xx222ir

Members
  • تعداد محتوا

    501
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های xx222ir

  1. خيلي وقت پيشتر منتظر يك پهباد با موتور جت بودم . حالا با موتور جت چه كار كه نميشه كرد ! ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ [quote] [quote]ولي تا 65 هزار پا رو ميشه با همين كرار هم رفت ! به شرطي كه دو موتوره بشه و طول بالها 3 برابر چيزي كه الان هست ... اونوقت شايد ..[/quote] اینو خوب اومدی ابراهیم جان، دقیقا باید افزایش طول بال رو داشته باشیم تا بتونیم مداومت پروازی در اون ارتفاع بوجود بیاریم، البته با همین بال و موتور فعلی هم من پرواز در ارتفاع تا 40000 پایی رو دور از دسترس نمی بینم و حتی امکان صعودهای لحظه ای به بیش از 50000 پا، اما اگه بخواهیم ازش برای شکار پهپادهای 35 میلیون دلاری گلوبال هواک استفاده کنیم باید به ارتفاع قابل دسترسیش اضافه کنیم( هر چند با همین ارتفاع 40000 پا هم میشه یه کارایی کرد ولی سخته و اما و اگرهای زیادی داره) [/quote] هوش ايراني توي اين تصوير پيداست [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/6_8905310760_L600.jpg[/img] دست همه بچه هاي وزارت دفاع را از راه دور مي بوسم !
  2. [quote]كسي ميدونه اين 50 كشوري كه ايران ميگه بهشون سلاح ميديم چه كشور هايي هستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من فقط سوريه و حزب الله و شايدم سودان به نظرم مياد.................حالا هم كه ميگن شايد گرجستان باشه؟؟؟؟؟؟؟[/quote] والا ، هيچكي حرف نمي زنه ، اگه بزني هم فردا مي گن از كجا مي دونستي ؟ بايد جواب پس بدي ، ولي خداييش از منابع غربي اطلاعات بيشتري در مي آد . كه البته ممكن است دروغ هم باشد. [url=http://www.jcpa.org/text/iran_page_62-67.pdf]جورزالم پست ![/url] من اسم كشورها را نمي آرم ، اما اگر اين مطلب را بخوني ، مي فهمي كه خيلي از اين آمد و رفت هاي خارجيها براي چي هست . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اما بعد در مورد اينكه چه چيزي به لبنان خواهيم داد و چه امتيازي مي گيريم ، بايد منتظر زمان و مذاكره بود . هر چي كه به ارتش لبنان داده بشه ، دست حزب الله هم خواهد بود . در مورد اينكه تكنولوژي روز ايران را هم بدهيم خب چي بگم ! ساعر با چي غرق شد ؟ با تكنولوژي 20 سال پيش ! به هر حال سامانه هاي دفاع هوايي ايران ، آزمايش خودشان را در لبنان پس خواهند داد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ اما در مورد دفاع ضد موشكي خداييش اين پسرها ( كاربران ميليتاري ) فقط دوست دارند : منفجر كنند ، شليك كنند ، به آتش بكشند . چرا كسي اهميت جمع آوري اطلاعات را متذكر نمي شود؟ مهمترين قسمت يك سامانه دفاع ضد موشكي چيست ؟ رادارش يا موشكهاش . جنگ امروز جنگ اطلاعات و جنگ تكنولوژيست !
  3. مدير مركز تحقيقات جهاني‌سازي كانادا تشريح كرد: (بخش اول) [align=center][b]تلاش آمريكا براي مشروعيت بخشيدن به استفاده از سلاح هسته‌اي[/b][/align] يك استاد دانشگاه و مدير مركز تحقيقات جهاني‌سازي كانادا با اشاره به دكترين جديد امنيت ملي آمريكا نوشت: دولت ايالات متحده تلاش زيادي جهت مشروعيت بخشيدن به استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي دارد. [align=justify]به گزارش فارس، “مايكل چوسودوفسكي” (Michel Chossudovsky) نويسنده برنده جايزه، استاد اقتصاد در دانشگاه اتاوا و مدير مركز تحقيقات جهاني‌سازي (Centre for Research on Globalizatio)، نويسنده كتاب جهاني‌سازي فقر و نظم نوين جهاني (2003) و جنگ آمريكا بر عليه تروريسم (2005) كه در نگارش دائرةالمعارف بريتانيكا مشاركت داشته و نوشته‌هاي او به بيش از 20 زبان زنده دنيا ترجمه شده است، در مقاله‌اي كه در سايت “گلوبال ريسرچ” (globalresearch) منتشر شد، با اشاره به زمزمه‌هايي كه در مورد حمله آمريكا و متحدانش به ايران به گوش مي‌رسد، هشدار مي‌دهد: اين ماجراجويي نظامي، به قدري جدي و خطرناك است كه آينده بشريت را مي‌تواند تهديد نمايد. [color=darkred]* خطر جنگ هسته‌اي [/color] زماني كه انسان به ويراني‌ها و تلفات جنگ‌هاي عراق و افغانستان مي‌نگرد، باز هم نمي‌تواند ميزان واقعي تخريب و كشتار ناشي از جنگ جهاني سوم را كه با استفاده از سلاح‌هاي پيشرفته و تكنولوژي پيشرفته رخ مي‌دهد، حدس بزند. جامعه بين‌الملل، به نام صلح جهاني، بر جنگ اتمي، صحه گذارد. “ايجاد جهاني امن‌تر” بهانه‌اي است براي آغاز عمليات نظامي كه مي‌تواند به هولوكاست هسته‌اي منجر شود. رژيم صهيونيستي براي استفاده از سلاح‌هاي اتمي در جنگ محتمل آينده با جهان اسلام، مهيا شده است. جايي كه من زندگي مي‌كنم (آمريكاي شمالي) مردم مدام از هولوكاست سخن مي‌گويند اما هر بمب اتمي، خود به تنهايي مي‌تواند يك هولوكاست باشد. مي‌تواند بكشد، شهرها را ويران سازد و همه مردم را نابود نمايد. واقعيت‌ها، وارونه جلوه داده مي‌شود. بنابر يك استدلال نادرست، در يك “جنگ بشردوستانه” از سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي بهره برده مي‌شود و به نقل از “كارشناسان متخصص” ادعا مي‌كنند كه اين سلاح‌ها براي حفاظت از رژيم صهيونيستي و دنياي غرب از حمله اتمي است. بمب‌هاي هسته‌اي آمريكا كه داراي قدرت تخريب 6 برابر قوي‌تر از بمبي است كه در هيروشيما منفجر شد، توسط كارشناسان متخصص، بمب بشردوستانه لقب مي‌گيرد و در همين حال، سلاح‌هاي هسته‌اي ايران كه اصلا وجود خارجي ندارند، تهديدي مسلم، براي امنيت جهاني تلقي مي‌شوند. زماني كه جنگ اتمي حمايتي آمريكا، به عنوان يك “ابزار صلح” محسوب شود توسط نهادهاي جهاني و از جمله سازمان ملل بر آن صحه گذارده شود، هيچ راه برگشتي نيست، جامعه بشري، با شتاب به سوي خود ويراني پيش مي‌رود. اين مقاله، ابتدا در فوريه 2006، با عنوان “آيا دولت بوش، يك هولوكاست هسته‌اي را طراحي كرده است؟ آيا آمريكا از سلاح هسته‌اي بر عليه ايران و تلافي در صورت عدم توافق با تهران، استفاده خواهد كرد” منتشر شد و به بررسي دكترين آمريكا در مورد جنگ پيش‌دستانه هسته‌اي كه در مورد ايران نيز به كار مي‌رفت، مي‌پرداخت. نكته مهم اين است كه 5 سال پيش، آمريكا براي چنين جنگي آماده مي‌شد و اكنون نيز مرحله پيشرفته اين نمايش، آماده اجراست. [color=darkred]* توجيه استفاده از سلاح هسته‌اي توسط دولت آمريكا [/color] روندهاي عملياتي، براي آغاز جنگ هسته‌اي توسط “فرماندهي استراتژيك آمريكا” در حال انجام است. ما در يك چهار راه خطرناك ايستاده‌ايم؛ قوانين و راهبردهاي مربوط به سلاح‌هاي هسته‌اي، اكنون استفاده از اين سلاح‌ها را “آزاد” كرده‌اند) يا در واقع، از تعادل با قواعدي كه در دوران جنگ سرد حاكم بودند، خارج شده‌اند. ) دكترين جديد اعلام مي‌كند كه “اداره، كنترل و هماهنگي” استفاده از سلاح هسته‌اي بايد “انعطاف‌پذير” باشد و به فرماندهان منطقه جنگي، اجازه دهد كه تصميم بگيرند كه چه زمان و كجا بايد از سلاح هسته‌اي استفاده نمايند: فرماندهان جنگي منطقه، مسئول صحنه عمليات‌هاي هسته‌اي (Theater Nuclear Operations) هستند و نه تنها اختيار اجراي اين عمليات را دارند، بلكه در مورد هر موضوع مربوط به سلاح هسته‌اي تصميم مي‌گيرند. ما به نقطه بحراني تاريخ رسيده‌ايم. كاملا ضروري است كه مردم، در داخل و خارج كشور، دشواري وضعيت فعلي را درك كنند و قاطعانه بر عليه دولتشان عمل كنند تا چرخه جنگ را متوقف نمايند. [color=darkred]* سابقه سياه آمريكا در توجيه استفاده از سلاح هسته‌اي [/color] هري ترومن، رئيس جمهور وقت آمريكا در تاريخ 25 جولاي اعلام كرد: “ما وحشتناك‌ترين بمب تاريخ را كشف كرده‌ايم. ممكن است تخريب حاصل از انفجار اين بمب، پس از دوران نوح و كشتي افسانه‌اي‌اش، عظيم‌ترين ويراني باشد. اين سلاح قرار است بر عليه ژاپن به كار گرفته شود. ما اين سلاح را بر عليه اهداف نظامي و سربازان و ملوانان استفاده خواهيم كرد، نه بر عليه زنان و كودكان حتي اگر ژاپن، وحشي، ظالم، بي‌رحم و متعصب باشد، ما به عنوان رهبر دنيايي كه سعادت عمومي را مي‌خواهد، نمي‌توانيم اين بمب وحشتناك را بر روي پايتخت قديمي يا جديد اين كشور بيندازيم. محل اصابت، كاملا نظامي است. به نظر مي‌رسد كه وحشتناك‌ترين چيزي كه تاكنون كشف شده است، بيشترين فايده را دارد. “ اولين بمب اتمي در 6 آگوست 1945 بر روي هيروشيما انداخته شد و بمب دوم در 9 آگوست، در ناكازاكي منفجر شد. ترومن در همان روز، يعني 9 آگوست 1945 در يك سخنراني