزایایی در رابطه با تردد مرزی در نوار غزه به توافقات مبتنی بر آرامش امنیتی [با حماس] دست یابد. در این راستا، اسرائیل باید تاکید نماید که حماس در نوار غزه در رأس مسئولیت است و به همین خاطر مسئول جلوگیری از فعالیت‌های تروریستی دیگر سازمان‌های فعال در نوار غزه بر علیه اسرائیل است. اگر تضعیف حماس همچنان ادامه یابد و مخالفت با این سازمان در میان مردم غزه افزایش یابد ممکن است این امر فرصتی جهت ایجاد یک ائتلاف با مصر و دولت‌های میانه‌رو عرب فراهم آورد تا بدین طریق بتوان فشار بر حماس را افزایش داده و آن را وادار ساخت تا از میان از دست دادن قدرت و پذیرش صلح و آرامش ادامه‌دار، از جمله همکاری و مصالحه با دولت خودگردان فلسطین، یکی را انتخاب کند. در راستای کاهش تهدیدات امنیتی پیش بینی شده ناشی از ارتباط تدارکاتی و عملیاتی میان عوامل جهادی فعال در نوار غزه و صحرای سینا، اسرائیل باید با همکاری مصر از حماس بخواهد جوابگوی فعالیت‌های تروریستی گروه‌های جهادی بین‌المللی فعال در نوار غزه باشد، حتی اگر فعالیت‌های تروریستی از سمت صحرای سینا صورت گرفته باشند. [b]■[/b][b]متمرکز ساختن نبرد در یک قلمرو متخاصم کار سخت و دشواری است[/b][b]■[/b] [i]هماهنگی و همکاری سیاستی[/i]: اسرائیل، دولت‌های عرب، و غرب در حال مقابله با عوامل غیردولتی در صحنه‌های فعال و پویا در چند قاره هستند و بنابراین متمرکز ساختن نبرد در یک قلمرو متخاصم به خوبی تعریف شده کار سخت و دشواری است. یکی از راه‌های ارتقای قابلیت مقابله با این گروه‌ها ایجاد همکاری سیاسی و دفاعی نزدیک (همکاری اطلاعاتی، نظامی، انسان‌دوستانه، دیپلماتیک، ارتباطی، اقتصادی و امثال این‌ها) میان اسرائیل و کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، و همچنین میان اسرائیل و کشورهای مصلحت‌گرای عرب است. در راستای اتخاذ اقدامات مشترک با هدف جلوگیری از قاچاق سلاح از طریق مرزها و نفوذ عوامل توریستی، روابط مشارکتی جدیدی باید برقرار گردند و همکاری‌های موجود با کشورهای خاورمیانه مصر، اردن، عربستان سعودی، و امیر نشین‌های خلیج [فارس]، همچنین ترکیه ـ باید تقویت گردند. این همکاری باعث پیشگیری از فعالیت‌های خصمانه نه تنها در مرحله عملیاتی بلکه در مراحل برنامه ریزی و سازمان‌دهی نیز می‌شود. به جز همکاری امنیتی، پروژه‌ها و معاملات اقتصادی مشترک، از جمله پروژه‌های آب و انرژی، را نیز می‌توان به عنوان مبنای توافقات سیاسی و راهبردی در بازارهای جدید در منطقه ارتقا داد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش شبکه‌های اجتماعی در [/b][b]درک گرایشات عمومی در کشورهای عرب[/b][b]■[/b][/color] امکان بهبود روابط با دولت‌های عرب لزوماً به ایجاد تغییرات در سلسله مراتب اجتماعی در خاورمیانه بستگی دارد. جوانان متعلق به طبقه متوسط که به دنبال ایجاد تغییر هستند از نفوذ فزاینده‌ای بر رسالت سیاسی، توازن قدرت میان گروه‌های مختلف جامعه، و رفتار و سلوک نخبگان حاکم برخوردارند. به چالش کشیدن سنت‌ها و چارچوب‌های موجود برای نیروهای اجتماعی جدید آسان‌تر است، اما این نیروها به دشواری می‌توانند در راستای رفع نیازهای عموم مردم به ایجاد سازمان‌ها و ائتلاف‌های سیاسی کارامد و طراحی مجدد ساختارها و مکانیزم‌های دولتی مبادرت ورزند. در راستای ارتقای امنیت و ثبات در منطقه، باید تلاش شود گروه‌های فعال مدنی گوناگون از طریق گفتگو درباره موضوعات مرتبط با ایجاد یک حکومت کارامد، رشد اقتصادی، و امنیت جذب شوند. شبکه‌های اجتماعی احتمالاً به ایجاد این گفتگوها و ارزیابی و درک گرایشات عمومی در کشورهای عرب کمک خواهند کرد. اتخاذ یک رویکرد مستقیم از طریق این شبکه‌ها نسبت به شکل دهندگان افکار عمومی و چهره‌های شناخته شده شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به اعتمادسازی و فراهم سازی زمینه جهت ایجاد رابطه‌ای که از قابلیت ارائه پیامدهای مثبت در بلند مدت برخوردار است کمک کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]وابستگی اسرائیل به کمک‌های امنیتی و سیاسی امریکا[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل به کمک‌های امنیتی و سیاسی آمریکا وابسته است و روابط با آمریکا بخش مهمی از وجهه بازدارندگی منطقه‌ای اسرائیل را شکل می‌دهند. بنابراین، اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع آمریکا در سطح جهان و خاورمیانه همچنان به دنبال همکاری با شاخه‌های مختلف تشکیلات دفاعی آمریکا باشد، هرچند در این راستا آزادی عمل اسرائیل در رابطه با همه موضوعات مرتبط با حق دفاع از خود نباید خدشه‌دار شود. [b]استفاده گزینشی از قدرت سخت در کنار ابزارهای دیگر [/b] «ایهود باراک» در مقام خود به عنوان وزیر دفاع در راستای یافتن یک راهکار جامع برای چالش‌های امنیتی اسرائیل از چند اصل بنیادین دفاع نمود. از جمله این اصول[۲] پافشاری بر حق دفاع از خود بود، به این معنا که اسرائیل به تنهایی مسئول تصمیم گیری در رابطه با امنیت و سرنوشت خویش و همچنین ارتقای قابلیت دفاع از خود است. در حقیقت، دستیابی به این اهداف سیاسی و امنیتی مستلزم همه تلاش‌های اسرائیل است. با این حال، برداشت اسرائیل از کاربرد زور همچنان محدود بوده و بیشتر بر دستیابی به نتایج نظامی یعنی پیروزی، قطعیت و بازدارندگی متمرکز است و تمرکز آن بر دستیابی به نتایج سیاسی، اقتصادی و زیرساختی و همچنین فرآیندهایی که منافع منطقه‌ای و بین‌المللی اسرائیل را تأمین می‌کنند کمتر است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]استفاده از زور، ابزاری جهت دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی نیست[/b][b]■[/b][/color] برخورداری از مشروعیت، هم مشروعیت داخلی، یعنی مشروعیت نزد جامعه مدنی، و هم مشروعیت بین‌المللی، نقشی اساسی در پیگیری اهداف تعریف شده توسط دولت ایفا می‌نماید. جهت برخورداری از مشروعیت، باید این موضوع را به رسمیت شناخت که استفاده از زور از ابزارهای موجود جهت دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی نیست. در حقیقت، شکل دهی نتایج نبرد منحصراً به این موضوع که کدام نیرو در میدان جنگ برنده می‌شود بستگی ندارد و به ویژه هنگامی که چالش‌های دشوارتری در میان باشند اتخاذ یک تصمیم نظامی صریح کار سختی است. به همین ترتیب، مشروعیت و تناسب کاربرد نیروی نظامی، شکل دهی تفسیر اسرائیل از رویدادها، و به رسمیت شناخته شدن چنین تفسیری در سطح بین‌المللی دارای اهمیت است. بنابراین، گزینه نظامی تنها زمانی باید انتخاب شود که همه تلاش‌های غیرنظامی، از جمله تلاش‌های سیاسی، حقوقی، اقتصادی، و انسان‌دوستانه در کنار پیام‌های راهبردی قوی و تلاش‌های رسانه‌ای، بی‌نتیجه بوده باشند. راهبرد ایجاد مشروعیت مستلزم درک چالش‌های خاص و پیامدهای احتمالی اقدامات، تعریف مشکل راهبردی، و تهیه یک تکنیک اطلاعاتی-عملیاتی است که راهکاری مطلوب جهت مقابله با اقدامات دشمن محسوب می‌شود. نیروهای نظامی باید در زمینه انجام عملیات‌های نظامی کوتاه مدت و هدفمند آموزش دیده و آماده گردند تا بتوانند در درگیری‌ها در سطح تاکتیکی به برتری قاطع و صریح دست یابند و در عین حال از موقعیت‌هایی که در آن‌ها دستیابی به برتری قاطع و صریح امکان پذیر نیست اجتناب ورزند. برتری‌های تاکتیکی فزاینده بر توانایی و تمایل دشمن مبنی بر از سر گیری نزاع و همچنین میزان جذب نیرو افراد توسط دشمن تأثیر می‌گذارند. در راستای استفاده از نیروهای نظامی به نحو احسن، شدت و مراحل بالا گرفتن نبرد باید کنترل گردد و در عین حال باید تلاش شود که نبرد کوتاه باشد، میزان صدمات وارده به جبهه خودی کاهش یابد، و بازگشت به روند عادی به سرعت صورت گیرد. گستره اقدام نظامی همچنین به تدابیر سیاسی و انسان‌دوستانه که موازی با عملیات نظامی اتخاذ می‌گردند بستگی دارد. صدمات جانبی باید محدود گردند و شکاف با جمعیت غیرنظامی در قلمرو دشمن باید به حداقل برسد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]لزوم ارتقا [/b][b]قدرت بازدارندگی بر علیه عوامل غیر دولتی [/b][b]■[/b][/color] از آنجا که اسرائیل با عوامل غیردولتی و گروه‌های جهادی بین‌المللی مقابله می‌کند و از توانایی محدودی در زمینه اثر گذاری بر رسالت این عوامل و گروه‌ها برخوردار است، بنابراین لازم است که قدرت بازدارندگی بر علیه آن‌ها ارتقا یافته و با انجام اقدامات مخفی و غافلگیر کننده که به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های سازمانی آن‌ها آسیب وارد می‌کنند نسبت به تضعیف این عوامل و گروه‌ها اقدام نمود. این امر با ایده انجام مبارزات مداوم و کم دامنه در فاصله میان عملیات‌های بزرگ که با هدف مختل ساختن فرآیند تقویت نیروها و پیشگیری از تجهیز عوامل متمرد به سلاح‌هایی که موازنه قدرت را بر هم می‌زنند و برتری و مزیت نسبی اسرائیل را تحت تأثیر قرار می‌دهند همخوانی دارد. چنین مبارزات کم دامنه‌ای همچنین تبعات نامطلوب عملیات‌های بزرگ را به حداقل رسانده و از بالا گرفتن غیرقابل کنترل مبارزه و تبدیل آن به یک نبرد شدید و گسترده جلوگیری می‌نمایند. در راستای تحکیم آرامش امنیتی ادامه‌دار و در عین حال تقویت عامل بازدارندگی، یک ابزار مهم قابل استفاده عبارت است از ایجاد یک سیستم امنیتی پایدار که پس از کاربرد زور بر مبنای سازوکارها و توافقات منعقده با دشمن ایجاد می‌گردد. [b]مفاهیم و معانی افزایش نیروی نظامی[/b] با توجه به کاهش مداوم درصد تولید ناخالص ملی و بودجه دولتی اختصاص یافته به عنوان بودجه دفاعی، چارچوب کمیسیون «برودت» باید به اجرا در آید. این چارچوب از یک بودجه تشکیلات امنیتی چندساله با هدف برنامه ریزی چندساله جهت رشد بودجه دفاعی حمایت می‌کند. منابع محدود، موانع و محدودیت‌ها، و عدم اطمینان فزاینده دولت را وادار می‌سازند تا با ارزیابی مزایای راهکارهای امنیتی نظامی مختلف که با هدف مقابله با چالش‌های مهم ارائه گردیده‌اند نسبت به تعیین اولویت‌های خرج‌کرد دفاعی اقدام نماید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تمرکز اسرائیل بر روی برخی حوزه‌ها[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل مشخصاً باید بر روی این حوزه‌ها متمرکز گردد: (۱) حفظ قدرت تهاجمی نیروی دفاعی اسرائیل و همچنین توانایی دستیابی به اهدافی که توسط رهبری سیاسی تعیین شده‌اند در صورتی که امنیت تنزل یافته و بحران بالا گیرد، به ویژه هنگام مقابله با نوار