برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 23 آبان 1399 در پست ها
-
5 پسندیده شدههر جا ترکیه و صهیونیستها بهم رسیدن اون منطقه روی آرامش ندیده..سوریه مثال واضحیه که این دو برای ضربه زدن به منافع ما و رسیدن به منابع انرژی چه بلایی سر سوریه آوردن و چه جنایتهایی که انجام دادن...در حال حاضر این سناریو در قفقاز داره شکل میگیره بیچاره مردم باکو که فکر میکنن ترکیه و اسرائیل دوست اینهاست و شعار احمقانه "بیر ملت ایکی دولت" رو باور کردن...بهم ریختن امنیت قفقاز در راستای منافع غرب و این دو دولت تروریستی هست و بر ضد منافع ایران و روسیه...هم میتونن نفت و گاز باکو رو مفت و مجانی انتقال بدن مثل کاری که تو سوریه و عراق انجام دادن و حضورشون رو بواسطه تروریستها تحکیم ببخشند و هم امنیت مرزهای ایران و روسیه رو بهم بریزند و آتش جنگ رو به سرزمینهای ما وارد کنند. در هر صورت تا دیر نشده باید به واسطه رسانه ها مردم جمهوری آذربایجان رو بیدار کرد و همزمان برای بیرون راندن این دو دولت تروریستی از منطقه اقدامی انجام داد.
-
3 پسندیده شدهیکی از نکاتی که در این جنگ باید به ان توجه کرد اثر روانی این حرکت و تسلیحات روی کشورهای حاشیه خلیج فارس است که طمع خود را به خاک ایران جدی تر ببینند بطور مشخص امارات متحده عربی با طمع جزایر ایرانی اقدام به عملیات و اشغال جزایر کند و در این بین آمریکا هم کمکش کند درست است که در این نبرد ما آسیب می بینیم و امارات هم شکست میخوره ولی نباید اجازه داد این اشتباه محاسباتی از سوی امارات رخ بده فکر می کنم در جواب این جنگ باید در جزایر و در آب های خلیج فارس رزمایش قوی برگزار کنیم تا امارات و عربستان کمی در محاسبات خود تجدید نظر کنند یا از طریق یمن به امارات ضربه جدی بزنیم
-
3 پسندیده شدهنگاهی به توافق صلح آذربایجان و ارمنستان؛ برنده این مناقشه چه کسی است؟ در ساعات پایانی ۱۹ آبان ماه(۹ نوامبر)، آذربایجان و ارمنستان از آتش بس جدید و توافق صلحی پایدار در قره باغ با وساطت روسیه خبر دادند؛ توافق صلحی که سوالات و ابهامات بسیاری را بوجود آورد، اما برنده ی این مناقشه چه کسی خواهد بود؟! این توافق صلح در حالی شکل گرفت که تا پیش از این سه آتش بس دیگر در قره باغ اعلام شده بود و هیچکدام از آنها دوامی نداشت اما ورود جدی تر روسیه بعنوان بازیگر اصلی در توافق چهارم، بر آتش بس های شکننده در قره باغ و توافق های نیم بند پایان داد. توافق صلح آذربایجان و ارمنستان دارای ۹ بند اصلی و بصورت خلاصه از این قرار است: ۱- توقف کامل درگیریها و توقف در مواضع فعلی ۲- تحویل منطقه آقدام به آذربایجان ۳ و ۴- استقرار نیروهای روسیه در قره باغ ۵- ایجاد یک مرکز برای نظارت بر روند اجرای توافق ۶- تحویل منطقه کلبجر و لاچین به آذربایجان ۷- بازگشت آوارگان به قره باغ ۸- تبادل اسرا و اجساد ۹- ایجاد کریدور ارتباطی بین غرب آذربایجان و نخجوان شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که این توافق یک پیروزی کامل برای آذربایجان و یک شکست برای ارمنستان باشد و یا حداقل آذربایجان به آنچه که از قره باغ میخواسته رسیده است. اما با بررسی بیشتر این توافق و نحوه استقرار نیروهای روسیه در منطقه قره باغ سوالات، ابهامات و اشکالات بسیاری در خصوص سرنوشت این منطقه بوجود می آید که برای درک بهتر این توافق آن را بروی نقشه بررسی می کنیم. هاشورهای سبز مناطقی هستند که در یک بازه زمانی مشخص به جمهوری آذربایجان برگردانده میشوند. منطقه کلبجر تا ۲۵ آبان ماه(۱۵نوامبر)، منطقه آقدام تا ۳۰ آبان ماه(۲۰نوامبر)، منطقه لاچین و مناطق اشغالی در گازاخ تا ۱۱ آذر ماه(۱ دسامبر) به جمهوری آذربایجان تحویل داده میشود. نکته مهم و اساسی در خصوص این موضوع آن است که “نه” همه ی مناطق(رایونهای) آقدام، کلبجر و لاچین، بلکه مناطقی که خارج از “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” به اشغال نیروهای ارمنی در آمده بودند به آذربایجان برگردانده میشود. بعنوان مثال نیمه شرقی رایون کلبجر در “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” قرار دارد و این مناطق همچنان در کنترل نیروهای ارمنستانی قرار خواهند داشت و تنها نیمه غربی کلبجر به آذربایجان تحویل داده خواهد شد. این موضوع در خصوص بخش کوچکی از غرب آقدام نیز صدق می کند. بعبارت دیگر مکانیزم “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” همچنان در این مناطق پابرجاست. در خصوص دو نقطه اشغالی در منطقه گازاخ در شمال غرب آذربایجان نیز ذکر این نکته قابل توجه است که علیرغم اشاره توافق نامه به بازگردانی این دو نقطه به جمهوری آذریجان، در بیانیه بعدی که توسط روسیه منتشر شد به وضعیت این دو نقطه اشاره ای نشده است و چگونگی حل این موضوع در هاله ای از ابهام قرار دارد. گفته میشود متن اولیه توافق نامه به بیرون درز پیدا کرده است و در نسخه بعدی که نسخه اصلی می باشد این بخش اصلاح و حذف شده است. هاشورهای آبی مناطقی هستند که ۱۹۶۰ نفر از نیروهای حافظ صلح روسیه با ۹۰ زره پوش و ۳۸۰ خودرو و تجهیزات ویژه در آن مستقر میشوند. اگر به نحوه استقرار نیروهای روسیه در منطقه قره باغ دقت کنید کامل واضح است که این نیروها دقیقا در داخل و در مرزهای “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” مستقر خواهند شد. این موضوع بدان معناست که عملا “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” برای ارمنستان به رسمیت شناخته شده و در اختیار نیروهای ارمنستانی باقی خواهد ماند. هرچند که به این موضوع در متن توافق اشاره ای نشده است اما عملا بدین معنا خواهد بود. در کنار این مسئله این موضوع را هم باید اضافه کرد که: در متن توافق عنوان شده است نیروهای حافظ صلح روسیه به مدت ۵ سال در منطقه باقی خواهند ماند و در صورت عدم مشکل خاصی، این دوره ۵ ساله مجددا برای ۵ سال دیگر تمدید خواهد شد و این دوره ها عملا تا زمان نامشخصی ادامه خواهند داشت. مشخصا این موضوع نیز بقای خودمختاری در قره باغ را تایید و تمدید میکند. البته این مناطق منهی مناطقی است که در عملیات اخیر ارتش آذربایجان در منطقه قره باغ آزاد شده است. اگر به مناطق جنوبی قره باغ و به خصوص مناطق جنوبی “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” دقت کنید، واضحا مشخص است که نیروهای آذربایجان بخش کوچکی از جنوب “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” را به کنترل