برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      38

    • تعداد محتوا

      1,112


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      34

    • تعداد محتوا

      9,419


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      28

    • تعداد محتوا

      5,269


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 14 بهمن 1399 در همه مناطق

  1. 19 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز گفتاری از سرلشکر غلامعلی رشید درباره شهید احمد کاظمی (2) بخش دوم : سیر تکاملی در جنگ‌  عملیات ثامن‌الائمه: ‌وقتی که در مهر سال 1360 پس از ناکامی بنی‌صدر و نیروهای تحت امرش در کسب حتی یک عملیات موفق و فرار او از کشور، تصمیم گرفته شد عملیات شکست حصر آبادان را انجام دهیم، احمد با سه گردان نیرو در حد و اندازه یک فرمانده تیپ ظاهر شد و مقرر گردید با سرهنگ کهتری که 20 سال از احمد بزرگ‌تر بود نیروهای تحت امرش به صورت ادغامی عمل کنند. حمله آغاز شد و احمد با قدرت و درایت و تدبیر به نقاط ضعف دشمن حمله کرد و با تاکتیک‌های عالی جبهه دشمن را فرو ریخت و به کمک اسدی و مرتضی قربانی از محورهای جنوب به سرعت نیروهایش را به پل حفار رساند و ظرف 24 ساعت لشکر3 زرهی عراق را در شرق کارون در هم شکست (پس از یکسال حضور) و آبادان از محاصره نجات پیدا کرد و از امکانات به غنیمت گرفته شده دشمن، گردان‌هایش را تقویت کرد. احمد در عملیات ثامن‌الائمه مثل حسین تعداد زیادی تانک و نفربر و سلاح سنگین از دشمن به غنیمت گرفت. در آن زمان وضعیتی در مملکت حاکم بود که مسئولان کشور اعتقاد نداشتند که سپاه می‌تواند سلاح سنگین داشته باشد و حتی غنائمی که خود سپاه با شجاعت از دشمن می‌گرفت، دستور می‌دادند که به ارتش تحویل شود، لکن احمد این کار را نکرد و حتی تعدادی از سلاح‌های سنگین را پنهان کرد (بعضاً دفن کرد!) تا در شرایط بهتری، از آنها در جهت تقویت گردان‌ها و یگانش بر علیه دشمن استفاده کند. سپاه کم‌کم تانک و نفربر و توپخانه‌اش را از دشمن به غنیمت گرفت و یگان‌های زرهی و مکانیزه و توپخانه تشکیل داد و احمد اولین تیپی بود که از غنائم دشمن یگان زرهی درست کرد. بعد از شهادت کلاهدوز در مهر ماه سال 1360، آقا رحیم مسئول طرح و عملیات ستاد مرکزی سپاه شد و اینجانب مسئول ستاد عملیات جنوب شدم. اولین حکمی که اینجانب به عنوان فرمانده تیپ نوشتم، برای احمد کاظمی بود و بعد هم برای شهید خرازی (حسین) و اسدی و مرتضی و عزیز جعفری. حکم، سه چهار خط بیشتر نبود: ( بسمه‌تعالی. برادر احمد کاظمی جناب عالی را به فرماندهی تیپ8 نجف اشرف منصوب می‌نمایم و …). ‌ عدد تیپ را ما در باشگاه گلف معلوم می‌کردیم (من و شهید باقری) و نام لشکر را از فرمانده‌اش می‌پرسیدیم. و احمد با مشورت دوستان و یاران خود در لشکر، نام “نجف اشرف” را برگزید و پیشنهاد داد. رزمندگان لشکر عمدتاً از شهرستان نجف‌آباد بودند و با این نام عهد و پیمانی که با مولی حضرت امیر‌المومنین داشتند پیوند عمیق با نجف اشرف هم برقرار کردند. البته رزمندگان کاشان، کرج و آذربایجانی هم در لشکر احمد بودند. عملیات طریق القدس : ‌در عملیات طریق‌القدس (فتح بستان) تیپ احمد عمل کننده نبود و به او دستور داده شده بود که برود برای عملیات فتح‌المبین آماده شود در دامنه کوه‌های میشداغ. ولی هم به شدت به حسین علاقه داشت و هم قبول نمی‌کرد در یک عملیات شرکت نداشته باشد و می‌خواست همیشه دشمن را داشته باشد و او را گم نکند و این خصلت فرماندهان بزرگ است لذا با یک گردان نیرو و بهترین کادرهای تیپ آمد به کمک حسین و مرتضی قربانی و در عملیات طریق‌القدس مشارکت کرد. عملیات فتح‌المبین: ‌اوج ظهور و بروز اندیشه‌ها و هنر و تاکتیک‌های احمد در این عملیات بود. احمد با مهدی باکری آشنا شده بود. احمد به مهدی گفت بیا جانشین تیپ بشوید. و مهدی اول با حیا و حجب بالایی به اعتراف احمد درحالی‌که صورتش سرخ شده بود نمی‌پذیرفت ولی بعد که پذیرفت، بهترین یارانش را از خطه آذربایجان صدا زد: تجلاتی، طریقت، حمید و … آمدند. این خاطرات را احمد در 1380/11/02 در منزل خودش برای ما تعریف کرد. ‌می‌گفت من مهدی را دیر درک کردم. مهدی انسان با درک و با شعوری بود و ارتباط سخت با خدا داشت و … ‌احمد مسئول مستقیم محور رقابیه بود و مهدی را مسئول محور ذلیجان در وسط تپه‌های میشداغ کرد. احمد و مهدی فکرهایشان را روی هم ریختند. با محلی‌ها بحث کردند. نظرات بچه‌های دزفول را هم گرفتند و به ابتکاری باور نکردنی رسیدند: ذلیجان باید شکافته شود! و آمدند با آقا محسن در میان گذاشتند آقا محسن هم رفت در منطقه و پیشنهاد را روی زمین بررسی کرد و پیشنهاد احمد را پذیرفت. یعنی کوهی به قطر 8 الی 10 کیلومتر باید شکافته می‌شد و اگر این راه را ما داشته باشیم، می‌رویم پشت رقابیه و پشت دشمن سر در می‌آوریم و کاری می‌کنیم که دشمن در همان ساعات اول فرو بریزد. این کار با سرعت تمام توسط جهاد سازندگی صورت گرفت. احمد و مهدی تابلویی نصب کردند و نوشتند: <و خدا تنگه ذلیجان را شکافت>. روز حمله فرا رسید سوم فروردین ماه سال 1361 و مهدی با دو گردان نیروی پیاده و یک گردان مکانیزه بعد از 20 کیلومتر آن سوی تنگه رقابیه رسید به پشت دشمن و شب دشمن به محاصره درآمد. فرمانده تیپ 91 پیاده سرهنگ نزار با همه نفرات تیپش اسیر شد. هنوز هم سرهنگ نزار می‌گوید: احمد با هلی‌کوپتر پشت یگان من نیرو پیاده کرد! … عملیات بیت‌المقدس: ‌ احمد و حسین و مرتضی یگان‌های قرارگاه فتح بودند. من به همراه شهید نیاکی (فرمانده لشکر92 اهواز) فرماندهان قرارگاه فتح بودیم. احمد پیشروی‌اش حرف نداشت مرحله اول، مرحله دوم، و رسید به مرز. از کارون تا مرز 35 تا 40 کیلومتر را کوبیده بود. دشمن را مچاله کرد و مرحله سوم آمد در کنار حسین و در پشت دروازه ورودی خرمشهر که دشمن دژها و موانع متعددی ایجاد کرده بود قرار گرفت و روز دوم خرداد سال 1361 حمله کردند. احمد و حسین فرماندهانی بودند که خرمشهر را فتح کردند. احمد و حسین فاتح واقعی خرمشهر بودند. این را نه حسین تا زمانی که زنده بود، گفت و نه احمد. چون در جبهه جنگ کسی پز فرماندهی و مدیریت نمی‌داد. از مصاحبه، از عکس‌گرفتن، از مطرح کردن خود حتی برای یک‌بار به شدت پرهیز می‌کردند. احمد با آن حجب و حیا و ادب و اخلاص امکان نداشت یکبار از رشادت‌های خود یاد کند و فتحی را به نام خود بازگو کند. آری ملت ایران بداند در روز 19 دی‌ماه سال 1384، دومین فاتح خرمشهر را هم از دست داد! … فرمانده جوانی که با کوبیدن دشمن توسط ده‌ها هزار رزمنده تحت امر و فرمانش وقتی که به خرمشهر فاتحانه پا گذاشت تازه به آستانه 24 سالگی رسیده بود. و امام خمینی(ره) ده‌ها فرمانده جوان مثل احمد داشت که فاصله سنی بین احمدها و امام شصت سال بود ولی امام به جوانان اعتقاد داشت و این فرماندهان جوان عاشق امام بودند. ‌پس از فتح خرمشهر بود که دشمن احمد را شناخت و فهمید که با این فرمانده مبتکر، جوان، قوی، شجاع، مسلط و بسیار پخته حریف نمی‌شود؛ مخصوصاً در پیاده کردن تاکتیک‌های عالی. امکان نداشت خطی از دشمن در مقابل احمد تاب مقاومت بیاورد. اینجا بود که هر فرمانده لشکری از دشمن در مقابل احمد در میدان جنگ قرار می‌گرفت به وحشت می‌افتاد و شکست خود را قطعی می‌دید. این را اخیراً اسناد به غارت رفته وزارت دفاع ارتش متلاشی شده صدام می‌گوید. در اسناد آمده است و اسناد این را اعتراف می‌کنند. عجیب است که احمد هیچ وقت شکست نخورد. حتی در عملیات رمضان که عملیات ناموفقی بود. احمد 30 کیلومتر پیشروی کرد تا کنار نهر کتیبان و دشمن سراسیمه از مقابل او فرار می‌کرد. احمد جبهه را شکافته بود و به دلیل نرسیدن بقیه، لشکر6 زرهی عراق (که احتیاط بود) او را دور زده بود. و احمد مقاومت کرد و با تدبیر عقب آمد. ‌در عملیات‌های بعدی (والفجر مقدماتی، والفجر1، محرم، والفجر4، و …) به طور کامل با لشکرش به مصاف دشمن آمد و پیروز میدان بود. عملیات خیبر: ‌ عملیات خیبر شروع شد ، سوم اسفند سال 1362 و احمد با پیروزی قدم به جزیره مجنون جنوبی گذاشت. روز ششم اسفند که پاتک‌های دشمن به جزیره مجنون قطع نمی‌شد، به دستور آقا محسن به همراه محمد باقری رفتم پیش احمد. احمد و مهدی، غلامپور، بشردوست، دانایی، عزیز و مهدی زین‌الدین هم آنجا بودند. وسط جزیره مجنون جنوبی در کنار دو سه کانکس، زیر آتش شدید دشمن. برادران را دعوت کردم و آمدند روی ضلع شرقی جزیره مجنون جنوبی دور هم جمع شدیم تا فکری بکنیم که هم جزیره بهتر حفظ شود و هم از جزیره برای باز شدن محور طلائیه که همت و حسین و اسدی و رئوفی و رودکی می‌جنگیدند، تلاشی صورت گیرد. همان روز انگشت وسط دست راست احمد توسط آتش دشمن قطع شده بود. شرح این واقعه و ملاقات و جلسه را در دفترچه خاطراتم در روز 6 اسفند سال 1362 نوشته‌ام. ‌اصرار کردیم به مهدی که جسد حمید را بیاورد که در بعدازظهر همان روز شهید شده بود و در کنار پل ورودی جزیره مجنون جنوبی مانده بود. احمد هم اصرار می‌کرد. مهدی می‌گفت باید فرصتی فراهم آید تا همه بچه‌ها را به عقب بیاوریم. من مسئول همه بچه‌ها و مسئول حمید بوده و هستم. احمد به دلیل خونی که از انگشت بریده‌اش می‌آمد، به حالت ضعف کمی دراز کشید، دنبال نمک می‌گشت و انگشت خود را در نمک می‌گذاشت که هم خون بند بیاید و هم عفونت نکند. و مهدی گرسنه بود و دنبال چیزی برای خوردن گشت. سیب‌زمینی پخته شده عراقی پیدا کرد در داخل یک کتری عراقی. عملیات بدر: ‌احمد باز هم پیروز میدان بود. لشکرش را با تدبیر روی خشکی دجله پیاده کرد و دشمن را کوبید، دوش به دوش مهدی و لشکر31 عاشورا تا به دجله رسید و احمد رو به سمت جنوب چرخید در محور روطه به سمت القرنه در کنار دجله. در همین عملیات مهدی از دجله عبور کرد و در غرب دجله روی جاده بغداد - بصره با عراقی‌ها درگیر شد. عراقی‌ها وحشت زده در حالی‌که تانک‌هایشان روی خودروهای عظیم کمرشکن بود با مهدی درگیر شدند. و نهایتاً مهدی آنجا در داخل قایق در رودخانه دجله به شهادت رسید. آخرین تماس را احمد با مهدی گرفت و تلاش می‌کرد مهدی را که خیلی همدیگر را دوست داشتند به شرق دجله دعوت کند. این خاطره‌ها را بارها و بارها احمد گفت. از جمله 1380/11/02 که در دفترچه‌ام نوشته‌ام و ماه مبارک رمضان سال 1384 در منزل آقا محسن. مهدی به من گفت احمد بیا اینجا من جای خیلی قشنگی هستم. اگر آمدی همیشه پیش من می‌مانی. اگر نیامدی من رفتم! و احمد روز 19 دی ماه سال 1384 در ارومیه که بوی مهدی را می‌دهد و زادگاه مهدی بود ، به شهادت رسید و رفت پیش مهدی. عملیات والفجر8: ‌ در کنار کارخانه نمک بر روی جاده معروف به جاده استراتژیک بصره – فاو لشکر زرهی گارد صدام را شکست داد و برای اولین بار نفرات لشکر زرهی گارد صدام هم از آتش شیمیایی اشتباه نیروی هوایی و توپخانه صدام فریاد و ناله می‌کردند و هم از فشار فوق‌العاده‌ای که لشکر8 نجف به فرماندهی احمد وارد می‌کرد و در هم شکستند. مرتضی قربانی هم پس از تصرف شهر فاو، در این میدان به احمد کمک می‌کرد. در کربلای4 هم وارد عمل شد و در کربلای 5 حساس‌ترین نقطه را آقا محسن به لشکر نجف محول کرد. دو نقطه حساس بود که آقا محسن یکی را به قاسم و مرتضی و کوثری سپرد و آن غرب کانال ماهی بود و نقطه حساس دوم محلی بود که کانال ماهی مثل یک شمشیر دوخته شده بود به جزیره پنج ضلعی و این گوشه باید از دشمن گرفته می‌شد و آنجا مقر لشکر11 دشمن هم بود و احمد حمله کرد و دشمن را با شدت تمام کوبید و نفرات دشمن را به وسط بیابان پرت کرد. و ایستاد تا تثبیت و پیشروی‌های بعدی. عملیات والفجر10 : در عملیات والفجر10 در پایان سال 1366 نیز احمد و لشکرش با تکیه جناح چپ خود به دریاچه سد دربندیخان وارد منطقه حلبچه شدند و پیروز میدان جنگ بود. پس از جنگ احمد پس از جنگ که خیلی از لشکرها به پادگان‌ها برگشتند، مأموریت پیدا کرد و رفت فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا در ارومیه شد. ‌احمد در اینجا اندیشه‌ها و دکترین خود را به کار گرفت که با هزینه کم از لحاظ نفرات و تجهیزات و امکانات و زمان و گسترش بهترین شیوه‌های برقراری امنیت را پیاده کرد و 70 درصد نیروها و امکانات و تجهیزات را برداشت نمود و اصل تأمین و صرفه‌جویی در قوا را پیاده کرد. و بعد هم ضدانقلاب را در داخل خاک عراق تعقیب کرد. صدام و امریکایی‌ها در شمال مدار36 درجه بودند. امریکایی‌ها در آسمان و صدام در زمین. احمد با جرات و شهامت در قامت یک سپاه تمام عیار وارد خاک عراق شد و دشمن را در اطراف کوی سنجق و پیرامون آن کوبید و با موفقیت بازگشت. هواپیماهای امریکایی بر بالای سر احمد بودند و جرات حمله نداشتند. این حرکت او منجر به توافقی شد فی‌مابین قرارگاه حمزه و سپاه و روِسایی از اکراد عراق که بر ضدانقلاب نفوذ و تسلط داشتند و ضدانقلاب تعهد داد که کار نظامی را کنار خواهد گذاشت و به فعالیت سیاسی خواهد پرداخت. این کار احمد را ، همه نظامیان و سیاسیون می‌دانند که قواره‌اش بالاتر از یک فرمانده لشکر است و احمد هوش و ذکاوت و درک امنیتی و نظامی بالایی در این عملیات از خودش نشان داد. و همه چشم‌ها در سپاه به احمد دوخته شد. همه می‌گفتند: احمد یک فرمانده نیرو است ما او را نشناخته‌ایم. سال 1379 بعد از رفتن باقر قالیباف از نیروی هوایی سپاه به نیروی انتظامی، با لیاقتی که احمد داشت توسط فرماندهی معظم کل قوا به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد. کارهای بر زمین مانده را تمام کرد و در نیروی هوایی نیز درخشید و یگان‌های موشکی را توسعه داد و بنا به خواسته‌های جدی احمد و پشتیبانی انقلابی علی شمخانی (وزیر دفاع وقت) برد موشک‌ها توسعه پیدا کرد و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را افزایش داد. سال 1384 فرا رسید، باید قوی‌ترین فرمانده در سپاه فرمانده نیروی زمینی بشود و این فرمانده کسی جز احمد نبود. احمد که 30 سال تجربه و تدبیر و اندیشه و عمل و تاکتیک و استراتژی را در میدان‌های مختلف آموخته و پشت سر گذاشته بود در مرداد ماه سال 1384 به پیشنهاد سردار صفوی فرمانده محترم کل سپاه ، از سوی فرماندهی کل قوا به فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. طی 5 ماه تا لحظه شهادت برنامه‌ریزی درازمدت و کوتاه‌مدتی را برای تقویت نیروی زمینی تدارک دید. ‌احمد کاظمی یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های تاریخ انقلاب اسلامی و 8 سال دفاع مقدس بود و از بزرگ‌ترین نوابغ نظامی دو قرن اخیر ایران به شمار می‌رود. هیچ لشکری از عراق و هیچ فرمانده متجاوزی تاب مقاومت در برابر او را نداشت. با اراده و سخت‌کوش بود. ‌در ادب، معرفت، اخلاق، حجب و حیا، فهم و درک مدیریت و تدبیر مثال زدنی است. احمد این قهرمان ملی و سرمایه ملی بهترین الگو برای مدیران و جوانان ما می‌تواند باشد. منبع:نشریه نگین ایران، مقاله 4، دوره 4، شماره 16، بهار 1385، صفحه 29-36 ... پایان ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این سردار دلیر شهید خواهیم پرداخت.