غزه و لبنان، و همچنین حفظ توانایی انطباق پذیری سریع و مقابله با تهدیدات نامتقارن نشأت گرفته از دیگر جاها؛ (۲) تقویت عوامل جبهه دفاعی اسرائیل از طریق ایجاد مداوم سیستم‌های اعلام هشدار و ضد موشکی، راکت‌های بدون خدمه، و ابزارهای هوایی؛ تقویت قابلیت‌های سایبری، و تقویت دفاع مرزی از طریق ایجاد موانع پیشرفته و مجهز به قابلیت‌های اطلاعاتی و نظارتی که آن سوی مرز را نیز پوشش می‌دهند؛ (۳) حفظ توانایی نیروی دفاعی اسرائیل در زمینه تغییر سریع جبهه عملیاتی و در عین حال اتکا به انعطاف پذیری و قابلیت‌های اطلاعاتی نیروی هوایی؛ (۴) مستحکم نمودن عامل بازدارندگی از طریق ایجاد قابلیت‌های عملیاتی دوربرد که قادرند به نیروها و زیرساخت‌های دشمن در عمق قلمرو دشمن حمله نمایند و در عین حال اصل غافلگیری و کم دامنه بودن را رعایت کنند؛ (۵) تقویت فعالیت‌های اطلاعاتی عملیاتی، به ویژه جمع آوری و پردازش داده‌ها، که در کنار قابلیت‌های حمله و توپخانه دقیق بهره‌گیری کامل از قابلیت‌های عملیاتی نیروی دفاعی اسرائیل را امکان پذیر می‌سازند؛ (۶) افزایش کاربرد ابزارهای بدون سرنشین (سیستم‌های هوایی و زمینی) که نفوذ به قلمرو دشمن و انجام حملات دقیق به اهداف دشمن را امکان پذیر ساخته و در عین حال آسیب به نیروهای دفاعی اسرائیل را کاهش می‌دهند؛ و (۷) ساخت سلاح‌های کمتر کشنده که صدمه و آسیب جانبی به غیرنظامیان را به ویژه هنگام مقابله با نافرمانی‌های مدنی کاهش می‌دهند. کمک دفاعی آمریکا و همکاری راهبردی اسرائیل با آمریکا نقش کانونی در تقویت نیروی دفاعی اسرائیل و حفظ برتری کیفی این نیرو در برابر چالش‌های نظامی و نامتقارن ایفا می‌کنند. آنچه برای اسرائیل دارای اهمیت حیاتی است این است که اسرائیل باید با دقت به توافقات خود با دولت آمریکا پایبند بماند و همچنان به همکاری با نیروهای مسلح آمریکا و حفظ قابلیت‌های نظامی مشترک با این کشور ادامه دهد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]فرایند دفاعی اسرائیل بر چه مواردی استوار است؟ [/b][b]■[/b][/color] [b]نتیجه گیری [/b] فرآیند دفاعی اسرائیل بر این موارد استوار است: (۱) حفظ و تقویت پیمان‌های امضا شده با مصر و اردن و در عین حال تلاش جهت رسیدن به توافق با فلسطینی‌ها، توافقی که به شکل گیری فرصت‌هایی جهت ایجاد سازوکارها و توافقات امنیتی منطقه‌ای با کشورهای عرب منجر خواهد شد؛ (۲) قدرت بازدارندگی اسرائیل، که بر پایه قابلیت‌های بی‌نظیر تهاجمی و تدافعی نظامی، انعطاف پذیری و انطباق پذیری سریع با موقعیت‌ها استوار است در کنار آمادگی و ارائه کاربرد زور به صورت آشکار یا مخفیانه در صورت نیاز؛ (۳) برتری کیفی و تکنولوژیکی اسرائیل در حوزه‌های مدنی و نظامی؛ و (۴) انعطاف پذیری جامعه مدنی اسرائیل در کنار تقویت دفاع راهبردی و درونی اسرائیل، حفظ تداوم عملیاتی سیستم‌ها، رشد اقتصادی، و زندگی روزمره. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل باید از تلاش‌های جامعه بین‌الملل برای توافق نهایی با تهران حمایت [/b][b]کند[/b][b]■[/b][/color] اسرائیل در راستای پرداختن به چالش‌های پیش روی خود باید سیاستی را تدوین نماید که تلاش‌های همزمان در سه حوزه را با هم ترکیب می‌نماید. در حوزه امنیتی، اسرائیل باید از طریق تقویت نیروی بازدارندگی خویش، تقویت قابلیت‌های دفاعی خویش، و انجام عملیات بر علیه تهدیدات واقعی و فوری همچنان بر قابلیت‌های کانونی و مستقل خویش و حق دفاع از خود متکی بماند. در حوزه بین‌المللی، اسرائیل باید روابط ویژه خود با آمریکا را تعمیق نماید. آمریکا در زمینه‌های دیپلماسی، امنیتی و اقتصادی اصلی‌ترین متحد اسرائیل محسوب می‌شود. در عین حال، تلاش‌هایی باید انجام گیرند تا فشارها با هدف مشروعیت زدایی خنثی گردند. این تلاش‌ها می‌توانند در قالب تلاش‌های واقعی با هدف پیشرفت به سمت توافق با فلسطینی‌ها و در عین حال اجتناب از واقعیت‌های میدانی جدید در طول فرآیند سیاسی جدی انجام گیرند. به علاوه، اسرائیل باید از تلاش‌های جامعه بین‌الملل با هدف دستیابی به توافق نهایی با تهران حمایت نماید، توافقی که ایران را به اندازه کافی از دستیابی به بمب اتمی دور خواهد کرد. اسرائیل همچنین باید در رابطه با موضوعات مورد علاقه طرفین و همچنین موضوعات مورد اختلاف به صورت علنی با جامعه بین‌الملل به گفتگو بنشیند. در نهایت، در حوزه منطقه‌ای، با توجه به رویدادها و فرآیندهایی که در خاورمیانه رخ داده‌اند فرصتی پیش آمده تا شراکت با کشورهای عرب و جوامع، گروه‌ها، و بخش‌هایی که نقش حیاتی در شکل‌دهی مجدد خاورمیانه ایفا می‌کنند ارتقا یابد. اسرائیل از لحاظ فناوری، آب و حتی انرژی از مزایای منحصر به فردی برخوردار است و با بهره‌گیری از این مزایا می‌تواند روابط خود را در منطقه گسترش دهد. در بسیاری موارد پیشرفت در زمینه توافق با فلسطینی‌ها پیش‌شرط دستیابی به این هدف محسوب می‌شود. ماهیت چالش‌هایی که در فضای راهبردی اسرائیل شکل می‌گیرند، در کنار قواعد پذیرفته شده بازی در صحنه بین‌المللی، اسرائیل را ملزم می‌سازند رویکردی چند زمینه‌ای اتخاذ نماید که ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، اجتماعی، اقتصادی، انسان‌دوستانه، حقوقی، و رسانه‌ای را با هم تلفیق می‌نماید. ارزیابی موقعیت‌ها باید با در نظر گرفتن منابع قدرت و مراکز دارای نفوذ از جمله موارد غیرنظامی که ایده‌ها و آرمان‌های فرهنگی، ارزشی و هنجاری را بازتاب می‌دهند صورت گیرد. اگر کاربرد نیروی نظامی ضروری گردد، در راستای بهره‌گیری از کارامدی و تأثیر کامل نیروی نظامی باید قبل، بعد و در جریان کاربرد نیروی نظامی به جنبه مشروعیت آن نیز پرداخت. تفکر چند زمینه‌ای یکپارچه، حتی اگر به آسانی قابل تدوین و اجرا نباشد، می‌تواند به اسرائیل کمک کند تا گفتگو و تفاهم با متحدین و همسایگانش را ارتقا دهد، از دستاوردهای نظامی‌اش به عنوان اهرمی جهت دستیابی به پیروزی سیاسی استفاده نماید، و قواعد قابل قبول بازی و شیوه‌های امنیتی باثبات در پیرامون خویش را تعیین نماید. [color=#ff6600][b]پایان[/b][/color] [1] – این امر به عملیات نظامی و اطلاعاتی مخفی، و معمولاً کم دامنه، اطلاق می‌شود که در فاصله بین نزاع‌هایی که به نبردهای نظامی دامنه‌دار منجر می‌شوند انجام می‌گیرند. [۲] – «ایهود باراک» در مقام وزیر دفاع در جریان سخنرانی در نشست کمیته امور خارجی و دفاعی کنیست در تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲، اسرائیل، وزارت دفاع منبع :[url="http://www.eshraf.ir/1510"]http://www.eshraf.ir/1510[/url]
  4. به احتمال زیاد این ابزار در مانورهای آموزشی و برای تمرین بجای استفاده از مهمات مشقی مورد استفاده قرارمی گیرد . نمونه این ابزار را برای اولین بار ایالات متحده ( اگر اشتباه نکنم ) در تمرینات مشترک میان نیروهای سه گانه خود در دهه 1980 بکار برد. این ابزار یک نوع لیزر کم قدرت است که به تناسب نوع سلاح بر روی آن قرار می گیرد . مثلا" قدرت این لیزر برای واحدهای پدافندی به مانند پدافند توپخانه ای و موشکی بیشتر و برای بالگردها ( توپ دماغه و راکتهای هدایت ناپذیر بیشتر است ) . واحدهایی که از این ابزار استفاده می کنند تقزیبا" شرایط واقعی نبرد را با کمترین خطر تجربه می کنند. بعنوان مثال در مرکز آموزشهای نیروی دریایی ایالات متحده ( میرامار) واحدهای به اصطلاح دشمن که از بالگردهای میل-24 و آتشبارهای موشکی شبیه سازی شده سام-6 بهره می برند وارد یک درگیری با واحد های خودی می شوند که طرفین درگیری بجای استفاده از مهمات واقعی با مشقی با استفاده از این ابزارهای لیزری به طرف یکدیگر شلیک می کنند . بر روی هرکدام از عوامل حاضر در صحنه درگیری( بالگرد - سرباز - تانک و ...) یک حسگر وجود دارد که در صورت اصابت لیزر به صدا درآمده و میزان خسارت ( برای واحدهای پیاده میزان مجروحیت و.... ) و( برای تجهیزات میزان انهدام و یا ... ) را نشان می دهد.
  5. با سلام - حوزه جغرافیایی ج.ا.ایران بدلیل تنوع در پوشش گیاهی و توپوگرافی ، در زمینه پوشش راداری کامل همواره با مشکل روبرو بوده و می باشد . بنابراین صرف تکیه بر رادارهای زمین پایه مشکلات فراوانی را برای واحدهای مدافع ایجاد خواهد کرد . البته در مورد کیفیات و نقصان های رادارهای زمین پایه دوست عزیز جناب" الکترو" بیشتر می توانند این مساله را تشریح نمایند ، باین حال وجود یک سیستم یکپارچه دفاع هوایی که شامل دیده بانان بصری ، رادارهای زمین پایه ، دریاپایه و هواپایه ، واحدهای جنگ الکترونیک ، یگانهای الینت ، سیگنت و ... و همچنین وجود یک فرماندهی متمرکز و درعین حال انعطاف پذیر در مواقع بحران ، می تواند گره گشا باشد . این مشکل در طول جنگ تحمیلی بسیار خود را نشان داد . بعنوان مثال بمباران نیروگاه نکا مازندران ( البته هرچی گشتم که یک مطلب موثق در مورد چگونگی این حمله پیدا کنم موفق نشدم ) ، بمباران سایت سوباشی با مهمات ضد رادار ، حملات مکرر به تهران ، اصفهان نشانده ضعف ما در این مقطع بحساب می آید . همانطورپکه قبلا" هم گفتم ، شاه بیت دفاع هوایی و تحت پوشش قرار دادن تمام فضای کشور تا ارتفاع 80 هزار پایی و بیشتر وجود یک سیستم یکپارچه ترکیبی با تاکید بر سیستمهای هواپایه بشمار می رود تجربه تلخ کشور ما در این زمینه همواره این مساله را به ما گوشزد می نماید . بعنوان مثال در حدود 10 سال پیش مجله صنایع هوایی مصاحبه ای را با یکی از دست اندر کاران صنعت هوایی در کشور ( اگر اشتباه نکنم مهندس تولایی ) انجام داد و ایشان در مصاحبه شان یک نکته بسیار عجیب را مطرح کردند . بر اساس صحبتهای ایشان ، در نبردهای امروزه اگر یک کشور نتواند فضای هوا- فضای کشور خود را تا ارتفاع 80 هزار پایی تحت پوشش قرار بگیرد عملا" هیچ کنترلی بر فضای هوایی خود نخواهد داشت . ایشان مثالی زدند که مثلا" در طول جنگ تحمیلی پرنده های بلند پرواز اس آر -71 بر فراز ایران پروازهای منظم شناسایی داشتند و ما علیرغم اینکه در بعضی از موارد توانایی کشف آنها را داشتیم ولی عملا" کاری نمی توانستیم انجام دهیم . این نکته بسیار توجه بنده را جلب نمود اما هرقدر دنبال این مساله را گرفتم به هیچ جایی نرسیدم و تقریبا" یا همه از این مساله اظهار بی اطلاعی می کردند یا اینکه قضیه را از ریشه رد می نمودند . اگر به فرض احتمال یک درصد این مساله درست باشد ، ضرورت وجود یک سیستم پیش اخطار هوابرد برای ما از نان شب هم واجب تر بحساب می آید .
