[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های worior

  1. [quote]به هر حال، منافقین ریزش شدیدی خواهند داشت، اما باقی مونده ها، نقش های مهمی به عهده میگیرند.[/quote] نقش مهم ؟ تا آخرش مشخصه ،عجیب نیست که آمریکا این زمان رو برای رسمیت دادن به فعالیت این سازمان انتخاب کرده ؟ .. این سازمان عملیات ترور و اغتشاش رو با قدرت و بصورت سازماندهی شده و کاملا محرز اما تحت عناوین و اشکال دیگر شروع خواهد کرد ، شاید الان بهترین وضعیت برای مدیریت توده های سرخورده سیاسی اجتماعی در ایران باشه با توجه به اوضاع اقتصادی کشور جریانات چپی مثل این گروهک میتونند برای انجام فعالیت ضد نظام راحت تر یارگیری کنند ، ...
  2. [center]به نام حق[/center] واژه­ی استراتژی از ریشه­ی یونانی strateeema است که خود از واژه­ی strategos به معنای ژنرال ارتش مشتق شده است. Strategos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. بنابراین واژه­ی مزبور به معنای هدایت ارتش است. به لحاظ تاریخی نیز Strategos عنوان افسران عالی­رتبه­ی ارتش بیزانس بوده که یک منطقه­ی نظامی – مترادف با یک سپاه نظامی مدرن- تحت فرمان آنها قرار داشته است. معمولا Strategos حاکم منطقه­ای نظامی بوده که نیروهایش را در آنجا گرد می­آورد یا پایگاه نیروهایش را در آنجا قرار می­داد؛ اما در عمل strateeema به مفهوم هر اقدام یا مانوری اطلاق شد که هدف آن فریب یا غافل­گیری دشمن باشد و در نتیجه استراتژی نیز یک روش، طرح یا strateeema برای نیل به یک هدف تعریف شد. انجمن مطالعات عالی نظامی وابسته به پنتاگون یا وزارت دفاع امریکا استراتژی را این­طور تعریف می­کند: «استراتژی علم و فن توسعه و کاربرد قدرت­های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت به هنگام صلح و جنگ و به­منظور تامین حداکثر پشتیبانی از سیاست­های ملی و افزایش احتمال پیروزی و تقلیل احتمال شکست است.» [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn1"][1][/url] [color=#990000]عناصر استراتژی[/color] استراتژی از سه عنصر اهداف،[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn2"][2][/url] راه­ها[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn3"][3][/url] و ابزارها[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn4"][4][/url] تشکیل می­شود. منظور از اهداف، هدف­های نظامی است و مراد از راه­ها، روش­های متفاوت به کارگیری نیروی نظامی و در حقیقت بررسی اقداماتی است که برای نیل به اهداف نظامی طراحی می­گردد و مفاهیم استراتژیک نظامی خوانده می­شود. ابزار به­معنای منابع نظامی، نیروی انسانی، قدرت مالی، پول، نیروها، پشتیبانی و غیره است که برای انجام ماموریت لازم است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn5"][5][/url] [color=#990000]عوامل تعیین­کننده­ی استراتژی[/color] کشورها در تعیین استراتژی خود آزادی بی­حد و مرزی ندارند. عوامل متعددی در تعیین این­گونه سیاست­ها نقش دارد و اگرچه نمی­توان ادعا کرد که نیروهای داخلی و خارجی استراتژی را تعیین می­کنند، اما به هر حال آزادی تصمیم­گیرندگان و سیاست­گذاران یک دولت ملی برای شکل­دادن به سیاست، بسیار کمتر و محدودتر از آن است که غالبا تصور می­شود. به هر حال، عوامل تعیین­کننده استراتژی را می­توان در دو مقوله­ی عوامل ساختاری و عوامل نظامی طبقه­بندی کرد. عوامل ساختاری شامل عناصری در نظام بین­المللی و محیط داخلی هستند که در تعیین سیاست­های دولت­ها، از جمله سیاست­های دفاعی و استراتژی آنها تاثیر می­گذارند و عوامل نظامی عناصری چون دستاوردهای تاریخی، تکنولوژی، تاثیر سازمان­های اطلاعاتی، مجتمع­های نظامی- صنعتی و غیره را شامل می­شوند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn6"][6][/url] [color=#990000]استراتژی، تاکتیک، لجستیک[/color] در بسیاری از موارد، مفاهیم استراتژی و تاکتیک به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می­گیرند. اصولا تا پیش از دهه­های آخر قرن هجدهم، نویسندگان ایتالیایی و اسپانیولی عهد نوزایی (رنسانس) از ترکیب واژه­های علم، هنر یا تاکتیک به­جای استراتژی استفاده می­کردند. برای مثال، "فورتی یر" از علم استحکامات به معنای تاکتیک مقدماتی و از هنر جنگ به معنای تاکتیک عالی یاد می­کند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn7"][7][/url] بولو در تفکیک میان استراتژی و تاکتیک، استراتژی را علم تحرکات خارج از دید دشمن می­داند اما تاکتیک را علم تحرکاتی می­داند که در برابر چشم دشمن انجام می­شود. جومینی در تعریف استراتژی می­گوید: استراتژی مجموعه عملیاتی است که صحنه­ی جنگ را به­طورکلی دربر می­گیرد ولی تاکتیک مانورهای یک ارتش در هنگام جنگ، نبرد، وضعیت­گیری در یک صحنه و آموزش­های متعدد به منظور هدایت گروه­ها برای یک حمله است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn8"][8][/url] اما بوفر در تعریف لجستیک آن­را علمی می­داند که «درباره­ی تدارکات و حرکات و مهمات­رسانی و آرایش و پشتیبانی و غیره بحث می­کند». در حقیقت اهمیت یافتن لجستیک را بیشتر باید از آثار انقلاب صنعتی در علوم نظامی و جنگ تلقی کرد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn9"][9][/url] [color=#990000]رابطه­ی استراتژی و سیاست[/color] استراتژی تا اواخر قرن هجدهم به مجموعه­ای از حقه­های جنگی[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn10"][10][/url] گفته می­شد که ژنرال­ها با استفاده از آن می­کوشیدند دشمن را فریب دهند و پیروز شوند، اما با پیچیده­تر شدن جنگ و جامعه و با توجه به این واقعیت که جنگ بخش لایتجزای جامعه است، توجه استراتژی لاجرم به­طور فزاینده­ای به عوامل غیرنظامی، اقتصادی، روانی، اخلاقی، سیاسی و تکنولوژیک جلب شد. استراتژی در تفکر نوین، دیگر یک موضوع نظامی نیست و همان­گونه که ارل می­گوید: «استراتژی دیگر مفهومی مربوط به دوران جنگ نیست بلکه در همه حال عنصر ذاتی هنر حکومت­داری است. بنابراین در جهان امروز، استراتژی هنر کنترل و بهره­وری از منابع یک دولت یا ائتلافی از دولت­هاست که نیروهای مسلح آن­را نیز شامل می­شود و هدف آن پیش­برد منافع حیاتی و حفظ این منافع در مقابل دشمنان بالقوه و بالفعل یا حتی صرفا مفروض است.»[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn11"][11][/url] به این ترتیب، استراتژی به وضوح از قلمرو نظامی پا فراتر می­نهد. از یک سو، سیاست باید از استراتژی به­عنوان روشی برای انتخاب اهداف و نیل به آنها استفاده کند و از سوی دیگر نتیجه­گیری­های ناشی از سیاست، استراتژی را هدایت می­کند. البته همان­طور که بوفر تاکید می­کند، گسترش روزافزون دامنه­ی استراتژی، که از تحول روابط بین­الملل ناشی می­شود، به هیچ وجه به معنای گسترش قلمرو نظامی به حیطه­ای که به­طور سنتی قلمرو سیاست تلقی می­شود، نیست بلکه درست به عکس، مفهوم استراتژی بزرگ از خودمختاری استراتژی صرفا نظامی می­کاهد آن­را به ادراک استراتژیک جامع، کاملا وابسته می­سازد. این ادراک به صورت مستقیم از سیاست فرمان می­گیرد و رجال سیاسی آن­را تدوین می­کنند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn12"][12][/url] [color=#990000]انواع و سطوح استراتژی [/color] [color=#993300]الف) استراتژی­های سیاسی[/color]: گاه استراتژی کلی سیاسی، به­عنوان سمت­گیری سیاست خارجی کشورها معنا می­شود. منظور از سمت­گیری، تعهدات و ایستارهای کلی دولت نسبت به محیط خارجی و استراتژی بنیادین آن برای نیل به اهداف داخلی و خارجی و مقابله با تهدیدات دائمی است. استراتژی کلی یا سمت­گیری یک دولت به ندرت در تصمیم­گیری­های منفرد آن مشهود است و ناشی از یک سلسله تصمیمات در تلاش برای تعدیل و انطباق اهداف، ارزش­ها و منافع با شرایط و ویژگی­های محیط­های داخلی و خارجی است. هالستی با بررسی ساختار قدرت و نفوذ و عملکرد واحدهای سیاسی در نظام­های بین­المللی مختلف، دست کم سه سمت­گیری بنیادین را تشخیص می­دهد که عبارتند از: انزواطلبی،[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn13"][13][/url] بی­طرفی،[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn14"][14][/url] عدم تعهد[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn15"][15][/url] و اتحاد و ائتلاف.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn16"][16][/url] [color=#993300]ب) استراتژی­های نظامی[/color] این استراتژی به چهار نوع تقسیم می­شود که عبارتند از: استراتژی زمینی، استراتژی دریایی، استراتژی هوایی، استراتژی فضایی.