برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 5 فروردین 1398 در پست ها
-
6 پسندیده شدهدونالد ترامپ ناجی تانک های آبرامز؟؟!! دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا ، پیش از انتخابات ریاست جمهوری 2020، در روز 20 مارس 2019 از آخرین کارخانه تولید تانک ایالات متحده آمریکا، لیما در اوهایو بازدید کرد. در اوایل سال جاری، پنتاگون 714 میلیون دلار را به جنرال دینامیکس داد تا تا تانک های آبرامز را در این کارخانه ارتقاء دهد. کاخ سفید می گوید این پروژه منجر به استخدام صدها کارگر جدید شده است. پس از اتمام بازدید ترامپ ،به کارگران این کارخانه گفت:" اگر کار من نبود، این مکان بسته می شد. خب، بهتر است من را دوست داشته باشید، من این محل را باز نگه داشتم. "از زمان سال اخر ریاست جمهوری اوباما کارخانه لیما بیش از 150 کارمند اضافه کرده است و با توجه به بوجه پیش رو قرار است 400 کارمند دیگر را در طول یک سال و نیم دیگر نیز استخدام شوند. این کارخانه به طور مستقیم بیش از 1000 کارمند را استخدام کرده است و بسیاری دیگر در زنجیره تامین پشتیبانی خدمت می کنند. اگرچه ترامپ برای حفظ کارخانه لیما اعتبار دریافت کرده بود اما کنگره از سال 2015 به طور پیوسته برای آبرامز و دیگر خودروهای نظامی ارتش تأمین مالی می کند. پس از سالها تمرکز جنگ در عراق و افغانستان اکنون نیاز به ادوات زرهی سنگین در اروپا پس از حمله روسیه به کریمه در سال 2014 ارتش ایالات متحده به بحث گذاشته شد است. به همین منظور ایالات متحده تیپ های رزمی زرهی خود را به اروپا فرستاده است. ترامپ می گوید : "چهار سال متوالی بودجه برای ارتقاء تانک ها صفر بود، این اتفاق در دوران اوباما رخ داد آمادگی نظامی ما کاهش یافت و نیروی کار شما(کارخانه لیما) 60 درصد کاهش یافت اما آن روزها تمام شده اند ما ارتش آمریكا را بازسازی می كنیم". در اوایل سال 2010 علیرغم برنامه ریزی برای ارتقاء تانک آبرامز، سال ها جنگ ضد تروریسم، کاهش نیروی و نبود فرصت های فروش نظامی خارجی، کنگره را مجبور به توقف ارتقا کرد که مربوط به اثرگذاری طولانی مدت نظامی آبرامز و سایر خودروهای زرهی بود. در سال 2012، دولت اوباما در تلاش بود تا با توقف تعمیر و بازسازی دوباره تانک های ابرامز از سال 2014 تا 2017 یک صرفه جویی 3 میلیارد دلار داشته باشد. در آن زمان ژنرال ریموند اودیرنو رئیس ستاد ارتش استدلال می کند تانک های آبرامز نقش کمی در مبارزات در عراق و افغانستان بازی کردند(با برخی از موارد استثنایی برجسته در مبارزات شهری در مکان هایی مانند فلوجه و شهرک صدر) اودیرونو تصدیق می کند "ما به تانک نیاز نداریم "ناوگان تانک های ما به طور متوسط دو و نیم ساله هستند. ما در شکل خوب هستیم و به این تانک های اضافی نیاز نداریم. " در نتیجه کارخانجاتی مانند لیما در لبه بسته شده بوند. در سال 2013، کنگره رای به اضافه کردن 183 میلیون دلار برای ارتقا تانک ها داد. با این وجود اوباما در اوایل سال 2015 اوضاع را عوض کردو بودجه پیشنهادی خود برای تسریع ارتقاء تانک های آبرامز و نگه داشتن کارخانه لیما فراهم کرد. در زمان بودجه سال 2016، دولت اوباما 368 میلیون دلار برای ارتقاء آبرامز درخواست کرد که 50 درصد از مبلغ 237 میلیون دلار در سال مالی 2015 بود ودر بودجه سال 2017 تقاضای 558 میلیون دلار برای ارتقا تانک های بیشتری را داده شد.با این حال در دولت ترامپ بودجه برای ارتقا تانک آبرامز و همچنین نفربر های استرایکر در لیما افزایش داد به طوری که به جنرال دینامیکس اجازه داده می شود که حجم نیروی کار از 400 تا 1000 نفر برساند. به گفته مارک کانسیان، سرهنگ دوم سپاه بازنشسته سپاه تفنگداران دریایی که اکنون مشاور ارشد مرکز مطالعات استراتیژیک و بین المللی است، دولت اوباما تولید و ارتقا تانک های را کاهش داده بود زیرا تعادل دوباربه اقیانوس آرام و چین بازگردانده شده بود همچنین به نظر نمی رسید روسیه یک تهدید بزرگ باشد. کانسیان گفت: وضعیت استراتژیک تغییر کرده است. روسیه، با نیروی زمینی قدرتمند خود، کشور های ناتو به ویژه کشورهای حوزه بالتیک را تهدید میکند. بنابراین، ایالات متحده نیاز به بازسازی توانایی زمین خود دارد. ارتش قصد دارد جایگزین خودرو های رزمی برادلی را دارد اما هنوز هیچ برنامه ای برای آبرامز وجود ندارد. بنابراین، نیاز به ارتقا تانک آبرامز وجود دارد. در ماه ژانویه جنرال دینامیکس اعلام کرد که سفارش 714 میلیون دلاری برای ارتقاء 174 دستگاه تانک ابرامز به ورژن SEP V3 را دریافت کرده است. دستورالعمل تحویل، به گفته مقامات شرکت، با سرعت ثابت تا سال 2021 حفظ خواهد شد.
-
3 پسندیده شدهقانون کلی : هر چیزی رو که شوآف کردن و روش بدون رونمایی و عملیاتی کردن مانور زیادی دادن ، به احتمال بسیار بالا اصولا وجود خارجی نداره و اگه داشته باشه هم فقط برای تبلیغات و دادن سهمی از سفره ی انقلاب به دست اندر کاران هست ... داستان جنگنده های بومی ایران هم به همین صورت هست ...
-
3 پسندیده شدهبروزرسانی ، تجمیع و اصلاح تاپیک بررسی جامع نیروی هوایی ایران چهارم فروردین سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی
-
2 پسندیده شدهیمن را دریابیم... #4YearsOfUSWarOnYemen #ششمين_طوفان_رسانه_اي_كمپين_يمن STOPWARONYEMEN#
-
2 پسندیده شدهبروزرسانی ، تجمیع و اصلاح تاپیک جامع جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش چهارم فروردین سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی
-
2 پسندیده شدهسوپر تایگر تایلندی F-5ST (این قسمت وقتی که ما در ایران مشغول شوآف هستیم) با کارهایی که روی این جنگنده انجام شده تقریبا به سطح یک جنگنده نسل چهارم رسیده
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم نکته نخست : شخصاً هیچ ادعایی در زمینه تخصصی پدافند هوایی ( تحلیل سیستم ها ) ندارم ، با این حال با توجه به شایعات حضور گونه S-300 PMU.2 FAVORITE در ایران ، متن فوق که برگرفته از وبگاه گلوبال سکوریتی است را تقدیم دوستان می کنم . نکته دوم : بطور مشخص ، این متن نظر نویسنده است و تایید و رد نمی گردد . نکته سوم : امیدوارم سایتهای خبری ، وبلاگها و سایر انجمن های نظامی و غیر نظامی ، در صورت کپی کردن مطلب ، حداقل منبع (MILITARY.IR) را ذکر کنند . نکته چهارم : مدیریت محترم بخش نیروی هوایی ، در صورتی که این مطلب ارزش ارائه بصورت تاپیک را داشت ، محبت لازم را بفرمایند . ------------------------------------------------------------------- S-300 PMU.2 FAVORITE براساس اطلاعات وبگاه گلوبال سیکوریتی ، گونه Favorite ، مشتق شده از نمونه PUM.2 مسلح به یک موشک جدید با سرجنگی بزرگتر ،و سیستم های هدایت بهبود یافته برای مقابله با طیف وسیعی از تهدیدات در یک برد 200 کیلومتری است که نسبت به گونه قبلی ، 150 کیلومتر افزایش داشته است . این سیستم که برای دفاع از تاسیسات حیاتی دولتی و نیروی های مسلح مورد بهسازی قرار گرفته است ، عمدتاً برای دفاع از زیرساختهای استراتژیک دربرابر حجم انبوه حملات هوایی متعارف ، شلیک موشکهای کروز ، موشکهای بالستیک تاکتیکی و طیف متنوع راکتهای هدایت ناپذیر زمین به زمین و تسلیحات هواپرتاب هدایت دقیق در ارتفاعات و سرعتهای متنوع و همچنین محیطهای آلوده به جنگ الکترونیک مورد استفاده قرار می گیرد . آنچه که گونه Favorit را از سیستم دفاع هوایی PUM.1 متمایز می سازد ، در درجه نخست ، استفاده مجدد از مجموعه متحرک کنترل / فرماندهی 83M6E در عین بهبود قابلیتهای فنی و عملیاتی آن است . این مجموعه که توسط دفتر طراحی آلماز توسعه یافت ، پست متحرک کنترل و فرماندهی است که بر روی یک شاسی 8در8 قرار دارد که در آتشبار اس-300 ، ماموریت هماهنگ سازی رادار 64N6 فلاپ لید ( بیگ برد ) با برد 300 کیلومتر ، رادار کشف و ردگیری آرایه فازی 3 بُعدی تین شیلد ( با یک برد 200 کیلومتری ) و مرکز فرماندهی 54K6 که در مجموع قادر به کنترل 6 آتشبار سام خواهد بود را خواهد داشت . این سیستم کنترل/ فرماندهی می تواند در حدود 100 هدف را در یک برد 300 کیلومتری و با سرعت 1 ماخ را بطور همزمان کشف و ردگیری نموده و بطور خودکار موشکهای در دسترس را بر روی خطرناکترین هدف ، قفل نماید . با این حال ، شرکت آلماز ، با پیشرفت فناوری در حوزه الکترونیک و براساس تجارب بدست آمده پس از ورود به خدمت گونه PMU.1 ، اقدام به ارتقاء نرم افزار رایانه این مجموعه نمود که در این نمونه به منصه ظهور رسید . براساس اطلاعات منتشر شده ، گونه Favorite PMU.2 برای نخستین بار در نمایشگاه هوایی ماکس97 به نمایش گذاشته شد و مشخصات آن نسبت به گونه PUM.1 بطور کامل تغییر یافته و طبق مشخصات ارائه شده توسط شرکت طراح ، نخستین آزمونهای شلیک این نمونه جدید ، در 10 اوت 1995 ، در میدان تیر کاپوشین یار صورت گرفت . به اعتقاد کار شناسان نظامی ، یکی از مهمترین تغییرات بوجود آمده در این نمونه ، ورود یک رادار تمام متحرک و مستقل کاملاً جدید با شناسه 96L6E که می تواند بصورت یکپارچه با پست فرماندهی 83M6E2 و لانچرهای جدید PUM.2 عمل نماید ، برای این سیستم پدافند هوایی جدید ، یک موشک جدید با شناسه 48N6E.2 که توسط شرکت تسلیحاتی ام کا بی فاکل (MKB FAKEL ) در نظر گرفته شده که در حدود 1800 کیلوگرم وزن داشته و درازای آن به 7.5 متر و قطر آن به 0.5 متر می رسد . پس از اینکه موشک فوق الذکر به شکل کولد لانچ ، از داخل لانچر خارج شد ، پیشرانه های نصب شده بر روی موشک 48N6E.2 ، ظرف 12 ثانیه سرعت پرتابه را به 1900 متر برثانیه می رسانند که این سرعت ، توانایی لازم را به موشک خواهد داد تا از بخش فوقانی هدف ، آن را مورد اصابت قرار دهد . نسخه جدید موشک مورد استفاده در این سامانه که با شناسه 48N6E.2 مورد شناسایی قرار می گیرد ، نسبت به گونه قبلی خود با شناسه 48N6E ، به یک کلاهک جدید که بطور خاص برای انهدام موشکهای بالستیک طراحی شده است ، مجهز گردیده که بنا بر اطلاعات موجود ف در حدود 145 کیلوگرم وزن دارد که از این مقدار ، بین 70 تا 100 کیلوگرم آن را مواد منفجره شدید الانفجار تشکیل می دهد . به اعتقاد کارشناسان نظامی ، گونه S-300 PMU.2 Favorite با توجه به مشخصات ارائه شده توسط شرکت سازنده ، می تواند با اهدافی در برد کمینه 10 متر تا برد بیشینه 27 کیلومتر با سرعتی در حدود 10000 کیلومتر برساعت در حرکت هستند ، درگیر شده و بنا برادعاهای سازنده روسی ، درصد انهدام اهداف رهگیری شده ، بین 0.8 تا 0.93 دربرابر جنگنده های رزمی سرنشیندار و میان 0.8 تا 0.98 دربرابر موشکهای کروز توماهاوک است . در نتیجه ، اجزاء گونه S-300 PMU.2 Favorite بشرح ذیل خواهد بود : 1- پست فرماندهی آتشبار با شناسه 83M6E.2 2- شش لانچر برای شلیک موشکهای دفاع هوایی با شناسه 90ZH6E.2 3- رادار دفاع هوایی 48N6E.2 4- تجهیزات پشتیبانی فنی به گفته برخی کارشناسان ، موشکهای 9M96E و 9M96E.2 ، بدلیل وجود قطعات مشابه ، بطور کامل در این آتشبار قابل استفاده است با این تفاوت که تنها لانچرهای این موشکها متفاوت خواهد بود . موشک ، با استفاده از تکنیک پرتاب سرد ،به شکل عمودی تا ارتفاع 30 متری اوج می گیرد و این درحالی است که شکل پرتاب به ماهیت هدف رهگیری شده ( هواپیما ، موشک کروز یا بالستیک) بستگی دارد که توسط یک سیستم دینامیک گازی ، صورت می پذیرد . پس از شلیک ، هدایت موشک در مراحل نخست و میانی پرواز بسمت هدف ، به شکل هدایت اینرسیایی با تصحیح مسیر رادیویی است و به محص رسیدن به فاز رهگیری هدف ، هدایت موشک توسط سیستم هدایت فعال داخلی صورت می گیرد . در صورتی که برای رسیدن به هدف ، اجرای مانورهای سنگین ضروری باشد ، این موشک قادر خواهد بود وارد فاز موسوم به " ابرمانورپذیری " نیز گردد . بدین منظور ( اجرای ابرمانور برای رهگیری اهداف ) یک سیستم انعطاف پذیر کنترل گازی دینامیکی مورد استفاده قرار می گیرد که یک توانایی بسیار منحصر به فرد را در منطقه رهگیری هدف در سمت و ارتفاع ، بدان می بخشد . در این دو گونه از موشکهای مورد استفاده ، کلاهک جنگی در حدود 24 کیلوگرم وزن دارد که با توجه به شکل خاص آن ، در زمان انفجار ، بیشترین تاثیر را بر روی پرنده های رزمی مهاجم خواهد داشت . طبق استانداردهای موجود ، فضای بارگیری خودروهای حامل/ شلیک کننده نمونه فوق الذکر ، که برای حمل 3 مدل متفاوت 5V55R، 48N6E، 48N6E.2 ، ( بطور مشخص موشکهای مورد استفاده در آتشبارهای PMU.1 و PUM.2) مورد استفاده قرار می گیرد ، می توانند چهار موشک 9M96E و 9M96E.2 را در خود جای دهد . احتمالاً بهسازی ها و ارتقاء های انجام شده برروی مجموعه پست فرماندهی 83M6E.2 ، برای کنترل عملیاتی چند مجموعه آتشبار پدافند هوایی ، شامل S-300PMU.1 ، S-300 PMU.2 ، S-200 DE و S-200 VE و یا مدیریت گروه های رزمی پدافند هوایی در سطوح فرماندهی بالاتر از لشکر پدافند هوایی ، مورد بهره برداری قرار می گیرد . پست فرماندهی فوق الذکر ، با بهره گیری از دو ویژگی تحرک بالا و همچنین کنترل خودکار ، می تواند سیستم های پدافندی متنوعی را با یکدیگر هماهنگ نموده تا پس از اتصال آنها بصورت یک شبکه فشرده دفاع هوایی ، از ظرفیتهای و ویژگی های آنها در شرایط مناسب برعلیه جنگنده های رزمی سرنشیندار پیشرفته ، موشکهای کروز ، موشکهای بالستیک و در نهایت مهمات هواپرتاب پیشرفته استفاده نماید . برای نیل به این هدف ، پست کنترل/ فرماندهی 83M6E.2 از رادارهای ویژه ای برای دریافت و ارسال اطلاعات برای کنترل آتشبارها استفاده می کند و علاوه برآن ، اطلاعات بدست آمده را برای استفاده فرماندهان ارشد ، به سطوح بالاتر فرماندهی ، یگانهای شناسایی الکترونیک منتقل یا با آتشبارهای موجود در منطقه به اشتراک می گذارد . مترجم : MR9 صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1- سالها پیش در یکی از بولتهای نظامی ، خبری درج شد مبنی بر اینکه ایران ، بشدت در تلاش است تا قابلیتهای کنترل/ فرماندهی را خود را تقویت نماید ، در نتیجه اگر این گونه وارد شده باشد ، در نتیجه ، باید امیدوار بود . ( به اشتراک گذاری اطلاعات میان طیف متنوع آتشبارهای دفاع هوایی موجود ) 2- به نظرم اگر خرید این گونه درست باشد ، شاید سرمایه گذاری برای خرید تعداد بیشتر ، عاقلانه ترین کار برای تغییر مدیریت رزمی پدافند هوایی از شیوه غربی ( که بشدت روی نیروی هوایی تاکید دارد ) به گونه شرقی ( اتکاء بیشتر روی پدافند زمین پایه ) با توجه به وجود مشکل در خرید برای نیروی هوایی ، مطلوب تر باشد . 3- البته این تحلیل ها ، صرفاً نظر شخصی است .
