برترین های انجمن

  1. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      3,109


  2. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      466


  3. iMosi

    iMosi

    Monitored Members


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      1,359


  4. majid363

    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      956



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 12 مرداد 1398 در همه مناطق

  1. 12 پسندیده شده
    بجز در بخشی از درگیریهای مرزی مابقی تلفات از مزدوران سودانی آفریقایی و یمنی است. تازه خود ارتش عربستان هم پاکستانی مصری و. ... عضو داره گفته شده تا کنون نزدیک سه هزار سرباز ارتش عربستان در جنگ با مبارزین یمنی کشته شدن
  2. 6 پسندیده شده
    بخش چهارم نمونه های منطبق بر نظریه سوریه بعد از بهار عربی در سال 2011 ، گزینه جمهوری های عربی سکولار به طور گسترده ای در طرح زمین جنگ آمریکا وارد گشت . برای جمع ‌بندی ساختارهای استراتژیک این عملیات بزرگ ، این مفهوم برای ایالات‌ متحده آمریکا جهت کمک به گروه چند ملیتی اخوان المسلمین برای رسیدن به قدرت از الجزایر تا سوریه از طریق مجموعه ‌ای از عملیات‌های تغییر رژیم هماهنگ علیه کشورهای رقیب (سوریه) ، شرکای غیرقابل اطمینان (لیبی) و کشورهای نیابتی استراتژیک برای گذار اجتناب ‌ناپذیر رهبری (مصر، یمن) به وقوع پیوست . محیط استراتژیک حاصل قرار بود ، شبیه به اروپای شرقی دوران جنگ سرد باشد ، در حالی که هر یک از دولت ها توسط همان گروه (اخوان‌المسلمین به جای حزب کمونیست) رهبری می شدند و به صورت نیابتی توسط یک نماینده خارجی کنترل می گشتند . در این موضوع ایالات متحده به صورت رهبری از پشت پرده ، وقایع را توسط دو کشور ترکیه و قطر هدایت می نمود . این همپیمانی ایدئولوژیک سازمان ‌یافته اما ضعیف ، آن قدر در خود تناقض داشت تا از طریق تاکتیک ‌های ساده تقسیم و اداره کنترل نشود (تا بدین وسیله از سازماندهی مستقل آن علیه عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس جلوگیری شود) اما با این حال به راحتی بر نفرت فرقه ای برای بسیج نیروها بر علیه ایران و منافع منطقه ای آن دامن زد و از این طریق آن را به ابزاری بسیار انعطاف پذیر برای پیشبرد استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه تبدیل نمود . اما با توجه به منشاء آشوبناک این قمار ژئوپلیتیکی ، از قبل مشخص بود که عناصر آن مطابق برنامه پیش نروند و تنها تحقق نسبی این پروژه می تواند در اولین تلاش به وقوع بپیوندد ، که دقیقاً همان اتفاقی بود که مردم سوریه در برابر تهاجم جنگ هیبریدی بر علیه شان ، ایستاده و در برابر آنها مقاومت کردند و برای دفاع از دولت سکولار خود جنگیدند . می توان ادعا كرد كه سوریه می توانست به عنوان استراتژیك ترین دستاورد از بین كشورهای تحت تأثیر بهار عربی شناخته شود و این موضوع توسط جنگ هیبریدی بسیار سخت چند ساله ثابت می شود كه آمریكا علیه آن کشور انجام داد که البته این تلاش ها به شکست منجر شد . در مقایسه با سوریه ، مصر که پرجمعیت ترین کشور عربی است تنها باید با تروریسم سطح پایین مدیریت شده توسط قطر در صحرای سینا پس از سرنگونی دولت اخوان المسلمین مواجه باشد . دلیل این تناقض آشکار در اهمیت نسبی اهداف کلان استراتژیک آمریکا ناشی از عوامل ژئواکونومیک می باشد که در پشت جنگ سوریه است که در آینده بررسی خواهند شد . اوکراین عوامل ژئواستراتژیک در پشت صحنه جنگ اوکراین بسیار ساده‌ تر از آن چیزهایی است که در پشت جنگ سوریه بودند . بخشی از انگیزه سرنگونی دولت اوکراین و متعاقب آن برنامه های ضد روسی اجرا شده ، فریب دادن روسیه و ایجاد دامی برای این کشور به منظور مداخله در اوکراین و ایجاد شرایطی مانند افغانستان در سال 1979 و جنگ دومباس بود . اما واشنگتن نتوانست در این زمینه به هدف خود برسد ، با این وجود در تبدیل کل قلمرو اوکراین به سلاح ژئوپلیتیکی علیه روسیه به موفقیت هایی نایل شد . برژینسکی با کنایه می‌ گفت که بدون اوکراین ، امپراطوری اوراسیایی روسیه متوقف خواهد شد . اما او یک مفهوم کاملا متفاوتی در ذهن داشت که از منظر ژئوپلیتیکی حقایق اساسی زیادی را در خود نهفته دارد (فکر او این بود که روسیه تلاش خواهد کرد تا امپراطوری خود را در منطقه بنا کند) . امنیت ملی فدراسیون روسیه تا حد زیادی به رویداد های اوکراین مشخص می ‌شود، به خصوص که مرتبط با مرزهای گسترده غربی است و یک دولت متخاصم در کیف می تواند میزبان زیرساخت های دفاع موشکی آمریکا باشد ، که این امر در افزایش شانس ایالات ‌متحده برای خنثی سازی توانایی ضربه دوم روسیه موثر است و در نتیجه روسیه را در موضع تهدید هسته‌ ای قرار می دهد، که یک تهدید استراتژیک بزرگ برای روسیه محسوب می گردد . در واقع ، بیان دقیق تر جمله برژینسکی این است که اگر غرب موفق شود اوکراین را به یک دشمن بلند مدت برای روسیه تبدیل کند ، از آن زمان به بعد مسکو ، با یک مانع سیاسی بزرگ بر سر جاه ‌طلبی ‌های آینده خود مواجه خواهد شد . سناریوی شوم اوکراین که میزبان واحدهای دفاع موشکی ایالات‌ متحده یا ناتو است هنوز به طور کامل اجرا نشده است ، اما این کشور هنوز در حال حرکت به سوی عضویت در ناتوی در سایه Shadow NATO می باشد که به موجب آن ، بدون گرفتن تضمین رسمی برای دفاع متقابل ، اوکراین تبدیل به عضو غیر رسمی این سازمان می‌ شود . افزایش همکاری های نظامی بین کیف و واشنگتن و گسترش آن ما بین اوکراین و بلوک غرب ، براساس عملیات تهاجمی علیه منافع استراتژیک روسیه است . با این حال، این به آن اندازه که ممکن بود بد باشد نیست ، زیرا برنامه ریزان استراتژیک آمریکا با ساده انگاری فرض می کردند که پنتاگون از آن زمان به بعد می تواند کنترل کریمه به دست بگیرد و بنابراین خواهد توانست واحدهای دفاع موشکی و دیگر فناوری های بی ثبات کننده خود را درست در آستانه سرزمین روسیه قرار دهد . استدلال غلط در تفکر غربی ها در زمان آماده سازی جنگ هیبریدی این بود که روسیه در دفاع از منافع تمدنی ، بشر ‌دوستانه و ژئواستراتژیک خود در کریمه عقب خواهد نشست و یا اگر از این موضوعات عقب ننشیند ، وارد باتلاق مورد نظر برژینسکی خواهد شد ، که البته اکنون تاریخ گواه این است که آمریکایی ها وخیم ترین اشتباه محاسباتی را مرتکب شده اند . ادامه دارد ...
  3. 5 پسندیده شده
    بسم الله.......... 11 مرداد 1398 رونمایی نیروهای محور مقاومت در یمن از موشک برکان 3 این موشک منطقه دمام عربستان در ساحل خلیج فارس را مورد حمله قرار داد حمله موشکی و پهپادی رزمندگان مقاومت به مراسم رژه نیروهای ائتلاف در عدن در این حمله 43 نفر از جمله یکی از فرماندهان بلند پایه هوادار امارات کشته شدن به اسارت در آمدن نزدیک به 40 تن از عناصر یمنی وابسته به عربستان در مرزهای این کشور با یمن حمله موشکی انصارالله به پادگانی در نجران عربستان
  4. 5 پسندیده شده
    سلام علیکم این نظر یکی از کابران سعودی یکی از انجمنهای عربی نظامی است. می گوید: بنده نظامی نیستم ولی واقعیت را می شناسم. عملیات در همه جبهه ها متوقف شده است جز جبهه صعده که عملیات به صورت پیشروی -عقب نشینی است. کسی در یمن جز کشور سودان با ما نمانده است. اماراتی ها عقب نشینی کردند و اولین اتفاق بعد از این عقب نشینی ، هجوم دیروز انصار الله به رژه نظامیان تحت حمایت امارات و حمله امروز القاعده به یک پادگان نظامی است. فرصت را برای تمام کردن ماجرا به صورت نظامی از دست دادیم . می ترسم روزی بیاید که برای امنیتمان با انصار الله مذاکره کنیم و به پیشواز آنها در ریاض برویم. مشکل دوم این است که اصلا دولت قانونی وجود ندارد... نیروهای قانونی (از نظر سعودی ها) همه شان گروههایی هستند تحت رهبری " احمر" و " مقدشی" ... اگر عقب نشینی کنیم یا حضورمان را کم کنیم ، مناطق آزاده شده سقوط خواهند کرد و حوثی ها بر یمن سیطره پیدا خواهند کرد. در حقیقت بنده بسیار ناامید و مایوسم. نیروهای فعالی داریم ولی در مدیریت جنگ به شکل مناسب ، شکست خوردیم. پی نوشت: سلامتی رزمندگان اسلام صلوات
  5. 4 پسندیده شده
    مشخصا به قدری خیالشون راحت هست که حتی قاطها؟شون را هم راحت در دهان دارند و گویا عکس یادگاری دورهمی گرفتند. انصارالله همیشه با اسرا به خوبی رفتار کرده. نکته اینجاست عربستان گرفتار بد مخمصه ای است. اگر همین امروز هم قصد خروج داشته باشه به قول اون کاربر عربی که دوستمون قرار دادند مطلبش را واقعا جنوب یمن بدون حضور عربستان و امارات و کمکهای امریکا آیا میتونه در مقابل حوثی های حالا با تجربه تر از قبل حتی؛ مقاومت کنه تا کل سرزمین یک بار دیگه تحت تسلط انصار الله نباشه؟ یعنی اگر کلیه تجهیزات و نیروهای سودانی و مزدور و پشتیبانی مدام هوایی در کار نباشه چه اتفاقی برای جبهات میفته؟ خب این یعنی عربستان یا باید کامل انصارالله را شکست بده (که شاید تنها با دخالت مستقیم یک یا چند کشور دیگه از جمله امریکا رخ بده اون هم موقتا) یا اینکه حالا حالاها به عنوان یک اشغالگر در یمن حضور داشته باشه و همچنان ارتش سودان و جنوبیها را شارژ مالی و تجهیزاتی کنه. که علاوه بر هزینه مسئولیت های خاص خودش را هم داره.
