Navard

VIP
  • تعداد محتوا

    787
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    19

تمامی ارسال های Navard

  1. به نام خداوند بزرگ و بخشایشگر همه جای جهان در مقیاس‌های بزرگ مانند هم است. همگن بودن جهان ایجاب می‌کند که زمین جایگاه ویژه‌ای در عالم ندارد و در مقیاس‌های خیلی بزرگ، جهان یکنواخت است.سنگ‌بنای کیهان‌شناسی نوین بر این باور استوار است که «مکان ما در جهان به هیچ عنوان ویژه نیست». این عقیده به اصل کیهان‌شناختی معروف است و یک ایده‌ی قدرتمند و در عین حال ساده به‌حساب می‌آید. جالب این است که برای مدتی طولانی از تاریخ تمدن بشر، تصور بر این بود که ما موقعیتی بسیار ویژه در این جهان داریم و معمولاً خودمان را در مرکز عالم می‌پنداشتیم. در حالی که این گونه نیست. بخش کوچکی از جهان برای ما قابل مشاهده است. بخش از این جهان دور دست برای ما قابل مشاهده است و امکانات رصد کیهانی ما آنها را ثبت می کنند. بخشی دیگر به علت انبساط پسا مه بانگ همچنان نورشان در راه هست که به دید ما برسد و البته ما اگر با سرعت نور و برای مثال تا میلیارد ها سال در تلاش باشیم که به آنها برسیم به علت انبساط جهان شاید هیچ گاه این اتفاق صورت نپذیرد. اما سوال مهم این است که جایگاه ما در کجای این جهان هستی است؟ وسعت جهان قابل مشاهده برای ما یک محیط کروی با وسعت 93 میلیارد سال نوری است! ( هر سال نوری فاصله ای است که نور در زمان یک سال طی می کند) که البته انتهای این جهان برای ما سراب گونه و غیرقابل تصور است. بعلت طولانی بودن زمان رسیدن نور ممکن است بسیاری از اجرام قابل مشاهده تاکنون نابود و یا به بعلت انبساط جهان بسیار دورتر شده باشند. تخمین زده میشود که تعداد کهکشانهای عالم ۳۵۰ میلیارد و تعداد گروه‌های کهکشانی ۲۵ میلیارد و تعداد ابر خوشه‌ها نیز ۱۰ میلیون عدد باشد. کهکشان ها بصورت ابرخوشه های کهکشانی در شبکه کیهانی توزیع شده اند. ابر خوشه های بزرگترین ساختار کشف شده جهان بعد از خود کیهان هستند و شامل گروه ها و خوشه های کهکشانی هستند. یک مجموعه ابر خوشه ای ( هر پارسک بیش از ۳٫۲ سال نوری میباشد) ما در ابرخوشه بسیار بزرگ لانیاکیا هستیم که کهکشان راه شیری در آن قرار دارد. این ابرخوشه ۵۲۰ میلیون سال نوری قطر دارد و شامل صدهزار کهکشان می‌شود. راه شیری در یکی از دورترین شاخک‌های(خوشه های) آن قرار گرفته است. ابرخوشه لانیاکیا که راه شیری نیز در آن قرار دارد و کهکشان راه شیری بی انتهای مان آن نقطه کوچک قرمز است! منظومه شمسی در یک کهکشان به احتمال زیاد مارپیچی میله ای قرار دارد. در آسمانی صاف و تاریک و به دور از آلودگی نوری، این کهکشان به صورت نوار شیری‌ رنگی در پهنهٔ آسمان دیده می‌شود. به همین جهت نام آن راه شیری نامیدند. راه شیری بعد از کهکشان اندرومدا بزرگترین کهکشان در گروه محلی است. اندرومدا خود نزدیک ترین کهکشان به کهکشان راه شیری است و پیش بینی می شود که تا چند میلیارد سال دیگر با کهکشان راه شیری برخورد کند که البته این برخورد فقط بصورت یک ترکیب شدن است نه بیشتر! گروه محلی یا خوشه محلی خود بخشی از ابر خوشه لانیاکیا است که شامل حدودا 54 کهکشان است. کهکشان راه شیری با وجود گستردگی‌اش، تنها یکی از صدهزار کهکشان جهان اطراف ما می باشد. کهکشان راه شیری و جایگاه منظومه شمسی مان ما در طول شب در نگاه خود یک آسمان بی انتها و بسیار بزرگ را می بینیم. بگذارید نگاه تان را عوض کنم. کاملا اشتباه تصور میکنید. ما فقط یک بخش کوچک از کهکشان راه شیری را می توانیم با چشم غیر مسلح ببینیم که در تقسیم بندی های کیهانی به کمربند گولد مشهور است. همه ستارگان قابل مشاهده با چشم غیر مسلح در آسمان شب در حلقه زرد هستند. اما اگر یک درجه دیگر نگاه مان را کوچک کنیم به منظومه شمسی می رسیم. منظومه شمسی اجرام و سیاراتی هستند که بدور سیاره ی مادر یعنی خورشید در حال چرخش هستند و البته نیاز به توضیح زیادی ندارد و همه به اندازه کافی از آن شنیدید. ولی خب شاید بعد دیدن ارقام 93 میلیارد سال نوری منظومه شمسی در نگاهتان کوچک به نظر آمده و این سوال برایتان پیش آمده باشد که آیا روزی می شود این فاصله را طی کرد و به ماورای تصورات کیهانی مان در میلیارد ها سال نوری رسید؟ خب یک مثال ساده شاید چشم اندازی از یک سفر فضایی را برایتان روشن تر کند. کاوشگر ویجر 1 بعنوان دور دست ترین ساخته دست بشر از سیاره زمین شناخته می شود. در ۵ سپتامبر ۱۹۷۷ توسط ناسا به فضا پرتاب شد و پس از 25 سال توانست ۲۱٫۲۸۹ بیلیون کیلومتر را طی کند و از منظومه شمسی خارج شود و اولین ساخته دست بشر نام گیرد که توانسته وارد شدن فضای بین ستاره ای شود! این کاوشگر با پیل هسته ای موفق شد مدت زمان طولانی را دوام بیاورد و در واقع برای ما از این فراتر تا این لحظه امکان پذیر نیست. ناسا تخمین می‌زند که حدود ۳۰۰ سال طول خواهد کشید تا وویجر ۱ به ابر اورت برسد و حدود ۳۰٬۰۰۰ سال طول خواهد کشید تا از آن عبور کند و البته تا چهل هزار سال دیگر به هیچ ستاره‌ای نزدیک نخواهد شد! البته که ارتباطش تا همین حالا هم قطع شده محسوب می شود. شاید تا این لحظه عمق مطلب را درک کرده باشید! آخرین تصویر ویجر1 در هنگام خروج از منظومه شمسی به زمین معروف به نقطه آبی اما خب برسیم به کوچکترین واحد کیهانی خودمان یعنی کره زمین! ما با تمام تاریخ و فرهنگ و جنگ ها و امید ها و خاطرات و افتخارات و شکست ها و انقراض ها و تولدهایمان و همه و همه در این کره خاکی کوچک قرار داریم که در کیهان به یک دانه شن هم شبیه نیست. غرورمان ابعاد کوچک مان را پنهان کرده و گرنه نژاد پرستی و فقر و زیاده خواهی و جنگ در کیهانی با این عظمت و البته وجود تعداد نامشخص کیهان دیگر مضحک و دور از عقل است. سیاره زمین در دنیای بزرگی قرار داد که ممکن است بی شمار سیاره ی قابل زیستن در آن موجود باشد و ما تنها مخلوقات هوشمند آن نباشیم پ ن: 1- اگر روزی یک فرازمینی از شما آدرس کیهانی تان را خواست این گونه بگویید: "یک انسان از کیهان- ابرخوشه لانیاکیا- ابرخوشه دوشیزه - گروه کهکشانی محلی- کهکشان راه شیری- بازوی شکارچی- کمربند گولد- حباب محلی- ابر میان ستاره محلی- منظومه شمسی- کره زمین- قاره آسیا- خاورمیانه- کشور ایران- استان..." 2-
  2. حقیقتا ما تا حالا موشک ضدتانک خودمون رو طراحی نکردیم. همه ی سلاح های ضدتانک مشاهده شده ما یا مهندسی معکوس یک سلاح خارجی هستند یا ارتقا یافته. البته بنظرم کار بسیار درستیه. چرا وقتی میشه همچین کاری کرد فلان قدر هزینه طراحی از نوع رو کنیم و از دوباره چرخ رو اختراع کنیم!؟ این دقیقا روشی هست که خود اسرائیلی ها برای کاهش هرینه در خانواده اسپایک بکار بردند!
