برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 3 مهر 1397 در همه مناطق
-
5 پسندیده شدهدر انیمیشن روسها نشون داده میشه که گویا در هنگام بازگشت چهارفروند اف-16 و نزدیک شدن ایلوشین روسی یکی از اف-16 ها به دلایل نامعلومی از دسته جدا میشه و میاد پشت پرنده روسی، و طبق گفته ی روسها پدافند سوری که فکر میکنه حمله دیگه ای در شرف انجام هست شلیک را انجام میده که منجر به سرنگونی ایلوشین میشه. (صحبت از به خطر افتادن یک هواپیمای مسافری را هم کرده بودند) حالا دلیل این حرکت چی بوده مشخص نیست برای همین هم روسها در بیانیه هاشون دو حالت را ذکر میکنند: یک حرکت خصمانه شیطنت آمیز یا حرکت غیرحرفه ای بی دلیل. شدت عصبانیت روسها هم شاید به این خاطر هست و اگر مثلا این حرکت انجام نمیشد و ایلوشین سقوط میکرد هم باز واکنشی نمیداشتند و تقصیر را تماما بر عهده ناشی گری پدافند میزاشتند و از کنار ماجرا راحت تر عبور میکردند.
-
4 پسندیده شدهs400 اون مخروط وسط تصویر هم احتمالا برد رادار رهگیر هست و چقدر راحت میتونست اون اف 16 شماره 149 که احتمالا برای جمینگ یا فریب اونجا بود رو رهگیری کنه، علت اینکه باقی اف 16 ها هم سفید نمایش داده میشن این هست که خارج از محدوده مخروط رهگیری هستند و در اون مد قابل رهگیری نیستند، اما دیده میشن.
-
3 پسندیده شدهقضیه خیلی مشکوک است: ۱- اگر قرار باشد جنگنده های عزراییلی در پناه هواپیماهای غیر نظامی به سوریه حمله کنند چه تفاوتی میان اس ۲۰۰ و اس ۳۰۰ در سرنگونی آنها پرنده های غیر نظامی است؟ ۲- تحویل اس۳۰۰ به معنی استفاده آن توسط سوریه نیست چه اینکه به کارگیری این سیستم به ماهها تمرین و آموزش شلیک گرم نیاز دارد. ایران تاکنون حداقل دو مرحله تمرین پرتاب گرم داشته است ! پس چه کسی قرار است از آن بهره برداری کند؟ روسیه؟ روسیه که خود در منطقه دارای اس ۴۰۰ است! ایران؟ از پنج محموله اس ۳۰۰ خریداری شده تنها چهار محموله به ایران تحویل شده اند! آیا محموله پنجم در سوریه به ایران تحویل می شود؟ ۳- عزراییل قبلا” بصورت رسمی و به صراحت اعلام کرد در صورت تحویل سیستم اس ۳۰۰ بلافاصله آن را روی زمین منهدم خواهد کرد وقطعا” هم اینکار را خواهد کرد. روسیه هم بهتر از هر کسی این موضوع را می داند! ۴- چرا کسی از لبنان صحبت نمی کند که هواپیماهای عزراییلی از آسمان بالای آب و خاک آن کشور به سوریه حمله می کنند! چرا پدافند در لبنان مستقر نشود؟
-
3 پسندیده شدهدرود به دوستان گرامی وبگاه میلیتاری واچ اعتقاد داشت که در صورتی که تامکت ها با فناوری جدید در ایران ارتقاء یافته و آماده عملیات باشند برای حفظ تعادل نظامی در منطقه باید از شکاری هایی مانند F-35 استفاده کرد. چندی بعد تعدادی F-35 در یکی از مستعمرات آمریکا در نزدیکی تنگه هرمز مستقر شدند. به این بهانه متن زیر تهیه شده است باشد که برای دوست داران گربه و صنعت هوایی و نظامیان آموزنده باشد. میراث رابرت مک نامارا رابرت مک نامارا وزیر دفاع آمریکا و از دید خیلی از آمریکایی ها مسئول افتضاح ویتنام آرزو داشت که نیروی دریایی و نیروی هوایی به جای استفاده از ده ها نوع هواپیمای مختلف از چند نوع هواپیمای مشترک استفاده کرده و به اینگونه هزینه های لجستیکی ارتش عظیم ایالات متحده آمریکا کاهش بیابد. F-111B برای نیروی دریایی و F-111A برای نیروی هوایی در نظر گرفته شد. طرح اف-111 بسیار بزرگتر و سنگین تر از آن بود که روی ناوها به راحتی مورد استفاده قرار بگیرد به همین دلیل نیروی دریایی به دنبال جنگنده ای رفت که سبکتر و کوچکتر باشد اما همان توانایی ها را داشته باشد. عکس1 عکس2 عکس3 نیروی هوایی هم بیکار ننشسته بود و از درون الزامات پروژه FX طرح f-15 را بیرون کشید. این بار مک نامارا دوباره از هر دو نیروی دریایی و هوایی خواست که سازش کرده و گونه دریایی f-15 با بال تا شونده و ارابه فرود مستحکمتر برای نیروی دریایی توسعه داده بشود که تلاش های سه نفر با نامهای کوچک تام باعث شد که F-15N عملی نشود. اقدامات دریاسالار توماس کانلی و دریابان توماس مورر و حمایت مک نامارا منجر به تولید جنگنده ای شد که بعدها به دلیل اینکه جنگنده های نیروی دریایی Bearcat, Hellcat, Cougar, Panther, Tiger و ... همگی یک جورایی نام گربه داشتند و دو ژنرال و یک غیر نظامی ارشد مدافع آن همگی نام "تام" داشتند، تامکت نامیده شد. گرومن شرکتی بود با تجربه دریایی آشنا به نیازهای نیروی دریایی و خوشنام برای آن نیرو. گرومن طرحی مشابه F-111 را ارائه داد. سکان عمودی این جنگنده برای جا شدن در هنگرها کاهش ارتفاع داده شد و برای حفظ کارایی آن از یک سکان به دو سکان تبدیل شد و 9 درجه هم زاویه یافت که بازهم کوتاه ترش کرد. موتور این جنگنده به صورت موقت همان موتور اف-111 یعنی TF30 انتخاب شد که اولین موتور توربوفنی بود که در جنگنده ها بکار رفته بود و مصرف سوخت کمتری نسبت به نمونه های توربوجت داشت. بعدها این موتور به F110-GE-400 ارتقاء یافت. اگر چه قرار بود وزن این هواپیما حداکثر 55000 پوند و خیلی سبکتر از f-111 هشتاد و دو هزار پوندی باشد اما دست آخر وزنی بین 65000 تا 75000 پوند یافت بسته به نوع محموله. عکس4 عکس5 برای اینکه موتور F110 در داکت طویل موتور تامکت جاداده شود و بالانس وزنی هم صورت بگیرد یک قسمت اضافی به طبقه پس سوز موتور F110 اضافه شد که پسوند GE400 مربوط به همین مورد است. بعد از نصب موتور قدرتمند تر بود که تامکت به شکاری که برای آن طراحی شده بود نزدیک شد و حین پرواز با پس سوز مشاهده پدیده shock diamonds (شوک الماسها) روی این هواپیما معمول شد. تصویر پدیده شوک الماسها شوک الماسها یک پدیده ایروداینامیک هست که در سرعتهای بالا هنگام استفاده از پس سوز هوای داغ خروجی در برخورد با هوای سرد بیرون موتور به درون تیوپ فرضی پس زده می شود و با جریان گاز خروجی برخورد می کند و حلقه ای روشن تولید می کند و دوباره این پدیده اینقدر تکرار می شود که دمای گاز خروجی به میزانی کاهش یابد که برای ایجاد پدیده مناسب نباشد. تصویر دیگری از پدیده شوک الماسها با وجود تقویت موتور کمتر دیده شد که تامکتها با مهمات کامل لود بشوند زیرا که این جنگنده مانند همه جنگنده های دیگر و حتی هواپیما های مسافر بری برای فرود ایمن محدودیت وزنی برای بازگردادن مهمات و سوخت داشت (به همین دلیل است که مسافر بر ها به هنگام فرود اضطراری سوخت خود را تخلیه می کنند تا هم آتش نگیرد و هم به وزن مجاز برای فرود زود هنگام برسند.) و نباید بیشتر از چهار موشک فینیکس را برای بازگشت به پایگاه با خود حمل می کرد در غیر این صورت ضربه فرود از عمر شکاری می کاست و ایمنی فرود را کاهش می داد. علاوه بر 6500 کیلوگرم مهماتی که تامکت قادر به حمل بود توپ زیر دماغه تامکتها به 672 تیر کالیبر 20 میلیمیتر مجهز بود که نواخت تیر 6000 در دقیقه داشت. دست آخر تامکتها را به دلیل اینکه زمان خدمتی آنها به بیش از 32 سال رسید و قطعات آن از دسترس ایران خارج بشود کنار گذاشتند و به boneyard یا گورستان شکاری ها فرستادند. برخی قسمتهای تامکت از آنچنان آلیاژ محکمی از تیتانیوم ساخته شده بود که تخریب آن با ماشین آلات سنگین هم به سختی ممکن بود. تامکت نه فقط یک جهش تکنولوژی بود بلکه در برخی سوانح مانند این انفجار تامکت حین شکستن دیوار صوتی در ارتفاع پایین (که اخیرا در سایت yjc.ir هم بازتاب داده شده بود) با رجیستری 161146 جمعی اسکادران شیرهای سیاه VF-213 که در اقیانوس آرام و 800 مایلی غرب گوام رخ داد هر دو خلبان به سلامت ایجکت کردند و توسط کشتی پاول جونز از آب گرفته و به ناوهواپیمابر ابراهام لینکلن تحویل داده شدند. فیلم شکستن دیوار صوتی در ارتفاع پایین و سپس انفجار خود تامکت در بین خلبانان معروف بود که این پرنده با وجود دیدن صدمه شدید مطابق رسم جنگنده های دریایی موفق در جنگ دوم جهانی همواره شانس نجات بالایی برای پرسنلش دارد و آنها را به خانه باز میگرداند. در29 ژوئن 1991 دو فروند جنگنده جمعی یگان شیرهای سیاه VF-213 مستقر در ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن در یک پرواز ارتفاع متوسط با یکدیگر تصادم کردند که خدمه یکی به سلامت ایجکت کردند و دیگری که بالش صدمه دیده بود توانست در سنگاپور به زمین بنشیند. در سانحه دیگری یک فروند F-14A در 13 نوامبر 1993 با رجیستری 161433 جمعی اسکادران شبه سواران VF-142 مامور به ناو آیزنهاور در خلیج فارس رادوم خود را از دست می دهد بطوری که برخورد رادوم با کانوپی آن را تخریب کرده و خلبان را مجروح می کند اما خلبان با مهارت به ناو باز می گردد. در نبرد مرصاد هم که یک فروند تامکت با دسته چندین فروندی پشتیبانی هوایی عراقی ها بر روی منطقه غرب درگیر شد، یکی از ده ها موشکی که به سمت تامکت پرتاب شد بدون اینکه عمل بکند از نوز تامکت عبور کرد اما خلبان بقیه هواپیما را به پایگاه سالم بازگرداند. در این تصویر هم شما تامکت جمعی اسکادران کیش و مات VF-211 مامور به ناو اینترپرایز را می بینید که به دلیل سانحه یکی از سکانهایش را از دست داده ولی موفق شده است که به سلامت به ناو بازگردد. در ثانیه 21 این فیلم هم نبود یکی از استبیلایزرها دیده می شود. لیست برخی سوانح تامکت. هزینه های نگهداری تامکت زیاد بود و قرار بود که با نمونه دریایی اف-22 تعویض گردد اما (به دلیل عدم توانایی آمریکا در تراشیدن دشمنی که مردم را به اندازه کافی به وحشت بیاندازد تا بودجه کافی پنتاگون تصویب شود و قطع بودجه های نیروی دریایی. م.) به ساخت نمونه دریایی جنگنده سبک و کم خرج تر اف-18 موقتا رضایت دادند تا جنگنده جدید و بودجه آن و بقیه مقدمات آماده بشود. اینگونه بود که F-35 به عنوان گران ترین برنامه تسلیحاتی تاریخ در گونه های هوایی(F-35A)، تفنگداران دریایی (F-35B)و ناو نشین (F-35C) به تولید نمونه مهندسی رسید. (ژاپنی ها یک روشی دارند به نام Design-Review-Based_on_Failure-Mode در این روش که برخاسته از مدیریت کایزن است شما هرگز نباید در تولید محصول جدید تغییرات بزرگی نسبت به محصول قبلی داشته باشید و تغییر را منبع بروز خطا می دانند. در این روش هر کاری که در شرکت انجام می دهید باید فقط در راستای دادن ارزش افزوده به مشتری باشد. البته این روش برای کشورهای توسعه یافته می تواند در مواردی خوب باشد اما همین مدیریت باعث شد که حداقل در محصولاتی مثل گوشی همراه ژاپنی ها از رقبایی مانند کره حتی عقب هم بیافتند. روشی که آمریکایی ها در برنامه F-35 در پیش گرفتند نقطه مقابل DRBFM بود و طبیعتا بدون ریسک نبود.