  6. 3 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم تاریخچه مختصر نوراد - فرماندهی دفاع هوایی [پدافند] امریکای شمالی North American Aerospace Defense Command ساخت یک دفاع هوایی امریکای شمالی با آغاز جنگ سرد کارشناسان دفاعی و رهبران سیاسی امریکایی شروع به برنامه ریزی و اجرای یک سپر دفاع هوایی نمودند ، که به اعتقاد آن ها برای دفاع علیه حمله احتمالی بمب افکن های دوربرد شوروی لازم بود فرماندهی پدافند هوایی ADC در زمان تاسیس در سال 1947 بشکل قطعی به عنوان یک سرویس (نیروی) جداگانه تایید شد که نیروی هوایی در نقطه کانونی این نیرو قرار داشت فرماندهی دفاع هوایی اولین بار در سال 1948 تشکیل شد و در سال 1951 در پایگاه هوایی Ent سازماندهی مجدد شد و زیر نظر نیروی هوایی مسئولیت دفاع از مناطق مختلفی از امریکا (به فرماندهی دفاع هوایی) داده شد Air Defense Command - ADC پایگاه هوایی Ent (روز تاسیس ADC ) در سال 1954 با تشدید نگرانی ها در مورد قابلیت های شوروی ، یک فرماندهی واحد متشکل از چند نیروی مختلف شامل نیروی دریایی ، ارتش (نیروی زمینی) و واحد های نیروی هوایی ایجاد شد (فرماندهی دفاع هوایی قاره ای کوناد) the Continental Air Defense Command - CONAD رهبران نیروی هوایی به ویژه ژنرال بنجامین چیدلاو و ژنرال ارل پاتریج برنامه پدافند هوایی و برنامه ریزی ها را در میانه دهه 50 هدایت کردند بنجامین چیدلاو ژنرال ارل پاتریج طی سال ها نیروی هوایی پرنده های رهگیر را تدارک و بروز رسانی های مورد نیاز را برنامه ریزی میکرد ، همچنین نیروی هوایی بصورت گسترده رادار ها و سامانه های پیش اخطاری را توسعه داده و بکار برد که به شکل خودکار (تریپ وایر) مقابل حملات هوایی عمل میکرد سامانه های هشدار و ارتباطی پیشرفته برای هشدار در زمان مورد نیاز و همینطور فرماندهی و کنترل نیرو ها لازم بود که شامل بخش عمده نیروی هوایی می شد ، روندی که ادامه پیدا کرده و به دفاع هوا - فضای امریکا انجامید با توسعه طرح ها توسط نیروی هوایی و مطرح شدن برنامه سامانه های هشدار دهنده ، سران نیروی هوایی نسبت به نیاز منطقی برای گسترش همکاری با همسایه قاره ای امریکا [کانادا] متقاعد شدند روابط دفاعی امریکا /کانادا به جنگ دوم جهانی بر میگشت زمانی که رهبران سابق دو کشور (فرانکلین روزولت و ویلیلم لیون مکنزی کینگ) برای مشارکت نظامی در اوایل 1940به توافق رسیدند ( توافقنامه اوگدنزبورگ ) این پیوند ها در سایه افزایش قابلیت های نظامی شوروی و روند رو به رشد ناپایداری های بین المللی مانند ظهور یک اروپای تقسیم شده و جنگ کره در اواخر دهه 1940 با اشتراک بیشتر برنامه های دفاعی تجدید شد در اوایل دهه 50 توافقنامه دفاعی بین کانادا و امریکا روی ساخت شبکه راداری در سراسر کانادا (محور میانی کانادا) معروف به حصار مک گیل ، محور درخت کاج و خط معروف پیش اخطار دور (The Distant Early Warning Line) متمرکز شده بود خطوط گیرنده های راداری در کانادا این همکاری ها منجر به گسترش طبیعی گفتگو ها در مورد ادغام و اجرای نقشه های دفاع هوایی شد. درسال 1957 جزئیات مورد بررسی قرار گرفته و مقامات ارشد دفاعی دو کشور تشکیل فرماندهی پدافند هوایی امریکای شمالی را تصویب کردند ، که در پایگاه هوایی Ent در کلرادو محل فرماندهی دفاع هوایی قاره ای ایالات متحده CONAD و زیرمجموعه هایش شامل فرماندهی دفاع هوایی نیروی هوایی ADC برپا شد ژنرال نیروی هوایی ارل پاتریج که همزمان فرمانده مرکز فرماندهی پدافند نیروی هوایی و مرکز فرماندهی پدافند قاره ای امریکا بود به عنوان فرمانده فرمانده پدافند امریکای شمالی (نوراد) منصوب شد وارتشبد هوایی روی اِسلِمان افسر ارشد نیروی هوایی پادشاهی کانادا که نماینده اصلی کانادا در مذاکرات همکاری بود به عنوان قائم مقام فرماندهی نوراد منصوب شد مارشال هوایی روی اِسلِمان نه ماه پس از عملیاتی شدم فرماندهی در دوازدهم ماه می 1958 دو کشور اعلام کردند که یک منظومه پدافند هوایی مشترک را در قالب یک توافق دوسویه دفاعی در سطح ملی ایجاد کرده اند که که توافق نوراد NORAD نامیده میشود توافق نوراد و شرایط مرجع آن (پیوست های توافقنامه) ، روابط سیاسی را فراهم می آورد که طول عمر روابط دفاع هوایی کانادا – امریکا را در سال های آتی امکانپذیر می نماید توافقنامه نوراد با الزام آن به بازبینی های دوره ای انعطاف پذیری را برای سازگاری با شرایط دفاعی متغیر تضمین میکند، مانند وقایعی که فرماندهی تازه تاسیس بزودی با ان روبرو میشود ان شاالله ادامه دارد... پ.ن1: برای میلیتاری پ.ن2: لطفا عکس ها منتقل شوند پ.ن3: پایگاه هوایی Ent
  7. 3 پسندیده شده
    کاتالوگ سری توفان توفان در عراق ویمن البته بصورت گسترده ای در سوریه استفاده شده دراگون یا صاعقه در عراق ویمن یمن سیستم پیروز pg][/url]
  8. 2 پسندیده شده
    ظاهرا یک اکانت روسی علاقمند به به فعالیت های نظامی ایران داشته دنبال اطلاعاتی درخصوص رادار های ایران میگشته ظاهرا به یک شرکت تجاری به اسم دانش سلامت کوثر برخورد میکنه که تجهیزات نظامی ایران رو میفروشه از انواع اپتیک ودوربین های دید درشب تا رادار های مختلف لانچر دوتایی دهلاویه و از همه جالب تر یک دیکوی سر جنگی موشک بود http://www.kowsartrading.com/ انوار 110 جالبتر از این در پاک دیفنس یک ویدئو قرار داده شد از یک شرکت تولید کننده دیکوی امریکایی به اسم لاگارد L'Gardeدر دهه 80 میلادی برای موشک های قاره پیما https://www.youtube.com/watch?v=LxZS_Zrd5NM
  9. 2 پسندیده شده
    نکته جالب توجه در مورد امرپ های M-ATV نیروهای ائتلاف سعودی در یمن این است که به تازگی آنها به نارنجک های دودزا در بخش جلوی خود مجهز شده اند. کمین های متعدد و موفق نیروهای حوثی بر علیه نیروهای ائتلاف سعودی به یک چالش برای نیروهای متخاصم سعودی تبدیل شده است. به نظر می رسد نارنجک های دودزا بر روی امرپ های M-ATV به این علت بر روی آنها نصب شده است تا به نیروهای گرفتار کمک کند از کمین و آتش نیروهای حوثی با اطمینان بالاتری فرار کنند.
  10. 1 پسندیده شده
    قوانین جنگ های هیبریدی بخش اول جنگ های هیبریدی هدف اصلی از هر جنگ هیبریدی ، ایجاد اختلال در پروژه‌ های ارتباطی متشکل از چند قطبی های بین المللی از طریق تحریکات خارجی است که باعث ایجاد درگیری‌های هویتی (قومی ، مذهبی ، منطقه ‌ای ، سیاسی و غیره ) در داخل یک کشور هدف مرتبط کننده راه های ترانزیتی می شود . اهداف یکپارچه‌ سازی اورآسیا و پروژه‌ های راه ابریشم چین ، هدف های راهبرد جنگ هیبرید جهانی ایالات‌ متحده می باشند و این امر موجب ایجاد میادین مختلف نبرد در گستره وسیع جغرافیایی می شود . در این مطلب به شناسایی آسیب پذیری هایی که هر یک از کشورهای ترانزیتی مناطق هارتلند بزرگتر ، بالکان ، آ سه ‌آن، مسیر اقیانوسی آفریقا - آسیا و آمریکای‌ لاتین که مربوط به این نوع انقلابی جنگ های نا متقارن هستند را بررسی می کنیم . روش منحصر به فرد این مطلب شامل متغیرهای قومیتی ، مذهبی ، تاریخی ، مرزهای اجرایی ، جغرافیای فیزیکی و تفاوت های اقتصادی و اجتماعی در ایجاد تحلیل های جامع است که نشان دهنده نقاط ضعف هر کدام از کشورها در جنگ های هیبریدی هستند . هدف از انجام این کار نشان دادن ابزارهایی است که ایالات متحده می تواند به طور پیش بینی شده در بی ثبات کردن دولت های کشورهای هدف استفاده کند ، در نتیجه تصمیم گیرندگان و اذهان عمومی می توانند خود را برای مقابله با سناریوهای از پیش برنامه ریزی شده آماده نمایند . قوانین جنگ های هیبریدی جنگ هیبریدی یکی از مهم ‌ترین تحولات استراتژیکی می باشد که آمریکا تا به حال به رهبری خود انجام داده ‌است و انتظار می‌ رود گذر از انقلاب‌های رنگی به جنگ های غیرمتعارف بر روند بی ‌ثبات سازی کشورها در دهه ‌های آینده مسلط شود . آن‌هایی که با ژئوپلیتیک نا آشنا هستند ممکن است برای درک هدف های جنگ های هیبریدی به مشکل بر بخورند ، اما در واقع شناسایی مناطق و کشورهای قربانی در معرض خطر این شکل جدید از تهاجم دشوار نیست . کلید پیش ‌بینی این است که بپذیریم که جنگ‌ های هیبریدی به وسیله تحریک منازعات نامتقارن توسط یک نیروی خارجی برای خراب کاری در منافع ژئواکونومیک ایجاد می شود و شروع از این نقطه به طور قابل توجهی می تواند دقیقا مشخص کند که ممکن است در آینده کدام منطقه مورد ضربه واقع می گردد . این مجموعه با توضیح الگوهای پس زمینه جنگ های هیبریدی آغاز گشته و درک خواننده از خطوط راهبردی آن را عمیق ‌تر می ‌سازد . پس از آن، ما ثابت خواهیم کرد که چگونه چارچوب شرح‌ داده ‌شده در گذشته در طول جنگ آمریکا بر علیه سوریه و اوکراین ، اولین دو قربانی جنگ های هیبرید منطبق است . در بخش بعدی ، تمام درس هایی را که تا کنون آموخته ایم بررسی کرده و از آنها برای پیش بینی صحنه های بعدی جنگ های هیبریدی و آسیب پذیرترین عوامل ژئوپلیتیکی مورد استفاده در آنها را بررسی خواهیم نمود . سپس بر آن مناطق تمرکز خواهیم کرد و به این موضوع اشاره می کنیم که چرا آن‌ها به طور استراتژیک و اجتماعی - سیاسی آسیب ‌پذیر هستند تا قربانیان بعدی جنگ های پست مدرن آمریکا شوند. الگوسازی از جنگ های هیبریدی اولین چیزی که باید در مورد جنگ‌ های هیبریدی بدانید این است که آن‌ ها هرگز در کشور متحد آمریکا یا درهر جایی که آمریکا منافع بنیادین دارد توسط آمریکا اجرا نمی شوند . کنترل فرآیندهای هرج و مرج و آشوب که در طول برنامه های تغییر رژیم مدرن اجرا می گردند ، به صورت کامل غیر ممکن است و می‌توانند به طور بالقوه یک نوع فراز ژئوپلتیک مشابه در مقابل منافع آمریکا بوجود آورد و به همین دلیل واشنگتن سعی دارد که آنها را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به سوی رقبای چند قطبی خود هدایت کند . به همین دلیل است که ایالات متحده هرگز جنگ هیبریدی را در جایی که منافع بزرگی برای از دست دادن دارد اجرا نمی کند ، هرچند که چنین ارزشیابی به طور همزمان ، نسبی است و می تواند به سرعت با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کند . با این وجود، این یک قاعده کلی است که عمدتا آمریکا منافع خود را خراب نمی کند ، مگر اینکه ایجاد زمین سوخته در طول بازسازی صحنه وسیع بازی برای آنها منفعت داشته باشد و با توجه به این امر اگر آمریکایی ها مجبور به خروج از خاورمیانه شوند بسیار محتمل است که استراتژی زمین سوخته را در عربستان سعودی پیاده کنند . اگر خدا بخواهد (خیلی) ادامه خواهد داشت ... صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : Oriental Review
  11. 1 پسندیده شده
    نیروهایی که در یمن کشته میشن عربستانی هستن یا جز نیروهای متحد عربستان ( مثل سودان ) خود عربستان چقدر تلفات داشته
  12. 1 پسندیده شده
    منظور بنده این نبود که در رابطه با نقض حریم هوایی کشورمان واکنشی نشان ندهیم بلکه در مقابل هواگرد هایی مانند P8 پوسایدون که گفته میشه آن هم حریم هوایی کشور رو نقض کرده و به دلیل ملاحظات سیاسی و دارای سرنشین بودن هواپیما از اسکورت هوایی استفاده میشد بهتر بود.
