برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 16 اسفند 1397 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهپوتین و تسلیحات تغییر دهنده جریان بازی فرضیه : جنگ افزارهای هایپرسونیک سُرشی باسرعت بیش از 20 ماخ مسلح به سرجنگی حرارتی / هسته ای جدید روسی ، به تقریب هیچ سد دفاعی را در برابر خود نخواهند داشت . در ابتدای ماه مارس 2018 ، ولادیمیر پوتین بر خلاف رویه معمول معرفی تسلیحات جدید در روسیه ، شخصا" در مراسم معرفی یک جنگ افزار جدید هایپرسونیک سُرشی شرکت نمود و به گفته وی ، ورود این سلاح به سازمان رزمی ارتش روسیه ، انقلابی را در قابلیتهای رزمی این کشور ، در دوسطح تاکتیکی و راهبردی ، ایجاد خواهد نمود . این سلاح جدید که "آوانگارد" (پیشرو) نامیده شده بود ، از ابتدا در قالب یک سامانه تسلیحاتی راهبردی طراحی گردید که می بایست کلاهک جنگی حرارتی / هسته ای خود را با سرعتی فراصوت ، به هر نقطه از کره زمین ، حمل نماید . این کلاهک فراصوت که بر روی یک حامل با شناسه UR-100 قابل استفاده است ، پس از خروج از اتمسفر، قابلیت هدایت به سوی هدف با سرعتی نزدیک به 20 ماخ را خواهد داشت که ضمن اینکه رهگیری و انهدام آن را به تقریب به یک امر غیر ممکن تبدیل خواهد کرد ، پتانسیل استفاده از انرژی جنبشی در لحظه برخورد به هدف را بدان خواهد داد که صرفا" استفاده از این قابلیت ، میتواند حداقل موجبات انهدام چند بلوک شهری را فراهم کند . علاوه براین ، وجود ویژگی "سُرش " (glide) در این کلاهک ، ضمن آنکه مانورپذیری و طبعا" بقاء آن را افزایش میدهد ، برد افزون تری را بدان خواهد داده و این برای چندمگاتن سرجنگی حرارتی / هسته ای آوانگارد ، فرصتی را فراهم خواهد نمود تا هدف را بخوبی در تیررس خود قرار داده و منهدم نماید . رییس جمهوری روسیه ، در زمان رونمایی از این دستاورد نظامی جدید ، اعلام نمود که آوانگارد ، بدلیل دقت بسیار بالا ، به مانند یک شهاب سنگ و گلوله آتشین دقیق میتواند هر هدفی را در هر نقطه از جهان در بردی فرای تصورات موجود ، زیرآتش خود قرار دهد . درفوریه 2019 نیز ، پوتین مجددا" قابلیتهای این سلاح جدید را مورد تمجید قرارداد و ادعا نمود که آوانگارد ، یه یک سلاح تغییر دهنده جریان بازی تبدیل خواهد شد . درجریان مصاحبه ولادیمیر سونگورکین با رییس جمهور روسیه ، وی از پوتین سئوال نمود که " آقای رییس جمهور ، شما ،آوانگارد را با اولین ماهواره ارسال شده به فضا توسط انسان ، مقایسه کردید " آیا به نظر نمی رسد که این مقایسه ، بیش از حد مورد نیاز ، مبالغه آمیز است ؟؟ چرا که این دو تفاوت بسیاری با هم دارند ، به چه علت از این تحلیل استفاده کردید ؟؟ پویتن در پاسخ چنین گفت که :" این سیستم ، بدلیل تطبیق شرایط فعلی روسیه با وضعیت اتحاد شوروی در زمان ارسال اولین ماهواره ساخته دست بشر به فضا ، به منظور تلاشی برای حفظ امنیت ملی ، کاملا قابل مقایسه است . ارسال اولین ماهواره اتحاد شوروی به فضا ، در آن زمان ، معرف توانایی شوروی در تولید موشکهای بالستیک قاره پیما مسلح به کلاهکهای هسته ای و ارسال سیگنال به دشمن در وجود قابلیت انهدام اهداف مشخص در قلمرو وی ، محسوب میشد . درواقع ، این شلیک ، مقدمه برنامه تولید انبوه موشکهای بالستیک قاره پیما بود ، هرچند صنعت موشکی شوروی ، پیش ازاین ، مراحل توسعه خود را می گذراند ، اما جرقه اصلی این روند ، از همین رویداد زده شد و این به معنای تولد شاخه موشکهای بالستیک در ارتش سرخ بود . اما دوستان آمریکایی ما ، برای مقابله با این قابلیت ، توسعه سامانه های دفاع ضد بالستیک خود را در پیش گرفتند ، در نتیجه ، ما مجبور بودیم تا یک پاسخ نامتقارن ، کافی و جدی را ارائه کنیم ، اما این پاسخ دقیقا چه ماهیتی داشت ؟ بطور طبیعی ، طراحی مفهومی و سپس تولید سامانه آوانگارد ، پاسخ روسیه به سامانه دفاع ضد بالستیک بلوک غرب بود . حامل سُرشی با سرعت 20 ماخ در داخل لایه های جو به بسوی هدف حرکت میکند که تصور این فرآیند در گذشته بسیار مشکل بود . در نتیجه ، بلحاظ ایجاد پتانسیل دفاعی ، معرفی آوانگارد ، بطور دقیق معادل ارسال نخستین ماهواره به فضا و به برجستگی آن خواهد بود . به همین دلیل است که ما امروز درباره یک سلاح راهبردی بالستیک صحبت می کنیم . حال سئوال اینجاست که حامل کلاهک ، یک حامل جدید است ؟؟ پاسخ بطور قطع مثبت خواهد بود ، چرا که حامل مورد نظر ، یک پیشرفت مطلق در حوزه های فناوری و مواد بحساب می آید . براساس اطلاعات موجود ، بخش های قابل توجهی ازاین موشک در زمان شلیک بسوی هدف ، تا 3000 درجه سانتی گراد ، گرم خواهد شد ،آیا پیش ازاین ، چنین فناوری برای موشکهای بالستیک ، قابل تصور بود ؟ در مقایسه، سطح خورشید ، تا 6000 درجه حرارت تولید میکند و وقتی ما از حرارت 3000 درجه ای صحبت می کنیم ، قطعا" موشک مد نظر ، پوششی نظیر لایه محافظ بستنی شکلاتی دربر ندارد . فناوری روسی ، بدنه موشک با لایه ای از پلاسما قابل پوشش داده ، بطوری که در زمان شلیک ، حرارت بخش بیرونی به 1900 تا2000درجه می رسد و در همان زمان، قابلیت کنترل موشک برای اپراتور وجود دارد . در آخرین تست این موشک ، کاربر از عبارت " پیام تایید شد" استفاده کرد که به معنای اصابت دقیق کلاهک به نقطه از قبل تعیین شده بود . در حال حاضر ، مدرسه مهندسی و علوم روسیه ، موفقیتهای قابل توجهی را در بخش دفاعی کسب کرده اند واین کاملا فوق العاده است . بنابراین ، مقایسه آن با پرتاب اسپوتنیک ، کاملا به جا و مناسب به نظر می رسد . پی نوشت : 1- متن یک سیگنال مشخص را در اختیار خواننده می گذارد ، کشوری که رشد و توسعه متوازن نظامی را در دستور کار خود قرار دهد ، می تواند در حوزه تبلیغات و جنگ روانی ، به اصطلاح نظامی ، "دور تک" را مرتب حفظ کرده و استمرار دهد ، و این جدا از جنبه سخت افزاری قضیه بشمارمی رود و این درس عبرت بزرگی برای ما است ، چرا که روسها صرف نظراز قابلیت نامتعارف آوانکارد ، حساب ویژه ای بر روی اینسلاح برای استفاده در صحنه های رزمی متعارف باز کردند . بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهاگه قدیمی باشید باید یادتون باشه که روس ها می خواستن از پلاسما به عنوان پوششی برای جنگنده هاشون استفاده کنند و اونها رو با استفاده از پوشش پلاسما که خاصیت عدم بازتاب امواج رادار رو داره ، پنهانکار کنند ... در نهایت به جایی رسیدن که در آزمایشات عملی ثابت شد که داشتن یک پوشش پلاسمای فعال می تونه خودش در کار سامانه های جنگنده اختلال ایجاد کننده و برای خلبان مرگباره ... بنابراین قید پنهانکار کردن جنگنده ها با پلاسما رو زدن ( در ظاهر یا در باطن !؟ ) و بعد سوخو 57 رو رونمایی کردن .... نکته ی جالب اینه که این فناوری ( ایجاد پوشش پلاسما ) رو کنار نگذاشتن و در نهایت توی یک حوزه ی دیگه ازش استفاده کردن .... نکته ی دیگه : نمی شه آوانگارد رو با رادارهای الکترومغناطیس معمول شناسایی کردن و در حال حاضر فقط می شه از رد گرماییش اون رو شناسایی کرد که عملا فرصتی برای مقابله باقی نمی گذاره .... نکته ی بعدی اینکه خیلی زود روس ها از همین موشک البته بدون کلاهک اتمی می تونند به عنوان سلاح متعارف علیه اهداف نظامی و مهم ( فرودگاه ها ) استفاده کنند .... نکته ی بعدی اینه که احتمالا نسل بعدی سلاح های نفوذگر در خاک رو بر اساس این نوع موشک ها خواهیم دید ...
