برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 19 اسفند 1399 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهنصف تایپیک هایی که بنده درشون بحث می کردم ، قفل شده اند . دسترسی به اون به روز رسانی کذایی هم ندارم .... کاربران هم از ترس بیان و ثبت شدن نظراتشون فقط در همون قسمت صحبت می کنند ... سال 80 صاعقه پرواز کرد ، سال 99 هم کوثر پرواز کرد ... اگر سال 80 لا اقل اندک تلاشی برای بهبود و به روز رسانی آیرودینامیک جنگنده شده بود ولی در سال 99 نهایتا همان بدنه ی اف 5 با فقط یک کاکپیت دیجیتال ارائه کردند ... دریغ از حتی هماهنگ کردن یک سلاح هوشمند با این جنگنده ... ***** سانسور شد ******** نمک بر زخم پاشیدنه ********** تانک تی 34 شوروی در 75 سال پیش ، یک موتور دیزلی 500 اسب بخاری داشت ... آیا کل مجموعه ی ج.ا توان تولید موتور دیزلی 500 اسب بخاری با وزن مناسب ، قیمت مناسب ، و عمر و مصرف سوخت مناسب رو داره !؟ تولید صنعتی در حد شوروی هم نمی خوام ، نهایت سالی 1000 تا موتور با سیستم های انتقال قدرتش !!! حالا بنده بیام در مورد اف 5 رنگ شده صحبت کنم !؟ هر صحبت و رویا پردازی بود توی این 14-15 سال اخیر شده ... نتیجه تقریبا هیچ بوده .
-
1 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست در جریان بازدید از نمایشگاه اقتدار 40 در بهم ماه 1397 در حین بازدید از غرفه پهپادها ، با توجه به اینکه مسئول غرفه علاقه بنده به پهپادها رو مشاهده کردند ، یک کتاب رو به بنده هدیه دادند که به چگونگی روند شکل گیری یگان پهپادی سپاه می پرداخت. با کسب اجازه از مدیران محترم انجمن و در راستای پرداخت ذکات علم ، مطالب و محتوای این کتاب 188 صفحه ای رو به تدریج و در قالب این تاپیک خدمت سایر دوستان خودم تقدیم میکنم : پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس مقدمه - اگر چه از سالهای پیش از جنگ ، پرنده های هدایت پذیر از راه دور ( پهپاد ) به عنوان ابزار اطلاعاتی در ارتش های جهان از جایگاه خاصی برخوردار بودند ، اما در ارتش ایران ( قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) محلی از اعراب نداشتند ؛ و گفته می شود که چند فروند از پهپاد های هدف در یکی از پایگاه های نظامی دیده شده که در دوران دفاع مقدس هیچ مأموریتی از خود نشان ندادند. پهپاد هدف BQM-74 Chuker ضرورت بکارگیری پهپادهای شناسائی دقیقا از روزی مطرح شد که فرماندهان جبهه های جنگ با چالشی به نام محدودیت پروازی هواپیماهای شناسائی RF-4 ارتش روبرو شدند و از عکس هوائی به عنوان مهمترین و قابل اتکاترین وسیله کسب اطلاعات و شناخت موقعیت دشمن در صحنه نبرد محروم شدند. فتو فانتوم نهاجا (RF-4E) به دنبال تحریم های اقتصادی - تسلیحاتی ، نیاز جبهه های جنگ به عکس هوائی و نگرانی فرماندهان از نبود وسیله جایگزین ؛ نیروهای مومن ، متعهد و جوان مراکز تحقیقاتی دانشگاهی ؛ بر آن شدند تا در جهت تأمین جایگزینی برای آن به فکر چاره باشند. قرار داشتن کشور در تحریم های اقتصادی - تسلیحاتی آمریکا و دنیای غرب از یک طرف و تصویب عملیات استانچ علیه جمهوری اسلامی ، امکان دستیابی به پهپادهای نظامی را برای سپاهیان اسلام طولانی و یا غیر ممکن ساخته بود که رزمندگان برای تأمین آن هدف مجبور به ساخت و ارتقای هواپیماهای مدل شدند. واحد اطلاعات - عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (محوری ترین قرارگاه عملیاتی سپاه که کار سازماندهی ، هدایت و طرح ریزی عملیاتی قوای اسلام علیه نیروهای اشغالگر بعثی را بر عهده داشت ) در سال 1362 گرفتار چالشی مهم در زمینه کسب اطلاعات از مواضع دشمن شد. این واحد از روش های گوناگون از جمله عکسبرداری هوائی توسط هواپیماهای RF-4 و RF-5 ارتش جمهوری اسلامی ، گروه های پیاده شناسائی ، شنود مخابراتی و تخلیه اطلاعاتی اسرای جنگی به کسب اطلاعات از دشمن اقدام می نمود. فتو تایگر نهاجا (RF-5A) در سال 1362 پس از جلسه مشترک فرماندهان ارتش و سپاه و اعلام فرمانده نیروی هوائی ارتش مبنی بر وضع محدودیت پرواز برای هواپیماهای RF-4 به دلائل مختلف از جمله کمبود هواپیما و پر مخاطره بودن این نوع پروازها ، فرماندهان جنگ را به دنبال یافتن وسیله یا روش جایگزین رهنمون کرد. اگر چه خواستگاه اولیه ساخت پرنده های بدون سرنشین با رویکرد شناسائی و عکسبرداری هوائی مشخص و روشن نیست ، اما قدر مسلم این است که ابتدا شهید چمران در وزارت دفاع و سپس جهادهای دانشگاهی دانشگاه اصفهان ، دانشگاه صنعتی اصفهان ، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه شیراز ، گام های اولیه را برای تأمین آن هدف برداشته اند که به لحاظ دستیابی دانشگاه اصفهان به موفقیت هائی ، روند پیگیری ساخت ، تولید و بهره برداری اطلاعاتی تا تشکیل " یگان پهپاد در سپاه" از آنجا آغاز گردید. نیاز قرارگاه خاتم به اطلاعات از عمق نیروهای دشمن ، که تأمین آن توسط نیروهای پیاده شناسائی قابل اتکا نبود از یک طرف و عدم تأمین عکس های هوائی توسط ارتش از طرف دیگر ، نیاز به این پرنده را شدیدتر نمود. با انجام موفقیت آمیز اولین تست عملیاتی توسط این هواپیمای ساخت جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان در نزدیک جزیره ماهی ( تحت نظر فرماندهان قرارگاه خاتم ) ، امید به جایگزین شدن این پرنده های بدون سرنشین به جای هواپیمای RF-4 پر رنگ تر شد و به دستور فرمانده سپاه به یگان هوائی سپاه ؛ تشکیل " گردان رعد " ( گردانی اطلاعاتی با هدف تأمین عکس هوائی ) ابلاغ گردید. این گردان ، با استقرار در شهر اهواز و سپس در پادگانی در نزدیکی جبهه های جنگ ، به گسترش ساختار و سازمان پرداخت و تلاش نمود جای عکس های هوائی ارتش را برای فرماندهان سپاه پر نماید. اعضای گردان پهپادی رعد ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس تروریست !!! کسی نبود به این "کنعانی" بگوید ؛ آخه پدر آمرزیده ، توی کارتنی که 30 کیلو کتاب جا می گیرد ، یک موتور هفت هشت کیلوئی گذاشته ای و آن وقت به مامور گمرک لندن می گوئی : حساس نشو ، تویش کتاب است !؟ مگر هالو است که نفهمد. این حجم کارتن باید بیشتر از هفت، هشت کیلو وزن داشته باشد. چقدر به او گفتیم : "بابا! این را از طریق پست سیاسی بفرست، پلیس لندن شک می کند ، به خرجش نرفت که نرفت". از بس از هول اینکه پس از سالها یک موتور WAE 26 اسب ، گیر آورده و می خواست فوری آنرا به بچه ها در ایران برساند، افتاده بود توی دیگ. البته او حق داشت ، این اولین موتوری بود که مافوق هواپیماهای مدل بود و در ردیف موتورهای پهپاد شناسائی به حساب می آمد. اما چه فایده ، پلیس گمرک گیر داده و آن را باز کرد و متوجه شده بود. نتیجه اش این شد که ؛ هم او را گرفتند بردند اداره پلیس برای بازجوئی ، هم موتور معلوم نشد که کجا گم و گور شد. لابد گذاشتند برای روزی که جنگ تمام شود ، آنوقت پس بدهند! ایام جنگ نفتکش ها در ایران هم ، پلیس لندن به هر کالائی که ممکن بود که که مصرف دوگانه (تجاری - نظامی) داشته باشد، گیر می داد و نمی گذاشتند به ایران وارد شود. سر همین قضایا بود که چند وقت بعد از دستگیری کنعانی مرا هم گرفتند و با هواپیمایی دیگر به ایران فرستادند. از شانس بد ، هواپیما خراب شد و ما را به پاریس بردند ، آنجا مثل لندن چقدر پلیس دور هواپیما جمع شده بود ، تا جائی فرار نکنیم. انگار بن لادن را گیر آورده بودند!!! راوی : محسن عمل نیک * * * * * در مقابل طوفان رمل چقدر نونوار شدیم ، وقتی محسن عمل نیک از انگلیس آمد. او تا حدود زیادی ما را از بی بضاعتی تجهیزاتی درآورد. هم تعدادی دوربین Canon F-1 با عدسی 28 آورد و هم مخازن فیلم را که به راحتی می شد تا 150 فریم فیلم تویش جا داد. از همه خوشحال کننده تر اینکه چند دستگاه رادیو کنترل هم آورد. دست و بال مان که با اینها باز شد ، عمل نیک شد مسئول ساخت و تولید و پشتیبانی وزارت سپاه و من شدم فرمانده ی گردان رعد ، اما از همان اول یک پایم تهران بود و یک پایم اهواز تا برای گردان رعد ، نیرو و امکانات جذب کنم. برای همین تمام کارها افتاده بود روی دوش رضا ارباب. او هم قوت گردان بود و هم انگیزه بخش آن. خدا وکیلی اگر امیدهای او نبود ، پهپاد کی جان می گرفت؟ بعد از سه سال از تشکیل گردان رعد ، پادگان ما شد زمینی در چهال کیلومتری اهواز ، که به جز یک زمین در "بَر ِ بیایان " ، چیز دیگری نداشت ، حتی نمازخانه مان یک چادر گروهی بود . وقتی باد ؛ شن و ماسه ها را با خودش می آورد توی دم و دستگاه بچه ها و نمی گذاشت کار بکنند ، من چطور می توانستم بنشینم و فرماندهی کنم ؟ اول باید فکری برای طوفان رمل می کردم ، فکری برای ساختمان سازی ، تأمین امکانات و ... وقتی توی پادگانت آب نباشد که حمام کنی ، برق نباشد که هواپیماهایت را تعمیر کنی ، فرماندهی چه معنائی داشت ؟ داشتن تعمیرگاه و لابراتوار و ... که شبیه یک آرزو بود. به ذهنمان رسید که دمای تند جنوب را با درختکاری مهار کنیم ، اما آبی نداشتیم. هم برای تأمین آب و برق و هم درختچه افتادیم به التماس پیش بچه های جهاد سازندگی. آن ها مثل ما خاکی و بدون تشریفات بودند ، کافی بود درد را می شناختند ، می افتادند در پی درمانش ، همان چیزی که امروز به آن می گویند مدیریت جهادی. اول از آنها خواستیم ، درختچه به ما بدهند ، گفتند : شما پاسدارها خرابکارید ، درک نمی کنید با چه زجری ما درختچه ها را پرورش می دهیم ، می زنید داغونشان می کنید. پرسیدم : چکار کنیم که مخالف آنرا ثابت کرده باشیم ؟. پاسخ دادند : در ازای 500 چاله ، 500 درختچه می دهیم. یادم آمد تراکتور نیمه خرابی ته پادگان نیروی هوائی سپاه در تهران افتاده بود که قبلا به کار کشیدن هواپیما روی باند می آمد و اکنون که نیروی هوائی نونوار شده بود ، تراکتور ، بی استفاده افتاده بود. پیش برادر حسین دهقان ، فرمانده نیرو رفتم و آن را درخواست کردم . جواب داد : دیوانه ای ؟ کشاورزی راه انداخته ای ؟ بالاخره با چه التماسی آن را گرفتم و فرستادم اهواز. پانصد چاله را که با تراکتور حفر کردیم ، اعتماد بچه های جهاد جلب شد و 500 درختچه به ما دادند. 1000 درختچه بعدی را خودشان پیشنهاد دادند. ما دور تا دور پادگان را درختچه کاشتیم، اما سیراب کردنشان آب زیادی طلب می کرد. دوباره رفتیم سراغ بچه های جهاد ، از آنها خواستیم از کانال رودخانه حق آبه به ما بدهند. ساعتی 800 تومان گرفتند برای یک راننده و یک لودر. برای اینکه حداکثر استفاده را هم از زمان بکنیم و هم از لودر و راننده اش ، تا توانستیم به راننده سیگار و تن ماهی دادیم. حتی از او اجازه گرفتیم بعد از ساعت کاری اش ، دو ساعت خودمان روی لودرش کار کنیم. آب توی پادگان که آمد همین فیلم ها را بازی کردیم تا پادگان برق دار هم شد. پیش خودمان فتح بزرگی کرده بودیم ، حتی انتظار تشویقی هم داشتیم ؛ ولی تا پایان قطعنامه که خبری نشد. جنگ که تمام شد ، گزارشی علیه من نوشتند که باید پاسخگو می شدم. جرمم این بود که شما به چه حقی در حوزه فرماندهی نیرو و بدون هماهنگی با او ، دست به این اقدامات زده اید ؟ تو فرمانده یگان بودی ، نه فرماندهی مهندسی!! وقتی می گویند ، سواره از پیاده خبر ندارد ، مال همین روزهاست. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهآف تاپیک محسوب میشه ولی یک اشاره کلی برای آینده وضعیت فضایی ما هم داره: دیروز اردوغان تنها ساعاتی بعد از تست ماهواره بر جدید ایران اعلام کرد که کشور ترکیه در آینده خیلی نزدیک ماهواره های خودش و دوستانش! (قطعا برای خودش در این مورد هم نقشی در کنار چین و آمریکا و روسیه قائل هست) را به فضا پرتاب خواهد کرد از مرکز فضایی ترکیه و کار روی تاسیسات پرتاب ماهوراه برهای ترکی هم خیلی وقت هست شروع شده. فارغ از بحث فنی برای اشخاصی چون اردوغان قطعا بحث پرتابهای فضایی و همچنین قدرت موشکی دوربرد یکی از وجوه قدرتی است که شخصیتش را تکمیل میکنه و قطعا ترکیه خیلی زود پیشرفتهاش در این مسیر را آشکار میکنه ولی باید در نظر بگیریم که در بحث پرتابگرها الان دیگه خیلی از کشورهای ریز و درشت در کنار شرکتهای خصوصی وارد شدند و در آینده نزدیک ما شاهد رقابت و البته پیشرفتهای بیشماری در اکثر کشورها (چون وقتی تعداد میره بالا اشتراک تکنولوژی هم بالا میره و نتایجی که مثلا برای ما بیست سال طول کشید برای باقی کشورهای غیرتحریم چند سال طول میکشه فقط) خواهیم بود ولی شاید بیش از خود بحث پرتاب (که حالا وجوهی استقلال خواهانه و نمایش قدرتی داره برای سایر کشورهایی که دسترسی به شیوه های تجاری سایر کشورها برای پرتاب دارند(بر خلاف ما که مجبور بودیم)) بحث مسیری است که کشورها پیدا کردند برای توسعه موشک های بالستیکی خودشون که به راحتی بدون دردسرهای برخی پیمان های امضا شده و یا ناشده مسیری برند که هروقت خواستند و اراده کردند موشکهای بالستیک حتی دوربرد خودشون را بسازند. ( به نظرم اتفاقا بحث موشک در آینده برای بسیاری جذاب خواهد بود و شاید برای مایی که در مرحله ای هستیم که خب، حالا به توسعه سایر بخشها هم بپردازیم و موشکی را گاهی کمرنگ میکنیم، اتفاقا آینده بحث موشکها را به عنوان یک ابزار نظامی (در کنار سایر ابزارها) جدی تر خواهد گرفت به شکل گسترده تر.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس شیطنت شیطنتم گل کرد تا از فرصت پیش آمده ، بیشترین سوءاستفاده را بکنم. چون از طریق رسمی نتوانستم از یگان هوائی جدا شده و خودم را به پهپاد برسانم. آن روز هم که من و مختارزاده نزد فرمانده یگان برادر حسینی رفتیم و التماس کردیم که بگذارد به کمک بچه های پهپاد بروم ، او با این جمله که "فقط شما دو نفر می توانید آلات دقیق هواپیما را چک کنید ، مختارزاده که قبلا رفته و اکنون فقط تو باقی مانده ای ، چطور بگذارم تو هم بروی؟" وقعی به این حرفم که " تعهد می دهم هر موقع هر کاری داشتید از وسط جبهه خودم را به تهران می رسانم" ، هم نگذاشت. هواپیمای فالکن سپاه خب چاره ای برایم نمانده بود که فکر دیگری کنم. اکنون موقع آن فکر شده بود ، فرمانده سپاه برادر محسن رضائی در حال سوار شدن به فالکن سپاه بود که من و مختار زاده دوان دوان خود را به او رسانیدم و از او خواستیم که به برادر حسینی دستور لازم را بدهد. شیطنتم بیشتر از اینجا گر گرفته بود که می دانستم ، محسن رضائی برای راه اندازی گردان رعد ، هم دستور اکید داده و هم سفارش کرده که پهپاد هر هزینه و امکاناتی خواست در اختیارشان بگذارید. محسن رضائی حرف هایم را که شنید ، از هواپیما پیاده شد و یکراست به طرف حسینی فرمانده یگان رفت. او چیزی شبیه تشر به حسینی گفت : مگر نگفتم هر نیروئی که می خواهند آزاد بکنید؟! در آن لحظه حسینی را اگر کارد می زدند ، خونش در نمی آمد. وقتی آقا محسن رفت ، او با عصبانیت ، دستم را گرفت و عین یک پسر بچه به دنبال خود کشید و یکراست برد توی کارگزینی و آنجا هولم داد جلوی میز. بعد به مسئول کارگزینی گفت : این آقاجانی را بگذارید با مختارزاده برود ، دیگر نیازی به او ندارم. توی دلم قند آب می کردند ، اما در ظاهر خود را نادم و پشیمان جلوه دادم ، وقت حرف زدن نبود. اگر کوچکترین حرفی به مخالفت یا موافقت می زدم ، کلاهم پس معرکه بود. از همان روز اول ، من و برادران کشاورز، میر هاشمی ، فروزنده و چند نفر دیگر برای آموزش خلبانی رفتیم باشگاه پرواز. اول توی پارک چیتگر تحت نظر مدلرها و خلبانان و بعد جاهائی دیگر. راوی : حمید آقاجانی * * * * * هواپیمای تلاش بچه ها حق داشتند که ساده از این موضوع نمی گذشتند ، سه ماه کار و تلاش شبانه روزی نتیجه داده بود و اکنون روز جشن تمامی تلاش و زحمتمان به حساب می آمد. مثل مادری که هر بار نگاه نوزادش می کند ، قوت دل می گیرد ، قصه ما و هواپیمای جدیدمان شده بود این. در مقایسه با من که اولین نام را پیشنهاد داده بودم ، آنها اما فقط روی این اصرار داشتند که باید این نام ، هم بهترین نام باشد و هم یادآور تمامی زحمات شبانه روزیمان. من هم با همین انگیزه نام "تلاش" را برایش برگزیده بودم. با این اسم می خواستم بگویم این حاصل تلاش گروهی ماست و دستمایه دانش بومی جوانان همین مرز و بوم. هر چه باشد ، این اولین هواپیمای بدون سرنشین ایرانی با قابلیت عکسبرداری هوایی بود که مستقیم وارد عملیات می شد. هواپیمای تستی که برای اولین بار آن را روی نهر خیّن به پرواز درآورده بودیم ؛ هواپیمای مدلی بود که طراحی و ساخت آن توسط فرشید صورت گرفته بود. اما این 3 فروند جدید را به کمک ما ساخته بودند که هم در طراحی و ساخت و هم در حجم و تجهیزات بارگذاری شده ، با آن اولی ها ؛ بسیار متفاوت بودند. دوربین AGFA-110 در هواپیمای تست ، از دوربین 110 آگفا (AGFA) استفاده شده بود ، اما در این 3 فروند از دوربین 135. در حین کار با آن متوجه شدیم که بال آن کوچک است. از طرفی با توجه به وجود بادهای شدید در منطقه باید طول بال بیشتر می شد که آن را در تولیدات جدیدمان یک و نیم برابر کردیم. در مقایسه با مشکلات در آوردن فیلم 110 از توی دوربین در قفس کانتینر ، فیلم های 135 این امکان را به ما می داد که حلقه فیلم متری خام ، گیر آورده و به صورت دستی به جای 36 فریم ، آن را تا 80 فریم جا بدهیم. دوربین 135 ما آموخته بودیم که ظرف هائی به نام مخزن وجود دارد که می تواند مخزن فیلم باشد. یعنی تویش تا 150 فریم جا بزنیم. اگر چه ما نیاز به دوربینی داشتیم که از یک لنز قدرتمند با کیفیت بالا برخوردار باشد ، اما در هر صورت امکانات در اختیار ، این را دیکته می کرد. بالاخره پس از کلی بالا و پائین ، بچه ها پذیرفتند که عنوان "تلاش" روی هواپیما گذاشته شود. پس از آن بود که ما انواع جدیدتر از آن را که می زدیم ، آنها را شماره گذاری می کردیم. تلاش 1 و تلاش 2 و ... آخر سر ، یکی از تلاش هایمان زیادی چاق و چله از آب در آمد که بچه ها نام آنرا گذاشتند " تلاش یک و نیم" ماموریت اولیه ما پس از تشکیل گردان رعد ، ساخت 10 فروند تلاش بود که هر 10 فروند را ساختیم ، اما بخاطر اینکه فقط 3 موتور داشتیم ، شاسی های هواپیما را طوری طراحی کردیم که به محض اینکه یکی از هواپیماها آسیب دید ، موتور را از روی آن باز کرده و روی هواپیمای بعدی ببندیم. مشکل دیگر ما کمبود رادیو کنترل بود که فقط دو دستگاه بیشتر نداشتیم. ما اکثر عملیات ها را با همین دو دستگاه لنجام می دادیم. البته دل خوش کرده بودیم به همکارمان ، "محسن عمل نیک" تا از انگلستان برای مان قطعه و دستگاه بیاورد. اصطلاحی به نام " مهندسی معکوس " را از اساتید دانشگاه ها شنیده بودیم ، اما از بخت بد ما ، چیزی نبود که بخواهیم آن را مهندسی معکوس کنیم. باید به کار و اندیشه خود متکی می شدیم. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبسم ا... ویدئوی تست صندلی پرتاب شونده صفر-صفر هواگرد آموزشی یاسین https://www.aparat.com/v/m05jy
