MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,650
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,374

تمامی ارسال های MR9

  1. MR9

    انتخاب مديران سايت

    با سلام   انشاا.. که دوستان عزیز در این بخش پر اهمیت ، مؤفق و مؤید باشند
  2.     با سلام خدمت دوستان و بویژه مهران عزیز   متاسفانه این تصویر،  مساله ای بسیار تلخ را  در مورد نیروی هوایی  ارتش به یاد بنده آورد .   براساس یک منبع موثق ، در اواخر جنگ ، عرصه بقدری بر نیروی هوایی ارتش تنگ شده بود ( بلحاظ کمبود شدید قطعات یدکی ) که فرماندهان نیروی هوایی به این فکر افتادند که مجددا" اف-86 هایی را که سالها از رده خارج شده بودند ، مجددا" به رده عملیاتی بازگردانند و حتی اقداماتی هم در این زمینه صورت گرفت ، اما بدلایل مختلف ، خوشبختانه این اتفاق روی نداد .   در ارتباط با تصویر فوق هم ، یکی از فیشبدهایی بشمار می رفت که قرار بود از مبداء آلمان شرقی  به نیروی هوایی سپاه یا ارتش ( در این زمینه شک دارم ) تحویل داده شود ( یکی از این هواپیماها که نمونه دو سرنشینه میگ-21 هم بشمار می رود در باغ موزه دفاع مقدس وجود دارد ) ولی این فیشبد ناکام آلمانی ، تحویل داده نشد و پس از مدتی از یکی از پارکهای ایتالیا ( متاسفانه از شهر مورد نظر اطلاع ندارم ) سر در آورد .   در مورد مهمات روسی و غیر روسی نیروی هوایی عراق هم ، یک مقدار صبر بفرمایید ، بر روی چشم :winking: :winking:
  3. با سلام   -- منظور بنده این نیست که ایران در زمان فعلی چنین ظرفیتی را دارد،اما معتقدم که در صورت وجود اراده در میان مدت این امکان وجود دارد.   -بله با این فرموده شما موافقم ، ما توانایی های بسیاری بصورت بالقوه داریم ولی بحث بر سر این است که چگونه آنها را بالفعل کنیم و این مساله تبدیل بالقوه به بالفعل ، مساله اصلی مابشمار می رود و  اما و اگرهای فراوانی دارد .   -- و اینجا بحث بودجه و دکترین نظامی هم به همین اراده بستگی دارد،تغییر دکترین و افزایش بودجه نظامی مسائل جبری خارج از اختیار کشور نیستندو....   -بله با این فرموده شما هم موافقم ولی تغییر سطح دکترینال ، آن هم در حوزه نظامی چیزی نیست که یک شبه ، یا در طول یک سال تا دوسال اتفاق بیافتد . گاهی تغییر دکترین نظامی نیاز به یک نسل زمان (چیزی در حدود 30 سال ) زمان نیاز دارد و همین تغییر سطح هم به عوامل مختلف از جمله توان اقتصادی ، تغییر نگاه فرماندهان نظامی ، فناوری های مورد نیاز برای تغییر ، یعنی تغییر نگاه در 3 سطح دکترین ، راهبرد ، تاکتیک و تکنیک ، خواهد داشت .   -- کلا بحث بنده سر اطمینان صد درصدی شما نسبت به منتفی بودن توان ایران در این زمینه‌ها بود،برای همین سؤال کردم که آیا در "پکیج اطلاعاتی‌" شما موارد خاصی‌  هستند که شما را به این  قطعیت میرسانند یا خیر؟تحلیل بنده این است که در صورت اراده جدی در میان مدت چنین توانی‌ خواهد بود،البته این تحلیل بنده ناقص است و ممکن است غلط باشد.   --بطور مسلم بنده این مساله را منتفی ندانستم ، تاکید بنده یا سئوال بنده در حوزه نیازمندی یا عدم نیازمندی به تسلیحات هسته ای بود ، در حالی راه های بهتری برای تامین بازدارندگی وجود دارد که الزاما" نیاز به تسلیحات نامتعارف  ندارد و شاید بتوان گفت ، کشور ما از معدود کشورهایی است که بواسطه کد ها و توانمندی های  ژئوپلیتیکی خودش ، کمتر به در اختیار داشتن چنین تسلیحاتی نیاز خواهد داشت .   -- در ارتباط با هواپیما هم شاید منظورم را خوب نرساندم، گفتم که نیاز به تغییرات است برای استفاده از بمب هسته ای،اما نه تغییراتی که ایران قادر به انجام آنها نباشد.حتا روی ف‌‌‌ ۴ و ف‌‌‌ ۵‌ها هم میشود چنین تغییراتی اعمال کرد. همانطور که میدونید سؤ ۲۴‌های ایران هم  در ابتدا هنگام خرید از روس‌ها فاقد توان استفاده از موشک‌های هوا به زمین بودند یا حد اقل نمونه‌های دور برد تر آنها، که با تلاش‌های صورت گرفته به این توانایی‌ دست یافتند...بنده هم معتقدم که امکان حملات انبوه هوایی از طرف ایران منتفیست و متأسفانه این توان با توجه به برتری هوایی دشمن وجود ندارد و  نیروی هوایی ما بیشتر برای حملات ایذایی استفاده خواهد شد،اما ماهیت بمب اتم به گونه ایست که امکان  همان حملات ایذایی هم برای دشمن بازدارنده خواهد بود،حتا اگر درصد موفقیت آن پایین باشد.   -- توجه بفرمایید که متوسط سن  ناوگان نیری هوایی ما در بهترین حالت ، بیشتر از 40 سال است که این ناوگان ، یک جنگ فرسایشی 8 ساله را هم در کارنامه خودش دارد . آن هم یک نیروی هوایی که تازه در اواسط دهه 50 شمسی بتدریج داشت به یک نیروی هوایی مدرن تبدیل می شد که انقلاب اسلامی به وقوع پیوست ( برنامه هایی تنظیم شده در دهه 50 شمسی قرار بود در دهه 70 شمسی کامل شوند ) . اساسا" نیروی هوایی به شکل ذاتی ماموریتهای را بر عهده دارد که یگانهای موشکی به هیچ وجهی قادر به اجرای آن نیستند و در این مساله هیچ شکی وجود ندارد . اما شاید اجرای ماموریتهای ایذایی مد نظر شما بیشتر در دستور کار یگانهای موشکی باشد تا نیروی هوایی . متاسفانه یکی از اشکالات اصلی دکترین نظامی ما ، چیدن تمامی تخم مرغ ها در یک سبد ( توسعه یگان موشکی است ) که البته مزیتهای خاص خودش را دارد ، اما به هیچ عنوان ، جایگزین نیروی هوایی نخواهد شد . فانتوم ها ، تایگرها ، تامکتها ، ایرگاردها ، فالکروم ها و..... در بهترین حالت از فناوری دهه 60 ، 70 و80 استفاده می کنند و این مساله ، علیرغم تلاش های عزیزان نیروی هوایی ، برای ساختار دفاعی ما یک فاجعه بشمار می آید و تعارفی هم در این زمینه وجود ندارد . اگر روزی دکترین نظامی تغییر نمود ، اما فناوری ، دچار تغییر نشد ، بدانید که یک جای کار اشکال دارد . متاسفانه ماهیت فضای مجازی به گونه ای است که نمی توان زیاد روی این مساله مانور کرد ، ولی حرفهای زیادی در این زمینه وجود خواهد داشت .   --منظور بنده از هژمون ،در تمام موارد است اعم از سیاسی،نظامی،امنیتی، اقتصادی، فرهنگی‌ گفتمانی...مسلّماً این حالت ایده‌آل برای ایران خواهد بود...البته سیاسی امنیتی نظامی و گفتمانی را بالاتر از اقتصادی میبینم.   -- به اعتقاد بنده ، اگر اراده ای وجود داشته باشد تا بتوانیم یک مدل بومی اقتصادی که  با در نظر گرفتن توان داخلی ، بتواند با سایر مدلهای اقتصاد ارتباط برقرار کرده و صرفا" مزیتهای آنها را جذب کند قادر خواهیم بود تا  حداقل در منطقه و در حوزه اقتصادی حرفی برای گفتن داشته باشیم ، تدریجا" سایر مزیتها ، یعنی مزیتهای سیاسی ، فرهنگی ، نظامی و... هم به آن اضافه شده و تبدیل به قدرت منطقه ای خواهیم شد .   --به نظر بنده ایران هم با بحث محور مقاومت قصد دارد چنین سیستمی‌ را ایجاد کند،یعنی‌ یک ساختار نظامی امنیتی(گروه‌های مسلح وابسته به ایران مثل حزب الله و مجاهدین عراقی و سوری نقش تعیین کننده‌ای در این ساختار خواهند داشت) و یک گفتمان قالب(ضدیت  با صهیونیسم،ضّد امپریالیسم،استقلال طلبی،ضدیت با لیبلرلیسم و غیره که البته قابلیت صدور و جوینت شدن با افکار مشابه در دیگر نقاط جهان مثل آمریکای لاتین و حتا ناراضیان درون کشور‌های غربی را خواهد داشت) که البته در هم تنیدگی اقتصادی هم چاشنی‌ این ساختار خواهد بود.و معتقدم که راهبرد ایران گسترش این ساختار به آن سوئ خلیج فارس هم است،مثل بحرین و ساحل شرقی‌ شیعه نشین و نفت خیز  عربستان و همچنین قفقاز مشخصا شیعیان ذربایجان و حتا افغانستان و آسیایی مرکزی مثل تاجیکستان(البته اینجا از گفتمان مشترکات زبانی،فرهنگی‌ استفاده خواهد شد،و احیای حوزه تمدنی ایران و خراسان بزرگ...اتحادیه نوروز هم که چند سال پیش ایجاد شد گامی در این جهت بود)   -- دقت بفرمایید که اصولا" در قرن 21 ، کار نظامی جواب نمی دهد ( هرچند وجود آن ضروری است به مانند شمشیر داموکلس ) . بعنوان مثال ، فرمانده وقت سپاه در سال 1365 ، در یک برآورد کلی از ارتش عراق چنین اعتقاد داشت که اساسا" جنگ ما با عراق ، یک جنگ سیاسی بود که به فاز نظامی کشیده شد ( جزوه دفتر سیاسی سپاه ، منتشر نشده ، 1365 ) نفوذ ما هم در لبنان ، عراق ، کشورهای آسیانه میانه  و.. ، بیشتر یک نفوذ فرهنگی است تا نظامی . بنابراین باید در این زمینه دقت نمود . گسترش ساختار مد نظر شما هم ، امنیتی نیست ( که اگر بود پس هلال شیعی  عبدا... اردنی باید صحیح از آب در آید ) بلکه این گسترش بیشتر گسترش نرم خواهد بود تا سخت ( البته استثنا هم وجود دارد به مانند حزب ا... و در درجه دوم حماس )   -- اگر ایران موفق به انجام این کار شود تبدیل خواهد شد به قدرت هژمون و محور ،منطقه‌ای که از مرز‌های چین تا دریای مدیترانه امتداد می‌یابد که بیشترین منابع انرژی جهان و البته سوق الجیشی‌ترین منطقه جهان نقطه اتصال ۳ قاره آسیا،آفریقا و اروپا است.که اگر امتداد شرقی‌ این خط را ببینیم میخورد به چین تا اقیانوس آرام.اینجا چین و ایران خطی‌ طلائی را تشکیل خواهند داد که از اقیانوس آرام تا مدیترانه امتداد دارد.   --  حالا در بحث اینکه آیا اساسا"  تفکری در ایران وجود دارد که خواهان هژمون شدن ایران در منطقه است ، مقداری شبهه وجود دارد . چون حداقل واژه هژمون در ادبیات سیاسی ، بیشتر بار منفی دارد تا مثبت   هژمون : در یک تعریف به معنای تسلط یا تفوق یک کشور از طریق دیپلماسی و یا تهدید به اطاعت و یا پیروزی نظامی است و بیشتر به مفهوم مورد نظر آنتونیو گرامشی ( متفکر مارکسیست ایتالیایی ) اشاره دارد . بنابراین ، به اعتقاد بنده ، استفاده از واژه هژمون زیاد صحیح به نظر نمی رسد .     تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک کشوری در تراز جهانی ، نیاز به وجود یکسری عوامل و پیش نیازها دارد که برخورداری از سلاح هسته ای ، شاید درصد بسیار ناچیزی از آن را تشکیل می دهد .     بخشی از پاور پوینت مرتبط با  حوزه دکترین نظامی ج.ا.ا .   همانطور که مشاهده می فرمایید ، برای یک کشور مستقل ، گزینه های دفاعی متنوعی وجود دارد که تنها یک بخش آن اتخاذ واکنش هسته ای ( بخوانید بازدارندگی هسته ای ) است .     متشکرم
  4. با سلام خدمت دوستان   ضمن تشکر از مهران عزیز   ظاهرا" درمیان پرنده های ضربتی نیروی هوایی عراق ، یک پرنده ناشناخته ، جا مانده بود که بطور اتفاقی ، با نیروی هوایی ایران هم ارتباط دارد . با این حال این پرنده در این پست معرفی می شود :       جنگنده / بمب افکن SU-7 BMK   نیروی هوایی ارتش عراق ، برای نخستین بار ، درسال 1968 ، 18 فروند سوخو-7 را دریافت نمود و تا مراحل آغازین جنگ 1973 ، 12 فروند به این تعداد افزوده شد . با آغاز جنگ اکتیر 1973 ، نیروی هوایی ارتش عراق ، حداقل 5 اسکادران از این پرنده ضربتی را دراختیار داشت ، تا جایی که از این تعداد ، 18 فروند ، در سوریه مستقر بودند تا دست به حملات هوایی علیه یگانهای زمینی رژیم صهیونیستی بزنند . با این وصف ، در جریان هفته نخست جنگ 1973 ، حداقل 8 فروند از این سوخوها ، توسط آتشبارهای هاگ دفاع هوایی رژیم صهیونیستی به زیر کشیده شدند و 10 فروند باقی مانده نیز به نیروی هوایی سوریه  اهداء گردید . اما تا میانه های دهه 1970 میلادی ، فقط یک اسکادران از این پرنده ها ، آن هم صرفا" جهت اجرای ماموریتهای آموزشی ، در سازمان رزم این نیرو به کار گرفته می شدند .     اما ارتباط سوخو-9 با ایران :   در سال 1973 یا 1974 و در زمان فرماندهی سپهبد خاتم ، یکفروند سوخو-9 عراقی به ایران پناهنده شد و در فرودگاه آبادان به زمین نشست . در آنزمان ، سپهبد آذربرزین ، فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش را برعهده داشت و وی بلافاصله برای بازجویی از خلبان عراقی که در اختیار ساواک بود ، به آبادان اعزام گردید . این هواپیما در آشیانه ژاندارمری مستقر شد و بلافاصله تیمی متشکل از افسران فنی نیروی هوایی و افسران CIA ، کلیه قطعات هواپیما را بازنموده و پس از نمونه برداری و تهیه تصاویر متعدد ، مجددا" قطعات را مونتاژ نمودند . پس از مدتی ، بعلت پناهنده شدن خلبان عراقی ، یک خلبان از نیروی هوایی عراق ، به ایران آمد و پرنده مزبور را به عراق عودت داد .   منبع : فرماندهی و نافرمانی ، خاطرات سپهبد خلبان ، شاپور آذر برزین     پی نوشت : البته ، در کتاب فوق ، جناب آذربرزین ، بین نمونه سوخو-7 و سوخو9 ، شک داشتند که بدینوسیله تصحیح می گردد . لازم بذکر است که نمونه های SU-9 ، SU-11 و SU-15  ، به هیچ کشوری صادر نشد .