  3. این موشکی که توسط پهپاد ایرانی رها شد در رونمایی جدید. موشکی بر پایه موشک اسرائیلی اسپایک بود که خود اسپایک هم یک موشک ضدتانک فوق العاده و البته تاپ اتک و شلیک کن فراموش کن هستش. مدل های مختلفی هم ازش ساخته شده و ظاهرا یک نمونه از این هم به غنیمت نیروهای مقاومت در اومده بود. اولین بار چند سال پیش یک نمونه اسپایک مهندسی معکوس شده اگر اشتباه نکنم گونه ای از طوفان نامیده شد. و ظاهرا در دو برد متفاوت توسعه پیدا کرد. عملا با ساخت این موشک تاپ اتک زره هیچ تانکی در مقابل این موشک یارای مقاومت نخواهد داشت. و البته با این مانور کمتر سامانه ای میتونه شکارش کنه! https://www.aparat.com/v/i48tA فیلمی از خانواده بزرگ اسپایک
  4. به نام خداوند بخشنده مهربان سلسله نبرد های آشور و عیلام مقدمه: تاریخ تمدن عیلام و آشور هر دو بدین جهت که بخشی از تاریخ فلات ایران را تشکیل داده اند دارای اهمیت فراوان است. با این توصیفات تاکنون نگاه اندکی به این دوره مهم تاریخی شده است. دوره ای که نهایت به پیدایش ایران عزیزمان انجامیدو چه بسا اگر تهاجامات دائمی و سفاکی های پادشاهی آشور نبود هیچگاه اتحادی در قالب آریایی نژاد ها رخ نمی داد. و اندیشه تشکیل موطن واحد در نیای باستانی مان تنیده نمی شد. اطلاعات از این دوره بابت گذر هزاره ها بسیار اندک است. دررابطه با عیلامیان، مدت ها در تاریخ نامی ازآن ها در خاطر نبود. و آشوریان به علت نابودی تمام ساخته هایشان مدت ها فقط ردی کم فروغ در تاریخ از خود بجا گذاشته بودند که آنهم مدیون تاریخ نگاران دشمنان خود بودند. اما پس از کشفیات جدید هزاران لوح گلی از زیر خاک این سرزمین بیرون آمد که تا کمی تاریخ این تمدن بزرگ واضح تر گردد. سال705 پیش از­میلاد خاورمیانه در آتش جنگ می سوزد. آشوریان بی محابا به پیش می تازند. بارها دنیا متحد شده تا علیه آشور برخیزد، که نتیجه ای جز سقوط و زوال هیتی و عیلام و سوریه واسرائیل نداشته است. باقی ملل نیز همچون بابل و ماد مطیع و خراج گذار آن شده اند. جایی نبوده که از گزند آشوریان به دور افتاده باشد. آنها از شرق گذرشان به کوه دماوند هم می رسد. و حتی پایتخت افسانه ای مصر باستان در غرب این پادشاهی؛ یعنی شهر تبس نیز از این ویرانی دور نمی ماند. فرمانروایی وحشت آن ها دنیا را به لرزه انداخته است و کسی یارای مقاومت در برابر آنان را ندارد. سارگن دوم پادشاه قدرتمند آشوریان، تمام شورش ها را در بدو شکل گیری نابود می کند. دنیا رو به تاریکی است این در حالی است که عصر طلایی آشور شروع شده! در دوره سارگن دوم نزاع بین آشور و عیلام آغاز میگردد. تمام موانع این نزاع برداشته شده و دو کشور دیگر فاصله ای از هم ندارند. عیلامیان با بابل که دشمن سنتی آشوریان است، متحد می شوند. سارگن که خبراین اتحاد را میشنود قبل از رسیدن کمک بابلیان به آنها حمله میکند. در این زمان آشور بر ایلام برتری داشت. آشوریان ارتشی بسیار منظم و سازمان یافته در اختیار داشتند که در سفاکی بی مانند بود. ارابه های دو اسب آشوری آشوریان برتری چشمگیری در زمینه سواره نظام داشتند که از سواران کماندار و سواران سنگین اسلحه و همچنین ارابه های بی نظیر جنگی تشکیل شده بود.یکی از رموز کامیابی ارتش آشور، استفاده مؤثر از ارابه‌های جنگی بود. این سلاح جنگی متحرک در طی سده‌های سیزدهم و دوازدهم ق.م در دشت‌های شمالی بین النهرین به کار گرفته می شد و سپس با استفاده از اسب‌های چابک تر که برای کار با این ارابه پروش می یافتند، وبهبود سازه ی ارابه ها توسعه یافت.ارابه‌های قرن نهم گاه با چهار اسب کشیده می شد،اما عدم چابکی و آسیب‌پذیری اسب‌ها باعث شد که دیگر از آن‌ها به عنوان وسیله جنگی استفاده نشود.تغییرات در فناوری آهنگری برای طراحی وسیله نقلیه سبک تر با یک قالب چوبی که بر روی یک وسیله فرود فلزی کار گذاشته می شد همراه با حرکت محور چرخ به عقب از مرکز،این را به را بهبود بخشید.نتیجه کار،قابل مانور بودن بیشتر ارابه در اثر اصطحکاک کمتر چرخ بود. ارابه ران خودرا در جلوی حفاظ محکم نگاه می داشت ضمن آن که مال بند را، که در آغاز بیضی شکل و سپس مستقیم شد،محکم به دست می گرفت و بدین ترتیب کنترل دو یوغ اسب آسان تر می شد.شکل ارابه مستطیلی تر شد تا استفاده از زره و خدمه را راحت کند. با نزدیک شدن زمان نبرد یک اسب اضافی یا یدکی نیز به عقب آن بسته می شد.ارابه سبک معمولاً دو خدمه داشت،یکی راننده و دیگری کماندار یا نیزه افکن،اما پس آن فرد سومی نیز با یک یا دو سپر برای تقویت عقب ارابه افزوده شد.این ارابه‌ها تکان و شوک شدیدی در مرکز حمله ایجاد می‌کرد، تاکتیکی که ارزش حمله پیاده نظامی در نبرد باز را کاهش می داد،یا در جناحین در مانورهای محاصره هماهنگ با سواره نظام به کار می رفت. سوار نظام سنگین اسلحه آشوری سوار تیرانداز آشوری آشوریان یدی بلند در فنون دژ گیری داشتند. مهندسان آشوری انواع گسترده ای از دژه کوب ها و نردبان های متحرک را می ساختند که در آن دوران بی مانند بود. نبوغ آشوریان در قلعه گیری و هر گونه مانعی آنچان بالا بود که اکثر حاکمین محلی فرار از قلعه هایشان را به قرار ترجیح می دادند. مواردی هم از استفاده ی پوست در نقش نگه دارنده هوا جهت گذر از رودها گزارش شده است. پیاده نظام آشوری بخش اصلی ارتش آنها را تشکیل می داد که متشکل از دستجات دو تا سه نفری بود که در پناه یک سپر بزرگ بسوی دشمن تیراندازی می کردند. یه سرباز سنگین اسلحه نیز وظیفه ی دفاع از این دسته را بر عهده داشت. تیر اندازان و جنگاوران آشوری زبان زد خاص و عام بودند. پیادگان آشوری با استفاده از تاکتیک خاص گروهی خود با دشمنان می جنگیدند. بخشی از تجهیزات و سلاح های مورد استفاده آشوریان اما در طرف مقابل عیلامیان یک ارتش ملوک الطوایفی داشتند که بویی از نظم نبرده است. هرگاه که جنگ می شد به خواست پادشاه هر طایفه نیروهای خود را در اختیار ارتش قرار می داد که البته تقسیم بندی در آن بر خلاف آشور نه از نوع ساز و برگ، بلکه بر اساس توان عشیرتی بود. با این وجود با مقاومت عیلامی ها و پافشاری آن ها در نهایت آشوریان در جنگی که "دوری­لو" خوانده می شود شکست خورده و بی نتیجه عقب می نشینند. این جنگ آغازگر هفت ستیز ویرانگر این دو پادشاهی است. سیناخریب جانشین سارگن دوم بر تخت سلطنت آشور می نشیند. از بخت بد عیلامیان کالودش پادشاه آن زمان عیلام در پی یک محاصره کشته می شود. سیناخریب موقعیت را غنیمت می شمارد و از سوی جنوب عیلام( سواحل خلیج فارس) وارد جلگه ی شوش می گردد و 34 قلعه و برج را تخریب و اهالی را به اسارت به آشور میبرد. رویداد جالب در بازه ی جنگ این است که عیلامی ها فرمانروایی با نام "کودور­ناخونتی" بر تخت می نشانند. اما وی با ترس و واهمه به کوهستان پناه می برد و هیچ تصمیم دفاعی در قبال حمله ی آشوریان نمی گیرد. آشوریان وی را تعقیب می کنند و در نهایت بعلت فصل سرما و مسدود بودن مسیر های کوهستانی به آشور باز می گردند. مردم عیلام هم وی را بعلت بی قیدی که نشان داده بود معدوم می کنند و در سال کشته شدن وی یعنی 692 پیش از میلاد "اومان میناتو" به تخت سلطنت نشانده می شود. این پادشاه نظم جدید به ارتش عیلام می دهد. او قشون چشمگیر و نیرومندی از مردمان دیگر فلات ایران که در این زمان آریاییان نیز جزو آنان بودند، مهیا کرد و آن را مسلح می کند. کار تا آنجا پیش می رود که بابلیان با مشاهده یک پارچگی و قدرت یابی عیلام پیش قدم شده و علیه آشور دست اتحاد بلند می کنند. و از ارسال سلاح تا وجوه به عیلام دریغ نمی کند. جنگ خونینی در میگیرد که از جزئیات آن اطلاعاتی در دست نیست اما سردار عیلامی در آن کشته می شود. عیلامی ها با اینکه سردارشان کشته شده واز اینکه با عقوبت دشمنان آشور آشنا هستند، چاره ای جز دفاع جانانه نمی بینند. درنهایت آشور به نتیجه مطلوب دست نمی یابد و ارتش آن ها به خانه مراجعت می نماید. دور جدیدی از جنگ ها بعد مرگ سیناخریب و جانشین آن یعنی آشورحیدون بوقوع می پیوندد. آشوریان در جنگ ها و شورش های دیگر مشغول و درگیرند. در فرصت پیش آمده این بار عیلامی ها بودند که پیش دستی میکنند. دراین دوره که