  6. [center][img]http://www.uploadax.com/images/96860185966581804331.jpg[/img][/center] [size=5][color=#FF0000]اندیشکده کارنگی[/color][/size] در گزارشی به قلم لینا خطیب نوشت: بحران سوریه به چهارمین سال خود نزدیک می‌شود درحالی‌که هیچ راه حل مشخصی در دست نیست. دولت «بشار اسد» به حمله نظامی به بهانه مقابله با تروریست‌ها ادامه می‌دهد، در عین حال مخالفان تلاش می‌کنند اسد را از قدرت برکنار کنند، بدون این که راهبرد سیاسی یا نظامی مشخصی برای دستیابی به این هدف داشته باشند. در ابتدای سال ۲۰۱۴ در کنفرانس ژنو ۲ در رابطه با سوریه، دو دور مذاکره بین دولت سوریه و مخالفان برگزار شد. گروه دوستان سوریه متشکل از عوامل بین‌المللی مختلف از جمله آمریکا این کنفرانس‌ها را تنها مجمع پایان دادن به این بحران دانستند. اما مذاکرات بدون دستیابی به هدف خود یعنی ایجاد دولت انتقالی در سوریه به پایان رسید. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حکومت اسد حاضر به مصالحه نیست[/b][b]■[/b][/color] [b]چهار درس اساسی از کنفرانس ژنو ۲[/b] اولاً عملکرد حکومت سوریه در این کنفرانس روشن ساخت تا هنگامی که اسد بر سر قدرت است، هیچ راه‌حلی حاصل نمی‌شود زیرا حکومت حاضر به مصالحه سیاسی نیست. دولت اسد در این کنفرانس همچنان مدعی مبارزه با تروریسم شد. اما در مقابل نظارت رسانه‌ها یا «ائتلاف ملی سوریه برای نیروهای انقلابی و مخالفان سوریه» که ائتلافی متشکل از گروه‌های مخالف در تبعید است و در ژنو ۲ رو در رو با حکومت مذاکره کرد، مقاومت می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]افزایش مشروعیت ائتلاف ملی سوریه[/b][b]■[/b][/color] ثانیاً، عملکرد ائتلاف ملی طی این کنفرانس مشروعیت ائتلاف را در خارج و داخل سوریه افزایش داد. ائتلاف ملی پیش از کنفرانس ژنو به علت این که متشکل از نمایندگان تمامی گروه‌های مخالف نبود و نیز به خاطر پیوندهای ضعیف آن با شورشیان داخل سوریه، به شدت مورد انتقاد قرار داشت. در هر صورت اقدامات این ائتلاف طی دور اول مذاکرات ژنو ۲ قابل تحسین بود. این گروه اکنون توانایی آن را دارد تا به یک گروه سیاسی تبدیل شود و نماینده گروه‌های بیشتری باشد. گرچه ائتلاف ملی با اسد بر سر مسائل مورد بحث در کنفرانس به توافق نرسید، اما در بازی روابط عمومی پیروز شد. «احمد الجبرا» رهبر ائتلاف ملی در انظار عمومی به صورتی منطقی خواسته‌های مخالفان را بیان می‌کند و بر هدف ایجاد دولت انتقالی در سوریه بر اساس نتیجه کنفرانس ژنو ۱ که در تابستان ۲۰۱۲ برگزار شد، تاکید می‌کند. وی در پشت صحنه، به چهره‌ها و گروه‌های مخالف دیگر تمایل خود را برای گوش دادن به دیدگاه‌های و مشارکت آن‌ها در روند انتقال ابراز می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تأثیر کوتاه‌مدت ژنو ۲ بر مخالفان[/b][b]■[/b][/color] این موفقیت تأثیری مثبت گرچه محدود و بی‌دوام بین سایر مخالفان در سوریه داشته است که تا پیش از ژنو ۲ یا از ائتلاف ملی فاصله می‌گرفتند یا احساس می‌کردند از شرکت در این ائتلاف محروم شده‌اند. با وجود شکست مذاکرات، عملکرد ائتلاف تاکیدی بر وجود اعتماد بین مخالفان سوری نسبت به توانایی‌های سیاسی آن‌ها بود. اما این اعتماد قطعی نیست. گرچه این گروه‌های محروم شده از ائتلاف ملی (یا گروه‌هایی که خود را محروم کرده‌اند) مانند «نهاد همکاری ملی» یا «تغییر دموکراتیک» و اعضای «ارتش آزاد سوریه» تمایل به مشارکت دارند، همچنان بین گروه‌های مخالف در سوریه بی‌اعتمادی زیادی وجود دارد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]مخالفت روسیه با قطعنامه‌های شورای امنیت[/b][b]■[/b][/color] سوم، روسیه به مدتی طولانی با هرگونه ابتکار عمل توسط دوستان سوریه به منظور حل و فصل مناقشه مخالفت کرد، از جمله از طریق مخالفت با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه حکومت اسد. با وجود محافظه‌کاری این کشور طی کنفرانس، توافق روسیه برای حفظ ژنو ۲ به این معنی است که مسکو به طور ضمنی وجود مسیری به سمت تغییر سیاسی سوریه را به رسمیت می‌شناسد. چهارم، کنفرانس به عوامل مختلف اجازه می‌داد تا مذاکراتی را در پشت پرده برگزار کنند و نتایج این مذاکرات به احتمال زیاد مهم‌تر از نتایج رسمی کنفرانس است که به آتش‌بس کوتاه‌مدت در شهر حمص و ارائه برخی کمک‌های بشردوستانه محدود می‌شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]مخالفت غرب با حذف اسد[/b][b]■[/b][/color] [b]مشکلات همیشگی[/b] بخشی از انگیزه برگزاری ژنو ۲ مربوط به نگرانی عوامل غربی در مورد هرج و مرجی بود که در صورت حذف دولت اسد به دلیل عدم وجود دولت موقت به وجود می‌آمد. با این حال، ژنو ۲ نتوانست به شماری از مسائل بپردازد که هر دولت موقتی باید بر آنها فائق آید. مهم‌ترین مشکل باقی‌مانده این است که در سوریه گروه مخالف کارامدی وجود ندارد تا بتواند هسته اصلی دولت موقت را تشکیل دهد. مخالفت از ابتدای بحران سوریه پراکنده، گسسته و فاقد استراتژی سیاسی و نظامی بوده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حمایت بین‌المللی موجب تفرقه میان مخالفان شده است[/b][b]■[/b][/color] درحالی‌که مردم سوریه تا حدی علت این پراکندگی‌ها هستند، دلیل تفرقه میان مخالفان نیز اقدامات حامیان بین‌المللی است. حمایت خارجی از این مخالفان بسیار متغیر بوده است زیرا جامعه بین‌المللی تنها به دنبال انتخاب برخی از گروه‌های مخالف بوده و با تعدادی از این گروه‌ها ارتباط برقرار کرده و نه با تمامی گروه‌ها و بیشتر بر کسانی تمرکز کرده است که در خارج از کشور هستند، درحالی‌که بازیگران اصلی در خاک سوریه را نادیده گرفته است. به ویژه کمک‌های آمریکا و اروپا به مخالفان درون سوریه بسیار ناچیز بوده است. کمک‌های بی‌اثر و کمک‌های نظامی سطح پایین آن‌ها برای تغییر توازن قدرت در کشور کافی نیست. مخالفان در صحنه به حمایت قوی‌تری در تمام سطوح از جمله نظامی و غیره نیاز دارند تا بتوانند فشار را بر حکومت اسد افزایش دهند و بتوانند پس از خروج اسد نظم را برقرار کنند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] پس از اسد، هیچ انتقال سیاسی در سوریه نمی‌تواند تداوم داشته باشد[/b][b]■[/b][/color] هیچ رویکردی در کنفرانس برای حفظ وحدت ارتش سوریه پس از اسد اتخاذ نشد و هیچ راهبرد واقع‌گرایانه‌ای برای برخورد با افراط‌گرایان جهادی که در جنگ‌های داخلی شرکت داشتند، چه در سوریه و چه در خارج از آن شکل نگرفت. پس از اسد، هیچ انتقال سیاسی در سوریه نمی‌تواند تداوم داشته باشد اگر ارتش همچنان پراکنده باشد. پس از کودتای ۱۹۷۰ که رئیس جمهور حافظ اسد را به قدرت رساند، نظام سیاسی بعث بر اصول نظامی استوار شده است که تنها با حذف بشار اسد از قدرت از بین نمی‌رود. در حال حاضر، ارتش آزاد سوریه در حال مبارزه مستقیم با ارتش رسمی سوریه است. در عین حال ارتش آزاد سوریه به طور چشم‌گیری پراکنده شده و با حذف افسران سنی اختیارات بیشتری به افسران علوی می‌دهد که علت آن بی‌اعتمادی فزاینده در نتیجه ظهور جهادیون سنی است که به طور مستقیم با ارتش سوریه مقابله می‌کنند. حکومت دیگر مطمئن نیست که آیا می‌تواند بر افسران سنی برای مقابله با دیگر سنی‌ها تکیه کند یا خیر. حتی اگر ژنو ۲ در نهایت منجر به توافق‌نامه‌ای برای انتقال سیاسی شود، چنان انتقالی نمی‌تواند عملی شود اگر این مسائل در نظر گرفته نشوند. پس طرفین مربوطه باید نگاهی فراتر از ژنو ۲ داشته باشند تا بتوانند این درگیری‌ها را به سمت راه‌حل سوق دهند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] حل و فصل معنی دار این اختلاف نیازمند راهبردی جامع است[/b][b]■[/b][/color] [b]گسترش چارچوب[/b] فرایند حل‌وفصل با بررسی دقیق نقش طیف گسترده‌ای از عوامل در سوریه آغاز می‌شود. درگیری طی سال‌ها تشدید شده به طوری که بازیگران سیاسی و نظامی متعددی را درگیر است و افزایش درگیری موجب بسته شدن روزنه‌های حل و فصل درگیری از طریق تنها یک کانال (دیپلماتیک یا نظامی) شده است. حل و فصل معنی دار این اختلاف نیازمند یک راهبردی جامع است که عوامل خارجی و داخلی را به یکدیگر پیوند دهد و موانع اصلی را که هنوز در مسیر وجود دارند حل کند. در عین حال که تصدیق می‌کنم حکومت اسد متهم اصلی و علت جنگ است، همه موانع برای دست‌یابی به راه‌حل حول محور نقش‌ها و عواملی می‌گردد که در درجه اول روسیه، ایران، دولت‌های حوزه خلیج فارس و آمریکا هستند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]روسیه اعتماد به نفس اسد را بالا برده است[/b][b]■[/b][/color] [b]روسیه[/b] روسیه هم به لحاظ خارجی هم به لحاظ داخلی به اسد کمک کرده است. مسکو علاوه بر مخالفت با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه حکومت اسد، به اسد در مقابله با مخالفان نیز کمک کرده است. کمک نظامی و سیاسی روسیه به اسد این قدرت و اعتماد به نفس را می‌دهد که قادر است در این جنگ پیروز شود. مداخله مسکو در پیمان انهدام سلاح‌های شیمیایی حکومت سوریه به اسد در رابطه با جامعه بین‌المللی حس مشروعیت داده است. مسکو این اقدامات را به دو دلیل انجام می‌دهد. بخشی از آن نگرانی در مورد دارایی‌های استراتژیک این کشور، مانند ناوهای جنگی خود در بندر طرطوس در شمال سوریه است. مسکو هم‌چنین تلاش می‌کند تا موقعیت بین‌المللی خود را در مقابل آمریکا تثبیت کند. برگه سوریه برای روسیه از این نظر مفید بوده است؛ مسکو با اتخاذ موضعی افراطی نسبت به بحران سوریه، واشنگتن را مجبور کرد روسیه را به عنوان ابرقدرتی هم طراز با آمریکا به رسمیت بشناسد. اما حمایت روسیه نیز مطلق نیست. روسیه بر روی اسد سرمایه‌گذاری نمی‌کند، همچنین تأثیری مطلق بر دمشق ندارد. اگرچه مسکو موضع خود را به عنوان مقابله با مداخله بین‌المللی در امور داخلی کشورهایی که با ناآرامی‌های داخلی مواجهند (همانند لیبی) اعلام می‌کند، حکومت اسد برای روسیه برگ برنده دیگری در مذاکرات با آمریکا و جامعه بین‌المللی در مورد جایگاه مسکو است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] سوریه شاهراه اصلی برای حمل و نقل سلاح به لبنان است[/b][b]■[/b][/color] [b]ایران[/b] ایران به اسد قدرت داده تا در درگیری‌ها موضع سازش ناپذیری برگزیند. این کشور به حزب الله متحد لبنانی خود دستور داده تا به طرز فعالی به حکومت سوریه کمک کنند. موضع مشخص ایران این است که حزب الله خط دفاع مقدم علیه اسرائیل بوده و سوریه شاهراه اصلی برای حمل و نقل سلاح به لبنان است. بنابراین پشتیبانی خود از حکومت اسد را در قالب نگرانی در مورد امنیت خود در مقابل اسرائیل بیان می‌کند. تحریم‌های اعمال شده بر ایران به دلیل برنامه هسته‌ای، حمایت از اسد را برای تهران دشوارتر ساخته بود. اما این تحریم‌ها تا حدی در پی مذاکرات با ایران بر سر برنامه هسته‌ای برداشته شد و به تهران اندکی مجال تنفس و فضای کافی برای ادامه حمایت مالی از اسد را داد. با وجود این نقش مهم، ایران از مذاکرات بین‌المللی در مورد سوریه حذف شد. این امر موجب شد تا ایران همواره از پاسخگویی در مقابل اقدامات خود اجتناب کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] هدف کشورهای حوزه خلیج فارس حفظ سهم خود در درگیری سوریه و نتایج آن است[/b][b]■[/b][/color] [b]کشورهای حوزه خلیج فارس[/b] عربستان سعودی و قطر، در قالب ظرفیت رسمی خود به عنوان یک کشور یا از طریق شبکه‌ای از عوامل غیر دولتی، مانند برخی اتباع و گروه‌های خاص با جاه‌طلبی‌های سیاسی، اقتصادی و ژئواستراتژیک، به مخالفان مختلف کمک کرده‌اند. هدف آنها در انجام این کار نه تنها سرنگونی اسد بلکه حفاظت از منافع خود و حفظ سهم خود در درگیری سوریه و نتایج آن است. عربستان سعودی و قطر از زمان «حامد ابن خلیفه الثانی» آخرین امیر قطر در سال ۱۹۹۵ بر سر اعمال نفوذ در منطقه رقابت کرده‌اند؛ وی سقوط نقش عربستان سعودی و مصر را در خاور میانه فرصتی برای قطر محسوب می‌کرد تا رهبری سیاسی تمامی