خود در آورده اند و “بیشتر” آزادسازیها مربوط به مناطقی است که در خارج از “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” به اشغال نیروهای ارمنستانی درآمده بود. بصورت کلی توافق صورت گرفته فرای آنچه که طرفین درگیر یعنی جمهوری آذربایجان و ارمنستان ادعا و عنوان میکنند نه یک پیروزی مطلق است و نه یک شکست مطلق. بلکه تا اینجای کار هریک از طرفین به میزان مشخصی از اهداف خود دست یافته اند؛ با این تفاوت که سهم آذربایجان از بدست آوردن اهداف بیشتر از ارمنستان است. جمهوری آذربایجان مناطق اطراف “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” (بعلاوه بخشی هایی از جنوب “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی”) را پس از ۲۸ سال بطور کامل بدست آورد. در طرف مقابل ارمنستان نیز خودمختاری(حداقل بصورت اسمی) و حضور در “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” را بدست آورد. جمهوری آذربایجان به یک مسیر زمینی مستقیم با منطقه نخجوان دست یافت و در طرف مقابل ارمنستان نیز به یک مسیر زمینی مستقیم به مرکز “ناحیه خود مختار قره باغ کوهستانی” یعنی شهر استپاناکرت دست یافت. در خصوص آینده منطقه قره باغ با توجه به توافق موجود، موضوعات و ابهامات بسیاری وجود دارد که حداقل در متن قرارداد به آنها اشاره ای نشده است و این مسئله در آینده مشکل ساز خواهد شد و آینده ای نامشخص و نامعلوم را برای قره باغ به ارمغان خواهد آورد. در حال حاضر با ورود مستقیم روسیه به قره باغ، نفوذ و اعمال فشار این کشور در منطقه افزایش پیدا کرده است و از سوی دیگر تحولات سیاسی مهمی در ارمنستان در حال شکل گیری است و از سوی دیگر خطوط تماس و درگیری نیز همواره محلی برای افزایش تنش ها خواهد بود. هرچیزی در آینده ممکن است، همانطور که آذربایجان پس از ۲۸ سال تجدید قوا برای آزادسازی قره باغ اقدام کرد بعید نیست ارمنستان نیز چنین سیاستی را در قبال آذربایجان در پیش بگیرد و یا حتی شرایط منطقه کار را برای ادامه عملیات ارتش آذربایجان در قره باغ مهیا کند… منبع: پیج تحولات جهان اسلام
-
2 پسندیده شدهدر چند روز اخیر در جاهای مختلفی دیدم که با کلیدواژه هایی همچون "ایمان" برخی مسائل تخطئه میشد. مشکل از "ایمان" نیست بلکه مشکل از "افراد" هست. چند نفر مثل حاج حسن بودند فرقی نیمکنه تو چه بخشی بسیاری از مشکلات حتی در وضعیت فعلی هم حل میشد و الان بسیار جلوتر بودیم. حتما که همین حالا هم کشور بعد از 40 سال فشار و ده سال طوفان تحریم و تهدید و ضربه و یک تنه در برابر یک جهان دوام آورده به همت همان حاج حسن ها و شهریاری ها و حاج قاسمها و احمدی روشنهای گمنامی است که در بخش های مختلف کشور بدون توجه به استهزاء ها و تمسخرها و ناامیدی ها و فشارها و گله ها و شرایط دارند مجدانه کار میکنند و هیچ چیز قطعا جز نیروی ایمانشون نیست که با تمام این سختی ها همچنان امیدوار فعال و پرتلاش نگهشون میداره. به نظر یا دشمن این پروژه اخیر را که همه جا ازش اسم هست زیر نظر داشته و از به نتیجه رسیدنش نگران بوده یا اینکه از آینده دستاوردهای حاج حسن. اولین موقعیت مناسب را که پیدا کرد ایشون را به شهادت رسوند.
-
2 پسندیده شدهمستند خط نورانی https://www.telewebion.com/episode/2420391 نشان های فتح سردار تهرانی مقدم سر جنگی بارانی موتور مرحله اول سیمرغ
-
2 پسندیده شدهبسم ا.... بخش چهارم و پایانی .. برگشتگاه بزرگ سال 1944 برای ورماخت در جبهه شرقی ، آغاز برگشتگاه بزرگی بود که در نهایت به اشغال مستقیم برلین بدست ارتشهای متفقین ( شوروی ، ایالات متحده ، فرانسه و بریتانیا ) انجامید . در این میان ، اگر چه روند رو به جلوی تولید سلاح و مهمات از میانه 1943 در صنایع مستقر در خاک آلمان و کشورهای اشغالی ، روند صعودی بخود گرفته بود ، تا جایی که برای نمونه تحویل توپهای کالیبر 75 م.م و بالاتر نسبت به سال 1943 تقریبا" 2 برابر شده بود ، اما افلاس اقتصادی و نظامی این کشور نیز به همان میزان رو به فزونی نهاد . در حالی که متقابلا" ارتش شوروی به لطف اضافه شدن منابع ، نیروی انسانی و صنایع بازسازی شده در مناطق اشغال شده که اینک مجدد در اختیار روسها قرار گرفته بود ، بخوبی تغذیه میشد . با شروع ژانویه 1944 ، ارتش سرخ اتحاد شوروی ، نزدیک به 6165000 نفر سرباز و درجه دار ، 88900 قبضه توپ ،2167 دستکاه موشک انداز ، 4900 دستگاه تانک و توپ خودکششی و 8700 فروند هواپیما در سازمان رزم خود می دید ، در حالی که تمامی این نیروها ، شامل 461 لشکر ، 80 تیپ مستقل پیاده و مکانیزه ، 23 سپاه موتوریزه بعلاوه ارتش عظیمی از پارتیزان ها در پشت جبهه ورماخت مشغول اجرای ماموریتهای محوله بود . در انسوی جبهه ، ورماخت علیرغم ضربات سهمگینی که از جانب ارتش شوروی بدان وارد آمده بود ، هنوز نزدیک به 317 لشکر و 8 تیپ مستقل شامل 6682000سربازو درجه دار ، 54000 قبضه توپ ، 5400 دستگاه تانک ،و 3000 فروند هواپیما در اختیار داشت که نزدیک به 70 درصد از این تعداد در جبهه شرقی مستقر بودند . در همین زمان ، OKW و برنامه ریزان نظامی آن از جمله ویلهلم کایتل در فرمانی صریح به تمامی واحدهای مستقر در جبهه شرقی ، استراتژی آینده را اعلام نمود "..... دفاع سرسختانه از هر وجب خاک در شرق ، دفع هرگونه تهاجم در شمال فرانسه و پس ازآن بدست گرفتن ابتکار عمل و تامین پیروزی با استفاده از واحدهایی که از این جبهه آزاد شده اند ......" اما شرایط آب و هوایی روسیه ، انتقال ابتکار عمل به ارتش سرخ ، اشتباهات استراتژیک پی درپی سرفرماندهی ورماخت ، ایجاد جبهه دوم در نورماندی و.... در مجموع شرایط را در ژانویه 1945 برای آلمان ها ، بشدت ناگوار نمود . در ماه آغازین آخرین سال جنگ ، استعداد رزمی ارتش شوروی به 11556000 سرباز و درجه دار ، 91400 قبضه توپ ، 2993 موشک انداز ، 11000 دستگاه تانک و 14500 فروند هواپیما رسید در حالی متقابلا" جبهه تقسیم شده ورماخت ( با توجه به گشایش جبهه دوم ) تنها 7476000 نفر سرباز و درجه دار ، 28500 قبضه توپ صحرایی ، 3950 دستگاه تانک و 1960 فروند هواپیما در اختیار داشت ، ضمن اینکه ارتش ذخیره ستادکل نیز مشغول جمع آوری باقی مانده نیروی موجود شامل 2000000 سرباز ، 2700 قبضه توپ ، 1090 دستگاه تانک و 930 فروند جنگنده بود .. ویلهلم کایتل در مراسم امضاء تسلیم بدون قید و شرط آلمان درنهایت ، جنگ با خودکشی سرفرماندهی OKW در 30آوریل 1945 ، به صورت رسمی پایان پذیرفت ................... به مانند ویدئوی قبلی ، زحمت اصلی این بخش نیز بر عهده برادران عزیز ، جنابان @mostafa_by و @jalilnoori است و بنده هم وظیفه ویرایش نهایی متن را بر عهده داشتم . انشا . این روند در میلیتاری همچنان ادامه داشته باشد. لینک آپارات ، خط زمانی جنگ در جبهه شرقی 1945- 1944 برای بحث و بررسی موشکافانه ، دوستان به این تاپیک مراجعه بفرمایند پی نوشت : به طور قطع ، این مجموعه خالی از نقص نخواهد بود ، طبیعتا از دوستان نکته بین درخواست می شود ،نواقص و مشکلات را متذکر شوند . صرفا" برای بزرگترین انجمن بررسی های نظامی وب فارسی MILITARY.IR