-
1 پسندیده شدهدر مورد کوثر نظری ندارم اما در مورد قاهر قضیه کاملا متفاوته و از اونجایی که این موضوع کمی حیثیتی شده و نقل خیلی از محافل بوده که این صرفا یه prototype بوده تصمیم بر این شد که این پروژه تا انتها پیش بره البته بصورت ۱۰۰ درصد بومی ، دلیل به تاخیر افتادن رو نمایی از طرح نهایی و production line هم به این علت بوده ، فقط قاهر تا همین الان چندین تست پرواز آزمایشی داشته و همچنان ادامه داره البته دور از رصد ماهواره های آمریکا که در ساعاتی معین در آسمان ایران حضور ندارند (به دلیل حساسیت پروژه) این روند همچنان ادامه دارد.
-
1 پسندیده شدهاوکراین شرکت اوکراینی UKROBORON یک بسته ارتقایی متوسط برای نمونه صادراتی سام6 یعنی Kvadrat-М1 تدارک دیده است که به نظر بیشتر برای صادرات و فروش ان به کشورهای دیگر در نظر گرفته شده است.نسخه ارتقا یافته تحت این بسته Kvadrat-2D نام گرفته است.اهداف این ارتقا شامل موارد زیر است: تعویض قطعات الکترونیک-رادیویی انالوگ با تجیزات دیجیتال است که شامل بیش از 70 درصد قطعات قابل جایگزینی میباشد. افزایش عمر .عملیاتی کل سامانه به میزان حداقل 15 سال افزیش 15000 ساعت عمر قطعات الکترونیک-رادیویی افزایش توانایی های عملیاتی شامل افزایش اتوماسیون سامانه درکشف اهداف و حفاظت از نویز ساده سازی عملیاتهای فنی شامل تعمیر و نگه داری با این ارتقا حداکثر برد کشف هدفی همچون یک میگ 29 در ارتفاع 7 کیلومتری به 100 کیلومتر رسیده است و در ارتفاع 0,02 به 28 کیلومتر رسیده است.در این ارتقا البته در میزان برد درگیری با هدف افزایشی حاصل نشده است.در این ارتقا اوکراینی ها یک سیستم الکترواپتیک هم برای افزایش قابلیت ها در کشف هدف در روز و شب به سامانه اضافه کرده اند.همچنین امکان شبکه شدن با رادارهایی چون P-18МА, P-180, P-19МА, P-190 به سامانه اضافه شده است.در جدول زیر توانایی های جدید دیگر سامانه نسبت به قبل را میبینید. بلاروس در بلاروس سامانه ارتقا یافته نام Kvadrat-M به خود گرفته بود این سامانه توسط صنایع دفاعی بلاروس توسعه یافته بود و حتی در صادرات ان به کشور میانمار نیز موفق بوده اند.این سامانه بر روی شاسی جدید شش در شش MZKT-6922 توسعه پیدا کرده بود سامانه جدید دارای سیستم دیجیتال نمایش هدف با قابلیت طبقه بندی انها میباشد. این سامانه قادر به استفاده از موشکهای 9M38M1 و 9M317E که برای بکارگیری در سامانه های دفاع میانبرد روسی Buk-M1 ,Buk-M2 طراحی شده اند در سازمان رزم خود میباشد.موشک 9M38M1 با هدایت راداری نیمه فعال و برد 35 کیلومتر و سر انفجاری 70 کیلوگرمی و فیوز مجاورتی جدید موشکی مناسب برای جایگزینی در این سامانه میباشد.
-
1 پسندیده شدهتلفظ sili و jiao نفرمودید. ظاهرا همان گذاشتن "گ" در انتهای یانگ(برخلاف تلفظ Yang) اجتناب ناپذیر هست. با شما موافقم که در مورد اسامی همه آن روشها(چسباندن، پررنگ کردن، گیومه گذاشتن) جواب نمی دهد. هر چه فکر میکنم به نظرم همین خط فاصله - گذاشتن بهترین روش هست و نباید با مثلا فارسی نویسی قاسم-سلیمانی مقایسه کرد. در مثال بالا خواننده وقتی میرسد به ما تنگ با "ما"ی ضمیر و تنگ(به معنی سفت) و تشابه با تنگه نه دچار اشتباه بلکه دچار سکته در مطالعه میشه. ولی وقتی می نویسیم ما-تنگ در زمان مطالعه وقتی به 4-5 کلمه قبلتر میرسه، رد نگاه خودبخود آمادگی ایجاد میکنه که با یک اسم پیش رو سر و کار داره و نیاز نیست دنده عقب بزنه مجدد مرور کنه که این "ما" ضمیر فارسی هست یا "ما" اسم چینی. من خودم در زمان مطالعه بارها و بارها باید دنده عقب بزنم و اسامی رو مقایسه کنم تا متوجه بشم. حتی به نظرم اعراب گذاری هم بد کاری نیست. مثلا لیو-بِی. چون زبان و فرهنگ چینی از ما خیلی دور هست تلفظ لغات دائم نیاز به کمک دارد. در مورد تفاوتهای فرهنگی چین شرقی هم اگر یک توضیحاتی بنویسید عالی است. واقعا زیبا. همه توضیحاتی که دادید عالی بود. تشکر. در مورد منطقه منچوری و روابط با ژاپن در این دوره زمانی هم اگر اطلاعاتی میدادید عالی بود. یک سوال دیگه هم که همیشه در ذهنم بوده اینه که به صورت تاریخی مناطق جنوبی چین، یعنی تایلند و ویتنام و میانمار و ادامه تا اندونزی تحت تسلط کدام حکومتها بوده و آیا اساسا تاریخ و فرهنگ قابل اعتنایی تا سده های اخیر داشته اند؟ یه نکته هم باز در مورد روش نوشتار. میشه نوشت کونگ-مینگ/ژوگه لیانگ. با این توضیح اولیه که قسمت اول اسم و قسمت دوم لقب هست.
-
1 پسندیده شدهبروزرسانی ، تجمیع و اصلاح تاپیک قاهر F-313 چهارم فروردین سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهاین قسمت، در ادامه وقایعی است که در قسمت هشتم رخ داد. وقایعی که به فتح پایتخت توسط سپاهیان لی جوئه و گوان سی منجر گردید. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- قسمت دهم – سرنوشت دربار پس از سقوط همانطور که سائو سائو انتظار داشت، لیو بی که حالا فرماندار ایالت شو شده بود، لو بو و لشکریانش را پذیرفت. لو بو همان جایی استقرار یافت که روزگاری خود لیو بی پس از ورود به ایالت شو، در آن مستقر شده بود : شهر مرزی شیائو پی (Xiaopei). شهری در نزدیکی مرز ایالت یان که این امکان را به لیو بی می داد که درصورت مورد حمله قرار گرفتن، به سرعت به کمک آن بشتابد و همچنین درصورتی که خود شو مورد حمله قرار گرفت، لو بو از شیائو پی به کمک آن ها بشتابد. بدین ترتیب شو تبدیل به لقمه ای گلوگیر برای سائو سائو شد. لقمه ای که برای گسترش سرزمین ها و نیز کنترل و تسلط بر غرب چین بسیار حیاتی بود. 6 فرمانداری که سائو سائو می بایست قبل از آنکه نگاه دیگر رقبا بدان بیافتد، آن را بدست آورد و حالا دیگر آن سرزمینی نیست که روزگاری تائو چیان آن را اداره می کرد و می شد با بخشی از نیروهای نظامی خود و بدون تدارکاتی چند، آن را تسخیر نمود. پس به مشورت با فرماندهان و مشاوران خود نشست. شون یو (Xun Yu - Wenrou)، مشاور نظامی سائو سائو، پیش بینی نمود که به زودی بین لیو بی و لو بو جنگ قدرتی در خواهد گرفت که به تضعیف دو طرف منجر خواهد شد. پس آن زمان، بهترین فرصت برای حمله به شو خواهد بود. سائو سائو نیز این تحلیل را پذیرفت و به انتظار نشست. اما در این میان، خبری بهت برانگیز به وی رسید : فرار امپراطور از دست اشغالگران پایتخت. پس از فتح لویانگ (پایتخت هان شرقی) توسط سپاهیان ائتلاف (توسط سون جیان)، ائتلاف خیلی زود به پایان خود رسید. چرا که با جدا شدن سائو سائو، سون جیان و لیو بی و نیز اختلافات بین یوآن شائو و گونگ سون زان، عملاً امکان ادامه همکاری زیر یک پرچم وجود نداشت. در نتیجه هریک از جنگ سالاران راه خود را رفته و سائو سائو نیز که در نبرد شین یان (Xingyang)، مغلوب لو بو (که در آن زمان در خدمت دونگ ژو بود) شده بود و با تلفات سنگین عقب نشینی کرده بود (و خود نیز خوش شانس بود که در این نبرد کشته نشد.)، از خیر بدست آوردن امپراطور گذشته بود. پس از آن و تا کشته شدن دونگ ژو بدست لو بو، تقریباً جنگ سالاران دیگر کار خاصی با امپراطور و دونگ ژو نداشتند. بالعکس این فرماندهان ارشد دونگ ژو بودند که گاهی به سرزمین های دیگر جنگ سالاران حمله کرده و آن ها را به عقب می راندند. بطور مثال در حمله به چن لیو (Chenliu) و یین چوان (Yingchuan)، شیاهو یوآن (Xiahou Yuan – Miaocai) و سائو سائو با شکست در برابر سپاه لی جوئه مجبور به عقب نشینی شده بودند. اما در گرماگرم همین نبردها بود که داستان ترور دونگ ژو پیش آمد و سپاهیان شیلیانگ و فرماندهان ارشد آن سرگردان شدند. فرماندهان چهارگانه سپاه شیلیانگ (لی جوئه (Li Jue)، گوا سی (Guo Si)، فان چو (Fan Chou) و ژان جی (Zhang Ji) که بالاترین مقام های نظامی سپاه شیلیانگ بودند.) به هم اندیشی پرداختند. عده ای بر این بودند که به ایالت لیان (Liang Zhou) و سرزمین های خود بازگردند. عده ای نیز معتقد بودند که می بایست از امپراطور و وان یون (که حالا به جای دونگ ژو، صدر اعظم کشور شده بود.) درخواست بخشش و بازگشت به قدرت را می کردند؛ چرا که بسیاری از حامیان دونگ ژو بخشیده شده بودند. نتیجه کلی این مشورت ها این بود که نامه ای به دربار نوشته شود و در آن، درخواست بخشش صورت پذیرد. درخواستی که مورد قبول وان یون قرار نگرفت (و شرح آن در قسمت هشتم آمده است.). با عدم قبول درخواست بخشش و نیز خبر آماده شدن لو بو برای حمله به سپاه شیلیانگ، ترس و وحشت فرماندهان چهارگانه را در بر گرفت. این باور تقویت شد که می بایست از یکدیگر جدا شده و هر یک به سرزمینی پناه برند. اما جیا شو (Jia Xu)، مشاور ارشد نظامی لی جوئه، پیشنهاد کرد که حالا که لوبو از چانگ آن خارج شده و بخشی از سپاه امپراطوری به اردو رفته است، بهترین زمان برای حمله ای برق آسا به چانگ آن و و تسخیر پایتخت و گروگان گرفتن امپراطور و دربار می باشد. فرماندهان با این پیشنهاد موافقت کرده و به پایتخت هجوم آوردند که این حمله به کشته شدن وان یون، فرار چن گونگ و باقیمانده سپاه لو بو و نیز تسخیر پایتخت انجامید. باز امپراطور در دست فرماندهان نظامی قرار گرفته بود؛ با این تفاوت که این بار، دیگر جنگ سالاران اهمیتی به این موضوع نمی دادند و سلسله هان را از دست رفته تصور می کردند و بر روی جنگ قدرت خود متمرکز شده بودند. امپراطور چون مومی در دست فرماندهان شیلیانگی قرار گرفته بود و ایشان با دادن سمت های مختلف به خود و نیز کسانی که ایشان را مورد حمایت قرار می دادند، آن هم به حکم امپراطور، به افزایش قدرت و نفوذ خود می پرداختند. حتی سائو سائو نیز به ایشان خراج می پرداخت. گویا همه چیز به کام چهار ژنرال پیش می رفت. اما سلسله وقایعی، به این دوران خوشی پایان داد. وقایعی که با نافرمانی ما تنگ (Ma Teng – Shoucheng)، پدر ما چائو (Ma Chao - Mengqi) که در آینده فرماندار ایالت لیانگ و نیز یکی از پنج ژنرال ببر نشان لیو بی می گردد، آغاز گردید. در بهار سال 194 میلادی بود که جنگ سالار اهل لیانگ، ما تنگ که در گذشته در ائتلاف یوآن شائو بر ضد دونگ ژو نیز حضور داشت، از دربار درخواست ملزومات و اموال بیشتری نمود. در نظام ارباب و رعیتی، هر لرد چندین واسال داشت که واسال ها از لرد تیول دریافت می کردند و در ازای آن، خراج گذار لرد بودند و در هنگام نیاز، سپاهیان خود را برای جنگ ها و یا حمایت از لرد گسیل می داشتند. در سرزمین چین باستان نیز به مانند سایر کشورها، این نظام برقرار بود و امپراطور، لرد بزرگ بود و فرمانداران ایالات و نیز ملاکین بزرگ، واسال های ایشان بودند. ما تنگ نیز یکی از این واسال ها بود و حالا از ارباب خود تقاضای سهمی بیشتر از گذشته را داشت. درخواستی که با مخالفت دربار روبرو شد. به همین دلیل ما تنگ سر به طغیان گذاشت. پادرمیانی ها فایده ای نداشت. لذا هان سوئی (Han Sui – Wenyue) برای مهار ما تنگ فرستاده شد. اما به دلیل دوستی دیرینه ای که بین این دو برقرار بود، هان سوئی به سپاه ما تنگ پیوست. از سوی دیگر، لیو یان، دیگر جنگ سالار متنفذ هان نیز به آن ها ملحق شد و ایشان آماده حمله به چانگ آن شدند. با کشف این توطئه، لی جوئه، بلندمرتبه ترین ژنرال های ارتش، فان چو و ژان جی و نیز برادرزاده خود، لی لی (Li Li) را برای سرکوب ما تنگ و هان سوئی به میدان فرستاد. در نزدیکی چانگ آن نبرد سنگینی بین دو سپاه درگرفت که پیروز این نبرد، لشکر شیلیانگ بود. ما تنگ و هان سوئی با این شکست، به سمت ایالت لیان عقب نشینی کردند. از آنجایی که سپاه ایشان شکست سنگینی خورده و تدارکاتشان نیز رو به پایان بود، درگیر شدن در نبردی دیگر می توانست به مرگ حتمی شان بیانجامد. بر این اساس لی لی اصرار به تعقیب دشمن نمود. ژان جی به تعقیب ما تنگ پرداخت که حمله وی با دلاوری ما چائو ناکام ماند. فان چو نیز به تعقیب هان سوئی پرداخت. اما قبل از درگیر شدن، صحبت هایی بین این دو رد و بدل شد. فان چو که به هان سوئی علاقه داشت و دوستی این دو از سالیان دور برقرار بود و هر دو از یک روستا بودند، تحت تأثیر این صحبت ها از ادامه تعقیب صرفنظر نمود و دستور بازگشت سپاه را صادر نمود. تصمیمی که برای وی گران تمام شد. لی لی جوان و مغرور وقتی با این تصمیم فان چو مواجه شد، از وی کینه به دل گرفت. از آنجا که او مورد اعتماد و علاقه عموی خود، لی جوئه قرار داشت، تلاش کرد با نامه ای محرمانه، داستان را به گونه ای دیگر برای لی جوئه بازگو نماید. وی در این نامه اشاره نمود که فان چو با هان سوئی همکاری داشته و پنهانی توطئه نموده اند. لی جوئه نیز تحت تأثیر این نامه، به فان چو ظنین شد. از طرفی درجه نظامی و جایگاه فان چو از لی جوئه بالاتر بود شاید حسادت هایی از این دست هم در این تصمیم بی تأثیر نبوده باشند. پس از مشورت با گوا سی، نقشه ای طراحی و در انتظار بازگشت سپاه شیلیانگ به چانگ آن شد. با ورود سپاهیان فاتح، جشنی مفصل ترتیب داده شد و از ایشان مفصلی به عمل آمد. در هنگامه جشن بود که ناگهان به دستور لی جوئه، فان چو دستگیر و همان جا گردن زده شد. نقاشی ای از صحنه اعدام فان چو در کتاب عاشقانه سه پادشاهی با حذف یکی از چهار ژنرال، اندک اندک نگاه بدبینانه نسبت به دیگر همراهان تقویت گردید. بخصوص بین دو ژنرال اصلی؛ لی جوئه و گوا سی. در ظاهر همه چیز خوب به نظر می رسید. ولی این، تنها آتشی زیر خاکستر و انبار باروتی بود که تنها نیاز به جرقه ای داشت برای انفجاری بزرگ. این جرقه را نیز یک زن روشن نمود : همسر گوا سی! =========================================== پ.ن 1 : قصدم بر این بود که داستان چهار ژنرال را در یک قسمت نقل نمایم. اما چون این داستان برای خودم نیز جذابیت و تازگی داشت و درمورد آن بیشتر و بیشتر مطالعه کردم، به مطالب جالبی رسیدم که بد ندیدم با قدری شرح و تفصیل بیشتر، این داستان را نقل کنم که دوستان با سرنوشت آن ها بیشتر آشنا شوند و به تحکیم داستان اصلی هم کمک بیشتری نماید. به همین دلیل و برای جلوگیری از اطاله کلام، مطلب در دو بخش خدمت دوستان ارسال می شود. البته از آنجایی که کلیات مطلب آماده است، قسمت یازدهم در فاصله ای کوتاه از این قسمت (به منظور دادن فرصت برای مطالعه دوستان)، در تاپیک قرار داده خواهد شد. پ.ن 2 : ذکر این نکته ضروری است که در گذشته، در کنار نام ها، از واژه Style هم استفاده می کردم که شاید برای دوستان کمی نامفهوم بوده باشد. این Style در واقع لقب یا نام محترمانه می باشد. در چین، معمولاً افراد و شخصیت های مهم، در کنار نام اصلی خود، یک نام محترمانه نیز داشتند که اکثراً با همان نام هم خطاب می شدند؛ بالاخص در محاوره های دوستانه. در فرمت جدید نوشتاری، نام های محترمانه در کنار نام اصلی و با خط فاصله عنوان خواهد شد. بطور مثال Xiahou Yuan – Miaocai . پ.ن 3 : شاید برای برخی دوستان، نحوه نگارش نام ها توسط بنده قدری عجیب و یا حتی اشتباه به نظر برسد. تلاش من بر این بود که نام ها براساس تلفظ چینی آن نوشته شود. بطور مثال در زبان چینی، معمولاً «حرف گ» در پایان نام، خوانده نمی شود. مثل کلمه Qing که چین خوانده می شود. یا Wang که وان خوانده می شود. از طرف دیگر حرف H معمولاً «خ» و حرف X بصورت «ش» تلفظ می شود. بطور مثال Huang خوانده می شود «خوان» و یا مثلا Xu خوانده می شود «شو». به همین دلیل بنده نیز در نگارش، کلمات را به این شکل نوشتم مگر آنکه تلفظ آن هم به همان شکل نوشتاری باشد مثل Chen Gong که چن گونگ و یا Ma Teng که همان ما تنگ خوانده می شود. اما اگر دوستان با این سبک ذکر نام ها مشکل دارند، امر بفرمایند تا بصورت معمول نوشته شود.