اعراب را در دست گیرد. این رقابت در بین مخالفان سوریه نیز به چشم می‌خورد، زیرا قطر ارتش آزاد سوریه و اخوان‌المسلمین را مورد حمایت قرار داده و عربستان سعودی از مخالفان دیگری حمایت می‌کند که در حال حاضر قوای حاکم بر ائتلاف ملی را تشکیل می‌دهند. این رقابت منجر به تفرقه میان مخالفان سوری و ضعیف تر شدن نیروی مخالفان در مقابل حکومت اسد شده است. کشورهای خلیج فارس حامیان اصلی شماری از گروه‌های جهادی اسلام‌گرا هستند که از مقابله با ارتش اسد به جنگ علیه ارتش آزاد سوریه و دیگر گروه‌های مخالف و حتی جنگ داخلی تغییر موضع داده‌اند. این موضوع نیز مخالفان سوری را ضعیف‌تر ساخته است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] رویکرد آمریکا موجب طولانی شدن جنگ و ماندگاری اسد در مسند قدرت شده است[/b][b]■[/b][/color] [b]آمریکا[/b] سیاست آمریکا در مورد جنگ سوریه از دید حکومت اسد و حامیانش و هم‌چنین از دید متحدان آمریکا مانند عربستان سعودی بی‌اثر بوده است. در روزهای نخست این بحران، حکومت اسد باور نداشت که آمریکا خواستار برکناری رئیس جمهور سوریه است و با ادامه درگیری‌ها، خط قرمزهای دروغین امریکا موجب افزایش اعتماد اسد گردید. ظهور جهادیون اسلام‌گرا در سوریه و نیز افشای روابط سرویس‌های جاسوسی غربی و حکومت اسد که با امید به جنگ علیه جهادیون افراطی در سوریه شکل می‌گرفت به موقعیت اسد بیش از پیش یاری رساند، زیرا جهادیون حوزه فعالیت‌های خود را تا کشورهای همسایه همچون عراق و لبنان گسترش داده بودند. آمریکا ظاهرا به حفظ وضعیت اولیه علاقمند است زیرا به موضع ضد تروریستی متوسل شده و بر این دیدگاه تاکید دارد که پس از سقوط حکومت، سوریه به دست جهادیون خواهد افتاد. سیاست آمریکا در قبال جنگ سوریه از تهدید به مداخله نظامی به بیان نگرانی در مورد مداخله طولانی آمریکا تغییر یافته است. این موضوع به موقعیت رهبری بین‌المللی واشنگتن به ویژه در مقایسه با روسیه آسیب رسانده است و فضا را برای بازیگران منطقه‌ای باز کرده است تا جایگاه بالاتری در خاور میانه برای خود پیدا کنند. تمام این مسائل تنها موجب طولانی شدن جنگ و ماندگاری اسد در مسند قدرت شده است. [color=#ff6600][b]■[/b][b] همه عوامل باید رویکردی کلی نسبت به بحران سوریه داشته باشند[/b][b]■[/b][/color] [b]راهبرد جامع[/b] هم‌زمان که غرب به سرکردگی آمریکا و مخالفان سوریه اقدامات بعدی خود را بررسی می‌کنند، همه عوامل باید رویکردی کلی نسبت به بحران و فرصت‌های ممکن برای حصول راه‌حل داشته باشند. سیاست‌گذاران غربی باید فراتر از روند ژنو ۲ را مد نظر قرار دهند و اقدامات بیشتری صورت دهند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] عوامل غربی باید به ایجاد اعتماد بین گروه‌های مخالف مختلف در داخل و خارج سوریه کمک کنند[/b][b]■[/b][/color] [b]ترغیب به گسترش گروه مخالفان سوریه[/b] عوامل غربی باید به ایجاد اعتماد بین گروه‌های مخالف مختلف در داخل و خارج سوریه کمک کنند، به ویژه به این علت که اختلاف بین شمال و جنوب سوریه به دلیل رقابت سیاسی بین حامیان خارجی (قطر و ترکیه در شمال و عربستان سعودی در جنوب) بالا می‌گیرد. به این منظور، غرب باید با ائتلاف ملی همکاری کند تا به اشخاص و گروه‌هایی برسد که تا کنون خارج از روندهای بین‌المللی بوده‌اند (از ژنرال‌های فاسد تا جوامع محلی) . ائتلاف ملی و حامیان بین‌المللی آن باید به پیشنهادات این افراد توجه کنند و توانایی‌های خود را در راهبرد انتقال بگنجانند. گرچه گروه‌های مخالف آشکارا از یکدیگر انتقاد می‌کنند، اشتراکات زیادی دارند ولی می‌توان از آن‌ها جهت گسترش مشارکت گروه‌ها و چهره‌های مخالف در مذاکرات آتی در ژنو و سایر مجامع بین‌المللی استفاده کرد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]حمایت غرب از مخالفان سوری موجب بقای آن‌ها شده است[/b][b]■[/b][/color] [b]تقویت قابلیت حکومت مخالفان از طریق طرح‌هایی که شوراهای محلی را قدرتمند می‌کنند[/b] دول غربی باید حمایت خود از مخالفان در سوریه را افزایش دهند. آمریکا و سایر عوامل بین‌المللی از مخالفان حمایت ضعیف به عمل می‌آورند اما این تنها موجب بقای مخالفان به موازات بقای حکومت شده است. به دلیل عدم فشارهای بین‌المللی علیه اسد، حمایت پیوسته از روسیه و ایران، پیمان سلاح‌های شیمیایی و همکاری نهادهای جاسوسی غربی با حکومت اسد برای مقابله با گروه‌های جهادی، رئیس جمهور سوریه نسبت به توافق تمایلی ندارد. مناطق تحت کنترل حکومت و شورشیان باید رهبرانی محلی انتخاب کنند که نمایندگی آن‌ها را بر عهده داشته باشد و کانال‌های ارتباطی بین مناطق مختلف در سوریه، به ویژه بین مناطق تحت کنترل اسلام‌گراها در شمال و مناطق تحت کنترل ارتش آزاد سوریه در جنوب ایجاد کند که اساس حکومت محلی نامتمرکز که لازمه تشکیل دولت انتقالی است ایجاد شود. غرب باید این رهبران را آموزش دهد و هم چنین نیازهای آن‌ها به حمایت و پشتیبانی را رفع کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b] هرگونه حل و فصل سیاسی باید شامل راهبردی برای حل مصالحه بین عوامل نظامی باشد[/b][b]■[/b][/color] [b]آغاز مذاکره با عناصر ارتش آزاد سوریه و سایر چهره‌های نظامی جهت متحد کردن ارتش پس از اسد[/b] غرب تنها از طریق حمایت از ارتش آزاد سوریه به ارتش این کشور صدمه وارد کرده است و این احتمال را نادیده گرفته است که ارتش سوریه مجبور شود تعادل قدرت را بر هم بزند. ائتلاف ملی بازتاب موضع جامعه بین‌الملل است و با وجود این حقیقت که اساس حکومت سوریه کنترل نظامی است، نیز از مقابله به نقش ارتش در درگیری‌ها خودداری کرده است. هرگونه حل و فصل سیاسی باید شامل راهبردی برای حل مصالحه بین عوامل نظامی باشد. اما به خاطر اختلافات درون ارتش سوریه، رهبری ارتش آزاد سوریه نمی‌تواند افسران علوی ارتش ملی را تحت کنترل خود درآورد. در حال حاضر، برخی مقامات بلند مرتبه که از حکومت کنار گذاشته شده‌اند دارای بینش و اعتبار لازم برای برتری جستن بر افسران علوی در ارتش ملی هستند، با این وجود آن‌ها فاقد بودجه هستند و غرب تا حدی آن‌ها را مطرود کرده است. سیاست گذاران غربی از طریق توجه به این افسران می‌توانند با چهره‌های کلیدی داخل ارتش سوریه همکاری کنند و روند مجزا شدن از حکومت اسد را آغاز کنند. اقدامات بعدی باید آشکارا لایه‌های تکمیلی را که چهره‌های سیاسی و نظامی می‌توانند طی روند انتقال ایفا نمایند، مشخص کنند. تا کاهش احتمال بروز خلأ قدرت در پس خروج اسد از قدرت و حرکت به سمت کاهش اختلافات فرقه‌ای درون ارتش و غیره راه درازی در پیش است. [color=#ff6600][b]■[/b][b]نزاع روسیه و آمریکا در سوریه[/b][b]■[/b][/color] [b]مشارکت روسیه در مذاکره بر سر انتقال حکومت اسد و ارائه تضمینات سیاسی و راهبردی به مسکو[/b] روسیه در حالی که با مداخله نظامی غرب از طریق وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل مخالفت کرده است تا جامعه بین‌الملل را وادار کند راه حلی سیاسی برای اختلاف سوریه را بپذیرد، اکنون خود را به عنوان عامل سیاسی جدی در مقابل آمریکا شناسانده است. غرب باید با تضمین منافع راهبردی روسیه در سوریه پس از اسد (به عنوان مثال حضور روسیه در بندر طرطوس و معامله اسلحه با ارتش سوریه) اعتماد روسیه را جلب کند و در عین حال به روسیه جایگزینی کارامد به جای اسد معرفی کند. این به معنای آغاز گفتگو در مورد ساختارهای حکومتی قابل ابقا و قابلیت آن‌ها پس از اسد است. این هم‌چنین به معنای رسیدن به عناصر سیاسی در حکومت است که در مقابل تغییر مقاومت بیشتری دارند اگر انتقال به معنای حفظ بخشی از نفوذ برای آن‌ها باشد به گونه‌ای که این عناصر برای روسیه گزینه‌های سیاسی قابل قبولی باشند. روسیه تروریسم را به عنوان دلیل حمایت از حکومت سوریه مطرح کرده و هشدار داده است حذف اسد منجر به خلأ قدرت و اشغال آن توسط گروه‌های جهادی و مخالف مسکو می‌شود. در حالی که داشتن دولت انتقالی قوی و ارتش متحد از اهداف بلند مدت هستند، کاشت بذر انتقال این دیدگاه روسیه را رد می‌کند. این امر هم چنین مردم سوریه را با گزینه‌ای واقع‌گرایانه برای بحران کنونی بین ضرورت انتخاب بین بعث و افراط‌گرایان روبرو می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]اسد بدون حمایت روسیه[/b][b]■[/b][/color] این نگرانی وجود دارد که اگر اسد احساس کند روسیه وی را ترک کرده است، ممکن است با استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی بر شدت جنگ بیفزاید. می‌توان با تلاش برای مجزا کردن افسران دولتی ارتش از حکومت برای محدود کردن توانایی‌های اسد جهت تشدید درگیری مانع این کار شد. [color=#ff6600][b]■[/b][b] توزیع سلاح بین مخالفان جهت اعمال فشار بر حکومت[/b][b]■[/b][/color] [b]ارسال سلاح برای گروه‌های مخالف که به آن‌ها امکان تغییر تعادل قدرت به نفع آنها را می‌دهد[/b] گرچه احتمال می‌رود اگر غرب جهت بهبود اوضاع مخالفان سوریه تلاش کند، روسیه و ایران حمایت نظامی خود از اسد را افزایش دهند، توزیع سلاح بین مخالفان در مناطق راهبردی می‌تواند به تغییر تعادل قدرت جهت اعمال فشار بر حکومت کمک کند. ارسال سلاح برای مخالفان به منزله حمایت از آن‌ها در مقابل قساوت‌های حکومت است و به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا مناطق تحت کنترل شورشیان را حفظ و در مقابل جهادیون مبارزه کنند. [color=#ff6600]■[b]ترس اعراب از نفوذ ایران در منطقه[/b][b]■[/b][/color] [b]همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس جهت پایان دادن به حمایت خارجی از گروه‌های جهادی فعال در سوریه[/b] تمایل کشورهای حوزه خلیج فارس برای برداشتن اسد از قدرت تا حد زیادی تحت تأثیر نگرانی‌های آن‌ها در مورد نفوذ در منطقه، به ویژه در مقابل ایران و نیز در مقابل یکدیگر است. اتکای آن‌ها به گروه‌های جهادی برای سرنگونی اسد تأثیری معکوس داشته است. هرچه ناآرامی‌ها تداوم داشته باشد، جهادیون بیشتری از سراسر جهان وارد سوریه می‌شوند و پس از بازگشت به کشور خود، احتمال بی‌ثباتی داخلی را در کشور مبدأ افزایش می‌دهند. غرب باید به صورت سازمان یافته با عربستان سعودی و قطر همکاری کند تا بر اتباعی که از جهادیون حمایت می‌کنند غلبه کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش اسد برای مبارزه با تروریسم[/b][b]■[/b][/color] [b]پایان دادن به تجاوزهای حکومت اسد تحت عنوان همکاری مقابله با تروریسم[/b] این تجاوزها تنها ادعاهای اسد در رابطه با مشروعیت را در حین حفظ جهادیون مخدوش می‌کنند. تنها ادعای حکومت اسد نسبت به مشروعیت این است که درگیری‌ها مبارزه بین تروریسم (در مقابل سرکوب یک شورش) است و این ادعا قانع کننده نیست. سیاست‌گذاران غربی به جای تلقی‌کردن جهادیون به عنوان دشمن مشترک غرب و حکومت اسد، باید اعلام کنند که این جهادیون محصول خود حکومت هستند. برخی گروه‌ها محصولات فرعی هستند که از میل به مبارزه با اسد و متحدانش ظاهر شده‌اند، در حالی که سایرین نتایج مستقیم‌تری هستند که از حمایت مالی، تشویق و یا آزادی عمل حکومت برای مبارزه از جانب آن برخوردارند. برکناری اسد از قدرت علت وجودی این گروه‌ها را از بین می‌برد. برخی گروه‌های موجود با سرنگونی اسد به سرعت از بین می‌روند، در حالی که آن‌هایی که باقی می‌مانند در معرض تعقیب دولت سوریه پس از اسد قرار می‌گیرند. برخی گروه‌های اسلام‌گرا نیز در قالب روندهای سیاسی با غرب مشارکت می‌کنند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]عملکرد خوب ایران در مجمع داووس[/b][b]■[/b][/color] [b]استفاده از مذاکرات هسته‌ای کنونی با ایران به عنوان سکویی برای مذاکرات آتی سوریه[/b] گرچه ایران از کنفرانس ۲ ژنو حذف شد، در مجمع جهانی اقتصاد داووس در ژانویه ۲۰۱۴ عملکرد خوبی از خود نشان داد. حسن روحانی در این مجمع بر تمایل کشور خود برای افزایش همکاری با جامعه بین‌الملل تاکید کرد. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش غرب برای وارد کردن قضیه سوریه در پرونده هسته‌ای ایران[/b][b]■[/b][/color] تمایل ایران برای افزایش ارتباط با غرب سرآغازی برای چانه‌زنی در مورد سوریه است. گرچه بین سیاست‌گذاران غربی در مورد افزودن عنصری جدید به دستور کار قبلی اختلافاتی وجود دارد، آن‌ها نباید پرونده سوریه را از پرونده هسته‌ای ایران مجزا کنند. مذاکرات هسته‌ای عموماً امید بخش بوده و نشان داده است که ایران قصد ندارد برخی طرح‌ها را برای دستیابی به امتیازاتی بزرگ‌تر قربانی کند. این فرصتی برای استفاده از سوریه به عنوان عامل دیگری است که می‌تواند ایران را تشویق کند به خاطر توافق هسته‌ای مصالحه کند. اما این موضوع تنها زمانی محقق می‌شود که ایران متوجه شود چشم‌اندازها برای حکومت اسد جهت ماندن بر سر قدرت کاهش یافته است و این موضوع سوریه را به هدف کم ارزش‌تری برای ایران تبدیل می‌کند. [color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش عربستان برای حذف ایران از ژنو ۲[/b][b]■[/b][/color] عربستان سعودی خواستار حذف ایران از کنفرانس ژنو ۲ بود. غرب باید ریاض را متقاعد کند که تا زمانی که ایران در مذاکرات در حاشیه باشد، نمی‌تواند به خاطر اقداماتش مسئول شناخته شود. باز کردن فضا برای مشارکت ایران به معنای تنزل موقعیت عربستان سعودی در منطقه نیست، به ویژه به این دلیل که ریاض یک متحد مهم غربی است. اگر ایران که مدعی تأثیر بر سایر کشورها در خاورمیانه است، درحالی‌که عربستان مانند لبنان و یمن عاملی کلیدی است، در مذاکرات شرکت کند از میزان قدرت تهاجمی آن کاسته می‌شود. [color=#ff6600][b]■[/b][b]ضرورت حصول راه حل برای بحران سوریه[/b][b]■[/b][/color] [b]زمان تغییر فرا رسیده است[/b] چندین فرصت برای حل بحران سوریه از دست رفته است، از جمله وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، خط قرمزهای مبهم سیاسی و حملات نظامی نافرجام. این فرصت‌ها نباید مجدداً از دست بروند. مذاکره در یک مسیر مفید نخواهد بود. اکنون یک راهبرد جامع ضروری است تا بین عوامل مختلف اشتراکاتی برقرار شود. لازمه این امر گسترش نگرش عوامل غربی نسبت به این اختلافات و نیز شبکه‌ها و روش‌های مشارکت است. عمل به این سیاست‌ها مشکل است اما گزینه‌های دیگر بقای ابدی دولت اسد یا دولتی از کار افتاده و تحت کنترل تروریست‌هاست. منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1396/"]http://www.eshraf.ir/1396/[/url]
  7. یک سئوال این خودروی طارق احیانا" نمونه بهبود یافته تانکهای سنتوریون انگلیسی نیست ؟ ویژگی هاش چیه ؟؟؟ تا انجایی که می دونم ، سنتریون یک توپ 105 م.م ال-7 داشت . و اینکه فایده ان برای ارتش اردن چی هست ؟ چون که اردن اساسا از این زره پوش ها علیه چه دشمنی استفاده کنه؟؟؟
  8. ■بررسی تأثیر منازعه سوریه بر کشورهای همسایه■ جنگ منطقه‌ای؟ در جریان نشست اول کارگاه، شرکت کنندگان به بررسی تأثیر منازعه سوریه بر کشورهای همسایه پرداختند. این موضوع مورد اشاره قرار گرفت که با اینکه مباحثات گسترده‌ای درباره تأثیرات اجتماعی اقتصادی پناه‌جویان سوری، به ویژه در لبنان و اردن، صورت گرفته است، اما بسیاری از ابعاد منطقه‌ای منازعه هنوز به خوبی درک نگردیده‌اند. ■جنگ سرد میان ایران و عربستان سعودی■ نشست با مروری بر شرایط ژئوپولتیکی منطقه آغاز گردید. استدلال یکی از شرکت کنندگان این بود که نزاع در سوریه در دوره‌ای رخ داده که نظم منطقه‌ای در حال تغییر است و دوران «صلح آمریکایی» به پایان رسیده است. تصمیم آمریکا مبنی بر عدم دخالت پس از کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه در آگوست ۲۰۱۲ موید عقب نشینی آمریکاست. همچنین، یک جنگ سرد میان ایران و عربستان سعودی شکل گرفته است، اما گفته شد که نباید یک نگاه دو قطبی نسبت به وضعیت داشت زیرا وضعیت در واقع یک وضعیت چند قطبی است و دیگر بازیگران مانند ترکیه و قطر نیز از جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای برخوردارند. به علاوه، چند شرکت کننده هم به اهمیت فزاینده و منطقه‌ای هویت فرقه‌ای اشاره کردند که به یکی از اشکال اصلی بسیج سیاسی نیروها تبدیل گردیده است. ■نزاع در سوریه و شکاف‌های سیاسی و فرقه‌ای■ در ارتباط با «سرریز» منازعه از سوریه به کشورهای همسایه، چند شرکت کننده تاکید کردند که سوریه خشونت صادر نمی‌کند، اما این نزاع جاری در سوریه است که شکاف‌های سیاسی و فرقه‌ای موجود در منطقه را تشدید می‌نماید. ■آیا لبنان در مسیر حرکت به سمت جنگ داخلی است؟ ■ لبنان شرکت کنندگان به بحث درباره این موضوع پرداختند که آیا لبنان در مسیر حرکت به سمت جنگ داخلی است یا نه. با اینکه همه موافق بودند که اکثر جناح‌ها و گروه‌ها در لبنان نمی‌خواهند نزاع میانشان به درون کشور کشیده شود، اما با این وجود فشارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عظیمی بر روی لبنان قرار گرفته است. فقدان یک دولت در طول ۱۰ ماه گذشته [تشکیل یک دولت جدید در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۱۴ بعد از زمان برگزاری این نشست] و دوره تصدی پارلمان به معنای این است که مشروعیت دولتی لبنان در یک برهه زمانی حساس در حال از بین رفتن است. سرویس‌های امنیتی پیامدهای ناکامی‌های سیاسی را متحمل گردیده‌اند و خطر بروز تنش با گذشت زمان وجود دارد. ■ شیعیان لبنان از تهدیدات موجود در هراسند■ یک شرکت کننده استدلال نمود که شماری از رویدادها می‌توانند باعث این شوند که جناح‌های سیاسی در لبنان کنترل وضعیت امنیتی را از دست بدهند. برای مثال، انفجار یک اتومبیل بمب گذاری شده در نماز جمعه که به مرگ ۲۰۰ نمازگزار شیعه منجر شود می‌تواند باعث این شود که حزب‌الله نتواند مانع اقدامات تلافی‌جویانه توسط طرفدارانش شود. این موضوع مطرح گردید که شیعیان لبنان از تهدیدات موجود در هراسند. عرسل نیز یکی از نقاط بالقوه حساس محسوب می‌شود. عرسل ناحیه سنی نشین لبنان در مرز سوریه است که در شمال دره بقاع واقع شده است، یعنی جایی که اکثریت شیعه از حزب‌الله حمایت می‌کنند. عرسل میزبان شمار زیادی از پناه‌جویان سوری است و جنگجویان شورشی نیز مکرراً از مرز عبور کرده و وارد این منطقه می‌شوند و همین امر باعث شده ارتش سوریه حملاتی به این منطقه داشته باشد. تاکنون حزب‌الله وظیفه پرداختن به این منطقه حساس را به نیروهای امنیتی لبنان واگذار نموده است، اما اگر تهدیدات بزرگ‌تری استنباط شوند وضعیت می‌تواند دست‌خوش تغییر شود. ■اردن با تهدیدات مشابهی نسبت به ثبات سیاسی مواجه نیست■ اردن شرکت کنندگان در این زمینه توافق داشتند که اردن علی‌رغم فشارهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از میزبانی پناه‌جویان با تهدیدات مشابهی نسبت به ثبات سیاسی خویش مواجه نیست. این امر خاطر نشان گردید که اردن با موفقیت از یک رویکرد «امنیت نرم» جهت مهار اعتراضات خیابانی استفاده نموده و نهضت اصلاحات در این کشور مهار گردیده است. وضعیت سوریه همچنین باعث تعدیل نهضت اعتراضی شده و ترس از بی‌ثباتی را به همراه داشته است. با این وجود، یک وضعیت سیاسی دو قطبی در قبال مسئله سوریه مشاهده می‌شود و اردنی‌های کرانه شرقی که پایگاه مردمی حکومت را تشکیل داده و بر بوروکراسی دولتی حاکم هستند علی‌رغم فشارها از طرف متحدان اردن در منطقه خلیج [فارس] تمایلی ندارند در سوریه درگیر شوند. ■نگرانی‌های عمده اسرائیل■ اسرائیل یکی از شرکت کنندگان به موضع اسرائیل و نگرانی‌هایش نسبت به نزاع در سوریه اشاره نمود. نظر این شرکت کننده این بود که اسرائیل از هیچ‌یک از طرفین درگیر حمایت نمی‌کند اما با فرصت‌هایی روبرو گردیده است احتمال تضعیف ایران و حزب‌الله و ارتقای همکاری بی سر و صدا با عربستان سعودی و کشورهای منطقه خلیج [فارس] از جمله این فرصت‌ها هستند. نگرانی‌های عمده اسرائیل عبارتند از جلوگیری از افتادن سلاح‌های استراتژیک در دستان حزب‌الله یا اسلام‌گرایان افراطی، و تهدیدات گروه‌های اسلام‌گرای افراطی که در امتداد مرزهایش (با غزه، صحرای سینا و بلندی‌های جولان) تکثیر یافته‌اند. ■ فشار بر زیرساخت‌ها و اقتصاد ترکیه با افزایش پناه‌جویان سوری■ ترکیه یک شرکت کننده دیگر چهار زمینه اصلی را تشریح نمود که در آن‌ها ترکیه با تأثیرات نزاع در سوریه مواجه گردیده است. مورد اول اینکه، تنش‌های جاری میان سنی‌ها و علوی‌ها در پی حضور پناه‌جویان سوری و بمب گذاری‌هایی که در ماه می ۲۰۱۳ در شهر مرزی ریحانلی انجام گرفتند و به کشته شدن شماری از علوی‌ها منجر گردیدند وخیم‌تر شده است. مورد دوم اینکه، ترکیه تا حدی در سوریه مداخله نظامی مستقیم داشته و در این راستا به شلیک راکت به داخل خاک خود پاسخ داده و اخیراً نیز یکی از واحدهای دولت اسلامی عراق و شام را بمباران نموده است. ترکیه همچنین در حال سرکوب گروه‌های وابسته به القاعده در خاک خود است و این امر هراس از حملات تلافی‌جویانه القاعده را برانگیخته است. مورد سوم اینکه، تعداد زیاد پناه‌جویان سوری در ترکیه باعث فشار آمدن بر زیرساخت‌ها و اقتصاد این کشور گردیده است. مورد آخر اینکه، به خاطر حمایت قاطع دولت ترکیه از مخالفان سوری یک وضعیت سیاسی دو قطبی در داخل ترکیه مشاهده می‌شود. ■عراق قربانی سرریز خشونت‌های سوریه■ عراق در ارتباط با عراق، شرکت کنندگان خاطرنشان ساختند که عراق از کشوری که به عنوان «صادر کننده» تروریسم نگریسته می‌شود در حال تبدیل شدن به کشوری است که به عنوان قربانی سرریز خشونت‌های سوریه نگریسته می‌شود. همچنین این موضوع بیان گردید که عراق قادر نیست از مرزهای خود در برابر تروریست‌هایی که از سوریه وارد خاک این کشور می‌شوند محافظت نماید. چند شرکت کننده بر اهمیت اقداماتی تاکید ورزیدند که باید در راستای محدود ساختن اثرات بالقوه فاجعه‌بار نزاع سوریه بر منطقه اتخاذ گردند. با این حال، این موضوع نیز مورد استدلال قرار گرفت که نزاع سوریه، به ویژه به خاطر دخالت حزب‌الله، پیشاپیش به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل گردیده است. - پارادایم‌ها و رویکردها در جریان نشست دوم، شرکت کنندگان درباره مسیر منازعه و تلاش‌های دیپلماتیک بین‌المللی جهت خاتمه دادن به آن را مورد بحث و بررسی قرار دادند. ■شورش مسلحانه بیش از پیش بر مناطق روستایی ■ مسیر منازعه این موضوع مطرح گردید که اخیراً روندهایی در راستای تقویت گروه‌های نظامی، به ویژه گروه‌های اسلامی، شکل گرفته‌اند. این بدان معناست که شورش مسلحانه بیش از پیش بر مناطق روستایی متمرکز گردیده است. در ارتباط با جبهه نظامی، برخی شرکت کنندگان این‌گونه استدلال کردند که حکومت نیروهایش را تقویت خواهد کرد تا برخی مناطق را حفظ کند، حال آنکه برخی دیگر معتقد بودند که تندروهای حکومت مایل نیستند از هیچ قسمتی از قلمرو خویش چشم‌پوشی نمایند و به این موضوع اشاره کردند که با اینکه شهر رقه تحت کنترل دولت اسلامی عراق و شام قرار دارد اما حکومت همچنان به کارکنان خویش در آنجا حقوق می‌پردازد. ■تثبیت لیره سوریه به خاطر حمایت‌های فعلی روسیه و ایران■ در ضمن، لیره سوریه نیز به خاطر حمایت‌های فعلی روسیه و ایران از یک سو و تأمین ارز برای شورشیان از طرف عربستان سعودی و قطر از سوی دیگر تثبیت گردیده است. ایران در سال ۲۰۱۳ با ارائه یک خط اعتباری ۷ میلیارد دلاری به سوریه موافقت کرد که از این مبلغ ۳ میلیارد دلار مشخصاً برای تأمین نفت اختصاص یافت. به علاوه، تولید گاز طبیعی نیز در واقع از سال ۲۰۰۹ تاکنون افزایش یافته است (این امر بازتاب دهنده کاربرد گاز طبیعی جهت تولید برق است که هم حکومت و هم مناطق تحت کنترل شورشیان از آن بهره‌مند می‌گردند). یک منبع اظهار داشت که چند گزارش از سوری‌های ساکن ترکیه دریافت نموده است مبنی بر اینکهدولت اسلامی عراق و شام و جبهه النصره به حکومت نفت می‌فروشند. تحریم‌های اتحادیه اروپا بر حکومت سوریه نیز تعدیل گردیده‌اند و استفاده از مبالغ موجود در حساب‌های «کامرشال بانک» سوریه واقع در اتحادیه اروپا جهت خرید برخی کالاهای