-
1 پسندیده شدهاتش دقیق برد بلند ارتش آمریکا ایالات متحده آمریکا برای مقابله با این تهدیدات نوظهور مانند سیستم های پدافند هوایی یکپارچه و موشکهای بالستیک دور برد از عملیاتهای "چند دامنه ای" استفاده میکند که به نیروهای ارتش امریکا اجازه میدهد تا به منطقه عملیاتی دسترسی پیدا کرده، به عنوان یك تیم تسلیحاتی تركیبی بجنگند ، در برابر قدرت تهاجمی دشمن ایستادگی کند و لایه لایه دفاعی دشمن را از بین ببرند. در این بین اولویت شماره یک ارتش امریکا برای ایجاد اتش سطح به سطح غیر مستقیم " اتش دقیق برد بلند" است. در حقیقت برنامه "اتش دقیق برد بلند" ارتش آمریکا ترکیبی از سامانه های موشک های ضد کشتی زمین پایه، موشکهای تهاجمی با ماموریت های چند گانه، توپخانه برد بلند با مهمات کم هزینه و موشکهای برد بلند تاکتیکی است. در این بین موشک های هایپرسونیک با سرعتی معادل 5 ماخ یا بیشتر با قابلیت مانور بالا برای جلوگیری از رهگیری، توانایی تهاجمی و تدافعی ارتش امریکا را ارتقا خواهد داد. یکی از بخش های اصلی برنامه "اتش دقیق برد بلند" ارتش آمریکا هماهنگی واحدهای نظامی باهم است که نیاز به یک فرماندهی واحد دارد. این فرماندهی واحد برای نیروهای "اتش دقیق برد بلند" لازم است تا عملکرد این واحد را برای از میان برداشتن اهداف مختلف هماهنگ کند.
-
1 پسندیده شدهبا تغییر سیاست های امارات و زیاده خواهی هاش در افق دید منطقه ایش، حالا ما با مشکل دومی علاوه بر ترکیه روبرو هستیم. کشوری که با رسمیت بخشیدن به روابطش با صهیونیستها حالا پشت گرمی سیاسی مطلقی هم حس میکنه و مثل اردوغان برنامه های تجاوزکارانه ای را دنبال میکنه. حالا هم که در مسیر رقابت با ترکیه هم قرار گرفته سهم خودش را از مزدوران و پایگاه های منطقه ای جستجو میکنه که هرچند ممکنه این تقابلش با ترکیه منافعی برای ما داشته باشه ولی چون اصولا در تمام موارد با ما اصطکاک دارند این افزون طلبی! و قداره کشی و تلاش برای افزایش نفوذ و خرید تسلیحات به منظور پیشبرد اهدافشون به ضرر ما محسوب میشه در مجموع.
-
1 پسندیده شدهفکر کنم انقدر واضحه نیات تروریستی و رذالت آمیز اردوغان که حتی نیاز به گفتن هم نیست ولی دلیلی که ترکیه اصلا دوست نداره موضوع ادلب و برخی مناطق سوریه حل بشه و همکاری خیلی نرمی! هم با اسراییل و آمریکا در این موارد داره روشن هست. اردوغان برای پیشبرد برنامه هاش در منطقه و شمال آفریقا و حتی فشار به اروپا نیاز به استفاده ابزاری از اردوگاه ها و تروریستها و حتی اوارگان و کمپهای سوری داره و به هیچ وجه (حتی به قیمت تباهی و نابودی زندگی چند نسل آواره سوری در شرایط اردوگاه ها) راضی نمیشه که این مناطق تعیین تکلیف بشند. این سپرهای انسانی که از توشون نیزه! هم تربیت و خارج میکنه به عنوان مزدور برای اردوغان شبیه یک معدن طلاست که به راحتی رهاشون نمیکنه.
-
1 پسندیده شدهکاری که ترکیه در عراق و سوریه کرد منتظر نموند و به بهانه های مختلف و واهی(امنیت مرزاش مثلا) وارد خاکشون شد و پایگاهاشون رو زد و جاشون رو گرفت.حالاشما حساب کن اگر اینقدر پهپاد و خمپاره می خورد تو ترکیه اعلان جنگ کلی می کرد
-
1 پسندیده شده20 آبان 1361 لبنان شهید احمد قصیر - مقاومت اسلامی لبنان - حزب الله الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین عملیات استشهادی - انتقام مقاومت با کشته شدن ۱۴۱ سرباز و افسر صهیونیست نوری در روزهای تاریک و ناامیدی مقاومت فلسطین
-
1 پسندیده شدهما در مورد مسائل نظامی و استراتژیک و ژئوپلتیک حرف می زنیم و نه اعتقادی. بین دیدگاه های ما 180% تفاوت وجود داره و نتیجتا نظرمون هم کاملا با هم زاویه خواهد داشت. وقتی ما مرزمون رو در اختیار کشور همسایه می زاریم که متحد درجه اول اسرائیل و همچنین تروریست های تکفیریه باید انتظار وقایع بدتری رو داشته باشیم که حاکم ترکیه برای ما تدارک دیده. از اول جنگ که پرستوهای ارتش جمهوری که از مرزهای ما نگذشتند. کلی پهپاد ساخت اسرائیل و.. بود از جمله هاروپ. اگه این انفعال ادامه می کرد چه بسا پهپاد بیرقدار و اف 16 هم کم کم مهمون همیشگی این لاین هوایی می شدند. کم خمپاره و موشک به روستاهای مرزی ما خورد؟ در این مناطق زخمی ندادیم؟ کم به دو طرف هشدار دادیم؟ حتما خطر در بالاترین حدش وجود داشته که لشکرهایی از ارتش و سپاه جمهوری اسلامی ایران در این مناطق وجود داشته پس یقینا تصور شما از صحنه به طور عجیبی فرق داره.خیلی کارهارو ما می تونستیم انجام بدیم: تعداد زیادی پهپاد از همه نوع رو شکار کرده و در صورت گستاخی طرفین یا طرفینی که تعمدا این گستاخی رو انجام دادند حتی پایگاه اونهارو هم بکوبیم. اگه قرار باشه دیگه روی مرزهامون سیطره نداشته باشیم که کلاه ما پس معرکه است و پالش ضعف و انفعال رو به دشمنان شمال غربی مون ارسال می کنیم که متاسفانه در ابتدای کار ارسال شد ولی بعد با تعهیداتی در مرز از پیشرفت این توطئه جلوگیری شد. اگر کسانی این امر رو خوش دارند، حقیقتا بنده باهاش موافق نیستم و خیلی های دیگه هم هستند که این عقیده رو دارند. دلایل شکست ارمنستان خیلی مفصله و اگه در ادامه مجالش بود در یک پست مستقل به اون بپردازم. مقاله ای کاربردی و جالب در باب جنگ بین آذربایجان و ارمنستان
-
1 پسندیده شده21 آبان 1398 فلسطین شهید بهاء ابوالعطا - جهاد اسلامی الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین ترور بوسیله اسراییل
-
1 پسندیده شدهامروز 21 آبان سالروز شهادت شهید حسن طهرانی مقدم - پدر صنایع موشکی ایران الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین ترور بوسیله اسراییل - گروهک منافقین
-
1 پسندیده شدهاین مشکل مزمن دستگاه عریض و طویل و پر مدعای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایرانه انفعال عدم تحرک عدم ابتکار عدم یار کشی و...
