برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 3 مهر 1398 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهنمایی از خط تولید تامکت ، کالورتون - اواسط دهه هشتاد میلادی ( 1986) https://www.aparat.com/v/LTxCj
-
2 پسندیده شدهسقّای بسیجیان شب بود ، حسن باقری وارد شد . من را صدا کرد و به یکی از خطوط نبرد در منطقه خوزستان فرستاد . گفت مواظب باش نیروهای ما امشب به سمت دشمن حمله نکنند! گلوله توپ و ... هم از طرف ما شلیک نشود . شب دیگری گفت : به فلان منطقه برو ، مثل قبل مواظب باش ! چند بار این ماجرا تکرار شد . تا اینکه علت کار را پرسیدم . حسن گفت : در این شب ها که تو رفتی فرمانده لشکر عراق که در خوزستان مستقر است به بازدید خط آمده بود ! با تعجب گفتم : پس چرا گفتی ما شلیک نکنیم !؟ مکثی کرد و گفت : این فرمانده عراقی فوق العاده ساده و بی درایت است . او آنقدر ضعیف است که ما می توانیم با انجام کوچکترین عملیات ایذایی فریبش دهیم ! من می ترسم او کشته شود و فرمانده لایقی جانشین او شود !! ما برای عملیات بعدی به او احتیاج داریم !!
-
1 پسندیده شدهقابلیتهای تهاجمی ارتش خلق چین در اجرای حملات هوایی به پایگاه های هوایی شرق آسیا ارزیابی نسبی از قابلیتهای تهاجمی ارتش چین 2017-1996: در طول دو دهه گذشته ، ارتش آزادیبخش خلق چین ، (PLA) بتدریج خود را از یک مجموع بزرگ از رده خارج به یک نیروی مسلح مدرن توانمند تبدیل نموده است . به همین دلیل موسسه مطالعات استراتژیک RAND ، یک ارزیابی مقدماتی را در خصوص قابلیتهای نسبی متقابل ایالات متحده و ارتش خلق چین در حوزه های مختلف عملیاتی و در فواصل مختلف از سرزمین اصلی چین بین سالهای 1996 تا2017 را به انجام رسانده است . در یک بررسی کلی ، این ارزیابی نشان می دهد که اگر چه ارتش چین به مانند سه دهه گذشته ، بلحاظ دسترسی به فناوری پیشرفته سخت افزاری و مهارتهای عملیاتی درست پشت سر ایالات متحده ، با یک تاخیر قابل ملاحضه ، در حال حرکت است ، اما بتدریج توانایی های خود را در برخی از حوزه های حساس عملیاتی در جنوب و شرق آسیا بهبود می بخشد . علاوه براین ، این گزارش پژوهشی نشان می دهد که ارتش چین بطور کامل از توانایی های ویژه ای برای به چالش کشیدن کامل قدرت نظامی ایالات متحده به منظور اجرای عملیات موثر نظامی در نزدیکی سواحل خود برخوردار است . آنچه که واضح به نظر می رسد ، هدف از این نوشتار ، جلوگیری از بروز یک درگیری نظامی تمام عیار در شرق آسیا است که برای هر دو کشور یک فاجعه بشمار خواهد رفت . همچنانکه این پژوهش ، براساس منابع دردسترس ، تلاش های ایالات متحده را در ایجاد ساختارهای دفاعی و بازدارندگی بررسی می کند و زیرساخت مناسبی را برای تحلیل نظامند در آینده فراهم می نماید. تمرکز بر ماهیت حملات احتمالی ارتش چین به پایگاه های هوایی ارتش ایالات متحده : آنچه که در حال حاضر ، ارتش خلق چین به شکل قابل ملاحضه ای بر روی آن متمرکز شده است ، ایجاد پتانسیل ها و توانایی های لازم برای ایجاد اختلال و کاهش توان رزمی موثر نیروی هوایی ایالات متحده و متحدانش با اجرای حملات موثر برعلیه زیرساختهای هوایی این کشورهاست . در سال 1996 ، ارتش چین تنها تعداد انگشت شماری از موشکهای بالستیک کوتاه برد (SRBM) را که قادر بود اهداف ارزشمندی را در تایوان و کره جنوبی مورد اصابت قرار دهد ، در اختیار داشت و به شکل مشخصی ، موشکهای چینی قادر به انهدام پایگاه ها ی نیروی هوایی آمریکا در ژاپن نبوده و علاوه برآن ، CEP این موشکها آنچنان نبود که سرجنگی متعارف ، بتواند کاری از پیش ببرد . اما امروز ، ارتش جمهوری خلق چین ، فعالترین برنامه موشکهای بالستیک جهان را در اختیار دارد و در کنار بیش از 1200 فروند موشکهای بالستیک SRBM ، صدها موشک بالستیک میانبرد و موشکهای کروز زمین پایه آماده هستند تا زیرساختهای نظامی ایالات متحده در ژاپن و سایر کشورها را با دقت حیرت آوری منهدم نمایند . این تهدید همچنان رو به گسترش به نظر می رسد ، چرا که موشکهای کروز هواپرتاپ چینی (ALCM) ، حداقل برای پایگاه نیروی هوایی در گوام که چیزی در حدود 3000 کیلومتر از ساحل این کشور فاصله دارد ، یک خطر عمده بشمار می روند . با این حال ، در صورتی که چین براساس آنچه که همواره ادعا نموده ، قصد داشته باشد از موشکهای بالستیک قاره پیمای (ICBM) موجود در سازمان رزم نیروی موشکی اش استفاده کند ، آنگاه میزان آسیب پذیری پایگاه نیروی هوایی در گوام افزایش خواهد یافت . اگر اعداد و ارقام منتشر شده از سوی منابع مختلف را مبنای تحلیل قرار دهیم ، این ارقام نشان دهنده بهبود چشمگیر دقت موشکهای چینی است که ارتش این کشور را در هدف قرار دادن تاسیسات حیاتی ایالات متحده ، یاری خواهد کرد. روند تکامل این تهدیدات در نقشه های ارائه شده ، قابل مشاهده است . بررسی تاثیر حملات ارتش چین بر روند عملیات هوایی ارتش ایالات متحده : کارشناسان نظامی ایالات متحده ، مدلهای حملات موشکی ارتش چین به پایگاه مستقر در خطوط مقدم خود و همپیانان خود را در فواصل مختلف از سرزمین اصلی چین مورد بررسی قراردادند و پس از یک بررسی بلند مدت ، به دو سناریو اصلی ، یعنی اجرای یک حمله مستقیم به تایوان و یا طرح ریزی برای اشغال مجمع الجزایر اسپراتلی رسیدند . براساس این بررسی ها ، اطلاعات برای سناریونویسی شامل موجودی ذخیره موشکهای چینی ، قابلیت اطمینان موشکهای ارتش چین ، دقت دایره ای آنها ، آمادگی یا عدم آمادگی ساختار دفاعی ارتش آمریکا در منطقه ، توانایی ارتش چین در ارزیابی خسارتهای ایجاد شده در منطقه هدف ، حداقل تعداد