

RezaKiani
Members-
تعداد محتوا
1,991 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های RezaKiani
-
دوباله ها در جنگ جهانی دوم دوباله ها در جنگ جهانی دوم
RezaKiani پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در جنگنده و رهگیر
قسمت دوم رضا کیانی موحد در قسمت قبلی این مقاله نگاهی داشتیم به هواپیمای دوباله ی هنشل-123 ،طرح موفقی از آلمان، که تا پایان جنگ در خدمت ماند. مقاله ی این ماه را اختصاص می دهیم به یکی از موفق ترین دوباله ی جنگ جهانی دوم یعنی هواپیمای بریتانیایی فیری سواردفیش. شاید امتیاز اصلی غرق شدن نبردناو معروف بیسمارک را بتوان به حساب این هواپیمای اژدرافکن گذاشت. هواپیمای دوباله ی سواردفیش(نیزه ماهی) بر اساس هزینه ی شخصی شرکت هواپیماسازی فیری طراحی شد. در آن دوران وزارت هوانوردی به دنبال یک هواپیمای شناسایی می گشت که بتواند برای تصحیح گلوله باران توپهای کشتی های جنگی بزرگ بکار رود. اندکی بعد وزارت هوانوردی وظیفه ی پرتاب اژدر را نیز به مقدورات طرح اضافه کرد. اولین پرواز هواپیمای شناسایی-اژدرافکن در روز 17 آوریل 1934 صورت گرفت. بدنه ی سواردفیش از فلز با پوشش پارچه بود و برای حمل در ناوهای هواپیمابر بالهایی تاشو داشت. سفارش ساخت هواپیماها به صورت انبوه در سال 1935 به فیری رسید و سواردفیش در سال 1936 برای جایگزینی فیری سیل وارد خدمت شد. تا سال 1939 نیروی دریایی سلطنتی 13 اسکادران مجهز به سواردفیش مارک-1 در اختیار داشت. تعدادی از آنها را برای استفاده از منجنیق نبردناوها به هواپیمای آبنشین تبدیل کردند تا کشتی بتواند هواپیما را پس از فرودآمدن در دریا از آب بگیرد. اتفاقا یکی از همین هواپیماها توانست محل فرودآمدن گلوله های ناو وارسپایت را با بیسیم گزارش دهد و این ناو با تصحیح توپهایش در طی نبرد نارویک (1940) توانست یک فروند زیردریایی آلمانی را غرق کند. تعدادی از سواردفیشها هم بر روی ناوهای هواپیمابر تجاری مستقرشدند. ناوهواپیمابر تجاری کشتی های نفتکش یا کانتیربر بزرگی بودند که به ناوهای هواپیمابر موقتی تبدیل شده بودند تا کاروانهای دریایی را اسکورت کنند. هر یک از این ناوها می توانستند 3 یا 4 فروند سواردفیش را حمل کنند و به پرواز درآورند. تقریبا 2400 فروند سوارد فیش توسط کمپانی های فیری و بلاک برن ساخته شدند که 1080 فروند از این هواپیماها از نمونه ی مارک-2 بودند. سلاح اصلی سواردفیش اژدربود اما سرعت کم هواپیما و نیاز آن به تقرب به هدف از فاصله ی دور استفاده از آن را در برابر اهدافی که به خوبی دفاع می شدند سخت کرده بود.روش پرتاب اژدر از سوارد فیش بدین سان بود که ابتدا هواپیما باید به فاصله ی 1500 متری هدف می رسید و با یک شیرجه در ارتفاع 5.5 متری از سطح دریا اژدر خود را رها می کرد. بیشترین برد نمونه های اولیه ی اژدرهای مارک-12 1400 متر بود. اژدر پس از برخورد با سطح دریا در حدود 180 متر به سمت جلو حرکت می کرد و برای رسیدن به عمق مناسب و مسلح شدن نیاز به 270 متر دیگر داشت. بهترین فاصله برای شلیک اژدر فاصله ی 900 متری از هدف بود البته به شرطی که خود هواپیما در این فاصله هدف ضدهوایی های ناو دشمن قرار نمی گرفت. به هرحال، سواردفیش هایی که از ناوهواپیمابر ایلستاریوس برخاسته بودند در روز 11 نوامبر 1940 به بندر تارانتو حمله کردند و 3 نبردناو و یک رزمناو ایتالیایی را از کار انداختند. همین حمله ی موفقیت آمیز الگویی شد برای ژاپنی ها که قصد حمله به پرل هاربر را داشتند. در ماه می 1941 یک حمله ی دیگر با سواردفیش ها ،این بار بر علیه نبردناو بیسمارک، صورت گرفت. هواپیماهای برخواسته از ناو هواپیمابر آرک رویال آنقدر آهسته پرواز می کردند که سیستمهای هدایت آتش نبردناو آلمانی را دچار مشکل کردند. دو اژدر شلیک شده توسط سواردفیشها به بیسمارک برخورد کردند که یکی از آنها سکان بیسمارک را از کار انداخت و بیسمارک دیگر پس از آن قادر به تغییر جهت نبود. 13 ساعت بعد بیسمارک در اعماق اقیانوس خوابیده بود. اما بخت همیشه هم یار سواردفیشها نبود. در فوریه 1942 آنها به یک نبردرزمناو آلمانی در کانال مانش حمله کردند که همگی در طی حمله با آتش ضدهوایی ناو دشمن از دست رفتند. با ساخت هواپیماهای اژدرافکن جدیدتر سوارفیشها برای نبرد با زیردریایی ها اختصاص داده شدند. آنها را به بمب های زیرآبی یا راکت اندازهای 60 پوندی مسلح کردند و برای بلندشدن از ناوهای هواپیمابر اسکورت به راکتهای کمکی برای برخواستن مجهزشدند. سرعت واماندگی آنها کمک می کرد که در هر شرایط هوایی به هوا برخیزند. سواردفیشها توانستند تا انتهای جنگ 14 فروند زیردریایی دشمن را شکار کنند. قرارشد که دوباله ی آلباکور جایگزین سواردفیش شود اما سواردفیشها تا زمانی که هواپیمای یک باله ی باراکودا به خدمت گرفته شد همچنان به پروازهای عملیاتی خود ادامه دادند. آخرین اسکادران عملیاتی سواردفیشها در روز 22 می 1945،پس از تسلیم شدن آلمان، کنارگذاشته شد و آخرین اسکادارن آموزشی نیز در تابستان 1946 منحل شد. سواردفیش در کشورهای کانادا، هلند و اسپانیا نیز خدمت کرد. تعدادی از آنها همچنان در موزه های اطراف جهان پذیرای علاقمندان هوانوردی هستند. مشخصات فیری سواردفیش خدمه 3نفر(خلبان، بیسیم چی، دیده بان) طول 10.87 متر عرض بال 13.87 متر ارتفاع 3.76 متر سطح بال 50.4 متر مربع وزن خالی 1,900 کیلوگرم حداکثر وزن 3,500 کیلوگرم پیشرانه 1 دستگاه موتور بریستول پگاسوس به توان 690 یا 750 اسب بخار حداکثر سرعت 222 کیلومتر/ساعت در ارتفاع 1500 متر برد 879 کیلومتر 1,650 سقف پرواز عملیاتی 5,870 متر(19,250 پا) نرخ اوج گیری 6.2 متر/ثانیه تسلیحات 2 قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری ویکرز( 1 قبضه در جلو و 1 قبضه قبضه در عقب) 8 راکت 60پاوندی آر.پی=3( برای نمونه های مارک-2 و بعدی) 1 تیر اژدر 760 کیلوگرمی یا یک عدد مین دریایی 700 کیلوگرمی منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1600- 14 پاسخ ها
-
- 30
-
-
-
- جنگ جهانی دوم
- لوفت وافه
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
دستاوردهای جهادخودکفایی نیروی هوایی ارتش دستاوردهای جهادخودکفایی نیروی هوایی ارتش در دوران جنگ و پس از آن به روایت تصویر
RezaKiani پاسخ داد به IRINavy تاپیک در گالري نيروي هوايي
سلام برادر ... خودت می دونی که اگر نقدی بوده نقد به مدیریت بوده نه پرسنل زحمت کش این نیرو... هم نیروی هوایی و هم دو نیروی دیگر ارتش و هم نیروهای سپاه همه زحمت کش هستند ولی متاسفانه بعضی روشها ی مدیریت قدیمی که حاضر نیستند به روز بشوند زحمات این عزیزان رو به باد میده... در دوره ی فرماندهی دریادار سیاری دیدیم که نیروی دریایی با تزریق تفکرات مدرن چقدر پروژه های خوبی رو به پیش برد -
دفاع آخر، داستان واقعی اما باورنکردنی حمله تنها تانک بجا مانده از شوروی در مینسک تحت اشغال نازی
RezaKiani پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در عملیات های نظامی خارجی
سلام حق با شماست... نمونه وطنی زیاد هست ولی یا درست توی جامعه منتشر نشده یا به گونه ای منتشر شده که برای مردم قابل باور نیست... متاسفانه توی این حوزه کم کاری خیلی زیاد بوده- 2 پاسخ ها
-
- 3
-
-
-
- زرهی
- عملیات بارباروسا
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
