برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 8 آذر 1399 در پست ها
-
2 پسندیده شدهپذیرش نسخه فرماندهی خودروی زرهی گریفون توسط ارتش فرانسه در تاریخ 13 نوامبر سال 2020 (23 آبان 1399) ارتش فرانسه نسخه فرماندهی خودروی زرهی گریفون را تایید کرد. به همین منظور 3 دستگاه نسخه فرماندهی گریفون به بخش فنی ارتش فرانسه تحویل داده شد تا ارزیابی های عملیاتی این تجهیزات با استقرار سریع آنها در تیپ ها ادامه یابد. شرکت های نکستر (Nexter)، تالس (Thales) و بخش دفاعی رنو (Renault) قرار است 20 دستگاه خودرو زرهی گریفون نسخه فرماندهی را پایان سال 2020 جهت آزمایشهای عملیاتی به ارتش فرانسه تحویل دهند. در مجموع این شرکت ها قرار است 333 دستگاه خودرو فرماندهی گریفون را به ارتش فرانسه تحویل دهند که تا سال 2025 نیمی از آن به ارتش فرانسه تحویل داده خواهد شد. گریفون نسخه فرماندهی که به اختصار EPC نامیده شود با نمونه استاندارد گریفون تفاوت چندانی ندارد. با این حال برای تبدیل شدن به یک خودرو فرماندهی بخش محفظه سرنشینان به شکل ویژه ای به تجهیزات ارتباطی، صفحه های نمایش بزرگ، چاپگر، سیستم رادیوی عملیات مشترک و SICS (سیستم اطلاعات نبرد عقرب) مجهز شده است. گریفون فرماندهی میتواند 2 خدمه ( راننده و توپچی) و 5 سرنشین را در خود جای دهد. به لطف سطح حفاظت و تحرک خودروی گریفون، نسخه EPC را قادر میسازد تا به سرعت در قلب عملیات مستقر شود. بنابراین فرماندهان می تواند نیروهای حاضر در میدان نبرد را هدایت کرده ،دستورها و تاکتیکهای لازم را به آنها اعلام و پیشروی انها را در سطح تیپ را رصد کنند. خودروهای فرماندهی گریفون نقش کلیدی در برنامه عقرب و انجام " نبرد مشارکتی" ارتش فرانسه ایفا میکنند. زیرا این خودروهای فرماندهی خواهند بود که واحدهای زرهی برنامه عقرب را جهت یک نبرد مشارکتی با یکدیگر هماهنگ خواهند کرد. محفظه سرنشینان گریفون فرماندهی با نمونه استاندارد گریفون متفاوت است در نمونه فرماندهی محفظه سرنشینان مجهز به صفحه های نمایش، سیستم های ارتباطی و سیستم های مدیرت میدان نبرد است.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر حمله قبلی به آرامکو ( بقیق و خریص ) مشاهده شده بود که یمن در انتخاب اهداف با دقت عمل نموده است . به گونه ای که مخازن انتخاب شده نشان از اشراف اطلاعاتی یمنی ها از ساختار پالایشگاه های آرامکو دارد . ( به شکلی که کدام مخزن اکنون پر و کدام خالی است و به طبع ارزش عملیاتی کمتری دارد) لازم میدانم توضیح مختصری در رابطه با نوع مخازن نفتی عرض نمایم : مخازن هم به لحاظ نوع سیال ذخیره شده و قابلیتی که برای آن نیاز هست و هم به لحاظ فشار درونی آنها تقسیم بندی می شوند . بعضی از مخازن حاوی مواد اشتعال پذیر و بعضی حاوی مواد قابل انفجار هستن و همچنین ممکن است در صورت پراکنده شدن مواد آنها بسیار سمی باشند . در رابطه با اشراف اطلاعاتی که عرض شد . در حمله قبلی تعدادی از برادران فرمودند ممکن است بعضی از مخازن خالی بوده باشند . ( با توجه به اینکه مخازن نسبتاً سالم به نظر می رسیدند و تنها حاوی یک حفره کوچک بودند در بدنه و در ساختار کلی آنها دفرمگی روی نداده بود) - قابل عرض است تمامی میعانات گازی و نفتی قابلیت انفجار شدید را ندارند و پس از اشتعال تا سوخت در مخزن باشد مشتعل می گردند و پس از اتمام آن آتش خاموش می شود ( البته سیستم های fire fighting هم به خاموش شدن کمک می کنند ولی در این حجم دیگر کاری از آنها هم بر نمی آید ) لذا در حمله قبلی ( بقیق و خریص ) عکس های روز بعد ظاهراً به نظر می رسید که مخازن خالی بوده اند ولی در واقع سوخت آنها کاملا مشتعل و از بین رفته بود . - فرآیند بازسازی مخازن و تاسیسات آنگونه که رسانه های سعودی مایل بودند نشان دهند سهل و سریع نیست ( 24 ساعت بعد عده ای کارگر را در حال بستن داربست و تخته به تصویر کشیدن و مدعی شدند تا 3 روز دیگر بازسازی را کاملاً انجام می دهند ) بیشتر شبیه بیان لطیفه بود تا دادن برنامه تعمیر و بازسازی ! ( دوستانی که فرآیند ساخت این گونه تاسیسات را از نزدیک مشاهده نموده اند عرایض بنده را تایید خواهند کرد که ساخت یک مخزن 400 هزار بشکه ای بین یک الی دو سال زمان خواهد برد . ( حتی توسط خبره ترین مهندسان و کارگران شرکت های توتال و بریتیش پترولیوم ) و همچنین زمانی کمتر از 4 الی 6 ماه برای تعمیرات قابل تصور نخواهد بود . - ساختار بعضی از مخازن به گونه ای است که با نگاه کردن به ظاهر آنها ( خصوصا با پهپاد و حتی از دید افقی با نگاه کردن به Walkway ) می توان به پر یا خالی بودن آنها پی برد و مخزن مناسب تر را برای اصابت علامت گذاری کرد . - این مخازن دارای سقفی شناور هستند و با بالا و پائین رفتن سطح سیال درون مخزن سقف نیز جابجا میشود ( اساساً سقف مانند یک شناور بر روی سیال عمل میکند) - در سمت راست این دو تصویر که برادر ارجمند @mehdipersian درج فرمودند می توان مخازن اتمسفریک سقف شناور را مشاهده نمود که از سایه آنها در عکس نیز پایین بودن سطح سیال و خالی بودن مخزن مشخص هست . - در مخازن سقف ثابت حتماً لازم است که از وجود سیال اطمینان حاصل نمود تا در صورت موفقیت در اصابت پرتابه به آن حداکثر خسارت مادی و تخریب روانی طرف مقابل بدست آید . - مخزنی که دور آن با خط قرمز مشخص شده مورد هدف قرار گرفته و مواد نفتی آن نشت و در محوطه دور مخزن پخش و سوخته است . - لازم به ذکر است به خاطر جلوگیری از سرایت آتش دور اینگونه مخازن یک دیوار به ارتفاع 2 الی 3 متر به نام دایکت وال ساخته می شود تا در مواقع حادثه تمام تاسیسات دچار حریق نشود . این دیواره کاملاً محصور بوده و دارای درب نمی باشد . معمولاً محوطه و دیواره محافظ به اندازه ای طراحی می شود که قابلیت حفظ نشت از یک مخزن پر را خواهد داشت . - در این حمله به شکل دقیق مخزن ( بالای دایره قرمز) مورد اصابت قرار گرفته و نشت کرده و به نظر می رسد مخازن دوم سالم بوده و تنها مواد نفتی دور آن و درون دیوار محافظ پخش شده است . آسيب ناشي از حمله رژیم بعث عراق به واحد 100 پالايشگاه گازي بيدبلند در دوران جنگ تحمیلی پس از هر حمله رژیم بعثی ماهواره های غربی میزان اثر گذاری حمله و شدت خسارت ها را رصد و به گماشته خود صدام اطلاعات دقیق را اعلام می کردند تا بتواند در حملات بعدی برنامه ریزی بهتری برای انهدام پالایشگاه های ایران داشته باشد تصاویر ماهوارهای از آتش سوزی حاصل از بمباران پالایشگاه آبادان از نگاه ماهواره آمریکایی لندست 3 در پنج روز پیاپی در سال 1360 و گزارش دقیق به آن به نیروهای عراقی ( یعنی رصد مداوم برای طول مدت اشتعال که هم اثر گذاری حمله دیده شود و هم میزان آمادگی و رمق ایران در رفع آسیب برآورد شود! ) در پایان مرور خاطرات علیرضا ضیغمی (مدیرعامل اسبق شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی) ، امیر حبیب بقایی (فرمانده اسبق نیروهای هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) را در همین رابطه به برادران میلیتاری توصیه می کنم که نکاتی جالب توجه و شنیدنی دارد .
-
1 پسندیده شدهماهنامه شماره یک میلیتاری (درسری جدید انتشار با شناسه "نآورد" ) لینک دانلود پی نوشت : بازیابی مجدد آرشیو اولیه در مورخ ششم آذرماه سال یکهزار و سیصد و نود و نه خورشیدی
-
1 پسندیده شدهسلام بله فرمایشاتتون متین و قابل دفاع هستن و البته باید منتظر آینده باشیم و ببینیم چه میشود.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی اندیشکده آمریکای جدید New America اندیشکده آمریکای جدید ، که قبلا به نام بنیاد امریکای جدید شناخته میشد ، یک اندیشکده ی مرکز گرا در ایالات متحده است . این اندیشکده متمرکز بر سیاست گزاری عمومی است و حوزه ی مطالعاتش شامل موضوعات مختلفی از سیاست های عمومی از جمله مطالعات امنیت ملی ، فناوری ، دارایی ، بهداشت ، جنسیت ، انرژی ، آموزش و اقتصاد است. این سازمان در واشنگتن دی سی مستقر است و دفاتر دیگری در نیویورک سیتی و اوکلند نیز دارد . اگرچه این سازمان خود را "غیر حزبی" توصیف می کند ، اما دیدگاه های سیاسی آن توسط برخی به عنوان لیبرال یا چپ گرای لیبرال توصیف شده است. آمریکای جدید در سال 1999 توسط تد شنگر ، مایکل لیند و والتر راسل مید به عنوان یک مؤسسه سیاستگذاری غیرانتفاعی تأسیس شد که ماموریت اعلام شده آن "سرمایه گذاری روی اندیشمندان جدید و ایده های جدید برای رفع نسل بعدی چالش های پیش روی ایالات متحده است. ".این سازمان همچنان تأکید بر کارهایی دارد که "پاسخگوی شرایط و مشکلات در حال تغییر اقتصاد عصر اطلاعات یعنی قرن بیست و یکم با ایده های بزرگ ، تحلیل بی طرفانه و راه حل های عملی" است. بودجه : با وجود بیش از 140 اهداکننده در سال 2013 ، اهدا کنندگان برتر با هدیه بیش از 1،000،000 دلار ، بنیاد بیل و ملیندا گیتس ، بنیاد لومینا ، اریک و وندی اشمیت و وزارت امور خارجه ایالات متحده بودند . وابستگی با Google : آمریكای جدید به دلیل پیوندهای نزدیك خود با Google ، به عنوان یك حامی برجسته ، مورد انتقاد قرار گرفته است . براساس گزارش رسانه ها ، برای خشنود کردن گوگل ، آمریکای جدید در سال 2017 یک گروه تحقیقاتی کامل - گروه Open Markets- را بست و کارمند خود Barry Lynn را اخراج نمود ،که از گوگل به عنوان یک شرکت انحصار طلب انتقاد کرده بود و خواستار تجزیه آن شده بود . برنامه ها : این اندیشکده برنامه ها و ابتکاراتی را در خود جای داده است که به موضوعات داخلی ، اقتصادی و جهانی می پردازند. همچنین دارای یک برنامه کمک هزینه تحصیلی است. سیاست خارجی : برنامه مطالعات ملی امنیت این بنیاد ، مسائل جهانی را بررسی می کند ، از فعالیت های داخلی القاعده گرفته تا استراتژی کلی سیاست خارجی ملی. با حضور روزنامه نگارانی مانند استیو کول و پیتر برگن ، یک پیشخوان سیاسی در موضوعات افغانستان و مبارزه با تروریسم در این اندیشکده وجود دارد . این بنیاد همچنین با کارگروه خاورمیانه به کارگردانی لیلا هلال ، تمرکز سیاسی در مورد خاورمیانه دارد ، که شامل تجزیه و تحلیل و تفسیر درباره خاورمیانه و شمال آفریقا است. اقتصاد : برنامه رشد اقتصادی این بنیاد ، به کارگردانی بنیانگذاران شارل شوونینگگر و مایکل لیند ، از بنیانگذاران آمریکای جدید ، قصد دارد نگاهی به سیاست های آمریکا و مشکلات اقتصادی جهان بیندازد. برنامه یاران این سازمان از طریق برنامه Bernard F Schowsz Fellows کمک های مالی برای "پرورش نسل بعدی متفکران و روشنفکران عمومی" فراهم می کند. این کمک هزینه تحصیلی از روزنامه نگاران با استعداد ، دانشگاهیان و دیگر تحلیلگران سیاستهای عمومی پشتیبانی می کند که چشم اندازی تازه و اغلب غیرقابل پیش بینی در مورد عمده ترین چالش های جامعه ما ارائه می دهند". اندیشکده آمریکای جدید میزبان مذاکرات و رویدادهای عمومی در مورد برنامه های خود است . همچنین دارای چندین زیرساخت فنی و آزمایشگاهی برای پژوهش های مریوط به فناوری می باشد . آزمایشگاه اندازه گیری آزمایش اندازه گیری ((M-Lab) یک بستر سرور آزاد و توزیع شده برای محققان است که ابزارهای اندازه گیری اینترنت را که در سال 2009 توسط وینت سرف ، ساسچا ماینراث و چند دانشگاهی ، محقق و مؤسسه تأسیس شده است ، مستقر کرده است. این پروژه به 45 سرور در 15 مکان در سراسر جهان افزایش یافته است و در حال حاضر از پنج ابزار پشتیبانی می کند. تمام داده های جمع آوری شده توسط M-Lab در دسترس جامعه پژوهش گران است. اینترنت چمدانی : این مرکز پی گیر مطالعات در مورد یک بستر ارتباطی با منبع آزاد است که تلفنهای همراه موجود کاربران ، رایانه های مجهز به Wi-Fi و سایر دستگاه های دارای قابلیت بی سیم را برای ایجاد شبکه ی peer to peer با هم متصل می کند. شبکه های ارتباطی این پروژه بر پایه فن آوری های بی سیم شبکه ای موجود ساخته شده است و توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است به حدی که ، در سال 2011 ، وزارت امور خارجه ایالات متحده بودجه ای را برای کاهش موانع ایجاد شبکه های ارتباطی توزیع شده اعلام کرد. .............................................................................................. www.newamerica.org/ en.wikipedia.org/wiki/New_America_(organization)
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی اندیشکده شورای آتلانتیک شورای آتلانتیک Atlantic Council یک اندیشکده آمریکایی با جهت گیری ارتباطات بین المللی است که عضو انجمن پیمان اقیانوس اطلس (1) است . این موسسه در سال 1961 تأسیس شد و زمینه ی گفتگو برای رهبران سیاسی ، تجاری و روشنفکران بین المللی را فراهم می کند. این اندیشکده ، ده مرکز منطقه ای و برنامه هایی مربوط به امنیت بین المللی و رونق اقتصادی جهانی را مدیریت می کند. مقر آن در واشنگتن دی سی است . شورای آتلانتیک با مأموریت اعلام شده برای تشویق ادامه همکاری بین آمریکای شمالی و اروپا که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد ، تأسیس شد . در سال های اولیه فعالیت خود عمدتا شامل انتشار مقالات سیاستی و نظرسنجی از اروپایی ها و آمریکایی ها در مورد نگرش آنها به همکاری های بین المللی بود. در سال های اولیه تمرکز اصلی آن بر روی موضوعات اقتصادی بود - عمدتا تشویق تجارت آزاد بین دو قاره و تا حدی کمتر برای سایر نقاط جهان - اما در مورد مسائل سیاسی و زیست محیطی نیز کارهایی انجام داد. اگرچه شورای اقیانوس اطلس مقالات سیاست و تک نگاری هایی منتشر می کرد ، اما در سالهای اولیه ، قدرت واقعی این شورا در ارتباط آن با سیاست گذاران با نفوذ بود. این شورا در اوایل کار به عنوان "مركز جذب غیررسمی رهبران" از طرفین آتلانتیك ، با اعضایی كه در تلاش برای توسعه "شبکه های ادامه ارتباط" بودند ، ارتباط پیدا كرد. شورای اقیانوس اطلس همچنین در خارج از اروپا و ایالات متحده فعالیت می کند این اندیشکده از نخستین سازمان هایی بود که از حضور بیشتر ژاپن در جامعه بین المللی حمایت می کرد. برنامه های آسیایی این کشور از سال 2001 به دلیل نتیجه جنگ در افغانستان گسترش یافته و منجر به افتتاح مرکز و برنامه جنوب آسیا در آسیا شده است. تغییر اوضاع و هماهنگی با هند و چین در این موضوعات نیز عاملی برای این پروژه بود. دبیرکل پیشین ناتو ، آندرس فوگ راسموسن ، این شورا را " یک اندیشکده برجسته" با "شهرت دیرینه" نامید ، و سناتور پیشین ایالات متحده ، ریچارد لوگار خاطرنشان کرد که این شورا "با عزت و احترام زیادی در داخل جامعه اقیانوس اطلس برگزار می شود. ". در سپتامبر سال 2014 ، شورای آتلانتیک کارگردان بازی معروف Call of Duty: Black Ops ، دیو آنتونی را به عنوان همکار ارشد غیر ساکن استخدام کرد . شورای اقیانوس اطلس از بدو تأسیس اظهار داشته است که یک نهاد غیرحزبی است و اعضای آن "از جناح های معتدل بین المللی میان هر دو حزب" در ایالات متحده هستند . علیرغم ارتباطات خود ، این شورا بصورت مستقل از دولت ایالات متحده و ناتو ثبت شده است . در سپتامبر سال 2014 ، اریک لیپتون در نیویورک تایمز گزارش داد که از سال 2008 ، این سازمان آمریکایی کمک های مالی ای از بیش از بیست و پنج دولت خارجی دریافت کرده است. در سال 2015 و 2016 ، سه اهدا کننده بزرگ ، با هدیه بیش از 1 میلیون دلار ، میلیاردر آمریکایی ادرین ارشت، میلیاردر لبنانی بهاء حریری (برادر مستعفی نخست وزیر لبنان ، سعد حریری ) ، و امارات متحده عربی بوده اند . لیست کامل حامیان مالی بسیاری از بزرگان نظامی ، مالی و شرکتی را در بر می گیرد. اهدا کنندگان پیشرو در سال 2018 فیس بوک و دولت انگلیس بودند. شورای اقیانوس اطلس برای سران ایالت ها ، رهبران نظامی و رهبران بین المللی از دو طرف اقیانوس اطلس همواره ملاقات هایی برگزار می کند. اخیراً ، این شورا اولین سخنرانی مهم دبیرکل سابق ناتو ، اندرس فوگ راسموسن را برعهده داشت ، که در آن وی در مورد موضوعاتی از جمله افغانستان ، روسیه و روابط گسترده تر فرامنطقه ای بحث کرد. اعضای کنگره ایالات متحده نیز در این اجتماعات به عنوان سخنران مدعو ظاهر شده اند ، از جمله سناتور ریچارد لوگار و وزیر امور خارجه جان کری . این اندیشکده همچنین میزبان رهبران نظامی از دو طرف اقیانوس اطلس نیز بوده است. مرکز امنیت بین المللی برنت اسکوکروفت از ژانویه 2007 رویدادهای دوره ای با عنوان سری فرماندهان برگزار کرده است و در آنجا رهبران نظامی ایالات متحده و اروپا را دعوت می کند تا درباره تضاد منافع بین جامعه اقیانوس اطلس صحبت کنند. رویدادهای سالانه این اندیشکده شامل جوایز رهبری برجسته در واشنگتن ، دی سی، اجلاس سران آینده ، جوایز آزادی در لهستان ؛ اجلاس انرژی و اقتصادی شورای اقیانوس اطلس در استانبول ، ترکیه و جوایز جهانی شهروندان در شهر نیویورک است . در 22 فوریه سال 2019 ، شورای اقیانوس اطلس اعلامیه اصول خود را در کنفرانس امنیتی مونیخ منتشر کرد و به تشریح ارزش های مشترکی پرداخت که باید تمام دموکراسی های لیبرال غربی به آنها پایبند باشند. در ژوئیه سال 2019 روسیه اعلام کرد که فعالیت شورای آتلانتیک "تهدیدی برای اصول سیستم قانون اساسی و امنیت فدراسیون روسیه است". روسیه شورای آتلانتیک را به لیست سازمان های "نامطلوب" خود اضافه کرد و از فعالیت آن در روسیه جلوگیری کرد. ................................................................... 1. Atlantic Treaty Association پیمان اقیانوس شمالی ( ATA ) یک سازمان چتری است که با هدف گردهم آوردن رهبران سیاسی، دانشگاهیان، مقامات نظامی، و دیپلمات ها در حمایت از ناتو تشکیل شده است . با این حال ATA یک سازمان مستقل جدا از ناتو است. www.atlanticcouncil.org/ en.wikipedia.org/wiki/Atlantic_Council