فرودگاه هایی که پس از حمله از حیز انتفاع ساقط خواهند شد و در آخر ، توانایی ارتش آمریکا در بازسازی سریع خزشراه های مورد استفاده برای انجام حملات مثقابل بود . در هردونوع حملات احتمالی ، در درجه نخست ، چینی ها باند و خزشراه های مورد استفاده و در درجه دوم ، پرنده های رزمی پارک شده در پایگاههای هوایی را مورد هدف قرار خواهند داد. بنابریان ، در هر دو حالت حملات ، محدود کردن توان عملیاتی فرودگاه است که می تواند در درجه اول ، خروجی پایگاه و قدرت عکس العمل آن و در درجه دوم ، تعداد روزهایی که این شکل حملات منجربه بسته بودن پایگاه را فراهم می سازد ، مد نظر است . با این وصف ، نتایج بدست آمده توسط این پژوهش ، بطور کامل دقیق و منطبق بر واقعیات نخواهد بود . اما با توجه به اطمینان پذیری بالایی که نسبت به روش تحقیق وجود دارد ، نتایج بدست آمده بصورت یک شاخص خوب در یک بازه زمانی مشخص در آمده و می تواند بعنوان یک ایده ، برای بررسی چالشهایی که ایجاد شده و یا بوجود خواهد آمد ، مورد استفاده قرار گیرد . تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد ، چینی ها در قدم نخست برای حمله به تایوان ، پایگاه هوایی " کادنا" که تنها پایگاه عمده نیروی هوایی آمریکا در منطقه بشمار می رود که پرنده های آن بدون سوخت گیری ، سراسر تنگه تایوان را زیر دید و تیر خود دارند ، را مورد تهاجم قرار می دهند . با استفاده از فرضیات پایه ، تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد، ارتش جمهوری خلق چین در موج نخست تهاجم خود به پایگاه هوایی کادنا ، این توانایی را خواهند داشت که برای 4 تا 10 روز ، عملیات نظامی را در این موقعیت متوقف کنند که این مساله برای وارد آوردن یک ضربت برای تصرف تایوان کافی به نظر میرسید. اما این تجزیه و تحلیل با افزایش توان تهاجمی ارتش چین در سال 2017 ، دچار تغییرات گسترده ای خواهد شد . چنانکه در صورت اجرای این تهاجم در 2017 ، عملیات رزمی پایگاه هوایی کادنا برای 16 تا 43 روز متوقف خواهد شد . هرچند رقم دوم (43روز) با در نظر گرفتن یک سناریوی بدبینانه ارتش آمریکا در تمرکز بیش از حد متعارف چینی ها بر این پایگاه و یا نگاه داشتن ذخیره موشکها برای سایر اهداف است . حملات موشکی برعلیه پایگاه های هوایی ارتش آمریکا مشخصاً تاثیرات قابل توجهی را بر قابلیتهای برتری هوایی ارتش این کشور در شرق آسیا برجای خواهد گذاشت و با توجه به اهمیت قدرت هوایی در سناریوهای پیش بینی شده در شرق آسیا ، اثرات دومینووار آن در سایر حوزه های یک درگیری احتمالی نیز شایان توجه است . تمرکز حملات ارتش چین روی مساله تایوان می تواند سبب شود تا از علاقه فرماندهان چینی بر روی سناریوی اشغال مجمع الجزایر اسپراتلی تا حد قابل قبولی کاهش یابد . با این وصف ، چالش های پیش بینی شده در خصوص عملیات تهاجمی برعلیه زیرساختهای هوایی ایالات متحده در شرق آسیا بعنوان مقدمه ای برای اشغال جزیره تایوان ، همچنان در حال رشد است . در سناریوی اشغال مجمع الجزایر اسپراتلی ، پایگاه های نیروی هوایی ایالات متحده در گوام و میندانائو بسیار پر اهمیت تر از پایگاه کادنا محسوب می شوند . این پایگاه ها در فاصله دورتری از چین قرار دارند به همین دلیل ، اهداف بسیار قابل توجهی برای بمب افکن های چینی حامل موشکهای کروز هوا-پرتاب محسوب می شوند . در این نوع حملات ، بخشی از برد و دقت کم موشکهای کروز هوا-پرتاب چینی بواسطه شلیک از حامل های هوایی ، قابل جبران خواهد بود . علاوه برآن ، به احتمال قریب به یقین ، IRBM های آینده نیروی موشکی ارتش خلق چین ، توانایی حمله به این پایگاه ها ( البته با غافلگیری و تاثیر تخریبی بیشتر) را بدست خواهند آورد . گزینه های محدود ارتش ایالات متحده : تکامل تدریجی قدرت موشکی ارتش چین ، یک تهدید جدی روبه رشد برای عملیات هوایی ارتش آمریکا در هردو سناریوی تشریح شده ، محسوب می شود . با این حال ، اجرای یکسری اقدامات متقابل می تواند این تهدید را تا حد قابل قبولی کاهش دهد . بعنوان مثال ، پراکنده کردن سازمان رزم نیروی هوایی در پایگاه ها که این امر منجر به تقسیم شدن توان موشکی چین برای حمله به این موقعیتها و در نتیجه کاهش قدرت تخریبی برای هر پایگاه هوایی خواهد شد . اجرای اقدامات فریب ، وجود تحرک ، ایجاد توانایی های ضد اطلاعاتی ، ضد شناسایی و ضد نظارت می تواند کار را برای ارتش چین بسیار سخت نماید . این مساله موجب خواهد شد تا چینی ها مجبور شوند برای نابودی توان رزمی هر پایگاه ، به تک تک پناه گاه های هر پایگاه هوایی حمله کنند که این مساله هزینه ها را برای طرف چینی بشدت بالا خواهد برد . امکان استفاده از فریبنده ها در پایگاه های خط مقدم نیز از گزینه های مورد استفاده بشمار می رود . حتی در صورت وجود سرمایه گذاری لازم ، ایجاد یک طرح دفاع موشکی که چینی ها را مجبور به اختصاص دادن موشکهای بیشتر در هر مرحله از تهاجم کند که این به نوبه خود ، ذخیره موشکی آن را بسرعت کاهش خواهد داد ، از راه های موثر محسوب می گردد . این تغییرات ، به تلاش هماهنگ و زمان برای اجرا نیاز خواهد داشت ، هرچند با شروع یک درگیری تمام عیار ، برای تصمیم گیری ، بسیار دیر خواهد بود . منبع :RAND این مجموعه با صرف زمان ترجمه شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . در غیر اینصورت ، برداشت کننده ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود . :rose: مترجم : MR9 :rose: پی نوشت : دلایل مهمی که اثبات می کند ، نیروی موشکی صرفاً مکمل یک نیروی هوایی آماده خواهد بود. در این سطور نهفته است .