-
2 پسندیده شدهإنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون مرحوم ، امیر سرتیپ خلبان ، احمد دانشمندی ، اولین فرمانده گردان هفتادو دوم شکاری نیروی هوایی ( F-4D) شاهین های آریزونا
-
2 پسندیده شدهسامانه های پرواز (1) فناوری پرواز کور نشانگر افق مصنوعی به سال 1929 ، توسط المر اسپری به دنیای هوانوردی معرفی شد . این نشانگر ، زاویه حرکت هواگرد در زمان گردش و همچنین زوایای بالا یا پایین آمدن دماغه هواپیما را در مقیاس درجه نشان می دهد. نخستین پرواز کور انجام شده در این سال (1929) یک هواگرد دوباله به هدایت خلبان آزمایشگر ، جیمز دولیتل ، مجهز به ارتفاع سنجی بود که چیزی در حدود 20بار از نمونه های موجود در آن زمان دقیق تر عمل می نمود . برای جایگزینی نشانگر گردش عمودی یا افقی ، وی "افق نمای مصنوعی " را ابداع نمود که وقتی هواگرد به طرفین گردش می نمود ، یا به بالا یا پایین میرفت ، وضعیت هواپیما را برای خلبان به نمایش در می آورد .
-
1 پسندیده شدهواحد سامانه های بی شرنشین کراتوس (KUSD) شامل 2 گروه تجاری می شود، گروه سامانه های بی سرنشین منطقه ای و گروه سامانه های الکترونیکی بی سرنشین. در بخش سیستم های هوایی بی سرنشین پهپاد های هدف و سامانه های رزمی هوایی بی سرنشین نیاز های وزارت دفاع امریکا و دول هم پیمان ان را در سراسر دنیا با ارائه ی پهپادهای هدف با قابلیت های بسیار بالا و پلت فرم های رزمی بی سرنشین پیشرفته تامین می کند. بخش تجاری همچنین انواع خدمات ویژه ی پیرامون پهپادهای هدف را به مشتریان ارائه می کند. در بخش سامانه های الکترونیکی بی سرنشین، تکنولوژی های پیشرفته ی ادوات بی سرنشین همانند فرماندهی و کنترل و سامانه های مدیریتی افزایش کارایی برای وضعیت های خاص جوی، زمینی و دریایی ارائه می شود. Dec 8, 2015 صنایع نظامی و امنیتی Kratos در طی هفته ی اخیر تکمیل دومین پرواز ازمایشی پهپاد جت رزمی را در 23 نوامبر 2015 اعلام کرد. این پرواز در سایت تست نیروی دریایی در دریاچه ی China در کالیفرنیا به انجام رسید که شامل استفاده از پیشران جت جدیدی بود که توسط صنایع کراتوس توسعه یافته بود. در این پرواز ازمایشی همچنین یک فروند جنگنده ی جت AV-8B متعلق به سپاه تفنگ داران دریایی نیز شرکت داشت، این پرواز شامل عملیات هوابرد مشترک با هواپیمای هریر تفنگ داران دریایی بود. در این پرواز کنترل و فرماندهی از طریق لینک داده ی تاکتیکی، اجرای وظایف به صورت نیمه مستقل، و اجرای پرواز خودمختار در یک فرمیشن به همراه جنگنده ی عمود پرواز هریر ارزیابی شد. در این عملیات دستورت کنترلی از طریق یک شبکه ی تاکتیکی در خارج از خط دید مخابره شد همچنین ارسال فرامین از طریق شبکه ی تاکتیکی، به یک لینک داده ی مستقل اختصاصی دست به دست شد. UTAP-22 ، پلت فرم رزمی بی سرنشین ، به عنوان پروژه ای ابتکاری از طریق بودجه ی داخلی صنایع کراتوس توسعه یافته است. پرواز موفقیت امیز اخیر دومین پرواز از 3 پرواز ازمایشی برنامه ریزی شده برای این فاز از پروژه بود. بنابر اظهارات مدیران کراتوس که در جریان این عملیات حضور داشتند، این عملیات ویژگی کم هزینه بودن عملیات مشترک پهپاد رزمی با قابلیت های شبیه جت های جنگنده را با جنگنده های سرنشین دار تاکتیکی به صورت نیمه خود مختار و کاملا خود مختار در یک فرمیشن ،وینگمن (همبال) مد، را به اثبات رساند . Jerry Beaman رئیس کمپانی کراتوس : "من کاملا باور دارم که کانسپت UTAP-22 ما که شامل عملیات مشترک جنگنده ی تاکتیکی سرنشین دار با پهپاد جت رزمی ست می تواند با سرعت مورد نیاز عملیات های راهکنشی در در یک محیط جنگی اجرای ماموریت کند به نحوی که کاملا مقرون به صرفه، موثر و به عنوان ابزار جنگی برای میادین جنگ کاملا ارزشمند باشد و نیاز حیاتی مورد نیاز در کارزار را بر طرف کند. " با استناد به اظهارات Beaman ، " این کانسپت جدید قابلیت های چندین برابری را در خط مقدم به جنگنده ها ارائه می کند. " این ماموریت موفقیت امیز ، اولین ازمایش ما برای یک عملیات ترکیبی سرنشین دار/بی سرنشین یک قدم مهم و بزرگ رو به جلو برای نقشه ی راه ما برای سامانه های تاکتیکی هوایی بی سرنشین بود." وی همچنین بیان کرد : " Kratos UTAP-22 پر اهمیت ترین سامانه ی هوایی بی سرنشین ابتکاری ای ست که کمپانی ما برای بازار پهپاد های تاکتیکی برنامه ی ان را پیگیری می کند. اثبات قابلیت عملیات موازی هدفی ست که در اینده ی نزدیک برای برنامه UTAP-22 پی گیری می شود. ............................................................ منابع : http://www.kratosusd.com/about-kusd http://defense-update.com/20151208_utap-22.html#.VmhbWTLs5Ap گرداوری و ترجمه از 7mmt Military.ir کلیه ی حقوق برای نویسنده و انجمن میلیتاری محفوظ است. شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم لیست فیشبدهای تحویلی از سوی اتحاد شوروی به به هند 30فروند ( 1977-1975) 50فروند ( 1972 ) 42 فروند ( 1966) 24 فروند( 1962) 295 فروند ( 1976) 175 فروند ( انتهای دهه هفتاد ) از این تعداد 113 فروند در حال حاضر حاضر به رزم هستند ( در مقایسه برنامه خرید تایگر برای IAF) ، منطقی این بود که به جای هزینه هنگفت خارج کردن از رده رزمی همه این هواگرد ، نو ترین سازه ها برای بروزرسانی انتخاب شود ( موتور ، رادار ، سازه ، اویونیک ، سلاح ) که همین طور هم شد ، ضمن اینکه در حین این بروزرسانی ، قطعا" انتقال فناوری هم در دستور کار قرار گرفته که برای صنعت هوایی هند مهمتر بود . وضعیت برای ما کاملا مشخص هست و در تاپیکهای مختلف ، واقعیت ماجرا بررسی شده ، ولی اسراییل ، برنامه LANCER را برای میگهای رومانی پیشنهاد داده بود در گذشته در حدود بیست و چند سال پیش ، یک بنده خدایی در مجله صنایع هوایی معتقد بود که امکان 0 کردن عمر سازه تامکت وجود دارد ، که باید بیشتر بررسی شود .
