برترین های انجمن

  1. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      3,109


  2. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      5,269


  3. NIX

    NIX

    Members


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      876


  4. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      9,426



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 6 مرداد 1398 در همه مناطق

  1. 11 پسندیده شده
    سلام علیکم بحث عملیات مرصاد ( به تعبیر منافقین ، فروغ جاویدان ) را باید از چند ماه جلوتر ( 29 خرداد 67 ) بررسی کرد . ارتش عراق بعد از کربلای 5 یک برآوردی داشت که واحدهای ایرانی بعد از هر حمله نیمه گسترده یا گسترده بسرعت توان رزمی خودشون را از دست میدهند ( محسن رضایی ، مرجع : اگر درست یادم باشد ، کتاب جنگ درسال 65 یا جزوه منتشر نشده دفتر سیاسی سپاه ) با این پیش فرض ، بعد از عدم الفتح عملیات بیت المقدس 7 ( شلمچه / 5 ضلعی ) ، عناصر رزمی منافقین به استعداد 22 تیپ ( نزدیک به 3000 نفر ) به خطوط پدافندی لشکر 16 زرهی و 11 امیرالمومنین (ع) حمله کردند . نیروی هوایی عراق هم با 530 سورتی پرواز ، پشتیبانی هوایی را بر عهده داشت ( عملیات چلچراغ ) بیلان این حمله که بنا برخی گفته ها ، به شکلی فاجعه بار بود که عناصر منافقین تا ستاد لشکر هم پیشروی کرده بودند ( طول محور پیشروی 50 کیلومتر و عمق منطقه مورد تهاجم 30 کیلومتر بود ) شامل 44 دستگاه تانک ، 38 نفربرزرهی ،30 قبضه توپ و 3400 قبضه سلاح سبک بود که به غنیمت منافقین درآمد ، 2777 نیروی خودی( اکثرا سرباز وظیفه ) هم اسیر شدند . حالا اگر خلاصه وار وقایع را بررسی کنیم : 1- دوم ، نهم و بیست وچهارم تیر 67 ، حمله سراسری ارتش عراق به تاسیسات نفتی ایران 2- قضیه نامه برای تامین نیازهای جنگ به مرحوم امام (ره) 3- حمله سراسری ارتش عراق به جزایر مجنون ( 4 تیر 67 ) 4- حمله سراسری ارتش عراق در غرب ( 7 تیر 67 ) 5- ساقط شدن ایرباس ( 12 تیر 67 ) 6- تخلیه حلبچه ( 20 تیر 67 ) 7- حمله به مواضع نیروی زمینی ارتش ( لشکر 21 حمزه ) ، زبیدات ، شرهانی ، جبل حمرین ، عین خوش ، موسیان تا جنوب دهلران ( نزدیک به 1500 مایل مربع ) با استفاده از یک تیپ زرهی ( غنیمت 92 دستگاه تانک ، 60 نفربر زرهی ، 130 قبضه توپ ، 187 قبضه خمپاره انداز ، 448 دستگاه خودرو خودی بدست دشمن ) چیفتن غنیمتی منافقین این را بگذارید در کنار سردرگمی عامه مردم و نیروی های نظامی از پذیرش قطعنامه 598 و بطور قطع غافلگیری شبکه اطلاعاتی خودی از تحرکات منافقین ... بخش عمده ای از واحدهای رزمی سپاه همزمان با این رویداد در جنوب حضور داشتند ( بر اساس یک تقسیم بندی از سال 65 ، سپاه برای عملیات آفندی وارد عمل میشد و بعد از تصرف و تامین منطقه ، خط به واحدهای پدافندی ارتش تحویل می شد ، علت تلفات ارتش به همین دلیل هست ) طبیعتا در زمان شروع آفند منافقین ، بدلیل غافلگیری اطلاعاتی ، عملا نیروی سازمان یافته در منطقه حضور نداشت ( به استثنای نیروهای یگانی حاضر در منطقه ) شرایط نیروی هوایی در 24 ماه منتهی به پایان جنگ به صورتی نبود که برتری هوایی مطلقی ایجاد شده باشد ، ضمن اینکه نیروی هوایی عراق با تعداد نامشخص سورتی پروازی ( میگ-23 و میراژ اف-یک ، پوشش هوایی کاملی را ایجاد کرده بودند که حتی منتهی به بمباران پایگاه سوم شکاری همدان و پادگان لشکر 28 سنندج با مهمات خوشه ای شد . اشتباه نبود ، حماقت سیاسی بود که بدنبال آن برآورد غلط نظامی هم ایجاد شد . ( وقتی بارها یاد آوری میشود که در برآورد قدرت دشمن ، به مانند وضعیت رسانه ای فعلی ما ، نباید دشمن را در هر سطح ، مکان و زمان دست کم گرفت ، به دلیل وجود همین تجارب هست // دقت کنید که اگر درست به یاد داشته باشم ، رجوی ملعون ، در مستند " گرگها " گفته بود " صاحبخانه (صدام ) ما را جواب کرده " !!!!!!!!!!!!!!!!!! ) تصور می کنم این رسانه ها برای تصحیح روند حرکتی که دارند بیشتر باید روی جنبه تحلیل نظامی این وقایع مانور داشته باشند تا جنبه ای فرعی دیگر ... https://www.aparat.com/v/FkOXe قطعا" نیازمند کار گسترده ای هست ولی اجمالا": عملیات نظامی چه درشکل آفندی و چه در شکل پدافندی ( در سطح پایین تر ) معادل هرج و مرج هست ، یعنی قرار نیست هر چیزی که در نقشه طراحی شده ، مو به مو روی زمین عملیات پیاده شود . طبیعتا" فرمانده ای که بیشترین انعطاف پذیری رزمی را داشته باشد ، در محیط هرج و مرج ، عملکرد بهتری دارد . با توجه به شرایطی که بیان شد ، عملکرد خودی را رصد کنید : 9 صبح 5 مرداد 67 : اولین واکنش ما از سمت دو تا نیروی حاضر در منطقه شروع شد ( گردان روح ا... جمعی لشکر 27 با هدایت سرتیپ شهید علی یاری از ارتش + یک گردان از لشکر بدر ) و بعد از مدت کوتاه ، 4 گردان از تیپ12 قائم (عج) سمنان + عناصری از سپاه ولی امر و بعداز آنها ، یگانهایی از لشکر 71 وقتی اوضاع بتدریج تثبیت شد ....... شناسایی هوایی هم صورت گرفت ، هوانیروز و نیروی هوایی هم وارد عمل شدند و ..... ضمن اینکه در مجموع عملکرد ما در مرصاد ، با توجه به وضعیتی که وجود داشت ، بلحاظ نظامی ، قابل قبول هست ، دلیل علمی اش هم این هست که فرمانده یگان مدافع بعد از حضور در منطقه عملیاتی ، سه ماموریت مهم دارد : 1- متوقف کردن و سپس انهدام سازمان رزمی واحدهای مهاجم ( توقف منافقین پشت تنگه مرصاد ) 2- غافلگیر کردن واحدهای مهاجم ( دور زدن و بستن عقبه منافقین و همزمان اجرای حملات هوا به زمین برای زمینگیر کردن ستون مکانیزه ) 3- محدود کردن گزینه فرماندهی دشمن به دو راه کار عقب نشینی یا انهدام کامل توان رزمی ===== کل طرح ریزی عملیاتی منافقین ، اگر سخنرانی سردسته این گروهک را در جریان جلسه توجیهی قبل از حمله را مبناء قرار بدهیم ( که فایل ویدئویی اش ظاهرا موجود هست ) ، روی مفهوم " فلج کردن ، شوک ، مرعوب سازی ، آسیب زدن و نابود کردن " واحدهای مدافع قرار داشت که البته درس عبرتی برای ما هست که برای وقایع آینده ، عکس العمل سد کننده ( بلاکینگ پوزیشن ) مطلوب تری را به نمایش بگذاریم .
  2. 9 پسندیده شده
    کاش تلویزیون به جای سریالهای در پیت این واقعیات تاریخی را درام کند و به نسل نوجوان که اصلا نمی‌دونه این جانورها کی بودند نشان بده
  3. 8 پسندیده شده
    زندان نا امیدی ؛ تسلیم عامل کشتار سربازان امریکا جنگ کره نوعی جدیدی از فشار بر اسرای جنگی را معرفی نمود. نرخ مرگ و میر در کمپ های اسرای جنگی در کره شمالی عدد باور نکردنی 38 درصد بود – بیشترین میزان در تاریخ نظامی ایالات متحده چیزی که فهم این اعداد را دشوار میکند این است که محل اسکان ، آب و غذای کافی در اختیار تمام اسرای جنگی قرار داشت واکثر آن ها شکنجه های فیزیکی نشده بودند (چیزی که در جنگ های قبلی شایع بود) بازداشتگاه های سربازان امریکایی کمپ هایی بود که بنابر استاندارد های معمول ظالمانه و یا غیر عادی نبودند ، اسرا سرپناه ، آب و غدای کافی در اختیار داشتند. آن ها در معرض شکنجه های فیزیکی معمول هم نبودند، در حقیقت شکنجه های فیزیکی در اردوگاه های اسرا در کره شمالی از هر اردوگاه اسرای جنگی دیگری در تاریخ جنگ های بزرگ کمتر بود پس چه چیزی در این کمپ ها باعث مرگ و میر این همه سرباز امریکایی می شد؟ چه چیزی برای سربازان جنگی آموزش دیده چنین ویرانگر بود؟ اسرای امریکایی درون حصاری از سیم های خاردار نبوده و سربازان مسلح کمپ ها را محاصره نکرده بود ؛ با این وجود هیچ سربازی هرگز برای فرار تلاش نکرد ؛ علاوه بر این این مردان بار ها سلسله مراتب (نظامی) را نقض و مقابل یکدیگر قرار گرفتند و گاهی روابط نزدیکی با زندانبانان کره ای بر قرار میکردند هنگامی که بازماندگان (از کمپ ها) به گروه صلیب سرخ در ژاپن تحویل شدند ، به آن ها فرصت تماس تلفنی با عزیزانشان داده شد که خبر زنده بودنشان را به اطلاع ان ها برسانند، اما تعداد بسیار کمی زحمت تماس به خود دادنند این سربازان پس از بازگشت به خانه هیچ دوستی و رابطه ای با یکدیگر ادامه ندادند. ویلیام . ای . مایر پس از جنگ کره ، سرگرد (دکتر) ویلیام ای مایر که بعد ها رییس (فرمانده) روانشناسی ارتش امریکا شد ، روی 1000 اسیر جنگی امریکایی در کمپ های کره شمالی در اسارت بوده اند مطالعه نمود او مشخصا به به آزمایش یکی از مخرب ترین و موثر ترین موارد عملیات روانی ثبت شده علاقمند بود ، موردی که باعث ویرانی افراد میشد دکتر ویلیام مایر یک بیماری جدید در میان اسرای جنگی کره کشف کرد – یک سندرم نا امیدی فراگیر و شدید که آن را (میراسموس Mirasmus) یا فقدان مقاومت و انفعال شدید تعریف نمود سربازان به آن میگفتند (بیماری تسلیم) Give up-itis [اصطلاح (تسلیم) افرادی را توصیف می کند که با ایجاد بی خیالی مفرط به فشار های روانی واکنش می دهند ، امید را از دست داده با چشم پوشی از میل به بقا بدون هیچ علت طبیعی (فیزیولوژی) می میرند] چطور ممکن بود امید کاملا از قلب سربازان رفته باشد؟ برای نا امید کردن افراد از زندگی از چهار روش استفاده میشد اول جاسوسی از بقیه تشویق میشد اگر کسی جاسوسی بقیه را میکرد کره ای ها به او جوایزی مثل شیرینی و یا سیگار می دادند نکته شگفت انگیز این بود که نه متخلف (لو رفته) و نه گزارش دهنده تنبیه نمی شدند ، نیت حقیقی این بود که اعتماد بین همرزمان از بین برود دوم انتقاد شدید از خود ترویج میشد ، زندانبانان گروه های کوچکی تشکیل می دادند که سربازان نه فقط به کار های بدی که کرده اند ، بلکه به کار های خوبی هم که می توانستند انجام بدهند ولی شکست خورده اند اعتراف کنند این اعتراف برای کره ای ها نبود ، بخاطر نابود شدن عزت نفس بین سربازان امریکایی بود تکنیک سوم شکستن وفاداری به دیگران بود خصوصا به رهبران و کشور اینکار برای شکستن روحیه کار گروهی و همکاری و جایگزینی آن با انزوا و علاقه به منافع شخصی بود در یک مورد گزارش شد که 40 نفر در مقابل بیرون انداختن سه نفر از سربازان بیمار از کلبه توسط یک زندانی بد خلق ، هیچ کاری نکردند تا آنها از سرما بین بروند وقتی از ایشان سوال شد چرا کاری نکردید پاسخ دادند: چون کار ما نبود (به ما ربطی نداشت) http://www.angelfire.com/art2/koreanwar_pow/pow-15.JPG چهارم آخرین طرح ویرانگر این بود که زمانی که سربازان زیر آواری از احساسات منفی هستند همه حمایت های مثبت احساسی از ایشان دریغ میشد اگر سربازی نامه ای حمایتگرانه (دلگرم کننده) از خانه دریافت میکرد زندانبانان آن را نگه میداشتند ، در مقابل هر خبر بدی مثل مرگ عزیزان یا خبر ترک همسرانشان سریعا تحویل داده میشد ، این تضعیف روحیه دائمی و ثابت ایجاد یک نا امیدی از افراد مورد علاقه ، کشور و حتی ایمان مذهبی میشد این که سربازی در کلبه ها سرگردان و نا امید دیده شود و تصمیم بگیرد که تلاش برای بقا هیچ سودی ندارد اصلا غیر عادی نبود. او تنها به گوشه ای رفته ، می نشیند و پتویی روی سر میکشد و ظرف دو روز او مرده بود اگر سربازان کتک میخوردند ، یا به صورت آن ها آب دهان پرتاب میشد عصبانی میشدند . خشم به آنها انگیزه بقا می داد ، اما در نبود انگیزه سربازان به سادگی می مردند ، حتی اگر توجیه پزشکی برای مرگ آنها وجود نداشت صرف نظر از موارد جزئی شکنجه فیزیکی ، میراسموس نرخ مرگ کلی سربازان در کمپ های اسارت در کره شمالی را به عدد شگفت انگیز 38% رساند ؛ بالاترین میزان مرگ در بین اسرای جنگی در تاریخ ایالات متحده شگفت انگیز تر اینکه نیمی از این سربازان بسادگی بخاطر تسلیم شدن (بیماری تسلیم) مردند آنها کاملا در حصر بودند ، هم فیزیکی و هم ذهنی چکیده ای از پ.ن: حساب نگارخانه میلیتاری ندارم ، لطفا تصاویر منتقل شود
