برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      63

    • تعداد محتوا

      9,420


  2. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      466


  3. mjb

    mjb

    Editorial Board


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      720


  4. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      8,705



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 9 اسفند 1397 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    فیلم بسیار کامل از زیر دریایی فاتح با گزارش مرآتی https://www.aparat.com/v/edt3p انقدر کامله که دقیقایق - 3:39- 2:52 تصویر پروانه فاتح رو هم داریم که از موارد بسیار محرمانه هست
  2. 3 پسندیده شده
    Vilkha شرکت دولتی اوکراین Spets teсhno export ، برای نخستین بار مدل جدیدی از سیستم راکتی چند منظوره جدید خود را در نمایشگاه IDEX-2019 به نمایش گذاشت. کالیبر راکت های این سیستم راکتی 300 میلیمتر است، که قادر خواهد بود12 راکت را زمان کوتاه 45 ثانیه تا فاصله 120 کیلومتر شلیک نمایید. دايره احتمال خطا (CEP) کمتر از 30 متر اندازه گیری شده است. وزن یک راکت این سیستم 800 کیلوگرم گزارش شده است. سیستم راکتی چند منظوره Vilkha بر روی شاسی کشنده KrAZ-7634 سوار است.
  3. 3 پسندیده شده
    BTR-4MV1 شرکت دولتی اوکراین، Ukrspecexpor در غرفه خود در نمایشگاه IDEX 2019، نفربر زرهی BTR-4MV1 جدید را به نمایش گذاشته است. BTR-4MV1 جدیدترین عضو خانواده نفربرهای زرهی BTR-4 اوکراین می باشد که برای اولین بار در سال 2017 در اوکراین نمایش داده شد. نفربر زرهی BTR-4MV1 به نسبت نمونه های قبل ترBTR-4 پیشرفت قابل توجهی داشته است. این نمونه جدید به زره ماژولار جدید مجهز است. این زره های جدید باعث شده است این نفربر جدید2 الی 3 تن وزن بیشتری نسبت به مدل های قبل تر BTR-4 داشته باشد. BTR-4MV1 به پیشرانه جدید دیزل دویتس آلمان و یک گریبکس جدید آمریکایی مجهز شده است. درنتیجه حداکثر سرعت این نفربر در جاده همانند نسل های قبلی ثابت ماننده است همچنین افزایش وزن مانع قابلیت دوزیست بودن و شناوری BTR-4MV1 نشده است. BTR-4MV1 به سامانه جدید الکترواپتیک با تصویر ساز حرارتی همراه با سیستم کنترل آتش دیجیتال مجهز است. BTR-4MV1 مقاومت مقابل توجی در برابر مین ها وبمب های کنار جاده ای دارد.شرکت دولتی Ukrspecexpor اوکراین با این بروز رسانی در صد است تا نفربرهای خانواده BTR-4 را به استاندارهای ناتو نزدیک تر نماید. بروزرسانی VAB Mk.3 شرکت فرانسوی Arquus بروزسانی نفربر زرهی VAB Mk.3 در نمایشگاه IDEX 2019 را به نمایش گذاشته است. تمرکز این ارتقا در بخش حفاظت متمرکز شده است که شامل زره های افزودنی در کنارهای بدنه به همراه زره های قفسی در سرتاسر بدنه برای مقابله تا راکت های ار پی جی است.
  4. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم IDEX 2019 تقریبا تا 1 روز 10 ساعت دیگه نمایشگاه نظامی کشور امارات معروف به IDEX 2019 شروع به کار میکنه ، دوستان اخبار نمایشگاه رو در این تاپیک قرار بدهند. درباره IDEX نمایشگاه دفاعی بین المللی IDEX (INTERNATIONAL DEFENCE EXHIBITION) مهمترین رویداد دفاعی در سه حوزه هوایی ، دریایی و زمینی (TRI-SERVICE) در جهان است.IDEX تنها نمایشگاه و همایش دفاعی بین المللی در منطقه MENA (خاورمیانه و شمال آفریقا) است که آخرین تکنولوژی های بخش های زمینی، دریایی و هوایی را به نمایش میگذارد. این یک محفل منحصر به فرد برای ایجاد و تقویت روابط بین دولت ها، پیمانکاران نظامی و نیروهای مسلح در سراسر منطقه است. حامی و موسس IDEX تحت حمایت شیخ خلیفه بن زاید آل نیهان، امیر امارات متحده عربی و فرمانده عالی نیروهای مسلح امارات متحده عربی برگزار می شود و با پشتیبانی کامل نیروهای مسلح امارات متحده عربی سازماندهی شده است. مکان IDEX به صورت دوسالانه در مرکز نمایشگاه ملی ابوظبی (ADNEC) واقع در ابوظبی، پایتخت امارات متحده عربی واقع شده است. نمایشگاه IDEX بیش از 133،000 متر مربع را به خود اختصاص می دهد. بخش های نمایشگاه 12 سالن نمایشگاه سر پوشیده 1100 تولید کننده و پیمانکار دفاعی محلی و بین المللی بیش از 35،000 مترمربع فضای نمایشگاه را از طریق 12 نمایشگاه برا عرضه محصولات و خدمات در اختیار دارند. نمایشگاه فضای باز نمایش های زنده IDEX همچنین فرصتی را برای نمایش تجهیزات و صنایع نظامی ارائه می دهد. نمایشگاه دفاع دریایی و گارد ساحلی (NAVDEX) NAVDEX به فن آوری دریایی، و گارد ساحلی و تجهیزات روز این حوزه تعلق دارد. نمایشگاه سیستم بدون سرنشین (UMEX) IDEX ۲۰۱۹ نمایشگاه دفاعی پیشرو در ارائه نسل بعدی فن‌آوری نظامی خواهد بود ، نسخه اول از نمایشگاه سیستم‌های بدون سرنشین (UMEX). کنفرانس های دفاعی IDEX کنفرانس دفاعی IDEX با حضور تصمیم گیرندگان کلیدی از دولت ها ، ارتش ها و پیمانکاران دفاعی ، به شما این فرصت را می‌دهد تا در مورد بزرگ‌ترین چالش‌هایی که این صنعت با آن مواجه است و راه‌حل‌های بالقوه آن آگاهی کسب کنید. دانلود کاتالوگ نمایشگاه دانلود کاتالوگ برنامه های نمایشگاه اخبار نمایشگاه گالری نمایشگاه پروفایل پیمانکاران و تولید کنندگان نظامی در این قسمت میتونید با صنایع نظامی و تولید کننده ها آشنا بشید ، بعضا کاتالوگ محصولاتشون رو هم گذاشتند
  5. 2 پسندیده شده
    آذرخشی برفراز دمشق گمانه زنی بر سر کاربرد جتهای پنهانکار اف-35 در حمله به پایتخت سوریه براساس گمانه زنی های تازه که گفته میشود درپی انتشار جزییات جدید از حملات IAF در ژانویه 2019 در اختیار تحلیلگران گذاشته شده ، ظاهرا" نیروی هوایی اسراییل از جتهای جدید F-35A برای اجرای این حملات استفاده نموده است . دور جدید حملاتIAF به سوریه که به شکل رسمی ، انهدام مراکز تجمع نیروهای ایرانی بیان شده ، بهانه جدید تل آویو برای از میان بردن سرپلهای درحال پایه گذاری توسط ایران جهت هدف قراردادن سرزمین های اشغالی در آینده ، بشمار می آید . بااین حال ، دمشق ، این استناد را بطور کامل رد نموده و معتقد است که این حملات ، عمدتا" برای تضعیف حاکمیت دولت و تخریب سیستماتیک زیرساختهای سوری صورت می گیرد . نیروی هوایی اسراییل ، یکی از نخستین مشتریان جتهای پنهانکار اف-35 قرار دارد و به استثنای ایالات متحده ، تا کنون بیشترین ساعات پروازی رزمی برای اف-35 درجریان حملات به عمق خاک سوریه و همچنین گروه های شبه نظامی مستقر در نوار غزه را به ثبت رسانده ، این در حالی است که دفاع هوایی سوریه ، به ادعای این نیرو ، نزدیک به 30 موشک شلیک شده از سوی جتهای عبری را هدف قرار داده و سرنگون نموده ، اما بخشی از شلیکها ، از سد پدافند سوریه عبور و به تاسیسات نظامی این کشور آسیب رسانده است . از سویی دیگر ، برخی منابع معتقدند که حداقل یک دستگاه رادار چینی JY-27 نیز براثر این حملات از رده عملیاتی خارج شده ، ضمن آنکه حداقل یکدستگاه سامانه دفاع هوایی کوتاهبرد پانسیر سوری ، بطور کامل منهدم گردید . برخی از ناظران نظامی براین اعتقادقراردارند که پس از ماجرای شلیک یک تیر موشک اس-200 و ساقط شدن یکفروند جت اف-16 این نیرو در اوایل سال 2018 ، روند حملات IAF کند تر ، اما باشدت بیشتری برنامه ریزی میشود . در همان زمان ، تحلیلگران نظامی نزدیک به دولت سوریه ، براین اعتقاد قرارداشتند که گرچه اس-200 از میانه دهه 60 میلادی وارد خدمت در ارتش سوریه شد ، اما به نظر میرسد با کمکهای کره شمالی ، این سیستم ، هم اکنون میتواند با اهداف پروازی نسل چهارعبری ، درگیر شود . به همین دلیل ، IAF در ابتدای 2018 کاربرد مهمات دورایستا را در دستور کار خود قرار داد تا تهدید علیه جتهای رزمی این نیرو ، کاهش پیدا کند . بنابراین ، با توجه به اینکه دمشق ، بدلایل مختلف ، از جمله تجهیزات از رده خارج پروازی و همچنین کاهش شدید کمیت ناوگان ، قادر به ایجاد تهدید ، در ورای برد سامانه های دفاع هوایی موجود نیست ، طبیعتا" این مساله ، تضمینی کافی برای IAF بشمارمی آید . با این حال ، براساس آخرین گزارشهای نظامی منتشر شده ، لایتینیگهای نیروی هوایی آمریکا ، هنوز از آمادگی لازم برای ورود به یک درگیری تمام عیار برخودار نیستند . علاوه براین ، جتهای عبری ، بنابربرخی شایعات، هنوز از بازتابنده های راداری لونبرگ استفاده می کنند تا سیستم های دفاع هوایی روسی مستقر در سوریه نظیر اس-400 و اس-300 وی-4 که براحتی تمامی قلمرو سوریه و سرزمین های اشغالی را تحت پوشش خود دارند ، نتوانند قابلیتهای پنهانکارنه این جنگنده را تجزیه و تحلیل کنند . ناظران نظامی معتقدند که منعکس کننده های راداری لونبرگ ، بصورت چشمگیری ، قابلیت پنهانکارنه اف-35 را کاهش میدهند و این بدان معناست که بسیار بعید خواهد بود که جتهای مجهز به این سامانه ، برای حمله به عمق دفاع هوایی سوریه مورد استفاده قرار گرفته باشند ، به این دلیل که مشخصات پروازی اف-35 بدون قابلیت پنهانکارانه ، به گونه ای است که آسیب پذیری ان در برابر دفاع هوایی ، افزایش خواهد یافت ، هر چند این احتمال وجود دارد که اف-35 های مسلح به مهمات دورایستا ، در این عملیات ، استفاده شده باشد . برخی از تحلیلگران نظامی نیز معتقدند که در میدان نبرد سوریه ، قابلیتهای پنهانکارانه ، عملا" مزیت قابل توجهی برای IAF نخواهد داشت ، اما حسگرهای موجود برروی اف-35 ، از چنان ماهیتی برخوردارند که نیروی هوایی رژیم عبری می تواند از این شرایط برای ارزیابی قابلیتهای تهاجمی خود در مقایسه با سامانه های قدیمی تر عملیاتی نظیر F-15E و F-16I نهایت استفاده را ببرد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9 بن پایه
  6. 2 پسندیده شده
    به نام خدا با سلام جنگ 1965 هند- پاکستان نقطه اوج مناقشات مابین این دو کشور از ماه آوریل تا سپتامبر سال 1965 بود. این مناقشه که به جنگ دوم کشمیر معروف شد بر سر منطقه تحت مناقشه کشمیر بود که در برای اولین بار در 1947 بر سر مالکیت آن جنگی درگرفته بود. این نبرد با انجام عملیات جبل الطارق از سوی پاکستان که با هدف نفوذ نیروها به جامو و کشمیر به منظور تسریع روند شورش بر علیه حکومت هند در مناطق ذکر شده بود ، آغاز گردید. جنگ پنج ماهه باعث به بار آمدن تلفات بسیار از هر دو طرف شد و در نهایت با آتش بس تحمیلی سازمان ملل متحد و پس از صدور اعلامیه تاشکند پایان پذیرفت. بخش عمده این جنگ توسط نیروهای زمینی هر دو طرف در کشمیر و در امتداد مرز بین المللی میان هند و پاکستان صورت پذیرفت. این نبرد بزرگترین گردآوری نیروهای نظامی در کشمیر از زمان تجزیه هند در سال 1947 بود و تنها در بن بست نظامی سال 2001 و 2002 تحت شعاع قرار گفت. در بیشتر مراحل این جنگ ، پیاده نظام و واحد های زرهی هر دو طرف با حمایت های قابل توجهی از سوی نیروهای هوایی وارد نبرد با یکدیگر شدند و در کنار آن عملیات های دریایی نیز صورت گرفت. البته بسیاری از جزئیات این جنگ همانند دیگر نبردهای مابین هند و پاکستان تاکنون نامشخص باقی مانده است. مناطق مورد مناقشه تشدید شرایط قبل از جنگ از زمان تجزیه هند بریتانیا در سال 1947 و تشکیل هندوستان و پاکستان ، مشاجرات این دو کشور بر سر مسائل مختلف همچنان باقی بود. اگرچه در مناقشه کشمیر موضوع غالب اختلاف بر سر تقسیم اراضی و تعیین مرز بود اما پیش از این نیز اختلافات مرزی مابین دو کشور وجود داشته است به ویژه در طول مرداب نمکی مرزی منطقه کاچ در ایالت گجرات هند. این مسئله برای اولین بار در 1956 مطرح شد و با تحت کنترل قرار گرفتن منطقه مد نظر توسط هند پایان یافت. ایالت گجرات و نمکزار کاچ در شمال آن در ماه ژانویه سال 1965 گشت مرزی پاکستان ، گشت زنی در مناطق تحت کنترل هند را اغاز کرد که این مسئله با حملات دو جانبه به پست های گشتی طرفین در هشتم آوریل سال 1965 ختم گردید. درگیرها در ابتدا در سطح مرزبانی دو کشور بود اما منطقه تحت مناقشه به زودی شاهد درگیری های متناوب و گسترده تر نیروهای مسلح دو کشور با یکدیگر بود. در ماه ژوئن سال 1965 ، هارولد ویلسون نخست وزیر بریتانیا برای متقاعد ساختن طرفین به ترک مخاصمه و برگزاری دادگاهی برای حل مناقشه اقدام کرد. در حکمی که بعد ها در سال 1968 صادر گردید ، پاکستان 350 مایل مربع (900 کیلومتر مربع) از منطقه کاچ را به دست آورد که این مسئله در مقابل ادعای پاکستانی ها مبنی بر مالکیت 3500 مایل مربع (9100 کیلومتر) قرار داشت. پس از حل مناقشه در منطقه کاچ ، پاکستان تحت رهبری ژنرال ایوب خان بر این باور بود که ارتش هند توانایی دفاع از خود در برابر یک تهاجم سریع در منطقه مورد مناقشه کشمیر را نخواهد داشت همانگونه که در سال 1962 ارتش هند مغلوب نیروهای چینی شده بود. علاوه بر این پاکستانی ها بر این اعتقاد