برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 30 آذر 1397 در همه مناطق
-
1 پسندیده شدهمیگ-33 جنگنده ی ساخت روسیه است با نام ناتوی فولکروم (ایی)این جنگنده همان ارتقا یافته میگ-29 ام بود.این جت جنگنده در اواسط سال 1980 ساخته شد.البته این نام جدید برای بازار یابی بودن نیز بود.اما این یک نظر رسمی نبود.به هر حال نام سوپر فولکروم را نیز در درخواست کردند.در سال اواسط سال 1980 طرح توسعه میگ 29 به این منظور مطرح شد تا که این جنگنده تا مرزهای روسیه یا جبهه های احتمالی برد داشته باشد ولازم بود که یک جنگنده چند نقشه در جبهه ها حضور داشته باشد ودفاع هوایی لازم را به جا بیارد واین امر باعث میشد که در جنگ و مسایل استراتژیک تاثیر به سزایی داشته باشد. میگ 33 بعدا با نام میگ 29 ام ایی در بازار سال 1990 نشان داده شد. جنگنده میگ 33 جنگنده ایی بود که میتوانست وعده هایی از جنگنده میگ 35 بدهد.آنها به طور مرتب در حال تغییر مولفه های گوناگون در جنگنده های خود بودند که در نهایت با تغییرهایی در موتور ها به میگ 29 او-وی-تی برسند.این همان میگ 29 ام بود که برای سومین بار تغییر نام میداد. ویژگی های طرح جنگنده میگ 33 بر پایه میگ 29 ساخته شد اما اصلاحاتی در آن به وجود آمده بودکه با عث میشد مقبول تر وبا نقش بیشتری ظاهر شود همچنین این جنگنده میتوانست در جنگ های هوایی موفق تر باشد. با توجه به حدود رزم میگ 33 ظرفیت سوخت داخلی آن زیاد شده بود.کابین خلبان ارتقاداده شده بود وبهتر شده بود.سیستم های مخابراتی وناوبری هم تغییر دادهشده بود.سیستم های اقدام متقابل الکترونیکی-نظارت وسیستم های کنترل و... تکامل بال وبدنه اینجاست که تغییرات هرچند کم وکوچک در طرح توسعه و پیشرفت میگ-33 کاربرد داشت.بالها وبدنه از یک سری آلیاژ سبک آلومینیوم ولیتیوم ساخته شده بود که نسبت پیشرانش را نسبت به وزن افزایش میداد.بر روی شکل هندسی ورودی های هوای موتور تجدیدنظر میشود-فضاهایی برای ایجاد حمل سوخت بیشترتعبیه میشود به عنوان مثال در کمر (ستون فقرات)جنگندهبرای این کار بزرگ تر شده بود-یک سری زره هایی در بدنه ساخته میشود تا جنگنده از صدمه های خارجی یا (اف-او-دیی)محافظت کنند. در آیرودینامیک میگ 33 هم تجدیدنظر شده بود.مساحت بالها و شهپرها هم بزرگ شده بودند همچنین در سیستم ترمزها یا (برییک)هم اصلاحاتی به عمل آمده بود. نیروی پیشرانه میگ-33 از سری موتور های (آر-دیی-33)استفاده میکرد امااز نوع اصلاح شده آن به نام3M RD-33 این موتور های جدید توانایی حداکثر وزن تیک-آف یا (ام-تی-او-دابلیو) 22.4 تن را داشتندو ماکزیمم لود(بارگیری مهمات)تا 4500 کیلوگرم فراهم میکردند. که این مشخصات در میگ-29 به ترتیب 18 تن و3500 کیلوگرم است.همچنین سرویس ونگهداری از میگ-33 هم بهینه شده بود. برد وسیستم سوخت میگ-33 با سیستم (آی-اف-آر) یا همان پرواز با سوخت اضافه مچ شده بود واز این لحاظ محدودیتی برای آن وجودنداشت میگ-33 میتوانست 3 مخزن سوخت خارجی را با خود حمل کند.البته در بالها ظرفیت بارگیری سوخت به طور قابل توجه ایی همچنین همانطور که یاداور شدم در کمر وفضاهای داخلی نیز افزایش یافته بود.اینها ویژگی ها دست به دست هم میداد تا این جنگنده بدون باک خارجی بردی تا 2000 کیلومتر وبا داشتن تانک های خارجی تا3200 کیلومتر ودر نهایت با به کار بردن سوخت گیری در حین پرواز یا سیستم (آی-اف-آر) بردی تا 6000 با داشتن مخازن اضافه داشته باشد. کاکپیت کابین شکاری میگ-33 دوباره طراحی شد و سه ویژگی را داشت.سیستم های آنالوگ تا حدی نگه داشته شدند اما دو صفحه کریستال مایع رنگی یا (ام-اف-دیی) برای آن ساخته شد.سیستم های کنترل سلاح ها با نام HOTAS -با یک رادار جدید مدلZhuk-ME که میتوانست برد بیش از 120 کیلومتر را سرچ و اسکن کند و در یک زمان به چهار هدف حمله کند.همچنین برای اهداف زمینی تا 250 کیلومتر قدرت برد داشت.این در حالی است که میتوانست با موشک هایی که حمل میکرد تا فاصله 150 کیلومتری به راحتی اهدافش را سرنگون کند وسیستم ردیاب جدید مادون قرمز یا (آی-آر-اس-تی) همچنین میگ-33 به سیستم کلاه خلبان مدرن که در انتخاب اهداف خلبان را کمک میکرد مجهز شده بود.پس به طوری کلی تمام سیستم های الکترونیکی -رادارو حتی سیستم های هشدار همگی از نو برای میگ-33 ساخته شدند. مهمات: میگ-33 توانایی حمل موشک های هوا به هوای سری آر به نام های RVV-AE (R-77), R-27ER1, R-27ET1, R-27R1, R-27T1, R-73E air-to-air missiles همچنین موشک های سنگین هوا به زمین Kh-29T, Kh-29L, Kh-31A, Kh-31P, Kh-35E و یک توپ 30 میلیمتری با 150 فشنگ با سیستم مختل کننده الکترونیکی (ایی-سی-ام پاد) به اضافه حمل بمب های هدایت شونده KAB-500KR (OD)-KAB-500L و انواع راکت ها و بمب های دیگر مشخصات جنگنده میگ-33 خدمه:یک نفر طول:17.37 متر طول باله:11.4 متر ارتفاع:4.73 متر مساحت باله:38 مترمربع وزن خالی:11تن حداکثر وزن با مهمات:15.3 تن ماکزیمم وزن برای تیک-آف:22.4 تن پیشرانه:دو عدد موتور آر دیی -33 سری 3 ام-پس سوز-توربوفن-با قدرت 81.4 کیلو نیوتن حداکثر سرعت:در ارتفاع پایین برابر 1.2 ماخ ودر ارتفاع بالا 1.96 ماخ برد:2000 کیلومتر سقف ارتفاع:17.5 کیلومتر نرخ اوج کیری بر حسب متر در ثانبه:252 وزن باله ها:442 کیلوگرم بر هر مترمربع منبع: سايت عشق پرواز
-
1 پسندیده شدهدرباره برد 200 کیلومتری ، با توجه به مشخصات ارائه شده از هدف در نمایشگر یعنی فاصله، ارتفاع، سرعت و زوایای مختلف هدف، این نمایشگر به احتمال زیاد مربوط به بخش رهگیری اهداف و درواقع کنترل آتش در رادار نجم هست و برد 200 هم مربوط به رهگیری اهداف در حالت TWS هست, مخصوصا اینکه در قسمت پایین این نمایشگر وضعیت 6 پرتابگر چهارتایی لینک شده به رادار هم نمایش داده شده. در اتاق کنترل رادار هم چند نمایشگر دیده میشه که قاعدتا نمایشگر مربوط به کشف اهداف جدای از نمایشگر رهگیری و کنترل آتش هست. پس برد کشف اهداف حتما متفاوت از برد رهگیری و قاعدتا زیادتر خواهد بود. درباره باند کاری رادار نجم کدوم منبع به باند اس اشاره کرده؟ درباره ساختار آتشبارها و گردان سامانه صیاد هم تا وقتی که رادار صیاد و نجم همزمان استفاده نشن نمیشه نظر قطعی داد، فعلا فقط مشخص شده که در حالت بکارگیری تکی رادار نجم، شش پرتابگر چهارتایی به یه رادار لینک و یه آتشبار رو تشکیل میدن، این احتمال وجود داره که سامانه صیاد بصورت آتشبارهای مستقل بکار گرفته بشه نه گردان (حداقل تا زمانی که تیراژ به تعداد مناسبی برسه)
-
1 پسندیده شدهصحبت های سناتور وارنر در موضوع دکترین جدید عملیاتهای اطلاعاتی و جنگ سایبر آمریکا هفته گذشته، سناتورایالت ویرجینیا ، مارک وارنر در مرکز New American Security (CNAS) به ایراد سخنرانی پرداخت و آنچه را که "دکترین جدید عملیاتهای اطلاعاتی و جنگ سایبر آمریکا " نامید، ارائه نمود . سناتور وارنر در حال حاضر معاون کمیته منتخب اطلاعات (Intelligence) سنا می باشد و به تحقیقات درباره دخالت روسیه در انتخابات سال 2016 کمک می کند (م . مارک وارنر عضو حزب دموکرات می باشد) . برای مقابله با جنگ اطلاعاتی و حملات سایبری که در آن انتخابات استفاده شد و همچنین تهدیدات سایبری عمومی و متنوع تری که مقامات و نهاد های ایالات متحده را هدف قرار می دهند سناتور وارنر مجموعه ای از توصیه ها را برای این دکترین ارائه داده و بر ایجاد قوانین و معاهده های بین المللی سایبری ، مقابله با دروغ پراکنی (disinformation) و اطلاعات نادرست (misinformation) ، مقاوم سازی شبکه ها ، سیستم های تسلیحاتی و ابزارهای اینترنت اشیاء ، صرفه جویی در هزینه های دفاعی و رهبری مستحکم فدرالی تاکید کرد . همچنین وارنر در مورد نیاز دکترین سایبری آمریکا در مواجهه با تهدیدات فزاینده ناشی از حملات سایبری سنتی و عملیاتهای اطلاعاتی بحث نمود . او افزود دخالت روسیه در انتخابات سال 2016، با استفاده از یک استراتژی هیبریدی از سرقت های سایبری سنتی، استفاده ابزاری از نشت های اطلاعاتی و دروغ پراکنی های گسترده شبکه های اجتماعی، نقطه عطفی در درک عمومی ما از چشم انداز تهدیدات پیش رو است و نشان دهنده نیاز فوری ایالات متحده به یک برنامه واضح و صریح برای پاسخ دادن به هر گونه حملات ، در آینده می باشد. پی نوشت – یکی از مواردی را که این روزها آمریکایی ها در پی ایجاد آن هستند قوانین و معاهدات بین المللی در حوزه سایبر می باشد . مسئله ای که می تواند در آینده تهدیدات جدیدی در حوزه مسائل حقوقی و دیپلماتیک برای ما ایجاد کند . خوب است ما هم در این زمینه حقوق دان هایی را گردآورده و پرورش دهیم تا از همین ابتدا چارچوب هایی که در آینده ایجاد می شوند را شناخته و برای مقابله با آنها تدابیر لازم اندیشیده شود . با این حال مدتی هست که قصد دارم در موضوع جستار هایی در باب جنگ و سلاح های سایبر مطلبی هر چند مختصر در این باره ارائه دهم . با این وجود آرزومندم در انجمن دوستانی بیایند که تخصصی بر روی حقوق بین الملل کار می کنند و از دیدگاه حقوقی بخش های مختلف نزاع ها و برخورد ها را تحلیل نمایند که به نظر کار بر روی این بخش نتیجه و اثری کمتر از دیگر موارد نخواهد داشت (پی نوشت داره از خود خبر بیشتر میشه ) . صرفاً برای میلیتاری / بن پایه ها : CNAS و LawfareBlog
-
1 پسندیده شدهLAV-25A2 با قابلیت بارریزی هوایی با بازنشست شدن تانک سبک هوابرد شریدان در ارتش آمریکا، وجود یک خودرو زرهی برای پشتیبانی از نیروهای پیاده نظام هوابرد احساس می شود. در25 ژانویه سال 2018 بخش فرماندهی تست و ارزیابی ارتش آمریکا برای استفاده از خودروی سبکLAV-25A2 به عنوان یک خودرو هوابرد سلسله آزمایشاتی را انجام داد. این تست ها توسط تیپ 73 ام سوارنظام از لشکر 82 ام هوابرد در پایگاه فورت برگ با موفقیت انجام شد. با انجام موفقیت تست ها این خودرو زرهی سبک در 25 اکتبر سال 2018 به گروهان آلفا، جمعی گردان چهارم از هنگ 68 زرهی وابسته به تیپ یکم از لشکر 82 هوابرد به تحویل داد شد. بارریزی هواییLAV-25A2 از هواپیمای ترابری c-17 وزن خودروی زرهی سبک LAV-25 در حدود 12/8 تن است و مسلح به یک توپ 25 میلیمتری مدل بوش متسر M242 است. ظرفیت این خودرو شامل 3 خدمه (راننده،توپچی و فرمانده) و 6 سرنشین می باشد. نمونه خودروی زرهیLAV-25A2 نسب به نمونه استاندارد این خورو بروزرسانی شده است. این مدل در بخش زره، تسلیحات، سیستم تعلیق و سیستم های نظارتی ارتقا یافته است. زره برای حفاظت در برابر بمب های دست ساز (IED) و گلوله های انرژی جنبشی بروزرسانی شده است. ارتقاء بخش تعلیق شامل فرمان واهرم فرمان، میله های پیچشی ، کمک فنرها و محورها است. از دیگر بخش های بروز رسانی شده می توان به نصب سیستم نظارت حرارتی بهبود یافته (ITSS) که توسط شرکت Raytheon در سال 2007 بروی خودرو هایLAV-25 نصب شده است اشاره کرد. شبیه سازی فرود بعد از فرود تجهیزاتی مانند توپ بر روی خودرو نصب می شود و تست های مانند کالیبره بودن توپ، دقت شلیک و عملکرد درست سیستم تعلیق مورد بررسی قرار می گیرد به طور قطع نیروهای هوابرد ارتش امریکا برای انجام ماموریت های خود به یک خودروی زرهی هوابرد نیاز دارند اما باید منتظر ماند و دید در آینده چه خودروی زرهی در نیروهای هوابرد ارتش به شکل فراگیر به خدمت در خواهد آمد.