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا دانشکده ملی حکمرانی فرانسه École nationale d'administration مدرسه ملی مدیریت یا مدرسه ملی حکمرانی یک دانشکده ی فرانسوی است که در سال 1945 توسط رئیس جمهور فرانسه ، شارل دوگل ، ایجاد شده است . این دانشکده یکی از دانشکده های ویژه ی فرانسه است ، هم به دلیل پایین بودن نرخ پذیرش و هم به دلیل اینکه اکثریت داوطلبان آن قبلاً از سایر مدارس نخبگان این کشور فارغ التحصیل شده اند. بنابراین ، در جامعه فرانسه ، ENA به عنوان یكی از اصلی ترین مسیرها برای رسیدن به مقامات بالا در بخشهای دولتی و خصوصی قرار دارد. این مدرسه در ابتدا واقع در پاریس بود ولی اکنون تقریباً به طور کامل به استراسبورگ منتقل شده است تا بر وجهه بین المللی- اروپایی ( و نه فقط فرانسوی ) خود تأکید کند . اگرچه همچنان به حفظ یک پردیس دانشگاهی در پاریس ادامه می دهد. البته هم اکنون آینده ENA نامشخص است؛زیرا در 25 آوریل 2019 ، رئیس جمهور فرانسه ، امانوئل ماکرون قول داد که ENA را ببندد. ماکرون خودش یک فارغ التحصیل ENA است ، اما شبکه بسته ی فارغ التحصیلان ENA که تأثیرگذار بر مناصب فرانسه هستند با اعتراضات جلیقه زردها به عنوان یک طبقه نخبه حاکم از ابتدای اعتراضات محکوم شده است . در واقع گفته یشود که ENA به منظور دموکراتیک کردن دسترسی به رده های بالاتر خدمات دولتی فرانسه طراحی شده است . زیرا در دوران جنگ دوم جهانی ، هر وزارتخانه مراحل استخدام و استانداردهای انتخابی خود را داشت. امتحانات مربوط به وزارتخانه های خاص غالباً تخصصی بود ، به این معنی که نامزدهای معدودی از دانش لازم برای قبولی برخوردار بودند. علاوه بر این ، تخصص ، به معنای آن بود که تعداد کمی از مسئولان قادر به ایفای نقش در انواع مختلف باشند. این مدرسه برای گسترش و استاندارد سازی آموزش های ارائه شده به کارمندان ارشد دولتی و اطمینان از داشتن دانش گسترده در مورد سیاست و حاکمیت طراحی شده است. هدف ابراز شده ابتدایی این بود كه "بدنه ای از مسئولان را تربیت كند كه بسیار با صلاحیت است ، به خصوص در امور مالی ، اقتصادی و اجتماعی." سیستم جدید ، مبتنی بر مهارت دانشگاهی و امتحان رقابتی ، نیز قرار بود از آن محافظت كند. جابجایی به استراسبورگ : در نوامبر 1991 دولت نخست وزیر ادیث کرستون اعلام كرد كه ENA به استراسبورگ منتقل می شود . یک، سربازخانه سابق و زندان که قدمت آن به قرن 14 برمیگردد ، به عنوان سایت جدید مدرسه انتخاب شد. این اقدام به منظور تأکید بر نزدیکی نمادین مدرسه با نهادهای بی شمار اروپایی مستقر در این شهر طراحی شده است . با این حال ، اگرچه این مدرسه به طور رسمی جابجا شد ، اما بسیاری از امکانات خود را در پاریس حفظ کرد. این تقسیم بین دو شهر باقی ماند و دانشجویان را برای ادامه تحصیل در هر دو مکان ثبت نام می نمود ، تا اینكه مجدداً در ژانویه 2005 کاملا در استراسبورگ مستقر شد. در سال 2002 ، با انتشار مقاله ای این مجموعه با انستیتو بین المللی (IIAP) با هدف افزایش مشخصات بین المللی خود ادغام شد . پذیرش در ENA بر اساس موفقیت در یک آزمون جامع صورت میگیرد که شامل موارد نوشتاری و مصاحبه است : قسمت نوشتاری شامل موارد زیر است: مقاله ای در مورد حقوق عمومی؛ مقاله ای در مورد اقتصاد؛ مقاله ای درباره سؤالی درباره نقش نهادهای عمومی و روابط آنها با جامعه امتحان شفاهی ، فقط برای افرادی است که بالاترین امتیاز را در آزمون کتبی کسب می کنند و شامل موارد زیر است: آزمون شفاهی سیاست بین الملل ( سؤالات بین المللی )؛ آزمون شفاهی در مورد سوالات اروپایی ( قانون و سیاست های اروپا )؛ آزمون شفاهی انگلیسی؛ امتحان جمعی ، شبیه سازی یک پرونده در مدیریت برای ارزیابی مهارت های تعاملی. امتحان ورودی 45 دقیقه ای ، معروف به Grand Oral به دنبال یک برنامه فشرده دو ساله با ترکیبی از کارآموزی و امتحانات ، ENA طبق نتایج خود دانش آموزان را به مناصب دولتی اختصاص می دهد. سپس از دانش آموزان خواسته می شود ، به ترتیب شایستگی مورد نظر خود را برای پیوستن به آنها اعلام کنند . دانش آموزان برتر (بین 12 و 15 نفر) معمولا به مناصب مدیریتی در خزانه داری فرانسه و خدمات دیپلماتیک می رسند . دانشجویان دیگر به وزارتخانه های مختلف و عدالت اداری یا مجالس مختلف خواهند پیوست . در حقیقت ، گرچه برخی از این فارغ التحصیلان مشهورند اما اکثریت آنها ناشناخته هستند و مشاغل مهمی را در خدمات مدنی هدایت می کنند . در سال 2011 و در رتبه بندی حرفه ای دانشگاه های جهانی ENA ، زتبه اول را در فرانسه و نهم در جهان با توجه به تعداد فارغ التحصیلان دارای مقام مدیر عامل در شرکت های Fortune Global 500 کسب کرد. در سال 2013 ، رتبه بندی آموزش عالی تایمز که به دانشگاه ها طبق همان معیار رتبه میداد ، ENA را در رتبه ششم جهان قرار داد. تعداد کمی از دانش آموختگان این مجموعه (حدود 1٪) در حقیقت درگیر سیاست هستند و اکثر فارغ التحصیلان ENA مواضع فنی و سیاست گذاری را در خدمات کشوری فرانسه در اختیار دارند. محققان مرکز ملی de la recherche Scientifique نشان داده اند که بسیاری از فارغ التحصیلان ENA در فرانسه مدیرعامل مشاغل می شوند. قانون فرانسه ورود کارمندان دولت را به سیاست نسبتاً آسان می کند: کارمندان دولت که منتخب یا به سمت سیاسی انتخاب شده اند ، مجبور نیستند از سمت خود در خدمت دولت استعفا دهند. درعوض ، آنها در وضعیت "مرخصی موقت" قرار می گیرند که به نام disponibilité شناخته می شود . اگر مجدداً انتخاب نشوند یا مجدداً انتخاب شوند ، ممکن است از آنها بخواهند که مجدداً به خدمت خود بپیوندند (نمونه های مشهور شامل لیونل جوسفین و فیلیپ سگوین ). علاوه بر این ، فارغ التحصیلان ENA اغلب به عنوان دستیار وزیران دولت و سایر سیاستمداران جذب می شوند. این امر ورود برخی از آنها به حرفه سیاسی را آسان تر می کند. . از زمان تأسیس 60 سال پیش تاکنون ، ENA بیش از 5600 مقام ارشد فرانسوی و 2600 خارجی را آموزش داده است. برخی از فارغ التحصیلان معروف عبارتند از: رئیس دولت : والری ژیسکار دستن (فرانسه) ، ژاک شیراک (فرانسه) ، فرانسوا اولاند (فرانسه) ، امانوئل مکرون (فرانسه) ، نیسفور سوگلو ( بنین ) ، آدلی منصور ( مصر ، بازیگری) ، پل بییا (کامرون) رئیس دولت : ادوارد فیلیپ (فرانسه) ، لوران فابیوس (فرانسه) ، میشل روکار (فرانسه) ، ادوارد بالادور (فرانسه) ، آلن ژوپه (فرانسه) ، لیونل ژوسپن (فرانسه) ، دومینیک د ویلپین (فرانسه) ، ادم Kodjo ( توگو ) ، آلفرد سانت ( مالت ) ، آندره میلونگو ( جمهوری کنگو ) ، پاتریک لکلرک ( موناکو ) ، ژان پل پروست (موناکو) ، بریجی رافینی (نیجر). رهبران صنعت : گیوم Pepy (مدیر عامل شرکت SNCF )، میشل بن (مدیر عامل سابق کارفور و مخابرات فرانسه )، ژان ماری مسیه ، ارنست آنتوان Seillière ، لوئیس شوایتزر ، ژرار Mestrallet ، لوئیس Gallois (مدیر عامل سابق EADS )، هنری کاستریس (مدیرعامل سابق آکسا ) ، باودین پروت ، فردریک اودا ، فردریک لموئین ، پیر آندره دو کالاندار (مدیرعامل سنت گوباین ) ،کلر دورلند-کلوزل . وزرای فعلی فرانسه : ادوارد فیلیپ ( نخست وزیر ) ، فلورانس پارلی و برونو لو مایر . وزرای پیشین فرانسه : میشل ساپین یا سگولن رویال (معمولاً یک سوم از کابینه فرانسه از دهه 1960 و نیمی از کابینه دولتهای اخیر تا سارکوزی فارغ التحصیلان ENA بودند). . رهبران سیاسی دیگر : پاول فیشر (سفیر جمهوری چک در فرانسه 2003-2010 ، نامزد انتخابات ریاست جمهوری چک 2018 ، ) ، میلوس آلکالای (دیپلمات ونزوئلا) ، Tsulukiani (وزیر دادگستری جورجیا) ، مسئولین سازمان های بین المللی : پاسکال لمی ( WTO ) ، ژان-کلود تریش ( ECB ) ، میشل کامدیسوس ( IMF ) ، ژاک دو لاروسی ( IMF و EBRD ) ، پیر موسکوویچی ( کمیسر اروپا ). روشنفکران : Françoise Chandernagor ، Jean Jean Francois Deniau ، Gabriel de Broglie ، Jacques Attali . انتقادات : منتقدان ، ENA را به آموزشی یک طبقه حاكم کم جمعیت كه مستعد تفكر گروه محور هستند و با دیدگاه های جایگزین مخالف هستند ، متهم كرده اند . طبق این منتقدان ، ENA دانش آموزان خود را از تفکر ابتکاری منصرف می کند و آنها را وادار می کند تا مواضع متعارف و متوسط را در پیش بگیرند. به همین جهت تاکنون برخی از سیاستمداران فرانسوی مانند برونو لو مایر و فرانسوا بیرو پیشنهاد انحلال ENA را داده اند. پ .ن. به نظر میرسد نقش کشور فرانسه به عنوان یک "جامعه مرجع ارزشی" در تاریخ جامعه ی ایرانی چندان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. شاید دلیل آن باشد که نفوذ این کشور در میان ما به قدری نهادینه شده است که کمتر به چشم می آید. گذشته ازدوران های مشروطه و سپس پهلوی اول که بسیاری از اندیشمندان ایرانی تحصیل کرده و تحت تاثیر افکار فرانسوی ها بودند، مدل های توسعه ی فرانسوی پس از انقلاب نیر در زمینه های مختلف با شدت در ایران دنبال شده است. گذشته از مدل های توسعه ی صنعتی، زیرساختی و مخابراتی که هرکدام یک پرونده ی جداگانه نیاز دارند؛ مدل حکمرانی و تربیت طبقه ی حکمران ( تربیت مدیران عالی و میانی ) نیز در ایران جزو معدود کشورهایی است که شبیه فرانسه است. دو مدرسه حکمرانی " انا" و " سیانس پو" به نظر میرسد که مهمترین مدل های جمهوری اسلامی جهت تاسیس دانشگاه هایی چون " امام صادق " علیه السلام به طور عام و انبوهی از دانشگاه های ارگانی دیگر بوده است. والله الهادی و علیه التکلان .................................................................. en.wikipedia.org/wiki/%C3%89cole_nationale_d%27administration www.ena.fr/eng/
-
1 پسندیده شدهمیزگرد تجاری میزگرد تجاری Business Roundtable که به اختصار ( BRT ) خوانده میشود یک انجمن شبه اندیشکده مستقر در واشنگتن دی سی است . اعضای آن مدیرعامل های شرکتهای بزرگ آمریکایی هستند. برخلاف اتاق بازرگانی ایالات متحده ، که اعضای آن از کل مشاغل هستند ، اعضای BRT منحصراً مدیرعامل هستند. BRT سیاست های عمومی مطلوب برای منافع تجاری مانند NAFTA را ترویج می کند ، ضمن اینکه ابتکارات گسترده تری برای سیاست های عمومی مانند No Child Left Behind ( هیچ کودکی جا نماند ) و مخالفت با برخی سیاست های دیگر مانند سیاست جدایی خانواده دولت ترامپ را نیز تبلیغ می کند. در سال 2019 ، BRT تعریف خود را از هدف شرکت دوباره به روز کرد و منافع کارمندان ، مشتریان ، تأمین کنندگان و جوامع را با سهامداران کنار هم گذاشت. اعضای شاخص BRT شامل جفری بزوس از آمازون ، تیم کوک از اپل ، و مری بارا از جنرال موتورز هستند در سال 1972 یک گروه "ضد سیاست های تورمی" به نام مارس ، توسط جان آل هارپر رئیس Alcoa و مدیر عامل جنرال الکتریک فرد بورچ ،تشکیل شد و سپس با گروه مطالعات حقوق کار (LLSG) که توسط توسط راجر بلوو تاسیس شده بود ادغام شد تا میزگرد تجاری را تشکیل دهند. در سال 2010 ، واشنگتن پست این گروه را "نزدیکترین متحد رئیس جمهور اوباما در جامعه تجارت" توصیف کرد. در 19 آگوست 2019 ، این گروه تعریف چندین ساله خود را از هدف شرکت به روز کرد و با این کار مهم ترین اصل خود را مبنی بر اینکه منافع سهامداران باید بیش از هر چیز دیگری قرار بگیرد تغییر دادند . این بیانیه ، که توسط نزدیک به 200 مدیر ارشد اجرایی شرکتهای بزرگ آمریکایی به امضا رسیده است ، حاوی "تعهد اساسی به همه ذینفعان ما" ، از جمله مشتریان ، کارمندان ، تأمین کنندگان و جوامع محلی است. فعالیتها : در سیاست های مالی ، میزگرد مسئول ترویج کاهش مالیات سال 1985 است که توسط رونالد ریگان به تصویب قانون رسید. در سیاست های تجاری هم ، برای باز کردن بازارهای خارجی به روی تجارت و سرمایه گذاری آمریکا به این گروه استناد میشود. قانون تجارت اتوبوس از 1988 از تفکر میزگرد تجاری منعکس شده است. در سال 1990 ، این میزگرد از جورج بوش خواست که موافقتنامه تجارت آزاد با مکزیک را آغاز کند. در سال 1993 ، میزگرد به نفع NAFTA و علیه هرگونه توافق طرفین در مورد کار و محیط زیست لابی کرد . این میزگرد همچنین مخالف با تغییراتی در مدیریت شرکتها بود که باعث می شد هیئت مدیره و مدیر عاملان نسبت به سهامداران پاسخگوتر شوند. در سال 1986 ، این میزگرد کمیسیون بورس و اوراق بهادار را متقاعد کرد که قوانین جدید در مورد ادغام و مالکیت را از بین ببرد و در سال 1993 رئیس جمهور کلینتون را متقاعد کرد که برنامه خود را برای اعمال مجازات های بیش از حد متوقف کند. مدیرعامل Citicorp ، جان رید ، رئیس کارگروه حسابداری میزگرد، اظهار داشت که طرح کلینتون اثرات منفی بر رقابت های ایالات متحده خواهد گذاشت. میزگرد همچنین به عنوان یک لابی اصلی عمل می کند که هدف آن گسترش یا حفظ حقوق / قدرت مدیران در شرکت های بزرگ است. به عنوان مثال ، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده ، قانون به اصطلاح "دسترسی سهامداران به پروکسی" را تصویب کرد ، که هدف آن توانمندسازی سهامداران در نامزدی مدیریت شرکتهای بزرگ بود. میزگرد تجاری به شدت مخالف این قانون بود ، به همین علت رییس آن جان كاستلانی در مورد حذف این قانون به واشنگتن پست گفت : "این بالاترین اولویت ما به معنای واقعی کلمه است , همه اعضاء ما این را خواسته اند". سر انجام نیز آنها موفق شدند: ن SEC پس از لابی شدید و دعاوی قضایی ، کنار گذاشته شد. در ژوئن سال 2018 ، میزگرد بیانیه ای را صادر کرد که در آن از کاخ سفید خواسته شده بود "دولت فوراً به سیاست جدایی خردسالان از والدین خود پایان دهد" و این عمل را "ظالمانه و بر خلاف ارزشهای آمریکایی" دانسته و محکوم کرد. ............................................................................................................. https://www.businessroundtable.org/about-us