انسان‌دوستانه مجاز گردیده است. ■وضعیت مالی سوریه نسبتاً خوب است■ علاوه بر این‌ها، با توجه به اینکه تعداد زیادی از مردم سوریه کشور را ترک کرده‌اند و همچنین به خاطر اقدامات انسان‌دوستانه بین‌المللی که در داخل کشور انجام می‌گیرند، حکومت مجبور است کالاهای اولیه کمتری را تأمین نماید. شرکت کنندگان موافق این موضوع بودند که وضعیت مالی حکومت نسبتاً خوب است. ■ تغییر در موضع بازیگران بیرونی درگیر در منازعه■ بازیگران بیرونی شرکت کنندگان موافق این امر بودند که تغییر ناچیزی در موضع بازیگران بیرونی درگیر در منازعه صورت گرفته است. گفته شد که سعودی‌ها حمایت نظامی خود از شورشیان را از ماه جولای ۲۰۱۳ افزایش داده‌اند، با این حال با توجه به اینکه تعهد ایران و روسیه مبنی بر حمایت از حکومت سوریه بسیار بیشتر از تعهد «دوستان سوریه» مبنی بر حمایت از شورشیان است در نتیجه عدم توازن قدرت همچنان مشاهده می‌شود. به علاوه، تحریم‌ها بر علیه ایران به نظر تأثیر چشمگیری بر سطح حمایت‌های مادی ایران نگذاشته‌اند. استدلال گردید که اعضای گروه «دوستان سوریه»، به جز عربستان سعودی و قطر، اکثراً به وعده‌هایی که به شورشیان داده بودند عمل نکرده‌اند و اینکه اعضای این گروه تمایلی ندارند بیش از این از لحاظ سیاسی در این زمینه سرمایه گذاری کنند. سوریه همچنین در پایین فهرست اولویت‌های این کشورها قرار دارد. ■اولویت‌های ایران و روسیه در سوریه■ در رابطه با اولویت‌های ایران و روسیه در سوریه اختلافاتی وجود داشت. استدلال برخی شرکت کنندگان این بود که اولویت هر دو کشور حفظ نهادهای دولتی در سوریه است و محاسبه آن‌ها تاکنون این بوده است که بدون «اسد» چنین چیزی امکان پذیر نیست. به این موضوع اشاره شد که از نظر روسیه حفظ یک سیستم دولتی باثبات نقش مهمی در نظم جهانی ایفا می‌کند. با این حال، یک شرکت کننده دیگر این‌گونه استدلال کرد که ایران کمتر نگران نهادهای دولتی است و بیشتر نگران رابطه خود با علوی‌ها و حزب‌الله است، حال آنکه روسیه تروریسم داخلی و وضعیت مسیحی‌ها در سوریه را در اولویت قرار می‌دهد. ■ نفوذ بیشتر ایران در سوریه در مقایسه با روسیه■ یک شرکت کننده نیز تاکید نمود که ایران در مقایسه با روسیه از نفوذ و تأثیر بیشتری در سوریه برخوردار گردیده است و اینکه برخی عوامل سرویس‌های امنیتی ایران بر این باورند که «اسد» در بلند مدت نمی‌تواند دوام بیاورد. به علاوه، حزب‌الله که از بیشترین تعداد جنگجوی خارجی در سوریه برخوردار است (حدوداً ۳۰۰۰۰ هزار جنگجوی ایران و حزب‌الله ذکر گردید) نیز متوجه شده است که نمی‌تواند وضعیت سابق را احیا نماید. ■بحث درباره آتش‌بس‌ها جایگزین مذاکره بر سر انتقال سیاسی قدرت■ ژنو شرکت کنندگان ابعاد مذاکرات ژنو را مورد بررسی قرار دادند و در مورد اینکه این مکانیزم دیپلماتیک خاص احتمالاً به دستیابی به راه حلی برای منازعه نخواهد انجامید توافق داشتند. یکی از شرکت کنندگان این نگرانی را مطرح نمود که بحث درباره آتش‌بس‌های محلی جایگزین مذاکره بر سر انتقال سیاسی قدرت گردد، حال آنکه یک شرکت کننده دیگر مخالف این موضوع بود چنین بحث و گفتگوهایی به عنوان تدابیر اعتمادساز دارای اهمیت هستند. یکی از شرکت کنندگان خطر اصلی نسبت به مذاکرات را این دانست که آیا مخالفان باقی ماندن در گفتگوها را خواهند پذیرفت یا نه. وی به گسستگی میان ائتلاف ملی و جنگجویان حاضر در میدان نبرد و همچنین خطر ناامیدی سریع گروه‌های مسلح از پیشرفت کند مذاکرات اشاره کرد. چند شرکت کننده از عدم حضور ایران در مذاکرات انتقاد کردند و ایران را دارای نقشی حیاتی در دستیابی به پیشرفت ارزیابی نمودند. با این حال، همچنین گفته شد که ایران از طریق کانال‌های مخفی در مذاکرات مشارکت دارد و این مناسب‌ترین راه مشارکت دادن ایران در حال حاضر است. استدلال یک شرکت کننده دیگر این بود که شرکت دادن ایران در مذاکرات به معنای پاداش دادن به این کشور به خاطر نقش زیان‌بخش و مضر ایران در سوریه است. ■در صورت شکست مذاکرات، سازماندهی یک مذاکره دیگر زمان‌بر می‌باشد■ این دیدگاه نیز مطرح گردید که اگر فرآیند گفتگوهای ژنو کاملاً به شکست بیانجامد سازماندهی یک فرآیند دیگر مذاکره امری زمان‌بر خواهد بود، هرچند این امر به این موضوع نیز اشاره شد که فرآیندهای دیپلماتیک را فرآیند «مرده» اعلام نمی‌کنند و فرآیندهای موازی ممکن است در کنار آن‌ها شکل گیرند. هیچ پیامد مثبتی برای مذاکرات پیش بینی نگردید و یکی از شرکت کنندگان اظهار داشت که ضعف گروه «دوستان سوریه» به معنای این است که هرگونه توافق حاصله بیشتر تحت تأثیر و نفوذ روسیه و ایران خواهد بود و به طور واقعی به خاتمه منازعه منجر نمی‌گردند برای مثال توافق بر سر برگزاری «گفتگوی ملی» در سوریه. ■جنگ سوریه ۸ تا ۱۵ سال ادامه خواهد داشت■ سناریوها و رویدادهای آینده این موضوع خاطر نشان گردید که برآورد بسیاری از کارشناسان جنگ این است که جنگ سوریه ۸ تا ۱۵ سال ادامه خواهد داشت، هرچند شدت نبرد در سطوح فعلی باقی نخواهد ماند. پیشینه جنگ‌های داخلی نیز نشان می‌دهند که سه مانع ساختاری عمده بر سر راه حل و فصل منازعه وجود دارند: مخالفان پراکنده و فاقد یکپارچگی؛ شمار زیاد بازیگران دارای حق وتو و غارتگران؛ و بازیگران بیرونی دارای اختلاف نظر. با این حال، ممکن است یک تغییر ناگهانی باعث اثر گذاری مثبت یا منفی بر این موانع ساختاری شود. انتخابات ریاست جمهوری که قرار است در ماه می برگزار شود به عنوان یک نقطه عطف بالقوه مهم مورد ملاحظه قرار گرفت. یک شرکت کننده استدلال نمود که این انتخابات فرصتی جهت رسیدن به توافق با «اسد» خواهد بود: برای مثال، می‌توان با وی توافق کرد که به عنوان رئیس جمهور به مدت دو سال در قدرت بماند اما از قدرت محدود برخوردار باشد تا بتوان انتخابات بعدی را تحت نظارت بین‌المللی برگزار نمود. با این حال، دیگران مخالف این موضوع بودند و خاطر نشان ساختند که اگر قرار باشد مذاکرات ژنو جدی تلقی گردند در آن صورت انتخاباتی نباید برگزار گردد و اینکه یک حکومت «مافیایی» همچون حکومت «اسد» با کاهش قدرت و اختیارات موافقت نخواهد کرد. ■تأثیر مذاکرات هسته‌ای ایران بر منازعات سوریه■ ژوئیه ۲۰۱۴، یعنی ضرب‌الاجل تعیینی برای از بین بردن ذخیره سلاح‌های شیمیایی سوریه، نیز یک نقطه عطف خواهد بود. گفته شد که اگر سوریه نتواند از این ضرب‌الاجل تبعیت کند فرصتی برای جامعه بین‌الملل فراهم خواهد گردید تا از طریق انجام حمله نظامی پیام محکمی به حکومت «سوریه» بفرستد. با این حال، شرکت کنندگان موافق بودند که در غرب اشتهای سیاسی جهت مداخله نظامی وجود ندارد و اینکه دولت‌های غربی ترجیح می‌دهند بر کمک‌های انسان‌دوستانه متمرکز گردند. با این وجود، خاطر نشان گردید که کمک‌های انسان‌دوستانه راهکاری برای حل و فصل منازعه محسوب نمی‌شوند و فاقد تأثیر خنثی کننده هستند. یک عامل دیگر که در آینده نزدیک بر منازعه تأثیر می‌گذارد پیامد مذاکرات هسته‌ای ایران است. ■سوریه احتمالاً به صورت بالفعل به دو تکه تقسیم خواهد شد■ این موضوع مطرح گردید که سوریه احتمالاً در میان مدت به صورت بالفعل به دو تکه تقسیم خواهد شد و این امر باید در هر ساز و کار حاکمیتی انتقالی مدنظر قرار گیرد. گفته شد که هرگونه تغییر رسمی در مرزهای کشوری نامحتمل خواهد بود اما این مرزها بیش از پیش رخنه پذیر می‌شوند و مرزهای غیررسمی جدید در درون کشورها ایجاد خواهند شد. شرکت کنندگان موافق بودند که حکومت همچنان به پیروزی در جنگ میدانی ادامه خواهد داد. با توجه به اینکه حکومت از بیشترین میزان کنترل برخوردار است و دولت‌های غربی به طور فزاینده‌ای نگران گسترش گروه‌های اسلام‌گرای افراطی و احتمال انجام حملات تروریستی نشأت‌گرفته از سوریه هستند، این نظر مطرح گردید که دولت‌های غربی به رویکرد خود نسبت به «اسد» به عنوان نماینده مشروع سوریه باز خواهند گشت. گفته شد که حداقل شش دولت غربی از جمله آمریکا اخیراً ملاقات‌هایی در سطح مقامات بلندپایه با مقامات اطلاعاتی سوریه داشته‌اند. ■بررسی وضعیت پناه جویان سوری■ پناه‌جویان، تبعیدی‌ها، و جامعه مدنی نشست سوم بر وضعیت ۵/۲ پناه‌جوی سوری و احتمال آوارگی گسترده آن‌ها متمرکز بود. شرکت کنندگان همچنین دورنمای بازسازی و نقشی که جامعه مدنی محلی در سوریه ایفا می‌کند را مورد بحث و بررسی قرار دادند. ■بزرگ‌ترین چالش پیش روی پناه‌جویان■ پناه‌جویان شرکت کنندگان موافق بودند که بزرگ‌ترین چالش پیش روی پناه‌جویان نیاز به شغل و دسترسی به تحصیلات است. این موضوع نیز خاطر نشان گردید که پناه‌جویان سوری به ویژه با توجه به بحران مربوط به آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک (UNWRA) و کاهش فرصت‌های درخواست پناهندگی از غرب تبعات ژئوپلتیکی در بلند مدت به همراه خواهند داشت. یکی از شرکت کنندگان این سؤال را مطرح نمود که آیا در مذاکرات ژنو به این موارد باید پرداخته شود یا نه. ■پناه‌جویان سوری یک چهارم کل جمعیت لبنان■ پناه‌جویان سوری بیشترین تأثیر را بر روی لبنان گذاشته‌اند. این پناه‌جویان در حال حاضر حدوداً یک چهارم کل جمعیت لبنان را تشکیل می‌دهند. چند جنبه به ویژه مشکل‌ساز مطرح گردیدند. یکی از این جنبه‌ها این امکان است که سوری‌های فقیری که به سختی امرار معاش می‌کنند به آسانی جذب گروه‌های شبه نظامی لبنانی شوند. این موضوع خاطر نشان گردید که یکی از شرکت کنندگان در سفری اخیر به لبنان تنش‌هایی را مشاهده نموده است که به خاطر نحوه توزیع کمک‌ها توسط کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان به وجود آمده‌اند و در نتیجه بسیاری که همچنان نیازمند کمک هستند از دریافت حمایت و کمک محروم گردیده‌اند. با این حال، این موضوع نیز بیان گردید که شبکه‌ای کارامد از سازمان‌های غیردولتی (NGOs) و شهرداری‌های محلی در زمینه هماهنگی در ارسال کمک به پناه‌جویان و جوامع میزبان فعالیت می‌کنند. ■مسئله آموزش پناه‌جویان سوری در اردن و ترکیه■ در ترکیه و اردن، مسئله آموزش همچنان یکی از مسائل خاص است و یکی از شرکت کنندگان بیان داشت که تنها ۱۰ درصد از دو سوم کودکان پناه‌جوی سوری که در مناطق شهری (خارج از اردوگاه‌ها) در ترکیه سکونت دارند به تحصیل مشغولند. همچنین خاطرنشان گردید که در اردن علی‌رغم اینکه همه پناه‌جویان به آموزش و تحصیل دسترسی دارند اما همه خانواده‌های پناه‌جو حاضر به ثبت نام کودکان خود نیستند. یک مشکل خاص دیگر که در ارتباط با ترکیه مطرح گردید تعداد کودکانی بود که در میان پناه‌جویان متولد گردیده و تولد آن‌ها ثبت نگردیده است (حدوداً ۶۰۰۰ کودک). این خطر وجود دارد که این کودکان در آینده کودکانی فاقد کشور محسوب شوند. یکی از شرکت کنندگان اظهار داشت که در سفر اخیرش به ترکیه مشاهده نموده است که پناه‌جویان کمتر از آنچه انتظار داشته از اسلام‌گراها حمایت می‌کنند. ■سوری‌های آواره در مقایسه با سوری‌های داخلی کمتر فرقه‌گراهستند■ آوارگی و بازسازی شرکت کنندگان همچنین به بررسی وضعیت گسترده‌تر آوارگی پرداختند که برآورد می‌شود حدود ۱۸ میلیون سوری را در بر گیرد. گفته شد که این آوارگان آن گونه که عموماً استنباط می‌شود از لحاظ سیاسی با هم اختلاف ندارند و اینکه سوری‌های آواره در مقایسه با سوری‌های داخل کشور کمتر فرقه‌گرا هستند. اگرچه گروه‌هایی از آوارگان از اخوان‌المسلمین حمایت می‌کنند، اما اکثر آن‌ها ترجیح می‌دهند در فعالیت‌های انسان‌دوستانه مشارکت داشته باشند. در ضمن، گفته شد که سوری‌هایی که در عرصه میدانی فعالند انتقادات زیادی از اپوزیسیون در تبعید که ائتلاف ملی را تشکیل می‌دهند دارند. با این حال، همچنین خاطر نشان گردید که با توجه به شرایطی که در آن مخالفان ظهور نمودند وجود اختلاف میان مخالفان به هیچ‌وجه عجیب نیست. ■ پناه‌جویان و آوارگان، یک منبع بالقوه■ شرکت کنندگان موافق این موضوع بودند که به پناه‌جویان و آوارگان باید به عنوان یک منبع بالقوه نگریسته شود و اینکه مرتبط ساختن آن‌ها با ابتکارات و نوآوری‌هایشان، یکپارچه ساختن آن‌ها، و مبارزه با نفوذ اسلام‌گرایان افراطی دارای اهمیت است. گفته شد که در جریان جنگ داخلی لبنان یک پایگاه داده‌ای برای متخصصین لبنانی آواره در قالب برنامه توسعه سازمان ملل ایجاد گردید و این پایگاه نقش موثری در بسیج مهارت‌ها در راستای حمایت از ابتکارات و نوآوری‌های گوناگون ایفا نمود. همچنین به یک نمایشگاه منسوجات اشاره شد که اخیراً برای شرکت‌های سوری در بیروت برگزار گردیده و بر اساس گزارشات به انجام معاملات تجاری به ارزش ۷۰ میلیون دلار منجر گردیده است. حمایت از این کسب و کارها و انتقال آن‌ها به سوریه پس از پایان جنگ دارای اهمیت است. سوری‌های پراکنده در دیگر کشورها از دهه ۱۹۸۰ به سرمایه گذاری در سوریه مبادرت ورزیده‌اند و می‌توان صندوقی ایجاد نمود تا سرمایه گذاری‌های آن‌ها پس از پایان منازعه به درون سوریه منتقل گردند. ■مشکلات پناه‌جویانی که به کشور بازمی گردند■ شرکت کنندگان به بررسی شماری از موضوعات در ارتباط با بازسازی سوریه پرداختند. خاطرنشان گردید که هزینه‌های بازسازی هنگفت بوده و در حال حاضر حدوداً ۱۰۰ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. یک سوم خانه‌ها و ۲۰ تا ۲۵ درصد کلاس‌های درس تخریب گردیده‌اند. پناه‌جویانی که به کشور خود باز می‌گردند احتمالاً با مشکلات بسیاری مواجه خواهند شد و کسانی هم هستند که نمی‌خواهند یا قادر نیستند به جوامع مختلط بازگردند. گفته شد که بازگشت دو میلیون آواره بوسنیایی به کشور بوسنی ۱۲ سال زمان برد. در ارتباط با بازسازی شک و تردیدهایی در رابطه با این موارد وجود دارند: چه کسانی بر ماهیت بازسازی تأثیر خواهند گذاشت و همچنین تأثیر بانیان بر شکل گیری نهادها، مسائل ایدئولوژیکی (آیا همه گروه‌ها از ایده یکسانی در رابطه با بازار آزاد برخوردارند؟)