برترین های انجمن

  1. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      33

    • تعداد محتوا

      375


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      9,419


  3. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      1,055


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      3,109



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 14 مرداد 1400 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    عراق مدت ها نفهمید ایران چطور بدون پل فاو را پشتیبانی میکند . پل خضر، این وسیله عظیم الجثه که نه خروش اروند حریفش شد نه حملات هواپیماهای عراقی . یک تراکتور بدون چرخ روی یک قطعه پل شناور نصب شد و یک سیستم بکسل که در دو طرف اروند محکم شده بود . به رینگ چرخ این تراکتور متصل بود . روی این خضر ها همه چیز قابل جابه جایی بود حتی تانک و کامیون های پر از بار .   بعد از عمليات والفجر 8 و در زماني که هنوز «پل بعثت» احداث نشده بود، نيروهاي مستقر در منطقه «فاو» نيازمند پشتيباني و تدارکات بودند. غذا، سوخت و مهمات براي آنها حياتي بود. در اثر بمباران هاي مکرر شيميايي، آب سالم در فاو پيدا نمي شد و جبهه فاو به جبهه سختي تبديل شده بود. پشت رزمندگان خط مقدم، رودخانه خروشان اروند رود با عرض حدود 900 متر بود. انجام تدارکات سنگين با قايق، بسيار سخت و کند بود. مهندسين پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد(پ.م.ج.ج)چند پل روي اروند پيش بيني و نصب کردند ولي هواپيماهاي عراقي و بعضاً سرعت حرکت آب، آن پل هاي به زحمت نصب شده را از بين برد، نياز به تدارکات سنگين، به شدت به فرماندهان جنگ فشار مي آورد ولي راهي براي برقراري ارتباط نمانده بود. شرايط نيروهايي که در فاو مستقر بودند روز به روز سخت تر مي شد. مهندسين جوان جهاد؛ در نهايت براي حل مشکل بزرگ عبور از اروند، «پل خضر» را طراحي و اجرا کردند. اين پل از يک صفحه بزرگ شناور که دوبه نام داشت تشکيل مي شد. در دو طرف پل؛ دو سيم بکسل قوي به موازات هم در امتداد عرض رودخانه کشيده مي شد و در ساحل به شمع هاي از قبل نصب شده محکم شده بود. سيم بکسل سومي هم که به دور چرخ يک تراکتور پيچيده شده بود(در واقع نيروي جلوبرنده خضر، يک دستگاه تراکتور بود که روي نقطه خاصي از دوبه جاسازي شده بود.)پل خضر توانست ماشين آلات و تدارکات سنگين را به رزمندگاني که در فاو بودند برساند. بعدها براي راحت تر شدن رفت و آمد به فاو، مهندسين پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد، پل عظيم «بعثت» را بر روي آروند رود احداث کردند ولي نقش پل خضر در تثبيت نيروها در فاو، بسيار تعيين کننده بود. در روزهاي اول تصرف فاو توسط رزمندگان اسلام، تمام ادوات، نيروها و ماشين آلات در درون قايق ها قرار گرفته ، از ساحل اروند کنار به ساحل فاو منتقل مي شد. بزرگترين وسيله اي که با قايق ها امکان جابجايي اش بود، يک وانت بار بود، اين کار، خيلي سخت و کند انجام مي شد و امکان حمله هواپيماهاي عراقي و يا چپ شدن قايق ها زياد بود.     اروند رو تا درياي آزاد فاصله زيادي نداشته، جزر و مد آن، همان جزر و مد درياست. در هر شش ساعت، يک سيکل جزر و مد به طور کامل صورت مي گرفت؛ بدين ترتيب هر روز چهار مرتبه جزر کامل و چهار مرتبه هم مد کامل وجود داشت. اختلاف ارتفاع جزر کامل و مد کامل به 3/5 متر مي رسيد. ساحل اروند رود هم به خاطر بالا و پايين رفتن آب، حدود 150 تا 200 متر عقب و جلو مي شد(ساحل متغير). سرعت آب در زمان مد به 70 کيلومتر در ساعت مي رسيد. صداي جزر، وحشتناک بود و اگر در زمان جزر در کنار رودخانه مي ايستادي ، ترس وجودت را فرا مي گرفت. مهندسين جهاد با چنين پيش فرض هايي بايد پل خضر را طراحي و اجرا مي کردند. قبل از آماده شدن پل خضر، پل هاي «دوبه اي» و «خبيري» هم بر روي رودخانه نصب شد ولي سرعت حرکت آب، آنها را نابود کرد. يک طرح جالب که درآن زمان براي استتار پلي که شناور بود استفاده شد، اين بود که پمپ هايي را درون بدنه پل کار گذاشتند که در زمان هايي که نياز به اختفا بود با پرکردن محفظه هاي آب تعبيه شده در پل، به علت سنگين شدن، تمام پل به زيرآب رفته، از ديد مخفي مي ماند؛ اما سرانجام غواصان عراقي، آن پل غرق شونده را شناسايي و منهدم کردند. پل هاي خضر «3» و«4» از نمونه هاي قبلي بزرگ تر بوده و ظرفيت جابه جايي بالاتري داشتند، لذا قطعات به کار رفته درآنها، قوي تر و مجهزتر بود. تجربه خضرهاي قبلي، به خوبي در بهينه سازي اين خضرها به کار گرفته شد. يکي از مشکلات خضرها، ساييدگي زياد سيم بکسل ها بود که اين مشکل در خضرهاي 3 و 4 با تعبيه غلتک ها ي بزرگ تر، حل شد. همچنين با بهينه کردن زاويه نصب تراکتور در روي دوبه، قطر رينگ تراکتور، سايز سيم بکسل ها، محل قرار گرفتن گوشواره ها و نوع شمع کوبي،کيفيت کارکرد پل و ارائه خدمت آن، بالاتر رفت.     يکي از مشکلاتي که بايد در زمان طراحي حل مي شد. اين بود که سيم بکسل سوم که حول يکي از چرخ هاي تراکتور مي پيچيد و دوبه را حرکت مي داد، بايد به گونه اي کار گذاشته مي شد. امکان خارج شدن سيم بکسل از دور رينگ وجود نداشته باشد، لذا رينگ خاص براي اين کار طراحي و ساخته شد. ارزان بودن و سريع النصب بودن پل خضر و همچنين پيچيده نبودن کار با آن، از ديگر مزيت هاي اين طرح بود. هواپيماهاي عراقي هيچ گاه نتوانستند. اين پل متحرک را که براي شان نامرئي بود، مورد حمله قرار دهند. سه رشته سيم بکسل، با شمع کوبي و بتن ريزي در دو طرف بکسل اروند رود، محکم و مهار شده بودند. سيم بکسل ها از داخل گوشواره هايي که بر روي دوبه تعبيه شده بود عبور داده شده بودند. دو سيم بکسل بزرگ، نقش هدايت دوبه را داشتند تا جريان شديد آب،آن را از مسير مشخص شده (امتداد عرض رودخانه) خارج نکرده، با خود نبرد. بر روي نقطه محاسبه شده اي از دوبه ،يک تراکتور «فرگوسن»جاسازي شده بود که لاستيک هايش را جدا کرده، به يکي از چرخ هاي عقب آن، رينگ مخصوصي بسته بودند و سيم بکسل سوم را چند بار دور آن رينگ چرخانده بودند. وقتي راننده خضر دنده جلوي تراکتور را مي زد، خضر به عقب مي رفت و هر وقت دنده عقب را مي زد، خضر به جلو مي رفت. چون سيم بکسل هاي اول و دوم، خضر را در امتداد عرض رودخانه نگاه مي داشتند، لذا نيازي به فرمان نبود و مثل قطاري بود که ريل آن ، دو سيم بکسل اطرافش بودند. قابل ذکر است که مهندسين جهاد سازندگي، از اين ابتکارات در جنگ زياد داشته اند.     