  2. 15 پسندیده شده
    چشمان دریایی اژدهای سرخ شروع پروازهای آزمایشی رادار پرنده KJ-600 با عملیاتی شدن نخستین ابر حامل چینی اگر چه نخستین هواگرد هشدار دهنده زودهنگای هوابرد (AWACS) دریاپایه توسط ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت ، اما بزودی دومین هواگرد تخصصی از این نوع که خارج از دو بلوک پیشگام هواپیما سازی ( ایالات متحده / روسیه ) طراحی و بکار گرفته خواهد شد ، پرنده KJ-600 است که هم اکنون دوره برنامه ریزی های لازم برای آزمایشهای بیشتر جهت بخدمت گیری در نیروی دریایی ارتش آزادیبخش چین پشت سر می گذارد . بنابر اعتقاد بر ناظران نظامی ، این هواگرد یک روگرفت مستقیم از رادار هشدادهنده E-2 هاوک آی نیروی دریایی ارتش ایالات متحده است که برای ایفای نقش هشدار زودهنگام بر روی 11 فروند از حامل های هواپیمابر عملیاتی این کشور و همچنین حامل هواپیمابر کوچکتر نیروی دریایی فرانسه مستقر و عملیاتی است . فلسفه طراحی این دوهواگرد از ابتدا بر غیر مسلح بودن بنا گذاشته شده ، اما سامانه های الکترونیک ، راداری ، جنگ الکترونیک ، ارتباط داده ای تخصصی که بدانها اختصاص داده میشود، به گونه ای است که به حامل های هواپیمابر ، امکان دسترسی به یک آگاهی موقعیتی بی نظیری را می دهد تا با سرعت و دقت هر چه تمام تر ، تهدیدات را کشف و شناسایی نمایند . علاوه براین ، چنین هواگردهایی ، قابلیت هدایت موشکهای هوا به هوای دوربرد را با استفاده از حسگرهای قدرتمند خود به اسکادران های مستقر بر روی حامل های هواپیمابر خواهند داد . با این حال ، kj-600 تنها یک نمونه از چند هواگرد جدیدی است که در کنار پرنده های بدون سرنشین پنهانکار در آینده به نیروی هوایی و دریایی چین ملحق میشوند ، چرا که به گفته منابع آگاه ، پکن درصدد است تا نسخه تخصصی از جتهای جی-15 را که برای ایفای نقش های خاص مدرنیزه شده است را بر روی ابر حامل خود بکار گیرد . بدین ترتیب ، با ورود این رادار پرنده به خدمت و عملیاتی شدن سامانه مغناطیسی پرتاب هواگردها از روی ناوهواپیمابر ( منجنیق ) تایپ 002 ، چین به دومین کشوری مبدل میشود که به مانند شناورهای کلاس جرالد فورد از این فناوری استفاده می نماید . با این وصف ، گفته میشود که حامل های آینده نیروی دریایی چین ، یعنی تایپ 003 با سامانه رانش هسته ای نیز به این فناوری مجهز خواهد شد تا نه تنها بتواند تعداد بیشتری kj-600 را حمل کند ، بلکه قابلیت به دریا بردن جنگنده ای سنگین تری را در اختیار داشته باشد ( که به معنای حمل سوخت و مهمات بیشتر و به تبع آن برد بیشتر برای هواگردهای رزمی چینی است ) . علاوه براین ، عملیاتی شدن kj-600 مزیت های قابل توجهی را به نیروی دریایی ارتش چین ، در مقایسه با شناورهای مشابه خود یعنی کلاس الیزابت بریتانیایی ، کوزنتسف روسی و ویکرامادیتا هندی ارائه می کند . تمامی این شناورها ، سکوهای ارزان قیمت حامل بالگردهای مجهز به رادار هستند که بردکمتر و حسگرهای ضعیف تری را حمل می کنند و قابلیت ایجاد آگاهی موقعیتی کافی را در محیط پرخطر فعلی نخواهند داشت . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1-بن پایه 2- خبرمرتبط -- کوسه های الکتریکی برای اژدهای دریایی رونمایی از جتهای ویژه جنگ الکترونیک &J-15D/J-17 3- به این نکته دقت کنید ... 4- سرنوشت رادار هشدار دهنده زودهنگام بومی ایران ( روی پیکربندی ایران -140 ) به کجا انجامید ؟!!!
  3. 10 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز مستند نامه ای به احمد عشق دُردانه است و من غواص و دریا میکده / سر فرو بردم در آن ، تا کجا سر بر کنم ( حضرت حافظ) https://www.aparat.com/v/yZI1Y/مستند_نامه%26zwnj%3Bای_به_احمد%3A_شهید_کاظمی_(با_حضور_حاج_قاسم) پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : ان شاء الله در پست بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این سردار دلیر شهید خواهیم پرداخت.
  4. 10 پسندیده شده
    آف تاپیک محسوب میشه ولی یک اشاره کلی برای آینده وضعیت فضایی ما هم داره: دیروز اردوغان تنها ساعاتی بعد از تست ماهواره بر جدید ایران اعلام کرد که کشور ترکیه در آینده خیلی نزدیک ماهواره های خودش و دوستانش! (قطعا برای خودش در این مورد هم نقشی در کنار چین و آمریکا و روسیه قائل هست) را به فضا پرتاب خواهد کرد از مرکز فضایی ترکیه و کار روی تاسیسات پرتاب ماهوراه برهای ترکی هم خیلی وقت هست شروع شده. فارغ از بحث فنی برای اشخاصی چون اردوغان قطعا بحث پرتابهای فضایی و همچنین قدرت موشکی دوربرد یکی از وجوه قدرتی است که شخصیتش را تکمیل میکنه و قطعا ترکیه خیلی زود پیشرفتهاش در این مسیر را آشکار میکنه ولی باید در نظر بگیریم که در بحث پرتابگرها الان دیگه خیلی از کشورهای ریز و درشت در کنار شرکتهای خصوصی وارد شدند و در آینده نزدیک ما شاهد رقابت و البته پیشرفتهای بیشماری در اکثر کشورها (چون وقتی تعداد میره بالا اشتراک تکنولوژی هم بالا میره و نتایجی که مثلا برای ما بیست سال طول کشید برای باقی کشورهای غیرتحریم چند سال طول میکشه فقط) خواهیم بود ولی شاید بیش از خود بحث پرتاب (که حالا وجوهی استقلال خواهانه و نمایش قدرتی داره برای سایر کشورهایی که دسترسی به شیوه های تجاری سایر کشورها برای پرتاب دارند(بر خلاف ما که مجبور بودیم)) بحث مسیری است که کشورها پیدا کردند برای توسعه موشک های بالستیکی خودشون که به راحتی بدون دردسرهای برخی پیمان های امضا شده و یا ناشده مسیری برند که هروقت خواستند و اراده کردند موشکهای بالستیک حتی دوربرد خودشون را بسازند. ( به نظرم اتفاقا بحث موشک در آینده برای بسیاری جذاب خواهد بود و شاید برای مایی که در مرحله ای هستیم که خب، حالا به توسعه سایر بخشها هم بپردازیم و موشکی را گاهی کمرنگ میکنیم، اتفاقا آینده بحث موشکها را به عنوان یک ابزار نظامی (در کنار سایر ابزارها) جدی تر خواهد گرفت به شکل گسترده تر.
  5. 9 پسندیده شده
    فیلم پرتاب تحقیقاتی ماهواره‌بر ذوالجناح وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، از آزمون زیرمداری ماهواره بر جدیدی با نام ذوالجناح رونمایی کرد. این ماهواره بر، پس از ماهواره برهای سفیر، سیمرغ و قاصد، چهارمین ماهواره بر ایرانی خواهد بود. https://www.aparat.com/v/sCLkg
  6. 8 پسندیده شده
    تست موفقیت آمیز تحرک پذیری تایپ X پلتفرم تایپ x (سمت راست) در کنار پلتفرم THeMIS (سمت چپ) محصولات شرکت میلرم رباتیک شرکت میلرم رباتیک اعلام کرد که آزمایش های انجام شده بر روی تایپ x در بخش تحرکپذیری با موفقیت انجام شده است. تایپ x به گونه ای طراحی شده است که قابلیت انعطاف پذیری دارد. قابلیت هوابرد بودن، قابلیت تجهیز به توپ های اتوماتیک 50 میلیمتری، وزن و ارتفاع نسبتا پایین موجب شده است تایپ x بتواند مواضع دفاعی دشمن را در هم بشکند و با حداقل خطر برای نیروهای خودی ماموریت خود را انجام دهد. علاوه بر این ، تایپ x تقریبا سه تا چهار برابر سبک تر و هزینه ساخت و نگهداری آن به طور قابل توجهی کمتر از یک خودرو رزمی سرنشین دار معمولی است. علاوه بر این اضافه شدن هوش مصنوعی توسعه داده شده توسط میلرم رباتیک با قابلیت دنبال کردن اهداف، رانندگی خودکار و تشخیص موانع موجب شده است تا امکان کنترل از راه دور تایپ x با سرعت بالاتر را فراهم انجام شود. توسعه خودروهای رزمی بدون سرنشین هوشمند میتواند صحنه رزم بر روی زرمین را به شکل کامل درگرگون سازد. این خودروها میتواند در خطرناکترین میدان های نبرد به عملیات بپردازند بدون انکه خطری متوجه سربازها باشد. با پیشرفت در حوزه های مخابرات و هوش مصنوعی خودروهای رزمی بدون سرنشین هوشمند میتواند قدرت آتش و استفاده تاکتیکی برابری با خودروهای سرنشین دار داشته باشد. پلتفرم تایپ x به علت قابلیت بدون سرنشین بودن و هوشمندی میتواند در کنار خودروهای رزمی سرنشین دار در بقا و قابلیت های عملیاتی انها اثرگذار باشد. https://www.aparat.com/v/BYqu4
  7. 5 پسندیده شده
    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اشباح شناسایی (تیزبین، بلند پرواز، کارآمد) بخش دوم مقدمه مترجم: مقاله پیش رو حاصل ترجمه و ترکیب چندین شماره از نشریه The Navigator و ترجمه بخش ­هایی از کتابچه راهنمای پروازی هواپیمای شناسایی RF-4 می­باشد و جهت گردآوری آن وقت و هزینه صرف شده است؛ لذا از مخاطبین محترم تقاضا می ­شود تنها با ذکر نام انجمن میلیتاری و نام مترجم و مولف (Cougar Bravo) اقدام به بازنشر آن نمایند. با تشکر در بخش قبل، به صورت مختصر با قابلیت های هواپیمای شناسایی RF-4 فتوفانتوم آشنا شدیم. آنچه که پیش روی شماست، گزیده ای از نحوه طراحی عملیات شناسایی از زبان ناوبر می باشد. لازم به ذکر است، برخی از تصاویر و اصطلاحات موجود در این متن از دستورالعمل AFM 55-15 (Preparation of Target Folders) به عاریت گرفته شده اند. * به نظر می رسید که هیچ گاه پایانی برایش وجود نداشته باشد. روزها یکی پس از دیگری با کلاس هایی مملو از موضوعات جدید، واژه های ناآشنا و تجهیزات جدید سپری می شدند. استادم همواره می گفت: درکی کامل از تمامی سامانه های موجود در هواپیما، برای یک هوانورد حرفه ای ضروریست. تکانی به خودم داده و با اعمال پشتکار، دوره ی نظری را پشت سر گذرانیدم. پس از آشنایی اولیه با RF-4 و دوربین هایش و نیز انجام چندین راید بر روی سیمیلاتور، بالاخره روز موعود فرا رسیده و باید اولین پرواز آموزشی خود به عنوان ناوبر را آغاز می نمودم. نخستین قدم برایم، طرح ریزی پروازی (Flight Planning) بود...* چقدر شیرین است! بالاخره دوره ی Ground را تمام کردم. در حال حاضر تمام کاری که باید انجام بدهم، دسته بندی کردن آن حجم عظیم اطلاعاتی است که در کلاس های زمینی به خوردم داده اند..! اساتید همه اش پشت سر هم این دو عبارت را تکرار می کردند: "طرح ریزی دقیق، ناوبری دقیق" از درک این عبارت عاجز بودم تا این که به فاز تجهیزات شناسایی (Camera Phase) رسیدم. به قول یکی از اساتید، آن بالا جایی برای یللی تللی کردن ندارید..! خب این اولین ماموریت آموزشی من است. بیایید ببینیم می توانم چیزی که سر کلاس ها یاد گرفتم را به یاد بیاورم یا نه!؟ اولین قدم انتخاب نقشه است. شکل 2-36 از کتاب AFM 51-40 در بر دارنده ی اطلاعات مختصری از انواع نقشه ها است. نقشه های ناوبری ONC برای ماموریت شناسایی ما مناسب نیستند. چرا که با داشتن مقیاس 1:1000000 فاقد جزئیات کافی برای پرواز در ارتفاع پست (Low-Level) هستند. نقشه های JOG با مقیاس 1:250000 جزئیات زیادی داشته و برای ماموریت ما مناسب هستند. اما باید اندازه روزنامه همشهری و کیهان، کاغذ پاره را با خودم به کابین ببرم. آن بالا جایی برای روزنامه خواندن نیست...! نقشه های TPC با مقیاس 1:500000 مناسب ترین و بهترین نقشه های ناوبری برای این پرواز هستند. جزئیات دقیق در کنار حجم مناسب (راست کار خودمونن) امروزه با توجه به پیشرفت های صورت گرفته، امکان طرح ریزی در رایانه و دریافت خروجی از چاپگر ممکن شده است. قدم بعدی، پلات کردن اهداف بر روی نقشه و مشخص نمودن مسیر است. برای هر هدف باید یک I.P. مشخص نمود. نقطه شروع یا Initial Point، آخرین Waypoint یا نقطه روشن پیش از رسیدن به هدف و انجام بمباران یا تصویربرداری است. یک نقطه کوچک، مشخص و تا حد امکان نزدیک به هدف؛ اگر بشود آن را در رادار دید که چه بهتر..! نمادهای ناوبری در این پرواز، چهار هدف برای شناسایی دارم. اولین هدف (تارگت) یک پل بر فراز رودخانه ای بزرگ است. با وجود رودخانه، یافتن پل بسیار آسان است. نقطه شروع 3.8 مایل با پل فاصله دارد. این پل، هدفی آسان برای عکاسی است. دومین هدف، یک فرودگاه واقع شده در یک دره است. این هدف در سطح دشوار تری برای عکاسی قرار دارد. تنها نقطه روشن جهت یافتن هدف، یک کوه تک و تنها در فاصله 2 مایلی آن است. بهترین راه برای رسیدن به فرودگاه، عبور از کوه و قطع کردن دره به صورت مورب است. (یارویی که این هدف رو بهم داده حتما سادیسم داشته!) سومین هدف، یک کارگاه چوب با یک نقطه شروع بلعکس است (یعنی IP در آن طرف هدف است.) متاسفانه هدف فاقد تصویر راداری است. اما پنج مایل بعد از آن، خط یال کوه به خوبی در رادار مشخص است. آخرین هدف، یک مجموعه سد و نیروگاه است که ناوبری تا آن آسان است. دریاچه پشت سد، روشن ترین نقطه برای یافتن هدف است. قدم بعد متصل نمودن اهداف به یکدیگر، مشخص نمودن نقطه های گردش، مشخص نمودن مسیر از پایگاه تا اولین I.P. و آخرین هدف و مشخص نمودن مرتفع ترین نقاط تا هدف است. مایه ی این کار یک مداد و یک پلاتر است. پس از محاسبات مربوط به سوخت و همچنین استخراج اطلاعات مورد نیاز INS، نوبت به محاسبات فتوگرافیک می رسد. تا اینجا، محاسبات ناوبری و سوخت از خجالتم درآمدند. حالا باید بدانم چه موقع دوربین ها را روشن کنم. از آن جایی که دوربین ها به صورت خودکار روشن نمی شوند، این کار بر عهده من است. بهترین راه برای مشخص نمودن زمان، استفاده از رادار و زمان سنج است. برای عکاسی هوایی، ثبت یک فریم کافی نیست. چرا که در یک تصویر هدف در مرکز ثبت شده و در تصویر دیگر، هدف در زاویه دیگر قرار گرفته؛ معمولا خدمه با تجربه 5 فریم از هر هدف ثبت می کنند. لذا به عنوان یک ناوبر مبتدی، بهتر است روی 9 شات حساب کنم. فرمول محاسبه زمان روشن نمودن دوربین (Stopwatch Time, SWT)، به صورتی که هدف در مرکز فریم وسطی (در این مورد، پنجم) قرار داشته باشد، به شرح ذیل است: متغیر TT، فاصله I.P. تا هدف به ثانیه است. متغیر N، تعداد تصاویر است (5،7،9 یا بیشتر) متغیر INT، فاصله زمانی میان دو تصویر به دهم ثانیه است. متغیر FS، تنظیمات فیوز فتوفلش است. در پرواز شناسایی روزانه، این مقدار صفر است. برای یافتن INT از فرمول ذیل بهره می گیریم (جدول تناسب که توی کلاس پنجم یاد گرفتیم): متغیر Factor، مقدار ثابتی بوده و با توجه به هر دوربین، متفاوت است. دوربین مورد استفاده ما در این ماموریت، KS-87 با لنز 6 اینچ و فاکتور 0.195 می باشد. دوربین KS-87 با سرعت زمینی 420 نات و ارتفاع 1500 پا، مقدار INTERVAL، به صورت دقیق 0.697 ثانیه می شود. با تقریب زدن (یا همان گرد کردن) 0.7 را داریم. با قرار دادن 0.7 در فرمول SWT، به عدد 27.2 ثانیه می رسیم. یعنی 27.2 ثانیه پس از گذشتن از I.P. ، باید دوربین را On کنیم. در نهایت، آماده انجام پرواز هستیم..... ادامه دارد....
