برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 20 خرداد 1399 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهتصاویر آموزش و تجهیزات جدید مسلحین در ادلب
-
2 پسندیده شدهاردوغان از همون اول بازی سوریه هم مشخص بود فقط و فقط مسئلش خاکه. اول خیلی تلاش کرد برای بخش اعظمش و شمال سوریه کلا ( با ساقط کردن نظام سوریه فرصت داشت تا وقتی نظامی شکل بگیره مثل قبرس کشور را دو تیکه کنه ) ولی وقتی ناکام موند روی ادلب و بخشهای اشغالی شمالی تکیه کرد. یک بخشیش را دوستان داعشش بهش تقدیم کردند. ادلب را با چنگ و دندون حفظ کرده و یک بخش شرق فرات را هم نصفه و نیمه فعلا گرفته. هرچند جغرافیای یکپارچه ای نیست فعلا ولی امید داره عجالتا حفظش کنه و با تغییر بافت تحت سیطرع نگهش داره تا به وقتش سوریه ترکیه را تاسیس کنه احتمالا با رییس جمهور و یا نخست وزیر و فرماندار ترک.
-
2 پسندیده شدهازامروز یا دیروز دربخش های اشغال شده سوریه توسط ترکیه فقط از لیر ترکیه باید استفاده بشه همون طور که قبلا گفتم ترکیه همون کاری که درقبرس کرد میخواد درسوریه انجام بده درظاهر منطقه مستقل اما درعمل تحت اوامر وکنترل ترکیه
-
2 پسندیده شدهبا سلام برای بررسی موضوع فریب استراتژیک ، تاپیک جناب واریور ، شاید محل مناسبی باشد جیمز انگلتون : زمانی که یک سازمان نظامی / اطلاعاتی ، براین تصور است که دربرابر نیرنگ دشمن آسیب ناپذیرتر از گذشته است ، بیش از هر زمان دیگری ، آسیب پذیر خواهد بود فریب در سطح استراتژیک شامل سه سطح فریب و انکار تکنیکی فریب و انکار تاکتیکی / عملیاتی فریب و انکار راهبردی 1- فریب در سطح راهبردی ، مجموعه ای از فعالیتها که دارای توالی خاصی است و برای نیل به یک منظور خاص ، توسط یک ارتش یا سازمان اطلاعاتی طراحی و به اجرا گذاشته می شود 2- فریب در سطح راهبردی ، جزء اقدامات پنهان بشمار می رود و تنها بخشی از روند با پیگیری دقیق قابل تشخیص خواهد بود . 3- فریب در سطح راهبردی ، درپی تاثیری گذاری بر ذهنیت تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان و گمراه کردن آنهاست 4- هدف فریب در سطح راهبردی ، وادار کردن دشمن به دست زدن به کاری مورد دلخواه خواهد بود 5- نتیجه اقدام حریف، تامین منافع خودی و متضرر شدن منافع دشمن است 6- فریب در سطح استراتژیک ، هدف نیست ، بلکه ابزاری مهم است برای نیل به اهداف مشخص پی نوشت : 1- حالا این چند سطر را با شرایط چند سال اخیر ، واکنش تقریباً عجیب طرف آمریکایی در خصوص پهپادهای به غنیمت درآمده ، مقایسه آن با طرح های فریب ایالات متحده در برابر اتحادشوروی و... بگذارید . 2- کلیسای دوران انگیزاسیون هم ، گالیله را به جرم حقیقتی که برای آنها قابل باور نبود ، محاکمه کرده و محکوم به مرگ کردند ، حالا حرف کدام طرف قابل استناد هست ، گالیله یا کلیسا !!!!!
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر زمان صفویه، عثمانی از این رفتار ها زیاد در آورد کشورهای غربی در مقابل عثمانی آسیب پذیر بودند، پس رو به کمک به ایران برای جنگ با عثمانی کردند امروز هم همان شکل داستان داره ایجاد میشه ترکیه و عربستان دو کشوری که دارن گنده میشن برای جنگ با ایران و درنهایت خوردن کامل توسط غرب این نکته این هست که باید ترکیه رو درگیر غرب کرد برای این منظور اول باید قوی شد و فکر هرگونه خیال باطل رو محو کرد. دوم مبارزه با تفکر گروه های پان ترک و تفکرهای جدایی طلبان و نفرت طلبانه رو از بین برد سوم تجهیز سوری ها برای دفاع از خودشون، تشکیل گروه مقاومت
-
1 پسندیده شدهنگاهی مختصر به آینده نیروهای دریایی و مقدمه ای بر نقشه راه در تمرین پیشرفته فناوری دریایی سال 2017 یا ANTX ، نیروی دریایی نشان داد روبات ها به جایی رسیده اند که می توان از آنها برای کمک به محافظت از کشتی ها ، جاسوسی از زیر دریایی های دشمن و حملات موشک های هوایی استفاده نمود. در هر کجای تاریخ که باشیم چابکی، کیفیت آتش، هزینه، کار تیمی، اختفا مواردی هستند که طرح ریزی آینده بر اساس انها تعریف می گردد. با نکات ارائه شده به نظر می آید مسیر تکنولوژی در دریا بر محورهای زیر جلو خواهد رفت: 1 - مولد انرژی و قدرت 2- توپ های جدید مغناطیسی و لیزری (توپ هایی با سرعت 7 برابر سرعت صوت ولی بدون مواد منفجره) 2- بدنه های چند تکه با سطوح کم بازتابنده راداری 3- پهبادهای دریایی با هوش مصنوعی (هواپایه و دریا پایه) 4- شبکه محوری ( در همه زمینه ها مطرح است) مجله ای با نگاه به نقشه راه نیروی دریایی NAVAL POWER & ENERGY SYSTEMS TECHNOLOGY DEVELOPMENT ROADMAP https://www.navsea.navy.mil/Portals/103/Documents/TeamShips/SEA21/ESO/2019%20NPES%20TDR%20Distribution%20A%20Approved%20Final.pdf مجله Global Defence Technology با رویکرد نگاه به آینده https://www.nridigital.com/global-defence-tech/global-defence-technology-archive/ سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده (USMC) با تمرکز روشن بر تسلط بر اقیانوس آرام در حال بازسازی است. تفنگداران دریایی با گذشت چندین دهه از عملیات مختلف در حال حرکت به سمت اجرای آتش دوربرد و سیستم های هوایی بدون سرنشین (UAS) برای کارهای آینده خود هستند. USMC اعلام كرد: "نيروي دريايی ناوگان آينده (FMF) نيازمند تبدیل از نيروي ميراثي به نيروی مدرن با قابليت هاي ارگانيك جديد است."FMF در سال 2030 به نیروهای دریایی و دریایی اجازه می دهد تا ابتکار عمل استراتژیک را بازگردانی کرده وبا سرمایه گذاری در قابلیت های جدید، در آینده از درگیری در منطقه تسلیحات دشمن اجتناب کنند." تمرکز اصلی این تلاش برای این است که سپاه دریایی ایالات متحده به ریشه های خود بازگردد و قدرت رو به افزایش چین در اقیانوس آرام را به چالش بکشد. این متناسب با وزارت دفاع از دفاعی ایالات متحده (وزارت دفاع آمریکا) است که از تهدیدهای گسترده ای برای تمرکز بر یک تهدید بزرگ دور شود. اساساً نیروی دریایی، به جای اینكه بر طیف گسترده ای از چالش ها متمرکز شود ، برای