بيشتر مهندسين و طراحان پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد، يا از خانواده هاي محروم بوده يا سال هاي قبل از جنگ را در مناطق محروم کار کرده بودند و تجربه فعاليت در مناطق محروم را داشته، با فرهنگ هاي مختلف ايران آشنا بودند. پس از طرح صورت مسئله عبور سريع از اروندرود توسط فرماندهي جنگ براي مسئولين جهاد، بچه هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد از تجربه خود در خدمت رساني به مناطق محروم استفاده زيرکانه اي کردند. آنها در برخي مناطق ديده بودند که يک شناور متصل به دو طناب، از عرض رودخانه عبور مي کند. نام اين وسيله در مناطق مختلف کشور، «جرس» يا «کلک» بود . درآن روستا ها يک نفر روي جرس مي ايستاد و با کشيدن طناب، جرس را به همراه آدم ها و وسايلي که روي آن بود از اين طرف رودخانه به آن طرف مي برد. بعد از مطرح شدن اين ايده ، مهندسين مکانيک و ماشين آلات ، شروع به طراحي اين پروژه با توجه به شرايط منطقه جنگي کردند. خرمشهر به مدت 576 روز در اشغال عراقي ها بود و آنها تمام مهندسين و متفکرين نظامي غرب را براي احداث پل برروي اروند رود در خدمت داشتند اما نتوانستند يک پل جنگي احداث کنند ولي مهندسين پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) اين کار را انجام دادند. براي اين که ماشين آلات بتوانند به راحتي تا پاي پل خضر بيايند مي بايست در ساحل رودخانه که داراي گل نرم بود جاده سازي مي شد که گاهي اين جاده در اثر مد اروندرود به زير آب مي رفت. از طرفي نمي شد در تمام ساعات روز از پل خضر استفاده کرد و مي بايست صبر کرد تا هوا تاريک شود تا هواپيماهاي دشمن ديد نداشته باشند. گاهي هم جزر خيلي زياد آب، مانع حرکت خضر مي شد؛ زيرا جزر که مي شد سطح آب پايين مي رفت و ساحل هاي دو طرف رودخانه، بالاتر قرار مي گرفتند. لذا حرکت خضر از کنار ساحل تا وسط رودخانه، سرازير و راحت بود ولي از وسط رودخانه به ساحل مقابل، چون مي بايست يک مسير سربالايي را طي کند، خيلي سخت و گاهي غيرممکن بود. مثلاً اگر آب، خيلي پايين و بار زيادي هم بر روي خضر بود، امکان طي کردن آب سربالايي نبود. رانندگان خضر، اين چيزها را به سرعت زياد گرفته، مشکلات را حل مي کردند . در ساخت خضرهاي 3 و 4، مهندسين طراح خضر، اين مشکل را حل کردند چرا که، در پ.م.ج.ج بخش تحقيق و توسعه (R&D) بسيار قوي بود.     در مجموع چهار پل خضر در عمليات والفجر هشت روي رودخانه خروشان اروند ساخته شد. با خضر، کاميون هاي پر از بار و نيز ماشين آلات سنگين مانند لودر و بولدوز به شهر فاو حمل مي شد. اين خضرهاي بچه هاي جهاد، کار ترابري و تدارکات خط مقدم فاو را حل کرده بود. عراقي ها هم نمي توانستند خضر را منهدم کنند؛ غيرقابل تخريب بودن خضر، مزيت بسيار بالايي بود. البته يک بار يکي از غواصان عراقي زير يکي از خضرها مواد منفجره گذاشته ، آن را منفجر کرد ولي خرابي به وجود آمده، به سرعت تعمير شد و غواص نترس عراقي که تا دل بچه هاي ما آمده بود هم به هلاکت رسيد. يکي از تيم هاي اجرايي قوي در ساخت پل هاي خضر، تيم شهيد «اسدالله هاشمي» بود. تيم ايشان کارکردن با سيم بکسل را بسيار عالي بلد بود. او يک کانتينر همراه خود داشت که در آن همه جور وسيله براي تعمير ماشين آلات يا ساخت و تعميرات ديگر، وجود داشت. هر جا تيم اسدالله هاشمي بود، خيال فرماندهي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد از بابت حل مشکلات آن منطقه راحت بود. شهيد اسدالله هاشمي، يکي از فرماندهان دلير پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد بود.       پل خضر حتی تانک ها و کامیون های پر از بار را هم جا به جا می کرد. مدتی از نصب پل متحرک خضر نگذشته بود که هواپیماهای دشمن آن را با بمباران کردند. سوارخ بزرگی روی پل ایجاد شد که اگر زود تعمیر نمی شد، حتماً زیر آب می رفت؛ رود طغیان کرده بود. هواپیماهای دشمن هم ول کن نبودند. پل باید تعمیر می شد. نیروهای جهاد در شب کار می کردند تا از دید هواپیماهای دشمن در امان باشند. برق جوش کاری دشمن را متوجه قضیه کرد و هواپیماهایش بر فراز اروند به پرواز درآمدند.  ملاآقایی برای حل مشکل فکری کرد و گفت: « چند تا پتو بیاورید بعد همگی بروید زیر پتوها، کارتان را ادامه دهید. » جوش کاری زیر پتو چشم هایشان را درد آود ولی چاره ای نبود؛ تا صبح پل را تعمیر کردند. منبع: ماهنامه فکه شماره 91. سایت بسیج مهندسین استان هرمزگان
  2. 1 پسندیده شده
    مقاومت محمد اسماعیل خان در هرات: با حملات اخیر طالبان در افغانستان و سقوط شهرستان‌های استان هرات، محمد اسماعیل خان از رزمندگان قدیمی ائتلاف شمال دوباره دست به سلاح برده و در حال مبارزه با طالبان است؛ با این تفاوت که این‌بار ائتلاف شمال دیگر وجود ندارد. سوابق محمد اسماعیل خان: “محمد اسماعیل خان” زاده‌ی روستای نصرآباد شهرستان شیندند در استان هرات و از رهبران جهادی افغانستان است که در دوره دولت برهان الدین ربانی مسئولیت فرماندهی منطقه غرب افغانستان را به عهده داشت و در دوره حامد کرزی به استانداری هرات و سپس وزارت انرژی و آب منصوب شد. پس از آغاز درگیری طالبان و دولت برهان الدین ربانی، اسماعیل خان از دولت ربانی حمایت کرد و تا سال ۱۳۷۴ در مناطق غربی افغانستان با طالبان جنگید. اسماعیل خان در ابتدای این نبردها تا استان هلمند طالبان را عقب راند، اما با اعزام گسترده نیروهای طالبان به سمت غرب و همچنین درگیری با ژنرال دوستم در جبهه فاریاب و بادغیس او را مجبور به عقب نشینی تا هرات کرد. پس از این طالبان به هرات حمله برده و موفق به تسخیر هرات شدند. اسماعیل خان پس از سقوط هرات به فاریاب رفته و تا سال ۱۳۷۶ در آنجا در حال تجمیع قوا بود که با خیانت ژنرال عبدالملک (فرمانده ازبک‌ها در فاریاب) دستگیر شده و طی معامله‌ای به طالبا‌ن تحویل داده شد. پس از آن اسماعیل در زندان قندهار زندانی شد و در سال ۱۳۷۷ با کمک یکی از مسلحین طالبان موفق به فرار به ایران شد. او پس از آن با حمایت ایران به پنجشیر و نزد احمد شاه مسعود رفت و از آنجا به شهرستان بلخاب منتقل شد. اسماعیل خان با کمک نیروهای مردمی بلخاب موفق به بازپس‌گیری مناطقی در استان‌های غور و هرات شد. درگیری وی با طالبان تا سال ۱۳۸۰ و آغاز حمله آمریکا به افغانستان ادامه داشت. اسماعیل خان پس از حمله آمریکا فرصت را غنیمت شمرد و با کمک نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران توانست مجددا کنترل هرات را از طالبا‌ن پس بگیرد. بنابر اظهارات اسماعیل خان، او با کمک شخص شهید “حاج قاسم سلیمانی” توانست اوضاع انرژی و مسیرهای ارتباطی هرات را ساماندهی کند و جایگاه این شهر را در افغانستان ارتقا دهد. اسماعیل خان به واسطه جایگاهی که در هرات پیدا کرده بود، نفوذ بالایی بر عزل و نصب مقامات استان‌های غربی افغانستان داشت و این قدرت وی با روی کار آمدن حامد کرزی و پس از آن اشرف غنی رو به افول گذاشت و وی به طور تدریجی از مناصب دولتی کنار رفت.