بودند که مردم کشمیر از حکومت هند بر این منطقه ناراضی هستند و میتوان حرکت مقاومت را با چند عامل نفوذی به وجود اورد و آتش مقاومت در برابر حکومت هند بر منطقه را شعله ور ساخت. پاکستان این مهم را با عملیاتی موسوم به جبل الطارق دنبال کرد که در طی آن عوامل نفوذی پاکستان به زودی با گزارش عوامل محلی کشمیر شناسایی شدند و عملیات به صورت ناموفق پایان یافت. نامه محرمانه وزارت امور خارجه امریکا در تایید وجود صدها نفر از عوامل نفوذی در منطقه جامو و کشمیر تحت کنترل هند جنگ در 5 اوت سال 1965 مابین 26000 الی 33000 سرباز پاکستانی برای حرکت به سمت مناطق مختلف کشمیر در لباس مردم محلی کشمیر از خط کنترل (خط کنترل نظامی مابین هند و پاکستان) عبور کردند در طرف مقابل نیروهای هندی نیز در پانزدهم ماه اوت از خط آتش بس عبور کردند. در ابتدا ارتش هند موفقیت های قابل توجهی را به دست آورد که تسخیر سه نقطه مهم کوهستانی پس از گلوله باران طولانی مدت توپخانه بود. با این حال تا پایان ماه اوت هر دو طرف به پیشروی نسبی دست یافته بودند ، پاکستان در مناطقی نظیر پونچ ، اوری و تیتوال پیشروی کرده و هند نیز هشت کیلومتر در منطقه کشمیر تحت کنترل پاکستان پیشروی کرده و گذرگاه حاجی پیر را تسخیر کرده بود. در تاریخ 1 سپتامبر سال 1965 پاکستان یک ضد حمله با نام عملیات توفیق عظیم (Operation Grand Slam) با هدف تصرف شهر مهم اخنور در منطقه جامو به اجرا گذاشت. اخنور یکی از راه های ارتباطی مهم برای ارتش هند بود که تصرف آن راه های تدارکاتی این ارتش را مسدود میکرد. در این زمان برآورد ایوب خان این بود که روحیه نیروهای هندی در حدی نیست که بتوانند در مقابل بیش از دو ضربه سخت در زمان و مکانی مناسب به ایستادگی و مقاومت بپردازند ، اگرچه در این زمان عملیات جبل الطارق پاکستان شکست خورده و هند گذرگاه حاجی پیر را به تصرف خود درآورده بود. تهاجم پاکستان با نسبت منکوب کننده ای از سربازان و تانک های برتر به لحاظ فنی بر علیه ارتش هند که از آمادگی کافی برخوردار نبوده و شکست های سنگینی متحمل شده بود ، دستاورد هایی برای ارتش پاکستان به همراه داشت. در این زمان با توجه به برتری زمینی طرف مقابل ، ارتش هند نیروی هوایی خود را به منظور مقابله با حملات وارد میدان کرد. در روز بعد از ورود نیروی هوایی هند ، ارتش پاکستان در حملاتی تلافی جویانه پایگاه های هوایی هند در کشمیر و پنجاب را مورد حمله هوایی خود قرار داد. پس از چند روز نبرد تصمیم هندی ها بر گسترش میدان نبرد با پاکستان از طریق حمله به پنجاب و درگیر کردن نیروی زمینی این کشور در چند جبهه گرفت. این مسئله پاکستانی ها را به بر هم زدن تمرکز نیرو ها از کشمیر و انتقال شماری از آن ها برای دفاع از پنجاب مجبور کرد. بنابراین با توجه به چند دستگی نیرو ها و کاهش توان تهاجمی ، عملیات توفیق عظیم به شکست انجامید و ارتش پاکستان از تصرف اخنور بازماند که این مسئله به یکی از نقاط عطف در جنگ مبدل گشت و درستی تصمیم هندی ها برای کاهش فشار وارده بر نیروهای خود در منطقه کشمیر از طریق بازکردن جبه های دیگر در جنوب پاکستان را به اثبات رساند. هند به مناسبت آغاز رسمی جنگ در 6 سپتامبر ، در این روز از مرز بین المللی در جبهه غرب عبور کرد. در روز ششم سپتامبر لشکر پانزدهم پیاده نظام هند با فرماندهی کهنه سرباز جنگ جهانی دوم سرلشکر پراساد با ضد حمله گسترده پاکستان در نزدیکی ساحل غربی کانال Ichogil که عملا مرز هند و پاکستان بود ، به مقابله پرداخت. اولین تلاش نیروهای هندی برای گذر از کانال با کمین نیروهای پاکستانی به شکست انجامید و حتی فرمانده نیروهای هندی و همراهانش مجبور به ترک خودروها و عقب نشینی شدند. کانال Ichogil اما دومین تلاش برای عبور از کانال با گذر از پلی در روستای بارکی در شرق لاهور با موفقیت همراه بود. این پیشروی نیروهای هندی را در محدوده فرودگاه بین المللی لاهور قرارداد و این مسئله منجر به درخواست ایالات متحده برای آتش بس موقت جهت خارج ساختن اتباع خود از لاهور شد. در طرف مقابل پاکستانی ها نیز موفقیت هایی را به دست آورده بودند و با یک ضد حمله شهر خم کاران (Khem Karan) را که نیروهای هندی به دنبال جلوگیری از حمله پاکستان به آن از طریق حمله به بدیان و روستاهای مجاور آن و منحرف کردن توجه ارتش پاکستان بودند ، به تصرف خود درآوردند. ژنرال محمد موسی در ایستگاه قطار به تصرف درآمده خم کاران اعمال فشار در محور لاهور توسط هندی ها از طریق لشکر یکم پیاده نظام که توسط سه هنگ زرهی و تیپ دوم مستقل زرهی پشتیبانی میشد صورت گرفت و با عبور سریع از نقطه مرزی و دستیابی به کانال Ichhogil در تاریخ 6 سپتامبر همراه بود. در نقطه مقابل ارتش پاکستان نسبت به حفظ پل های کانال و یا انهدام پل های غیر قابل حفظ اقدام کرد که این اقدام به صورتی موثر هرگونه پیشروی نیروهای هندی در محور لاهور را به تاخیر انداخت. واحد سوم جات (3 Jat) که یکی از واحد های هنگ جات هند بود با عبور از کانال ، شهر باتاپور در سمت غربی کانال را به تصرف خود درآورد. در همان روز ضد حمله ای متشکل از یک لشکر زرهی و یک لشکر پیاده نظام که توسط نیروی هوایی پاکستان پشتیبانی میشد نیرو های لشکر پانزدهم پیاده نظام هند را مجبور به عقب نشینی به نقطه آغاز تهاجم خود کرد. در این زمان اگر چه به واحد سوم جات هند تلفات جانی حداقلی وارد شده بود و بخش عمده خسارت ها مربوط به تجهیزات و مهمات بود ، فرماندهان هندی هیچ اطلاعات دقیقی از وضعیت تصرف باتاپور توسط واحد سوم جات در اختیار نداشتند و ارسال اطلاعات گمراه کننده به آن ها به ارسال دستور عقب نشینی نیروها از باتاپور و دوگرای به سمت Ghosal-Dial منجر شد که این مسئله ناامیدی و سردرگمی شدیدی را در فرماندهی واحد سوم جات به وجود آورد. در نهایت در 21 سپتامبر دوگرای برای بار دوم و با نبردی سخت تر از بار نخست به دلیل تقویت نیروهای پاکستانی ، تحت تصرف نیروهای هندی قرار گرفت. در تاریخ 8 سپتامبر سال 1965 یک گروهان پیاده نظام سبک به منظور تقویت پست پاسبانی مسلح راجستان (RAC) در Munabao که دهکده ای استراتژیک در 250 کیلومتری جادهاپور بود ، اعزام شد. وظیفه این گروهان مشخص بود ، حفظ پست در برابر تهاجم گردان های پیاده نظام پاکستان. هر چند هندی ها به زودی دریافتند که نیروهای مستقر در این پست قادر به خنثی سازی حملات شدید تنها در مدت 24 ساعت خواهند بود و نیروهای پشتیبانی شامل یک گروهان و چندین واحد توپخانه مجهز به خمپاره انداز های سنگین در زمان نیاز به منطقه نخواهند رسید. در این زمان نیروی هوایی پاکستان منطقه را تحت اتش خود قرار داد و قطار پشتیبانی را که از بارمر(Barmer) حرکت کرده بود به همراه نیروهای پشتیبانی نزدیک به ایستگاه قطار گادرا (Gadra) مورد حمله قرارداد. در نهایت در تاریخ 10 سپتامبر Munabao به دست نیروهای پاکستانی تصرف شد و تلاش برای حفظ و تسخیر نقاط استراتژیک توسط هند با شکست مواجه گردید. در روز های پس از 9 سپتامبر نیروهای نخبه هر دو طرف درگیر نبرد هایی نابرابر شدند. لشکر یکم زرهی هند که عنوان افتخار ارتش هند را یدک میکشید تهاجمی را به سمت سیالکوت (Sialkot) آغاز کرد که با مقابله لشکر ششم زرهی پاکستان در چاویندا (Chawinda) مواجه شد و پس از تحمل تلفات سنگین و از دست دادن نزدیک به 100 تانک مجبور به عقب نشینی شد. موفقیت پاکستانی ها با اجرای موفق عملیات خوف (Operation Windup) و عقب راندن هر چه بیشتر نیروهای هندی ادامه یافت. به صورتی مشابه ، لشکر یکم زرهی پاکستان که افتخار ارتش این کشور بود ، از منطقه خم کاران عملیاتی تهاجمی با هدف تصرف آمریتسار (شهری مهم در پنجاب هند) و پل رودخانه بیز (River Beas) به سمت شهر جالاندر را اغاز کرد. لشکر یکم زرهی هرگز از خم کاران عبور نکرد و تا دهم سپتامبر با مقاومت لشکر چهارم کوهستانی هند در نبردی با نام نبرد پاسخ حقیقی (یا واکنش متناسب ، Asal Uttar) در وضعیت شکست و از هم پاشیدگی قرار گرفت. منطقه این نبرد پاتون ناگار به معنی شهر پاتون نام گرفت و این نامگذاری به دلیل استفاده گسترده نیروهای پاکستانی از تانک های آمریکایی پاتون بود. در این نبرد در حدود 97 تانک پاکستانی منهدم و رها شد و در طرف مقابل نیز در حدود 32 تانک هندی منهدم شده یا آسیب دیدند. در مرحله بعد لشکر یکم زرهی پاکستان فاقد تیپ پنجم زرهی به سیالکوت و به دنبال لشکر ششم زرهی اعزام شد. لشکر ششم زرهی پاکستان در حال مسیریابی حرکت لشکر یکم زرهی هند بود که نسبت به لشکر ششم از توان رزمی بالاتری برخوردار بود. در این زمان جنگ با حفظ موقعیت هایی در داخل مرز هر دو طرف به بن بست رسیده بود. تلفات هند در میان نبرد 3000 نفر بود در حالی که پاکستان تلفاتی 3800 نفری متحمل شده بود. هند در حدود 1800 کیلومتر مربع و پاکستان نیز در حدود 550 کیلومتر مربع از اراضی طرف مقابل را در اختیار داشتند که مناطق و اراضی تصرف شده توسط هند به طور عمده بخش های سیالکوت ، لاهور و کشمیر بود و پاکستان نیز بخش هایی در جنوب در بیابان های مقابل سند (Sindh) و بخش چامب (Chumb) در نزدیکی کشمیر را به دست آورده بود. نبردهای هوایی نبرد 1965 پاکستان-هند اولین نبرد جنگنده های نیروی هوایی هند (IAF) و نیروی هوایی پاکستان (PAF) از زمان استقلال پاکستان و جنگ اول کشمیر بود. هرچند که نیروی هوایی دو کشور در جنگ اول کشمیر در اواخر دهه 40 میلادی با یکدیگر وارد نبرد شده بودند اما این نبرد در مقایسه با نبردهای هوایی جنگ دوم کشمیر به مراتب محدود بود. نیروی هوایی هند تعداد زیادی جنگنده Hawker Hunter ، Folland Gnat تولید هند ، de Havilland Vampire ، بمب افکن های EE Canberra و اسکادرانی از جنگنده های میگ 21 را در اختیار داشت و نیروی هوایی پاکستان نیز از 102 فروند جنگنده F-86F Sabres ، 12 فروند F-104 Starfighters و 24 فروند بمب افکن B-57 Canberra برخوردار بود. در مجموع تعداد هواگرد های نیروی هوایی پاکستان در این نبرد با نسبت 5:1 کمتر از هند بود. Hawker Gnat جنگنده های نیروی هوایی پاکستان عمدتا امریکایی بودند و طرف هندی نیز از جنگنده های ساخت بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی بهره میگرفت. گزارشات زیادی از برتری جنگنده های پاکستانی به هندی داده شده است که از نظر برخی کارشناسان حقیقی نیستند چرا که جنگنده های MiG-21 و Hawker Hunter ، Folland Gnatهند از عملکرد بهتری نسبت به همتای پاکستانی خود F-86 Sabre برخوردار بودند. اگرچه جنگنده های de Havilland Vampire هندی از F-86 پاکستانی قدیمی تر بوده و قابلیت های پایین تری داشتند اما دیگر جنگنده های هند از برتری هایی نسبت به این جنگنده پاکستانی برخوردرا بودند. به گفته سجاد حیدر خلبان پاکستانی و کسی که اسکادران 19 نیروی هوایی پاکستان را در جنگ دوم کشمیر هدایت و رهبری میکرد ، جنگنده های Hawker Hunter هندی از نظر قدرت و سرعت به جنگنده های F-86 پاکستان برتری داشتند. به گفته هندی ها ، جنگنده های F-86 پاکستان در مواجه با جنگنده های کوچک Folland Gnat موسوم به قاتل سابر (Sabre Slayer) آسیب پذیر بودند. جنگنده های F-104 Starfighter پاکستان ، در آن زمان سریع ترین چجنگنده های عملیاتی در شبه قاره بودند و اغلب از آن ها به عنوان افتخار نیروی هوایی پاکستان یاد میشد. اما به گفته خلبان سجاد حیدر این جنگنده ها سزاوار این شهرت نبودند چرا که در نقش رهگیر ارتفاع بالا به منظور مقابله با بمب افکن های اتحاد جماهیر شوروی در ارتفاعی بیش از 40000 پا طراحی شده بودند و نه برای مقابله با جنگنده هایی چالاک در ارتفاع پست. هرچند جنگنده های F-104 پاکستانی در نبرد هوایی از تاثیر گذاری جنگنده های به مراتب مانورپذیرتر هندی برخوردار نبودند اما با سرعتی مافوق صوت در میان نبرد هوایی جنگنده های F-86 با جنگنده های Gnat هندی ظاهر میشدند و به صورت غالبا موفقیت آمیز جنگنده های هندی رابه ترک نبرد و عقب نشینی وادار میکردند. در جریان جنگ یک فروند جنگنده Gnat به خلبانی بریج پال سینگ سیکاند کسی که رهبری اسکادران خود را نیز بر عهده داشت در یکی از فرودگاه های تخلیه شده ارتش پاکستان در پسرور (Pasrur) فرود اضطراری انجام داد و پس از آن توسط نیروهای ارتش پاکستان به اسارت درآمد. به ادعای وی اکثر سیستم های جنگنده او از کار افتاده بود و حتی اگر اندک شانسی برای ادامه پرواز جنگنده خود پیدا میکرد این شانس حتی توسط جنگنده های F-104 از بین میرفت. جنگنده Gnat بعد ها به عنوان غنیمت جنگی در موزه نیروی هوایی پاکستان واقع در کراچی در معرض دید عموم قرار گرفت. جنگنده غنیمتی توسط خلبان سعد حتمی که رهبر اسکادرانی از جنگنده های نیروی هوایی پاکستان را نیز برعهده داشت به سرگودها (Sargodha) منتقل و بعد ها تحت آزمایش و بررسی عملکرد قرار گرفت