بسمه تعالی دفاع آخر، داستان واقعی اما باورنکردنی حمله تنها تانک بجا مانده از شوروی در مینسک تحت اشغال نازی خبرنگار نظامی ،آلکساندر خارولنکو، به گذشته می نگرد، زمانی که یک تانک متوسط تی-28 روسی به تنهایی تصمیم گرفت که جلوی پیشروی نازی ها را در مینسک بگیرد. روز ملی تانک سوارها در سال 1946 توسط ارش سرخ مسکو به عنوان قدردانی از نیروهای زرهی و مکانیزه در نبرد میهنی تعطیل رسمی شد. در سالگرد این روز خارولنکو مقاله ای درباره ی یکی از قهرمانهای زرهی در طی جنگ نوشت، کسی که یک تنه در برابر حمله ی سراسری تانکهای نازی در مینسک در جولای 1941 ایستادگی کرد. امروز روز دوازدهم از آغاز جنگ است. در ابتدای جولای 1941 یک دستگاه تانک تی-28 به فرماندهی سرگروهبان دمیتری مالکو در حال عقب نشینی با یک ستون مکانیزه در نزدیک برزینو (90 کیلومتری شرق مینسک که پس از جنگ به اشغال درآمد) بود که مورد حمله ی هواپیماهای نازی قرار می گیرد. موتور تانک آسیب می بیند. مالکو خودش از مکانیکی سررشته داشت و دست به کار می شود تا موتور را تعمیر کند اما از ستون خود عقب می افتد. مالکو و خدمه اش به جای اینکه به دنبال ستون خود بگردند تصمیم می گیرند تا به سمت غرب چرخش کنند و با آلمانها در مینسک روبرو شوند. آنها از یک انبار متروکه مهمات برمی دارند و به سمت پایتخت بلوروس به ر اه می افتند. نیروهای زرهی گودریان قبلا به شرق مینسک نفوذ کرده بودند و حرکت تی-28 تنها به سمت مینسک توجه آنها را به خود جلب نکرد. تی-28 یکی از اولین تانکهای متوسط تاریخ که در سال 1932 ساخته شد. صف شکنی آتشین مالکو و همراهانش در حالیکه به سمت غرب می رفتند در 40 کیلومتری مینسک و در کنار پل رودخانه سویسلاخ به یک ستون از موتور سیکلتهای نظامی آلمانی برخورد کردند. آنها به میان ستون زدند و شروع کردند تا با توپ و 4 قبضه مسلسل تانک به نیروهای دشمن شلیک کنند. پس از آن، آنها دو دستگاه کامیون، یک دستگاه نفربر زرهی نیم شنی و یک دوجین از سربازان آلمانی را در برابر یک کارخانه ی مشروب سازی از بین بردند. آنها به سمت شهر پیشروی کردند و در خیابان های شهر هرجا که به سربازی برخورد می کردند وی را به گلوله می بستند. آنها در طی حمله ی خود به مینسک در حدود 10 دستگاه تانک یا خودروی زرهی، 14 دستگاه کامیون و 3 قبضه توپ را نابود کردند. تلفات آلمانی ها به 360 نفر سرباز و افسر می رسید. قبل از اینکه فرماندهان آلمانی بفهمند که چه اتفاقی افتاده است، خدمه ی تی-28 به سمت مرکز شهر حرکت کردند و به تیراندازی خود ادامه دادند تا مهماتشان تمام شد. یک قبضه توپ ضد تانک آلمانی به تانک روسی شلیک کرد اما زره جلویی تانک ضربه ی گلوله را گرفت و با توپ آلمانی با آتش متقابل منهدم شد. تی-28 به سمت بیرون شهر حرکت کرد اما با شلیک توپهای دشمن از پهلو آسیب دید و آتش گرفت. خدمه ی آن سعی کردند تا از تانک در حال سوختن فرار کنند. سرنوشت خدمه راننده ی تانک سرگرد واسچکین از دهلیز فرمانده فرار کرد و قبل از اینکه توسط نازی ها مورد اصابت قرار بگیرد سعی کرد تا با هفتیر خود به آنها شلیک کند. دو خدمه ی دیگر نیز در تبادل آتش با دشمن کشته شدند. نیکولای پادن اسیر شد و 4 سال در اردوگاه اسارت ماند. او پس از جنگ آزاد شد و به ارتش پیوست اما در سال 1946 از خدمت معاف شد. فئودور نائوموف سعی کرد پنهان شود. او به پارتیزانهای بلوروس پیوست و در سال 1943 زخمی شد. مالکو سعی کرد تا به مینسک فرار کند و خود را به نیروهای روس برساند. او به عنوان فرمانده ی تانک تا آخر جنگ به نبرد خود ادامه داد و 16 بار تانکش مورد اصابت قرار گرفت. زمانی که جنگ تمام شد مالکو به فرماندهی یک گروهان تانک رسیده بود. او در آزادی مینسک شرکت داشت و وقتی که وارد شهر شد توانست لاشه ی سوخته ی تانکش را در خیابانهای شهر شناسایی کند. در بهار 1945 نیروهای ضداطلاعات آمریکایی سرگرد رودولف هال را در اطارف روهر دستگیر کردند. او به آمریکایی ها گفت که در تابستان 1941 تقریبا تمامی گروهانش را در حمله ی غافلگیرکننده ی یک دستگاه تی-28 روسی در مینسک از دست داده است. آمریکایی ها بازجویی های او را به روسها دادند اما هیچ کس داستان مالکو و سرگرد هال را باور نمی کرد. تنها در سال 1966 نیکولای پادن این داستان را تأیید کرد و در نتیجه مالکو به مدال درجه ی جنگ میهنی دست یافت. مالکو تی-28 یکی از بهترین تانکهای روسی در مراحل ابتدایی جنگ بود. زره آن از روبرو به 80 میلیمتر و از پهلو و کنار به 40 میلیمتر می رسید. پیکربندی غیرعادی چند برجک یک قبضه توپ 76 میلیمتری و 4 قبضه مسلسل 7.62 میلیمتری را شامل می شد. توپ اصلی می توانست در فاصله ی هزار متری به زرهی به قطر 50 میلیمتر نفوذ کند. موتور آن با توان 500 اسب بخار می توانست به تانک سرعتی برابر با 40 کیلومتر بر ساعت بدهد. تی-28 می توانست به سادگی از خندقها، خاکریزها و دیگر موانع عبور کند. بیسیم تی-28 اجازه می داد تا شعاع 60 کیلومتر ارتباط تانک با نیروهای خودی برقرار بماند. خدمه ی تانک تی-28 به صورت استاندارد 6 نفر بودند. زمانی که جنگ آغاز شد ارتش سرخ در حدود 250 دستگاه تی-28 عملیاتی در اختیار داشت. آخرین نبردی که تی-28 ها در آن شرکت کردند در سال 1944 اتفاق افتاد. رژه ی تانکهای تی-28 در میدان سرخ مسکو در هفتم نوامبر 1939 ترجمه و تلخیص رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1783
- 2 پاسخ ها
-
- 19
-
-
-
- زرهی
- عملیات بارباروسا
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
گاهنامه نآورد ( میلیتاری ) شماره پنج گاهنامه نآورد ( میلیتاری ) شماره پنج
RezaKiani پاسخ داد به MR9 تاپیک در ماهنامه میلیتاری
ای بابا این همه زحمت کشیدید پس چرا صفحاتش عقب جلوئه؟؟ -
چیزی که بیشتر سوال برانگیز بود برای من اینه که هزینه ی این کار تحقیقاتی رو کی پرداخت کرده؟ فقط هزینه تجهیزات رو نمیگم هزینه ی نفرات، مکان، آب ، برق، تلفن و.... خودش سر به آسمون می زنه... چطور یه سازمان شبه نظامی میتونه چنین هزینه هایی رو پرداخت کنه در صورتی که احتمالش هست این هزینه هیچ وقت برنگرده؟
-
بمب افکن استراتژیک فراصوت توپولف-160 بلک جک بمب افکن استراتژیک فراصوت توپولف-160 بلک جک ( Tupolev Tu-160/Blackjack)
RezaKiani پاسخ داد به TANK تاپیک در هجومی و بمب افکن
سلام با 10 ماخ سرعت چطور مانور میکنه؟- 32 پاسخ ها
-
- 1
-
-
- نیروی هوایی
- بمب افکن
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
فالانکس ایرانی سامانه فالانکس بومی (کمند) ، ایده پردازی ، طراحی و تولید (گذشته ، حال و آینده )
RezaKiani پاسخ داد به Aspahbod تاپیک در پدافندهای دریاپایه
دنبال هر سامانه هم که برویم باید بدونیم که اینجا ایرانه و سامانه ها باید حتی الامکان ساده باشه و از پیچیدگی پرهیز کنیم... هر چی پیچیده تر هزینه های تعمیر و نگهداری بیشتر... تازه ممکنه انقدر پیچیده بشه که اوپراتور اشتباه کنه و بزنه باهاش یه ارباس 380 رو بندازه بعد بگه اوا نفهمیدم فک کردم موشک کروزه... این ها رو هم باس در نظر داشت- 118 پاسخ ها
-
- 21
-
-
-
-
- سامانه دفاع نزدیک
- فالانکس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
فالانکس ایرانی سامانه فالانکس بومی (کمند) ، ایده پردازی ، طراحی و تولید (گذشته ، حال و آینده )
RezaKiani پاسخ داد به Aspahbod تاپیک در پدافندهای دریاپایه
اگر قرار هست که به قول شما 50 قبضه بسازیم چرا از اول نریم 50 قبضه رو بخریم؟؟؟؟ صرف نمیکنه که خودمون بسازیم..... مگر با تعداد بالا.... برای همین میگم این طور حرف زدن از تولید بومی بیشتر به درد تبلیغات میخوره- 118 پاسخ ها
-
- 3
-
-
-
- سامانه دفاع نزدیک
- فالانکس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
فالانکس ایرانی سامانه فالانکس بومی (کمند) ، ایده پردازی ، طراحی و تولید (گذشته ، حال و آینده )
RezaKiani پاسخ داد به Aspahbod تاپیک در پدافندهای دریاپایه
هزارتا قبضه... هم میشه روی شناور نصب کرد هم میشه در بعضی موارد برای دفاع بعضی جاهای حساس ازش استفاده کرد... هم میشه صادرش کرد.... هم میشه دادش به متحدین منطقه ای مون... خلاصه کاربرد زیاد داره... رو دستمون نمیمونه برادر درباره ی آلیاژ صد البته الان ما خیلی از آلیاژ ها رو می سازیم ولی ساخت آلیاژ یه حرفه ساخت تمامی قطعات چنین سلاحی یه حرف دیگه س... من فقط آلیاژ رو به عنوان یکی از اشکالات ساخت بومی گفتم... مشکلات دیگه هم زیاده... البته هیچ کدوم غیر قابل حل نیست.. . مدیریت مناسب که باشه همه چیز رو می شه در داخل تولید کرد... انشالله- 118 پاسخ ها
-
- 6
-
-
-
- سامانه دفاع نزدیک
- فالانکس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
فالانکس ایرانی سامانه فالانکس بومی (کمند) ، ایده پردازی ، طراحی و تولید (گذشته ، حال و آینده )
RezaKiani پاسخ داد به Aspahbod تاپیک در پدافندهای دریاپایه
ساختن چنین تسلیحاتی به صورت بومی تنها در صورتی هست که ایران تمامی خط تولید رو از الف تا ها از روسیه بخره با وضعیت فعلی دانش/ تکنولوژی رشته ی متالورژی در ایران بعید هست که این طور سلاح ها با متالهایی که ما میتونیم تولید کنید خیلی جور دربیاد... از داغ شدن لوله ها که بگذریم (حتی اگر فرض کنیم که سیستمهای خنک کننده درست عمل کنند بازهم هم هر فلزی رو نمیشه توی لوله ها به کار گرفت) قطعات متحرک زیادی در این سلاح وجود داره که ساختش در ایران محاله... من فقط یه موردش رو عرض کنم و التماس دعا این لوله ها و متعلقات وابسته به اون در نهایت باید روی یه یاتاقان (بالبرینگ) نصب بشند خود این یاتاقان علاوه بر اینکه از طریق انتقال حرارت از طریق لوله ها بسیار داغ میشه و جنس ش باید طوری باشه که بتونه اون حرارت رو تحمل بکنه و تغییر شکل نده باید نیروها، تنشها، خمشها و انواع فشارهای مختلفی رو که بهش وارد می شه رو هم تحمل بکنه و آسیب نبینه... با توجه به اینکه ما در ایران بلبرینگ تولید نمی کنیم و با توجه به وضعیت تحریمها (که دسترسی به این جور بلبرینگهای خاص رو غیرممکن کرده) تنها راه به دست آوردن ش این هست که دست به دامن خود روسها بشیم... در مورد بقیه قطعات متحرک این گتلینگ هم همین موارد صادقه البته من با مونتاژ یا خرید خط تولید چنین سلاحی نه تنها مخالف نیستم بلکه حتی اون رو واجب می دونم که چنین تکنولوژی هایی حتما توسط صنایع نظامی خرید بشه... ولی با این شرایط بحث تولید بومی بیشتر به درد تبلیغات می خوره و خوش کردن دل ملت- 118 پاسخ ها
-
- 11
-
-
-
- سامانه دفاع نزدیک
- فالانکس
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اتحاد جماهیر شوروی [سابق] علاقه ی زیادی به دادن پزهای بشردوستانه داشت. از میان این پزها یکی هم برنامه ی بین المللی روسها برای استفاده "صلح آمیز" از امکانات فضایی شان در راستای خدمت به کشورهای دوست و برادر بود. این برنامه ،با نام دهان پرکن "اینترکاسموس" قرار بود تا به اقمار ابرقدرت شرق در زمینه ی پروازهای سرنشین دار و بدون سرنشین کمک کند. البته چندان دور از ذهن نیست که روسها بیشتر اهداف سیاسی را از اجرای این برنامه مد نظر داشتند تا اهداف علمی یا انسان دوستانه. برنامه ی اینترکاسموس کشورهایی چون کشورهای عضو پیمان ورشو و رژیمهای کمونیستی افغانستان، کوبا، مغولستان و ویتنام را هدف قرار داده بود. علاوه بر کشورهایی که رسما نظام کمونیستی نداشتند بعضی از دوستان شوروی مانند هند، سوریه و حتی فرانسه نیز به برنامه ی اینترکاسموس پیوستند. اولین پرواز بدون سرنشین اینترکاسموس در سال 1967 و اولین پرواز سرنشین دار اینترکاسموس در سال 1978 روی دادند. تا سال 1988 روسها 14 نفر فضانورد از کشورهای مختلف را به فضا فرستادند. اولین فضانورد غیرآمریکایی و غیر روسی در تاریخ فضانوردی، ولادیمیر ریمک از چکسلواکی [سابق] بود. اولین سیاه پوست و هچنین اولین آسیایی نیز توسط همین برنامه به فضا رفتند. از میان کشورهای درگیر این برنامه تنها بلغارستان بود که توانست 2 نفر را راهی مدار زمین کند. فضانورد فرانسه نیز 2 بار به فضا فرستاده شد. در زیر فهرستی از فضانوردان برنامه ی اینتر کاسموس و تاریخ اعزام آنها را مشاهده می کنید: ردیف نام کشور تاریخ 1 ولادیمیر ریمک چکسلواکی[سابق] 2 مارس 1978 2 میروسلاو هرمازوسکی لهستان 27 ژوئن 1978 3 زیگموند جان آلمان شرقی[سابق] 26 آگوست 1978 4 گئورگی ایوانف بلغارستان 10 آوریل 1979 5 برتالان فارکاس مجارستان 26 می 1980 6 توآن فام ویتنام 23 جولای 1980 7 آرنالدو تامیاو مندز کوبا 18 سپتامبر 1980 8 جودرمیدین گوراچا مغولستان 23 مارس 1981 9 دیمیترو پروناریو رومانی 14 می 1981 10 ژان-لو چرتین فرانسه 14 می 1981 11 راکش شارما هندوستان 2 آوریل 1984 12 محمداحمد فارس سوریه 22 جولای 1987 13 آلکساندر آلکساندروف بلغارستان 6 جولای 1988 14 عبدالاحد مهمند افغانستان 29 آگوست 1988 15 ژان-لو چرتین فرانسه 26 نوامبر 1988 منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/category/65
-
آدم یاد اون تفنگی می افته که استاد رائفی پور خودش داده بود براش طراحی کرده بودن
-
نیکولای فیدروویچ واتوتین نیکولای فیدروویچ واتوتین
RezaKiani افزود یک موضوع در عملیات های نظامی خارجی
قبل از جنگ نیکولای فیدروویچ واتوتین در دهکده ای در نزدیکی بلگورود اوبلاست امروزی و در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. او در سال 1920 به ارتش سرخ ملحق و وارد جنگ با پارتیزانهای اوکراینی شد. یک سال بعد او به حزب کمونیست پیوست. در سال 1926 واتوتین به آکادمی نظامی فرونژه رفت و تا یک دهه به مطالعه ی نظامی گری پرداخت. با آغاز تصفیه ی بزرگ استالینی در سال 1937 و کنار گذاشته شدن بسیاری از فرماندهان ارتش سرخ، راه برای پیشرفت واتوتین بازشد و او به فرماندهی ستاد منطقه ی نظامی کیف منصوب شد. واتوتین فعالیتهای نظامی خود را با فعالیتهای سیاسی اش به خوبی در هم آمیخته بود. در روز 23 آگوست سال 1939 با امضای معاهده ی مخفی مولوتوف- ریبن تروپ بین روسیه ی کمونیستی و آلمان نازی این دو قدرت تصمیم گرفتند تا اروپای شرقی و مرکزی را بین خود تقسیم کنند. پس از حمله ی آلمان به لهستان استالین تصمیم گرفت که از شرق وارد لهستان شود و در نتیجه واتوتین در میان برنامه ریزان اشغال لهستان قرارگرفت. او در طی عملیات اشغال لهستان به عنوان رئیس ستاد گروه ارتش جنوب خدمت می کرد. تقسیم لهستان بین آلمان هیتلری و روسیه ی شوروی واتوتین در مرحله ی بعدی تقسیم اروپا در سال 1940 و تحت فرمان گئورگی ژوکوف ،فرمانده ی معروف ارتش سرخ، بسارابیا را از رومانی گرفت. به عنوان پاداش برای این عملیات بدون خون ریزی واتوتین به درجه ی سپهبدی ارتقاء یافت و به ستاد کل ارتش سرخ راه یافت. به هرحال مشکل اصلی واتوتین این بود که تجربیات رزمی اندکی داشت و دانش وی درباره ی عملیات رزمی و استراتژی بیشتر نظری بود تا عملی. تقسیم رومانی بین آلمان و شوروی بر اساس عهدنامه مولوتوف-ریبن تروپ عملیات بارباروسا اما ماه عسل بین احزاب نازی و کمونیست چندان هم دیرپا نبود و دست آخر هیتلر به خاطر عدم اطمینان به استالین تصمیم گرفت که در حمله به دشمن پیش دستی کند. این چنین بود که عملیات بارباروسا در روز 22 ژوئن 1941 کلید خورد. در روز 30ام ژوئن 1941 واتوتین به ریاست ستاد جبهه ی شمال غربی تحت فرمان کوزنتسوف منصوب شد. او در این سمت توانست توانایی هایش را بهتر از قبل نمایش دهد. واتوتین شخصیت خاصی داشت و عمدتا در پی این نبود که موفقیتهایش به رخ بالادستی ها بکشد بلکه بیشتر تمایل داشت تا زیردستان با کفایتش را تشخیص داده و آنها را در سلسله مراتب نظامی بالابکشد. خصوصیت اخلاقی دیگر او بی پروائی اش بود. زمانی که در ابتدای جنگ بیشتر افسران عالیرتبه ی ارتش سرخ واحدهایشان از هم گسیخته بود و میل به دفاع داشتند او به دنبال فرصتی برای عملیات تهاجمی می گشت. جبهه ی شمال غربی وظیفه ی حفاظت از لنینگراد را برعهده داشت و از 3 ارتش تشکیل شده بود. این جبهه توسط گروه ارتش[ii] شمال ورماخت و لشکرهای پانزر پیشتاز فون مانشتاین تهدید می شد. واتوتین فرماندهی مدافعین روسی در جنوب نوگورود را برعهده گرفت و آنها را برای تهاجم آماده کرد. او سعی کرد تا یکی از واحدهای بزرگ آلمانی را محاصره کند. ضدحمله ی واتوتین مانشتاین را غافلگیرکرد و او را وادار کرد تا مواضع دفاعی بگیرد. گروه ارتش شمال ناچار شد تا تجدید سازمان کند تا بتواند جلوی تهاجم واتوتین را بگیرد. در اثر ضدحمله ی واتوتین ورماخت فرصت حمله در تابستان را از دست داد در حالیکه روسها فرصت پیدا کردند تا خطوط دفاعی اطراف لنینگراد را بیشتر تقویت کنند. همین ناکامی ورماخت در تصرف لنینگراد یکی از مشکلات کلیدی استراتژی آلمانها در مرحله ی اول جنگ شد و آنها را از برنامه های زمان بندی شده شان عقب انداخت. از سوی دیگر، نتایج عملی آنی ضدحمله ی واتوتین کمتر راضی کننده بود. او ظرفیت نیروهایش را بیشتر از حد برآورد و در نتیجه اهداف جاه طلبانه ای برای آنها تعیین کرد، درحالیکه هماهنگی بین نیروهای روسی و هدایت آنها در طی عملیات بسیار ضعیف بود. به علاوه او زمین سخت منطقه را ،که دفاع آلمانها را تسهیل کرده بود، در برنامه ریزی خود برای حمله به حساب نیاورده بود. بی کفایتی افسران زیردستش ،که بازماندگان بی خاصیت تصفیه ی بزرگ بودند، مشکلات واتوتین را بیش از بیش ساخته بود. تنها استثناء در میان آنها حمله ی درخشان یک سرهنگ گمنام به نام ایوان چرنیاخوفسکی ،فرمانده ی لشکر 28ام زرهی، بود. بعدتر علائق مشترک این دو فرمانده را به دوستانی نزدیک تبدیل کرد. عملیات بارباروسا-ضدحمله ی نیمه تمام واتوتین با فلش آبی نشان داده شده است. نبرد مسکو در طی تهاجم زمستانی روسها در سال 1942 و نبرد مسکو نیروهای واتوتین برای اولین بار از آغاز جنگ نزدیک بود که 2 سپاه آلمانی را محاصره کنند و به دام اندازند. ارتشهای آلمانی و روسی استعدادی یکسان داشتند. در طی نبرد، واتوتین از تاکتیکهای ابتکاری بهره می گرفت در حالیکه پاسخ آلمانها مبتنی بر تاکتیکهای متعارف بود. ارتش سرخ ،عمدتا به خاطر ضعف نیروی هوایی، قادر به شکستن دفاع آلمانها نبود. در آوریل 1942 واتوتین توانست در نهایت رخنه ای در خطوط آلمانها ایجاد کند. ورماخت از فرار نیروهایش از حلقه ی محاصره نتیجه ای اشتباه برداشت کرد: نیروهای تحت محاصره می توانند با توسل به پشتیبانی هوایی دربرابر محاصره ی روسها مقاومت کنند تا نیروهای کمکی از راه برسند. این نتیجه گیری غلط بعدتر منجر به فاجعه ی استالینگراد گردید. ورونژه و استالینگراد تصویر رسمی از واتوتین از ابتدای ماه می تا جولای 1942 واتوتین به صورت موقت به ریاست ستادکل ارتش سرخ رسید. در طی عملیات بلو ورماخت به سمت ورونژه هجوم آورد. آنها قصد داشتند با نفوذ در ورونژه از پشت جبهه ی جنوبی و جبهه ی جنوب غربی ،به فرماندهی واتوتین، در بیایند. در روز اول جولای استالین واتوتین را به عنوان فرمانده ی عالی مسئول جبهه ی بریانسک ،جبهه ی ورونژه ی بعدی، منصوب کرد. عملیات بلو تهاجم آلمان به سمت قفقاز در طی تهاجم ورماخت به سمت استالینگراد واتوتین دوباره با چرنیاخوفسکی ،اینبار به عنوان فرمانده ی سپاه 18 ام زرهی، برخورد کرد. زمانی که نیروهای چرنیاخوفسکی با قطار وارد کارزار شدند آلمانها در شرف شکستن خطوط دفاعی روسها بودند. او یکی از تیپهایش را از قطار پیاده کرد و بدون اینکه منتظر بقیه ی نیروهایش بماند با همان تیپ به قلب آلمانها زد و آنها را عقب راند. با این پیروزی واتوتین از استالین در خواست کرد تا چرنیاخوفسکی را به فرماندهی ارتش 60 ام بگمارد. استالین به خاطر سن کم چرنیاخوفسکی با درخواست واتوتین مخالفت کرد اما در نهایت واتوتین او را قانع کرد که این پست را به چرنیاخوفسکی بدهد. اگرچه در نهایت ورماخت ورونژه را از دست روسها خارج کرد اما نتوانست جبهه ی تحت فرمان واتوتین را بشکافد. پس از آن، آلمانها نقشه ی اولیه ی خود را رها کردند و به سمت استالینگراد چرخیدند. در روز 22 اکتبر واتوتین جبهه ی ورونژه را واگذار کرد و به فرماندهی جبهه ی تازه تأسیس جنوب غرب برگزیده شد و در نبرد استالینگراد نقشی حساس برعهده گرفت. پس از کامل شدن حلقه ی محاصره بر گرد ارتش ششم و به دام افتادن آنها در استالینگراد هیتلر تصمیم گرفت با یک حمله ی برق آسا حلقه ی محاصره را شکافته و ارتش فون پاولوس را نجات دهد. گروه ارتش دون[iii] تحت فرمان فون مانشتاین برای اجرای این حمله انتخاب شد ولی نیروهای تحت امر واتوتین در نهایت عملیات نجات ارتش ششم توسط مانشتاین را ناکام گذاشتند. در دسامبر 1942 نیروهای تحت فرمان او در جهت کامل کردن محاصره ی ارتش ششم فون پاولوس در استالینگراد دو سوم نیروهای ارتش هشتم ایتالیا را در شمال استالنیگراد از بین بردند. مانشتاین هیچ گاه نتوانست با فون پاولوس دست به دست بدهد. اندکی بعد استالینگراد سقوط کرد و باقیمانده ی ارتش ششم به اسارت روسها درآمدند. خارکوف و کورسک در ژانویه 1943 جبهه ی جنوب غرب تحت فرمان واتوتین آلمانها را از شرق اوکراین عقب زد. با تکیه بر این موفقیت ژنرال فیلیپ گولیکوف ،فرمانده ی جبهه ی ورونژ، توانست شهر خارکوف را آزادکند. گولیکوف نیروهایش را بیش از حد باز کرد و با استفاده از تمامی نیروهای در دسترس به تغییرات استراتژیک توجهی نشان نداد. حملات روسها سبب شد تا استعداد نیروهایشان کاهش بیابد و حتی نفرات بعضی از لشکرهای پیاده ی روس به 1500 نفر کاهش بیابد. از سوی دیگر عدم هماهنگی بین واحدهای روسی باعث شد که بین آنها شکافهایی ایجاد شود. این شکافها به خوبی توسط فون مانشتاین رصد شد و در نتیجه او در فوریه 1943 با استفاده از نیروهایی که از قفقاز رها شده بودند یک حمله ی غافلگیرکننده را در جنوب خارکوف سازماندهی کرد. او با 70 هزار نفر نیروی تحت فرمانش به قلب نیروهای روسی ،شامل جبهه های ورونژ، بریانسک، جنوب غرب و مرکز با استعدادی 5 برابر نیروهایش، زد. مانشتاین طلایه داران گولیکوف را در خارکوف محاصره کرد و شهر را از دست روسها خارج کرد. شاهکار درخشان فون مانشتیان سبب شد ارتش سرخ 90 هزار نفر کشته و زخمی برجای بگذارد. چند روز پس از سقوط خارکوف مانشتاین توانست شهر بلگورود را نیز از دست روسها خارج کند. استالین گولیکوف را از فرماندهی عزل کرد اما افتضاح واتوتین را نادیده گرفت و او را به درجه ی ارتشبدی ارتقاء داد. شاهکار مانشتاین، نبرد سوم خارکوف در روز 28 مارس 1943 واتوتین فرماندهی جبهه ی ورونژ را برعهده گرفت و برای نبرد کورسک آماده شد. حمله ی آلمانها به صورت گاز انبری با دو بازو طراحی شده بود که از جنوب و شمال کورسک می گذشتند و قرار بود تا با شکافتن جبهه ی ورونژ و جبهه ی مرکزی (تحت فرمان روکوسوفسکی) نیروهای روسی را در اطراف شهر کورسک به دام اندازد. چند روزی نگذشته بود که این نبرد به صورت بزرگترین نبرد تانکها در طول تاریخ درآمد. واتوتین در این نبرد فرماندهی 6 ارتش و چند واحد مستقل را بر عهده داشت و در برابر 3 سپاه از ارتش چهارم هوت و 1 سپاه از ارتش کمپفت صف آرایی کرده بود. چنگال جنوبی ورماخت با مقاومت سرسختانه ی واتوتین روبروشد. در این نبرد او توانست حملات آلمان را پس زده و بلافاصله به تهاجم بپردازد. در روز سوم جولای و پس از فرونشستن حملات آلمانها بلافاصله واتوتین از لاک دفاعی خارج شد و با سرعت نفوذ عمیقی را در شکاف بین ارتش چهارم پانزر و گروه ارتش کمپف ایجادکرد. در نتیجه ی این عملیات کنترل شهرهای بلگورود و خارکوف دوباره به دست روسها افتاد. ضدحمله ی واتوتین پس از بزرگترین نبرد زرهی تاریخ در پروخورووکا(پیکانهای قرمز رنگ) کیف و محاصره ی کورسان تاکنون واتوتین در اشتیاق بازپسگیری کیف بود. او نیروهایش را جمع کرد و با یک حمله ی غافلگیرکننده به مانشتاین توانست در روز 6 نوامبر 1943 کیف را آزاد کند. او به صورتی عمیق در مواضع آلمانها نفوذ کرد. هنگامی که واتوتین نیروهایش را بیش از حد بازکرد مانشتاین با ضدحمله ی سپاه پانزر 68 ام واکنش نشان داد. در نبرد رادومیشل (6-15 نوامبر) و ملنی پاکت (16-23 دسامبر) مانشتاین با موفقیت زمینهای از دست داده را بازپس گرفت و تلفات زیادی را بر ارتش سرخ وارد کرد. در ماه ژانویه 1944 نیروهای تحت فرمان واتوتین به همراه جبهه ی دوم اکراین ،تحت فرمان کونف، یک عملیات محاصره ای را در کورسان انجام دادند. اگرچه واتوتین دیرتر وارد نبرد شد و ارتش 6 ام زرهی او تازه تأسیس بود اما توانست به غافلگیری دست پیداکند و تانکهایش توانستند در عمق خطوط دفاعی آلمان رخنه کنند. در روز سوم فوریه تانکهای واتوتین با طلایه داران کونف دست به دست هم دادند و 56000 سرباز آلمانی را در محاصره گرفتند. 2 هفته بعد مقاومت آلمانها در هم شکسته شد و بسیاری از سربازان آلمانی اسیرشده یا فرار کردند. مرگ در روز 28 فوریه 1944 واتوتین واحدهایش را برای حمله به اسلاووتا آماده می کرد که توسط پارتیزانهای اوکراینی مورد حمله قرارگرفت. 6 هفته بعد واتوتین در بیمارستانی در کیف از پای درآمد. شاید اگر واتوتین تا آخر جنگ زنده مانده بود فرصت این را پیدا می کرد که در رژه ی پیروزی ارتش سرخ در کنار مارشال ژوکوف اسب براند. میراث واتوتین بر دیدگاه های ارتش سرخ در زمینه های طراحی، عملیات و تاکتیک تأثیری شگرف گذاشت. مورخان غربی سالها پس از پایان جنگ سرد او را به عنوان یکی از خلاق ترین فرماندهان جنگ جهانی دوم به رسمیت شناختند. - جبهه معادل روسی یک گروه ارتش در ورماخت است و به طور متوسط شامل 3 تا 4 ارتش می باشد و بین 400 هزار تا یک میلیون نفر استعداد دارد. [ii] - در زمان آغاز عملیات بارباروسا ورماخت دارای 3 گروه ارتش شمالی، مرکزی و جنوبی بود. گروه ارتش شمالی به سمت جمهوری های بالتیک و نهایتا لنینگراد حرکت می کرد. گروه ارتش مرکزی در پی اشغال مسکو بود و گروه ارتش جنوبی به سمت قفقاز و چاه های نفت باکو هدف گیری شده بود. [iii] - به استعداد حدود 50 هزار نفر و 250 دستگاه تانک -
دریاسالار یی سان-سین آیا بزرگترین فرمانده ی نظامی تاریخ یک دریاسالار ناشناس کره ای بود؟
RezaKiani افزود یک موضوع در تاریخ دریایی جهان
1 آوریل 2019 بیلی مونکور مترجم رضا کیانی موحد دریاسالار یی سان-سین یک قهرمان ملی شناخته شده در کره است، اما اغلب در غرب مورد غفلت قرار گرفته است. با این حال ، بسیاری از مورخان او را در همان سطح هوراشیو نلسون و بهترین دریاسالاران تاریخ جهان قرار می دهند. معروف است که وی هرگز یک نبرد و حتی یک کشتی را از دست نداد. از سهم انقلابی وی در جنگهای دریایی و مهارتهای قابل توجه او نباید غافل شد. یی به عنوان یک دریانورد، در موارد متعددی موفق به غلبه بر نیروهای برتر از نیروهای خود شد، از جمله در یک نبرد بر نیرویی غلبه کرد که در آن دشمنش حداقل برتری 20 بر یک نسبت به نیروهای خودی داشت. (توجه: طبق کنوانسیون های نامگذاری شرق آسیا نام خانوادگی قبل از نام شخص آمده است. یی نام خانوادگی است.) ظهور یک افسانه علی رغم وضعیت افسانه ای یی در کره، شروع فعالیت نظامی وی امیدوار کننده نبود. در حقیقت، او تا 34 سالگی نظامی نشد و عنوان پیرترین افسر را در ارتش بدست آورد. بخشی از آن به این دلیل بود که یی در اولین تلاش خود برای ورود به ارتش از اسب افتاد و پایش شکست و در نتیجه در امتحان ورودی ارتش کره شکست خورد. با این حال ، او امتحان دوم خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. یی نخستین بار در ارتش علیه گروهی از افراد متجاوز بنام ژورچن وارد عمل شد. یی آنها را به جنگیدن تطمیع کرد و در هم کوبید. یی رهبر آنها را به اسارت گرفت و اعدام كرد، سپس به مبارزه علیه کسانی كه باقی مانده بودند ادامه داد. با این حال، او در ارتش سلسله جوزن چندین رقیب داشت و یی یکی از افسرانی بود که توسط مافوق های حسود خود نادیده گرفته شدند. یی پس از اینکه به دروغ متهم به ترک خدمت در زمان نبرد شد، رتبه خود را از دست داد. با این حال ، او هنوز همپیمانان خود را داشت و به زودی به عنوان فرمانده آکادمی آموزش نظامی منصوب شد. در آن زمان مشخص شده بود که ژاپن برای اشغال کره نقشه هایی در سر دارد و یی از پست جدید خود برای ساخت نیروی دریایی منطقه ای استفاده کرده است. در این زمان بود که یی با خلق یک نوع انقلابی جدید از کشتیهای نظامی، خلاقیت خود را نشان داد. کشتی لاک پشتی یکی از برجسته ترین دستاوردهای دریاسالار یی، که به نوبه خود بسیاری از موفقیتهای بعدی او را ممکن کرد، اختراع کشتی لاک پشتی بود. کشتی لاک پشتی نام خود را از سپر فلزی روی عرشه ی خود می گیرد که برخلاف عرشه های باز کشتی های دیگر در آن زمان بود. این پوشش محافظت بسیار خوبی در برابر سلاح های آتشین و پرتابه ها بود. بیشتر مورخان معتقدند که کشتی لاک پشتی نخستین کشتی زرهی بوده و برخی آن را اولین کشتی زرهپوش می دانند. سلاح اصلی آن شامل توپ، سر اژدهای نصب شده بر روی سینه ی کشتی که می توانستند آن را برای نصب سلاح های مختلف استفاده کنند و همچنین نیزه هایی در بالای سپر فلزی کشتی بودند. توپ ها از آنجا که ژاپنی ها به طور کلی از توپ های زیادی در کشتی های خود استفاده نمی کردند، بسیار تأثیرگذار بودند. سر اژدها در ابتدا فقط برای ایجاد رعب و وحشت در دشمن در نظر گرفته شده بود، اما یی خیلی زود فهمید که می تواند سلاح های مختلفی را در آن نصب کند. می توان از آن برای نصب توپ های ساده استفاده کرد، یا سلاح های دودزا و حتی سلاح های آتش افکن. سرانجام ، نیزه های فلزی که نصب شده بر روی عرشه، سوار شدن سربازان دشمن به کشتی را تقریبا غیرممکن کرده بود. این یک غافلگیری در حمله و دفاع بود. حمله ی ژاپن ژاپن درست پس از گذشت یک سال از رسیدن یی به مقام جدیدش، حمله به کره را آغاز کرد. یی پیش از این هرگز فرماندهی یک کشتی را برعهده نگرفته بود، اما در چهار ماه اول جنگ 11 نبرد نیروی دریایی را با پیروزی پشت سر گذاشت. اولین نبرد دریایی وی نبرد اوکپو بود که او و یک فرمانده دیگر ، وون جیون ، 26 کشتی ژاپنی را نابود کردند و در حالی که فقط سه نفر کره ای زخمی شدند. یی بزودی کشتی های ژاپنی دیگر را نیز در منطقه تعقیب و را نابود کرد. ژاپنی ها هنگام ورود وی به منطقه، غالباً از ترس کشتی های خود را ترک می کردند و آنها را نابود می کردند. تویوتومی هیده یوشی، رهبر نظامی ژاپن، با افزایش استعداد نیروی دریایی خود به 1700 فروند کشتی به کره ای ها پاسخ داد. با این حال، یی مزایای بسیاری داشت. اول اینکه، او اطمینان داد كه مردانش به خوبی آموزش دیده اند. دوم، او مناطق ساحلی را که نبردها به خوبی در جریان بود می شناخت و توانست از جزر و مد و تنگه ها به نفع خودش سود ببرد. سوم، تواناییهای رهبری طبیعی وی باعث الهام بخش مردان او شد. سرانجام، یی کشتی های لاک پشت خود را داشت. متأسفانه، جنگ برای کره در زمین به خوبی پیش نمی رفت. ژاپنی ها قادر بودند از مکانهایی دور از موقعیت دریاسالار یی پیدا شوند و بخش اعظمی از کره، از جمله سئول ، را به تصرف خود درآوردند. با این حال، کره ای ها با سلسله ی مینگ در چین متحد شدند که به عوض شدن مسیر جنگ در خشکی کمک کرد. چهار حمله را متوقف کنید ژاپنی ها سه عملیات دریایی دیگر را در سال 1592 به راه انداختند. یی قلاده ی کشتی های لاک پشت خود را در طول عملیات دوم بازکرد. کشتی لاک پشتی ابتدا در نبرد ساچئون دیده شد که در آن نبرد نیروهای یی کل ناوگان ژاپنی را نابود کردند در حالی که تنها 5 نفر از کره ای ها زخمی شدند. با این حال ، یکی از این زخمی ها خود یی بود که از شانه زخمی شد هرچند که نجات یافت. دریاسالار یی در اواخر سال 1592 حداقل در 15 نبرد پیروز شده بود و هر 4 عملیات دریایی ژاپنی ها را عقیم گذاشته بود. ژاپن از کره عقب نشینی کرد. با این حال ، آنها به مدت طولانی منتظر نماندند. در این میان ، دریاسالار یی با مشکلات سیاسی برخورد کرد. ژاپنی ها تصمیم گرفتند از رقابت های دربار كره استفاده كنند و یكی از مردانشان، یك مأمور دوجانبه به نام یوشیرا را برای خرابكردن شهرت یی به کره فرستادند. یوشیرا اطلاعات غلطی به رهبران كره داد و آنها را متقاعد كرد كه یی را به منطقه ای بفرستند كه یی می دانست برای کشتی هایش خیانت آمیز است. یی به هر چیزی که جاسوسان ادعا می کردند مشکوک بودند، اما اگرچه غریزه ی او درست بود ، اما او به دستور مخالفان سیاسی خود به دلیل نافرمانی از دستورات دستگیر، تنزل رتبه و