  5. با سلام خدمت دوستان   فرمودید :   حتما می‌دانید که برخی‌ منابع غربی معتقدند که ایران در این زمینه در گذشته پیشرفت‌های قابل توجهی‌ داشته است و در صورت دست یابی‌ به مواد  قابل شکافت، زمان آماده کردن کلاهک چندان هم طولانی نخواهد بود و....   خوب ،  در این باره به کدام منبع غربی استناد میکنید ؟؟ اصولا" غربی ها برای بزرگ کردن یک تهدید و بوجود آوردن یک منطق قابل پذیرش برای توسعه نظامی ، نیازدارند تا  با ترکیب اطلاعات درست و نادرست  و استفاده همزمان از دستگاه رسانه ای خود ، به راحتی رقبای خود را تبدیل به دشمن نموده ، حتی اگر کشورهای مد نظرشان ، فاقد توانایی های مورد نظر باشند . نمونه بارز این مساله در جریان جنگ سرد به وفور دیده می شود که یک نمونه آن مساله " خلاء بمب افکن ها " در مورد اتحاد شوروی بشمار می رود که بعدها مشخص شد، پدید  آمدن این تهدید ، صرفا" بدلیل عدم وجود اطلاعات صحیح از توان روسها در ساخت بمب افکن های دوربرد بوجود آمده بود .     فرمودید :     متخصصین ایران را چندان هم بیگانه با مقوله مینیتوریزه نپنداریم به ویژه اینکه این امر میتواند مستقلا از مواد هسته‌ای و در نمونه‌های مهندسی‌ دنبال شود و طبعا شامل بازرسی‌ها و محدودیت‌ها نمی‌باشد.   البته بنده قصد ندارم تلاش های محققان و مهندسین کشور را زیر سئوال ببرم و یا اینکه بدبین باشم ، اما باید در یک بررسی آکادمیک ، باید از احساسات و عواطف دوری کرد . ما علیرغم تمامی پیشرفتها در حوزه فناوری ، همچنان با محدودیتهای شدیدی در حوزه های مختلف روبه هستیم و این مساله به عینه در زندگی و وضعیت اکنون ما هویدا است . بنابراین ، باید واقعیت را مشاهده کرد و بدون تعارف ، نقاط ضعف را دید تا بتوان چاره ای برای حل آن پیدا نمود . حال این مساله یا در داخل قابل حل خواهد یا اینکه باید از دیگران کمک گرفت . این مساله ایجاب می نماید که از یکسو  به جای تبلیغات ، اصل ماجرا ،  یعنی توجه به توان داخلی مورد توجه قرار گیرد و همزمان ،  با ایجاد ارتباط با مجموعه کسانی که از سابقه بیشتری  در این زمینه برخوردارند ، از آنها استفاده نمود و این مساله بطور قطع در افزایش توان داخلی موثر خواد بود .   فرمودید :   مگر اینکه اطلاعات دقیق و خاصی‌ داشته باشید که عموم به آنها دسترسی ندارند، وگرنه نمی‌شود با استنباط صرف به این نتیجه رسید   بنده هم به مانند بسیاری دیگر ، وابستگی آنچنانی به مجموعه های ذیربط ندارم ، اما ، با کنارهم گذاشتن اطلاعات مرتبط ، یک بسته اطلاعاتی یا intelligence pack  را تهیه و براساس آن مسائل را تحلیل می کنم . این مفهومی است که به شکل عادی ، در تمامی مجموعه های مرتبط ( نظامی یا غیر نظامی ) برای تحلیل مسائل مورد استفاده قرار می گیرد .   فرمودید :   از هواپیما گفتید و لزوم پیشرفت در ناوگان هوایی جهت استفاده از سلاح هسته ای.اینجا منظور شما را متوجه نشدم.هواپیماهای حال حاضر ناوگان ایران با کمی‌ تغیرات که نیاز به فناوری چندانی هم ندارد قادر به حمل و استفاده از  این سلاح‌ها خواهند بود.اتفاقا این خیلی‌ راحت تر از مینیاتوریزه کردن سلاح اتمی‌ است و ساده‌ترین روش برای استفاده از بمب سنگین ارانیومیست...کما اینکه کشور‌های کره شمالی و پاکستان که رسما به سلاح‌های مینیاتوریزه شده دست نیافته اند(البته گویا پاکستان اخیرا دست یافته است) از چنین توانی‌ برخوردارند.و البته  در جنگ جهانی‌ دوم هم چنین توانی‌ وجود داشت اگر منظور شما کلا آماده نبودن ناوگان هوایی ایران جهت انجام عملیات در برابر کشور‌های متخاصم است،باید گفت که ماهیت سلاح هسته‌ای به گونه ایست که حتا اگر امکان بسیار کمی‌ وجود داشته باشد که هواگردی به مقصد برسد و ماموریت خود را انجام دهد،این خود باز دارندگی ایجاد خواهد کرد و فرق میکنه با اینکه ناوگان ایران بخواهد با توان متعارف سورتیهای متعدد بر علیه خاک دشمن انجام دهد که قطعاً با توجه به شرایط ناوگان هوایی بسیار نامحتمل خواهد بود.البته قطعاً این با بازدارندگی ناشی‌ از کلاهک‌های هسته‌ای و یا بمب‌های مینیاتوریزه جهت حمل توسط پهباد ها، برابر نخواهد بود   خوب ، برخلاف نظر جنابعالی ، یک پرنده برای حمل تسلیحات هسته ای ، نیاز به تغییراتی در سیستم کنترل آتش و حتی تغییر پایلون ها ( مقرهای ) حمل سلاح خواهد داشت . بعنوان مثال در جریان فروش فالکون به پاکستان ( اگر اشتباه نکرده باشم در دوران ضیاء الحق ) یکی از موارد جنجال برانگیز ، عدم تحویل تجهیزات الکترونیکی به روز به نیروی هوایی پاکستان و نبود پایلون های ویژه حمل مهمات هسته ای بود که منجر به تنش سیاسی میان دو کشور گردید . وضعیت نیروی هوایی ما هم کاملا" مشخص هست ( حداقل براساس اطلاعات موجود در منابع آشکار ) . البته درست است که مثلا" در سازمان رزم نیروی هوایی ، فنسرها می توانند ماموریتهای برد متوسط را اجرا کنند ولی تا زمانی که تعداد پرنده های موجود به حد قابل قبولی نرسد ، این شکل موارد تحلیل ، صرفا" یک  مفهوم تبلیغاتی خواهد بود . این مساله را باید مورد توجه قرار دهیم که بازدارندگی در دو حوزه بازدارندگی ذهنی و بازدارندگی عملی قابل تقسیم بندی است و اگر بازدارندگی صرفا" ذهنی و تصوری باشد ، و تبدیل به بازدارندگی عملی نشود ، عملا" فایده ای نخواهد داشت . علاوه برآن ، اجرای سورتی های متعدد بر فراز خاک دشمن ، نیازمند عوامل بسیاری است که اگر چه تا قبل از شروع جنگ در سوریه ، قابل بررسی بود ( بنا بر گزارشهای منابع اطلاعاتی غربی ) اما با شرایط موجود در سوریه ، عملا" چنین چیزی غیر ممکن خواهد بود ( به دلایل مختلف )   فرمودید :   در ارتباط با سلاح‌های شیمیایی این امکان وجود دارد و از زمان رژیم گذشته این امکانات به طور محدود فراهم شده بود،در ارتباط با تسلیحات بیولوژیک هم به همین شکل و کارشناسان غربی اجماع دارند سر اینکه ایران با رشد سریع علم و امکانات وسیع صنعت شیمی‌ و بیولوژی و نظامی،در صورت اراده قادر به ساخت و نگهداری این تسلیحات خواهد بود تا جایی‌ که بعضا نگران امکان مشاوره ایران به کشور‌های دیگر در این زمینه هستند.   این فرموده شما ، نیاز به منابع موثق خواهد داشت . اگر منظور شما ، توانایی های انستیتو رازی است ، شایعات مربوط به این مرکز سالهاست که وجود دارد  و حداقل تا جایی که اطلاع دارم ، چنین چیزی تا کنون تایید نشده است .   