برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 2 دی 1400 در همه مناطق
-
4 پسندیده شدهحق با شماست. این انقلاب از بدو تولدش یک روز بوده که ترور به خودش نبینه؟! گاهی فکر می کنم اگر ابتدای انقلاب بودیم و ترورهای وحشتناک نخبگان اصیل انقلاب را شاهد بودیم و حذف تک تکشون را یا اگر در بحبوحه جنگ بودیم و پرپر شدن روزانه فرماندهان ارشد جنگ را میدیدم و یا پس از جنگ ترورهای هدفمند و بعضا دسته جمعی باز نخبگان و فرماندهان نظامی را حتما میگفتیم حتی یک روز هم بیشتر نمیشه پیش رفت. بله ضرباتش به ما خورده و مسیر را سخت کرده و ایده آلها را فاصله انداخته و مشکلات را سبب شده ولی همچنان هرچند باید تمام توان را برای حفظ نخبگان حفظ کنیم ولی این مسیر و با این دشمن های پیش رو بدون شهادت پیش نمیره. یعنی همیشه این مسیر شهادت را هم در کنار خودش داره. یکی از مقامات امریکایی که از ترور سردار حاج قاس اظهار خوشحالی میکرد میگفت کمتر کسی پیدا میشد مثل فرمانده ایرانی که هم استراتژیست باشه و هم ارتباطات قدرتمند را هدایت کنه و هم اینکه سرباز باشه. این ویژگی سوم که به عنوان نقطه قوت فرماندهان ایرانی یاد میشه همون ویژگی ای است که حالا به تعبییر ما شهادت باوران شاید، شهادت را گریزناپذیر میکنه برای این سرداران.* یمنی ها هر روز طعم شهادت و محاصره و ترور را میچشند. نه سربازانشون که حتی زنان و کودکانشون. شهید ایرلو شاید یکی از خوشبخت ترین شهدا بود که برای مردم یمن و با مردم یمن به شهادت رسید. مثل همیشه هم حالا به باوری نه در میدان مبارزه که با زبونی دشمن باز با ترور بزدلانه. *این ارتباطی با مراقبت حداکثری از سرمایه هامون نداره. به هر حال دشمنی که روبرومون هست هم مشخصات و مختصاتش و امکاناتش مشخص هست در این نبرد نابرابر.
-
3 پسندیده شدهبسم ا... رزمایش پیامبر اعظم (ص) 17 - نیروی زمینی سپاه - بدون سرنشین مهاجر-6 / مهمات قائم https://www.aparat.com/v/AQREw پی نوشت : تفکیک از تاپیک جامع دستاوردهای پهپادی ایران .. 14 آبان سال 1401 خورشیدی
-
2 پسندیده شدهبعضی چیز ها تایید یا ردش ضرره بذار تو خماری بمانن اونایی هم که نگران هستن باید بدونن این شهید تفکر و ماهیگیری رو یاد بچه های یمنی داد و این اصلی هست که پایه مقاومت هست چون تفکر و دانشی که بین یمنی ها پخش شده دیگه با کشتن از بین نمیره و اثر این شهید با شهادتش از بین نمیره و تازه خدا هم بهش برکت میده اونجایی باید از شهادت ترسید که دانش و راه رو یاد ندیم و مستند نکنیم
-
2 پسندیده شدهرزمایش پیامبر اعظم (ص)17 - نیروی زمینی سپاه - انتقال یگان های هوابرد صابرین نکته جالب عکس سمت راست تصویر نسخه MD هواگرد ترابری IL-76 ( با جایگاه حذف شده توپ در زیر سکان عمودی ) سمت چپ تصویر نسخه TDهواگرد ترابری IL-76 https://www.aparat.com/v/Pjkde
-
2 پسندیده شدهسلام تسنیم گفته تانکهای کرار که در حقیقت تانکهای تی72اس ارتقایافته هستند به نیروی زمینی ارتش تحویل شدهاند.(تانکهای کرار تحویلشده به نیروی زمینی سپاه، در حقیقت نمونه ارتقایافته تانکهای تی72ام این نیرو هستند)
-
2 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهلندکروز شنی دار بعضی از مناطق جنگی،جغرافیای رملی و ناصاف داشتند،عبور و مرور در این جغرافیا بسیار سخت بود و عراق از این مزیت در بعضی مناطق استفاده میکرد.مهندسین جهاد با طراحی و ساخت شنی هایی که به وانت لندکروز وصل میشد،عبور و مرور را در این مناطق با سرعت مناسب میسر میکرد.این لندکروز ها به تدریج بالغ تر شدند و از نظر تکنولیژیکی شرایط بهتری را پیدا کردند. نفربر دزرهی نمیه شنی شناور دوزیست شهید فارسی بعد از ساخت لندکروز شنی دار که قدرت و قابلیت حرکت در رمل و پستی و بلندی را داشت،مهندسین جهاد در حرکتی رو به جلو این نفربر را طراحی کردند و ساختند.در طراحی پیش بینی ورود و حرکت این نفربر در آب را نیز کرده بودند.در این پروژه این مهندسین به تکنولوژی ساخت سیستم های تعلیق پیشرفته تری رسیدند.بعد از این نفربر هم،نفربر کوچکتر و کوتاهتری را ساختند که برای جابجایی فرماندهان در خطوط مقدم به کار گرفته میشد. یکی از ویژگی های بارز این طرح زرهی بودن ورقه های بدنه خودرو میباشد.این خودرو به دلیل ساخت کلیه تجهیزات آن در داخل کشور پروژه ای کاملا بومی است و در سال 1368 رتبه اول ابتکار را از سومین جشنواره بین المللی خوارزمی کسب نمود.از سال 1366 تا 1369 ساخت این نفربر طول کشید. وزن:حدود 9 تن ظرفیت 9 نفر(نویسنده:البته من 10 تا صندلی تاشو توش دیدم و این جدای از راننده و کمک راننده است.) ماموریت:حرکت در آب و خشکی سرعت در آب:10 کیلومتر بر ساعت سرعت در خشکی:65 کیلومتر بر ساعت طول:615 سانتی متر عرض:225 سانتی متر ارتفاع:195 سانتی متر نفربر حامل فرماندهان،طرح شهید اعتباری طرح شهید اعتباری برای جابجایی فرماندهان در خطوط مقدم جبهه ها این خودرو با مشخصات و پارامتر های ویژه منظور شده در ساخت آن قادر است از زمین های رملی و باتلاقی عبور کرده و بعد از انجام ماموریت خودرو جهت نابودی دشمن با قابلیت تحرک زیادی که در آن وجود دارد امکان پیدا میکند از تیررس دشمن دور شود.ساخت این خودرو از سال 1365 تا 1369 طول کشید. وزن:حدود 3 تن ظرفیت:3 نفر حداکثر سرعت:75 کیلومتر در ساعت قابلیت مانور بسیار بالا دارای برجک آر پی جی 11 طول:300 سانتی متر عرض:206 سانتی متر ارتفاع با برجک:185 سانتی متر،بدون برجک 125 سانتی متر باتلاق رو جبل زیاد ربطی نداره ولی گذاشتنش بد نیست: فقط برای میلیتاری
-
1 پسندیده شدهبا سلام این دو تا عکس ادعایی از جناب شهلایی و عکس شهید ایرلو تقریبا مشابه همدیگه هستند . ما چیو بارو کنیم الان ؟!