چالش چین بهینه سازی می شود. مهم است توجه شود که چین بودجه لازم برای توسعه هوش مصنوعی را به عنوان ابزاری برای جهش از تسلط سنتی ایالات متحده در هنگام دفاع فراهم کرده است. کشتی هایی را تصور کنید که موشک های شلیک شده را با هفت برابر سرعت صوت و بدون استفاده از مواد منفجره ، یا از لیزرهایی برای نابود کردن تهدیدات به قیمت یک دلار به ضرب گلوله استفاده می کنند ، و کشتی هایی که از همان دریایی که در آن شناور هستند سوخت می گیرند. این نگاه اجمالی به آینده برنامه ریزی شده، نیروی دریایی ایالات متحده است. اینها فقط ایده نیستند و همه این ایده ها تا حدی به جواب رسیده اند. نیروی دریایی پیشرفتهترین کشتی جنگی خود تاکنون ، ناوشکن USS Zumwalt را که ممکن است روزی با استفاده از این فناوریهای جدید به دست آورد ، تعمید خواهد داد. - ویدیویی از تکنولوژی ریل مغناطیسی پرتاب گلوله The EM Railgun https://www.youtube.com/watch?v=2HcqS508lIo - ویدیویی از توپ لیزری https://www.youtube.com/watch?v=sbjXXRfwrHg - گزارش در خصوص تولید انرژی از آب دریا (البته در حال حاضر بیشتر برای تامین سوخت جت هست در کنار مولد غیر فسیلی) https://apps.dtic.mil/dtic/tr/fulltext/u2/1038769.pdf https://www.youtube.com/watch?v=pW66iiVNJtY با تشکر از جناب @MR9 بابت حفظ مسیر تولید محتوا
-
1 پسندیده شدهبسم ا... شش سال طول کشید که فقط در میلیتاری ، دوستان متوجه بشوند که میشود 1- اصولا میشود نقد کرد و دشمن ج.ا نبود 2- وضعیت را بدون حرمت شکنی نقد کرد ، احتمالا 2 برابر این زمان برای توجیه میلیتاریستهای وب فارسی و 3-4 برابر آن برای توجیه ساختار حاکمیتی بخصوص بخش نظامی نیاز هست که این مساله جا بیافتد که بخشی از مسیری که طی شده ، الزاما" درست نبوده و باید نقد بشود اینجا مساله اسراییل فقط نیست ، چون دشمن مستقیم هست دارد یک مقداری بیشتر به ان پرداخته میشود والا مثالهای زیادی از ترکیه ، عربستان ، پاکستان و ... هست که به چه سرعتی دارند جلو می روند و ما علیرغم تمام پتانسیل هایی که داریم ، حرکت لاک پشتی وجود دارد ، فقفط به این خاطر که ساختار تصمیم سازی در نیروهای مسلح حاضر نیست به اندازه 1 میلی متر ، به تفکر جدید میدان بدهد . البته ناامید نمی شویم ( چون ناامیدی از جنود ابلیس هست ) بنده بارها در اینجا عرض کردم . بخصوص بند آخر پست ذیل صرف نظر از مشکلات ما با اسراییل ، وقتی نگاه به سازمان نظامی اصطلاحا" بخش بخش ( مدولار ) بوده و هر بخشی جایگاه و اهمیت خودش را در افق دید تصمیم گیرندگان داشته باشد ، ان وقت شما می بینید که در کنار سلاح نامتعارف ، سرمایه گذاری روی تسلیحاتی که در عمل باید به کار گرفته باشد ، با سرعت بیشتری صورت می گیرد ، چون نیازی هست که احساس شده و بالتبع باید به ان پاسخ داده بشود این مساله نه تنها در خصوص تل آویو ، بلکه در خصوص چین هم صدق می کند .. این صحبتهایی که در میلیتاری سعی داریم بحث روی آن را جا بندازیم ، شاید در نگاه اول برای یکسری از دوستان قابل تحمل نباشد ، ولی این تلخ بودن را باید الان در زمان صلح تحمل کنند و به جان بخرند تا در زمان بحران ، شیرینی آن حس بشود
-
1 پسندیده شدهبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ کسانی که در دل هایشان بیماری [دورویی] است، می بینی که در دوستی با یهود و نصاری شتاب می ورزند و می گویند: می ترسیم آسیب و گزند ناگواری به ما برسد [به این سبب باید برای دوستی به سوی یهود و نصاری بشتابیم]. امید است خدا از سوی خود پیروزی یا واقعیت دیگری پیش آرد تا این بیماردلان بر آنچه در دل هایشان پنهان می داشتند، پشیمان شوند. المائدة -52
-
1 پسندیده شدهاین مورد مسئله شخصی نیست که کشتن فرد بی ارزشی به نام ترامپ التیامش بده. به نظرم بهترین جایگزین رفتن دول استعمارگر از خاورمیانه و تمام شدن سالها کشمکش بی خود بین دولت های کشورهای مسلمان هست.
-
1 پسندیده شدهدیشب همزمان با ساعات شهادت سردار توییتهای ذوق زده و تشکر، تشکر ترامپ از ایران واقعا حال آدم را بد میکرد. ( همه متوجه موقعیت و معنای تهی واژه و اصلا فضای پوچ و ابزورد و ریشخند موجود در اون هستیم چه فاصله میان تحقیر و دستور حمله و تحریم همزمان و تشکر به اندازه هوسی در کسری از ثانیه است و بیشتر ناشی از ذوق زدگی موقعیتی که مفت و مسلم برای طرف خلق شده در شرایط سختش )
-
1 پسندیده شدهاینم یک مستند کوتاه و جالب جالب در مورد این نبرد البته به زبان انگلیسی https://www.youtube.com/watch?v=GGwUlET2tbw
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا و با سلام خدمت دوستان گرامی در این تاپیک می خواهیم درباره نبردی صحبت کنیم که در جهان کمتر مطرح شده است ولی در عین حال یکی از اثر گذار ترین جنگ های جهان به شمار می رود که توانست چهره جهان را تغییر دهد. جنگ شوروی و مغولستان از یک سو و امپراتوری ژاپن از سویی دیگر در کنار رودخانه KHALKHIN GOL و شکست امپراتوری ژاپن در این جنگ که تنها چند هفته پیش از آغاز جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد ، باعث شد که سرنوشت جنگ جهانی دوم تغییر کند. تا پیش از قرن بیستم میلادی ، کشور ژاپن در شمار عقب مانده ترین و بدبخت ترین کشورهای جهان به شمار می رفت. این کشور که فاقد هر گونه منابع قابل توجه بود از دیرباز طمع هیچ یک از کشورهای استعمارگر ، جهت تسخیر و استعمار این کشور را بر نمی انگیخت. از این رو در طول تاریخ ، کشورهای استعمار گر کوچکترین توجهی به ژاپن نداشتند. مردم ژاپن در این دوره مردمی بودند که به شدت دچار سستی و رخوت شده بودند. با آغاز قرن بیستم مردم ژاپن نیز به مرور نسبت به وضع نابسامان کشور خود اظهار نارضایتی می کردند. مردم ژاپن معتقد بودند که علت اصلی گرفتاریها و بدبختی های مردم ژاپن ناشی از روش حکومت امپراتوری این کشور است. کم کم اعتراضات مردمی بالا گرفت و مردم از امپراتور این کشور خواستند مجلسی متشکل از نمایندگان مردم را تشکیل دهد که کار اداره امور کشور را بر عهده داشته باشد. 