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn17"][17][/url] [color=#990000]سیر تکوینی اندیشه­ی استراتژی[/color] در طی زمان، مفهوم استراتژی، تحول یافته و در هر برهه با شرایط و موقعیت نظام بین­المللی هماهنگ و سازگار گشته است. به صورتی که تا به امروز در سه زمینه دچار تحول اساسی گشته است: [color=#996600]1[/color]- عرصه­ی اقدام استراتژی از صرف استفاده محدود از قدرت نظامی در تامین هدف­های محدود در گذشته، به کاربرد تمامی قدرت­های بنیادین بالقوه و بالفعل کشور در تعقیب پیروزی­های همه جانبه، تسری یافته است که در این تعبیر مفهوم استراتژی کلیتی فراگیر یافته و شامل فعالیت­های نظامی و غیرنظامی زمان صلح شده است. [color=#996600]2[/color]- خروج عوامل استراتژی از چارچوب­های درون مرزی (ملی) و کسب ماهیت برون مرزی. [color=#996600]3[/color]- در آینده عامل زمان نیز نقش بسیار موثر نسبت به گذشته از لحاظ مدت طرح و تعیین استراتژی ایفا خواهد کرد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn18"][18][/url] در مجموع می­توان سیر تحول و تکوین اندیشه­ی استراتژی را به دوران­های زیر تقسیم کرد: [color=#993300]1- استراتژی دوران باستان تا انقلاب صنعتی[/color]: واژه­ی استراتژی در اصل اصطلاحی است نظامی که در مفهوم سنتی، به هنر و فن طرح­ریزی، ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به یک هدف جنگی مشخص اطلاق می­گردد. به عبارت دیگر استراتژی، فعالیت نظامی در حد نهایت مطلوبیت تلقی می­شد که در آن طراحی و اداره­ی جنگ را فرماندهان عالی نظامی بر عهده داشتند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn19"][19][/url] البته به­رغم این­که واژه­ی استراتژی لغتی یونانی است و طبعا چنین تداعی می­شود که زادگاه این هنر مغرب زمین بوده است، با وجود این پژوهشی در تاریخ نظامی و اجتماعی مشرق زمین به ویژه ایران و چین صورت گرفته که القا می­کند که شاید ابتدا این واژه به مفهوم رزم­آوری آن در این خطه از عالم نضج گرفته و سپس به اروپا و سایر نقاط جهان راه یافته است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn20"][20][/url] [color=#993300]2- استراتژی در دوران ناسیونالیزم و انقلاب صنعتی[/color]: ناپلئون، استراتژی را هنر جنگ خواند. هانری جومینی تئوریسین نظامی سوئیسی(1869-1779) از جنگ­های ناپلئونی در اثر مهم خود به نام – ظرایف جنگ- استفاده کرد. این اثر که بعدها به­عنوان رساله­ای مهم در استراتژیک درآمد اولین­بار در 1838 به چاپ رسید. همچنین کارل فون کلاوزویتس(1831-1780) به­عنوان اولین استراتژیک مدرن شهرت عام دارد. مهمترین اثر او به نام درباره­ی جنگ که اول بار در 1832 به چاپ رسید در بسیاری از ممالک دنیا به منزله­ی اثری کلاسیک مشهور است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn21"][21][/url] [color=#993300]3- استراتژی در دوره­ی صلح مسلح[/color]: در دوره­ی معروف به صلح مسلح که از سال 1871 تا 1914 به مدت 43 سال ادامه داشت، یعنی از شکست فرانسه در مقابل ارتش پروس تا شروع جنگ جهانی اول که کشورهای مختلف اروپایی که در معارضه با یکدیگر قرار داشتند به فعالیتی همه­جانبه برای ابداع و اختراع و تولید انواع سلاح­ها از قبیل مسلسل، تانک، توپ، هواپیما، کشتی جنگی توجه یافتند. به همین شکل توجه زیادی به تحول اندیشه­ی استراتژی مبذول داشتند. به­عنوان مثال به برخی از آنها اشاره می­کنیم: الف- فرانسه: بعد از شکست از پروس، این کشور به اصلاحاتی در سیستم نظامی خود پرداخت و تئورسین­هایی که کلاوزویتس را کشف کرده بودند به بازیابی استعدادهای نظامی ناپلئون همت گماشتند. نویسندگان فرانسوی به جبران ضعف مادی کشور در مقایسه با آلمان به جوانب غیرمادی جنگ تاکید کردند. می­توان از نتیجه­ی تفکرات آنها در این دوره به ایده­ی تهاجم تا مرگ که در آن به مسایل روحیه و شجاعت فردی در مقابل قدرت آتش و ارتباطات توجه خاصی داشتند اشاره کرد. ب- انگلستان: کمک بزرگ انگلستان به تحول اندیشه­ی استراتژی در خصوص جنگ­های دریایی بود. آلفرد ماهان(1914-1840) دانش دریایی آن زمان را گردآوری و تدوین کرد. این ناخدای آمریکایی که بعدا دریاسالار شد طی 25 سال آخر عمرش، یک دوره کتاب چند جلدی در خصوص قدرت دریایی با تاکید کاملا جدید به نقش نیروی دریایی در سیاست خارجی یک کشور به رشته تحریر درآورد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn22"][22][/url] [color=#993300]4- استراتژی در دوره­ی جنگ تمام عیار (1945-1914)[/color]: در دوره­ی چهارساله­ی بعد از 1914 ضروریات نظامی بر سایر ملاحظات حاکم شد. در مقایسه با اهداف نظامی، اهداف سیاسی جنگ از روشنی و قاطعیت کمتری برخوردار بود. اما در عین حال یک بن­بست استراتژیک طولانی به وجود آمد. خروج از این بحران با توسل به قوه­ی قهریه، از تعقل نظامی­گری بالاتر بود و دیپلماسی آن زمان از ظرافت و انعطاف لازم برای برقراری مصالحه برخوردار نبود. درحالی­که احساسات عمومی مردم بسیاری از کشورها در این سال­ها در جهت ضد جنگ سیر می­کرد، گروه­های مشخصی از نظریه­پردازان نظامی برای خروج از بن­بست­های استراتژیک طولانی تلاش می­کردند. در سال­های بین دو جنگ جهانی، تئوری­های جنگ­های مکانیزه و نیروی هوایی، جالب­ترین ویژگی­های تکامل دکترین استراتژی را تشکیل می­دهند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn23"][23][/url] [color=#993300]5- استراتژی در دوره­ی جنگ افزارهای هسته­ای[/color]: مشخصه­ی جنگ جهانی دوم، ابداع و کاربرد سلاح­های هسته­ای در هیروشیما و ناکازاکی بود که ماهیتا تاثیر عمیقی در همه­ی ارکان استراتژی به جای گذاشت. لیدل هارت، به خوبی تغییر مفهوم استراتژی را پس از ظهور سلاح­های هسته­ای چنین بیان می­کند: مفاهیم و تعاریف قدیمی نه تنها غیرقابل استفاده شده­اند، بلکه با توسعه سلاح­های هسته­ای نا­مفهوم هستند. زیرا برد در جنگ را هدف قراردادن یا پیروزی را مقصود دانستن چیزی به جز حالت دیوانگی نیست. مناظرات استراتژیک دهه­ی 1950 به آنجا رسید که برخی آن­را دوران طلایی در اندیشه­ی استراتژی معاصر دانسته­اند. سرآغاز این دوران را معمولا بین سال­های 7-1956 می­دانند که مصادف با انتشار کتاب اثر بخش دبلیو دبلیو کافمن به نام سیاست نظامی و امنیت ملی و کتاب چشم­گیرتر هنری کسینجر به نام سلاح­های هسته­ای و سیاست خارجی بود.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftn24"][24][/url] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref1"][size=1][1][/size][/url][size=1]. فارسی، جلال­الدین؛ استراتژی ملی، گزارش سمینار، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی، 1363، ص 33 و همچنین؛ باقری کبورق، علی؛ کلیات و مبانی جنگ و استراتژی، تهران، نشر بین­المللی، بی تا، 1370، ص 198 [/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref2"][size=1][2][/size][/url][size=1].ends[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref3"][size=1][3][/size][/url][size=1] .ways[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref4"][size=1][4][/size][/url][size=1] .means[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref5"][size=1][5][/size][/url][size=1]. ازغندی، علی­رضا؛ و روشندل، جلیل؛ مسائل نظامی و استراتژیک معاصر، تهران، انتشارات سمت، 1378، ص6[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref6"][size=1][6][/size][/url][size=1]. همان، صص84-83[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref7"][size=1][7][/size][/url][size=1]. روشندل، جلیل؛ تحول در مفهوم استراتژی، مجموعه مقالات اولین سمینار تحول مفاهیم، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی، 1370، ص236[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref8"][size=1][8][/size][/url][size=1]. ازغندی،علی­رضا؛ و روشندل، جلیل؛ پیشین، ص 9[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref9"][size=1][9][/size][/url][size=1]. بوفر، اندره؛ مقدمه­ای بر استراتژی، ترجمه­ی مسعود کشاورز، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی، 1366، ص30[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref10"][size=1][10][/size][/url][size=1] .ruses de guerre[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref11"][size=1][11][/size][/url][size=1]. ازغندی، علی­رضا؛ و روشندل، جلیل؛ پیشین، ص11[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref12"][size=1][12][/size][/url][size=1]. بوفر، آندره؛ پیشین، ص22[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref13"][size=1][13][/size][/url][size=1] .isolationism[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref14"][size=1][14][/size][/url][size=1] .neutrality[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref15"][size=1][15][/size][/url][size=1] .non-alignment[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref16"][size=1][16][/size][/url][size=1] .coalition alliances[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref17"][size=1][17][/size][/url][size=1]. ازغندی، علی­رضا و روشندل، جلیل؛ پیشین، صص 187-139 و همچنین ر.