مصادف با 674 پیش از میلاد است "خومبان خالداش دوم" فرمانروای عیلام در ممالک بابل و برخی نواحی خراج گذار آشور پیشروی می کند و ضربات بی سابقه به دولت آشور وارد می شود. عیلام هم اکنون شکست ناپذیری آشوریان را درهم شکسته است. وی با غنائم به شوش باز می گردد. با تمام این اتفاقات دوره ی فرمانروایی آشورحیدون مصادف می شود با درجه اعلی قدرت آشوریان! به غیر از عیلام در آسیای غربی دیگر دولتی نمانده است که تابع آشور نباشد. تمام این اتفاقات خبر از یک آینده شوم در انتظار عیلامیان مقاوم را می دهد. مخصوصا حالا که یک رقیب سنتی برای آشوریان شده اند. حال آشور یک دشمن جدی دارد و آن عیلام است. در این دوره مصر مورد تاخت و تازه آشوریان قرار میگیرد و شهرهای دلتای نیل من جمله ممفیس یکی پس از دیگری مورد تاراج آشورحیدون قرار میگیرد. سکاها بعنوان یک مهاجم همیشگی شکست سنگینی را از آشوریان متحمل می شوند و فرمانروای بعدی شان دست نشانده ی آشوریان است که این اتفاق در دوره باستان منجر به آغاز یک جنگ عالم گیر در فاصله زمانی نچندان دور می گردد. تصویر یکی از دسته جات پیاده آشوریان بعد مرگ آشورحیدون در 669 پیش از میلاد؛ پسرش آشوربانیپال به قدرت می رسد در حالی که شورش بزرگ مصر در­جریان است. تمام تمرکز آشوربانیپال معطوف به سرکوب این شورش است. عیلامی ها از فرصت پیش آمده بهره برده وبا رهبری "اورتاکو" به سرزمین های بابلی تحت سلطه ی آشور یورش میبرند و غنائمی از آنجا به شوش می آورند. دشمنی آشور و عیلام به حد اعلای خود رسیده است. پس از این پیروزی طولی نکشید که اورتاکو درگذشت و "تواوم مان" جانشین وی می گردد. این تغییر برای عیلام بسیار گران تمام می شود. تو­اوم­مان قصد می کند که تمام جانشین های احتمالی خود را بکشد. این اقدام سبب میشود که تعدادی از شاهزادگان عیلامی به دربار آشور پناهنده شوند و پادشاه آشور با آغوش باز آنها را می پذیرد. با این مقصود که از آنها برای یک جنگ داخلی استفاده کند که نتیجه ای جز ضعیف شدن دوچندان عیلام به همراه نداشته که این ضعف راه را برای جنگ بعدی هموار می کند. تو­اوم­مان در این زمان از آشوربانیپال می خواهد که پناهندگان را برگرداند که با پاسخ منفی آشوربانیپال، دور دیگری از جنگ ها آغاز می شود که به جنگ "توللیز" معروفند. همانطور که پیش تر گفته شد ارتش عیلام یک نیروی ملوک الطوایفی بود و زمان می برد که در یک جا جمع گردد. در نتیجه عیلامیان تا شوش عقب نشینی کردند و پیکی را جهت مذاکرات صلح نزد سردار آشوری فرستادند. سردار آشوری بی درنگ پیک را می کشد. پس از این اتفاق جنگ شدیدی بین دو سپاه واقع می شود. برای عیلامیان این جنگ یک نبرد مرگ و زندگی بود و پایتخت چند هزار ساله آنها در آستانه نابودی قرارداشت. در نهایت بعد از یک جنگ طولانی آشوریان در کنار رود کارون سپاه عیلامی را در هم کوبیده و آن ها را به آب می ریزند. تو­اوم­مان خود در میدان نبرد می جنگید و به نقل تاریخ آنقدر جنگید تا آنکه زخم برداشت و آنگاه که قصد خروج از میدان نبرد را کرد بواسطه سانحه ای به چنگ آشوریان گرفتار می شود و آنها نیز بی درنگ سر از تنش جدا می کنند. سر وی به نینوا پایتخت آشور فرستاده می شود. شکست عیلامی ها باعث جشن های زیادی در آشور شد زیرا عیلامی ها یگانه دشمن آشور و دشمن موروثی آنها بودند. از این به بعد عیلام وارد دوران انحطاط می شود. از پادشاهان دست نشانده گرفته تا جنگ قدرت داخلی و نزاع های گاه­ وبی­گاه با آشوریان عیلام را به شدت در موضع ضعف قرار داده است و دیگر تصور انقراض عیلام دور از ذهن نیست. انقراض عیلام: بعد از جنگ توللیز برادر آشور بانی پال که در بابل پادشاه بود، بر او یاغی گردید. در ابتدا پادشاه عیلام که دست نشاندهٔ آشور بود، بی‌طرف ماند، ولی پادشاه آشور خواست عیلامیان تندیس نانای را مسترد دارند، پادشاه عیلام با وضعیت ناگواری روبه رو شد، چون این مجسمه قرن‌ها در شوش بود و مورد پرستش بسیاری از مردم عیلام قرار داشت، رد کردن آن با منافع پادشاهی عیلام مباینت داشت. در این احوال بابل به پادشاه عیلام باز وجهی از خزانه به بابلی‌ها داد و از جهت موقعیت سخت و بدی که داشت، مجبور شد با بابل متحد شود. در نتیجه آشوریان یک جنگ داخلی طولانی را در عیلام براه انداختند که در طی آن سه پادشاه در این کشور به قدرت رسیده و سرنگون شدند. سنگ نگاره ای از آشور بانیپال در حال نبرد با شیر ، وی یکی از بزرگترین پادشاهان آشور است. در 645 ق.م. آشوربانیپال که از نتایج جنگ های قبلی ناراضی است در پی آغاز یک جنگ دیگر با عیلام میشود. "خوم­بان­کالداش" آخرین پادشاه عیلامیان با توجه به نزدیک دیدن جنگ کمک بابلی ها را دریافت می کند. آشوری ها که در پی بهانه بودند فرستاده ای را به شوش می فرستند تا با خوم­بان­کالداش مذاکره کرده و هدایا و کمک های بابلیان را به آن ها پس دهد. قبول کردن یا نکردن این خواسته هر دو یک معنا داشت و آن هم چیزی نبود جز مرگ و نابودی! سایه جنگ و مرگ بر بالین عیلام قرار داشت و گریزی از آن نبود. در­نتیجه فرمانروای عیلامی ترجیح داد که مقاومت را برگزیند. این جنگ پایانی جز شکست مهیب عیلامیان به همراه نداشت. تمام خزانه های عیلامیان به دست آشوریان گشوده شد. و هر چه در آبادی ها بود مورد غارت قرار گرفت. آشوری ها به این حد اکتفا نکردند و استخوان های پادشاهان عیلام و افراد نامی را بیرون آوردند و به نینوا فرستادند. حزقیال نبی (ع) از پیامبران بنی اسرائیل در رابطه به این کشتار می گوید: "این مملکت را از کثرت کشتار و غایت خرابی مانند قبرستان است" آشوریان اسرای فراوانی رو به نینوا منتقل کردند و خوم­بان­کالداش واپسین پادشاه عیلام که مدتی فراری بود نهایت دستگیر و به نینوا فرستاده می شود. آشوربانیپال وی را به عرابه خود می بندد و او را تا معابد آشور و ایشتار می کشد.در یکی از کتیبه هایی که از آشوربانیپال باقی مانده است وی نتیجه پیروزی خود را این گونه توصیف می کند: "خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماما به آشور کشیدم و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمام عرض آن جاروب کردم. من این مملکت را از عبور حشم و گوسفند و نیر از نغمات موسیقی بی نصیب نمودم و به درندگان و مارها و جانوران کویر و غزال اجازه دادم که آنرا فروگیرند." نتیجه: نابودی که آشور برای عیلامیان به ارمغان آوردن باعث شد به کل نام این تمدن شکوفا تا قرن ها فراموش شود. حتی مورخین یونان باستان نیز مطلبی از آن ذکر نکنند. و استرابون جغرافی دان عصر قدیم به اشتباه می گوید: که کورش پایتخت خود را شوش قرار داد، زیرا مردمان آن همیشه مطیع و فرمان بردار ملل دیگر بودند وهیچ گاه اقدام مهمی ننموده اند! نویسنده: Navard " این مطلب صرفاً برای انجمن میلیتاری است. و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است " منابع: 1-کتاب ایران پیش از اسلام (حسن پیرنیا) 2- کتاب ایران باستان جلد اول (حسن پیرنیا) 3-کتاب تاریخ تمدن ایران و جهان(مولف محمود کریمی) 4- کتاب صد جنگ بزرگ تاریخی ( علی غفوری) 5- https://fa.wikipedia.org/wiki/آشوربانی‌پال 6-https://fa.wikipedia.org/wiki/جنگ‌های_ایلام_و_آشور 7- https://en.wikipedia.org/wiki/Assyrian_people
  5. حقیقت این جمله واقعا تاریخی بود امین جان! در مشهورترین نقل و قول های نظامی و سیاسی قرار بدین ماندگار بشه. حقیقت اینه که بعد این سلسله جنگ ها با فاصله زمانی کم کشور های زیادی با آشوریان وارد جنگ میشن. که البته بخش بزرگیش مربوط به ماد هاست. کل دنیا بسیج میشن که آشوریان رو نابود کنند. هم زمان سکاها با تحریک آشور حملات گسترده ای رو به خاورمیانه انجام میدن‌. که در واقع به توصیف الان ما این یک جنگ جهانی بود این جنگ های بسیار گسترده