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی کمیسیون سه جانبه کمیسیون سه جانبه Trilateral Commission یک " گروه مباحثه " بین المللی بنیان گذاری شده توسط دیوید راکفلر در سال 1973 است . هدف وی از تاسیس این مجموعه تقویت همکاری نزدیک میان ژاپن ، غرب اروپا ، و شمال امریکا بود . گروه مباحثه از مجموعه های " شبه اندیشکده " است که گرچه در اهداف و عملکرد مشابه اندیشکده ها عمل میکند ولی در سازمان و ساختار شبیه آنها نیست . کمیسیون سه جانبه در سال 1973 توسط چند شهروند ژاپنی ، چند شهروند آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) و چند شهروند از کشورهای اروپای غربی تشکیل شد تا بتواند گفتگوی سیاسی و اقتصادی اساسی را در سراسر جهان تقویت کند. ایده این کمیسیون در اوایل دهه 1970 توسعه یافته بود ، زمانی که اختلاف نظرهای قابل توجهی بین ایالات متحده و متحدان آن در اروپای غربی ، ژاپن و کاناداوجود داشت . زبیگنیو برژینسکی ، مشاور راکفلر که یک متخصص در امور بین المللی بود و بعد از رئیس جمهور جیمی کارتر مشاور امنیت ملی آمریکا بوده است ؛ در آن هنگام دانشگاه کلمبیا را ترک نمود تا به کار سازماندهی این اندیشکده بپردازد . همراهان اولیه وی شامل : ادوین ریشائوئر ، استاد دانشگاه هاروارد و سفیر ایالات متحده در ژاپن ، 1961-1966 جورج س. فرانکلین ، مدیر اجرایی شورای روابط خارجی در نیویورک جرارد سی اسمیت ، مذاکره کننده سالت I و اولین رئیس آن در آمریکای شمالی هنری دی اوون ، مدیر مطالعات سیاست خارجی در موسسه بروکینگز ماکس کوهنستام ، مرکز سیاست اروپا رابرت آر. بووی ، انجمن سیاست خارجی و مدیر مرکز امور بین الملل هاروارد مارشال هورنبولر ، شریک سابق شرکت های Wilmer، Cutler & Pickering تاداشی یاماموتو ، مرکز مبادلات بین المللی ژاپن و ویلیام اسکرانتون ، فرماندار پیشین پنسیلوانیا بودند . اعضای بنیانگذار دیگر شامل آلن گرین اسپن و پل ولکر بودند ، که هر دو بعدا از روئسای بانک مرکزی آمریکا شدند . جلسات : کمیسیون سه جانبه جلسات دوسالانه خود را در اکتبر 1973 در توکیو ، ژاپن آغاز کرد. در ماه مه سال 1976 ، اولین جلسه عمومی همه گروههای منطقه ای کمیسیون در کیوتو ، ژاپن برگزار شد. از نهمین جلسه در سال 1978 ، جلسات دوره ای همه ساله برگزار می شود. علاوه بر جلسات عمومی سالانه ، جلسات منطقه ای نیز در هر یک از گروه های آسیا اقیانوس آرام ، گروه اروپایی و گروه آمریکای شمالی برگزار شده است. از زمان تأسیس ، این اندیشکده یک مجله رسمی با عنوان Trialogue تولید کرده است . عضویت عضویت در این مجموعه به تعداد متناسب با هر سه منطقه از منطقه های تشکیل دهنده اندیشکده تقسیم می شود. آمریکای شمالی دارای 120 عضو (20 کانادایی ، 13 مکزیکی و 87 شهروند آمریکایی) به عنوان نماینده است. گروه اروپایی تقریباً 170 عضو دارد . سقف تعداد اعضا برای کشورها به این شرح است : 20 نفر برای آلمان ، 18 نفر برای فرانسه ، ایتالیا و انگلیس ، 12نفر برای اسپانیا و 1-6 نفر برای بقیه کشورها است. در ابتدا آسیا و اقیانوسیه فقط توسط ژاپن نمایندگی می شدند ، اما در سال 2000 گروه 85 نفری ژاپنی به گروه اقیانوس آرام تبدیل شد و 117 عضو را شامل می شد: 75 ژاپنی ، 11 کره جنوبی ، 7 شهروند استرالیا و نیوزلند و 15 عضو از آسه آن ASEAN (اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ، سنگاپور و تایلند ). گروه اقیانوس آرام آسیا همچنین شامل 9 عضو از چین ، هنگ کنگ و تایوان بود . این کمیسیون اکنون ادعا می کند "بیش از 100" عضو اقیانوس آرام دارد . انتقادات : نوام چامسکی ، منتقد اجتماعی و دانشگاهی ، با انتقاد از این کمیسیون و با اشاره به کتاب خود "بحران دموکراسی" میگوید که این مجموعه یک مجموعه غیر دموکراتیک است او در این کتاب نشان می دهد که سیستم دموکراتیک مدرن اصلاً دموکراسی نیست ، بلکه تحت کنترل نخبگان است. تئوری های توطئه: برخی از نظریه پردازان توطئه بر این باورند که این سازمان نقشه کش اصلی دولت جهانی یا هماهنگی میان دولت هاست . همانطور که توسط یک روزنامه نگار به نام جاناتان کی ثبت شده است ، شخصی به نام لوک رودکوفسکی در آوریل 2007 سخنرانی مدیر سابق کمیسیون سه جانبه زبیگنیو برژینسکی را قطع کرد و این سازمان و چند نفر دیگر را متهم کرد که برای حملات یازده سپتامبر برای برگزاری نظم نوین جهانی سازماندهی کرده اند . ............................................................................................................ en.wikipedia.org/wiki/Trilateral_Commission trilateral.org/page/3/about-trilateral
-
1 پسندیده شدهبخشی از گزارش سیا پیرامون کنفرانس کلوپ رم با حضور اندیشمندان و چهره های معروف منجمله هرمان کاهن از هادسون: 7- یکی از تفکر برانگیز ترین ارائه ها، که پیامد های اطلاعاتی قابل توجه دشت، بوسیله لستر براونارائه شد،وی مشاور و از مقامات رسمی وزارت کشاورزی کسی که هم اکنون مدیر موسسه نگاه جهانی است. براون به رهگیری وابستگی فزاینده به "سبد نانی" آمریکای شمالی در 25 سال گذشته اشاره کرد. در 1960، زمانی برنامه ریزان اقتصادی در تقویت رشد صنعت در هنگامه گرانی محصولات کشاورزی میکوشیدند، انقلاب سبز برپا شده بود، تولید غذا شدت گرفت و به کشورهایی چون هند، پاکستان، ترکیه، مکزیک و فیلیپین سرایت کرد. بنابر گفته براون در دهه 70، پاندول غذا به عقب بازگشت؛ کمبود منابع غذایی شایع شد تا در تورم دو رقمی جهانی و ناپایداری های سیاسی سهمی به خود اختصاص دهد. به عنوان یکی از مثالهای ویرانگر نقش رشد سریع جمعیت، براون مقایسه ای بین رشد جمعیت در آمریکای شمالی و آمریکای لاتین انجام میدهد. در هنگامه ای که نرخ رشد جمعیت آمریکای شمالی با ثبات بود در آمریکای لاتین یک انفجار عظیم جمعیتی رخ میدهد. برخی کشورهای آمریکای لاتین مانند مکزیک، ونزوئلا، پرو و برزیل نرخ رشد جمعیتی در حدود 3درصد یا بیشتر داشتند، نرخی که آنان را به 19 برابر جمعیت طی یک سده رساند. نکته مهم دیگری که توسط براون مطرح شد، این بود که این شتابزدگی سیاسی دولت ها را در انتخاب صنعت نسبت به کشاورزی و انتخاب منافع جمعیت شهرنشینِ دهن دریده بجای روستانشینان تولید کنند مواد غذایی واداشت. اتحاد جماهیر شوروی، مطابق با آنچه براون دریافته بود، نمودی از چگونگی ترکیب شتابزدگی سیاسی و عدم بهره وری کشاورزی در زمینگیر کردن تلاشها برای افزایش تولید غذا بود. راه حل براون: تکیه درونی کشورها بر منابع جهانی غذایی، به راهبردهای جهانی غذایی نیازمند است. ستون فقرات این راهبرد میبایست تلاشهای جهانی برای کاهش رشد جمعیت، کاهش مصرف بیش از حد و کاهش مصرف در میان مردم ثروتمند باشد. شکست در بر آمدن از عهده کمبود مواد غذایی، زوال اکولوژیک و جمعیت زیادی میتواند مسبب ویرانی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در بسیاری از بخش های جهان شود.
-
1 پسندیده شدهمن باب ارشیو در میلیتاری ظاهرا طرحی از شناور ناشناس نیرو دریایی پخش شد در پاک دیفنس کاربری عکس های از این طرح ارسال نمود یکی از کاربران سایت لطف نمودن ویدئو ای که این طرح در آن نمایش داده شد در اختیار گذاشتند ( saied2020 ) ویدئو https://www.aparat.com/v/2rH6y پاک دیفنس https://defence.pk/pdf/threads/iranian-navy-news-and-discussions.346165/post-12650888 دنا
-
1 پسندیده شدهبه نظر میرسه که پرتابگر های موشک ضد هوایی محراب که در جلوی پل فرماندهی ناوچه سهند بوده باز شده. شاید بشه حدس زد که بخوان سیلوی موشک های عمود پرتاب را در این فضا قرار بدن. به خاطر تفاوت هایی که در طراحی سهند به خصوص در ناحیه پل فرماندهی وجود داره احتمال میره که از قبل در فکر نصب سیستم موشک های عمود پرتاب در این فضا بوده باشند. حداقل امید میره که این موضوع را در نظر گرفته باشند که قدرت آتش ناوچه به صورت محسوسی بهبود پیدا کنه. عکس ها مربوط به نماهنگ اخیر نداجا میباشد http://uupload.ir/files/pi4c_1r.jpeg http://uupload.ir/files/e7uj_2r.jpeg ------------------------------------------------------------------------------------------------------ دوستانی که اکانت گالری دارند لطفا زحمت انتقال عکس ها را بکشند.
-
1 پسندیده شدهخوب بنظرم وضعیت امروز تلاش شبانه روزی دستگاه دیپلماسی اسراییل بوده بسیار فعال در خصوص تولید ادبیات برای تروریستی خواندن محور مقاومت وایران به همراه تلاش برای ایجاد اجماع علیه برنامه موشکی و فضایی و هسته ای وسایبری و.. ایران بطور شبانه روزی فعالیت کردند خصوصا با وجود منابع اطلاعات اشکار osint زیادی که ایران فراهم کرده وبه همراه اظهارات ناپخته مسولین کشوری ولشکری بسیار تلاش کردند برای قانع سازی امریکایی ها اروپا و اسیای شرقی بخصوص اینکه قدرت های جهانی سر موضوعات عدم اشاعه با کسی تعارفی ندارند و نمونه اش برنامه اتمی افریقا جنوبی بوده چطور شوروی و امریکا با یکدیگر همکاری کردند بخش هایی رو از ویدوهای مختلف از یتویوب میزارم خیلی از همایش و جلسات بطور سالیانه در ژاپن امریکا اروپا کانادا و..... رفتن در حالی که ما اینجا خواب بودیم بطوری که برنامه های موشکی و هسته ای مارو به روسیه کره شمالی گره زدند تا ژاپنی ها و اروپایی ها (اسما اروپا طمع سراب روابط اروپا برای ایران گران تمام شده از جنگ تحمیلی با سلاح شیمیایی اروپایی تا برجام تا همین الانش ) همراه کنند ویدئو ها را فقط ببنید خیلی چیزهای دیگه که نمیشه پست کرد تهدید موشکی ایران علیه اروپا اینجا حتی در خصوص زدن سایت های اتمی اروپا توسط ایران https://www.youtube.com/watch?v=U5A5dcwkqMU این برای سال 2009 بسیار درد اور خودش میگه حفاظت اطلاعات ایران این تصاویر رو کنترل نمیکنه تعجب کرده https://www.youtube.com/watch?v=nxDoAON62TI ویدئو 2015 https://www.aparat.com/v/M8nbY برجام تست موشکی و یمن https://www.aparat.com/v/JfY4X ویدئو 2019 https://www.aparat.com/v/oyJSF ویدئو دعوت NTI به ریاست ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا در دوره اوباما و یکی از مذاکره کنندگان برجام از پژوهشگران مرکز بلفر دانشگاه هاروارد که بازدید ارشیو هسته ای ایران داشتند به دعوت موساد پیشنهاد میکنم ببنید البته باسایر کشور های غربی و شرقی ارشیو توسط اسراییل پرزنت شده https://www.youtube.com/watch?v=MTf2bBM23aw اینم بعد نیست صحبت از 5 طرح بمب اتمی در ارشیو نموده https://www.youtube.com/watch?v=fFRs-DMCobY حالاچه دلگرمی بعد از زدن ضربه اطلاعاتی و خارج کردن ارشیو کردند بماند البته این ادم Matthew Bunn بسیار جالبه این ادم ظاهرا در دهه 90 میلادی به روسیه میرفته وتلاش میکرده روسها متخصیصین ایرانی رو اموزش ندهند بد نیست اول این دو ویدئو رو نگاه کنید بعد ویدئو های ارشیو هسته ای رو بمب اتمی چگونه کار میکند قسمت اول https://www.aparat.com/v/bSi3I بمب اتمی چگونه کار میکند قسمت دوم https://www.aparat.com/v/AKBfW این ها در کنار کار موسساتی مانند fdd و انیستیتو واشنگتن وا امریکن اینتر پرایز که بخشی از عملیات سپاه قدس و دور گردش ها نیرو های لشکر مختلف سپاه رو بررسی کرده بود به انضمام ارشیو بزرگی از پایان نامه و مقالات نظامی ایران داشتند از دانشگاه مالک اشتر امام حسین و..... اینجا هم متحد علیه ایران هسته ای اقرار کردند برای جاسوسی اقتصادی از ایران عامل میفرستادند البته جاسوسان محیط زیستی هم در نظر بگیرید اندیشکده اسراییلی International Institute for Counter-Terrorism در خصوص حزب الله در امریکا جنوبی ما چیکار کردیم برای افشا کردن فعالیت های مخرب و تروریستی رژیم کودکش اسراییل مبارزه اقتصادی فرهنگی جا سوال دارد هیچی چیزهایی که حتی پشت کامپیوتر با تکنیک های اوسینت انجام داد https://www.youtube.com/watch?v=OrK6AxjfzmQ اگر امروز همه ساکت هستند در شرق غرب و همچنان به فشار ها به ایران می افزایند حاصل سال ها کار بوده خیلی از این ادبیاتی که بعد از ترور سپهبد سلیمانی دید خیلی هاشون از جیره بگیران اندیکشده های عربی و اسراییلی بودند برای پول برای همه چی قلم میزنن تا ادبیات تولید شده در موقع مقتضی به خورد خلق الله داده شود بنظر طرف مقابل حداقل براورد خوبی از توانا یی های ایران دارد با توجه به حرکات های اسراییل در سوریه که پیش بینی پذیر بوده و اعتماد بنفس طرف مقابل افزوده
-
1 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز اینتلیجنس سرویس در ایران شاید هیچ سرویس اطلاعاتی خارجی را در تاریخ معاصر ایران نتوان یافت که به اندازه سرویس اطلاعاتی انگلستان ، پرتأثیر بر سیاستمداران وقت، پرحاشیه و پر حرف و حدیث باشد. به همین دلیل و با اجازه شما عزیزان تصمیم گرفتم که نگاهی گذرا به نقش این نهاد اطلاعاتی استعماری در عصر پهلوی دوم بپردازم. امیدوارم که نقائص مطلب رو به بزرگواری خودتان ببخشید. تاریخچه : در قرن شانزدهم میلادی (سال 1573 میلادی) و در دوران سلطنت الیزابت اول ( 1558-1603 م ) به پیشنهاد یکی از وزراء به نام "فرانسیس والسینگهام" (Francis Walsingham) ، یک سازمان جاسوسی برای حفاظت از منافع امپراتری انگلستان تشکیل شد. یعنی زمانی که تنها 80 سال از کشف قاره آمریکا می گذشت ، انگلستان صاحب سرویس اطلاعاتی خود شد. ملکه الیزابت اول سِر فرانسیس والسینگهام (بانی سرویس مخفی بریتانیا) این سازمان اینتلیجنس سرویس (Intelligence Service) نام گرفت که معنای لغوی آن "سازمان اطلاعات" است. و شش اداره مختلف داشت. این ادارات مختلف که تا به امروز هم با تغییرات چندانی دوام آورده اند ، عبارتند از : 1- اداره اطلاعات سیاسی خارجی 2- اداره اطلاعات دریائی 3- اداره اطلاعات نظامی 4- اداره اطلاعات تجاری و صنعتی 5- اداره اطلاعات داخلی 6- اداره اطلاعات مستعمرات ادارات پنجم و ششم آن ، با نام های ام آی - 5 (MI-5) و ام آی -6 (MI-6) از شهرت بیشتری برخوردار هستند. این دوایر شش گانه در ساختمان های مجزایی مستقر هستند و ارتباطی با یکدیگر ندارند و صرفاً از طریق اداره مرکزی اینتلیجنس سرویس که در منطقه وایت هال لندن واقع است ، فعالیت آنها کنترل می شود. ام آی (MI) برگرفته از عبارت Military Intelligence به معنای اطلاعات نظامی است. دلیل این نامگذاری ، ارتباط تنگاتنگ سازمان اطلاعات انگلستان در دوران استعمار با ارتش این کشور است و از آن زمان این نام ها بدون تغییر مانده است. وظیفه " ام آی - 5 " که نام دیگر آن " سازمان امنیت " (Security Service) است ، تأمین امنیت و تهیه اطلاعات در داخل مرزهای انگلستان است. MI-5 تحت پوشش شهربانی مرکزی آن کشور (اسکاتلند یارد) فعالیت می کند و پوشش اجرائی و رابط آن تحت عنوان " اداره ویژه " (Special Branch) در اسکاتلند یارد مستقر است. گفته می شود که حتی شهروندان انگلستان هم اطلاعات چندانی از ساختار سازمان امنیت این کشور ندارند و خیلی آنرا نمیشناسند. ساختمان مرکزی MI-5 اما " ام ای - 6 " که برای خارجیان بیشتر شناخته شده است و نام دیگر آن " سازمان اطلاعات سری " (Secret Intelligence Service) است ، رسما در سال 1911 میلادی ( 1290 شمسی) تأسیس شد و وظیفه آن طبق اساسنامه اینتلیجنس سرویس ، به بیرون مرزهای انگلستان مربوط می شود. دفتر اصلی MI-6 در چهارراه واکسهال لندن در کنار رودخانه تایمز واقع شده است. در سال 1994 میلادی ( 1373 شمسی ) این سازمان بیش از 2300 کارمند در استخدام داشت و بودجه سالیانه آن بالغ بر 150 میلیون پوند بود. البته گفته می شود که پس از فروپاشی شوروی ، این سازمان کوچک شد. ساختمان مرکزی MI-6 ساختمان مرکزی MI-6 در چهارراه واکسهال لندن و در ساحل رود تایمز رؤسا و کارکنان اینتلیجنس سرویس ، از بین فارغ التحصیلان نخبه دانشگاه های معتبری همچون کمبریج و آکسفورد انتخاب می شوند و مهم ترین ویژگی هر فرد برای مأمور شدن در این سازمان شجاعت و بی پروائی است. علاوه بر این سعی می شود که آداب ، فرهنگ . سنن کشوری که مأموریت باید در آن انجام گیرد ، به فرد جاسوس ؛ به بهترین وجه ممکن آموخته شود. رئیس سازمان توسط ملکه برگزیده می شود و به محض احراز مقام ریاست ، نام و هویت خود را تغییر می دهد و با نام مستعار مشغول کار می شود. تصمیم به ایجاد این بخش از سازمان اطلاعاتی بریتانیا ، در سال 1909 و با عنوان " دفتر سرویس مخفی " گرفته شد و مسئولیت راه اندازی آن به کاپیتان " سِر منسفیلد کامینگز " (Captain Sir Mansfield George Smith Cumming) سپرده شد. در واقع کاپیتان کامینگز ، بطور رسمی اولین رئیس MI-6 است که نامه های رسمی خود را با کد امضای " C " (اولین حرف کامینگز) انجام میداد. تصویر کاپیتان کامینگز (اولین رئیس MI-6 ) ( در سری فیلم های جیمز باند ، رئیس جیمز باند با نام " اِم " (M) معرفی می شود که ظاهرا اشاره به این اقدام کاپیتان کامینگز دارد :winking: ) بیشترین مأموران اینتلیجنس سرویس در کشورهای خارجی در پوشش دیپلماتیک ، اقتصادی و فرهنگی فعالیت می کنند. در سفارتخانه های انگلستان ، مأموران اطلاعاتی - امنیتی آن ، بخش ویژه ای را به خود اختصاص می دهند که فعالیت و حیطه عمل آن مستقل از بخش سیاسی و دیپلماتیک سفارت است و کارکنان رسمی سفارت اطلاعی از فعالیت های بخش اطلاعاتی و جاسوسی ندارند. ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاءالله در پست های آینده به نقش این سازمان در دوران پهلوی و همچنین برخی از زیر شاخه های آن در ایران پیش از انقلاب خواهیم پرداخت. ------------------------------ ترجمه و گردآوری : مهران 55 مالکیت معنوی : بازنشر مطالب این تاپیک فقط با ذکر Military.ir به عنوان منبع مجاز است. منبع : گردآوری از ویکیپدیا و ...