-
1 پسندیده شدهمسئله اینجاست نکته منفی حضور بایدن به محاق رفتن دوباره صنعت موشکی و پرتابگرهای فضایی است. حتی بیش از دوران ترامپ که تقریبا از همون ابتدا هر بار به یک بهانه و یا واهمه متوقف شد. پرتاب نکنیم ممکنه از برجام خارج بشه. پرتاب نکنیم ممکنه تحریمهای جدید اعمال کنه. پرتاب نکنیم ممکنه جنگ استارت بزنه. پرتاب نکنیم ممکنه اروپا ناراحت بشه اون هم از برجام خارج بشه. پرتاب نکنیم ممکنه باعث اجماع جهانی بشه. موجب پرتاب نکنیم ممکنه موجب تقویت احتمال پیروزی ترامپ بشه. پرتاب نکنیم تا امکان بازگشت مجدد امریکا به برجام مهیا باشه و ... حالا هم که با حضور بایدن بیشتر از خارجی ها ترس از داخلی هاست که نوک موشک هم نمایش داده بشه (یا نشه و بعدا خودشون رصد کنند و اعلام کنند) تمام بدبختی های اقتصادی و بهانه گیریهای امریکا در بازگشت به برجام و نوه و نتیجه مشکلات آینده ایران را هم مرتبط میکنند به همون تک موشک نمایش داده یا ازمایش شده. چطور پس باید در این صنعت پیش بریم؟ ( برای امثال جناب مطهری های ساده دل! هم که بله سر و صدا و تست و ازمایش نمیخواد هم اولا ازمایش غیراعلامی داشتیم که پروندش را بردند شورای امنیت و گفتند ما رصد کردیم ازمایش را و همین کافی است. و ثانیا پمپئو همین چند وقت پیش بعد از نمایش موشکهای کره شمالی در رزمایش جدیدشون با (نیشخند) گفت موشک اگر آزمایش نشده باشه هیچ فرقی با ماکت نداره و بی فایده است)
-
1 پسندیده شدهدر وهله اول حمله اتمی دور از انتظار هست ولی آمادگی برای یک پاسخ اتمی در صورت مقاومت ایران پس از حمله و حمله متقابل شدید کاملا محتمل هست. شرایط فعلی افتضاح انتخابات آمریکا طوری پیش میره که بعد از مطرح شدن اسناد تقلب و آشفتگی اوضاع و افزایش تردیدها و جدلها یک حمله نظامی و درگیری آمریکا درش میتونه موقعیت رییس جمهور حاکم را تقویت کنه برای ادامه حضور و کاهش حواشی و کشمکشهای رقیب. صهیونیستها هم شاید به عنوان فرصت آخر نگاهی همراهانه بهش داشته باشند سفرهای آبرامز و پمپئو به کشورهای عربی و متحد خود و در راسشون سرزمینهای اشغالی هم ممکنه برای کسب رضایت و آمادگی حمله به صورت ائتلاف باشه ممکن هست تمام ماجرا هم غافلگیرانه و یا ایجاد یک بهانه شروع بشه. گزینه دیگه ای جز ارسال پیامهای قاطع به سرزمین های اشغالی که در صورت هرگونه درگیری پیکان حملات خواهد بود با تمام قوا و همه توان در منطقه هم فعلا در مقام پیشگیری دیده نمیشه.
-
1 پسندیده شدهاتفاقات شگرفی در حال وقوع هست در عرصه تجاری فضا اگر جمهوری اسلامی نجنبد از قافله بسیار عقب خواهند ماند هرچند حفظ غافلگیری و فریب دشمن بسیار سخت خواهد شد برای نیروهای مسلح ایران بخشی کوچکی از اتفاقات اول از همه شرکت پلنت لب که اخیرا ۶ ماهواره منظومه اسکای ست اضافه کرد که بطور متوسط ۷ بار در روز یا ۱۲ بار از یک نقطه خاص در روز با دقت ۵۰ سانتی متر تصویر برداری می نمایید تصویر از توئیتر ویل مارشال بنیانگدار و مدیرعامل پلنت لب استارت اپ اروپایی iceye که در زمینه تصویر برداری راداری فعالیت میکنه اخیرا هم افزایش سرمایه داشتند و به بازار امریکا هم ورود کردند ماهواره های سار این شرکت حدود ۱۰۰ کیلوگرم وزن دارند و تصاویری بادقتی بین ۲۵ تا ۵۰ سانتی متر ارائه می دهند بندر فجیره امارات . حیفا نیویورک لکه نفتی که توسط نفتکش ایرانی سابیتی پس از حمله موشکی به ان در دریا سرخ ایجاد کرد استارات اپ امریکایی capellaspace که یک ایرانی مدیرعاملش است اولین ماهواره تصویر برداری راداری از منظومه ۳۶ تایی شو پرتاب کرد به اسم سکویا کانال پاناما و جزیره نخل دوبی البته چینی ها هم با منظومه جیلان خودشون به اهسته دارند به صحنه می ایند البته از همه جالبتر این استارت اپ HawkEye 360 که در حوزه جمع اوری سیگنال رادیویی مشغول هستند چه در زمین چه دریا سیگنال aisکشتی ها چه حتی در بحث اسپوفینگ و جمینگ قادر به مکانیابی منبع سیگنال هستند این شرکت اشتباه نکنم در حال حاضر ۳ ماهواره ۱۵ کیلویی در مدار دارد که دنبال افزایش ان به ۷ ماهواره و بیشتر میباشد در سالهای اینده https://www.he360.com/ دیدن این دوتا ویدئو خالی از لطف نیست https://m.youtube.com/watch?v=hsxHk7kK-9U https://m.youtube.com/watch?v=x1SXPp2cnp0 البته در بخش ساخت ماهواره بر توسط استارت اپ فضایی بشدت داره دنبال میشه همین چند روز پیش یک شرکت خصوصی از چین توانست یک ماهواره ۵۰ کیلویی در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین قرار بده و دومین شرکت خصوصی چینی باشد در این حوزه البته شرکت زیادی برای ساخت ماهواره بر در چین و امریکا انگلیس استرالیا تایوان و ترکیه و... دارند گام بر میدارند خصوصا فناوری مثل پرینت ۳ بعدی کامل ماهواره ب گرفته تا پمپ الکتریکی و بدنه فیبر کربن تا قابلیت بازیابی استفاده مجدد و سوخت هیبریدی لیست از استارپ در حوزه ماهواره بر سبک مشغول هستند http://www.b14643.de/Spacerockets_3/index.htm لیست استارت اپ های چینی http://www.b14643.de/Spacerockets_4/index.htm این تصویر رو یکی از کانال های تلگرامی قرار داد مرکز دریافت تله متری ماهواره یا موشک هاله مبهم این قرار داد ها البته قرار بود ماهواره در ۲۰۱۸ و ۱۹ پرتاب بشوند وضع ایران چندان تعریفی نداره بغیر ایران ارمنستان بقیه کشورهای در گیر در قره باغ ماهواره داشتند