  8. 5 پسندیده شده
    پنجه شیر بر گلوی دیده بان پنهانکار پیامدهای دستیابی تهران به فناوری پرنده پنهانکار بدون سرنشین RQ-170 در خاورمیانه و فراتر از آن در 4 دسامبر 2011 رسانه های آمریکایی در خبری غافلگیر کننده ، برای اولین بار از دست دادن یکفروند پرنده بدون سرنشین لاکهید RQ-170 سنتنیل برفراز حریم هوایی ایران را منتشر نمودند و ایران نیز متعاقباً تایید نمود که یگان جنگال نیروهای مسلح این کشور پهپاد مورد نظر را ساقط کرده وپس از آن نیز ویدئویی از کالبد این هواگرد را به نمایش گذاشتند . با این حال ، این پرنده بدون سرنشین که به تقریب یک دهه پس از معرفی بمب افکن بی-2 تا حدودی برای جهانیان شناخته شده بشمار می آمد ، از سلف سرنشین دار خود بصورت قابل توجهی کوچکتر طراحی گردید ، به همین دلیل به پنهانکارترین هواگرد عملیاتی در دنیا تبدیل شده بود ،اما بدلیل حساسیت فوق العاده موجود ، کاربری این بدون سرنشین ، بطور کامل در اختیار سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) گذاشته شد تا برای کسب اطلاعات برفراز ایران مورد استفاده قرارگیرد . از سویی دیگر ، شبکه پدافند هوایی ایران پس از اتمام جنگ باعراق ، در دست بازسازی قرار داشت و هنوز از ضعفهای عمده ای رنج می برد ، تا جایی که خبرهای متعددی از پرواز هواگردهای غیر پنهانکار آمریکایی در فضای هوایی ایران به گوش می رسید و حمله ایالات متحده به افغانستان (2001) و عراق (2003) این روند را تشدید نموده بود . به همین دلیل .... روند توسعه شبکه دفاع هوایی ایران در نهایت در سال 2011 با شکار RQ-170 و به غنیمت گرفتن آن با کمترین آسیب ممکن ، به ناگهان آشکار گردید . در واقع امر ، RQ-170 یکی از معدود هواگردهای پنهانکار عملیاتی دنیا بشمار می رفت و پس از 2 تا 3 مورد ادعایی ساقط نمودن بمب افکن های F-117 توسط پدافند و نیروی هوایی صربستان ، سنتنیل چهارمین موردی بشمار می رفت که در ردیف هواگردهای پنهانکار ساقط شده قرار می گرفت . در همان زمان ، برخی منابع مدعی بودند که سنتنیل برای ماه های متمادی ، روند توسعه برنامه های هسته ای را زیرنظر گرفته بود ، در حالی که ایرانی ها نیز ماه ها بدنبال شکار این هواگرد بودند و درنهایت موفق شدند با قطع پیوند ارتباط داده ای با مرکز کنترل این پهپاد و جعل داده های مربوط به سامانه مکان یابی جهانی سنتنیل ، آن را در نهایت دقت فرود آورده و به غنیمت بگیرند . ناظران نظامی به موازات پخش خبر این شکار ، معتقد بودند که ایران با استفاده از سامانه روسی 1L222 آوتوباز ، این عملیات را با موفقیت در کارنامه خود ثبت کنند و مدعای این دسته تحلیلگران این بود که تصاویر ویدئویی نشان میداد که علیرغم پرواز این پهپاد در ارتفاع بالا به تقریب دست نخورده و سالم برزمین نشانده شده و آسیبی در کالبد این پرنده مشاهده نمی شد . سامانه روسی 1L222 آوتوباز بدین ترتیب ، از دست دادن آنچه که بدون شک پیچیده ترین سامانه نظارتی در جهان نامیده می شد ، برای ایالات متحده یک شرمساری بحساب می آمد ، متعاقب این جریان ، دیک چینی ،معاون و وزیر دفاع پیشین آمریکا ، انتقادات بسیار زیادی را متوجه دولت اوباما نمود و اعتقاد داشت که رییس جمهور می بایست بلافاصله دستور بمباران بقایای هواگرد سرنگون شده را صادر می نمود . وی در جریان یک مصاحبه اظهار داشت: "پاسخ درست به سرنگونی سنتنیل ، بمباران سریع محل فرود بود تا استفاده از ان توسط ایرانی ها غیر ممکن گردد " که با توجه به حساسیت فناوری بکاررفته در سنتنیل ، این گفته چندان غیرمنطقی ( البته برای طرف آمریکایی . م ) نبود .به هر ترتیب ، دستیابی تهران به فناوری RQ-170 نه تنها خبری خوب برای ایران ، بلکه برای بسیاری از دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای ایالات متحده نیز بشمار می آمد . ایران بدلیل همکاری های نظامی طولانی با چین و کره شمالی ، به احتمال بسیار زیاد ، اطلاعات مشخصی را در اختیار این کشورها قرار داده تا راه کارهای بومی خود را برای مقابله با سامانه ای رزمی/ شناسایی پنهانکار ایالات متحده توسعه دهند . درواقع امر ، پیونگ یانگ و تهران ، سابقه بسیار طولانی در به اشتراک گذاری فناوری نظامی از اوایل دهه هشتاد میلادی را در کارنامه خود به ثبت رساندند و فرصت مطالعه بر روی RQ-170 ، یک امتیاز فوق العاده برای این کشور باهدف مدرن سازی شبکه دفاع هوایی خود در نقش ضد پنهانکاری است . سیستم های دفاع هوایی بومی کره شمالی که امروز برای مقابله با جتهای پیشرفته و پنهانکار آمریکایی توسعه پیدا کرده اند ، درصورت دستیابی به شیوه های پنهانکاری مورد استفاده در سنتنیل که در سایر هواگردهای آمریکایی نیز به تقریب مورد استفاده قرار گرفته می توانند شرایط را در یک جنگ احتمالی برای مهاجمان سخت تر نمایند . از سویی دیگر ، تلاش تازه کره شمالی برای تولید پرنده های بدون سرنشین بومی نیز از پیامدهای مهم به اشتراک گذاری فناوری RQ-170 است . مضاف براین ، برخی اظهارنظرها حاکی از آن است که ارتش چین نیز از مزیت دستیابی به فناوری سنتنیل برخوردار شده است و تنها در یک بازه 5 ساله پس از این رویداد ، این کشور نمونه های جدیدی از هواگردهای بدون سرنشین که شباهت قابل توجهی را با سنتنیل نشان می داد را رونمایی نمود . درنهایت ، دامنه این رویداد ، به صنعت رو به گسترش پهپادی ایران نیز کشیده شد ، تا جایی که گفته می شود بخش دفاعی این کشور با توسعه سازه هوایی سنتنیل ، آن را به کمک شرکای دفاعی خود ، به تولید انبوه رسانده که از قابلیتهای پیشرفته پنهانکاری نیز برخوردار است . براساس گزارشهای موجود ، تا کنون ، دو نسخه متفاوت بدون سرنشین از روی RQ-170 شامل شاهد-171 و صاعقه ساخته شده و هم اکنون در یگانهای پهپادی نیروی هوا- فضای سپاه با بر عهده گرفتن نقش شناسایی و تهاجمی ، عملیاتی است . این هواگردها ، برای مدتهای طولانی ، تنها پهپادهای پنهانکاری بشمار می آمدند که توسط یک نیروی نظامی خارج از سازمان رزمی ارتشهای غربی و چین ، مورد استفاده قرار داشتند . این مساله از آنجایی پر اهمیت می رسد که با حضور نظامی گسترده ایران در سوریه و همچنین همجوار با مرزهای شمالی سرزمین های اشغالی همزمان شده است . حساسیت این مساله تا جایی بود که منابع عبری مرتباً گزارش رصد پهپادهای نظارتی ایرانی مشتق شده از سنتنیل را در نزدیکی مرزهای خود اعلام می کنند که بنا بر برخی اطلاعات ، احتمالا از نوع صاعقه بوده است . دنی یاتوم رئیس سابق موساد در این ارتباط ، دنی یاتوم رئیس سابق موساد می گوید: " این یک عملیات پیچیده بشمار می آمد ، چرا که پهپادایرانی ، یک نمونه بسیار دقیق از پرنده بدون سرنشین آمریکایی بود که در قلمرو آنان ساقط شد و اگر این سخت افزارها برای ماموریتهای انهدامی وارد عمل شوند ، می تواند به یک ابزار مهلک تبدیل گردد ، ضمن اینکه ارتباط دادن آن به ایران نیز امکان پذیر نبود " به گفته برخی از این منابع ، پهپادهای ایرانی تلاشهای گسترده سامانه های دفاع هوایی پاتریوت عبری را برای رهگیری خود ، خنثی نموده و ارتش اسراییل بالاجبار با استفاده از بالگرد ، موفق به شکار آن می شوند .در این خصوص ، بخش صنعت پهپادی ایران نسخه های جدیدتری از گونه برگرفته از سنتنیل را معرفی نموده که شاهد-181 و شاهد-191 نام دارند و برخلاف نسخه های قبلی ، قابلیت حمل مهمات هدایت شونده را بخود اضافه شده می بینند ، در حالی که این نمونه ها را می توان در خارج از مرزهای ایران نیز استفاده نمود . توجه به این واقعیت که پرنده های بدون سرنشین می توانند با درصد موفقیت بیشتری از جنگنده ها و پدافند زمین پایه دشمن احتراز نمایند ، ( به مانند راهبرد ارتش ایالات متحده در سوریه ) ، کاربرد آنها ، یک ابزار تهاجمی قدرتمند برای کشور صاحب آن ، بحساب می آید . با تمامی این اوصاف ، هنوز نتایج و ضرر و زیان ناشی از برزمین نشاندن RQ-170 برای ایالات متحده و متحدانش بطور کامل آشکار نشده است . با توجه به اینکه ارتش این کشور و مشتریان دفاعی سطوح بالاتر آن ، بشدت به فناوری پنهانکاری وابسته هستند ، این واقعیت که شبکه پدافند هوایی در حال توسعه ایران ، می تواند چنین هواگردهایی را سرنگون کند ، خبر بسیار نگران کننده ای است ، بدین معنی که فناوری موصوف ، دربرابر حریفان قدرتمندتری نظیر روسیه ، چین و کره شمالی که از سیستم های دفاع هوایی پیشرفته بهره می برند ، آسیب پذیر تر خواهد بود . علاوه براین ، حضور مستمر هواگردهای پنهانکار اف-117 ، بی-2 و اف-22 در جوار مرزهای ایران موجب شده تا این کشور بتدریج ابزارهای مناسب و همچنین اقدامات متقابل موثرتری را توسعه دهد . درواقع سیستم های پیشرفته ایرانی نظیر باور-373 و 15 خرداد ، براساس اخبار موجود موفق شده اند تا عملکرد خود را در برابر هواگردهای پنهانکار تست کرده و قابلیت های خود را متناسب با تهدید موجود ، گسترش دهند . در کنار این مساله ، صدور فناوری پنهانکار سنتنیل به روسیه ، چین و کره شمالی باعث میشود تا این کشورها بسرعت خود را همپای ایالات متحده در حوزه فناوری پنهانکاری رسانده و این برای سازمان نظامی آمریکا ، خبر بسیار ناخوشایندی خواهد بود . در نتیجه ، اثر دومینووار از دست دادن RQ-170 از دریای چین جنوبی تا شبه جزیره کره و از سوریه تا اروپای شرقی ، و در چندین جبهه بتدریج پدیدار خواهد شد . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1- بن پایه 2- ادغام سه تاپیک موازی با محوریت پهپاد پنهانکار RQ-170 .. سیزدهم بهمن سال 1399 خورشیدی
  9. 5 پسندیده شده
  10. 4 پسندیده شده
    با افزایش تهدیدات در شمال غرب کشور (حضور پررنگ تر اسراییل بنا بر وابستگی آذربایجان؛ حضور ترکیه و نهایتا روسها به شکل نظامی در منطقه) و تجربه تجاوزات هوایی پهپادها در طول جنگ اخیر و البته احمالا افزایش واحدهای پدافندی تولید بومی توجه به شمال غرب بیشتر شد و در نهایت این افتتاح میتونه نوید بخش تقویت زیرساختهای پدافندی در شمال غرب باشه. امیدوارم به مرور و با افزایش بودجه و تولید تعداد بیشتری سامانه بومی بتونیم در تمام نقاط حیاتی کشور پدافند مستقر کنیم تا در نهایت درگیری پدافند زمینی کشور از مرزها بتونه شروع بشه قبل از رسیدن تهدیدات به عمق و مراکز و شهرهای حیاتی تحت پوشش پدافند.