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهرزمایش پیامبر اعظم (ص) 17 نیروی زمینی سپاه - زرهی - آذر 1400 https://www.aparat.com/v/qQYwr
-
1 پسندیده شدهامپریالیسم!! به ترکیه حمله میکنه، ترکیه با توحش به همسایگانش حمله میکنه و خاک اونها را میخواد ضمیمه کنه. این چه جور تلافی کردن هست؟! یکی دیگه میزنت تو یکی دیگه را میزنی؟! اصلا هم معلوم نیست بهانه است برای بالا کشیدن خاک کشوهای همسایه. بعد اردوغان میاد قسم و ایه میخوره با ژنرالهاش چشمداتشی به خاک کشورهای همسایه نداره در حالیکه ادلب و موصل و حلب و قبرس و اینور نخجوان و ... را یا اشغال کرده و منتظر فرصت هست مثل صهیونیستها طبق قوانین داخلیش ضمیمه کنه.
-
1 پسندیده شدهضمن عرض تبریک و تسلیت شهادت جانباز سرافراز سردار ایرلو حتی اگر کرونا گرفتن ایشون توطئه و ترور و... نبوده، اجازه دسترسی ندادن خدمات پزشکی به ایشون از طرف پلیدان عربی وهابی باید جوابی درخور داده بشود. حداقل آن پیگیری حقوقی مسئله هست.
-
1 پسندیده شدهإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ خب یکی دیگه از فرماندهان موثر ما در جبهه مقاومت ( حالا تفاوتی نمیکنه اصولا بحث کنیم ایشون در کسوت دیپلمات بودند یا خیر، شهید رکن آبادی هم دیپلمات بودند ولی از فرماندهان جبهه مقاومت در کلیت ماجرا) به شهادت رسید. روندی که طی یک سال اخیر به شدت افزایش پیدا کرده و با توجه به تهدیدات و البته ترور حاج قاسم حالا در مورد ترورهای هدفمند حدس ها بیشتر به یقین تبدیل میشه. جناب @arjmandi اشاره کردند به همکاری تنگاتنگ و ورود مستقیم این رژیم به جنگ یمن که به نظرم حالا میشه علاوه بر بعد نظامی (هوایی خصوصا) و اطلاعاتی،حضور موساد را دربطن نفوذ و ترور حتی جدی تر دید ردپاش را. طبیعتا منطقی نیست کرونا شروع کنه دست بزاره روی تک تک فرماندهان ایرانی موثر در جبهه مقاومت. فقط باید دید شیوه ترور به چه نحو هست. ارتباط مستقیم یا واقعا یک ترور بیولوژیک در نوع خود منحصر به فرد ابداعی که خاص این عملیات ها طراحی شده و شاید سالها هم پیش زمینه داشته. به نظرم همچنان میشه معتقد بود بستر کرونا و حتی خود ویروس کرونا به عنوان مکمل و بخشی از پازل این ترورها داره عمل میکنه. در مواردی جز مورد جنب حجازی ما بستری طولانی مدت فرماندهان را در بیمارستان تا لحظه شهادت شاهد بودیم. البته سردار حجازی هم مبتلا شده بودند به ظاهر به ویروس که بهبود پیدا کرده بودند و شاید عوارض همون مورد موجب مرگ ناگهانیشون بود. حذف تک تک فرماندهان نمیتونه تنها یک عملیات مستقل باشه، میتونه پیش زمینه و مقدمه عملیات دیگه ای باشه که حدسش چندان سخت نیست. همین حالا هم جنگ بشه ما کلی حساب تصفیه نشده داریم که با این روند و قرارگیری در مقام مدافع صرف حتی شروعش (توسط خودشون البته) حالا به نفع ما خواهد بود برای قطع این روند در یک بستر انفعالی و یکطرفه. تنها نکته در مورد شهادت جناب ایرلو که کمی تسکین دهنده است (قابل مقایسه با از دست دادن این عزیزان نیست البته) اینه که هم دروغ و پروپاگاندای رسانه ای غرب را مشخص کرد(مثلا با ادعای حرفه ای گریشون که البته چند سالی است که تشت رسواییشون از سر بام افتاده با قرارگرفتن در جبهه رسانه ای نظامی و منافع کشورهاشون) و هم مهمتر اینکه در جبهه یمن مظلوم حالا ما هم یک شهید شاخص و آشکار داریم و شاید خون ایشون باعث برکت بیش از پیش این روابط بشه.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتصویری از تانک تی-72بی نیروهای طرفدار روسیه در کریمه نشان میدهد این تانک مجهز به زره های قفسی بر روی برجک خود هستند. همان زره های قفسی که از ماه های قبل نیروهای نظامی روسی با آنها تمرین میکردند تا تهدیدات تاپ اتک همچون جاولین را مهار کنند. با افزایش احتمال حمله گسترده روسیه به اوکراین ، آمریکا کمک های تسلیحاتی همچون ارسال موشک های جاولین را در برنامه دارد. اما به نظر میرسد روسها از سالها و ماهها گذشته خود را برای این سناریو و مقابله با تهدیدات تاپ اتک آماده کرده اند. روسها دو برنامه اصلی (1) (2) برای افزایش حفاظت تانک های خود در برابر موشک های جاولین آمریکایی و پهپاد بیرقدار نیروهای نظامی اوکراینی دارند. باید دید در یک جنگ احتمالی روسیه با اوکراین، راه حلهای روسیه میتواند باعث افزایش بقا پذیری تانک های روسیه بشود؟
-