-
1 پسندیده شدهاین صحنه مربوط به تست موشک فاتح مبینه به اشتباه برای خرمشهر مونتاژ شده. گزارش شبکه تهران از رونمایی موشک فاتح مبین: http://s8.picofile.com/file/8334426184/IRIB_TV5_08132018_1842_Segment_1.mp4.html
-
1 پسندیده شدهایران-140 گشت دریایی ، ترابری تاکتیکی بعد نمونه پیش اخطار بعنوان نمونه های مستقل از گونه غیر نظامی تعریف شدند ، آن هم از ابتدا ، یعنی نسخه غیر نظامی را تعریف کردند ، بعد گفتند نسخه های نظامی ان هم در راه هست سال 1387 (یعنی نزدیک به یک دهه پیش ) توسط وزیر محترم وقت دفاع اعلام شد که ایران قصد دارد یک مدل نظامی نیز برای گشتزنی دریایی تولید کند تا جایگزین هواپیماهای آمریکایی اوریون شوند. این هواپیما چندی بعد با حضور وزیر دفاع رونمایی شد. فرض بر صحت گفته های ایشان و وزیرانی که بعد از ایشان آمدند ، الان نیروی دریایی 10 فروند ایران -140 گشت دریایی داشت که بطور کامل سواحل شمالی و جنوبی ما را پوشش میداد و میشد با ایجاد تغییرات جزیی بصورت نمونه های الینت هم انها را در آورد .
-
1 پسندیده شدهدر رژه از سامانه ی حفاظتی حائل نام برده شد. شاید منظور همین پدافند بوده. حالا خود این فکر متحرک سازی با یک سیستم یکپارچه و به فکر بودن برای پانتسیر ایرانی و تجربه هایی از این دست شاید به یک پدافند برد کوتاه کارا و ترکیبی از توپ و موشک تبدیل بشه که مثل خانواده سوم خرداد و طبس آبروداری کنه. خیلی خوبه مجموعه ذوالفقار ( حامل و موشک ) دارند تبدیل به یک شخصیت مستقل میشن، مثل اسکندر روس ها. اینکه به این سمت میریم و در طول زمان کاستی ها دیده میشه و رفع میشه و به شکل یک مجموعه سلاح هامون ارتقا پیدا میکنند و در آینده همگی به مانند یک عضو مستقل ارتقا پیدا کنند در ورژن های متفاوت به نظر بخشی از ورود به بازار حرفه ای سلاح و تولیدش هست.
-
1 پسندیده شدهرفتن به سمت سانتریفیوژهای نسل یک اشتباه هست باید بریم سراغ نسل بالاتر، ما محدودیت فضا در سایت های نطنز و فردو داریم و در اینده با چالش تامین انرژی هم روبرو خواهیم شد پس باید بهترین آپشن رو استفاده کنیم ------------------------------------- یه مورد بگم شاید برای دوستان جالب باشه ولی نمونه نظریش هست در موردی با فردی اختلاف پیدا کردم، با صحبت و پادرمیانی هم قضیه حل نشد و فرد موردنظر پرو تر و بی ادب تر هم شد و ناسزا و تهدید هم میکرد من هم تلاش کردم و جوابش رو ندادم و سعی کردم قضیه رو آروم حل کنم، ( تو دلم حرص می خوردم که هرچی دلش میخواد میگه و چرا من جوابش رو نمیدم) در نهایت قضیه رو به دادگاه بردم قبلش تحقیق کردم گفتن این فرد ادمی است که منتظر یک حرکت و یک حرف یا آسیب از شماست تا اون رو پیراهن عثمان کند تمام اقداماتم رو در سکوت و سریع انجام دادم و برگه کارشناسی رو گرفتم، ولی باز روبروش باز همون سکوت رو در پیش گرفتم وقتی روند کارشناسی و دادگاه جلو رفت آدم هایی که دورش بودن کم کم ازش فاصله گرفتن و گفتن خودش مسئول کارهاش هست و تقریبا مشکل من حل شد و ماند خسارت و تنبیه فرد مورد نظر در این بین فقط اطلاعاتی رو که میخواستم از دادگاه و روند نتایج میگفتم و بیشتر روی بی عرضگی فرد تاکید می کردم و اون هم تلاش می کرد برای حرف های من دلیل بیاره و وقتی دادگاه میرفتیم با مدرک و چیز جدیدی روبرو میشد و همه زحمات قبلیش بی اثر میشد همچنین با تکرار حرف های قبلیم که این فرد صلاحیت کار نداره و بدون اجازه کاری رو انجام داده عصبی میشد و صداش رو بالا می برد و با فکر اینکه من رو سرجام نشونده ادامه میداد در نهایت پس از چند جلسه، مشکل اصلی من حل شده بود، فرد مورد نظر چندین برابر من وقت و هزینه گذاشته بود و هنوز تو مسیر محکومیت بود این اتفاق رو گفتم چون دیدم چقدر شبیه داستان ما و ترامپ هست فرد مورد نظر من هم ادعای پول و ارتباطش میشد و من این موارد رو نداشتم ولی تو دادگاهی که آشنا داشت برای خودش هزینه زایی می کرد و جالب این بود که تمام مدت فکر می کرد که منو سرجام نشونده ( چون از سکوت من ضعف تعبیر می کرد) ولی کارهای من بصورت مضمن انرژی و وقت اون رو داشت می گرفت و خسته اش می کرد مشابه گاوبازهای اسپانیایی که با گاو وحشی درگیر میشن حالا میشد غیرتی میشدم و باهاش دعوا میکردم، واقعا چه میشد؟ جز اینکه مستقیم سرشاخ شدن باعث میشد انرژی و وقت من به شدت کاهش پیدا کنه و زودتر از او در این مارتن کم بیارم ؟
-
1 پسندیده شدهیک نکته جالبی هم در این فیلم وجود داره و اون هم استفاده پرنده مورد نظر در فیلم (فرض اولیه موشک اسرائیلی) از لینک ارتباطی آنالوگ ارسال تصویر هست. فکر میکردم بعد از افشای شنود 13 ساله پهپادهای اسرائیلی توسط حزب الله در دهه 90 (ماجرای روستای انصاریه و ترور رفیق حریری) این لینک ارتباطی ناامن با نمونه های دیجیتال و بروز جایگزین شده باشه. مضاف بر اینکه یک لینک آنالوگ به سادگی شنود و جم میشه! خطوط سفید افقی مورد نظر در فیلم نویز هستند که مشخصه اصلی لینک ارتباطی آنالوگ دوربین موشک با پهپاد یا ایستگاه اصلی کنترل و فرماندهی هست. NTSC ( پروتکل تصویر) آنالوگ ویدئو یک NTSC تصویر ویدئویی آنالوگ از 480 خط افقی فعال تشکیل شده است . هنگامی که تصویر روی یک مانیتور یا دستگاه گیرنده دیگر ارسال می شود , اولین رشته از240 خطوط زوج ارسال می شود و سپس دومین رشته از 240 خطوط فرد منتقل می شود . این امر با نرخ 60 رشته در ثانیه رخ می دهد . رشته ها ی زوج و فرد روی خطوط جدا از هم هستند , بنابراین هنگامی که آنها به سرعت جانشین می شوند ( 60 رشته در هر ثانیه ) این رشته ها وقتی کنار یک دیگر قرار می گیرند یک قاب تصویر را شکل می دهند که از دو دسته خطوط 240 رشته ای تشکیل شده که در مجموع 480 رشته می باشند . آنالوگ بودن دوربین ترمال داخل فیلم شاعبه آماتوری بودن تجهیزات به کار رفته در این فیلم رو تقویت میکنه.
-
1 پسندیده شدهدر ابتدا به این مسئله که شاید یک تمرین با استفاده از اسپایک بر روی ماکت بوده فکر کردم، و به همین خاطر بود که محل پانتسیر رو پرسیدم، تصویر کیفیت پایینی داره و نشون میده که دقیقا مربوط به محوطه باند فرود المزه است، (اگر CGI) نباشد. با این وجود تحلیل شما یک اشکال اساسی داره، و اینه که این تصویر ترمال معکوس هست. اصطلاحا بهش میگن پلاریته سیاه یا BLACK HOT و این رو از روی سیاه بودن آدم های در تصویر میشه تشخیص داد: به شیشه ماشین دقت کنید:
-
1 پسندیده شدهاین فیلم قطعآ مال دیشب نیست! احتمالآ حتی مال سوریه هم نیست! یک ماکت 1*1 از سامانه پانسیر و یک کوادکوپتر مجهز به دوربین ترمال و سناریویی استدیوئی از شکار پانسیرهای سوریه! امریکایی ها خوب بلدن از این فیلم ها درست کنند! بعد از زخم خوردن از پانسیرهای روسی در حمله گذشته خیلی مشتاق به انتقام گیری هستند حالا در واقعیت نشد به سبک هالیوودی و فیلم جنگی به این تصاویر دقت کنید : تو فیلمی که اسرائیلی ها منتشر کردن پرنورترین بخش تصویر مربوط به اتاقک سامانه است. یعنی بیشترین بازتاب مادون قرمز رو داره ، میشه تصور کرد به دلیلی سردی هوا از گرم کننده ای در کابین استفاده کردند. میزان بازتاب مادون قرمز در کل سامانه تقریبآ در یک حد قرار داره و میشه نتیجه گرفت که سامانه مذکور ساعت ها به صورت خاموش و غیرفعال بر روی باند قرار داشته و دمای همه بخش ها در یک سطحه و اختلاف دمایی چندانی وجود نداره. سامانه ای که دقایقی قبل شلیک های ممتد داشته و در حال لود هست قطعآ دارای بازتاب ترمال متفاوتی از چیزی که در تصویر میبینیم هست. برای اهل فن تشخیص جعلی بودن این ویدئو چندان پیچیده نیست ولی به قول worior چیزی که الان اسراییل شدیدآ دنبالشه جنبه روانی ماجرا و تاثیرگذاری بر افکار عمومی هست نه صرفآ شکار پانسیری که به سادگی جایگزین میشه. این ویدئو خوراک مناسبی برای رسانه های غربی خصوصآ خود اسرائیلی هاست و همه انتظارات رو برآورده میکنه. اون چن نفری ام که کنار وایسادن کنترلر کوادکوپتر ، تهیه کننده و کارگردان و ناظر کیفی صحنه هستند باشه ما گول خوردیم و همه چیو باور کردیم
-
1 پسندیده شدهزاویه فرود به سمت انتهای باند، نشون میده که از سمت سرزمین های اشغالی شلیک شده،علاوه بر اون خاج وسط تصویر هم شبیه nlos هست، این نوع سامانه هم تجهیزات سنگین و پشتیبان خاصی داره که نمیشه براحتی برد در داخل سوریه شلیک کرد. اما این امکان هست که مقداری داخل آمده باشند. با این وجود موشک مشابه XM501 با 17سانت طول و 17 کیلو وزن کمتر بردی برابر با 40 کیلومتر دارد، پس این ناممکن نیست که صهیونیست ها برد واقعی را اعلام نکرده باشند تا غافلگیری کنندگی سامانه حفظ شود،...
-
1 پسندیده شدهمحتمله. از اونجا که مثلا یکی از قرائن این میتونه باشه این حمله در زمان جریان داشتن حملات هوایی نبوده ( کمی بعد یا قبلش بوده ) چون به نظر اولا پرسنل داخل سامانه مستقر نبودن ( جدای از اون افراد بیرون، سامانه هم به نظر هیچ واکنشی نشون نمیده ) ، سامانه در محل حالت جنگیش نبوده و یک غافلگیری محض بوده در حالیکه وقتی حملات هوایی جریان داره این دست سامانه ها باید در بالاترین سطح آمادگی باشند نه وسط باند و به نظر آفلاین!
-
1 پسندیده شدهاز این فرودگاه تا بلندی های جولان در حدود 35 کیلومتر فاصله است، با توجه زاویه فرود آمدن موشک که پشت به بلندی های جولان هست ،به نظر میرسه همون موشکی هست که گفتم. این احتمال هم وجود داره که با توجه فعالیت قبلی سامانه موقعیتش لو رفته باشه، اما بزرگترین حماقت این هست که ارتش سوریه معنی سامانه دفاع هوایی متحرک رو نفهمیده و از این پدافند ها به شکل سام5 داره استفاده میکنه، برای این کار همون سنگر های زو23 یا وانت های تکنیکال کافی بود،... بهتره برد اسپایک رو هم از 25 به 40 کیلومتر اصلاح کنید.
-
1 پسندیده شدهبه نظر پرسنل رها کردند سامانه را به دلایلی و لحظه آخر یکی از آخرین نفرات که داره به جمع میپیونده با سرعت دوباره به سمت سامانه برمیگرده. شاید احتمالا با حس کردن شلیک از جمع فاصله میگیره و پناه به خودرو میبره با فکر اینکه به اون تجمع حمله شده و یا واکنش غریزی برای برگشتن سر پستش در سامانه. به هر حال سامانه در اون فضای باز اون هم در نقطه ای از فضای باز که در مرکز باند و کاملا 360 درجه گویا از قبل به عنوان سیبل قرار داده شده عجیب هست. قبلا در کلیپ ارتش سوریه که حدود چند هفته پیش نمایش داده شد سامانه پانسیر را نشون میداد که در عوارض طبیعی و بین درخت ها موضع گرفته بود برای مثال. این انهدام و انتشار تصاویرش شاید پیامی به روس ها باشه که فرقی نمیکنه چه سامانه ای به سوریه بدید، ثابت یا متحرک، کوتاه یا برد بلند. ما مورد هدف قرار میدیم. چیزی که کلامی هم گفته بودند. یک باریکه تا درعا تحت تسلط سوری هاست. در ضمن در یکی از نقشه ها به نظر نقاط فرود برخی موشک های سوری را هم مشخص کرده بود که در خاک سوریه فرود اومدند و احتمالا یکی هم در جنوب لبنان/ به نظر برخی نقاط مربوط به اون باریکه و ارتش سوریه و برخی هم نقاط فرود راکت هاست.
-
1 پسندیده شدهسلام حرفهای رهبر گرامی انقلاب توپ رو برد تو زمین اروپایی ها . الان وزارت خارجه می تواند با توپ پر به مذاکره به اروپایی ها بپردازد . البته باید در انتظار یک سری اقدامات جانبی هم برای بالابردن سطح تهدید از طرف خودمان هم باشیم . پی نوشت : جالب بود تاکید ایشان به طرف بودن با سه کشور اروپایی . پی پی نوشت : ظاهرا نتایج دیدار روسها و اسرائیلیها می تواند در انتقال بعضی پیامها مفید باشد
-
1 پسندیده شدهبازی تمام شد و شما گل ها رو بعنوان هدف از پیش تعیین شده بازی شمردی؟... این تنها دربی ش بود.البته مسابقات پایانی ندارد. ---
-
1 پسندیده شدهخب این داستان هم تمام شد و به نظرم در کوتاه مدت ، اثر روانی مثبتی بر روی بازار خواهد داشت . چون به هر صورت از حالت بلا تکلیفی خارج شدیم . حالا میتوان با اطمینان گفت که کل داستان و شوآف برجام برای بستن آب سنگین اراک بود . مخالفان برجام در غرب میگفتند که نظام ایران توانسته غرب را قانع کند که برنامه ی هسته اش بیش از حد بزرگ است و آنها را به پای میز مذاکره بکشاند . این مطلب صحیح نبود و حتی بخشی از نقشه ی چند مرحله ای مجموعه ی اطلاعاتی غرب برای قانع کردن ما به نظر میرسید . کسانی که استاکس نت رو با اون دقت به سیستم ما وارد کردند برآورد بسیار دقیقی از برنامه ی ما داشتند . جدا از گمانه زنی ها و بلوف ها ، ذخیره ی اورانیوم غنی شده ی ما تهدید چندان جدی ای نبود . تنها موردی که عملا تهدید جدی محسوب میشد پسماند خنداب بود که طرف غربی ابتدا با بستن سوییفت و کل وایر ترنسفر جلوی فروش نفت ما رو گرفت و بعد هنگامی که به استیصال رسیدیم خواسته ی اصلیشو بین انبوهی از خواسته های دیگه مخفی کرد و با ما مذاکره کرد . با کنترل افکار عمومی و جریانات سیاسی هم راه رو برای رسیدن به خواسته هاش در مذاکره باز کرد . در همون زمان بتن ریزی هم هم آمریکایی ها اصرار داشتند که کالندریا یا خارج یا تکه تکه شود که خوب به خواسته شون نرسیدن . گرچه در اصل ماجرا تاثیری نداره و بسیار بعیده که اراده ی سیاسی برای ادامه ی راه سابق وجود داشته باشه . .................................. به نظر میرسه کل این پلن با جزییات زیاد در سازمان های اطلاعاتی شون طراحی شده بود و اگر به جای ترامپ مثلا کلینتون هم به قدرت میرسید با یک بهانه ی حقوق بشری از توافق خارج میشدن . چرا ؟ چون ما الان ما آموخته شدیم که بدون وایر ترنسفر و تجارت جهانی نمی تونیم زندگی کنیم . در یک بازه ی زمانی طولانی دیگه و پس ازاینکه تحریم ها پوست ملت رو دباغی کرد برای امنیت اسرائیل با ما مذاکره خواهند کرد . خارج نشدن اروپ از داستان رو هم میشه در همین راستا ارزیابی کرد .برخلاف توهماتی که ماداریم سطح تقابل ما با غرب بسیار پایین تر از شوروی سابق ، روسیه ی کنونی ، چین و حتی کره ی شمالی است . هزاران صحبت تا کنون در این مورد شده از مسائل ایدئو لوژیکی ، تمدنی و و غیره ولی آنها هم بعضا با چند واسطه روبنا هستند و در واقع زیربنای اقتصادی دارند .آمریکایی ها برای اهداف اقتصادی ، هدف گذاری های روشن میکنند وکاملا پراگماتیک اونها رو پی گیری میکنند . هدف گذاری آمریکا و انگلیس در مورد ما ؛ اخته کردن به روش تدریجی در مورد اسرائیل و منطقه برای حفظ امنیت تولید و انتقال انرژی است . در ابتدا ابهام هسته ای ما رو که اندکی بازدارندگی داشت در بعد بین المللی از بین بردن . هرچند که ابهام در بعد دیپلماسی و رسانه ای بود وگرنه سازمان های اطلاعاتیشون هیچ ابهامی نداشتن . ( ماجرای فتوای هسته ای و تاکید زیاد و مانور رسانه ای روی اون ، بازی ما در پلن طراحی شده ی اونها بود و بعد از برملا شدن عواقبش مساله ی پاسخ در سطح حمله ی دشمن مطرح شد. ) . برای ازبین بردن ابهام موشکی راسا اقدام کردند و در مورد برد موشک ها اولین تلاش های ما رو در نطفه خفه کردن و به همراه کل مجموعه ی تولید کننده نابود کردند . در مرحله ی بعد در مورد برد موشک ها با ما مذاکره خواهند کرد . وقتی ما رسما اعلام میکنیم که برد بیش از دوهزار کیلومتر نداریم و حتی سیاست ابهام هم در این مورد نداریم که اروپا و آمریکا رو تهدید کنیم ؛ چرا باید در مورد برد موشک ها مذاکره کنیم ؟ دقیقا برای همون دوهزار کیلومتر . برای امنیت اسرائیل مادر به خطا . فعلا تنها کاری که از دست مون برمیاد همین فحش دادنه چون یه ضرب المثلی داریم ما توی طهران که میگه : بعد از هفت تا توله ، ادعاي بكارت نکن ! .................................. در پایان از یاد نبریم که حاج اقا ترامپ دیشب فرمود : رهبران ایران می گویند که توافق جدید را نمی پذیرند؛ بگذار بگویند. اما آنها به دنبال توافق پایدار خواهند آمد. .................... پ . ن . چند روز پیش مطلبی در مورد نسیم طالب و پدیده ی " قوی سیاه " نوشتم . این داستان یکی از بارز ترین مصادیق قوی سیاه بود ....
-
1 پسندیده شدهمثل اینکه بد گفتم، منظورم درگیری داخلی بود و مسئولان هم این کشور هم عمدتا شمال تهران ساکن ساکن هستند.
-
1 پسندیده شدهبخش سوم رقابت های سیستم توپ زرهی (AGS) در دهه 1980 ارتش آمریکا به دنبال یک جایگزین برای تانک های سبک شریدان در لشکر 28 ام هوابرد بود. تلاش ها برای بروزرسانی تانک های شریدان نیز ناموفق بود. همچنین ارتش آمریکا نیاز داشت تا این وسیله نقلیه جدید قابل جایگزینی با خودرو های هاموی مجهز به موشک ضد زره تاو در هنگ 2ام سوار نظام زرهی نیز باشد. به همین منظور رقابتی برای یافتن طرح جدید تانک سبک آمریکا شروع شد. از جمله شروط مهم ارتش آمریکا برای پذیرش طرح امکان جابه جایی تانک با هواپیمای ترابری C-130 بود. در این رقابت 3 کمپانی کادیلاک ، جنرال داینامیکس و FMC طرح های خود را به نمایش گذاشتند. طرح کادیلاک با نام Stingray (نوعی سفره ماهی) ، طرح Teledyne با نام Expeditionary و طرح شرکت FMC با نام M8 شناخته میشوند. نتایج این رقابت در سال 1992 با پیروزی طرح M8 پایان یافت. البته با این حال هیچ کدام از طرح های ارائه شده نتوانستند نظر مثبت ارتش ایالات متحده آمریکا را به خود جلب کند و هیچ کدام وارد ارتش نشدند. تانک سبک هوابرد M8 بعد از پیروزی طرح شرکت FMC ، شش نمونه ی اولیه این تانک ساخته شد و تحت عنوان XM8 AGS به ارتش ایالات متحده آمریکا تحویل داده شد. قرار بود شروع ساخت این تانک سبک در سال 1996 آغاز شود. اما پروژه در سال 1997 کنسل شد و سرمایه ای که برای این پروژه در نطر گرفته شد صرف طرح های نوپایی دیگر ارتش امریکا شد. درسال 2004 ارتش ایالات متحده آمریکا به طور کامل از طرح M8 و تانک های سبک هوابرد صرف نظر کرد. با این حال متشریان خارجی علاقه زیادی به خرید طرح M8 از خود نشان دادند. برای نمونه شرکت ترکیه ای FNSS در اواخر سال 1997 سفارش خرید این تانک را برای فرماندهی نیروی زمینی ترکیه داد و یا در سال 2006 کشور تایوان ابراز علاقه کرد که خواهان خرید M8 برای جایگزین کردن آن با تانک های سبک M24 وM41 است . با این وجود آمریکا با هیچ کدام از پیشنهاد ها موافقت نکرد. البته با این وجود به نظر میرسد که انگلستان دسترسی قابل توجه ای به این تانک داشته است به طوری که تانک سبک VFM 5 خود را براساس پلتفرم M8 طراحی و ساخته است. در سال 2015 نیز شرکت BAE Systems یک بروزرسانی جامع برای تانک سبک M8 طراحی کرده است که هدف از آن بازار مشتریان خارجی می باشد. تانک سبک M8 به شکل پایه از یک زره آلیاژ آلومینیومی بهره میگرد . همچنین این تانک مجهز به زره های ماژولار تیتانیومی بوده است البته توجه به نوع ماموریت زره های مختلف با سطح های حفاظتی متفاوت بروی تانک نصب می شد. سطح حفاظتی یک و یا پایه برای انجام ماموریت های واکنش سریع طراحی شده بود. دراین سطح تانک توانایی حمل شدن و فرود هوایی از هواپیمای ترابری C-130 را دارد. همچنین می تواند در برابر تسلیحات سبک و ترکش گلوله های مقاوم باشد. در سطح حفاظتی 2 باز هم تانک قابلیت جا به جایی با هواپیمای ترابری C-130 را دارا است اما قابلیت پرتاب از هواپیما را ندارد. در حالی که در سطح حفاظتی 3 (زره های ماژولار تیتانیومی ) تانک به هیچ عنوان قابلیت جا به جایی با هواپیمای ترابری C-130 را ندارد. در سطح 3 تانک می تواند در برابر تسلیحات سبک ضد تانک به راحتی مقامت کند. تمام نسخه های قابلیت جابه جایی هوایی با هواپیماهای ترابری C-5 و C-17 را دارند. سطوح حفاظتی مختلف تانک زره های ماژولار تیتانیومی جابه جایی هوایی M8 سطح حفاظتی 3 با هواپیمای ترابری C-5 لحظه پرتاب تانک M8 از هواپیمای ترابری C-130 M8 مجهز به یک توپ به نام XM35 است. کالبیر این توپ 105 میلیمتری ودارای یک بارگذار خودکار است. البته در مواقع اضطراری خدمه توانایی لود کردن توپ به طور دستی را داشتند. نرخ آتش M35 حدود 12 گلوله در دقیقه است. ظرفیت ذخیره در داخل بارگذار 21 گلوله و در بدنه حدود 9 گلوله قرار میگیرد. تسلیحات ثانویه شامل یک مسلسل 7.62 میلی متر هم محور و یک مسلسل 12.7 میلی متر که بروی برجک نصب می شود است. پیشرانه ی دیزیل توربوشارژ این تانک حدود 580 اسب بخار قدرت داشت. تعداد خدمه نیزدر این تانک3 نفر شامل : راننده ، توپچی و فرمانده می باشد. تست شلیک توپ 105 میلیمتری XM35 تست بخش شاسی محل قرار گیری دریچه ی پوکه پران در پشت برجک تانک سبک انگلیسی VFM 5 که در حقیقت نمونه ی ساده تر تانک M8 است. بروزرسانی M8 که توسط شرکت BAE Systems انجام شده است مشخصات : وزن: حفاظت سطح 1 : 19.25 تن حفاظت سطح2 : 22.25 تن حفاظت سطح 3 : 24.75 تن طول : 8.9 متر عرض : 2.69 متر ارتفاع : 2.55 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری XM35– مسلسل 7.62 میلیمتری – مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : 6V 92TIA – 580 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 45 کیلومتربر ساعت برد : 451 کیلومتر تانک سبک Stingray تانک سبک Stingray توسط کمپانی کادیلاک ساخته و طراحی شد. بعد از انتخاب نشدن طرح در رقابت AGS ، کمپانی تصمیم به فروش این تانک به مشتریان خارجی گرفت. اولین نمونه اولیه ی این تانک در سال 1985 ساخته شد و تا سال 1988 حدود 106 دستگاه از این تانک به تنها مشتری خارجی، ارتش سلطنتی تایلند فروخته شد. البته شرکت کادیلاک برای به دست اوردن مشتریان بیشتر از برجک این تانک برای ساخت یک خودرو پشتیبانی آتش با نام LAV-600 بهره گرفت. همچنین برجک این تانک نیز بر روی شاسی تانک های M41 ، M47 و M551 تست شد . با این حال نتوانست مشتری برای این محصولات پیدا کند. تانک سبک Stingray قابلیت جا به جایی هوایی با هواپیمای ترابری C-130 را دارد. به همین دلیل وزن آن بسیار پایین است. زره جلویی این تانک می تواند در برابر مهمات 14.5 میلیمتری مقاومت داشته باشد. تانک سبک Stingray در اختیار تنها مشتری خارجی ارتش سلطنتی تایلند البته می توان حفاظت تانک را با کمک زره های اضافه شونده بهبود داد. این تانک مجهز به یک توپ 105 میلیمتری با لگد پایین است که از توپ انگلیسی L7A3 مشتق شده است. توپ این تانک به طوردستی لود میشود . 8 گلوله ی آماده شلیک در داخل برج و باقی گلوله های در بدنه ذخیره شده اند. جنگ افزار ثانویه این تانک مسلسل هم محور 7.62 میلی متر و مسلسل 12.7 میلیمتری نصب شده بروی برجک است. تعداد خدمه ی تانک 4 نفر شامل فرمانده ، راننده ، توپچی و لودر می باشد. پیشرانه ی دیزیلی این تانک دیزل دیترویت مدل8V-92TA با قدرت 535 اسب بخار است. برای کاهش هزینه و نگهداری تانک Stingray، در ساخت موتور، انتقال قدرت و تعلیق از قطعات استاندارد استفاده شده است. البته شرکت کادیلاک بعد از مدتی یک بسته ی برزورسانی برای این تانک سبک با نام Stingray II ساخت. از جمله تغییرات اضافه شده در نمونه جدید می توان به ارتقا زره ، بهبود سیستم پیشرانه ، نصب سیستم های دید توپچی پیشرفته تر با قابلیت سیستم تصویربرداری حرارتی ، نصب فاصله یاب لیزری برای فرمانده ، اضافه شدن تجهیزات حفاظتی ش.م.ر و ... اشاره کرد. کمپانی کادیلاک تصمیم گرفت تا برجک Stingray را بروی شاسی 6x6 خودرو زرهی LAV-300 نصب کند و نام محصول را LAV-600 گذاشت. البته آن طور که مد نظر کادیلاک بود این محصول موفق نبود. مشخصات : وزن: 20.2 تن طول : 9.3 متر عرض : 2.71 متر ارتفاع : 2.55 متر تعداد خدمه : 4نفر – فرمانده ، توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری L7A3 – مسلسل 7.62 میلیمتری – مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : 8V-92TA– 535 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 67 کیلومتربر ساعت برد : 483 کیلومتر تانک Expeditionary اگر چه طرح کمپانی Teledyne در رقابت دهه ی 1980 شکست خورد اما ایده ی این کمپانی نقش بسزایی در گسترش خودرو های پشتیبانی آتش آینده ارتش آمریکا داشت. آزمایشات اولیه بروی این طرح بین سال 1980 تا 1981 انجام شد. در سال 1982 طراحی دقیق و کامل پروژه صورت گرفت. اولین پیش نمونه در دسامبر 1983 تکمیل و کار برروی بخش برجک تانک نیز در اواسط سال 1984 تکمیل شد. بعد از از اتمام آزمایشات بخش شاسی در نوادا، برجک و بدنه در ماه آوریل سال 1985 با یکدیگر ترکیب شدند و در همان سال برای اولین بار در کنفرانس ارتش ایالات متحده در پایگاه نظامی فورت ناکس برای عموم نمایش داده شد. با مشخص شدن نتایج رقابت AGS در سال 1992 و شکست طرح کمپانی Teledyne، این کمپانی در سال 1996 تصمیم به فروش این طرح در بازار های خارجی گرفت که بازهم این پروژه نتوانست در این زمینه نیز موفقیتی کسب نماید. Teledyne برای حل مشکل فروش نیز از کمپانی جنرال دینامیک کمک گرفت. اما جنرال دینامیک برای حل مشکل تانک Expeditionary ، با بهبود عملکرد برجک از آن برای ساخت خودروهای پشتیبانی آتش استرایکر MGS استفاده کرد. ایده ی یک برجک کم ارتفاع و بدون سرنشین کمپانی Teledyne موجب شد که در نسل جدید خودروهای پشتیبانی آتش آمریکا شکل بگیرد. وزن سبک و اندازه کوچک تانک Expeditionary ، توانایی جا به جایی به کمک هواپیمای ترابری C-130 یا C-141 را به آن میدهد. اما به علت پایین آوردن وزن تانک، زره های تانک حفاظت چندانی ندارند. برای جبران زره ضعیف طراحان تصمیم گرفتند تا یک محفظه خدمه ایمن برای این تانک طراحی کنند محل قرار گیری این بخش در قسمت عقبی بدنه قراردارد. علاوه براین در صورت نیاز می توان زره های اضافه شونده را بروی تانک نصب کرد. تانک Expeditionary فقط 3 خدمه دارد ( توپچی، راننده و فرمانده). سلاح اصلی این تانک توپ 105 میلیمتری مدل M68 و سلاح ثانویه ی آن یک مسلسل 7.62 میلیمتری است. توپ اصلی مجهز به یک بارگذار خودکار از نوع رولور( مشابه عملکرد فشنگ گذاری در هفت تیر ) با ظرفیت 9 گلوله است. علاوه براین باقی مهمات در یک محظه جداگانه در بخش عقبی بدنه جای گرفته است. البته بخش بارگذار به طور مکرر دچار اشکال فنی میشد. تعمیرات و دسترسی به بخش بارگذار تانک نیز با مشکلاتی همراه بود. به همین دلیل وقتی کمپانی جنرال دینامیک تصمیم به استفاده از برجک این تانک برای ساخت یک خودرو پشتیبانی اتش گرفت سیستم بارگذار را تغییر داد. تا علاوه بر مشکلات فنی کمتر ، دسترسی آسان به بارگذار وجود داشته باشد. بخش الکترونیک این تانک جز پیشرفته ترین تانک ها در زمان خود بود. کامپیوتر کنترل آتش M21 ، مسافت یاب لیزری AN / VVG-2، سیستم تصویربرداری حرارتی AN / TAS-4 ، پریسکوپ دید در شب راننده AN / VVS-2 V از جمله قطعات پیشرفته ی این تانک به حساب می آید. بخش پیشرانه در جلوی شاسی تانک قرار گرفته است. پیشرانه ی مطعلق به شرکت Cummins مدل VTA 903-T660 با قدرت 495 اسب بخار است. سیستم انتقال اتوماتیک این تانک، جنرال الکتریک مدل HMPT-500 با 3 دنده جلو ویک دنده عقب بوده است. مشخصات : وزن : 19 تن – در صورت نصب زره های اضافه شونده 30 تن طول : 7.49 متر عرض : 3.6 متر ارتفاع: 2.8 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری M68 – مسلسل 7.62 میلیمتری پیشرانه : VTA-903T – 495 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 80 کیلومتربر ساعت برد : 480 کیلومتر سیستم توپ متحرک M1128 –( استرایکر MGS) با بازنشسته شدن M551 و لغو شدن طرح M8 ارتش ایالات متحده امریکا دیگر به دنیال توسعه و یا ساخت تانک ها /آتش پشتیبانی/ توپهای خودکششی سبک هوابرد با وظیفه پشتیبانی آتش نرفت. یکی از دلایل بی علاقگی ارتش در به خدمت گرفتن این نوع اداوات محدودیت در وزن آنها به خاطر قابلیت داشتن هوابرد بودن بود. که درنتیجه آن موجب کاهش میزان حفاظت ، کاهش میزان قدرت آتش و ... می شد. همچنین در میدان نبرد محل فرود این خودروها به سرعت شناسایی میشد که برای عملیات های هوابرد مسئله ساز بود. تانکهای زرهی سبک بدون قابلیت هوابرد نیز کنار گذاشته شدن زیرا هواپیماهای ترابری جدید قابلیت بارگیری بالاتری به دست اورده بودند در نتیجه می تواستند ادوات زرهی با وزن های بالا و اندازه بزرگتر را جابه جا کنند. همچنین پیشرانه های جدید می توانند چالاکی و قدرت بیشتری برای خودرو های زرهی با وزن بالا فراهم کنند. اما ارتش آمریکا در جنگ های گوناگونی از جمله جنگ کره، ویتنام، جنگ داخلی در دومینیکن، حمله به پاناما و جنگ اول خلیج فارس که در آن حضور خودرو های سبک زرهی وهوابرد ارتش ایالات متحده آمریکا پررنگ بود یک نکته را به خوبی آموخت. حضور یک خودرو زرهی با قدرت آتش و تحرک پذیری بالا برای ایجاد آتش پشتیبانی مستقیم برای نیروهای پیاده نظام بسیار ضروری و کار آمد است. به طوری که باعث افزایش عملکرد نیروهای پیاده نظام درمیدان نبرد می شود. در نتیجه ارتش ایالات متحده امریکا برای پر کردن جای خالی تانک های سبک، خودروهای زرهی استرایکر MGS را که 3مولفه قدرت آتش با رتیم آتش مناسب ، تحرک پذیری و حفاظت قابل قبول را باهم داشت در ماه جولای سال 2006 به خدمت درآورد . مزیت بزرگی که استرایکر MGS در مقابل خودروهای پشتیبانی آتش پیشین دارد استفاده از یک شاسی مشترک با نفربر استرایکر است که در هزینه های ساخت و نگهداری آن کاهش چشمگیری ایجاد میشود. استرایکر MGS سه مولفه ی قدرت آتش ، تحرک پذیری و حفاظت که برای یک خودرو پشتیبانی آتش لازم است را در کنار هم دارد. برجک کنترل از راه دور MGS مجهزبه یک توپ 105 میلیمتری مدل M68A2 دارای یک تثبیت کننده و بارگذاری خودکار است. این نوع برجک در حقیقت الگو برداری از برجک تانک Expeditionary است .تسلیحات ثانویه شامل یک مسلسل 7.62 میلیمتری و در صورت نیاز می توان یک مسلسل 12.7 میلیمتری را بروی برجک نصب کرد. MGS می تواند 18 گلوله را در بارگذار خود ذخیره کند و نرخ آتش آن 6 گلوله در دقیقه است. توپ M68A2 می تواند چهار نوع از مهمات زیر را شلیک کند. گلوله های انرژی جنبشی M900 : این گلوله ها برای مقابله با وسایل نقلیه و خودروهای زرهی سبک کاربرد دارد. گلوله های شدید النفجار ضد تانک M456A2 : برای ضربه زدن به نقاط حساس خودرو های زره و از بین بردن سربازان دشمن به شکل ترکش شونده استفاده می شود. گلوله های شدید النفجار پلاستیکی M393A3 : برای از بین بردن استحکامات دشمن مانند سنگر ها، موقعیت مسلسل ها و تک تیراندازهای دشمن وایجاد سوراخ در دیوارها برای عبور نیرو های خودی به کار میرود. گلوله های ترکش شونده M1040 : برای مقابله با پیاده نظام دشمن کاربرد دارد. قابلیت استفاده متنوع از مهمات با عملکرد های متفاوت در کنار شلیک های دقیق و خطای پایین باعث شده است استرایکر در ماموریت های پشتیبانی آتش درخشان ظاهر بشود. اگرچه استرایکرهای MGS به طور بلقوه قابلیت هوابرد بودن را دارد اما ارتش آمریکا تمایلی به استفاده از این قابلیت ندارد. در ضمن با وجود وزن 18.77 تن، قابلت جابه جایی هوایی با هواپیما های ترابری نظیر C -130 و هواپیماهای ترابری بزرگتر را دارد. علاوه بر این به مدد پیشرانه 350 اسب بخاری و پلتفرم 8×8 چرخدار استرایکر تحرک پذیری بالایی دارد که برای یک خودروی پشتیبانی آتش بسیار مناسب و قابل قبول است. نمایی از بارگذار استرایکرهای MGS بخش پوکه پران در پشت برجک قرار دارد. مهمات متنوع باعث میشود که استرایکر انعطاف بالایی در انجام دادن ماموریت ها داشته باشد. تصویر شماتیک مهمات انرژی جنبشی M900 توپ M68A2 قابلیت گردش عمودی -10 تا + 18 درجه و گردش کامل افقی 360 درجه را دارد. استرایکر MGS به خوبی در جنگ عراق و افغانستان نشان داده است که می تواند در محیط های متفاوت صحنه ی نبرد از نبرد های شهری تا حرکت در مناطقع بیابانی و یا کوهستانی ایجاد آتش مستفیم برای پیاده نظام مفید باشد. در بحث محافظت با نصب زره های اضافه شونده استرایکر MGS می تواند در برابر پرتابه های 14.5 میلیمتری مقاومت ازخود نشان دهد و همچنین نصب زره های قفسی که برای این خودرو پشتیبانی آتش رایج است در برابر راکت های آر پی جی آن را مقاوم می سازد. در ضمن می توان زره های واکنشی قدرتمندی تری را بروی این خودرو زرهی نصب کرد اما باید توجه کرد که ارتش ایالات متحده به تحرک استرایکر MGS در کنار حفاظت قابل قبول نیاز دارد پس نصب این گونه زره های سنگین کاربرد ندارد. البته استرایکر MGS خالی از اشکال نیست و خدمه ای که تجربه ی استفاده از این خودرو زرهی را خصوصا در جنگ عراق داشتند از عملکرد این خودرو زرهی رضایت ندارند. به عنوان مثلا استرایکر MGS در جنگ عراق فاقد یک سیستم تهویه مطبوع است و خدمه برای فرار از گرما از جلیقه خنک کننده استفاده می کنند. تجربیات خدمه در جنگ عراق نشان می دهد این جلیقه ها فقط ناحیه قفسه سینه را خنک می کنند. ولی خدمه هنوز احساس گرما می کنند. همچنین خدمه در طول ماموریت نیاز به یک ایستگاه سلاح کنترل از راه دور را احساس می کردند خصوصا در مواقع درگیری با تک تیرانداز نیروهای چریک عراقی وجود یک مسلسل با کالیبر بالا بیشتر حس میشد. فضای کم داخلی این خودرو زرهی ، وزن زیاد برجک و آسیب پذیر بودن چرخ ها نیر از جمله موارد نارضایتی خدمه از استرایکر MGS است. با این حال می توان گفت که خودروهای پشتیبانی آتش هچون استرایکر MGS در حال حاضر جانشین مناسبی برای تانک های سبک ارتش آمریکا برای حمایت از نیروهای پیاده نظام هستند. استرایکر MGS در حال اسکورت کردن کاروان کامیون های تجاری در افغانستان انجام تست موفقیت آمیز برای قابلیت هوابرد بودن مدل پایه ی استرایکر ( البته برای مدل MGS نیز شبیه سازی کامپیوتری انجام شده است که موفقیت آمیز بوده است) جا به جایی 2 دستگاه استرایکر MGS توسط هواپیمای ترابری C-5 جا به جایی استرایکر MGS توسط هواپیمای ترابری C-17 مشکلات استرایکر MGS که خدمه در عراق با آن مواجه بودند تا حدودی قابل حل است. نصب یک سیستم تهویه ی هوا و نصب محافظ زرهی برای مسلسل 12.7 میلیمتری از جمله بروزرسانی ها برای استرایکر MGS ارتش ایالات متحده آمریکا است. مشخصات: وزن : 18.77 تن طول : 6.95 متر عرض : 2.7 متر ارتفاع: 2.9 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری M68A2 – مسلسل 7.62 میلیمتری- مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : Caterpillar دیزلی 3126 با قدرت 350 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده :100 کیلومتربر ساعت برد : 530 کیلومتر پایان گردآوری و ترجمه:Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است منابع اصلی : http://www.combatreform.org/ARMORHISTORY/ https://en.wikipedia.org/wiki/M22_Locust https://en.wikipedia.org/wiki/M24_Chaffee https://en.wikipedia.org/wiki/M41_Walker_Bulldog https://en.wikipedia.org/wiki/T92_Light_Tank https://en.wikipedia.org/wiki/M56_Scorpion https://en.wikipedia.org/wiki/M50_Ontos http://militarymashup.com/artillery-sp-m50-ontos.htm http://www.army-guide.com/eng/product4488.html https://en.wikipedia.org/wiki/M8_Armored_Gun_System https://en.wikipedia.org/wiki/Stingray_light_tank http://www.military-today.com/tanks/stingray_light_tank.htm http://www.military-today.com/tanks/expeditionary_tank.htm https://en.wikipedia.org/wiki/Expeditionary_tank https://en.wikipedia.org/wiki/M1128_Mobile_Gun_System http://www.popularmechanics.com/military/a2696/4253991/
-
1 پسندیده شدهقسمت دوم M56 Scorpion M56 یک خودرو ضد تانک / توپ خودکششی ارتش امریکا، که دارای یک توپ 90 میلیمتری است. هدف ساخت این خودرو داشتن یک خودرو ضد تانک/ توپ خودکششی با قابلیت هوابرد و انتقال هوایی به وسیله هواپیماها وبالگردهای ترابری بوده است. M56 توسط کمپانی جنرال موتور ، بخش کادیلاک برای نیروهای هوابرد طراحی و ساخته شد. بعدها این خودرو ضد تانک در اختیار تفنگداران نیروی دریایی اسپانیایی، مراکش و جمهوری کره نیز قرار داده شد. از جمله ویژگی مهم M56 قابلیت هوابرد بودن آن است. پرتاب شدن M56 از هواپیمای C-119 و فرود موفق آن جا به جایی اسکورپین با کمک بالگرد CH-37 M56 دارای 4 خدمه شامل فرمانده، توپچی، لودر و راننده است. وزن این خودرو در حالت آماده برای جنگ 7.7 تن و در حالت استاندارد 6.4 تن بوده است. M56 مجهز به نورافکن فروسرخ خارجی برای رانندگی درشب و فاقد سیستم های حفاظتی ش.م.ر بوده است همچنین این خودرو قابلیت دوزیست بودن را نداشته است. پیشرانه این خودرو موتور بنزینی Continental A01-403-5 با قدرت 200 اسب بخار بوده. به مدد این پیشرانه حداکثر سرعت در جاده 45 کیلومتربر ساعت و برد 230 کیلومتر بوده است. توپ اصلی این ضد تانک یک توپ 90 میلیمتری مدل M54 بود. مهمات توپ مدل M54 با توپ مدل M36 یکسان بوده، توپ مدل M36 بروی تانک اصلی میدان نبرد M48 پاتون نصب شده بود. تعداد گلوله های ذخیره شده در داخل خودرو 29 گلوله می باشد. تنها بخشی محافظتی برای خدمه یک حفاظ زرهی است که در جلویی محل قرار گیری خدمه قرار داشته است. M56 توسط تیپ 173 هوابرد ارتش آمریکا در جنگ ویتنام استفاده شده عمده نقش این خودرو ایجاد پوشش آتش مستقیم برای نیروهای پیاده نظام بوده است. بزرگ ترین اشکال این خودرو در جنگ ویتنام نداشتن یک حفاظت همه جانبه برای محل قرار گیری خدمه بود. توپ 90 میلیمتری جهت تامین آتش پشتیبانی برای پیاده نظام رضایت بخش بود. محل ذخیره سازی مهمات در بخش عقبی بدنه بود. از جمله خودرو های زرهی استثنایی که به جای چرخ های فلزی مجهز به تایر های لاستیکی است محفظه حفاظ راننده توپ M56 در کنار نفربر M113 در ویتنام مشخصات: سال تولید : 1953–1959 وزن : 7.7 تن طول : 4.55 متر عرض: 2.57 متر ارتفاع : 2متر تعداد خدمه : 4نفر – فرمانده ، توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : توپ 90 میلیمتری M54 پیشرانه : موتور بنزینی A01-403-5 با قدرت 200 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 45 کیلومتربر ساعت برد : 230 کیلومتر M50 Ontos Ontos یکی دیگر از خودروهای سبک زرهی ضد تانک ارتش ایالات متحده امریکا میباشد که به توپ 106 میلیمتری مجهز است . این خودرو زرهی در سال 1950 توسعه پیدا کرده بود. سلاح اصلی 6 عدد توپ 106 میلیمتری بدون لگد مدل M40 است، که می توانسته به طور متوالی وبه سرعت یک هدف دشمن را با اطمینان بالا نابود کند . این خودرو زرهی در تعداد محدود برای تفنگداران دریایی ایالات متحده ساخته شد. تفنگداران نیرو دریایی در گزارشات خود از نتیجه عالی Ontos برای پشتیبانی و پوشش آتش مستقیم در طول جنگ ویتنام خبر میدادند. در سال 1969 M50 برای همیشه از خدمت کنار گذاشته شد. ارتش آمریکا در سال 1950 در نظر داشت تا یک خودرو زرهی ضد تانک با قابلیت جابه جایی هوایی با کمک هواپیماهای ترابری با محدوده وزن 10 تا 20 تن را طراحی کند. همچنین درنظر داشت تا از پیشرانه شش سیلندر کامیون های GMC برای نیروی محرک Ontos استفاده کند. سرانجام شرکت آلیس چالمرز قرار دادی با ارتش آمریکا در12اوت سال 1955 منبی بر طراحی و ساخت خودر زرهی با مشخصات مورد نظر ارتش و تولید 297 دستگاه را بست . شرکت آلیس چالمرز اولین نمونه مورد نظر را در سال 1952 ساخت. این نمونه اولیه بروی شاسی توپ خودکششی سبک M56 نصب شده بود . اما بر خلاف M56 به یک برجک فولاد ی برای حفاظت بیشتر خدمه مجهز بود. این برجک دارای دوبازو بود که در هر طرف 3 توپ نصب میشد . برجک این مدل فقط توانایی گردش 15 درجه ای را داشت. در نمونه دوم شرکت آلیس چالمرز تغییرات عمده ای ازجمله به کارگیری سیستم تعلیق جدید، زنجیرهای حرکتی جدید و برجک جدید با توانایی گردش 40 درجه ای را برروی نمونه جدید پیاده سازی کرد. سلاح اصلی نیز 6 توپ 106 میلیمتری بدون لگد M40 بود. سلاح ثانویه برای مبارزه با نیروهای پیاده نظام دشمن یک مسلسل ۷٫۶۲ میلیمتری مدل M1919A4 انتخاب شد. همچنین در بعضی خودروها 4 عدد مسلسل سنگین 12.7 میلیمتری M2 Browning بروی توپ ها نصب شد. انجام تست ها و آزمایشات بروی نمونه اولیه این خودرو زرهی تا سال 1955 ادامه داشت. بعد از تکمیل تست ها تولید این خودرو در سال 1955 تا اواسط سال 1957 ادامه داشت. اولین نمونه های تحویلی به تفنگداران نیرو دریایی در 31 اکتبر سال 1956 بود . اما با این وجود M50 خالی از اشکال نبود , حمل تعداد کم گلوله به نسبت نقش یک خودر وضد تانک- پشتیبانی آتش ( تعداد گلوله های قابل حمل برای توپ اصلی 18 عدد بود) و نیاز به خروج خدمه از خودرو برای بارگذاری مجدد توپ ها که موجب میشد در تیررس دشمن قرار بگیرند از جمله اشکالات این ضدتانک بود. نمونه ی اولیه M50 که از بدنه ی M56 بهره می گرفت. این ضد تانک با 6 توپ 106 میلیمتری سلاح قدرتمندی بود. جابه جایی M50 با کمک هواپیمای ترابری C119 درب پشتی M50 برای ورود و خروج سرنشین ها در حالی که قرار بود M50 به عنوان یک ضدتانک در میدان نبرد ظاهرشود اما عموما در میدان نبرد به عنوان یک خودرو پشتیبانی آتش برای نیروهای پیاده نظام مورد استفاده قرار می گرفته است .زره سبک این خودرو در برابر تفنگ های انفرادی با کالیبر بالا مقاوم بود اما در مقابل انفجار مین ها و تسلیحات ضد تانک مثل ارپی جی مقاومت چندانی داشت در نتیجه ارتش امریکا از M50 برای خطوط دفاعی و یا عملیات های افندی بهره می گرفت. با این حال خدمه و فرماندهان از عملکرد این خودرو در طول خدمت در میدان نبرد ویتنام راضی بودند. وزن کم این خودرو باعث می شد در هنگام عبور از مناطق صعب العبور و پل های چوبی با ظرفیت وزنی پایین بدون مشکلی به راه خود ادامه دهد در صورتی که تانک های دیگر با وزن بالا در این مناطق دچار مشکل اساسی می شدند. Ontos در کنار تانک M48 Ontos در کنار تانک شعله افکن زیپو M67 در نبرد Huế ، فرمانده کلنل اسمیت استنلی هیوز بیان کرد که Ontos بیشتر از تمامی سلاح های تفنگداران نیرو دریایی موثر بوده است. Ontos در ماه مه سال 1956 غیر فعال شد و تعدادی از این خودرو به تیپ های سبک پیاده نظام ارتش در ویتنام تحویل داد شد. تا زمان در دسترس بود قطعات یدکی از M50 استفاده میشد و در غیر این صورت با برداشت برجک از آن به عنوان یک سنگر ثابت استفاده میشد. در اخر در سال 1970 تمامی Ontos ها از ویتنام خارج شدند و در آمریکا یا اوراق میشدند ویا از شاسی آنها برای ساخت وسایل نقلیه جدید استفاده میشد. البته چند دستگاه باقی مانده امروزه در موزه های جنگ در ایالات مختلف امریکا نگهداری میشوند. نقش پرنگ Ontos در جنگ ویتنام Ontos در حال شکار یک تک تیرانداز در نبرد Huế حضور محدود Ontos در لبنان- سال 1958 مدل ها نفربر T55-T56 این مدل ها نفربرهای سبک زرهی بود که از روی شاسی و بدنه M56 ساخته شده اند. مدل T55 همان M56 بدون که برجک است. از این مدل 2 نسخه اولیه ساخته شد اما به علت جای کم برای خدمه و سرنشینان ( ظرفیت این مدل پنج سرنشین بوده است) و فضای کم برای راننده این طرح رد شد. مدل T56 به نسبت مدل قبلی خود کشیده تر است در نتیجه یک تیم 8 نفره با تجهیزات می توانسته در داخل آن قرار بگیرد . با این وجود این طرح نیز توسط ارتش امریکا پذیرفته نشد. نفربر T55 نفربر T56 Ontos با توپ 105م.م در این طرح قرار بود توپهای 106 میلیمتری با توپهای جدید 105 میلیمتری به علاوه یک بارگذار خودکار ( عملکرد این بارگذارها همانند فشنگگذاری در هفت تیر بوده است) نصب شوند. با این وجود این طرح نیز رد شد و به مرحله عملیاتی نرسید. M50A1 در این طرح پیشرانه GMC با یک پیشرانه کرایسلر 361 V8 جایگزین شد. از 297 دستگاه تحویلی به تفنگداران نیروی دریایی تنها 176 دتسگاه ما بین سال ها 1963تا 1965 به این استاندارد رسیدند. مشخصات : سال تولید : 1955–1957 تعداد تولید شده : 297 دستگاه وزن : 8,600 کیلوگرم طول : 3.83 متر عرض: 2.59 متر ارتفاع : 2.13 متر تعداد خدمه : 3 نفر – توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : 6 توپ 106 میلیمتری - مسلسل ۷٫۶۲ میلیمتری – 4 مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : موتور GM 6-cyl با قدرت 145 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 48 کیلومتربر ساعت برد : 185 کیلومتر M551 SHERIDAN مدل پیشرفته تر خودروهای زرهی هوابرد و کوچک ارتش ایالات متحده امریکا M551 نام داشت. در سال 1966 با بازنشسته شدن تانک های سنگنین M103 و از رده خارج شدن بیشتر تانک های سبک خصوصا تانک ها سبک M41 و تغییر کلاس بندی تانک ها با ورود تانک اصلی میدان نبرد ، خودرو های زرهی نظیر M551 در ارتش ایالات متحده آمریکا بیشر با عنوان یک خودروی شناسایی/ هوابرد شناخته می شدند. با کنار گذاشته شدن تانک M41 ، پذیرفته نشدن طرح های جدید همانند T92و ورود تانک های سبک آبی- خاکی PT-76 شوروی ، ارتش ایالات متحده آمریکا را مجبور کرد تا یک تانک سبک جدید را به خدمت بگیرد. از جمله شروط ارتش آمریکا برای پذیرفتن طرح جدید علاوه برا قابلت هوابرد بودن ، مجهز بودن تانک به یک برجک تمامی زرهی و مقاومت بدنه در مقابل گلوله های 12.7 میلیمتری و مقاومت قابل مقبول در مقابل تسلیحات ضد زره بود. ( همانند زره نفربر های M113 ارتش آمریکا) همچنین برای ارتش آمریکا بسیار مهم بود که تانک جدید قابلت شناوری را در آب داشته باشد. برهمین اساس طرح تانک M551 در سال 1966 به وسیله کمپانی جنرال موتور تولید شد. از سال 1966 تا 1970 حدود 1,662 دستگاه از این تانک ساخته شد. تانک M551 مجهز به یک بدنه ی آلیاژ الومنیومی و یک برجک فولادی بود. سلاح اصلی این تانک یک توپ 152 میلیمتری به نام M81 بوده است. البته این توپ پس از شلیک ها مکرر دچار ترک می شد بعد از اصلاحاتی توپ M81E1 بروی تانک نصب شد. همچنین به علت سرعت پایین گلوله های این توپ، خدمه برای هدف قرار دادن اهداف خصوصا اهداف متحرک با مشکل مواجه بودند به همین علت قابلیت شلیک موشک های هدایت پذیر ضد زره MGM-51 Shillelagh را برای این تانک فراهم کردند. تسلیحات ثانویه شامل یک مسلسل 7.62 میلیمتری هم محور و مسلسل 12.7 میلیمتری ضد هوایی بود. تعداد خدمه 4 نفر متشکل از راننده ، فرمانده ، توپچی و لودر بوده است. ییشرانه ی دیزیل این تانک ساخت کارخانه دیترویت دیزل مدل 6V53T با قدرت 300 اسب بخار بوده است. توپ قدرتمند 152 میلیمتری M81E1 تانک شریدان بسیار ویرانگر بود. موشک ضد زره هدایت شونده MGM-51 که از تانک های M551 شلیک می شد. جا به جایی هوایی تانک شریدان با بالگرد CH-54 جا به جایی تانک شریدان با هواپیمای ترابری C-130 لحظه خروج تانک شریدان از هواپیمای ترابری C-130 و باز شدن چترهای فرود در سال 1966 به فرمانده نیروهای آمریکایی در ویتنام جنوبی، ژنرال وستمورلند، دستور داده شد که از تانک شریدان در جبهه های نیرد استفاده شود. اما تا سال 1968 به دلیل مشکلات فنی و نبود مهمات مناسب برای این تانک هیچ تانک شریدانی به جبهه ها فرستاده نشد. البته در این بین افرادی همچون ژنرال آبرامز از به کارگیری تانکی با زره آلومنیومی با مقاومت پایین تردید داشتند. در اواخر سال 1968 ژنرال آبرامز با سرهنگ جورج پاتن ( فرزند ژنرال معروف آمریکایی ژنرال پاتن در جنگ جهانی دوم) که فرمانده هنگ 11 ام سوار نظام ملاقات کرد. ژنرال آبرامز در این دیدار نگرانی خود را از به کارگیری تانک سبک جدید مطرح کرد و سرهنگ جورج پاتن پیشنهاد داد تا تانک سبک جدید در گروه های سوار نظام زرهی مورد آزمایش قرار گیرند. پس بالاخره در همان سال تعدادی از تانک های سبک شیردان به دو گروه سوار نظام زرهی تحویل داده شد. در پایان سال 1970 بیش 200 دستگاه تانک شریدان وارد جبهه ی نبرد ویتنام شد و تا پایان سال 1972 تقریبا در تمامی گروه های سوار نظام زرهی مستقر در ویتنام تانک های شریدان مشغول خدمت بودند. به طوری که دربیشتر دسته های سوار نطام زرهی تانک های M551 در حال جایگزن شدن با تانک های M48 پاتن بودند. بیشتر ماموریتی تانک های سبک شریدان در ویتنام شامل شناسایی، گشت شب و پاکسازی جاده ها بود . سربازان از عملکرد تانک های سبک شریدان راضی بودند اما در عوض فرماندهان میدانی از تلفات بالای خدمه در میدان های نبرد ناراضی بودند به طوری که تهدیداتی مانند راکت های ارپی جی و مین های ضد تانک باعث رسیدن خسارت جزئی به تانک های M48 پاتن می شدند تانک های سبک شریدان را متحمل خسارات سنگین می کردند که باعث از بین رفتن خدمه می شد. به طوری در موقع ورود تازه تانک های شریدان در مناطق غیر نظامی ویتنام حدود 3 دستگاه از این تانک ها به وسیله مین ها به طور کامل از بین رفتند. در یک مورد دیگر نیز در ماه مارس سال 1971 پنج دستگاه از تانک های شریدان در یک روز از بین رفتند. علاوه بر زره ضعیف، در مقایسه با خدمه ی تانک های M48 پاتن که در مدت 1 دقیقه توانایی شلیک 17گلوله 90 میلیمتری را داشتند. خدمه تانک های M551 شریدان فقط توانایی شلیک 2 گلوله در هیمن زمان را داشتند. با وجود این کاستی ها تانک های سبک شریدان برای نیروهای پیاده نظام مستقر در ویتنام ارزشمند بود. علاوه بر اینپ تانک های شریدان در کنار نفربرهای M113 برای پشتبانی آتش مستقیم سربازها حضور فعال داشتند. توانایی جا به جایی بسیار زیاد انها در مقابل تانک های M48 پاتن نیز بسیار مهم بود. به طوری که می توانستند در زمین های ناهموار ویتنام به راحتی حرکت کنند و به انجام ماموریت بپردازند. تانک شریدان در حال اسکورت یک کاروان لجستیکی در ویتنام تانک شریدان در ویتنام تانک آسیب دیده ی شریدان به وسیله مین در ویتنام بعد از جنگ ویتنام ایالات متحده آمریکا برنامه ای برای باز نشسته کردن تانک های سبک M551 داشت اما به علت اینکه هیچ جایگزنی برای آن در اختیار نبود به ناچار تانک های شریدان را در خدمت نگه داشت. در دهه 80 میلادی نیز ارتش آمریکا با توسعه ی یک کیت جدید برای این تانک مدت زمان خدمت تانک شریدان را افزایش داد. این سری از تانک ها با نام M551A1s شناخته می شوند که به دید های بصری حرارتی برای فرمانده و توپچی مشابه تانک های اصلی میدان نبرد M60A3 مجهز شدند. در طی عملیات های سپر صحرا و طوفان صحرا 51 دستگاه تانک شریدان در اختیار لشکر 82 ام هوابرد قرار داده شد . اگر چه عکس هایی که در آن زمان منتشر شد ردیف تانک های شریدان را آماده ی دفاع در مقابل تانک های تی-72 گارد عراق نشان میداد. اما نقش عمده ماموریت تانک های شریدان در این جبهه با توجه به زره ضعیف به شناسایی ختم میشد. و به نظر میرسد فقط حدود 6 موشک Shillelagh توسط تانک های شریدان بر علیه تانک های تی-55 و ضدتانک های عراقی شلیک شده باشد. در ماموریت بعدی تانک های سبک شریدان که تنها عملیاتی بود که این تانک ها در آن بارریز هوایی شدند عملیات ایالات متحده آمریکا در پاناما سال 1989 بود. در این عملیات 14 دستگاه تانک M551 توسط هواپیمای ترابری C-5 گلکسی در منطقه مورد نظر فرود آمدند . البته در جریان فرود دو دستگاه از آنها در از بین رفتند. 8 دستگاه دیگر نیر توسط هواپیمای ترابری C-130 در ارتفاع بسیار پایین تخلیه شدند. عملکرد این تانک ها در پاناما بسیار رضایت بخش بود. با این حال با وجود اینکه ارتش آمریکا بازهم سعی در بهینه سازی تانک های شریدان داشت ولی بالاخر مجبور شد در سال 2003 تمامی تانک های شریدان را از خدمت کنار برگذارد. تانک شریدان در پاناما تانک شریدان در عملیات طوفان صحرا فرود ناموفق تانک شریدان که باعث نابودی آن شده است مشخصات : وزن : 15.2 تن طول : 6.3 متر عرض: 2.8 متر ارتفاع : 2.3 متر تعداد خدمه : 4نفر – فرمانده ، توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : توپ 152 میلیمتری M81E1 – مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : موتور 6V53T با قدرت 220 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 70 کیلومتربر ساعت برد : 560 کیلومتر تانک سبک RDF این تانک سبک توسط کمپانی AAI در دهه 1980 طراحی و ساخته شد. و در حقیقت یک طرح برای ساخت نسل جدید تانک های سبک ارتش آمریکا بود. نمونه ی اولیه این تانک به یک توپ 76 میلیمتری مشایه توپ تانک M41 داشت. همچنین مجهز به یک برجک دو نفره بود. در نسخه های بعدی شرکت AAI از توپ 75 میلیمتری استفاده کرد که برای درگیری با اهداف پروازی دشمن در ارتفاع پایین مناسب بود. برجک دونفره نیزتبدیل به یک برجک بی سرنشین شد و محل قرار گیری 3 نفر خدمه ی تانک در داخل بدنه بود. البته کمپانی در نظر داشت تا در نسخه های بعدی با توجه به نوع توپ ، این تانک سبک را با نصب غلاف های موشک ضد هوایی استینگر تبدیل به یک خودرو پدافند هوایی کند. بدنه زرهی تانک از جنس آلیاژ الومنیومی است . برای افزایش حفاظت تانک نیز زره های اضافه شونده از جنس فولاد نیز قابل نصب بروی تانک RDF هستند. محل قرارگیری راننده در بخش جلوی سمت چپ وفرمانده و توپچی در سمت راست بوده است. توپ اصلی تانک به به طور کامل تثبیت شده و مجهز به یک سیستم کنترل آتش پیشرفته شامل یک کامپیوتر دیجیتال بوده است. علاوه بر توپ 75 میلی متر این تانک مسلح به یک مسلسل 7.62 می باشد. البته این طرح نتوانست نظر مثبت ارتش ایالات متحده را به خود جلب کند و هیچ گاه به تولید انبوه نرسید. نمونه اولیه تانک RDF با توپ 76 میلیمتری نمونه های بعدی تانک RDF با توپ جدید 75 میلیمتری به خاطر زاویه ی گردش عمودی بسیار زیاد توپ جدید تانک RDF امکان درگیری با اهداف پرنده دشمن در ارتفاع پایین وجود داشت نسل بعدی تانک های RDF در نقش خودرو زرهی پدافندهوایی مجهز به موشک استینگر مشخصات : وزن : 14.8 تن طول : 8.2 متر عرض: 2.5 متر ارتفاع : 2.2 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 76 میلیمتری – مسلسل 7.62 میلیمتری پیشرانه : 350 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 64 کیلومتربر ساعت برد : 480 کیلومتر گردآوری و ترجمه:Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است ادامه دارد...
-
1 پسندیده شدهزيرساختار ارتباطات رايانه اي فرماندهي و كنترل سامانه سلاح نویسندگان : مينا اجلالي ، فرينا زماني قسمت اول مقدمه واژه C4I مخفف واحدهاي فرمانـدهي و كنتـرل، مخـابرات،رايانه و سيستم هاي اطلاعاتي است. فرمانـدهي و كنتـرل در ايـن سامانه بخش كليدي مديريت ارتباطات و تنظيم اختصاص منـابع ارتباطي را برعهده دارد. يكي از قابليت هاي اصلي كه سامانه هاي C4I را در فرماندهي توانا مي سازد، آگاهي از وضعيت است ؛ اين آگاهي شامل اطلاعاتي راجع به موقعيت و وضعيت نيروهـاي دشـمن و نيروهـاي خـودي است. واحد فرماندهي بـراي تصـميم گيـري ، اطلاعـات مـرتبط را دريافت كرده و آنها را با معيارهاي خود تركيب مي نمايد ، سـپس براساس آنها تصميم گيري مي كند . اين تصميم گيـري هـم چنـين متاثر از داده هاي غير مسـلم و وضـعيت هـاي محتمـل آينـده نيـز مي باشد. براي ايفاي چنين نقشي واحد فرمانـدهي بـه ابزارهـايي مجهز شده اسـت كـه فراينـد تصـميم گيـري و طراحـي عمليـات مناسب را تسريع مي بخشد . به عنوان مثال براي سرعت بخشـيدن به تصميمات فرماندهي مي توان با ايجاد لينك هاي ارتباطي بـين واحد فرماندهي و كنترل و ديگر اجزاي سامانه از تكنولـوژي هـاي پرسرعت استفاده كرد . اين اجزا براي يك سيستم سلاح مي توانـد شامل رادار ، پرتـابگر ، موشـك و منبـع تـوان باشـد. پيـاده سـازي زيرساختار ارتباطي سامانه سلاح مبتني بر شـبكه هـاي رايانـه اي ، براي حالت هايي كه اجـزاي سـامانه در فواصـل دورتـري مسـتقر هستند و نياز به انعطاف پذيري بيشتري در انتقال اطلاعات است ، از نمونه هايي است كه در ساختار كلي سامانه سـلاح هـاي مـدرن امروزي كاربرد دارد. درايــن مقالــه ابتــدا مــروري بــر وظــايف و قابليـت هـاي فنـاوري C4I شـده اسـت. سپس برخي از مدل هاي پياده سازي معمـاري شـبكه C4I و بـكـارگيري آن درسامانه سلاح بررسي شده بعد از آن يكـي از نمونـه هـاي معماري بخش فرمانـدهي و كنتـرل در سيسـتم سـلاح موشـكي THAAD ارائه شده است. در بخش انتهايي ايده اي براي طراحـي شـبكه ارتبـاطي سـامانه سـلاح مطـرح شـده و نتـايج حاصـل از شبيه سازي آن را براي تنظيمات ارائه شده است. فناوري C4I هريك از بخشهاي C4I وظيفه اي را برعهده دارند: فرماندهي: اين قسمت داراي قدرت و توانايي اتخـاذ تصـميم است و همچنين موظف است منابع موجود را به طور كارآمد بين اجزا توزيع كند. اين قسمت وظيفه مديريت، به کارگيري منـابع ، رهبري ، هماهنگسازي و كنتـرل نيروهـاي نظـامي را بـه منظـوردستيابي به اهداف عملياتي دارد. مخابرات و رايانه: بخش مخابرات و رايانه، دو فناوري فراگيـر مي باشند كه بخش هاي اطلاعاتي ، نظارتي و شناسايي را پشتيباني مي كنند. رايانـه و مخـابرات وظيفـه پـردازش و انتقـال اطلاعات را برعهده دارند. كنترل: واحدي كه اختيارات كمتري از واحد فرماندهي دارد و از نحوه درستي اجـراي دسـتورات و انتقـال اطلاعـات حصـول اطمينان مي كند. اطلاعات: مجموعه اي از آناليزهـا، ارزيـابي هـا، پـردازش هـا وتوصيفات از اطلاعات در اين واحد فـراهم مـي شـود . اطلاعـات ازطريق مشاهدات، تحليل ها و يا تحقيقات و رسيدگي هـا بـه دسـت مي آيد. وظايف واحدهاي C4I ، در جـدول 1 و قابليـت هـاي فنـاوري C4I در جدول 2 به اختصار اشاره شده است. همه سامانه هـاي C4I بـه دو قسـمت جلـو و انتهـا تقسـيم مي شوند كه واحد فرماندهي و كنترل در انتهاي سيسـتم اسـت وواحـدهاي شـبكه اي و رايانـه اي از آنهـا پشـتيباني مـي كننـد . در قسمت دوم يعني جلوي سيستم واحد اطلاعاتي و اجزاي آن مثل سيستم حسگرهاي زميني ثابت يا سيار كه داده هاي خام را براي قسمت انتهايي سيستم جمع آوري مي كنند، قرار دارد. بـراي برقـراري ارتباطـات در قسـمت مخـابرات ميتـوان از فناوري مـاهواره هـاي زمينـي ، هـوايي و شـبكه هـاي اسـتراتژيك استفاده كرد. در اين قسـمت امنيـت شـبكه و امنيـت داده هـاي اطلاعاتي بسيار مهم است . در واحد فرماندهي وكنترل در سيستم هاي تاكتيكي ، يك مركز مشاهده و پيـاده سـازي قرارگـاه نظــامي نيــازاســت. بخــش اطلاعــاتي نيــز شــامل ميــدان رزم الكترونيكي، رادارهاي نظارتي زمينـي و بخـش تركيـب داده هـا وتحليل ها ميباشد. زيرساختار معماري C4I ارتباطات داده اي در سامانه هاي C4I وابسـته بـه كـاربرد آن مي تواند از استانداردهاي متعددي استفاده كند. به طـور معمـول براي پياده سازي تبادل داده هـا از شبكه هاي رايانه اي استفاده مي شود. در اين شبكه انواع پروتكل هاي استاندارد، توپولوژي هـا و سامانه هاي رمزنگار قابليت پياده سازي را دارند. براي طراحي زيرساختار ارتباطي يـك سـامانهC4I نيـاز بـه تعريف المان هايي مطابق جدول 3 مي باشد. يك سامانه C4I يك سامانه تركيبي سخت افزار-نـرم افـزاري است كه تمامي منابع عملياتي را بـاهم تركيـب مـي كنـد و يـك زمان بندي سريع براي تخصيص آنها ارائه ميدهد. قابليـت ارتبـاط برقـرار كـردن يـا تبـادل داده چنـد سـامانه همكاري تركيبي نام دارد. به عنـوان مثـال، فرمـت داده خـاص ،پروتكل ارتباطي از ملزومات پايه هستند. براي اينكه يك يا چنـدكامپيوتر بتوانند با هم همكاري تركيبي داشته باشند، مي بايسـت قادر به فهم اطلاعات ردوبدل شـده باشـند و بتواننـد بـه درسـتي نتايج موردنياز را توليد كنند. بنابراين كامپيوترها بايد از مدل هاي مرجع يكساني براي ارتباط با يكـديگر اسـتفاده كننـد. در ادامـه برخي از مدل هاي پياده سازي معماري شبكه C4I و بـه كـارگيري آن در سامانه سلاح بررسي شده است.
-
1 پسندیده شدهجنگ اطلاعات نویسنده: حسین اژدر در طول تاریخ، کسب پیروزی های بزرگ نظامی در اغلب مواقع مرهون برتری در زمینه ی تحرک ، قدرت آتش ، اطلاعات یا لجستیک قلمداد شده است و سیستم های برتر فرماندهی و کنترل، فرماندهان را قادر میساخته تا با حفظ انسجام اقدامات صورت گرفته، این قابلیتها را در زمان و مکان مقتضی به کار بسته و به پیروزی دست یابند. پیچیدگیهای روز افزون تحولات نظام بین الملل و تعاملات تنگاتنگ و نزدیک ، فعل و انفعالات سیاسی و فرآیند های نظامی ، محیط جنگهای پیشرفته را از حاکمیت مطلق تاکتیکها و رویه و روشها (استراتژیها) نظامی خارج ساخته و حوزه ی نفوذ و تاثیر عوامل تکنولوژیکی، اقتصادی، روانی، فرهنگی، سیاسی و… را در این محیط به شدت گسترش داده است. از سوی دیگر بروز تغییرات اساسی در مولفه های قدرت و حاکمیت در واحدهای سیاسی که می توان آن را پیامد تحولات فوق دانست ، سبب قرابت و همگرایی در حوزه ی مطالعات نظامی و روابط بین الملل شده است. برای شناخت دقیق و عمیق از عوامل موثر و تداوم بخش در حاکمیت دولتها در این عرصه ، ناگزیر باید زمینه ی آشنایی بیشتر با فضای طراحی استراتژیک، تصمیم سازی و مدیریت اجرا در ساختار حکومتی و نیروی نظامی آنها، فراهم آید. مفاهیم سنتی جنگ که گاهی در مباحث علم حقوق از آنها با عنوان «مخاصمات» (hostilities) یاد میشود در برگیرنده ی هیچ یک از قابلیتهای موجود در فهرست قابلیتهای جنگ اطلاعات نیست. اصطلاح جنگ اطلاعات و به ویژه بخش «جنگ» آن تا حدودی گمراه کننده است. پرداختن به موضوع جنگ اطلاعات کاری است دشوار ، از این جهت که برای بسیاری از افراد القاگر اموری است پراکنده و کمابیش ناپیوسته و در عین حال، برای معدود اشخاصی که با اقدامات نه چندان به هم پیوسته تشکیل دهنده ی مجموعه برنامه های جنگ اطلاعات دولت آمریکا آشنایی دارند معنای اموری منسجم و به هم پیوسته را دارد که به طور بالقوه همدیگر را تقویت میکنند. چندین سال است که اصطلاح جنگ اطلاعات را بدون توجه کافی، برای توصیف مجموعه ای از برنامه های دفاعی و امنیتی یا یک برنامه ی تسلیحاتی خاص از این مجموعه که برای هدف گیری امکانات C4I دشمن طراحی شده به کار میبرند. جنگ کنترلی (control warfare) تجلی فهرست گسترده ای از قابلیتهای جنگ اطلاعات است که میشود از آنها (علاوه بر ساختار C4I دشمن که هدف اولیه جنگ اطلاعات است) علیه زیر ساختهای ملی و قابلیتهای جنگ او نیز بهره برد. بنیان آموزه ی جنگ اطلاعات بر پایه جنگ الکترونیک گذاشته شده (در تعاریف بنیادین و اولیه خود) و در نمونه های اولیه تعریف خود همواره بر داده های الکترونیکی تاکید داشته و نحوه ایجاد اختلال در این داده ها بر علیه نیروی در تقابل با نیروی خودی را مد نظر و هدف اصلی خود قرار داده. مثلا، از کار انداختن رادار دشمن و آلوده کردن کامپیوتر های نیروی در تقابل با ویروسها رایانه ای، به کار گرفتن موشکهای هوشمند برای نابود کردن مراکز فرماندهی و اطلاعاتی آن ، و از جمله سردرگم کردن تجهیزات نیروی مخاصم با فرستادن علایم دروغین، و استفاده از دیگر وسایل برای گمراه کردن دشمن از مهم ترین وظایف در دستور کار جنگ اطلاعات بوده است. ولی به اطلاعات و داده ها، در جنگ فرانوین به عنوان یکی از مولفه های اساسی و یک سرمایه استراتژیک نگاه میشود. بدین معنی که تنها موضوع، کسب اطلاعات در باره ی جبهه یا حملات تاکتیکی به شبکه های راداری یا تلفنی طرف مقابل مطرح نیست، بلکه اهرم نیرومندی مورد نظر است که بتواند مهمترین تصمیمات دشمن را دگرگون سازد. در اینجا مفهومی متولد می شود به نام جنگ دانسته ها در صحنه ی نبرد به این صورت که : هر طرف خواهد کوشید با دستکاری در جریان گرفتن و فرستادن اخبار و اطلاعات، بر اقدامات دشمن، اثری با حداکثر تاثیر داشته باشد و دانسته های آن را در پرتوی آن چیزی که میخواهد قرار دهد. در اینجا عملیاتی که با عنوان فرماندهی و کنترل قابل قبول است بر این امر تاکید دارد: انجام اقدامات امنیتی، فریب نظامی، عملیات روانی، جنگ الکترونیک، و ویران سازی مادی با پشتیبانی متقابل از نظر اطلاعاتی، به منظور محروم کردن دشمن از اطلاعات، تحت تاثیر قرار دادن، کاهش، یا انهدام امکانات فرماندهی و کنترل او، و در عین حال تقویت امکانات فرماندهی و کنترل «دوست»در برابر چنین اقداماتی در برابر دشمن مشرک. اگر چنین آموزه فرماندهی وکنترلی در دستور کار قرار گیرد و به درستی و خوبی اعمال شود به فرماندهان این امکان را میدهد که پیش از آغاز عملیات جنگی سنتی، ضربه ی کارسازی را به دشمن وارد سازند. این دستور العمل و یا به واقع آموزه با تاکید بیشتر بر کارهای اطلاعاتی و جاسوسی و گسترش دامنه موضوع به عملیات روانی به منظور اثر گذاشتن بر «احساسات، انگیزه ها، تعقل واقعی (پردازش و تدبر با حد اکثر بازدهی) و سر انجام «رفتار نهایی» در واقع پارامتر ها ی رسمی و به واقع عناصر تشکیل دهنده ی جنگ اطلاعات را دگرگون و افزایش میدهد و دامنه و فراگیری این مفهوم را گسترده تر می سازد. طرح C4I ویژه نیرو های عملیاتی ،تصاویر دقیق و کاملی را از صحنه ی جنگ، اهداف مامورتهای به موقع و پیچیده و بهترین زاویه هدف گیری را در اختیار آنان قرار میدهد. استراتژی نظامی بر این مسئله تصریح دارد که عملکردهای C4I نه تنها دارای اهمیتند بلکه بی تردید در زمره ی جنبه های پشتیبانی کننده ی مبارزه و پیروزی در جنگ به شمار می روند. همچنین به تشابه مفهوم این مقولات با هم دقت شود: «اهداف ماموریتهای به موقع و پیچیده»و فرآیند «ارتباط» «تصاویر دقیق و کامل از صحنه جنگ» و فرآیند «نظارت» «بهترین زاویه ی هدف گیری» فرآیند «تحلیل داده ها» و «نظارت». از نیمه ی دهه ی ۱۹۸۰ تا اواخر آن یکی از محورهای اصلی مباحث جاری میان سیاستگذاران مسایل دفاعی و امنیتی اصطلاح درگیری کم شدت (low intensity conflict – lic) بود. مباحث جنگ اطلاعات (information warfare) نیز در اواسط دهه ی ۱۹۹۰، به طور منظم به معرکه ی آرای سیاست گذاران امور دفاعی و امنیتی بدل گشته بود . به عبارتی اصطلاح (جنگ اطلاعات) نیز همانند اصطلاح (درگیری کم شدت) قابلیت انتقال مفهومی ثابت و یکپارچه را به مخاطبان اصلی خود ندارد . در واقع جنگ اطلاعات را میتوان مشتمل بر روشهایی غیر مرگبار دانست که موجبات تضعیف یا از کار افتادن فرآیندهای مهم اطلاعاتی ارتباط (connectivity) ، نظارت (surveillance) و تحلیل داده ها (data analysis) را فراهم می آورد. رابطه ی میان این سه فرآیند اطلاعاتی از تاثیر عظیم و چشمگیر آنها بر توانایی ساختار رهبری دشمن در تصمیم گیری به موقع و یا آگاهانه برای مدیریت جنگ نشات میگیرد. در قاموس اطلاعات مدرن ، «ارتباط» ساختار و شالوده ی شاهراه اطلاعات نظامی را تشکیل میدهد و در این شاهراه حق تردد با داده های «نظارتی» است. «تحلیل داده ها» نیز کار جمع بندی و به نمایش گذاشتن داده های نظارتی را انجام میدهد. که در واقع بیشترین حجم داده ها را تشکیل میدهند، آنهم به نحوی که روند تصمیم گیری را سهولت بخشد. تصمیمات نظامی و دفاعی به شدت به کارایی این فرآیند ها وابسته است. مشکل بتوان تصمیم نظامی مهمی را سراغ گرفت که به طور مستقیم بر مبنای ارزیابی کمابیش آنی داده ها استوار نشده باشد. هیچ کدام از این فرآیندها به خودی خود به وجود آورنده ی قابلیتی مرگبار نیستند. بر همین اساس، برخی از فناوری های جنگ اطلاعات که کارایی نسبی این فرآیند های اطلاعاتی را کاهش میدهند باز در مجموعه ی بزرگتر دیگری از قابلیتهای جدید نظامی قرار میگیرند که گاه از انها با عنوان سیستمهای فناوری غیر مرگبار (non-lethal) یا نیمه مرگبار (low-lethal) یاد میشود. به دلیل انقلاب تکنولوژیک بوجود آمده سالهای اخیر در عرصه ی ارتباطات و الکترونیک و و نیز گزارشهای فراوانی که از موفقیتهای اقدامات اطلاعاتی صورت گرفته در جریان عملیات طوفان صحرا حکایت دارند و در ماهها و سالیان اخیر جای خود را در آثار مکتوب نظامی باز کرده اند، پیچیدگی این قبیل فرآیندهای (پشتیبانی کننده) افزایش یافته و نقش آنها در برنامه ریزی های دفاعی برجسته تر شده است. این افزایش پیچیدگی پیامدهای چندی برای امنیت ملی و بین المللی به دنبال دارد، از جمله در برخی موارد بروز قابلیتهای بالقوه (و به عقیده ی برخی بالفعل) در جهت کاهش چشم گیر توانایی های فرماندهان جبهه ی مخالف در انجام مانور یا اعزام نیرو به نحو موثر و کار آمد. در مورد عملیات آفندی اطلاعاتی باید خاطر نشان ساخت که امروزه فرماندهان، هدف گیری مراکز هماهنگی فرماندهی و کنترل را (که ارتباط، نظارت و داده پردازی، اجزای تفکیک ناپذیر آنها محسوب میشوند) در صدر سایر امور قرار دارند داده اند. یکی از مصادیق این قضیه، عملیات هوایی ناتو در سپتامبر ۱۹۹۵ بر فراز بوسنی و هرزگوین است که بر صحت این سیاست مهر تایید زد. برای آغاز جنگ اطلاعات لزوم کسب نوعی «امتیاز اطلاعاتی» (informational advantage) و یا «تمایز اطلاعاتی» (informational differential) به هنگام تدارک جنگ انکار ناپذیر مینماید . مفهومی که در اینجا مطرح است آن است که صحت و میزان اطلاعات و دانسته های نظامی نیروی خودی نسبت به نیروی دشمن در مقایسه با دانسته های دشمن در مورد این نیرو ها از سطح بالاتری برخوردار باشد. این مفهوم همواره به اندازه کافی معتبر بوده اما امروزه لزوم کسب و حفظ «برتری اطلاعاتی»برای فرماندهان، در مقابل هرگونه دشمن قبل و بعد از جنگ و در طول آن نه تنها بیشتر درک میشود، بلکه به لحاظ تکنولوژیکی با پیشرفت ماهواره های جاسوسی و امکانات امنیتی رایانه ها امکان تحقق آن افزایش یافته است.
-
1 پسندیده شدهخوب چندتا نکته اینجا مطرح شد که لازم میدونم در مود بعضی ها توضیح بدم . 1- دوستی عزیز بحث مقایسه ی سطح مقطع راداری (RCS) بین جنگنده ی T-50 و F-22 رو مطرح کردند ، در اینجا لازمه یادآوری بشه که عدد 20- DSBM یا 0.01 مترمربع (اشتباهی در متن اصلی 0.001 نوشه بودم) که در متن اصلی ذکر شده ، سطح مقطع راداری هواپیمای T-50 از رو به رو هست . نکته ای که در این مورد وجود داره اینه که سطح مقطع راداری هواپیما از زوایای مختلف فرق میکنه (که بدلیل وجود برجستگی در بعضی بخشهای هواپیماست) و قاعدتا ، سطح مقطع یک هواپیما از رو به رو ، بخاطر برجستگی دماغه هواپیما ، بیشترین مقدار رو در میان بقیه قسمت ها داره . ( نتیجتا احتمال کشف هواپیما از رو به رو بیشتر از هر حالت دیگری است) شکل زیر دیاگرامی از سطح مقطع راداری هواپیمای A-26 Invader از جهات مختلف هست . همونطور که مشخص میباشد ، سطح مقطع راداری یک جنگنده از رو به رو و از طرف نوک بالها نسبت به بقیه ی زوایا بیشتر است . با توضیحات بالا ، به این نتیجه میرسیم که عدد 0.01 متر مربع ، ماکسیمم سطح مقطع هواپیمای T-50 هست . در حالیکه وقتی شرکت لاکهید مارتین در سال 2009 سطح مقطع راداری F-22 را عدد 40- Dsbm یا 0.0001 مترمربع اعلام کرد ، هیچ اشاره ای به اینکه این سطح مقطع کدام قسمت هواپیماست نکرده است (احتمال میرود به دلایل تبلیغاتی ، این عدد مینیمم سطح مقطع راداری F-22 باشد) لذا مقایسه ی این دو عدد با یکدیگر کار صحیحی نیست . 2- همونطور که در متن گفته شده ، ایراداتی در طراحی بخش پایین بدنه ی T-50 وجود دارد که مشابه ایرادات موجود در بخش پایینتی جنگنده ی F-35 است و باعث افزایش سطح مقطع راداری در بخش پایینی این دو هواپیما شده است . اما با توجه به اینکه جنگنده ی F-35 با وجود این مشکلات ، یک جنگنده ی کاملا Stealth به شمار میاید . T-50 نیز مطمئنا یک جنگنده ی پنهانکار و نه نیمه پنهانکار خواهد بود . بخصوص با توجه به این نکته که مانورپذیری بالای T-50 تا حدودی ضعف پنهانکاری بخش پایینی آنرا پوشش میدهد (توانایی که در F-35 وجود ندارد) . 3- در مورد پنهانکاری قسمت عقبی هواپیما هم همونطور که دوستان فرمودند ، یکی از دلایل اصلی ، مشخص نبودن موتور اصلی برای این هواپیماست ، شرکت Saturn اعلام کرده است که موتور پیشرفته ی 117 ، موتور اصلی این جنگنده خواهد بود . اما این موتور برای استفاده در اولین نمونه های T-50 آماده نشد و بالاجبار ، موتور 117S در حال حاضر در نمونه های اولیه ی T-50 نصب شده است . در مورد تاپیک مانورهای هوایی هم انشالله بزودی (بعد یا در جریان این تاپیک) یک تاپیک دیگه با این مضمون میزنم
-
1 پسندیده شدهسالهاست که نام پروژه ی PAK FA با هدف تولید یک جنگنده ی پیشرفته خط مقدم برای استفاده نیروی هوایی روسیه در مقالات و محافل نظامی به گوش میرسد . ابتدا طرحهای آزمایشی Su-47 ، Mig 1.44 و حال ، جنگنده ی نسل پنجمی T-50 که در حال گذارندن تستهای خود است . هر چند در طول این مدت ، اطلاعات در مورد این جنگنده (و این پروژه) بیشتر به حدس و گمانه زنی محدود میشد . اما نمایش اخیر جنگنده ی T-50 در نمایشگاه MAKS 2011 که در حقیقت اولین نمایش این جنگنده برای عموم به شمار میرود ، نشان داد که امروز ، این هواپیما چیزی بیش از "یک طرح روی کاغذ" است . با توجه به این موضوع و اینکه بطور حتم در ماههای آینده جزییات بیشتری در مورد این جنگنده اعلام خواهد شد . این تاپیک بطور مخصوص برای انتشار آخرین جزییات از این جنگنده و بررسی دقیق آن ایجاد شده است . <قسمت اول> طرح جنگنده ی T-50 ، پس از Su-47 و Mig 1.44 ، در راستای اهداف پروژه ی بلند مدت PAK FA برای تجهیز نیروی هوایی و دریایی ارتش روسیه به یک جنگنده ی پیشرفته نسل پنجم ، از اواسط دهه ی 2000 آغاز شد اما توسعه ی آن به دلیل برخی مشکلات فنی از 2007 تا 2010 به دارازا کشیده شد . سرانجام ، اولین نمونه ی آزمایشی این جنگنده در 29 ژانویه ی 2010 در فرودگاه Komsomolsk-on-Amur Dzemgi در سیبری به مدت 47 دقیقه پرواز کرد . تستهای بعدی روی دو نمونه اولیه ی این جنگنده (که فاقد رادار و سیستم کنترل تسلیحات بودند) تا سال 2011 ادامه یافت . در 14 مارس 2011 ، این جنگنده توانست برای اولین بار با سرعت مافوق صوت پرواز کند و در نمایشگاه بین المللی MAKS 2011 ، برای اولین بار نمایش عمومی خود را انجام دهد . طراحی : مقاله ی "Assessing the Sukhoi PAK-FA" نوشته ی دکتر کارلو کپ و پیتر گون در سال 2010 از وبسایت Air Power Australia مینویسد : تحلیل طراحی بدنه ی جنگنده ی T-50 نشان میدهد ما با جنگنده ای مواجه هستیم که در بخش طراحی جلو و بالای بدنه ، Intake (مکنده)های موتور ، بالها و دم کاملا با جنگنده های F-22 و YF-23 قابل رقابت است . اما طراحی بخش مرکزی بدنه و بخش خروجی موتور جت آن نسبت به F-22 ضعیفتر بوده و دارای ضعف های مشترکی با جنگنده ی F-35 است که شاید بخاطر استفاده از موتورهای موقتی (احتمالا AL-41F1A) بوده است . طراحی کلی جلوی بدنه ی جنگنده ی T-50 ، بخصوص طراحی کاکپیت بیش از هر جنگنده ی دیگری به Y-23 شباهت دارد اما تفاوتهایی نیز در طراحی این دو وجود دارد ، ارتفاع دماغه در T-50 برای ایجاد فضای بیشتر برای رادار AESA ، افزایش یافته است . Intake ها یا مکنده های موتورهای جت T-50 همانند F-22 بطور ذوزنقه ای طراحی شده اند اما نسبت ابعاد این دو با یکدیگر متفاوت است و نقاط تیز Intake ها در T-50 بی سر شده اند که در کاهش سطح مقطع راداری بسیار موثر است . بطور کلی ، در صورتیکه Intake ها بطور موثر با مواد جاذب امواج ساخته شده باشند ، سطح مقطع راداری مکنده ها با نمونه های آمریکایی برابر خواهد بود . در طراحی بالها ، طراحی بال T-50 بیشتر به F-22 و طراحی بالای بدنه بیشتر به Y-23 شباهت دارد . در بخش موتور ، قرار دادن خط مرکز موتورها بالای مرکز جرم ورودی هوای موتور باعث ایجاد یک خم S شکل در تونل ورودی هوا میشود . شرکت سوخوی هنوز اعلام نکرده که از مسدودگر در ورودی هوا استفاده خواهد کرد یا خیر . پیش از این ، گزارشات اعلام شده نشان داده است که استفاده از مسدودگر (Blocker) در جنگنده ی Su-35S ، باعث کاهش 15 دسیبلی سطح مقطع راداری در باند X در مقایسه با جنگنده ی Su-27K (که از مسدودگر استفاده نمیکند) شده است . T-50 در طراحی زیر و کناره ی بدنه اصلی ، بخصوص اتصال بالها به بدنه ، دارای ضعف مشابه جنگنده ی F-35 است و نسبت به F-22 و YF-23 در رده ی پایینتری قرار میگیرد . این مشکلات در طراحی کنونی غیر قابل اصلاح بوده و با استفاده از مواد مخصوص نیز قابلیت بهبود زیادی ندارد . از این رو ، پایین بدنه ی اصلی T-50 همانند F-35 ، بازپس سپوکولوم زیادی دارد و در مانورهایی که بخش پایینی بدنه در معرض یک فرستنده (بخصوص روی باند Ku تا L) قرار میگیرد ، این مشکل وجود خواهد داشت . در مقابل ، آنالیز خصوصیات آیرودینامیکی جنگنده ی T-50 نشان دهنده ی برتری چشمگیر این جنگنده نسبت به تمامی رقبای غربی است . بر اساس این آنالیز ، بدنه ی جنگنده ی T-50 با فراهم کردن "چابکی شدید" ، آنرا در اکثر بخش های پروازی نسبت به Su-35 برتر نشان داده است . این چابکی زیاد با استفاده ی موثر از سامانه ی کنترل بردار رانش 3 بعدی ، دم تمام متحرک ، طراحی آیرودینامیکی پالایش شده ، ثبات ایستایی بالا و توزیع جرم دقیق برای کنترل اثرات اینرسیایی ممکن گردیده است . سیستم کنترل بردار رانش 3 بعدی ، نوع جدیدی از کنترل بردار رانش است که علاوه بر کنترل افقی و عمودی بردار رانش (که در سیستمهای کنترل دو بعدی وجود داشت) قابلیت کنترل زاویه ای بردار رانش را نیز داراست . جنگنده ی F-22 Raptor از سیستم کنترل رانش دو بعدی استفاده میکند . لازم به ذکر است که این قابلیت های کنترل پروازی بی نظیر در T-50 ، امکان انجام راحت مانورهایی مثل چرخش تخت (Flat Turn) یا چرخش هایی با زاویه مخالف چرخش های متعارف ، میتواند تا حد زیادی از کشف اثرات راداری زیر بدنه ی جلوگیری کند . اما جنگنده ی F-35 به دلیل نداشتن این قدرت مانور ، به طور اجتناب ناپذیری در معرض کشف و ردیابی قرار میگیرد . از دیدگاه مهندسی سطح مقطع راداری ، طراحی PAK FA به عنوان اولین پروژه ی روسها برای تولید جنگنده ی پنهانکار بسیار موفق و قابل رقابت با نمونه های غربی بنظر میرسد . مدارک موجود نشان میدهد که طراحی T-50 قابلیت رقابت با F-22 در زمینه ی پنهانکاری (VLO) را داشته و در زمینه ی آیرودینامیکی و کینماتیک (جنبشی) ، از رقیب آمریکایی خود پیشی گرفته است . تا کنون ، تنها اظهارنظر رسمی شرکت سوخو در مورد سطح مقطع راداری جنگنده T-50 ، اعلام این مورد بوده که سطح مقطع راداری جنگنده ی PAK FA تقریبا 40/1 سطح مقطع راداری Su-35S است . با توجه به آزمایشات ، Su-35S بدون مخازن خارجی ، از رو به رو و توسط یک رادار باند X دارای سطح مقطع راداری بین 0.5 تا 2 متر مربع است که در صورت مبنی قرار دادن ، سطح مقطع راداری T-50 از رو به رو و توسط یک رادار باند X بین 13- تا 19- Dsbm خواهد بود . طبق آنالیزهای کارشناسان که در مارس 2009 ، سطح مقطع راداری بخش جلوی T-50 در مقابل یک رادار باند X حدودا 20- Dsbm (یا 0.01 متر مربع) میباشد که با اعلام رسمی شرکت سوخو نیز همخوانی دارد ... منبع : http://warfare.ru/?linkid=2280&catid=255 مترجم : Cheka