-
1 پسندیده شدهبسم ا... برای یادآوری و ثبت در حافظه تاریخی میلیتاری مصاحبه برای سال 1389 خورشیدی هست اعتماد کنید، بزودی هواپیما میسازیم ه، اما شما توجه داشته باشید تجربهای که ما در صنعت هواپیماسازی در سالهای گذشته داشتیم، تجربه کاملا ناموفقی بوده است. ما یک هواپیمای آنتونف 140 یا ایران 140 داریم که با همکاری اکراین تولید شده، اما حتی شرکتهای داخلی هم که تحت حمایت دولتند، هنوز حاضر نیستند از آن در پروازهایشان استفاده کنند. در زمینههای هلیکوپترسازی هم همینطور. وقتی ما در مونتاژ یک هواپیمای نهچندان پیشرفته ناموفق بودیم، چطور میخواهیم برویم به سوی تولید هواپیمای پهنپیکری چون ایرباس و بوئینگ آن هم با آن فناوری پیشرفته و پیچیده، کمی غریب به نظر میرسد. بر این مبنا شالودههای صنعت هوایی را ایجاد میکنند. بنابراین انتخاب ایران 140 با این هدف که پایههای صنعت هواییمان را شکل دهیم کار درستی بوده است. گام بعدی این که سراغ یک هواپیمای 100 تا 120 نفره برویم و گام سوم این است که به سمت تولید هواپیمای پهنپیکر حرکت کنیم. پس این از بحث اول که انتخاب ایران 140 انتخاب درستی بوده است؛ اما اینکه چرا خطوط ما نمیآیند از ایران 140 استفاده کنند، یک مقدارش بحثهای روانی است و یک مقدار هم این که خود مجموعهای که روی این هواپیما کار کرده مقدمات اولیه برای آشنایی و فرهنگسازی را فراهم نکرده است. بنابراین اگر شما میخواهید وارد این صنعت شوید و موفق باشید، اولین کاری که باید بکنید این که توان ریسک را در کسانی که اول از همه میخواهند از هواپیماهای شما استفاده کنند و کسانی که به عنوان مسافر از آنها استفاده میکنند بالا ببرید. اما متاسفانه ما کاملا عکس این ضرورتها عمل کردیم. من با اعداد و ارقام میتوانم اثبات کنم که اگر شما یک سفر هوایی 2000 کیلومتری را با ایران ـ 140 انجام دهید، در مقایسه با خودرو، احتمال حادثه در خودرو خیلی بالاتر است. پس بخشی از مشکل بخش فرهنگی بوده و اصولا در کلیت کار خطای زیادی صورت گرفته است. اما بحث بعدی این است که معمولا هر هواپیمایی که ساخته میشود 2 گروه کار باید رویش انجام شود؛ یکی کارهای فنی است که ایران کارش را درباره ایران ـ 140 عالی انجام داده و کار دیگر این است که باید آن را تجاریسازی کنیم. هواپیما اول برای این که تجاری شود باید استانداردهای سازمان هواپیمایی کشوری را بگیرد که خوشبختانه درباره ایران ـ 140 این کار انجام شده و دومین کار که باید انجام شود این که آموزش به عنوان عضو کلیدی وارد شود. به عنوان مثال اگر به آسمان بروید و هواپیمای سری ATA را نگاه کنید، مثل ایران ـ 140 است؛ از نظر کیفیتی هم میتوان گفت در یک کلاس قرار دارند و کلی هم پرواز ایمن انجام داده است. توجه داشته باشید ایران ـ 140 تا حال حدود 20 هزار ساعت پرواز داشته است. ساعت پروازی برای سنجش کیفیت و ایمنی هواپیما بسیار مهم است. این هواپیما حدود 20 هزار نفر را هم جابهجا کرده است، اما ما این واقعیات را کنار میگذاریم و میپردازیم به حوادثی که اتفاق افتاده و آن را بزرگ میکنیم. فکر میکنید اگر همین محصول در پاکستان تولید میشد، این گونه با آن برخورد میکردند؟ یا در اندونزی؟ زمانی که آقای حبیبی، نخستوزیر اندونزی بود حدود 5ـ4 میلیارد دلار در اندونزی برای ساخت هواپیما سرمایهگذاری کرد و اولین هواپیمایی هم که تولید شد، هواپیمایی در همین کلاس بود. الان ببینید اندونزی چگونه به صنعت هواییاش افتخار میکند و ما چگونه با صنعت هواییمان برخورد میکنیم. مرحله بعد که انشاءالله همین امسال آغاز میشود، این است که بتوانیم در هواپیمای 100 نفره یک کلاس هواپیما تعریف کنیم. الان 3 هواپیما در این زمینه انتخاب شدهاند.+ پی نوشت : از زمان انجام این مصاحبه تا تاریخ بازخوانی آن ( 1399 ) نزدیک به 10 سال گذشته و نه تنها هواپیمای ایران-140 برای مصارف غیر نظامی بصورت انبوه تولید نشده ، بلکه وعده های مربوط به نمونه های نظامی هم محقق نگردید . حال باید دید که مسئولین امر چه پاسخی برای این هزینه کرد خواهند داشت ؟!!!
-
1 پسندیده شدهعموما برنامه ریزی برای خرید یا ساخت زیردریایی روند طولانی مدتی را طی میکند و فقط مختص ایران نیست. زیردریاییها طولانی مدت در خدمت نیروی دریایی هستند و به همین دلیل قبل از به کارگیری آنها، نیازهای نیرو از جمله منطقه عملیاتی، نوع زیردریایی (تهاجمی، حامل بالستیک)، طول مدت ماندگاری در آب، تکنولوژی به کار رفته (سونار، پیشران، ناوبری و...) در نظر گرفته میشود. برآورد و ارزش گذاری تمام این مولفهها به اضافه زمان طراحی و زمان ساخت اولین نمونه، غالبا طولانی مدت هست. برای مثال چند زیردریایی همرده بعثت را بررسی کنیم. زیردیایی اس 80 اسپانیا: اسپانیا سال 2003 تصویب کرد 4 فروند زیر دریایی اس 80 را با قابلیت دریانوردی طولانی مدت، پرتاب موشک و پیشران مستقل از هوا خریداری کند. سال 2004 قرارداد خرید زیردیایی 2450 تنی بسته شد، اما به دلیل بروز برخی مشکلات و آماده نبودن سامانه AIP، هنوز هم فروند اول ساخته نشده است. انتظار میرود اولین فروند سال 2022 و چهارمین فروند در 2027 وارد خدمت شود. تخمین زده می شود این کلاس زیردریایی به مدت 3 دهه در خدمت نیروی دریایی اسپانیا باشد. نکته قابل توجه، تصمیم هند مبنی بر جایگزینی زیردریاییهای اس 80 به جای زیردریایی های کیلو کلاس است. توجه کنید زیردیایی که طرح آن مربوط به سال 2005 است حداقل تا 2050-2060 قرار است در نیروی دریایی هند و اسپانیا خدمت کند، یعنی فاصله طراحی تا پایان خدمت 55 سال است. (قطعا در این بازه خدمتی بروزرسانی هایی انجام خواهد شد.) زیردریایی بعدی زیردریایی تهاجمی استرالیا است که جایگزین زیر دریایی های فعلی کلاس کولین خواهد شد. استرالیا از سال 2007 به دنبال جایگزینی کلاس کولین است و برنامه جایگزینی از همان زمان شروع شد در این راستا نیروی دریایی استرالیا طرح های زیادی مانند تایپ 2014 آلمان، اس 80 اسپانیا و سوریو ژاپن را بررسی کرد. حتی قرار شد دست به خرید زیردریایی ژاپنی بزند. این بررسی و تعیین انتظارات از زیردیایی آینده تا سال 2015 به طول انجامید. یک سال بعد استرالیا تصمیم گرفت نسخه دیزل الکتریک زیردریایی هسته ای فرانسوی باراکودا را به خدمت گیرد. استرالیا نیازهای خود را از این زیردیایی مشخص کرد: استفاده از پیشران مستقل از هوا، به کارگیری اژدر مارک 47 مد7، قابلیت دریانوردی طولانی مدت و برد زیاد همانند کلاس کولینز، سنسورهای پیشرفته تر و پنهانکاری بیشتر در زمینه نویز، استفاده از باتری های لیتیوم-یون، قابلیت پرتاب کروز تهاجم زمینی، قابلیت حمل مین، قابلیت پرتاب موشک های ضد کشتی. طبق برنامه قرار است اولین زیردریایی در سال 2030 وارد نیروی دریایی استرالیا شود. روند ساخت اولین فروند تا تکمیل آخرین فروند 25 سال طول خواهد کشید و فناوریهای برتر و پیشرفته به مروز زمان در طی تعمیرات زیردریایی های ساخته شده به آن اضافه خواهدشد. استرالیا 12 فروند زیردریایی باراکودا را سفارش داد که قرار است تا سال 2070 در خدمت باشند. ایران سالها پس از ساخت زیردریاییهای غدیر، شروع به بروزرسانی آنها کرد و اکنون این زیردریاییها توانایی شکلیک موشکهای کروز 100 کیلومتری را دارند و از پیشران جدید براش لس استفاده میکنند. همچنین زیردریایی فاتح در از فروند چهارم به بعد از پیشران مستقل از هوا استفاده خواهد کرد که توانایی ماندگاری زیر آب را از 5-6 روز به 2-3 هفته افزایش میدهد. مثالها زیاد است مثل بروزرسانی زیردریاییهای کیلو کلاس هند و الجزایر. پس می بینید زیردریاییها طوری طراحی میشوند که بتوانند نیازهای 30-40 سال آینده یک نیرو را تامین کنند و با پیشرفت مداوم فناوری، به دلیل مقابله با تهدیدات جدید و برطرف ساختن نیازهایی که در طول زمان به وجود میآید، کشورها اقدام به بروزرسانی زیردریاییهای ساخته شده خود میکنند. قطعا بعثت هم از این قاعده مستثنی نیست. مشاهده میکنید این زیردریایی در ابتدا 1200 تن وزن داشته است اما بعدا با توجه به نیازهای جدید نیروی دریایی و عدم توانایی زیردریایی 1200 تنی برای پاسخگویی به این نیازها، نیروی دریایی بعثت 4500 تنی را طراحی کرده است.