برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 20 بهمن 1399 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز عملیات الخفجی بزرگترین و دوربردترین عملیات دریائی سپاه که به وقوع نپیوست موقعیت بندر الخفجی نسبت به کشورهای ایران - عربستان و کویت در واقعه کشتار حجاج در مکه ( سال 1366 ه.ش ) که حدود 400 و خردهای نفر از هموطنان ما چه زن و چه مرد به شهادت رسیدند . این اتفاق برای جمهوری اسلامی واقعه بسیار ناگواری بود و سپاه پاسداران نیز ، مصرانه در پى فرصتى براى پاسخگویى متقابل بود. جمهوری اسلامی برای تنبیه عربستان سعودی عملیاتی به نام " الخفجی" ( یا الخفاجی ) طراحی کرد. خفجی یک منطقه نفتی از شمال مشرف به عربستان و از جنوب مشرف به آبهای خلیجفارس است. آن موضوع بسیار حساس بود و همه نیروهای نظامی و حتی سیاسی درگیر قضیه و علاقهمند شدند این اتفاق بیفتد. (در واقع انتقام از خون شهدای مکه بود) تعدادی از پیکرهای حجاج به شهادت رسیده در سال 1366 بر این اساس "ناوگروه نوح نبی" در تاریخ سیزدهم مهرماه 1366 (1366/07/13) درصدد انجام عملیاتى در منطقه استراتژیک نفتى "رأس الخفجى " متعلق به عربستان برآمدند که طی آن می بایست حدود 400 قایق تندرو به دریا بزنند تا پس از رسیدن به ساحل عربستان در منطقه نفتی الخفجی ، به نقاطی که برایشان تعیینشده بود حمله کنند. " قرار بود نیروها خود را به منافع و منابع نفتی دشمن برسانند ، خیلی سریع مواد منفجره را کار بگذارند و سپس با ادوات مستقر بر قایق ها همه تأسیسات و قایق های منطقه را زیر آتش قرار دهند و برگردند. قرار بود که این عملیات در شب صورت بگیرد تا دشمن متوجه نشود." (عبدالرضا کریمی/قرارگاه نوح نبی) آنتونی کوردزمن مینویسد«منابع اطلاعاتی پی بردند که قرار است حملهی مهمی به رأس الخفجی انجام شود. این منطقه میدان بزرگ نفتی و مجتمع پالایشگاهی کویت-عربستان با ظرفیت سیصد هزار بشکه در روز در نزدیکی مرز کویت و عربستان و حدود 110 کیلومتری خارک بود که عربستان سعودی و کویت نفت استخراج شده از آن را به نفع عراق میفروختند. عربستان بعد از مشورت با آمریکا، به هواپیماهای اف15 و تورنادوی خود آمادهباش داد و کشتیهای خود را به منطقه خلیج فارس اعزام کرد و با این اقدام صریحاً اعلام کرد که از نقشه حمله به منطقه نفتی خفجی آگاه است». سکوی نفتی سروش ؛ مبداء آغاز عملیات الخفجی رزمندگان شب 2 مهر راهی عملیات شدند. ولی به دلیل شرایطی که پیش آمد این عملیات بسیار حساس، عظیم و گسترده لو رفت. "ماهواره ها و ناوهای آمریکائی همه چیز را زیر نظر دارند. همگی تا سکوی سروش رفتیم ، قرار بود آنجا سازماندهی شویم و عملیات را آغاز کنیم. اما همه در حال و هوای عملیات بودند که خبر دادند عملیات لو رفته و لغو شده است. همه بچه ها ناراحت و عصبانی شدند." حمله به چاه های نفتی عربستان منتفی شد. پس از این واقعه، که بنا به دلایلى در بدو عملیات، متوقف گردید؛ تلاش جدى ناو گروههاى سپاه پاسداران براى زدن ضربهاى موثر و مستقیم به نظامیان آمریکایى حاضر در خلیج فارس متوقف نشد و ناو گروه منطقه دوم دریایى سپاه تحت فرماندهى پاسدار شهید نادر مهدى مأموریت پیدا کرد عملیاتى استشهادى علیه هلىکوپترهاى "مارینیز " آمریکایى به انجام برساند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
2 پسندیده شدهبسم ا... با احترام ، ، در 20 سال اخیر ، چهار تفکر متفاوت در قوه مجریه بودند ، هیچکدوم هم این مساله را پیگیری نکردند ... این شکل مدیریت در این مملکت ، فاجعه درست میکند ، این شخص به نسبت محترم ، وقتی مشکل را دیده ، اینقدر همت نداشته که خودش گوشی را بردارد به نهادهای مرتبط گوشزد کند که ما بالگردهای ویژه را داریم ، حتما باید یک نفر به اینها زنگ بزند و خواهش و التماس کند که بالگردهای خودتون را بفرستید ؟؟ اینقدر تفرعن وتنبلی و جزیره ای عمل کردن ، نوبر هست واقعا !!!! این هم نتیجه مدیریت جزیره ای حضرات که حتی خبر به روز بودن سایت خودشون را هم ندارند . معلوم نیست ، این طراحی و تولید سیستم ، چهارتا عکس و یک خبر نصفه و نیمه نباید داشته باشد ،؟؟؟ بعد این همه نهاد نیازمند ، ازکجا خبر داشته باشند که این توانایی وجود دارد ؟؟
-
1 پسندیده شدهقابلیت انتخاب تیتر نبود شهادت هنر مردان خداست تاپیک جامع بررسی بیلان و عملکرد فرمانده نیروی قدس حاج قاسم سلیمانی https://www.mashreghnews.ir/news/1025984/اطلاعیه-سپاه-پاسدران-انقلاب-اسلامی-در-پی-شهادت-سردار-حاج-قاسم پی نوشت : حاج قاسم ، دنباله خون بیشتر از 200 هزار شهید دفاع مقدس بود ، که به نسل فعلی رسید ، خون این شهید ، دامن گیر اسراییل و همه انهایی خواهد شد که تلاش دارند نگاه چپ به این سرزمین داشته باشند
-
1 پسندیده شدهاوسینت (OSINT) مخفف عبارت Open Source INTeligence یعنی هوشمندسازی بر اساس اطلاعاتی که آزاد بوده و در دسترس همگان میباشد. در این حوزه، به طور طبیعی، بحث بر روی اطلاعاتی است که از طریق شبکهی جهانی وب در دسترس هستند. http://www.marichkanews.com/wp-content/uploads/OSINT.jpg منابعی که به شکل محتواهای تصویری، ویدئویی، متنی و یا به شکل سرویسهای مختلف و معمولاً بطور رایگان در اختیار کاربران قرار میگیرند. OSINT مجموعهای از دانشهاست که در مورد شیوهی دسترسی به اطلاعات مختلف مثل ایمیل، شماره تماس، علایق، سلایق، مکانها، زمانها و تحلیل آنها بحث میکند. خیلی از این اطلاعات، از طریق جستجوی پیشرفتهی گوگل قابل دسترسی است. بسیاری از اطلاعات را گوگل هم ایندکس نمیکند؛ این دستهی دوم، اصطلاحاً وب عمیق (deep web یا dark web) نامیده میشود و روشها و کانالهایی برای دسترسی به این محتواها هم وجود دارد. یافتن اطلاعات با دسترسي آشکار که اغلبOSINT خوانده میشود، میتواند برای بسیاری از مردم معانی مختلفی داشته باشد. این اطلاعات از لحاظ حقوقی، به هرگونه آگاهی از اطلاعاتی گفته میشود که به طور عمومی در دسترس قرار دارند و برای مخاطبی خاص و تأمین یک نیاز اطلاعاتی خاص و به گونهای مناسب و به موقع، جمعآوری، بهرهبرداری و منتشر شده باشد. http://mindit.com.lb/siteimages/osint.png مفهوم osint برای سازمان CIA میتواند به معنی اطلاعاتی باشد که از بنگاههای خبری خارجی به دست آمده است. برای یک وکیل میتواند به معنی دادههایی از اسناد رسمی دولتی که در دسترس عموم قرار دارند، باشد. برای اکثر مردم نیز به معنی اطلاعات و مطالبی است که از اینترنت به دست آمده و در دسترس عموم قرار دارد. با این همه، آنچه که باعث میشود یک نفر، یک اوسینتکار حرفهای باشد، نه صرفاً بلد بودن این تکنیکها و دانستن منابع اطلاعاتی، بلکه داشتن ابتکار در بهره گیری از این تکنیکها و منابع اطلاعاتی است. به نوعی میتوان گفت که یک اوسینتکارِ حرفهای، بسته به نیاز مسئلهای که در پی حل آن است، میتواند از بعضی قابلیتهای وب بهره برده و با ترکیب این قابلیتها به جواب برسد. http://newssourcegy.com/wp-content/uploads/2016/07/timthumb.jpg برای مثال اگر یک فایل ویدئویی نمایش داده شود و مکان آن فایل خواسته شود، از چه منابع اطلاعاتی و چه ابزارهایی میتوان استفاده کرد تا مکان را تشخیص داد؟ شاید از گونهی گیاهی یا حیوانی موجود در آن فایل ویدئویی، شاید از ترکیب فضایی مکانی که در ویدئو نمایش داده میشود، شاید از روی صداهایی که در کلیپ شنیده میشود، شاید از روی علائمی که روی بناهای داخل کلیپ دیده میشود و …. . برای ردگیری هر کدام از این نشانهها در وب، لازم است ابزارهایی را شناخت و از آنها بهره برد. نمونه های این امر را در تاپیک سوریه دیده ایم. به عنوان مثال دیگر اگر بخواهیم بدانیم که نظر مردم یک کشور نسبت به یک موضوع چیست، از روی چه اطلاعاتی در وب میتوان نظر آنها را استنتاج کرد؟ آیا از روی روند جستجوی کلمات همراه با این موضوع که در گوگلترند قابل مشاهده است؟ آیا از روی سرویس اتوکامپلیشن گوگل و ساجستهایی که در هنگام تایپ آن موضوع به کاربر پیشنهاد میکند؟ آیا از روی جستجوی آن موضوع در پربیننده ترین سایتهای خبری (طبق رنک الکسا) و مشاهدهی تعامل کاربران با آن خبر؟ آیا از روی نظرسنجیهای مرتبط با آن موضوع که توسط موسسات معتبر انجام و منتشر شده؟ و …. http://praescientanalytics.com/wp-content/uploads/2015/10/OSINT-Figure-3.png در OSINT فرض بر این است که در یک فرآیند سریع میشود اطلاعاتی بسیار ذیقیمت را از طریق ترکیب اطلاعات مشهود و رایگان موجود در وب حاصل کرد و یا تحلیلهای سریعی را با نتایجی بسیار نزدیک به تحلیلهای میدانی انجام داد. در OSINT آنچه که موضوعیت دارد، انباشتگی اطلاعاتی است که هر کدام تک به تک ممکن است ارزش چندانی نداشته باشند؛ اما با کنار هم گذاشتن آنها در یک پازل ذهنی توانمند، میتوان به هر اطلاعات و تحلیلی دسترسی داشت. http://www.ctwatch.us/images/content/slide10.jpg این هم یک ویدئو معرفی اوسینت http://www.aparat.com/v/JEbns <div id="1483358801565497"><script type="text/JavaScript" src="https://www.aparat.com/embed/JEbns?data[rnddiv]=1483358801565497&data[responsive]=yes"></script></div> در ادامه ابزارهای اوسینت معرفی می شود منبع: بلاگ فناورد کانال تلگرام اوسینت سایت Keyword Tool این سرویس، اطلاعات autocomplete را از گوگل، بینگ، یوتیوب و App Store به نمایش میگذارد. احتمالاً متوجه شدهاید همانطور که در حال تایپ کردن عبارت مورد جستجوی خود هستید، گوگل به سرعت پیشنهادهایی برای شما ارائه میدهد. به این پیشنهادها autocomplete میگویند. اگر در گوگل عبارت "macb" را جستجو کنیم، به ما فوراً پیشنهاد میشود که یکی از عباراتی که با همین لغات شروع میگردد، و مردم پیش از این آنها را جستجو کردهاند، انتخاب نماییم. این اطلاعات ممکن است ما را به عبارات جدیدی برای جستجو هدایت کند. مزیت این سرویس نسبت به پیشنهادهای گوگل این است که گوگل تنها پنج پیشنهاد اول -که بیش از همه جستجو شدهاند- در اختیار قرار میدهد. به علاوه در این سرویس ما میتوانیم جستجوهای پرطرفدار کشورهای مختلف را به صورت جداگانه در اختیار داشته باشیم. همچنین میتوان نتایج جستجوهای مشابه را نیز دریافت نمود که گوگل این امکان را نیز در اختیار ما قرار نمیدهد. http://keywordtool.io/ سرویس جستجویiBoogie این سایت دستهبندیهایی ارائه میدهد و اجازه میدهد که از میان تعداد زیادی از نتایج یکی از این دستهها را انتخاب کنیم. این سرویس دو ویژگی دستهبندی و فرا جستجو (metascarch) را ترکیب میکند تا از آن برای اجرا و سازماندهی یک جستجو از چندین منبع و ارائه آن به صورت ساختارمند استفاده کند. این سرویس نتایج را گردآوری کرده و به صورت ساختارمند به کاربر ارائه میدهد. طبقهبندیها به راحتی نشان میدهند که عبارت مورد جستجوی ما چیست و نیازی نیست برای شناخت آن چندین صفحه مختلف را بررسی کنیم. وقتی عبارت " michael bazzell" را جستجو کنیم، صدها نتیجه با تقسیمبندیهای مختلف ارائه میشود که هر کدام از آنها میتواند به ما کمک کند تا دقیقاً بر آنچه که میخواهیم متمرکز شویم. iboogie.com
-
1 پسندیده شدهبعید به نظر میرسه. وقتی دورتر به ماجرا نگاه میکنیم یا مسئله یک باجگیری مطرح هست (برای بایدن توافق اعراب با اسراییل در دوره ترامپ یک شکست محسوب میشه ولی حساب کنید اگر عربستانی که در اون دوره وارد نشد به این توافق بایدن وادار بتونه بکنه چه دستاورد بزرگی است؟ تمام اعتبار اون توافقات ترامپ میخوره به اسم بایدن چون عربستان مادر کشورهای عربی محسوب میشه) یا اینکه یک فریب افکار عمومی و ژست حقوق بشری. حتی راه را در عمل هم بازگذاشته، بایدن گفت ما از تمامیت ارضی عربستان در برابر حملات نیروهایی که از سمت ایران حمایت میشند همچنان دفاع میکنیم. در رسانه سیگنال این هست که ما در عملیات کشتار دیگه شرکت نمیکنیم ولی چه نهادی میتونه راستی ازمایی کنه کدام کمکها در راستای دفاعی است و کدام تهاجمی؟! هیچ کس! فقط رسانه ها پمپاژ میکنند امریکا در کشتار نقشی نداره دیگه. اصولا وقتی بحث منافع رژیم صهیونیستی مطرح هست هیچ دولتی در آمریکا نمیتونه خودش را عقب بکشه. یمن تحت اختیار دوستان ایران برای ر.صهیونیستی یک تهدید موجودیتی هست. تا این تهدید را به نحوی از بین نبرند از پا نمیشینند به هر نحوی.
