برترین های انجمن

  1. 7mmt

    7mmt

    Editorial Board


    • امتیاز

      54

    • تعداد محتوا

      1,321


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      52

    • تعداد محتوا

      9,274


  3. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      3,097


  4. karmania20152015

    karmania20152015

    Editorial Board


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      413



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 16 اسفند 1398 در همه مناطق

  1. 5 پسندیده شده
    ماک آپی که برای پروژهFCAS نشان داده شده این هست . هرچندممکنه در آینده تغییر کنه :
  2. 3 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم امیر المومنین (علیه السلام): مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ با توجه به اطلاعات و اخبار منتشر شده در مورد پروژه های پدافندی برد کوتاه، به ویژه پروژه سپر که ظاهرا بر اساس پنتسیر روسی ساخته شده است، این یادداشت بر آن است تا برخی نظریات و پیشنهادات خود را در باب این موضوع بیان کند. نخست در باب اهمیت پدافند برد کوتاه در میادین نبرد مدرن: همان طور که مستحضر هستید با توجه به تغییر میادین نبرد به سمت استفاده از جنگ افزار های دوربرد، هوشمند و شبکه محور،و نیز رشد روز افزون تهدیدات جدید در حوزه پدافند از جمله حملات انبوه توسط پهپاد ها و ریز پرنده ها و موشک های کروز، پدافند برد کوتاه از جهات مختلف اهمیت ویژه ای یافته است. پدافند برد کوتاه از یک سو آخرین لایه پدافندی قبل از رسیدن موج حملات دشمن به اهداف و تاسیسات استراتژیک و با اهمیت حیاتی (همچون تاسیسات گازی پارس جنوبی یا تاسیسات اتمی) ست، از سوی دیگر حافظ سامانه های دور برد و میان برد در برابر موج انبوه حملات توسط سلاح های دور ایستایی ست که با هدف اوت نامبر کردن سامانه های دوربرد و نابودی آنها جهت ایجاد خلع در شبکه پدافندی یا مجبور ساختن به مصرف موشک های برد بلند و گران قیمت برای نابودی اهداف ازان قیمت غیر قابل چشم پوشی، شلیک می شوند. تجربه ی تاریخی چنین حملاتی که به ویژه از جنگ اول خلیج فارس و عملیات طوفان صحرا شروع شد و تا منازعات پس از آن از جمله در جنگ دوم عراق درسال 2003، جنگ داخلی لیبی، جنگ سوریه و ادامه و تکامل یافت، سرعت رشد و تکامل این استراتژی و جنگ افزار های مربوطه، میزان اثر گذاری آنها در میادین نبرد، توان دشمنان در بکار گیری گسترده و دامنه دار چنین تسلیحاتی –از جهت مالی، لجستیکی و فناوری- اهمیت و خطر این دست تهدیدات را غیر قابل کتمان ساخته است. در این باب سخن بسیار است که خود موضوع مقاله مفصل جداگانه ای ست. بررسی آنچه در مورد پروژه های داخلی منتشر شده: به نظر می رسد از سوی با توجه به سابقه و تجربه به کار گیری سامانه ی پدافندی کوتاه برد تور ام-1 روسی در ایران، و نیز شهرت سامانه های روسی پنتسیر و نسل جدید سامانه ی تور در دنیا و آشنایی نزدیک با این سیستم ها در خلال درگیری های سوریه، این دو سامانه به عنوان پایه ای برای طراحی نسخه ی مشابه داخلی در نظر گرفته شده اند، عقاب به عنوان سامانه مشابه تور و سپر به عنوان سامانه مشابه پنتسیر. گرچه از برخی اطلاعات و اظهار نظر های منتشر شده به نظر می رسد که طاعون موازی کاری ها گریبان گیر این پروژه نیز شده است، اما در این نوشتار اطلاعات موجود را بر اساس وجود تنها سامانه سپر تحلیل می کنیم. از آنجا که به نظر می رسد سامانه های پنتسیر و تور به عنوان مبنایی برای طراحی نسخه ایرانی در نظر گرفته شده اند، از این روی بررسی مشخصات و عملکرد عملیاتی سامانه های مذکور اجتناب ناپذیر می باشد. ابتدا در مورد سوابق این 2 سامانه در ایران به اختصار توضیح کوتاهی ارائه می شود سابقه تور ام-1 در ایران به سال 85 و بر اساس اطلاعات موجود خرید 29 آتش بار از این سامانه بر می گردد. کاربر تمامی آتشبار های تور خریداری شده سپاه پاسداران می باشد. این سامانه در مناطق پدافندی مهم و نیز در رزمایش های پدافندی همواره حضور چشم گیری داشته است. از سوابق مهم آن در ایران اما می توان به 3 مورد شاخص اشاره کرد. v فرندلی فایر هواپیمای اف-14 تامکت به خلبانی شهید کریمایی و کمک خلبانی شهید فصیحی بر فراز خلیج فارس در بهمن ماه 1390 v شکار پهپاد هرمس 180 اسرائیلی در سال 2014 v سرنگون کردن هواپیمای مسافر بری اوکراینی در 18 دی ماه 1398 در مورد پنتسیر اما ایران جز کاربران و خریداران رسمی این سامانه نمی باشد و اطلاعاتی از حضور و عملیاتی بودن آن در ایران موجود نیست. اما از سوی نشریه دفاعی جینز اطلاعاتی منتشر شده که حاکی از آن است که از خرید 1 میلیارد دلاری سوریه برای خرید سامانه پنتسیر در سال 2006 که فرایند تحویل آن از سال 2007 شروع شد، تعداد 10 آتشبار از این سامانه تا سال 2008 به ایران تحویل داده شده است. این اطلاعات در شماره 112 نشریه میلیتاری بالانس منتشر شده در سال 2012 از سوی موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک (IISS) نیز منعکس شده است. بررسی اجمالی توانایی های سامانه ها در نسخه تور ام-1 تحویلی به ایران این سامانه 8 موشک را حمل می کند که مکانیزم پرتاب آن از نوع لانچ سرد است که در کنار مزایای قابل توجه، البته دارای معایبی نیز هست. هر آتشبار تور توانایی درگیری هم زمان تنها با 1 هدف را دارا بود که البته در به روز رسانی بعدی توانایی درگیری همزمان با 2 هدف به آن افزوده می شود. هر آتشبار این سامانه به یک سیستم اپتیکال تلویزیونی نیز مجهز است که از آن می توان صرفا جهت تایید هدف استفاده کرد و قابلیت رهگیری یا هدایت به خط دید بر اساس آن وجود ندارد. در تعداد اندکی از آتشبار های عملیاتی در ایران جز اپتیک مذکور یا یک سامانه الکترواپتیکال جدید تعویض شده است که قابلیت دید در شب را نیز دارا می باشد. نسل جدید سامانه ی تور Tor-M2E، نسخه ای ارتقا یافته از نسل قبلی خصوصا از جهت رادار و سیستم کنترل آتش است که می تواند در هر تلار تا 16 موشک از نوع 9M338 را به صورت آماده به شلیک حمل کند. این موشک ها فاقد سیکر مستقل هستند و از طریق فرمان رادیویی هدایت می شوند، این روش گرچه موجب کاهش هزینه می شود ولی در عین حال آسیب پذیری را در برابر جنگ الکترونیک افزایش می دهد. طبق اطلاعات موجود هر تلار از این سامانه می تواند به طور هم زمان با 4 هدف درگیر شود که نسبت به نسل قبل بهبود یافته است. رهگیری و شلیک به سمت اهداف در حال حرکت از ویژگی های قابل توجه این سامانه است. پنتسیر از سوی دیگر سامانه ای ست با پیکره بندی منحصر به فرد، که در کنار استفاده از یک توپ 2 لول با نواخت بالای 30 میلی متری از 12 موشک هات لانچ مایل پرتاب نیز استفاده می کند. موشک های مورد استفاده در این سامانه متفاوت از موشک های سامانه ی تور است، ولی از جهت هدایت رادیویی دارای شباهت است. بر اساس اطلاعات موجود در منابع با دسترسی عمومی، موشک 57E6 مورد استفاده در این سامانه دارای مشخصاتی به شرح زیر است: - موشکی ست 2 مرحله ای که مرحله ی اول را بوستر تشکل داده است و قسمت دوم بدون داشتن مولد رانش مستقل، صرفا با اتکا به انرژی فراهم شده توسط بوستر مرحله اول ادامه مسیر می دهد. - وزن: 76 کیلوگرم خود موشک، 94 کیلوگرم همراه کانتینر - برد 18 کیلومتر - 20 کیلوگرم سرجنگی - مکانیزم هدایت: رادیویی/ به خط دید پنتسیر سوری مجموعه پدافندی روسیه در پایگاه لاذقیه در سوریه متشکل از 5 تلار پنتسیر، 1 واحد تور ام-2 ، خودروی بارگذار و رادار اکتساب هدف L696 گرچه ترکیب و تجمیع موشک و توپ و نیز سامانه های راداری و اپتیکی و کنترل آتش مورد نیاز تنها بر روی یک کشنده متحرک، از جهاتی موضوعی اغوا کننده است، اما در عین حال کارنامه ی عملیاتی این سامانه، عمدتا درگیری های سوریه، چه در مواردی که تحت هدایت و استفاده ی ارتش سوریه بوده، و چه در مواردی که در پایگاه های در اختیار روسیه، توسط خود پرسنل روسی بکار گیری شده، حاکی از عملکردی ضعیف است، تا جایی که در چندین مورد در حملات رژیم اشغالگر اسرائیل به مواضع ارتش سوریه، این سامانه ی دفاعی خود شکار موشک های کروز دلیله شد، در درگیری های اخیر در منطقه ادلب نیز بر اساس اطلاعات منتشر شده دست کم 2 سامانه پنتسیر شکار پهپاد های ترک شده اند در حالی که حتی از کشف هدف تهدید نیز عاجز بوده اند. در سایر حملات صورت گرفته از سوی اسرائیل نیز که عمدتا شامل شلیک تعداد 8 تا 16 موشک دلیله در هر حمله بوده این سیستم در بهترین حالت موفق به شکار تعداد اندکی از تهدیدات شده است. تصاویر اخرین مورد انهدام پنتسیر در سوریه در تاریخ 3 مارچ 2020 توسط ترکیه. نقش سامانه اخلالگر کورال که تصاویر حضور آن در سوریه نیز منتشر شده بود در پرونده انهدام پنتسیر پر رنگ است. سامانه جنگ الکترونیک کورال ساخت ترکیه از جمله دلایل این عملکرد نا امید کننده ضعف شدید در برابر جنگ الکترونیک، عدم امکان درگیری هم زمان در چند جهت، توان درگیری هم زمان تنها با 2 هدف، مشکل موشک ها در مقابله با اهداف با مانورپذیری بالا، و البته ضعف اساسی در شبکه پدافندی سوریه است. اخیرا در وبسایت Army Recognition که از منابع شناخته شده در حوزه ی نظامی ست گزارشی از عملکرد سامانه های کوتاه برد روسی منتشر کرد است، بر اساس این اطلاعات از آوریل تا اکتبر سال 2018 میلادی سامانه تور ام 2 یو 80 هدف هوایی را رهگیری کرده است و درصد موفقیت این سامانه در حدود 80 درصد بوده است و این در حالی است که میزان موفقیت سامانه پانتسیر اس 1 در برابر این اهداف 19 درصد است بوده است. از همین روی روسیه به دنبال توسعه و ساخت نسخه پیشرفته تری از این سامانه با تجهیزات الکترونیکی، رادار و موشک جدید است که Pantsir-SM نام دارد. همچنین گزارشاتی غیر رسمی وجود دارد که سامانه پنتسیر در بدو ورود به سوریه در آزمایشاتی حتی در برابر سیستم های جنگال ساخت کره شمالی نیز دچار اختلال در عملکرد شدید شده است. مشکلات نسخه فعلی پنتسیر عمدتا به ضعف جدی در فضای الکترومغناطیسی آلوده، توانایی محدود رادار در مواجهه با اهداف کم RCS ، آسیب پذیری هدایت رادیویی ، و نیز قابلبت محدود موشک در مقابله با اهداف مانور پذیر است. از انجا که نیروی پیشرانش این موشک تنها توسط بوستر مرحله اول تامین می شود که ظرف مدت 1.5 ثانیه موشک را به سرعت 3.8 ماخ می رساند و پس از جدایش بوستر صرفا با اتکا به انرژی جنبشی حاصله ادامه مسیر می دهد، در مقابله با اهداف چابک و مانورپذیر به دلیل آنکه پس از هر بار تغییر مسیر بخش قابل توجهی از انرژی خود را از دست می دهد، احتمال جا ماندن از هدف تقویت می شود، هم زمان ضعف هدایت این موشک در برابر جنگ الکترونیک احتمال ایجاد خطا در هدایت را تقویت می کند که به نوبه ی خود مزید بر علت می شود. در مورد مواجه های متعدد این سامانه در برابر حملات روتین رژیم اسرائیل به سوریه نیز ضعف در حوزه هایی همچون اوت نامبر شدن به عنوان یکی از بزرگترین تهدیدات برای سامانه های پدافندی، و نیز جنگ الکترونیک که خصوصا هدایت رادیویی در برابر آن آسیب پذیری بیشتری دارد، مشکلات مربوط به پیکره بندی که باعث شده هر تلار تنها در یک جهت قابلیت درگیری داشته باشد و .... از جمله مواردی بوده اند که باعث شده اند حملات رژیم اشغالگر با نرخ موفقیت قابل توجه همراه باشد. از سوی دیگر گرچه عملکرد سامانه ی تور به میزان قابل توجهی بهتر بوده، لیکن این عملکرد نیز در شرایط عملیات نظامی محدود و نه یک جنگ تمام عیار به دست آمده است. این سامانه گرچه در عمده پارامتر ها عملکرد بهتری نسبت به پنتسیر دارد اما به جهت مکانیزم هدایت عدم برخور داری موشک ها از جست و جو گر مستقل، کماکان آسیب پذیری قابل توجهی در برابر جنگ الکترونیک دارد، و علاوه بر آن به دلیل همین مورد فقدان سیکر تا اخرین لحظه ی قبل از برخورد نیاز به هدایت توسط سامانه را دارد، که ضمن آنکه ظرفیت سیستم را برای درگیری با اهداف دیگر اشغال می کند، احتمال خطا رفتن موشک به جهت تاثیر پذیری فرامین رادیویی از اخلال گسترده را افزایش می دهد. همچنین به دلیل مکانیزم پرتاب کلد لانچ، و نیز سطح بالای ماشینیزم این موشک از پیچیدگی های بسیار زیادی برخوردار است که تولید آنرا خصوصا برای کشور هایی که تجربه فنی لازم در این زمینه را ندارند بسیار دشوار و هزینه بر ساخته، و از طرف دیگر اطمینان پذیری عملیاتی را کاهش می دهد. 2 مورد هدف قرار گرفتن پنتسیر سوری توسط موشک های دلیله اسرائیل موشک کروز هواپرتاب دلیله با برد 250 کیلومتر، سلاح اصلی اسرائیل در حمله به تاسیاست نظامی سوریه اگرچه موارد مطرح شده در مورد هر دو سامانه برد کوتاه عقاب و سپر می توان به عنوان معیاری جهت ارزیابی قابلیت ها در یک میدان رزم واقعی احتمالی قرار داد، اما تمرکز اصلی این یادداشت بر روی سامانه سپر خواهد بود. سپر اطلاعات محدودی به صورت نیمه رسمی از این سامانه منتشر شده است اما بر اساس دیگر اطلاعاتی که از منابع اوپن سورس قابل دست یابی ست می توان پیشبینی های قابل توجهی در مورد ساختار و قابلیت های این سامانه داشت. گرچه از حدود یک سال قبل اطلاعات و تصاویری موجود بود که حاکی از آن بود که احتمالا پروژه ای جهت ساخت سیستم پدافند کوتاه برد مشابه پنتسیر در ایران در جریان است، اما اولین بار وجود قطعی این پروژه و نام آن توسط اطلاعاتی که از سوی نهادهای نظامی در اختیار خبرنگار تسنیم قرار گرفته بود اعلام شد. اولین نشانه ها در مورد توسعه چنین سامانه ای را می توان به دیده شدن نسخه تمام متحرک از توپ 35 میلیمتری 2 دولول اورلیکن در قالب پروژه حائل و نیز تجهیز آن به سامانه الکترواپتیکال جهت کشف و رهگیری هدف تحت پروژه سراج نسبت داد. همچنین اطلاعاتی در مورد تجهیز این توپ به سنسور های لازم جهت شلیک گلوله های با فیوز قابل زمان بندی جهت افزایش هرچه بیشتر اثرگذاری آن وجود دارد. حائل