1 پسندیده شدهدر خبری در ۲ فروردین ۱۴۰۰ رییس سازمان صنایع دریایی وزارت دفاع (وقت دریادار رستگاری) : از تولید و ساخت انواع گیربکس زرهی در سازمان متبوع خبر داد و گفت: گیربکس تانک کرار که ۵۵ تن وزن دارد را بومی سازی کردیم. حتی ما توانستیم این گیربکس را اتوماتیک کنیم چرا که یکی از معضلات راننده تانک عوض کردن دنده است. ما امروز گیربکس تانک را مانند خودروها اتوماتیک کنیم و فقط راننده تانک با استفاده از گاز و ترمز خیلی راحت می تواند کنترل تانک و میدان را داشته باشد. خبرگزاری پانا
-
1 پسندیده شدهبا سلام ، لطفا این واتر مارک های روی عکسهارو کوچکتر کنید ، هیچ چی از خود عکسها مشخص نیست !
-
1 پسندیده شدهمیخوای همزمان هم ارتش بشار رو بزنیم نابود کنیم و هم دشمنان خودمون رو؟ یا میخوی سوریه رو ول کنیم حرم حضرت زینب و حزب الله لبنان رو الفاتحه؟ نکنه شما یه تنه میخوای توی مرزها جلوی این دشمنان جرار رو بگیری؟ اصلا شما نماینده ما توی سوریه بفرمائید چه خاکی بر سر بریزیم! میانه جنگ وقت فلسفه بفتن نیست عزیز من. وقت جنگیدنه چون تا بیای سوالات فلسفی رو جواب بدی خودتو و خانواده ات به تاراج رفتی...اونم وقتی دشمنت زبون نیفهمه و برای رضای خدا سر میبره... ضمن اینکه اگه فکر میکنی دلیل جنگیدن ما خدایی نیست و بقای ماست بهتره بدونید اون دلیل بقا نابودی اسرائیله یعنی همون دلیل بقا که اولین عنصر تحریک کننده هر انسانی برای مشتنه هم مبتنی بر یه مفهوم خداپسندانه است... تفکر شما اگر این باشه که انسانهای کمتری کشته بشن قابل تحسینه ولی اگه میخواید بگید میدان رو به نفع این وحوش خالی کنیم نه منطقیه و نه دینی... حاشیه های مثل نمر و علویهای سوریه هم بذارید کنار...تفرقه مشکل ما رو حل نخواهد کرد
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی در زمانه ای که ارتباط با آمریکا از نان شب واجب تر است اصولا مجالی برای دفاع مقدس و مباحث مرتبط با آن نمی ماند . چرا جایی را حفظ کنیم که یادآور کمک ها و حمایت های آمریکا از صدام است ؟بدبختی این است که نه تنها نمادهای دفاع مقدس که لا اقل به عنوان جاذبه های گردشگری که مایه درآمد اقتصادی برای خرمشهر و مردم آن می بود از بین می رود بلکه همین توسعه و سازندگی نیم بند هم به این مردم نمی رسد . آخر هم نفهمیدم مشکل تصفیه آب خرمشهر حل شد یا نه ؟
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالي با سلام با توجه به اينكه بعضي از دوستان از مطالب ابتكارات سنگر سازان بي سنگر جهاد سازندگي استقبال نموده و درخواست مطالب و تصاوير بيشتري كردند مع الوصف اين پست نقش پشتيباني و مهندسي جنگ در دفاع مقدس (سنگرسازان بي سنگر) را ذیلا"( در پایین خاطره این حقیر) تقديم ميدارم . اميدوارم اداي ديني هرچند بسيار كوچك مثال آن ران ملخ به دربار سليمان نسبت به آن عزيزان بالاخص شهداي مظلوم جهاد كرده باشم. زيرا خود اين حقير كمترين از نزديك شاهد گوشه اي از جانفشانيها و سختيهاي آن عزيزان بودم و ديدم كه براي اينكه رزمندگان خط شكن بتوانند با فراغت بال به نبرد با دشمن زبون بپردازند بدون توجه به اينكه بطور ويژه و مستقيم مورد توجه دشمن و خطرات بسيار پر دامنه بودند تمام سختيها و مرارت ها و بي خوابيها را به جان خريدند. در اينجا لازم ميدانم كه به سهم خود هرچند ناچيز چنانچه دوام اين تاپيك مجال داد و دوستان استقبال كردند و به زير تاپيكها و پست هاي ديگر نرفت خاطراتي از خود حقير از اين عزيزان به محضر گرامي دوستان تقديم خواهم كرد.فلذا الآن به يك خاطره كوچك و ساده كه شايد براي بعضي از دوستان پيش پا افتاده نمود داشته باشد ولي چنانچه به ژرفاي ايثار عزيزان جهادي يا همان سنگرسازان بي سنگر بنگريم موضوع بيشتر نمود پيدا ميكند . و اين هم خاطره این حقير سراپا تقصیر: عکس بالا تصوبر خود حقیر، یافته شده به طور تصادفی از سایت ساجد،زمستان سال 1361 در 14،15 سالگی که در گردان کمیل لشکر27 خودمون ودر بازگشت از منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی(جنوب فکه) به دوکوهه . که به علت سرماخوردگی و بیماری به بهداری وقت پادگان رفته بودم که در تصویر در کنار ساختمان بهداری مشخص است که این ساختمان جنب حسینیه حاج همت (که بعدها ساخته شد) میباشد.