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی What to Watch to Understand the Sino-Iranian Relationship Colin P. Clarke, Mollie Saltskog Thursday, August 13, 2020 برای درک روابط چینیان و ایرانیان به چه بنگریم پکن و تهران در حال نهایی کردن طرح شراکت بلند پروازانه ای هستند که طیف وسیعی از مسائل اقتصادی و امنیتی را در بر می گیرد. بر اساس گزارشی منتشر شده در نیویورک تایمز، توافق شامل گسترش و توسعه زیرساخت حمل و نقل ایران توسط چین، راه اندازی شبکه دیتا 5G ، تمرینات مشترک نظامی و برخی دیگر موضوعات است. اعلان این موضوع دو دسته از واکنش ها را در غرب برانگیخت. برای حامیان سیاست خارجی سنتی، این توافقات شواهدی غیر قابل انکار از "خطرات ناشی از بلندپروازی های قدرت های استبدادی" و اثباتی بر این مدعا ست که جاه طلبی های سیاست خارجی ایران محدوده هایی بسیار فراتر از خاورمیانه را در بر می گیرد. و برای کسانی که این شراکت را خوش خیم تر می دانند، ارتباط ایران با چین صرفا تجارت ساده و بخشی از تاریخ طولانی معمول ایران از توازن بخشیدن به رابطه اش با قدرت های بزرگ است. بر اساس دیدگاه دوم، این اقدام بیشتر یک مانور تاکتیکی ست تا حرکتی استراتژیک که موجب شود نفوذ آمریکا در منطقه کاهش یابد در حالی که دو دشمن اصلی واشنگتن را تقویت می کند. در حقیقت هنوز چندان مشخص نیست که این شراکت ایرانی-چینی چگونه شکل خواهد گرفت. ایالات متحده نباید واکنش بیش از حدی به تغییر داینامیک ژئوپلتیک خاورمیانه از خود نشان دهد، بلکه باید بر تحولات این رابطه نظارت دقیق داشته باشد و آنچه را که واقعا اجرا می شود را در حساب آورد، نه آنچه از اجرای آن صرفا حرف به میان آمده است. به طور خلاصه، به قول شعاری که در دانشگاهی (دانشگاه تسینگ هوا) که رئیس جمهور شی جینپینگ در آن تحصیل می کرده است : کار ها بلند تر از کلمات سخن می گویند.[1] سیاست سازان باید بر طیفی از شاخص های احتمالی نظارت کنند که می توانند نشان دهند این همکاری ممکن است یک اقدام موثر و واقعی باشد. این توافق می تواند یک جهش احتمالی برای برنامه اتمی و موشکی ایران فراهم آورد، چیزی که بر خلاف جریان منافع امنیتی ایالات متحده و متحدینش در منطقه حرکت خواهد کرد. هرچه ایران و چین به یکدیگر نزدیک تر شوند، کمتر احتمال دارد چین از توافق هسته ای آینده که محدود کننده خواست های تهران باشد، حمایت کند، آنچنان که پیشتر از برجام رخ داد. چین به طور روز افزونی در حال استفاده از حق وتویش در شورای امنیت است، به ویژه در مباحث مرتبط با ژئوپلتیک خاور میانه. از سال 2011 و پس از گسترش جنگ داخلی سوریه، چین 10 بار از حق وتوی خود استفاده کرده است، که 9 مورد آن مرتبط با سوریه بوده است. در موخرترین مورد، در جولای به همراه روسیه، مانع تایید شورا بر انتقال کمک از ترکیه به سوریه برای مدت 1 سال دیگر شد. به طرز جالب توجهی، اکثر موارد استفاده از وتو در مورد سوریه می توانست کاملا غیر ضروری باشد، چرا که روسیه نیز همان قطع نامه را وتو کرده بود و وتوی مجدد چین عملا چیزی را تغییر نمی داد. اگر سوریه مثالی از این باشد که چین چگونه از شرکایش دفاع می کند، مسائل اقتصادی دوجانبه ی افزایش یافته و منافع امنیتی بین پکن و تهران، می تواند هر توافق چند جانبه جدیدی را در آینده در موضوع محدود کردن بلند پروازی های اتمی تهران را تضعیف کند. واشنگتن همچنین باید توجه ویژه ای به از سر گیری فروش سلاح به ایران از سوی چین، و راه اندازی مکانیزم های اشتراتک اطلاعات با تهران، مبذول دارد. چین در طی دهه 1980 و جنگ ایران و عراق، تامین کننده اصلی اسلحه برای ایران بود، اما تهدید تحریم آمریکا به همراه تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران موجب خودداری چین از فروش سلاح به ایران شد. قطع نامه 1929 شورای امنیت توصیب شده در سال 2010، "تامین مستقیم یا غیر مستقیم، فروش یا انتقال تسلیحات سنگین معمول به ایران" را ممنوع می کند، اما این قطع نامه در اکتبر 2020 منقضی خواهد شد. برخی ناظران مسائل ایران بیم آن دارند که تلاش های آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران شکست بخورد. در پی انقضای این تحریم، چین می تواند در پی احیای بازار تسلیحات خود در ایران باشد، که شامل جت های جنگی (احتمالا J-10C)، سیستم های دفاع هوایی و موشکی، و نیز فناوری های مربوط به زیردریایی می شود. در این میان هواپیماهای بی سرنشین چینی به نظر کمتر مورد علاقه طرف ایرانی باشد چرا که برنامه داخلی وسیعی در این حوزه دارد. علاوه بر این، گزارش اخیر مربوط به توافق نامه اشتراک اطلاعات چین با پاکستان، می تواند حاکی از آن باشد که چین در پی گسترش دامنه شرکای قابل اعتماد خود است. واشنگتن باید به دقت به رویه ای که چین ممکن است در مورد مکانیز مشابهی برای همکاری اطلاعاتی با ایران در پیش گیرد نظارت کند. برای مثال این مورد می تواند شامل، اعطای مقام ناظر به وزارت دفاع ایران در جلسات ستاد مشترک ارتش چین باشد. فروش دوباره تسلیحات و همکاری اطلاعاتی قابل توجه می تواند نشانی از این باشد که چین و ایران به دنبال تضعیف منافع امنیتی آمریکا در منطقه هستند. در بخش اقتصادی، چین می تواند در کارزار فشار حداکثری آمریکا برای ایران تسکینی فراهم آورد. درامد نفتی ایران نسبت به سال گذشته شاهد کاهش چشم گیر 92 درصدی بوده است، و مردم ایران کاملا فشار شدید تحریم های آمریکا را حس می کنند. اگر ایران منابع نقدی به شدت مورد نیاز خود را از این توافق بدست آورد، می تواند به مقداری زیادی از قسمتی از فشار خرد کننده ای که تحریم ها بر اقتصادی این کشور وارد می کنند را بکاهد. این مورد همچنین شاخصی حیاتی برای مقامات آمریکایی ست، به ویژه از آن جهت که تبادل انرژی با وجه نقد نظام موجود تحریم ها را شکننده می کند. همسو شدن بیشتر با پکن به راهبران ایران این شانس را می دهد که به مردم ثابت کنند که کشور هنوز گزینه هایی در اختیار دارد و هنوز کاملا ایزوله نشده است. در تناقض با این مساله، کارزار آمریکا برای "فشار حداکثری" شاید در واقع تلاش مضاعف ایران برای ایجاد رابطه با چین، با سابقه قدرت اقتصادی و سیاست خارجی قاطع خود، و نیز دیگر کشور ها را اجتناب ناپذیر می کند. البته در این بین دلیل دیگری برای نزدیکی روابط ایران و چین وجود دارد که چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. آنچنان که شماری از ناظران امور چین خاطرنشان کردند، پکن بسیار مراقب بوده است که مستقیما منافع آمریکا در خاورمیانه را به چالش نکشد و از اقدامات آمریکا به