برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 16 مرداد 1400 در همه مناطق
-
4 پسندیده شدهبا سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نیزه ( Naiza MLRS ) جنگجوی نیزه دار قزاق سیستم توپخانه راکتی نیزه (lance) توسط صنایع نظامی اسرائیل (IMI) برای وزارت دفاع قزاقستان توسعه داده شد. این سیستم بسیار شبیه راکت انداز LYNX (MRL) صهاینه است. راکت انداز Naiza از غلاف های راکت قابل تعویض استفاده می کند. این آتشبار قادر است راکت های گراد 122 میلی متری ، راکت های LAR-60 (اسرائیلی) 160 میلی متری، راکت های BM-27 اورگان 220 میلی متری و راکت های IMI EXTRA (اسرائیلی) 306 میلی متری را شلیک کند. سیستم موشکی پرتاب چندگانه نایزا (نیزه) سیستم موشکی پرتاب چندگانه نایزا (نیزه) در قزاقستان توسط صنایع نظامی اسرائیل (IMI) بر اساس قرارداد فی مابین با وزارت دفاع قزاقستان توسعه داده شد و در خط تولید قرار گرفته است. گفتنی است که این راکت انداز بسیار شبیه Lynx اسرائیلی است که در سازمان رزم جمهوری آذربایجان استفاده می شود. اولین سیستم های تولیدی در سال 2008 تحویل ارتش قزاقستان داده شد و در حال حاضر این سیستم ، بعنوان ستون فقرات یگان توپخانه راکتی ارتش قزاقستان استفاده می شود. برخی منابع ادعا می کنند که در مجموع 380 قبضه پرتاب کننده متحرک نیزه تاکنون ساخته شده است. همچنین این محصول برای عرضه به مشتریان احتمالی صادراتی پیشنهاد شده ، اما قزاقستان تاکنون هیچ سفارش خریدی دریافت نکرده است. این محصول یک سیستم توپخانه همه کاره است که برای پشتیبانی غیرمستقیم آتش در برابر اهداف رزمی ، فرودگاه ها و مراکز پشتیبانی هوائی ، واحدهای توپخانه دشمن ، سیستم های دفاع هوایی ، مراکز فرماندهی و خطوط تأمین و لجستیک مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین این سلاح با توجه به قابلیت تحرک بالائی که دارد ، در حملات سبک «بزن و در رو» (hit-and-run) می تواند استفاده شود. شایان ذکر است که Naiza MLRS از غلاف های راکتی یک بار مصرف و قابل تعویض استفاده می کند. این راکت انداز قادر به شلیک راکت های گراد 122 میلی متری ، راکت های LAR-160 (اسرائیلی) 160 میلی متری، راکت های BM-27 اورگان 220 میلی متری و راکت های IMI EXTRA (اسرائیلی) 200 و 306 میلی متری است. این قابلیت از این جهت مهم است که قزاقستان دارای تعداد زیادی راکت گراد 122 میلی متری و اورگان 220 میلیمتری است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به این کشور به ارث رسیده است. این غلاف های قابل تعویض به یک پرتاب کننده متحرک اجازه می دهد تا بسته به نیاز ماموریت از انواع موشک استفاده کند. نایزا قادر است که از غلاف های پرتاب کننده 122 میلی متری ترکیه ای T-122 Sakarya MLRS نیز استفاده کند. یک «غلاف واحد» شامل 20 موشک است. راکت استاندارد گراد 122 میلی متر ؛ 2.87 متر طول و 66 کیلوگرم وزن دارد. حداکثر برد آن 21 کیلومتر است. علاوه بر آن سیستم موشکی نیزه با موشکهای 122 میلیمتری تازه توسعه یافته نیز سازگار است T-122 Sakarya یک غلاف LAR شامل 13 موشک است. موشک استاندارد LAR-160 ؛ (160 میلی متری) ، 3.3 متر طول و 110 کیلوگرم وزن دارد. حداکثر برد آن تا 45 کیلومتر است. غلاف اورگان شامل 5 موشک است. طول موشک استاندارد 4.8 متر و وزن آن 280 کیلوگرم است. وزن کلاهک آن بسته به نوع آن 90-100 کیلوگرم است. حداکثر برد آتش 34 کیلومتر است. راکت های IMI EXTRA قوی ترین سلاح آتشبارهای نیزه هستند. اینها دارای کلاهک 150 کیلوگرمی و حداکثر برد 150 کیلومتر هستند. این موشک ها می توانند با سیستم هدایت GPS برای حملات دقیق مجهز شوند. یک غلاف واحد شامل 4 موشک است. غلاف های موشک ، بسته بندی شده و مهر و موم شده در کارخانه هستند. این توپخانه راکتی متشکل از دو بخش کانتینر پشتیبان و سامانه پرتاب کننده است. غلاف های موشک IMI پس از پرتاب یکبار مصرف هستند ، در حالی که غلاف های BM-21 Grad را می توان به صورت دستی ، بارها و بارها بارگیری کرد. البته باید توجه داشت که در میان انواع تسلیحات این توپخانه راکتی ، راکت های گراد دارای کمترین توانایی تخریبی هستند و عمدتا برای آموزش استفاده می شوند. این سیستم موشکی توپخانه دارای قابلیت محاسبه و پرتاب بالستیک کاملا خودمختار است. همچنین نایزا می تواند به صورت مستقل عمل کند یا با تشکیلات توپخانه ای بزرگتر ادغام شود. این سیستم MLRS دارای قابلیت زمانی واکنش سریع است و می تواند موشک های خود را در عرض چند دقیقه پس از جابجائی پرتاب کند. نایزا توسط خدمه 3 نفره اداره می شود. یک دور شلیک کامل می تواند مستقیماً از کابین خودرو یا از راه دور صورت بپذیرد. با این حال به نظر می رسد که پرتاب کننده های متحرک نایزا هنگام شلیک به پهلو ، تمایل به واژگونی دارد. این سیستم موشک پرتاب چندگانه بر اساس «شاسی کامیون روسی 8*8 کاماز-6350» (KamAZ-6350) ساخته شده است. خودرو از «موتور دیزل توربوشارژ KamAZ-740.50.360» با قدرت 360 اسب بخار استفاده می کند. پرتاب کننده متحرک و کامیون پایه نایزا ، توسط یک «وسیله نقلیه بارگیری مجدد مجهز به جرثقیل» پشتیبانی می شود که چهار غلاف راکت (دو مجموعه بارگیری مجدد) را حمل می کند. بارگیری معمولاً به دور از موقعیت شلیک ها انجام می شود تا از آتش سوزی مجموعه آتشبار جلوگیری شود. بارگیری کامل غلاف ها کمتر از 10 دقیقه طول می کشد. ماشین بارگیری نیز بر اساس شاسی کامیون های سنگین KamAZ 8x8 ساخته شده است. ... پایان منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : ان شاء الله اگر عمری باقی بود دو محصول مشترک دیگر اسرائیل و قزاقستان را هم به زودی خدمت دوستان معرفی خواهیم کرد. .
-
3 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نیزه ( Naiza MLRS ) جنگجوی نیزه دار قزاق سیستم توپخانه راکتی نیزه (lance) توسط صنایع نظامی اسرائیل (IMI) برای وزارت دفاع قزاقستان توسعه داده شد. این سیستم بسیار شبیه راکت انداز LYNX (MRL) صهاینه است. راکت انداز Naiza از غلاف های راکت قابل تعویض استفاده می کند. این آتشبار قادر است راکت های گراد 122 میلی متری ، راکت های LAR-160 (اسرائیلی) 160 میلی متری، راکت های BM-27 اورگان 220 میلی متری و راکت های IMI EXTRA (اسرائیلی) 306 میلی متری را شلیک کند. آشنائی با کشور قزاقستان «قزاق» تحریف واژه روسی «کازاک Kazak» است که در فرانسه و برخی زبانهای دیگر، کُزاک (Cosaque) تلفظ میشود. قزاقها یا کازاخها، یکی از اقوام ترک تبار ساکن شمال آسیای میانه هستند که به زبان قزاقی صحبت میکنند و بیشتر آنها در جمهوری قزاقستان ساکن هستند. در زبان روسی قزاقها را کازاخ میگویند که از لحاظ ریشه لغوی هیچ ارتباطی به کازاک های اوکراینی (که در زمان قاجار و رضاشاه با عنوان بریگاد قزاق در ایران حضور پررنگی داشتهاند) ندارد. بیشتر قزاقها مسلمان و اهل سنت (حنفی مذهب) هستند. قزاقستان با نام رسمی «جمهوری قزاقستان» کشوری در آسیای میانه است. واژهٔ قزاقستان از دو بخش «قزاق» و پسوند فارسی «ستان» تشکیل شدهاست، که به معنای «سرزمین قزاقها» است. واژه قزاق نیز خود به معنی «کوچنده» و از ریشه ترکی «قَز» است که معنای کوچیدن میدهد و به زندگی کوچنشینی قزاقها اشاره دارد. پس از انقلاب اکتبر و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی ، قزاقستان با عنوان «جمهوری سوسیالیستی قزاقستان شوروی» به یکی از جمهوری های آن تبدیل شد. با فروپاشی شوروی، قزاقستان به استقلال دست یافت. قزاقستان در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۹۱ آخرین جمهوری شوروی بود که اعلام استقلال کرد. جمعیت قزاقستان ۱۸٬800٬۰۰۰ نفر و زبانهای رسمی آن قزاقی و روسی است. قزاقستان بزرگترین کشور محصور در خشکی در دنیا است و تراکم جمعیتی کمی دارد. پایتخت این کشور در سال ۱۹۹۸ از آلماتی در جنوب که بزرگترین شهر کشور است به «نورسلطان» یا «آستانه» در شمال منتقل شد. نورسلطان(آستانه) پایتخت جدید التأسیس قزاقستان نور سلطان ، پایتخت کنونی قزاقستان شهری است بسیار سرد و بادخیز که دمای هوا در زمستان در آن به منفی ۴۰ درجه میرسد. گروههایی از ملیگرایان روس در روسیه و داخل قزاقستان دعوی الحاق مجدد شمال قزاقستان به روسیه را داشتند، و این یکی از انگیزههای رئیسجمهوری قزاقستان برای انتقال پایتخت به شهری در مرکز کشور و نزدیک به روسیه بود و این امر باعث شد که شمار زیادی از قزاقها به این شهر منتقل شوند و این دعوی به خودی خود خاموش شود. قزاقستان