مطلب جالبي بود. :D

تنها دليل جايگزيني تامكت با سوپر هورنت مافيايي بازي شركتهاي آمريكايي است. كمي هزينه بيشتر نگهداري بهتر از صرف هزينه 50 100 ميليون دلاري نيست؟

هواپيماي موفقي بوده است! icon_cheesygrin

دوستان لطفا منبع مطالب را هم ذكر كنند. :D

دستت درد نكند منبع رو هم ذكر كن؟

Dassault-Brequet Mirage 2000  داسو میراژ 2000 طبق عادت دیرینه و رسم همیشگی هواپیماهای فرانسوی در دهه اخیر , دارای بال دلتا شکل بدون دم می باشد.5-2000 , 2000-5MK2 , 2000-9 نمونه های کنونی میراژ 5-2000 هستند.تایوان با دریافت نخستین فروند از هواپیماهای خود در ماه مه 1996 به عنوان نخستین مشتری 5-2000 شناخته شد.این نمونه همزمان با آغاز تحویل کلی خود به تایوان در ماه مه 1997 , برای آموزش خلبانان فرانسوی نیز استفاده می شود.نخستین اسکادران تغییر یافته به نمونه میراژ 5Ei-2000 در پایگاه هسیچنو در شمال تایوان مستقر شدند. قطر به عنوان دومین مشتری صادراتی 5-2000 , هواپیماهای خود را در دسامبر 1997 دریافت نمود.نیروی هوایی قطر , جنگنده میراژ 2000-5EDA/DDA خود را در اسکادران برتری هوایی شماره هفتم در پایگاه هوایی العدیده مستقر کرده است.از این پس , نیروی هوایی فرانسه نیز به جمع مشتریان نمونه ارتقا یافته این جنگنده پیوست و در سال 1998 خواستار ارتقای 37 فروند میراژ 2000C خود تا استاندارد 5F-2000 شد. امارات متحده عربی که از قدیمیترین کاربران میراژ 2000EAD/DAD/RAD به شمار می رود در نوامبر 1998 میلادی 30 فروند میراژ 9-2000 (نمونه ویژه امارات از 5-2000) سفارش داد.در این قرار داد , تغییر 33 فروند از جنگنده های کنونی میراژ 2000 تا استاندارد 9-2000 نیز پیش بینی شده است.یونان که از سال 1998 به جمع کاربران میراژ 2000 پیوسته است نیز در اوت 2000 سفارشی برای 15 فروند میراژ 2000-2MK2 به همراه ارتقای 10 فروند از ناوگان پیشین خود به این استاندارد ارایه داد. در اواخر سال 2000 , نیروی هوایی ایتالیا برای اجاره شماری از 37 فروند میراژ 5-2000 فرانسه ابزار علاقه نمود تا انها برای پر کردن شکافی که به واسطه خروج از خدمت جنگنده های F-104ASA/ASA-M استارفایتر در سال 2004 و به کارگیری یوروفایتر در سال 2009-2010 ایجاد می شد , استفاده کند , اما رد اوایل سال 2001 اعلام شد که این نیرو برای جبران نقصان یاد شده به اجاره جنگنده های F-16ADF از ایالات متحده روی خواهد آورد.در جنگنده های در نظر گرفته شده برای ایتالیا , در ژانویه 2001 به لهستان پیشنهاد گردیدند تا پاسخگوی نیاز بلند مدت این کشور به جایگزینی برای MiG-21 باشند ولی هنوز گزارشی از تصمیم لهستان در این مورد ارایه نشده است. به کارگیری سامانه پرواز فرامین الکترونیکی و باریکه های لبه حمله , داسو در غلبه بر مشکلات ناشی از طرح دلتا یاری نمود و میراژ 2000 را به یکی از مانور پذیر ترین جنگنده رده خود تبدیل نمود.با این هواپیما , داسو گامی بزرگ در تبدیل فناوری بال دلتا شکل در دهه 1970 به نسل چهارم جنگنده برداشت.نمونه های 5MK2-2000 و 9-2000 از رادار پالس داپلر چند حالته تیلز اربون سیستمز RDY در کنار موشک های هوا به هوا میکا و ماژیک و مجموعه جنگ افزارهای هوا به زمین جایگزین بهره می گیرند و دارای 9 جایگاه ویژه حمل جنگ افزار (پنج جایگاه در زیر بدنه برای موشکهای هوا به هوا) می باشند.هر دو نوع هدایت فروسرخ و هدایت راداری موشک میکا نیز بر روی این نمونه ارایه می شوند. مجموعه جنگ افزارهای هوا به زمین این جنگنده شامل موشک های کروز پنهانکار آپاچی / استورم شدو و انواع بمب ها و راکت های معمولی و هدایت شونده موشک AM39 اگزوسه و AS30L می شود.میراژ 2000 همچنین به دو توپ 30 میلیمتری دفا 554 مجهز می باشد که درست در زیر ورودی های هوا نصب شده اند.ناوبری دقیق در این جنگنده نیز از طریق یک سامانه ناوبری اینرسایی با جایرو حلقه لیزری در کنار سامانه ناوبری جهانی فراهم می شوند. با طراحی دوباره کابین خلبان و تجهیز آن به صفحات نمایش چند کاره , کنترلهای هوتاس و یک واحد اخلالگر دیجیتال یکپارچه , پخش کننده های شراره / باریکه , خط انتقال داده چند کاره , شبیه به خط استاندارد لینک 16 ناتو , از بار کاری خلبانان تا حد زیادی کاسته می شود.بدین ترتیب , امکان همکاری تا هشت فروند از این جنگنده ها در شبکه ای با امکان مبادله خودکار داده ها بین اعضای گروه فراهم می شود.این خط انتقال داده همچنین مبادله امکانات با یک هواپیما سامانه کنترل هشدار هوابرد (آواکس) یا پستهای فرماندهی زمینی را ممکن می سازد.سامانه حسگر فروسرخ جلونگر (FILER) یکپارچه و غلاف نشانه گذاری لیزری , رادار روزنه ساختگی هوا به هوا از دیگر تجهیزات روز آمد شده میراژ 9-2000 هستند.این جنگنده همچنین دارای صفحات نمایش چند کاره بزرگتر , امکان به کارگیری سامانه هدفگیری نصب شده روی کلاه خلبان , سامانه داخلی تولید اکسیژن و صفحه نمایش نقشه دیجیتال می باشد.میراژ 5/9-2000 از یک موتور توربوفن اسنکما M53-P2 با رانش خشک 14500 پاوند و رانش کامل 21400 پاوند نیرو می گیرد.