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم تاریخچه مختصر نوراد - فرماندهی دفاع هوایی [پدافند] امریکای شمالی North American Aerospace Defense Command ساخت یک دفاع هوایی امریکای شمالی با آغاز جنگ سرد کارشناسان دفاعی و رهبران سیاسی امریکایی شروع به برنامه ریزی و اجرای یک سپر دفاع هوایی نمودند ، که به اعتقاد آن ها برای دفاع علیه حمله احتمالی بمب افکن های دوربرد شوروی لازم بود فرماندهی پدافند هوایی ADC در زمان تاسیس در سال 1947 بشکل قطعی به عنوان یک سرویس (نیروی) جداگانه تایید شد که نیروی هوایی در نقطه کانونی این نیرو قرار داشت فرماندهی دفاع هوایی اولین بار در سال 1948 تشکیل شد و در سال 1951 در پایگاه هوایی Ent سازماندهی مجدد شد و زیر نظر نیروی هوایی مسئولیت دفاع از مناطق مختلفی از امریکا (به فرماندهی دفاع هوایی) داده شد Air Defense Command - ADC پایگاه هوایی Ent (روز تاسیس ADC ) در سال 1954 با تشدید نگرانی ها در مورد قابلیت های شوروی ، یک فرماندهی واحد متشکل از چند نیروی مختلف شامل نیروی دریایی ، ارتش (نیروی زمینی) و واحد های نیروی هوایی ایجاد شد (فرماندهی دفاع هوایی قاره ای کوناد) the Continental Air Defense Command - CONAD رهبران نیروی هوایی به ویژه ژنرال بنجامین چیدلاو و ژنرال ارل پاتریج برنامه پدافند هوایی و برنامه ریزی ها را در میانه دهه 50 هدایت کردند بنجامین چیدلاو ژنرال ارل پاتریج طی سال ها نیروی هوایی پرنده های رهگیر را تدارک و بروز رسانی های مورد نیاز را برنامه ریزی میکرد ، همچنین نیروی هوایی بصورت گسترده رادار ها و سامانه های پیش اخطاری را توسعه داده و بکار برد که به شکل خودکار (تریپ وایر) مقابل حملات هوایی عمل میکرد سامانه های هشدار و ارتباطی پیشرفته برای هشدار در زمان مورد نیاز و همینطور فرماندهی و کنترل نیرو ها لازم بود که شامل بخش عمده نیروی هوایی می شد ، روندی که ادامه پیدا کرده و به دفاع هوا - فضای امریکا انجامید با توسعه طرح ها توسط نیروی هوایی و مطرح شدن برنامه سامانه های هشدار دهنده ، سران نیروی هوایی نسبت به نیاز منطقی برای گسترش همکاری با همسایه قاره ای امریکا [کانادا] متقاعد شدند روابط دفاعی امریکا /کانادا به جنگ دوم جهانی بر میگشت زمانی که رهبران سابق دو کشور (فرانکلین روزولت و ویلیلم لیون مکنزی کینگ) برای مشارکت نظامی در اوایل 1940به توافق رسیدند ( توافقنامه اوگدنزبورگ ) این پیوند ها در سایه افزایش قابلیت های نظامی شوروی و روند رو به رشد ناپایداری های بین المللی مانند ظهور یک اروپای تقسیم شده و جنگ کره در اواخر دهه 1940 با اشتراک بیشتر برنامه های دفاعی تجدید شد در اوایل دهه 50 توافقنامه دفاعی بین کانادا و امریکا روی ساخت شبکه راداری در سراسر کانادا (محور میانی کانادا) معروف به حصار مک گیل ، محور درخت کاج و خط معروف پیش اخطار دور (The Distant Early Warning Line) متمرکز شده بود خطوط گیرنده های راداری در کانادا این همکاری ها منجر به گسترش طبیعی گفتگو ها در مورد ادغام و اجرای نقشه های دفاع هوایی شد. درسال 1957 جزئیات مورد بررسی قرار گرفته و مقامات ارشد دفاعی دو کشور تشکیل فرماندهی پدافند هوایی امریکای شمالی را تصویب کردند ، که در پایگاه هوایی Ent در کلرادو محل فرماندهی دفاع هوایی قاره ای ایالات متحده CONAD و زیرمجموعه هایش شامل فرماندهی دفاع هوایی نیروی هوایی ADC برپا شد ژنرال نیروی هوایی ارل پاتریج که همزمان فرمانده مرکز فرماندهی پدافند نیروی هوایی و مرکز فرماندهی پدافند قاره ای امریکا بود به عنوان فرمانده فرمانده پدافند امریکای شمالی (نوراد) منصوب شد وارتشبد هوایی روی اِسلِمان افسر ارشد نیروی هوایی پادشاهی کانادا که نماینده اصلی کانادا در مذاکرات همکاری بود به عنوان قائم مقام فرماندهی نوراد منصوب شد مارشال هوایی روی اِسلِمان نه ماه پس از عملیاتی شدم فرماندهی در دوازدهم ماه می 1958 دو کشور اعلام کردند که یک منظومه پدافند هوایی مشترک را در قالب یک توافق دوسویه دفاعی در سطح ملی ایجاد کرده اند که که توافق نوراد NORAD نامیده میشود توافق نوراد و شرایط مرجع آن (پیوست های توافقنامه) ، روابط سیاسی را فراهم می آورد که طول عمر روابط دفاع هوایی کانادا – امریکا را در سال های آتی امکانپذیر می نماید توافقنامه نوراد با الزام آن به بازبینی های دوره ای انعطاف پذیری را برای سازگاری با شرایط دفاعی متغیر تضمین میکند، مانند وقایعی که فرماندهی تازه تاسیس بزودی با ان روبرو میشود ان شاالله ادامه دارد... پ.ن1: برای میلیتاری پ.ن2: لطفا عکس ها منتقل شوند پ.ن3: پایگاه هوایی Ent
-
1 پسندیده شدهسلام ایکاش نقد خود و یا سوال هایتان را به صورت خصوصی از یکی از مدیران می پرسیدید ، آنگاه به نظرم حتما جواب نقدهایتان را روشن تر دریافت می کردید . اگر شما نقدتتان را به صورت علمی و با دلایل منبعث از مباحث متقن بیان نمایید مطمئن باشید که نه تنها مطلبی از شما پاک نخواهد شد بلکه کاربران مشتاقانه آن هارا پیگیری خواهند کرد . توجه کنید اینکه بیاییم سیاه و سفید به وقایع ، گروه ها و جریان ها نگاه کنیم کاملا با یک محیط علمی متضاد است . خود من بعضا خیلی صریح نظراتم را در پیام های خصوصی به جناب @MR9 منتقل می کنم اما توقع اینکه همه صحبت هایم درست باشند و یا بدون در نظر گرفتم محدودیت ها و شرایط ، مدل ایده آل ذهنیم پیاده سازی شود دور از انصاف می باشد . بنده هم امیوارم روزی برسد که بشود به صورت مستدل و صحیح صحبت هایمان را بدون ایجاد انحراف از مسیر اصلی انجمن بیان کنیم اما برای رسیدن به آن نقطه تمامی کاربران باید تلاش نمایند . با تشکر و موفق باشید پی نوشت - با توجه به متفاوت بودن محتوای پست با عنوان انجمن ، مدیران در صورت صلاح دید آن را پاک نمایند .