ک؛ شیرودی، مرتضی؛ مسائل نظامی و استراتژی معاصر، بی جا، انتشارات نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، چاپ دوم، 1381، صص44-34[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref18"][size=1][18][/size][/url][size=1]. ثقفی عامری، ناصر؛ استراتژی و تحولات ژئوپلتیک پس از دوران جنگ سرد، تهران، انتشارات وزارت امورخارجه، چاپ اول، 1373، ص21[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref19"][size=1][19][/size][/url][size=1]. البته این مفهوم هنوز در تعریف از استراتژی مصداق و رواج دارد در مفهوم امروزی، - استراتژی فن مدیریت و هدایت کلیه­ی منابع جامعه در جهت تحقق و نیل به هدف مشخص می­باشد. لیدل هارت استراتژی را – هنر تخصیص و کاربرد ابزار نظامی برای تحصیل اهداف سیاسی تعریف می­کند. [/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref20"][size=1][20][/size][/url][size=1]. ثقفی عامری، ناصر؛ استراتژی در فرایند تحول، مجله­ی اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال پنجم، شماره­های ششم و هفتم، فروردین و اردیبهشت 1370، ص 18[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref21"][size=1][21][/size][/url][size=1]. سنجابی، علی­رضا؛ استراتژی و قدرت نظامی، تهران، انتشارات پاژنگ، چاپ دوم، 1380، صص 31 و 32[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref22"][size=1][22][/size][/url][size=1]. اثر عمده­ی ماهان: the influence of sea power upon – history 1660- 1783است که اولین­بار در سال 1890 به چاپ رسید. بعدها در سال 1965 این کتاب یک بار دیگر در لندن به چاپ رسید. [/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref23"][size=1][23][/size][/url][size=1]. بیلیس، جان؛ کارنت، جان، و دیگران؛ استراتژی معاصر: نظریات و خطی مشی­ها، ترجمه­ی هوشمند میرفخرایی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی، چاپ دوم، 1369، ص 40[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260#_ftnref24"][size=1][24][/size][/url][size=1]. سنجابی، علی­رضا؛ پیشین، ص41[/size] http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37260
  3. ممنون .. تکنیک تازه ای نیست روی چند مدل قبلا این تکنیک رو دیده بودم حتی موتور انتهایی ثابت نمیماند و رو به عقب میچرخید ، کجا دیدم یادم نمیاد ، به نظر میرسه الکتریکی باشه ، اشتباه میکنم ؟
  4. [quote]نکاتی در این راستا به ذهن بنده متبادر شد و جسارت می کنم در اینجا مطرح می کنم: 1. در مورد سازه موشک و قیاس باور با بالستیک: موشک بالستیک معمولا تنها در راستای بدنه شتاب تجربه میکند و شتاب گشتاوری بسیار اندکی را باید تحمل کند. در دو بازه موشک شتاب قابل توجه تجربه می کند و در باقی مسیر عملا شتاب ناچیز دارد. در مرحله لانچ و در مرحله ری اینتری. در مرحله لانچ به راحتی می توان با داشتن فیلم لانچ شتاب را اندازه گیری کرد ولی شتاب ری اینتری وابسته به شکل ایرودینامیک و سرعت حد اکثر است که ما نمی توانیم اندازه بگیریم. این شتاب ها در قیاس با شتاب های موشکهای هوا به هوا کوچکند (مثلا 24 الی 30 جی در هوا به هوا معمول است) ......................... .............. [/quote] قیاس موشک بالستیک و پدافندی کار اشتباهی هست ، اما ساخت موشک بلند بر بر پایه موشک های سوخت جامد موجود در کشور کار پیچیده ای نیست ، فقط به آزمایشات و محاسبات بسیار احتیاج داره ... به ترتیب پیرامون مسایلی که مطرح فرمودید نکاتی رو ذکر میکنم ... ؛ 1 - نیازی نیست از بدنه موشکی فاتح استفاده بشه ، تکنولوژی موجود در بدنه ساده " سام 2 " و یا سام 5 برای این کار کافی هست ، یعنی همون راهی که چینی ها رفتند ، قطر مرحله اول موشک چینی 700 میلیمتری و در اندازه سام 2 هست و با افزودن مرحله دو به قطر 560 میلیمتری وزن موشک در هنگام " فرود " بر روی هدف بسیار کمتر و مانور بسیار بالاتری خواهد داشت ... 2 - باتری های روسی اس 400 از چند مدل موشک استفاده میکنند ، و آخرین لایه رو بر عهده تور گذاشتن برای مثال 9m96E1-E2 برای بردی بین 40 و نوع دو 120 کیلومتر و 40n6 برای 400 کیلومتر و البته موشک های متفاوت دیگری هم سایر نسل های اس300 دارند .. موشک 9m96 بسیار کوچک هست و دو مرحله ای مجهز به tvc که بسیار هم چابک خواهد بود ، شاید چالش جدی ما برای موشک های سوخت جامد اینچنینی همین tvc باشه و نه هیچ چیز دیگه ... 3 - در این مورد سرعت هم فدا خواهد شد ، بخصوص زمان نهایی سوزش موتور و ... اما حداقل تکنولوژی ما رو به 3.5 ماخ خواهد رساند که کافی هست ، برای افزاش برد کافی است موشک به ارتفاع بیشتری پرتاب شود ، این تکنیک با ترکیب موشک دومرحله ممکنه زمان رسیدن به هدف رو زیاد کنه اما مرحله دوم باوزن کمتر و ارتفاع سیر بالاتر براحتی به فراتر از ماخ 4 هم میتواند برسد .. فشاری که درون موتور باید خنثی شود در ارتفاعات بالا و زمانی که سوزش موتور در مراحل میانی و پایانی است کمتر لحظه پرتاب است ، ضمن اینکه با استفاده از نخ های سیلیکونی اگر اشتباه نکنم مقاومت بدنه موتور راکت رو میشه تا هر فشاری بالا برد ... 4 - این بحث وابسته به طراحی کلی سامانه هست ، موشک های بلند برد معمولا از لحاظ راداری فعال هستند و همین امر موشک رو گران و رادار و پیچیده تر میکنه اما این قابلیت هست که در صورت وجود رادار با برد فقط 20 کیلومتر ! تا نزدیکی هدف به موشک میدکورس مولتی لینک داد ، هرچند که در این شرایط ecm موثر واقع خواهد شد ، منتها استفاده از دو جستجوگر مانند دیوید اسلینگ و چند رابط پیشرفته دیتالینک و کارهای اینچنینی میتونه Ecm رو تا حدود زیادی خنثی کنه ... 5 - نقطه ثقل ، مکان پایدار کننده و منحنی های کنترل تفاوت خواهند کرد که حل این مسئله چندان پیچیده نیست ، همین الان کتب راهنماش در کتابفروشی ها موجوده و میتونین تمام الگوریتم های لازم برای حل این مسئله رو طراحی کنین ... 6 - با وجود زمان زیاد در رسیدن به هدف ، دوربین های مادون قرمز بخصوص تجهیزاتی که بر روی اف 35 نصب هست اساسا چنین کاری بیهوده است ، مگر برای موشک کوچک و کوتاه بردی مثل امرام و ... پودر آلومینیوم بحث کنترل بردار رانش و تکنولوژی ساخت شیپوره و نازل رو برای این دست موشک ها پیچیده میکنه بخصوص با وجود tvc ، که خودش هم به نوعی چالش هست ...
  5. سرعت شاهد پایینه ولی این امکان رو داره که کوثر یا نصر یا چند تا ظفر شلیک کنه ...
  6. سلام مجدد ... [quote]در رابطه با اشتایر که مثال آنرا عنوان کردید ، به نظر من خستگی شما بیشتر به دلیل نداشتن تجربه در حمل و جابجایی اسلحه بود. در راهپیمایی های طولانی ، هیچگاه اسلحه را دست نمی گیرند. حتی اسلحه های سبک را نیز در دست نمی گیرند و بعد راهپیمایی کنند. بلکه آنرا در پشت خود حمایل می کنند. در حالیکه اگر همین اسلحه را در پشت خود به صورت صحیح و اصولی حمایل می کردید ، می توانستید مسافت های طولانی تری را هم با همین اسلحه طی کنید. کما اینکه اسلحه هایی مثل ام 82 را نیز به همین صورت در مسافت های طولانی حمل می کنند[b].[/b] اصولا در دست نگه داشتن مداوم اسلحه 12 کیلویی باعث خستگی زودرس می شود. می بایست تنها زمانی که تصمیم به استفاده از اسلحه دارید ، آنرا در دست بگیرید. [/quote] صحبت از راهپیمایی طولانی نیست الزاما ، کافیه یک جا ثابت ایستاده باشید ، تصور داشته باشین که بخواهید با این اسلحه از زیر سیم خاردار عبور کنین ، اون موقع نه در پشت حمایل و نه بر روی دست ها کار راحتی نیست و بشدت توان شما رو تحلیل خواهد برد .. دویدن متعادل با این سلاح در هیچ حالتی ممکن نیست ، نه در دست و نه بر روی شانه و نه در پشت حمایل ... بگذریم از اینکه اون سلاح اساسا نه کمربند داشت و نه دستی برای نگه داشتن مثل برت یا اف ان فال و ... حتی مدلهایی که در رژه نشون میدن فاقد چنین ابزارهایی هستن و اگر دقت کنین بیشتر حالت های حمل تک نفره این سلاح که توی رژه ها و سایر موقعیت ها نشون داده شده ، قرار دادن قسمت میانی اون روی شانه و غلاف کردن قسمت پایینی قنداق در دست هست ، تقریبا این روش تا الان مشاهده شده و تا زمانی که این سلاح رو تجربه نکنین در همه حالت ها برای مدت طولانی عملا نمیشه یک تصویر واقعی از وضعیت حمل این سلاح داشت ، نکته ای که وجود داره تک تیر انداز باید این سلاح تا رسیدن به ارتفاع مسلط و موقعیت فیزیکی که فضای دید مناسب وجود داشته باشه حمل کنه ، تصور بالا رفتن از ارتفاعات با این اسلحه هم مشکل هست ...
  7. با تشکر ... تا الان کسی جلیقه پوشیده و اسلحه گرفته دست بره بالای کوه در همچنین ارتفاعی ؟ کسی تجربه پوشیدن جلیقه در مناطق جنوبی کشور مثل خوزستان رو داره ؟ هفته گذشته توفیق زیارت اشتایر نصیبم شد ، پس از ده دقیقه روی دست گرفتن ناچار شدم رهاش کنم ، اینقدر سنگین و بد دست بود که نمیشد بیشتر از 20 دقیقه باهاش راه رفت ، چه می کشه این نیرومخصوص که باید 15 تا 30 کیلومتر رو با این وسیله جهنمی طی کنه و از قضا جلیقه هم بر تن داشته باشه ، درسته که ام 4 و کلاشینکف خیلی سبکتر هستند اما پوشیدن این تجهیزات بصورت دایمی و در اختیار سرباز بودن هرچند که از نظر ظاهری زیبا به نظر میرسه و بسیار جدی و نجات بخش هستند ، اما بشدت از توان فیزیکی افراد کم میکنه ، مگر اینکه جلیقه های ضد گلوله سبک ، خنک تر و مقاوم در حد معمول طراحی و ساخته بشن ....