در رزمایش پدافندی ولایت 97 سامانه سراج- وجود سنسور های چند گانه جهت رصد آسمان منطقه و رهگیری هدف و نیز امکان کشف حین رهگیری از نقاط شاخص این مجموعه می باشد. اورلیکن مجهز به سنسور مازل ولاسیتی که به جهت کنترل و دقت آتش بهتر و نیز فرمان دادن به فیوز مجاورتی با محاسبه سرعت گلوله و فاصله تا هدف، استفاده می شود. (با تشکر از elo) گرچه اطلاعات موجود تا بدینجا حاکی از تلاشی ارزشمند و طراحی سامانه ای قابل را دارد، اما مواردی حساسیت و نگرانی ما را بر انگیخت. همچنین وضعیت موجود، تهدیدات پیش رو، و نیز نیازمندی های عملیاتی خاص جمهوری اسلامی ایران، و البته نظر به شدت مخالف پژوهشگران حوزه ی نظامی از جمله اعضای این اندیشکده نسبت به موازی کاری ها، و تلاش برای ارائه راه حلی جامع موجب شکل گیری نظرات و پیشنهاداتی شد که در ادامه بیان می گردد. از جمله موارد اصلی موجب نگرانی تصویری منتشر شده از مدل تونل باد موشکی 2 مرحله ای مشابه موشک مورد استفاده در سامانه پنتسیر (البته با تفاوت هایی در طراحی بالک ها) است، از آنجایی که سایر مدل های موجود در تصویر تبدیل به محصول عملیاتی شده اند یا در پروسه مربوطه قرار دارند بیم آن می رود که این مدل نیز سرنوشتی مشابه یافته و موشک سامانه سپر نیز وارث عیوب طراحی سامانه ی روسی باشد. مدل تونل باد موشک ایرانی نسخه اصلی موشک 57E6مورد استفاده در سامانه پنتسیر اس-1 البته با توجه به شباهت غیرقابل انکار میان طراحی مرحله دوم این موشک با موشک اسپارو، و نیز افزایش قطر و وینگ اسپن نسبت به موشک مشابه در سامانه پنتسیر، صرفا بر اساس یک احتمال، می توان این موشک را حاصل یک جراحی بر روی موشک های اسپارو دانست، بدین شکل که از قسمت بعد از وارهد و بالک های کنترلی که شامل بخش موتور سوخت جامد موشک می باشد جدا شده، یک قسمت جایگزین شامل بالک های استابلایزر به آن افزوده شده و در نهایت با توجه به زمین پرتاب بودن موشک از سرعت و ارتفاع از سطح صفر (از سرعت و ارتفاع اولیه پرتاب های هواپایه بهره نمی برد) مشابه موشک پنتسیر به یک بوستر سوخت جامد قطور تر و البته بسیار قوی تر مجهز شده باشد. در صورت درست بودن این سناریو در مورد باقی ماندن سیکر آشیانه یاب اصلی موشک، یا ارتقای احتمالی آن و یا حتی حذف به کلی آن و استفاده از همان فرامین رادیویی مشابه پنتسیر که ارزان تر و البته آسیب پذیر تر است، اظهارنظر قطعی نمی توان داشت. طرح پیشنهادی، چرا و چگونه: آنچنان که پیشتر عرض شد معتقد به اهمیت فراوان سامانه های بردکوتاه خصوصا در مقابله با تهدیدات نو ظهور و حملات انبوه توسط تسلیحات دور ایستا و لزوم برخورداری این سامانه ها از استاندارد ها و قابلیت های سطح بالا هستیم تا نه تنها بقای خود در میدان رزم را حفظ کنند، بلکه ضامن بقای تاسیسات حیاتی برای کشور باشند که بعضا دهه ها عمر و ده ها میلیارد دلار هزینه صرف ساخت آنها شده و نابودی آنها می تواند ضربات جبران ناپذیر بر پیکره ی ایران عزیز وارد آرد. به رغم پهنه ی وسیع جغرافیایی، برخی از مهم ترین و استراتژیک ترین تاسیسات کشور در نقاط مرزی (جنوب) واقع هستند نه در "عمق استراتژیک" کشور، در واقع همیشه و در همه موارد داشتن پهنه ی جغرافیایی وسیع فراهم آورنده ی عمق استراتژیک لازم در همه سطوح نیست. حمله به این تاسیسات نه تنها نیاز به عملیات های پر ریسک عمقی ندارد، بلکه در مواردی مانند تاسیسات پارس جنوبی عدم رعایت اصول پدافند غیر عامل این تاسیسات را به شدت آسیب پذیر ساخته است. از جمله دیگر موارد این دست تاسیسات استراتژیک می توان به پایانه ی نفتی خارک اشاره کرد، "با وجود توسعه ترمینال های نفتی جایگزین خارک در طی جنگ و بعد از آن، همچنان خارک اصلی ترین پایانه صادرات نفت خام کشور است و آسیب دیدن آن ضربه سنگینی به صادرات نفت و اقتصاد ملی ایران وارد می سازد. همچنین پارس جنوبی گذشته از تولید 70 درصد گاز کشور، طی سالهای اخیر و برنامه تبدیل سوخت نیروگاه های برق سیکل ترکیبی از مایع به گاز و توسعه نیروگاه های گازی، اصلی ترین تامین کننده سوخت نیروگاه های برق کشور محسوب می شود و اخلال در روند تولید آن به معنای خاموشی وسیع در ایران است" [1]. بر خلاف پالایشگاه جم که در جانمایی آن اصول پدافند غیر عامل تا حد زیادی رعایت شده است و با قرار گرفتن در میان رشته کوه ها از تیررس مستقیم آتش دشمن در امان مانده است، اما در مورد تاسیسات پارس جنوبی جانمایی آن به جهت سهولت ترابری تجاری به قیمت آن تمام شده تا ده ها میلیارد دلار تاسیسات گران قیمت در بی دفاع ترین شکل ممکن جلو تر از ارتفاعاتی که می توانست پناه آنها باشد قرار گیرند و در خط آتش مستقیم ساده ترین حملاتی از سمت ساحل قرار بگیرند که به راحتی می توانند فاجعه آفرین باشند. از این روی با توجه به اهمیت استراتژیک این تاسیسات حفاظت از آنها توسط سامانه های کوتاه بردی که توان مقابله با سوارم تسلیحات استنداف دشمن را داشته باشند اهمیتی صدچندان می یابد. عدم رعایت اصول پدافند غیر عامل در جانمایی تاسیسات استراتژیک پارس جنوبی همچنین به جهت افزایش تطبیق پذیری، کاهش هزینه های توسعه و تست محصول، کاهش هزینه های تولید خصوصا از جهت افزایش تیراژ، افزایش کیفیت تولید و کنترل کیفیت از جهت مقرون به صرفه شدن اتوماسیون در فرایند تولید و نیز متمرکز و نظام مند تر شدن فرایند تولید، کاهش هزینه های تعمییر نگه داری و آموزش و افزایش ارزش، قائل به ارائه راه حل های جامع خصوصا در حوزه ی نظامی هستیم که در آن نه سود و زیان تجاری صرف بلکه امنیت ملی در میان است. طرح پیشنهادی مورد نظر نه تنها با طراحی و توسعه ی 2 یا چند محصول کاملا متفاوت توسط سپاه و ارتش در حوزه ی پدافند زمین پایه ی برد کوتاه مخالف دارد، بلکه سعی در ارائه راه حلی دارد که پدافند را در سایر حوزه ها نیز بهره مند سازد، در عین حال آنکه از جهت قابلیت ها و مطابقت داشتن با نیازمندی های عملیاتی روز، امکان استفاده در پیکره بندی های متفاوت بر اساس نیاز با توجه به رعایت مفاهیم ماجولاریتی و معماری باز در طراحی سیستم، و البته با نگاه به تغییرات پیش روی میدان رزم، بتواند محصولی قابل و موثر باشد. پدافند برد کوتاه نه تنها یک خلا در پدافند زمین پایه است، بلکه در حوزه های هواپایه و دریاپایه نیز قوای مسلح جمهوری اسلامی از ضعف مشابهی رنج می برد. در حوزه پدافند دریا پایه به رغم تلاش های صورت گرفته در بخش های پدافند برد بلند، میان برد، برد کوتاه، و دفاع نزدیک وضعیت ناوگان نیروی دریایی متاسفانه اسف بار است و امکان تکرار تجربه ی تلخ عملیات مانتیس در یک نزاع دریایی حتی با قدرت های نظامی دست چندم! نه تنها دور از ذهن نیست که به شدت محتمل است! و این مساله تبدیل به پاشنه ی آشیل نیروی دریایی شده است. در نیروی هوایی نیز وضعیت چندان بهتری را شاهد نیستیم، ناوگانی پیر و فرتوت، از نظر فناوری کاملا از رده خارج، و دست کم در بخش هوا به هوا (پدافند هواپایه) فاقد تسلیحات با اثر بخشی قابل اعتنا. گرچه وضعیت فعلی تسلیحات هواپایه نیروی هوایی، و نیز روند در حال پیگری توسعه جنگ افزار های هواپایه که در سال های اخیر در بخش هوا به زمین خصوصا با پروژه هایی چون یاسین، بالابان و قاصد سرعت بهتری یافته که خود نیازمند بحث مفصل دیگری ست، این نوشتار در مورد نیروی هوایی به مساله مهم و ضروری موشک های کوتاه برد هوا به هوا (به عنوان بخشی از مساله ی جامع تسلیحات هواپایه) می پردازد. در این بخش به غیر از تعدادی موشک های به نسبت تواناتر R-73 آرچر خریداری شده از شوروی سابق که بر روی ناوگان کم تعداد جنگنده های فالکروم عملیاتی ست، مابقی زرادخانه ی کوتاه برد نیروی هوایی را انواع قدیمی موشک های حرارتی چینی و سایدواندر آمریکایی تشکیل می دهد که کاملا فاقد توان عملیاتی لازم است. مساله ی موشک های کوتاه برد برای نیروی هوایی ایران از سوی دیگر از آن جهت اهمیت می باید که به نسبت موشک های برد متوسط هدایت راداری فعال، با هزینه ها و پیچیدگی های به نسبت کمتری می تواند بر روی جنگنده ها بکار گیری شود، گرچه این موشک ها به تنهایی توان ایجاد و حفظ برتری هوایی را به نیروی هوایی نمی دهد اما می تواند با اتخاد تاکتیک ها و استراتژی مناسب نقش مکمل بسیار با ارزشی را برای پدافند زمین پایه بازی کند و بقای در میدان رزم و اثر بخشی آنها را دو چندان ساخته، در عین حال به صورت حداقلی توان پوشش و دفاع در پهنه ی آسمان را خصوصا در برابر تهدیدات کروز و پهپادی فراهم آورد. پیشنهاد مورد نظر این مجموعه بر طراحی و ساخت موشکی واحد استوار است که با حداکثر استفاده از قطعات مشترک و مشابهت، و با حداقل ممکن تغییرات در تمامی حوزه های هوا پایه، زمین پایه، دریا پایه و حتی زیر سطح پایه! قابلیت بکار گیری را داشته باشد، در عین اینکه از ضعف های سامانه هایی که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت دور باشد. به عنوان مثالی از سابقه چنین راه حل هایی در سطح دنیا می توان به موشک آلمانی IRIS-T اشاره کرد که به صورت هواپایه، زمین پایه، دریا پایه و حتی زیر دریایی پایه قابلیت بکار گیری دارد. قابل توجه است که حتی کشوری چون تایلند در پی خرید این موشک برای جنگنده های قدیمی F-5 خود (که مشابه آن نه تنها در ایران موجود که پایه جنگنده های صاعقه و کوثر نیز بوده است) می باشد تا به واسطه ی آن توان هوایی خود را بهبودی قابل توجه بخشد. این موشک در کشور های اتریش، بلژیک، آلمان، مصر، یونان، ایتالیا، نروژ، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، اسپانیا و سوئد در حال خدمت عملیاتی ست. استفاده ی چند منظوره از موشک پدافندی کوتاه برد IRIS-T نیازمندی های عملیاتی پیشنهادی ایده ی پیشنهادی مورد نظر طراحی موشکی با مشخصاتی که در ادامه ذکر می شود را مطرح می کند که نه درگیر ضعف های موشک سامانه ی پنتسیر باشد و نه اسیر پیچیدگی های فراوان موشک مورد استفاده در سامانه ی تور، در عین حال پروژه ای باشد که کلیه ی بخش های قوای مسلح ایران، در زمین، هوا و دریا از نتیجه ی آن بهره مند شوند و در توسعه ی آن چه از جهت مالی و چه فناورانه مشارکت داشته باشند. از جمله تاکیدات اصلی صورت گرفته در این ایده مساله وجود سیکر (جست و جو گر) و ماجولار بودن آن است. این مورد از چند جهت حائز اهمیت است: v نخست آنکه مقاومت موشک را در برابر جنگ الکترونیک بالا برده و شانس برخورد با هدف را بهبود می دهد v دوم، داشتن سیکر این موشک را به سلاحی کاربردی در بخش های دیگر خصوصا در نیروی هوایی بدل می کند. v سوم، ماجولار بودن سیکر سبب می شود علاوه بر آنکه در مناطق با اهمیت بالای پدافندی بتوان از بهترین نوع جست و جو گر های در دسترس برای نابودی هرچه مطمئن تر تهدیدات بهره برد، در سایر مناطقی که اهمیت پدافندی کمتری دارند، یا محدودیت های بودجه ما را مجبور به کاستن از هزینه ها می کند، آن سیکر را با نسخه های ساده تری جایگزین کرد، تا ضمن آنکه کماکان سیستم از بخشی از فواید داشتن جست و جو گر مستقل استفاده کند، موجب کاهش هزینه ها نیز گردد، علاوه بر آن امکان حمله به هدف توسط 2 موشک با جست و جو گر های متفاوت نیز فراهم می شود، برای مثال، شلیک هم زمان 2 موشک به سمت هدف، یکی مجهز به سیکر آشیانه یاب راداری، دیگری مجهز به تصویر ساز حرارتی، تا اهداف خطرناک با دقت و اطمینان هرچه بیشتری نابود شوند. v چهارم آنکه دیگر احتیاجی به هدایت تا آخرین لحظه وجود ندارد و ظرفیت سیستم جهت درگیری با اهداف بعدی به مراتب زودتر آزاد می شود. آنچنان که پیشتر عرض شد با توجه به اتکای دشمنان در استفاده از تسلیحات دورایستا در تعداد انبوه برای سرکوب پدافند، این مساله اهمیت دوچندانی می یابد. برای مثال: " فرض کنیم، در تهاجم یک روزه در طی 8 ساعت، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید: v 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید) v اهداف عمقی و مرزی آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟ v قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به این دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود. v از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمی شود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است.