راديويي اعلام كرد: “دنيا متوجه شده است كه اولين بمب، در هيروشيما كه يك پايگاه نظامي است، انداخته شده است زيرا ما اميدوار بوديم كه در اولين حمله، تا حد ممكن از كشته شدن غيرنظاميان جلوگيري نماييم. “ از 6 آگوست 1945، بشريت به وضعيت غيرقابل تصور هولوكاست هسته‌اي نزديك‌تر مي‌شود كه در آن اشعات راديواكتيو، در بيشتر مناطق خاورميانه پخش مي‌شود. [color=darkred]* تلاش جديد آمريكا براي مشروعيت بخشيدن به كاربرد بمب هسته‌اي [/color] همه حفاظ‌هاي دوره جنگ سرد كه سلاح هسته‌اي را به عنوان “آخرين مفر” تلقي مي‌كرد، از ميان رفته است. عمليات‌هاي نظامي تهاجمي، اكنون استفاده از كلاهك‌هاي هسته‌اي را اقدامي براي “دفاع از خود” توصيف مي‌كنند. تمايز سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي و زرادخانه جنگي متعارف، محو شده است. دكترين جديد آمريكا بر پايه “تركيب توانايي‌هاي ضربه زدن” بنا نهاده شده است. در نهايت، آنچه به صورت خاص در برنامه بمباران ايران توسط پنتاگون در نظر گرفته شده است، استفاده از سلاح هسته‌اي در كنار سلاح‌هاي متعارف است. همچنانكه در مورد انفجار اولين بمب اتمي، شاهد بوديم ترومن از “انداختن بمب بر روي هيروشيما به عنوان يك پايگاه نظامي” سخن مي‌گفت، اكنون هم بمب‌هاي هسته‌اي كوچك (mini-nukes) به عنوان بمب‌هايي كه “به شهروندان غيرنظامي آسيب نخواهند رساند”، معرفي مي‌شوند. دكترين جديد هسته‌اي آمريكا كه با نام رسمي “نگارش ضميمه 3-12” يا (Doctrine for Joint Nuclear Operations, March 2005) شناخته مي‌شود، به دنبال “همراه كردن حمله‌هاي سلاح متعارف با سلاح‌هاي هسته‌اي” ، تحت عنوان «يكپارچه كردن» حمله و اجراست. اين دكترين، نقشه جنگي را به عنوان مديريت روند تصميم‌سازي توصيف مي‌كند كه با تركيب ابزارها، اهداف نظامي و استراتژيك توأمان كسب مي‌شود و در اين روند، از دست رفتن زندگي انسان‌ها، اهميت كمي دارد. نقشه جنگي‌اي كه با دكترين جديد هسته‌اي آمريكا طراحي شود، بر «بيشترين كارآيي در استفاده از نيروها» متمركز شده است كه به معناي تنظيم بهينه سلاح‌هاي مختلف،‌ براي نيل به اهداف تعيين شده نظامي است. در اين زمينه، سلاح‌هاي هسته‌اي و متعارف، به عنوان “بخشي از جعبه ابزار” لحاظ مي‌شوند كه فرماندهان نظامي مي‌توانند بر حسب ضرورت و بنا بر مقتضيات صحنه جنگي انتخاب نموده و به كار ببرند )صد البته هيچ‌يك از سلاح‌هايي كه در اين “جعبه ابزار” طراحي شده توسط پنتاگون قرار دارد و شامل بمب‌هاي ضد سنگر متعارف، بمب‌هاي خوشه‌اي، بمب هسته‌اي كوچك، سلاح‌هاي شيميايي و ميكروبي زماني كه توسط آمريكا و متحدانش به كار روند، “سلاح‌هاي كشتار جمعي” محسوب نمي‌شود). اهداف اعلام شده عبارت است از: “اطمينان از بيشترين كارآيي در استفاده از نيروها و قرار دادن دامنه گسترده‌تر گزينه‌هاي حمله (متعارف و هسته‌اي) در اختيار رهبران آمريكايي، به منظور اقدام در وضعيت‌هاي فوري. يكپارچگي نيروهاي متعارف و هسته‌اي براي هر استراتژي موفق جامع، ضروري است. اين يكپارچگي باعث بيشينه شدن اهداف، كمينه شدن تخريب‌ها و كاهش هزينه‌ها مي‌گردد. “ (Doctrine for Joint Nuclear Operations p. JP 3-12-13) دكترين جديد هسته‌اي، مفروضات و واقعيت‌ها را زير و رو مي‌كند. نه تنها تأثيرات شديد ويرانگر سلاح‌هاي هسته‌اي را ناديده مي‌گيرد، بلكه تصريح مي‌كند كه بدون هيچ قيد و بندي، سلاح‌هاي هسته‌اي “امن” هستند و استفاده از آنها در ميدان جنگي، مي‌تواند «كمترين ميزان تخريب و كاهش هزينه‌ها» را تضمين نمايد. موضوع تشعشعات راديواكتيو، به ندرت در مورد سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي در نظر گرفته مي‌شود. اين اصول راهبردي غيرمتجانس كه سلاح هسته‌اي را “براي غير نظاميان، بي خطر” توصيف مي‌كند، براي استفاده از سلاح‌هاي مختلف، در صحنه جنگ، به فرماندهان نظامي، چراغ سبز نشان مي‌دهد. [color=darkred]* اقدامات “تهاجمي” و “تدافعي” [/color] در سال 2001 در مورد امكان استفاده از سلاح هسته‌اي در خاورميانه و به ويژه عليه ايران بررسي‌هايي انجام شد. دكترين جديد هسته‌اي آمريكا، يك گام به محو كردن مرز ميان اقدام نظامي “تهاجمي” و “تدافعي” كمك كرد: “سه‌گانه جديد، پيشنهاد مي‌كند كه توانايي‌هاي استراتژيك دفاعي و تهاجمي شامل توانايي حمله هسته‌اي و غيرهسته‌اي، دفاع فعال و منفعل، همزمان به كار گرفته شود. يك تحقيق جامع براي توسعه، ايجاد يك شالوده صنعتي براي پيشرفت، ساختن و حفظ نيروهاي تهاجمي و سيستم‌هاي دفاعي، ضروري است.” دكترين جديد هسته‌اي، از اقدام‌هاي پيشدستانه “دفاع از خود” فراتر رفته است و خواهان “اقدام آغازين” (anticipatory action) است كه در آن سلاح‌هاي هسته‌اي عليه “دشمن سرسختي” به كار مي‌رود كه بر گسترش سلاح‌هاي كشتار جمعي اصرار مي‌ورزد: “طرح امنيتي مناسب، نيازمند آمادگي براي تهديدات احتمالي است كه ممكن است اكنون واضح نباشند. درس‌هاي تاريخ نظامي به ما يادآوري مي‌كند كه: منازعات غير عقلاني، پيش‌بيني نشده آغاز مي‌شود. نيروهاي نظامي، بايد براي مقابله با توانايي‌ها و سلاح‌هايي كه موجود است يا به وجود خواهد آمد، آماده باشند، حتي اگر سناريوي فوري براي جنگ پيش رو وجود نداشته باشد. براي بيشينه‌سازي بازداشتن از كاربرد سلاح‌هاي كشتار جمعي، ضروري است كه نيروهاي آمريكايي براي استفاده از سلاح هسته‌اي آماده باشند و نيز براي به كارگيري سلاح‌هاي هسته‌اي در صورت لزوم، در جهت جلوگيري يا تلافي كاربرد سلاح‌هاي كشتار جمعي، مهيا باشند.” [color=darkred]* طرح كاربرد همزمان سلاح‌هاي هسته‌اي و متعارف [/color] دكترين جديد هسته‌اي آمريكا، به صورت خلاصه، فرآيندهاي اداره و استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي و ماهيت رابطه ميان عمليات‌هاي جنگي هسته‌اي و متعارف را بيان مي‌كند: “استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي در صحنه جنگ، نيازمند طرحي براي يكپارچه كردن سلاح‌هاي هسته‌اي و متعارف، در بزرگترين مقياس ممكن است.” (DJNO, p 47) زماني كه فرمانده كل قوا كه رئيس جمهور ايالات متحده است، تصميم بگيرد كه عمليات نظامي تركيبي هسته‌اي-متعارف اجرا شود، همواره اين ريسك وجود خواهد داشت كه سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي، بدون اجازه مجدد از رئيس جمهور، به كار روند. با اين ملاحظه، دسترسي فرماندهان منطقه جنگي به سلاح‌هاي هسته‌اي، با اين توجيه صورت مي‌گيرد كه نقشه‌هاي جنگي بايد، «منعطف باشند و در موقعيت‌هاي متفاوت، امكان تغيير داشته باشند». ادامه دارد ... . [/align] [url=http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8905301590]منبع : خبرگزاري فارس [/url]
  4. مدير مركز تحقيقات جهاني‌سازي كانادا تشريح كرد: (بخش دوم و پاياني- ادامه مطلب بالا ) [align=center][b]آمريكا بدنبال تفويض اختيار استفاده از بمب اتم به فرماندهان نظامي خود[/b][/align] [align=justify]مدير مركز تحقيقات جهاني‌سازي كانادا با اشاره به دكترين جديد امنيت ملي آمريكا نوشت: آمريكايي‌ها به دنبال تفويض اختيار استفاده از بمب هسته‌اي به فرماندهان نظامي خود هستند تا تبعات استفاده از آن از رئيس جمهور به فرماندهان جزء نظامي كاهش يابد. به گزارش فارس، “مايكل چوسودوفسكي”، استاد اقتصاد در دانشگاه اتاوا و مدير مركز تحقيقات جهاني‌سازي، نويسنده كتاب جهاني‌سازي فقر و نظم نوين جهاني (2003) و جنگ آمريكا عليه تروريسم (2005) كه در نگارش دايرةالمعارف بريتانيكا مشاركت داشته و نوشته‌هاي او به بيش از 20 زبان زنده دنيا ترجمه شده است، در مقاله‌اي كه در سايت “گلوبال ريسرچ” منتشر شد، با اشاره به زمزمه‌هايي كه درباره حمله آمريكا و متحدانش به ايران به گوش مي‌رسد، هشدار مي‌دهد: اين ماجراجويي نظامي، به قدري جدي و خطرناك است كه آينده بشريت را مي‌تواند تهديد نمايد. در بخش اول اين مقاله نويسنده به تشريح تلاش آمريكا در قالب دكترين جديد امنيت ملي اين كشور براي مشروعيت بخشيدن به استفاده از سلاح هسته‌اي پرداخته است و اينك بخش دوم مقاله را از نظر مي‌گذرانيم. بر اين اساس (طرح جديد دكترين امنيت ملي) “فرماندهان منطقه جنگي، مسئول تعيين اهداف و توسعه نقشه‌هاي جنگ هسته‌اي براي تحقق آن اهداف هستند. زماني كه وظايف مشخص شد، فرماندهان جنگي احتياطي، جزئيات نقشه براي تأمين اهداف را فراهم مي‌سازند. استفاده از سلاح هسته‌اي در منطقه عملياتي، بايد تابع مقررات دكترين هسته‌اي آمريكا باشد و نيز پاسخي مؤثر براي طراحي و اجراي عمليات‌ها در چارچوب زماني‌اي كه بحران اجازه مي‌دهد، باشند.