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم حرف و حدیث زیاد هست ولی رادار کنترل آتش این جت چینی / پاکستانی ظاهرا KLJ-7 باند ایکس محصول موسسه تحقیقات الکترونیک چین (NRIET) را استفاده میکند برای بلوک 3 هم رادار آرایه فازی LKF601E را قصد دارند استفاده کنند
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهکم کم داریم به هفته دفاع مقدس 1397 شمسی نزدیک می شویم باور کنید ، بیشتر از دو دهه هست این تصویر را در آرشیو شخصی دارم ولی تا الان متوجه آن نشدم .... "نیروهای خودی در محاصرهی دشمن قرار دارند و «علیحسن» در تلاش است که آنها را از محاصره نجات دهد . «علی حسن احمدی» برای اینکه زیر رگبارهای دشمن، موضعش را رها نکند، پای خود را با سیم تلفن به پایهی دوشکا بسته است" یک حقیقتی را باید اعتراف کرد ، این نسل الان کجاست !!!!!!!
-
1 پسندیده شدهبا سلام. در جریان دفاع مقدس به علت های مختلف از جمله آماده نبودن بسیاری از ادوات زرهی برای نبرد، نیروهای نظامی ایرانی از تانک ها و ادوات قدیمی تر که از حالت عملیاتی خارج و در انبارها به صورت رزرو قرار داده شده بودند استفاده نمودند. از جمله این تانک ها چند نمونه از ادوات زرهی متعلق به جنگ جهانی دوم بود که به سرعت در جبهه ها به نبرد مشغول شدند. نمونه ای از یک تانک M24 Chafee در نبردهای اوایل جنگ در جبهه خرمشهر رزمندگان ایرانی در کنار یک تانک M4 Sherman و یک تانک M36 Jackson در ابتدای جنگ البته استفاده از این ادوات بیشتر مربوط به سال های ابتدایی دفاع مقدس بود و با مشخص شدن تاثیر کم این تانک ها در جبهه جنگی که طرف مقابل از بهترین ادوات شوروی استفاده می نمود این تانک ها نیز از خدمت خارج شدند و دیگر نمونه ای از آنها در سال های بعدی جنگ دیده نشد.
-
1 پسندیده شدهتصاویر واقعی از نبرد تنگه دانمارک در جنگ جهانی دوم تصاویر واقعی گرفته شده از ناو Prinz Eugen آلمانی از نبرد بین رزمناو آلمانی بیسمارک و رزمناو انگلیسی هود در جریان نبرد تنگه دانمارک در سال 1941 . در فیلم بخوبی شلیک توپهای بیسمارک به روزمناو هود مشخص میباشد. همچینن فرود گلوله های توپ روزمناو هود در کنار بیسمارک در دریا و همچنین انفجار روزمناو هود توسط گلوله توپ شلیک شده از بیسمارک. [aparat]MI2Rr[/aparat] http://www.aparat.com/v/MI2Rr بیسمارک در حال شلیک توپها از فاصله ۱۷ کیلومتری به سمت هود [ Photo ] فرود آمدن گلوله های توپ رزمناو هود در نزدیکی بیسمارک اصابت گلوله توپ بیسمارک به هود و انفجار مخزن مهمات و انهدام و غرق شدن هود
-
1 پسندیده شدهپاریس تحت اشغال 1- ستون به پیش 2- یه دیقه ببند، بینم چی نوشته 3- ببینم تو چی داری ؟؟؟ 4- دسته، به چپ، چپ 5- از نو فرمودند !!!
-
1 پسندیده شدهخودکشی خانوادگی معاون شهردار دکتر کورت لیزو، رئیس امور مالی شهر لایپزیگ. همسر وی برروی صندلی تک نفره و دختر وی بر روی مبل راحتی، ملبس به لباس پرستاران ارتش المان... همگی توسط سم، خودکشی کرده اند. لشگر 69 پیاده و نهم زرهی وارد شهر می شوند. عکاس: T5 (معادل فارسی ندارد) جی. ام. هسلوپ - 20 آوریل 1945
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسرباز آمریکایی در جنگ ویتنام که روی کلاهش نوشته (( جنگ جهنم است)). جنگ ویتنام جهنمی ترین جنگ قرن بیستم پس از جنگ جهانی دوم بود که 11 سال به طول انجامید و حاصل آن برای ایالات متحده 60 هزار کشته و 300 هزار زخمی بود و در مجموع تلفات جنگ بالغ بر 4 میلیون نفر می شد. جنگ ویتنام از جمله تاثیر گذار ترین جنگ ها در استراتژی آمریکا بود.
-
1 پسندیده شدهبا سلام در سالگرد عملیات " پنجه عقاب " 5 اردیبهشت 1359 براساس کتاب خاطرات بکویث ( تصویر پایین ، سمت چپ ، نفر سمت چپ با پیراهن سفید ) پرسنل دلتا با پایین یافتن تمرینات در فورت براگ ، بتدریج سیمای ظاهری خود را بصورت پرسنل محافظ سفارت ایالات متحده در تهران در آوردند . بالگردهای سوپراستالیون ، آماده حرکت بسوی منطقه " صحرای یک" . به پوشش خاکی بالگردها دقت کنید . و سرانجام ......... ژنرال چارلز ( چاک ) پیتمن، افسر ستادی عملیات پنجه عقاب وی بعنوان یکی از افسران ستادی عملیات پنجه عقاب ، در مصاحبه با مجله روتوراند وینگ ، براین اعتقاد بود که وجود یک سلسله نواقص فنی ، موجب شکست این عملیات گردید و اگر به جای بالگردهای سنگین و کُند سوپراستالیون ، تیلیت روتورهای V-22 بکار گرفته می شدند ، شاید نتیجه با آنچه که ثبت شد ، تفاوت فاحشی داشت .