از شمال با روسیه، از شرق با چین، در جنوب شرقی باقرقیزستان، در جنوب با ازبکستان و در جنوب غربی با ترکمنستان همسایه است. سواحل شمال شرقی دریای کاسپین در خاک این کشور قرار دارد. وسعت قزاقستان ۲٬۷۲۴٬۹۰۰ کیلومتر مربع (بیش از سه برابر ترکیه یا پاکستان) است و حدود ۲۰٪ آن در سوی کوه های اورال قرار گرفته و به لحاظ جغرافیایی بخشی از آن در اروپا است. البته قزاقستان معمولاً یک کشور آسیائی طبقهبندی میشود. قزاقستان که به بزرگی اروپای غربی است بزرگترین کشور محصور در خشکی (فاقد دسترسی به آب های آزاد) دنیا است. با وجود وسعت زیادی که این کشور را نهمین کشور بزرگ دنیا کرده، بیشتر پهنههایش کویر و استپ است و تراکم جمعیت آن تنها ۶ نفر در هر کیلومترمربع است. قزاقستان صاحب دومین منابع بزرگ در اورانیوم ، کروم، روی و سرب، سومین در منگنز، چهارمین در مس و در مورد زغال سنگ، آهن و طلا نیز در بین ۱۰ کشور اول دنیا قرار میگیرد و همچنین یازدهمین منابع بزرگ هم در نفت و هم در گاز طبیعی را در اختیار دارد. کشف و استخراج نفت در مناطق غربی در کنار دریای مازندران، این کشور را جزو کشورهایی با درصد رشد اقتصادی بالا در میان جمهوریهای اتحاد شوروی سابق قرار دادهاست. قزاقستان به درآمدهای نفتی بسیار وابسته است و سقوط جهانی قیمت نفت در مقطعی وضعیت اقتصادی این کشور را دشوار کرد. پایگاه فضائی بایکورنور در کشور قزاقستان قرار دارد و قدیمیترین پایگاه فضایی جهان است. این پایگاه در دوران شوروی سابق و به خاطر موقعیت جغرافیایی مناسب در جمهوری قزاقستان ساخته شد. پس از فروپاشی شوروی، کشور روسیه این پایگاه را تا سال ۲۰۵۰ از قزاقستان اجاره کردهاست. روابط اسرائیل و قزاقستان روابط دو جانبه میان اسرائیل و قزاقستان تقریبا قدمتی به اندازه استقلال این کشور از شوروی دارد. این دو کشور در ۱۰ آوریل ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک برقرار کردند. سفارت اسرائیل که اکنون در نورسلطان (آستانه سابق) قزاقستان است در اوت ۱۹۹۲ افتتاح شد. اما سفارت قزاقستان در تل آویو اسرائیل، در مه ۱۹۹۶ افتتاح گردید. وزیر امور خارجه قزاقستان در اوت ۲۰۰۴ با موشه کامخی، سفیر اسرائیل در ازبکستان دیدار کرد و در مورد روابط اجتماعی و اقتصادی بین کشورها و انتقال سفارت اسرائیل به آستانه (نور سلطان کنونی) گفتگو کرد. در ژوئن ۲۰۰۹، رئیسجمهور اسرائیل [شیمون پرز] به قزاقستان سفر کرد. نخستوزیر اسرائیل هم [بنیامین نتانیاهو] در دسامبر ۲۰۱۶ در اجلاس تجاری قزاقستان و اسرائیل در آستانه شرکت کرد. سفر نتانیاهو به قزاقستان اولین سفر یک رئیس دولت اسرائیل بود. روابط قزاقستان و اسرائیل برای یک مدت طولانی از توجه ناظران و تحلیلگران خارجی به دور افتاده بود که در نتیجه، شکل گیری ائتلاف بین آستانه و تل آویو تا حدود زیادی عادی و بدون سر و صدا باقی ماند. امروز اسرائیل در میان شرکای تجاری آسیایی قزاقستان در جایگاه پنجم قرار گرفته و حدود ۲۵ درصد از نفت وارداتی تل آویو منشاء قزاقی دارد [البته قزاقستان به دنبال افزایش فروش نفت به اسرائیل است]. آستانه به اسرائیل سوخت، مواد معدنی، روغن، نمک، گوگرد، تجهیزات پروازی، فلزات غیر قیمتی و غلات صادر کرده و در عوض تجهیزات و ماشین آلات برقی، راکتورهای هستهای، دیگهای بخار و دستگاههای مکانیکی، تجهیزات و دستگاههای بصری، مواد مربوط به تبدیل سبزیجات و کود دریافت میکند. همچنین بیش از نود و پنج کشاورز، مدیر و دانشمند قزاقستانی در اسرائیل آموزش دیدهاند و پس از بازگشت به قزاقستان در مصدر امور قرار گرفته اند. همچنین معلوم است که مشارکت استراتژیک میان آستانه و تل آویو فقط محدود به حوزههای اقتصادی و تجاری نخواهد بود. دو کشور در بخش دفاعی و اطلاعاتی ارتباط نزدیک دارند. بازدید نتانیاهو از قزاقستان به معنای شروع یک مرحله جدید برای همکاریهای نظامی- فنی بین دو طرف نیز میباشد. ظاهرا جنجالی که در سال ۲۰۰۴ بر سر خرید (همراه با فساد مالی) سیستمهای توپخانهای تولید اسرائیل راه افتاده و تعدادی از نظامیان بلندپایه قزاقی و تجار اسرائیلی در آن دست داشتند، به طور کامل به باد فراموشی سپرده شده است. امروز قزاقستان از اسرائیل سیستمهای راکت انداز چندگانه LAR-۱۶۰ و موشکهای غیر هدایت شونده EXTRA (با افزایش برد) برای این سیستمها دریافت میکند. بر اساس مجوز تولید صادر شده توسط اسرائیل ، در قزاقستان تولید سیستم خمپاره انداز متحرک ۱۲۰ میلی متری «آیبات»، سامانه دفاع موشکی «نیزه» و هویتزر ۱۲۲ میلی متری «سیمسیر» (Semser) صورت گرفته و آستانه از تل آویو خمپارهها و گلولههای مورد استفاده در توپ ۱۰۶، ۱۲۰، ۱۵۵ و ۱۶۰ میلی متری دریافت میکند. بدون شک در آینده نزدیک در کنار سیستم سپر دفاع موشکی اسرائیل به نام «گنبد آهنین» (Iron Dome) همچنین محصولات شرکتهای مجتمع صنایع نظامی اسرائیل نیز (نظیر Israel Military Industries و Elbit Systems) از جمله سیستمهای پهپاد، اویونیک، رادار، ماهوارههای اکتشافات فضایی، تکنولوژی سیستمهای دفاع ضد هوایی (رافائل) و موشکهای تاکتیکی وارد قزاقستان خواهد شد. هویتزر خودکششی 122 میلی متری سیسمیر ( محصول مشترک اسرائیل و قزاقستان) درخواست نظربایف از نتانیاهو در رابطه با کمک اسرائیل در آموزش نیروهای ویژه قزاقی برای مبارزه با تروریسم نیز غیر منتظره نبود. البته تل آویو از این پیشنهاد کمال استقبال را خواهد داشت چون زمینه برای گسترش همکاریهای بین سرویسهای اطلاعاتی دو طرف (نظیر تبادل اطلاعات، آموزش کادر نهادهای اطلاعاتی قزاق و انجام عملیاتهای مشترک علیه اسلام گرایان) فراهم کرده و فرصتهای جدیدی در اختیار موساد و سایر نهادهای اطلاعاتی اسرائیل قرار خواهد داد. قزاقستان یکی از متحدان مهم و اصلی آمریکا در آسیای مرکزی است. جرج بوش در نامه ای به نورسلطان نظربایف، «قزاقستان را شریک استراتژیک آمریکا در منطقه دانست» که حمایت های قوی و مؤثری را برای ایجاد نظام های دموکراتیک در عراق و افغانستان صورت داده است[ !!! کوری عصاکش کور دگر شود]. آمریکا به عنوان بزرگترین سرمایه گذار خارجی در قزاقستان، رقمی معادل 11 میلیارد دلار، در این کشور سرمایه گذاری کرده است. پیوند میان آمریکا و قزاقستان به نوعی به پیوند میان اسرائیل و قزاقستان نیز تسری یافته است. بائور جان الوبایف، معاون رئیس کمیسیون امنیت ملی قزاقستان، با اشاره به خطر تروریسم که مشترکا روسیه، اسرائیل، آمریکا و قزاقستان را تهدید می کند، خواستار همکاری نیروهای امنیتی قزاقستان با سرویس های ویژه امنیتی کشورهای فوق الذکر شد. وی افزود: ظهور اسلام گرایان افراطی در جنوب قزاقستان و تهدید بنیادگرایی اسلامی، قزاقستان را در معرض حملات تروریستی قرار داده است. برداشت مشترک اسرائیل و قزاقستان از مفهوم «تهدیدات ناشی از تروریسم» منجر به گرایش این دو کشور به یکدیگر شده و همکاری امنیتی دوجانبه میان تل آویو - آلماتی به شکل بارز در قالب ایجاد یک پایگاه جاسوسی اسرائیل در قزاقستان، نمود پیدا کرده است. این پایگاه جاسوسی پیشرفته با همکاری مشترک نیروهای اطلاعاتی - امنیتی قزاق و اسرائیلی در نقطه ای نامعلوم در قزاقستان احداث شده و بنابر خواسته دو طرف، تأسیس آن مخفی ماند. هدف از احداث و راه اندازی پایگاه مزبور کنترل فعالیت سازمانهای اسلامی تازه تأسیس در جمهوریهای آسیای مرکزی، توسط اسرائیل بود. و بالاخره یهودیان ساکن قزاقستان و تمایل برای تشویق آنها به اسکان در اسرائیل و استفاده از فرصتهای موجود در این رابطه، جاذبه دیگری را در توسعه مناسبات دوجانبه «اسرائیل - قزاقستان» ایجاد کرده است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با عرض پوزش از دوستان ، آنقدر مقدمه طولانی شد که اصل موضوع ( معرفی آتشبار راکتی قزاقستانی ) ماند برای پست بعدی .
-
2 پسندیده شدهپیرمرد بارکش ارتش ایران یکی از کامیون های ارتش شاهنشاهی ایران در زمان پهلوی دوم کامیون های6x6 سری M809 بود که از آمریکا خریداری شده بود. این کامیون های قابلیت حرکتی مناسبی برای عبور در زمین های ناهموار دارند. کامیون های سری M809 می توانند بارهای به وزن 5 تن را در خارج از جاده جا به جا کنند. در حالت حرکت در داخل جاده این کامیون ها می توانند تا وزن 10 تن را نیز جا به جاکنند. کامیون ها M809 توسط شرکت AM General شاخته شده بودند. اولین سری کامیون های M809 در آمریکا سال 1970 تولید شد. این کامیون 6x6 سری M809 در موزه دانشگاه جنگ (عمارت تیمورتاش) قرار دارد مدل این کامیون M813 است. کاربری اصلی کامیون ها M813 جا به جایی سربازان بوده است.