ازاین جا به بعد خودرا برای عملیات والفجر یک که در منطقه شمال فکه (شرهانی و زبیدات) که در 20 فروردین1362 انجام شد آماده میکنیم... بهار سال 1362،هجدهم فروردين بود و ما به لحظه موعود عمليات والفجر يك رسيديم(البته آن موقع از اسم عمليات و رمز و منطقه آن اطلاعي نداشتيم) بعد از ظهر و دم غروب بود كه همه رو به خط كردن با كليه تجهيزات و آماده حركت شديم . يه صحبت كوتاهي معاون گردان كميل بن زياد نخعي لشكر 27 محمدرسول الله(ص) تهران (البته اينجا لازم ميدونم كه اضافه كنم ،كه بچه هاي گردان و لشكر به شوخي بعد از عمليات به هم ميگفتند كه گردان كميل بن كم ،چون اون موقع ها يه گردان كه ميرفت عمليات، به تعداد يه گروهان يا كمتر برميگشت، و يا اگه يه گروهان ميرفت بصورت يه دسته يا حتي كمتر برميگشت )كه يك سرهنگ ارتشي و در اصل فرمانده گردان 101 از تيپ مستقل 84 خرم آباد نيروي زميني ارتش بود، و چون اين تيپ با تيپ يك عمار لشكر 27 خودمون ادغام شده بود ايشان به عنوان معاون اول گردان ادغامي كميل بود،(تيپ يك عمار ما شامل گردانهاي كميل/ مالك اشتر/ انصار الرسول يا همون انصار معروف/ حمزه سيدالشدا يا همون حمزه/ مقداد/ و گردان حبيب بن مظاهر يا همون حبيب معروف بود كه تا آخر جنگ هم معروفترين و به لحاظ عملكرد بدون اغراق كارا ترين تيپ و گردانهاي لشكر بودن) با بچه هاي گردان در مورد چگونگي سوار شدن به كاميون هاي مايلر جهاد و حركت به سوي منطقه عمليات مطالبي بيان كرد و رفت، و ما منتظر اومدن كاميونها شديم و چشممون به جاده. ديگه حالا كه اون بنده خدا رفته بود نظم خطوط گردان هم شلم شوربا شده بود،! و همهمه و ولوله اي بين بچه ها بود و نيم نيگاهي هم به جاده كه كنار مقر گردان بود . منم توو همين حال و هوا بودم كه يهو صداي آشنايي منو متوجه خودش كرد . برگشتم ديدم مهدي نوريه (شهيد مهدي نوري توو عمليات مرصاد توو يه بي ام پي شهيد شد و سوخت) بچه محلمون كه با هم توو گردان كميل اولش توو يه گروهان (گروهان دوم كه به گمونم گروهان شهيد مدني يا شايدم دستغيب درست يادم نيست) بوديم ولي با هم حرفمون شد و با هم قهر كرديم! (البته چون هر دو مون كم سن و سال بوديم .من 14-15 سالم بود و شناسنامه ام رو دست كاري كرده بودم اومدم جبهه و اون هم به هاكذا .اصلا اون بود كه پيشنهاد و روش دستكاري شناسنامه رو به من داد) بخاطر همین گروهان هامون جدا شد . من اومدم گروهان سوم که گروهان شهید صدوقی بود . دسته اول. ولي به هر حال اون دم آخري رفته بود انتقالي گرفته بود و رفته بود گردان مالك. و چون چند ماهي از من بزرگتر بود و خب بخشش از بزرگتراست( البته فكر نكنين تقصير من بود نه اصلا بلكه برعكس) به هر حال اومد برا آشتي و با هم آشتي و هم وداع كرديم. خلاصه تقريبا هوا داشت تاريك ميشد كه كاميونها اومدند چون برا رفتن به منطقه عمليات تاريكي هوا پوشش خوبي برا دور موندن از ديد دشمن بود. و ما سوار شديم . البته تصور كنيد كه هر كاميون تقريبا 50-60 نفر رو سوار كرده بود حالا چجوري نشسته بوديم و جا شده بوديم بماند.... تووي راه تكونهاي شديد كاميون چرت! منو پاره كرد و فهميدم كه مدتيه وارد جاده خاكي يا بهتر بگم جاده مال رو شديم !!!. خلاصه توو همون حالت خواب و بيداري مدت زيادي گذشت و وقتي كاميون وايساد ، بچه ها همديگه رو صدا زدن و كاملا بيدار و هشيار كردن . صداي برادر باقري فرمانده گروهانمون كه توو همين عمليات شهيد شد و تير سيمينوف خورد توو گلوش اومد. اينو اضافه كنم كه اين بنده خدا بچه رشت بود و سپاهي. و فرمانده گردان بوده بود توو لشكر 25 كربلاي گيلان و مازندران و گلستان امروزي، اما ظاهرا بخاطر مشكلاتي مياد لشكر ما ،خب اينجا بهش مسئولیت گروهان سوم یا بهتر بگم شهید صدوقی رو دادن. صدای رسای برادر باقری که سعی میکرد صداشو بلند نکنه : برادرا پیاده شن بی سر و صدا توو یه ستون ،به ترتیب دسته و تیم. متاسفانه هر کاری کردم و چندین بار تلاش کردم گالریمون این عکس رو هیچ رقمه آپلود نکرد!مجبور شدم از اسلام آپلود کمک بگیرم! برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی آن کلیک کنید تصویر بالا فرماندهان گروهان من حقیر (گروهان شهید صدوقی/گردان کمیل لشکر 27 حضرت رسول(ص). ایستاده از راست: برادر مسعود اعرابی(نمیدونم زنده است یا نه)- برادرشهید باقری فرمانده گروهان- برادر شهید اسماعیل خسروی معاون گروهان که این بزرگوار استاد تیراندازی حقیر بود و بدون اغراق در این امر بی همتا.