  6. به نام خداوند بخشنده مهربان شکست یا موفق آمیزترین شکست! جنگ سرد و تقابل دو ابر قدرت آن زمان در اوج خود قرار دارد. بخشی از این تقابل مربوط به رقابت ها و اکتشافات فضایی است. روس ها با فرستادن اولین انسان به فضا پیشتاز هستند. آمریکایی ها با سرخوردگی در تلاشند که یک قدم پیش بگذارند و در نهایت این اتفاق توسط پرواز آپولو ۱۱ و بوسیله دو فضانورد با نام های نیل آرمسترانگ و باز آلدرین در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ به وقوع می پیوندد و یک فضاپیمای آمریکایی بر روی کره ماه فرود می آید. این اولین باری بود که انسان بر روی یک کره ی دیگر، ورای مرزهای زمین قدم می گذاشت. اما شاید جالب باشد در رابطه با یکی از اعجاب انگیز ترین شکست های سفر فضایی که البته این بار هم در رابطه با قدم گذاشتن بر روی ماه است صحبت کنیم. آپولو 13 سومین ماموریت ناسا برای فرود آمدن بر روی کره ماه بود که البته با شکست همراه شد. با این حال این شکست در کارنامه ناسا بعنوان موفق آمیز ترین شکست در پروژه های فضایی بود و بسیار شباهت به فیلم سینمایی مریخی با بازی مت دیمون داشت! در این ماموریت با اتخاذ برنامه مناسب جان فضانوردان حفظ شد و نهایت با بازگشت به زمین این شکست (پیروزی) جشن گرفته شد. فضانوردان آپولو ۱۳ شامل «جیم لاول»، فرمانده فضاپیما «فرد هیز»، خلبان ماژول ماه نشین و «جان سویگرت»، خلبان ماژول فرماندهی که در ۱۱ اپریل ۱۹۷۰ از پایگاه «کیپ کندی» و سوار بر راکت غول پیکر ساترن ۵ روانه فضا شدند. فضا پیمای ساترن تشکیل شده بود از مدارگرد ادیسه و ماه نشین اکواریس که قرار بود فضانوردان را ابتدا در مدار ماه و سپس به سطح ماه انتقال دهد. اما در فاصله ۲۰۰ هزار مایلی زمین متوجه سیگنال هشدار مبنی بر کاهش فشار در مخزن اکسیژن ادیسه شدند.این هشدار زمانی رخ می دهد که مشکلی در اکسیژن رسانی و یا ته نشینی آن رخ دهد. این اتفاقات حاصل اتصال یک سیم لخت در محفظه اکسیژن بود که در نتیجه آن انفجار مخربی رخ داد و با کمبود اکسیژن که موتور هم به آن وابسته بود با کاهش انرژی رو به رو شده و بسیاری از مدارات و سیستم ها از کار افتادند یا ضعیف تر از حالت معمول به فعالیت خود ادامه دادند. تصویر از راکت غول پیکر ساترن ۵ سویگرت که گمان می کرد گاز در حال ته نشین شدن است با چرخاندن یک سوییچ فرایند حرارت دهی را کلید زد اما لحظه ای بعد تمام فضاپیما به لرزه درآمد. با سقوط سطح اکسیژن و قطع برق تمام چراغ های هشدار در ادیسه و مرکز کنترل روشن شد و اینجا بود که سویگرت با گفتن جمله ای ماندگار مرکز کنترل را در جریان قرار داد: «هیوستون، ما یک مشکل داریم». این اتفاقات حاصل اتصال یک سیم لخت در محفظه اکسیژن بود که در نتیجه آن انفجار مخربی رخ داد و با کمبود اکسیژن که موتور هم به آن وابسته بود با کاهش انرژی رو به رو شده و بسیاری از مدارات و سیستم ها از کار افتادند یا ضعیف تر از حالت معمول به فعالیت خود ادامه دادند. بخشی از آسیب های فضاپیما انفجار در بهترین زمان ممکن برای آنها رخ داده بود چرا که اگر زودتر رخ می داد انرژی کافی برای دور زدن ماه و اسلینگ شات به سمت زمین را نداشتند. از طرف دیگر اگر انفجار دیرتر و حین گردش به دور ماه یا بعدتر از آن زمانی روی سطح ماه بودند رخ می داد، هیچکدام جان سالم به در نمی بردند. حال دیگر قدم گذاشتن بر روی ماه اهمیت نداشت. کل دنیا خواهان بازگشت فضانوردان به زمین بودند. دولت آمریکا تحت فشار رسانه ها قرار داشت. برآورد ها در ناسا شانس50-50 را برای نجات فضانوردان متصور بود. ولی حقیقتا این اتفاق دور از ذهن بنظر می رسید. کار تا آنجا پیش رفت که حتی روس ها دشمنی را کنار گذاشتند و شوروی چند ناو جنگی خود را برای کمک به همتای آمریکایی به محل فرود احتمالی ارسال کرد. شرایط برای فضانوردان لحظه به لحظه سخت تر میشد. بعلت مشکل اکسیژن کارکرد تمامی سخت افزار ها از جمله موتور ها و سیستم با مشکل رو به رو شده بود. بعلت کمبود آب مصرفش جیره بندی شده بود. این درحالی بود که کاهش دما شدید خواب را غیر ممکن و مواد غذایی را غیر قابل استفاده کرده بود. تنگی جا و افزایش سطح دی اکسید کربن بخش دیگری از مشکلات بی پایان فضانوردان آپولو13 بود و البته هیز هم دچار عفونت کلیه گردید. مسیر طی شده توسط تیم فضانوردی آپلو13 عملیات نجات این گونه بود که فضاپیما به قرار گرفتن در یکی از مدارات ماه سرعت کافی را بدست می آورد. در نتیجه با حرکت به سمت زمین خود را نجات می داد. با تمام تفاسیر سفر به خانه برای فضانوردان مثل عبور از هفت خان رستم بود. این فرایند صورت گرفت و در 17 اوریل فضانوردان وارد جو زمین شدند. سیستم ارتباطی برای دقایقی قطع بود و در آن لحظات دقایقی تصور بر نابودی کپسول بازگشت فضاپیما گردید تا اینکه سه چتر بزرگ در افق اقیانوس دیده شد. لاول می گوید: "تازه اینجا فهمیدیم که جان سالم از مهلکه به در برده ایم". بعد از یک هفته تیتر اول خبر بودن این سه فضانورد مورد استقبال ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا قرار گرفتند. پیوست: 1- هیز بعدها بعنوان خلبان آپولو 19 انتخاب شد که نهایتا لغو شد. 2- سویگرت با این شهرت بعنوان نماینده کنگره انتخاب شد ولی قبل از آن بعلت سرطان درگذشت. 3- لاول هم بعدها کتاب «ماه گمشده: سفر پرمخاطره آپولو ۱۳» نوشت که البته بر اساس آن فیلمی با نام آپولو13 با نقش آفرینی تام هنکس ساخته شد. تصویری از فیلم آپولو 13 با نقش آفرینی تام هنکس منبع: https://idat.ir/@digi/64131_آپولو_۱۳؛_موفق_ترین_شکست_ناسا_برای_تسخیر_ماه https://en.wikipedia.org/wiki/Apollo_13
  7. جهت ثبت در تاریخ در روزهای گذشته یک تیم گشتی نیروی دریایی سپاه با قایق های تندرو به یک ناوگروه آمریکایی در شمال خلیج فارس نزدیک شدند. و به فاصله زمانی یک ساعت دور تا دور این ناو ها گشتزنی کردند. امریکایی ها هم با اعلام اینکه این یک عملیات مشترک و بین المللی است. این کار را آزار دهنده اعلام کردند. و البته از لفظ خلیج عربی هم که ... پ ن: این دیگه از اون تصاویر تاریخی بود:)) یک تنه توییت استاد ترامپ مبنی بر برخورد سخت با قایق های تندرو را زیر سوال برد!!
  8. تسنیم یک اشتباهی میکنه. و موج ۶ رو با طرح هرمز یکی میدونه. (البته بعید میدونم طرح نگین و هرمز طرح جدایی باشند). در توضیحات امیر رستگاری شخص ایشان به وضوح میگه که ما طرح تریماران ۵هزار تنی را ارائه دادیم و قرار شد که ساخته بشه. این وسط دست اندرکاران نیروی دریایی چون از این طرح خوششان اومد تصمیم بر این شد که یک طرح مشابه تریماران هم از روی ناو های سری موج ساخته بشه. در واقع تناژ موج۶ برابر با سری موج است. و این داستان نگین هرمز که ما آخر نفهمیدیم کی به کیه یک تناژ دیگه هستند! تسنیم به اشتباه این دو طرح رو یکی میدونه که با گفته های امیر رستگاری اینطور نیست.
  9. من می دانم که آسمان (فضا) محدوده مجاز ما نیست. زیرا رد و پاهایی بر روی ماه وجود دارد؛ و من تعدادی از آن ها را ساختم. "باز آلدرین فضانورد" ردپای باز آلدرین بر روی قمر اول زمین"ماه" پیوست: باز آلدرین، دومین انسانی است که طی مأموریت آپولو ۱۱ در ۲۱ ژوئیه ۱۹۶۹ بر کره ماه گام نهاد. وی پس از نیل آرمسترانگ بر ماه قدم گذاشت و امروزه اکثرا نیل آرمسترانگ را میشناسند و کمتر کسی پیدا میشود که سرهنگ باز آلدرین را بشناسد! نفر سوم ماموریت مایکل کالینز، به تنهایی در مدار ماه باقی‌ماند تا ۱۵ ساعت دیگر دو فضانورد دیگر به او ملحق شوند‌. پس از ۸ روز زندگی در فضای بیرونی، هر سه فضانورد به زمین بازگشتند.
  10. امروز ۱۰ آوریل ۲۰۲۰ سالروز کشف سیاهچاله بزرگ مرکز کهکشان راه شیری است. سال گذشته دانشمندان موفق شدند با استفاده از "تلسکوپ افق رویداد"(EHT)، نخستین تصویر از یک سیاه‌ چاله فوق‌العاده بزرگ را ثبت کنند که با هاله نارنجی‌رنگی از پلاسمای گرم سفید احاطه شده بود. و این کشف نظریه سیاهچاله ها را بعد از دهه ها اثبات کرد. بیش از ۱۰ سال کار کردن با تلسکوپ افق رویداد و تحلیل سیگنال‌های دریافت شده از هشت تلسکوپ رادیویی در سراسر جهان و ادغام کردن آنها با یکدیگر در نهایت نخستین تصویر از این سیاه‌چاله که ۵۵ میلیون سال نوری با ما فاصله داشت حاصل شد. این سیاهچاله "ساگیتاریوس" نام گرفت. ساگیتاریوس ۴۰ میلیارد کیلومتر قطر دارد که سه میلیون برابر قطر زمین است! پیوست: برای علاقه مندان به نجوم ۳ اردیبهشت بارش شهاب سنگ و ۹ اردیبهشت زهره در پر نور ترین حالت خود در آسمان شب است.