م.) آخرین گزارش رسمی (به قلم مایکل گیلمور مدیر بازنشسته اداره ارزیابی و تست عملیاتی(DOT&E)) در مورد برنامه های مالی وزارت دفاع آمریکا در سال 2016 که قسمتی از آن به این هواپیما اختصاص دارد به نحوی است که منتقدین برنامه F-35 آن را یک فاجعه ملی 1400 میلیارد دلاری می دانند. هر چند طرفداران این هواپیما دلایلی می آورند اما ملاک این گزارش حال حاضر این هواپیما است نه 10 سال دیگر اگر بودجه های کافی برای رفع عیوب آن تامین بشود و رفع عیبها به نحوی باشد که عیبهای جدید بروز نکند. (خواندن این گزارش و تفاسیر آن از آنجایی که ما هم برنامه ی مشابهی داریم (قاهر و جنگنده سنگین و نیمه سنگین) برای تکرار نکردن تجربه آمریکایی ها مناسب است و یک درس چند هزار میلیارد دلاری است. م.) گزارش رسمی از لینک زیر قابل دانلود است و به جناب MR9 و بقیه دوستان تقدیم می شود. https://github.com/mwookawa/misc/blob/master/2016f35jsf.pdf این هم لینک برخط آن هست https://www.documentcloud.org/documents/3262653-FY-2017-DOT-amp-E-JSF-Report.html#document/p26/a338061 دن گرازیر در مقاله ای طولانی با استناد به گزارش بالا به نقد شدید F-35 پرداخته است و معتقد است که در کوتاه مدت باید تعدادی جنگنده از boneyard بازیابی بشوند تا امنیت ملی صدمه نبیند. ریشه نقد دن گرازیر علاوه بر نقدهایی که به همه رادار گریزها وارد است (بدنه و موتور و قدرت مانور ضعیف و برد عملیاتی کم و ...)، بر می گردد به این نقص ساختاری صنعت هوانوردی نظامی آمریکا که قبل از اینکه مهمات مناسبی تولید بشود، پلتفرم جدید تولید می گردد که مجبور است از مهمات قدیمی با مشکلات بسیار زیاد استفاده بکند و کارایی چندانی هم نداشته باشد برای مدتها هر چند هزینه بسیار بیشتری نسبت به پلتفرم قبلی دارد. این حقیقت که جنگنده های موجود که با آمدن F-35 باید به boneyard بروند برتری های فراوانی نسبت به جنگنده جدید دارند نیز مزید بر علت شده است. قسمت زیادی از نقدها باز می گردد به سامانه ALIS که رژیم ساخته بانکدارهای آلمانی یهودی تنها کشوری است که از نصب آن معاف شده است و در واقع F-35 اسرائیلی فقط موتور و بدنه و رادار و توپش آمریکایی است و بقیه توسط خود این رژیم نصب شده است. در F-35 از الکترونیک به عنوان کاهش دهنده هزینه ها استفاده شده نه برای افزایش توانایی ها. این هواپیما حجم عظیمی از داده ها را توسط سنسورهایش تولید می کند اما به جایی که مزیت باشد کامپیوتر مرکزی آن گاها دوچار دوبینی و چند بینی است و یک هدف را بیشتر از یکی اعلام می کند. سامانه الکترواپتیکال آن هم ضعیف تر از هواپیماهایی است که قرار است جانشین آن بشود! به نحوی که مطابق گزارش گیلمور اف-35 ابتدا باید به هدف بسیار نزدیک شده آن را تشخیص دهد و سپس از آن دور بشود تا بتواند از مهمات دور ایستای خود استفاده بکند که به این ترتیب شانس غافلگیری ناشی از رادار گریزی را از دست می دهد. سامانه Distributed Aperture System (DAS) نصب شده بر روی هلمنت چند صد هزار دلاری این شکاری نیز حکایتی است. این سامانه تصاویر 360 درجه از یک کره به مرکز شکاری را به خلبان می دهد و علاوه بر آن همه اطلاعات مورد نیاز برای ناوبری و هدف گیری و ... . اما نمایش تصاویر پرش دار به ویژه در سرعتهای نزدیک به صوت و اهداف غیر واقعی ناشی از دو بینی کامپیوتر مرکزی و تعداد بیشمار علائم دیگر روی این هلمنت در فضایی نسبتا کوچک آنچنان فشاری به خلبان وارد می کند که معمولا خلبانها بیشتر امکانات آن را از کار می اندازند تا بتوانند پرواز بکنند بدون اینکه روان پریش بشوند. در یک تست هدف گیری با استفاده از AIM-9X خلبانها گزارش دادند که آنقدر نشانه های مختلف روی نمایشگر نشان داده می شد که دیگر قادر به دیدن هدف نبودند و هنگام رهگیری اهداف نشانه ها ناپایدار هستند. این پدیده خیلی بدتر می شود وقتی که تعداد زیادی F-35 در حال پرواز باشند و اهداف را از طریق شبکه ویژه اشان (Multifunction Advanced Data Link (MADL)) به اشتراک گذاشته باشند که از برتری های F-35 نسبت به جنگنده های قدیمی است.(در واقع پدیده سنسور فیوژن و اصول ارگونومی طراحی صنعتی در این طرح رعایت نشده است. این همان باگی است که در ناو وینسنس به دلیل استفاده از تنها دو مانیتور کوچک برای نمایش داده های عظیم تولید شده توسط رادار و ابرکامپیوتر آن باعث مخلوط شدن نشانه تامکت روی باند بندرعباس با نشانه پرواز 655 ایران ایر عبوری از روی جزیره سیری در کانال هوایی A54 شد و ترکیب این پدیده با تجاوز این ناو به آبهای ایران در جزیره سیری و بی کفایتی و وحشت و توحش پرسنل ناو فاجعه ای آفرید که امروزه تحت نام باگ واسط کاربر در دانشگاه هایشان تدریس می شود. م.) ناکارامد بودن به عنوان شکاری برتری هوایی در یک نبرد هوایی در سال 2015، F-35 مغلوب یک فروند F-16 شد که با افزودن بار اضافی و مخزن اکسترنال سوخت و موارد دیگر قابلیت مانور آن اف-16 را عامدا به شدت کاهش داده بودند. گزارش گیلمور کماکان بر وجود این ضعف تاکید دارد. هر چند طرفداران اف-35 داگفایت را مربوط به دوران گذشته می دانند اما در بسیاری از موارد از جمله خطا رفتن موشکها اجتناب ناپذیر است و اگر به این صورت داگفایت دیگر معنا نداشت نیروی هوایی بر نصب توپ زیر دماغه روی F-35A اصرار نمی کرد. (یک ماموریت گشت هوایی یا اسکرامبل را تصور کنید. مطابق پروتکل در زمان صلح F-35 باید به هواگرد هدف نزدیک شده و به آن دستور دهد که مسیرش را تغییر دهد و اگر نداد با یک چرخش مهماتش را نشان بدهد تا بفهمند که مسلح است و .... اگر جنگنده مفروض یک سوخوی 27 باشد اف-35 مجبور است که در صورت عدم تمکین وارد داگفایت با آن بشود که خوب اینجا دیگر رادار گریزی معنا ندارد و نتیجه برای F-35 فاجعه بار خواهد بود. پس این هواپیما یا اف-22 نمی تواند جانشین یک اف-16 یا اف-15 گشت هوایی بشود. اف-16 می تواند در هر ثانیه 360 درجه حول محور خود چرخش بکند و این چرخش برای تامکت 90 درجه است در هر ثانیه م.) اکثر نبردهای هوایی در سرعتهای نزدیک به سرعت صوت (سرعت صوت برابر است با 667 نات) مثلا 640 نات رخ می دهد که در این سرعتها پدیده های گذرای ایرودینامیک روی بدنه هواپیما آثار مخربی در کیفیت کار و عمر آن و سنسورهایش دارند. چرخش های سریع در این سرعت می تواند باعث پدیده wing-drop در F-35 و نتیجتا پدیده اسپین و سقوط گردد. پیمان کار سازنده به جای اینکه ایراد ایرودینامیک در قابلیت مانور را رفع بکند اقدام به ایجاد پیچیدگی بیشتر در نرم افزار کنترل کرده که همین باعث وجود یک لختی در پاسخ به فرامین خلبان توسط هواپیما شده است. ظرفیت نبرد هوایی این جنگنده چندان زیاد نیست زیرا در حال حاضر حداکثر از دو تیر آمرام می تواند استفاده بکند و در آینده حداکثر قادر خواهد بود که از 4 تیر آمرام استفاده کند. به این ترتیب هر نبرد هوایی که این جنگنده قرار است در آن درگیر بشود بهتر است که بسیار کوتاه باشد افزون بر این موشکهای آمرام برای نبرد نزدیک چندان بهینه نیستند. توپ زیر دماغه این جنگنده هم چندان قابل استفاده نیست زیرا افزون بر اینکه نرم افزار آن هنوز تکمیل نشده است، هنگام شلیک دریچه توپ (در F-35A به دلیل رادار گریزی توپ پشت دریچه مخفی شده است.م.) باز شده و فشار هوای ناشی از ایرودینامیک به ویژه در پرواز نزدیک به صوت هواپیما را دچار تغییر جهت می کند که نتیجه آن خطا رفتن گلوله های با ارزش است. بدتر اینکه این هواپیما تنها حدود 4 برست قادر به شلیک است قبل از اینکه مهماتش تمام بشود. مهندسان در حال تغییرات نرم افزاری برای اصلاح خطای توپ زیر دماغه هستند. در گونه های B و C از توپ زیر دماغه استفاده نشده و از توپ در پاد بیرونی استفاده شده است که عدم دقت احتمالا غیر قابل تصحیح خاص خودش را دارد. ناکارآمد به عنوان بمب افکن! دلایل فراوانی وجود دارد که F-35 را نمی توان به عنوان بمب افکن با یک F-16 مقایسه کرد. به دلیل نقص نرم افزاری و نبود مهمات مناسب تا 2021 فعلا این هواپیما از یک نوع بمب هدایت شونده 500 پوندی استفاده می کند که سنگر شکن هم نیست و دارای موتور و پیشرانه هم نیست. در نتیجه F-35 باید به هدف بسیار نزدیک بشود. طراحی پنهان کار باعث شده که برد عملیاتی این هواپیما از F-16 بسیار کمتر باشد پس چگونه می تواند به اهدافی درعمق روسیه یا چین نزدیک بشود؟ کشورهای اروپایی، روسیه، چین و حتی ایران انواع سامانه های پسیو و اکتیو ارزان قیمت را توسعه داده اند که همه انواع پنهان کارها را می توانند ردیابی بکنند. در جنگ با یوگوسلاوی با استفاده از سامانه های قدیمی از رده خارج سام-3 و رادارهای موج بلند (باند L) و spotter ها یک فروند F-117 سرنگون شد و یک فروند دیگر طوری صدمه دید که از عملیات خارج گردید. به ویژه سامانه های الینت و Passive-Detection-System قادرند هر گونه استفاده از دیتا لینک (که مزیت این جنگنده است) را تعیین موقعیت بکنند. f-35 برای رفتن به عملیات نیازمند یک فایل Mission-data-load (MDL) است که کلیه جزئیات هدف و مسیر، بازتابهای راداری و آثار مادون قرمز اهداف و ... را درون خود دارد. بدون این فایل سامانه های کامپیوتری این هواپیما قادر به انجام سنسور فیوژن نیستند و عملا اجرای عملیات غیر ممکن است! تهیه این فایل در یک آزمایشگاه مرکزی انجام می شود و ماه ها به طول می انجامد تا برای عملیات F-35 در یک منطقه خاص آماده بشود. بدیهی است که تغییرات دوره ای و غیر منتظره در آرایش پدافندی دشمن می تواند به روز بودن این فایل را به شدت به خطر اندازد. گزارش گیلمور صراحت دارد که تا قبل از 2020، MDL های ساخته شده برای F-35 ها تکمیل و تست نخواهند شد. ناکارآمد در پشتیبانی نزدیک به دلیل ضعف در پشتیبانی نزدیک بازنشست شدن A-10 ها تا سال 2021 به تعویق افتاد. به دلیل دقتی که توپ زیر دماغه A-10 داشت (شعاع کمتر از 6 متر) و اهمیت توپ در هدف قرار ندادن نیروی خودی در پشتیبانی نزدیک، شکاری که توپ آن دقت نداشته باشد برای این کاربرد مفید نیست. هر چند طرفداران F-35 مدعی هستند که روش قدیمی پشتیبانی نزدیک به تاریخ پیوسته و F-35 از ارتفاع بالا بمبلت های مینیاتوری را با دقت سانتی متر بر روی دشمن فرو خواهد ریخت اما چنین مهماتی هنوز ساخته نشده و معلوم هم نیست که کی ساخته بشود و با سامانه نرم افزاری F-35 تطبیق داده بشود. همچنین فرماندهان زمینی همواره استفاده از توپ را بر بمبهای نقطه زن ترجیح می دهند به دلیل تلفات کمتری که به نیروی خودی وارد می کند. در حالیکه A-10 حامل 1100 گلوله ضد زره 30 میلیمتری بود و می توانست 10 تا 20 حمله را صورت بدهد F-35A دارای 182 گلوله و نمونه های Bو C دارای 220 گلوله 25 میلیمتری هستند که تنها 2 تا 4 حمله را می توانند انجام بدهند. صرف نظر از خطای ناشی از مشکلات ایرودینامیک توپها در تست ها نشان داده شد که سامانه هدفگیری نصب شده روی کلاه خلبان مشکل جدی با توپ دارد و خطای تیر اندازی وحشتناکی تولید می کند که تصحیح این نرم افزار دست کم 3 سال وقت نیاز دارد. کانوپی F-35 از مواد اکریلیک ضخیم همراه با پوشش نانو ذرات طلا ساخته شده تا بازتاب راداری کلاه خلبان را ناچیز بکند اما همین کانوپی ضخیم و پوشش آن دید بیرونی خلبان را محدود و همراه با خطا کرده و خلبان مجبور به استفاده از سامانه DAS است که هنوز مشکلات فراوانی دارد. مشکل دیگر F-35 در پشتیبانی نزدیک این هست که نمی تواند با سرعت کم در ارتفاع کم پرواز بکند و بدنه آن تحمل برخورد گلوله های کالیبر سبک نیروهای زمینی را ندارد. به عبارت دیگر به دلیل ایرودینامیک و بالهای کوچکی که فشار زیادی را باید تحمل بکنند حداقل سرعتی که این هواپیما می تواند با ایمنی پرواز بکند بالا است که برای پشتیبانی نزدیک و تشخیص دقیق اهداف در ارتفاع پایین مناسب نیست. مطابق جداول تخمین منطقه خطر برای مهمات 500 پوندی شعاعی به اندازه 250 متر است. که به این معنی است که دشمن می تواند در این فاصله از نیروی خودی با خیال راحت مانور انجام بدهد. البته بمبهای قطر کم 250 پوندی در حال تولید آزمایشی نرخ پایین هستند که برای F-15E در نظر گرفته شده اند که حتی اینها هم برای پشتیبانی نزدیک خیلی بزرگ هستند. پشتیبانی نزدیک فقط بمباران نیروی زمینی دشمن نیست و نیازمند ارتباط نزدیک با نفرات روی زمین است. (در جنگ با عراق خلبانها به همراه پرسنل مخابرات نیروی هوایی به خط مقدم فرستاده می شدند برای این کار. م.) چنین ارتباطی نیازمند سامانه های مخابراتی دقیق و ایمن است اما در مورد این هواپیما مواردی از ارسال و دریافت داده با فرمت اشتباه و پیغام های جا افتاده مشاهده شده که در این سطح از فناوری مایه شرمندگی است. از طرفی مدافعین F-35 تقویت پدافند پرتابل در خطوط تماس با دشمن را علت نیاز به F-35 در پشتیبانی نزدیک می دانند اما سرهنگ مایک پیتروچا نظر خودش را دارد. F-35C برای عملیات روی ناو مناسب نیست! پرواز عمودی این هواپیما ضمن مصرف سوخت زیاد و اشغال فضای داخلی زیاد در نمونه ای که این قابلیت را دارد، دمای زیادی را به باند پروازی اعمال می کند که کل ناو را به خطر می اندازد و پرواز افقی آن به کمک فلاخنها هم تلاطم ناجوری به جنگنده می دهد که باعث صدمه دیدن گردن خلبانهایی که وزن کمتر از 136 پوند دارند می شود که مشهور به مشکل چرخ ارابه است gearing problem است. در این پرتاب با فلاخنها شکاری در ظرف 2 ثانیه در طولی کمتر از 100 متر از سرعت صفر به 280 کیلومتر در ساعت می رسد که شتابهای منفی و مثبت نا متعارفی که به بدن خلبان در حین استفاده از فلاخن می آید باعث می شود که یکی از موارد برتری F-35 یعنی هلمنت 5.1 پوندی، به گردن خلبانها صدمه بزند. افزون بر آن ضرباتی که ماسک اکسیژن به دهان خلبان می زند و خارج شدن هلمنت از تراز باعث می شود که تمرکز خلبان در حساس ترین لحظات پرواز از داده های پروازی و تصاویر نمایش داده شده درون هلمنت دور بشود که ریسک بالایی دارد. لینک مرتبط1 لینک مرتبط2 به این ترتیب تلاشهایی شروع شده که وزن این هلمنت را از 5.1 پوند به کمتر از 4.8 کاهش بدهند. خلبانها برای رهایی از این مشکل کمربند های ایمنی خود را خیلی محکم می بندند و خودشان را به صندلی می چسبانند اما این خودش مشکل دیگری را ایجاد می کند که در صورت بروز سانحه حین تیکاف دسترسی آنها به دستگیره ها برای انجام ایجکشن و پریدن بیرون از هواپیما خیلی سخت می شود و البته جریان خون را هم در بدن آنها خیلی غیر طبیعی تر از قبل می کند. سرتیپ کریستوفر بوگدان مدیر پروژه F-35 مدعی است که این مشکل را با سرعت رفع خواهد کرد اما در واقع تعویض کل سامانه چرخ جلو دست کم تا آخر سال 2019 بطول خواهد انجامید اگر بودجه ای وجود داشته باشد. F-35 در فرود بر روی ناوها هم مشکل دارد. فرود یک جنگنده بر روی ناو در واقع یک سقوط کنترل شده است. بالهای کوچک این هواپیما سرعت فرود را افزایش داده و شدت ضربه برخورد را هم همچنین که عمر بدنه هواپیما را کاهش می دهد. نقطه اتصال هوک به شکاری بعد از هر 5 بار فرود بقدری فرسوده می شود که کلا باید تعویض گردد در صورتی که این در طراحی الزامات 15 بار دیده شده بوده است بنابراین باید به کل با موادی جدید یا سازه ای جدید دوباره طراحی بشود. ایجاد بال تاشو برای نمونه ناو نشین f-35 منجر به کاهش استحکام بال در مانورهای سنگین و فرود روی ناو شد بطوریکه ژنرال کریستوفر بوگدان مجبور به در خواست طراحی دوباره بال برای نمونه دریایی گردید. برای نیروی دریایی بر خاستن و نشستن شکاری یک حرف هست و نگهداری آن در ماموریت دراز مدت دریایی یک حرف دیگر. معمولا مانوری انجام می دهند به نام R&I که در این مانور موتور هواپیما را در هنگر ناو هواپیمابر، باز و دوباره می بندند. در مانوری که برای F-35 انجام شد، در حالی که کل هنگر به یک فروند F-35 اختصاص داشت، 55 ساعت به طول کشید. این درحالی است که این زمان برای F-18 بین شش تا هشت ساعت در جایی تنگ است. مشکل تعویض موتورF-35 فقط زمان نیست. باید قسمتهای زیادی از بدنه با دقت باز بشود بطوریکه صدمه به آنها وارد نشود و این نیازمند فضای زیادی است که در یک ناو در حال ماموریت معمولا به اندازه کافی وجود ندارد. مشکل دیگر پهنای باند محدود و گاها قطع اتصال ناو هواپیمابر به شبکه جهانی به دلیل ماموریتهایی همراه با سکوت رادیویی است. F-35 نیازمند انتقال حجیم داده هایی که سنسورهایش تولید می کنند به آزمایشگاه مرکزی است. این داده ها در سامانه محلی و جهانی ALIS که مخفف Automatic-Logistic-Information-System است برای عیب یابی، طراحی عملیات تهاجمی، سفارش خودکار قطعات، زمان بندی فعالیتهای تعمیرات و نگهداری و ... کاربرد دارد. عملیات اسکادرانهای F-35 نیازمند حجم عظیمی از انتقال داده ها بین ناو و آزمایشگاه مرکزی است که با محدودیتهای ارتباطی یک ناوگروه همخوانی ندارد به طوری که در مانوری که برای تست ALIS انجام شد انتقال 200 مگابایت در این سامانه 2 روز به طول انجامید!!! در حالیکه تفنگداران دریایی قصد خرید 340 فروند F-35B و 80 فروند F35C دارند، نیروی دریایی قصد خرید 260 فروند F-35C و نیروی هوایی قصد جایگزینی ایگلها (بیش از 2700 فروند) با 1763 فروند F-35A بدون قابلیت عمود پروازی را دارند. برخی رهبران پنتاگون گونه دریایی را تنها مشکل می دانند و جیمز ماتیس دستور بازنگری برنامه نمونه دریایی و مقایسه مجدد آن با F-18 سوپر هورنت را داده است. این نشان می دهد که پنتاگون ممکن است به دنبال برنامه قابل اعتمادتری نسبت به F-35C باشد. تنها موردی که در F-35 واقعا استیلث است قیمت تمام شده واقعی آن است. قیمت تمام شده هر فروند تاکنون رقمی بین 150 تا 350 میلیون دلار اعلام شده و قرار دادهایی که در مورد این شکاری بسته شده است با قوانین لازم الاجرای کنترات های دولتی آمریکا در تضاد است. پیش بینی ها در صورتی که هزینه ها بالاتر از این که هست نرود این است که برای تعمیر و نگهداری در یک دوره 30 ساله خدمت F-35 ها هزینه ای برابر با هزار میلیارد دلار خواهند داشت و برای خرید جنگنده مورد نیاز هم دست کم باید 1400 میلیارد دلار پرداخت بشود. هزینه 258 ساعت پرواز یک F-16 در سال 2016 ساعتی 20398 دلار بود همین هزینه برای 358 ساعت پرواز A-10 برابر با ساعتی 17227 دلار بوده است و در مقابل F-35 