-
1 پسندیده شدهعرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان گرامی. مدت ها بود که قصد ایجاد تاپیکی درخصوص عملیات خشم خدا (Operation Wrath of God) ایجاد نمایم. عملیاتی که آغاز رسمی و بی شرمانه ی تروریسم دولتی توسط رژیم اشغالگر قدس بود. عملیاتی که متشکل از سلسله ترورهای رهبران، فعالان و حتی چهره های ادبی و هنری اثرگذار فلسطینی و عمدتاً در اروپا بود. عملیاتی که در پاسخ به واقعه ی المپیک مونیخ طرح ریزی و به اجرا رسید. قبلاً درخصوص واقعه ی مونیخ و نقش سپتامبر سیاه به تفصیل در تاپیک سپتامبر سیاه و فرجام ترور مطالبی عرض شده بود و بطور خلاصه به عملیات خشم خدا نیز اشاره شده بود. در این تاپیک، به عملیات مذکور به تفصیل و با جزئیاتی بیشتر پرداخته خواهد شد و امید است که مورد توجه دوستان قرار گیرد. حین مطالعه ی منابع مختلف، به این نتیجه رسیدم که مطلب انگلیسی زبان مندرج مربوط به این عملیات در ویکی پدیا، تقریباً کامل به نظر می رسد. پس تصمیم گرفتم برای اولین بار، به جای نگارش مستقل تاپیک، به ترجمه ی این متن پرداخته و مواردی که نیاز بود را به متن اضافه نمایم (که این موارد با رنگ قرمز رنگ مشخص شده اند.). مطالبی که در زیر آمده است، عمدتاً تجمیعی از منابع مختلف بوده است که طی مطالعات مستقل، صحت اکثر آن ها به اثبات حقیر رسیده است. لکن از نقدها و نظرات ارزشمند تمامی دوستان بزرگوار جهت تصحیح و تکمیل این مطلب، استقبال می گردد. در پایان باید عرض شود که از آنجا که این متن، در ساعات استراحت و بیکاری و در محل کار ترجمه شده است و از امکانات اولیه نظیر فرهنگ لغت مناسب نیز برخوردار نبوده ام و بعلت مشغله، امکان و در حقیقت فرصت بازنگری متن را نداشته ام، پیشاپیش از بابت مشکلات عدیده ی ترجمه عذرخواهی می کنم. هرچند بخشی از آن، بعلت سنگین و ثقیل بودن متن و الزام بنده به وفادار بودن به متن تا حد امکان بوده است و بدیهی است درصورت نگارش مستقل، متنی دیگر تقدیم حضور دوستان می شد. سخن کوتاه نموده و مجدداً از دوستان عزیز. تقاضا می شود با مطالعه ی دقیق متن، حقیر را در امر اصلاح و بهبود تاپیک یاری نمایند. ===================================================== عملیات خشم خدا عملیات «خشم خدا» که با نام «عملیات سرنیزه» نیز شهرت دارد، عملیاتی پنهانی بود که توسط موساد هدایت می شد و به منظور ترور اشخاصی بود که مضنون به مشارکت در کشتار مونیخ بودند. ماجرایی که در آن 11 عضو تیم المپیک اسرائیل کشته شدند. هدف عملیات، اعضاء موثر گروه های میلیشیای مسلح سپتامبر سیاه (Black September) و سازمان آزادیبخش فلسطین – ساف (Palestine Liberation Organization – PLO) بود. با اجازه مستقیم از نخست وزیر وقت اسرائیل، گلدا میر (Golda Meir) در پاییز 1972، عملیات آغاز و بیش از 12 سال ادامه یافت. گلدا مایر؛ نخست وزیر و موشه دایان؛ وزیر دفاع وقت اسرائیل تاریخچه دو روز پس اتز کشتار مونیخ در المپیک تابستانی 1972، ده پایگاه آموزشی PLO در سوریه و لبنان هدف قرار گرفت. نخست وزیر گلدا میر کمیته ی X را تشکیل داد؛ گروهی کوچک از مسئولین دولتی که به منظور بررسی نحوه ی پاسخگویی اسرائیل به این عملیات شکل گرفته و در رأس آن، گلدا میر و موشه دایان (Moshe Dayan) وزیر دفاع وقت اسرائیل حضور داشتند. وی همچنین ژنرال آهارون یاریو (Aharon Yariv) را به عنوان مشاور ضد تروریسم خود منسوب نمود. وی، به همراه رئیس وقت موساد زوی زمیر (Zvi Zamir)، نقش اصلی را در هدایت عملیات بعهده داشتند. کمیته به این نتیجه رسید که برای ایجاد بازدارندگی آتی انجام وقایع خشونت آمیز علیه اسرائیل، می بایست کسانی را که در کشتار مونیخ دست داشته و یا از آن حمایت نموده اند را، به سبکی که در خاطره ها باقی بماند، ترور نمایند. بدلیل فشار افکار عمومی اسرائیل و افسران عالیرتبه اطلاعات، میر مایل نبود که مسئولیت آغاز عملیات وسیع ترور را بعهده بگیرد. اما وقتی سه مجاهد زنده مانده از کشتار مونیخ چند ماه پس از قائله، در ازای تقاضای هواپیما ربایانی که یک هواپیمای لوفت هانزای آلمان غربی را ربودند، توسط این کشور آزاد شدند، تمامی شک و تردیدها و بی میلی های میر برای آغاز این عملیات از بین رفت. اولین دستور کمیته برای نیروهای اطلاعاتی، تهیه لیست ترور از تمام کسانی بود که در واقعه ی مونیخ دست داشتند. این امر به کمک اعضای موثر PLO که برای موساد کار می کردند، و اطلاعاتی که از سوی سرویس های اطلاعاتی اروپایی دوست تهیه گردید، به انجام رسید. اگرچه محتویات تمام لیست ناشناخته باقی ماند، اما گزارش ها حاکی از 20 الی 35 شخص برای ترور بود؛ ترکیبی از اعضای PLO و سپتامبر سیاه. هنگامی که تهیه ی لیست پایان یافت، موساد مسئول مکان یابی اشخاص مذکور در لیست و ترور ایشان گردید. آهارون یاریو (سمت جپ)؛ مشاور ضد تروریسم گلدا مایر و زوی زمیر (سمت راست)، رئیس وقت موساد بحران در برنامه ریزی، ایده ی «انکار قابل باور» بود که می بایست اثبات هرگونه ارتباط مستقیم بین تروریست ها و اسرائیل را ممکن سازد. بعلاوه، عملیات بطور کل می بایست موجب وحشت گروه های شبه نظامی فلسطینی شود. طبق گفته ی دیوید کیم چی (David Kimche)، قائم مقام اسبق موساد، "هدف عملیات نه تنها گرفتن انتقام، که در اصل ترساندن آن ها (فلسطینی ها) بود. ما می خواستیم آن ها را واداریم همواره از روی شانه به عقب نگاه کنند (در فکر این باشند که در حال تعقیب هستند) و احساس کنند که ما به دنبال آن ها هستیم. و پس از آن، ما نیازی نداشته باشیم که کارها را با شلیک به آن ها در خیابان انجام دهیم. به این آسانی. منصفانه.". ظاهراً کسی که تیم ها را بوجود آورد و هدایت کرد، میخائیل هاراری (Michael Harari)، مأمور موساد ]که در برخی منابع، وی را مأمور 007 اسرائیل نامیده اند.[ بود، اگر چه برخی ممکن است همیشه تحت مسئولیت دولت نبودند. میخائیل (مایکل) هاراری؛ فرمانده اصلی عملیات خشم خدا سیمون ریو (Simon ریو)، نویسنده توضیح می دهد که تیم موساد - که نام جوخه های ترور از حروف الفبای عبری برداشت شده بود – متشکل بود از : ... پانزده نفر که در پنج جوخه تقسیم شده بودند : "Aleph"، دو قاتل آموزش دیده، "Bet"، دو محافظ که می بایست سایه Aleph باشند (مراقب آن ها باشند)، دو مأمور ک می بایست پوششی برای سایر اعضای گروه را فراهم آورند از طریق اجاره هتل ها، آپارتمان ها، ماشین ها و ...، "Ayin"، که شامل شش الی هشت مأمور بودند که ستون فقرات عملیات را شکل می دادند، اهداف را تعقیب می کردند و راه فرار را برای جوخه های Aleph و Bet فراهم می کردند؛ و "Qoph"، دور مأمور که متخصص در ارتباطات بودند. این، مشابه توصیف مأمور سابق موساد کاتسا، ویکتور آستروفسکی (Victor Ostrovsky)، از تیم ترور موساد، کیدون (Kidon) بود. در حقیقت، آستروفسکی در کتاب خود می گوید نیروهای کیدون بودند که ترورها را انجام می دادند. این امر از سوی گوردن توماس (Gordon Thomas) نویسنده نیز مورد تأیید قرار گرفت که به خلاصه گزارشاتی دسترسی داشت که توسط هشت عضو کیدون و 80 عضو تیم پشتیبانی که در ترورها دخیل بودند به ثبت رسیده است. گزارش دیگری توسط هارون جی. کلین (Aaron J. Klein) نویسنده می گوید این تیم ها در حقیقت بخشی از واحدهایی بودند که با عنوان «قصیریه» (Caesarea) نامیده می شدند، که تحت نام جدید کیدون در اواسط دهه هفتاد سازماندهی شدند. از قضا هاراری فرماندهی سه تیم قیصیریه که هر کدام 12 عضو داشت را بعهده داشت. آن ها به جوخه های پشتیبانی، تعقیب و مراقبت و ترور تقسیم شده بودند. یکی از تیم های پنهانی موساد پس از واقعه ی لیل همر (Lillehammer) نروژ (که در ادامه بدان اشاره خواهیم داشت) شناسایی شدند. شش عضو تیم ترور موساد توسط دولت نروژ بازداشت شدند و هاراری نیز به اسرائیل گریخت. بلافاصله پس از آن مجله تایم در مقاله ای، از 15 عضو تیم ترور موساد یاد کرد که این مشابه تعاریفی بود که در بالا بدان اشاره گردید. اما ادعای متفاوتی در کتاب «انتقام» (Vengeance) مطرح گردیده است. جایی که نویسنده براساس منابع خود اظهار داشته است که موساد یک گروه پنج نفره از نیروهای آموزش دیده اطلاعاتی تشکیل داده بود که تحت هدایت وی (منبع نویسنده) در اروپا فعالیت می کرد. کتاب همچنین عنوان می دارد که فعالیت تیم، خارج از کنترل و هدایت دولتمردان بود و تنها رابط آن ها، هاراری بود. چند ساعت قبل از هر ترور، خانواده ی هر یک از قربانیان گل هایی را دریافت می داشتند که حاوی یک پیام تسلیت و اظهار همدردی بود : «یک یادبود ]که بدانید[ ما فراموش نمی کنیم یا نمی بخشیم!». ] البته به نظر می رسد مقصود نویسنده، «پس از ترور» بوده است. ولی امری که مسلم است این است که این دسته گل ها و پیام ها ارسال می گردید. [ عملیات ها 1988-1972 اولین ترور در روز 16 اکتبر 1972 رخ داد. وقتی که وائل زعیتر (Wael Zwaiter) فلسطینی در رم کشته شد ]به شهادت رسید[. مأمور موساد در انتظار بازگشت وی از نهار بود، و دوازده بار به وی شلیک کرد. پس از شلیک، آن ها به «خانه امن» (Safe House) منتقل شدند. در آن زمان زعیتر نماینده PLO در ایتالیا بود، و در حالی که اسرائیل ادعا می کرد وی یکی از اعضاء سپتامبر سیاه بوده و در طرح ناموفق حمله به یکی از خطوط هواپیمایی ال آل دخالت داشته بود، اعضای PLO هرگونه ارتباط با آن را انکار کرده بودند. ابو إیاد، معاون PLO [صلاح مصباح خلف ملقب به ابو إیاد که در سال 1991 در تونس، به قتل رسید. شایع است که دستور ترور وی را شخص صدام حسین، رئیس جمهور وقت عراق صادر کرده بود.]، عنوان کرده بود که زعیتر بطور جدی مخالف تروریسم بود. جسد وائل زعیتر. وی 12 مرتبه هدف گلوله قرار گرفت تا پیامی واضح از سوی دولت اسرائیل به فلسطینیان ارسال شود دومین هدف موساد، محمود همشاری (Mahmoud Hamshari)، نماینده ی PLO در فرانسه بود. اسرائیل معتقد بود که وی رهبر سپتامبر سیاه در فرانسه است. موساد با استفاده از یک مأمور در پوشش یک خبرنگار ایتالیایی، وی را فریفتند تا آپارتمان خود را در پاریس ترک نماید تا تیم بمب گذار بتواند بدان نفوذ نموده و بمبی را زیر میز تلفن وی نصب نمایند. در روز هشتم دسامبر 1972، مأمور در پوشش خبرنگار به آپارتمان وی تلفن کرد و درخواست صحبت با همشاری را نمود. به محض اینکه همشاری پشت خط قرار گرفت، مأمور به دیگر اعضای تیم خبر داده و ایشان بمب را منفجر نمودند. همشاری جراحت مرگباری برداشت، اما بلافاصله نمرد. وی آنقدر زنده ماند تا شرح ماوقع را برای کارآگاهان پاریسی تعریف نماید. چند هفته بعد، محمود همشاری در بیمارستان درگذشت [به شهادت رسید] . وی در مصاحبه ای که روز پس از بحران گروگان گیری انجام داده بود، گفته بود که وی نگرانی ای از بابت جان خود ندارد، اما طعنه به شیطان نیز نمی زند. این ترور، اولین ترور از سری ترورهای موساد بود که در فرانسه اتفاق افتاد. تروری دیگر در لندن رخ داد و یک فعال فلسطینی در ساعت شلوغی، به زیر اتوبوس انداخته شد. در شب 24 ژانویه 1973، حسین البشیر (اردنی - Hossein Al-Bashir)، نماینده ی فتح در قبرس، چراغ اتاق خود را در هتل المپیک شهر نیکوزیا خاموش نمود. لحظاتی بعد، بمب قدرتمندی که زیر تخت خواب وی جاسازی شده بود منفجر شد که به کشته شدن وی و نابود شدن اتاق انجامید. اسرائیل معتقد بود که وی، رهبر سپتامبر سیاه در قبرس بود. نظریه ای دیگر برای ترور وی حاکی از این بود که وی بعلت ارتباطات نزدیک با کا گ ب به قتل رسید. در ششم آوریل 1973، باسل الخبیسی (Basil Al-Kobbaisi)، پروفسور حقوق دانشگاه امریکایی بیروت (American University of Beirut)، بعلت ظن اسرائیل در دست داشتن وی در تهیه و پشتیبانی لجستیکی تسلیحاتی سپتامبر سیاه و نقش داشتن در سایر نقشه های فلسطینی ها، در پاریس و در حال بازگشت به منزل برای ناهار، ترور شد. به مانند ترور قبلی (ترور وائل زعیتر)، توسط دو تن از مأمورین موساد و با دوازده گلوله کشته شد [به شهادت رسید].. سه هدف نشان گذاری شده در لیست موساد، مجتمعی بشدت محافظت شده در لبنان زندگی می کردند که فراتر از دستیابی روش های قبلی ترور بود. به منظور ترور آن ها، عملیات چشمه جوانان (Operation Spring of Youth) اجرا شد که عملیاتی فرعی از مجموعه ی بزرگتر عملیات «خشم خدا» بود. در شب نهم آوریل 1973، کماندوهای سایرت متکل (Sayeret Metkal) [نیروهای ویژه IDF که معادل SAS انگلستان هستند.] ، شایتت 13 (Shayetet 13) [نیروهای ویژه دریایی اسرائیل که معادل Navy SEALS امریکا و SBS انگلستان هستند.] و سایرت زانهانیم (Sayeret Tzanhanim) [چتربازان نیروی زمینی اسرائیل – فرماندهی مرکزی] در ساحل لبنان و از قایق های تندروی که از ناوگان دریایی اسرائیل به حرکت درآمده بودند پیاده شدند. کماندوها با مأمورین موساد ملاقات کردند و ایشان توسط ماشین هایی که روز قبل اجاره شده بودند، به مقصد رسیدند و در پایان عملیات نیز ایشان را خارج نمودند. کماندوها مانند شهروندان عادی تغییر قیافه و لباس داده و برخی از آن ها لباس زنانه پوشیدند [فرمانده این عملیات، ایهود باراک، نخست وزیر اسبق اسرائیل بود]. در بیروت، آن ها به محافظان مجتمع حمله کرده و محمود یوسف النجار (Muhammad Youssef al-Najjar - ملقب به ابو یوسف – رهبر عملیاتی سپتامبر سیاه)، کمال عدوان (Kamal Adwan - یکی از فرماندهان عملیاتی در PLO) و کمال ناصر (Kamal Nasser - سخنگو و عضو کمیته ی اجرایی PLO) کشته شدند [به شهادت رسیدند.]. جسد بی جان ابو یوسف (سمت راست) و منزل تخریب شده ی کمال ناصر (سمت راست) حین عملیات، دو افسر پلیس لبنانی، یک شهروند ایتالیایی و همسر نجار نیز کشته شدند. یک کماندوی اسرائیلی نیز زخمی شد. چتربازان سایرت زانهانیم به یک مجتمع که به عنوان دفتر مرکزی جبهه خلق برای آزادی فلسطین (Popular Front for the Liberation of Palestine) مورد استفاده قرار می گرفت حمله نمودند. آن ها با مقاومتی سنگین مواجه شده و دو سرباز خود را از دست دادند، اما موفق به نابودی مقر شدند. کماندوهای دریایی شایتت 13 و چتربازان همچنین به کارخانه تولید تسلیحات و مخازن سوختی PLO حمله نمودند. بین 12 تا 100 نفر [بسته به منابع مختلف] از اعضای PLO و PFLP [جبهه خلق برای آزادی فلسطین] در این حملات کشته شدند. به دنبال این عملیات، سه حمله ی تروریستی دیگر نیز صورت پذیرفت. در روز 11 آوریل زعید موچاسی که پس از ترور حسین البشیر در قبرس جایگزین وی شده بود، توسط بمبی که در اتاق وی در هتل آتن جا سازی شده بود به قتل رسید [به شهادت رسید.]. دو عضو پایین رتبه سپتامبر سیاه، عبدالحمید شیبی و عبدالهادی نکا نیز در ماشین خود در رم مورد حمله قرار گرفته و مجروح شدند. مأمورین موساد همچنین شروع به تعقیب محمد بودیا (Mohammad Boudia)، مسئول الجزایری الاصل عملیات های سپتامبر سیاه در فرانسه [وی در حقیقت عضو PFLP بود.] نمودند. کسی که مشهور به تغییر قیافه و البته زن بازی بود. در 28 ژوئن 1973، بودیا در پاریس بوسیله بمب بسیار قدرتمندی که زیر صندلی ماشین خود تعبیه شده بود، کشته شد.[به شهادت رسید.]. [لازم به ذکر است که وی از مبارزان برجسته ی آزادی الجزایر بود و در نبردهای چریکی و برنامه ریزی ها تبحر خاصی داشت و پس از مرگ وی، کارلوس شغال، تروریست معروف جای وی را گرفت.] در روز 15 دسامبر 1979، دو فلسطینی، علی سالم احمد و ابراهیم عبدالعزیز، در قبرس کشته شدند [به شهادت رسیدند]. طبق اظهارات پلیس، هر دو توسط سلاح های مجهز به صدا خفه کن و از فاصله ای بسیار نزدیک مورد اصابت قرار گرفتند. در 17 ژوئن 1982، دو عضو ارشد PLO در ایتالیا طی حملات جداگانه به قتل رسیدند [به شهادت رسیدند.]. نزیه مایر، مسئول دفتر رم PLO در بیرون از منزل مورد شلیک گلوله قرار گرفت و کشته شد. کمال حسین، معاون مسئول دفتر PLO در رم نیز توسط بمبی که در عقب صندلی خودروی وی تعبیه شده بود به قتل رسید [به شهادت رسید]؛ تنها کمتر از هفت ساعت پس از آنکه وی به خانه ی مایر مراجعه کرده و پلیس را در امر تحقیقات از ترور وی یاری نموده بود. در روز 23 جولای 1982، فدل دانی، جانشین مسئول دفتر PLO در پاریس، توسط بمبی که در خودرو وی جاسازی شده بود کشته شد [به شهادت رسید.]. در روز 21 آگوست 1983، عضو PLO مأمون مریش در خودروی خود در آتن توسط دو مأمور موتورسوار موساد هدف رگبار گلوله قرار گرفت و کشته شد [به شهادت رسید.]. در روز دهم ژوئن 1986، خالد احمد نضال، دبیر کل یکی از شاخه های PLO، DFLP (جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین) در بیرون از هتلی در آتن، ترور شد [به شهادت رسید.]. نضال چهار بار از ناحیه ی سر مورد هدف قرار گرفته بود. در روز 21 اکتبر 1986، منذر ابو غزاله، عضو ارشد PLO و عضو شورای ملی فلسطین، توسط بمبی که در ماشین وی تعبیه شده بود، در آتن به قتل رسید. همچنین در روز 14 فوریه 1988، طی انفجار خودروی بمب گذاری شده در لیماسول قبرس، ابو الحسن قسیم و حمدی عدوان فلسطینی کشته [شهید] و مروان کنافمی مجروح شدند. پایان قسمت اول