-
1 پسندیده شدهجناب روحانی و تیم همراهشون برای در قدرت ماندن و داشتن یک امید برای انتخابات مجلس ، نیاز به یک دستاورد داره که باهاش کارناوال رقص و پایکوبی خیابانی راه بندازه ، علاوه بر این در این دو سال آخر باید جیب های در خارج ایران پر بشوند تا اعقاب این پیرمردهای حاضر حالش رو ببرند .... بنابراین از حالا به بعد هر امتیازی می ده تا یک دستاورد داشته باشه که البته در واقع بهاش رو مردم می پردازند ... جناح های سیاسی ایرانی به تمامی مسایل از دید سود خودشون نگاه می کنند و این رو هم تقریبا همه ی طرف ها می دانند ولی بیان نمی کنند..
-
1 پسندیده شدهسوخو-24 ام فنسر در سوریه ، مشخصات و توانایی ها پی نوشت : با تشکر از برادر عزیز جناب bds110 برای معرفی قابلیت ترجمه متون روی تصویر
-
1 پسندیده شدهجنگ سرد جدید در آینده ، رقابت برای حضور در قطب شمال جدی تر شده و احتمالا همین امر منجر به ایجاد درگیری هایی برای تصاحب منابع این بخش از کره زمین شود به همین منظور سربازان آمریکایی و کانادایی در مانور هایی مشترک برای عادت به شرایط سخت این مناطق ، نوع تغذیه مناسب در آنجا و چگونگی اجرای عملیات ها در مکان های پر از برف و یخ آن مناطق مشارکت می کنند
-
1 پسندیده شدهتحویل اولین سری بوکسر ها به نیروهای مسلح لیتوانی به شکل رسمی دو دستگاه خودرو رزمی پیاده نظام بوکسر در تاریخ 9 ژوئیه 2019 به نیروهای مسلح لیتوانی تحویل داده شد. در این مراسم وزیر دفاع ملی لیتوانی گفت:" این یکی از پروژهای بلندپروازانه برای ارتقاء نیروهای مسلح لیتوانی در سال های اخیر است، که به تامین امنیت لیتوانی برای چندین دهه آینده کمک خواهد کرد." مدیر اجرایی OCCAR نیز در سخنرانی خود گفت:" تحویل دو دستگاه خودرو رزمی VILKAS ، نقطه عطفی برای نیروهای مسلح لیتوانی و همچنین OCCAR است. که نشان دهنده سطح حمایت این سازمان از کشورهای عضو یا کشورهای مشارکت کننده برنامه OCCAR می باشد. چنین برنامه های به طور مستقیم از چالش های امنیتی و دفاعی لیتوانی و در عین حال اروپا و ناتو حمایت می کند. " OCCAR یا سازمان همکاری های رزمی مشترک یک سازمان بین دولتی های اروپایی است که برنامه های مربوط به تامین تسلیحات مشترک را بین کشورهای اروپایی تسهیل و مدیریت می کند. تحویل اولین سری خودرو های رزمی بوکسر با حضور مسئولین لیتوانی و مدیر اجرایی OCCAR مدل خودرو رزمی بوکسر تحویل به لیتوانی با نام VILKAS شناخته می شود. خودروی رزمی پیاده نظام VILKAS به برجک رزمی بدون سرنشین Samson MK II ساخت صنایع اسرائیلی رافائل مجهز است. این برجک رزمی با توپ 30 میلیمتری MK44S و مسلسل هم محور 7.62 میلی متری مسلح شده است. علاوه بر این برجک رزمی به موشک های ضد زره Spike LR نیز مجهز است. OCCAR وظیفه دارد 88 دستگاه خودروی رزمی پیاده نظام VILKAS در 4 نسخه مختلف را تا پایان سال 2021 به لیتوانی تحویل دهد. خودورهای رزمی بوکسر لیتوانی به خاطر تغییرات اعمال شده در آنها برای تامین نیاز های لیتوانی به شکل اختصاصی با نام VILKAS شناخته می شوند.
-
1 پسندیده شدهشبکه دفاع هوایی سوریه چالش جدید یا ادامه روند گذشته آمادگی رزمی سامانه های رزمی اس-300 سوری مزیتها و چالش ها(1) آمادگی رزمی سامانه های رزمی اس-300 سوری مزیتها و چالش ها (2)
-
1 پسندیده شدهتصاویری از جنگ جهانی دوم آنتون داستلر ، ژنرال آلمانی لحظاتی پیش از اعدام به عنوان جنایتکار جنگی امتناع یک مرد تنها از ادای احترام به پیشوا نیروهای آلمانی در استالینگراد - 1942 استفاده سربازان ژاپنی از اسرای هندی به عنوان تمرین هدف زنده
-
1 پسندیده شدهاین دو به همین شکل (سیلی و جیائو) خوانده می شن. برای قسمت جدید این روش رو تست می کنیم ببینیم چطور از آب درمیاد. اگه خوب بود، ادامه اش می دیم و اگه خوب نبود، یه فکر دیگه باید براش بکنیم. البته یه راه هم این هست که اسامی دردسرساز رو تنها به این شکل بیاریم و یا این اسامی رو به همراه نام انگلیسی شون بیاریم که دردسر برطرف بشه. مثلاً ما تنگ (Ma Teng). این قضیه قدری طولانی تره و باید در طول تاریخ مورد بررسی قرار بگیره. ولی به روی چشم. زمانی که به داستان لیانگ ها و نبرد سائو سائو با ما چائو رسیدیم، به این موضوع در حد توان اشاره خواهم نمود. اگرچه این قضیه باعث می شه از داستان دور شیم، ولی به روی چشم. سعی می کنم در قالب این عصر این دو رو مورد بررسی قرار بدم. هرچند بررسی درست و دقیق و مشروح اون نیازمند تایپکی جداگانه اس. چرا که در برهه های مختلف تاریخی، ارتباطات مختلفی بین این ها شکل گرفته. منطقه منچوری تا زمان سلسله لیائو، بخشی از چین نبود. تنها قسمت کوچکی از جنوب منچوری از زمان سلسله هان جزو این سرزمین بود که اگر بخواهیم در عصر سه پادشاهی اون رو مورد بررسی قرار بدیم، جزئی از ایالت یو (You) بوده است (تنها بخش کوچکی از جنوب آن). در اواخر قرن یازدهم و اوایل دوازدهم و در عصر سلسله سونگ بود که این منطقه که ساکنان اصلی اش خیتان ها (یا به تلفظ خودشون چیتن) و ترکمن ها و نیز مغول ها بودن، لیائو رو بوجود آوردن که بعدها سلسله جین (Jin) از اون برمیاد و بعد با داستان حمله چنگیزخان، جزوی از امپراطوری مغول ها می شه و پس از سلسله یوآن و قوبلای خان هم جزوی از این سرزمین باقی موند تا زمانی که ژاپن اون رو از چین جدا کرد و بعد هم جنگ دوم جهانی رخ داد و منچوری به چین بازگشت. اما درخصوص ژاپن. ژاپن در عصر سه پادشاهی، خیلی ارتباط با اهمیتی با چین نداشت و تنها بخشی از تاجران