به دلیل پیچیدگی فراوان در ازای تنها 163 ساعت پرواز هزینه ساعتی 44026 دلار داشته است. به عبارت دیگر نگهداری این جنگنده دو برابر گرانتر از جنگنده هایی است که قرار است آنها را به گورستان بفرستد. آمادگی رزمی خلبانها کافی نیست! به دلیل اینکه زمان گراند بودن F-35 ها به نسبت طولانی است و availability یا قابلیت در دسترس بودن به صورت جنگنده کاملا عملیاتی پایینی دارند، خلبانها نمی توانند حداقل 30 ساعت پرواز را در ماه با این جنگنده پر بکنند و در نتیجه آمادگی آنها در شرایط رزمی به اندازه دیگر اسکادرانها نخواهد بود کار به جایی رسیده که در برخی اسکادرانها برای حفظ آمادگی پروازی خلبانها شاید بهتر باشد با جنگنده های دیگری پرواز بکنند. قابلیت بودن در زمان مناسب در جای مناسب در این جنگنده زیر سئوال است بهره برداران شکاری معتقد هستند که سامانه ALIS به قدری دست و پا گیر است که هنگامی که می خواهند عملیاتی با بیش از یک فروند F-35 داشته باشند زمان تهیه طرح پرواز به قدری طولانی می شود که ممکن است انجام عملیات دیگر مفید نباشد. در هر مکانی که اسکادران F-35 مستقر بشود باید شبکه نسبتا سنگین محلی کامپیوتری ALIS و اتصال آن به شبکه جهانی ALIS برقرار بشود تا این شکاری بتواند عملیاتش را انجام بدهد. پیچیدگی این کار به نحوی است که برای رفع برخی مشکلات در مناطق عملیاتی سطوح ایمنی دسترسی را کاهش دادند تا خدمه تعمیر و نگهداری بتوانند وظایفشان را انجام بدهند موردی که بر خلاف الزامات طراحی بود و نتایج خاص خودش را دارد. به هر روی لختی ناشی از زمان زیاد مورد نیاز برای بارگذاری فایلها به درون F-35 ها باعث می شود که آنها روی زمین باشند هنگامی که نیاز هست در آسمان باشند و شکاری روی زمین دارایی نیست بلکه هدف است. هنگامی که یک هواپیمای جدید به اسکادران پروازی اضافه می شود دست کم 24 ساعت زمان لازم است که با سامانه محلی ALIS تطبیق داده بشود و این زمان برای کل اسکادران حدود 2 هفته است. مشکلات ناشی از قابلیت اطمینان F-35 یک اسکادران کلاسیک نسل 4 و 4++ در صورتیکه از پشتیبانی فنی و یدکی مناسبی برخوردار باشد دارای ضریب دسترس پذیری 80 درصد است که در جنگ 1991 شکاری های آمریکایی نیز دسترس پذیری در این حد داشتند اما در مورد اسکادران های F-35 این عدد همواره زیر 60% بوده است. اثر این میزان دسترس پذیری آنگونه بود که در سال 2016 هر F-35 تنها هفته ای دو پرواز می توانست انجام بدهد درحالیکه هر اف-16 هفته ای 3 پرواز و هر A-10 هفته ای 4 پرواز می توانست انجام بدهد. (البته همه این عدم آمادگی مربوط به پیچیدگی F-35 و تجربه کم نگاهداری پرسنل و خلبانان آن نیست بلکه سیستمهای تشخیص عیب این هواپیما بسیاری از عیوب را که در شکاری های دیگر قابل رویت نیست آشکار می کند و طبیعتا شکاری تا رفع عیب گراند می شود در حالیکه شکاری های نسل 3 و 4 با عیبهای فراوان پرواز می کردند و خیلی وقت ها هم با خوش اقبالی سالم به پایگاه باز می گشتند. م.) زنجیره پشتیبانی از F-35 هم رضایت بخش نبوده است در حالیکه الزامات قرار داد قطعه برداری از جنگنده های گراند شده را یک بار در ازای هر 100 سورتی پرواز اعلام کرده برای F-35 موجود این یک بار برای هر 10 سورتی پرواز است و زمان باز آمد جنگنده های قطعه برداری شده در ازای هر قطعه برداری مقدار فراوانی افزایش می یابد. تعمیر بدنه های رادار گریز نیز یک مورد زمان گیر است بطوریکه برخی از چسبهایی که مورد استفاده قرار می گیرد دست کم 168 ساعت نیاز دارند تا کامل خشک بشوند و خاصیت رادار گریزی برای باند ایکس حفظ گردد. از بین 276 عیب بحرانی کشف شده در F-35 هفتاد و دو عیب مستقیما با عملیات این جنگنده در ارتباط هستند و اولویت یکم برای رفع شدن را دارند. برای مثال در 2010 معلوم شد بوشینگی که برای اتصال سکان عمودی به شکاری استفاده شده استحکام کافی ندارد. در بین 2010 تا 2016 تغییراتی در طراحی این قسمت از بدنه انجام گرفت که در گزارش ارزیابها در 2016 کماکان نشان می دهد که اتصال ضعیف است و بعد از 250 ساعت تست سکان عمودی از دست رفته است در حالیکه این بوشینگ باید مطابق قرار داد 8000 ساعت دوام می آورده است.(نفوذ خدمات و قطعات و پیمان کاران ارزان چینی در چنین پروژه هایی.م.) (اینجا باید دید که کشورهایی مانند ترکیه و ایتالیا و اسپانیا که بنیه مالی خیلی قدرتمندی ندارند چگونه می خواهند از چنین شکاری پر خرج و کم بازده ای بهره برداری بکنند. جایی که بهره برداری از 3 اسکادران 12 فروندی F-35 برای آنها دست کم 250 میلیارد دلار هزینه دارد و سامانه ALIS می تواند شکاری ها را فقط در صورتی قابل پرواز بکند که آمریکایی ها با پرواز آنها موافق باشند. اعتقاد من این است که جنگنده های رادار گریز نباید جایگزین جنگنده های دیگر بشوند. اگر جنگنده ها را به شمشیر زنها تشبیه بکنیم، اف-18 سوپر هورنت یک سامورایی است اما اف-35 یک نینجا. نینجا ها جایزه بگیرانی نامرئی هستند که فقط زمانی موفق هستند که عملیات نا منظم در بین باشد و برای نبرد کلاسیک و منظم مفید نیستند. بنابراین وجود جنگنده های رادار گریز الزامی است اما نه با این تصور که جای آنهایی که رادار گریز نیستند را بخواهند بگیرند و این تصمیم آمریکا یک اشتباه راهبردی دیگر است که دست کم باعث نصف شدن تعداد جنگنده های آنها و همچنین کاهش قدرت آتش چشمگیرهر کدام از آنها به دو سوم خواهد شد در حالیکه میزان دسترس پذیری آنها هم دست کم دو سوم جنگنده های نسل قبل است و در نهایت آمریکا به سطح قدرت پایین تری حدودا یک سوم نسبت به قبل نزول خواهد کرد که البته کماکان قدرت بسیار بزرگی است. م.)
-
2 پسندیده شدهتصویر تست پروژه سجیل از این دست موارد در زمان جنگ کم نداشتیم ، خیلی از موارد هم تا الان رسانه ای هم نشده ، ولی چرا درس نمی گیریم و تجارب موفق راتکرار نمی کنیم ؟؟؟؟؟!!!!!!
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز با پوزش بخاطر تأخیر بیش از دو ساله در تکمیل این تاپیک ، بحث شیرین آتشبارهای خودکششی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: آتشبارهای خودکششی قاره آسیا : ( چین - بخش هفتم ) (ضربه اژدها : راکت انداز های چینی 6) Weishi -32 : این راکت انداز خودکششی 302 میلی متری که با نام " دبلیو. اس- 32 " نامیده می شود ، اولین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 60 الی 150 کیلومتر است. این راکت انداز که نسخه بهینه شده WS-1 است ، در کشور تایلند (بصورت تحت لیسانس ) و با نام DTI-1 تولید می گردد. متأسفانه بجز تایلند در خصوص خریداران این راکت انداز صادراتی چین ، اطلاعاتی بدست نیاوردم. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد https://china-defense.blogspot.com/2015/06/ws-32-long-rang-rocket-in-news.html Weishi -35 : این راکت انداز خودکششی155 میلی متری که با نام " دبلیو. اس- 35 " نامیده می شود ، دومین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز -100 کیلومتر است و امکان هدایت توسط هر دو سیستم GPS / GLONASS ( بسته به خواست و سفارش مشتری ) را دارد. از طرح اولیه این راکت انداز در اواخر سال 2013 میلادی رونمائی شده است. متأسفانه در خصوص خریداران این راکت انداز صادراتی چین ، اطلاعاتی بدست نیاوردم. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد http://www.deagel.com/Defensive-Weapons/WS-35_a002888001.aspx Weishi WS-43 : این راکت انداز خودکششی که با نام " دبلیو. اس-43 " نامیده می شود ، دیگر راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 60 کیلومتر است و در نمایشگاه هوائی 2014 چین نخستین بار رونمائی شده است. نکته جالب توجه در خصوص این راکت انداز این است که توان شلیک موشک های کروز سبک و کوچک مسلح به کلاهک 44 پوندی (تقریبا 20 کیلوگرمی) را هم دارد ، که این موشک های کروز ، به کمک بالک های خود ، همانند یک پهپاد توانائی گشت زنی 30 دقیقه ای بر فراز آسمان را دارد. این توانائی برای مقابله با اهداف خاص ( نظیر خنثی کردن آتشبارهای دشمن و یا شکار سرکردگان گروه های تروریستی و ... ) مورد استفاده قرار می گیرد. با اینکه این راکت انداز ، هنوز وارد چرخه تولید نشده است ، اما از چین و پاکستان بعنوان خریداران قطعی این سلاح نام برده می شود. البته احتمال خرید این سلاح توسط اندونزی هم بسیار بالا می باشد. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد https://chinesemilitaryreview.blogspot.com/2014/11/chinese-ws-43-miniature-attack-cruise.html https://www.indomiliter.com/ini-dia-ws-43-rudal-jelajah-dari-cina-yang-ditawarkan-ke-indonesia/ Weishi -64 : این راکت انداز خودکششی که با نام " دبلیو. اس-64 " نامیده می شود ، آخرین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 300 میلی متری120 الی 280 کیلومتر است و در نمایشگاه هوائی 2014 چین نخستین بار رونمائی شده است. نکته جالب توجه در خصوص این راکت انداز این است که این راکت انداز اولین راکت انداز ضد کشتی و ضد ناو در جهان است و توان هداف قرار دادن ناو های دشمن را به کمک راکت های هدایت شونده ( توسط GPS / GLPNAAS ) دارد. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد https://defence.pk/pdf/threads/chinas-ws-64-touted-as-first-precision-anti-ship-rocket-launcher.382833/ ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : انشاءالله در پست های آینده به ادامه آتشبارهای خودکششی قاره آسیا (فعلا راکت انداز های چین کمونیست) خواهیم پرداخت.