124 امین امپراتور ژاپن (امپراتور میی جی تنو) به ناچار با درخواست مردم موافقت کرد و مجلس نمایندگان را تشکیل داد. از زمان تشکیل این مجلس و تبدیل حکومت ژاپن به سلطنتی مشروطه ، ارتش این کشور (به موازات سیاست های توسعه طلبانه سران ژاپن) رشد صعودی را به خود گرفت و به سرعت تبدیل به یکی از ارتش های بزرگ جهان گردید. ژاپن که از نظر اراضی و منابع طبیعی ، کشوری کوچک و فقیر به حساب می آمد ، چشم طمع به اراضی و منابع مناطق غربی ژاپن دوخته بود. در سال 1902 ارتش ژاپن بسیار نیرومند گردیده بود. به طوریکه اکثر دول قدرتمند آن زمان مثل اسپانیا ، انگلستان ، شوروی و فرانسه ناگهان از بروز این قدرت جدید و جوان که آماده بلعیدن اراضی و منابع شرق آسیا بود به وحشت افتاند. در 7 فوریه سال 1904 ارتش ژاپن به بندر بسیار مهم و استراتژیک پورت آرتور که در شمال شرق چین واقع شده بود حمله کرد. این بندر که متعلق به روسها بود ، به عنوان پایگاهی برای حفظ منافع روسیه در اقیانوس آرام به شمار می رفت و در واقع مرکز فرماندهی دریایی روسیه تزاری در اقیانوس آرام به شمار می رفت. این بندر مهم و استراتژیک به سرعت به تصرف ارتش ژاپن درآمد و ناوگان روسیه در شرق این کشور در برابر ناوگان دریایی ژاپن به سختی شکست خوردند و این شکست به شدت باعث تحقیر روسیه در مجامع بین المللی شد. در 27 می 1905 ناوگان دریایی امپراتوری ژاپن با ناوگان روسیه در تنگه معروف تسوشیما درگیر شد و ناوگان روس ها را تارومار کرد. شکست های پی در پی شوروی در این سالها از ژاپن باعث شد که این شکست ها به صورت عقده ای برای افکار عمومی مردم روسیه در بیاید. تا سال 1912 ارتش دو کشور درگیری های پراکنده ای با یکدیگر داشتند که بیشتر این درگیری ها به نفع ژاپن به پایان می رسید. مدتی نیز با وساطت انگلستان بین این دو کشور صلح و آتش بس برقرار می شد ولی چندان دوام نمی آورد و به سرعت درگیریهای بین این دو کشور ادامه پیدا می کرد. پس از پیروزی بلشویک ها در روسیه و سرنگون کردن حکومت تزار ها و تاسیس اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیسم به رهبری لنین ، ورق بخت ژاپنی ها بازگشت. ژاپنی ها که به مدت 15 سال به طور مداوم و مستمر سواحل و متعلقات روسیه را در شرق این کشور مورد ترکتازی خود قرار می دادند ناگهان با ارتشی منظم و قدرتمند مواجه شدند. با سرنگون شدن حکومت تزارها و روی کار آمدن بلشویک ها ، ارتش روسیه (شوروی) دچار تحولات اساسی شد و شروع به بازسازی مجدد خود کرد. امپراتور میی جی تنو امپراتور هیروهیتو [/color]
-
1 پسندیده شدهانواع پرتابه ها EFP میله بلند تا شده از عقب میله بلند تا شده از جلو توپی چین خورده بنا به سرعت قسمت های مختلف آستر وضخامت آن حالت های مختلف رخ می دهد که در صورت نیاز توضیح مفصل ارائه خواهد شد. پی نوشت: اگر اشتباهی وجود دارد کمک کنید. منابع در پایان مطلب خواهد امد انشاالله ادامه خواهد داشت...
-
1 پسندیده شدهمقاله بسیار جالبی هست توصیه میکنم مطالعه بفرمایید https://ir.sputniknews.com/world/202005066340330-نشریه-آمریکایی--ماهواره-ایران-یک-دوربین-معلق-در-فضا-نیست/
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهحتما باید یکبار اتفاق تلخ در لانچ پد بی افتد تا ایمنی رعایت شود مرحله اول حتی خالی باشد مرحله دوم سوخت جامد قالبگیری شده است حتی با سیم ارت وسایر تمهیدات ایمنی باز هم خطرناکه این حجم افراد متفرقه بار ها گفته شد تمام سیستم های نظامی خودشون واحد رسانه ای دارند نیازی به این خبرنگاران دولتی و خصولتی نیست
-
1 پسندیده شدهبسته بروز رسانی تانک تی -72 در نمایشگاه DefExpo 2020 هند https://www.aparat.com/v/79E6x بخش دفاعی اوکراین با همکاری کارخانه KYIV ARMORED در نمایشگاه DefExpo 2020 هند، بسته بروز رسانی جامع را برای تانک های تی-72 به نمایش گذاشته شد . البته در گذشته نیز اوکراین نمونه های از بروز رسانی تانک تی-72 را به نمایش گذاشته است اما به نظر می رسد این بسته بروز رسانی جهت بازاریابی در کشور هند ارائه شده است. این بسته ارتقا به شکل کامل ارائه شده است و شامل ارتقا 40 بخش از تانک تی-72 است که تمامی فاکتورهای حفاظت، آتش و تحرک را پوشش میدهد. هند و اوکراین قرار بود در بخش بروز رسانی خودرو های رزمی پیاده نظام بی ام پی -2 با یکدیگر همکاری نماییند که به نظر میرسد کار به جای نبرده است. هند یک کشور بزرگ در بخش دفاعی است و بستن قرار داد با این کشور جهت بروز رسانی تانک های تی-72 میتواند سود سرشاری را نصیب بخش دفاعی اوکراین سازد. پ. ن : اگر این تیزر تبلیغاتی را با تیزر های تبلیغاتی گذشته بخش دفاعی اوکراین مقایسه کنید متوجه میشوید اوکراین در حال یاد گرفتن اصول بخش بازار یابی برای معرفی یک محصول است.
-
1 پسندیده شدهعرض سلام خدمت برادر هگزمن عزیز. در این صورت با شکست شوروی و آمریکا در ابتدا کل قاره آسیا به تصرف آلمان و ژاپن در می آمد. اگر شوروی سقوط میکرد ، به قدری منافع و منابع مادی نصیب آلمان و ژاپن می شد که این دو کشور هیچگاه بر سر تقسیم آن با هم دعوا نمی کردند. چاه های نفت ایران از یک سو و هند از سویی دیگر ، بزرگترین منافعی بودند که برای آلمان و ژاپن می توان متصور شد. احتمالا هند از آن ژاپن و ایران نیز نصیب آلمان می شد. در ضمن خود روسیه نیز از هر نظر کشور غنی ای به حساب می آمد. مناطق شرقی شوروی سرشار از منابع نفتی بود که نصیب ژاپن می گشت. سیبری دارای منابع غنی از مواد معدنی و آلی است که همگی نصیب ژاپن می شد. نفوذ گسترده در خاک چین و آسیای شرقی که از دیرینه ترین آرزوهای امپراتوری های ژاپن بود ، به این وسیله محقق می شد. هند که یکی از اصلی ترین اهداف ژاپن از آغاز جنگ بود ، نصیب ژاپن می شد. از سویی دیگر مناطق خاور میانه و ایران نیز تحت نفوذ آلمان در می آمد. در اختیار گرفتن این مناطق توسط آلمان و ژاپن به معنای در اختیار گرفتن شریان های حیاتی جهان در آن روز و به زانو در آوردن کل جهان و تسلط بر کل جهان ( آرزوی شخصی هیتلر ) بود.