ژاپنی با بخشی از ایالات چینی به تجارت مشغول بودند. از قضا اولین برخوردهای جدی بین ژاپن و چین هم در زمان حکمرانی سلسله تانگ و عصر یاماتو رخ می ده که تقریباً 450 سال بعد از این وقایع می شه. درخصوص کشورهایی که فرمودین، خیلی اطلاع درستی ندارم که تحت تسلط کدوم حکومت ها بوده ان. اگر منظورتون این هست که تحت تسلط چین بوده ان باید عرض کنم که خیر. هیچ گاه تحت تسلط چینی ها نبوده ان به جز ویتنام که در عصر مینگ و اوایل قرن پانزدهم به تسلط چینی ها درمیاد و بعد از دو سه دهه مجدداً از دست چینی ها خارج می شه. اما با نگاهی گذرا به معابد و آثار باستانی و تمدنی شون قطعاً به این نتیجه می رسین که کوهی از تاریخ و فرهنگ (که از قضا کمتر هم بدان پرداخته شده) در آن جا وجود داشته. اگرچه به اثرگذاری سلسله های چینی و ژاپنی و حتی کره ای نمی رسیدن. چیزی شبیه به تمدن های باستانی ایران تا قبل از عصر مادها و مهمتر از اون هخامنشی. بطور مثال در همین ایران تا قبل از فرورتیش و مهمتر از اون هوخشتره، حکومت آنچنان اثرگذار بر روی دیگر کشورها نداریم و بیشتر حکومت های محلی و منطقه ای رو شاهد هستیم. ولی در همین زمان آثار تمدنی بیشماری رو در منطقه می بینیم که عمری دو برابر عمر تاریخ هخامنشی تا به امروز ایران داشته ان. نظر خودم رو عرض می کنم (و لزوماً به معنی درست بودنش نیست). انصافاً خود من خیلی با این مدل نتونستم رابطه خوبی برقرار کنم. بخصوص وقتی در یک متن پر از این اسامی این رو در نظر گرفتم. ضمن اینکه سعی کردم در قسمت های قبلی، لقب رو در اوایل معرفی کاراکتر عنوان کنم و از اون به بعد بیشتر از نام های رسمی شون استفاده کنم که برای خوانندگانی که علاقه مند به جستجو و تحقیق بیشتر درموردشون هستن، بیشتر فایده داشته باشه. چون نام های محترمانه وقتی زیاد بشن حتی کسائی که به این تاریخ تسلط کافی دارن رو دچار مشکل می کنه. مثلاً بگیم : «منگده با شوانده در حال گفتگو بود که فانگشیان فریاد زد هیچ کس حق دست زدن به من را ندارد. در همین حال ون رو پیشنهاد کرد که ...!» در این متن منگده = سائو سائو، شوانده = لیو بی، فانگشیان = لو بو و ونرو = شون یو هستن. حتی اگر بصورتی که فرمودین بیاریم : «منگده/سائو-سائو با شوانده/لیو-بی در حال گفتگو بود که فانگشیان/لو-بو فریاد زد هیچ کس حق دست زدن به من را ندارد. در همین حال ون-رو/شون-یو پیشنهاد کرد که ...!» مجدداً از اینکه با توضیحات و اصلاحاتتون به بهتر شدن متن کمک می فرمایین از شما سپاسگزارم.
-
1 پسندیده شدهاین قسمت، در ادامه وقایعی است که در قسمت هشتم رخ داد. وقایعی که به فتح پایتخت توسط سپاهیان لی جوئه و گوان سی منجر گردید. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- قسمت دهم – سرنوشت دربار پس از سقوط همانطور که سائو سائو انتظار داشت، لیو بی که حالا فرماندار ایالت شو شده بود، لو بو و لشکریانش را پذیرفت. لو بو همان جایی استقرار یافت که روزگاری خود لیو بی پس از ورود به ایالت شو، در آن مستقر شده بود : شهر مرزی شیائو پی (Xiaopei). شهری در نزدیکی مرز ایالت یان که این امکان را به لیو بی می داد که درصورت مورد حمله قرار گرفتن، به سرعت به کمک آن بشتابد و همچنین درصورتی که خود شو مورد حمله قرار گرفت، لو بو از شیائو پی به کمک آن ها بشتابد. بدین ترتیب شو تبدیل به لقمه ای گلوگیر برای سائو سائو شد. لقمه ای که برای گسترش سرزمین ها و نیز کنترل و تسلط بر غرب چین بسیار حیاتی بود. 6 فرمانداری که سائو سائو می بایست قبل از آنکه نگاه دیگر رقبا بدان بیافتد، آن را بدست آورد و حالا دیگر آن سرزمینی نیست که روزگاری تائو چیان آن را اداره می کرد و می شد با بخشی از نیروهای نظامی خود و بدون تدارکاتی چند، آن را تسخیر نمود. پس به مشورت با فرماندهان و مشاوران خود نشست. شون یو (Xun Yu - Wenrou)، مشاور نظامی سائو سائو، پیش بینی نمود که به زودی بین لیو بی و لو بو جنگ قدرتی در خواهد گرفت که به تضعیف دو طرف منجر خواهد شد. پس آن زمان، بهترین فرصت برای حمله به شو خواهد بود. سائو سائو نیز این تحلیل را پذیرفت و به انتظار نشست. اما در این میان، خبری بهت برانگیز به وی رسید : فرار امپراطور از دست اشغالگران پایتخت. پس از فتح لویانگ (پایتخت هان شرقی) توسط سپاهیان ائتلاف (توسط سون جیان)، ائتلاف خیلی زود به پایان خود رسید. چرا که با جدا شدن سائو سائو، سون جیان و لیو بی و نیز اختلافات بین یوآن شائو و گونگ سون زان، عملاً امکان ادامه همکاری زیر یک پرچم وجود نداشت. در نتیجه هریک از جنگ سالاران راه خود را رفته و سائو سائو نیز که در نبرد شین یان (Xingyang)، مغلوب لو بو (که در آن زمان در خدمت دونگ ژو بود) شده بود و با تلفات سنگین عقب نشینی کرده بود (و خود نیز خوش شانس بود که در این نبرد کشته نشد.)