  13. 1 پسندیده شده
    لانچر دوتایی دهلاویه برای صادرات البته بعد سیستم پیروز لانچر 4تایی دهلاویه(البته پیروز با اپتیک جدید تری نیز دیده شده در عراق) که روی خودرو ارس پیاده شد و انواع اقسام سرجنگی ترموباریک ضد نفر و... برای موشک های سری توفان صاعقه و دهلاویه در سوریه عراق ویمن دیده شده در سالیان اخیر انشا الله به مرور در تاپیک قرار خواهد گرفت (اگر تجمیع نکنن) البته قبلا لانچر دوتایی در نمایشگاهی در ایران وبعدا در دستان حزب الله در سوریه دیده شد
  14. 1 پسندیده شده
    قسمت دوازدهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین برقراری دیپلماسی سطح بالا با پکن به دلیل اینکه دو کشور کلان استراتژی های تقابلی و ناسازگاری را دنبال می کنند ایالات متحده باید دیپلماسی سطح بالایی را با چین به کار گیرد تا تلاش کند تنش های ذاتی و عمیق را کاهش دهد و به متحدان و دوستان خود در آسیا و جهان اطمینان دهد که واشنگتن در حال انجام هر کار ممکنی برای جلوگیری از یک رویارویی با پکن است. علی‌رغم اهداف بی‌ثبات کننده استراتژی کلان چین در آسیا و همچنین توصیه‌ سیاستهای سیستماتیک در این گزارش برای پاسخ آمریکا به افزایش قدرت چین, ایالات‌متحده مسئولیت‌های عمده‌ای را برای ارتقای ثبات, رفاه و صلح در آسیا و سراسر جهان به عهده دارد.در این زمینه ،در نظر بگیرید ،اگر ایالات متحده و چین روابط خود را به درستی اداره نکنند ، باعث ایجاد چه چالش های عظیم داخلی در هر دو کشور خواهد شد. تأثیرات پرآشوب بر اقتصاد جهانی را تصور کنید. افزایش چشمگیر تنش در سراسر آسیا را در نظر بگیرید و این واقعیت را که هیچ کشوری در این منطقه پهناور نمی خواهد بین چین و ایالات متحده مجبور به انتخاب شود. تاثیرات تباه کننده این نوع از رابطه ایالات متحده و چین در تغییر را اوضاع تصور کنید. نابود شدن تلاش ها برای مقابله با برنامه های تسلیحات هسته ای کره شمالی و ایران را مجسم کنید. با توجه به این موضوع، گفتمان آمریکا و چین باید بیش از حد صریح، سطح بالا، و خصوصی تر از روش های فعلی باشد.مقامات در بوروکراسی موجود راغب هستند امروز کاری را انجام دهند که دیروز انجام دادند و آرزو می کنند فردا آنچه که امروز انجام دادند ، انجام دهند. بنابراین اجتناب ناپذیر است که نمایندگان واشنگتن و پکن مرتباً لوایح کیفرخواست را در مورد طرف مقابل طرح کنند. همه با این گفتگوهای پیوسته و تکراری آشنا هستند.همانطور که ضرب المثل چینی می گوید: "زیاد حرف زدن شما را به جایی نمی رساند ، همچنانکه برای گرفتن ماهی ، از درخت بالا بروید." برای اینکه چنین گفتگوی دوجانبه سطح بالایی بین واشنگتن و پکن ثمربخش باشد ، باید در درجه اول از تمرکز بر اقدامات نابکارانه طرف مقابل جلوگیری کرد.به عنوان مثال، محکومیت اقدامات حقوق بشری چین توسط آمریکا چه خصوصی و چه در افکار عمومی ، تاثیری بر سیاست‌های پکن ، از جمله بر هنگ‌کنگ ندارد، و همچنین شکایات چین باعث نخواهد شد آمریکا به تضعیف اتحادهای منطقه ای که برای حفاظت از منافع ملی ضروری هستند راضی شود. همچنین احتمالاً هیچ یک از طرفین استراتژی کلان طرف مقابل را قبول نخواهند کرد. در هر صورت ، مشاجرات ذاتی با گذشت زمان منجر به مختل شدن سیستم روابط دو جانبه ایالات متحده و چین و در نهایت به بروز پیامدهای ویرانگر ذکر شده در بالا منتهی خواهد شد. در عوض ، پس از مشورت کامل با متحدان آسیایی ، ایالات‌متحده باید متعهد به هم‌کاری با چین در دو یا سه موضوع شود که مشارکت مثبتی در روابط دو جانبه و امنیت بین‌المللی خواهد داشت . پس از نشست نوامبر ۲۰۱۴ آمریکا و چین در پکن ، امنیت آسیایی موضوع خوبی خواهد بود که باید آغاز شود .به عنوان مثال ، موضوعاتی مثل اکتشاف مشترک می تواند امکان ایجاد نسخه سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای آسیا را فراهم کند ، گسترش مذاکرات با کره‌شمالی به منظور گنجاندن مسایل امنیتی گسترده‌تر در آسیا , یا توافق بر سر افزایش تدابیر امنیتی در دو طرف.برای دمیدن افکار بدیع و ابداعات سیاسی خلاقانه ، بهتر است تا افراد با سابقه به جای اینکه مستقیما در زنجیره فرماندهی امنیت ملی حضور یابند ، تنها نقش هدایت مذاکرات را بر عهده بگیرند . نامزدهای دو حزبی برای چنین تیمی عبارتند Thomas E. Donilon ، مشاور سابق امنیت ملی اوباما ، و Robert Zoellick ، رئیس سابق بانک جهانی و سیاست گذار دولت جورج دبلیو بوش هستند. طرف چینی هم چینش مشابهی خواهد داشت و تمام این افراد به اعتماد رهبران مربوطه خود نیاز دارند. چنین کانالی واقعیتی را به رسمیت می شناسد که اولا سیاست های استراتژیک دو کشور در درجه اول نه توسط وزارتخانه های خارجه و دفاعی بلکه توسط افراد نزدیک به هر رئیس جمهور و انتخاب شده توسط خود رئیس‌جمهور بیان میشود , و دوم اینکه شیوه‌های کنونی تعامل دو جانبه برای این کار کافی نیستند. نتیجه گیری گزارش کارشناسان سیاسی منتقد استراتژی کلان پیشنهاد شده در این گزارش به احتمال زیاد به شش دسته تقسیم خواهند شد : دسته اول استدلال می‌کنند که چین استراتژی کلان ندارد . اگرچه ممکن است کسانی در پکن باشند که با رویکرد استراتژیک فعلی چین مخالف هستند ، اما عناصر سلطه جویانه آن ، یک راز نیستند .مقامات چینی مصرانه ادعا می‌کنند که سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا محصول جنگ سرد است و باید منحل شود؛ و اینکه متحدان و دوستان آمریکا باید رابطه با امریکا را کاهش دهند، ناگزیر شکست در اجرای این امر واکنش منفی چین را ایجاد خواهد کرد.تلاشهای آمریكا برای حفظ حضور و قدرت خود در آسیا ابعادی از تلاش آمریكا برای مهار چین است و بنابراین باید محكوم و با آن مخالفت كرد. اعمال قدرت (Power projection) امریکا در منطقه خطرناک است و باید کاهش یابد .(حتی وقتی PLA با هدف خنثی کردن گزینه های نظامی ایالات متحده در منطقه ، توانایی های نظامی خود را تقویت می کند) و اینکه مدل اقتصادی ایالات متحده اساساً استعماری است و هیچ کاربردی در آسیا ندارد پاسخ نویسندگان گزارش _جدی نگرفتن اظهارات رسمی دولت چین در این راستا نیست که چین را جدی نگیریم. اینکه پکن امیدوار نیست در کوتاه مدت به تحقق این اهداف سیاسی بپردازد ، از نیت تضعیف کننده بلقوه آنها در دهه های آینده کاسته نمی شود.به طور خلاصه، اگر چین به اهداف سیاسی موجود در بیانیه‌های رسمی اش دست یابد، به وضوح آمریکا را به عنوان قدرت پیشتاز آسیا کنار خواهد زد. اگر این امر استراتژی کلان حزب کمونیست چین را نشان نمی دهد ، پس چیست؟ دسته دوم استدلال می‌کنند تجزیه ، تحلیل و سیاست های توصیه شده در این گزارش ، بر اساس بدترین ارزیابی موجود از رفتار چین شکل گرفته و بسیار بدبینانه است. پاسخ نویسندگان گزارش _ برعکس ، ما نتیجه‌گیری خود را از اقدامات جاری چین در رابطه با امنیت داخلی و خارجی آن ، همسایگان آن و حضور آمریکا در آسیا استنتاج کردیم.ما صرفا چیزی را که در حال حاضر در سیاست‌های کنونی چین و نیت‌های استراتژیک اش آشکار نیست برجسته کردیم. با این وجود، اگر چین شروع به رفتار مانند اتحادیه جماهیر شوروی کند، این مساله بدترین حالت را نشان می‌دهد، که مستلزم چیزی بسیار گران‌تر از موازنه است.