و مشخص شد که جنگنده Gnat هندی در یک نبرد نزدیک هوایی (Dogfight) آنچنان که گفته میشود قاتل سابر نیست. در طول نبرد و پس از آن هند و پاکستان ادعاهای ضد و نقیضی از تلفات و خسارات جنگی خود و طرف مقابل ارائه مطرح کرده اند که تنها شماری از آن ادعاها از سوی چند منبع بی طرف محدود تایید شده است. نیروی هوایی پاکستان ادعا کرد که 104 جنگنده نیروی هوایی هند را ساقط کرده و 19 جنگنده را نیز از دست داده است. در طرف مقابل هند ادعا کرد که 73 جنگنده پاکستان را ساقط کرده و 59 فروند جنگنده را نیز خود از دست داده است. تصاویری از نیروی هوایی پاکستان در سال 1965 و در جریان نبرد این ادعاها در حالی مطرح میشود که بر اساس گفته منبعی مستقل ، نیروی هوایی پاکستان در رژه ای نظامی که در مدتی کوتاه پس از جنگ برگزار کرد ، 86 فروند F-86 ، 10 فروند F-104 و 20 فروند B-57 را به پرواز درآورده است که این مسئله آمار اعلام شده از سوی هند را تحت شعاع قرار میدهد. در منابع هندی به این مسئله اشاره شده است که با وجود ادعای پاکستان در از دست دادن فقط یک اسکادران از هواگرد های رزمی خود ، پاکستان به دنبال دستیابی به جنگنده های بیشتر از طریق کشورهای عراق ، پاکستان ، اندونزی و چین در 10 روز ابتدایی جنگ بوده که این مسئله به از دست دادن شمار قابل توجهی از هواگرد های رزمی و نیاز به جبران آن ها از سوی پاکستان بازمیگردد. البته این ادعای منابع هندی را میتوان اینگونه پاسخ داد که نیاز پاکستان در این مورد نه جبران هواپیماهای ساقط شده بلکه ایجاد توزان با افزایش تعداد هواگرد ها بوده باشد چرا که نیروی هوایی پاکستان در برابر نیروی هوایی هند از نظر تعداد هواگرد ها با نسبتی 5 به 1 رو به رو بود. البته لازم به ذکر است که با وجود اینکه هندی ها تعداد زیادی از هواگرد های نیروی هوایی خود را به دلیل احتمال مداخله چین در بخش شرقی کشور مستقر کرده بودند و نیروی هوایی در غرب و در جنگ با پاکستان از تعادلی در تعداد برخوردار بوده است ، هند همچنان امکان فراخوانی جنگنده های مستقر در شرق برای نبرد با پاکستان را داشته و به همین دلیل نسبت 5 به 1 برای جنگنده های هندی در مقابل جنگنده های پاکستانی عنوان میشود. Gnat غنیمتی در موزه نظامی پاکستان نیروی هوایی پاکستان 25 هواگرد (11 فروند در نبرد هوایی) و نیروی هوایی هند 60 هواگرد (25 فروند در نبرد هوایی) از دست داد که نتیجه ای قابل توجه بود. در پایان جنگ نیروی PAF در حدود 17 درصد از توان رزمی خط مقدم خود و IAF نیز در حدود 10 درصد از توان رزمی خط مقدم خود را از دست داد. بر اساس برآورد ها چنانچه نبرد برای سه هفته دیگر ادامه می یافت تلفات هوایی پاکستان به 33 درصد و هند به 15 درصد میرسید. با عدم دستیابی به برتری هوایی ، نیروی هوایی پاکستان قادر به ممانعت از پرواز های روزانه جنگنده و بمب افکن های هند بر فراز خاک خود نبود و در طرف مقابل هند نیز از نابودی نیروی هوایی پاکستان عاجز ماند و در نهایت با به بن بست رسیدن جنگ هیچ یک از طرفین به برتری هوایی کامل دست نیافتند. نبرد تانک ها جنگ 1965 شاهد برخی از بزرگترین نبرد های زرهی پس از جنگ جهانی دوم بود. در آغاز جنگ زرهی پاکستان چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت در شرایط برتر بود. زرهی پاکستان به صورت عمده از تانک های آمریکایی نظیر ام 47 و ام 48 پاتون و همچنین تعداد زیادی تانک ام 4 شرمن ، تانک های سبک ام 24 چافی و نابودگر های تانک ام 36 جکسون تشکیل شده بود. در طرف دیگر بخش عمده ای از زرهی هند از تانک های قدیمی تر ام 4 شرمن تشکیل شده بود که تعدادی از آن ها به توپ های سرعت بالای (high velocity) فرانسوی CN 75-50 مجهز شده و مابقی از توپ های 75 میلیمتری M3 L/40 برخوردار بودند. به جز تانک های ام 4 شرمن ، هند تانک هایی نظیر سنچوریون مارک 7 مجهز به توپ های 105 میلیمتری L7 و همچنین از تانک های سبک آ ام ایکس 13، پی تی 76 و ام 3 استوارت را نیز در اختیار داشت. در مجموع زرهی پاکستان از تعداد بیشتری برخوردار بوده و نسبت به زرهی هند به روزتر بود. در آغاز جنگ در سال 1965 پاکستان در حدود 15 هنگ سواره نظام هر کدام با 45 تانک در سه دسته در اختیار داشت.علاوه بر تانک های پاتون (ام 47 و ام 48) پاکستان دارای 200 دستگاه تانک ام 4 شرمن مجهز به توپ 76 میلیمتری ، 150دستگاه تانک سبک ام 24 چافی و چندین دسته مستقل و محدود از نابودگر های تانک ام 36 بی 1 بود. اغلب هنگ های زرهی پاکستان زیر مجموعه دو لشکر زرهی بودند که شامل لشکر زرهی یکم و لشکر زرهی ششم بود. دسته های مستقل نیز در هماهنگی با این دو لشکر عمل میکردند. ارتش هند در زمان جنگ از 17 هنگ سواره نظام برخوردار بود که در دهه 50 میلادی برخی از آن ها با استفاده از 164 دستگاه تانک آ ام ایکس 13 و 188 دستگاه تانک سنچوریون مدرنیزه شده بودند. سایر تجهیزات زرهی نیز شامل تانک های ام 4 شرمن و تعداد محدودی تانک ام 3 آ 3 استوارت بود. هند از یک لشکر زرهی با نام لشکر یکم فیل سیاه برخوردار بود که این لشکر شامل هنگ های همچون هفدهم (که فخر هند و ایضا Poona Horse نامیده میشد) ، چهارم (با نام Hodson's Horse) ، شانزدهم سواره نظام ، هفتم سواره نظام سبک ، هجدهم سواره نظام و .......... بود که هنگ های هفدهم و چهارم آن به تانک های سنچوریون مجهز بودند. علاوه بر این هند تیپ دوم مستقل را نیز در اختیار داشت که یکی از سه هنگ آن موسوم به هنگ سوم سواره نظام به تانک های سنچوریون تجهیز شده بودند. با وجود برتری کیفی و کمی زرهی پاکستان ، این نیرو در پیشروی هند در لاهور و سیالکوت و در متوقف کردن ضد حمله پاکستان در امریتسار توسط نیروهای هندی شکست های قابل توجهی را متحمل شد. پس از عبور نیروهای هندی از کانال در تاریخ یازدهم سپتامبر و توقف ضد حمله در ناحیه خم کاران بر استراتژی نظامی پاکستان تا حد قابل ملاحظه ای تاثیر گذاشت. در طرف مقابل تهاجم هند در نبرد چاویندا که توسط لشکر یکم زرهی و با پشتیبانی سایر واحد ها صورت گرفت توسط لشکر ششم زرهی (به استثنای تیپ صدم مستقل) پاکستان متوقف شد. پاکستانی ها ادعا میکنند که هند در این جنگ 120 تانک خود را از دست داده است. در مجموع با توجه به عدم موفقیت چشمگیر زرهی دو کشور در عملیات های آفندی و شکست لشکر یکم زرهی پاکستان در نبرد پاسخ حقیقی (Asal Uttar) و در طرف مقابل شکست لشکر یکم زرهی هند در چاویندا ، طرفین به تغییر استراتژی زرهی از آفندی به پدافندی با استفاده از واحد های کوچکتر همچون تیپ دوم زرهی (هند) و واحد بیست و پنجم سواره نظام (پاکستان) روی آوردند. در نبرد های تانک با تانک ، سنچوریون های هندی با توپ 105 میلیمتری و زرهی سنگین ، برتری خود بر تانک های پاتون پاکستانی را به اثبات رساندند هر چند که در نبرد منطقه سیالکوت به دلیل تعداد به مراتب بیشتر تانک های پاتون در اختیار واحد بیست و پنج سواره نظام و سایر واحد های لشکر ششم زرهی پاکستان ، تانکهای سنچوریون هند که در اختیار هنگ های هفدهم و چهارم زرهی این کشور بودند تلفات سنگینی را متحمل شدند. تانک های منهدم شده یا رها شده پاتون و شرمن پاکستانی در خم کاران نبردهای دریایی عملیات های دریایی نقش برجسته ای در جنگ بر عهده نداشتند. در 7 سپتامبر، بخشی از نیروی دریایی پاکستان به فرماندهی ناخدا شیخ محمد انور (S.M. Anwar) ایستگاه راداری نیروی دریایی هند در بخش ساحلی دوارکا که در 300 کیلومتری جنوب بندر کراچی واقع شده بود را بمباران کردند.عملیات "Dwarka" یک عملیات دریایی مهم در جنگ بود که به نظر برخی یک حمله آزاردهنده به حساب می آید. حمله به دوارکا باعث شد نیروی دریایی هند از سوی پارلمان هند مورد بازخواست قرار بگیرد و همچنین به روزرسانی و گسترش نیروی دریایی پس از جنگ با افزایش بودجه از 350 میلیون روپیه به 1150 میلیون از دیگر نتایج آن بود. بر طبق برخی منابع پاکستانی زیردریایی قاضی نیروی دریایی پاکستان (PNS Ghazi ) ناوهواپیمابر ویکرانت (INS Vikrant ) نیروی دریایی هند بمبئی در طول جنگ در بمبئی تحت محاصره قرار داد. منابع هندی ادعا میکنند هند قصد وارد شدن به نبرد دریایی با پاکستان را نداشت و میخواست جنگ را به درگیری های زمینی محدود کند.علاوه بر این اشاره داشتند که ویکرانت در آن زمان در حوض خشک در حال گذراندن مراحل بازسازی بوده است.بعضی از نویسندگان جنگ پاکستانی ادعای زمینگیر شدن نیروی دریایی هند در بمبی به وسیله یک زیردریایی را رد میکنند ، در عوض بیان میکنند که 75 درصد نیروی دریایی هند در بندر در حال گذراندن تعمیرات بوده اند. عملیات های مخفیانه ارتش پاکستان تعدادی عملیات پنهانی را با هدف نفوذ و خرابکاری در پایگاه های نیروی هوایی هند به اجرا درآورد. در 7 سپتامبر 1965 کماندوهای نیروی ویژه پاکستان (SSG) به وسیله چتر وارد خاک دشمن شدند.طبق گفته "محمد موسی" فرمانده ارتش ، حدود 135 کماندو از طریق هوایی وارد سه فرودگاه هالوارا ، پاتانکوت و آدامپور شدند.این تلاش شجاعانه منجر به یک فاجعه فراموش نشدنی شد. تنها 22 کماندو موفق شدند به پاکستان بازگردند. 93 نفر اسیر شدند (از جمله یکی از فرماندهان عملیات به نام سرگرد خالد بات) و 20 تن هم در درگیری با ارتش و پلیس یا شهروندان هندی کشته شدند.علت شکست این عملیات عدم توانایی در تهیه نقشه های مناسب،ارائه ندادن توضیحات مناسب به نیروها و کافی نبودن برنامه ریزی و آماده سازی شناخته شده است.با وجود عدم موفقیت در از کار انداختن فرودگاه ها ،منابع پاکستانی ادعا میکنند که این عملیات برخی از عملیات های برنامه ریزی شده هند را تحت تاثیر قرار داد. در حالی که لشکر 14 پیاده هند برای پیدا کردن چتربازان منحرف شده بود نیروی هوایی پاکستان جاده را مملو از وسایل نقلیه یافت و تعداد زیادی خودرو را منهدم کرد. هند برای مقابله با عملیات مخفیانه پاکستان برای اسیر کردن جاسوسان و چتربازان پاکستانی جایزه تعیین کرد.در همین زمان در پاکستان شایعاتی مبنی بر اینکه هند با فرستادن کماندوهایش به خاک پاکستان و انجام عملیات هایی تلافی کرده است.اما بعد ها مشخص شد این شایعات صحت نداشتند. ارزیابی های بی طرفانه چند ارزیابی نسبتا بی طرفانه از خسارت های جنگ دوم کشمیر برای هند و پاکستان وجود دارد که بسیاری از این ارزیابی ها با این مسئله که هند در زمان آتش بس دست برتر را در مقایسه با پاکستان داشته است ، موافقت دارند. شماری از این ارزیابی ها در ذیل آورده شده است : * به گفته کتابخانه مطالعات کشوری گنگره که توسط بخش تحقیقات فدرال ایالات متحده هدایت میشود جنگ مابین دو کشور در کل بی نتیجه بوده است. هر دو طرف تلفات و خساراتی به طرف دیگر وارد کرده و اراضی از طرف مقابل را به اشغال دراوردند اما در این میان تلفات در سمت پاکستان سنگین تر بوده است شامل بیست هواپیما ، 200 دستگاه تانک و 2800 سرباز. ارتش پاکستان از امکان مقاومت در برابر فشار هند برخوردار بوده با این حال ادامه جنگ به خسارت های بیشتر و شکست نهایی برای پاکستان منجر میشد. اکثر پاکستانی ها با باوری که از توان رزمی خود داشتند از پذیرفتن احتمال شکست از هندو های هند سر باز زدند و با سرزنش شکست از آنچه که با عنوان ضعف و بی کفایتی ایوب خان و دولت او عنوان میشود به عنوان دلیل شکست یاد میکنند. * مجله تایم گزارش داده است که هند 690 مایل مربع از اراضی پاکستان و پاکستان نیز 250 مایل مربع از اراضی هند را از کشمیر و راجستان به تصرف خود درآورده اند. در این مقاله به شرح و تفضیل از شرایط نبرد و اینکه پاکستان در مقابل ارتش بزرگتر هند تنها زمانی قادر به ادامه نبرد خواهد بود که به جامعه جهانی پشت کرده و چین سرخ را شریک نبرد خود کند. * دوین . تی .