  4. 7 پسندیده شده
    سلام در مورد بی 52، زمانی قرار بود بی 58 جایگزین این پرنده که یکی از نماد های جنگ سرذ هست بشه، اینکه خود بی 58 و چند نسل بعدش منجمله بی 2، قراره بازنشست بشن ولی پرچم سالار هنوز بالاست و قرار هست تازه تعدادی از حال رزرو به وضعیت عملیاتی تغییر پیدا کنن کالا داستان دیگری هست، که به طور خلاصه در ۳ عامل میشه بیان کرد، اول بحث اعتماد پذیری بالای این پرنده، دوم مزیت هایی تعمییر نگه داری و هزینه های عملیاتی که برا نیرو هوایی داره،منجمله قطعات یدکی موجود و البته ساده تر بودن ساختار پرنده، سوم مزیت های قابل توجه این پرنده به عنوان یک بستر لانچ هواپایه که باعث شده تعدادی از پروژه های ناسا هم بر بستر این پرنده پیاذه بشه. البته بنده از اونجایی که از مدت ها قبل از اینکه بی 21 اسم گذاری و یا کد گذاری بشه، و پروژه هنوز در مرحله بررسی طرح های مفهومی بود و اساسا در فضای وب فارسی کمتر کسی اسم LRS-B (سرواژه عبارت بمب افکن ضربتی دور برد) براش آشنا بود به اتفاق امیر ارسلان عزیز که زحمت تاپیک رو کشیدن رو این موضوع کار کردم، و اتفاقا منابع وسیعی مورد بررسی قرار گرفت، لذا اندک آشنایی با مختصات این پروژه دارم، اما پارادوکسی که برای شما پیش اومده از اونجا ست که همون طور که دوستان اشاره کردند ما در دنیای قطعیات مطلق 0 و 1 زندگی نمی کنیم، البته که در طراحی این پرنده اختفا و کم پیدایی اصل مهمی بوده، ولی در عین حال به این معنی نیست که با پرنده ای اساسا ناپبدا و حامل تیر غیب طرف باشیم، در عین حال فاکتور دیگه که به موازات مساله استیلث وجود داره هزینه هست، شما هرچه در نمودار رادار گریزی بیشتر جلو برید، هم زمان در نمودار هزینه به صورت نمایی بیشتر بالا هم میرید، از طرف دیگه ورود چنین پرنده ای به عمق محدوده حفاظت شده خصم قبل از سرکوب پدافند امری ست بسیار پر ریسک، خصوصا وقتی با پرنده ای بسیار بزرگ، با سرعت مادون صوت و مانورپذیری محدود مواجه هستیم، کما اینکه از بی 2 نیز چنین استفاده ای نشد، در عین حال بنا هم نیست هر پدافند محدودی از دورترین فواصل پشت خطوط مرزی بتونه این پرنده رو رهگیری و سرنگون کنه، با این اوصاف بر می گردیم به همون نمودار رادار گریزی و هزینه، نقطه ی بالانس رو باید کجای نمودار گذاشت؟ جایی که بیشترین هزینه رو داریم، که طبعا به کاهش تیراژ می انجامه که به طور ثانویه باعث افزایش هزینه های عملیاتی و نگهداری میشه و البته شانس بیشتری برای نفوذ در مناطق حفاظت شده داره یا این نقطه ی بالانس رو آنچنان که در اطلاعات و صحبت های موجود پیرامون پروژه دیده میشد و در پست قبل هم مورد اشاره قرار گرفت، با تعدیل پروژه از پرنده ای رادیکال و به شدت گرون قیمت، پروژه رو به مسیری هدایت کنیم که ضمن برخورداری از قابلیت های نسباتا مناسب رادارگریزی بشه تعداد بیستری ازش عملیاتی کرد و سر پروژه نیاد آن بلایی که بر سر اسپریت اومد! در نهایت مجددا توصیه به مطالعه ی تاپیک "طالع نحس" می کنم برای درک بهتر زمینه های این پروژه با تشکر از توجه شما
  5. 7 پسندیده شده
  6. 7 پسندیده شده
    حالا بسته به جهان بینی افراد و نوع دیدگاهشون به مسائل داره ولی شاید اگر این تصمیم منافقین نبود ما با مشکلات بیشتری روبرو بودیم. این نبرد با همه تلخی هاش میدانی شد برای نابودی تعداد زیادی از خائنین که با قدم های خودشون وارد معرکه شدند و مرگ ذلت بار نصیبشون شد. از این منظر شاید یکی از الطاف الهی بشه شمردش نسبت به این انقلاب. به نظرم در نمایش چهره به معنای دقیق کلمه خائن و پست این طیف بسیار کوتاهی شده. از ابتدای انقلاب از 1.ترور سران سیاسی، 2.نخبگان فکری، 3.مردم عادی و 4.نیروهای نظامی گرفته تا 5.همکاری با طیفی که عملکردش در ابتدای جنگ تاثیری منفی داشت و بعد 6.خرابکاری های متعدد در عین حال که دشمن درگیر یک جنگ خارجی بود تا بعد 7.پیوستن به دشمن خارجی و بحث جاسوسی های بیشمار از داخل پایتخت تا شهرها و خود 8.میادین جنگ و 9.شکنجه بدنی و روانی اسرا و 10.تخلیه اطلاعات و بعد هم 11.مشارکت در حمله نظامی نیروهای خارجی به کشور و بعد هم 12.حمله مستقیم خودشون با حمایت دشمن خارجی و بعد از جنگ 13.ادامه برنامه های جاسوسی متعدد که ما تنها از بخشیشون آگاه هستیم و 14.ترور شهید صیاد شیرازی و 15.برملا کردن برنامه هسته ای ایران که شاید از چند منظر به این کشور ضربه ابدی زد (از جمله اصلا مشخص نیست در اون دوران اگر مثل پاکستان نه برنامه ریزی شده بلکه غریزی (اگر قرار بود در یک مسیر طبیعی) شاید سلاح هم ساخته شده بود حالا وضعیت چگونه بود) که مهمترین به خاطر نوع فاش سازی اطلاعات 16.تحریمها و فشار های سه دهه ای را به کشور تحمیل کردند و بعدتر 17.ضربات عملیاتی و تروریستی و جاسوسی به کشور و همکاری با دشمن شماره یک این کشور یعنی صهیونیستها و ال سعود و تجزیه طلبان و اصولا هر کسی که تنها اراده به دشمنی با این کشور کرد به هر بهانه ای و 18.فاجعه عظیم انفجار مقر موشکی و ترور شهید طهرانی و چهل نفر از نخبگان موشکی و نابودی یک تاسیسات مهم و عقیم کردن تلاشهای یک مجموعه پیوسته (با نابودی تمام مجموعه تقریبا)*** و 19.ترور دانشمندان هسته ای و 20.کمک به درز اطلاعات هسته ای به صهیونیستها و 21.افزایش فشارها به کشور و 22.برنامه های تخریبی و روانی در کشور ، 23.24.25.26.....در کنار تمام مواردی که ما اطلاعی ازشون نداریم و شاید تنها نیروهای اطلاعاتی بخشیش را در آرشیو محرمانه نگه داشتند؛ به نظرم با فاصله بسیار زیاد لقب مشمئز کننده و کثیف ترین ترین و پرکارترین طیف خائنین را در طول تاریخ برازندشون میکنه. *** قطعا برای ما خسران بزرگی بود ولی هیچ کس و از جمله خود این خائنین تهوع آور نمیتونند پیش بینی کنند که تقدیر، برخی خسران ها را به چه جهتی هدایت میکنه. به خواست خدا شاید مسیر شهید طهرانی و همکارانش مسیری روشن تر خواهد ماند ...
  7. 5 پسندیده شده
    قسمت دهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین واشنگتن برای به ثمر رساندن این کلان استراتژی ، باید سیاست های زیر را اجرا کند :  تقویت نیروی نظامی ایالات متحده ایالات متحده باید در ظرفیت های دفاعی خود ، مخصوصا برای شکست دادن توانایی منع دسترسی (anti-access) چین سرمایه گذاری کند، و از اعمال قدرت (Power projection خود حتی در برابر مقاومت متمرکز پکن استفاده نماید .در حال حاضر, مولفه نظامی دولت اوباما برای تقویت تصویر قدرت در آسیا کوچک است: اضافه کردن چهارمین زیردریایی تهاجمی (Attack submarine) به گوام , گردش 2500 تفنگدار دریایی (منظور نیروی گردشی سپاه تفنگداران - Marine Rotational Force هست ) در داروین (Darwin) استرالیا ; بکار گیری تعداد کمی از کشتی‌های رزمی ساحلی (LCS - Littoral combat ship) در سنگاپور; پیشرفت های جزئی در تکنولوژی , جاسوسی و دفاع موشکی; و افزایش نیروی دریایی ایالات متحده در آسیا از 50 به 60 درصد در بلند مدت.هیچ کشوری در آسیا، یا دسته کم چین، افزایش نظامی آمریکا در آسیا را جدی نمی‌گیرد، مگر اینکه آمریکا گام‌های محکم و جامع زیر را بردارد: کنگره باید کلاهبرداریها را حذف کند و بودجه دفاعی ایالات متحده را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. کاخ سفید باید با کنگره در مورد بازنگری معقول و معنادار بودجه دفاعی و تخصیص نیرو کار کند. در غیر این صورت ، محرک‌های داخلی هزینه (غرامت و حقوق) در بودجه ، هر گونه افزایش معقول بودجه را تحت شعاع قرار میدهند. تعادل هسته‌ای موجود بین ایالات‌متحده و چین باید حفظ شود، چرا که برای وضعیت ایالات‌متحده در آسیا حیاتی است. واشنگتن باید توانایی های نظامی ایالات متحده را به سمت از بین بردن توانایی منع دسترسی - تحدید منطقه ای (A2/AD) چین به خصوص در مناطقی که ایالات متحده از مزایای آن استفاده می کند با کمک وسایل نقلیه بدون سرنشین پنهانکار برد بلند و نبرد زیرسطحی هدایت کند. واشنگتن باید بر آزادی کشتیرانی و پروازهای عبوری (overflight) ، از جمله در مناطق اقتصادی ، برای کشتی ها و هواپیماهای نظامی و غیر نظامی تاکید کند و به طور مناسب پکن را به چالش بکشد اگر این هنجار ها نقض شوند . واشنگتن باید توانایی و ظرفیت نظامی خود را برای بهبود قابلیت همکاری با هم پیمانان در آسیا به منظور کمک به کشورهای منطقه برای توسعه ظرفیت‌های منع دسترسی - تحدید منطقه ای (A2/AD) خود در برابر چین ، افزایش دهد. واشنگتن باید تقویت شبکه دفاع موشکی ایالات متحده در اقیانوس آرام را برای حمایت از متحدان تسریع کند . واشنگتن باید تلاش‌ها برای حفاظت از حوزه فضایی خود را هنگامیکه در حال توسعه یک جایگزین هوایی برای ارتباطات حجم بالا است، افزایش دهد . واشنگتن باید نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده را در دریاهای چین جنوبی و شرقی تقویت کند. واشنگتن باید میزان و مدت تمرینات دریایی را با کشورهای حوزه دریای چین جنوبی افزایش دهد. نمونه یک منع دسترسی - تحدید منطقه ای A2/AD چگالی مسیر ها و حجم تجارت دریایی (به حجم تجارت دریای چین جنوبی و شرقی توجه شود) روند افزایش حجم سطحی و زیر سطحی منطقه به تفکیک کلاس ناوگان دریایی چین پیاده سازی سیاست های سایبری موثر ایالات متحده طی دهه گذشته حملات سایبری دائمی چین را به مراکز دولتی ، زیرساخت های حیاتی وتجاری را تحمل کرده است. تقریبا هیچ کاری برای توقف این حملات سایبری صورت نگرفت . به وضوح رویکرد "نام ببر و رسوا کن" (name and shame) نسبت به چین به وضوح شکست خورده است. اعلام جرم ایالات متحده بر علیه پنج افسر ارتش آزادی‌ بخش ( PLA ) هیچ تاثیری بر جاسوسی سایبری چین نداشته است.استراتژی سایبری وزارت دفاع منتشر شده در سال ۲۰۱۱ ، یک دکترین جدید با عنوان واکنش هم طراز را مطرح نمود ، مبتنی بر اینکه هر اقدام مخرب در حوزه سایبر می تواند پاسخی هم ارز در حوزه دیگر دریافت نماید. ولی چین با هیچکدام ازین اقدامات هم طراز مواجه نشد.چنین انفعالی از سوی ایالات متحده باید پایان یابد، به خصوص به این دلیل که هیچ راهی برای رسیدن به یک توافق امنیتی قابل اطمینان با چین وجود ندارد. ایالات متحده باید سیاست های سایبری زیر را پیاده سازی کند: افزایش هزینه های چین در برابر مزایایی که ازین حملات سایبری کسب میکند. یک نقطه شروع خوب به پیشنهاد کمیسیون Blair-Huntsman افزایش تعرفه بر کالاهای چین است. افزایش توانایی های تهاجمی سایبری برای متوقف کردن رهبران چین در استفاده از حملات سایبری علیه ایالات متحده و شرکای آن در منطقه. بهبود امنیت سایبری ایالات متحده ادامه یابد. امنيت فضای سايبر نيازمند اقدام کنگره است ، از جمله یک قانون برای تنظیم به اشتراک گذاری اطلاعات بین سازمان های اطلاعاتی و دنیای حقوقی . تصویب قوانین مربوطه در کنگره، مانند قانون حفاظت از امنیت اطلاعات سایبری، به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا به سرعت اطلاعات مربوط به تهدیدهای سایبری را با یکدیگر و دولت بدون ترس از اقامه دعوی به اشتراک بگذارند. اعلامیه برای 5 افسر ارتش چین اعلامیه مشابه برای افراد ایرانی دانلود دانلود دانلود ادامه دارد . . . .