خاطرات زیادی از ایشون دارم که اگه عمری بود مجال یافتیم خدمت دوستان خواهم گفت. این بزرگوار در امور فرماندهی و راهبردی جنگ چنان استعداد داشت که همان سال تا عملیات بزرگ خیبر که در زمستان همان سال بود به سمت معاون ستاد لشکر 27خودمون تعیین و در همان عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد. یادشان گرامی باد.... ....(هر گردان سه گروهان و هرگروهان سه دسته و هر دسته دو تیم داشت که هر تیم شامل چهارنفر آرپی جی زن که هرکدوم دو نفر کمک داشتن و دو تیربارچی که هرکدوم دوتا کمک داشت و چهارتا تیرانداز معمولی ساده و دوتا تک تیرانداز که اون موقع چون سیمینوف به تعدادنبود همون کلاشو بهشون میدادن که من هم تک تیرانداز بودم و دو نفر حمل مجروح { که بعدها معروف شدن به حمله به مجروح }با یه دولول ببخشین منظورم همون برانکارده، و یه نفر امدادگر که معروف شد به دکتر دو زاری که جمعا" میشدن 27نفر و هر دسته با مسئول دسته و معاونش 56نفر . البته همونطور که گفتم ما با ارتش ادغام شده بودیم و طبعا این آمار تقریبا" دو برابر شده بود یعنی هر دسته شامل 90نفر بود! ارتشی و سپاهی و بسیجی.وهرگروهان بیش از 280 نفر و یک گردان تقریبا" نهصدنفر! که گردانهای سپاه حدود 500 نفر بود و گردانهای ارتش بصورت چارت سازمانی ارتش که حدود400نفرالبته با تمام کادریهاشون.). از کامیونها پیاده شدیم و چون قبل از اذان مغرب سوار شده بودیم و نمیشد بین راه به لحاظ مسائل امنیتی و اطلاعاتی توقف کرد هنوز نماز نخونده بودیم ،که ،فرمانده ها گفتند: تا نمازتون از وقت نگذشته با تیمم و توو همون حال حرکت تووی یه ستون با اشاره گردن بخونین..... جالب اینه که ،(چون یکی دوروز پر التهاب و هیجان رو گذرونده بودیم و شام هم نخورده بودیم و مسافتی هم که طی میکردیم طولانی بود ) همینطور که ستون در لابلای تپه ماهورهای شمال غربی فکه که بعدا" فهمیدیم شرهانیه زیر نور مهتاب جلو میرفت ،به همون دلایلی که توو پرانتز گفتم و اینکه توو راه توو کامیونها هم بعضیامون چرت میزدیم (البته از انصاف نباید گذشت که همونجا بعضی از برادرا وقتی چرت آلود بودن بعضی دیگه رو دیدن شروع میکردن به دم گرفتن و نوحه خوندن و میگفتن بابا ناسلامتی داریم میریم عملیات ، ها ،وهمه هشیار میشدن و همصدا، ولی خب بعداز اینکه نوحه شون به آخر میرسید دوباره سکوت و صدای کامیون و وز وز باد که توو گوشها میپیچید، هوا هم که تاریک،آی جون میداد برا چرت زدن! همیطور که جلو میرفتیم و بعضیا هم سرپا میچرتیدن، یه دفعه یی یک صدای شطلق آدمو به خودش میاورد، که یهو صدای نفر جلویی که سعی میکرد صداشو بلند نکنه میومد که : اخوی بیداری؟ حواست کجاست ؟ !. قضیه این بود که کله بنده خدایی که میچرتید شطلقی خورده بود به سر و کله یا کوله پشتی نفر جلویی و چون کلاه خودها فلزی بود هر از چند گاهی یهو میشنیدی: شطلق........ شطلق ........ ...شطلق. خلاصه بعد از طی مسیری طولانی و پیاده به یه محل نسبتا" باز احاطه شده تپه ماهور ها رسیدیم که گفتند میتونیم همینجا کوله هامون در بیاریم و کیسه خواب هامون رو باز کنیم و استراحت کنیم . جالب بود برادران با دیدن تانکر آب توو اون محل که بعدها فهمیدیم اسمش دیدگاه یاسر بود و در اصل نقطه رهایی ،وضو گرفته و نمازشون رو که با اون حالت خونده بودن محض احتیاط اعاده کردن . ( چون نماز مغرب و عشا طبق حکم فقهی تا اذان صبح قضا نمیشه و مافی الضمه است) . خیلی خسته بودیم به محض رفتن توو کیسه خواب دیگه هیچی نفهمیدم............ یهو با صدای یکی از همرزمام بیدار شدم که منو برا نماز صبح بیدار کرد هوا داشت روشن میشد، گفت: محمد... خوابت سنگینه ها ! گفتم:چطور مگه؟ گفت: نصفه شبی یا بهتر بگم دم صبحی یهو عراقیا که بو برده بودن، منطقه رو چنان جهنمی کردن که بیا و ببین! .....ومن اصلا نفهمیدم ! جالبه که مثل من یه تعداد دیگه هم بودن. چنان آتیش خمپاره ها سنگین بوده که فرمانده هان گردان ( سردار حاج احمد شاهسون که اون موقع معاون گردان بود و بعدها فرمانده گردان کمیل شد و بعدش هم فرمانده تیپ )مجبور شده بود بنده خدا برا حفاظت از جون بچه ها بره و بروبچه های لودرچی جهاد رو بیاره که دور مون خاکریز بزنن تا یه وقت ما چیزیمون نشه و به عملیات برسیم. من اومدم از کیسه خواب بیام بیرون که تازه متوجه شدم پاهام سنگینه وقتی دقت کردم دیدم از پا تا نزدیکی تقریبا: کمرم زیر خاکه! تازه فهمیدم که خواب سنگین عجب مصیبتیه...... اصلا" متوجه نشده بودم که بخشی از بدنم زیر خاکریز زده شده رفته بوده!!!! .....