  11. به نام خداوند بخشنده مهربان وانتابلک (Vantablack) ؛ بالاتر از سیاهی برای نخستین بار در سال 2014، «وانتابلک» با ساختار نانولوله توسط موسسه ی «Surrey NanoSystems» بریتانیا معرفی شده است. در معرفی آن اعلام شده که این ماده می تواند 99/96 درصد از نوری که بر روی آن تابیده می شود را جذب کند. که در واقع گویای کشف تیره ترین ماده دنیاست. اما خب اهمیت ماده در کجاست؟ این ماده بعنوان یک جاذب نور می تواند کمک شایانی به تلسکوپ های جدیدالساخت کند تا به وسیله آن به مشاهده ستاره ها و اجرام کم نور بپردازند. که این مطلب افق دید ما را میلیارد ها سال نوری جلو تر خواهد برد. با حذف تابش های نور توسط این ماده؛ همچنین می تواند یک پوشش خوب برای ماشین ها و جنگنده ها و بمب افکن ها باشد. هر شئی که به این ماده آغشته گردد هیچ نوع بازتابشی نخواهد داشت و از این رو جزئیات سطحی جسم موردنظر از بین می رود. نانو لوله معرفی شده باعث ایجاد خطای دید می گردد و اگه بر روی یک سطح ناصاف ریخته شود آن شی بصورت یک سطح صاف به نظر می رسد! وقتی به وانتابلک نگاه میکنید، گویی به "هیچ" چشم دوخته اید! قدرت جذب نور وانتابلک به قدری فوق العاده است که در حقیقت باید گفت شما قادر به دیدن آن نیستید! و تنها به واسطه ی محیط پیرامونی آن میتوانید محدوده ی آن را تشخیص دهید. ایجاد پوششی از وانتابلک بر روی سطح اشیاء سه بعدی، باعث میشود که آنها به صورت دو بعدی به نظر برسند. فرورفتگی ها و برجستگی ها کاملامحو می شوند و به شکل یک سطح هموار سیاه رنگ به نظر میرسند. در نتیجه استفاده از وانتابلک در فناوری استتار مورد توجه قرار گرفته است. در نتیجه قابل تصور است که در رابطه با ساخت هواگرد های پنهانکار با استفاده از انواع بهبود یافته وانتابلک علاوه بر پنهان کاری راداری به سمت پنهانکاری بصری مطلق هم در حال حرکت باشیم. با ساخت هواگرد های این چنینی قطعا سامانه های کشف بصری فعلی نا کار آمد خواهند شد که این مطلب جای بررسی و بحث بسیار دارد. مانع اصلی در استفاده از این ماده گران بودن بیش از حد آن است. قیمت وانتابلک از الماس و طلا بیشتر است. همچنین یک ضعف بزرگ دیگر این پوشش ها مقاومت کم در برابر سایش و برخی خوردگی های حاصل از اثرات محیطی مثل جریان پرفشار هواست. ب ام دبلیو X6 Vantablack چندی پیش شرکت خودروسازی BMW نیز از سیاه ترین خودروی جهان با نام X6 Vantablack نیز رونمایی بعمل آورد. خودروسازان معمولا از پوشش های استتاری برای مخفی کردن جزئیات بدنه استفاده می کنند. اما BMW به روشی جدید متوسل شده و احتمالا با این ایده خواسته به شکلی خلاقانه تر یکی از مدل های X6 را که در آینده راهی بازار خواهد شد، از دیده ها پنهان کند! منابع: 1- https://fa.wikipedia.org/wiki/ویکی‌پدیای_انگلیسی http://www.engadget.com/2016/03/05/vantablack-2/ 3-ownloads/main_72a3a0b4f1892918d69094337ea08575.pdf 4- https://digiato.com/article/2019/08/29/ب-ام-و-x6-vantablack-سیاه-ترین-خودرو/
  12. خب باید یکم نگاه عوض بشه به این مطلب. شما تانک رو چه ابزاری میبینید!؟ اکثر افراد تانک رو سلاح هجومی میبینند. و یادشون میره تانک یک ابزار مناسب در دفاع هم میتونه باشه! همانطور که آلمانی ها این موضوع رو اثبات کردند. من امیدی به ساخت ناو هواپیمابر در این زمان ندارم و برای همین پیشنهاد ساخت ناوپهپادبر رو دادم. ناوهواپیمابر به دلایلی با ساختار فعلی ما هم خوانی نداره. ناوگان ما به سطحی کافی نرسیدن تا توان پوشش کافی یک نا هواپیمابر رو داشته باشند چه کمی و چه کیفی! و ده ها دلیل دیگر از جمله نبود یک جنگنده ناونشین (جنگنده معمولی رو نداریم) که توان مقابله با همتای رقیب رو داشته باشه. ولی در صورت ساخت ناو پهپادبر ما توان زدن ضربات جدی به دشمن را خواهیم داشت. قدیم گفتم اگر در زمان دفاع دریایی یا یک یورش دریایی از جانب ما وقتی این ناو ها در پناه باقی ناوگروه باشند و تعداد زیادی پهپاد به پرواز در بیارند. عده ای از این پهپاد جهت مزاحمت هوایی برای جنگنده های دشمن عمل می کنند و تعدادی هم به ناو های دشمن حمله میکنند. این کار یک بار بزرگ عملیاتی رو از ناو های سری موج و البته در اینده موج ۶ و نگین کم خواهد کرد. چه در بحث پدافند و چه در بحث حمله. دشمن عملا درگیر سرکوب پهپاد ها خواهد شد تا اجرای عملیات. مانند کاری که کامیکازه ها با ناوگان متفقین میکردن. اما همانطور اول گفتم یک ناوهواپیمابر هم مانند تانک علاوه بر زمینه تهاجمی کاربرد دفاعی هم برای ما خواهد داشت. من این تصویر رو یک جا دیدم و بد نیست شما هم ببینید. دایره های سیاه مربوط به پوشش ۲۵۰ کیلومتری رادار شناور مثل رادار ناو هایی مثل نگین هستند. در واقع شما با رادار های شناور حملات کروز و یا هوایی رو جلوتر از حالت فعلی شناسایی میکنید. در حال حاضر ما تهدید اصلی حملات بهمون که توان پاسخ جدی بهشون رو نداریم و بیشترین ضرر رو هم بهمون میزنند از دهانه اقیانوس هند و یا جزیره دیگو گارسیا و در کل آن نواحی صورت میگیره. حال اگه ما ناو هواپیما بر داشتیم با توجه به برد گشت زنی و رادار جنگنده ها این دایره چند برابر میشد و دیگه ناو های رزمی مون هم لازم نبود همیشه در نزدیکی چتر پدافندی قرار بگیرند و اینبار به سمت عمق دریای عمان و یا دهانه اقیانوس هند راهی میشدن و ما یک قدم برای دفاع جلوتر میرفتیم. ولی خب این یک آرایش رویایی هست و خوبی داستان این بود که حداقل قافل گیر نمیشدیم. ما فعلا در این خلا و البته نبود یک نیروی هوایی کامل رو اوردیم به رادار های فرا افق نگر، مثل رادار های بزرگ و ثابت قدیر که البته در یک جنگ یک سیبل بزرگ هستند برای دشمن و بالاخره در جنگ این رادار هارو خاموش میکنند! ولی حداقل ما با رادار های شناور میتونیم کمی بهتر عمل کنیم. البته من در یک تاپیک دیگه پبشنهاد کردم بیایم ایران۱۴۰ ها رو به رادار مجهز کنیم و یا هر هواپیمای دیگری رو تا ضعف های رادار های فرا افق نگر جبران بشه( در همون تاپیکی که در پست قبل) براتون مشخص کردم. در کل نیروی هوایی در اون منطقه بسیار کم هزینه تر و رهگشا تر ولی خب ساخت چند ناو جدید و البته چند ناو پهپاد بر اضافی هزینه چندانی نداره و فقط این برنامه رو کامل تر میکنه! شاید بشه در طرح یک ناو پهپادبر همچین چیزی رو هم رو در نظر داشت. خدارو چی دیدین:)
  13. خواهش میکنم جناب کیانی. اما چند مطلب به پست قبلی اضافه کنم. اینکه رکاب دلیل وجود سوار نظام سنگین اسلحه بوده باشه یکم جای بحث داره! اما با توجه به شواهد تاریخی سپاه هخامنشی در ابتدا چیزی به اسم سواره نظام سنگین اسلحه نداشت و کل سواره نظام که فقط ۲۰ درصد ارتش رو شامل میشدند. تشکیل شده بود از ارابه های داس دار و تیز رو و البته دسته های شتر سوار که گزارش هایی از تمام این ها به وفور هست. اما گزارش دیگری هم هست. ایرانیان بعد شکست هایی که در یونان و بعد ها تجربیات حاصل از جنگ های داخلی متعدد در دوره هخامنشیان به چشم دیدند. رو به سواره نظام سنگین اوردن. البته از همان دوره ی کورش کبیر و بعدها دوره ی نبرد های یونان از سوار نظامی با نام سنگین اسلحه استفاده شد که البته با تعریفات مورد نظر ما تفاوت داشت. اما گزارش های مکتوبی از دوره داریوش سوم هخامنشی و علی الخصوص نبرد گوگمل هست که از استفاده گسترده تر این رسته اشاره میکند. “آریان مورخ گزارش می‌کند در جریان نبرد، داریوش سوم در میان گارد پیاده نظام معروف و نخبه جاویدان خود بود و سواره نظام‌های زره پوش هم در سمت راست وی ایستاده بودند." سنگ نگاره بسیار معروف از يك سوار سنگين اسلحه پارتي ـ دورااورپوس اما در رابطه با دوره اشکانی گزارش های مکرری هست از استفاده سواران سنگین اسلحه که البته اینبار حتی اسب را هم زره پوش میکردند. زره اسب یافت شده ساخته شده در دوره اشکانی برای نمونه ارتش سورنا در جنگ حران از ۹۰۰۰ اسب سوار کماندار و ۱۰۰۰ سوار زره پوش تشکیل شده بود. که البته از درگیری سواره نظام زره پوش با سواران گل در این جنگ مطالبی در کتب تاریخی وجود دارد. دوره اشکانیان دوره ارتقا سواره نظام زره پوش بود و البته در این دوره ارتش اشکانی برخلاف نظرات فقط مجهز به سوار کماندار و سبک اسلحه نبود. سنگ نگاره ای از مبارزه سوار سنگین پارتی با شیر اما در رابطه دوره ساسانی که خودتون اشاره کردین نماد ارتش ایران سواره نظام کلیباناری یا کاتافراکت بود. برای درک این موضوع بهتر است به لیبیانوس (مورخ رومی) مراجعه کنیم، جایی که در آن نوشته‌است:لژیونرهای رومی ترجیح می‌دهند تا هر سرنوشت و قضا و قدری را تحمل کنند اما با سواران ایرانی رو در رو نشوند! البته در اخر بازهم تشکر از جناب کیانی