-
1 پسندیده شدهدروازه های باز بین النهرین مختصری در باب عملکرد جنگنده سنگین اف-14 در جنگ دوم و سوم خلیج فارس و پیامدهای آن سرآغاز : بدنبال تصمیم واشنگتن مبنی بر مداخله در بحران دوم خلیج فارس که پس از حمله ارتش بعث عراق به کویت پدید آمد ، ارتش ایالات متحده با اجرای یک ساختار برنامه ریزی شده با محوریت یک جابه جایی لجستیکی به تقریب بزرگ پس از جنگ ویتنام ، عملیات سپر صحرا را با هدف انتقال مقادیری انبوه از سامانه های تسلیحاتی در دستور کار خود قرار داد . این تجمع نظامی از سپتامبر 1990 با هدف آماده سازی های اولیه برای عکس العمل نظامی علیه عراق آغاز شد که درنهایت در ژانویه سال بعد ( 1991) درقالب عملیات طوفان صحرا اجرایی گردید . پیشینه : با اتمام جنگ سرد در سال 1989 و علیرغم تجزیه امپراتوری شوروی در یکسال پس از آن ، هنوز بخش عمده ای از ماشین نظامی ایالات متحده در اروپای غری مستقر بودند ، اما پس از تهاجم غافلگیرانه ارتش عراق به کویت ، نوک پیکان این توان نظامی این کشور برای بیرون راندن واحدهای عراقی به این منطقه بازگشت . بدین ترتیب ، عراق با اطمینان از عدم وجود یک مقاومت نظامی جدی ، در اوت 1990 کویت را به اشغال خود درآورد و در جریان عملیاتی که تنها کمتر از 24 ساعت بطول انجامید ، انچه که درآن زمان در عراق با مفهوم "وحدت تاریخی" عراق و کویت نامیده می شد ،را محقق ساخت . با این حال ، در کنار سایر سامانه های تسلیحاتی ، انتقال توان هوایی این کشور ، شامل ده اسکادران از توانمندترین هواگردهای رزمی نیروی دریایی ، شامل جتهای سنگین اف-14 برای ورود به صحنه نبرد و کسب و تحمیل برتری هوایی به منطقه خلیج فارس اعزام گردید . دراین میان ، گرچه این جتهای سنگین بطور خاص برای پرواز از روی عرشه ناوهای هواپیمابر طراحی شده بودند ، اما بدلایل تاکتیکی ، از جمله محدویت گستره آبی در شمال خلیج فارس ، تشخیص داده شد تا این جنگنده ها برای اجرای عملیات روتین محوله از پایگاه های زمینی مستقر در شبه جزیره عربستان نیز وارد عمل شوند . علاوه براین ، از آنجا که تهدید نیروی دریایی عراق ، چندان خطرناک ارزیابی نمی شد ، تامکتها بسرعت به پایگاه های نیروی هوایی سعودی منتقل تا درصورت نیاز برای اجرای حملات ضربتی ، اسکورت و شناسایی بر روی فضای هوایی سعودی و همچنین گشت رزمی بر فراز دریایی سرخ و خلیج فارس مورد استفاده قرار گیرند . در نتیجه ، حداقل 99 فروند از این جنگنده ها با اجرای 4124 سورتی (پرانه) را در جریان عملیات نظامی علیه عراق در دفاتر پروازی نیروی دریایی به ثبت رساندند . بیلان این هواگرد رزمی در جنگ با عراق را چگونه می توان ارزیابی نمود ؟؟ از یک نظر ، تامکتهای نیروی دریایی به تنهایی از برتری قابل توجهی بر تمامی جتهای رزمی نیروی هوایی عراق برخوردار بودند . درآن زمان ، نیروی هوایی ارتش بعث (IrAF) فاقد جتهای رهگیر میگ-31 یا جنگنده های برتری هوایی سوخو-27 ( که در شرف سفارش قرار داشتند.م ) بودند که بتواند روی کاغذ ، یک چالش جدی برای تامکتهای نیروی دریایی باشد ،در حالی که بطور همزمان ، کمیت فاکس بتهای عملیاتی این نیرو برای ایجاد خطر جدی بر علیه تامکتها نیز شبهات زیادی را بوجود می آورد تا در نقش یک پیکربندی رزمی و یا حتی پیش اخطار بتواند نقش موثری برای اسکادران های میراژ عمل نماید . در آنسوی جبهه ، سلسله مراتب فرماندهی نیروی هوایی عراق ، تجربه قابل توجهی را در دست و پنجه نرم نمودن با اسکادران های اف-14 نیروی هوایی ایران (بعنوان پیشگان جتهای نسل چهارم ) بدست آورده بود تا جایی که خاطره سرنگونی نزدیک به 160 فروند جنگنده عراقی در انواع مختلف ( از فیشبد تا فیترو فاکس بت و از میراژ تا سوپراتاندارد ) هنوز در اذهان وجود داشت . ستوان استوارت "میت" براس تنها شکارچی تامکت در عملیات طوفان صحرا وی برفراز روستای کوچکی میان بغداد و بصره ، به شکل بصری ، یک بالگرد میل-8 هیپ عراقی را مشاهده نمود که با سرعت در حال پرواز بسمت جنوب عراق بود در نتیجه با بالا دادن دماغه جنگنده خود و یک غلت سریع به سمت چپ ، تامکت خود را بصورت وارونه در آورد و فاصله خود با این هیپ نگون بخت عراقی را به کمتر از 1 مایل رساند . با این مانور ، وی فرصت پیدا کرد تا با مسلح کردن یک تیر موشک هوابه هوای AIM-9M سایدویندر ، بالگرد عراقی را در یک بازه زمانی چند ثانیه ای به"" گلوله ای از آتش""تبدیل کند . اما شرایط ، به آن صورتی که نیروی هوایی عراق تصور می کرد به مانند جنگ فرسایشی 8 ساله با ایران جلو نرفت و اسکادران های اف-14 نیروی دریایی علیرغم قابلیتهای چشمگیر خود به دلیل سه عامل محدود کننده موفق نشد تا از همه توانایی های خود برفراز آسمان کویت و عراق استفاده کند . نخست اینکه نیروی هوایی عراق ، بخش قابل ملاحضه ای از دارایی های خود را به ایران منتقل نمود تا از گزند حملات مستمر هوایی دشمن محافظت شوند و به همین دلیل جنگ برای تسلط بر روی هوایی بسرعت خاتمه پیدا نمود و کمبود هدف هوایی بوجود آمد . دوم ، نیروی دریایی ایالات متحده بدلایل مختلف از جمله مشکلات فنی و همچنین رقابتهای نانوشته با نیروی هوایی ، موفق نشد تا پیش از آغاز جنگ ، سامانه ها و رویه های خود را در یک فرماندهی مشترک با نیروی هوایی ادغام نماید ( در طول جنگ سرد ، نیروی دریایی و نیروی هوایی می بایست بصورت جداگانه بر علیه اتحاد شوروی وارد عمل می شدند ) و این مساله در محیط عملیاتی بسیار کوچکتر خاورمیانه بصورت حادتری به نمایش در آمد ، این بدان معنا بود که خطر شلیک به خودی به مراتب بیشتر می شد . سومین محدودیت موجود نیز قوانین سخت گیرانه برای شناسایی دقیق دوست و دشمن بشمار می آمد که کاربر مهمات فامد ( فراتر از میدان دید ) را با مشکل مواجه می ساخت ( در حالی که نیروی هوایی ایران به تقریب با چنین مشکلی مواجه نمی شد .م ) بعنوان مثال تامکت به عنوان حامل مهمات فامد فینیکس با بردی دوبرابر بیشتر از هر جنگنده رقیب در آن زمان ، درصورتی که یک برنامه ریزی دقیق برای اجرای ماموریتهای محوله برای همه هواگردهای حاضر درصحنه وجود نمی داشت ، خود به یک تهدید برای جتهای نیروی هوایی ( نظیر اف-15 ) مبدل می گشت . تامکتها با مجهز شدن به غلاف شناسایی تاکتیکی تارپس ، نقش بسیار مهمی در اجرای ماموریتهای ارزیابی خسارت نبرد و شناسایی تاکتیکی بر عهده داشتند در نتیجه بروز چنین محدودیتهای عملیاتی ، نیروی دریایی ایالات متحده نتوانست بخوبی از ناوگان تامکتهای آماده خود ، در حالی که بر خلاف همتایان ایرانی ، مسلح تر و به روز تر بودند ، استفاده نماید . اما انچه که به عینه مشخص بود ، حضور این جنگنده ها ، به مانند درگیری های هوایی میان عراق و ایران ، موجبات عقب کشیده شدن یگان های هوایی عراق شد ، در حالی که تجهیز این هواگردها به حسگرهای استاندارد به منظور اجرای ماموریتهای شناسایی تاکتیکی ، ارزیابی خسارت های حاصل از حملات هوایی و ردیابی سامانه های موشکی اسکاد ، خدمات بسیار قابل توجهی را در طول جنگ به ثبت رساند ، به همین دلیل تنها یک شکار هوابه هوای برای این اسکادران ها مورد تایید قرار گرفت . در واقع ، این شکار در ششم فوریه 1991 با شلیک یک تیر موشک AIM-9 بر علیه یک بالگرد میل-8 عراقی ثبت گردید . با این حال ، تامکتها درطول جنگ ، چندین بار جتهای سریع السیر میگ-25 فاکس بت عراقی را رهگیری نمودند ( به مانند نیروی هوایی ایران که شکار فاکس بت در تمامی طول جنگ یک چالش آشکار برای آنها بشمار می آمد . م ) اما در نهایت این فاکس بت بود که موفق شد دنبال کنندگان خود را جا گذاشته و به موقع از صحنه نبرد خارج شود . ستوان دوون جونز ، فرمانده تامکت ( کابین جلو ) پس از هدف قرار گرفتن توسط سامانه سام-2 توسط واحدهای "سیل" بازیابی میشود . افسر تسلیحات وی (کابین عقب) ستوان لاورن اسلید در این ماجرا به اسارت درآمده و بعدها آزاد می شود در حوزه شبکه پدافند زمین پایه ، گرچه انتظارها این بود که تجربه 8 سال جنگ با ایران ، کمک زیادی به عراق برای مقابله با برتری هوایی ائتلاف نماید ، اما در مقایسه به استانداردهای منطقه ای (بخصوص سوریه ) تنها یک فروند F-14B بر اثر آتش سامانه اس-75 (سام-2 ) در هفته های آغازین عملیات طوفان صحرا ، سرنگون شد ( این سامانه از دهه 50 میلادی در خدمت قرار دارد و نمونه های بروزرسانی شده و برگرفته از آن در جنگهای متعددی مورد استفاده قرارگرفت . اما پس از پایان جنگ و بررسی محدودیتها و ضعفها ، یک نمونه بروزرسانی شده اف-14 با شناسه F-14D مجهز به پیشرانه های قدرتمند تر و اویونیک جدیدتر پا به صحنه گذاشت . تامکتهایی که برای ایفای نقش حملات هوا به زمین ، اصلاح شده بودند ، چیزی در حدود 7 سال بعد در کنار بمب افکن های سنگین بی-1بی ، درطی 4 روز حملات پی درپی ( عملیات روباه صحرا ) وارد عمل شدند و علاوه برآن ، گشتهای منظم برفراز فضای هوایی عراق با هدف اجرای منطقه پرواز ممنوع نیز برعهده تامکتها گذاشته شد . در همین گشتها بود که تامکتها با شناسایی یک فرمیشن دو فروندی از فاکسبتهای عراقی در فاصله 20 کیلومتری ، مبادرت به شلیک فینیکس به انها کرده ، هرچند میگها بسرعت دور زده و فرار را بر قرار ترجیح دادند . تامکت بعنوان نخستین جنگنده نسل چهارم در سال 2006 و پس از مشارکت در عملیات اشغال عراق (2003) از خدمت کنار گذاشته شد ، چرا که سودمندی آنها بدلیل پایان جنگ سرد و از میان رفتن تهدید ارتش سرخ ، محدود شده بود و هزینه های عملیاتی آن توجیه ناپذیر به نظر می رسید ، هر چند این جنگنده ها همچنان در نیروی هوایی ایران بخدمت ادامه می دهند . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1-بن پایه
-
1 پسندیده شدهتصاویر زیبا از نسخه نظامی بالگرد EC-155 شرکت ایرباس که توسط کره جنوبی به نسخه نظامی تحت نام H-155 ارتقا یافته است. کره جنوبی در سال 2015 تولید تحت لیسانس این بالگرد را در شرکت صنایع هوا وفضا کیا اغاز کرد و در سال 2018 تصمیم به تولید نسخه نظامی این بالگرد برای حمل 12 سرباز وهمچنین تجهیز به 4 موشک ضد زره وتوپ 20 ملم گرفت.