-
1 پسندیده شدهبا سلام تایگرهای تبریزی قلم و مُرکّبی وجود ندارد که توان لازم را برای تشریح کامل جانفشانی های شما در 8 سال دفاع مقدس بر روی کاغذ بیاورد . باشد که قدردان ایثارگری ها و از خود گذشتگی های این عزیزان باشیم آلرت پایگاه دوم شکاری - تبریز 1360 از راست بالا: شهيد غزاني -شهيد اردستاني - زماني پور - شاه بابا - بوش بيشه نشسته: بزرگي - حجازي - قوامي - شهيد حبيبي جلو: محسن باقر - حسين پور پی نوشت : به احترام خون این شهیدان که قطره قطره در جای جای این پهنه جغرافیایی ریخته شده ، کاری نکنیم که موجبات خوشحالی دشمن را فراهم آوریم .
-
1 پسندیده شدهبه دنبال تصمیم رژیم بعث عراق برای اتخاذ استراتژی دفاع متحرک در سال های 1364 و1365 آنها تصمیم گرفتند تا برای این کار از کامیون های تانکبر شرکت FAUN استفاده کنند و بدین منظور تعداد نسبتا زیادی از کامیون های سنگین این شرکت را برای جابجایی لشکرهای زرهی خود در طول جبهه نبرد در مدت زمان کوتاه خریداری کردند. هرچند با شکست استراتژی دفاع متحرک عراق در سال 1365 زمینه های استفاده از این تانکبرها کمتر شد ولی عراق در طول سال های بعد به خوبی از این کامیون ها استفاده کرد و لشکرهای زرهی و مکانیزه و تجهیزات سنگین خود را به سرعت جابجا می کرد. در این تصویر یک نفربر زرهی MTLB عراقی به همراه یک خودروی تانکبر FAUN در کنار یک کامیون IFA W50 در عبور از مرزهای کویت مشاهده می شود. نکته جالبی که در این تصویر وجود دارد اتحاد آلمان شرقی و آلمان غربی در کمک به عراق است که روزی ناگهان بر خلاف میل آنها عمل کرد. خودروی FAUN متعلق به آلمان غربی و IFA متعلق به آلمان شرقی می باشد. این تصویر نیز همین مدل تانکبر را بعد از هدف قرار گرفتن در کویت در حالی که یک خودروی سامانه موشکی SA-6 را حمل می کند، نشان می دهد.
-
1 پسندیده شدهبا سلام در حقیقت برای تشریح جریان گردابه ای ، باید اصول و ماهیت شکل جریان هوا روی بال هواگردها را بطور کامل عرض کنم و این نیازمند تسلط کامل روی دانشی هست که بنده فاقد آن هستم ( بدلیل ماهیت سیر مطالعاتی بنده که فنی نیست ) با این حال به شکل محدود خدمت شما عرص می کنم . 1- اینکه گفته می شود پروردگار ، خالق آسمان ها وزمین است و این بشر ناچیز و ضعیف ، با الهام از خلقت و آفرینش خداوند ، فناوری مورد نیاز خودش را توسعه می دهد ، شکی در این نیست این پرنده شکاری ، با توجه به آیرودینامیک بی نظیرش ، ساعتها و با صرف کمترین انرژی قادر به پرواز در ارتفاعات و سرعتهای مختلف است ، عمدتاً به دلیل زاویه قرار گیری بال به کالبد اصلی و همچنین زاویه قرار گیری شاهپرهای اصلی در نوک بال است ( باشد که انسان از این شاهکار طبیعت که خالق آن پروردگار بزرگ است ، پند گیرد ) 2- برای بررسی جریان هوای روی بال ، شما باید مساحت بال ، سازه هوایی ( ایرفویل ) ، دهانه بال ( وینگ اسپن) ، نسبت منظری ، نسبت مخروطی ، زاویه نصب بال ( عقبگرد یا جلوگرد) ، پیچش ، زاویه نصب بال را بدانید . بالک ابزاری است که در نوک بالهای هواپیما استفاده میشود. بالک یک سطح عمودی اضافی روی نوک بال است که یک گوشه آن به سمت بالا است و ممکن است زاویه درونی یا بیرونی داشته باشد و در اندازهها و شکلهای گوناگون برای کاراییهای متفاوت طراحی میشود. این ابزار معمولاً از ۵۰ درصد نوک بال نصب میشود زیرا شارش هوا از ۵۰ درصد لبه حمله به سمت لبه فرار منحرف میشود و ایجاد عارضهای به نام جریان گردابی یا گردابه میکند. این عارضه در اطراف بال که از زیر بال به سطح کوژی (camber) بالک برخورد میکند یک نیرویی تولید میکند که زاویه درونی و کمی رو به جلو دارد شبیه به بادبان قایق بادبانی . این گردابهها باعث ایجاد پسا میشود که در نتیجه هواپیما نیاز به نیروی برآی بیشتری پیدا میکند. بالک موجب میشود جریان گردابی لبه بال به اندازه قابل توجهی کاهش یابد و بازده بال ثابت، بیشتر شود. بالک جریان هوای نزدیک نوک بال را اصلاح میکند و نیروی پسا را کاهش میدهد. همچنین ابزار Wing tip میتوانند خصوصیات سطوح کنترل را افزایش داده و در نتیجه ایمنی را بالا ببرند. بالک اثر Aspect Ratio را افزایش میدهد بدون آنکه Wing span را افزایش دهد زیرا در بعضی مواقع span زیاد باعث عدم عبور هواپیما از درهای آشیانه فرودگاه میشود. اما با این وجود در بعضی مواقع افزایش span سودمندترین راه است. بالک جریان هوایی را که از روی بال عبور می-کند و نزدیک به نوک بال است، صاف میکند و پسا را کاهش میدهد. این امر موجب صرفهجویی در مصرف سوخت میشود. در Glider سرعت حرکت در مصافت، را افزایش میدهد. مطالعات هوانوردی آمریکا نشان میدهد که یک بهبودی در بهرهوری سوخت، مستقیماً با افزایش نسبت نیروی برآر به پسار رابطه دارد. (L/D). بالک وارد نه یک نوع دیگر از ضایعکنندهها انرژی در بالک گردابهای است تا به hrust کمک کند. این همکاری اگر چه کم ولی در افزایش عمر یک هواپیما بسیار با ارزش است. بالک مقاومت جریان گردابی را نیز کم میکند. این خصیصهٔ بسیار خوبی است زیرا این جریان turbolance میتواند باعث فقدان کنترل و نهایتاً تصادف به ویژه در نزدیکی های فرودگاه شود. جریان گردابی در جائیکه سرعت هواپیما آهسته و نزدیک به باند فرود میشود و یا انحراف سرعت زیاد است، قویتر است و کمترین فضای مورد نیاز بین هواپیما و فرودگاه وجود دارد. بالک کوچک گشتزنی و سفر در فواصل طولانی مناسبتر است زیرا مصرف سوخت اقتصادیتر میشود. پی نوشت : اگر نقص یا کمبودی در این زمینه هست ، دوستان تصحیح کنند . خیلی کامل بود ممنون استاد ======================== اساس همه ی مباحث سیالاتی پدیده ای به نامvorticity یا گردابه هست...