فرمودید :   اما اگر منظور هسته ایست باز باید مشخص شود از چه نوع.بمب‌های قدیمی‌ ارانیومی یا پلتنیومی؟؟؟در این صورت کشوری مثل کره شمالی دارد این کار را انجام میدهد و مشخص است که برای فراهم کردن  این امکانات نیازی  به فناوری‌ای نیست که ایران نتواند به کار بگیرد.اما اگر منظور کلاهک‌های هسته ایست اینجا باید گفت که قطعاً ایران به حجم برخی‌ قدرت‌ها قادر به ایجاد چنین زیرساخت‌هایی‌ نیست،اما با توجه به توانایی‌‌ها و سرمایه گذاری ها  در مقوله پدافند غیر عامل و البته تجربه ایجاد زیرساخت‌ها برای برنامه گسترده هسته‌ای متشکل از چندین مرکز شامل اکثر حوزه‌های این فناوری ،به احتمال زیاد در میان مدت خواهد توانست زیرساخت‌های لازم جهت نگهداری و مدیریت این گونه سلاح‌ها را به طور محدود ایجاد کند،کما اینکه کشور پاکستان این شرایط را فراهم کرده است البته اینجا باز اگر شما از اطلاعاتی‌ که در دسترس عموم نیست مطلع هستید،قضیه فرق خواهد کرد،اما با استدلال صرف به نظر بنده امکان ردّّ قطعی این موضوع نیست .   خوب ، همانطور که فرمودید ، باید منبع موثقی برای چنین تحلیلی وجود داشته باشد ولی یک برآورد اجمالی از وضعیت و شرایط اقتصادی ما ، و نشانه های مختلف ، از جمله وضعیت نیروهای مسلح ،   این تحلیل بوجود می  آید که بدلیل سوء مدیریت موجود و نگاه های غیر مرتبط به موضوعات تخصصی ، عملا"،  علیرغم موجود بودن توانمندی ها ، هیچ تلاشی برای افزایش توانایی ها صورت نگیرد و یا اگر تلاشی هم صورت  می گیرد ، به شکل لاکپشتی و کند بوده و هماهنگ با پیشرفتهای فناورانه روز دنیا نیست و با فاصله نسبتا" زیادی در حال حرکت هستیم .   فرمودید :   و اما سوال بنده این است که شما کدام یک از آن ۳ حالت را محتمل تر می‌دانید و کدام یک را برای ایران بهترین؟؟؟و اینکه در قسمت پایانی مطلبتان فرمودین که ایران میتواند با تقویت خود در حوزه نرم و نیمه سخت به موفقیت برسد،اینجا منظور در کدام از این ۳ حالت است و منظور از موفقیت ایران چیست؟تبدیل شدن به یکی‌ از کشور‌های تاثیر گذار منطقه؟تبدیل شدن به قدرت هژمن منطقه؟تبدیل شدن به قدرت جهانی‌؟؟؟   باتوجه به شرایط موجود ، حالت نخست یا حالت 1+4   برای کشور خودمان هم ، همه چیز بستگی به عملکرد خودمان خواهد داشت . در هر سه حالت ، این تصمیم سازی و تصمیم گیری هوشمندانه یا غیر هوشمندانه ما ، کد ژئوپلیتیکی و یا بعبارت بهتر ، جایگاه ما در نظام بین الملل را تعیین خواهد نمود .   در ارتباط با بخش انتهایی سئوال شما باید گفت ، تعریف شما از تاثیرگذاری و هژمون بودن چیست ؟؟ هژمون سیاسی / هژمون فرهنگی / هژمون نظامی / هژمون اقتصادی و یا ترکیبی از اینها .   باز هم جنابعالی را ارجاع می دهم به عملکرد خودمان . این عملکرد ماست که درصد تاثیرگذاری ما را تعیین خواهد نمود . ( حالا اگر صرفا" خودمان را درگیر منازعات بی ثمر سیاسی و حزبی بکنیم ، در همین شرایط خواهیم ماند و روز به روز پس رفت خواهیم نمود . اما اگر این مسائل ابتدایی بگذریم و به اصل ماجرا بپردازیم ، شاید روزنه امیدی وجود داشته باشد )
  6.   با سلام   جالب شد   حالا دانش ژئوپلیتیک ( با دو زیرمجموعه ژئواکونومی و ژئواستراتژی ) که متاسفانه در ایران ناشناخته است ، درحالی که قویا" بر دانش علوم سیاسی برتری قابل ملاحضه ای دارد وارد می شود :   یکی از مهمترین نظریه پردازان در این زمینه ، باری بوزان نام دارد که نظریه 1+4 وی ، در دنیای علوم استراتژیک ، یک انقلاب بوجود آورد   باری بوزان اعتقاد دارد که جهان در دوران پس از جنگ سرد بلحاظ ژئواستراتژیک کاملا" متفاوت از دوره زمانی قبل از خود است .   وی به 2جهان اشاره دارد :   جهان نخست : جهان صلح است . شامل کشورهای آمریکای شمالی ، اروپای غربی و شرق آسیا است که هرگز علیه یکدیگر وارد جنگ نخواهند شد   جهان دوم : جهان برخورد و مناقشه است که روابط میان دولتها ، همچنان به شکل قدیمی ادامه دارد به مانند افریقا و آسیای جنوب غربی .   به اعتقاد وی :   جهان دو قطبی جنگ سرد  به شکل ساده ای می توانست  دولتها و ملتها را بسوی کنترل تسلیحات و بازدارندگی هدایت کند اما فروپاشی اتحاد شوروی ، همه چیز را عوض نمود، بدین معنی که :   الف - ایالات متحده دیگر تنها قدرت کره زمین نخواهد بود ( هرچند تنها قدرتی است که قادر خواهد بود تا در ابعاد وسیع عمل نماید درمرتبه اول  حوزه های نظامی و در مرتبه دوم اقتصادی )   ب- دومین دسته کشورهای قدرتمند چهار قدرت روسیه ، ژاپن ، اروپای غربی و چین هستند ( در میان این کشورها ، ژاپن و اروپای غربی علیرغم برخورداری از قدرت نظامی ، دیگر تمایلی به کشورگشایی و.... نخواهند داشت )   ج - قدرتهای منطقه ای نظیر برزیل ، ایران و... که در حوزه جغرافیایی خود قادرند اعمال نفوذ نمایند ( نکته جالب اینجاست که در این تقسیم بندی ، خبری از عربستان یا رژیم صهیونیستی نیست )   عدد 1 به معنای ایالات متحده   عدد 4 به معنای چهار قدرت درجه دوم ( روسها ، چینی ها ، ژاپنی ها و اتحادیه اروپا )   در این وضعی 3 حالت پیش خواهد آمد :   1- ادامه وضعیت 1+4 ( ایالات متحده بعنوان تک ابرقدرت و چهار قدرت دیگر در زیرمجموعه آن )   2- احتمال دوم :  ایالات متحده دیگر تمایل نداشته باشد که نقش ابرقدرت را ایفا نماید ( وضعیت 0+5)   3-  احتمال سوم : یکی از قدرتهای دیگر بخواهد از وضعیت فعلی خارج شود ( بطور مثال و در یک فرض با درصد وقوع پایین ، اقتصاد ایران شکوفا شده و یا تسلیحات هسته ای وارد سازمان رزم نیروی های مسلح گردد ) یا اینکه( روسها و یا چینی ها در یک رشد قابل توجه بتوانند برتری ایالات متحده را به چالش بکشند )     در حالت نخست که وضعیت فعلی روابط بین الملل در آن قرار دارد (  براساس پیش بینی ها ، حداقل تا 2050 ادامه خواهد یافت )   در حال دوم ، ایالات متحده در کنار قدرتهای درجه دوم نظیر روسیه ، چین یا اروپای غربی یا ژاپن قرار می گیرد و قدرتهای درجه سوم نظیری برزیل ، ایران و...  ( با این تبصره که سیاستهای داخلی در مسیر درستی قرار گرفته باشد و دیگر شاهد سوء مدیریت در بخشهای مختلف نباشیم ) جایگاه بالاتری در نظام بین الملل خواهند داشت و این مساله خود به خود موجب یک بازدارندگی  در برابر رقبا و دشمنان خواهد شد .   2- حالت سوم ، بطور مسلم  موجب برهم خوردن نظام فعلی بین الملل خواهد شد و این مساله به صورت دومینو وار ، موجب ایجاد فرصت ها و چالشهایی را  برای 191 کشور موجود در جغرافیای سیاسی جهان ، بوجود خواهد آورد .     بطور خلاصه  ، زمانی که یکی از این دو فرض شماره 2 یا 3  اعمال شود ، تعادل نظام جهانی برهم خواهد خورد . این برهم خوردن تعادل نظامی جهانی برای ما هم فرصتهایی را ایجاد خواهد کرد و هم ما را دچار چالشهای عمده خواهد نمود . در این زمان ، صرفا" وجود یک مدیریت هوشمند به روز خواهد توانست بازدارندگی را در حوزه های مختلف ، ازجمله حوزه سخت افزاری بوجود آورد و این مساله ارتباطی با وجود یا برخورداری از سلاح هسته ای نخواهد داشت . ( هر چند شاید تاثیر گذار باشد ولی درصد آن بسیار ناچیز محاسبه شده است )     بنابراین دوستانی که موافق ساخت سلاح هسته ای هستند ، باید منطق بسیار محکمی برای رد نمودن این تئوری داشته باشند :   اساسا" تسلیحات هسته ای ساخته و نگهداری می شوند تا استفاده نشوند .   بدین معنی که زمانی که می توانیم با تقویت بازدارندگی نرم و نیمه سخت  ( در عین تقویت توان بازدارندگی سخت متعارف  )  جغرافیای کشور را در چهار بعد موجود ( زمین / هوا/ فضا/ دریا / سایبر) ، از گزند رقبا و دشمنان ، مصون نگاه داریم ، چرا صرفا" روی توان بازدارندگی سخت ( آن هم نامتعارف) پافشاری کنیم ؟؟   در حالی که همه می دانیم ، اقتصاد ما ، کشش لازم برای تولید ونگهداری چنین سلاح هایی را ندارد و اساسا" تولید و استفاده از چنین تسلیحاتی ( حتی برای کشوری به مانند ایالات متحده ) آنقدر ساده نیست که دوستان تصور می کنند . تولید ونگهداری چنین تسلیحاتی نیاز به ساختارهایی دارد که با وضعیت فعلی ما ، صحبت کردن در مورد آن ، صرفا" یک شوخی خواهد بود .
  7. با سلام   متاسفانه دوستان عزیز بدون اینکه به ادبیات مربوط به حوزه علوم استراتژیک و بویژه حوزه استراتژی ها توجه کنند  ، صرفا" درگیر یک مجادله بی پایان شده اند که اساسا" برای آن انتهایی وجود ندارد   اما :   در یک تقسیم بندی کلی ، استراتژی را راهبرد به دو دسته کلی استراتژی های سیاسی و استراتژی های نظامی تقسیم می شود   استراتژی نظامی نیز به 5 زیر مجموعه استراتژی زمینی ، هوایی ، دریایی ، فضایی و سایبری تقسیم می گردد. در چهارچوب این راهبردها ، عنصر " توازن و بازدارندگی "  متعارف و نامتعارف مطرح می گردد که  در اینجا بازدارندگی نامتعارف مد نظر خواهد بود .   در حوزه بازدارندگی هسته ای ( طرفداران تولید مهمات هسته ای ) نظریات متفاوتی میان حامیان نظریه سیستمی ، جزء گرایان و واقع گرایان و سنت گرایان وجود دارد ، اما میان همه آنها یک درک مشترک ایجاد شده است که اساسا" تسلیحات هسته ای ساخته و نگهداری می شوند تا استفاده نشوند .   بنابراین نخست باید مفهوم بازدارندگی هسته ای را بررسی کرده و بعد از آن ، نسبت هزینه- فایده تولید یا عدم تولید این گونه  سلاح ها را ( شیمیایی ، بیولوژیک ، هسته ای ) محاسبه کنند و بعد از آن ، بررسی کنند که آیا زرداخانه جمهوری اسلامی ایران نیاز به سلاح هسته ای دارد یا خیر .   علاوه برآن ، صرفا" بررسی  وجود این سلاح کافی نیست . بحث تولید و نگهداری اینگونه تسلیحات است که  نیاز به ایمنی و هزینه های فراوان را می طلبد که بطور مسلم با بودجه نحیف دفاعی ما ، چنین چیزی امکان ندارد .   مساله بعدی بحث فناوری است ، بدین معنی که  فناوری خاصی باید در کشور توسعه پیدا کند که بتواند حجم مهمات مورد نظر را به اندازه ای کوچک نماید که بتوان آن را بصورت کلاهک یا مهمات تاکتیکی تولید کرده  ، تا توسط هواپیماهای ویژه ای که برای این کار ارتقاء پیدا کرده  ، حمل و پرتاب شود که حداقل در حوزه نیروی هوایی ، تا زمانی که ناوگان نیروی هوایی ما بازسازی و ارتقاء پیدا نکند، فکرکردن به آن هم درست نیست . این مساله در مورد کلاهک موشک هم صادق خواهد بود .   مورد بعدی ، دکترین نظامی ما است . بدین معنی که دوستان بطور قطع باید اطلاع داشته باشند که   دکترین نظامی ما مبتنی بر آموزه های دفاعی است یا تهاجمی ( و اینکه آیا سلاح هسته ای در کدام یک از این دو دکترین قابل تولید و استفاده است )   اما چون تهدید اصلی در آسیای جنوب غربی ، از سوی رژیم صهیونیستی است ، در حوزه ژئواستراتژی ، این مساله با عنوانی با شناسه " حوزه جغرافیایی انفجار " شناخته می شود دکتر محمد حسین پاپلی یزدی ، یکی از اساتید حوزه دانش ژئوپلیتیک در این زمینه ، نظریه ای را ارائه داده است که بررسی آن وقت زیادی را طلب می کند .   مورد بعدی و مورد بعدی و مورد بعدی و مورد بعدی و مورد بعدی و............   وصدها عامل دیگر .   بنابراین ، مساله مورد نظر دوستان ، به همین سادگی ها هم قابل بررسی نیست .   این داده نما هم صرفا" جهت اطلاع :  
  8. با سلام خدمت دوستان   شرمن های صهیونیست   در اوت 1961، ارتش رژیم صهیونیستی ، طی یک سفارش بزرگ ، از صنایع تسلیحاتی فرانسه ، توپهای 105 م.م  نمونه F1  را دریافت نمود . با این وصف ، این توپهای جدید برای  ارتقاء تانکهای شرمن موجود در یگانهای زرهی ارتش این رژیم ، مورد اصلاح قرار گرفت که درجریان آن ، در لوله توپهای 105 م.م تغییراتی داده شد و به یک فشارشکن در دهانه لوله مجهزگردید و به نسبت مهمات اصلی توپ فرانسوی ، از مهمات کوچکتری استفاده می نمود . بنابراین ، با توجه به ماهیت این ارتقاء که براساس استاندارد شرمن M4A1 صورت گرفته بود ، نمونه های تولیدی تبدیل به یک نسخه جدید از تانک شرمن آمریکایی شده بودند و پس از طی آزمایشات سخت گیرانه ، به شکل رسمی درسال 1965 با شناسه  رسمی M50/51 و لقب سوپرشرمن  و یا شناسه غیر رسمی I-SHERMAN وارد سازمان رزم یگانهای زرهی این رژیم گردید . با موفقیت آمیز بودن تغییرات فوق الذکر ، بتدریج در حدود 180 دستگاه از این نمونه وارد خدمت شد و تا قبل از ورود تانکهای سنتورین بریتانیایی ، تانک اصلی میدان نبرد ارتش رژیم صهیونیستی بشمار می رفت .     یکدستگاه تانک شرمن M50 MARK I  ( بحران سوئز ، 1956)     تانک فرماندهی سوپرشرمن  M50 MARK II ، یگان ناشناخته   ارتفاعات جولان ، جنگ 1967     تانک M51  I- SHERMAN ، ارتفاعات جولان ، جنگ 1967     پی نوشت : در ارتباط با تصویر نخست ، احتمالا" ارتش این رژیم قبل از آغاز دهه شصت میلادی ، تعدادی از تانکهای شرمن را که در فرانسه به توپهای 105 م.م مجهز شده بودند ، دریافت نموده و پس از مشاهده عملکرد آن ، توپهای بیشتری را برای ارتقاء تانکهای شرمن خود ، سفارش داد.
