برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 16 آذر 1402 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهفرانسه در قالب کمک های نظامی خود به ارمنستان 22 خودرو زرهی باستیون را به این کشور ارسال کرد همچنین فرانسه رادار گرند مستر و سامانه پدافندی کوتاه برد میسترال را به ارمنستان ارسال خواهد کرد
-
1 پسندیده شدهتانک مرده است! ... زنده باد تانک ! ارزش پایدار تیم های زرهی ترکیبی در قرن بیست و یکم مقاله اصلی : The Tank Is Dead … Long Live the Tank نویسندگان : Maj. Gen. Curtis A. Buzzard, U.S. Army ، Brig. Gen. Thomas M. Feltey, U.S. Army , Lt. Col. John M. Nimmons, U.S. Army , Maj. Austin T. Schwartz, U.S. Army , Dr. Robert S. Cameron منبع : Military Review November-December 2023 قسمت اول : تانکها امکان نمایش قدرت ملی را فراهم میکنند ، انعطافپذیری عملیاتی و سرعت را برای فرماندهی مشترک فراهم میکنند و تحرک تاکتیکی نیروهای ترکیبی را تسهیل میکنند. ارزش واقعی تانک در تمام سطوح جنگ دیده می شود ، بهترین نوع آن هم همراهی با تیمهای نیروهای ترکیبی در سطح تاکتیکی است که تواناییهای تانک را تقویت کرده و آسیبپذیریهای آن را کاهش میدهند . این کار گروهی ادامه کاربرد موثر تانک را با وجود افزایش سیستم هایی مانند هواپیمای بدون سرنشین ، مهمات سرگردان ، توپخانه دقیق ، موشک های هدایت شونده ضد تانک و بررسی های طیف الکترومغناطیسی ، تضمین می کند . در هر صورت ویژگیهای ذاتی تانک در کشندگی ، بقا و تحرک به عنوان بخشی از یک تیم نیروهای ترکیبی ، یک گزینه عملیاتی برای فرماندهان نیروی زمینی است ، مخصوصا هنگامی که در حال بررسی بهترین روش برای تصرف اهداف کلیدی ، تحرک مداوم و اعمال فشار پیوسته به نیروهای دشمن هستند . در نهایت ، توانایی قرار دادن نیروهای زرهی با تانک در هر نقطه از جهان نشان دهنده ارزش راهبردی آنها از نظر توان بازدارندگی و تهاجمی است . با توجه به این عوامل ، ضروری است که از نتیجه گیری زودهنگام از درگیری های اخیر در مورد کارایی تانک ها و واحدهای زرهی در درگیری های آینده خودداری کنیم . یک تانک T-64 BV اوکراینی متعلق به لشکر مکانیزه یاکیو هاندزیوک ، سپتامبر 2022 با این حال، اثربخشی تیمهای نیروهای ترکیبی زرهی در مواجهه با مجموعه وسیعی از سیستمهای هوایی و زمینی ضد زره ، مستلزم آموزش تمام عیار ، انعطافپذیری سازمانی و ابزارهایی برای حفظ قدرت رزمی است . با این که روسیه در جنگ اوکراین مجموعهای از سلاحها و قابلیتهای مدرن را به کار گرفت ولی بازهم نتوانست یک ضربه مرگ آور سریع بزند یا بتواند در روند رویدادهای بعدی تغییر عمده ای ایجاد کند . این اتفاق حاصل شکست روسیه در هماهنگی اقدامات تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی بود . گروههای تاکتیکی گردانی که قبل از جنگ رکن اصلی نیروی زمینی روسها به حساب میآمدند ، به جای عملکرد هماهنگ با هم ، به شکل مستقل عمل میکردند . فقدان توانمندی برای عمل به صورت نیروی ترکیبی (به ویژه در نیروی پیاده )، آموزش ضعیف و ناتوانی در اجرای دستورات عملیاتی ، تأثیر این واحدها در میدان نبرد را به حداقل رساند . معمولا روس ها وسایل نقلیه زرهی خود را با حداقل انواع پشتیبانی به کار می بردند . در غیاب هرگونه مزاحمت از طرف آتش توپخانه ، سیستم های پشتیبانی هوایی یا پیاده نظام همراه دشمن ، مدافعان اوکراینی سلاح های ضد زره خودشان را با حداکثر اثر خود استفاده می کردند . به عنوان مثال ، در ووهلدار ( Vuhledar ) ، تانک های روسی سعی کردند به صورت ستونی از میان میدان های مین عبور کنند و با این کار یک میدان تمرین تیراندازی برای مدافعان اوکراینی ایجاد کردند. همچنین روسها تدارکات مداوم و تعمیر و نگهداری مناسب برای خودروهای رزمی را هم نتوانستند فراهم کنند که نتیجه این کار باعث کاهش آمادگی عملیاتی و افزایش خرابیها شد . تلفات و از دست دادن تعداد زیادی از تانک ها باعث شد تا روس ها برای جایگزینی به مدل های بسیار قدیمی تر از جمله T-62 و T-54 هم متوسل شوند . استفاده غلط ، ارزش تاکتیکی نیروی زرهی روسها را به حداقل رساند و مانع از دستیابی آنها به مزیتهای عملیاتی و راهبردی شد . حرکت ستونی تانکهای روسی به طرف ووهلدار و تلفات پرتعداد تانکهای روسی بعد از درگیری در نزدیکی ووهلدار ، فوریه 2023 جالب است که پوشش گسترده رسانهای که روی انهدام خودروهای زرهی روسی توسط اوکراین صورت گرفت ، به احساس منسوخ شدن تانکها کمک کرد که البته اوکراینیها در این احساس شریک نبودند . پس از جنگ یگ ساله با یک قدرت جهانی ، آنها ارزش تانک را به عنوان نماد قدرت ملی و ارزش بالقوه آن برای پایان دادن به بن بست استراتژیک و عملیاتی جنگ را درک می کنند . با این حال ،عملیات مداوم جنگی ناوگان تانکهای اوکراینی را هم فرسوده کرده است . در شروع جنگ تی- 64 بهترین و فراوانترین تانک این کشور محسوب می شد ولی از آن زمان تا به حال بیش از نیمی از آنها منهدم شده اند . این خسارت در کنار تغییر روش روسیه از تحرک نیروهای ترکیبی به حملات انبوه توپخانه و پیاده نظام ، به بن بست رسیدن ماهیتی جنگ در اوایل سال 2023 کمک کرد . اوکراین به دنبال فراهم کردن تانک های غربی برای تجهیز مجدد تیپ های زرهی و مکانیزه برای نیروهای ترکیبی خود است . این کار برای فراهم کردن قدرت عملیاتی لازم برای بازگرداندن تحرک و شتاب به محیط میدان جنگی است که مشحصه آن خندق ها و نقاط قوت در مناطق شهری است . ادامه دارد ... .
-
1 پسندیده شدهنکته جالب نمایشگاه امروز نمایش خرجی شبیه خرج پاکسازی مین ایتالیایی بود البته این خرج قبلا در یمن دیده شده بود تصویر از شرکت gaymarine Pluto Plus ROV نیروی دریایی تایلند
-
1 پسندیده شدهقسمتی از یک مقاله ابزارهای جنگ در منطقه خاکستری مقاله اصلی : UNDERSTANDING GRAY ZONE WARFARE FROM MULTIPLE PERSPECTIVES نویسنده : Tahir Mahmood Azad ، Muhammad Waqas Haider تاریخ انتشار : December 8, 2022 قسمتآخر : اقدامات روسیه در اوکراین : تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2014 توسط اکثر دانشمندان برجسته غربی ، متفکران نظامی و تحلیل گران ، تجلی کلاسیک جنگ در منطقه خاکستری در نظر گرفته می شود . روسیه قصد داشت انتساب اقدامات خود در اوکراین را پنهان کند تا یک معضل واکنشی برای غرب ایجاد کند. هافمن ( Hoffman ) ادعا می کند که "جنگ در شرق اوکراین فقط یک جنگ نیابتی نبود بلکه ترکیبی از امکانات پیشرفته نظامی با نیروهای نامنظم ، تبلیغات و اجبار مردم غیرنظامی بود " ، در این استدلال هافمن تأکید می کند که روسیه در سال 2014 برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود در اوکراین ، از طیف متنوعی از راهبردهای منطقه خاکستری استفاده کرد . در واقع مفهوم " مردان سبز کوچک " از تعاملات روسیه در اوکراین پدیدار شد . استخدام " مردان سبز کوچک " در روسیه دو مزیت متمایز داشت ، اول اینکه روسیه توانست در سطح بین المللی هر ارتباطی با وقایع اوکراین را انکار کند . دوم اینکه انجام این کار یک مزیت راهبردی برای روسیه ایجاد کرد و باعث شد سردرگمی زیادی در صحنه میدانی در مورد اینکه چه کسی سربازان نقابدار و غیروابسته را فرماندهی و کنترل می کند ، به وجود بیاید . نتیجه این بود که اوکراین در وضعیت دوراهی پاسخ کلاسیک قرار داشت زیرا روسیه توانست ابهام را در مورد انتساب حفظ کند . دولت کیف و مردم اوکراین نتوانستند به صورت مطمئن هویت نیروهای دشمن و اینکه چه کسی از آن نیروها حمایت می کرد را مشخص کنند و زمانی به این اطمینان رسیدند که دیگر خیلی دیر شده بود . عملیات اطلاعاتی هم به عنوان دومین جنبه مهم تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2014 دیده شد . محققان ، تحلیلگران و متخصصان در سراسر جهان به طور گسترده بر عملیات اطلاعاتی روسیه تمرکز کردند . کنترل یا نفوذ بر اطلاعات ، یک نقش ضروری برای جنگ درمنطقه خاکستری ایفا می کند . در مورد اوکراین هم روسیه خود را به عنوان یک بازیگر باهوش جنگ در منطقه خاکستری نشان داد و قبل و بعد از عملیات 2014 ، در حالی که اوکراین و متحدان غربی اش غافلگیر شده بودند و قادر به پاسخگویی موثر نبودند ، به طور هوشمندانه ای از رسانه ها استفاده کرد . رسانه ها نقش مهمی در برانگیختن ناراحتی در میان مردم محلی در