پدیده ای ک با وجود تحلیل بسیار دقیق ریاضی و اثبات وجود اون بطور نسبتا ساده واستفاده از اون در تمام علومی ک با سیالات درارتباطند ولی هنوز دلیل اصلی و بنیادی پیدایشش معلوم نیس! همه ی نا به سامانی ها و مشوش شدن جریان های سیالاتی دلیلش همین گردابه هست....حتی اصطحکاکی ک سبب گرانروی سیالات روی اجسام میشه بخاطر همین ورتی سیتی هست برای تقریب خوب ذهنی میشه ورتی سیتی رو مثل بالا رفتن پیچشی دود سیگار ک در انتها محو میشه رو تجسم کرد بر همین مبنا جریان های سیالاتی به 2گونه اصلی تقسیم میشن آرام(laminar)ک فاقد هرگونه چرخش هستند وآشفته(turbulent)ک ورتی سیتی در اون ایجاد میشه تقسیم میشن(ک سبب درگ شدید در هر جسم غوطه ور در سیالات میشه)....عدد رینولدز مبنای اصلی این تفکیک هست...شمامیتونین یه جریان آب داخل لوله رو ک داخلش یه مایع رنگی مثل جوهر رو پخش میکنین روبرای نمایش این دو مدل جریان استفاده کنین...تا یک دبی جریان مشخص خط جریان جوهر تقریبا صافه اما با افزایش جریان دچار اعوجاج شدید میشه ========================== این مباحث رو دوستانی ک دستی بر آتش دارن حتما در سطوح بالای آکادمیک دنبال کنن(به عنوان یه خواهش از بردار کوچکترتون)...متاسفانه افراد کمی تو این زمینه در ایران کار کردن ک اکثرا دیگه در ایران نیستن... این مبحث گردابه وشناخت جریانات مثل استفاده ازنفت بدون شناخت ماهیت اصلی اون طی قرن ها بود...اما با شناخت اون در دوقرن اخیرا غوغایی در جهان کرده کشف بنیادین این مباحث کل علم سیالات رو چندین هزار پله ارتقا میده!!!(درواقع به سمت آسمان پرتاب میکنه!)
-
1 پسندیده شدهاین تصویر ، 10 فناوری حیاتی که تاثیر بسزایی در پیشرفت صنعت هوانوردی در حوزه های حمل و نقل تجاری ، نظامی داشته اند ،را به نمایش گذاشته است . مرکز توسعه فناوری " مواد ترکیبی " ناسا ، به شکل جداگانه و ترکیبی ، فناوریهایی که تا کنون ، موجب یک انقلاب اساسی درصنعت حمل و نقل هوایی غیر نظامی و نظامی شده است را به صورت گذرا ، بررسی نموده است . این 10 فناوری عبارتند از : 1- توسعه دینامیک محاسباتی سیالات : در طول دهه 70 میلادی ، ناسا ، کدهای رایانه ای پیچیده ای را توسعه داد که این مرکز را قادر می ساخت تا با دقت بالایی ، جریان یک سیال را با استفاده از شبیه سازی های پیچیده ، به مانند بررسی و پیش بینی شکل جریان یافتن هوا بر روی بال هواپیما یا شکل حرکت سوخت پیشرانه اصلی شاتل ، پیش بینی نماید . مجموعه هایی که از کدهای دینامیک محاسباتی سیالات یا به عبارت بهتر ، CFD استفاده نمودند ، امروزه ، آن را به عنوان یک ابزار حیاتی برای مطالعه دینامیک سیالات ، بشمار می آورند . توسعه فناوری CFD ، تا حد زیادی ، زمان مورد نیاز برای آزمایش و تولید هواگردها را کاهش داده است . 2-ساختارهای موسوم به "مواد مرکب " ( کامپوزیت ): ناسا برای نخستین بار در دهه 70 میلادی ، با همکاری شرکتهای فناور محور خصوصی ، تحقیقات گسترده ای را در زمینه توسعه مواد غیر فلزی با استحکام بالا ، که می توانست جایگزین فلزات سنگین و آلومینیوم در ساختار هواگردها شود را کلید زد . مواد مرکب بتدریج جایگزین فلز در بخش هایی از سکان عمودی هواگردها ، بال ، بدنه ، پوشش موتور و درب ارابه فرود گردید . استفاده از مواد مرکب ، وزن کلی یک هواگرد را به شکل شگفت آوری کاهش می داد و به شکل طبیعی موجب کاهش مصرف سوخت و افزایش بهره وری پرنده می گردید . 3- بالچه ها : در طول دهه های 70 و 80 میلادی ، ناسا مطالعات گسترده ای را در خصوص کاربرد بالچه ها که امروزه در قسمت انتهایی بال اکثر هواگردهای نظامی ( بالگردها ) و هواگردهای غیر نظامی دیده می شود ، به انجام رساند . این نوآوری ، توسط پژوهشگر ارشد ناسا ، ریچارد وایتکومب ، در مرکز تحقیقاتی لانگلی که در آن زمان ریاست شعبه آیرودینامیک فراصوت در همپتون را برعهده داشت ، صورت گرفت . بالچه ها ، موجب کاهش جریان گردابه ای و در نتیجه بهبود جریان هوا و کاهش مصرف سوخت شده و عملکرد کلی هواگرد را افزایش می دهند . نخستین پرنده ای که با این فناوری یکپارچه شد ، جت های تجاری کوچک بودند . در اواسط دهه 80 میلادی ، شرکت بوئینگ ، با استفاده از این فناوری در نسخه پرنده افسانه ای 747 سری 400 ، برد جمبوجت های خود را افزایش داد و این خبر خوبی برای شرکتهای حمل و نقل هوایی بشمار می آمد . در بازه زمانی 1980-1979 ناسا ، آزمایشهای متعددی را با هدف اثبات کار آمدی این فناوری ، در مرکز پژوهش های درایدن ، و پایگاه هوایی ادواردز با استفاده از یکفروند نمونه نظامی بوئینگ 707 به انجام رساند که نتایج بدست آمده از این آزمایشات ، بخوبی نشان دادکه علیرغم افزایش دو برابری مسافت طی شده ، مصرف سوخت صرفاً 6.5 درصد ، افزایش داشته است . 4- ایجاد استانداردهای حفاظت در مقابل رعد و برق: در طول دو دهه 70 و 80 میلادی ، سازمان فضایی ایالات متحده ، تحقیقات و تست های گسترده ای را با هدف شناسایی شرایط متغییر جوّی و بویژه رعد و برق ، طیف گسترده جریانات القایی به هواگردها و همچنین بررسی سطح تهدیدات به انجام رساند . دادهای حاصله از این پژوهش های گسترده ، منجر به تدوین دستورالعمل هایی در حوزه طراحی هواگردهای جدید و همچنین دستورالعمل ای پروازی با هدف حفاظت از سیستم های رقومی حیاتی گردید . ریچارد وایتکومب 5- قاعده منطقه فراصوت: در طول دهه 50 میلادی ، یکی از انقلابی ترین فناوریهایی که در حوزه هوانوردی بوجود آمد ، قانون یا قاعده " منطقه یا ناحیه فراصوتی " بود که توسط ریچارد وایتکومب پایه گذاری گردید . این قاعده ، مفهومی است که به کمک آن ، طراحان هواگردها ، با شکل دهی خاص به نقطه اتصال بال به بدنه ، از ایجاد اختلال در جریان هوا جلوگیری می کنند .