-
1 پسندیده شده[color=darkblue]از همه دوستان عزیز بابت لطف و توجهشان تشکر می کنم و همینطور از برادر مصطفی بابت ایراد های بنی آریایی (ببخشید ، بنی اسرائیلی) [quote]1- اين ژنرال ژوكوف، همون ژوكوف معروفي نبود كه حصر استالينگراد رو شكست و تبديل به كابوس آلمانيها شد؟[/quote] از شواهد و قرائن پیداست که خودشه. چرا که من هر چقدر گشتم در تاریخ جنگ جهانی دوم در شوروی دو تا ژوکوف با درجه ژنرال (مارشال) پیدا نکردم. همین ژوکوف بود که با همکاری واسیلیوف باعث شکسته شدن محاصره استالینگراد شد. لینک های زیر را هم ببینید عملیات اورانوس http://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Uranus دفاع از استالینگراد http://en.wikipedia.org/wiki/Defence_of_Stalingrad مارشال ژوکوف http://en.wikipedia.org/wiki/Georgy_Zhukov [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/zhuk.gif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_zhuk.gif[/img][/url] . [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Zhukov.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Zhukov.jpg[/img][/url] [quote]2- چرا ژاپن ميبايست خودش رو با شوروي درگير كنه؟! در حالي كه اگه به دنبال منابع بود، چين فوقالعاده ضعيف شده، هم منابع بهتري از قسمت سردسير روسيه و مغولستان داشت و هم قدرت نظامي چنداني براي مقابله نداشت![/quote] به نقشه زیر توجه کنید [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/maps-of-world-top-ten-oil-reserves-countries.gif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_maps-of-world-top-ten-oil-reserves-countries.gif[/img][/url] این نقشه به طور کلی مناطق نفت خیز جهان را نشان می دهد که روسیه (شوروی سابق) نیز جزء کشورهای نفت خیز جهان به شمار می رود. بخش عمده ذخایر نفتی روسیه نیز در مناطق شرقی این کشور قرار دارد. جزایر متعلق به روسیه در شرق این کشور و در اقیانوس آرام و دریای اختسک دارای منابع فراوان نفت هستند. به نظر من یکی از علل توجه ژاپن به مناطق شرقی شوروی و جزایر این کشور در آبهای اقیانوس آرام و دریای اختسک ، وجود همین منابع نفتی بود. ایالت خاباروفسکی در شرق روسیه نیز از بزرگترین مناطق نفت خیز شوروی به شمار می رود. البته این موضوع را نیز می بایست در نظر داشت که منابع نفتی شرق شوروی در اوایل آغاز جنگ های ژاپن و روسیه در سال 1902 هنوز کشف نشده بود. مناطق نفتی شرق شوروی تقریبا پس از جنگ جهانی اول به مرور زمان کشف می شد. چاه نفت خاباروفسکی در شرق شوروی نیز در سال 1922 زده شد. (اگه اشتباه نکرده باشم) اما اینکه می فرمایید چین ضعیف بود ، از سال 1902 تا پایان حکومت تزارها وضعیت قدرت در روسیه نیز بهتر از چین نبود. عدم اقتدار تزارهای روس و تضعیف روحیه ارتش روسیه در زمان حکومت تزارها باعث شد که ژاپن چشم طمع خود را به مناطق شرقی این کشور بدوزد. منابع طبیعی منچوری و شرق شوروی نیز دست کمی از مناطق شرقی چین نداشت. همچنین بخش عمده ای از توان دریایی ژاپن نیز در جزایر شمالی این کشور متمرکز شده بود و ناوگان سنگین این کشور در شمال این کشور مستقر شده بود و همانطور که در نقشه زیر نیز کاملا مشخص است ، شرق روسیه به نسبت چین در دسترس تر بود و حمله به آن آسانتر بود. نقشه موقعیت این دو کشور را ببینید [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/06rb09-1.GIF][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_06rb09-1.GIF[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/japan.gif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_japan.gif[/img][/url] پس می توان گفت یکی از علل سماجت ژاپنیها در حمله به شرق شوروی (البته پس از سرنگونی حکومت تزارها) نیز وجود همین منابع نفتی است که البته در چین خبری از نفت نبود. [quote]3- چرا امريكا؟ ژاپن كوچكترين سخنيتي با امريكا نداشت و براي نزديك شدن بهش، فقط از راه دريا ميتونست اقدام كنه و طبيعيه كه سرنوشت جنگها، صرفاً در دريا رقم زده نميشه! بخصوص اينكه از لحاظ منابع و امثالهم هم چندان صرفهي اقتصادي نداشت شمال امريكا.[/quote] ژاپن در آن برهه زمانی به نیروهای آمریکایی در شرق چین حمله کرد. اما ژاپن از این حمله دو هدف را دنبال می کرد. هدف اول که به سیاست های توسعه طلبانه این کشور باز می گردد و قصد ژاپن به منظور دستیابی به زمین و منابع طبیعی می باشد. دلیل دیگر این کار نیز سیاست متحدین ، جهت وارد معرکه جنگ کردن آمریکا بود. زیردریایی های آلمانی همه روزه کشتی های تجاری آمریکایی را در اقیانوس اتلانتیک شمالی مورد حمله قرار می دادند. حتی هیتلر یک بار اقدام به تحریک دولت مکزیک و وعده مساعدت این کشور جهت ترغیب مکزیک به حمله به آمریکا کرد. هیتلر با این اقدامات سعی می کرد که آمریکا را نیز وارد معرکه کند. ژاپن نیز که متحد آلمان به شمار می رفت در واقع همین سیاست را دنبال کرد و با حمله به نیروهای آمریکا در پرل هاربور باعث ورود آمریکا به جنگ و شعله ور شدن آتش جنگ در شرق اسیا شد. البته علت تحریک کردن آمریکا توسط متحدین و باز کردن پای آمریکا به جنگ را نمی دانم. [quote]5- چرا شوروي همون موقع (پس از شكست سنگين ژاپن)، به منچوري حمله نكرد تا خيال خودش رو تا حدود زيادي راحت كنه؟![/quote] حمله کرد ، اما کاری از پیش نبرد. وقتی که ارتش سرخ ، ژاپن را به کرانه باختری رود خالخین گول عقب راند ، تنها به همین عقب راندن اکتفا نکرد ، بلکه به تعقیب ژاپنی ها در غرب رودخانه خالخین گول پرداخت. اما این طور هم نبود که ارتش ژاپن تنها عقب نشینی کند. ژاپنی ها علاوه بر اینکه کم کم نیروهای خود را عقب می کشیدند به همان حال نیز از خطوط خود دفاع می کردند. ارتش سرخ زمانی که به ده مایلی غرب رودخانه خالخین گول رسید ، با حجم عظیمی از نیروهای ژاپنی در منطقه NOMONHAN مواجه شد و در همانجا متوقف شد. درست در همین زمان بود که با میانجیگری انگلیس و فرانسه بین طرفین نبرد آتش بس برقرار شد. اگر شوروی توان شکست دادن آن حجم عظیم نیروی ژاپنی در منطقه NOMONHAN را داشت ، هیچ گاه آتش بس را نمی پذیرفت. چرا که ژاپن بیش از 35 سال بود که موی دماغ شوروی شده بود و شوروی نیز مترصد فرصتی برای بیرون راندن کامل ژاپن از منچوری بود. نکته دیگر اینجاست که تلفات ارتش ژاپن در این جنگ بسیار سنگین بود. ارتش ژاپن در این نبرد 10000 کشته داد. اما در مقابل ، ارتش سرخ نیز به آسانی بر ژاپن چیره نشد. ارتش سرخ نیز 8000 نفر تلفات داد و نمی توانست ژاپنی های در حال عقب نشینی را تعقیب کند یا بهتر بگویم : ارتش سرخ پس از شکست دادن ژاپن دیگر توان رودررو شدن با ژاپن را (به طور موقت) از دست داده بود و نمی توانست به تعقیب کامل آنها در منچوری بپردازد و آنها را از منچوری بیرون براند. چرا که ارتش سرخ نیز در این جنگ لطمات زیادی دیده بود. نکته ای دیگر اینکه ژاپن تنها با سه لشکر به غرب خالخین گول حمله کرد و شوروی نیز با چهار لشکر به مقابله با ارتش ژاپن پرداخت. اما نیروهای نظامی ژاپن در منچوری به همین سه لشکر محدود نمی شد. ارتش ژاپن لشکر ها متعددی را در منچوری در اختیار داشت که ارتش سرخ نمی توانست به سادگی بر آنها پیروز شود و آنها را از منچوری بیرون براند. در واقع این نیروهای ژاپنی تشکیل یک هسته نظامی را داده بودند که هسته مرکزی نیروهای ژاپن در خارج از ژاپن بودند که در منچوری مستقر شده بودند و توسط ناوهای لجستیکی و جنگی ساپورت می شدند و تعداد زیادی جنگنده و بمب افکن در اختیار داشتند که ارتش سرخ نمی توانست به سادگی با این هسته مرکزی مقابله کند. پاسخ سوال 4 نیز انشاالله تا امشب تقدیم حضور خواهد شد. اما خودمونیم ، این برادر مصطفی اگر مجری صندلی داغ می شد ، ترقی زیادی برایشان حاصل می شد. همچنین از قرار معلوم ایشان در سوزن نخ کردن نیز تبحر خاصی دارند.. ما خدمت ایشان و همه دوستان ارادت داریم یا حق [/color]
-
1 پسندیده شدهنتایج نبرد خالخین گول نبرد خالخین گول ، پیروزی قاطع ارتش سرخ بر ژاپن بود. از آنجایی که این نبرد و این پیروزی مقارن با آغاز جنگ جهانی دوم بود ، کارشناسان نظامی در جهان کمتر به این نبرد پرداخته اند. اما اثرات این نبرد بر سرنوشت جنگ جهانی دوم تاثیر به سزایی گذاشت. ژاپن تا پیش از سال 1930 در بیشتر جنگ ها که مابین این کشور و شوروی اتفاق می افتاد ، فاتح میدان بود. ولی از سال 1930 به بعد که ارتش سرخ در حال بازیابی توان نظامی پیشین خود بود ، کم کم عرصه میادین نبرد بر روی ارتش ژاپن تنگتر و تنگتر می گردید. از سال 1930 که قدرت نظامی شوروی رو به فزونی گذاشت ، درصد شکست های ارتش ژاپن نیز بیشتر و بیشتر می شد. در سال 1937 ارتش ژاپن در برابر ارتش سرخ شکست سنگینی را متحمل شد. ولی از آنجایی که ژاپنی ها روحیه جنگجویانه ای دارند ، با این شکست روحیه خود را از دست ندادند و حملات خود را مجددا به سمت بخش های شمالی و غربی منچوری ادامه دادند. در سال 1938 برای دومین بار شکست سنگینی را از ارتش سرخ شوروی متحمل شدند. ولی باز هم به حملات خود ادامه دادند. در سال 1939 نیز جنگ خالخین گول رخ داد و برای سومین بار ژاپنی ها در برابر ارتش سرخ به سختی شکست خوردند. شکست فاحش ارتش قدرتمند ژاپن و پیروزی قاطع ارتش سرخ شوروی ، سران ژاپن را متقاعد کرد که ارتش سرخ شوروی توان سابق خویش را باز یافته است و غلبه بر این ارتش همانند گذشته به آسانی ممکن نخواهد بود. ارتش ژاپن دریافت که توان مقابله با ارتش سرخ شوروی را ندارد. از این رو از جنگ خالخین گول به بعد ، ارتش ژاپن هیچ گاه دوباره به فکر حمله مجدد به خاک شوروی و منچوری را در سر نداشت. ژاپن با شکست در خالخین گول برای مدتی کوتاه سیاست های تجاوز به همسایگان خود را مورد تعلیق در آورد و مشغول بازسازی و تجدید قوا در ارتش خود شد. مدتی بعد مجددا حملات سلطه طلبانه ژاپنی ها آغاز شد. اما این بار نه به سمت شوروی و منچوری ، بلکه به سمت جزایر جنوبی اقیانوس آرام. و سرانجام در 7 دسامبر 1941 ارتش ژاپن به صورتی کاملا غافلگیرانه به بندر پرل هاربور ، که مرکز اصلی نیروهای آمریکایی در شرق آسیا و غرب اقیانوس آرام بود ، حمله کردند و تلفات سنگینی را بر آمریکاییان وارد آوردند. اما در مقابل سران شوروی که از سرسخت بودن حریف خود به خوبی اطلاع داشتند و می دانستند که اگر باز هم شرایط ژاپن مساعد باشد ، خاک شوروی را مورد تاخت و تاز قرار خواهند داد ، از این رو دست به تغییراتی در نیروهای نظامی خود در شرق شوروی زدند. شوروی پس از پایان جنگ خالخین گول ، یک قرار داد دوستی با مغولستان منعقد کرد و شروع به بازسازی ارتش این کشور کرد و نیروهای نظامی مغولستان را مطابق استانداردهای خود درآورد و با تجهیزات ساخت خودش نیروهای نظامی این کشور را مسلح کرد. همچنین ساختار ارتش سرخ را در شرق این کشور مورد بازبینی و اصلاح قرار داد و ساختار آنرا به منظور مقابله با حملات احتمالی ژاپنی ها مورد تغییر قرار داد. زمانی که ژاپن در حال بازسازی ارتش خود بود ، سران شوروی نزد خود می پنداشتند که این تجدید قوا برای حمله مجدد به خاک شوروی در حال انجام است. چرا که ژاپن نیز دست اتحاد به سمت آلمان نازی دراز کرده بود. سران شوروی همیشه از حمله ناگهانی ارتش ژاپن به خاک شوروی در هراس بودند. زمانی که خاک شوروی آماج حملات ورماخت قرار گرفته بود و سربازان هیتلر به سمت مسکو در حال حرکت بودند ، سران شوروی نیروی نظامی عظیمی را در قالب لشکر های پیاده و زرهی در سیبری در حالت رزرو قرار داده بودند و هیچ کس از ترکیب این نیروها اطلاع نداشت. سران شوروی در این اندیشه بودند که آلمان از سمت غرب شوروی در حال حمله به این کشور است و ژاپن نیز که از متحدان اصلی آلمان به شمار می رود ، سرانجام از مناطق شرقی شوروی به سمت مرکز این کشور پیشروی خواهد کرد. این بود که نیروهای نظامی قابل توجهی را در سیبری به منظور مقابله با حمله احتمالی ژاپنی ها گردآوری کرده بودند. شاید در تواریخی که درباره جنگ جهانی دوم نوشته شده است ، نام ریچارد سورج کمتر شنیده شده باشد. ریچارد سورج را می بایست تاثیر گذار ترین جاسوس قرن بیستم بدانیم. چرا که جاسوسی دقیق و اصولی و حرفه ای او سبب شد که سرنوشت جنگ تغییر کند. ریچارد سورج یک آلمانی کمونیست بود و در قالب یک روزنامه نگار در توکیو فعالیت می کرد. نامبرده توانست با نفوذ به ارکان اطلاعاتی و سیاسی ژاپن اطلاعات حیاتی ژاپن را به دست آورد و این اطلاعات را به طور کامل در اختیار سران شوروی قرار دهد. همان طور که گفتیم ، ارتش سرخ نیروی نظامی قابل توجهی را به منظور دفع حمله احتمالی ارتش ژاپن به شرق شوروی را در منطقه سیبری گردآوری کرده بود. اما ریچارد سورج با رخنه کردن به ارکان حکومت ژاپن توانست از تصمیم استراتژیک ژاپن مطلع شود. سران ژاپن تصمیم داشتند به جای حمله به شوروی ، حملات خود را به شرق چین و مناطق تحت سلطه