برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 23 آذر 1399 در همه مناطق
-
7 پسندیده شدهتنها تفاوت ، تک موتوره و دو موتوره بودن جنگنده هاست ، آمریکایی ها با پیشرفت سطح تکنولوژی و استانداردسازی شرایط نگهداری و رویه های بازبینی به جایی رسیدند که حالا اف 35 تک موتوره براشون امنیت کافی و اطمینان کافی رو داره ولی در موتورهای صادراتی روسی چه می شه گفت !؟ ما برای امن کردن آسمونمون به 300 جنگنده نیاز داریم ، 100 تا جنگنده ی سطح بالا و سنگین ( در کلاس اف 14 ، سوخو 35 ، اف 15 ) و حدودا 200 تا جنگنده ی سبک در کلاس جی 10 سی ، اف 16 و جی 17 بنا به شواهد و روی کاغذ قاعدتا 4 تا گزینه بیشتر نداریم : سوخو 35 ( واقعا دیگه خرید سوخو 30 ارزشی نداره ) جی 10 سی جی 17 تندر ( قاعدتا بلاک 3 ) میگ 35 دوتا سوال اساسی هم پیش رومون هست : آیا توان طراحی رادار و سیستم ایونیک بومی داریم !؟ ( شامل سیستم تشخیص دوست از دشمن ) آیا توان طراحی سلاح های هواپرتاب بومی رو داریم !؟ بنا به شواهد اگر هزینه کنیم ، می تونیم سلاح های هوا پرتاب بومی بسازیم . حالا اگر توان طراحی و تولید انبوه سیستم های راداری و ایونیک رو بسازیم ، عملا هر جنگنده ای بخریم ، دستمون بازه ، پس باید پلتفرمی رو بخریم که ماژولار باشه و امکان تغییر زیرسامانه ها و سفارشی سازی داشته باشه . ما باید جنگند ه ای بخریم هم ساده باشه و هم در بهترین حالت امکان تولید مشترک داشته باشیم و بتونیم توش دست ببریم . اگر امکان تولید مشترک نبود ، باید امکان سفارشی سازی و ساخت تسلیحات سفارشی براش داشته باشیم .
-
4 پسندیده شدهتانک کره ای ها در عمان تصویر جدید از تانک K2 در کشور عمان در سال 2018 شرکت دفاعی کره جنوبی هیوندای روتم اعلام کرد می تواند 76 دستگاه تانک K2 (MBT) را به عمان بفروشد ، معامله ای که می تواند مبلغی بالغ به ارزش 884.6 میلیون دلار داشته باشد. در نمایشگاه دفاعی DX2018 ، شرکت هیوندای روتم نمونه پیشنهادی به عمان با استتار خاکی را به نمایش گذاشته بود. در جولای 2018 ، هیوندای روتم آزمایش های را بر روی تانک K2 نسخه به روز شده برای عمان را در این کشور تست کرد. یکی از ویژگی ها تانک K2 عمان مجهز بودن به سیستم تهویه مطبوع جدید برای هماهنگی بیشتر این تانک با شرایط بیابانی است. همچنین سیستم خنک کننده و اگزوز تانک نیز بروز رسانی شده است. تصاویر جدید از تانک K2 در بیابانهای عمان احتمال قطعی شدن قرار خرید تانک های K2 توسط عمان را یبشتر کرده است. البته هنوز خبر رسمی در این باره منتشر نشده است. در حال حاضر نیروهای مسلح عمان از تانک های چلنجر 2 و M60A1 و M60A3 آمریکایی استفاده می کنند. به خدمت گرفتن تانک K2 توسط عمان میتواند باعث تقویت بخش نیروی زمینی این کشور بشود. از طرفی دیگر صادرات تانک K2 به عمان نشان میدهد شرکت های دفاعی کره ای با محصولاتی همچون تانک K2 در حال تبدیل شدن به یک رقیب جدی برای غولهای اسلحه سازی هستند. به طوری که محصولات دفاعی این کشور در حال نفوذ به خاورمیانه و اروپا است. مناطقی که شرکت های بزرگ دفاعی سالهای طولانی محصولات خود را در این بازارها عرضه میکردند. اما کره ای ها با ارائه محصولات قدرتمند و بازاریابی مناسب راه خود را در فروش محصولات دفاعی باز کرده اند. به نظر میرسد تصاحب بازارهای تسلیحاتی خاورمیانه و اروپا توسط کره ها تازه اغاز شده است. برای اولین بار تانک K2 نسخه بروز رسانی شده برای عمان در سال 2018 به نمایش گذاشته شد
-
3 پسندیده شدهسيستم صدا خفه كن موتور تانک عموما موتورهای دیزلی نصب شده بر روی تانک ها بسیار پر سر و صدا هستند. صدای اگزوز به شکل بالقوه مهمترین منبع آلودگی صوتی در موتورها دیزل محسوب میشوند. این سر و صدا برای سربازان میتواند ازار دهنده باشد. به همین منظور برخی ارتش ها برای تانک ها یک سیستم صدا خفه كن موتور طراحی کرده اند. بیشترین کاربرد این نوع سیستم صدا خفه کن در تمرین های نظامی است اما میتوان از آن در عملیات های نظامی نیز استفاده کرد. همچنین این سیستم میتواند در کاهش آلودگی هوا نیز موثر باشد. سیستم صدا خفه كن موتور تانک لئوپارد 2 سیستم صدا خفه كن موتور تانک های K1
-
3 پسندیده شدهدانشنامه دریایی نسل جدید ناوهای چندمنظوره با پیشرفت ابزار بی سرنشین، نسل جدید ناوها نیز به این ابزار مجهز شده و برای استفاده از سیستم های هوشمند و بی سرنشین طراحی می شوند همانطور که برای ناو هواپیمابر فورد استفاده از هواپیمای بی سرنشین دیده شده است برای ناوهای دیگر هم این سیستم منظور شده است در دریا سیستم های هوشمند بی سرنشین شامل قایق های گشتی محافظ و پهپادهای گشتی همانند اسکن ایگل هست با این روش علاوه بر کاهش خطرات برای خدمه ناو، میزان استهلاک و هزینه به شدت کاهش یافته و تعاریفی جدید در نبردها آغاز می شود چرا از دست دادن یک پهپاد با از دست دادن یک جنگنده تفاوت تبلیغاتی بسیار دارد
-
2 پسندیده شدهمتاسفانه هیچ یک تاثیرگذاری جدی بر توان هوایی کشور ندارند و فرصتهای بسیاری داشتیم که از دست رفته است. امروز حتی سوخو30 دیگر آن جنگنده ای نیست که در تمرین مشترک هند و آمریکا توانست اف15 را شکست دهد. شرایط تکنولوژیک تغییر کرده و نیاز به برنامه ریزی و حرکت چند پله ای برای رسیدن به توان هوایی و در نهایت برتری هوایی هستیم. برای ابتدای امر ، جی10سی گزینه مناسبی است ، می تواند روح تازه ای در کالبد پیر نیروی هوایی دمیده و آنرا به یک نیروی عملیاتی قابل اطمینان تبدیل کند. تهدیدات فقط از جانب آمریکا نیست که در طرف مقابل اف35 و اف22 را قرار دهیم. بین هر دو کشور همسایه ممکن است مدتی اختلاف پدید آمده و این اختلاف به خصومت تبدیل شود. مانند درگیری دو سال پیش هند و پاکستان که توانستند همدیگر را بالانس کنند و در غیر اینصورت درگیری به مدت بیشتری ادامه می یافت. البته توان هسته ای طرفین هم موثر بود. یا تهدیداتی از جانب گروه ها و گروهک های تروریستی مانند داعش که در چنین مواردی نیاز به جنگنده ای با امکان سورتی پرواز بالا است. جنگنده نو براحتی میتواند 3 سورتی در روز عملیات داشته باشد. ولی جنگنده های قدیمی به علت فرسودگی 1 الی 2 سورتی در روز محدودیت پرواز رزمی دارند که پس از چند روز این میزان حتی به کمتر از 1 سورتی در روز میرسد. اگر این پله اول رو با نظر متخصصین امر ، درست طی کنیم ، می توان در پله های بعدی با طرف روسی هم وارد مذاکره شد و روسها هم نمی توانند ایران را به خرید میگ35 اجبار کنند چرا که جی10 معادل آن میباشد.
-
2 پسندیده شدهسلام و وقتتان بخیر البته با توجه به سابقه قبلی مدیران داخلی چه نظامی چه غیر نظامی شو اف و یا باز کردن سفره جدید برای لفت و لیس محتملتر است عزیز دل برادر زیاد جدی نگیر همش حرفه ......
-
2 پسندیده شدهقطعا j10c یه سر و گردن بالاتر از mig35 هست که نهایت یک ارتقا کلی رو همون mig29 است برتری های جی ده شامله: _تسلیحات متنوع تر _برد بیشتر ایونیک بهتر چینی ها _ و مهمترینش خدمات پشتیبانی و پس از فروش بهتر چینی ها و اینکه پس از فروش خدمات خودشون را گروگان گیری سیاسی نمیکنن،کاری که روسها انجامش براشون امریست متداول _ قیمت بهتر و اینکه تبادل اقتصادی خوبی هم داریم و اگر هم در اینده su30;35 و حتی j20هم خریدیم موتور آن اشتراکات زیادی داره باهاشون البتهmi35 هم به خاطر وجود میگ ۲۹در خدمت مامیتونه با هزینه پایین سریعا عملیاتی بشه و ممکنه این گزینه هم بخاطر وجود پتانسیل یک گزینه مناسب باشه...........به نظرم داشتن جنگندهای با هزینه عملیاتی پایین مولتی رول که بتونه حداقل چندتایپ فرسوده مارا بازنشست کنه خیلی عالیه برامون و باعث کاهش هزینه هاودرگام بعد قطعا باعث پرش مابرای تجهیزبه جنگنده های تخصصی برتری هوایی نسل5 خواهد شد.