جنگنده قدرتمندي است مخصوصا اينكه هزينه ساخت شايد تا 50٪ كمتر از اف-22 باشد. :D

موفقترين هواپيماي ترابري تاكتيكي. :D

بجز چين كشور ديگري از طرح رپتور تقليد نكرده است و پروژه تي-50 روسي از 20 سال پيش وجود داشته است و طرح بسيار پر هزينه اي نيز ميباشد. تكنولوژي پنهانكاري آن برتر از رپتور ميباشد چون روسها به نوعي ماده جاذب امواج رادار پلاسمايي دست پيدا كرده اند كه تاكنون تحقيقات غرب در اين زمينه با شكست مواجه شده است. قدرت موتورهاي آن هم بيشتر از رپتور است و در مقابل سرعت كروز 1.6 و حداكثر 1.8 ماخ براي رقيب غربي سرعت سوخو تي-50 به ترتيب 1.7 و 2.2 ماخ ميباشد. رادار آن هم نامشخص است ولي احتمالا از نسل جديد رادار زاسلون با برد 500 الي 600 كيلومتر يا از رادار نسل پنجم N-014 با برد شناسايي 420 كيلومتر در آن استفاده خواهد شد. يكي از برتريهاي مهم اين جنگنده نسبت به رپتور استفاده از موشكهاي R-37 ميباشد كه موشكي است مخصوص جنگنده هاي نسل پنجم و مقاوم در برابر شرايط سخت نبردهاي قرن 21 ام. با وجود تمام اين اوصاف به دليل كمبود شديد بودجه شانس توليد جنگنده سوخو-47 بيشتر از سوخو تي-50 ميباشد و اين طرح هم مانند طرح فوق مدرن ميگ1.44 به بايگاني سپرده خواهد شد. :D

خسته نباشيد به تمام متخصصان داخلي وطن پرست. :D

دوست من لطفا در انتخاب انجمن مناسب براي تاپيكها دقت كنيد و در يك تاپيك چند پست مختلف ارسال نكنيد. تاپيك به بخش مناسب منتقل شد.

چرا تاپيك را به هفته بازار تبديل كرديد؟! :D :D قفل شد.