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس جزایر ماهی در پائیز 62 سرانجام پس از چند ماه کار و تلاش شبانه روزی تیم فنی در دانشگاه اصفهان ، ما مامور به انجام عملیات تست پرواز و عکس برداری عملیاتی شدیم. من به همراه تیم 4 نفره اعزامی به اصفهان ، یکی دو نفر از بچه های دانشگاه اصفهان و آقای سلطانی از جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان که در تمام این مدت همکاری خوبی با ما داشت ، خود را به قرارگاه خاتم الانبیاء در جبهه های جنگ رساندیم. سرلشکر باقری در دوران دفاع مقدس صبح روز بعد برادران باقری و پیش بهار و دو نفر از بچه های اطلاعات ، ما را با منطقه آشنا نموده و نسبت به عکس برداری توجیه نمودند. آنها با این کار می خواستند ، حتی از تست پروازی ، کار عملیاتی استخراج کنند ، وگرنه چه معنا داشت که از همان اول ما را یک راست توی خط مقدم ببرند. پهپاد مهاجر منطقه مورد نظر شلمچه بود و نزدیک ترین فاصله را با نیروهای عراقی داشت. قرار شد که ما توی اروند رود مستقر شویم و عکس برداری کنیم. خدا را شکر ، عجب روزی قسمت شد عکس بگیریم ، هم هوا صاف و آفتابی بود و هم اصلا خبری از باد نبود. مهم تر از همه جبهه ای ساکت و کم سر و صدا بود. انگار که خط دوم یا سوم یک منطقه ی جنگی باشد. راوی : محسن عمل نیک * * * * * روز عملیات عجب. چقدر استرس داشتیم روزی که قرار بود از قرارگاه خاتم به سمت " نهر خیّن " برویم. جائی که قرار بود ، نتیجه کار سه ماهه خود را برای فرماندهان سپاه به نمایش گذاشته و توجه آنها را نسبت به کارآمدی پهپاد جلب نمائیم. چون محدودیت برد رادیوئی داشتیم ، آنها نزدیک ترین فاصله را با عراقی ها برای ما انتخاب کرده بودند ، به طوری که اگر فریاد می کشیدند ، صدایشان را می شنیدیم. نهر خین به جز اعضای تیم ، برادر پیش بهار از قرارگاه هم آمده بود. نگاه ما همه به هواپیمای کوچکی دوخته شده بود که بیشتر اسباب خنده و متلک های آنها بود ، تا وسیله ای که از آن انتظار مأموریتی برود. با این همه مجبور بودیم که متلک ها و پوزخندهایشان را تحمل کنیم . این سوای دلهره ای بود که نسبت به فرشید داشتیم که نکند که متوجه شود در خط مقدم هستیم. او هنوز خیال می کرد در بیابان های دور از دسترس دشمن هستیم. حتی وقتی حین پرواز ، تمام نیروهای خط ما !!! و خط دشمن به طرف هواپیما شلیک کردند و او شاخک هایش جنبید که نکند در جبهه حضور دارد ، متقاعدش کردیم که خیر ، این شلیک ها از جانب نیروهای خودی است. پرنده آماده پرواز شد. اما از شانس بد حرکت نمی کرد. یکهو متوجه شدیم سوخت زیادی توی موتور کوچکش ریخته ایم. سوخت آن را خودمان از ترکیب الکل ، متانول و روغن کرچک ساخته بودیم. از طرفی آشغالی هم رفته بود توی لوله سوخت. چقدر توی آن ظهر گرم ، خیس عرق شدیم تا همانجا دوباره بدنه هواپیما را شکافتیم ، باک را درآوردیم و شروع کردیم به تعویض. پیش بهار و یکی از بچه های اصفهان ، باک را که دست مان دیدند ؛ این بار نتوانستند جلو خنده شان را بگیرند. باک یک قوطی پلاستیکی سرم بود و لوله های سوخت آن ، شیلنگ سرم. باک پهپادهای اولیه پیش بهار ، در حالی که عرق های پیشانی اش را خشک می کرد ، با دلخوری گفت : آمده اید ما را سر کار بگذارید ؟ دوستش اما ، او را دلداری داد : کمی صبر کنی تعمیر میشه. بیچاره ها دارند زحمت خود را می کشند. همانطور که باک را عوض می کردیم ، زیر چشمی ، به سر و صورت پر از عرق شان درآن تابستان داغ هم ، نیم نگاهی می انداختیم. هواپیما که آماده شد ، فرشید ؛ هنرمندانه تیک آف را شروع کرد و آن را فرستاد بالای سر خط خودی و دشمن. آن روز ، من با خوشحالی ، بیشتر به پیش بهار و بچه های قرارگاه نگاه کردم ، تا به هواپیما. و چقدر احساس غرور کردم ، وقتی نگاه های آنها را می دیدم که نیشخند و تمسخر در چهره شان هر بار کمرنگ تر می شد. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس پرنده چقدر کلافه شده بودیم از اینکه دیگر هواپیماهای RF-4 ارتش نمی توانستند برایمان عکس بگیرند. برای جایگزینی اش هم ، فکرهائی به کله مان خطور کرده بود . من اما ، خوب شد فکر و خیالم را برای دیگران تعریف نکردم وگرنه از خنده روده بر می شدند. به فکرم رسید مثل این کایت ها ، کسی را از ارتفاعی روی سر عراقی ها پرواز دهیم. بعد که عکسبرداری اش تمام شد ، پشت عراقی ها فرود آید و فوری چترش را جمع کند و از گوشه ای از محاصره عراقی ها فرار کند و خودش را به ما برساند. شهید همت اما فکر بهتری داشت. او در جلسه ای علنا گفت : خوب است پرنده ای ، کلاغی ، کبوتری ، چیزی را آموزش دهیم و با بستن دوربین به پایش او را بر فراز عراقی ها رها کنیم ... دیگران هم فکرهای اینچنینی به ذهن شان رسید ، اما هیچکدام شان نمی توانست در کوتاه مدت جوابگو باشد. هم مردم و هم یگان هایمان به شدت منتظر عملیات برای بیرون راندن عراقی ها از خاک کشور بودند و ما به شدت نیازمند اطلاعاتی از عقبه دشمن. در همین گیر و دار وقتی شنیدیم بر و بچه های دانشگاه اصفهان ، پرنده بدون سرنشینی ساخته اند که می تواند عکسبرداری کند ، از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم. ما مامور بودیم تا هم جائی از جبهه را برای تست عکسبرداری انتخاب کنیم ؛ هم جائی برای استقرارشان. چه جائی بهتر از قرارگاه خاتم کنار دست خودمان ؟! سرلشکر باقری ، راوی این خاطره در محوطه قرارگاه ، کانتینر بزرگ فلزی به بچه ها سپردیم تا وسائل شان را از اصفهان به آنجا انتقال دهند . چیزی حدود 5 بدنه هواپیمای مدل ساخته بودند که فقط چند موتور بیشتر نداشتند. کلی چسب و چوب و دیگر وسائل را توی همان کانتینر تلمبار کردند . اما وقتی آفتاب داغ جنوب روی این اتاق فلزی می تابید ، داخلش می شد عینهو دیگ زودپز. کار کردن توی آن ، ممکن که نبود هیچ ؛ وسایلشان هم در خطر از بین رفتن بود. بچه ها حتی از کم جائی ، چند فروند از هواپیماهایشان را توی ماشین داخل محوطه گذاشته بودند. اگر آنها هم نمی گفتند ، ما باید خودمان برای شان فکری می کردیم. سنگر فرماندهی قرارگاه که مجهز به کولر گازی بود بهترین جایی بود که می شد در اختیارشان گذاشت. خیلی زود این تصمیم نیز عملی شد. زیر کولر گازی ، توی آن تابستان داغ بود که هم خودشان و هم هواپیماهایشان نفس راحتی کشیدند. راوی : سرلشکر محمد باقری و محسن عمل نیک * * * * * معرکه عجب.مکافاتی داشتیم ، توی کاری مشغول بودیم که حتی نمی شد بگوئیم از کجا می خوریم ! کار پرواز یک طرف ، روشن کردن پرنده طرف دیگر. اگر چه هم فرشید و هم سعید توی روشن کردن موتور از طریق ملخ وسواس خاصی نشان می دادند و آن را به ما هم آموخته بودند ؛ اما نمی دانم چی شد که یهو ، ملخ هواپیما دستم را زد و خون مثل فواره بالا می زد. انگار که ترکش خورده باشم. بچه ها مرا به بیمارستان حضرت مریم (س) اصفهان بردند. آنجا نمی دانستم باید دردم را پنهان می کردم یا زخم دستم را در نگاه های حیران مردم که رزمنده ای را با لباس خاکی و مجروح می دیدند ، مانده بودم. از جبهه های جنوب یا غرب تا اصفهان فاصله زیادی بود. مردم حق داشتند که تعجب کنند. این همه شهر ، این همه بیمارستان ، جائی نبود که این رزمنده مداوا شود ؟ باید با این وضع او را تا اصفهان می آوردند ؟؟!! برای اینکه از سوالات دکتر و پرستارها در امان باشیم ، رفیقی توی این بیمارستان داشتیم به نام دکتر پاکزاد ، ما برای مداوا پیش او رفتیم. دکتر با تعجب پرسید : چه خبر شده اربابی ! ترکش خورده ؟ جواب دادم : ترکش ؟! خیر ! خورده به جائی. دکتر با تعجب ادامه داد : خورده به جائی ؟! ها ؟ پدر صلواتی به چه جائی خورده که قلم دست ات را هم شکسته ؟ اگر راستش را می گفتم که کلاهمان پس معرکه بود. برای همین دوستانم ، معرکه ای راه انداختند که دکتر دیگر سوال نکند و یا لااقل دنبال جواب نباشد. مداوا که تمام شد ، تشکر کردیم و فوری بیمارستان را ترک کردیم. بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان ما حتی در ترددهایمان به دانشگاه هم احتیاط می کردیم تا کسی متوجه نشود که در حال چه کاری هستیم. چه برسد به اینکه بخواهیم با یک زخم کوچک همه چیز را لو بدهیم. راوی : رضا ارباب ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهdeep government خوب معلومه دیگه، همه یه روابط عمومی دارن که کارش کپی کردن از سنت قدماست
-
1 پسندیده شدهانشااله کسی باشه که به توصیه های عزیزان عمل کنه .
-
1 پسندیده شدهشما رو به 50 تا 60 پست اول همین تایپیک ارجاع می دهم ... همه ی این حرف ها زده شده ... یک زمانی هم پول برای خرید جنگنده بود ، هم زمان و بودجه برای شروع یک پروژه ی درست و حسابی ...
-
1 پسندیده شدهدر مورد کوثر بارها گفته شده. به نظر من بعید است غیر از کاربرد اموزشی هدف جدی دیگری از ساخت این جنگنده باشد. مگر اینکه تحریم ها برداشته نشود و نگاه نهاجا روی این پروژه جدی تر شود. در این صورت میتوان با کمک یک کشور خارجی مثل چین انرا ارتقا داد. زیرا در شرایط تحریم قطعا میتوان یک همکاری غیر علنی با یک کشور داشت. ارتقا ان باید شامل مراحل زیر باشد 1- تبدیل موتور j85 از یک توربوجت به یک توربو فن. در این حالت تراست موتور افزایش میابد و ابعاد ان هم کمی افزایش میابد 2- بعد ارتقا موتور باید این موتور بزرگتر را به هواپیما خوراند که باعث تغییراتی در بدنه میشود. همچنین سرعت هواپیما بیشتر شده و سازه باید باز طراحی شود تا توانایی سرعت بالاتر را داشته و در این طراحی باید به نحوی ظرفیت حمل مهمات را افزایش و دماغه را برای نصب یک رادار بزرگتر تغییر داد. این تغییرات به نظر من نیاز به کمک مشاوران خارجی دارد 3- سطح مقطع راداری هواپیما را کاهش داد با این تغییرات میتوان به یک هواپیمای نسبتا به روز نزدیک شد ولی به نظر من باز هم در حد تهدیدات پیش روی ما نیست
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهنه ، نداره ... این کوثر در بهترین حالت یک اف 5 نسل سومی با کاکپیت دیجیتال هست ... مقایسه اش با یک جنگنده ی نسل 4 امی که قراره رادار AESA روش نصب بشه ، خنده داره ...