  8. غلط املایی ! .. [quote][color=#0000FF]لامپ هاي کلاستوم و مگنتوم [/color][/quote] کلیسترون و مگنترون ... [quote][color=#0000FF]LONG RENG[/color][/quote] range ---- تکن یا tactical air navigation = tacan تصویر تکن ساخت ایران در رژه -31-6-89 http://delagah.persiangig.com/image/31-06-89-parade2/_DSC0098.jpg
  9. [quote]شاهد 129 نيست [url="../22507-%d8%aa%d8%b3%d8%aa-%d8%b3%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86%d9%87-%d9%be%d8%af%d8%a7%d9%81%d9%86%d8%af-%d9%87%d9%88%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%b1%d8%b9%d8%af-%d8%b1%d9%88%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d9%87%d9%be%d8%a7%d8%af-%d9%85%d8%b3%d9%84%d8%ad/page__st__195#entry274083"]عكس هاي شاهد129[/url] را اگر با اين پهباد مقايسه كنيد متوجه تفاوتها مي شيد . نوك بالها نسبت به بدنه پائينتر هست و به نظر مي رسه بالاها ي اين پرنده ناشناس نسبته به بدنه زاويه تندتر داشته باشند در حاليكه [url="http://icemanir.persiangig.com/image/Nezami/Shahed%20129/Shahed%2011.jpg"]مال شاهد 129[/url] تقريبا 90 درجه به نظر مي رسه[/quote] معمولا بالهای بلند تر خاصیت ایروالاستیسیته بیشتری از خودشون نشون میدن ، باید توجه داشت که این پرنده در حال پرتاب با سرعت بالا بواسطه شتابی هست که بوستر در زمان کوتاهی ایجاد میکنه ، پس مقاومت هوا روی بال ها اونها رو براحتی خم خواهد کرد ! ... البته این دلیلی که بنده برای شما آوردم با این مقصود اینکه این تصاویر متعلق به 129 باشند ، نیست ، چون به نظر میرسه این نمونه دیگری از این پهپاد باشه ، چرا که بالها کوتاهتر به نظر میرسند ....
  10. سلام ... [quote]سینا جان، چرا احتمال مورد اصابت قرار گرفتن هواپیمایی در ابعاد اف 15 (با سرعت و ارتفاع پروازی بیشتر از یک بالگرد) کمتر از بالگرد ذکر شده؟! ( هر دو در حالت بدون مانور دهی)[/quote] [quote]این سوال بنده هم هست! جدول مد نظر از سایت ausairpower است![/quote] اگر منظور دوستان این تصویر هست ... ؛ [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/1~4.png[/img] هلیکوپتر رو بدون مانور فرض نکرده و در این صورت این مقدار طبیعی به نظر میرسه بخصوص با توجه به مانور خاصی که هلیکوپتر ها "انحصارا پرنده های دارای پرواز ایستا" امکان اجراش رو دارند ...
  11. [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/21092012307.jpg[/IMG] [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/21092012306.jpg[/IMG]
  12. [quote]استاد واریور اگر خودتون تو نمایشگاه بودین و سامانه رو از نزدیک دیدین لطفا یه گزارشی بدین، نکته ای توضیحی چیزی ![/quote] سلام ... نکته خاصی وجود نداشت جز کشنده ! که برام جالبتر از موشک ها بودن ، منتظر ورود رادار و الباقی تجهیزات این سامانه بودم که نیومدند "شاید بخاطر کم کردن زمان رژه چرا که خیلی طولانی شده بود و ... " و با فاصله کمی بعد از اون چند تا سام 6 وارد شد ؛ ...
  13. سلام ... این پهباد از نظر ظاهری به WATCH KEEPER انگلیسی شباهت داره تا هرمس منتها واچکیپر بر اساس هرمس 450 ساخته شده و از نظر ابعاد و توانایی به نظر نمیرسه در اندازه شاهد باشه ... در هر صورت دستاورد بزرگی هست باید به سازندگانش تبریک گفت ...
  14. [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10110/21092012267.jpg[/IMG]
  15. به نظرم باید آرام آرام ارتقای قایق های موشک انداز ما به نسل جدید از نظر تجهیزات الکترونیک شروع بشه ، این قایق ها باید به چف و فلییر های رو آبی ! "یحتمل باید اختراعش کنیم " مجهز بشه ،همچنین سیستم های هشدار موشکی ، راداری ، مثلا روی هر 4 قایق یکی چنین تجهیزاتی داشته باشه ..
  16. [quote]من نمی دونم برچه مبنایی هر صحبتی که از شروع تشنج غربی ها با ایران میشه سریع صحبت جنگ جهانی به میان میاد ذره ای واقع بینی ... [/quote] یخورده واقع بین باشی ، خواهی دید که تمام دنیا به نحوی به منطقه خلیج فارس مرتبط میشن ، بخصوص کشورهای حاشیه جنوبی ، ایران اگر بخواد از خودش دفاع کنه باید پاسخ پایگاه های دریایی و هوایی این کشورها رو بزنه ، به تبع اون منافع بسیاری از کشورها به خطر میفته و درگیری ایران و امریکا نخواهد بود ، هم اروپا ، هم امریکا و هم اسیا و هم اوقیانوسیه !! با هر مقدار از این امکانات وارد درگیری خواهند "تا قائله در سریعترین زمان ممکن ختم بشه " ، خودت بگو این جنگ جهانی نیست ؟! به نظر شما میشه تنگه چندین ماه ، بلکه سال بسته باشه ؟! ..........
  17. سلام .. خیلی ساده و کوتاه ... [quote]- اقدامات دفاعی و آفندی ایران برای بسته نگه داشتن تنگه (موضوع بحث نیست)[/quote] [b]اینطوری باید امر بسته شدن تنگه رو تقلیل بدیم به مین گذاری اولیه ؟[/b] [b]طبیعیه که قسمتی از استراتژی ما در بسته نگه داشتن تنگه توپخانه و موشک هست ، هر کس هم که میخواد تنگه رو مجدد باز کنه باید تسلط ایران بر این منطقه رو پیش از اقدام از بین ببره ، یعنی تا 300 کیلومتر در خاک ایران از مرزهای جنوبی ایران "که منطقه بسیار وسیع و طویلی هست " باید پرواز ممنوع بشه ، و هر تهدید موشکی و ... در اون رفع بشه ، به نظر دوستان چنین چیزی امکان پذیر هست ؟ چقدر زمان میبره تا بدست بیاد ، هر تجاوز هوایی به خاک ایران و ایجاد برتری هوایی در اون مناطق ، تنها بواسطه ناوگان امریکا در دریا ممکن نیست ، کشورهای مختلف باید به کمک آمریکا بیان ، پاسخ موشکی ایران و ... ww3 ...[/b]
  18. سلام . [quote name='hamedof' timestamp='1345312541' post='265632'] اصولا حاكم جامعه بايد حاكمي منتخب از جانب خدا باشد ،‌در زمان هاي گذشته امام ها و ژيامبران اي ن وظيفه رو بر عهده داشتند و بعد از اون ها ،‌نايب هاي بر حق اون ها كه خودشون اون رو انتخاب مي كردند ،‌بعد از غيبت كبرا هم اين وظيفه به فقيه عادل و بي شهوت سژرده شده . ژس اون كسي كه بايد در راس باشه معلومه ،‌حالا براي توضيحات بيشتر مي تونيد به سخنراني هاي اقاي قرائتي رجوع كنيد. من باشم اسلام رو انتخاب مي كنم تا دموكراسي ،‌چون اصلا اينتخاب ،‌انتخاب غلطي است ! برنامه اي رو كه خدا به ما داده ،‌ رو نميشه با برنامه ي يك انسان عادي و غرب مقايسه كرد! [b]ما نبايد دين رو با معيار هاي خودمون بسنجيم ،‌بايد معيار هامون رو بر اساس اسلام بسنجيم!‌[/b] [/quote] دوستان مقولاتی در هم آمیختن که اساسا بنیادهای فکری و ارتباطشون و ریشه های تاریخی اونها با همدیگربه این سادگی نیست و به هیچ یک همدیگر را رد و یا تایید نمیکنند ، در عرض هم و در طول هم نیستند و قرار نیست که انتخابی میان آنها به این شکل صورت گیرد ، ... دمکراسی چند مفهوم و چند دوره تاریخی دارد ، عزیزان لطف کنند و بگویند که تعاریف سنتی ، مدرن ، یا پسا مدرن آن ، بنیاد این مقایسه است تا بهش وارد بشیم ... علاوه بر مسئله فوق ، باید بنیادهای اجتماعی رو هم در کنار دوره های تاریخی مورد مقایسه قرار بدین ، بخصوص اینکه آیا انتخابات بدین شکل 1000 سال پیش اساسا ممکن بوده یا خیر ! یا این محصول پیشرفت تکنولوژی چاپ و فواصل کم همچنین رشد تکنولوژی حمل و نقل در اروپا بوده !؟! چرا مردم 2000 هزار سال قبل به سراغ انتخابات نمیرفتند ؟ و فقط طیف محدودی از نخبگان سیاسی که دارای پایگاه اقتصادی و اجتماعی بوده اند سراغ چنین رویکردی را در میان خود گرفته اند ؟ - تعریف سنتی دمکراسی ، یورش اقشار فقیر جامعه بر نظام اریستوکراسی { نخبه سالار } انحراف یافته به سمت الیگارشی { اشرافسالاری ، قبضه کردن حکومت بصورت خانوادگی با استفاده از قدرت و ثروت و .. } که در نهایت به نابودی حکومت الیگارشی و نوع جدیدی از اریستو کراسی ختم خواهد شد ، دمو = مردم ، کراسی = قدرت ... چنین تعریفی تضاد چندانی با اسلام ندارد و چه بسا اسلام در طرف دمکراسی از این نوع هست "که البته بدلیل هم ترازی تاریخی و مشخصا یورش امیرالمومنین بر چنین اشکال حکومتی مانند امویان و رد کردن ساختار سیاسی عباسی و ... توسط سایر ائمه " بیانگر چنین مفهومی هست ، که البته هم از جهت ریشه های دینی و هم اقتصادی و سیاسی اسلام مخالف چنین شکل از حکومتی "الیگارشی" در طول تاریخ بوده و هست ... - تعریف مدرن دمکراسی ، تغییر بنیاد مشروعیت نظام حاکم از بالای هرم به پایین ، به از پایین به بالا ست ، این مفهوم معطوف به "حاکمیت " هست نه پیامبری یا ولایت و امامت ... تعریف فوق زمانی که با سکولاریسم انگلیسی در می آمیزد ، مفهوم کاملا متضاد نه فقط با اسلام بلکه با کل ادیان حاصل میکند ... اما بدون دخالت دادن سکولاریسم ، واقعی تر شده و از لحاظ دینی معنادار میشود ، اما نه در حدود "انتخاباتی" برای سطوح ابتدایی حاکمیت دینی "مثلا پیامبر و امام" بلکه بصورت انتخاب اهالی علم و فقه و سیاست و اقتصاد و ... در یافتن شخص اصلحتر ، چه بسا این اصلح و داناتر است که داناتر از خود و سالم تر از خود را میشناسد ، این مفهوم با تعاریف بسیار مدرنتر دمکراسی (مثلا نظامی پارلمانی و حزبی) به نوعی در هم می آمیزد ، بهتر بگم اینکه ، سیستم انتخاباتی مبتنی بر رای مستقیم مردم "ایراد اصلی نظام تئوکراسی که فردی دجال صفت میتوانست با دروغ و ریا بر مردم حاکمیت یابد" را رفع نمیکند و بنوعی به مدیریت و سیاست پوپولیستی "مردم گرا" منتهی میشود که فرد منتخب برای رای آوردن و ماندن در حاکمیت از دادن هر امتیاز و رشوه ای به مردم که ممکن است آینده سیاسی اجتماعی اقتصادی مملکت را به باد دهد صرف نظر نمیکند ! به همین دلیل در تعاریف مدرن تر دمکراسی ، انتخاب برتر توسط نخبگان بصورت نظام های حزبی و پارلمانی مطرح است ، که دایره ای افراد آگاه به سیاست و اقتصاد و دین "در مملکت ما" و ... افرادی برای رفتن به گردونه سیاست انتخاب میکنند ، .. چنین تعریفی در نظام ما هنگام انتخاب رهبری بصورت شورایی دیده میشود و تفاوت آن با غرب در این است که این نخبگان از میان طبقه " دارای پایگاه برتر سیاسی - اجتماعی" بخاطر تعاریف سکولار انتخاب شده اند و در جمهوری اسلامی از میان طبقه روحانی دارای پایگاه اجتماعی - سیاسی بخاطر محوریت دین در جامعه انتخاب میشوند و این اختیار را دارند که رهبر را عزل و نصب کنند و بر عملکرد وی نظارت بنمایند ، ... مخلوطی از تعاریف سکولاریسم .... ؛ - عدم اثبات پذیری مسایلی دینی و ماورایی - دانش باوری تنها راه موجود در اختیار بشر - مادی اندیشی " فکر درون حیطه ماده و تجربه قابل اندازه گیری " - اومانیسم و قرار گرفتن انسان به عنوان محور ... لازم به ذکره که این تعاریف فوق ، چاره اندیشی اروپای نومتجدد برای برون رفت از نظام طبقاتی مبتنی بر "قئودالیسم کلیسایی" بوده که با رشد طبقه جدید سرمایه دار "بورژوا" ظهور یافتند و چون این افراد از ثروت و مکنت کافی بیرون از نظام طبقاتی فئودالی(ارباب رعیتی) به مدد صنعت و مرکانتیلیسم بهره مند شدند ، خواستار بدست آوردن قدرت و حاکمیت و تاثیر در اون بودند ، ممانعت کلیسا و نظام فئودالی و از طرف دیگر ساختن تعاریف اومانیستی و پروتستی برای از خارج کردن و به شورش واداشتن بردگان و مردم عامی علیه کلیسا و فئودال ها بوده ، نکته عجیب اینه که هیچ یک از تعاریف فوق به اون شکل مورد نظر در ایران سابقه تاریخی جدی نداشته اند ، چنین فئودالیسمی مبتنی بر مذهب در ایران شکل نگرفته و نه اینکه اربابان در ایران "برده ها را مادام العمر برای خاندان خویش برده اعلام کرده باشند " و نه اینکه مذهب اعم از تشیع و تسنن تعریفی این چنین از دین و بشر و عقلانیت داده باشد ... ؛ انسان ذاتاً‌ موجودي گنهكار است. انسان هيچ اختياري از خود ندارد. عقل و علم انساني مغاير دين و هر كار علمي دخالت شيطاني در امور عالم و ضد عبوديت است. دين و دنيا،‌‌ لذايذ روحاني و جسماني همواره مخالف و مغاير هم و غير قابل جمع هستند. مردم نسبت به عقايد و افكار خود اختياري در برابر كيسا ندارند. مالكيت آسمان،‌‌ بخشش گناهان،‌‌ فروش ارضي بهشت از اختيارات كليساست. در اثر اين تفريط­ها و ناديده گرفتن كرامت انساني،‌ نخستين مخالفت­ها بر ضد كليسا، ‌‌امپراطوري و فئودال­ها در جنوب ايتاليا آغاز شد و در قرن 14تا 16 سراسر ايتاليا و سپس آلمان،‌ فرانسه،‌ اسپانيا و انگلستان را فرا گرفت. مخالفان‌، مدعي احياء كرامت انساني بودند و ابتدا با زنده كردن ادبيات كلاسيك روم و يونان سعي در بازگرداندن آزادي از دست رفته بودند. ايشان با تكيه بر آزادي خرد و مخالفت با رياضت­هاي ديني در صدد بودند تا لذايذ جسماني (كه در كليسا مورد غفلت بود) را هدف نهايي بشر معرفي كرده و زهد و پرهيزكاري را عامل منفي در كسب لذت و سود تلقي كنند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33108#_ftn2"][2][/url] كم كم دين منافي آزادي انساني و تنها به عنوان ابزاري براي خدمت به خواسته هاي او تفسير شد. عالم غيب به فراموشي سپرده شده و ماديگري اساس كار قرار گرفت و سرانجام با تلقي تقابل دين و دنيا لذت­هاي دنيوي ترجيح داده شد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33108#_ftn3"][3][/url] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33108"]http://www.pajoohe.c...ition&UID=33108[/url] بدلایل فوق "دین کلیسا" از سیاست ، اقتصاد ، حاکمیت و ... غربی جداشد ... مسلما نتیجه افراط ، تفریط است و نتیجه این شد که امروز شاهدیم ، سیطره نوع جدید و شبکه ای از اشرافسالاری مدرن و متکثر تحت عنوان دمکراسی ، بر عالم سکولار که لفظ بسیار جالبی هست بگوییم "بورژوا - دمکرات " یعنی تقسیم قدرت یا دمکراسی میان صاحبان صنعت و سرمایه ... دموکراسی شعار زیبایی هست ، لیکن باید دانست که قدرت سیاسی منبع بسیار کمیابی محسوب میشه که دست افراد محدودی خواهد رسید ، صدنفر همزمان نمیتوانند رییس یک اداره باشند واز زمانی که رییس انتخاب شد ، دیگر دمکراسی وجود ندارد بلکه ریس دستور میدهد ، دمکراسی واقعی نیازمند جامعه ای به غایت فکور ، عالم ، دین شناس ، حق شناس ، و مردمی خودساخته است و اگرنه خاتمه ای جز فلاکت برای بشر ندارد و در نهایت ساختارهای قدرت جدیدی شکل میگیرند و بر آن مسلط میشوند .... این بحث بصورت جوابیه هست ، امید است بیشتر از این تاپیک منحرف نشه .... [size=3][color=#0000ff]برادر ابراهیم عزیز اگر به جوابیه شما پستی داده شد لطفا مطالب مربوطه رو به مکان مناسبی منتقل کنید .[/color] [color=#0000ff]00Amin[/color][/size]
  19. سلام ... [quote]بعد از مدتها دوري از سايت... فقط چند نكته را يادآور مي شوم: نيروي هوايي اسراييل در همان يكي دو هفته اول جنگ سال 2006 12 هزار تن بمب آن هم با دقت بالا روي لبنان فروريخت. به نظر شما كشور لبنان دچار انحطاط شد؟[/quote] موشک ها کشوری رو منهدم نمیکنند ، همچنان که حملات هوایی هم نمیتوانند چنین کنند ، پرونده صدام در عراق تنها پس از حمله زمینی گسترده مختوم شد ، ایضا در افغانستان بعد از 11 سال جنگ زمینی و هوایی هنوز پرونده طالبان باز هست .... موشک امکان انتقام و زدن ضربه متقابل رو به دارنده اش میده ، و بودنش بسیار بهتر از نبودنش هست ، بخصوص در مسافت های طولانی مثل فاصله ایران با اسراییل و سایر کشورهای منطقه ، وجود طیف مناسبی از موشک های بالستیک (بدون خلبان ، به تعداد بالا) بسیار کارساز هست ، حتی امریکا هم شروع حملاتش رو با استفاده از موشک های " کروز " انجام میده که نوع دیگری از استراتژی موشکی هست ...... [quote]آيا مي شود با موشك بالستيك ماشين جنگي حريف (رادارها،نيروي هوايي و زرهي )حريف را از كار انداخت؟ غير از هدف قرار دادن مناطق مسكوني و كشتن غيرنظاميان (البته اسراييلي ها حتي پياده روهاي شهرهايشان را طوري ساخته اند كه به محض هشدار حمله موشكي دريچه هايي در ان ها باز مي شود و مردم به پناهگاه هاي زيرزميني مي روند.). كاري مي شود كرد؟[/quote] آخرین رزمایش موشکی سپاه پاسداران مبین مواردی که فرمودین نیست ، یک پایگاه موشکی فرضی مورد انهدام چند فروند موشک شهاب قرار گرفت و تست ها گواه بر اصابت نسبتا موفق و مکفی هستند ، البته خدمت بزرگواران هم عرض شد در اسراییل بیش از نیمی از مردم نظامی هستند ، اگر هم نگران موشک های ایرانند بهتره جنگی رو شروع نکنند !(در این مورد هم بحث کافی شده و نیازی به تکرار مجدد در این تاپیک نیست ) [quote]البته من كه فيلم انفجار بمب هاي ده تني موآب و بمب شش تني ديزي كاتر را كه ديده ام چنين تخريبي كه دوستان در مورد كلاهك هاي زير يك تني موشك بالستيك عرض مي كنند را نديدم[/quote] در این مورد فیلم های سپاه از لحاظ برخورد موشک گواهی بر کیفیت و قدرت انفجار هست که میتونین ارزیابی نسبتا دقیقی داشته باشین ، --------- لازمه ذکر کنم ، هر بحثی که در این تاپیک و سایر تاپیک های مشابه ، برادرا انجام میدن ، از استدلال های علمی استفاده کنند ، مثلا تصاویر ، کتب و تجربیات مشابه و ... ، کلی گویی فقط بحث ها رو بی منطق و طولانی خواهد کرد ..