دستت درد نكند. :D

تاپيك به بخش مناسب منتقل شد. :D

Raptor, مطلب جالبي بود.

Raptor, جنگنده بسيار مناسبي است هر چند قيمت زيادي دارد و اصلا با وجود چنين جنگنده اي احتياجي به اف-16 نيست. :D

kingraptor, دستت درد نكند ولي چرا قاطي پاتي كپي پيست كردي؟ :D

تاپیک به بخش مناسب منتقل شد. در دکترین آمریکا و شوروی سابق و روسیه کنونی 3 دقیقه وقت برای پاسخ هسته ای در نظر گرفته شده است. کدهای استفاده از موشکهای هسته ای در داخل یک لپ تاپ میباشد که در اختیار رئیس جمهور طرفین است و فقط وی میتواند دستور شلیک موشکها را بدهد. البته به دلیل کمی وقت اگر موشکی به سمت دیگری شلیک شود فورا پاسخ طرف مقابل آغاز میشود و در نتیجه طرف دیگر هم موشکهای خود را شلیک خواهد کرد. بسیاری از زیر دریاییهای هسته ای شوروی سابق به همراه موشکهایشان در حال زنگ زدن و در نهایت اوراق شدن هستند که میتوان با پرداخت کمی رشوه از بازار سیاه یک زیر دریایی هسته ای مجهز به موشکهای قاره پیما تهیه کرد. این زیر دریایی باید از سواحل شرقی آمریکا اقدام به شلیک موشکهای خود به سمت روسیه کند. فقط همین. بروز جنگ بین چین و تایوان میتواند تمام کشورهای شرق آسیا و آمریکا را درگیر جنگی تمام عیار کند که حتی احتمال ورود انگلیس به جنگ هم وجود دارد چون نیروهای زیادی در این مناطق دارد. درگیری هند با چین بیشتر به نفع ماست چون در صورت انفجارات هسته ای در پاکستان به مردم و محیط زیست خودمان هم آسیب جدی وارد خواهد شد. از درگیری بین دو کره هم باید اجتناب کرد چون در این صورت ما اسب خود را از دست خواهیم داد. '|:D

درباره جنگ لبنان در این تاپیک نظری ندارم و بهتر است در موردش صحبت نشود البته در این مبحث. جنگ فرعی یا به عبارتی سد کردن مسیر سیل با چیزی مثل بهمن یا مواد مذاب و زلزله و ... باید گفت که از قدیمی ترین اصول سیاستمدارن بوده است یعنی تفرقه بنداز و حکومت کن! چین و روسیه و هند و بسیاری دیگر از کشورهای جهان خیلی تمایل به ایجاد درگیری تمام عیار نظامی بین ایران و آمریکا دارند چون در اینصورت قصه هر دو کشور تمام خواهد شد! ایران میشه سرزمین مردگان و آمریکا هم بر اثر فشارهای اقتصادی و نارضایتی عمومی تجزیه خواهد شد همان بلایی که بر سر شوروی در نتیجه جنگ افغانستان آمد؟! خوب مساله مهم این است که ما الان داریم با بقیه کشورها شطرنج بازی میکنیم و در این بازی میتوان با کمی تدبیر مهره های حریف را از هم جدا کرد و با ایجاد تفرقه بین آنها زمینه را برای کیش و مات نهایی فراهم ساخت. مهره اصلی دشمن یعنی شاه آمریکا است و وزیر هم اروپا میباشد. کشورهای عربی و ترکیه و ... هم نقش سربازان پیاده را بازی میکنند. اسرائیل هم در نقش مشاور شاه بازی میکند. شاید روسیه اسب باشد که از پشت و چند خانه دورتر خنجر میزند؟ عامل دیگر چین و هند است که به ترتیب قلعه و فیل هستند. در این طرف بازی شاه خود ما هستیم و وزیر ما سوریه و رخ هم حزب الله لبنان است و آمریکای لایتن نقش فیل را بازی میکند. اسب ما کشوری است به نام کره شمالی و سربازان ما بر خلاف دشمن بسیار جسور و شجاع میباشند یعنی شیعیان. با کمی دقت به صفحه شطرنج میتوان وجود اختلاف بین قوای دشمن را درک کرد. وزیر و رخ و فیل دشمن در فکر توطئه برای کسب قدرت شاه هستند و در این راه حتی حاضر به بروز جنگ با طرف مقابل هم هستند. سربازان دشمن هم موجوداتی سست عنصر و بدون تصمیمات صحیح و قابل اعتماد میباشند که فقط بخاطر منافع مادی در برابر ما قرار دارند. بین رخ و فیل دشمن هم درگیری شدیدی اما از نوع بالقوه وجود دارد که میتوان تبدیل به حالت بالفعل بشود. اسب و وزیر با هم درگیری مادی داشته و ترس زیادی هم از قدرت یکدیگر دارند. باید بررسی کنیم که چگونه میتوان در این بازی پیچیده پیروز میدان بود؟