“ از آنجايي كه براي هر سناريويي، صرفا گزينه‌هاي پيش‌بيني شده وجود ندارند، فرماندهان نظامي، بايد توانايي طراحي نقشه‌ها در زمان بحران را داشته باشند و بتوانند اين نقشه‌ها را اجرا نمايند. نقشه‌ها در زمان بحران كه محدوديت وجود دارد و يا گزينه‌هاي معمول، نامناسب هستند، توانايي به كارگيري گزينه‌هاي جديد و يا اصلاح گزينه‌هاي موجود را فراهم خواهد كرد. فرمان دادن، اداره كردن و هماهنگ نمودن، همه بايد به قدر كافي قابل انعطاف باشد كه به فرماندهان نظامي منطقه اجازه دهد كه نسبت به اهداف فوري مانند دستگاه‌هاي پرتاب موشك سيار، واكنش مناسب نشان دهند.“ [color=darkred]* صحنه عمليات‌هاي هسته‌اي [/color] تا زماني كه تأييد رسمي رئيس جمهور براي آغاز جنگ هسته‌اي صادر نشده است، فرماندهان مستقر در منطقه جنگي، مسئول صحنه عمليات‌هاي هسته‌اي خواهند بود. اين افراد نه تنها اختيار اجراي عمليات هسته‌اي را دارند، بلكه مي‌توانند هر تصميمي را كه مربوط به سلاح‌هاي هسته‌اي مي‌شود نيز اتخاذ نمايند. با اين بيان، ديگر فقط با “خطر پرتاب غير عمدي و تصادفي بمب هسته‌اي” مواجه نيستيم (كه قبلا توسط وزير دفاع اسبق "رابرت مك‌نامارا " (Robert S. McNamara) در مورد آن هشدار داده شده بود) بلكه با يك روند تصميم‌گيري نظامي روبرو هستيم كه به فرماندهان نظامي، از فرمانده كل قوا تا فرماندهان جبهه جنگي، اجازه مي‌دهد كه از سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي بهره ببرند. به علاوه، چون اين سلاح‌هاي هسته‌اي “كوچك”، توسط پنتاگون به عنوان سلاح‌هايي كه “به شهروندان غير نظامي آسيب نخواهد رساند” طبقه‌بندي شده است و مدعي هستند كه “احتمال تخريب ناخواسته را به حداقل ممكن مي‌رساند”، فرماندهان جنگي ترغيب مي‌شوند كه احتياط را كنار بگذارند و در استفاده از سلاح هسته‌اي ترديد نكنند. اگر زماني تصميم بر اين شد كه يك عمليات نظامي انجام شود (مثلا فرض كنيد كه يك حمله هوايي به ايران صورت گيرد) فرماندهان صحنه عمليات، تا حدي آزادي عمل دارند. آنچه در عمل اتفاق مي‌افتد اين است كه قدرت تصميم رئيس جمهور سلب مي‌شود و اين فرماندهان صحنه عمليات هستند كه تصميم مي‌گيرند از چه سلاحي و بر عليه چه اهدافي استفاده نمايند. سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي انباشته شده كه قبلا فقط براي ايجاد ترس و بازدارندگي به كار مي‌رفت، اكنون به عنوان بخشي از مهمات جنگي در نظر گرفته مي‌شود. به عبارت ديگر، بمب هسته‌اي، به بخشي از “جعبه ابزار” در اختيار فرماندهان جنگي تبديل شده است. [color=darkred]* حمله هوايي به ايران [/color] نقشه عملياتي حمله هوايي به ايران، از سال 2005 آماده و تجهيزات عملياتي ضروري براي اين حمله، تهيه شده است. معاون رئيس جمهور وقت، ديك چني، دستور داده بود كه “نقشه احتمالي” كه “شامل حمله هوايي در مقياس وسيع،‌ با استفاده از سلاح‌هاي متعارف و هسته‌اي “ مي‌شود، طراحي شود.(Philip Giraldi Attack on Iran: Pre-emptive Nuclear War, The American Conservative, 2 August 2005) ستاد فرماندهي ارتش آمريكا، ممكن است كه اكنون اين نقشه را مورد بازنگري قرار داده باشند و جزئيات آن را تغيير بدهند. در ژانويه 2005، يك تغيير بزرگ در اختيارات ستاد فرماندهي ارتش آمريكا رخ داد. اين ستاد اختيار پيدا كرد كه “دستورات جنگي براي استفاده همزمان از سلاح‌هاي جنگي متعارف و سلاح‌هاي كشتار جمعي” را رأسا صادر نمايد. براي اجرايي كردن اين اختيار، يك دستورالعمل نظامي به نام “ضميمه كاربردي براي تركيب فرماندهي جوي و حملات جهاني” تدوين شد كه به ستاد فرماندهي آمريكا اين اختيار را مي‌داد كه در راستاي دكترين جديد هسته‌اي دولت بوش، در عمليات‌هاي نظامي، مسئول “تركيب سلاح‌هاي هسته‌اي و متعارف” باشد. هر دو دسته سلاح هسته‌اي و متعارف، به صورت يكپارچه، تحت عنوان “عمليات حمله مشترك” اداره و اجرا مي‌شود. "رابرت نوريس " و "هانس كريستنس " در بولتن دانشمندان هسته‌اي مي‌نويسند: “وزارت دفاع در حال ارتقاي نقشه‌هاي حمله هسته‌اي خود مي‌باشد تا در راستاي سياست جديد هسته‌اي رئيس جمهور قرار گيرد. در اين طرح جديد، به جاي تصميم‌گيري متمركز براي به كار بردن حملات وسيع هسته‌اي كه در دوران جنگ سرد براي مبارزه با يك دشمن به كار مي‌رفت، از مجموعه‌اي از تصميم‌گيري‌هاي غير متمركز و قابل انعطاف، براي مقابله با دشمنان متعدد استفاده مي‌شود. اين دستورالعمل جديد كه به نام “اپلانو 8044” (OPLAN (Operations Plan) 8044) شناخته مي‌شود مورد تجديدنظر قرار گرفته و جزئياتي به آن افزوده شده تا گزينه‌هاي قابل انعطافي فراهم سازد و هم‌پيمانان را مطمئن و دشمنان را منصرف و اگر ضروري بود، نابود نمايد و به اين منظور، دامنه وسيعي از گزينه‌ها پيش‌بيني شده است. يكي ديگر از دستورالعمل‌هاي تهيه شده، “كانپلان 8022” (CONCEPT PLAN (CONPLAN) 8022) است كه براي استفاده سريع از سلاح‌هاي هسته‌اي، متعارف و ساير توانايي‌هاي جنگي است كه براي نابودي فوري اهداف در هر كجاي دنيا و در صورت نياز به صورت پيش‌دستانه طراحي شده است. دونالد رامسفلد، وزير دفاع اسبق، در سال 2004 دستور رسمي شدن "كانپلان 8022 " را در ميان نيروهاي نظامي صادر نمود. در نتيجه، سياست حمله پيش‌دستانه دولت بوش، اكنون شامل استفاده از بمب‌‌افكن‌هاي دوربرد، زيردريايي‌هاي استراتژيك براي گشت‌زني بازدارنده و احتمالا موشك‌هاي بالستيك قاره‌پيما مي‌شود. كانپلان 8022، اكنون دستورالعملي براي اجراي عمليات‌هاي نظامي در سطح جهان است و در مورد كاربرد زيردريايي و بمب‌افكن‌ها توسط نيروي هوايي و نيروي دريايي، است. (Japanese Economic Newswire, 30 December 2005) هانس كريستنس مي‌گويد: "كانپلان 8022 " يك پوشش براي تنظيم سناريوهاي استراتژيك حملات پيش‌دستانه است و شامل كاربرد سلاح هسته‌اي نيز مي‌باشد. اين دستورالعمل، به نحو مؤثري بر تهديدات جديد آمريكا (كره شمالي و ايران) و نيز تكثير و اشاعه تروريست‌ها متمركز شده است. البته اين بدين معنا نيست كه كاپلان 8022 را نمي‌توان در مقابل اهدافي در چين يا روسيه به كار بست. " [color=darkred]* اجازه استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي [/color] طرح بمباران هوايي ايران، بر اساس كانپلان 8022، در اواسط سال 2004 آغاز شد. در مي 2004، رهنمود رئيس جمهوري در مورد امينت ملي منتشر شد. مفاد اين سند بسيار حساس امنيتي، به شدت پنهان نگاه داشته مي‌شود. در مورد اين سند در رسانه‌ها يا مذاكرات كنگره، سخني به ميان نيامده است. در حالي كه NSPD 35 محرمانه مانده است، تصور مي‌شود كه محتواي آن مربوط به استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي در خاورميانه باشد. با اين ملاحظه، يك نشريه ترك به نام "يني سافاك " (Yeni Safak) اينگونه گمانه مي‌زند: “در صورتي كه ايران به رژيم صهيونيستي حمله كند، آمريكا از سلاح هسته‌اي نوع "بي 61 " براي بمباران جنوب ايران و حمله به تأسيسات هسته‌اي اين كشور استفاده خواهد كرد.“ قبلا برخي از انواع سلاح‌هاي اتمي در جنگ عراق استفاده شده بود. آنچه اين روزنامه ترك حدس زده است، اين است كه ابتدا در جنگ با ايران از سلاح‌هاي متعارف استفاده شود و اگر ايران در مقام حمله متقابل عليه حملات هوايي آمريكايي-صهيونيستي برآمد، از سلاح تاكتيكي بي 61 كه نوعي سلاح “گرماهسته‌اي” (thermonuclear) است، استفاده شود. اين انتقام‌جويي بر اساس بازنگري در سند NSPD 17 مربوط به سال 2001 انجام خواهد شد. [color=darkred]* ذخيره سلاح‌هاي متعارف و هسته‌اي از سوي رژيم صهيونيستي [/color] رژيم صهيونيستي متحد نظامي آمريكا در حمله به ايران خواهد بود و نقش عمده‌اي را بازي خواهد كرد. بنابر گزارش رسانه‌ها، رژيم صهيونيستي از سال 2004، شروع به دريافت 500 بمب آمريكايي بتن شكن “بي ال يو109” نموده است. اولين محموله در سپتامبر 2004 دريافت شد. در آوريل 2005، واشنگتن تأييد كرد كه رژيم صهيونيستي، 100 بمب پيشرفته‌تر به نام “جي بي يو 28 “ را از شركت “لاكهيد مارتين” (Lockheed Martin) خريداري نموده است. اين بمب داراي “قدرت انفجار 500 پوندي، سيستم هدايت ليزري و يك كلاهك غيرهسته‌اي به قدرت 4400 پوند براي نفوذ در بتن” مي‌باشد. اين بمب در جنگ عراق به كار رفته بود. “پنتاگون اعلام كرد كه فروش 500 بمب "بي ال يو 109 " به رژيم صهيونيستي در راستاي شريك كردن اين رژيم در اهداف استراتژيك و تاكتيكي ايالات متحده است”. اين بمب مي‌تواند از جت‌هاي اف 15 يا اف 16 كه توسط آمريكا در اختيار رژيم صهيونيستي قرار داده شده است، پرتاب شود و سپس توسط ماهواره كنترل گردد. امسال رژيم صهيونيستي، اولين بخش از 102 جنگنده دورپرواز اف 16 را از مهمترين هم‌پيمانش يعني ايالات متحده دريافت كرد. به گزارش رويترز، “رژيم صهيونيستي بمب‌هاي بتن شكن ساخته است، اما هيچكدام به اندازه بمب 200 پوندي بي ال يو، قوي نيستند.