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا سلام استاد گرامی جناب EMP مطلبی در سطح تکنولوژی بیان فرمودند با اجازه دوستان بنده هم یک تحلیل سطح بالاتر ارائه می دهم : می گویند یکی از دلایل فروپاشی شوروی وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی با آمریکا می باشد . صرف نظر از مقدار تاثیر این موضوع در به وجود آمدن آن اتفاق ، به نظر می رسد که کشور آمریکا در دهه های پیشرو با مشکلی مشابه البته از نوع وارونش مواجه خواهد بود . در حدود 25 سال گذشته تغییرات گسترده ای در شرایط جهانی به وجود آمده که به طبع آن رویکردها ، دکترین ها و استراتژی های نوینی پا به عرصه وجود گذارده اند . در زمان کنونی پیشرفت صرف تکنولوژیک جای خود را به تقابل های هوشمندانه تری می دهند و المان های رایج جنگ (MOSSCOMES) با مفاهیم جدید و بلکه متفاوت تری در حال پیدایش و تکوین هستند . این امر باعث شده که وجود صنایع گسترده نظامی به تدریج جای خود را به صنایع کوچک تر اما چابک تر و بهینه تر بدهند و اینجا دقیقا جایی است که اقتصاد نظامی گری آمریکا در حال وارد شدن به چالش های نوینی می باشد . همانگونه که می دانید بخش قابل توجهی از تولید ثروت و همچنین علوم مختلف در آمریکا وابسته به صنایع به شدت گسترده نظامی آن است و این امر تاثیرات اجتماعی کلانی هم بر روی جامعه آمریکا گذاشته است . حال سوال این است که اگر آمریکایی ها مجبور شوند که این ساختار را محدود تر کنند چگونه تاثیرات اجتماعی ، اقتصادی و ... آن را مدیریت خواهند کرد ؟ وقتی این سوال ، در کنار تغییرات موازنه در بخش های مختلفی از نظام بین الملل گذاشته می شود به نظر می رسد که رویای آمریکایی با بزرگترین چالش اش مواجه خواهد شد . البته درستی تحلیلی که ارائه کردم با گذر زمان مشخص می شود ، اما توجه به این نکته داشته باشید که اگر بخش هایی از این تحلیل درست باشد آمریکایی ها برای خریدن زمان و اصلاح روند های خودشان بیش از گذشته نیازمند بحران آفرینی در جهان خواهند بود و این آینده گان هستند که جواب معماهای عصر ما را به درستی پاسخ خواهند داد و همچنین آنان که بتوانند آینده را به درستی پیش بینی نمایند برندگان این بازی هستند . پی نوشت 1 – در اینجا جناب EMP درباره هزینه های F35 مطلب گذاشته اند اما با مطالعه در بقیه صنایع نظامی آمریکا متوجه می شویم که تمام این صنایع با گذر زمان دچار ایجاد سر ریز های غیر ضرور بیشتری شده اند که البته اصلاح این روند بر خلاف تصورعده ای سهل نمی باشد . پی نوشت 2 – در یکی از مطالبی که چند ماه پیش درباره اقتصاد نظامی گری آمریکا قرار دادم گفتم که اگر با آن هوشمندانه برخورد نشود باعث تقویت آن خواهد شد . این هوشمندی در کشور های مختلف در حال شکل گیری می باشد . پی نوشت 3 – جدول عملیات های تاثیر محوری که گاها جناب MR9 قرار می دهند و توجه به نقاط ثقل دشمن در کنار آن ، نکاتی کلیدی در تقابل های پیش رو هستند . موفق و سربلند باشید
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت دوستان ؛ در این تاپیک قصد داریم به معرفی افرادی بپردازیم که در حوزه نظامی تحول شگرفی ایجاد نموده اند.تمرکز بیشتر بر دوره معاصر هست. همانطور که با روندی که در تاپیک کتاب هایی که باید خواند دنبال میشود [معرفی کتاب های برتر در حوزه تاریخ نظامی و دانش نظامی] آشنایی دارید ، افرادی مورد مطالعه قرار گرفته اند که در حوزه کاری خود تحولی صورت داده اند.از آنجا که بعضی از اشخاص مذکور برای عموم علاقمندان حوزه نظامی ناآشنا هستند(و از انجا که خیل زیادی از میلیتاریست ها کتاب ها را دانلود و مطالعه میکنند ) در این تاپیک جهت آشنایی مختصر با این افراد و درواقع درک اهمیت کتاب معرفی شده ، اطلاعاتی ارائه میشود.باشد که این اقدام باعث جذب بیشتر علاقمندان به حوره دانش نظامی گردد. موردی که باید دقت کرد و علاقمند هستم در تاپیک ای جداگانه توسط دوستان کار شود ، درک جایگاه این افراد از نظر خطاب کردن هست،همانطور که میدونیم ایرانی ها علاقه شدیدی به هم ارز قراردادن مفاهیم دارند که بعضا باعث خطاهای فاحش در حوزه های مختلف میشود: استراتژیست (راه پرداز) ، تئورسین (نظریه پرداز) ، ایده پرداز و کسی که دکترین رو پیاده سازی میکند دارای جایگاه های مختلف از نظر کارکردی ،حکمی و قدرت نفوذ هستند که ،عامه معمولا همه رو هم ارز هم میگیرند.برای همین از واژه تحول گران در عنوان تایپک استفاده شده که ضمن توجه به این موضوع تمامی افراد رو در بر بگیرد. تاکتیک ها نحوه ی استفاده از نیروهای مسلح در یک عملیات خاص هستند، در حالی که استراتژی ، دکترین( اصول) استفاده از عملیات ها برای رسیدن به اهداف جنگ است. Carl von Clausewitz با توجه به تعریف فوق ، افرادی که در ادامه معرفی میشوند لزوما همه استراتژیست نیستند و تحولی در حوزه استراتژی را رقم نزده اند.این مبحث به شدت ظریف و تخصصی هست و در تاپیک دیگری با کمک دوستان عزیز بهش پرداخته میشه ، هدف توجه میلیتاریستها به این موضوع بود. اولین فردی که به معرفی اون خواهیم پرداخت : COL. John Richard Boyd قسمت اول بوید 40 ثانیه ای سرهنگ جان ریچارد بوید (23 ژانویه 1927 - 9 مارس 1997) یک خلبان جنگنده نیروی هوایی ایالات متحده و مشاور پنتاگون در اواخر قرن بیستم بود که نظریه هایش در حوزه نظامی، ورزش، تجارت و دادرسی بسیار تاثیر گذار بود.بوید الهام بخش برنامه جنگنده سبک وزن (LWF) است که منجر به تولید General Dynamics F-16 Falcon و McDonnell Douglas F/A-18 Hornet شد. هنوز هم در ایالات متحده و چندین قدرت نظامی دیگر این نظریه دنبال می شود. بوید متولد 23 ژانویه 1927 در پنسیلوانیا بود. بوید در 30 اکتبر 1944 در نیروی هوایی ارتش شرکت داشت در حالی که هنوز در مقطع دبیرستان بود. پس از فارغ التحصیلی، او در طول ماههای پس از جنگ جهانی دوم، آموزش خود را به عنوان یک مکانیک برجک هواپیما تکمیل کرد و از ژانویه 1946 تا ژانویه سال 1947 به عنوان یک آموزگار شنا در ژاپن به خدمت گرفته شد. بعد از رسیدن به درجه گروهبانی، تا فارغ التحصیلی از دانشگاه درخدمت رزرو نیروی هوایی بود. او از دانشگاه آیووا در سال 1951 با مدرک لیسانس در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شد و سپس مدرک لیسانس مهندسی صنایع را از دانشگاه تکنولوژی جورجیا دریافت کرد. کار در نیروی هوایی بوید پس از اتمام دوره ROTC (Reserve Officers' Training Corps) با درجه ستوان دومی در نیروی هوایی در دانشگاه آیووا به کار کماشته شد و در تاریخ 27 مارس 1953 به عنوان خلبان F-86 وارد کره شد. هرچند او بعد از خدمتش در کره هیچ جایگاه و اعتباری نداشت ، برای شرکت در مدرسه تسلیحات جنگنده FWS ( Fighter Weapons School) ، معتبرترین مدرسه ای که یک خلبان جنگنده می تواند حضور یابد دعوت شد.بوید در مدرسه شرکت کرد و نه تنها به خوبی کار کرد، بلکه ممتاز ترین خلبان شد. پس از فارغ التحصیلی، او برای حضور در FWS به عنوان استاد دعوت شد. در آن زمان استادی در FWS موقعیتی بود که هر خلبان جنگنده ای آرزوی آن را داشت. F-86 Sabre اینجا بود که بوید می توانست تاکتیک های هوایی را متحول کند. او تمرین میداد و تدریس میکرد، در حالی که در FWS بذرهای اولیه را برای مدل تصمیم گیری ابداعی خود باعنوان چرخه OODA (مشاهده، جهت یابی، تصمیم گیری، و عمل) پی ریزی میکرد. بوید یک نوبت کوتاه (22 ماموریت به جای 100) با F-86 Saber در جنگ کره پرواز کرد. در طول دورانی که وی بعنوان وینگمن ( همبال ) خدمت می کرد ، هرگز ادعایی در خصوص شلیک یا کسب پیروزی هوایی ننمود . بعدها بوید به مدرسه تسلیحات نیروی هوایی (USAF Weapons School) اعزام شد، جایی که او به عنوان رئیس بخش آموزش ، دستورالعمل تاکتیکی برای مدرسه می نوشت. بوید همچنین توسط جنرال Arthur C. Agan به پنتاگون منتقل شد تا به انجام تجزیه و تحلیل ریاضی و پشتیبانی از برنامه McDonnell Douglas F-15 Eagle کمک کندتا زمانی که برنامه ،تمامی فرایند تجزیه و تحلیل سیستم را توسط دفتر وزیر دفاع پاس کند. او لقب " بوید چهل ثانیه ای " را به عنوان یک استاد خلبان یدک می کشید ،او می توانست هر خلبانی را در مانور هوایی در کمتر از 40 ثانیه شکست دهد.در طی جنگ ویتنام او به عنوان معاون فرمانده یگان رزمی آلفا و به عنوان فرمانده گروه پشتیبانی رزمی 56 ام در پایگاه هوایی Nakhon Phanom Royal تایلند از آوریل 1972 تا آوریل 1973 خدمت کرد. در سال 1975 در دوران بازنشستگی جایزه معتبر هارولد براون توسط نیروی هوایی ایالات متحده به او اهدا شد. پس از بازنشستگی، بوید همچنان به کار در پنتاگون به عنوان مشاور در دفتر هوایی تاکتیکی از دفتر معاون وزیر دفاع برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی برنامه ها ادامه داد.بوید به دلیل سرطان در فلوریدا در تاریخ 9 مارس 1997 در سن 70 سالگی فوت کرد. او با افتخار کامل نظامی در آرامگاه ملی آرلینگتون در تاریخ 20 مارس 1997 دفن شد. تئوری های نظامی بوید تئوری انرژی _مانور پذیری Energy–maneuverability theory در اوایل دهه 1960، بوید با همکاری توماس کریستی، ریاضیدان غیرنظامی، تئوری انرژی - مانورپذیری را بنا نهاد (یا نظریه E-M در مورد مبارزه هوایی). گفته می شود بوید،یک ابررایانه را برای انجام میلیون ها محاسبه لازم برای اثبات نظریه، به سرقت برده است.هرچند سازمان بازرسی وقت بعدا اثبات نمود که تمام مدت ابر رایانه در این تاسیسات به درستی به پروژه های شناخته شده می پرداخته و هر تخلف نظامی تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد. توماس پری کریستی - ریاضیدان نیروی هوایی بعد از اینکه این نظریه الهام بخش برنامه جنگنده سبک وزن Light weight Fighter (LWF) و تولید YF-16 , YF-17 شد ، نظریه E-Mبه عنوان استاندارد جهانی برای طراحی هواپیماهای جنگنده انتخاب شد. نظریه انرژی مانور پذیری که توسط جان بوید، و توماس پری کریستی ریاضی دان نیروی هوایی ابداع شد در واقع یک مدل عملکرد هواپیما ( aircraft performance ) است و توصیف عملکرد هواپیما به عنوان مجموع انرژی جنبشی و پتانسیل یا aircraft specific energy است. این نشان می دهد رانش، وزن، درگ آیرودینامیکی، مساحت بال و دیگر پارامترهای پروازی یک هواپیما را به یک مدل کمی مرتبط می کند. این اجازه می دهد تا قابلیت های جنگی هواپیماهای مختلف و یا طراحی های آینده نگرانه را ارزیابی و مقایسه کرد. تمام این جنبه های عملکرد هواپیما با یک مقدار و فرمول زیر تعریف شده است : specific excess energy برابر با سرعت ضرب در نسب نیروی رانش خالص به وزن هواپیما است. (توجه داشته باشید که در تحلیل ابعادی، Ps واحد "سرعت" است، نه انرژی بر واحد جرم) است.)نیروی رانش خالص با محاسبه توانایی موتور برای حرکت هواپیما پس از حذف نیروی درگ آیرودینامیکی که سرعت را کاهش می دهد، پیدا می شود. نسبت (W) /(T-D) شبیه به T / W، نسبت رانش به وزن است که همچنین به عنوان یک کارامدی برای هواپیماها و موشک ها استفاده می شود. با متعادل کردن نیروهای حرکتی به وزن هواپیما، مشخص است که چگونه هواپیما کارآمد است. یک موتور بسیار بزرگ ممکن است بتواند یک نیروی رانش بزرگ تولید کند اما می تواند خیلی سنگین باشد که حتی نتواند خود را بالا ببرد. زمانیکه نسبت (W) /(T-D) = 1 است که موتور به اندازه کافی قدرتمند است تا هواپیما را با سرعت ثابت در مسیر صعودی 90 درجه حفظ کند. جت های جنگنده، مانند F-16 نسبت T / W نزدیک به 1، بسته به وزن سوخت و تسلیحات دارند. اما تفاوت بین T / W و (W) /(T-D) که بوید تعریف کرده در این است که T / W اثرات اصطکاک و سایر تلفات آیرودینامیکی را شامل نمی شود. هنگامی که یک هواپیما به آرامی حرکت می کند، این تلفات کوچک است و می توان آن را نادیده گرفت. با این حال، T / W به درستی عملکرد هواپیما را در شرایط عملیاتی معمول خود توصیف نمی کند. با استفاده از (T-D) ، آیرودینامیک هواپیما نیز در مقدار Ps خلاصه شده است. بوید، و توماس کریستی در پایگاه نیروی هوایی Eglin دوسوم از مطالعات خود را تا سال 1964 تکمیل کردند. این نظریه توسط نیروی هوایی ایالات متحده پذیرفته شد و بهبود در پارامتر های مورد نیاز برای F-15 و بعد از آن طراحی جنگنده F-16 Falcon Falcon را به همراه آورد. پایان قسمت اول پ.ن/ از اونجا که remo همیشه شرح داستان با فایل اصلی قرار میده متن کامل نظریه E-M دانلود مدرک همچنین این مدرک هم از منابع ویکیپدیا برای این متن بود که قرار داده میشه(صفحه 203 به بعد ) Technology and the Air Force A Retrospective Assessment در قسمت دوم خواهید خواند: پدر خوانده نیروی هوایی Fighter Mafia خواهیم گفت که چگونه گروه بحث برانگیز "مافیای جنگنده " به سرکردگی جان بوید در مقر فرماندهی نیروی هوایی با استفاده از تئوری خود مسیر طراحی و تولید جنگنده در آمریکا را تغییر داد.
-
1 پسندیده شدهضمن تشکر از کانال iranian_defensive_power که مثل همیشه دقیق، بی طرف و البته با حفظ انصاف نکات جالبی را همیشه استخراج میکنه از منابع مختلف، با دیدن مستند سکوی پرتاب دو چیزه که از همه بیشتر قابل توجه هست: یکی مثل بارها اشاره شده حسرت و خسارتی است که از فقدان شهید طهرانی مقدم باید بخوریم و متحمل شدیم به همراه دوستانشون و مجموعه ای که از دست دادیم چه در بعد انسانی و تحقیقاتی و به نظرم یکی از بزرگترین لطمه های نظامی ما بود بعد از جنگ و شاید در کنار سقوط هواپیمای فرماندهان نظامی در خلال جنگ بزرگترین حوادث. یکی هم تصاویر نابی که از تاریخچه شاید بشه اسمش را گذاشت " جان_کندن" به معنای واقعی کلمه برای راه انداختن و ساخت موشکها که خود مستند و تصاویری که شاید برای بار اول پخش شد نشون میده که اگر همت و تلاشی همچون تلاش مجموعه این بخش در سایر بخش ها هم بود ( به یاد شهید ستاری که زود رفتند از بین ما ) حالا فقط موشکی نبود که بهش افتخار کنیم فقط.
-
1 پسندیده شدهسلام مجدد نقدی که به ادعای ارسال باور 373 به سوریه وارد هست و در همین تاپیک هم عرض شد و دوستان فرمودند که سرکوفت زدن به تولید این سامانه هست ( که نبود ) دقیق موردی هست که جناب واریور فرمودند و دلایلش هم ذکر شد . پی نوشت : به جرات عرض می کنم در این چند سال برای یکبار هم نشد که توان داخلی را به تمسخر بگیرم ولی درک تفاوت بین نقد و تمسخر حقیقتا سخت هست .
-
1 پسندیده شدهظاهرا که قرار هست در اختیار سوری ها قرار بگیره، با توجه به اینکه گفته شده در 2013 پرسنل سوری آموزش هم دیدند ولی به علت درخواست صهیونیستها تحویل متوقف شد. حالا اینکه بدون هیچ رزمایش و تجربه ای کاربر تازه کار میتونه به نحو مطلوب استفاده کنه از سامانه بحثش جداست. یک کاربر روس در یکی از انجمنهای نظامی عقیده داشت حداقل 2 سال زمان برای تسلط بر سامانه ای چون اس-300 نیاز داره کاربر. سلام در ادامه خبرهای تکمیلی به نقل از وزیر دفاع روس ها اعلام شد که باید اولا صحت ترجمه و دقت در انتخاب کلمات چک بشه ولی در کل اینطور عنوان شد: باید دید این اقدامات چه قدر واقعی و همراه با اقدامات جانبی مورد نیاز میتونه باشه. والا تمرین با اس-300 های روسی به قول worior به برنامه تفریحی صهیونیستها هم اضافه میشه.
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم والا چه عرض شود ...... ولی خوب ، همین سرسبزی را در سرپل نرماندی و جنگلهای اطرف "کان" در فرانسه هم داشتیم که آمریکایی و بریتانیایی ها یکطرف ، ورماخت هم یکطرف دیگر ، زدند به هم و کشتار شد ....
-
1 پسندیده شدهاگه دنیا به این سرسبزی بود جنگ واسه چی بود
-
1 پسندیده شدهقبل از موارد فوق، باید این فرض رو مطرح کنید که اگر اس 300 مستقر شد، در اختیار سوری ها قرار خواهد گرفت یا در دست روسها ها باقی خواهد ماند، فرض محال ایرانی ها رو هم اضافه کنیم، 3 گزینه 3 رفتار متفاوت. - روسها، همین الان هم اس 400 رو مستقر دارند و به تهاجمات صهیونیست ها هیچ واکنشی نشان نمیدهند، حتی به نحوی مدیریت میکنند که تهاجمات اسراییل بدون خسارت به طرف اسراییلی انجام شود، از طرفی عدم استقرار اس 300 تا کنون نیز به خواست طرف اسراییلی برای تضمین موفقیت تهاجمات صهیونیست ها صورت گرفته است، همکاری روسها در انهدام دارایی ارتش سوریه بر روی زمین و دور کردن ارتش و مقاومت از جولان محرز هست. - سوری ها، احتمالا تهاجمات رو در آسمان سوریه یا پس از اقدام به تهاجم صهیونیست ها در حال بازگشت در فضای بین المللی انجام خواهند داد. - ایرانی، جنگنده های اسراییلی رو در آسمان این رژیم رهگیری خواهند کرد و زیر چتر این پدافند احتمالا پاسخ موشکی هم بدهند و از آن برای حمایت از آسمان جنوب لبنان هم استفاده خواهند کرد. واکنش صهیونیست ها؟ - تمرین با اس 300 و سوژه قرارگرفتن این سامانه برای ادامه تهاجمات. - ،...
-
1 پسندیده شدهعکس منطقه بدون پوشش را که نگاه میکنی، انبوه تجهیزات زرهی از همه نوع! وسعت کم منطقه، نابرابری دو طرف در تعداد نیرو و تجهیزات، رصد هوایی 24 ساعته با انواع تصاویر ماهواره ای و پهپاد شناسایی و مسلح و آپاچی و جنگنده ها، کمک های اطلاعاتی و عملیاتی امریکایی ها، حضور چند کشور و مزدوران از چندین کشور در یک طرف نبرد و تسلط از سمت دریا و خشکی و در برابر تمام اینها نیروهایی با امکانات تقریبا صفر در مقایسه، نه مرزهای همسایه ای برای انبوه کمک های تسلیحاتی مثل سوریه، نه سپرهای انسانی مثل غوطه شرقی و حلب، نه ابزارآلات ماشینی و مکانیکی و حتی نیروی انسانی کافی برای حفر تونل و مخفیگاه، نه کودهای شیمیایی اردوغانی برای انتحاری های چند تنی، نه تاوهای انبوه و بی حساب و کتاب و خودروهای زرهی و غنیمتی و انواع توپ ها و سلاح های مورد نیاز و نه حمایت ابنوه رسانه ای توسط معتبرترین رسانه های غربی و نه فشارهای سیاسی در سازمان های بین المللی به طرف مقابل و با تمام اینها و ده ها عامل دیگه مقاومت یک روزه هم حتی امکان ناپذیر میرسه در همین عکس هوایی مشخص هم چه برسه به چندین ماهه.
-
1 پسندیده شدهتخته نرد به شیوه سوری گزارشهای مربوط به ناپدید شدن یک هواپیمای توربوپراپ روسی IL-20 که از مبداء پایگاه هوایی حمیم در استان لاذقیه سوریه عمل می نمود درنهایت به این تحلیل منجرشد که این حادثه بر اثر شلیک یک تیر موشک اس-200 جمعی واحدهای دفاع هوایی ارتش عربی سوریه روی داده است که ازدهه شصت میلادی به تعداد 2 آتشبار ( چیزی در حدود 44 لانچر ) در خدمت این کشور قرار دارد . به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، شلیک این موشک ، همزمان با اجرای حملات هوایی توسط نیروی هوایی اسراییل و حضور شناورهای رزمی نیروی دریایی فرانسه صورت پذیرفت که درنهایت به سرنگونی پرنده شناسایی روسی در آبهای مدیترانه منجر گردید . برخی ناظران جنگ داخلی در سوریه معتقدند که هدف IAF ، مجموعه ای از انبارهای مهمات در لاذقیه بوده و طبق ادعای مقامات ارشد روسیه ، ارتش اسراییل حداقل 60 ثانیه قبل از اجرای حمله ، هشدار اجرای این تهاجم هوایی را اطلاع رسانی نموده اند که بیشتر برای جلوگیری از وقوع یک درگیری احتمالی میان دو کشور در فضای هوایی سوریه صورت می پذیرد . با این حال ، ناتوانی طرفهای درگیر در این شرایط در استفاده بهینه از سازوکارهای هشدار موجب شده تا این تحلیل از سوی ارتش روسیه مطرح شود که خلبانان نیروی هوایی رژیم عبری از پروفایل پروازی پرنده روسی بعنوان پوششی برای جلوگیری از کشف مسیر پروازی خروج جتهای اسراییلی از فضای هوایی سوریه استفاده نموده اند . پرنده شناسایی غیرمسلح IL-20 به شکل گسترده ای توسط نیروی هوایی روسیه و کره شمالی برای اجرای عملیات نظارت و شناسایی و جاسوسی الکترونیک مورد استفاده قرار دارد . با این حال گفته میشود که این هواپیما ، اجرای عملیاتهای محرمانه ای را در استان ادلب با هدف شناسایی مراکز نظامی القاعده در طول مرز سوریه – ترکیه و هدایت جتهای رزمی روسی برای انهدام این مراکز برعهده دارد . وزارت دفاع روسیه پس از قطعی شدن سقوط IL-20 شناسایی اعلام نموده که انهدام این پرنده بطورمستقیم در نتیجه شلیک یک تیر موشک اس-200 سوری بوده ، اما تغییر مسیر جتهای نیروی هوایی اسراییل به اندازه سریع و غیر منتظره بوده که فرصت واکنش مناسب از سوی خدمه روسی مستقر در این هواپیما را سلب نموده است . به گفته سخنگوی وزارت دفاع روسیه ، این اقدام اسراییل ، بعنوان یک عامل تحریک آمیز در نظر گرفته میشود ، چرا که 5 نفر از پرسنل ارتش روسیه در نتیجه عمل غیرمسئولانه نیروی هوایی اسراییل جان خود را از دست داده اند و این برخلاف روح همکاری میان روسیه و اسراییل است و ارتش این کشور ، حق اقدام متقابل را برای خود محفوظ می دارد . با توجه به اهمیت نقش روسیه بعنوان یک بازیگر کلیدی با توانایی کنترل نفوذ ایران در سوریه و هم چنین ، وجود پتانسیل کافی در مسکو برای ارسال سیستم های دفاع هوایی پیشرفته تر نظیر S-300VM یا BUK-M3 در مدت کوتاه ، این مساله برای تل آویو پر اهمیت به نظر می رسد که برای جلوگیری از هر گونه اقدام روسها در سخت ترکردن اقدامات نظامی در سوریه ، هر چه سریع تر روابط خود را با روسیه اصلاح نماید . به همین منظور گزینه های موجود برای اسراییل از پرداخت خسارت به روسیه و همچنین عذر خواهی رسمی خواهد بود ، اما در صورت عدم اتخاذ این گزینه ها ، احتمالا" روسها تحرک بیشتری را در سوریه خواهند داشت و محدودیتهای بیشتری را در جولان IAF در فضای هوایی سوریه اعمال خواهد نمود . از یک نظر ، اعمال محدودیتهای بیشتر برای IAF ، بطور مستقیم موجبات تقویت کابوس اسرایبل در سوریه ( جمهوری اسلامی ایران و حزب ا... ) در نزدیکی مرزهای امنیتی ( جولان اشغالی ) فراهم می نماید . در مجموع ، تضعیف همکاری های امنیتی میان اسراییل و روسیه ، تاثیر قابل توجهی بر روند جنگ در سوریه نخواهد داشت ولی امنیت اسراییل ، بطور کامل به مخاطره خواهد افتاد . روسیه: سوریه را به «اس- ۳۰۰» مجهز می کنیم صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهبسم الله .................. قسمت اول عملیات مرصاد در واقع نام ضد حمله نیروهای ایرانی جهت متوقف کردن پیشروی مجاهدین ویا به اصطلاح ارتش آزادی بخش و در مرحله بعدی انهدام این نیرو در غرب کشور ایران صورت گرفت مجهادین خلق در تاریخ 3 مرداد 67 حملات خود تحت نام فروغ جاویدان رادر پناه پشتیبانی هوایی و توپخانه ایی ارتش عراق شروع کردن بالگردهای عراقی هم نقش ویژه ایی در پشتیبانی نزدیک و جابجایی تدارکات داشتن نام فروغ جاویدان به گفته سرکرده این گروه با عنایت از نام پیامبر اسلام گرفته شده است استعداد نیروهای مهاجم چیزی در حدود 25 تیپ سبک مکانیزه <شما بخوانید گروهان های تقویت شده> هر تیپ شمال 170 تا 180 نیرو < با نیروهای پشتیبانی کنند تا 230 نفر میرسیدن> که روی هم رفته رقم 4800 تا 5100 نفر را شامل میشدن این نیروها را هم میشود به سه دسته تقسیم کرد 1-نیروهای ثابت سازمان که هسته اصلی یگانهای حمله کننده را تشکیل میدادن این نیروهای از قبل اموزشهای