غرب داشتند. این کار فشار زیادی بر دولت ها وارد کرد که باعث شد راهبرد واکنش آنها کاملا تضعیف شود . در نهایت ایالات متحده و دیگر متحدان غربی اش تنها توانستند روسیه را به دلیل انتشار اطلاعات نادرست و دستکاری در حقایق محکوم کنند . استفاده روسیه از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، این کشور را از برقراری هرگونه تحریم سختگیرانه بین المللی نجات داد ، زیرا ایالات متحده و اتحادیه اروپا فقط توانستند تنها چند تحریم اقتصادی وضع کنند که بعدها ثابت شد کاملا ناچیز بودند . استدلال می شود که عملیات اطلاعاتی انجام شده به دلیل برنامه ریزی پیشرفته روسیه برای استفاده از چنین عملیاتی موفقیت آمیز بوده است . شواهدی وجود دارد که نشان می دهد روسیه همچنین از شبکه های خلافکاران در اوکراین به عنوان بخشی از راهبردهای منطقه خاکستری خود استفاده کرده است . روسیه ابزارهای مختلفی از قدرت ملی را در هم آمیخت و جنگ منطقه خاکستری را برای دستیابی به هدف راهبردی خود یعنی الحاق کریمه از طریق بی ثبات کردن اوکراین به کار برد . محاسبه آستانه ها توسط روسیه بسیار موفقیت آمیز بود زیرا آنها از خطوط قرمزی که می توانست واکنش قدرت های جهانی به ویژه ناتو را به دنبال داشته باشد، عبور نکردند. اقدامات چین در دریای چین جنوبی : چین هم با همین ترتیب اهداف خود را از طریق جنگ درمنطقه خاکستری دنبال می کند تا از تبدیل درگیری به جنگ تمام عیار جلوگیری کند . رفتار قاطعانه این کشور در دریای چین جنوبی نمونه ای آشکار از نحوه استفاده از جنگ منطقه خاکستری برای به چالش کشیدن وضعیت موجود است . این کشور به شدت به تهدید نظامی و شبه نظامی و استفاده غیرخشونت آمیز از نیروی نظامی متکی است و اهداف خود را در منطقه خاکستری با ترکیب ابزارهای سیاسی، نظامی و تجاری دنبال می کند . انجام راهبردهایی مانند گسترش اجباری تجارت ، ایجاد اجبار غیر خشونت آمیز از طریق نیروهای مسلح ، تهدید به اجرای مقررات با استفاده از نیروهای قانونی و شبه نظامیان دریایی ، استفاده از جنگ مجازی و عملیات اطلاعاتی از روشهای رایج چین هستند . چین به عنوان بخشی از تاکتیک های منطقه خاکستری خود ، از ماهیگیران حاضر در دریای چین جنوبی برای ادعای مناطق مورد مناقشه و همچنین مختل کردن حضور نیروی دریایی ایالات متحده استفاده می کند . جکسون ( Jackson ) استدلال می کند که " گارد ساحلی چین یا شبه نظامیان دریایی آن که به دولت مرکزی وابسته هستند ولی ابزار جنگی مستقیم دولت نیستتند ، ممکن است در اقدامات تقابلی در شرق یا جنوب دریای چین شرکت کنند " . استفاده از گروههای غیرنظامی برای حفظ کنترل نظامی همان مزیت انکار اقدام نظامی در منطقه را ارائه میکند . اقدامات چین در دریای چین جنوبی را می توان به عنوان یک عمل انجام شده هم تلقی کرد ، زیرا این اقدامات به چین کمک می کند بدون ایجاد واکنشی از سوی ایالات متحده یا رقبای منطقه ای ، آن مناطق را تصرف کند . چین فعالیت های تهاجمی متعددی را هم در حوزه مجازی منطقه خاکستری انجام می دهد و هکرهای چینی در حوزه های متعددی از جاسوسی گرفته تا سرقت دارایی های معنوی در سراسر جهان دخالت می کنند . در سال 2020، ایالات متحده هشدارهایی را در مورد تلاش هکرهای چینی برای سرقت داده های تحقیقاتی مربوط به واکسن کووید-19 را اعلام کرد . اقدامات ایران : ایران یک دولت تجدیدنظرطلب ، یکی از پیش شرط های اصلی یک بازیگر منطقه خاکستری ، است که می خواهد وضعیت موجود را تغییر دهد و جهان تحت رهبری ایالات متحده را عوض کند . این کشور طیف متنوعی از راهبردهای منطقه خاکستری ، از جمله براندازی و جنگ نیابتی را برای تضعیف نظم موجود بینالمللی و تغییر موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه استفاده میکند . همانطور که آرکیلا ( Arquilla ) خاطرنشان میکند : " دولت اسلام گرای تهران بر یک هلال درگیری راهبردی در جنگهای مختلف از سوریه تا جنوب شبه جزیره عربستان نظارت میکند . از سازمان پرجنب و جوش و جنجالی حزب الله حمایت می کند و کانونها ، گروه ها و شبکههای مخفی را در سراسر جهان پرورش میدهد . ایران از ابزارهای متعدد جنگ درمنطقه خاکستری در چندین جبهه استفاده می کند و برای این که این اقدامات تضعیف کننده ایالات متحده در منطقه خلیج فارس هستند ، برای ایالات متحده هشدار دهنده است . واقعیتهای میدانی نشان میدهد که ایران به شکل فعالانه در بسیاری از درگیریهای منطقهای شرکت دارد و از بسیاری از گروههای نیابتی حمایت میکند و در کنار آن از سیاست انکار در سطح بینالمللی استفاده میکند. جنگ منطقه خاکستری در جنوب آسیا : منطقه جنوب آسیا شاهد طیف گسترده ای از درگیری های متعدد بوده است که بازیگران و عوامل زیادی در آن نقش داشته اند . رقابت پایدار بین هند و پاکستان یک مثال کلیدی است که در آن هر دو کشور درگیر انواع مختلف راهبردهای جنگی از خرابکاری گرفته تا جنگهای متعارف تمام عیار همراه با تهدید هستهای ، هستند. براتون ( Bratton ) عنوان می کند که هند و پاکستان به طور منظم از اقدامات بازدارنده در منطقه خاکستری برای دستیابی به اهداف خود استفاده می کنند و در عین حال تلاش می کنند از تشدید احتمالی تنش جلوگیری کنند . در سایه بازدارندگی هستهای ، اختلافات سرزمینی موجود بین آنها ، در هر دو طرف بکارگیری راهبردهای منطقه خاکستری جذاب به نظر می رسد . هر کدام از آنها تلاش می کنند که از خطوط قرمز هم عبور نکنند و با ابزارهای مختلف جنگ در مناطق خاکستری مانند حملات تروریستی ، استفاده از جاسوسان ، گروههای نیابتی و کارهای انجام شده ای که به دلیل ابهام به راحتی قابل انتساب نیستند ، به دنبال منافع ملی خود باشند. براتون می گوید که " اینها کشورهایی هستند که درگیر گلوله باران مرزی و حملات جزئی هستند و یکدیگر را به کمک به گروه های شورشی و تروریستی برای حمله به دیگری متهم می کنند . همه اینها در حالی که در معرض تهدید جنگ هسته ای قرار دارند." واضح است که جنگ در منطقه خاکستری برای پاکستان جذاب تر است زیرا ظرفیت نظامی هند از نظر کمی و کیفی برتر است . پاکستان خواهان تغییر وضعیت موجود در منطقه مورد مناقشه جامو و کشمیر است که ممکن است بدون استفاده از تاکتیک های منطقه خاکستری امکان پذیر نباشد . هند هم از جنگ در منطقه خاکستری برای حفظ برتری در منطقه و دنبال کردن هدف راهبردی خود برای ظهور به عنوان یک قدرت جهانی ، با استفاده از نیروهای نیابتی و عمل انجام شده علیه کشورهای کوچکتر ( پاکستان ، سریلانکا ، افغانستان ، نپال و بنگلادش ) استفاده می کند . سیاستگذاران هندی ، پاکستان را کانون تروریسم می دانند و به اصطلاح " حملات جراحی " هند علیه تروریست ها در داخل پاکستان نیز به عنوان ابزار جنگ منطقه خاکستری در نظر گرفته می شود زیرا از خطوط قرمزی که منجر به تشدید قطعی درگیری می شود ، عبور نمی کنند . با این حال جالب این است که این فرض برای حدود خطوط قرمز ، زمانی که هند حملات جراحی را پس از حمله پولواما ( Pulwama attack ) در سال 2019 انجام داد ، نادرست بود و پاکستان با قاطعیت پاسخ داد و باعث شد که دو کشور در آستانه یک جنگ هسته ای قرار بگیرند . این نشان دهنده شکست مکانیسم های بازدارندگی غالب بود . مورد هند و پاکستان یک بازنمایی واقعی از جنگ منطقه خاکستری است ولی محاسبه این که خطوط قرمز دقیقا در کجا قرار دارند و همچنین محاسبه دقیق پاسخهای بالقوه همیشه مخاطره آمیز است. مقابله با تهدیدات منطقه خاکستری : مقابله با تهدیدات منطقه خاکستری برای هر کشوری یک کار دلهره آور است. فقدان درک کامل و نبود اطلاعات تأیید شده در مورد هدف مهاجمان درمنطقه خاکستری باعث می شود که شناسایی ، تمایز و مقابله با تهدیدات درمنطقه خاکستری ، چالش انگیز باشد . چمبرز ( Chambers ) به این شکل استدلال میکند که " توصیف وضعیت کنونی جنگ فقط برای استراتژیستهای دانشگاهی و نظامی مهم نیست ، بلکه اینکار برای کمک به سیاستگذاران و رهبران غیرنظامی در درک ماهیت متغیر جنگ های امروزی نیز ضرورت دارد " . توجه به این نکته مهم است که بین هیچ کدام از طرفهای درگیر و هیچ کدام ازدرگیری ها ، نمی توان شباهت کامل در نظر گرفت . تاکتیکهای منطقه خاکستری روسیه علیه یک کشور بالتیک تا حد زیادی با تاکتیکهایی که چین در دریای چین جنوبی به کار میگیرد ، متفاوت است و به همین شکل تاکتیکهایی که چین در دریای