برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      112

    • تعداد محتوا

      9,593


  2. MF44

    MF44

    Members


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      1,421


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      3,151


  4. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      1,031



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 20 آذر 1401 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم در پاسخ به پیشنهاد دوست بسیار عزیز mostafa_by در خصوص استراتژی نبرد هوا- زمینی بر ان شدم تا توضیحات مختصر و درحد بضاعت در ارتباط با این بحث ارائه دهم . البته با ذکر این مطلب که ممکن است در حال حاضر تمام جنبه های این استراتژی را مورد توجه قرار نگیرد وبتدریج با شروع این کار توسط این حقیر ( پروژه بعدی بنده ) این مساله بطور شفاف تر انجام گیرد .   "نکته بعدی این است که تمام حقوق این تاپیک برای مجموعه میلیتاری است و بدون ذکر منبع و گردآورنده ، استفاده از آن شرعا"و قانونا" جایز نیست " نبرد هوا زمینی (AIR- LAND  BATTLE  )   بخش یکم   مبدع : دان استاری ، مردی بلند قد و درشت هیکل ، با موها و چشمانی خاکستری ، که عینک پنسی بر چشم دارد و با لحنی آرام و قاطع سخن می گوید . از نجاری و نقاشی در در خانه تابستانی اش در کوهستان خلوت و آرام کلورادو ( مقر فرماندهی نوراد- پدافند آمریکای شمالی ) لذت می برد . او با دقت کتابخانه 4000 جلدی اش را فهرست نویسی کرده ( بخش مورد علاقه من) و بیشتر شبیه یک رییس دانشگاه است تا یک نظامی ، و برای مدتی هم این پست را البته در یک دانشگاه غیر متعارف برعهده داشته است . سرتیپ دان استاری ، رهبری تمرین روشنفکرانه ای را برعهده داشت که به بیرون کشیدن ارتش ایالات متحده از سیاهچال تضعیف روحیه ای کمک کرد که پس از جنگ ویتنام به درون آن پرتاب شده بود و توانست آن را در جنگ خلیج فارس به سال 1990 به اوج خود برساند . او با موفقیت به بازسازی یکی از بزرگترین ، اداری ترین و سرکش ترین نهادهای جهان کمک نمود . جهان واقعا" نمی داند که سایه استاری در سراسر طول جنگ خلیج فارس دور سر صدام حسین ، دیکتاتور عراقی می چرخید ، چرا که از یک دهه پیش دان مورلی و دن استاری ، مفهوم جنگ موج سوم را ایجاد کرده بودند . استاری فرزند رکود اقتصادی دهه 1930 بود . پدرش برای مدتی در یک مبل فروشی و روزنامه محلی در کانزاس کار می نمود . اما در عین حال افسر گارد ملی کانزاس هم بود و پسرش "دن " برای سربازانی که در تعطیلات آخر هفته به شهرش می آمدند ، نقش پسرکی را ایفا می نمود که شبیه به آنها اونیفورم می پوشید و جلوی آنها رژه می رفت . در سال 1943 که شعله های جنگ جهانی دوم سراسر کره زمین را در خود گرفت ، دن در ارتش آمریکا ثبت نام نمود زیرا مشتاق بود بجنگد ، اما سرگروهبانی باهوش و حساس ، تقریبا" به فوریت تشخیص داد که در او درونمایه فرماندهی وجود دارد . او استاری را به سوی دسته ای کتاب هدایت نمود و اورا راهنمایی کرد و به وی گفت که خود را برای 3 هفته در درون اتاقی زندانی کند و این کتابها را بخواند . وی به استاری گفت : استاری تو باید در امتحان پر رقابت وست پوینت (west point - دانشکده جنگ ارتش ایالات متحده ) شرکت کنی " وقتی با اعتراض استاری مواجه شد که وی می خواهد به جبهه برود ، سرگروهبان چنین پاسخ داد : بگذار چیزی به تو بگویم ، قرار نیست این جنگ تا ابد طول بکشد ، من از جنگ جهانی اول تا اکنون در ارتش بوده ام ، ارتش همیشه به افسران خوب نیاز خواهد داشت . البته تو بلافاصله افسر خوبی نخواهی شد ، تو غیر نظامی نا مرتبی هستی ولی از تو می خواهم که بروی بالا و شروع کنی به مطالعه " ادامه دارد .....  
  2. 2 پسندیده شده
    تشکر ، این آمار و ارقام بر طبق استاندارد ساعات پروازی و عملیاتی آمریکا هست که تقریبا 200 ساعت در سال برای خلبان جنگنده در شرایط عادی و 350 ساعت در سال در منطقه جنگی و عملیاتی است در جدول هم هزینه ها رو با دو رنگ که مربوط به هزینه های عملیاتی - پشتیبانی و نگهداری و تعمیرات هست نشون داده ، هزینه های عملیاتی - پشتیبانی بسته به نوع هواگرد متفاوت هست ولی بخش اصلی هزینه هارو شامل میشه ولی در جنگنده های اف22 و اف35 هزینه های نگهداری و تعمیرات به نسبت بیشتر هست و بخصوص در اف22 تقریبا به میزان 40 درصد کل هزینه ها میرسه ، در اف16 تقریبا همه هزینه ها مربوط به کاربری عملیاتی میشه و نگهداری اون کم هزینه هست ما برای محاسبه هزینه سالانه هر فروند هواگرد دو راه داریم ، یا باید بر اساس پروتکل خودمون و هزینه های ساعت - پرواز و تقسیم هزینه اورهال به هر سال ، زمان کاربری عملیاتی و مهمات مصرفی و ... این هزینه کل رو محاسبه کنیم یا هم میتونیم از همین جدول برای یه تخمین منطقی استفاده کنیم ، البته باید در نظر داشت که این جدول بر پایه ساعات پروازی بالایی تنظیم شده و به احتمال زیاد خلبانان ما ساعات پروازی کمتری خواهند داشت مگر اینکه بخواهیم از نظر مهارت خلبان به رتبه های اول دنیا صعود کنیم که بستگی مسقتیم داره به نوع سیاست گذاری برای نیروی هوایی ، اینکه یک نیروی هوایی برتری هوایی داشته باشیم یا یک نیروی هوایی پشتیبانی یا دفاع هوایی یا یک نیروی هوایی کاملا آفندی و با قابلیت و توانایی اجرای عملیات هایی مثل حمله به اچ3 یا اوسیرک ؟ به هر حال با در نظر گرفتن اینکه ما در شرایط صلح قرار داریم و هزینه های عملیاتی محدود میشه به رزمایش های سالیانه و محدود عملیات هایی که در بعضی مواقع ضرورت پیدا میکنه ، با فرض 200 ساعت پرواز برای هر هواگرد ، در حدود 1 میلیون دلار هزینه برای هواگردهای سبکی مثل اف16 و 2 میلیون دلار برای هواگرد سنگینی مثل اف15 میتونیم در نظر بگیریم ، در این مبالغ هزینه های مربوط به مهمات و ... رو برای رزمایش ها و عملیاتهای مورد نظر هم اضافه کنیم چیزی در حدود 1.5 تا 2 میلیون دلار برای هواگرد سبک و 2.5 تا 3 میلیون دلار برای هواگرد سنگین بدست میاد ، در این شرایط برای 150 فروند جنگنده اف16 به هزینه ای در حدود 225 الی 300 میلیون دلار در سال نیاز داریم ، با کاهش ساعت پروازی به 150 ساعت که سطح قابل قبولی هست و قبل از انقلاب و در شرایط نرمال تامین قطعات یدکی و اقتصادی هم در این محدوده قرار داشت ، میتوان این هزینه رو بین 170 الی 225 میلیون دلار در نظر گرفت ، یعنی طبق این تخمین ، با یک میلیارد دلار میتوانیم هزینه 666 الی 882 فروند اف16 رو در سال تامین کنیم ، یا هم هزینه 150 فروند هواگرد سنگین مثل اف15 در حدود 280 الی 340 میشه که با یک میلیارد دلار میتوان هزینه 441 الی 535 فروند رو تامین کرد. با این حساب و با فرض بکارگیری دو جنگنده سبک و سنگین و اختصاص بودجه یکسان (هر کدام 500 میلیون دلار) برای نگهداری و استفاده از هر کدام ، میتوانیم حداقل 330 جنگنده سبک به اضافه 220 جنگنده سنگین برای زمان صلح داشته باشیم. در زمان جنگ هم بستگی به حجم و زمان اون داره که نمودار هزینه - تعداد عملیاتی بصورت معکوس حرکت میکنن و در یک نقطه همدیگه رو قطع میکنن ، اگر جنگ خیلی طولانی بشه و روند تامین قطعات یدکی دچار مشکل بشه یا مراکز تعمیرات آسیب ببینن ، در اینصورت تعداد جنگنده های عملیاتی به سرعت کم میشه و با افزایش هزینه های جاری ، از تعداد جنگنده ها کم شده و در نهایت به یک نمودار افقی و درصد عملیاتی ثابت میرسیم ، در هر صورت در درگیری های طولانی مدت و سنگین با دشمن قویتر با فرض بروز مشکل در زنجیره تامین قطعات و تعمیرات و جایگزینی جنگنده های از دست رفته ، با کاهش تعداد و افزایش هزینه ها ، تقریبا در یک سطح قابل قبولی از هزینه ها قرار خواهیم داشت. در مقابل دشمن هم سطح این نرخ کاهش تعداد عملیاتی با سرعت کمتری اتفاق خواهد افتاد و نموادر هزینه برای مدت بیشتری صعودی بوده و بعد از طی یک دوره زمانی نسبتا طولانی به سطح افقی خواهد رسید ، در برابر دشمن ضعیفتر و بدون پوشش هوایی یا با پوشش هوایی محدود هم که نیاز به استفاده از تمام ظرفیت عملیاتی نبوده و در نتیجه تفاوت چندانی در میزان هزینه ها نخواهیم داشت. به عبارت دیگر در مقابل دشمن قویتر ، هزینه ها در کوتاه مدت افزایشی شده و سپس روند ثابت و نزولی رو طی میکنن و مهم این هست که همزمان با کمیت و کیفیت بتوان جلوی موج اول و دوم حملات رو سد کرد ، در مقابل دشمن هم سطح هزینه ها هم در کوتاه مدت و هم میان مدت افزایشی بوده و باید برای چند ماه تا چند سال شاهد افزایش هزینه ها باشیم و پس از اون به سطح ثابت و بعد نزولی میرسیم ، در حالت کلی هزینه جاری جنگیدن هوایی در مقابل دشمن هم سطح بیشتر از هزینه جاری جنگیدن هوایی در مقابل دشمن قویتر است ! در برابر دشمن ضعیفتر هم که مساله هزینه ها بیشتر مربوط میشه به استراتژی و نحوه مدیریت میدان نبرد و جریان درگیری ها بصورت خلاصه اینکه در صورت سرمایه گذاری مناسب روی نیروی هوایی باید کمیت رو هم مورد توجه قرار بدیم حتی اگر لازم بشه تعدادی از هواگردها رو در حالت نیمه عملیاتی و ذخیره قرار بدیم و اونها رو برای زمان جنگ نگهداری کنیم. البته باید در نظر داشته باشیم که هزینه های پیش بینی نشده ای میتونه به این مبالغ اضافه بشه و در صورت ورود به یک درگیری و وضعیت عملیاتی ، هزینه ها تقریبا بصورت ارقام ذکر شده در جدول فوق در میاد. * درباره جنگنده های نسل پنجم این هزینه ها و نسبت ها با توجه به جدول ، تغییر اساسی خواهند کرد.