-
2 پسندیده شدهبسم رب الشهدا پیشرانه رولزرویس نین هدیه بریتانیا به غرب و شرق (Rolls-Royce Nene) بخش پایانی در حالیکه Nene نیروی رانش نسلهای قبل از خود را دو برابر کرد و با توجه به اینکه نسخه های مختلف به طور کلی، از اکثر جهات مشابه هم بودند و نسخه های اولیه آن حدود 5000 پوند (22.2 کیلو نیوتن) را فراهم می کرد پس باید در طراحی های مختلف به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گرفت ، اما جنگنده Globe meteor با استفاده از Derwents چنان موفقیت آمیز بود که وزارت هوایی وقت بریتانیا احساس کرد دیگر نیازی به بهبود آن نیست. و به جای آن یک سری از طراحی های بسیار تواناتر با استفاده از رولزرویس Avon مورد مطالعه قرار گرفت و Nene به طور کلی کمرنگ شد. نحوه نصب موتور روی هواپیما جنگنده جت Globe Meteor در مجموع بیست و پنج Nene با توافق استافورد کریپس (Stafford Cripps ) به عنوان حسن نیت - با شرط استفاده نکردن برای اهداف نظامی - به اتحاد جماهیر شوروی فروخته شد. به رولزرویس در سپتامبر 1946 مجوز فروش 10 موتور Nene و در مارس 1947 برای فروش 15 موتور دیگر به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داده شد و قیمت نیز در یک قرارداد تجاری تعیین شد. پس در مجموع 55 موتور جت در سال 1947 به شوروی فروخته شد. شوروی پس از شروع جنگ سرد در سال 1947 از این معامله کنار کشیده و مهندسی معکوس Nene را برای ساخت Klimov RD-45 شروع کرد و در ادامه نسخه بزرگتر شده ای را با نام Klimov VK-1 توسعه داد که به زودی در جنگنده های مختلف شوروی از جمله میگ 15 ظاهر شد. استافورد کریپس وزیر خزانه داری وقت بریتانیا شرکت پرت اند ویتنی مجوز تولید تحت لیسانس Nene را با نام Pratt & Whitney J42 به دست آورده و بر روی جنگنده Grumman F9F Panther نصب کرد که اولین پرواز خود را در سال 1947 انجام داد Pratt & Whitney J42 شرکت پرت اند ویتنی Nene برای اولین بار در هواپیمای جت غیر نظامی با نام The Nene Viking که در واقع یک هواپیمای اصلاح شده Vickers Viking بود مورد استفاده قرار گرفت و تنها نمونه آماده شده برای اولین بار در 6 آوریل 1948 از فرودگاه ویسلی پرواز کرد. ویکرز وایکینگ Nene Viking برای مدت کوتاهی تحت مجوز در استرالیا برای استفاده در جنگنده های نیروی هوایی سلطنتی RAAF de Havilland Vampire ساخته شد. همچنین توسط Orenda در کانادا برای استفاده در هواپیمای Canadair CT-133 Silver Star از سال 1952 ساخته شده است. de Havilland Vampire Canadair CT-133 Silver Star شرکت Hispano-Suiza در فرانسه Nene را تحت لیسانس و با نام Hispano-Suiza Nene تولید کرد و البته با تمرکز شرکت بر روی موتور بزرگتر Rolls-Royce Tay / Hispano-Suiza Verdon ، تولید به تعداد کمی محدود شد. Hispano-Suiza Verdon گونه های مختلف: RN.1 RN.2 RN.6 Nene I Nene Mk.3 این نسخه، با یک موتور استارتر برقی و دو جرقه زن مشعلی ، نیروی مورد نیاز Supermarine Attacker F Mk.1 را تامین میکرد Supermarine Attacker F Mk.1 Nene Mk.10 مشابه MK.102 است اما با چرخ ها و لوازم جانبی بزرگتر برای Lockheed T-33 جت آموزشی Lockheed T-33 101.Nene Mk با یک لوله جت دوتکه برای Hawk Sea Hawk ، با کاهش رانش به 5000 پوند (22.24 کیلو نیوتن) جنگنده جت Hawker Sea Hawk فاقد قابلیت رزم شبانه ( day fighter ) 102.Nene Mk مشابه Mk.3 اما دارای تجهیزات مدرن تر برای نصب روی Supermarine Attacker FB Mk.2 جنگنده جت دریایی Supermarine Attacker FB Mk.2 Nene Mk.103 برای Hawker Sea Hawk FB.5 and FGA.6 تا 5200 پوند (23.13 کیلو نیوتن) ارتقا یافته است و برخی از آنها برای تبدیل هواپیماهای موجود FB.3 و FGA.6 مقاوم سازی شدند. Sea Hawk Sea FGA.6 Sea Hawk Sea FB.5 پرات و ویتنی J42 به صورت تولید تحت لیسانس در ایالات متحده J42-P-4 J42-P-6 J42-P-8 Turbo-Wasp JT-6B Kuznetsov RD45 ( کپی بدون مجوز توسط شوروی سابق ) H.S. Nene102 H.S. Nene104 H.S. Nene 104-BR H.S. Nene 105A H.S. Nene 105-AR موارد استفاده: Nene Armstrong Whitworth AW.52 Avro Ashton Avro Lancastrian (test-bed) Avro Tudor VIII Boulton Paul P.111 Boulton Paul P.120 Canadair CT-133 Silver Star Dassault Ouragan de Havilland Vampire Fiat G.82 FMA IAe 33 Pulqui II Gloster E.1/44 Handley Page HP.88 Hawker P.1052 Hawker P.1081 Hawker Sea Hawk Nord 2200 Rolls-Royce Thrust Measuring Rig SNCAC NC.1071 SNCAC NC 1080 SNCASO SO.4000 SNCASO SO.6000 Triton Sud-Est Grognard Sud-Ouest Bretagne Supermarine Attacker Vickers Type 618 Nene-Viking Pratt & Whitney J42 Grumman F9F Panther Kuznetsov RD-45 Mikoyan-Gurevich MiG-15 پایان منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Nene برخی از تصاویر از منبع اصلی نبوده و از اینترنت گردآوری شده است پی نوشت: 1- مسلما کار نیاز به اصلاحاتی دارد پس لطفا با نظرات و انتقادات خودتون، در بهبود اون کمک کنین 2- در صورت امکان تصاویر به گالری منتقل بشه، متاسفانه بنده اکانت گالری ندارم 3- تشکر ویژه از جناب MR9 جهت معرفی موضوع
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا روسیه تا سال 2024 موشک های قاره پیمای Topol را بازنشسته و آنها را به لانچر ماهواره تبدیل می کند موشک بالستیک Topol نیروی موشکی استراتژیک روسیه تصمیم گرفته است که موشک های بالستیک قاره پیمای توپول را در سال 2024 از خدمت نظامی خارج کرده و از آنها در برنامه های غیرنظامی استفاده کند. یک منبع در بخش دفاعی TASS در روز پنجشنبه گفت: "برنامه ریزی شده است که جدیدترین موشک بالستیک قاره پیمای Topol در سال 2024 از خدمت در نیروهای موشکی استراتژیک خارج شوند. موشک های توپول خارج از خدمت با موشک بالستیک قاره پیمای Yars با سرجنگی MIRVed (چند کلاهک با قابلیت هدف گرفتن مستقل) جایگزین می شوند." در نوامبر سال گذشته، یوری سولومونوف، طراح ارشد موسسه فناوری حرارتی مسکو، گفت که برخی از ICBM های توپول که از کار افتاده اند، به عنوان موشک های حامل Start-1 مجددا مورد استفاده قرار خواهند گرفت. وی گفت: "تصمیم گیری در مورد این موضوع در سال 2020/2021 تصمیم گیری می شود." سولومونف افزود: "همه چیز به دو برنامه برای ایجاد دو گروه از ماهواره های کوچک بستگی دارد، که راکت های Start-1 برای آنها وسایل پرتاب مناسبی اند." تعداد 360 سامانه توپول در ده لشکر نیرو های موشکی استراتژیک روسیه در سال 1999 وجود دارد. تست موشک بالستیک قاره پیمای RS-24 Yars با قابلیت هسته ای توسط روسیه Start-1 یک موشک حامل سوخت جامد کلاس سبک است که بر اساس ICBM توپول ساخته شده. این موشک با حداکثر وزن برخاست 47 تن، می تواند محموله ای بیش از 500 کیلوگرم را به مدار LEO برساند. از سال 1993 تا 2006، روسیه هفت پرتاب موشک Start را از ایستگاه های فضایی Plesetsk و Svobodny (Vostochny فعلی) انجام داد. گزارش شده است که RS-24 Yars شبیه به موشک قاره پیمای SS-27 (Topol M) روسیه و موشک بالستیک زیردریایی پرتاب Bulava (SS-NX-32) طراحی شده است. طول این موشک 22.5 متر و قطر آن 2 متر برآورد شده است. اعتقاد بر این است که این موشک مجهز به یک حامل ورود مجدد (RV) جدید است که به RV اجازه می دهد در فضا و هنگام ورود مجدد مانور دهد. وزن کل پرتاب RS-24 حدود 49000 کیلوگرم برآورد شده و انتظار می رود حداقل برد آن 2000 کیلومتر و حداکثر 10500 کیلومتر باشد. منبع
-
1 پسندیده شدهقدرت نمایی لینکس راین متال نمایش قدرت و دقت آتش لینکس https://www.aparat.com/v/0Z6JU
-
1 پسندیده شدهدور جدید برنامه LAND-400 فاز سوم ارتش استرالیا رو در رو شدن دو حریف خودرو رزمی پیاده نظام شرکت راین متال Lynx (سمت راست) و خودرو رزمی پیاده نظام هانوا Redback (سمت چپ) در این تصویر Lynx مجهز به پوشش استتار چند منظوره و Redback مجهز زره اضافه شونده و زره های قفسی است. دو خودروی زرهی Redback در جلو (یکی از خودروهای مجهز به پوشش استتار چند منظوره و دیگری مجهز زره اضافه شونده و زره های قفسی) و دو خودروی زرهی Lynx در پشت سر آنها قرار دارند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انجام عملیات نظامی در جبهه های جنگ بر علیه نظامیان ایران» اختصاص داد. ارتش خصوصی صدام طرح جلد کتاب ارتش خصوصی صدام ؛ نوشته آن سینگلتون چندی پس از انتقال اغلب نیروهای سازمان به عراق و تغییر استراتژی جنگ چریکی به جنگ کلاسیک ، در آخرین سال جنگ 8 ساله ایران و عراق و در شرایطی که توان نظامی ایران در پی چندین سال جنگ فرسایشی و توان اقتصادی و روحی ایرانیان با کاهش بسیار شدید درآمدهای نفتی شدیداً تحلیل رفتهاست، سازمان مجاهدین، رویارویی علنی با نیروهای ایرانی در جبههها را آغاز میکند. [ ویکی پدیا ] با این اقدام سازمان پا در مسیری می گذارد که به اذعان بسیاری از پژوهشگران مستقل غربی ، در اندک زمانی تبدیل به ارتش خصوصی صدام می شوند. بطوریکه در فاصله سال ۱۹۹۱تا سقوط رژيم صدام ، اعتمادی كه ديكتاتور سابق عراق به منافقين داشت، بسیار بيشتر از اعتماد وی به نيروهای عراقی تحت فرمان وی بود. عملیات آفتاب عملیات آفتاب یا عملیات فکه، نام نخستین عملیات از عملیاتهای سهگانه سازمان مجاهدین خلق در جنگ هشت ساله ایران و عراق بود که با پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایرانی صورت پذیرفت. در جریان این عملیات و بر اساس ادعای مجاهدین، تلفات وارده به لشکر ۷۷ خراسان ۳۵۰۰ تن کشته و مجروح و ۵۰۸ تن اسیر، بیان میشود. این عملیات برای اول فروردین سال ۱۳۶۷ در اطراف شوش برنامهریزی شده بود ( منطقه عمومی فکه) ، اما درگیری دو تن از نیروهای شناسایی سازمان و دستگیر شدن آنها توسط نیروهای ایرانی، منجر به تردیدهایی پیرامون لو رفتن احتمالی عملیات و تعویق یکهفتهای آن شد. نهایتاً این عملیات در ۸ فروردین 1367 آغاز شد. در جریان این عملیات به گفتهٔ منابع سازمان مجاهدین خلق، بیش از 500 تن از نیروهای ارتش (لشکر 77 خراسان) و ژاندارمری به اسارت منافقین درآمده و به پشت جبهه منتقل میشوند و همچنین نزدیک به ۳۵۰۰ تن از نیروهای نظامی ایران کشته [شهید] و یا مجروح شدند و مقدار زیادی تجهیزات جنگی نیز به غنیمت آنان درآمد. مجاهدین تعداد تلفات خود را ۱۲۳ نفر گزارش داده و پس از اجرای عملیات منطقه را ترک و به خاک عراق بازگشتند. [برخی از] منابع رسمی در جمهوری اسلامی اما ، این مدعا را رد میکنند و معتقد به عدم موفقیت مجاهدین در این عملیات هستند. پس از