-
1 پسندیده شدهجناب GHALAM مطمئنین که تنها دلیل بوده؟ شاید تاریخ رو با دقت خوندن، هشت سال حمله وحشیانه عراق به ما چه ثمری برای خودش و ما داشت؟ به جز این که ترمز پیشرفت هر دو کشور کشیده شد؟ ترکیب قومی و جمعیتی هند و پاکستان رو میدونین؟ هندی های مسلمون بیکار میشینن که هندو ها مسلمونها رو قلع و قمع کنن؟اونم هندی که جنگ برادر کشی کم به خودش ندیده شاید هر دو کشور خودشون رو در مسیر ثبات و پیشرفت می بینند و نمیخوان بلایی که با یه جنگ خانمان سوز سر ایران و عراق اومد سر اون ها هم بیاد جنگ چه فایده ای داره برای هند و پاکستان ؟نکنه فکر میکنن حتی با هزار بمب اتمی یکی میتونه اوون یکی رو ضمیمه خاکش کنه؟ از این صحبت ها که بگذریم پاکستان با کدوم اقتصاد میخواد بجنگه؟ و هند با این پیشرفت اقتصادی چرا باید درگیر جنگ بشه و هر چه طی دو دهه اخیر رشته پنبه بشه؟
-
1 پسندیده شدهمشکل شما اینه که فکر می کنی جناب روحانی با سابقه ی 40 سال فعالیت در بالاترین سطوح حاکمیتی به همراه دار و دسته اش ، با حاکمیت زاویه ای دارند ... به نقشه ی « 7 روز تا رود راین » بر می گردیم : در این نقشه که استفاده از سلاح هسته ای به صورت گسترده توصیه شده بود ، ولی دو کشور هسته ای فرانسه و انگلیس از نقاطی که بهشون حمله ی هسته ای می شه کنار گذاشته شده اند به دلیل اینکه قابلیت پاسخگویی هسته ای رو به صورت مستقیم داشتند !!! Maps associated with the released plan show nuclear strikes in many NATO states, but exclude both France and the United Kingdom. There are several possibilities for this lack of strikes, the most probable being that both France and the United Kingdom are nuclear weapons states, and as such retain nuclear arsenals that could be employed in retaliation for nuclear strikes against their nations.[2][3][7][5][8] یعنی عملا حتی همون کشورهای اروپایی هم به دو دسته تقیسم می شدند ، کشورهای دارای سلاح هسته ای که از حمله ی اتمی مصون می ماندند و کشورهای بدون سلاح هسته ای که تبدیل به میدان نبرد هسته ای می شدند ... . این نقشه یک نقشه ی کاملا تصویب شده در ارتش سرخ بود و در صورت جنگ اولین نقشه ای بود که به اجرا گذاشته می شد !!! این نقشه و نقشه های مشابه منجر به توافقنامه ی SALT شدند که بعد های به SALT II و STAR و در نهایت به new STAR ختم شده https://en.wikipedia.org/wiki/New_START
-
1 پسندیده شدهبسم الله.......... اینک آخر الزمان در تاریخ 24 ژانویه سال 2019 میلادی مصادف با 4 بهمن 1397 کلیپ کوتاهی از شکار یک زرهپوش نیروهای وابسته به ائتلاف در یمن منتشر شد. در کمال تعجب مشاهد شده زرهپوش شکار شده چیزی نیست جز تانک تی 34/85 . این تانک متعلق به نیروهای یمنی وابسته به ائتلاف عربی بوده که در استان ضالع منطقه دمت در حالی که در پشت یک خاکریز سنگر گرفته بود توسط شلیک یک موشک ضد زره< احتمالا> منهدم شد . به احتمال زیاد تانکی که هدف قرار داده شده همین باشه . که توسط نیروهای ائتلاف به منطقه دمت استان ضالع در حال انتقال / تصویر برای دو ماه پیش هستش تانک تی 34 از سال 1940 وارد خط تولید شده مدل تی 34/85 از سال 1943 تا 1958 در چرخه تولیدبوده و نزدیک به 49 هزار دستگاه از این مدل تولید شده .ارتش یمن 250 دستگاه تانک تی 34 را دریافت کرده که در حال حاضر تعدادی کمی عملیاتی هستن . فکر کنم این تنها تصاویری ازشکار یک تانک قدیمی توسط موشک ضد زره باشه / تا حالا که من ندیدم کلیپ مربوطه https://www.aparat.com/v/zlv39?vref=recom
-
1 پسندیده شدههزینههای بالای اف-35 پس از استعفای جیمز ماتیس وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا، گزارشی از پاتریک شاناهان سرپرست این وزارتخانه منتشر شده است که برنامه جنگندهی سبک تک موتوره بحث برانگیز اف-35 را به خطر انداخته است – با اینکه این جنگنده بارها به دلیل هزینههای بالای آن و قابلیتهای محدودش مورد انتقاد قرار گرفته است. در حالیکه اف- 35 به عنوان یک همتای ارزان قیمت برای اف -22 معرفی شد –همانطور که سلف خود اف -16 به عنوان همتا کمهزینه برای اف -15 در حال خدمت است- اما برنامهی تولید اف-35 به پرهزینهترین پروژهی نظامی تاریخ جهان تبدیل شد. هزینهی این پروژه 1.6 تریلیون دلار تخمین زده شده است. هر چند اف- 35 ای بیشترین پلتفرم تولید شده برای نیروی هوایی ایالات متحده است و به مراتب ارزانتر از پلتفرم نسل آیندهی رقیب خود و حتی جنگندههای نسل چهار و نیم از جمله گریپین -ای و یورفایتر است، باز هم هزینههای تعمیر و نگهداری آن برای یک جنگندهی سبک تک موتوره بسیار بالا است. با چند هزار جنگندهی اف 35 که فقط توسط آمریکا به خدمت گرفته خواهد شد هزینههای عملیاتی این جتها و همچین فشارهای مبنی بر نیاز به تعمیر و نگهداری لایتنیگ در بودجه نظامی آمریکا و بخش پشتیبانی باید در نظر گرفته شود که هر دوی اینها (هزینهی علمیاتی و پشتیبانی) باز هم در سطح بالایی قرار دارد. در حالیکه آمریکا در گذشته نیز هواگردهایی را با نیاز بالای نگهداری از جمله اف- 22 رپتور، بی- 2 اسپریت و اف- 117 نایت هاوک را در اختیار داشته است اما به جای اینکه هزاران فروند از آنها ساخته شود تا عمدهی ناوگان هوایی آمریکا را تشکیل دهد، این پلتفرمهای نخبهی تهاجمی در تعداد بسیار کمی برای انتخاب ماموریتهای فوق العاده تولید شدند. یکی از مشکلات اف- 35 میزان کم سلاح حمل شده در جایگاه داخلی آن است به گفتهی شانان معاون وزیر دفاع، برنامه اف- 35 تمام شده است و لاکهید مارتین نمیداند برنامه را چگونه پیش ببرد. همچنین او اظهار کرد اگر این فرصت به بویینگ داده میشد این شرکت بهتر از لاکهید مارتین عمل میکرد. هزینههای اف- 35 سوالات زیادی را راجع به هزینهی جنگندههای رقیب از جمله انواع پلتفرمهای نسل چهارم مدرنیزه که توانایی انجام بسیاری از کاردکردهای مشابه را با کسری از هزینه اف 35 دارند مطرح کرده است. برای مثال: اف 15 ایکس بویینگ که اخیرا توسط نیروی هوایی آمریکا پیشنهاد شده است به مراتب سریعتر (سریعترین جنگندهی مدرن دنیا) از اف- 35 (اف- 35 کندترین جنگندهی مدرن دنیا میباشد) است و سقف پروازی بالاتری دارد. این جنگنده 600 درصد بیشتر از اف- 35 موشکهای هوا به هوا حمل میکند. سنسورها و سیستمهای جنگ الکترونیک آنها با هم قابل مقایسه است و شاید بهتر از اف 35 باشد. جنگندهی بویینگ اینکار را با هزینهی قابل مقایسه با اف- 35 بی انجام میدهد و به طور قابل توجهی نیاز تعمیر و نگهداری پایینتری دارد. اف 35 بی اف- 35 رادارگریز رادارگریزی تنها نقطه قوت جنگنده اف- 35 نسبت به پلتفرمهای رقیب نسل قبلی است- البته تعدادی از کارشناسان گفتهاند مزیت این قابلیتها محدود است و حتی با توجه به سرمایهگذاریهایی که در زمینهی فناوری رادارگریزی شده است این قابلیتها نامحدود نیستند. یک عضو ارشد نیروی هوایی اسرائیل پیرامون این موضوع بیان داشته است: ما فکر میکنیم رادارگریزی برای 5 تا 10 سال خوب باشد، اما این جنگنده برای 30 تا 40 سال در خدمت خواهد بود. گرچه موتور اف 135 جنگندهی اف- 35 تراست بالایی دارد –یکی از قویترین موتورهای ساخته شده در دنیا است- سرعت جنگنده و نسبت رانش به وزن اف 35 به دلیل بدنه بزرگ این جنگنده در حد متوسطی قرار دارند. دقت لازم برای همسازی و تطبق جایگاه مهمات داخلی و فن برای بالابر عمدی انجام شده است –که این مورد در اف 35 بی اجرا شده است- اما باز هم با توجه این موضوع ،تاثیر خود را بر روی شکل بدنه هواگرد داشته است. اف- 35 و اف- 15 ای اف- 15 ایکس دستیابی به اف- 15 ایکس یک گام رو به جلو برای دوری از سرمایهگذاری سنگین در هواگردهای رادارگریز است و همچنین یک گام به سمت سیاست جایگزین است که مدتهاست توسط تعدادی از چهرههای بانفوذ برای دستیابی به جتهای فوق العاده نسل چهارونیم که بر اساس هواگردهای دوران جنگ سرد هستند پیگیری میشود. این جتها هم قابل اعتمادتر و هم به طور قابل ملاحظهای ارزانتر میباشند. ور در بسیاری از زمینهها تواناییهای بیشتری از اف- 35 دارند. ترجمه شده توسط GHIAM/ صرفا برای میلیتاری منبع
-
1 پسندیده شدهببر آمور برای کره جنوبی دریافت اولین جتهای پنهانکار اف-35 در مارس 2019 سئول : براساس اخبار منتشر شده در روزنامه های کره جنوبی ، نیروی هوایی این کشور به احتمال زیاد نخستین فروند از جنگنده های پنهانکار F-35A سفارش داده شده خود را در مارس2019 از شرکت سازنده ، تحویل خواهد گرفت . به گفته این روزنامه کره ای ، نخستین دو فروند از لایتینینگهای سفارشی تا پایان ماه مارس به کره جنوبی تحویل و پس از اتمام تستهای اولیه ، در آوریل یا مه 2019 بطور کامل عملیاتی خواهند شد . طبق برنامه ریزی های صورت گرفته ، از این پس ، در هر ماه ، دو فروند هواپیما تحویل میشود و در مجموع تا انتهای 2019 ، نیروی هوایی کره جنوبی ، حداقل 10 فروند اف-35عملیاتی را در اختیار خواهد داشت . پیش ازاین ، مقامات ارشد نیروی هوایی این کشور، شش فروند از این جتهای پنهانکار را در پایگاه هوایی لوک ( آریزونا) تحویل گرفته و در حال فراهم نمودن مقدمات لازم به منظور ارسال آنها به کره جنوبی بودند . ناظران نظامی براین اعتقادند که نیروی هوایی کره جنوبی ، برای خرید هر فروند از این جتها نزدیک به 120 میلیارد وون ( چیزی در حدود 112 میلیون دلار ) هزینه نموده اند . در اوایل سال گذشته میلادی ، مقامات نظامی کره ای اعلام نموده بودند که خرید جتهای نسل 5 اف-35 ، یک نقطه عطف در افزایش آمادگی رزمی نیروی هوایی این کشور بحساب می آید و در همین چهارچوب ، انتظار میرود که لایتنینگها ، در کنار ناوگان F-15K و فالکون های کره ای ، تبدیل به یک "تغییر دهنده جریان بازی " در ارتش این کشور شوند . مونتاژ نخستین اف-35 برای کره جنوبی ، در اوایل سال 2018 در خط تولید شرکت لاکهید – مارتین واقع در فورت ورث تگزاس آغاز گردید . اولین گروه از خدمه هوایی و زمینی کره ای نیز در اواخر سال 2017 ، به ایالات متحده اعزام شدند تا آموزش های لازم را دریافت نمایند و پس از اتمام این آموزش ها ، خدمه کره ای ، نخستین پرواز مستقل خود با اف-35 را در ژوییه 2018 به نمایش گذاشتند. پی نوشت : نکته مشترک و جالبی در خصوص ماهیت خریدها در حوزه نیروی هوایی برای همه کشورها وجود دارد ، به تقریب ، همه کارشناسان نظامی معتقدند که نیروی هوایی ، به یک "تغییر دهنده جریان بازی " در نبردها ، تبدیل شده است . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهدر تصوير اول ،كادر قرمز سمت چپ دو كشنده كنار هم به لانچرها دقت كنيد... استوانه ايي هستند!!!!! همونطور كه حدس زده ميشد باور تركيبي از سيستمهاي كلد لانچ (استفاده از موشك صياد 4) و هات لانچ (صياد ٣) و البته كه دومي مختص موشك هاي بالستيك و كروز طراحي شده(خاطرتون كه هست رئيس جمهور زمان رونمايي درخواست ازمايش روي موشك بالستيك رو كردند) البته ناگفته نماند كه اينا ديگه قديمي شده از گوشه و كنار حرف از باور بعدي زده ميشه حالا ما كه خيلي خبر نداريم ولي خاطرتون هست كه قبلا ميگفتن از تركيب چند رادار موفق شدند قابليت كشف رادارگريزها رو پيدا كنن؟؟ اين اواخر شنيدين كه گفتن ميخوان برد صياد ٣ رو افزايش بدن؟؟ http://www.irna.ir/fa/News/83133843 صياد ٤ چطور؟؟ فكر نميكنيد با توجه به تجربه ي ذوالفقار،، رسوندن برد صياد ٤ از ٢٠٠ به ٣٠٠ يا بيشتر غير ممكن نيست؟؟ اگر پنج شش سال ديگه نمونه وطني اس ٤٠٠ رو ديدين هيچ تعجب نكنيد،، من هم نميكنم .
-
1 پسندیده شدهخب برای محسابه تخمینی طول باند برخاست به چند پارامتر نیاز هست. مثلا وزن تسلیحات، ضریب بار مانور در سطح دریا ، time to climb، نرخ صعود برخاست و چند مورد دیگه. اول باید این موارد رو مشخص کنید برخی پارامترهای دیگه هم نیازه که برای بدست آوردن مقدار دقیقشون معمولا کار با نرم افزار نیازه مثل ضریب برای حداکثر، ضریب پسای برا-صفر و ...
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم قسمت چهارم( پرده ی دوم) تَک رو Maverick “ تک رو.... : حیوان بدون مالک ، شخصي كه مستقل عمل مي كند و با هیچ حزب يا گروهی همراه نیست. ” در آغاز سال 1954، بوید به پایگاه نیروی هوایی نلیس(Nellis Air Force Base) ، نوادا اعزام شد.او شروع به یادداشت برداری در مورد تاکتیک ها و هرآنچه آموخته بود کرد.در آنجا، قبل از اینکه واقعا شروع به کار کند، حرفه او تقریبا به پایان رسید. پس از ورود بوید به پایگاه گفته شد که او به یک اسکادران تعمیر و نگهداری فرستاده خواهد شد. بوید آتش گرفت. « لعنت ، من هیچ ربطی به اونجا ندارم». او واقعا یک خلبان بود، نه یک افسر نگهداری، و اگرچه نیروی هوایی همه تلاش خود را کرد تا او را در تعمیر و نگهداری نگه دارد، ولی بوید هرگز تسلیم نشد. بر خلاف بسیاری از خلبانان ایالات متحده که برای خدمت در تعمیر و نگهداری تلاش میکردند،ولی او همیشه بر خلاف جریان رایج در سیستم شنا میکرد. اگر خلبانی برای بهترین پرواز نیاز به 5 سال آموزش داشت او اینکار رو در 6 ماه فرا میگرفت. بوید همچنان به مقاومت در برابر مقررات نیروی هوایی برای جلوگیری از شکست در برابر آنها ادامه داد و موفق شد به آنها تصویر بزرگتری از روحیه یک خلبان جنگنده جسور نشان دهد.روحیه که در بین خلبانان جنگنده آن دوران جریان داشت. درواقع آن نیروی هوایی متفاوت از نیرویی است که امروز داریم. در نهایت بوید به اسکادران 97 ام ، اسکادران تاندربرد( Tunderbird ) ، به عنوان استاد خلبان اعزام شد. پس از آن او شروع به توسعه مجدد تاکتیک ها و تکنیک های هوایی کرد. پس از گذشت یک سال، او به مدرسه تسلیحات جنگنده Fighter Weapons School اعزام شد ، جایی که تا سال 1960 به عنوان یک استاد خلبان باقی ماند (به استثنای یک دوره کوتاه) تقریبا شش سال در آنجا تدریس کرد، تاکتیک های خود را تدوین و آموزش داد . Nellis Air Force Base از طریق یک سری حوادث، اولین انقلاب های بوید آغاز شد.او فریب خورده بود، مدرسه تسلیحات جنگنده در سال 1954 بیشتر به یک میدان تمرین تیراندازی شبیه بود. خلبانان بیشتر وقت خود را صرف تمرین تیراندازی می کردند.به سختی شباهتی با مدرسه نبرد هوایی داشت . او تصور می کرد مدرسه باید مهارت های پرواز و همچنین توپ را باهم می داشت . او به طور مداوم یادداشت های خود را تجدید نظر و خطوط را برای چهار دوره تحصیلی و کاربردی اضافی توسعه داد. در آن زمان، مدرسه تسلیحات جنگنده به سه بخش تقسیم می شد: دانشکده، عملیات ، و TR&D (آموزش، تحقیق و توسعه). اما همه علاقه داشتند در TR&D یا عملیات خدمت کنند. هیچ کس نمی خواست در دانشکده باشد. بوید به پیش سرهنگ Giraudo ، فرمانده مدرسه رفت و گفت: "برای شما یک پیشنهاد دارم. شما در دانشکده نیاز به یک مرد دارید، درست است؟ من صادقانه داوطلب خواهم شد اگر اجازه بدهید یک چیز را امتحان کنم. می خواهم تاکتیک های خود را در دانشکده تدریس کنم. "سرهنگ Giraudo، که با کار و شهرت بوید آشنابود ، موافقت کرد. توجه داشته باشید، بوید در سال 1951وارد نظام شد و در حال حاضر با درجه ستوان یکمی مشغول توصیه به فرمانده مدرسه ،یک سرهنگ تمام، برای نحوه آموزش خلبانان بود. آن را پای اعتماد به نفس اش بگذارید.او این کار را برای تغییر سیستم انجام داد. بوید دوره های خود را تعریف کرد و کارت های ماموریتی را توسعه داد، قسمت اعظم کلاس ها را "توجیه پرواز " در بر میگرفت و نه پرواز. این باعث دلخوری کاراموزان بود چون آنها عادت داشتند تمام ساعات آموزشی را به پروازهای 4 فروندی که بیشتر جنبه تفریحی داشت بگذرانند.او حتی در آنجا توقف نکرد. بوید یک پیشنهاد رادیکال تر داشت.به جای اینکه مربی همزمان با 3 کاراموز در یک دسته 4 فروندی پرواز کند و شروع به گشت و گذار هوایی بکنند و هیچ کس هم نفهمه که داره چه غلطی میکنه، من خواستم یک مربی و یک کاراموز در پرواز شرکت داشته باشند.این یک پرواز سخت بود؛ و آنها نمی خواستند این کار را انجام دهند. من گفتم میخواهم توجه فردی این افراد رو بالا ببرم. پرواز های اول بسیار مهم هستند. اگر اونها درک صحیح پرواز رو بدست بیارند سریعتر پیشرفت میکنند و گشت و گذاری هم در کار نخواهد بود. این کار باعث افزایش ساعات آموزش میشد و اضافه کردن ساعت پروازی بسیار مشکل بود. هر واحد به ازای ساعات مشخص پول دریافت میکرد. ساعات اضافی لزوما به معنی پول بیشتر نبودو معمولا پول کافی برای پرداخت هزینه های پروازی غیر ضرور وجود نداشت . ولی بویدمنصرف نشد او با بهترین راه حل دوم آمد : "ما همانطور 4 فروندی پرواز می کنیم ، ولی با یک پسر کار میکنیم و2 پسر دیگر حرکات رو مشاهده میکنن و بعد پسر بعدی و در اخر پسر سوم . به عبارت دیگر، بچه ها باید آنچه را که آموزش میبینند تماشا کنند تا همه درگیر کار شوند. " توجه فردی و فرصت مشاهده هر دو برای ارتقای مهارت های پروازی ضروری بودند، اما اول به یک دوره آموزشی برای ارتقاء مهارت های مربیان نیاز داشتند. آنها در حال آموزش چیزهای جدید، به شیوه های جدید و با یک هواپیما جدید ، F-100 SuperSaber که در سال 1955 به خدمت وارد شده بود، بودند.F-100 یک هواپیمای بسیار دشوار در پرواز و نگهداری بود. با این حال این اولین جنگنده ای بود که می توانست با سرعت مافوق صوت به صورت پایدار پرواز کند ، تقریبا دو برابر F-86 .(18،185 پوند در مقایسه با 10،890 پوند)، و معروف به "سورتمه سربی" و Hun (hundred) بود.همچنین اولین نمونه از گروه جنگنده های موسوم به Century series ، که نخستین طرحهای موفق مافوق صوت در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بودند.که شامل : North American F-100 Super Sabre McDonnell F-101 Voodoo Convair F-102 Delta Dagger Lockheed F-104 Starfighter Republic F-105 Thunderchief Convair F-106 Delta Dart F-100 SuperSaber تقریبا یک چهارم تعداد F-100 های تولید شده در حوادث ناشی از مشکلات تعمیر و نگهداری یا خطای خلبان از دست رفتند. بدست آوردن نحوه ی پرواز کردن با آن و تمام قابلیت هایش در یک بازه کوتاه سفارشی بزرگ بود.. یک بار دیگر، این مهارت های پروازی بوید بود که باعث تقویت این نیرو شد و شیوه انجام کارها در نیروی هوایی را تغییر داد.بوید، شیوه استفاده از F-100 را تنها در چهار سواری کسب کرد. او همچنین کشف کرد که چگونه با استفاده از حرکتی که او "سکان معکوس" نامید ، چرخش کاذب و مرگ بار F-100 را خنثی کند.در شرایط خاص ، خلبان باید سکان را در جهت مخالف از مسیر ایده آل هواپیما حرکت دهد. این هواپیمایی مبهم بود و فقط خلبانان خوب قادر به پرواز بی خطر بودند و بوید یکی از بهترین ها بود. هنگامی که F-100 در اواسط دهه 50 میلادی ساخته شد، از شهپر ها (Aileron) برای افزایش یا کاهش زاویه bank استفاده می کرد. اما یک نقض وجود داشت و هیچکس نمی دانست که از کجاست. ورود به پرواز مافوق صوت اغلب به یک چرخش غیر قابل کنترل و غیر قابل برگشت تبدیل می شد. معروف بود که "اگر شما می خواستید به سمت راست بروید و F-100 می خواست به سمت چپ برود، هواپیما همیشه برنده می شد." این نقص ،خلبانان زیادی را به کام مرگ کشید وبه F-100 شهرت بسیار بدی بخشید. تاثیر شهپر ها(Aileron) در حرکت هواپیما North American ، شرکتی که F-100 را ساخت، تیمی را به مدرسه فرستاد، و آنها متقاعد شدند که بوید و شرکت می داننددر موردچه چیزی صحبت می کنند و شروع به بازنویسی کتابچه ها کردند. بوید در یک ترفند دیگر، F-100 را روی دم خود قرار می داد و ستون اگزوز خود را پایین می آورد. آتش از ورودی هوا در بینی جنگنده و اگزوز به طور همزمان خارج می شد. یک شاهکار غیرممکن؛ بوید به پایگاه ادواردز نیروی هوایی در کالیفرنیا رفت و در آنجا ناسا دو هواپیمای F-100 را به طور کامل ارزیابی کرد و البته بوید این تکنیک ها را به کسانی که باور نمیکردند نشان داد. خلبان آزمایشی در ادواردز که او در آن زمان به چالش کشید، شخصی بود با نام نیل آرمسترانگ !!!!!! مشکل طراحی F-100 در ناسا ارزیابی و اصلاح شد و باعث به وجود آمدن مفهومی جدید در طراحی به نام Roll-Coupling گریدد.و بعد از آن زمان به عنوان یک فاکتور مهم در طراحی هر هواپیمای جنگنده با سرعت بالا تبدیل شده . مقایسه F_100Aسمت راست و F_100 اصلاحی ناسا سمت چپ (افزایش ارتفاع سکان عمودی) مدت کوتاهی پس از آن، بوید تصمیم به ترک دانشکده گرفت. او تصور کرد به قسمت آموزش ، تحقیق و توسعه TR&D می رود، اما به جای آن به یک قسمت جدید به نام آموزش و تحلیل و توسعه TA&Dمنتقل شد.بوید فریب خورده بود.هیچ راهی نبود. به او گفتند که یکی از افسران مورد احترام بوید Major Leroy Clifton، به او ملحق خواهد شد. وظیفه آنهابررسی تمامی برنامه های درسی و تدوین برنامه های جدید بود. اساسا توسعه برنامه درسی برای کل مدرسه تسلیحات جنگنده . در سال 1957 بوید یادداشتهایش از کره و دانشکده را در خبرنامه مدرسه تسلیحات جنگنده تحت عنوان "مانور در نبرد هوایی" منتشر کرد.بوید در حال تدوین استراتژی نبرد هوایی ، شناخته شده به نام داگفایت Dogfight بود ، او اسم این استراتژی را «جدایش نرم » (fluid separation) نامید. این یکی از اولین گزارشات TA&D بود.ولی مشکلی وجود داشت ، همانند بسیاری از بوروکراسی نظامی دیگر ، سیستم علاقه داشت همه چیز را استاندارد کند و فهرستی از واکنش ها برای هر اقدام داشته باشد ، یک کوه راه حل برای هر شرایطی.بوید می خواست به خلبان حرکت و ضد حرکت های متنوع را نشان دهد و به آنها اجازه می داد تصمیم بگیرند که چه زمانی و چگونه در یک وضعیت مشخص اقدامی که نیاز هست رو انجام بدهند.از این رو، او شرایطی را برای توسعه ترم های استراتژی «جدایش نرم» ایجاد کرد. بوید به کمک Vernon Sprad Spradling ، خلبان جنگ جهانی دوم و استاد خلبان سابق مدرسه، توانست تا ایده های خود را بر روی کاغذ بیاورد، برنامه های درسی را ترسیم کند، بینش خود را بنویسید . Sprad یک خاطره ویژه از چالش "چهل ثانیه یا چهل دلار" بوید ذکر میکند : خلبان سپاه تفنگداران ، هال وینسنت، در حالی که یک ماموریت در نزدیکی پایگاه داشت بوید را به یک دوئل هوایی دعوت کرد. وینسنت گفت: "من شنیده ام که شما قادر به شکست هر کسی در چهل ثانیه یا کمتر هستید. بویدتایید کرد . "خب، پس اجازه دهید در یک زمان و مکان مناسب ببینم که شما چقدر خوب هستید " . در زمان و مکان مناسب ، وینسنت در F8U Crusader و بوید در F-100 همدیگر رو ملاقات کرندند.کمتر از 10 ثانیه طول کشید. بوید در پشت Vincent بود. آنها بازی را سه بار با نتایج مشابه تکرار کردند. وینسنت گفت: "شما من را متقاعد کردید." وینسنت در مدرسه اعلام کرد بوید خلبان برتر در هوا به زمین، در هوا به هوا، و شماره یک در دانش هوایی است . تابستان سال 1960 پایان خدمت بوید در مدرسه بود . هنگامی که دانش آموزان مدرسه تسلیحات مطلع از اعزام او شدند ، فکر می کردند که تاکتیک های هوایی از بین خواهد رفت. او متوجه شد که باید قبل از اینکه مدرسه را ترک کند ،یک راهنمای تاکتیکی بنویسد. اما نوشتن دستورالعمل، پیچیده و وقت گیر است، و بوید کمتر از یک سال دیگر باید پایگاه را ترک کند. او به دنبال سرهنگ Hinton رفت. بوید در کافی شاپ درخواست کرد که تا تهیه دستورالعمل تاکتیکی، اعزام نشود . هنگامی که سرهنگ گفت: نه، بوید از عصبانیت سرخ شد و بخاری مقابل کافی شاپ را پرت کردو در صورت سرهنگ فریاد زد: "خدا لعنتت کنه، من اینو در زمان خودم انجام خواهم داد". خوشبختانه، برای این رفتار او به دادگاه نرفت . بوید به Sprad گفت که او باید از وظایف پرواز و تدریس رهایی یابد تا زمان برای تکمیل دستورالعمل بدست بیاورد. Sprad بوید را به دفتر سرهنگ رالف نیومن، فرمانده مدرسه برد: بوید نشست و ، یکی از سیگارهایش را روشن کرد و به سرهنگ گفت که قصد دارد چه کاری انجام دهد و چه مدت طول می کشد. نیومن گفت: تا اونجا که اطلاع دارم به شما هیچ دستوری برای تهیه دفترچه راهنمای پرواز داده نشده و کار شما تدریس است . سرهنگ گفت: "ما نمی توانیم شما را نگه داریم." "اگر می خواهید کتابچه ای بنویسید، خوب است. اما آن را در زمان خود انجام دهید. " صورت بوید از خشم کبود شد. صندلیش رو پرت کرد و در حالی که در مقابل بینی سرهنگ بود، شروع به ضربه زدن به قفسه سینه نیومن کرد و با صدای بلند از خدماتش در مدرسه در طول پنج سال و نیم گذشته گفت . او با چنان نیرویی ضربه میزد که تمام یونیفرم سرهنگ از خاکستر سیگارش پر شد . Sprad وحشت زده بود ...."جان چه غلطی میکنه"....... یک سروان صداشو روی سرهنگ بالا نمی بره. یک سروان نمیتونه روی سینه سرهنگ بزنه. یک سروان نمیتونه با خاکستر سیگار یونیفرم سرهنگ رو به گند بکشه ........ Sprad درخواست کرد که تمومش کنه .بوید نادیده گرفت... برای یک لحظه او و سرهنگ به همدیگه خیره شدند. بوید محکم به قفسه سینه سرهنگ زد و گفت: "باشه لعنتی ، خودم اونو انجامش میدم." Sprad بازوی بوید را گرفت و او را از اتاق بیرون برد و گفت "با تشکر از شما، سرهنگ جان، تو اصلن با سرهنگ ها صحبت نکن. شما فقط این یک کار رو انجام نده ... بوید گفت : Sprad ، این کتاب راهنما خیلی مهمه. این می تونه خلبانان جنگنده را کمک کنه.میتونه نیروی هوایی را تغییر بده. " "من می دونم ، جان، اما ..." Sprad سرش را تکان داد. "تو باید از سرهنگ نیومن خوشحال باشی چون مثل یک جنتلمن رفتار کرد. او می تونست تو رو به خاطر این کار آویزون کنه. " بوید : اون یک احمق بیشتر نیست. بوید در یک زمان فشرده شروع به تکمیل راهنما کرد ، دوستانش در دسته بندی و جمع آوری نوشته ها به او کمک میکردند، حتی یکی از منشی های خانم پادگان وظیفه تایپ مطالب رو به عهده گرفت.دفترچه راهنمای بوید Aerial Attack Study ، واقعا یک کار قابل توجه بود ، جزئیات هر مانور ممکن برای یک خلبان توضیح و با نمودارها ترسیم شده بود. این اولین توضیح جامع منطقی از همه ی تاکتیک ها و مانور های شناخته شده (و بعضی تا آن زمان ناشناخته) در نبرد هوایی بود.راهنماهای پیشین تاکتیکی فقط یک کلاهبرداری بود، بدون منطق مانور و ضد مانور. بویددر راهنما هیچ مانوری را پیشنهاد نمی کند ، اما گزینه ها (و منطق انتخاب آنها) را برای خلبانان شرح می دهد . این راهنما اولین بار تاکتیک های نبرد هوایی را به صورت شمای سه بعدی و نه دو بعدی نشان داد. او معتقد بود یک خلبان در نبرد هوایی باید یک تصویر سه بعدی از جنگ در سرش داشته باشد. او باید "آگاهی وضعیت" داشته باشد.