-
2 پسندیده شدهامروز در اخبار بود که چین و روسیه به کره شمالی میگ-35 و جی-10 سی را پیشنهاد دادند و کره شمالی هم در حال انتخاب هست با توجه به اینکه قیمت پیشنهادی چین به مراتب پایین تر هست. فرض بگیریم ایران هم در چنین موقعیتی است. از طرفی چین پیشنهادی غیر از این نداره و روسها هم با علم به محدودیت و نیاز ایران و زمان کم و نیازهای مالی/فنی خودشون (مثلا برای نجات یا بهره وری! کارخانه میکویان ) همین پیشنهاد را روی میز گذاشتند که برش دار یا برو. خب به نظرتون اگر زمان کافی برای چونه زدن به سمت سوخو نداشته باشیم؛ گزینه انتخابی کدام باید باشه؟ عاقلانه است گزینه چینی را انتخاب کنیم و در زمانی که میخریم با روس ها سر فرصت در مورد سوخو چانه زنی کنیم؟ هم نگرانی دستیابی سریعتر و فوری به یک جنگنده رفع بشه و هم روس ها هم ببینند که امکان رقابت وجود داره در بازار خرید؟
-
2 پسندیده شدهاین روزها خیلی از تحریم ترکیه میشنویم. ولی بزارید یکم دقیق تر بشیم. هیچ کدام از تحریمهای اتحادیه اروپا (که تازه مدام عقب میندازند و التماس میکنند برای مذاکره) و آمریکا جدی نیست و حتی چیزی فراتر از شوخی است. نهایتا تحریم چند شخص و در بدترین حالت یک نهاد دخیل در امور دفاعی که تفسیر تحریمیش تازه کلی ملاطفت داره. ولی چرا؟ چرا دبیرکل ناتو مثل یک کودک نگران حتی به اتحادیه اروپا پیام میده که همین تحریمهای شوخی را هم تامل کنید و سراغش نرید چون ترکیه برای ناتو مهم هست و بهش نیاز داریم؟ آیا طبق تکرار مدام عبارت "چون دومین ارتش قدرتمند ناتو" این شد دلیل؟ خیر. به نظر خود دبیرکل ناتو پاسخ این مطلب را داده: ترکیه اسب تراوای جهان غرب در جهان اسلامه. دبیرکل ناتو در میان من من گویی هاش و پرده پوشی هاش اشاره میکنه که آقای اروپا توجه کن: ترکیه طولانی ترین مرزها را با عراق و سوریه داره و درک کن این یعنی چه برای ما. حالا حرف از ایران و نفوذ ترکیه در جهان اسلام را بزاریم جزء مگوها. ولی به واقع ترکیه در بسیاری از امور دانسته یا به عنوان ابزار نقش جدی در نفوذ غرب میان منطقه خاورمیانه و جوامع مسلمان داره و این تازه سوای استفاده به وقتش از ارتش بزرگ ترکیه که ذیل ناتو تعلیم دیده هست در بحران های جهان اسلام به نفع غرب و به اسم اسلام. «مسعود حقی جاشین» مدرس نظامی آکادمی نیروی هوایی و دانشگاه دفاع ملی ترکیه
-
2 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم امنیت غذایی و رشد پایدار و حفظ استقلال یک کشور جهت تامین اساسی ترین نیاز خود بعد از آب آشامیدنی این غذا است که دومین نگرانی بشریت است و همین اتفاق صنایع کشاورزی را به یکی از پر اهمیتترین صنایع بر روی کره زمین تبدیل می کند. تولید در این حوزه نه تنها در حوزه درآمدی حائز اهمیت است بلکه در حوزه سلامت و توسعه نیز نقش مهمی ایفا می کند. با این تفاسیر می خواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم که کدام کشورها بیشترین تولیدات و صادرات را در حوزه کشاورزی دارند و کشورهای دیگر برای افزایش تولیدات و تقویت محصولات کشاورزی چه اقدامی انجام می دهند؟ برترین تولیدکنندگان با توجه به آمار تولیدات غلات و محصولات غذایی آمریکا، چین، هند و روسیه بزرگترین تولید کنندگان محصولات کشاورزی در دنیا هستند و جای تعجب ندارد که چین بزرگترین تولیدکننده برنج در جهان باشد،اما چین بعد از برنج بزرگترین تولیدکننده گندم و ذرت و پیاز نیز می باشد و آمریکا نیز پا به پای چین در تولید ذرت و سویا در حرکت است. محصولات زراعی دیگری نیز در این کشورها تولید می شوند ولی ما در اینجا بر پر اهمیتترین آنها می پردازیم. ارزن یکی از مهمترین محصولات کشاورزی است که در کشورهای آفریقایی، آسیایی، هند و نیجریه در حجم انبوه تولید می شود. به همین ترتیب جو و لوبیا از دیگر محصولات پر اهمیت در صنعت کشاورزی است که بیشترین حجم آن توسط آمریکا تولید می شود. برترین صادرکنندگان عجیب نیست که چین و هند بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی باشند چراکه با توجه به جمعیت انبوه آن ها و همچنین موقعیت اقلیمی و آب و هوایی سرزمینشان، باید تولید بیشتری در حوزه کشاورزی انجام بگیرد. جدول زیر گوشه ای از آمارهای تولید و صادرات محصولات کشاورزی را نشان می دهد. در اینجا تفاوت صادرات و تولیدات به وضوح پیدا است هلند کشور کوچک و کم جمعیتی است ولی از مزارع سرسبز برخوردار است و با تولیدات متوسط توانسته است به فهرست بزرگترین صادرکنندگان محصولات کشاورزی راه پیدا کند.هلند یکی از بزرگترین صادرکنندگان محصولاتی مانند:( برنج، ذرت، گندم، لوبیا، عدس و خوراک دام ها ) به بزرگترین مصرف کنندگان (آمریکا، کانادا، آلمان، برزیل و تایلند) است. در جدول زیر بیشترین صادرات بزرگترین صادرکنندگان را خواهیم دید: راه کار کشورها برای این حجم از تولید چیست؟ در کشورهایی مثل آمریکا،کانادا و اروپای غربی بخش های بسیار کمی از زمین ها بلااستفاده مانده و از آنها در صنعت کشاورزی استفاده نشده است. این قسمت ها شامل جاده ها و بزرگ راه ها و... هستند و به همین ترتیب آبیاری در حجم وسیع و استفاده از کودها برای تولید محصولات کشاورزی از اهمیت بالایی برخوردار است.خیلی از کشاورزان به طور خودکار از بذرهای اصلاح شده استفاده می کنند تا منابع آبی و خاکی آنها حدر نرود و مجبور به پرداخت هزینه بیشتر نشوند.شرایط کشاورزی در آسیا و آفریقا کاملا متفاوت است و کشورها در این نقاط از آب کافی برای مزارع خود برخوردار نیستند و تجهیزات کشاورزی آنها نیز بسیار پیش پا افتاده است.توجه بیشتر دولتمردان در این کشورها بر روی ساخت جاده ها است در حالی که باید به حوزه کشاورزی به عنوان یکی از فاکتورهای مهم توسعه توجه فراوان شود. با این تفاسیر به مهمترین بخش بحث یعنی چالش ها و راهکارهای توسعه این مهم در کشورمان پرداخته و جدی بودن پرداختنبه اینموضوع برای کشوری چون ما با دیدگاه توسعهای وافزایش نفوذ جهانی(در آینده ابر قدرت نوظهور) و درعین حال حفظ استقلال ملی خود و بخصوص در طوفان های شدید رویداد های جهانی در این نقطه حساس پر تنش از کره خاکی میپردازیم بخصوص که با داشتن خاطرات بد جنگ ها و به تسلیم کشیدن ملت ها هرکشور در غالب قلعهای محاصره شده در خواهند آمدکه با تمام شدن تدارکات از ادامه مقاومت در هر اتفاقی امکانتسلیم و فروپاشی را متصور خواهیم شد همانطور که در توضیحات دیدید کشورهای تعیین کننده و بزرگ در این بخش اساسی از پرچمداران پیشروهستن که علاوه بر تامین نیاز خود بر صادرات و تامین کشورهای متعدد علاوه بر سود سرشار اقتصادی کشورهای مزبور را تابعه سیاستهای خود کرده و بر قدرت روز افزون خود می افزایند!! کشور ما با توجه به داشتن آب و هوای چهار فصل و زمینها و دشت های پهناور منابع سرشار به دلیل وجود ساختار های فرسوده و نبود زیر ساخت لازم و قوانین مورد نیاز و مشکلات متعدد در این بخش در حد پتانسیل های موجود توسعه نیافته و همچنان شاهد تهدیدات تحریمی تغییر قیمت شدید اقلام اساسی با نوسانات نرخ ارز به دلیل وارداتی بودن بخش عمده نهاده های دامی و روغنی و ناپایداری به دلیل تغییرات اقلیمی هستیم که باعث شده منافات شدیدی در توسعه پایدار و رشد جمعیت کشور ایجاد کند....... در ادامه : راه ها و روشهای پیشنهادی برای توسعه پایدار و گسترش این ابر پیش نیاز حفظ استقلال و امنیت غذایی کشور
-