انجام این عملیات و حمله نظامی مستقیم مجاهدین به کشور خود برای کمک به صدام و افزایش خشم و نفرت عمومی از مجاهدین، بسیاری از گروههای سیاسی [اپوزیسیون] ، همکاری خود با این سازمان را قطع نمودند. [عملا تمامی گروه های زیر پرچم شورای ملی مقاومت از این مجموعه خارج شدند و فقط مجاهدین در این شورا باقی ماندند] [ ویکی پدیا ] عملیات آفتاب و ضرورت بن بست شکنی انتقال رهبری سازمان مجاهدین خلق از پاریس به عراق که به دلایل متعدد از جمله توافقات محرمانه رجوی و رژیم صدام [که متعاقب ملاقات طارق عزیز با رجوی در سال 1363 صورت گرفت] ، مجاهدین خلق را به لحاظ تاریخی در موقعیت تازه ای قرار داد. شکست فاز جنگ چریکی شهری که به تاثیر از الگوهای مارکسیستی از آغاز سال 60 نتیجه ای جز متلاشی شدن کمی و کیفی هسته های داخلی سازمان به جا نگذاشته بود رجوی را بار دیگر با آزمون تازه ای از تحرکات مسلحانه و تروریستی مواجه کرد. اتخاذ مشی موسوم به منطقه ای [که با اتکاء ائتلاف با حزب دمکرات کردستان اتخاذ شد] مجاهدین را برای پیش بردن این خط تازه به منطقه "آلان" کردستان کشاند. متعاقب این تحولات، ملاقات رجوی با طارق عزیز بحران تازه ای را در شورای ملی مقاومت سبب شد. حاصل آن جدایی حزب دمکرات کردستان و از دست دادن پایگاه های مجاهدین در منطقه کردنشین بود. این مهم و متعاقب آن اخراج رجوی از پاریس ؛ منجر به تعامل و نزدیکی همه جانبه سازمان مجاهدین خلق با عراق گردید. اگر چه این تعاملات در تاریخچه سازمان سبقه طولانی دارد اما به هر حال شرایط حاصله از شکست های سازمان در فاز جنگ چریکی شهری و جدایی حزب دمکرات کردستان از مجاهدین ؛ پوشش و محمل مناسبی بود تا این تعامل با لحاظ کردن فرض «ناگزیری و اجبار» برای اعضای سازمان آسان تر متصور شود. با این حال در ادامه همکاریهای فی مابین مجاهدین و عراق این فرض رنگ باخت و وجه استراتژیک این پیمان هم برای مجاهدین و هم صدام بیشتر نمایان شد. این نزدیکی در نهایت منجر به توجیه شرایط تازه مجاهدین مبنی بر روی آوردن به تاکتیک موسوم به "جنگ نوین" و شبه کلاسیک شد. انتخاب خاک عراق به عنوان نقطه قابل اتکا برای فاز نوین از جهات بسیاری بر اساس ظواهر و تحلیل های سازمان یک توفیق و گام به جلو ارزیابی می شد. به این دلیل که سازمان با تعاملات پنهانی و آشکار نظامی، سیاسی و جاسوسی می توانست بخش قابل ملاحظه ای از نیازهای مقطعی خود را برآورده نموده و از سوی دیگر شرایط جنگ چریکی شهری [که منجر به انسداد سازمان شده بود ] را مجددا فعال کند. با انتخاب خاک عراق و متعاقب آن تاسیس ارتش موسوم به آزادیبخش، سازمان بدون اعلام رسمی در تغییر تاکتیک جنگ چریکی شهری و فقدان شرایط عینی برای جنگ منطقه ای، عملا وارد مرحله تازه ای به نام «جنگ کلاسیک» شد. ارتش آزادیبخش رجوی یا ارتش خصوصی صدام تاسیس ارتش آزادیبخش در سال 1366 با این هدف استراتژیک همراه بود که از این پس مسئله سرنگونی جمهوری اسلامی تنها از طریق یک جنگ نیمه کلاسیک امکان پذیر است. متمرکز کردن نیروهای پراکنده سازمان «از داخل ایران» و «بعضا کشورهای اروپایی» به درون خاک عراق، آموزش [متناسب با شرایط] جدید به این افراد، تهیه ادوات جنگی مورد نیاز، توجیه کل نیروها [ و بعضا حتی اعضای مسئله داری نظیر زرکش و یعقوبی ] در موقعیت تازه، نخستین اقدامات این مرحله بود. ظاهرا گذر از این مرحله و تا آماده سازی آنها تحت یک سیستم نظامی برای تحرکات شبه کلاسیک نیاز به زمان درخوری داشت. از زمان تاسیس ارتش آزادیبخش در خرداد سال 1366 تا عملیات موسوم به آفتاب در 7 فروردین ماه 1367 به نظر می رسد زمان کافی ای برای این پروسه نباشد. اما عملا سازمان پس از گذشت این زمان محدود اقدام به انجام عملیات آفتاب می کند. این عملیات در نوع خود و صرفنظر از دستاوردهای فرضی برای مجاهدین خلق از جهات بسیاری قابل ارزیابی است: 1- عملیات آفتاب پیش از هر چیز ضرورت خود را از احیا روحی و روانی و بازسازی نیروهای منفعل و بعضا مسئله دار سازمان عاریه می گیرد. رهبری مجاهدین در آغاز فاز نظامی در اوایل سال شصت بر سرنگونی جمهوری اسلامی در استراتژی کوتاه مدت تاکید دارد. اما محاسبات رجوی نه تنها در واقعیت بیرونی جواب نمی دهد که بعضا او را با چالشهای جدی از سوی اعضای شورا و مجاهدین روبرو می کند. در واقع خط انتخاب عراق و متعاقب آن انجام عملیاتی از نوع آفتاب پاسخ ناگزیری است از سوی رجوی مبنی بر این که راه حل استراتژیک سرنگونی با تاسیس ارتش آزادیبخش وارد آخرین مراحل خود شده است. رجوی از این طریق با دادن امید دوباره به اعضا تلاش می کند خود را از فشار روانی ناشی از شکست در فاز جنگ چریکی شهری بیرون بیاورد. 2- حمایت نظامی و نفراتی مجاهدین [از سوی عراق] در این مقطع برای برون رفت رجوی از بن بستهای ناگزیر از اهمیت خاصی برخوردار بود. این شرایط به رجوی کمک می کرد تا با اتکا به نیروهای نظامی عراق این توهم را نزد هواداران خود دامن بزند که مسئله سرنگونی [با راه حل تازه] به دلیل حمایت یک نیروی مکانیزه در آینده نزدیک محقق خواهد شد. رژه تیپ زنان در اردوگاه اشرف 3- دستاوردهای این گونه عملیات های موضعی [از جمله آفتاب] در نوار مرزی ایران، امر را بر هواداران رجوی مشتبه نموده بود که می توان با استفاده از شرایط جدید چشم انداز سرنگونی را قطعی دید. لازم به توضیح است مجاهدین طی این عملیات تعدادی از مرزبانان و سربازان جمهوری اسلامی که متعلق به ژاندارمری و ارتش بودند را به عنوان اسیر جنگی به عراق و در اختیار استخبارات این کشور قرار دادند. متعاقبا با تحت فشار گذاشتن، زمینه های جذب تعدادی از آنها را به سازمان فراهم آوردند. به اذعان مجاهدین در این عملیات تعداد 508 سرباز ژاندارمری و ارتش به اسارت مجاهدین در آمدند که تمامی به اردوگاههای عراقی تحویل شدند. در این رابطه به نقل از نشریه مجاهد می خوانیم : مجاهدین در واقع با این شیوه برخورد میزان وابستگی همه جانبه خود را به رژیم صدام نشان می دادند. با لحاظ این توفیقهای نسبی و با این احتساب که قبل از این به هواداران گفته شده بود رهبری مجاهدین قادر است زمان محدودی را [بر اساس توافقات فی مابین صدام و رجوی] در عراق بماند و اگر سازمان طی این مدت قادر به سرنگونی نباشد به اصطلاح رهبری سازمان در این مقطع خواهد سوخت، هواداران و نیروهای سازمان چشم انداز فرضی پیش رو را عینی تر و ملموس تر می دیدند. 4- تشدید شرایط جنگی از سوی دیگر به سازمان این امکان را می داد تا به عنوان یک فاکتور تعیین کننده کماکان بر چشم انداز سرنگونی تاکید مضاعفی داشته باشد. دستاوردهای نصف و نیمه سازمان در عملیات کوچک در نوار مرزی ایران و عراق که عمدتا با حمایت لجستیکی و نفراتی عراق به دست آمده بود دست رهبری را در انجام عملیات مشابه از نوع آفتاب با شعاع عملیاتی وسیع تر باز گذاشته بود. اسرای لشکر 77 خراسان (نیروهای منافقین با پارچه های سفید روی آستین) 5- در واقع این عملیات کوچک، اقدام انتحاری رجوی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان را زمینه سازی کرد. مجاهدین بعدها به این زمینه چینی به شکل شفاف تری اشاره کرده و نوشتند: و در این راستا از رژیم صدام ، خواهان سلاحهای مجهزتر و به روزتری بودند. در این رابطه به نقل از نشریه می خوانیم: 6- با این تفاوت که عملیات فروغ جاویدان پس از اجماع بر قطعنامه 598 ، تا حد زیادی سازمان مجاهدین را در موقعیت انسداد قرار داده بود. اما رجوی برای توجیه این عملیات اتکای عمده اش به دستاوردهای عملیاتی شبیه آفتاب بود. پی آمدهای عملیات آفتاب غنیمت های ادعائی مجاهدین از عملیات آفتاب عملیات آفتاب صرفنظر از دستاوردهای تشکیلاتی حاصله برای مجاهدین اما با توجه به شرایط جنگی میان ایران و عراق هزینه های غیر قابل جبرانی برای آنان به همراه داشت. مجاهدین که قبل تر و در جریان تعاملات سیاسی خود با عراق با قهر و به قول خودشان بی مهری شمار زیادی از اعضای شورای ملی مقاومت و جدایی آنها [و از سوی دیگر نیروهای اپوزیسیون و مشخصا تنفر مردم] روبرو شده بودند با انجام عملیات مشترک با نیروهای عراقی به داخل خاک ایران این موقعیت را تشدید کردند. به هر حال انجام عملیاتی از نوع آفتاب و ... از سوی سازمان مجاهدین خلق کماکان به عنوان نقطه چرکین دیگر در تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ثبت شده است. مجاهدین علی رغم تلاشهای مستمر و تبلیغاتی خود برای همسان سازی موقعیت فعلی با نیروهای مقاومت اروپا در طول جنگ جهانی دوم به دلیل ماهیت وابسته خود چه به لحاظ نظامی و تسلیحاتی و چه سیاسی و نقش ستون پنجمی که سازمان در طول سالهای جنگ برای عراق به عهده داشت و همچنین انجام عملیات نظامی به کشوری که در حال دفع تجاوز نیروی بیگانه است، قادر به تبرئه خود نخواهد بود. تانک M-47 غنیمت گرفته شده از لشکر 77 خراسان در عملیات آفتاب مجاهدین در عملیاتی از نوع آفتاب تلاش داشتند بیش از هر چیز توان و قابلیتهای نظامی خود را به رخ بکشند. در این رابطه به نقل از نشریه مجاهد می خوانیم: غافل از اینکه سازماندهی شبه کلاسیک نیروهای سازمان مجاهدین خلق در لوای ارتش آزادیبخش پیش از آنکه محصول توان و قابلیتهای درونی سازمان باشد محصول حمایت همه جانبه رژیم صدام از مجاهدین خلق بود. مجاهدین از زمان ورود خود به عراق و تاسیس ارتش آزادیبخش تا انجام اولین حملات نظامی در نوار مرزی ایران تنها کمتر از 9 ماه زمان صرف کردند. این پروسه کوتاه قبل از اینکه به توانایی های مجاهدین مربوط باشد، به واقع میزان وابستگی تمام عیار مجاهدین خلق به ارتش صدام را نشان می دهد. منبع 1 : کتاب Saddam’s Private Army منبع 2 : ویکی پدیا منبع 3 : کلیه نقل قولها از شماره 434 نشریه مجاهد (ده فروردین 1378) اخذ شده است پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به «دیگر عملیات های نظامی منافقین» در خلال جنگ 8 ساله خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهزنان زرهی در تانکهای سبک تایپ 15 از همان ابتدا تحویل تانکهای تایپ 15 به نیروی زمینی ارتش ازادی بخش خلق چین خصوصا گروه ارتش 75 که زیر نظر فرماندهی جبهه جنوبی قرار دارد بخشی از خدمه این تانکهای سبک را سربازان زن چینی تشکیل می دادند. در نیروی زمینی ارتش چین زنان زیادی به عنوان خدمه تانک ها خدمت میکنند و نسبت به گذشته تعداد آنها افزایش قابل توجه ای پیدا کرده است. استفاده از فناوریهای جدید در تانک های همچون تایپ 15 مانند سیستم فرمان جدید، گریبکس اتوماتیک و بارگذار خودکار باعث شده است تا زنان بیشتری توانایی هدایت تانکها را بر عهده بگیرند.