  11. 4 پسندیده شده
    بسم ا... به نظرم تعصب نبوده ، شاید فقط رسانه های آمریکایی را رصد کرده و این طرفی ها ( ما ) را بررسی نکرده ... نه ... نویسنده اول گفت که سابقه همکاری مشترک طولانی بین ایران ، کره شمالی و بعدش چین وجود دارد و بطور طبیعی ان کشوری که سنتنیل را رصد کرد و نشوند ، ما بودیم و خود خواننده باید تشخیص بدهد که اول کدوم کشور بود که کپی RQ را زد .. ضمن اینکه نویسنده در متن به صراحت گفته فناوری سنتنیل منتقل شده و انها فقط الگو برداری کردند به همین دلیل پهپادهای جدیدشون به ارکیو شباهت نزدیکی دارد
  12. 4 پسندیده شده
  13. 4 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز احمد ، احمد ، احمد ؛ و توچه دانی که بود حاج احمد شهید احمد کاظمی از دید دیگران : اولین فرمانده ای که دیدم برای تانک ها چک لیست نوشته بود ، شهید کاظمی بود ( مقام معظم رهبری ، فرماندهی کل قوا ) ‌احمد کاظمی یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های تاریخ انقلاب اسلامی و 8 سال دفاع مقدس بود و از بزرگ‌ترین نوابغ نظامی دو قرن اخیر ایران به شمار می‌رود. هیچ لشکری از عراق و هیچ فرمانده متجاوزی تاب مقاومت در برابر او را نداشت. (سرلشکر غلامعلی رشید) هیچ عملیاتی نیست که در جنگ اتفاق افتاده باشد و احمد در آن پیروز نشده باشد (سرلشکر یحیی رحیم صفوی ) هرجا که بحث امنیت و عزت و اقتدار جمهوری اسلامی است ، مجسمه حاج احمد باید اونجا نصب بشه (سردار شهید حسن طهرانی مقدم ) احمد عصاره فضائل امام بود . احمد ناجی محوری مهمترین عملیات های جنگ بود. ( سردار شهید قاسم سلیمانی ) گفتاری از سرلشکر غلامعلی رشید درباره شهید احمد کاظمی برای اولین بار احمد را در محور فیاضیه دیدم. (فیاضیه در مثلث بین رودخانه کارون و رودخانه بهمن‌شیر و جاده اهواز آبادان قرار دارد.) عراقی‌ها که برای تصرف آبادان از رودخانه بهمن‌شیر عبور کرده بودند پس از شکست در عملیات عبور از رودخانه بهمن‌شیر و تصرف آبادان، در شمال بهمن‌شیر ایستاده بودند و این سرپل را در شرق رودخانه کارون یک‌سال تمام در اختیار داشتند. احمد در شمال بهمن‌شیر و چسبیده به کارون (رو به شمال و در مقابل عراقی‌ها) خط دفاعی درست کرده بود و دفاع می‌کرد. در اواخر سال 59 بود (ماه ششم جنگ) که از اهواز (از پایگاه منتظران شهادت - باشگاه گلف سابق) به آبادان رفتم. به دلیل محاصره آبادان با استفاده از لنج از ماهشهر از راه دریا رفتم و در “چوئیبده” پیاده شدم و بعد از سرکشی به ایستگاه 7 و 12 آبادان و دیدار با مرتضی قربانی و جعفر اسدی و برادران باکری (مهدی و حمید) که خمپاره داشتند، به محور فیاضیه رفتم و برای اولین بار احمد را دیدم. 22 سال سن داشت. بسیار جوان و زیبا و شجاع و با روحیه و پر نشاط بود و خطی داشت در حدود یک کیلومتر بود با سنگرهای مرتب. برای حمله به عراقی‌ها در نقاطی تونل هم ایجاد کرده بود ولی مخفی گذاشته بود. در سنگر با یک شربت ساده از ما پذیرایی کرد. موقعیت دشمن را توضیح داد. نقاط قوت و ضعف دشمن را به خوبی می‌شناخت و اعلام آمادگی کرد تا هر زمان که لازم باشد به دشمن حمله کند. قبلاً احمد در حاشیه شرقی کارون در شمال دارخوین در نقطه‌ای بنام نثاره (جنوب فارسیات) مستقر شده بود که بعد از شکست عملیات 1359/10/15 در جنوب کرخه کور که قرار بود از فارسیات نیز به سمت پادگان حمید از کارون عبوری صورت بگیرد، و صورت نگرفته بود ؛ دستور داده شد که جعفر اسدی و احمد به جبهه آبادان بروند. ‌ اکنون ملت ایران با شهادت شهید کاظمی یک فرمانده کامل و فداکار و تمام عیار را از دست داده است. مرسم تشییع پیکر شهید احمد کاظمی او از مبتکرترین، خلاق‌ترین، صریح‌اللهجه‌ترین ‌و ‌مربی‌ترین فرماندهان لشکرهای سپاه در جنگ بود. شهید کاظمی یکی از فرماندهان محوری و کلیدی و برجسته و بزرگ سپاه بود که 30 سال تجربه، تدبیر و اقتدار در اندیشه و عمل را پشت سر نهاده بود. ‌برای آشنایی با این عزیز از دست رفته با توجه به شناختی که از ایشان داشتم به دو بخش از کارهای شهید کاظمی به اختصار اشاره می‌کنم:‌ بخش اول: مهارت و توانایی‌های نظامی. بخش دوم: سیر تکاملی در جنگ. بخش اول: مهارت و توانایی‌های نظامی‌ معمولاً فرمانده لشکرهای ما در جنگ علاوه بر قدرت فرماندهی کردن و کنترل و هدایت و تلاش برای غلبه و پیروزی بر دشمن، هر کدام به دلیل تخصصی که دارند و رشدی که کرده‌اند در یکی از ابعاد نظامی و در یک رسته به خصوصی بیشتر مسلط هستند و متخصص‌تر هستند. ‌مثلاً یک فرمانده لشکر در رسته پیاده خیلی ورزیده است، فرمانده لشکر دیگری در امر زرهی بسیار مسلط است و دیگری بر توپخانه، ولی احمد کاظمی در خیلی از تخصص‌های مورد نیاز جبهه و رسته‌ها مهارت داشت. مانند: لجستیک، پیاده، زرهی و مکانیزه، آبی خاکی، اطلاعات و شناسایی، ادوات. لشکر پیاده داشت و با آن به خوبی جنگید. بر تیپ زرهی فرماندهی کرد و با آن خیلی خوب دشمن را کوبید. در امر لجستیک واقعاً تسلط داشت و بی‌نظیر بود. ‌وقتی که تصمیم می‌گرفت به شناسایی و کسب اطلاعات از دشمن برود، بهترین شناسایی را انجام می‌داد و به بهترین وجهی وضعیت موجود دشمن و چشم‌انداز آینده را تجزیه و تحلیل می‌کرد و تحرکات آینده دشمن را پیش‌بینی می‌کرد. احمد بهترین طراح عملیات بود و با طرحی که می‌داد زمینه در هم شکستن دشمن را بر پایه اطلاعات صحیح از دشمن فراهم می‌ساخت. احمد کاظمی دور بچه‌های لشکر (بسیجی‌ها ، سپاهی‌ها و جهادی‌ها) می‌چرخید.‌ ‌در تعمیر و نگهداری تجهیزات و ابزارها و سلاح‌ها و توزیع عادلانه امکانات و تدارک به موقع، فرمانده لشکر بی‌نظیری بود. روی همه این موضوعات نحوه به کارگیری نیروی انسانی و ابزار، محاسبه‌های دقیق می‌کرد و به خوبی از امکانات و ابزار در خدمت نیروها بر علیه دشمن استفاده می‌کرد. در لشکر8 نجف کافی بود که به سه مکان سرکشی کنی تا به این مهم پی ببری؛ آشپزخانه که بسیار مرتب و تمیز و بهداشتی بود، اسلحه‌خانه که بسیار مرتب و منظم بود و از سلاح‌ها به خوبی نگه‌داری می‌شد و حمام. ‌ سادگی و خلوص و تواضع و فروتنی او باعث شده بود که در قلب رزمندگان و بسیجی‌ها جا داشته باشد. به همه جا سرکشی می‌کرد و با رده‌های پایین لشکر از مسئول تعمیرگاه گرفته تا مسئول حمام، اسلحه‌خانه، بسیجی‌های تا گردان و … حضوراً نشست و برخاست داشت. هر کس با او برخورد می‌کرد شیفته مرام و اخلاق و ادب و حجب و حیای او می‌شد. روحیات بسیجی و خلق و خو و رفتار و سخنانش امکان ارتباط با نیروهای بسیجی را به خوبی برایش فراهم می‌ساخت و به خوبی بر نیروهای مردمی فرماندهی می‌کرد. اگر زندگی فرمانده لشکرهای شهیدی مثل احمد کاظمی، مهدی باکری و حسین خرازی و همت و زین‌الدین عمیقاً بررسی شود همه به این واقعیت مسلم ایمان می‌آورند که این فرماندهان استادان بزرگ فن جنگ هستند و قطعاً در راس همه آنان احمد کاظمی در قامت یک فرمانده نیرو که حیات مبارک او 16 سال پس از جنگ ادامه پیدا کرد در این فن از سرداران جاودانه تاریخ است. ‌کوبیدن دشمن برای تحمیل اراده خود بر دشمن و متقاعد کردن دشمن به نحوی مطمئن که در برابر این فرمانده توانمند و نابغه در میدان جنگ نمی‌توان تاب مقاومت آورد، از احمد کاظمی برمی‌آمد و بس. احمد کاظمی پدیده‌ای بود که دیگر ممکن نیست به آسانی نظیر او به وجود آید. شهید کاظمی و لشکر8 نجف قهر الهی بودند که بر سر دشمن بعثی فرود می‌آمدند و خداوند احمد کاظمی و لشکر8 نجف را برای کیفر دادن به سربازان متجاوز به ایران اسلامی، ‌فرستاد. احمد با صداقت و خلوص و شجاعت و تدبیری بی‌مانند، خویشتن را در خدمت به ولایت و اسلام و مسلمین و ایران اسلامی مستحیل و ذوب کرد و 28 سال خستگی‌ناپذیر و بی‌وقفه در قالب یک فرمانده مجاهد و عارف کوشید. عشق و خدمت به ولایت و نظام اسلامی و ایران اسلامی بر روح او مسلط بود. فعالیت‌های فکری، هوش، تحرک فوق‌العاده و گرایش دائم برای کوبیدن دشمن در هر نقطه و مکانی از خطوط برجسته احمد کاظمی بود. ‌شهید کاظمی به اعتقاد تمام فرماندهان و صاحب‌نظران نظامی برجسته‌ترین تاکتیک‌دان (پیروزی در نبردها) و هم استراتژیستی خبره بود و تشخیص‌های صحیح راهبردی داشت. مثل شهید مهدی باکری کم حرف می‌زد ولی زیاد عمل می‌کرد. مهدی، حسین و احمد اهل اظهارنظرهای مبسوط نبودند و در جلسه‌ها ، تطویل کلام نداشتند. خیلی خلاصه و مجمل اظهارنظر می‌کردند و حرف می‌زدند و اغلب خاموش بودند. امام علی(ع) در وصف یکی از برادران دینی خود در نهج‌البلاغه می‌فرماید:‌ ‌بیشتر روزگار خاموش بود و اگر می‌گفت، غلبه می‌کرد و تشنگی پرسندگان را فرو می‌نشاند. احمد هم مثل مهدی مصداق این فرمایش مولی امیر‌المؤمنین بود. ‌هرگز مشتی و دستی و شلاقی بر سربازش در میدان نزد بلکه رزمنده‌اش را با تشویق و افتخار و معنویت و ادب و شجاعت به جنگ واداشت و سربازانش وقتی اراده آهنین و صلابت روح و شجاعت و ادب احمد را در میدان جنگ می‌دیدند، برای پیشروی و حمله به دشمن سر از پا نمی‌شناختند. عملیات‌ها و جنگ‌های احمد همه از روی اسلوب و قاعده بود حرکاتش سنجیده و با اصول و قواعد فن نظامی تطبیق داشت و صحیح‌ترین تاکتیک را در صحنه رزم پیاده می‌کرد و بسیاری از سرداران قادر نبودند به گرد پای احمد هم برسند و از این به بعد هم باید بکوشند درخشان‌ترین عملیات‌های جنگی خود را از او تقلید کنند. ‌احمد به خوبی نقشه جغرافیایی را می‌شناخت و از همه افراد یگان‌هایش بهتر از نقشه استفاده می‌کرد. با این حال هیچ وقت به نقشه جغرافیایی محدود نمی‌شد، چشم از نقشه برمی‌داشت و به زمین عملیات پا می‌گذاشت. قبل و بعد از پرداختن به نقشه، زمین را که توجیه می‌شد و فرماندهان تحت امر را که توجیه می‌کرد، افراد را تهییج می‌کرد، با خطابه‌اش هیجان به جان رزمندگان می‌ریخت. فرمان صادر می‌کرد یا زهرا و یا حسین می‌گفت. ‌به نماز و دعا و قرآن متوسل می‌شد. اشک می‌ریخت فریاد می‌زد و فرمان صادر می‌کرد و در نزدیک‌ترین نقطه به دشمن حاضر می‌گشت و ستون‌های مهیب رزمندگان را به حرکت وا می‌داشت. در چنین شرایطی هیچ فرماندهی از دشمن در برابر نیروهای پر شور احمد تاب مقاومت نداشت چون بر توپخانه، ادوات، زرهی، مکانیزه، پیاده، لجستیک، اطلاعات و عملیات و ارتباطات مسلط بود و به همه فرمان‌های دقیق می‌داد. از آتش توپخانه و ادواتش به بهترین شکل استفاده می‌کرد و به شدیدترین وجه ممکن علیه دشمن آن را به کار می‌گرفت. ‌احمد کاظمی نه جنگ کلاسیک را که برای دشمن شناخته شده بود پیاده می‌کرد و نه واحدش را در دسته‌های کوچک پراکنده می‌کرد و عملیات چریکی و نامنظم می‌کرد، بلکه شیوه جدیدی که در سپاه به تکامل رسیده بود به کار می‌بست. جنگ انقلابی و مردمی با لشکر، با تاکتیک‌های جدید و نو‌به‌نو و آرایش‌های فشرده و تازه، که دشمن را بی‌اندازه آسیب‌پذیرمی‌کرد. ‌احمد کاظمی و لشکرش شمشیر برنده فرمانده کل سپاه، آقا محسن، در جنگ بود و تاکتیک ویژه و سر اصلی نبرد و طرز رسیدن به هدف اصلی را فرمانده کل سپاه با دو سه فرمانده در جنگ از جمله احمد به نتیجه می‌رسید. ‌پیاده کردن روش‌های ابتکاری و دور زدن مواضع دشمن در عمق، ناشی از مطالعه عمیق احمد بر روی دشمن بود. او در این کار صاحب‌نظر و استاد بود و به سرعت با دور زدن دشمن در وهله اول به پشت دشمن دست می‌یافت و خطوط اصلی ارتباطی دشمن را قطع می‌کرد و در وهله دوم با دشمن درگیر می‌شد و واحدهای محاصره شده دشمن را نابود می‌کرد. در این نوع مانور با سرعت عجیبی عمل می‌کرد و فرصت هر گونه واکنش و ضدحمله را از دشمن می‌گرفت. احمد نقاط ضعف مواضع دشمن را پیدا می‌کرد و سپس گردان‌هایش را جمع‌آوری و به سرعت برای تاکتیک‌هایی که در ذهن داشت تعلیم می‌داد و بعداً در نقطه مطلوب آنها را گرد می‌آورد و در مشت خود داشت و رخنه را که انجام می‌داد در لحظه آخر بدون اجتناب از صرفه‌جویی، با آن گردان‌هایی که برای ضربه‌کاری به دشمن آماده کرده بود وارد عمل می‌شد و کار دشمن را یکسره می‌کرد و این اقدامات را با ده‌ها فن و تاکتیک عمل می‌کرد. جنگ ما همزاد انقلاب بود. یک سیر و سلوک عظیم معنوی بود. مجاهده با اموال و انفس، با صدق نیت و اخلاق و صداقت و در معامله با رب‌الارباب بود. احمد کاظمی از فرماندهان حماسه‌ساز، متعهد، آرمان‌خواه و مسئول و بی‌ادعا بود. باشد تا سر فرصت احمد را و دنیای احمد را به ملت ایران بشناسانیم. ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این سردار دلیر شهید خواهیم پرداخت.
  14. 3 پسندیده شده
    دست‌یابی مقاومت فلسطین به فناوری سرنگون‌کردن پهپادهای صهیونیستی وبگاه «والا» نوشته برآوردهای ارتش رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد حماس فناوری‌هایی را برای سرنگون‌کردن پرنده‌های نظامی راه‌اندازی کرده است. این گزارش در حالی منتشر شده که مقاومت فلسطین طی سه روز گذشته دو پهپاد اسرائیلی را در غزه سرنگون کرده است.
  15. 3 پسندیده شده
    اگر اشتباه میکنم جناب @MR9 تصحیح کنند. دو جا به نظرم تعصب نویسنده غالب شده. یکی جایی که اشاره میکنه اول آمریکا خبر داد از دست دادن آر کیو را در حالیکه فکر کنم اولین اخبار از جانب ایران بود و حتی آمریکا در ابتدا تکذیب میکرد (اول اصلا از دست دادنش را و بعد هم اینکه در ایران بوده تا نهایتا فیلم و تصویر منتشر شد ) و چون مسئله سیا مطرح بود نهایت پنهانکاری را امریکا کرد در اون مقطع ابتدا. دوم هم جایی که اشاره به مهندسی معکوس میکنه اول از چین و حی کره شمالی در موفقیت نام میبره و بعد تازه میگه ایران هم حالا یک کپی هایی ازش ساخت. در حالیکه روند فکر کنم کاملا بالعکس بوده اگر هم اینچنین بوده چون همه ما شاهد بودیم از نمونه های یک چندم و الکتریکی در ایران شروع شد تا نهایتا صاعقه.
  16. 3 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز عملیات الخفجی بزرگترین و دوربردترین عملیات دریائی سپاه که به وقوع نپیوست موقعیت بندر الخفجی نسبت به کشورهای ایران - عربستان و کویت در واقعه کشتار حجاج در مکه ( سال 1366 ه.ش ) که حدود 400 و خرده‌ای نفر از هموطنان ما چه زن و چه مرد به شهادت رسیدند . این اتفاق برای جمهوری اسلامی واقعه بسیار ناگواری بود و سپاه پاسداران نیز ، مصرانه در پى فرصتى براى پاسخگویى متقابل بود. جمهوری اسلامی برای تنبیه عربستان سعودی عملیاتی به نام " الخفجی" ( یا الخفاجی ) طراحی کرد. خفجی یک منطقه نفتی از شمال مشرف به عربستان و از جنوب مشرف به آب‌های خلیج‌فارس است. آن موضوع بسیار حساس بود و همه نیروهای نظامی و حتی سیاسی درگیر قضیه و علاقه‌مند شدند این اتفاق بیفتد. (در واقع انتقام از خون شهدای مکه بود) تعدادی از پیکرهای حجاج به شهادت رسیده در سال 1366 بر این اساس "ناوگروه نوح نبی" در تاریخ سیزدهم مهرماه 1366 (1366/07/13) درصدد انجام عملیاتى در منطقه استراتژیک نفتى "رأس الخفجى " متعلق به عربستان برآمدند که طی آن می بایست حدود 400 قایق تندرو به دریا بزنند تا پس از رسیدن به ساحل عربستان در منطقه نفتی الخفجی ، به نقاطی که برایشان تعیین‌شده بود حمله کنند. " قرار بود نیروها خود را به منافع و منابع نفتی دشمن برسانند ، خیلی سریع مواد منفجره را کار بگذارند و سپس با ادوات مستقر بر قایق ها همه تأسیسات و قایق های منطقه را زیر آتش قرار دهند و برگردند. قرار بود که این عملیات در شب صورت بگیرد تا دشمن متوجه نشود." (عبدالرضا کریمی/قرارگاه نوح نبی) آنتونی کوردزمن می‌نویسد«منابع اطلاعاتی پی بردند که قرار است حمله‌ی مهمی به رأس الخفجی انجام شود. این منطقه میدان بزرگ نفتی و مجتمع پالایشگاهی کویت-عربستان با ظرفیت سیصد هزار بشکه در روز در نزدیکی مرز کویت و عربستان و حدود 110 کیلومتری خارک بود که عربستان سعودی و کویت نفت استخراج شده از آن را به نفع عراق می‌فروختند. عربستان بعد از مشورت با آمریکا، به هواپیماهای اف15 و تورنادوی خود آماده‌باش داد و کشتی‌های خود را به منطقه خلیج فارس اعزام کرد و با این اقدام صریحاً اعلام کرد که از نقشه حمله به منطقه نفتی خفجی آگاه است». سکوی نفتی سروش ؛ مبداء آغاز عملیات الخفجی رزمندگان شب 2 مهر راهی عملیات شدند. ولی به دلیل شرایطی که پیش آمد این عملیات بسیار حساس، عظیم و گسترده لو رفت. "ماهواره ها و ناوهای آمریکائی همه چیز را زیر نظر دارند. همگی تا سکوی سروش رفتیم ، قرار بود آنجا سازماندهی شویم و عملیات را آغاز کنیم. اما همه در حال و هوای عملیات بودند که خبر دادند عملیات لو رفته و لغو شده است. همه بچه ها ناراحت و عصبانی شدند." حمله به چاه های نفتی عربستان منتفی شد. پس از این واقعه، که بنا به دلایلى در بدو عملیات، متوقف گردید؛ تلاش جدى ناو گروه‏هاى سپاه پاسداران براى زدن ضربه‏اى موثر و مستقیم به نظامیان آمریکایى حاضر در خلیج فارس متوقف نشد و ناو گروه منطقه دوم دریایى سپاه تحت فرماندهى پاسدار شهید نادر مهدى مأموریت پیدا کرد عملیاتى استشهادى علیه هلى‏کوپترهاى "مارینیز " آمریکایى به انجام برساند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  17. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم ( Xian KJ-600 ) کی جی - 600 : هواپیمای آواکس ناونشین KJ-600 را باید نخستین گام صنعت هوانوردی چین در تولید آواکس های ناونشین دانست. هواپیمائی که علاوه بر رفع نیازهای هواپیمائی نیروی دریائی چین ، میتواند نیم نگاهی هم به بازار جهانی این سلاح داشته باشد. همانطور که از ظاهر این پرنده مشخص است این هواپیما شباهت زیادی به نسخه آواکس آمریکائی " ای -2 " ( Grumman E-2 Hawkeye ) دارد. آواکس ناونشین E-2 آمریکا این هواپیما که در آگوست 2020 اولین پرواز خود را انجام داد ، بنا است که در سال 2022 بر روی ناوهای هواپیمابر Type-003 مستقر گردد. چینی ها در خصوص این برنامه اطلاعات کمی منتشر کرده اند و مشخص نیست چه تعداد از این پرنده را قرار است که تولید کنند. با توجه به نیاز فوری چین ، تاکنون برنامه ای برای صادرات این سلاح ارائه نشده است. این آواکس چینی ، فعلا از دو موتور توربو پراپ WJ-6C ساخت چین بهره میگیرد اما در گزارشی که گلوبال تایمز منتشر کرده گفته شده که بزودی به موتورهای WJ-10 مجهز خواهد شد. موتور چینی Zhuzhou WoJiang-6C نسخه چینی موتور Ivchenko AI-20 ساخت شوروی در خصوص این آواکس چینی هیچ تاپیکی در میلیتاری وجود ندارد https://nationalinterest.org/blog/buzz/xian-kj-600-could-make-chinas-aircraft-carriers-far-more-powerful-168497 ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاءالله اگر عمری باقی بود ، در پست های آینده به سایر پرنده های چینی خواهیم پرداخت.