  3. 2 پسندیده شده
    اف-4 دی نیروی هوایی ارتش مسلح به دو غلاف راکت انداز LAU-10 5 اینچی زونی
  4. 2 پسندیده شده
    قادر و فانتوم .....!!!!
  5. 2 پسندیده شده
    بسم ا... برفراز خلیج فارس RF-4E
  6. 2 پسندیده شده
    سلام رادار سوخو هم در برابر رادار جنگنده های جدید غربی حرفی برا گفتن نداره البته اف 15 دارای توانایی کامل هوا به هوا هم ست
  7. 2 پسندیده شده
    قسمت دوم : سال 1948 بود که استاری از آکادمی نظامی ارتش با با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل گردید . جنگ جهانی دوم تمام شده بود و وی افسری جوان در ارتشی بود که بتدریج از حالت بسیج خارج می گردید . استاری بتدریج نردبان ترقی را پیمود و درجه گرفت و از فرمانده دسته و گروهان به افسر ستاد گردان ارتقاء یافت . وی کارشناس رسته زرهی بود و در دهه 1950 بعنوان افسر اطلاعات در ستاد ارتش هشتم در کره خدمت نمود . زمانی که در دهه 1960، ایالات متحده وارد درگیری های ویتنام گردید ، استاری بخدمت تیمی در آمد که وظیفه شان تجزیه و تحلیل تاکتیکهای واحدهای مکانیزه و زرهی و نیز تعیین وظایف ای یگان ها بود . بعهدها و در جریان حمله آمریکا به کامبوج در دهه 1970، با درجه سرهنگی که فرماندهی هنگ معروف یازدهم سواره نظام زرهی را برعهده داشت . درآنجا ، در جریان یک درگیری در نزدیکی باند فرودگاه سئول در اثر انفجار یک نارنجک زخمی گردید . بیلان فاجعه بار ارتش ایالات متحده در ویتنام و و بویژه ریشخند عمومی مردم خشمگین و دوپاره شده که نثار نیروهای آمریکایی بازگشته از ویتنام می گردید ، برای افسران و سربازان کار آزموده تلخ و ناگوار بود . ارتش به اتهام استفاده از مواد مخدر ، فساد و بیرحمی مورد حمله قرار گرفت . مردانی که جنگیده بودند ، می دیدند که به قتل نوزادان متهم شده اند . با این وصف ، چگونه شد ، ارتشی که بلحاظ فناوری در جهان پیشرفته ترین بود ، یعنی ارتشی که واقعا" در بسیاری از درگیری ها کلاسیک ، واحدهای منظم ارتش ویتنام شمالی را شکست داده بود ، از جنگجویانی ژنده پوش و بدون تجهیزات کافی ، آن هم از یک کشور کمونیست جهان سومی اینگونه مفتضحانه شکست خورد؟ ضربه جنگل : ارتش ایالات متحده به مانند شرکتهایی نظیر جنرال موتورز و IBM ( البته در دهه 1960و 70) بطور کامل برای درگیر شدن بر اساس جنگ موج دومی سازماندهی شده بود و به مانند این شرکتها برای اجرای عملیات انبوه و متمرکز و خطی ( که شاخصه آن وجود صرفا" ارتباط از بالا به پایین بود ) سازماندهی و تجهیز می گردید . ( در حقیقت ، جنگ ویتنام بطور مستقیم از کاخ سفید و بواسطه استفاده از تجهیزات ارتباطی بیسیم اداره می گردید و ریس جمهور گاهی شخصا" هدفهای بمباران را انتخاب می نمود .) این ارتش دارای نظام بوروکراسی سنگینی بود و درگیری هایی که بر سر اقتدار و تسلط یک نیرو در میدان نبرد میان نیروهای زمینی ، هوایی ، دریایی و سپاه تفنگداران در می گرفت و وجود رقابت شدید میان فرماندهان آنها ، تقریبا" ساختار رزمی آن را از هم گسیخته بود . زمانی که ارتش ویتنام شمالی عملیات جنگی را درمقیاس وسیع موج دومی ( استفاده از نیروهای زرهی انبوه و استفاده از مهمات غیر هوشمند ) آغاز نمود ، ارتش ایالات متحده بخوبی واحدهای ویتنام شمالی را درهم کوبید ، اما برای جنگهای چریکی ( نامتقارن - ناهمتراز) در مقیاس کوچک ، ( که دراصل یک نبرد موج اولی ) بشمار می آمد ، بسیار بد سازماندهی شده بود با اینهمه ، آنچه که استاری آن را " تجربه نکبت بار ارتش در ویتنام " می نامید ، یک تاثیر بسیار مثبت داشت و آن ، چیزی نبود جز افزایش روحیه خودکاوی (SELF-ANALYSIS) که به مراتب عمیق تر از ضربه شکست ویتنام بود و البته به اعتقاد استاری ، " آنقدر عمیق در ذهن همه جای گرفته بود که ایجاد و اجرای یک حرکت جدید ، تازه و متفاوت ، در ساختار محافظه کار ارتش راحت پذیرفته می شد " با نگاهی به تعادل نظامی در اروپا ، معلوم بود که بحران حتی از مساله ویتنام هم ، بدتر می باشد .( در دوران جنگ سرد ) . زمانی که آمریکایی ها در ویتنام درگیر بودند ، روسها از فرصت استفاده کرده و این زمان را صرف ارتقاء کیفی و کمی نیروهای خود و پیمان ورشو ( در حوزه زرهی ، موشکی و دکترین های نظامی خود ) نمودند ، بنابراین سئوال این بود که اگر ایالات متحده نمی تواند ویتنام شمالی را شکست دهد ، در برابر قدرت ارتش سرخ آنزمان از چه شانسی برخوردار می بود ؟ جنگ سرد ، در آنزمان هنوز واقعیت مسلط حوزه روابط بین الملل بود .در همان زمان که ایالات متحده از شکست تحقیر آمیز خود در ویتنام رنج می برد ، اتحاد شوروی هیچ نشانه ای از فروپاشی از خود نشان نمی داد و حزب کمونیست هنوز قدرت را در مسکو در اختیار داشت . ارتش سرخ اتحاد شوری هم به مانند یک گوریل 300 کیلویی بود که از قفس فرار کرده باشد .   ادامه دارد ........
  8. 1 پسندیده شده
    معبر سازمیدان مین سوئدی Minröjningsorm در اکراین قابلیت پاکسازی 130 متر در طول و به عرض 30 تا60 سانتی متر https://www.aparat.com/v/4WGRX و https://www.aparat.com/v/3jcUl منبع 1 منبع2 ظاهرا این هم یکی از معبر بازکن های آزمایشی انگلستانی است digitaltmuseum.seمنبع
  9. 1 پسندیده شده
    بسم ا... دی ... مثل دیزل
  10. 1 پسندیده شده
    ایران اگر بخواد جنگنده چینی بخره فقط j10c ارزش داره که خود چین هم از اون در تعداد بالا استفاده میکنه، نه تاندر که چین خودش حاضر نشد حتی یک فروند هم خریداری کنه.