چین جنوبی استفاده می کند کاملاً در تضاد با تاکتیکهایی است که حزبالله علیه اسرائیل استفاده می کند . تاکتیک ها و تکنیک های به کار گرفته شده در هر درگیری، پویایی های خاص و مختلفی را برای مطابقت با شرایط موجود میدانی در نظر دارند . نمی توان یک استراتژی واحد را برای مقابله با جنگ در منطقه خاکستری به کار برد ، بنابراین مدافع باید با شرایط موجود سازگار شود . همانطور که چمبرز ( Chambers ) با نقل کلمات جیمز دوبیک ( James Dubik ) می گوید : " ما باید در جنگی که در آن قرارداریم ، بجنگیم ، نه جنگی که می خواهیم در آن قرار داشته باشیم " . مقابله با درگیری های منطقه خاکستری شامل یک مبارزه مداوم است زیرا مدافع باید استراتژی ها را مطابق با پویایی در حال تغییر درگیری تنظیم کند . رابرت او. ورک ( Robert O. Work ) معاون سابق وزیر دفاع ایالات متحده، می گوید : منطقه خاکستری متشکل از عوامل ، فریب ، نفوذ ، شبه نظامیان و انکار مداوم است و ایالات متحده کمترین آمادگی را برای مقابله با این نوع جنگ دارد . این پذیرش نگران کننده است زیرا اگر پیشرفته ترین کشور جهان آمادگی مقابله با تهدیدات منطقه خاکستری را نداشته باشد ، سؤالات زیادی در مورد اینکه چگونه کشورهای در حال توسعه می توانند با چنین تهدیدهایی روبرو شوند ، مطرح می شود. فریر ( Freier ) و همکارانش در گزارش خود می نویسند که "منطقه خاکستری چه از طریق دستیابی به اهداف و چه از طریق بروز پیامدهای آن باعث می شود تا با ایجاد عواقبی دقیقا مشابه جنگ به شکل روز افزونی ایالات متحده و شرکایش را به چالش بکشد " . بنابراین درک بهتر و دقیقتر از جنگ در منطقه خاکستری و در در کنارآن ، طیفی از اقدامات متقابل کافی ، ضروری است . با این که تدوین اقدامات متقابل کافی ، به دلیل زمینه های متنوع و راهبردهای متفاوت در این نوع جنگ ، ذاتاً دشوار است ولی اخیراً برخی از نوآوری ها در این زمینه قابل توجه بوده اند . مثال هایی که در بالا به اختصار مورد بحث قرار گرفت نشان می دهد که مولفه اساسی برای مقابله با جنگ در منطقه خاکستری ، شناسایی و درک ماهیت درگیری ها است . در مورد اوکراین در سال 2014 ، زمانی که دولت کیف و متحدان غربی آن توانستند دشمن واقعی را شناسایی کنند ، خیلی دیر بود . برای درک پویایی یک درگیری در منطقه خاکستری ، مدافع باید ابهام ایجاد شده توسط مهاجم را کاملا تجزیه و تحلیل کند ، این کار به طور بالقوه مدافع را قادر می سازد تا بازیگران درگیر را شناسایی کند . تعیین آستانه یکی از خطرناک ترین و پیچیده ترین کارهای جنگ در منطقه خاکستری است چون یک اشتباه محاسباتی کوچک ، ممکن است منجر به یک فاجعه شود . یک حد آستانه بدون معیار مشخصی ایجاد می شود و به شدت به موقعیت زمینه و محیط ژئو استراتژیک غالب متکی است . مدافع باید به شکل هوشمندانه ای آستانه ها را تعریف کند یا در آنها تغییر ایجاد کند ؛ نمی توان به بهانه مهم نبودن از چیزی غافل شد . به تازگی چندین راهبرد ، دکترین ، برنامه و نرم افزار برای مقابله با تهدیدات منطقه خاکستری توسعه یافته است . ارتش ایالات متحده و تفنگداران دریایی یک استراتژی عملیاتی مشترک برای مقابله با تهدیدات نوظهور در منطقه خاکستری از طریق نبردهای چند دامنه ای ( multi-domain battles ) ایجاد کرده اند . ایده اصلی بر این اساس استوار شده است که به نظر میرسد مهاجمان آینده در حوزههای متعددی با ایالات متحده مقابله خواهند کرد واین موضوع ، برنامهریزی نیروهای مشترک برای مقابله با درگیریهای قرن بیست و یکم را ضروری میسازد و رهبران نظامی ارشد ارتش و تفنگداران دریایی در مورد نقش تقویت شده عملیات نیروهای ویژه در درگیری های در حال تغییر ، توافق دارند . دفتر فناوری استراتژیک آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی ( Strategic Technology Office of Defense Advanced Research Projects Agency )( DARPA ) برنامهای مبتنی بر نرمافزار رایانهای را برای جمعآوری و نظارت از طریق برنامهریزی برای سناریوهای موقعیتی فعال ( Collection and Monitoring via Planning for Active Situational Scenarios ) (COMPASS) راهاندازی کرده است که هدف آن کمک به درک بهتر و مقابله با استراتژیهای منطقه خاکستری دشمن است. این برنامه از هوش مصنوعی ، شبیهسازی ، مدلسازی رایانه ای و نظریه بازی ها برای ارزیابی سناریوهای منطقه خاکستری و ارزیابی نتایج بالقوه اقدامات پیشبینیشده خود و واکنشهای احتمالی دشمن استفاده میکند . جمع بندی : درگیری های معاصر نه سیاه هستند و نه سفید. در مقابل ، بسیاری از آنها در حد بینابینی قرار می گیرند و این همان منطقه خاکستری است ، حوزه ای که به دلیل ابهام تاکتیک های به کار رفته ، تشخیص واضح تمایز بین جنگ و صلح غیرممکن می شود . در این مقاله ، طیف متنوعی از تعاریف بحث و بررسی شد که در کنار هم ، زمینههای اصلی جنگ منطقه خاکستری را در حوزههای اطلاعاتی ، اقتصادی ، نظامی و سیاسی شناسایی میکنند . گسترش درگیری تا جایی که در زیر آستانه جنگ متعارف بماند، اصل اساسی جنگ درمنطقه خاکستری است . راهبردها و تاکتیکهایی مانند جنگ مجازی ، جنگهای نیابتی ، تاکتیکهای برش سوسیس ، عملیات اطلاعاتی و عمل های انجام شده بهطور گسترده توسط بازیگرانی به کار می رود که از جنگ درمنطقه خاکستری استفاده می کنند . این روشها میتوانند توسط بازیگران دولتی و بازیگران غیر دولتی برای ایجاد ابهام در مورد درگیری استفاده شوند تا ماهبت گروههای درگیر ، این که چه کسی مسئول درگیری است، و اینکه نیت واقعی آنها چیست.، پنهان بماند. دولتهای تجدیدنظرطلب معمولاً از تاکتیکهای منطقه خاکستری برای تغییر وضعیت موجود یا به چالش کشیدن نظم جهانی بینالمللی به رهبری ایالات متحده استفاده میکنند . چندین مثال از جمله اقدامات روسیه در اوکراین در سال 2014 و الحاق کریمه ، نگرش قاطعانه چین در دریای چین جنوبی و دخالت مخفیانه ایران در درگیری های مختلف منطقه ای از طریق گروههای نیابتی به طور خلاصه مورد بحث قرار گرفت تا طیف گسترده و متنوعی از استراتژیها و درگیریها را که میتوانند در جنگ منطقه خاکستری وجود داشته باشد ، نشان داده شود . قبل از حمله نظامی به اوکراین در فوریه 2022، روسیه به صورت عمده از تاکتیکهای جنگ ترکیبی و جنگ درمنطقه خاکستری در مناطقی از اوکراینی استفاده میکرد که معتقد بود از آنها پشتیبانی می کند ، استفاده می کرد . هند و پاکستان نیز همچنان از راهبردهای منطقه خاکستری برای پیگیری منافع خود استفاده می کنند. هیچ دستورالعمل منحصر به فردی برای مقابله با استراتژی های منطقه خاکستری وجود ندارد، اگرچه به نظر می رسد درک جامع و یک پاسخ یکپارچه پیش نیازهای لازم باشد. بدون شک ، مفهوم جنگ در منطقه خاکستری مشاجره ای پیچیده تبدیل شده است که باعث می شود فضایی برای انجام تحقیقات بیشتر در این موضوع در حال ظهور ، فراهم شود .
-
1 پسندیده شدهاجزای سامانه ی کمند این ها هست: به نظر میرسه این عکس سامانه ی الکترواپتیکی که شما گذاشتید بالای دکل سهند هست:
-
1 پسندیده شدهقسمتی از یک مقاله ابزارهای جنگ در منطقه خاکستری مقاله اصلی : UNDERSTANDING GRAY ZONE WARFARE FROM MULTIPLE PERSPECTIVES نویسنده : Tahir Mahmood Azad ، Muhammad Waqas Haider تاریخ انتشار : December 8, 2022 قسمت بعد : منطقه خاکستری و جنگ ترکیبی : توسط محققان مختلف ، ایده ها، دیدگاه ها و عبارات ناهمگونی برای توضیح عبارات "جنگ در منطقه خاکستری" ( gray zone warfare ) و "جنگ ترکیبی" ( hybrid warfare ) استفاده می شود . یکی از تصورات اشتباه ولی رایج این است که این دو اصطلاح نامهای متفاوتی برای یک مفهوم هستند و البته که اینطور نیست . این اصطلاحات را بدون از دست دادن قسمتی از مفهوم ، نمی توان به جای هم استفاده کرد . تفاوت اصلی بین آنها مربوط به استفاده از ابزار مکانیکی ( kinetic means ) است که به جنگ ترکیبی اختصاص دارد ، در حالی که جنگ در منطقه خاکستری با ابزارهای غیر مکانیکی صورت می گیرد ، البته برای به چالش کشیدن این تفاوت می توانیم به تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2014 اشاره کنیم چرا که علی رغم نامیدن آن به عنوان درگیری در منطقه خاکستری ، در آن از هر دو ابزار مکانیکی و غیرمکانیکی استفاده شد ؛ البته باید این نکته را هم در نظر گرفت که می توان هر دو نوع جنگ را در شرایط خاص