خودمو درآوردم و رفتم برا نماز..... وقتی خوب خوب سر حال شدم و آفتاب هم دیگه زده بود تازه دیدم برو بچه های جهاد توو اون نصفه شبی چیکار کردن!!!!! دستشون درد نکنه اون بنده خداها نخوابیده بودن و اومدن برا ما جان پناه درست کنن و ما هم که اصلا متوجه نشدیم! خب ظاهرا" بنده خداها زیر اون اتیش شدید خمپاره های 82 و 120 ! چند نفری هم لت و پار دادن. یکی از لودراشون رو هم گذاشته بودن کنار یه تپه ای که خدا خیرشون بده ظهر همون روز حسابی به دردمون خورد! و ما رفتیم زیرش و از گرما پناه آوردیم به سایه اش خلاصه این یه خاطره کوچیک!!!(البته بخاطر مدت زمان کمی که اونجا کنارمون بودن... . و نه به اندازه زحمتشون.... و نه به اندازه ارزش ایثار و از خود گذشتگیشون ....که اصلا با هیچ مقیاسی نمیشه اونومحک زد.... اجرشون با بی بی حضرت زهرا(س) و سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع). ما هم اون روز رو به غروب رسوندیم و غروب نماز خوندیم و وداع بسیار پر شکوه و پرشور و خاطره انگیزی همه با هم کردیم ..... صدای گریه و حلالیت طلبی فضا رو پر کرده بود...... توو همون حال بعضیا هم خدا میدونه انگار میرفتن عروسی و عروسی شونه، میخندیدن و با بقیه شوخی میکردن اما.... لباشون پر خنده و حرفاشون مزاح و پر روحیه ولی چشماشون اشک و صداشون با بغض و لرزون....... و.... راه افتادیم..... و..... اولین ساعات بامداد بیستم فروردین 1362 عملیات والفجر یک با زمز یا الله یا الله یا الله در منطقه شمال و شمال غرب فکه در مناطق شرهانی و زبیدات و .....ارتفاعات 112 و 142 و 103 صخره ای و ....آغاز شد...... یا علی مدد.... نجف47 نقش پشتيباني و مهندسي جنگ در دفاع مقدس (سنگرسازان بي سنگر) بسمه تعالي نقش پشتيباني و مهندسي جنگ در دفاع مقدس صدام بعثي در روز 26 شهريور 59 در جلسه اي فوق العاده اي مجلس ملي عراق حاضر شد و گفت: من در برابر شما اعلام مي كنم كه ما قرارداد ششم مارس 1975 را كاملاً ملغي مي دانيم و شوراي فرماندهي در اين زمينه تصميم خود را خواهد گرفت. اين نطق صدام از فرستنده هاي راديو تلويزيوني عراق ساعت 20:30 در تاريخ26/6/59 به صورت مستقيم پخش گرديد. پنج روز بعد يعني 31/6/59 جمله ي گسترده ي نظامي خود را عليه ايران با 12 لشگر مسلح به مرزهاي غربي، جنوب غربي و شمال غربي به طول بيش از يك هزار و سيصد كيلومتر شروع نمود. از هوا تا سر پل ذهاب و اسلام آباد و در جنوب تا پشت دروازه هاي اهواز و محاصره ي آبادان پيش رفت. شهرهاي قصر شيرين، سرپل ذهاب، نفت شهر، هويزه، بستان، خرمشهر، و صدها روستا و بخش سقوط كرد و در كل بيش از چهارده هزار كيلومتر مربع از اراضي پنج استان خوزستان، ايلام، كردستان، باختران و آذربايجان غربي را به تصرف خود درآورد. مناطق مسكوني مراكز استان و شهرهاي بزرگ ايران از جمله اهواز، باختران، اروميه، تبريز، همدان، بوشهر، سنندج و غيره را مورد حملات هوايي قرار داد. صدام در برابر چشم بينندگان تلويزيون حاضر شد و قرارداد الجزاير را پاره كرد و گفت: اين قرارداد مربوط به زماني است كه ما ضعيف بوديم. در حال حاضر ما قوي هستيم و به اين قرارداد نيازي نداريم. در شرايطي كه شهرها و اراضي جمهوري اسلامي ايران در اشغال صدام بود او در يك مصاحبه مطبوعاتي با خبرنگاران خارجي در حالي كه مفاد منشور سازمان ملل متحد را سخره گرفته بود، گفت: مردمي كه درگير جنگ مي شوند بايد نتايج آن را بپذيرند، پس چه گونه مي شود به مردمي كه شكست خورده اند بگوييد اين سرزمينتان؛ بفرماييد تحويل بگيريد! مردم انقلابي جمهوري اسلامي ايران در برابر هجوم تجاوز كارانه به خروش آمدند و از سراسر كشور حركتي عظيم انجام گرفت و مردم كوچه بازار، گروه گروه به سوي جبهه ها رفته و براي جنگ و دفاع آماده شدند؛ به گونه اي كه حتي به كار گرفتن اين نيروهاي وسيع مردمي براي فرماندهان، مشكل و فكر تشكيل بسيج و منظم كردن آنان و تنظيم ارتش بيست ميليوني مطرح شدند. نقش جهاد سازندگي در جنگ وقتي حضرت امام (ره) فرمان تشكيل جهاد سازندگي را صادر فرمود، موجي عظيم به ساري عمق جامعه را تحت تأثير قرار داد. جهاد گام هاي آغاز را به كمك به روستاييان استوار نمود و فعاليتش را از سازندگي و به سازي كشور شروع كرد. آري جهاد نامي آشنا براي مردم دشت و كوهستان، نامي دل آرام براي مردم