-
1 پسندیده شدهعزیزان با همین شدتی که شما داشتی در مورد « تهدید نبودن پاکستان » صحبت می کنی ، در مورد اینکه « آمریکا و اسرائیل جرات ترور سرداران ما رو ندارند » و « آمریکا و اسرائیل جرات حمله به تاسیسات ما رو ندارند » صحبت می کردند ... گوش کن عزیز دل ، پاکستانی ها به منابع نفتی ما و گرفتن سواحل مکران ما چشم دارند و می دونند با گرفتن این مکان هم مشکل نداشتن عمق استراتژیکشون از بین می ره ، هم مشکل نداشتن منابع فسیلیشون ... سر قضیه ی برجام و صبر استراتژیک این همه بنده توی سر زدم ، هیچی به هیچی ... سر این قضیه ی تهدید بالقوه ی پاکستان هم باید همین روند رو تکرار کنم !؟
-
1 پسندیده شدهآماده سازی بالگرد کبریهوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در منطقه زابل در طول یک رزمایش پس از تنشهای ایجاد شد در افغانستان وقدرت گرفتن طالبان -1377
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس چهار موتوره خیر سرمان مثلا توی شهر بسر می بردیم و توی جبهه نبودیم ، لااقل آنجا می شد هم سری به حمام زد و هم در نماز جمعه ای شرکت نمود ؛ اما سه ماه می شد که در اصفهان بودیم و به خاطر حجم فراوان کار نتوانستیم چرخی توی شهر بزنیم و لااقل سی و سه پل یا پل خواجو را تماشا کنیم. فرق مان با زندانی ها این بود که هم سوله مان بزرگتر بود و هم سرمان شلوغ تر. از لای پنجره که نگاه می کردیم ، یهو متوجه می شدیم شب شده و الان است که درب خوابگاه دانشگاه بسته شود. بااین حال تا به خود می جنبیدیم به پشت درب بسته می خوردیم. از تأمین و تدارکات بگیر تا ساخت و تولید و تست پرواز ، همه کارهای مربوط به پرنده های بی سرنشین را خودمان انجام می دادیم ، نه اینکه حتی نمونه ای جلویمان باشد و بخواهیم آنرا کپی کنیم و نه حتی کتابی ، مجله ای چیزی تا راهنمای کارمان قرار دهیم ، تا آمدن کامپیوتر و اینترنت هم زمان زیادی فاصله داشتیم. همه کارهایمان بر اساس آزمون و خطا بود. آنچه که از کار مشخص بود این موضوع بود که ما می خواستیم روی هواپیماهای مدل که مخصوص تفریح و سرگرمی است دوربین عکاسی سوار کنیم. یعنی برای یک کار تفریحی ، مأموریت نظامی تعریف کنیم. خب معلوم بود به همه نوع تجربه و دانشی نیاز داشتیم. نه تنها باید اصول آیرودینامیک را می شناختیم ، باید سر رشته ای از فنون حاکم بر پرواز هم می دانستیم. توی ساخت بدنه ، ملخ ، بال و ایلوران* ، که واویلا داشتیم اما غیر از اینها باید از عکس و عکاسی ، چاپ و ظهور هم سر در می آوردیم. ولی با این حال یک چیز قوی همیشه محرک مان بود ، اگر این کار نتیجه بدهد ، چه اتفاق مهمی توی جبهه می افتد. بماند که چقدر در کاهش تلفات انسانی ، چه مربوط به نیروهای شناشائی باشد و چه نیروی تک کننده ، موثر خواهد بود. چقدر وجودش برای انجام عملیات ها حیاتی می شود. این آن چیزی بود که ما را به این سمت سوق می داد که چهارموتوره کار کنیم و خستگی را برای زمانی دیگر بگذاریم. * : از سطوح فرامین هواپیما جهت کنترل و تنظیم سمت و سو راوی : رضا ارباب * * * * * نان و پنیر اوایل آب مان توی یک جوی نمی رفت. آنها بچه پولدار و اهل گردش و تفریح و سرگرمی بودند و ما اهل جبهه و جنگ. گاه گاهی هم عبدوس به مسعود گیر می داد که دکمه ی یقه ات را ببند ، فلان کن و بهمان. موقع شام و نهار که می شد ما به نان و پنیری راضی بودیم ، اما آن سه نفر می گفتند : شما نان و پنیرتان را بخورید و چلوکباب را بگذارید سهم ما. ما قهر و آشتی های زیادی کردیم تا توانستیم با هم کنار بیائیم. در هر صورت این ما بودیم که باید کنار می آمدیم. چون هم آئین مان اجازه نمی داد که با آنها بد حرف بزنیم ، هم اینکه آنها در مقام معلمی بودند. از طرفی ، آنها هم به ما یاد می دادند که چگونه هواپیما بسازیم و هم چگونه خلبانی کنیم. فرشید نسبت به آن دو کمی تند مزاج بود ولی توی کارش بسیار جدی به نظر می رسید ، خودش می گفت من و دوستم طاهری ، شاید پانزده سال است که روی هواپیمای مدل کار می کنیم ، این واقعیت داشت. من هنوز هم پس از آن همه سال معتقدم فرشید بهترین طراح بال و بدنه می باشد. وقتی شروع به طراحی و تولید بال و بدنه می کرد ؛ انگار که آنرا با دستگاهی برش داده باشند ، بسیار تمیز و اصولی بود. هر چه آنها در مورد پرواز و طراحی بلد بودند ، ما در عوض از موتور و تعمیر و نگهداری آن سر در می آوردیم. چون توی یگان هوائی سپاه این کار اصلی ما بود. در هر صورت با این اطلاعات ، گروه خوبی را تشکیل داده بودیم. سعید زاهدی اصلا تاجر بود. او آدم با ذوقی هم بود. ساخت ملخ سخت بود و هم پر مصرف ، چون اولین جائی از هواپیما که زمین می خورد و خراب می شد ملخ بود. توی بازار هم نبود. چون موتورهای ما 45 و 60 بود و ما در ساخت آن مشکل داشتیم ، زاهدی اما وقتی نگرانی ما را دید ؛ گفت : من به نیت 22 بهمن ، 22 ملخ می سازم. او در حیرت ما این کار را هم کرد و وقتی پرسیدیم چطوری این کار را کردی ؟ گفت : فقط دقت. من هر روز یکی از ملخ ها را جلویم می گذاشتم و توی مسیر رفت و آمد، با دقت تمام انحناها و زوایای آنرا نگاه می کردم و به ذهن می سپردم. کار اصلی ملخ این است که جابجائی هوا کند. او ابتدا یک مکعب مستطیلی از چوب گردو درست می کرد و آرام آرام شروع به شکل دادن آن می کرد. چیزی که امروز نیز در صنعت ملخ سازی یک رویه است . ما بدون اینکه هواپیماهایمان را در تونل های باد بصورت علمی و فنی آزمایش کنیم ، آنها را در جاده ی اصفهان - نائین می بردیم و پرواز می دادیم و معلوم می شد که تا چه حد استاندارد را رعایت کرده ایم. راوی : رضا ارباب ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس زادگاه پهپاد انگار که سپاه مسابقه ای بین جهادهای دانشگاهی کشور برگزار کرده باشد ، جهاد دانشگاه اصفهان ، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه صنعتی تهران همگی به تولید پرنده های بدون سرنشین با قابلیت عکسبرداری مشغول شده و به موفقیت هائی هم دست یافته بودند. پیش از آن شهید چمران در وزارت دفاع هم ، مطالعاتی در این خصوص انجام داده بود که نیمه کاره رها شده بود. انتهای تلاش آنها هم در این خلاصه میشد که پرنده مدل (نسخه تجاری و اسباب بازی) بتواند از ارتفاع و از سطح زمین عکسبرداری کند. اما این فقط جهاد دانشگاه اصفهان (واقع در دروازه شیراز) بود که به کمک چند نفر علاقمند به پرنده های مدل بدون سرنشین ؛ موفق شده بود که هم "پرنده" را بسازد و هم "دوربین کوچکی" روی آن کار گذاشته و عکس هائی از فراز شهر بگیرد. پیش از این با خیلی از مراکز علمی و تحقیقاتی حرف هائی در این خصوص زده بودیم ، اما خبری نشده بود. مشاهده موفقیت بر و بچه های جهاد دانشگاهی در ساخت و انجام تست عکسبرداری از آسمان اصفهان ، تا روزها مرا شیفته خود کرده بود و احساس می کردم با تقویت کارگاه اصفهان ؛ خیلی زود تحولی نو در جنگ پدید خواهد آمد. تلاش زیادی کردم تا خبر این موفقیت را به گوش فرمانده سپاه برسانم. خبری که خیلی ها را می توانست خوشحال کند و تحولی نو در حوزه شناسائی و کسب اطلاعات از دشمن پدید آورد. اما فرمانده سپاه آقای محسن رضائی با پیشینه قضیه قزوین که دلخوشی از این گونه اخبار نداشت ؛ تحویلمان نگرفت. این موفقیت بزرگتر از آن بود که با همان روند ادامه یابد. با اینحال ، خبرش که به تهران رسید ، آقای محمد باقری و حسین تاش ( از مسئولین اطلاعات قرارگاه خاتم ) فی الفور مرا مأمور کردند تا بازدیدی از آنجا داشته باشم. سرلشکر محمد باقری من به همراه آقای حسینی فرمانده یگان هوائی سپاه به اصفهان که رسیدیم ، یکراست به جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان رفتیم. آقای علی قمی که نام اصلی اش یوسفی بود ، مسئول آنجا بود و هم او بود که کارگاه را برای بچه های پروازی راه اندازی کرده بود. رئیس دانشگاه نیز با آنها همکاری تنگاتنگی داشت. کارگاه اصفهان تقریبا توی همه مباحث پروازی و عکسبرداری ورود پیدا کرده بود : از ساخت پرنده مدل و تست پرواز گرفته تا سیستم رادیو کنترل و دوربین و حتی چاپ و ظهور عکس هوائی . ( ظاهرا رادیو کنترل را بچه های جهاد دانشگاهی "دانشگاه صنعتی اصفهان" در اختیار آنها گذاشته بودند. ) آنها انصافا یک تیم کاری بسیار خوب بودند. آقای حسینی با مشاهده این موضوع همانجا مرا مأمور کرد با تقویت کارگاه و عملیاتی کردن آن ، زمینه بهره برداری نظامی از هواپیمای مدل را در جبهه های جنگ در آینده ای نزدیک فراهم کنم. بعد از بازگشت به تهران ، اولین تصمیم من آزادسازی 4 تن از بهترین نیروهایم از واحد اویونیک بود : برادران مختار زاده و اربای از بخش الکترونیک . برادران عبدوس و محمدی نیک از بخش مکانیک. مأموریت این چهار نفر ، استقرار شبانه روزی در کارگاه اصفهان (در کنار تیم قبلی ) ، برای تداوم ساخت ، آموزش و بهره برداری از هواپیمای مدل در حداقل زمان برای بکارگیری آنها در جبهه های جنگ با قابلیت عکسبرداری هوائی بود. راوی : محسن عمل نیک * * * * * شاگردی ابتدا دیدن قیافه های سعید ، مسعود و فرشید ، کمی برایمان غیر منتظره بود. در مقایسه با ما که با لباس های خاکی بسیجی و سر و وضعی کاملا معمولی ، پا به کارگاه می گذاشتیم ؛ این چند نفر هم شیک پوش و مرتب بودند و هم لباس شخصی. بهشان نمی آمد که طرز فکری مثل ما داشته باشند. این تنها چیزی بود که از همان اول توی ذوق مان زد. فرشید از خانواده متوسطی بود که در دبیرستان هنر درس خوانده بود و سر رشته ای توی هنرهای تجسمی ، نقاشی و گرافیک داشت. او از هنرش در طراحی و ساخت هواپیماهای مدل استفاده کرده بود. سعید دانشجوی رشته فیزیک بود و از خانواده ای متدین و مذهبی. او به همراه دو دوستش ، اولین کسانی بودند که روی کارگذاری دوربین عکاسی در پرنده های بدون سرنشین کار کرده بودند. سعید چیزهائی هم از الکترونیک میدانست و هم از رادیوهای غیر حرفه ای سر در می آورد. از بین دوستانش قیافه ومرامش بیشتر به ما نزدیک بود. او بعدها به آمریکا رفت و در ناسا مشغول به کار شد. مسعود زاهدی از خانواده ای مرفه و طلافروش بود و به پرنده های بدون سرنشین به عنوان یک تفنن می نگریست ؛ اما بر اصول آیرودینامیک بسیار مسلط بود و می دانست از آن چگونه برای ساخت بال و بدنه استفاده کند. این چند نفر با همین تخصصشان برای ساخت پرنده های بدون سرنشین ، گروه بسیار خوبی را تشکیل داده بودند. آنها حتی موفق شده بودند ، پرنده ای بسازند که تویش یک دوربین 110 عکاسی باشد. این دوربین هم شاتر داشت و هم درایور. اگر چه یک هواپیمای مدل به حساب می آمد ؛ اما در آن شرایط یک آرزو به حساب می آمد. دوربین کداک 110 ، اولین دوربین پهپادی ایران اما وقتی چشممان به آن هواپیمای زهوار در رفته شان افتاد ، خیلی سعی کردیم خنده مان نگیرد. پنج نفر آدم بزرگ از تهران کوبیده و آمده بودند اصفهان ، با آن همه حرف هائی که از موفقین عکس برداری هوائی شنیده بودند ، یهو با دیدن این هواپیمای اسباب بازی حالشان گرفت. ما اینسترومنت کار و مهندس الکترونیک بودیم که سر و کارمان با هواپیماهای غول پیکر بود. حالا جلوی مان هواپیمائی با موتور 45 cc بود که قرار بود موضوع شغلی آینده مان باشد. مجید محمدی اولین کسی بود که جا زد : من مکانیک کار هواپیماهای جنگی هستم مرا آورده اید اینجا چه کار ؟؟!! سر کارم گذاشته اید ؟ بعد با دلخوری نماند که جواب بگیرد . ول کرد و رفت. قرار بود گروهمان ده روزی در این کارگاه مشغول شود و اگر مفید بود برای همیشه بمانیم. با رفتن مجید ، ما چهار نفر تصمیم گرفتیم بمانیم و پیش سعید ، مسعود و فرشید شاگردی کنیم. برای همین روزی سه ساعت کلاس تئوری داشتیم و شش هفت ساعت کار عملیاتی. راوی : محسن عمل نیک ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس عملیات کور هواپیمای RF-4 با همه محدودیت های پروازی اش ، آب باریکه ای را می مانست که می توانست تنور عملیات ها را علیه دشمن گرم نگه داشته و امید به بیرون راندن اشغالگران را از خاک میهن اسلامی تازه کند ؛ اما جلسه تابستان 1363 ، مُهر دیگری بود بر محدودیت بکارگیری آنها. این جلسه مهم در حوزه فرماندهی نهاجا تشکیل شده بود و همه فرماندهان سپاه از آقای محسن رضائی بگیر تا فرماندهان عملیاتی جنگ حضور داشتند. من و آقای حسین تاش از یگان هوائی سپاه به آن جلسه دعوت شده بودیم. عموما این جلسات برای تبادل نظرات بین ارتش و سپاه برگزار می شد ، اما این بدترین جلسه ای بود که کام همه فرماندهان را تلخ کرد. آقای معینی فر ، از فرماندهان ارتش در این جلسه رسما اعلام کرد که ما به دلائل مختلف ، دیگر نمی توانیم از هواپیمای فانتوم استفاده کنیم. برای شناسائی و عکسبرداری از مواضع دشمن از این پس فکر دیگری بکنید. با این حرف حالمان گرفت. با دکل های برق که فقط در برخی از مناطق پیدا می شد، چیز زیادی نمی شد از عقبه دشمن را دید زد. نیروهای شناسائی زمینی هم فقط می توانستند حداکثر از کمین ها عبور کرده و تا خط دشمن پیش بروند. از آن به بعد به راحتی ، نمی توانستیم حدس بزنیم ، چه برسد به اینکه بخواهیم عملیاتی را طرح ریزی کنیم. تمام روش های شناسائی دشمن بسته به همین چند مورد بود ، اما این فقط عکس هوائی بود که می توانست چاره کار باشد. اگر چه عکس های RF-4 هم از ارتفاع بسیار بالائی گرفته می شد و بسیاری از مواضع به خصوص آنهائی را که دشمن اختفاء و استتار کرده بود ، پیدا نبود و از طرفی فاصله زمانی عکسبرداری تا موزائیک کردن و تفسیر آنها و استخراج و دسترسی به اطلاعات آنها ، زمان نسبتا زیادی می برد و در این فاصله دشمن می توانست ؛ آرایش نظامی خود را عوض کند ، اما با این همه فرماندهان به شناخت کلی از عقبه دشمن می رسیدند. اما اکنون بدون آن یا باید از عملیات کردن علیه دشمن صرف نظر می شد و یا به عملیات کور تن داده می شد. تن دادنی که بی شک خسارات فراوانی را باید به جان خرید. اگر چه آن روز همه مأیوس و نگران بودند اما ایمان داشتیم که راه سومی باید وجود داشته باشد. راوی : محسن عمل نیک * * * * * راه سوم ظاهرا احمد راه سوم ماجرا بود. من می دیدم این چند روز دارد تقلاهائی می کند و رفت و شدهائی را نیز به فرماندهی یگان راه انداخته است اما نمی دانستم اینقدر مهم شده باشد. احمد با این کار حسابی خودش را مطرح کرده بود. اکنون دیگر نامش ورد زبان فرماندهان شده و خبرش حتی به محسن رضائی هم رسیده بود. پیش خود می گفتم : حالا دیگر حتی می تواند خانه نیمه کاره اش را به اتمام برساند ، به خصوص اینکه او آدم نکته سنج و فرصت شناسی است و می داند چطور با فرماندهان حرف بزند تا به خواسته هایش برسد. شاهکارش فقط این نبود که موفق شده بود پرنده ای بدون سرنشین بسازد که به راحتی در آسمان پرواز کند ، بلکه او توانسته بود با کار گذاشتن دوربین عکاسی در آن ، عکس هائی از فراز شهرش با وضوح بسیار بالا بگیرد. این کار یعنی تحول اساسی در جنگ. وقتی با خودم فکر میکردم او با این کار چقدر توانسته است در کم شدن ضایعات انسانی جنگ کمک کند ، حسودی ام میشد. ما با هم همکار بودیم ، هر دو با هم سر یک کلاس می رفتیم و در قسمت فنی هواپیمائی ، عضو کادر اویونیک بودیم. اما اینک توجه الهی شامل حال او شده بود. عکس های هوائی را که او از فراز شهر قزوین گرفته بود ، واقعا قابل تقدیر بود. بی خود نبود که به دستور آقا محسن فرمانده کل سپاه ، هم پول و امکانات برای توسعه کار در اختیارش گذاشتند و هم اسلحه ای کمری به او دادند که از خطر منافقین در امان بماند. خودش می گفت : برای اینکار از طرف منافقین تهدید به مرگ شده بود. حالا آنها چطور فهمیده بودند ، بماند. چقدر خبرهای جور واجور در این چند روز برای احمد اتفاق افتاده بود و من بی خبر مانده بودم. ولی نمی دانم چرا برای نشان دادن هواپیمایش ، هر بار تعلل می کرد. او حتی مرا که دوست صمیمی اش بودم به خانه اش راه نداد. وقتی در پاسخ فرمانده یگان هر بار طفره می رفت ، من به همراه چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم که سر زده به خانه اش برویم و هواپیمایش را از نزدیک ببینیم. همین کار را هم کردیم. او اول نخواست ما را به خانه اش راه بدهد ، اما وقتی فهمید ما این همه راه را از تهران کوبیده ایم و تا قزوین آمده ایم ، تسلیم شد و ما را به انباری خانه شان برد. تماشای هواپیمای اسباب بازی با آن چرخ های کالسکه و درب و داغون اش ، مسخره تر از آن بود که ماجرا را باور کنیم ، چه برسد به اینکه از او توضیح بیشتری بخواهیم. کافی بود چشم به چهره مضطرب و شرمنده اش می دوختیم. تمام حرکاتش گویای یک دروغ بزرگ بود ، چیزی که ما را همچنان سر دو راهی قبل متوقف کرد. او چون نتوانسته بود هواپیماهای دست سازش را پرواز دهد ، عکس های ارائه شده به ما را از درون یک بالگرد گرفته بود. راوی : محسن عمل نیک ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عمومامربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهیکی از کشورهای انگشت شمار که پس از پایان جنگ جهانی اول ، عوامل "جنگ شیمیایی" را به کار گرفته و اغلب چهره ای برجسته در بحث تکثیر و نگهداری سلاح های شیمیایی معرفی می شود مصر است. با این وجود شک و تردید پیرامون اینکه آیا این کشور هنوز هم به عنوان یکی از دارندگان سلاح های شیمیایی محسوب می شود یا خیر باقی مانده است . مشارکت مستقیم مصر در اجرای حملات CW به اوایل 1950 باز میگردد ، چرا که به اعتقاد برخی منابع ، مصر وارث دپوهای عوامل شیمیایی گاز خردل و احتمالا فوسژنی شد که نیروهای بریتانیایی در هنگام خروج خود از مصر در سال 1954 ، آن را رها کرده بودند . این نکته بخوبی یاد آور این مساله است که ارتش بریتانیا در جنگ دوم غزه به سال 1917 از سلاح های شیمیایی استفاده کرده و همچنین قصد داشت تا برای مقابله با یگان های در حال پیشروی سپاه آفریقایی آلمان در شمال آفریقا ، از این سلاح استفاده نماید و به همین منظور انبارهای بزرگی از عوامل CW را در این کشور تدارک دید . در سال 1983 ، CIA مدعی شد مصر مواد اولیه و آموزش سلاح شیمیایی را از اتحاد جماهیر شوروی سابق دریافت کرده است و در ادامه این گزارش آورده شده اتحاد جماهیر شوروی از اوایل تا اواسط 1960عوامل شیمیایی جدید و مهمات مربوطه به مصر عرضه کرده است .هیچگونه شواهد و مدارک قطعی منبع بازی در تایید این ادعا که شوروی تجهیزات تهاجمی یا عوامل CW به مصر عرضه کرده باشد وجود ندارد با این حال اطلاعات فراوانی وجود دارند که نشان می دهد مصر کمک های گسترده دفاعی از تعدادی از کشورها از جمله شوروی دریافت کرده است . شواهد قوی و مستدلی وجود دارند که نشان میدهد نیروهای مسلح مصری از بمب ها و گلوله های توپ حاوی عوامل خردل و فوسژن در شمال یمن در زمان جنگ داخلی این کشور (1963-1967) استفاده کرده اند .از اواخر سال 1960 مصر به گسترش قابلیت عوامل CW خود که شامل عوامل اعصاب و خون می شود متهم شد .این تنها اتهام مصر در رابطه با برنامه تسلیحات شیمیایی خود نبود چرا که این کشور متهم به عرضه سلاحهای شیمیایی تهاجمی به سوریه در سال 1970 شده است .اگرچه در زمان ریاست جمهوری انور سادات در سال 1970 ،مقامات مصری صحبت از اقدامات تلافی جویانه متقابل در برابر هر نوع حمله ای می کردند ، اما مصر هرگز دکترین نظامی ضربه اول یا دوم در رابطه با عوامل CBW را علنا حفظ نکرد . مصر در 6 دسامبر 1928 به پروتکل ژنو ملحق شد ؛اما به نظر می رسد مفاد آن را در طول مداخله خود در یمن نادیده گرفته است .در سال 1990 مصر و ایران در بازرسی های محاکمه ملی پیش از ورود به کنوانسیون CWC شرکت کردند اما با وجود مشارکت فعال در مرحله مذاکرات ، مصر در نهایت از امضای کنوانسون خودداری کرد .از سال 1993 مصر بارها از پذیرش CWC خودداری کرد وبه نظر می رسد انجام این کار را تا زمانی که اسرائیل به پیمان NPT بپیوندد انجام نخواهد داد . سابقه به طور کلی اعتقاد بر این است که مصر برنامه CW داخلی خود را در پاسخ به پیگیری مخفیانه قابلیت سلاح های اتمی اسرائیل شروع کرده است .مصر اولین کشور عربی بود که از عوامل CW در خاورمیانه در زمان جنگ علیه نیروهای سلطنت طلب شمال یمن (1963-1967) استفاده کرد. دلایل متفاوتی درباره استفاده مصر از عوامل CW در یمن وجود دارند که عبارتند از :عوامل CW یک سلاح موثر علیه قبائل مخفی شده در غار ها در نظر گرفته شده بود؛ یمن ممکن است یک بستر آزمایشی خوب برای چنین سلاحی باشد .