آمریکایی ها ادامه دهند و آمریکا را با مشغول کردن در شرق آسیا از کمک به متفقین باز دارند. چرا که ژاپنی ها ، آمریکایی ها را ضعیف تر از روس ها می پنداشتند. ریچارد سورج از این تصمیم سران ژاپن اطلاع یافت و این خبر را به اطلاع سران شوروی رساند. سران شوروی نیز پس از آنکه از جانب دشمن شرقی خود آسوده خاطر شدند ، نیروهایی را که در سیبری به منظور مقابله با حملات احتمالی ژاپن ذخیره کرده بودند ، به سمت جبهه های غربی گسیل داشتند و ظرف چند ماه چهره جنگ در مناطق شرقی اروپا دگرگون شد. ورماخت که تا آن تاریخ یکه تاز اروپای شرقی بود ، ناگهان با نیروی عظیم و تازه نفسی رودررو شد. این نیروها توانستند ورماخت را از حالت هجومی به حالت دفاعی بکشانند. پس بنابراین نبرد خالخین گول نقطه عطفی بود که سران ژاپن را از ادامه حملات خود به خاک شوروی منصرف کرد. با انصراف ژاپن از حملات مجدد به خاک شوروی ، ارتش سرخ مجددا مجال یافت تا مجددا با آلمان نازی رودررو شود. امروزه اکثر کارشناسان نظامی اعتقاد دارند که اگر ژاپن در جنگ خالخین گول شوروی را شکست می داد ، سقوط شوروی توسط متحدین قطعی بود. چرا که در آن صورت مانعی برای پیشروی ورماخت به سمت مسکو وجود نداشت. ارتش سرخ نیز در این نبرد به ارزش واقعی تانک هایش پی برد و از آن تاریخ به بعد تحول اساسی در تانک های خود ایجاد کرد. نمونه بارز آن نیز اعمال تغییراتی بر روی موتور تانک های جدید تی 34 می باشد. کتابی که توسط ولادیمیر کوتلینکوف درباره نبرد خالخین گول نگاشته شده است. ریچارد سورج ، تاثیر گذارترین جاسوس قرن بیستم نویسنده : سرگرد گوردون (علی محمدی) کلیه حقوق مقاله مختص سایت میلیتاری است هر گونه استفاده از این مقاله تنها با ذکر نام سایت میلیتاری و نام نویسنده آن امکان پذیر است ---------------------------- منتظر نظرات دوستان هستم
-
1 پسندیده شدهضربات برق آسای ارتش سرخ به نیروهای ژاپنی باعث تضعیف روحیه و قوای ژاپنی ها شد. در چند مورد تانک های ارتش سرخ موفق شدند نظامیان ژاپنی را محاصره کنند. اما در هر بار ژاپنی ها با اجرای تاکتیک ها مناسب توانستند از چنگ محاصره روس ها فرار کنند. تانک های پرسرعت ارتش سرخ ، نظامیان ژاپن را به ستوه آورده بودند و ژاپن هیچ راه موثری برای مقابله با این تانک ها که بیش از 70 کیلومتر بر ساعت سرعت داشتند ، در اختیار نداشتند. در واقع یکی از اصلی ترین علل شکست ژاپنی ها در این نبرد وجود همین تانک ها بود. ارتش سرخ در این نبرد از 500 تانک که از تانک های سریع السیر بی تی 5 و بی تی 7 و حتی برخی مدلهای اولیه تی 34 بود ، استفاده کرد و در مقابل ارتش ژاپن از 130 تانک که عمدتا از تانک های سبک تایپ 97 و تایپ 95 بود ، استفاده می کرد. همان طور که قبلا نیز گفته شد ، ژاپنی ها یک پل موقت بر روی رود خالخین گول ایجاد کردند که از آن به منظور پشتیبانی نیروهای خودی استفاده می کردند. ژنرال ژوکوف که به اهمیت این پل و نقش حیاتی آن برای ارتش ژاپن پی برده بود ، از همان آغاز جنگ به نیروی هوایی دستور داده بود که به هر قیمت ممکن این پل را منهدم کنند. هواپیماهای روسی به منظور تخریب این پل به هوا برخاستند. اما دفاع سرسختانه ژاپنی ها از این پل باعث شد که تا پایان نبرد ، روس ها نتوانند به این پل نزدیک شوند. ژاپنی ها در این نبرد از بیش از 250 فروند هواپیمای زیرو استفاده می کردند که از آن بیشتر به منظور محافظت از این پل موقت استفاده کردند. وجود این حجم عظیم از جنگنده ها بر فراز پل و همچنین وجود آتش سنگین توپخانه ضد هوایی ژاپن باعث شد جنگنده های روسی نتوانند برای تخریب این پل به آن نزدیک شوند. از همین رو فشار روس ها بیشتر بر روی حملات سریع زرهی به مواضع ژاپنی ها متمرکز شد. در 8 ژوئیه ، لشکر 12 زرهی شوروی طرح یک حمله سریع و برق آسا به منظور تخریب پل موقت ژاپنی ها را ریخت و حمله ای گسترده را به این منطقه آغاز کرد. در این نبرد توپخانه ارتش سرخ به سختی مواضع ژاپنی را مورد حمله قرار داد ولی در مقابل توپخانه ژاپنی ها با سرسختی تمام و با استفاده از آتش توپخانه خود موفق شدند حمله سریع و گسترده روس ها را عقب بزنند. ولی این دفاع کردن سرسختانه باعث مصرف بیش از نیمی از مهمات ذخیره شده ارتش ژاپن گردید و ارتش ژاپن ناگهان میزان مهمات خود را کمتر از نصف میزان اولیه دید. در این بخش لشکر 64 پیاده نظام ژاپن به منظور انحراف جنگ به منطقه دیگر به منظور ایجاد امنیت به منظور رساندن مهمات و سوخت به کرانه باختری رود خالخین گول ، اقدام به یک حمله گسترده به منطقه ای که 10 مایل دورتر از پل بود ، کرد. اما گستردگی نیروهای ارتش سرخ باعث شد که این حیله ژاپنی ها نیز نتواند موثر واقع شود. ژاپنی ها از اواخر ماه ژوئیه دچار کمبود مهمات و آذوقه شدند. از آنجایی که پل توان حمل محدودی داشت و از سویی دیگر بیم اینکه پل مورد حمله روس ها قرار بگیرد ، باعث شد که ژاپنی ها نتوانند به میزان کافی آذوقه و مهمات به نیروهای خودی برسانند. از ماه اوت رفته رفته قوای ژاپنی ها تحلیل رفت و روز به روز ضعیف تر از قبل می شدند. ولی در مقابل فشار ارتش سرخ بر ژاپن روز به روز بیشتر و بیشتر می شد. ژنرال ژوکوف لشکر 38 زرهی واقع در سیبری را نیز به منطقه نبرد منتقل کرد. سپس یگان های زرهی تحت امر خود را به تیپ های متفاوت تقسیم بندی کرد و یک حمله گاز انبری را به سمت مواضع ژاپنی ها ترتیب داد. از سوی دیگر حمله بخش مغولی ارتش سرخ و یگان های مستقل نظامیان مغول از سمت جنوب خالخین گول به نیروهای ژاپنی باعث شد که ژاپنی ها در 9 آگوست با دادن تلفات سنگینی به سمت شرق رودخانه خالخین گول عقب نشینی کنند. اما این بار این روس ها بودند که سماجت به خرج دادند و به تعقیب ژاپنی ها در شرق خالخین گول پرداختند. روس ها توانستند با ایجاد پل های شناور ، نیروهای خود را به سمت شرق خالخین گول منتقل کنند و به تعقیب ژاپنی ها بپردازند. سرانجام در 16 سپتامبر با میانجیگری فرانسه و انگلستان مابین دول متخاصم آتش بس برقرار شد. در حالیکه در این نبرد از 38 هزار نیرو که به کرانه غربی خالخین گول آمده بودند ، بیش از 10 هزار تن از آنان کشته شدند و از 130 دستگاه تانک که ارتش ژاپن به سمت کرانه غربی خالخین گول اعزام کرده بود ، تقریبا همه آنها توسط تانک های سریع بی تی منهدم شدند. ارتش سرخ نیز در این نبرد 8000 سرباز خود را از دست داد. روس ها در حال هل دادن خودروی در گل گیر کرده روس ها تسلیحات ژاپنی را به غنیمت گرفته اند جنگنده زیرو ژاپنی در جریان نبرد خالخین گول سربازان ژاپنی در خالخین گول روس ها در خالخین گول تانک تایپ 95 ها گو متعلق به ارتش ژاپن که توسط تانک های روسی منهدم شده است تانک سریع بی تی 5 تانک سریع بی تی 7 زیرو بی تی 7 در خالخین گول سربازان شوروی زیرو تانک سبک ژاپنی فرمانده ژوکوف در جوانی