تقریباً تا مرگ شکنجه شد. متحدان وی سرانجام وی را آزاد کردند. در این میان ، ژاپن با آگاهی از اینکه یی از چرخه ی فرماندهی حذف شده تهاجم جدیدی را آغاز کرد. قهرمان کره ون جیون اندکی پس از به دست گرفتن فرماندهی نیروی دریایی در نبرد فاجعه آمیز چیلچئولیانگکشته شد. یی بار دیگر دریادار و مسئول باقیمانده ی ناوگان کره شامل 13 فروند کشتی شد. دریاسالار یی، به ظاهر به دلیل ناکامی وون یون معذب بود و خود را برای آخرین نبرد آماده کردد. با این حال، او تصمیم گرفت تا آنجا که ممکن است ژاپنی های زیادی را با خود غرق کند. وی در تنگه میونگ ریانگ موضع گرفت، زیرا آنجا تنگ بود، جریان آبی قدرتمند و مطلوبی داشت، در سایه ی کوههای اطراف احاطه شده بود، و گردابهایی خائنانه داشت. نبرد از اوایل صبح شروع شد که جریان آب به سمت شمال بود. حدود 330 فروند کشتی جنگی ژاپنی به 13 فروند کشتی یی حمله کردند. در واقعیت، نبرد به عنوان 330 در مقابل یک آغاز شد ، زیرا تنها دریاسالار یی به اندازه کافی جسور بود تا کشتی خود را به سمت ژاپنی ها پیش براند. او می دانست که از دو مزیت برخوردار است: توپ های بی شماری (که ژاپنی ها در آن زمان به ندرت از آنها استفاده می کردند) و کماندارانش. در مقابل ، کشتی های ژاپنی برای تصادف با سینه ی کشتی طراحی شده بودند. همانطور که کشتی سرفرماندهی کره ژاپنی ها را از راه دور بمباران می کرد، کشتی های دیگر ناوگان کره دل و جرأت پیدا کردند و به آرامی به او پیوستند. با قرار گرفتن ژاپنی ها در میانه ی تنگه، جریان آب به سمت جنوب تغییر کرد. در نتیجه، کشتی های متراکم ژاپنی شروع کردن به تصادم با یکدیگر کردند. کشتی های ژاپنی هدف آسانی برای توپ های کره ای ها بودند. ملوانان ژاپنی شروع به پریدن کشتی کردند اما در جریان قوی آب غرق شدند. در پایان روز ، ژاپنی ها نیمی از مردان و 30 فروند از کشتی هایشان را از دست داده بودند. برخی مورخان معاصر بر این باورند که تلفات کشتی های ژاپنی حتی بیشتر از این بوده است. دریاسالار یی حدود ده نفر تلفات داشت و حتی یک فروند کشتی هم از دست نداد. نبرد نهایی در دسامبر 1598، ژاپنی ها ناوگان دیگری را به کره فرستادند، این بار به سمت نوریانگ. نبرد نوریانگ نبرد نهایی دریاسالار یی است. در این زمان نیروی دریایی امپراطوری مینگ برای کمک به کره ای ها سررسید. مینگ 6 فروند کشتی جنگی و 57 فروند ناوچه به صحنه آورد. کره ای ها 82 فروند از کشتی های جنگی معمول خود را به همراه سه کشتی لاک پشتی به همراه داشتند. وقتی که کره ای ها بار دیگر از تنگه ها به نفع خود استفاده کردند ژاپنی ها بار دیگر عقب نشینی کردند. دریاسالار یی دستور داد تا برای از بین بردن ناوگان دشمن آنها را تعیقب کنند. با این حال، این تعاقب به قیمت زیادی حاصل شد و دریاسالار یی در طی نبرد به طرز مهلکی از شانه زخمی شد. آخرین دستورات دریاسالار این بود كه برادرزاده اش، یی وان، زره او را بپوشد و طبل جنگی را به صدا درآورد. با جعل هویت دریاسالار یی توسط یی وان او می دانست که می تواند روحیه افرادش را بالا نگه دارد. این تعاقب بسیار موفقیت آمیز بود و ناوگان مشترک کره و چین در حدود 200 فروند کشتی ژاپنی را منهدم کرد. کره ای ها بار دیگر هیچ کشتی ای را از دست ندادند. میراث پس از مرگ یی، کره ای ها در همه جا آشفته حال شدند. زیارتگاههای زیادی به احترام وی در سراسر کشور ساخته شد و وی در کنار پدرش با احترام دفن شد. خوشبختانه برای کره ای ها این نبرد پایان جنگ بود و کره نجات یافت. امروزه موارد مشترک زیادی در کره ی شمالی و جنوبی وجود ندارد اما تکریم یاد دریاسالار یی سان-سین یکی از آنهاست. عنوان دریاسالار یی در حال حاضر سومین رتبه ی برتر در ارتش کره ی جنوبی است و کره ی شمالی هم یک مدال افتخار به نام او دارد. خیابان های بی شماری به نام او وجود دارد، بناهای تاریخی زیادی وقف او شده، یک کلاس ناوشکن به نام او نامگذاری شده و یک سکه کره جنوبی با تصویر او ضرب شده است. او اخیراً در فیلم کره ای The Admiral: Roaringدر سال 2014 به تصویر کشیده شد. با این حال، این فیلم هرگز به انگلیسی ترجمه نشد (طعنه آمیز آنکه یک نسخه ی ژاپنی از آن وجود دارد)، و افسانه او هنوز هم تا حد زیادی در غرب نادیده گرفته می شود. امیدوارم با گسترش افسانه او این امر تغییر کند. مترجم رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/2080 -
تاپیک جامع موشک ضدتشعشع agm-45 شرایک تاپیک جامع موشک ضدتشعشع AGM-45 شرایک (shrike)
RezaKiani افزود یک موضوع در موشکهای هوا به سطح
تاریخچه "وایلدویزل" یا "راسوی وحشی" گونه ای از هواپیماهای ضربتی بود که در زمان جنگ ویتنام توسعه یافت. با توسعه موشکهای "سام" توسط شوروی سابق و استفاده گسترده ویتنام شمالی از این موشکها، لازم بود که قبل از تهاجم به اهداف زمینی یک یا چند هواپیما وارد حریم هوایی هدف شده و موشکهای سام اطراف هدف را از دور خارج کنند. این گونه بود که دیگر هواپیماهای ضربتی می توانستند با خیال راحت به اداف خود نزدیک شده و آنها را درهم بکوبند. این وظیفه ابتدا برعهده جنگنده های "اف105" گذاشته شد و درحقیقت این جنگنده اولین وایلدویزل به شمارمی آید. پس از اینکه جنگنده-بمب افکن "فانتوم" توانایی های رزمی خود را درجنگ ویتنام به اثبات رساند این وظیفه برعهده فانتوم ها گذاشته شد. وایلدویزل ها برای انجام ماموریت خود به گونه ای از موشکها متکی بودند که بتوانند امواج رادارهای زمینی دشمن را دریافت کرده و موشک را به سمت آنتن رادار دشمن هدایت کنند. امروزه این موشکها را "موشک ضدتشعشع" می نامیم و موشک "شرایک" اولین نوع از این موشکها است. موشک ضدتشعشع شرایک اولین بار در سال 1963 و با استفاده از بدنه موشکهای اسپارو ساخته شد. این موشک برای اولین بار در جنگ ویتنام و به وسیله نیروی دریایی ایالات متحده بکارگرفته شد. در سال 1965 شرایک بر روی هواپیماهای "اسکای هاوک" نیروی دریایی نصب شد و پس از آن نیروی هوایی تصمیم گرفت تا آن را بر روی اف105 وایلدویزل و فانتوم نصب کند. گرچه برد موشک به صورت اسمی از برد موشکهای "سام 2" ویتنامی ها کمتر بود اما استفاده از شرایک مزیتهای بسیار بیشتری بر استفاده از راکت و بمبهای پرتاب شده از هواپیماهای "سوپرسابر" داشت. شرایک عموما در فاصله 25 کیلومتر دشمن و در زاویه 30 درجه بالای افق پرتاب می شود و در حدود 50 ثانیه طول می کشد تا به هدف اصابت کند. موشک ضدتشعشع "استاندارد" نسبت به شرایک مزیتهای زیادی داشت. این موشک سرعت بیشتر و برد بیشتری داشت و می توان آن را کاملا بر فراز هدف رها کرد. با این وجود، موشک استاندارد نتوانست شرایک را از میدان بدرکند چرا که قیمت هر فروند موشک استاندارد 200000 دلار و قیمت هر فروند شرایک تنها 7000 دلار بود. اف 105 ها ترکیبی از هر دو موشک را حمل می کردند. درصد موفقیت شرایک در جنگ ویتنام در حدود 25 درصد بود. در جنگ 1973 اعراب-اسرائیل این موشک یکی از موشکهایی بود که توسط آمریکا برای اسرائیل فرستاده شد. نیروی هوایی اسرائیل بهدلیل استفاده گسترده مصر از موشکهای سام در مرحله اول جنگ و در اطراف کانال سوئز تلفات سختی را متحمل شد و موشکی مانند شرایک یکی از نیازهای اساسی این نیرو در جنگ بود. اینگونه بود که نیروی هوایی اسرائیل پس از آمریکا به بزرگترین کاربرد شرایک تبدیل شد. اگرچه به صورت رسمی این موشک به خدمت نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا درنیامد اما در طی جنگ فالکلند تعدادی از آنها به بریتانیا تحویل داده شد. این موشکها بر روی بمب افکنهای استراتژیک "ولکان" بسته شدند تا در طی عملیات بمباران فرودگاه جزیره استنلی از آنها استفاده شود. هدف اصلی یک ایستگاه رادار 3 بعدی "آ ان/ تی پی اس 43" ساخت شرکت وستینگهاوس بود که توسط نیروی هوایی آرژانتین برای مراقبت از فضای منطقه بکارمی رفت. آرژانتینی ها از تحویل شرایک به بریتانیا آگاه شده بودند و هنگام حمله ولکانها به سادگی رادار را خاموش کردند. این رادار تا انتهای درگیریها سالم باقی ماند. به هرحال شرایک ها توانستند 2 رادار کنترل آتش دیگر را هدف قراردهند. این تجربه باعث شد تا نسل بعدی موشکهای ضدتشعشع به گونه ای ساخته شوند که بتوانند محل رادار را به یاد داشته باشند. آمریکا موشکهای شرایک موجود در زرادخانه خود را در سال 1992 از رده خارج کرده است. اسرائیل نمونه زمین به هوای این موشک را بر روی بدنه تانکهای شرمن نصر کرده است و آن را با نام "کیلشون" می شناسد. نیروی هوایی اسرائیل نیز مانند آمریکا موشکهای شرایک خود رااز رده خارج کرده است. امروزه موشکهای پیشرفته تر و باهوشتری مانند موشک "هارم" جای موشک شرایک را پر کرده اند. آ جی ام 45 شرایک مشخصات طول 3.05 متر قطر 0.2 میلیمتر وزن 177 کیلوگرم کلاهک متعارف عرض 0.91 متر هدایت راداری، غیرفعال هواپیماهای بکارگیرنده اسکای هاوک، اینترودر، اف 105 منبع مجله جنگ افزار رضاکیان موحد هواپیمای "آ4اسکای هاوک" در حال شلیک موشک شرایک. -
شما به تازگی به فرماندهی یک زیردریایی هسته ای رسیده اید و درحال گشت زنی در آبهای نزدیک به ساحل دشمن هستید. ناگهان دستگاه های ارتباطی اعلام آمادگی وضعیت قرمز می کنند و پس از آن ارتباط شما با مرکز فرماندهی ناوگان زیردریایی قطع می شود. چه باید بکنید؟ آیا کشور شما در اثر یک حمله هسته ای تبدیل به صحرای برهوت شده است؟ آیا مطابق با دستورالعملهای نظامی باید به کشور حریف حمله کنید؟ اما ممکن است که این قطعی ارتباط تنها یک اشکال فنی در تجهیزات مرکز فرماندهی باشد؟ وظیفه شما در این میان چیست؟ در سال 1949 شوروی سابق اولین آزمایش هسته ای خود را انجام داد و رقابت بین دو ابرقدرت وارد مرحله ای تازه شد. دستیابی شوروی به سلاح های هسته ای و پیشرفت سریع تکنولوژی موشکی این سوال را برای فرماندهان نظامی آمریکا مطرح کرد که در صورتی که شوروی بخواهد اولین ضربه را به آمریکا واردکند و مراکز مهم و استراتژیک آمریکا را هدف کلاهکهای هسته ای خود قراردهد فرماندهی نیروهای استراتژیک آمریکا برعهده چه کسی خواهدبود؟ در صورتی که روسها می توانستند زنجیره فرماندهی آمریکا را از نابودکنند تمام بمب افکنهای دوربرد، زیردریایی های مسلح به موشکهای بالستیک و موشکهای قاره پیمای آمریکا بی مصرف می شدند. پرسنل این واحدها هیچگاه نمی فهمیدند که کی، چگونه و بر علیه کدامین هدف باید سلاح های هسته ای خود را بکارگیرند. در ابتدای دهه شصت برنامه ریزان نظامی آمریکا برای حل این مشکل به فکر ایجاد یک پایگاه فرماندهی پرنده افتادند. این پایگاه در حقیقت یک هواپیمای بزرگ بود و در صورتی که شوروی ضربه اول را به مراکز فرماندهی ارتش آمریکا وارد می کرد فرماندهان مستقر در این هواپیما می توانستند نیروهای نجات یافته از حمله هسته ای حریف را رهبری کنند. این هواپیما به تجهیزاتی مجهز می شد که که فرماندهان مستقر در آن می توانستند بوسیله آنها به تمام نیروهای استراتژیک مانند بمب افکنها و زیردریایی های حامل بمب هسته ای دستیابی داشته باشند. در سالهای دهه هشتاد نیز شوروی سابق به فکر ساختن پست فرماندهی هوابرد افتاد. در حال حاضر به غیر از آمریکا و روسیه نیروی هوایی چین نیز دو فروند جت مسافربری 737 را به ابزارهای الکترونیکی و ارتباطی مجهز کرده و به عنوان پست فرماندهی هوابرد از آنها استفاده می کند. ئی-4بی "کشیک شب" در سال 1961 مرکز فرماندهی استراتژیک نیروی هوایی آمریکا از یک فروند هواپیما "ئی سی-135" به عنوان پست فرماندهی هوابرد استفاده کرد. ئی سی-135 گونه ای از هواپیمای جت 4 موتوره 707 است که برای انجام ماموریتهای شناسایی و جنگ الکترونیک به یک سری ابزار الکترونیکی پیشرفته و ویژه مجهز گشته است. اولین هواپیما از این دست در سوم فوریه 1961 در پایگاه هوایی "اوفوت" در ایالت نبراسکا مستقر شد. به مدت 29 سال و در تمام 24 ساعت روز، همواره یکی از این هواپیماها در پرواز بود تا در صورت رخ دادن جنگ اتمی بتواند نیروهای هسته ای آمریکا را برای واردآوردن ضربه دوم هدایت کند. این پروازها در نیروی هوایی آمریکا به ماموریت "لوکینگ گلاس" معروف هستند. در جولای 1990 پروازهای لوکینگ گلاس لغو شدند اما ئی سی-135ها همیشه بر روی زمین آماده پرواز و انجام ماموریت هستند. سرانجام در ابتدای دهه 70 نیروی هوایی هواپیمای ئی-4 را به عنوان پست فرماندهی هوابرد خود انتخاب کرد. این هواپیما در اصل یک جامبوجت تغییر یافته است و وظیفه دارد تا در زمان وقوع جنگ هسته ای رئیس جمهور و مسئولان نظامی و سیاسی درجه یک آمریکا را سوارکند. در سال 1973 نیروی هوایی ساخت دو فروند 747 را برای نصب تجهیزات ارتباطی به شرکت بوئینگ سفارش داد. اندکی بعد 2 فروند 747 دیگر نیز به این سفارش اضافه شد. تجهیزات نصب شده بر روی 3 فروند ئی-4 اولیه شبیه تجهیزات هواپیمای ئی سی-135 بودند با این تفاوت که 747 فضای بیشتر و مداومت پروازی نسبت به ئی سی-135 داشت. ئی-4 می تواند نقش فرماندهی استراتژیک نیروی هوایی را نیز برعهده بگیرد. در سال 1974 ساخت آخرین هواپیمای ئی-4 شروع شد که دارای تجهیزات پیشرفته تری نسبت به 3 نمونه اولیه بود. این هواپیما ئی-4بی نام گرفت و در سال 1985، 3 هواپیمای دیگر به مدل ئی-4بی ارتقا پیداکردند. ئی-4بی دارای یک برآمدگی بزرگ بر پشت خود بود که تعداد زیادی آنتن برای ارتباطات ماهواره ای و دیگر تجهیزات ارتباطی را در خود جای داده بود. این هواپیما همچنین در برابر پالسهای الکترومغناطیسی حاصله از انفجارهای هسته ای به صورت چشمگیری مقاوم شده بود. ئی4بی این ناوگان 4 فروندی در زمان ساخته شدن برای مالیات دهندگان آمریکایی در حدود 1 میلیارد دلار هزینه دربرداشت. در سال 2005 شرکت بوئینگ 2 میلیارد دیگر دریافت کرد تا برنامه بهسازی ناوگان ئی-4 ها را انجام دهد. انتظار می رود که این برنامه 5 سال به طول انجامد. ئی-4 با توجه به امکان سوختگیری هوایی می تواند به صورت نامحدودی درهوا باقی بماند. در یک آزمایش این هواپیما توانست به مدت 33 ساعت در هوا و در وضعیت عملیاتی باقی بماند. در این آزمایش از تمامی سوخت 2 فروند تانکر کاسی-135 برای سوخت دادن به ئی-4 استفاده شد. تعداد خدمه ئی-4بی برابر با 48 تا 120 نفر است و ئی-4بی از این نظر در نیروی هوایی آمریکا صاحب رکورد محسوب می شود. ئی-4 دارای 3 عرشه بالایی، میانی و پایینی است. خدمه ئی-4 غالبا هواپیمایشان را با نام "کشیک شب" نمی نامند و به سادگی آن را ئی-4 و گاهی هم به طعنه "هواپیمای روز قیامت" صدا می زنند. البته هنگامی که ئی-4 واقعا رئیس جمهور و افراد ستادش را سوار می کند به نام "نیروی هوایی یک" نامیده می شود. ناوگان ئی-4 های آمریکا در ابتدا در پایگاه هوایی "آندروز" در ایالت مریلند مستقر بودند و رئیس جمهور و وزیر دفاع به سادگی به آن دسترسی داشتند. بعدها، به دلیل ایمنی بیشتر در هنگام بمباران، هواپیماها به پایگاه هوایی اوفوت نبراسکا منتقل شدند ولی تا سال 1994 همواره یکی از هواپیماها در پایگاه قبلی خود مستقر بود. تا کنون تنها 2 تن از رؤسای جمهور آمریکا -جیمی کارتر و رونالد ریگان- با این هواپیماها پرواز کرده اند. وزیر دفاع آمریکا نیز گاهی برای پروازهای خارج از کشور از ئی-4 استفاده می کند. تجهیزات ارتباطی عالی موجود در هواپیما به وزیر دفاع و همراهانش اجازه می دهند که بدون هیچ مشکلی در این پروازها به وظایفشان بپردازند. در این مواقع نزدیک به 40 خدمه برای پرواز، نگهداری و مراقبت از هواپیما به همراه آن پرواز می کنند. همواره یک فروند ئی-4 به همراه خدمه کامل و در حالت آماده باش بر روی زمین است. این خدمه در هنگامی که آماده هستند نباید در آسایشگاه، ورزشگاه یا دیگر ساختمان های پایگاه باشند و وظیفه دارند که ساعات کار خود را در هواپیما به سر برند. آمادگی آنها گاهی با اعلام کلمه رمز "کلاکسون" که به معنی آغاز ماموریت است آزمایش می شود. با پایان یافتن جنگ سرد و کم شدن خطر