کلمه " مهار " به ذهن می‌رسد ، و ما قطعا آن را در شرایط کنونی در مقابل چین توصیه نمی‌کنیم ، حداقل به این دلیل که هیچ کشور آسیایی به چنین تلاشی ملحق نخواهد شد. دسته سوم استدلال می‌کنند که رفتار بین‌المللی چین برای یک قدرت درحال رشد" طبیعی " است و چین به تدریج در سیستم بین‌المللی حل می‌شود و برای واشنگتن خیلی زود است که از همکاری گسترده و پیمان استراتژیک نسبت به پکن ناامید شود. پاسخ نویسندگان گزارش _ مسئله اینجاست که ایالات متحده چه مدت باید سیاستی را در قبال چین دنبال کند که به وضوح منافع ملی حیاتی ایالات متحده را تامین نمی کند.اگرچه پکن به طور کلی در موسسات مالی بین المللی مسئولیت پذیر عمل کرده است و ممکن است به آرامی به سمت پیشرفت در موضوعات دشوار مانند تغییرات آب و هوایی حرکت کند ، اما Kurt Campbell ، معاون وزیر امور خارجه در امور آسیای شرقی و اقیانوس آرام در دولت اوباما ، اخیراً تأکید کرد. ، "ما همیشه به دنبال همکاری های عمیق تر با چین بودیم و تلاش می کردیم در زمینه هایی همکاری داشته باشیم - به عنوان مثال ، در زمینه کمک های بشردوستانه ، نتوانستیم به نتیجه برسیم . در روابط نظامی و دیپلماتیک نیز دریافت نتایج معنی دار بسیار دشوار بود. " دستیابی به "نتایج معنی دار" در روابط ایالات متحده و چین بسیار دشوار بوده دقیقاً به این دلیل است که چین به دنبال جایگزینی با ایالات متحده به عنوان قدرت پیشرو در آسیا است. و اگرچه ممکن است رفتار کشور چین با یک کشور در حال رشد "عادی" باشد ، اما از تأثیر منفی چین بر موازنه قدرت در منطقه وسیع هند و اقیانوس آرام کاسته نمی شود. و نیاز واشنگتن به تدوین سیاستی برای خنثی سازی چالش افزایش قدرت چین و تضعیف سیستماتیک برتری آمریکا در آسیا را کاهش نمی دهد. دسته چهارم استدلال می‌کنند که ادغام چین در سیستم بین المللی به طور گسترده ای به اهداف مهم ایالات متحده خدمت می کند ، پکن را به یک سیستم مقررات متصل می کند و هزینه های حزب کمونیست چین را برای مقابله با آن افزایش می دهد ، بنابراین باید نگرانی های دیگر ایالات متحده را در مورد رفتار داخلی و خارجی چین نیز برطرف کند. پاسخ نویسندگان گزارش _ما می‌پذیریم که ادغام چین در نهادهای بین‌المللی ادامه خواهد یافت و آمریکا از این فعالیت سود خواهد برد . استدلال ما این است که اساس استراتژی آمریکا بر پایه چنین یکپارچه‌سازی جهانی ، این واقعیت استراتژیک را نادیده می‌گیرد که چین در طول سه دهه گذشته منافع ملی خود را به گونه‌ای افزایش داده‌است که به طور بالقوه منافع ملی آمریکا را در طولانی‌مدت تهدید می‌کند. بنابراین ایالات متحده باید این واقعیت نگران کننده را بفهمد و با سیاست های سخت تر و اعمال قدرت (Power projection) در آسیا به آن پاسخ دهد. دسته پنجم استدلال می‌کنند که متحدان و دوستان آسیایی ایالات‌متحده هرگز با استراتژی کلان طرح شده در این سند همراهی نخواهند رفت. پاسخ نویسندگان گزارش _ این نگرانی به نظر می‌رسد به جای تمرکز بر مزایای رویکرد استراتژیک ما ،در مورد پذیرش آن در منطقه متمرکز است. در هر صورت، آنچه که متحدان می‌خواهند این نیست که روابط با چین را کاهش بدهند، بلکه آنچه که آنها می‌خواهند افزایش توانایی‌های آمریکا در منطقه ، افزایش اطمینان از حفاظت آمریکا از آنها و افزایش حمایت آمریکا برای رشد اقتصادی و امنیت اقتصادی است.استراتژی کلان بیان شده در این گزارش ، همه این اهداف را پیش می برد. علاوه بر این ، نگرانی کنونی در میان همه کشورهای آسیایی در مورد پیامدهای استراتژیک ناشی از رشد قدرت چین کاملا آشکار است.به عنوان نمونه تجاوز اخیر چین به دریای چین شرقی و جنوبی و این اعتقاد که فقط ایالات متحده می تواند با موفقیت مانع از جاه طلبی های استراتژیک مخرب پکن شود. به دلیل رفتار جمهوری خلق چین، کشورهای آسیایی قبل از این شروع به ایجاد تعادل در برابر چین از طریق همکاری های درون آسیایی کرده‌اند اقداماتی كه كاملاً منطبق با استراتژی کلان ایالات متحده است و آن را تقویت می‌کند.در واقع، نگرانی امروز در سراسر آسیا این نیست که آمریکا سیاست‌های سختی را دربرابر چین دنبال میکند؛ بلکه این است که واشنگتن به اندازه کافی از اهداف استراتژیک قطعی پکن در آسیا آگاه نیست،و به طور دوره‌ای به یک گفتگوی دوجانبه با چین جذب می‌شودکه ممکن است برای مقابله موثر با ظهور چین در درازمدت مفید نباشد. این دیدگاههای بسیار نگران کننده در سرتاسر دولت‌های آسیایی زمین حاصلخیزی است که برای کاشت یک استراتژی کلان در برابر چین مناسب است. علاوه بر این، بررسی دقیق دستورالعمل‌های سیاستی در این مطالعه به گونه ای است درصد کمی امکان دارد که کشورهای آسیا از آن استقبال نکنند. اگرچه این اصلاحات بزرگ توسط آمریکا نسبت به چین در طول یک شب حمایت متحدین را به دست نخواهد آورد، با رهبری پایدار و محکم ریاست‌جمهوری آمریکا و نفوذ وسیع ایالات‌متحده در متحدان و دوستان آسیایی اش، این کار زیاد سخت نیست. در نهایت، این استراتژی کلان هیچ نیازی به تضعیف همکاری اقتصادی و سیاسی فعلی ایالات‌متحده و هم پیمانانش با چین ندارد. در عوض ، بر توسعه مؤلفه های ضروری یک همکاری پایدار بین آمریکا و متحدین تاکید میکند .به عبارت دیگر، اگر تعادل قدرت به طور اساسی تغییر کند، همکاری اقتصادی آمریکا و آسیا با چین نمی‌تواند حفظ شود.(منظور اینکه وقتی اون نظام همکاری بین امریکا و اسیا شکل گرفت ، چین متوجه میشه که هرچه هژمونی خود را افزایش بده همکاری منطقه ای با اون کاهش پیدا میکنه ) دسته ششم استدلال می‌کنند که واکنش چین به استراتژی کلان ایالات‌متحده چگونه خواهد بود. آیا ریسک دنبال کردن این استراتژی کلان بیش از حد زیاد نیست؟ پاسخ نویسندگان گزارش _ مطمئناً می‌توان انتظار واکنش قوی چین و سردی مداوم در روابط دو جانبه را در ذهن داشت، از جمله ملاقات کمتر در میان مقامات ارشد، پیشرفت اندک در موضوعات اقتصادی دو جانبه ، فرصت های کمتر برای تجارت آمریکایی ها در چین ، کاهش تعامل نظامی ، کاهش در تبادلات اجتماعی و شاید کاهش دانشجویان چینی در دانشگاه های آمریکایی .ما این احتمال را رد می‌کنیم که چین به اقدامات پیشنهادی در این گزارش با فروش اوراق‌قرضه آمریکا پاسخ دهد.این گام‌ها توسط پکن بی‌اهمیت تلقی نمی‌شوند اما منافع ملی و حیاتی آمریکا را نیز تهدید نمی‌کنند. اگر چین دراین وضعیت سیاست تهاجمی خودرا افزایش دهد احتمال بیشتری وجود دارد که دوستان و متحدان آمریکا در آسیا حتی به واشنگتن نزدیک‌تر شوند. ما فکر نمی‌کنیم که چین یک راه‌حل آسان برای این معضل پیدا کند.علاوه بر این ، این احتمال وجود دارد که پکن همکاری خود را با ایالات متحده در مناطقی که فکر می کند در خدمت منافع ملی چین است ، ادامه دهد - در اقتصاد جهانی ، تجارت بین المللی ، تغییرات آب و هوایی ، ضد تروریسم ، برنامه تسلیحات هسته ای ایران ، کره شمالی و افغانستان. به عبارت دیگر، ما فکر نمی‌کنیم که رهبری چین به گونه‌ای عمل کند که به اهداف سیاسی خود و اعتبار آن در سراسر آسیا آسیب برساند.به طور خلاصه، این تصحیح مسیر استراتژیک در سیاست آمریکا به سوی چین قطعاً موجب ایجاد سیلی از انتقادات از سوی پکن خواهد شد؛ و یک چین بد خلق در شورای امنیت سازمان ملل را پدید خواهد آورد. چرا که این استراتژی هدف اصلی چین برای تسلط بر آسیا را نشانه گرفته . اما بسیاری از جنبه‌های همکاری بین‌المللی چین و آمریکا را که براساس منافع ملی متقابل سازگار است را پایان نخواهد داد.