  3. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «نقش این سازمان در حج خونین سال 1366» اختصاص داد. حج خونین 1366 کشتار حجاج در مکه (بخش پایانی) کشتار حجاج در مکه که در روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ روی داد، به کشتار حجاج عمدتاً ایرانی که به شعارهای سیاسی موسوم به «اعلان برائت از مشرکین» در طول مناسک حج واجب پرداخته‌بودند، اشاره دارد. این رویداد سبب ایجاد تنش در روابط ایران و عربستان سعودی شد. این کشتار در زمان حکومت ملک فهد اتفاق افتاد. در این واقعه ۴۰۵ نفر به تیر مستقیم یا در اثر ازدحام جمعیت کشته (۲۷۵ ایرانی، ۸۵ نیروی پلیس عربستانی و ۴۵ تن از حاجیان دیگر کشورها) و ۶۴۹ نفر زخمی (۳۰۳ ایرانی، ۱۴۵ عربستانی و ۲۰۱ از دیگر ملیت ها) شدند. پس از این واقعه، حکومت عربستان سعودی سفارتخانه خود را در تهران تعطیل و روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد. [ویکی پدیا] پشت پرده حج خونین به روایت استخبارات عراق اظهارات و گواهی های برخی از جدا شدگان سازمان در اروپا مبنی بر اطلاع از نقش سازمان در کشتار حجاج ایرانی در سال 66، در اسفند ماه 73 و بهار 74 بازتاب وسیعی در نشریات فارسی زبان خارجی از کشور یافت و بعد از آن نیز به تناوب در مصاحبه ها و نوشته های آنان به این موضوع اشاره شده است. همچنین سابقه اقدام سازمان برای اعزام مخفیانه افراد به حج با هویت عراقی و تلاش برای نفوذ در کاروان های ایرانی، در نوارهای ویدئویی مذاکرات رابط سازمان و مقامات استخبارات عراق وجود دارد. در بخشی از مذاکرات افشا شده عباس داوری [نماینده سازمان در جلسه با افسران امنیتی عراق] که بعد از سقوط صدام به دست آمده است، به موضوع حضور افراد سازمان در حج اینگونه اشاره می شود : البته جزئیات پیچیده نقش سازمان در زمینه سازی و سوق دادن دولت وقت عربستان به کشتار خونین حجاج ایرانی و حتی مشارکت در عملیات کشتار ، هنوز کاملاً روشن نشده است . اما این واقعیت مسلم است که سازمان با ایفای نقش دوگانه «از یک سو افراد خود را به عنوان عوامل دولت ایران برای انجام اقدامات تخریبی در عربستان به داخل ایرانیان فرستاد» و «از سوی دیگر با ارائه اطلاعات گمراه کننده به مقامات عربستان» آنان را برای اقدام پیشگیرانه و خشونت بار علیه حجاج ایرانی ، فریب داد و تحریک نمود. سفر محرمانه رجوی به عربستان و نقش منافقین در کشتار مکه بعد از موفقیت سازمان در جلب اعتماد حکومت عربستان [به کمک رژیم بعث عراق]، که بعد از انتشار اطلاعیه سازمان در محکومیت فاجعه مکه و انتساب مسئولیت آن به جمهوری اسلامی به بالاترین حد خود رسید [سازمان در این اطلاعیه که در تاریخ 14 آبان 1366 صادر شد ، مسئولیت وقوع کشتار خونین حجاج ایرانی را بر عهده دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام نمود و به تبرئه دولت عربستان پرداخت] ، روابط تشکیلات با عربستان سعودی توسعه یافت. در یک نوار ویدئویی مذاکرات مهدی ابریشمچی با افسران ارشد اطلاعاتی عراق در آبان 1366 چنین آمده است : ابریشمچی در ادامه این جلسه ، پیام رجوی خطاب به رئیس سازمان اطلاعات عراق را قرائت می کند که در بخشی از آن چنین آمده است : هیئت مزبور به عربستان سفر نمود و بعد از مدتی مقدمات سفر محرمانه رجوی به عربستان در پوشش انجام مناسک عمره فراهم شد. [به نظر کارشناسان مسائل سازمان و برخی اعضای سابق ، سفر شخص رجوی به عربستان ، نشانه ای از عمق روابط و همکاری های اطلاعاتی و امنیتی مشترک عراق و عربستان و سازمان در آن مقطع زمانی بوده است و نمی توان آن را صرفاً یک تشکر ساده عربستان به خاطر صدور یک اطلاعیه محسوب نمود. زیرا اگر مسئله فقط دعوت رجوی برای انجام مناسک عمره به میزبانی دولت عربستان می بود، نیازی به اعزام یک هیئت مقدماتی و دخالت سازمان اطلاعات عراق نبود.] در بخش دیگر از مذاکرات ، افسر اطلاعات عراق می گوید : در جلسات دیگر بین رابط سازمان مجاهدین و سازمان اطلاعاتی عراق تأکید می شود که سفر مزبور در جهت جلب حمایت بیشتر عربستان از سازمان برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بوده است. همان گونه که قبلاً اشاره شد ، سازمان خبر این مسافرت را 13 سال مخفی نگاه داشت و اولین بار در سال 1379 ، ظاهراً به دلیل استفاده تبلیغاتی از چاپ عکس رجوی در لباس احرام حج ، آن را علنی نمود . البته همواره سازمان موضوع نقش خود در کشتار حجاج در سال 1366 را تکذیب نموده و مانند سایر موارد افشا شده از سوی جدا شدگان ، ماجرا را از اساس منکر گردیده است. البته پیش از افشاگری‌های اعضای منافقین، اطلاعاتی از نقش گروهک منافقین در کشتار مردم در روز 9 مردادماه به دست مقامات جمهوری اسلامی رسیده بود. به‌عنوان مثال حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت ایران، ضمن سخنرانی خود در مرداد 66 به نقش منافقین در حوادث جمعه خونین مکه اشاره کرده و فرمودند: عزت‌الله سحابی از مشهورترین چهره های جریان ملی-مذهبی نیز مدت‌ها بعد درمورد شیطنت‌های منافقین در حادثه «جمعه خونین» در کتاب خاطرات خود نوشت: ... پایان منبع:کتاب سازمان مجاهدین خلق/پیدایی تا فرجام/جلد سوم پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : پس از پایان بررسی نقش مجاهدین «در حج خونین سال 66» ؛ ان شاء الله در پست بعدی ، به «ماجرای عملیات های نظامی منافقین» در خلال جنگ 8 ساله خواهیم پرداخت. .