-
1 پسندیده شده250 میلیون پوند دیگر برای توسعه طرح مفهومی هاوکر تمپست وزارت دفاع بریتانیا پس از مدتها بررسی نزدیک به 250 میلیون پوند ( 348 میلیون دلار) دیگر را برای سریع تر کردن طراحی و توسعه جنگنده هاوکر تمپست که در قالب سیستم هوایی رزمی آینده بریتانیا (FCAS) تعریف نموده بود ، اختصاص داد . به اعتقاد وزیر دفاع بریتانیا ، اختصاص این پول گام بسیار مهمی در حرکت بسوی مرحله بعدی تقویت نیروی هوایی بریتانیاست . به گفته وی ، با تقویت صنعت هوایی ضمن ایجاد هزاران شغل جدید در سراسر انگلستان ، پیشگامی این کشور در قرن جدید برای در دست گرفتن برتری هوایی تضمین خواهد شد . برنامه سیستم رزمی هوایی آینده بریتانیا براساس برنامه ریزی ها قرار است تا سالانه 20000 شغل را در بازه زمانی 2026 تا 2050 ایجاد کند که این مساله رقمی در حدود 25 میلیارد پوند به اقتصاد بریتانیا کمک خواهد کرد . این قرارداد که توسط شرکت BAEسیستمز به امضاء رسیده در حال حاضر مرحله توسعه مفهومی و ارزیابی برنامه را طی می کند. تیم طراحی این هواگرد جدید ترکیبی از مهندسین طراحی BAE سیستمز ، وزارت دفاع ، شرکت لئوناردو و رولزرویس است که برخی شرکای بین الملی را نیز بخود می بیند . این نیم مشغول ارزیابی وضعیت برای تولید یک جنگنده جدید به رهبری بریتانیاست . به گفته ناظران نظامی ، این قرارداد جدید طیف وسیعی از مفاهیم دیجیتالیزه شده رزم هوایی ، ابزارها و روشهای جدید برای طراحی ، ارزیابی و شکل گیری الزامات نهایی جنگنده تمپست را در بر می گیرد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- تجمیع پستهای مرتبط با طرح تمپست ...یازدهم مرداد سال هزار و چهارصد خورشیدی
-
1 پسندیده شدهمدرسه سواره نظام زرهی ارتش شیلی مدرسه سواره نظام زرهی ارتش شیلی (Cecombac) واحدی است که هدف آن آموزش و تشکیل واحدهای زرهی برای ارتش شیلی میباشد. این مرکز اموزشی در 9 نوامبر 2007 همزمان با تحول بزرگ در نیروی زمینی شیلی یعنی به خدمت گرفته شدن تانکهای Leopard 2A4 و خودروهای رزمی Marder 1A3 ایجاد شد. هدف اصلی تاسیس این مرکز بهبود فرایندهای یادگیری سربازان برای دستیابی به حداکثر قابلیت ها بود. مرکز Cecombac مسئول آموزش و کمک به فرایندهای آموزشی نیروی زمینی ارتش شیلی است. این واحد همچنین وظیفه برگزاری فرایندهای آموزشی مربوط به دوره های تخصصی و دوره های تکمیلی مرتبط با سیستم آموزشی ارتش شیلی را بر عهده دارد. دوره ها تقریباً دو ماه و نیم طول می کشد و در دو مرحله انجام میشوند. حدود 40 ساعت آموزش مجازی و 360 ساعت آموزش حضوری داده می شود جایی که مدرن ترین تجهیزات اموزشی در آمریکای جنوبی قرار دارند. در این مرکز اموزشی ، بیش از 100 پرسنل مسئول برگزاری دوره های مختلف آموزشی ، پشتیبانی از آموزش یا صدور گواهینامه برای فارغالتحصیل را انجام میدهند. مدرسه سواره نظام زرهی ارتش شیلی دارای فناوری پیشرفته ای است که امکان آموزش مدرن را فراهم میکند و مهارتها و تواناییهای پرسنل را بر اساس مشاغل نظامی تخصصی تقویت میکند. این مدرسه زرهی واقع در شهر Iquique دارای شبیه سازهای مختلف برای برجک، رانندگی و شلیک است که توسط شرکت المان KMW ساخته شده است. این شبیه سازها امکان آماده سازی و آموزش تمامی خدمه تانکهای لئوپارد 1 ، لئوپارد 2 و خودروهای رزمی Marder را فراهم میکند. این شبیه سازها موجب کاهش هزینه های اموزش میشوند مثلا صرفه جویی در مصرف مهمات و سوخت، همچنین خطرات احتمالی را به حداقل میرساند که به سربازان اجازه می دهند در شرایط مطلوب اموزش ببینند. این سیستم های آموزشی امکان ایجاد شبیه سازی شکست ها و خرابی های مختلفی را دارند، بدین ترتیب کسب مهارت های لازم با توجه به هر بخش تخصصی را تسهیل می کند. یکی دیگر از فناوری موجود در این مرکز ، سیستم های شبیه سازی تاکتیکی مدرن در سطح تیم رزمی است که می توانند با سیستم شبیه سازی تانک تعامل داشته باشند. تانک های لئوپارد 2A4 نیز می تواند اجرای تمرینات در سطح تیم رزمی را تسهیل کند. فرمانده مرکز Cecombac ، سرهنگ دوم کارلوس کامماس، در آخرین گزارش خود اظهار داشت که ماموریت آنها به عنوان یک مرکز آموزشی، آموزش اعضای ارتش است که خدمه تانک Leopard 2A4 ، خودرو رزمی Marder 1A3 و هویتزر خودکششی M-109 را تشکیل می دهند. "همه سربازانی که با این سخت افزارها کار میکنند باید از مرکز آموزش دیدن کنند. در اینجا ما آنها را آموزش می دهیم و به آنها گواهینامه می دهیم و آنها در موقعیتی هستند که می توانند با تجهیزات نیروی زمینی کار کنند." مرکز Cecombac دوره های مختلفی را سالانه برگزار می کند و در نیمسال اول 2021 آنها بر روی سه دوره تخصصی برای خدمه تانک Leopard تمرکز کرده اند. اولین دوره مربوط به فرماندهی تانک متشکل افسران ارتش شیلی و درجه دارن ارتش برزیل است که در این دوره ها چالش های مختلفی که با آنها باید روبرو شوند، شبیه سازی شده است. دومین دوره رانندگی تانک است که به سربازان آموزش داده می شود که مرحله شبیه سازی را در همین مرکز آموزشی بگذرانند و بعداً مرحله عملی را در تیپ 2 زرهی Hunters درشهر Pozo Almonte ، منطقه Tarapacá آموزش ببینند. سومین دوره مربوط به آشنایی و کار با مهمات است که در آن ستوان ها ، سرهنگ ها و اعضای نیروی زمینی به صورت یکپارچه شرکت می کنند. این برنامه شامل فعالیتهای آموزشی در شبیه سازهای مجازی است که در آنها مهارت های لازم برای کار با مهمات و مرحله عملی شلیک با مهمات زنده را کسب می کنند. همچنین در سال 2021 در مرکز Cecombac پرسنل دوره های فرمانده تانک و توپچی Marder 1A3 و دوره رانندگی M-109 را طراحی کرده اند.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... با تشکر از برادر عزیز ، جناب @archersarash پاد تالیسمان نصب شده بر روی هواگرد آموزشی- رزمی یاک-130
-
1 پسندیده شدهکشتار غیر نظامیان شیعه به دست طالبان: بر خلاف ادعاهای سخنگوهای طالبان به نظر می رسد طالبان تفکرات داعشی دارد. مسلحین طالبان پس از شکست حمله شان به مرکز شهرستان دره صوف بالا، ۴ نفر کارگر که از سادات شیعه نیز بودهاند، را در یک مرغداری در منطقه چهارتوت به شهادت رساندند. شهرستان دره صوف بالا واقع در استان سمنگان، در تاریخ ۲۸ تیر توسط نیروهای بسیج مردمی از طالبان بازپس گرفته شد و مردم این منطقه نقش زیادی در اجبار عوامل طالبان به عقب نشینی داشتند. گفته میشود پس از این اتفاق طالبان مردم دره صوف بالا را به کشتار و قتل عام تهدید کردهاند.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «نقش این سازمان در حج خونین سال 1366» اختصاص داد. حج خونین 1366 کشتار حجاج در مکه (بخش اول) کشتار حجاج در مکه که در روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ روی داد، به کشتار حجاج عمدتاً ایرانی که به شعارهای سیاسی موسوم به «اعلان برائت از مشرکین» در طول مناسک حج واجب پرداختهبودند، اشاره دارد. این رویداد سبب ایجاد تنش در روابط ایران و عربستان سعودی شد. در این واقعه ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی، ۸۵ عربستانی از جمله نیروی پلیس و ۴۵ تن از حجاج دیگر کشورها کشته و شماری نیز زخمی شدند. این کشتار در زمان حکومت ملک فهد اتفاق افتاد. در مرداد ۱۳۶۶ مسئولین ایرانی اعلام کردند که یک راهپیمایی یا تظاهرات صرفاً ایرانی کافی نیست. آنها خواستار این بودند که رژیم سعودی در پایان تظاهرات خود به زائران ایرانی اجازه ورود به مسجد الحرام در مکه را بدهد. در نتیجه گفت وگوهای سختگیرانه، اجازه داده شد که تظاهرات نیم کیلومتر قبل از مسجد الحرام به پایان برسد. همزمان تصمیم گرفته شد که نیروهای امنیتی سعودی را در حالت آماده باش بالا در نقطه مورد نظر قرار داشته باشند. در روز جمعه ۹ مرداد، پس از نماز ظهر تظاهرات آغاز شد و زائران ایرانی شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اتحاد جماهیر شوروی» و «مرگ بر اسرائیل» سر میدادند. این راهپیمایی تا اواخر مسیر پیشبینی شده، یعنی پانصد متر قبل از مسجد الحرام، بدون مشکل انجام گرفت. در این مرحله، برخی از ایرانیان خواستار ادامه تظاهرات برای ادامه فشار به سمت جلو و حضور در مسجد شدند. با شروع این اتفاقها، افراد ناشناس با پرتاب اشیایی به سمت تظاهرات کنندگان، به آزار و اذیت زائران ایرانی پرداختند. این عوامل اوضاع را تشدید کرده و اوضاع را به درگیری شدید بین حجاج ایرانی و امنیت سعودی تبدیل کرده و گفته میشود که سعودی ها از چوب دستی و مواد برقی و ایرانی ها از چاقو و قمه استفاده میکردند. بر اساس اعلام رسمی دولت سعودی ۴۰۵ نفر در این حادثه جان باختند ولی علت مرگ این افراد لگدمال شدن و فشار بوده و نه تنها شلیک نیروهای نظامی و امنیتی را «انکار کرده» ، بلکه استفاده از گاز اشک آور را نیز منکر شده است. بر اساس منابع اطلاعاتی آمریکایی با بالا گرفتن درگیری بین نیروهای امنیتی و پلیس عربستان و تظاهرکنندگان، گارد ملی وارد عمل میشود و ابتدا گاز اشک آور شلیک میکند و سپس با اسلحه کمری و مسلسل شروع به شلیک میکنند و بدین صورت اعتراضات خاتمه مییابد. در این واقعه ۴۰۵ نفر به تیر مستقیم یا در اثر ازدحام جمعیت کشته (۲۷۵ ایرانی، ۸۵ نیروی پلیس عربستانی و ۴۵ تن از حاجیان دیگر کشورها) و ۶۴۹ نفر زخمی (۳۰۳ ایرانی، ۱۴۵ عربستانی و ۲۰۱ از دیگر ملیت ها) شدند. پس از این واقعه، حکومت عربستان سعودی سفارتخانه خود را در تهران تعطیل و روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد. [ویکی پدیا] نقش عناصر مجاهدین در حج خونین در مراسم حج سال 1366 «تهاجم خونینی به تظاهرات حجاج ایرانی» رخ داد که منجر به شهادت صدها نفر شد. در آن زمان دولت عربستان سعودی مقصر این فاجعه را نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد. جمهوری اسلامی نیز علاوه بر رژیم آل سعود ، عوامل عراق و منافقین را هم از مسببان حادثه معرفی کرد. به تصریح یکی از عناصر سابق سازمان ، رجوی با استفاده از فرصت ایام حج ، طبق