  18. 2 پسندیده شده
    صهیونیستها فیلمی از مقابله گنبد با پهپادها منتشر کردند. جالب اینکه پهپاد هدف شبیه پهپاد کیان بود. گنبد با تبلیغات اینچنینی علاوه بر نقش های جدید که با ارتقا براش در نظر گرفته شده حتما یکی از پایه های نزدیکی این رژیم به اعراب منطقه هست خصوصا در دیپلماسی نظامی. در دسامبر سال پیش صحبت از ارتقا نرم افزاری و سخت افزاری این سامانه بر مقابله با پهپادها و کروزها شده بود و تستش البته. البته نقش صنایع نظامی همکار آمریکا را نباید از نظر دور داشت چون به نظر یکی از شروط خریدش همین ارتقاها بوده بواسطه تهدیداتی که پایگاه های آمریکایی پذیرای این سامانه در منطقه باهاش روبرو است.
  19. 1 پسندیده شده
    میلرم رباتیک (Milrem Robotics)  شرکتی نوظهور در زمینه تولید وسایل نقلیه رباتیک و بدون سرنشین در کشور کوچک استونی است. این شرکت در سال 2013 تاسیس شد. هدف این شرکت ساخت وسایل نقلیه رباتیک برای دور نگه داشتن نیروی انسانی از محیطهای پرخطر، نا امن و الوده است. این محصولات می توانند با افزایش ایمنی و بهره وری نیروی انسانی در صنایع مختلف مانند کشاورزی، جنگلداری، خدمات شهری، امداد و نجات و معدن شرکت نماییند. همچنین به شکل ویژه و خاصی در در امور دفاعی و امنیتی حضور یابند. این شرکت در حال برنامه ریزی برای تبدیل شدن به یک رهبر نوآور جهانی در زمینه وسایل نقلیه رباتیک و بزرگترین بازیکن بازار وسایل نقلیه زمینی بدون سرنشین در اروپا است. این شرکت در زمینه توسعه سیستم های هوشمند و هوش مصنوعی پیرو قوانین اتحادیه اروپا است. سیاست اخلاقی میلرم رباتیک توسعه هر سیستمی که قادر به شلیک سلاح بدون کنترل معنادار انسانی باشد را ممنوع می کند. همچنین در زمینه فروش محصولات نیز زیر نظر قوانین اتحادیه اروپا و ناتو است. این شرکت با معرفی محصول THeMIS توانسته است موفقیت بزرگی کسب نمایبد. به طوری که در سال 2019 تا 2020 مجموعا توانست 5/5 میلیون یورودلار سرمایه از بخش خصوصی در یافت کند. گردش مالی میلرم رباتیک در سال 2019 تقریبا 7 برابر افزایش یافت و به 5.1 میلیون یورو رسید. اولین محصول این شرکت، THeMIS به 9 کشور ( ایالات متحده آمریکا، استونی، فرانسه، انگلیس، نروژ، هلند، المان، تایلند و اندونزی) از جمله 7 کشور ناتو فروخته شده است. برای بسیاری از مشتریان ، THeMIS به راه حل استاندارد صنعتی تبدیل شده است. شرکت میلرم رباتیک می تواند در استونی به عنوان محرک رشد اقتصادی و ایجاد شغل با ارزش افزوده بالا مورد استفاده قرار گیرد. اکنون این شرکت بیش از 100 کارمند است که 40 نفر از آنها فوق لیسانس و هفت نفر دکترا دارند. در این بین حتی فرمانده سابق نیروهای دفاعی استونی ژنرال Riho Terras نیز به شرکت میلرم رباتیک ملحق شده است. میلرم رباتیک دارای شرکت های تابعه در ایالات متحده آمریکا و سوئد است و قصد دارد در آینده نزدیک شعبه های را در کشورهای همسایه افتتاح کند تا بخش های تخصص های بیشتری اضافی شود. محصولات THeMIS سیستم پیاده نظام ترکیبی ماژولار یا به اختصار THeMIS، اولین وسیله نقلیه زمینی بدون سرنشین کاملاً ماژولار و هیبریدی در جهان است. این وسیله نقلیه میتواند از طریق نصب سکوی محل حمل و نقل، ایستگاه تسلیحات از راه دور، واحد شناسایی، دفع مواد منفجره و بسیاری موارد دیگر، از نیروهای پیاده نظام پشتیبانی کند. معماری باز این وسیله نقلیه موجب میشود تا نیازهای مختلف در میدان نبرد را پاسخ دهد. این خودروی بدون سرنشین مجهز به پیشرانه هیبریدی دیزل-الکتریک با مصرف سوخت پایین و چرخه عمر بالا است. در حالت کاملا برقی خودرو کاملا بدون صدا خواهد بود. شعاع دوران صفر در این خودرو قابلیت مانورپذیری آسان در محیط باریک را فراهم می کند. خودروهای بدون سرنشین THeMIS را میتوان هم به شکل داخلی و خارجی با بالگرد جابه جاکرد. درصورت نیاز این خودرو ها را میتوان به استاندارد STANAG 4569 سطح 3 ( مقاوم در برابر گلوله های سوراخ کننده زره 7.62x51م.م ) رساند. برای ارتباط امن بین کاربر و خودرو، مجهز به رادیو تاکتیکی MIMO Mesh IP همراه ارتباط رمزگذاری شده است. این خودرو مجهز به دوربین های IR، حرارتی و HDR است. خودرو THeMIS میتواند به حداکثر سرعت 20 کیلومتر بر ساعت برسد. وزن آن 1450 کیلوگرم میباشد و طول، عرض و ارتفاع آن به ترتیب 240 سانتی متر، 200 سانتی متر و 111 سانتی متر است. مدلها: 1-THeMIS باری هدف اصلی این مدل پشتیبانی و تامین تدارکات برای نیروهای مستقر در پایگاه و تأمین لجستیک برای واحدهای رزمی در خط مقدم است. این خودرو نقلیه برای پشتیبانی از واحدهای پیاده نظام قابلیت های همچون کاهش بار جسمی برای آنها، اختفا راحتر نیروهای پیاده نطام، افزایش محافظت از نیرو و بقا برای آنها را فراهم می کند. به لطف ظرفیت حمل بار بالا ، این خودرو بدون سرنشین قادر است هر آنچه سرباز به طور معمول در میدان نبرد حمل می کند مانند تجهیزات انفرادی، وسایل و دارو پزشکی، سوخت، مهمات، مجروحین، کشته ها و غیره را به سرعت جابه جا کند. چنین ویژگی به سربازان پیاده نظام اجازه میدهد تا بر روی مأموریت فعلی خود تمرکز باشند. مجهز بودن این خودرو به کیت های خودمختاری موجب شود هدایت این وسایله نقلیه در میدان نبرد پیچیدگی خاصی نداشته باشد و تمرکز نیروهای پیاده نظام را بر هم نزند. در صورت ایجاد شرایط اضطراری سربازان با کمک تجهیزات بی سیم میتواند خودرو بدون سرشنین را متوقف ویا خاموش نماییند. این نمونه می توان تا 750 کیلوگرم بار را باخود حمل کند. 2-THeMIS رزمی خودرو بدون سرنشین THeMIS رزمی می تواند با ایجاد آتش مستقیم ویا غیر مستقیم اثرگذاری قابل توجه ای در میدان نبرد داشته باشد. ساختار ماژولار THeMIS به توصعه دهندگان اجازه میدهد بسته به نیاز مشتری طیف گسترده از این تسلیحات را بر روی ان سوار نماییند. در نتیجه مدلهای رزمی را میتوان با بینهایت ارایش تسلحیاتی مانند ترکیب مسلسل های سبک یا سنگین ، نارنجک اندازهای 40 میلیمتری ، خودکارهای 30 میلیمتری و سیستم های موشکی ضد تانک ساخت. در ادامه به علت تنوع بالای ارایش تسلیحاتی THeMIS فقط به نمونه های معرفی شده توسط خود شرکت میلرم رباتیک اشاره میشود. 1-2-THeMIS رزمی/لجستیکی این نمونه از خودروی بدون سرنشین THeMIS در حقیقت نمونه بروز رسانی شده THeMIS باری است که علاوه بر قابلیت های لجستیکی دارای قدرت شلیک نیز است. این مدل دارای اسکلت بیرونی برای افزایش توان شاسی در هنگام جابه جایی بار است. در بخش پشتی بدنه THeMIS رزمی/لجستیکی یک جایگاه سلاح کنترل از راه دور سبک ساخت شرکت اسلحه سازی بلژیکی FN Herstal نصب شده است. 2-2-THeMIS رزمی مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور ADDER اولین جایگاه سلاح کنترل از راه دور ادغام شده با THeMIS با کمک شرکت مهندسی ST سنگاپور و تحت نظارت نیروهای دفاعی استونی ازمایش شد. این نمونه مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور ADDER مدل DM 40/50 محصول سنگاپور وزنی در حدود 350 کیلوگرم دارد. درحالت استاندارد جایگاه سلاح کنترل از راه دور DM 40/50 مسلح به مسلسل 12/7 م.م و نارنجک انداز اتوماتیک 40 م.م، دوربین حرارتی و فاصله یاب لیزری است. 3-2-THeMIS رزمی مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور PROTECTOR ایستگاه تسلیحاتی کنترل از راه دور PROTECTOR ساخت شرکت KONGSBERG نروژی یکی از جایگاه سلاح کنترل از راه دور مشهور بین کشورهای عضو ناتو است. در سال 2017 این جایگاه سلاح کنترل از راه دور با خودرو رزمی بدون سرنشین THeMIS ادغام شد. نسخه های تسلیحاتی مختلفی ازPROTECTOR در دسترس است اما یکی کشنده ترین ترکیبهای تسلیحاتی ترکیب مسلسل 12.7 م.م با موشک ضد زره جاولین می باشد که توانایی هماهنگی با THeMIS را دارد. وزن این جایگاه سلاح کنترل از راه دور 175 کیلوگرم میباشد. 4-2-THeMIS رزمی مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور defender این نمونه مجهز به این جایگاه سلاح کنترل از راه دور متوسط ساخت شرکت اسلحه سازی بلژیکی FN Herstalاست. این جایگاه سلاح کنترل از راه دور بانام defender فقط به یک مسلسل 12.7 م.م مجهز است و وزن ان 210 کیلوگرم میباشد. در طی رزمایش Spring Storm 2017 این مدل از خودرو بدون سرنشین THeMIS مورد استفاده نیروهای استونی قرار گرفت. در دسامبر 2017 آزمایش های اجرای آتش در استونی انجام شد. در رزمایش Spring Storm 2019 نیز دوباره نیروهای استونی تمرین با THeMIS را تمرین کردند. ماموریت های اصلی تمرین شده با THeMIS در مناطق روستایی و همچنین شهری شبیه سازی و انجام شده بود. خودرو رزمی THeMIS رزمی مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور defender در رزمایش Spring Storm 2019 5-2-THeMIS رزمی مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور R400S-MK2-D-HD خودرو THeMIS رزمی با توپ خودکار 30 میلیمتری نصب شده بر روی جایگاه سلاح کنترل از راه دور R400S-MK2-D-HD بسیار کشنده خواهد بود. این نمونه با ایجاد اتش پشتیبانی مستقیم واحدهای پیاده نظام سبک را قادر می سازد تا با یک سیستم سلاح سنگین در میدان نبرد حاضر شوند. بر خلاف خودروهای زرهی بزرگ این نمونه نیازمندهای لجستیکی پایین و ردپای لجستیکی کمتری از خود برجای میگذارد در نتیجه در عملیاتهای ضربتی بسیار موثر خواهد بود. این جایگاه سلاح کنترل از راه دور به به سیستم نظارتی حرارتی و سیستم تسلیحاتی تثبیت شده مجهز است. 3- THeMIS اطلاعات ، نظارت و شناسایی (ISR) خودرو THeMIS مدل اطلاعات ، نظارت و شناسایی دارای سنسورهای پیشرفته جهت جمع آوری اطلاعات است. هدف اصلی این مدل افزایش آگاهی از موقعیت و ارائه بهتر اطلاعات ، نظارت و شناسایی در مناطق وسیع و ارزیابی میدان نبرد است. این سیستم می تواند به طور موثر مورد استفادهد واحدهای پیاده نظم ، مرزبانان و سازمان های اجرای قانون برای جمع آوری و پردازش اطلاعات خام و زمان واکنش برای فرماندهان را کاهش بدهد. در حال حاظر تنها نمونه خودرو THeMIS در نقش اطلاعات ، نظارت و شناسایی ساخته شده نمونه ای است که مجهز به کوادکوپتر Titan KX-4 LE است. این کوادکوپتر ساخت شرکت استونیایی Threod Systems است. شرکت Threod Systems در زمینه توسعه هواگردهای بدون سرنشین تمرکز دارد. ترکیب خودرو بدون سرنشین با یک کوادکوپتر ابزاری مناسب برای ماموریتهای نظارت ، نجات و مأموریت های اجرای قانون است . ترکیب دو سیستم بدون سرنشین و خودکار در استونی بستری را برای وزارت دفاع استونی فراهم کرده است تا پروژه ای تحت عنوان "سیستمهای خودکار در میدان جنگ" ، تحت مدیریت مرکز مطالعات کاربردی ملی استونی در سال 2018 میلادی را انجام دهد. هدف این پروژه ارزیابی این است که چگونه سیستم های بدون سرنشین و خودکار می توانند به قدرت نظامی استونی کمک کنند. همچنین میزان تأثیر این سیستم های جدید را بر قدرت جنگی اندازه گیری خواهند کرد. کوادکوپتر Titan KX-4 LE نمونه ISR در کنار نمونه باری 4- THeMISخنثی سازی مواد منفجره پلتفرم THeMIS می تواند مجهز به سیستم های تسلیحاتی با کالیبر کوچک یا بزرگ باشد ، اما می تواند به عنوان یک سکوی جهت شناسایی و خنثی سازی مواد منفجره مورد استفاد قرار گیرد. نمونه های احتمالی از THeMIS تقریباً بی حد و حصر است. مدل خنثی سازی مواد منجفره THeMIS مجهز به سیستم چشم زمین (GroundEye) که توسط شرکت Raytheon انگلستان توسعه یافته است. این سیستم میتواند انواع بمبهای کنارجاده ای دفن شده شناسایی و تشخیص دهد حتی نمونه های که بدون فلز ساخته شده اند. علاوه بر این معماری باز امکان ادغام آسان حسگرهای جایگزین و تجهیزات دیگر مانند سیستم های تشخیص رادار زمینی (GPR) ، آشکارسازهای اتصال غیر خطی (NLJD) و را فراهم می کند. تایپ X پلتفرم بدون سرنشین شنی دار تایپ X یکی از جدیدترین محصولات شرکت میلرم رباتیک است که جهت پشتیبانی واحدهای مکانیزه در نظر گرفته شده است و حمایت از واحدهای زرهی مانند تانکهای اصلی میدان نبرد توسعه پیدا کرده است. این خودروی بدون سرنشین مانند THeMIS ماژولار است و می تواند در کاربری های مختلف وارد میدان نبرد شود. وزن این پلتفرم زنجیردار 12 تن است. وزن پایین این پلتفرم تایپ X اجازه جابهجایی آن را به وسیله هواپیما های ترابری می دهد. هواپیماهای ترابری C-130J و KC-390 یک دستگاه ، هواپیمای A400M دو دستگاه و هواپیمای ترابری C-17 می توانند حداکثر 6 دستگاه تایپ X را جابه جا نمایید. تایپ X قابلیت بارریزی هوایی را دارد. تایپ X استاندار STANAG 4569 سطح 4 برای پرتابه های انرژی جنبشی و برای مین ها سطح 1 را کسب کرده است. در حال حاضر شرکت میلرم رباتیک تنها نمونه رزمی این پلتفرم را معرفی کرده است. مدل رزمی تایپ X می تواند به طیف گسترده ای از توپ های اتوماتیک از کالیبر 20 م.م تا 50 م.م مجهز شود. خودرو بدون سرنشین تایپ X میتواند همانند خودروهای رزمی پیاده نظام قدرت شلیک و استفاده تاکتیکی برابر داشته باشد. استفاده از خودرو بدون سرنشین تایپ X رزمی به عنوان یک خودرو رزمی که در خط نبرد قرار دارد میتواند باعث کاهش تعداد سربازان در میدان نبرد شود و آنها را از خطرات و تهدیدات میدان نبرد دور نگه دارد. که برای انجام مأموریت در شرایط خطرناک ایده آل است. نمونه اولیه ساخته شده از تایپ X مجهز به برجک CPWS II ساخت شرکت دفاعی John Cockeril است. برجک CPWS II که برجکی سبک است مسلح به توپ 30 م.م، لانچر دوتایی موشک ضد زره، دید پانوراما 360، تصویربرداری حرارتی است. خودرو بدون سرنشین تایپX مجهز به هوش مصنوعی است که می تواند قابلیتهای خودران را به این خودرو رزمی اضافه نمایید. شرکت قصد دارد نمونه های مختلف با کاربری های متنوع را براساس پلتفرم تایپ X مانند نمونه ضد زره، خمپاره انداز، لانچر پهپادهای انتحاری و... را طراحی و تولید کنند. در اینده مدلهای مخلف تایپ X میتوانند در قالب یک تیم رزمی عمل کرده و صحنه میدان نبرد را تغییر دهند. نمونه اولیه خودرو فرماندهی تایپ X میزبان چهار اپراتور است. در حال حاضر هر تایپ X دارای دو اپراتور ، یک راننده و یک توپچی است. به این ترتیب هر خودرو فرماندهی توانایی هدایت دو پلتفرم تایپ X را خواهد داشت. پلتفرم تایپX با کاربری های متفاوت خودرو فرماندهی جهت هدایت خودروهای بدون سرنشین تایپ X قابلیت جابه جایی هوایی با کمک هواپیماهای ترابری نظیر C130 همکاری پلتفرم تایپ X با یکدیگر با کاربریهای متفاوت بسته توایع هوشمند (MIFK) افزودن هوش مصنوعی وقابلیت های خودمختاری بخش جدایی ناپذیر از وسایل نقلیه بدون سرنشین است. چنین توانایی در میدان نبرد باعث خواهد شد کاربرها ویا سربازان تمرکز بیشتری برای فعالیت های دیگر مانند تمرکز برمبارزات داشته باشند. شرکت میلرم رباتیک در نظر دارد قابلیت های خود مختاری در خودروهای خود را به شکل جدی افزیش دهد به طوری که هر خودرو در میدان نبرد فقط یک اپراتور نیاز داشته باشد. بسته MIFK نیز برای همین منظور توسعه وساخته شده است که قابلیت های مانند ، مسیریابی و شناسایی موانع، بازگشت خودکار به پایگاه/مبدا، دنبال کردن خودکار نیروها را به خودروها اضافه میکند. این بسته شامل بخش های سخت افزاری و نرم افزاری ماژولار است که حتی میتوان انها را بر روی خودروهای نقلیه سرنشین دار نصب کرد. در حال حاضر شرکت استونیایی میلرم رباتیک تصمیم دارد بسته توایع هوشمند خود را برای سیستم های رزمی تایپ X و THeMISپیاده سازی کند. اما مشتریان خارجی میتواند این بسته را برای دیگر وسایل نقلیه سرنشین دار و بدون سرنشین خریداری کنند. کاربری غیر نظامی- پلتفرم بدون سرنشین Multiscope میلرم رباتیک دانش جمع آوری شده از آزمایش گسترده پلتفرم THeMIS در طی تمرینات نظامی در محیط های سخت توانسته است پلتفرم بدون سرنشین Multiscope مخصوص فعالیت های غیر نظامی را معرفی کرد. این پلتفرم مقرون به صرفه و انعطاف پذیر میتواند در فعالیت های گسترده ای مانند آتش نشانی، امداد و نجات، کشاورزی و جنگل داری و معدن فعالیت کند. پلتفرم بدون سرنشین Multiscope در مرحله نخست میتواند برای صنایعی ایده آل باشد که مایل هستند خطرات محیط کار را کاهش و امنیت نیروی انسانی را ارتفا ببخشند. نمونه های ساخت شده در بخش غیر نطامی نیز بسیار متنوع هستند که به علت طولانی شدن بحث از معرفی و کاربری ها آنها صرف نظر میشود. پلتفرم Multiscope می تواند ایده کشاورزی بدون دخالت انسان رو محقق کند مشتریان و همکاریها شرکت میلرم رباتیک موفقیت خود را مدیون توسعه پلتفرم ماژولار THeMIS است. تنها چند سال پس از توسعه THEMIS ، این خودرو به یکی از معروف ترین وسیله نقلیه زمینی بدون سرنشین در بازار تبدیل شد. به طوری شرکت های اسلحه سازی مطرح مانند Nexter ، FN Herstal ، ST Kinetics ، Raytheon و Threod Systems به دنبال همکاری با این شرکت استونیایی بودند. شرکت های دفاعی که با میلرم رباتیک همکاری داشته اند پلتفرم THeMIS را تحسین کردند. کنسرسیوم موشکی اروپا MBDA در سال 2018 اعلام کرد که با شرکت میلرم رباتیک جهت توسعه یک خودرو بدون سرنشین ضد زره همکاری میکند. در حقیقت در این پروژه قرار است پلتفرم THeMIS با موشک هدایت شونده ضد تانک MMP ادغام شود. ترکیب موشک ضد تانک MMP با برد 4 کیلومتر توانایی بی همتایی برای درگیر شدن با اهدافی فراتر از دید می دهد. نمونه اولیه این محصول در سال 2019 معرفی شد. این نمونه مهز به برجک رزمی IMPACT با وزن 250 کیلوگرم است که علاوه بر به دو موشک MMP به یک مسلسل 7.62 م.م نیز مجهز است. پروژه دیگر کنسرسیوم موشکی اروپا MBDA با شرکت میلرم رباتیک ادغام پلتفرم THeMIS با موشکهای ضد زره بریمستون بود. در این طرح قرار بود هر خودرو بدون سرنشین بتواند 6 موشک ضد زره بریمستون را شلیک نمایید. موشک ضد زره بریمستون با قابلیت شلیک کن فراموش کن برد 12 کیلومتری دارد. پلتفرم THeMIS با موشک هدایت شونده ضد تانک MMP پلتفرم THeMIS با موشک هدایت شونده ضد تانک بریمستون اولین استفاده رسمی پلتفرم THeMIS مدل باری در عملیات ضد تروریستی فرانسه در آوریل 2019 به همراه نیروهای دفاعی استونی (EDF) به کشور مالی اعزام شد. تا آوریل سال 2020 ، این وسیله نقلیه به طور منظم در هنگام گشت زنی ها توسط سربازان استونیایی و برای حمل و نقل لوازم داخل پایگاه مانند موادغذایی، آب، مواد سوختی و مهمات استفاده می شد. در مجموع ، سه دسته از سربازان استونی در هنگام اعزام خود از این وسیله نقلیه استفاده کردند. به گفته مقامات استونی ، خودروهای بدون سرنشین در مالی بیش از 330 ساعت عملیاتی بودند. در یکی از گشت ها خودرو THeMIS در مالی این خودرو توانست 1200 کیلومتر را در زمین سخت و در دما 50 درجه سانتی گراد بدون مشکل طی کند. در یکی دیگر از آزمایش ها خودرو بدون سرنشین THeMIS توانست نفربر زرهی Sisu به وزن 22 تن و خودرو رزمی پیاده نظام VBCI به وزن 32 تن یدک بکشد. احتمالا در اواخر سال 2020 دوباره پلتفرم THeMIS به مالی باز خواهد گشت. خودرو بدون سرنشین THeMIS به شکل عملیاتی در کشور مالی ورود شرکت میلرم رباتیک به بازار آمریکا با شروع همکاری با شرکت دفاعی آمریکایی QinetiQ در سال 2016 بود. دو شرکت تصمیم به توسعه پلتفرم بدون سرنشین Titan برای شرکت در رقبات حمل و نقل چند منظوره تجهیزات جوخه (SMET) ارتش آمریکا گرفتند. در حقیقت پلتفرم Titan ترکیب پلتفرم بدون سرنشین THeMIS شرکت میلرم رباتیک با فن آوری کنترلی رباتیک QinetiQ است. در سال 2019 آزمایش شلیک موشک جاولین از روی پلتفرم THeMIS که به برجک رزمی PROTECTORساخت شرکت KONGSBERG در مرکز تست ردستون ، آلاباما ، ایالات متحده آمریکا شکل موفقیت امیزی تست شد. در سال 202 شرکت IrvinGQ با همکاری میلرم رباتیک تصمیم به توسعه قابلیت های بارریزی هوایی پلتفرم THeMISگرفتند. در حقیقت قابلیتهای جابه جایی هوایی یا بارریزی هوایی میتواند سرعت استقرار این پلتفرم های بدون سرنشین را افزایش دهد. به همین منطور شرکت IrvinGQ سیستم بارریزی هوایی ماژولار ATAX مجهز به کیسه های هوای نرم را با پلتفرم THeMIS تطبیق داده است. در اینده سیستم بارریزی هوایی ATAX به شکلی طراحی خواهد شد که بعد از فرود به شکل خودکار قابلیت خروج خودرو THeMIS را فراهم کند تا نیازی به نیروی انسانی در محل نباشد. سیستم بارریزی هوایی ماژولار ATAX برای پلتفرم THeMIS تست پلفترم THeMIS در امریکا- شلیک موفق موشک ضد زره جاولین از روی این پلفترم جدیدترین همکاری میلرم رباتیک در 6 اکتبر 2020 رسانه ای شده که مربوط به همکاری با شرکت اسرائیلی UVision است. این پروژه هماهنگی پلتفرم THeMIS و تایپ X با پهپادهای انتحاری Hero-120 و Hero-400EC شرکت UVision می باشد. پلتفرم THeMIS می تواند حداکثر شش پهپاد انتحاری Hero-120 را در خود جای دهد. این نمونه برای واحدهای پیاده و نیروهای ویژه پیاده شده برای انجام مأموریت های ضد تانک یا سایر اهداف استراتژیک مناسب است. پهپاد انتحاری Hero-120 کلاهک 3.5 کیلوگرمی حمل می کند و مدوامت پروازی 60 دقیقه دارد. پلتفرم تایپ X نیز میتواند علاوه بر پهپادهای Hero-120 به پهپادهای Hero-400EC با مداومت پروازی طولانی تر 2 ساعت و وزن کلاهک اانفجاری بیشتر استفاده کرد. این پلتفرم بدون سرنشین به یک آنتن ارتباطی با برد 40 کیلومتر مجهز خواهد شد که بر روی یک دکل تلسکوپی قرار دارد که کنترل سیستم را از طریق اپراتور بهبود می بخشد. پلتفرم THeMIS مجهز به پهپادهای انتحاری Hero-120 پلتفرم تایپ X مجهز به پهپادهای انتحاری Hero-120 پروژه های آینده با مشارکت عمومی و خصوصی میلرم رباتیک: پروژه خودروهای بدون سرنشین Nutikas پروژه Nutikas تحقیقات کاربردی در مورد سنسورها و الگوریتم های نرم افزاری برای رانندگی ایمن و کمک راننده در وسایل نقلیه زمینی بدون سرنشین از راه دور برای کاربردهای خارج از جاده است. این پروژه تحقیقاتی با همکاری دو دانشگاه صنعتی استونی یعنی تارتو و تالین انجام می شود. این پروژه در برنامه های مانند امنیت داخلی، امداد و نجات و معادن متمرکز است. این پروژه فناوری های را برای توسعه بسته خودمختاری با ویژگی های ایمنی، هدایت و کمک راننده برای وسایل نقلیه بدون سرنشین نیمه مستقل فراهم می کند. فناوری اطلاعات و ارتباطات سبز (Green ICT) در حال حاضر ، سبد تجاری میلرم رباتیک عمدتا برای بخش نظامی هدف گذاری شده است. از آنجا که امکان دستیابی به سهم قابل توجهی در بازارهای غیر نظامی در حال افزایش است، میلرم رباتیک قصد دارد راه حل های خودروهای بدون سرنشین کشاورزی با تکنولوژی بالا را توسعه دهد . این پروژه کارایی خودروهای بدون سرنشین را افزایش می دهد و به کاربر نهایی امکان می دهد تا از تعداد قابل توجه ای خودرو بدون سرشین با کاربری های مختلف استفاده کند. مرکز اصلی این پروژه توسعه سیستم مدیریت ناوگان خودروهای بدون سرنشین با عملکردهای مستقل است. این توسعه برای خودکار سازی عملیات مختلف در بسیاری از بخشهای مانند جنگلداری ، کشاورزی و مدیریت شهری لازم است. پیشرانه کاملاً الکتریکی هدف این پروژه تولید ، ساخت و آزمایش نمونه اولیه یک پیشرانه الکتریکی مناسب برای وسایل نقلیه زمینی بدون سرنشین است. در نتیجه این پروژه ، نمونه اولیه یک پیشرانه کاملاً الکتریکی است که نیروی محرکه لازم را فراهم می کند. همچنین شامل یک سیستم انتقال قدرت و واحد کنترل فرمان ساخته شده و آزمایش می شود. توسعه نفربر چرخدار 6x6 یکی از پروژه هایی جدیدی در مرحله تحقیق است ساخت یک نفربر چرخدار 6x6 برای ارتش استونی است. وزارت دفاع استونی می خواهد برای تقویت توانایی دفاعی این کشور طی 10-15 سال آینده 100-300 دستگاه خودروی زرهی چرخدار خریداری کند. میلرم رباتیک ، بهمراه سایر شرکتهای استونیایی ، توسعه و تولید نفربر ها را در استونی پیشنهاد داده است ، زیرا صلاحیت لازم در این کشور وجود دارد. به نظر میرسد اکنون شركتهای استونیایی می توانند به طور قابل توجهی وسایل نقلیه پیچیده تری تولید كنند. میلرم رباتیک رهبر بخش روباتیک اتحادیه اروپا استونی و میلرم رباتیک به همراه کنسرسیومی متشکل از چندین شرکت بزرگ دفاعی ، ارتباطی و امنیت سایبری اروپا پروژه ای با هدف توسعه سیستم زمینی بدون سرنشین استاندارد اروپا را برعهده دارند. استونی و میلرم رباتیک به خطر علمکرد موفق و درخشان خود دراین حوزه به عنوان رهبران این پروژه انتخاب شده اند. برنامه سیستم زمینی بدون سرنشین استاندارد اروپا توسط استونی (رهبر پروژه)، بلژیک ، فنلاند ، فرانسه ، آلمان ، لتونی و اسپانیا هدایت میشود. این پروژه که با نام سیستم یکپارچه زمینی بدون سرنشین ماژولار ( Imugs) شناخته میشود. انتظار می رود اروپا طی 10-15 سال آینده به هزاران واحد از این سیستم های بدون سرنشین را در اختیار داشت باشد. میلرم رباتیک استونی تواسته است با خلاقیت و دانش فنی محصولات مناسب ومتنوعی برای بازار تولید کند. از طرف دیگربا همکاری های گسترده با شرکت های مختلف دفاعی و دریافت کمک های مالی از بخش خصوصی توانسته اند پیشرفت قابل توجه ای در بحث ارائه محصول و بازار فروش داشته باشد. به نظر می رسد روندی که مدیران ارشد میلرم رباتیک در پیش گرفته اند اینده روشنی را برای این شرکت کوچک با ایده های جهانی به ارمغان خواهد اورد. نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است این مقاله در گاهنامه نآورد شماره هشت منتشر شده است منبع : https://milremrobotics.com
  20. 1 پسندیده شده
    در ادامه بحث ارامكو ، نقاط انفجار تاسيسات و تعداد اصابتها را بررسي خواهيم كرد تا دلايل ديگري براي رد گزارش صعودي ها در اشاره به ١٨ پهباد انتحاري ارائه دهيم ان شاالله به صورت كلي نقاط اسيب را به چهار قسمت مخازن بزرگ ، مخازن كوچك و برج ها تقسيم كرده و هر كدام را جداگانه مورد بررسي قرار خواهيم داد در بخش مخازن بزرگ طبق گزارش سازمان ملل ١٢ نقطه اسيب وجود دارد كه مطابق تصوير زير ترسيم شده اند ،، ٣ نقطه از اين انفجارات به صورت دوتايي كنارهم رخ داده است (فلشهاي قرمز) هر چند مخزني كه با فلش ابي مشخص كرديم مشكوك به ٢ نقطه انفجار است اما با اين حال همان ١٢ نقطه اسيب را در نظر ميگيريم تصوير زير ، مخزني كه دو اصابت روي ان رخ داده با توجه به مخازن پشت سر و همينطور خالي بودن محوطه سمت راست ان ، احتمالا همان مخزني است كه داخل كادر قرمز مشخص كرديم ———— در بخش مخازن كوچك نيز يك اصابت در مخزن بالا و دو اصابت در مخزن پايين واضح است ( چهارمين اصابت ٢ تايي)، در مخزن سمت چپ اسيبي بنظر نميرسد اين تصاوير نيز گوياي انجام تعميرات در دو مخزن ذكر شده است پس ١٢ اصابت مخازن بزرگ و ٣ اصابت مخازن كوچك ————- در بخش ديگر ١٠ برج كنار هم داريم كه بصورت جداگانه و ٥ تايي بررسي خواهيم كرد فاصله بين برجها ١٥ تا ٢٠ متر تخمين زده ميشود ، امكان سرايت اتش بين برجها وجود ندارد چراكه در اين صورت تمام انها دچار سوختگي ميشدند در نتيجه برجها نيز مثل مخازن ، هر كدام بصورت جداگانه مورد اصابت قرار گرفته اند در برج شماره ١ دو نقطه اصابت مشاهده ميشود(پنجمين اصابت ٢تايي) قسمت فوقاني برج شماره ٥ نيز سوختگي و اسيب كاملا مشخص است در يك تصوير مناسب و نزديك از برج ٥ ، با اعمال تغييراتي در وضوح و روشنايي تصوير ، باز هم دو حفره در كنارهم مشخص ميشود (ششمين اصابت ٢تايي) در بخش دوم ،، برجهاي شماره ٧و ٨ و همچنين برج ١٠ اسيب ديده اند اما متاسفانه ديد مناسبي نسبت به برجها وجود ندارد به احتمال بسيار قوي همچون برجهاي شماره ١ و ٥ اصابتها ٢ تايي باشند اما با اين حال اصابت ها را بصورت تكي لحاظ ميكنيم ، هرچند با همين احتمال حداقلي نيز از ١٨ اصابت عبور خواهيم كرد ٧ اصابت در برج ها ، ٣ اصابت در مخازن كوچك و ١٢ اصابت در مخازن بزرگ مجموعا ٢٢ اصابت صورت پذيرفته است اگر تصوير مناسبي از بخش دوم برجها در اختيار داشتيم ممكن بود اصابتها به ٢٥ برسد و هفتمين ، هشمين يا نهمين انفجار ٢ تايي را نيز ثبت ميكرديم تعداد زياد انفجارات ٢ تايي نيز ، جز با پذيرش اصابت بمبها و راكتها در كنار هم به هيچ شكل ديگري قابل توجيه نيست لذا با تكيه بر دلايلي گسترده و منطقي ميتوان گزارش صعودي ها را زير سوال و غير قابل پذيرش دانست ياحق
  21. 1 پسندیده شده
    مقداری برید دارایی هوایی پاکستان و بروز رسانی های اون را با وجود داشتن اس۳۰۰ چینی _موشک‌های بالستیک _کروزهای هواپرتاب _کلاهک اتمی _و .....نگاهیبیاندازید محدودیتی که ماداریم پاکستان هم در بودجه و هم در خرید داشته و حتی در تکنولوژی هم،ولی آیا امده کلا صورت مسئله سوال غیر قابل حل را پاک‌کرده؟؟ اف۱۶ های محدودش را که شاید حتی از تامکت های ما هم محدودتر باشن با کمک دیپلوماسی و تلاش ،چنگ و دندان ارتقا داده و بروزترین تسلیحات را براش تهیه دیده و جی اف ۱۷ که شاید در بلاک‌۱ با کوثر (البته با تنوع تسلیحاتی فوق العاده) قابله مقایسه حدودیه ولی با ارتقا و توجه ویژه تونسته با ساخت و توسعه در تعداد زیاد با همکاری از متحدینی که اتفاقا ما هم داریم به خاطرشون هزینه میدیم و قراردادهای یکطرفه‌ای بهشون میدیم بلاک ۲و ۳ را توسعه میدن و رادار ارایه‌ای انواع و اقسام کروز و تسلیحات و......حتی در توسعه نیروی دریای هم با چنگ و دندان دارن تلاش میکنن ....وارد مسائل سیاستی مدیریتی نمیشم چون اونا راه وروش را میدونن و‌خودشون اسیر تصورات و ایدولوژی ها پوسیده خود ساخته نکردن! اینهمه کشور با سابقه نظامی بیشتر از ما این‌تحریم و عدم قدرت نوسازی و خرید خارجی هم بخاطر ضعف خودمونه ونباید گردن استکبار و امپریالیسم و .......و‌تصورات خود ساخته( که مثلا دسترسی به تجهیزات اونا را نوکری و بردگی و غرب و شرق زدگی میپندارید در صورت که زندگی روزانمون پره از ایده ها و ساخته های اونا و سبک زندگی اونها مظاهری چون لبتاب تلوزیون رسانه و...) نگاهی بندازیم به ترکیه اسراییل و عراق جنگ زده و .....برید ببینید این نیست که ما قانون طلایی و راه میانبری پیدا کرده باشیم که اونا نتونن و یا ندونن!!