1 پسندیده شدهتجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت اول بهترین کتاب های مدیریتی تجربیات مدیرانی هست که توانستن یک پروژه را به ثمر برسانن و در مسیر پروژه مشکلاتی را حل کردن که با حساب دو دوتا چهارتا قابل حل نبود در این جا گه گاه به یک تجربه از این دست می پردازیم چگونه بدون بودجه می توان تولید کرد؟ "در شرکتی که مشغول بودم که مبنای شرکت تولید تجهیزات و سیستم دقیق، گران و خاص بود ولی بدلیل مشکلات علارغم نیاز بازار گفت دیگر پولی برای خرید نبود و باقی منابع شرکت نیز بدلیل پروژه ای بلندپروازنه توسط مدیریت از بین رفته بود به قول مدیر شرکت "آب نقدینگی فرونشست و مشکلاتی ترسناک از آب سر بر آوردن " شرکت در آستانه برشکستگی قرار گرفته بود و بسته شدن شرکت در چند ماه بعد یک اتفاق مسلم بود که کسی آن را نمی پذیرفت. همراه با مدیریت اجرا تصمیم گرفتیم به جای انتظار برای معجزه و کمک از خارج شرکت، از انفعال خارج شویم و نگاهمان به نحوه تولید را تغییر دهیم درحالی که این نظر برخلاف نظر نیمی از سهامدارها بود. پیشنهاد این بود که به جای انتظار برای قرارداد و پیگیری تولید به سراغ بازارهایی برویم که پول نقد داشتند و امکان ارائه خدمات (شامل تعمیرات و ارتقا) با قیمت های کم ولی نقد ممکن بود. در ابتدا سخت بود چون ابزارهای مرتبط متناسب با ساخت و تولید تدارک دیده شده بود و دانش تعمیرات و ارتقا از جنسی غیر از دانش ساخت بود. ولی مجبور بودیم و سقوط شرکت به معنی اخراج و قطع شدن حقوق ها بود. ------->>>>> پس شروع کردیم همچون بچه ای که راه رفتن را می خواست یاد بگیرد و مدام زمین میخوردیم اما ظرف یک سال 70 درصد وسایل تکمیل و دانش لازم کامل شد و بعد از 6 ماه درآمد افزایش یافت و هزینه های جاری و حقوق ها برابر شدند. در این میان بین تجهیزاتی همچون میز تست ساخته شد قیمت این میز تست در بازار 300 هزار دلار بود ولی بخش مهندسی شرکت مدعی بود که با مبلغ 170 هزار دلار آن را خواهیم ساخت. ولی بودجه ای برای اینکار نبود تا اینکه مدیر کارخانه ابتکار عمل را بدست گرفت. وی با کمک با نیروهای کارخانه و با ضایعات و اهن آلات و سیستم های ابزاردقیق دستگاه های از رده خارج کارخانه، با مبلغ 1 هزار دلار ساخت و در اولین کار خدماتی مبلغ 60 هزار دلار درآمد ایجاد کرد. تیم مهندسی که مخالف این روش بودن این دستگاه را مایه آبروریزی شرکت و زباله آهنی خطاب می کردن و میگفتن اتصالات و قطعاتی که شما استفاده کردید از کارخونه بوده و قیمت یک جز آن 15 هزار دلار است. پاسخ کارخانه این بود :قطعه و تجهیزی که در زیر آفتاب و باران رها شده و درحال زنگ زدن هست 1 دلار ارزش ندارد، و اگر اکنون ارزشمند شده و نو به نظر می آید به خاطر زحمتی هست که نیروهای کارخانه بر روی آن کشیده اند. همچون لباس سیندرلا که موش ها با استفاده از تکه پارچه های دورریز درست کرده بودند. --------->>>> با توسعه تعمیرات کم کم بازار ساخت قطعات کوچک و یدکی پیشنهاد شد که خود میدان بزرگی از فرصت ها بود. بعد از گذشت همه این مشکلات باز هم مسخره میشویم و گفته می شود این روش ها گدایی هست ولی این بار یک نکته وجود داره از هنگامی که مهندسی کارخانه حقوقش را از درآمد کارخانه بدست می آورد مجبور به اجرای خواسته های کارخانه مطابق با نیاز شده است و مجبور است درخواست های اجرایی را علارغم تمایلش انجام دهد ------------------------------------ این یک مثال واقعی مال شرایط حال حاضر هست یعنی تغییر تفکر و نگاهی متفاوت به داشته ها میتونه قوه محرک بشه و خیلی از مشکلات رو راحت و ارزان تر حل کنه در حال حاضر صنایع کشور بویژه دفاعی ما کلی دستگاه و تجهیزات داره، کلی نیروی حقوق بگیر داره، کلی ادوات از رده خارج داره و یک نیاز بسیار بزرگ و کمی فوری خب به نظر شما آیا نمیشه 50 درصد نیاز رو تو این شرایط سخت با همین نیرو و تجهیزات رها شده رفع و تامین کرد؟؟ فقط مدیر دلسوز میخواد، مدیری که بعد تایم کار بره دنبال قطعه ، رفع نیاز و ایجاد فرصت مدیری که وقتی حقوق کم میاد بگه به نیروها بدید و بعد من میگیرم مدیری که از زمان زندگیش بگذره مدیری که حرف بخوره ولی پای هدفش و راهش بمونه به نظر بهترین مثال این خاطره مدیریتی، سایت میلیتاری هست که بدون بودجه دولتی و تنها با زحمت علاقه مندانی بی ادعا در حال تولید مجله ناورد است. ادامه دارد ... با تشکر از تمامی زحمت کشان مجله ناوراد @MR9 @worior @HRA @remo @aminor @seyedmohammad و همه دوستانی که پشت پرده فعال هستند که یک الگو در اقتصاد مقاومتی است.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی شناور شهید رودکی technical vehicle Level 101 تکنیکال ها در رزم زمینی به وسایل نقلیه غیر نظامی گفته می شود که با نصب تسلیحات عموما با قدرت آتش بالا تبدیل به خودرو های نظامی شده اند. این وسایل اگرچه عموما از خودرو های نظامی کلاسیک قابلیت های رزمی، خصوصا حفاظتی کمتری دارند، در عین حال اما اولا قدرت آتش مناسبی در میدان نبرد ارائه می کنند. دوما سرعت و قابلیت تحرک مناسبی دارند. سوما از آنجا که بر اساس پلتفرم های تجاری موجود در منطقه نبرد ساخته می شوند بسیار ارزان تر هستند و به سرعت از یک خودروی غیر نظامی تبدیل به یک خودروی نظامی می شوند. در حوزه رزم دریایی قایق های تندرو ایرانی که بر اساس قایق های پرسرعت تجاری ساخته و تسلیح شده اند را می توان معادل دریایی مفهوم تکنیکال naval technical دانست. این قایق ها اما نسبت به شناورهای سنگین توان دریانوردی خیلی محدودتری دارند، در برابر شرایط بد آب و هوایی به شدت آسیب پذیر هستند و تنها در محدوده آب های ساحلی کشور مبدا امکان بکارگیری دارند. از جنگ جهانی دوم به این سو، در حوزه شناورهای سنگین تر استفاده از کشتی های تجاری برای اجرای ماموریت رزمی سوابقی وجود دارد، اما این استفاده را نمی توان معادل تکنیکال دانست، چرا که شناور هایی چون Kaiyō ژاپنی و SS Atlantic Conveyor و SS Atlantic Causeway های انگلیسی نه به عنوان یک وسیله رزمی غیر کلاسیک بلکه به دلیل محدودیت ها به عنوان در دسترس ترین پاسخ به معادل رزمی کلاسیک آنها استفاده شده بود. شهید رودکی: پاسخی به چند نیاز نیروی دریایی سپاه اگرچه توان رزمی خود را معطوف به رزم غیر کلاسیک بر پایه ی قایق های تندروی موشک انداز تعریف کرده است، اما این نیرو در نیاز های عملیاتی و شرایط رزمی خاص دریا نقاط ضعفی را نشان داده که با این روش قابل پوشش نیست. این نیرو برای رزم آبی-خاکی در خلیج فارس، خصوصا برای انتقال نیرو و تجهیزات سنگین به جزایر ایرانی خلیج فارس از شناور ها و لندیگ کرافت های مناسب برخوردار نیست . این ضعف جدی در رزمایش ابی خاکی اخیر این نیرو به وضوح مشاهده شد. قایق های این نیرو در شرایط نا مساعد دریایی به شدت توان عملیاتی خود را از دست می دهند. برد دریا نوردی این قایق ها نسبت به کشتی های بزرگتر محدود است. توان تسلیحاتی این شناور های نیز عمدتا محدود به موشک های کروز برد کوتاه و یا راکت های 107 میلیمتری و مسلسل های سنگین است که در بهترین حالت در برد کوتاه امکان رزم سطحی را برای این شناورها فراهم می کند. این شناور ها به خصوص در برابر اهداف هوایی بی دفاع هستند و در برابر اهداف سطحی نیز به لحاظ برد محدودیت دارند. اما ساخت شناور رزمی سنگین همچون یک فریگیت به منابع مالی و صنعتی قابل توجهی نیاز دارد و ساخت چنین شناوری نیز با توجه به توان صنعتی موجود در ایران و مسائل سیاسی ، می تواند تا بیش از یک دهه به طول انجامد. شناور 125 متری 4 هزار تنی شهید رودکی می تواند تا حد قابل توجهی نیاز به یک لندینگ کرافت با امکان حمل محموله قابل توجه را رفع کند، اما این همه ماجرا نیست. سپاه