“ البته اين گزارش،‌ در مورد ذخيره و به كارگيري بمب‌هاي گرماهسته‌اي بتن شكن توسط رژيم صهيونيستي صحبتي به ميان نياورده است و البته در مورد اينكه آيا بمب‌هاي بتن شكن ساخت رژيم صهيونيستي، مجهز به كلاهك هسته‌اي هستند يا نه نيز چيزي ذكر نشده است. ارسال و ذخيره بمب‌هاي بتن شكن، تنها چند ماه پس از انتشار دستورالعمل به كارگيري سلاح هسته‌اي NPSD 35 انجام شده است. رژيم صهيونيستي تعداد 100 الي 200 كلاهك هسته‌اي استراتژيك دارد. در سال 2003، واشنگتن و تل‌آويو، تأييد كردند كه در مورد “به كارگيري موشك‌هاي هارپون كروز مجهز به كلاهك هسته‌اي، براي استفاده در زيردريايي‌هاي كلاس دلفين در نيروي دريايي رژيم صهيونيستي” در حال تشريك مساعي هستند. اخيرا و همزمان با آمادگي رژيم صهيونيستي براي حمله به ايران، اين رژيم دو زيردريايي جديد آلماني خريده است كه قادر به حمل كلاهك هسته‌اي به عنوان عامل بازدارنده و ضربه متقابل (second-strike) هستند. توانايي هسته‌اي رژيم صهيونيستي در سطح تاكتيكي، هنوز ناشناخته مانده است. رژيم صهيونيستي در جريان عمليات حمله هوايي به ايران، علاوه بر همكاري نظامي، در خاورميانه اقدامات سياسي نيز به عمل خواهد آورد. با بسط دادن جبهه جنگي به لبنان و سوريه توسط رژيم صهيونيستي، جبهه جنگ عليه آمريكا از شرق مديترانه تا آسياي مركزي و افغانستان گسترش خواهد يافت. [/align] [url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905301591]منبع خبرگزاري فارس [/url]
  5. سلام دست مريزاد داش علي ،الحق و الانصاف زحمت زيادي مي كشيد . ( اين را هم اينجا گذاشتم كه تاپيكت بالا بمونه )
  6. سلام آقا يك سؤال بپرسم به من نخنديد توي همين بحثها 2 روايت از برد كرار مطرح شد الف ) شعاع پرواز 1000 كيلومتر ب) برد 1000 كيلومتر شعاع پرواز مگر رفت و برگشت نيست ولي برد فقط رفت ؟
  7. [quote] كمبود ماهواره به شدت احساس ميشه هم برا ي هدايت پهباد و هم براي هدايت خودروهاي بدون سرنشين و روبات هاي مختلف كه ما در اون زمينه هم پيشرفت خوبي داشتيم [/quote] مخالف بكارگيري ماهواره هستم ! اگر گير حفاظتي نميدي بحث كنيم!
  8. سلام به همگي آیا رژیم صهیونیستی توان حمله به نیروگاه اتمی بوشهر را دارد؟ جواب بله هست ، توان اينكار را دارد . اما بحث ما در مورد جنگ ايران و اسرائيل ادامه پيدا كرد ، ادامه پيدا مي كند و تا نابودي اين رژيم ( انشاء الله ، هر چه زودتر ) ادامه پيدا خواهد كرد . ------------------------------------------------------------------------- بگذاريد ديدگاه ديگري را در مورد هدف قرار گرفتن نيروگاه بوشهر ( توسط نيروهاي نظامي اسرائيل نه با عمليت خرابكارانه ) مطرح كنم. البته اگر اين ديدگاه من بين داد و بيداد شما و جر و بحثتان گم نشود . سؤال : ايران پس از هدف قرار گرفتن نيروگاه بوشهر ، چه گزينه هايي پيش رو دارد ؟ الف ) شكايت به سازمان ملل ب) حمله متقابل به اسرائيل ج) خروج از NPT و ساخت بمب اتمي د ) هيچكدام تست كنكور زديد كه ؟ ها وولك ؟ جواب : گزينه الف، [color=red]بدليل پدرسوختگي شوراي امنيت و عدم اجراي مصوبات اين شورا در مورد اسرائيل مردود است . [/color] گزينه دال ، [color=red]بدليل غيرتمندي شيعيان علي ابن ابيطالب عليه الاسلام مردود است .[/color] گزينه ب ، [color=red]هم اكنون بحث داغي در اين تاپيك درباره آن در جريان است . [/color]اما بايد گزينه ج را هم بررسي كرد . گزينه جيم ، [color=green]بايد بررسي شود . خروج از NPT امكان حمله آمريكا ، با توجه به دكترين هسته اي جديد اين كشور را دارد . اما افكار عمومي تمام دنيا اين حق را به ما خواهد داد كه از NPT خارج شويم . براي ساخت بمب اتمي نياز به سرعت زياد دانشمندان ايراني جهت غني سازي بيشتر و پرتو دهي اورانيوم معمولي داريم . همچين چند تا راكتور نيمه نصفه كوچول موچول آن هم براي ساخت پلوتونيوم از اورانيوم معمولي . ، هرچه بيشتر و هرچه سريعتر براي آزمايش اولين بمب اتمي آن هم در خليج فارس ! ( البته اگر به خاطر هدف قرار گرفتن نيروگاه بوشهر اين دريا آلوده شده بود ) [/color] پس با در نظر گرفتن تمام جوانب، گزينه ب هم مردود است ! بابا ول كنيد اين راكتور بوشهر رو ، اين همه دعوا سر توليد 1000 مگاوات برق ! بر فرض كه اسرائيل بياد بزنه ، ما هم قهر مي كنيم از NPT خارج مي شيم. يك هفته بعد هم مي گيم ديگه اصلا ذخيره اورانيوم نداريم . تمام شد ! بايد دوباره استخراج و تغليظ و غني سازي بشه . جاش تا بخواهيد ذخيره پلوتونيوم داريم . جناب ملل متحده ، جناب جامعه جهاني جناب شوراي امنيت ، باقاليهاي حاشيه خليج فارس حرفي داريد ! بر فرض هم كه عمو سام بخواهد شيطنت كند ، دغ دلمان را با سجيل اتمي ، كرار اتمي سر برلين و لندن و پاريس در مي آوريم . اين جاها زياد با USA فرقي نمي كند . اسرائيل كه جاي خود دارد. پس اي كاش اسرائيل بياد و اين نيروگاه را بزند . اي كاش
  9. سلام ممنون ، تا اين لحظه هيچ خبرگزاري تصوير بدربخوري نگذاشته . باز هم شما
  10. [quote]حمله تروریستی که به نظر من نشدنی هست اون هم با توجه به توان و اشزاف اطلاعاتی ایران و اوضاع خاص امنیتی و حفاظتی در ایران این مورد رو باید کنار گذاشت و در صورت در نظر گرفتن هم نمی تونه بسیار مطئن و یا باعث مثلا نابودی نیروگاه بشه بیشتر یه ایذا کم اثر درست میکنه البته اثر روانی و تبلیغاتی عظیمی داره. [/quote] [quote]4:[b]تروریستی یا خرابکارانه[/b] [/quote] محتمل ترين نوع حمله به نيروگاه هسته اي ايران از اين نوع خواهد بود ، چه با وجود روس ها چه بدون آنها . زيرا احتمال اثبات خرابكاري بسيار مشكل خواهد بود . تصور اينكه به خاطر مشكلات زيست محيطي يا كشته شدن انسان هاي بيگناه بيار از حمله خودداري كنند ، تصور غلتيست . آيا از بكارگيري اورانيوم ضعيف شده در عراق بيمي داشتند؟ آيا از كشتن مردم بيگناه غزه و حمله به كاروان كمك رساني ترسي داشتند؟
  11. سلام تبريك و خسته نباشيد به همه دست اندركاران صنايع دفاع . =================================================================== [quote] [quote]دوستان ممكن هست اين موشك رو براي شليك از ناو يا زيردرياي ساخته باشند . با توجه به اين از بالچه در اون استفاده نشده؟ [/quote] به ذهن من هم یه همچین چیزی رسید، ولی قطر بدنه این موشک بیش از اون چیزی هست که بشه اونو از زیردریایی های کیلو کلاس شلیک کرد، البته ناوها رو نمیشه منتفی دونست. [/quote] [quote]وي به [b]سيستم هوشمند هدايت موشك قيام[/b] اشاره كرد و افزود: از ويژگي‌هاي ديگر اين موشك اين است كه احتمال اصابت موشك‌هاي ديگر به آن به شدت كاهش يافته است. [/quote] هر چند كه وزير محترم دفاع ، قيام يك را بعنوان يك موشك زمين به زمين معرفي كرده اند ، اما با توجه به قابليتهاي اعلام شده اين موشك ، به نظر مي رسد توانايي انهدام اهداف دريايي و همچنين شليك از دريا را نيز داشته باشد. ================================================================================== 1- موشك از سوخت مايع استفاده مي كند . 2- بالچه هدايت ندارد - 3 - هوشمند است ( يعني بدون كنترل از راه دور Remote Control) و 4 - دقت بالا دارد . مسئله اينجاست ، اگر سرجنگي جداشونده مي باشد و فاقد بالچه ! ، و موشك از هوشمندي براي يافتن هدف برخوردار است ، از چه سيستم هدايتي بهره مي برد ؟ (بايد منتظر اطلاعات بيشتر بمانيم !) [quote]شاید در این موشک از موتورهای کوچکی که روی بدنه قراردارند استفاده شده.[/quote] فكر كنم تجربه اينكار روي بعضي از اسكادها بود كه در فاز بوست از آنها استفاده مي شد. احتمالا سر جنگي نيز از همين سيستم استفاده مي كند. ================================================================================== [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/340x~1.jpg[/img] آقا اجازه ما كه نفهميديم .يك شاگرد زرنگ كلاس به ما بچه تنبل ها هم ياد بده استاد وريور چي گفت و كجاي عكس رو توضيح مي دهند!