، از خیر بدست آوردن امپراطور گذشته بود. پس از آن و تا کشته شدن دونگ ژو بدست لو بو، تقریباً جنگ سالاران دیگر کار خاصی با امپراطور و دونگ ژو نداشتند. بالعکس این فرماندهان ارشد دونگ ژو بودند که گاهی به سرزمین های دیگر جنگ سالاران حمله کرده و آن ها را به عقب می راندند. بطور مثال در حمله به چن لیو (Chenliu) و یین چوان (Yingchuan)، شیاهو یوآن (Xiahou Yuan – Miaocai) و سائو سائو با شکست در برابر سپاه لی جوئه مجبور به عقب نشینی شده بودند. اما در گرماگرم همین نبردها بود که داستان ترور دونگ ژو پیش آمد و سپاهیان شیلیانگ و فرماندهان ارشد آن سرگردان شدند. فرماندهان چهارگانه سپاه شیلیانگ (لی جوئه (Li Jue)، گوا سی (Guo Si)، فان چو (Fan Chou) و ژان جی (Zhang Ji) که بالاترین مقام های نظامی سپاه شیلیانگ بودند.) به هم اندیشی پرداختند. عده ای بر این بودند که به ایالت لیان (Liang Zhou) و سرزمین های خود بازگردند. عده ای نیز معتقد بودند که می بایست از امپراطور و وان یون (که حالا به جای دونگ ژو، صدر اعظم کشور شده بود.) درخواست بخشش و بازگشت به قدرت را می کردند؛ چرا که بسیاری از حامیان دونگ ژو بخشیده شده بودند. نتیجه کلی این مشورت ها این بود که نامه ای به دربار نوشته شود و در آن، درخواست بخشش صورت پذیرد. درخواستی که مورد قبول وان یون قرار نگرفت (و شرح آن در قسمت هشتم آمده است.). با عدم قبول درخواست بخشش و نیز خبر آماده شدن لو بو برای حمله به سپاه شیلیانگ، ترس و وحشت فرماندهان چهارگانه را در بر گرفت. این باور تقویت شد که می بایست از یکدیگر جدا شده و هر یک به سرزمینی پناه برند. اما جیا شو (Jia Xu)، مشاور ارشد نظامی لی جوئه، پیشنهاد کرد که حالا که لوبو از چانگ آن خارج شده و بخشی از سپاه امپراطوری به اردو رفته است، بهترین زمان برای حمله ای برق آسا به چانگ آن و و تسخیر پایتخت و گروگان گرفتن امپراطور و دربار می باشد. فرماندهان با این پیشنهاد موافقت کرده و به پایتخت هجوم آوردند که این حمله به کشته شدن وان یون، فرار چن گونگ و باقیمانده سپاه لو بو و نیز تسخیر پایتخت انجامید. باز امپراطور در دست فرماندهان نظامی قرار گرفته بود؛ با این تفاوت که این بار، دیگر جنگ سالاران اهمیتی به این موضوع نمی دادند و سلسله هان را از دست رفته تصور می کردند و بر روی جنگ قدرت خود متمرکز شده بودند. امپراطور چون مومی در دست فرماندهان شیلیانگی قرار گرفته بود و ایشان با دادن سمت های مختلف به خود و نیز کسانی که ایشان را مورد حمایت قرار می دادند، آن هم به حکم امپراطور، به افزایش قدرت و نفوذ خود می پرداختند. حتی سائو سائو نیز به ایشان خراج می پرداخت. گویا همه چیز به کام چهار ژنرال پیش می رفت. اما سلسله وقایعی، به این دوران خوشی پایان داد. وقایعی که با نافرمانی ما تنگ (Ma Teng – Shoucheng)، پدر ما چائو (Ma Chao - Mengqi) که در آینده فرماندار ایالت لیانگ و نیز یکی از پنج ژنرال ببر نشان لیو بی می گردد، آغاز گردید. در بهار سال 194 میلادی بود که جنگ سالار اهل لیانگ، ما تنگ که در گذشته در ائتلاف یوآن شائو بر ضد دونگ ژو نیز حضور داشت، از دربار درخواست ملزومات و اموال بیشتری نمود. در نظام ارباب و رعیتی، هر لرد چندین واسال داشت که واسال ها از لرد تیول دریافت می کردند و در ازای آن، خراج گذار لرد بودند و در هنگام نیاز، سپاهیان خود را برای جنگ ها و یا حمایت از لرد گسیل می داشتند. در سرزمین چین باستان نیز به مانند سایر کشورها، این نظام برقرار بود و امپراطور، لرد بزرگ بود و فرمانداران ایالات و نیز ملاکین بزرگ، واسال های ایشان بودند. ما تنگ نیز یکی از این واسال ها بود و حالا از ارباب خود تقاضای سهمی بیشتر از گذشته را داشت. درخواستی که با مخالفت دربار روبرو شد. به همین دلیل ما تنگ سر به طغیان گذاشت. پادرمیانی ها فایده ای نداشت. لذا هان سوئی (Han Sui – Wenyue) برای مهار ما تنگ فرستاده شد. اما به دلیل دوستی دیرینه ای که بین این دو برقرار بود، هان سوئی به سپاه ما تنگ پیوست. از سوی دیگر، لیو یان، دیگر جنگ سالار متنفذ هان نیز به آن ها ملحق شد و ایشان آماده حمله به چانگ آن شدند. با کشف این توطئه، لی جوئه، بلندمرتبه ترین ژنرال های ارتش، فان چو و ژان جی و نیز برادرزاده خود، لی لی (Li Li) را برای سرکوب ما تنگ و هان سوئی به میدان فرستاد. در نزدیکی چانگ آن نبرد سنگینی بین دو سپاه درگرفت که پیروز این نبرد، لشکر شیلیانگ بود. ما تنگ و هان سوئی با این شکست، به سمت ایالت لیان عقب نشینی کردند. از آنجایی که سپاه ایشان شکست سنگینی خورده و تدارکاتشان نیز رو به پایان بود، درگیر شدن در نبردی دیگر می توانست به مرگ حتمی شان بیانجامد. بر این اساس لی لی اصرار به تعقیب دشمن نمود. ژان جی به تعقیب ما تنگ پرداخت که حمله وی با دلاوری ما چائو ناکام ماند. فان چو نیز به تعقیب هان سوئی پرداخت. اما قبل از درگیر شدن، صحبت هایی بین این دو رد و بدل شد. فان چو که به هان سوئی علاقه داشت و دوستی این دو از سالیان دور برقرار بود و هر دو از یک روستا بودند، تحت تأثیر این صحبت ها از ادامه تعقیب صرفنظر نمود و دستور بازگشت سپاه را صادر نمود. تصمیمی که برای وی گران تمام شد. لی لی جوان و مغرور وقتی با این تصمیم فان چو مواجه شد، از وی کینه به دل گرفت. از آنجا که او مورد اعتماد و علاقه عموی خود، لی جوئه قرار داشت، تلاش کرد با نامه ای محرمانه، داستان را به گونه ای دیگر برای لی جوئه بازگو نماید. وی در این نامه اشاره نمود که فان چو با هان سوئی همکاری داشته و پنهانی توطئه نموده اند. لی جوئه نیز تحت تأثیر این نامه، به فان چو ظنین شد. از طرفی درجه نظامی و جایگاه فان چو از لی جوئه بالاتر بود شاید حسادت هایی از این دست هم در این تصمیم بی تأثیر نبوده باشند. پس از مشورت با گوا سی، نقشه ای طراحی و در انتظار بازگشت سپاه شیلیانگ به چانگ آن شد. با ورود سپاهیان فاتح، جشنی مفصل ترتیب داده شد و از ایشان مفصلی به عمل آمد. در هنگامه جشن بود که ناگهان به دستور لی جوئه، فان چو دستگیر و همان جا گردن زده شد. نقاشی ای از صحنه اعدام فان چو در کتاب عاشقانه سه پادشاهی با حذف یکی از چهار ژنرال، اندک اندک نگاه بدبینانه نسبت به دیگر همراهان تقویت گردید. بخصوص بین دو ژنرال اصلی؛ لی جوئه و گوا سی. در ظاهر همه چیز خوب به نظر می رسید. ولی این، تنها آتشی زیر خاکستر و انبار باروتی بود که تنها نیاز به جرقه ای داشت برای انفجاری بزرگ. این جرقه را نیز یک زن روشن نمود : همسر گوا سی! =========================================== پ.