هاگرتی در کتاب خود با عنوان "جنوب آسیا در سیاست جهانی" نوشته است : نیروی های مهاجم هندی با همتایان پاکستانی خود جنگیده و نبرد را در حومه لاهور دومین شهر بزرگ پاکستان متوقف ساختند. در این زمان سازمان ملل در 22 سپتامبر مداخله کرد و پاکستان شکستی آشکار را متحمل شد. * در کتاب هویت ملی و سند چشم انداز ژئوپولیتیک آمده است : نیروهای برتر هند با کسب یک پیروزی قاطع حتی از امکان پیشروی بیشتر در اراضی پاکستان برخوردار بودند با این حال فشار خارجی ، طرفین از جمله هند را مجبور به توقف تلاش های جنگی خود ساخت. * گزیده ای از استنلی ولپرت و خلاصه ای از جنگ 1965 پاکستان-هند : در سه هفته جنگ دوم هند و پاکستان در شرایطی که ایالات متحده بی طرف مانده و از ارسال تجهیزات و مهمات به طرفین خودداری میکرد و قبل از کسب پیروزی مشخص ، هر دو کشور مجبور به توقف جنگ شدند. با این حال هند در وضعیتی برتر قرار داشت و از امکان وارد آوردن آسیب های جدی به پاکستان برخوردار بود. * در کتاب دیوید ون پراک با نام " نژاد هندی در مقابل سرنوشت و چین" آمده است : هند پیروز میدان بود ، 1840 کیلومتر مربع از اراضی پاکستان را تحت تصرف درآورد که شامل 640 کیلومتر مربع در کشمیر آزاد تحت کنترل پاکستان ، 640 کیلومتر مربع از منطقه سیالکوت و 380 کیلومتر مربع در جنوب سند و حساس ترین بخش شامل 360 کیلومتر مربع از لاهور پاکستان. در مقابل پاکستان 540 کیلومتر مربع از اراضی هند شامل 490 کیلومتر مربع از بخش چامب و 50 کیلومتر مربع از نواحی خم کاران را متصرف شد. * دنیس کاکس در کتاب " هند و ایالات متحده : دموکراسی هایی بیگانه" مختصری از جنگ هند با پاکستان را مطرح کرده است. به گفته وی اگر چه هر دو طرف از نظر نفرات و تجهیزات به شدت مورد زیان و خسارت قرار گرفتند و یک مزیت نظامی قطعی به دست نیاوردند اما در نهایت هند در این جنگ برتر بود و پاکستان از جنگی که خود آغازگر آن بود هیچ چیز به دست نیاورده بود. * خبرگزاری بی بی سی گزارش داد : جنگ به تغییر دهندگان بازی در میدان سیاسی پاکستان خدمت کرده است. شکست در جنگ سال 1965 منجر به روند فزاینده به چالش کشیدن ارتش در داخل پاکستان توسط مخالفان داخلی شد که یکی از نتایج آن تشکیل حزب مردم پاکستان توسط ذوالفقار علی بوتو بود. * در کتاب منطقه در آشفتگی : درگیری های جنوب آسیا از سال 1947 ، رابرت جانسون نوشته است : هند هدف استراتژیکی را انتخاب کرده بود که این هدف جلوگیری از پیروزی پاکستان در جنگ بود با این حال که 1900 کیلومتر مربع از اراضی پاکستان را فقط با از دست دادن 570 کیلومتر مربع از خاک خود به تصرف درآورده بود. * گزیده ای از کتاب دستی " تروریسم و محیط جدید امنیتی" : نبرد کوتاه اما خشمناک 1965 با واکنش هند به نفوذ نیروهای پاکستانی به خط اتش بس کشمیر آغاز و با محاصره لاهور توسط هند خاتمه یافت. هر چند مرزها یک بار دیگر با آتش بسی از سوی سازمان ملل بدون تغییر باقی ماند اما پاکستان همچنان در مقابل همسایه خود آسیب پذیر بود. * مورخ انگلیسی John Keay در خلاصه ای از جنگ 1965 : در سال 1965 جنگ هند و پاکستان تقریبا یک ماه به طول انجامید. پاکستان پیشروی هایی در صحرای راجستان داشت اما فشار اصلی آن بر جاده جامو- سرینگر دفع شد و تانک های هند تا یک قدمی لاهور پیشروی کردند. هر چند هر دو طرف ادعای پیروزی دارند اما این هندی ها هستند که باید برای پیروزی جشن بگیرند. * هیو و شیل اشر هوروویتس در کتاب خود با نام " جنگ در آسیا : کره ، چین-تایوان و هند-پاکستان" آورده اند : باز هم هند از نظر لجستیکی برتر به نظر می رسد اما هیچ یک از طرفین جنگ قادر به بسیج نیروی کافی برای کسب پیروزی قاطع نبود. * در مجله NewsWeek آمده است که : با این حال توانایی ارتش پاکستان در متوقف ساختن ارتشی به مراتب بزرگتر از خود ستودنی است. تنها با پایان هفته روشن بود که پاکستانی ها از آنچه که به نظر میرسند قوی تر هستند. آ تش بس ایالات متحده و شوروی تلاشهای دیپلماتیک زیادی کردند تا از گسترش درگیری بین دو کشور جلوگیری کنند. شوروی تحت رهبری الکسی کاسیگین، مذاکرات آتش بس را در تاشکند (واقع در ازبکستان فعلی) میزبانی کرد. جایی که نخست وزیر هند لعل بهادر شاستری و رئیس جمهور پاکستان ایوب خان توافق نامه تاشکند را امضا کردند که در آن توافق کردند تا قبل از 25 فوریه سال 1966 تا مرزهای قبل از ماه آگوست عقب نشینی کنند. ایوب خان با رو به اتمام بودن ذخایر مهمات ، رهبران پاکستان از متمایل شدن جنگ به سود هند نگران بودند و به همین دلیل به سرعت آتش بس را در تاشکند پذیرفتند. با وجود مخالفت شدید فرماندهان نظامی هندی ،هند تحت فشارهای رو به افزایش بین المللی آتش بس را قبول کرد. در 22 سپتامبر، شورای امنیت سازمان ملل مصوبه ای را به اتفاق آرا به تصویب رساند که خواستار آتش بس بدون پیش شرط از هر دو کشور شد. جنگ در روز بعد به پایان رسید. لعل بهادر شاستری نخست وزیر هند شاستری ، مدت کمی بعد از اعلام آتش بس به حمله قلبی دچار شد و در نتیجه آن نارضایتی عمومی از آتش بس به موجی از همدردی با حزب ملی کنگره هند تبدیل گردید. آتش بس از جانب برخی از پاکستانی ها نیز که به گزارش های ساختگی و رسانه کنترل شده تکیه کرده بودند مورد انتقاد بود.آنها معتقد بودند رهبرانشان دستاوردهای نظامی را تسلیم کرده اند.این اعتراضات به شورش های دانش آموزان منجر شد. رسانه های پاکستان اعلام کرده بودند نیروی نظامیشان در جنگ –که به نادرستی ادعا میکردند از طرف هند شروع شده- عملکرد تحسین برانگیزی داشته و بنابراین گمان میشد پیمان تاشکند دستاورد ها را به هدر داده است. بعضی از کتابهای جدید نویسندگان پاکستانی ظاهرسازی های پاکستان در مورد جنگ را آشکار کرده اند،از جمله کتابی از فرمانده سابق آژانس اطلاعاتی پاكستان (ISI) با عنوان "افسانه پیروزی 1965" ، که البته تمام نسخه های آن توسط ارتش خریداری شد تا از انتشار آن جلوگیری شود زیرا این موضوع بسیار حساس بود. هند و پاکستان یکدیگر را به دفعات به نقض آتش بس متهم کردند.هند پاکستان را به 585 مورد تجاوز در 34 روز متهم کرد،در حالی که پاکستان 450 مورد را برای هند بیان میکرد. به علاوه ی تبادل آتش سبک مورد پیش بینی ،هند گزارش داد که پاکستان آتش بس را برای اشغال روستای چانانوالا (Chananwalla) واقع در بخش فازیلکا شکسته است.این روستا در 25 دسامبر توسط نیروهای هندی بازپس گرفته شد. در10 اکتبر ، یک فروند B-57 در اجاره نیروی هوایی پاکستان توسط 3 تیر موشک سام 2 شلیک شده از پایگاه آمبالا نیروی هوایی هند آسیب دید. یک فروند Auster ارتش پاکستان در 16 دسامبر ساقط شد، که باعث کشته شدن یک کاپیتان پاکستانی گردید و در 2 فوریه 1967 یک فروند دیگر نیز توسط هندی ها شکار شد. لازم به ذکر است که آتش بس تا شروع جنگ 1971 برقرار بود. شکست های اطلاعاتی اشتباهات راهبردی توسط هر دو طرف باعث شد جنگ وارد یک بن بست شود. اشتباهات محاسباتی هند اطلاعات ارتش هند هیچ اخطاری در مورد حمله قریب الوقوع پاکستان نداد.ارتش هند در شناسایی حضور توپخانه سنگین پاکستان در چامب ناتوان بود و در نتیجه تلفات قابل توجهی را متحمل شد. در کتاب "تاریخ رسمی جنگ 1965" که در سال 1992 توسط وزارت دفاع هند منتشر شد، سندی بود که به مدت طولانی مخفی شده بود و اشتباهات محاسباتی را آشکار میکرد. بر طبق این سند در 22 سپتامبر زمانی که شورای امنیت به دنبال آتش بس بود،نخست وزیر هند از ژنرال چادهوری (Chaudhuri) فرمانده وقت در مورد احتمال پیروزی در جنگ سوال کرد که آیا میتوان پذیرش آتش بس را به تعویق انداخت. ژنرال در جواب بیان کرده بود بیشتر مهمات هند در خط مقدم مصرف شده و تعداد قابل توجهی دستگاه تانک هم منهدم گردیده.بعدها مشخص شد تنها 14 درصد مهمات خط مقدم مصرف شده بوده و هند دو برابر پاکستان تانک در اختیار داشته است. در همین زمان ارتش پاکستان 80 درصد مهمات خود را شلیک کرده بود .فرمانده نیروی هوایی پراتاب چاندرا لعل (P.C Lal) که در زمان جنگ 1965 معاون رئیس ستاد نیروی هوایی بوده است،به هماهنگی ضعیف بین نیروی هوایی و نیروی زمینی اشاره میکند.هیچکدام از دو نیرو طرح ها و برنامه های خود را به اطلاع دیگری نرسانده بود.در نقشه های جنگ که به وسیله وزارت دفاع و ژنرال چادهوری طراحی شده بودند نقشه برای نیروی هوایی تعریف نشده بود. نگرش ژنرال چادهوری توسط فرمانده چاندرا لعل با عنوان "سندرم " Supremo توصیف شده است، نگرشی که گاهی اوقات نیروی زمینی نسبت به دیگر شاخه های نیروی نظامی هند داشت. اشتباهات محاسباتی پاکستان شکستهای ارتش پاکستان از زمانی شروع شد که آنها تصور کردند مردم ناراضی کشمیر از فرصت ایجاد شده توسط پیشروی پاکستانی ها استفاده میکنند و بر ضد نظام حاکم شورش میکنند و به این ترتیب کشمیر به سرعت و به طور قطعی تسلیم خواهد شد. ولی مردم کشمیر شورش نکردند،در عوض ارتش هند با اطلاعاتی که به دست آورده بود از عملیات جبل الطارق و این موضوع که طرف مقابل آنها ارتش پاکستان است و نه شورشی ها مطلع شد. ارتش پاکستان همچنین در تشخیص اینکه سیاست مداران هند دستور حمله به بخش جنوبی را برای باز کردن جبهه ای جدید را خواهند داد ناتوان بودند.پاکستان مجبور شد بخشی از نیروهایش را برای دفاع از سیالکوت و لاهور به جنوب بفرستد، تا این که از آنها در نفوذ به کشمیر استفاده کند. عملیات توفیق عظیم (Operation Grand Slam) که توسط پاکستان به منظور اشغال اخنور شهری در شمال شرقی جامو و یک منطقه کلیدی برای ارتباط بین کشمیر و سایر نقاط هند، شروع شده بود نیز شکست خورد. بسیاری از مفسرین پاکستانی فرماندهی ایوب خان را به دلیل مردد بودن در طول عملیات مورد انتقاد قرار دادند.منتقدین ادعا میکنند عملیات با شکست مواجه شد زیرا ایوب خان از اهمیت اخنور (که به شاهرگ هند معروف بود) برای هند با خبر بود و نمیخواست با اشغال آن ، دو کشور وارد جنگ شوند.با وجود پیشروی در اخنور ژنرال ایوب خان ، سرلشگر حسین مالک را از فرماندهی کنار گذاشت و ژنرال یحیی خان را به جای او منصوب کرد. سکون 24 ساعته که به دنبال تعویض فرماندهی ایجاد شده بود، به هندی ها فرصت تجدید قوا در اخنور را داد و توانستند با حمله ضعیفی که توسط ژنرال یحیی خان ترتیب داده شده بود مقابله کنند. رئیس ستاد فرماندهی غرب اظهار داشت: "دشمن به نجات ما آمد" بعد ها اختر حسین مالک ، ایوب خان را برای طراحی عملیات توفیق عظیم مورد انتقاد قرار داد چرا که عملیات محکوم به شکست شد و همچنین او خود را از فرماندهی در لحظه ی حساسی از جنگ راحت کرد. مالک تهدید کرد که واقعیت را در مورد شکست ارتش فاش خواهد کرد اما بعدها از ترس توقیف شدن از این کار منصرف شد. بعضی از نویسندگان اشاره کرده اند که احتمالا پاکستان با یک رزمایش که در مارچ 1965 در موسسه تجزیه و تحلیل دفاعی واقع در ایالات متحده انجام شد جسارت لازم را برای جنگ پیدا کردند.در آن رزمایش نتیجه گیری شد در صورت بروز جنگ با هند،پاکستان پیروز خواهد شد.دیگر نویسندگان مانند استفان فیلیپ کوهن ، قاطعانه اظهار داشتند ارتش پاکستان نگرش اغراق آمیزی در مورد ضعف هند و نیروی نظامی آن داشت و جنگ 1965 غیر منتظره بود. نور خان ژنرال پاکستانی و فرمانده نیروی هوایی پاکستان در طول جنگ ، بعدها عنوان کرد ارتش پاکستان و نه هند باید برای شروع جنگ مقصر شناخته شود.هرچند که تبلیغات و عوام فریبی در مورد جنگ در پاکستان ادامه یافت اما جنگ به طور منطقی تحلیل نشد و بیشتر تقصیرات به گردن فرماندهی انداخته و به شکست های اطلاعاتی بهای کمی داده شد که تا شروع جنگ 1971 و زمانی که پاکستان شرقی از جانب هند مورد حمله قرار گرفت و از پاکستان غربی جدا شد که به شکل گیری بنگلادش منجر شد. نقش دیگر کشورها پاکستان و ایالات متحده یک توافق نامه همکاری در سال 1959 امضا کردند که بر طبق آن آمریکا پذیرفت در صورت درخواست پاکستان با "اقدام مناسب از جمله به کارگیری نیروی نظامی" به کمک دولت پاکستان برود.هرچند، با شروع جنگ 1965، آمریکا عقیده عقیده داشت این جنگ اشتباه پاکستان بوده است و به همین دلیل کمک های نظامی را به این کشور متوقف کرد. گرچه پاکستان کمک های قابل توجهی از سوی ایران ، اندونزی و چین دریافت کرد. از قبل از شروع جنگ چین هم پیمان مهم پاکستان بوده و به علاوه در سال 1962 با هند جنگیده بود.همچنین گزارشاتی مبنی بر حرکت نیروهای چینی در مرز هند برای حمایت از پاکستان موجود است. به همین دلیل هند حکم سازمان ملل را برای جلوگیری از جنگ همزمان با دو کشور پذیرفت. حضور هند در جنبش عدم متعهدها ،کمک چندانی از سوی اعضا برایش به همراه نیاورد.با وجود روابط نزدیک بین هند و شوروی،این کشور در طول جنگ موضع بی طرفانه ای اتخاذ کرد و حتی دو کشور درگیر را به تاشکند برای مذاکره دعوت نمود. پیامدها با وجود برقراری آتش بس،هند به عنوان کشور پیروز شناخته شد،به دلیل موفقیت در متوقف کردن شورش مورد حمایت پاکستان در کشمیر. در اکتبر 1965، مجله تایم به نقل از یکی از مقامات رسمی غربی که نتیجه جنگ را ارزیابی کرده بود نوشت: اکنون برای همه روشن است که هند در حال تبدیل شدن به یک قدرت در آسیا میباشد . با توجه به شکست های جنگ بین چین و هند، نتیجه جنگ 1965 به عنوان یک پیروزی "سیاسی-راهبردی" در هند مطرح شد لعل بهادر شاستری نخست وزیر هند، تبدیل به یک قهرمان ملی گردید. در حالی که عملکرد کلی نیروی نظامی هند مورد تحسین بود، فرماندهان نظامی به دلیل عدم موفقیت در به کارگیری قدرت برتر نظامی هند با هدف پیروزی قاطع بر پاکستان مورد انتقاد قرار گرفتند. جرمی بلک تاریخدان جنگ ، در کتاب "جنگ در دنیای مدرن از سال 1815" بیان کرده است که پاکستان "شکست سنگینی" متحمل شد و تصمیم عجولانه هند برای قبول مذاکرات از وارد شدن صدمات قابل توجه دیگر به نیروی نظامی پاکستان جلوگیری کرد.وی تشریح میکند: رئیس ستاد ارتش هند با تصور اینکه مهمات رو به اتمام است و تلفات تانک ها به شدت بالا بوده،به انجام مذاکرات اصرار کرد.