  12. [align=center][b]جنگ تمام‌عيار ميان آمريكا و ايران بعيد است[/b][/align] [align=justify]در سال 2007 فرصتي پديد آمد تا با استراتژيست ايراني حسن عباسي ديدار و گفت و گويي صورت گرفت. در سال 2007 با تصويب قطعنامه‌ي تحريم اقتصادي عليه ايران، امكان درگيري نظامي ميان آمريكا و ايران جدي بود، به ويژه با پافشاري ايران بر پروژه‌ي هسته‌اي خود. اكنون پس از سه سال، مجددا فرصت مصاحبه‌اي پيش آمده است. او كه امكان بمباران نقطه‌اي تأسيسات را در سال‌هاي اخير، با توجه به استيصال آمريكا در برابر ايران، محتمل و عادي برآورده كرده است، اما هم‌چنان معتقد است كه جنگ تمام-عيار ميان آمريكا و ايران با شرايط موجود بعيد است. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/138605180.JPG[/img] [color=red]شما چند بار حداقل 6 استراتژي آمريكا عليه ايران را مطرح كرده‌ايد. به نظر شما كدام يك بر ضد ايران مخرب‌تر است؟[/color] حافظه‌ي خوبي داريد، اما بايد بگويم تاكنون يازده استراتژي: از سال 2001، به ترتيب «هويج و چماق» (2002)- پليس خوب، پليس بد (2003)- مكانيسم ماشه (2004)- شوك و بهت (2005)- چيكن استراتژي (2005)- استراتژي قورباغه (2006)- آنفولانزاي نيويوركي (2007)- اسناك استراتژي در دايم پارادايم (2008)- هويج سمي (2008)- آژاكس 2 (2009)- مده آ (2010). در مورد اين كه كدام يك براي ايران خطرناك‌تر بوده يا هست، پاسخ روشن است. وقتي آمريكا مدام مجبور به دكترين شيفت و پارادايم‌شيفت عليه ايران مي‌شود، مشخص مي‌گردد كه استراتژي‌ها، دكترين‌ها و تنت‌هاي او بر ضد ايران ناكارآمد است. در بازي شطرنج مناسبات 30 سال گذشته‌ي آمريكا با ايران، كل مجموعه‌ي اين دكترين‌ها، نتوانسته‌اند تأثير قابل توجهي بگذارند. واقعيت اين است كه نظام تصميم‌سازي استراتژيك آمريكا، كه در عصر جنگ سرد از خود چهره‌اي افسانه‌اي نشان داده بود، اكنون فرسوده شده است. عصر شيلينگ‌ها، كيسينجرها، مك ناماراها، مكسول تيلورها، و هانتينگتون‌ها سرآمده است، و افق آينده نيز روشن نيست. ابرقدرت آمريكا، يك مشكل عادي هم‌چون نشت نفت در خليج مكزيك را در طول سه ماه نتوانست مهار كند. اين بيانگر ضعف مديريت بحران توسط آمريكاست و آن ضعف نيز حكايت از فرسودگي و كهنگي توان تصميم‌سازي استراتژيك در آمريكا دارد. [color=red]با استراتژي‌هاي آمريكا و غرب عليه ايران مانند چيكن، آيا هنوز صحيح است كه بگوييم احتمال يك برخورد مستقيم ميان آمريكا و ايران كم است؟[/color] در چيكن استراتژي، امكان برخورد همواره بسيار زياد است. در واقع آن استراتژي كه بيش‌ترين احتمال برخورد را در ذات خود دارد، همان چيكن استراتژي است. زيرا در اين دكترين، هر دو طرف، مانند دو اتومبيل براي بيرون كردن حريف از جاده-ي باريك، به سرعت به سمت هم مي‌آيند. اگر حريف نپذيرد كه از جاده منحرف بشود، بايد آماده‌ي پذيرش هزينه‌ي برخورد با اتومبيل روبرو باشد. به اين دليل نام آن چيكن استراتژي نهاده شده است كه حاكي از شجاعت يا ترس راننده‌ي آن اتومبيل، در آمادگي براي برخورد است. آغاز دوره‌ي چيكن استراتژي از سوي ايران و آمريكا در سال 2005 به اين معنا بود كه هر دو طرف آماده‌ي پرداختن هزينه‌ي تقابل هستند، حتي اگر اين هزينه، در حد يك جنگ تمام‌عيار باشد. ويژگي استراتژي چيكن، در بالا بردن مستمر هزينه‌ي برخورد و تصادف از سوي طرفين است. پس در پاسخ به سؤال شما بايد بگويم كه با مطرح شدن چيكن استراتژي در پنج سال گذشته، همواره امكان برخورد نظامي وجود داشته است، اما چون هزينه‌ي برخورد روز به روز بالا مي‌رود، اين امكان، دچار نوسان مي‌شود. دوره‌ي چيكن استراتژي آمريكا و شوروي در بحران موشكي 1962 كوبا دو ماه طول كشيد تا هر دو طرف عقب نشستند. سال‌ها بعد رابرت مك نامارا گفت اگر در آن بحران جنگ شروع مي‌شد، برآورد اين بود كه بيش از دويست ميليون نفر كشته مي‌شدند. اكنون دوره‌ي چيكن استراتژي آمريكا و ايران در پرونده‌ي هسته‌اي، به مرز پنج سالگي نزديك مي‌شود، يعني طولاني‌ترين دوره‌ي رويارويي در تاريخ استراتژي چيكن. جورج دبليو بوش در سال‌هاي آخر حكومت خود اعلام كرد: «با اين وصف برخورد ميان آمريكا و ايران، جنگ جهاني سوم خواهد بود.» هر نوع درگيري نظامي ميان آمريكا و ايران، به سرعت به بيش از 18 كشور تسري پيدا مي‌كند. زيرا وقتي دو غول در اتاق كوچكي كشتي مي‌گيرند، موجودات كوچك اطراف آنها، زير دست و پا قرار مي‌گيرند. [color=red]در آخرين ديدار با شما در سال 2007، نظريه‌ي جهان سايبرنتيك را توضيح داديد و در ترسيم موقعيت ژئواستراتژيك جهان دو قطب قلب و مغز را در نظام جهاني معرفي كرديد. آيا صحيح است كه هنوز تصور كنيم سايه-ي جنگ پشت دروازه‌هاي ايران نيست؟[/color] اگر به خاطر داشته باشيد، سه سال قبل در ترسيم موقعيت ژئواستراتژيك و ژئودكترينال جهان، گفتم كه ايران به هارتلند جهان و آمريكا به بِرِين‌لند جهان تبديل شده‌اند. آمريكا، برين‌لند جهان را در كنار جاده‌ي بالتيمور، در شمال واشنگتن‌دي‌سي در سازمان NSA پديد آورده است. اكنون NSA روزانه با رصد ميلياردها پيام تلفني و اينترنتي و ماهواره‌اي در 9 هكتار سوپركامپيوتر چينش‌شده‌ي خود، نقش مغز جهان را در كنترل پيام‌ها ايفا مي‌كند. شبكه‌ي مخابراتي جهان و شبكه‌ي اينترنت و ماهواره‌هاي KH11 و اشلون، حكم سيستم عصبي اين بدن را براي مغز جهان دارند. هر چه زمان مي‌گذرد، جهان بيوسايبورگ بيشتر نمايان مي‌شود: جهان يكپارچه‌اي كه توسط NSA در آمريكا كنترل اطلاعات مي‌شود، و آن جهان بايد از اين مغز دستور بگيرد. اما فراموش نكنيد كه مغز شما نمي‌تواند به قلب شما دستور بدهد كه از تپش به‌ايستد. لذا آمريكا به عنوان مغز جهان نمي‌تواند ايران يعني هارتلند جهان را تحت انقياد و هژموني خود درآورد. پس مجبور است به جنگ نظامي روي آورد. در حوزه‌ي تئوري سيستم‌هاي بيولوژيكي تأكيد مي‌شود كه در بدن، مغز بدون قلب مي‌ميرد. اما قلب بدون مغز زنده مي‌ماند. مشكل آمريكا اين است، كه همواره ايران را دست كم گرفته است. در پاسخ به سؤال شما كه آيا صحيح است تصور كنيم سايه‌ي جنگ در پشت دروازه‌هاي ايران وجود ندارد، يادآور مي‌شوم كه آمريكا در سي سال گذشته با ايران در جنگ بوده است. در حوزه‌ي جنگ سخت، آمريكا صدام را در عراق تشويق كرد به ايران حمله كند و در آن جنگ هشت ساله از او پشتيباني كرد. چند كودتا، مانند كودتاي نوژه عليه ايران اجرا كرد. در چند دوره مانند واقعه‌ي صحراي طبس و يا جنگ نفت‌كش‌ها در خليج فارس و شليك به هواپيماي ايرباس، به ايران حمله‌ي نظامي نمود. در حوزه‌ي جنگ نيمه‌سخت، آمريكا سي سال است كه ايران را محاصره‌ي اقتصادي نموده و مدام جنگ اقتصادي با ايران را تشديد مي‌كند. در حوزه‌ي جنگ نرم، آمريكا در ژوئن 2009 از طريق قدرت سايبر خود در فيس بوك، توئيتر و يوتيوپ، و از طريق شبكه‌هاي ماهواره‌اي با استفاده از گروه بورژوا و غرب‌گراي ايراني ساكن غرب، يك كودتاي مخملي را در طول جريان انتخابات رياست جمهوري ايران دنبال كرد. پس آمريكا با ايران در 30 سال گذشته درگير جنگ سرد و گرم بوده است. اما اگر منظور شما، يك جنگ تمام‌عيار نظامي مانند اشغال عراق است، بايد بگويم، ارتش آمريكا، توان چنين جنگي عليه ايران را ندارد. آن‌چه براي آمريكا مشخص شد، در جنگ نيابتي اسراييل و حزب‌الله كه اسراييل از سوي غرب، و حزب‌الله از سوي جهان اسلام، رو در روي هم قرار گرفتند، در نبردي 34 روزه مشخص شد آمريكا بر عليه ايران در يك جنگ تمام‌عيار نمي‌تواند پيروز شود. زيرا آمريكا و ايران هر دو از دكترين جنگ نامتقارن بهره مي‌برند و البته هر يك، به شيوه‌ي خود اين دكترين را اجرا مي‌كنند. اين مساله، كار را براي آمريكا دشوار مي‌كند. در فرداي هر جنگ تمام‌عيار آمريكا عليه ايران، آمريكا حتي موقعيت امروزي خود در منطقه را نيز نخواهد داشت. با وجود تحركات آمريكا، ناتو و اسراييل در منطقه، امنيت جنوب غرب آسيا، مرهون امنيت و ثبات ايران است. اگر ثبات و امنيت جمهوري اسلامي ايران مخدوش شود، ثبات و امنيت منطقه‌ي جنوب غرب آسيا به هم مي‌خورد. و بي‌ثباتي و ناامني گسترده‌ي اين منطقه، به سرعت جهان را بي‌ثبات و ناامن مي‌كند. بي‌ثباتي جهاني موجب خلاء قدرت در مناطق گوناگون جهان شده و موجب شكل‌گيري بحران‌هاي منطقه‌اي متعددي مي‌شود. در اين شرايط، جنگ جهاني و هرج و مرج جهاني رخ مي-دهد. يك جنگ جهاني بدون جبهه! آمريكا و غرب، اكنون از مهار هم‌زمان وقايع نظامي در عراق و افغانستان، و وقايع اقتصادي در يونان و ساير بخش‌هاي اقتصادي غرب، و مهار لكه‌ي نفتي خليج مكزيك، در حوزه زيست‌محيطي، عاجزند. چگونه مي-توانند با برهم‌زدن نظم منطقه‌ي جنوب غرب آسيا، هم نظم جهان را حفظ و كنترل كنند، و هم با قدرت عظيمي چون ايران، درگير يك جنگ تمام‌عيار شوند. در واقع جنگ تمام‌عيار با ايران به مثابه گشودن ده‌ها جبهه متقاطع، مانند گرداب افغانستان و عراق، روبروي غرب است. ضمن اين كه آمريكا در جنگ كوچكي چون اشغال عراق، تاكنون بيش از هزار ميليارد دلار هزينه كرده است. به نظر شما آيا اقتصاد ورشكسته‌ي آمريكا، قادر است هزينه جنگ با ايران كه قطعاً هزاران بار بيش از جنگ عراق خواهد بود را تأمين كند؟! [color=red]جنگ تمام‌عيار نه! اما بمباران نقطه‌اي مثلا تأسيسات اتمي چه؟