ن 1 : قصدم بر این بود که داستان چهار ژنرال را در یک قسمت نقل نمایم. اما چون این داستان برای خودم نیز جذابیت و تازگی داشت و درمورد آن بیشتر و بیشتر مطالعه کردم، به مطالب جالبی رسیدم که بد ندیدم با قدری شرح و تفصیل بیشتر، این داستان را نقل کنم که دوستان با سرنوشت آن ها بیشتر آشنا شوند و به تحکیم داستان اصلی هم کمک بیشتری نماید. به همین دلیل و برای جلوگیری از اطاله کلام، مطلب در دو بخش خدمت دوستان ارسال می شود. البته از آنجایی که کلیات مطلب آماده است، قسمت یازدهم در فاصله ای کوتاه از این قسمت (به منظور دادن فرصت برای مطالعه دوستان)، در تاپیک قرار داده خواهد شد. پ.ن 2 : ذکر این نکته ضروری است که در گذشته، در کنار نام ها، از واژه Style هم استفاده می کردم که شاید برای دوستان کمی نامفهوم بوده باشد. این Style در واقع لقب یا نام محترمانه می باشد. در چین، معمولاً افراد و شخصیت های مهم، در کنار نام اصلی خود، یک نام محترمانه نیز داشتند که اکثراً با همان نام هم خطاب می شدند؛ بالاخص در محاوره های دوستانه. در فرمت جدید نوشتاری، نام های محترمانه در کنار نام اصلی و با خط فاصله عنوان خواهد شد. بطور مثال Xiahou Yuan – Miaocai . پ.ن 3 : شاید برای برخی دوستان، نحوه نگارش نام ها توسط بنده قدری عجیب و یا حتی اشتباه به نظر برسد. تلاش من بر این بود که نام ها براساس تلفظ چینی آن نوشته شود. بطور مثال در زبان چینی، معمولاً «حرف گ» در پایان نام، خوانده نمی شود. مثل کلمه Qing که چین خوانده می شود. یا Wang که وان خوانده می شود. از طرف دیگر حرف H معمولاً «خ» و حرف X بصورت «ش» تلفظ می شود. بطور مثال Huang خوانده می شود «خوان» و یا مثلا Xu خوانده می شود «شو». به همین دلیل بنده نیز در نگارش، کلمات را به این شکل نوشتم مگر آنکه تلفظ آن هم به همان شکل نوشتاری باشد مثل Chen Gong که چن گونگ و یا Ma Teng که همان ما تنگ خوانده می شود. اما اگر دوستان با این سبک ذکر نام ها مشکل دارند، امر بفرمایند تا بصورت معمول نوشته شود.
-
1 پسندیده شدهعرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان گرامی. قبل از هر چیز، فرا رسیدن عید سعید و باستانی نوروز را خدمت تمامی دوستان تبریک و تهنیت عرض می کنم. امیدوارم که سالی خوب و سرشار از موفقیت را در پیش رو داشته باشید. --------------------------------------------------------------------------------------- و اما ادامه داستانی که وعد داده بودم : من تمام تلاش خود را کردم که باتوجه به وقت بسیار کمی که داشتم، قسمت دهم تا قبل از پایان سال ارسال شود. مطلب نیز آماده شده است. اما حقیقت این است که با توجه به متنی که اخیراً بدستم رسیده است، بهتر دیدم که در ابتدا، گریزی به قسمت هشتم و سرنوشت امپراطور و دربار داشته باشیم تا بعد به داستان جذابی که بین سائو سائو، لیو بی و لو بو پیش می آید بپردازیم. علت این فلش بک داستانی نیز به این برمی گردد که سلسله وقایعی که پس از مرگ وان یون رخ می دهد، به فرار امپراطور از چانگ آن و در نهایت افتادن وی به دست سائو سائو منجر می گردد که خود، تأثیری جالب بر روی وقایع بعدی این برهه از تاریخ می گذارد. لذا اگرچه خیلی به این برهه کوتاه (ولی مهم) پرداخته نشده است، ولی به نظر می رسد توجه به وقایع آن از اهمیت بالایی برخوردار باشد و یا اینکه حداقل برای مخاطب تازگی داشته باشد. لذا بهتر دیدم با تأخیری حداکثر یکی دو روزه، ابتدا مطلبی درمورد وقایع دربار در عصر لی جوئه و گوا سی و سرنوشت این دو ژنرال به رشته تحریر درآید و سپس ادامه ماجرا از سر گرفته شود. پس امیدوارم بدقولی حقیر را برای بهتر شدن داستان، به بزرگی خود ببخشید. --------------------------------------------------------------------------------------- اما توصیه اکید حقیر این است که این نقشه ها را به دقت بررسی فرمایید و اسم و مکان ایالت ها (بخصوص ایالت های غربی که اصل ماجرا در آنجا رخ می دهد) را بخاطر بسپارید. از اهمیت ایالت های غربی ذکر همین نکته بس که سائو سائو (ایالت یان)، یوآن شائو (ایالت جی)، لیو بی (ایالت شو)، گونگ سون زان (ایالت یو)، سون سه (فرزند ارشد و وارث سون جیان) یوآن شو (ایالت یانگ) و لیو بیائو (ایالت جین)، همگی در این ایالات حضور داشتند. پس نام و جایگاه ایالات را بخاطر بپسارید که در تصویرسازی وقایع آتی و نبرد بین این ایالات، بسیار به کار خواهد آمد. ان شاءالله طی یکی دو روز آینده، قسمت دهم تقدیم دوستان خواهد شد.
-
1 پسندیده شدهانگار عید آمد و نوروز هم رسید در حفظ جسم این همه فکر محال چیست؟ غیر از شکست، عاقبت این سفال چیست؟ عمر دوباره مهر ز صبح از زوال یافت لرزیدن تو این همه بهر زوال چیست؟ آیینه بی مثال نماند چو باصفاست ای جان، پی خرابی جسم این ملال چیست؟ در زیر آسمان چه بود جز مثال چند؟ در پرده های خواب بغیر از خیال چیست؟ انگار عید آمد و نوروز هم رسید جز طی عمر در گره ماه و سال چیست؟ عزم درست، کار پر و بال می کند ای مرغ پر شکسته تمنای بال چیست؟ پی نوشت - شعر برای مخاطب آورده شده است و توضیح تصاویر نمی باشد .