  4. 1 پسندیده شده
    به نام خدا برخورد صاعقه به 2 فروند F-35B آسیب زد 2 جنگنده F-35B سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده در سفر خود به ژاپن پس از برخورد صاعقه به شدت آسیب دیدند. جت ها متعلق به ایستگاه هوایی سپاه تفنگداران دریایی (MCAS) Iwakuni ژاپن بودند. Marine Corps Times در اینباره گزارش داد: "برخورد صاعقه به اندازه ای به جت ها آسیب زد که هر دو اتفاق در کلاس حادثه سطح A دسته بندی می شوند. هواپیماها توانستند بدون خطر فرود بیایند و هیچ کدام از نیرو ها در این حادثه آسیب ندیدند." حوادث سطح A، حوادثی اند که باعث مرگ، ناتوانی دائمی یا خسارتی بیش از 2.5 میلیون دلار شوند. سروان Marco A. Valenzuela، سخنگوی گروه هوایی 12 تفنگداران دریایی، در ایمیلی به Marine Corps Times گفت: "پس از انجام اقدامات استاندارد گزارش دهی و ارزیابی، به دلیل هزینه های پیش بینی شده ترمیم بیش از 2.5 میلیون دلار، حادثه مربوط به آب و هوا به عنوان حادثه سطح A تعیین شد." F-35B Valenzuela اضافه کرد: "عملیات ایمن هواپیماها و آمادگی اسکادران های ما برای پشتیبانی مداوم از متحدان، شرکا و نیرو های مشترک ما در منطقه ضروری است." در ژوئن سال 2020، لاکهید مارتین پس از مشاهده خرابی در یکی از سامانه ها (سامانه تولید گاز بی اثر (OBIGGS) که برای محافظت از صاعقه استفاده می شود) اعلام کرد که نسخه F-35A نمی تواند در رعد و برق پرواز کند. این سامانه هوای غنی از نیتروژن را به مخزن سوخت پمپ می کند تا آن را بی اثر کند. بدون این سامانه، احتمال دارد جت در اثر برخورد آذرخش منفجر شود. منبع
  5. 1 پسندیده شده
    به نام خدا اندونزی 6 فروند دیگر از هواپیمای رزمی-آموزشی T-50i را صنایع هوایی کره سفارش داد هواپیمای آموزشی/حمله سبک KAIT-50 صنایع هوایی کره (KAI) روز سه شنبه اعلام کرد که قرارداد صادرات 6 واحد T-50i، هواپیمای تمرین تاکتیکی مقدماتی، را با وزات دفاع اندونزی (I-MoD) امضا کرده است. T-50i هواپیمای تمرینی است که به درخواست نیروی هوایی اندونزی و برپایه ی T-50 ساخته شده است. این هواپیما می تواند ماموریت های تمرینی و حمله سبک را انجام دهد. ارزش این قرارداد 274.488 میلیارد وون (239 میلیون دلار آمریکا) است. KAI در سال 2011، 16 واحد T-50i را به ارزش 400 میلیون دلار به اندونزی فروخت. با این سفارش خرید جدید، تعداد هواپیما های T-50i در خدمت اندونزی به 22 فروند افزایش می یابد. طبق گزارش منتشر شده از I-MOD در رسانه های محلی: "وزارت دفاع به همکاری خود با KAI برای اضافه کردن 6 فروند هواپیمای جنگنده T-50i ادامه می دهد." I-MoD تاکید کرد که پروسه خرید 6 واحد T-50i مراحل اجرایی و قوانین مربوط به وزارت خانه ها/سازمان های مربوطه را گذرانده است. منبع
  6. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. یگان رهائی گروگان تیپ 65 نیروهای ویژه هوا دریا (نوهد) تیپ 65 نوهد(مخفف نیروهای ویژه هوا دریا) معروف به کلاه سبزهای ارتش ایران یکی از 9 یگان تکاور نیروی زمینی ایران و زبده ترین نیروی ویژه ارتش جمهوری اسلامی ایران است. مأموریت اصلی این تیپ جنگ ناهمتراز تعریف شده است. با افزایش گروگان‌گیری‌ها در جهان نیاز به تشکیل تیم رهایی گروگان در نیروهای مسلح احساس شد. در ایران نیز ابتدا این مأموریت به ارتش و تیپ۶۵ نیروی ویژه هوابرد واگذار شد. دوره رهایی گروگان ۱۸ ماه طول می‌کشد. بعد از اتمام تمامی دوره‌ها در تیپ۶۵ ، فرد با آموزش دوره رهایی گروگان ، به عضویت یک واحد از تیم رهایی گروگان درمی آید. تاریخچه در سال 1338 تیپ ویژه هوابرد با شماره ۲۳ به نام «تیپ ۲۳ نیروهای ویژه» در قالب ۵ گردان عملیاتی، یک گردان پشتیبانی، یک دسته مخابرات و گروهان قرارگاه و آموزشگاه جنگ‌های نامنظم تشکیل شد. در سال ۱۳۴۹، به «تیپ ۲۳ نیروهای ویژه هوابرد» تغییر نام یافت و یکسال پس از آن، دو یگان دیگر به نام‌های «رهایی گروگان» و گروهان «عملیات روانی» نیز به ساختار تیپ ۲۳ اضافه شد. در سال ۱۳۷۱ این یگان به تیپ ۶۵ نوهد (نیروهای ویژه هوا دریا) تغییر نام داد. در کانال تلگرامی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حملات تروریستی خرداد ماه سال 1396 ( حمله داعش به مجلس ) نوشته شد: «آن کسانی که بی صدا آمدند و همه چیز را امن و امان کردند و رفتند و هیچ جا جلوی دوربین پیدایشان نشد؛ ارتشی هائی بودند از یگان رهایی گروگان تیپ ۶۵ نوهد.» کلیپی کوتاه از عملکرد نیروی ویژه رهائی گروگان تیپ نوهد را با هم مرور می کنیم : پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  7. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم از زمان آغاز به کار حزب کمونیست در چین در سال 1949 شوروی سعی کرد حمایت های گسترده تسلیحاتی از این کشور بکند. بخصوص در زمان جنگ کره و با تحویل جنگده های میگ 15 باعث کاهش تاثیر گذاری بمب افکن های استراتژیک آمریکایی در این جنگ شد. چینی ها از فرصتی که روس ها در اختیار اونها گذاشتند سعی کرد بهترین استفاده را بکند و محصولات کپی شده را خود به طور گسترده به فروش برساند. بعد از فروپاشی شوروی در سال 1991 چین به برخی محصولات پیشرفته این کشور مثل سوخو 27 و سوخو 30 که دو موتوره بودند و از قابلیت اطمینان و امکانات پروازی بیشتری بودند علاقمند شد و با نمونه برای از آن ها جنگنده های جی 11 و جی 16 و جی 15 را ساخت. اما مطالعات موسسه رویال یونایتد سرویس نشان می دهد الان دیگه چین برای توسعه صنایع هوایی خود به روسیه نیاز ندارد و از این کشور جلو زده. به گفته تحلیل گران چین از وضعیت وابستگی به محصولات روسی عبور کره و الان توانایی دارد در بسیاری از زمینه های تولید جنگنده و سنسورها از روسیه بهتر عمل کرد. و با توجه به کاهش بودجه نظامی روسیه و ضعف های ساختاری صنعتی بعید هست روسها بتوانند این فاصله را پر کنند. هر چند همچنان چینی ها موتورهای توبوفن را از روسیه وارد می کنند اما سرمایه گذاری کلان آنها در موتورهای WS-10 و WS -15 