  22. 1 پسندیده شده
    این شیوه بحث کردن صحیح نیست. اگر نقدی به موضوعات ایشان دارید حتی هزار بار گفته شده باشه یا تکرار کنید یا آدرس بدید برن بخونن. یادتون باشه هر تاپیک برای خودش مجزا هست.
  23. 1 پسندیده شده
    تولید انبوه شکوفه هندی امضاء قرارداد 6.5 میلیارد دلاری برای تولید 83 فروند جنگنده سبک وزن بومی تجاس پس از مدتها کش و قوس ، دولت هند معامله 6/5 میلیارد دلاری برای خرید 83 فروند جنگنده سبک وزن تجاس مارک –یک ای را مورد تایید قرار داد که با تصویب این قرارداد ، بزرگترین قرارداد بومی خرید سلاح در تاریخ هند رقم زده شد . در این خصوص ، روزنامه تایمز هند چنین نوشته است که : جنگنده تجاس بعنوان یک هواگرد رزمی بسیار سبک ، در حوزه قدرت پیشرانش ، در رتبه پایین تری نسبت به جنگنده هایی نظیر اف-16 و جی -10 قرار می گیرد و آن را بلحاظ ابعاد و عملکرد می توان با جنگنده هایی نظیر گریپن سوئدی ، جی اف- 17 چینی /پاکستانی و اف-20 آمریکایی مقایسه نمود . این جنگنده ها ، بدلیل اولویت دادن به هزینه پایین تعمیر و نگهداری در سطح مطلوبی قرار دارند ، اما در حوزه هایی نظیر مانورپذیری و برد رزمی عملکرد محدودی خواهند داشت . با این وصف ، گرچه تجاس یک جنگنده بومی شناخته میشود ، اما سهم طرف هندی در تولید این جنگنده تنها 50 درصد است و پیچیده ترین بخشهای این جنگنده شامل سامانه های الکترونیک و پیشرانه از ایالات متحده و اسراییل تامین شده است . از سویی دیگر ، خط تولید به نسبت ناکارآمد این جنگنده در هند ، در مقایسه با همتایان غربی و شرقی خود موجب گردید تا برنامه تجاس با تاخیرهای پی درپی مواجه گردد . به ویژه اینکه امضاء این قرار داد پس از پایان مناقصه MMRCA برای خرید یک جنگنده چند منظوره با شرکت رقبای شرقی و غربی ( میگ-35 ، اف-16 ، گریپن و..) صورت پذیرفت . با این وصف ، طراحی جنگنده تجاس مارک –یک ای ، را میتوان یک سرو گردن از نسخه اولیه آن بالاتر دانست به همین دلیل انتظار می رود تا بتدریج این نمونه بومی جایگزین تمامی جتهای روسی میگ-21 و میگ-27 گردد . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1- بن پایه
  24. 1 پسندیده شده
    خوب مکان این تاسیسات ظاهرا شناسایی شد روستای نجم اباد نزدیکی شیراز 29°34'30.1"N 52°22'14.8"E کار ساخت ساز این تاسیسات اواخر 2016 شروع شد منبع اسراییلی ها بخوبی از اوسینت استفاده می کند تاثیر گذاری بسیار خوبی توانستن بگذارند اکثر اخبار کانالیزه شده توسط اینها و خودشون شدن منبع خبر و تحلیل البته نزدیک دانشگاه زرهی شیراز یک سایت موشکیه 29.68°N, 52.57°E https://www.nti.org/analysis/articles/middle-east-missile-mania-its-not-just-iran/ پی نوشت : به لطف هموطنان همیشه در صحنه ظاهرا اسم ان منطقه نظامی پدافند هوایی سپاه-گروه چهارم کُمِیل
  25. 1 پسندیده شده
    [align=center]در چهلم شهادت احمد عنوان شد؛ تدابیر نظامی احمد کاظمی به روایت سردار سلیمانی[/align] فكر می‌كنید ما هر 200 سال یك كسی مثل احمد را می‌توانیم داشته باشیم؟ امكان ندارد كه شما فكر كنید دانشگاه‌های ما، دانشكده‌های ما بتوانند چنین افرادی را تحویل جامعه بدهند، نه! احمد عصاره یك شخص بود و آن شخص هم هر چند قرن یك بار می‌آید، او آمد و یك چنین دستاوردی داشت، تمام شد و رفت. سلیمانی: بسم‌الله ‌الرحمن الرحیم.اولا كه آقا رشید استاد ماست و حرف زدن جلوی ایشان سخت است چون كاشف من و احمد و حسین و همه اینها آقا رشید هستند. هیچ وقت تصور نمی‌كردم كه در مورد احمد بخواهم حرفی بزنم. با آن كه چهل روز گذشته من باورم نمی‌شود كه احمد شهید شده.خیلی به هم نزدیك بودیم، خصوصا بعد از جنگ ما بیشتر به هم نزدیك شدیم. علتش هم غربتی بود كه ما بعد از جنگ پیدا كردیم یعنی همین احساس یتیمی، یتیمی نه از این باب كه همه می‌گویند بلكه از باب اینكه انسان از یك راهی باز می‌ماند، احساسی مثل اینكه جا مانده و باز مانده است به او دست می‌دهد. لذا همیشه چیزی هم می‌گفتیم و شوخی كه می‌كردیم می‌گفتیم كه جزیره‌ای باشد و ما را ببرند آنجا كه همیشه تداعی آن دوران را بكند و این باعث شده بود كه بیشتر به هم نزدیك بشویم. یكی از علت‌هایی كه ما دور هم جمع شدیم این بود كه ما مثل یك جمعی هستیم كه در یك طوفان و یك رودخانه‌ایم و باید دستمان به هم باشد و حامی هم باشیم تا آب ما را نبرد. [align=center][/align] اما اینكه این چنین اتفاقی می‌افتد ما اصلا تصور نمی‌كردیم. هر چند احمد به آرزویش رسید اما واقعا حیف شد و حیف شدن را هم نه در شهادت احمد بلكه در این می‌دانیم كه احمد خیلی خوب می‌توانست آن چهره‌ای را نمایان كند كه یك بخش كوچكش بر نزدیك‌ترین آدم‌ها به احمد نمایان شد، نه بر جامعه، كه جامعه خیلی چیزها را نمی‌داند و مخفی ماند. او می‌توانست یك جنگ بزرگ را فرماندهی كند، مدیریت كند و شهید بشود. البته تقدیر الهی و به نظر من اصرار خودش باعث شد كه زودتر از آن چیزی كه ما تصور می‌كردیم، احمد را گرفت. شاید هم مصلحت احمد همین بود، شاید مصلحت الهی همین بود و همین درست بود. این را ما نمی‌دانیم ولی آنچه كه می‌دانیم این است كه احمد می‌توانست خیلی كارهای بزرگی بكند. در این مطلبی كه آقا رشید فرمودند من دو نكته در مقدمه بگویم بعد می‌پردازم به مشخصات احمد. همین‌طور كه در دین اسلام یك خلاصه‌هایی وجود دارد، یعنی وقتی ما می‌خواهیم بگوییم كه دین در امیرالمومنین (ع) خلاصه شده است یا امیرالمومنین (ع) دین مطلق است معنایش این نیست كه دیگران از دین بهره‌ای نبردند. دیگران هم در ركاب پیغمبر بودند و دیگران نیز هر كدام یك بخشی از خلاصه‌های دین در آنها بود، یكی در تقوا بود، یكی در شجاعت بود ولی اینكه همه، همه موجودی دین را بگیرند، كمتر بود. * تبلور شخصیت وجودی امام راحل در احمد كاظمی امام راحل هم در تربیتی كه در جامعه ما انجام داد مثل آن سلول‌های بنیادی بود كه تحول ایجاد كرد و این تحول هم در جاهایی كه تاثیر گذاشت به عنوان آدم‌هایی كه به نحوی خلاصه امام بودند ظاهر شد. البته كسانی كه به معنای واقعی در ابعاد مختلف رفتار امام، معنویت امام، شخصیت امام، خلاصه امام راحل باشند كمتر پیدا می‌شود. در جنگ هم امام راحل تاثیراتی گذاشتند و یك خلاصه‌هایی به وجود آورد. احمد یكی از آن خلاصه‌ها بود كه این هم به این دلیل نبود كه احمد با امام مراوده داشت بلكه به دلیل عشق وافر به امام بود. حالا من می‌گویم خصوصیاتش را كه تاثیر احمد در زیرمجموعه در جنگ چگونه بود كه باعث می‌شود بگوییم كه بخشی از شخصیت وجودی امام راحل در فردی مثل احمد كاظمی متبلور بود. احمد چند مشخصه اصلی داشت كه همه اینها را از امام گرفت واین درست است كه همه اینها از مكتب اسلام است اما امام به عنوان یك الگوی مجسم بود و ما وقتی در جنگ نگاه می‌كردیم، احمد هم در این چیزهایی كه من ذكر می‌كنم از همه ما برجسته‌تر بود. احمد پنج مشخصه مهم داشت كه اینها در دوره جنگ در لشكر نجف دیده می‌شد كه ما وقتی به لشكر نجف نگاه می‌كنیم هیچ چیز در ذهن ما غیر از احمد نمی‌آید. شما وقتی مثلا می‌گویید فلان لشكر، یك عقبه‌ای هم در ذهنتان می‌آید ولی به لشكر نجف كه نگاه می‌كنید غیر از احمد هیچ چیز در ذهنتان نمی‌آید. این خیلی هنر بود كه یك فرد بیاید از درون یك شهرستان یك لشكر درست كند كه آن لشكر با لشكرهایی كه عقبه‌های طولانی داشتند با امكانات وسیع خصوصا در كادر، نه تنها برابری می‌كند بلكه شاه كلید جنگ بشود. اینجا در واقع این را می‌رساند كه نقش احمد محوری بوده، لذا همه چیز در او خلاصه شده بود یعنی همه ابتكارات و موضوعات گوناگون، نه اینكه احمد پایش روی شانه دیگری بود و از شانه دیگران داشت حرف آنها را می‌زد و ابتكارات و طرح آنها را می‌گفت، نه، بلكه هر چیز بود از او دمیده می‌شد. البته حسین هم همین بود ولی حالا بحث احمد است. [align=center][/align] *زیرکی و تدبیرهای جنگی احمد یكی از مشخصه‌های بارز احمد زیركی بود. حالا به معنای درست آن تدبیر بود. منتظر نبود كه در قرارگاه بگویند خط حد لشكرت چه می‌شود. همیشه وقتی درباه منطقه عملیاتی بحث می‌شد او به خیلی از زوایای پشت این هم نگاه می‌كرد لذا موافقت‌هایش معنا داشت و مخالفت‌هایش هم معنا داشت. دوم اینكه وقتی می‌خواست خط حدی انتخاب كند مخالف یا موافقت او در كل عملیات برای نحوه عمل لشكر 8 نجف تاثیر داشت. مثلا شما به همه خط حدهایی كه لشكر نجف گرفته نگاه كنید، احمد خط حدی را برایش اصرار می‌كرد كه پیروزی و شكستش كمتر به گردن كسی بیفتد. اصلا اتكاء لشكر نجف و احمد در محورهایی كه عمل می‌كرد كمتر به جناحین آن بود. همیشه یا انتخابی را انجام می‌داد كه این جناح طبیعی باشد یا به نحوی انتخاب می‌كرد كه این جناح تاثیر بر كل عملیات بگذارد. مثل والفجر 4. در والفجر 4 حسین[خرازی] زیر ارتفاع سنگ معدن متوقف شد، من بالای سر پنجوین متوقف شدم، حاج همت روی ارتفاع خلوذه متوقف شد، باكری روی ارتفاع كنگرك متوقف شد، او كه آمد با عملش، خلوذه و پنجوین و غیره را، همه را بی‌خاصیت كرد و مسلط شد. هدف احمد تصرف ارتفاع لری بود، عملیات احمد، عملیات سختی بود. در والفجر 4 فشار روی احمد از همه ما بیشتر بود چون از دشت شیلر می‌خواست بیاید از میدان مین، جناحش باز بود تا می‌رسد به لری، قله تك بود اما اوانتخاب كرد، نقطه‌ای را كه می‌گرفت تمام منطقه را آزاد می‌كرد و این را عمل كرد. در فتح‌المبین هم در واقع احمد جناح جلویش كسی نبود، آمد از زلیجان وسط كوه میشداغ رفت رقابیه. این طرف هم مرتضی[قربانی] بود، رئوفی[فرمانده لشكر 7 ولیعصر] بود، متوسلیان بود، بعد این طرف‌تر من بودم، خرازی بود؛ او آمد تا خط مرز من و خرازی و با عملی كه انجام داد همه را سقوط داد. مانور احمد در بیت‌المقدس نیز قابل ذكر است كه رفت از كنار نهر خین، دشمن را از پهلو دور زد، حتی در مرحله اول هم تاكتیكی كه از بالای دارخوئین آمد و كمر دشمن را نصف كرد، مهم بود. در كربلای 5 آمد پیش من و مرتضی (قربانی) با حسین (خرازی) و زاهدی، آمد غرب كانال ماهیگیری در روز اول یك نگاه به جبهه كرد، ظاهرا در روز اول به هم ریخته بود، من احساس كردم كه اصلا فكر می‌كند یك تكیه گاهی كه بخواهد این كار را انجام بدهد، ندارد. هر چه من و مرتضی آنجا اصرار كردیم، چون ما در صحنه درگیری جنگ بودیم، به ما نگفت نه، اما معلوم بود كه جواب نه است، آمد این گوشه‌ای از شمشیری پنج ضلعی را گرفت و منطقه مقابل آن و جاده شلمچه را ساقط كرد. به این دلایل است كه می‌گوییم احمد در طراحی و در فرماندهی زیركی و تدبیر فوق العادی داشت. مثلا در عملیات رمضان، شما نگاه كنید احمد رو به كجا حمله می‌كند، همین طور مستقیم حركت می‌كند به سمت نوك شمالی كانال ماهیگری. این حركت، یعنی هرچه تا شلمچه هست بی‌خاصیت می‌شود لذا تا شلمچه هر چه بود بی‌خاصیت شد، لشكر 6 از بالا آمد كمر این را شكست، احمد زیر مثلثی‌ها عمل كرد. در آبادان نیز جایی را انتخاب كرد كه بتواند بقیه جاها را بی‌خاصیت كند. مهدی كیانی تعریف می کرد:در سپاه آبادان نشسته بودم، مهدی آمد به من گفت كه یك كسی از اصفهان آمده با شما كار دارد. ایشان آمد و گفت من احمد كاظمی هستم، تعدادی نیرو آورده‌ام اینجا، خطی به ما بدهید دفاع كنیم. گفتم كه بعداز ظهر بیا تا با هم صحبت كنیم. بعدازظهر آمد و یك محلی بود كنار بهمن‌شیر كه عراقی‌ها می‌آمدند از این چولان‌ها عبور می‌كردند و حمله می‌كردند یا كار اطلاعاتی می‌كردند كه آنجا را به احمد نشان دادم و گفتم كه شما بروید آنجا.او رفت و بعد از مدتی برگشت و گفت اینجا كار ما نیست، یك جایی را بدهید دست من كه به درد بخورد. در سال 59، نه احمد سال 84، می‌گفت یك جایی به من بده به درد بخورد و بتوانم استفاده كنم. رفتم پیش كلهر در فیاضیه و گفتم بیا اینجا. یك جایی هم بود نزدیك به عراقی‌ها، گفت همین جا برای من خوب است. بعد از این كلهر آمد و گفت: احمد به ما گفته شما بروید آن طرف‌تر و احمد آنجا ایستاد تا نتیجه گرفت. " همین فاصله محدود بین عراقی‌ها و ما كه خیلی وسیع هم نبود، نقطه شكننده عراقی‌ها شد كه هم در جلوگیری از سقوط آبادان و هم در شكست حصر آبادان موثر بود. گویی این زیركی و تدبیر از روز اول در احمد پیوسته نهفته بود.در منطقه آبادان هر جا می‌شد خط گرفت اما چرا احمد، فیاضیه را انتخاب كرد؟ چون می‌دانست اگر فشار بیاورد می‌تواند پل عراقی‌ها را ببندد و تمام جبهه را بی‌خاصیت كند. این یك نكته از خصوصیات احمد در جبهه بود، حالا بحث در این موضوع خیلی زیاد است كه اگر بخواهیم بگوییم همه اینها موضوعات متنوع و گوناگونی دارد. *تدابیر احمد در نیروی هوایی سپاه نكته دیگر دوراندیشی احمد بود، این دوراندیشی در اواخر جنگ و بعد از جنگ بیشتر آشكار شد. شما ببینید مدیریت الان احمد هم دقیقا مثل زمان جنگ بود. زمان جنگ آقا محسن و شورای فرماندهی می‌نشستند منطقه عملیات را انتخاب می‌كردند اما طراحی عملیات كه چگونه از منطقه استفاده شود دیگر كار احمد و بقیه بود .