وایتکومب پس از طی فرآیند تحقیقاتی خود ، بدین نتیجه رسید که حذف بخشی از سطح مقطع بال که به بدنه متصل می شود ، موجب بهبود توزیع جریان هوا در سراسر طول بدنه هواگرد می شود . طراحان هواپیما با استفاده از این قاعده ، هواگردهایی را از میز نقشه کشی به مرحله عملیاتی رساندند که می توانستند بالاتر ، سریعتر و دورتر پرواز کنند . 6- شناسه توربو AE: در طول دهه 90 میلادی ، ناسا با تولید یک شناسه رایانه ای ، موفق شد تا مشکلات بالقوه آئروالاستیک بوجود آمده در تیغه های توربین های جت را با استفاده از یک شبیه سازی دو بعدی مورد شناسایی قرار دهد . این مشکلات در صورت عدم شناسایی به موقع که ناشی از خستگی فلز تیغه های کمپرسور بود ، موجب ایجاد استال یا شکستگی تیغه ها می گردید .با استفاده از این شبیه سازی ، شرکتهای سازنده پیشرانه های جت قادر بودند تا تیغه های کمپرسور را با ضخامت کمتر وسبک تر را طراحی نموده و بالطبع ، پیشرانه هایی با آلودگی و صدای کمتر وارد خطوط تولید شوند . 7- شبکه تحلیل ساختاری ناسا : در دهه 60 میلادی ، مرکز فضایی ایالات متحده ، با همکاری شرکتهای خصوصی ، یک نرم افزار ویژه را توسعه داد که مهندسان به کمک آن ، قادر بودند ساختار های متنوعی ازجمله فضاپیماها و هواگردهای نظامی و غیر نظامی را تجزیه و تحلیل نمایند . امروزه این نرم افزار ، یک ابزار استاندارد صنعتی برای تحلیل سازه هابه کمک رایانه بشمار می آید . 8-سیستم پرواز با سیم رقومی : در طول دهه 60 و70 میلادی ، محققان مرکز درایدن ، تحقیقات گسترده ای را برای توسعه سیستم پرواز باسیم رقومی ، که نسبت به سیستم های هیدرولیک سنگین و غیر قابل اعتماد ، قابل اطمینان تر محسوب می شدند به انجام رساندند . در این سیستم ، با استفاده از یک رایانه ، دستورات خلبان به سطح کنترل هواپیما ، از طریق شبکه ای از سیم ها انتقال می یافت . این پروژه تحقیقاتی در سالهای دهه 70 میلادی ( 1973-1972) که با استفاده از یکفروند جنگنده F-8 انجام می شد ، مفاهیم اساسی سیستم های کنترل تمام الکتریکی را پدید آورد که در حال حاضر ، تقریباً در تمامی پرنده های مدرن بلند پرواز تجاری و نظامی مورد استفاده قرار می گیرند . شاتل های فضایی ، پیشرو استفاده از چنین سیستم هایی محسوب می شوند . 9-کابین شیشه ای : در طول دهه 70 و 80 میلادی ، ناسا بعنوان یک مجموعه پیشرو ، فناوری استفاده از یک یا چند صفحه نمایش پیشرفته در کابین خلبان که می بایست جایگزین تعداد بی شماری از نشانگرهای آنالوگ می شد را توسعه داد . این فناوری که از همان ابتدا به " کابین شیشه ای" مشهور شد ، رویکردی نوآورانه بشمار می آمد که با استفاده از صفحات نمایش LCD ، تصویری یکپارچه از وضعیت همه سیستمهای هواپیما را در اختیار خلبان قرار می داد . کابین شیشه ای تدریجاً به یک عنصر جدانشدنی در طراحی هواگردهای تجاری ، نظامی و حتی ناوگان شاتل های فضایی شد. 10 – سازه هوایی فوق بحرانی : در طول دهه 60 و 70 میلادی ، ریچارد وایتکومب، رهبری گروهی از محققان ناسا را برای توسعه و تست یکسری سازه های هوایی منحصر به فرد ( شامل بال و بدنه ) با هدف طراحی هواگرد تجاری مافوق صوت را جهت تسهیل حمل و نقل و همچنین کاهش پسا را برعهده داشت . این تستها در نهایت منجر به تولید سازه های هوایی فوق بحرانی شد . طراحی این سازه ها به گونه ای بود که برای کاهش پسا ، بال بصورت یکپارچه با بدنه طراحی می گردید که این مساله موجب بهبود عملکرد هواگرد در سرعتهای پیمایشی می شد . این سازه ها در مقایسه با بال های متعارف ، پهن تر بوده و سطوحی که در معرض برخورد با جریان هوا بودند ( بعنوان مثال لبه فرار ) با خصوصیات آیرودینامیکی بهتری طراحی می شدند . این آزمایشات که در مرکز تحقیقات درایدن به انجام می رسید ، بخوبی نشان داد که هواگردهای طراحی شده با ویژگی های فوق ، به نسبت طراحی سنتی ، سرعت پیمایشی بیشتر و 15 درصد کاهش مصرف سوخت را دارا هستند . به همین دلیل ، استفاده از سازه های هوایی فوق بحرانی ، برای طراحی هواگردهای تجاری مافوق صوت ، بهترین گزینه بشمار می آیند . منبع : www.nasa.gov
-
1 پسندیده شدهoldmagina عزیزم سلامی دوباره برادرم، مدلینگ جعبه سیاه به همین دلیل که اتفاقا خود شما اشاره فرمودید دیگر آن جذابیت ویژه را برای استراتژیست های اجنبی بویژه کارشناسان دیپلماسی و امنیت راهبردی ایالات متحده ندارد، نمونه های بسیاری در این مورد وجود دارد؛ بر فرض مثال: اینکه بویژه طی دهه اخیر نظام جمهوری اسلامی ایران وجود گروهی تحت عنوان «منتقدین» را پذیرفته و همزمان با دقت تام و تمام تعاریفی متمایز را متناسب با شرایط داخلی/بین المللی برای مخالفان و معاندین ارائه می کند دردآورترین خار در چشمان دشمنان این کشور بوده است و شالوده شکن هسته مرکزی پروپاگاند سیاسی شان یعنی تصویرسازی رسانه ای «آنچنانی» از نظام جمهوری اسلامی ایران به مثابه «دیکتاتورشیپ تئوکراتیک ورشکسته در نقطه مقابل نظام لیبرال دموکراتیک پویا و موفق» (در حقیقت این روند نشانگر این است که بدنه تئوری پردازی نظام با هوشمندی خاصی از ابزارهای قدرت یا قدرت نمایی طرف متخاصم البته منطبق بر شرایط داخلی گیرم [به تعبیر برخی کارشناسان] دوره ای که اصلاح طلبان بر سر کار آمدند نهایت بهره را بسود نظام برده اند و دست کم خط مقدم جبهه طرف مقابل را تا حدودی شکسته اند). برادر خوبم، نظام حاکم بر ایران دیگر ساختار دهه شصتی را ندارد، ساختاری است پویا و فعال و در جای خود: پراگماتیست در عرصه سیاست جهانی است که در سلوک منافع و مصالح ملی تا حدود ممکن دست به بازی و حتی ریسک می زند، یارگیری می کند، قدرت چانه زنی اش را افزون می سازد