در حالی که در واقع هند کمتر از 15 درصد مهمات خود را مصرف کرده بود ( در مقایسه با مصرف 80 درصد پاکستان) و دوبرابر پاکستان نیز تانک در اختیار داشت.در نتیجه هند تمرکز خود را بر روی تقویت ارتباطات و همکاری بین قوای سه گانه ارتش قرار داد.به دلیل اطلاعات ناکافی جمع آوری شده قبل از جنگ،هند سازمان اطلاعاتی RAW را برای فعالیت های جاسوسی و اطلاعاتی تاسیس کرد. بهینه سازی های عمده ای در فرماندهی ایجاد شد که تاثیرات مثبت آن در جنگ 1971 واضح بود به طوری که هند در عرض دو هفته به پیروزی قاطع در مقابل پاکستان دست یافت. تهدیدات مکرر چین برای دخالت در درگیری در حمایت از پاکستان دولت هند را مجبور کرد تصمیم به ساخت سلاه هسته ای بگیرد.با وجود ضمانت های فراوان،آمریکا اقدام موثری برای جلوگیری از استفاده گسترده نیروهای پاکستانی از تسلیحات آمریکایی به عمل نیاورد و این موضوع باعث ناخوشنودی هند شد. در همان زمان آمریکا و انگلیس از دادن تجهیزات مناسب به هند خودداری کردند که این مساله به سردی روابط بین هند و غرب انجامید.این پیشرفت ها باعث تغییرات مهمی در سیست خارجی هند شد.هند که در گذشته از به وجود آورندگان جنبش عدم متعهد ها بود ،خود را بیشتر از غرب دور کرد و روابط نزدیکی با شوروی ایجاد نمود.در اوخر دهه 60 میلادی شوروی بزرگترین تامین کننده تجهیزات نظامی به هند بود.از 1967 تا 1977 ، 81 درصد تسلیحات هند از شوروی وارد میشد.بعد از جنگ 1965، رقابت تسلیحاتی بین هند و پاکستان بیش از پیش نامتقارن شد به طوری که هند تا اکنون فاصله خود را با پاکستان بسیار زیاد کرده است. پاکستان پس از جنگ،تعداد زیادی از پاکستانی ها عملکرد نیروی نظامیشان را مثبت دانستند.6 سپتامبر "روز دفاع" نامگذاری شد،در یادبود موفقیت در دفاع از لاهور در برابر ارتش هند.همچنین عملکرد نیروی هوایی به طور ویژه ای تحسین شد.هرچند،دولت پاکستان به انتشار اطلاعات نادرست درباره نتیجه جنگ متهم شد. S. S.M. Burke در کتاب "شاه فنر روابط خارجی هند و پاکستان" می نویسد : بعد از جنگ سال 1965، توازن قوای نظامی قاطعانه به سوی هند سوق پیدا کرده است.برای پاکستان جایگزینی تلفات سنگین تجهیزات در طول جنگ بسیا مشکل بود،در حالی که رقیبش با وجود مشکلات اقتصادی وسیاسی،به طور مصمم قدرت خود را افزایش داد. بسیاری معتقداند اسطوره ی ارتش چابک و کشنده از پاکستان ، تقریبا در طول جنگ فروریخت چراکه به هیچ موفقیت مهمی دست نیافت. چندین نویسنده پاکستانی از باور نادرست و بیمار نیروی نظامی که نژاد جنگجوی سربازانشان باعث میشود هندی ها را در جنگ شکست دهند. یک تحلیلگر سیاسی پاکستانی مینویسد: جنگ سال 1965 با هند ثابت کرد که پاکستان نه میتواند خطوط دفاعی هند را به روش برق آسا بشکند،نه این که یک جنگ تمام عیار را برای مدت طولانی تحمل کند. در طرف دیگر نیروی هوایی پاکستان اعتبار زیادی در میان قوای نظامی پاکستان و نویسندگان جنگ پیدا کرد،به دلیل دفاع موفق از لاهور و دیگر نقاط حساس پاکستان و گرفتن تلفات سنگین از هند ر روز بعد.همچنین هوشیاری نیروی هوایی به این واقعیت تکیه داشت که بعضی از خلبانان تا حتی 6 بار در کمتر از یک ساعت برای مقابله با حملات هوایی هند اسکرمبل کردند.نیروی هوایی پاکستان در کنار نیروی زمینی در روز دفاع و روز نیروی هوایی در یادبود آن واقعه گرامی داشته میشوند(به ترتیب 6 و 7 سپتامبر). به علاوه پاکستان در طول جنگ بیشتر از آن که چیزی به دست آورد،از دست داده بود،از همه مهمتر در اشغال کشمیر ناموفق بود که این موضوع از نظر بسیاری از کارشناسان بی طرف یک شکست برای پاکستان محسوب میشود. بسیاری از از مقامات و کارشناسان نظامی پاکستان بعدها برنامه ریزی نادرست عملیات توفیق عظیم را که در نهایت منجر به بروز جنگ شد ،مورد انتقاد قرار دادند. پیمان تاشکند نیز در پاکستان مورد انتقاد بود، گرچه تعداد کمی از شهروندان پاکستانی شرایط حساس انتهای جنگ را درک کرده بودند. رهبران سیاسی نیز نکوهش شدند. با نظر ذوالفقار علی بوتو ، نخست وزیر پاکستان ایوب خان انتظارات مردم را درباره برتری –اگر نگوییم شکست ناپذیری- نیروی نظامی پاکستان بسیار بالا برده بود.اما ناتوانی پاکستان در رسیدن به اهداف نظامیش در طول جنگ،یک بدهکاری سیاسی برای ایوب به وجود آورده بود.شکست در کشمیر باعث شد اعتقاد بر شکست ناپذیری ارتش به طور جدی مورد چالش قرار بگیرد. یکی از پیامدهای طولانی مدت جنگ رکود گسترده اقتصادی در پاکستان بود.هزینه جنگ 1965 باعث پایان یافتن دوره رشد اقتصادی که پاکستان در اوایل دهه 60 تجربه کرده بود شد.پین سالهای 1964 و 1966، مخارج دفاعی پاکستان از 4.82 درصد به 9.86 درصد تولید ناخالص داخلی فزایش پیدا کرد،که فشار بزرگی به اقتصاد پاکستان وارد نمود.تا سال 1971، هزینه های دفاعی 55.66 درصد مخارج دولت را شامل میشد. بر طبق گفته کهنه سربازان جنگ،جنگ پیامدهای بزرگی برای پاکستان از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی به همراه داشت. فیروز خان ارشناس هسته ای اظهار داشت که جنگ 1965 آخرین اقدام متعارف پاکستان برای تسخیر کشمیر با استفاده از نیروی نظامی بودو جایگاه پاکستان در جامعه جهانی به خصوص در رابطه با آمریکا ، با آغاز جنگ رو به زوال گذاشت در حالی که در طرف دیگر ، اتحاد با چین تقویت شد. در خاطرات ژنرال طارق مجید آمده است ، چوان‌لای از رهبران چین از مدت ها قبل دولت را به پیروی از روش کلاسیک سان تزو توصیه کرده بود:"به آرامی مسائل را جلو ببر، به هند فشار نیاور و برای حداقل 20 تا 30 سال وتا زمانی که اقتصاد خود را سامان ببخشی و قدرت خود را تثبیت کنی از جنگ با هند در کشمیر دوری کن". ژنرال مجید در کتاب "خوردن علف" اشاره کرده است که : تعقل و اندیشه فلسفی و سیاسی در پاکستان وجود نداشت و پاکستان نیروی انسانی بزرگی را در جنگ با هند از دست داد.عدم حمایت آمریکا باعث غافلگیری پاکستان شد، متحدی که با آن توافق نامه همکاری امضا کرده بود. آمریکا بی طرفی خود در جنگ را با قطع پشتیبانی از هر دو کشور نشان داد که باعث شد اسلام آباد بر این باور شود که آمریکا به او خیانت کرده است. ب عد از جنگ پاکستان به شدت چین را به عنوان حامی تسلیحاتی و سیاسی خود در نظر گرفت. از دیگر نتابج منفی جنگ افزایش خشم بر ضد دولت پاکستان در پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) بود،به خصوص به علت وسواس پاکستان غربی در مورد کشمیر.رهبران بنگالی دولت مرکزی را به عدم فراهم آوردن امنیت کافی برای پاکستان شرقی متهم کردند،با وجود این که مقدار زیادی پول از پاکستان شرقی برای تامین مخارج جنگ برای کشمیر گرفته شده بود. در واقع،با وجود این که بعضی از حملات نیروی هوایی پاکستان از پایگاه هایی در پاکستان شرقی صورت گرفت،هند در آن منطقه تلافی نکرد، گرچه از پاکستان شرقی تنها به وسیله یک لشگر پیاده ضعیف (لشکر 14) و با 16 فروند هواپیما و بدون تانک دفاع میشد. شیخ مجیب الرحمن از منتقدان اختلاف بین تجهیزات نظامی مستقر شده در شرق و غرب پاکستان و خواستار استقلال بیشتر برای پاکستان شرقی بود که در نهایت به جنگ استقلال بنگلادش و جنگ دیگری بین هند و پاکستان در سال 1971 انجامید. http://en.wikipedia.org/wiki/Indo-Pakistani_War_of_1965 منبع مترجمان : سینا نوریخانی ، علیرضا ماستری فراهانی ( http://www.military.ir/forums/user/11916-hajj-abbas/ HAJJ_ABBAS ) هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری و مترجمان مجاز است.
  7. 1 پسندیده شده
    به نام حق مقدمه نبرد دريايي هند و پاکستان در سال 1971 به سري تهاجماتي دريايي گفته ميشود که بين نيروي دريايي اين دو کشور در خلال جنگ 1971 صورت گرفت . اين نبردها که بخش جدايي ناپذير این جنگ و درگیری های پاکستان در بنگلادش نیز محسوب میشوند . درگیری های متوالی از سوی نیروی دریایی هند برای اعمال فشار از سمت دریا صورت می گرفتند آنهم در زمانی که نیروی زمینی و هوایی هندوستان حلقه درگیری در شرق پاکستان را از چند جهت تنگ تر میکردند . عملیات دریایی با ماموریتهای محاصره دریایی ، پدافند هوایی ، پشتیبانی زمینی و عملیات لجستیک صورت میگرفت . در چند عملیات موفق نیروی دریایی هند در شرق پاکستان ، نیروی دریایی هند دو عملیات بزرگ دریایی با نامهای " عملیات ترایدنت " و عملیات پیتون " را در جبهه غربی خود ، قبل از آغاز جنگ رسمی میان هند و پاکستان به اجرا گذاشته بود . پیش زمینه نیروی دریایی هند در دوره نبردهای 1965 هند و پاکستان نقش حیاتی و درستی در جنگ ایفا نکرد ، چرا که بیشتر جنگ در آن دوران بر روی حملات و درگیری های زمینی متمرکز بود . در 7 سپتامبر ناوگان کوچکی از نیروی دریایی پاکستان تحت فرماندهی ناخدا انوار ، بر روی پایگاه راداری نیروی دریایی هند در ورکا اجرای آتش کرد ، این پایگاه در 300 کیلومتری جنوب بندر پاکستانی کراچی قرار داشت . که با همین عنوان یعنی عملیات ورکا شناخته میشود . این عملیات یکی از مهمترین ترین عملیات های جنگ 1965 محسوب میشود . این موفقیت نیروی دریایی پاکستان سبب شد تا نیروی دریایی هند به سرعت میسر توسعه و مدرنیزه شدن را در پیش بگیرد . متعاقبا ، بودجه 350 میلیون روپیه ای نیروی دریایی به رقمی در حدود 1.15 میلیارد روپیه رشد کرد ، ناوگان جنگی نیروی دریایی هند با بکار گیری چند اسکادران اضافه زیردریایی و به خدمت گرفتن 6 کشتی موشک انداز اوزا از شوروی سابق تقویت شد . نیروی هوادریای هند نیز متعاقبا تقویت گشت . همچنان که بحران در شرق و غرب پاکستان آغاز شده بود ، نیروهای مسلح هندی با هدف مداخله و ورود به درگیری ، جنگ آزاد سازی بنگلادش را آغاز کردند . برای مطالعه بیشتر پیش زمینه ؛ http://www.military....-جنگ-اول-کشمیر/ http://www.military....-جنگ-دوم-کشمیر/ فرماندهی ناوگان شرقی پاکستان فرماندهی شرقی نیروی دریایی پاکستان در سال 1969 پایه گذاری شد و دریادار محمد شریف (بعدها دریادار 4 ستاره) بعنوان فرمانده این پایگاه انتخاب شد . دریادار شریف فرماندهی شرقی را بصورت اداری مدیریت میکرد ، و اعتباری در رهبری اداری عملیاتهای شرقی نیروی دریایی پاکستان محسوب میشد . در جایی که باید عملیات پنهانهای و پیدا را در لبه شرقی پاکستان به اجرا گذاشته میشد . تحت فرماندهی دریادار شریق گروه خدمات ویژه (نیرو مخصوص) ، تفنگداران دریایی و سیلز نیز به خوبی تاسیس گشتند . با دارا بودن فرماندهی مدبرانه دریایی مناسب ، نیروهای مسلح پاکستانی GQH ، برای سرفرماندهی نیروی زمینی پاکستان ، نیاز به عملیات های تصادفی و احتمالی دفاعی در شرق پاکستان کاهش یافت . نیروی دریایی پاکستان از نظر تعداد کشتی برابری کافی برای تقابل با نیروی دریایی هند را در جبهه های پیش رو نداشت ، نیروی هوایی پاکستان قادر به حفاظت از این نیرو در برابر دو نیروی هوا دریایی و نیروی هوایی هند نبود . وانگهی ، رییس ستاد نیروی دریایی ، دریابان مظفر حسین ، دستور داده بود تا تمام قوای نیروی دریایی پاکستان در جبهه غربی مستقر شود . بیشتر ناوهای جنگی پاکستانی در غرب پاکستان مستقر شده بودند ، در حالی که تنها یک ناو PNS Sylhet برای ماموریت در شرق پاکستان به درخواست شخصی دریادار شریف مستقر شده بود . در خلال درگیری ، بندرگاههای شرقی نیروی دریایی پاکستان ، بدون دفاع رها شده بودند بطوری که فرماندهی نظامی شرق پاکستان مجبور میشود بدون نیروی دریایی به یک نبرد ناامیدانه با احتمال بالای در هم کوبیده شدن وارد شود . نیروی دریایی تصمیم به ماندن در بندرگاه در هنگامه شروع جنگ میگیرد . در بال شرقی ، نیروی دریایی پاکستان به فرم سنگینی متکی بر اسکادران قایق های توپدار است . فرماندهی شرقی بطور مستقیم تحت فرماندهی دیاردار شریف کسی که بعنوان دست راست سپهبد نیازی خدمت میکرد قرار دارد . نیروی دریایی شرقی 4 قایق توپ دار با عناوین (PNS Jessore, Rajshahi, Comilla, and Sylhet) در اختیار دارد ، این قایقها قادر بودند به سرعت نهایی 20 نات دست یابند و هر کدام در حدود 29 ملوان به عنوان خدمه در اختیار داشتند . باید بدانیم ناوگان آبهای قهوه ای نیروی دریایی (منظور قایق های تندروی حفاظ ساحلی) ، قایق های توپدار آن به تجهیزات مختلفی مجهز هستند که مسلسل های سنگین را نیز شامل میشود ، که این توانایی برای گشت زنی و حفاظت و همچنین اجرای عملیات های ضد شورش تنظیم شده بود . که به طرز نا امید کننده ای خارج فرم تسلیحات متعارف برای جنگ های دریایی بودند . در حوالی آپریل، نیروی دریایی پاکستان در منطقه شرق عملیاتی تحت عنوان جستجوی نور با هدف پشتیبانی نیروی زمینی به اجرا میگذارد . دریادار شریف فرماندهی و هدایت تمامی این عملیات هارا برعهده داشت. در 26 آپریل نیروی دریایی پاکستان عملیات