جنگ هسته ای نیاز به چنین هواپیمایی کمتر شد و در نتیجه یک ماموریت به ماموریتهای اصلی ئی-4 افزوده شد. ئی-4 ها در اختیار "آژانس مدیریت اضطراری فدرال" قرارگرفتند و مدیریت مناطقی که با مصائب طبیعی مانند سیل و زلزله روبرو می شدند بر عهده پرسنل مستقر در آنها گذاشته شد. در سال 1995 یکی از ئی-4 ها پس از گردباد موسوم به "اوپال" به همین منظور بکارگرفته شد. در سال 2006 تصمیم گرفته شد که ناوگان ئی-4 بازنشسته شود اما سال بعد در این تصمیم تجدید نظر شد و قرارشد که ئی-4ها حداقل تا سال 2015 در خدمت باقی بمانند. در ابتدا قرار بود که هواپیمایی با نام "ئی-10" ساخته شود که بتواند ماموریت هواپیماهای ئی-3، ئی-4، ئی-8 و ئی سی-135 را به تنهایی انجام دهد اما پروژه این هواپیمای جدید لغو شد و در حال حاضر هیچ هواپیمایی در ناوگان هواپیماهای آمریکا وجود ندارد که بتواند وظیفه ئی-4 را برعهده بگیرد. ایلوشین 80"بزرگ گنبد" ایلوشین-80 هواپیمای پست فرماندهی هوابرد است که نیروی هوایی روسیه آن را برای مقامات رسمی روسیه و در صورت رخ دادن جنگ هسته ای سفارش داده است. روسها نیز مانند آمریکایی ها بزگترین هواپیمای در دسترس خود را برای ساخت پست فرماندهی هوابرد بکارگرفتند. ایلوشین-80 بدنه هواپیمای تجاری "ایلوشین-86" را به عاریت گرفته و به همین دلیل گاهی آن را "ایلوشین-86 وی کاپی" می نامند. وظیفه اصلی این هواپیما کاملا مانند مشابه آمریکایی خود یعنی ئی-4بی می باشد. ایلوشین-80 در برابر اثرات پالسهای الکترومغناطیس ناشی از انفجارات هسته ای مقاوم شده است. یکی از خصوصیات شاخص ایلوشین-80 این است که هواپیما (به غیر از پنجره های کابین خلبان) دارای هیچ پنجره ای نمی باشد. هواپیما به صافی های هوایی مجهز شده که می تواند ذرات رادیواکتیو هوای مصرفی خدمه را تصفیه کند. به مانند ئی-4 یک گنبد بزرگ بر روی پشت هواپیما و عقب تر از کابین خلبان نصب شده است که تجهیزات مخابراتی و گیرنده های ماهواره ای در زیر آن نصب شده اند. در قسمت انتهایی و پایین بدنه نیز یک آنتن یدک کش برای ارتباط با فرکانسهای خیلی پایین قراردارد. احتمالا از این آنتن برای ارتباط با زیردریایی های هسته ای بهره گیری می شود. در اطراف بدنه هواپیما نیز چند آنتن دیگر به چشم می خورد. در زیر بال و بین موتور و بدنه هواپیما دو مخزن بزرگ نصب شده است که دقیقا معلوم نیست برای نصب تجهیزات الکترونیکی بکارگرفته شده اند یا به سادگی مخازن سوخت اضافی هستند. به هر حال احتمال دارد که روسها برای افزایش مداومت پروازی ایلوشین-80، آن را به تجهیزات سوختگیری هوایی مجهز کرده باشند. ظاهرا این هواپیما اولین پرواز خود را در تابستان 1985 انجام داده است ولی اولین بار ناظران غربی وجود آن را در سال 1992گزارش کرده اند. 3 یا 4 فروند از این هواپیماها ساخته شده و اکنون در پایگاه هوایی "چکالوسکی" قراردارند. در حال حاضر احتمالا تنها یکی از ایلوشین-80 های نیروی هوایی روسیه عملیاتی است. ایلوشین 80 هواپیمای 737 که توسط چینی ها به پست فرماندهی پرنده تبدیل شده است. نویسنده: رضاکیانی موحد منبع: ماهنامه جنگ افزار مشخصات ئی-4بی ایلوشین-80 کارخانه سازنده بوئینگ ایلوشین اولین پرواز 1974 1985 سال وارد شدن به خدمت 1980 1987 سال بازنشسته شدن 2012 ؟ وضعیت خدمت درخدمت درخدمت تعداد ساخته شده 4 3 یا 4 قیمت هر فروند 223 میلیون دلار(به قیمت سال 1998) نامعلوم خدمه حداکثر 112 نفر ؟نفر طول 70.5متر 59.9متر عرض 59.7متر 48متر ارتفاع 19.3متر 15.8متر مساحت بال 510مترمربع 320مترمربع وزن خالی 190تن 117تن حداکثر وزن 374تن 215تن پیشرانه 4 دستگاه موتور توربوفن سی اف-6 ساخت جنرال الکتریک 4 دستگاه موتور توربوفن ان کا-86 ساخت کوزنتسوف حداکثرسرعت 969کیلومتر/ساعت 1000کیلومتر/ساعت سرعت عادی پیمایش 895کیلومتر/ساعت 928کیلومتر/ساعت برد 11000کیلومتر حداقل4600 سقف پرواز عملیاتی 14000متر 11000متر
-
جناب فرهاد سلام. تیسمار ستاری ،فرمانده سابق نیروی هوایی جمهوری اسلامی، افسر رادار بود و طبق قانون اون موقع (از قانون الان ش خبر ندارم) حق نداشتند که به رده ی بالاتر بروند و خلبان بشوند ولی آخرهای عمر شریفشون تشریف برده بودند کابین عقب اف-4 و اگر اجل فرصت می داد احتمالا خلبان تام کت هم می شدند. شما دوست عزیز که از شایسته سالاری در زمان سلطنت پهلوی ها ایراد می گیری بد نیست که درباره ی شایسته سالاری در نظام مقدس جمهروی اسلا می هم گاه گاهی نقد بنویسی.... بحث خاطره شد یه خاطره هم تیمسار فردوست در خاطراتش از خلبانی شاه گفته بود که با تکیه بر حافظه سعی می کنم اینجا نقل کنم شاید برای بعضی از دوستان تازگی داشته باشه بعد از جنگ جهانی دوم یکی از شرکتهای هوایی خارجی یه فروند داکوتا میاره ایران.. شاه علاقمند میشه باهاش پرواز کنه و خلاصه کنار دست خلبان می شینه... بعدش موقع پرواز جوگیر میشه و شروع می کنه به انجام دادن مانورهایی که معمولا برای جنگنده های بکار می رفته. این جور که فرودست نقل کرده خلبانه بعد از پیاده شدن حسابی زرد کرده بوده و کلی بدو بیراه گفته بوده
- 59 پاسخ ها
-
- 10
-
-
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
RezaKiani پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
درباره پی سی 7 حق با شماست. پوکارا رو عراق علاقمند بود بخره که ارژانتین نفروخت بهش درباره چرخان بودن انتن رادار عدنان هنوزم فکر می کنم که انتن ش ثابت باشه . حداقل عکس که چرخان بودنش رو نشون نمی ده -
شما عجله نکن برادر آسیاب به نوبت
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
RezaKiani پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
سلام برادر بعید می دونم که آنتن نصب شده بر روی تایگر چرخان بوده باشه. فکر کنم توی کتاب سوداگران مرگ درباره ش خونده م به هرحال از عزیزانی که این تاپیک را پربار و غنی کردم تشکر می کنم و چند نکته را اضافه می کنم الف- دوست رزمنده ای که در سالهای 65 و 64 به جبهه رفته بود می گفت این هواپیماهای ملخی رو عراق برای بمباران مواضع ایران می فرسته(احتمالا پشتیبانی نزدیک) و ما هرکاری که می کردیم نمی تونستیم اونها رو بزنیم(احتمالا پوکارا بوده) ب- دوستانی که به نیروی هوایی عراق علاقه دارند می تونند یک فروند هیند عراقی رو توی کاخ موزه ی سعد آباد از نزدیک ببیند. اینکه چطوری این هیند مهمان این کاخ شده رو البته من نمی دونم ج دیدن این ویدئو کلیپ هم کم بدک نیست http://www.aparat.com/v/OrZkD -
اندکی صبر سحر نزدیک است
-
فرمایشات شما متین و کاملا در راستای فرامین قران کریم هستش ولی خوب این حرفها رو شما بهتره به مسئولین بزنید برای نمونه خدمت شما یه مثال تاریخی می زنم و چون از موضوع خارج می شویم بحث رو دیگه ادامه ش نمی دم: در ابتدای جنگ ایران و عراق ایران دو تا حمله ی زرهی انجام داد که هر دو با شکست مواجه شد. نتیجه ش چی بود؟ این بود که مسئولان نظامی آن زمان در تاکتیکها و روشهای زرهی ما تجدید نظر کردند؟ نخیر عزیز! این عزیزان کلا قلم قرمز بر روز زرهی کشیدند تا خود امروز. یعنی ما بعد از اون هیچ حرکت زرهی تا کنون ندیده ایم ونخواهیم دید
- 68 پاسخ ها
-
- 4
-
-
- اژدهای سرخ
- ارتش
- (و 16 بیشتر)
-
سلام برادر ما همچنان منتظر ادامه ی داستان راند هستیم ولی فعلا از یاد نبریم که ما از روشهای نامتقارن و این جور چیزها استفاده می کنیم. پس در همچین وضعیتی دربرابر اف-35 و 22 از موشک سجیل استفاده می کنیم :winking: تجربه ی عراق و اینها هم کلا ربطی به ما و روشهای ما نداره. تنها چیزی که برای ما مهمه تجربیات خودمون هست و نه تجربیات دیگران
- 68 پاسخ ها
-
- 2
-
-
- اژدهای سرخ
- ارتش
- (و 16 بیشتر)
-
جل الخالق! سام دوی بالستیک در کل دقتشون برای حمل کلاهک هسته ای خوبه. حالا 30-40 متر این ور اون ور خیلی نباید فرقی داشته باشه از طرفی کا-15 میتونی کلی معادلات رو برای چین و پاکستان به هم بریزه