[/color] موضوع بمباران نقطه‌اي را نمي‌توان جنگ ناميد، بلكه حتي نبرد و رزم هم نيست، و نظامي‌ها به آن پيكار مي‌گويند. من تنها از جنگ تمام‌عيار سخن گفتم. [color=red]به نظر شما اگر جنگ بشود قيمت آينده نفت در بازار جهاني چه مي‌شود؟ آيا غرب مي‌تواند تحمل كند؟[/color] در يك جنگ تمام‌عيار ميان آمريكا و ايران، آسيب‌پذيرترين عناصر، چهار موردند كه بيشترين صدمه را خواهند خورد: الف- خطوط لوله و چاه‌هاي نفت و گاز كل منطقه، از آسياي ميانه و قفقاز تا جنوب شبه جزيره‌ي عربستان. اين يعني حدود دو- سوم انرژي فسيلي جهان. ب- وابستگي روز افزون جوامع به اينترنت در جهان بيوسايبورگ، آنها را در مورد يك جنگ تمام‌عيار كه به حوزه‌ي زيرساخت‌هاي مخابراتي و اينترنتي كشيده شود، آسيب‌پذير ساخته است. اختلال سخت‌افزاري در اينترنت، فلج سايبرنتيك را براي جهان در پي خواهد داشت. ج- دولت‌هاي كشورهاي وابسته به غرب در منطقه كه به دليل وابستگي به بيگانه، پايگاه مردمي ندارند و متزلزل هستند، در اثر پس‌لرزه‌هاي جنگ تمام‌عيار آمريكا و ايران، فرو ريخته و جوامع آنها دچار انقلاب يا هرج و مرج مي‌شود. هزينه‌ي مادي اين مسأله براي غرب بيش از 50 تريليون دلار است. د- در يك جنگ تمام‌عيار ميان آمريكا و ايران، آسيب‌پذيري نيروهاي آمريكايي مستقر در منطقه، بسيار حائز اهميت است. در ميان اين هزينه‌ها، طبيعتاً ركود اقتصاد جهاني كه حاصل برهم‌خوردن نظم موجود در جهان است، مضاف بر ساير موارد است. قبلاً در سال 2005 مبتني بر تئوري بازي‌ها اعلام كردم كه در اثر درگيري تمام‌عيار آمريكا و ايران، قيمت نفت به بشكه‌اي 400 دلار مي‌رسد. در آن زمان قيمت نفت زير بشكه‌اي 60 دلار بود، كه در دو سال بعد به 130دلار رسيد، و مجدداً به 70 دلار تنزل يافت. اين وضعيت شكننده، هم‌چنان ادامه دارد، و اگر درگيري نظامي تمام‌عيار ميان آمريكا و ايران پديد آيد، طبيعتاً قيمت نفت، از مرز 400 دلار نيز فراتر خواهد رفت و اين از توان اقتصادي جهان خارج است، كه شوك آن را تحمل كند. [color=red]نقش حضور اسراييل در خيلج فارس در همراهي ناوهاي جنگي آمريكا چيست؟[/color] ناوگان پنجم نيروي دريايي آمريكا كه اقيانوس هند را پوشش مي‌دهد در كشور بحرين مستقر است. و همواره در 25 سال گذشته در خليج فارس بين 60 تا 135 كشتي جنگي و زيردريايي غربي حضور دارند. لذا حضور زيردريايي‌ها و شناورهاي اسراييل در خليج فارس تأثير خاصي در همراهي ناوهاي آمريكايي ندارد. به چند نكته بايد توجه كرد: الف- دو ناو سائر اسراييل در نبرد 34 روزه با حزب‌الله منهدم شد و اين پيام ويژه‌اي براي آمريكا و اسراييل داشت. ب- خليج فارس دريايي بسته، با عمقي بسيار كم است كه به ندرت به 90 متر مي‌رسد. چنين دريايي، محل مانور خوبي براي ناوهاي جنگي نيست. ج- ايران در خليج فارس، عظيم‌ترين قدرت دريايي چريكي را سامان داده است كه كابوس وحشتناكي براي ناوگان پنجم آمريكا محسوب مي‌شود. لذا بهتر است اسراييل، افتضاح حاصل از نابودي دو ناو سائر كلاس كرووت خود را در پهنه‌ي تاريخ نظامي دريايي خود پاسخ دهد. بيش از 20 سال قبل، آمريكا با بريجتون و شوروي با كورتوريف، مزه‌ي خليج فارس را چشيده‌اند. همان را اسراييل در ساحل لبنان تجربه كرد. [color=red]كشورهاي عربي منطقه در جنگ احتمالي آمريكا با ايران در آينده، علي‌رغم مشاركت اسراييل آيا به آمريكا كمك مي‌كنند؟[/color] برخي از كشورهاي عربي مانند مصر، عربستان، اردن، كويت، قطر، و ... در جنگ صدام عليه ايران در كنار آمريكا و غرب به عراق كمك‌هاي مالي و نظامي بسيار زيادي كردند. در ماه‌هاي اخير نيز، مطالبي از رهبران عربستان و امارات متحده عربي در ديدار با غربي‌ها منتشر شد كه حاكي از اعلام حمايت اين كشورها از حمله به ايران است. يك نكته قطعي است و آن اين است كه ميان دولت‌هاي اين كشورها و مردم آنها، شكاف عظيمي در اين رابطه وجود دارد. كشورهاي عربستان، كويت، بحرين، قطر، امارات، و ... به آمريكا پايگاه نظامي داده‌اند، و طبيعتاً در هر اقدام نظامي آمريكا، از اين پايگاه‌ها براي حمله به ايران استفاده مي‌شود. اساساً سرفرماندهي نيروهاي آمريكا، در خاورميانه يعني «سِنتكام» CENTCOM در قطر مستقر است و از طريق اين فرماندهي اقدام نظامي عليه ايران مديريت مي‌شود. طبيعي است كه همراهي دولت قطر را خواهد داشت. با اين حال، مردم اين كشورها، مخالف اين همراهي دولت‌هايشان با آمريكا و اسراييل هستند. در صورت حمله به ايران، بي‌ثباتي در منطقه، موجب فروريزي اين ديكتاتوري‌هاي نفتي ضعيف منطقه توسط مردم آنها شده و همين موضوع عامل نگراني آمريكا، اسراييل و شيوخ اين كشورهاست. [color=red]در سال 2007 نيروهاي مسلح ايران را براي مقابله با تهديد آمريكا توانمند خوانديد. اين توانمندي كمي و كيفي اكنون چگونه است؟[/color] كميت و كيفيت نيروهاي ايران بيشتر شده است. ارتش ايران با چهار نيرو، و سپاه پاسداران با پنج نيرو و ميليشياي بسيج با يازده ميليون نفر عضو، در كنار ارتقاء توان تسليحاتي ايران، در آمادگي خوبي به سر مي‌برند. اما ركن اساسي قدرت، همان دكترين و استراتژي است. دكترين واكنش نامتقارن ايران است كه منشاء بازدارندگي و يا موازنه مي‌شود. البته بسياري از دكترين‌هاي عملياتي و ساختارهاي تجهيزاتي متعارف ايران مخفي نگاه داشته شده است و درصحنه‌ي منازعه، براي طرفين درگيري روشن مي‌شود. از نظر اقتصاد دفاعي، موقعيت ايران در نسبت با آمريكا بسيار بهتر است. آمريكا با فروپاشي نهادهاي مالي خود به ويژه ورشكستگي بيش از 300 بانك اين كشور و بدهي گسترده و كسري بودجه و بي‌كاري عظيم، توان حضور در يك جنگ تمام-عيار و طولاني مدت را ندارد. برآورد اوليه‌ي آمريكا براي هزينه‌ي اشغال عراق كه توسط رامسفلد وزير دفاع بوش مطرح شد 50 ميليارد دلار بود كه تاكنون 20 برابر شده و از مرز 1000 ميليارد دلار نيز گذشته است. اكنون در افغانستان و عراق، اقتصاد جنگي آمريكا عملاً ناكارآمدي خود را نشان داده است. در حوزه‌ي كثرت نيروي انساني و عامل انگيزه نيز، ايران به سادگي مي‌تواند چند ميليون نيروي شهادت‌طلب، كه انگيزه‌ي دفاع از كشور خود را دارند به صحنه بياورد. اما آمريكا كه برابر گزارش سال 2009 انستيتو بروكينگز، براي پس از اشغال ايران 1400000 يك ميليون و چهار صد هزار نفر نيرو نياز دارد، از تأمين يك‌صدهزار نيرو براي عراق و افغانستان عاجز است، نيروهايي كه انگيزه‌ي مشخصي براي حضور در كشوري با هزاران كيلومتر فاصله از مرز كشور خود ندارند. آمريكا تنها از برتري تجهيزات نسبت به ايران برخوردار است كه اين عامل نمي‌تواند به تنهايي پيروزي را به ارمغان آورد. پرسش اين است كه آيا آمريكا كه در 65 سال گذشته‌ي پس از جنگ دوم جهاني حتي يك روز بدون جنگ را نگذرانده است، آماده‌ي نبرد نهايي و آرماگدون مورد ادعاي هاليوود است؟! البته نسبت علاقه‌ي هاليوود به آپوكاليپس با تمايل رهبران كاخ سفيد به نبرد نهايي، هنوز مشخص نيست.[/align] [url=http://alborznews.net/fa/pages/?cid=27452]منبع : البرز[/url]
  13. سلام به همگي مخصوصا اوس ابرام بيا بابا قهر نكن ، اين چند وقته چرا اينقدر حساس شدي بيا اين هم يك عكس بدرد بخور ، دوست داشتي بگزار گالري [url=http://xx222ir.persiangig.com/image/IWG2009-onMissile%20Defense%20the%20Space%20Relationship%20And%20the%20Twenty-First%20Century%20PDF%20File%20-Page%2019%20of%20229.JPG]محدوده برد موشك هاي شهاب [/url]
  14. سلام [quote]سوال دوم ! : ترجيح ميديد 250 فروند سوخوي 35 داشته باشيد ! يا حدود 8000 موشك شهاب و سجيل ؟! [/quote] بايد تعداد لانچرهاي شهاب و سجيل مشخص بشود تا اظهار نظر بهتري صورت بگيرد .چون معمولا تعداد لانچرها از تعداد موشك ها كمتر است .
