برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 16 مهر 1399 در پست ها
-
4 پسندیده شدهبا سلام و عرض ادب دوست عزیز در این انجمن برای همه ی ما فارغ از هر رنگ و بویی ملی گرایی یک آرمان اصلی به حساب می آید. در این جا ما همگی خودمان رو ایرانی می دانیم و بدین ترتیب گذشته و مفاهیم ملیتی آن را به خود نسبت می دهیم و به ایرانی بودن خود افتخار می کنیم. به شخصه بر این باورم که مسائل فرهنگی پایین سطح تر همچون نژاد، استان، قومیت و سایر موارد در برابر ملی گرایی معنایی ندارد. شما هم از همین ملت و همین تاریخ هستید. اجازه ندید خشم شما نسبت به موضوعات گوناگون هویت شما را تحت تاثیر قرار دهد.
-
3 پسندیده شدهجیگر جان اشتباه متوجه شده بودید . کسی خاک سرزمین خودش را انکار نمی کند و فقط بحث بر سر مستاجر چند صباح آن خاک بوده است که دوستان بر روی آن اختلاف نظر داشتند ، وگرنه آذری های عزیز تاج سر هستند و تا ابد خواهند بود و خواهشا این عزیزان را به دیگری نچسبانید .
-
3 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . مقام معظم رهبری اثر هنری کجایید ای شهیدان خدایی نصب شده در باغ موزه ی دفاع مقدس ( تهران ) سرلشگر شهید ، دانشمند برجسته ، مردی با همت بلند ، پدر موشکی ایران ، شهید بزرگوار " حسن طهرانی مقدم " سردیس شهید طهرانی مقدم ، نصب شده باغ در موزه ی دفاع مقدس . (تهران ) گوشه ی کوچکی از زحمات ایشان که تجلی یافته مزار شهید بزرگوار در " قطعه ی 24 " آرامستان بهشت زهرا قطعه ی 24 مدفن جمع مهمی از ستارگان پرفروغ و درخشان وطن عزیزمان است . اینجا مدفن کسی است که .... کوه های زمین شهادت میدهند ... شهید حسن مقدم ( به این نام هم معروف بودند ) تنها شهید خانواده ی شهید پرور طهرانی مقدم نیستند و چند قدم آنطرف تر مزار برادر ایشان ، شهید علی طهرانی مقدم نیز این را گواهی میدهد ... علی طهرانی مقدم مصادف با ظهر عاشورا در 18 آبان سال 1359 وقتی تنها 18 سال سن داشت در جبهه سوسنگرد به شهادت رسید. ( خبرگزاری میزان به نقل از مادر شهید ) شادی ارواح طیبه ی شهدا صلواتی عنایت بفرمایید . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ این مطلب اختصاصا" برای سایت وزین میلیتاری تهیه شده ، اما کپی برداری از آن به هر نحو و هر شکل ممکن آزاد میباشد .
-
2 پسندیده شدهبسمه تعالی چهلمین سال دفاع مقدس و گام دوم انقلاب اسلامی چکیده : با توجه به وضعیت نظامی ایران در آغاز انقلاب دشمنان ایران گمان می کردند که با استفاده از این فرصت می توانند طی مدت کوتاهی بخش های وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده، و حتی حکومت مرکزی را به سقوط بکشانند . اگر دوعامل اصلی یک نیروی مسلح را شامل ابزار و تجهیزات و نیروی انسانی بدانیم ؛ بایستی اذعان نمود که در ابتدای انقلاب و در شرایط تحمیل جنگ هردو عامل به شدت ضربه خورده بود ولی پژوهش در تاریخ دفاع مقدس آشکار میسازد که در اینجا نه صرفا تجهیزات و نه صرفا مجهادت های شجاعانه نیرو های انسانی مشارکت کننده در دفاع مقدس، بلکه فرماندهی جهادی فرماندهان جوان و مخلص انقلابی بود که آنچه از تجهیزات قابل استفاده و در اختیار بود را در یک سو و در سوی دیگر نیروی سربازان دلیر ایران اسلامی را در اختیار گرفته و در جنگی نابرابر و تحت تحریم دشمن بعثی را به پشت مرز های بین المللی رانده و نواحی اشغال شده را آزاد کردند. این جهاد مخلصانه تا آنجا ادامه یافت که پس از 8 سال تحریم اقتصادی و نظامی شدید و نیز دخالت مستقیم و غیر مستقیم کشور های منطقه ای و فرامنطقه ای به نفع عراق، از ساز و برگ جنگی مورد نیاز چیزی که برای جنگ قابل اتکا باشد، آنچنان که در نامه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران ایران، مورد نیاز بودن آنها قید شده بود، باقی نمانده بود؛ و نیز استفاده گسترده دشمن از تسلیحات شیمیایی و وارد آمدن تلفات انسانی پر شمار بر گرده توان نظامی ایران سنگینی می کرد، و ناچار به پذیرش قطع نامه تن دادیم. در سال های پس از جنگ نیز با ادامه تحریم ها و فشار های سیاسی از یک سو و از سوی دیگر توان محدود اقتصادی در دسترس جهت بازسازی نظامی توان ایران، باز این مدیریت و فرماندهی جهادی این عزیزان بودن که راه گشای مشکلات شد و با بهره گیری از روش های غیر کلاسیک و با حداقل ممکن هزینه به توان نظامی ایران جان تازه ای بخشیده و دژ بازدارندگی نظامی ایران را مستحکم ساختند. در این مسیر ایران به توفیقات قابل توجه و کم نظیری در سطح جهانی دست یافت که از آن جمله می توان به پیشرفت های صورت گرفته در حوزه موشکی و سامانه های بی سرنشین اشاره کرد. البته در سال های اخیر و با مساله ی برجام شاهد بروز شکاف هایی در دیواره های بازدارندگی نظامی ایران بوده ایم که موضوعی فراتر از بحث یادداشت جاری، و خود محل بحث در گزارش دیگری ست. در طی دهه های بعدی تا بدین جا که 4 دهه از آغاز دفاع مقدس گذشته و وارد دومین سال از گام دوم انقلاب اسلامی شده ایم، ما شاهد حداقل تغییرات نسلی در راس هرم قوای نظامی ایران بوده ایم به نحوی که می توان گفت در طی 4 دهه گذشته همین نسل از جوانی تا میان سالی و اکنون در سنین بیش از 60 و حتی 70 سالگی سکان امور را در اختیار داشته اند و با پشت صف نگه داشتن نسل بعدی در فرماندهان نظامی دچار رکود نسلی شده ایم. در واقع خود آن نسل فرماندهان جوان سال های جنگ قصه ی خویش را که خود قهرمانان اصلی آن بوده اند را فراموش کرده و عموما در پس از سال های مجاهدت های انقلابی و ساختار شکنی های شجاعانه به حفظ 4 دهه رکود نسلی رسیده اند. در آستانه ی گام دوم انقلاب اسلامی و با توجه به منویات رهبری در بیانیه گام دوم , شاید بتوان گفت که توجه به مساله تغییر نسل میتواند مهم ترین درس دفاع مقدس در آستانه چهل سالگی دفاع مقدس به عنوان یکی از بزرگترین و افتخار آمیز ترین اتفاقات تاریخ ایران باشد . البته مهم ترین مساله در مورد تغییر نسلی همان گونه که در مقاله توضیح داده شده است نه تنها جوان گرایی در سازمان و سپردن امور به جوانان بلکه انجام مطالعات و طراحی مدلی برای مدیریت این روند است تا مشکلاتی چون خویش سالاری و عدم شایسته سالاری که در روند تغییر نسل در هر سازمانی , در کمین است اتفاق نیفتد . ........................................................................................................ قسمت اول : وضعیت نظامی ایران در آغاز انقلاب به معنای واقعی کلمه آشفته بود.در نقاط متعددی گروه های تروریستی و تجزیه طلب درگیری های مسلحانه گسترده ای به راه انداخته بودند. در ساختار فرماندهی ارتش بسیاری از پست ها خالی مانده بود. هزاران مستشار آمریکایی که به عنوان آموزش با ارتش ایران همکاری میکردند با وقوع انقلاب از کشور اخراج شده بودند، تعداد زیادی از فرماندهان نظامی فرار کرده، بازنشسته شده یا برکنار شده بودند، نظام سربازگیری ناکارا شده بود و بخشی از نیروهای نظامی کشور درگیر ناآرامیهای داخلی شده بودند. به علاوه برخی مصوبات دولت موقت همچون ضرورت خدمت نیروهای ارتشی در زادگاهشان و نیز اعطای مجوز استعفا به افسران ارتش باعث شد ارتش نتواند از بسیاری قابلیتهای خود استفاده کند. در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازهتأسیس متشکل از جوانان بود که امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان کم تجربه تشکیل میدادند که از اصول کلاسیک رزم بیاطلاع، و فاقد هر گونه سابقه و تجربه ای در میادین رزم کلاسیک بودند. تجهیزات نظامی از نظر نگه داری، تامین قطعات یدکی و آموزش وضعیت ضعیفی داشت. از این میان می توان به وضعیت لشکر 92 زرهی اشاره کرد که استعداد پرسنلی آن به 20 درصد تقلیل یافته بود. دشمن گمان می کرد با استفاده از این فرصت می تواند طی مدت کوتاهی بخش های وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده، و حتی حکومت مرکزی را به سقوط بکشاند در اینجا نه صرفا تجهیزات و نه صرفا مجهادت های شجاعانه نیرو های انسانی مشارکت کننده در دفاع مقدس، بلکه فرماندهی جهادی فرماندهان جوان و مخلص انقلابی بود که آنچه از تجهیزات قابل استفاده و در اختیار بود را در یک سو و در سوی دیگر نیروی سربازان دلیر ایران اسلامی را در اختیار گرفته و در جنگی نابرابر و تحت تحریم دشمن بعثی را به پشت مرز های بین المللی رانده و نواحی اشغال شده را آزاد کردند. این جهاد مخلصانه تا آنجا ادامه یافت که پس از 8 سال تحریم اقتصادی و نظامی شدید و نیز دخالت مستقیم و غیر مستقیم کشور های منطقه ای و فرامنطقه ای به نفع عراق، از ساز و برگ جنگی مورد نیاز چیزی که برای جنگ قابل اتکا باشد، آنچنان که در نامه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران ایران، مورد نیاز بودن آنها قید شده بود، باقی نمانده بود؛ و نیز استفاده گسترده دشمن از تسلیحات شیمیایی و وارد آمدن تلفات انسانی پر شمار بر گرده توان نظامی ایران سنگینی می