احتمالا نیروهای مصری به دنبال استفاده آسان از سلاحی بودند که هیچ حفاظتی در برابر آن وجود نداشت و در زرادخانه های این کشور موجود بود . اولین حمله شیمیایی مصر به یمن توسط بمب افکن های نیروی هوایی ارتش این کشور به روستاهای جنوب صعده از جمله روستای حدودا 100 نفره kawma در تاریخ June,8,1963 به وقوع پیوست که 7 نفر کشته و 25 نفر مصدوم که از ناحیه چشم و ریه ها آسیب دیده بودند در پی داشت. از این حادثه به حمله ای با بمب های "ساخت خانه ای(دست ساز)،آماتور و نسبتا بی اثر"آزمایشی یاد می کنند . مقامات مصری اعلام کردند که حوادث گزارش شده احتمالا ناشی از بمب های ناپالم (آتش زا) بوده است نه عوامل گازی . هیچ گزارشی از وقوع حملات عوامل CW گازی در طول سال 1964 وجود ندارد و فقط چند مورد از این حملات در سال 1965 وجود دارند . گزارش ها از اواخر 1966 رشد بیشتری یافتند .در 11 دسامبر 1966 پانزده بمب حاوی عوامل گازی 2 کشته و 35 زخمی بر جای گذاشت .در تاریخ 5 ژانویه 1967 بزرگترین حمله عوامل گازی به روستای kifaf ، اتفاق افتاد که باعث کشته و زخمی شدن 270 نفر که در این میان 140 نفر جان خود را از دست دادند .هدف از این حمله ممکن است شاهزاده حسن بن یحیی که در نزدیکی این محل اقامت داشت باشد . دولت مصر برای رهایی از اتهاماتی که با آن مواجه بود استفاده از گاز های سمی را تکزیب کرد و ادعا کرد که بریتانیا و امریکا از این گزارشات برای جنگ روانی علیه مصر استفاده می کنند . در 12 فوریه 1967 ،این کشور اعلام کرد که از تحقیقات سازمان ملل متحد در این موضوع استقبال می کنیم و به دنبال آن U Thant ، دبیر کل سازمان ملل متحد اظهار داشت که وی برای مقابله با این موضوع "ناتوان" بود . در 10 مه 1967 دو روستای Gahar و Gadafa با فرمان شاهزاده محمد بن محسن با گاز های سمی بمباران شدند که باعث جان باختن حداقل 75 نفر گردید. به دنبال این حوادث صلیب سرخ هشدار داده و در تاریخ Juna ,2,1967 طی یک بیانیه ای که در ژنو صادر شد ابراز نگرانی خود را از این حملات ابراز داشت .موسسه پزشکی قانونی در دانشگاه Berne بر اساس گزارشات صلیب سرخ بیانیه ای تنظیم نمود که نشان می داد گازهای سمی مورد استفاده قرار گرفته به احتمال زیاد مشتقات halogenous -فوسژن ،گاز خردل ،لوئیزیت ،کلرید یا سیانوژن برمید بودند .همزمان با آغاز جنگ شش روزه به سال 1967 حملات گاز های سمی به مدت سه هفته متوقف شد اما از ماه جولای بار دیگر این حملات از سر گرفته شدند . اجماع قوی بر این است که مصر از فوسژن و گاز خردل استفاده کرده است اما منابعی از استفاده این کشور ازعوامل اعصاب ارگانوفسفره خام وجود دارند. نیروهای سلطنت طلب و به ویژه شبه نظامیان قبائل مختلف یمن از هرگونه آموزش یا تجهیزات موثر تدافعی CW بی بهره بوده و در برابر اثرات این عوامل به شدت آسیب پذیر بودند .تخمین تلفات حملات شیمیایی مصر به یمن متفاوت است اما با یک فرض محافظه کارانه بمب های هوایی پر از فوسژن - خردل منجر به جان باختن حدودا 1500 نفر و مصدومیت 1500 نفر دیگر شدند. پیش از وقوع جنگ یوم کیپور به سال 1973 مصر فعالانه تحقیق و توسعه برای تولید و بهبود سلاح های شیمیایی خود را با استفاده از موسسات مختلفی دنبال می کرد.آزمایشگاه های مواد شیمیایی نظامی مرکزی ارتش مصر بر روی عوامل تاول زای خردل نیتروژن و گوگرد ،عوامل اعصاب ارگانوفسفره مانند سارین و ترکیبات مرتبط با VX تحقیق کرده بودند .دیگر آزمایشگاه های مرتبط با برنامه CW مصر شامل مرکز ملی تحقیقات مصر ،دانشگاه العین الشمس و دانشگاه فنی بوداپست مجارستان بودند.همچنین در چارچوب زمانی اواسط تا اواخر 1970 مصر تحقیقات قابل توجهی بر روی psychotomimetic glycolates مانند >BZ and EA-3443 انجام داده بود .در سال 1980 دانشمندان مرکز ملی تحقیقات در قاهره مطالعات بر روی عوامل ارگانوفسفره انجام دادند که از جمله آن عوامل اعصاب مانند آفت کش ها و اثرات آب دریا بر روی ارگانوفسفره بود شاید هدف از این اقدام معدوم کردن موجودی های قدیمی تر CW مصر در دریا بوده باشد .شیمیدانان مصری از نزدیک با همتایان دانمارکی و آلمان غربی خود کار می کردند و علاوه بر آن سرلشگر "Hussein Ades" از ارتش مصر آموزش ترکیبات ارگانوفسفره را در دانشگاه Columbus در ایالات متحده فرا گرفت. اتهامات محموله ها با کاربرد دوگانه ادعا می شود مصر از اوایل سال 1980 روابط خود را با عراق برای کمک به برنامه تسلیحات شیمیایی این کشور گسترش داده و به دنبال آن با همکاری شعبه ای از شرکت بین المللی آلمانی Walter Thosti Boswau به عراق برای بدست آوردن 26 تن فلورید هیدروژن از انگلستان در سال 1986 یاری رسانده است .چند سال بعد مصر با موفقیت ، بیشتر از 24 تن فلورید هیدروژن از انگلستان وارد کرد که ظاهرا این محموله ها به عراق انتقال یافتند. هنگام صحبت پیرامون محموله های مشکوک به کاربرد دوگانه مصر ، نیاز است حادثه Krebs به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرد .در سال 1989 مقامات آمریکایی و سوئیسی اظهار داشتند که شرکت سوئیسی Krebs A.G قطعاتی برای نصب در یک کارخانه به مصر تحویل داده است که برای "ساخت گاز سمی در نظر گرفته شده بودند"و در Abu Za'abal در 25 مایلی شمال قاهره واقع است .با این حال یکی از مقامات وزارت خارجه سوئیس ،اظهار داشته است که "دلایلی برای این باور"که مصر قصد ساخت سلاح های شیمیایی که ممکن است شامل عامل اعصاب سارین نیز باشد وجود دارند .با این حال دولت سوئیس پس از آنکه مصر از ارائه تضمین هایی که نشان دهد کارخانه برای مقاصد غیر نظامی استفاده خواهد شد امتناع کرد از Krebs خواست رابطه خود را با این پروژه قطع کند . هنوز مشخص نیست که کارخانه برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار گرفته باشد اما غربی ها مدعی هستند که آن کارخانه توسعه غیر قانونی عوامل CW بوده است. با توجه به قابلیت های فعلی مصر تصور بر این است که درصورت صحت این ادعا ها این کارخانه برای توسعه عوامل خردل و اعصاب در نظر گرفته شده بود .مصر همواره تولید هر حالتی از مواد شیمیایی در این کارخانه را رد کرده است و محمد وهبی ،سخنگوی مصر در واشنگتن ،برنامه ساخت کارخانه سلاح های شیمیایی را تکذیب کرده و در ادامه خاطرنشان کرده است :"ما درگیر تولید سلاح های شیمیایی نیستیم". این کارخانه بخشی از مجتمع صنعنی نظامی است که شامل یک کارخانه مشترک مصر-آمریکا برای مونتاژ تانک M1 نیز می شود .Krebs یک شرکت شیمیایی مشهور سوئیسی است و با چندین شرکت خارجی در پژوهشهای انبوهی از موضوعات مربوط به فرایند های شیمیایی کار می کند .این که نصور شود آیا این شرکت آگاهانه به مصر در توسعه قابلیت CW پنهانی اش کمک کرده سوداگرانه و خیالی است . به گزارش نیویورک تایمز ، Kreps علاوه بر موارد عنوان شده تجهیزات مورد نیاز برای ساخت کارخانه تولید مواد شیمیایی شرکت داروسازی النصر مصر را برای ساخت تری کلرید فسفر ،که ماده شیمیایی موجود در آفت کش ها است و صادرات آن کنترل شده می باشد را فراهم کرده و طرح ساخت این کارخانه را از شرکت Stauffer Chemicals برای این شرکت خریداری کرده است . حادثه Kreps تا حدودی مبهم است ؛ اگر چه گزارش های منابع خبری معتبر و مقامات آمریکایی این حادثه را تایید کرده اند ،اما هرگز به صراحت بیان نشد که دقیقا این "تجهیزات" چه نقشی داشتند .نیویورک تایمز تنها منبعی است که به ارتباط شرکت های El Nasr-Krebs-Stauffer اشاره کرده و به نظر می رسد اطلاعات پیرامون این ادعاها بر اساس گزارشات منابع اطلاعاتی که هرگز در دسترس عموم قرار نگرفتند بوده باشد . پس از تحقیقات بیشتر ،مشخص شد شرکت مهندسی شیمی Kreps ،همچنان رواط خود با شرکت های خارجی از جمله چندین شرکت در مصر را حفظ کرده و همکاری با شرکت های El Nasr و Abu Za'abal که در درجه اول مرتبط به بحث کلریناسیون میشود را ادامه داده است . با این حال باید توجه داشت که این اطلاعات به طور مستقیم از شرکت Kreps تهیه شده اند که ممکن است این شرکت به نفع خود نبیند تا هر همدستی غیر قانونی خود برای کمک به ایجاد برنامه CW مصر را گزارش کند .بنابراین در مورد دخالت Kreps چند مجهول و تکه گم شده از اطلاعات وجود دارند که منجر به بوجود آمدن این مورد جالب غیر عادی شده است . سازمان و دکترین صنعت دفاعی مصر عمدتا به دو گروه تقسیم می شود. نخست،سازمان ملی تولیدات نظامی مصر است که زیر نظر وزارت تولیدات نظامی اداره می شود و احتمالا بخشی از وزارتخانه برای تولیدات نظامی است . در اوائل 1980 نام تجاری این سازمان به منظور نشان دادن مکان عمومی و محصولات تولید شده تغییر یافت .NOMP بر 16 کارخانه که در چهار گروه صنایع شیمیایی ،صنایع معدن ،صنایع مهندسی و صنایع الکترونیک تقسیم می شوند نظارت دارد . علاوه بر این گروه ، برخی از تولیدات نظامی مصر تحت پوشش سازمان عربی برای صنعتی شدن است که در قاهره مستقر است قرار دارد . این نهاد مشارکتی در سال 1975 توسط دولتهای مصر ،عربستان سعودی ، قطر و امارات متحده عربی تشکیل شد .AOI ، به عنوان نهاد مستقلی که در مصر از مالیات معاف شده عمل می کند و دستور اولیه آن به منظور تشکیل یک "همکاری دفاعی متقابل" بین کشور های موسس بوده است .قبل از اینکه AIO بتواند خود را به عنوان یک بازیگر قوی در جامعه دفاعی مطرح کند زمانی که مصر برای شروع مذاکرات صلح با اسرائیل حمایت چندین کشور عربی را از دست داد با موانع بزرگی مواجه شد .این سازمان برخی از ارتباطات نظامی خود را در اواخر 1980 بدست آورد اما اعتقاد بر این است که این کار در درجه اول توسط مصر انجام پذیرفت . هیچ برنامه راهبردی برای استفاده از عوامل CW توسط مصر به صورت غیر محرمانه و آشکار وجود ندارد .مصر آشکارا تولید هر سلاح کشتار جمعی را تکذیب می کند .اما مدعی است که تمام گزینه ها برای مقابله با تهدید اسرائیل باز نگه داشته خواهد شد .در سال 1990 مصر از طرفداران سر سخت طرح های کنترل تسلیحات منطقه ای بود .