  14. ایا واقعا لگام یا همان دهانه اسب ساخته نشده بود؟! وجود دهانه اسب حتی به شواهدی به دوران قبل از هخامنشیان هم میرسه حالا دوران اشکانیان و سورنا به کنار. کلا تربیت اسب های جنگی به خیلی از زودتر از تصورات ما بر میگرده. برای مثال قوم آریایی هیتی هم ید طولانی در پرورش اسب داشت. اساسا یکی از نماد های موفقیت آریایی ها همین پرورش اسب و تهیه لوازم پرورش این چهار پا بود. در دوران هخامنشی هم این مطلب به اوج خودش میرسه. وقتی داریوش بزرگ می خواهد به شهریاری خود ببالد، می گوید: «این بوم پارس را -که زیباست، و خوب اسب (هواسپا) و خوب مردم است- . . . اهورا مزدا به من بخشید». یا هرودتوس گواهی داده است که پارسیان کودکانشان را پیش از هر چیز راستگویی و سوارکاری و کمانوری می آموختند. استرابو همین مطلب را تایید می کند و می افزاید بلندپایگان دولتی به کودکان هفت ساله به بعد رام ساختن اسب و یراق کردنش و تیمار داشتنش را می آموختند و اینکه چطور (بی رکاب، چون تا آخر دوره ساسانی رکاب در ایران شناخته نبوده است) سوار و پیاده شوند و اینکه چطور بر اسبی که می تازد بپرند. معروف ترین اسب این دوره ها هم اسب نسایی هست! دهانه اسب های معروف نژاد نسایی در دوران هخامنشی دهانه اسب های نژاد نسایی در دوران هخامنشی لرستان، قرن ۸-۷ ق.م.، مجموعه آدام همچنین در تخت جمشید بر روی پلکان شرقی آپادانا (صفه جنوبی) بیست و سه هیأت نمایندگی از اقوام تابع را مشاهده می شنود که برای شاه بزرگ خراج می آورند و نه هیأت از آنها «اسب» جزو ارمغانشان آورده اند. ارمنیان و مادها و کاپادوکیان و گردونه رانان و مهتران شاهی (بر روی صفه شمالی همان پلکان) باره هایی از نژاد «مادی-آسیای کوچکی» تقدیم می کنند. اسبان سکاها کوتاه تر و پر عضله تر و نیرومندترند و از نوع اسبان سنگین آسیای میانه ای معروف به «تورانی»اند که سواران زره پوش را می توانستند بکشند. اسب های سکایی و ... "در برخی مواضع، نجبای ایرانی سواره نظام «زره» می پوشیدند که عبارت بود از خودی، جوشنی و ران پناهی (به اوستایی رانَ پان، به یونانی پَرَمِرِید یا parameridia). نمونه این گونه سواران زره پوش در جنگ با یونان و در نبرد کوناکسا به کار آمد و این وسیله آخری، تکه ای نمدین نیک مالیده بود، مانند جل که بر دو سوی باره می آویختند تا هم ران های سوار را بپوشاند و هم دو جانب اسب را. در مواردی نادر سینه اسب و سرش را با کاکل بزرگ و سینه پوشی جوشن وار می پوشانیدند و این آغاز برگستوان پوشاندن اسب در زمان اشکانیان و ساسانیان بود"
  15. در پست زیر در تایپک جامع بررسی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اهمیت درگیری هوایی در آب های اقیانوس هند و دریای عمان و دریای مکران قرار دادم که لازمش یک نیروی هوایی بسیار چابک و تاکتیک پذیر چه با هواپیما های جدید و چه هواگردهای فعلی . ما اگر هم ناو هواپیما بر یا پهپاد بر یا هر چیز مشابهی داشته باشیم خاصیتش اینه که لایه دفاعی جدید میسازه و مارو جلوتر میبره که این راه کاری هست که چین در مقابل امریکا در پیش گرفته. البته این فقط اهمیت داشتن این شناور هاست وگرنه ما راه چین رو نرفتیم...
  16. با توجه به عدم تجربه ساخت و کاربری ناوهواپیمابر یا بالگردبر و ... در ایران تا رسیدن به حالت ایده آل و دسترسی به یک ناو هواپیما بر راه بسیار باقیست. اینکه کجا هم بخوایم استفاده کنیم هم بحث دیگست اونم با فرض ساخت جنگنده مناسب این ناو. برتری دشمن در این زمینه چشمگیرست چه در بحث کمیت و چه در بحث کیفیت. به نظرم بد نیست گونه جدیدی از شناور ها توسط ما توسعه داده بشه با محوریت عملیات های پهپادی و بالگردی. بد نیست ما ناوگانی بر اساس ناو شهید ناظری یا یک طرح تیرماران طراحی کنیم با ابعاد بزرگتر که بیشتر پرواز محور باشند. برای اجرای هر گونه نبرد بی سرنشین بصورت تخصصی. از پهپاد ها گرفته تا قایق های تندرو بدون سرنشین و چه زیر دریایی های بی سرنشین. کلاطراحی عرشه تغییر میکنه. و یک عرشه پرواز نسبتا بزرگ بهمراه آنتن های ارتباطی قوی و رادار ارایه فازی بر روی آن نصب بشه. به همراه دست کم دو تا سه بالگرد برای جمع آوری پهپادهای رها شده بر روی آن که تقریبا یک ترکیب کامل تهاجمی رو در اختیار این ناو قرار میده. البته اینو بگم حضور همچین شناوری نیاز به حضور ناوگروه است مثل ناو ها نگین و موج ۶. ما اگه در یک عملیات بتونیم نزدیک به ۳۰ پهپاد رو از هر یک از این شناور ها به پرواز در بیاریم؛ که بعضا در قالب دفاع هوایی نقطه ای خود ناوگروه. همچنین مزاحمت هوایی و تعدادی هم در قالب حمله همه جانبه عمل کنند(چه اهداف دریایی و اهداف ساحلی و چه حملات علیه اهداف عمقی دشمن) میتونند در یک جنگ دریایی حتی کشوری مثل آمریکا رو به چالش بکشند. با توجه به هزینه نسبتا پایین این نوع ناو و تحرک و سرعت بسیار بالاش جهت جمع آوری پهپاد ها و همچنین ایجاد خط لجستیک میتواند در تعداد بالا و برای ماموریت های متنوعی استفاده شود. که بازم تاکید میکنم همچین ناوی باید در حضور ناو های محافظ استفاده بشه ولی میشه بر روش پرتاب گرهایی مثل سی رم و یا کمند رو هم قرار داد. ماموریت های پیشنهادی: ۱- حملات هوایی و دفاع هوایی نقطه ای سبک که پیش تر توضیح داده شد. که این نکته با تحویل پهپاد سری سجیل و بمب بالابان به نیروی دریایی اهمیت دو چندان پیدا میکنه. پهپاد های سری ار کیو رو هم میشه متصور بود. تصور مزاحمت هوایی و قدرت آتشی که توسط حملات دستکم ۱۵۰ پهپاد انجام شده( ۵ شناور از این کلاس و با در نظر گرفتن ۳۰ پهپاد هجومی که البته تصورم اینه که بیشتر از این تعداد میشه استفاده کرد) واقعا برای دشمن رعب آور و ترسناک خواهد بود. تعدادی از این پهپاد ها به کمک پدافند هوایی ناوگروه خودی خواهند امد و به مزاحمت هوایی علیه هواگرد های دشمن می پردازند و هم زمان یک حمله پهپادی در ساعت پیک عملیات علیه ناوگان دشمن انجام میشود تا هواگرد های دشمن درگیر سرکوب این حمله میشوند ۲- با توجه به قابلیت های خاص بدنه کاتاماران و تریماران میشه بهترین شناور جهت تجهیز و هجوم قایق های تندرو بدون سرنشین و زیر دریایی های انتحاری یا تجسسی بدون سرنشین هم باشد. البته اینبار در مناطق درگیری فراتر از خلیج فارس! ۳- یک سکوی مناسب جهت پرواز بالگرد ها های امداد نجات ۴-یک بستر مناسب جهت تجهیز قایق های پرنده وعده داده شده و ... ۵-این شناور در ترکیب با شناور های آینده مانند ناو اطلاعاتی شیراز و ناوهای جدید موج و نگین میتونه راهگشا و بسیار کلیدی باشند. پیوست: ۱-وجود همچین شناوری علاوه بر این که یک نواوری چشمگیر است. قابلیت های غیر قابل چشم پوشی هم دارد. البته با در نظر گرفتن پیچدگی های طراحی یک شناور این چنینی با توجه به ساخت یک عرشه پرواز نسبتا وسیعتر از چیزی که تاکنون ساختیم در کنار آشیانه برای دست کم دو تا سه بالگرد و پهپاد ها! ۲-اشاره به ناو قایق تندرو بر توسط یکی از مسئولان نیروی دریایی سپاه https://www.mizanonline.com/fa/news/242483/نخستین-ناو-قایق-تندرو-بر-ساخت-داخل-به-نیروی-دریایی-سپاه-می-پیوندد