یا برای اهداف معین ، همراه با هم استفاده کرد، البته به این مفهوم نیست که این دو مفهوم هم معنی یا قابل جایگزینی با هم هستند. تفاوت مهم بعدی مربوط به طبقه بندی بر اساس بازیگران درگیر در تعارض است . تعدادی از متخصصان استدلال می کنند که فقط دولتها می توانند از جنگ در منطقه خاکستری استفاده کنند در حالی که هم عوامل دولتی و هم عوامل غیر دولتی می توانند از جنگ ترکیبی استفاده کنند . این نوع دیدگاه به خوبی قابل توضیح نیست زیرا طیف متنوعی از عوامل می توانند از هر دو نوع جنگ استفاده کنند و هر طبقه بندی بر اساس چنین فرضیاتی ممکن است مفاهیم و روشها را مبهم تر کند . عوامل دولتی برای جنگ در منطقه خاکستری اغلب از عوامل غیر دولتی استفاده می کنند تا بتوانند از مدیریت ابهام و انکار انتساب ، که از اصول اساسی جنگ در منطقه خاکستری هستند ، بهره ببرند . چمبرز ( Chambers ) استدلال می کند که " تهدیدهای ترکیبی و منطقه خاکستری مسائلی هستند که قرن ها در جنگ وجود داشته اند ولی ظهور اخیر آنها در میان استراتژیست ها، محققان و سیاست گذاران برای موضوع درگیری اهمیت مجدد آنها را برجسته می کند " . جالب است که بین نظامیان ، دانشگاهیان ، سیاست گذاران و استراتژیست ها در مورد اینکه عبارات "جنگ منطقه خاکستری" یا "جنگ ترکیبی" را چگونه تعریف کنند ، اتفاق نظر یا خیلی کم است یا اصلاً وجود ندارد. . آرکویلا ( Arquilla ) این نتیجه را گرقته است که جنگ ترکیبی یک اصطلاح گسترده تر و فراگیرتر برای جنگ مدرن است ، در حالی که مفهوم جنگ در منطقه خاکستری ، یک مفهوم پیچیده است و طیف گسترده ای از درگیری های معاصر را پوشش نمی دهد . در این نظر درگیری هایی که تهدیدی برای نظم جهانی به رهبری ایالات متحده هستند ، به خوبی می توانند به عنوان درگیری های در منطقه خاکستری توصیف شوند . به عنوان مثال ، شورش ببرهای تامیل در سریلانکا را نمی توان به عنوان یک درگیری در منطقه خاکستری توصیف کرد چون یک تهدید برای نظم جهان به رهبری ایالات متحده نبود . البته این تعریف هم چندان مطلوب به نظر نمی رسد چون بسیاری از کشورهای دیگر با تهدیدات مشابهی روبرو هستند و مفهوم منطقه خاکستری مربوط به تغییر وضعیت موجود در چیزهایی است که فقط به نظم بین المللی محدود نمی شود. البته می توان در جنگ در ناحیه خاکستری به وضعیت موجود بین دو کشور بر سر سرزمین مورد مناقشه هم اشاره کرد . مازار ( Mazarr ) عنوان می کند که در جنگ ترکیبی از تعداد زیادی ابزارهای نظامی استفاده می شود که درگیری های ترکیبی را در مقایسه با درگیری در منطقه خاکستری خشن تر می کند . درگیری در منطقه خاکستری معمولا خشونت کمتری دارند ولی گستره وسیع تری از درگیری را در بر می گیرد . این استدلال توجه را به خود جلب می کند زیرا با اصل اساسی جنگ در منطقه خاکستری که به معنی عدم عبور از خطوط قرمز برای جلوگیری از بروز یا تشدید درگیری خشونت آمیز است ، مطابقت دارد . بازیگرانی که از جنگ ترکیبی استفاده میکنند ، با حمله به نقصهایی که در ساختار یکپارچه شده مدافع در سیاست ، سازمان و دکترین وجود دارد ، از آسیب پذیری های موجود بهرهبرداری میکنند ، بازیگرانی که از جنگ در منطقه خاکستری استفاده میکنند، هدفشان دستیابی به اهداف راهبردی با بکارگیری عملیات اطلاعاتی مختلف و دیگر تاکتیکهای کوتاهمدت جنگ ، البته بدون عبور از آستانه تعیینشده یک جنگ تمام عیار است . این مقاله ادعا می کند که جنگ ترکیبی و جنگ منطقه خاکستری اشکال متمایز جنگ با تنها چند اشتراک مهم هستند. بنابراین برای جلوگیری از سردرگمی و برای تشویق به دقت بیشتر و درک عمیق تر، این دو اصطلاح نباید به جای هم استفاده شوند. انتقاد از جنگ در منطقه درمنطقه خاکستری : جنگ در منطقه خاکستری ممکن است در نگاه اول ساده به نظر برسد ولی این نوع جنگ کاملا پیچیده و پر از مفهوم های متضاد است . مفهوم جنگ منطقه خاکستری تا مرزهایی فراتر از نقطه شکست کشیده شده است چون طرفداران این مفهوم طیف متنوعی از ایده ها را با هم ترکیب کرده اند و از آن به عنوان یک اصطلاح دربرگیرنده برای درگیری های مدرن استفاده می کنند. این انتقاد تا حد معقولی معتبر است ، زیرا از جنگ منطقه خاکستری برای توضیح بسیاری از درگیری های مدرن استفاده می شود که از نظر خصوصیات بسیار متفاوت هستند . بسیاری از اصطلاحات دیگر هم مانند جنگ ترکیبی ( hybrid warfare ) ، جنگ نامحدود ( unrestricted warfare ) ، جنگ مبهم ( ambiguous warfare ) و جنگ نسل جدید ( new generation warfare ) هم به طور گسترده برای توضیح درگیری ها در دوران معاصر استفاده می شود . پومرانتسف ( Pomerantsev ) اقدامات روسیه در اوکراین در سال 2014، دخالت چین در دریای جنوبی چین و برخی از اقدامات داعش و بوکوحرام را زیرمجموعه همان مفهوم جنگ در منطقه خاکستری قرار می دهد. البته اقدامات روسیه در اوکراین کاملاً در تضاد با اقدامات چین در دریای چین جنوبی است . همچنین راهبردهای خشونتآمیز داعش در خاورمیانه در مقایسه با راهبردهای منطقه خاکستری چین در دریای چین جنوبی، در دو انتهای محتلف از این طیف قرار می گیرد . بنابراین برچسب زدن هر چیزی به جز جنگ متعارف یا آنچه بین صلح و جنگ قرار می گیرد ، به عنوان جنگ در منطقه خاکستری ممکن است کاربرد تحلیلی این مفهوم را تضعیف کند آرکیلا ( Arquilla ) در مقاله خود استدلال می کند که جنگ در منطقه خاکستری ، بیشتر یک ساختار ذهنی است که به جای ایجاد وضوح بیشتر ، بیشتر باعث گیج کردن می شود . تعدادی از منتقدان اعتبار این موضوع که " جنگ منطقه خاکستری مفهومی نو است " را ، زیر سوال میبرند اسندلال آنها این است که هیچ چیز جدیدی در مورد این مفهوم وجود ندارد و مردم برای مدت طولانی از چنین راهبردهایی استفاده کرده اند . البته با این که تاکتیکهای جنگ درمنطقه خاکستری ممکن است واقعاً قرنها قدمت داشته باشندولی نوآوری و پیشرفتهای فناوری مطمئناً به بازیگران منطقه خاکستری کمک کرده است تا در دوران معاصر بدون آماده سازی های قبلی و به روشهای جدید حمله کنند . ما معتقدیم که استراتژیهای منطقه خاکستری ممکن است برای اهداف کوتاهمدت و میانمدت مفید باشند، اما امکان دارد در پیگیری اهداف بلندمدت مشکلساز باشند . با توجه به این که گفته می شود جنگ منطقه خاکستری تدریجی است و نتایج مورد نظر در یک دوره زمانی طولانی با تلاش های افزایشی به دست می آید ، ممکن است حفظ ابهام برای مدت طولانی مشکل ساز باشد . با توجه به همه بحثهای انجام شده ، دلایل قابل توجهی برای اثبات این موضوع وجود دارد که جنگ در منطقه خاکستری یک مفهوم متمایز است و این اصطلاح نباید به جای جنگ ترکیبی بدون توجه به تفاوت های ظریف آنها به کار رود . نمونه هایی از جنگ در منطقه خاکستری : فریر ( Freier ) و دیگران استدلال می کنند که سه نوع قدرت در جهان وجود دارد: وضعیت موجود ( status quo ) : یعنی بازیگرانی که برای نظم فعلی ارزش قائل هستند و فعالانه برای تأمین آن تلاش می کنند. تجدیدنظرطلب ( revisionist ) : بازیگرانی که برای نظم مبتنی بر قانون ارزش قائل هستند ولی الزاما نه به شکل فعلی آن . به عنوان مثال بازیگرانی که در برابر وضعیت موجود به رهبری ایالات متحده مقاومت می کنند . منزوی ( rejectionist ) : بازیگرانی که نظم بین المللی موجود را به کلی کنار می گذارند. ایالات متحده و متحدانش نمونه هایی از قدرت های وضع موجود هستند ، در حالی که روسیه، چین و ایران نمونه هایی از قدرت های تجدیدنظرطلب هستند . بر اساس این دیدگاه، ایالات متحده ، کشورهای روسیه، چین و ایران را کشورهای تجدیدنظرطلب می داند چون از جنگ منطقه خاکستری در حوزه های مختلف برای به چالش کشیدن نظم جهانی به رهبری ایالات متحده استفاده می کنند. این دولتها از ابزارهای مختلفی مانند نفوذ و تهدید ، شبیه به جنگ ، برای دستیابی به اهداف خودشان استفاده میکنند . در حالی که ابزارها و روشهای استفاده شده از یک جنگ آشکار و تمام عیار فاصله دارد. این کشورها از راهبردهایی استفاده می کنند که زیر آستانه خطوط قرمز آمریکا قرار می گیرند تا باعث انگیختگی یا واکنش قاطع نشوند . در ادامه چندین استراتژی منطقه خاکستری را که توسط روسیه، چین، ایران، هند و پاکستان اتخاذ شده است، را توضیح می دهیم تا درک ما از نحوه استفاده از ابزارهای مختلف جنگ در منطقه خاکستری را در عمل عمیق تر کند . واقعا ادامه دارد ... .
-
1 پسندیده شدهقسمتی از یک مقاله ابزارهای جنگ در منطقه خاکستری مقاله اصلی : UNDERSTANDING GRAY ZONE WARFARE FROM MULTIPLE PERSPECTIVES نویسنده : Tahir Mahmood Azad ، Muhammad Waqas Haider تاریخ انتشار : December 8, 2022 مرور ادبیات مربوط به جنگ در منطقه خاکستری ( Gray Zone Warfare ) نشان میدهد که بیشتر راهبردهای به کار گرفته شده در درگیریها ، در گروه جنگ در منطقه خاکستری قرار میگیرند ولی به علت این که بحثها از اصطلاحهای مختلفی استفاده شده است ، اجماعی در مورد این جمع بندی وجود ندارد . با این حال، استفاده از اصطلاح " مردان سبز کوچک " ( little green men ) ، تاکتیک برشهای سوسیسی ( Salami slicing tactics ) ، عملیات اطلاعاتی ( information operations ) ، جنگ سایبری ( cyber warfare ) ، جنگهای نیابتی ( proxy wars ) ، عملیاتهای ویژه ( special operations ) و عمل انجام شده ( fait accompli ) موضوعات مشترکی هستند که در بیشتر مطالعات انجامشده در مورد جنگ در منطقه خاکستری دیده می شوند . مهاجمان ممکن است از یک یا چند ابزار به طور همزمان ،برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود استفاده کنند ، این در حالی است که همزمان مدافع در موقعیت نامناسبی قرار می گیرد و به دلیل ترس از تشدید وضعیت ( escalation ) ، نمی تواند به سادگی به چنین اقداماتی پاسخ دهد . ابزارهای جنگ در منطقه خاکستری می توانند غیر اختصاصی یا انحصاری باشند ولی در ویژگیهای خاصی مانند ابزار دوگانه ، ایجاد تهدید برای جنگ یا قراردادهای موجود نظامی و ابهام ، اشتراک دارند . در حال حاضر ابزارهای منطقه خاکستری همزمان با این که از آنها برای تغییر در وضعیت موجود استفاده می شود ، در حال تغریف و پذیرش مفهوم های بیشتر هستند وبه همین دلیل نیاز به توجه بیشتری در این زمینه وجود دارد . برای این که ببینیم منظور دقیق از مفاهیم ذکر شده در بالا چیست ، در ادامه برخی از جزئیات را می بینیم . مردان سبز کوچک : مفهوم "مردان سبز کوچک" یکی از ابزارهای مورد توافق گسترده برای جنگ در منطقه خاکستری است. محققانی مانند جکسون ( Jackson ) آنها را "واسطه"، "عامل" یا "ستون پنجم" می نامند. بنساهل ( Bensahel ) مردان سبز کوچک را در مفهوم رایج در روسیه سال 2014 به عنوان " سربازان و سایر عوامل بدون یونیفورم ، نشان یا دیگر علائم شناسایی که روسیه را قادر می سازد هر گونه دخالت را انکار کند " ، تعریف می کند . دولت ها یا گروههای غیر دولتی عواملی را به کار می گیرند که نمی توان آنها را به راحتی تشخیص داد یا نمی توان آنها را به راحتی به طرفی که آنها را کنترل می کند ، ارتباط داد و در نتیجه باعث ایجاد ابهام و سردرگمی می شود . منطق زیربنایی که استفاده از چنین عواملی را پشتیبانی می کند ، اجتناب از پاسخ عمده توسط مدافع است . البته باید در نظر گرفت که ممکن است اقدام در مقابل یک ارتش متعارف باعث شود تا آنها هم به احتمال زیادی اقدام مشابهی را برای تلافی انجام دهند . وجود ابهام در مورد طرف کنترل کننده این احتمال را بیشتر می کند که مدافع در شروع پاسخ به عوامل نامشخص بسیار محتاطانه عمل کند . مهاجمی که واسطهها را به کار میگیرد ، ممکن است مسئولیت خود را با پنهان کردن هر گونه هویت دستور دهنده اصلی ، ایجاد سوال در مورد کنترل کننده و پنهان کردن نیت عوامل ، کتمان کنند . مدافع با معضل یافتن پاسخ برای این سؤالات ، یک کار کاملا چالش برانگیز ، مواجه می شود و ممکن است بدون یافتن پاسخ این سوالات ، توانایی پاسخگویی درست را نداشته باشد . این کار دقیقاً به علت ابهام حاکم بر این موارد است . عمل انجام شده : از لحاظ تاریخی، اصطلاح " عمل انجام شده " ( fait accompli ) برای توصیف ابتکاری استفاده میشود که حریف یا مدافع را مجبور میکند تا در پاسخ به پیشدستی مهاجم ، اقداماتی را آغاز کند . راهبرد انجام این کار شامل تاکتیکهایی برای وارد کردن یک ضربه ناگهانی و قاطع به یک مدافع است تا مدافع را مجبور به رسیدن به یک دوراهی کند . اینکه آیا تسلیم شود یا در صورت پاسخ دادن موجب یک تشدید خطرناک در موضوع بشود . راهبرد عمل انجام شده برای رسیدن به اهدافی تلاش میکنند که کوچک تر از آن هستند که مدافع تصمیم بگیرد بر سر آنها باعث تشدید درگیری شود . تهاجم ناگهانی یک کشور برای اشغال یک قطعه بزرگ سرزمینی ، قبل از اینکه کسی بتواند پاسخ دهد ، یک تجلی کلاسیک از این روش است . یک مهاجم باهوش ممکن است به تدریج مجموعه ای از عمل های انجام شده کوچک را برای دستیابی به اهداف بزرگ تر به کار گیرد . چون اجرای جداگانه هر کدام از این تاکتیکها به تنهایی باعث شروع جنگ نمی شود ( دلیل موجهی برای شروع یک جنگ تمام عیار نیستند ) . مردان سبز کوچک یا واسطه ها نقش مهمی در معرفی عمل انجام شده برای مدافع دارند . عمل انجام شده به عنوان مخاطره آمیزترین استراتژی در جنگ منطقه خاکستری در نظر گرفته می شود زیرا تغییری ناگهانی در وضعیت موجود ایجاد می کند . همانطور که ویرتز (Wirtz) استدلال می کند : " با انداختن گناه تشدید تنش به گردن قدرتی که به دنبال حفظ وضعیت موجود است ، آن قدرت را در موقعیت پایین دست از نظر راهبردی قرار می دهد. برای مثال ، قدرت بزرگی که سعی در حفظ وضعیت موجود دارد ، ممکن است به عمل انجام شده توسط قدرت تجدیدنظرطلب پاسخ ندهد، زیرا این پاسخ می تواند بار مسئولیت را به دوش قدرت اصلی منتقل کند. تاکتیک برش لایه لایه سوسیس : کارهای انجام شده ای که هدف از انجام آنها بهرهبرداری از ابهامات در شرایط بازدارندگی است ، اغلب به عنوان تاکتیکهای برش سوسیس معرفی میشوند ویرتز (Wirtz ) استدلال میکند که " برخلاف نابودی سریع راهبرد بازدارندگی حریف که توسط روش عمل انجامشده صورت می گیرد ، تاکتیک برش سوسیس شامل فرسایش آهسته بازدارندگی حریف با غیر ضروری ساختن تدریجی آن با یک وضعیت تفکیکی در اجزای آن میشود " . مهاجم یا طرفی که تلاش میکند وضعیت موجود را تغییر دهد ، از راهبردهایی استفاده میکند که حاصل آن زیر خطوط قرمز باقی بماند و موجب واکنش بازدارنده از جانب مدافع ، یا طرفی که تلاش میکند وضعیت موجود را حفظ کند ، نشود . وضعیت موجود به تدریج از طریق تاکتیک های برش سوسیس تغییر می کند زیرا مدافع در هر مرحله فاقد توجیه نظامی و سیاسی برای پاسخ به حوادث با ماهیت جزئی است . با این حال، تاکتیکهای یرش سوسیس خطراتی را در مشخص کردن خطوط قرمزی به همراه دارد که فراتر از آن خطوط ، احتمالاً واکنش بازدارنده توسط مدافع ایجاد میشود . یک مهاجم ممکن است پاسخ را دست کم بگیرد یا ممکن است یک مدافع که پیشدستانه عمل می کند ؛ حتی در آستانه های پایین تر برای حفظ وضعیت موجود پاسخ دهد . نمونه کلاسیک شکست تاکتیک های برش سوسیس ، حادثه ای است که در آن نیروی هوایی ترکیه در سال 2015 یک جنگنده روسی را پس از ده اخطار سریع و پشت سر هم که درعرض پنج دقیقه صورت گرفت ، به دلیل نقض حریم هوایی ترکیه ، هدف قرار داد . روس هایی که این پرواز را انجام دادند، آن را یک حرکت زیر آستانه در نظر گرفتند درمقابل مقامات ترکیه به سرعت و با دادن هشدارهای مکرر ، در نهایت نسبت به موقعیت رخ داده ، برای حفظ وضعیت موجود خودشان ، به سرعت اقدام کردند . جنگ نیابتی و استفاده از سازمان ها و شبکه های قانون گریز : جنگ نیابتی هم یکی از ابزار اصلی جنگ در منطقه خاکستری است که به تغییر وضعیت موجود ، در عین مبهم ماندن شرایط ، کمک می کند . مهاجمین ( بازیگران دولتی و بازیگران غیر وابسته به دولتها ) با حمایت از عناصری که منافع مشابه دارند ، از شکافهای سیاسی، اقتصادی و قومی موجود در جامعه سوء استفاده می کنند . جنگ نیابتی در مورد منابع استفاده شده واهداف نهایی تغییری که اتفاق می افتد ، ابهام ایجاد می کند . این کار مکانیسم های بازدارندگی مدافع را مخدوش می کند . استفاده از یک گروه نیابتی راهبردهای بازدارندگی را هم پیچیده میکند . علت این است که مدافع باید در مکانیسمهای بازدارندگی خود ، در برابر بازیگران مبهم و نیروهای ناشناختهای که آغازگر تغییر وضعیت موجود هستند ، تجدید نظر کند . مهاجم در منطقه خاکستری همچنین ممکن است از سازمان ها و شبکه های قانون گریز هم برای دستیابی به طیف گسترده ای از اهداف استفاده کنند . کارهایی مثل شکل دادن به افکار عمومی ، ایجاد ابهام وهمچنین فراهم آوردن غذا و سلاح از طریق مافیای قاچاق . گروه های قانون گریز همچنین می توانند با انجام فعالیت های مختلف مانند کشتن هدف مشخص شده ، تیراندازی دسته جمعی و غارت به ایجاد سریع بی ثباتی کمک کنند . مهاجمین در منطقه خاکستری همچنین ممکن است چنین سازمانها و شبکههایی را برای " پشتیبانی گروههای نیابتی ، مختل کردن عملیات دشمن ، سرگرم کردن نیروهای پلیس دشمن و ترساندن یا تحت فشار گذاشتن جمعیتهای هدف " به کار بگیرند . شبکه های قانون گریز به دلیل درک درست از سیستم محلی و توانایی آنها در شناسایی و بهره برداری از حفره های موجود در آن سیستم ، مزیت منحصر به فردی را ارائه می دهند. نبرد مجازی : فضای مجازی یکی دیگر از عوامل حیاتی جنگ در منطقه خاکستری است که هدف آن تشدید ابهام و عدم اطمینان از طریق ایجاد سردرگمی و مختل کردن خدمات ضروری است . فضای مجازی فرصتهای متعددی را برای ایجاد اختلال در فعالیتهای بازیگران دولتی و غیر دولتی ، به ویژه توسط بازیگران تجدیدنظرطلب فراهم میکند . بازیگران مختلفی از فضای مجازی برای ارتباط یا به کار گرفتن افراد همفکر ، شستشوی مغزی افرادی که سیستم را قبول دارند ، فعال کردن مقاومت های پراکنده و مبارزه بدون محدودیت در زمان و مکان ، استفاده میکنند . نبرد مجازی یک انتخاب حیاتی برای بازیگرانی است که در منطقه خاکستری فعالیت می کنند ، زیرا برتری عدم انتساب را برای آنها فراهم می کند و اقدامات انجام شده را در ابهام و اغتشاش پنهان می کند . روسیه در سال 2007 با استفاده از فضای مجازی راهبرد انکار کارهای انجام شده در قالب تنشهای بین دو کشور را بر علیه استونی اتخاذ کرد . این واقعیت که استونی عضو ناتو است و می تواند در صورت حمله مسلحانه به ماده 5 منشور ناتو استناد کند ، روسیه را از استفاده آشکار از زور ، بازداشت . بنابراین روسیه به جنگ در منطقه خاکستری متوسل شد و برای دستیابی به اهدافش از آن کمک گرفت و درعین حال از طریق ابهام ، انکار نقش خود را تضمین کرد. در زمان ما و همچنان در آینده قابل پیش بینی ، جنگ مجازی ابزار موثر جنگ منطقه خاکستری است . در دوران مدرن ، عملیات مجازی برای طیف متنوعی از فعالیتها ، از جمله از کار انداختن تأسیسات هستهای از طریق ویروسهای رایانهای و جاسوسی از دولتها از طریق ابزارهای مختلف به کار گرفته شده است . اصطلاح " در اینترنت هیچ کس نمی داند که شما یک سگ هستید " به وضوح در ماجراهای رخ داده در جنگ مجازی که در آن طیف متنوعی از بازیگران در منطقه خاکستری می خواهند بدون رسیدن به آستانه درگیری ، به اهداف راهبردی دست یابند ، مطابقت دارد . استفاده از جنگ مجازی ممکن است هیچ وقتی مستقیماً یک فرد را نکشد، اما این احتمال وجود دارد که حملات مجازی به زیرساختهای صنعتی یا عمومی منجر به مرگ های متعاقب آن شود . عملیات اطلاعاتی : دو دهه قبل ، رانفلد ( Ronfeldt ) و دیگران خاطر نشان کردند که اطلاعات فقط در نقش یک افزاینده نیرو نیست بلکه می تواند یک کاهنده نیرو هم باشد . گفته میشود که جنگ در منطقه خاکستری " اغلب با اطلاعات نادرست و فریب پوشانده میشود و اغلب به روشهایی انجام میشود که انتساب صحیح طرف انجام دهنده را دشوار میکند " . بنابراین، به طور بدیهی عملیات اطلاعاتی عنصر مهمی از جنگ در منطقه خاکستری است و بیشتر درگیری های معاصر در حوزه اطلاعاتی به راه افتاده است . بسیاری از انواع عملیات اطلاعاتی توسط دولتها و بازیگران غیر دولتی به منظور اصلاح رفتار نهادهای هدف که در منطقه دشمن ، دوست یا بی طرف قرار گرفته اند ، استفاده می شود. عملیاتهای اطلاعاتی مردم محور هستند و با هدف تأثیرگذاری بر مردم از طریق راهبرد های مختلف و برای ساختن روایت هایی به کار می روند که برای دستیابی به اهداف مورد نظر، مطلوب باشند . اینترنت و رسانه های اجتماعی نقش مهمی در انتشار تبلیغات و اطلاعات نادرست دارند . برتری اطلاعاتی یا انکار اطلاعاتی با ایجاد تأخیر و عدم اطمینان در فرآیند تصمیم گیری سیاسی و نظامی مدافع ، یک اهرم اضافی برای مهاجم ایجاد می کند . اگرچه تبلیغات و اطلاعات نادرست تکنیکهای با قدمت چند قرن هستند ولی انقلاب تکنولوژیک سرعت و پیامدهای آن را به روشهای مختلف افزایش داده است . اطلاعات ماده خام اولیه برای جامعه بین المللی در حال تکامل ، در دوران مدرن است . انقلاب اطلاعات به دولت ها و آژانس های امنیت ملی این امکان را داده است که عملیاتهای محلی و فرا ملی را برای اصلاح عناصر اساسی وضعیت موجود آغاز کنند . اینترنت و رسانههای اجتماعی چنان حجم وسیعی از اطلاعات درست و نادرست را ارائه میکنند که فهمیدن ( یا در واقع شناسایی ) تمام اطلاعات مورد نیاز برای نتیجهگیری بیطرفانه برای افراد ، غیرممکن میشود. مسائل اخیر در مورد اطلاعات نادرست و توطئه در مورد COVID-19 را می توان به عنوان مثالی در این زمینه بررسی کرد . هم چین و هم ایالات متحده با مقصر دانستن یکدیگر برای شیوع ویروس کرونای جدید در سال 2020، برای تسلط بر چشم انداز اطلاعات در دنیا تلاش کردند. پی نوشت : ممکن است ادامه داشته باشد .
-
1 پسندیده شدهپوشش هوایی ایران با سامانه ی پدافندی برد بلند مهران با موشک مهران 2 (برد 320 کیلومتر ) در صورتی که در کنارک فعال باشد: با 14 سامانه مهران: سایت استفاده شده برای کشیدن دایره: https://www.mapdevelopers.com/draw-circle-tool.php
-
1 پسندیده شدهدر جلوی ماکت ناو محل قرار گیری سامانه های پدافندی مشخص هست: ولی این سامانه های پدافندی هنوز نصب نشده:
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. الحاق ناوشکن جمهوری اسلامی ایران ..دیلمان به ناوگان شمال نیروی دریایی ارتش آذر 1402 https://www.aparat.com/v/t8IsM
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتصاویر ناو دیلمان این ناو با شماره ی بدنه ی 78 قرار هست فردا به ناوگان شمال و منطقه چهارم دریایی امام رضا(ع) نیروی دریایی ارتش الحاق شود.
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. فالکروم 6108-3 احتمالا در اوایل ورود به خاک ایران پی نوشت : سرتیپ خلبان ، کیان ساجدی ... قهرمان جنگ و استاد خلبان اف-4 / میگ-29
-
1 پسندیده شدهنیروی قدس و جبهه مقاومت... دلیل اینکه سپاه به سمت بکارگیری ناوها با تناژ بالا رفته وجود نیاز به حمایت و پشتیبانی از نیروی قدس سپاه و همچنین گروه های متحد جبهه مقاومت است، کاری که ارتش به دلیل تبعات سیاسی از انجام اون معذور هست. به نظر من هم نباید ارتش رو درگیر این ماموریت ها کرد. ارتش هم برنامه هایی برای بکارگیری ناوهای لجستیکی سنگین مشابه دارد اما ماموریت های متفاوت باعث شده تا سپاه هم به سراغ این شناور ها برود. از طرفی سپاه با اشباع شدن نیروی موشکی و پدافندی که به حد مطلوب و بازدارندگی قوی رسیده به دنبال تقویت بازوی دریایی خود و جلو بردن خط مقدم از مرزهای کشور است که کار بسیار معقولی هست.
-
1 پسندیده شدهاول چیستی این وسیله دوم چرای ان ناو پهپاد بر یا بالگرد بر یا مدل مینیاتوریزه شده ناو هواپیما بر شهید باقری بی شک نقطه عطفی در نیروی دریایی ایران خواهدبود.حتی اگر کارایی ناقص و نصفه نیمه ای داشته باشد.زیرا با مداومت دریانوردی بالا خود در کنار ناو های شهید رودکی و ناو بالگرد بر شهید مهدوی توانای نبرد دریایی و عملیات ابی خاکی تاکتیکی و لجستیکی همچنین فعالیت های شناسای مدیریت صحنه نبرد و تجسس را در اب های دور تر از ساحل ایران انجام دهندکه برای نیرو های مسلح ایران بسیار ددارای اهمیت و ارزشمند هست و قطعا نشان از گسترش دید افق فرماندهان نظامی ایران چه به اختیار و چه به اجبار رقبا می باشد.(این مورد را به افزایش تناژ کشتی های نیروی دریایی ارتش به مانند مکران اضافه کنید) اما این کشتی یا به اصطلاح ناو چیست؟در ابتدا بی شک و به هیچ عنوان ناو هواپیمابر نیست زیرا نه الزامات آن را دارد و نه ما هواپیمای آن را خواهیم داشت .در بهترین حالت این ناو یک کشتی جنگی برای مدیریت صحنه نبرد در زمان صلح، رصد اطلاعاتی و تجسس در آبهای آزاد و در نهایت انجام عملیات های تاکتیکی و حفاظت از مسیر های دریانوردی تجاری ایران است. پس با یک کشتی سر فرمانده هی مواجه هستیم که در یک مقیاس مناسب توان حمل بالگرد نیرو قایق تندرو و پهپاد را دارد که اگر از یک سیستم و نرم افزار مدیریت صحنه نبرد یک پارچه مناسب استفاده کند توانای تاثیر گذاری بسیار بالای در محیط اطراف خود دارد.که می تواند با دزدان دریایی قایق های بدون سرنشین فرامنطقه ای عملیات تجسس و توبیخ کشتی های متخلف و رصد و شناسای تحرکات سایر نیرو ها و پشتیبانی از نیرو های نیابتی در مناطق گوناگون مثل یمن و رله پهپادی و ارتباطی شناسای منابع زیر دریا و پشتیبانی از سایر شناور های دریایی نیرو های مسلح را داشته باشد. اما تجهیزات این ناو چه خواهدبود؟ با توجه به ابعاد بزرگ این کشتی بی شک جا برای همه نوع سلاحی وجود دارد و با توجه به وجود همه نوع سلاح مورد نیاز در تولیدات ایران هیچ بهانه ای برای عدم وجود سلاح خاصی نخواهد بود پس باید منتظر ناوی تا دندان مسلح باشیم.از موارد ذکرشده برای این ناو از حضور 60 پهپاد و سی قایق موشک انداز ذوالفقار می باشد که خود به تنهای وزنه ای بزرگ است برای انجام ماموریت های آن.اما قطعا حضور قایق های تندرو در تمامی کلاس ها برای این ناو امکان پذیر و محتمل است.همچنین انواع پهپاد های با توان لانچ با بوستر نیز کاربرد دارد اما بیان شده که پهپاد روی این ناو توان نشستو برخواست با چرخ را داردکه با توجه به باند و رمپ پرواز هنوز نوع پهپادی که با چرخ پرواز کند و فرود آید در حاله ای از ابهام است که به نظر خود من پهپاد مهاجر 10 و یا خانواده ار کیو با موتور جت بهترین و محتمل ترین گزینه ها خواهند بود. در زمینه موشک هم که از تمام خانواده فتح و فاتح هرمز و زلزال در همه نوع موجود و در دسترس است و امکان استفاده می باشدموشک کروز هم که الی ما شا الله در همه ابعاد و اندازه و نوع از سطح به سطح تا سطح به ساحل و اژدر هم که همه چیز هست می ماند موشک پدافندی که با وجود قایق پدافندی ذوالفقار و اختمالا پروژه نواب و جای بسیار زیاد برای ان امید به حضور تعداد زیادی از این نوع موشک ها می رود.همچنین سامانه های دفاع نزدیک ناو شهید سلیمانی نیز به راحتی قابل استفاده هستند. وجود تیم های تکاور و همچنین حداقل وجود دو بالگرد 214 برای عملیات هلی برن حتمی است .به شرط حضور اشیانه مناسب در زیر بدنه. اما نکته ابهام این ماجرا رادار و سیستم مدیریت صحنه نبرد است همچنین چگونگی شناسای اهداف بالاتر از دید افق که نظری ندارم ضمن اینکه شکل جزیره فرمانده های چگونگی نصب رادار را زیر سوال می برد. در ضمن پهنای این کشتی در بالاترین عرض 32 متر است اگر مسیر مستقیم به رمپ را برای پرواز انتخاب کنیم مسیر جانبی با وجود حفره های ساخته شده که برای اسانسور و لانچر هستند و همچنین طول نهایت 50متری محل مناسبی برای فرود نخواد بود و چگونگی فرود پهپاد هم جای سوال است. به هر حال این ناو به شکل یک ناو گروه حرکت خواهد کرد که احتمالا شامل دو فروند ناو شهید سلیمانی خود این ناو و یک ناو لجستیکی دیگر می باشد. اما چرای این ناو حقیقتا هر چه فکر می کنم این ناو باید جزو دارای های نیروی دریایی ارتش باشد که وظیفه حضور در ابهای ازاد را دارد حال چرا این ناو به این بزرگی توسط سپاه تهیه شده و قرار است چگونه وظایف خود را انجام دهد که جای سوالات زیادی را دارد که پاسخ برخی از انها کمی نگران کننده هست. به هر حال ما از پیشرفت نیرو های مسلح خوشحال هستیم چه ارتش و چه سپاه اما دوست داریم این پیشرفت به دور از موازی کاری و به صورت همگن انجام پذیرد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. جدید ترین شهپاد نیروی دریایی اوکراین با شناسه Magura V5 مشخصات اعلامی طول : 5500 م.م عرض : 1500 م.م ارتفاع بدنه از خط شناوری : 500 م.م سرعت : حدود 22 گره حداکثر سرعت : 42 گره برد : 450 مایل دریایی ( حدود 830 کیلومتر ) حجم مواد منفجره قابل حمل : حدود 320 کیلوگرم نحوه هدایت : ناوبری ماهواره ای یا رله مخابراتی هوایی
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهنبردناو عظیمالجثهی "USS Iowa "BB-61 (چماق بزرگ) اولین نبردناو از نبردناوهای کلاس خود است و تنها نبردناو کلاس خود است که در طول جنگجهانی دوم در نبردهای اقیانوس اطلس شرکتکردهاست. این نبردناو در طول جنگجهانی دوم در اقیانوس اطلس علیه نبردناو آلمانی Tirpitz بکارگرفتهشد. در سال 1944 این نبردناو راهی اقیانوس اطلس شد تا در عملیات جزایر مارشال شرکت کند. این نبردناو در نبرد علیه کرهی شمالی بکارگرفتهشد و با شلیکهای ویرانگر خود خساراتی جدی به تاسیسات بندری کرهی شمالی وارد کرد و پس از آن به ناوگان شناورهای ذخیرهی ایالات متحده پیوست. در 19 آپریل سال 1989 انفجاری در دستهی دوم از توپهای 16 اینجی نبردناو رخ داد که سبب کشتهشدن 47 نفر از خدمهی شناور شد. این نبردناو سرانجام در سال 1990 از خدمت خارجشدکه علت اصلی آن انفجار سال قبل بود. و اکنون در سانفرانسیسکو مستقر است و منتظر است تا به موزهی شناورهای ایالات متحده فرستاده شود. این نبردناو تنها نبردناو از کلاس خود است که به نمایش عمومی گذاشتهنشدهاست. ساخت : Iowa اولین نبردناو از دستهی نبردناوهای سریع "fast battleship" است. طراحی این نبردناو در سال 1938 آغاز شد؛ در 27 آگوست 1942 تحت اسپانسری خانم lo Wallacel (همسر پرزیدنت Henry Wallace) به آب انداختهشد؛ در 22 فوریه سال 1943 تحت فرماندهی کاپیتان John L. McCrea رسما وارد خدمت شد. توپهای اصلی Iowa نه توپ دریایی 16اینجی (406میلیمتری) Mark 7 است. این توپها قادرند گلولههایی با وزن 1200 کیلوگرم را تا فاصلهی 22 مایل دریایی (44 کیلومتر) شلیک کنند. توپهای ثانویهی رزمناو تعداد 12 توپ 5 اینجی (127میلیمتری) است که دارای برد 14 کیلومتر است. با ظهور قدرتهای هوایی و ناوهای هواپیمابر نیاز به توپهای هوایی در رزمناو احساس شد؛ بنابراین رزمناو با توپهای 20 میلیمتری Oerlikon و 40 میلیمتری Bofors تجهیز شد؛ در سال 1984 این توپها از نبردناو حذف شده و جای خود را به توپهای Phalanx CIWS دادند همچنین تعدادی سلول شلیک چهارگانهی جهت شلیک موشک تام هاوک و موشکهای هارپون به نبردناو اضافه شد. جنگجهانی دوم 1943-1945 : در 24 فوریهی 1943 یک سری آزمایشات دریایی بر روی این نبردناو انجامشد؛ در 27 آگوست همان سال این نبردناو جهت مقابله با نبردناو آلمانی Tirpitz راهی آبهای اقیانوس اطلس شد؛ چراکه اخباری مبنی بر فعالیت این نبردناو در آبهای نروژ به گوش دولتمردان ایالات متحده رسیدهبود. سپس در 29 اکتبر جهت انجام یک سری تعمیرات به بندر Norfolk انتقال یافت. این نبردناو در دوم ژانویهی 1944 راهی اقیانوس آرام شد؛ در 7 ژانویه از کانال پاناما عبور کرد تا در عملیات جزایر مارشال شرکت کند. از 29 ژانویه تا 3 فوریه این نبرد ناو به حمایت از کشتیهای جنگی ایالات متحده در نبرد علیه جزایر Kwajalein و Eniwetok پرداخت. عملیات بعدی Iowa شرکت در نبرد علیه پورت نظامی ژاپنی واقع در جزیرهی Truk واقع در مجمعالجزایر Carolin بود. در 16 فوریهی 1944 این نبرد ناو مامور از بین بردن ناوهای ژاپنی که از شمال فرار کردهبودند شد. سرانجام پس از انجام عملیاتهای مشابه فراوان و پس از بمباران اتمی ژاپن این نبردناو وارد توکیو شد. پس از آن در سپتامبر سال 1948 این نبردناو از نیروی دریایی خارج شد. جنگ علیه کرهی شمالی : در سال 1950 کرهی شمالی به کرهی جنوبی حملهکرد. در پی این اقدام کرهی شمالی، نیروهای ایالات متحده مستقر در منطقه جهت حمایت از کرهی جنوبی از خود واکنش نشان دادند. در 14 ژولای سال 1951، Iowa مجددا فعالیت خود را آغاز کرد؛ در 25 آگوست و تحت فرماندهی کاپیتان William R. Smedberg III وارد خدمت شد. در مارس 1952 این نبرد ناو جهت شرکت در نبرد علیه کرهی شمالی راهی منطقه شد. Iowa در اولین ماموریت خود در 8 آپریل 1952 در نزدیکی منطقهی Wonson-Songjin جهت نابودی خطوط حمایتی کره به سوی دشمن آتش گشود؛ و در روز بعد نیز جهت نابودی اجتماعات دشمن، مراکز مهمات و مراکز حمایتی دشمن شروع به فعالیت کرد. در 13 آپریل جهت حمایت از نیروهای کرهی جنوبی اقدام به شلیک به سمت استحکامات کرهی شمالی کرد؛ در پی این عملیات تعداد 100سرباز کرهای کشتهشدند، و شش انبار مهمات و یک مرکز فرماندهی کرهی شمالی نابود شد. Iowa پس از پایان جنگ کرهی شمالی و در 24 فوریهی 1958 از خدمت خارج شد. فعالیت مجدد : پس از به ریاست جمهوری رسیدن Ronald Reagan و در طی پروژهی 600-ship Navy، Iowa مجددا شروع به فعالیت کرد و به حوضچهی Avondale واقع در نزدیکی New Orleans جهت انجام یک سری بروزرسانیها انتقال یافت. طی این پروژه توپهای 20 میلیمتری Oerlikon و 40 میلیمتری Bofors از این نبردناو حذف شدند چراکه این توپها قادر به هدف قراردادن هواپیماهای جنگندهی جت و یا موشکهای ضدکشتی آن زمان نبودند. همچنین دو توپ 5 اینجی که در عقب و وسط کشتی نصبشدهبودند نیز حذف شدند. پس از حذف این تجهیزات این نبردناو با آخرین سیستمهای آن زمان تجهیزشد. این تجهیزات عبارتاند از 4 سلول شلیک چهارگانهی MK 141 با قابلیت شلیک 16 موشک ضدکشتی AGM-84 Harpoon، 8 لانچر ABM، 32 موشک BGM-109 Tomahawk و چهار توپ Phalanx. همچنین Iowa اولین نبردناوی بود که مجهز به هواپیمایی بدون سرنشین کنترل از راه دور میشد. Iowa قادر است همزمان از 8 هواپیمای بدون سرنشین UAVاستفادهکند. این بروزرسانی شامل آپدیت کردن سیستم راداری، سیستم کنترل آتش توپها و موشکها و همچنین سیستمهای جنگ الکترونیک میشد. این نبردناو پس از انجام این بروزرسانیها و در 28 آپریل 1984 و تحت فرماندهی کاپیتان Gerald E. Gneckow مجددا وارد خدمت شد. در فاصلهی سالهای 1984-1989 و در طول دورهی جنگ سرد این نبردناو در رزمایشهای متعددی همراه با نیروی دریایی سایر کشورهای عضو سازمان ناتو شرکت کرد. تصاویر به گالری منتقل شد - Commandant به دلیل تکراری بودن بعد از خروج از اسکرول ادغام می شود
-
1 پسندیده شدهMillennium GDM-008 نام توپ 35mm دریایی پیشرفته ساخت شرکت Oerlikon Contraves ( این شرکت سوئیسی زیر شاخه شرکت مشهور آلمانی Rheinmetall-DeTec AG ) میباشد . در سالهای اخیر شرکت معظم لاکهیت مارتین آمریکا ، لیسانس ساخت و فروش این توپ را بدست آورد . نیروی دریایی آمریکا در سال 2005 ، تصمیم به خرید این توپ گرفت که بعداً منصرف شد . ولی اخیراً ، آمریکا دوباره به خرید این توپ تمایل نشان داده است . چرا ؟ بقیه مطالب را دنبال کنید . [align=center][/align] شرکت سازنده ، این توپ را برای مقابله با تهدیدهای هوایی با ارتفاع کم ، تهدیدات موشکی و تهاجم به شناورهای تندرو و حمله به برخی از اهداف ساحلی پیشنهاد میکند . وزن مناسب این توپ ( تقریباً 3 تن ) و نصب آسان و خیلی سریع ، آن را برای به کار گیری در ناوهای محافظ ، هواپیمابر و تدارکاتی و همچنین در پستهای گارد ساحلی گزینه مناسبی کرده است . [align=center] [/align] و اما مسائل فنی : سیستم کنترل آتش ، TMX/EO Mk2 نام دارد که راداری X-Band و بوده و نیازی به چرخش برای جستجو ندارد . این رادار از Ku-bands نیز استفاده میکند و بازه فرکانس آن بین 6 تا 18 گیگاهرتز است . وزن سیستم رادار 800 کیلوگرم است . [align=center][/align] مشخصه بارز این توپ گلوله هوشمند آن است ! در این توپ از سه نوع گلوله استفاده شده است که یکی از نوع HEI و دیگری از نوع APDS/T و آخری از نوع نسل جدید گلوله ها با نام اختصاری AHEAD میباشد . AHEAD مخفف (Advanced Hit Efficiency And Destruction) است که در آن از 152 ساچمه تنگستنی استفاده شده که به هنگام نزدیک شدن به هدف از مرمی آزاد میشود و هدف مهاجم را سوراخ سوراخ میکند ! ( دو گلوله اول چیز خاصی برای توضیح ندارند و اکثراً در رزمایشها استفاده میشوند ) [align=center] [/align] خب چطور نزدیک شدن به هدف را یک گلوله میتواند متوجه شود ؟ با توجه به اطلاعات دریافتی از رادار ، مسیر و سرعت هدف مهاجم محاسبه شده و در اختیار توپ قرار میگیرد . درست قبل از لحظه شلیک ، توپ گلوله را توسط فیوز تعبیه شده ، طوری برنامه ریزی میکند که با فاصله مناسب از هدف ، غلاف فلزی ساچمه ها آزاد شده و راهی برای گریز هدف باقی نمیگذارد . این برنامه ریزی گلوله توسط سیستمی که در لوله توپ تعبیه شده ، انجام میشود . در زیر چند نمودار برای درک بهتر این فرایند قرار داده ام . [align=center] [/align] مدیر شرکت سازنده این توپ اعلام کرد ، وظیفه اصلی این توپ مقابله کامل با شناورهای سطحی سریع ( قایقهای تندروکه قادر به عبور از لایه های دفاعی اولیه هستند ) میباشد . باز یک شکل برای درک این موضوع در ذهن عزیزان گذاشتم . حالا فرض کنید که تهدید اصلی ناوهای آمریکایی در خلیج فارس چیه ؟ متوجه شدید که چرا اول تاپیک گفتم آمریکا دوباره به سمت آزمایش این توپ قدم برداشته ؟ [align=center][/align] مشخصات توپ Millennium GDM-008 : -----کالیبر : 35mm -----سرعت آتش : 1000 گلوله در دقیقه -----انواع حالت شلیک : 1000 گلوله در دقیقه / تک تیر / قابل تنظیم تا حداکثر 200 گلوله در دقیقه -----وزن کل توپ : 3200 کیلوگرم -----زاویه چرخش عمودی : 85+ درجه و 15- درجه -----سرعت و شتاب زاویه ای حرکت عمودی : با سرعت 70 درجه بر ثانیه و شتاب 130 درجه بر مجذور ثانیه -----زاویه چرخش : 360 درجه -----سرعت و شتاب زاویه ای چرخش : با سرعت 120 درجه بر ثانیه و شتاب 160 درجه بر مجذور ثانیه -----فاصله ای که قادر است مهاجم را هدف قرار دهد : 1200 متر برای موشکهای مافوق صوت ضد کشتی ، 2000 متر برای موشکهای کروز ، 3500 متر برای بالگردها ، ؟؟؟؟ متر برای قایقهای تندرو ( نیروی دریایی آمریکا در حال حاضر در حال بهینه و بررسی این مورد است ) -----تعداد ساچمه تنگستنی در هر گلوله : 152 -----وزن هر ساچمه : 3.3 گرم -----تعداد خان : 24 ( بقیه مشخصات شامل جزئیات خیلی کامل در مورد گلوله و خود اسلحه میشد که در حوصله این تاپیک نیست ) [align=center] [/align] استفاده از این مطلب فقط با ذکر سایت میلیتاری و گردآورنده مجاز است . منبع : تمام اینترنت مرتبط با مطلب
-
1 پسندیده شدهتوپ AK 630 این سیستم ( توپ AK-630M-MR-123-02 ) برای دفاع ناوها در برابر سلاحهای هدایت شونده دقیق مانند موشکهای ضد کشتی و کروز ، بالگردها و هواپیماهای در ارتفاع پست و همچنین اهداف کوچک مانند مینهای شناور بر روی آب و قایقهای کوچک تند رو ؛ طراحی و ساخته شده است . این سیستم شامل چند قسمت است : 1 – توپ AK – 630 که بر روی قسمتی از عرشه نصب می شود . 2 – سیستم راداری MR-123-02 که شامل رادار و متعلقات آن میشود . 3- سیستم هدف گیری SP-521 که برای هدف گیری دقیق استفاده می شود . 4 – اتاق کنترل سیستم 5- سیستم تغذیه توپ این سیستم دارای 6 لول و در سرعت نواخت تیر در دنیا یکی از سریعترین ها در نوع خود در جهان محسوب می شود . امادگی سریع برای شلیک و شناسایی و تجسس به موقع هدف و سیستمهای جمینگ نصب بر روی سیستم ، هدف یابی و تخمین مسافت لیزری و تلویزیونی ، توان رزمی بالا ، از مشخصه های این سیستم محسوب می شود . این توپ شباهت زیادی با گتلینها یا توپهای چرخان دارد ولی سیستم این توپ در شلیک کلا با آنها تفاوت دارد که سرعت نواخت آن را به طور متوسط به 5000 گلوله در دقیقه می رسانند که رقم باور نکردنی است . این توپ کاملا اتوماتیک است و بوسیله اپراتور از اتاق کنترل هدایت می شود . گلوله های این سیستم از نوع دوزمانه و انفجاری طوری طراحی شده اند که بتوانند از بدنه ی موشکهای ضد کشتی عبور کنند و انها را منهدم کنند . مشخصات کامل این سیستم : توپ مدل AK-630M-MR-123-02 ساخت روسیه کالیبر 30 میلیمتر تعداد لوله 6 سرعت خروج گلوله در دهانه لوله : 880 متر بر ثانیه سرعت نواخت متوسط تیر : 5000 گلوله در دقیقه برد : 5 کیلومتر حرکت عمودی لوله : 25- تا 90+ درجه حرکت افقی برجک : 180± در جه تعداد گلوله برای آماده به کار شدن سیستم : 4000 گلوله بردی که رادار سیستم در ان فاصله می تواند شیئی به سطح مقطع 1 متر مربع را شناسایی کند : 25 – 30 کیلومتر برد سیستم تجسسی : 15 – 30 کیلومتر حداقل ارتفاع هدف که توپ قادر به درگیری با ان است : 3 تا 5 متر طول کلی گلوله با خرج و سر جنگی : 298.95 میلیمتر ( حدودا 30 سانتی متر ) [align=center]عکس اتاق کنترل سیستم : [/align] FLANKER
-
1 پسندیده شدهتوپ AK-100-MR-145 این توپ را می توان تقریبا در رده توپهای کالیبر متوسط نیروی دریایی روسیه محسوب کرد . AK-100-MR-145 را نیز مانند اغلب توپهای هم سطح خود می توان برای هدف گیری و انهدام شناورها ، اهداف ساحلی و هواپیما ها یا هواگردهایی که در ارتفاع پایین و سرعت کم پرواز میکنند ، به کار برد .این سیستم با توجه به وزن واندازه قابل نصب بر روی انواع ناوهای متوسط و سنگین میباشد . این توپ ، شامل سیستم راداری و کنترل آتش مدل MR-145 و گلوله گذاری خودکار است . سیستم کنترل اتش وظیفه تنظیم شلیک گلوله در دو حالت برد بلند و برد کوتاه را دارد زیرا این دو حالت دارای گلوله هایی با خرج متفاوت می باشند که سیستم با توجه به برد هدف این گلوله ها را به طور خود کار تنظیم و انتخاب می کند . این سیستم نیز مانند اغلب سیستمهای توپ پیشرفته دارای هدف گیری و مسافت یاب اتوماتیک است و گلوله گذاری به طور کاملا خودکار انجام میشود ولی این قابلیت را نیز دارد تا در صورت از کار افتادن سیستمهای الکترونیکی و یا صدمه دیدن در حالت جنگی ، به صورت مانوئل و دستی توسط 5 تا 6 نفر پرسنل به کار بیفتد . از دیگر سیستمهای نصب شده روی این توپ می توان به سیستم active/passive جمینگ راداری برای جلوگیری از حمله موشکها و هواپیماها ، دو رادار با دو طول موج متفاوت و ردیاب تلویزیونی اهداف اشاره کرد که موجب دقت فوق العاده زید برای توپ مورد نظر شده است . مشخصات کلی : توپ مدل AK-100-MR-145 دارای برجک گردان تک لول ساخت روسیه قابل استفاده در انواع ناوشکنها و رزمناوها کالیبر : 100 میلیمتر سرعت خروج گلوله در دهانه لوله : 880 متر بر ثانیه سرعت شلیک در حالت اتوماتیک : 50 گلوله در دقیقه برد : بیش از 20 کیلومتر حرکت عمودی لوله برای شلیک : 10- تا 45+ درجه حرکت افقی برجک : 180± درجه تعداد گلوله استاندارد برای شروع شلیک : 174 گلوله میزان برد و تشخیص رادار : قابلیت تشخیص و شناسایی شیئ 1 متر مربعی در فاصله 40 کیلومتری در اب و هوای مناسب وزن کل سیستم 45500 کیلو گرم ( 45.5 تن ) شامل : وزن توپ : 37500 کیلو گرم ( 35.7 تن ) وزن رادار و سیستم کنترل : 8000 کیلو گرم ( 8 تن ) وزن گلوله : 42.4 کیلو گرم ( 26.8 کیلو گرم خرج و 15.6 کیلو گرم سر جنگی ) طول گلوله : 1241 میلیمتر پرسنل : 5 تا 6 نفر
-
1 پسندیده شدهتوپ 100mm A-190-5P-10 این توپ دریایی یکی از توپهای مدرن نیروی دریایی روسیه بر روی ناوهای جنگی اش محسوب می شود . این توپ هم مانند تمام توپهایی که روی ناوهای جنگی نصب میشوند دارای برجک گردان می باشد . اما برخی ویژگیهای این توپ را از توپهای مشابه در نیروی دریایی روسیه متمایز کرده است مانند اینکه سیستم کنترل اتش این توپ دقیق تر است ، کالیبر ان 100 میلیمتری است اما گلوله های متنوع با میزان قدرت های متفاوت و برای اهداف گوناگون برای ان طراحی شده است یعنی برای اهداف ساحلی گلوله جداگانه و برای اهداف دریایی گلوله جداگانه ای برای این توپ طراحی وساخته شده است و نوع هر گلوله از نظر مواد منفجره متفاوت است . از دیگر خصوصیات ان می توان به دقت بالا و اماده شدن سریع برای عکس العمل و درگیری در میدان جنگ اشاره کرد و دیگر خصیصه ان پرسنل کم ان به دلیل اتوماتیک بودن تمام سیستمهای ان است البته این توپ در شرایط اضطراری و قطع برق که سیستمهای اتوماتیک ان را از کار می اندازد نیز قادر است به صورت مانویل و با پرسنل بیشتر به کار خود ادامه دهد . این توپ هم مانند همتایان دیگر خود قادر است هواپیماهای در ارتفاع پست و یا موشکهای بالستیک با سرعت ساب سونیک را هدف قرار دهد . از دیگر ویژگیها می توان به سبک تر بودن و کوچکتر بودن ان اشاره کرد که حجم کمتری را در عرشه اشغال خواهد کرد . اما خصوصیت جالب و ممتاز ان اینست که سیستم اتوماتیک این توپ خود با تشخیص هدف ( دریایی یا ساحلی ) می تواند هدف را تشخیص داده و گلوله مخصوص ان ( همانطور که قبلا ذکر شد ) هدف را گلوله گذاری و شلیک نماید . مشخصات کلی : کالیبر : 100 م م برد : بیش از 20 کیلومتر حداکثر برد عمودی ( ارتفاع گلوله ) : 12 کیلومتر محدوده ارتفاع هواپیماها و موشکهایی که قابلیت شلیک به انها وجود دارد : 3-5 کیلومتر سرعت شلیک : حدود 80 گلوله بر دقیقه سیستم لود : اتوماتیک وزن کل بدون مهمات داخل ان : 18.7 تن شامل وزن سیستم راداری و کنترل : 3 تن وزن توپ : 15 تن پرسنل : 3-7 نفر [align=center] [/align]