، و اینکه در صورت باقی ماندن «اسد» در قدرت آیا مبالغ مالی جهت بازسازی باید از طریق حکومت «اسد» انتقال یابند یا نه. جامعه مدنی و کمک‌های انسان‌دوستانه چند شرکت کننده نقش مهم گروه‌های جامعه مدنی محلی در زمینه توزیع کمک‌های انسان‌دوستانه در عرصه میدانی و مذاکره جهت برقراری آتش‌بس در سطح محلی را خاطر نشان ساختند. با توجه به شرایط فعلی و تلاش‌های حکومت جهت حفظ شکاف‌های موجود در کشور، جامعه مدنی بسیار محدودی شکل گرفته است، اما یکی از شرکت کنندگان اظهار داشت که این گروه‌های مدنی می‌توانند تکامل یافته و نهایتاً جایگزین احزاب سیاسی شوند. ■حمایت بیشتر از گروه‌های جامعه مدنی■ چند تن از شرکت کنندگان بر حمایت بیشتر از این گروه‌ها تاکید کردند و یک شرکت کننده خاطر نشان ساخت که تردید غربی‌ها در زمینه حمایت از شوراهای محلی به معنای این بوده است که گروه‌های اسلام‌گرا از حمایت بیرونی بیشتری از طرف حامیان مذهبی خویش بهره‌مند گردیده‌اند. با این حال، این موضوع نیز بیان گردید که تأمین کمک‌های مالی از طرف غرب می‌تواند به مشروعیت محلی گروه‌ها ضربه بزند. اهدا کنندگان کمک‌ها همچنان با مشکلاتی در زمینه حمایت از گروه‌های محلی برخوردارند، زیرا بسیاری احساس می‌کنند به حداقل رساندن خطرات مربوطه و ایجاد وظیفه پاسخگویی کار سخت و دشواری است و به خاطر وضعیت امنیتی موانعی بر سر راه ارسال کمک از طریق مرزها وجود دارند. با این حال، دیگر اهدا کنندگان کمک‌ها مایلند ریسک بیشتری کنند. یکی از ابتکاراتی که مورد اشاره قرار گرفت توزیع کمک‌های کوچک در میان گروه‌هایی است که می‌توانند رایزنی و مشورت با افراد ذی‌نفع خویش را به نمایش گذارند. ■کمک‌های انسان‌دوستانه و کمک‌های سیاسی■ این نکته نیز مورد تاکید قرار گرفت که دو نوع کمک به گروه‌های جامعه مدنی محلی وجود دارند: کمک‌های انسان‌دوستانه، و کمک‌های سیاسی که با هدف حمایت از ساختارهای حاکمیتی محلی و فرآیند انتقالی در آینده ارائه می‌گردند. مشکلاتی در ارتباط با ارائه هر دو نوع کمک وجود دارند. برای مثال، گفته شد که اهدا کنندگان کمک‌ها نمی‌توانند از حمایت از گروه‌های مسلح اجتناب ورزند، زیرا همه گروه‌ها یا مسلح هستند یا با گروه‌های مسلح در ارتباط هستند. بنابراین، این‌گونه استدلال شد که اهدا کنندگان کمک‌ها باید با توجه به ایدئولوژی گروه‌ها مشخص نمایند که به کدام گروه کمک کنند. همچنین بر این نکته تاکید شد که بیشترین نیاز به کمک‌ها در مناطق تحت کنترل مخالفان مشاهده می‌شود. نگرانی‌هایی در رابطه با سیاسی سازی کمک‌های انسانی مطرح گردیدند و گفته شد که گروه‌های کمک کننده یک روز در رابطه با راهبردهای سیاسی و روز بعد در رابطه با شرایط انسانی تشکیل جلسه می‌دهند. واکنش هماهنگ نشست نهایی به بررسی مشکلات مرتبط با همکاری‌های دیپلماتیک و انسان‌دوستانه بین‌المللی پرداخت و همچنین بررسی این موضوع که اولویت‌های جامعه بین‌الملل چگونه باید مشخص گردند. شرکت کنندگان درباره نیاز به یک ساختار و مکانیزم شفاف جهت هماهنگی میان بازیگران منطقه‌ای و همچنین نقشی که یک نهاد منطقه‌ای می‌تواند در زمینه میانجیگری میان عربستان و ایران ایفا نماید به بحث و گفتگو پرداختند. محمد مرسی رئیس جمهور برکنار شده مصر ابتکار «گفتگوهای چهار جانبه» را عملی نمود، اما از زمان خاتمه ریاست جمهوری وی تاکنون هیچ مکانیزم جایگزینی ارائه نگردیده است. ■منافع سوریه و ایران، منافعی یکسان■ پیشنهاد یکی از شرکت کنندگان این بود که بازیگران بیرونی مختلف در عرصه سوریه باید از منافع مشترک کافی برخوردار باشند تا بتوانند به یک زمینه مشترک دست یابند. شرکت کنندگان استدلال نمودند که غرب منافع خود را در جلوگیری از فروپاشی کشور، تصرف سوریه توسط گروه‌های جهادی و تبدیل آن به محل پرورش تروریست‌ها، و محقق ساختن فرآیند تغییر حکومت می‌بیند. شرکت کنندگان منافع سوریه و ایران را نیز عمدتاً منافع یکسانی می‌دانستند و تفاوت در این زمینه را در این می‌دانستند که سوریه و ایران تغییر حکومت را از طریق برگزاری انتخابات می‌پذیرند حال آنکه تنها اولویت کشورهای منطقه خلیج [فارس] تغییر حکومت است. با این حال، دیگر شرکت کنندگان وضعیت را پیچیده‌تر می‌دیدند و اظهار داشتند که کشورهای مختلف در مناطق مختلف سوریه دارای نفوذ هستند و در عین حال میان عربستان و قطر هم رقابت در این زمینه وجود دارد. همچنین گفته شد که نبود یک اپوزیسیون یکپارچه تلاش‌ها جهت ایجاد هماهنگی در سطح بین‌المللی را تضعیف می‌سازند. ■ اولویت‌های جامعه بین‌الملل در مورد سوریه ■ اولویت‌ها شرکت کنندگان موافق این امر بودند که اولویت‌های جامعه بین‌الملل باید در بر گیرنده ارائه کمک‌های انسان‌دوستانه بیشتر در داخل سوریه، کمک به جوامع میزبان پناه‌جویان سوری، و تمرکز ویژه بر آموزش شغلی و معاش پناه‌جویان باشد. شرکت کنندگان همچنین تغییر واکنش از واکنش انسان‌دوستانه نسبت به بحران پناه‌جویان به واکنش توسعه‌ای را مورد بحث قرار دادند و چند شرکت کننده بر نیاز به سرمایه گذاری در زیرساخت‌های کشورهای میزبان تاکید کردند. با این حال، همچنین این نکته مطرح شد که موانعی بر سر راه واکنش بلند مدت نسبت به بحران پناه‌جویان وجود دارند. برای مثال، گفته شد که موانع سیاسی بر سر راه اعطای اجازه کار به پناه‌جویان و یا حتی ارائه آموزش‌های شغلی به آن‌ها وجود دارند و این موانع به خاطر فشارها از طرف مردم کشورهای میزبان ایجاد گردیده‌اند. در ضمن، با ظهور بحران‌های انسانی میزان مبالغ اختصاص یافته به کمک‌های انسان‌دوستانه ثابت گردیده یا کاهش خواهد یافت. همچنین، در کشورهایی همچون لبنان که حکومتشان فاسد بوده و قادر به مدیریت مبالغ اهدایی نیستند سرمایه گذاری در زیرساخت‌ها کار سخت و دشواری است. منبع :http://www.eshraf.ir/1424
  9. برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم .
  10. اندیشکده آمریکایی مطالعات راهبردی و بین‌المللی با انتشار انیمیشنی اقدام به ایران هراسی و تهدیدآمیز جلوه دادن برنامه موشکی ایران کرده و به نوعی به دنبال جوسازی علیه برنامه موشکی ایران شد. این در حالی است که پس از توافق موقت هسته‌ای میان ایران و ۱+۵، غرب در تلاش است پای موشک‌های بالستیک ایران را نیز به مذاکرات باز کند. این فیلم را می‌توانید به همراه زیرنویس فارسی در ادامه مشاهده نمایید. منبع http://www.eshraf.ir/1378/2
  11. دوستان سلام - اگر کسی می دونه این مشکل را در پچ جنرال چه جوری می شه حل کرد درصورت امکان هرچه سریعتر کمک کنه http://www.uploadax.com/images/64086311539814968679.jpg
  12. یک نمای برش خورده از بالگرد فوق [img]http://www.uploadax.com/images/13508894894159389032.jpg[/img]
  13. اگر چنین شود ( خدای ناکرده) برای تیم مذاکره کننده متاسفم
  14. MR9

    گالری تصاویر T-50 PAKFA

    باسلام - یک نمای cross section از این جنگنده [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/68574961581137087070.jpg[/IMG]
  15.       اندیشکده «مرکز علوم و امور بین‌الملل بلفر» در مقاله‌ای به قلم «اریک گارتزک» می‌نویسد: اخطار وزیر دفاع آمریکا، «لئون پانتا» مبنی بر اینکه ممکن است «پرل‌هاربر بعدی» از طریق اینترنت رخ دهد مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. . ■ اینترنت نقطه ضعف نظم کنونی جهان است ■ اینترنت ابزاری انقلابی دانسته می‌شود زیرا همتراز کننده –کاهنده مزایای نظامی غرب- است و وابستگی به اینترنت، کشورهای پیشرفته را بیشتر مستعد حمله می‌سازد. این اعتقاد که اینترنت پاشنه آشیل نظم کنونی جهان است بر پایه مفاهیم دقیق آسیب‌های بالقوه شکل گرفته است. اینترنت نمی‌تواند عملکردهایی را که به شکل سنتی به نیروی نظامی اختصاص یافته‌اند انجام دهد. در مقابل، جنگ سایبری مزیت دیگری برای کشورهای قدرتمند و منافع کنونی ایجاد می‌کند. . ■ جنگ سایبری نیازمند انگیزه‌ای منطقی است ■ تفاوت ابزارها و اهداف توان آسیب‌رسانی، همه‌جا وجود دارد. هر کسی می‌تواند در خیابان با مشت به شما حمله کند. با این حال، خشونت بسیار نادر است زیرا اغلب روش‌های اعمال خشونت اگرچه عملی هستند اما احتمالاً موثر نیستند. متخلفان نه تنها باید از خود بپرسند که «چه آسیبی می‌توانم وارد کنم؟» بلکه باید بگویند «از ایجاد آسیب چه سودی عایدم می‌شود؟» . جنگ سایبری، همچون هر رفتار دیگری، نیازمند منطق نتایج است. دولت‌ها، گروه‌ها و افراد تهدید به اعمال خشونت می‌کنند تا پیروز شوند، دیگران را به همکاری وادارند، یا مانع از تجاوز شوند. همچنین برخی عوامل از خشونت برای تغیر توازن قدرت استفاده می‌کنند. به هر حال، اگر آسیب‌های خشونت موقتی باشد، اقدام اولیه خشونت باید با اقدامات بعدی ادامه یابد وگرنه حمله به هیچ هدفی نخواهد رسید. اقداماتی مثل حمله به بندر پرل‌هاربر موجب «ایجاد فرصت» ، یعنی تغییر موقت در توازن قدرت می‌شوند اما تهاجمی با آسیب موقتی تنها در صورت مفید است که طرحی برای بهره‌برداری از این فرصت در ادامه آن اجرا شود. . ■ جنگ سایبری مورد مبالغه قرار گرفته است ■ همانطور که «کارل فون کلاسویتز» سعی کرده بیان کند، جنگ روندی سیاسی است و عملی مجزا و جداگانه نیست. حتی بازنده یک درگیری نیز فرصتی برای آسیب‌زدن دارد. بنابراین جنگ سایبری نیازمند توضیحی است که بیان کند چگونه یک طرف می‌تواند از طریق اینترنت به هدفی دست یابد که بسیار دشوار به نظر می‌رسد. ترس شدید از مشت خوردن اگر تنها بر پایه توانمندی‌ها بنا شده باشد ممکن است باعث گمراهی شود، و به همین ترتیب اگر شواهد یا دلیلی دال بر اینکه چگونه تجاوز اینترنتی می‌تواند به اهداف مفید برای متجاوز بالقوه دست یابد، جنگ سایبری نیز می‌تواند مورد مبالغه قرار گیرد. . ■ جنگ سایبری در مقایسه با جنگ سنتی بسیار ضعیف است ■ جنگ سایبری یک جنگ نیست اینترنت برای رسیدن به اهدافی که عموماً از طریق تهدید یا استفاده از خشونت نظامی به دست می‌آیند، ضعیف است. توانمندی‌های نظامی سنتی مشهود هستند. ارتش‌ها در کنار دروازه شهرها دیده می‌شوند. موشک‌ها را می‌توان در محل پرتاب مستقر و آماده پرتاب کرد. توانمندی نظامی بدان دلیل ترسناک است که نتایج آن را می‌توان پیش‌بینی کرد. برای آنکه شهروندان