كوير، هم نشيني دلسوز براي روستاييان و نوايي دل نشين به عمق درون همه ي انسان هاي پاك سرشت است. اين نهاد مقدس با داشتن جوانان مومن و فداكار و كم توقع، پس از 15 روز كه از شروع جنگ مي گذشت، اولين اكيپ ها از سراسر كشور را به سوي جبهه هاي غرب و جنوب اعزام كرد و در خطوط مقدم جبهه و پشت جبهه مستقر نمود و از همان لحظه ي استقرار فعاليتهاي مستمر و دشمن شكن خويش را آغاز كرد. حضور ايثارگران جهاد سازندگي به مثابه قطره اي درياي خروشان امت حزب الله در كليه ي سنگرها و صحنه ها نبرد، تأثير شگرفي در تقويت و حمايت جبهه ها و گشودن راه هاي جديد در دفاع و كوتاه نمودن دست متجاوزان داشت. به تدريج با سامان گرفتن نيروهاي شركت كننده در جنگ، حضور جهاد سازندگي در جبهه هاي نبرد. هر روز شكل مشخص تر و ابعاد دقيق تر و حساس تري پيدا مي كرد. به لحاظ گستردگي فعاليتهاي ايثارگران جهاد سازندگي، ارائه آمار و ارقام مشخص و دقيق از اين فعاليت ها غير ممكن است. هر چند پشتيباني و مهندسي جهاد در كليه ي عمليات ها از ((ثامن الائمه)9 تا ((بيت المقدس 4))، خدمات شايان و شايسته اي نموده است، ليكن ما با در نظر گرفتن اجمال نويسي به ذكر پاره اي از تلاش هاي جهادگران در جنگ هشت ساله مي پردازيم: عمليات گسترده و پيروزمند والفجر 8 يك عمليات آبي – خاكي بي مانند بود. مي توان به جرأت آن را يك جنگ مهندسي تمام عيار به شمار آورد كه پيروزي هاي به دست آمده در اين عمليات بي نظير با برنامه ريزي دقيق و حساب شده و به كارگيري نيروهاي متعهد و متخصص جهادگر و مردمي و تلاش پيگير و شبانه روزي و خدمت بي شائبه ي فرزندان برومند پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد سازندگي با هماهنگي و وحدت و يكپارچگي نيروهاي رزمي به وقوع پيوسته است. نخلستانها، باتلاق ها، نهرها،خاكريزها، جاده ها و پلها در سواحل شرقي اروند رود همواره نمايانگر و بازگو كننده ي تلاش و همت بي همانند سنگر سازان بي سنگري است كه در دل شبهاي تاريك، تنها در جهت رضاي پروردگار و باء و نصرت اسلام و پاسداري از خون گلگون كفنان حماسه ساز و ياري سپاه توانمند اسلام در صحنه هاي رزم پر شكوه و دشمن شكن، هشتمين و الفجرشان را آراستند. از همه مهمتر اروند پرخروش كه در برابر نيروي ايمان و اراده توانا و همت بلند حماسه سازان تسليم گشته و در مقابل ايستادگي و عزم راسخ آنان به تعظيم درآمده و مقدم عاشقان حق را برگرده ي خود پذيرا و در جهت پيروزي اسلام بر كفر به سرور و شادماني پرداخته بود. در شبهاي بي شماري همت و تلاش ساحل سازان بي سنگر را در زير رگبار مسلسلهاي فريب خوردگان به تماشا نشسته بود و باسرانگشت امواج بلند خود حديث مقاومت و ايثار را در قالبي نوين به گوش ستارگان شب زمزه كرده و فضاي عرصه ي پيكار را معطر ساخته بود. اين پيروزي عظيم، يعني ساختن جبهه و تثبيت مواضع نه تنها تا كنون در هيچ يك از عمليات هاي سپاه اسلام در طول جنگ تحميلي سابقه نداشته بود، بلكه بار ديگر توانايي هاي تخصصي پشتيباني و مهندسي جنگ جهد سازندگي را به نمايش گذاشت و دنيا را به شگفتي و حيرت واداشت. احداث پل بزرگ ((بعثت)) بر روي رودخانه خروشان اروند و از ابتكار جهاد بود كه از نظر فني و موفقيت استراتژيك اهميت ويژه اي داشت؛ و جز با الطاف خفيه ي الهي هيچ گاه ميسر نبوده است. عمليات كربلاي (5) در شرايط زماني و مكاني اي به وقوع پيوست كه دشمن بعثي به هيچ وجه تصور آن را نمي كرد. در اين منطقه عملياتي، ارتش بعث به كمك كارشناسان نظامي خارجي و صرف هزينه هاي بسيار هنگفت، قويترين و مستحكم ترين خطوط دفاعي را ايجاد نموده بود. به طوريكه فرماندهان و سربازان بعثي با اطمينان از نفوذ ناپذيري اين خطوط، آن را دژ ((استواري)) نام نهاده بودند. ايجاد انواع ميدان هاي مين و سيم هاي خاردار و سنگرهاي بتوني در بخش هاي خاكي منطقه و ايجاد درياچه ها و باتلاق هاي مصنوعي با عمق كم، نه تنها نيروي پياده، بلكه عبور قايق را نيز نا ممكن مي ساخت، از جمله اي اين موانع بود. در انتهاي اين آب گرفتگي ها و در ساحل خط دفاعي دشمن، دهها رديف سيم خاردار و موانع خورشيدي و ميدان هاي وسيع مين و سنگرهاي ديده باني كمين قرار داشت؛ و در پشت اين موانع نيز دژ خاكي بزرگي به ارتفاع 5 الي 6 متر به عرض 10 متر احداث شده و يك كانال بزرگ سيماني نيز داخل اين دژ تعبيه گرديده بود. قابل توجه اين كه اين موانع و خطوط