احمد از مدیریت بهره‌گیری می‌كرد و برای این موضوع دوراندیشی می‌كرد. یعنی وقتی كه در نیروی هوایی بود، احساس می‌كرد كه ما حتما روزی درگیر چنین وضعیتی می‌شویم، با یك جایی درگیر یك جنگی می‌شویم فراتر از جنگ ایران و عراق. شما وقتی نیروی هوایی می‌روید، می‌بینید كه احمد نوع توجه‌اش به سیستم موشكی سپاه است. نقش آقای شمخانی را نمی‌خواهم كم كنم اما كسی كه سیستم قدرت دفاعی را تكان داد احمد بود. آقا رشید می‌دانند، برای موشك شهاب 3 با بردهای گوناگون شبانه‌روز وقت گذاشت و در موضوعات دیگر، جلوی ایشان را گرفتند و گرنه در موارد دیگر مثلا در هلی‌كوپتری، احمد اصرار می‌كرد كه یك سیستم هلی‌كوپتری جدیدی را وارد كند كه بن‌بست‌های آن زمان را بشكند، اصرار می‌كرد روی یك هواپیمای كم پرواز با برد كم اما موثر برای جبهه، یعنی در آن زمان هم دوراندیشی داشت. یك وقتی آقا محسن، من و احمد و مرتضی را خواست در قرارگاه شهید بروجردی برای عملیات نصر 4 در منطقه شمال غرب، ما در فاو بودیم كه قرار بود عملیات كربلای 10 را اجرا كنیم و برویم خط 2000 را از عراقی‌ها بگیریم و این جبهه را یك مقدار توسعه بدهیم همه كارها را آماده كردیم. شب آقارحیم آمد در فاو به ما گفت كه عملیات در اینجا لو رفته . اصرار كردیم كه لو نرفته، اما از تركیب ارتش عراق به این نتیجه رسیده بودند كه عملیات لو رفته است لذا عملیات متوقف شد. من و احمد و مرتضی با هم رفتیم قرارگاه شهید بروجردی نزد آقا محسن، احوالپرسی كردیم و آقا محسن به شوخی گفت: آنجا خوش می‌گذرد! بعد گفت بروید پیش آقای عزیزجعفری و بازدیدی از جبهه بكنید بیاید اینجا من كار دارم. ما سه نفری رفتیم در ارتفاعات قمیش والاغلو و… كه لشكر عاشورا هم زیر ارتفاعات الاغلو گیر كرده بود، با خود گفتیم اگر شده سینه خیز در جنوب عملیات كنیم زیر بار نرویم، آنجا وقتی صحنه را از نزدیك دیدیم، برای ما یقین شد كه نباید زیر بار این عملیات برویم. برگشتیم نزد آقا محسن، گفت دیدید؟ گفتیم بله. آقا محسن گفت یا می‌روید آنجا عملیات می‌كنید یا می‌روید پیش آقای دانش یار در مریوان. هرچه گفتیم آقا محسن گفت: نه. یكی از آن چیزهایی كه در مورد احمد می‌گفتم همین والفجر 10 بود، فلش عملیاتی احمد را نگاه كنید (اشاره به نقشه منطقه)‌كنار "دریاچه سد دربندیخان " آمد حلبچه را دور زد، تمام منطقه مقابل احمد، ارتفاعات ریشن، همه‌ اینها سقوط كرد. ما هم مقابل همه‌ یگان داشتیم، همه‌ اینها سقوط كرد. لذا در بحث‌های میدانی و بحث‌های بعدی، احمد دوراندیشی فوق‌العاده‌ای داشت. [align=center][/align] *استفاده احمد از فرصت ها در تاکتیک و استراتژی یكی دیگر از خصوصیات احمد استفاده از فرصت در بعد تاكتیكی و در بعد استراتژی بود. در بعد تاكتیكی وقتی كه به دشمن می‌زد متوقف نمی‌شد تا نقطه‌ای كه باید نتیجه می‌گرفت.همه‌ عملیات‌هایش را نگاه كنید همین را می‌بینید مگر جایی بالاجبار متوقف شده، هر جا راه باز بوده فشار آورده تا نقطه‌ای كه نقطه‌ اتكاء عمل بوده برسد. تمام عملیاتهایش همین است. شما سراغ ندارید كه مثلا زیر ارتفاعات لری متوقف بشود، مرحله‌ دوم برود وسطش، یكسره رفته دور زده و لری را گرفته و كار را در یك مرحله تمام كرده است. یعنی ما كمتر عملیاتی داریم كه احمد مرحله‌ای رفته باشد به جز عملیات‌های بزرگ كه احمد آن مرحله‌ای را كه برایش پیش‌بینی شده و با یك حركت گرفته است، تمام عملیات‌ها بدین گونه بود. شما ببنید حتی عملیات بدر همین طور كه می‌رود، مستقیم حركت می‌كند تا می‌رسد به رودخانه دجله، از دجله عبور می‌كند می‌رود كنار جاده عماره بصره آنجا می‌ایستد، تمام منطقه روطه را دور می‌زند تا كانال سوئیب. استفاده از فرصتش در تاكتیك و استراتژی همین بود. احمد وقتی آمد در نیروی زمینی به وقت خودش شلاق می‌زد. من همیشه می‌گفتم احمد تو چقدر كار می‌كنی؟ وقتی نیروی هوایی بود شما مقطع عمر احمد را نیروی هوایی جمع بزنید،‌ نمی‌خواهم خدای نكرده دیگران را تضعیف كنم، ولی تمام دوره‌های دیگر منهای دوره‌ آقای قالیباف را جمع بزنید می‌بینید یك جهش داده است. در نیروی زمینی در همان مقطع می‌دوید مثل كسی كه فرصت ندارد و باید آن را به یك نقطه برساند و نتیجه استراتژیك بگیرد. احمد در این موارد واقعا منحصر به فرد بود. این نكته را هم بگویم كه احمد فرصت‌ها را محدود می‌دانست از نظر زمانی، چه در تاكتیك و چه در استراتژی، همیشه محدود می‌دانست، مثل كسی كه وقت ندارد، این طوری به موضوع نگاه می‌كرد. * احمد برای همه چیز انضباط درست کرده بود خصوصیت دیگر، انضباط احمد بود، این انضباط را در كلان كه مقررات بود، شماه نگاه كنید به زمانی كه احمد در نیروی هوایی بود می‌بینید برای همه چیز انضباط را تعریف كرده است. هر جا كه می‌روی آرایش دارد. شما در نیروی هوایی یك جای مخروبه پیدا نمی‌كنید. در پادگانی كه حضور می‌یافت به آن انضباط می‌داد ولو اینكه یك ساختمان قدیمی و تخریبی بود اما به آن ساختار و سازمان می‌داد و این كار را می‌كرد. میدان صبحگاهش بهترین میدان صبحگاه است، مقبره‌ای كه برای شهدا درست كرده، زیباترین مقبره است. هر كاری كه انجام می‌دهد و به هر پایگاه‌اش كه می‌روید همین طور است. پایگاه نیروی هوایی ما چند سال از آن می‌گذرد؟ 50 سال می‌گذرد، بروید نگاه كنید، این هم از پایگاه درست كردن احمد، بهترین پایگاه با همین امكاناتی كه داشته است. در زمان جنگ، خط احمد كاظمی تمیزترین خط بود خاكریز آن بیشترین ارتفاع را داشت، غذای آن بهترین غذا بود، انضباط در همه جا به چشم می‌خورد، در آرایش سنگرها، در چیدن سلاح‌ها، و …شما در خاطرات آقا نگاه می‌كنید، می‌گویند وقتی كه از لشكر نجف بازدید كردم، اولین لشكری كه برای تانك‌ها چك لیست نوشته بود احمد كاظمی بود. برای همه كس و همه چیز برنامه داشت و یك انضباط خاصی در تمام كارهایش حاكم بود، نه اینكه انضباط خشك داشت، نه. همه چیز دقیق سرجای خودش بود و هزینه‌ای كه انجام می‌داد هزینه درستی بود. *ادب و راز نگه داری احمد خصوصیت بعدی احمد شجاعت و جسارت او بود كه هر چند در جنگ عمومیت داشت، لكن احمد در حد اعلای آن قرار داشت. اما بعد از جنگ دو تا مشخصه احمد كه به نظر من اینها خیلی از مشخصه‌های معنوی احمد را رشد، دادند، یكی ادب احمد بود و دیگری راز نگهداری او بود. من خیلی كم در جمع‌ها می‌دیدم كه كسی چنین خصلت‌هایی داشته باشد. برای فرمانده نظامی چنین خصلتی سخت است و اینكه می‌گویم احمد خلاصه‌ای از امام بود واقعا این طوری بود. حالا به آقا رشید هم عرض كردم، فرماندهان ما در جنگ به ویژه‌ آنها كه شهید شدند، نفوذشان خیلی زیاد بود، درجه هم نداشتند، هیچ كس هم نیامد بگوید كه من از احمد كاظمی یا از فلانی حمایت می‌كنم. شما نگاه بكنید اگر حسین خرازی پیراهنش روی شلوار بود، 99 درصد از لشكر امام حسین(ع) پیراهنشان روی شلوارشان بود.تن صدای حسین، ذكر حسین، راه رفتن حسین را تقلید می‌كردند، احمد هم همین طور. از اینها تقلید می‌كردند. واقعا الگو و نمونه بودند و تاثیر زیادی بر دیگران داشتند. ادب احمد فوق‌العاده بود، این ادب احمد به نظر من شاه كلید همه چیز بود و به خیلی چیزها رشد داد. نمونه‌ای از تواضع احمد این بود كه در مراسم‌های مختلف مثلا در هفته‌ جنگ كه فرماندهان را دعوت می‌كنند یا یك روز ستاد كل دعوت می‌كند. به جلسه‌ای، ترتیب چیدن صندلی‌ها به نسبت درجه و رتبه و جایگاه است و هر كس جای مشخصی دارد. یكی از علت‌هایی كه من امنتناع داشتم از شركت در مراسم ها به خاطر اخلاق و برخورد متواضعانه‌ی احمد بود، یك معركه‌ای داشتیم در جایگاه، احمد همه را به هم می‌ریخت و جابه جا می‌كرد تا خودش آخر بایستند، امكان نداشت كه این جوری نباشد. یك روز به آقا رحیم گفتم كه شما فكر می‌كنید كه ما به احمد خط می‌دهیم؟ احمد را ما نمی‌شناسیم؟ احمدی كه در جنگ وقتی تصمیم می‌گرفت كه بگوید نه، همه می‌گفتند حریف احمد نمی‌شویم آن وقت این ادب احمد است؛مسافرت می‌خواستیم برویم اگر سه تا ماشین بودیم، اینقدر می‌ایستاد تا ماشین‌ها جلو بروند و او آخرین ماشین باشد. حتی در تردد، ادب او فوق‌العاده بود، شما بگردید در بین دوستان احمد، كسی را پیدا نمی‌كنید كه احمد بدگویی او را بگوید و غیبت كسی را بكند.اگر مخالفت داشت كوتاه یك چیزی می‌گفت و زیاد به این موضوع نمی‌پرداخت. همه را بر خودش ترجیح می‌داد.البته ممكن است كسی احمد كاظمی را در جنگ دیده باشد و از نزدیك با او آشنا نباشد و بگوید احمد یك آدم لجبازی است، اما او اینجوری نبود و این قضاوت صحیحی نیست. و اما درباره راز نگهداری احمد. چند نفر ما می‌دانیم كه در لشكر نجف كه بینانگذارش احمد كاظمی بود آمدند سخنرانی كردند، گفتند احمد كاظمی این است، احمد كاظمی آن است، چند نفرمان اینها را می‌دانیم، چند نفرمان می‌دانیم احمد به خاطر دفاع از ولایت همه سرمایه‌هایش را دچار مشكل كرد.چند نفرمان این را می‌دانیم؟ چند جا این را گفت؟ و خیلی اتفاق‌های دیگر. [align=center] [/align] *احمد یک قله بود ما تا این روزی كه احمد شهید شد، نمی‌دانستیم كه احمد این‌قدر مجروح شده، والله یك بار احمد نگفت كه تركش به سرم خورده، به صورتم خورده، یك بار نیامد بگوید كه مجروح شدم. من كه نزدیك‌ترین فرد به احمد بودم، نمی‌دانستم احمد این‌قدر زخمی شده، هیچ وقت نگفت، خدا شاهد است هیچ وقت بر زبان جاری نكرد. احمد خیلی خصلت‌ها داشت، همیشه از بریدگی از دنیا می‌گفت واقعا انسان عجیبی بود یعنی هر چه آدم از او فاصله می‌گیرد، احساس می‌كند كه احمد یك قله‌ای بود، واقعا یك قله‌ای بود، متفاوت بود،‌ خیلی فضیلت داشت، برای همین می‌گویم احمد واقعا خلاصه‌ای از شخصیت امام خمینی (ره) بود در ابعاد مختلفی. احمد درهمه‌ی عملیات‌ها واقعا یك نقشی داشت كه روی تمام محورهای دیگر تاثیر مثبت می‌گذاشت و این لطف خداست كه شامل بعضی‌ها می‌شود. به هر حال عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر تاریخی است كه در ذهن مردم تا ابد می‌ماند. ممكن است فتح‌المبین از ذهنشان برود، شكست حصر آبادان برود، حتی فتح فاو، حتی والفجر 10 ولی خرمشهر فراموش شدنی نیست. اما این چطور بود كه ما قرعه هم نزدیم بین این بیست نفر فرمانده لشكر، ولی اوضاع كل عملیات در آخر این طور رقم خورد كه حسین و احمد رفتند در شهر، یعنی در حقیقت كلید فتح این شهر را خدا به احمد و حسین داد و این دو فاتح خرمشهر بودند. یعنی ما دو نفر فرمانده لشكر داشتیم كه رفتند در خرمشهر و آن هم همین دو نفر بودند. حالا چطور شد این وضعیت عملیات كه در پایان عملیات این دو تا فرمانده باید بروند در این شهر تا ابد خواهند ماند كه این دو بزگوار فاتح خرمشهر بودند یكی احمد یكی حسین. تا زمانی كه حسین زنده بود هرگز نگفت و تا زمانی كه احمد هم زنده بود هرگز بیان نكرد. هیچ وقت دیگران كه از او تعریف كردند ما نشنیدیم و خودش هم هیچ وقت چیزی از خودش نگفت. مثلا بگوید در خرمشهر من بودم كه این كار را كردم! هرگز! *احمد عصاره امام راحل بود محمد باقری می‌گوید كه در سریلانكا در سال 1370 یك هیاتی بودیم كه احمد هم بود.(محمد رئیس هیات بوده)،می‌گوید كه من به فرماندهان و مسولین سریلانكا ایشان را معرفی كردم و گفتم، احمد، فاتح خرمشهر بوده است. می‌گفت تمام شد، در این چهار پنج روز تمام كاروان دور احمد جمع بودند و احمد برایشان یك فرمانده مقتدری بود كه فاتح خرمشهر است و هرچه می‌گفت تند تند می‌نوشتند. فكر می‌كنید ما هر 200 سال یك كسی مثل احمد را می‌توانیم داشته باشیم؟ امكان ندارد كه شما فكر كنید دانشگاه‌های ما، دانشكده‌های ما بتوانند چنین افرادی را تحویل جامعه بدهند، نه! احمد عصاره یك شخص بود و آن شخص هم هر چند قرن یك بار می‌آید، او آمد و یك چنین دستاوردی داشت، تمام شد و رفت. مثلا همین عنوان حاجی! كه باب شده، من واقعا می‌گویم كه یك تحریفی دارد انجام می‌شود نسبت به جنگ ما و ما هم خودمان خوشمان می‌آید می‌نشینیم نگاه می‌كنیم. گوش می‌دهیم حاجی نبود كه، من و احمد و حسین بودیم و اصلا و ابدا حاجی نمی‌گفتند. برادر حسین،‌ برادر قاسم، اصلا این چیزها نبود اصلا برادر هم كم كار برد داشت و فقط اسم گفته می‌شد. من وقتی این فیلم‌ها را نگاه می‌كنم، فكر می‌كنم كه آنجا یك دكانی است. روزنامه‌ها را می‌خوانیم می‌بینیم پر از خاطرات دروغ، دروغ محض نسبت به شهید؛ من با شهید رفتم آنجا، من با شهید چه و چه، همه‌اش دروغ، چیزهایی را كه آدم می‌داند كه واقعیت ندارد. لذا آن فرمانده گردان را درست كردند كه با عراقی‌ها در تماس بود. اصلا یك سناریوی عجیب و غریبی! این همه ما در جنگمان سناریو داریم، قهرمان داریم، آن وقت این طوری! بیایند مثل فیلم امام علی (ع) سرمایه‌گذاری كنند، مثلا فرض كنید حسن باقری را ؛ من در كنگره همین كار را كردم. كتاب‌های حسن باقری را بخوانید، حسن این نیست، حسن واقعا مثل بهشتی بود برای جنگ و هیچ وقت هم خلا حسن پر نشد. / منبع مدیران محترم لطفا منتقل کنن... منتقل ميشه به بخش جنگ آوران rezat1980