یک شهر عملی بودن و نتایج یک حمله را درک کنند، نیازی به حمله واقعی نیست. تهدید سایبری از این نظر دشواری‌های بیشتری دارد زیرا بدون کاهش توان حمله، تعیین توانمندی‌های آن دشوار است. اهداف بدون وجود اطلاعاتی در مورد جزئیات کلیدی حمله سایبری برنامه‌ریزی شده، نمی‌توانند ارزیابی دقیقی از اعتبار حمله به عمل آورند. در عین حال، مهاجمان نمی‌توانند بدون تضعیف تأثیر حملات بالقوه خود این اطلاعات را با مدافعان به اشتراک بگذارند. به علاوه، اگر یک مدافع با تهدیدهای تایید نشده رضایت دهد، موجب مجموعه‌ای از ادعاهای نادرست می‌شود. . ■ استفاده از حمله سایبری برای تهدیدهای بعدی دشوار است ■ آسیب وارده را می‌توان برای تهدید به آسیب‌های آینده به کار گرفت، اما این تنها در صورتی است که یک اقدام آسیب‌رسان شاخص خوبی از تأثیر حملات آینده باشد. این روش در زمانی که حملات شامل تیپ‌های پیاده‌نظام، فیل‌های جنگی یا موشک‌های پرسرعت باشد، که توانمندی آنها به دلیل دانش دشمن از وجودشان تغییر نمی‌کند، بسیار موثر است. به هر حال، موفقیت تجاوز سایبری معمولاً تا حد زیادی به شرایط غافلگیری وابسته است. استفاده از عملکرد گذشته برای ایجاد اجبار نیز دشوار است؛ حتی یک مهاجم اینترنتی که در گذشته موفق شده باشد، برای فریبکاری وسوسه می‌شود. . ■ تأثیر حملات سایبری موقتی است ■ به هر حال، مسئله مهم‌تر در حملات اینترنتی آن است که تأثیر این حملات موقتی است. برخلاف حملات موشکی به یک پالایشگاه نفت یا نابودی عوامل نظامی دولت، حمله سایبری عموماً شامل «قتل نرم» ، یا ناتوانی موقتی است که می‌تواند به سرعت و با هزینه متوسط معکوس شود. بدون تأثیر مستقیم یا ماندگار به توازن قدرت، تجاوز اینترنتی تنها می‌تواند محرک یا مکمل یک حمله نظامی سنتی‌تر باشد. فرض کنید که چند حمله سایبری نامعین مراکز ارتباطات یا حمل و نقل کشور هدف را ناتوان کند. بعد چه؟ هدف اگرچه دچار مشکل شده اما در نهایت برق را دوباره وصل کرده و وسایل نقلیه را راه‌اندازی می‌کند. سپس هدف به تلاش برای تلافی می‌پردازد. آسیب دائمی از طریق اینترنت می‌تواند دشمن را هم تضعیف کند و ممکن است انگیزه‌ای برای تهاجم باشد. چنین حمله‌ای حتی می‌تواند به صورت ناشناس صورت گیرد، اگرچه گمنامی به معنای از دست دادن توان بالقوه زورگویی است. به هر حال، حملات اینترنتی عموماً آسیبی موقتی دارند و این آسیب ماندگار نیست. . ■ حمله سایبری بدون راهبرد بعدی احمقانه است ■ حمله ژاپن به بندر پرل هاربر آسیب قابل‌توجهی به ناوگان اقیانوس آرام آمریکا وارد آورد، اما نتوانست آمریکا را به پای میز مذاکره بکشاند، که هدف اصلی راهبرد گسترده ژاپن بود. اگرچه رهبران ژاپن می‌دانستند که جنگ کامل با آمریکا منجر به شکست آنها می‌شود، اما به نبردی محدود امیدوار بودند. جنگ سایبری بدون راهبرد بعدی بسیار احمقانه‌تر از طرح ژاپن در ۱۹۴۱ است زیرا تأثیرات حمله سایبری بسیار سریع‌تر ترمیم می‌شود. حمله از طریق اینترنت باید بتواند مزایای موقت را به تأثیرات بلندمدت تبدیل کند یا شانس واداشتن دشمن به قبول شکست در فضای سایبری را داشته باشد که به ویژه اگر آسیب سطحی یا کوتاه‌مدت باشد این احتمال بسیار ضعیف است. یک پرل‌هاربر سایبری نقش نظامی ندارد، مگر آنکه با حمله‌ای زمینی همراه شود، زیرا هدف در مقابل هرگونه حمله جدی توان مقابله با اقدامی خشن را داشته و قطعاً چنین کاری را خواهد کرد. اگر هدف در مقابل انواع سنتی تجاوز سر تسلیم فرود نیاورد، حمله سایبری معنایی نخواهد داشت. بنابراین مستعد خطر بودن در فضای اینترنت مشابه خطر یک عابر در خیابان است. قطعاً چنین حمله‌ای امکان‌پذیر است، اما هیچ هدف منطقی را به دست نداده و در اغلب شرایط با تهدید به مقابله قابل خنثی شدن است. . ■ جنگ سایبری توان کشورهای قدرتمند را افزایش می‌دهد ■ جنگ سایبری به نفع ابرقدرت‌ها است مثال‌های محدود جنگ سایبری که تاکنون ثبت شده مربوط به حمله کشورهای توانمند به کشورهای بسیار ضعیف‌تر بوده است. رویدادهایی مثل استاکس‌نت و تکذیب حملاتی به سرویس‌های استونی و گرجستان نشان می‌دهد که بهترین موقعیت جنگ سایبری زمانی است که مهاجم می‌تواند با نوع دیگری از خشونت احتمال تلافی را از بین برده یا زمانی که اینترنت در کنار روش‌های قهرآمیز سنتی به کار بسته شود. بدین شکل حمله سایبری مکمل جنگ‌افزارهای مدرن است و جایگزین یا حتی تغییردهنده‌ای جدی تلقی نمی‌شود. وجود چنین حملاتی بیش از آنکه متحول‌کننده باشد تکمیل‌کننده است. این بدان دلیل است که حملات سایبری به خودی خود نمی‌توانند به هدف موثری برسند. تجاوز اینترنتی می‌تواند آسیب‌رسان باشد و حتی می‌تواند دشمن را در معرض خطرات بیشتر قرار دهد، اما شکستی فیزیکی را در پی ندارد. بدون وجود پایان نهایی برای درگیری، عاملان جنگ سایبری باید فرض کنند که دشمن به دلیل ناتوانی دائمی، یا به دلیل نداشتن توان تحمل مشکلات مقابله، اقدام به تلافی نخواهد کرد. اگر حمله سایبری نتواند پایان مشخصی برای درگیری ایجاد کند، نمی‌توان باور کرد که جنگ اینترنتی در محدوده اینترنت بماند، مگر آنکه هردو طرف این حالت را ترجیح دهند. به هر حال، حفظ درگیری در حوزه اینترنت نشان می‌دهد که مخاطرات چندان زیاد نیست. انواع خشونت سنتی موجب احتیاط در افزایش یا محدود ساختن جنگ سایبری می‌شود، یعنی جنگ‌افزار اینترنتی مادون جنگ‌افزار سنتی است. . ■ کشورهای ضعیف جرئت حمله سایبری به ابرقدرت‌ها را ندارند ■ کشورهای دارای توان نظامی سنتی بالا یا نفوذ اقتصادی قابل توجه بهترین موقعیت را برای استفاده از فرصت ایجاد شده در درگیری اینترنتی دارند. همچنین این کشورها بهترین تجهیزات را برای دفع یا دفاع در مقابل حمله سایبری متقابل از طریق تهدید نامتقارن و استفاده از حرکات قهرآمیز دارند. اگرچه ممکن است خیلی‌ها به فکر حمله سایبری به آمریکا باشند، اما عده معدودی حمله فیزیکی به قلمرو آمریکا را موجه می‌پندارند. تصور حمله کشورهای قدرتمند به کشورهای ضعیف‌تر بسیار ساده‌تر است. بنابراین عصر اینترنت موجب افزایش گزینه‌های موجود برای کشورهای قدرتمند شده، و به جای کاهش موجب تقویت سلسله مراتب فعلی می‌شود. . ■ تهاجم سایبری می‌تواند احتمال حمله سنتی را کاهش دهد ■ جنگ سایبری موجب بی‌ثباتی نمی‌شود فرض رایج دیگر در مورد حمله سایبری آن است که حمله محور است. کشورها و دیگر عوامل می‌توانند از اینترنت برای حمله به یکدیگر و بی‌ثبات ساختن امور جهانی استفاده کنند. با این حال، به دلایلی که در بالا توضیح داده شد، انگیزه‌های حمله در فضای سایبری با انگیزه‌های اعلام جنگ سنتی یکسان نیست. برنده شدن جنگ در فضای سایبری برای کشورهایی که نمی‌توانند در مقابل حملات سنتی از خود دفاع کنند، یک مشکل است. حتی تهاجم‌محوری اینترنت می‌تواند به کاهش تهاجم غیراینترنتی منجر شود زیرا کشورهای قدرتمند به دلیل ترس از منتهی شدن حمله سنتی به تلافی در این حملات تجدیدنظر می‌کنند. منبع :http://www.eshraf.ir/1270/
  16. بسیار بسیار عالی بود - این مطالب بدون اغراق در عین مختصر بودن بسیار آموزنده می باشد . از دوستان تهیه کننده این مجموعه کمال تشکر را دارم . حالا اگر نمونه زمین پایه و دریاپایه رادارها را هم در دستور کار قرار بدید دیگه جای حرفی باقی نمی مونه .
  17. سلام - این تانکهای بهینه شده مصری زره خارجی نداشتند ؟ با توجه به تجربه یگانهای زرهی مصری در 3 جنگ (1948-1968و 1973) و روبرو شدن با زرهپوشهای اسراییلی جای تعجب داره این قضیه ؟؟؟؟؟؟؟؟
  18. MR9

    شاهکارهای RF-4

    با سلام - دوست بسیار عزیز از مطلب جنابعالی شما بسیار ممنون هستم اما دومین عکسی که در ابتدای تاپیک لطف کردی مربوط به تصاویر برداشته شده در جریان حمله ایالات متحده به قرارگاه فرماندهی معمر قذافی در قالب عملیات دره الدورادو در دهه 80 میلادی می باشد و بوضوح پرنده های ترابری il-76 لیبیایی در اسکوپ هدفیاب لیزری بمب افکن اف-111 یا ای-6 اینترودر نیروی دریایی ایالات متحده قرار دارد که در آن زمان در فرودگاه بنغازی یا طرابلس مستقر بودند . این مطلب صرفا" جهت اطلاع عزیزان نگارش شده است .
  19. باسلام - ضمن تشکر از مطلبتون- احیانا" اگر در مورد زره تانک (زره های تو کار و روکار ) اگر درست بگم ، رفرنسی وجود داره در صورت امکان به بنده معرفی بفرمایید . با تشکر
  20. سلام دوستان- چند وقت پیش تو مجله جنگ افزار درباره بهینه سازی ژ-3 مقاله ای چاپ شده بود ونویسنده چقدر بنده خدا آه و ناله کرد که با اینکه طرح سلاح انفرادی این سلاح با شناسه کارا برای تبدیل این سلاح به یک سلاح بولپاپ بسیار موفق بود ولی هیچ کس بداد نرسید و نهایتا" یک طرح سمبل شده با شناسه خیبر(سما) که از روی QBZ چینی برداشته شده بود جایگزین آن شد و نهایتا" هیچ خبری از آن نشد تا جایی که تقریبا"چند وقت بعد شنیدم که یکی از فرماندهان ارتش مدعی شد این سلاح بیش از 35 ایراد اساسی داره . بنابراین دو حالت وجود داره ، یا اینکه تجهیزات مدرنی داریم که گذاشتن برای روز مبادا جهت غافلگیری دشمن ( که تقریبا" بیشتر شبیه شوخی است - الته اگر نیمه خالی لیوان را ببینیم ) و یا اینکه خدای نکرده ، خدای نکرده ، زبان بنده لال ، این رونمایی ها بیشتر جنبه تبلیغاتی و بلوف زدن به دشمن را ( البته غیر از صنایع موشکی ) دارد . البته خدا آن روز رو نیاره .
  21. به قول اگر اشتباه نکنم ژنرال پاتون گفته ، با پیشرفت فناوری و بویژه فناوری هوایی امروزه "استحکامات ثابت نظامی" گورستان مدافعان بحساب می آید و من علیرغم علاقه زیاد به فناوری دوران جنگ جهانی در آلمان این کار یعنی ایجاد توپهای بزرگ در ساحل نورماندی (دیوار اتلانتیک ) را یکی از بزرگترین اشتباهات ورماخت می دانم .
  22. با سلام با تمام احترامی که برای متخصصین وزارت دفاع و تلاشهایشان برای سرپا نگه داشتن تجهیزات دفاعی قائل هستم ولی تا زمانی که ما یک برنامه منسجم برای به روزکردن نیروهای مسلح نداشته باشیم ، راه به هیچ جایی نمی بریم . پیشرفت در صنایع موشکی بسیار قابل توجه است ولی با موشکهایی با کلاهک 1000 کیلوگرمی نمی توان از پس زره تانکهای ایکس و ایگرگ بر آمد . حالا بعضی از دوستان می گن دهلاویه و توفان و ... . درست . اما پیشرفت زره های حفاظتی خودروهای زرهی انقدر سریع که ما باید ، تاکید می کنم باید حداقل درک درستی از پیشرفت های 20 تا 30 سال آینده داشته باشیم تا زمانی که درصدد ساخت یک سلاح مثلا" سلاح ضد زره هستیم ، این سلاح آنقدر جا برای ارتقاء داشته باشد تا بتواند با تهدیدهای 20 تا 30 سال آینده مقابله نماید مثلا" آمریکایی ها در دهه 1960 اگر اشتباه نکنم ، موشک BGM-71 تاو را طراحی و تولید کردند و تقریبا" پس از 25 تا 30 سال BGM-114 هل فایر را جایگزین آن کردند . ( هرچند ایالات متحده دشمن ماست ) اما این نشاندهنده وجود یک آینده نگری صحیح در ساختار دفاعی آنها بشمار می آید . این مساله را اضافه کنید به وجود مراکز تحقیقاتی بخش خصوصی که فقط یکی از آنها DARPA نام دارد . مثلا" آماری را من مطالعه می کردم که دارپا در سال 2005 از بیش از 5000 طرح جدید حمایت مالی از 200 دلار تا 1 میلیون دلار کرده بود و از این رقم 1000 طرح واجد شرایط شناخته شد و این رقم هم فقط دو طرح به تولید انبوه رسید . بنابراین در این حوزه از خرج کردن نباید ترسید ، ساختارهای ناکارامد را می بایست از میان برد و درک درستی از تهدیدات باید داشت . حال اگر این کار را دشمن ما انجام می دهد ، چرا ما نباید از آنها یاد بگیریم و به آن البته با بومی سازی آن و ایجاد کردن آن بر اساس نیازهای بومی آن را در کشور خودمون پیاده کنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ پاسخ به این سئوال را فقط دست اندرکاران دفاعی می بایست بدهند .
  23. تاثیر نقش کلاهک های هسته ای عربستان دقیقا" همانند برخورداری پاکستان از کلاهک های هسته ای است - و این تقریبا" داشتن چنین سلاح هایی را بی تاثیر می نماید. یعنی داشتن و نداشتن آن هیچ تفاوتی نمی کند - چون اجاره استفاده از آن وجود ندارد .