  15. سلام [quote]چرا اينا فقط از شهاب ميترسن در حالي كه ما سجيل 2 داريم به خاطر اينكه شهاب قابليت مجهز شدن به كلاهك هسته رو داره؟[/quote] نه به اين خاطر نيست ، غرب توليدات موشكي ما را بر اساس شهاب رده بندي مي كنه و مثلا به جاي سجيل مي گن شهاب 4 ، شهاب 5 ، شهاب 6 و .... [quote]نگرانی ایشان به جا هست من امیدوارم که از شدت نگرانی بترکه ایشون و تمام مقامات رژیم اشغالگر قدس از نگرانی خواب به چشم شان نباشد تا دست از سرزمین ها و ملت های مسلمان بردارند و یا نابود گرددند [/quote] آمين [quote]يعني با اين حساب كل قاره اروپا در برد موشك سيمرغ قرار ميگيره؟ [/quote] توي تاپيكهاي ميليتاري بگرديد ، مطالب جالبي هست . در مورد اينكه قاره اروپا در تير رس موشك هاي ما هست يا نه يك مسئله مهمه و اوون اينه كه ايران از كجا موشك را شليك كنه. [quote]به نظرتون بازدارندگي موشك در دفاع بيشتر هست يا جنگنده مناسب ؟[/quote] سلام به استاد نابغه ميليتاري ، زرنگ خان! سالهاي پيش جنگنده ها و بمب افكن ها بازدارنده بهتري بودن ، اما بعد از جنگ ايران و عراق و با تغييرات موشكهاي بالستيك هدايت پذير و علي الخصوص تاكتيك ها و استراتژيهاي بكار رفته توسط ايراني ها با هم برابري مي كنند.
  16. سلام علي جان شما برو بچ ميليتاري كه اينقدر زحمت مي كشيد چرا از اين دكمه![img]http://www.military.ir/modules/Forums/bbcode_box/images/justify.gif[/img]استفاده نمي كنيد . اول دكمه پيش نمايش را بزنيد تا اين دكمه به جعبه ابزار اضافه شود بعد كافيه كل متن را انتخاب كنيد و از اين دكمه استفاده كنيد متن بصورت كاملا مرتب نمايش داده مي شود . يك مثال از استفاده اين دكمه : [quote]سیستنم کورنت قابلیت نصب بروی سیستم خودکششی بر پایه نفربرBMP-3 را داراست این سیتسم زرهی که بطور جداگانه ای تولید می شود که از این لحاظ بسیار شبیه عملکرد سیستم موشکی Khrizantema می باشد و نام ان 9K133 است دارای 2 ریل حل موشک وبارگذاری در ان خودکار است وخودرو قابلیت حمل 16 موشک ذخیره را داراست این سیستم دارای دو خدمه (راننده توپچی) وهمچنین با استفاده ازسیستم های هدایتی این سیستم قابلیت شلیک دو موشک بصورت همزمان به یک هدف را دارا است .[/quote] اين هم مرتب شده اش ، به انتهاي خطوط دقت كنيد : [quote][align=justify]سیستنم کورنت قابلیت نصب بروی سیستم خودکششی بر پایه نفربرBMP-3 را داراست این سیتسم زرهی که بطور جداگانه ای تولید می شود که از این لحاظ بسیار شبیه عملکرد سیستم موشکی Khrizantema می باشد و نام ان 9K133 است دارای 2 ریل حل موشک وبارگذاری در ان خودکار است وخودرو قابلیت حمل 16 موشک ذخیره را داراست این سیستم دارای دو خدمه (راننده توپچی) وهمچنین با استفاده ازسیستم های هدایتی این سیستم قابلیت شلیک دو موشک بصورت همزمان به یک هدف را دارا است [/align][/quote]
  17. سلام علي جان دست شما درد نكنه زحمت بسياري براي ميليتاري و كاربرانش مي كشيد ! يك سؤال بپرسم [quote]ماشه نارنجک انداز نیز از نوع دوزمانه بوده و مجهز به چکش ضربه مخفی میباشد.[/quote] اين چكش ضربه مخفي چيه ؟ من هرچي به اين عكس دقت كردم ادوات متحركي براي ضربه زدن به چاشني گلوله در پشت لوله نديدم [align=justify].[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/gl06-2.jpg[/img][/align]
  18. سلام ninos جان خدا خيرت بده ! ممنون و متشكر
  19. با سلام و عرض احترام خدمت ( hexman) از مطالب ارزنده اي كه روي ميليتاري مي گذاريد متشكرم ! يك خواهش و يك سؤال نامربوط! خواهش من اينه كه موقع ساخت تاپيك از اين دكمه align [img]http://www.military.ir/modules/Forums/bbcode_box/images/justify.gif[/img]براي مرتب سازي كل متن استفاده كنيد . رزولوشن مانيتور ها ( دسكتاپها ) با همديگه متفاوته و من بيچاره براي خواندن مطالب شما بايد مرتب صفحه را به چپ و راست جابه جا كنم . at_wits'_end_new! و اما سؤالم [quote]ترجمه از:Hexman.ir[/quote] اين ديگه چيه اخوي؟
  20. xx222ir

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    سلام به همگي من هم مثل همه شما خوشحاليم را از شنيدن اين خبر اعلام مي كنم و با تمام وجود به همه تبريك مي گم . شيريني كه نميشه داد ! به همه شما عزيزان گل تقديم مي كنم.
  21. xx222ir

    اخبار برتر نظامی

    سلام ب[quote]ا موشک بالستیک چطوری ناو در حال حرکت رو می زنن اونم از اون فاصله؟ اون قدیما تو تاپیک فاتح 110 پرسیدم که میشه باهاش ناو زد یا نه که نتیجه نه بود. حالا با این موشک که lunch to impact بالایی داره چطوری میشه زد؟ شاید به خاطر کلاهکش باشه. [/quote] بحث در مرود پرتابه هاي بالستيك نياز به اصلاح اساتيد بزرگتري همچون وريور داره . سالهاست كه پرتابه هاي بالستيك در حال رشد و تغيير هستند و اصولا بالستيك به معناي مطلقش نيستند . پرتابه هاي بالستيك قديمي يك مسير منحني را با توجه به زاويه شليك و شتاب اوليه طي مي كردند و بر اثر نيروي جاذبه زمين دوباره به پائين سقوط مي كردند. اما با گذشت زمان اصلاحات بسياري صورت پذيرفته كه باعث افزايش برد و دقت شده و اصولا علاوه بر نيروي جاذبه زمين ، خرج هاي ثانويه ، ابزارهاي هدايت همچون بالچه ها ، موتورهاي كمكي و ... به آنها افزوده شده است . در مواردي چون خمپاره ها و موشك هاي كوتاه برد و يا حتي گلوله هاي توپ نوعي مكانيزم هدايت به اين پرتابه هاي بالستيك افزوده مي شه تا دقت در هدف گيري بالا بره چه برسه به موشكي با برد 1500 كيلومتر ! . توي تاپيك زمين مسلح ، يك همچين چيزي رو استاد وريور معرفي كردن . ( البته معرفي نصفه نيمه است . ) خب من اينها رو نوشته بودم ! بعد اينترنتم قطع شد ! ديدم Reza-m توضيح دادن ، دلم نيومد ارسال نكنم . به بزگواري خودتون ببخشيد .!