دفاعي در پشت اين دژ باز هم تكرار شده بود. اما اين خطوط عظيم دفاعي، با امدادهاي غيبي خداوند، و با ايثارگري هاي رزمندگان اسلام و فرماندهي هماهنگ و قوي عمليات و اجراي طرح هاي پيچيده و عظيم عملياتي و مهندسي – رزمي، كه در واقع حاصل تجارب سال ها ايثارگري توأم با اخلاص و خلاقيت دلير مردان خطه توحيد بوده است، آن چنان با سرعت در هم ريخت كه دشمن حتي تصورش را هم نمي كرد. براي آن كه واحدهاي مهندسي – رزمي لشگريان اسلام نتوانند از تجارب قبلي خود، در اين منطقه بهره بگيرند، رژيم بعث استحكامات و موانع و مواضع پدافندي خود را به نحوي طراحي نموده بود كه از لحاظ مهندسي – رزمي سازماندهي جديدي نيازمند بود. در چنين شرايطي، گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد سازندگي در منطقه مستقر شده و در قبل از عمليات با انجام كارهايي از قبيل: تردد نيروهاي رزمي، ترميم و تعريض و شن ريزي را هاي مواصلاتي و هم چنين احداث صدها سنگر و دهها مقر و قرارگاه جهت استقرار نيروهاي عمل كننده و سنگرهاي توپخانه، ادوات، اورژانس و غيره منطقه را براي انجام عمليات آماده مي كردند. در حين عمليات نيز، جهادگران گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد سازندگي در زير سخت ترين آتش دشمن جاده ها را جهت عبور وسائل نقليه و امكانات مورد نياز سپاهيان، درون آب گرفتگي ها تا خط مقدم دشمن امتداد داده و به جاده هاي تداركاتي نيروهاي بعثي وصل نمودند و در اين عمليات بهترين و با تجربه ترين نيروهايش به شهادت رسيدند. اين عمل در پشروي سپاه اسلام بسيار مؤثر بود. در اين راستا بايد از رانندگان كمپرسي در جابه جايي و حمل خاك و رانندگان لودر و بولدوزر كه در زير آتش شديد دشمن ايثارگرانه تلاش مي كردند، ياد كرد. علاوه بر اين، سنگرسازان بي سنگر، پا به پاي رزمندگان در عمليات پيش مي رفتند و با دستگاه هاي لودر و بولدوزر، خود را به خاكريزهاي دشمن – كه هنوز سقوط نكرده بودند – رسانيده و خاكرزيها و ديگر موانع را مي گشودند كه در طول تاريخ جنگ تحميلي بي سابقه و بي همانند بود. هم چنين در حين عمليات، گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد در تمامي مراحل پيشروي ها قدم به قدم براي سپاهيان توحيد، خاكريز عملياتي احداث نموده و مكمل رزم بي امان برادران رزمنده شان بودند. بعلاوه طرح ها و ابتكارات فني – مهندسي نويني در حين عمليات به اجرا درآمد كه شرح آن، در اين مختصر نمي گنجد. پس از انجام عمليات نيز، پاك سازي منطقه، تعميرات ادوات محل مجروحان، احداث استحكامات براي جلو گيري از ضد حمله و ده ها فعاليت ديگر، وظايفي بود كه ((سنگرسازان بي سنگر)) عاشقانه به انجام رساندند. جهاد سازندگي با استعداد بيش از شش قرارگاه فرماندهي، چهار تيپ و 40 گردان پشتيباني و مهندسي جنگ و 25 ستاد پشتيباني استان با تجهيزات كامل و ماشين آلات و با پذيرش مسئوليت مهندسي جنگ در كليه ي محورهاي عملياتي جنوب و غرب با اعزام 540 هزار نيروي جهادگر و با اهداي بيش از 3100 شهيد و 21 هزار جانباز و 1100 آزاده نقش عظيمي در 8 سال دفاع مقدس ايفاء نموده است. اقدامات جهاد سازندگي در دوران دفاع مقدس -1جاده سازي عملياتي – نفوذي و كوهستاني-ييش از 77325 كيلومتر 2شن ريزي بيش از 100000 كيلومتر 3-احداث انواع پل (نفررو، بشكه يي، لوله يي، آلمينيومي، قادري، بتني) 28100 مورد 4-دژ مستحكم 540 كيلومتر 5-سنگرهاي انفرادي و اجتماعي 151281 مورد 6-سنگرهاي خودرو، مهمات، تانك و نفبر 22500 مود 7-ايجاد مواضع توپخانه – مقرهاي توپخانه 664 مورد 8-احداث بيمارستان و اورژانس صحرايي 520 مورد 9-ايجاد سد خاكي – اسكله خاكي 1470 مورد -10محوطه سازي و ايجاد قرارگاه هاي تاكتيكي و مقر گردان ه- پادگان ها 370300 متر مربع 11-ايجاد كانال نفررو 25710 متر 12-ايجاد كانال آب 94732 متر 13-سايت موشكي، سكوي ادوات نظامي و پدافند هوايي 903 مورد 14-احداث باند هلي كوپتر 56 مورد 15-احداث دكل ديدباني 44 مورد 16-حمل و نقل مهمات، آب رساني، آب پاش جاده يي15000 مورد 17-احداث حسينيه، نمازخانه و ايستگاه صلواتي 15000 مورد 18-احداث حمام صلواتي 1270 مورد -19حفر چاه عميق و نيمه عميق26 مورد 20-احداث پاسگاه عملياتي جهت ايجاد امنيت 15000 مورد 21-تعميرات ادوات راه سازي جهاد – سپاه - ارتش 15700 مورد منبع: http://kanoonejahadgaran.ir/persian/content-view.asp?id=419