دیگری با نام بریسال را با موفقیت به اجرا میگذارد ، که در نتیجه باعث اشغال موقت شهر بریسال میشود . در پاسخ جنگ شهری خونینی بواسطه عملیات جکپات که توسط چریک های آزادی بخش بنگلادشی و هندی صورت میگرفت به قابلیت های عملیاتی نیروی دریایی پاکستان ضربات مهلکی وارد کرد . قبل آغاز خصومت ها، تمامی قایق های توپ دار پاکستانی در چیتاگونگ مستقر شده بودند . زمانی که حمله هوایی آغز شد ، نیروی هوایی هندوستان توانست به رجاشی آسیب وارد آورد ، در هنگامه این درگیری ناو کومیلا نیز در 4 دسامبر غرق شد و در 5 دسامبر نیروی هوایی هند توانست 2 قایق گشت زنی خولنا غرق کند . PNS Sylhet در 6 دسامبر و بلاغت در 9 دسامبر بواسطه هواگرد های هندی غرق شدند . در 11 دسامبر PNS Jessore نیز منهدم شد ، در همین زمان ناو رجاشی تعمیر و تحت فرماندهی ناوبان شیکدر حیات برای از بین بردن محاصره دریایی هندی و رسیدن به مالزی قبل از تسلیم در 16 دسامبر قرار گرفت . وضعیت استقرار نیروی دریایی پاکستان در پاکستان شرقی عملیات دریایی در صحنه شرقی نیروی دریایی هند عملیات مخفیانه دریایی ای را آغاز میکند که سرانجامی موفقیت آمیز در پی دارد . در ماههای پایانی 1971 نیروی دریایی هند به شکل موثری عملیات محاصره دریایی را به اجرا میگذارد در حالی که پیشتر محاصره کامل خلیج بنگال محقق شده بود و توانسته بودند در آن عملیات نیروی دریایی پاکستان و 8 کشتی تجاری را در تله خود گرفتار کنند . سر فرماندهی رزمی نیروی زمینی پاکستان GHQ ، بر ورود زیر دریایی PNS Ghazi و افزایش ماموریت های آن به نیروی دریایی پا فشاری میکند و در نتیجه این زیر دریایی به سواحل شرقی پاکستان وارد میشود . بدلیل فاصله زیاد و طولانی بودن ماموریت ، افسر فرماندهی زیر دریایی غازی با این ایده که یک زیر دریایی کهنه وارد ماموریتی در خلیج بنگال شود مخالفت میکند ، چرا که در نبود کامل تجهیزات ، پشتیبانی ، تعمیرات و تاسیسات بازسازی مجاور ، این عملیات با دشواری های فراوانی روبرو میشد .در آن زمان ، تاسیسات تعمیر زیردریایی در چیتاگونگ که تنها بندرگاه دریایی مجاور به منطقه درگیری بود وجود نداشت . فرماندهی و سایر افسران این زیر دریایی در زمانی که نقشه این عملیات توسط فرماندهان ارشد نیروی زمینی و دریایی چیده میشد به آن معترض شدند . در سمت شرق پاکستان ، نیروی دریایی تا آن لحظه هیچ ناوگانی را مستقر نکرده بود و نیروی دریایی هند خود را در برابر تهدید خاصی از این سمت نمی دید ، نیروی دریایی هند با استفاده از ناو هواپیمابر ویکرانت و سری ناو های لندینگ کرافت همراه وی INS Guldar, INS Gharial, INS Magar, و همچنین زیر دریایی INS Khanderi, عملیات خود را ترتیب داد . در 4 دسامبر 1971 ویکرانت که مجهز به جنگنده های هاوکر سی هاوک در عملیات نیروی هوایی در شرق پاکستان مشارکت نمود و توانستند حملات موفقی علیه شهرهای ساحلی پاکستان نظیر چیتاکونگ و کوکس بازار و .. به اجرا بگذارند . این حملات پی در پی با هدف انتقام جویانه و به منظور از بین بردن توانایی های نیروی هوایی پاکستان صورت میگرفت . نیروی دریایی پاکستان در پاسخ به این حملات زیردریایی کهنه اما دور برد PNS Ghazi خود را بالاخره در منطقه تهدید برای رویارویی با تهدیدات نیروی دریایی هند مستقر میکند ، این زیردریایی به فرماندهی ظفر محمد خان برای ماموریت اصلی رهگیری و شکار ویکرانت ارسال شده بود اما موفق به چنین کاری نمیشود و تصمیم میگیرد در بند ویشاکاپاتانام هند به مین گذاری بپردازد ، بر همین اساس فرماندهی اطلاعات نیروی دریایی هند تصمیم میگیرد تا با ارسال اطلاعات غلط از موقعیت ویکرانت ، این زیردریایی را به دام بی اندازد ،نیمه های شب سوم یا چهارم دسامبر زیردریایی غازی عملیات مین ریزی خود را آغاز میکند ، برای مقابله با این تهدید ، نیروی دریایی هند ناو INS Rajput را به منطقه اعزام میکند . سونار Rajput اختلالاتی در عمق آب را گزارش میکند ، ناو تصمیم میگیرد دو بمب زیر آبی را در محدوده این کشف شده رها سازد ، بازی مرگ پایان می یابد و به شکل مرموزی زیردریایی حین مین گذاری غرق میشود و تمامی 92 سرنشین آن کشته میشوند . غرق شدن PNS Ghazi ضربه بزرگی به عملیات دریایی در شرق وارد می آورد و باعث کاهش توانایی و امکان اجرای عملیات برای نیروی دریایی پاکستان در خلیج بنگال و حذف یک قابلیت مهم در برابر تهدیدات آینده از جانب نیروی دریایی هند میشود . در 26 نوامبر ماموریت شناسایی آغاز میشود و برای این منظور غازی طی دستور موظف به ارسال گزارش و بازگشت به پایگاه خود و همینطور ستاد فرماندهی نیروی دریای شده است . با توجه به اینکه به نظر میرسید زیردریایی در بازگشت به پایگاه خود ناتوان شده است ، اظطراب روز به روز افزایش میابد ، تلاشهای دیوانه وار ستاد فرماندهی برای ایجاد ارتباط با زیردریایی ناکام مانده و از زیردریایی هیچ پاسخی دریافت نمیشود . در سوم دسامبر پیش از شروع جنگ ، شبهات در مورد سرنوشت این زیردریایی فرماندهان ستاد فرماندهی نیروی دریایی پاکستان را بسیار آشفته کرده است . در 5و6 دسامبر عمیات هوایی نیروی دریای در سواحل چیتاکونگ ، خولنا ، و مانگلا و بر علیه کشتی های موجود در رودخانه پوسور به اجرا گذاشته شده بود .تاسیسات نفتی موجود در چیتاکونگ منهدم شده بودند ، و کشتی حمل کالای یونانی Thetic Charlie نرسیده به لنگرگاه غرق شده بود . در 7و8 دسامبر ، پایگاه های هوایی پاکستان منهدم شده بود ، و حملات تا 9 دسامبر ادامه داشت . در 12 دسامبر ، نیروی دریایی پاکستان در سواحل چیتاکونگ در برای مقابله با عملیات ساحل نشینی مین گذاری میکند . این کار در برخی مواقع تله کاربردی به شمار میرود ، و سبب شد تا هرگونه دسترسی مستقیم به بندرگاه چیتاکونگ را برای مدت طولانی مانع شود ، حتی در زمانی که کلیات متن تسلیم نامه امضا شده بود امکان دسترسی به این سواحل وجود نداشت . نیروی دریایی هند تصمیم میگیرد تا عملیات ساحل نشینی در کاکس بازار را با هدف قطع مسیر عقب نشینی نیروی زمینی ارتش پاکستان به اجرا گذارد . در 12 دسامبر گردان عملیات ساحلی دیگری که در کشتی های INS Vishwa Vijaya مستقر بود و به آرامی از بندرگاه کلکته به حرکت درامده بود در شب 15یا 16 دسامبر به سرعت پس از حمله هوایی نیروی هوایی هندوستان در سواحل مذکور عملیات ساحل نشینی را به اجرا میگذارد . بعد از یک روز جنگیدن نیروهای پاکستانی تلفات بسیار زیادی متحمل میشوند در حالی که هیچ گونه مقاومتی در برابر نیروهای هندی صورت نداده اند ، نیروهای هندی در این عملیات تنها 2 کشته میدهند و صدها کشته تلفات نیروهای پاکستانی ست . در سحرگاه 17 دسامبر نیروی دریایی هند برای اجرای هرگونه عملیات در خلیج بنگال آماده است . علاوه بر ان عملیات هوایی هند و عملیات جک پات که توسط واحد های بنگالی و به پشتیبانی نیروی زمینی هند حمایت میشد قابلیت های عملیاتی نیروی دریایی پاکستان را به طور جدی تضعیف نموده بود . بسیاری افسران نیروی دریایی (عمدتا بنگالی) به نیروهای هندی پناهنده شده بودند و بر علیه نیروی دریایی پاکستان میجنگیدند . در این زمان نیروهای تدافعی پاکستان تسلیم شده بودند و نیروی دریایی خسارات بسیاری نظیر از بین رفتن تمامی قایق های توپ دار ، ناوشکن PNS Sylhet و همچنین زیردریایی دوربرد PNS Ghazi و تمامی خدمه آن . 16 دسامبر ، در ساعت 16:13 ، جانشین فرماندهی شرق و فرمانده ناوگان شرقی دریادار محمد شریف ، فرماندهی خود را به دریابان کریشنا تسلیم کرد . در سال 1972 فرماندهی عملیات دریایی آمریکا و همچنین فرماندهی منابع انسانی نیروی دریایی هند به ملاقات وی رفته و برای او سبدی از میوه و کیک می اورند که باعث شگفتی وی میشود در این ملاقات آدمیرال شریف چنین مینویسد ؛ در پایان درگیری ، ما (فرماندهی شرقی نیروی دریای) هیچ اطلاعاتی نداشتیم ، از این رو هم کر بودیم و هم کور در حالی که نیروی دریایی و هوایی هند ما را شبانه روز در هم میکوبید . - آدمیرال محمد شریف در گفتگو با آدمیرال زوم والت 1971 ناو هواپیمابر ویکرانت در جریان جنگ 1971 هند و پاکستان نقش بسیار مهمی در محاصره دریایی پاکستان داشت . هلیکوپتر سی کینگ - زیر دریایی USS-DIABLO آمریکایی که زیردریایی پاکستانی PNS Ghazi از این کلاس محسوب میشود - ناو هندی INS Rajput در واقع ناو انگلیسی کلاس HMS Rotherham محسوب میشود که در سال 1948 به هندوستان واگذار شد و در سال 1976 از رده خارج شد غرق شدن INS Khukri هنگامی که حملات نظامی هندوستان به شرق پاکستان در حال افزایش بود ، نیروی دریایی پاکستان تمامی اسکادران زیردریایی های خود را در هر دو جبهه پخش کرده بود . با رمز عملیاتی شاهین ، نیروی دریایی پاکستان ماموریت شناسایی خود را با مستقر کردن زیردریایی PNS Hangor (دافنه کلاس ساخت فرانسه) در نزدیکی آبهای ساحلی غرب پاکستان و همچنین زیر دریایی دوربرد تر PNS Ghazi ( تنچ کلاس ساخت امریکا) در سواحل شرقی پاکستان به اجرا گذاشت . بر اساس گفته های ناوبان R. Qadri افسران مهندی برق زیردریایی هانگور در جریان این عملیات با شرایط بسیار سخت و خطرناکی روبرو بودند ، برای اسکادران زیردریایی ها دریانوردی با فرض شرایط عادی و ریسکی پایین تر از این ماموریت نیز بسیار خطرناک و کشنده برای زیردریایی و خدمه آن محسوب میشود . در نیمه های شب 21 نوامبر 1971 ، هانگور تحت فرماندهی احمد تسنیم ، عملیات شناسایی خود را آغاز میکند . هر دو زیردریایی هم غازی و هم هانگور در هنگام گشت زنی ارتباط و هماهنگی عملیات خود را حفظ میکردند . در دوم و سوم دسامبر ، هانگور دسته بزرگی از کشتی های ناوگان غربی نیروی دریایی هند شامل کروزر INS Mysore را کشف میکند . هانگور اطلاعات را به نیروی دریایی پاکستان ارسال کرده و اعلام میدارد که امکان حمله Indian Armada ( فرماندهی غربی نیروی دریایی هند ) به کراچی وجود دارد . اطلاعات نیروی دریایی هند این پیام را رهگیری کرده و اقدام به ارسال دو فریگیت ضد زیردریایی به منطقه می نماید که شامل ناوهای INS Khukri و INS Kirpan از اسکادران چهاردم ناوگان غربی هند هستند. در 9 دسامبر 1971 ساعت 19:57 ، هانگور بوسیله دو اژدر هدفیاب INS Khukri را غرق میکند . بر اساس گفته های فرمانده این زیردریایی ، Khukri در حدود 2 دقیقه بطور کامل غرق شد . فریگیت با 192 خدمه اش به قعر دریا رفت و همچنین هانگور با دو اژدر دیگر بصورت مجز به INS Kirpan حمله برد اما این دو اژدر در یافتن هدف خود ناتوان ماندند و INS Kirpan بسرعت از عملیات انصراف داد و از مهلکه گریخت . ناو هندی INS Khukri که توسط زیردریایی پاکستانی هانگور غرق شد - زیردریایی PNS Hangor حمله به کراچی در 4 دسامبر نیروی دریایی هند با مجهز به موشک های ضد کشتیP-15 termit عملیات ترایدنت را بر علیه بندر کراچی به اجرا گذاشت .در آن زمان کراچی محل استقرار سرفرماندهی نیروی دریایی پاکستان و همچنین ستون فقرات اقتصاد این کشور بشمار میرفت ، همچنین کراچی قطب تجارت دریایی پاکستان نیز بود که محاصره آن به معنای یک فاجعه برای اقتصاد پاکستان محسوب میشد . دفاع از این بندر به برترین نیروی فرماندهی کل پاکستان سپرده شده بود و در برابر حملات هوایی و دریایی به شدت تجهیز شده بود ، کراچی بهترین تجهیزات دفاعی پاکستان را دریافت کرده بود بخوبی توسط جنگنده های دو پایگاه هوایی موجود در محدوده آن حمایت میشد . ناوگان دریایی هند از نظر مسافت در 250 مایلی این بندرگاه مستقر بود که خارج از محدوده توان تهاجمی جنگنده های پاکستانی محسوب میشود و این جنگنده ها نیز به قابلیت بمباران در شب مجهز نبودند . برای مقابله با حرکات دریایی هند ، نیروی دریای پاکستان عمیات زیر سطحی را در دستور کار داشت . حتی پس از چند مورد عملیات اطلاعاتی که به واسطه زیردریایی ها پشتیبانی میشد ،براثر اطلاعات گمراه کننده ، نیروی دریایی نتوانست از آن برای حملات سطحی بهره جوید . عملیات پیش دستانه نیروی دریایی هند با موفقت کامل روبرو میشود . کشتی های موشک انداز هندی مین جمع کن PNS Muhafiz و دیسترویر PNS Khaibar و همچنینMV Venus Challenger که بر اساس گفته های منابع هندی از اقدام به انتقال مهمات از بندر سایگون که نیروی های آمریکایی در آن مستقر بودند برای پاکستان میکرد را غرق کردند ، دسترویر PNS Shah Jahan نیز به شکل غیر قابل تعمیر آسیب دید . کشتی های موشک انداز همچنین به تانکر های نگهداری نفت Kemari موجود در بندگاه حمله بردند . که آتش گرفتن آن باعث نابودی و خسارات سنگین به بندرگاه کراچی شد . عملیات ترایدنت موفقیت های عظیمی برای نیروی عمل کننده هندی داشت بدون اینکه حتی یک کشتی آن سیب فیزیکی ببیند و همه آنها در نهایت امنیت به پایگاه خود بازگشتند . نیروی هوایی پاکستان این اقدام هند را با حمله انتقام جویانه به بندر Okha پاسخ گفت ، که در نتیجه آن تاسیسات تامین سوخت کشتی موشک انداز و انبارهای مهمات و اسکله این قایق منهدم شد . هندی ها برای این حمله آمادگی داشتند و پیشتر کشتی های موشک انداز خود را برای جلوگیری از انهدام به نقطه دیگری منتقل کرده بودند . اما تخریب تانکر های ذخیره سوخت سبب شد جلوی تاخت و تاز های بعدی هند تا عملیات پیتون گرفته شود . در مسیر برگشت از این عملیات ، هواپیماهای پاکستانی هواپیمای Alize 203 هندی را شناسایی و منهدم کردند . در 6 دسامبر ، هشدار غلط هواپیمای فوکر پاکستانی که عملیات شناسایی دریایی را به اجرا میگذاشت سبب شد تا آتش به خودی میان نیروی دریایی و هوایی پاکستان به وقوع بپیوندد ، در نتیجه یک جت جنگنده پاکستانی ناو PNS Zulfikar را زیر آتش مسلسل های خود قرار داد و سپس به سرعت از این اقدام ناشیانه خود با شناسایی ناو خودی منصرف شد ، در نتیجه این اقدام برخی از خدمه دچار مجروحیت شدند و به ناو نیز خساراتی وارد شد و برای تعمیر به بندرگاه خود بازگشت . نیروی دریایی هند دومین عملیات بزرگ خود را در نیمه های شب 8 و 9 دسامبر 1971 به اجرا گذاشت . این عملیات با نام پیتون تحت فرماندهی رئیس ستاد فرماندهی نیروی دریایی هند آدمیرال S.M. Nanda صورت گرفت . کشتی موشک اندازه INSVinash و دو کشتی چند کاربره INS Talwarو INS Trishul در اسکادران تهاجمی حضور داشتند . در جریان تهاجم ، شناور پانامایی Gulf Star و کشتی انگلیسی SS Harmattan نیز غرق شدند ، تانکر نیروی دریایی پاکستان کشتی PNS Dacca نیز خسارات سختی دید .