  20. با تشکراز پاتریوت عزیز ... [quote]بعید نمی دانم که جهان ما بتدریج شاهد اوج گیری چالش میدان های قدرت و آگاهی توده ای حقیقی تر شود و ... بله ... این حقیقتی تاریخی است که قدرت - قدرت سیاسی - تنها خود را می پوید و می جوید و می افزاید و ... گسترش می یابد [/quote] مسئله بسیار جدی ای مطرح فرمودین ، رابطه میان قدرت و آگاهی ... معروف هست که میگویند هر جا اطلاعات بیشتری باشد قدرت بیشتری هم هست ، این مثل رو برای توجیح جامعه اطلاعاتی آمریکا بکار میبرند و البته آگاهی توده ای شکل بسیار ضعیفی از آگاهی راستین را هم در خود ندارند ، چرا که توده یکنواخت نیست ، و حدیث نفس و ریاکاری " قدرت طلبی دانایان " براحتی میتواند حتی بر آگاهی راستین سوار شود ، گذار انتقاد از انتقاد هم ممانعت جدی از درست اندیشی بوجود آورده است ، در واقع رویکرد پسامدرن به ماجرای آگاهی به کثرت آگاهی و پذیرا شدن تفاوت ها و اختلاف ها منجر گشته تا مبادا سطح مقتدری از آگاهی کاذب حتی ! شکل بگیرد ... در دنیای امروز ما ان کسی قدرت بیشتری دارد که از منابع اطلاعاتی و آگاهی برتری برخوردار است ، حقیقتا آگاهی توده ای ؛ " نا منظم ، انتسابی ، تخیلی و هیجانیست " ، هرچند که فضای نت فاکتورهای کنترلی بر محتوا را کاسته و دایره انتخاب مخاطبان را افزوده اما همچنان وجود تفاوت های نسلی بخصوص در جوامع خاورمیانه ای ، ما را وا میدارد که باز هم نگاهی به افکار روانشناسان اجتماعی ، گوستاولوبون و گابریل تارد در توصیف " انبوه خلق و همگان " و نوع جدید از اشکال آگاهی توده ای بی اندازیم ،خواهیم دید که باز هم اثر انتسابی ایدولوژی ، و رهبران افکار "نلویزیونی" بر قشر عظیمی از مردمان موثر می افتد ... [quote]نکته اینجاست که اگر نخبگان توده را مشرف به این تعاریف و مضامین بدانیم که بنا بر قاعده چنین نیز هست، رویارویی مزمن یا حاد این آگاهی اصیل و سلیم با میل به گسترش حوزه قدرت منطقه ای یا جهانی یا هر دو به چه سپهری می انجامد؟[/quote] چنین آگاهی اصیلی حقیقتا دستی بر قدرت جز حرکات نا منظم توده ای ندارد ، اشکال مختلف از 99 درصدی تا بهار عربی و جنبش های اسلامی در منطقه ، هیچ کدام نمیتواند و نخواهد توانست قدرت را به دست مصلحانی برساند که نحوه استفاده صحیح از آن را بلدند ! در نتیجه هر یک با گذاشتن انگشت اتهام بر روی ایدولوژی یکدیگر و یا عملکرد یکدیگر دامنه تعارضات را گسترش میدهند و ان آگاهی سلیم را به باد میدهند ، این آگاهی باید به حدی رشد بیابد که سرانجام ، روزگار پس از انقلاب را نیز دریابد و اتحاد انواع تفکرات عجیب و غریب در کنار یکدیگر برای گرفتن قدرت از صاحبان فعلی ، اتحادی شکننده و دروغین است که بنیاد های تعارض و حتی خشونت را در آینده گسترش میدهد و همین دلیلی بر نسبی گرا و حال انگار شدن متفکران اجتماعی این روزگار گشته ... اگر این آگاهی با رویکرد به بعد از انقلاب "1000سال بعد یا بیشتر " باشد آنگاه این آگاهی یک آگاهی راستین است و حتی کربلا میطلبد ، و الحق که مصلحانی در طول تاریخ بودند که آفات و آفات آفات حرکات و جنبش های گذشته تا به امروز را پیش بینی های دقیق کرده اند ... این تعارض نور و تاریکی و ابدی پنداشتن از ماهیت مانوی آن نیست ، بلکه تعارضیست به منظور نمایش نوسان آدمی بعنوان موجودی بی ثبات و خودخواه و کوته فکر در گذر از روزگار که پس از هر نسلی کوته فکری های نسل پیشین روئیت میشوند ، تا این کودک در این فضای دردآلود بزرگ شود و راه تسلیم و تقوی را با بازی در نمایشنامه ای دهشتناک بیابد ...
  21. سلام ... برادران گرامی ، بجای نقد شخصیت هم ، نظر همدیگر رو نقد کنین ، و اگر حرفی درست هست و جوابی در برابرش ندارین ، یا قبول کنین یا سکوت ، ... --------- سعید 86 ... ؛ [quote] نخست در این جا لازم میدونم شما رو به مفهوم انقلاب و دلایل شکل گیری آن ارجاع بدم. انقلاب و شورش مردمی اساسا زمانی شکل میگیره که حکومت یک کشور در طول سالیان دراز به شدت در برابر اصلاحات مقاومت میکنه و در نهایت که مردم آن کشور نسبت به تحصیل حقوق خود از طریق اصلاحات و گفتگو نا امید می شوند، یک شورش مردمی و انقلاب شکل میگیره، ... [/quote] این نظریه قابل قبول نیست و تنها بخش بسیار بسیار کوچکی از دلایل انقلاب رو شکل میده ، اما دلیل برای شورش یا انقلاب به معنی دلیل برای خوب بودن نتیجه اون برای همون مردم نیست ... باید اول بپرسید که چرا زمان موت حافظ در سوریه انقلاب نشد ؟ چرا همزمان با انقلاب اسلامی در کشورهای عربی بهار نشد ؟ البته پاسخ برای اینها لازم نیست ، بلکه هدف تبیین تئوری فوق هست ، .. انقلاب مفهوم جدیدی هست که از تقریبا 220 سال اخیر تا به امروز معنا دار شده ، انقلاب با شورش مردمی تفاوت های بسیاری داره ، شورش های مردمی با جنبش های اجتماعی متفاوت هست و همه اینها با قیام مذهبی ! ولی چون وقتی کشوری در آماج تغییرات گسترده قرار میگیره معلوم نیست که عملا شورش هست یا انقلاب یا قیام مذهبی و ... همه گروه ها با اشعار مختلف حضور به هم میرسانند ، هم در موافقت با نظام موجود و هم در معارضه ... [b]در سوریه هم ... ؛[/b] [b]- قیام مذهبی داریم " توسط اخوانی ها و سلفی ها و سنی ها و حتی شیعیان " پس قسمتی از این شورشها با نگاه مذهبی هست ...[/b] [b]- جنبش های اجتماعی داریم " با مفهوم دمکراسی خواهانه از انواع لیبرال بگیر تا اصلاح طلب و اسلام خواه و ... احتمالا فردا احزاب سوسیالیست و دمکرات هم باید اضافه کرد "[/b] [b]- شورش مردمی هم داریم ، هم بصورت نرم و هم بصورت سخت ! با هدف بهبودخواهی و براندازی برخی چهره ها ،،، به هر حال به شکل طبیعی یک نظام با آهنگ تغییرات پایین در "چهره های سیاسی" بخصوص در صورت وجود فساد ، ناراضیان بی شماری رو برای خودش میسازه ، و این طبیعی هست ! نظام بعدی هم چنین خواهد کرد ، حتی در نظام های با ساختار ثابت اما چهره های متغییر مثل نظام های " تخیل گرای " لیبرال دمکراسی و یا سوسیالیستی و .. هم چنین مشکلاتی در قالب های حزبی رخ نشون میده ..[/b] [b]- سوای همه اینها جنگ قدرت هم در میان نخبگان سیاسی امروز و دیروز سوریه داریم .[/b] [b]این تفکیک لازمه ورود به ماجرای سوریه است ...[/b] [b]یعنی نمیشه برای مشروعیت بخشیدن به انقلاب یا شورش از چهره دینی اون استفاده کرد و بشار رو کافر دونست و نمیشه هم انتظار داشت که از خروجی اون یک نظام لیبرال دمکرات سکولار و یا لائیک بر سر کار بیاد ! و بگیم که مسلمانان کافری رو کشتند و کافران دیگری رو بر سر کار آوردند ! بعبارتی بدون تفکیک ، همه این تفکرات غلط هست ، اما این رو باید دونست که در نهایت گروه ها ، تفکرات و نخبگانی میان و بر این امواج خروشان سوار میشن و به ساحل " قدرت سیاسی " میرسند ، اون موقع هم باید پرسید که بشار کافر رفت ، آیا جانشین بر حق حضرت "علی(ع) "بر سرکار اومد ؟ حالا که چنین نشده باید دوباره انقلاب کرد ؟!! و البته شورش همچنان ادامه پیدا میکنه بخصوص در زمانی که چندین گروه مذهبی و غیر مذهبی با پایگاه های قدرت جهانی در این کشور وجود دارند ، برخلاف مصر و لیبی و تونس که جوامعی به لحاظ ایدولوژیک بخصوص ایدولوژی دینی "یک دست تر داشتند" ...[/b] پیش زمینه انقلاب آگاهی هست ، اگاهی حرکت توده های مردمی رو به همراه داره ، اما طبق نظر مارکسیست معروف "جرج لوکاچ" دو نوع آگاهی وجود داره ، البته عنوان میکنه "طبقاتی" ، مفهوم آگاهی طبقاتی با مفاهیمی که ما در جوامع شرقی میدونیم متفاوت هست و برمیگرده به جوامع سرمایه داری و باید شکل دیگری از آگاهی رو در نظر گرفت ، اما ایحال عنوان میکند "آگاهی کاذب و آگاهی حقیقی" وجود دارند که باعث فهم منافع راستین و یا تقلبی میان توده ها خواهند شد و اونها رو به حرکت در میارن ، بگذریم از سایر مفاهیمی که حضرات مارکسیست " متخصصان امر انقلاب " عنوان میکنند ... هر دوی این "اگاهی ها "بر اساس تایین واقعیت از سوی معارضان مشخص میشه ، یعنی اینکه بفهمند که چگونه و با انجام چه کاری مشکلاتشون حل میشه ، آگاهی کاذب اشتباهی هست که ممکنه توده ها رو گرفتار در اشتباهات استراتژیک بکنه تا نتونند به اهدافشون برسند ، یعنی انقلاب میکنند و نهایتش مثلا دوباره میفته دست احمد شفیق و امثالهم ! یا اینکه مثل ماجرای یمن انتخابات با یک نفر برگذار میکنند ! حالا باید دید این آگاهی مردم سوریه چی هست ؟ و اصلا آگاهی وجود داره یا اینکه رقابت قدرتهای فرامنطقه ای با استفاده از انواع ایدولوگ ها اعم از مذهبی و غیر مذهبی در حال رخ دادن هست !! برای اینکه این بحث روشن بشه باید گریزی بزنیم به شکل گیری نهایی اشکال مختلف "قدرت" از پس این حرکت ها و نتایج اون ، که این امر مبین وجود آگاهی بر اساس منافع راستین توده های وارد شده به انقلاب هست ... در حقیقت هر حرکتی نیازمند بکارگیری قدرت هست و از پس این حرکت ها هم ساختارها تغییر میکنند و قدرتهای جدید شکل میگیرند ، قدرتی که بعد از این حرکات شکل میگیره به دنبال سیاستی خاص و اهدافی هست که "ایدولوژی" اون رو شکل میدن ، خلاء قدرت به هر شکلی ، خودش بیانگر وجود نوعی آنارچی و بی نظمی هست که بسیار کشنده و مصیبت بار تر از وجود قدرت در اختیار افراد فاسد و ظالم هست ... نمونه اش وضعیتی که در افغانستان وجود داره یا پس از جنگ آمریکا در عراق و ... لذا همه موارد فوق رو گفتم که به این جا برسیم که ، بعد از موفقیت شورش ها در سرنگونی حکومت فعلی ، چقدر امکان رسیدن توده ها به منافع راستینشون وجود داره ، میتونید با فکر در انقلاب خودمون هم نتیجه گیری کنی ، به هر حال قسمتی از این انقلاب ولو کوچک با دیدگاه های کمونیستی و حمایت از بالادست انجام میشد ،و حتی رضایت دادن آمریکا در اون دوران به جمهوری دمکراتیک در ایران حتی با شعار اسلام هم بسته به شرایط جنگ سرد و نگرانی از نفوذ شوروی در ایران بود ! صحبت اینجاست که وقتی دولت مرکزی ضعیف میشه ، خلاء قدرت بوجود میاد ، در نتیجه قدرتهای بین المللی شروع به تغییر معادلات درون این کشورها با دخالت از طریق تکنوکرات ها و یا حتی بصورت مستقیم میکنند مثل لیبی ، در نتیجه اگر این شورش ها به نتیجه مستقل از قدرت های جهانی برسه یا بیم اون بره ، این قدرت ها شروع به تضعیف اون و ممانعت از شکل گیری ساختار قوی در این کشورها خواهند کرد ، حالا سوال اینجاست این قدرت "کراسی" مردمی به دست چه گروه هایی میرسه و چه نتایجی برای مردم سوریه و " بنیادهای جهانی قدرت" داره !. اینجا متوجه میشی که چرا قدرتهای جهانی و منطقه ای در ماجرای سوریه به شدت مرزهای برخوردشون به هم نزدیک میشه و جنگ نیابتی هم به راه میاندازند ، تا حدی که میشه گفت این جنگ های داخلی در عراق ، افغانستان با شوروی و با امریکا ، در کره وحتی عراق با ایران .... اساسا جنگهای نیابتی شده ، جنگهایی که به هیچ وجه به منافع راستین ملتهای اونها ختم نشده ... این مباحث رو گفتم که اگر کسی ادعای دلسوزی برای مردم این کشور ها داره ! در حقیقت باید به این امر توجه کنه که نتیجه چقدر به خواست اون مردم نزدیک هست ، و مبنای این امر رو واقع گرایی و نتیجه گرایی بگذاره ، چرا که فاصله بسیار عظیمی بین آنچه که باید بشود و آنچه که میشود در دنیای ما وجود داره ،تا بر همین اساس به توهم خوشخیالی در حمایت از حق و باطل نرسیم و نوشابه هم برای خودمون باز نکنیم ! ... نمیدونم چقدر مطالب فوق مفهوم هستند ، ولی اگر سوال یا ایرادی هست بنده در خدمت خواهم بود ... تشکر میکنم از دوستان ، بخصوص سعید 86 اگر صمیمانه به این بحث ادامه بدن / ------------
  22. [center]به نام حق[/center] در میان نظریاتی كه به آثار درازمدت رسانه‌ها پرداخته‌اند، حق تقدم با نظریه كاشت می‌باشد. این نظریه عبارتست از اینكه تلویزیون در میان رسانه‌های مدرن چنان جایگاه محوری در زندگی روزمره ما پیدا كرده است كه منجر به غلبه آن بر "محیط نمادین" شده و پیام‌هایش در مورد واقعیت، جای تجربه شخصی و سایر وسایل شناخت جهان را گرفته است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn1"][1][/url] "جورج گربنر"(1969) و تعداد دیگری از پژوهشگران مدرسه ارتباطات دانشگاه پنسیلوانیا بااستفاده از تحقیقی كه احتمالاً طولانی‌ترین و گسترده‌ترین برنامه پژوهش اثرهای تلویزیون است، نظریه «كاشت باورها» را ارائه دادند. [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn2"][2][/url] شاهد اصلی گرنبر برای این نظریه، از تحلیل محتوای سیستماتیك تلویزیون آمریكا طی چندین سال متوالی بدست آمده است.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn3"][3][/url] [color="#990000"]تبیین نظریه[/color] این نظریه یكی از اشكال اثر رسانه‌ها در سطح شناختی بوده و مربوط به این موضوع است كه قرار گرفتن در معرض رسانه‌ها، تا چه حد می‌تواند به باورها و تلقی عموم از واقعیت خارجی، شكل دهد؟ نظریه كاشت یا اشاعه برای ارائه الگویی از تحلیل، تبیین شده است؛ تا نشان‌دهنده تأثیر بلندمدت رسانه‌هایی باشد، كه اساساً در سطح برداشت اجتماعی، عمل می‌كنند.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn4"][4][/url] گرنبر عقیده دارد كه تلویزیون به لحاظ عمق و نفوذ قابل ملاحظه‌اش، نیروی فرهنگی قدرتمندی است. وی تلویزیون را ابزاری در دست نظم تثبیت‌شده صنعتی اجتماعی می‌داند، كه بجای تغییر، تهدید یا تضعیف نظام سنتی باورها، ارزشها و رفتارها، در خدمت حفظ، تثبیت یا تقویت آنهاست. او كه اثر اصلی تلویزیون را جامعه‌پذیری یعنی اشاعۀ ثبات و پذیرش وضعیت موجود می‌داند، معتقد است كه تلویزیون تغییرات را به تنهایی به حداقل نمی‌رساند؛ بلكه این امر با هماهنگی دیگر نهادهای عمدۀ فرهنگی محقق می‌شود.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn5"][5][/url] "گرنبر" مدعی است كه میان تماشای تلویزیون و اظهار نظر در مورد واقعیت‌های دنیا، رابطه وجود دارد و تماشاگران پرمصرف تلویزیون نسبت به واقعیات زندگی با بینندگان كم‌مصرف اختلاف نظر دارند. این نظریه معتقد است كه تلویزیون در بلندمدت موجب تأثیر در جهان‌بینی و نظام ارزشی بینندگان پرمصرف خود می‌شود و به آنها نگرش تلویزیونی واحد در مورد واقعیات می‌بخشد. در واقع نظریه گرنبر با تفاوت قائل شدن بین مخاطب عادی و پرمصرف، تأثیر زیاد تلویزیون بر مخاطب پرمصرف را اثبات می‌كند. "گرنبر" می‌گوید: از نظر تماشاگران پرمصرف، تلویزیون عملاً، دیگر منابع اطلاعات، افكار و آگاهی‌ها را به انحصار در‌آورده و یك كاسه می‌كند. اثر این مواجهه با پیام‌های مشابه، چیزی را تولید می‌كند كه وی آنرا كاشت یا آموزش جهان‌بینی رایج، نقش‌های رایج و ارزش‌های رایج، می‌نامد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn6"][6][/url] گرنبر عقیده دارد كه پیام تلویزیون از چندین جنبۀ اساسی از واقعیات فاصله دارد؛ اما به جهت تكرار دائمی‌اش، نهایتاً به عنوان دیدگاه مورد وفاق جامعه، پذیرفته می‌شود و تماس ممتد با جهان تلویزیون، می‌تواند نهایتاً به قبول دیدگاه تلویزیون، كه همواره واقعیت را به درستی منعكس نمی‌كند، دربارۀ جهان واقعی منجر شود.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn7"][7][/url] [color="#990000"]تجدید نظر در نظریه گربنر[/color] این نظریه موفق نشد تا نظریه پژوهشگران این عرصه را جلب كند و با انتقاداتی روبرو شد. از جمله منتقدین این نظریه می‌توان به "پل هیرش"، "رابین"، "تیلور" و "پرس" اشاره كرد. "گرینر" در واكنش به انتقادات "پل هیرش" این نظریه را مورد تجدید نظر قرار داده و عناصری را بدان افزود.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn8"][8][/url] در تجدید نظری كه توسط گرنبر در این نظریه رخ داد، وی دو مفهوم "متداول‌سازی" و "تشدید" را به این نظریه افزود. با این مفاهیم این واقعیت‌ها در نظر گرفته می‌شود كه تماشای بیش از حد تلویزیون نتایج متفاوتی برای گروه‌های اجتماعی مختلف دارد. متداول‌سازی هنگامی روی می‌دهد كه تماشای بیش از حد تلویزیون، منجر به تشدید تقارن دیدگاه‌ها در گروه‌ها می‌شود و هنگامی روی می‌دهد كه اثر كاشت در گروه خاصی از جمعیت بیشتر شود. با افزودن این دو مفهوم، نظریه کاشت، دیگر مدعی اثر همسان و سراسری تلویزیون بر همۀ تماشاگران پرمصرف نیست؛ بلكه ادعای نظریه ‌این است كه، تلویزیون با متغیرهای دیگر در تعامل قرار می‌گیرد؛ به شیوه‌ای كه تماشای تلویزیون بر بعضی از گروه‌های فرعی اثر قوی گذاشته و بر بعضی دیگر تأثیری نخواهد داشت. براساس این تجدید نظر، صرف پرمصرف بودن مخاطب، موجب تأثیر فراوان تلویزیون بر مخاطب و تغییر باورهای او نخواهد شد؛ بلكه متغیرهای محیطی نیز در این اثرگذاری نقش ایفا می‌كنند. "گربنر" در تجدید نظر خود انتقاد هیرش را كه گفته بود وی كار كنترل سایر متغیر‌ها را بخوبی انجام نداده است، می‌پذیرد و نظر وی را مبنی بر اینكه "اگر محقق، متغیرهای دیگر را همزمان كنترل كند، تغییر باقی‌مانده را كه بتوان به تلویزیون نسبت داد، خیلی كم است"، می‌پذیرد.