-
1 پسندیده شدهخوب 24 اردیبهشت سال 98 رئیس جمهور 13 بهمن 99 سخنگوی گروه فضایی وزارت دفاع فن چالش فضایی برای ساخت موتور سرمازا برگزار می شود
-
1 پسندیده شدهآلودگی زدایی شیمیایی ، بیولوژیکی ، رادیولوژیکی و هسته ای (روندهای اخیر و چشم انداز آینده) بخش اول مقدمه مترجم و مولف: متن پیش رو حاصل ترجمه مقالات انگلیسی زبان میباشد و جهت گردآوری آن وقت و هزینه صرف شده است؛ لذا از مخاطبین محترم تقاضا می شود تنها با ذکر نام انجمن میلیتاری و نام مترجم و مولف (Cougar Bravo) اقدام به بازنشر آن نمایند. مقدمه: آلودگی زدایی شیمیایی ، بیولوژیکی ، رادیولوژی و هسته ای (CBRN) عبارت است از زدودن عوامل آلوده کننده از سطح تجهیزات یا بدن انسان ها. هدف از آلودگی زدایی کم کردن بار تشعشات ، حفظ تجهیزات و منابع انسانی، از بین بردن آلاینده های موجود و آماده سازی محل و تجهیزات جهت از سرگیری فعالیت هاست. ضد عفونی کردن ممکن است با استفاده از ابزارهای شیمیایی ، الکتروشیمیایی و مکانیکی انجام شود. "درست همانند مواد و تجهیزات ، انسان نیز ممکن است توسط عوامل CBRN آلوده شود." تغییر در عملکرد سلول می تواند در دوزهای پایین از تشعشات مخرب و قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی رخ دهد. در دوز بالا ، مرگ سلولی ممکن است حادث شود. بنابراین ، آلودگی زدایی افراد در کمترین زمان ممکن، کاری است بسیار بزرگ، که نیاز به اختصاص منابع انسانی و زمان زیاد دارد. در متن ذیل، اصول کلی رفع آلودگی های CBRN با تاکید بر "آلودگی رادیویی" مورد بحث قرار گرفته است. رفع آلودگی در کمترین زمان ممکن، کاری است بسیار بزرگ، که نیاز به اختصاص منابع انسانی و زمان زیادی دارد. آلودگی زدایی به طور کلی به عنوان زدودن مواد خطر آفرین از مناطقی که این مواد نباید در آنجا حضور داشته باشند، تعریف می شود. آلودگی زدایی به دو منظور انجام می گردد: 1- کاهش دوز موادی که ممکن است یک فرد از اشیاء یا سطوح دریافت کند . 2- کاهش بالقوه مواد شیمیایی ، بیولوژیکی ، رادیولوژی و هسته ای موجود در هوا. زدودن آلودگی ها باعث از بین رفتن عوامل CBRN و رفع آلودگی باقیمانده در محل مورد نظر می شود. برخی از روش های رفع آلودگی برای استفاده مجدد یا بازیافت مواد استفاده شده است. (برای مثال پاکسازی خاک از مواد آلاینده) فناوری آلودگی زدایی درست همانند زدودن گرد و غبار ، چربی و روغن یا محصولات خوردگی (کروژن) از سطوح است. آلودگی زدایی شیمیایی را می توان این گونه تعریف کرد: تبدیل مواد شیمیایی سمی به فرآورده هایی بی ضرر. این فرآیند می تواند از طریق تجزیه این عوامل صورت گیرد. آلودگی زدایی نقش مهمی در دفاع در برابر عوامل شیمیایی دارد. مواد شیمیایی سمی باید با استفاده از روش های کارآمد، در اسرع وقت برای از سرگیری فعالیت های معمول از بین بروند. آلودگی زدایی بیولوژیکی: به معنای به کاربردن داروهای علامتی و درمانی برای افرادی است که در معرض عوامل جنگ بیولوژیکی قرار دارند. (مترجم: داروهای علامتی یا حمایتی، گونه ای از داروها هستند که تنها جهت رفع علائم و نشانه های بیماری اعم از درد، التهاب، سرفه، حساسیت و ... به کار می روند.) آلودگی رادیواکتیو را می توان به نوع قابل لمس (غبار رادیواکتیو) و ثابت دسته بندی کرد. با پاک کردن سطح با پارچه ای می توان آلودگی قابل لمس را از بین برد.(همانند زدودن گرد و غبار) آلودگی ثابت، به آسانی قابل زدودن نبوده و به طور معمول با محصولات خوردگی در سطح فلزات همراه است. در این موارد ، عوامل پرتوزا به ماده یا مواد دیگری رسیده اند که قابلیت ایجاد پیوند الکترواستاتیک یا شیمیایی با آن ها را دارند. از بین بردن آلاینده های ثابت به طور معمول به تکنیک های حذف سخت نیاز دارد. برای از بین بردن آلودگی ثابت ، تکنیکهایی مانند انحلال شیمیایی فیلمهای خوردگی یا تراشیدن بتن لازم است. استفاده از راکتور اولتراسونیک جهت آلودگی زدایی آب های رادیواکتیو اثربخشی آلودگی زدایی را می توان به عنوان فاکتور رفع آلودگی (DF) بیان کرد. هیچ فناوری [آلودگی زدایی] به تنهایی یارای مقابله با همه شرایط و انواع آلودگی ها را ندارد ، زیرا طبیعت محیط و نیز میزان آلودگی در محیط های مختلف متفاوت است. برای مثال فیلم های خوردگی موجود در راکتورهای آب جوشان (BWR) با انواع یافت شده در راکتورهای آب تحت فشار (PWR)، متفاوت است. تفاوت اصلی در این نوع فیلمهای خوردگی غلظت و حالت اکسیداسیون کروم است. فن آوری های آلودگی زدایی شامل روش های مکانیکی مانند تراشیدن و انفجار، استفاده از مواد شیمیایی، روش های بیولوژیکی و تکنیک های الکتروشیمیایی هستند. موادی که همیشه در درجه اول آلوده می شوند، بتن یا فلز هستند. مواد متخلخل مانند بتن می توانند در تمام ساختار خود دچار آلودگی شوند ، اگرچه آلودگی در بتن به طور معمول تا ربع اینچ نفوظ می کند. فلزات به طور معمول فقط در سطح آلوده می شوند. آلودگی شامل انواع رادیونوکلیدهای آلفا ، بتا و گاما است و گاهی اوقات می تواند شامل فلزات سنگین و آلودگی های آلی (بیولوژیک) باشد. گلوله های اورانیوم ضعیف شده (DU Rounds) با توجه به ایجاد گرمای فراوان در زمان برخورد با هدف، هر دو نوع آلودگی رادیواکتیو (قابل لمس و ثابت) را ایجاد می کنند. قرار گرفتن در معرض غبار رادیواکتیو، ریسک ورود مواد رادیواکتیو به بدن از راه خوراکی و تنفس را به دنبال دارد. علائم بسيار گسترده ای در نيروهای آمریکایی شركت كننده در جنگ خليج فارس (1991) مشاهده شده است. بر اساس آناليز فاكتوری مركز كنترل و پيشگيری بیماریها، شاخص هايي جهت تشخيص اين بيماري تحت عنوان سندرم خليج فارس تعريف شده است. اين سندرم شامل علايم چند گانه و بدون پاتولوژی واضح می باشد. مبتلايان به اين سندرم از افسردگی،PTSD ، خستگی مزمن، اختلالات شناختی ( كاهش توانايی محاسبه، تفكر منطقی، ارزشيابی، يادگيری و يادآوری)، برونشيت، آسم، فيبروميالژی، اضطراب واختلالات جنسی در رنج مي با شند. از چند صد هزار نفری كه در عمليات طوفان صحرا شركت نموده بودند، 20-15% مبتلا به سندرم شده و تاكنون 25000 نفر نيز فوت نموده اند. بنظر مي رسد كه آسيب گسترده ای سلسله اعصاب را آزرده نموده و طيفی از آزردگی های عصبی در دستگاه اعصاب اتونوميک، محيطی و مركزی ايجاد شده باشد. از عوامل فيزيكی، اورانيوم ضعیف شده كه درطی جنگ بين 6-3 ميليون گرم در اتمسفر خليج فارس آزاد گرديده مطرح شده است. صدها مقاله پژوهشی در مورد اين سندرم در سطح مطبوعات پزشكی جهان وجود دارد اما بنظر می رسد كه اين سندرم هنوز پس از ده سال چالش، در پرده ابهام ميباشد. منابع (1 - 2) ترجمه صرفا برای میلیتاری ادامه دارد...
-
1 پسندیده شدهخوب همانطور که دیدید روز 13 بهمن سخنگو گروه فضایی وزارت دفاع در برنامه چرخ شبکه 4 حاضر شدند ضمن رونمایی از ماهواره بر سوخت جامد ذوالجناح نقشه راه فضایی کشور را نیز تشریح کردند لینک برنامه البته از تلوبیون هم میتوانید بینید https://www.youtube.com/watch?v=5miDAol3Y_o ماهواره بر سوخت جامد ذوالنجاح طی 1تا 1.5 سال اینده عملیاتی خواهد و توان قرار دادن محموله ای به وزن 220 کیلوگرم را در مدار 500 کیلومتری داراست این ماهواره بر 2 تست دیگر ازمایشی خواهد داشت مرحله اول این موشک تراستی معادل 74 تن دارد که قابلیت ارتقا به 100 تن نیز داراست مشخصات ماهواره بر ترکیبی ذوالجناح ویدئو پرتاب ذوالجناح https://www.aparat.com/v/bWhJu ظاهرا به گفته فابین هاینز تست استند نشان داده شده در برنامه در سایت خجیر واقع شده Khojir. 35.652999° 51.658472 ویدئو تست استاتیک موتور مرحله اول ذوالجناح https://www.aparat.com/v/nBfkR نقشه راه فضایی کشور در حوزه ماهواره بر ها تبریک روز فضایی و پرتاب ماهواره بر ترکیبی ذوالجناح توسط امیر سر لشکر موسوی و امیردریادار سیاری البته نیرو هوایی ارتش با سازمان فضایی و پژوهشگاه فضایی تفاهم نامه امضا کرده اند قبلا امیدوارم ثمر بخش باشد این همکاری
-
1 پسندیده شدهبه نام خالق هستی 5 پرنده شگفت انگیزی که چیزی از انها نشنیده اید! در این مطلب قرار است به به پرنده ای هایی بپردازیم که با وجود دارا بودن طراحی خاص ودرخشان در بین صفحات تاریخ هوانوردی گمنام مانده اند. اولین گزینه قابل معرفی قطعا هواپیما ترابری XC-120 Packplane میباشد این هواپیما در اصل طرحی تجربی ومشتق شده از هواپیما پراوازه ترابری امریکا در جنگ جهانی دوم یعنی C-119 Flying Boxcar بود این طرح مفهومی با استفاده از غلافی که زیر بدنه ان تعبیه شده بود قادر به حمل بار ومسافر را داشت این غلاف قابل انفصال نیز بود قرار بود برای ان غلاف های گوناگون براساس نیاز تعریف شده طراحی شود این پرنده در سال 1950 اولین پرواز خود را انجام داد این هواپیما قابلیت حمل 9 تن محموله را داشت هر چند تنها نسخه ان پروازهای نمایشی بسیاری انجام داد اما در نهایت تولید انبوده ان مورد توجه قرار نگرفت این نکته قابل ذکر است هر چند این طرح برای سالهای بسیار دوری میباشد اما طراحی ان قابلیت الهام بخشیدن به طراحان دوره ما را نیز دارد. جالب است بدانید سالها بعد با استفاده از این هواپیما یک فیلم محبوب نوجوانان در بریتانیا نیز ساخته شد. گزینه بعدی را باید هواپیما دوست داشتنی Budd RB Conestoga دانست این هواپیما ترابری ارتش امریکا در اوج جنگ جهانی دوم و احتمالا در پاسخ به کمبود الومینیوم و با استفاده از الیاژهای فولادی ضد زنگ طراحی وساخته شد همین امر سبب افزایش قابل توجه وزن این پرنده دو موتوره شده بود.این هواپیما با وجود نقص های متعدد همچون موتور کم توان اما ویژگی ها یالهام بخش زیادی در خود داشت به طور مثال کابین 3 نفره ان طراحی نزدیک به طرح های امروزی داشت همچنین تخلیه و بارگیری بار در ان بسیار جلوتر از هم پرنده های همزمانش بود. سومین هواپیما این لیست هواپیما ترابری و مسافری بریتانیایی کنکوردیا میباشد این هواپیما 12 نفره را شاید باید اولین هواپیما مسافربری دانست که در ان برای مسافران قابلیت حمل بار همراه نسبتا بالا قرار داده شده بود.هر چند در سال 1947 تلاش وسیعی برای بازاریابی ان انجام شد اما احتمالا به دلیل وجود نمونه های امریکایی اقتصادی تر ناکام ماند. عجیبترین پرنده این لیست را باید Jurca MJ54 Silas دانست این پرنده فرانسوی را باید رویا بسیاری از علاقه مندان به سفر دانست چه چیزی بهتر از یک هواپیما با قابلیت حمل یک خودرو برای راندن بلافاصله بعد از فرود میتواند یک اهل سفر را راضی نماید! هر چند این هواپیما برنده مسابقات اختراع وخلاقیت متعددی شده بود اما توفیقی در تولید صنعتی ان به دست نیامد. هواپیما فرانسوی Hurel-Dubois HD.31 را باید اخرین پرنده این لیست دانست این هواپیما با طراحی عجیب بالاهای خود در ابتدا برای نقش افرینی در حمل مسافر تدارک دیده شده بود اما چه کسی میدانست که این هواپیما به یکی از موفق ترین هواپیما های عکس برداری غیر نظامی تبدیل شود این هواپیما به لطف طراحی دماغه و تجهیزات نوین ان زمان سالها در سازمان ملی جغرافیا فرانسه نقش افرینی کرد این هواپیما را باید پدر تصویر برداری نوین و تخصصی غیر نظامی مدرن دانست. هرچند مدتی نیروی دریایی این کشور به فکر توسعه نسخه ضد زیردریایی ان نیز بود طرحی که هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت. منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Fairchild_XC-120_Packplane https://en.wikipedia.org/wiki/Fairchild_C-119_Flying_Boxcar https://hushkit.net/2020/10/31/extremely-obscure-aeroplanes-we-have-so-far-neglected/ https://en.wikipedia.org/wiki/Budd_RB_Conestoga
-
1 پسندیده شدهارتقا توان تهاجمی اسرائیل یکی از مهمترین مولفه های ارتش های پیشرو در جهان تکیه نکردن صرف به توان فعلی و هم زمان نگاه به به حفظ وارتقا توان موجود میباشد از همین رو در روزهای اخیر شرکت رافائل اسرائیل در جریان برگزاری نمایشگاه دفاعی هند از تجهیز بمب های کم قطر Spice-250 به موتور جت برای افزایش برد ان از 100 به 150 کیلومتر سخن گفته است این سلاح کهSpice-250ER نام گذاری شده است به دلیل اندازه و وزن ان از مهمترین ارکان تهاجمی نیروی هوایی اسراییل میباشد این ویژگی سبب شده است که اف 16 های این نیرو توان حمل 16 فروند از این بمب را داشته باشند افزایش برد این سلاح امکان تهاجم خارج از برد پدافندی نیروی مورد هجوم قرار گرفته را بیش از گذشته به نیروی به کارگیرنده ان میدهد.علاوه بر این ارتقا بمب های جدید با استفاده از جستجوگر الکترواپتیک جدید خود توان انهدام اهداف متحرک را نیز کسب کرده اند که همین امر انها را برتر از بسیاری از هم رده های غربی نیز خواهد کرد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... یکی از جذاب ترین و در عین حال مشکل ترین مانورهایی هوایی پرواز در حال معکوس بشمار می رود که اجرای ان دقت قابل توجهی را می طلبد اسکادران VF-1 سال 1987 جایگاه فرمانده هواپیما و افسر تسلیحات F-14A
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز روایتی تلخ از کربلای خونین خیبر - بخش اول معرکه مرگبار و دستور بالای دستور جعفر شیرعلی نیا : اسفند 1362 در شب دوم عملیات خیبر ؛ بنا بود در شب دوم عملیات خیبر ، چهار گردان از نیروهای مهدی باکری و احمد کاظمی ، از محور هور ؛ و نیروهای همت از مسیر طلائیه حمله کنند و در نقطه ای به هم برسند. حمله یک شب عقب افتاد ، اما به محور باکری و کاظمی درست اطلاع داده نشد. آن ها همان شب حمله کردند در حالی که خبری از نیروهای همت نبود. این اشتباه و اتفاق وحشتناک چهار گردان خط شکن از بهترین نیروهای لشکر عاشورا و نجف را به کام مرگ فرستاد. به گزارش نشریه نگین ایران: "پس از چند ساعت، فرماندهی تازه متوجه شد که چه کرده اند! هر چهار گردان نیرو در محاصره کامل دشمن قرار گرفته بودند … ساعت 20:5 بامداد، تازه پس از آن که "بشردوست" علت عمل نکردن حاج همت را از "عزیز جعفری پرسید، متوجه شد که عملیات یک روز عقب افتاده است… وضعیت بسیار بد بود، فرماندهان به علت ناراحتی و با حالت اضطراب، طوری در بی سیم صحبت می کردند که برای دشمن قابل کشف بود" (نشریه نگین، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ش 7 ، ص 113) حالا عراقیها هم می توانستند به راحتی از مشکل پیش آمده باخبر باشند. مکالمه های فرماندهان قرارگاه و فرماندهان چهار گردان، آشفته و سرشار از غم بود. احمد کاظمی در حالی که از شدت ناراحتی صدایش به سختی بیرون می آمد با محسن رضایی و رشید صحبت می کرد. (شراره های خورشید، نشر 27 ، ص 495) ایرانیها شبها حمله را آغاز می کردند و تا دشمن به خودش بیاید ضربه های محکمی به او می زدند اما حالا عملیاتی که ماه ها وقت صرف شناسایی و طراحی اش شده بود، به شکست کامل نزدیک می شد. تصمیم گرفتند نیروهای همت را در روشنایی روز به خط طلائیه بفرستند تا خط را در هوشیاری کامل دشمن بشکنند ؛ ماموریتی که غیرممکن به نظر می رسید. همت و فرماندهانی که با او کار می کردند کاملا به خطرناک بودن این تصمیم آگاه بودند، همت در گفتگو با محسن رضایی قدری از ناهماهنگیها گله کرد اما گفت: «اگر این کار که می گویید تکلیف شرعی باشد شروع می کنیم.» محسن رضایی گفت: «آقا شروع کنید، آقا؛ چقدر بحث می کنید، شروع کنید، به این بچه هایتان بگویید اینقدر بی خود بحث نکنند.» (شراره های خورشید، ص 497) حالا همت باید فرماندهان زیر نظرش را توجیه می کرد، کار آسانی نبود و برای بسیاری از سوال ها و اشکال ها جواب قانع کننده ای نداشت. اما محسن رضایی هم دست بردار نبود. دوباره با همت تماس گرفت و تاکید کرد که زودتر عملیات را شروع کنند و گفت: «آقای همت بروید وگرنه ما الآن می آییم به آن جا، به آنجا می آییم ها!» همت گفت: «چشم» (شراره های خورشید، ص 501) معرکه مرگبار همت نیروهایش را روانه خط طلائیه کرد. عملیاتشان کاملا ناموفق و پرتلفات شد. حسین بهزاد تصاویر دردناک این روز را از یک فیلم عراقی دیده است: " تصاویر مبهمی از خاکی پوشان ایرانی که در روشنایی روز، افتان و خیزان به زحمت در آن زمین شبه باتلاقی به پیش می آمدند و با اصابت همزمان ده ها گلوله خمپاره 120 و انفجار آنها به زمین می غلطیدند… مشاهده آن تصاویر واقعا دیوانه کننده بود." (شراره های خورشید، ص 509 و 510) روشنایی روز پنجم اسفند به تاریکی شب رسید اما تلفات ادامه داشت. همت دستور داشت که خط را بشکند و به نیروهایش فشار می آورد و می پرسید: "پس چی شد؟ چرا شما خط را نمی شکنید؟"» فرمانده گردان می گفت تلاش می کنند اما نمیشود. همت گفت: "اگر تو نمیتوانی خط را بشکنی، بگو تا خودم به آن جا بیایم" فرمانده گفت: "والله دیگر کاری از دست من برنمی آید؛ اگر شما تدبیر بهتری سراغ دارید، بسم الله" (شراره های خورشید، ص 528 و 529) لشکر 27 ذره ذره زیر آتش دشمن آب می شد اما عملیات متوقف نشد و روز 6 اسفند هم نبرد نابرابر ادامه پیدا کرد؛ بدون شکسته شدن خط و پرتلفات و خیلی تلخ. روز 5 اسفند گردان مسلم بن عقیل منهدم شده بود، ششم اسفند، گردان مقداد و روزهای بعد گردان های دیگر. ارتش صدام کاملا بر میدان نبرد مسلط شده بود و تلخ تر از همه اینکه با بلندگو برای رزمنده های ایرانی سخنرانی می کردند: "ای بسیجیان فریب خورده لشکر همت! دیگر باید به شما ثابت شده باشد که خطوط آهنین سپاه سوم عراق، عبورناپذیر است. زورتان را زدید و دیدید که توان شکست خطوط ما را ندارید. پس بهتر است با پای خودتان بیایید و به ما تسلیم بشوید. به شما قول می دهیم ارتش قهرمان صدام حسین با شما فریب خوردگان به نحوی انسانی و اسلامی رفتار کند." فارسی روان صحبت می کردند. فرماندهانی که با همت کار میکردند می گفتند امکان ادامه عملیات نیست. همت حرف هایشان را تایید می کرد اما می گفت: "چندبار بگویم؟ از بالا به ما می گویند هرطور شده، شما باید در اینجا عمل کنید." "وقتی دیدیم خود همت هم تحت فشار قرار گرفته؛ کوتاه آمدیم." (شراره های خورشید، ص546 و 547) جنگ طلاییه به همین صورت 7 اسفند هم ادامه پیدا کرد و 8 اسفند. رزمندگان در پشت پل طلائیه زمینگیر شدند. معروف بود که عمر بچه های بیسجی و سپاهی در این پل ده دقیقه بیشتر نیست. هرکس می رود، بر نمی گردد ؛ اینقدر که آتش دشمن در آنجا سنگین است. چهار گردان خط شکن لشکرهای عاشورا و نجف هم در محور دیگر به تدریج منهدم می شدند. همت بی هوش می شود محمد ابوترابی شاهد گفتگوی همت و کاظم رستگار در آن روزها بوده و گفتگوی آن ها را در کتاب مردان رستگار اینگونه روایت کرده است: "بیشتر حاج همت صحبت می کرد. بعضی جاها صدای گریه با صحبتش آمیخته می شد. حاج کاظم [رستگار]، هم مدام می گفت: همینه دیگه، به خدا توکل کن، اونا کِی فهمیدن ما چی می کشیم که حالا بفهمن؟ مهم خداست… همت در حرف هایش روی یک موضوع خیلی تاکید می کرد، آن هم اینکه بالایی ها تصور می کنند کوتاهی می کنم و توقع دارند بعد از پنج شش بار زدن به پل طلائیه و شکست خوردن، کماکان ادامه بدهم، درحالی که شدنی نیست." حاج همت میگفت: "من باید بچه ها را از روی بدن شهدای شب قبل حرکت بدم. عملا فضایی واسه تحرک و مانور باقی نمونده. از اون طرف دشمن هم دست ما رو خونده… این طرف هم پایینی ها فکر می کنن من مطالب رو به بالا منتقل نمیکنم و گردان گردان رو واسه یه هدف دست نیافتنی هزینه می کنم… دیگه خسته شدم." (مردان رستگار، ص 92 تا 94) همت فشار عجیبی را تحمل می کرد، ظهر 8 اسفند از شدت فشار و چند روز بی خوابی و از درد پرپرشدن نیروهایش به ناگاه از هوش رفت. چند ساعتی بیشتر فرصت استراحت نداشت و عصر این روز دوباره جلسه ای با نیروهایش داشت تا قانع شان کند به این حمله های بی سرانجام ادامه دهند. فرماندهان شرح می دادند که چرا نمیشود عملیات را ادامه داد همت می گفت می فهمد آنها چه میگویند؛ اما گفت: "اما الآن از طرف رده های بالا دارند به ما فشار می آورند… من به آنها گفتم: با وضعیت موجود این کار شدنی نیست. گفتند اگر شما نمیتوانید خط طلاییه را بشکنید، این را به ما نگویید؛ بروید به خدا بگویید این خط شکسته نمی شود." حسن زمانی فرمانده گردان حمزه گفت: "خودتان که شنیدید بچه ها، حالا که رده های بالا، حاج آقا و ما را به خدا حواله داده اند، ما امشب می رویم تا به خدا بگوییم که این خط شکسته نمیشود." (شراره های خورشید، ص 574 و 575) دستور بالای دستور 8 اسفند هاشمی رفسنجانی هم به قرارگاه فرماندهی عملیات در خوزستان بازگشت. حالا دستور به فرماندهان برای شکستن خط طلاییه پرزورتر هم می شد. اما اطاعت از دستور فرماندهان مشکلی را حل نمی کرد. از روز 8 اسفند نیروهای لشکر 14 امام حسین به فرماندهی حسین خرازی را هم برای شکستن خط به طلاییه آوردند. نبرد در طلاییه با یک پیشروی محدود لشکر 14 امام حسین قدری تکان خورد اما به سرعت با فشار دشمن به همان شیوه پرتلفات روزهای قبل برای ایران تبدیل شد. رضا دستواره از فرماندهان لشکر 27 صحنه هایی از خیبر را اینگونه روایت کرده است: "برادر رحیم صفوی پشت بی سیم آمد و دستور داد که حتی با احتمال شهید شدن پانصد ششصد نفر، امشب راه را بازکنید و کار خودتان را انجام دهید. گفتم ما از اینکه شهید بدهیم باکی نداریم… نیروها نمی آیند. یعنی وضعیت طوری است که نمیتوانند بیایند. پشت بی سیم نمیتوانستم وضعیت زمین را برایشان کامل توضیح بدهم و آنها مدام فشار می آوردند… ما هم بر اساس ادای تکلیف و اطاعت از دستور، به حرکت ادامه دادیم. اما این حرکت و ادامه آن جز متلاشی شدن گردانها و از بین رفتن نیروها نتیجه ای نداشت." (دستواره سخن میگوید، ص 170) او در جایی از روایتش میگوید: "ایمان و توکل و باورهایی از این دست یک طرف، تدبیر و تدبر و اندیشه و اصول هم یک طرف… در عملیات خیبر هیچ تاکتیک و اصول عملیاتی نداشتیم تا بتوانیم مقاومت کنیم." (دستواره سخن میگوید، ص 164) او در روایت دردناک خود به مقاطعی از عملیات اشاره میکند که فضا برای جنگیدن و پیشروی به 30 سانتیمتر میرسید؛ یعنی نفر پشت سر، وقتی میتواند به سوی دشمن تیراندازی کند که نفر جلویی اش بر زمین بیفتد. او بارها تاکید میکند با وجود آنکه می دانسته عملیات نیروهایش به نتیجه نمیرسد به دلیل دستور از بالا عملیات را ادامه داده و حتی وقتی در میانه عملیات به توصیه همت به قرارگاه فرماندهی رفته و دلایلش را برای هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی توضیح داده. هاشمی به او گفته: "حتی اگر هزار شهید هم بدهید باید راه را باز کنید. اسلام را به خفت نیاندازید. بلند بشوید بروید. توکل کنید، انشاالله راه باز میشود." دستواره پس از اشاره به جمله هاشمی میگوید: "قضیه را با اصول عملیاتی بررسی کردیم و متوجه شدیم روی اصول عملیاتی نمیشود حساب کرد. از آن طرف جنگ ما جنگ عقیدتی است و ما تابع دستوریم. آقای رفسنجانی هم نماینده تام الاختیار حضرت امام است. اگر ایشان دستور دهد خودتان را در آتش بیندازید باید این کار را بکنیم." (دستواره سخن میگوید، ص136) نبرد در طلاییه ادامه پیدا کرد. پنجشنبه 11 اسفند حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین هم در معرکه نبرد طلاییه به شدت مجروح شد دست راستش قطع شد و پیکر نیمه جان و خونینش را به سختی به عقب منتقل کردند. ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطلب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این عملیات خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس رویای پرواز آقا چیزی شده ؟ این صدای کودکی خطاب به من بود که غرق تماشای هواپیمای مدلش شده بودم. نمی دانم چطور سر از جاده کرج درآوردم تا پرواز هواپیماهای مدل را در آنجا تماشا کنم. اما این هواپیمای زیبا حسابی توجه مرا به خود جلب کرده بود. من داشتم با همین هواپیما در جبهه های جنگ پرواز می کردم در حالی که دوربین روی آن بسته و از مواضع دشمن عکس می گرفتم که خلبانش باهمان خطاب ، با شتاب روحم را پیش جسمم آورد. جواب دادم : چقدر هواپیمایتان زیباست ظاهرا از مدل های آکروباتی است ؟ پدر کودک جوابم داد : معلوم می شود توی این رشته ای ؟! هواپیمای شما کدام است ؟ جواب دادم : ندارم ، ولی علاقه به تماشا دارم. کمی که با هم دمخور شدیم ، معلوم شد که او را دکتر پرنده می خوانند. اما متخصص قلب و مجاری تنفسی است. هواپیمای مدلش که مشخصاتی مثل بال زیر ، کووری ، موتور O.S.MAX60 درجه 5 و یک کانال FG دیجیتال داشت را برای کودکش از خارج خریداری کرده بود. من از این همه مشخصات کف ام برید. کاش می شد که آنرا در خدمت جبهه می گرفتیم. اما افسوس که تحریم ها دست ما را از این نوع هواپیماها هم بریده بودند. او و فرزندش در پروازهای آکروباتی این هواپیما ، واقعا استاد بودند. هواپیمائی که موتور و رادیویش از کارخانه ریپ مارکس بود. کاتالوگ معرفی قابلیت های موتور O.S.MAX-60 داشتم فکر می کردم روی این هواپیما حتی اگر نمی شد دوربین عکاسی سوار کرد ، اما پرنده خوبی برای عملیات فریب به حساب می آید. از اینکه نمی توانستم از دکتر ، درخواستی برای خرید آن داشته باشم ؛ یا بخواهم که او کار خرید از خارج را برایمان انجام دهد ، حرص می خوردم. چرا که احتمال لو رفتن نوع استفاده از آن در جهت مقاصد جنگ بود و ما خوب به این موضوع واقف بودیم. هیچکس ، حتی افراد خودی هم ، نباید پی به این موضوع می بردند. راوی : غلامرضا کاظمی * * * * * ورود آزاد فرامرز عبدوس ( نفر وسط ) یکی از راویان این خاطره و از موسسین گردان رعد یگان هوائی سپاه که همه اش خلاصه میشد توی پایگاه هوائی قدر در داخل مجموعه ی مهرآباد تهران ، بهترین موقعیت را برای ارتباطمان با فرماندهان درجه یک سپاه از جمله برادران محسن رضائی ، رحیم صفوی ، محسن رفیق دوست و ... فراهم آورده بود. فرماندهان برای رفتن به جبهه های جنگ ، از همینجا و با فالکن سپاه به جنوب یا غرب ، می رفتند و برای بازگشت ، باز در همین پایگاه پیاده می شدند. محسن رفیق دوست و یحیی رحیم صفوی در هواپیمای سپاه ما برای انعکاس نظرات و پیشنهادات و البته تأمین خواسته ها و مایحتاجمان نیاز نبود که مراحل درخواست دیدار با آنها را طی کنیم ؛ همین که پیاده می شدند و یا برای بازدید قسمت های یگان هوائی برای سرکشی می آمدند ، فرصت زیادی برای ارتباط داشتیم. داخل هواپیما تا رسیدن به مقصد نیز فرصتی دیگر برای ارتباط بود و در همین ارتباطات بود که برادر محسن رضائی با آگاهی از حساسیت کار پهپاد ، دست نوشته ای به ما داد که هر نیرویی را از داخل مجموعه های سپاه می توانیم آزاد کنیم و به هر انباری برای تأمین اقلام مورد نیاز خود نیر ، می توانیم وارد شویم. این دستور تا آن موقع برای هیچ یک از قسمت های سپاه صادر نشده بود. ستاد فوریت های جنگ و محسن رفیق دوست از طرفی ما حتی نامه ای از طرف ستاد فوریت های جنگ داشتیم که می توانستیم وارد انبارهای بزرگ لجستیک سپاه در جاده مخصوص کرج شده و بدون محدودیت هر کالائی را برداریم. از توی همین انبارها بود که مقدار زیادی لنز ، دوربین و وسایل مربوط به آنها را برای گردان تازه تأسیس رعد آوردیم. برادر محسن رضائی هم دستور داده بود که یکی از خودروهائی را که تاره وارد سیستم خودروئی سپاه شده بود را به ما بدهند ، این وسیله که دو در داشت و از طرفین باز می شد ، بهترین وسیله برای حمل هواپیماهایمان بود. به خصوص اینکه با اندک تغییراتی در آن ما می توانستیم به جای یک فروند ، چند فروند را داخل آن جا دهیم و در منطقه تردد نمائیم. خودرو اهدائی به گردان رعد همه چیز درحال شکل گیری تند و سریع گردان رعد بود، از آن طرف شهید شوشتری که مسئول تدارکات قرارگاه کربلا بود ، یک باب منزل مسکونی از طاغواتی های فراری را در بهترین نقطه شهر اهواز ( یعنی در کیان پارس) برای استقرار به ما داد. این خانه دو طبقه و شمالی بود که ما به راحتی می توانستیم از حیاط وارد شده و درب هایی را در پارکینگ آن باز کرده و بدون اینکه حتی همسایه ها متوجه سوار و پیاده شدن ما و هواپیمایمان شوند ، به کار خود مشغول شویم. در همان روزها یک تدارکاتی زبل به نام فرمان آرا که البته من با همان فامیل قبلی اش ، برادر مهری صدایش می کردم ، به گردان اضافه شد که در نوع خود تحولی به حساب می آمد ، او ظرف ده روز ، توانست هم خانه کیان پارس را تحویل بگیرد و طبقه همکف آنرا که سالنی تقریبا 80 متری بود را به کارگاهی بزرگ برای ساخت و تولید هواپیما تبدیل کند ؛ و هم طبقه بالا را به یک خوابگاه و کتابخانه تبدیل کند. او همچنین با یک در آهنی بزرگ ، پارکینگ را از حیاط جدا کرد و به محیط اداری اضافه نمود. خدا وکیلی توی آن گرمای 50-60 درجه ی اهواز که خانه ها عموما دو سه کولز گازی داشتند و باز هم جواب نمی داد ، این خانه بهترین بود. چرا که مجهز به دستگاه چیلر بود. مهری یا همان فرمان آرا ، دو سه یخچال صندوقی گرفته بود و آنها را پر می کرد از انواع خوراکی ها. ذاتا آدم دست و دلبازی بود اما اصلا بی حساب و کتاب خرج نمی کرد. یکی از مراحل ساخت استراکچر پهپاد او نیروئی داشت که نقطه ضعف اش را پیدا کرده بودیم ، چون سیگاری بود و ما هر بار مانع سیگار کشیدن اش می شدیم ، بهانه می آورد و می گفت : من فقط وقتی ناراحت می شوم ، سیگار می کشم. ما هم در جواب می گفتیم که اتفاقا ما به جای سیگار هندوانه می خوریم. چشم مان به هندوانه هایی بود که مرتب می خرید ، اما به اصطلاح بچه ها آنها را چکه چکه و سهمیه ای به ما می داد ، لذا او مجبور بود کمتر سیگار بکشد تا هندوانه هایش زود به زود تمام نشود. بهدها ما همین بلا را سر پرتقال هایش هم در آوردیم. نمی دانیم شهید شوشتری با مطالعه و تحقیق این خانه را به ما داده بود یا واقعا اتفاقی بود. ولی بهرحال ، اگر ما چند ماه مطالعه می کردیم تا جائی برای کارگاهمان پیدا کنیم ، به همچین جایی نمی رسیدیم. چون هم از نقطه نظر ترددهای قرارگاهی در امان بودیم و هم از اصول حفاظتی خوبی که لازمه و اساس کار ما بود ، برخوردار شدیم. شهید شوشتری و سرلشکر یحیی رحیم صفوی جدای از آن به دلیل استفاده از مواد رزینی برای ساخت هواپیما و راه اندازی عکاس خانه ، هم باید آب مان فیلتر دار می بود ؛ و هم از جای خنگی باید برخوردار می بودیم که این خانه همچنان جائی بود. از طرفی از منطقه خاکی ، آب تانکری و ترددهای فراوان بسیجی ها از لوازم اولیه به حساب می آمد که در چنان شرایطی هم قرار گرفتیم. متأسفانه هیچ وقت موقعیتی پیش نیامد که دلیل انتخاب این خانه را برای شروع کارمان از شهید شوشتری بپرسیم. این در حالی بود که هنوز این محل در اختیار بهزیستی بود ، ولی شهید شوشتری اصرار داشت که ان خانه را زودتر به ما بدهند. شهید نورعلی شوشتری در سالهای پس از دفاع مقدس راویان : محسن عمل نیک ، فرامرز عبدوس ، رضا ارباب ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس شیطنت شیطنتم گل کرد تا از فرصت پیش آمده ، بیشترین سوءاستفاده را بکنم. چون از طریق رسمی نتوانستم از یگان هوائی جدا شده و خودم را به پهپاد برسانم. آن روز هم که من و مختارزاده نزد فرمانده یگان برادر حسینی رفتیم و التماس کردیم که بگذارد به کمک بچه های پهپاد بروم ، او با این جمله که "فقط شما دو نفر می توانید آلات دقیق هواپیما را چک کنید ، مختارزاده که قبلا رفته و اکنون فقط تو باقی مانده ای ، چطور بگذارم تو هم بروی؟" وقعی به این حرفم که " تعهد می دهم هر موقع هر کاری داشتید از وسط جبهه خودم را به تهران می رسانم" ، هم نگذاشت. هواپیمای فالکن سپاه خب چاره ای برایم نمانده بود که فکر دیگری کنم. اکنون موقع آن فکر شده بود ، فرمانده سپاه برادر محسن رضائی در حال سوار شدن به فالکن سپاه بود که من و مختار زاده دوان دوان خود را به او رسانیدم و از او خواستیم که به برادر حسینی دستور لازم را بدهد. شیطنتم بیشتر از اینجا گر گرفته بود که می دانستم ، محسن رضائی برای راه اندازی گردان رعد ، هم دستور اکید داده و هم سفارش کرده که پهپاد هر هزینه و امکاناتی خواست در اختیارشان بگذارید. محسن رضائی حرف هایم را که شنید ، از هواپیما پیاده شد و یکراست به طرف حسینی فرمانده یگان رفت. او چیزی شبیه تشر به حسینی گفت : مگر نگفتم هر نیروئی که می خواهند آزاد بکنید؟! در آن لحظه حسینی را اگر کارد می زدند ، خونش در نمی آمد. وقتی آقا محسن رفت ، او با عصبانیت ، دستم را گرفت و عین یک پسر بچه به دنبال خود کشید و یکراست برد توی کارگزینی و آنجا هولم داد جلوی میز. بعد به مسئول کارگزینی گفت : این آقاجانی را بگذارید با مختارزاده برود ، دیگر نیازی به او ندارم. توی دلم قند آب می کردند ، اما در ظاهر خود را نادم و پشیمان جلوه دادم ، وقت حرف زدن نبود. اگر کوچکترین حرفی به مخالفت یا موافقت می زدم ، کلاهم پس معرکه بود. از همان روز اول ، من و برادران کشاورز، میر هاشمی ، فروزنده و چند نفر دیگر برای آموزش خلبانی رفتیم باشگاه پرواز. اول توی پارک چیتگر تحت نظر مدلرها و خلبانان و بعد جاهائی دیگر. راوی : حمید آقاجانی * * * * * هواپیمای تلاش بچه ها حق داشتند که ساده از این موضوع نمی گذشتند ، سه ماه کار و تلاش شبانه روزی نتیجه داده بود و اکنون روز جشن تمامی تلاش و زحمتمان به حساب می آمد. مثل مادری که هر بار نگاه نوزادش می کند ، قوت دل می گیرد ، قصه ما و هواپیمای جدیدمان شده بود این. در مقایسه با من که اولین نام را پیشنهاد داده بودم ، آنها اما فقط روی این اصرار داشتند که باید این نام ، هم بهترین نام باشد و هم یادآور تمامی زحمات شبانه روزیمان. من هم با همین انگیزه نام "تلاش" را برایش برگزیده بودم. با این اسم می خواستم بگویم این حاصل تلاش گروهی ماست و دستمایه دانش بومی جوانان همین مرز و بوم. هر چه باشد ، این اولین هواپیمای بدون سرنشین ایرانی با قابلیت عکسبرداری هوایی بود که مستقیم وارد عملیات می شد. هواپیمای تستی که برای اولین بار آن را روی نهر خیّن به پرواز درآورده بودیم ؛ هواپیمای مدلی بود که طراحی و ساخت آن توسط فرشید صورت گرفته بود. اما این 3 فروند جدید را به کمک ما ساخته بودند که هم در طراحی و ساخت و هم در حجم و تجهیزات بارگذاری شده ، با آن اولی ها ؛ بسیار متفاوت بودند. دوربین AGFA-110 در هواپیمای تست ، از دوربین 110 آگفا (AGFA) استفاده شده بود ، اما در این 3 فروند از دوربین 135. در حین کار با آن متوجه شدیم که بال آن کوچک است. از طرفی با توجه به وجود بادهای شدید در منطقه باید طول بال بیشتر می شد که آن را در تولیدات جدیدمان یک و نیم برابر کردیم. در مقایسه با مشکلات در آوردن فیلم 110 از توی دوربین در قفس کانتینر ، فیلم های 135 این امکان را به ما می داد که حلقه فیلم متری خام ، گیر آورده و به صورت دستی به جای 36 فریم ، آن را تا 80 فریم جا بدهیم. دوربین 135 ما آموخته بودیم که ظرف هائی به نام مخزن وجود دارد که می تواند مخزن فیلم باشد. یعنی تویش تا 150 فریم جا بزنیم. اگر چه ما نیاز به دوربینی داشتیم که از یک لنز قدرتمند با کیفیت بالا برخوردار باشد ، اما در هر صورت امکانات در اختیار ، این را دیکته می کرد. بالاخره پس از کلی بالا و پائین ، بچه ها پذیرفتند که عنوان "تلاش" روی هواپیما گذاشته شود. پس از آن بود که ما انواع جدیدتر از آن را که می زدیم ، آنها را شماره گذاری می کردیم. تلاش 1 و تلاش 2 و ... آخر سر ، یکی از تلاش هایمان زیادی چاق و چله از آب در آمد که بچه ها نام آنرا گذاشتند " تلاش یک و نیم" ماموریت اولیه ما پس از تشکیل گردان رعد ، ساخت 10 فروند تلاش بود که هر 10 فروند را ساختیم ، اما بخاطر اینکه فقط 3 موتور داشتیم ، شاسی های هواپیما را طوری طراحی کردیم که به محض اینکه یکی از هواپیماها آسیب دید ، موتور را از روی آن باز کرده و روی هواپیمای بعدی ببندیم. مشکل دیگر ما کمبود رادیو کنترل بود که فقط دو دستگاه بیشتر نداشتیم. ما اکثر عملیات ها را با همین دو دستگاه لنجام می دادیم. البته دل خوش کرده بودیم به همکارمان ، "محسن عمل نیک" تا از انگلستان برای مان قطعه و دستگاه بیاورد. اصطلاحی به نام " مهندسی معکوس " را از اساتید دانشگاه ها شنیده بودیم ، اما از بخت بد ما ، چیزی نبود که بخواهیم آن را مهندسی معکوس کنیم. باید به کار و اندیشه خود متکی می شدیم. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت کاربران و مدیران گرامی سایت میلیتاری همانطور که همه دوستان مستحضرند، کشور ما با تهدید جدی بیگانه مواجه هست و این تهدید هم چیز جدیدی نیست. دشمن هم از هر راه و روشی برای ضربه زده به ما استفاده می کند که یکی از راهها تهدید نظامی است. یکی از آن چیزهایی که تهدید نظامی را از بین برده یا لااقل آن را کمرنگ و کم توان می نماید، توان بازدارندگی نظامی است که خود از مولفه هایی تشکیل می شود که الان قصد نداریم به آنها بپردازیم؛ اجمالا، یکی از چیزهایی که مانع از بروز یک جنگ یا تهاجم علیه کشوری می شود این است که شما بر روی کاغذ امکان وقوع جنگ را از بین ببرید؛ یعنی دشمن را به نتیجه ای برسانید که در صورت وقوع جنگ با شما به هر روی او پیروز نبرد نخواهد بود. این روش عالی و کم هزینه در طول تاریخ بارها و بارها استفاده شده و کارایی خود را اثبات نموده است. همین روش، پس از پایان جنگ تحمیلی در راهبرد مقابله با آمریکا، به نوعی در دستور کار ایران دیده می شد (و می شود). در راستای یکی از راهبردهای اجرای این استراتژی، شما باید تک تک عوامل قدرت سخت طرف مقابل را شناسایی کرده و برای مقابله با هر یک راهکار، راهکنش، یا راهبردی ارائه نمایید که منجر به ضعف کلی یا عدم کارایی آن عامل/عوامل گردد. پس از این شرح مختصر، کم کم می توانم مبحث را برای شما باز نمایم؛ همانطور که می دانید، آواکسها، تانکرها و بمب افکنهای سنگین دوربرد در هوا و ناوهای هواپیمابر بر روی دریا، از عوامل اصلی قدرت سخت آمریکا هستند، به طوری که نیروی هوایی آنها بدون آواکس و تانکر و بمب افکن سنگین و نیروی دریایی آنها بدون ناوهواپیمابر هیچ نوع قدرت نمایی کلان و استراتژیکی نخواهد داشت و بیشتر به نیروی هوایی و دریایی بلژیک یا هلند( صرفنظر از تعداد) شبیه خواهد بود. از جمله تهدیدات سخت استراتژیک در حوزه منافع دفاعی ایران، همین 4 قلم جنگ افزار نام برده شده(آواکس، تانکر، بمب افکن سنگین و ناوهواپیمابر) هستند که در واقع اصلی ترین عوامل تهدید ما-چه در بعد جمع آوری اطلاعات، چه در بعد تدارکات سوختی به جنگنده های دشمن و چه در بعد حمله مستقیم و یا فراهم نمودن پایگهای سیار بر روی دریا برای تهاجم به ما- به شمار می روند. خب طبیعی است که ما در مورد زمان صلح صحبت نمی کنیم، در زمان یک جنگ احتمالی، و با توجه به برنامه بکارگیری تجهیزات دورایستا در سازمان رزم دشمن –که برد برخی نمونه های آنها حتی به 1000 کیلومتر می رسد- و یا موشکهای کروزی که از مثلا بی 52 ها و بی-1 ها امکان شلیک دارند و برد آنها به 1600 کیلومتر (وحتی بیشتر)بالغ می شود و پروژه های پیچیده و پیشرفته ای نظیر LRASM و OASuW ؛ اگر چنانچه روزی کشور در معرض خطر جنگی قرار بگیرد؛ با توجه به اینکه در نبرد با ما به نوعی دشمن تمامی پتانسیل خود را پای کار خواهد آورد و از تهاجمی همه جانبه و با بهره گیری انبوه از تجهیزات و تسلیحات استفاده خواهد کرد، لذا دفع خطر استراتژیک در اولویت اول و مهم کشور است که باید به آن توجه شود. شاید در اینجا این سوال برای خواننده مطرح شود که زمانی که چند بی 52 ، ده ها موشک کلکم را به سمت مراکز استراتژیک ما شلیک کنند، دیگر چه کاری می توان انجام داد؟ چرا که به هر حال با بهترین سیستمهای پدافندی نیز تعدادی از آنها به اهداف خود دست خواهند یافت و تکرار این روند در روزهای بعد، کم کم باعث از بین رفتن زیر ساختهای استراتژیک و نظامی و اقتصادی کشور شده و نتیجه را به نفع دشمن رقم خواهد زد. پاسخ این است که از اساس باید جلوی شلیک آن موشکها گرفته شود، به حال همیشه زدن هواپیمای حامل تسلیحات از زدن تک تک تسلیحات آن مطلوبتر و بهتر است؛ ولی چگونه؟ زمانی که بمب افکنهای دشمن بتوانند از فاصله 1600 کیلومتری مرز ما، صنایع و تجهیزات مرزی ما را تهدید کنند؛ یا از همین فاصله بر علیه نطنز و اصفهان و اراک و تهران شلیک و فرار داشته باشند؛ یا آواکسهای آنها تا فاصله 700 کیلومتری –ودر حالی که در عمق فضای کشورهای همسایه در امنیت خاطر هستند- تمامی تحرکات له یا علیه هوایی را رصد کنند؛ یا تانکرهای آنها بدون دغدغه در فاصله مثلا 500 یا 300 کیلومتری مرز انتظار جنگنده هایی را بکشند که برای بمباران اعماق خاک ایران رفته و تشنه سوخت هستند؛ یا ناو هواپیمابر آنها -بدون دغدغه موشکهای ضد کشتی معمول ایران- در 500 کیلومتری مرز آبی ما لنگر انداخته باشد؛ امنیت ما کامل نیست و از نظر استراتژیک امکان خطر و حمله وجود دارد. حال اگر بتوان –حداقل بر روی کاغذ- این 4 وسیله مهم نظامی دشمن را از کار انداخت یا از کاربرد خارج و بی اثر نمود؛ آنگاه می توان از شدت تهدیدات استراتژیک علیه کشور نیز کم کرد و خطر جنگ را برای مدتی دیگر از سر کشور دور نمود. برای این منظور، ایده ای که چندان چیز خاصی هم نیست به ذهنم رسید که با توجه به برد 2000 کیلومتری (برد اعلام شده) موشک سجیل، اگر بتوان نمونه ضد ناو یا نمونه ضد پرنده های کم سرعت (که مثالهایی از آنها رفت) آن را طراحی و تولید نمود -با توجه به تجربه موفق خلیج فارس- آنگاه فاصله تهدید نظامی علیه ایران از حدود 250 تا 300 کیلومتر فعلی (هوایی و دریایی) از مرز، به حدود 1800 تا 2000 کیلومتر افزایش می یابد؛ مضافا اینکه اگر هم در این حالت امکان تهدیدی باقی بماند بیشتر در حد اهداف مرزی خواهد بود و اهداف عمقی از امنیت بسیار بالاتری برخوردار خواهند بود. این طرح یک پیش مقدمه مهم دیگر هم دارد؛ رادارهای او تی اچ، که در واقع با کمک سیستمهایی مانند ایی اس ام و سیگینت و الینت تکمیل کننده حلقه اطلاعات پیش اخطاری ای هستند که منجر به واکنش سریع در برابر حملات پیش دستانه دشمن و دفع آنها خواهد شد. در واقع شاید 10 و یا 5 سال قبل اصلا چنین طرحی قابل ارائه نبود ولی امروزه با توجه به پیشرفتهای صورت گرفته در حوزه رادارهای او تی اچ و سیستمهای شناسایی الکترونیک می توان برای موشک سجیل چنین نقشی را تعریف نمود. سنسور شناسایی هدف موشک می تواند از نوع راداری یا تصویر ساز مادون قرمز باشد که در فاز ابتدایی و میانی به جهت پرهیز از آسیب دیدن آن با روکشی ضد حرارت پوشیده می شود. در فاز ترمینال و در حالی که موشک حدود دو سوم یا یک دوم فاصله 800 کیلومتری آپوگی (نقطه اوج ارتفاع دستیابی موشک) خود را طی نموده و به فاصله 400 تا 200 کیلومتری زمین رسیده، سنسور هدفیابی موشک فعال شده و به جستجوی هدفی می پردازد که منطقه حدودی آن از سوی رادار او تی اچ شناسایی و اعلام شده است؛ پس از پیدا کردن هدف و انجام قفل راداری/تصویری، موشک مسیر خود را به سوی هدف اصلاح و رهسپار آن می شود. موشک (یا سرجنگی جدا شده آن) در این زمان با سرعتی بین 3 تا 5 ماخ راهی هدف خود می شود. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/Sejil_20a.jpg][/url] این موشک بدلیل اینکه از زاویه ای حمله می کند که زاویه ای معمول در حملات ضد هواپیما و ضد کشتی نیست، توان انجام حملات مخفیانه را بخوبی داراست، ضمن اینکه بدلیل اینکه موتور موشک روشن نیست بازتاب فعال مادون قرمز نیز ندارد. از دیگر مزایای این روش توان انجام حملات از اقصی نقاط خاک کشور و حتی حملات کانتینری توسط کشتی های کانتنر بر می باشد. به عنوان مثال، بی 52 هایی که از دیگو گارسیا راهی شلیک موشک به بندر عباس شده اند، قبل از اینکه به فاصله 1600 کیلومتری بندرعباس برسند -با هشدار رادار OTH که از 3000 کیلومتری ایران آنها را زیر نظر دارد- از فاصله 2000 کیلومتری در خطر حمله سجیل خواهند بود. یا مثلا تانکرهای سوخت رسان دشمن در یک جنگ، تا فاصله 2000 کیلومتری مرز امکان حضور و گشت زنی دائم را ندارند چرا که در معرض این خطر هستند و یا آواکسهای دشمن نه تنها توان کسب اطلاعات از اعماق خاک ایران، که حتی توان کسب اطلاعات از مرزهای هوایی و زمینی ایران و خلیج فارس و دریای مکران را نیز از دست خواهند داد (با توجه به برد 700 کیلومتری رادار آنها و برد 2000 کیلومتری سجیل)، همچنین ناوهای هواپیمابر که اکنون در زمان جنگ احتمالی برای احتراز از خطر موشکها خلیج فارس باید در 300 کیلومتری مرز مستقر شوند آنگاه اجبارا به 2000 کیلومتری کوچ خواهند نمود آن هم در حالی که این فاصله در رفت و برگشت برای هواپیماهای مهاجم به 4000 کیلومتر بالغ می شود که آن را باید گذاشت در کنار دشواری حضور سوخترسانها در این فاصله (به دلیل ذکر شده). [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/Sejjil-2.jpg][/url] حالا این شمایی کلی از ایده بود و مطمئنا نظرات موافق و مخالفی درباره آن شکل خواهد گرفت، خوشحال می شود که دوستان نظرات خود را بیان نمایند و با هم مباحثه شیرینی در این باب داشته باشیم. یا علی اردتمند-MOHAMMAD مقادیری عکس در ویرایش اضافه گردید.
-
1 پسندیده شدهدر هر صورت تقریبا به یک شماره در دیتابیس سازمان های جاسوسی تبدیل خواهیم شد https://en.wikipedia.org/wiki/Location-based_service رهگیری گوشی موبایل افراد و نحوه ی گسترش وروس کرونا https://www.aparat.com/v/XHcY6 اوسینت جالبی بود اخلالی که رادار ها در تصاویر ماهواره سار میگذارند برای مکانیابی رادار برای علاقه مندان ترجیحا سعی نکنید روی ایران از این حرکات بزنید https://www.osinteditor.com/resources/sentinel-1-c-sar-interference-analysis-intro/ https://medium.com/@HarelDan/x-marks-the-spot-579cdb1f534b در طی 3و4 سال حجم رادار های سامانه پاتریوت که فعال شده بیشتر شده
-
1 پسندیده شدهمستند The.Great.Hack.2019 به بررسی نقش شرکت Cambridge Analytica در کمپین انتخاباتی تد کروز ترامپ و برگزیت با استفاده داده شرکت فیسبوک برای جهت دهی رای دهندگان https://fa.wikipedia.org/wiki/کمبریج_آنالیتیکا
-
1 پسندیده شدهبرای دوستانی که به جمع اوری اطلاعات اشکار یا اوسینتosint علاقه دارند این 2 مقاله خالی از لطف نیست آموزش ترجمه عکس با کامپیوتر و راهنمای کاربردی رهگیری هواپیمای در حال پرواز کلیک کنید + https://osintframework.com/
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم نمایشگاه ایپاس 98 ، بخش سوم پرتابگر راکت 105 میلیمتری RPG 29 مجموعه ی دیده بانی _ سلاح فرمانده ی تانک کرار مجموعه سلاح با توانایی گردش بوده و همینطور مجموعه ی دیده بان آن ( سایت اپتیکی ) هم به صورت جداگانه بر روی مجموعه ی سلاح قابلیت تحرک داشت . به نظر این مجموعه با علم به برخورد پرتابه ها و ترکش های گوناگون ساخته شده چرا که دارای بدنه ایی قطور و بالطبع وزن بالایی بود ( احتمالا" وزن مجموعه در حالت رزمی نزدیک به 150 کیلوگرم یا کمی کمتر و بیشتر باشد ) کالیبر سلاح را 12/7 م م اعلام کردند . در حال گفتگو با مسئول محترم بودیم ( تا اطلاعات کافی برای ارائه به دوستان کسب شود ) که کاری برای ایشان پیش آمد و حقیر هرچه منتظر ایستادم خبری از ایشان نشد . ارتباطات سلولی نسل چهارم سلاح ( تیربار ) 12/7 م م میمک ( به قول یکی از مراجعین دوشکای سبک ) نارنجک انداز 40 م م هورالعظیم سلاح تک تیر انداز AM 50 صیاد نکته ی جالب ، ارائه ی صداخفه کن ( سایلنسر ) برای سلاح صیاد ( کالیبر 99*12/7 ) بود ، طول آن حدودا" 50 سانتیمتر ، قطر 10 الی 12 سانتی متر و وزن تقریبی آن 2 الی 2/5 کیلوبود . سلاح تک تیر انداز 12/7 م م نصر ( کالیبر 108*12/7 ) سلاح 38 م م ضد اغتشاش تابلویی تامل برانگیز سلاح تک تیر اندازی کمین اخلالگر ( جمر ) سامانه های مکان یاب ( عموما" جی پی اس ) خودرویی غرفه ی رایان رشد افزار مجموعه ی اپتیکی جدیدی ( دقت به نمایشگر مجموعه ) را ارائه کرده بود نوار پرکن ( زنجیر خشاب ) مکانیکی ( دستی ) کالیبر 12/7 ( برای سلاح عموما" دوشکا ) طریقه ی کار با اضافه کردن تعدادی گلوله به قسمت بالایی مربوطه و گرداندن دسته ی هندلی ، 2 مکانیسم ابتدا گردان ( برای جابه جایی زنجیر خشاب ) و سپس مکانسیم رفتی و برگشتی ( برای جا زدن گلوله در خشاب ) آن انجام کار میکند . مجموعه با جا زدن یک گلوله در زنجیر خشاب قسمت بعدی زنجیر را جلو آورده و گلوله ی بعدی جازده میشد . سلاح های بادی ساخت سازمان صنایع دفاع ( در دو کالیبر 4/5 و 5/5 و سه طرح ، تند باد 4/5 ، آرتا 4/5 و آرتا 5/5 ) در نمایشگاه های گذشته فرصتی دست داد تا هم تند باد و هم آرتا 5/5 را از نزدیک برسی کنم ، تند باد یک مقداری کم کیفیت بود و احتمالا" برای شلیک های آماتوری و ... مناسب باشد ، اما آرتای 5/5 قنداق چوبی هم ظاهر به نسبت خوبی داشت و هم خوشدست تر نسبت به تندباد بود . نکته مهم قبل از خرید هر نوع سلاح ( در اینجا تفنگ بادی ) ، حتما سلاح های مختلف از سازندگان مختلف را ( از طریق دارندگان ) شخصا" برسی ( + چند شلیک ) بفرمایید تا سلاح مورد انتخاب ( هر سلاحی ) در آینده دلسردتان نکند . قیمت های نمایشگاه و شماره ی نمایندگی فروش سازه های جمع شونده برای نقل و انتقال راحت تر خشاب ها ی پلیمری خودروی ضد مین و کمین طوفان ، زره پوش کاراکال و پیکاپ ارس
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم نمایشگاه ایپاس 98 ، بخش دوم خودروی زرهی کیا در همان برخورد اولیه مشخصا" با نفربر زرهی رخش روبرو میشویم که گویی دچار کمی تغییرات در ظاهر شده . محفظه ی پیشران و قسمت مربوط به رادیاتور افزایش حجم پیدا کرده و نظر به اطلاعات منتشر شده به احتمال زیاد پیشران با نمونه ی om355 بنز ( مورد استفاده در کامیون 1924 ) تعویض شده ، همینطور با توجه به قسمت داخل کابین محفظه ی گیربکس هم افزایش حجم پیدا کرده و محتملا گیربکس آن هم نمونه ی استاندارد 1924 باشد . البته یک سپر سبیل مانند هم به بخش جلویی آن اضافه شده . با توجه به توان تقریبا" 240 اسب بخاری پیشران بنز در مقابل توان 155 اسبی پیشران قبلی که ساخت مان بود مشخصا" توانایی حرکت بایستی بهبود یافته باشد . به نظر نمونه ی اولیه ی نفربر کیا با استفاده از نمونه ی قدیمی تر نفربر رخش بعنوان نمونه ی آزمایشی ساخته شده و در صورت مناسب بودن تغییرات ، این نفربر با این مشخصات تولید شود ویا بتوان این تغییرات را در مورد دیگر رخش ها اعمال نمود . با دقت به محورها سامانه ی کنترل باد مرکزی تایرها به چسم نمیخورد ، حقیر نمیدانم از قطعات اضافه شونده در داخل رینگ که توانایی حرکت در صورت پنچری را به چرخ اعطا میکند ( پنچررو ) در خودرو استفاده شده یا خیر ( در ظاهر تایر به نظر تجاری آن چیزی مشخص نبود ) ، اما نکته ی اصلی اینجاست که شاید بتوان گفت خودروهای زرهی در حکم سنگر متحرک نفرات داخل آن بوده و در صورت زمینگیر شدن ( به هر علتی و ساده ترین مشکل پنجر تایرها در زمان اثابت گلوله و ... ) حکم سنگر ساکن را پیدا کرده و دیر یا زود فتح خواهد شد . نکته استفاده از تایر با سایز مناسب ( عرض و ارتفاع بیشتر ) نفربر را در شرایط محیطی مختلف یاری میکند . این شرایط میتواند محیط برفی یا گل آلود باشد ، در برخورد با پستی ( چاله ها ) و بلندی هایی باشد که ناگزیر از حرکت درآنیم . هینطور با بالا رفتن ارتفاع کف نفربر از سطح زمین ( به علت استفاده از تایر مناسب ) ، بهبود زوایای مورد نیاز و مهمی مانند زاویه ی حمله ، زاویه ی شکست و زاویه ی فرار حاصل یشود که باعث میشود در زمان تعقیب با خارج شدن از جاده بتوانیم تعقیب را ادامه دهیم و یا در زمان فرار بتوانیم از از جاده خارج شویم وبا سرعت مناسب ادامه دهیم و یا از مکان هایی مانندصعب العبور گذر کرده و از جان نیروها محافظت کنیم . کیا از نمای پشت در کیا از زره فاصله دار در تمامی بدنه استفاد شده است و همینطور قسمتهایی از بدنه ( قسمت میانی ) که احتمال اصابت بیشتری میرفته با لایه ی سوم تقویت گشته . تعداد سرنشین 6 نفر ، پشت به پشت و دارای 6 جایگاه شلیک به طرفین و 1 جایگاه شلیک به پشت خودرو ( روی درب انتهایی ) است . دریچه ی خروج از سقف نکته ی قابل توجه موجود بودن سیستم تهویه ( گولر و بخاری ) در نفربر کیا بود مجموعه ی مکنده ی دود حاصل از شلیک و شلنگ ورودی باک سوخت حجم مخازن سوخت هم احتمالا" هرکدام 100 لیتر و یا کمی بیشتر بود از نگاه شیشه ی ضد گلوله ی روبروی راننده مجموعه ی نشانگرها ( ساخت کارگاهی ) از نگاه شیشه ی ضدگلوله ی کناری راننده با دقت به قطر شیشه های ضد گلوله میتوان دریافت که با توجه به قطر زیاد عموما" آنها امکان جابه جایی نداشته و در جای خود ثابت هستند . عدم گردش هوای تازه در کابین این گونه خودروها که به حفاظت شده بودنشان بازمیگردد نیاز به سیستم تهویه مطبوع ( کولر ، بخاری ) با توان مناسب را جزء جدایی ناپذیر از آن میکند که بایستی عزیزان سازنده آن را بعنوان تجهیزات استاندارد مد نظر داشته باشند و نه جزو تجهیزات سفارشی . برای نزدیک شدن ذهنیت ، عزیزان سازنده میتوانند خود را درون محیط تنگ این نفربر تصور بفرمایند که در دمای 40 درجه و بالاتر به همراه 7 نفر دیگر در آن حضور دارند و از بابت نگرانی محیط خطرناک پیش رو تمامی دریچه ها ی سقفی موجود را هم بسته اند.مشخصا" محیط جالبی نخواهد بود .و یا در سرمای زمستان و مناطق سردسیر که دما به زیر صفر میرسد ، گرمای محدود بخاری استاندارد خودرو به بخش انتهایی نفربر نمیرسد . لطفا" فراموش نکنیم ، نیروهای مختلف نظامی که در ماموریت محوله از خودروهای زرهی استفاده میکنند به صورت طبیعی با استرس ها و مشکلات زیادی روبرو هستند و ما نباید مشکلات ایشان را با خساست در استفاده از تجهیزاتی که امروزه به واقع استاندارد محسوب میشوند با عذاب همراه کنیم .... تمامی مجموعه ی کنترل اعم از نمایشگر ، دوربین ها و .... دقیقا" مشابه نمونه ی بکار رفته در نفربر شنی دار رخش بود . با نگاه به قسمت زیرین خودرو نقصان قطعه ایی مهم در سیستم تعلیق خود خودنمایی میکرد میله ی ضد غلتش میله ی ضد غلتش ( آنتی رول بار ) در اصطلاح عامی به میل موجگیر معروف شده است . این مکانیسم بسیار ساده و پیش پا افتاده در زمان تعویض مسیر ، هنگام ورود به پیچ ، داخل پیچ و خروج از پیچ تنش های وارده به سیستم تعلیق خودرو را با حجم مناسب جذب و توسط 2 قطعه ی مهار کننده روی شاسی به سمت دیگر محور منتقل کرده و بدین وسیله پایدار ی خودرو را افزایش میدهد . در پیکاپ در کامیونت سبک در کامیون بالطبع این پایداری که بسیار قابل توجه است ، کمک به رانندگی سریعتر، جسورانه تر و ... میکند و این مهم باید قسمتی از یک خودروی نظامی فارغ از ابعاد و کلاس آن باشد . همینطور میل موجگیر در مسیر های بیرون از جاده ( آفرود ) و مسیرهای صعب العبور باعث ثبات خودرو در گذر از در زوایای عرضی و ... خواهد شد . اما مشکلاتی که در نبود آن پیش می آید نبود میل موجگیر باعث ایجاد حس عدم اطمینان به فرمانپذیری خودرو در فرد راننده شده و دست ایشان را در استفاده ی حداکثری از توان خودرو علی الخصوص در شرایط خطرناک میبندد و یا با زیاده روی راننده در شرایط هیجانی و خطرناک مانند کمین ، احتمال غلت زدن خودرو ( چپ کردن ) میرود . فراموش نکنیم که این گونه وسایل نقلیه همیشه در جاده ی صاف و خط مستقیم حرکت نکرده و مسیرهای پرشیب ( عرضی ، طولی ) ، صعب العبور ، بیراهه و .... قسمتی از شرایط تعریف شده بعلاوه ی شرایط نامشخص رزمی پیش رو ( کمین ، فرار ، تعقیب و .... ) برای این گونه حامل هاست . آزمایش میدانی برای آزمایش ، ابتدا به مقدار وزن نیروهای قابل حمل و تجهیزات رزمی خودرو ، وزنه به خودرو اضافه کنید سپس با نفربر کیا در مسیر مستقیم حرکت کرده ، سرعت خودرو را به دست کم 60 کیلومتر یا کمی بیشتر رسانده سپس کلاچ گرفته و محکم ترمز کنید تا خودرو در اصطلاح کله کند ، در همان لحظه با بازی دادن ناگهانی فرمان ابتدا به 90درجه چپ و به سرعت 90 درجه به راست ، تعادل خودرو را برهم بزنید تا شرایط واقعی نزدیک به شرایط احتمالی رزمی را ( در حال فرار یا تعقیب ) لمس کنید .با این حرکت بیشتر خودرو هایی که از نداشن میل موجگیر در سیستم تعلیق رنج میبرند بدون استثنا دچار حرکات گهواره ایی ( حرکت رفتی و برگشتی بدنه ی خودرو روی محورها ، دقیقا" مانند شماته ی ساعت یا آونگ ، البته به صورک معکوس تصور بفرمایید ) و خارج از کنترل راننده شده و تا به ثبات رسیدن وسیله ی نقلیه دست راننده برای شتاب گیری و یا ترمز کردن و یا تغیر مسیر ناگهانی بسته میماند و این قضیه یعنی از دست دادن فرصت با ارزش برای تعقیب و یا فرار .... نکته فراموش نفرمایید خودروهای حفاظت شده به علت افزوده شدن وزن زره ، تجهیزات و نفرات نسبت به خودرو های عادی و سبکتر بیشتر دچار مشکل پایداری در حرکت میشوند و بایستی در این زمینه بیشتر مورد تحقیق و یا آزمایش قرار گیرند . همینطور استفاده از میل موجگیر بایستی در هر دو محور ( در خودروهای زرهی 4*4) ملاک عمل قرارگیرد و نه تنها در یکی از محورها . در صورت نبود زمان برای تحقیق و یا توسعه میتوان با ملاک قراردادن وزن رزمی خودرو ( وزن خودرو + وزن نفرات و تجهیزات ) با کمک چند قطعه ی ساده از میل موجگیرهای موجود در بازار که مربوط به کامیون ها یا کشنده ها ( با عطف به تنشهای وارده ی احتمالی بیشتر به سیستم تعلیق نفربرها ) هستند استفاده نمود . متلاشی کننده ی مین ، بمب و بسته های انفجاری ذوالفقار دستگاه آزمایش نشتی ماسک ها در یکی از نمایشگاه های گذشته از مسئول مربوطه در مورد کارایی این مجموعه سوال شد و ایشان در جواب و نقل به مضمون اشاره به عمر مفید و مشخص ( سپس ترک خوردگی و ایجاد منفذ احتمالی ) قسمت های لاستیکی ماسک که وظیفه ی آب بندی و جلوگیری از ورود هوای سمی محیط را دارند ، کردند و اگر درست به خاطر داشته باشم این تست را برای ماسک هایی با عمر بیش تر از 2 سال لازم میدانستند . جلیقه ی ضدگلوله ی ( کمتر قابل تشخیص و احتمالا مقاوم در مقابل گلوله های عادی کالیبر 9 م م ) فشنگ های تولیدی صنایع شهدای مهام یزد ( توضیحات اولیه روی تابلو و تصاویر نزدیک مربوطه ) فشنگ باتومی طبق گفته ی عزیزان با استفاده از یک قطعه ی واسط میتوان از آن در سلاح های کالیبر بالاتر مانند سلاح های 40 میلیمتری بهره برد سلاح کمری لیزری
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت دوستان هجدهمین نمایشگاه بین المللی لوازم و تجهیزات پلیسی ، امنیتی و ایمنی _ ایپاس 98 ( ایپاس 2019) سامانه ی والعصر در گفتگوی شکل گرفته ماموریت سامانه را جلوگیری از ورود افراد و تجهیزات خطرناک به داخل مکان های مورد نظر عنوان کردند ، بدین شکل که فاصله ایی بین دروازه ی امنیتی ( گیت ) ورودی و درب اصلی که سامانه مدافع آن است وجود دارد . تمامی مراجعین برای ورود بایستی از این دروازه که توانایی تشخیص اجسام فلزی و تجهیزات الکترونیکی را دارد گذر کنند ، در زمانی که سامانه تشخیص دهد فرد یا تجهیزات ورودی خطرناک هستند ، درب اصلی با سرعت بالا و در زمان 1 ثانیه کاملا" بسته شده و از ورود فرد خطرناک و یا مواد منفجره جلوگیری میکند . درب اصلی به شکل کرکره ایی با نوارهای درشت و ضخیم آلیاژی ساخته شده بوده که به صورت لولایی به یکدیگر متصل شد اند . نفربر شنی دار رخش طبق رسم نانوشته ی اکثر نمایشگاه های نظامی داخلی نه بنری که ارائه کننده ی اطلاعات باشد موجود بود و نه شخص مسئول و مطلعی که بتوان از ایشان جویای مطلب شد .در برخورد اولیه ابعاد ( طول و عرض ) نسبتا" کوچک آن ( در مقایسه با بی ام پی ها ) به چشم می آمد ، اما ارتفاع آن برای سوار شدن و جابه جایی در داخل کابین مناسب بود . با دقت به تصاویر میتوان رگه هایی ( قطعاتی ) از نفربرهای بی ام پی و براق را مشاهده کرد . تعداد خدمه 2 نفر درنظر گرفته شده بود که یکی راننده و دومی توپ _ تیربارچی بود که به احتمال زیاد تیربارچی نقش فرمانده را هم عهده دار میشود . کابین دارای 6 صندلی تاشو برای حمل سرباز است . 2 درب انتهایی عادی و بدون نیروی کمکی برای ورود و خروج عادی و همینطور 2 درب خروج از سقف یکی برای راننده و دومی بالای سر تیربارچی برای ایشان و همینطور 6 سرنشین موجود در نظر گرفته شده است . راننده در نمونه های اولیه ی رخش که هویزه نامگذاری شده بود جایگاه راننده مشابه نفربرهایی مانند بی ام پی بود بدین شکل که در زمانهای عادی برای دید بهتر رانند با بازکردن دریچه ب بالای سر خود ، همینطور تنظیم صندلی کمی بالاتر آمده سر وی بیرون میماند ، در مواقع خطر و ... با تنظیم صندلی کمی پایین تر قرارگرفته ، دریچه را بسته و از پریسکوپ های در نظر گرفته شده برای پایش محیط استفاده میکرد . در نفربر مذکور این قسمت مورد بازبینی قرار گرفته و حفاظت از راننده با با استفاده از مجموعه ی طراحی شده ی جدید کاملتر شده . نکته ی منفی این طرح نداشتن دید سمت راست برای راننده و همینطور نداشتن آئینه های کناری برای دید به سمت عقب نفربر است ، فراموش نشود که راننده برای ارائه ی بهترین عملکرد بایستی دید اختصاصی و کاملی به محیط اطراف خود داشته باشد . از نگاه شیشه ی چند لایه و ضد گلوله ی جلوی راننده از نگاه شیشه ی ضد گلوله و چند لایه یه ی کناری ( سمت چپ ) توپ _ تیربار چی جایگاه تیربارچی پشت سر راننده و بر روی صنلی تاشو ، روبروی صفحات نمایش خود میباشد . از نکات ارزشمند و چشمگیری که تا چندی قبل و در تولیدات داخلی با آن برخورد نکرده بودیم ، پوشش کامل نفربر توسط دوربین های نصب شده در 4 سمت آن است ( 6 دوربین در 4 جایگاه ) . به شکلی که جایگاه های کناری هرکدام دارای 2 دوربین هستند تا محدودیت دید کناری را حذف کنند . تمامی دوربین ها به مجموعه ی کاربری تیربارچی متصل میشوند . احتمالا" نمایشگر بالا به شکل قسمت بندی شده اطراف نفربر را پوشش میدهد . نکته ی مهم دیگر استفاده از مجموعه ی کاربری برای سلاح های کنترلی یا کنترل شونده از دور ( ریموت ) مانند نمایشگر اختصاصی ( صفحه ی پایینی ) و مجموعه ی کنترل اهرمی آن ( استیک ) در سمت راست نمایشگرها وجو دارد ( هرچند که محصولی غیر نظامی و مربوط به ..... میباشد ) . استفاده از این مجموعه گام با ارزشیست که در راستای حذف خدمه ی آسیب پذیر ( یا همان با ارزش ترین دارایی نیرو ) از مکان پر خطر و بدون حفاظتی ( مانند پشت تیربار ) که هر لحظه امکان مورد اصابت ( مانند کالیبر های مختلف گلوله و یا ترکش های مختلف ) قرار گرفتنش میرود . پایه ی نصب توپ _ تیربار های مختلف که عموما" با کمک یک قطعه ی واسط امکان آن مهیا میشود . مخازن سوخت مخازن سوخت به حجم تقریبی هرکدام 100 و مجموعا" 200 لیتر و با درب اختصاصی برای هر یک و قابل دسترسی از روی سقف . از معایب ابعاد کوچک نبود جایگاه مناسب برای اختصاص به مخازن سوخت و یا کم تر شدن حجم سوخت و بالطبع شعاع عملیاتی ( بسته مصرف سوخت موتور در شرایط گوناگون ) آن است . دریچه های شلیک که برای تسلیحات بر پایه ی " ای کی 47 " یا همان کلاشنیکف و مجموعه ی مکنده ی دود یا همان گازهای حاصل از احتراق مجموعه ی شنی و قطعات مربوطه در کل چیزی که از رخش میشد برداشت کرد ارئه ی نفربری جمع و جور سبک و احتمالا" ارزان برای نیاز احتمالی نیروها بود . نکته ، نظر ، پیشنهاد اگر قرار به ساخت داخلی نفربر شنی یا چرخدار با کارایی قابل قبول برای دست کم چند دهه ( 20 یا 30 سال ) است ، بیاییم از هر نیرو ( افراد مطلع و مسئول در آن نیرو ) ارتش ، سپاه ، یگان ضد شورش و مرزبانی ( بعنوان مظلوم ترین نیرو ) در مورد نیاز به جابه جایی نیروهایشان بوسیله ی نفربرهای شنی یا چرخ دار به شکل منطقی نظر خواهی کنیم . تمامی نظرات و نیاز ها را ثبت و مطالعه کرده تا به یک اجماع کلی در مورد شکل ظاهری ( ظاهر بدیع و یا کپی برداری از غرب یا شرق و یا مجموعی از این دو ) ، ابعاد ( طول ، عرض ، ارتفاع ) ، توان ( چه برای امروز و چه برای نمونه ی افزایش حفاظت یافته در آینده ) ، جابه جایی چه تعداد نیرو ، حفاظت ، تعمیر و نگهدار ی ، وزن کلی و ..... برسیم . با مشخص شدن نیازها و خواسته از طرح مورد نظر ( نیازهای امروز و آینده ) اطلاعات بدست آمده را به تیم طراحی کاربلد و دنیا دیده یعنی مجموعه ایی از طراحان توانمند بسپاریم ، البته میتوان به صورت مواز ی و هم زمان مجموع نیازها و ... را به صورت فراخوان طراحی عمومی در سطح کشور منتشر کنیم و به چند نفر برتر جوایزی اختصاص دهیم . خروجی کار تیم طراحی بعلاوه ی دقت به طرح های مردمی با ارزش را به یک طرح مناسب رسانده سپس آن را به شکل نمونه ی مدل سازی سه بعدی ( کامپیوتری ) مدل کرده و همینطور به شکل طرح مفهومی و قابل ارائه ( کانسپت ) کنیم یعنی یک ماکت با ابعاد یک به یک از آن میسازیم . یک ماکت هم به ابعاد تقریبی 100 سانتیمتر ، همینطور یک ماکت با ابعاد حدودا" 50 سانتی متری ، با دقت بالا در جزئیات و مناسب برای در دست گرفتن به شکلی که قابل لمس برای نیروها باشد و همراه با مدل های سه بعدی به همراه سر طراح و تیم طراحی به هر 4 نیرو با فواصل زمانی معین ارجاع دهیم . اطلاعات بدست آمده از این مرحله را ثبت کرده و در ساخت نمونه ی اولیه ی قابل استفاده ی ( پروتوتایپ ) در تعداد 10 عدد ( هر نیرو 2 عدد و 2 عدد برای تیم طراحی و ... ) تولید کنیم . این نمونه ها را در میدان عمل بدون هیچ مدارایی آزمایش کرده و دوباره تمامی مشکلات را و ضعف ها را ثبت کرده و مورد اصلاح و بازنگری در طرح کلی قرار دهیم . فراموش نکنیم که در طراحی قطعات ، تمامی قطعات باید دارا ی کد فنی بوده و مشخص باشند . پس از انجام مراحل فوق و مراحلی که حقیر از قلم انداختم ( مانند طراحی تعمیر شونده به شکلی که قطعات فنی در ساده ترین و دسترس ترین شکل ممکنه و به راحتی قابل تعمیر باشند ) به صورت تولید محدود شروع به تحویل به نیروها کنیم پس از چند ماه تا یک سال به نیروها سر زده و مستقیما" مشکلات و معایب ایجاد شده ای که در کوتاه مدت برای محصول تولیدی پیش آمده را مورد برسی قرار داده ، ثبت کرده و بازبینی های لازم در طرح را انجام میدهیم . همین رویه را در میان مدت و بلند مدت نیز بایستی انجام داد تا وسیله ایی ( در این جا نفربر ) کارا ، مورد اعتماد و کاربردی ارائه کرده باشیم . با توجه به وسعت سرزمینی وطن عزیزمان و فرسوگی بخشی از این نوع حامل ها ، میتوان بازار داخلی مناسبی برای آن پیش بینی کرد و صد البته زمانی که این طرح کیفیت و کارایی بالایی رابه نمایش بگذارد میتوان به دنبال صادرات ، درآمد زایی و ارز آوری خارجی برای آن بود . البته قسمت صادرات مستقیما" به توانایی و تلاش سیاستمداران وطنی بازمیگردد بدین صورت که ایشان میتوانند در این زمینه به جای ایجاد درگیریهای جناحی و ... بی ارزش و هزینه ساز برای کشور به فکر اعمال نفوذ برای ارائه ی محصول دفاعی در خارج از کشور باشند تا با تزریق پول به این بخش باعث ایجاد شغل ، رونق گرفتن و قوی تر شدن این بخش شوند . برای آشنایی بیشتر با طرح ها و محصولات روز ، میتوانید تایپک برادر عزیز و مطلع جناب " crash " را مطالعه بفرمایید . شکارچی سنگاپوری نکته ی مهم از مجموعه ی تولید کننده درخواست میشود که در زمان تولید و ارائه به نیروها یک برادری ایی بفرمایید و از دریافت سودهای عجیب و غریب خود داری کنید . بودجه های نیروهای نظامی مشخص است ( خصوصا" مرزبانی بعوان مظلوم ترین نیرو ) و مطمعنا" زمانی که شما قیمت های ترسناک و فراری دهنده ی نیرو ها را طلب کنید دوباره نیروها به همان روال قدیمی یعنی تعمیر ونگهداری تجهیزات قبلی خود روی میاورند و بدین شکل نه شما به معنای واقعی در این زمینه تولید کننده خواهید شد و نه نیروها میتوانند روال منطقی خرید تجهیزات جدید و از رده خارج کردن تجهیزات قدیمی خود را انجام دهند . فراموش نفرمایید که با ارزشترین کار تولید پایدار و درآمد پایدار است و از همه ی این موارد مهمتر حفاظت از با ارزش ترین دارایی نیرو یا همان هموطنان خود ما هستند و با هر حسابی هیچ جایگزینی ندارد . اگر مسیر ارائه شده از توان تولید کننده خارج بود با کنار گذاشتن طرح هایی که یک یا چند نمونه از ان ساخته شده یا میشود و به صورت دکوری در رزمایش ها نشان داده میشوند و پذیرش حقیقت به سمت تولید مشترک تجهیزات توانا و مطابق نیازهایمان ( هر شکل ممکن ) با طرف خارجی روی بیاورند ( در بهترین حالت با قراردادهایی که مارا در زمینه ی ساخت آن توانمند کند ) در واقع نمیشود در این زمینه یعنی حفاظت از نیروها تعلل کرد و منتظر ماند . سلاح صیاد 40 اسلحه ی جالب توجه رونمایی شده در نمایشگاه امسال صیاد 40 بود که با توجه به مهمات متنوع تولیدی موجود برای آن به شرط داشتن کیفیت مناسب و دقت بالا میتواند کارایی جالب توجهی را ارائه کند . ترمز دهانه ی صیاد و گل سرسبد
-
1 پسندیده شدهفرمانده سپاه قدس: دعا کنید شهید بشوم به گزارش به گزارش خبرنگار وبلاگستان مشرق، حسام عسگری از گزارشگران و مجریان صداوسیما که در همایش بیداری اسلامی حضور داشته، حاشیه ای از این همایش را در مورد سردار قاسم سلیمانی، در وبلاگ خود، سازش، چنین قلمی کرده است: امروز در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی مشغول تهیه گزارش بودم ، هنگامی که رئیس جمهوری آمد در راهروی پشتی سالن دکتر ولایتی ، ابراهیم جعفری نخست وزیر سابق عراق و شهاب الدین صدر به استقبال رئیس جمهور آمده بودند ، ناگهان چشمم به یک مرد لاغر اندام افتاد که کت شلواری مشکی که معروف است به کت احمدی نژادی تنش بود ، قیافه اش خیلی برایم آشنا بود اما هرچه فکرمی کردم یادم نمیامد تا اینکه بالاخره فهمیدم این مرد کیست، این مرد لاغر اندام همان سرداری است که دشمنان و معاندان جمهوری اسلامی با شنیدن اسمش لرزه بر اندامشان میفتد ، او کسی نبود جز سردار سلیمانی فرماده سپاه قدس ایران. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/95179_862.jpg[/img] اول شک کردم ، دویدم طرفش ، ازجوانی که به نظرم همراه سردار بود و پشت سرش راه می رفت پرسیدم : سردار سلیمانی اند دیگه ؟ گفت : بله ،ناگهان میکروفن من را دید و تصویربردارم را که یکهو جا خورد و گفت نزدیک نشوید و اصلاً فیلم نگیرید ، سریع میکروفن را دادم به تصویر بردار و دویدم سمت سردار که داشت از پله ها می رفت بالا ، سلام کردم و خودم را معرفی کردم ، چهره محجوبی داشت جوابم را داد ، گفتم :سردار خیلی دلم می خواهد که از شما یک مستندی بسازم ، حیفه که شما گمنام بمونید ، سردار گفت : دعا کن شهید بشوم آن وقت می توانی مستندت را بسازی ، گفتم : نه دیگه ، همیشه تا شماها شهید میشید میان سراغتون ، حیفه گمنام باشید به خدا ،ما دجوونا نیاز داریم به شماها، سردار خنده ای زد و در آغوشم گرفت و شروع کرد به بوسیدن و گفت : تو رو خدا دعا کن شهید بشم ، دعا کن شهید بشم و من دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشتم ، سردار رفت با همان چهره محجوب و آرام ، انگار نه انگار که او همان کسی است که پشت خیلی از دشمنان اسلام و ایران را به خاک مالیده است . [url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/67644/%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%AF%D8%B9%D8%A7-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B4%D9%88%D9%85]مشرق[/url]
-
1 پسندیده شدهممنون ... تقریبا مخوف ترین چهره نظامی خاورمیانه ایشون هستند ! طوری که تن حاکمیت های منطقه از شنیدن اسمش مور مور میشه ! ...