و ... قس علیهذا بنابراین: اول آنکه اگر مقصودتان از عمل، عمل سیاسی است یا امر سیاسی ... (؟) چنین فرآیندی جاری و ساری است و مساله به مدارس نظریه پردازی و اتاق های فکر منحصر نمانده است، دوم آنکه چنین ساختار حاکمیتی با این ویژگی ها بنا به قاعده نمی تواند ساختاری ایستا و مرداب گونه باشد، اگر به پست حقیر در خصوص مثال هندوستان دقت می فرمودید بنده با یک گشتار و ترتیب خاص در ارائه آماره ها پیش آمدم تا نکاتی نهایی را به دوستان عزیزمان عرض کنم: و آن اینکه چهره های متفاوت، متضاد و متباین یک جامعه انسانی بویژه بهره مند از تاریخ تمدنی و سابقه فرهنگ سازی تأمل برانگیز را باید در کنار یکدیگر مشاهده و تحلیل کرد: به پشتوانه چنین تلقی است که جناب وحیدی، وزیر محترم دفاع، به دشمنان هشدار می دهد شاید در نبرد حقیقی با فضای متفاوتی روبرو شوند ... اتمسفری که بنا به مشاهدات مبتنی بر پروتکل های مدلینگ جعبه سیاه گاه و بی گاه برای شان پیش بینی ناپذیر خواهد بود ... حال که این نکته را به محضر شما، برادر و معلم خوبم، عارض شدم بگذاریم گمانه زنی را طرح کنم و این بحث به زیبایی ادامه یابد، تصور شخصی حقیر این است که کارشناسان سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی دشمن مدت هاست که اقبال بیشتری به مدلسازی های سیاسی/امنیتی/نظامی جامع تر و چند جانبه نگرتر نشان می دهند نشانه و گواه حدس خویش را نیز «تاکیدات مستمر جامعه اطلاعاتی ایالات متحده بر پیامدهای میان مدت و درازمدت اصطکاک های سیاسی/نظامی با جمهوری اسلامی ایران در گزارش های 2007 به بعد» و «صحه نهادن فرماندهان عالی رتبه و مدیران کلان نظامی ایالات متحده بر بازدارندگی بجای اصرار و پافشاری بر رویارویی با جمهوری اسلامی ایران تا آستانه رسیدن به فضای هم کفی هسته ای ایران:رژیم صهیونیستی» می دانم (از آن میان: جملات صریح و تا حدودی عصبی ژنرال پترائوس در کمیته امنیت ملی سنای آمریکا، یادبود 11 سپتامبر، 2011) چنین اظهاراتی به گمان حقیر (که بسیار مهم تر و تعیین کننده تر از ابراز نظر رسمی رییس جمهور آمریکاست!) نشان از یک تغییر رویکرد آنالیتیک در برخورد با سوژه ایران و بازیگری آن در خاورمیانه دارد ... هر چند هنوز هستند کسانی که بر تقابل با ایران و ارائه تحلیل های روباتیک/مکانیک از نبرد آرماگدونی با ایران اصرار می ورزند. حقیر سراپا نادانی نیز از بذل توجه شما به چند سطر اینجانب صمیمانه سپاسگزارم. مشتاقانه در انتظار گفتارتان می مانم.
-
1 پسندیده شده1- فرق این استراتژی ، با استراتژی هویج و چماق چیست؟ در این مطلب فکر کنم چماق = تهدید و استفاده از نیروی نظامی است چه هستهه ای و چه غیر هسته ای هویج = فرصتی برای شروع مذاکره 2- فکر کنم این سیاست تا 4 سال پیش در مورد ایران اجرا می شد ولی به علت ابن استراتژی کنار گذاشته شد؟ آیا فکر می کنید ایران به این استراتژی تمایل دارد؟ 3- به نظر من از چهار سال پیش تا کنون استراتژی ای که در مورد ایران پیگری شده است "بگذار مسلمان با مسلمان بجنگد" است. و از دید آمریکایی ها عبارت مسلمان در این استراتژی به معنی تمامی شیعه ها ، سنی ها ، یهایی ها ، وهابی ها ، مسلمان زاده ها (بی دین ها) ، مجاهدین خلق . مسلمانان اسمی است. اگر فکر می کنید استراتژی "بگذار مسلمان با مسلمان بجنگد" اجرا نمی شود و همین استراتژی جنگ محدود اجرا می شود. دلایل خود را بیاورید.
-
1 پسندیده شدهدر اینجا چنانکه از کتاب جنگ هسته ای و سیاست خارجی ، چاپ 1957 ،بر میآید هنری از بکار بردن سلاح هسته ای در جنگهایمحدود جانبداری میکند و میگوید (( راه عملی برای مقابله با فشارهای کرملین این است که دامنه سیاست واکنش چند مرحله ای یا واکنش قابل انعطاف را ، که به کار گیری سلاح هسته ای تاکتیکی را هم نفی نمیکند ، به جنگ های محدود بکشانیم . جنک محدود هسته ای پاسخ قاطعی است به قدرتهای جهانی هسته ای دیگر یا به هر دولن بزرگی که قادر است با تفوق بشری خود بر صاحبان تفوق تکنولوژیک غلبه کند . بدین سان هدف جنگ نه چنانکه صاحبان نظریه (( بازدارندگی گسترده )) میپندارند کوبیدن اراده دشمن است بلکه هدف بازداشتناین اراده از اقدام به تجاوز است از طریق اینکه دشمن حساب کند کفه زیانهایش بر کفه غنایمش میچربد ، و شرایط پیشنهاد شده خیلی بهتر از ادامه مقاومت است ،و اینکه به هدفهای محدودی برسد بهتر و تضمین شده تر از این است که به دنبال همه تمناهایش برود . بدین ترتیب ، جنگ محدود یک تدبیر اجرایی سیاسی حیاتی است که ایالات متحده را از وضع جمود کنونی بیرون می آورد و در عین حال یک استراتژی نظامی به او میدهد که قابل انعطاف و تطابق است و جلو باجگیری شوروی را میگیرد . اما چند سال بعد ، دست از این نظریات بر میدارد . در 1961 ، در کتاب ضرورت گزینش افقهای سیاست خارجی آمریکا ، از جنگ محدود با سلاح های معمولی پشتیبانی میکند ، و نظریه جنگ محدود هسته ای را مورد انتقاد قرار میدهد . بر اثر آن ، اختلافاتی در محافل پنتاگون بر سر ماهیت چنین جنگی بروز میکند . در همین فاصله شوروی زراد خانه خود را از سلاح های و موشک چندان می انبارد که از آمریکا بسیار فاصله میگیرد و چیزی پدید میآید که به ان (( فاصله موشکی میگویند )). افکار عمومی جهان هم بیش از پیش متوجه کنترل سلاح های هسته ای میگردد . این عوامل باعث میگردند که کسینجر در آراء خود تجدید نظر کند ، و در این باره چنین میگوید : نویسنده چند سال پیش ، یک استراتژی هسته ای پیشنهاد کرد به عنوان مناسبترین سیاست بازدارندگی در مقابل با هرگونه تهدید شوروی . در آن زمان ، چنین به نظر میرسید که آن سیاست متناسب با شرایط آن وقت باشد . همه باید میدانستند که به محض هر کشمکشی ، ایالات متحده آمریکا در بکاربردن سلاح هسته ای تردیدی به خود راه نخواهد داد . علت این پیشنهاد هم چنین سیاستی بود که میبایست برای مقابله با تفوق عددی شوروی و چین از تفوق صنعتی خویش به بالاترین حد ممکن استفاده میکردیم . گرچه هنوز هم برای جنگهای محدود آینده احتیاج به نیروهای مسلح به سلاح های هسته ای داریم ، اما عوامل و تحولات مختلف سبب شده است که رو بره نظریه جدیدی بیاوریم که به کارگیری نیروهای معمولی را جایگزین نیرهای هسته ای میکند ، بدین معنا که بار ما امری حیاتی است که شوروی یقین داشته باشد که آمریکا در صورت اقتضا تردیدی در بکار بردن سلاح هسته ای به دل راه نمیدهد . در عین حال ،باید در سالهای آینده همه کوشش خود را روی پیشرفت و تکامل نیروهای معمولی (و غیر هسته ای ) جهان آزاد بگذاریم . آنگاه می افزاید : باید نیروهای معمولی را چندان و در حدی تقویت کنیم که دیر دفاع به وسیله سلاح هسته ای تنها یکی از راه حل ها باشد و نه راه حل منحصر به فرد . بهترین وضعی که باید به ان برسیم وضعی است که در آن نیروهای معمولی ما غلبه ناپذیر باشند ، مگر به وسیله سلاح هسته ای . هیچ دلیل تکنولوژیکی هم وجود ندارد که مانع رسیدن ما به چنین وضعی شود . این وضع به دیپلماسی ما نرمش و انعطاف مورد نیازش را میبخشد و در همین حال به ما ، در مذاکرات خلع سلاح اعتماد به نفس بیشتری میدهد . باید این پندار را که شوروی از لحاظ نیروی انسانی بر ما تفوق دارد از حسابمان خارج کنیم ، زیرا جهان آزاد در کنار تفوق صنعتیش از لحاظ نیروی انسانی هم بر بلوک شوروی تفوق دارد . راه حل مشکل در تکیه کلی و اساسی بر جنگ معمولی محدود است . زیرا امکان مقید و کنترل آن خیلی بیش از احتمال کنترل و مقید کردن جنگ هسته ای محدود است و این معلول آن است که طرفین در به کار گیری از سلاح هسته ای تاکتیکی خبره نیستند و همین فقر تجربی باعث ارزیابی های غلط میشود . سرعت پیشرفت عملیات رزمی در چنین جنگی به قدری زیاد است که امکان متوقف ساختن برای مذاکره نیست ، و در نتیجه هر طرفی خود را در ظلمت بی خبری غوطه ور میبیند . همچنین مرز فاصل جنگ معمولی با جنگ هسته ای خیلی مشخصتر از مرز فاصل جنگ هسته ای تاکتیکی با جنگ هسته ای خیلی گسترده است . بالاخره این استراتژی با ماهیت دفاعی سیاست ما بیشتر سازگار است . در عین حالی که توجه کامل ما باید معطوف نیروهای معمولی باشد ، صحیح نیست که بر آنها تکیه کلی کنیم بلکه بایستی برای مقابله با پیشامد ها یک نیروی هسته ای بازدارنده در دسترسی داشته باشیم . آن بدین معناست که نیروهای معمولی ما که دارای سطح بالایی از مهارت رزمی هستند همواره زیر چتری هسته ای عمل میکنند که رکن عمده اش را یک نیروی هسته ای بازدارنده تشکیل میدهد . تا وقتی این کار انجام نگیرد ایالات متحده همچنان تسلیم باجگیری دشمن خواهد بود . باید بخاطر داشته باشیم که جنگ معمولی بهتر از جنگ هسته ای است و جنگ هسته ای محدود بهتر از جنگ هسته ای گسترده است . نیروهای معمولی از وجود نیروی هسته ای که قادر به جنگ هسته ای محدود باشد بی نیاز نیست زیرا یک جنگ هسته ای را نمیتوان مقید و محدود نگاه داشت مگر در صورتی که احتمال به کار بردن سلاح هسته ای برجا بماند و خودش همچنان امری نا مرغوب www.military.ir تلقی بشود . اگر بر این مطلب تواف داشتیم که تقویت نیروهای معمولی و نیروی بازدارندگی هر دو ضروری است ، بایستی نیروهای معمولی در حالتی دایمی باشند و نه مثل سابق که به محض شروع جنگ به زیر پرچم فرا خوانده میشدند .باید این طور باشند تا بتوانند با هر پیشامدی در هر نقطه ای مقابله کنند . البته کسانی هم هستند که میگویند نیروهای معمولی باید بتوانند هم از عهده یک جنگ معمولی بر بیایند و هم از عهده یک جنگ هسته ای . اما چنین چیزی عملی نیست .ولی لازم است نیروهای معمولی هر دو نوع جنگ را آموزش ببینند تا بتوانند خود را در عملیات برابر تهاجم هسته ای محفوظ نگاه دارند . اما به محض شروع درگیری و عملیات ف نیروهای مسلح باید یکی از انواع جنگ را برگزینند ف زیرا از لحاظ عملی ممکن نیست که از نوعی به نوع دیگر جنگ بپردازند . این ماسله وجه دیگری هم دارد و آن این است که بودن سلاح هسته یا همراه نیروهای معمولی امر به کار بردن آن را از سیطره فرماندهی خارج میسازد و جنگ معمولی را تبدیل به جنگ هسته ای میکند و هرگز نمیتوان آنرا در سیطه نگاه داشت ف گرچه دستورات اکید دایر بر عدم استعمال آن صادر گردد و مثلا گفته شود به عنوان آخرین حربه به کار رود ، اما در کشاکش نبرد و جریان عملیات چه کسی تعیین میکند که حالا وقت ( آخرین حربه ) رسیده است ؟ خلاصه کلام این است که باید نیروهای مجهز به سلاح های معمولی وجود داشته باشند و نیروهای دیگر مجهز به سلاح هسته ای به شرط اینکه هر دو نیرو متقابلا آموزش دیگری را ببینند و تخصص ان را دارا شوند اما به محض شروع نبرد ، سلاح های هسته ای را نباید به دست نیروهای معمولی داد و گرنه نیروی بازدارندگی تحت سیطره سطوح پایینتر قرار میگیرد و این به مصلحت نیست . حال که به این نتیجه رسیدیم ف لازم است مذاکرات محدود کردن سلاح های هسته ای ، نیروهای معمولی را نیز در برگیرد . این خلاصه نظریات کسینجر . درج شده در کتاب استراتژی بین الملل نوشته جلالدین فارسی 1361 (که البته تا الان این نظرات دستخوش تغییرات و اصلاحات شده اند و کمی قدیمی به نظر میرسند اما کلیت این مطالب به نظر میرسه که ارکان سیاست نظامی آمریکا رو تشکیل میدن) اين قسمت تمام شد . از عزيزان خواهش دارم كه اين مطالب رو بخونند و با توجه به اوضاع سياسي روز دنيا كه شاهدش هستند در حيطه ارزيابي و آينده نگري قرار بدن . منتظر نظرات دوستان عزيز هستم . با تشكر .