نشان دهنده تلاش انها برای پیشی گرفت از روسیه در این جهت است. موتور ws10 دلایل پیشرفت چین در زمینه تولید جنگنده در مقایسه با روسیه را می توان به صورت زیر دانست: 1- بودجه نظامی چین که بیش از 2 برابر بودجه روسیه هست. 2- گسترش صنایع الکترونیک غیر نظامی در این کشور که خیلی از تکنولوژی های غربی را توانسته وارد چین بکند. 3- سرمایه گذاری زیاد چینی ها برای جاسوسی صنعتی و مهندسی معکوس 4- تحریم های غرب بر ضد روسیه که اجازه دسترسی روسیه به برخی سنسورها را نمی دهد. البته به این معنا نیست که ارتش چین از برتری کامل در مقابل روسیه برخورد دار هست بلکه روسها با تولید محصولاتی ماننده میگ 31 توپولف 160 و 22و سوخو 25 محصولاتی را تولید کردند که در چین هیچ معادلی ندارد و از طرفی شرکت انها در جنگ روسیه و تقابل با فن آوری های غربی یک تجربه و مزیت غیر قابل انکار برای انها فراهم کرده. این در حالی این که تجربیات ارتش چین در این زمینه صرفا به برگزاری مانور با سایر یگان ارتش خودش محدود می شود. همچنین روسها در زمینه صادرات جنگنده بسیار موفق تر عمل کردند. میگ 31 و توپولوف 160 از شاهکارهای شوروی و جنگ سرد با توجه به فرسوده شدن ادوات نظامی که کشورهای متحد شوروی از این کشور خریداری کردند و به دنبال محصولات غربی هم نیستند به وضوح تمایل انها برای بروز رسانی ادوات خود با تجهیزات چینی به جای روسی قابل مشاهده هست . دلایل برتری جنگنده های چینی 1- استفاده گسترده از مواد کامپوزیت : نسل های جدید جنگده های جی 11/جی 15/جی 16 به طور واضح از مواد کامپوزیت بیشتری نسبت به همتایان روس خود بهره برده اند و این مسئله باعث کاهش وزن و افزایش مانور پذیری انها می شود و از طرفی شرکت شیان چین با کمک چاپگرهای ه بعدی و مواد کامپوزیت توانسه قطعاتی برای هواپیمای Y-20 تولید کند . Y20 هواپیما ترابری چین 2- رادارهای ارایه فازی فعال : توانایی ردیابی دشمن و تحت نظر گرفتن اون یک برتری تعیین کننده برای هر خلبان در جنگهای هوایی هست. برای همین یک رادار با تکنولوژی برتر می تواند مزیت های زیادی فراهم کند رادار IRBIS-E نصب شده روی جنگنده سوخو 35 روسیه یک رادار بسیار پر قدرت هست که گفته شده جنگنده ای مثل اف 16 را می تواند از فاصله بیشتر از 250 کیلومتری شناسایی کند اما استفاده از ابلیت های این رادار سبب می شود که در همان ابتدا حضور آن افشا شود. چون این رادار یک رادار ارایه فازی غیر فعال است . اما رادارهای ارایه فازی فعال می توانند دقت بیشتر و روشهای جستجوی بهتر را برای خلبان فراهم کنند. اما بزرگترین مزیت رادارهای ارایه فازی فعال دشوار بودن تشخیص حضور آنها می باشد. ایالات متحده بیشتر از دو دهه هست که از رادارهای ارایه فازی فعال در ناوگان خود استفاده می کند و این در حالی است که روسیه دو رادار برای پکفا و میگ 35 توسعه داده بررسی رادار جنگنده میگ 35 نشون میده که هنوز از بلوغ کافی برخوردار نیست ( شاید برای همین مصری ها دنبال این هواپیما نرفتن) و برای رادار پکفا هم اطلاعات خاصی تا به حال ارائه نشده و این در حالی است که چینی ها روی جنگنده های های خود به طور گسترده در حالت استفاده از رادارهای ارایه فازی هستند و با توجه به جاسوسی هایی که چین از صنایع غربی کرده احتمالا این رادارها در برخی مشخصات مشابه نمونه های غربی عملکرد خواهند داشت. هر چند چین تا به حال از قابلیت ههای راداری ارایف فاری خود مطالبی منتشر نکرده. جدیدترین رادار ارایه فازی چین به رادارهای پهلو نگر دقت کنید 3- موشک های هوا به هوا : وجود یک موشک با توانایی جنگ BVR به طور واضح قدرت نیروی هوایی را در درگیری با اهداف دور دست افزایش می دهد. چینی ها دو موشک را برای این منظور در دست توسعه دارند اولین موشک PL12 هست که عی شد در اون از موشک AIM120C نمونه برداری بشه این موشک توانایی های بالاتر از موشک R 77 روسیه دارد . و موشک بعدی موشک PL15 هست که در اون سعی شده از موشک AIM120D نمونه برداری شود . همچین این کشور یک موتور دوپالسی برای این موشک طراحی کردند که در نزدیکی هدف هم بتواند سرعت خود را حفظ کند. موشک پی ال 15 موشک pl10 هر چند روسیه موشک های دوربردی مثل R33 و R37 هم در اختیار دارد که در ایالات متحده و چین نمونه های عملیاتی برای اونها وجود ندارد. موشک r33 زمانی روسیه با تولید موشک R73 رهبری دنیا در زمینه موشک های حرارتی کوتاه برد را در اختیار داشت اما الان با توجه به تولید موشک های جدید PL10 و AIM9X در چین و ایالات متحده که مجهز به تکنولوژی تصویر ساز هستند روسیه هیچ معادلی در اختیار ندارد. 4- تولید هواپیماهای رادار گزیر: هرچند خیلی اعتقاد دارند که جنگنده جی 20 چینی توانایی هایی برای رقابت با اف 22 در اختیار ندارد اما واقعیت این هست که جی 20 اولین جنگنده نسل 5 هست که در خارج خاک امریکا توسعه پیدا کرده . جنگنده پکفا با اینکه به نظر می رسد از قابلیت مانور زیادی برخوردار است اما دارای ضعف هایی هم هست. ورودی هوا و سطوح کنترل کننده بزرگ و طراحی محل قرار گیری خلبان و نحوه استقرار موتور و همچین نحوه قرار گرفت IRST همه باعث افزایش سطح مقطع این هواپیما می شود. و این مسئله سطح مقطع ان را بالا از اف 35 و اف 22 کرده . این هواپیما احتمالا از کیفیت ساخت بالایی برخوردار خواهد بود اما سطح مقطع اون از جی 20 هم بیشتر است. عکس های منتشر شده از جی 20 نشان می دهد دولت چین به مراتب تلاش های بیشتری برای بهبود مشخصات این هواپیما انجام داده. هر چند طرح جنگنده جی 31 چینی هم گسترش خوبی داشته و معلوم نیست که عملیاتی میشه یا نه 5- مهمات دقیق: در جنگ های نوین این ایده مطرح شده که مناسب تر است هدف با یک یا دو بمب دقیق مورد اصابت قرار بگیرد تا اینکه با یک بمب بزرگ با قدرت تخریب زیاد به هدف حمله کرد. از طرفی تصاویر منتشر شده از جنگ سوریه نشان می دهد که تسلیحات روسی فاقد دقت زیاد در هدف قرار دادن سوژه ها هستند و این یا به دلیل ضعف سیستم گلوناس هست و یا هم به دلیل اینکه روسیه نتونسته