  17. پروژه های آینده نیروی دریایی ارتش با توجه به ارتقا هایی که کلاس موج دیدن که نهایت به دماوند ۲ و دنا و... ختم میشوند. استفاده از پرتابگر های ورتیکال و احتمال استفاده از باور۳۷۳ در این ناو ها و همچنین سامانه های کوتاه برد جدید و اهمیت استفاده از پهپاد های هجومی و شناسایی؛ ایران به درک ساخت یک ناو با بلوک بندی جدید و طراحی تریماران برای افزایش تحرک پذیری و افزایش قدرت آتش روی آورده. "پهپاد سجیل" در گام بعدی و با توجه به اظهارات جدید امیر رستگاری ظاهرا در بحث شناور های رزمی دو مسیر در جریان است: ۱-ساخت ناو های رزمی با تناژ دوهزار تن بر اساس ناو شکن های کلاس موج موجود که احتمالا همان طرح موج ۶ است با رادار عقاب و تسلیحات نسبتا بیشتر از ناو های سابق که مورد علاقه ی نیروی دریایی قرار گرفته و ساخت آن جدی است. "ناو ۶هزارتنی نگین" ۲- ساخت یک ناو ۶هزار تنی با نام نگین که که تعداد زیادی تسلیحات دفاعی و هجومی برای آن در نظر گرفته شده و البته یک رادار چهار وجهی و البته بهترین تجهیزات ایرانی روی آن قرار خواهد گرفت. طبق گفته های امیر رستگاری: "قابلیت ویژه و منحصر بفردی در جهت ایفای نقش نیروی دریایی راهبردی خواهد داد که بتواند انبوهی از سامانه‌ها، تسلیحات و تجهیزات را با خود حمل کند و شناوری است که می‌تواند تا فورس هشت عملیات انجام دهد و تا فورس ده می‌تواند در طوفان‌های اقیانوسی ماندگار باشد و دست بلند نیروی دریایی در آینده باشد در سال آینده امیدوار هستیم که ساخت بدنه‌اش آغاز شود." در ادامه بخش های خلاصه از صحبت های امیر رستگاری را قرار میدهم: ۱-تمام ناوشکن‌های نیروی دریایی به سامانه کمند تجهیز خواهند شد و در دستورکار است، چون راهی جز استفاده از سامانه دفاع نقطه‌ای برای مقابله با موشک‌هایی که به سمت ناوشکن‌ها شلیک می‌شود وجود ندارد. ۲-قایق‌های پرنده فعلاً در ستاد رزم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعریف‌شده و تعداد زیادی در اختیارشان است که کار می‌کنند. در سازمان صنایع دریایی نیز روی این قضیه کار می‌شود و داریم بر روی قایق‌های پرنده جدید کار می‌کنیم که قابلیت‌های بسیار خوبی دارد و می‌تواند هم در باند فرودگاه بنشیند و پرواز کند، هم می‌تواند از ساحل‌های شنی به داخل آب بیاید و بلند شود و پرواز کند. ۳-تحویل شناور با نام مین شکار در آینده نزدیک با بدنه تمام کامپوزیت جهت مین روبی علی الخصوص مین های مغناطیسی ۴-در حال ساخت هواناو «پیروزان» برای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران هستیم که این هواناو به تسلیحات موشک سطح به سطح و تسلیحات اژدرهای ضد زیر سطح مجهز خواهد شد. هواناو به دلیل قابلیت امکان حضور در آب مرداب خاک و دریا یک محصول ویژه است که به عنوان یک نیروی واکنش سریع می‌تواند استفاده شود، ما از هر نقطه ساحل با سرعت بالا می‌توانیم وارد دریا بشویم و به همین دلیل این شناور مجهز به این سامانه‌ها خواهد شد. پ ن : اهمیت این روش در جغرافیا خاص ایران که میشه با هاورکرافت بیشترین حملات رو از نقاط خاص غیر قابل تصور علیه دشمن انجام داد. ۴- تاکید بر عدم ساخت ناو هواپیما بر به این علت که ایران کشوری استعمارگر نیست. ۵- دستوری به ساخت زیردریایی با پیشران اتمی به صنایع دریایی داده نشده است. پیوست: ۱-با ساخت این پروژه ها و بسیاری از زیر پروژه های نیروی دریایی ایران به توان درگیری در انتهای دریای عمان و دریای مکران و اقیانوس دست میابد. امیدوارم که سرعت چشمگیری در ساخت این پروژه ها داشته باشیم. ۲-https://www.mashreghnews.ir/news/1057787/توان-ایران-برای-تجهیز-زیردریایی-به-سوخت-هسته-ای
  18. بعد گذر سال ها در ایران یک پروژه با ورودی هوا؛ مشابه با طرح ناشناس فوق در مسیر طراحی و ساخت قرار گرفته است. که شاید بتوان این مطلب را به فال نیک گرفت به اینکه طرح این چنینی در ایرانی دارای تجربه و جریان بوده است. ممکن است ماکتی که سال ها پیش رونمایی شد اساسا مربوط به پروژه ای مشابه با همین پهپاد سجیل بوده باشد و شاید هم بقول دوستان یک جنگنده سرنشین دار سنگین!! پهپاد سجیل که به خواست نیروی دریایی ارتش در حال ساخت است و مشخصات جالبی دارد. قرار است از روی ناوگان ما به سمت دشمن رها شود و احتمالا یک بمب بالابان را هم به سمت هدف رها کند. سرعت بالا سه ماخ برای این پهپاد هم یک بخش مثبت دیگر در طراحی این پهپاد است. که البته باید این سرعت را در علل طراحی این چنینی لحاظ کرد! پروژه سجیل و ناو جدید هرمز احتمالا پروژه های موازی با هم هستند. این رو میشه از اشیانه بزرگ بالگردی این ناو و رونمایی از ماکت ها بصورت هم زمان حدس زد. این خبر نشان از تاکتیک های جدیدی دارد که احتمالا از سال ها قبل برای آن برنامه ریزی شده است. چه بسا هم زمان با همان ماکت ناشناس مذکور!!!
  19. در یکی از مراسمات تحویل سلاح رزم زمینی به نزاجا تصاویر دو راکت انداز یکبار مصرف مشاهده شده بود. که هر دو از جنس کامپوزیت بودن. راکت انداز نزدیکتر با نام کرخه و کالیبر ۱۰۷ میلیمتر و راکت انداز دورتر با نام بستان و کالیبر ۱۲۲میلیمتر
  20. همانطور که جناب eshqali گفتند مجدد به کمپ تاجی که محل استقرار نیروهای امریکایی است حمله راکتی صورت گرفته. این هم تصویر راکت انداز های یک بار مصرف در حمله امروز به کمپ تاجی استفاده شدند. این راکت اندازها با این تعداد میتوانستند ۵۶ راکت ۱۰۷ میلیمتری شلیک کنند که تا این لحظه شدیدترین حمله راکتی به نیروهای امریکایی بدین شکل محسوب میشود. البته گزارش های اولیه از شلیک۳۳ راکت حرف میزنند. یک اتفاق جالب از حمله دو شب قبل امریکا اینکه نیروهای حشد سعی کردن با قرار دادن راکت انداز های خود زیر درختان نخل به نوعی آن ها را استتار کنند و ظاهرا هم در حمله آمریکایی ها متوجه آنها نشده اند!!!( مقر تیپ ۴۶ حشدالشعبی در جرف الصخر)
  21. رهگیری ایستگاه فضایی بین المللی توسط سامانه های اپتیک ایرانی. پ ن: یکی از مزایای پرداختن به علوم فضایی و سعی در ارسال ماهواره ها؛ دسترسی به همچین تکنولوژی هایی است که در صنعت نظامی هم کاربردی هستند.
  22. اتفاقا برد مد نظر برای تغییر تاکتیک نیروی هوایی مون و البته برنامه موشکی در نگاه من. همین برد ۳۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر. این برد موثرترین برد برای حملات پشتیبانی نزدیک و پوشش نیروی زمینی خودی هست. باید به سمتی رفت که موشک های کروز و پهپادهایی با هوش مصنوعی رو ارتقا بدیم. که خودشون دنبال پرتابگر های موشکی و توپخانه دشمن بگردن. چیزی شبیه هارپی و هاروپ اسرائیل با هوش مصنوعی. یعنی در طول روز یک تعداد مشخصی از این پهپاد های انتحاری به سمت دشمن رها بشن تا زمین رو برای دشمن ناامن کنند. با گسترش این تسلیحات زمین پایه باید هماهنگی و گسترش پرواز های شناسایی پهپاد هامون رو داشته باشیم که قطعا از عهده نوع کاملش بر نمیایم. یا اینکه ماهواره داشته باشیم. البته جنگ در اینده برای هر دو طرف بسیار پیچیده و پر تلفات و غیر قابل پیشبینی خواهد بود...