و اظهار می داشت که در صورت امضای پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای توسط اسرائیل ، CWC را امضا خواهد کرد ولی هیچ کدام از کشور ها این گزینه را انتخاب نکردند . از دیدگاه نظامی ، مشخص نیست که آیا یک برنامه سازمانی برای بکارگیری عوامل CW وجود داشته باشد . سوالی که مطرح می شود که باید پرسیده شود این است که آیا CW در نقش تهاجمی کاربرد خواهد داشت یا آن برای استراتژی دفاعی حفظ شده است ؟ برای مثال اگر مصر قبل از جنگ یوم کیپور به سال 1973عوامل CW خاصی داشت چرا از آن ها در این جنگ استفاده نکرد ؟ برخی تحلیلگران بر این باورند که مصر از اقدامات تلافی جویانه هسته ای اسرائیل بیم داشت ؛ در حالی که برخی معتقدند قابلیت CW مصر در آن زمان اغراق آمیز بود .امروزه اعتقاد بر این است که ارتش مصر به خوبی در تمرینات دفاعی شیمیایی آموزش دیده و رزمایش هایی را در گذشته که شامل تهدیدات عوامل CBRN بوده را انجام داده است . اتهامات قوی وجود دارند که نشان می دهد مصر با دیگر کشور ها مثل عراق و سوریه برای تقویت برنامه CW مربوطه شان همکاری داشته است .همانطور که قبلا اشاره شد ، چندین حادثه کلیدی مثل ارسال محموله های شیمیایی با کاربرد دوگانه از کشورهایی مانند هند و انگلستان به مصر وجود داشته است .هر چند هرگز به طور کامل مشخص نشد که این مواد شیمیایی برای چه هدفی بوده است اما مصر همواره ادعا کرده که آنها را برای اهداف مشروع وارد کرده است. به عنوان یک کشور در حال توسعه ، مصر دارای پایه های صنعتی قابل توجهی است که شامل کارخانه های تولید آفت کش ها ، رنگ ها ، جوهر و دیگر مواد که از مواد شیمیایی و فناوری هایی با کاربرد دوگانه استفاده می کنند . با این حال ، گزارش های اطلاعاتی غربی ،اثبات می کنند که مصر یک برنامه قابل توجه CW شامل عوامل تاول زا ، خون ، اعصاب و ناتوان کننده را حفظ کرده است . حامل حامل های عوامل شیمیایی به طور گسترده متفاوت هستند که بر اساس ویژگی های عامل و استفاده در نظر گرفته می شود. برای اهداف دوربرد موشک ها یا هواپیماها در نظر گرفته می شود در حالی که برای یک سناریوی تاکتیکی تر مین و دیگر مهمات می تواند مورد استفاده قرار گیرد . مصر دارای برنامه موشکی و سیستم های مختلف حامل عوامل CW مانند بمب ها ، هواپیماهای جنگنده ، مین ها و دیگر مهمات است . گزارش های اسرائیل نشان می دهند که ارتش مصر دارای این قابلیت است که موشک های خود را با کلاهک های شیمیایی سازگار کند ؛ اما هیچ نشانه روشنی وجود ندارد که ثابت کند که مصر این کار را انجام داده است . مصر در گذشته به منظور اجرای حملات CW خود به یمن از بمب افکن ها برای پخش بمب های هوایی پر از عوامل شیمیایی استفاده می کرد. جداول حملات CW مصر به یمن : پی نوشت : پروتکل ژنو : به طور رسمی به عنوان پروتکلی برای ممنوعیت استفاده از عوامل شیمیایی سمی در جنگ ها و ممنوعیت جنگ بیولوژیک شناخته می شود و در 17 ژوئن 1925 برای امضا تدوین شد . CW یا chemical warfare : جنگ شیمیایی (استفاده از خواص سمی مواد شیمیایی به عنوان سلاح) CBW یا chemical and biological warfare : جنگ شیمیایی و بیولوژیک CBRN یا chemical, biological, radiological, and Nuclear : شیمیایی ، بیولوژیک ، رادیولوژیک ، هسته ای CWC یا Chemical Weapons Convention's : کنوانسیون تسلیحات شیمیایی NPT یا Nuclear Non-Proliferation Treaty : پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای CIA یا Central Intelligence Agency : آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا NOMP یا National Organization for Military Production : سازمان ملی تولیدات نظامی AOI یا Arab Organization for Industrialization : سازمان عربی برای صنعتی شدن منابع : http://www.nti.org/country-profiles/egypt/chemical/ http://www.globalsecurity.org/military/world/war/yemen.htm http://en.wikipedia.org/wiki/North_Yemen_Civil_War گردآوری و ترجمه : مجید بشیری با تشکر از جناب MR9 عزیز :rose: :rose: copyright © Military.ir تمامی حقوق برای وبسایت میلیتاری محفوظ است .
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم اسلحه ی تهاجمی IA2، طراحی و ساخته شده در کمپانی برزیلی IMBEL، که قرار است با اسلحه های FAL, M16A2 و HK33 جایگزین شود. البته در حال حاضر این اسلحه توسط نیروی زمینی برزیل مورد استفاده قرار می گیرد. این اسلحه از لحاظ اندازه در دو خانواده ی متفاوت 1- فشنگ 5.56X45mm ناتو 2- 7.62X51mm ناتو وجود دارد. محافظ دست، دستگیره و قنداق این اسلحه از جنس پلیمر و جایی که دست قرار می گیرید یعنی بین لوله و دستگیره، کاملا عایق بندی شده است. در نسخه ی 7.62 میلیمتری جایی برای قرار گیری دست تعبیه شده و تفاوت نسخه 7.62 و 5.56 در این است که قنداق 5.56 قابلیت اتصال و جدایی را دارد اما در 7.62 این امکان وجود ندارد. گارد دستگیر در هر دو سمت از سلاح قرار دارد و یک حالت پروانه شکل دارد. ریل های پیکاتینی قابلیت اتصال لوازمات مختلف، اسکوپ ها، نارنجک انداز ها، لیزر، چراغ قوه و بسیاری دیگر از تنظیمات دلخواه را بر روی اسلحه فراهم می کنند و این ریل ها در نسخه 5.56 قابلیت جمع و تاشو دارند. دستگیره ی این سلاح کاملا آرگونومیک با زاویه ای متفاوت است که لذت تیر اندازی با آن معمولا تا ابد در ذهن می ماند! قابلیت هایی که یک سلاح را ماندگار تر و همینطور دوست داشتی تر می کند، وجود یک جایگاه برای دست که در هنگام تیر اندازی با اسلحه بتوان با آن سلاح را کنترل کرد تا بیشتر بازدهی و در عین حال کمترین آسیب را به بدن برساند.
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا و با سلام در این تاپیک به معرفی اسلحه هجو می KOROBOV TKB – 022 ساخت شوروی سابق می پردازیم. این اسلحه سبک هجو می که یکی از پر تولید ترین اسلحه های سبک ساخت شوروی سابق می باشد ، محصول سال 1960 است . طراح این اسلحه G . A . KOROBOV می باشد که این اسلحه را بر اساس تجربیات شخصی خویش طراحی کرد . این اسلحه بر مبنای اسلحه AK – 47 ساخته شده است و مکانیسم آن تقریبا شبیه به AK – 47 است و می توان این اسلحه را کلاشنیکف بولپاپ نامید . نیروهای هوابرد شوروی سابق احتیاج به یک اسلحه هجو می سبک و کم حجم و در عین حال کارآمد و مطمئن بودند . به منظور رفع این نیاز اسلحه های زیادی طراحی و تولید شد اما به دلیل آشنایی و همچنین علاقه زیادی که نیروهای شوروی سابق به اسلحه AK – 47 داشتند به هیچ وجه مایل به استفاده از سایر اسلحه ها نبودند . این شد که آقای G . A . KOROBOV دست به طراحی اسلحه ای با مکانیسم AK – 47 زد و نتیجه این امر تولید اسلحه هجومی TKB – 022 شد که به زودی تبدیل به اسلحه محبوب نیروهای هوابرد شوروی سابق گردید . TKB حروف اول سه کلمه روسی TULSKOE – KOSNTRUCTORSKOE – BURO می باشد که نام مجموعه ای است که از زیر مجموعه های اداره های KBP و همچنین GRU (که از طرف سازمان KGB مامور بررسی و کیفیت اسلحه های ساخت شوروی است ) می باشد . این اسلحه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نظامی جزء اسلحه هایی بود که جلوتر از زمان خویش ساخته شده بود . این اسلحه با اینکه با کالیبر AK – 47 برابر بود اما علی رغم آن بسیار کم لگد و دقیق بود . این اسلحه هر چند برای نیروهای هوابرد طراحی شده بود اما به زودی تبدیل به اسلحه یگانهای مو توری ، نیروهایی که توسط نفربر جابجا می شوند ، و حتی اسلحه مخصوص خدمه تانکها و نفربرها و هلی کوپتر ها گردید . به دلیل طراحی ویژه این اسلحه به صورت بولپاپ طول لوله آن تغییر نکرده است و به این لحاظ در کنار کم حجم و جمع و جور شدن این اسلحه ، برد موثر و کشندگی آن در حد اسلحه های AK – 47 و همچنین AKM – 74 حفظ شده است . به مرور زمان تغییراتی در مدل اولیه این اسلحه داده شد . مدل اول تغییر داده شده مدل TKB – 022 BM می باشد که کالیبر آن از 39*7.62 میلیمتر به 39*5.6 میلیمتر کاهش یافت . همزمان با سال 1974 که اسلحه AK – 47 دچار تغییرات و تحولات اساسی می گردید ، این اسلحه نیز همگام با آن دستخوش تغییراتی گردید . مدل ارتقا یافته در سال 1974 نیز به مدل TKB – 022 BM5 معروف شد که کالیبر آن به 39 * 5.45 میلیمتر کاهش یافت ( مشابه کالیبر AKS – 74U ) . اسلحه هجومی TKB – 022 با فشار غیر مستقیم گاز کار می کند و مجهز به یک پیستون حلقوی بر روی لوله اسلحه می باشد . به دلیل طراحی ویژه ای که این اسلحه دارد از نیروی برگشت بولت اصلی اسلحه (BREECHBLOCK) نمی توان به طور مستقیم برای پرتاب پوکه به خارج و بارگذاری فشنگ بعدی استفاده کرد . برای رفع این مشکل انتهای BREECHBLOCK مجهز به یک ایجکتور U شکل می باشد که کار پرتاب پوکه به بیرون و بارگذاری فشنگ بعدی را انجام می دهد . همچنین این ایجکتور U شکل پوکه را در زاویه ای پرتاب می کند که بیشترین ایمنی را برای کاربر آن داشته باشد . سلکتتور این اسلحه نیز در بالای ماشه سمت چپ اسلحه قرار دارد و دارای حالت ضامن ، تک تیر و رگبار می باشد . تقریبا بجز خشاب اسلحه همه قسمت های نمای بیرون اسلحه از جنس پلاستیکهای فشرده به رنگ قرمز و قهوه ای ساخته شده است و قطعات فلزی در درون اسلحه جای گرفته اند. بخش نشانه روی اسلحه نیز در بالای قبضه قرار گرفته است . طراحی ارگونومیک این اسلحه و سیستم هدفگیری دقیق این اسلحه آن را تبدیل به یکی از دقیق ترین اسلحه های ساخته شده در زمان خود تبدیل کرده است . در مجموع می توان این اسلحه را یک اسلحه دقیق ، کارآمد ، مطمئن ، کشنده و سبک ارزیابی کرد . دو تصویر گرافیکی از این اسلحه در دو تصویر زیر مکانیسم عمل این اسلحه به خصوص ایجکتور U شکل قابل مشاهده است مشخصات اسلحه هجومی KOROBOV TKB – 022 سال ساخت / 1960 کشور سازنده / شوروی سابق کالیبر / 39*7.62میلیمتر استاندارد AK – 47 (همچنین در کالیبر های 39*5.6 و 39*5.45 میلیمتر نیز در دسترس است) طول کلی اسلحه / 525 میلیمتر طول لوله اسلحه / 415 میلیمتر وزن خالی اسلحه / 2.3 کیلوگرم وزن رزمی اسلحه / 3 کیلوگرم ظرفیت خشاب / 30 گلوله ریتم آتش / 550 گلوله در دقیقه تهیه ، تدوین و ترجمه / علی محمدی کلیه حقوق مختص سایت میلیتاری است هرگونه استفاده از مطالب تنها با ذکر نام سایت میلیتاری و نام تهیه کننده مقاله امکان پذیر می باشد.