[2] " همانطور که در این مثال ذکر شد مساله ی مقابله با تهاجم دور ایستای انبوه، خصوصا در یک میدان نبرد شبکه محور، مساله ای به غایت جدی، و خطری در کمین امنیت ملی ایران می باشد. از این روی توان مقابله هم زمان با تعداد اهداف قابل توجه، مقاومت در برابر اخالال، تعداد مناسب موشک آماده به شلیک در هر باتری از سامانه ی پدافندی مطروحه، و قابلیت بکار گیری آن در تمامی سطوح زمین پایه، دریا پایه و هوا پایه، به جای طراحی و تولید چندین سیستم موازی در هر یک از این سطوح با حداقل اشتراکات، هزینه های توسعه و تولید سرسام آور، تیراژ به شدت پایین و دیگر مشکلاتی که قبلا شرح داده شد، از مسائل اصلی لحاظ شده در این طرح می باشد. مشخصاتی که در این ایده برای این طرح مورد نظر است به شرح زیر می باشد: مشخصات موشک (شاهین) - وزن: 100 کیلوگرم (تا حداکثر 150 کیلوگرم کماکان قابل قبول است) - برد: 20 کیلومتر در شلیک زمین به هوا - سر جنگی: 15 کیلوگرم شدید الانفجار ترکش زا - وینگ اسپن: کمتر از 50 سانتی متر - بهره بردن از کانارد، بالک های متحرک انتهایی و نیز سامانه تغییر بردار رانش جهت کنترل - هدایت: لینک راداری، سیکر ماجولار قابل تعویض: فرو سرخ، تصویر ساز حرارتی، آشیانه یاب رداری ... - روش پرتاب: سافت لانچ در حالت زمین پایه و دریا پایه، شلیک از روی ریل یا پس از رها سازی در وضعیت هواپایه - طول: حدود 3 متر (بدون مکانیزم سافت لانچ) - بدنه کامپوزیتی و استفاده از سوخت پر انرژی یک طراحی مفهومی از طرح پیشنهادی برای چنین موشکی : برخی مشخصات کلی سامانه (طوفان شکن): - هر باتری از سامانه متشکل از 6 تلار حامل موشک، در نسخه ی دارای توپ، هر تلار دارای 12 تا 16 موشک عمود پرتاب به روش سافت لانچ با امکان درگیری 360 درجه - استفاده از توپ اورلیکن 35 میلیمتری مجهیز به مهمات با فیوز قابل برنامه ریزی - امکان درگیری با 6 هدف هم زمان توسط هر تلار - در نسخه فاقد توپ، دست کم 24 موشک بر روی هر تلار - برخورداری از خودروی بارگذار با توان بارگذاری بلوکی مهمات و موشک ها جهت به حداقل رساندن زمان بارگذاری (در سامانه ی تور ام-1 به دلیل بار گذاری تک به تک موشک ها زمان بازگشت به رزم هر سامانه بسیار طولانی می باشد.) - قابلیت لینک شدن به شبکه پدافندی و تبادل اطلاعات با سایر سامانه ها - بهره مند بودن هر تلار از چند مجموعه الکترواپتیک برای کشف و رهگیری اهداف که یک مجموعه مستقلا در اختیار توپ باشد. - هر تلار مجهز به یک رادار کشف هدف باند L گردان با توان کشف دست کم 1 متر مربع سطح مقطع راداری از فاصله ی 100 کیلومتری - هر تلار مجهز به یک رادار رهگیر باند X با توان کشف دست کم 1 متر مربع سطح مقطع راداری از 50 کیلومتری - امکان اضافه شدن رادار موج میلیمتری به صورت انتخابی - امکان اضافه شدن رادار های دکل سوار مانند کاستا و نیز دیگر واحد هایی همچون شنود و جنگ الکترونیک به صورت انتخابی - پروفایل برنامه ریزی شده جهت مقابله با انواع تسلیحات دور ایستا، موشک های کروز، پهپاد ها و ریز پرنده ها ... - توان مقابله با اهداف با مانور پذیری بالا - امکان مقابله با اهداف سوپر سونیک، 2.5 ماخ در ارتفاع پست و سرعت های بیشتر در ارتفاعات بالاتر - تجهیز هر باتری به رادار ها و سامانه های مورد نیاز جهت کشف تهدیدات راکتی و توپخانه ای - امکان مقابله Hard kill با تهدیدات راکتی و توپخانه ای امکان کشف مسیر و نقطه برخورد تهدیدات راکتی و توپخانه ای و اعلام اخطار در نقاط مورد تهدید - امکان ارسال مختصات منشا تهدیدات راکتی و توپخانه ای به توپخانه خودی جهت آتش متقابل - ارائه بر روی پلت فرم های چرخ دار 8*8 (یا در صورت لزوم 10*10) مشابه کشنده های مورد استفاده در سامانه باور و نیز امکان ارائه نسخه زرهی بر روی پلتفرم شنی دار - قابلیت حمل توسط هواپیما های il-76 و C-130 - قابلیت ارائه به شکل پک پرتابل قابل نصب بر روی پد بالگرد کوروت های کلاس جماران و من الله توفیق [1] نقل قول شده از Sorena [2] نقل قول از Worrior
  3. 2 پسندیده شده
              پروژه ی  Prime       سرواژه ی  ( بازیابی دقیق ضمن مانور پذیری در بازگشت ) دومین بخش ار برنامه ی  USAF START  بود . هدف برنامه ی استارت توسعه و اثبات تکنولوژی هواگرد های مانور پذیر با بدنه ی برازا بود که ضمن دارا بودن برد 1100 کیلومتری قابلیت ورود مجدد به جو را داشته باشند  . موارد کاربردی برنامه ریزی شده شامل کلاهک موشک های بالیتسک قاره پیما , بازیابی کپسول های ماهواره های جاسوسی و شناسایی (در ماهواره های قدیمی تصاویر و اطلاعات روی دستگاه ها و نوار های مغناطیسی مخصوصی ضبط می شد و درون کپسول هایی برای بازیابی به زمین فرستاده می شد , که خود این قضیه خودش کلی داستان داشت ... – مترجم )  , و فضا پیما های سرنشین دار بود . X-23 Prime یک هواگرد مقیاس کوچک بازگشتی ازمایشی , از پیکره بندی لیفتینگ بادی SV-5D  بود  که برای هواپیمای تست سرنشین دار X-24A برنامه ریزی شده بود . در 3 پرتاب زیر مداری , این هواگرد رباتی (تصویر بالا)  مانور پذیری در تمام طول مسیر برنامه ریزی شده را اثبات کرد و ,  دچار مشکلاتی در زمینه ی سپر حرارتی شد .   Martin-Marietta X-23A   توضیحات :   سازنده : Martin-Marietta مدل پایه : X-23 شناسه : X-23 نسخه : A سیستم تعیین شناسه : نیروی هوایی ایالات متحده مدت اعتبار شناسه : از 1948 تا کنون نقش : تحقیقاتی   مشخصات  :   طول : 2 متر ارتفاع : 0.8 متر فاصله ی بال تا بال : 1.2 متر وزن ناخالص : 405 کیلو گرم پیشران : فاقد پیشران – هوا سر     Martin-Marietta X-24A     Martin-Marietta X-24A  محصول کمپانی مارتین ماریتا در دهه ی 60 بود . کمپانی مارتین سازنده ی هواپیمای اب نشین PBM Mariner  و بمب افکن  B-26 Marauder در خلال جنگ جهانی دوم بود . همچنین این کمپانی در زمینه ی موشکی بسیار فعال بود که ساخت موشک بالستیک قاره پیمای  Titan II   (که قابلیت استفاده به عنوان ماهواره بر را نیز داشت) از جمله ی دستاورد های مهم این مجموعه محسوب می شود .            X-24A   به منظور تحقیق پیرامون پایداری کانسپت shuttlecock  (توپ بدمینتون) طراحی شده بود , یک تئوری که ثبات هواگرد را در فاز بازگشت به زمین از سرعت مداری تا سرعت فرود ارائه می کرد . فلپ های بدنه , باله ها , و سطوح کنترلی همگی به ان شکلی  مسقر و بکار گیری می شدند که به این پیکره بندی کمک می کردند , به نوعی همانند پرهای انتهای یک توپ بدمینتون . در ابتدا SV-5P نام گرفته بود ,    س  X-24A بر اساس هواگرد بی سرنشین بدنه برازای SV-5D/X-23 PRIME , که چند سال قبل از ان به وسیله ی راکتی از پایگاه هوایی وندنبرگ پرتاب شده بود ,  طراحی شده بود و بسیار شبیه ان بود .       در پایین تصویر برش خورده ی X-24A را مشاهده می کنید . اغلب هواپیماهای راکتی طراحی و پیکره بندی داخلی شبیه این داشتند , به ویژه انهایی که از موتور یکسان XLR-11 استفاده می کردند . مخازن سوخت با هلیوم که غیر قابل اشتعال است تحت فشار بود , و دریچه ها و مجراهای خروجی برای ان تعبیه شده بود تا از ایجاد گازهای قابل انفجار مانند اکسیژن مایع جوشان جلوگیری کند , و نیز مانع فشار بیش از حد مخازن شود . سوخت با فشار زیاد توسط توربو پمپ ها به موتور تزریق می شد .               X-24A همانند سایر لیفتینگ بادی های پیشران دار از نفس اتشین موتور XLR-11 نیرو می گرفت ,   س 2 دستگاه از این موتور ها نیروی رانش X-15 را نیز در پرواز های اولیه اش تامین می کردند . و قبل از ان به واسطه ی همین موتور بود که چاک ییگر سوار بر بال های Bell X-1    دیوار صوتی را برای اولین بار در یک پرواز تحت کنترل بشکند .     Martin-Marietta X-24B     بر طبق اطلاعات رسمی X-24B اخرین هواگرد لیفتینگ بادی سرنشین دار قبل از پرواز اولین شاتل بود . در این تصویر متعلق به 1973 بهبود های اساسی و زیاد ایرودینامیکی بر روی شکل اولیه ی X-24A  خودنمایی می کند . اکنون ظاهر ان کمتر شبیه سیب زمینی پخته است و در عوض بیشتر شبیه یک اتو یا یک ارمادیلو ی یک چشم شده است . اما  برحسب همه ی پارامتر ها , این پرنده در کنار HL-10 یکی از بهترین لیفتینگ بادی های ساخته بود .  مدل B  دارای طول بیشتر و شمای کلی گوه شکل بود .             پس از چند بار تلاش برای لانچ که ناکام ماند , و یک پرواز گلایدری به وسیله ی سرهنگ دوم نیروی هوایی Mike Love (تصویر پایین)  ,   س John Manke  اولین پرواز با پیشران روشن X-24B  را در 15 نوامبر 1973 به انجام  رساند .     مایک لاو چهاردهمین خلبان متمایز نیروی هوایی بود که با یک لیفتینگ بادی پرواز کرده بود . مابین 4 اکتبر 1973 تا 15 جولای 1975 , وی 12 بار X-24B را به پرواز دراورد , و همانند سایر خلبانان , در بسیاری ماموریت های دیگر نیز پرواز کرد . در یک پرواز با پیشران فعال در 25 اکتبر 1974 او X-24B را در بالاترین سرعت کسب شده اش برابر 1.76 ماخ به پرواز دراورد . در 1 مارچ 1976 مایک در ماموریتی خلبانی یک فروند اف-4 را به عهده داشت که در حین پرواز هواپیمای او دچار نقص فنی شد وی مجبور به ایجکت شد اما صندلی ایجکشن نیز دارای نقص در عملکرد بود که جان وی را در 37 سالگی گرفت .        خلبانان X-24B   از چپ به راست : Einar Enevoldson  ,  John Manke ( که پرنده را در 22 می 1975 به بلندترین ارتفاعی که ثبت کرد رساند  74100 پا ),  Francis R. Scobee , Tom McMurtry , Bill Dana , و Mike Love . پس از انکه  Bill Dana اخرین پرواز با پیشران فعال را در 23 سپتامبر 1975 به انجام رساند , مجموعه ای از  خلبانان مهمانی که با پرواز هوا سرشی اشنایی داشتند از نیروی هوایی و ناسا برای ارزیابی ویژگی های فرود X-24B  اورده شدند . این خلبانان پرواز های ازمایشی نیروی هوایی , Francis R. "Dick" Scobee  که بعدها از فضا نوردان شاتل فضایی شد و در ژانویه ی 1986 در تراژدی شاتل چلنجر جانش را از دست داد , و خلبانان تست ناسا Einar Enevoldson  و Tom McMurtry بودند . هر کدام از این 3 خلبان 2 پرواز گلایدری انجام دادند , این 6 پرواز اخرین پرواز های سرنشین دار برنامه ی Lifting Body  بودند .     North American X-15       X-15 زیر بال بمب افکن بی-52 به عنوان حامل . این عکس هم چنین به انعطاف پذیری زیاد بال های این بمب افکن اسطوره ای در حین پرواز نیز اشاره می کند , بال در طول پرواز در حدود 16 فوت خم شده بود . اولین X-Planes  که پیشران راکتی داشت و پس از حمل توسط حامل در میانه ی اسمان لانچ می شد بود و به بررسی  پارامتر های پرواز با سرعت خیلی زیاد در حدالکثر ارتفاع قابل دستیابی پرداخت . درسهایی که از این هواپیما و پرنده های تجربی دیگر اموخته شد ان را به موفق ترین هواگرد سری X در تمام دوران تبدیل کرد , North American X-15  . توسط همان کسانی که برای ما P-51 , T-6 , B-25 , B-45 Tornado (اولین بمب افکن جت نیروی هوایی) ,    س  F-86 و F-100 Super Sabre  (اولین جنگنده ی جت مافوق صوتی که وارد خدمت شد) را به ارمغان اوردند ساخته شد , X-15 طراحی شده بود تا بتواند دور از دست ترین نقاط قابل پرواز در اتمسفر را اکتشاف کند :  بیش از 50 مایل ارتفاع و تا 6 ماخ سرعت پروازی . برای اینکه درک کنید چنین پروازی تا چه میزان متهورانه بود این نکته را در نظر بگیرید که هنگامی که X-15 در اواسط دهه ی 50 رونمایی شد تنها کمتر از یک دهه از شکستن دیوار صوتی می گذشت , و اخرین رکوردهای سرعت و ارتفاعی که کسب شده بود , که به وسیله ی خلبانان X-2     Mel Apt  و Iven Kincheloe  بدست امده بود کمتر از نیمی از انچه بود که X-15  به چنگ اورد .       قیافه ی این یارو خیلی اشنا به نظر میاد ! نه ؟ کجا دیدمش ؟!  اره باید خلبان ازمایشی ناسا Neil Armstrong  باشه :winking:   .  این عکس پس از پرواز با X-15  دو سال قبل از اینکه به عنوان یکی از 9 فضانورد جدید ناسا انتخاب شود از او گرفته شد . هواپیمای موجود در تصویر با شماره ی 56-6670  اولین  X-15  ساخته شده می باشد . خطوطی که در بستر دریاچه ی خشکیده و در پشت سر X-15 مشاهده می کنید توسط اربه ی فرود اسکی شکل ان ایجاد شده است , که احتمالا حدود 2 مایل درازا دارند . برنامه ی ایکس-15 پس از سال ها برین استروم -جلسات علمی و فنی فشرده - در نیروی هوایی , دریایی و NACA (کمیته ی مشورتی ملی هوانوردی) در 1954 شروع شد . این پروژه به عنوان بخشی از سنگ بنای دست یابی هواگرد بال دار و قابل استفاده ی مجدد برای پرواز به مدارات فضایی و بازگشت به زمین طراحی شده بود , چندین دهه قبل از اینکه شاتل های فضایی پا به عرصه بگذارند . در اوج پروژه برنامه ریزی شده بود یک نسخه ی 2 سرنشینه از ایکس 15 یا فضا پیمای جسورانه ی جدید X-20  روی یک بوستر موشک ناواهو  //// پیوند /////   ساخت نورث امریکن لانچ شود . در 1 سپتامبر 1955 نیروی هوایی نورث امریکن را برای ساخت 3 فروند ایکس-15 انتخاب کرد . ساخت اولین فروند در خارج از Inglewood واقع در کالیفرنیا در 15 اکتبر 1958 خاتمه یافت . در این زمان , برنامه ی فضایی 1958  با تشکیل شدن NASA پروژه را تغییر داد . برنامه ی مقدماتی NACA برای دست یافتن به مدار فضایی به دلیل تقارن با پروژه ی کپسول فضایی قابل بازیافت که برای رقابت با شوروی پیریزی شده بود و تحت عنوان Project Mercury شناخته می شد , کنار گذاشته شد . اما ایکس -15 برای کنسل شدن بیش از حد ارزشمند بود , بنابراین اجازه پیدا کرد تا ادامه یابد . در واقع ناسا و نیروی هوایی هر دو در نظر داشتند تا از ایکس-15 برای بدست اوردن اطلاعات در مورد برنامه ی فضایی سرنشین دار خودشان استفاده کنند .       در سومین پرواز با پیشران فعال (چهارمین پرواز در مجموع)  در 5 نوامبر 1959  , Scott Crossfield  در  موتور ایکس- 15 شماره ی 2 دچار اتش سوزی شد که وی را مجبور به فرود اضطراری کرد . در نتیجه ی یک فرود سخت , همان طور که در تصویر می توانید ببینید , کمر هواپیما شکسته شد . این پرنده برای تعمییرات به نورث امریکن فرستاده شد و مجددا به پرواز بازگشت .       خلبانان ایکس-15 , از چپ به راست : سروان جوزف اچ انگل از نیروی هوایی ,  سرگرد رابرت راش ورث از نیروی هوایی , جان مک کی از ناسا , سرگرد ویلیام نایت از نیروی هوایی , میلتون تامسون از ناسا و بیل دانا از ناسا . جوزف انگل مدتی بعد به عنوان یکی از فضانوردان ناسا انتخاب شد , اگر چه قبلا توسط نیروی هوایی لقب فضانورد برای پرواز با ایکس-15 به وی داده شده بود . به خلبانان ایکس-15 نیروی هوایی که با این هواپیمای راکتی در ارتفاعی بیش از 50 مایل پرواز کرده بودند رتبه ی فضانورد اعطا شده بود , در حالی که به خلبانان ناسا که در همین ارتفاع یا حتی بلندتر از ان پرواز کرده بودند چنین رتبه ای از طرف ناسا برایشان در نظر گرفته نشده بود . البته اخیرا نظر ناسا در این مورد اصلاح شد و به خلبانان ناسا نیز این عنوان اعطا شد . در طی یک دهه به طول انجامیدن پرواز های ازمایشی ایکس-15 دوزاده خلبان در این پروژه شرکت جستند , 5 خلبان از ناسا به نام های بیل دانا با 16 پرواز , جو واکر 25 پرواز , جان مک کی 29 پرواز , نیل ارمسترانگ 7 پرواز , و میلت تامپسون 14 پرواز . 1 خلبان از کمپانی نورث امریکن , کراسفیلد 14 پرواز , س 5 خلبان از نیروی هوایی : باب وایت 16 پرواز , باب راش ورث 34 پرواز , جو انگل 16 پرواز , ویلیان نایت 16 پرواز , و مایک ادام 7 پرواز . یک خلبان نیز از نیروی دریایی در این برنامه شرکت داشت , فورست پترسون با 5 پرواز . در 15 نوامبر 1967 ایکس-15 شماره ی 3 با سرعت 5 ماخ  از کنترل خارج و وارد یک مسیر گردابه ای شد , در اثر وارد امدن فشار 15 جی هواپیما از هم پاشید و خلبان مایک ادامز در دم جان سپرد .     