  8. 5 پسندیده شده
    سلام ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهید صیاد شیرازی و شهدا خصوصا شهدای عملیات مرصاد مثل همیشه مبحثی جذاب و کاملا مستند بود اما با خوندن متن این مورد به دهنم رسید ترکیب نیرو های رجوی به این صورت بوده نیرو های مجرب: نیرو های بدون آموزش اسرایی که میلی برای جنگیدن نداشته اند: کمتر آموزش دیده ها: برای جلو گیری از اطاله از فهرست نیرو های ایرانی صرفنظر میکنیم اما برای سازمان نظامی ما با این سابقه (هشت سال مداوم) ، این حجم نفرات و برتری هوایی مطلق و اشتباهات مهلک نیروی تک ور با در نظر گرفتن سطح پایین آموزش عمده نیرو های عمل کننده ، بنظرم نسبت شهدای ما با تلفات این اراذل هیچ همخوانی نداره خوب بود یک کار پژوهشی صورت بگیره تا علت این تلفات مشخص بشه که اشتباه انسانی (شامل نیرو یا فرماندهی) بوده یا امکانات و تجهیزات؟ (البته مثل همیشه این بخش فرهنگ و کار نظامی در ایران فقط در حد رویاست) با این حجم نیروی ما و کیفیت نیرو های عمل کننده مهاجم نتیجه نباید اینگونه میشد
  9. 4 پسندیده شده
    بسم الله.................. قسمت سوم همکاری عقبه همزمان با شروع حملات ارتش ازدی بخش به خاک ایران تعداد زیادی از هوادران و گروههای مسلح این سازمان در خاک ایران شروع به حرکت به سمت شهری غربی کشور کردن در واقع به نظر میرسد منافقین حساب ویژه ایی روی این نیروها باز کرده بودن وبا ملحق شدن این نیروها سازمان رزم ارتش به اصطلاح ازادی بخش چند برابرمیشد وحداقل می توانست با پشتبانی عراق شهر کرمانشاه واین استان را پاتخت خود اعلام کند وحرکت به سمت همدان وتهران را اغاز کنند . هواداران این گروه با تجمع در شهرهای همدان وبخصوص کرماشناه منتظر رسیدن ستون منافقین بودن که هم زمان در داخل شهر درگیریها رو شروع کنند و زمینه ساز سقوط سریع شهر باختران سابق وکرمانشاه فعلی شوند حتی برخی از این نیروها به ارتفاعات مشرف بر مناطق درگیری رفته و حرکت نیروها را رصد میکردن . نا امن بودون واحتمال سقوط شهر باختران به حدی بود که فرماندهان نظامی به مرحوم رفسنجانی پیشنهاد کردن که این شهر را ترک کنند . هواداران مجاهدین با پوشیدن لباسهای بسیجی و گذاشتن ریش خود را نیروهای داوطلب معرفی کرده و دسته دسته وارد شهر میشدن به همین دلیل نیروهای ایرانی با برپایی ایستهای بازرسی گشت زنی متعدد افرادمظنون را بازداشت کرده ویا سریعا اقدام به تیراندازی به این دست افراد می کردن به نقل از ابراهیم حاتمی کیا از فیلم سازان ایرانی <<شب که شد ما عملاً مجبور شدیم برویم به طرف باختران. شهر باختران یک شهر خیلی غریب و به قول بچه‌ها حالت وسترن پیدا کرده بود. از قبل هم اعلام شده بود که شهر آلوده است و یک عده دیگر از منافقین داخل آن هستند و قیافه‌های آن‌ها شبیه بچه‌های ما است. حتی دوستان به من می‌گفتند که لباس خاکی‌ات را عوض کن و ریشت را بزن، یعنی تا این حد از لحاظ قیافه به این‌ها شباهت داشتیم. وقتی در شهر راه می‌رفتیم حس می‌کردیم همه به هم مظنونیم. چند نفر از منافقین را هم که دستگیر کرده بودند دیدیم، آن‌ها کاملاً خودشان را از لحاظ ظاهری شبیه ما کرده بودند و عملاً آدم از دیدن این وضعیت گیج می‌شد. ماشین «لندرور» آقا مرتضی(آوینی) برای ما دردسر شده بود. چندین‌بار نزدیک بود بچه‌های خودی ما را اعدام کنند! که فریاد زدیم،‌ نزنید ما خودی هستیم>. در سایر شهرها هم هوادران این گروه خود را برای سازماندهی وشروع اقدامات آماده میکردن . تعدادی زیادی از اعضای سازمان منافقین در زندان در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودن که با هماهنگی هایی که از قبل صورت گرفته شده بود با شنیدن آغاز حملات شورش در زندان ها را اغاز و کنترل بندها و برخی از ساختمان در تعدادی زندان را بدست گرفتن االبته بعد از سرکوب ارتش به اصطلاح آزادی بخش این شورشیان هم سرکوب وتعدادی زیادی از انها سریعا محاکمه و به حق اعدام شدن تصاویری از بازداشت و اعدام نیروهای ارتش ازادی بخش که در پشت خطوط و شهرهای استان کرمانشاه در حال خرابکاری وآماده شدن برای الحاق به ستون منافقین میشدن فرشتگان نجات ستون منافقین در مسیر حرکت به سمت کرمانشاه به جز دو سه مورد درگیری پراکنده مقاومتی بر سر راه خود ندید تا اینکه در حوالی دشت وگردنه حسن آباد مشاهد کرد تعدادی از نیروهای ایرانی دست به مقاومت سازمان یافته تر بر علیه آنها میزنند این نیروها در واقع یگانهای گردان سید الشهدا (ع) از شاهرود به استعداد سه گروهان. (گروهان 80نفره) گردان قمر بنی هاشم (ع) از دامغان به استعداد یک گردان منها (یکی از گروهانها، از نیروهای گردان امام حسین (ع) گرمسار بوده که در گردان قمر بنی هاشم سازماندهی می شوند.) گردان امام رضا (ع) از سمنان به استعداد یک گروهان درابتدا و دو گروهان در روز چهارم مرداد ماه. گردان روح الله از دامغان به استعداد یک گروه تابع تیپ 12 حضرت قائم بودن که سعی در خرید زمان و متوقف کردن نیروهای دشمن را داشتن چند کیلومتر آنطرف تر نیروهای مهندسی تیپ در حال احداث خاکریز و بستن جاده در تنگه چار زبر(مرصاد) هستن بعد از فرمان رهبر ایران برای اعزام به جبهه ها نزدیک 4 هزار نفر از نیروهای استان سمنان به کرمانشاه اعزام شده بودن که بخش قابل توجهی از انها در اردوگاه صادقین تابع تیپ 12 سپاه مستقر شده بودن در مجموع نزدیک 1500 تن از اعضای این یگان در عملیات مرصاد ودرگیری با ارتش ازاد بخش حضور داشتن که67شهید و 228 زخمی مجموع کل تلفات این تیپ به عنوان اولین یگان سازمان یافته درگیر بود به اضافه نیروهای فوق یک گردان از نیروهای تیپ انصار الحسین همدان هم در منطقه حضور داشت همچنین دو گردان لشگر 9 بدر که عموما از سربازان وپناهندگان عراقی تشگیل شده بود در مسیر حرکت به سمت جبهه میانی به صورن اتفاقی مسیر کرمانشاه به اسلام اباد را انتخاب کرده و درست در هنگام عبور منافقین از شهر اسلام اباد به تنگه چهار زیر رسیده این نیروها هسته اولیه مقاومت سازمان یافته را در منطقه تشکیل داده بودن شهید صیاد شیرازی ((دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر 214 آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا كبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیكوپتر 214 جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پایین برو جلو ببینیم، این منافقین كجایند. همین طور از روی جاده می‌رفتیم نگاه می‌كردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. 25 كیلومتر كه گذشتیم، رسیدیم به گردنه «چهار زبر» كه الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه مرصاد». من یك دفعه دیدم، وضعیت غیرعادی است، با خاك ریز جاده را بستند یك عده پشتش دارند با تفنگ دفاع می‌كنند. ملائكه و فرشتگان بودند! از كجا آمده بودند؟ كی به آنها مأموریت داده بود؟! معلوم نبود. هلیكوپتر داشت می‌رفت)) یار همیشگی همزمان با درگیری نیروهای پیاده با ستون مجاهدین خلق سرتیپ صیاد به بالگردهای کبری دستور حمله را صادر کرد اما بالگردهای بعد از نزدیک شدن به دشمن به دلیل هم رنگ بودن لباس نیروهای دشمن با نیروهای خودی و استفاده منافقین از پرچمی شبیه پرچم ایران و ترس خلبانان از دادگاهی شدن واعدام به دلیل حمله به نیروهای خودی از حمله خودداری کرده و برگشتن وبعد از اصرار وتهدید بی فایده صیاد شیرازی برای اغاز حملات منافقین تیراندازی به طرف بالگردها رو شروع کردن همین امر سبب قانع شدن خلبانان برای حمله شد . یکی از راکت های پرتابی از سوی بالگردهای کبری به ماشین حمل مهمات منافقین اصابت کرده و سبب انفجار مهیبی میشود یکی از جنگنده های فانتوم نیروی هوایی هم در شروع حملات در حوالی گیلان غرب به ستون منافقین برخورد کرده اما به تصویر اینکه نیروهای خودی که در حال عقب نشینی هستن از حمله صرف نظر میکند اما با دیدن عقبه این ستون که تا خاک عراق ادامه دار تصمیم به حمله میکند و دست کم 6 بمب روی ستون دشمن ریخته در همین حین یک موشک دوش پرتاب سام 7 به سمت فانتوم شلیک میشد که جنگنده مذکور با یک گردش شدید از دست موشک فرار میکند در چند مورد دیگر هم جنگنده های ایرانی به تصور خودی بودن نیروها با توجه با لباس واعلائم از حمله خودداری میکنند ستون منافقین که در ساعت 2 بامداد 4 مرداد در حوالی حسن آباد زمینگر شده بود با کمک سایر تیپها موفق شد منطقه حسن آباد را پشت سر گذاشته وحوالی صبح به تنگه چارزبر برسد در چند صد متری تنگه آماج حملات آرپی جی زنهای ایرانی قرار گرفتن در این حین هم حملات بالگردهای کبری ارتش شروع شده و با گذشت زمان آمار کشته وزخمی های سازمان و تجهیزات منهدم شده سیر صعودی به خود میگرفت . با مشخص شدن جدی بودن حملات منافقین فرماندهان نظامی ایران با حضور مرحوم هامشمی رفسنجانی در شهر کرمانشاه برای دفع وعقب راندان دشمن ستاد عملیاتی تشکیل داده. در این زمان نیروهای عراقی از 3 مرداد بر اثر مقاومت وضد حملات نیروهای ایرانی در جبهه جنوبی غربی ومیانی عقب نشینی به داخل خاک عراق را شروع کردن همین امر سبب آزاد شدن تعداد قابل توجهی از یگانهای ایرانی شد برخی از این یگانهای برای مقابله با منافقین ازخطوط نبرد اعزام استان کرمانشاه ه شدن همچنین سیل نیروهای دواطلب مردمی از 31 تیر ماه به سمت جبهه سرازیر شده بود به وطوری که در یک بازه زمانی خیلی کوتاه نزدیک 120 هزار دواطلب جدید برای اعزام ثبت نام کردن . تقریبا 60 گردان از نیروهای سپاه وبسیج یا در منطقه حضور داشته ویا خود را به منطقه رسانده <البته برخی از یگان های بعد از عملیات به منطقه رسیدن> در کنار این 60 گردان نیروهای از لشگر 81 به همراه تیپ 35 تکاور و 55 هوابرد و گروههای توپخانه 33و44ارتش نیز درمنطقه حضور داشته یگانهای سپاه واستعداد تقریبی انها در منطقه لشگر 6 پاسداران به استعداد 7 گردان لشگر 32 انصار الحسین(ع) به استعداد 7 گردان لشگر 57 اباالفضل(ع) به استعداد 2 گردان لشگر 155 ویژه شهدا به استعداد 3 گردان لشگر 9 بدر به استعداد 6 گردان تیپ مستقل 12 قائم(عج) به استعداد 3 گردان تیپ مستقل 75 ظفر به استعداد 1 گردان تیپ مستقل 66 ولی امر(عج) به استعداد 3 گردان تیپ مستقل 36 انصار المهدی به استعداد 3 گردان معاونت فرهنگی قرارگاه نجف به استعداد 1 گردان كمیته انقلاب اسلامی به استعداد 2 گردان قرارگاه مقدم نیروی زمینی سپاه لشگر 27 محمد رسول الله(ص) به استعداد 4 گردان لشگر 17 علی ابن ابیطالب(ع) به استعداد 1 گردان لشگر 33 المهدی(عج) به استعداد 1 گردان لشگر 71 روح الله به استعداد 3 گردان سپاه ناحیه لرستان به استعداد 2 گردان چهار تیم اتش دیگر از هوانیروز برای حمله اضافه شد نیروی هوایی هم بعد از کم شدن تحرکات عراق وتعمیر وپاکسازی باندهای پراوز و خنثی سازی بمبهای خوشه ایی بخصوص پایگاه نوژه حملات خود را بروی نیروهای منافقین متمرکز کرد جز معدود تصاویری از حمله فانتوم های نیروی هوایی ایران به ستون مهاجمین / این تصاویر توسط نیروهای منافقین ضبط شده است نیروهای به اصلاح ارتش آزادی بخش در حوالی تنگه چهار زبر توسط بمب افکن های و بالگردهای ارتش شدیدا تحت فشار بودن ارتش ازادی بخش در تلاش برای تصرف مواضع پر پا شده در منطقه دست به چند حمله به صورت زرهی و حتی پیاده زد که هر بار با دادن تلفات و انهدام تجهیزات مجبور به عقب نشینی شدن برخی از یگان های ایرانی در ارتفاعات مشرف بر تنگه مستقر بودن نیروهای مجاهدین برای سرکوب این نیروها وهمچنین دو زدن تنگه چهار زبر به صورت مخفییانه خود را به ارتفاعات منطقه رسانده و با وجد مقاومت نیروهای ایرانی ولی موفق شدن بخشهای از ارتفاعات را تصرف کنند در تعدادی از نیروهای مردمی ایرانی که عموما از استان همدان بودن در پادگانی در حوالی تنگه مستقر و در حال سازماندهی بودن که به ناگاه مورد حملات جنگنده های عراقی قرار گرفتن ودهها تن از این نیروهای کشته ویا زخمی شدن با رسیدن سایر نیروهای کمکی خط دفاعی در این منطقه مستحکم شده بود واجازه پیشروی به دشمن را نمی داد به همین دلیل ستون دشمن در حدا فاصل گردنه حسن آباد تا چهار زبر متفرق و میخکوب شده بود با سد کردن پیشروی دشمن حالا نوبت شروع حملات نیروهای ایران یو گرفتن ابتکار عمل بود در مرحله نخست در حوالی بعد از ظهر چهارم مرداد دو بالگرد شینوک ویک فروند بالگرد 214 با اسکورت دو بالگرد کبری در چند سورتی پراوز نیروهای از تیپ 71 را در نزدیکی سه راهی ملاوی یا همان جاده اسلام اباد به پلدختر در محل باند اضطراری که در حوالی این جاده احداث شده بود هلی برن کردن نکته جالب در نزدیکی این باند در یک پناهگاه زیرزمینی تعدادی از افراد نیروی هوایی ارتش ایران هنوز حضور داشتن و منطقه را ترک نکرده بودن از تیپ 71 نزدیک 160 نفر پیاد شدن این نیروها یک ارتفاع مشرف بر سه راهی ملاوی و پمپ بنزین منطقه رو تصرف کرده وتقریبا در خطی به طول 2 کیلومتر مستقر شدن وظیفه این نیروها قطع کردن عقبه دشمن بود به طوری که هر خودرو ترددی در این منطقه رو منهدم میکردن تانزدیک دو ساعت اصلا منافقین متوجه این کمین و قطع شدن عقبه خود نشدن تا اینکه بر اثر درگیری برای انهدام یکی از خودروهای عبوری یک راکت آر پی جی به تانکر حامل سوخت اصابت وسبب انفجار مهیبی میشود با این انفجار نیروهای ارتش به اصطلاح آزادی بخش متوجه درگیریها و قطع شدن جاده میشود و حملات خود را برای باز پس گیری مناطقه شروع کردن در این زمان اسرایی ایرانی که در کنار مجاهدین وارد منطقه شده بود از فرصت استفاده کرده وشروع کردن به فرار در پی اینکاربی نظمی و هرج مرج زیادی را در بین نیروهای به وجود آمد از سمت جاده اسلام آباد به ایلام تعدادی از نیروهای مردمی بومی اسلام اباد با توجه به اشنایی به راههای منتهی به شهر وارد اسلام اباد شدن وبخشهای از شهر رو تصرف کردن منافقین که انتظار این حملات را نداشتن وتعدادی از نیروهای خود را از چار زبر به سمت اسلام اباد فراخواندن تا شهر و سه راهی ملاوی را پاکسازی کنند با تاریک شدن هوا ضد حملات منافقین شروع شده موفق شدن شهر را پاکسازی کنند حملات برای باز پس گیری سه راهی ملاوی هم شروع شد بعد از یک ساعت درگیری این منطقه مجددا باز پس و 3 تن از نیروهای ایرانی به اسارات گرفته شدن دقایقی بعد قوای ایران بعد از سازمان دهی مجدد دست به یک ضد حمله متقابل زده و سه راهی دوبار به کنترل نیروهای ایرانی در می اید دو تن از اسرای ایرانی موفق به فرار ونفر سوم در حین فرار کشته <شهید> میشود این منطقه سه بار بین طرفین دست به دست شده تا اینکه یگ گردان از تیپ دو لشگر 27 با استفاده از بالگرد به منطقه اعزام میشود این نیروها جایگزین نیروهای تیپ 71 شده . حملات خود را اغاز کردن ولی موفق نشدن مواضع را تثبیت و در نیمه شب سه راهی ملاوی به کنترل کامل منافقین در می اید . نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به چند کیلومتر دور تر شده این نیروها به تدریج با نیروهای بیشتری از لشگر 27 سپاه و نزدیک 100 تن از نیروهای کمیته شهرستان بروجرد تقویت شدن برخی از این نیروها از طریق جاده وبرخی هم با استفاده از بالگرد به منطقه رسیدن نیروهای تیپ 71 در این درگیری متحمل تلفات تقریبی 30 شهید ودهها زخمی شد. تقریبا 62 خودرو وزرهوپش منافقین در این عملیات هلی برن وکمین منهدم میشوند درهمان روز گروه توپخاته 33 ارتش در جنوب اسلام آباد مستقر شده وثبت تیر بروی جاده اسلام آباد به کرند و اسلام آباد به کرمانشاه را شروع کرده این یگان در طول عملیات نزدیک 4هزار گلوله توپ و صدها راکت کاتیوشا را شلیک کرد همیچن نیروهای35 تکاور برای تامین عقبه نیروهای حمله کننده در جاده گیلان غرب به اسلام آباد وپلدختر اسلام اباد مستقر شدندر محورگیلان غرب به اسلام آباد هم در نزدیکی جاده ایلام نیروهای تیپ 59 و 29 سپاه مواضع خود را برپا کرده در حوالی تنگه هم با فرا رسیدن شب و ملحق شدن برخی از نیروهای ی تازه مقدمات برای شروع حمله اصلی فراهم شد پایان قسمت سوم منبع : MILITARY.IR
  10. 4 پسندیده شده
    بسم الله.................. قسمت دوم در ساعت 4 بعد از ظهر3 مرداد 1367 نیروها از مرز خسروی وارد خاک ایران شدن عراقیها راه را برای منافقین باز کرده بودن وشهرهای قصر شیرین و سرپل ذهاب توسط عراق پاکسازی شده بود منافقین بدون درگیری خاصی وارد قصر شیرین و سر پل ذهاب شده تعداد اندکی از نیروهای ژاندارمری وارتش مجهز به چند دستگاه نفربر وحداقل یک تانک احتمالاام60 به آنطرف گردنه پاتاق عقب نشینی کرده اولین مقاومت در حد فاصل این گردنه تا کرند توسط تعدادی از نیروهای نظامی ایران از جمله یک تانک ام 60 ارتشی صورت میگیرد وبرای ساعاتی ستونهای مهاجمین رو متوقف وضرباتی به این نیرو وارد میکند سرانجام با دخالت بالگردهای میل عراق این تانک توسط موشک ضد زره شکاروفرمانده آن به شهادت میرسد (حداقل تا 5سال پیش لاشه تانک در تنگه پاتاق به عنوان سمبل مقاومت مستقر بود) در مجموع تعدادی محدود از نیروهای ژاندامری دژبان لشگر 81 ونیروهای مردمی سپاه کرمانشاه در تنگه پاتاق دست به مقاومت زدن که با دخالت هواگردهای عراقی این مقاومت های سرکوب شد در تنگه پاتاق پرچم منافقین در عملیات + عبور از قصر شیرین مجاهدین خلق درادامه کرند رو پاکسازی کرده و وارد شهر اسلام آباد شده اکثر نیروهای بسیج وسپاهی بومی شهر به منطقه گیلان غرب اعزام شده بودن به همین دلیل شهر تقریبا از مدافع خالی شده بود در نتیجه اسلام آباد غرب هم بعد از یک در گیری کوتاه سقوط کرد یکی از جنایت های این فرقه تروریستی بعد از تصرف اسلام اباد در بیمارستان امام خمینی این شهر رخ داد تمام کارکنان، مجروحان نظامی و شخصی را اعدام کرده و بعد پیکرهایشان را به داخل حیاط بیمارستان برده و آتش زدند. تصرف کرند غرب + ورود به اسلام آباد فريدون الماسی از فرماندهان حاضر در منطقه ((منافقین به هیچ کس رحم نکرده بودند. آن‌ها تعدادی از بیمارانی را که قادر به حرکت بودند، با دستان بسته داخل حیاط تیرباران کرده و تعدادی را هم روی تخت بیمارستان زنده زنده سوزانده بودند. در حین بازگشت، روحانی را دیدم که منافقین عمامه‌ سفیدش را به دور گردنش پیچیده و به خودرو بسته بودند و او را آن قدر در خیابان‌های اسلام‌آباد غرب بر روی آسفالت کشیده بودند که گوشت و پوست بدنش روی خیابان جا مانده و به شهادت رسیده بود.)) ایران ترابی از پرستاران حاضر در منطقه ((وقتی وارد بیمارستان (امام خمینی) شدم بیمارستان نبود میدان جنگ بود وارد بخشها که شدیم بخشها همه خراب چیزی که برایمان خیلی تاسف اور بود و تمام ما بدون استثنا نشدیم و گریه کردیم بخش نوزدان بود تختهای کوچک همه سوخته بودن جنازه ها توی این تختها این بچه ها ی نوزاد بخش .را آتش زده بودن تمام نوزادان با مادرها را آتش زده بودن مادرها پای تخت ها همه مثل زغال سیاه شده بودن)) در نزدیکی پمپ بنزین اسلام آباد هم منافقین چندین نفر را که دستهای انها بسته بود اعدام کردن و جنازه ها در همان مکان رها کرده محوطه حیات بیمارستان همزمان با یورش به شهر نیروهای منافقین حملات رو برای تصرف پادگان الله اکبر در دو کیلومتری منطقه شروع کردن .این پادگان که وابسته به لشگر 81 زرهی بوده هم به دلیل حملات عراق تقریبا از نیرو خالی شده بود تعدادی محدود سرباز و درجه دار به فرماندهی سرگرد برزو سلیمی در پادگان حضور داشته بعد از درگیری تعدادی از مدافعین پادگان شهید ویا توسط منافقین اعدام میشوند از جمله سرگرد بروز سلیمی که بعد از اسارات از همکاری با منافقین سربازده و محل اختفای ما بقیه مهمات احتمالی را لو نمی دهد. همچنین نزدیک 22 تن از نیروی پدافند هوایی در درگیریهای اسلام اباد و پادگان الله اکبر شهید یا اعدام شدن موقعیت پادگان الله اکبر + تصویر سرگرد شهید برزو سلیمی مردم شهرهای سقوط کرده با رها کردن زندگی وخانه خود به سمت کرمانشاه حرکت کردن پیشاپیش تعدادی از ساکنان بومی هم با حرکت در طول جاده ماشینهای عبوری را که از کرمانشاه به طرف اسلام آباد در حرکت بودن متوقف و خبر حمله منافقین جنایتها وسقوط شهرها را گزارش داده وخودرها عبوری هم مسیر خود را به سمت کرمنشاه تغییر میدادن در بین راه هم به دلیل تصادف ترافیک سنگینی بین اسلام اباد تا کرمانشاه ایجاد شده بود همه این عوامل سبب شد ستون منافقین پشت این ترافیک گیر افتاده و سرعت ستون بشدت کاسته شود و چند ساعت حیاتی وارزشمند را نصیب نیروهای ایرانی کند مردم آواره دو تن از اسرای ایرانی که به ظاهر زخمی شد وستون منافقین بدون توجه در حال ادامه مسیر هستن < برای جلوگیری از کم کردن سرعت معمولا عقبه به سروقت این افراد میاد> اشتباهی مهلک منافقین که شعار امروزمهران فردا تهران را سرداده و از فتح 48 ساعته پایتخت دم میزدند و حتی به تصرف کرمانشها هم دیگر راضی نبودن سرشار از هیجان وغروراصول اولیه پیشروی رو رعایت نمیکردن بیشتر شبیه نیروی بودن که میخواستن در یک راهپیمایی ویک رژه شرکت کنند اصلا در عرض گسترش پیدا نکردن وجناحین و عقب خود را پوشش ندادن هیچ گونه نیروی ذخیره واحتیاطی قابل توجهی در عقبه خود در نظر نگرفته بودن تنها با نزدیک 5 هزار نیرو میخواستن هر چه سریعتر خود راه به کرمانشاه رسانده . هر چقدر از مرزهای عراق دور میشدند چتر دفاع هوایی عراق کمتر و پوشش هوایی توسط جنگنده های این کشوربر سر نیروهای مهاجم کم رنگتر میشد . در عوض هر لحظه خطر حملات هوایی توسط جنگنده ها وبالگردهای ایرانی بر علیه ستونی که در جاده آسفالتی که در بین تپه ها و کوهها محصور شده بود و امکان هرگونه پراکندگی ادوات و نیروها رو به حداقل می رساند بیشتر میشد ستون منافقین در جادههای منتهی به اسلام آباد مسعود رجوی فرمانده ارتش آزادی بخش کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابر قدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند پایان قسمت دوم منبع : MILITARY.IR
  11. 4 پسندیده شده
    بسم الله .................. قسمت اول عملیات مرصاد در واقع نام ضد حمله نیروهای ایرانی جهت متوقف کردن پیشروی مجاهدین ویا به اصطلاح ارتش آزادی بخش و در مرحله بعدی انهدام این نیرو در غرب کشور ایران صورت گرفت مجهادین خلق در تاریخ 3 مرداد 67 حملات خود تحت نام فروغ جاویدان رادر پناه پشتیبانی هوایی و توپخانه ایی ارتش عراق شروع کردن بالگردهای عراقی هم نقش ویژه ایی در پشتیبانی نزدیک و جابجایی تدارکات داشتن نام فروغ جاویدان به گفته سرکرده این گروه با عنایت از نام پیامبر اسلام گرفته شده است استعداد نیروهای مهاجم چیزی در حدود 25 تیپ سبک مکانیزه <شما بخوانید گروهان های تقویت شده> هر تیپ شمال 170 تا 180 نیرو < با نیروهای پشتیبانی کنند تا 230 نفر میرسیدن> که روی هم رفته رقم 4800 تا 5100 نفر را شامل میشدن این نیروها را هم میشود به سه دسته تقسیم کرد 1-نیروهای ثابت سازمان که هسته اصلی یگانهای حمله کننده را تشکیل میدادن این نیروهای از قبل اموزشهای لازم رو دیده مد تهای در خاک عراق مستقر بودن تعدادی زیادی از انها در عملیات های کوچک و متوسط بر ضد نیروهای ایرانی شرکت داشتن به طور خلاصه ترکیبی از وفاداری تجربه و اموزش بالا از خصوصیات این دسته بود تعداد این فراد نزدیک به 3200 نفر برآورد میشود 2 – نیروهای که بر اثر فراخوان سازمان از سرتاسر اروپا وایران راهی عراق شدن در بین این افراد کسانی بودن که در ایران بازداشت و بعد از مدتی با ابراز ندامت و پشیمانی ازاد شدن تعداد این افراد هم بین 600 تا 800 نفر براورد شده 3-اسرایی که به ظاهر بر اثر وعده های منافقین به این گروه پیوسته بودن البته هدف اصلی این اسرا همکاری با منافقین نبود بلکه به راهی برای فرار فکر می کردن . نزدیک 1500 نفر قول همکاری به منافقین را دادن اما به نظر میرسد در صحنه عملیات 800 تن از اسرا حضور داشتن که به علت عدم اعتماد سازمان به این افراد در کارها و پستهای غیر حساس به خدمت گذفته شدن البته یک دسته دیگر را هم باید به این نیروها اضافه کرد وآن ستون پنجم منافقین در داخل شهرها بود که بعد از شروع حملات این افراد به سمت مناطق درگیر اعزام شدن و تعداد زیادی از آنها در شهر کرمانشاه منتظر رسیدن ستون منافقین بودن یک تعدادی هم از زندانی های عضو گروه منافقین که در حال گذرراندن دوران محکومیت خود بودن این دسته هم بعد از شروع حملات دست به شورش در زندان ها زدن تجهیزات نظامی سازمان منافقین در عملیات فروغ جاویدان 120 دستگاه تانک سبک کاسکاویل برزیلی و 40 دستگاه نفربر bmp1 و 30 قبضه توپ 122م‌م و جمعاً حدود 90 قبضه خمپاره 82 و 150 قبضه 60م‌م و 1000 قبضه آرپی‌جی 7 و 700 قبضه تیربار کلاش و 20 دستگاه تفنگ 106 م‌م و 60 قبضه مسلسل دوشکا و 50 قبضه موشک ضد هوایی دوش پرتاب سام 7 وصدها خودرو وکامیون لباس سازمانی منافقین در حمله لباسی مایل به رنگ خاکی بود که شباهت زیادی به لباس فرم نیروهای بسیج وارتش ایران داشت هم چنین این گروه در حمله از پرچم خود که در رنگ بندی شبیه پرچم رسمی ایران بود استفاده کرد جنگنده های عراقی قبل از شروع حمله زمینی پایگاههای هوایی نوژه-دزفول –تبریز- پایگاه تیپ 2 لشگر 28 در سقز و همچنین سایت راداری سوباشی را بمباران کردن سایت سوباشی ( البته در 5 مرداد ) مورد اصابت چند موشک هوا به زمین گرفت و 19 تن از کارکنان آن به شهادت رسیدن پایگاه هوایی نوژه توسط جنگنده ها ی عراقی از جمله میراژدر چندین نوبت به خصوص به وسیله بمب های خوشه ایی تاخیری مورد هدف قرار گرفت بمباران به حدی بود که تعدادی از بمبهای خو شه ایی در زیر واطراف هواپیماهای مستقر در پایگاه پخش شدن اشتباه ایران هشدارهای از سوی نیروهای ارتش و سپاه حاضر در منطقه نسبت به تحرکات شدید و انتقال تجهیزات ونیروی توسط منافقین به رده های بالاتر ارسال شده بود و حتی فرمانده وقت نیروهای زمینی خطر حمله منافقین را گوش زد کرده اما اقدام لازم حداقل بر ای مقابله با حملات منافقین در منطقه صورت نگرفت البته با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه کسی فکر یک حمله به این ابعاد و به صورت مکانیزه را توسط عراق ویا حتی منافقین را نمیگرد سپهبد شهید صیاد شیرازی من در خانه بودم که ساعت 8:30 شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند که دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق با سرعت جلو می‌آید، من گفتم خدایا کدام دشمن از یک محور سرش را انداخته پایین میاید؟! این چه جور دشمنی است؟! گفت: ما نمی‌دانیم، گفت رسیده‌اند به کرند و آنجا را هم گرفتند. بعد هم حرکت کرده به سمت اسلام آباد غرب، بعد هم کرمانشاه و همین طور دارد جلو می‌آید! این چه دشمنی است؟ ما همچنین دشمنی ندیده بودیم که اینطور از یک جاده سرش را بیندازد پایین و بیاید جلو! فرمانده وقت نیروی زمینی سرتیپ دوم حسن سعدی «با وجود پایان جنگ ما همچنان باید مراقب تحرکات دشمن و همچنین منافقین باشیم» نیروهای ایرانی با توجه به گزارش های واصله درباره تجمع منافقین در مرز خسروی میتوانستن حداقل در حد فاصل گردنه پاتاق تا اسلام اباد را با نیروی نه چندان زیاد پوشش بدهند به طور مثال پایگاه تیپ 12 قائم در 10 کیلومتری تنکه چهار بر پا شده بود در زمان حمله منافقین چندین گردان در پایگاه حضور داشتن البته همین نیرودر چهارم مرداد پیشروی منافقین رابرای یک روز سد میکند و یا پادگان ارتش در سرپل ذهاب امیر سید حسام هاشمی <<یک اشتباهی که اینجا از سوی ما سر زد این بود که یگان‌های ما در محور سرپل ذهاب، از گردنه پاتاق عبور نکردند و بدین ترتیب محور «کرند - اسلام‌آباد» خالی ماند. یگان‌هایی که عقب‌نشینی کردند به پادگان ارتش در سرپل‌ذهاب رفته بودند. در نتیجه هیچ نیرویی از ما در محور پاتاق به کرند و اسلام‌آباد نمانده بود. روز سوم مرداد منافقین با کمک عراق از این محور و همچنین محور دالاهو وارد خاک ما شدند و خودشان را به اسلام‌آباد رساندند. در پادگان اسلام‌آباد، هم سپاه و هم ارتش، نیرو‌های باقی‌مانده داشتند، اما نیروی رزمی نه؛ نیرو‌های رزمی آن‌ها در جنوب بودند. به خاطر قصوری که ما داشتیم و گردنه پاتاق را نبسته بودیم منافقین فرصتی به دست آوردند و نفوذ کردند. گردنه پاتاق مواضع مستحکمی داشت و می‌شد با یک دسته پیاده آن را کنترل شود. متاسفانه یگان‌های ما در عقب‌نشینی که انجام دادند به طرف پادگان‌ها که نزدیک‌تر بود رفته بودند و این محور‌ها را رها کرده بودند. منافقین هم که نیرویی را در برابر خود نمی‌دیدند سرشان را پایین انداختند و از کِرند عبور کردند و به اسلام‌آباد رسیدند.>> در کنار موارد بالا نیروهای ایرانی برای دفع حمله سراسری ارتش عراق به و جنوب غرب منتقل شده بودن و این مناطق از نیروهای ایرانی تقریبا خالی شده بود .با شروع حملات عراق در جبهه میانی و جنوبی نیروهایی ایرانی برای جلوگیری از دادن تلفات و اسیر بیشتر برخی از مناطق رو تخلیه کردن سردار ناصح فرمانده وقت سپاه نبی اکرم در اینباره می گوید ((منطقه چنان از نیروی پدافندی خالی بود که عراقی ها راحت جولان می دادند و در سرپل ذهاب از ما رد شدند)) ویا صفرعلی براتلو از فرماندهان لشگر 6 سابق سپاه ((مرصاد برای نظام یک غافلگیری به وجود آورد و کسی احتمال نمیداد که منافقین این کار را بکنند. به دلیل حمله مجدد عراق به خاک ایران پس از قبول قطعنامه، بیشتر یگانها از غرب به جنوب رفتند. اوج غربت بود؛ یعنی غرب کشور هیچ کس نمانده بود. همه به جنوب رفته بودند)) وهمچنین وفیق السامرایی از فرماندهان اطلاعات نظامی استخبارات عراق ((نیروهای ایران و عراق به دنبال پشت سر گذاشتن هشت سال جنگ، از مرحله صلح با استراحت نیمه کاملی استقبال به عمل آوردند. نیروهای ایران اقدام به سبک کردن و عقب کشیدن تعدادی از یگانهای خود از منطقه مورد نظر در این عملیات، در محور «خانقین _ تهران» نمودند و تعدادی از یگانهای لشکر هشتاد و یک زرهی و سپاه پاسداران به پادگانهایشان و مناطق غیررسمی منتقل گردیدند. در محور عملیاتی سازمان، غیر از چند یگان سبک، نیروی دیگری حضور نداشت و علاوه بر آن فعالیت در بسیاری از نقاط دیده‌بانی اطلاعاتی ضعیف شده بود. در مجموع آمادگی رزمی به پایین ترین سطح ممکن تنزل پیدا کرده بود)) پایان قسمت اول جمع آوری شده توسط خودم منبع : MILITARY.IR ========= این مقاله تقریبا حاصل دوماه زمان ومطالعه صدها منبع مختلف والبته قابل استناد بود دلیل انتخاب عملیات مرصاد هم وجود تصاویر و مطالب گوناگون ومستندی بود که همین کار رو راحتتر میکرد . حقیقتا قصد بر این بود که حداکثر یک هفته بعد از سالروز عملیات مرصاد این مطلب رو منتشر کنم ولی دیدم به این سادگی نیست خرابی سایت و چند دلیل دیگه مانع انتشار این مطلب شد بهترین وقت رو سالگرد شروع جنگ تحمیلی دیدم برای کم شدن مطالب برخی از نکات رو حذف کردم ویا بهش زیاد توجه نکردم البته ممکنه مطالبی رو هم جا گذاشته باشم که در اون صورت دوستان میتونند کمک کنند نکته مهم تر اینه که هنوز مقاله رو تموم نکردم ولی دیگه بیش از این نمیشد صبر کرد
  12. 3 پسندیده شده
  13. 3 پسندیده شده
    بسم الله.................. قسمت چهارم و آخر برخی از یگان های به وسیله بالگرد بروی ارتفاعات حد فاصل تنگه چهار زبر تا دشت وتنگه حسن اباد هلی برن شدن برخی هم در تاریکی وبا پای پیاده خود را به ارتفاعات مشرف بر تنگه چهار زیر وحسن آباد رسانده . تعداد بیشتری نیروها هم با بالگردهای شینوک بر منطقه چهار زبر منقل شدن تا خطوط دفاعی را مستحکم تر کنند ارتش عراق به عنوان عقبه نیروهای منافق اطلاعات کافی از عقب نشینی یگانهای تحت امر خود را در اختیار ارتش ازادی بخش قرار نداده و این نیرو کماکان تصور میکردن که ارتش عراق پادگان سر پل ذهاب رو تهدید واز تنگه صالح اباد در حال تهاجم برای ورد به محدود شهر ایلام است اما واقعیت چیز دیگری بود عراق دست به یک عقب نشینی سریع زده و جناح راست منافقین را تخلیه کرده حتی حملات از سمت جاده ایلام و هلی برن نیرو بروی سه راهی ملاوی بروی باند فرود اضطراری هم نتوانست نیروهای مجاهدین را از خواب بیدار کند . شاید یکی از دلایل غفلت از توان واقعی نیروهای ایرانی همین حملات به ملاوی و شهر اسلام آباد بود با وجود دادن تلفات زیاد ولی ارتش ازاد بخش موفق شد این حملات محدود را دفع کنند و همین دفع حملات یک تصور غلط را در ذهن فرماندهان رده بالایی ایجاد کرده که توان جمهوریی اسلامی همین است واین حرکات ضد حملات اصلی بود . زد خوردها در تمام طول شب و بامداد پنجم مرداد ادماه داشت . دو طرف طرح ها وبرنامه هایی برای صبح داشتن . با روشن شدن هوا حملات متقابل دو طرف شروع شد نیروهای ارتش ازاد بخش شروع به گلوله باران منطقه چهار زبر کرده وهمزمان جنگنده ها عراقی حملات سنگین خود را به مواضع وعقبه نیروهای ایرانی شروع کردن . با این حملات وآتش باری ستون منافقین که با نیروهای برگشته از اسلام اباد دوباره تقویت شده بود حملات زمینی خود را آغاز کردن اما غافل از اینکه در طرف مقابل هم قوای ایران صبح روز 5 مرداد را آغازعملیات برای عقب زدن کامل دشمن در نظر گرفته بودن . نام عملیات مرصاد به معنی کمین گاه انتخاب شد با اعلام اغاز عملیات قوای ایران هم متقابلا دست به گلوله باران منطقه زد . بمب افکن های تایگر پایگاه تبریز و فانتوم های پایگاه نوژه شروع به بمباران ستون منافقین کردن. محلک ترین حمله را دو فروند فانتوم پایگاه نوژه بر علیه این ستون ترتیب داد . بعد از حملات جنگنده ها نوبت به بالگردهای کبری هوانیروز رسید که عموما در دسته های دو فروندی حملات رو شروع کردن منافقین که خود آغاز گر حملات در صبح بودن تحت حملات سنگین هوایی قرار گرفته وسازمان رزم خود را در حالی فروپاشی میدیدن . بعد از فروکش کزدن حملات هوایی ایران نیروهای پیاده حملات زمینی را آغاز کردن . یکی از یگانهای که در پیشروی اولیه نقش مهمی داشت تیپ ولی امر بود < خلاصه ترجمش میشه گارد رهبری> وظیفه اصلی این یگان حفاظت از رهبر ایران و مراکز وشخصیتهای مهم در تهران بود که با شروع حملات ارتش آزادی بخش این نیرو برای عقب زدن مهاجمین به منطقه اعزام شد. نقشه های بالا دقیق تر نقشه در باره محورهای عملیات نیروهای ایرانی است . این تصاویر از روی یک فیلم که سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در حال توضیح محورهای عملیات است برداشته برداشته شده . بخش عمده ایی از نیروهای ارتش آزادی بخش در حملات هوایی وبالگردی آسیب و یا منهدم شده بودن با شروع حملات زمینی اوضاع برای این نیروها بدتر شد نیروهای ایرانی از سه محور حد فاصل چهار زبر تا حسن اباد را تحت حمله قرار داده بود یکی از سمت جاده اصلی دو محور دیگر از طرفجناح راست وچپ و کوههای مشرف بر جاده منافقین مجبور شدن دست از حملات بر داشته و حالت دفاعی به خود بگیرند همزمان در چندین کیلومتر عقب تر نیروهای تیپ 27 سپاه از سمت جاده ملاوی حملات را برای قطع کردن عقبه منافقین شروع کردن ساعتی بعد هم 5 گردان دیگر از سمت جاده ایلام خود شهر اسلام اباد را مورد حمله قرار دادن قبل از پاکسازی شهر این یگانها وارد پادگان الله اکبر شده و با یک درگیری نسبتا سنگین این پادگان را تصرف کردن . ارتش ازادی بخش از سه محور بشدت تحت فشار بود بعد از پشتیبانی هوایی عراق در صبح با وجوددرخواستهای فروان از عراق حملات هوایی خاصی بر علیه نیروهای ایرانی صورت نگرفت . با گذشته هر ساعت امار تلفات ارتش ازادی بخش به طور محسوسی بالا میرفت و هر لحظه امکان قطع جاده اسلام اباد به حسن اباد به عنوان عقبه منافقین بود و از همه بدتر مقر فرماندهی این نیرو در خود شهر هم در حال سقوط بود بعد از گذشت تقریبا 12 ساعت از درگیریها دستور عقب نشینی به نیروها ارتش ازادی از محور چهار زبر به طرف اسلام اباد صادر شد البته درا ین عقب نشینی بخشی از نیروهای ارتش آزاد بخش با توجه به به تصرف در امدن ارتفاعات مشرف بر جاده موفق به باز گشت نشدن و در یک حالت محاصره قرار داشتن قالب این نیروها با رها کردن تجهیزات از طریق مناطق کوهستانی سعی کردن عقب نشینی کنند یکی از نیروهای جدا شده از سازمان <<حوالی 10 صبح بود که از ناحیه شکم مجروح شدم و من را به زیر پل حسن آباد که اکثر زخمی‌های مرصاد آنجا بودند، منتقل کردند. از حسن آباد به فرمانداری اسلام آباد رفتیم. تعداد زخمی‌ها خیلی زیاد بود و اکثرا حال وخیمی داشتند. ما را از آنجا به کرند و سپس به سر پل ذهاب بردند و از سرپل ذهاب بوسیله هلی‌کوپتر عراقی به بیمارستانی در بغداد منتقل کردند. هوا در حال تاریک شدن بود که تعداد زخمی‌ها در بیمارستان به قدری شد که مابقی مریض‌ها را از آنجا منتقل کردند و بیمارستان بصورت کامل در اختیار سازمان قرار گرفت.>> نقل قول دیگر از عضو سابق این گروه <<نیروهای عملیاتی سازمان به دشت وسیعی به نام حسن آباد در نزدیکی کرمانشاه رسیدند. گردنه بعدی "چهارزبر"بود که جاده آسفالته از بین این دشت و گردنه عبور می‌کرد. در اینجا ارتش ایران با یک حمله غافلگیرانه و ساده توانست جلوی عبور یگان‌های عملیاتی سازمان را سد کرده و نفرات را در دشت حسن آباد و بین دو گردنه حسن آباد و پاتاق، ابتدا زمینگیر و سپس محاصره کندحتی یک نفر از نیروهای سازمان نیز نتوانست از گردنه دوم عبور کند! در این درگیری حدود2000 نفر از نیروهای سازمان منافقین کشته شدند و آنهایی که از پشت نیروهای محاصره شده وارد منطقه می‌شدند با مشاهده وضعیت و صحنه درگیری، به سمت عراق عقب نشینی می‌کردند. تعدادی هم که زنده مانده و نتوانستند عقب نشینی کنند آواره کوه و دشت شدند. تعدادی به سمت ایران رفتند، تعداد محدودی اسیر شدند. تعدادی کمی نیز به کشورهای دیگر گریختند.>> و نقل قول دیگر <<عراقی‌ها هم پشتیبانی توپخانه‌ای و باز کردن خط را به‌عهده گرفتند. پشتیبانی هوایی را هم پذیرفتند تا اعضای سازمان فقط بتوانند ورود پیدا کنند. رجوی مدعی بود که عراق پشتیبانی هوایی نداد، اما عراق می‌گفت: ما پشتیبانی دادیم تو نتوانستی کاری بکنی. بالاخره شکست فروغ جاویدان به جایی رسید که منافقین همین‌که توانستند برگردند خودش خیلی بود چون اگر واقعاً ایران می‌خواست جلویشان را ببندد، می‌توانست همه‌شان را قتل‌عام کند>> با عقب نشینی از چهار زبر وتحت فشار قرار گرفتن اسلام اباد همه چیز برای ارتش به اصطلاح آزادی بخش تمام شده بود و حالا این نیرو در ابتدا کادر رهبری خود را از ایران خارج کرد وبه تدریج با تاریک شدن هوا دستور عقب نشینی سراسری به نیروها خود صادر کرده در روز 6 مرداد نیروهای ایرانی از سمت سه راهی ملاوی کاملا جاده اسلام اباد به جهار زبر را قطع کرده بودن هچنین نیروهای ایرانی حملات اصلی را برای پاکسازی کامل شهر شروع کردن البته بخش زیادی از یگانهای ارتش ازادی بخش یا منهدم بودن ویا دست به عقب نشینی زده بودن فرماندهان ایرانی با اطلاع از قطعی شدن عقب نشینی ارتش ازادی بخش برای به دام انداختن سایر نیروهای این سازمان هم دست به یک عملیات دیگر زدن بدین منظور 5 بالگرد شینوک در پناه بالگردهای کبری بروی ارتفاعات مشرف برتنگه پاتاق اقدام به پیدا کردن نیرو کردن . بخش عمده ایی از نیروهای باقی مانده سازمان توانستن خود را به خاک عراق بر سانندن آن دسته هم که موفق به فرار نشدن یا با خوردن قرص سیانور دست به خودکشی زدن ویا به کوه های منطقه پناه بردن وتا دو هفته نیروهای ایرانی در حالی پاکسازی منطقه بود اکثر ایران افراد یا کشته ویا به اسارات درآمدن و تعدادی اندکی موفق شدن خود را به خاک عراق برسانند. بدین ترتیب قمار سه روزه ارتش ازادی بخش به یک فاجعه تمام شد تلفات دو طرف نیروهای منافقین در ابتدای کار تنها کشته شدن 1000 تن از افراد خود را اعلام کردن اما با گذشت زمان این تعداد به تقریبا 1300 نفر افزایش یافت از افسران بخش جنگ وزارت اطلاعات ایران <<نکته‌یی درباره‌ی تلفات سازمان بگویم. چیزی که خود سازمان در رابطه با تلفاتش اعلام کرد، ۱۲۶۳ نفر بود که تقریباً شاید بیش از ۲۰ نفر از ۵۰ نفر، اعضای هئیت اجرایی که در رده‌ی سازمان بعد از رهبری قرار داشتند، در این عملیات کشته شدند که ۵ نفر از آن‌ها فرمانده تیپ بودند. حدود۶۰ نفر دست‌گیر شدند که تعدادی از آن‌ها مانند فرهاد الفت، سعید شاهسوند و طاهره مهدوی شاه‌بس از عناصر شاخص بودند که اطلاعات مهمی هم داشتند. در این عملیات، بیش از ۱۱۰۰ نفر زخمی شدند که خودشان اعلام کردند که ۱۱ نفر از آن‌ها کشته شدند. اما بعداً که ما پی‌گیری کردیم، از این ۱۱۰۰ نفر مجروحی که این‌ها اعلام کرده بودند، ۹۹۴ نفرشان بعداً ردیابی و پیدا شدند. یعنی بیش‌تر از ۱۰۰ نفر از آن‌ها کشته شده بودند. خودشان اعلام کرده بودند که ۶۱۲ خودرو، ۷۲ تانک و زره‌پوش، ۲۱ توپ و ۵۱ تفنگ ۱۰۶ سازمان از بین رفته است >>. البته براوردهای زیادی حاکی از کشته شدن حداقل2 هزار نفر از نیروهای سازمان در این عملیات است خیلی از اعضای سابق سازمان هم رقم دو هزار نفر را رقم دو هزار نفر را تایید کردن به طور مثال عضو سابق سازمان <<سازمان تبلیغات گسترده‌ای داشت برای اینکه بتواند نیرو جمع کند و سمپات در سراسر دنیا داشت. تعدادی از خارجی‌هایی که سازمان برای این عملیات جذب کرده بود به این عنوان بود که ما در ایران می‌رویم و در میدان آزادی با موفقیت به جشن و پایکوبی می‌پردازیم. اما افرادی که از خارج آمده بودند آموزش نظامی ندیده بودند و به محض پیاده شدن با یک تیر کشته شده بودند. آن‌ها حتی پوتین پوشیدن را هم بلد نبودند. اکثر آن‌ها از کشورهای اروپایی بودند و تعداد نیروهایی که از خارج آورده بودند فکر می‌کنم حدود هزار نفر بود. من چون در پرسنلی بودم می‌دانستم حدود ۲ هزار نفر کشته شده بودند. اما تنها عکس حدودا هزار نفر را در آمار به عنوان کشته‌ها برای تشکیل پرونده ثبت کردند. تقریبا کسی از نیروهای ما از عملیات مرصاد برنگشت. من در یگانی که بودم ۱۰-۱۵ نفر بودند که فکر می‌کنم یک نفر برگشت.>> اما طور خلاصه امار تلفات منافقین در حمله به صورت زیر است 2000 هزار کشته 1100 زخمی همچین 250 اسیر / دستکم 93 دستکاه تانک سبک و نفربر21 توپ 122 ميليمتري 51 تفنگ 106م م و 612 خودروی منهدم شد و 500 دستگاه انواع خودرو ونفربر تانک به غنیمت نیروهای ایرانی در امد در طرف ایرانی هم امار از زرهپوش و خودرو های منهدم شده در دست نیست ولی خسارات ها در این بخش احتمالا ناچیز بوده اما در بحث نیروی انسانی در حد فاصل 5 و 6 مرداد نزدیک به 300 نیروی ایرانی شهید شده اند که این امار مستند بوده نام نام خانوداگی محل و تاریخ شهید و هم چنین شغل را بیان کرده اما به تازگی اسنادی منتشر شده که امار تلفات دقیق وتفکیک شده نیروهای ایرانی را بیان میکنند البته امار شهدا مربوط به تنها عملیات مرصاد نبوده بلکه محدود زمانی 3 تا 9 مرداد را شامل میشود و یگانهای حاضر در این سند با سند مجروحین مقداری تفاوت دارن به طور خلاصه امار شهدا احتمالا شامل تمام شهدادی نظامی وغیر نظامی چه ارتش و چه سپاه و بسیج بوده که از تاریخ 3 تا 9 مرداد در منطقه عملیات مرصاد ویا مناطق نزدیک به آن مثل جبهه میانی به شهادت رسیده برخی از یگانها هم بعد از عملیات به منطقه رسیدن پایان منبع : MILITARY.IR
  14. 2 پسندیده شده
    مساله غم انگیز و تکان دهنده تصاویر دختران جوانی است که شاد و متوهم به میدان جنگ می شتابند و در ادامه عکس جنازهای سوخته شان، پوچ و بی حاصل در قاب تاریخ باقی می ماند...
  15. 2 پسندیده شده
    بسم الله.................. نقش هوانیروز در عملیات: هوانیروز در این عملیات با بکارگیری بیش از 56 فروند بالگرد: 1- مدت 425 ساعت پرواز در طول عملیات 2- انهدام 115 دستگاه انواع خودرو 3- انهدام 29 دستگاه تانک برزیلی 4- ترابری 3360 نفر از نیروهای خودی (تیپ نبی اکرم) با عملیات هلی برن در شب به منطقه 5- تخلیه 388 نفر مجروح به بیمارستان. در این عملیات 3 فروند بالگرد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و یک نفر خلبان بنام ستوانیار حسین فرزانه به شهادت رسید. البته از سه بالگرد مورد هدف گیری شده یک فروند سقوط کرد. خوشبختانه دو خلبان این بالگرد کبری موفق شدن با کمک ساکنین محلی صحیح و سالم به نیروهای خودی برسند در بحث نیرویی هوایی هم 123 سورتی پراوز و 36000 پوند مهمات مصرفی گزارش شده . البته در چندین منبع رقم 360000 عنوان شده بود که احتملا اشتباه بوده تلفات خاصی هم در نیروی هوایی گزارش نشده . تنها یک فروند هرکولس در پایگاه نوژه توسط بمب های خوشه ایی جنگنده های عراقی هدف قرار گرفته . یکی از بمبچه ها به بال هرکولس نفوذ کرده وبعد از چند ساعت منفجر شده بخش های نسبتا زیادی از هوایپما مذکور دچار اسیب میشه بیشتر اسیبها هم به سیم کشیها وارد شده نزدیک به 20 کیلومتر سیم سوخت یا اسیب دید =================================================================================================================================== در عملیات مرصاد بخش عمده ایی از زرهپوشهای منافقین رو تانک های سبک کاسکاول تشکیل میدادن منافقین در کنار این خودرو زرهی توپ دار مدل نفربر اون رو هم مورد استفاده قرار دادن تا حالا بنده تصویری از این مدل که در اختیار منافقین باشه ندیدم به طور اتفاقی در یک مستند تصاویری از نفربر زرهی کاسکاول < Urutu > با نام EE11 که به غنیمت گرفته شده به نمایش درامده . رژیم صدام هم از این نفربر در حمله به کویت و عملیات طوفان صحرا استفاده کرده
  16. 1 پسندیده شده
    بسم الله.......... 5مرداد 1398 انهدام نفربر ارتش عربستان در استان جیزان (احتمالا برادلی) https://www.aparat.com/v/LFwyg https://www.aparat.com/v/oDXeE https://www.aparat.com/v/NkB60 https://www.aparat.com/v/9GzKX
  17. 1 پسندیده شده
    قسمت نهم از ترجمه سند  توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین واشنگتن برای به ثمر رساندن این کلان استراتژی ، باید سیاست های زیر را اجرا کند : احیای اقتصاد ایالات متحده هیچ چیزی بهتر از رشد اقتصادی قوی در آمریکا ،این استراتژی را جلو نمی برد . این باید اولویت اول رئیس جمهور و کنگره جدید باشد. گسترش شبکه های تجاری در آسیا راه اندازی پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP). این پیمان که تا همین اواخر توسط دولت اوباما پیگیری شد نه به عنوان پاسخی ژئواکانومیک در برابر افزایش قدرت اقتصادی چین و جبر ژئوپولیتیکی موجود در آسیا, بلکه به عنوان یک تیر خلاص بر نشست دوره ای سازمان تجارت جهانی (WTO) در دوحه مطرح شده‌است. اگر چه TPP مزایای نامتقارن اقتصادی چین را نسبت به کشورهای آسیایی پاک نخواهد کرد، ولی نشان می دهد که ایالات متحده مصمم است که در زمین بازی اقتصادی آسیا رقابت کند.در همین راستا, کلان استراتژی بدون پیگیری TPP , به شدت تضعیف خواهد شد. بنابراین میبایست یک فشار گسترده توسط کاخ سفید برای تصویب فوری آن در کنگره آغاز گردد که شامل دادن اختیار در ارتقا تجارت شود.(ترامپ با عدم پیروی از این رویکرد آمریکا را از تمامی این پیمانها خارج کرد) بسیاری از عناصر تعامل اقتصادی ایالات متحده و چین منافع ملی ایالات متحده را تامین می کنند که باید تقویت شوند. با این حال، باید با چالش های مداوم پکن در برابر سیستم تجارت جهانی با یک واکنش واحد از سمت دموکراسی‌های صنعتی (Industrial democracy) که توسط ایالات‌متحده رهبری می‌شوند مقابله کرد.واشنگتن همچنین باید پکن تحت فشار قرار دهد تا ارز یوان را با ارزش واقعی بازار خود عرضه کند. اتخاذ سیاست های موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکانومیک در آسیا و جهان. در طول تاریخ هرگز ، یک حکومت مثل چین مستقیما کنترل این مقدار از ثروت را بر عهده نداشته است . پس تعجب برانگیز نیست که با افزایش قدرت اقتصادی ، پکن تمایل برای استفاده از این قدرت برای پیشبرد اهداف ژئوپولیتیک را در دستور کار قرار دهد. چین اغلب به درستی به عنوان یک کارشناس پیشرو ژئواکانومی در جهان توصیف می‌شود.در این گزارش، ژئواکانومی «استفاده از ابزارهای اقتصادی برای اهداف ژئوپولیتیک » تعریف شده است. در این مورد سیاست‌های ژئواکانومیک جبری چین نسبت به ژاپن، کشورهای آسه‌آن ، استرالیا، و دیگران، بدون هیچ واکنش سیاسی جدی از جانب آمریکا صورت پذیرفته . بنابراین یک رویکرد سیاست خارجی ژئواکانومیک مستلزم این ابتکارها خواهد بود: اتحادهای آسیایی - آمریکایی باید برای اقدامات ژئواکانومیک تهاجمی و دفاعی دوباره راه اندازی شوند. تمرکز شدید اتحاد باید به استفاده از ژئواکانومیک به عنوان ابزار سیاسی-نظامی معطوف باشد. دولت باید یک سیاست ژئواکانومیک بلندمدت برای مقابله با چین اتخاذ کند و با استفاده از قدرت پایدار و مثبت اقتصاد، نوآوری و شبکه های آمریکا اقدام به جذب کشورهای آسیایی و مقابله با فشار اجباری چین بر همسایگان خود به گونه ای که همواره مبتنی بر قواعد سیستم بین‌المللی و به وضوح در راستای منافع ملی ایالات‌متحده ، دوستان و هم پیمانان آن باشد. انقلاب انرژی ایالات متحده باید از طریق برداشتن محدودیت هایی برای تامین گاز و نفت متحدان و دوستان خود ، به دستاورد ژئوپلیتیک پایدار در آسیا تبدیل شود. ایالات متحده در حال حاضر بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان است درصد تفکیکی صادرات نفت خام امریکا - سال 2017 کشورهای اسیایی در صدر مقصد های صادراتی نفت خام و گاز مایع آمریکا یک رژیم جدید کنترل فناوری در مقابل پکن ایجاد کنید. واشنگتن باید توجه بیشتری به محدود کردن دسترسی چین به سلاح‌های پیشرفته و فن‌آوری‌های حیاتی نظامی داشته باشد.اگر چه ایالات‌متحده قطعاً باید غرب را در گسترش تجارت بین‌المللی هدایت کند, اما این سیاست نباید باعث تضعیف قدرت آمریکا شود و در توانایی واشنگتن برای اجرای تعهد اساسی خود ، تضمین امنیت آسیا و جهان خدشه‌ وارد کند و چالشی همچون چین را برآورده سازد.مزیت تجاری با چین "نباید این ابهام را ایجاد کند که جهانی‌سازی منجر به افزایش دسترسی پکن به تسلیحات پیشرفته و عوامل مرتبط با آن از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ( Dual-use technology ) می‌شود. چنین برداشت هایی می‌تواند هر گونه موفقیت آمریکا در متعادل کردن رشد چین را با عواقب قاطع و خطرناکی روبه رو و تضعیف کند. امروزه واضح است که چنین تکنولوژی هایی تنها در ایالات متحده در دسترس نیستند؛ آنها در بسیاری از کشورها، به ویژه متحدان اروپایی و آسیایی واشنگتن، پیدا میشوند. ایالات متحده باید این کشورها را تشویق کند تا یک رویکرد هماهنگ را برای محدود کردن دسترسی چین به تمام فن آوری ها، از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ، که می تواند باعث «آسیب های استراتژیک سطح بالا» شود، اتخاذ کنند. واشنگتن برای ایجاد یک رژیم کنترل فناوری جدید ، باید به گفتگوی فوری با متحدان و دوستان خود بپردازد. بدیهی است که انجام این کار آسان نخواهد بود، اما این تلاش باید بلافاصله صورت گیرد. ادامه دارد.... احتمالا قطع صاردات نفت ایران به کشورهای اسیایی رو میشه در راستای کمک به سیاست"تامین انرژی متحدان امریکا توسط خوده آمریکا" قرار داد.
  18. 1 پسندیده شده
    مقاله از جناب فتح الله امی رئیس پژوهشکده هوافضا ایران وهمکاران شان در دانشگاه تربیت مدرس در خصوص ماهواره بر هوا پایه براساس طراحی بال مثلثی ماهوار ه بر هواپایه پگاسوس که بدون استفاده تونل باد طراحی شده در زاویه حمله 0تا20 درجه وسرعت 0.8تا8 ماخ در اتفاع رها سازی 12 کیلومتری و مساحت بال 13.32 متر مربع و طول مرجع 2.45 در بخش مقدمه مقاله فارسی این پژوهش مربوط به بخشی از مطالعات مرتبط با طراحی ماهواره بر هواپایه بومی است باتشکر از جناب remo برای مقالات برای در یافت مقاله فارسی اینجا و برای مقاله لاتین اینجا کلیک کنید
  19. 1 پسندیده شده
    همین الان اسپریت توانایی نفوذ به بعضی مناطق رو داره و به بعضی مناطق رو نداره. رایدر هم در همین حد خواهد بود.
  20. 1 پسندیده شده
    اینکه شما بیای در هر پرتاب 10 میلیون دلار هزینه کنی برای قرار دادن 100 کیلو در مدار 250 کیلومتری لئو هر کیلو میشه 100 هزار دلار یا حدود یک میلیارد تومن بر اساس دلار ده هزار تومنی ولی اگر با 20 میلیون دلار 10 تن رو در همان مدار 250 کیلومتری قرار بدی هر کیلو میشه 2 هزار دلار یا 20 میلیون تومن! تفاوت هر کیلو ماهواره یک میلیارد تومن یا هر کیلو ماهواره بیست میلیون تومن مهمترین دلیلی هست که ایران باید به سمت پرتابگرهایی با حمل بار تجاری و اقتصادی حداقل دو تن به لئو حرکت کنه اصولا کشورهایی که به سمت پرتابگرهایی با حمل بار اقتصادی و تجاری نرفتن عملا در مقطعی با اقتصادی نبودن هزینه پرتاب برنامه فضایی اونها به موزه رفت ادعای هزینه بر بودن توسعه حامل برای کشوری مثل ایران از صد کیلو به چند تن در حالی که باعث صرفه جویی شدید در نرخ قیمت به عملکرد Price–performance ratio ( نسبت قیمت به عملکرد ) و نیز توانایی پرتاب ده ها ماهواره کوچک صد کیلویی در یک پرتاب به چند مدار مختلف و تشکیل یک منظومه با یک پرتاب میشه کاملآ در تناقض هست ماژول های انتقالی هم در صورتی که نخواهیم ماهواره رو مستقیم به مئو یا ژئو پرتاب کنیم باز نیاز به توسعه راکت حامل داره...
  21. 1 پسندیده شده
    اول: عرض کردم عمر مداری یک ماهواره در فضای پایین تر کمتر و خطرات پسای اتمسفری بیشتری دارد در نتیجه در مدارهای بالاتر فرسایش ماهواره کمتر خواهد بود که متقابلا عمر ماهواره بیشتر و هزینه های ساخت و ارسال ماهواره کمتر خواهد بود، ماهواره های ارتفاع پایین دو تا سه سال عمر دارند اما در مدارهای بالاتر تا چند ده سال هم عمر می کنند دوم: در رابطه با بحث کلاهک هسته ای، عرض کردم ما ظرفیت ساخت 10 بمب را داشتیم و فعلا نیازی برای ساخت بمب نیست و طبق فتوای رهبری ساختش حرام است کمااینکه تأثیر زمان و مکان را در احکام دینی باید لحاظ کرد و زمان جنگ امام امت می تواند برخی احکام را تغییر بدهند، فرض بر اینکه در زمان جنگ مورد حمله اتمی قرار گرفتیم(بارها تهدید به این حمله شدیم) حال قصد پاسخ متقابل داریم، شرایط برای ساخت بمب با توجه به ساخت سانترفیوژهای جدید آماده است، آیا نباید موشک حامل هم داشته باشیم؟ قطعا ساخت موشک قاره پیما بازدارندگی علیه جنگ خواهد داشت، فرض دوم، بمب اتم هم نسازیم و مورد حمله اتمی هم قرار نگیریم، آیا نباید پاسخ دشمن را در خاک او داد؟ من مثالی بزنم، اسرائیل انواع موشک ها را دارد مثل جریکو و.. اما حماس در غزه با راکت هایش بارها باعث شده صهیونیست ها جنگ را بدون رسیدن به اهداف شون تمام کنند و به تعبیری شکست خوردند! سوم: فرمودید ما gps را مختل می کنیم و آنها هم سامانه های مارا!!! سامانه ای که هنوز ساخته نشده را چگونه قضاوت کردید؟؟ با این تعبیر شما از اینترنت هم نباید استفاده کنیم چون هک می شویم و هواپیما سوار نشویم چون با موشک میزنن و.. اتفاقا ساخت یک جبهه جدید در مقابل دشمن باعث هدایت نظامی هزینه دشمن به سمت حوزه مورد نظر ما شده و از جنگ های دیگر تا حدودی جلوگیری می کند که خود همین مطلب بازدارندگی هستش و عالیه چهارم: درباره اقتصاد و فضا صحبت کردید، در صورتی که ما به شکل صنعتی وارد حوزه فضا بشویم برای ما درآمد زایی خواهد داشت با توجه به موقعیت کشور ما و نزدیکی به خط استوا، پرتاب ماهواره با قیمت تمام شده پایین تر و رقابتی می تواند درآمدزا باشد همانگونه که در بایکانور قزاقستان که سالیانه ۱۱۵ میلیون دلار اجاره داده شده است درآمدزایی دارد ششم: مطلب ششم که فرمودید به نظر هوجی گری بود و ارزش پاسخ دهی ندارد کمااینکه ما شهید تهرانی مقدم را از دست دادیم که باعث وقفه در خیلی از امور شد (روحشان شاد و یادشان گرامی و راهشان پر رهرو) هفتم: درباره ماهواره های مخابراتی و تلویزیونی، به غیر از درآمد زایی که فراهم می کند و نیاز کشورهای اسلامی را برای ساپورت شبکه های پاک و به دور از شبکه های کثیف فراهم می کند، در بحث جنگ های نوین(جنگ هیبریدی یا همان ترکیبی) و جنگ روانی و جنگ نرم، هم تامین کننده امنیت خواهد بود و هم قدرت تهاجمی ما را بالا می برد کمااینکه شاهدیم بخش اعظمی از دکترین دفاعی ما بر عهده نیروهای نیابتی هستش که طبیعتا باید با اعتقادات و فرهنگ ما خو گرفته باشند در همین فرمول شاهدیم دشمن با 300 کانال تلویزیونی و رادیویی و سایت و.. علیه ما فعالیت می کند، چرا ما نباید از این تکنیک علیه دشمن استفاده کنیم؟؟؟؟؟ با داشتن ماهواره قدرت رسانه ای ما بیشتر و هزینه های انتشار مطالب ارزان تر خواهد شد
  22. 1 پسندیده شده
    شاید به این دلیل که به طور کاملا سری ساخته شد و طراحی شده بود تا نامرئی باشد , در ان لحظه ای که می توانید یک بمب افکن استیلث را ببینید تصویری فراموش نشدنی در ذهن شما نقش می بندد . این داستانیست از سرگذشت Senior Peg , که چگونه پا به عرصه ی وجود گذاشت و از طالعی که گرفتارش بود پهنه ی آسمان را بدرود گفت و چرا امروز مجددا به ان نیازمندیم . بعضی هواپیما ها به قدری پرآوازه اند که نوشتن در موردشان نیاز به هیچ مقدمه چینی ای ندارد , مانند پی-51 موستانگ و اف-14 تامکت که همانقدری که بخشی از تاریخ نظامی هستند به جزئی از فرهنگ عمومی نیز تبدیل شده اند . اما در این میان نوعی از هواپیما هستند که به قدری ظاهرشان متمایز و قابل شناسایی و در عین حال تهدید امیز است که در لحظه ای که انها را رویت می کنید بیش از 2 کلمه بر زبان شما جاری نمی شود : STEALTH BOMBER این گران قیمت ترین و پیچیده ترین وسیله ی پرواز درون اتمسفری ست که تا کنون ساخته شده . این بومرنگ عظیم از مرگ و تخریب به قدری شمایل آینده نگارانه ای دارد که تقریبا غیر قابل باور است که بپذیریم 2 و نیم دهه از جولان شبح وار ان در اسمان کره ی خاکی می گذرد . شکل و شمایل منحصر به فرد و کاملا نفس گیر B-2 چنان محکم و عمیق بر ذهن ها نقش بسته است که بسیار سخت است بتوانیم باور کنیم این بمب افکن استیلث می توانست امروز چیزی متفاوت از این باشد . اما حقیقت این است که بال پرنده ی شاهکار نیروی هوایی می توانست دارای یک دم بلند , اسمانه ی دو وجهی و یک لوگوی Lockheed Skunk Works روی اهرم کنترل باشد . تکنولوژی استیلث حرکتی خزنده را از گمنامی و ابهام تا رسیدن به سایه ها ی تاریک دفاتر فوق سری طراحی هواپیما در امریکا در اواسط دهه ی 70 میلادی طی کرد . یک گروه کوچک اما در حال رشد درون اژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته ی پنتاگون , خواستار بررسی امکان ساخت هواپیمایی تاکتیکی بود که در برابر دید رادار ها نامرئی باشد . این برنامه ی رقابتی eXperimental Survivable Tactical " XST " نام گرفت , که در عرصه ی رادار گریزی بهترین طراحان هواپیما های نظامی امریکا را به چالش و میدان کارزار طلبید . هدف بسیار ساده و روشن ترسم شده بود , هر طراحی کانسپت از یک هواپیمای تاکتیکی به شرط انکه چشمان رادار ها را یارای کشف ان نباشد . یک سفارش بزرگ ان هم در دوره ای که بازتاب رادار از اشکال پایه و اساسی بحثی داغ و چالش بر انگیز بود . در نهایت طرح واحد خط شکن کمپانی لاکهید , اسکانک ورکز , بر سازنده ی افسانه ای هواپیما , نورث روپ , برتری یافت . مابقی ماجرا بخشی از تاریخ است , و همانند داستان برنامه ی بمب افکن پیشرفته ی تاکتیکی , بازنده ی ان رقابت به دلیل خیلی ساده ای متحمل شکست شد , به این دلیل که کانسپت انها خیلی از زمانشان جلوتر بود ! در اواخر دهه ی 70 تیم اسکانک ورکز پس از برنده شدن برنامه ی XST به سرعت می تاخت , و سرگرم بررسی و پردازش اطلاعات بدست امده از پرنده ی دست ساخته ی شان , اثبات گر تکنولوژی Have Blue بود . پرنده ای با ظاهر پیکانی شکل که مستقیما بر اساس مدل کامپیوتری انها hopeless diamond که برگ برنده ی شان بود , طراحی شده بود . در نهایت موفقیت هواپیمای اثبات گر Have Blue دست اور چشم گیر F-117A Nighthawk را در پی داشت . اما یک تصمیم مهم دیگر نیز در نیروی هوایی وجود داشت که باید قبل از تایید طرح نهایی گرفته می شد . در میانه ی میدان 2 نمونه ی پیشنهادی هواپیمای تاکتیکی پیشرفته ATA وجود داشت که اسکانک ورکز پس ار برنده شدن برنامه ی ATX و انجام تست ها روی Have Blue , در مقابل نیروی هوایی قرار داده بود . ATA-A در ابعاد یک جنگنده با 450 مایل برد عملیاتی بود , با یک خلبان و حدود 5 هزار پوند ظرفیت حمل . ATA-B یک بمب افکن منطقه ای بزرگتر بود که برد عملیاتی ان 1150 مایل بود , 2 سرنشینه بود و می توانست 10 هزار پوند سلاح هدایت پذیر نقطه زن حمل کند . ATA-B حتی از سوی اسکانک ورکز به عنوان مستعد جانشینی بمب افکن بال متغییر F-111 Aardvark مطرح شد . در انتها نیروی هوایی پیشنهاد ارزانتر و کم ریسک تر را برگذید , هواپیمای کوچتر ATA-A , چرا که انها مایل بودند تا با بودجه ی سیاه این برنامه بتوانند به تعدادی جت تولید کنند تا ما حصل برنامه تاثیر گذار و ارزشمند باشد . نتیجه ی این تصمیم کلیدی F-117A Nighthawk بود که امروزه نیز به همین نام شناخته می شود . Ben Rich ابداع کننده و عنصر محرک تیم مدیریتی اسکانک ورکز , که به عنوان طراح هواپیماهای افسانه ای استیلث و پدر بزرگ طراحی استیلث شناخته می شود , مدتی بعد به نیروی هوایی بازگشت , این بار یه عنوان فرماندهی استراتژیک هوایی , و طراحی یک نمونه ی بهینه سازی شده از بمب افکن تهاجمی بزرگتر انها ATA-B را بر عهده شان گذاشت . نیروی هوایی و دولت کارتر که به شکل بحث برانگیزی برنامه ی B-1A را لغو کرده بود که بخش مهمی از دلایل ان پیشرفت های ذکر شده در تکنولوژی استیلث بود , ایده ای مشابه بن ریچ داشتند . در حقیقت دولت کارتر که اعتقاد عمیقی به تکنولوژی استیلث داشت قول بازگشت مجدد این برنامه را داده بود , متحمل دردسرهای زیادی برای لغو کردن برنامه ی جنجالی B-1A شد و حتی نتوانستند به خبرنگاران و رسانه ها توضیح دهند که در حال کار و تمرکز ویژه بر روی یک تکنولوژی خط شکن که تغییر دهنده ی میدان بازی خواهد بود هستند , چرا که تکنولوژی استیلث و تمام موارد مربوط به ان در ان زمان به شدت طبقه بندی شده بود . پس از انکه اجماع حاصل شد که بمب افکن استیلث یک گزینه ی راهبردی مناسب و امکان ساخت ان فراهم است , شروع حرکت این برنامه تقریبا بلافاصله اغاز شد . نیروی هوایی به دنبال چیزی برای جایگزینی اف-111 نبود , بلکه به دنبال هواپیمایی برای جایگزینی برای پروژه ی به تازگی لغو شده ی B-1A و حتی سلطان کهنه کار دهه ی پنجاهیشان B-52 بودند . انها خواستار یک بمب افکن سنگین , برد بلند و با قابلیت اختفا و بقا پذیری بالا بودند و همچنین می خواستند این بمب افکن همچون پرنده ی کوچک Have Blue در برابر رادار ها نامرئی باشد . دهه ی جدیدی اغاز شده بود و برنامه با نام بمب افکن با فناوری پیشرفته (ATB) به حرکت خود ادامه داد . طرح های دو رقیب به مرحله ی فینال رسید تا یکی از انها برنده ی نهایی باشد . همان 2 رقیبی که برنامه ی XST را به انجام رسانده بودند , نورث روپ و لایکهید , یکبار دیگر رویاروی یکدیگر قرار گرفته بودند , اما این بار در یک معرکه ی بزرگ , چه از لحاظ فیزیکی و چه اقتصادی . نیروی هوایی به دنبال به خدمت گرفتن 132 فروند بمب افکن استیلث در طی قریب 20 سال بود . هر دو رقیب به خوبی می دانستند که هر کدامشان که برنده ی این برنامه شوند به لحاظ تئوری تمامی ناوگان بمب افکن سنگین نیروی هوایی را از 1990 تا هزاره ی پس از ان را به نام خود می زد , و حتی شاید تا ابد ! با در نظر گرفتن ابعاد هواپیما و تعدادی که نیروی هوایی به دنبال به خدمت گرفتن ان بود هر دو تیم سازندگان دیگری را برای تولید به همکاری گرفتند . اسکانک ورکز با Rockwell که به تازگی برنامه ی B-1A را از دست داده بود همراه شد , و نورث روپ به همراه بوئینگ تیم خود را تشکیل داد . نورث روپ هنوز از برنده شدن لاکهید در برنامه ی XST که به ان اجازه داده بود با ساخت F-117A عنوان سازنده ی اولین بمب افکن استیلث را از ان خود کند دچار تلخ کامی بود . علاوه بر ان , توانایی نورث روپ برای طراحی یک هواپیمای کم پیدا در طی نیم دهه ی قبل از ان یا در واقع از بعد از پروژه ی XST دچار یک جهش کوانتومی شده بود . به مدد مدل سازی های کامپیوتری و تحقیقات بیشتر , نورث روپ یکی از باور ناپذیر ترین و فهم ناپذیر ترین هواپیماهای همه ی تاریخ را به میدان فرستاد , هواپیمای ازمایشی نظارت بر میدان نبرد BSAX , که به نام معروف تر Tacit Blue شناخته می شود . این نسخه ی تجربی و استیلث از "اتوبوس مدرسه ی فضایی ها" , با بال هایی که فناوری هایی را به اثبات می رساند مه نتیجه ی انها را امروز در دنیای اطرافمان می بینیم , حدود 30 سال پس از اولین پرواز ان . در سمت دیگر رینگ مبارزه ی بمب افکن تاکتیکی پیشرفته اسکانک ورکز قرار داشت , که نسبت به نورث روپ تجربه ی خیلی بیشتری در به تولید رساندن و کار کردن با عجایب پیرامون یک هواپیمای استیلث عملیاتی داشت . کانسپت ها و تنها یک اثبات گر یک چیز بود , ساختن یک هواپیمای کم پیدا که به لحاظ اقتصادی به صرفه باشد , به پرواز در اوردن و تعمیر و نگه داری از ان در مقیاس انبوه به کلی تجربه ی تخصصی متفاوتی بود . نیازمندی ها برای سوپر بمب افکن جدید اشکارا قابل توجه بود . هواپیما می بایست با حمل 20 تن بمب و بدون سوخت گیری مجدد برد 6 هزار مایل را طی میکرد . همچنین داشتن بازتاب راداری بسیار ناچیز به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته بود و سایر اقدامات لازم برای کاهش کشف پذیری نیز در دستور کار قرار داشت , از جمله پوشاندن یا از بین بردن رد حرارتی مادون قرمز نیز باید در طراحی ایرفریم گنجانده می شد . این نیازمندی های منحصر به فرد , به همراه قدرت پردازش رایانه ای که در ان زمان در دسترس بود , و واقعیت های ساده و قدیمی فیزیک , تیم ها را به حرکت و سرمایه گذاری در مسیر های طراحی مشابه رهنمون ساخت . در حقیقت در طول فاز طراحی برنامه یک مقام وزارت دفاع درگیر با دفتر طراحی ATB پنتاگون مدلی از کانسپت لاکهید را مشاهده کرد در حالی که در تاسیسات اسکانک ورکز در بوربانک بود و از انها سوال کرد چگونه توانسته اند به نسخه ای از طرح نورث روپ دست یابند ؟! ترکیب برد بلند , ظرفیت حمل زیاد و الزامات کم پیدایی باعث شده بود دو تیم روی فضای مشابهی اقدام به طراحی و پردازش کنند . این همچنین نشانه ای از این است که در ان زمان حقیقتا طراحی هواپیمایی با این توانایی ها و خواسته های ایرودینامیکی چگونه و چه حد چالش بر انگیز بوده است . بدون در نظر گرفتن شباهت ها , هر کدام از هواپیما ها واقعا منحصر به فرد بودند . طرح لاکهید با کد Senior Peg و طرح نورث روپ با کد Senior Ice نام گرفت . Senior Peg کاملا محصولی مربوط به همان مقطع زمانی بود که اسکانک ورکز ارائه داده بود , همراه بسیاری از ویژگی های نایت هاوک که گسترش پیدا کرده و با یک پلت فرم بال پرنده ترکیب شده بود . شیشه های کاکپیت ان چند وجهی شده بودند . بخش بالایی بدنه مسطح بود و یک صفحه ی شبکه ای ورودی های هوا را می پوشاند . بال ان شبیه پهپادهای مدرنی بود که امروزه می بینیم و زاویه ی عقب رفتگی ان از بخش جلویی بدنه کم تر بود . با این حال چیزی که طرح لاکهید را نسبت به رقیب متمایز می کرد سکان کوچک V شکلی بود که در انتهای یک دم باریک قرار داشت . کانسپت دارای ظاهر عجیبی بود ولی در واقع بازتابی از راهبرد طراحی لاکهید بود , اینکه هواپیما را به کوچکترین و ارزان ترین حالتی بسازیم که کف نیازمندی های مطرح شده در برنامه را نیز پوشش دهد . به بیان دیگر , لاکهید فکر می کرد نیروی هوایی مزیت های عددی را به قابلیت های اضافی ترجیح می دهد , همان گونه که تیم چنین انتخابی را در ارائه ی ATA-A و ATA-B به نیروی هوایی در چند سال قبل از ان دیده بود . در همین حال نورث روپ به کار غیر قابل درکی که همیشه انجام میداد ادامه داد , بهبود دادن طراحی یک خم استیلث , و تصمیم گرفت تا یک بال پرنده ی غول پیکر عجیب و غریب بسازد . چیزی که Jack Northrop , بنیان گذار کمپانی , دیوانه وار برای حدود نیم قرن شیفته ی ان بود . گفته شده هنگامی که تیم مدیریتی نوث روپ مدلی از بمب افکن استیلث را به جک که در اواخر عمرش وضع سلامتی رنجوری داشت نشان دادند , او با لذت گریه کرد . بال پرنده حقیقتا تبدیل به "موبیدیک" جک نوث روپ شده بود , و قدرت پردازشی کامیوترهای مدرن در نهایت ان را با بال های فوقالعاده کارامد شکار کرده بود , اما تا حدی باطراحی ناپایدار . سیستم پرواز با سیم , رایانه ای بود که فرمان های خلبان را تفسیر می کرد و سپس برای سطوح کنترلی مشخص می کرد تا به ترتیب چه کاری را انجام دهند تا نتیجه ی مورد درخواست ارائه گردد . در حالی که این هواپیمای ذاتا ناپایدار همواره در سمت درست قرار بگیرد , این امر باعث می شد تمام مشکلات مرتبط با پایداری که چنین طراحی با ان دست به گریبان بود از میان بروند . بال پرنده ی بزرگ کمپانی نورث روپ Senior Ice نام گرفته بود این کانسپت ظرفیت حمل مازاد و بردی بیشتر از انچه در نیازمندی های برنامه قید شده بود را فراهم می کرد . علاوه بر ان به دلیل اینکه هواپیما بزرگتر بود و سطوح کنترلی اش مساحت خیلی بیشتری داشتند , طرح نورث روپ یک بال پرنده ی کامل و واقعی بود (بر خلاف طرح لاکهید که نیازمند دم و سکان وی شکل بود) , که ان را از هرگونه دم و سکان عمودی بی نیاز می کرد . بر اساس برخی گزارش ها شکاف elevon ها روی بال ها , به همراه تنظیمات قدرت دیفرانسیل , طرح نورث روپ را قادر می سازد تا کاهش پایداری سمت و کنترل yaw (انحراف افقی) به دلیل فقدان دم , را جبران کند . تیم نورث روپ با جامه ی عمل پوشاندن به بزرگترین ارزوی موسس کمپانی انرژی زیادی گرفته بود , انها عزمشان را جزم کرده بودند تا دوباره عرصه ی رقابت را به لاکهید واگذار نکنند . رقابت بین 2 کمپانی شامل , داکیومنت هایی که ویژگی های طراحی هایشان را به صورت تئوری با جزئیات کامل تشریح و تفسیر می کرد و مجموعه ای از تست های تونل باد بود که در نهایت در می 1981 در pole off خاتمه یافت , درست همانند روال برنامه ی XST . در انجا مدل هایی از هر دو طرح در برابر امواج رادار در باند های مختلف و از زوایای مختلف تست شدند . برخی گفته ها حاکی از ان که تعدادی تست پروازی نیز از یکی از اثبات گرهای یکی از کمپانی ها گرفته شده است . هر دو تیم به طرح هایشان بسیار افتخار می کردند اما رقابت نسبت به XST که چند سال قبل اجرا شده بود بسیار نزدیک تر دنبال می شد . بالاخره نتایج اعلام شد , نورث روپ برای ساخت بمب افکن پیشرفته انتخاب شد . لایکهید گمان می کرد در تست های راداری مچ نورثروپ را خوابانده است و همچنین طرحی ارزانتر ارائه داده که با توجه به تجربیاتی از نایت هاوک بدست اورده ریسک های بسیار کمتری دارد فلذا با نتیجه ی اعلام شده مخالفت کرد . نوثروپ شکایت لاکیهد را رد و تیم مدیریتشان بیان داشت نه تنها سینیور ایس دارای سطح مقطع راداری کمتری بوده بلکه راندمان و قابلیت های بیشتری را در تست ها از خود نشان داده است . طرح بدون دم نوثروپ بهره وری بیشتری داشت , طبق انچه ادعا شده 5 تا 10 درصد به لحاظ کارایی ایرودینامیکی , و ارائه ی راه حل برای کاهش بازتاب راداری , که در برنامه ی XST این روش ابداع شده بود و در Tacit Blue به بلوغ رسیده بود , عملکرد بهتری ثبت کرده بود . همچنین در قرار گیری برابر چند باند راداری هم زمان نتایج بهتری از خود نشان داده بود . همچنین این توانایی رادار گریزی " broadband " , اگر چه در بعضی زوایا در برابر برخی باند های فرکانسی در انحراف امواج کارایی کمتری داشت , تصور می شد در برابر پتانسیل راداری اینده ی دشمنان برای کشف اهداف رادارگریز بتواند مقاومت بیشتری از خود نشان دهد . نوث روپ همچنین وقتی که پای یکپارچه سازی سنسور ها با طرح اش به میان می امد بر لاکهید برتری داشت . Tacit Blue یک پلتفرم نظارتی تقریبا نامرئی در دید رادارهای بود . نورثروپ گام بلندی برداشته بود نه فقط اینکه کشف هواپیما را سخت کند , بلکه انتشار راداری از Tacit Blue را تقریبا به حد غیر قابل کشف رسانده بود . این با توجه به اینکه ATB در برابر ارایه های راداری عظیم و قدرتمندی به میدان فرستاده می شد یک مزیت بسیار مهم بود . داشتن تکنولوژی استیلث بی خاصیت می شود اگر انتشار راداری شما مکان یا حتی محدوده ی حضور شما را لو دهد . این به صورت استعاری مانند این است که شما در وسط یک زمین فوتبال به صورت نامرئی حضور داشته باشید درحالی که از شدت بلند جیغ زدن حنجره ی خود را پاره میکنید , همه متوجه حضور و مکان شما می شوند به رغم اینکه شما را نمی بینند . ممکن است پیدا کردن شما کمی سخت باشد اما با وجود کسانی که در میانه ی میدان هشدار و اطلاع می دهند طولی نمی کشد که لو می روید . بال پرنده ی نورث روپ از هواپیمای لاکهید بزرگتر بود , ظرفیت حمل و برد بیشتری هم داشت , و البته گران تر هم بود . خیـــــــــلــــــــی گران تر . لاکهید تخمین زده بود پس از قرار گرفتن Senior Peg در خط تولید بهای هر فروند 200 میلیون دلار تمام شود (به ارزش ان زمان) . عددی که تیم بن ریچ در اسکانک ورکز پس از به خط تولید بردن نایت هاوک خیلی در مورد ان مطمئن بودند . پیشنهاد نورثروپ حدود 2 برابر این رقم بود . و این هنوز مربوط به اوایل دوره ی ریگان بود , زمانی که هزینه های دفاعی در حد یک سوپر نوا ( ابرنواختر – مرگ همراه با انفجار عظیم یک ستاره ی بسیار پر جرم-مترجم ) بود . در طول این دوره که بزرگترین سرمایه گذاری های نظامی امریکا در ان انجام شد , وزارت دفاع دیگر مشتاق راه حل های مقرون به صرفه نبود . انها خواهان قابلیت های افراطی حتی با صرف هزینه های سرسام اور بودند . بنابر این همان گونه که امروز بدان واقفیم نورثروپ برای ساخت بمب افکن B-2 برگزیده شد . با نگاهی به گذشته این خیلی سخت است که بگوییم نیروی هوایی انتخاب درستی انجام داد . B-2 گنجینه ی امریکاست اما موجودی این هواپیما تنها 20 فروند است , که اکثریت انها هم در حال طی کردن دوره های تعمییر و نگه داری , رزرو برای اماده باش اتمی , یا ارائه ی وظایف ازمایشی در زمان های مختلف هستند . نیروی هوایی نیازمندی های فراست مدارانه سطح پایینی را در برنامه ی ATB وارد کرده بود , که نتیجه ی ان به صورت وزن بیشتر و پیچیدگی زیاد در طراحی B-2 خود را نشان داد . این امر همچنین ارتقاع پروازی در نظر گرفته شده برای هواپیما را از 60 هزار پا به 50 هزار پا تنزل داد . علاوه بر این دولت ریگان طبق وعده ی انتخاباتی اش B-1 را با سرعت محدودی در خط تولید قرار داد , البته نسخه ی نسباتا رادار گریز ان را تحت عنوان B-1B , بنابر این هیچ نیاز مهم و فوری به ATB وجود نداشت و بودجه ای که صرف ATB شد می توانست برای بمب افکن در دسترس تر B-1B هزینه شود . مساله ی بعدی بی تجربگی نوثروپ در به تولید انبوه رساندن یک هواپیمای استیلث بود . این هواپیما پیچیده ترین هواپیمایی بود که در طول تاریخ ساخته شده بود , با هزاران قطعه ای که با هیچ هواپیمایی که قبل از ان ساخته شده بود مشترک نبود . بیش از 3500 پیمانکار فرعی کامپونت ها را برای این برنامه برای نورثروپ فراهم می کردند , که همچنین پیچیدگی لجستیکی خط تولید را نیز افزایش می داد . در اثر موانع موجود قیمت هر فروند از این بمب افکن نرخ صعودی گرفت . و این امر با این حقیقت که تولید B-1B در حال بلعیدن سریع و نگران کننده ی بودجه ی نیروی هوایی بود توامان شده بود , و حال انکه نشانه های روشنی از اینکه جنگ سرد در حال ذوب شدن است نمایان شده بود که همگی کنگره را واداشت تا سفارش خرید B-2 را به 75 فروند محدود کند . این کار بهای هر فروند از این بمب افکن را به میزان سرسام اور یک میلیارد دلار برای هر فروند رساند . در ان زمان که جنگ سرد رو به پایان و پرچم های صلح در حال افراشته شدن بود , تعداد نهایی خرید B-2 توسط کنگره به 21 فروند کاهش یافت . این تصمیم بهای هر فروند از این بمب افکن را به رقم اعجاب اور 2 میلیارد و 200 میلیون دلار برای هر فروند کشاند ! این تقریبا برابر بهای کلی ساخت مجموعه ی Wynn Resort در لاس وگاس است ! در بازگشت به امروز امریکا را در حالی که نیاز مبرم به یک پلتفرم استیلث سنگین دارد می یابیم . در حالی که تمرکز راهبردی از خاورمیانه به اقیانوس ارام در حال انتقال است , در جایی که فاصله خودش یکی از دشمنان است , و چین در حال تبدیل شدن به بزرگ ترین تحدید در منطقه است . در نهایت اولویت نیروی هوایی دست یافتن به یک هواپیمای چند ماموریته ی استیلث برد بلند شده . این برنامه ی نیمه سری همانند پیشینیان خود به نام های مختلفی خوانده می شود . در اصل 2018 Bomber نام گرفته بود , سپس به Next Generation Bomber نامیده شد و اکنون Long Range Strike Bomber " LRS-B " خوانده می شود . ////////پیوند//////// این هواپیما چیزی بیش از ماموریت های ضربتی صرف را انجام خواهد داد . پیشبینی می شود LRS-B قادر به جرای عملیات ضربتی عمیق , نفوذ و شناسایی دورایستا , جمع اوری اطلاعات الکترونیک , شبکه و انتقال اطلاعات , حمله ی دورایستا , بازدارندگی اتمی , و وظایف اخلال و جمینگ احتمالی باشد . اگر نیروی هوایی به درستی این برنامه را اجرا کند نسخه های متفاوت LRS-B این پتانسیل را خواهند داشت که مامورت های دیگر را نیز به خوبی انجام دهند . به دلایل زیادی LRS-B برای فرماندهان نیروی هوایی تبدیل به پرده ای شده تا بتوانند وحشی ترین رویاهای خود را بر ان بنگارند , و این ها شامل این مهم است که سرنشین دار بودن باید از جمله اپشن های این هواپیما باشد و نیز نسباتا مقرون به صرفه باشد . چیزی که در موردخصوصیات LRS-B بسیار جالب است این است که نیازمندی های فیزیکی که برای این برنامه اعلام شده بیشتر به پرنده ی ناکام لاکهید Senior Peg شباهت دارد تا پرنده ی افسانه ای نورث روپ B-2A Spirit . به عنوان مثال , LRS-B از B-2 کوچکتر خواهد بود و ریسک های کمتری از انچه B-2 در چند دهه قبل داشت در پی خواهد داشت . علاوه بر این گفته می شود که LRS-B ظرفیت حمل سلاح کمتری خواهد داشت , در حدود 30 هزار پوند در مقایسه با 50 هزار پوند در مورد B-2 . همچنین 20% برد کمتری خواهد داشت و نسبت به B-2 از قطعات از پیش موجود بیشتری استفاده خواهد کرد . طراحی ان ماجولار خواهد بود لذا قابلیت های مختلف برای انجام ماموریت های مختلف به ان قابل افزودن خواهد بود و انجام اپگرید در طول مدت خدمتش هزینه های کمتری را در پی خواهد داشت . نیروی هوایی در تلاش است تا بمب افکن جدیدش را با الزامات اساسی حداقلی بخرد تا در نتیجه ی ان تیراژ تولیدی افزایش یابد که طبیعتا به کاهش قیمت هر واحد بیانجامد . این دقیقا همان چیزی ست که اولویت اسکانک ورکز در کانسپت Senior Peg بود , قماری که باعث شد امکان ساختن جد LRS-B را از دست بدهد . با در نظر داشتن تمام این موارد , سوال مهمی که به ذهن خطور می کند این است که : ایا نیروی هوایی حدود 30 سال پیش تصمیم درستی در مورد برگزیدن بمب افکن استیلث نورثروپ بجای Senior Peg گرفت ؟ در ان صورت ایا امریکا تنها مالک همین 20 فروند بمب افکن فعلی می بود ؟ (1 فروند در اثر سانحه ای در گوام از بین رفت) اگر نیروی هوایی انتخابی کم ریسک تر و به مراتب ارزان تر می کرد , که البته به لحاظ بصری کمتر قابل توجه بود , ایا امروز کماکان نیاز به LRS-B وجود داشت ؟ اغلب وقتی فردی نگاهی به ان رقابت بزرگ تسلیحاتی که در گذشته انجام شد می اندازد , با صرف توجه به کانسپت ها و نه گمانه زنی ها , بازنده در نظرش فریبنده تر می اید تا برنده ! اگر چه B-2 ماشینی شگفت انگیز است , و در واقع می بایست به دلیل کمیاب بودن و توانایی های منحصر به فرد و در معرض خطر قرار دادن دشمنان در هر زمان از هر نقطه ای از کره ی خاکی به عنوان گنجینه ای ملی در نظر گرفته شود , اما ممکن است با نگاه به گذشته انتخابی سبکسرانه به نظر اید با توجه به اینکه امریکا هم اکنون نیازمند ویژگی های عمومی مشابهی ست و با قیمت پایه ای که اسکانک ورکز چند دهه قبل پیشنهاد داده بود (البته به لحاظ قیمت خیلی مقایسه ی صحیحی نیست چرا که ارزش دلار در طی چند دهه ی اخیر تغییرات قابل توجه داشته - مترجم) ممکن است فرصت هایی که Senior Peg فراهم می کرد مدت ها قبل از دست رفته باشند , اما بیایید دست کم از گذشته بیاموزیم . ////////////////////////////////////////// منبع شادی ارواح شهدای گمنام صلوات کلیه ی حقوق برای نویسنده و انجمن میلیتاری محفوظ است Military.ir
  23. -1 پسندیده شده
    واقعا برای من سواله که هدف برنامه توسعه فضایی و به خصوص تولید موشک قائم چی هست اگر هدف جاسوسی و کسب اطلاعات از کشورهای منطقه و به خصوص اسرائیل باشه این هدف با پرتاب ماهواره تا مدار پایین تحقق پیدا کرده و اگر هدف مدار ژئوسنکرون باشه اگر برای جاسوسی باشه که فراتر از نیاز ماست ( مثلا مراکز نظامی در امریکا را زیر نظر بگیریم که چی بشه وقتی دستمون بهش نمیرسه) و اگر تلوزیون و مخابرات باشه بدون تجاری سازی آن که لازمه روابط با قدرت های بزرگ هست چیزی جز اتلاف بودجه کلان اقتصادی و نابودی اقتصاد ما در یک رقابت نابرابر فضایی نخواهد بود که این بلا دقیقا بر سر شوروی امد که یک ابرقدرت جهانی با زیرمجموعه 15کشور بود ولی در رقابت فضایی اقتصادش فرو پاشید ممکنه توجیهی باشه که هدف از ساخت قائم نابودی ماهوارهای دشمن باشه که این هدف هیچگاه محقق نخواهد شد چون اولا راهبرد ما دفاعیست و اگر حمله پیشدستانه بکنیم به دلیل تراکم زیاد ماهوارهای کشورهای مختلف در اون مدار و به طبع نابودی اونها فقط جهان را بر علیه خودمون متحد میکنیم و اگر واکنش ما دفاعی باشه که خود ایستگاههای پرتاب هدف اولیه دشمن خواهد بود و توجیه دیگر ممکنه عنوان بشه که هدف توسعه موشک های قاره پیما در پوشش برنامه فضایی خواهد بود( که بدون کلاهک هسته ای اصلا توجیهی نداره) که به جای صرف بودجه ساخت موشک حامل و ایستگاه پرتاب با هزینه خیلی کمتر با شراکت کره شمالی به تکنولوژی ساخت این موشک ها دست پیدا می کردیم در واقع تحقیق و ساخت از ما ولی آزمایش و بکارگیری توسط کره شمالی
  24. -1 پسندیده شده
    مورد اول: عمر خدمتیشون پایین نیست و بیش از 2 سال هست و اگر هم از سامانه جهش مداری استفاده کنند عمرشون بیشتر هم میشه بهر حال اینها نیازهای شناسایی منطقه ای ما را براورده می کنند مورد دوم و پنجم: همانطور که گفتم ساخت موشک قاره پیما بدون کلاهک هسته ای فقط هزینه تراشی هستش و هیچگونه تاثیری نداره و برای ساخت بمب اتم اگر ما بمب اتم ساز بودیم زمان رفسنجانی درست می کردیم تا حالا هم که درست نکردیم بر می گرده به مدیریت فامیلی و نالایق در مقام مقایسه امریکا در 5 سال و با 30 میلیارد دولار به بمب اتم دست یافت اون هم با تکنولوژی اون زمان و سانترفیوژهای ابتدایی مورد سوم: همانطور که ما می تونیم gps اونها رو مختل کنیم اون ها هم می تونند این بلا سر ما بیارن پس توجیه نداره مورد چهارم: حضور در فضا قدرت محسوب میشه اما نه با افتصاد شکننده ما بهتره لقمه بزرگتر از دهانومون بر نداریم مورد ششم: اینکارو باید قبلتر از پروژه فضاییشون انجام می دادند حالا دوباره به پله اول برگشتند اون هم با این همه هزینه مورد هفتم: وجود ماهواره مخابراتی و تلوزیونی چه کمکی به امنیت ملی ما می کنه اون هم دشمن میتونه با ایستگاههای پارازیت زمینی مختل کنه الان هم انصارالله شبکه ماهواره ای المسیره رو داره و اتفاقا شب و روز جنایت های ائتلاف سعودی رو پخش میکنه سازمان ملل چه غلطی کرد؟