[url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftn9"][9][/url] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref1"][size="1"][1][/size][/url][size="1"]. مك‌كوایل، دنیس؛ نظریه ارتباطات جمعی، پرویز اجلالی، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها، 1385، چاپ دوم، ص399.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref2"][size="1"][2][/size][/url][size="1"]. سورین، ورنر و تانكارد، جیمز؛ نظریه‌های ارتباطات، علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 13، چاپ سوم، ص392–389.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref3"][size="1"][3][/size][/url][size="1"]. مك‌كوایل؛ ص399.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref4"][size="1"][4][/size][/url][size="1"]. گونتر، بری؛ روش‌های تحقیق رسانه‌ای، مینو نیكو، تهران، اداره كل پژوهش‌های سیما، 1384، چاپ اول، ص310.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref5"][size="1"][5][/size][/url][size="1"]. همان، ص310.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref6"][size="1"][6][/size][/url][size="1"]. سورین و تانكارد؛ ص1-390.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref7"][size="1"][7][/size][/url][size="1"]. مك‌كوایل؛ ص399 و گونتر؛ ص310.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref8"][size="1"][8][/size][/url][size="1"]. سورین و تانكارد؛ ص392–389.[/size] [url="http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245#_ftnref9"][size="1"][9][/size][/url][size="1"]. سورین و تانكارد؛ ص392-390.[/size] http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33245 _____________________ سلام .. نمیدانم عزیزانی که مطلب فوق رو مطالعه کردن چه چیزی ازش برداشت کردن ، چون حدس میزنم مقدار زیادی مطلب نتونسته پیامش رو برسونه و نا مفهوم یا معطوف به اعتبار و روش علمی بوده ، اما کلیت اینه که وقتی انسان مدت زیادی در معرض یک رسانه جمعی {تلویزیون ، سینما ، رادیو و ...} قرار میگیره ، دریافت هایی رو کسب میکنه که بدون اینکه خودش چندان متوجه باشه روی جهان بینی و افکارش اثر میگذارند و بهش شکل میدن ، این نظریه براحتی قابل اثبات هست ، اگر کودکی ایرانی که در آمریکا و مقابل رسانه های امریکایی بزرگ شده رو با کودکی که در ایران بزرگ شده (با فرض نبود ماهواره) مقایسه کنین ، مشخصا عقاید ، افکار ، ایدولوژی ها و حتی روش های تحلیل و منطقشون در برخورد با مسایل فرق میکنه (البته فاکتور محتوای مشترک مثل کارتون ها و فیلم ها ممکنه بسیاری از اندیشه ها رو یکسان کنه و بخصوص اونهایی که زبان مشترک جهانی دارند ) ... این نظریه قاطعانه میگه که کسی که خودش رو بسیار زیاد در معرض " تلویزیون " قرار بده تفاوت معناداری در نگاهش به دنیا نسبت به کسی که این کار رو نکرده بوجود میاد ، بحثم رو توسعه میدم به رسانه های داخلی و خارجی ، کسی که مرتب خودش رو در معرض یکی از این مجموعه رسانه ها مدت زیادی قرار بده به شکل خودآگاه و یا نا خودآگاه اثراتی دریافت میکنه روی نگاهش به دنیا اثر میگذاره ، شده افرادی رو ببینید که ایرانی هستند ! ولی ایرانی بودن رو محکوم میدانند ، نظام فکری غربی و یا شرقی رو بر نظام فکری خودشون ارجح میدانند ، الزاما هیچ دشمنی هم ندارند ، بلکه مدت زیادی تحت تاثیر هالیوود قرار گرفتن روش تحلیل و درک مسایل رو برای این افراد " آمریکایی " میکنه ،...
  23. [quote]همیشه باید در اطراف محا اجتماع نیروها چه در شب چه در روز دیده بان قرار داد . راحت ترینش میشه چند تا دیده بان به صورت مثلثی در اطراف پایگاه گذاشت با فاصله 1 کیلومتر یا کمی بیشتر که حداقل با شنیدن صدای پرنده دشمن بقیه رو اگاه کنن . این همه چادر زدن 4 تا سنگر حفره روباهی درست نکردن . 2 تادشکا واسه پدافند هوایی قرار ندادن . . .[/quote] باید بتونند آپاچی رو ببینند و دیده نشن ! در روز میشه کارهایی کرد اما در شب به تجهیزات نیاز هست .. مسئله اینجاست که آپاچی از بالای سر شما رد میشه و اصلا صداش رو نمیشنوید ! ، "این تجربه عملی یکی از دوستان بنده است "
  24. سلام... [quote]سلام ابراهیم جان چی شده از جنگ سخت دست برداشتی رفتی سراغ جنگ نرم ؟[/quote] مال بالا رفتن سنه ، ... [quote]دو تا سوال - پر مصرف بودن مخاطب یا تکرار زیاد یک پیام برای عموم ؟[/quote] روی پیام صحبت نکرده ، بیشتر روی کلیت یک رسانه به اسم تلویزیون و کسی که بیش از حد از تلویزیون استفاده میکنه ، طبیعیه که نیمی از تمامی خبرهای امروز تمامی رسانه های دنیا مربوط به خشونت هست ، همه ما طوری مسایل جهانی رو از تلویزیون دریافت میکنیم که انگار خودمون هم اونجا هستیم ، از بحثهای کاربران پیرامون مسئله سوریه این امر هویداست ... [quote]- منظور از متغیرهای محیطی چیه ؟ کدام محیط و چه متغیرهایی ؟[/quote] این یک پارامتر خیلی مهم هست که گربنر در مطالعاتش بر روی افراد فراموش کرده بود ، بزار یه طنزی تعریف کنم تا مسئله روشن بشه ! " کمونیستها بخصوص توده ای ها مدت زیادی در لرستان کار کردن تا مثلا لرها رو قانع کنند که خداوند وجود نداره ، ماتریالیسم اینه و علم تجربی میگه فلان و. ... ، لرها هم جواب میدادن که ؛ اگر شما میگی خدا نی په ای امام زاده چنه ؟! " مسئله دقیقا همینجاست ، تلویزیون حرف زیاد میزنه ولی محیط طبیعی افراد هم بر روی افکارشون تاثیرات زیادی میزاره ، مثلا صحبت های تلویزیون در مورد فلسفه و بازار بورس و جنبش 99 درصد و تلسکوپ هابل ... ابدا مورد توجه جدی فردی که در روستا هست قرار نمیگیره ، چون این فرد " فشار محیطی ، کنش های ارتباطی و شکل روابط و نیازهای اجتماعی کاملا متفاوتی داره که اصلا موارد فوق در زندگیش کمترین کاربردی ندارند ، اما کافیه تلویزیون آهنگ محلی بزاره یا فیلم های خانوادگی " عامه پسندتر از شکل شهری" پخش کنه تا بشدت مورد توجه این افراد قرار بگیره ، اگر دقت کنی زنها و دخترها در سریال جومونگ بیشتر به روابط خانوادگی و عاطفی فیلم توجه دارند ، اما پسرها به مسایل سیاسی و جنگی و ... فیلم ... پس حتی متغییر جنسیتی رو هم باید مورد " پایش " قرار داد ... هر چند که از زمانی که زندگی شهری گسترش پیدا کرده و مردم آپارتمان نشین شدن ، تفاوت های مردم کشورها با هم رو به کاهش هست و بیشتر به زبان و تاریخ محدود میشه ، بهتر بگم ، مردم آپارتمان نشین و کاملا غیر سنتی " اصطلاحا مدرن تخت قاپو شده " تماما نمادها و کنش های فکری و ارتباطی خودش رو از تلویزیون دریافت میکنه و اثر سنتها کم هست ، این باعث میشه تا در یک پروسه طولانی از کودکی تا بزرگ سالی این تلویزیون باشه که باوری رو در انسان بکاره و بعد رشد بده ، در نتیجه این امر و برتری رسانه غربی ، نتیجه این میشه که بیشتر این باورها و نگرش های غربی در نگاه به عالم هست که از مجرای تلویزیون در طولانی مدت در ما کاشته میشه ،... [quote]بهتر نیست به جای کلمه کنترل ، از کلمه بررسی استفاده کنیم . محقق در اینجا عمل بررسی را انجام می ده در حالیکه واژه کنترل ، توانایی تغییر وضعیت را به ذهن متبادر می کنه ؟[/quote] شاید اینطوری ترجمه شده ، ...
  25. با تشکر از دوستان ...؛ اگر به پشت و سمت چپ تصویر نگاه کنید ، کنده شدن قسمتی بزرگی از تانک مشهود هست ، ممکنه این بخاطر efp یا انواع مین و ied بوده باشه ؟ شخصا بعید میدونم این اثر متعلق به موشک باشه هر چند که کنده شدن کله تانک میتونه علتش ترکیدن مهمات درون تانک باشه ، ولی این شکل از کنده شدن بدنه رو تا الان در هیچ تانکی ندیده بودم ... ؛ [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10084/26.jpg[/img]