جو واکر خلبان ارشد مرکز تحقیقاتی درایدن ناسا در کنار ایکس-15 شماره ی 2 در 1961 . او اولین پروازش با این پرنده را در 25 مارچ 1960 انجام داد . او توانست در پروازی در 7 جوئن 1962 سرعت 5.92 ماخ را تجربه کند . او 24 بار با ایکس-15 پرواز کرد و بلند ترین ارتفاعش را در 22 اگوست 1963 در اخرین پروازش با ایکس-15 بدست اورد  354200 پا معادل 67.08 مایل . این یکی از 3 پروازی بود که واکر توانست در ان به ارتفاعی بیش از 50 مایل دست یابد . پس از ان او با ماه نشین تحقیقاتی پرواز کرد , که برای اموزش فرماندهان اپولو برای فرود در سطح ماه مورد استفاده قرار می گرفت . وی در 8 جوئن 1966 هنگامی که هواپیمای F-104  او  در یک پرواز تبلیغاتی در فرمیشنی همراه  XB-70 پرواز می کرد دچار سانحه ای شد که به مرگ خودش و سقوط و کشته شدن یکی از خلبانان ایکس بی-70 انجامید . /////// پیوند /////////     در یک سپتامبر 1961 , یک ایکس-15 به تازگی از ماموریت بازگشته و به زمین نشسته بود . هنگامی که خدمه مشغول بررسی هواپیمای که هنوز داغ بود بودند , یک فروند  هواپیمای مادر  B-52A   برای یک احوال پرسی در ارتفاع پست از راه رسید.          در 9 نوامبر 1962 , ایکس-15 نگون بخت شماره ی 2 در پی یک فرود اضطراری دیگر مجددا دچار حادثه شد . این بار جک مک کی در پشت فرامین قرار داشت . در این پرواز مک کی موتور را از دست داد و مجبور به فرود اضطراری در Mud Lake  "دریاچه ی لجنی" شد , یکی از چندین دریاچه ی خشکی که برای فرود اضطراری در مسیر پروازی ایکس-15 پیش بینی شده بود . ارابه ی اسکیتی در بستر دریاچه فرو رفت که منجر به ملق زدن پرنده شد . جک توسط خدمه ی نیروی هوایی که در محل حاضر بودند نجات یافت . او به شدت مجروح شده بود , اما برای پرواز دوباره با ایکس-15 زنده ماند , گرچه این مجروحیت در نهایت او را زمین گیر کرد . ایکس-15 شماره ی 2 پس از تعمییرات سنگین در فوریه ی 1964  با نام X-15A-2  یه خدمت باز گشت .       صعود ایکس-15 در اسمان   199 امین و اخرین پرواز ایکس-15 در 24 اکتبر 1968 به خلبانی Bill Dana.   انشاالله ادامه دارد ....   شادی ارواح طیبه ی  شهدای گمنام صلوات   //////////////////////////////////////////////   برای مطالعه ی بیشتر توصیه می شود :   http://www.military.ir/forums/topic/29113-martin-marietta-x-24a-در-مسیر-یک-رویا/   http://www.military.ir/forums/topic/29224-martin-marietta-x-24b-یک-گام-جلو-تر/   http://www.military.ir/forums/topic/2848-هواپیمای-x-15/   ///////////////////////////////////////////////////   با تشکر از :  mohammadarea51   منابع پس از تجمیع نهایی در انتهای تاپیک ذکر می شود ............................................... کلیه ی حقوق برای نویسنده و وبسایت میلیتاری محفوظ است . Military.ir        
  4. 1 پسندیده شده
    به گفته هالیوود ریپورتر در صحنه‌های فیلمبرداری فیلم Top Gun: Maverick نه تنها خود تام کروز با جت‌های جنگنده‌ واقعی پرواز میکنه بلکه بازیگران دیگه رو هم قانع کرده تا با جنگنده‌های واقعی پرواز بکنند.کمپانی پارامونت پیکچرز از تام کروز برای این کارش تقدیر کرده و گفته نه تنها هزینه‌ جلوه‌های ویژه فیلم کم شده بلکه مخاطب میتونه تصویر کاملاً واقعی از پرواز با F/A-18 رو ببیند که به انتقال حس فیلم خیلی کمک کرده.البته مشخص نیست که بازیگرهای دیگه این فیلم هم مثل تام کروز آموزش پرواز با این جنگنده‌ها رو دیدند یا نه! بهرحال پرواز با اونها کار هرکسی نیست.قراره این فیلم در تاريخ 26 ژوئن 2020 (6 تیر 99) اکران بشه. پی نوشت : کاربرد سلاح برای تبلیغات ..... یاد بگیریم !!!
  5. 1 پسندیده شده
    پرواز بر فراز آسمان مرگبار کنگره تصمیم می گیرد : تخصیص 75 میلیون دلار برای توسعه هواگردهای شناسایی ارتش تصمیم گیران حاضر در کنگره براین تمایل قرار دارند که بودجه ای به میزان 4/75 میلیون دلار را برای توسعه هواگردهای جدید شناسایی در اختیار ارتش قرار دهند ، اما برخی در کنگره معتقدند که شک و تردیدهایی در این زمینه وجود دارد . در این میان ، یک سئوال حیاتی وجود دارد که آیا یک هواگرد مسلح ، با سقف پرواز پایین و سبک وزن ، تهدیدات روسیه را پاسخ خواهد داد ؟ آیا ارتش می تواند هواگرد شناسایی/ تهاجمی آینده (FARA) را در کنار شش اولویت دیگر خود ، دنبال کند ؟ ژنرال رودی استویچ ، ژنرال بازنشسته ارتش که از انتشار چنین تحلیلهایی نگران به نظر میرسید ، معتقد است که علیرغم نبود اطلاعات لازم از جزییات این طرح ، الزام ارتش برای برخورداری از چنین قابلیتی به کنگره ارسال شده و می بایست اعتبار لازم بدان داده شود . ژنرال رودی استویچ OH-58 وجود نیازمندی های ضروری ، بخش بنیادین هر برنامه تسلیحاتی برای ارتش بشمارمی رود ، اما به شکل خاص ، این برنامه ، تلاش ارتش برای یافتن جایگزینی برای ناوگان بالگردهای شناسایی OH-58 کیووا است که ناوگانش ، اکنون روند کاهشی خود را در بخش های مختلف ارتش دنبال می کند . RAH-66 در گذشته ، پروژه هایی نظیر RAH-66 کومانچی ( بالگردی با فناوری پیشرفته پنهانکاری ) و ARH-70 با جاه طلبی کمتر در حوزه فناوری براساس پلت فرم بالگرد غیر نظامی بل-407 ، لغو گردید . در نتیجه برنامه تسلیح ارتش به یک بالگرد دیده بانی سبک وزن در ابتدای آغاز خود ، بطور کامل از دستور کار خارج شد و ارتش به استفاده از بالگردهای توپدار آپاچی در ترکیب با پرنده های بدون سرنشین ، محدود گردید که نتایج چندان مطلوبی در پی نداشت . ARH-70 اما در حال حاضر ، ارتش با دنبال نمودن برنامه جدیدی که هواگرد شناسایی/ تهاجمی آینده (FARA) نام دارد ، درپی آن است که همزمان سه هدف مهم را محقق کند : 1- طراحی و تولید یک هواگرد جدید با سرعتی در حدود 250-180 گِرِه ، که بسیار سریعتر از یک بالگرد متعارف است که در مجموع نیروهای مسلح را بسوی کاربرد نسل جدیدی از بالگردهای ترکیبی و تیلیت روتورهایی رهنمون می نماید که در آینده ممکن است شرکتهای تسلیحاتی را وارد رقابت جدیدی برای تولید این هواگردها نماید . 2- یک هواگرد شناسایی در این کلاس ، قادر است تا سریع تر و آسان تر از بالگردهای سنگین تری نظیر آپاچی در ارتفاع کم ، برروی مناطق شهری پرواز نماید که در این زمینه، پلتفرمهای کوچکی نظیر بالگرد سیکورسکی S-97 ، مناسب تر از پیشنهادات شرکت بل به نظر میرسد . 3- یک هواگرد با قابلیت پرواز خودکار بیشتر که میتواند با دو خدمه یا بدون آن ( به شکل اختیاری برای کاربر ) پرواز کند ، در ترکیب با نیم دوجین پهپادهای بدون سرنشین مسلح به موشک ، ترکیب قابل توجهی را برای کاربران احتمالی فراهم می نماید . هواگردهای شناسایی مسلح آینده ، در ترکیب با پرنده های بدون سرنشین رزمی ، پیاده نظام و توپخانه ، می توانند حریف قابل توجهی برای کشور متخاصم که به پدافند زمین به هوا به شیوه روسی مسلح هستند ، بشمار آیند ، چرا که با توجه به قابلیتهای فوق الذکر ، این هواگردها می توانند برای اجرای ماموریتهای محوله ، به عمق خاک دشمن نفوذ نموده ، اهداف مورد نظر ارتش را پیدا نموده و در صورت نیاز ، آنها را منهدم نمایند . ایده مفهومی بویینگ- سیکورسکی ژنرال استویچ اعتقاد دارد که خلبانان ارتش با چالشی جدید روبرو خواهند شد ، چرا که هواگردهای سریع آینده ، به مجموعه ای کامل از اقدامات متقابل در برابر دفاع هوایی دشمن مسلح می شوند و این به معنای پشتیبانی نزدیک هوایی مطلوب تر از سایر واحدهای ارتش و تسهیل چنین ماموریتهایی برای نیروی هوایی است . با ورود این هواگردهای جدید، عملیات برفراز خطوط مقدم (FLOT) ، که به معنای حمایت از سربازان در خطوط تماس با دشمن است ، در مقایسه با گذشته ( نظیر آنچه که در سالهای 90-91 اجرا شد ) بسیار مطلوب تر و هماهنگ تر خواهد شد . به اعتقاد این ژنرال آمریکایی ، بالگردهایی آپاچی که قبل از آغاز مرحله اصلی عملیات طوفان صحرا ، ماموریت ایجاد یک حفره در شبکه راداری ارتش عراق را بر عهده داشتند ، بر خلاف تصورات ، عملکردی مطلوب را برجای نگذاشت و صرفاً بدلیل اینکه این واحدها، بخشی از یک نیروی بزرگتر محسوب میشدند ، عملیات تهاجمی آنها موفق ارزیابی گردید . علاوه براین ، در آینده و با ورود این هواگردهای جدید ، ارتش در نظر دارد تا خدمه این سخت افزارهای هوایی را به مجموعه کاملی از تجهیزات بقاء (ASE) مسلح کرده تا پس از آموزشهای ویژه ، عملکردی مطلوب را به نمایش گذارند . به اعتقاد برخی تحلیلگران ، این مساله که بالگردهای ارتش در عملیاتهایی محوله در عراق و افغانستان بدلایل مختلف ، با تهدیدات چندانی مواجه نشدند و بر خلاف تصورات، این تسلیحات با کالیبر کوچک بود که برای خدمه هوایی چالش ایجاد نمود ، امادر جریان تهاجم به عراق در سال 2003 ، یک گردان از بالگردهای آپاچی که در تلاش بود تا بدون پشتیبانی آتش توپخانه ، به کربلا حمله کند ، بشدت از سوی واحدهای عراق مسلح به موشکهای ضد هوایی شانه پرتاب مورد حمله قرار گرفت . با این حال ، ارتش برای اقدام برعلیه یک دشمن مسلح به فناوری پیشرفته تر نظیر روسیه ،حتی با وجود استفاده از پهپادها ، موشکها و پیاده نظام برای تخریب رادارها و آتشبارهای دفاع هوایی ، ممکن است که دچار چالشی به مراتب جدی تر شود ،چرا که بدلیل نزدیک بودن دو نیروی درگیر ، عملاً برد زیاد و سرعت بیش از حد ، بی اهمیت خواهد شد . دراین وضعیت ، که تحلیلی مرگبار از جنگ آینده است ، تنها پرنده های بدون سرنشین هستند که می توانند به درون یک شبکه متراکم دفاع هوایی نفود کنند ، البته حضور خدمه هوایی منسوخ نخواهد شد ولی سرمایه گذاری ها بتدریج به سمت طراحی هواگردهای مسلح تر و با کارایی بالاتر گرایش پیدا میکند . پی نوشت : 1- ادامه دارد 2- به عمل ، کار برآید ..... صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  6. 1 پسندیده شده
    امرپ طوفان در خدمت حشد : و ارس در خدمت مرزبانی خودمون!!
  7. 1 پسندیده شده
    یک نکته برای اینکه دوستان در این انتقاد کمی خوشحال بشن اتفاقات سخت و دردناک برای کشور همیشه خوب تمام شده است در قضیه جنگ تحمیلی علارغم همه دردها و خون جیگرها توان دفاعی ایران روی پای خودش ایستاد در قضیه حمله به عراق در چند جنگ متفاوت ایران از حالت دفاع کلاسیک خارج شد و بحث های دفاع گسسته رو در پیش گرفت در نبرد با امریکا در خلیج فارس نیروی دریایی سپاه قوی شد در جنگ با اسرائیل توان موشکی و پهبادی بصورت تجاری رشد کرد کیفیت و سادگی در دستور کار قرار گرفت در این داستان سوریه هم شوک های دردناکی وارد شد که کمی نگرش ها رو تغییر داد اولی بخش های زرهی بود و سامانه های ضد تاو دومی بخش های پدافند هوایی و لزوم دفاع هوایی هست ( لزوم نیروی هوایی)
  8. 1 پسندیده شده
    انیمیشن در مورد کمک آمریکا به تروریست ها و حملات روس ها https://twitter.com/i/status/1234735232831623168 درگیری و ضد خورد شدید بین نمایندگان پارلمان ترکیه بر سر سیاست های احمقانه اردوغان https://twitter.com/i/status/1235229776081801216 https://twitter.com/i/status/1235213507806842880 شلیک گارد ساحلی یونان به پناهجویان (البته مال چند روز پیش هست) https://twitter.com/i/status/1235182110199160832 تصویر آورگان یونانی در حلب در جنگ جهانی دوم ( مقایسه ای تاریخی از رفتار مردم) گزارش وضعیت سراقب از دید تروریست های القاعده https://twitter.com/i/status/1235185036120465408 دولت باغچه لی(رهبر حزب ناسیونالیست افراطی ترکیه ):«اگر از ادلب عقب بنشینیم، از استان هاتای هم عقب رانده می‌شویم.» دولت سوریه، استان هاتای را استان اشغال شده خود توسط ترکیه می‌داند. حاکمیت این منطقه در اواخر دهه 1930 توسط نیروهای فرانسوی حاکم در سوریه به ترکیه منتقل شد. https://twitter.com/i/status/1234797013453213696 فیلم سربریده سرباز سوریه در دست سرباز ترک در تکمیل نوشته جناب @MR9 https://twitter.com/i/status/1235200913863782400 نیروهای حزب الله در سراقب صحبت هایی در خصوص زخمی شدن سهیل حسن هست که امیدوارم سلامت باشد وزارت دفاع روسیه از تلاش ناکام تروریست های تحت حمایت ترکیه برای حمله با سلاح شیمیایی به نیروهای ارتش سوریه و متحدین در ادلب خبر می دهد. تروریست ها در شمال غرب حلب حمله کردن و دو روستا رو گرفتن گفته میشه ارتش سوریه روستای افیس در غرب سراقب رو آزاد کرده است
  9. 1 پسندیده شده
    صرفا برای مقایسه برای دوستانی که معتقدن امثال کوثر یا اف - ۵ ارتقا یافته دردی رو مشکلات ما درمان نمیکنه، فرض کنید در همین سناریوی نبرد فعلی سوریه و ترکیه، سوریه توان تولید بومی جنگنده ایی در حد اف-۵ های سنگاپور یا تایلند و تایوان داشت که توانایی نبرد bvr و شلیک موشک آمرام رو دارند، آیا با وجود همچین جنگنده ای هر چند سبک و کوتاه برد، در پوشش رادارهای زمین پایه و برد بلند و همینطور پدافند ، نیروی هوایی ترکیه می تونست اینقدر راحت در آسمان سوریه جولان بده؟ قطعا برای توانمند سازی اف -۵ توسعه تسلیحات هوا به هوای مدرن و سنسورهای مربوطه خیلی مهمه.
  10. 1 پسندیده شده
    هست از خودشون وام میگیریم با وام خودشون هواپیماشونو میخریم اقساطشم بهشون میدیم
  11. 1 پسندیده شده
    sohrabirani امروز 10:51 AM قشنگ معلوم نبود نیروی هوایی دراین مملکت وضربه ای که از نیروی هوایی اسراییل و امریکا خوردیم ازسیاستمدارتا نظامی همه رو ترسونده اردیبهشت سال 1395
  12. 1 پسندیده شده