سعی کرده با این طرح یک پاسخ نسبی و نه حداکثری، و البته فوری به طیفی از نیازهای پیشتر گفته شده بدهد. این پاسخ با گسترش کانسپت تکنیکال ، منجر به ساخت چیزی شده است که بزرگترین تکنیکال جهان است. یک وسیله نقلیه تجاری که با اضافه کردن تسلیحات نظامی به سرعت تبدیل به یک وسیله رزمی نظامی می شود، قدرت آتش قابل توجهی دارد، و نسبت به همتایان رزمی کلاسیک اش به مراتب ارزان تر است. ایده اضافه کردن پودمان ها (ماجول های) تسلیحاتی موبایل، که عمدتا سامانه های رزمی زمینی هستند در دوران معاصر دارای سابقه است. در دهه 90 میلادی از اقدام چین به نصب هویتزر ها و تانک ها بر روی شناورهای تجاری برای تامین آتش پشتیبانی می توان نام برد. اما این تسلیحی تک منظوره و به عنوان راه حلی موقتی و کوتاه مدت توسط چین بکار گرفته شد و با رشد توان صنعتی و گسترش قابلیت های کلاسیک دریایی این کشور این رویکرد به سرعت کنار گذاشته شد. در سال های اخیر آمریکایی ها نیز به جهت رفع خلا های موردی بر روی شناور هایشان به منظور تکمیل توان رزمی شناور های رزمی کلاسیک خود، چه در بعد آفند و چه پدافند اقدام به نسب ماژول های رزمی موبایل روی شناور های خود کرده اند. نصب سامانه اخلال گر پهپاد LMADIS و قرار دادن نفربر زرهی LAV-25 بر روی عرشه ناو USS Boxer در ماموریت در خیلج فارس و اخیرا نصب سامانه راکت انداز HIMARS بر روی عرشه ناو USS Somerset نمونه هایی از این اقدام هستند. اما این موارد نیز همانطور که گفته شد به عنوان ماژول هایی که به صورت موردی به شناور های نظامی کلاسیک اضافه می شدند مورد استفاده قرار می گرفتند. در مورد شناور شهید رودکی اما، از یک سو این شناور می تواند این ماژول های تسلیحاتی موبایل را به عنوان یک لندینگ کرافت به سواحل مورد نظر انتقال دهد، از سوی دیگر تمام توان آفندی و پدافندی این شناور بر پایه اضافه شدن ماجولار این سامانه های تسلیحاتی موبایل تعریف شده است. این مورد حتی صرفا به سامانه های رزمی زمینی نیز خلاصه نمی شود، بلکه لانچر های موشک های کروز ضد کشتی، سامانه های پدافندی موشکی، پهپاد ها، انواع تجهیزات راداری، شناسایی و سیگ اینت، قایق های تندرو و یا عناصر دیگری در حوزه هوایی و دریایی نیز از جمله سامانه های بالستیک تیوب پرتاب کوتاه برد و میان برد می توانند بر حسب نیاز این به این پلتفرم اضافه شوند. بدین ترتیب علاوه بر آنکه شناور های مشابه دیگری می تواند با قرار گیری در این الگو توان رزم آبی خاکی و لجستیک دریایی سپاه را ارتقا دهد در عین اینکه خود به عنوان یک شناور سنگین با توان دریانوردی مناسب از قدرت آتش آفندی و پدافندی قابل توجهی نیز بر خوردار است، اساسا هر شناور غیر نظامی دیگری در زمان نیاز به سرعت می تواند بر حسب ماموریت با ماژول های تسلیحاتی مناسب تجهیز شود و به عنوان یک تکنیکال دریایی در میدان رزم ایفای نقش کند. البته این شناور ها نیز در کنار سامانه های تسلیحاتی موبایل به حدی از تجهیزات ثابت بر روی خود نیازمند هستند تا قابلیت های عملیاتی و بقای در میدان نبرد آنها افزایش یابد، که احتمال می رود در آینده چنین تجهیزاتی به ناو شهید رودکی و دیگر شناور های مشابهی که در آینده به سازمان رزم نیروی دریایی سپاه وارد می شوند اضافه شود. از آن جمله می توان از سامانه دفاع نقطه ای کمند و رادار های دریایی نظامی چون عصر و یا چشم عقاب نام برد. .................................................................................................. کماکان هرگونه کپی برداری آزاد. شادی روح شهدای خط تشیع صلوات
-
1 پسندیده شدهباید از اشکالات گفت. اصلاحات ارضی و بحث خیانت تاریخی که زمینها را به زمین های خردی مبدل کرد که تنها و تنها واجد شرایط کشاورزی سنتی بودند ( میدونیم که کشاورزی صنعتی نیاز به زمینهای یکپارچه برای بکارگیری ماشین آلات صنعتی و پربازده داره) و تازه بعد از تقسیم به شرایط مبتنی بر ارث بری به واحدهای حتی کوچکتری عموما تبدیل میشدند یک معضل اساسی ایجاد کرد که هنوز هم کشور باهاش دست به گریبان هست. یکی از راه ها باید معطوف به حل این مشکل بزرگ در سطح کشور باشه. از طرفی مثلا در شرایط فعلی متعجبا میبینیم که یک سری طرح ها در بخش انرژی دنبال میشه که به شدت مخرب هستند. بخش اعظم اتلاف انرژی در ایران بابت یارانه هاست. طرح هایی مثل قبوض رایگان برق برخی نهادها و موسسات (از مساجد تا مدارس و خیریه ها و ...) و یا طرح هایی مثل رایگان کردن قبض عده ای (درسته هدفش کاهش استفاده از انرژی است ولی راه صحیحی نیست چون نشان داده شده در ایران به جای تصحیح میزان مصرف معمولا به سمت تصحیح کنتورها! میل پیدا میکنه چنین روش هایی) همه به نظر اشتباه هستند. مسیر قطعی و درست در این مورد آزاد کردن قیمتهای خصوصا انرژی است. یارانه بلایی است (حالا حتی نقدی خیر چون قابل کنترل هست اگر برای حذف یارانه های پنهان و نهان به شکل انرژیش باشه مثلا) که یکی از چند عنصر محدود به خاک سیاه نشاندن اقتصاد و بهره وری در کشور ماست. درسته به معایب و مضرات طرح هدفمندی یارانه ها به شکل کاملش اونوقت تذکر داده شد و نگذاشت مجلس به شکل کامل (البته اون هم کامل کامل نبود و همچنان بخشی از یارانه ها حفظ میشدند) اجرا بشه ولی اگر اجرا شده بود (شاید برای ما مردم با افت ارزش پول ملی ضرر بود) الان هم در مصرف انرژی و هم اداره کشور بدون پول نفت (خصوصا با توجه به افت ارزش پول ملی و در نتیجه پولی که مثلا اون موقع دولت 250 هزار فرضا درنظر گرفته بود برای مردم) خیلی کمک کننده بود.
-
1 پسندیده شدهباید این تهدید درک بشه وهمه مسئولین زیربط از حساسیت موضوع اطلاع داشته باشند و تبدیل به یک مطالبه عمومی بشه حل این معضل! به صورت کلی هم اثرات اقتصادی و ایجاد اشتغال رونق کشاورزی و تامین پایدار ارزاق عمومی بدون وابستگی را هم در نظر نگیریم برای ملت بزرگ ایران با اینسابقه دیرین مشاهده این صف های خرید نواسانات قیمتی و اینکه تبدیل به چوب تنبیه دشمنان علیهمون هم شده واقعا زشته باید رفع بشه کار خیلی بزرگیه سخته ولی نشد نیست !! شرایط همیشه بر وفق مراد نیست و باید برای احیا همه جانبه قدرت خودمون کل ضعف ها و چالش های پیش رو را رفع کنیم! چارچوب های قدرت باید همه فراهم باشد!
-
1 پسندیده شدهمن دوست داشتم این حرفها رو یه جایی در دید عموم و مسئولین ثبت کنم. وگرنه مطمئنا کوچکترین ترتیب اثری نمیدن. روابط با برزیل و آرژانتین هم قطع بشه، فعلا هند و اوکراین هستن و خدا کریمه! بعد که اینها هم قطع شد قحطی شد هم همین سیاست از این ستون به اون ستون، و بازی با شعارها یک جور دیگه ادامه حیات میده... به نظرم راهکارهای واقعی وقتی عملیاتی میشن که یکی مثل خانواده مدلّل وارد بخش تولید بشه. یعنی نظام، منافع اینها رو با منافع تولید و سیاستگذاری کلان تولید گره بزنه. یه مثال جالب عملیاتی میزنم که فکر کنم دوره احمدی نژاد یا اوائل روحانی انجام شد. قانون گذاشتن و واردکنندگان موز را وادار کردن به ازای هر کیلو واردات موزه، 2 کیلو سیب صادر کنن. این سیاست عاملی شد تا تجار واردکننده، باغهای بزرگ و مدرن سیب در سمیرم و دماوند ایجاد کنند(به همراه سردخانه و تمام تشکیلات وابسته). امسال دوستانم که در دماوند کار سیب می کنند کارشان رونق خوبی داشت بابت صادرات به روسیه. ایران عزیز ما هم آدم داره، هم پول داره، هم توان اجرا داره، هم هوش و مغز داره، فقط اراده لازمه. اراده هم باید از بالاترین سطوح با قدرت عمل بشه. نظام بارها نشان داده اگر کاری رو بخواد بکنه می کنه.
-
1 پسندیده شدهدر ادامه بحث... در واقع به صرفه نبودن تولیدات کشاورزی ریشه در یارانه های دولتی داره. ایران سالانه 50 میلیارد دلار یارانه انرژی و اقلا 5 میلیارد دلار بابت ارزاق خوراکی مردم پرداخت میکنه ولی این حجم عظیم یا اسراف میشه، یا قاچاق میشه یا در پروسه های کم بازده اتلاف میشه. این قضیه هم راه حل ساده و شجاعانه ای داره. من با احمدی نژاد سمپاتی و علقه ای ندارم، ولی راهی که در مورد یارانه انرژی می رفت، راه حل اقتصادی صحیحی بود که همه کشورهای مدرن به کار گرفتن. یعنی بساط یارانه انرژی و ارزاق باید به کل برداشته بشه(یا نهایتا 90% فوب خلیج فارس باشد). و در مقابل همین میزان پول مستقیما به مردم نیازمند(با شناسایی دقیق) پرداخت شود. دستمزدها هم به تبع این قضیه افزایش می یابد. گران شدن مواد خوراکی، انگیزه ورود بخش خصوصی به بخش کشاورزی را مهیا می کند. جلوی قاچاق و هدر رفت عظیم بی ضابطه انرژی گرفته می شود. دست فاسد دولتی از قیمت گذاری و دخالت در بازار چیده می شود و صرفا نقش نظارتی بازی می کند. وقتی بخش خصوصی وارد کار شود، خودش می رود دنبال بذر اصلاح شده، و صرفه جویی در آب و روش های مدرن و... و دیگر نیازی نیست دولت و ما راهکار اجرایی به او بدهیم. خود بخش خصوصی به سرعت برق بهترین راهکارها را پیدا می کند. به عنوان مثال یکی از صادرکنندگان می گفت طعم نوشیدنی های بهنوش در دنیا منحصربفرد است. یا کیفیت جهانی محصولات شیرین عسل و کاله. آیا دولت و ما به اینها راهکار دادیم یا وقتی زمینه مهیا شد خودشان بهترین راهها را یافتند؟
-
1 پسندیده شدهبه نظرم مهمترین اقدام در این زمینه: الف-توسعه بخش خصوصی ب-به صرفه کردن حوزه کشاورزی است. در مورد قسمت اول، کشت و صنعت مغان به یونس ژائله(مالک تبریزی شیرین عسل با صادرات اقلا 200 میلیون دلار در سال شیرینی و شکلات) واگذار کردند. این بنده خدا 2-3 ساله سرمایه گذاری کرده و تعداد شاغلین از 500 به 3000 نفر رسانده و بخش های متنوع تولیدی به کار انداخته. ولی حالا قوه قضائیه دبّه در آورده و میخواد ازش پس بگیره. این یعنی 40 سال کثافتکاری بانک ملی در این زمینها درس عبرت نشده. یعنی امنیت غذایی کوچکترین اهمیتی برای مسئولین نظام نداره. با پس گرفتن مغان مطمئن باشید احدی از سرمایه داران بزرگ پاش رو به حوزه کشاورزی نمیذاره. در مورد قسمت ب. پارسال در مورد پرورش گوسفند در محیط بسته تحقیق می کردم. نهایتا به این نتیجه رسیدم با این رانت و فامیل بازی که در واردات علوفه و گوشت با دلار نفتی خوابیده و دخالتهای عجیبی که دولت می کنه، بردن پول و انرژی و وقت در حوزه دامداری(و کشاورزی) خریّت محضه. چنان منافع بزرگی در مجوزهای واردکنندگان بزرگ خوابیده که شعارهایی که داده میشه کشکی بیش نیست. در ظاهر شعار حمایت از ارزانی ارزاق میدن ولی در حقیقت از منافع واردکنندگان حمایت میشه. خلاصه مطلب اینکه اگر کسی در ایران سفر رفته باشه به چشم پتانسیلهای عظیم کشاورزی و دامداری میبینه که بازدهی آب و زمین در حد 20% هم نیست. زمین های کوچک، کشاورزان بی دانش و بی حامی و بی برنامه و بی پول، فساد جهاد کشاورزی و شرکا ..... تا وقتی بخش خصوصی وارد بخش کشاورزی نشه و بروکراسی فاسد دولتی گورش رو گم نکنه، هیچ اتفاقی در حوزه استقلال و امنیت غذایی نمی افته.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی مرکز امنیت جدید آمریکایی Center for a New American Security مرکز امنیت جدید آمریکایی ( مرکز امنیت نوین آمریکا ) که به اختصار CNAS نامیده میشود . یک اندیشکده آمریکایی است که در سال 2007 تاسیس شد . موضوعات تخصصی این اندیشکده ، امنیت ملی ومسائل ایالات متحده است و بر تروریسم و جنگ های نامنظم ، آینده ارتش ایالات متحده ، ظهور آسیا به عنوان یک مرکز قدرت جهانی و پیامدهای امنیت ملی در مصرف منابع طبیعی تمرکز دارد . مأموریت اعلام شده این اندیشکده "تدوین سیاست های امنیتی و دفاعی ملی قوی ، عملی و اصولی برای ترویج و حمایت از منافع و ارزش های آمریکایی است ." در سخنرانی در کنفرانس سالانه CNAS در ژوئن 2009 ، فرمانده فرماندهی مرکزی ایالات متحده GEN دیوید پترائوس اظهار داشت که "CNAS ، طی چند سال ، خود را به عنوان یک نیروی واقعی در محافل اندیشمندان و محافل سیاست گذاری تثبیت کرد." CNAS یک اندیشکده نسبتاً كوچك ، با حدود 30 كارمند و بودجه كمتر از 6 میلیون دلار به شمار میرود ولی به دلیل ماهیت تخصصی آن ضریب نفوذ بالایی دارد . در میان سازمان های اهدا کننده برتر ، نام شرکت های بزرگ نظامی و نفتی به چشم میخورد . سیستم های هوافضای نورثروپ گرومن ، بنیاد جامعه باز ، گروه ایرباس ، شرکت بوئینگ ، شرکت شورون ، شرکت لاکهید مارتین ، شرکت ریتون ، دفتر نمایندگی اقتصادی و فرهنگی تایپه ، دولت ایالات متحده ، BP America بی ای ئی سیستمز و Exxon Mobil Corporation به چشم میخورد . CNAS گزارش های گسترده ای درباره تروریسم ، جنگ های نامنظم و چالش های امنیتی منطقه منتشر کرده است. CNAS همچنین در مطالعه ظهور آسیا به عنوان مرکز قدرت جهانی ، به ویژه در مورد چین ، زمینه ساز است . یكی از مهمترین اهداف اعلام شده برنامه امنیت آسیا و اقیانوسیه CNAS "ابداع مسیر آینده برای جلوگیری از درگیری آمریكا با چین است كه می تواند باعث گسترش همکاری های دو جانبه در مناطقی با منافع استراتژیك مشترك و ترغیب افزایش مسئولیت پذیری از رژیم چین" شود. در سال 2010 ، این مرکز پروژه امنیت سایبری خود را توسعه داد ، که توسط Bob Kahn ، یکی از مخترعین پروتکل های TCP / IP ، که برای انتقال اطلاعات از طریق اینترنت استفاده می شود ، و به ریاست او انجام می شود. CNAS پیشنهاد کرده است که یکی از راه های تأمین هزینه های آینده ارتش ، قرار دادن واحدهای سنگین ارتش در گارد ملی و واحد های ذخیره است . در ماه مه سال 2016 ، CNAS مقالات خود را برای سری Next President (رئیس جمهور بعدی) به منظور کمک به رئیس جمهور بعدی و تیمش در تهیه برنامه ای قوی ، عملی و اصولی برای امنیت ملی راه اندازی کرد. این سری به بررسی بحرانی ترین مناطق و موضوعاتی که رئيس جمهور بعدی نیاز به رسیدگی در دوره تصدی خود دارد میپردازد و موضوعات را به صورت آماده و همراه با خلاصه های سیاستی در بدو ورود به کاخ سفید در اختیار رییس جمهور میگذارد . .................................................. www.cnas.org/ https://en.wikipedia.org/wiki/Center_for_a_New_American_Security
-
1 پسندیده شده《بسمالله الرحمن الرحیم》 امنیت غذایی و ایجاد اشتغال هایی با ارزش افزوده بالای ملی علاوه بر جلوگیری از بیکاری و مهاجرت جمعیت به شهر و گسترش و رشد جامعه شهری مصرف گرا و وابسته باعث خودکفایی کشور خواهد بود که به فرصت ها و تهدید های آن گریزی زدیم کشور ما از کشاورزی سنتی ولی گستردهای بهره میبرد ولی در سالهای ۱۳۴۰ اصلاحاتی در این نظام تاریخی ایجاد که تاثیرات منفی زیادی بر امر خودکفایی داشت که بسیاری بر این عقیده اند که اینبرنامه تحمیلی از سوی نظام های سرمایه داری و سلطه جهان بر شاه مخلوع دیکته شده بود. تأثیرات برنامهٔ اصلاحات ارضی گرچه به شکلی اساساً محدود، تأیید مالکیت زمین برای زمینداران غیرکشاورز، امکان مالک شدن زارعان سهمبر و تثبیت موقعیت اجتماعی کارگران کشاورز یا بذرکاران به مثابهٔ کشاورزان فاقد زمین بود. اما اصلاحات ارضی خصلت اصلی نظام کشاورزی قبلی، یعنی نظامی را که در آن اقلیت مالک با استثمار اکثریت روستانشین از کار کشاورزی سود میبرد، تغییر نداد. البته ترکیب گروه دوم همچون پیامد مستقیم سیاستهای تقسیم اراضی حکومت، تغییر یافت. بهطور مشخص، تعدادی از اربابان سابق از این نظام بهطور کلی حذف شدند و جای آنان را اقلیتی از کشاورزانی که ۱۰ هکتار زمین با بیش از آن دریافت کرده بودند و نیز بورژوازی دهقانی (تجار خوشنشین) گرفتند. این هر دو گروه را باید بخشی از نخبگان جامعهٔ روستایی دانست که از ایجاد روابط استثماری با اکثریت روستانشینان، شامل زارعان معیشتی و کارگران کشاورز فاقد زمین، سود میبردند. در طول حکومت محمدرضا شاه سیاست آن نبود که تغییری ریشهای در روابط سنتی روستایی پدید آید؛ بنابراین نیابد هم حیرت کرد که چرا اصلاحات ارضی به چنین نتیجهای دست نیافت. با این همه، هر برنامهٔ تقسیم زمینی به ناچار تصوری را از تغییری نسبتاً بنیادین در ذهن میآفریند. احتمالاً یکی از اهداف این برنامه، ارائهٔ چنین تصویری بود، اگر چه در واقع امکان هیچ تغییر جدیای فراهم نشد. کشاورزان به این تصویر واکنش مثبت نشان دادند و در آغاز امیدوار بودند که اصلاحات ارضی وضعشان را بهبود بخشد. اما، برای اکثر آنان فقر بیپایان همراه با عدم امنیت اقتصادی، سرنوشتی تغییرناپذیر بود. کشاورزان که پس از چندی از توهم به درآمدند، به برنامهٔ اصلاحات ارضای به تلخی مینگریستند. آنها به حکومت مظنون بودند و نسبت به گروه کوچک مالکان غیابی و دهقانان صاحب زمینی که از اصلاحات سود برده بودند کینه میورزیدند. البته خیلی از مالکان برای جلوگیری از دست رفتن زمینهایشان آنها را به کمک روحانیون وقف عام ویا خاص نمودند که هنوز هم خیلی از روستاییان با سازمان اوقافدچار مشکل میباشند. شاه تصور میکرد با واگذاری زمین به دهقانان از حمایت عمومی برخوردار خواهد شد. اما بدون توجه به کار پایهای برای تربیت و آموزش دهقانان برای اداره زمینهایشان یا مراکز تعاونی که بتوانند از آن اعتبار بگیرند یا ماشینآلات قرض کنند وضع آنها از گذشته هم بدتر میشد؛ و بدین ترتیب ایران که همیشه از نظر کشاورزی خودکفا بود بهطور فزایندهای شروع به وارد کردن مقادیر زیادی مواد غذایی از خارج کرد. که عملا یکی از بزرگترین تولید کنندگان ان زمان محصولات کشاورزی را به یکی از وارد کنندگان بزرگ تبدیل کرد این طرح باعث بالانس صادرات و واردات ما با دنیا غرب شد که تاثیرات مثبت در تجارت این کشورها و تاثیرات مخربی برای ایران بجای گذاشت زمین داران خرد مالکیت که صرفه لازم جهت توسعه و بکارگیری ادوات و روشهای مدرن را نداشتن را رها کردن املاک به شهرها مهاجرت کردن و باعث گسترش هرچه بیشتر حاشیه نشینی و فقر و شغل های کاذب بدون ارزش افزوده برای کشور شدند که اثرات انکاملا مشهود و موید بوده است! سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی حدود ۸/ ۸ درصد از ارزش افزوده کل فعالیتهای اقتصادی بوده و با جذب ۲۳درصد از جمعیت شاغل، جایگاه مهمی را در اقتصاد ایران به خود اختصاص داده است . هرچند تنوع اقلیمی بهدلیل گستردگیخاکایران در طول و عرض جغرافیایی، امکان تولید محصولات متنوعی در بخش کشاورزی را مهیا ساخته است، ولی در مجموع میزان اراضی قابل کشت و قابل بهرهبرداری برای کشاورزی بسیار پایین بوده و سهمی حدود ۱۲ تا ۱۵درصد از کل مساحت ایران را به خود اختصاص داده است که این مقدار اندک نیز با تغییر کاربری و گسترش شهر و صنعت به حریم آن در حال زوال و فنا شدن اندک اندک است. در واقع با وجود تنوع اقلیمی بالا، بخشکشاورزی ایران از کمبود دوشاخص کلیدی آب وزمین حاصلخیز نیز رنج میبرد که ریشه این کمبودها هم بهطبیعت و هم نحوه مدیریت استفاده از منابع مذکور مربوط میشود. از مهمترین نشانههای سوءمدیریت استفاده از منابع در بخش کشاورزی میتوان به استفاده از روشهای سنتی و فناوریهای قدیمی، بیتوجهی به الگوی کشت مناسب با توجه به وضعیت منابع آبی در منطقه، ضعف در زیرساختهای نگهداری و حملونقل، نامتوازن بودن و عدم هماهنگی سیاستها با شرایط تولید و امکانات توزیع شده در طول زنجیره، عدم توجه به پایدار کردن شرایط بازارمحصولات کشاورزی در سطح داخلی و بینالمللی اشاره کرد که مهمترین پیامد این چالشها را میتوان در پایین بودن بهرهوری عوامل تولید که میانگین تولید سطح کشور فاصله بعضا چند برابری با رکورد های داخلی دارند که نشان از ضعف شدید در امر بهره بری ایست، بالا بودن میزان ضایعات در مراحل مختلف تولید تا مصرف و در نتیجه هدررفت منابع محدود مشاهده کرد. پیامدهای مذکور خود موانع بزرگ در دستیابی به رشد و رونق تولید تلقی شده و امکان دستیابی به اهداف رفاهی و بهبود شاخصهای کلان اقتصادی نظیر اشتغال، میزانمهاجرت به شهرها ورشد ارزش افزوده را با چالشهای عمیق همراه میسازد. بر این اساس بدیهی است تلاش برای رفع چالشهای موجود در بخش کشاورزیایراننیازمند داشتن نگاهی سیستمی و جامع به ماهیت فعالیتها و نیازمندیهای این بخش بوده تا بتوان از این طریق راهکارهای موثری را برای رونق تولید در بخش مذکور ارائه کرد. بهنظر میرسد به منظور گام گذاشتن در مسیر رشد بخش کشاورزی، شناخت وضعیت و ماهیت چالشهای گریبانگیر بخش مذکور با رویکرد شناسایی ریشهها و انتخاب سیاست و برنامه مناسب برای رفع آنها ضرورتی انکارناپذیر باشد. موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی در گزارشی راهکارهایی برای بهبود بهرهوری عوامل تولید در بخش کشاورزی ارائه کرده است. هرچند کشاورزی نقش کلیدی برای امنیت غذایی و توسعه اقتصادی برعهده دارد، اما بیشتر جمعیتجهان در مناطق روستایی، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به بخش کشاورزی برای تامین معیشت وابستهاند. درک این موضوع که رونق و توسعه بخش کشاورزی یک حرکت چندبعدی بوده که خود باعث ارتقای وضعیت بخشهای دیگر اقتصاد از جملهصنعت و خدمات و حتی پدافند غیر عامل در چالش های جهانی نیز میشود، زمینهساز تفکر و برنامهریزی سیستمی برای رفع چالشهای این بخش و راهبردهایی برای بهبود وضعیت آن خواهد بود. از سوی دیگر، درک این واقعیت که بخش کشاورزی زمانی میتواند در مسیر رونق تولید قرار گیرد و خود منشأ رشد یا نیروی محرکه بخشهای دیگراقتصاد باشد که اولا زنجیره ارزش محصولات خود را تا حد بالایی تکمیل کند و در عین حال همگام با توسعه و رشد بخش کشاورزی، دیگر بخشهای موردنیاز این بخش نظیر زیرساختهای حملونقل، ذخیرهسازی، بازاررسانی و توسعه بازارهای داخلی و بینالمللی رشد یابد، نقش مهمی در تدوین و انتخاب ابزارهای رشد این بخش را به همراه خواهد داشت. در حقیقت آنچه درخصوص توسعه و رونق بخش کشاورزی مهم است، تنها موضوع سنتی بودن یا مدرن شدن این بخش نیست، بلکه همگرا و همگام شدن رشد بخش کشاورزی با رشد دیگر بخشهای اقتصادی نیز از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. تامین نهادههای با کیفیت و بومی در قالب افزایش ضریب مکانیزاسیون یا استفاده از تکنولوژیهای مناسب برای تولید بذر یا نهادههای شیمیایی با کمترین آثار منفی زیستمحیطی یا انسانی، توسعه و رشد صنایع ذخیرهسازی، حملونقل و توزیع در عین حال که میتوانند بر رشد بخش کشاورزی موثر باشند، خود برای پایداری تولید، نیازمند رشد قابلقبول در بخش کشاورزی است. در واقع یکی از مهمترین و به صرفهترین راههای رونق تولید، بهبود بهرهوری عوامل تولید است. از اینرو، هر عاملی که بتواند بهرهوری عوامل تولید را افزایش دهد، قادر خواهد بود بر رونق تولید نیز تاثیر مثبتی داشته باشد. در دنیای مدرن امروزی در نظر گرفتن بهبود بهرهوری و ارتقای کمی و کیفی تولید از سوی دولتمردان و برنامهریزان یک انتخاب نیست، بلکه بهدلیل محدودیت منابع، رشد جمعیت و شدترقابت در بازار یک ضرورت غیرقابل انکار است. بررسیها نشان میدهد کهرشداقتصادی در کشورهای درحال توسعه، اساسا وابستگی شدیدی به بهرهوری و نرخ رشد آن دارد. از اینرو، هر عاملی که بتواند باعث بهرهوری عوامل کلیدی تولید شود، بهطور یقین بر رشد و رونق اقتصادی نیز تاثیرگذار خواهد بود. در همین راستا مهمترین راهکارهایی که بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر ارتقای بهرهوری عوامل تولید در بخش کشاورزی موثر باشد، به شرح زیر است: ۱- تلاش در جهت تمییز و تشخیص علت و معلولها در بخش کشاورزی که این امر خود دردرمان موثر بسیار ضروری و مفید است. ۲- موضوع بهینه سازی شرایط آبرسانی که بخش عمدهای از هدررفت آب را شامل میشود؛ بهطور جدی در دستور کار متولیان امر قرار گیرد. در این راستا نوسازی و بهسازی لولههای آبرسانی و استفاده از تجهیزاتی که بتواند موارد نشتی آب را در لحظه نشان دهد یکی از این راهکارها تلقی میشود. ۳- با توجه به اهمیت و نقش کلیدی خاک در پایداری تولید کشور، توصیه میشود موضوع عوامل موثر بر فرسایش خاک و برنامههای کنترل خاک بیشتر از گذشته و به صورت دائمی در برنامههای مربوط به رونق تولید قرار گیرد. استفاده از روشهای کنترل فرسایش خاک نظیر کنترل پوشش گیاهی در مراتع و آبراههها، استفاده از بقایای گیاهی و مالچ پاشی، تناوب گیاهی،کاهش عملیات های ماشیی بر روی عرصه با بهره گیری از فناوری های نوین، ایجدبندها، شیبشکنها، تراسبندی، بادشکنها، کشت روی خطوط کنتوری و کشت نواری با توجه به اقلیم و پتانسیلهای موجود در منطقه میتواند راهکار مفیدی در این راستا باشد. ۴- توصیه به استفاده از شیوههای نوین آبیاری با توجه به محدودیتهای فنی، همچنین نیاز به متمرکز بودن الگوی کشت و یکپارچگی اراضی در مسیر اجرایی شدن قرار گیرد. بارانی ،آبیاری عمقی قطرهای برای باغات میوه بخصوص برا کشور ما ما اب و هوایی خشک و تقریبا گرمسیر که باعث کاهش تبخیر و رسیدنمستقیم آب مرود نیاز به گیاه میشودکه بعضا تا ۷۰ درصد باعث کاهش مصرف اب و افزایش راندمان میشود. و تغییر در محصولات واجد شرایط از کشت مستقیم بذر به کشت نشا که باعث کاهش چنددوره آبیاری و کاهش مصرف بذر ؛کود و سموم دفع علفهای هرر خواهد شد که امروزه در کلیه کشورهای توسعه یافته ولو پر آب در حال استفاده میباشد که نیازمند توجه و سرمایه گذاری دو چندان میباشد ۵- توصیه به الگوی کشت مشخص و با برنامه ریزی از سازمانهای و نهاد های مربوطه با بهبود شبکههای آبیاری، بهبود وضعیت مکانیزاسیون و ارتقای ژنوتیپ و فنوتیپ بذور همراه شود. ۶- توصیه به استفاده از الگوی کشت پیشنهادی با تضمین ایجاد بازار و به تبع تبیین درامدو سود انتظاری برای کشاورزان همراه شود. ۷- استفاده از ظرفیت بازار بورس محصولات کشاورزی برای کاهش مسیر بازاررسانی و شفافسازی و ثبات قیمتها. ۸- با توجه به پراکندگی مناطق تولید، همچنین متفاوت بودن فصل برداشت محصولات، توصیه میشود بهجای اتکای به صنایع تبدیلی ساکن و ایستا از تکنولوژیهایی که امکان استفاده از صنایع تبدیلی را به صورت سیار فراهم آورد، استفاده شود. ۹- با توجه به اینکه ۹۳ درصد از تولید بخش کشاورزی در زمینهای کمتر از ۱۰ هکتار صورت میگیرد. از اینرو بهنظر میرسد ضریب نفوذ فناوری در چنین شرایطی بهجز مواردی از قبیل اصلاح بذر یا شیوههای آبیاری به سختی صورت پذیرد، از این رو اقدامات فرهنگی یا اعطای امتیازات و تسهیلات برای تجمیع و انجام فعالیتهای گروهی ضروری به نظر میرسد. ملاحظات مربوط به قانون تقسیم ارث به عنوان یکی از موانع تجمیع اراضی نیازمند اقدامات فرهنگی وسیع و عمیق است که باید بهطور خاص مورد توجه قرار گیرد. ۱۰- کاهش ضایعات محصولات کشاورزی نیازمند اصلاح ساختار تولید این محصولات از باغ و مزرعه تا انبار و سپس حملونقل و بازاررسانی و در نهایت مصرفکننده خواهد بود. بالا بردن دانش فنی تولیدکنندگان، انبارداران، مسوولان میادین میوهوترهبار، خرده فروشیها و در نهایت مصرفکنندگان گامی موثر در این راستا است. تلاش برای کنترل ضایعات از طریق مراقبتهای مرحله داشت محصولات و ملاحظات پس از برداشت از قبیل سیستمهای بستهبندی جدید، انبارداری صحیح (شامل کلیه عملیات طی انبارداری) و بالاخره حملونقل صحیح از مهمترین راهکارهای موجود هستند که تا حد قابلتوجهی میزان این ضایعات را به حداقل میرسانند. ۱۱-استفاده از برنامههای آگاهسازی و آموزش تولیدکنندگان و مصرف کنندگان برای کنترل و کاهش ضایعات محصولات غذایی و کشاورزی. ۱۲-اقدامات لازم برای بهبود فرآیند توسعه روستایی با رویکرد بهبود بهرهوری نیروی کار و جلوگیری از مهاجرت کشاورزان. در این راستا اقداماتی نظیر توسعه گردشگری روستایی و ایجاد زیرساختهای مناسب و تقویت جاذبههای روستایی میتواند انگیزه ماندگاری در روستا و استفاده از ظرفیتهای کشاورزی را رشد دهد و زمینه بهبود بهرهوری سایر نهادهها را نیز فراهم آورد. ۱۳_گسترش کشت های گلخانه ای و انتقال کشت بسیاری از محصولات اللخصوص کشت صیفی جات به گلخانه که علاوه بر ضریب اطمینان تامین پایسته در طول سال و کاهش مصرف اب باعث افزایش راندمان و کیفیت محصول برای بازار یابی صادراتی خواهد شد!! گسترش کشاورزی مزایای بسیار پر شماری دارد که انشالله به آن خواهیم پرداخت که اهم ان بحث تامین امنیت غذایی که مساوی با امنیت کلی کشور و تضمین رشد و توسعه کشور ، سود اوری کلان و رها شدن از اقتصاد بیمار و تک محصولی که به طور متناوب مورد تحریم غرب قرار میگیرد و نقطه اشیل و ضعف ما در مقابل حریف تبدیل شده است میشود خود کفایی و صنعتی شدن نیاز به تغییر نگاه سرمایه گذاری کلان و تصمیمات بسیار بزرگ در این راستا دارد که حتی می تواند موجبات کسب در آمدو تامین بودجه برای دولت ها در صورت پیشتازی و گسترش صادرات و صنعتی شدن آن را فراهم کند. پایان ومنالله توفیق
-
1 پسندیده شدهبرای ادامه این بحث لازم به یادآوری است که باور به خودکفایی در این خصوص مشخصا در بعد امنیت غذایی در شکل عام و حیایتش باید پذیرفته بشه توسط دولتها. بله، ارتباطات و اقتصاد آزاد و بازار رقابتی و امکان تهیه ارزان تر از کشورهایی که دارای آب و خاک و تجهیزات مناسبتری هستند که قیمت تمام شده تر را به صرفه تر میکنه یک حقیقت هست ولی باز؛ چنین بحثی لازم هست یادآوری بشه در شکل ویژه اون انجام میگیره یعنی ذیل شرایط خاص ما و سایه مدام تهدیدها و تحریمها. پس از این منظر اون بخش را میشه کنار گذاشت و تحت در این شرایط اجباری چگونه به این امنیت غذایی دست پیدا کنیم (که قطعا اگر فراهم بشه هم با افزایش تولید باعث افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها میشه و هم شاید با افزایش این بهره وری و امکان صادرات به بازارهای در دسترس منطقه ای که مزیت رقابتی دارند برای ما حتی به سودآوری هم رسید (در مقایسه با زمانی که خب واردات به صرفه تر هست در بحث هزینه ها) یک نگاه سطحی به امنیت غذایی حیاتی کشور شامل موارد زیر میشه: گندم جو برنج دانه های روغنی ( که خودشون بعد از روغن کشی با محصول خروجی کنجاله به عنوان غذای دام بخشی از نهادهه ای دامی را تامین میکنند، پس نقش دوگانه داره کشتشون) ذرت دامی به عنوان یکی از اصلی ترین رئوس نهاده های دامی و بخشی هم ذرت خوراکی برنامه ریزی برای خودکفایی در همین چند بخش محدود میتونه تا حد زیادی امنیت غذایی کشور را خودکفا کنه البته با درنظر گرفتن چند نکته: اگر زنجیره بخواد کامل باشه قاعدتا نباید وابستگی در این بخش وجود داشته باشه: بحث تولید! آب و خاک که نیاز به برنامه ریزی داره فقط تقریبا در بحث بذر برخی موارد مثل بذرهای اصلاح شده گندم و برنج و ... خیر ولی در برخی بخشها وابستگی وجود داره ( حالا بیشتر در سایر مواد غذایی مثل صیفی جات و سبزیحات و حبوبات و .. عمدتا) در بحث مدیریت خاک و کود ما در زمینه کودهای اوره خودکفا هستیم تقریبا با برنامه های سالهای اخیر ولی بخش کود فسفاته وابستگی زیادی وجود داره (معادن سوریه برای همین اهمیت دارند) در بحث مدیریت آب (مهندسی سد، سازه، لوله های پلی اتیلن و پمپ و ... ) هم تا حد زیادی وابستگی وجود نداره در بحث ماشین آلات کشاورزی خب تا حدودی وابستگی وجود داره در بخش کمباینهای تخصصی و تراکتورهای سنگین و زنجیره نهایی و صنایع تبدیلی هم تا حدودی این وابستگی وجود داره نسبی (صنایع تبدیلی روغن خیر مثلا ولی صنایع تولید نهاده های دامی چرا) در بحث واکسن ها و داروهای طیور و آفت کشها هم تا حدودی ممکنه مواردی از قلم افتاده باشه که دوستان میتونند اشاره کنند ولی این زنجیره هرکجاش ناقص باشه ممکنه کل زنجیره را معطل و بی اثر کنه لااقل با بحران های مقطعی و میدونیم این زنجیره اگر وقفه ای درش بیفته در بازار بلافاصله تاثیر خودش را نشون میده پ ن: فقط مسئله همت و برنامه ریزی و قطع دست مدیران از پول نفت و البته سرکوب روابط پشت پرده همین تصمیم گیران و بهره مندی از رانتهایی است که به سبب واردات (از خود خرید و وارداتش بگیر تا توزیع و اختلاطش و فروش سودآور آشغال به جای نهاده و ...) به جیبهاشون سرازیر میشه و برای همین هیچوقت طرح های خودکفایی به ثمر نمیرسه و پشت واژه سازی ها و سیاست زدگیها و حواله به سیاستهای کلان خارجی و مشوش کردن فضا پنهان میشه تا اقایان در هر دولتی که هستند بهره مند بشند از مزایاش. این فقط یکی از صدها طرحی است که تازه اصلا بحث کلان نیست و خودکفایی ریشه ای بلکه یک تغییر جهت بخشی ساده هست:
-
1 پسندیده شدهتشکر از مطلب مفیدتون ، من دیروز جواب دادم کلی هم مطلب نوشتم که نمیدونم چرا و به وسیله چه کسی پاک شدن درحالی که هیچ چیزی خلاف قوانین نبود . تشکر مجدد از مطلب مفیدت
-
1 پسندیده شدهنسل جدید ناوهواپیمابر (ناو جرالد آر فورد) بعد از ناوهواپیمابر کلاس نیمیتز ارتقاهایی در فناوری ها و طراحی های ناوهای هواپیمابر صورت گرفت که مجموع این فناوری ها در ناوهواپیمابر جدید با نام کلاس فورد معرفی شد. این ناوهواپیمابر در جانمایی، آسانسور، منجنیق پرتاب هواپیما، رادار، پیشران، تسلیحات دچار تغییرات ساختاری شده که در ظاهر هم تغییراتی را ایجاد کرده است. دو جنگنده اختصاصی این ناو اف 35 و هواپیمای بدون سرنشین می باشد ولی حضور باقی جنگنده ها اجتناب ناپذیر بود.
-
1 پسندیده شدهبخش هفدهم : پیش زمینه : تصرف بندر فاو توسط رزمندگان اسلام در عملیات والفجر 8، ضربات شدیدی بر پیکر ارتش عراق وارد ساخت و موقعیت سیاسی – نظامی رژیم عراق را به شکل مؤثری زیر سؤال برد. شکست فاحش و تلفات سنگین ارتش عراق در این عملیات سبب شد تا صدام با کمک طراحان نظامی غربی ، سیاست جدیدی را در جنگ طرح ریزی و اجراء نماید. این سیاست که بعدها به استراتژی دفاع متحرک معروف شد با اهداف منفعل کردن نیروهای خودی ، بدست گرفتن ابتکار عمل در جنگ، تاخیر در عملیات آینده رزمندگان اسلام، گرفتن زمان جهت بازسازی یگانهای آسیب دیده در عملیات فاو و پاره ای از اهداف جانبی دیگر به اجرا درآمد. استراتژی دفاع متحرک از تاریخ 1362/2/15 در منطقه چوارتا آغاز و تا 1365/2/26 در منطقه مهران ادامه یافت . اوج موفقیت ارتش عراق در این دوره از جنگ را می توان تصرف شهر مهران دانست که تبلیغات گسترده ای را از سوی رژیم بعث به همراه داشت. عده ای از صاحبنظران نظامی معتقدند اگرچه با بازپس گیری شهر مهران توسط نیروهای خودی این استراتژی به شکست انجامید اما همین خط مشی با جبران نقاط ضعف آن در پایان جنگ توانست موفقیت هایی را نصیب ارتش عراق نماید. بدين منظور با توجه به موفقيتي که در بازپس گيري منطقه والفجر 9 (منطقه چوارتا) به دست آورد و نيز اطلاعاتي که از خطوط پدافندي ما داشت، از جمله اينکه مي دانست يگان هاي اصلي سپاه براي دفاع از دستاوردهاي عمليات والفجر8 در اين منطقه متمرکز کرده اند، به سپاه هاي مستقر در سراسر جبهه ها مأموريت انجام عمليات محدود را ابلاغ کرد تا در مناطقي که اهميتي نسبي داشتند، خطوط پدافندي ما را شناسايي کنند و در نقاط ضعيف و قابل رخنه به عمليات بپردازند. در اين سلسله تحرکات، دشمن افزون بر تعقيب هدف، به نتايج زير نيز مي انديشيد و آنها را در زمره اهداف خود قرارداده بود: 1- زمین گیر کردن توان تهاجمی نیروهای خودی ، بویژه جلوگیری از سازماندهی ، تجمع و آمادگی نیروها برای انجام عملیات گسترده و درنهایت جلوگیری از ادامه جنگ 2- به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ و تعيين نقطه و نوع نبرد؛ 3- کسب زمان براي بازسازي و بالابردن توان رزمي خود؛ 4- بهره برداري تبليغاتي و برقراري و حفظ موازنه سياسي درجنگ 5- روحيه بخشيدن به ارتش شکست خورده و مردم عراق؛ 6- جلوگيري از مأيوس شدن دنيا از توانايي ارتش و رژيم بعث عراق؛ 7- تضعيف جبهه مهم فاو براي ضربه زدن به اين خط در موقعيت مناسب 8- تسلط بر سلسله از نقاطي مهم و ترميم خطوط پدافندي و به دست آوردن موقعيت مناسب ديد و تير براي کاستن از اضطرابهاي خود و صرفه جويي در نيرو و امکانات؛ 9- گرفتن اسير براي تبليغات و همچنين، کسب اطلاعات در مورد خطوط پدافندي، عمليات محدود و گسترده. عوامل موفقيتهاي دشمن در حرکت جديد: ضعف خطوط پدافندي خودي: پس از عمليات بيت المقدس، دشمن در زمين حالت پدافندي به خود گرفت و تا والفجر 8 عمليات تهاجمي نداشت. بدين ترتيب، خطوط پدافندي غير فعال خودي بر اثر گذشت زمان فرسوده، خاکريزها و استحکامات آنها سست شدند و اقدامي براي تحکيم و ترميمشان، که بيشتر از سوي برادران ارتش پدافند مي شد، انجام نگرفته بود. آماده نبودن نيروهاي پدافند کننده: عدم تحرک دشمن پيش از عمليات والفجر 8 در خطوط پدافندي آرامش و سکوت طولاني اي را در اين خطوط باعث شده بود و آمادگي رزمي نيروهاي پدافند کننده را که تقريبا تمامي آنها از برادران ارتشي بودند، کاهش داده بود. فرماندهان آنها نيز غالبا به اين مسئله توجهي نداشتند و به علت عدم سرکشي، بيشتر اوقات از وضعيت خطوط خود بي اطلاع بودند. جاي گزين نشدن تجهيزات انهدامي يگان ها، خارج شدن توپخانه و يگان ها از نقاط پدافندي از علل ديگر ضعف نيروهاي پدافند کننده و شکسته شدن خطوط پدافندي آنها محسوب مي شود سرهنگ صياد شيرازي ( سپهبد شهید صیاد شیرازی ) در اين مورد گفته است: "نيازي به اعتراف ندارد که نيروي زميني ارتش وضعيت ضعيفي دارد، البته، فقط ضعف روحيه نيست، بلکه ضعيف هم شده است، امکانات سازماني اش دستش نيست، يعني توپخانه ندارد". سرهنگ موسوي نيز اظهار کرده است: " آزاد کردن يگان هايي براي آفند، خود به خود اين خطر را که خط ما آسيب پذير مي شود، به دنبال داشت، براي نيروي زميني آزادکردن اين قدر يگان (لشکر 81 زرهي، لشکر 77 خراسان، لشکر 30 گرگان، لشکر 21 و تيپ 55) کار ساده اي نبوده است" از طرف ديگر، محدوديت توان سپاه اجازه گسترش نيرو در تمامي خطوط پدافندي را نمي داد و همين محدوديت باعث شد که نتوانيم با فاصله زماني کوتاهي از عمليات والفجر 8، عمليات گسترده ديگري انجام دهيم تا توان اصلي دشمن را در يک منطقه زمين گير کنيم و از حالت انفعالي بيرون آييم. ادامه دارد ................... .
-
1 پسندیده شدهبخش شانزدهم : به هر صورت ، برابر گزارشهای موجود (برآورد سازمانهای اطلاعاتی فرانسه ) ، بدنبال تقویت توان رزمی و دفاعی عراق ، استعداد رزمی ارتش این کشور به شرح ذیل می بود : 1- پنج لشکر زرهی شامل لشکرهای سوم ، ششم ، دهم ، دوازدهم و هفدهم 2- سه تیپ زرهی مستقل شامل تیپ های یکم ، دوم و دهم گارد ریاست جمهوری 3- دو لشکر مکانیزه شامل لشکرهای یکم و پنجم 4- پنج لشکر پیاده شامل لشکرهای دوم ، چهارم ، هفتم ، هشتم و یازدهم 5- هفتاد تیپ مستقل پیاده که در رده احتیاط قرار داشتند . 6- پانزده لشکر که پس از آغاز تهاجم به ایران در سازمان رزم این نیرو موجود بود و شامل لشکرهای 14، 15، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 26، 27، 28، 31و 35 می گردید . لشکرهای زرهی و مکانیزه در قالب 120 گردان تانک و نفربر به استعداد هر گردان 45 تا 50 دستگاه تانک که این یگانها در مجموع 5400 تا 6000 دستگاه تانک و انواع نفربرهای شرقی و غربی را در اختیار داشتند . بنابر برآوردهای موجود ، ارتش عراق از توانایی های زیر برخوردار بود : 1- دشمن در هرزمان توانایی جابه جایی 3 لشکر پیاده را در هر منطقه دارد . آنها قادرند ، یک تیپ پیاده را در عرض 24 ساعت جابه جا کنند . و یک تیپ زرهی را در عرض 72 ساعت از غرب به جنوب یا بالعکس منتقل نمایند . 2- دشمن در هرزمان دارای 5 لشکر مکانیزه و زرهی است که در عرض 4 تا 5 روز قابلیت مانور و جابه جایی سریع دارد . 3- دشمن در هر زمان توانایی آزاد سازی 40 گردان توپخانه را دارد که در یک منطقه تمامی آتشبارهای این 40 گردان را در یک جا جمع کرده و در یک نقطه متمرکز کند . 4- دشمن توانایی یک ماه بمباران و فشار هوایی را ( به مانند آنچه که در عملیات بدر اتفاق افتاد) را دارد . 5- دشمن توانایی طراحی و اداره دو عملیات همزمان به وسعت 3 تا 4 لشکر را خواهد داشت . 6- در صورت اجرای عملیات تهاجمی توسط نیروهای ایرانی با استعداد رزمی 100 گردان پیاده ، دشمن قادر است تا با 300 گردان پیاده از خود دفاع کند . ( این برآورد در 1364/2/25 توسط سردار سرلشکر غلامعلی رشید - البته در منبع ، ایشان با عنوان برادر غلامعلی رشید معرفی شده اند - ارائه شده بود ) بطور کلی از این برآورد اطلاعاتی دونکته بسیار مهم را می توان در مورد ارتش عراق استباط نمود : -- ارتش عراق از زمان آغاز جنگ در سال 1359 تا سال 1364 علیرغم تحمل تلفات شدید در نیروی انسانی و تجهیزات موفق شده بود تا سازمان رزم خود را گسترش دهد . -- برخلاف تبلیغات در مورد ناتوانی های ارتش عراق ، سازمان رزم این نیرو از تحرک فوق العاده ای برخوردار می بود . ادامه دارد ....................