لازم رو دیده مد تهای در خاک عراق مستقر بودن تعدادی زیادی از انها در عملیات های کوچک و متوسط بر ضد نیروهای ایرانی شرکت داشتن به طور خلاصه ترکیبی از وفاداری تجربه و اموزش بالا از خصوصیات این دسته بود تعداد این فراد نزدیک به 3200 نفر برآورد میشود 2 – نیروهای که بر اثر فراخوان سازمان از سرتاسر اروپا وایران راهی عراق شدن در بین این افراد کسانی بودن که در ایران بازداشت و بعد از مدتی با ابراز ندامت و پشیمانی ازاد شدن تعداد این افراد هم بین 600 تا 800 نفر براورد شده 3-اسرایی که به ظاهر بر اثر وعده های منافقین به این گروه پیوسته بودن البته هدف اصلی این اسرا همکاری با منافقین نبود بلکه به راهی برای فرار فکر می کردن . نزدیک 1500 نفر قول همکاری به منافقین را دادن اما به نظر میرسد در صحنه عملیات 800 تن از اسرا حضور داشتن که به علت عدم اعتماد سازمان به این افراد در کارها و پستهای غیر حساس به خدمت گذفته شدن البته یک دسته دیگر را هم باید به این نیروها اضافه کرد وآن ستون پنجم منافقین در داخل شهرها بود که بعد از شروع حملات این افراد به سمت مناطق درگیر اعزام شدن و تعداد زیادی از آنها در شهر کرمانشاه منتظر رسیدن ستون منافقین بودن یک تعدادی هم از زندانی های عضو گروه منافقین که در حال گذرراندن دوران محکومیت خود بودن این دسته هم بعد از شروع حملات دست به شورش در زندان ها زدن تجهیزات نظامی سازمان منافقین در عملیات فروغ جاویدان 120 دستگاه تانک سبک کاسکاویل برزیلی و 40 دستگاه نفربر bmp1 و 30 قبضه توپ 122مم و جمعاً حدود 90 قبضه خمپاره 82 و 150 قبضه 60مم و 1000 قبضه آرپیجی 7 و 700 قبضه تیربار کلاش و 20 دستگاه تفنگ 106 مم و 60 قبضه مسلسل دوشکا و 50 قبضه موشک ضد هوایی دوش پرتاب سام 7 وصدها خودرو وکامیون لباس سازمانی منافقین در حمله لباسی مایل به رنگ خاکی بود که شباهت زیادی به لباس فرم نیروهای بسیج وارتش ایران داشت هم چنین این گروه در حمله از پرچم خود که در رنگ بندی شبیه پرچم رسمی ایران بود استفاده کرد جنگنده های عراقی قبل از شروع حمله زمینی پایگاههای هوایی نوژه-دزفول –تبریز- پایگاه تیپ 2 لشگر 28 در سقز و همچنین سایت راداری سوباشی را بمباران کردن سایت سوباشی ( البته در 5 مرداد ) مورد اصابت چند موشک هوا به زمین گرفت و 19 تن از کارکنان آن به شهادت رسیدن پایگاه هوایی نوژه توسط جنگنده ها ی عراقی از جمله میراژدر چندین نوبت به خصوص به وسیله بمب های خوشه ایی تاخیری مورد هدف قرار گرفت بمباران به حدی بود که تعدادی از بمبهای خو شه ایی در زیر واطراف هواپیماهای مستقر در پایگاه پخش شدن اشتباه ایران هشدارهای از سوی نیروهای ارتش و سپاه حاضر در منطقه نسبت به تحرکات شدید و انتقال تجهیزات ونیروی توسط منافقین به رده های بالاتر ارسال شده بود و حتی فرمانده وقت نیروهای زمینی خطر حمله منافقین را گوش زد کرده اما اقدام لازم حداقل بر ای مقابله با حملات منافقین در منطقه صورت نگرفت البته با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه کسی فکر یک حمله به این ابعاد و به صورت مکانیزه را توسط عراق ویا حتی منافقین را نمیگرد سپهبد شهید صیاد شیرازی من در خانه بودم که ساعت 8:30 شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند که دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق با سرعت جلو میآید، من گفتم خدایا کدام دشمن از یک محور سرش را انداخته پایین میاید؟! این چه جور دشمنی است؟! گفت: ما نمیدانیم، گفت رسیدهاند به کرند و آنجا را هم گرفتند. بعد هم حرکت کرده به سمت اسلام آباد غرب، بعد هم کرمانشاه و همین طور دارد جلو میآید! این چه دشمنی است؟ ما همچنین دشمنی ندیده بودیم که اینطور از یک جاده سرش را بیندازد پایین و بیاید جلو! فرمانده وقت نیروی زمینی سرتیپ دوم حسن سعدی «با وجود پایان جنگ ما همچنان باید مراقب تحرکات دشمن و همچنین منافقین باشیم» نیروهای ایرانی با توجه به گزارش های واصله درباره تجمع منافقین در مرز خسروی میتوانستن حداقل در حد فاصل گردنه پاتاق تا اسلام اباد را با نیروی نه چندان زیاد پوشش بدهند به طور مثال پایگاه تیپ 12 قائم در 10 کیلومتری تنکه چهار بر پا شده بود در زمان حمله منافقین چندین گردان در پایگاه حضور داشتن البته همین نیرودر چهارم مرداد پیشروی منافقین رابرای یک روز سد میکند و یا پادگان ارتش در سرپل ذهاب امیر سید حسام هاشمی <<یک اشتباهی که اینجا از سوی ما سر زد این بود که یگانهای ما در محور سرپل ذهاب، از گردنه پاتاق عبور نکردند و بدین ترتیب محور «کرند - اسلامآباد» خالی ماند. یگانهایی که عقبنشینی کردند به پادگان ارتش در سرپلذهاب رفته بودند. در نتیجه هیچ نیرویی از ما در محور پاتاق به کرند و اسلامآباد نمانده بود. روز سوم مرداد منافقین با کمک عراق از این محور و همچنین محور دالاهو وارد خاک ما شدند و خودشان را به اسلامآباد رساندند. در پادگان اسلامآباد، هم سپاه و هم ارتش، نیروهای باقیمانده داشتند، اما نیروی رزمی نه؛ نیروهای رزمی آنها در جنوب بودند. به خاطر قصوری که ما داشتیم و گردنه پاتاق را نبسته بودیم منافقین فرصتی به دست آوردند و نفوذ کردند. گردنه پاتاق مواضع مستحکمی داشت و میشد با یک دسته پیاده آن را کنترل شود. متاسفانه یگانهای ما در عقبنشینی که انجام دادند به طرف پادگانها که نزدیکتر بود رفته بودند و این محورها را رها کرده بودند. منافقین هم که نیرویی را در برابر خود نمیدیدند سرشان را پایین انداختند و از کِرند عبور کردند و به اسلامآباد رسیدند.>> در کنار موارد بالا نیروهای ایرانی برای دفع حمله سراسری ارتش عراق به و جنوب غرب منتقل شده بودن و این مناطق از نیروهای ایرانی تقریبا خالی شده بود .با شروع حملات عراق در جبهه میانی و جنوبی نیروهایی ایرانی برای جلوگیری از دادن تلفات و اسیر بیشتر برخی از مناطق رو تخلیه کردن سردار ناصح فرمانده وقت سپاه نبی اکرم در اینباره می گوید ((منطقه چنان از نیروی پدافندی خالی بود که عراقی ها راحت جولان می دادند و در سرپل ذهاب از ما رد شدند)) ویا صفرعلی براتلو از فرماندهان لشگر 6 سابق سپاه ((مرصاد برای نظام یک غافلگیری به وجود آورد و کسی احتمال نمیداد که منافقین این کار را بکنند. به دلیل حمله مجدد عراق به خاک ایران پس از قبول قطعنامه، بیشتر یگانها از غرب به جنوب رفتند. اوج غربت بود؛ یعنی غرب کشور هیچ کس نمانده بود. همه به جنوب رفته بودند)) وهمچنین وفیق السامرایی از فرماندهان اطلاعات نظامی استخبارات عراق ((نیروهای ایران و عراق به دنبال پشت سر گذاشتن هشت سال جنگ، از مرحله صلح با استراحت نیمه کاملی استقبال به عمل آوردند. نیروهای ایران اقدام به سبک کردن و عقب کشیدن تعدادی از یگانهای خود از منطقه مورد نظر در این عملیات، در محور «خانقین _ تهران» نمودند و تعدادی از یگانهای لشکر هشتاد و یک زرهی و سپاه پاسداران به پادگانهایشان و مناطق غیررسمی منتقل گردیدند. در محور عملیاتی سازمان، غیر از چند یگان سبک، نیروی دیگری حضور نداشت و علاوه بر آن فعالیت در بسیاری از نقاط دیدهبانی اطلاعاتی ضعیف شده بود. در مجموع آمادگی رزمی به پایین ترین سطح ممکن تنزل پیدا کرده بود)) پایان قسمت اول جمع آوری شده توسط خودم منبع : MILITARY.IR ========= این مقاله تقریبا حاصل دوماه زمان ومطالعه صدها منبع مختلف والبته قابل استناد بود دلیل انتخاب عملیات مرصاد هم وجود تصاویر و مطالب گوناگون ومستندی بود که همین کار رو راحتتر میکرد . حقیقتا قصد بر این بود که حداکثر یک هفته بعد از سالروز عملیات مرصاد این مطلب رو منتشر کنم ولی دیدم به این سادگی نیست خرابی سایت و چند دلیل دیگه مانع انتشار این مطلب شد بهترین وقت رو سالگرد شروع جنگ تحمیلی دیدم برای کم شدن مطالب برخی از نکات رو حذف کردم ویا بهش زیاد توجه نکردم البته ممکنه مطالبی رو هم جا گذاشته باشم که در اون صورت دوستان میتونند کمک کنند نکته مهم تر اینه که هنوز مقاله رو تموم نکردم ولی دیگه بیش از این نمیشد صبر کرد
-
1 پسندیده شدهپیش از استقرار اف35 اف 22 در منطقه مستقر بوده، عملیات هایی رو هم بصورت روتین در افغانستان و خلیج فارس انجام میده، این جنگنده رو در حالت مانور و تمرین در آسمان افغانستان با دیگر جنگنده های ائتلاف شناسایی و حتی رهگیری کرده ایم. مواجهات و اخطارهایی هم در خلیج فارس نه فقط به اف 22 که به انواع پرنده های رادارگریز آمریکا داده شده. منتهی در شرایط عملیاتی اوضاع متفاوت هست. - نخست اینکه ایرادات هزینه ای اف 35 اصلا اهمیتی برای این کشور ندارد، اصلا مشکل مالی و بودجه ندارند. هر چقدر هزینه ها بیشتر باید به طبع اشتغال بیشتر و جریان نقدی بیشتر هم در صنعت گردش پیدا کنه. که خیلی هم براشون خوب هست! - دوم اینکه، علت نگارش مقاله فوق، تقاضاهای بسیار اعراب برای در اختیار گرفتن آخرین تکنولوژی های غربی ست. بنابراین مشکلات بیشتر، قیمت های نامعلوم، آخ و ناله های تعمیر و نگهداری رو با هدف توجیح هزینه بیشتر در نظر باید گرفت. - در مورد قیمت جنگنده این نکته رو باید اضافه کرد، که قیمت بر اساس صرفه جویی به مقیاس بصورت شناور تعیین میشه. تجهیزات نظامی هیچ گاه نرخ ثابت و دقیقی نخواهند داشت. - اما ضریب دسترسی و ایمنی خلبان؛ * این مسائل تا زمانی که عمده کشورهای رقیب به تکنولوژی های مشابه بصورت بالفعل دست پیدا نکرده اند اهمیتی ندارد. چراکه فرصت های برتری که این جنگنده ها تولید میکنند بقدری موثر هست که در تعداد پرواز بسیار کمتر، دستیابی به هدف بیستر با دقت بالاتر رو تضمین میکنند. مثلا با یک تهاجم گسترده 200 فروندی از نوع رادارگریز، کل پدافند و نیروی هوایی هر کشوری زمینگیر خواهد شد تا زمینه برای وارد شدن ب 52 و فرش کردن پادگان ها و تجهیزات آن کشور فراهم شود. * اما در زمانی که کشورهای رقیب بتوانند به چنین فناوری و اقدام مشابه دسترسی داشته باشند، در آن زمان کیفیت، دوام و حل پیچیدگی های ثانویه معنا خواهد داشت. که البته خود را در قالب یک تحول تکنولوژیک دیگر نشان خواهد داد. مثلا گذر به نسل 6 و 7 که تمام اهداف بواسطه A.I. تامین خواهند شد.
-
1 پسندیده شدهاین ادعای دوستان بود ، تضاد تحلیل با دوستان همین هست ، البته نه تا این اندازه ، بلکه استدلال این بود که وقتی یک سیستم تسلیحاتی به قول دوستان در وزارت دفاع ، هنوز مراحل تست خودش را قرار دارد ، روی چه منطقی ادعای ارسال به سوریه پیش کشیده میشود ؟؟ تا جایی که بنده اطلاع دارم ،داده های ارائه شده ، به هیچ عنوان بزرگنمایی نشده ، فقط تجربه رزمی گذشته را به شکل مصور ارائه کردیم ، و در انتها هم عرض شد که ادعای ارسال یک سیستم تسلیحاتی در حالی که هنوز وارد چرخه دفاعی کشور نشده و نقاط ضعف و قوتش را تست نکردند ، و قرار دادن ان در برابر مجموع نیروی های هوایی که سابقه اجرای عملیات SEAD را در گذشته دارند ( آمریکا در ویتنام و خلیج پارس ، اسراییل در دره بقاع ، بریتانیا و فرانسه در خلیج پارس ) با منطق نظامی همخوانی ندارد . این مساله هیچ ارتباطی به دست کم گرفتن توان داخلی ندارد . اگر مبنای ما برای تحلیل آینده ، تجربیات گذشته + وضعیت فعلی باشد ، به این قبیل ادعاها نباید شاخ و برگ داد که بعدها بعنوان یک پایه برای تحلیل های بعدی استفاده شود . پی نوشت : حالا اگر یک حریف مشخص جهان سومی را هم مثال بزنیم ، همین نیروی هوایی عراق ، با مجموع مهمات غربی وشرقی اش ( خا-29 ال با برد 10کیلومتر و آرمات 40-120 کیلومتر ) چه بلایی را سر ما آورد که الان شاهد متحرک شدن این سیستم ها هستیم ؟؟؟
-
1 پسندیده شدهسلام خوب منظور؟ چه هدفی از ارسال این گونه پستها دنبال می کنید؟ فرض کنیم اف ۱۶ ای و اف ۱۵ ای و ... همه بهترین وسیله، خوب راه حل حضرتعالی چیست؟ در پست دیگری اشاره شد از مردمانی که تا ۱۰۰ سال پیش حتی شناسنامه هم نداشتن چه انتظاری دارید؟ آیا سرکوفت زدن و بزرگ نمایی تجهیزات کشورهای دیگر راه حلی عقلانی برای حل مشکلات کنونی ایران سرتاپا فساد گرفته است؟
-
1 پسندیده شدهحکومتی که عرضه ی مدیریت بودجه ش رو نداره ، بهتره دست از سر سایر کشورها برداره .... الآن سود ما برای سوریه چی بود !؟ اگه داعش کل سوریه رو می گرفت ، حداقل خود ترکیه و اعراب مجبور می شدن با پشتیبانی ناتو بهش حمله کنند ... اینجوری 1 میلیون سوری نمی مردن ، 10 میلیون سوری آواره نمی شدن و زیرساخت های سوریه نابود نمی شد .... ما به سوری ها ظلم کردیم ... سوری ها هم زن و بچه داشتن و می خواستن یک زندگی عادی داشته باشند ولی ما با اقداماتمون این رو ازشون دریغ کردیم ....
-
1 پسندیده شدهیک فیلمی اخیرا گویا منتشر شده که دو تن از نیروهای حوثی ها به نظر در بالای یک بلندی صعب العبور به دل شاید ده دوازده تن از نیروهای مسلح ائتلاف سعودی میزنند و تنها یکیشون سلاح داره و دیگری با سنگ هایی که از روی زمین برمیداره و پرتاب میکنه به سمت اون ده دوازده نفر حمله میبرند. طرف های ائتلاف شروع به فرار می کنند و بعد که تعداد نفرات را میبینند فقط دو نفر هستند یک نفری که اسلحه داره را حین حمله بهشون به شهادت میرسونند ولی نفر اول همچنان با سنگ هایی که از زمین برمیداره به سمتشون حمله میکنه و جایی تا محل شهادت همرزمش پیش میره و اسلحش را برمیداره ولی اسلحه کار نمیکنه و بعد همچنان با همون سنگ ها سراغ یکی از کشته های ائتلاف میره تا اسلحش را برداره. هر چه قدر مسلحین سوری رسانه و گریه کن و تدارکاتچی داشتند و اسلحه و تاو و گراد و مویه کن در توئیتر و فیس بوک و سازمان ملل و حقوق بشر و مقامات عالی رتبه دولتی و افکار عمومی از ایرانی گرفته تا عرب و غرب و شرقی، حوثی ها در مظلومیت کامل و غریبانه و واقعا با دستان خالی در بسیاری از جبهات در برابر یک جهان به قول ائتلاف سعودی دارند مبارزه میکنند.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز بحث شیرین آتشبارهای خودکششی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: آتشبارهای خودکششی قاره آسیا : ( چین - بخش ششم ) (ضربه اژدها : راکت انداز های چینی 5 ) Weishi WS-22 : این راکت انداز خودکششی 122 میلی متری که با نام " دبلیو. اس- 22 " نامیده می شود ، اولین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 20-30 کیلومتر است. و از هدایت اینرسائی بهره می گیرد. متأسفانه در خصوص این راکت انداز چینی اطلاعات زیادی در نت موجود نیست. بنگلادش و احتمالا میانمار از دیگر خریداران این راکت انداز چینی هستند. راکت 122 میلی متری WS-22 در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد http://www.bdmilitary.com/forces-equipment/artillery-systems/multiple-launch-rocket-systems/ws-22a-guided-multiple-launch-rocket-system/ Weishi WS-32 : این راکت انداز خودکششی 400 میلی متری که با نام " دبلیو. اس- 32 " نامیده می شود ، دومین راکت انداز چینی است که در این پست به معرفی آن می پردازیم. برد این راکت انداز 150 کیلومتر است و از سیستم هدایت ماهواره ای GPS/GLONASS غیرنظامی بهره مند می باشد. البته شرکت تولید کننده چینی گفته است که بنا به درخواست مشتری ، امکان بهره گیری از ماهواره های نظامی را هم می توتند به قابلیت های این راکت انداز اضافه کند. تایلند و بنگلادش (احتمالا - در حال مذاکره برای خرید) از دیگر کاربران این راکت انداز قدرتمند چینی هستند. DTI-1G نسخه تحت لیسانس تولید شده WS-32 در تایلند در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد http://www.bdmilitary.com/forces-equipment/artillery-systems/multiple-launch-rocket-systems/ws-32-guided-multiple-launch-rocket-system/ Weishi WS-33 : این راکت انداز خودکششی 400 میلی متری که با نام " دبلیو. اس- 33 " نامیده می شود ، سومین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 70 کیلومتر است. بنا به درخواست مشتری ، این راکت انداز هم می تواند برای سیستم هدایتی خود ، از توان ماهواره های غیرنظامی و حتی نظامی بهره بگیرد. متأسفانه در خصوص خریداران این راکت انداز صادراتی چین ، اطلاعاتی بدست نیاوردم. راکت WS-33 مابین راکت های WS-22 و ٌُ-43 در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد http://www.bdmilitary.com/forces-equipment/artillery-systems/multiple-launch-rocket-systems/ws-33-guided-multiple-launch-rocket-system/ ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاءالله در پست های آینده به ادامه آتشبارهای خودکششی قاره آسیا (فعلا راکت انداز های چین کمونیست) خواهیم پرداخت.
-
0 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان این حقیر بسیار مخالف ارسال سامانه ای مثل باور و اس 300 و غیره به سوریه هستم (که بر خلاف نظر خیلی از دوستان هست) . به دلیل اینکه بعد از هدف قرار گرفتن هواگرد های رژیم صهیونیستی راهبرد این رژیم در حملات عوض شد به این صورت که از مهمات دور ایستا استفاده گسترده تری بشه و تاکتیکی هم مورد استفاده قرار گرفت تا دست پدافند سوری برای هدف قرار دادن هواگرد حامل مهمات بسته تر بشه و فکر می کنم این تاکتیک چیزی نیست جز استفاده از پوشش دیگر هواگرد ها مثل آی ال 20 و هواپیما های مسافر بری و غیره. برخلاف نظر خیلی از دوستان به نظر این حقیر ابتدا باید سیستم های دفاع نزدیک زمین پایه و بعد سامانه های پدافندی کوتاه برد به تعداد بالا در سوریه مستقر بشن برای مقابله با مهمات های دور ایستا که از موشک های بسیار گران قیمت سامانه های میانبرد و دوربرد برای زدن مهمات دور ایستا استفاده نشه و پس از اون سامانه های میانبرد و دوربرد مستقر بشن، البته باید سیستم های رزرو هم در نظر گرفته بشن تا اتفاقی که برای پانتسیر سوری افتاد تکرار نشه. شما کمتر دیدین که رژیم صهیونیستی مستقیم به پدافند اس 200 حمله کنه به جای اون از تاکتیک بزن و در رو استفاده کرده چون آمادگی برای تقابل کامل و مستقیم رو ندارن و نمیدونن در صورت تقابل مستقیم چه اتفاقی براشون میوفته. بهترین تصمیم هم همین هست در حال حاظر که هر جا فرصتی پیش اومد از دور یه مشت بزنی و دور باستی و نظاره گر باشی. به نظرم بهترین کار برای ایران اینه که ابتدا نزدیک و کوتاه برد تقویت بشن برای کمتر کردن اثرات این حملات و بعد به فکر استقرار پدافند دوربرد باشیم. اونها میدونن ایران داره یه کاری میکنه اما دقیقا نمیدونن چیه برای همین از هرجا اطلاعاتی برسه حمله میکنن و امیدوارم نیروهای ما در این جنگ اطلاعاتی پیروز بشن و اون چیزی که میخواییم در سوریه به زودی مستقر بشه. بهتره هرچه زودتر هم حزب الله سوریه تاسیس بشه و مقدمات تاسیس پایگاه های ایران در سوریه اینجوری فراهم بشه.
-
-1 پسندیده شدهسوری ها همون زمان جولان را دادن زندگیشون رو خراب کردن وقتی برای کشورشون نساختن و سیاستمدار هاشون فاسدشون رو رسوا نکردن زندگیشون خراب شد اگه ایران هم تو سوریه دخالت نمی کرد داعش و احرارشام بلایی بدتر سرشون می آوردن