    شهادت ۲ مرزبان در درگیری با گروهک تروریستی در منطقه جکیگور به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه خبری پلیس، مرزبانان هنگ مرزی جکیگور در استان سیستان و بلوچستان با تشدید اقدامات کنترلی در نوار مرزی، از حضور تعدادی تروریست مسلح که به قصد ضربه زدن به یگان‌های مرزی به سمت مرزها پیشروی کرده بودند، مطلع شدند. این گزارش حاکیست، مرزبانان بلافاصله با آتش سنگین با اعضای این گروهک تروریستی به مقابله برخاستند که در این درگیری تعدادی از آنها با توجه به مقاومت شدید مرزبانان با دادن تلفات به سمت خاک کشور مقابل متواری شدند. در این درگیری مسلحانه، متأسفانه دو نفر از مرزداران هنگ مرزی جکیگور به نام استوار یکم «احمد رحمانی فرد» و سرباز «احمد توکلی» به فیض والای شهادت نائل آمدند. گفتنی است؛ فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی برای بررسی موضوع عازم منطقه شد. https://www.mehrnews.com/news/4859505/شهادت-۲-مرزبان-در-درگیری-با-گروهک-تروریستی-در-منطقه-جکیگور بدون شرح !!!
  13. 1 پسندیده شده
    إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
  14. 1 پسندیده شده
    خبرگزاری روسی Anna news مستندی پخش کرده از عملیات روزهای اخیر ارتش سوریه در غرب حلب که در اون تصاویری از حمله هوایی روسیه به خودروهای انتحاری/زرهی مسلحین دیده میشه عمدتا در محور میزناز ک تلفات زیادی هم دادند ویدیو طولانی هست (48 دقیقه) فقط اون بخش حمله هوایی رو اپلود کردم شاید برای بعضی دوستان جالب باشه Picofile لینک کامل ویدیو https://youtu.be/cBcUpTNUmh0
  15. 1 پسندیده شده
    فقط برای اینکه اطلاع داشته باشید بهروز نقدی بیک چه کسی بود ، ماجرای اسکورت جتهای روسی را بخاطر بیارید خلاصه ماوقع این بود که در جریان عبور جنگنده های روسی از مبداء امارات متحده ، ویکتور پوگاچف با شروع اسکورتشون توسط فانتوم های همدان شروع می کنه مانور دادن و میخواد نشون بده مثلا جنگنده های ما خیلی خوبن و مال شما قراضه ای بیش نیستند و مال 30 سال پیش هستند ( ماجرا مربوط به اوایل دهه ی هفتاده ) که جناب نقدی بیگ نیز با چند تا مانور کاری می کنه که پوگاچف دستگیره ی کمکی رو میگیره و از سر جاش بلند میشه و به ایشون احترام میذاره و کلی خوشحال میشه و موقع خداحافظی هم هواپیما رو به صورت برعکس بر روی هواپیمای پوگاچف درمیاره ( مثل اون صحنه ی معروف فیلم تاپ گان ) و با فاصله ی کمی از دماغه ی پوگاچف شیرجه میزنه که خب صد در صد پوگاچف قبض روح می شود . آن هم با فانتومی که بلحاظ طراحی ، حداقل یک نسل و نیم از سوخوهای روسی عقب تر بود پی نوشت : 1- این را به ذهن بسپاریم که امثال مرحوم نقدی بیک ، آموزش درستی را پشت سر گذاشتند و به تجهیزات پیشرفته روز ( دهه 50 شمسی ) مسلح شدند که آن همه افتخارات را در جنگ در تاریخ این مملکت ثبت کردند ، این مساله را باید دائم در ذهن تکرار کرد . 2- از مرحوم نقدی بیک صحبتی هست که اگر گلبولهای قرمز ایشون را زیر میکروسکوپ بررسی کنند ، شباهت زیادی به فانتوم دارند ، این یعنی آموزشها آنقدر کیفیت داشت که خلبان ، با جنگنده اش ، احساس پیوستگی میکرد ، فقط خدمه هوایی معنی این جمله را درک می کنند .
  16. 1 پسندیده شده
    موتور توربوفن AE3007H بر اساس یک تصویر گرافیکی منتشر شده از قطعات جدید این پهپاد، یکی از حیاتی‌ترین تجهیزات این هواپیما که اکنون در اختیار نیروی هوافضای سپاه قرار دارد، موتور توربوفن AE3007H است. این موتور توربوفن ساخت کمپانی Rolls-Royce آمریکا که این نمونه خاص آن مخصوص پهپادهای خانواده گلوبال هاوک توسعه یافته است، قابلیت پرواز طولانی مدت در ارتفاع ۷۰ هزار پا (بیش از ۲۱ کیلومتر) را دارد که نخستین تست آن در این ارتفاع در سال ۱۹۹۶ میلادی انجام شده است. ** این موتور به درد بخوریه ام با توجه به بدنه این هواپیما که نمایش داده شده به نظر میشه امیدوار بود به این که اطلاعاتی از موتور بدست بیاد https://www.farsnews.ir/news/13981119001074/دومین-سیلی-به-آمریکا-در-کمتر-از-یک-ماه-فناوری-رادار-و-موتور-ترایتون این موتور توان ایجاد۸۵۰۰ پوند قدرت خروجی را دارد و از نوع High Bypass است که توان تولید مقدار بیشتری نیروی تراست را نسبت به موتورهای Low Bypass دارد. این موتور ۲۹۲ سانتی‌متر طول، ۹۸ سانتی‌متر قطر و کمپرسور آن ۱۴ مرحله فشار قوی است. این مدل از موتورهای هوایی که تا کنون بیش از ۳۴۰۰ فروند از آن تولید شده است و بیش از ۲۳ میلیون ساعت پرواز مطمئن را ثبت کرده است، نمونه‌های مختلف آن علاوه بر نصب بر روی پهپادهای خانواده گلوبال هاوک، بر روی جت‌های امبرائر-۱۴۵ و یک نمونه از جت‌های کمپانی سسنا نیز نصب شده است.
  17. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم بخش سوم : پروژه هاي وزارت دفاع (شفق زادگان) در نيمه اول دهه هشتاد و در شرايطي كه نهاجا مشغول كار بر روي پروژه صاعقه هست ، طرف ديگر ماجرا يعني ودجا، پروژه شفق را با همكاري روس ها جلو ميبرد ابتدا نمونه هايي با موتور rd33 بدون پس سوز ساخته ميشود كه البته بواسطه سرعت پايين صرفا قابليت اموزشي داشتند. تصميم گرفته ميشود براي نمونه هايي رزمي از موتور rd-33 پس سوزدار استفاده شود كه در تستها و سرعت بالا مشكلاتي در كنترل پرنده ايجاد و طرح نياز به تغييرات اساسي پيدا ميكند روسها تغييرات روي پرنده را اغاز و كار را تا جايي جلو میبرند. همانطور كه در بخش اول اشاره كرديم قرار بود تعداد زيادي موتور rd-33 نيز برای نسل چهارم صاعقه و شفق از روسها خريداري شود  در همين شرايط با اغاز سال ٨٧ از طرفي دميتري مدودف در روسيه روي كار مي ايد و از طرف ديگر تحريمهاي سازمان ملل به بهانه فعاليتهاي هسته ايي شدت ميگيرد و به اين موارد فشار امريكا و اسرائيل به روسيه براي پايان دادن به همكاري نظامي را هم اضافه كنيد. خب نتيجه مشخص است  همكاري در پروژه شفق و خريد موتورهاي روسي هوا ميشود و سنگ اندازي ها در تحويل اس ٣٠٠ اغاز. (بزرگترین خدمت روسیه به ایران در همه ی تاریخ) سال 87 یعنی سال اخر وزارت سردار نجار و دوسه سال اول دوره سردار وحیدی را باید دوران طراحی و برنامه ریزی نامید در همین دوران يك حركت جدي در حوزه ي پدافندي اغاز میشود که ما امروز بعد از ده سال نتیجه مثبت و تاثیر گزار ان را میبینیم هر چند پروژه هاي مختلفي مثل سامانه دريا پايه و همچنين اين دو عزيز هنوز رونمايي نشده اند  يك حركت جدي هم به سمت توسعه پيشران هاي سبك و سنگين در سالهاي ٨٨ ، ٨٩ و ٩٠ اغاز شد كه در بخش اول توضيح داديم اما بخش ديگر ، ورود به عرصه طراحي جت هاي اموزشي و رزمي است كه به مواردي اشاره خواهيم كرد  قاهر ٣١٣  اين اولين پروژه ي وزارت دفاع بعد از لغو پروژه شفق در سال ٨٧ بود كه طراحي ان از اواخر ٨٧ و يا به احتمال بيشتر اوايل ٨٨ اغاز ميشود اگر خاطر دوستان باشد سال ٩١ و پس از رونمايي ، برخي مقامات اشاره كردند كه سه سال از شروع پروژه قاهر ميگذرد كه باز مارا به سال ٨٨ ميرساند همانطور كه ملاحظه ميكنيد رگه هايي از طرح شفق در طراحي قاهر هم ديده ميشود بعد از اماده شدن موتور اوج و نصب موتور روي قاهر از اوايل سال ٩٦ تستهاي تاكسي اين جنگنده اغاز شد. طي چندماه گذشته از دوستاني مطلع و مطمئن خبرهايي ميرسيد مبني بر پرواز قاهر٣١٣ كه قطعا شما عزيزان نيز شايعاتي در اين مورد شنيده ايد اما ايا صحت دارد؟؟؟ سردار قريشي معاون وزير دفاع قبل از روز صنعت دفاعي طي يك مصاحبه راديويي مسئله را روشن ميكند خلاصه سخنان سردار قريشي اواخر مرداد ٩٨ :  جنگنده قاهر ٣١٣ اولين طراحي از نقطه صفر ما براي اثبات توانايي توليد جنگنده سبك بود . دانشمندان جوانِ بخش دفاعي به كمك شركتهاي دانش بنيان ، جنگنده قاهر ٣١٣ را طراحي كرده و به عرصه پروازي رسانده اند.  بعد از طراحي قاهر ٣١٣ به ترتيب كوثر ١ و كوثر ٨٨ در دستور كار قرار گرفتند  كوثر ١ چند ماه پيش پروازي شد.(سال ٩٧) كوثر ٨٨ اولين پروازش را چند هفته پيش انجام داد. ظرف چند سال اينده ميتوانيم ادعا بكنيم در زمينه توليد جنگنده هاي سبك و سنگين روي پاي خود ايستاده ايم. لينك فيلتر است ،،از دقيقه ١٩ گوش كنيد ——— اولا با توجه به طراحي قاهر ٣١٣ و كوثر ٨٨ در سال ٨٨ پروژه مياني يعني كوثر ١ نيز قائدتا مربوط به همين سال هست، در واقع دو پروژه اموزشي احتمالا همزمان يا خيلي نزديك به هم طرحشان اغاز ميشود كه در بخش قبلي به این مورد اشاره كرديم (البته اموزشي ها با همكاري نهاجا اما قاهر مستقل از نهاجا) ————- ثانيا تا به امروز سبک ترین و ساده ترین پروژه های ما که مربوط به سال ٨٨ ميشوند يعني ده سال پيش و از ساده ترین موتور ما استفاده میکنند(اوج) به نتیجه رسیده اند . دوستان بدبين عزيز ايا واقعا همه داستان همین است؟ ———— ثالثا مشخص شد اولین پرواز كوثر ٨٨ برميگردد به اواسط تابستان ،پس كوثر٨٨ دو سه ماه مشغول تست های پروازی بوده و با موفقیت امیز بودن این تستها در نهایت در اواخر مهر ماه تصاویری از پرواز ان منتشر ميشود ———— رابعا سردار قريشي به نوعي اشاره به وجود جنگنده هاي سبك و سنگين ميكند كه براي ادامه بحث لازم است اين را در ذهن داشته باشيم ——— خامسا هيچ ترديدي روي پرواز قاهر ٣١٣ نداشته باشيد. —————— اما چرا مثل پرواز كوثر ٨٨ پرواز قاهر رسانه ايي نميشود ؟؟؟ اصل مطلب اين هست كه در حال ارتقاي پيشراني اويونيكي قاهر ٣١٣ هستند كه تا پايان همين دولت (١٥ ماه اينده)پرواز نمونه نهايي را شاهد باشيم اما حتي اگر اين تلاش ها نتيجه بخش نبود دوستان اطمينان داشته باشيد كه پرواز قاهر ٣١٣ را با همان موتورهاي اوج(بدون تصاوير داخل كابين و ... ) به دستور رياست جمهوري شاهد خواهيد بود اين قول بنده به دوستان اما فرضيات در مورد موتور قاهر همونطور كه قبلا اشاره كردم اولا نیروی دو موتور اوج متناسب با نياز قاهر نيست ثانيا از طراحي قاهر مشخص است كه موتور ديگري براي ان در نظر گرفته شده است شروع پروژه قاهر >> سال ٨٨ شروع پروژه موتور j90 >> سال ٩٠ رونمايي از مدل تك موتوره قاهر >>سال ٩١ بررسي قطر محفظه موتور قاهر>> ٥٥الي٦٠ سانت قطر موتور اوج حدودا ٤٥ سانت است و ما موتوري با اين قطر(٥٥ الي ٦٠سانت) در اختيار نداريم اما قطر يك موتور توربوفن سبك حدودا همين مقدار است(j90) رونمايي نمونه دو موتوره >> سال ٩٦ بررسي قطر محفظه موتور >> باز هم ٥٥ الي ٦٠ سانت پس مطمئنا از ابتداي طراحي موتوري بزرگتر و قوي تر براي قاهر در نظر گرفته شده كه در موازات قاهر در حال توسعه است و با تكميل پروژه روي قاهر نصب خواهد شد اگر برخي دوستان همچنان در وجود موتوري توربوفن بر مبناي موتور اوج ترديد دارند،به اين بخش از صحبتهاي سردار دهقان توجه كنند. مرداد ٩٥ ، سردار دهقان: موتور توربو جت اوج به عنوان یک پلتفرم مرجع می تواند زمینه ورود کشور به فاز طراحی و ساخت موتورهای توربوفن و توربوشفت نیمه سنگین و سنگین کلاس هوایی و صنعتی را فراهم کند. لينك در كنار اين جمله سردار ، مهندسي معكوس j79 را هم در نظر بگيريد كاملا مشخص است كه در اينده توربوفنهايي بر مبناي همين موتورهاي جنرال الكتريك خواهيم داشت ——— از قاهر و كوثر ٨٨ كه بگذريم يك سري فرضيات در مورد ادامه پروژه شفق و همچنين M-ATF 89 و طرح اموزشي رزمي برهان ٩٢ (كه شباهت به ياك ١٣٠ دارد) را در نظر داشتم بيان كنم اما به طور کامل مطلب را حذف کردم با توجه به رونمايي دو پروژه پدافندي مهم (پانزده خرداد و باور) به فاصله سه ماه از هم و همچنين پرواز كوثر ٨٨ حدس اين است كه سال اينده برنامه ايي مفصل بخصوص در حوزه هوايي تدارك ديده شده باشد و احتمالا رونمايي از يك موتور جزو برنامه ها باشد اجازه بدهيد ببينيم كدام موتور رونمايي خواهد شد بعد در خدمت دوستان خواهيم بود اما مهمترين پروژه وزارت دفاع  بهمن ٩٤ سردار دهقان : پروژه قاهر فعلا متوقف شده و در حال حاضر کوثر ۸۸ که یک هواپیمای آموزشی در حد صوت است را در دستور کار داريم تا نیاز آموزشی نهاجا برطرف شود و بعد به سمت قاهر که یک هواپیمای پشتیبانی نزدیک است، برویم و در ورژن‌های بعدی هم آن را رهگیر و بمب افکن کنیم. لينك ———— اشاره به ورژنهاي رهگير و بمب افكن قاهر كه قائدتا بايد بزرگتر از اين نمونه پشتيباني نزديك باشند ———— سردار دهقان فروردين ٩٦: توليد جتهاي كوثر ٨٨ و قاهر مقدمه ايي براي توليد جنگنده هاي سنگين است لينك ——— براي اولين بار اشاره به جنگنده سنگين ———— سال ٩٦ و انتخاب امير حاتمي به عنوان وزير دفاع جديد در همين ابتداي كار سه مصاحبه بسيار مهم از ايشان منتشر ميشود ——— امير حاتمي شهريور ٩٦: در این دوره ان‌شاءالله به‌سمت هواپیمای سنگین خواهیم رفت که موجب تقویت قدرت راهبردی هوایی ما خواهد شد، زمینه‌های این کار فراهم شده و طرح‌ریزی‌ها در حال انجام است و ان‌شاءالله پایه‌های محکمی برای این کار گذاشته خواهد شد. لينك —————- جنگنده سنگين قدرت راهبردي هوايي ————-  امير حاتمي شهريور ٩٦: قرار است در حوزه‌های اولویت دار دفاعی از قبیل هوایی، فضایی، زیستی و شناختی محصولات برجسته‌ ای طراحی شود که بتواند برای بخش دفاع برتری ایجاد کند. لينك ————— طراحي محصولات برجسته در حوزه هوايي —————- امير حاتمي ابان٩٦ : ان‌شاالله در این دوره برای دستیابی به قدرت هوایی راهبردی اقدامات خوبی را انجام خواهیم داد. محور اصلی این برنامه‌ها نیز طراحی و ساخت جنگنده های سنگین است که کارهایش در دست انجام است. لينك ———- قدرت راهبردي هوايي طراحي و ساخت جنگنده هاي سنگين ——- امير هاديان فرماندهي دانشگاه ستاري بهمن ٩٦ : نیرو‌های دانشگاه هوایی شهید ستاری علاوه بر مشارکت در ساخت «صاعقه»، در ساخت انواع پرنده‌های دیگر نیز مشارکت داشته و دارند. الحمدلله امروز موردی را سراغ نداریم که حرفی از صنعت هوانوردی به ویژه در حوزه ساخت هواپيماهاي سنگین یا نیمه سنگین یا پهباد باشد و نیرو‌های دانشگاه هوایی شهید ستاری در آن حضور نداشته باشد لينك —————- همكاري دانشگاه شهيد ستاري در پروژه جنگنده ي سنگين وزارت دفاع ————— خب دوستان با توجه به اشاره امير حاتمي كه اين پروژه موجب قدرت راهبردي هوايي ما ميشود و همچنين مشاركت دانشگاه شهيد ستاري كه بسيار مسئله اميدوار كننده ايي است با اطمينان ميتوان گفت ما با يك جنگنده سنگين با قابليت رادارگريزي روبرو هستيم و از طرفي با توجه به صحبتهاي گذشته سردار دهقان در مورد نمونه هاي رهگير و بمب افكن قاهر ٣١٣(كه جنگنده ايي رادارگريز است) تا اين جا و تا اين لحظه فرض بر اين است كه جنگنده سنگين ودجا نمونه بسيار بزرگتر قاهر ٣١٣ است (اين پروژه اي بود كه در بخش اول اشاره كرديم براي ان به موتور ٦٥ يا ٧٥ كيلونيوتني نياز داريم) پس پروژه هاي راهبردي و مهم ما نه يك مورد بلكه دو مورد هستند اولي جنگنده نيمه سنگين شكاري نهاجا بر مبناي پهباد سايه كه از سال ٩٣ در حال ساخت ميباشد و شباهتهايي به نمونه هاي امريكايي دارد و دومي جنگنده سنگين ودجا بر مبناي قاهر ٣١٣ كه از سال ٩٦ مراحل طراحي مقدماتي را طي ميكند و احتمالا شباهتهايي به نمونه هاي چيني پيدا بكند البته منظور فقط شباهت از لحاظ ظاهري است در دهه اينده ان شاالله خواهيم ديد كه اين دو پروژه در چه سطحي هستند و چه سيستمها و چه قابليتهايي خواهند داشت ————- سردار قريشي معاون وزير دفاع مرداد ٩٨:ظرف چند سال اينده ميتوانيم ادعا بكنيم در زمينه توليد جنگنده هاي سبك و سنگين روي پاي خود ايستاده ايم لينك فيلتر است ،،از دقيقه ١٩ گوش كنيد ————- اشاره به جنگنده هاي سبك و سنگين ———- امير شعبانيان رئيس سازمان بازرسي وزارت دفاع مرداد ٩٨: در اينده ايي نزديك اخبار بسيار خوبي در حوزه هاي هوايي در ساخت هواپيماهاي سنگين به اطلاع مردم ايران خواهد رسيد لینک ————— اشاره به جنگنده سنگين ودجا —————— بنظرم حالا معني اين جمله وزير دفاع براي همه مشخص باشد امير حاتمي مهر ٩٨ :در اينده در حوزه ي هوايي دستاوردهايي خواهيم داشت كه باعث بهت دشمنان خواهد شد. لينك ———- در كنار اين موارد اشاره ايي هم به پروژه هاي بدون سرنشين داشته باشيم نمايشگاه دستاوردهاي وزارت دفاع در سال ٩٣ ، نمايشگاهِ بسيار مهمي بود كه اطلاعات زيادي از پروژه هاي اينده به ما ميداد موتور j90 و موتور rd33 بخشي از اين موارد بودند كه در بخش اول به انها اشاره كرديم اما در همين نمايشگاه در بخش پهبادها به پروژه هاي اينده در اين حوزه اشاره شده است به بنر توجه كنيد "توسعه ي فناوري هاي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و سامانه هاي مرتبط با ماموريتهاي استراتژيك و اثرگذار در توان بازدارندگي كشور" همين متن مشخص ميكند با پروژه هاي بسيار مهمي روبرو هستيم چشم انداز ٩٠ الي ٩٥ : فطرس و احتمالا حماسه چشم انداز ٩٥ الي ١٤٠٠ : سجيل و غدير چشم انداز ١٤٠٠ : نامشخص خب اما سه مورد اخر كه مورد نظر ماهستن با اولين پهباد كه براي نيروي دريايي توسعه داده شده كمي اشنا شديم پهباد سجيل با قابليت رادارگريزي و حمل سلاح در داخل بدنه كه فعلا يكي از اين تسليحات يعني بمب بالابان مشخص شده است اين پهباد شباهتهايي هم به پهباد اونجر امريكا دارد اما دو مورد ديگر يعني غدير و پروژه ١٤٠٠  همانگونه كه ماكت بالگردهاي سبك و سنگين اينده همه در اين بخش كنار هم قرار دارند پهبادهاي اينده نيز همه كنار هم روي يك ميز قرار داشتند كه قبلا تصوير انها را ديده ايد  ماكت مشكي سمت چپ كه شبيه به پهباد X47B هست مشخص ميكند جداي از هوافضاي سپاه خود وزارت دفاع نيز به شكل جدي روي بال پرنده ها كار ميكند كه خوشحال كننده است ماكت مشكي سمت راست كه نوعي بال پرنده و Y شكل هست سومين پهباد مد نظر ماست كه مشابهي براي ان نميتوانم مثال بزنم احتمال دارد پروژه ١٤٠٠ باشد پهباد وسطي هم مقداري به سجيل شبيه است اما به احتمال بيشتر پهباد مشكي سجيل طرف ديگر مونيتور قرار داشته و در ديد ما نيست پس پهبادهاي اينده وزارت دفاع اين سه پهباد مشكي هستند كه شاخص هاي رادارگريزي در هر سه مورد لحاظ شده است نامگذاري ممكن است بر عكس باشد مطلب اخر اينكه از سال ٩٥ به بعد يك روند مثبتي در حوزه هوايي مشاهده شده كه اميدواريم سرعت بيشتري پيدا بكند ان شاالله سازمان صنايع هوايي هم هر چه زودتر زمينه و شرايط لازم را براي توليد انبوه كوثر ١ و كوثر ٨٨ را مهيا و كار را در اينده گسترش بدهد واقعيت را نميتوان انكار كرد ناوگان ما به طور كامل فرسوده است و در صورت عدم جايگزيني اينها با نمونه هايي به روز ما همچنان در اينده شاهد حوادثي خواهيم بود و البته شهدايي خريد از خارج مورد رضايت ما هم هست اما اگر امكان پذير نيست ، حداقل از همين پروژه هاي داخلي حمايت بيشتري شود بلكه پروژه ها زودتر به نتيجه برسد ان شاالله يا حق
  18. 1 پسندیده شده
    بسم الله........ 24 تیر 1398 حمله موشکی گروه پ ک ک به سایت راداری ارتش ترکیه کلیپ مربوطه https://www.aparat.com/v/QG9bD
  19. 1 پسندیده شده
    اولین پیش‌ نمونه بالگرد SB>1 Defiant شرکت بویینگ - سیکورسکی اولین نمونه از بالگرد فوق سریع خود SB>1 Defian را به نمایش گذاشتند. البته هنوز از پرواز و قابلیت مانور این بالگرد تصاویری منتشر نشده است ولی اعلام شده است اطلاعات کامل تری در مورد SB>1 در سال 2019 منتشر خواهد شد. شرکت بویینگ - سیکورسکی می گویند SB>1 Defian دوبرابر سریع تر و برد بیشتری نسبت به بالگردهای موجود امروزی دارد و دارای قابلیت حرکت و مانور بهتری است. در حقیقیت توسعه SB>1 Defian به عنوان بخشی از برنامه بالگرد های عمود پرواز آینده موجب ارتقا برنامه های پیش رو ارتش آمریکا خواهد شد. همچنین این بالگرد در برنامه هواگرد مشترک چند ماموریته ارتش ایالات متحده آمریکا نیز شرکت خواهد داشت. از قابلیت ها و توانایی های Defian برای توسعه ی بالگرد جدیدی که در اوایل دهه 2030 طراحی خواهد شد نیز استفاده می شود. SB> 1 Defiant ترکیبی از سرعت بالا، وزن برخاست و برد عملیاتی مناسب برای انجام رساندن عملیات های تهاجمی است در حالی که چابکی و مانور پذیری آن نیز افزایش یافته است.
  20. 1 پسندیده شده
    سلام - صبح شما بخیر البته کاربرد واژه "استراتژی درست " یک مقدار دچار ابهام هست و باید بند و تبصره هایی به ان اضافه کرد . حالا وارد شدن به این بند و تبصره ها هم برای خودش داستان مفصل و سنگینی هست که در چهار حوزه دکترین ، استراتژی ، تاکتیک و در نهایت فناوری قابل بحث و نقد خواهد بود .
  21. 1 پسندیده شده
    بخش دوم ..... آیا این برنامه اولویت دارد ؟؟ طبق یک فرآیند متعارف ، ارتش با اولویتهای متعددی برای تامین بودجه آنها ، روبرو است ، اما این بودجه عموماً با توجه به تهدیدات روسها و چینی ها طبقه بندی و دریافت می گردد که در حال حاضر شش برنامه اصلی شامل: 1- پرتابه های توپخانه بردبلند با دقت بالا ، 2- خودروهای زره پوش جدید ، 3- هواگردهای جدید ، 4- گسترش شبکه ضد اخلال و هک ، 5- سامانه های دفاع هوایی جدید 6- در نهایت تجهیزات جدید برای عناصر پیاده نظام مورد شناسایی قرار گرفته است . شش اولویت اصلی ارتش ایالات متحده 2024-2020 با این حال ، جزییات اولویت شماره 3 ( هواگردهای جدید ) ، که در قالب بالگرد های عمود پرواز آینده نیز طبقه بندی شده ، نشان میدهد که ارتش نه تنها قصد دارد تا برنامه جایگزینی بالگردهای کیووا را دنبال نماید ، بلکه ایده هایی برای طراحی و تولید یک هواگرد تهاجمی / ترابری که با شناسه FVL نیز شناخته میشود را برای جایگزینی هزاران فروند بالگرد UH-60 بلاک هاوک را در دست بررسی دارد که یک هزینه بیشتر برای ارتش بشمار می رود . برنامه v-280 اما در این میان ، یک مساله گیج کننده به نظر می رسد ، بدین معنی که بالگرد عمود پرواز آینده ، اولویت شماره 3 ارتش بشمار می آید ، در حالی که شناسه برنامه مشترک برای تولید یک خانواده بزرگ از هواگردهای پیشرفته برای جایگزینی4 گونه از بالگردهای فعلی ، نیز در همین اولویت پیگیری میشود . شرکت بل – سیکورسکی با همکاری بوئینگ صدها میلیون دلار سرمایه گذاری را بروی یک هواگرد مشترک چند ماموریته (JMR) انجام داده که ازاین قابلیت برخوردار است تا در اولویت شماره 3 ارتش قرار گیرد . با این وصف ، در حال حاضر ، ارتش بر روی یک هواگرد رزمی سبک تر که ویژگی هایی مشابهی با برنامه FVL داشته و در اولویت شماره یک طبقه بندی شده ، متمرکز گردیده است . در نتیجه برنامه ای که با شناسه FVL CS1 نامگذاری شده ، در حقیقت یک هواگرد شناسایی/ پشتیبانی با توانایی حمل شش نفر نظیر بالگرد سیکورسکی s-92 است ، هر چند ترجیح ارتش این است که این طرح فقط با دو خدمه کامل گردد. گونه مشترک از این هواگرد عمود پرواز نسبت به آنچه که هم اکنون ارتش انتظار دارد ، سرعت پیمایش آهسته تری خواهد داشت . این گونه مشترک پس از تبدیل به یک برنامه رسمی ، در اوساط سال 2030 ، به میانه توانایی های طراحی شده خود ، رسیده واین خبر خوبی برای واحد هوایی سپاه تفگداران است ،چرا که فرماندهان این نیرو برای جایگزنی ناوگان بالگردهای AH-1Z و UH-1Y ، و حتی وی-22 برنامه ریزی نموده بودند ، اما برای ناوگان شینوک و بلک هاوک ، ابهامات فراوانی وجود داشت . ادامه دارد............... پی نوشت : امنیت در قرن بیست و یکم ، یکی از جذاب ترین کد واژه های حاضر در مجموعه علوم راهبردی است . این واژه در یک تعریف ، مقابل واژه تهدید قرار می گیرد که مفهوم نخست را مداوم مورد چالش قرار می دهد . در واقع ، امنیت ، تابع "نوع ، میزان و شدت" تهدید خواهد بود . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  22. 1 پسندیده شده
          NASA X-38   برنامه ی ایکس-38 تحت هدایت مرکز فضایی جانسون ناسا بر  توسعه ی پیشنمونه ی وسیله ی نجات اضطراری برای خدمه  یایستگاه فضایی بین المللی تمرکز داشت. این برنامه همچینن در نظر داشت وسیله ای را برای بازگشت خدمه به زمین توسعه دهد که قابلیت بهینه سازی برای اهداف دیگری را نیز داشته باشد، همانند  همکاری مشترک امریکا با نهادهای فضایی بین المللی مثل لانچ به فضا توسط راکت ماهواره بر فرانسوی  Ariane 5 . در نهایت بنا بود تا طی این برنامه 3 پیشنمونه ی پروازی برای وسیله ی پیشنهادی بازگشت فضانوردان به زمین ساخته شود، که هر کدام نسبت به نسخه ی قبلی دارای پیشرفت تدریجی باشد. هر 3 لیفیتنگ بادی بدون بال تست های رها سازی از حامل را از سر گذراندند. این برنامه در سال 2002 به دلیل قطع بودجه خاتمه یافت . نقش :                          وسیله ی بازگشتی به زمین سازنده ی پیشنمونه ها :  Scaled Composites طراح :                          NASA ESA DLR Dassault Aviation اولین پرواز :                  1999 وضعیت :                      کنسل شده در 29 اپریل 2002 کاربران اصلی :         NASA  - ESA تعداد ساخته شده :   2 نمونه ی اتمسفری – یک نمونه ی مداری با 90% پیشرفت مبنای توسعه :          Martin-Marietta X-24           حداکثر خدمه ی ایستگاه فضایی محدود به حداکثر ظرفیت نجات از این ایستگاه هست. از انجایی که این امری کاملا ضروریست که در حوادث غیر مترقبه و مواقع ضروری خدمه ی این ایستگاه قادر باشند به زمین بازگزدند ، وسیله ی بازگردادندن فضانوردان می بایست قادر باشد تا 7 فضانوردی که بر اساس برنامه ریزی اولیه خدمه ی این ایستگاه هستند را با خود حمل و به سلامت به زمین برساند. این امکان خواهد داد که یک تیم کامل 7 نفره در این ایستگاه زندگی و به کار خود ادامه دهند. در طی سال های اولیه ی ساخت ایستگاه فضایی در مدار فضایی ، تعداد خدمه تنها به 3 نفر محدود بود ، مطابق ظرفیت فضاپیمای Soyuz-TMA روسی که قادر به لنگر انداختن در ایستگاه بود. بعدها در می 2009 تدارکاتی برای 2 لنگرگاه فضاپیمای سایوز در این ایستگاه ایجاد شد که اجازه ی الحاق هم زمان 2 فضاپیما را می داد که پیرو ان تعداد خدمه ی ایستگاه به 6 نفر افزایش یافت. در طی سال ها ناسا تعداد زیادی وسیله ی بازگشی را با سطوح مختلفی از جزئیات طراحی کرد. کار پروژه ی کوچک و درون سازمانی ایکس-38 اولین بار در مرکز فضایی جانسون در اوایل سال 1995 شروع شد، چرا که از 1992 انواع مختلفی از سناریو های اضطراری توسط ناسا تشخیص داده شده بود که نیاز فوری به بازگشت خدمه به زمین را اشکار می ساخت. 1- پیش امدن بیماری یا جراحت جدی برای یکی از فضانوردان 2- اتش سوزی یا برخورد با زباله های فضایی 3- زمین گیر شدن شاتل فضایی که مانع از انتقال تدارکات ضروری زندگی میشد.   در اوایل 1996 برای ساخت 3 سازه ی تمام مقیاس پروازی قرار دادی به صنایع Scaled Composites در موجاوه واقع در کالیفرنیا اعطا شد ، اولین سازه ی این فضاپیما در سپتامبر 1996 به مرکز جانسون تحویل شد.   توسعه   در یک حرکت غیر معمول برای یک هواگرد سری X  ، این برنامه همراه مشارکت سازمان فضایی اروپا و اژانس فضایی آلمان DLR بود . در ابتدا این برنامه X-35 نام گرفته بود. در طراحی ایکس-38 از پلتفرم لیفتینگ بادی بی بالی استفاده شد که اولین بار توسط نیروی هوایی در اواسط دهه ی 60 میلادی در برنامه ی ایکس-24 توسعه یافته بود. در این پروژه از ماک اپی سرنشین دار برای تست های طراحی استفاده شد. نمونه های پروازی در نام گذاری شامل حرف V برای Vehicle و اعدادی در پی ان بود. X-38 V-131 X-38 V-132 X-38 V-131-R :   که حاصل کار مجدد روی مدل V-131 به همراه پوسته ی بهینه سازی شده بود. X-38 V-201  : که نسخه ی مداری برای لانچ توسط شاتل بود X-38 V-121  : V-133 و V-301 نیز پیشبینی شده بودند که البته هرگز ساخته نشدند.         X-38 V-131 و V-132 هر دو از طراحی ایرودینامیکی X-24A استفاده می کردند. ابعاد این شکل برای جای دادن 7 سر نشین بزرگتر شده بود و در قسمت هایی به ویژه بخش عقبی که ضخیم تر شد دچار باز طراحی گردید. V-131-R در ابعاد 80% طرح نهایی فضاپیما ساخته شد با 7.5 متر طول ، 3.5 متر عرض و 2.6 متر ارتفاع و با بازطراحی شکل نهایی این فضاپیما را به خود گرفت . این مدل 80 درصدی با وزن هایی از 15 هزار تا 24 هزار پوند به پرواز دراورده شد. کار ساخت X-38 V-201 تا 90  درصد کامل شده بود ولی هیچ گاه فرصت پرواز پیدا نکرد. در تست های رها سازی ، V-131 ، V-132  و V-131-R  از هواپیمای مادر بی-52 از ارتفاعی بالغ بر 45 هزار پا رها شدند  و قبل از استفاه از چتر برای کاهش سرعت به 97 کیلومتر بر ساعت و فرود ، گلاید با سرعتی نزدیک به سرعت صوت را تجربه کردند. پیشنمونه های بعدی از چتر پارافویلی بزرگی با ایعاد 700 متر مربع استفاده کردند ، بزرگترین ابعادی که تا بدان روز ساخته شده بود. سیستم کنترل پرواز تقریبا خودکار بود ، توسط خلبانان ایستگاه زمینی پشتیبانی می شد.   فرجام   هزینه های پروژه ی استگاه فضایی در طی فاز توسعه و ساخت در اواخر دهه ی 90 و اوایل سال های قرن جدید به میزان زیادی دچار افزایش نسبت به میزان پیش بینی شده بود. برای تحت کنترل نگه داشتن هزنیه ها کارگروه مدیریت ایستگاه فضایی و ارزیابی هزینه ایجاد شد. کارگروه ایده ی جدیدی را تحت عنوان American Core Complete  معرفی کرد که به موجب ان ایالات متحده به طور یک جانبه میزان هزینه های قبلا توافق کرده ی خود را در پروژه ی ایستگاه فضایی کاهش می دهد و در عین حال نقش خود را به عنوان کنترل کننده ی شرکای بین المللی این پروژه حفظ می کند. Core Complete   باعث حذف ماژول مسکونی ، وسیله ی بازگشتی امریکایی ، و واحد Node-3  از طراحی ایستگاه فضایی بدون انجام هیچ گونه مذاکره ای با شرکای بین المللی شد. مدیر ناسا  Sean O'Keefe  ، که توسط رئیس جمهور جرج دبلیو بوش منصوب شده بود ، در سدمامبر 2001 بیان کرد که او مایل به رعایت توصیه ی کارگروه مدیریت هزینه است ، از جمله پیاده سازی Core Complete . به دلیل قطع بودجه لغو برنامه ی ایکس-38 در 29 اپریل 2002 اعلام شد . طرح Core Complete به شدت توسط متخصصین مورد انتقاد قرار گرفت به ویژه که بخش عمده ای از فرایند توسعه ی ایکس-38 طی شده بود . ساخت پیشنمونه ی این فضا پیما در زمان کنسل شدن تا 90 درصد پیش رفته بود. X-38 V-132 هم اکنون از سوی ناسا در موزه ی  Strategic Air and Space   در اشلند نبراسکا به صورت قرض دائمی قرار دارد . در اکتبر 2015 نمونه ی 90 درصد تکمیل شده ی X-38 V-201  از ساختمان 220 مرکز جانسون منتقل و پیچیده شده در پوششی در بیرون ساختمان 49 مرکز فضایی جانسون رها شد .     مشخصات :   General characteristics ·         Crew: seven astronauts (438 cu.ft / 12.4 cubic meters cabin) ·         Length: 30 ft 0 in (36 ft including Deorbit Propulsion System rocket) (9.144 m (11 m including Deorbit Propulsion System rocket)) ·         Wingspan: 14 ft 6 in (15.5 ft with DPS) (4.42 m (4,729 m with DPS)) ·         Height: () ·         Empty weight: 23,500 lb (10,660 kg) ·         Loaded weight: 25,000 lb (31,000 lb with deorbit propulsion module) (11,340 kg (14,061 kg with deorbit propulsion module)) ·         Powerplant: ×   سایر تصاویر             NASA X-38 Crew Return Vehicle   [aparat]DoVJu[/aparat]     >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>. اگرچه تاپیک تمام پروژه های لیفتینگ بادی که پیگیری می شده و می شود ! را مورد بررسی یک به یک قرار نداد اما به پایان امد این دفتر ....   شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات   گرداوری و ترجمه از 7mmt   کلیه ی حقوق برای نویسنده و انجمن میلیتاری محفوظ است .   Military.ir     منابع مورد استفاده :   http://www.thelivingmoon.com/41pegasus/02files/Secret_Spacecraft_01.html https://en.wikipedia.org/wiki/Northrop_HL-10 https://en.wikipedia.org/wiki/Boeing_X-20_Dyna-Soar http://www.nasa.gov/centers/armstrong/news/FactSheets/FS-060-DFRC.html https://en.wikipedia.org/wiki/Boeing_X-40 https://en.wikipedia.org/wiki/Boeing_X-37 https://en.wikipedia.org/wiki/NASA_X-38      
  23. 1 پسندیده شده
            برنامه ی  X-34  ناسا در 1996 کلید خورد ، هدف از این برنامه ارائه ی یک اثبات گر تکنولوژی کم هزینه  با تکنولوژی پیشرفته  به عنوان بستر پروازی برای دست یابی به فضا و نیز اثبات روکرد مدیریتی ساده و موثر و برنامه ریزی توسعه ی سریع همراه تست های محدود بود  . این برنامه در مرکز پروازهای فضایی مارشال ناسا شروع و مدیریت شد ، نتیجه ای که از این برنامه مورد انتظار بود ساخت و به اثبات رساندن وسیله ای برای دسترسی به فضا با اعتماد پذیری بیشتر از انچه در ان زمان در اختیار بود ، تعریف شده بود. در حالی که هزینه ارسال محموله به فضا را از 10 هزار دلار برای هر پوند در ان زمان به هزار دلار برای هر پوند کاهش دهد . برای انجام این مهم، این پرنده دارای چندین ویژگی منحصر به فرد بود ، سازه ی ایر فریم سبک ساخته شده از کامپوزیت ، مخازن سوخت کاموزیتی قابل استفاده ی مجدد ، عایق سازی مخازن، سیستم پیشرفته ی محافظ حرارتی با قابلیت بقا در طی پرواز های زیر صوت در شرایط اب و هوای نا مصاعد، اویونیک کم هزینه ی یکپارچه با دارا بودن سیستم موقعیت یابی جهانی "جی پی اس" و سامانه ی ناور بری داخلی ، و سیستم یکپارچه و اتوماتیک مانیتورینگ و وارسی سلامت هواگرد .     یک موتور راکتی کاملا جدید، یک موتور Fastrac با قابلیت استفاده ی مجدد ، پیشرانش مورد نیاز اکیس-34 را تامین می کرد. این فضا پیما توسط مهندسین مرکز پروازهای فضایی ناسا طراحی شد و توسعه یافت و توسط شرکای صنعتی ناسا به تولید رسید . طبق طراحی ها و برنامه ریزی های انجام شده پیش بینی شده بود فضاپیمای بدون سرنشین ایکس-34 قادر باشد با سرعت 8 ماخ پرواز کند و ارتفاع پروازی حدود 50 مایل را قبل از انکه وارد سیر نزولی برای فرود تحت کنترل در باند فرودگاه شود کسب کند . فرانید فرود این فضا پیما همانند ساتل فضایی برنامه ریزی شده بود . ساخت 3 نمونه از این هواگرد در نظر بود که با کد های  A-1، A-2، و A-3  نام گذاری شدند اما تا قبل از پایان کار بر روی پروژه تنها ساخت 2 نمونه به پایان رسید . در پی تست های اولیه توسط سازنده ، ایکس-34 به مرکز تحقیقاتی درایدن ناسا در پایگاه هوایی ادواردز واقع در کالیفرنیا منتقل شد . در اواخر دهه ی 1990 این پرنده مجموعه ای از ماموریت های حمل شدن توسط هواپیمای مادر و پرواز بدون پیشران فعال را تجربه کرد که راه را برای پروازهای ازمایشی با پیشران فعال هموار می کرد . این فضا پیما دارای سامانه ی فرود اتوماتیک و لینک به جی پی اس بود که ان را قادر می ساخت در یک پروفایل پروازی برنامه ریزی شده به صورت خود کار پرواز کند و فرود بیاید . اولین ایکس-34  ای که برای پرواز توسط حامل اماده شد در 29 جوئن 1999 ، از هواپیمای  Lockheed L-1011 که محصول صنایع علوم مداری لاکهید بود، به عنوان هواپیمای مادر استفاده کرد . ناسا و مجموعه ی همکارش پس از این پرواز در همان سال 2 پرواز همراه حامل دیگر را نیز به انجام رساندند . این پرنده هیچ گاه مجددا پرواز نکرد. چشم انداز همکاری مشترک ناسا و Orbital Sciences Corporation در این پروژه در سال 2000 ، نیاز به باز تعریف رویکرد برنامه ، قلمرو کاری ان ، بودجه و زمان بندی را اشکار ساخت . ریسک هایی که برای اجرای این برنامه شناسایی شده بود شامل تست های ناکافی، اویونیک تک رشته ای، و عدم وجود سامانه ی اتوماتیک صحت سنجی زمینی بود. برای اطمینان از امنیت و موفقیت در اجرای ماموریت ایکس-34 ، این برنامه نیازمند بهبود نگاه فنی دولتی، فرایندهای تست سخت افزار و سامانه های تشخیصی یکپارچه بود.       در نهایت ، بودجه ی براورد شده برای کامل کردن پروژه ی X-34 با در نظر گرفتن یک سسطح قابل قبول از ریسک در حین اجرا به میزان قابل توجهی از انچه قبلا برنامه ریزی شده بود فراتر رفت . ناسا دریافت که منافع حاصل از ادامه ی برنامه ی ایکس-34 هزینه های ان را توجیه نمی کند، و بودجه ی برنامه ی Space Launch Initiative  " SLI"  می بایست به نیازهایی با اولویت بالاتر اختصاص یابد . در مارچ 2001 ناسا اعلام کرد که هیچ بودجه ای برای ایکس-34 تحت برنامه ی SLI اختصاص نمی یابد و قرار داد همکاری مابین ناسا و صنایع "علوم مداری" واقع در دالاس ویرجینیا  برای برنامه ی ایکس-34 در 31 مارچ 2001 منقضی می شود . 2 نمونه اکیس-34 ساخته شده و اجزای نمونه ی نیمه تمام سوم در سال 2002 برای نمایش در موزه ی هوایی پایگاه ادورادز به نیروی هوایی تحویل شد. مشخصات : Length: 58.3 feet Wingspan: 27.7 feet Weight unfueled: 18,000 lb Fuel: LOX/RP-1, 30,000 lb Main propulsion: 1 Marshall-designed Fastrac engine Thrust: 60,000 lb Maximum speed: Mach 8 Maximum altitude: approximately 50 miles   ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////   انشاالله ادامه دارد ...   شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات  
  24. 1 پسندیده شده
        هواگرد Boeing X-20 Dyna-Soar برنامه ای در نیروی هوایی امریکا برای توسعه ی فضاپیمایی بود که قابلیت استفاده برای طیف وسیعی از ماموریت های نظامی از جمله شناسایی , بمباران , امداد و نجات فضایی , تعمییر و نگه داری ماهواره ها و رهگیر فضایی برای از بین بردن ماهواره های دشمن  را داشته باشد . این برنامه 660 میلیون دلاری به ارزش ان زمان که معادل 5.1 میلیارد دلار به ارزش امروز است ! از 24 اکتبر 1957 تا 10 سپتامبر 1963 ادامه داشت , و درست هنگامی که پروژه ی این فضا پیما وارد فاز ساخت شده بود لغو گردید . فضا پیماهای دیگری که در ان زمان در حال توسعه بودند مانند  Mercury یا  Vostok , برپایه ی کپسولی طراحی شده بودند که در یک پروفایل پروازی بالستیکی به جو باز می گشتند . در این میان Dyna-Soar بیشتر شبیه شاتل های فضایی بود . طراحی شده بود تا در یک پرواز هواسرشی همانند یک هواپیما که تحت کنترل خلبان است و امکان هدایت و مانور دارد به سوی زمین باز گردد . و به جای سقوط بالستیکی به سمت زمین و بازیابی با چتر این امکان را داشت که در باند یک پایگاه هوایی فرود اید . Dyna-Soar همچنین همانند مرکوری یا  Gemini این قابلیت را داشت که خود را به مدار زمین برساند . این ویژگی ها ایکس-20 را به پیشرفته ترین کانسپت فضاپیمای سرنشین دار در ان برهه ی زمانی تبدیل می کرد . مدت ها بعد تحقیقات در زمینه ی فضاپیماهای قابل بازیابی مجدد دوباره سراغ چنین سبکی از طراحی ها رفت , همچون شاتل فضایی که اولین پرواز مداری اش را در 1981 به انجام رساند یا طرح ها جدید تر و معاصر تری که در قسمت های بعد تاپیک بدان ها پرداخته خواهد شد . پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از دانشمندان المانی توسط " دفتر خدمات استراتژیک " طی عملیات گیره ی کاغذ /////////پیوند///////// به امریکا انتقال داده شدند . در میان انها دکتر والتر دورن برگر رئیس سابق برنامه ی موشکی المان در طی جنگ , که از جزئیات دقیق دانش و تکنولوژی پروژه هایی از جمله برنامه ی  Silbervogel که توسط مهندس مشهور  Eugen Sänger   طرح ریزی شده بود اگاهی کامل داشت . در امریکا او در کمپانی BELL مشغول به کار شد . او تلاش کرد در مورد سامانه های هواسرشی بوستر دار در نیروی هوایی و حتی سایر نهاد ها علاقه مندی ایجاد کند . این تلاش ها به درخواست نیروی هوایی برای  تعدادی اثباتگر انجامید  و دفاتر طراحی همچون بل – بوئینگ – کانویر – داگلاس – مارتین – نورث امریکن – ریپابلیک و لاکهید  برای طراحی چنین هواگرد بوست شونده ی هواسرشی در اوایل دهه ی 50 مشغول به کار شدند .   Bomi "موشک بمب افکن" Hywards "سلاح تحقیقاتی هایپر سونیک و توسعه ی سامانه های پشتیبانی کننده " هواگرد شناسایی Brass Bell بمب افکن راکتی "Robo"   توسعه ی  Dyna Soar  را می توان در پروژه ی بمب افکن سیلبروگل در طی جنگ جهانی دوم رد یابی کرد . کانسپت شامل بمب افکنی با پیشرانی راکتی بود که پس از بوست شدن تا ارتفاعی بسیار بلند 50 تا 150 کیلومتر و با سرعت بیش از 5.5 گیلومتر بر ثانیه می توانست فواصل بسیار وسیعی را تا هدف بپیماید . برای راکت حمل کننده ی این هواگرد راکت  A-4 که بر پایه ی موشک بالستیک V-2  ساخته می شد یا راکتهای خانواده  ی  A-9 که در حال توسعه بود و اولین لانچ اش تا 1946 برنامه ریزی شده بود , در نظر گرفته شده بود .   متد بازگشت برازا     اساسا این راکت ها پرنده را در خارج از اتمسفر و در تراجکتوری شبیه موشک های بالستیک قاره پیما قرار می دادند و سپس از ان جدا می شدند . هنگامی که این هواگرد در بازگشت وارد اتمسفر می شد به جای یک سقوط کامل تا سطح زمین همچون کلاهک موشک های بالستیک سرعتش را کاهش می داد و همچون یک هواپیما فرود می امد . چنین هواگردی می بایست از برایی که از بالهایش بدست می اورد استفاده می کرد تا مسیر سرش را تغییر دهد و زاویه ی ان را به سمت بالا هدایت کند در حالی که در حین این فرایند از سرعت نیز بکاهد . در این مسیر  پرنده مجددا وارد فضا می شود . این متد سر خوردن و جست پس از ان تاهنگامی که سرعت به قدری کاهش یابد که خلبان نیاز به محلی برای فرود پیدا کند و هواگرد را به سمت ان گلاید کند و بنشیند تکرار می شود .         این نوع استفاده از برا در فضای اتمسفر با سرعت هایپر سونیک بدین معنی ست که هواگرد در برابر موشک بالستیکی در یک مسیر بالستیک که از موتور مشابهی استفاده می کند برد بسیار بسیرا گسترده تری پیدا می کند . چنین سامانه های بوست-سرشی به طور بلقوه می توانند علیه هر هدفی در هر نقطه ای از کره ی خاکی با سرعت هایپر سونیک عملیات ضربتی انجام دهند , در حالی که رهگیری انها فوق العاده دشوار است و خود هواپیما نیز می تواند نسبت به دیگر بمب افکن های سنگین دوربرد خیلی کوچک باشد و تسلیحات کمی حمل کند . به علاوه هواگرد بوست گلاید قابل بازیابی خواهد بود و می تواند به عنوان یک پرنده ی کوچک سرنشین دار یا یک موشک بی سرنشین غیر قابل بازیابی عمل کند .        در 10 اکتبر 1957 فرماندهی مرکزی تحقیق و توسعه ی هوایی نیروی هوایی طرحهای مطالعاتی Hywards - Brass Bell – و  Robo  را تصویب کرد تا در طی 3 فاز مختصر برای برنامه ی System 464L  , Dyna-Soar توسعه یابند . از انجایی که نیروی هوایی بر این باور بود که به جای چندین طرح مطالعاتی مستقل یک هواگرد واحد می تواند برای ماموریت های شناسایی و بمباران طراحی شود و به عنوان جانشینی برای برنامه ی مطالعاتی  X-15 عمل کند , کلیه ی طرح های پیشنهادی در یک طرح بوست-گلاید  تجمیع شدند . برنامه ی Dyna Soar در 3 سطح به اجرا رسید : به عنوان یک هواگرد تحقیقاتی " Dyna-Soar I  "  . یک هواگرد شناسایی "  Dyna-Soar II / Brass Bell سابق " و هواگردی که قابلیت بمباران استراتژیک  داشت " Robo  /  Dyna-Soar III سابق " . انتظار می رفت اولین تست گلاید  Dyna-Soar I  در 1963 به انجام رسد و در سال پس از ان با پرواز  با پیشران فعال سرعت 18 ماخ را کسب کند . برنامه ریزی شده بود تا موشگ گلایدی رباتیک در 1968 به خدمت گرفته شود و سامانه ی تسلیحاتی کاملا عملیاتی Dyna-Soar III  در 1974 وارد سازمان رزم شود . در مارچ 1958 تعداد 9 کمپانی فعال در هوافضا   در مناقصه ی  قرار داد Dyna-Soar شرکت کردند , از میان اینها پیشنهادات بل و بوئینگ به مرحله ی بعد راه پیدا کرد . اگر چه بل برتری یه ارزش 6 سال طراحی های مطالعاتی را در چنته داشت , در جوئن 1959 این بوئینگ بود که برنده ی قرار داد این فضاپیما شد ( درست در زمانی که طرح پیشنهادی انها دچار تغییرات قابل توجهی شده بود و به شدت به طرحی که بل ارسال کرده بود شبیه شده بود  ) . در اواخر 1961 موشک Titan III به عنوان پرتاب گر این هواگرد انتخاب شد . همه ی مقدمات در حال فراهم امدن بود تا Dyna-Soar  از پایگاه کیپ کاناورال واقع در فلوریدا پرتاب شود .                 ظراحی نهایی X-20 Dyna-Soar در مارچ 1960 به اتمام رسید . دارای پلتفرمی دلتا شکل با بالهای کوتاه بود , با وینگلت هایی در نوک بال        برای کنترل بجای طراحی های دم معمولتر . سازه ی اکیس-20  همچون  پنل های سطح بالایی  قرار بود از سوپر الیاژ  پایه نیکل  René 41 ساخته شود . سطح زیرین را صفحاتی از جنس میلیبدینوم "  molybdenum "  که عایق René 41  بود تشکیل میداد , در حالی که دماغه از گرافیت "  graphite" به همراه میله هایی از جنس زیرکونیا"  zirconia " ساخته می شد .      به دلیل تغییر در نیازمندی ها فرم های مختلفی از Dyna-Soar طراحی شد . همگی گونه ها از شکل و طرح پایه ی مشابهی استفاده می کردند . یک کابین تک صندلی در جلو و مخزنی که محل قرار گیری تجهیزات بود در پشت سر . این مخزن شامل تجهیزات جمع اوری دیتا , سلاح ها , تجهیزات شناسایی , یا در فضاپیمای X-20X  عرشه ای به ظرفیت 4 نفر بود .                       موتور راکتی مرحله ی انتقال در پست مخزن تجهیزات قرار داشت , که فضاپیما را در مدار مانور می داد یا برای فعال شدن در طی لانچ به عنوان بخشی از فرایند بازیابی در طی پرتاب ناموفق . این مرحله ی انتقالی قبل از نزول به سمت اتمسفر جدا می شد . در حین قوس در جو یک سپر حرارتی ویژه ساخته شده از فلز دیرگداز "  refractory metal "  از پنجره ی جلویی هواگرد حفاظت می کرد . این سپر حرارتی پس از ترمز هوایی جدا می شد تا خلبان قادر به مشاهده شود و فرود امنی داشته باشد . در یک نقاشی در مجله ی Space/Aeronautics در قبل از کنسل شدن پروژه فضا پیما را در حال قوس در فضای اتمسفر به تصویر کشیده شد . به دلیل قوانین مکانیک فضایی موشک در هنگامی که وارد مدار شد نیازمند مقادیر بسیار عظیمی از انرژی ست تا بتواند شیب مداری خود را تغییر دهد . از این رو  Dyna-Soar  دارای این قابلیت نظامی ست  که به یک مدار لانچ شود و در انجا با یک ماهواره ملاقات کند و مجاور شود . برخلاف شاتل های فضایی بعدی  Dyna-Soar دارای چرخ در ارابه های فرود 3 گانه اش نبود چرا که چرخ های لاستیکی نیازمند محفظه های خنک کننده بودند در غیر این صورت در طی فاز بازگشت می سوختند . به جای ان کمپانی Goodyear  سورتمه های جمع شدنی با اسکی های دارای برس سیمی مه همانند سازه از سوپر الیاژ  René 41 ساخته شده بودند را برای این فضا پیما توسعه داد .   در اپریل 1960  هفت فضانورد به طور مخفیانه برای این برنامه انتخاب شدند : نیل ارمسترانگ 1960–62 بیل دانا 1960–62 هنری گوردون 1960–63 پیت نایت 1960–63 راسل روجرز  1960–63 میلت تامپسون 1960–63 جیمز وود 1960–63   نیل ارمسترانگ و بیل دانا برنامه را در اواسط 1962 ترک کردند در 19 سپتامبر 1962 البرت کروز  به پروژه اضافه شد و نام 6 فضا نورد باقی مانده در پروژه اعلام عمومی شد . در انتهای سال 62 , کد شناسه ی X-20  به پروژه ی دایناسور اختصاص یافت , بوستری هایی که قرار بود در Dyna Soar I  مورد استفاده قرار گیرند با موفقیت در ازمایشی فعال شدند و نیروی هوایی در لاس وگاس مراسمی را برای رونمایی از X-20 برگزار کرد . کمپانی Minnesota Honeywell  تست های پروازی روی زیر سامانه ی هدایت اینرسیایی را برای پروژه ی X-20 را در پایگاه هوایی Eglin به اتمام رساند . بدین منظور در اگوست 1963 از هواپیمای NF-101B Voodoo استفاده شده بود . یک فروند هواپیمای Boeing B-52C-40-BO Stratofortress  برای لانچ هوایی ایکس-20 به برنامه اختصاص داده شد . هنگامی که پروژه ی ایکس-20 لغو شد از این هواپیما برایی تست های لانچ هواپایه استفاده شد از جمله برای ازمایش کپسول نجات بمب افکن B-1A  .   علاوه بر مباحث بودجه ای که معمولا همراه پروژه های تحقیقاتی هست , برنامه ی  Dyna Soar از 2 مشکل اساسی رنج می برد : تردید و بلاتکلیفی در مورد بوستری که قرار بود فضاپیما را در مدار قرار دهد , و عدم وجود یک هدف روشن برای پروژه . بوستر های مختلفی برای قرار دادن ایکس-20 در مدار پیشنهاد شدند . پیشنها  اصلی نیروی هوایی LOX/JP-4 , فلورین امونیا , فلورین هیدرازین , یا RMI  موتور ایکس-15 بود . بوئینگ به عنوان پیمانکار اصلی به ترکیبی از  Atlas-Centaur علاقه مند بود . در نهایت نیروی هوایی  Titan ره که توسط رقیب شکست خورده , مارتین , نیز پیشنهاد شده بود را مورد توجه قرار داد . اما تایتان-1 به قدر کافی نیرومند نبود تا بتواند ایکس-20  پنج تنی را در مدار قرار دهد . موشک های تایتان-2 و 3  همانند Saturn C-1 که بعدا به Saturn I تغییر نام داد بدین منظور قدرت کافی از خود نشان می دادند , و برای همه ی انها ترکیب مراحل فوقانی و بوستر های مختلفی پیشنهاد شده بود . سرانجام Titan IIIC برای فرستادن دایناسور به مدار برگزیده شد  ,  اما تردید های پیرامون سیستم لانچ برنامه را به تعویق انداخت . هدف اصلی از ساخت دایناسور در طرح پیشنهادی Weapons System 464L  مشخص شده بود , که ترکیبی از تحقیقات هوانوردی به همراه توسعه ی سامانه های تسلیحاتی بود . بسیرای سوال کردند که چرا نیروی هوایی باید یک برنامه ی فضایی سرنشین دار داشته باشد , در حالی چنین اموری در دامنه ی اصلی فعالیت های ناسا تعریف شده است . غالبا توسط نیروی هوایی تاکید می شد که  برخلاف برنامه های ناسا  , داسناسور قابلیت بازگشت کنترل پذیر  دارد و این جایی ست که تلاش های اصلی در برنامه ی ایکس-20 در ان جریان دارد . در 19 ژانویه ی 1963  وزیردفاع رابرت مک نامارا  نیروی هوایی را فراخواند تا بررسی کند در کدام یک از طرح های Gemini یا Dyna-Soar  دست یابی به یک سامانه ی تسلیحاتی فضاپایه دست یافتنی تر است .  در اواسط مارچ 1963 , پس از دریافت مطالعات وزیر مک نامارا اظهار داشت " نیروی هوایی تاکید بیش از حدی بر روی بازگشت به جو کنترل پذیر دارد در حالی که هیچ هدف واقعی ای برای پرواز مداری ان وجود ندارد  " . این بازگشتی از مواضع قبلی وزارتخانه در مورد پروژه ی دایناسور بود . همچنین دایناسور برنامه ی بسیرا گران قیمتی بود که در بهترین حالت تا قبل از اواسط دهه ی 60 برای  انجام ماموریت های سرنشین دار اماده نمی شد . این هزینه های گراف و کاربردهای سوال برانگیز  توجیه برنامه را برای نیروی هوایی بسیار مشکل کرد . سرانجام پروژه ی ایکس-20 دایناسور در 10 سپتامبر 1093 کنسل شد . در روزی که ایکس-20 کنسل شد نیروی هوایی خبر از برنامه ای دیگر داد , لابراتوار سرنشین دار مداری "  Manned Orbiting Laboratory " , به عنوان یک محصول جانبی از پروژه ی Gemini . این برنامه نیز در نهایت کنسل شد . یک پروژه ی سیاه  نیز تحت عنوان ISINGLASS مطرح شد که از یک فروند بمب افکن بی-52 لانچ می شد , این برنامه مورد ارزیابی قرار گرفت و کارهایی نیز در رابطه با موتور ان به انجام رسید ولی در نهایت سرنوشتی بهتر از اسلاف خود پیدا نکرد و لغو شد . به غیر از کنار گذاشته شدن ایکس-20 و ناکامی ان , تحقیقات وابسته ی انی برنامه در مورد فضاپیما های پروژه ی بزرگتر شاتل فضایی را تحت تاثیر قرار داد . طرح نهایی شاتل نیز از بال دلتا شکل برای بازگشت کنترل پذیر استفاده کرد . مدت ها پس از ان فضاپیمای بسیار کوجکتر شوروی BOR-4  دارای فلسفه ی طراحی بسیرا مشابه با دایناسور بود . همچنین سازمان فضایی اروپا در 1975 طرح پیشنهادی را برای فضاپیمای سرنشین دار ارئه کرد تحت عنوان Hermes  که از طراحی مشابه ایکس-20 استفاده می کرد اما ابعادی بزرگتر داشت .     مشخصات :   ·         Crew: one pilot ·         Length: 35 ft 4 in (10.77 m) ·         Wingspan: 20 ft 10 in (6.34 m) ·         Height: 8 ft 6 in (2.59 m) ·         Wing area: 345 ft² (32 m²) ·         Empty weight: 10,395 lb (4,715 kg) ·         Max. takeoff weight: 11,387 lb (5,165 kg) ·         Powerplant: 1 × Martin Trans-stage rocket engine, 72,000 lbf (323 kN) Performance ·         Maximum speed: 17,500 mph (28,165 km/h) ·         Range: earth orbit 22,000 nautical miles, (40,700 km) ·         Service ceiling: 530,000 ft (160 km) ·         Rate of climb: 100,000 ft/min (510 m/s) ·         Wing loading: 33 lb/ft² (161 kg/m²)       .....................................................................................................................................................................................   Boeing X-20 Dyna-Soar   [aparat]v2XT4[/aparat]     X-20 Dyna-Soar Development   [aparat]C0uWd[/aparat]     ////////////////////////////////////////////////// اگر عمر و فرصت مناسبی باقی باشد انشاالله ادامه دارد باتشکر از Stuka   شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات    
  25. 1 پسندیده شده
    کمپانی Raytheon بزرگترین سازنده ی موشک در دنیا , موشک هدایت لیزری جدیدی را برای نیرو های ویژه و پیاده نظام رونمایی کرد . Waltham , شرکت مستقر در ماساچوست مدلی که مهمات هدایت دقیق Pike (اردک ماهی) خوانده می شد را در 12 اکتبر 2015 در کنفرانس سالانه ی ارتش در واشنگتن دی سی به نمایش گذاشت . James R. “J.R.” Smith مدیر سامانه های پیشرفته ی جنگ زمینی در واحد موشک سازی کمپانی ریتون در توکسان واقع در اریزونا در مصاحبه ای با Military.com بیان داشت : " چیزی که ساخت چنین چیزی را ممکن می کند کوچک سازی قسمت های الکترونیکی است " . Smith در ادامه افزود : ابعاد این موشک 17 اینچ طول و 1.5 اینچ (40 میلیمتر) قطر ان است که وزن ان تنها 1.7 پوند می باشد . این پرتابه بردی در حدود 2 کیلومتر دارد و طراحی شده تا بتواند از نارنجک انداز های موجود همانند M203 و ELGM پرتاب شود . در حالی که این مهمات از نارنجک های غیر هدایت پذیر گرانتر خواهند بود , به میزان بسیار زیادی از موشک ضدتانک FGM-148 Javelin ارزان تر خواهد بود مقدار زیادی از انچه نیرو های ویژه ی ما امروزه با ان در برد درگیری هایشان دست و پنجه نرم می کنند ... دشمنان انها در حالت ایستا یا نشسته از مسلسل های سنگین کالیبر 50 (صدم اینچ) یا نارنجک انداز ها استفاده می کنند , نیروهای ما نمی توانند اهداف را مورد هدف قرار بدهند و توسط اتش دشمن در شمار زیاد زمین گیر شده اند ... نیروهای ما در چنین شرایطی چه می کنند !؟ انها از جاولبن استفاده می کنند که سلاح بسیار گران قیمتی است . درحالی که شما می توانید از این مهمات جدید استفاده کنید . من برای شما تضمین می دهم که Pike کسر ناچیزی از قیمت جاولین را خواهد داشت – جاولین با همکاری ریتون و لاکهید مارتین ساخته شده است - . این مهمات دارای سرجنگی انفجاری ترکش زا می باشد که برای از بین بردن 2 نفر در پشت دیوار کافی ست . اسمیت در مورد اینکه چه میزان از بودجه ی تحقیق و توسعه ی داخلی کمپانی صرف این پروژه شده است سخنی به میان نیاورد , ولی بیان کرد که فعالیت ها پیرامون این برنامه برای حدود 3 سال چراغ خاموش پی گیری میشده است . در ماه می ریتون در سایت تست خصوصی اش در در تگزاس 2 مورد تست با کلاهک مشقی Pike را با موفقیت پشت سر گذاشت . تکنولوژی بکار رفته در پایک با هر نوع لیزر نشانه گذاری کد شده سازگار است . سیکر موشک بازتاب لیرز از هدف را تشخیص می دهد و پایک را به سمت ان هدایت می کند . هنگامی که وارد فاز تقرب به هدف می شود و به سمت هدف شیرجه میرود نقطه ی هدف گذاری شده توسط لیزر را می بیند ... شما مجور نیستید هم زمان با شلیک هدف گذاری با لیزر را انجام دهید . شما می توانید پایک را شلیک کنید و درست قبل از اینکه در فاز تقرب مسیر شیرجه ای را طی کند هدف را با لیزر مشخص کنید , برای یک شلیک در برد بلند شما حدودا می توانید هدف گذاری لیزری را 15 ثانیه بعد از لانچ شروع کنید . پرتابگر M203 که در زیر اسلحه ی M4 بسته می شود نیاز به مقداری بهینه سازی دارد تا بتواند از این مهمات استفاده کند . ///////////////////////////// منبع تمامی حقوق برای نویسنده و سایت میلیتاری محفوظ است با تشکر از Stuka شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات