برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      53

    • تعداد محتوا

      1,112


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      9,527


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      5,269


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      3,109



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 19 اسفند 1399 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    نصف تایپیک هایی که بنده درشون بحث می کردم ، قفل شده اند . دسترسی به اون به روز رسانی کذایی هم ندارم .... کاربران هم از ترس بیان و ثبت شدن نظراتشون فقط در همون قسمت صحبت می کنند ... سال 80 صاعقه پرواز کرد ، سال 99 هم کوثر پرواز کرد ... اگر سال 80 لا اقل اندک تلاشی برای بهبود و به روز رسانی آیرودینامیک جنگنده شده بود ولی در سال 99 نهایتا همان بدنه ی اف 5 با فقط یک کاکپیت دیجیتال ارائه کردند ... دریغ از حتی هماهنگ کردن یک سلاح هوشمند با این جنگنده ... ***** سانسور شد ******** نمک بر زخم پاشیدنه ********** تانک تی 34 شوروی در 75 سال پیش ، یک موتور دیزلی 500 اسب بخاری داشت ... آیا کل مجموعه ی ج.ا توان تولید موتور دیزلی 500 اسب بخاری با وزن مناسب ، قیمت مناسب ، و عمر و مصرف سوخت مناسب رو داره !؟ تولید صنعتی در حد شوروی هم نمی خوام ، نهایت سالی 1000 تا موتور با سیستم های انتقال قدرتش !!! حالا بنده بیام در مورد اف 5 رنگ شده صحبت کنم !؟ هر صحبت و رویا پردازی بود توی این 14-15 سال اخیر شده ... نتیجه تقریبا هیچ بوده .
  2. 1 پسندیده شده
    بنام خداوند بخشنده مهربان با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست در جریان بازدید از نمایشگاه اقتدار 40 در بهم ماه 1397 در حین بازدید از غرفه پهپادها ، با توجه به اینکه مسئول غرفه علاقه بنده به پهپادها رو مشاهده کردند ، یک کتاب رو به بنده هدیه دادند که به چگونگی روند شکل گیری یگان پهپادی سپاه می پرداخت. با کسب اجازه از مدیران محترم انجمن و در راستای پرداخت ذکات علم ، مطالب و محتوای این کتاب 188 صفحه ای رو به تدریج و در قالب این تاپیک خدمت سایر دوستان خودم تقدیم میکنم : پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس مقدمه - اگر چه از سالهای پیش از جنگ ، پرنده های هدایت پذیر از راه دور ( پهپاد ) به عنوان ابزار اطلاعاتی در ارتش های جهان از جایگاه خاصی برخوردار بودند ، اما در ارتش ایران ( قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) محلی از اعراب نداشتند ؛ و گفته می شود که چند فروند از پهپاد های هدف در یکی از پایگاه های نظامی دیده شده که در دوران دفاع مقدس هیچ مأموریتی از خود نشان ندادند. پهپاد هدف BQM-74 Chuker ضرورت بکارگیری پهپادهای شناسائی دقیقا از روزی مطرح شد که فرماندهان جبهه های جنگ با چالشی به نام محدودیت پروازی هواپیماهای شناسائی RF-4 ارتش روبرو شدند و از عکس هوائی به عنوان مهمترین و قابل اتکاترین وسیله کسب اطلاعات و شناخت موقعیت دشمن در صحنه نبرد محروم شدند. فتو فانتوم نهاجا (RF-4E) به دنبال تحریم های اقتصادی - تسلیحاتی ، نیاز جبهه های جنگ به عکس هوائی و نگرانی فرماندهان از نبود وسیله جایگزین ؛ نیروهای مومن ، متعهد و جوان مراکز تحقیقاتی دانشگاهی ؛ بر آن شدند تا در جهت تأمین جایگزینی برای آن به فکر چاره باشند. قرار داشتن کشور در تحریم های اقتصادی - تسلیحاتی آمریکا و دنیای غرب از یک طرف و تصویب عملیات استانچ علیه جمهوری اسلامی ، امکان دستیابی به پهپادهای نظامی را برای سپاهیان اسلام طولانی و یا غیر ممکن ساخته بود که رزمندگان برای تأمین آن هدف مجبور به ساخت و ارتقای هواپیماهای مدل شدند. واحد اطلاعات - عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (محوری ترین قرارگاه عملیاتی سپاه که کار سازماندهی ، هدایت و طرح ریزی عملیاتی قوای اسلام علیه نیروهای اشغالگر بعثی را بر عهده داشت ) در سال 1362 گرفتار چالشی مهم در زمینه کسب اطلاعات از مواضع دشمن شد. این واحد از روش های گوناگون از جمله عکسبرداری هوائی توسط هواپیماهای RF-4 و RF-5 ارتش جمهوری اسلامی ، گروه های پیاده شناسائی ، شنود مخابراتی و تخلیه اطلاعاتی اسرای جنگی به کسب اطلاعات از دشمن اقدام می نمود. فتو تایگر نهاجا (RF-5A) در سال 1362 پس از جلسه مشترک فرماندهان ارتش و سپاه و اعلام فرمانده نیروی هوائی ارتش مبنی بر وضع محدودیت پرواز برای هواپیماهای RF-4 به دلائل مختلف از جمله کمبود هواپیما و پر مخاطره بودن این نوع پروازها ، فرماندهان جنگ را به دنبال یافتن وسیله یا روش جایگزین رهنمون کرد. اگر چه خواستگاه اولیه ساخت پرنده های بدون سرنشین با رویکرد شناسائی و عکسبرداری هوائی مشخص و روشن نیست ، اما قدر مسلم این است که ابتدا شهید چمران در وزارت دفاع و سپس جهادهای دانشگاهی دانشگاه اصفهان ، دانشگاه صنعتی اصفهان ، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه شیراز ، گام های اولیه را برای تأمین آن هدف برداشته اند که به لحاظ دستیابی دانشگاه اصفهان به موفقیت هائی ، روند پیگیری ساخت ، تولید و بهره برداری اطلاعاتی تا تشکیل " یگان پهپاد در سپاه" از آنجا آغاز گردید. نیاز قرارگاه خاتم به اطلاعات از عمق نیروهای دشمن ، که تأمین آن توسط نیروهای پیاده شناسائی قابل اتکا نبود از یک طرف و عدم تأمین عکس های هوائی توسط ارتش از طرف دیگر ، نیاز به این پرنده را شدیدتر نمود. با انجام موفقیت آمیز اولین تست عملیاتی توسط این هواپیمای ساخت جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان در نزدیک جزیره ماهی ( تحت نظر فرماندهان قرارگاه خاتم ) ، امید به جایگزین شدن این پرنده های بدون سرنشین به جای هواپیمای RF-4 پر رنگ تر شد و به دستور فرمانده سپاه به یگان هوائی سپاه ؛ تشکیل " گردان رعد " ( گردانی اطلاعاتی با هدف تأمین عکس هوائی ) ابلاغ گردید. این گردان ، با استقرار در شهر اهواز و سپس در پادگانی در نزدیکی جبهه های جنگ ، به گسترش ساختار و سازمان پرداخت و تلاش نمود جای عکس های هوائی ارتش را برای فرماندهان سپاه پر نماید. اعضای گردان پهپادی رعد ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند.
  3. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس به دنبال زمین پرواز از آبدارچی ، سرباز و نگهبان و عکاس و نیروهای فنی گرفته تا کمک خلبان و بیسیم چی و ... جمعا به 15 نفر نمی رسیدیم ؛ اما عنوان مان گردان بود. "گردان رعد". این نام بیشتر شبیه یک آرزو بود و یک دعای خیر تا یک واقعیت. اما با این همه اگر نه به اندازه یک تیپ ، ولی ماموریتی بیش از یک گردان به ما محول کرده و شب و روزمان پر از کار و تلاش شده بود. اگر چه هر کدام عنوانی داشتیم ، اما اینطور نبود که خلبان فقط خلبانی کند و عکاس به عکاسی اش برسد. موقع کار معلوم نبود کدام فرمانده است و کدام فرمانبر. اوایل ، زمین پرواز درست و درمانی هم نداشتیم ؛ مثل آواره ها از زمینی به زمین دیگر می رفتیم. یا توی زمین های مردم پرواز می کردیم و یا در زمین های اطراف پادگان ها ، که هر کدام هم مشکلات خاص خودش را داشت. تمام تلاش مان این بود که کمتر توی چشم باشیم ، اما برای حمل چند هواپیما ، برو و بیائی به پا می شد ؛ چون توی خودرو هایس مان یک هواپیما بیشتر جا نمی شد و مجبور بودیم چند خودرو با خود ببریم. خوب شد که چند وقت بعد یکی از بچه ها ( برادر بحرینی ) ، با طراحی خوبی توانست طوری هایس را قفسه بندی کند که چند هواپیما جا شود . کم کم که ابزار و وسائل تجهیزاتی مان ( مثل دریل های باطری دار ) زیادتر شد ، جعبه ابزاری ابتکاری نیز درست کردیم تا توی زمین پرواز بتوانیم ، همراهمان ببریم. یکی از همین جعبه ها ، پر بود از سیم ، کابل-استارتر ، دریل و پیچ و مهره و ... که با این نو آوری تقریبا خودکفا می شدیم و از پس تعمیرات اضطراری در زمین پرواز بر می آمدیم. راوی : عبدالمجید مختازاده * * * * * عصر اینترنت یا ما زود به دنیا آمده بودیم ، یا اینترنت دیر اختراع شده بود. این را همیشه عباس می گفت. آه چه می شد ما زودتر به اینترنت دست می یافتیم ؟ اگر این اتفاق می افتاد دیگر لازم نبود بریم توی کتابخانه های لندن یواشکی از روی کتاب های "جینز دیفنس" عکس بگیریم و یا عمل نیک بخواهد کتاب شان را دودره کند و او را بگیرند و کلی برایش دردسر درست کنند. از اقبال بدمان هم هواپیمائی گیر نمی آمد تا آن را مهندسی معکوس کنیم. چقدر تأسف بار بود وقتی دانستیم که از اواخر زمان پهلوی ، تعدادی پهپاد هدف توی پایگاهی نظامی دپو شده و ما از آن بی خبر مانده ایم. البته بعدها رضا ارباب با ایجاد رابطه توانسته بود این اجازه را پیدا کند که چند دقیقه ای از دور آنها را تماشا کند. اگر یکی از آنها در اختیارمان بود حداقل می توانستیم از روی آنها مهندسی معکوس کنیم. نمی دانم. شاید هم باید اینطور دل خود را راضی کنیم که خوب شد اصلا نفهمیدیم که در پایگاه سمنان ، چیزی وجود داشته است وگرنه آستین هایمان را بالا نمی زدیم و خودمان دست به کار نمی شدیم و امروز لابد خبری از مهاجرها و شاهدها نبود. وسط گیر و داری که بچه های بسیجی سر و کارشان با تفنگ و خمپاره و اینجور سلاح ها بود ، برای اینکه از اصول حاکم بر پرواز و اطلاعاتی از این دست ، سر در بیاوریم ؛ تا کتابی گیر می آوردیم همه با هم آن را از بسم الله تا نقطه آخرش می خواندیم. آن هم نه یک بار ، بلکه چندین بار. کتابی داشتیم در مورد آیرودینامیک ( نام مولف اش یادم نیست ) ، هر جا می رفتم همراهم بود ، توی اهواز از بس ، دست این و آن بود پاره پوره شده بود. انگار که توضیح المسائل باشد. توی زمین پرواز تا گیر می کردیم فوری سری به آن می زدیم ببینیم چیزی در آن خصوص ندارد ؟ خوب شد که محسن عمل نیک هر بار که به انگلستان می رفت ، از توی نمایشگاه های هواپیماهای بدون سرنشین ، کلی برایمان مجله ، کاتالوگ و فیلم و عکس می آورد. از اینجا به بعد دیگر مجبور بودیم زبان هم بخوانیم تا توی ترجمه شان نمانیم. ما از توی همین کتاب و مجله ها بود که فهمیدیم برای پرواز در جاهائی مثل هور که باند پرواز وجود ندارد ، می شود از چیزی به نام لانچر ( پرتابگر هواپیما ) استفاده کرد. عمل نیک نمی توانست آنرا برایمان از انگلستان تأمین کند ؛ چون کشورمان در تحریم بود. و البته صهیونیست ها همه جا حضور داشتند و نمی گذاشتند چیزی به دستمان برسد. برای همین ، برای ساخت لانچر مثل بقیه تجهیزات خودمان دست به کار شدیم. راویان : عبدالمجید مختار زاده ، غلامرضا کاظمی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
  4. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس تروریست !!! کسی نبود به این "کنعانی" بگوید ؛ آخه پدر آمرزیده ، توی کارتنی که 30 کیلو کتاب جا می گیرد ، یک موتور هفت هشت کیلوئی گذاشته ای و آن وقت به مامور گمرک لندن می گوئی : حساس نشو ، تویش کتاب است !؟ مگر هالو است که نفهمد. این حجم کارتن باید بیشتر از هفت، هشت کیلو وزن داشته باشد. چقدر به او گفتیم : "بابا! این را از طریق پست سیاسی بفرست، پلیس لندن شک می کند ، به خرجش نرفت که نرفت". از بس از هول اینکه پس از سالها یک موتور WAE 26 اسب ، گیر آورده و می خواست فوری آنرا به بچه ها در ایران برساند، افتاده بود توی دیگ. البته او حق داشت ، این اولین موتوری بود که مافوق هواپیماهای مدل بود و در ردیف موتورهای پهپاد شناسائی به حساب می آمد. اما چه فایده ، پلیس گمرک گیر داده و آن را باز کرد و متوجه شده بود. نتیجه اش این شد که ؛ هم او را گرفتند بردند اداره پلیس برای بازجوئی ، هم موتور معلوم نشد که کجا گم و گور شد. لابد گذاشتند برای روزی که جنگ تمام شود ، آنوقت پس بدهند! ایام جنگ نفتکش ها در ایران هم ، پلیس لندن به هر کالائی که ممکن بود که که مصرف دوگانه (تجاری - نظامی) داشته باشد، گیر می داد و نمی گذاشتند به ایران وارد شود. سر همین قضایا بود که چند وقت بعد از دستگیری کنعانی مرا هم گرفتند و با هواپیمایی دیگر به ایران فرستادند. از شانس بد ، هواپیما خراب شد و ما را به پاریس بردند ، آنجا مثل لندن چقدر پلیس دور هواپیما جمع شده بود ، تا جائی فرار نکنیم. انگار بن لادن را گیر آورده بودند!!! راوی : محسن عمل نیک * * * * * در مقابل طوفان رمل چقدر نونوار شدیم ، وقتی محسن عمل نیک از انگلیس آمد. او تا حدود زیادی ما را از بی بضاعتی تجهیزاتی درآورد. هم تعدادی دوربین Canon F-1 با عدسی 28 آورد و هم مخازن فیلم را که به راحتی می شد تا 150 فریم فیلم تویش جا داد. از همه خوشحال کننده تر اینکه چند دستگاه رادیو کنترل هم آورد. دست و بال مان که با اینها باز شد ، عمل نیک شد مسئول ساخت و تولید و پشتیبانی وزارت سپاه و من شدم فرمانده ی گردان رعد ، اما از همان اول یک پایم تهران بود و یک پایم اهواز تا برای گردان رعد ، نیرو و امکانات جذب کنم. برای همین تمام کارها افتاده بود روی دوش رضا ارباب. او هم قوت گردان بود و هم انگیزه بخش آن. خدا وکیلی اگر امیدهای او نبود ، پهپاد کی جان می گرفت؟ بعد از سه سال از تشکیل گردان رعد ، پادگان ما شد زمینی در چهال کیلومتری اهواز ، که به جز یک زمین در "بَر ِ بیایان " ، چیز دیگری نداشت ، حتی نمازخانه مان یک چادر گروهی بود . وقتی باد ؛ شن و ماسه ها را با خودش می آورد توی دم و دستگاه بچه ها و نمی گذاشت کار بکنند ، من چطور می توانستم بنشینم و فرماندهی کنم ؟ اول باید فکری برای طوفان رمل می کردم ، فکری برای ساختمان سازی ، تأمین امکانات و ... وقتی توی پادگانت آب نباشد که حمام کنی ، برق نباشد که هواپیماهایت را تعمیر کنی ، فرماندهی چه معنائی داشت ؟ داشتن تعمیرگاه و لابراتوار و ... که شبیه یک آرزو بود. به ذهنمان رسید که دمای تند جنوب را با درختکاری مهار کنیم ، اما آبی نداشتیم. هم برای تأمین آب و برق و هم درختچه افتادیم به التماس پیش بچه های جهاد سازندگی. آن ها مثل ما خاکی و بدون تشریفات بودند ، کافی بود درد را می شناختند ، می افتادند در پی درمانش ، همان چیزی که امروز به آن می گویند مدیریت جهادی. اول از آنها خواستیم ، درختچه به ما بدهند ، گفتند : شما پاسدارها خرابکارید ، درک نمی کنید با چه زجری ما درختچه ها را پرورش می دهیم ، می زنید داغونشان می کنید. پرسیدم : چکار کنیم که مخالف آنرا ثابت کرده باشیم ؟. پاسخ دادند : در ازای 500 چاله ، 500 درختچه می دهیم. یادم آمد تراکتور نیمه خرابی ته پادگان نیروی هوائی سپاه در تهران افتاده بود که قبلا به کار کشیدن هواپیما روی باند می آمد و اکنون که نیروی هوائی نونوار شده بود ، تراکتور ، بی استفاده افتاده بود. پیش برادر حسین دهقان ، فرمانده نیرو رفتم و آن را درخواست کردم . جواب داد : دیوانه ای ؟ کشاورزی راه انداخته ای ؟ بالاخره با چه التماسی آن را گرفتم و فرستادم اهواز. پانصد چاله را که با تراکتور حفر کردیم ، اعتماد بچه های جهاد جلب شد و 500 درختچه به ما دادند. 1000 درختچه بعدی را خودشان پیشنهاد دادند. ما دور تا دور پادگان را درختچه کاشتیم، اما سیراب کردنشان آب زیادی طلب می کرد. دوباره رفتیم سراغ بچه های جهاد ، از آنها خواستیم از کانال رودخانه حق آبه به ما بدهند. ساعتی 800 تومان گرفتند برای یک راننده و یک لودر. برای اینکه حداکثر استفاده را هم از زمان بکنیم و هم از لودر و راننده اش ، تا توانستیم به راننده سیگار و تن ماهی دادیم. حتی از او اجازه گرفتیم بعد از ساعت کاری اش ، دو ساعت خودمان روی لودرش کار کنیم. آب توی پادگان که آمد همین فیلم ها را بازی کردیم تا پادگان برق دار هم شد. پیش خودمان فتح بزرگی کرده بودیم ، حتی انتظار تشویقی هم داشتیم ؛ ولی تا پایان قطعنامه که خبری نشد. جنگ که تمام شد ، گزارشی علیه من نوشتند که باید پاسخگو می شدم. جرمم این بود که شما به چه حقی در حوزه فرماندهی نیرو و بدون هماهنگی با او ، دست به این اقدامات زده اید ؟ تو فرمانده یگان بودی ، نه فرماندهی مهندسی!! وقتی می گویند ، سواره از پیاده خبر ندارد ، مال همین روزهاست. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
  5. 1 پسندیده شده
    بخش پنجم و پایانی ادامه نقشهای مراقبت، نظارت و ... 4. مینی آواکس: گرچه این نمونه در پهپادهای مشابه دنیا سابقه ندارد اما می ­توان از شاهد 149 یک مینی آواکس مناسب ساخت. یک راه آن است که مشابه جایگاه قرارگیری پاد SAGE 750 در زیر MQ-9B، یک رادار چهار وجهی طراحی و نصب کرد اما چنین سیستمی برای ایفای نقش آواکس کوچک خواهد بود و توانایی مناسب را ارائه نخواهد کرد. راه مناسب­تری وجود دارد. با توجه به میزان وزن قابل حمل جایگاه ­های زیر بال، می­توان چهار رادار در چهار سمت نصب کرد. به تصویر زیر دقت کنید: دو رادار بصورت پهلونگر در جایگاه ­های بیرونی و دو رادار بصورت جلونگر و عقب ­نگر در جایگاه­ های نزدیک بدنه نصب شوند و پوشش 360 درجه بدست آید. از رادارهای هواپایه ساخت داخل اطلاعات کمی در دسترس است. از میان گزینه ­های داخلی، مهندسی معکوس رادار گریفو Grifo F7 که بر روی جنگنده ­ی کوثر نصب شده است گزینه ­ی مناسبی است. این رادار وزن حدود 160 کیلوگرم دارد که امکان نصب آن در جایگاه­ های بیرونی زیر بال وجود دارد. در صورت کمبود نیروی تامین چهار رادار ذکر شده، می­توان ژنراتوری با وزن مناسب را زیر بدنه نصب کرد. 5. جنگال: از میان پادهای جنگال ساخته ­شده در داخل می ­توان به موارد زیر اشاره کرد: 1. شاهین: این پاد نمونه­ ی مهندسی معکوس پاد اقدام متقابل AN/ALQ-101 است که در باند X عمل می­کند. از وزن این پاد اطلاعاتی در دسترس نیست اما با توجه به آن­که می­ توان این پاد را در زیر جایگاه جلویی موشک اسپارو در اف 4 نصب کرد، بعید است وزنی بیشتر از وزن این موشک داشته باشد (230 کیلوگرم) و این پاد را می ­توان در جایگاه ­های نزدیک به بدنه نصب کرد. 2. سحاب: پاد اخلال­گر دیگری با نام سحاب ساخته ­ی نیروی هوایی ارتش وجود دارد که تا به حال بر روی فوکر اف-27 نصب شده است. اطلاعاتی از مشخصات و وزن آن موجود نیست و ممکن است بتوان آن را بر روی شاهد 149 نصب کرد. 3. پاد اخلالگر راداری شهید باقری: توسط سپاه ساخته شده و به احتمال زیاد توسط سوخو 22 بکارگیری خواهد شد. همانند پاد سحاب، اطلاعاتی از مشخصات و وزن آن موجود نیست و ممکن است بتوان آن را بر روی شاهد 149 نصب کرد. 4. فرستنده­ ی AN/APX-95: اطلاعات این سامانه از غرفه ­­ی نهاجا در نمایشگاه دفاع مقدس 1399: 5. اخلال­گر فریب هواپایه­ ی زرین: اطلاعات این سامانه از غرفه­­ ی نهاجا در نمایشگاه دفاع مقدس 1399: 6. اخلال­گر باند X محمول بر پهپاد: اطلاعات این سامانه از غرفه­­ ی نهاجا در نمایشگاه دفاع مقدس 1399: 6. نقش­های دیگر: در نهایت می ­توان گفت با بکارگیری تجهیزات مناسب، شاهد 149 در نقش­ های زیر نیز می ­تواند مفید باشد: مرزبانی رله ارتباطی و همه­ ی موارد دیگری که بر روی Predator B انجام گرفته است. تبیین دقیق نیاز­های مشابه در نیروهای مختلف نیروهای مختلف نیازهای متفاوت و یا مشابهی نسبت به نیازهای نیروهای دیگر دارند. امروزه دیگر برای هر نیاز یک پاسخ مجزا داده نمی ­شود و تا حد مقدور با تغییر روی ساختار­های مشابه به نیازهای جدید و متفاوت پاسخ داده می­شود. این اصلی است که تحت عنوان اشتراک­ پذیری تثبیت شده است و یکی از مهم­ترین اصول در ساخت هر سلاحی است. از تانک و جنگنده گرفته تا ناو و پهپاد. هر چه سلاح موردنظر شاخص ­تر باشد و توانایی بیشتری داشته باشد، اشتراک­ پذیری بیشتری جهت رفع نیازهای متفاوت ­تری خواهد داشت. با توجه به توضیحات ارائه­ شده در بخش "اهمیت شاهد 149 و برتری آن نسبت به دیگر پهپادهای ایرانی"، بدیهی است که پهپادهای توربوپراپ و به تبع آن، شاهد 149 جزو پلتفرم­ های اشتراک­ پذیر هستند و در ادامه ­ی مطلب سعی بر آن شد که امکان ­پذیری اشتراک ­پذیری این پهپاد در رفع نیاز­های متفاوت شاخه­ های مختلف نیرو­های مسلح ایران اثبات شود. حال با جدول ­بندی این نیاز­های متفاوت، می­ توان مشخص کرد که کدام نیروها باید در دریافت شاهد 149 دارای اولویت باشند و یا در هر مقطع تعداد بیشتری را دریافت کند. توجه شود که جدول ­بندی زیر نیاز به بررسی بسیار بیشتری دارد و در حال حاضر خلاصه ­ای از این نیازها و صرفا جهت تبیین مساله ارائه شده است. جهت تکمیل این جدول باید نیروهای مختلف، شرح ماموریت خود را بصورت دقیق ارائه کنند. پایان استفاده از این مطلب همراه با ذکر منبع مجاز است شادی روح شهدا صلوات
  6. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس شیطنت شیطنتم گل کرد تا از فرصت پیش آمده ، بیشترین سوءاستفاده را بکنم. چون از طریق رسمی نتوانستم از یگان هوائی جدا شده و خودم را به پهپاد برسانم. آن روز هم که من و مختارزاده نزد فرمانده یگان برادر حسینی رفتیم و التماس کردیم که بگذارد به کمک بچه های پهپاد بروم ، او با این جمله که "فقط شما دو نفر می توانید آلات دقیق هواپیما را چک کنید ، مختارزاده که قبلا رفته و اکنون فقط تو باقی مانده ای ، چطور بگذارم تو هم بروی؟" وقعی به این حرفم که " تعهد می دهم هر موقع هر کاری داشتید از وسط جبهه خودم را به تهران می رسانم" ، هم نگذاشت. هواپیمای فالکن سپاه خب چاره ای برایم نمانده بود که فکر دیگری کنم. اکنون موقع آن فکر شده بود ، فرمانده سپاه برادر محسن رضائی در حال سوار شدن به فالکن سپاه بود که من و مختار زاده دوان دوان خود را به او رسانیدم و از او خواستیم که به برادر حسینی دستور لازم را بدهد. شیطنتم بیشتر از اینجا گر گرفته بود که می دانستم ، محسن رضائی برای راه اندازی گردان رعد ، هم دستور اکید داده و هم سفارش کرده که پهپاد هر هزینه و امکاناتی خواست در اختیارشان بگذارید. محسن رضائی حرف هایم را که شنید ، از هواپیما پیاده شد و یکراست به طرف حسینی فرمانده یگان رفت. او چیزی شبیه تشر به حسینی گفت : مگر نگفتم هر نیروئی که می خواهند آزاد بکنید؟! در آن لحظه حسینی را اگر کارد می زدند ، خونش در نمی آمد. وقتی آقا محسن رفت ، او با عصبانیت ، دستم را گرفت و عین یک پسر بچه به دنبال خود کشید و یکراست برد توی کارگزینی و آنجا هولم داد جلوی میز. بعد به مسئول کارگزینی گفت : این آقاجانی را بگذارید با مختارزاده برود ، دیگر نیازی به او ندارم. توی دلم قند آب می کردند ، اما در ظاهر خود را نادم و پشیمان جلوه دادم ، وقت حرف زدن نبود. اگر کوچکترین حرفی به مخالفت یا موافقت می زدم ، کلاهم پس معرکه بود. از همان روز اول ، من و برادران کشاورز، میر هاشمی ، فروزنده و چند نفر دیگر برای آموزش خلبانی رفتیم باشگاه پرواز. اول توی پارک چیتگر تحت نظر مدلرها و خلبانان و بعد جاهائی دیگر. راوی : حمید آقاجانی * * * * * هواپیمای تلاش بچه ها حق داشتند که ساده از این موضوع نمی گذشتند ، سه ماه کار و تلاش شبانه روزی نتیجه داده بود و اکنون روز جشن تمامی تلاش و زحمتمان به حساب می آمد. مثل مادری که هر بار نگاه نوزادش می کند ، قوت دل می گیرد ، قصه ما و هواپیمای جدیدمان شده بود این. در مقایسه با من که اولین نام را پیشنهاد داده بودم ، آنها اما فقط روی این اصرار داشتند که باید این نام ، هم بهترین نام باشد و هم یادآور تمامی زحمات شبانه روزیمان. من هم با همین انگیزه نام "تلاش" را برایش برگزیده بودم. با این اسم می خواستم بگویم این حاصل تلاش گروهی ماست و دستمایه دانش بومی جوانان همین مرز و بوم. هر چه باشد ، این اولین هواپیمای بدون سرنشین ایرانی با قابلیت عکسبرداری هوایی بود که مستقیم وارد عملیات می شد. هواپیمای تستی که برای اولین بار آن را روی نهر خیّن به پرواز درآورده بودیم ؛ هواپیمای مدلی بود که طراحی و ساخت آن توسط فرشید صورت گرفته بود. اما این 3 فروند جدید را به کمک ما ساخته بودند که هم در طراحی و ساخت و هم در حجم و تجهیزات بارگذاری شده ، با آن اولی ها ؛ بسیار متفاوت بودند. دوربین AGFA-110 در هواپیمای تست ، از دوربین 110 آگفا (AGFA) استفاده شده بود ، اما در این 3 فروند از دوربین 135. در حین کار با آن متوجه شدیم که بال آن کوچک است. از طرفی با توجه به وجود بادهای شدید در منطقه باید طول بال بیشتر می شد که آن را در تولیدات جدیدمان یک و نیم برابر کردیم. در مقایسه با مشکلات در آوردن فیلم 110 از توی دوربین در قفس کانتینر ، فیلم های 135 این امکان را به ما می داد که حلقه فیلم متری خام ، گیر آورده و به صورت دستی به جای 36 فریم ، آن را تا 80 فریم جا بدهیم. دوربین 135 ما آموخته بودیم که ظرف هائی به نام مخزن وجود دارد که می تواند مخزن فیلم باشد. یعنی تویش تا 150 فریم جا بزنیم. اگر چه ما نیاز به دوربینی داشتیم که از یک لنز قدرتمند با کیفیت بالا برخوردار باشد ، اما در هر صورت امکانات در اختیار ، این را دیکته می کرد. بالاخره پس از کلی بالا و پائین ، بچه ها پذیرفتند که عنوان "تلاش" روی هواپیما گذاشته شود. پس از آن بود که ما انواع جدیدتر از آن را که می زدیم ، آنها را شماره گذاری می کردیم. تلاش 1 و تلاش 2 و ... آخر سر ، یکی از تلاش هایمان زیادی چاق و چله از آب در آمد که بچه ها نام آنرا گذاشتند " تلاش یک و نیم" ماموریت اولیه ما پس از تشکیل گردان رعد ، ساخت 10 فروند تلاش بود که هر 10 فروند را ساختیم ، اما بخاطر اینکه فقط 3 موتور داشتیم ، شاسی های هواپیما را طوری طراحی کردیم که به محض اینکه یکی از هواپیماها آسیب دید ، موتور را از روی آن باز کرده و روی هواپیمای بعدی ببندیم. مشکل دیگر ما کمبود رادیو کنترل بود که فقط دو دستگاه بیشتر نداشتیم. ما اکثر عملیات ها را با همین دو دستگاه لنجام می دادیم. البته دل خوش کرده بودیم به همکارمان ، "محسن عمل نیک" تا از انگلستان برای مان قطعه و دستگاه بیاورد. اصطلاحی به نام " مهندسی معکوس " را از اساتید دانشگاه ها شنیده بودیم ، اما از بخت بد ما ، چیزی نبود که بخواهیم آن را مهندسی معکوس کنیم. باید به کار و اندیشه خود متکی می شدیم. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
  7. 1 پسندیده شده
    بسم ا... ویدئوی تست صندلی پرتاب شونده صفر-صفر هواگرد آموزشی یاسین https://www.aparat.com/v/m05jy
  8. 1 پسندیده شده
    حتی روسها که با حداکثر تکنولوژی هوایی و راداری اونجا هستن، ادعایی نسبت به کنترل آسمان سوریه و حتی منطقه بالای سر خودشون در حمیمیم رو ندارن، جنگنده اشون رو ترکها انداختن. آمریکا انگلیس، فرانسه و دیگرانی که اونجا هستن به اتکای محور ترکیه، اسراییل، مدیترانه وا عراب هستن و از طریق ناتو و بودجه فراوان پشتیبانی میشن. نصب رادار از سوی ما یه اقدام پیشدستانه برای هشیاری در داخل ایران هست. یه رادار ماوراء افق در سوریه میتونه کل فرودگاه های اسراییل رو پوشش بده. اینکه کی فعال میشن کی جنگنده بلند میشه و کی فرود میاد. اما اینکه نیروی هوایی یا رادار فرضی ما با هر چینشی میتونه موثر باشه؛ اگر شما تضمین میدید که جنگنده و آواکس فرضی ما رو نزنن! رادار زمینی ما رو هم نمیزنن. و این از طریق فناوری به تنهایی بدست نمیاد. باید یه توان عظیم نظامی اقدامات برون مرزی ما رو پشتیبانی کنه تا کسی جرات دست زدن به تجهیزات ما رو نداشته باشه. بعبارتی دیگر؛ یک نیروی هوایی ارسالی؛ نهایتا میتونه ترکیبی از 30 تا 40 فروند جنگنده، سوخترسان، ISR و رادارهوابرد و از این تعداد شاید 9 تا 20 فروند جنگنده مولتی رول تمام عیار باشه. این در برابر چیزی که در نزدیکی مرزهاش در سمت اسراییل و یا ترکیه و یا ناوگان آمریکا در مدیترانه هست، با حتی برتری تکنولوژیکی هم عددی محسوب نمیشه و عاقبتی بهتر از این، یعنی کم آوردن در برابر توان موشکی همسایگان نخواهد داشت! جنگ هوایی بماند:
  9. 1 پسندیده شده
    بسم ا... برای یادآوری و ثبت در حافظه تاریخی میلیتاری مصاحبه برای سال 1389 خورشیدی هست اعتماد کنید، بزودی هواپیما می‌سازیم ه، اما شما توجه داشته باشید تجربه‌ای که ما در صنعت هواپیماسازی در سال‌های گذشته داشتیم، تجربه کاملا ناموفقی بوده است. ما یک هواپیمای آنتونف 140 یا ایران 140 داریم که با همکاری اکراین تولید شده، اما حتی شرکت‌های داخلی هم که تحت حمایت دولتند، هنوز حاضر نیستند از آن در پروازهایشان استفاده کنند. در زمینه‌های هلی‌کوپترسازی هم همین‌طور. وقتی ما در مونتاژ یک هواپیمای نه‌چندان پیشرفته ناموفق بودیم، چطور می‌خواهیم برویم به سوی تولید هواپیمای پهن‌پیکری چون ایرباس و بوئینگ آن هم با آن فناوری پیشرفته و پیچیده، کمی غریب به نظر می‌رسد. بر این مبنا شالوده‌های صنعت هوایی را ایجاد می‌کنند. بنابراین انتخاب ایران 140 با این هدف که پایه‌های صنعت هوایی‌مان را شکل دهیم کار درستی بوده است. گام بعدی این که سراغ یک هواپیمای 100 تا 120 نفره برویم و گام سوم این است که به سمت تولید هواپیمای پهن‌پیکر حرکت کنیم. پس این از بحث اول که انتخاب ایران 140 انتخاب درستی بوده است؛ اما این‌که چرا خطوط ما نمی‌آیند از ایران 140 استفاده کنند، یک مقدارش بحث‌های روانی است و یک مقدار هم این که خود مجموعه‌ای که روی این هواپیما کار کرده مقدمات اولیه برای آشنایی و فرهنگ‌سازی را فراهم نکرده است. بنابراین اگر شما می‌خواهید وارد این صنعت شوید و موفق باشید، اولین کاری که باید بکنید این که توان ریسک را در کسانی که اول از همه می‌خواهند از هواپیماهای شما استفاده کنند و کسانی که به عنوان مسافر از آنها استفاده می‌کنند بالا ببرید. اما متاسفانه ما کاملا عکس این ضرورت‌ها عمل کردیم. من با اعداد و ارقام می‌توانم اثبات کنم که اگر شما یک سفر هوایی 2000 کیلومتری را با ایران ـ 140 انجام دهید، در مقایسه با خودرو، احتمال حادثه در خودرو خیلی بالاتر است. پس بخشی از مشکل بخش فرهنگی بوده و اصولا در کلیت کار خطای زیادی صورت گرفته است. اما بحث بعدی این است که معمولا هر هواپیمایی که ساخته می‌شود 2 گروه کار باید رویش انجام شود؛ یکی کارهای فنی است که ایران کارش را درباره ایران ـ 140 عالی انجام داده و کار دیگر این است که باید آن را تجاری‌سازی کنیم. هواپیما اول برای این که تجاری شود باید استانداردهای سازمان هواپیمایی کشوری را بگیرد که خوشبختانه درباره ایران ـ 140 این کار انجام شده و دومین کار که باید انجام شود این که آموزش به عنوان عضو کلیدی وارد شود. به عنوان مثال اگر به آسمان بروید و هواپیمای سری ATA را نگاه کنید، مثل ایران ـ 140 است؛ از نظر کیفیتی هم می‌توان گفت در یک کلاس قرار دارند و کلی هم پرواز ایمن انجام داده است. توجه داشته باشید ایران ـ 140 تا حال حدود 20 هزار ساعت پرواز داشته است. ساعت پروازی برای سنجش کیفیت و ایمنی هواپیما بسیار مهم است. این هواپیما حدود 20 هزار نفر را هم جابه‌جا کرده است، اما ما این واقعیات را کنار می‌گذاریم و می‌پردازیم به حوادثی که اتفاق افتاده و آن را بزرگ می‌کنیم. فکر می‌کنید اگر همین محصول در پاکستان تولید می‌شد، این گونه با آن برخورد می‌کردند؟ یا در اندونزی؟ زمانی که آقای حبیبی، نخست‌وزیر اندونزی بود حدود 5ـ4 میلیارد دلار در اندونزی برای ساخت هواپیما سرمایه‌گذاری کرد و اولین هواپیمایی هم که تولید شد، هواپیمایی در همین کلاس بود. الان ببینید اندونزی چگونه به صنعت هوایی‌اش افتخار می‌کند و ما چگونه با صنعت هوایی‌مان برخورد می‌کنیم. مرحله بعد که ان‌شاءالله همین امسال آغاز می‌‌شود، این است که بتوانیم در هواپیمای 100 نفره یک کلاس هواپیما تعریف کنیم. الان 3 هواپیما در این زمینه انتخاب شده‌اند.+ پی نوشت : از زمان انجام این مصاحبه تا تاریخ بازخوانی آن ( 1399 ) نزدیک به 10 سال گذشته و نه تنها هواپیمای ایران-140 برای مصارف غیر نظامی بصورت انبوه تولید نشده ، بلکه وعده های مربوط به نمونه های نظامی هم محقق نگردید . حال باید دید که مسئولین امر چه پاسخی برای این هزینه کرد خواهند داشت ؟!!!
  10. 1 پسندیده شده
    عموما برنامه ریزی برای خرید یا ساخت زیردریایی روند طولانی مدتی را طی میکند و فقط مختص ایران نیست. زیردریاییها طولانی مدت در خدمت نیروی دریایی هستند و به همین دلیل قبل از به کارگیری آنها، نیازهای نیرو از جمله منطقه عملیاتی، نوع زیردریایی (تهاجمی، حامل بالستیک)، طول مدت ماندگاری در آب، تکنولوژی به کار رفته (سونار، پیشران، ناوبری و...) در نظر گرفته میشود. برآورد و ارزش گذاری تمام این مولفه‌ها به اضافه زمان طراحی و زمان ساخت اولین نمونه، غالبا طولانی مدت هست. برای مثال چند زیردریایی هم‌رده بعثت را بررسی کنیم. زیردیایی اس 80 اسپانیا: اسپانیا سال 2003 تصویب کرد 4 فروند زیر دریایی اس 80 را با قابلیت دریانوردی طولانی مدت، پرتاب موشک‌ و پیشران مستقل از هوا خریداری کند. سال 2004 قرارداد خرید زیردیایی 2450 تنی بسته شد، اما به دلیل بروز برخی مشکلات و آماده نبودن سامانه AIP، هنوز هم فروند اول ساخته نشده است. انتظار میرود اولین فروند سال 2022 و چهارمین فروند در 2027 وارد خدمت شود. تخمین زده می شود این کلاس زیردریایی به مدت 3 دهه در خدمت نیروی دریایی اسپانیا باشد. نکته قابل توجه، تصمیم هند مبنی بر جایگزینی زیردریاییهای اس 80 به جای زیردریایی های کیلو کلاس است. توجه کنید زیردیایی که طرح آن مربوط به سال 2005 است حداقل تا 2050-2060 قرار است در نیروی دریایی هند و اسپانیا خدمت کند، یعنی فاصله طراحی تا پایان خدمت 55 سال است. (قطعا در این بازه خدمتی بروزرسانی هایی انجام خواهد شد.) زیردریایی بعدی زیردریایی تهاجمی استرالیا است که جایگزین زیر دریایی های فعلی کلاس کولین خواهد شد. استرالیا از سال 2007 به دنبال جایگزینی کلاس کولین است و برنامه جایگزینی از همان زمان شروع شد در این راستا نیروی دریایی استرالیا طرح های زیادی مانند تایپ 2014 آلمان، اس 80 اسپانیا و سوریو ژاپن را بررسی کرد. حتی قرار شد دست به خرید زیردریایی ژاپنی بزند. این بررسی و تعیین انتظارات از زیردیایی آینده تا سال 2015 به طول انجامید. یک سال بعد استرالیا تصمیم گرفت نسخه دیزل الکتریک زیردریایی هسته ای فرانسوی باراکودا را به خدمت گیرد. استرالیا نیازهای خود را از این زیردیایی مشخص کرد: استفاده از پیشران مستقل از هوا، به کارگیری اژدر مارک 47 مد7، قابلیت دریانوردی طولانی مدت و برد زیاد همانند کلاس کولینز، سنسورهای پیشرفته تر و پنهانکاری بیشتر در زمینه نویز، استفاده از باتری های لیتیوم-یون، قابلیت پرتاب کروز تهاجم زمینی، قابلیت حمل مین، قابلیت پرتاب موشک های ضد کشتی. طبق برنامه قرار است اولین زیردریایی در سال 2030 وارد نیروی دریایی استرالیا شود. روند ساخت اولین فروند تا تکمیل آخرین فروند 25 سال طول خواهد کشید و فناوری‌های برتر و پیشرفته به مروز زمان در طی تعمیرات زیردریایی های ساخته شده به آن اضافه خواهدشد. استرالیا 12 فروند زیردریایی باراکودا را سفارش داد که قرار است تا سال 2070 در خدمت باشند. ایران سالها پس از ساخت زیردریایی‌های غدیر، شروع به بروزرسانی آن‌ها کرد و اکنون این زیردریایی‌ها توانایی شکلیک موشک‌های کروز 100 کیلومتری را دارند و از پیشران جدید براش لس استفاده می‌کنند. همچنین زیردریایی فاتح در از فروند چهارم به بعد از پیشران مستقل از هوا استفاده خواهد کرد که توانایی ماندگاری زیر آب را از 5-6 روز به 2-3 هفته افزایش می‌دهد. مثال‌ها زیاد است مثل بروزرسانی زیردریایی‌های کیلو کلاس هند و الجزایر. پس می بینید زیردریایی‌ها طوری طراحی می‌شوند که بتوانند نیازهای 30-40 سال آینده یک نیرو را تامین کنند و با پیشرفت مداوم فناوری، به دلیل مقابله با تهدیدات جدید و برطرف ساختن نیازهایی که در طول زمان به وجود می‌آید، کشورها اقدام به بروزرسانی زیردریایی‌های ساخته شده خود می‌کنند. قطعا بعثت هم از این قاعده مستثنی نیست. مشاهده می‌کنید این زیردریایی در ابتدا 1200 تن وزن داشته است اما بعدا با توجه به نیازهای جدید نیروی دریایی و عدم توانایی زیردریایی 1200 تنی برای پاسخگویی به این نیازها، نیروی دریایی بعثت 4500 تنی را طراحی کرده است.
  11. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس جزایر ماهی در پائیز 62 سرانجام پس از چند ماه کار و تلاش شبانه روزی تیم فنی در دانشگاه اصفهان ، ما مامور به انجام عملیات تست پرواز و عکس برداری عملیاتی شدیم. من به همراه تیم 4 نفره اعزامی به اصفهان ، یکی دو نفر از بچه های دانشگاه اصفهان و آقای سلطانی از جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان که در تمام این مدت همکاری خوبی با ما داشت ، خود را به قرارگاه خاتم الانبیاء در جبهه های جنگ رساندیم. سرلشکر باقری در دوران دفاع مقدس صبح روز بعد برادران باقری و پیش بهار و دو نفر از بچه های اطلاعات ، ما را با منطقه آشنا نموده و نسبت به عکس برداری توجیه نمودند. آنها با این کار می خواستند ، حتی از تست پروازی ، کار عملیاتی استخراج کنند ، وگرنه چه معنا داشت که از همان اول ما را یک راست توی خط مقدم ببرند. پهپاد مهاجر منطقه مورد نظر شلمچه بود و نزدیک ترین فاصله را با نیروهای عراقی داشت. قرار شد که ما توی اروند رود مستقر شویم و عکس برداری کنیم. خدا را شکر ، عجب روزی قسمت شد عکس بگیریم ، هم هوا صاف و آفتابی بود و هم اصلا خبری از باد نبود. مهم تر از همه جبهه ای ساکت و کم سر و صدا بود. انگار که خط دوم یا سوم یک منطقه ی جنگی باشد. راوی : محسن عمل نیک * * * * * روز عملیات عجب. چقدر استرس داشتیم روزی که قرار بود از قرارگاه خاتم به سمت " نهر خیّن " برویم. جائی که قرار بود ، نتیجه کار سه ماهه خود را برای فرماندهان سپاه به نمایش گذاشته و توجه آنها را نسبت به کارآمدی پهپاد جلب نمائیم. چون محدودیت برد رادیوئی داشتیم ، آنها نزدیک ترین فاصله را با عراقی ها برای ما انتخاب کرده بودند ، به طوری که اگر فریاد می کشیدند ، صدایشان را می شنیدیم. نهر خین به جز اعضای تیم ، برادر پیش بهار از قرارگاه هم آمده بود. نگاه ما همه به هواپیمای کوچکی دوخته شده بود که بیشتر اسباب خنده و متلک های آنها بود ، تا وسیله ای که از آن انتظار مأموریتی برود. با این همه مجبور بودیم که متلک ها و پوزخندهایشان را تحمل کنیم . این سوای دلهره ای بود که نسبت به فرشید داشتیم که نکند که متوجه شود در خط مقدم هستیم. او هنوز خیال می کرد در بیابان های دور از دسترس دشمن هستیم. حتی وقتی حین پرواز ، تمام نیروهای خط ما !!! و خط دشمن به طرف هواپیما شلیک کردند و او شاخک هایش جنبید که نکند در جبهه حضور دارد ، متقاعدش کردیم که خیر ، این شلیک ها از جانب نیروهای خودی است. پرنده آماده پرواز شد. اما از شانس بد حرکت نمی کرد. یکهو متوجه شدیم سوخت زیادی توی موتور کوچکش ریخته ایم. سوخت آن را خودمان از ترکیب الکل ، متانول و روغن کرچک ساخته بودیم. از طرفی آشغالی هم رفته بود توی لوله سوخت. چقدر توی آن ظهر گرم ، خیس عرق شدیم تا همانجا دوباره بدنه هواپیما را شکافتیم ، باک را درآوردیم و شروع کردیم به تعویض. پیش بهار و یکی از بچه های اصفهان ، باک را که دست مان دیدند ؛ این بار نتوانستند جلو خنده شان را بگیرند. باک یک قوطی پلاستیکی سرم بود و لوله های سوخت آن ، شیلنگ سرم. باک پهپادهای اولیه پیش بهار ، در حالی که عرق های پیشانی اش را خشک می کرد ، با دلخوری گفت : آمده اید ما را سر کار بگذارید ؟ دوستش اما ، او را دلداری داد : کمی صبر کنی تعمیر میشه. بیچاره ها دارند زحمت خود را می کشند. همانطور که باک را عوض می کردیم ، زیر چشمی ، به سر و صورت پر از عرق شان درآن تابستان داغ هم ، نیم نگاهی می انداختیم. هواپیما که آماده شد ، فرشید ؛ هنرمندانه تیک آف را شروع کرد و آن را فرستاد بالای سر خط خودی و دشمن. آن روز ، من با خوشحالی ، بیشتر به پیش بهار و بچه های قرارگاه نگاه کردم ، تا به هواپیما. و چقدر احساس غرور کردم ، وقتی نگاه های آنها را می دیدم که نیشخند و تمسخر در چهره شان هر بار کمرنگ تر می شد. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
  12. 1 پسندیده شده
    deep government خوب معلومه دیگه، همه یه روابط عمومی دارن که کارش کپی کردن از سنت قدماست
  13. 1 پسندیده شده
    انشااله کسی باشه که به توصیه های عزیزان عمل کنه .
  14. 1 پسندیده شده
    شما رو به 50 تا 60 پست اول همین تایپیک ارجاع می دهم ... همه ی این حرف ها زده شده ... یک زمانی هم پول برای خرید جنگنده بود ، هم زمان و بودجه برای شروع یک پروژه ی درست و حسابی ...
  15. 1 پسندیده شده
    در مورد کوثر بارها گفته شده. به نظر من بعید است غیر از کاربرد اموزشی هدف جدی دیگری از ساخت این جنگنده باشد. مگر اینکه تحریم ها برداشته نشود و نگاه نهاجا روی این پروژه جدی تر شود. در این صورت میتوان با کمک یک کشور خارجی مثل چین انرا ارتقا داد. زیرا در شرایط تحریم قطعا میتوان یک همکاری غیر علنی با یک کشور داشت. ارتقا ان باید شامل مراحل زیر باشد 1- تبدیل موتور j85 از یک توربوجت به یک توربو فن. در این حالت تراست موتور افزایش میابد و ابعاد ان هم کمی افزایش میابد 2- بعد ارتقا موتور باید این موتور بزرگتر را به هواپیما خوراند که باعث تغییراتی در بدنه میشود. همچنین سرعت هواپیما بیشتر شده و سازه باید باز طراحی شود تا توانایی سرعت بالاتر را داشته و در این طراحی باید به نحوی ظرفیت حمل مهمات را افزایش و دماغه را برای نصب یک رادار بزرگتر تغییر داد. این تغییرات به نظر من نیاز به کمک مشاوران خارجی دارد 3- سطح مقطع راداری هواپیما را کاهش داد با این تغییرات میتوان به یک هواپیمای نسبتا به روز نزدیک شد ولی به نظر من باز هم در حد تهدیدات پیش روی ما نیست
  16. 1 پسندیده شده
  17. 1 پسندیده شده
    نه ، نداره ... این کوثر در بهترین حالت یک اف 5 نسل سومی با کاکپیت دیجیتال هست ... مقایسه اش با یک جنگنده ی نسل 4 امی که قراره رادار AESA روش نصب بشه ، خنده داره ...
  18. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس چهار موتوره خیر سرمان مثلا توی شهر بسر می بردیم و توی جبهه نبودیم ، لااقل آنجا می شد هم سری به حمام زد و هم در نماز جمعه ای شرکت نمود ؛ اما سه ماه می شد که در اصفهان بودیم و به خاطر حجم فراوان کار نتوانستیم چرخی توی شهر بزنیم و لااقل سی و سه پل یا پل خواجو را تماشا کنیم. فرق مان با زندانی ها این بود که هم سوله مان بزرگتر بود و هم سرمان شلوغ تر. از لای پنجره که نگاه می کردیم ، یهو متوجه می شدیم شب شده و الان است که درب خوابگاه دانشگاه بسته شود. بااین حال تا به خود می جنبیدیم به پشت درب بسته می خوردیم. از تأمین و تدارکات بگیر تا ساخت و تولید و تست پرواز ، همه کارهای مربوط به پرنده های بی سرنشین را خودمان انجام می دادیم ، نه اینکه حتی نمونه ای جلویمان باشد و بخواهیم آنرا کپی کنیم و نه حتی کتابی ، مجله ای چیزی تا راهنمای کارمان قرار دهیم ، تا آمدن کامپیوتر و اینترنت هم زمان زیادی فاصله داشتیم. همه کارهایمان بر اساس آزمون و خطا بود. آنچه که از کار مشخص بود این موضوع بود که ما می خواستیم روی هواپیماهای مدل که مخصوص تفریح و سرگرمی است دوربین عکاسی سوار کنیم. یعنی برای یک کار تفریحی ، مأموریت نظامی تعریف کنیم. خب معلوم بود به همه نوع تجربه و دانشی نیاز داشتیم. نه تنها باید اصول آیرودینامیک را می شناختیم ، باید سر رشته ای از فنون حاکم بر پرواز هم می دانستیم. توی ساخت بدنه ، ملخ ، بال و ایلوران* ، که واویلا داشتیم اما غیر از اینها باید از عکس و عکاسی ، چاپ و ظهور هم سر در می آوردیم. ولی با این حال یک چیز قوی همیشه محرک مان بود ، اگر این کار نتیجه بدهد ، چه اتفاق مهمی توی جبهه می افتد. بماند که چقدر در کاهش تلفات انسانی ، چه مربوط به نیروهای شناشائی باشد و چه نیروی تک کننده ، موثر خواهد بود. چقدر وجودش برای انجام عملیات ها حیاتی می شود. این آن چیزی بود که ما را به این سمت سوق می داد که چهارموتوره کار کنیم و خستگی را برای زمانی دیگر بگذاریم. * : از سطوح فرامین هواپیما جهت کنترل و تنظیم سمت و سو راوی : رضا ارباب * * * * * نان و پنیر اوایل آب مان توی یک جوی نمی رفت. آنها بچه پولدار و اهل گردش و تفریح و سرگرمی بودند و ما اهل جبهه و جنگ. گاه گاهی هم عبدوس به مسعود گیر می داد که دکمه ی یقه ات را ببند ، فلان کن و بهمان. موقع شام و نهار که می شد ما به نان و پنیری راضی بودیم ، اما آن سه نفر می گفتند : شما نان و پنیرتان را بخورید و چلوکباب را بگذارید سهم ما. ما قهر و آشتی های زیادی کردیم تا توانستیم با هم کنار بیائیم. در هر صورت این ما بودیم که باید کنار می آمدیم. چون هم آئین مان اجازه نمی داد که با آنها بد حرف بزنیم ، هم اینکه آنها در مقام معلمی بودند. از طرفی ، آنها هم به ما یاد می دادند که چگونه هواپیما بسازیم و هم چگونه خلبانی کنیم. فرشید نسبت به آن دو کمی تند مزاج بود ولی توی کارش بسیار جدی به نظر می رسید ، خودش می گفت من و دوستم طاهری ، شاید پانزده سال است که روی هواپیمای مدل کار می کنیم ، این واقعیت داشت. من هنوز هم پس از آن همه سال معتقدم فرشید بهترین طراح بال و بدنه می باشد. وقتی شروع به طراحی و تولید بال و بدنه می کرد ؛ انگار که آنرا با دستگاهی برش داده باشند ، بسیار تمیز و اصولی بود. هر چه آنها در مورد پرواز و طراحی بلد بودند ، ما در عوض از موتور و تعمیر و نگهداری آن سر در می آوردیم. چون توی یگان هوائی سپاه این کار اصلی ما بود. در هر صورت با این اطلاعات ، گروه خوبی را تشکیل داده بودیم. سعید زاهدی اصلا تاجر بود. او آدم با ذوقی هم بود. ساخت ملخ سخت بود و هم پر مصرف ، چون اولین جائی از هواپیما که زمین می خورد و خراب می شد ملخ بود. توی بازار هم نبود. چون موتورهای ما 45 و 60 بود و ما در ساخت آن مشکل داشتیم ، زاهدی اما وقتی نگرانی ما را دید ؛ گفت : من به نیت 22 بهمن ، 22 ملخ می سازم. او در حیرت ما این کار را هم کرد و وقتی پرسیدیم چطوری این کار را کردی ؟ گفت : فقط دقت. من هر روز یکی از ملخ ها را جلویم می گذاشتم و توی مسیر رفت و آمد، با دقت تمام انحناها و زوایای آنرا نگاه می کردم و به ذهن می سپردم. کار اصلی ملخ این است که جابجائی هوا کند. او ابتدا یک مکعب مستطیلی از چوب گردو درست می کرد و آرام آرام شروع به شکل دادن آن می کرد. چیزی که امروز نیز در صنعت ملخ سازی یک رویه است . ما بدون اینکه هواپیماهایمان را در تونل های باد بصورت علمی و فنی آزمایش کنیم ، آنها را در جاده ی اصفهان - نائین می بردیم و پرواز می دادیم و معلوم می شد که تا چه حد استاندارد را رعایت کرده ایم. راوی : رضا ارباب ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
  19. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس زادگاه پهپاد انگار که سپاه مسابقه ای بین جهادهای دانشگاهی کشور برگزار کرده باشد ، جهاد دانشگاه اصفهان ، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه صنعتی تهران همگی به تولید پرنده های بدون سرنشین با قابلیت عکسبرداری مشغول شده و به موفقیت هائی هم دست یافته بودند. پیش از آن شهید چمران در وزارت دفاع هم ، مطالعاتی در این خصوص انجام داده بود که نیمه کاره رها شده بود. انتهای تلاش آنها هم در این خلاصه میشد که پرنده مدل (نسخه تجاری و اسباب بازی) بتواند از ارتفاع و از سطح زمین عکسبرداری کند. اما این فقط جهاد دانشگاه اصفهان (واقع در دروازه شیراز) بود که به کمک چند نفر علاقمند به پرنده های مدل بدون سرنشین ؛ موفق شده بود که هم "پرنده" را بسازد و هم "دوربین کوچکی" روی آن کار گذاشته و عکس هائی از فراز شهر بگیرد. پیش از این با خیلی از مراکز علمی و تحقیقاتی حرف هائی در این خصوص زده بودیم ، اما خبری نشده بود. مشاهده موفقیت بر و بچه های جهاد دانشگاهی در ساخت و انجام تست عکسبرداری از آسمان اصفهان ، تا روزها مرا شیفته خود کرده بود و احساس می کردم با تقویت کارگاه اصفهان ؛ خیلی زود تحولی نو در جنگ پدید خواهد آمد. تلاش زیادی کردم تا خبر این موفقیت را به گوش فرمانده سپاه برسانم. خبری که خیلی ها را می توانست خوشحال کند و تحولی نو در حوزه شناسائی و کسب اطلاعات از دشمن پدید آورد. اما فرمانده سپاه آقای محسن رضائی با پیشینه قضیه قزوین که دلخوشی از این گونه اخبار نداشت ؛ تحویلمان نگرفت. این موفقیت بزرگتر از آن بود که با همان روند ادامه یابد. با اینحال ، خبرش که به تهران رسید ، آقای محمد باقری و حسین تاش ( از مسئولین اطلاعات قرارگاه خاتم ) فی الفور مرا مأمور کردند تا بازدیدی از آنجا داشته باشم. سرلشکر محمد باقری من به همراه آقای حسینی فرمانده یگان هوائی سپاه به اصفهان که رسیدیم ، یکراست به جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان رفتیم. آقای علی قمی که نام اصلی اش یوسفی بود ، مسئول آنجا بود و هم او بود که کارگاه را برای بچه های پروازی راه اندازی کرده بود. رئیس دانشگاه نیز با آنها همکاری تنگاتنگی داشت. کارگاه اصفهان تقریبا توی همه مباحث پروازی و عکسبرداری ورود پیدا کرده بود : از ساخت پرنده مدل و تست پرواز گرفته تا سیستم رادیو کنترل و دوربین و حتی چاپ و ظهور عکس هوائی . ( ظاهرا رادیو کنترل را بچه های جهاد دانشگاهی "دانشگاه صنعتی اصفهان" در اختیار آنها گذاشته بودند. ) آنها انصافا یک تیم کاری بسیار خوب بودند. آقای حسینی با مشاهده این موضوع همانجا مرا مأمور کرد با تقویت کارگاه و عملیاتی کردن آن ، زمینه بهره برداری نظامی از هواپیمای مدل را در جبهه های جنگ در آینده ای نزدیک فراهم کنم. بعد از بازگشت به تهران ، اولین تصمیم من آزادسازی 4 تن از بهترین نیروهایم از واحد اویونیک بود : برادران مختار زاده و اربای از بخش الکترونیک . برادران عبدوس و محمدی نیک از بخش مکانیک. مأموریت این چهار نفر ، استقرار شبانه روزی در کارگاه اصفهان (در کنار تیم قبلی ) ، برای تداوم ساخت ، آموزش و بهره برداری از هواپیمای مدل در حداقل زمان برای بکارگیری آنها در جبهه های جنگ با قابلیت عکسبرداری هوائی بود. راوی : محسن عمل نیک * * * * * شاگردی ابتدا دیدن قیافه های سعید ، مسعود و فرشید ، کمی برایمان غیر منتظره بود. در مقایسه با ما که با لباس های خاکی بسیجی و سر و وضعی کاملا معمولی ، پا به کارگاه می گذاشتیم ؛ این چند نفر هم شیک پوش و مرتب بودند و هم لباس شخصی. بهشان نمی آمد که طرز فکری مثل ما داشته باشند. این تنها چیزی بود که از همان اول توی ذوق مان زد. فرشید از خانواده متوسطی بود که در دبیرستان هنر درس خوانده بود و سر رشته ای توی هنرهای تجسمی ، نقاشی و گرافیک داشت. او از هنرش در طراحی و ساخت هواپیماهای مدل استفاده کرده بود. سعید دانشجوی رشته فیزیک بود و از خانواده ای متدین و مذهبی. او به همراه دو دوستش ، اولین کسانی بودند که روی کارگذاری دوربین عکاسی در پرنده های بدون سرنشین کار کرده بودند. سعید چیزهائی هم از الکترونیک میدانست و هم از رادیوهای غیر حرفه ای سر در می آورد. از بین دوستانش قیافه ومرامش بیشتر به ما نزدیک بود. او بعدها به آمریکا رفت و در ناسا مشغول به کار شد. مسعود زاهدی از خانواده ای مرفه و طلافروش بود و به پرنده های بدون سرنشین به عنوان یک تفنن می نگریست ؛ اما بر اصول آیرودینامیک بسیار مسلط بود و می دانست از آن چگونه برای ساخت بال و بدنه استفاده کند. این چند نفر با همین تخصصشان برای ساخت پرنده های بدون سرنشین ، گروه بسیار خوبی را تشکیل داده بودند. آنها حتی موفق شده بودند ، پرنده ای بسازند که تویش یک دوربین 110 عکاسی باشد. این دوربین هم شاتر داشت و هم درایور. اگر چه یک هواپیمای مدل به حساب می آمد ؛ اما در آن شرایط یک آرزو به حساب می آمد. دوربین کداک 110 ، اولین دوربین پهپادی ایران اما وقتی چشممان به آن هواپیمای زهوار در رفته شان افتاد ، خیلی سعی کردیم خنده مان نگیرد. پنج نفر آدم بزرگ از تهران کوبیده و آمده بودند اصفهان ، با آن همه حرف هائی که از موفقین عکس برداری هوائی شنیده بودند ، یهو با دیدن این هواپیمای اسباب بازی حالشان گرفت. ما اینسترومنت کار و مهندس الکترونیک بودیم که سر و کارمان با هواپیماهای غول پیکر بود. حالا جلوی مان هواپیمائی با موتور 45 cc بود که قرار بود موضوع شغلی آینده مان باشد. مجید محمدی اولین کسی بود که جا زد : من مکانیک کار هواپیماهای جنگی هستم مرا آورده اید اینجا چه کار ؟؟!! سر کارم گذاشته اید ؟ بعد با دلخوری نماند که جواب بگیرد . ول کرد و رفت. قرار بود گروهمان ده روزی در این کارگاه مشغول شود و اگر مفید بود برای همیشه بمانیم. با رفتن مجید ، ما چهار نفر تصمیم گرفتیم بمانیم و پیش سعید ، مسعود و فرشید شاگردی کنیم. برای همین روزی سه ساعت کلاس تئوری داشتیم و شش هفت ساعت کار عملیاتی. راوی : محسن عمل نیک ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
  20. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: اختیار دارد قربان . البته ای کاش این فیلم ها یکم جزئیات بیشتری داشتند . اونوقت دیگه اصلا نیازی به ارسال این تاپیک نبود. چون این کتاب و این فیلم ها تقریبا هر دو یک مضمون مشترک ( تولید اولین پهپادهای ایرانی در زمان جنگ) دارند. بهرحال از زحمتی که برای ارسال این فیلم ها متقبل شدید ممنونم. پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس مقدمه (بخش دوم و پایانی ) - اگر چه این گردان هیچگاه ساختاری هم عرض نام خود ، تا پایان جنگ نیافت ؛ اما با ساخت انواع هواپیماهای بدون سرنشین هم در نوع مأموریت ، هم در جغرافیای عملیاتی و هم در تنوع مأموریتی گسترش یافت و به اکثر نیازهای عملیاتی ( حتی فراتر از عکس های هوائی ارتش ) برای طرح ریزی عملیات آفند و پدافند سپاه و ارتش پاسخ داد. مزیت عکس های هوائی گرفته شده توسط پهپادهای سپاه هم بر عکس های هوائی RF-4 ارتش و هم بر شناسائی های زمینی ، فرماندهان را بر آن داشت که از این عنصر نوپا اما موثر و راهگشا حمایت کرده و جایگاه ویژه ای در طرح ریزی عملیاتی برای آن باز کنند. به طوری که برخی از فرماندهان اجرائی ، عملیات را موکول به دیدن عکس های هوائی پهپادها می کردند. سادگی در ظهور عکس ها ، به وفور بودن آنها و مهمتر از همه ؛ به روز بودن این نوع عکس ها ، در برخی از موارد تا رده گردان را پوشش می داد و در توجیه عملیاتی منطقه بسیار فابل اتکا می نمود. وضوح بالای عکس ها ، عکس برداری با نماهای نزدیک ، عکسبرداری چند زاویه ای از یک منطقه مورد نظر ، گستردگی مناطق عکسبرداری شده ، سرعت عمل ( از عکسبرداری تا بهره برداری ) ، کم هزینه بودن پروازها ، عدم نیاز به مهارت ویژه برای تفسیر عکس ها و ... از ویژگی های مهم عکس های هوائی پهپادها به حساب می آمد که خیلی زود ، این گردان را مورد توجه قرار داد. تأثیرات نظامی پهپادها چه در آفند و چه در پدافند از برجستگی های این یگان بود که برخی از آنها عبارت بودند از : کمک به بازنویسی نقشه های نظامی کمک به کاهش تلفات انسانی کمک به تقاطع اطلاعاتی کمک به اهداف عملیاتی هوانیروز انجام عملیات روانی علیه دشمن انجام عملیات فریب تکمیل کننده و تصحیح کننده شناسائی زمینی کسب اطلاعات از مناطق غیر قابل دسترس ایفای نقش در تک و پاتک شناسائی میادین مین و مواضع انتخابی دشمن و .... پهپاد های ایرانی راه درازی را پیمودند تا به این نقطه ای که امروز در آن قرار دارند ، رسیدند آنچه که توانست یگان پهپاد را در طول دوران دفاع مقدس هر روز بیش از پیش مورد توجه قرار دهد و سهم بیشتری از کسب اطلاعات از دشمن را در حوزه طرح ریزی عهده دار شود ، علاوه بر سخت کوشی ، از جان گذشتگی و ایثار کادر فنی و پروازی آن ؛ نو آوری و اتکاء بر دانش بومی بود. نیروهای پهپاد ، با ارتقاء توانمندی پهپادها (چه در زمینه عمق پروازی و چه در وسعت میدان عکسبرداری) ، ابتکارات و نوآوری های مختلفی را تجربه نمودن که می توان به ابتکار در ارتقای موتور و بدنه ، ارتقاء در کاربری انواع دوربین های عکسبرداری در پرنده ها ، ساخت و تولید لانچر ، اسکیت و ... اشاره نمود. حجم روز افزون مأموریت های ابلاغی قرارگاه عملیاتی خاتم ، از یک طرف و لزوم ساخت هواپیماهای جدید با قابلیت بالاتر ، از طرف دیگر ؛ هرگز به پهپاد امکان جدا نمودن آموزش و عملیات را تا پایان جنگ نداد و این یگان با حفظ توانمندی رزمی ، انواع آموزش های فنی و خلبانی را در خلال عملیات ها و مأموریت ها به انجام می رساند. راه اندازی پهپاد در غرب کشور ، قبل از اینکه ترجمان توسعه ساختار و سازمان پهپاد به حساب آید ، بیانگر گستردگی نیاز واحد اطلاعات به این یگان بود. گردان رعد با ارتقاء سطح دانش پروازی و با موفقیت در ساخت انواع هواپیماهای بدون سرنشین تحت عناوین تلاش ا و 2 و 3 ، هواپیمای مهاجر و ... خیلی سریع به یگان پهپاد ، ارتقاء سازمان یافت و توانست با تصویربرداری از مناطق تحت اشغال دشمن ، نقش بی بدیل خود را در عرصه اطلاعات ثبت نماید. قرار گرفتن کشور در تحریمهای ظالمانه اقتصادی و نظامی توسط ابرقدرت ها در طول هشت سال دفاع مقدس ، علاوه بر اینکه دستیابی ایران به هواپیماهای بدون سرنشین نظامی را غیر ممکن می ساخت ، مسیر دستیابی ( حتی به قطعات تجاری ) هواپیماهای مدل را نیز دچار مشکل کرده بود. با این پیشینه یگان پهپاد با کمک جوانان مشتاق و مومن ، اقدام به نوآوری در ساخت پرنده های مدل با قابلیت نظامی اعم از عکسبرداری هوائی ، تهاجمی ، خود انهدامی ، هدف و ... نمودند و در طول جنگ ، با تولید و بهر برداری از هواپیماهای مدل " تلاش " و " مهاجر" سهمی در خور در اطلاعات و عملیات ایفا نمودند. موفقیت در صنعت ساخت و بکارگیری اطلاعاتی پرنده های بدون سرنشین با امور حفاظتی ، باعث شد که تا سال 1366 دشمن از کارائی این پرنده ها بی خبر بماند و به دلیل ساختار ساده آنها نتواند حتی یکی از آنها را با انواع جنگ افزارهای خود ساقط نماید. اگر چه این یگان نهایت تلاش خود را برای حفظ جان کادر پروازی انجام می داد ، ولی به سهم خود شهداء و جانبازان عزیزی را تقدیم آرمان های اسلام نمود. عبدالرضا سالمی نژاد - مولف کتاب پهپاد در دفاع مقدس ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند.
  21. 1 پسندیده شده
    وقتی برای اولین بار کلمه پهپاد به کار رفت
  22. 1 پسندیده شده
    با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست ، به اتفاق هم ، بررسی پهپاد رزمی پتروداکتیل-1 رو ادامه میدهیم:       کاربران   مطابق با اطلاعات منتشر شده از هشت کشور به عنوان کاربران این پرنده بدون سرنشین نام برده می شود که در ادامه معرفی می شوند.   کاربران فعلی :  جمهوری خلق چین : تعداد نامعلومی از گونه های مختلف این پرنده در خدمت " نیروی هوائی ارتش آزادیبخش خلق چین " قرار دارد.   جمهوری عربی مصر : تعدادی نامعلومی از این پهپاد به مصر صدار شده است.   قزاقستان : تعداد دو فروند از این پهپاد در سال 2016 به قزاقستان صادر گردیده و در خدمت "نیروی دفاع هوائی قزاقستان" قرار گرفته است.   نیجریه : بنا به گزارشات تعداد نا معلومی از این پهپاد شناسائی - رزمی به کشور نیجریه صادر گردیده است.   عربستان سعودی : عربستان سعودی هم در سال 2014 تعدادی از این پهپاد را دریافت نموده است.   امارات متحده عربی : امیرنشین امارات هم ظاهرا در سال 2011  به این پهپاد مسلح شده است.   ازبکستان : بنا به گزارشات منتشر شده ، این پهپاد در سال 2012 میلادی به ازبکستان صادر شده است.   کاربران احتمالی پاکستان : یک فروند پهپاد وینگ لونگ در 18 ژوئن 2016 در کشور پاکستان سقوط کرده است. بنا به اظهارات یک مقام وزارت دفاع پاکستان به خبرنگاران ، یک فروند پهپاد ( که نامش ذکر نشده) در جریان یک پرواز آزمایشی در خاک پاکستان سقوط کرده است. طبق نظر کارشناسان ؛ اگر تاکنون پاکستان به این پهپاد تجهیز نشده باشد ، قطعا در حال ارزیابی قابلیت های این پهپاد برای خرید احتمالی آن می باشد.   مشخصات   مشخصات عمومی : خلبان : فاقد خلبان ( بدون سرنشین)  طول : 9.05 متر ( 29 فوت و 8 اینچ ) بال : 14 متر ( 45 فوت و 11 اینچ ) ارتفاع : 2.77 متر ( 9 فوت و 1 اینچ ) وزن ناخالص : 1100 کیلوگرم ( 2425 پوند ) پروانه - ملخ : 3 تیغه     عملکرد (قابلیت ها ) : حداکثر سرعت : 280 کیلومتر در ساعت  شعاع پروازی : 4000 کیلومتر ( 2485 مایل ) مداومت پروازی : 20 ساعت سقف پرواز - ارتفاع پرواز : 5000 متر ( 16404 فوت )   تجهیزات رزمی ( جنگ افزار ) : توان حمل 100 کیلوگرم ( 220 پوند ) از سلاح های هوا به زمین    بمب ها : FT-10 : بمب کوچک سقوط آزاد 25 کیلوگرمی   FT-9 : بمب کوچک سقوط آزاد 50 کیلوگرمی   FT-7 : بمب کوچک 130 کیلوگرمی   GB-7 : بمب هدایت ماهواره ای 130 کیلوگرمی (نسخه مجهز به کیت هدایت ماهواره ای بمب FT-7 )   GB-4 : بمب هدایت شونده (هدایت ماهواره ای) 250 کیلوگرمی     موشک ها : BRM-1 : موشک 90 میلی متری ضد نفر و ضد زره چینی با وزن 16.8 کیلوگرم و برد 8 کیلومتر   AKD-10 : موشک ضد زره و ضد استحکامات 50 کیلوگرمی با برد 10 کیلومتر ( نسخه تغییر یافته و ارزان تر شده موشک HJ-10 چین)   اویونیک : این پهپاد در حالت غیر مسلح ، توان حمل 100 کیلوگرم ( 220 پوند ) ، تجهیزات و سنسورهای الکترونیکی و ... را دارا می باشد.   پایان امیدوارم که مورد پسند دوستان واقع شده باشد   ----------------------------- پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  23. 1 پسندیده شده
             یکی از کشورهای انگشت شمار که پس از پایان جنگ جهانی اول ، عوامل "جنگ شیمیایی" را به کار گرفته و اغلب چهره ای برجسته در بحث تکثیر و نگهداری سلاح های شیمیایی معرفی می شود مصر است. با این وجود شک و تردید پیرامون اینکه آیا این کشور هنوز هم به عنوان یکی از دارندگان سلاح های شیمیایی محسوب می شود یا خیر باقی مانده است . مشارکت مستقیم مصر در اجرای حملات CW به اوایل 1950 باز میگردد ، چرا که به اعتقاد برخی منابع ، مصر وارث دپوهای عوامل شیمیایی گاز خردل و احتمالا فوسژنی شد که نیروهای بریتانیایی در هنگام خروج خود از مصر در سال 1954 ، آن را رها کرده بودند . این نکته بخوبی یاد آور این مساله است که ارتش بریتانیا در جنگ دوم غزه به سال 1917 از سلاح های شیمیایی استفاده کرده و همچنین قصد داشت تا برای مقابله با یگان های در حال پیشروی سپاه آفریقایی آلمان در شمال آفریقا ، از این سلاح استفاده نماید و به همین منظور انبارهای بزرگی از عوامل CW را در این کشور تدارک دید . در سال 1983 ، CIA مدعی شد مصر مواد اولیه و آموزش سلاح شیمیایی را از اتحاد جماهیر شوروی سابق دریافت کرده است و در ادامه این گزارش آورده شده اتحاد جماهیر شوروی از اوایل تا اواسط 1960عوامل شیمیایی جدید و مهمات مربوطه به مصر عرضه کرده است .هیچگونه شواهد و مدارک قطعی منبع بازی در تایید این ادعا که شوروی تجهیزات تهاجمی یا عوامل CW به مصر عرضه کرده باشد وجود ندارد با این حال اطلاعات فراوانی وجود دارند که نشان می دهد مصر کمک های گسترده دفاعی از تعدادی از کشورها از جمله شوروی دریافت کرده است . شواهد قوی و مستدلی وجود دارند که نشان میدهد نیروهای مسلح مصری از بمب ها و گلوله های توپ حاوی عوامل خردل و فوسژن در شمال یمن در زمان جنگ داخلی این کشور (1963-1967) استفاده کرده اند .از اواخر سال 1960 مصر به گسترش قابلیت عوامل CW خود که شامل عوامل اعصاب و خون می شود متهم شد .این تنها اتهام مصر در رابطه با برنامه تسلیحات شیمیایی خود نبود چرا که این کشور متهم به عرضه سلاحهای شیمیایی تهاجمی به سوریه در سال 1970 شده است .اگرچه در زمان ریاست جمهوری انور سادات در سال 1970 ،مقامات مصری صحبت از اقدامات تلافی جویانه متقابل در برابر هر نوع حمله ای می کردند ، اما مصر هرگز دکترین نظامی ضربه اول یا دوم در رابطه با عوامل CBW را علنا حفظ نکرد . مصر در 6 دسامبر 1928 به پروتکل ژنو ملحق شد ؛اما به نظر می رسد مفاد آن را در طول مداخله خود در یمن نادیده گرفته است .در سال 1990 مصر و ایران در بازرسی های محاکمه ملی پیش از ورود به کنوانسیون CWC شرکت کردند اما با وجود مشارکت فعال در مرحله مذاکرات ، مصر در نهایت از امضای کنوانسون خودداری کرد .از سال 1993 مصر بارها از پذیرش CWC خودداری کرد وبه نظر می رسد انجام این کار را تا زمانی که اسرائیل به پیمان NPT بپیوندد انجام نخواهد داد .     سابقه به طور کلی اعتقاد بر این است که مصر برنامه CW داخلی خود را در پاسخ به پیگیری مخفیانه قابلیت سلاح های اتمی اسرائیل شروع کرده است .مصر اولین کشور عربی بود که از عوامل CW در خاورمیانه در زمان جنگ علیه نیروهای سلطنت طلب شمال یمن (1963-1967) استفاده کرد. دلایل متفاوتی درباره استفاده مصر از عوامل CW در یمن وجود دارند که عبارتند از :عوامل CW یک سلاح موثر علیه قبائل مخفی شده در غار ها در نظر گرفته شده بود؛ یمن ممکن است یک بستر آزمایشی خوب برای چنین سلاحی باشد .احتمالا نیروهای مصری به دنبال استفاده آسان از سلاحی بودند که هیچ حفاظتی در برابر آن وجود نداشت و در زرادخانه های این کشور موجود بود . اولین حمله شیمیایی مصر به یمن توسط بمب افکن های نیروی هوایی ارتش این کشور به روستاهای جنوب صعده از جمله روستای حدودا 100 نفره kawma در تاریخ June,8,1963 به وقوع پیوست که 7 نفر کشته و 25 نفر مصدوم که از ناحیه چشم و ریه ها آسیب دیده بودند در پی داشت. از این حادثه به حمله ای با بمب های "ساخت خانه ای(دست ساز)،آماتور و نسبتا بی اثر"آزمایشی یاد می کنند . مقامات مصری اعلام کردند که حوادث گزارش شده احتمالا ناشی از بمب های ناپالم (آتش زا) بوده است نه عوامل گازی . هیچ گزارشی از وقوع حملات عوامل CW گازی در طول سال 1964 وجود ندارد و فقط چند مورد از این حملات در سال 1965 وجود دارند . گزارش ها از اواخر 1966 رشد بیشتری یافتند .در 11 دسامبر 1966 پانزده بمب حاوی عوامل گازی 2 کشته و 35 زخمی بر جای گذاشت .در تاریخ 5 ژانویه 1967 بزرگترین حمله عوامل گازی به روستای kifaf ، اتفاق افتاد که باعث کشته و زخمی شدن 270 نفر که در این میان 140 نفر جان خود را از دست دادند .هدف از این حمله ممکن است شاهزاده حسن بن یحیی که در نزدیکی این محل اقامت داشت باشد . دولت مصر برای رهایی از اتهاماتی که با آن مواجه بود استفاده از گاز های سمی را تکزیب کرد و ادعا کرد که بریتانیا و امریکا از این گزارشات برای جنگ روانی علیه مصر استفاده می کنند . در 12 فوریه 1967 ،این کشور اعلام کرد که از تحقیقات سازمان ملل متحد در این موضوع استقبال می کنیم و به دنبال آن U Thant ، دبیر کل سازمان ملل متحد اظهار داشت که وی برای مقابله با این موضوع "ناتوان" بود . در 10 مه 1967 دو روستای Gahar و Gadafa با فرمان شاهزاده محمد بن محسن با گاز های سمی بمباران شدند که باعث جان باختن حداقل 75 نفر گردید. به دنبال این حوادث صلیب سرخ هشدار داده و در تاریخ Juna ,2,1967 طی یک بیانیه ای که در ژنو صادر شد ابراز نگرانی خود را از این حملات ابراز داشت .موسسه پزشکی قانونی در دانشگاه Berne بر اساس گزارشات صلیب سرخ بیانیه ای تنظیم نمود که نشان می داد گازهای سمی مورد استفاده قرار گرفته به احتمال زیاد مشتقات halogenous -فوسژن ،گاز خردل ،لوئیزیت ،کلرید یا سیانوژن برمید بودند .همزمان با آغاز جنگ شش روزه به سال 1967 حملات گاز های سمی به مدت سه هفته متوقف شد اما از ماه جولای بار دیگر این حملات از سر گرفته شدند . اجماع قوی بر این است که مصر از فوسژن و گاز خردل استفاده کرده است اما منابعی از استفاده این کشور ازعوامل اعصاب ارگانوفسفره خام وجود دارند. نیروهای سلطنت طلب و به ویژه شبه نظامیان قبائل مختلف یمن از هرگونه آموزش یا تجهیزات موثر تدافعی CW بی بهره بوده و در برابر اثرات این عوامل به شدت آسیب پذیر بودند .تخمین تلفات حملات شیمیایی مصر به یمن متفاوت است اما با یک فرض محافظه کارانه بمب های هوایی پر از فوسژن - خردل منجر به جان باختن حدودا 1500 نفر و مصدومیت 1500 نفر دیگر شدند. پیش از وقوع جنگ یوم کیپور به سال 1973 مصر فعالانه تحقیق و توسعه برای تولید و بهبود سلاح های شیمیایی خود را با استفاده از موسسات مختلفی دنبال می کرد.آزمایشگاه های مواد شیمیایی نظامی مرکزی ارتش مصر بر روی عوامل تاول زای خردل نیتروژن و گوگرد ،عوامل اعصاب ارگانوفسفره مانند سارین و ترکیبات مرتبط با VX تحقیق کرده بودند .دیگر آزمایشگاه های مرتبط با برنامه CW مصر شامل مرکز ملی تحقیقات مصر ،دانشگاه العین الشمس و دانشگاه فنی بوداپست مجارستان بودند.همچنین در چارچوب زمانی اواسط تا اواخر 1970 مصر تحقیقات قابل توجهی بر روی psychotomimetic glycolates مانند >BZ and EA-3443 انجام داده بود .در سال 1980 دانشمندان مرکز ملی تحقیقات در قاهره مطالعات بر روی عوامل ارگانوفسفره انجام دادند که از جمله آن عوامل اعصاب مانند آفت کش ها و اثرات آب دریا بر روی ارگانوفسفره بود شاید هدف از این اقدام معدوم کردن موجودی های قدیمی تر CW مصر در دریا بوده باشد .شیمیدانان مصری از نزدیک با همتایان دانمارکی و آلمان غربی خود کار می کردند و علاوه بر آن سرلشگر "Hussein Ades" از ارتش مصر آموزش ترکیبات ارگانوفسفره را در دانشگاه Columbus در ایالات متحده فرا گرفت.     اتهامات محموله ها با کاربرد دوگانه ادعا می شود مصر از اوایل سال 1980 روابط خود را با عراق برای کمک به برنامه تسلیحات شیمیایی این کشور گسترش داده و به دنبال آن با همکاری شعبه ای از شرکت بین المللی آلمانی Walter Thosti Boswau به عراق برای بدست آوردن 26 تن فلورید هیدروژن از انگلستان در سال 1986 یاری رسانده است .چند سال بعد مصر با موفقیت ، بیشتر از 24 تن فلورید هیدروژن از انگلستان وارد کرد که ظاهرا این محموله ها به عراق انتقال یافتند. هنگام صحبت پیرامون محموله های مشکوک به کاربرد دوگانه مصر ، نیاز است حادثه Krebs به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرد .در سال 1989 مقامات آمریکایی و سوئیسی اظهار داشتند که شرکت سوئیسی Krebs A.G قطعاتی برای نصب در یک کارخانه به مصر تحویل داده است که برای "ساخت گاز سمی در نظر گرفته شده بودند"و در Abu Za'abal در 25 مایلی شمال قاهره واقع است .با این حال یکی از مقامات وزارت خارجه سوئیس ،اظهار داشته است که "دلایلی برای این باور"که مصر قصد ساخت سلاح های شیمیایی که ممکن است شامل عامل اعصاب سارین نیز باشد وجود دارند .با این حال دولت سوئیس پس از آنکه مصر از ارائه تضمین هایی که نشان دهد کارخانه برای مقاصد غیر نظامی استفاده خواهد شد امتناع کرد از Krebs خواست رابطه خود را با این پروژه قطع کند . هنوز مشخص نیست که کارخانه برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار گرفته باشد اما غربی ها مدعی هستند که آن کارخانه توسعه غیر قانونی عوامل CW بوده است. با توجه به قابلیت های فعلی مصر تصور بر این است که درصورت صحت این ادعا ها این کارخانه برای توسعه عوامل خردل و اعصاب در نظر گرفته شده بود .مصر همواره تولید هر حالتی از مواد شیمیایی در این کارخانه را رد کرده است و محمد وهبی ،سخنگوی مصر در واشنگتن ،برنامه ساخت کارخانه سلاح های شیمیایی را تکذیب کرده و در ادامه خاطرنشان کرده است :"ما درگیر تولید سلاح های شیمیایی نیستیم". این کارخانه بخشی از مجتمع صنعنی نظامی است که شامل یک کارخانه مشترک مصر-آمریکا برای مونتاژ تانک M1 نیز می شود .Krebs یک شرکت شیمیایی مشهور سوئیسی است و با چندین شرکت خارجی در پژوهشهای انبوهی از موضوعات مربوط به فرایند های شیمیایی کار می کند .این که نصور شود آیا این شرکت آگاهانه به مصر در توسعه قابلیت CW پنهانی اش کمک کرده سوداگرانه و خیالی است . به گزارش نیویورک تایمز ، Kreps علاوه بر موارد عنوان شده تجهیزات مورد نیاز برای ساخت کارخانه تولید مواد شیمیایی شرکت داروسازی النصر مصر را برای ساخت تری کلرید فسفر ،که ماده شیمیایی موجود در آفت کش ها است و صادرات آن کنترل شده می باشد را فراهم کرده و طرح ساخت این کارخانه را از شرکت Stauffer Chemicals برای این شرکت خریداری کرده است . حادثه Kreps تا حدودی مبهم است ؛ اگر چه گزارش های منابع خبری معتبر و مقامات آمریکایی این حادثه را تایید کرده اند ،اما هرگز به صراحت بیان نشد که دقیقا این "تجهیزات" چه نقشی داشتند .نیویورک تایمز تنها منبعی است که به ارتباط شرکت های El Nasr-Krebs-Stauffer اشاره کرده و به نظر می رسد اطلاعات پیرامون این ادعاها بر اساس گزارشات منابع اطلاعاتی که هرگز در دسترس عموم قرار نگرفتند بوده باشد . پس از تحقیقات بیشتر ،مشخص شد شرکت مهندسی شیمی Kreps ،همچنان رواط خود با شرکت های خارجی از جمله چندین شرکت در مصر را حفظ کرده و همکاری با شرکت های El Nasr و Abu Za'abal که در درجه اول مرتبط به بحث کلریناسیون میشود را ادامه داده است . با این حال باید توجه داشت که این اطلاعات به طور مستقیم از شرکت Kreps تهیه شده اند که ممکن است این شرکت به نفع خود نبیند تا هر همدستی غیر قانونی خود برای کمک به ایجاد برنامه CW مصر را گزارش کند .بنابراین در مورد دخالت Kreps چند مجهول و تکه گم شده از اطلاعات وجود دارند که منجر به بوجود آمدن این مورد جالب غیر عادی شده است .     سازمان و دکترین صنعت دفاعی مصر عمدتا به دو گروه تقسیم می شود. نخست،سازمان ملی تولیدات نظامی مصر است که زیر نظر وزارت تولیدات نظامی اداره می شود و احتمالا بخشی از وزارتخانه برای تولیدات نظامی است . در اوائل 1980 نام تجاری این سازمان به منظور نشان دادن مکان عمومی و محصولات تولید شده تغییر یافت .NOMP بر 16 کارخانه که در چهار گروه صنایع شیمیایی ،صنایع معدن ،صنایع مهندسی و صنایع الکترونیک تقسیم می شوند نظارت دارد . علاوه بر این گروه ، برخی از تولیدات نظامی مصر تحت پوشش سازمان عربی برای صنعتی شدن است که در قاهره مستقر است قرار دارد . این نهاد مشارکتی در سال 1975 توسط دولتهای مصر ،عربستان سعودی ، قطر و امارات متحده عربی تشکیل شد .AOI ، به عنوان نهاد مستقلی که در مصر از مالیات معاف شده عمل می کند و دستور اولیه آن به منظور تشکیل یک "همکاری دفاعی متقابل" بین کشور های موسس بوده است .قبل از اینکه AIO بتواند خود را به عنوان یک بازیگر قوی در جامعه دفاعی مطرح کند زمانی که مصر برای شروع مذاکرات صلح با اسرائیل حمایت چندین کشور عربی را از دست داد با موانع بزرگی مواجه شد .این سازمان برخی از ارتباطات نظامی خود را در اواخر 1980 بدست آورد اما اعتقاد بر این است که این کار در درجه اول توسط مصر انجام پذیرفت . هیچ برنامه راهبردی برای استفاده از عوامل CW توسط مصر به صورت غیر محرمانه و آشکار وجود ندارد .مصر آشکارا تولید هر سلاح کشتار جمعی را تکذیب می کند .اما مدعی است که تمام گزینه ها برای مقابله با تهدید اسرائیل باز نگه داشته خواهد شد .در سال 1990 مصر از طرفداران سر سخت طرح های کنترل تسلیحات منطقه ای بود .و اظهار می داشت که در صورت امضای پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای توسط اسرائیل ، CWC را امضا خواهد کرد ولی هیچ کدام از کشور ها این گزینه را انتخاب نکردند . از دیدگاه نظامی ، مشخص نیست که آیا یک برنامه سازمانی برای بکارگیری عوامل CW وجود داشته باشد . سوالی که مطرح می شود که باید پرسیده شود این است که آیا CW در نقش تهاجمی کاربرد خواهد داشت یا آن برای استراتژی دفاعی حفظ شده است ؟ برای مثال اگر مصر قبل از جنگ یوم کیپور به سال 1973عوامل CW خاصی داشت چرا از آن ها در این جنگ استفاده نکرد ؟ برخی تحلیلگران بر این باورند که مصر از اقدامات تلافی جویانه هسته ای اسرائیل بیم داشت ؛ در حالی که برخی معتقدند قابلیت CW مصر در آن زمان اغراق آمیز بود .امروزه اعتقاد بر این است که ارتش مصر به خوبی در تمرینات دفاعی شیمیایی آموزش دیده و رزمایش هایی را در گذشته که شامل تهدیدات عوامل CBRN بوده را انجام داده است . اتهامات قوی وجود دارند که نشان می دهد مصر با دیگر کشور ها مثل عراق و سوریه برای تقویت برنامه CW مربوطه شان همکاری داشته است .همانطور که قبلا اشاره شد ، چندین حادثه کلیدی مثل ارسال محموله های شیمیایی با کاربرد دوگانه از کشورهایی مانند هند و انگلستان به مصر وجود داشته است .هر چند هرگز به طور کامل مشخص نشد که این مواد شیمیایی برای چه هدفی بوده است اما مصر همواره ادعا کرده که آنها را برای اهداف مشروع وارد کرده است. به عنوان یک کشور در حال توسعه ، مصر دارای پایه های صنعتی قابل توجهی است که شامل کارخانه های تولید آفت کش ها ، رنگ ها ، جوهر و دیگر مواد که از مواد شیمیایی و فناوری هایی با کاربرد دوگانه استفاده می کنند . با این حال ، گزارش های اطلاعاتی غربی ،اثبات می کنند که مصر یک برنامه قابل توجه CW شامل عوامل تاول زا ، خون ، اعصاب و ناتوان کننده را حفظ کرده است .     حامل حامل های عوامل شیمیایی به طور گسترده متفاوت هستند که بر اساس ویژگی های عامل و استفاده در نظر گرفته می شود. برای اهداف دوربرد موشک ها یا هواپیماها در نظر گرفته می شود در حالی که برای یک سناریوی  تاکتیکی تر مین  و دیگر مهمات می تواند مورد استفاده قرار گیرد . مصر دارای برنامه موشکی و سیستم های مختلف حامل عوامل CW مانند بمب ها ، هواپیماهای جنگنده ، مین ها و دیگر مهمات است . گزارش های اسرائیل نشان می دهند که ارتش مصر دارای این قابلیت است که موشک های خود را با کلاهک های شیمیایی سازگار کند ؛ اما هیچ نشانه روشنی وجود ندارد که ثابت کند که مصر این کار را انجام داده است . مصر در گذشته به منظور اجرای حملات CW خود به یمن از بمب افکن ها برای پخش بمب های هوایی پر از عوامل شیمیایی استفاده می کرد. جداول حملات CW مصر به یمن :          پی نوشت : پروتکل ژنو : به طور رسمی به عنوان پروتکلی برای ممنوعیت استفاده از عوامل شیمیایی سمی در جنگ ها و ممنوعیت جنگ بیولوژیک شناخته می شود و در 17 ژوئن 1925 برای امضا تدوین شد . CW یا chemical warfare : جنگ شیمیایی (استفاده از خواص سمی مواد شیمیایی به عنوان سلاح) CBW یا chemical and biological warfare : جنگ شیمیایی و بیولوژیک CBRN یا chemical, biological, radiological, and Nuclear : شیمیایی ، بیولوژیک ، رادیولوژیک ، هسته ای CWC یا Chemical Weapons Convention's : کنوانسیون تسلیحات شیمیایی NPT یا Nuclear Non-Proliferation Treaty : پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای CIA یا Central Intelligence Agency : آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا NOMP یا National Organization for Military Production : سازمان ملی تولیدات نظامی AOI یا Arab Organization for Industrialization : سازمان عربی برای صنعتی شدن     منابع : http://www.nti.org/country-profiles/egypt/chemical/ http://www.globalsecurity.org/military/world/war/yemen.htm http://en.wikipedia.org/wiki/North_Yemen_Civil_War     گردآوری و ترجمه : مجید بشیری با تشکر از جناب MR9 عزیز :rose:  :rose:     copyright © Military.ir تمامی حقوق برای وبسایت میلیتاری محفوظ است .
  24. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم اسلحه ی تهاجمی IA2، طراحی و ساخته شده در کمپانی برزیلی IMBEL، که قرار است با اسلحه های FAL, M16A2 و HK33 جایگزین شود. البته در حال حاضر این اسلحه توسط نیروی زمینی برزیل مورد استفاده قرار می گیرد. این اسلحه از لحاظ اندازه در دو خانواده ی متفاوت 1- فشنگ 5.56X45mm ناتو 2- 7.62X51mm ناتو وجود دارد. محافظ دست، دستگیره و قنداق این اسلحه از جنس پلیمر و جایی که دست قرار می گیرید یعنی بین لوله و دستگیره، کاملا عایق بندی شده است. در نسخه ی 7.62 میلیمتری جایی برای قرار گیری دست تعبیه شده و تفاوت نسخه 7.62 و 5.56 در این است که قنداق 5.56 قابلیت اتصال و جدایی را دارد اما در 7.62 این امکان وجود ندارد. گارد دستگیر در هر دو سمت از سلاح قرار دارد و یک حالت پروانه شکل دارد. ریل های پیکاتینی قابلیت اتصال لوازمات مختلف، اسکوپ ها، نارنجک انداز ها، لیزر، چراغ قوه و بسیاری دیگر از تنظیمات دلخواه را بر روی اسلحه فراهم می کنند و این ریل ها در نسخه 5.56 قابلیت جمع و تاشو دارند. دستگیره ی این سلاح کاملا آرگونومیک با زاویه ای متفاوت است که لذت تیر اندازی با آن معمولا تا ابد در ذهن می ماند! قابلیت هایی که یک سلاح را ماندگار تر و همینطور دوست داشتی تر می کند، وجود یک جایگاه برای دست که در هنگام تیر اندازی با اسلحه بتوان با آن سلاح را کنترل کرد تا بیشتر بازدهی و در عین حال کمترین آسیب را به بدن برساند.
  25. 1 پسندیده شده
    G6-52 یک سیستم توپخانه جدید و توسعه یاقته توسط دنل افریقای جنوبی است . این توپ که کرگدن نام دارد برای جنگ های مدرن توسعه داده شده است. این توپ جدید محدوده شلیک و میزان اتش ان افزایش زیادی داشته است. G6-52 اولین بار در سال 2003 رونمایی شد اما از ان زمان همواره در حال توسعه بوده است. تمام سیستم های کرگدن به به استاندارد G6-52 ارتقا داده شده اند . این توپ در درگذشته برای مشتریان زیادی صادر شد اما در سال 2012 هیچ سفارشی دریافت نشد G6-52 به یک توپ 155 میلی متری مجهز شده است . مهمات در این توپ بطور خودکار و نیمه اتواتیک بارگذاری میشوند این توپ بهمراه یک سیستم شارژ سازگار با پرتابگر V-LAP و مهمات 155 میلیمتری استاندارد ناتو است . G6-52 با V-LAP دارای برد 58 کیلومتر می باشد . G6-52 می تواند در چند دور شلیک همزمان نماید این اتش می تواند 5 دور در 25 کیلومتری باشد. همچنین توقف وشلیک در هر 60 ثانیه از سر گرفته می شود زره این سیستم در برابر گلوله های 14.5 میلیمتری مقاوم است. حفاظت NBC و سیستم های اتوماتیک آتش به صورت استاندارد نصب شده است. خودرو دارای پنج خدمه.راننده گلوله گذار( در صورت دستی) و فرمانده و اپراتور. در موارد اضطراری سه خدمه می تواند سیستم را نیز کنترل کنند. مهمات در صورت شلیک و بارگذاری مجدد نیمه اتوماتیک ذر 10 دقیقه طول می کشد G6-52 بروی شاسی OMC 6X6 سوار است . این شاسی یکی از سنگین ترین شاسی ها است موتر توپخانه توسط متور دیزلی 525 اسب بخار است تامین شده است. خدمه :5 نفر وزن : 49 تن اسلحه اصلی : 155 میلیمتری لوله : کالیبر 52 مسلسل : 1 x 7.62-mm حداکثر محدوده شلیک : 58 تا 67 حداکثر نرخ اتش : 6 دور حداکثر گلوله اصلی : 48 حداکثر گلوله مسلسل : 2000 نوع موتور : دیزلی قدرت موتور : 525 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 80 کیلومتر محدوده مسافت : 700 کیلوتر کشورهای دارنده این سیستم افریقای جنوبی : 43 امارات : 78 عمان : 24 نمونه ای از شاسی اگر کم وکسری داشت ببخشید http://en.wikipedia....iki/G6_howitzer http://www.military-...llery/g6_52.htm http://www.militaryf...ed-vehicles.asp گرد اورنده rezatizitizi هر گونه کپی برداری تنها با ذکر منبع و نام نویستده بلامانع است