یک طرح از قبل تعیین شده و با همکاری دولت عراق ، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد! (نشریه نگاه/سازمان مجاهدین … بیانیه رضوانی/ص 330) سبحانی در کتاب خود عکس رجوی و همراهانش در لباس احرام را چاپ کرده و نوشته است: افراد همراه رجوی در عکس مزبور عبارتند از : عباس داوری ، علیرضا باباخانی ، محمد سیدالمحدثین ، علی رضا صدر حاج سید جوادی و رضا درودی ، که همگی از مسئولین روابط خارجی و اطلاعاتی و حفاظتی سازمان بودند. در سال 66 ، دولت عربستان سعودی در حال نزدیک شدن به ایران بود و تمایل داشت بسیاری از مشکلات و اختلافات فی مابین را حل نماید و روابط خود را با ایران بهبهود بخشد. نزدیکی عربستان سعودی به جمهوری اسلامی ایران [در حالی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اوج خود رسیده بود]، هم برای صدام و هم برای رجوی بسیار هولناک بود. چرا که هر دو به کمک های مالی سعودی نیازمند بودند و این در صورتی ممکن بود که آن رژیم را هر چه بیشتر از جمهوری اسلامی دور سازند. از این رو می بایست تضاد بین آنها را دامن بزنند تا نزدیکی آن دو را مانع شوند. تدارک امکانات اولیه و مقدمات اجرای توطئه را مأموران عراقی در پوشش مصونیت دیپلماتیک بر عهده داشتند، اینان مواد منفجره و نیز تصاویر امام را با خود به فرودگاه جده آوردند ، بدون آن که بازرسی و کنترلی در کار باشد. افراد سازمان با گذرنامه های عراقی به عنوان حجاج عراقی وارد خاک عربستان شدند، ریاست کاروان سازمان را عنصر قدیمی مرکزیت عباس داوری (رحمان) به عهده داشت. نیروهای رجوی در این مأموریت که از خارج کشور و منطقه جمع آوری و اعزام شدند و از هفته ها قبل ریش گذاشته بودند ، با یک اتوبوس از ساختمان موسوم به سعادتی در بغداد حرکت کردند. این جمع پس از ورود به عربستان خود را به راحتی در میان زائران ایرانی جای دادند تا تحرکات آنان به نام ایرانیان تمام شود. نوروز علی رضوانی ، عضو سابق سازمان می نویسد : سرنوشت تیم عملیاتی اعزامی به حج بنای یادبود شهدای حج خونین در بهشت زهراء تهران پس از بازگشت کاروان مزبور از عربستان، عده ای از این افراد به مرور زمان مسئله دار شدند و احتمال جدایی آنها از سازمان افزایش یافت ، به تصریح همان عضو جدا شده: موارد مستند این امر بدین قرار نقل شده است : به غیر از موارد مذکور ، در همان مقطع مرگ های مشکوک دیگری نیز در قرارگاه اشرف روی داده است که حداقل 18 مورد آنها تاکنون توسط برخی اعضای سابق سازمان افشا شده اند، (نشریه نگاه/سازمان مجاهدین …/ص 333–334 /گفتگوها/محمد محمدی گرگانی درباره مرگ مشکوک برادرش حسن محمدی گرگانی) ولی معلوم نیست افراد مقتول یا متوفی در واقعه حج سال 66 دخالت داشته اند یا خیر ، لیکن قطعی است که همه این مرگ های مدتی پس از آن حادثه پیش آمده است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ؛ ان شاء الله در پست بعدی ، به ادامه بررسی «نقش مجاهدین خلق در وقوع حج خونین» خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شدهبخش سوم و پایانی : نتیجه گیری : نیروی هوایی – نیروی زمینی ، ترکیب برنده صحنه رزم آینده نیروی هوایی ، به شکل ذاتی ، یک نیروی مسلط بر صحنه نبرد بشمار می آید و مدافعان کاربرد این نیرو در صحنه رزم براین اعتقاد قرار دارند که بدون وجود نیروی زمینی ، چنین قدرتی می تواند تاثیرات استراتژیک را بر صحنه درگیری از خود برجای گذارد . با این حال ، بخش قابل توجهی از استدلال های موجود ، درصورتی که این قدرت بطور دقیق مورد استفاده قرار گیرد ، صحیح به نظر می رسد .علاوه براین بخش غیر رزمی قدرت هوایی ( شامل پرنده های جمع آوری اطلاعات تصویری ، سیگنالی و ... ) ارزش فوق العاده ای برای همه شاخه های یک ارتش دارند و نقش آنها در شناسایی و کشف گروه های مسلح غیر رسمی ، شورشی یا تروریستی و حتی توانمندی های نظامی کشورهای متخاصم قابل توجه است . اما بررسی های صورت گرفته بر روی روند عملیات نیروی هوایی ائتلاف بر فراز آسمان یوگسلاوی سابق نشان داده که این نیرو با عدم موفقیتهای قابل توجهی نیز برای وادار کردن یک کشور متخاصم که از زیرساختهای اقتصادی و نظامی وسیع بهره می برد ، روبرو شده ، چنانکه میلوسویچ تنها وقتی در معرض اجرای حملات زمینی قرارگرفت ، بدین نتیجه رسید که تلاش وی برای نیل هدف اش با شکست روبرو خواهد شد و این مساله نشان می دهد که نگرانی از ادامه بقاء سیاسی یک دولت را وادار می کند تا مطمئن ترین راه را برای دستیابی به اهداف استراتژیک انتخاب کند . اما افزایش طرفداران تئوری ایجاد " اشتراک" بین شاخه های مختلف ارتش ، بخصوص برای مواجه با شرایط استراتژیک کشوری در مقیاس ایالات متحده که از عدم دست یافتن به پیروزی قطعی در عراق و افغانستان ، هوشیار شده است ، نشان از یک فضیلت ذاتی در یک نیروی مسلح دارد . به نظر میرسد که آنچه پس از پایان جنگ سرد بصورت " عملیات رزمی تک قطبی دقیق " برای ارتش ایالات متحده تعریف گردید ، به تقریب ، پایان یافته و این کشور بصورت احمقانه ای ، با افزایش قدرت نظامی چین و روسیه روبرو شده است . اما جدا ازاین مساله ، یک حقیقت بسیار ساده در پس پرده این تحولات وجود دارد که درآن اثبات گردیده که نیروی هوایی در نهایت برای حفظ شرایط استراتژیک صحنه نبرد ، نیازمند ورود جدی نیروی زمینی است . بدین معنی که فرماندهان نیروی زمینی ، درصورت پذیرفتن سطح خطر و تلفات بیشتر ، می توانند بدون حضور نیروی هوایی وارد صحنه نبرد شوند و بالعکس ، کاربرد نیروی هوایی بدون حضور نیروی زمینی و اجرای تاکتیک " بمباران برای نیل به پیروزی " تنها اجرای یک سلسله عملیاتهای هزینه بر بدون دستیابی به پیروزی قطعی بشمار می رود . دراین میان ، نیروی زمینی ارتش ایالات متحده و متحدانش ، برای چندین دهه ، با این فرض که آسمان صحنه نبرد تحت تسلط نیروی خودی است و تلاش آنها برای حفظ برتری هوایی متمرکز شده است وارد جنگ گردیدند ، اما جنبه پیچیده تر این پیش فرض ، تلاش مشترک این دو برای تبدیل کردن موفقیتهای تاکتیکی بدست آمده در کوتاه مدت برای دستیابی به موفقیتهای طولانی تر در سطح راهبردی است . از این نظر ، اتکاء بیش از حد ارتش ایالات متحه به قدرت هوایی ایجاد شده خود ، حضور گسترده واحدهای رزمی این کشور در اقصی نقاط دنیاست که وجود یک نیروی هوایی قدرتمند را ضرورت می بخشد ( که البته این مساله برای کشورهای کوچکتر با قدرت نظامی محدودتر ، به شکل کاملا متفاوتی قابل تعریف و بررسی است . م ) . همانطور که دکتر جان فارکوار چنین پیشنهاد می کند : " نیروی هوایی می بایست در یک نقشه جامع استراتژی سیاسی مورد استفاده قرارگیرد ، به این معنی که قدرت هوایی به تنهایی ، بخصوص در مورد قدرت هوایی رزمی نمی تواند جایگزین سیاست صحیح گردد " اگر چه ممکن است بحث هایی در خصوص اتکاء به نیروی هوایی برای نیل به اهداف راهبردی نظیر شکست قطعی دشمنان نظیر آنچه که بر علیه داعش مورد استفاده قرار گرفت وجود داشته باشد ،اما این مساله به شکل خاص با مفهوم مرکز ثقل سیاسی ( حکومت) در بخش قابل توجهی از کشورهای توسعه نیافته مرتبط خواهد بود . بدین معنی که از منظر استراتژیک ، یکی از اهداف دولت سازی در کشورهای اشغال شده ای نظیر عراق ، ایالات متحده بیشتر بصورت حداقلی بواسطه حضور مشاوران نظامی ، آتش پشتیبانی هوایی و ... حضور پیدا نمود تا از ارتش عراق حمایت نماید . چنین رویکردی ، سیاستمداران مستقر در بغداد را بالاجبار بسوی اتخاذ استراتژی هایی فراتر از فکر کردن به ادامه بقاء خود روانه نمود و این به شکل خودکار به معنای کاربرد حداکثری قابلیتهای نظامی ارتش عراق بود . این روند ، علیرغم ایجاد یک تهدید بسیار جدی در فاصله 8 مایلی از فرودگاه بغداد از سوی عناصر داعش در اکتبر 2014 ، با اصرار بر ورود یگانهای ارتش عراق حل گردید ( ظاهرا نویسنده این مطلب بخشی از تاریخ مورد نظر را بصورت عمد نادیده گرفته ، در حالی که همگان از نقش ایران در پس زدن عناصر داعش از حومه بغداد اطلاع دارند . م ) بدین ترتیب ، اثبات شد که حتی حضور نیروی هوایی نمی تواند عواملی را که سبب مخدوش شدن ساختار قدرت سیاسی می گردند را برطرف کند ،اما حضور واحدهای رزمی نیروی زمینی بعنوان یک مکانیزم اطمینان بخش ، هنگام از میان رفتن وضعیت عادی ، می تواند مثمر ثمر باشد . چنین روندی ، بطور دقیق تکرار تجربه حضور واحدهای حافظ صلح سازمان ملل به رهبری ناتو در کوزوو از سال 1999 است . این بدان معنی است که استقرار یک نیروی مشابه به رهبری ایالات متحده در عراق ممکن است برای چند دهه به منظور تقویت جناح های سیاسی و جلوگیری از تجزیه عراق ضرورت پیدا کند .در مجموع ، امروز می بایست سئوالات سخت تری در خصوص ماهیت و چگونگی پشتیبانی هوایی از روند عملیات نیروی زمینی در صحنه های نبرد خاورمیانه ، آفریقا ، آسیا مطرح گردد و پاسخ به انها نیز در موفقیت یا عدم موفقیت ایالات متحده در آینده تاثیر گذار خواهد بود . اما صرف نظر از این مساله ، نیروی زمینی همچنان یک جزء اصلی در حوزه کسب موفقیتهای راهبردی برای آمریکا بشمار می رود . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «حذف افراد خود و تسویه حساب های درون تشکیلاتی» اختصاص داد. علی زرکش یزدی فرجام یک بی فرجام (بخش سوم) علی زرکش یزدی از اعضای سازمان مجاهدین خلق [منافقین] بود. بعد از کشته شدن موسی خیابانی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، فرماندهی نظامی سازمان در داخل ایران را عهدهدار شد. مدتی قائممقام مسعودرجوی و عملا نفر دوم سازمان بود، اما به دلیل مخالفت با انقلاب ایدئولوژیک رجوی، پس از چندی مغضوب گردیده و توسط رجوی به اعدام محکوم گردید. وی و همسرش در عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) کشته شدند. [ویکی پدیا] جلسه دادگاه علی زرکش (اعدام فقط به این دلیل که مسعود می گوید!!!) آخرین تصویر از مهین رضائی (همسر علی زرکش) پیش از کشته شدن در مرصاد پیش از این گمان می کردم که در پایان تابستان ۶۱ با از بین رفتن اغلب خانه های تیمی، رجوی مجبور شد باقیمانده افراد را از ایران خارج کند اما با خواندن بخشی ازخاطرات هادی افشار به این نتیجه رسیدم ؛ بازهم هنوز خوی و خصلت رجوی را به خوبی نشناخته ام. چرا که متوجه شدم او باز هم اصرار به ماندن در ایران و ادامه کشت و کشتار و خط ترور داشته و [طبق ادعای افشار] تنها کسی که در برابر او ایستاده علی زرکش بوده است و یکی از علت های برکناری و پایمال کردن او ؛ خروجش از ایران و داشتن ایده ای خارج از طرح و نظر رجوی بوده است. رجوی هم با رذالت عجیب و غریبی که ظاهرا فقط و فقط مختص به خود اوست ، او را به اعدام محکوم و سپس او را سربه نیست کرد. به همین دلیل از شما می خواهم که در ادامه بررسی فراز و فرود علی زرکش و برای پی بردن به جزئیات بیشتر ماجراهای درونی «فرقه رجویه» مطالب زیر را مطالعه نمایید تا شاید بیشتر با نیات پلید قلبی رجوی و هوادارانش در فرقه آشنا شوید. بخشی از شرح وضعیت او را مستقیم از خاطرات هادی افشار از اعضای قدیم مرکزیت سازمان می آورم: خلاصه جلسه دادگاه زرکش به روایت هادی افشار چند ماهی از آغاز انقلاب ایدئولوژیک نگذشته بود که تعدادی از فرماندهان دست چین شده فرقه را با عجله از منطقه [منظور ترکیه و عراق است] به پاریس فرا خواندند. کسی نمی دانست که موضوع از چه قرار است تا اینکه وارد سالن نشست شدیم. طبق معمول «خانم و آقا» آن بالا نشسته بودند و مسعود رجوی اعلام کرد که علی زرکش به جرم خیانت هایی که مرتکب شده، در دفتر سیاسی به اعدام محکوم شده است. ما (همگی) همچون اهالی کره شمالی، در تائید تصمیم گرفته شده شروع به کف زدن کردیم و درست در همین هنگام مهدی ابریشمچی با یکی دو نفر دیگر، علی زرکش را از در کنار سن به داخل آوردند. علی زرکش فکر کرد که افراد به خاطر او کف میزنند و لذا دستش را به علامت پاسخ دادن بلند کرد و کف زدن هم تمام شد (خواستم در جریان فضا باشید) شاید او در لحظه فکر کرده بوده که مورد عفو! قرار گرفته و حال صحنه عوض شده است. بعد در حضور خودش ، محاکمه اش شروع شد [جالب است که اول به اعدام محکوم شده و بعدا محاکمه برگزار شده است]. کمی مسعود رجوی صحبت کرد، مقدار بیشتری مریم قجر، بلبل زبانی کرد و اگر اشتباه نکرده باشم مهدی ابریشمچی هم به عنوان مستنطق سوژه توضیحاتی داد. علت اینکه گفتم بلبل زبانی کرد این بود که در آن روزگار کسی او را نه به رسمیت می شناخت و نه جایگاهی برای او تصور می شد، همگی او را به چشم یک عروسک و ویترینی برای خالی نبودن عریضه نگاه می کردند. واقعیت سال های بعد هم نشان داد که این احساس کاذب نبوده است. حال در چنین جلسه مهمی که قرار بود جانشین مسئول اول سازمان اعدام شود، هیچ جایی برای سخن گفتن مریم قجر وجود نداشت اما بیشترین سخنرانی را او کرد، فضای موجود و فضای سخنان وی تنها این احساس را القاء می کرد که گویا زنی در یک دعوای خانوادگی از شوهرش دفاع می کند. جلسه در دو قسمت برگزار شد، قسمت اول که با حضور متهم بود نسبتا کوتاه بود و نه از متهم خواسته شد و نه به او اجازه صحبت داده شد و در قسمت دوم در غیاب متهم هر کس (منجمله اینجانب) هر حرف مربوط یا نامربوط و لنگه کفشی را که پیدا می کردیم نثار او می نمودیم. اما حرفها و اتهاماتی که به علی زرکش نسبت داده شد و بر مبنای آن حکم اعدامش صادر شده بود به قرار زیر است که این حرفها با جو سازی و هیاهوی فراوان همراه بود. اتهامات همین سه قلم بودند و چیزی بیش از آن نبود، اما در میان صحبت ها نکات زیر هم مطرح شد که اصل قضیه در آنها نهفته است: اگر چه جملات کوتاه است اما به راحتی قابل فهم است که حرف این بود: «می ماندی و کشته می شدی» بقیه توضیحات و برداشتها را با توجه به سابقه این فرد بر عهده شما می گذاریم. همانطور که در خلال نوشته توضیح دادم این جلسه به منظور تائید حکم اعدام توسط مرکزیت سازمان برگزار شده بود، حکم اعدام در نشست دفتر سیاسی صادر شده بود و در این جلسه فقط باید مورد تائید قرار می گرفت. جریان از این قرار بود که علی زرکش به عنوان فرمانده داخل کشور به چشم دیده بود که امکان ادامه عملیات و خط به اصطلاح مبارزه مسلحانه وجود ندارد، آنها که خود از بالاترین امکانات حفاظتی، مالی، خانه و پایگاه و امکانات جابجایی برخوردار بودند، دیده بودند امکان دوام آوردن نیست و هر روز تعداد بیشتری کشته می شوند و به همین خاطر تصمیم به خروج از ایران می گیرند. و این داستان در فرقه همواره ادامه دارد ... ... پایان (*) : واژه «سکتاریسم» را بیشتر چپیها و کمونیستها به کار میبرند؛ از این رو تعریف سکتاریسم از دید آنها در اینجا نقل میشود: «سکتاریسم یعنی بریدن از تودهها و تبدیل شدن به یک دسته جدا از خلق». این لغت از واژه «سِکت» مشتق شده و به معنای فرقه، گروه، دسته کوچک و «در بروی خود بسته» و «جدا از مردم» استعمار شدهاست. جلو دویدن یا عقب ماندن از تودههای مردم از ویژگیهای سکتاریسم است. سکتاریسم زائیده جمود و دُگماتیسم و چپ روی است و در پوسته تنگ خود میتند و با زندگی و توده مردم هرگونه تماس و ارتباطی را قطع میکند و به محافظه کاری و تحریف اصول و فراموشی پروسههای اجتماعی میانجامد. ========================== این سه پست رو بطور ویژه تقدیم می کنم به @AdmiralErfan عزیز که ارسال این سه پست بخاطر درخواست ایشون زودتر ارسال شد (خودم تصمیم داشتم که پست های مربوط به ماجرای زرکش را بعد از بررسی عملیات فروغ ارسال کنم) ========================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : پس از پایان سه گانه «فراز و فرود علی زرکش» ؛ ان شاء الله در پست بعدی ، به «ماجراهای خیانت بار فرقه رجوی در عراق» و در خلال جنگ 8 ساله خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شدهبسم ا... خوب ، بد ، زشت بلوندی (ایستوود ) خطاب به توکو ( والاچ ) : توی دنیا دو جور آدم وجود داره !!!! اونا که اسلحه دستشونه و اونا که زمین را می کَنَن !!!
-
1 پسندیده شدهتحویل رسمی تانک های آبرامز M1A2K به کویت در 19 دسامبر 2017 ، وزارت دفاع ایالات متحده به شکل رسمی اعلام کرد که شرکت جنرال دینامیکس قراردادی به ارزش 24،272،649 دلار با کویت برای توسعه و ساخت یک نسخه مخصوص برای کویت با نام M1A2-K را منعقد کرده است. دراین قرار داد 218 دستگاه تانک ابرامز M1A2 به نسخه M1A2-K ارتقا پیدا میکنند. علاوه بر این کویت تجهیزات جانبی و قطعات یدکی مانند صدها مسلسل ، جایگاه سلاح کنترل از راه دور، سیستم های مخابراتی، عینک دید در شب و... نیز خریداری میکند. با اعزام هیئتی از نیروی زمینی ارتش کویت به نمایندگی از رئیس ستاد کل ارتش به آمریکا، کویت به شکل رسمی تانک های آبرامز M1A2K سفارشی خود رادر تاریخ 29 ژوئیه 2021 (7 مرداد 1400) تحویل گرفت. به گفته مقامات نظامی کویت این نسخه به زودی در ارتش کویت عملیاتی خواهد شد. تانک M1A2-K نسخه ای از M1A2 SEPv2 با تغییرات مخصوص برای کویت ساخته شده است. آبرامز کویتی در حال حاضر پیشرفته ترین نسخه آبرامز در بین کشورهای عربی ( مصر، عراق و عربستان) محسوب می شود به شکل غیر رسمی تحویل سفارش کویت از ماه ها قبل انجام شده بود. از جمله تغییرات ظاهری ایجاد شده در نسخه M1A2K می توان به نصب تیربار بر روی لوله توپ اشاره کرد در نتیجه تعداد مسلسلهای نصب شده بر روی این تانک به 4 عدد میرسد. ( یک مسلسل برای فرمانده تانک، یک تیربار برای لودر، یک تیر بار هم محور و یک مسلسل جدید که روی توپ اضافه شده است) منبع
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «حذف افراد خود و تسویه حساب های درون تشکیلاتی» اختصاص داد. علی زرکش یزدی فرجام یک بی فرجام (بخش دوم) علی زرکش یزدی (۱۳۲۸/مشهد - ۱۳۶۷ قصر شیرین) از اعضای سازمان مجاهدین خلق [منافقین] بود. وی در زندان شاه به کادر مرکزی سازمان راه یافت. بعد از کشته شدن موسی خیابانی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، فرماندهی نظامی سازمان در داخل ایران را عهدهدار شد. در سال ۶۱ به فرانسه رفت و مدتی قائممقام مسعودرجوی و عملا نفر دوم سازمان بود، اما به دلیل مخالفت با انقلاب ایدئولوژیک رجوی، پس از چندی مغضوب گردیده و توسط رجوی به اعدام محکوم گردید. وی و همسرش در عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) کشته شدند. [ویکی پدیا] فرجام علی زرکش برخی از جدا شدگان سازمان (که در عمليات فروغ شخصاً شرکت داشته اند) ، درباره نحوه مرگ علی زرکش که به عنوان يک سرباز صفر در عمليات شرکت داده شده بود، معتقدند که وی از پشت سر هدف قرار گرفته و به قتل رسيد. در مورد قاتل او دو قول وجود دارد : روايت اول: روايت دوم: همان گونه که در پست قبل اشاره کردیم ؛ زرکش پيش از مرگ در نامه ای به همسرش مهين رضايی به افشای بعضی مسائل درون گروهی می پردازد و «از له شدن و تصفيه خود» پرده بر می دارد و عمليات فروغ را ناموفق پيش بينی می کند و تحليل رجوی و مرکزيت سازمان را اشتباه دانسته است. متن اين نامه که در جريان عمليات مرصاد (فروغ جاويدان) به دست نيروهای ايران افتاده بود، برای نخستين بار در داخل کشور انتشار يافت . زرکش و همسرش هر دو در عمليات مزبور کشته شدند و وسايل شخصی آن دو نيز پس از شناسايی، مورد بازرسی قرار گرفته بودند که نامه مزبور در بين آنها پيدا شد. وی در نامه خود با اشاره به نادرستی تحليل سازمان در اقدام به پديد آوردن فاجعه هفتم تير، درباره اقدام به عمليات فروغ می نويسد : دیدار رجوی و ملک حسین پادشاه سابق اردن در کاخ پادشاهی اردن در قسمت ديگری از نامه مزبور در مورد ديدگاه رجوی نسبت به مردم چنين آمده است : زرکش در همين نامه علت باقی ماندن خود در تشکيلات را اينگونه توضيح داده بود : شکست فاجعه بار عملیات فروغ جاویدان گروهی از هواداران سازمان در فرانسه که مخالف رجوی بودند، [در تابستان 1377] اطلاعيه ای در مورد مرگ زرکش منتشر کردند. در اين اطلاعيه درباره انتشار نامه مذکور در ايران و واکنش سازمان در قبال آن چنين آمده است : (*) : رجوی در حکم انتصاب زرکش به عنوان قائم مقام خود، در تاريخ 30 فروردين 61 ، وی را از ارزنده ترين رهبران سازمان که مدارج خطير را طی کرده، توصيف کرده است. (نشريه اتحاديه انجمن های .../ش 36/ص1-2) حال سؤال اين است که اگر آنچه در دست نويس جعلی علی زرکش آمده نادرست است ؟ ... تغيير موضع او چه بوده که مسئول ارتش آزاديبخش از ترس پيش دستی دشمن او را محکوم به اعدام و سپس برای مدتی وی را از ديده ها مخفی نگاه می دارند؟ (راستگو/مجاهدين خلق در آئينه تاريخ/ص239-242) محمد حسين سبحانی با بررسی چگونگی خلع رده و محاکمه و سرانجام مرگ زرکش با استناد به اسناد و مدارک منتشره و معتبر، معتقد است : جدای از اين نقل قول مهدی افتخاری که عضو دفتر سياسی وقت سازمان در زمان دستگيری علی زرکش بود، می توان به مضمون نامه های علی زرکش به همسرش مهين رضايی قبل از عمليات به اصطلاح فروغ جاويدان نيز اشاره کرد . البته سازمان مجاهدين مدعی است که اين نامه ها قلابی می باشد و توسط رژيم [نظام] جمهوری اسلامی دست خط علی زرکش جعل شده است که البته می توان حدس زد بر اساس همان استدلالی که علی زرکش زندانی شد (يعنی جلوگيری از سوء استفاده رژيم) اين دروغ (جعل شدن نامه های علی زرکش توسط رژيم) نيز بر اساس همان استدال در سازمان توجيه و امکان طرح پيدا می کند. (سبحانی/روزهای تاريک بغداد/ص267-271) سبحانی همچنين با ذکر واکنش های همراه با شگفتی اعضای سازمان بعد از اعلام خبر کشته شدن زرکش در عمليات فروغ، روشن نشدن علت اين که وی به عنوان سرباز صفر در آن عمليات سازماندهی شده بود و عبارات سؤال برانگيز در وصيت نامه زرکش که توسط سازمان منتشر شد و حاکی از ديدگاه های مخالف قبلی وی با رهبران سازمان بود، تأکيد می کند که مطلب مندرج در نامه منتشره زرکش به همسرش صحت دارد و قابل انکار نيست. (سبحانی/روزهای تاريک بغداد/ص273-281) ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به آخرین بخش از سه گانه علی زرکش یعنی «روایت جلسه دادگاه علی زرکش» خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شدهسلام و صبحتون بخیر برادر چه پیگیرین ماشاالله اما... اول ...درسته در بعضی زمینه ها شوروی از غرب عقب بود ولی در زمان یکسان تجهیزاتی داشت که از نظر توان به غیر از امریکا در بقیه غرب بی نظیر بود مثالش رادار اسمرچ که بر روی توپولوف ۱۲۸ سوخو۱۵ و در اخر میگ۲۵ نصب شد انصافا کدام رادار غربی در انزمان چنین توانی را داشتند اما صحبت کلی شما در مورد نوع و شیوه عملکرد شکاریهای دفاع هوایی شوروی و نیروی هوایی شوروی درست است و تقریبا همین شکل را ما در گارد دفاع ملی امریکا و نیروی هوایی امریکا در دفاع از امریکای شمالی در دهه پنجاه شصت و هفتاد با هواپیماهایی از خانواده سری قرن مانند اف ۱۰۱و اف ۱۰۲ و اف ۱۰۶ میبینیم که دارای سیستمی تقریبا مشابه روسها برای هدایت به سمت هدف بودند و روش عملکرد تقریبا مشابهی داشتند (اگر در زیر سیستمهای این سه هواپیما بنگرید به سیستمهای انتقال داده برای نمایش اطلاعات هدف برای هدایت بسمت هدف از طرف رادار زمینی یا اواکس را خواهیم دید) بیشتر مشکلی که ما در کاربری محصولات روسی در بین کاربران مخصوصا عرب میبینیم استفاده انها از محصولاتی از روسیه است که بر اساس طرز تفکر استالینیسکی( ساخت در تعداد زیاد سلاح ارزان قیمت ) ساخته شده اند و گرنه اگر در جنگ اعراب و اسراییل به جای میگ ۲۱ سوخو ۱۵ بود تکلیف چه بود هر چند در کلیت سطح پایینتر تکنولوژی و اموزش شرق نسبت به غرب حرفی ندارم فقط خواستم بگم شرق اونقدرهام دست بسته نبود و بیشتر سیاستهای داخلی اون بود که باعث این نقصان شد اما موردی که در مورد رادار فرانسوی و روسی از اینجانب نقل قول فرمودید جسارتا مطلب رو دوباره بخوانید من رادار فرانسوی رو با رادار سوخو ۳۰ ام کاای و همدوره هاش مقایسه کردم که هر دو در دهه نود قرن بیستم و ابتدای قرن ۲۱ وارد خدمت شدند و نه سوخو ۲۷ که اصلا وضیفه اش چیز دیگری بود و بایدرادار ان را با رادار میراژ ۲۰۰۰ سی در ابتدای ورود به خدمت مقایسه کرد که انهم در ابتدا بیشتر برای نقش هوابه هوا بود و بعد مانند سری ایی میراژ ۲۰۰۰ به ان توان چند منظورگی داده شد همانند سوخو ۲۷ که بعدا در قالب نسخه اس ام به رادار ان توان چند منظورگی داده شد غیر از ان رادار rdmوrdy2 در دهه نود و اوایل قرن ۲۱ با ورود به خدمت نسخه ۵_۲۰۰۰ و ۵_۲۰۰۰مارک ۲ وارد خدمت شدند سال ورود به خدمتشان را ببینید که به سال ورود به خدمت سوخو سی نسخه چند منظوره و تهاجمی فلانکر تقریبا برابر است و اما مورد بعد در مورد مقایسه رادار زاسلون .... عزیز دل برادر من هم میدانم رادار زاسلون اصلا در کلاسبندی متفاوتی هست اما منظور من مقایسه ان نبود بلکه پاسخ به صحبت شما در مورد پست بودن الکترونیک روسها بود مانند مقایسه که در این گفتار در مورد رادار اسمرچ میکنم در مورد توان میراژ در استفاده از تجهیزات فریب و دکوی هم اگاهم و این در نمونه های مختلف هواپیما در جهان دیده میشه مثل فانتومها و سوخو ۲۴ های خودمان یا ....چیز غریب و شاقی نیست و مختص میراژ نیست چه انکه ما هم بسیار از این توان استفاده کردیم دکوی شامل انواع چف فلایر و سایر اخلالگرها میباشد و جنگ الکترونیک هم چه به صورت داخلی و خارجی در هواگردهای ما قبل از میراژ در خدمت بود اما در مورد موشک ار ۷۳ و ... هم روسها قبل از انهم موشکهای بدی نداشتند و به صورت هم دوره بسیار از فرانسویان جلو بودند مثلا در زمانی ار۱۳ داشتند فرانسویها هنوز ماژیک را نداشتند و ار ۵۳۰ استفاده میکردند انهم به تعداد یک تیر در هر هواگرد و در اواخر دهه هفتا سوپر ۵۳۰اف و ماژیک 1 را ساختند که تازه توان رقابت با ار۱۳ ام و ار۲۳ را داشتند و نه ار۶۰ و ار ۲۴ که همرده انها سوپر 530 دی و ماژیک 2 هست که انها هم در اواخر دهه هشتاد وارد خدمت شدند... حالا ار ۴۰ و ار ۳۳ و ... بماند مورد جالب در مورد موشکهای ار ۱۳ روسی که خود کپی از سایدوایندر امریکایی بودند وجود داره و انهم صحبتی هست در مورد جنگ شش روزه و تصرف صحرای سینا توسط اسراییل و به غنیمت در امدن این موشک از پایگاههای مصری در صحرای سینا و اینکه اسراییلیها که در انزما در تحریم امریکا بودند و از ار۵۳۰ و موشک داخلی شفیر استفاده میکردند پس از تست ار۱۳ اونقدر کارایی انرا مناسب گزارش کردند که در جریان نبردهای فرسایشی۶۷ تا ۷۳ در جاهایی به جای شفیر کم اثر و ار ۵۳۰ سنگین از ان استفاده و بنا به قولی شکار هم داشتند اما در مورد صحبت اخرتون در مورد خرید بله کاملا با شما موافقم متاسفانه پس از انقلاب ما هیچ کارگروه تخصصی و متفکر و با سواد و وطن پرست و غیر دزدی در زمینه خریدهای نظامی نداشتیم که البته وقتی در سطح فرماندهی نیروها نداریم از بقیه جاها چه انتظار ..... مثلا در انزمان ما علاوه بر تی ۷۲ بی یا اس تانک تی ۸۰ یو دی با موتور دیزل و نه یو با موتور توربینی پردردسر را داشتیم که بی شک در اواسط و اواخر دهه هشتاد میلادی برترین تانک دنیا بود در انزمان تی ۹۰ هنوز وارد خط تولید نشده بود یا در همان اواخر دهه هشتاد همزمان با ورود به خدمت بی ام پی ۳ بودیم یا بی تی ار ۸۰ یا میگ ۲۹ اس یا فالکروم سی که بسیاری از مشکلات نسل اول فالکروم در ان تقریبا رفع شده بود یا شروع پرواز ها و تست سوخو ۲۷ پی یو یا همان سوخو ۳۰ هر چند همان زمان خود سوخو ۲۷ و میگ ۳۱ هنوز نسخه صادراتی نداشتند و نمونه های صادراتیشان در اواییل دهه نود و پس از فروپاشی جنت مکان شوروی وارد بازار شد در مورد میل ۱۷ و ۸ هم بله این بالگرد کارامد و سگ جون همین الانشم میتونیم بخریم به هر تعداد اما میل ۳۵ در نسخه ام که اواخر دهه نود و اواییل ۲۰۰۰ وارد خدمت شد توان و تسلیحات مناسب در زمینه تهاجمی پیدا کرد و گرنه در اواخر دهه هشتادو اواییل دهه نود مدلهای داخلی اخر میل ۲۴ مانند نمونه پی و وی که در خدمت خود ارتش سرخ بودند خوب بودند و ..... اما صحبت اخر بله مسلما کارایی برتر تسلیحات غربی به غیر از تبلیغات و دادار دودور بر میگردد به اموزش برتر و بهتر غربی که واقعا از هر نظر نیاز کاربر را فراهم میکند که شامل انواع toهاو جاب گایدها و چک لیستها میباشد که در هر زمینه ای با کاوشن و وارنینگ به ما مطالب و مسایل مهم را یاداور میکنند و کل نیاز یگان بکار گیرنده را در استفاده از سلاح برطرف میکند باور بفرمایید من عاشق چشم و ابروی عمو لنین و عمو جوزف نیستم فقط بر حسب تجربه و جسارتا سالها مطالعه و تجربه عملی در مورد سیستمهای شرقی و غربی سعی میکنم اندکی منصفانه به قضیه بنگرم ... امیدوارم از اینکه وقت جنابتان را گرفتم ببخشید ....
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا اندونزی 6 فروند دیگر از هواپیمای رزمی-آموزشی T-50i را صنایع هوایی کره سفارش داد هواپیمای آموزشی/حمله سبک KAIT-50 صنایع هوایی کره (KAI) روز سه شنبه اعلام کرد که قرارداد صادرات 6 واحد T-50i، هواپیمای تمرین تاکتیکی مقدماتی، را با وزات دفاع اندونزی (I-MoD) امضا کرده است. T-50i هواپیمای تمرینی است که به درخواست نیروی هوایی اندونزی و برپایه ی T-50 ساخته شده است. این هواپیما می تواند ماموریت های تمرینی و حمله سبک را انجام دهد. ارزش این قرارداد 274.488 میلیارد وون (239 میلیون دلار آمریکا) است. KAI در سال 2011، 16 واحد T-50i را به ارزش 400 میلیون دلار به اندونزی فروخت. با این سفارش خرید جدید، تعداد هواپیما های T-50i در خدمت اندونزی به 22 فروند افزایش می یابد. طبق گزارش منتشر شده از I-MOD در رسانه های محلی: "وزارت دفاع به همکاری خود با KAI برای اضافه کردن 6 فروند هواپیمای جنگنده T-50i ادامه می دهد." I-MoD تاکید کرد که پروسه خرید 6 واحد T-50i مراحل اجرایی و قوانین مربوط به وزارت خانه ها/سازمان های مربوطه را گذرانده است. منبع
-
1 پسندیده شدهبسم ا... مکانیزم بارگذار خودکار تانک های اصلی میدان نبرد تی-64 ، تی-72 ،تی-80 و تی -90 https://www.aparat.com/v/sGzFq به سفارش جناب @Brave_Heart
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده