برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      35

    • تعداد محتوا

      9,426


  2. Ghalam

    Ghalam

    Monitored Members


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      1,470


  3. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      466


  4. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      5,269



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 19 فروردین 1398 در پست ها

  1. 10 پسندیده شده
    سلام علیکم البته استفاده از آنچه که Paradummy هم نامیده میشود ، از جنگ جهانی دوم شروع شد . اولین استفاده آن هم توسط واحدهای چترباز ورماخت برای تصرف سه کشور هلند ، بلژیک ( 10 ماه مه 1940 ) و لوگزامبورگ بود ، در اوت 1940 هم این چتربازهای عروسکی در جریان عملیات موسوم به "Abwurf Aktion" برای شبیه سازی حمله به اسکاتلند استفاده شد . اولین استفاده متفقین هم از این عناصر ، توسط ارتش بریتانیا در جریان عملیات رزمی در شمال آفریقا ( Siwa ) ، یک مورد استفاده در جریان عملیات Hasty در ایتالیا ، حمله به ماداگاسکار ( تحت فرمان ویشی ) درجریان عملیات موسوم به Ironclad و..... تا عملیات نرماندی به منظور فریب واحدهای مدافع ورماخت ... پی نوشت: شرح کاملی در خصوص استفاده از این تاکتیک فریب در کتاب " حصاری از دروغ " نوشته آنتونی کیو براون وجود دارد که قطعا" برای علاقه مندان عملیات فریب جالب توجه هست .
  2. 8 پسندیده شده
    حیوانات در نبرد : 15 حیوان شگفت انگیز در جنگ خرس ها خرس‌ها در تاریخ جنگ چند بار ظاهر شده اند ، اما یک خرس به طور خاص به خاطر استفاده از آن بر علیه آلمان‌ها در طول جنگ جهانی دوم مشهور شد. Wojtek یک بچه خرس قهوه‌ای سوری بود که توسط سربازان یک شرکت تدارکات لهستانی مورد استفاده قرار گرفت . آنها این حیوان را هنگامی که در ایران قرار داشت خریداری کردند . آنها به خرس به وسیله بطری های ودکا و آبجو شیر می دادند تا خرس بزرگ شد . هنگامی که در طول جنگ نیروهای لهستانی به مناطق مختلف می رفتند ، Wojtek نیز همراه آنها به مناطق جنگی مانند عراق، فلسطین، مصر و سپس ایتالیا رفت. طولی نکشید که Wojtek به وزنی بیش از ۸۸۰ پوند (۴۰۰ کیلوگرم) و قد او به بیش از ۶ فوت (۱.۸ متر) رسید . در آن زمان، او به عنوان سرباز در گروهان پشتیبانی خدمت می کرد که دارای رتبه و شماره سریال مخصوص خودش بود و در نهایت به درجه سرجوخه در ارتش لهستان رسید. در ۱۹۴۴، با واحد خود به مونت کازینو در ایتالیا فرستاده شد و در یکی از خونین ‌ترین جنگ‌های جهانی دوم حضور داشت که در آن جنگ به حمل صندوق‌های مهمات کمک می کرد. در سال‌های بعد، Wojtek در باغ‌ وحش ادینبورگ در اسکاتلند زندگی کرد، جایی که او در پایان جنگ در آنجا مستقر شده بود. او شخصیت محبوب مردمی در بریتانیا شد و تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۳ در برنامه‌های تلویزیونی کودکان ظاهر می شد. البته خرس ها در ارتش های دیگری هم بودند . مثلا نیروهای کانادایی خرس ها را خوش یمن می دانستند . یکی از این خرس ها با نام وینی (Winnie) از شهر وینی پگ (Winnipeg) کانادا توسط ستوان هری کالبرن از هنگ سوار جبهه غربی کانادا به انگلستان قاچاق شد . این خرس در باغ وحش شهر لندن قرار داده شد و در آنجا محبوب بازدید کنندگان گشت . یکی از این بازدید کنندگان کریستوفر رابین میلن پسر نویسنده مشهور یعنی ای.ای.میلن بود . او کسی بود که داستان های وینی د پو را بر مبنای خرس عروسکی پسرش نوشت و بخشی از نام آن را از خرس خوش یمن کانادایی یعنی وینی گرفت . صرفاً برای میلیتاری / بن پایه ها : Live Science , Animals in the Great War
  3. 7 پسندیده شده
    بسم الله................ 18 فروردین 1398 نیروهای خلیفه حفتر به صورت کامل فرودگاه طرابلس را تصرف کرده ودر حال فشار آوردن برای ورود به شهرکهای حومه ایی طرابلس هستن . با توجه به ویدئو های منتشر شده درگیریها در حومه عین زاره در جریانه و تقریبا فاصله تا شهر 18 کیلومتراست . نیروهای زیادی در حال ارسال به حومه طرابلس هستن تا حمله نهایی آغاز شود . نیروهای وفاق ملی هم در حال جمع کردن متقابل نیرو خود برای شروع ضد حمله و متوقف کردن پیشروی خلیفه حفتر هستن فرودگاه طرابلس و پل منتهی به شهر طرابلس ارسال نیروهای بیشتر به همراه اسکورت هوایی به سمت طرابلس + خودرو منهدم شده نیروهای خلیفه فرود نیروهای چتر باز خلیفه حفتر در پشت خطوط نیروهای وفاق ملی البته از نوع آدمک برای ترساندن این نیروها ( راحت میشد یک عملیات واقعی رو به این ترتیب انجام داد. اول ادمکها در مکان فریب و بعد نیروی اصلی در مکان اصلی . در درگیریهای گذشته در جنگ دوم و حتی جنگ خودمون از این اقدامات میشد البته در اونجاها معمولا اسرا رو پایین میریختن . به نقل از یک افسر اسیر بعثی ارتش عراق در سال اول جنگ در حومه دزفول از این روش استفاده کرد البته تنها منبع هم همین اسیره بود چون هیج جای دیگه تا حالا به این موضوع برخورد نکردم )
  4. 7 پسندیده شده
    در حاشیه بحث امداد رسانی سپاه به مناطق سیل زده و قرارگرفتن احتمالی این نهاد رسمی نظامی کشور در فهرست سازمان های خاص در طول حیات طیبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، یونیفرم پرسنل این نهاد ، یا آغشته به "خون" بوده یا آغشته به " خاک " پاسدارها از یونیفرم خودشان ، خوب مراقبت نمی کنند !!!!! پی نوشت : 1- در جنگ رسانه ای مقابل دشمن ، گل به خودی نزنیم لطفا"!!!!!!! 2- عطف به این پست که مخاطب متوجه شود ، میلیتاری دیگر محلی برای جناح بندی ها سیاسی نیست
  5. 5 پسندیده شده
    ببین دوست عزیز؛ بنده کاری به تفکر نابودی اسرائیل ندارم. هرچند اسرائیل نابود شدنی نیست چون کشوری که بمب اتمی به حجم بالا داره یعنی خودشو برای خطر نابودی آماده کرده. یک موضوعی هست که دوستان روشنفکر خواهان اون هستند. خواهان اینکه ایران در نقش سوئیس یا ژاپن باشه یا عمان خاورمیانه. این اشتباه است چرا؟اخه نقش یک کشور رو سیاستمداران اون تعیین نمیکنند ، نقش یک کشور رو تاریخ و هویتش تعیین میکنه. الان دنیا دنیای صلح نیست، شما نمیتونید وقتی تا کمر توی دریاچه اید به تمساح ها پرچم سفید نشان بدید. سوالم از شما اینه. با 7 هزار سال قدمت دوست دارید یک شخص دیگه براتون در جهان تصمیم بگیره؟ کشوری که 500 سال قدمت نداره یا کشورایی که 100 سال پیش از ما جدا شدن تصمیم بگیرند؟ دنیا دنیای موشک هست،اگر نبود یک دلیل بگید که چرا بودجه امریکا برای نیروهای نظامیش 800 میلیارد دلار هست؟ اگر امارات به طمع جزایر سه گانه حمله کرد و تصرفشون کرد در یک عملیات، با مذاکره برشون میگردونید؟ بگذار ساده بگم؛ حقوق بشری وجود نداره،حق حاکمیتی وجود نداره،انسانیتی وجود نداره. جهان دقیقا یک جنگل هست دقییقا. اگر قدرتمند بودی مثل گرگ زنده میمونی و اگر خرگوش بودی شکار میشی توسط گرگ ها. پس باید گرگ بود که از دست گرگان در امان بود. دنیا دنیای موشک جنگنده سلاح و فشنگه. بدون این ها میزی شکل نمیگیره که روش مذاکره بشه. اصولا مذاکره زمانی رخ میده که دو طرف قدرتی برابر داشته باشند. پس باید قوی بود تا مذاکره کرد
  6. 5 پسندیده شده
    سلام مهران جان. بسیار ممنونم از بابت نظرات ارزشمندت در راستای بهبود تاپیک. اگرچه اجرای این مدل شاید یه مقدار سخت باشه (به علت کثرت اسامی در تاریخ چین؛ بالاخص وقتی خلاصه شده ارائه می شه.)، ولی اگر به بهبود متن کمک می کنه با کمال میل انجامش می دم. در زیر، چند خط از داستان این قسمت رو با رنگ آمیزی ارائه کردم. سعی کردم از رنگ های مختلف استفاده کنم تا ببینیم کدوم رنگ ها بهتر در متن دیده می شن و کدوم یک چندان به چشم نمیاد و یا زیبا نیست. پس اگر اصل رنگ آمیزی مورد قبول هست، لطفاً شما و ایضاً دوستان دیگه بفرماین که برای نام ها از کدام رنگ و برای اسامی شهرها و مناطق از کدام رنگ استفاده کنیم. اگه اسمشون رو کپی کنین هم کفایت می کنه. چون اسامی با رنگ های مختلف اومدن. مثلاً یا گوا سی یا دونگ چنگ و اسامی شهرها هم مثلاً خواشان یا هانگ نانگ. -------------------------------------------------------------- گوا سی که حالا شکست پشت شکست را تجربه نموده بود، در چرخشی تاکتیکی از در دوستی با لی جوئه درآمد. او به لی جوئه گفت که اگر آن ها به کوه های خواشان (Huashang) برسند، دیگر کاری از دستمان بر نمی آید. چرا که با فراخواندن دیگر جنگ سالاران، نه تنها در امنیت می مانند، بلکه به ما حمله ور شده و خود و خاندان مان را نابود خواهند ساخت. لی جوئه، پیشنهادی جسورانه تر را مطرح نمود. وی پیشنهاد کرد که ژانگ جی پایتخت را حفظ نموده و آن دو به همراه سپاهیان خود به امپراطور در هانگ نانگ حمله نموده و وی را بکشند و امپراطوری را نیز بین خود تقسیم نمایند. پیشنهادی که مورد قبول گوا سی نیز قرار گرفت. حالا کدورت ها (ولو موقت) کنار گذاشته شده بود. دو فرمانده یک بار دیگر در کنار هم و برای هدفی مشترک وارد نبرد شده بودند. سپاهیانی که تا دیروز به سلاخی یکدیگر مشغول بودند، حالا برادرانه در کنار هم گام بر می داشتند و به سوی هانگ نانگ در حرکت بودند. هنگامی که خبر به گوش کاروان امپراطور رسید، دونگ چنگ و یانگ فنگ تصمیم گرفتند که زودتر از آن که دشمن به کاروان برسد، با آن ها روبرو شوند. اما سیاهی لشکر سپاه شیلیانگ کافی بود که آن ها به این نتیجه برسند که در نبرد شکست خواهند خورد. اگرچه دلاورانه جنگیدند، اما سپاه معدود حامی امپراطور، حریف قدرت سپاه شیلیانگ نشدند. در این میان، یانگ فنگ نقشه ای طرح ریزی کرد که برای اجرای آن به دونگ چنگ نیاز داشت. هر دو ژنرال سابقه آشنایی و خدمت در سپاه شیلیانگ را داشتند. پس تصمیم گرفتند از روابط گذشته خود برای مذاکرات صلح استفاده نمایند تا از این طریق زمان بخرند. دونگ چنگ مأمور مذاکره با لی جوئه شد؛ در حالی که در همان زمان، یانگ فنگ نامه ای محرمانه به یاران و دوستان سابق خود فرستاد و از آن ها کمک خواست : از راهزنان موج سفید! راهزانان موج سفید (که همانطور که در چند پست قبل عنوان شد، بقایای شورشیان دستار زرد بودند.)، حالا به رهبری هان شیان (Han Xian)، لی یوئه (Li Yue که در برخی منابع از وی به عنوان Li Le نام برده اند) و هو سای (Hu Cai) بودند و شاید هیچ کس فکرش را نمی کرد دست تقدیر، کسانی را که روزگاری علیه امپراطوری قیام کرده بودند، به عنوان محافظان از امپراطور برگزیند. اما به هر تقدیر که بود، آن ها پذیرفتند که جان خود و یارانشان را به خطر بیاندازند و از امپراطور حفاظت نمایند. اگر چه بعدها معلوم شد چه هدفی در سر داشتند. -------------------------------------------------------------- البته خودم به شخصه با رنگ قرمز زیاد موافق نیستم. چون به نوعی برای جلب توجه در متن بکار می ره و اگه اسامی به رنگ قرمز دربیان و فردا بخوام قسمتی از متن رو هم برای جلب توجه، قرمز کنم شاید چندان جالب نشه. ضمن اینکه اگر مثلاً اسامی قرمز باشن، به علت اینکه در یک متن اسامی زیادی وجود دارن، حجم زیادی از رنگ قرمز شاید چندان چشم نواز از آب درنیاد. ولی در این مورد هم تابع تصمیم دوستان هستم. پس لطفاً درخصوص بهترین رنگ ها برای اسامی اشخاص و نیز اسامی مکان ها، نظرتون رو بفرمایین. نقشه رو هم تلاش می کنم هر چند پست یک بار ارائه کنم. بطور مثال در این پست، این پست و نیز پست پایانی. از این به بعد هم بیشتر به نقشه ها رجوع خواهیم کرد. چون تازه نبرد بین جنگ سالاران داره آغاز می شه. ولی یه مشکلی که دارم اینه که دنبال یه نرم افزاری هستم که به کمک اون بتونم راحت نقشه ها رو با خط چین علامت گذاری کنم. در ابتدای ایجاد این تاپیک، دوستی نرم افزاری رو بهم معرفی کرد که بسیار مفید بود. ولی با از دست رفتن هارد و آرشیوم، اون هم از دست رفت و متأسفانه چون گویا در پیغام خصوصی (و یا شاید هم استاتوس) این نرم افزار معرفی شده بود، با تغییرات سایت دیگه نامی از آن هم نمونده. پس اگر شما و یا دیگر عزیزان، نرم افزار مناسبی برای ایجاد نقطه چین و خط چین در عکس ها و نقشه ها سراغ دارین (منهای فتوشاپ که باهاش به سختی می شه این کار رو درآورد)، لطفاً بفرمایید.
  7. 5 پسندیده شده
    این قسمت، آخرین قسمت از داستان فرار امپراطور از چنگ فرماندهان غاصب سلطنت و پایتخت می باشد. در قسمت قبل، دیدیم که با آمدن یانگ فنگ و دلاوری شو خوان، سپاه گوا سی از هم گسیخته و سوئی یونگ فرمانده آن ها کشته شد. و حالا ادامه ماجرا ...! -------------------------------------------------------------------------- قسمت دوازدهم – فرجام امپراطور در برابر ائتلاف فرماندهان با شکست سپاه سوئی یونگ، شادی و سرور کاروان امپراطور را در بر گرفت. امپراطور قدردان دلاوری های شو خوان بود و هیچ کس تصور نمی کرد که دیگر خطری کاروان را تهدید نماید. چرا که ارتش از هم گسیخته سوئی یونگ، مایل ها دور شده بود و دیگر کسی آن ها را تعقیب نمی نمود. پس کاروان این بار با اطمینان خاطر بیشتری به مسیر خود ادامه داد. یانگ فنگ نیز به همراه سپاه خود به عنوان محافظین امپراطور همراه ایشان براه افتاد. اما صبح هنگام، همه با وحشت از خواب بیدار شدند. خبری که می شنیدند باور کردنی نبود : گوا سی در رأس سپاهی عظیم، کمپ امپراطور را به محاصره درآورده است. شو خوان دلاورانه به دریای بی کران سپاه گوا سی زد و تلاش نمود حلقه محاصره را بشکند، اما این دلاوری نیز کافی نبود. ناامیدی بر جمع غلبه کرده بود که معجزه دوم از راه رسید. دلاورانی به دریای لشکر گوا سی تاخته و آن ها را تار و مار نمودند. حال لشکر یانگ فنگ نیز که از این شجاعت به شور آمده بودند، به کمک ایشان شتافتند و با قدرت نبرد شو خوان، دشمن را به عقب راندند. اما ناجی جدید، فردی آشنا برای درباریان و بالاخص امپراطور بود : دونگ چنگ (Dong Cheng). دونگ چنگ نیز به مانند یانگ فنگ، قسم یاد کرده بود که از امپراطور تا پای جان محافظت خواهد کرد و حالا سعی داشت این وعده خود را عملی سازد. آن ها موفق شدند یک بار دیگر سپاه گوا سی را مجبور به عقب نشینی کنند. اما دیگر مشخص بود که فرماندهان شیلیانگی به این سادگی دست از سر امپراطور برنمی دارند. پس با تمام سرعت، به سمت هانگ نانگ حرکت نمودند. گوا سی که حالا شکست پشت شکست را تجربه نموده بود، در چرخشی تاکتیکی از در دوستی با لی جوئه درآمد. او به لی جوئه گفت که اگر آن ها به کوه های خواشان (Huashang) برسند، دیگر کاری از دستمان بر نمی آید. چرا که با فراخواندن دیگر جنگ سالاران، نه تنها در امنیت می مانند، بلکه به ما حمله ور شده و خود و خاندان مان را نابود خواهند ساخت. لی جوئه، پیشنهادی جسورانه تر را مطرح نمود. وی پیشنهاد کرد که ژانگ جی پایتخت را حفظ نموده و آن دو به همراه سپاهیان خود به امپراطور در هانگ نانگ حمله نموده و وی را بکشند و امپراطوری را نیز بین خود تقسیم نمایند. پیشنهادی که مورد قبول گوا سی نیز قرار گرفت. حالا کدورت ها (ولو موقت) کنار گذاشته شده بود. دو فرمانده یک بار دیگر در کنار هم و برای هدفی مشترک وارد نبرد شده بودند. سپاهیانی که تا دیروز به سلاخی یکدیگر مشغول بودند، حالا برادرانه در کنار هم گام بر می داشتند و به سوی هانگ نانگ در حرکت بودند. هنگامی که خبر به گوش کاروان امپراطور رسید، دونگ چنگ و یانگ فنگ تصمیم گرفتند که زودتر از آن که دشمن به کاروان برسد، با آن ها روبرو شوند. اما سیاهی لشکر سپاه شیلیانگ کافی بود که آن ها به این نتیجه برسند که در نبرد شکست خواهند خورد. اگرچه دلاورانه جنگیدند، اما سپاه معدود حامی امپراطور، حریف قدرت سپاه شیلیانگ نشدند. در این میان، یانگ فنگ نقشه ای طرح ریزی کرد که برای اجرای آن به دونگ چنگ نیاز داشت. هر دو ژنرال سابقه آشنایی و خدمت در سپاه شیلیانگ را داشتند. پس تصمیم گرفتند از روابط گذشته خود برای مذاکرات صلح استفاده نمایند تا از این طریق زمان بخرند. دونگ چنگ مأمور مذاکره با لی جوئه شد؛ در حالی که در همان زمان، یانگ فنگ نامه ای محرمانه به یاران و دوستان سابق خود فرستاد و از آن ها کمک خواست : از راهزنان موج سفید! راهزانان موج سفید (که همانطور که در چند پست قبل عنوان شد، بقایای شورشیان دستار زرد بودند.)، حالا به رهبری هان شیان (Han Xian)، لی یوئه (Li Yue که در برخی منابع از وی به عنوان Li Le نام برده اند) و هو سای (Hu Cai) بودند و شاید هیچ کس فکرش را نمی کرد دست تقدیر، کسانی را که روزگاری علیه امپراطوری قیام کرده بودند، به عنوان محافظان از امپراطور برگزیند. اما به هر تقدیر که بود، آن ها پذیرفتند که جان خود و یارانشان را به خطر بیاندازند و از امپراطور حفاظت نمایند. اگر چه بعدها معلوم شد چه هدفی در سر داشتند. سه فرمانده راهزنان موج سفید، از بابت عملکرد خود در گذشته از امپراطور طلب بخشش کردند و با سوگند یاد کردن برای حفظ جان امپراطور، مهیای نبرد شدند. نبردی سخت بین سپاه راهزنان و شیلیانگ درگرفت و بسیاری از سربازان هر دو جناح بر زمین افتادند. به وضوح قدرت سپاه شیلیانگ برتر بود. هو سای نیز در این میان کشته شد. اما این نبرد و فداکاری بزرگ، فرصتی را فراهم نمود که کاروان امپراطور به مسیر خود ادامه دهد. یانگ فنگ و دونگ چنگ تلاش داشتند امپراطور را به سمت شمال ببرند. اما دیگر امکان فرار با سرعت پایین وجود نداشت. لذا لی یوئه پیشنهاد کرد که امپراطور و همسرش ارابه را رها کرده و سوار بر اسبی شده و سریعاً از مهلکه بگریزند. اما امپراطور مخالفت کرد و گفت که همراهانش را تنها نمی گذارد. هنگامی که به کرانه رودخانه زرد (نام دیگر آن خوان خه یا هوانگ هه – Huang He می باشد.) رسیدند، لی یوئه قایقی را دید و سریعاً آن را مهیای حضور امپراطور و همسرش نمود. تنها چند نفر در قایق جا می شدند. پس به ناچار باقی افراد شنا کنان از رودخانه عبور نمودند؛ اگرچه بسیاری نیز در رودخانه غرق و یا ناپدید شدند. اما هر چه بود امپراطور به سلامت از رودخانه عبور نمود. در مقابل امپراطور از دو فرمانده باقیمانده تقدیر به عمل آورد و به هر کدام مقام و درجه ای اعطا نمود. اگر چه حرکت به سمت پایتخت سابق همچنان ادامه داشت، اما کاروان دیگر نایی برای حرکت نداشت. روزها بدون استراحتی چندان در حرکت بودند و غذا و لباس مناسبی نیز نداشتند. هان رونگ (Han Rong) داوطلب شد که با لی جوئه مذاکره نماید که دست از تعقیب امپراطور بردارند. باقی کاروان نیز به مسیر خود ادامه دادند تا به آن یی (An Yi) رسیدند. تصمیم گرفته شد که در آنجا استراحت نمایند. اما حتی سایبانی نبود آن ها را از خورشید و باد و باران در امان بدارد. نه جایی برای استراحت نبود و نه غذایی برای خوردن. اما خیلی زود فهمیدند که این مسئله، مشکلی کوچکتر از آنچه که در پیش رو قرار دارد، است. هنگامی که خطر تا حدودی مرتفع گردید، راهزنان موج سفید تازه نیت اصلی خود را نشان دادند. آن ها امپراطور را در اختیار گرفتند و از قدرت وی سوء استفاده نمودند برای ارتقاء خود و یارانشان. هنگامی که مقامات دربار به آن ها اعتراض نمودند، به بدترین شکل آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. آن ها حتی به امپراطور نیز رحم نکرده و بدترین غذاها را برای وی مهیا می کردند که حتی نمی توانست آن ها را بخورد. البته هان شیان موافق این رفتار نبود، اما قدرت رهبری لی یوئه؛ بالاخص پس از مرگ هو سای در گروه راهزنان، امکان اعمال قدرت از سوی هان شیان را ناممکن کرده بود. در این میان، هان رونگ به طرز شگفت آوری توانست دو فرمانده را قانع سازد که دست از تعقیب امپراطور بردارند. یانگ فنگ و دونگ چنگ نیز به دنبال مهیا نمودن لویانگ برای عزیمت امپراطور به آنجا بودند و از وقایع بی خبر. هنگامی که بازگشتند و اوضاع را دیدند، به مشاجره با لی یوئه پرداختند. لی یوئه مخالف رفتن آن ها به لویانگ بود. اما با بازگشت دونگ چنگ و یانگ فنگ، دیگر نمی توانست مانند گذشته از قدرت امپراطور سوء استفاده نماید. وقتی که امپراطور، تصمیم خود مبنی بر حرکت به سمت لویانگ را اعلام نمود، لی یوئه تصمیم گرفت جناح خود را عوض نماید. پس پنهانی نامه ای برای لی جوئه و گوا سی فرستاد و در آن پیشنهاد نمود با کمک وی امپراطور را دستگیر نمایند. اگر چه خبر زود به بیرون درز کرد و دونگ چنگ و یانگ فنگ، امپراطور را به سرعت از منطقه دور نمودند. لی یوئه که دید فرصت دارد از دست می رود، خود دست به کار شد و به تعقیب امپراطور پرداخت. هنگامی که آن ها به تپه های ژیگوان (Zhiguan) رسیدند، فریادی از دور شنیدند : «ارابه را متوقف کنید! لی جوئه و گوا سی اینجا هستند!!». ترس و وحشت، کاروان را فرا گرفت. آیا به این سرعت، دو ژنرال به آن ها رسیده بودند؟ اما این ترس، خیلی زود برطرف شد. یانگ فنگ به خوبی صدای همراه دیرین خود در گروه راهزنان را می شناخت. پس فهمید که نه سپاه لی جوئه و گوا سی، که این تنها لی یوئه است که به دنبال آن ها براه افتاده است. پس فرصت را مغتنم شمرد و بار دیگر شو خوان را راهی میدان کرد. بار دیگر نبردی کوتاه در گرفت و این بار، لی یوئه به خاک غلتید. اما یانگ فنگ می دانست که دیر یا زود، با سپاه لی جوئه و گوا سی مواجه خواهد شد. پس توصیه کرد هرچه سریعتر به سمت لویانگ حرکت کنند. بالاخره شهر لویانگ نمایان شد. شهری که با تصمیم دونگ ژو به آتش کشیده شده بود و حالا از آن کاخ رویایی، تنها دیوارهایی سوخته و انبوه خاکستر باقی مانده بود. یانگ بیائو که نگران جان سرورش بود و می دانست دیر یا زود سپاه شیلیانگ به آن ها حمله خواهد نمود، از امپراطور درخواست نمود که پیکی را به دربار سائو سائو که نزدیک ترین جنگ سالار به آن ها بود و در سوی دیگر کوه خواشان حضور داشت بفرستند. به امید اینکه او به کمک امپراطور شتافته و خطر لی جوئه و گوا سی را برطرف نماید. امپراطور نیز با این تصمیم موافقت نمود و دستور داد فوراً پیکی به ایالت یان رفته و از سائو سائو درخواست مساعدت نماید. این پیک، درست در زمانی به دربار سائو سائو رسید که وی در فکر چگونگی حمله به ایالت شو بود ...! در این نقشه، می توانید مسیر حرکت امپراطور از چانگ آن به لویانگ و موقعیت جغرافیایی مکان هایی که در این قسمت ها مطرح گردید را ببینید. -------------------------------------------------------------------------- پ.ن 1 : از قسمت بعد، به خط اصلی داستان باز خواهیم گشت. واکنش سائو سائو به درخواست امپراطور را خواهیم دید و نیز از سرنوشت نهایی فرماندهان و سپاه شیلیانگ و نیز ژنرال هایی که داوطلبانه و جان بر کف، از امپراطور در این فرار بزرگ محافظت نمودند مطلع خواهیم شد. پ.ن 2 : چون داستان فرار امپراطور بیشتر از آنچه که فکر می کردم به درازا کشید و نیز با توجه به اینکه این داستان، داستانی فرعی در ماجرا بوده و عملاً بیشتر از آنچه که فکر می کردم به درازا کشید، لذا سعی کردم در این قسمت، از وقایع فرعی و مصائب فرار تا حد امکان پرهیز نموده و تنها وقایع مهم را ارائه نمایم تا مطلب در همین قسمت به پایان برسد. همچنین قصد داشتم سرنوشت فرماندهانی که از سیر داستان حذف خواهند شد را بازگو نمایم. اما چون بخشی از آن، مستلزم لو دادن خط سیر قسمت بعدی داستان بود، پس آن را در ضمیمه قسمت سیزدهم تقدیم حضور دوستان خواهم نمود. پ.ن 3 : ضمن عرض تشکر و قدردانی از دوستانی که پس از قسمت دهم، با نظرات ارزشمندشان به تکمیل بحث کمک نمودند و با آرزوی تداوم این روند، از دیگر عزیزان خواننده نیز درخواست می شود حتماً نقشه نظرات، انتقادات و پیشنهادات و همچنین اصلاحیه های خود بر متن و قسمت ها را بفرمایند تا با تکمیل و اصلاح متن، به غنای تاپیک کمک بیشتری بفرمایند. پس لطفاً ما را از نظرات ارزشمند خود بهره مند سازید.
  8. 3 پسندیده شده
    ایسنا پ ن: اگر چند قطعه پازل را کنار هم بزاریم، از روایت یکی از ایرانیان خارج از کشور مبنی بر تماس آمریکایی ها با یکی از شاغلین صنعت برق برای اقدامی محدود با دامنه تاثیر وسیع در شبکه برق ایران به منظور اخلال در اون بعد اتفاقات سال 88 که البته تاکید کرده بود نپذیرفته، تا اقدامات فیزیکی تخریبی در بزرگترین نیروگاه برق ونزوئلا بعد حملات سایبری، شاید بشه نتیجه گرفت این اقدام هم بخشیش لااقل از این راه بوده. یعنی استفاده از عوامل درون سازمانی در کشورها برای ایجاد برخی خرابکاری ها، حالا از انتقال فیزیکی! ویروس های نرم افزاری گرفته (استاکس نت؟) تا خرابکاریهای فیزیکی در صنعت و دست کاریهای نرم افزاری و سخت افزاری در ابزارهای کنترلی و حفاظتی. مهر وقتی ارتشت را میفرستی به آغوش فرماندهان یک کشور به ظاهر دوست در یک کشور غیردشمن و تحت فرمان نیروهای اون ( نه حتی اقدام مستقل و همکاری ) اون هم با حقوق و مزایا برای یک جنگ نابرابری که قطعا جنگ تو نیست و هیچ منافع و هدفی جز پول درش نداری، این میشه که ارتش کم کم فکر میکنه خب به جای ارتش تو بودن و حقوق حداقلی، چرا با حقوق چند برابر برای همونی که داری جونش را براش به خطر میندازی نجنگی و منویاتش را اجرا نکنی؟ ( گزارش شبکه العربیه ضد بشیر را فراموش نکنیم که حتی منجر به احضار سفیر سعودی شد )
  9. 3 پسندیده شده
    در مورد اوضاع لیبی باید گفت که ژنرال حفتر که از ژنرال های حاضر در دولت قذافی بود و در اوایل به اصطلاح انقلاب لیبی مورد غضب انقلابیون و اخوان المسلمین بود حالا توسط دولت مصر ( زیر نظر ژنرال سیسی ) حمایت می شه و گاها ارتش مصر برای نیرو های حفتر پوشش هوایی انجام داده ... نیروهای مخالف ، نیروهای قبیلگی هستند و حتی دولت مورد قبول « سازمان ملل » در طرابلس هیچ ارتشی نداره و برای حفظ خودش مجبوره با این نیروها کنار بیاد ... دلیل اینکه ژنرال حفتر در این بازه ی زمانی حملات خودش رو بیشتر کرده به بحران در الجزایر بر می گرده ، چون بخشی از نیروهای مخالف حفتر تحت حمایت مالی و تسلیحاتی الجزایر بودن که احتمال داره ناآرامی های اخیر در الجزایر در خطوط پشتیبانی و همچنین روحیه ی این نیروها تاثیر منفی گذاشته باشه و قدرتشون رو کم کرده باشه .
  10. 3 پسندیده شده
    سلام مصطفی جان خسته نباشید و تشکر ویژه بابت این مطلب بسیار ارزشمند تاریخی که با ما به اشتراک میگذاری ظاهرا بحث اسامی و نحوه نگارش شون و علائم نگارشی ، بین دوستان به بحث گذاشته شده ، من هم برای رفع این مشکل ، یه پیشنهاد ساده دارم : استفاده از رنگ متفارت مثلا اسامی اشخاص با رنگ قرمز توی متن مشخص بشن و اسامی مکان ها هم با رنگ سبز یا آبی اینجوری با کمترین استفاده از علائم نگارشی مثل خط فاصله و گیومه و ... میشه اسامی اشخاص رو از ضمیرهائی مثل ما و بی و ... متمایز ساخت و در عین حال از نظر بصری هم به جذابیت و چشم نوازی مطالب کمک بیشتری میکنه ( هر چند قلم توانمند شما و گیرائی این داستان تاریخی ؛ به خودی خود بسیار جذاب هست و شاید کمترین نیاز رو به اینجور پیرایش هائی داشته باشه) نکته بعدی کمک گرفتن از تصاویر و نقشه ها هست که دیدم اخیرا اضافه شده به نگارش تون که حرکت بسیار خوبی هست و به فهم درست مطالب خیلی بیشتر از پیش کمک میکنه. باز هم از زحمتی که برای این تاپیک میکشی به سهم خودم متشکرم.
  11. 3 پسندیده شده
    حالا که تقریبا مطالب درباره پدافند هوایی یوگسلاوی گفته شد و همچنین این کشور هم به تاریخ پیوسته است دیدن این چند تصویر خالی از لطف نیست! خلبان پرنده رادار گریز امریکایی Dale Zelko سمت چپ و فرمانده یگان سام-3 ساقط کننده صرب Zoltan Dani در دیداری با یکدیگر این دیدار جلوی خانه فرمانده صرب سالها بعد از جنگ در بلگراد صورت گرفته است ! تصویری از ساعت های سفارشی Breitling Navitimer که برای افسران نیروی هوایی و پدافند یوگسلاوی در نظر گرفته شده بود. خدمه صرب و سامانه سام-3 که با یکدیگر F-117A رو ساقط کردند. فرمانده صرب واحد سام-3 و سایر خدمه! این هم کانوپی مرحوم F-117A در موزه هوانوردی بلگراد! این هم تصویری از دم ها F-117A وF-16 تنها پرنده های سرنشین دار شکار شده توسط صرب ها! توپ های ضد هوایی و فعالیت ان در 11 هفته حمله بر بلگراد ادای احترام به سام-3 معروف! متحرک سازی سام-3 توسط صرب ها سالها بعد از اتمام جنگ!
  12. 2 پسندیده شده
    حیوانات در نبرد : 15 حیوان شگفت انگیز در جنگ مقدمه انسان‌ها از زمان ما قبل تاریخ از حیوانات برای کمک به مبارزه در جنگ‌های خود استفاده کرده‌اند و برخی از قدیمی‌ترین منابع تاریخی جهان از نبردهای بین جنگ سالاران باستانی در ارابه هایی که به وسیله اسب کشیده می شده اند خبر می‌دهند. سگ‌ها و اسب‌ها احتمالا اولین حیواناتی بودند که در جنگ به کار می‌رفتند و امروزه هم هنوز بسیاری از آن‌ ها در ماموریت های نظامی و پلیسی مدرن مورد استفاده قرار می‌گیرند. اما گستره وسیعی از موجودات برای به کارگیری درنبردهای انسان ها در طول تاریخ مورد استفاده قرار گرفته ‌اند. در این مطلب در چندین بخش برخی از این حیوانات بی‌خبر را که برای جنگ در جنگ‌های باستانی و مدرن به کار گرفته شده اند را ذکر می‌کنیم . کبوتر ها از زمان حداقل قرن ششم قبل از میلاد، کبوترها برای حمل پیام‌ ها بکار می رفته اند ، آن هنگامی که گفته می‌شود کوروش کبیر از کبوتران برای برقراری ارتباط با بخش‌های دور از مرکز امپراطوری خود استفاده می کرده‌ است. مانند بسیاری از انواع پرندگان، کبوتر ها یک توانایی مسیریابی ذاتی دارند که تصور می‌شود براساس حساسیت آن‌ها نسبت به جهت میدان مغناطیسی زمین باشد. برخی از کبوتران دست‌ آموز به طور خاص از بیش ۱۸۰۰ مایل (۲،۹۰۰ کیلومتر) دور از خانه خود ، راه خود را برای بازگشت به خانه پیدا کرده اند . به دلیل این توانایی، کبوتران برای حمل پیام ‌ها برای فاتحان و ژنرال‌ ها در طول تاریخ بشر استفاده شده اند. اما، این قدرت فوق العاده آنها تنها به یک صورت کار می کند : معمولا پرندگان برای پرواز به خانه باید ابتدا به جایی که قرار است مورد استفاده قرار گیرند برده شوند . در طول محاصره چهار ماهه پاریس توسط نیروهای پروس در سالهای 1870 و 1871، پاریسی ها در داخل شهر به دام افتاده بودند و از کبوتران پیغام بر برای ارتباط با هموطنان خود در خارج از شهر استفاده می کردند . ارتش فرانسه از بالون‌ های هوای گرم برای فرستادن صدها کبوتر در قفس به خطوط دشمن می فرستادند و تا آن‌ها بتوانند اطلاعات را جمع آوری و پیام های میکروفیلم را به شهر ارسال کنند . استفاده از کبوترهای پیام‌ رسان در جنگ جهانی اول درست قبل از پذیرش گسترده رادیو، زمانی که بیش از ۲۰۰،۰۰۰ کبوتر قاصد به تنهایی توسط نیروهای متفقین مورد استفاده قرار گرفتند به اوج خود رسید . نقش کبوتران نامه‌رسان در انتقال اطلاعات در طول جنگ جهانی اول بسیار ارزشمند بود. غریزه اولیه این پرندگان سربازان را قادر می‌ ساخت که پیام ها را از طریق یک لوله کوچک متصل به پای کبوتر بفرستند . یکی از معروف‌ترین کبوترهای زمان جنگ به نام شر امی (Cher Ami) ، نشان Croix de Guerre فرانسه را به خاطر تحویل ۱۲ پیام بین استحکامات در منطقه Verdun در شمال فرانسه به دست آورد. این پرنده شجاع آخرین تحویل پیام خود را با وجود صدمات جدی ناشی از شلیک گلوله انجام داد و با عث نجات Lost Battalion بخش ۷۷ ام پیاده ایالات‌متحده که توسط نیروهای آلمانی محاصره شده بودند شد . گروهی دیگری شامل ۳۲ کبوتر مدال British Dickin را برای فداکاری در طول حمله D-Day جنگ جهانی دوم زمانی که سربازان متفقین سکوت رادیویی را حفظ کرده و به کبوتران برای حمل پیام ها تکیه نمودند به دست آوردند . در طول جنگ جهانی دوم هم آمریکایی بر روی طرحی با نام Project Pigeon برای هدایت موشک توسط کبوترها کار کردند که به دلیل عدم تامین بودجه متوقف گشت . شرح و تصویر سرباز آمریکایی در حال الصاق یک پیام به پای کبوتر - سال 1918 آماده سازی و رها سازی کبوتر حامل – سال 1917 اتوبوسی که تبدیل به خانه ای برای کبوتران حامل ارتش فرانسه شده است سربازان اتریشی به همراه سگشان که قفس کبوتران را حمل می کند – سال 1918 یک کبوتر حامل قبل از آزاد شدن از دریچه یک تانک - سال 1918 سربازان آلمانی کبوتران نامه ‌رسان را در جعبه ‌های محافظ از گازهایی شیمیایی قرار می دهند – سال 1917 ادامه دارد ... با تشکر از جناب @remo برای در اختیار گذاشتن کتاب Animals in the Great War صرفاً برای میلیتاری / بن پایه ها : Live Science , Animals in the Great War
  13. 2 پسندیده شده
    با سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز میلیتاریست و تبریک سال 1398 : خبر : عراق 6 فروند جنگنده اف-16 دیگر خود را هم تحویل گرفت وزارت دفاع عراق در اطلاعیه ای اعلام کرد که آمریکا 6 فروند جنگنده F-16 را در قالب قرارداد منعقد شده میان دو کشور ؛ تحویل عراق داده است. این جنگنده ها در پایگاه هوائی " بلد " ( بزرگترین پایگاه هوائی عراق در 64 کیلومتری شمال بغداد ) به زمین نشسته اند. پیشتر نیز در فرودین ماه 1396 و آذرماه 1395 نیز ، هر بار 4 فروند جنگنده F-16 تحویل نیروی هوائی عراق داده شده است. پی نوشت : تمام تصاویر این تاپیک که بدلیل عدم بارگذاری در گالری انجمن از بین رفته بودند ، مجددا در گالری و در تاپیک قرار گرفته و بازیابی شدند.
  14. 2 پسندیده شده
    در مورد خبر آسیاتایمز اگر صحت داشته باشه خبر بسیار امیدوار کننده است، همونطور که دولت از ثمره مقاومت و نفوذش در عراق الان داره استفاده میکنه در تقابل با تحریمها ( بعد سفر دیرهنگام جناب روحانی طبق گفته بانک مرکزی بخش عمده ای از طلبهای ایران که با تحریمها راهش بسته شده بود وصول شد ) و اصولا روشهای دیگه ای هم در پیش گرفته تا علاوه بر حفظ صادرات به عراق که برای ما مسئله مرگ و زندگی است و فقط تنها و تنها در یک مورد اگر نبود حضور ایران در عراق و کمکهای ضد داعش و الان بخش بزرگی از عراق تحت اشغال هم حتی نه بلکه ناامنی بود خب صادرات اصلا معنا نداشت ( بحث نظامیو امنیتیش به کنار ) برخی اقدامات دیگه هم داشته باشه، راه های تنفس دیگه ای هم داشته باشیم؛ میشه همین برنامه را در سوریه هم ادامه داد. تنها یک نکته قطعا روسها راضی نخواهند بود بنا به دلایل مختلف و این ممکنه چتر نصفه و نیمه پدافندی فعلی روی لاذقیه را برداره و اقدامات تجاری ما در این بندر با حملات هماهنگ اسراعیلی ها دچار هزینه بشه. در مورد خود خبر هم احتمال تکذیب کلامیش وجود داره، به هر حال رسانه های پر نفوذ عربی هستند، سالها حضور روسیه و القا اینکه اگر من نباشم براتون (مردم لاذقیه) امنیت هم نخواهد بود و مردم لب ساحل! لاذقیه که ناامنی را در این سالها چندان نچشیدند مثل سایر بخشهای سوریه و به هر حال ممکنه حساسیت های رسانه ای ایجاد کنند بین مردم اون ناحیه.
  15. 2 پسندیده شده
    سلام این سوال را از کفتر باز ها بپرسید قشنگ تفهیم میشید . اما در کل کبوتر همیشه به جایی بر میگردد که آنجا را خانه خود بداند و به اصطلاح جلد آنجا باشد و آنجا مطئنا یک مکان ثابت هستش . حالا اگر کبوتر ، جلد جایی باشد آن را با قفس هر کجا ببرید و رها کنید به احتمال خیلی زیاد به خانه اش بر خواهد گشت (مگر اینکه اتفاق غیر منتظره ای برایش بیفتد) .
  16. 1 پسندیده شده
    دوست عزیز خوب همین نظارتو تو همون پست بیان میکردید به نظرم مفید تر بود و استفاده میکردیم ولی اگر موضوع فقط سر اصطلاح یا نامگذاریش بود از نگاه این بنده لزومی نداشت که بخوایید در این مورد تو یه تاپیکی که تخصصی بحث میشه این موضوع مطرح کنید حداقل میشد اینو تو خود همون مشرقی که به شخصه مطالبشو دنبال نمیکنم کامنت زد تا در مورد تیتر زدن هاشون کمی تامل کنند یا حداقل تو همون پست اول یه پینوشت میزدید که اصطلاحی که به کار رفته شده جالب نیست یا نهایت تو استاتوس میلیتاری بیان میکردید اینجوری برداشت غلط نمیشه و دوستان استفاده میکنند و من الله توفیق
  17. 1 پسندیده شده
    برادر، اخوی، عزیز، مهندس، سالار، سردار، سرلشکر، هم‌سنگر و... کجای حرف من به نحوه‌ی استارت/نشست/برخاست/پرواز پهپادها اشاره شده که شما از پیج جناب اسکای‌هاک برام فکت میاری که چرایی چرخ‌داشتن یا نداشتن پهپادها رو توضیح میده؟ عزیز دلم؛ من هیچ ایرادی از پهپادا و چرخ داشتن یا نداشتن و یا حتی اینکه چرا رو وانت به پرواز درمیان نگرفتم (هرچند ترجیح میدم به‌جای ۵۰ تا پهپاد به این شکل، ۵۰۰ تا پهپاد انتحاری سبک و ارزان قیمت شبیه به هاروپ (همون‌طور که شونصد مدل از ار کیو ۱۷۰ توسعه دادیم می‌تونیم از اسکن ایگل استفاده کنیم وبا کمی تغییر در اون، پهپاد سبک انتحاری تولید کنیم اونم به تعداد بسیار بسیار زیاد) داشته باشیم که بتونیم به وسیله‌ی اونا پدافند زمینی و هوایی دشمنامون رو تا شعاع ۵۰۰کیلومتر و حتی بیشتر درگیر کنیم و هم‌زمان به‌وسیله‌ی موشک‌های کروز و بالستیک اهدافمون رو مورد اصابت قرار بدیم). بگذریم... حرف من فقط و فقط در مورد این اصطلاح مسخره (پرواز وانتی!!! ناخوداگاه اولین چیزی که ذهنم اومد این بود «نون خشکیه، پهپادیه. نون خشک بیار، پهپاد ببر» ) بود که مشرق‌نیوز احمق برای این رزمایش و توانمندی باارزشمون به کار برده.
  18. 1 پسندیده شده
    میدونی برج آذر بود 20:30 تصاویر انبارهای بزرگ رو نشون داد که تا کله پر میوه بود برا شب عید اون مسئولم میگفت مردم نگران شب عید نباشن 1-2 ماه بعد میوه گرون شد و او میوهایی که ارزون خریداری شده بود با سود بیشتر به مردم فروخته شد یا وقتی هواپیمای ارتش با بار گوسفند رفت تو خونه مردم همه گفتیم یه هواپیما که انقدر وجودش برای ارتش حساتی هست چرا بار گوسفند زده یه ماه بعدش گوشت شد کیلو 130 تومن میبینی دولت داشته کمبود بودجشو با جیب منو شما جبران میکرده حالا شما بگو استکبار جهانی او صادر کننده تا مهر دولتی پای برگش نخوره که نمیتونه محصولاتشو بفروشه
  19. 1 پسندیده شده
    موضوع میدونی چیه؟این ها واقعا کار امریکاست اما عوامل نفوذی اونها دارن اجراش میکنند.نمیگم دولت یا شخص خاصی. تاجرای افغان کل رب های ایران رو خریدن و بازار رو گرفتند.هیچ نهادی نبود بگه چرا افغانستان به این همه رب نیازمند شد یهویی؟ پیاز رو صادر کردند چرا؟به کجا؟ سکه چرا سر از امارات در اورد؟ پس یه دستایی با دستایی همدسته
  20. 1 پسندیده شده
    پرواز وانتی((((: عجب اصطلاحی!!! اینو باید تو جدیدترین و مهم‌ترین کتب نظامی به عنوان یکی از برترین متد حمله‌/دفاع نامتقارن بیفزایند و آموزشش بدن. فرض کن وسط جنگ (البته خدا نکنه) یکی پشت بیسیم داد بزنه؛ حاجی پس این پروازای وانتی چی شد؟ (و فرض رو بر این بگیرید که مکالماتمون شنود میشن) بعد از این جمله نصف نیروهای متخاصم از خنده جان به جان افرین تسلیم می‌کنن.
  21. 1 پسندیده شده
    فارس پ ن: کم کم به نظر میرسه اروپا تصمیم خودش را گرفته. اگر خوش بین باشیم اینطور میشه نتیجه گرفت که اروپا وقتی ناتوانی محضش را برای دور زدن حداقلی تحریمهای آمریکا ولو در بحث یک کانال مالی محدود حتی مبادله کالا هم دیده تصمیم گرفته برجام را قربانی کنه قبل از این که بحث ناتوانیش بلد بشه. ابتدا بحث موشکی و حالا حمله مستقیم به خود برجام و تایید شروط آمریکا یعنی تیر خلاص به برجامی که مدتهاست تقریبا مرده و در انتظار یک تنفس مصنوعی حداقلی از طرف اروپا بود و حالا در عوض با گذاشتن بالشت! روی دهانش مواجه شده!!
  22. 1 پسندیده شده
    مجلس مؤسسان ونزوئلا مصونیت پارلمانی گوایدو را لغو کرد
  23. -1 پسندیده شده
    1- آمریکا به اندازه کافی از نظر قدرت نظامی و اقتصادی از روسیه فاصله گرفته که نیاز به معاهده نداشته باشه و داره سرعت گیرها رو از سر راهش بر میداره 2- عراق نقش دروازه سوریه رو داره برای ما در نتیجه ترجیح داد اونجا رو کنترل کنه 3 - ونزوئلا فقط داستان نفتش نیست دقیقن یک ماه قبل از این داستاناش وزیر دفاع ما رفت ونزوئلا و ما داشتیم برنامه ریزی میکردیم ناوگروهمونو اونجا بفرستیم 4 -ترامپ از آب گل آلود ماهی میگیره و گفتم به خاطر فاصله گرفتن از بقیه جهان خودشو ملزم به پاسخگویی نمیدونه دلیلی برای موندن در توافقاتی که سودی براش نداشته باشه نمیبینه 5- سیاسیون یه شور حسینی راه میندازن بسیجیها و مردمیا به جنگ آمریکا میرن یا به جون هم میوفتن خودشونم پولارو بر میدارنو به کانادا و استرالیا مهاجرت میکنن و باقی عمر رو در کنار خانواده با آرامش سپری میکنن ایرانم
  24. -2 پسندیده شده
    ۴۰ سال سرمایه گذاری برای جنگ کردن مدرسه های ایران بیشتر پایگاه نظامی یا مسجده نتیجه ش فقط میتونه جنگ باشه
  25. -7 پسندیده شده
    دوستان یک سوال کلی تر.چرا ما اصلا باید کمر به نابودی اسراییل ببندیم ؟ اگر کمر بستیم به نابودی اسراییل چرا باید از قدرت استفاده کنیم و بخوایم با تشکیل گروه تروریستی این کارو بکنیم ؟ ما چرا نباید اموزش و مذاکره واقعی و نه کشکی انجام بدیم و بچسبیم به ساخت موشک و گرفتن جان ادم ها ؟ من با نابودی و تغییر اسراییل مخالفم. اما اگر میخواهیم از جهان اسلام اعاده حیثیت کنیم ( از جهان اسلام نه از افرادی که مسلمان خوانده میشوند چون بسیاری در این کشور ها ضد واحد سیاسی به نام جمهوری اسلامی هستند) می توانیم با کار های زیرساختی فرهنگی و فشار های رسانه ای و حقوقی مردم را دعوت به گرفتن حقشون و تشکیل فلسطین واقعی کنیم و اصلا نابودی اسراییل فلسفه محکمی ندارد و هزینه و ضرر هایی که به ملت ایران تحمیل شده غیر قابل باور است