عنوان عامل ثبات و امنیت در منطقه بسیار متنفع شده است. با این حال، خوی رئیس جمهور شی برای پرخاشگرانه تر و توسعه طلبانه تر شدن سیاست خارجی چین ممکن است در آینده نزدیک نقش چین در خاورمیانه را تغییر دهد، و در این شرایط ایران می تواند نقش تضمین کننده امنیت جدیدی را برای منافع اقتصادی چین و توسعه آن در خاورمیانه ایفا کند. ایران از طریق شبکه پراکسی هایش از نفوذ سیاسی و امنیتی بسیاری در کشور های کلیدی منطقه بهره می برد. یک رابطه نزدیک تر بین ایران و چین، می تواند اجرای پروژه راه ابریشم جدید[2] چین را در کشورهایی که ایران در آن حضور دارد تسهیل کند، که شامل عراق و سوریه می شود. سیاست مداران آمریکایی نه تنها به سوی منافع احتمالی آشکاری که این قرارداد می تواند به همراه آورد باید توجه ویژه داشته باشند، بلکه باید به اینکه چگونه به توسعه اقتصادی و علایق چین در کشورهایی که ایران در آنها نفوذ قابل توجه دارد، کمک می کند نیز دقت داشته باشند. یک فشار تهاجمی تر از سوی چین برای پیشبرد پروژه راه ابریشم جدید در مناطق همپیمان ایران شاخص کلیدی دیگری خواهد بود که آمریکا باید بر آن نظارت کند. در کنار مزایای بالقوه برای ایران و چین، چالش هایی نیز –داخلی و خارجی- وجود دارد که می تواند مانع از آن شود که کلمات روی کاغذ تبدیل به اقدامات موثری شود که بتواند منافع آمریکا را تهدید کند. · نخست، نگرانی هایی در باب انگیزه های چین وجود دارد. این معامله با انتقاد هایی از سوی اپوزسیون سیاسی ایران همراه بوده است، که در بیان برخی به پیمان ترکمنچای در سال 1828 استناد می شود که در آن ایران سرزمین های قفقاز را به امپراطوری روسیه واگذار کرد. این پیمان به عنوان هشداری از اینکه چین چگونه می تواند به حق حاکمیت ایران تعدی کند در نظر گرفته می شود. این نگرانی ها البته بی اساس نیستند. ماجراجویی راه ابریشم جدید چین فجایعی را برای برخی کشورها در پی داشته است، کشور هایی که تا حدی در انبوه بدهی ها به چین فرو رفته اند که چین زیرساخت های حیاتی و سرزمین های استراتژیک آنها را به عنوان بازپرداخت تصاحب کرده است. ایران کافی است نگاهی به اطراف دریای عرب و تا کشور هایی چون جیبوتی، پاکستان و سریلانکا بیاندازد، تا ببیند این کشور ها چگونه در باتلاق بدهی ها گرفتار شده اند. در داخل ایران چین می تواند به دنبال تصاحب یک تاسیسات بندی مهم در نزدیکی تنگه هرمز باشد، تنگه ای که یکی از مهمترین گلوگاه های ترانزیت انرژی در دنیا است. چین یک طلبکار بدنام خشن است. برخلاف صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، پکن تمایل چندانی به تصفیه یکجانبه بدهی با کشور های دخیل در پروژه راه ابریشم جدید که از پیامد های انسانی و اقتصادی پندمی کرونا رنج می برند، نشان نداده است. · دوم، در تضاد با سیاست خارجی آمریکا در منطقه، پکن در بخش اعظم سیاست خارجی خود عمدتا به دلیل منافع اقتصادی، مراقب بوده است که طرف کسی را نگیرد. در ماه می، واردات نفت خام چین از عربستان به رکورد جدیدی دست یافت، و نسبت به سال قبل 94.9 درصد افزایش پیدا کرد. همچنین گزارش شده است که چین به گسترش برنامه انرژی اتمی عربستان کمک کرده است. در سال 2018، چین دومین بازار بزرگ صادراتی اسرائیل بود، و در عین حال سرمایه گذاری چین در بخش فناوری اسرائیل مابین سال های 2014 تا 2016 دو برابر شد. با معامله جدید همکاری های ایرانی-چینی، چین کماکان به دنبال توسعه روابط اقتصادی خود با این کشورها که اصلی ترین رقبای منطقه ای ایران هستند خواهد بود و احتمالا تا 400 میلیارد دلار درطی 25 سال برای ساخت زیرساخت های ایران سرمایه گذاری خواهد کرد. ادامه این رویه متوازن احتمالا دشوار خواهد بود، و برخی مفسران ایجاد تغییر مهم توسط موافقت نامه رسمی دو جانبه با ایران را چندان محتمل نمی دانند. در حالی که آمریکا به دنبال کاهش شمار نیروهای خود در منطقه است و فرقه گرایی نیز به دمیدن به آتش جنگ های نیابتی ادامه می دهد، حفظ ظاهر بی طرفی برای پکن می تواند به شدت دشوار باشد. با عقب کشیده شدن پوشش امنیتی آمریکا، پکن احتمالا برای تامین امنیت تنها خواهد ماند، که می تواند آن را مجبور به انتخاب یک طرف کند. علاوه بر این، اگر شراکت ایران-چین به برنامه موشکی و مدرن سازی ارتش ایران قوت بخشد، می تواند یک تهدید امنیتی جدی را متوجه کشور های اطراف خلیج فارس و اسرائیل سازد. هیچ دولتی نتوانسته است با موفقیت از جانب یک سوی منازعه را گرفتن در خاور میانه اجتناب ورزد، و در عین حال دلیل منصفانه ای وجود ندارد که چین را خارج از این قائده بدانیم. در حین تحلیل مسائل اخیر، همچون طرح پیشنهادی همکاری ایران و چین، حائز اهمیت است که از دید با لنز حاصل جمع صفر در سیایت خارجی آمریکا در خاور میانه دوری گزینیم. بر طبق این جهان بینی، هر زمانی که آمریکا نیروهایش را در منطقه کاهش دهد، یک قدرت مهم دیگر مشتاقانه این خلا را پر خواهد کرد. بسیاری از ناظران بر این باور اند که درگیری روسیه در سوریه، لیبی و مناطق دیگر، و این توافق مورد انتظار از الگوی یکسانی پیروی می کند، اما در حالی که چین در این میان نقشی تجدید نظر طلبانه بازی می کند. اما هر موردی باید به صورت منحصر به فرد بررسی شود. چین برای ورود بیشتر به مسائله سوریه اقدام کرد، اما این منجر به گسترش حضور نظامی چین در آنجا نشد. اگر این مساله در زمانی تغییر کند، احتمالا در فاز پس از بازسازی، این می تواند شاخصی برای مشارکتی باشد که به سمت چیزی فراتر از امور ظاهری حرکت کرده است؛ که می تواند حاکی از شراکت موثر مخربی نه تنها برای منافع غرب، بلکه همچنین برای آینده طولانی مدت سوریه باشد. برای واشنگتن صبور باقی ماندن و در نظر داشتن طیف وسیعی در تغییرات ژئوپلتیک احتمالی پسا پندمی، می تواند بهتر باشد. برای آمریکا به دقت کالیبره کردن هر پاسخی می تواند عاملی کلیدی باشد تا در ضمن اینکه برای یک شراکت ایرانی-چینی که بیشتر اقدام است تا کلمات روی کاغذ، آماده باشد، از واکنش بیش از حد نیز اجتناب کند. [1] 行胜于言 [2] Belt and Road Initiative https://www.rand.org/blog/2020/08/what-to-watch-to-understand-the-sino-iranian-relationship.html