  23. سلام مجدد من سال های گذشته در تاپیک های دیگه بارها این تذکر دادم به دوستان که شاید روزی به دست مسئولان مربوطه هم برسه. و از دوستان خواهش میکنم که تا آخر بخونند و زود قضاوت نکنند. حقیقت اصلا مهم نیست هواگرد های دشمن از چه نوع باشند. و یا از کدام جزیره ی اقیانوس هند به پرواز در آیند. این ها دیگه تاکتیک های پیروز در مقابل کشوری مثل ایران نیستند. شاید یک پیروزی مقطعی بدست بیاد و یا یک پیروزی سیاسی‌ ولی وقتی به سمت جنگ تمام عیار حرکت کنیم. یعنی آنچه که آلمان و ژاپن و ایتالیا تجربه کردند‌ دو طرف فقط دنبال گرفتن امتیاز یا برد سیاسی مقطعی نخواهند بود. در نتیجه نیروی هوایی در جنگ های امروزی دیگر آن برتری چشمگیر دهه های گذشته را بهمراه نخواهد آورد. چون: ۱- دفاع هوایی کامل را ایجادنخواهدکرد(چون دفاع هوایی طرف مقابل امریکا مجهز به یک پدافند یکپارچه و پهپادهای مزاحم همیشگی است.) آمریکا در جنگ آتی هیچ وقت حملاتش در یک آسمان امن انجام نخواهد داد. مخصوصا بعضی نقاط همیشه برای آمریکا دست نیافتنی خواهد شد. مگر اینکه از یک سلاح جدید و یا یک تاکتیک جدید استفاده کند. ۲- بر اثر ایمن نبودن آسمان برای اجرای عملیات های عمقی همیشه بخشی از قدرت آتش استراتژیک طرف مقابل امریکا باقی خواهد ماند که فرودگاه ها و تاسیسات حیاتی آمریکا در منطقه را زیر آتش خواهد گرفت. و این تاسیسات و امکانات باقی مانده توان ایجاد خط لجستیک برای نیروهای عمل کننده را باقی خواهند گذاشت. و البته امریکا با مشکل دوچندان حتی برای پشتیبانی نزدیک هوایی رو به رو خواهد شد. ** ** نکته بسیار مهم** ** نتیجه میتوان گرفت تاکتیک های آمریکا اصلا متشابه آنچه که تاکنون دیدیم نخواهد بود. اساسا تاکتیک های گذشته خطر حیاتی برای ما نیست. باید از روزی ترسید که امریکا هم روی به استفاده از موشک های بالستیکی همچون موشک دزفول و خرمشهر و امثالهم بیاورد که ما هیچ دفاعی در مقابلش نداریم!!! با اینکه همچنان قدرت اتش ما باقی میماند. ولی در صورت استفاده امریکا از یک سلاحی که زمین به زمین محور باشد. اعم از موشک های کروز و موشک های بالستیک و پهپاد ها و توپ های دوربرد: اولا ایران دیگر هدفی در اختیار نخواهد داشت که با زدن آن قدرت آتش دشمن کم شود(فرودگاه ها یا پایگاه ها) در نتیجه روز به روز بر شدت حملات امریکا به تاسیسات و ملت ما بیشتر میشود. تمام پالایشگاه ها و کارخانه ها و رادار ها و تاسیسات با موشک بالستیک مورد هدف قرار خواهند گرفت(برای مثال بود) دوما ایران در مقام مقابله تمام اهداف مشابه را در کشور های منطقه مورد هدف قرار میدهد نه در اروپا و امریکا! در نتیجه خط لجستیکی امریکا هیچگاه قطع نخواهد شد. این در حالی است که خطوط لجستیک و تامین ما مدت هاست قطع شده است! مردم ما با فشار روز افزون قحطی و گرسنگی همراه میشوند. و اتفاقی مشابه یوگوسلاوی برای ما خواهد افتاد. و ما مجبور به تسلیم خواهیم شد. سوما وقتی تا این مرحله کار به نابودی پدافند هوایی و رادار ها کشیده شد. عملا شاهد موج حملات هوایی سنگین آمریکا هم خواهیم بود. که کار را برایمان دوچندان دشوار خواهد کرد. پ ن:احتمالا باید درک این مطلب آسان باشد که تسلیحات تاثیر گذار برای آمریکا همین تسلیحات خط شکن خواهند بود. و به همین علت است که امریکا بسیاری از سفارشات و طرح های خود را در ماه های اخیر کنار میگذارد. و رو به سلاح هایی میاورد که نا شناخته و یا بسیار نوظهور است. از سلاح های هایپر سونیک گرفته تا ریز پهپاد ها و موشک های تاکتیکی و توپخانه های دوربرد از انواع مختلف. واقعا ایران باید به سمت سلاحی حرکت کند که بتواند امریکا را زیر آتش بگیرد. و گرنه دیر یا زود شاهد این سناریوی ترسناک خواهیم بود!!!!
  24. خب از اخر مطلبتون شروع کنم. حقیقت اینه که واقعا ارتش اسرائیل در نبرد یوم الکیپور غافل گیر شد. بر اساس گزارش های موساد و البته دولت وقت اسرائیل حتی وقتی که پادشاه اردن به اسرائیل هشدار داد باز هم قبول نکردند. و مصری ها وقتی سرپل های خود را در آنسوی سوئز برپا کرده بودند هنوز در اسرائیل تصمیم جامعی وجود نداشت. مطلب مهمی که باید در نظیر بگیریم این است که نیروی هوایی امریکا در زیر سایه ی پروژه ای مثل اف ۳۵ در حال یک تغییر مسیر بزرگ است. حتما کنار گذاشتن پروژه های دریایی و هواپایه امریکا در ماه گذشته فقط بابت کسری بودجه نیست. همزمان امریکا در حال تحقیق و عملی کردن پروژه ی توپ های دوربرد است. تا هزینه و تلفات پشتیبانی نزدیک را برای نیروی خود پایین بیاورد! امریکا بر روی موشک های تاکتیکی هزینه دوچندان میکند! تاکید بسیار بیشتر بر روی ارائه پهپاد های جدیدتر هم از نکات مهم این برنامه ریزی هاست. امریکا با سرعتی باور نکردنی در حال کم کردن وابستگی خود به نیروی هوایی با شکل و شمایل فعلی است! که خوب این از نگاه خیلی از کارشناسا دور مونده. تاکید بسیار بر روی سلاح های جدید زمین پایه هوشمند و بی سرنشین رو میشه در برنامه ریزی های امریکا دید. از تسلیحات هایپر سونیک گرفته تا موشکهای تاکتیکی و پهپاد ها و ریز پهپاد و مهمات دور ایستا و حالا ارائه متناوب توپ های دوربرد. این ها همش نشانه ی همین کم کردن وابستگی به نیروی هوایی است. البته باید این مطلب را هم در نظر گرفت که خود امریکا شدیدا در فکر ارتقاء سیستم پدافندی خود علیه همین تسلیحات است!!! منظور این نیست که نیروی هوایی برداشته میشود به کل. ولی خب امریکایی ها هم دست به تغییر بزرگ زده اند که میتونید ببینید. و البته بی علت نیست. قطعا آمریکایی ها هم ضعف هایی احساس میکنند. خطرات یک حمله هوایی در این عصر بدون کمک گرفتن از تسلیحات جانبی مثل پهپاد ها و ریز پهپاد ها بسیار سخت است. مثل اتفاقی که در درگیری سال پیش هند و پاکستان دیدیم. اینده حملات هوایی در میدان نبرد و در فواصلی نبرد درجریان ( نه بعد استراتژیک)بنظر من به سمت پرتابه های دور ایستا و پهپاد ها و ریز پهپاد های با هوش مصنوعی و البته موشک های زمین پایه و توپخانه برد بلند یا موشک های تاکتیکی است. این سمت و سوی اجباری را میشود در درگیری های اخیر دید.
  25. تشکر بابت تذکر حقیقت اینه که مثال ارتش سوریه مثال مناسبی نیست. نیروی هوایی سوریه در استفاده از پانتسیر و چه در استفاده از بوک هیچ وقت از آرایش کامل بهره نبرد. و یا گردانی با رادار های تکمیل کننده و مرکزی و یکپارچه استفاده نشده است. تمام این مطلب را بزارین کنار نبود سامانه هایی با برد های مختلف در این نیرو از همه مهمتر نبود رادار های فرا افق نگر و امثالهم و البته مجموعه ای از سامانه های الکترو اپتیک که در این ارتش جایگاهی ندارند. با وجود این خلا ما عملا با یک پدافند غیر یک پارچه رو به رو هستیم . که پرتابه دشمن را تا لحظه ای که به بالا سرش نرسیده نمی بیند! در واقع خود سامانه از امنیت نسبی برخوردار نیست. چه برسد به حفظ مرکز مهمی که مسئولیت حفاظت از آن را بر عهده دارد! در ضمن نمیشود نزاع بین دو کشور را معمول و استاندار برای قیاس دانست. سوریه صرفا در مقام دفاع است. و هیچ حمله متقابلی توسطش صورت نمیگیرد‌. شما این مطلب را متصور شوید. که در حملات اسرائیل؛ اگر توسط سوریه و متحدین همزمان حملات پهپادی و موشکی (چه کروز و چه بالستیک) به فرودگاه حمله کننده صورت میگرفت چه میشد؟! خب وقتی حمله یک طرفه است نمیشود انتظار زیادی داشت. حمله و دفاع مکمل هم هستند. یک مثال خوب از کارکرد پدافند البته با در نظر گرفتن ضعف هایش، نبرد یوم الکیپور است. نیروهای مصری در زیر پوشش چتر پدافندی خود به پیشروی ادامه میدادن. و البته این داستان تا جایی ادامه پیدا کرد که مصری ها از چتر پدافندی خارج نشدند! مصری ها تا تصمیم به پیشروی بیشتر گرفتند توسط نیروی هوایی اسرائیل تارو مار شدند و این شد زمینه شکست در نبرد یوم الکیپور۱۹۷۳! من تمام حرف های شما را قبول دارم. اما اگر تحت شرایطی یک کشور پدافند محور اگر بتواند یک سیستم یک پارچه بسازد.میشود در جنگ تمام عیار نه تنها مقاومت بلکه تک های جدی اجرا کرد. البته فقط تا زمانی که از چتر پدافندی خارج نشده است! این ارزش پدافند متحرکی مثل سوم خرداد و ۱۵ خرداد و باور ۳۷۳ را می رساند که چتر پدافندی را میتوانند گسترش دهند. چه بسا در یک نبرد فراگیر با حملات به پایگاه های هوایی قدرت هوایی دشمن هم دچار اخلال شوند. برای قیاس باید تمام این شرایط در نظر گرفت. گرچه اگر جنگنده به این ترکیب اضافه شود بسیار بهتر است.