-
1 پسندیده شدهدر 10 می 1939 لشکر کوانتونگ ارتش ژاپن ، که جزء بهترین و آموزش دیده ترین نیروهای ارتش ژاپن به شمار می رفتند ، به همراه لشکر ششم و لشکر بیست و سوم پیاده نظام ارتش ژاپن ، از رودخانه عبور کردند و با پشتیبانی یک لشکر مستقل زرهی و توپخانه ارتش ژاپن ، وارد بخش غربی از رودخانه خالخین گول شدند. هدف از این پیشروی در چند مورد خلاصه می شد. اول اینکه ارتش ژاپن در نظر داشت که توان ارتش سرخ را در کرانه باختری رود خالخین گول بسنجد. دوم اینکه ارتش ژاپن در نظر داشت استحکاماتی برای خود در آن سوی این رودخانه برپا کند که به عنوان پایگاهی برای حمله به مناطق مرکزی و غربی شوروی مورد استفاده باشد. سوم اینکه در هر صورت ژاپن در آن زمان قصد پیشروی به سمت مناطق مرکزی و غربی شوروی را در سر می پروراند. اما پیشروی نیروهای ژاپنی در غرب رودخانه خالخین گول می بایست دارای بهانه ای باشد. این بهانه را مغول ها برای ژاپنی ها به وجود آوردند. چند هفته قبل از آغاز نبرد خالخین گول ، در حدود 70 الی 90 نفر نیروی مغول از خالخین گول عبور کردند و خود را به کرانه شرقی آن رود رساندند و وارد منچوری شدند. آنها به دنبال چراگاه هایی برای اسب های خود بودند. نظامیان ژاپنی در منچوری با این سواران درگیر شدند و پس از زد و خورد مختصری که بین این دو گروه رخ داد ، مغول ها به آن سوی خالخین گول بازگشتند و چند روز بعد مجددا با نیرویی بزرگتر مجددا به منچوری بازگشتند و حملات خود را از سر گرفتند ولی این بار نیز توسط ژاپنی ها به شدت سرکوب شدند. ژاپنی ها سواران مغول را به سمت خالخین گول تعقیب کردند. مغول ها که از رودخانه عبور کرده بودند ، ژاپنی ها نیز به منظور تعقیب مغول ها از عرض رودخانه عبور کردند. اما در واقع عبور ژاپنی ها از رودخانه خالخین گول به منظور تعقیب مغول ها نبود ، چرا که مغول ها تهدید چندان جدی ای برای ژاپنی ها به شمار نمی رفتند ، بلکه این به عنوان بهانه ای برای حمله به غرب خالخین گول به شمار می رفت. مغول ها نیز پس از آنکه به سمت غرب خالخین گول عقب نشینی کردند ، از روس ها استمداد طلبیدند ، ژنرال میچیتارو کوماتسوبارا فرمانده نیروهای ژاپنی در منچوری بود. وی سرلشکر یاسوکا ماسائومی را به عنوان فرمانده عملیات برگزید و سرتیپ یائوزو آزوما را به عنوان فرمانده یگان زرهی انتخاب کرد و نیروهای حمله را تحت فرماندهی این دو تن در آورد. هنوز 24 ساعت از عبور نیروهای ژاپنی از رودخانه خالخین گول نگذشته بود که ارتش سرخ به این پیشروی ژاپنی ها عکس العمل نشان داد. روس های بلافاصله و تنها چند ساعت پس از عبور ژاپنی ها از رودخانه خالخین گول ، ابتدا لشکر 57 بایکال ، که در اصل یک لشکر کماندویی به شمار می رفت ، را به مرز مشترک منچوری و سیبری منتقل کردند تا به این ترتیب امکان غافلگیر شدن و ایجاد رخنه در خطوط دفاعی شوروی – منچوری گرفته شود. از این لحظه به بعد جنگ کم نظیری بین نیروهای ژاپن و ارتش سرخ روی داد. نیروهای نظامی مستقل مغولستان و نیروهای مغول تحت امر ارتش سرخ نیز به کمک ارتش سرخ آمدند. مغول ها مردانی جنگجو و فوق العاده توانمند و قوی به شمار می رفتند. ولی آنها فاقد هر گونه خودروی زرهی بودند و تنها توانستند در قالب گردان های سواره نظام (اسب) به کمک ارتش سرخ بشتابند. زمانی که نیروهای نظامی ژاپن در کرانه باختری رود خالخین گول مشغول نبرد با ارتش سرخ بودند ، در همان زمان ارتش ژاپن مشغول احداث خطوط دفاعی جدیدی در کرانه شرقی این رود بود و از سویی نیز نیروهای خود را در غرب رودخانه تقویت می کرد. ژاپنی ها با پشتکار فوق العاده خود توانستند ظرف مدت کوتاهی یک پل مستحکم بر روی رودخانه احداث کنند. این پل که کاواتاما نام داشت ، یک پل عریض و مستحکم بود که می توانست عبور تانک های ژاپنی را از روی خود تحمل کند. با احداث این پل ، تیپ 128 پیاده نظام از لشکر 23 شناسایی مامور مراقبت از این پل شد. این پل در واقع شریان حیاتی ارتش ژاپن به شمار می رفت ، چرا که به وسیله آن تانک ها و کامیون های ارتش ژاپن می توانستند به پشتیبانی نیروهای خود بپردازند. نیروهای ارتش سرخ نیز به فرماندهی ژنرال گئورگی ژوکوف به مصاف ژاپنی ها رفتند. اولین نیرویی که به مقابله با پیشروی ژاپنی ها پرداخت ، لشکر 43 پیاده نظام تیندا بود. ژنرال ژوکوف به سرعت ابتکار عمل را در دست گرفت. وی دو لشکر پیاده نظام را برای مقابله با پیشروی ژاپنی ها به سمت خالخین گول گسیل داشت. همچنین دو لشکر بسیار بزرگ زرهی که هر یک از 250 تانک تشکیل شده بودند را نیز به پشتیبانی نیروهای خودی به منطقه اعزام کرد. حملات برق آسای ارتش سرخ بر نیروهای ژاپنی باعث از هم گسیختگی نیروهای ژاپنی می شد. ژنرال ژوکوف در این نبرد از تانک های سریع بی تی 5 و بی تی 7 استفاده می کرد. این تانک ها که سرعت بسیار بالایی داشتند ، در بسیاری مواقع موفق می شدند به ارکان ارتش ژاپن رخنه کنند و آنها را غافلگیر کنند. ژاپنی ها در چند مورد موفق شدند که در بخش های علیایی رودخانه دست به حملاتی به نیروهای ارتش سرخ بزنند و در برخی از این پیشروی ها توانستند نیروهای ارتش سرخ را در هم شکنند. اما فرماندهی موثر ژنرال ژوکوف از یک سو و پشتیبانی سریع تانک های پر سرعت از سوی دیگر باعث می شد که حملات ژاپنی ها به ارتش سرخ عقیم بماند. فرماندهی یگان های زرهی ارتش سرخ نیز به عهده سرتیپ گریگوری میهایلوویچ اشترن بود. چوی بالسان ، فرمانده نیروهای مغول ژنرال گئورگی ژوکوف ، فرمانده نیروهای روس سرتیپ میهایلوویچ اشترن ، فرمانده یگان های زرهی شوروی ژنرال کوماتسوبارا میچیتارو ، فرمانده نیروهای ژاپنی در منچوری [/color]
-