کرد، و ناچار به پذیرش قطع نامه تن دادیم. در سال های پس از جنگ نیز با ادامه تحریم ها و فشار های سیاسی از یک سو و از سوی دیگر توان محدود اقتصادی در دسترس جهت بازسازی نظامی توان ایران، باز این مدیریت و فرماندهی جهادی این عزیزان بودن که راه گشای مشکلات شد و با بهره گیری از روش های غیر کلاسیک و با حداقل ممکن هزینه به توان نظامی ایران جان تازه ای بخشیده و دژ بازدارندگی نظامی ایران را مستحکم ساختند. در این مسیر ایران به توفیقات قابل توجه و کم نظیری در سطح جهانی دست یافت که از آن جمله می توان به پیشرفت های صورت گرفته در حوزه موشکی و سامانه های بی سرنشین اشاره کرد. البته در سال های اخیر شاهد بروز ترک ها و تبعات آن در دیواره های بازدارندگی نظامی ایران بوده ایم که موضوعی فراتر از بحث یادداشت جاری، و خود محل بحث در گزارش دیگری ست. در طی دهه های بعدی تا بدین جا که 4 دهه از آغاز دفاع مقدس گذشته و وارد دومین سال از گام دوم انقلاب اسلامی شده ایم، ما شاهد حداقل تغییرات نسلی در راس هرم قوای نظامی ایران بوده ایم به نحوی که می توان گفت در طی 4 دهه گذشته همین نسل از جوانی تا میان سالی و اکنون در سنین بیش از 60 و حتی 70 سالگی سکان امور را در اختیار داشته اند و با پشت صف نگه داشتن نسل بعدی در فرماندهان نظامی دچار رکود نسلی شده ایم. در واقع خود آن نسل فرماندهان جوان سال های جنگ قصه ی خویش را که خود قهرمانان اصلی آن بوده اند را فراموش کرده و عموما در پس از سال های مجاهدت های انقلابی و ساختار شکنی های شجاعانه به حفظ 4 دهه رکود نسلی منتهی به ایام پیری و محافظه کاری رسیده اند. فرماندهانی که در زمان جنگ تحمیلی به رغم سن بسیار کم و عدم داشتن سوابق آکادمیک یا میدانی رزمی درخور توجه مورد اعتماد امام خمینی (ره) قرار گرفته و مسئولیت سنگین اداره و فرماندهی جنگ را عهده دار شدند. به عنوان مثال سید یحیی رحیم صفوی در آغاز جنگ 28 ساله، محسن رضایی 26 ساله، علی شمخانی 25 ساله، و علی صیاد شیرازی 36 ساله بود. علاوه بر این می توان از دهه ها فرمانده دیگر با سنین کمتر از 30 سال نام برد که عهده دار فرماندهی جنگ در سطوح مختلف شدند: «محمود کاوه» را میتوان یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس دانست. او در شرایطی فرماندهی «تیپ ویژه شهدا» را بر عهده گرفت که تنها ۲۱ سال سن داشت. محمود کاوه پیش از آنکه اول مرداد ۱۳۶۱ به فرماندهی تیپ ویژه شهدا برسد، از ۱۵ خرداد ۱۳۵۸ مربی آموزش نظامی، از سوم شهریور ۱۳۵۹ مسئول محافظان بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه و از ۴ آبان ۱۳۵۹ مربی آموزش نظامی در پادگان کرمانشاه تیپ ویژه شهدا بود. او همچنین در در سال ۱۳۶۵ فرمانده لشکر ویژه شهدا شد. تیپ ویژه شهدا از کلیدیترین یگانهای سپاه بود و موفقیتها و عملیاتهای کمنظیر آن با فرماندهی کاوه باعث شد به لشکر ارتقا یابد. «یونس زنگیآبادی» در سال ۱۳۶۰ و تنها یک سال پس از آغاز جنگ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و شجاعت و دلیری او باعث شد در حالی که تنها ۲۱ سال داشت از سوی سردار قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، به فرماندهی تیپ امام حسین علیهالسلام برسد. او که در سال ۱۳۴۰ در زنگیآباد کرمان متولد شده بود، ۲۵ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵، زمانی که تنها ۲۵ سال داشت، در شلمچه به شهادت رسید. «مهدی زینالدین» که در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شده بود، پس از انقلاب اسلامی و با تاسیس سپاه پاسداران، به واحد اطلاعات آن پیوست و تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی در تبریز و قم به فعالیتهای مختلف پرداخت. با آغاز جنگ، به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره برای گذراندن آموزشهای کوتاهمدت به جبههها رفت. او از همان ابتدای جنگ و در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت، توانست مسئول واحد شناسایی و پس از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد شود و چندی بعد به فرماندهی لشکر علی ابن ابیطالب علیهالسلام منصوب شد. مهدی زینالدین که یکی از خوشفکرترین و جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بود، سرانجام ۲۷ آبان ۱۳۶۳ در شرایطی که همراه با برادرش مجید با هدف شناسایی مناطق جنگی از کرمانشاه به سردشت میرفت، با گروههای مسلح جداییطلب غرب کشور درگیر شد و در حالی به همراه برادرش به شهادت رسید که تنها ۲۵ سال داشت. علیرضا موحد دانش یکی دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران بود که در عملیاتهای فتحالمبین، والفجر یک و والفجر دو حضور چشمگیر داشت. او که در سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد، پس از پیروزی انقلاب ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت پرداخت و در فروردین ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران پیوست و ابتدا به پاسداران بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه پیوست. شهید موحد دانش پس از آغاز ناآرامیهای کردستان رهسپار غرب کشور شد و در چند عملیات برای مقابله با نیروهای جداییطلب حضور یافت. او از ابتدای دفاع مقدس تا دی ۱۳۵۹ به همراه محمد جهانآرا به شناسایی مواضع دشمن در خرمشهر مشغول بود و پس از آن جانشین محسن وزوایی در عملیات بازیدراز ۲ شد. یک دست او در عملیات بازیدراز ۳ در شهریور ۱۳۶۰ قطع شد. شهید موحد دانش پس از آن معاون گردان حبیب بن مظاهر در تیپ ۲۷ محمد رسول الله را بر عهده گرفت. با اتمام عملیات بیتالمقدس به همراه نیروهای «محمد رسول الله» به لبنان اعزام شد و پس از بازگشت در شهریور ۱۳۶۱ با حکم محسن رضایی فرمانده کل سپاه، فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا را عهدهدار شد. علیرضا موحد دانش در عملیات والفجر یک دوباره مجروح شد و سرانجام ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ در جریان عملیات والفجر دو در منطقه حاج عمران، به شهادت رسید. بنابر برخی خاطرههای همرزمانش، در حالی که به شدت زخمی شده بود، خود را به سنگر عراقیها رساند و سیم ارتباطی آنها با عقبهشان را با دندان جوید و قطع کرد و در همین حال بود که گلولهباران نیروهای بعثی، منجر به شهادت او در ۲۸ سالگی شد. سردار سرلشکر احمد کاظمی یکی دیگر از فرماندهانی است که در سالهای جوانی به نقشآفرینی در جبهههای جنگ علیه رژیم بعث عراق پرداخت. او در ابتدای پیروزی انقلاب برای مقابله با دشمنان داخلی انقلاب در اوایل ۱۳۵۹ به کردستان رفت. او که جزء اولین اعضای سپاه پاسداران بود، به همراه یک گروه ۵۰ نفره در آبادان حضور یافت؛ گروهی که پس از مدتی لشکر زرهی ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی شد و صدها تانک و نفربر و ماشینآلات جنگی از نیروهای عراقی به غنیمت گرفت. دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان و ۶ سال فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف از سمتهای او در جنگ تحمیلی و همچنین یک سال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین علیهالسلام، ۷ سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا و قرارگاه رمضان و همچنین ۵ سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه، بخشی از مسئولیتهای او بوده است. حاج احمد کاظمی از ناحیه پا، دست و کمر بارها مجروح شد و انگشت دستش نیز قطع شده بود. علاوه بر چند مورد بالا، جوانان برومند و شجاع دیگری هم بودهاند که در جریان ۸ سال دفاع مقدس مایه عزت و سربلندی ملت ایران شدند. نزدیک به ۳۰ تن از فرماندهان جنگ را میتوان برشمرد که بین سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۳۰ متولد شدند و سالهای جوانی خود را در جبههها سپری کردند؛ از «سیدحسین علمالهدی» که در سال ۱۳۳۷ متولد شد و در ۲۲ سالگی در عملیات نصر با اصابت همزمان سه گلوله تانک به شهادت رسید، تا «حسین خرازی» که در سال ۱۳۳۶ در اصفهان زاده شد، مسئول اسلحهخانه کمیته انقلاب در زمان پیروزی انقلاب بود و لشکر پیاده ۱۴ امام حسین اصفهان را تاسیس کرد و سرانجام ۷ اسفند ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. «محمدعلی جعفری» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بوده است. فرماندهی قرارگاه غرب، فرماندهی قرارگاه نجف، فرماندهی تیپهای عاشورا و معاونت سپاه شوشتر از مسئولیتهای او بوده است. او که خرداد ۱۳۶۰ به سپاه پاسداران پیوست، از ۲۴ سالگی در جبههها حضور یافت و در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ جانباز شد. «شهید حاج قاسم سلیمانی» یکی دیگر از فرماندهان جوان جنگ تحمیلی بوده که در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵متولد شده و در عملیاتهای فتح فاو، کربلای ۴ و ۵ و همچنین تک شلمچه حضور داشته است. او که در ابتدای انقلاب برای مبارزه با جداییطلبان به مهاباد رفته بود، پس از بازگشت به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب شد و با آغاز جنگ به آموزش چندین گردان از سپاهیان کرمان میپردازد. سردار سلیمانی پس از جنگ به مبارزه با اشرار در کرمان پرداخت و از سال ۱۳۷۶ همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، از پایهگذاران سپاه پاسداران و فرمانده سپاه در استان خوزستان بود در آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ سال داشت و پس از پایان جنگ با انتقال به ارتش، به فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. «محمدباقر قالیباف» هم در سال ١٣٦١ در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت ،به عنوان فرمانده تیپ امام رضا(ع) و یک سال بعد در جایگاه فرمانده لشکر ٥ نصر خراسان انتخاب شد. «حسین دهقان» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر محمد رسولالله، «حمید باکری» جانشین لشکر ۳۱ عاشورا، «حسن باقری» قائممقام فرمانده نیروی زمینی سپاه، «محسن رضایی» فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی، «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، «سید محسن صفوی» فرمانده قرارگاه صراط المستقیم، «محمد بروجردی» فرمانده سپاه کردستان و «محمد جهانآرا» که شکست حصر آبادان مرهون تلاش و مجاهدات او و یارانش بود، همگی فرماندهانی بودند که در ابتدای آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ تا ۲۶ ساله بودند. غلامعلی رشید، احمد متوسلیان، سیدیحیی رحیم صفوی، سیدعطاءالله صالحی، نورعلی شوشتری، داوود کریمی، علی صیاد شیرازی و عبدالحسین برونسی هم از زمره فرماندهانی بودند که در آغاز دفاع مقدس ۲۷ تا ۳۸ ساله بودند. [1] مساله تغییر نسل را شاید بتوان از جمله مسائلی دانست که به شکل اجتناب ناپذیر و با تولد و ورود نیرو های جوان به عنوان ورودی های جدید از سطوح پایین سیستم از سویی و بازنشستگی، از کار افتادگی و یا فوت نیروهای مسن سیستم در سطوح بالا اتفاق می افتد. اما فراتر از رویداد های طبیعی چون تولد ها و مرگ ها، مساله تغییر نسل، آمادگی برای آن و حتی لزوم آن بسیار حائز اهمیت است، و نیازمند آن است که فراتر از امری اجتناب ناپذیر به دست طبیعت، به عنوان فرایندی برنامه ریزی شده، سیستمی و سازمان یافته و متناسب با نیاز های عملیاتی، توانایی ها و نقاط ضعف موجود به پیش برده شود. به ویژه آنکه با سرعت گرفتن تحولات خصوصا در عرصه علم و فناوری و تاثیر قاطعی که بر مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دنیا می گذارد، خصوصیات، رفتار ها و قابلیت های هر نسل نسبت به نسل قبلی با تفاوت های بزرگتری تمییز پیدا می کند، و هم زمان عدم ناسازگاری های نسل قبلی با موقعیت های موجود و پیشرو، که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سطوح فرماندهی به حتی 3 نسل قبل نیز می رسد و از ثبات چند دهه ای برخوردار بوده است، عمیق تر و اساسی تر شده و می تواند منجر به بروز ناکارآمدی های عمده ای شود. این امر آسیب هایی را در پی داشته و خواهد داشت که در ادامه به آن اشاره می شود. همان طور که پیشتر گفته شد موضوع تغییر نسل از 2 جهت ورود نسل جدید جوان در پایه سیستم و لزوم تغییر نسل پیشین که در سطوح فرماندهی در راس سیستم که در محدوده سنی 60 سال یا بیشتر قرار دارند، تاثیرگذار و حایز اهمیت می باشد. وردی های جدید از نسل جدید از یک سو چالش های فرهنگی، اجتماعی و ... نسل خود را به همراه خود وارد سازمان رزم قوای مسلح می سازند، از سوی دیگر چالش هایی را نیز در باب تعامل و فرماندهی فرماندهان که با این نسل دارای شکاف نسلی هستند به همراه دارند که هر چه این شکاف نسلی خصوصا از جنبه های فناورانه، آموزشی و اجتماعی شدید تر باشد، چالش های حادتری را در پی خواهد داشت. در سطح بالا دستانه نیز رکود نسلی و بیگانگی با مسائل و چالش های روز دنیا ناهمگونی شناختی و ضعف در پاسخ گویی و عمل در حوزه چالش های جدید را به همراه دارد که بسیار نمونه ها از آن دیده ایم. البته مساله شیفت نسلی نه تنها در قوای مسلح ایران که در تمامی ارتش های دنیا به یکی از مسائل کلیدی وضعیت حال و آینده تبدیل شده است و مطالعات و بررسی های گسترده ای حول آن انجام گرفته است، در ایران اما این مساله به جهت رکود 4 دهه ای نسلی این بحران حاد تر شده است. تئوری نسل ها پیشنهاد می کند که تفاوت های موجود در داخل هر یک از نسل ها و میان هر نسل، قابل تمایز است و دیدگاه های مشترک را تعریف می کند[2]. اکثر پژوهشگران در مورد نظریه نسل ها بر نحوه گروه بندی نسل ها اتفاق نظر دارند. تئوریسین های نسل ها گروه های نسلی را بر حسب بازه زمانی تولدشان دسته بندی می کنند. رویداد های مهم که بر فرهنگ ما تاثیر می گذراند، همانند به پایان رسیدن جنگ جهانی دوم، اثر جدا کننده ای میان نسل ها می گذارند. این رویداد های تغییر دهنده فرهنگ متشکل از باور های مشترکی ست که از گروهی از ارزش ها و نرم ها ساخته شده اند. ارزش های هر گروه عموما همگن هستند و بر اساس رویداد هایی ست که در دوره زندگی اعضای آن گروه رخ داده است وآنها به صورت شناختی و احساسی با آن تعامل داشته اند –به ویژه رویداد های مربوط به جنبش های اجتماعی- کاربرد فناوری، استاندارد های آموزشی، فعالیت ها، حرفه ها، و روابط نسبت به کار، خانواده، ارزش ها، ایده ها، و زمان[3]. به طور خلاصه اعضای هر نسل دارای رفتار، باور ها و آمال مشترکی هستند. البته سال های جدا کننده ی این گروه های نسلی در نزد تمامی پژوهشگران نظریه نسل ها الزاما دقیقا یکسان نیست و بعضا تفاوت هایی دیده می شود. به خواست خدا ادامه دارد . [1] https://www.mehrnews.com/news/2408509/%D8%AC%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-20-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-26-%D8%B3%D8%A7%D9%84 [2] Craig A. Triscari, “Generational Differences in the Officer” [3] Twenge and Campbell
-
2 پسندیده شدهبه نام خداوند بخشاینده مهربان تاریخ جهان، پر از ناگفته ها و ناشنیده هاست درباره جنگ جهانی دوم، هزاران هزار مقاله، فیلم، کتاب و حتی بازی های رایانه ای، در مورد وقایع مشهور، افراد معروف و مکان های مهم این نبرد، نوشته، ساخته و نمایش داده شده اند. در این مقاله، سعی داریم به یکی از اتفاقات نادر و جالب، موسوم به "فرار بزرگ" بپردازیم. اشتام لاگر یا به مخفف اشتالاگ، همچنین اس ال، واژه ای آلمانی به معنای "اردوگاه اصلی"، نام عمومی اردوگاه اسرای جنگی تحت کنترل نیروهای مسلح آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم بود. برای نامگذاری این اردوگاه ها، از روش خاصی استفاده میشد که به طور خلاصه، شامل: شماره اردوگاه بر اساس اعداد رومی (I = 1 , II = 2 , III = 3 و الخ...)، سپس واژه "لوفت" برای نیروی هوایی، واژه "سی" برای نیروی دریایی، اس اس برای اس اس و سپس مکان اردوگاه میشد.هر اردوگاه، شامل اردوگاه اصلی برای نگهداری افسران عالیرتبه و افسران ارشد، یک یا دو اردوگاه برای افسران جزء، دو تا چهار اردوگاه برای درجه داران و سربازان، سربازخانه برای نگهبانان، اقامتگاه فرمانده و معاون اردوگاه، بهداری و بیمارستان، قبرستان، استخر و سایر امکانات بود. آنچه در ادامه خواهید خواند، شرح اتفاقات رخ داده در اردوگاه "اشتالاگ III، لوفت، ساگان" در خلال ماه مارس سال 1944 میلادی می باشد. http://s14.picofile.com/file/8410087418/Model_Stalag_Luft_III.jpg مدل ساده شده و کوچک شده "اشتالاگ 3". از این ماکت در ساخت فیلم "فرار بزرگ" (1963) استفاده شد. این مدل، تنها یکی از چهار بخش اصلی اردوگاه واقعی را نشان می دهد. امروزه، این مدل در موزه ای در نزدیکی مکان اصلی اردوگاه واقعی نگهداری می شود. استالاگ لوفت سه (مخفف: اس ال 3 (معنای تحت اللفظی: اردوگاه اصلی، هوا، 3)) یک اردوگاه اسرای جنگی نیروی هوایی متفقین غربی (به طور خاص، نیروی هوایی سلطنتی و نیروی هوایی آمریکا) تحت اداره نیروی هوایی ارتش آلمان بود. http://s15.picofile.com/file/8410087734/Friedrich_Wilhelm_Franz_Max_Erdmann_Gustav_von_Lindeiner_genannt_von_Wildau.jpg سرهنگ "فردریش-ویلهلم فرانتس ماکس اِردمان گوستاو فون لینداینِر گینانت فون ویلدائو" یا به اختصار: "فردریش-ویلهلم فون لینداینِر-ویلدائو" (1963 – 1880) فرمانده اس ال 3، تمام اتفاقاتی که خواهید خواند، در زمان مسئولیت ایشان اتفاق افتاده است. این اردوگاه در مارس 1942 در نزدیکی شهر ساگان، در استان سیلسیای سفلی آلمان (امروزه، بخشی از خاک لهستان) در 160 کیلومتری جنوب شرق پایتخت، برلین، احداث شد. دلیل انتخاب این مکان، زمین شنی آن بود که فرار زندانیان از طریق حفر تونل، بسیار سخت می کرد. شهرت این اردوگاه، بیشتر به دلیل دو فرار توسط اسرای متفقین است. فرار اول که در سال 1943 اتفاق افتاد. فیلم تخیلی "اسب چوبی (1950)" بر اساس کتاب خاطرات زندانی سابق "اریک ویلیامز" در مورد این فرار ساخته شده. http://s15.picofile.com/file/8410087468/The_Wooden_Horse_Film_Poster.jpeg پوستر فیلم "اسب چوبی" (1950) فرار دوم که در مارس 1944 اتفاق افتاد، یا آن طور که تاریخ نگاران جنگ جهانی دوم از آن یاد می کنند - "فرار بزرگ" - که نقشه آن توسط اسکادران لیدر "راجر بوشِل" کشیده و توسط افسر ارشد حاضر در اردوگاه، وینگ کوماندر "هربرت مِسِی" تایید شد. یک نسخه کاملاً خیالی از این فرار در فیلم "فرار بزرگ (1963)" براساس کتابی از زندانی سابق "پل بریکهیل" ساخته شده بود. در جریان این فرار، 76 نفر از اسرای خلبان، از طریق حفر تونل، فرار کردند. 73 نفر از 76 خلبان فراری، دستگیر و 50 تن از آنان، توسط گشتاپو، اعدام می شوند. هر چند که پیشوا، دستور اعدام تمام دستگیر شدگان را داده بود، اما با گوشزد این مسئله که کشتن تمام اسرا با توجه به شرایط وقت، می تواند موجب شورش باقی زندانیان شود، تصمیم بر این شد تا بیش از نصف فراریان کشته شوند!!! http://s15.picofile.com/file/8410087450/The_Great_Escape_Poster.jpg پوستر فیلم "فرار بزرگ" (1963) http://s14.picofile.com/file/8410087426/Roger_Bushell.jpg اسکادران لیدر "راجر بوشل" مغز متفکر عملیات "فرار بزرگ" (1944 – 1910) این اردوگاه در ژانویه 1945 توسط نیروهای شوروی آزاد شد. ترجمه شده توسط MRTranslator سه شنبه، پانزدهم مهر ماه 1399 خورشیدی برابر با ششم اکتبر 2020 میلادی راس ساعت 15 و 36 دقیقه نوشته شد برای ثبت در تاریخ میلیتاری منابع: https://www.tracesofwar.com/operations/5266/Operation-Escape-200.htm https://en.wikipedia.org/wiki/Stalag_Luft_III https://en.wikipedia.org/wiki/The_Wooden_Horse https://en.wikipedia.org/wiki/Roger_Bushell https://en.wikipedia.org/wiki/The_Great_Escape_(film) https://en.wikipedia.org/wiki/Friedrich_Wilhelm_von_Lindeiner-Wildau http://ww2f.com/threads/operation-escape-200.59508/
-
2 پسندیده شدهافکار عمومی جهان تو جنگ طرف ارمنی ها هست و ارتش آذربایجان و ترکیه تنها هستند حتی در بین کشورهای مسلمان هم بدلیل حضور ترکیه حمایتی انجام نمیگیره غیر از پاکستان که در حد همون لاف زنی و زارت و زورت کردنه ..همه میدونیم که افسار پاکستان در دستان امریکا و چین هست و با کوچکترین اشاره این دو کشور سریعا تغییر موضع خواهد داد. احتمال اینکه در پایان جنگ پرونده حقوق بشری علیه آذربایجان و ترکیه باز بشه زیاده در صورت برنده شدن بایدن در انتخابات ترکیه تحت محدودیتهای سیاسی و اقتصادی قرار میگیره و منزوی خواهد شد.
-
2 پسندیده شدهتورک ایرانت برای همون جنگ ایرانت؟این لحن پان ترکی شما رو بقیه بقول شما 30میلیون آذری ایران دارند؟همسایه شمالی عملا و علنا در حق کشور مادری خودش خیانت و توطئه می کنه.اگه قرار به خاک ناموسه تمامی مناطق جدا شده 200سال اخیر خاک ناموس ایرانه مگر بقیه اقوام ایرانی کم شهید دادند؟چرا از میهن مادری طلبکارید؟چه شده این ملت رو؟ایران یک کشور با اقوام کردی آذری بلوچی فارس مازنی گیلک عرب ارمنی و....که با هم یک هویت به نام ایران رو بوجود آوردن این طور تیشه به ریشه ملی و میهنی خودمون زدن جز زبونی و تحقیر هیچ عایدی دیگه ای نداره .
-
2 پسندیده شدهاین چند وقته تبلیغ خیلی خیلی خوبی شد برای بیرقدار که مطمئنا روی سایر محصولات نظامی ترکها خاصه پهپادهای در دست توسعه مثل آکینجی هم اثرش را میزاره. کشورهای پیشرفته قاعدتا میرند به سمت تولید در این حوزه ولی کشورهای کمتر توسعه یافته که تعداد زیادیشون هم حوزه نفوذ ترکیه هستند ترغیب میشند برای خرید که خب ترکها سود بسیار خوبی میبرند و تزریق میکنند در صنایع نظامیشون و یک جهش را شاهد خواهیم بود در این حوزه براشون. تنها یک سرشکستگی بزرگ برای بیرقدار با ورود یک سلاح موثر میتونه این روند را کمی تضعیف کنه. ولی به هر حال تمام این سه جنگ یک بازاریابی محسوب میشدند برای ترکها در کنار دستاوردها. همزمان در سوریه ما از مدتها پیش این حوزه را فتح کردیم ولی ایران به چند دلیل خیلی آشکار هیچوقت تبلیغاتی* که ترکها با انتشار تصاویر کردند را نمیتونست انجام بده. ایران نه از لحاظ سیاسی و نه از لحاظ رسانه ای در وضعیتی نبود که کشتار و یا نابودی تعداد زیادی از مسلحین را اینطور جار بزنه چون به ضررش قطعا تموم میشد. گفته شد که این تازه در کنار موضوع اصلی بود که ما هیچوقت به اندازه یک چندم توان ترکها پهپادهامون را وارد سوریه به دلایل مختلف نکردیم. ولی از همین ورود محدود هم مطئنا فیلمهای زیادی در اختیار هست که شاید برای مدتها فقط روی حافظه دیسکها مکتوم باقی بمونه. * تو آذربایجان روی مونیتورهای تبلیغاتی میدانها و خیابانها تصاویر شکار بیرقدارها پخش میشه. (همزمان هم توی تلویزیونشون پاکت سیمان ایرانی را خبیثانه نشون میدند و القا میکنند که ایران در حال کمک به ارمنستان هست و خب مغزهای زنگ زده هم بدون سوال از اصل موضوع و پیشینه صادراتی کشور چیزی که بهشون القا میشه را دریافت میکنند و این وسط تجار ما ناله میکنند که مرز به روی کالای ایرانی غیرممنوعه حتی مثل پتو بسته شده و بازار صادراتی رشد یافته ما به ارمنستان متوقف شده و جالبه اتفاقا به نظرتون چه کسی در حال پر کردن این خلا هست؟! بله! ترکیه طرفدار آذربایجان! - همون اردوغان مثلا طرفدار فلسطین دارای بیشترین روابط تجاری با اسراییل را همینجا هم میبینیم ولی خب مغزهای زنگ زده متعصب حتما باید توسط یک نفری کنترل بشند)
-
2 پسندیده شدهبسم الله........ 12 مهر ماه 1399 ادامه نبردها در قره باغ با وجود گذشت یک هفته از آغاز درگیری در قره باغ وادعای جمهوری اذربایجان مبنی بر تصرف چندین روستا وشهرک تا کنون هیچ سندی در این باره ارائه نداده است . تنها رسانه های باکو تصاویر از یک مقر تصرف شده ارتش ارمنستان را به نمایش گذاشته اند . نکته جالب در مسیر منتهی به این منطقه یک ستون نظامی منهدم شده وجود داشته که رسانه های آذربایجان ان را به ارمنستان نسبت داده بودن اما وجود یک نفربر بی ما پی 3 ( متعلق به خود آذی ها بوده ) در این ستون حاکی از انتشار اخبار دروغ و مبالغه امیز ازسوی طرفین بخصوص اذربایجان است . نکته خطرناک حضور مستقیم مزدوران سوری طرفدارا ترکیه در این درگیریهای است که هم برای ایران وهم برای روسیه میتوانند خطر آفرین باشند برخی از مناطق درگیری به مرز ایران چسبیده است این یعنی مزدروان سوری به واسطه ترکیه هم اکنون در چند صد متری مرزهای ایران قرار دارند . منابع خبری متعددی از تلفات سنگین از مزدوران خبر داده به طوری که در درگیریهای اخیر 30 تا 100 تن از این افراد کشته شده اند . البته نکته مهم نحوه برخورد ایران با مسئله درگیری در قره باغ است ایران تنها از طرفی حمایت می کند که درخواست کمک خود را رسما ارائه کند و قطعا این کمک پنهان وغیر مستقیم خواهد بود . هرچند جمهوری اذربایجان سالسیان است به پایگاهی برای برنامه ریزی علیه ایران تبدیل شده است مناطقی که درگیریها در این متمرکز بوده شکار دو تانک تی 90 و یک نفربر بی تی ار 82 ارتش اذربایجان علاوه بر تلفات سنگین ارمنیها در حملات پهپادی وتوپخانه ایی آذربایجان این کشور هم تلفات سنگین انسانی متحمل شده است . ارمستان تلفات رسمی خود تا دیروز را 154 کشته اعلام کرده این درحالی ایست که جمهوری اذربایجان تنها به ارائه تلفات غیر نظامیان بسنده کرده . نکته جالبتر حملات مستمر آذربایجان به مناطق غیر نظامیان قره باغ بوده این درحالی ایست که تصاویر کمی از حملات ارمنستان به مناطق غیر نظامی وجود دارد آنهم در صورت صحت تصاویر و خبرها تصاویر منتسب به برخی از مزدوران هلاک شده سوری در قره باغ داستان آنتونف های آذربایجان انتشار تصاویر شکار هواپیماهای قدمی انتونف 2 جمهوری اذربایجان توسط ارمنیها باعث تعجب بسیار از ناظر درگیری قره باغ شده است که چرا اذربایجان از یک هواپیمای دو باله ملخی ترابری بر فراز میدان نبرد استفاده میکند . برخی از منابع از احتمال استفاده از این پرنده های قدیمی در نقش طعمه برای شناسایی مکان استقرار دفاع هوایی ارمنستان بوده است . جمهوری اذربایجان با کمک چین این پرنده های را بدون سرنشین کرده است عدم گزارش یا تصویری از خلبانان کشته شده از این هواپیما این موضوع را تصدیق میکند اما نکته مهم این است که علاوه بر نقش طعمه این پرنده ها در بمباران مواضع ارمنستان نیز استفاده میشود در بقایایی یکی از انتونف های سرنگون شده یک بمب سقوط آزاد مشاهده شده است . تا کنون تصاویر 4 یا 5 انتونف هدف قرار گرفته منتشر شده است اما ارمنستان به طور متوسط روزانه از سرنگون کردن 3هواپیما اذری صحبت می کند وجود 60 انتونف پارک شده در یکی از فرودگاههای آذربایجان بدون سرنشین کردن انتونف 2 توسط چین ==================== انشا ا... دیگه مثل یکی دو ماه گذشته فعالیتم رو توی سایت کم میکنم مگر ..........
-
2 پسندیده شدهعلیکم السلام. استاد نیستیم . کلاستر موتورهای شهاب مربوط به موتور مرحله اول ماهواره بر سیمرغ است http://www.b14643.de/Spacerockets_1/Rest_World/Simorgh-IRILV/Description/Frame.htm
-
1 پسندیده شدهبسم ا... وضعیت جغرافیای نبرد در قفقاز جنوبی - پنجم اکتبر 2020 - در 5 اکتبر 2020 یگانهای ارتش آذربایجان با پشتیبانی همه جانبه ارتش ترکیه ، دست به یک عملیات آفندی همه جانبه بر علیه واحدهای ارتش ارمنستان زد . در چند روز گذشته ، ارتش ارمنستان ، روستاهای تالیش ، جبرائیل و ماتاغیس را از دست داده و ارتشهای مشترک ترک نیز با اجرای آتش توپخانه و هوایی تحکیم مواضع اشغال شده را در دستور کار خودشون قرار دادند . - متقابلا" واحدهای رزمی جمهوری آرتساخ و ارمنستان مدعی شدند که ضدحملات قدرتمندی را بر علیه نیروهای مشترک ترک اجرا نموده تا جایی که براساس اخبار ادعایی رسانه های ارمنی ، چند صد هزار نفر !!!! از مردم آذربایجان برای در امان ماندن از حمللات متقابل ارمنستان بسمت باکو در حرکتند . بر اساس داده های ادعایی منتشره از سوی وزارت دفاع ارمنستان ،یگانهای ارتش آذربایجان تا کنون 3145 کشته و 368 خودروی زرهی ، 4 دستگاه راکت انداز ، 124 پهپاد ، 17 فروند هواپیما و 14 فروند بالگرد نظامی را از دست داده اند . نقشه ای که ظاهرا بصورت عمدی!!! از سوی ارتش ارمنستان منتشر شده که نشاندهنده عدم وجود دستاوردهای قابل توجه برای ارتش آذبایجان است - خبرگزاری روسیه (ریانووستی ) مدعی است از ابتدای جنگ تا کنون نزدیک به 93 نفر از این شبه نظامیان کشته شده اند ، اما برنامه جامعی برای انتقال این ستیزه جویان ( تا کنون 450 نفر ) به منطقه درگیری وجود دارد تا جایی که این منبع معتقد است تا کنون 3 سری از این نیروها به قفقاز جنوبی منتقل شده اند . - از سویی دیگر ، علی اف ضمن تاکید بر حل مساله قره باغ با ابزار نظامی ، بطور علنی خواستار عذرخواهی مکرون برای ارائه اطلاعات غلط ( در خصوص شبه نظامیان سوری ) شده است . - برخی تحلیلگران نظامی معتقدند که ارتش ارمنستان ، از همان هفته اول جنگ بدلیل پشتیبانی وسیع ترکیه (ایجاد برتری هوایی ) و برتری عددی آذربایجان ، شانس موفقیت را از دست داده است . - به گفته این کارشناسان ، تنها مزیت طرف ارمنی ، کیفیت پایین رزمی نیروهای ترکیبی ترک- سوری است و به همین دلیل گفته می شود مدیریت برنامه ریزی عملیاتی صحنه نبرد بطور کامل در اختیار نظامیان ارتش ترکیه است . اما به هر ترتیب ، واحدهای رزمی ترکیبی فوق در زمان پیشروی بسوی مواضع مستحکم شده ارتش ارمنستان ،به آسانی هدف حملات توپخانه ای مدافعان قرار می گیرند ( رویکرد استاندارد نیابتی ارتش ترکیه در سوریه و لیبی ) - کارشناسان نظامی براین باورند که دولت پاشینیان ، هیچ اراده سیاسی برای دفاع از جمعیت ارمنی نشین قره باغ ندارد ، بنا براین ارتش ارمنستان بصورت محدود درگیر جنگ شده به همین برخی معتقدند که این عملکرد ارمنستان ، درقالب ایجاد یک شکاف عمیق در روابط با روسیه (به بهانه از دست دادن قره باغ ) و سوق دادن این کشور بسمت ناتو قابل تحلیل است استراتژی گسترش ناتو به شرق تحدید ( محدود سازی روسیه ) در مرزهای غربی و جنوبی // ایجاد تهدید برای ایران در مرزهای شمالی پی نوشت : 1- بن پایه 2- صرفا برای میلیتاری / MR9
-
1 پسندیده شدهتوی فیلم world war z وقتی که برد پیت با مامور عالیرتبه موساد حرف میزنه، مامور چیز جالبی بهش میگه: ما از وقایع جنگ جهانی دوم، کشتار المپیک و جنگ یوم کیپور که همشون غافلگیرمون کرد یاد گرفتیم که تغییری ایجاد کنیم، مرد دهم، یعنی اگر 9 نفر از جمعی روی موضوعی متفق القول شدن، وظیفه مرد دهم اینه که نظر اونها رو هر چقدرم بعید باشه، زیر سوال ببره و شروع به تحقیقات مستقل خودش بکنه! و من همون مرد دهم بودم!!! بنظرم در برابر اسراییل ما هم باید همیشه این راهبرد جلوی چشمامون باشه، هر کاری هر چقدرم که غیر ممکن به نظر بیاد، باز ممکنه اتفاق بیفته
-
1 پسندیده شدهالان بازار فروش تانکهای سبک و متوسط در شرق و جنوب شرقی اسیا حسابی گرم هست و شرکت های سلحه سازی برای فروش محصولات زرهی سبک خودشان در این منطقه باهم رقابت دارند. کشورهای حاضر در این منطقه به بر روی گسترش تانک های سبک تمرکز دارند علت اصلی ان هم وضیعت عوارض زمین هست . جنگهای انبوه در کنار مناطق کوهستانی و صعب العبور این مناطق رو برای حضور ادوات زرهی سنگین نامناسب کرده است. با پیشرفت فناوری ساخت زره های سبکتر و مقاوم تر در کنار پیشرانه کوچکتر درعین قویتر بودن موجب شده تا تانک های سبک دوباره ارزشمند باشند. با به خدمت گرفتن تانک های سبک توسط ارتش چین اولین کشوری که در این زمینه احساس خطر کرد هندیها بودند. چینیها بخش اصلی تانک های سبک تایپ-15 در مرز با هند مستقر کردند تا توان رزمی خودشان را در این مناطق ارتقا بدهند. بعد از به خدمت گرفته شدن تانک های تایپ 15، هندیها به دنبال خرید یک محصول زرهی سبک برای رقابت با تانکهای تایپ 15 در مناطق کوهستانی رفتند. چون ادوات زرهی هندی ها مثل تانک های تی-90 در این مناطق اثرگذاری لازم رو نخواهد داشت. اولین پیشنهادی که به هندی ها در زمینه فروش تانک سبک شد را روسها انجام دادند. روسها تانک سبک هوابرد Sprut-SDM1 را به هندی ها پیشنهاد دادند. برخلاف تانک های سبک تایپ-15 تانکهای روسی قابلیت هوابرد بودن و دوزیست بودن را نیز دارند. از سمت دیگر سپاه تنفگداران ایالات متحده امریکا برای تمرکز بیشتر و افزایش توان رزمی در مقابل چین در حال بازنشسته کردن تانکهای M1A1 ابرامز خود هست تا قابلیتهای تحرک خود را در نبرد با چین افزایش دهد. از طرف دیگر ارتش امریکا به سرعت درحال به خدمت گرفتن یک تانک سبک برای نیروهای خود است. پیش بینی میشود سپاه تنفگداران ایالات متحده امریکا با بازنشسته کردن تانک های ابرامز به سمت تانک های سبک برای حضور موثر تر در جنوب شرقی آسیا حرکت خواهد کرد. تانک سبک شرکت بیایئی سیستمز (سمت چپ) و تانک سبک جنرال داینامیکس(سمت راست) کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در شرق و جنوب شرق آسیا نیز برای تاثیر در بازار فروش و بهکارگیری تانکهای سبک مشغول هستند. به عنوان مثال فیلیپین در حال برنامه ریزی برای خرید یک تانک سبک است. شرکت های بزرگ دفاعی با محصولات متنوع قصد پیروزی در این رقابت را دارند. طرح تانک سبکASCOD ساخت جنرال داینامکس (سمت راست بالا) تانک سبک Kaplan محصول مشترک ترکیه و اندونزی (سمت چپ بالا) تانک سبکK21-105 شرکت کره حنوبی هانوا (سمت راست پایین) تانک سبک اسرائیلی Sabrah ساخت شرکت Elbit Systems (سمت چپ پایین)
-
1 پسندیده شدهجنگ و آن سوی جنگ نکته ای فارق از وقایع جنگی خدمت دوستان و همراهان گرامی عرض می شود و آن اینکه دوستان بیایید نگذاریم که پیگیری وقایع و حوادث جنگ برایمان جنبه عادت پیدا کنند و پیگیری هایمان اعتیاد گونه گردد و به گونه ای شود که هر ساعت از این سایت به سایتی دیگر و از این کانال به کانالی دیگر سرک بکشیم و همگی بدانیم که جنگ ماهیتا پدیده ای است نامطلوب مگر برای یک امر والاتر ! هر انسانی که بر خاک می افتد فارق از اینکه از کدام طرف بوده ، در حقیقت امیدی را ناامید کرده ، قلب مادری به درد آمده ، فرزندی یتیم و خانواده ای داغدار شده است . هر صدای مهیب انفجار ، قلب هایی را می لرزاند و هر خبر خانواده هایی را نگران تر می کند . وقایع جنگ وسیله سرگرمی و گذران زمان ما نیست ! و حتی اگر تنها به آن برای یادگیری بنگریم باز هم راه را به بیراهه رفته ایم . بدانیم که جنگ جدا از وقایع آن ، جنبه ای انسانی دارد که عدم توجه به آن ها عوارض بدی در روح و روان ما بر جای خواهد گذاشت . بیایید درباره جنگ خیال بافی نکنیم و سعی کنیم که آن را همانگونه که هست درک نماییم . با تشکر
-
1 پسندیده شدهپهپادهای متجاوز در شمال غرب کشور احتمالا برای ضربه شصت نشان دادن و هدف قرار دادن تجهیزات ادعایی ارسالی به ارمنستان وارد کشور شده بودند که با هوشیاری پدافند در اوایل ورود منهدم شدند، فکر کردند ایران هم سوریه و یا لیبی ، به این شکل ترکیه پدافند ایران رو هم تست کرد اما باز دست بردار نخواهند بود و هوشیاری پدافند رو خواهد طلبید. https://www.aparat.com/v/DByGX/یک_فروند_پهپاد_متجاوز_در_شمالغرب_کشور_ساقط_شد
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی الان این جنگ تو فاز، مدرن وارفار و گاست ریکون هست، یه مدت که بگذره، جنگ ابعاد تلفات انسانی میگیره، و مصیبتهاش شروع میکنه تو دنیا جار زدن، دو طرف تا به این بخش مصائب گسترده جنگ نرسن دست نمیکشن. ولی وقتی رسیدن و از تلفاتهای سنگین رونمایی کردن، در هر دو کشور تلاش ها و حمایت های افکار عمومی کاهش پیدا میکنه، از طرفی تلاشها و تقاضاهای دوطرف برای منو بگیر نکشمش و یا میانجیگری افزایش پیدا میکنه. و جنگ بالاخره در نقطه ای خاتمه پیدا میکنه... آوارگان هر دو ملت احتمالا به سمت ایران بیان و باید پذیرا و مدیریت کننده این وضعیت باشیم. امید است این جنگ باعث بشه شور نژادی دو طرف بخوابه. .
-
1 پسندیده شدهکلا این منزوی مفهوم اشتباهیاست، بهتر بگیم به کانون قدرت نزدیک اند، حکومت تمام قد پشتشونه و تمام تحریک هاشونو نادیده می گیره، حسابی بهشون رسیده میشه و اونوقت این جوابشونه. در حالی که استانهای نظیر سیستان و بلوچستان در فقر و محرومیت مطلق اند.
-
1 پسندیده شدهآیا مسئولین ما خوابن؟ نمی بینن مقامات باکو از ریز و درشت در روز روشن هر روز دم از بازپس گیری استانهای آذری نشین ایران میزنن و سودای ایجاد جنگ داخلی در مناطق ترک نشین ایران رو دارند؟ بعد از آزادسازی قره باغ تمام تمرکز جمهوری آذربایجان بر روی تبریز و مناطق ترک نشین ایران خواهد بود..
-
1 پسندیده شدهکمک های مستشاری و نژادی نمیتونه در درازمدت مفید باشه و عین ماجرای یمن و سوریه تکرار میشه و ترکیه بیشتر در منطقه گرفتار اقدامات نپخته میشه. نیروهای نامی آذربایجان هم بجز هارت و پورت که تعطیلن. فعلا ارمنی ها با دست خالی خود مقاومت کردند. به امید پیروزی اونها
-
1 پسندیده شدهکلاهک بارشی پی نوشت: منبع عکس های بالا از خبر گزاری مجلس بوده عکس زیر توئیتر محمد شلتوکی خبرنگار فارس
-
1 پسندیده شدهفردیناند ، فیل جنگی آلمان نازی مقدمه Elefant (به آلمانی یعنی فیل) یک ضد تانک سنگین بود که توسط ارتش آلمان نازی در طی جنگ جهانی دوم طراحی و شاخته شد. در سال 1943 کارخانه پورشه این ضد تانک را با نام فردیناند (Ferdinand) ساخت و در سال 1944 بعد از اصلاحاتی به نام Elefant تغییر نام داد و با اسم خاص Sd. Kfz. 184 در سیستم رزمی آلمان نازی نامگذاری شد. تاریخچه توسعه نیرو های آلمان نازی نیاز به یک تانک سنگین را در سیستم رزمی خود به شدت احساس می کردند پس در 21 می سال 1942جلسه ای درآلمان برگزار شد و از شرکت های پورشه و هنشل خواسته شد تا برای ارتش آلمان نازی یک تانک سنگین با وزن 45 تن ومسلح به توپ 88 میلیمتری KwK36- L/56 ، را طراحی کنند. هردو این شرکت ها از یک برج برای تانک خود استفاده کردند این برجک توسط شرکت Krupp ساخته شده بود. تفاوت دو پروژه ای که طراحی شده بود در محل قرار گیری برجک ، نوع شاسی و نیرو محرک تانک بود. در تانک ساخته شده توسط شرکت پورشه برجک نزدیک به جلویی بدنه قرار داده شده بود ولی در طراحی مدل شرکت هنشل برجک در وسط شاسی گذاشته شده بود. تانک ساخته شرکت کمپانی پورشه به یک پیشرانه که توسط خود کمپانی پورشه طراحی و ساخته شده بود مجهز شد. این پیشرانه بنزینی Type 101/1 نام داشت که به وسیله هوا خنک می شود محل قرار گیری پیشرانه در قسمت عقب تانک بود. کارخانه پورشه اسم این تانک را VK4501 گذاشت. اما طرح تانک پورشه در مقابل طرح شرکت هنشل شکست خورد و طرح شرکت هنشل با نام تایگر 1 وارد سیستم رزمی آلمان شد. تانک پورشه از علل شکست طرح شرکت پورشه ضعف پیشرانه ،سیستم انتقال قدرت ناکارآمد ، نیاز به تعمییر و نگهداری مداوم موتور و مانور پذیر ضعیف تر نسبت به رقیب خود بود. بعد از شکست این پروژه شرکت پورشه تصمیم گرفته شد از شاسی تانک خود برای ساخت یک توپ خودکششی 170 میلی متری یا 150 میلیمتری و یا خمپاره انداز 210 میلی متری استفاده نمایید ، اما اعتقاد بر این شد که از این شاسی برای ساخت ضد تانک سنگین استفاده شود. در طول سال 1942، هشتاد و پنج دستگاه از شاسی های تانک پورشه برای تبدیل شدن یه یک زره کوب انتخاب شدند. دکتر پورشه (فردیناند پورشه) شخصا خود برای کار طراحی نظارت آن را به عهده گرفت به همین خاطر این زره کوب به افتخار او فردیناند نامگذاری شد. در 19 مارس سال 1943 اولین نمونه فردیناند ساخته شد . 91 شاسی تانک تایگر پورشه تبدیل به این زره کوب جدید شدند . کار ساخت این تعداد فردیناند به سرعت دربین ماه مارس تا مه سال 1943انجام گرفت. هدف از توسعه فردیناند جایگزینی برای زره کوب های سبک Marder II و Marder III بود. فردیناند پورشه طراح اصلی زره کوب فردیناند کارخانه ساخت فردیناند زره کوب فردیناند فردیناندهای ساخته شده در حال اعزام به جبهه شرقی طراحی برای برجک این زره کوب از یک ساختار ساده استفاده شده بود. که فقط در اطراف بدنه برجک دارای شیب ملایم بود. فردیناند در مجموع داره 6 خدمه بوده است ، محل قراری گیری راننده و متصدی رادیو در جلوی بدنه بوده، پیشرانه در قسمت وسط شاسی و برجک در قسمت عقبی بدنه قرار داشت. برجک محل قرار گیری دیگر خدمه شامل فرمانده ، دو نفر لودر و یک توپیچی بوده است. همچنین مهمات در برجک قرار داشتند. برای خروج خدمه یک دریچه بزرگ در پشت برجک قرار داشته است ، همچنین بروی دریچه بزرگ یک دریچه کوچک برای بیرون انداختن پوکهای گلوله تعبیه شده است. برای تقویت حفاظت بدنه از زره اضافه شونده به ضخامت 100 میلیمتر در جلوی بدنه و تقویت بقیه قسمت ها بدنه با زره ای یه ضخامت 200 میلیمتری استفاده شد که منجر به اضافه شدن وزن 5 تن به کل ساختار شد. پیشرانه قبلی که پورشه برای تانک قبلی خود پیشنهاد داده بود VK4501 نام داشت در این زره کوب با پیشرانه ساخت شرکت مایباخ که قدرتی در حدود 296 اسب بخار داشت تعویض شد. در زره کوب فردیناند دو پیشرانه جاسازی شده است در نتیجه قدرتی معادل 592 اسب بخار قدرت داشت . علاوه براین در این زره کوب دو موتور الکتریکی زیمنس با قدرت 230 کیلو وات قرار داشت هر کدام از این موتورهای الکتریکی به چرخ های خورشیدی عقبی متصل بودند. موتورهای الکتریکی نیز به عنوان واحد فرمان موتور وسیله نقلیه عمل کرده است. این پشرانه دیزلی- الکتریکی این امکان را به فردیناند میداد تا در جاده به حداکثر سرعت 30 کیلومتر برساعت و در خارج از جاده به 10 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. این پیشرانه ترکیبی مصرف سوخت بالا و عملکرد ضعیف داشت همچنین چرخ های خورشیدی در هر 500 کیلومتر نیاز به تعویض داشتند. سیستم تعلیق از نوع "slack track" بوده است که شامل 6 جفت چرخ ( 3 جفت در هر طرف) و که بروی سیستم میله ای پیچشی قرار داشتند، در این سیستم تعلیق، غلطک بازگرداننده وجود ندارد .در وعوض دارای دو جفت چرخ های خورشیدی است که در هر انتهای خودرو در هر طرف قرار داشتند. میزان ضخامت زره در بخش های مختلف زره کوب نمایش اجزایی داخلی زره کوب فردیناند چرخها در سیستم تعلیق شامل 6 جفت چرخ بوده است مهمات این زره کوب به یک توپ 88 میلیمتری کالیبر 71 مدل Pak 43/2) KwK 43) مجهز بوده است.در حقیقت این نسل از توپهای کالیبر 71 جایگزینی برای توپ های معروف ضد هوایی 88 میلیمتری فلاک بود. لوله توپ KwK 43 در مقایسه با توپ KwK 36 لوله توپ بزرگتر ، افزایش سرعت خروج گلوله از دهانه و گلوله های بلند تر بود. از توپ های مدل KwK 43 در تانک تایگر 2 و زره کوب Jagdpanther نیز استفاده شده بود. توپ های سری KwK 36 نیز در تانکهای تایگر 1 نصب شده بودند. همین ویژگی ها باعث شد Pak 43 نتواند به عنوان یک سلاح ضد هوایی ایفای نقش کند اما در عوض یک سلاح کشنده ضد تانک محسوب میشد. میزان حرکت لوله توپ در Elefant بسیار محدود بوده است وفقط توانایی گردش 25 درجه ای عمودی و افقی را داشته است. در نسخه بهینه سازی شده فردیناند (Elefant) یک مسلسل 7.92 میلیمتری MG-34 به عنوان سلاح ثانویه نصب شد. اصلاح فردیناند- (Elefant) در سپتامبر سال 1943 ، فردیناند های باقی مانده فرا خوانده شدند تا با توجه به تجربیات به دست امده از نبرد کورسک بهینه سازی شوند. در طول ماه های اکتبر و نوامبر سال 1943، از 50 وسایل نقلیه باقی مانده 48 دستگاه به این سطح از ارتقا رسیدند . نصب مسلسل MG 34 در جلویی بدنه برای مقابله با پیاده نظام ، نصب گنبد فرماندهی ( مشابه گنبد فرماندهی در زره کوب StuG III) ، نصب پوشش حفاظتی Zimmerit و تقویت زره جلوی بدنه (که منجر به افزایش وزن از 65 تن به 70 تن شد) از جمله ویژگی های بهینه سازی شده در زره کوب فردیناند بوده است. گفته می شود در ماه مه 1 سال1944 ، به دستور شخص هیلتر اسم این زره کوب بهینه سازی شده Elefant نامگذاری شد. در پاییز سال 1943 از شاسی سه دستگاه تایگر پورشه ، خودرو بازیاب زرهی Bergetiger ساخته شد ، همچنین یک دستگاه زره کوب فردیناند که در جنگ به طور جدی آسیب دیده بود و برای بهینه سازی به سطح Elefant مناسب نبود به یک دستگاه Rammtiger که یک نمونه آزمایشی از خودرو زرهی خط شکن بود تبدیل شد. گنبد فرماندهی در زره کوب StuG III خودرو زرهی خط شکن Rammtiger خودرو بازیاب زرهی Bergetiger یک نمونه مدل از خودرو بازیاب زرهی Bergetiger تاریخجه عملیات اولین نبردی که زره کوب فردیناند به طور متمرکز در آن شرکت داشت نبرد کورسک بود. فردیناند با کمک توپ 88 میلیمتری Pak43/2 می توانست تانک های T-34 و ضد تانک های 76.2 میلیمتری ارتش شوروی را در فاصله از بیش از 3 کیلومتر به آسانی از میان بردارد . با این حال با پیشروی پیاده نظام ارتش شوروی و گذشتن از خطوط دفاعی آلمان فردیناند ها بی دفاع می ماندند. نداشتن مسلسل به عنوان سلاح ثانویه و مجهز نبودن یه برجک متحرک از جمله نقاط ضعف بزرگ این زره کوب ها در مقابل پیاده نظام بود . پیاده نظام شوروی خیلی زود نقاط ضعف این زره کوب سنگین را یافتند ، انها بدون دیدن شدن و حرکت در نقاط کور فردیناند به آن نزدیک می شدند با استفاده از نارنجک و کوکتل مولوتف از هر دو طرف فردیناند ها را از میان برمی داشتند. اما این تنها مشکل فردیناند ها در جبهه های جنگ نبود ، بزرگترین مشکل فردیناندها در نیرد کورسک آسیبهای مکانیکی و صدمه های ناشی از مین ها بود. هر گونه صدمه به زنجیرهای حرکتی ، سیستم تعلیق و یا زره های، خدمه را مجبور به پیاده شدن و تلاش برای تعمیر می کرد. وزن بسیار این زره کوب مانع از بکسل کردن آن می شد. خودرو های بازیابی زرهی در نیرد کورسک عموما از مدل Bergepanzer IV بودند که توانایی بکس کردن خودرهای زرهی سنگین را نداشتند . برای جا به جا کردن تانک های تایگر 1 به سه دستگاه Bergepanzer IV نیاز بود در عوض برای جا به جایی فردیناندها به 5 دستگاه Bergepanzer IV که به یک دیگر متصل می شدند نیاز بود .در مراحل اولیه از نبرد کورسک هنگامی که آلمانی ها دست به حمله می زدند، وسایل نقلیه سنگین بعد از حمله در طول شب تعمیر می شدند و دوباره می تواسنتند به میدان نبرد بازگردند. اما با شروع ضد حملات ارتش شوروی با سقوط مواضع دفاعی آلمانها با کوچکترین مشکل جزئی دربخش تعلیق که مانع از حرکت کردن فردیناندها و هر خودرو زرهی سنگین دیگر میشد خدمه معمولا مجبور بودند وسیله زرهی خود را ترک کنند در نتیجه این ادوات سالم بدست ارتش شوروی می افتاند. از جمله اشکالات تانک ها و زره کوب های سنگین نیاز به تعمیرات طولانی مدت آنها خصوصا در بخش سیستم تعلیق بوده است- نیروهای آلمان نازی در حالی تعویض پیشرانه فردیناند زره کوب های سنگین فردیناند که در جبهه نبرد کورسک رها شدند گروهی از فرماندهان ارتش سرخ در کنار فردیناند پوستری برای ارتش شوروی در مورد ساختار زره کوب فردیناند به همین دلیل ارتش آلمان اصلاحاتی را بخش آرایش نظامی خود اعمال کردو واحده های نظامی خود را به جوخه های کوچکتری تقسیم کرد. دراین تقسیم بندی در حمله زره کوب های سنگین مثل Jagdpanzer در نوک آرایش قرار می گرفت . پیاده نظام و تانک های در جناحین و عقب این آرایش قرار داشتند و زره کوب های سنگین را پوشش میداند. در دفاع نیز یک واحد به عنوان نیرو ذخیره در عقب خط مقدم نگه داشته می شد. وظیفه این گروه کند کردن و کاستن از حرکت دشمن خصوصا تانک های انها بود . با ایجاد بهبود در فردیناندو رسیدن به سطح Elefant هنوز برخی از مشکلات وجود داشت. در سال 1944 زره کوب های Elefantوارد جبهه ایتالیا شدند. اما به علت وزن بالایی این زره کوب ها به آنها اجازه نمیداد از جاده ها و پل ها در طول میسر استفاده کنند. همچنین Elefant برای نبرد در فضاهای باز کاربرد داشت و در در زمین پر از تپه ایتالیا توان رزمی چندانی نداشت. همانطور که در کورسک بیشتر تلفات نه به خاطر درگیری های مستقیم بلکه به علت خرابی مکانیکی و کمبود قطعات یدکی بود در جبهه ایتالیا نیز اشکالات فنی خدمه را مجبور می کرد تا خودرو زرهی خود را از بین بردن و یا رها کنند. یک گروه از زره کوب های Elefant در ژانویه سال 1945 در مقابل ارتش شوروی در لهستان قرارداشتند و باقی آنها برای دفاع از برلین به کار گرفته شدند. با تمام کاستی های فردیناند ، عملکرد این زره کوب در نیرد کورسک بسیار درخشان بوده است . در طوب نیرد کورسک گردان 653 زره کوب های سنگین آلمان نازی ادعا کرده است که فردیناند ها توانسته بودند 320 تانک دشمن را نابود کنند که در عضو فقط 13 دستگاه از این زره کوب از بین رفته بود. در نتیحه فردیناند ها در کل جبهه های نبرد به یک نسبت 10 به 1 ( کشتن به ازای از بین رفتن) رسیده بودند. از جمله علل موفقیت این چنین فردیناند ها حفاظت بالایی آنها بود اما تحرک ضعیف و عدم اطمینان مکانیکی تا حد زیادی توانایی های عملیاتی آنها را کاهش داده بود. آلمان نازی Jagdpanther را جایگزین برای زره کوب های سنگین خود در نظر داشت، ترکیب تحرک قابل قبول و زره مناسب در حالی که همان قدرت آتش را در اختیار داشت. Elefant در جبهه ایتالیا از 19 دستگاه فقط 2 دستگاه از این زره کوب بعد از جنگ سالم باقی ماند. یکی از آنها یک فردیناند بود که توسط نیروهای شوروی در طی نبرد کورسک به غنیمت گرفته شد و در حال حاضر در موزه تانک کوبینکا در خارج از مسکو قرار دارد. ودیگری یک دستگاه Elefant بود که توسط نیروهای آمریکایی در نبرد آنزیو به غنیمت گرفته شد اکنون این زره کوب در موزه ای در ایالت ویرجینیا نگهداری میشود. این زره کوب در سال 2007الی 2008 دوباره نوسازی شد و به نمایش عموم در آمد. فردیناند در موزه ای در روسیه Elefant در ایالات متحده آمریکا مشخصات کلی زره کوب فردیناند کارخانه تولید کننده: پورشه سال تولید : مارس الی مه سال 1943 تعداد دستگاه تولیدی : 91 دستگاه وزن : 65 تن – 70 تن در نمونه Elefant طول : 8.14 متر عرض : 3.38 متر ارتفاع : 2.97 متر خدمه : 6 نفر( فرمانده، توپچی ، راننده ، اوپراتور رادیو ، دو نفر بارگذار ) حداکثر ضخامت زره : 200 میلیمتر تسلیحات : توپ 88 میلیمتری Pak 43/2 – مسلسل 7.92 میلیمتری MG-34 ( فقط در نمونه های Elefant) پیشرانه : 2 x موتور مایباخ با قدرت 296 اسب بخار برد : 120 کیلومتر حداکثر سرعت : 30 کیلومتر بر ساعت مترجم :Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است.
-
1 پسندیده شدهدر اینکه هیچ مدرک قایل اتکایی وجود نداره درسته...واقعا هیچی برای تایید مستددل و رسمی وجود نداره...
-
1 پسندیده شدههمین که تو کشورت جنگ بشه و شما بری بپرسی ایا لازمه من برم جلو یا نه خودش کار بزرگیه!! اینکه عملا بری تو جنگ یعنی شما قهرمان ملی هستی... جدای اینکه چند نفر رو کشتی و یا غیره... کشتن لزوما تعیین کننده ی نتیجهی جنگ نیست... توی جنگ روایت ها بسیاره که ما میکشتیم، ولی باز میزایید!!!! بنابراین مهم نبود که چقد کشتیم ازشون... چیزی که تو جنگمون مهم بود اینه که چقدر از مردممون پای کار بودن... این افراد به صرف اینکه رفتن جنگیدن لایق عنوان قهرمان ملی هستن.... صحبت من این بود که این مطلب و نقل قول، مال قبل از سال ۹۲ و چاپ کتاب هست... حالا بعد از چاپ کتاب به عدد ۷۰۰ رسیدن.... باید بررسی بشه اعتبار نویسنده و ناشر کتاب.... اعتبار منابع کتاب!! از کجا معلوم گویندهی ۷۰۰ نفر یه شخص دیگه نباشه؟؟؟ و رو چه حسابی ما بین صحبت شهید خرازی و این شخص دیگه یکی رو انتخاب کردیم؟! شاید چند هزار درست بود؟؟؟ مسئلهی دیگه اینه که اگر ما در طول جنگ، تعداد شکار ها رو ثبت میکردیم، پس لازمه که فهرستی ارائه بشه از کل بهترین اسنایپر های کشور... بالاخره در هر شات، فاصلهی شات، اسلحه و مهمات و تعداد شلیکی که صورت گرفته تا به شخص بخوره و .... مورد نیاز هست.... و کلی دیتا میشه ازش بیرون اورد! :) عزیزم این اسلحهی رمینگتون ۷۰۰ توی کشور ممنوع هست! شما همونجایی که تو ۹ سالگی دورهی تکاوری میدیدی برای مبارزه با کردها، اسلحهی رمینگتون گیر میاری برا شلیک؟ یا دوستان تو کار قاچاق اسلحه هستن؟! :))) اسلحهی رمینگتون ۷۰۰ یه اسلحهی پایهی تیراندازی هست و هیچ المان برتریی بر هیچ اسلحهی شکار دیگهای نداره و اکثر اسلحه سازی ها بهتر از رمینگتون ۷۰۰ اسلحه میسازن با این حال، رمینگتون ۷۰۰ در بحث بقا پذیری و امثالهم هیچ حرفی برای گفتن در مقابل اسلحهای که برای جنگ طراحی شده نداره... نهایتا، نمونههای جدید رمینگتون ۷۰۰ که به ۷۰۰دلار برای ۷۰۰ متر معروف هستن، باید لااقل یه 2000 دلاری خرجشون بکنی تا بتونی گروپ های در حد ۱ سانت ازش بگیری و گروپ عادیش ۲ اینچ یا ۶ سانت هستش.... گروپ دراگانوف رو کسی میدونه چی هست؟!:))) اسلحهی رمینگتون ۷۰۰ اسلحهی پایه و بسیار قدیمی و معروف رمینگتونه که به عنوان اولین اسلحه برای بچه هاشون میخرن تو ایالت هایی مثل تگزاس و امثالهم!! :)... دوستی در لویزیانا دارم که وقتی ۱۶ سالش شده پدرش براش این اسلحه رو خریده و معمولا اسلحه دارها این اسلحه رو اولین بار میخرن و بعدش میرن سراغ مدل های بهتر.... حتی ساواح ۱۱۰ هم اسلحهی به مراتب بهتری هستش به صورتی که حتی بعضی ها تو میدون جنگ به کار گرفتنش.... اسلحهی ام۲۴ که دقیقا بر اساس رمینگتون ۷۰۰ هست، یا نمونه های نظامی شدهی رمینگتون ۷۰۰ لوله و ماشه و گلن و قنداق رو عوض میکنن!! که میشه عوض کردن کل اسلحه! :))) اهان پس ایشون هم مثل شما گردن کلفته.... دلیل این هست که گاز باروت برای شلیک گلوله استفاده میشه کاملا و بخشیش برای مسلح کردن مجدد اسلحه نمیره... شما دارید میگید چرا سال ۱۹۳۰ مردم با کشتی هوایی پرواز میکردن و از ترکیش ایرلاین استفاده نمیکردن؟! :))) هرچیزی برا زمان خودش باید بررسی بشه... دراگانوف امروز شارپ شوتر یا DMR هست و در زمان خودش اسنایپر رایفل بوده.... ما خودمون به صورت گسترده تلفات دادیم به دراگانوف چرا که وقتی یه پایگاهی یا پادگانی امادگی نداره و شما از ۴۰۰ متری شروع میکنی به زدن ملت، اونا تا بیان بفهمن چی شده لااقل ۷-۸ نفر تلفات دادن!! تو میدون جنگ که یه عده حمله میکنن به پایگاه و شما از دور میشینی میکشی ملت رو (کمپ کردن بازی های خودمون!) هم مسئلهی لو رفتن جا اهمیتش کم میشه مگر طرف مقابل اموزش دیده باشه و بیخیال اطراف بشه و شروع کنه به زدن جنابعالی.... حامد جان، من یه کلیپ برات میذارم حالا که یه دختر! :| ۱۶ ساله یا شاید ۱۸ ساله با یه رایفل یه دبهی شیر کوچیک رو توی ۱ مایلی میزنه تو سومین شات هم میزنه... دیگه غریزه حرفی برای گفتن نداره با رتیکل ها و دوربین های امروزی.... فقط و فقط اموزش..... هوروس رتیکل، به شما اجازه میده با ۲ شلیک فاصلهی یکی دو کیلومتری رو بزنی!!!! بدون هیچ ابزار الکترونیکی....
-
1 پسندیده شدهو 70 شلیک موفق ... آن هم در مقابل احتمالا چند صد نفر؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!! و در زمان محدود؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! دوستان اسطوره سازی بکنید ولی این دیگه فقط کار آرنولد محل ما می تونه باشه و بس. البته با عرض معذرت. شاید اینجا خیلی از دوستان سلاح دراگونوف SVD رو از نزدیک هم ندیده باشن ولی من شخصا با سلاحی (رمینگتون 700 یکی از دوستان) به مراتب بهتر از این تیراندازی کردم. باور بفرمائید تک تیراندازی فقط اون + خوشگل نیست که بگیری سمت هدف و بوم. 70 شلیک موفق در آن واحد که چه عرض کنم حتی 7 شلیک موفق هم از عهده قریب به اتفاق افراد نه از عهده قریب به اتفاق تک تیراندازها هم خارجه. رمینگتون 700 از نظر ارگونومی، دقت، قابلیت اطمینان، پایداری و در نتیجه کیفیت ساخت به حدی خوب هست که مقایسه اون با دراگونوف بیشتر شبیه جک هست. با این حال تیراندازی پیاپی موفق اون 70 مرتبه و اون هم در شرایط عادی دور از ذهن هست چه برسد به شرایط جنگی و وقتی تنها هستی و مقابلت هم صدها نفر فرد مسلح آموزش دیده هستند. با عرض معذرت و احترام تمام جکی بیش نیست.
-
1 پسندیده شدهاین یه بیوگرافی از ایشون هست که سال ۹۱ نوشته شده.... کتابی که در موردشون نوشته شده برای سال پیش(۹۲) هست... اطلاعات دیگهای برای قبل از این مورد در دست نیست.... نمیدونم ایا ما توی سپاه و ارتش تعداد اسنایپ ها و یا کشته ها رو ثبت میکردیم؟ اگر بله، ایا لیستی تهیه شده از بهترین اسنایپر های زمان جنگ؟؟ اسلحههایی که شکارها باهاش صورت گرفته، عملیات هایی که شکارها صورت گرفته و فاصلههایی که شکار صورت گرفته؟؟؟ به هر صورت اینها همه المانهای ثبت شکار و تایید اون هستش که باید در کنار هم باشن...