  11. 1 پسندیده شده
    دوست گرامی به نوشته بنده دقت کنید نگفتم نبود گفتم معدود غیر از ان اف۲۲ یک چیز دیگر است و در لولی دیگر (غول مرحله اخره)
  12. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز فورمیشن چهار فروندی نیروی هوائی شاهنشاهی (پیش از وقوع انقلاب) برای سازماندهی جت های جنگنده خود عموما از اسکادران های 16 فروندی بهره می گرفت (هر گردان هوائی یا اسکادران متشکل از 4 دسته 4 فروندی). این روال تا خرید تامکت ها هم ادامه داشت ( 80 فروند در قالب 5 اسکادران 16 فروندی) اتفاقا در فیلم های دفاع مقدس هم پر تکرارترین تصاویر مربوط به عملیات های فانتوم های ایرانی ، نمایش آرایش رزمی و فورمیشن 4 فروندی فانتوم ها می باشد. به اتفاق چند تصویر از آرایش 4 فروندی فانتوم های ایرانی را ببینیم. با توجه به این که در خصوص ساختار اسکادران های نهاجا پس از جنگ اطلاع رسانی رسمی صورت نپذیرفته است، به همین دلیل خواهشمندم اگر دوستان در این خصوص اطلاعی دارند هم ، لطفا منتشر نفرمایند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  13. 1 پسندیده شده
  14. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم آشنایی با سیستم جنگ الکترونیک EPAWSS جنگنده F15EX جنگنده F15EX یک بروز رسانی پرتوان برای جنگنده Eagle جهت استفاده در درگیریهای قرن 21 می باشد . در جنگنده F15EX علاوه بر بهینه سازی که جهت حمل تسلیحات هوا به هوا و موشک های دوربرد ایجاد شده مجهز به یک سیستم پارازیت دهنده به نام EPAWSS است که می تواند بک حباب محافظتی کامل از رادارهای در اطراف خود و یا جنگنده های مجاور ایجاد کند. سطح توانایی این جنگنده در انجام عملیات جنگ الکترونیک تا 80 درصد EF-18G هست و می تواند تمام مسئولیت های EF-111 را انجام دهد. بعد از اینکه پنتاگون تصمیم به جایگزینی جنگنده F15C گرفت و انتخاب جایگزین را به عهده نیروی هوایی گذاشت ، نیروی هوایی دوسال قبل تصمیم به سرمایه گذاری جهت خرید 144 فروند F15EX گرفت. روی دو فروند از F15 های قدیمی با صرف هزینه ای 90 میلیون دلاری تجهیزات ، رایانه ، رادار ، حسگرها و سیستم جنگ الکترونیک EPAWSS نصب شده که ازمایش ها و تحقیقات مربوط به این سیستم ها را انجام بدهند. اما بدنه و موتور این دو جنگنده همان بدنه و موتور قدیمی هستند. BAE Systems EPAWSS یک گیرنده و مسدود کننده فرکنس است . این سیستم می تواند می تواند رادارهای دشمن را شناسایی کند و یک پرتو نازک از نویز اکتریکی را به سمت انها ارسال کند و باعث ایجاد اختلال در عملکرد رادار و صفحه نمایش می شود.( مزیت استفاده از پرتو نازک این هست که توسط سیستم های غیر قعال شناسایی نمیشود و فقط رادار را دچار اختلال می کند) استفاده از جمر جهت اختلال در رادارهای دشمن امر جدیدی نیست اما مزیت سیستم EPAWSS این هست که از الگوریتم ها و روشهای نوینی استفاده می کند که بسیار موثر تر از روشهای قدیمی هستند. نیروی هوایی در ابتدا تصمیم داشت سیستم EPAWSS را روی 200 فروند F15C و 200 فروند F15E نصب کند اما در سال 2018 تصمیم بر این شد که این سیستم فقط روی جنگنده F15EX نصب شود. سیستم های پدافندی روسیه و چین روز به روز پیشرفته تر و پیچیده تر میشوند . هرچند جنگنده های مثل F22 و F35 رادارگریز هستند اما نامرئی نیستند و در مقابل تهاجم به مناطقی که از سطح بالای حفاظت برخوردار هستند آسیب پذیر هستند و به سیستم های پارازیت دهنده پشتیبان نیاز دارند . در جنگ سرد نیروی های مختلف ارتش ایالات متحده هر کدام سیستم های جنگ الگترونیک مجزا و مختص خود را داشتند اما بعد از جنگ سرد پنتاگون نیروی هوایی را تحت فشار قرار داد تا جنگنده های EF-111 خود را بازنسشته کند و در صورت نیاز از جنگنده های EA-6E نیروی دریایی استفاده کند. با توجه به فرسوده شدن سیستم ها و بدنه جنگنده های EA-6A نیروی دریایی تصمیم گرفت جنگنده EF-18G را جایگزین انها بکند . تحقیقات نیروی هوایی نشان داده که این اتفاق باعث کاهش قابلیت جنگ الکترونیک نیروی هوایی میشود در سال 2018 ژنرال استفان ویلسون جانشین فرمانده نیروی هوایی اعلام کرد که نیروی هایی تسلط خود را بر جنگ الکترونیک از دست داده و باید دنبال سیستم های مستقل از نیروی دریایی برای این موضوع باشد. سیستم EPAWSS میتواند ضعف نیروی هوایی را در زمینه جنگ الکترونیک که با خروج EF-111 ایجاد شده را رفع کند. اما این سیستم هنوز باید ازمایش های گوناگونی را بگذراند تا به قابلیت عملیاتی کامل برسد. در اوایل سال 2021 در رزمایش گسترده جنگ الکترونیک در الاسکا جنگنده های F-35 به کمک اختلالی سیستم EPAWSS جنگنده های F15EX توانستند تمام اهداف را مورد اصابت قرار دهند. بدون اینکه توسط رادارها تهدیدی برای اونها ایجاد شود اساس سیستم جنگ الکترونیک EPAWSS سیستم AN/ALQ250 هست. این سیستم در هماهنگی کامل یا رادار سیستم های PWR و پرتاب کننده های چف و فلر هست و در محیط با وجود سیگنال های مختلف قادر هست به خوبی عمل کند. سیستم EPAWSS قادر هست یک اسکن بسیار سزیع از تمامی باندها انجام بدهد با توجه به الگوی ها و الگوریتم هایی که در اختیار دارد هر تهدید را شناسایی کند و اطلاعات کامل را در اختیار خلبان قرار دهد. همچینی این سیستم دچار ابزاری برای اهتلال هست که احتمال رهگیری جنگنده به کمک اقدامات جنگ الکترونیک را به حداقل می رساند. ویژگی های این سیستم 1- سطح بسیار بالای فن اوری جنگ الکترونیک که فقط مشابه اونها در جنگنده های نسل 5 وجود دارد 2- قابیت گسترده در اختلال ، سیستم مدولار، پهنای باند گسترده برای مقابله با رادارها با باندهای مختلف 3- قابلیت اختلال در سیستم های مادون قرمز 4-پارازیت همزمان بدون تداخل با رادار و سیستم های هشدار دهنده راداری خود جنگنده 5- قابلیت اختلال در سیستم ارایه فازی 6- قابلیت شناسایی تهدیدات جدید و تعریف نشده 7- کاهش حداقلی اثرات جنگ الکترونیک جهت شناسایی توسط سیستم غیر فعال دشمن 8- افرایش 50 درصدی تعداد چف و فلر منبع1 منبع2 اگر سیستم EPAWSS روی هر جنگنده اف 15 نصب شود هر جنگنده یک پایگاه جنگ الکترونیک تبدیل می شود نگته مهم این هست که این سیستم به صورت داخلی روی جنگنده نصب می شودنه به بصورت پاد خارجی Eagle Passive Active Warning Survivability System (EPAWSS)
  15. 1 پسندیده شده
    پیرمرد 53 ساله نیروی هوایی ایران
  16. 1 پسندیده شده
    حمله به اچ-3 کارگردان : شهریار بحرانی سال 1373
  17. 1 پسندیده شده
      پاسخ به سئوال شما دو جنبه دارد ، جنبه سیاسی و جنبه نظامی . وارد جنبه سیاسی نمی شوم ، چون این مساله برای خودش داستان جداگانه ای دارد ، اما بلحاظ نظامی :     طرح ریزی و اجرای استراتژی دفاع متحرک عراق بقدری پیچیده بشمار می رفت که حتی تا کنون نیز بخش عمده ای از این راهبرد ، دچار ابهامات جدی است . نقشه فوق ، برآورد اینجانب از حرکات شطرنجی ارتش بعث عراق در جریان استراتژی دفاع متحرک در اواخر سال 1364 واوایل 1365 است . براساس تئوری ژنرال استاری ، اصل اساسی در اجرای راهبرد دفاع متحرک ، " نبودن در همه جا و در عین حال بودن در همه نقاط درگیری است " ، بدین معنی که هر ارتشی برای دست یابی به موفقیت می بایست علاوه بر درگیر کردن واحدهای دشمن در طول جبهه نبرد ، "ذهن فرماندهان دشمن " را نیز نسبت به جهت و هدف اصلی تهاجم گمراه نماید .     پی نوشت :   1- ظاهرا" ارتش عراق در این زمینه موفقیت هایی را در بازه زمانی اجرای استراتژی دفاع متحرک  بدست آورده بود . 2- استراتژی یکم سان تزو هم چنین بود : در تاریکی و سایه حرکت کن، سرزمینهای جدا افتاده را اشغال کن، پنهان شدن پشت پرده، فقط بدگمانی ها را زیادمی کند. برای پایین آوردن گارد دشمن، باید قصد واقعی خود را زیر نقاب فعّالیتهای روزانه پنهان کنی. بدین معنی که مشاوران نظامی و استراتژیست های ارتش عراق ، با اجرای تک های ایذایی در طول جبهه با ایران ، بخصوص در غرب ،  قصد و نیّت خودشون را از سمت تک اصلی ، در جنوب پنهان کرده  و با عقب کشیدن یگانهای نخبه (گارد ریاست جمهوری ) و سازماندهی مجدد و اجرای آموزشهای رزم ترکیبی ، عملا" ما را فریب دادند .
  18. 1 پسندیده شده
    بخش بیست و هفتم :   هجوم دشمن به منطقه حاج عمران:   از آنجا که براساس شواهد به دست آمده در ارديبهشت ماه سال 1365، دشمن خود را براي حمله در منطقه حاج عمران آماده مي کرد، نيروهاي خودي، تدابير پيش گيرانه اي را در اين منطقه، که توسط تيپ 4 جمعی لشکر 64 ارومیه پدافند مي شد، انجام دادند.   بدين صورت که تيپ شهيد بروجردي، تيپ ويژه شهدا و چند گردان جندالله، از يگان هاي سپاه، مأمور تقويت اين منطقه شدند. با این حال ، دشمن از نخستين دقيقه هاي روز بامداد 1365/2/24، آتش تهيه سنگيني را روي ارتفاعات شهيد صدر، تپه شهدا، ارتفاع 2519 ، کدو و سرسول اجرا و در ساعت 5 بامداد، هجوم خود را آغاز کرد.   با وجود آتش سنگين و فشار زياد نيروهاي دشمن، استقامت بي نظير نيروهاي مستقر در خط، افزون بر اينکه مانع از نفوذ گسترده دشمن در نخستين ساعتهاي درگيري شد، تلفات زيادي را نيز به دشمن وارد آورد. اما دشمن با اجراي آتش سنگين توپخانه / تانک  و وارد کردن نيرو و پشتيباني از طريق بالگرد و هلي برن نيرو مي کوشيد عمليات را ادامه دهد و به رغم تلفات وارد شده، منطقه مورد نظر را تصرف کند؛ از اين رو، با وجود آنکه تنها در دو روز نخست عمليات، در اثر اجراي آتش خودي 17 فروند بالگرد  حامل نيرو و امکانات دشمن سقوط کرد، اما عراق همچنان، به ادامه تک و تقويت نيروهايش پافشاري مي کرد و در نهايت، در روز نخست، دشمن موفق به تصرف ارتفاعات 2435 (شهيد صدر) و 2519 (گردمند) شد. به دنبال تصرف اين دو ارتفاع ، طبیعی بود که قرارگاه نجف اقدامات متعددي را براي بازپسگيري آنها انجام دهد .   بنابراین در نخستين ساعتهاي بامداد روز 1365/2/25 ، (شب  دوم عمليات)، تيپ شهدا روي ارتفاع 2519 و تيپ شهيد بروجردي روي ارتفاع شهيد صدر وارد عمل شد و علیرغم تحمل تحميل تلفات و ضايعات سنگين به دشمن، نتوانست ارتفاعات مزبور را باز پس بگيرد. تلاش براي بازپسگيري اين ارتفاعات شب بعد نيز تکرار شد. در اين شب، تيپ شهيد بروجردي که ديگر نيروي رزمي در اختيار نداشت، بار ديگر با به کار گرفتن گردان جندالله خوي در ساعت 2:55 بامداد روز 1365/2/26، با هدف تصرف ارتفاع شهيد صدر وارد عمل شد. اين نيروها که با آتش توپخانه و تانک پشتيباني مي شدند، حدود بيست دقيقه پس از آغاز عمليات موفق شد ارتفاع شهيد صدر را تصرف کند، اما آتش شديد دشمن، نرسيدن مهمات کافي، نرسيدن نيروي کمکي و روشن شدن هوا ، باعث شد تا یگانهای سپاه نتوانند روي اين ارتفاع دوام بياورند و مواضع خود را تثبيت کنند؛ بنابراين، در ساعت 4:30، اعلام شد که نيروهاي خودي مواضع تصرف شده را به سمت عقب ترک کنند.   پس از اين اقدام، تيپ شهدا مأمور تصرف ارتفاع 2519 شد. بدين ترتيب، قائم مقام اين تيپ با جمع آوري باقي مانده نيروهاي بسيجي و کادرهاي ستادي خود، يک گردان تشکيل داد (که عصاره نهايي اين تيپ بود) و در ساعت 1:30بامداد روز 1365/2/29، با هدف تصرف ارتفاع 2519   از دو محور وارد عمل شد. در آغاز، نيروها با موفقيت پيشروي کردند.   این نیروها در محور راست، هفتاد نفر و در محور چپ، چهل نفر از نيروهاي دشمن را به اسارت خود در آوردند و در ادامه عمليات، تلاش زيادي براي الحاق دو محور و در نتيجه، تصرف ارتفاع 2519، صورت گرفت، اما در اثر روشن شدن هوا و آتش شديد دشمن نيروهاي عمل کننده موفق به الحاق نشدند و عمليات ناموفق ماند. در اين عمليات، يک گردان از تيپ 57 ابوالفضل(ع) که در احتياط نزديک بود، بنا به نياز، وارد عمل شد، اما براثر آتش سنگين توپخانه دشمن، ضرباتي بر آن وارد آمد و فرمانده اين گردان به همراه سه فرمانده گروهان آن به شهادت رسيدند. در اين مرحله از عمليات، به رغم عدم دست يابي به هدف، نيروهاي خودي توانستند تلفات سنگيني را به دشمن وارد آورند و فرمانده تيپ 433 پياده همراه با تعداد زيادي از نيروهاي عراقي کشته شدند و بيش از صد نفر از نيروهاي دشمن به اسارت در آمدند.       یکی از نقاط قوت ارتش عراق در جریان اجرای استراتژی دفاع متحرک ، یگان های توپخانه این نیرو بشمار می آمدند .     پس از اينکه تيپ شهدا طي دوبار عمليات، نتوانست ارتفاع 2519 را پس بگيرد، تيپ 57 ابوالفضل(ع) مأمور اين کار شد. اين تيپ از حدود نيمه شب  1365/2/29 ، از سه محور به ارتفاع 2519 حمله نمود و با موفقيتهايي که به دست آورد، توانست خود را به هدف نزديک کند، اما آتش سنگين توپخانه تلفات زيادي به نيروهاي عمل کننده وارد آورد و آتش يکي از تيربارهاي دشمن مانع از الحاق محورها شد.   تلاش رزمندگان براي انهدام تير بارها نیز به موفقيت نرسيدو در نتيجه، با روشن شدن هوا فرماندهي تيپ 57 به نيروها دستور داد که به مواضع قبلي خود برگردند. در روز 1365/3/1، در حالي که تيپ 57 آماده مي شد تا با اتکا به استقرار نيروهاي خودي روي تپه شهدا به ارتفاع شهيد صدر حمله کند، ناگهان، در ساعت 05:6 صبح، خبر رخنه دشمن برروي تپه شهدا گزارش شد و به دنبال آن مشخص گرديد که نيروهاي خودي (شامل برادران ارتش و سپاه) پس از 9 روز مقاومت ايثارگرانه بي نظير به اجبار، تپه شهدا را تخليه و به عقب بازگشته اند.     نقشه عملیاتی منطقه حاج عمران   ارتفاعات و خطوط تماس یگان های ایرانی و عراقی   اما آزاد سازي ارتفاع شهيد صدر با پاتک دشمن و استقرار نيروهاي دشمن روي تپه شهدا راه کار آزادسازي ارتفاع شهيد صدر مشکل تر نمود. با وجود اين، تيپ 57 در ساعت 2 بامداد روز 1365/3/2، عمليات خود را براي باز پسگيري اين ارتفاع آغاز کرد و پس از پانزده ساعت فعاليت، اعلام کرد که مواضع دشمن سقوط کرده و ارتفاع شهيد صدر به تصرف نيروهاي خودي درآمده است.   در اين حمله، بيش از هشتصد نفر از قواي دشمن کشته و زخمي و 34 نفر اسير شدند، اما بيش از دو ساعت از آزادسازي اين ارتفاع مهم نگذشته بود که نيروهاي دشمن با پشتيباني آتش شديد توپخانه، فشار بر نيروهاي خودي را شدت بخشيدند و مقاومت رزمندگان براي حفظ ارتفاع شهيد صدر با ادامه و تشديد آتش سنگين و متمرکز دشمن شکسته شد و نيروهاي خودي در ساعت 14 به اجبار، از اين ارتفاع پايين آمدند که بلافاصله، نيروهاي دشمن روي آن مستقر شدند .   در مجموع، طي ده روز درگيري در منطقه حاج عمران، نيروهاي خودي به دليل آمادگي قبلي و با استقامت و مقاومت بي نظير و تحمل ضايعات موفق شدند از نفوذ گسترده نيروهاي دشمن و تسلط کامل آنها بر منطقه، جلوگيري کنند و تلفات سنگيني را به دشمن وارد کنند. دشمن نيز با استفاده از آتش سنگين، به کار گرفتن تعداد زيادي بالگرد  براي رساندن نيرو و امکانات و به کارگيري حجم گسترده آنها توانست ارتفاعات 2435 (شهيد صدر)، 2519 و تپه شهدا را تصرف کند.   طي اين مدت، افزون بر نیروهایی که پيش از هجوم دشمن در منطقه مستقر بودند، تيپ 57 ابوالفضل، تيپ قدس و چند گردان جندالله سپاه و چند گردان از تيپ 3 لشکر 64 ارتش نيز براي تقويت به منطقه وارد شدند و به مقابله با دشمن پرداختند. طبق آمارهاي ده روز نخست عمليات، از برادران سپاه دست کم، 281 نفر شهيد و 352 نفر مفقود الاثر و از برادران ارتش 153 نفر شهيد و 150 نفر مفقود الاثر شدند که مفقود الاثرها غالبا، شهيدان به جا مانده بودند.   در اين هجوم، دشمن حدود 26 گردان پياده و امکانات بسيار زيادي را به کار گرفت و طبق برآوردها حدود، سه هزار نفر تلفات داشت. در اين منطقه، برخلاف موارد قبلي بين ارتش و سپاه هماهنگي بسيار خوبي وجود داشت و نيروهاي ادغامي آنها در خطوط پدافندي به خوبي عمل کردند. تلاش هاي تيپ 4 لشکر 64 ارتش در اين درگيري ها چشم گير بود و آنها پابه پاي نيروهاي سپاه در مقابل هجوم دشمن مقاومت کردند.   ادامه دارد ...........
  19. 1 پسندیده شده
    بخش بیست و سوم :   " عنصر منتظر در جنگ ، همیشه بازنده خواهد بود "   آغاز تهاجم : اجرای استراتژی دفاع متحرک در عمل : با ایجاد زمینه سازی های لازم و طرح ریزی یک عملیات دقیق ،در تاریخ 1364/12/15 ، واحدهای ارتش عراق  ، در حالی که توسط واحدهای هوابرد و بالگردهای رزمی پشتیبانی می شدند ، با به کارگیری یگانهای زرهی !!!!!! ( عجیب بودن به کارگیری تانک در نواحی کوهستانی ، در حالی که می دانیم واحدهای زرهی در ارتفاعات چه محدودیتهایی دارند - تجربه روس ها در افغانستان و چچن ، تجربه متفقین در جنوب ایتالیا و تجربه ارتش رژیم صهیونیستی در جولان  ) به منطقه "چوارتا" و ارتفاعات پر برف "کچل " و " ناصر " هجوم بردند . نیروهای تیپ 57 ابوالفضل (سپاه) که بر روی این ارتفاعات استقرار داشتند ، در حدود 24 ساعت در برابر هجوم دشمن مقاومت کرده ولی بدلیل سردی بیش از حد هوا ، عدم وجود عقبه ، نرسیدن مهمات ، پشتیبانی و امکانات ، با دستور قرارگاه نجف ، عقب نشینی کردند . بدین ترتیب در نخستین مرحله اجرای استراتژی دفاع متحرک ، لجمن منطقه ، از آخرین حد پیشروی نیروهای خودی در عملیات والفجر 9 ( ارتفاعات کانی مانگا و لری ) بیرون آمد و به پشت "چم گوگاسور " منتهی شد .   به دنبال درخواست هاي قبلي فرماندهي قرارگاه نجف و با پيش آمدن چنين وضعيتي، طي چند جلسه، فرماندهان نيروي زميني سپاه و ارتش و قرارگاه نجف وضعيت اين منطقه را بررسي کردند و قرار شد اين منطقه کلا" تحويل نيروي زميني ارتش شود؛ بنابراين، طي ابلاغيه اي، از تاريخ 1364/12/18 پدافند منطقه به عهده يگان هايي از تيپ 55 هوابرد و لشکر 77 گذاشته شد، ضمن اينکه چند گروهان هم از نيروهاي سپاه در اختيار اين يگان ها قرار گرفت.   با این حال ، پس از این جابه جایی ، یگانهای دشمن در شب 1364/12/20 ، از محور سمت راست ارتفاعات " پیلینگ سور " مجددا" دست به حمله زدند . با شروع آتش تهیه دشمن ، نیروهایی که بر روی این ارتفاعات مستقر بودند ، بسرعت عقب نشینی کرده ، اما بعد از مدتی و زمانی که مشخص شد ، این تهاجم ، ماهیتی ایذایی داشته ، واحدهای خودی ، مجددا" در منطقه مستقر شدند . اما در نیمه شب 1364/12/23 ، دشمن بطور همزمان از سه محور به این ارتفاعات حمله برده و براحتی موفق شدند تا اهداف خود را تصرف کنند . اگر چه چند گروهان ارتش و سپاه بخوبی مقاومت کردند ، اما جو عمومی عقب نشینی نیروها باعث شد تا از این نیروها نیز کاری ساخته نباشد و زمانی که این نیروها در خطر محاصره شدن بودند ، مجبور به عقب نشینی شدند . با این عقب نشینی ، و سقوط ارتفاعات پیلینگ سور و موبرا ، خطر سقوط و محاصره نیروهای موجود بر روی ارتفاعات " ممی خلان" نیز وجودداشت . البته علیرغم وجود یک جاده که در دست نیروهای خودی بود ، ظاهرا" این امکان برای دشمن وجود نداشت ، اما قرارگاه تاکتیکی ارتش بفوریت دستور عقب نشینی به گردان مستقر بر روی این ارتفاعات را داد و بالتبع واحدهای سپاه نیز که منطقه را خالی از نیرو دیدند، با جمع آوری امکانات و تجهیزات ، عقب نشینی نمودند .   ادامه دارد ................
  20. 1 پسندیده شده
    بخش بیست و دوم :   ب - ابعاد عمومی  استراتژی دفاع متحرک :   ارتش بعث عراق ، در کنار اتخاذ استراتژی های عملیاتی جدید ، همچنان بخشی از راهبردهای مورد استفاده در راهبردهای قبلی را به کار می برد . در این مقطع نیز با وجود اینکه استراتژی دفاع متحرک ، چهره اصلی راهبرد دفاعی عراق را بیان می نمود ، اما فرماندهان ارتش عراق ، همچنان تدابیر دفاعی خویش را با قدرت بیشتری ادامه ادامه می دادند .   1- تقویت و چند لایه کردن مواضع پدافندی در اروند :   پس از 75 روز مقاومت نیروی های ایرانی که بشدت خلاف ارزیابی های واحدهای اطلاعاتی عراق قبل از عملیات والفجر8 بود ، عراقی ها بسرعت دست به یافتن دلایل شکست خود در فاو زدند . در یکی از سلسله جلسات فرماندهان عراقی برای تبیین شکست عراق در فاو، مهمترین عامل نداشتن تجهیزات انفرادی توسط پیاده نظام عراقی برای ساخت سنگرهای تعجیلی و یا انفرادی دانسته شده بود ، بنابراین تقویت مواضع پدافندی ورفع نقاط ضعف آن ، یکی از نتایج یکی از مهمترین نتایج بررسی و تحلیل شکست ارتش عراق بود .   بنابراین ارتش عراق ، ایجاد مواضع آتش (پیاده /تانک) سنگرهای انفرادی و اجتماعی پیاده نظام ، سنگرهای کمین ، خطوط ارتباطی میان خطوط پدافندی و میادین مین را در اولویت کارهای خود قرار دادند . به همین منظورپس از فروکش کردن درگیری ها ، ایجاد موانع خورشیدی ، ضربدری ، سکوهای شلیک و استراحت برای تانک و خمپاره در دستور کار قرار گرفت . تامین یگانهای مهندسی مامور به خطوط مقدم نیز به فرماندهی تیپ های پدافندی واگذار گردید .   یک کارشناس نظامی عرب ( مارشال عبدالحلیم ابوغزاله - وزیر وقت دفاع مصر )‌ براین اعتقاد است که ارتش عراق با ایجاد یک سیستم پدافندی قوی و جدید در طول محیط خارجی خطوط پدافندی ایران در فاو ،موفق شد تا  با کمترین نیرو ، بخش بزرگی از استعداد رزمی سپاه را در فاو درگیر نماید . وی بر این اعتقاد است که :   " بر عکس مواضع پدافندی ایران، عراق خطوط پدافندی خود را چند لایه نمود و بوسیله یک شبکه پیچیده خطوط مواصلاتی جاده ای آنها را به عقبه و مراکز لجستیک متصل ساخت و برای حفاظت از این مراکز با استقرار حجم انبوهی از آتشبارهای دفاع هوایی و استقرار  گردان های توپخانه و مهمات مربوط به آنها ، قدرت آتش خود را نسبت به ایرانی ها به میزان هفت برابر افزایش داد . از سویی دیگر ارتش عراق با افزایش منابع اطلاعاتی خود ، میزان دقت آتش توپخانه خود را افزایش داد و این مساله موجب کاهش تردد یگان های مستقر در خطوط مقدم ایرانی ها گردید "   2- بهره گیری از ظرفیت کامل رزمی : ارتش عراق در سراسر طول جنگ همواره درصدد بود تا کمبود نیروی انسانی خود را با اجرای انبوه آتش توپخانه و بمباران هوایی و شلیک موشکهای زمین به زمین جبران نماید و این مساله موجب گردید تا یگان های این ارتش بی محابا دست به استفاده از مهمات گران قیمت توپخانه ( بویژه مهمات 122 م.م کاتیوشا و 130 م.م ) بزنند که این امر به نوبه خود باعث افزایش هزینه های جنگ می گردید . از سویی دیگر ، صدام در ملاقاتی با عشایر کرد عراقی در 28 فروردین 1365، مبلغ 60 میلیون دلار به آنان داد تا مناطق حاج عمران و.... را باز پس گیرند . به کار گیری عشایر ، ان هم در کاری مشترک با ارتش عراق ، نشان می داد که ارتش عراق به هر روشی برای جبران کمبود نیروی انسانی خود دست می زند .   3- اتخاذ تاکتیک های جدید برای مقابله با یگان های غواص ایرانی : با مشاهده تاکتیک جدید به کار گرفته شده توسط ایرانی ها ، عراق بسرعت ،دست به ایجاد موانع پدافندی بیشتر برای جلوگیری از غافلگیری توسط واحدهای ایرانی زد . تا جایی که در عملیات کربلای 5 ، بطور میانگین از لجمن واحدهای ایرانی تا نخستین رده پدافندی ارتش عراق ، بطور میانگین بین 15 تا 20 مانع شامل طیف متنوعی از سیم های خاردار ، بشکه های فوگاز ، میدان های مین ترکیبی ( ضد نفر ، ضد تانک و منور  و..... ) و سنگرهای کمین ایجاد شده بود .   4- ارتقای کمی و کیفی توان اطلاعاتی : ارتش عراق که در جریان عملیات والفجر8 بیشترین آسیب را از توان نیروهای ایرانی در استفاده از دو عنصر غافلگیری و فریب اطلاعاتی دیده بودند ، بسرعت درس های لازم را فرا گرفتند . از سویی دیگر ، ارتش عراق برای اجرای عملیات تهاجمی خود نیاز به اطاعات به روز داشت و چنین امری نیازمند تقویت توان اطلاعاتی آنها بود . یکی از مسئولین ..... در اینباره می گوید : " عراق وقتی دید که باید در زمین پدافند کند ، توان سازمانی خود را متمرکز نمود و قرارگاه ها و سپاه های خود را بر اساس این تمرکز ، در خطوط مقدم خود گسترش داد .عراق با استفاده از توان مهندسی فوق العاده خود ، یک پرده پوششی قوی در مرز ایجاد نمود . یک توان سازمانی دیگر هم داشت که هر کجا آن توان اطلاعاتی قرارگاهی اش خبر می داد که یک احتمال خطر وجود دارد ، با آن توان سازمانی عمل می نمود ( استقرار واحدهای جیش الشعبی و پیاده نظام عادی در خطوط مقدم و استقرار واحدهای نخبه گارد ریاست جمهوری در عقبه سپاه )   ابزارهای اطلاعاتی عراق برای افزایش توان اطلاعاتی خود عبارت بود از : الف- دیده بانی : وجود دکل های 42 متری و 100 متری در منطقه این امکان را به دشمن می داد که همه جاده های منطقه بویژه جاده های حاشیه اروند و جاده های عمود بر آن را زیر نظر داشته و اقدامات مهنسی ایران را ثبت نماید ب- اعزام واحدهای گشتی- شناسایی : وظیفه این نیروها بیشتر ثبت کمیت های نیروهای عراقی بشمار می آید . ج: اعزام نیروهای اطلاعات رزمی در عمق : واحدهای غواص عراقی ماموریت شناسایی عمیق در داخل مواضع ایرانی ها را بر عهده داشتند . د: عکس هوایی : عراق به طور متوسط هفته ای یکبار توسط پرنده های شناسایی نظیر MIG-21 R و یا MIG-25 RB از مناطق مختلف تصویر تهیه می نمود . همچنین با استفاده از توان اطلاعاتی ماهواره ای غرب ، همه تغییرات در سطح زمین شامل جاده ها ، مواضع توپخانه ، زاغه های مهمات ، قرارگاه ها را ثبت می نمود . ه - رادار رازیت : ارتش عراق با دراختیار داشتن تعداد زیادی از این نوع رادار ، که 40 کیلومتر برد داشت میتوانست در همه گونه شرایط آب و هوایی تمامی اهداف متحرک را تا ارتفاع 300 متری شناسایی نماید . و- ستون پنجم - تردد افراد مختلف در مناطق عملیاتی عملا" این امکان را به دشمن می داد تا با استفاده از عناصر نفوذی ، دست به جمع آوری اطلاعات بزند . ی- شنود : عراق با استفاده از تجهیزات پیشرفته ، امکان شنود شبکه مخابراتی  خودی را داشت .   5- ادامه تلاش های دیپلماتیک برای ایجاد فشار بر ایران برای پایان دادن به جنگ   6- ادامه بمباران ها ، مورد حمله قراردادن نفت کش ها و اهداف غیر نظامی   7- تداوم دریافت کمک از جامعه جهانی .     پی نوشت : در حدود 10 یا 11 سال پیش ، مدیر عامل محترم وقت  هسا ، مطلبی را گفت گه بسیار موجب تعجب بنده شد ، ایشان در مصاحبه ای در مورد توان صنعت هواپیمایی ایران ، در مورد پروازهای شناسایی اس .آر.71 بر فراز ایران درزمان جنگ مطلبی را طرح فرمودند که موجب گردید بنده بشدت دنبال این مطلب را بگیرم ولی هرچه بیشتر جستجو کردم ، کمتر یافتم. ایشان بر این اعتقاد بود که آمریکایی ها برای داشتن یک برآورد اطلاعاتی کامل از وضعیت جبهه های جنگ و اینکه وضعیت پوشش ابر بر فراز مناطق نبرد به گونه ای بود که ماهواره ها قادر نبودند تا تصاویر دقیقی تهیه کنند ، حداقل چند مورد پرواز شناسایی بر فراز ایران صورت گرفت که علیرغم کشف توسط سیستم پدافند هوایی ، هیچ کاری از دست ما ساخته نبود .
  21. 1 پسندیده شده
    با سلام- ضمن عذر خواهی از دوستان بابت تاخیر در ادامه این تاپیک بابت "ماه مبارک رمضان" و درگیریهای بنده در امور روزمره ، سعی می کنم تا بتدریج سایر قسمتهای این مجموعه را خدمت دوستان ارائه کنم : بخش نوزدهم : در ادامه این تاپیک ، تحلیل فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه ، برادر شمخانی در ارتباط با وضعیت یگانهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آستانه به کار گیری راهبرد دفاع متحرک توسط ارتش عراق ارائه می گردد : گردانهاي آزاد (گردانهايي که مأموريت پدافندي ندارند) تمامي يگان هاي سپاه را 31 گردان اعلام مي کند که با 96 گرداني که مشغول پدافند در نقاط مهم اند، در واقع، کمتر از نصف نيروهاي لازم براي جلوگيري از شکستن خطوط پدافندي در اختيار سپاه است. اين وضعيت در شرايطي است که حرکت جديد عراق به اوج خود رسيده و در 1365/2/27به مهران حمله و آن را به اشغال خود در آورده است. افزون بر مسئله نيرو، مشکل کمبود امکانات و مهمات از مشکلات اساسي يگان هاي سپاه است. هنوز جاي گزيني وسايل و تسليحات منهدم شده و مهمات مصرفي در عمليات والفجر 8 که بيشتر توان يگان ها را گرفت، امکان پذير نشده است. تمامي فرماندهان و مسؤولان يگان ها از کمبود امکانات و مهمات ناراضي اند و مقدم بر همه، کمبود وانت تويوتا ومهمات خمپاره و ادوات است. ضعف اطلاعاتي خودي و توان دشمن در اين زمينه (اصل مهم در تمامی نبردها ،یعنی داشتن برتری اطلاعاتی بر دشمن )‌ با وجود اينکه مناطق احتمالي حمله دشمن براي فرماندهان نظامي مشخص بود، اما تحرک زياد نيروهاي دشمن، که در غالب مناطق پدافندي به صورت طرح فرعي عليه ما اجرا مي شد و فقدان اطلاعات کافي و دقيق از دشمن موجب شد که فرماندهي نيروهاي خودي نتواند تصميم لازم را براي مقابله با حملات دشمن بگيرد. بدين ترتيب، فقدان اطلاعات کافي، شکسته شدن خط خودي و در انفعال قرار گرفتن ما در مقابله با دشمن را باعث گردید . . فرمانده وقت نيروي زميني سپاه اين ضعف را چنين بيان مي کند: " توان اطلاعاتي ما از دشمن، تنها به ميزاني است که با چشم مي بينيم يا از طريق دستگاه شنود مي شنويم و اين شايد 25درصد يک کار اطلاعاتي است و ما 75درصد نسبت به تحرک دشمن کوريم . به همين دليل، دشمن هنگامي که مي خواهد نيروي ما را در نقطه اي جمع کند و در نقطه ديگري حمله کند، چهار دموکرات را به خانه هاي فلان روستا مي فرستد تا بگويند عراق قصد حمله دارد. ما همين را مبناي حمله مي گيريم و دستور تجمع نيرو مي دهيم يا کافي است در يک نقطه ميدان مين باز کند يا تجمع نيرو دهد، آن وقت ما، آنرا علامت يک حمله تصور مي کنيم، حال آنکه هيچ يک از اينها، به تنهايي از قطعيت اجراي يک عمليات حکايت نمي کند" همچنين، وي در سمينار مسؤولان نيروي زميني، قرارگاه ها و يگان ها در اين مورد اظهار کرد: "اگر مجموعه تلکسهايي که در ارتباط با تحرکات دشمن به نوعي خواهان واکنش ما بوده است، بررسي شود، مي توان ديد که پنج برابر توان کنوني سپاه نيز توان پاسخ گويي به اين درخواستها و توقعات را ندارد؛ موضوعي که از ضعف اطلاعاتي ناشي مي شود. دشمن يک سيم خاردار را برمي دارد و ما آن را دلیل بر حمله مي گيريم، دشمن يک تجمع نيروي واقعي يا فرعي مي دهد و ما آن را دليلي بر عمليات مي گيريم، پناهنده مي فرستد، ما آن را دليل بر حمله سريع عراق در آينده مي گيريم. مجموعه اقدامات دشمن توان تصميم گيري را از ما سلب کرده است و اگر به اين شکل ادامه دهيم، بهترين مبنا براي فعال شدن دشمن و منفعل شدن ما فراهم شده است". از طرف ديگر، دشمن طي چندين سال جنگ کوشيد تا به شکلهاي مختلف توان اطلاعاتي خود را بالا ببرد، به ويژه پس از آزادي خرمشهر که حالت پدافندي به خود گرفت و براي جلوگيري از شکستن خطوط خود و ناکام ماندن حملات ما به اطلاعات کافي و دقيق از وضعيت جبهه هاي ما نياز داشت . ادامه دارد ......................  
  22. 1 پسندیده شده
    بخش شانزدهم : به هر صورت ، برابر گزارشهای موجود (برآورد سازمانهای اطلاعاتی فرانسه ) ، بدنبال تقویت توان رزمی و دفاعی عراق ، استعداد رزمی ارتش این کشور به شرح ذیل می بود : 1- پنج لشکر زرهی شامل لشکرهای سوم ، ششم ، دهم ، دوازدهم و هفدهم 2- سه تیپ زرهی مستقل شامل تیپ های یکم ، دوم و دهم گارد ریاست جمهوری 3- دو لشکر مکانیزه شامل لشکرهای یکم و پنجم 4- پنج لشکر پیاده شامل لشکرهای دوم ، چهارم ، هفتم ، هشتم و یازدهم 5- هفتاد تیپ مستقل پیاده که در رده احتیاط قرار داشتند . 6- پانزده لشکر که پس از آغاز تهاجم به ایران در سازمان رزم این نیرو موجود بود و شامل لشکرهای 14، 15، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 26، 27، 28، 31و 35 می گردید . لشکرهای زرهی و مکانیزه در قالب 120 گردان تانک و نفربر به استعداد هر گردان 45 تا 50 دستگاه تانک که این یگانها در مجموع 5400 تا 6000 دستگاه تانک و انواع نفربرهای شرقی و غربی را در اختیار داشتند . بنابر برآوردهای موجود ، ارتش عراق از توانایی های زیر برخوردار بود : 1- دشمن در هرزمان توانایی جابه جایی 3 لشکر پیاده را در هر منطقه دارد . آنها قادرند ، یک تیپ پیاده را در عرض 24 ساعت جابه جا کنند . و یک تیپ زرهی را در عرض 72 ساعت از غرب به جنوب یا بالعکس منتقل نمایند . 2- دشمن در هرزمان دارای 5 لشکر مکانیزه و زرهی است که در عرض 4 تا 5 روز قابلیت مانور و جابه جایی سریع دارد . 3- دشمن در هر زمان توانایی آزاد سازی 40 گردان توپخانه را دارد که در یک منطقه تمامی آتشبارهای این 40 گردان را در یک جا جمع کرده و در یک نقطه متمرکز کند . 4- دشمن توانایی یک ماه بمباران و فشار هوایی را ( به مانند آنچه که در عملیات بدر اتفاق افتاد) را دارد . 5- دشمن توانایی طراحی و اداره دو عملیات همزمان به وسعت 3 تا 4 لشکر را خواهد داشت . 6- در صورت اجرای عملیات تهاجمی توسط نیروهای ایرانی با استعداد رزمی 100 گردان پیاده ، دشمن قادر است تا با 300 گردان پیاده از خود دفاع کند . ( این برآورد در 1364/2/25 توسط سردار سرلشکر غلامعلی رشید - البته در منبع ، ایشان با عنوان برادر غلامعلی رشید معرفی شده اند - ارائه شده بود ) بطور کلی از این برآورد اطلاعاتی دونکته بسیار مهم را می توان در مورد ارتش عراق استباط نمود : -- ارتش عراق از زمان آغاز جنگ در سال 1359 تا سال 1364 علیرغم تحمل تلفات شدید در نیروی انسانی و تجهیزات موفق شده بود تا سازمان رزم خود را گسترش دهد . -- برخلاف تبلیغات در مورد ناتوانی های ارتش عراق ، سازمان رزم این نیرو از تحرک فوق العاده ای برخوردار می بود . ادامه دارد ....................
  23. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم ضمن تشکر از جنابعالی بابت توجه و دقت نظر شما . البته در پاسخ به پرسش جنابعالی عرض کنم که این موضوعی که فرمودید ، شاید از صلاحیت علمی بنده خارج باشد ، چون به هرحال نظرات در این زمینه فراوان است و بعضی هم در حوزه تاریخ نظامی معتقدند که ایالات متحده اصولا" در جریان جنگ ویتنام اصلا" شکست نخورد . بخش عمده ای از این قبیل عزیزان ، بر اساس تئوری دومینو استدلال می نمایند که هدف این کشور از دخالت در ویتنام جلوگیری از گسترش کمونیسم در جنوب شرقی آسیا بوده و این جنگ ، هرچند به بهای زیاد ، موجب شده است تا کمونیست ها قادر نباشند تا بیشتر از این به گسترش ایدئولوژیک خود در این حوزه ژئوپلیتیکی ادامه دهند .( هرچند اساسا" این مساله موضوع بحث ما نیست . ) ولی سعی می کنم در حد بضاعت علمی پرسش شما را پاسخ دهم ( هرچند این مساله یک موضوع بشدت جذاب برای کار پژوهشی است و همکاری دسته جمعی را می طلبد و به تنهایی نمی توان آن را انجام داد ) بگذریم . در ارتباط با پرسش حضرتعالی ، چند نکته را باید عرض کنم : 1- ایالات متحده در حالی وارد جنگ ویتنام شد که هنوز غرور ناشی از غلبه بر آلمان نازی در جنگ دوم جهانی و شکست ارتش کره شمالی در سال 1953 در بدنه افسران ارشد این کشور وجود داشت . آنها با تکیه بر قدرت آتش بالا ( یک نیروی هوایی قدرتمند ، یگانهای زرهی انبوه ، قدرت اطلاعاتی بالا - یعنی برتری در کسب اطلاعات از دشمن در زمینه های متفاوت - و مهم تر از همه ، بالا بودن روحیه پرسنل ) گمان می کردند که به راحتی قادرند تا ارتش فاقد توان نظامی کلاسیک ویتنام شمالی را از میان بردارند ) 2- تجربه فرانسوی ها در استحکامات دین بین فو ( کتاب خاطرات ژنرال جیاپ را حتما" مطالعه کنید ) پیش روی ارتش ایالات متحده بود و آنها کاملا" تاکتیکهای ارتش ویتنام شمالی را در مضمحل کردن فرانسوی ها در استحکامات فوق را به عینه دیده بودند. 3- از آنسو ، ویتنام شمالی نیز که از کمک های روسها و بعضا" چینی ها بهره می برد ، در جریان نبرد علیه نیروهای اشغالگر ژاپنی و بعدا" فرانسوی تجارب کلاسیک نسبتا" خوبی کسب کرده بودند . 4- ارتش ایالات متحده در زمان ورود به ویتنام به مانند شرکتهایی نظیر جنرال موتورز و IBM ( البته در دهه 1960و 70) بطور کامل برای درگیر شدن بر اساس جنگ موج دومی سازماندهی شده بود و به مانند این شرکتها برای اجرای عملیات انبوه و متمرکز و خطی ( که شاخصه آن وجود صرفا" ارتباط از بالا به پایین بود ) سازماندهی و تجهیز می گردید . وجود این رابطه بالا به پایین ، قدرت انعطاف پذیری و تصمیم گیری فرماندهان مستقر در صحنه رزم ( فرماندهای میدانی ) را بشدت پایین می آورد ، بدین معنی که انتخاب هر هدف برای اجرای آتشباری توپخانه و یا بمباران اهداف تاکتیکی و حتی بمباران های راهبردی توسط بمب افکن های بی -52 صرفا" توسط فرماندهان رده بالا صورت می گرفت و اولویت بندی اهداف بعهده فرماندهان میدانی نبود ، بنابراین گاهی اهدافی زیر آتش توپخانه قرار می گرفت و یا توسط بمب افکن های تاکتیکی ( مثل فانتوم ها و تاندر چیف ها و ...) بمباران می شد که هیچ ارزش نظامی نداشت . 5- این ارتش دارای نظام بوروکراسی سنگینی بود و درگیری هایی که بر سر اقتدار و تسلط یک نیرو در میدان نبرد میان نیروهای زمینی ، هوایی ، دریایی و سپاه تفنگداران در می گرفت و وجود رقابت شدید میان فرماندهان آنها ، تقریبا" ساختار رزمی آن را از هم گسیخته بود . این بدین معنی است که سلسله مراتب اداری ارتش آنچنان پیچیده و تصمیم گیری آنچنان کند بود که ، عملا" یگانهای رزمی این ارتش قادر نبودند به حملات نامتقارن پارتیزان های در ست و به موقع (REAL TIME) پاسخ دهند . این مساله بتدریج موجب کاهش روحیه ارتش می گردید . از سویی دیگر رقابتی که بطور همیشگی میان نیروهای چهارگانه ارتش ایالات متحده وجود داشت و دارد ، ( نیروی هوایی ، زمینی ، دریایی و سپاه تفنگداران ) موجب می گرید تا آفت اجرای عملیاتهای موازی گریبان گیر این ساختار گردد . بعنوان مثال ، نیروی هوایی معتقد بود که عملیات واحدهای هوانیروز ارتش ( یگانهای مجهز به بالگردهای هیویی و کبرا ) به همراه اسکادرانهای هواپیماهای سپاه تفنگداران و پرنده های موجود در ناوهای هواپیمابر مستقر در سواحل ویتنام می بایست تحت نظر و فرماندهی نیروی هوایی قرار گیرند تا برای بمباران اهداف ، تداخل بوجود نیاید ، اما تا پایان جنگ ، ارتش ایالات متحده موفق نشد تا این سه نیرو را بطور هماهنگ به کار گیرد . البته عملیات ها با هماهنگی صورت می گرفت ولی چون در انتخاب اهداف عمدتا" میان فرماندهان اختلاف وجود داشت ، نتیجه موثری گرفته نمی شد . ( البته این بدین معنی نیست که نیروی هوایی آمریکا در طول جنگ ویتنام دست و پا بسته باشد ) 6- با این حال در ابتدای جنگ ویتنام بدلیل اینکه ارتش ویتنام شمالی درصدد بود تا بطور متقارن مقابل ارتش ایالات متحده صف آرایی نماید ، در مقابله با برتری آتش ، برتری اطلاعاتی و برتری روحی ارتش ایالات متحده تقریبا" متلاشی شد ( مثلا" در همین مجموعه ای که من در حال ترجمه هستم ، در طول چند سال جنگ در ویتنام فقط یک برخورد نسبتا" مهم زرهی میان تانکهای ام-60 ، ام-24 آمریکایی و زره پوشهای پی تی -76 و تانکهای تی -55 ویتنام شمالی درگرفت که منجر به نابودی تمام زره پوش های ویتنامی در مقابل انهدام فقط دو دستگاه ام-24 و یک دستگاه ام -60 آمریکایی گردید ) 7- بطور کلی شاخصه ارتش های موج دومی ( به مانند نیروهای مسلح ما ) تکیه بر آتش انبوه ( تعداد زیاد تانک ، تعداد زیاد قبضه های توپخانه و .... ) است . ارتش ایالات متحده در زمان جنگ ویتنام و براساس تجربه جنگ دوم ، براین عقیده بود که صرفا" برخورداری از این عامل موجب برتری رزمی این ارتش خواهد شد ، اما زمانی که ارتش ویتنام شمالی استراتژی خود را تغییر داد ، عملا" برتری هوایی و برتری در آتش آمریکایی ها کمرنگ گردید و این مساله بتدریج در موقعیتهای مختلف ، نقاط ضعف خود را نشان داد . 8- در حقیقت ، جنگ ویتنام بطور مستقیم از کاخ سفید و بواسطه استفاده از تجهیزات ارتباطی بیسیم اداره می گردید و ریس جمهور گاهی شخصا" هدفهای بمباران را انتخاب می نمود . این مساله در کنار آفت های سیاسی ، یک نقطه ضعف مهم برای ارتش بشمار می آمد . یعنی اهداف برای بمباران ، اجرای تک های زمینی و .... به دور از واقعیت های موجود طرح ریزی و انتخاب می شد . 9- تمام این مسائل موجب گردید ( البته نکاتی هم وجود دارد الان در ذهنم نیست و بتدریج خدمتتان عرض می کنم چون محدوده پرسش حضرتعالی بسیار وسیع است) تا ارتش موج دومی ایالات متحده بدلایل مختلف از جمله : - انعطاف ناپذیر بودن ساختار سلسله مراتب فرماندهی - انعطاف ناپذیر بودن فرماندهان میدانی - عدم وجود فناوری مناسب برای مقابله با نبردهای نامتقارن - نامناسب بودن محیط جغرافیایی درگیری ( وجود جنگل های انبوه ) - غرور ناشی از نبردهای گذشته - دست کم گرفتن فناوری های ارسالی روسها به ویتنام ( سامانه های سام- 2، سام-3 ، توپهای ضد هوایی اس-60، و... ) - تاکتیکهای هوشمندانه فرماندهان ارتش ویتنام شمالی ( به مانند ژنرال جیاپ ) به قول ژنرال استاری ، دچار یک تجربه نکبت بار در ویتنام گردد. سرهنگ چارلی بکویث ( موسس یگان دلتا ) در کتاب خاطرات خود با عنوان ( از پلی می تا طبس) که به فارسی هم ترجمه شده ، بخوبی این نقاط ضعف را در ویتنام برشمرده است که اگر عمری باقی موند و زنده بودیم و اینترنت هم سرجای خودش بود و داعش هم این طرفها نیومد ، آن را خلاصه می کنم و خدمتتون ارائه . . با این وصف اگر مجددا" ابهامی وجود دارد ، بنده در خدمت هستم ( البته پرسش جنابعالی می بایست یک مقدار دقیقتر باشد )
  24. 1 پسندیده شده
    بخش دهم : بیل کریچ ، فرماندهی وقت ستاد تاکتیکی نیروی هوایی (TAC) مقامات مافوق خود را ترغیب نمود تا که بپذیرند تا پدید آمدن یک آموزه جدید ، برای ایجاد شیوه ای جدید برای جنگ ، ربطی به حیطه اقتدار این نیرو ندارد . به همین سبب به زودی تیمی از افسران نیروی هوایی به همراه افسران ترادوک ، شروع به تدوین برنامه های خود نمودند . اینان سعی داشتند تا درباب روابط مناسب میان اجرای عملیاتهای هماهنگ هوایی و زمینی به توافق برسند . استاری حتی زمانی که مشغول پدید آوردن آموزه بود ،مجبور می گردید تا به پرسش های سختی جواب دهد . از جمله این پرسش ها : 1- ارتش در آینده به چه نوع افسران و سربازانی نیاز خواهد داشت ؟ 2- این نیروها به چه نوع فناوری هایی نیاز خواهند داشت ؟ با این وصف ، ترادوک نه تنها ماموریت داشت آموزه جدیدی را تدوین نماید ، ارتش جدیدی را از میان خرابه ها و افتضاح ویتنام ایجاد کند ، بلکه می بایست در واقع تعیین کند که ارتش آینده به چه نوع تسلیحات و فناوری هایی نیاز خواهد داشت . بدین ترتیب ، ترادوک در واقع به تعریف شرایط لازم برای تانکهای آبرامز ( تعریف شرایط عملیاتی یک جنگ افزار ) ، بالگردهای AH-64 ، خودروهای رزمی برادلی و سیستم دفاع هوایی پاتریوت ( یعنی سلاح هایی که درآن زمان روی میز طراحی قرار داشت ) کمک نمود . ایده سیستم پیش اخطار هوابردی به مانند پرنده های J-STARS ( که در جریان عملیات طوفان صحرا برای هدفیابی ، هدفگیری ، اطلاعات ذیقیمتی را در اختیار یگانهای زمینی و بمب افکن ها قرار می داد ) در طول سالهای 1979-1978 در ترادوک به ثمر نشست و یا سیستم های موشک اندازهای چندگانه (MRLS) که همگی در سالهای بعد وارد خدمت عملیاتی شدند ، در این مکان آینده نگری گردید . سرانجام در روز 25 مارس 1981( یعنی تقریبا" سه سال قبل از اجرای آزمایشی آن در جنگ ایران و عراق ) ، حاصل این فعالیت فشرده بصورت آموزه جدیدی که بر آینده تمرکز داشت ، برای نخستین بار اعلام گردید . جزوه زیراکس شده با جلدی سبز رنگ که این عنوان را در روی جلد خود داشت : نبرد هوا زمینی و سپاهیان 86 (THE AIR-LAND BATTLE AND CORPS 86) این گزارشی بود که توسط دان مورلی ( که عنوان نبرد هوا زمینی توسط وی ابداع شده بود ) در برنامه های توجیهی خود برای اعضای ارشد کمیته دفاعی کنگره و کاخ سفید از آن استفاده می نمود . ادامه دارد ......
  25. 1 پسندیده شده
    بخش هشتم : این نبرد ، با همراهی افسران علاقه مند به این موضوع آغاز گردید و استاری با نوشتن مقالات و چاپ آنها در نشریات نظامی ( که در کشور ما متاسفانه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد ) ارتش را وادار به عکس العمل نمود . آنچه در این تلاش نقشی اساسی داشت ، مفهوم باز آزمودن (reexamination) وسواس قدیمی موجود در ارتش بود . تردید درباره مفاهیم قدیمی ، به معنای حمله به آنها ونه صرفا" ایجاد یک شبهه درباره آن در یک گستره وسیع بود ، بدین معنی که نه تنها به ایده های قدیمی حمله می شد ، بلکه یک تهاجم همه جانبه به تمامی مشاغل ، حرفه ها ، تاکتیکها ،فناوری ها و... که ایده های قدیمی برپایه آن استوار بود نیز صورت می گرفت . این مساله به معنای بازبینی و شاید تغییر کل ساختار نظامی ارتش ایالات متحده بشمار می رفت که شامل اندازه ، ترکیب و شمار واحدهای رزمی هم می بود . این تغییرات بدین معنا بود که این تحول در زمانی صورت می گرفت که دکترین نظامی اتحاد شوروی هنوز تحت تاثیر دکترین " شتاب حرکت نیروهای انبوه و نبرد مداوم زمینی (mas momentum and continue land combat) قرار داشت . بنابراین جهش بسوی نوع جدیدی از آموزه های نظامی تنها در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 بوقوع پیوست .( نکته جالب هم این است که نخستین آزمایش غیر رسمی این دکترین ها در جنگ ایران و عراق صورت گرفت ولی برای ساختار کند و غیر قابل انعطاف ارتش عراق اساسا" چنین چیزهایی غیر قابل قبول و پذیرش بشمار می رفت ، بااینکه عراقی ها نتایج نسبتا" قابل قبولی از اجرای این دکترین ها بدست آورده بودند ) . در این دوره ، استاری نه تنها در ارتباط با موضوعات نظامی ، بلکه در باره موضوعات اقتصادی و اجتمای در ساختار ارتش ایالات متحده تغییرات زیادی را موجب گردید . وی در سال 1982 در نخستین دیدارش با آلوین تافلر چنین گفت : " تغییر ساختار محافظه کار ارتش بسیار دشوار است . از آن گذشته ارتش ایالات متحده یک نهاد موج دومی است . بدین معنی که ارتش بعنوان یک نهادی که وابسته به صنایع نظامی است مشخص می گردد و این صنایع وظیفه دارند بصورت سریال سلاح تولید کنند . ارتش توانایی افراد را در چهارچوب تجهیزات تولید شده توسط صنایع نظامی محدود می کند وبعد از آن پرسنل و سخت افزارهای نظامی را در یک جا جمع نموده تا ایالات متحده قادر باشد در یک جنگ پیروز گردد . این رهیافت ، یک رهیافت کاملا" موج دومی است و ما باید آن را به یک رهیافت موج سومی تبدیل کنیم ." با چنین قصدی ، ژنرال استاری به حمایت افسران مافوقش نیاز داشت . او حمایت ژنرال ادوارد . سی . مایر (E.C. MEYER) ( نکته جالب اینکه این فرد یک حامی جدی برای تشکیل نیروی دلتا توسط سرهنگ چارلی بکویث ، فرمانده عملیات زمینی در طبس نیز بود ) را که در آن زمان رییس ستاد ارتش بود را بدست آورد . همچنین افسرانی نظیر ژنرال دیپوی ، ژنرال آبرامز ( که تانک اصلی میدان نبرد آبرامز به نام اوست ) و... را جلب نمود . علت موافقت این افراد این بود که اینان هنوز از ضربه ویتنام خاطرات بدی داشتند و می فهمیدند که وجود تفکری تازه ، برای ارتش ایالات متحده بشدت ضروری است . استاری در ستاد خود نیز به وجود افسرانی تحصیل کرده و با تجربه نیاز داشت . افزون برآن افسرانی نظیر ژنرال ویلیام ریچاردسون و جمع کوچکی از افسران ارتش در رده سرهنگی به مانند سرهنگ ریموند هنریکس ، سرهنگ هوبا واس دوچک و سرهنگ هولدر در ستاد ارتش واقع در فوت لیون فورت ایالت کانزاس در تعریف و تدوین این آموزه به وی کمک می نمودند. ادامه دارد ..............