  9. با سلام خدمت دوستان     گفته می شود ، یک تصویر ، بیشتر از هزار کتاب ، حرف برای ارائه دارد   تفسیر این دو تصویر هم بر عهده دوستان ، چرا که :   حقیقتا" ، شرحی برآن نمی توان نوشت !!!!       این لبخندها !!!!!!!!     اسرای ارتش بعث عراق در دست رزمندگان ارتش اسلام   منطقه عمومی خرمشهر   شلمچه   اسفند 1365       آن لبخندها !!!!!!!!!!!!!!!       اسرای عراقی و زندانبانان ارتش ایالات متحده   زندان ابوغریب   بغداد   1383 شمسی     پی نوشت : از همه دوستان بابت منزجر کننده بودن تصویر دوم ، عذر خواهی می کنم . اما برخی از مواقع ، حقیقت ، تلخ تر از چیزی است که دیده یا حس می شود .
  10.   با سلام   یک نکته ای که به نظرم رسید این بود که تا آنجایی که اطلاع دارم ، در ماه های نخست جنگ ، مسئولیت کند نمودن پیشروی یگانهای عراقی ، بیشتر از 75 درصد ، برعهده نیروی هوایی بود تا یگانهای سپاه ، ارتش و واحدهای مردمی بتوانند سازمان رزم خودشان را تشکیل داده و بهبود بخشند . یکی از عوامل تلفات شدید نیروی هوایی در سال اول جنگ ، اجرای ماموریتهای بمباران علیه دپوهای مهمات ، خطوط مواصلاتی ، پالایشگاه های نفت ، و حتی اجرای حملات هوابه زمین با استفاده مهمات ناپالم و خوشه ای علیه واحدهای در حال پیشروی عراقی بود تا بتواند سرعت پیشروی آنها را گرفته  و به نیروهای خودی فرصت دهد تا خود را بازیافته و خطوط دفاعی را مستحکم کنند .   البته مقایسه نبردهای امروز با دفاع مقدس یک مقدار سخت خواهد بود ، چرا که دوره جنگها و نبردهای فرسایشی به مانند جنگ اول ، ویتنام ، کره ، ایران و عراق و... تقریبا" تمام شده  و حداقل ارتشهای غربی مایل به ورود به جنگهایی نظیر کره یا ویتنام و یا حتی جنگی به مانند جنگ عراق نخواهند بود و اگر هم چنین جنگهایی روی دهد ، صرفا" بصورت ائتلافی از چند کشور خواهد بود
  11.     با سلام در ارتباط فرموده شما در مورد ترکیب نیروی هوایی و پیاده ، یک شکاف مهم وجود دارد و آن سرعت پیشروی پیاده نظام با سیالیت و سرعت عمل نیروی هوایی و تفاوت ذاتی عملکرد این دو نیرو است . نیروی هوایی ماموریتهای مشخصی دارد و تا آنجا که بنده اطلاع دارم ، در طول نبردهای معاصر ، چیزی به مانند مفهومی که فرمودید ، مشاهد نشده .   البته اگر منظور شما تاکتیک های بلیتز گریک هست ، بنیان اصلی این تاکتیک با به نظر برخی ، استراتژی بلیتز گریک ، یگانهای پیاده- مکانیزه است که به نفربرهای زرهی ( به مانند سری نفربرهای sdkfz) مجهز بوده و از پشتیبانی توپخانه ( مثل توپهای کششی مشهور 88 م.م یا توپهای  kanone 39 کالیبر 149 م.م و یا توپهای خودکشش هامل88 م.م  و یا توپهای kanone 44 با کالیبر 128 م.م ) و در کنار آن استفاده از پرنده های ju-87 و بهره برداری از یک سیستم پیشرفته ( البته در آن زمان ) بی سیم و وجود یک فرماندهی مبتکر و هوشمند بهره می برد .   تمامی این موارد نشاندهنده این است که پیاده نظام اگرچه از اهمیت زیادی برخوردار است ، اما بدون پشتیبانی ( زرهی / توپخانه و پشتیبانی هوایی ، حالا یا نیروی هوایی و یا هوانیروز ) عملا" کاری از پیش نخواهد برد ومفهوم مورد نظر شما   سالهاست که منسوخ شده . اگر اشتباه نکرده باشم ، جنگ جهانی نخست ، آخرین باری بود که پیاده نظام بعنوان " گوشت دم توپ" مورد استفاده قرار گرفت .   به اعتقاد بنده ، زمانی که ابزار وجود داشته باشد ، استفاده از نیروی انسانی به تنهایی ( مگر در مواردی که دیگر چاره ای وجود نداشته باشد به مانند استالینگراد یا برلین و یا خرمشهر ) ، عقلانی نخواهد بود . هر چند وجود فرماندهی مبتکر و هوشمند ، حتی در چنین شرایطی مایل نخواهد بود که تلفات بیش از اندازه متحمل شود .   هرچند بنده زیاد از انگلیسی ها دل خوشی ندارم ، اما این جمله چرچیل ، حقیقتا" می بایست مورد توجه قرار گیرد :   در هر جنگی ، تنها دو راه برای پیروزی وجود دارد ، تحمل تلفات و اجرای مانورهای رزمی   اما هرچه یک فرمانده نظامی ، با کفایت تر باشد ، بیشتر دست به اجرای مانور خواهد زد و کمتر نیاز به تحمل یا وارد آوردن تلفات خواهد شد .
  12. با سلام   تعریف تانک اصلی میدان نبرد   تانک اصلی میدان نبرد ( MBT) که با عناوینی چون تانک رزمی یا واژه فراگیر " تانک" شناخته می شود ، خودرویی است زرهی و خودکشش که با مسلح شدن  به یک توپ اصلی با سرعت دهانه بالا و با استفاده از قدرت تحرک و برخورداری از سطح حفاظت بالا ، ماموریت اجرای آتش مستقیم بر روی طیف وسیعی از اهداف شامل خودروهای زرهی دشمن و .... را در زمین های جاده ای و غیر جاده ای ( ناهموار) را برعهده دارد .
  13. با سلام البته با احترام به نظرات عزیزان و دوست عزیزی که زحمت این تاپیک را متقبل شدند مورد نخست : چه کسی هویت سرهنگ دوم ، محمد رایان را با این تصویر تایید کرده ؟؟ ( البته جناب کماندانت بسیار عزیز که تصویر این شخص را زحمت کشیده و در این تاپیک گذاشتند، بفرمایند که از کدام منبع مستند این مساله تایید شده ) مورد دوم : معاون وقت اطلاعات نیروی هوایی عراق ، ژنرال احمد صدیق رشدی ( در صورتی که هویت این شخص درست باشد ) معتقد است که چنین شخصیتی ، صرفا" یک فانتزی رسانه ای است . مورد سوم : اگر این شخص کشته شده ( به هر دلیل ) ، چرا چهره اش مخدوش است ؟ ( مگر اینکه منابعی که این تصویر را منتشر کردند، هدف دیگری داشته باشند . ) متاسفانه چنین ادعاهایی ، بدون مدارک مستند ، دچار ابهام بوده و نمی توان بدان استناد کرد این هم نقل قول این بنده خدا بدون دخل و تصرف : There was no Lt. Colonel Mohammed Rayyan in the Iraqi Air Force ever. All stories built around this character are shear fantasy
  14.     جناب gama   بررسی مورد نظر شما ، اگر صرفا" در حوزه فناوری قرار داشته باشد ،  ناقص خواهد بود ،  سیر درست این بررسی ابتدا باید از دکترین رزم زرهی ، سپس استراتژی آن و پس از آن ، تاکتیکهای مورد استفاده شروع شده   و در انتها ، فناوری مورد نیاز ،تجزیه و تحلیل گردد .   در کنار آن ، توجه به مفهوم دکترین رزم مشترک ( یعنی جدا ندانستن یگان زرهی از نیروی هوایی یا پیاده نظام و یا واحدهای اطلاعاتی یا یگان مخابرات و یا مفهوم تاثیر گذار لجستیک و از آن مهمتر ، وجود سلسله مراتب انعطاف پذیر و فرماندهی هوشمند و به روز که از آخرین فناوری هایی که دشمن مورد استفاده قرار می دهد آگاه باشد و آن را در تصمیم گیری ها ی خودش دخالت دهد ) نیز می بایست در ذیل توجهات قرار گیرد .   به همین دلیل است که  بطور مثال ، ارتش ایالات متحده برای طراحی تانک آبرامز و یا آنچه که FMBT یا تانک اصلی میدان نبرد آینده نام دارد ، تمامی تجربیات زرهی خودش را در قالب جزوه های قطور ، تهیه و  به یگانهای مختلف ( صرف نظر از اینکه واحد مورد نظر زرهی است یا پیاده نظام ) ارسال کرده و تمامی جهات را مورد توجه قرار می دهد .   بعنوان مثال ، ژنرال راعد مجید حمدانی ، در یکی از مصاحبه هایش با نمایندگان ارتش آمریکا در مصر ، چنین اعتقاد داشت که صدام حسین ، فقط بعد از شکستهای ارتش عراق در سال 1982 بود که ناگهان به مبحث دکترین های نظامی علاقه مند شد و قبل از آن ، ارتش عراق فاقد دکترین رزمی ( بویژه در حوزه زرهی بود )   این مساله بطور قطع باید در بررسی شما مورد توجه قرار گیرد .
  15. با سلام خدمت دوستان   البته ، نظر سنجی ، به نظرم ایده جالبی بود ، اما بارها خدمت همین دوست عزیز عرض کردم ، فردای روز نبرد کامبری ،  پس از پایان جنگ جهانی دوم ، بعد از اتمام جنگ 1967و 1973، هم ، چنین صحبتهایی به عناوین متفاوت گفته شد ، ولی بازهم ، تاثیر یگانهای زرهی که از پشتییبانی هوایی کافی برخوردار بودند را در جنگ دوم (1991)خلیج پارس مشاهده کردیم .   بارها گفته شد تانک = تابوت فلزی ، ولی طراحان ( همانطور که الان به عینه مشاهده می کنیم ) به شکل های مختلف ، درصد حفاظت زرهی را بصورت فعال یا غیر فعال و یا بهبود تاکتیکهای رزمی مورد استفاده افزایش می دهند .   فکر کنم ، نتیجه این نظر سنجی ، برای دوست ما ، قانع کننده باشد .   یک دقیقه سکوت هم برای روح مرحوم ، ژنرال اف.سی . فولر ، بنیانگذار تاکتیکهای نوین زرهی در بریتانیا که با رشته تحریر در آوردن جزوه مشهور خود با عنوان " سند آموزشی شماره 16" موجب یک انقلاب در رزم زرهی شد .   انصافا" و بدون در نظر گرفتن حواشی ، اگر بعد از نبرد کامبری ، فولر روی عقاید خودش پافشاری نمی کرد و ژنرال سر دوگلاس هیگ را تشویق نمی کرد تا از یگانهای زرهی نه بصورت مجزا ، بلکه بطور انبوه استفاده کند ، الان چیزی بعنوان یگان تانک در ارتش ها وجود نداشت و یا اگر هم وجود داشت ، به سبک ارتش فرانسه در آغازین مراحل جنگ جهانی دوم ، واحهای زرهی به یگانهای پیاده مامور می شدند و......   تاکتیکهای فولر پس از پایان جنگ در بریتانیا مورد توجه قرار نگرفت ، ولی در آلمان ، ژنرال هاینز گودریان ( ملقب به هاینز سریع ) خط به خط جزوه فولر را مطالعه کرد و تاکتیکهای بومی مد نظر خودش را توسعه داد . بعد از جنگ ، زمانی که از وی بازجویی می شد ، بارها به این نکته اشاره می کرد که نظرات فولر در بریتانیا خریدار نداشت ، ولی ستاد ارتش قبل از سال 1933 ( گروپن آمت- در زبان آلمانی به معنای " اداره سربازان " - چرا که بدلیل وجود پیمان ورسای استفاده از واژه ستاد ارتش در آلمان ممنوع بود ) و پس از سالهای 1933( سازمان سرفرماندهی ورماخت یا OKW) با اشتیاق فراوان ، جزوه فولر  را در میان افسران ارتش توزیع کرد و از آنها درخواست کرد تا نظرات خودشان را ارائه کنند .   در نتیجه  این روش هوشمندانه ، تاکتیکهای بلیتز گریک ، متولد گردید .
  16. با سلام خدمت دوستان       یک قبضه توپ 57 م.م اس-60 رها شده عراقی     یک آتشبار سام-3 ، رها شده عراقی       ساختار شبکه پدافند هوایی عراق در سال 1991     در یک نمای کلی ، هر شبکه پدافند هوایی از 4 عنصر اصلی تشکیل شده است :   1- مجموعه c&c یا بعبارت بهتر مرکز کنترل و فرماندهی مرکزی 2- مراکز فرعی کنترل و فرماندهی که بواسطه مخابرات بی سیم و یا برای امنیت بیشتر به خطوط ارتباط داده ای فیبر نوری مجهز بودند 3- رادارهای پیش اخطار زمین پایه ( در این جا بعنوان مثال رادارهای وستینگهاوس ADS-4) یا مشابه روسی ( احتمالا" P-14) 4- آتشبارهای پدافند هوایی موشکی یا توپخانه ای ( کوتاه برد ، برد متوسط و برد بلند )
  17.     با سلام   بطور حتم ، جنابعالی با حجم توپ 40 م.م و مهمات مربوط و مسائل مرتبط با اندازه بالگردی که باید این توپ را حمل و مانور پذیری  لازم را داشته باشد ، آشنا هستید که چنین مفهومی را می فرمایید
  18. با سلام خدمت دوستان البته امیدوارم موجبات انحراف تاپیک را فراهم نیاورم اما در ارتباط با روند کند توسعه زرهی در کشور مساله ای که وجود دارد این است که دوستان عزیز ما در نیروی های مسلح ، اصولا" اعتقادی به استفاده از زرهی ندارند . 1- اصولا" با توجه به عدم موفقیت یگان های زرهی در ماه های نخست جنگ ، بویژه تلفات شدیدی که به واحدهای موجود ارتش وارد آمد ، بتدریج اتکاء به واحد زرهی در یگانهای عمل کننده ( به غیر تعداد محدودی تانک موجود در ارتش ) کاسته شد و این مساله تا پایان جنگ ( علیرغم غنائمی که توسط سپاه یا ارتش از عراق گرفته شد ) ادامه پیدا کرد و تا 2003 هم ادامه یافت . 2- عدم توجه به توان زرهی ( علیرغم خرید تانکهای روسی یا چینی و یا خریدهایی که احتمالا" از کره شمالی صورت گرفت ) با مشاهده نتایج حاصله از عملکرد زرهی ارتش عراق در دو جنگ 1991و 2003 تشدید شد و این تفکر در فرماندهان بوجود آمد که واحد زرهی در صورتی که پشتیبانی هوایی نداشته باشد ، نه تنها نقطه قوتی نیست بلکه با انهدام آنها توسط نیروی هوایی ، بیشتر موجبات تضعیف روحیه پیاده نظام را فراهم می کند . ژنرال راعد مجید حمدانی ( آخرین فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق ) درارتباط با توان و عملکرد زرهی ایران در جنگ با عراق چنین اعتقاد دارد : ایرانی ها ، علیرغم ضرباتی که بواسطه استفاده ما از یگانهای زرهی متحمل شدند ، اما همچنان بر نیروی پیاده متکی هستند و بدلیل اینکه نمی توانند روی یک نیروی زرهی کمی/ کیفی تکیه کنند ، به استفاده از تاکتیکهای ناهمتراز روی آورده اند . در ارتباط با یگانهای زرهی سپاه در زمان جنگ هم ، یکی از بنیانگذاران زرهی سپاه ، چنین اعتقاد دارند : " اصولا" فرماندهان وقت سپاه ، اعتقادی به سازمان رزم سنگین نداشتند . چون جنگی که در جریان بود بیشتر پیاده محور بود . بدلیل اینکه بکارگیری زرهی ، هزینه ای سنگین داشت و عدم وجود پوشش های مربوط به تامین مهمات و قطعات یدکی ، ذهنیت فرماندهان بسمتی حرکت کرد که دیگر واحدهای تانک را بعنوان یک ضرورت جنگ بشمار نمی آوردند و علاوه برآن ، فرماندهان وقت ، بیشتر به امور زود بازده تمایل داشتند ." بنابراین طبیعی است ، به اعتقاد طرح ریزان نظامی ، ( البته این استنباط بنده است ) بدلیل عدم وجود توان هوایی مناسب و به روز ، توسعه توان زرهی عملا" دور ریختن منابع اندک بشمار می رود و عقلانی نخواهد بود . روند کند توسعه یک تانک اصلی میدان نبرد (MBT) در کشور بدلیل ناقص بودن سایر جوانب مکمل آن بشمار می رود .
  19.     با سلام   بطور مسلم پاسخ جنابعالی مثبت است .   اگر چه ساختار دفاع هوایی ارتش عراق در سالهای نخست جنگ با ایران براساس آموزه های ارتش اتحاد شوروی پایه گذاری شده بود ( سیستم های پدافندی نظیر سام-2 گاید لاین ) در کنار آنها ، سیستمهایی نظیر سام-3 ( برای دفاع از پایگاه های هوایی و مراکز مهم ) و سام-6 ( برای دفاع از یگانهای در حال پیشروی نیروی زمینی ) ، رولاند ( نمونه سوار بر شاسی تانک AMX13  یا AMX30 و نمونه سواربر کشنده آلمانی MAN )  نیز مجهز بود . علاوه برآن سامانه توپخانه ای نظیر توپهای ZSU-23-4 شیلیکا ( درفش ) ، ZSU-57-2 و S-60 در کنار حجم انبوهی از توپهای ZSU-23 ، ZPU-14 و موشکهای سام-7 و بعدها سام-16 نیز در سازمان رزم این نیرو موجود بود .   یک نکته جالب در مورد این نیرو هم باید گفت ، در سالهای پس از جنگ 1991 ، ارتش عراق ، مخفیانه و به کمک صربستان و چین ، یک شبکه فیبر نوری را برای ساختار پدافند خود ایجاد نمود ( براساس طرح فرانسوی QARI در زمان جنگ با ایران ) که به سیستم های بی سیم وابسته نبود . و این مساله در مواردی موجب غافلگیری نیروهای ائتلاف هم گردید .   اما در زمان جنگ 1991 ، علیرغم توصیه های مکرر وابسته نظامی روسها در بغداد که ارتش عراق قادر نیست با سیستم های قدیمی به مانند سام-2 وسام-3 ، به جنگ سیستم های پیشرفته نیروهای ائتلاف برود ، اما رفتند و نتیجه اش هم که کاملا" مشخص است . ( این جمله به نقل از سپهبد سابق ، وفیق السامرایی ، رییس میز ایران در اداره اطلاعات نظامی ارتش عراق است )   اما به اعتقاد بنده در سازمان رزم پدافند هوایی ارتش عراق دو سلاح بیشتر از بقیه از ما قربانی گرفت ، یکی سامانه شیلیکا و دوم سامانه سام 6 .   پی نوشت : متاسفانه الان جایی نیستم که دسترسی داشته باشم ، اما بعد از ظهر یک نمای شماتیک از ساختار پدافندی ارتش عراق را تقدیم می کنم .
  20. با سلام   در مورد موشکهای اسکاد عراقی که درجریان جنگ با ایران و موشکهای هم خانواده یعنی الحسین ، العباس و در یک سطح پایین تر ، موشک الثمود ، اطلاعات اندکی وجود دارد ، اما سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده در میانه دهه نخست قرن بیست و یکم ، گزارشی را منتشر کرد که دریخش هایی از آن ، شماره سریال تمامی موشکهای اسکاد شلیک شده به ایران و رژیم صهیونیستی را بر اساس گزارش آنسکام و تیم های ویژه سازمان ملل ، درج کرده بود و نکته جالب اینکه همین آقایان ، سرانجام به این نتیجه رسیده بودند که عراق پس از جنگ 1991 ، فاقد تسلیحات شیمیایی بود.
  21.   کلا" گفته هایشان متناقض هست   قبل از انقلاب که بطور قطع و یقین به این پایگاهها حمله ای نداشتیم ولی اینها در مورد این عملیات بخصوص حرف زیاد می زنند و از یک طرف دیگر ، در مورد حمله به نکاء زیاد اطلاعات نمی دهند
  22.     با سلام   ضمن تشکر از توجه شما ،   البته ، داده نمای ( اینفوگرافی ) فوق ، مربوط به شرح عملیات الولید از سوی ما بشمار می رود ، اما متن مورد نظر شما ، ادعای سرلشکر الوان حسون الوان العبوس ، فرمانده یکی از اسکادران های نیروی هوایی ارتش عراق در جریان جنگ با ایران و یکی دیگر از افسران این نیرو ، (معاون وقت اطلاعات نیروی هوایی عراق ) است که ادعا می کنند که این عملیات ، بنا بر ادعای ایرانی ها ، آنچنان تلفات ( 48 فروند هواپیما) نداشته است . البته این گفته ، صرفا" یک ادعا بوده و بطور مستند اثبات نشده است .
  23. با عرض سلام مجدد       ژنرال سه ستاره ، جیمز ماتیس    ژنرال سپاه تفنگداران ، فرمانده وقت لشکر یکم سپاه تفنگداران در جنگ 2003   دوراه برای یادگیری وجود دارد :   1- یا باید از تاریخ آموخت   2- یا از پر شدن کیسه های حمل جسد سربازان
  24. با سلام خدمت دوستان       ژنرال آندره بوفر   فرمانده  فرانسوی نیروی های مشترک بریتانیا و فرانسه در جریان بحران سوئز (1956)   یک فرمانده نظامی موفق ، برای رسیدن به پیروزی نظامی ، همواره می بایست دو اصل را مد نظر قرار داده و رعایت نماید :   1- یک فرمانده نظامی هوشمند  تا زمانی که بر دشمن برتری دارد ، باید از برتری اش استفاده کرده و هدف خود را پیش ببرد   2- یک فرمانده نظامی هوشمند ، باید برای خود و نیروی هایش ، آزادی عمل قائل باشد و در استراتژی خود ، انعطاف پذیری های تاکتیکی را لحاظ نماید .
  25. با سلام خدمت دوستان   دو نمای گرافیکی از پرنده های پیش اخطار هوابرد برزیلی امبرائر ( متاسفانه اطلاعات مستندی در مورد  اسکادران های بکارگیرنده این پیش اخطارهای هوابرد وجود ندارد )         Embraer P-99B         Embraer P-99A