1 پسندیده شدهاما از سال 1937 و در زمان امپراتور هیروهیتو مجددا حملات ژاپنی ها به چین و منچوری و روسیه آغاز گردید. حمله گسترده ای که بخش های شمال شرقی چین ، بخش های شرقی مغولستان و ایالت خاباروفسکی در شرق شوروی را مورد حمله قرار می داد. واقعیت این بود که ژاپنی ها نیز همانند آلمان خواهان سهمی از مستعمرات کشورهای استعمارگر برای کشور خود بودند. (علت اصلی اتحاد ژاپن با آلمان نازی نیز همین بود) ژاپن دارای مساحت زیادی نبود و به طور کلی از نظر منابع طبیعی نیز چندان غنی نبود. این کشور برای ادامه حیات خود نیاز به منابع طبیعی داشت. به همین دلیل چشم طمع خود را به مناطق شرقی شوروی و مغولستان و چین دوخته بود. ارتش ژاپن در تقابل خود در سال 1930 به مدت کوتاهی از مناطق شرقی که تحت اشغال خود داشت خارج شد ولی مدت کوتاهی پس از آن مجددا با تجدید قوا وارد منچوری گردید و این منطقه را به طور کامل به اشغال خود در آورد. نیروهای متحد شوروی در منچوری و نیروهای مغولستان و ارتش سرخ باز هم برای عقب راندن ارتش ژاپن بسیج شدند. آنها توانستند ارتش ژاپن را به سمت کرانه شرقی رود خالخین گول عقب برانند. در اینجا بود که با وساطت دول غربی مثل فرانسه و انگلیس قرار شد بین شوروی و ژاپن آتش بس برقرار شود. اما این توافق نیز به نتیجه ای نرسید. چرا که روس ها معتقد بودند که ژاپن می بایست نیروهای خود را به آن سوی بخش Nomonhan ، واقع در 10 مایلی شرق رودخانه خالخین گول منتقل کند. ولی ژاپنی ها به این عقب نشینی راضی نبودند. چرا که موقعیت استراتژیک منطقه Nomonhan باعث برتری استراتژیک ارتش ژاپن می شد و از این رو ژاپن حاضر به عقب نشینی از این منطقه نبود. از این رو تلاش برای آتش بس بین این دو اثری نداشت و جنگ بین این دو مجددا ادامه یافت. نبردهای دول متخاصم تا سال 1937 با شدت و ضعف ادامه داشت. از سال 1937 موج جدیدی از نیروهای ژاپنی به منطقه اعزام شدند و کار بر شوروی دشوار گردید. شوروی باز هم توانست با متحد کردن نیروهای مغول با ارتش سرخ از مناطق خود دفاع کند. علت همراهی مغول ها با روس ها این بود که مغول ها نیز به مراتع سرسبز منچوری علاقه فراوانی داشتند و آن را به عنوان یک چراگاه برای اسب های خود نیاز داشتند. روسیه نیز به منابع طبیعی منچوری نیاز داشت. این بود که مغول ها و روس ها با هم متحد شدند تا این دشمن مشترک را از میان بردارند. از سال 1937 نبردهای متعددی بین نیروهای متحد شوروی و مغولستان از یک سو و امپراتوری ژاپن از سویی دیگر رخ داد و منچوری شاهد نبردهایی خونین بین دول متخاصم بود. اما نکته ای که می بایست اینجا آنرا مد نظر قرار داد این است که این نبردها همیشه در کرانه شرقی رود خالخین گول اتفاق می افتاد و هیچگاه به سمت کرانه باختری این رود کشیده نشد. البته ژاپنی ها چندین بار به منظور انجام عملیات شناسایی به کرانه باختری رود خالخین گول آمده بودند ولی در هر بار توسط روس ها عقب رانده شده بودند. نمایی از رودخانه خالخین گول و عبور تانک های سریع بی تی 7 از عرض رودخانه [/color]
-
1 پسندیده شدهپس از جنگ جهانی اول درگیریهای مرزی بین ژاپن و شوروی کماکان ادامه داشت ، البته پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول و روی کار آمدن بلشویک ها در شوروی ، توان نظامی این کشور رو به فزونی رفت و دیگر مثل سابق تقابل بین این دو کشور به شکست روس ها منتج نمی شد. در موارد زیادی نیز روس ها توانستند نیروهای متجاوز ژاپنی را تارومار کنند. چند هفته پیش از حمله ورماخت به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم ، درگیریهای مرزی بین شوروی و ژاپن در منطقه خالخین گول ، واقع در منچوری در مرز مشترک مغولستان و چین و شوروی ، مجددا آغاز شد. از آنجایی که این درگیری مقارن با آغاز جنگ جهانی دوم بود ، به همین دلیل در محافل بین المللی کمتر به این نبرد پرداخته شده است. شدت عمل نیروهای شوروی و یورش های سریع و برق آسای زرهی آنها در این جنگ به گونه ای حیرت آور بود که جهان تا آن زمان کمتر شاهد چنان حملاتی از سوی یگان های زرهی یک کشور بود. پیروزی های سریع شوروی در این جنگ دیدگاه های سران ژاپن را نسبت به ارتش شوروی عوض کرد ، آنها که تا آن زمان ارتش شوروی را ارتشی ضعیف تر از ارتش خود می پنداشتند ، پس از این جنگ دیگر هیچ گاه به فکر تجاوز به خاک شوروی نیفتادند. همچنین شکست ژاپن در مقابل شوروی در جریان این نبرد باعث شد که ژاپنی ها نیروهای نظامی آمریکا در شرق چین را ضعیف تر از شوروی تصور کنند و به جای اینکه حملات خود را بر مرزهای شوروی متمرکز کنند ، بیشتر حملات خود را به سوی شرق چین و مناطق تحت کنترل آمریکایی ها در شرق چین متمرکز کنند. بیشتر کارشناسان سیاسی نظامی عقیده دارند که از آنجایی که ژاپن و شوروی اختلافات بسیار دیرینه و کهنی در مرزهای خود داشته اند و هر یک به نوعی کینه دیگری را در دل می پروراند و تنش های زیادی در روابط این دو کشور رخ می داد ، اگر ژاپن در این نبرد شکست نمی خورد ، مسلما به سمت مناطق غربی شوروی نیز پیشروی می کرد و هیچ گاه به فکر حمله به چین و بندر پرل هاربور در شرق چین نمی افتاد. از زمانی که کشور ژاپن دارای حکومت سلطنتی مشروطه شد و ارتش این کشور به طرز چشمگیری قوی شد ، این کشور چشم طمع خود را به سمت مناطق شرقی شوروی دوخته بود و همیشه مترصد فرصتی برای دست اندازی به این مناطقِ با منابع طبیعی غنی بود. از سال 1903 به بعد ژاپن شروع به حمله به سمت مناطق شرقی روسیه زد. این حملات تا سال 1930 ادامه داشت و درگیریها و تنش های مختلفی بین این دو کشور رخ می داد. تا اینکه در سال 1930 ژوزف استالین دبیر کل حزب کمونیست شوروی شد و از همان زمان به فکر افتاد که شر ژاپنی ها را یک بار برای همیشه از سر شوروی کوتاه کند. حملات منظم ارتش سرخ در زمان استالین به مناطق شرقی شوروی و مناطقی از این کشور که تحت اشغال ژاپنی ها بود ، باعث عقب نشینی ژاپن شد. اما ژاپنی ها که مصداق واقعی ضرب المثل : ( خری که جو دید دیگر کاه نمی خورد ) ، بودند به راحتی حاضر به عقب نشینی نبودند. آنها که مزه شیرین منابع طبیعی شرق شوروی را به خوبی احساس کرده بودند ، نمی توانستند به سادگی از این مناطق چشم پوشی کنند. حملات منظم ارتش سرخ در زمان استالین باعث عقب راندن ژاپنی ها به آن سوی منچوری و رودخانه خالخین گول شد ، اما روس ها مصر بودند که ژاپنی ها را به طور کامل از خاک این کشور بیرون کنند. از این رو بخش مغولی ارتش سرخ را نیز وارد میدان کردند. شوروی از سالیان قبل چندین لشکر منظم از سربازان مغول برای خود ترتیب داده بود. این لشکرها یکی از جنگجو ترین و زبده ترین لشکر های ارتش سرخ به حساب می آمدند. با حضور این نیروها در مقابل نیروهای ژاپنی ، کار بر ارتش ژاپن بسیار سخت گردید و آنها سرانجام مجبور به تخلیه کامل خاک شوروی شدند. نقشه هایی از مناطق درگیری در منچوری و خالخین گول [/color]