هر چند که در ادامه مسیر پیشنهادی خطراتی وجود دارد، ولی چنین ریسک‌هایی به میزان قابل‌توجهی کوچک‌تر از پیامدهایی هستند که به دلیل پاسخ نامناسب آمریکا به رشد قدرت چین بروز خواهند کرد. سخن پایانی گزارش در هر صورت ، اگر چین به دنبال برهم زدن موازنه قدرت در آسیا نیست ،هیچ دلیلی وجود ندارد نسبت به سیاست مندرج در این گزارش اعتراض کند.و كدام یك از سیاست های مندرج ، برخلاف خواست كسانی است که مایل به ادامه رویكرد فعلی ایالات متحده با چین هستند ، یعنی آنها همکاری را رد می كنند؟ به طور خلاصه ، این اقدامات در برابر چینی که برخی از تحلیلگران آمریکایی به درستی نسبت به آن هشدار می دهند ، به عنوان دشمن برخورد نمی کند. آنها صرفا به دنبال محافظت از منافع حیاتی ایالات متحده و متحدین ، به عنوان یک هدف منطقی و مسئولانه هستند.واشنگتن نمی‌تواند هر دو سیاست را یعنی رفع نگرانی‌های چین در رابطه با اعمال قدرت (Power projection) آمریکا در آسیا و دفاع از منافع ملی را به طور همزمان داشته باشد. البته که , دومی باید هسته استراتژی کلان آمریکا دربرابر چین باشد. به همین معنا ، هیچ چشم انداز واقعی برای ایجاد اعتماد اساسی ، همزیستی مسالمت آمیز ، تفاهم متقابل ، مشارکت استراتژیک یا نوع جدیدی از رابطه بین ایالات متحده و چین وجود ندارد.در عوض،با توجه به اینکه رقابت استراتژیک امریکا و چین به حالت جدید تبدیل می‌شود، بیش‌ترین چیزی که می‌توان انتظار آن را داشت احتیاط و خودداری توسط دو طرف است.هدف دیپلماسی ایالات متحده آمریکا در این شرایط خطرناک ، کاهش و مدیریت تنش های شدید ذاتی بین این دو الگوی استراتژیک متضاد است ، اما نمی توان امیدوار بود که آنها را از بین ببرد. Kevin Rudd نخست وزیر پیشین استرالیا و چین شناس برجسته ، معتقد است که چینی ها هم ممکن است به همین نتیجه رسیده باشند: "شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رئیس جمهور شی جین پینگ ، به این نتیجه رسیده است که اختلافات استراتژیک طولانی مدت بین منافع ایالات متحده و چین ایجاد هرگونه تغییر اساسی در روابط را غیرممکن می کند. " دولت اوباما به وضوح یک رویکرد بسیار متفاوت از آنچکه در این گزارش توصیه شده‌است را دنبال کرده‌است. همه نشانه‌ها حاکی از آن است که رئیس‌جمهور اوباما و همکاران ارشد او تشخیص بسیار متفاوتی از اهداف استراتژیک چین در آسیا نسبت به ما دارند. همانند برخی از پیشینیان خود، دولت اوباما به نظر نمی‌رسد درک کند که استراتژی کلان چین در آسیا برای تضعیف منافع ملی آمریکا طراحی شده‌است. به همین دلیل است که تیم اوباما تاکید بیشتری بر همکاری تا مهار دارد.بسیاری از این غفلت ها در سیاست آمریکا به نظر می‌رسد که از یک دولتی گرفته شده که نگران این است که چنین اقداماتی پکن را برنجاند و در نتیجه به امکان تداوم همکاری استراتژیک بین دو کشور لطمه وارد کند، بنابراین تاکید غالب بر همکاری است. این ذهنیت خود مغلوب ساز (self defeating) و این شراکت استراتژیک آمریکایی و چین باید به پایان برسد . این آزمون مهم که افزایش قدرت چین باشد احتمالا در طول چند دهه اینده برای ایالات‌متحده برقرار است. غیر واقعی است که تصور کنیم استراتژی کلان چین نسبت به ایالات‌متحده طی ۱۰ سال آینده به گونه ای متحول خواهد شدکه قدرت و نفوذ آمریکا را به عنوان بخشی از صلح و امنیت آسیایی بپذیرد .بنابراین, سوال محوری در مورد آینده آسیا این است که آیا ایالات‌متحده آمریکا اراده سیاسی خواهد داشت یا نه ؟ اراده ای برای بکارگیری , قابلیت‌های ژئواکونومی, نظامی ، دیپلماتیک و طرح یک استراتژی کلان برای مقابله با چین به منظور حفاظت از منافع ملی. پایان / .... پ.ن : تشکر فراوان از خواندگان تاپیک که حوصله به خرج دادن ، ترجمه ضعیف بنده رو تحمل کردن و مثبت دادند ........ انشالله در پست های بعدی یک مقاله دیگه رو خدمتتون ترجمه میکنیم ......
  15. 1 پسندیده شده
    قوانین جنگ های هیبریدی بخش سوم زمینه سازی برای جنگ هیبریدی جنگ‌های هیبریدی همیشه بعد از دوره ای از پیش شرط های اجتماعی و ساختاری به وقوع می پیوندند . اولین پیش شرط با جنبه‌ های اطلاعاتی و قدرت نرم ایجاد می شود که جمعیت کلیدی ، برای زمان بی ثبات سازی را به حداکثر می رساند و آن‌ها را در مسیری قرار می دهد تا به این باور برسند که نوعی از عمل به منظور تغییر وضعیت فعلی امور مورد نیاز است. نوع دوم مربوط به ترفند های گوناگون ایالات ‌متحده است تا دولت هدف به صورت غیر عمد و نا آگاهانه ، اختلافات سیاسی و اجتماعی که از پیش شناسایی شده اند را تشدید کند ، با این هدف که شکاف هایی از انزجار های هویتی ایجاد شود تا به وسیله آن جامعه را مستعد پذیرش پیش شرط ها کرده و متعاقب آن سازماندهی های سیاسی توسط NGO ها شکل بگیرد (که در اکثر موارد این سازماندهی ها به بنیاد سوروس و / یا موقوفه ملی برای دمکراسی National Endowment for Democracy مرتبط هستند ) . برای توسعه تاکتیک ‌های پیش شرطی ساختاری ، رایج ‌ترین روش شناخته ‌شده و مرسوم در سطح جهانی ، تحریم می باشد که هدف ضمنی آن (اگر چه همیشه موفق نبوده) ایجاد زندگی دشوارتر برای شهروندان متوسط جامعه هدف است تا آنها بیشتر به ایده تغییر رژیم متمایل شوند و بدین گونه به آسانی به سمت اقدام بر روی تکانه ها و تحریکات خارجی هدایت گردند . مورد کمتر شناخته شده و بیشتر غیر مستقیم در این موضوع ، که تقریبا در همه جا پیاده سازی می شود و از روش های رسیدن به این هدف است ، این می باشد که ایالات متحده بر روی وظایف بودجه بندی معلوم کشورهای مورد نظر ، یعنی مقدار درآمدی که دریافت می کنند و اینکه آن را دقیقا در چه راهی صرف می نمایند ، تاثیر بگذارد (م . کاهش درآمد کشور هدف و اینکه آن درآمد در مصارف خاصی صرف شود مثلا برای غذا یا کالاهای مصرفی) . رکود جهانی در انرژی و قیمت کلی مواد اولیه به کشورهای صادر کننده به شدت ضربه می زند ، که بسیاری از آن‌ها به طور غیر مستقیم وابسته به فروش چنین منابعی هستند تا بتوانند به اهداف مالی خود برسند و کاهش درآمد تقریبا همیشه منجر به کاهش احتمالی هزینه‌ کرد های اجتماعی می‌شود. همزمان با این موارد ، برخی دولت ها با تهدیدات امنیتی تولید شده توسط آمریکا مواجه هستند که مجبورند به آن تهدیدات به فوریت پاسخ دهند ، که در نتیجه آن‌ها مجبور می شوند تا به طور غیر منتظره‌ای پول بیشتری به برنامه‌ های دفاعی خود که ممکن بود در برنامه‌های اجتماعی سرمایه‌ گذاری شوند ، اختصاص دهند . تمام اینها در جای خود باعث می شوند تا از هزینه‌ کرد های اجتماعی دولت هدف کاسته شود و در میان مدت شرایط برای وقوع یک انقلاب رنگی به عنوان اولین مرحله در جنگ هیبریدی افزایش پیدا کند . در این حالت یک دولت همزمان کاهش درآمد ها و نیاز به بودجه های دفاعی بیشتر را تجربه می کند که این موضوع می تواند اثر افزونی بر قطع شدن خدمات اجتماعی گذاشته و مبتنی بر شدت برآیند بحران داخلی و موفقیت NGO های تحت تأثیر آمریكا در سازماندهی سیاسی بلوك های هویتی که در برابر دولت قرار گرفته اند ، چارچوب زمانی وقوع انقلاب رنگی را از میان مدت به کوتاه مدت سوق دهد . ادامه دارد ...
  16. 1 پسندیده شده
    قسمت یازدهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین  تقویت همکاری های هند-آرام (Indo-Pacific) ایالات متحده باید مجموعه جدیدی از روابط و مشارکت های استراتژیک قابل اطمینان را در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام تقویت کند، اما فراتر از آن و به عنوان یک سیاست مشخص، تقویت توانایی های کشورهای آسیایی برای مقابله با چین به طور مستقل و ایجاد گونه های جدیدی از همکاری استراتژیک در داخل آسیا که به طور سیستماتیک توسط ایالات متحده پشتیبانی می شود در دستور کار قرار دهد. ایالات متحده نمی تواند بدون پشتیبانی از متحدین و دوستان خود از منافع ملی خود در آسیا دفاع کند.به هر حال، جمهوری خلق چین به دنبال تضعیف هر کدام از این روابط دو جانبه مهم برای آزمایش قدرت و انعطاف آمریکا در دفاع و ترویج این روابط در شمال شرقی، جنوب شرقی و جنوب آسیا است.اولین گام در مبارزه با این تلاش های خورنده چین این است که متوجه شود که اتحاد ها در حال شکل گیری هستند؛ دومین گام ، توسعه استراتژی هایی است که آنها را شکست دهد.در عین حال ، ضروری است که واشنگتن به طور مداوم به شرکای دموکراتیک خود در آسیا اطمینان دهد که به دنبال اجتناب از رویارویی با چین است ، گام‌های زیر محتاطانه هستند تا موازنه قدرت را حفظ کرده و منافع ملی غرب در منطقه هند-آرام را حفظ کنند: ژاپن : هیچ رابطه ای مثل رابطه آمریکا با ژاپن در حفظ موازنه قدرت در آسیا و مقابله با افزایش قدرت چین مهم نیست. در واقع, بدون همکاری امنیتی نزدیک و پایدار ایالات متحده و ژاپن , درک این مساله دشوار است که چگونه ایالات‌متحده می‌تواند قدرت و نفوذ کنونی خود را در آسیا حفظ کند.بنابراین, همانطور که ژاپن از محدودیت‌های امنیتی پس از جنگ جهانی دوم خود بیرون می‌آید, ایالات‌متحده باید به طور مداوم از این متحد اصلی با سیاست های زیر حمایت کند: توسعه گسترده روابط امنیتی خود با ژاپن، و همه آسیا؛ کمک به ارتقاء ارتش ژاپن موسوم به نیروی دفاع سرزمینی ژاپن (JSDF) ، از جمله قابلیت های ژاپن برای عملیات مشترک ، ترکیبی (combined-arms) و آبی - خاکی همسو کردن مفاهیمی مانند نبرد هوایی-دریایی (Air-Sea Battle) و دفاع پویا (Dynamic defence) از طریق گفتگو با ژاپن بر روی نقش‌ها، ماموریت‌ها و قابلیت‌ها؛ از سرگیری گفتگوهای بازدارنده با ژاپن ، افزایش همکاری های پدافند ضد موشکی (BMD) با ژاپن؛ ابراز اینکه ژاپن به طور کامل و قابل اعتماد تحت یک چتر امنیتی ایالات متحده باقی می ماند؛ حمایت از هم‌کاری ژاپن با ویتنام، استرالیا، هند و کشورهای علاقمند دیگر به مهار قدرت چین؛ صدور مجوز صادرات گاز مایع به ژاپن . کره جنوبی : رابطه استراتژیک ایالات متحده با جمهوری کره (ROK) برای حفظ موازنه قدرت در آسیا ضروری است. در این زمینه، این روابط دوجانبه باید تقویت شود : مطمئن شدن از قابلیت های نظامی کافی در شبه جزیره کره در زمینه تحریکات کره شمالی کار با جمهوری کره و ژاپن برای ایجاد یک استراتژی جامع برای تغییر رژیم در کره شمالی؛ رسیدن به یک دید افق مشترک از وحدت کره افزایش تضمین‌های هسته‌ای آمریکا برای کره‌جنوبی؛ حمابت بیشتر از پدافند ضد موشکی (BMD) کره ؛ تشویق کره به پیوستن به پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP) استرالیا : استرالیا لنگرگاه جنوبی روابط ایالات متحده در اقیانوس آرام است و به عنوان یک کشور رو به اقیانوس هند و اقیانوس آرام ، یک پیوند اساسی در استراتژی هند-آرام ایالات متحده است. ایالات متحده و استرالیا باید برای دستیابی به اهداف زیر همکاری کنند: ایالات متحده باید از پایگاه دریایی استرلینگ در نزدیکی Perth برای حمایت از ساختار نیروی دریایی ایالات متحده در منطقه استفاده کند. ایالات متحده باید بلافاصله همکاری های سایبری، فضایی و زیرسطحی با استرالیا را افزایش دهد. ایالات متحده و استرالیا باید مشترکا هواپیمای نظارتی و وسایل نقلیه بدون سرنشین را در جزایر کوکوس (Cocos Islands) اقیانوس هند مستقر کنند. این دو کشور باید همکاری کنند تا با سرعت بیشتری بتوانند کمک های بالقوه استرالیا به پدافند ضد موشکی (BMD) را شناسایی کنند. حوزه و دوره میزبانی استرالیا از استقرار چرخشی پرسنل نظامی ایالات متحده باید افزایش یابد توافقنامه تجارت آزاد آمریکا و استرالیا باید به روز شود،به همین طور استرالیا با در تجارت آزاد با ژاپن، کره و چین ترقی کندو به همین ترتیب استرالیا باید در TPP قرار گیرد. واشنگتن باید از تلاش های استرالیا برای گسترش تعامل استراتژیک خود با کشورهای دوست آسیایی حمایت کند. هند: در مواجهه با چین ، ایالات متحده از مزیت حضور یک قدرت دموکراتیک قوی و مستقل به نام هند برخوردار است تا نفوذ رو به رشد پکن در آسیا را متعادل سازد. بنابر این ایالات متحده باید: به طور قابل ملاحظه ای محدودیت های خود را در انتقال فن آوری نظامی به هند کاهش دهد؛ تلقی کردن سلاح هسته ای هند به عنوان یک دارایی در حفظموازنه قدرت در آسیا؛ به شدت همکاری نظامی ارتش آمریکا و هندوستان به ویژه در حوزه دریایی نیاز به افزایش دارد. ایجاد یک همکاری سیستماتیک با هند تا ظرفیت های دریایی خود در اقیانوس هند و فراتر از آن را افزایش دهد ، از جمله انتقال تکنولوژی های قابل توجه یک همکاری ضد تروریستی جهانی با هند ایجاد کنید؛ انگیزه دادن به هند برای امضا توافقنامه های همکاری های امنیتی، از جمله توافقنامه تأمین تدارکات Logistics Supply Agreement (LSA) ، توافقنامه دستورالعمل مشترک ارتباطاتی و امنیتی Communications Interoperability and Security Memorandum of Agreement (CISMOA) ، توافقنامه همکاری و تبادل اطلاعات جغرافیایی Basic Exchange and Cooperation Agreement for Geospatial Cooperation (BECA) موافقت با درخواست هند برای عضویت در سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک حمایت کردن از سیاست «اقدام شرقی یا نگاه به شرق » هند تا بتواند زمینه نفوذ و اعمال قدرت (Power projection) خود را در شرق و جنوب شرق آسیا تقویت کند. کشورهای جنوب شرقی آسیا : کشورهای عضو ASEAN آماج اصلی جبر ژئواکانومیک چین است، به ویژه در مورد مسائل در دریای چین جنوبی.بنابراین ایالات متحده باید: ادامه اصلاحات اساسی در نیروهای مسلح فیلیپین برای توسعه طیف کاملی از قابلیت‌های دفاعی که این کشور را قادر سازد از نفوذ و تهاجم احتمالی به قلمرو خود جلوگیری کند. تقویت نقش اندونزی در تمرینات مشترک ، به شکلی که نمایانگر مرکزیت جاکارتا در امنبت آسیا-اقیانوسیه باشد ، اجرای تمرینات نظامی ، آموزش و تمرین‌های مشترک با اندونزی در جهت افزایش قابلیت‌های هوایی - دریایی کمک به ارتقاء قابلیت های نیروی هوایی سنگاپور از F-16s به F-35s؛ افزایش مشارکت مالزی در تمرین‌های ترکیبی, ساختارهای آگاهی حوزه ای (domain awareness architectures) و نظایر آن; گسترش تمرینات سالانه دریایی ایالات متحده - ویتنام ، شامل تمرینات مشترک بشردوستانه ، بلایا ، جستجو و رهایی ، ایجاد ایستگاه های متداول در بندر Cam Ranh Bay در کوتاه مدت، دایر کردن برنامه های بین المللی تبادل آموزش نظامی استراتژیک (IMET) با میانمار را با تمرکز بر حرفه ای سازی نظامی و ارتقا ارتش میانمار و گسترش مشارکت آن در عملیات نظامی بین المللی . حمایت گسترده از برنامه IMET در سرتاسر آسیای جنوب شرقی؛ کمک به ایجاد دمکراسی در سراسر منطقه، حجم تجارت نزدیک به 2 تریلیون دلاری بین چین و کشورهای آسه آن (به تراز تجاری منفی چین دقت شود) تایوان : یک رابطه جامع، بادوام و غیررسمی بین تایوان و ایالات‌متحده باید یکی از ویژگی‌های استراتژی کلان ایالات‌متحده در قبال چین، از جمله از طریق چارچوب قانونی ، قانون مناسبات تایوان (TRA) باشد.ایالات‌متحده باید تعهد نظامی خود نسبت به تایوان را با حمایت از تعهدات TRA برای تجهیز آن با اقلام دفاعی را مورد تاکید قرار دهد. فروش اقلام امکان پذیر آینده به تایوان شامل هواپیماهای شنود سیگنال ، هواپیماهای ترابری ، ارتقا موتورهای F-16 ، ارتقاء ناوهای محافظ و دیگر کشتی ها و سیستم های دفاع موشکی زمین پایه باشد. ادامه دارد . . . .
  17. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم یکی از نظرهایی که خیلی به بنده چسبید :(یکی از کابران سعودی در یک انجمن نظامی ) بیایید...این موشکهای پدافند هوایی ساخت داخل ایران ، یکی از پیشرفته ترین پهپادهای امریکا را ساقط کرد... موشک های کروز ساخت ایران ، اسطوره پاتریوت امریکایی را در عربستان در هم شکست ... آن از فرودگاه ابها...آن هم از نیروگاه که خدا رحم کرد موشک به اطراف آن اصابت کرد... بعد ما چند سال است ، اینجا نشسته ایم ، هر چیزی که ایرانی ها رونمایی می کردند، ماکت و اسباب بازی می خواندیم و به آنها می خندیدیم... این اسباب بازی ها چقدر خوب عمل می کنند یا للعجب! پی نوشت:برای کابران سعودی ، حملات پهپادی و موشکی اخیر انصار الله به فرودگاههای جنوب عربستان ، بسیار سنگین است و وقتی خبرش در انجمن درج می شود ، دیوانه می شوند. خواستار نابودی حدیده و صنعا می شوند. انتظار باید داشته باشیم از طریق تروریستهای کرد و تروریستهای وهابی جنوب شرق کشور زهرشان را بریزند. که اخیرا متاسفانه چند شهید دادیم .
  18. 1 پسندیده شده
    سلام طبق چیزی که من موقع خوندن کامنت های کاربرای کشورهای عربی متوجه شدم این بوده که بیشترین چیزی که اون هارو خیلی خوشحال کرده بود و یا به قول خودشون اشک شوق میریختن نه اصل ساقط کردن پهپاد بود نه نسخیر کشتی انگلیسی بلکه الله اکبر الله اکبر ماشاء الله اون سرباز سپاهی بود که موقع به هدف خوردن موشک به پهپاد فریاد میزد. بیشتر نظر ها حول همین قضیه بود و خیلی به این جمله برمیخوردم که این زمان درستیه واسه الله اکبر گفتن یعنی جنگ با دشمنان اسلام نه موقع سربریدن یک مسلمان دیگه قسمت جذاب دیگه ی این قضیه،جلب نظر و تحسین کاربرای جهادی توی قسمت نظرات بود و حتی چند نفر دیدم که نظر داده بودن میگفتن ما وهابی هستیم و درود میفرستیم به ایران شجاع و قدرتمند و ما بین اینا چندتا پروفایل طرفداران داعش هم دیدم و حتی چندتا جهادی از کشمیر که واسم جالب بود تعداد کثیری هم نوشته بودن علمای ما میگن اینا کافر و مجوس هستند، پس چطوری میبینیم که اینا دارن الله اکبر فریاد میزنن؟ اینا همه نشون میده که شیعه چقدر مظلومه و چقدر کم کاری شده.بیشترین ضربه رو ما از قضیه سوریه خوردیم ( گند کاری های ارتش ظفرمند سوریه که به اسم ما ثبت میشه! ) در ضمن کامنت های مثبت به ترتیب بیشتر از الجزایر،عراق،لیبی،تونس،یمن و مصر بودن که این نشون میده سرمایه گذاری و تمرکز بروی شمال آفریقا بهتر جواب میده تا مسلمونای شبه جزیره ی عربستان. و بین کامنت های انگلیسی بیشترین محبوبیت رو بین پاکستانی های کشمیری ها هندی ها صرب ها و مکزیکی ها داشتیم
  19. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم بررسی توقیف نفتکش انگلیسی توسط سپاه پاسدران انقلاب اسلامی در آیینه نهج البلاغه راس حکومت ، یک فقیه باشد ، یعنی اقدامات حاکم مطابق قرآن کریم و روایات است نه سلیقه شخصی و هوای نفس الحمدلله رب العالمین .
  20. 1 پسندیده شده
    تمام هنر بازی بر مبنای آشفتگی و ایجاد این حس که اوضاع داره از کنترل خارج میشه استوار است چنین بازی تلاش میکنه حاکم رو به استیصال برسونه و بگه خسته شدم خب راهکار هم بر همین مبنا باید طراحی شود ما هم باید این روند رو جلو ببریم و به حالتی برسونیم که طرف مقابل حس کنه اوضاع از دستش خارج شده و اقداماتش جواب نمیده در بحث غنی سازی که هدف اونها هست به هیچ عنوان نباید کوتاه بیاییم و باید به شرایط قبل از برجام با سانتریفیوژهای نسل 6 و 8 برگردیم در بحث اقدامات تهاجمی هم تجهیز سوریه و بردن سوریه به تقابل با اسرائیل و جواب های شک آمیز که در اونها این حس ایجاد بشه که یک جنگ تمام عیار داره شکل می گیره که اول و آخرش اسرائیل در اون میسوزه ( عملا تمام راهکارهای با تهدید اسرائیل و بردن اسرائیل به لبه نابودی ختم میشه) تهدید باید به فرصت تبدیل بشه - هرکس باتحریم های آمریکا همراهی کند امنیت نخواهد داشت و کشتی های اونها توقیف میشه و یا مین های سرگردان سراغشون میاد - اقتصاد ما باید از حالت نفتی خارج و نفت فقط ابزاری برای جنگ نفتکش ها و بهم زدن سیاست دشمن استفاده بشه و عایدات اون صرف توسعه سایت های زیربنایی مثل نیروگاه های خورشیدی، آب تصفیه کن ها، توسعه تجهیزات نیروگاهی یا ماشین آلات راه سازی بشه - فروش نفت برای عربستان و امارات باید سخت بشه و نتونن نفت صادر کنن در حالی که اهداف توسط ناشناس زده میشه مین ریزی در بنادر امارات و عربستان نکته: باید خطر جنگ رو ببریم روی مرزهای رژیم اشغالگر قدس و جولان و هر حمله ای رو در حمله به اسرائیل تلافی کنیم اولش سخته ولی با کوتاه ترین و کم هزینه ترین و کم ریسک ترین راه است که جواب میده
  21. 1 پسندیده شده
    آناتولی دمیانویچ گریشنگو ( راست ) : خلبان برجسته دفتر طراحی okb میل بعلت اجرای سورتی های متعدد بر فراز راکتور و دریافت میران اشعه ای به اندازه 500 رونتگن ، نزدیک به دوسال بعد از دنیا رفت یورگن ( گورکن ) ریبانوریچ قاراپتیان ( سمت چپ ) ، خلبان برجسته دفتر طراحی okb میل اتحاد جماهیر شوروی سابق ،به همراه خلبان یکم ، یورگن چاپیوف ، ماموریت پیدا کرد تا یک صفحه فولادی عظیم را با یکفروند بالگرد میل-26 اسلینگ گرده و روی هسته راکتور قرار بدهد ، با وجود مجهز بودن بالگرد وی به صفحات زرهی ضخیم برای جلوگیری از آثار مضره فوران شده از هسته راکتور ، بدلیل قرارگیری جایگاه استقرار وی در بالگرد و قرار گرفتن بیش از حد در معرض تشعشات در میانه دهه 90 از دنیا رفت . =========== 1- تا جایی که اطلاع دارم ، هیچ هواگردی تا حال حاضر به شکل 100% نسبت به تشعشعات ایمن و مصون نیست ، قرارگرفتن این خلبانها به مدت طولانی و مستمر در معرض پرتوهای رادیواکتیو ، باعث مسمومیت شدید ، حتی با استفاده از صفحات زرهی در بخش تحتانی و کناری بالگردهای حاضر در این عملیات و درنهایت باعث مرگ این افراد شده . 2- به اعتراف نویسنده این متن ( با رفرنس غربی ) عملیات نجات و پاکسازی چرنوبیل ( و نه فرآیند منجر به انفجار ) تا پیش از این در هیچ جای دنیا ، مسبوق به سابقه نبوده و قطعا" در این میان ، آزمون و خطاهایی صورت گرفته که در جای خودش باید بررسی شود . 3- بنده این کتاب را مطالعه نکردم ، ولی تا بحال ، در خصوص بیماریهای ناشی از عوامل پرتوزا در خلبانهای شرکت کننده در چرنوبیل ، منبع ذیل ، مقاله ای را به پارسی برگردان کرده 4- کل این دو بخش ، ناظر هست بر بیلان ناوگان بالگردی ارتش سرخ در چرنوبیل به شکل خلاصه و آگاه سازی مخاطب در حد بضاعت نسبت به تصویر سازی ناقصی که در اینگونه حوادث از یک سمت ماجرا ایجاد میشود .
  22. 1 پسندیده شده
    برفراز آسمان چرنوبیل بخش دوم و پایانی سطح و میزان تابش اشعه در چرنوبیل : سرهنگ ایتوف واسیلیویوچ که از 27 آوریل 1986 تا یک ماه مه همان سال ماموریتهای متعددی را بر فراز هسته راکتور به انجام رسانده بود ، به گفته خود وی ، حد مجازی از تابش را دریافت نمود . این حد استاندارد برای تمامی خدمه بالگردهای حاضر در منطقه چیزی در حدود 25 رونتگن در یک بازه زمانی 72 ساعته بشمارمی آمد و هنگامی که حسگرها دریافت بیش از این مقدار را در بدن خدمه پروازی مشاهده می کردند ، بلافاصله مجوزهای ماموریت لغو و پرسنل جایگزین می شدند . واسیلیویوچ در این زمینه می گوید : " پس از حادثه انفجار راکتور شماره 4 ، نزدیک به 30 فروند بالگردهای Mi-26 در بازه طلوع خورشید تا غروب ، ماموریتهایی متنوعی را در شعاع 15 کیلومتری از نقطه حادثه را انجام میدادند ، هر چند علیرغم نیاز شدید ، پروازدر شب بطور کامل لغو میشد ، چرا که براساس برآوردها ، بدون نور کافی نزدیک شدن به محل واقعه و تخلیه محموله ، یک خطر واقعی محسوب می گردید . در روز نخست ، خدمه ، کیسه های حاوی ترکیب شن و ماسه را با باز کردن درب رمپ عقب بالگرد به بیرون می ریختند ، اما بتدریج خدمه زمینی با متصل کردن این کیسه های به چترهای تاکتیکی استاندارد ، شیوه موثر تر و کم خطرتری را بوجود آوردند . این کیسه ها پس از متصل شدن به چتر ، به یک مکانیزم ساده برای رها سازی مجهزشده و و از ارتفاع 2000-1650 فوتی روی هدف تخلیه می شدند ، ضمن اینکه بالگردهای Mi-26 می توانستند علاوه بر حمل این کیسه ها در داخل ، حداکثر تا 8 محموله را بصورت اسلینگ ( حمل بارخارجی ) روی هدف رها نمایند" اسکرین شات بالگرد هیپ هوانیروز ارتش سرخ در سریال چرنوبیل ، سکانس هایی معدود از فعالیت گسترده بالگردهای روسی در سریال فوق الذکر به نمایش گذاشته شد در نخستین روز عملیات بالگردهای Mi-26 ، نزدیک به 96 پرانه (سورتی ) پرواز انجام شد و بدلیل شرایط وخیم منطقه این رقم در روز دوم به دو برابر ( نزدیک به 186 سورتی ) نیز رسید . در این میان ، بالگرد Mi-26 با توان حمل بارداخلی یا خارجی تا وزن 20000 کیلوگرم ، وزنه قابل توجهی در عملیات نجات و امداد محسوب میشد ،ولی تنها بین 3000-2000 کیلوگرم مواد کاهنده تابش در هر ماموریت بارگیری می گردید چرا که به اعتقاد برخی کارشناسان روسی ، درصورتی که مواد کاهنده با حجم بسیار زیاد و دریک زمان روی راکتور تخلیه میشد ، بدلیل وزن زیاد این ترکیب ، این امکان وجود داشت که درصد آسیب دیدگی راکتور افزون تر شده و و خطر نشت مواد رادیو اکتیو بیشتر گردد . دراین ماموریتها ، ترکیب خدمه بالگردهای Mi-26 شامل دو خلبان ، یک مهندس پرواز ، یک ناوبر میشد ، ولی پس از مدتی وجود مهندس پرواز و خلبان دوم ضروری تشخیص داده نشد و از پروازها حذف شدند . عملیات بالگردهای میل-26 برفراز راکتور از دریچه دید بالگرد همراه بدین سان ، پس از کاهش سطح آلودگی راکتور ، از 28 آوریل به خدمه بالگردهای Mi-26 دستور داده شد تا محموله های خود را مستقیم بر روی هسته اصلی تخلیه نمایند . به همین علت ، تمامی بالگردهای شرکت کننده در این عملیات به صفحات محافظت کننده زرهی مجهز شدند . ضمن اینکه برای افزایش سطح ایمنی ، بخش تحتانی بالگردها بدلیل قرارگرفتن مستقیم در برابر تشعشعات نیز با یک پوشش قطور فلزی تقویت گردیدند . سرهنگ اولگ چیچکوف ( بازنشسته ) که در زمان وقوع حادثه چرنوبیل ، بعنوان معلم خلبان بالگرد Mi-26 در سیبری خدمت می نمود ، معتقد است که سرعت واکنش هوانیروز ارتش سرخ به نسبت قابل توجه محسوب میشود ، چرا که تا سوم ماه مه 1986 ، بخشی از خدمه ثابت بالگردهای Mi-6 بسرعت تحت آموزش های فشرده ای قرار گرفتند تا قابلیت پرواز با بالگردهای Mi-26 را بدست آورند . با این حال چیچکوف در این خصوص ، اضافه می کند که مساله اصلی ارتش صرفا" انتقال خدمه Mi-6 به بالگردهای بزرگتر و سنگین تر Mi-26 نبود ، چرا که کل فرآیند با 4 ساعت پرواز آموزشی ، قابل حل به نظر میرسید ، اما آموزش سریع خدمه برای حمل بار خارجی ، معضلی بحساب می آمد که تا آن زمان پیش بینی نشده بود . علیرغم همه مشکلات ، وی به همراه خدمه جدید در 4 ماه مه 1986 به قرارگاه اصلی امداد ارتش در چرنوبیل اعزام گردید . وی دراین مورد می افزاید : " بالگردهای اعزامی Mi-26 از 4یا5 پَد اصلی در یک فاصله ایمن از راکتور حادثه دیده ماموریتهای محوله را انجام میدادند ، در حالی که همزمان ، بالگردهای سبکتر Mi-8 شرکت آئروفلوت نیز بشدت در منطقه فعال بودند " هیپ های روسی ، بعنوان اسب کاری هوانیروز ارتش سرخ ، در حالی که به مخازن آلومینیومی حاوی مواد کاهنده و رفع آلودگی مجهزشده بودند ، بلافاصله پس از اجرای ماموریت بالگردهای Mi-26 به پرواز درمی آمدند تا با ریزش مواد فوق الذکر ، ضمن تثبیت ترکیب شن و ماسه تخلیه شده ، از بلند شدن گرد و خاک حاوی پسمانده های رادیو اکتیو جلوگیری بعمل آورند . برای تسریع ماموریتها نیز یک خط آهن اختصاصی نیز تعبیه شده تا روند عملیات رفع آلودگی و کنترل حادثه سرعت بیشتری بخود گیرد. بدین ترتیب ، ترکیبهای رفع آلودگی پس از تولید ، مستقیم به تانکرها و واگن های حمل بار سپرده میشد تا بسرعت به بالگردهای Mi-8 تحویل داده شود . طبق اطلاعات منتشرشده ، در تمامی دو هفته بحرانی ابتدایی حادثه ، ناوگان هوانیروز ارتش و آئروفلوت ، جمعا" یک حادثه پروازی را به ثبت رساندند که در جریان آن ، یک فروند بالگرد ساقط و بطور کامل از میان رفت . اسکرین شات لحظاتی قبل از برخورد جرثقیل به روتور بالگرد میل-8 برفراز راکتور شماره-4 چرنوبیل چیچکوف دراین زمینه یادآور میشود که در اطراف راکتور منهدم شده ، قطعات باقیمانده جرثقیلها همچنان بصورت آزاد رها شده بودند و با هر وزش باد یا حرکت سایر بالگردها ، بصورت خطرناک و غیرقابل پیش بینی بحرکت درمی آمدند ، به همین دلیل ، پس از نخستین پرواز بر فراز راکتور ، تا ثابت شدن این جرثقیل ها ، همه پروازها عملیاتی بحالت تعلیق درآمدند . با این وصف ، خدمه بالگرد ساقط شده ، با اجرای ماموریت موافقت نموده ولی بدلیل وزش باد شدید ، وجود دود متراکم ناشی از آتش سوزی راکتور ، خلبان موفق به دیدن حرکت جرثقیل نشده و قطعات باقی مانده با برخورد به روتور بالگرد ، موجبات ساقط و کشته شدن همه خدمه را فراهم آورد . بالگردهای آلوده : پس از پایان ماموریتهای روزانه ، خدمه زمینی ، همه بالگردهای شرکت کننده در عملیات را بطور کامل شسته و رفع آلودگی مینمودند ، اما همچنان مقادیر بسیار زیادی از پسماندهای رادیواکتیو بداخل پیشرانه های بالگرد کشیده میشدند و کاملا قابل زدودن نبودند . علاوه براین ، بخش تحتانی بالگردها بدلیل قرارگرفتن مستمر با عناصر پرتوزا ، از آلودگی افزون تری برخوردار می بود . به گفته سرهنگ واسیلیویوچ ، بالگردهای که تنها در یک بازه زمانی 24ساعته ( یکم و دوم ماه مه 1986 ) وارد عملیات شده بودند ، بلافاصله از خدمت خارج شدند ، چرا که بدلیل افزایش سطح تشعشع ، پوشش گیاهی محل فرود این بالگردها بسرعت زرد شده و آلوده می شدند . با این حال ، تا این زمان ، مرحله اصلی و حیاتی عملیات پاکسازی به پایان رسیده ، چنانکه تا 13 ماه مه 1986 ، بیشتر از 5000 تن ترکیب کاهنده روی هسته اصلی راکتور رها و تثبیت شده بود . به گفته ناظران ، تاکتیکهای رفع خطر مورد استفاده در چرنوبیل ، تا پیش از این ، هرگز مورد استفاده قرار نداشت . در این میان ، اگر چه مقامات رسمی اتحاد شوروی ، 13 ماه مه 1986 را تاریخ قطعی پایان حادثه اعلام نموده بودند ، اما بالگردهای ارتش تا پایان سال همچنان ماموریتهای روزانه را بر فراز چرنوبیل اجرا می کردند . تمامی سخت افزارهای مورد استفاده در 14 روز حادثه ، بسرعت از منطقه تخلیه شده و در گورستان تجهیزات از کارافتاده ، نگهداری میشدند تا بسرعت اوراق و دفن شوند ، چرا که برای استفاده مجدد ، بیش از حد آلوده تشخیص داده شده بودند . بالگردهای شرکت کننده نیز از این قاعده مستثنی نشدند ، چنانکه فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش سرخ با اطمینان ادعا نمود که تمام بالگردهای شرکت کننده در چرنوبیل ، اوراق و دفن شده اند ، چرا که آسیبهای وارده به پیشرانه ها و بدنه بالگردها ، بیش از آنی بود که برای ماموریتهای پروازی مناسب به نظر آیند . https://www.flightglobal.com/news/articles/operation-chernobyl-12245/ صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  23. 1 پسندیده شده
    ارابه هسته ای برای شیطان مروری کوتاه بر قابلیتهای بالگرد ویژه عملیات در محیط های رزم نامتعارف (MIL-24R) قبل از ادامه بحث اصلی در خصوص وضعیت عملیاتی ناوگان بالگرد ارتش شوروی سابق در چرنوبیل ، نگاهی کوتاه خواهیم داشت به ویژگی های بالگرد MIL-24R که بطور خاص برای عملیات در محیطهای رزمی نامتعارف (NBC) تجهیز شده بود . غلاف اسرارآمیز BD3-57KrV این بالگرد خاص ، بلحاظ ظاهری ، چندان تفاوتی با گونه های استاندارد رزمی هایند نداشت ، اما مشخصه اصلی این بالگرد ، درست در انتهای بالچه حمل مهمات ، با تعویض ریل شلیک موشکهای ضد زره و نصب یک سخت افزار ویژه نمونه گیری خاک در محیط های آلوده بحساب می آمد . در اوایل دهه هشتاد میلادی و انتشار نخستین تصاویر با کیفیت پایین از این بالگرد ، کارشناسان نظامی ناتو ، این قسمت را در قالب یک سخت افزار الکترونیکی طبقه بندی کرده بودند ، با این حال ، این سیستم ، شامل 3 کاوشگر کوچک در انتهای یک بازوی مکانیکی بود که پس از فرود بالگرد در یک منطقه خاص ، بازشده و جمعا" شش نمونه محیطی از خاک منطقه هدف را جمع آوری نماید ، در حالی که تجهیزات آنالیزگر در بخش حمل بار بالگرد هایند قرار می گرفت . در بخش حمل بار این نمونه ویژه از بالگرد هایند ، یک کاربر بعنوان مسئول کنسول FO-1 در نزدیکی پنجره مستطیلی شکل قرار می گرفت تا بر عملکرد سامانه فوق که وظیفه جمع آوری اطلاعات بدست آمده از حسگرها و تجزیه و تحلیل آنها را داشت ، نظارت نماید . این درحالی بود که کاربر دوم ، که فرمانده ماموریت هم محسوب میشد ، مسئولیت انتقال اطلاعات تجزیه و تحلیل شده به پستهای فرماندهی و عناصر واحدهای رفع آلودگی نیروی زمینی را برعهده داشت . دریک نگاه اجمالی ، فهرست سخت افزارهای نمونه برداری و تجزیه و تحلیل اطلاعات که در بخش بار بالگرد هایند نصب و مورد استفاده قرار میگرفت ، شامل : 1- سامانه (RAP-1 (GO-21 بعنوان سخت افزار اصلی اندازه گیری پرتوهای گاما در مقیاسهایی میان 0.01 تا 100 رونتگن. 2- سامانه (PRKhR (GO-27بعنوان سخت افزار اصلی تشخیص عوامل شیمیای جنگی و همچنین پایش مستمر منابع منتشر کننده اشعه گاما و اندازه گیری میزان درصد خطر عامل شیمیایی " سارین " . 3-سامانه (GSA-12 (GO-74 بعنوان آشکار ساز عناصر شیمیایی و ناظر خودکار محیط برای تشخیص بخارات فسفر 4-سامانه هشداردهنده خودکار ASP برای کشف توکسین هایی که بصورت اسپری در محیط پخش می شوند و همچنین پایش مستمر این عوامل در محیط میدان نبرد 5- سامانه تشخیص نیمه خودکار PPKhR برای کشف عوامل شیمیایی نظیر "سومان" ، " فوسژن" ، "دی فوسژن "، "سیانور" ، "کلرید سدیم " و در نهایت گاز خردل 6- بخش دریافت کننده نمونه محیطی همه سامانه های فوق الذکر ، در انتهای بخش فوقانی بالچه های هایند قابل نصب بودند . . علاوه براین ، نمونه R بالگرد هایند ، برای اجرای ماموریت رزمی در محیط جنگ نامتعارف ، به شکل استاندارد ، یک غلاف اسرارآمیز تحت شناسه BD3-57KrV را در سمت چپ خود حمل می نمود . بااین حال ، بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی درطول جنگ سرد ، این سامانه دستخوش تحلیل و تفسیرهای بسیاری قرار گرفت . اما بر خلاف نظرات بسیار عجیب و غریب این سامانه ، تنها یم خلاف ساده با دو دریچه دسترسی بود که زیرسیستم های ذیل را در خود قرار می داد : 1- سامانه VPKhR برای تشخیص عوامل شیمیایی با استاندارد نظامی 2- سامانه تشخیص و تعیین میزان سطح تابش DP-5B 3- کیف ویژه نمونه برداری محیطی KPO-1 با تجهیزات مناسب برای جمع آوری نمونه های آلوده به رادیو اکتیو ، عوامل شیمیایی و میکروبی 4- سامانه رفع آلودگی TDP 5- راکتهای هشداردهنده وجود عوامل شیمیایی SKhT-40 ( شامل نشانگرهای بصری و شنیداری ) 6- نارنجکهای دودزای RDG-2 ضمن اینکه ، غلاف فوق الذکر قابلیت حمل سامانه های ذیل را در خود داشت ، اما ظاهرا" هرگز مورد استفاده قرار نگرفت : 1- کیف محتوی تجهیزات هواشناسی مارک-3 برای تعیین دمای هوا ، دمای زمین ، جهت وزش باد در محیطهای نیمه بسته 2- یک دستگاه رادیوی R-147 با برد یک کیلومتر تمامی سخت افزارها و تجهیزات برای نمونه برداری و علامت گذاری مناطق آلوده ، بویژه در زمانهایی که خروج از بالگرد برای خدمه امکان پذیرنبود ، مورد استفاده قرار می گرفت . حداقل بلحاظ روانی ، خدمه ترجیح می دادند که نمونه های آلوده پس از جمع آوری ، در غلاف خارجی بالگرد قرار داده شود ، ضمن اینکه خدمه حاضر در بخش بار بالگرد هایند سامانه های بقاء افزون تری شامل دومخزن اکسیژن ثابت ، دو مخزن قابل حمل مجهز به سامانه های تنفسی KKO-LS ، ماسکهای ضدگاز Yasen-A و کیتهای حفاظتی Kompakt-A را دراختیار داشتند . پی نوشت : این تصویری که از ارتش شوروی سابق در فیلم ها و سریال برای مخاطب ایجاد شده را از اذهان خودتون پاک کنید . صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  24. 1 پسندیده شده
    ببخشید گفتم که شاید اشتباه کنم ولی سوم خرداد هیچ شباهتی به بوک نداره اون سامانه پدافندی طبس هستش که با موشک های پیشرفنه طائر مجهز شده ولی خوب فکر میکنم که برد سوم خرداد بیشتر از بوک و طبس باشه باز هم در حد حدس میگم
  25. -1 پسندیده شده
    در کل بهتر نبود با انجام اسکورت هوایی مشکل رو حل میکردند مثل زمان جنگ سرد مثال 1960 1970 اواخر جنگ سرد ببعد از جنگ سرد