در حالی که تمام خلبانان جنگنده دیگر از دست خود استفاده می کردند، بوید از ریاضی استفاده می کرد. بوید معتقد بود که یک خلبان در نبرد هوایی باید دو چیز را بداند: موقعیت دشمن و سرعت دشمن. دانستن سرعت دشمن، خلبان را قادر میسازد بفهمد که دشمن توانایی انجام چه کاری و با چه کیفیتی را داراست. هنگامی که خلبان بداند دشمن چه مانوری می تواند انجام دهد، پس از آن می تواند تصمیم بگیرد که چگونه با هر یک از اقدامات دشمن مقابله کند. راهنمای نبرد هوایی بوید شامل مواردی بود که یک خلبان جنگنده نیاز به دانستن آن داشت. نسخه خطی آن در 147 صفحه بر اساس توانایی های F-100 تنظیم شد که شامل تمام تاکتیک های هوایی مثل نبرد با جنگنده ، بمب افکن ، مانور، ضد مانور ؛ حمله به اهداف غیر مانوری ؛ محدودیت های اصلی AIM-9 در برابر اهداف مانوری؛ ....... و در واقع همه چیز. اما تصویب کتابچه راهنما کمی پیچیده بود. همانطور که بوید در جریان تاریخ شفاهی نیروی هوایی یادآوری می کند: پس از اتمام ، کتاب رو پیش سرهنگ نیومن بردم و گفتم. "این راهنمای جدید شما است." سرهنگ گفت : "خوبه، ولی ما قصد نداریم از کتابچه راهنمای شما استفاده کنیم." بوید، "چرا؟ شما قصد ندارید یکی از بهترین ها را داشته باشید. اولین نسخه راهنمای نبرد هوایی طبقه بندی شد .بوید در حال انفجار بود حاصل همه تلاش و سیر تجربه او از کره تا به اینجا دیگه قابل دسترسی نبود ." لعنتی ، نمی خواهم طبقه بندیش کنم. آنها گفتند: نه، شما باید آن را طبقه بندی کنید چون شما در مورد تاکتیک های لعنتی ما در جنگ صحبت کردید. من گفتم: به جهنم، اگر شما طبقه بندی کنید، هیچکس نمی تونه از اون استفاده کنه. پس ، لعنتی به من بگو برای چی اسمش دفترچه راهنماست ؟ » او مطلع شد که آنها از یک کتابچه راهنمای 15 صفحه ای که توسط قسمت آموزش-تحقیق و توسعه TR&D مدرسه تدوین شده استفاده می کنند، آنها هیچ دستورالعمل مشخصی برای تصویب راهنمای بوید نداشتند.او تصمیم گرفت بازی را ادامه دهد .قبل از اینکه فرایند طبقه بندی تکمیل شود، چندین نسخه ناپدید شد.سپس مخفیانه 600 نسخه بدون لوگو دانشکده چاپ شد - "راهنمای نبرد هوایی" نویسنده، سروان نیروی هوایی ایالات متحده ، جان ریچارد بوید. کپی از یک سند طبقه بندی شده، نقض مقررات بود. هنوز خلبانان بازنشسته ای هستندکه نسخه هایی از ان را در خانه های خود دارند. بوید همچنین بی درنگ یک نسخه از راهنمای خود و یک نسخه از راهنمای TR&D برای دوست خود Clifton ، که در حال حاضر در قسمت فرماندهی هوایی تاکتیکی TAC مستقر بود فرستاد، Clifton تایید کرد که راهنمای بوید عالی است، اما بوید نمی خواست از دوستی او استفاده کند. در عوض، او از Clifton درخواست کرد تا بررسی مستقل از دو کتابچه را ترتیب دهد. یک هیئت در TAC تشکیل شد. چند دقیقه بعد، سرهنگ نیومن پیامی دریافت کرد: "سلام ما Aerial Attack Study را منتشر می کنیم.ما تصمیم به استفاده از آن به عنوان دفترچه آموزشی در مدرسه برای دانش آموزان ورودی، و یا هر اسکادران دیگر که بخواهند از آن استفاده کند خواهیم گرفت . " بوید برای دیدن سرهنگ نیومن رفت و به او گفت: «باید خوشحال باشید. این کار شما را صاحب یک راهنمای خوب کرد واین یک موفقیت برای فرماندهی شماست. چرا شما از یک گروه بازنده در آنجا (TR&D) حمایت می کنید که حتی نمیتوانند وظایف خود را انجام دهند؟ شما می دانید آنها به اندازه من خوب کار نکردند "نیومن بوید را از دفترش بیرون کرد...... روز بعد او بویدرا احضار کرد: . بی مقدمه گفت "من می خواهم از شما عذر خواهی کنم. من تا به حال راهنمای شما را نخوانده بودم این واقعا بسیار بهتر از راهنمای TR&D است. " بوید به خاطر صداقت در اعتراف به اشتباهش به او احترام گذاشت. مهمتر از همه، او شجاعتش را داشت که موضوع را چهره به چهره بگوید. او هم اکنون می تواند پایگاه Nellis را با احساس موفقیت واقعی ترک کند.............. . Aerial Attack Study در مقدمه این راهنما چنین آمده است : " تاکتیک ها با توجه به قابلیت های یا محدودیت های سیستم های سلاح استفاده می شوند. به عبارت دیگر، تاکتیکها نشان دهنده بهترین روش استفاده از یک سلاح نسبت به دشمن با قابلیت شناخته شده است. تاکتیکها کارکردی هستند، آنها بازتاب دهنده قابلیت ها و محدودیت های سلاح های حریف و همچنین خود ما هستند. بنابراین ما در نبرد های هوایی باید پاکت های عملیاتی سیستم های سلاح مان را تعیین کنیم که این شامل هواپیما و تسلیحات مربوط به آن می شود." بعد ها بخش زیادی از Aerial Attack Study در Major Command - Manual 3-1 ، به عنوان تاکتیک های هوایی استفاده شد. بسیاری از خلبانانی که در ویتنام پرواز کرده اند، زندگی خود را به بوید و افرادی که او را یاری کردند مدیون هستند. تعهد بوید در انتقال آنچه که او خود آموخته بود ، یک میراث پایدار برای خلبانان در سراسر جهان ایجاد کرده است. او این کار را با درجه سروانی در سن 33 سالگی و در حالی که در برابر مقاومت سیستماتیک نیروی هوایی ایالات متحده میجنگید انجام داد.با تمام پیشر فت های عظیم در جنگنده ها و سیستم ناوبری و کمک رایانه ای در طراحی هدایت پرواز برقی (fly-by-wire ) هنوز این مرجع بوید قابل استفاده است. به گفته سرگرد نیروی هوایی آمریکا Barry Watts : "مانور ها و ضد مانورها در این تحقیق، پایه ای برای تمام تاکتیک های جنگنده مورد استفاده در نیروی هوایی، نیروی دریایی و خلبانان جنگنده دریایی در جنوب شرقی آسیا بود." به دلیل آموزش خلبانان خارجی در Nellis به عنوان بخشی از پیمان دفاعی با کشورهای متحد ، راهنمای بوید به سرتاسر کشورها تکثیر شد جایی که بعنوان یک کتاب مقدس مورد مطالعه قرار می گرفت. آنها گفتند نیروی هوایی ایالات متحده واقعا یک سازمان شگفت انگیز است اگر یک سروان به تنهایی بتواند چنین سندی را بنویسد. مجله مدرسه آموزش هوایی نیروی دریایی urnal Top Gun : در طی ده سال، "Aerial Attack Study" به عنوان راهنمای تاکتیکی برای تمام نیروهای هوایی در سراسر جهان تبدیل شده است. او شیوه پرواز و نحوه مبارزه را تغییر داد. چهل سال پس از آن حتی با رخ دادن جنگ ویتنام و جنگ خلیج فارس، هیچ چیز قابل توجهی به آن اضافه نشده است. منتقدان بوید در نبرد هوایی: منتقدان راهنمای بوید (که در حال حاضر افزايش يافته) را رو به عنوان مدرکي براي تک بعدی بودنش بیان مکنند، که فقط درباره داگفایت نوشته شده است . آنها ادعا میکنند او هیچ چیزی در مورد حوزه هوا به زمین و پرتاب تسلیحات هسته ای ،نبرد در ارتفاع بالا ، موشک های جدید و یا هر چیز دیگری به غیر از داگفایت بیان نکرده است. در جواب منتقدین آمده است : Aerial Attack Study در واقع بازخوردی منطقی و علمی از جانب بوید به عدم توجه سازمان رزم نیروی هوایی ایالات متحده به حوزه آموزش اصولی خلبانان و نبرد نزدیک هوایی در آن زمان بود.ولی همچنان بعد از چند دهه ، ژنرال های ارشد نیروی هوایی به اشتباه ، بوید را به عنوان کسی که واقعا نفهمید نیروی هوایی از مأموریت هوا به هوا گذر کرده است ، تصویر میکنند. {فکر کنم تمام کسانی که متن رو کامل بخونند ادعای منتقدین بوید رو رد خواهند کرد} پایان قسمت چهارم #پ .ن : حقیقتا اینقدر این پست ها انرژی میگیره (ترجمه ،ویرایش ، بارگزاری)که دیگه رمقی برای پ.ن نمیزاره .یکی از دلایلی که باعث شد این متن رو به صورت مشروح بزارم این بود که واقعا درک کنیم تحول در یک سیستم سلسه مراتبی نظامی نیاز به چه ممارستی دارد.و همچنین متحول کننده نیاز به چه ویژگی های شخصیتی . دانلود مدارک : راهنمای نبرد هوایی Aerial Attack Study مدرک منتشر شده ناسا از اصلاح F-100
-
1 پسندیده شدهترکیبی از پهپاد و بالون وزن کم - پایداری زیاد - حمل و نقل راحت تر (وقتی بادش خالی میشه جای خیلی کمی میگیره) - و البته تجهیزات کمتری هم حمل میکنه ولی برای ماموریت خودش کافیه
-
1 پسندیده شدهچند نکته: 1:مطالب زیر تنها حاصل حدسیات نویسنده بر اساس اطلاعات کنونی وی است و هیچ دلیلی بر درست بودن قطعی آنها وجود ندارد. 2:بخشی از مطالب زیر بر اساس محاسبات نویسنده نوشته شده است. این محاسبات دقیق نیستند و فقط قرار است دیدی کلی نسبت به موضوع مورد نظر به خواننده بدهند. از کسانی که توانایی انجام دقیق چنین محاسباتی را دارند تقاضا میشود در صورت امکان در همین مقاله نظرات خود را در این مورد بنویسند. 3:در این مقاله سعی شده توانایی ایران در ساخت چنین سامانه ای بر اساس اطلاعات نسبتا قطعی بحث شود. برای مثال ممکن است ایران برد موشک هاوک را با تغییر سوخت دو برابر کرده باشد. در درستی این موضوع جای شک و تردید بسیاری است و بنابراین نویسنده این احتمال را بررسی نمیکند که ممکن است ایران موشک جدید را با استفاده از همین سوخت بسازد. 4:نویسنده در این مقاله سعی داشته که طوری احتمالات را بررسی کند که احتمال دست کم گرفته شدن توان ایران باشد. ولی احتمال دست بالا گرفته شدن آن نباشد. بنابر این احتمال آن که توان سامانه ی باور کمتر از توان سامانه های احتمالی که قرار است در این جا در مورد آن ها بحث شود، بسیار کم باشد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Bavar.png[/img] [size=18][color=red][b]بررسی توان ایران در ساخت سیستم دفاع هوایی موشکی مانند اس 300[/b][/color][/size] به قول مسئولان ایرانی از زمانی که ایرانی ها داشتند در روسیه آمورش کار با اس 300 را میدیدند و روس ها شروع به سر باز زدن از تحویل سامانه ها به ایران کردند، دستور ساخت سامانه ی مشابهی توسط مقام معظم رهبری صادر شد. این سامانه که به تازگی نام آن ،باور 373، منتشر شده قرار است جای اس 300 را که روسیه از دادن آن به ایان خودداری کرد بگیرد. بررسی توان ایران در ساخت چنین سیستمی می تواند دیدی کلی نسبت به آن چیزی که قرار است در چند سال آینده رونمایی شود را به خوانندگان این مطلب بدهد. البته ممکن است سامانه ی جدید به طور کلی با آن چه ای جا انتظار می رود فرق داشته باشد. برای شروع بهتر است در مورد خود سامانه ی اس 300 توضیح کوتاهی بدهیم. این سامانه ی ساخت روسیه قادر به مقابله با هواپیما ها و موشک های بالستیک دشمن است و در مدل های مختلف با توانایی های مختلف عرضه می شود. با وجود این که تا کنون از اس 300 در جنگ واقعی استفاده نشده، کارشناسان غربی آن را یکی از خطرناک ترین سیستم های پدافند هوایی جهان به شمار می آورند. ایران نیز به علت ضعف نیروی هوایی نیاز به داشتن چنین سامانه ی پدافندی را احساس می کند تا بتواند در مقابل حملات احتمالی از خود محافظت کند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/119951844.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_119951844.jpg[/img][/url] به طور کلی خلاصه ای از خصوصیاتی که یک سامانه باید داشته باشد تا بتواند کاری که اس 300 انجام میدهد را انجام دهد به شرح زیر است: 1:برد بلند:موشک ها و رادار ها باید بیش از 100 کیلومتر (برد موشک ضد رادار هارم) باشد تا بتوانند قبل از شلیک هارم، با جنگنده ی متخاصم مقابله کنند. 2:سیستم های الکترونیکی پیشرفته: سیستم های الکترونیکی این سامانه باید به حدی مدرن باشند که در مقابل جنگ الکترونی دشمن مقاومت کنند. 3:موشک مانور پذیر:موشک های این سامانه باید مانور پذیری قابل قبولی داشته باشند تا بتوانند پا په پای هدف مانور بدهند. مانور پذیری بیشتر از 15 جی برای چنین سامانه ی مورد نیاز است. 4:موشک سریع:سرعت موشک باید به حدی باشد که بتواند به هواپیما برسد و همچنین به آن فرصت رسیدن به برد مطمئن برای شلیک موشک های ضد رادار (مانند هارم) را ندهد. 5:متحرک بودن:قابلت تحرک یکی از مهمترین قابلیت هایی است که در سیستم های پدافندی مدرن دیده می شود. سامانه های ثابت نه تنها نمیتوانند با موشک های ضد رادار مقابله کنند، بلکه موشک های کروز هم می توانند به راحتی سایت پرتاب را نابود کنند. ما در این جا ابتدا به بحث توانایی ایران در ساخت موشکی برای این سامانه را بررسی میکنیم. [b]ساخت موشک[/b] الحمدلله کشور ما در زمینه ی ساخت موشک یکی از برترین های دنیاست. کشور های کمی هستند که توان ایران را در این زمینه داشته باشند. به دلیل ساده تر بودن کار با موشک های سوخت جامد برای استفاده در پدافند هوایی، و منسوخ شدن موشک های سوخت مایع در این زمینه، به احتمال زیاد موشک سامانه ی باور از نوع سوخت جامد خواهد بود. در ایران از قدیم چندین موشک سوخت جامد ساخته می شده. از جمله ی آنها سری نازعات و زلزال است. یکی از مهمترین دستاورد های ساخت این موشک ها نه خود آنها (که بسیار نادقیق اند)، بلکه موتور آنهاست. ایران می تواند از موتور این سری از موشک ها عینا برای ساخت سامانه ی باور استفاده کند و با این کار هزینه ی تحقیقات و تولید را کم نماید. البته شکی نیست که ایران می تواند با ارتقای این موتور ها و افزایش تکنولوژی آنها با استفاده از دانشی که بعد از ساخت آنها به دست آورده (برای مثال زلزال و نازعات احتمالا در اواخر سال های جنگ ساخته شده اند و ایران از آن زمان تا کنون پیشرفت زیادی کرده) توان آنها را افزایش دهد. ولی به علت نامشخص بودن میزان توان ایران در این زمینه ترجیح می دهم در این مورد بحثی نکنم. بنابراین فعلا تنها در مورد استفاده ی مستقیم از موتور موشک های قبلی بحث می کنیم. اما مسئله ی مهم این است که اگر ایران یکی از موشک های زمین به زمین خود مانند زالزال را به موشک ضد هوایی تبدیل کند، چه تغییراتی باید روی آن اعمال کند و قابلیت های موشک چه می شود؟ 1:برد موشک پس از تبدیل کمتر از نصف برد موشک قبل از آن خواهد بود. چرا که در حالت عادی موشک های زمین به زمین تا نصفه ی زمین تمام سوخت خود را مصرف میکنند و پس از آن فقط مرحله ی سقوط آزاد را داریم. قابلیت های موشک های ضد هوایی پس از اتمام سوخت بسیار کم است. پس برد موثر موشک در این حالت تقریبا نصف برد قبلی می باشد که تا زمانی است که موشک هنوز دارای سوخت است و موتور کار میکند. بحث تغییر مسیر های هنگام پرواز نیز مطرح است. چون هواپیمای دشمن قاعدتا یک جا ثابت نیست. این تغییر مسیر ها نیز باعث تلف شدن انرژی و در نتیجه کاهش برد می شوند. از این دو نتیجه گیری می شود که برد موشک زمین به هوا کمتر از نصف برد همان موشک از نوع زمین به زمین است. این مطلب به طور شماتیک در شکل مقابل به نمایش در آمده. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Diagram1.PNG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Diagram1.PNG[/img][/url] :برای این که موشک بتواند به سمت هدف حرکت کند مطمئنا نیاز به راهی برای تغییر مسیر خودش دارد. این کار میتواند به وسیله ی تغییر مسیر گاز های خروجی به وسیله ی جت وین صورت بگیرد. اما این روش بسیار هزینه بر است و توانایی ایران در ساخت جت وین ها قطعی نیست. اما راه دوم که مختص موشک های زمین به هوا است استفاده از بالچه های متحرک است. این روش که در اکثر موشک های ضد هوایی استفاده میشود به نسبت ارزان است و ایران نیز تجربه ی کار با آنها را به علت کار با موشک هاوک داراست. برای همین در تصاویری که من از موشک های مورد بحث این جا ایجاد می کنم از بال هایی شبیه بال های موشک شاهین (هاوک) روی آن ها استفاده می کنم. خوشبختانه راهی نسبتا دقیق برای محاسبه ی تغییر برد موشک های زمین به زمین در صورتی که به موشک زمین به هوا تبدیل شوند وجود دارد. من سعی کردم مطلبی در این زمینه در اینترنت پیدا کنم که متاسفانه به نتیجه ای نرسیدم. ولی نکته ای که به ذهنم آمد این بود که به دنبال موشک هایی بگردم که در دو نمونه ی زمین به زمین و زمین به هوا وجود دارند. تنها موشک هایی که با این خاصیت پیدا کردم موشک استاندارد (که میتواند به عنوان موشک ضد کشتی هم استفاده شود) و موشک سام 2 روسی بود. برد موشک استاندارد زمانی که برای عملیات ضد کشتی مورد استفاده قرار میگیرد در دسترس من نبود. ولی مشخصات موشک سام 2 و نمونه های زمین به زمین آن در اینترنت موجود است. برد نهایی موشک صیاد (نمونه ی ایرانی سام 2) در نمونه ی زمین هوا 60 کیلومتر و برد نمونه ی زمین به زمین آن یعنی تندر 69، 150 کیلومتر است. گرچه ممکن است این روش درست نباشد (که احتمالا نیست)، مجبوریم به علت نبود اطلاعات دیگر هنگام محاسبه از همین نسبت ها استفاده کنیم و برد موشک زمین به هوای تولید شده از موشک زمین به زمین را 60/150 یعنی 0.4 برد اولیه ی آن در نظر بگیریم. حال به سراغ حدس زدن در مورد خود موشک ها میرویم. در این جا من برای سهولت موشک ها را به ترتیب باور 1، باور 2 و ... مینامم. این نامگذاری هیچ ارتباطی با نام موشک های سامانه ی باور ندارد. [b]باور 1[/b] باور 1 را بر پایه ی موشک نازعات 6 در نظر میگیریم. میخ واهیم بدانیم در صورتی که ایران با استفاده از موتور موشک نازعات 6 اقدام به ساخت موشک پدافند هوایی کند، نتیجه ی حاصل چه خصوصاتی خواهد داشت؟ خوشبختانه مشخصات موشک نازعات در سایت صادرات تسلیحات ایران (مدلکس) موجود است. با هم نگاهی به آنهایی که برای ما مهم اند می اندازیم. نام موشک:نازعات 6 طول: 6290 میلیمتر قطر:354 میلیمتر وزن کلاهک:130 کیلوگرم وزن موشک:960 کیلوگرم *(نکته: معلوم نیست منظور از وزن موشک وزن آن با احتساب کلاهک باشد یا بدون آن. به نظر میرسد مورد اول درست تر است. اما ممکن است مورد دوم نیز درست باشد) حداکثر برد:100 کیلومتر موشکی که بر پایه ی موشک نازعات 6 ساخته شود از موشک اس 300 کوچکتر است(طول اس 300 حدود 7 متر و قطرش 453 میلیمتر است) و با این وضعیت احتمالا 0.4*100 کیلومتر برد خواهد داشت که می شود 40 کیلومتر. این میزان برد تقریبا هم اندازه ی برد موشک هاوک است که از موشک نازعات قدری کوتاه تر و قدرتی قطور تر است. بنابراین به هیچ وجه نیازی به ساخت چنین موشکی نیست. البته با توجه به فیلم های برخاست موشک نازعات و هاوک باید گفت که موشک نازعات بسیار سریع تر است و میتواند جایگزینی برای هاوک باشد (که سرعت کمتری دارد). اما به نظر نویسنده ارتقای موشک هاوک به صرفه تر از ساخت موشکی کاملا جدید از روی نازعات 6 است. تصویر زیر موشک باور 1 را کنار موشک اس 300 نشان میدهد. [b]باور 2[/b] مانند باور 1، باور 2 نیز بر پایه ی موشک نازعات است. اما این دفعه نازعات 10. خصوصیات این موشک را در زیر میبینیم: نام موشک:نازعات 10 طول: 8020 میلیمتر قطر: 457 میلیمتر وزن کلاهک:230 کیلوگرم وزن موشک:1830 کیلوگرم حداکثر برد:130 کیلومتر موشکی بر پایه ی نازعات 10 از نظر قطر تقریبا هم اندازه ی اس 300 و ازنظر ارتفاع حدود 1 متر بزرگتر خواهد بود. برد باور 2 را حساب می کنیم: 130*0.4 که میشود 52 کیلومتر. خوب. برد باور 2 تنها از برد اولین نسخه ی اس 300 که 48 کیلومتر بود بیشتر است. از آن جایی که باور 2 کمی از اس 300 بزرگتر است آن 4 کیلومتر هم توجیه می شود. البته باید در نظر داشت که کلاهک نازعات 10 100 کیلوگرم از کلاهک اس 300 سنگین تر است. برای نابودی یک هواپیما نیازی به کلاهک های خیلی سنگین نیست (چون همان طور که همه میدانیم هواپیما بسیار آسیب پذیر است) به علت کمبود اطلاعات نمیتوان نظر قطعی در مورد افزایش برد داد. ولی به نظر من شاید بتوان برد موشک را با کاهش وزن کلاهک حدود 8-10 کیلومتر افزایش داد (البته این نظر شخصی من است و جنبه ی علمی ندارد) . به هر حال این موشک با وجود آن که از باور 1 قابلیت بیشتری دارد باز هم نمیتواند حتی نزدیک به اس 300 های جدید عمل کند. این موضوع تفاوت کشوری که 60 سال است موشک می سازد را با کشوری که تنها 24 سال است که به این کار پرداخته نشان می دهد. البته هیچ شکی نیست که ایران میتواند با ارتقای موتور موشک نازعات، برد آن را افزایش دهد. اما احتمالا باز هم نمی تواند برد باور 2 را به 100 کیلومتر برساند. دقت کنید که موشک نازعات تقریبا هم اندازه ی موشک اس 300 است. با این وضعیت اگر می خواهیم به برد های بیشتر دست پیدا کنیم باید به روش چینی ها عمل کنیم. چینی ها ابتدا برای سامانه ی HQ-9 خود موشکی با ابعاد به مراتب بیشتر از موشک های اس 300 ساختند. تکنولوژی موشکی آنها در آن زمان تقریبا مانند تکنولوژی موشکی سوخت جامد ایران در زمان حال بود. این به این معنیست که ایران می تواند به فکر موشک های بزرگتری باشد که بردی معادل موشک های جدید اس 300 دارند. پس بهتر است نازعات را رها کرده و به بررسی موشک زلزال بپردازیم. متاسفانه اطلاعات دقیقی در مورد موشک های زلزال 1 و 2 وجود ندارد. سایت گلوبال اعداد و ارقامی ارائه میکند ولی این سایت اصلا قابل اطمینان نیست و همچنین اعداد و ارقام گلوبال در مورد موشک های نازعات، زلزال 3، زلزال 3 بی و فاتح 110 با مشخصات آن ها در سایت مدلکس به طور کلی متفاوت اند. برای مثال موشک نازعات 10 موشکی با برد 150 کیلومتر معرفی ولی برد موشک زلزال 1 120 کیلومتر اعلام شده است. بنابراین من مانند مقاله ی "نگاهی بر توانایی موشکی سوخت جامد ایران" این موشک ها را بررسی نمی کنم. پس ما از موشک زلزال 3 شروع می کنیم: [b]باور 3[/b] اگر زلزال 3 را به یک موشک زمین به هوا تبدیل کنیم چه می شود؟ پاسخ احتمالا این جاست. ولی اول بهتر است مشخصات زلزال 3 را بررسی کنیم: نام موشک:زلزال 3 طول: 9600 میلیمتر قطر: 616 میلیمتر وزن کلاهک:900 کیلوگرم وزن موشک: 3870 کیلوگرم حداکثر برد:200 کیلومتر اگر 0.4 برد را حساب کنیم به عدد 80 کیلومتر می رسیم. خوب این خیلی امید وار کننده است. مخصوصا این که میدانیم ایران می تواند موشک را ارتقا دهد. ولی به دلیلی در مورد وزن کلاهک زلزال 3 بحث نمیکنم و یکراست به سراغ موشک زلزال 3 بی میروم. [b]باور 4[/b] تا این جا هر بار ما با موشکی با موتوری متفاوت با موتور موشک های قبلی طرف بودیم. وقتش است که با موشکی آشنا شویم که موتور آن موتور موشک زلزال 3 است. ولی خصوصیات آن نه. مشخصات زلزال 3 بی را می خوانیم: نام موشک:زلزال 3 بی طول: 9000 میلیمتر قطر: 616 میلیمتر وزن کلاهک:600 کیلوگرم وزن موشک: 3600 کیلوگرم حداکثر برد:250 کیلومتر فکر کنم همه متوجه تفاوت اصلی این موشک با موشک زلزال 3 شدند. بله. وزن کلاهک به جای 900 کیلوگرم، 600 کیلوگرم است و برد آن 250 کیلومتر شده. اگر حساب کنیم میبینیم که برد موشک باور 4 ،100 کیلومتر است. به نظر می رسد بلاخره به نتیجه رسیده ایم. محاسبه ی اسن که اگر کلاهک 200 کیلوگرم باشد برد چه تغییری میکند کار ساده ای نیست. ولی با یک تقریب مطمئن میتوان گفت شاید حدود 20 کیلومتر به برد موشک زمین به هوای حاصل اضافه شود. یعنی 120 کیلومتر. خدا را شکر بلاخره به یک موشک رسیدیم که حداقل برد خوبی داشته باشد. این را هم مد نظر داشته باشید که ایران توانایی ارتقای برد را دارد. ولی باز هم 120 کیلومتر برای مقابله با تحدیدی که با آن مواجهیم کافی نیست. وقتی کاری که چینی ها برای ساخت اچ کیو 9 انجام میدادند را بررسی میکردم به مطلب جالبی رسیدم. آن ها ابتدا موشکی دو مرحله ای که قطر مرحله ی اول 700 میلیمتر و قطر مرحله ی دوم 450 میلیمتر بود ساخته بودند. ایران با ساخت موشک های صیاد، سجیل و سفیر نشان داده که می تواند موشک های چند مرحله ای بسازد. به این نتیجه رسیدم که شاید بهتر باشد این احتمال که ایران چنین کاری برای ساخت باور 375 انجام دهد را در نظر بگیرم. از این جا به بعد بیشتر از حدس و گمان استفاده شده. بنابراین ممکن است اعداد و ارقامی که ارائه میکنم بسیار دور از واقعیت باشند. [b]باور 5[/b] اگر بخواهیم موشکی دو مرحله ای مانند آن چه که گفته شد بسازید چه کار می کنید؟ اولین ایده ای که به ذهن من یکی رسید سوار کردن نازعات 10 روی زلزال 3 بود. برای این که تاثیر افزایش وزن را روی برد موشک ببینم از جدول و نمودار زیر استفاده کردم. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Chart.PNG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Chart.PNG[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Chart2.PNG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Chart2.PNG[/img][/url] طرز محاسبه ی من به این صورت بود که ابتدا تفاوت وزن زلزال 3 و زلزال 3 بی را کلا بر اثر تفاوت وزن کلاهک ها در نظر گرفتم. طول * قطر * قطر را ضریبی از انرژی ذخیره شده در موشک در نظر گرفتم. برد * وزن موشک را هم انرژی مصرفی. باید طوری بین انرژی مصرفی و انرژی موشک رابطه برقرار می کردم. برای همین دومین مقدار را بر اولی تقسیم کردم. این میزان برای موشک زلزال 3 بی که کلاهک سبکتری داشت بیشتر از موشک زلزال 3 عادی بود. پس اگر ما کلاهک موشک زلزال 3 عادی را با خود موشک نازعات 10 (به عبارتی دیگر، موشک باور 3) عوض کنیم، عدد به دست آمده باید کمتر از ااین عدد برای زلزال 3 باشد. (ستون دوم از سمت راست را در جدول ببینید). بعد از چند باز سعی و خطا به عدد 115 کیلومتر برد (در حالت زمین به زمین) رسیدم. این عدد برابر 46 کیلومتر زمین به هواست. باید این را در نظر داشت که روش من برای محاسبه ی 115 کیلومتر بسیار نادقیق بود و من سعی کردم حداقل برد را محاسبه کنم. برد در مرحله ی آخر می تواند تا 140 کیلومتر هم پیش برود که مقادل 56 کیلومتر زمنی به هواست. اما در این زمان مرحله ی اول موشک نازعات 10 را به ارتفاع خوبی رسانده است. بنابراین دیگر برد موشک نازعات 10 48 کیلومتر نخواهد بود. بلکه مقدار کمی کمتر از 130 کیلومتر اولیه ی خود خواهد بود. برای این که به قولی کار از محکم کاری عیب نکند این برد را بین 100 تا 120 کیلومتر در نظر میگیریم. نتیجه این که برد موشک حاصل در بدترین حالت 100+46 کیلومتر و در بهترین حالت 120+56 کیلومتر می شود. یعنی برد موشک ما بین 146 تا 176 کیلومر خواهد بود. در صورتی که کلاهک نازعات 10 (مرحله ی دوم) را به 130 کیلوگرم کاهش دهیم و آن 10 کیلومرت را نیز به برد اضافه کنیم، این بازه به 146 تا 186 کیلومتر تغییر می کند.نکته ی مهم این که 10 کیلومتر در حالت زمین به هوا بود. نه زمین به زمین. یعنی در حالت ها به هوا احتمالا حدود 20-25 کیلومتر اضافه می شود. بنابر این بازه ی نهایی را می توان به این صورت در نظر گرفت: 146-201 کیلومتر رسیدن به این برد با موشکی به طول تقریبا 16 متر (کلاهک زلزال رو 1 متر در نظر گرفتم و نازعات هم 8 متره) امکانپذیر است. خوب شد. نه؟ البته من بعد از محاسبه ی این برد به این فکر افتادم که برد موشکی را حساب کنم که از نازعات 6 برای مرحله ی دوم استفاده میکند. چرا؟ برای این که وزن نازعات 6 تقریبا همون 900 کیلوگرم وزن کلاهک زلزال است. به این معنی که عددی که به دست می آوریم دقیق تر خواهد بود. [b]باور 6[/b] ببینیم بعد از استفاده از نازعات 6 به چه بردی میرسیم. وزن نازعات 6، 960 کیلوگرم است و فقط کمی از وزن کلاهک زلزال 3 سنگین تر است. من برای اطمینان برد نهایی زمین به زمین چنین موشکی رو 180 کیلومتر در نظر گرفتم. که میشود 72 کیلومتر زمین به هوا. حالا 80-90 کیلومتر نازعات 6 حرکت میکنه. بنابراین برد آخر بین این دو عدد خواهد بود: 152-170 دقت کنید که بازه ی ما کوچک تر است. طول موشک این دفعه 14 متر است که خود یک نقطه ی قوت محسوب می شود. فعلا که به نظر میرسد مشکل موشک حل شده باشد. ولی من نظر دیگری دارم. طول 16 متر خیلی زیاد است. بهتر است که فکری به حال آن شود. موشک قدر 110 احتمالا همین قدر طول دارد و حمل آن سخت است. وقتی به تلاش چینی ها برای ساخت اچ کیو 9 فکر میکردم به یک نکته ای دقیق شدم. مرحله ی اول 700 میلیمتر قطر دارد. چرا که نه؟ چرا مثل قبل که موشک نازعات و زلزال را مرتب بزرگ میکردیم، باز هم این کار را نکنیم؟ قطر موشک را به 700 میلیمتر میرسانیم. مشکل دو مرحله ای بودن هم حل می شود. باور 7[b] [/b]اول من مشخصات موشک خیالی زلزال 4 را که مثلا نسل بعدی خانوده ی زلزال است می نویسم. بیشتر مشخصات با استفاده از دنباله ها به دست آمده اند. نام: زلزال 4 طول:11280 میلیمتر قطر:700 میلیمتر وزن کلاهک:1500 کیلوگرم وزن کل: 5300 کیلوگرم برد:طبق جدول و نمودار محاسبه شده. 300 کیلومتر برد زمین به هوای این موشک میشود 120 کیلومتر. با کاهش وزن کلاهک به 200-300 کیلوگرم شاید به 160 کیلومتر هم برسد. این موشک به علت یک مرحله ای بودن ارزان است، طولش هم نسبتا خوب می باشد. تنها مشکلش این است که باید موتور آن طراحی مجدد و تولید بشود که زمان میبرد. اما حالا که در مورد چنین موشکی بحث کردیم، چرا مانند قبل نمونه ی دو مرحله ای آن را نسازیم؟ [b]باور 8[/b] اگر موشک نازعات 10 را به عنوان مرحله ی دوم زلزال 4 در نظر بگیریم به چه چیزی میرسیم؟ من مانند روش قبل از طریق جدول و نمودار عمل کردم. برد نهایی مرحله ی اول 200 کیلومتر محاسبه شده که در حالت زمین به هوا می شود 80 کیلومتر. مانند قبل برد میتواند تا 90 کیلومتر هم افزایش داشته باشد. اگر مانند قبل برد موشک نازعات را حساب کنبم برد موشک باور 8 چیزی بین این دو عدد میشود. 180-250 کیلومتر. موشکی با چنین بردی نه تنها میتواند با هواپیما های دشمن مقابله کند، بلکه می تواند تا حدی جلوی موشک های بالستیک را هم بگیرد. لازم به ذکر است که سرعت موشک های نازعات و زلزال بالاست. بنابراین موشک هایی که در بالا گفته شدند از نظر سرعت مشکلی ندارند. این که قدرت مانورپذیریشان بالا باشد بستگی به طراحی آن ها دارد. به نظر من ایران توانایی طراحی موشکی با قدرت مانور پذیری بالا را دارد. حال میخواهم در مورد موشکی با کاربری متفاوت بحث کنم. همه ی ما احتمالا ناوچه جماران را می شناسیم. یکی از نقاظ ضعف این ناو، پدافند هوایی آن است. گر چه ایران توان ساخت موشک اچ کیو 7 چینی (که خود کپی کرواتل فرانسوی است) را با نام شهاب ثاقب دارد، ولی منابعی خبر از مشکل در تولید پرتابگر آن می دهند (البته صحت این مطلب هنوز معلوم نیست). به علاوه، برد این سامانه بسیار کم است (حدود 15 کیلومتر در جدید ترین مدل چینی. مدل ایرانی شاید تنها 10 کیلومتر برد داشته باشد). سرعت آن نیز برای انهدام موشک های ضد کشتی جدید کافی نیست. شاید بهتر است ایران یک موشک کوچک نیز برای دفاع از ناوچه ی ولایت (موج 2) و حتی مقابله با موشک های کروز سطح به سطح زمینی بسازد. برای همین با وجود این که این مقاله در باره ی ساخت موشکی هماند اس 300 است، استثنائا در باره ی ساخت موشکی کوچک مانند شهاب ثاقب نیز بحث می کنیم. [b]باور 9[/b] برای حدس قابلیت های باور 9 از مشخصات موشک های دیگر موجود در دنیا نیز کمک میگیریم. من برای این موشک 3 حالت مختلف در نظر گرفتم. مشخصات آنها در جدول زیر مشاهده می شود. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Chart3.PNG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Chart3.PNG[/img][/url] این موشک ها به اندازه ی کافی کوچک هستند تا بتوانند روی کشتی ها نصب شوند. به غیر از این برد آن ها به ترتیب 24، 14 و 20 کیلومتر است. البته نکته ی مهم این است که معلوم نیست موشک نازعات بیش از این قابلیت کوچک شدن را داشته باشد یا نه. اما با این وضعیت اگر موشک باور 9 ساخته شود نه تنها می تواند به عنوان موشک دفاع نقطه ای کشتی ها مورد استفاده قرار گیرد، بلکه می تواند محافظ سایت های پدافند زمینی ایران نیز باشد. اگر برای ساخت این موشک از روش مهندسی معکوس روی موشک تور ام 1 استفاده شود و تکنولوژی قسمت های حساس مانند رادار و سیستم های الکترونیکی به دست ایران بیفتد، باور 9 میتواند به عنوان جایگزینی برای تور ام 1 در نظر گرفته شود. البته باید دید ایران واقعا می خواهد چنین موشکی بسازد یا نه. حال که بحث موشک ها به اتمام رسید، به بحث لانچر و متحرک سازی میپردازیم. [b]لانچر متحرک[/b] تفاوت سامانه های پدافندی قدیمی مانند سام 2، سام 5، هاوک و ... با سامانه های پیشرفته مانند اس 300، اچ کیو 9، تور ام 1 و ... تنها در سیستم های الکترونیکی یا قدرت موشک آنها نیست. قابلیت تحرک به علت افزایش بقاپذیری یک سامانه ی پدافندی بسیار موثر است. امروزه موشک های ضد رادار از برد زیاد و با استفاده از حافظه ی رایانه ای خود به راحتی یک رادار پدافندی ثابت را منهدم میکنند و موشک های کروز عادی مانند توماهاوک می توانند هر لانچر ثابتی را نابود کنند. دلیل این که صرب ها توانستند نیروهای زمینیشان را تا حد زیادی از گزند جنگنده های ناتو در امان نگاه دارند فقط استفاده ی درست از هدف های دیکوی نبود و خاصیت تحرک سامانه های پدافندی آنها در این زمینه بسیار موثر عمل کرد. همچنین دلیل شکست پدافند های عراق و لیبی از امریکا و ناتو، لانچر های ثابت موشک و استفاده نکردن از خاصیت تحرک بقیه ی سامانه های ضد هوایی آن ها بود. در این که ایران توانایی ساخت یک لانچر متحرک موشک های ضد هوایی را دارد هیچ شکی نیست. همان طور که در ادامه به بررسی این توانایی خواهیم پرداخت. اما متاسفانه تا به حال شاهد انجام تغییرات گسترده در این زمینه نبوده ایم و تنها وعده های مسئولان در این زمینه شنیده شده است. گرچه ساخت لانچر متحرک به راحتی نصب لانچر ثابت موشک روی یک کامیون نیست، اما این کار دیگر به اندازه ی ساخت لانچر موشک های بالستیک میان برد مانند شهاب 3 سخت نیست. مهمترین قسمت یک لانچر متحرک، کامیون کشنده ی آن است که نیروی لازم را برای حرکت تامین می کند. کشنده های خوب موجود در ایران که می توانند برای این کار مورد استفاده قرار بگیرند عبارت اند از: 1:کشنده ی بنز 1843 LS/3600 با قدرت موتور 428 اسب بخار. ساخت شرکت ایرانخودرو دیزل. از این کشنده در لانچر شهاب 3 نیز استفاده شده. 2:کشنده ی ولوو FH440 شش چرخه. با قدرت موتور 440 اسب بخار. این کشنده در شرکت سایپا دیزل تولید می شود. 3:ساخت یک کشنده بر پایه ی یکی از این دو در وزارت دفاع. این کار دو نقطه ی قوت دارد. یکی این که باعث ناکامی کشور های دیگر از شناخت کلی کشنده ی لانچر و کاهش حساسیت آنها نسبت به فروش کامیون به ایران می شود. دوم این که وزارت دفاع می تواند با باز کردن یکی از کشنده های بالا و استفاده از اجزای مهم آن مثل موتور و سیستم تعلیق، با تغییر یا تقویت تعدادی از قطعات مانند شاسی باعث شود کشنده برای ماموریت خود کاملا آماده شود. نقطه ی ضعف این مورد هزینه ی بیشتری است که صرف انجام تغییرات می شود. 4:ساخت یک کشنده ی سر هم مانند کشنده ی موشک اسکاد یا اس 300. این کار سبب می شود کشنده قابلیت حرکت در خارج جاده را نیز پیدا کند. در این صورت به بقاپذیری کل سیستم کمک شایانی می شود. وزارت دفاع می تواند از اجزای کامیون ها و کشنده های موجود در داخل کشور برای کم کردن هزینه استفاده کند (برای مثال با استفاده از موتور کامیون ولوو). این روش گران ترین ولی بهترین انتخاب ممکن است. عرض کشنده های یاد شده در بالا بیشتر از 2.3 متر است. بنابراین حتی در صورت این که وزارت دفاع گزینه های یک یا 2 را انتخاب کند ما می توانیم حداقل عرض کشنده و در نتیجه لانچر را داشه باشیم. مسئله ی دیگر در این زمینه استفاده از تیوب یا جعبه برای موشک هاست. استفاده از تیوب و جعبه از دو نظر بهتر است. یکی این که از موشک در مقابل عوامل بیرونی محافظت می کنند. دوم این که زمان لود موشک کمتر می شود. چون میتوان موشک ها را ا قبل درون تیوب یا جعبه داشت و پس از شلیک تنها آن را با تیوب پر تعویض کرد. جعبه ها اگر خوب ساخته شوند میتوانند جای کمتری را نیز اشغال کنند. در عوض تیوب ها را می توان به اشکال مختلف روی هم سوار کرد و تعویض آنها نیز راحت تر است. ایران به طور قطع می تواند جعبه ها را بسازد. چرا که از آن ها در لانچر موشک نور استفاده می کند. می توانیم تصور کنیم قابلیت ساخت تیوب را هم دارد. البته ممکن است برای کم کردن هزینه ها از هیچ یک از این ها استفاده نشود. موردی که در موقع استفاده از لانچر های تیوبی یا جعبه ای پیش می آید بحث گاز های خروجی موشک است. اگر موشک پیش از خروج از محفظه روشن شود گاز های خروجی میتوانند مدت زیادی در آن بمانند و آن را خراب یا حتی ذوب کنند. در دنیا برای جلوگیری از این اتفاق یا محفظه را به قدری قوی میسازند که برای آن مشکلی پیش نیاید و همچنین با قرار دادن راه های خروجی اضافی جلوی انباشته شدن بیش از حد گاز ها در آن را میگرند (لانچ گرم) یا این که قبل از روشن شدن موتور موشک آن را به بیرون پرتاب می کنند. به این مورد در اصطلاح لانچ سرد (کولد لانچ) میگویند. در این که ایران توان انجام هر کدام از این دو را دارد جای بحث است. تنها موشک کولد لانچی که در ایران یافت میشود تور ام 1 است. دمای گاز های خروجی موتور های موشک های یاد شده در بالا معلوم نیست و بنابر این نمیتوان در مورد توان ایران در ساخت سامانه ی لانچ گرم نیز نظر داد. اما به نظر من میتوان از روشی که پاکستانی ها در لانچر موشک کروز بابر خود استفاده کردند، بهره برد. دیواره های کناری محفظه ی جعبه ای آن ها برداشته شده و تنها اسکلت آن باقی مانده. در این صورت گاز های خروجی به سرعت پخش میشوند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/800px-Babar_Cruise_Missle_at_Ideas_2008.JPG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_800px-Babar_Cruise_Missle_at_Ideas_2008.JPG[/img][/url] حال به بررسی لانچر تک تک موشک های ذکر شده طبق شکل زیر در بالا میپردازیم. برای هر موشک 2 حالت در نظر گرفته شده است. یکی حالتی که موشک ها روی هم سوار شده باشند و دیگری حالتی که چنین نباشد. شکل زیر بسیار تقریبی کشیده شده و دقیق نیست. محفظه ها در شکل مقابل تیوب در نظر گرفته شده اند. لازم به ذکر است که محفظه های جعبه ای می توانند حالت 2 باور 1 را به 4 محفظه، حالت 1 آن را به 7 محفظه، حالت 2 باور 2 را به 3 محفظه، حالت 1 آن را به 5، و حالت 1 باور های 4و5و6و7و8 را به 4 محفظه افزایش دهد که به علت حجیم شدن مقاله از رسم آن ها خودداری کردم. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Tube.PNG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Tube.PNG[/img][/url] البته با توجه به این که موشک نور و انواع مختلفش دارای بالک های جمع شونده هستند، می توان امیدوار بود ایران نیز از این روش برای کم کردن حجم موشک درون محفظه استفاده کند. یک مورد دیگر در این زمینه لانچر عمودی است. این روش مزیت مهمی دارد و آن عدم نیزا لانچر به چرخش هنگام شلیک موشک است. گر چه این روش برد موشک را تا حدی کم میکند، ولی توانایی واکنش سریع پدافند را افزایش میدهد. تنها موشک عمود پرتاب ضد هوایی که وجودش در ایران اثبات شده تور ام 1 است. با این وضعیت تلاش برای به دست آوردن تکنولوژی تور ام 1 از طریق مهندسی معکوس باید در یکی از اولویت های کار وزارت دفاع قرار بگیرد. چرا که این سامانه ی مدرن می تواند تجربیاتی ارزشمند را به مهندسان ایرانی هدیه بدهد. یک سامانه ی پدافند هوایی تا زمانی که رادار و تجهیزات الکترونیکی آن نباشند، هیچ چیزی جز یک موشک بی مصرف نیست. این قسمت چالش برانگیزترین موردی است که در این مقاله در مورد آن صحبت میشود. [b]الکترونیک و رادار[/b] موشک ضد هوایی پس از شلیک با استفاده از رادار خود یا رادار اصلی پدافند به سمت هدف میرود. سامانه های الکترونیکی در هدایت، پایدار ماندن و خیلی عملیات های دیگر حیاتی اند. وقتش است که در مورد توانایی ایران در این زمینه صحبت کنیم. مشکل اینجاست که در این زمینه ایران تنها به تازگی پیشرفت کرده و متاسفانه یا خوشبختانه اطلاعات ما در مورد دستاورد های جدید ایران به مراتب کمتر از دستاورد های قدیمیست. اما با اطلاعات پراکنده و مقایسه ی تصویری میتوان حدس هایی در این زمینه زد. نکته ی اول الکترونیکی بودن این سامانه است. توانایی ایران در این زمینه روشن و واضح است. ایران می تواند این سیستم را الکترونی بسازد. چرا که سامانه ی مرصاد طبق گفته ی مسئولین تمام الکترونیکی است و عکس ها هم این را تایید میکنند. پس بحث در این مورد همین جا خاتمه میابد. نکته ی دوم توانایی راداری ایران است. ابتدا ما در مورد رادار خود موشک بحث میکنیم. این طور که به نظر می رسد ایران توانایی ساخت راداری کوچک برای موشکهای شاهین و شلمچه را دارد. طبق گفته ی خود مسئولین این موشک های هدایت نیمه اکتیو دارند و رادار سامانه ی پدافندی باید هواپیمای دشمن را "روشن" کند تا موشک بتواند آن را پیدا کند. این روش قدیمیست و باعث میشود در صورت قطع امواج رادار (مثلا به علت شناسایی موشک ضد رادار) موشک پدافندی ما منحرف شود. راه حل این است که رادار خود موشک توانایی فرستادن امواج را داشته باشد و از امواج رادار پدافندی و دستور های آن تنها جنبه ی کمکی داشته باشند. به نظر من ایران میتواند با هزینه کردن در این بخش، رادار مورد نظر را بسازد. چرا که توانایی الکترونیک ایران در کل بی نظیر است و تنها مشکل درست استفاده نکردن از استعداد ها در این زمینه است. ایران در زمینه ی ساخت رادار های آرایه ی فازی پیشرفت خوبی داشته و یک نمونه از آن در نمایشگاه دستاورد های نیرو های مسلح دیده شده. به علاوه رادار ناوچه ی موج 2 قرار است از نوع آرایه ی فازی باشد. ابران می تواند از کمک های مخفی چین نیز در این زمینه بهره گیرد. مشکلی که رادار های روی موشک ها خواهند داشت، برد کم آنهاست. رادار این موشک ها به علت کوچکی قدرت چندانی ندارد و در برد ها زیاد کارساز نیست. اما موشک فقط با رادار هدایت نمیشود. می توان موشک را به جستجوگر حرارتی مجهز کرد. گرچه استفاده ی همزمان از این دو به نظر من ممکن نیست (جستجوگر مجبور است جلوی رادار را بگیرد یا در مکانی دیگر در کناره ها قرار بگیرد که هم آیرودینامیک موشک به هم می خورد هم دامنه ی دید آن کم میشود). ولی شاید بتوان تعدادی موشک با جستجوگر حرارتی تولید کرد تا در صورت جم شدن رادار موشک های هدایت راداری، از این نوع موشک استفاده کرد. در کل موشک باور بهتر است قسمتی از مسیر را به صورت مستقیم با تغییر مسیر هایی به فرمان رادار اصلی پدافند طی کند و سپس رادار خودش فعال شود و به سمت هدف برود. حال در مورد رادار پدافند بحث میکنیم. پدافند می تواند از چندین رادار مجزا برای انجام اهداف گوناگون (پیدا کردن هدف، قفل روی آن، رادار ارتفاع پایین و ...) استفاده کند مانند سامانه ی مرصاد. یا این که میتواند از یک رادار آرایه ی فازی برای تمام آن اعمال استفاده کند. همچنین وجود راداری با باند VHF میتواند به سامانه قابلیت دیدن اهداف پنهان کار را بدهد. مهمترین راداری که در مورد آن بحث میکنیم رادار همه کاره ی آرایه ی فازی است. با توجه به شواهد به نظر می رسد ایران توانایی ساخت این گونه رادارها را داشته باشد. چرا که یک نمونه از این رادار ها در نمایشگاه دستاورد های نیرو های مسلح دیده شد و همچنین به تازگی خبر از نصب راداری جدید که مشخصا توانایی های آن به رادار های آرایه ی فازی شبیه است (چرخش امواج و نیاز نداشتن به چرخش خود رادار) بر روی ناوچه ی موج 2 به گوش میرسد. اگر این نوع رادار بر روی سامانه ی باور استفاده شود نه تنها قابلیت کشف هدف و مقاومت در برابر جنگ الکترونیک آن بسیار افزایش خواهد یافت، بلکه نیاز سامانه به چنیدین رادار مختلف تک کاره کمتر خواهد شد و حجم آن را کاهش خواهد داد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/21600_837%7E1.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_21600_837%7E1.jpg[/img][/url] اما اگر به هر دلیلی باور از این گونه رادار ها استفاده نکند چه اتفاقی می افتد؟ خوب مجبور می شود از مجموعه رادار های مختلفی برای این کار استفاده کند. در کل توانایی ساخت رادار های ایران را از طریق رادار هایی که اکنون در ایران ساخته می شود میسنجیم. جالب ترین رادار ایرانی که تا به حال دیده شده رادار مصباح 1 بوده. این رادار به گفته ی کارشناسان آرایه ی فازی نیست. ولی به علت شکل آنتنش از نوع 3 بعدی و مقاوم در برابر جنگ الکترونی است. چینی ها از راداری بزرگتر و شبیه به رادا مصباح در سامانه ی اچ کیو 9 خود استفاده می کنند. این رادار برای جست و جوی نواحی کم ارتفاع است. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Type-120-Low-Alt-Search-Radar-1S.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Type-120-Low-Alt-Search-Radar-1S.jpg[/img][/url] احتمالا ایران نیز می تواند با ساخت نمونه ی بزرگتر رادار مصباح، یکی از حلقه های رادار پدافند باور را تولید کند. راداری که در شکل مقابل دیده می شود نیز در خور توجه است. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/8hlupkf8gwa1a32lca4%7E0.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_8hlupkf8gwa1a32lca4%7E0.jpg[/img][/url] این رادار به احتمال زیاد نمونه ی ایرانی رادار آمریکایی AN-TPS-43 است. به این رادار نگاه کنید: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/AN-TPS-43.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AN-TPS-43.jpg[/img][/url] به خاطر رنگ و نوشته ی روی رادار ایرانی به نظر میرسد که ایران اقدام به ساخت نمونه ای مشابه رادار تمام متحرک سه بعدی آمریکایی کرده. این رادار که در سال 1963 ساخته شد یکی از بهترین رادار های زمان خود با برد 450 کیلومتر و قدرت مقاومت در جنگال نسبتا بالایی بود. با توجه به این که ایران می تواند با استفاده از قطعات مدرن الکترونیکی توان این رادار را افزایش دهد. این رادار بعدا با انجام تغییراتی به یک آواکس زمینی تبدیل شد که هنوز هم توسط آمریکا استفاده می شود. تجربه ی مهندسی معکوس این رادار میتواند باعث ارتقای سطح دانش مهندسان ایرانی شود و ممکن است زمینه ساز ساخت رادار های پر قدرت با کاربری های متفاوت برای سامانه ی باور شود. رادار زیر نیز جدیدا مورد توجه بسیاری قرار گرفته است: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/File_26502_75274.