-
1 پسندیده شدهفرصت تمام شد از چه کسی انتقام بگیریم وقتی دولت آمریکا عوض شد و وقتی آبها از آسیاب افتاد هر عکس العمل ما با عواقب چندین برابری عکس العمل زمان ترور سردار مواجه خواهد شد آنزمان جو روانی داخلی و خارجی کاملاً آماده بود برای یک انتقام سخت و حتی از سوی جامعه بین المللی اگر حمایت نمیشد ولی زیاد دخالتی هم نمیکردن. الان با عناوین مختلف از عملیات تروریستی بگیر تا هزار انک دیگه به ما میزنن و عواقب شورای امنیت و تحریم های جدید و واکنش نظامی در پی اون. در حال حاضر فقط راه شکایت در دادگاه های بین المللی باز مونده که اونم با شرایط کشورمون معلومه که به هیچ جایی نمیرسه و به هیچ وجه هم، هم وزن اون بار سنگین ترور سردار نخواهد بود. مرگ یک بار و شیون یک بار. همون زمان هر چه باید میشد که نشد و دیگه تمام شد
-
1 پسندیده شدهاصلاح خبر:تصویری که تحت عنوان نوشته جالب روی سامانه موشکی جدید سپاه UAE (مخفف امارات متحده عربی) هیچ ارتباطی به امارات ندارد و مربوط به دستهبندی موشکها میباشد و این موضوع در موشکهای دیگر مشخص است و نوشته تفاوت دارد، امارات در اندازهای نیست که نام آن بر روی موشکهای ایران نوشته شود
-
1 پسندیده شدهسالهای قبل این موردی کارا بود که در ذهن من بود که کردها رو به پدافند و سلاح سنگین تجهیز کرد که در ابتدا عراق و به ویژه منطقه شمالی به بزرگراه ترکیه بدل شه و بعد به ویژه این امر توهم هژمونی که اردوغان در خاورمیانه داره رو می تونه به چالش بکشه، در نگاه بزرگان کرد، هرآجا که کرد باشد ایران هست و کردها از قدیمی ترین نژادهای تشکیل دهنده ایران زمین بوده و ان شالله خواهند بود. در زمان جنگ عراق اتحادیه میهنی کمک های شایانی به رزمندگان اسلام کرد و به علت نزدیکی کردستان عراق به شهرهایی نظیر تکریت و موصل میشد خیلی از پتانسیل این منطقه در تحت فشار قرار دادن صدام استفاده کرد که یکی به علت استفاده نکردن درست از عنصر زمان و دیگری استفاده ناجوانمردانه رژیم بعث این امر صورت تحقق به خود نگرفت. علی رغم پیوستگی فرهنگی و سابقه همکاری کردها با ایران در اقلیم های دیگر ولی کردهای ایران که خودشون صاحب خانه هستند ولی چند موردی برای همکاری همه جانبه و اتحاد بین ایران و کردها در دیگر اقلیم ها وجود دارد: 1) عدم میل حکومت ها به مشارکت سیاسی عاملی که کردها را به تقابل با حکومت های کشورهایی که در آن حضور دارند گرایش داده است. کردها در ترکیه و سوریه درصد قابل ملاحظه ای از جمعیت را دارا هستند ولی فاقد وزن سیاسی تاثیرگذار در پیشبرد امور هستند و همین امر سبب گرایش آنها به سرکش بودن از بعد نظامی و سیاسی شده است. فقدان رهبری به مانند جلال طالبانی که با پست مهم ریاست جمهوری عراق نقش مهمی در گردهم آمدن کردها داشت سبب اغتشاش در تصمیم در بین این قوم در خاورمیانه شده است. چند دستگی و گرایش به سمت حکومت های مختلف و متضاد با هم سبب شده که وزن سیاسی و نظامی کردها در مواجهه با هم خنثی شود مثال این مورد اعلام استقلال از عراق بود که اقدامی اشتباه در زمانی اشتباه بود و با یکدست نبودن کردها جامع عمل هم پوشانده نشد. در تقابل با ترکیه هم کردها یکدست نیستند، برخلاف شعار بارزانی ها عملا این خاندان و نیروهای تحت امر آنها متحد ترکیه بوده و به جای پیوستگی کردها عملا باعث هرچه بیشتر متفرق شدن این اقوام دیرپا شده اند. 2) کردها در چهار کشور ایران، سوریه ، عراق و ترکیه حضور دارند. نمی توان با نزاع با هر چهار کشور و بدون اتکا به حداقل یکی از آن چهار کشور به استقلال حداقلی رسید. ایران وزنه ای قابل اتکا برای احقاق حقوق کردها در سوریه، ترکیه و عراق بود ولی عملا کردها با اینکه ایرانیان در زمانه های حساسی چون تهدید اربیل تمام قد دست یاری به سمت کردهای عراق دراز کردند ولی پاسخی درخور نیافتند. در عمل ترکیه متحد جاری و اسرائیل و آمریکا متحد نظامی این اقوام و اقلیم هاست و این سبب هرچه بیشتر دور شدن از این اقوام خواهد شد، این شرایطی است که آذربایجان هم مبتلا به آن است با این تفاوت که آذربایجان حکومتی مستقل و متکی بر سرمایه های عظیم نفتی و اتصال به دریای مازندران را دارد. ایران باید زمانی سلاح به ویژه سلاح سنگین به کردها باشد که بداند در مرزها و سرزمین داخلی ایران بر علیه خود حکومت ایران از آن استفاده نخواهد شد حال چنین تضمینی در عدم استفاده سلاح های فرضا از جانب کردها بر علیه خود ایران وجود دارد؟ به نظر بنده با توجه به تشتت آرا کردها فعلا خیر و همین امر سبب هر چه بیشتر شدن فاصله بین حکومت جمهوری اسلامی ایران و کردهای دیگر اقلیم ها خواهد شد. 3) یکی دیگر از موارد به مانند عدم تمرکز سیاسی و چند دستگی سیاسی مابین کردها، عدم تمرکز مذهبی و تقسیم مردمان کرد به گرایشاتی نظیر شیعه، سنی، اهل حق و حتی لاییسم است. هر حکومت باید تمرکز دینی هم داشته باشد البته لاییک بود خود گرایشی برای متمکرکز کردن پیشبرد امور هست ولی این جریانی نیست که لزوما خوشایند حکومت ایران باشد. 4) از ایراد کردها برای اتحاد تمام قد گفتیم، کمی هم باید به دغدغه های این قوم و بی توجهی حکومت ایران پرداخت. چه خوشمان بیاید یا نیاید حکومت ایران در توجه به گذشته پرافتخار و تاریخی ایران زمینه کوتاهی وافری کرده است و همین امر زمینه یاس خیلی از افرادی است که دل به ایران زمین و تاریخ پر افتخار گذشته آن دارند. اینکه مذهب اصلی و بیشتر گرایش ایران زمین به شیعه است امری غیر قابل چشم پوشی است ولی به نظرم میل به گذشته و تاریخ ایران تضادی با مذهب شیعه ندارد و می تواند هرچه بیشتر فرهنگ ایرانی را غنی کند در مقابل فراوشی تاریخ ایران زمین و گذشته آن می تواند سبب مشکلات فرهنگی و دور شدن اقوام اصیل ایرانی از سیاست های حکومت حال ایران شود.