با موشك فقط ميتوان در حوضه خليج فارس و دريايي عمان با آمريكا درگير شد! فرض كنيم آمريكا دو ناوگان كامل را به اقيانوس هند اعزام كند و بوسيله تانكرهاي سوخت رسان جنگنده هاي اف-18 به سمت ايران پرواز كنند؟ حالا چگونه به دشمن ضربه بزنيم كه خارج از برد موشكهاست؟ تنها دو راه وجود دارد يكي نيروي دريايي و ديگري نيروي هوايي كه متاسفانه در هيچ كدام موفق نيستيم! :D

به نظر من بهترين و عاقلانه ترين و در عين حال نامردانه ترين راه حل اين است كه كسي ديگر را جلوي سيل آمريكا قرار بدهيم! حا ايني كه گفتم يني چه؟ اين يعني اينكه با بروز يك جنگ تمام عيار فرعي مساله ايران و آمريكا به كناري زده خواهد شد. icon_cheesygrin چين و هند بهترين گزينه ممكن است چون در اين صورت آمريكا و تايوان و انگليس و ژاپن و ... هم وارد جنگ خواهند شد. :mrgreen: بر سر اين راه حل هم بايد بحث شود.

اسراييل از بعد اقتصادي توانايي درگيري با ايران را ندارد حتي اگر آمريكا كمكهاي بلاعوش زيادي به آن كند. در بعد نظامي هم عليرغم برتري كمي و كيفي بر ارتش ايران به چند دليل توانايي حمله به تاسيسات هسته اي ما را ندارد كه مهمترين دليل آن گستردگي تاسيسات هسته اي ايران در اقصي نقاط كشور است كه هر يك داراي پدافند ضد هوايي و موشكي و ... است. توان نظامي ايران هم هر چه باشد آنقدر هست كه بتواند تمام جنگنده هاي مهاجم را رهگيري و منهدم كند. icon_biggrin حالا فرض كنيم اسراييل حمله كرد ولي فقط به چند پايگاه هسته اي چون بيش از اين از توانش خارج است. ايران ميتواند پاسخهاي بسيار كوبنده اي به اسراييل بدهد كه به دليل نبود عمق استراژيك در اسراييل احتمال شليك موشكهاي حزب الله و درگيري و هجوم سوريه نيز وجود دارد. اما مساله مهم اين است كه بر خلاف ايران تمام فعاليتها و توان هسته اي اسراييل در هشت پايگاه نظامي خلاصه شده است. خوب فرضا اسراييل اومد چند تا ساختمان ما رو زد و رفت بعد چي؟

در تمام كشورها يك گارد حكومتي وجود دارد كه مستقل از پليس و ارتش عمل ميكند اما متاسفانه در ايران جايگاه اين سازمان با ارتش اشتباه فرض شده است! سپاه يك گارد حكومتي است مانند اس اس آلمان نازي يا گارد رياست جمهوري صدام يا گارد ملي آمريكا اين نيروها به پيشرفته ترين تجهيزات و بهترين و زبده ترين نيروهاي كشور مسلح هستند و بيشتر فعاليت آنها در بخش زميني و كماندويي است. سپاه تبديل به يك ميني ارتش شده است و بدين صورت نه يك گارد است و نه يك ارتش بلكه به نظر من اگر بسيج را از آن حذف كنيم چون ارتش هم توانايي جذب نيروي داوطلب در هنگام جنگ دارد ديگر وجود سپاه معني و مفهومي ندارد! سپاه از وظايف اصلي خود در اوايل انقلاب بسيار فاصله گرفته است!

دستت درد نكند مطلب جالب و مفيدي بود. ان شاء الله فرصت كنم ادامه تاپيك جنگ الكترونيك را كامل ميكنم تا مكمل اين پست شود. مطلب رو هم پيدا كردم پست ميكنم. :D

مطلب خوبي بود و به بخش مناسب منتقل شد. :D