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_File_26502_75274.jpg[/img][/url] این رادار به گفته ی بعضی افراد نمونه ی ایرانی رادار چینی YLC-6 است. این رادار که در باند اس کار میکند دارای بردی 150 کیلومتری و قدرت مقابله با جنگال خوبیست. عکس زیر نمونه های جدید تر این رادار را نشان میدهد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/YLC-6M-Radar-2S.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_YLC-6M-Radar-2S.jpg[/img][/url] کار بر روی این رادار هم می تواند باعث افزایش توانایی های ایران و منجر به ساخت رادار هایی مدرن برای سامانه ی باور شود. رادار زیر یک رادار نامشخص است که در یکی از فیلم های یوتیوب ضبط شده از تلویزیون ایران دیده شد. توانایی های این رادار مشخص نیست. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Unknown_1.JPG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Unknown_1.JPG[/img][/url] رادار های باند VHF به خاطر قابلیت پنهان کاری خود در روسیه و چین مورد توجه قرار گرفته اند. این رادارها دقت پایینی دارند. ولی مواد جاذب رادار که در بدنه ی جنگنده های رادارگریز ازآنها استفاده می شود. شاید معروف ترین رادار از این نوع رادار نبو باشد. در ایران رادار های باند VHF تولید می شوند. نسل قدیمی آن ها با برد 100 کیلومتر در سایت صاایران برای صادرات قرار داده شده است. نسل جدید آن هم در نمایشگاه دستاورد ها نشان داده شد که از قابلیت های آن بی اطلاعیم. اخبار حاکی از آن است که ایران دارای رادار پر قدرت نبو نیز میباشد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/VHF-Radar-Containerised-Iran-1S.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_VHF-Radar-Containerised-Iran-1S.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/21597_408.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_21597_408.jpg[/img][/url] دقت این رادار ها بسیار پایین است (دقت رادار صاایران 150 متر است) این رادار ها میتوانند به عنوان راداری کمکی در کنار رادار های دیگر سامانه ی باور قرار بگیرند و در صورت لزوم با لینک شدن به رادار هدایت اصلی موشک هایی با جستجو گر حرارتی یا حتی اپتیکی را به نزدیکی هدف راهنمایی کنند تا موشک بقیه ی مسیر را با استفاده از جستجوگر خود بپیماید. رادار های پسیو نیز به علت خواص ویژه ی خود میتوانند در این سامانه به کار روند. این رادار ها از خود موجی منتشر نمیکنند و از بازتاب امواج دیگر وسایل الکترونیکی مانند موبایل ها هدف را پیدا میکنند. جدید ترین رادار پسیو ایرانی رادار علیم است که در رژه ها به نمایش در آمده. البته ممکن است این رادار فعلا عملیاتی نباشد. رادار کالچوگای اوکراینی که بنا بر اخبار در اختیار ایران است نیز از این دسته است. یکی از رادار های ایرانی که قابلیت های آن تا حدی مشخص است، رادار کاشف می باشد. در این رادار فرستنده و گیرنده جدا هستند. این رادار دو گیرنده دارد که در زاویه های مختلف قرار میگیرند و توانایی محدودی در کشف اهداف پنهان کار به آن می دهند. چرا که 70% امواجی که به بدنه ی این اهداف برخورد میکند به خاطر شکل عجیبشان به اطراف پراکنده می شود و گیرنده های این رادار می توانند میزان بیشتری از این امواج را دریافت کنند. همچنین این رادار می تواند با استفاده از امواج ساطع شده از جمر ها، آن ها را پیدا کند و به سیستم پدافندی دستور آتش دهد. برد این رادار باند اس 150 کیلومتر است. نمونه های بزرگتر این رادار میتوانند در سیستم باور استفاده شوند. رادار مطلع الفجر آخرین راداری است که ما در این جا بررسی میکنیم. این رادار 3 بعدی توانایی به دست آوردن سرعت و جهت حرکت هدف را داراست. این رادار می تواند تا 100 هدف را همزمان رهگیری کند و اطلاعات آنها را به حافظه بسپارد. همچنین برای جلو گیری از جم شدن این رادار میتواند فرکانس و کد های خود را تا 100 مورد عوض کند. توانایی های این رادار شبیه توانایی های رادار JY-14 چینی است. این رادار که بردی معادل 580 کیلومتر دارد می تواند اطلاعات بالا را به دست آورده و آن را به موشک ها برای هدایت آنها بدهد. خاصیت تغییر فرکانس نیز در این رادار موجود است. جالب این که آمریکا ادعا میکند این رادار به ایران صادر شده است. این مورد امکان دارد که رادار مطلع الفجر حاصل تلاش ایران برای ساخت راداری مشابه یا حتی نمونه ی مهندسی معکوس آن باشد با توجه به توانایی ایران در زمینه ی ساخت رادار می توان به این نتیجه رسید که کشور ما توانایی ساخت رادار های مورد نیاز برای سامانه ی باور را داشته باشد. به نظر میرسد ایران واقعا توان ساخت سامانه ی جایگزین اس 300 را داشته باشد. [b]اس 300؟[/b] در دبیرستان معلم تاریخمان با آب و تاب درس میداد. یک جا از قول یکی از مقامات دربار گفت: "ایرانی ها حتی یک آفتابه هم نمیتوانند بسازند". این جمله برای من که در آن زمان هنوز به سایت های نظامی پا هم نگذاشته بودم جالب بود. به خودم گفتم، الان ما چی میسازیم؟ از این جا بود که من به سایت های نظامی وارد شدم تا جواب سوالم را پیدا کنم. جالب این است که وقتی ایران را با عربستان سعودی، کشوری که در نظرم نمونه ی ایران امروزی بدون انقلاب است مقایسه میکنم، مفهوم حرف آن مقام درباری را می فهمم. چه کسی فکرش را میکرد که ایران امروز کرار، موج، خلیج فارس، قیام 1، سجیل یا خیلی چیز های دیگر بسازد؟ حالا دارم به این فکر می کنم که همان طور که ما اوایل فکر می کردیم تصمیم ایران برای ساخت اس 300 بلوف و تبلیغات است، به این هم فکر کرده ایم که زمانی تصمیم ایران برای ساخت ناوچه های موج و پهپاد کرار و موشک سجیل، بلوف و تبلیغات به نظر می رسید؟ ایران نشان داده که اگر واقعا به چیزی نیاز داشته باشد با تمام وجود برای ساخت آن اقدام میکند. پروژه ی باور توسط خود مقام معظم رهبری تعریف شده. همان طور که پروژه ی موج توسط ایشان تعریف شده بود. به نظرم الان همانند موج، از تمام توان داخلی اعم از خصوصی و دولتی برای ساخت سامانه ی باور استفاده می شود. حتی اگر نمونه ی اول ضعف های داشته باشد (که احتمالا خواهد داشت)، این ضعف ها در نمونه های بعدی برطرف می شوند. همان طور که در موشک فاتح و نور و نفربر براق و ... شاهد ارتقای تدریجی سامانه ها بودیم و انشاءالله در موج 2 نیز شاهد رفع بسیاری از ایرادات و ضعف های ناوچه ی جماران باشیم. حتی خود اس 300 هم یک شبه اس 300 نشد. بلکه در طی سالیان دراز از سیستمی که حتی به پای پاتریوت نمیرسید، به سامانه ای ارتقا یافت که زبانزد جهانیان بشود. باور هم از این قاعده مستثنی نیست. باید توجه داشت که قدم اول سخت است. ولی بعد از آن قدم های دیگر راحت تر برداشته می شوند. بنابراین نباید از ابتدا منتظر سامانه ای باشیم که با اس 400، نسخه های جدید اس 300، پاتریوت، اچ کیو 9 و ... همتراز باشد. نباید منتظر اس 300 باشیم. باید منتظر باور 373 باشیم. من سعی کردم توانایی ساخت باور رو در بد ترین شرایط حدس بزنم.خیلی از جاها از اینکه ایران میتواند با ارتقای جزء مورد بحث توان باور را بالا ببرد حرفی نزدم تا ضعیف ترین باور 373 ممکن را در این مقاله به تصویر بکشم تا وقتی این سامانه رونمایی شد، حد اقل انتظارات ما برآورده شود. حرف دیگه ای ندارم. امیدوارم استفاده کرده باشین. امید.د (اسپهبد) استفاده از مطالب بدون ذکر [b]نام نویسنده[/b] و [b]سایت[/b] مجاز [b]نیست[/b].
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان عزیز در این تاپیک قصد داریم با موتورهای تانک و انواع آن آشنا شده و در باره موتور چند تانک مطرح جهان بررسی کنیم موتور هر وسیله را میگویند که صورتهای مختلف انرژی را به انرژی مکانیکی تبدیل کند.وسیله تبدیل انرژی شیمیایی به مکانیکی موتورهای درونسوز هستند. موتورهای درونسوز به انواع دیزلی بنزینی وانکل هیبریدی استرلینگ و .. تقسیم میشوند. در این نوشتار ما موتورهای دیزلی که در تانکها استفاده میشود را بررسی خواهیم کرد. موتورهای دیزلی به این علت در تانکها و نفربرها استفاده میشوند که اولا گازئیل دارای انرژی بیشتری نسبت به بنزین است (سوخت دیزل (گازوئیل ) چگالی انرژی بالاتری نسبت به بنزین دارد . به طور متوسط ، یک گالن (3.8 L) گازوئیل تقریباً 155x106 j (147,000 BTU), انرژی دارد ، در حالیکه یک گالن بنزین 132x106 j (125,000 BTU) انرژی دارد . این (انرژی بالای گازوئیل) با بازده بالای موتور دیزل تلفیق می شود و این دلیل برتری موتور های دیزل بر موتور های بنزینی است .)ثانیا موتورهای دیزلی دارای انعطاف پذیری و استحکام بالایی نسبت به موتورهای بنزینی دارند.موتورهای دیزلی در صورت نبود گازوییل با بنرین الکل نفت و حتی روغن نباتی هم کار میکند.(این آخریش را خودم امتحان کردم. موتورهای دیزلی با روغن نباتی هم کار میکنند) موتور تانک از اجزای مهم یک تانک به شمار میرود. یک تانک هر چقدر دارای زره قوی باشد و تسلیحات دوربرد و قدرتمند باشد بدون داشتن یک موتور مستحکم و قوی نمیتواند در برابر تانکهای دیگر مقاومت کند. طراحان و سازندگان تانک نیز هنگام طراحی موتور تانک به سه مولفه توجه دارند: 1- اندازه کوچک 2- قدرت متناسب با وزن تانک 3 - مصرف بهینه. با این پیش درآمد به سراغ طرز کار موتورهای تانک میرویم. موتورهای تانک یا در مجموع موتورهای دیزلی در مرحله مکش برخلاف موتورهای بنزینی که مخلوط هوا و بنزین را مکش میکنند ، تنها هوا را میمکند و در مرحله تراکم هوا را متراکم میکنند. وقتی که هوا متراکم شد دمای آن بالا میرود در این مرحله نازل انژکتور توسط بلانچر باز شده و سوخت را به داخل سیلندر میپاشد و تولید قدرت میکند. یکی از اجزای بسیار مهم موتور تانک توربو شارژ میباشد توربو شارژ هوای موجود را به شدت متراکم میکند و در مرحله مکش هوا را به شدت و قدرت تمام وارد سیلندر میکند . به جرات میتوان گفت که موتورهای دیزلی بدون توربو شارژ هیچند. اگر شما حتی به کامیونها و تریلر ها هم توجه کنید در پشت آن یک لوله سیاه رنگ وجود دارد که در واقع هواکش توربوشارژ است. سوپر شارژ هم همان کار توربو شارژ را انجام میدهد ولی با این تفاوت که سوپر شارژ قدرت چرخش خود را بوسیله تسمه از میللنگ دریافت میکند و با این کار اقلا 20 درصد توان موتور را میگیرد ولی توربو شارژ بوسیله توربینهای مخصوص از محل دود حاصل از احتراق مانیفولد میچرخد. انشاالله با این پیش درامد ذهنتان آماده شده باشد. حالا برویم سر اصل مطلب به تصاویر زیر خوب دقت کنید موتورهای دیزلی از نظر آرایش سیلندرها به انواع مختلفی تقسیم میشوند: خورجینی دومیللنگ / V شکل نیم میللنگ / V شکل تمام میللنگ / خطی / دوار / تخت / ... موتور وی شکل تانک تی 72 ساخت ایران این موتور دارای آرایش وی شکل است و توسط متخصصین داخل طراحی شده است. این موتور همانطوریکه در شکل میبینید دارای 8 سیلندر بوده و دارای 1000 اسب بخار قدرت و بدنه محکمی میباشد. به سوپاپها و فیلرهای سر سیلندر دقت کنید. این فیلر ها سالهای سال کار میکنند ولی عیبی پیدا نمیکنند. نمای دیگری از موتور تی 72 توربوشارژ موتور تی 72 ساخت ایران موتور تی 72 دارای دو توربوشارژ کوچک است.اگر به عکس موتور تی 72 دقت کنید میبینید که برای افزایش کارایی موتور از زنجیر به جای تسمه استفاده شده است. چرا که احتمال پاره شدن تسمه وجود دارد ولی زنجیر نه. انواع آرایش سیلندر ها را در شکل زیر ببینید آرایش وی شکل تمام میللنگ آرایش تخت آرایش خطی دو نوع دیگر از موتورهای وی شکل (عکس دومی متعلق به موتور هامر میباشد) عکس از موتور تانک لئوپارد تانک لئو پارد دارای موتور 12 سیلندر وی شکل نیم میللنگ است که دارای 1500 اسب بخار قدرت بوده و دارای 2 توربو شارژ متوسط میباشد.این موتور دارای 12 بلانچر و نازل انژکتور و سه پمپ انژکتور میباشد. یعنی به ازای هر 4 سیلندر یک پمپ انژکتور. موتور تانک لکلرک هم کاملا مشابه موتور لئوپارد میباشد با این تفاوت که تمام میللنگ است. نازلها و پلانچر های موتور تانک لئو پارد و لکلرک تانکهای تی 90 ، چالنجر و آریت هم مشابه تانک لئوپارد بوده و فقط در حجم موتور با هم کمی فرق میکنند. تانک مرکاوا (فکر کنم نسل سوم ) از موتور خورجینی استفاده میکند این موتور دارای دو میللنگ بوده و بوسیله دو گرانویل به فلایویل و شافت مرکزی متصل میشود. این موتور دارای مصرف سوخت کاملا بهینه ای میباشد بصورتی که مصرف آن از همه موتورهای بالا کمتر است.این موتور تمام فورجینگی بوده و قدرت و گشتاور فوق العاده ای است. سیستم تزریق سوخت این موتور الکترونیکی است و توربوشارژهای آن تماما دارای تراشه های الکترونیکی بوده و سرعت چرخش توربو شارژ را تنظیم کرده و از ریتارد کردن موتور جلوگیری به عمل می آورد. این موتور (البته به نظرمن) شاهکار طراحی موتور های دیزلی است. متاسفانه هیچ عکسی از موتور این تانک ندارم. حالا میرسیم به موتور بحث برانگیز تانک آبرامز موتور این تانک از نوع پیستونی نیست و اگر به داخل این موتور توجه کنید متوجه این موضوع میشوید. این نوع موتورها را موتورهای وانکل یا دوار (ROTARY) مینامند. تصویر چهارمی روتور موتور وانکل است. این موتور دارای سه روتور گریز از مرکز میباشد. در این نوع موتورها سیلندر و پیستون وجود ندارد بجای پیستون روتور وجود دارد. مزیت این موتور این است که با اندازه کوچکی که دارد قدرت فراوانی تولید میکند. شاید باورش برایتان سخت باشد که موتور تانک آبرامز اندازه ای معادل موتور پزو 405 دارد ولی دارای قدرت 1500 اسب بخار است. ولی عیب بزرگ این موتور هم این است که دارای مصرف سوخت بالایی است و برد تانک را کاهش میدهد. این موتور دارای سوپر شارژ است. نسل چهارم مرکاوا هم از این نوع موتور استفاده میکند. سوپر شارژ موتور تانک آبرامز شافت خروجی موتور آبرامز(حکم میل لنگ را در موتورهای پیستونی دارد) موتور نفر بر برادلی موتور این نفربر دارای 6 سیلندر بوده و آرایش خطی دارد (به انژکتورهای نصب شده در سر سیلندر دقت کنید_ قطعات آبی رنگ). قدرتی معادل 750 اسب بخار دارد. این موتور دارای یک توربوشارژ متوسط میباشد. از موتورهای تخت و خطی بیشتر در نفربرها استفاده میشود. موفق باشید
-
1 پسندیده شدهدوستان توجه کنند که هر روز با خرج های تسلیحاتی که ایران در لبنان می کنه احتمال این درگیری کمتر میشه،چون اسرائیل حاضر نمیشه یک دشمن رو در نزدیکی خودش ایجاد کنه.توجه کنید که به گفته خود ایهود باراک تعداد موشک های کوتاه برد و توپ ها و ... ایران که در اختیار حزب الله هست در 2 سال پیش از 11000عدد به 40000 افزایش پیدا کرده و ایران داره هر روز شبکه پدافندی حزب الله رو در جنوب لبنان قوی تر می کنه تا توانایی در گیری حزب الله با اسراییل بیشتر بشه(دبکا مدتی پیش خبر داد ایران شبکه پدافندی لانه زنبوری در جنوب لبنان راه اندازی می کنه).درسته که ایران نمی تونه اف-35 یا سوخوی-35 بخره ولی می تونه قدرت پدافندی خودش رو به روش های دیگه افزایش بده.