یک غلاف هدفگیری مناسب برای جنگنده های توسعه بدهد. و این باهث شده در برخی موارد خلبان های روسی برای حمله به اهداف مدتی بالای ان پرواز کنند که به خوبی بتوانند هدف را شناسایی کنند و یا از بمب های هدایت تلویزیونی که نیاز به اپراتور هدایت کنند در SU24 و SU34 دارد استفاده کنند. درمقابل گزارش هایی در دسترس هست که نشان می دهد چینی ها به گسترده موفق یه ساخت غلاف های هدف گیری برای جنگنده های خود شده اند و از طرفی مهمات کوچک که دقت زیادی هم دارند را توانسته اند با این غلاف ها هماهنگ کنند. جدیدترین پاد هدفگیری چین 6- توسعه پهبادها: پهبادها ابزار ارزشمندی برای درگیری ها هستند شاید برخی از انها گران باشند اما اکثر انها هزینه عملیاتی پایی دارند و با توجه به استفاده از هوش مصنوعی در این قرن استفاده از انها در جنگ ها بیسار گسترده تر خواهد شد و حتی در برخی ماموریت ها جای هواپیماهای با سرنشین را هم خواهند گرفت. چین در دهه گذشته سرمایه گذاری بسیار زیادی در امر پهبادها کرده و بازار خوبی هم به دست اورده و الان طیف زیادی از انواع پهباد ها را تولید می کند. روسیه هم توانسته پهبادی مثل اوران را تولید کنه مه در سوریه و اکراین عملکرد قابل قبولی داشته و از طرف روی طرف اوختیک هم کار می کند ام به وضوح محصولات این کشور در حال حاضر از محصولات کشورهای مثل ترکیه و چین تنوع کمتری دارد. برخی از پهباد های رزمی چین منبع
  8. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «ارائه لیست های جعلی در مورد اعدام های دهه 60» اختصاص داد. درباره اعدام های سال 1367 ، مسعود رجوی ؛ در آغاز مدعی شد که تعداد آن ، 6400 نفر است. اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12 هزار نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضاس شازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شده اند. رجوی تلاش می کرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند. درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان ، امروز می توان ادعا نمود که بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند. تا زمان عملیات فروغ جاودان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیری های مسلحانه کشته می شدند را لیست می کرد و از آن بهره تبلیغاتی می نمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسامی را که بعدا به لیست اضافه می شد ، «بهره بانک خون» می نامید. بعد از عملیات فروغ جاویدان ، سازمان پی برد که ایجاد لیست های ساختگی ، بازدهی بالائی (به ویژه در مجامع بین المللی) برای مجاهدین دارد ؛ از این رو ، از آن زمان ، این روند تشدید شد تا جائی که «کشته سازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت. مسعود خدابنده ؛ عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و عضو شورای ملی مقاومت، مسئول مستقیم تیم حفاظت استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی و فرمانده ارتش آزادیبخش که در سال 1375 از سازمان جدا شد، طی یادداشت اختصاصی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، به بررسی پروژه کشته‌سازی منافقین در دهه 60 می‌پردازد. خدابنده شواهدی ارائه می‌دهد که با استناد به آن می‌توان پی برد مرکزیت سازمان برای نیل به اهداف خود اعضاء را به کام مرگ می‌فرستاد. این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق توضیح می‌دهد چگونه مسعود رجوی لیست جعلی از اعدامی‌های سال 1367 درست کرد و آن لیست را به مجامع بین‌المللی می‌فرستاد تا با استفاده از آن لیست، علیه جمهوری اسلامی فعالیت کند. مشروح یادداشت اختصاصی مسعود خدابنده را در ادامه می‌خوانید: بازی دجال با آمار و ارقام کشته ها !!! (پیدا و پنهان لیست های جعلی اعدام های دهه 60) درباره اعدام‌های سال 1367، مسعود رجوی در آغاز مدعی شد که تعداد آن، 6400 نفر است اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12000 نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضای سازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند. او حتی در این راستا کتابی هم منتشر کرد تا عدد 30 هزار نفر اعدامی را ثبت کند. رجوی تلاش می‌کرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند. از این رو لیست ارسالی به سازمان ملل همراه با انبوهی از اسامی تنظیم شد و گروهی نیز به عنوان شهود ادعا کردند که آن لیست صحت دارد. اما چندی بعد، تعدادی از افراد که بعدها از سازمان جدا شدند شهادت دادند که حرف‌هایشان در مورد اعدام‌ها دروغ بوده است. درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان امروز می‌توان ادعا کرد بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند؛ برخی از اسامی کسانی بودند که در سال‌های قبل بخاطر جرم‌هایی مانند قتل و یا قاچاق مواد مخدر اعدام شده بودند و هیچ ارتباطی با سازمان نداشتند؛ تعدادی نیز در این لیست بودند که گواهی فوت آنها نشان می‌داد بر اثر تصادف مرده‌اند و تعدادی نیز در درگیری‌های مسلحانه سازمان کشته شده بودند. حتی سازمان تعداد بالایی از کشته‌شدگانِ عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) را هم به این لیست اضافه کرد. این لیست‌سازی اولا: بخاطر پشتیبانی سازمان‌های اطلاعاتی ضد ایران از مجاهدین خلق (مشخصا سازمان سیا که رابط آن زمانش سیدمحمد سیدالمحدثین بود) موفق بود. سندسازی‌ها، شهادت‌های دروغین و ارقام و اعداد با روش‌های اطلاعات شویی در نشریات به اصطلاح معتبر و مراکزی که تحت تاثیر بودند (مثلا کتابخانه کنگره امریکا که این روزها دیگر هر چیزی را تحت نام سند منتشر می‌کند و استقلالی برایش باقی نمانده) توانست به این شکل مورد استفاده دوائر ضد ایرانی قرار گیرد و ثانیا: نه اولین مورد کشته‌سازی بود و نه آخرین آن. به خاطر دارم اولین نمونه کشته‌سازی در همان سال نخستی بود که مجاهدین به عراق رفته بودند؛ حسن جزایری از دوستان آن زمان و محصل در لندن بود که بیماری قلبی داشت. وی برای تعلیمات به همراه عده‌ای به عراق اعزام شد (سازمان این افراد را تحت عنوان عضو به عراق می‌برد و سپس شروع به لیست‌سازی می‌کرد چون به ازای تعداد اعضا از صدام سرانه می‌گرفت) و چندی بعد در زمین مانور «کفری» بخاطر آفتاب زدگی و اهمال در رسیدگی و تشدید بیماری قلبی فوت کرد. (بعد از اینکه جزایری در آن گرما غش کرد، او را در خودرو رهایش کردند و بعد از مانور متوجه شدند که مرده است) جالب است که همسرش لیلا جزایری (نام اصلی‌اش اعظم ملاحسنی کهنه است که بخاطر خلاف‌های متعدد مالی مجبور شد نامش را عوض کند) و پسرش (محمد حنیف جزایری) از آن زمان تابه حال در نشریات و مقالات مدعی شده‌اند که حسن در ایران اعدام شده است. از این قبیل موارد بسیار زیاد است. مثلا تا زمان عملیات فروغ جاویدان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیری‌های مسلحانه کشته می‌شدند را لیست می‌کرد و از آن بهره‌برداری تبلیغاتی می‌نمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسمی را که بعدا به لیست اضافه می‌شد «بهره بانک خون» می‌نامید. لیلا جزایری (با نام قبلی اعظم فراهانی ملاحسنی کُهنه) نام خود را به این دلیل تغییر داده که تحت پیگرد پلیس انگلیس بخاطر فروش غیر قانونی یک خانه اجاره ای در انگلستان است بعد از عملیات فروغ جاویدان، سازمان پی برد که ایجاد لیست‌های ساختگی، بازدهی بالایی (به ویژه در مجامع بین‌المللی) برای مجاهدین خلق دارد؛ از این رو از آن زمان، این روند تشدید شد و این کار سیستماتیک ادامه پیدا کرد تا جایی که «کشته‌سازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت. یادم هست در سال 1994 م، زمانی که مریم رجوی را بعد از اعلام ریاست جمهوری وی در عراق به پاریس آوردیم (من مسئول انتقال و حفاظت بودم) و هدف هم شروع کار سیاسی و بازکردن جای پا برای مسعود رجوی بود، وی نتوانست کاری کند و فرانسه در سال 1997 او را مجددا به عراق فرستاد. بعد از این ماجرا، مسعود برای جبران این شکست، بلافاصله تیم‌های عملیاتی را به ایران اعزام کرد. اما از آنجا که ایران «در بالاترین سطوح» به اطلاعات دسترسی داشت، تیم‌ها تک تک به محض ورود دستگیر می‌شدند. مسعود رجوی خوب می‌دانست که تیم‌های عملیاتی به محض ورود به ایران لو می‌روند ولی باز تعداد بیشتری از افراد را اعزام می‌کرد. واقعیت آن است که او هدفش ترور نبود بلکه هدف کشته‌سازی بود. او می‌خواست این افراد به محض ورود به ایران دستگیر و اعدام شوند. مشخصا یادم هست بابک امین آنقدر در تهران [!!!] خمپاره زده بود که دیگر به لحاظ جسمی توان نداشت ولی باز او را بیرون نمی‌کشیدند و اصرار می‌کردند این عمل را ادامه دهد. سازمان از اعضاء می‌خواست‌ هرچه بیشتر آدم بکشند و بعد نارنجک بیندازند و سپس سیانور بخورند تا خودشان هم کشته شوند. آرش صامتی‌پور یکی از این افراد بود که با وجود کشیدن نارنجک و خوردن سیانور بخاطر کمک نیروهای امنیتی جان سالم به در برد و البته یک دستش قطع شد. اهداف ترورها اصلا مهم نبود، بلکه سر و صدا مهم بود. بزرگترین ضربه‌ای که رجوی آن زمان خورد، قطع اعدام‌ها بود. یعنی نیروهای امنیتی ایران و قوه قضائیه هم متوجه شدند که این افراد برای کشتن به ایران نمی‌آیند بلکه برای کشته شدن اعزام می‌شوند. سازمان منافقین همین استراتژی را در عراق بعد از صدام هم پیاده کرد. به هنگام تحویل کمپ اشرف، سازمان به عراق اعلام کرد که یک سوم شمالی را تحویل می‌دهد ولی از طرف دیگر اعضاء را بسیج کرد تا در مقابل نیروهای عراقی بایستند. به آنها گفته بودند عراقی‌ها آمده‌اند تا شما را دستگیر کرده و به ایران تحویل بدهند. حتی گفته بودند اتوبوس‌های ایران منتظرند تا شما را به اوین منتقل کنند تا به محض رسیدن به ایران اعدام شوید. از این رو ابعاد درگیری اعضای سازمان با نیروهای عراق بیشتر شد و به تبع، این درگیری کشته‌هایی هم داشت؛ کشته‌هایی که سازمان از آنها علیه دولت عراق استفاده کرد و به عنوان برگ برنده در مجامع بین‌المللی علیه عراق به کار برد. از سوی دیگر در داخل هم با «شهید» نامیدن آن کشته‌شدگان، الباقی اعضاء را شستشوی مغزی دادند و با احساساتشان بازی کردند. باید گفت بعد از سقوط صدام با توجه به از کار افتادگی فیزیکی نیروهای سازمانی، ترورها غالبا توسط نیروهای مزدور غیر وابسته به سازمان مجاهدین انجام گرفته و می‌گیرد ولی تبلیغات آن هنوز به عهده سازمان است. یک تقسیم کاری ابلاغ شده که ترورها و عملیات ایذایی توسط مامورین تعلیم دیده در کشورهای همسایه انجام می‌شود ولی غلوها و تبلیغات رسانه‌ای، کلیک‌ها و باز نشرها در شبکه‌های اجتماعی و تولید فیلم‌ها و عکس‌های تقلبی به عهده شبکه سازمان مجاهدین و رابط های عربستان سعودی است. رد این جریان و کارکرد این «ارکستر ترور و کشته سازی و تبلیغ» را که نتیجه آن در جریان عملیات فروغ جاویدان و اعدام‌های دهه شصت مشاهده شد، امروز هم می‌شود به وضوح در مطبوعات غربی، خروجی‌های شبکه‌ها و سایت‌های فارسی زبان و ایضا شبکه‌های اجتماعی ملاحظه کرد. و طبق معمول مصرف کننده نهایی مقامات کشورهای متخاصم هستند که این اطلاعات دست‌ساز و تولیدی را در مجامع بین‌المللی علیه عالی‌ترین منافع ملت ایران خرج می‌کنند. در پایان اضافه می‌کنم اگر شخصا کارم مشاوره به سازمان سیا بود حتما اصرار می‌کردم که این نوع جعل و بزرگنمایی و دروغ سازی بخصوص با پشتوانه نیرویی تروریستی و آبروباخته مثل مجاهدین خلق اگر چه ممکن است در کوتاه مدت به سناریوی ضد ایرانی کمک کند ولی در نهایت به ضرر همان نیروهای ضد ایرانی خواهد بود. مسعود خدابنده پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  9. 1 پسندیده شده
    خانواده تایفون های هوابرد سه نسخه ای طراحی شده برای خودروهای 4x4 هوابرد زرهی Kamaz Typhoon این نسخه ها شامل نسخه رزمی مجهز به برجک رزمی 32V01 با توپ اتوماتیک 30 میلیمتری 2a42، نسخه کنترل فرماندهی و نسحه خمپاره انداز خودکششی مجهز به برجک رزمی با خمپاره انداز 82 م.م و مسلسل 7.62 م.م
  10. 1 پسندیده شده
    به نام خدا استقرار میگ-31 K روسی مجهز به موشک های هایپرسونیک Kinzhal در پایگاه سوریه جنگنده MiG-31K با موشک های هایپرسونیک Kinzhal جنگنده های MiG-31K روسیه، مجهز به موشک های هایپرسونیک Kinzhal، به عنوان بخشی از تمرین مشترک بین نیروی هوافضا و نیروی دریایی این کشور، با برخاست از پایگاهی در سوریه، پرواز های خود بر فراز مدیترانه را آغاز کردند. در بیانیه وزارت دفاع روسیه آمده است: "در چارچوب رزمایش در پایگاه هوایی Khmeimim روسیه در جمهوری عربی سوریه ، یک جفت هواپیمای میگ -31 کی از پایگاه هوایی روسیه پرواز کردند که توانایی استفاده از جدیدترین موشک های مافوق صوت مجموعه Dagger را دارند." عکس ها و فیلم های رسمی منتشر شده توسط وزارت دفاع روسیه از این رزمایش ها نشان می دهد که MiG-31K با یک موشک بزرگ که به بدنه آن بسته شده در حال پرواز است. این تصویر با عکس های قبلی موشک مافوق صوت Kinzhal منتشر شده توسط وزارت دفاع روسیه، مطابقت دارد. MiG-31K برای پرتاب موشک هایپرسونیک Kinzhal تغییر یافته است. گفته می شود حرف "K" مخفف نام Kinzhal است. MiG-31 سریعترین جت جنگنده در جهان است که حداکثر سرعت آن 2.8 ماخ است و می تواند در ارتفاع 18000 متری پرواز کند. این هواپیما می تواند موشک Kinzhal، با برد 2000 کیلومتر را شلیک کند و سرعت 6 تا 7 ماخ آن بدون هیچ ترسی از مورد اصابت قرار گرفتن توسط پدافند هوایی دشمن، مثل پاتریوت های آمریکایی، حدف خود را نابود می کند. بمب افکن های برد بلند Tu-22M3 مستقر شده در سوریه دریای مدیترانه در حال حاضر محل گروه ناوگان هجومی دریایی به رهبری ناو هواپیمابر ملکه الیزابت انگلیس است که چند روز پیش هواپیماهای F-35 با پرواز از عرشه آن، به سمت مقر های داعش در سوریه پرواز کردند. در رزمایش روسیه ، پنج کشتی از جمله گل سرسبد ناوگان دریای سیاه روسیه ، رزم ناو موشکی Moskva ، به همراه دو زیردریایی مجهز به موشک های کروز مافوق صوت Kalibr حضور دارند. در جریان ورود روسیه به درگیری های سوریه علیه داعش در سال 2016 ، موشک های Kalibr با تاثیر تخریبی بالا استفاده شدند. علاوه بر MiG-29K ، هواپیماهای ضد زیردریایی Tu-142 و Il-38 و بمب افکن های دور برد Tu-22M3 نیز در این تمرین شرکت می کنند. این ناوها و زیردریایی ها برای اطمینان از امنیت دو پایگاه روسی در سوریه، یعنی Khmeimim و Tartus، مأموریت های آموزش رزمی را انجام می دهند. این پایگاه ها بارها مورد حمله نیروهای ضد رژیم سوریه قرار گرفته اند. منبع
  11. 1 پسندیده شده
  12. 1 پسندیده شده
  13. 1 پسندیده شده
  14. 1 پسندیده شده
  15. 1 پسندیده شده
    تصاویر تجهیزات نظامی و افراد حزب الله لبنان که از شبکه ی المنار پخش شد
  16. 1 پسندیده شده
    تصویر با کیفیت از انفجار بندر بیروت
  17. 1 پسندیده شده
  18. 1 پسندیده شده
  19. 1 پسندیده شده
    با توجه به گفته سایت sipri بخش ثبت معامله های نظامی، چین فقط دو نوع خودروی زرهی تایپ 63 را به عراق صادر کرده است. اما مستندات تصویری نشان میدهد چین یک مدل دیگر از نفربرهای تایپ 63 مدل WZ750 آمبولانس زرهی را نیز در اختیار عراق قرار داد بوده است. پس این مطلب اصلاح میشود و عراق به جای دو مدل، سه مدل از نفربرهای تایپ 63 شامل نفربر زرهی، خودرو فرماندهی و آمبولانس زرهی را در اختیار داشته است. ستون زرهی ارتش عراق از جلو به عقب : خودرو رزمی شناسایی BRDM-2 ساخت شوروی خودرو فرماندهی M577 ساخت ایالات متحده امریکا (غنیمت گرفته شده از نیروهای ایرانی) آمبولانس زرهی تایپ WZ750 ساخت چین
  20. 1 پسندیده شده
    نفربر چینی تایپ 63 در دفاع مقدس در تصویر فوق که در طول دفاع مقدس گرفته شده است در پشت سوژه عکاس یک نفربر زرهی تایپ 63 عراقی دیده می شود. که به نظر می رسد به شکل کاملا سالم به دست نیروهای ایرانی افتاده است البته فاقد مسلسل 12/7 میلیمتری تایپ 54 است. عراق از جمله کاربران این نفربر زرهی چینی بود. عراق برای دریافت این نفربر یک قرار داد در سال 1981 با دولت چین منعقد و در طول سالهای 1982-1983 میلادی 650 دستگاه نفربر تایپ 63 را از چین دریافت کرد. عراق دو مدل از این خودروهای زرهی را از چین دریافت کرده بود که شامل نفربر زرهی YW-531 نسخه C و مدل فرماندهی WZ-701 بود. تصویر فوق مربوط به نفربر YW-531C می باشد.
  21. 1 پسندیده شده
    سیستم راکتی APR-40 سیستم راکتی APR-40 در موزه دفاع مقدس سمنان APR-40 یک سیستم راکتی 122 میلیمتری ساخت رومانی است که براساس سیستم راکتی BM-21 گراد شوروی ساخته شده است. این سیستم راکتی بر روی شاسی کامیون های 6x6 رومانیایی DFAEG مدل DAC 15.215 سوار است. عراق نیز از دارندگان سیستم راکتی APR-40بود و در جنگ 8 ساله علیه ایران از این سیستم راکتی استفاده کرد. در طول جنگ تعدادی از این سیستم راکتی به غنیمت نیروهای ایرانی در آمد. سیستم راکتی APR-40 در موزه دفاع مقدس کرمان .
  22. 1 پسندیده شده
    سلام - انتقال خودروهای امدادی به منطقه عملیاتی فاو ...   از روی تصاویر یه نمایشگاه دفاع مقدس عکس گرفتم      
  23. 1 پسندیده شده
    نگاه کن شهدا و رزمندگان چقدر فکرشون باز بوده! آن موقع تو بمباران هایی که عراق می کرده و آدم نمیتونسته درست فکر کنه چی ساخت! اجرشون با خدا . اگه همین شهدا نبودند ایران نیست و نابود شده بود! خدایا شهادت را نصیب ما کن. الهی آمین
  24. 1 پسندیده شده
    افرین و هزار افرین بر دلیر مردان گمنام کشورم خاک پایشان سرمه چشمم
  25. 1 پسندیده شده
      برادر عزیز ، بدون تعارف و اغراق ، اگر مقاومت هموطنان ما از همه نقاط ایران در خوزستان نبود ، الان ، ایران بزرگ تبدیل شده بود به تعدادی کشور کوچکتر بی خاصیت ، ولی این حق الناس عزیزان ما در غرب و جنوب بر گردن حضرات مسئولین است که اگر به مسئولیت خودشان در برابر این مردم مظلوم و نجیب عمل نکنند ، بدون هیچ شکی نمی توانند ، پاسخ گوی خون شهداء ، امام شهداء و.... باشند