  22. [align=center][size=24]نشست شبيه‌سازي فعاليت‌هاي سياسي-امنيتي آمريكا در منطقه/قسمت اول[/size][/align] [align=justify]صادق‌الحسيني: [b]هدف آمريكا بدست آوردن جايزه بزرگ يعني ايران است[/b] خبرگزاري فارس: صادق الحسيني در نشست "شبيه‌سازي فعاليت‌هاي سياسي و امنيتي آمريكا و متحدانش در منطق " كه در خبرگزاري فارس برگزار شد همه فعاليت‌هاي امنيتي و سياسي اعم از نظامي و غير نظامي در دهه اخير را با هدف دستيابي به "جايزه بزرگ " يعني ايران معرفي كرد. به گزارش فارس، گروه بين‌الملل خبرگزاري فارس هفته گذشته با حضور آقايان هادي مجيدي كارشناس مسايل منطقه‌اي و محمد صادق الحسيني كارشناس مسايل سياسي جلسه‌اي برگزار كرد كه در آن به تجزيه و تحليل عملكرد سياسي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي و پيش‌بيني واكنش‌هاي اين عناصر در منطقه در آينده پرداختند. در اين شبيه‌سازي و بررسي هادي مجيدي به بخش مسائل امنيتي و نظامي و صادق الحسيني به بخش سياسي پرداخت. [b]مجري جلسه[/b]: [color=darkred]آمريكايي‌ها دو تيم فعال در منطقه دارند. يكي تيم سياسي و ديگري نظامي كه گاه با هم چالش پيدا مي‌كنند. وضعيت اين تيم‌ها در منطقه چگونه است؟ آمريكا در حوزه سياسي در مناطق مختلفي درگير است. از لبنان و فلسطين تا عراق ايران و افغانستان و پاكستان. مي‌خواهيم بازخواني كنيم تا ببينيم كه آمريكايي چطور فكر مي‌كنند. [/color] [b]صادق‌الحسيني[/b]: [color=darkblue]عمليات آمريكايي‌ها در منطقه از يازدهم سپتامبر به بعد آغاز شد، تمام اين عمليات چه در افغانستان و عراق كه به شكست انجاميد و چه پس از آن كه به سراغ لبنان رفت همه براي رسيدن به جايزه بزرگ بود. جايزه بزرگ اصطلاحي بود كه اولين بار بوش در مورد ايران به كار برد. دستگاه ديپلماسي جرج بوش هم براي رسيدن به اين جايزه بزرگ اين مطلب را نشر مي‌هند كه بانك مركزي همه گروه‌هاي مقاومت ملت‌هاي منطقه - كه آنها تروريسم مي‌نامند- ايران است؛ از حزب الله گرفته تا فلسطين و تا عراق و هر جايي كه از ملت‌هاي منطقه مقاومت ظهور پيدا كرده عامل اصلي‌اش آن چيزي است كه از انقلاب ايران گرفته شده است و انتقال پيدا كرده و مردم منطقه را در مقابل نفوذ آمريكايي‌ها و عمليات آنها ايمن كرده و مردم را در خصوص توطئه‌هاي آمريكايي‌ها آگاه كرده است. آمريكايي‌ها پس از شكست‌ در جبهه‌ زميني عليه مقاومت در منطقه به فكر دريا‌ها افتادند و به سوي بازي درياها و تنگه‌هاي مهم ‌منطقه از هرمز گرفته تا باب‌المندب و حتي جبل‌الطارق هستند. عنوان اصلي اين حركت هم اين بود كه باز هم چون ايران نفوذش در منطقه بسيار قوي است و در كل منطقه نفوذ دارد و چون ايران مركز ثقل تمام مقاومت‌هاي منطقه است اينجا دوباره طرحي با اين عنواني كاذب براي جلوگيري از رساندن سلاح بوسيله ايران به مقاومت فلسطين در غزه شكل گرفت كه كاندوليزا رايس و زيپي ليوني در آخرين روزهاي زندگي جرج بوش در كاخ سفيد امضا كردند، بر اساس اين طرح نيز حضورشان در منطقه چند برابر شد از طرف رژيم مصر كانال سوئز به رويشان باز شد و كشورهاي عربي منطقه نيز پايگاه‌هايي را در اختيار آنها گذاشتند تا نفوذشان چند برابر شود با اين عنوان كه "جلوگيري از قدرتمند شدن بازوهاي قوي ايران در منطقه " در اين زمينه هم شكست خوردند. بعد از اين دو شكست چه در زمين و چه در دريا آخرين راهكاري كه به عنوان مهم‌ترين برنامه در ذهنشان است، ايجاد يك فضاي بسيار سنگين جنگ اطلاع‌رساني، جنگ رواني و امنيتي كه از طريق آن، آن طور نشان دهند كه تمام كشورهاي منطقه از لحاظ حكومت‌ها و رژيم‌ها با آنها همراه هستند و از اين طريق به دنبال لحظه مناسب براي حمله به يكي از بازوهاي قدرتمند انقلاب اسلامي در منطقه هستند و يا اگر توانستند رسيدن به آن جايزه بزرگي كه براي خودشان پيش‌بيني كرده بودند. در اين جنگ هم ضربه‌هاي بزرگي خوردند ولي همچنان اين جنگ ادامه دارد و در اوج بحران هستند و در عين حال در اوج طراحي و اجراي اين برنامه هستند به طوري كه از رژيم‌هاي منطقه و سازمان‌هاي جاسوسي منطقه استفاده مي‌كنند؛ ترور المبحوح و ضربه زدن به نيروهاي سوريه نيز جزء اين برنامه بود، فشار آوردن بر مقاومت لبنان از طريق دادگاه حريري نيز جزء همين برنامه بوده، راه انداختن جنگ تمام عيار عليه شيعيان زيديه در منطقه يمن در همين چارچوب است. تلاش براي ايجاد اختلال در ارتباطات مستحكم و مداوم بين ايران و سوريه به عنوان دو دولت مقاومت در منطقه نيز جزئي‌از اين پروژه است. آنها به دنبال نمايش فضاي وحشتي در منطقه هستند كه از طريق آن در چنين فضايي اراده تصميم‌گيران ايران را تضعيف كرده و بتوانند مطامع خود را تامين كنند. [/color] ادامه دارد... ( البته خبرگزاري فارس گفته ادامه دارد .)[/align] [url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905131455]منبع - خبرگزاري فارس [/url]
  23. سلام [quote] چند روز قبل توي همين سايت يكي از كاربران محترم خبر مربوطه رو از راسخون گذاشته بودن .. كه پيداش نكردم ! ... .ولي به نقل از جينز : http://www.janes.com/news/defence/systems/idr/idr080117_1_n.shtml [/quote] اين خبر janes كه مربوط به 2 سال پيشه ! به نقل از منابع خارجي : [url=http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/7926854/Iran-claims-to-have-smuggled-anti-aircraft-missile-systems-into-country.html]http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/7926854/Iran-claims-to-have-smuggled-anti-aircraft-missile-systems-into-country.html[/url] [url=http://www.google.com/hostednews/ap/article/ALeqM5imNXpzGkU5rsB-aJjCQOzswp2d0wD9HCJ9GG0]http://www.google.com/hostednews/ap/article/ALeqM5imNXpzGkU5rsB-aJjCQOzswp2d0wD9HCJ9GG0[/url] خبر جالبتر اينكه بلاروس زده زيرش ! [url=http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8905140123]لينك خبر تكذيب بلاروس به نقل از خبرگزاري فارس [/url]
  24. [align=justify] بین الملل - شورای روابط خارجی ایالات متحده امریکا در گزارشی تازه اعلام کرد، احتمالا ظرف 12 تا 18 ماه آینده جنگی علیه لبنان در خواهد گرفت که علاوه بر اسرائیل، امریکا نیز در آن شرکت خواهد داشت. این گزارش را دان کورتزر، سفیر پیشین ایالات متحده امریکا در مصر و اسرائیل تهیه کرده و به مقامات امریکایی هشدار داده است که خود را آماده جنگی تمام عیار برای 12 ماه آینده کنند. کورتزر در این گزارش به دادگاه ترور رفیق حریری اشاره کرده و نوشته است که اسرائیل تلاش می‌کند، پس از حمله به لبنان طی 12 تا 18 ماه آینده، این جنگ را به یک جنگ داخلی جدید در لبنان تبدیل کند. کورتزر دو دلیل اصلی را برای این پیش‌بینی خود مطرح می‌کند. نخست این که اسرائیل از توان نظامی حزب الله و افزایش روز افزون سلاح‌های این جنبش به شدت نگران است و دائما به شورای امنیت و اتحادیه اروپا گوشزد می‌کند که افزایش توان نظامی حزب الله منافی توافقات قطعنامه 1701 شورای امنیت است و بی‌توجهی به آن باعث می‌شود تا اسرائیل خود به تنهایی برای توقف آن وارد عمل شود. دلیل دوم نیز به تند شدن سخنان جاری مقامات دو طرف علیه یکدیگر باز می‌گردد که کورتزر آن را نشانه‌هایی برای ایجاد زمینه‌های جنگ قلمداد می‌کند. کورتزر در این گزارش تاکید می‌کند، حزب الله هیچ گاه به اسرائیل حمله نخواهد کرد بلکه این اسرائیل است که آغازگر جنگ خواهد بود و برای این کار نیز دو سناریو مد نظر تلاویو است. یکی این که اسرائیل حزب الله را در عمل انجام شده جنگی قرار دهد و این حزب را تحریک به جنگ کند و دیگری این که برای تضعیف آن به پایگاه‌های حزب الله حمله نظامی انجام دهد. کورتزر نسبت به عواقب این جنگ به مقامات امریکایی به شدت هشدار می‌دهد و توصیه می‌کند قبل از آن که چنین جنگی دامن گیر امریکا شود، کاخ سفید تلاش خود را بر سه موضوع متمرکز کند. نخست، برنامه هسته‌ای ایران را متوقف یا راه حل مناسبی برای آن بیابد. دوم، نیروهای خود را هر چه سریع‌تر از عراق خارج کند و سوم به هر ترتیبی که شده مذاکرات صلح را به نتیجه مثبتی برساند. با این حال کورتزر اعتراف می‌کند که لابی اسرائیل در امریکا به سمت جنگ در منطقه متمایل شده و اجازه نمی‌دهد امریکا به اسرائیل برای کاهش تنش‌ها فشار بیاورد یا از ایران و سوریه برای مهار تنش در خاورمیانه کمک بگیرد. القبس دوم آگوست[/align] [url=http://www.khabaronline.ir/news-80862.aspx]منبع : خبر آنلاين [/url]
  25. سلام مقاله خوب و جالبي بود ، ممنون ، -------------------------------------------------- طرح خوبيست( كلي چيز راجع به دستكاري موشك ياد گرفتم ) اما من يك توصيه براي شما دارم ، اين جور طرح ها در نيروهاي نظامي و دفاعي كشور ما سه جور هستند : 1 - مهندسي معكوس ، همون كپي برابر اصل با كمي اصلاحات . 2 - محصول مشترك ، كه مثل دكتر فرانكنشتاين ( بلانسبت ) از هر چيزي يك تيكه كندن به هم چسبوندن ، شده يك چيز جديد البته خوبه چون بعضي وقتها هيچ كس حريف اين غولي كه ساخته شده نمي شه ! 3 - يك محصول جديد ، كه با كمك دانش حاصل از محصولات اجنبي و ايده هاي ايراني حاصل شده است . خب شما توي طرحي كه ارائه كردي از هر سه مورد بالا استفاده مي كني و نتيجه اين مي شه كه در هنگام ارائه و تصويب طرح ممكنه با خطر نخوانده رد شدن ، مواجه بشه ! مثل استاد معظم Worior ، دلايلي كه براي استفاده از اين نوع موشك مي آري بايد همراه رد جايگزين هاي ديگرش ، مزاياي اوون ، نياز داخلي و ... باشه و بسط بيشتري بدي ! [quote]كوچكترين تغييرات سازه معادل تغييرات وزن معادل تغييرات سرعت و معادل تغييرات محاسبات مربوط به جابجايي بالچه ها و فشار جي هست ... و بروز خطا در هر كدوم يعني معادلات با خروجي اشتباه و به خطا رفتن موشك در لحظه برخورد ... [/quote] حق با استاد Woroir است . ببين ايده هايي مثل كوچك كردن سر جنگي ، افزايش سوخت ، تغيير قدرت و سرعت موتور و استفاده از فيوز مجاورتي رو اگر بخواهي همه را كنار هم بگذاري ، توي تئوري زود مي گن فيوز اگر مجاورتي هست ، نبايد از وزن سر جنگي زياد كاسته بشه ! اينجاش اينطوري اونجاش اونطوري و .... بعد مي چسبن به يك جاي كار مثل بوستر و خلاص ! بطور كلي اميدوارم نيروهاي نظامي ما امكان شبيه سازي اين محصولات تخيلي ( از اين كلمه ناراحت نشي ) رو داشته باشن . اينجوري خيلي راحت و سريعتر و با صرف هزينه اي كم ، مي توان ايده ها رو بررسي كرد . تصور كن طرح خودت رو روي كامپيوتر و يك نرم افزار شبيه ساز بدي و بقيه گروههاي بررسي روي نرم افزارهاي شبيه ساز مشابه بررسي كنند و پيشنهاد بهبود بدن ، اوون موقع همه از شما حمايت مي كنند . خداييش مطلبت خيلي پر مغز بود ، من بيسواد خوب فهميدم ، كيف كردم . از اشاره هاي شما هم ممنون