-
1 پسندیده شدهخیلی دوست دارم بدونم موقعی که داشتن این مدالا رو بهشون میدادن چی بهشون میگفتن؟ سرباز،گروبان،ستوان و ...... مرسی که ریدید
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... خط زمانی جنگ در جبهه شرق - 1944-1943 نیمه دوم جنگ خانمانسوز دوم جهانی ، که در نوامبر 1942 آغاز شد ، بافرارسیدن دسامبر 1943 و شروع سال 1944 ، وارد عرصه جدیدی برای ارتش سرخ و متفقین غربی از یکسو و ارتش آلمان و متحدانش از سویی دیگر ، گردید . علیرغم وعده های ارتشهای غربی مبنی بر گشایش دوم در اروپا ، هنوز ابتکار عمل رزمی در غرب ، در اختیار ورماخت قرار داشت ، اما صحنه نبرد در شرق ، بتدریج حاکی از برتری در حال گسترش روسها بود . اینک ارتش اتحاد شوروی ، در فاصله نوامبر 1942 و دسامبر 1943 در جبهه جنوبی نزدیک به 500 تا 1300 کیلومتر بجلو پیشروی نموده و به تقریب 46/2 درصد از سرزمین هایی که ورماخت در بازه زمانی 1941 و 1942 به تصرف خود درآورده بود را مجدد بازپس گرفت . در این دوره زمانی سازمان رزمی نزدیک به 218 لشکر ارتش آلمان از هم پاشیده شده بود ، 162 لشکر به تقریب 50 درصد توان انسانی و تجهیزاتی خود را از دست داده بودند و به ناچار می بایست به عقب کشیده شده و تجدید سازمان می شدند . در این دوره زمانی ، ورماخت نزدیک به 7000 دستگاه تانک ، 14300 فروند هواپیما و حدود 50000 قبضه توپخانه صحرایی را از دست داد و موجب شده ستاد ارتش آلمان ، برای جبران تلفات خود ، 75 لشکر درجه یک خود را از جبهه غربی ( فرانسه ) به شرق منتقل کند . در انسوی جبهه ، در حالی که جنگ ادامه داشت ، آمارها چنین نشان میداد که روسها در سه ماهه اخر سال 1943 ، نزدیک به 6500000 تن زغال سنگ ، 15000 تن نفت و 172 میلیون کیلووات برق را پس از ازاد سازی سرزمین های اشغال شده ،از این مناطق ، به رگهای صنایع نظامی شوروی تزریق کرده بودند . همچنین در حوزه نظامی ، ارتش سرخ در مجموع ، 5 لشکر کامل تانک ، 24 سپاه تانک ، 13 سپاه موتوریزه ،80تیپ مستقل زرهی ، 106 هنگ مستقل تانک ، 43 هنگ توپخانه خودکششی ، 6 سپاه ( 26 لشکر ) توپخانه ، 7 لشکر موشک انداز ( گارد ) 20 تیپ مستقل توپخانه ، 11 تیپ مستقل خمپاره انداز ، 50 تیپ ضد زره و 140 هنگ توپخانه به سازمان رزمی خود اضافه نموده بود . این گسترش سیل آسای نظامی ، علت اصلی تلفات گسترده ورماخت بشمار می رفت ، جایی که براساس اسناد موجود OKW ، از ژوئن 1941 تا دسامبر 1943 ، ورماخت ( غیر از ارتشهای همپیمان ) نزدیک به 5188000 تلفات را در کارنامه خود به ثبت رساند که حتی در مقیاس این جنگ نیز ، بیش از حد قابل ارزیابی است . حال باید پرسید که افسانه ورماخت رو به غروب می رفت یا قرار بود که معجزه " مارن " مجدد تکرار شود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به مانند ویدئوی قبلی ، زحمت اصلی این بخش نیز بر عهده برادران عزیز ، جنابان @mostafa_by و @jalilnoori است و بنده هم وظیفه ویرایش نهایی متن را بر عهده داشتم . انشا . این روند در میلیتاری همچنان ادامه داشته باشد. لینک آپارات ، خط زمانی جنگ در جبهه شرقی 1944- 1943 برای بحث و بررسی موشکافانه ، دوستان به این تاپیک مراجعه بفرمایند پی نوشت : به طور قطع ، این مجموعه خالی از نقص نخواهد بود ، طبیعتا از دوستان نکته بین درخواست می شود ،نواقص و مشکلات را متذکر شوند . صرفا" برای بزرگترین انجمن بررسی های نظامی وب فارسی MILITARY.IR
-
1 پسندیده شدهبا تشکر از اطلاعات جدید و به روز شما و همچنین همه دوستان اصولا بحث خستگی مربوط به قسمتهایی هست که تحت بارهای فرکانسی و نوسانی دینامیکی باشه و ربطی به بارهای استاتیکی که شما فرمودید نداره. علت هم این هست که ریشه ترک های موجود در قطعه تحت تنش دینامیکی نوسانی تیز می شه و ترک پیشروی می کنه و قطعه رو دچار شکست می کنه. در مورد بارهای استاتیکی هم بحث استحکام کششی و فشاری و ... مطرح هست که با انتخاب بار و ماده مناسب میشه عمر نامحدود به قطعه داد. در مورد سازه های فضایی به خصوص هواپیماها عموم خستگی مربوط قطعات متحرک و قطعات تحت نیروهای معکوس هست. مثل ارابه فرود که به سرعت دچار خستگی می شه. در مراحل بعدی بال و سکان عمودی هستند که در اثر مانورهای سخت و پر فشار به هواپیما این قسمت ها هم تحت نیروهای معکوس و نوسانی قرار خواهند گرفت. در آخرین بخش هم بخش های آئرودینامیک تر هواپیما هست که بارهای کمتری به اونها وارد میشه. بر اساس این دلایل به ایرفریم اصلی که تحت فشار کمتری نسبت به سایر قسمت ها هست خستگی کمتری وارد میشه و معمولا تا زمان عمر یک پرنده (مگر اینکه دلایل دیگری هم باشه) احتیاج چندانی به تعویض ندارند. البته همه قسمت ها هم تحت تست های غیر مخرب دائمی قرار دارند و معمول هست که با مشاهده ترک غیر مجاز بیش از استاندارد قطعه تعویش بشه. (برای دوستانی که مفهوم خستگی رو متوجه نشدند تصور کنید یک سیم مسی را در جهت های متفاوت خم کنیم و این عمل را با تعداد سیکل های زیاد تکرار کنیم در چنین شرایطی سیم با نیرویی بسیار کمتر از مقدار استحکام کششی خودش قطع خواهد شد)