-
1 پسندیده شدهقسمت سوم واکنش ها واکنش سپتامبر سیاه سپتامبر سیاه حملات و گروگان گیری های فراوانی را علیه اسرائیل انجام داد. مشابه سلسله عملیات های نامه های بمبی موساد، دوازده نامه ی بمبی را از آمستردام به پست های دیپلماتیک اسرائیل [(صندوق های پستی دیپلماتیک – سفارت ها و کنسولگری های اسرائیل)] در نقاط مختلف جهان بین سپتامبر تا اکتبر 1972 ارسال نمود. یکی از این حملات منجر به کشته شدن امی شاهوری (Ami Shachori)، مشاور کشاورزی اسرائیل در بریتانیا انجامید. دکتر امی شاهوری تلاش برای ترور گلدا میر در روم سپتامبر سیاه با اطلاع از سفر گلدا میر؛ نخست وزیر وقت اسرائیل به روم برای دیدار با پاپ پل ششم در ژانویه ی 1973، عملیاتی را طراحی کرد. این اطلاعات بعلت درز اطلاعات محرمانه از ساختار اداری اسرائیل، و احتمالاً درز اطلاعات از سوی کشیش های حامی فلسطینیان از دبیرخانه ی واتیکان بود. فرمانده سپتامبر سیاه علی حسن سلامه طرح ریزی نقشه ای را آغاز کرد که طی آن به هواپیمای میر هنگام عزیمت به رم حمله ای موشکی شود. هدف سلامه نه تنها کشتن میر، که نابودی اعضای کلیدی کابینه و مقامات ارشد موساد بود که طی این سفر میر را همراهی می کردند. در آن زمان، سلامه مذاکراتی با اتحاد جماهیر شوروی انجام داده و از ایشان درخواست مکانی امن در خاک این کشور نمود و وی امیدوار بود که هنگامی که اسرائیل در حال بازیابی خود از این ترور است، او و اعضای گروهش می توانند به شوروی رفته و از دسترس اسرائیلی ها دور باشند. سپتامبر سیاه بطور قاچاقی چند سلاح دوش پرتاب استرلا 2 را از دوبرونیک یوگوسلاوی از طریق قایق به باری ایتالیا وارد نمود. موشک ها به رم قاچاقی وارد شدند و در اطراف فرودگاه فیومیسینو (Fiumicino) به فاصله ی کوتاهی قبل از رسیدن هواپیمای میر مستقر شدند. برای انحراف موساد و مراقبت های ایشان از رم و به منظور تسریع حمله، سلامه طرح حمله ای را علیه سفارت اسرائیل در بانکوک تایلند را پیاده سازی نمود. در روز 28 دسامبر 1972، چهار عضو سپتامبر سیاه سفارت اسرائیل در بانکوک را به تسخیر درآورده و 12 نفر را گروگان گرفتند. آن ها پرچم PLO را بر فراز ساختمان به احتزاز درآوردند، و تهدید نمودند که درصورت عدم آزاد سازی 36 زندانی PLO [از زندان های اسرائیل]، گروگان ها را خواهند کشت. ساختمان به محاصره ی نیروهای نظامی و پلیس تایلند درآمد. گزینه ی عملیات نجات از سوی اسرائیل مدنظر قرار گرفت، اما رد شد. از نظر لجستیکی، انجام عملیات نجات غیرممکن به نظر می رسید، و همچنین این باور بود که بعلت اینکه سفارت اسرائیل در قسمت شلوغ مرکز شهر بانکوک است، دولت تایلند هیچ گاه اجازه نخواهد داد که عملیاتی انجام پذیرد که در آن احتمال تیراندازی وجود داشته باشد. از آنجایی که خواسته های آن ها [گروگان گیران] مورد قبول واقع نشد، مذاکرات منتج به رهایی تمامی گروگان ها و انتقال مبارزین سپتامبر سیاه از طریق خط امن پروازی به قاهره شد. در روز 14 ژانویه 1973 موساد از طرح ترور گلدا میر آگاهی یافت، هنگامی که یک خبرچین اسرائیلی (Sayan) [که البته این قسمت در متن جدید حذف شده است و اصولاً توضیح واژه ی سایان کمی سخت و نیازمند توضیح بیشتر است. ولی خبرچین، عنوان مناسبی برای معادل سازی کار سایان هاست.] یا خبرچینی محلی، به موساد اطلاع داد که وی دو تماس تلفنی از یک تلفن عمومی (تلفن سکه ای - PayPhone) داشته است که در بلوک آپارتمانی است که گاهی اعضای PLO در آن اقامات می گزینند. وی عنوان داشت که تماس ها به زبان عربی بود. به زبان کد صحبت می شد و گوینده عنوان می داشت که «زمان تحویل شمع های تولد برای جشن رسیده است.». زوی زمیر، رئیس موساد، متفاعد شد که دستور کدها به حمله ای قریب الوقوع ارتباط دارد. زمیر بر این باور رسید که حمله به سفارت در بانکوک، حمله ای انحرافی برای حمله ای بزرگتر است، به این علت که حمله کنندگان به سادگی تسلمی شدند، چیزی که وی از گروهی خوب آموزش دیده شده، دارای منابع مالی، با استراتژی، زیرک و با انگیزه نظیر سپتامبر سیاه انتظار نداشت. زمیر اینطور ترجمه کرد که منظور از «شمع های تولد»، می تواند اشاره به تسلیحات، و به احتمال زیاد شمع دلالت بر راکت می کند. زمیر احتمال حمله ی قریب الوقوع را به سفر قریب الوقوع میر مرتبط دانست، و حدس زد که سپتامبر سیاه برنامه ای برای هدف قرار دادن هواپیمای میر دارند. زمیر به یکی از واحد های کاتسا موساد [یکی از شاخه های افسران اطلاعات موساد که وظیفه ی جمع آوری اطلاعات و انتقال مأموران موساد را بعهده داشته و معادل کیس آفیسر ها (Case Officers) یا مأمورین کنترل اوضاع سازمان سیا هستند.] را به رم فرستاد، و خود به همراه یک تیم از افسران موساد به رم سفر نمود. زمیر با مسئول واحد تحقیق و بازرسی و عملیات ویژه ایتالیا (DIGOS - General Investigations and Special Operations Division)، واحد ضد تروریسم ایتالیا، دیدار نمود و نگرانی های خود را در میان گذاشت. افسران DIGOS به بلوک آپارتمانی که تماس از آن حاصل شده بود حمله نموده، و دستورالعمل سلاح دوش پرتاب به زبان روسی را در آنجا پیدا نمودند. سراسر شب، تیم DIGOS، به همراه افسران کاتسا موساد، به به آپارتمان های شناخته شده ی PLO حمله نمودند، اما هیچ مدرکی دال بر هرگونه نقشه برای ترور میر پیدا نشد. از صبح هنگام، چند ساعت قبل از رسیدن هواپیمای میر، مأمورین موساد و پلیس ایتالیا فرودگاه فیومینیسو را به محاصره ی خود درآوردند. یک کاتسا موساد، مشاهده نمود که یک ون فیات در محوطه ای در نزدیکی مسیر پرواز پارک کرده است. مأمور دستور داد که خودرو از محوطه دور شود. ناگهان درب عقب باز شده و دو مبارز به روی وی آتش گشودند. مأمور نیز به سمت آن ها آتش گشود و هر دو زخمی شدند. در داخل ون، شش موشک پیدا شد. راننده با پای پیاده فرار کرد و توسط مأمور تعقیب شد. وی در حالی که در تلاش برای سرقت یک خودرو برای فرار بود، توسط یک واحد عملیاتی گشتی دیگر موساد دستگیر شد. راننده دست بسته به درون ماشین انداخته شد و به کامیونی که در نقش پست متحرک فرماندهی موساد بود برده شد و در آنجا او محل انبار موشک دوم را فاش نمود؛ پس از آنکه چندین بار از سوی مأمورین مورد ضرب و شتم قرار گرفت. کامیون به سرعت به سمت شمال براه افتاد. یک ون – کافه (Café-Van) به همراه سه لانچر موشک که از سقف آن بیرون زده بود مشاهده گردید. سپس کامیون را به ون کوبیدند که موجب چرخش آن شد و اعضای تیم شلیک را درون آن گیر انداختند و با این آسیب موجب شدند به علت وزن موشک ها، لانچرهای ثابت چرخیده و از سمت آسمان دور شوند. راننده ی بیهوش را از ون بیرون کشیده و به کنار جاده پرت کردند، و DIGOS هشدار داد که این قضیه باید شبیه به یک تصادف به نظر برسد. زمیر در نظر داشت که مبارزین فلسطینی را بکشند، اما احساس کرد که کشته شدن آن ها موجب شرمساری گلدا میر در دیدار با پاپ خواهد شد. مبارزین به بیمارستان برده شدند و سرانجام اجازه داده شد که به لیبی پرواز کنند، اما طی چند ماه، همگی بدست موساد کشته شدند. ترور دیگر اسرائیلی ها و مقامات بین المللی دو اسرائیلی که گمان می رفت عضو سرویس های جاسوسی هستند مورد هدف قرار گرفته و کشته شدند. همچنین یک مقام رسمی اسرائیلی در واشنگتن نیز بدین ترتیب به قتل رسید. باروخ کوهن (Baruch Cohen)، مأمور موساد در مادرید، در روز 23 ژانویه 1973 توسط یک جوان فلسطینی به قتل رسید. موساد پس از این ترور عملیاتی فرعی برای رهیابی و ترور قاتلین کوهن ترتیب داد، و در نهایت سه فلسطینی که در طراحی و ترور کوهن درگیر بودند، ترور شدند. ویتوریو اولیوارز (Vittorio Olivares)، یکی از کارمندان ایتالیایی ال آل (El Al) مورد ظن سپتامبر سیاه قرار گرفته و در آوریل 1973 در روم مورد هدف قرار گرفت و کشته شد. ویتوریو اولیوارز وابسته نظامی اسرائیل در ایالات متحده، کلنل یوسف آلون (Yosef Alon)، در روز اول جولای 1973 در شوی چیس مریلند ترور شد. قاتل آلون هیچ گاه بصورت رسمی شناسایی نشد، و FBI پس از ناتوانی در شناسایی مجرمین، تحقیقات را خاتمه داد. اما سپتامبر سیاه طراح و تئوریسین پشت پرده ی این ترور بود. فرد برتون (Fred Burton)، معاون سابق واحد ضد تروریسم دپارتمان سرویس امنیت دیپلماتیک ایالات متحده معاون شرکت خصوصی اطلاعات و مشاوره استراتفور، تحقیق و تفحصی را انجام داد و نتیجه گرفت که قاتل آلون عضو سپتامبر سیاه بود که در سال 2011 توسط موساد به قتل رسید. آمی شاچوری که مشاور کشاورزی بود و در سفلارت اسرائیل در لندن کار می کرد، در روز 19 سپتامبر 1973 توسط سپتامبر سیاه ترور شد. سپتامبر سیاه چندین حمله دیگر بصورت غیرمستقیم علیه اسرائیل بود، شامل حمله ناگهانی به دیپلمات های غربی در سفارت عربستان در خارطوم. اما این گروه بطور رسمی در دسامبر 1974 در سازمان فتح ادغام گردید. یکی از شبه نظامیان سپتامبر سیاه در جریان تسخیر سفارت عربستان در خارطوم واکنش اعراب موج اول ترورها از اکتبر 1972 تا اوایل 1973، موجب آشفتگی و سردرگمی در میان مسئولان فلسطینی گردید. اما حمله به لبنان – طی عملیات چشمه جوانان در آوریل 1973 – شوکی حقیقی به جهان عرب وارد ساخت. عملیات بی پروا و جسارت آمیز اسرائیل، همراه با این حقیقت که رهبران ارشد سازمان نظیر یاسر عرفات، ابو ایاد و علی حسن سلامه تنها چند یارد از محل درگیری ها فاصله داشتند، با ایجاد این باور کمک نمود که اسرائیل قادر به حمله به ایشان، در هر زمان و هر مکان است. همچنین موجب عزای عمومی گردید. در مراسم تشییع قربانیان حمله، نیم میلیون نفر به خیابان های بیروت آمدند. نزدیک به شش سال بعد، یکصد هزار نفر، شامل عرفات، به همان شهر آمدند تا [شهید] سلامه را به خاک بسپارند. عملیات همچنین موجب شد که برخی از دولت های عربی که کمتر مواضع رادیکال [نسبت به اسرائیل] داشتند، برای توقف حملات علیه اهداف اسرائیلی فشارهایی را به فسلطینیان وارد ساختند و تهدید نمودند که درصورت استفاده از گذرنامه این کشورها برای حمله به اهداف اسرائیلی، کمک های خود را به فلسطینیان قطع خواهند نمود. در نتیجه، برخی گروه های شبه نظامی فلسطینی، اقدام به جعل اسناد اسرائیلی [برای انجام حملات علیه اهداف این کشور] نمودند. انتقادها هارون کلین، در کتاب خود با عنوان «ضربت متقابل» (Striking Back)، - که عنوان می دارد وی کتاب خود را بر پایه بخش بزرگی از مصاحبه های خام با افسران کلیدی موساد که درگیر عملیات های انتقام جویانه بودند - ادعا می کند که موساد تنها یک نفر را که مستقیماً با کشتار [واقعه المپیک مونیخ] مرتبط بود را به قتل [شهادت] رسانده است. آن مرد، آتف بسیسو (Atef Bseiso) بود که در سال 1992 در پاریس به قتل رسید. کلین ادمه می دهد که اطلاعات درمورد وائل زعیتر (Wael Zwaiter)، اولین فلسطینی که مرد [به شهادت رسید]، تأیید نشده و غیر قابل استناد بود. با نگاهی به گذشته، ترور وی یک اشتباه بود. او همراه با جزئیات، عنوان می دارد که طراحان اصلی و مجریان مونیخ، در میان محافظین خود در بلوک شرق و جهان عرب پنهان شده بودند و اسرائیل نمی توانست بدان ها دست پیدا نماید. بیشتر کسانی که کشته شدند، شخصیت های سطح پایین فلسطینیان بودند که در سراسر اروپای غربی سرگردان و بدون محافظ بودند. "مقامات امنیتی اسرائیلی عنوان داشتند که این مردان کشته شده مسئول رخداد مونیخ بودند، بیانیه های PLO برای آن ها تنظمی شد که بدان ها وجهه ای مهم بخشید، و بدین ترتیب تصویری از موساد بدست آمد که قدرت تجارت مرگ [ترور] آن افزون و افزون تر خواهد شد." کارکرد عملیات نه تنها تنبیه مرتکبین جنایت مونیخ، که سردرگمی و بازدارندگی اقدامات تروریستی آتی بود. کلین می نویسد : "برای هدف ثانویه، یک عضو فعال مرده ی PLO به خوبی دیگری بود [منظور نویسنده این است که اگر قادر به یافتن فرد از قبل نشان گذاری شده نمی شدند، ترور عضو فعالی دیگر به همان اندازه برای ایشان مطلوبیت داشت.]. کلین از یکی از منابع ارشد اطلاعاتی نقل قول می کند : "خون ما به جوش آمده بود. وقتی اطلاعات ما دلالت بر یک نفر می نمود، ما با ذره بین به دنبال بررسی آن راه نمی افتادیم. [منظور این است که صحت و سقم اطلاعات مربوط را چندان به دقت مورد بررسی قرار نمی دادیم.]". ابو داوود، یکی از طراحان اصلی عملیات مونیخ، قبل از اکران فیلم مونیخ [فیلم Munich به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که روایتگر عملیات خشم خدا و تبعات آن بود.] در مصاحبه ها عنوان داشت : "من در سال 1995 به رام الله بازگشتم، و اسرائیل می دانست که من طراح عملیات مونیخ بودم". رهبر سپتامبر سیاه، ابو ایاد، همچنین توسط اسرائیل کشته نشد، اگرچه وی در سال 1991 در تونس، توسط سازمان ابو نضال ترور شد. رئیس سابق موساد زوی زمیر عکس این موضوع را در مصاحبه ای در سال 2006 عنوان داشت، هنگامی که وی گفت "اسرائیل بیشتر علاقه داشت تا به بنیان ها و زیربنای سازمان های تروریستی در اروپا حمله نماید تا کسانی که مستقیماً مسئولیت مونیخ را بعهده داشتند". "ما چاره ای جز آغاز تدابیر بازدارنده نداشتیم." با تداوم عملیات ها، بستگان مقتولین مونیخ از وقایع مطلند. سیمون ریو می نویسد که برخی [از این عملیات] حمایت می کردند، در حالی که دیگران، شامل همسر آندره اشپیلتزر (Andre Splitzer) شمشیر باز، نسبت به آن دمدمی مزاج بودند [گاهی حمایت و گاهی انتقاد می کردند.]. همسر افسر موساد ترور شده، باروخ کوهن، این عملیات، بویژه عملیات های جانبی که علیه قاتلین همسر وی انجام گرفت را، انزجار آمیز [در اصل تهوع آمیز – Sickening ] دانست. براساس گفته های رونن برگمن (Ronen Bergman - مسئول تهیه اخبار امنیتی روزنامه ی اسرائیلی یعودیت آهرونوث و کارشناس موساد) : "این عملیات بیشتر تروریسم PLO را خارج از مرزهای اسرائیل متوقف ساخت. آیا آن به هر طریقی، به آوردن صلح در خاورمیانه کمکی نمود؟ خیر. از دیدگاه استراتژیک، آن یک شکست کامل بود." مأمور سابق کاتسا موساد ویکتور آستروفسکی عنوان داشت که برنامه میر موساد را زمین گیر نمود، بعبارت دیگر تمرکز سنگین روی مردم و عملیات های PLO، انرژی زیادی از آن ها برای جمع آوری اطلاعات از همسایگان اسرائیل گرفت. این موجب اشتباه موساد در از دست دادن علائم هشدار دهنده جنگ یوم کیپور [نبرد Yom Kippur یا جنگ رمضان که با حمله ی غافلگیرانه ی مصر، سوریه، عراق و اردن به اسرائیل در روز یوم کیپور که در ابتدا با پیروزی های چشمگیر ارتش مصر همراه شد، اما با طرح متهورانه ی آریل شارون، عملیات به گونه ای پیش رفت که در نهایت تنها وساطت و هشدار شوروی بود که اسرائیل را از تسخیر دمشق و قاهره منصرف نمود.] در سال 1973 گردید که موجب غافلگیر شدن نیروهای دفاعی اسرائیل شد. در فرهنگ عامه کتاب تحت عنوان «انتقام : داستانی واقعی از یک تیم ضد تروریست اسرائیلی» نوشته روزنامه نگار کانادایی، جرج یوناس (George Jonas) در سال 1984، داستان یک جوخه ی ترور اسرائیلی از نگاه رهبر تیم ترور و مأمور سابق موساد، آونر را نقل می کند. آونر ادعا می شود نامی ساختگی برای یووآل آویو (Yuval Aviv)، یک اسرائیلی که در حال حاضر آژانس تحقیقات در شهر نیویورک را اداره می کند، بوده است [و در سال 1981 یوناس به سراغ آویو که عنوان می شد در این عملیات نقش داشته است، رفته و اطلاعاتی را از وی کسب نموده بود.]. با این وجود، یوناس انکار می کند که آویو، منبع وی برای نگارش «انتقام» [منظور، عنوان کتاب وی است] بوده است، اگرچه منابع مستقل، تأیید بررسی مستندات پشت گفته های یوناس را صورت نداده اند. یوناس به مسئول سابق سرویس امنیتی پلیس سلطنتی کوهستان کانادا [از شاخه های سابق پلیس سلطنتی کوهستان کانادا]، جان استارنس (John Starnes) استناد نمود، که عنوان داشته بود به منابعی که داستان را روایت نموده اند، اعتماد دارد. جدای از این، مسئول وقت موساد، زوی زمیر عنوان داشته بود که وی هرگز آویو را نمی شناخته است. چندین افسر سابق موساد که در عملیات خشم خدا مشارکت داشتند نیز به روزنامه نگاری انگلیسی عنوان داشتد که نسخه عنوان شده وقایع توسط یووآل آویو دقیق نیست. پس از انتشار کتاب ر سال 1984، کتاب در لیست بهترین فروش کتاب های تخیلی و غیر تخیلی بریتانیا قرار گرفت. پس از آن، دو فیلم از کتاب انتقام، اقتباس نمودند. در سال 1986، مایکل اندرسون فیلمی را برای HBO ساخت با نام شمشیر گیدئون (Sword of Gideon). استیون اسپیلبرگ دومین فیلم را بر این اساس، در دسامبر 2005 ساخت با عنوان مونیخ (Munich). هر دو فیلم از عنوان ساختگی یووآل آویو، آونر استفاده کرده و بخشی از آن را به حساب خود تغییر دادند. فیلم زیبای مونیخ؛ اثر استیون اسپیلبرگ پایان ========================================== در انتها از تمامی دوستان که بزرگواری نموده و تاپیک را مطالعه نمودند تشکر و قدردانی می نمایم. امیدوارم این عزیزان با ارائه ی نقطه نظرات خود، ضمن کمک به حقیر برای تعدیل و اصلاح تاپیک، بر دانش بنده افزوده و به غنی تر شدن تاپیک کمک نمایند.
-
1 پسندیده شدهقسمت دوم ترور شاهزاده ی سرخ موساد جستجو برای دست یافتن به علی حسن سلامه، ملقب به شاهزاده ی سرخ را ادامه داد؛ کسی که مسئول نیروی 17 (Force 17) و به اعتقاد اسرائیل، مسئول اصلی عملیات های سپتامبر سیاه و مغز متفکر پشت کشتار مونیخ بود. این باور توسط مقامات رسمی سپتامبر سیاه به چالش کشیده شد، که گفته می شد در حالی که وی در حملات بسیاری در اروپا نقش داشته است، ولی سلامه ارتباطی به وقایع مونیخ نداشته است. تصویر سمت راست : علی حسن سلامه در میان یاسر عرفات، رهبر فقید فلسطینیان و صائب سلام، نخست وزیر وقت لبنان تصویر سمت چپ : علی حسن سلامه در حال دست دادن با پیر جمیل، بنیانگزار حزب فالانژیست لبنان. پسر پیر جمیل، بشیر نیز در بین این دو دیده می شود. تقریباً یک سال پس از مونیخ، موساد به این باور رسید که بالاخره سلامه را در شهری کوچک در نروژ به نام لیل همر شناسایی کرده اند. در روز 21 جولای 1973، در پی واقعه ای که به واقعه ی لیل همر معروف شد، یک تیم از مأمورین موساد احمد بوشیخی (Ahmed Bouchikhi)، پیشخدمت مراکشی الاصل را ترور نمودند. فردی که اصلاً ارتباطی با حمله ی مونیخ و سپتامبر سیاه نداشت و در پی شناسایی غلط بوشیخی (که فکر می کردند علی حسن سلامه است.)، به قتل رسید. شش مأمور مساد، شامل دو زن، توسط پلیس محلی دستگیر شدند در حالی که دیگر اعضای گروه، شامل رهبر تیم، مایکل هراری به اسرائیل گریختند. پنج عضو دستگیر شده محکوم به مشارکت در قتل و زندانی شدند، اما در سال 1975 آزاد شده و به اسرائیل بازگشتند. ویکتور استروفسکی ادعا می می کند که سلامه با استفاده از ارائه ی اطلاعات غلط درخصوص محل سکونت خود، از موساد استفاده ی ابزاری نمود. بازسازی صحنه ی ترور احمد بوشیخی در لیل همر در ژانویه ی 1974، مأمورین موساد بطور مخفیانه عازم سوئیس شدند؛ پس از دریافت اطلاعاتی که حاکی از ملاقات احتمالی سران PLO با سلامه در یک کلیسا در روز 12 ژانویه بود. دو تروریست در زمان ملاقات وارد کلیسا شدند، و با سه مرد عرب مواجه شدند. یکی از آنها به سمت سلاح خود می رود، اما هر سه نفر بلافاصله هدف قرار گرفته و کشته شدند. مأمورین موساد جستجو برای یافتن سلامه را در کلیسا ادامه می دهند، اما موفق به یافتن وی نمی شوند. در زمانی کوتاه، تصمیم بر لغو عملیات و فرار گرفته می شود. مدت کوتاه پس از آن، سه مأمور موساد برای ملاقات با منبعی که پیشنهاد ارائه اطلاعاتی درخصوص سلامه را داشت، عازم لندن شدند. هنگامی که منبع، قادر به حضور در ملاقات نمی شود، اعضای تیم مضنون می شوند که در حال تعقیب هستند. یک قاتل اجاره ای زن موفق به اغوای یکی از مأموریت در یک هتل می شود و وی را در اتاق هتل به قتل می رساند. اعضای تیم موساد سه ماه بعد زن قاتل را در آمستردام پیدا می کنند، و در روز 21 آگوست وی در نزدیک خانه خود کشته می شود در حالی که بطور غریزی در تلاش برای یافتن سلاحی برای مقابله با تیم بود. منابع محلی اذعان داشتند که وی، یک قاتل غیروابسته بود، و هیچگاه مشخص نشد که دقیقاً چه کسی برای کشتن مأمور، با وی قرارداد بسته بود. رهبر تیم کیدون بعدها برای اقدام خارج از اهداف تعیین شده ی مأموریت مورد بازخواست قرار گرفت و توبیخ شد. یکی از اعضای تیم گفت "بیشتر قربانیان ما قبل از مرگ برای جان خود التماس می کردند؛ اما نه این زن. او متفاوت بود. او التماس نکرد. او مستقیماً در چشمان ما، با نگاهی سرد و مملو از نفرت نگاه کرد. صورت وی بازتاب احساسی نبود جز تمسخر و خشم؛ قبل از آنکه ما وی را بکشیم." به دنبال این حادثه، فرمانده عملیات مایکل هاراری دستور لغو عملیات ترور سلامه را داد. تیم کیدون، اگرچه تصمیم به نادیده گرفتن دستور و تلاشی دیگر برای کشتن سلامه گرفت. اطلاعات محرمانه حاکی از حضور سلامه در خانه ای در شهر تریفای اسپانیا بود. به محض رسیدن سه مأمور موساد به منزل مورد نظر، با یکی از محافظان عرب مواجه می شوند. محافظ با سلاح AK-47 خود بلافاصله تیراندازی نموده و بدین ترتیب عملیات لغو و تیم به سمت خانه ی امن می گریزند. پس از واقعه ی لیل هامر، خشم جهانی برای قتل اشتباه رخ داده، موجب می شود که گلدا مایر بلافاصله دستور تعلیق عملیات خشم خدا را صادر نماید. به منظور اقناع تیم تحقیق و تفحص نروژی و در ارتباط با دستگیری مأمورین، توافق حاصل شد که موساد دارایی های خود را از اروپا فراخوان نمایند، منجمله خانه های امن، مأموران و متدهای عملیات. پنج سال بعد، تصمیم به از سرگیری عملیات تحت نظر نخست وزیر جدید مناخیم بگین (Menachem Begin) و یافتن کسانی که در لیست باقی مانده بودند گرفته می شود. موساد تعقیب رفت و آمد سلامه را پس از ردیابی وی در بیروت در پائیز 1978 را آغاز می نماید. در نوامبر 1978، یک مأمور زن موساد که خود را اریکا چمبرز (Erica Chambers) معرفی کرده بود با پاسپورتی بریتانیایی که در سال 1975 صادر شده بود وارد لبنان شد و آپارتمانی را در رو وردون (Rue Verdun)، اجازه کرد؛ خیابانی که به کرات توسط سلامه مورد استفاده قرار می گرفت. اریکا چمبرز؛ زنی که اطلاعات رفت و آمد سلامه را در اختیار تروریست های موساد قرار داد چندین مأمور دیگر که دو تن از آن ها با نام های مستعار پیتر سکریور (Peter Scriver) و رونالد کولبرگ (Ronald Kolberg) بودند، با پاسپورت های بریتانیایی و کانادایی رسیدند. مدتی پس از حضور، یک دستگاه فولکس واگن با بمب پلاستیکی در کنار خیابان رو وردون پارک شد که توسط آپارتمان اجاره ای مورد مشاهده قرار می گرفت. در ساعت 3:35 بعد از ظهر روز 22 ژانویه ی 1979، هنگامی که سلامه و چهار محافظ وی با اتومبیل شورلت استیشن واگن خود در خیابان در حرکت بودند، بمب درون فولکس با هدایت از آپارتمان اجاره ای منفجر و منجر به کشته شدن [شهادت] تمامی سرنشینان خودرو گردید. مردان مسلح فلسطینی، در کنار خودروی نابود شده ی سلامه پس از پنج تلاش ناموفق، موساد موفق به ترور علی حسن سلامه گردید. اگرچه، اثر انفجار منجر به کشته شدن چهار عابر بیگناه دیگر، شامل یک دانش آموز بریتانیایی و یک راهبه آلمانی و زخمی شدن 18 نفر دیگر از مردم گردید. بلافاصله به دنبال عملیات، سه مأمور موساد بدون به جا گذاشتن ردی از کشور گریختند، در حالی که برخی بر این باورند که بالای 14 مأمور در این عملیات دخالت داشتند. گروگان گیرندگان مونیخ سه نفر از هشت تروریستی که مسئولیت اجرای کشتار مونیخ را بعهده داشتند، از حمله ی نیروهای نجات آلمانی در فرودگاه فورستن فلد براک (Furstenfeldbruck) در روز ششم سپتامبر 1972 جان سالم بدر بردند و به دست آلمانی ها بازداشت شدند : جمال الغشی (Jamal Al-Ghashey)، عدنان الغشی (Adnan Al-Ghashey)، و محمد صفادی (Mohammed Safady). در روز 29 اکتبر، آن ها؛ در ازای معاوضه با گروگان هایی که با گروگان گیری پرواز شماره 615 لوفت هانزا گرفتار شده بودند؛ آزاد شدند و به لیبی منتقل شدند، و در آن جا پنهان شدند. به نظر می رسد که عدنان الغشی و محمد صفادی، هر دو توسط موساد، چند سال پس از کشتار [واقعه مونیخ] ترور شده اند. الغشی هنگامی که تماسی با پسرعموی خود در گلف استیت (Gulf State) برقرار کرد شناسایی گردید و صفادی در برقراری ارتباط با خانواده ی خود در لبنان. این ادعا توسط هارون کلین (Aaron J. Klein) به چالش کشیده شد؛ چرا که وی نوشت عدنان بر اثر نارسایی قلبی در دهه ی 70 مرد و صفادی به دست مسیحیان فالانژیست در لبنان در اوایل دهه ی 80 کشته شد. اگرچه، در جولای 2005، توفیق تیراوی (Tawfiq Tirawi)، از کهنه سربازان PLO به کلین گفت که صفادی، که تیراوی ادعا می کرد که دوست نزدیک وی است، زنده است. جمال الغشی نیز در شمال آفریقا پنهان شد، و باور این است که وی در تونس زندگی می کند. آخرین بار وی در سال 1999 دیده شد، هنگامی که وی با کارگردان کوین مک دونالد (Kevin MacDonalad) برای مستند یک روز در سپتامبر (One Day in September) مصاحبه نمود. سایر اقدامات در کنار ترورهای مستقیم، موساد از ابزار گوناگون دیگری برای دادن پاسخ به کشتار مونیخ و بازدارندگی آتی اقدامات تروریستی استفاده نمود. موساد یک رشته عملیات «نامه های بمبی» (Letter Bombs) را بر علیه مقامات فلسطینی در سراسر اروپا براه انداخت. بنی موریس (Benny Morris) تاریخدان می نویسد که این حملات موجب جراحت های غیرمرگبار برای اهداف می گردید، که شامل افرادی در الجزایر و لیبی، دانش آموزان فلسطینی فعال در بن و کپنهاک، و مقامات هلال احمر در استکهلم بود. کلین همچنین خبر از واقعه ای در قاهره داد که طی آن به علت بد عمل کردن بمب، موجب رهایی یافتن دو هدف فلسطینی گردید. مأمور سابق موساد کاتسا، ویکتور آستروفسکی اذعان می دارد که موساد همچنین به تاکتیک های جنگ روانی نظیر صدور اعلامیه های درگذشت مبارزین زنده و ارسال اطلاعات محرمانه شخصی به دیگران دست می زد. ریو اظهار می دارد که موساد به مقامات سطح پایین فلسطینی تماس برقرار نموده و پس از افشاء اطلاعات شخصی ایشان، آن ها را از هرگونه همکاری و مشارکت در فعالیت های فلسطینیان بر حذر می داشت. جاسوس بریتانیایی، گوردون توماس (Gordon Thomas) می نویسد که چند ساعت قبل از آنکه هر مبارز ترور شود، خانواده ی ایشان یک دسته گل به همراه کارت تسلیتی دریافت می داشتند که روی آن نوشته شده بود : «یک یادگاری که بدانید ما نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم.». توماس همچنین اظهار می دارد که پس از هر قتل، واحد جنگ روانی موساد نکاتی را درمورد مبارز کشته شده برای روزنامه های عربی زبان سراسر خاورمیانه فاش می کرد. دیگر ترورها جندین ترور یا تلاش برای ترور دیگر نیز منتسب به عملیات «خشم خدا» بوده است، اگر چه درخصوص اینکه موساد پشت آن ها بوده است یا سایر گروه های جدا شده فلسطینی، تردید وجود دارد. صبری خلیل البنا معروف به ابو نضال؛ بنیانگزار سازمان ابو نضال - تصویر سمت چپ : ابونضال در سال 1976 اولین ترور در چهارم ژانویه 1978 رخ داد، هنگامی که سعید حمامی (Said Hammami)، جانشین PLO در لندن، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. این شک وجود دارد که ترور، کار موساد بوده است یا سازمان ابو نضال (Abu Nidal Organization). در سوم آگوست 1978، عزالدین کلک (Ezzedine Kalak)، رئیس دفتر PLO در پاریس، و معاون وی حمد عدنان (Hamad Adnan) در دفتر خود در ساختمان اتحادیه عرب کشته شدند. سه عضو دیگر اتحادیه عرب و کارکنان PLO زخمی شدند. این حمله نیز معلوم نیست کار موساد بوده است یا سازمان ابو نضال. در روز 27 جولای 1979، زهیر محسن (Zuheir Mohsen)، مسئول عملیات های نظامی PLO در کان فرانسه ترور شد؛ درست پس از خروج از کازینو. مسئولیت این عملیات بعهده موساد، دیگر فلسطینیان و یا احتمالاً مصری ها بود. در یکم ژوئن 1981، نعیم خادر (Naim Khader)، جانشین PLO در بلژیک، در شهر بروکسل ترور شد. مقامات رسمی دفتر اطلاعات و ارتباطات PLO در بروکسل بیانیه ای صادر کردند که در آن، اسرائیل را متهم به دست داشتن در این ترور نمودند. ابو داوود (Abu Daoud)، یکی از فرماندهان سپتامبر سیاه که عنوان شده بود در طراحی حمله مونیخ کمک نموده است، در روز 1 آگوست 1981 چندین بار مورد هدف گلوله ی افراد مسلح در کافه هتل ورشو قرار گرفت. داود از این حمله جان سالم به در برد. مشخص نیست این حمله توسط موساد و یا دیگر گروه های جدا شده ی فلسطینی صورت پذیرفته است. داود عنوان داشت که حمله توسط مأمور دو جانبه ی فلسطینی موساد، که سال ها بعد به قتل رسید انجام پذیرفته است. در روز اول مارس 1982، نبیل وادی ارانکی (Nabil Wadi Aranki)، از مقامات PLO در مادرید کشته شد. در روز هشتم ژوئن 1992، مسئول اطلاعات PLO آتف بسیسو (Atef Bseiso) در پاریس هدف گلوله ی دو فرد مسلح مجهز به صدا خفه کن قرار گرفت و کشته شد. در حالی که PLO و کتابی نویسنده ی اسرائیلی هارون کلین نوشته است، موساد را مقصر این ترور دانستند، اما گزارشاتی دیگر حاکی از دست داشتن سازمان ابو نضال بوده است. پایان قسمت دوم ======================================================== در قسمت سوم، به واکنش سپتامبر سیاه و جهان عرب به این ترورها پرداخته خواهد شد. خون در برابر خون و ضربات متقابل. بازی ئرور و بازیخوانی موساد برای جلوگیری از ترورها. توصیه می شود قسمت سوم را از دست ندهید. پ.ن 1 : با توجه به حساس بودن داستان سازمان ابونضال و متأسفانه عدم وجود منبعی مناسب در وب فارسی درخصوص این سازمان، ان شاءالله به زودی این سازمان، فعالیت ها، مشی فکری و ایدئولوژیک، عملیات ها و نتایج آن را تقدیم حضور دوستان خواهم نمود. پ.ن 2 : ان شاءالله در پستی کوتاه بین قسمت دوم و سوم، به داستان ورود اریکا چمبرز به لبنان و نقش وی در ماجرای ترور سلامه بیشتر پرداخته خواهد شد.
-
1 پسندیده شده"نسل کشی ارامنه" که به "هولوکاست ارامنه" نیز شهرت دارد، کشتار جمعی ارمنیان ساکن سرزمینهای تحت کنترل امپراتوری عثمانی در خلال و پس از جنگ جهانی اول به دست دولت عثمانی و رهبران قیام "ترکان جوان" است. در سال 1915 میلادی در خلال جنگ جهانی اول و با فرصتی که جنگ فراهم آورده بود، امپراتوری عثمانی با برنامهای از پیش تعیین شده در شب 24 آوریل صدها تن از رهبران سیاسی و روشنفکران ارمنی را دستگیر و به قتل رساند. بنابر برخي اقوال تاريخي، پس از آن در فاصله سالهای 1915 تا 1923 میلادی بیش از 1.5 میلیون ارمنی ساکن ارمنستان غربی بر پایه طرح و برنامهریزی مسنجم سردمداران امپراتوری عثمانی و در اجرای سیاست نژادپرستانه حزب حاکم در آن زمان به نام اتحاد و ترقی، ملقب به ترکهای جوان به قتل رسیدند. قتلعام، قرار دادن در معرض اوضاع زندگی نامناسب، تقسیم اطفال ارمنی بین گروههای دیگر، کوچ اجباری و مهاجرتی که منتهی به زوال قوای جسمی کلی و جزئی آنان شد از جمله اتفاقاتي بود که براي ارمنيان در اين زمان افتاد. طی این واقعه به دستور دولت عثماني حدود 300 تن از رهبران، روحانيون، انديشمندان، نويسندگان و سياستمداران ارمني دستگير و پس از انتقال به کشتارگاه همگي به طرز فجيعي کشته شدند و اين سرآغاز قتلعام بود چرا که در همان روز حدود پنج هزار تن از ارمنيان استانبول نيز در کوچهها و منازلشان به قتل رسيدند. از فرداي 24 آوريل سربازان عثماني به شهرها و روستاهاي ارمنينشين رفتند و آنها را به اين بهانه که در منطقه جنگي قرار دارند و بايد به مکانهاي امن منتقل شوند از خانههايشان بيرون کشيدند اما آنان گروههاي ارمنيان را که بيشتر شامل زنان، کودکان و سالخوردگان بودند به صورت کاروانهايي به طرف تبعيدگاه روانه ميساختند و اين تبعيدگاه صحراي مرکزي سوريه واقع در منطقه ديرالزور در نزديکي حلب بود. با این همه دولت ترکيه نسل کشی ارمنيان را تکذيب و ادعا ميکند که ارمنيان تنها از منطقه جنگي شرقي منتقل شدهاند و با ناچيز خواندن شمار قربانيان آنها را قربانیان درگیری های قومی می داند. اجساد ارامنه قربانی شده در "بایبورت" غارت و ویرانی شهر "آدنا" یک سال پس از به قدرت رسیدن "ترکان جوان" در عثمانی. یکی از بازماندگان قتل عام ارامنه در "دیرالزور" در حال مشاهده استخوانهای اجساد در بیابان. 1915 مرگ کودک گرسنه در خیابان های "ایروان" زن ارمنی در کنار جسد یکی از فرزندانش که در حلب بر اثر گرسنگی جان داده است. اجساد زنان و کودکان قربانی نسل کشی در ارمنستان در مکانی نامعلوم اعدام چهره های سرشناس ارامنه به دست سربازان عثمانی دو نفر از سه رهبر "ترکهای جوان" انور پاشا(وسط) همراه با جمال پاشا (سمت راست) در سفر به اورشلیم در سال 1915. کودکان بی سرپرست ارمنی منتظر انتقال به خاک اردوگاه های مهاجران در یونان مهاجرت اجباری ارامنه از سرزمین های خود به سوی حلب کوکان مهاجر ارمنی در اردوگاه های یونان اردوگاه آوارگان ارمنی در سوریه کودکان ارمنی آواره در حلب زن ارمنی و دو کودکش در "دیرالزور" زن و کودک ارمنی آواره سوریه کمک های مردمی را دریافت می کنند. محل اقامت آوارگان ارمنی در سوریه یکی از کودکان گرسنه ارمنی در اردوگاه آوارگان در سوریه نشان دادن تکه نان به زنان و کودکان گرسنه ارمنی زنان و کودکان گرسنه ارمنی زن و کودک گرسنه ارمنی در حلب اجساد کودکان ارمنی مردمان گرسنه و در حال مرگ اجساد زن و کودک ارمنی دفن اجساد ارامنه در ارزروم - ترکیه سرهای بریده شده ارامنه کودک ارمنی در حال تماشای جسد مرد کشته شده اجساد کشته شدگان اجساد کودکان ارمنی -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه کاربران گرامی در این تاپیک مطالبی در مورد جنایات جنگی ارتش امپراتوری ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم همراه با تصاویر تقدیم دوستان میکنم...(امیدوارم زیاد تکراری نباشه) اطلاعاتی در مورد کشور ژاپن : مجمع الجزایر ژاپن کشوری است در اقیانوس آرام واقع در آسیای شمال شرقی است و سومین اقتصاد بزرگ جهان را از نظر تولید ناخالص داخلی دارد. ژاپن یک کشور پادشاهی است که برمبنای قانون اساسی اداره میشود.ژاپن کشوری است کاملاً محصور شده در آب که از طریق مرز آبی با کشورهای چین، کره جنوبی و کره شمالی و روسیه همسایهاست. ژاپن با جمعیتی در حدود ۱۲۸ میلیون نفر دهمین کشور پرجمعیت جهان است.ژاپنیها کشورشان را «نیپون کوکو» خطاب میکنند که به معنی خاستگاه خورشید است. امپراتور ژاپن در جنگ جهانی دوم : هیروهیتو یا امپراتور شووا (زادهٔ ۲۹ آوریل ۱۹۰۱ ) یکصد وبیست وچهارمین امپراتور ژاپن بود که پس از مرگ پدرش به مقام امپراتوری نایل گردید، وی بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ امپراتور این کشور بود و تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم وی را پسر آسمان میخواندند . طبق قوانین ژاپن در آن موقع امپراتور را پسر آسمان مینامیدند و بجز افراد خاص هر کس به امپراتور چشم می دوخت و به او نگاه میکرد، فوراً با شمشیر سرش از تن جدا می شد . به این دلیل عده ای از تاریخنگاران او را فردی خودخواه و نادرست میدانند. در زمان حکومت وی ارتش ژاپن منچوری را اشغال کرد . او با آدولف هیتلر و بنیتو موسولینی پیمان اتحاد بست و با آغاز جنگ جهانی دوم دستور حمله به مستعمرات انگلستان و فرانسه در جنوب شرقی آسیا را صادر کرد همچنین در سال ۱۹۴۱ فرمان بمب باران بندر پرل هاربر آمریکا را داد . پرچم آفتاب تابان (نماد ارتش ژاپن) نواحی اشغال شده توسط امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم اشغال شهر نانجينگ در روز 13 دسامبر سال 1937 میلادی سربازان ارتش ژاپن پس از 3 روز بمباران بی وقفه شهر نانجینگ یا نانکینگ (نانکن آن روزگار) در مرکز چین وارد این شهر می شوند.ورود سربازان ژاپنی به شهر نانجینگ برای اهالی فاجعه بار بود. ژاپنی ها بلافاصله پس از تصرف شهر دست به قتل عام های گسترده و بی رحمانه می زنند. سربازان ژاپنی انبوه مردان ، زنان ، کودکان و سالمندان شهر نانجینگ را با سرنیزه یا شمشیر به قتل می رساندند. آنها با توسل به وحشیانه ترین شیوه ها مردم نانجینگ را قتل عام کردند. سربازان ژاپنی دست به تجاوزهای جمعی زده و برای تفریح دست و پای مردم بی گناه را قطع کرده و با سر نیزه شکم زنان باردار را دریده و جنین آنها را بیرون کشیده و به هوا پرتاب می کردند. قتل عام نانجینگ در میان جنایات علیه بشریت که در قرن بیستم رخ دادند دارای جایگاه ویژه ای است . همه چیز از سال 1931 میلادی آغاز شد. هنگامی که با موافقت هیروهیتو ، امپراتور ژاپن یک گروه از ژنرال های ملی گرای افراطی در توکیو به قدرت رسیدند. آنها از جنگ داخلی چین سود جسته و ابتدا منطقه منچوری را تصرف کرده و آن را به عنوان یک کشور تحت قیمومت ژاپن به نام منچوکوئو درآورند. ژاپنی ها، امپراتور سابق چین ، پویی «بی اختیار» را حاکم این کشور پوشالی کردند. از آن پس نیروهای ارتش ژاپن شروع به پیشروی در شمال چین کردند. در روز 7 ژوییه سال 1937میلادی ژاپنی ها از یک حادثه در پل مارکوپولو در نزدیکی شهر پکن بهانه ای ساختند تا دست به یک هجوم ناگهانی و گسترده برای اشغال سراسر خاک چین بزنند. در چند ماه ، سربازان ژاپنی بیش از یک میلیون کیلومتر مربع از خاک چین که بیش از 60 میلیون جمعیت داشت را تصرف کردند. سربازان ژاپنی برای سرکوب هرگونه مقاومت داخلی به طور سیستماتیک مرتکب وحشیانه ترین اعمال علیه غیرنظامیان بیگناه چینی می شدند. قتل عام ها به صورت یک قاعده درآمد. پس از تصرف شهر نانجینگ ، پایتخت سابق کشور چین و مقر موقت دولت چیانگ کای چک ، قتل عام ها ابعاد گسترده ای یافتند. چیانگ کای چک ، رهبر کومینتانگ با رقیبان کمونیست علیه دشمن مشترک متحد شد و مبارزه علیه اشغالگران را از مناطق جنوبی چین رهبری می کرد. این وضع تا شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم در سال 1945 میلادی و خروج ژاپنی ها از خاک چین ادامه داشت. در جریان حمله ژاپن به چین، ژاپنیها در مجموع ده میلیون چینی را مستقیم و یا غیر مستقیم کشتند. هنوز نسل سالخورده چین خاطره این دوران وحشت بار را فراموش نکرده اند و هر سال برای بیش از 300 هزار نفر از قربانیان بیگناه شهر نانجینگ مراسم دعا برگزار می کنند. اجساد غیر نظامیان چینی که توسط ارتش ژاپن کشته شده اند سرباز ژاپنی در کنار اجساد کشته شدگان چینی یکی دیگر از جنایات جنگی ژاپنیها مسابقه قطع سر صد اسیر بود. روزنامههای ژاپنی با آب و تاب گزارشهایی را پخش میکردند که در آن یکی از افسران ژاپنی، مثلاً در فیلیپین، موفق شده بود رکورد قطع کردن سر صد اسیر را چند صدم ثانیه بهبود ببخشد. گردن زدن غیر نظامیان چینی [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/ui0_19.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/q8tp_24.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/0hr_18.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/vf6o_26.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/5sjp_58.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/lb9_57.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/djap_40.jpg][/url] اعدام مرد چینی توسط سرباز ژاپنی [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/xr03_22.jpg][/url] اعدام مرد چینی توسط سر نیزه [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/zmbr_23.jpg][/url] زنده به گور کردن عیرنظامیان چینی [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/zcmt_25.jpg][/url] کودک چینی بر بالای سرنیزه سربازان ژاپنی [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/mi8_39.jpg][/url] فرو کردن سر نیزه یر سینه جسد مرد چینی [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/jgw_56.jpg][/url] برای زنان سرزمینهای اشغال شده فاشیسم ژاپنی در شکل بردگی جنسی ظهور می کرد.زنان و دختران جوانی که از چین،اندونزی،کره،استرالیا بعنوان برده جنسی در خدمت سربازان ژاپنی بودند با وعده کار در کارخانه ها فریفته شده و به مکانهای خدمات جنسی انتقال داده می شدند.این زنها در روز 20 تا 30 بار مورد تجاوز قرار گرفته شده و از خشونتهای جنسی و جسمی و بارداری های ناخواسته از رنج می بردند.پس از جنگ بسیاری از این زنان توسط ژاپنی ها برای جلوگیری از رسوایی ملی کشته شدند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/tq9v_29.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/6ru2_28.jpg][/url] واحد 731 جنبه دیگری از جنایت جنگی ژاپن بود که در شهر هاربین چین برای پژوهش در مورد سلاح های بیولوژیکی و شیمیایی برای کشتار جمعی و در راستای توسعه طلبی امپراتوری ژاپن تاسیس شد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/6cx5_30.jpg][/url] برای نمونه در این واحد جراحی بدون بیهوشی روی اسیران جنگی انجام می شد. در مجموع تخمین زده میشود که ژاپنیها روی ۲۷۰۰ اسیر جنگی، از جمله ۱۷ خلبان اسیر آمریکایی عمل جراحی بدون بیهوشی انجام دادهاند و نتایج آن را در محافل علمی گزارش کردهاند. دکتر شیرو ایشی پزشک ژاپنی به تنهایی روی بیش از ۷۰۰ اسیر جنگی سلاحهای بیولوژیکی، قطع عضو بدون بیهوشی، و عمل جراحی بدون بیهوشی تست کرد. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/11i_33.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/bbsr_32.jpg][/url] در سال ۱۹۴۸ سی پزشک و یک پرستار زن به جرم آزمایش سلاحهای بیولوژیکی روی صدها غیر نظامی چینی محاکمه شدند. آنها به اعدام و احکام بلند مدت محکوم شدند اما کمکم آزاد شدند و در سال ۱۹۵۸ دیگر هیچکدام از آنها در زندان نبود. به شیرو ایشی اماننامه داده شده در صورتی که اطلاعات خود از آزمایش روی اسرا را تحویل بدهد، او محاکمه نخواهد شد و نشد. ژاپنیها روشی به اسم راهپیمایی مرگ داشتند که در آن اسیران را اینقدر پیاده راه میبردند تا بیش از ۹۰ درصد آنها میمردند. در بین ده درصدی که زنده میماندند هم تعدادی کشته میشدند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/ai4j_757px-na_127-n-114541.jpg][/url][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/ifda_march_of_death_from_bataan_to_the_prison_camp_-_dead_soldiers.jpg][/url] در نهایت بعد از کشته شدن حدود 10 میلیون چینی و با اعلام شکست آلمان در بهار ۱۹۴۵ هیروهیتو برای حفظ تاج و تخت خود و دفاع از جزیرهٔ ژاپن دستور عقب نشینی ارتش ژاپن از شرق و جنوب شرقی آسیا را صادر کرد . ایالات متحده آمریکا بارها از ژاپن خواست تسلیم شود ولی هیرو هیتو و مقامات نظامی ژاپن نپذیرفتند. سرانجام آمریکا دو بمب اتم در شهرهای هیروشیما و ناگازاکی ژاپن پرتاب کرد . این اقدام آمریکا ضربهٔ سختی بر پیکرهٔ امپراطوری ژاپن وارد آورد، هیرو هیتو با مشاهدهٔ این اوضاع به فکر تسلیم شدن افتاد . عدهای از نظامیان خواستند علیه وی کودتا کنند اما موفق نشدند و سرانجام هیروهیتو در ماه اوت ۱۹۴۵ شرایط ایالات متحدهٔ آمریکا را پذیرفت و ژاپن تسلیم شد . چند روز بعد هیروهیتو طی نطق رادیویی از مردم ژاپن خواست تا این شکست را بپذیرند و در راه ترمیم و پیشرفت کشورشان قدم بردارند همچنین اعلام کرد که از امروز دیگر پسر آسمان نیست و از هیچ قداستی نیز بر خوردار نمیباشد و از این پس همه میتوانند به او نگاه کنند . در محاکمهٔ سران ژاپن توسط ایالات متحده آمریکا، هیروهیتو جان سالم به دربرد و محاکمه نشد اما از آن پس مجبور شد تا منزوی شود و در مسائل سیاسی کشور به هیچ عنوان دخالت نکند و به یک مقام تشریفاتی مبدل گردید . پس ازمرگ وی در سال ۱۹۸۹ بر اثر سرطان پسرش جای او را گرفت.
-
1 پسندیده شدهتسلیم ژاپن در برابر متفقین به دنبال حملات هوايى ژاپن به امريكا در جريان جنگ جهاني دوم، نيروهاي امريكايى نيز به شدت به ژاپن و متصرفاتش حمله برده و تلفات سنگيني به ژاپن وارد کردند. پس از مرگ روزولت رئيس جمهور امريكا معاونش هري ترومن به رياست جمهوري امريكا رسید و اجازه استفاده از بمب اتمی را در جنگ عليه ژاپن صادر كرد. در ششم و نهم آگوست همان سال، دو بمب اتمي بر روي شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي ريخته شد. در اثر انفجار عظيم اين دو بمب و تأثيرات تشعشعات راديواكتيويته ناشي از انفجار آنها، بيش از 200 هزار ژاپني كشته و دهها هزار نفر ديگر مصدوم شدند و خسارات فراواني به بار آمد. 24 ساعت پس از بمباران اتمی ناگازاکی ترومن اعلام کرد اگر ژاپن تسلیم نشود بمباران اتمی ادامه خواهد یافت. دولت ژاپن نیز اعلام کرد به شرط اینکه به موقعیت و مقام امپراتور دست نخورد تسلیم خواهد شد. سرانجام در 15 اگوست سال 1945 ژاپن در برابر ایالات متحده و نیروهای متفقین اعلام تسلیم و نمایندگان ژاپن بر عرشه ناو جنگی یواساس میسوری سند تسلیم ژاپن را امضا کردند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11335_423.jpg][/url] لحظاتی پس از آنکه بمب افکن "آنولا گی" بمب اتمی موسوم به "پسرک را بر روی هیروشیما پرتاب کرد.دوشنبه 6 اوت 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11336_196.jpg][/url] پیش روی سربازان امریکایی از شمال "لوزون" فیلیپین؛ جسد سرباز ژاپنی در تصویر مشهود است. آوریل 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11337_552.jpg][/url] ناوهای امریکایی در حال یورش به "ایووجیما"و تسخیر آن. مارس 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11338_675.jpg][/url] سرباز امریکایی بر بالای گودال اجساد سربازان ژاپنی در جزیره "ایووجیما".مارس 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11339_423.jpg][/url] سربازان ژاپنی پس از محاصره خود را به نیروهای امریکایی تسلیم می کنند. مارس 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11340_923.jpg][/url] حرکت تانک ها و نفربرهای امریکایی در حومه "اوکیناوا". می 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11341_996.jpg][/url] فنگدار نیروی دریایی امریکا در مقابل ویرانه های "اوکینوا" پس از بمباران هوایی. ژوئن 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11342_896.jpg][/url] پرواز بمب افکن های امریکایی بر فراز "فوجی" [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11343_792.jpg][/url] انفجارهای پیاپی پس از بمباران هوایی ساحل "کیوشو" [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11344_716.jpg][/url] نمایی از سوختن شهر "تویاما" در آتش بمب افکن های امریکایی [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11345_278.jpg][/url] منطقه محفوظ از بمب های امریکایی در میان ویرانه های توکیو [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11346_676.jpg][/url] سایه روبرت اوپنهایمر فیزیکدان و سازنده اولین بمب اتمی روی دیوار. ژوئیه 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11347_737.jpg][/url] موج مهیب ناشی از یک انفجار آزمایشی بمب در نیومکزیکو. جولای 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11348_748.jpg][/url] پرتاب صدها بمب از بمب افکن های امریکایی بر فراز "کوبه". ژوئن 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11349_803.jpg][/url] پیکرهای سوخته شهرمندان توکیو پس از آتش بمب افکن های امریکایی. مارس 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11350_485.jpg][/url] ویرانه های توکیو پس از بمباران هوایی توسط بمب افکن های امریکا. سپتامبر 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11351_334.jpg][/url] بمب افکن های امریکایی از فراز دود برخواسته از شهر "کوبه" عبور می کند. ژوئیه 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11352_613.jpg][/url] اولین بمب اتمی ساخته شده برای بمباران ژاپن موسوم به "پسر کوچک" [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11353_793.jpg][/url] سایه شیرفلکه گاز بر روی دیوار ناشی از انفجار اتمی دو کیلومتر دورتر از کانون انفجار در هیروشیما [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11354_327.jpg][/url] یکی از قربانیان انفجار اتمی در هیروشیما [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11355_705.jpg][/url] پنج شنبه نهم اوت 1945 میلادی ، سه روز پس از بمباران اتمی هیروشیما ، یک هواپیمای بی 29 جزیره "تینیان" را با هدف بمباران شهر صنعتی "ککورا" ترک کرد اما به دلیل ابری بودن هوا بمب هایش را بر روی هدف دوم یعنی ناگازاکی فروریخت. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11356_795.jpg][/url] دکتر ناگائی متخصص اشعه ایکس در منطقه ویران شده ناکازاکی؛ وی دو روز بعد در اثر تشعشعات هسته ای درگذشت. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11357_605.jpg][/url] یک سرباز ژاپنی از منطقه ویران شده در اثر بمباران اتمی عبور می کند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11358_826.jpg][/url] بمب موسوم به "مرد چاق" که ناکازاکی را به آتش کشید. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11359_902.jpg][/url] تصویری از لحظه انفجار اتمی ناکازاکی؛ بنا بر آمارهای رسمی در اثر انفجار این بمب 11574 خانه سوخت ، 1326 خانه کاملا ویران شد ، 5509 خانه به شدت آسیب دید و غیر از قربانیان سالهای بعد ، 73884 نفر کشته و 74909 نفر مجروح بر جای گذاشت. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11360_565.jpg][/url] تانک و سربازان شوروی در حال عبور از شهر "دالیان" در چین. 9 اوت 1945 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11361_611.jpg][/url] سربازان شوروی در ساحل رودخانه تحت اشغال "سونگوا" در منچوری [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11362_457.jpg][/url] سربازان ژاپنی اسلحه های خود را به نیروهای شوروی تسلیم می کنند. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11363_460.jpg][/url] گریه اسیر ژاپنی پس از شنیدن خبر تسلیم ژاپن در جزایر "ماریانا" [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11364_789.jpg][/url] شادمانی ملوانان در پرل هاربر پس از شنیدن خبر پایان جنگ [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11365_323.jpg][/url] تجمع مردم در میدان تایمز نیویورک پس از اعلام خبر پایان جنگ [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11366_976.jpg][/url] امضا سند تسلیم توسط نماینده ژاپن بر روی ناو یو اس اس میسوری [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11367_935.jpg][/url] پرواز هواپیماهای امریکایی بر فراز ناو امریکایی یو اس اس میسوری [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10330/11368_888.jpg][/url] سربازان امریکایی در حال شادمانی پس از اعلام پایان جنگ در پاریس ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- منبع
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا شرکت بین المللی گروه زره پوش یا Armored Group (به صورت مخفف IAG) با 15 سال سابقه ، تولید کننده طیف وسیعی از خودرو های زره پوش شامل کامیون ها ، وسایل نقلیه ویژه (VIP)، خودروهای لوکس ، وانت ، خودروهای حمل پول ، اتوبوس و خودروهای شاسی بلند (SUV) است.شعبه های این شرکت در ایالات متحده ، کانادا و امارات متحده عربی قرار دارند.خدمات به مشتریان به صورت شبانه روزی و در کل هفته ارائه می شود. این شرکت به عنوان یکی از اولین شرکت های خودرو های زره پوش در سطح جهان است که توانست گواهینامه VPAM BRV 2009 با حفاظت بالستیک VR7 را برای تویوتا لندکروز Convoy 200 کسب نمایید که این مسئله نشان دهنده قابلیت تولید و مهندسی این شرکت به عنوان بهترین در صنعت وسایل نقلیه زره پوش است. با فضای تولید ترکیبی به وسعت 100000 فوت مربع تولیدات این کارخانه عمدتا به سازمان های مانند سازمان ملل متحد، دولت ایالات متحده، ارتش آمریکا، سازمان های اجرای قانون (LEA)، سفارتخانه ها، بانک ها و شرکت های خصوصی امنیتی و همچنین مشتریان مختلف حقیقی عرضه می شود. تولیدات این شرکت در طول سال ها در کشور های امریکا، اروپا، خاورمیانه، آسیا و آفریقا مور استفاده قرار گرفته اند. حفاظت در برابر بمب های کناره جاده ای یکی از بزرگترین تهدیدات که خودرو های زره پوش امروزه با آن مواجه هستند حملات بمب های کنار جاده ای( IED) و سایر حملات انفجاری است. تا زمانی که طراحی و ساخت خودرو با در نظر گرفتن تهدیدات و تحت آزمایش های انفجاری صورت نپذیرد ، ارزیابی اینکه واقعا خودرو زره پوش به خوبی طراحی شده و در برابر تهدیدات مقاوم است بسیار دشواری است. شرکت IAG یکی از اولین شرکت هایی در جهان است که موفق به دریافت گواهینامه VPAM BRV 2009 VR7 برای زره پوش تویوتا لندکروزرConvoy 200 شده است. یکی از وپژگی های اصلی وسایل نقلیه شرکت IAG حفاظت در برابر انفجار صدور گواهینامه ذکر شده برای خودرو تویوتا لند کروز Convoy 200 در راستای تامین حفاظت در برابر حملات بالستیکی (اصابت انواع گلوله) و انفجاری با انجام آزمایش توسط آژمایشگاه بین الملی Beschussamt Mellrichstadt در کشور آلمان صورت گرفته است. در این آزمایش خودرو و تمامی سرنشینان شبیه سازی شده از انفجار همزمان نارنجک دستی DM51 آلمانی، نارنجک های ترکش زای HG85 سوئیسی، مین ضد نفر DM31 انفجار 12.5 کیلوگرم ماده انفجاری PETN (معادل توان تخریب 17 کیلوگرم TNT ) بدون تغییر شکل اساسی در بدنه ، سالم باقی ماندند. علاوه بر خودرو های سبک زرهی ، این شرکت مدل های متنوعی از خودرو های نفربر زرهی را بر اساس شاسی کامیون ها ، کامیونت ها و وانت ها تولید می کند. طراحی این خودروها به صورت بدنه v شکل یکپارچه است. این خودرو ها شکاف بین خودروهای گران و سنگین حفاظت شده (امرپ) و خودروهای معمول و شخصی زره پوش شده را پر میکنند. نمونه هایی از آن ها عبارتند از خودروی نفربر زرهی Titan و Praetorian (براساس شاسی فورد F-550 ) خودرو زرهیPredator (بر اساس شاسی فورد F-350) ، خودرو زرهی Jaws (بر پایه شاسی تویوتا لندکروز 200) .تمامی این خودرو ها را میتوان تا سطح NIJ IV / CEN B7 زره پوش ساخت. زرهی سازی خودروهای معمول و شخصی با توجه به مهندسین متخصص شرکت و قابلیت های تولید انعطاف پذیر ، شرکت IAG قادر به تولید100 دستگاه خودروی معمول و شخصی باشاسی های متنوع در هر ماه است. این تولیدات عبارتند از خودرو زره پوش تویوتا لندکروز 200 ، خودرو زره پوش تویوتا لندکروزر 76 یا لندکروز 78 ، خودرو زره پوش شورلت Suburban ، وسایل نقلیه لوکس زرهی مانند خودرو زرهی مرسدس بنز S550 و وانت زره پوش مانند وانت زرهی فورد F-350. خودرو زره پوش تویوتا لندکروزر 76 خودرو زره پوش تویوتا لندکروز 200 وانت های زرهی وانت های زرهی تویوتا هایلوکس وانت زرهی فورد F-350 خودرو های زرهی حمل پول وسایل نقلیه حمل پول بر اساس انواع گسترده ای از کامیون ها و وانت ها ، بسته به شرایط مورد استفاده قرار خواهند گرفت.مصرف کنندگانی که به دنبال حمل بار بیشتر، مانند حمل طلا و سایر فلزات سنگین هستند، می توانند از خودرو های سفارشی زرهی فورد F550 یا کامیون ها IAG بهرمند شوند.کاربرانی که دنبال یک خودروی زرهی کوچکتر هستند می توانند از وانت زرهی و کامیون های سبک زره پوش، مانند تویوتا هایلوکس، فورد Ranger زرهی و ون فورد E350 استفاده کنند. خودرو سفارشی زرهی فوردF550 ون فورد E350 درب عقب این خودرو ها به یک قفل امنیتی مجهز شده خودرو های زرهی ویژه شرکت IAG متخصص در ساخت وسایل نقلیه حفاظت شده ویژه یا VIP است. هر وسیله نقلیه زره پوش VIP برای محافظت شخصی به طور خاص طراحی شده تا کاملا شبیه نمونه اصلی و معمول باشد. جلوگیری از تشخیص زره خودرو و اینکه حفاظت شده است ، باعث می شود مهاجمین در تشخیص مشتریان IAG به عنوان اهداف بالقوه دچار مشکل شوند .این شرکت توانایی تجهیز هر خودرویی را با آخرین سیستم های نظارتی و فنا وری ردیابی ، فن آوری های ارتباطی بی سیم ، رادیو و صندلی های لوکس تخصصی با قابلیت تنظیم و برخورداری از ویژگی های مختلف جهت فراهم آوردن آسایش فوق العاده را دارد. مرسدس بنز سری s ب ام و سری 7 لکسوس LX570 خودروهای زرهی برای مقاصد ویژه شرکت IAG همچنین تولیدکننده مدل های مختلف اتوبوس و آمبولانس های زرهی برای روبه رو شدن با نیازهای متفاوت است . چند شاسی برای اتوبوس و مینی بوس های زره پوش استفاده می شود که شامل فورد 550 زرهی، تویوتا Coaster زرهی، میتسوبیشی روزا زرهی، نیسان PKB زرهی، تویوتا هایلوکس زرهی، نیسان Urvan و مرسدس بنز Sprinter می باشد. چند مدل آمبولانس زرهی موجود در شرکت IAG شامل آمبولانس زره پوش Sprinter ، آمبولانس زره پوش فورد F550، آمبولانس زره پوش تویوتا لندکروز و آمبولانس زره پوش تویوتا هایلوکس است. اتوبوس زره پوش فورد F550 آمبولانس زره پوش فورد F550 اتوبوس زره پوش Armadillo مرسدس بنزViano ، طراحی شده برای حمل و نقل پرسنلVIP مترجم :Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است.
-
1 پسندیده شدهبا سلام در ارتباط با اخلاقی بودن و یا اخلاقی نبودن استفاده از تسلیحات هسته ای ، زیاد بحث شده و بنده قصد ورود را ندارم ، با این حال ، دو شهر بندری هیروشیما و ناکازاکی که اتفاقاً جزء مراکز مهم صنعتی و نظامی امپراطوری ژاپن بشمار می آمدند، در کنار اهمیت اقتصادی و سیاسی و نظامی ، بدلیل موقعیت خاص توپوگرافیک خودشان ، قربانی سلاح هسته ای شدند . اینکه چرا تصمیم به بمباران هسته ای گرفته شد ، دو دلیل عمده ذکر می شود : 1- برآورد کارشناسان اطلاعاتی آمریکا در سال آخر جنگ نشان می داد که بخش عمده از ارتش امپراتوری در جزیره اصلی ژاپن و بخش دیگر که در چین مستقر بودند ، حاضرند تا پای جان در راه امپراتور بجنگند و این مساله هزینه ها را برای تصرف این کشور افزایش می داد تا جایی که برخی معتقد بودند ، ارتش آمریکا برای تصرف جزیره اصلی ، بیشتر از 2000000 نفر تلفات خواهد داد و این برای ارتش قابل تحمل نبود . 2- در اواخر جنگ ، روسها بتدریج در برابر خواسته های ایالات متحده از خود مقاومت نشان می دادند و بر سر غنیمتهای بعد از پایان جنگ و شکل دهی به جهان پس از نازیسم بخصوص در ارتباط با بحث اروپای شرقی ، یونان و یوگسلاوی با غربی ها دچار اختلاف شدند . به همین دلیل ترومن تصمیم گرفت تا ضرب شستی به روسها نشان دهد ( هرچند نمی دانست که استالین مکّار قبلاً از ساخت بمب مطلع بوده است ) اما چرا این دوشهرانتخاب شدند ؟؟ در کنار وجود هوای خوب در آن دو روز کذایی ، این دو شهر به شکل طبیعی در محاصره ازتفاعات قرار داشتند و آمریکایی ها برای مطالعه مفید اثر انفجار ، به بمباران شهرهایی که در یک سطح صاف قرار داشتند ، بی نیاز بودند . بدلیل وجود ارتفاعات که می توانست موج حاصله از انفجار را منعکس کرده و حرارت و مواد رادیو اکتیو را در خود حبس کند ، قرعه نخست به نام هیروشیما و قرعه دوم به نام ناگویا افتاد ، اما در روز بمباران دوم ، هوای ناگویا برای بمباران نامناسب شد و بلافاصله هدف دوم یعنی ناکازاکی ، هدف قرار گرفت . نقشه توپوگرافیگ هیروشیما ، وجود ارتفاعات که شهر را در بر گرفته است ، آن را به یک هدف ایده ال برای برنامه ریزان ارتش آمریکا در آورد یک نمای بسیار خوب از محدوده انفجار در هیروشیما ، این نقشه ، بخوبی محدوده تاثیر بمب را به تصویر کشیده است نقشه توپوگرافیگ ناکازاکی ، وجود ارتفاعات که شهر را در بر گرفته است ، آن را به مانند هیروشیما ، به یک هدف ایده ال برای برنامه ریزان ارتش آمریکا در آورد. یک نمای بسیار خوب از محدوده انفجار در ناکازاکی ، این نقشه ، بخوبی محدوده تاثیر بمب را به تصویر کشیده است و بازهم وجود ارتفاعات ، تاثیر بمب را افزایش می داد . مرکز انفجار
-
0 پسندیده شدهسلام اگر کمی به قوانین دریاهای آزاد دقت کنید ، کشتی تجاری وضعیتش با یک ناو پشتیبانی نظامی کاملا متفاوت است
-
-1 پسندیده شدهدوست عزیز ایران کشور ما هست و همه دوستش داریم و روش تعصب داریم اما اگه بخوایم واقع بین باشیم غربی ها نگرانیشون بجاست اونا فقط از برنامه اتمی ایران نمی ترسن بلکه میدونن در صورتی که ایران دارای بمب اتمی بشه کشورهای اطراف هم وارد این بازی میشن و کشورهایی مثل ترکیه و عراق و عربستان و مصر و غیره هم خواهان داشتن بمب اتمی میشن که این اتفاق به ضرر همه دنیا و حتی خود ما هم هست و همینطوری که میدونین رهبر در سخنرانی هاش پیام مهمی به غربی ها داشت و گفت که داشتن سلاح اتمی از نظر ایشون حرامه