-
1 پسندیده شدهدر دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما همت پیران دلیل ماست هر جا می رویم قوت پرواز چون تیر از کمان داریم ما گر چه می دانیم آخر سر به سر افسانه ایم پنبه ها در گوش از خواب گران داریم ما نیست جان سخت ما از سختی دوران ملول زندگانی چون هما از استخوان داریم ما
-
1 پسندیده شدهپیشنهاد ویژه رافائل برای بوکسرها شرکت اسرائیلی رافائل یک پیشنهاد ویژه برای خودروهای رزهی بوکسر ارائه داده است .این کمپانی یک ماژول رزمی ویژه برای برای بوکسرها طراحی کرده است که با توجه به ماکت ارائه شده توسط رافائل، مشاهده می شود این ماژول شباهات بالای با ماژول رزمی توسعه داده شده برای خودروهای زرهی نامر و ایتان رژیم صهیونیستی دارد. از جمله ویژگی های این ماژول رزمی مجهز بودن به سامانه دفاع فعال تروفی و مسلح بودن به لانچر موشک های ضد زره اسپایک که در یک غلاف جمع شونده قرار دارد است. البته به شکل دقیق مشخص نیست بازار هدف این محصول کدام یک از کشور دارنده خودروی زرهی بوکسر هستند. اما می توان گفت به طور قطع با توجه همکاری نزیک آلمان و شرکت رافائل خصوصا در فروش موشک های ضد زره اسپایک و اخبار انتشار یافته در مورد تست سامانه های دفاع فعال تروفی بر روی تانک های لئوپارد 2 یکی از اصلی ترین بازارهای هدف آلمان باشد.
-
1 پسندیده شدهخوب ، این نیازمند سرمایه گذاری هست ، سالها پیش در جایی مطالعه کرده بودم که نیروی هوایی آمریکا در دهه 60 میلادی برای وارد کردن یکی از موشکهای هوابه هوای تولید شده به خدمت رزمی ، ( احتمالا AIM-4 ) صدها شلیک آزمایشی را ثبت کرده ، حالا اگر فناوری را در نظربگیریم ، برای تایید اطمینان پذیری این سلاح ، شلیک در شرایط واقعی یا شبیه سازی شده را باید برنامه ریزی کرد ...
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبا سلام ضمن تشکر از شما البته تا انجایی که اطلاع دارم ، آلمانی ها بعد از جنگ نخست جهانی ، بدلایل مختلف ، از جمله ترس شدید از نفوذ کمونیسم به غرب اروپا و تحرکاتی که پس از پذیرش پیمان صلح ورسای در جمهوری وایمار اتفاق افتاد ( مساله رزا لوگزامبورگ و... ) زیاد تنها هم نبودند . ترس شدید دول پیروز در جنگ از نفوذ بلشویسم و ایده مارکسیسم - لنینیسم و بعدها استالینیسم ( کمینترن ) موجب شد تا سیل سرمایه های جهان به اصطلاح آزاد و بویژه ایالات متحده ، بسوی آلمان شکست خورده و غرق در بدهی سرازیر شود تا سرخ ها وارد اروپای مرکزی نشوند و این با جدیت و تلاش آلمانی ها پیوند خورد و ظرف بیست سال به جایی رسید که نازی ها دوباره از خاکستر آلمان شکست خورده ، یک قدرت تازه را در اروپای مرکزی ایجاد کردند . البته صرف نظر از تئوری های مختلف در خصوص قدرت گیری نازیسم در آلمان ، این مردم بالذات ، آدم های تلاش گری هستند و چه پس از جنگ نخست ، چه میان دوجنگ ، چه در جنگ دوم و چه پس از آن ، نشان دادند که از هیچ چیز ، همه چیز را ایجاد می کنند و علیرغم یکسری مسائل ، 70 و چند سال بعد از شکست در جنگ دوم ، عملاً اروپا را بدون جنگ ، تحت سیادت اقتصادی دارند . بنابراین ، به نظر بنده ، فرض جنابعالی ، شاید منطبق بر روندهای پیش گفته نباشد .
-
1 پسندیده شدهالبته سخنان اين كارشناس چندان هم بى ربط نيست... از زمان كلينتن شاهد يك انتقال فن اورى و سرماى بزرگ از طرف امريكا و غرب به سمت چين و هند بوديم،همچنين اسرائيل تلاش زيادى براى نزديكى به چين از همان سالها انجام داده،حتى در مواقعى با انتقال تكنولوژى امريكايى موجب اعتراض اين كشور شده.جالب اينه كه از پيشتازان اين جابجايى سرماى و فن اورى به چين محافل مالى يهودى بودند مثل راكفلرها و روچشيلد ها كه از بانكداران كهنه كار و در اصل مالك مستقيم و غير مستقيم بسيارى از شركت ها در زمينهاى مختلف هستند،از نفت تا رسانه... اين كار با مخالفت شديد بسيارى از كارشناسان و ملى گرايان امريكا و اروپا مواجه شد اما فايده نداشت و اين محافل به اين انتقال سرماى ادامه دادند با حمايت دولت وقت كلينتن و دولت هاى اروپايى.همين اتفاق كمى بعد در باره هند افتاد و هنوز هم اين روند ادامه داره. در رسانه هاى غربى هم ده سالى ميشه كه رو چين و بعد هند مانور ميدهند و مدام اينو به مخاتب تكرار ميكنند كه اين دو كشور قدرت هاى اينده خاهند بود. البته نزديكى بين امريكا و چين از دهه هفتاد ميلادى به ابتكار كيسينجر شروع شد و دليلش هم استفاده از اختلافات اين كشور با شوروى بود،و ايجاد شكاف بين اين دو قدرت كمونيستى كه در دوره دنگ سياوپينگ و تغيير ايدولوژى گسترش يافت تا اينكه ميرسيم به كلينتن. پس به نظر بنده نه حرف اين كارشناس غلطه و نه نظر دوستان،يعنى چين با زحمت بسيار و هوشيارى در استفاده از اختلافات امريكا و شوروى در جنگ سرد،همچنين در برقرارى ارتباط با محافل خاص غرب توانست به جايى برسه كه ديگه قدرت هاى بزرگ قادر به ساقت كردنش نباشند و مجبور به تعامل با ان شدند. حالا صهيونيسم با توجه به افول امريكا در پى نفوذ در اين كشور است كه بنا به پيشبينى ها رهبرى اينده جهان رو در دست خواهد داشت،همان كارى كه در رابطه با انگليس و امريكا انجام داد و پس از افول انگليس امريكا رو مركز اصلى فعاليتهاى خود قرار داد.
-
-1 پسندیده شده[quote]رائفیپور[/quote] خوب اسم ايشان نشون ميده احتمالا کل اينها چاخان پاخان و شبي ايشان اينها رو در خواب ديده !جدي نگيريد !
-
-1 پسندیده شدهچين كشورى بزرگ,داراى منابع,كارگرا ارزان,بازارمصرف عمده,نزديكترين تاجر به آسياي ميانه و غربه! توطئه نياز نداره برا سرمايه گذارى,عقل ميخواد كه انگار اين آقاي كارشاس همه چيزدان ازش فارغه! متاسفانه,جماعت ما فكر ميكنه اگه حرف نزنه,مردم گمان لال بودنشو ميبرن!
-
-2 پسندیده شده