بیشتر از 50 درصد ذخایر نفتی کراچی در این حمله نابود شد . رقمی بیش از 3 میلیارد دلار به بخش غیر نظامی بند کراچی خسارت وارد شد . بیشتر تانکر های نگهداری سوخت کراچی نابود شدند کارگاه ها و انبارهای تجهیزات نیروی دریایی پاکستان نابود شد . این عملیات خسارات سنگینی به اقتصاد پاکستان وارد اورد و جلوی عملیات نیروی دریایی پاکستان در سواحل غربی را گرفت چینش نیروها و امکانات پاکستان در بندر کراچی - موشک روسی ترمیت P-15 - موشک P-15 در حال شلیک از ناوچه اوزا نیروی دریایی هند خاتمه پس از عملیات های موفق نیروی دریایی هند ، هندی ها کنترل کاملی بر راه های ورود نفت از خلیج فارس به بنادر پاکستانی وضع کردند ، کشتی های اصلی نیروی دریایی پاکستان یا نابود شده بودند و یا امکان خروج از بندرگاه را پیدا نمیکردند . محاصر دریایی جزئی که بواسطه نیروی دریایی هند در بندر کراچی ایجاد شده بود باعث شد تا هیچ کشتی حمل کالایی به این بندرگاه نزدیک نشود ، ترافیک کشتی رانی از و به بندرگاه کراچی ، تنها بندرگاه بزرگ و مهم پاکستان در آن زمان متوقف شد . در طی چند روز پس از این حمله ناوگان شرقی هند توانست موفقیت دیگری در برابر نیروی های مستقر در شرق پاکستان بدست آورد . در پایان جنگ ناوگان دریایی هند کنترل کاملی بر دریاهای اطراف شرق و غرب پاکستان بدست اورده بود . جنگ در هر دو جبهه بعد قبول پیشنویش تسلیم توسط نیروهای موجود در شرق پاکستان در داکا متوقف شد و در 16 دسامبر 1971 ، توسط سپهبد امیر عبدالله خان نیازی ، فرمانده نیروهای پاکستانی در شرق و سپهبد جاگیت سینگ آرورا افسر جنرال فرماندهی شرقی نیروی زمینی هند امضا شد .. خسارت متحمل شده توسط نیروی دریایی پاکستان ؛ 7 قایق توپ دار 1 مین جمع کن 1 زیردریایی 2 دسترویر 3 شناور گشتی متعلق به گارد ساحلی 18 کشتی حمل و نقل ، تامین و مخابرات - خسارات بزرگی به پایگاه های دریایی و اسکله کراچی - به اسارات درامد 3 کشتی حمل کالای نیروی دریایی و همچنین 10 کشتی کوچکتر - در حدود 1900 نفر کشته و 1413 نفر اسیر شده توسط نیروهای هندی در داکا بر اساس گفته های یکی از اساتید پاکستانی (طارق علی) ، یک سوم توان دریایی پاکستان در این جنگ از بین رفت آدمیرال شریف در تز 2010 خود مینویسد ؛ " ژانرال ها در نیروی هوایی و زمینی ، یکدیگر را بخاطر این شکست تقبیح میکردند در حالی که هر کدام دیگری را بعنوان قهرمان جنگ کسانی که که به خوبی جنگیدند و تلفات سنگینی به نیروهای پیشرفته هند وارد کردند معرفی میکردند ." شریف در ادامه میگوید ؛ در پایان هر یک از فرماندهان نیروی هوایی و زمینی ژنرال " نیازی " را مسئول شکستها و در پاسخگویی نسبت به خسارات جنگ مقصر دانستند . همچنین شریف این نوشته را اورده است ؛ " موفقیت های ابتدایی جنگ (عملیاتهای نور افکن و باریسال(نام بندری در خلیج بنگال)) در ایجاد نظم و قانون در شرق پاکستان در مارچ 1971 اشتباها بعنوان عملیات های کاملا موفق از آنها یاد شده است .. در واقع ، برقراری نظم و قانون در آن زمان رو به وخامت گذاشت ، بویژه بعد از سپتامبر همان سال جمعیت این مناطق بشکل وسیعی بر علیه نیروهای نظامی پاکستان (دولت نظامی یحی) در آمدند . گسترش سریع تعداد نیروهای نیروهای که به بطور کلی پفی بیش نبود هیچ قدرتی به توان نظامی ما به اندازه آنچه نیاز بود اضافه نکرد . بخش قابل توجهی از نیروهای جدید پیر ، بی تجربه و نامید بودند ." - آدمیرال محمد شریف ، فرماندهی ناوگان شرقی پاکستان پایان استفاده از مطلب تنها با ذکر آدرس این صفحه به عنوان منبع مجاز است http://www.military.ir/ با تشکر از دوست عزیزمون reza2250 که در کار ترجمه همراهی کردند منبع انگلیسی ؛ http://en.wikipedia.org/wiki/Indo-Pakistani_Naval_War_of_1971
  8. 1 پسندیده شده
    نماینده اصفهان گفته استعفای طریف رسم نخبه کشی سیاست ایرانه اون وقت شما میگی تابعیت خارجی داره کسی که تو حکومت سرش به تنش بیارزه تابعیت نداره معرفی کن سجده کنیم
  9. 1 پسندیده شده
    ثمره نهایی شکوفه هندی رسیدن تجاس به قابلیت کامل عملیاتی (FOC) پس از 40 سال توسعه شرکت هوا-فضای هندوستان (HAL) و وزارت دفاع این کشور ، نزدیک به 40 سال پس از مطرح شده ایده اولیه جت رزمی LCA در اوایل دهه هشتاد میلادی ، سرانجام در بیستم فوریه 2019 ، موفق شد تا تاییدیه سازمان هواپیمایی کشوری هند را برای جنگنده تک سرنشینه و تک موتوره تجاس را دریافت کند و این بدان معناست که اینک ، تجاس قابلیت کامل عملیاتی را برای ورود بخدمت رزمی ، بدست آورده است . با توجه به این امر ، برنامه تجاس به یکی از طولانی ترین برنامه های در حوزه توسعه پبکربندی های نظامی برای یک نیروی هوایی در میان کشورهای جهان ، قبل از ورود بخدمت کامل رزمی تبدیل گردید . به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، تاییده سازمان هواپیمایی کشوری هند برای تجاس ، بطور طبیعی ، نشان دهنده این است که این جنگنده بومی ، توسط خلبانان این کشور تستهای مختلف پروازی را پشت سر گذاشته و اینک آماده است تا در قالب اسکادرانهای عملیاتی ، سازمان رزم نیروی هوایی هند را تقویت نماید . بدین ترتیب ، ، طبق اخبار منتشرشده ، HAL قصد دارد تا حداقل 4 فروند جت تک سرنشینه / تک موتوره تا مارس 2019 را به نیروی هوایی هند تحویل دهد و این روند تا تشکیل یک اسکادران کامل ( 16 فروند ) ادامه پیدا خواهد نمود. علیرغم اینکه تجاس در ردیف پیکربندی هوایی نسل چهارم بومی قابل طبقه بندی است ، اما در واقع ، یک مکمل سبک بسیار پیشرفته برای جنگنده های میگ-29 و سوخو-30 روسی که سالها پس از شروع برنامه جت بومی در هند ، سفارش داده شد ، بشمار می آید ، مضاف براینکه بخش مهمی از زیرسامانه های اصلی تجاس ، غیر بومی بوده و این نیز ناشی از محدودیتهای شرکتهای هوایی هندی برای توسعه فناوری پیشرفته به نظر می رسد . قلب تپنده این جت بومی ، یک دستگاه پیشرانه F404 محصول شرکت جنرال الکتریک است که برای اولین بار ، در حدود 40 سال پیش (1978) به دنیای پیشرانه های هوایی معرفی شد ودر مقایسه با پیشرانه F-110 جنگنده اف-16 و یا پیشرانه AL-31 جت سوخو ،توان کمتری را تولید می کند ، ضمن اینکه ،تراست تولید شده توسط آن در کمال شگفتی ، چیزی کمتر از 40 درصد پیشرانه R-29 روسی است که از دهه هفتاد میلادی ، بر روی پیکربندهای هوایی نسل سوم هندی در خدمت رزمی قرار دارد . از سویی دیگر ، تجاس به یک رادار چند حالته محصول شرکت اسراییلی التا EL/M-2032 مجهز شده که میتواند با پاد جنگ الکترونیک محصول همین شرکت (EL/L-8222) بصورت یکپارچه ، بکار گرفته شود . در حوزه تسلیحات محمول ، تجاس بطور کامل به مهمات روسی R-77 مسلح خواهد شد نیروی هوایی هند سابقه قابل توجه در استفاده از این موشک در اختیار دارد. علیرغم امیدواری های بسیار زیاد محافل نظامی هندی در ادامه حیات پروژه تجاس ، این برنامه همچنان بامشکلات متعددی در حال دست و پنجه نرم کردن است ، ضمن اینکه نیروی هوایی هند درصدد است تا نسخه بروزرسانی شده و بسیار پیشرفته اف-16 ( F-21) را نیز بدلیل مشابهت وزن و ماموریتهای محوله به آن ، بخدمت بگیرد. این مشکلات در حال شکل فزاینده ای بخود گرفته که پیکربندی اف-16 نزدیک به 40 سال است که بصورت کاملا عملیاتی در خدمت ارتشهای مختلفی قرار گرفته و حتی زمزمه هایی مبنی بر خارج کردن گونه های از آن به گوش میرسد ، در حالی که تجاس همچنان در مراحل تست و ارزیابی قرار دارد و این در نوع خود ، یک رکورد محسوب می شود . در مقایسه ، نیروی هوایی پاکستان ، از سال 2007 ، جت رزمی JF-17 را وارد سازمان رزم خود نمود که یک جنگنده نیمه بومی با وزن مشابه محسوب میشود و به شکل موثری ، در همان نقش مد نظر هندی ها ، مشغول خدمت است . به همین دلیل ، برنامه تجاس ، ازیک برنامه فناور محور ، به یک برنامه برای اثبات برتری هند تبدیل شده و درصورت عدم موفقیت ، مایه شرمساری شدیدی برای این کشور خواهد بود . با توجه به این مساله ، این پرسش که آیا برنامه تجاس در خط تولید انبوه قرار خواهد گفت یا اینکه گونه های مشتق شده از آن (شامل Tejas Mk 2 و STOBAR ) نیز به این مرحله نزدیک می شوند یا خیر ، باید به انتظار نشست و مشاهده نمود . پی نوشت : 1- بن پایه 2- به ثواب نزدیکتر هست که سرنوشت یک برنامه ساخت جت بومی نسل چهار ، با وجود کمکهای خارجی با چندین برنامه های موازی موجود در کشور بدون کمک خارجی و تبدیل شدن یک برنامه فناور محور که می بایست تقویت کننده نیروی هوایی یک کشور باشد به یک برنامه با هدف رقابت تبلیغاتی ، مورد بررسی بیشتر قرار گیرد . 3- در این میان شاید نیروی هوایی پاکستان ، هوشمندانه ترین مسیر را برای تقویت توان رزم خود انتخاب نموده و با پیگیری دیپلماسی فعال دفاعی ، ضمن بهره گیری از کمکهای مالی سعودی ، در کنار کمکهای فنی چینی ها ، عملا یک گام جلوتر از نیروی هوایی هند در بومی سازی توان هوایی قرار دارد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  10. 1 پسندیده شده
    خلاصه قابلیتهای جت رزمی F-16 V بلاک 70 ( F-21) اویونیک سلاح ، مهمات ، فریب دهنده ها ، پاد جنگ الکترونیک ،پاد هدفگیری ، پاد شناسایی رادار آرایه فازی AN/APG--83 قابلیت رادار AN-APG-83
  11. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم با توجه به بررسی های صورت گرفته و نظرات مشورتی مدیران و کاربران انجمن ، تصمیم بر این گرفته شد تا برای آشنایی هر چه بیشتر دوستان با روند فعالیت تحریریه و عملیاتی تر شدن آغاز به کار آن ، طرح زیر آماده گشته و ارائه گردد . امید بر این است که تمامی مشرکت کنندگان در این طرح با حسن نظر ، نسبت به اجرای آن همت گذارند .  رسالت تحریریه : " ارتقای دانش نظامی در سطح جامعه (هدف گذاری عام ) در درجه نخست و ایفای نقش مشورتی در حوزه دفاعی برای نهاد ها (هدف گذاری خاص ) در درجه دوم برای انجام این رسالت چند گام انتحاب شده به شرح زیر : گام نخست : " رشد و تثبیت تولید محتوا در انجمن " گام های بعدی بعد از تحقق گام نخست به اطلاع دوستان خواهد رسید. محورهای اعلام مشارکت از سوی کاربران علاقه مند ساختار اعضا : تحریریه از 7 محور زیر تشکیل میشه: محور : نیروی زمینی و زیرمجموعه ها محور : نیروی دریایی و زیرمجموعه ها محور : نیروی هوایی و زیرمجموعه ها محور : پدافند هوایی و زیرمجموعه ها محور : موشکی زیرمجموعه ها محور : قدرت سایبری محور : تاریخ جنگ ، دکترین و استراتژی کاربران با توجه به علاقه و حوزه تخصصی خود میتوانند در یک یا چندمحور فعالیت نمایند. روند تولید محتوا : اعضای کارگروه ها میتوانن با مراجعه به منابعی که توسط تمامی افراد انجمن معرفی میگرد از قبیل : کتاب ، مجله ، رهنماهای نظامی ، پایگاه ها (سایت های خبری نظامی ، سایتهای تحلیلی نظامی ، اندیشکده ها و... ) به صورت فردی یا گروهی به تولید محتوا مبادرت ورزند. انواع محتوا: خبر کوتاه روزانه تاپیک موضوعی تاپیک تحلیلی ======================= پی نوشت : این پست برآیند همفکری ستاد تحریریه ( SET) پس از مشارکت دوستان علاقه مند در تاپیک،محسوب میشود ، در نتیجه از این پس ، صرفا" دوستان در همین تاپیک در محورهایی که اعلام شده و با توجه به علاقه مندی ، اعلام آمادگی نمایند .
  12. 1 پسندیده شده
    عصر جدید برای جنگ افزارهای لیزری شرقی نمایش سامانه متحرک لیزری شکارچی خاموش پکن : شرکت چینی Poly Technologies پس از بررسی نیازمندی های بازار های تسلیحاتی ، از فرصت بدست آمده در جریان نمایشگاه بین المللی IDEX 2019 برای نمایش آخرین سامانه تسلیحاتی لیزری خود استفاده نمود . این سامانه جدید که در حال حاضر با شناسه شکارچی خاموش (Silent Hunter) شناخته می شود ،در ردیف fiber optic laser ها قرار می گیرد و براساس ادعای شرکت سازنده ، با توان خروجی 30 تا 100 کیلووات ، برد موثری در حدود 4 کیلومتر را در اختیار کاربر قرار میدهد . به اعتقاد ناظران نظامی ، این محصول چینی ، عمدتا" برای جستجو ، شناسایی و انهدام هواگردهای بدون سرنشین با ارتفاع پروازی پایین طراحی شده ، چرا که درجریان تستهای صورت گرفته ، لیزر فوق الذکر موفق شد تا یک هدف پروازی بدون سرنشین با بدنه فولادی به ضخامت 2 م.م را در 800 متری و همچنین یک بدنه به ضخامت 5م.م را در 1000 متری را با موفقیت منهدم کند . در مقایسه با سامانه های دفاع هوایی متعارف ، سایلنت هانتر چینی ، ویژگی های بارزی نظیر زمان واکنش بالا ، نرخ قابل توجه اهداف قابل ردگیری و قابلیت انهدام اهداف چندگانه را در اختیار دارد ، مضاف براینکه شکل طراحی این جنگ افزار به گونه ای است که می تواند تنها ظرف 6 ثانیه اولویت هدف را تغییر دهد و این به معنای صرفه جویی در هزینه ها ( 1 دلار برای هر شلیک ) است . علاوه بر این ، کل سیستم ، از حداقل قطعات لازم تولید شده تا تعمیرو نگهداری آن در شرایط رزمی ساده تر گردد . نمایندگان شرکت چینی مدعی شدند که این سیستم پدافند لیزری ، برای اولین بار در جریان اجلاس سران جی-20 که در سپتامبر 2016 در هوانگژو برگزار شد ، برای حفاظت از محل برگزاری مورد استفاده قرار گرفت پی نوشت : تفکیک شده از تاپیک اخبار نظامی صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  13. 1 پسندیده شده
    بنام خداوند بخشنده مهربان     همونطور که دوستان و یاران عزیز مطلع هستند، پیش از این و به اتفاق هم،  تجهیزات و تسلیحات " نیروی هوائی عراق " و " نیروی دریائی پاکستان " را مرور کردیم.   با توجه به عنایت و استقبال دوستان از اون دو تاپیک تصمیم گرفتم تا این بار و در قالب این تاپیک به اتفاق دوستان نگاهی گذرا بیاندازیم  به ساختار، تجهیزات و سلاح های مورد استفاده در " نیروی زمینی عربستان سعودی "   مقدمه : این روزها و پس از سپری شدن چند هفته از آغاز تهاجم ارتش سعودی به خاک یمن، احتمال تهدید و حمله زمینی سعودی ها به کشور یمن، همچنان بعنوان یکی از گزینه های محتمل این درگیری مطرح می شود. به همین دلیل پس از مشورت با دوستان، تصمیم گرفتم تا توان زمینی ارتش سعودی را به دوستان عزیز معرفی کنم. شاید که این شناخت در ترسیم بهتر صحنه نبردهای آینده خاورمیانه راهگشا باشد.   آشنائی مختصری با نیروی زمینی سعودی: یکی از مهمترین بخش های حفظ حاکمیت عربستان سعودی ،  نیروی زمینی سلطنتی عربستان نامیده می شود که شاخه ای از نیروهای مسلح این کشور می باشد. بر طبق برآورد کارشناسان ؛ کل نیروهای فعال در این بخش از ارتش سعودی،  تقریبا 75 هزار نفر تخمین زده می شوند.     ساختار ارتش سعودی:   نیروی زمینی سعودی ها، عموما توسط تفنگداران دریائی ایالات متحده آموزش می بینند. هسته مرکزی و قدرتمند ارتش سعودی؛ متشکل از 3 تیپ زرهی، 5 تیپ پیاده مکانیزه، 3 تیپ مکانیزه سبک اسلحه (این اصطلاح رو از جناب MR9 ارجمند قرض گرفتم  :winking: ) و یک تیپ هوابرد می باشد. این ارتش همچنین دارای پنج گردان مستقل توپخانه است. اگر چه یگان های پرنده (هوانیروز- پهپاد) و موشکی و ... دارای ساختاری مستقل هستند؛ ولی کاملا هماهنگ با این نیرو عمل میکنند. البته اینها مستقل از گارد ملی و گارد سلطنتی سعودی می باشند که در مواقع بحران می توانند به کمک این نیرو بیایند.   توضیحات بیشتر و کامل تر رو به تدریج و توی تاپیک خدمت دوستان عرض میکنم.   و بعنوان حسن ختام این بخش تصاویر بخشی از تسلیحات مورد استفاده ارتش عربستان ؛ در ادامه سلاح های این ارتش بطور کاملتری به دوستان عزیز معرفی میشوند.   ادامه دارد ...   ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : در بخش بعدی به معرفی تعدادی از سلاح های سبک مورد استفاده در ارتش سعودی میپردازیم.     ------------------------------ ترجمه و گردآوری : مهران 55 مالکیت معنوی : بازنشر مطالب این تاپیک فقط با ذکر Military.ir به عنوان منبع مجاز است. منابع : ویکیپدیا ، میلیتاری و ...
  14. 1 پسندیده شده
    پی نوشت : لازم به توضیح هست که این نگاره را در اثنای زمزمه های بمباران داعش توسط فانتوم های نیروی هوایی در تاپیک سوریه ارسال کرده بودم که برای ماندگاری بیشتر به این تاپیک منتقل شد
  15. 1 پسندیده شده
  16. 1 پسندیده شده
  17. 1 پسندیده شده
          در جریان جنگ هند و پاکستان به سال 1965 ، حداقل دو نبرد زرهی در مقیاس وسیع رخ داد ، که نبرد فیلورا ، نخستین مصاف زرهی میان دو کشور در منطقه سیالکوت بشمار می آید وعلاوه برآن ، با یک فاصله زمانی اندک با نبرد"آسال اوتار " بوقوع پیوست .          موقعیت مکانی وقوع نبرد فیلورا     شروع نبرد :   در 10 سپتامبر 1965 ، واحدهای ارتش هند دست به اجرای یک تک گسترده علیه خطوط دفاعی ارتش پاکستان زدند تا منطقه فوق را از کنترل این کشور خارج کنند . در جریان این عملیات ،  یگانهای عمل کننده هندی ، به استعداد رزمی 1 لشکر زرهی ( شامل 4 هنگ تانک ) به این منطقه یورش بردند ، اما  این تهاجم با مقاومت شدید و غیر منتظره مدافعان پاکستانی ، بویژه لشکر ششم زرهی این کشور روبرو گردید .   با این وجود ، شدت حملات واحدهای زرهی هندی به اندازه ای بود که سرفرماندهی ارتش پاکستان به پشتیبانی هوایی نیاز پیدا نمود ، اما بدلیل مهارت پایین خلبانان پاکستانی در اجرای ماموریت های پشتیبانی نزدیک (CAS) ، ستون های زرهی ، پشتیبانی و پیاده ارتش هند ، تلفات کمی را متحمل شده و بر خلاف انتظارات ، به پیشروی خود ادامه دادند . از سویی دیگر ، پیش بینی  فرماندهان هندی مبنی بر پیشروی سریع  نیز محقق نشد ، چرا که مقاومت ارتش پاکستان ، برای 48 ساعت دیگر هم ادامه یافت و وفقط زمانی که تلفات این واحدها افزایش یافته و بالتبع ، توان رزمی آنها کاهش یافت ، دست به یک عقب نشینی تاکتیکی به سمت " چاویندا " زدند . در جریان این زد و خوردها ، ارتش هند مدعی شد که 67 دستگاه تانک پاکستانی را منهدم نموده است  .     تو رفتگی شاکارگاره ، روستای فیلورا ، بهاگوال   یگان های رزمی و سازمان رزم  مورداستفاده طرفین درگیر در جریان نبرد فیلورا         سرگرد سابق (بازنشسته ) ارتش پاکستان و مورخ نظامی ، آ.چ. امین ، علل شکست ارتش پاکستان در نبرد فیلورا را بدینگونه تشریح می نماید :   " ........ ، در نخستین ساعات آغاز حملات ارتش هند ، به یگانهای مستقر در منطقه ، یعنی لشکر ششم زرهی ، یگان دهم سواره نظام ، یگان چهاردهم گارد مرزی ، دستور داده شد تا در ساعت 30/11 صبح روز 11 سپتامبر 1965 ، از سمت راست محور "بهاگوال- بهچرشاه" ، به واحدهای ارتش هند که از محور " لیبه – چاهر" دست به پیشروی زده بودند ، حمله نموده و سد راه پیشروی آنان شوند . هدف اصلی این ضدحمله گسترده ، از میان بردن و یا کاهش فشار حملات ارتش هند بر روی یگان یازدهم سواره نظام که در آن زمان سرعت پیشروی هندی ها را در محور فوق کم نموده بودند ، بشمار می آمد . بنابراین ، با آغاز این پاتک ، هنگ شانزدهم سواره نظام ، جمعی لشکر ششم زرهی ، تمام توان رزمی خود را برای اجرای این ماموریت ، وارد صحنه عملیات رزمی نمود ، اما بدلایل مختلف ، از جمله شدت حملات ارتش هند و در کنار آن ، حساسیت منطقه نبرد برای دو  طرف ، این یگان متحمل تلفات زیادی شد و اگر چه تا آخرین لحظات ، موفق شده بود تا تعدادزیادی از تانک های ارتش هند را از کار انداخته یا منهدم نماید ، اما متقابلا" ، سازمان رزم واحد فوق از هم پاشیده شد ، بسیاری از تجهیزات و امکاناتش را از دست داد و مجبور به عقب نشینی گردید و علاوه بر آن موفق نشد تا فشار ارتش هند بر روی واحدهای یگان یازدهم سواره نظام راکاهش دهد .  در نتیجه ، با شدت یافتن فشار حملات هندی ها ، سرانجام در ساعت 30/15 دقیقه 11 سپتامبر 1965 ، موقعیت فیلورا سقوط نمود و به تصرف ارتش هند در آمد "       با این وصف ، افسران ، درجه داران و سربازان یگان یازدهم  سواره نظام با تمام توان خود مبارزه کرده بودند ، تا جایی که حتی پس از گذشت 24 ساعت از تصرف این موقعیت ، تانک های جدا افتاده پاکستانی ، به مقاومت خود ادامه می دادند ، اما در نهایت ،باقی مانده این واحد با کاهش توان رزمی ، بسرعت  عقب نشینی نموده و ارتش پاکستان نیز  با از دست دادن یک هنگ کامل زرهی ، بطور کامل از این موقعیت عقب نشست.      یکدستگاه تانک ام-47 ارتش پاکستان که به غنیمت ارتش هند در آمده است   سرگرد " امین " بر این اعتقاد است که علیرغم اینکه فرماندهی ارتش هند ، با هوشمندی ، واحدهای تحت امر خود را گسترش داد ، نیروهایش راکه با کیفیت بالایی آموزش دیده بودند، بخوبی فرماندهی نمود ، اما هندی نتوانستند از فرصت استراتژیک بدست آمده  در جریان تصرف فیلورا به درستی استفاده نموده و با قبول قطعنامه ، عملا" به جنگ پایان دادند .   این در حالی بود که  شرایط به گونه ای پیش رفته بود که هندی ها قادر بودند تا با جایگزینی تلفات و ترمیم تلفات واحدهای تک ور و اصلاح طرح های نظامی در رده" تیپ – لشکر" و همچنین ایجاد یک زمان بندی دقیق ، با آسودگی هرچه تمامتر ، به واحدهای در حال عقب نشینی پاکستانی حمله نموده و منطقه را بطورکامل پاکسازی و به سود خود تثبیت نمایند .     اما به هر ترتیب ، نبرد میان دو طرف در 12 سپتامبر 1965 ، با یک پیروزی قاطع و تعیین کننده برای ارتش هند به پایان رسید و فرماندهی ارتش پاکستان با بهره گیری از غفلت فرماندهان هندی ، توانست با هدف استقرار در یک موقعیت دفاعی مناسب ، به چاویندا عقب نشینی نموده و تجدید قوا نمایند .   با این وجود ، سیر جنگ بسود ارتش پاکستان نبود ، چرا که 24 ساعت قبل نیز ، ارتش هند پیروزی با ارزش دیگری را  در " آسال اوتار" بدست آورده و تک گسترده ارتش پاکستان به " خم کاران" را با موفقیت هرچه تمام تر دفع نموده بود .         فرماندهان ارتش هند که اینک در اوج موفقیت قرار داشتند ، به مانند همه جنگهای پیش از این ، دچار خطای راهبردی شده ، توان دفاعی ارتش پاکستان را نادیده گرفته و بدون پیش بینی های لازم ، دست به پیشروی بداخل خاک پاکستان زدند . در نتیجه ، اینک نوبت فرماندهان پاکستانی بود که ضرب شصتی نشان دهند و این رویداد در نبرد "چاویندا" بوقوع پیوست .  ارتش هند ، سرمست از پیروزی ها خود ، ناگهان با مقاومت دور از انتظار ارتش پاکستان روبرو شده و متوقف گردید .   با پایان یافتن این نبرد و پس از چند روزجنگ فرسایشی ، سرانجام در 22 سپتامبر 1965، با امضای موافقنامه آتش بس ، عملیات نظامی در تمامی جبهه ها متوقف گشت .     تلفات :   هند : 14 دستگاه سنتوریون پاکستان : 66 دستگاه تانک منهدم شده که 31 دستگاه آن تایید گردید .    منابع :    1- Battle_of_Phillora   2- وبگاه ارتش هند    پی نوشت :    1- برای اطلاعات بیشتر  : نبرد غولها و نیمچه غولها ، راند نخست ، آسال اوتار   2- براین عقیده بودم و هستم که حضور عزیزانی نظیر جناب گوبلز و جناب سیاوش می توانست بر غنای این مطلب بیافزاید، چرا که پیشنهاد  مطلب ، از سوی جناب گوبلز صورت گرفته بود .   3-  پلان رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و صرفاً برداشت مترجم از سازمان رزم طرفین نبرد است . 
  18. 1 پسندیده شده
    مجله صنایع هوایی 297 شرکت خدمات هواپیمایی پارس
  19. 1 پسندیده شده
  20. 1 پسندیده شده
    لطفا نام تاپیک رو از IRGCAF به نامی که خود سپاه استفاده میکنه ، یعنی IRSAF تغییر بدید
  21. 1 پسندیده شده
    با سلام    در مجموع ، 24 فروند فیتر عراقی در جنگ 1991 به ایران فرار کردند که دو فروند در زمان فرود دچار آسیب شدند . ظاهراً نمونه هایی که در عراق به غلاف سوخت گیری هوایی مجهز شده بودند هم در میان پرنده های فراری موجود بودند .        پی نوشت :    نکته تصویر ، میگ-27 عراقی در سمت راست تصویر هست که حرف و حدیث در مورد آنها زیاد هست 
  22. 1 پسندیده شده
    تعدادی از هواپیماهای سوخو 22 (SU-22) در حال پشت سرگذاشتن مراحل اورهال در آشیانه شهید سهرابی مهرآباد   http://www.aerospacetalk.ir/vb/showthread.php/53629-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%C2%AB%D8%B3%D9%88%D8%AE%D9%88-22%C2%BB-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D9%85%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86?p=424297#post424297
  23. 1 پسندیده شده
    جنگ ، قدمتی به اندازه دوره حضور انسان بر کره زمین دارد ، به اندازه ای که جامعه بشری در طول چندین هزار سال ،جنگهای بزرگ و کوچکی را بخود دیده است . برخی از این جنگها داخلی ، برخی منطقه ای و برخی نیز در مقیاس جهانی بوقوع پیوسته و قربانیان زیادی نیز از خود بر جای گذاشته است . با این وصف ، علت علاقه انسان به این پدیده نامانوس ، همچنان ناشناخته است  و علل متفاوت و بعضا" متناقضی برای آن ذکر شده است ، بنابراین موضوع مورد نظر ما ، بررسی ماهیت جنگ نخواهد بود ،  چرا که تحلیل این مفهوم ، بسیار پیچیده است  و فرصتی دیگر می طلبد .   با آغاز دهه پایانی قرن بیستم ، "فضا" ، بعنوان بعد چهارم ( در کنار ابعاد زمین ، دریا ، و هوا) وارد صحنه نبرد شد و ورود آن ، دقت و قدرت آتش تسلیحات را به گونه ای چشم گیر افزایش داد ، اما ظهور این عامل در کنار توان برتر هوایی و دریایی ، نتوانسته است جایگزین نیروی زمینی شود . قدرت آتش ،  بلحاظ تاثیر فوق العاده اش ، حریف را زمین گیر خواهد کرد ، اما تاثیرات فلج کننده اش زودگذر خواهد بود .   این شرایط بصورت آشکار برای ورماخت در استالینگراد ، ارتش ایالات متحده در ویتنام و ارتش سرخ در افغانستان تجربه شد و در آخرین مورد از نبردهای کلاسیک ،  یعنی در سال 1991 ، صرفا" بمباران گسترده هوایی نتوانست ارتش عراق را مجبور به عقب نسینی نماید و فقط زمانی که یگانهای پیاده – زرهی متحدین ، وارد عمل شدند ، توانستند ، ارتش بعث عراق را از کویت بیرون کنند .بر پایه این شواهد ، در صورتی که هدف از جنگ ، اشغال کشور هدف و تغییر ساختار سیاسی آن باشد ، زمین ، نقشی تعیین کننده خواهد داشت . در این میان ، ستاره نبرد های زمینی ، بدون شک ، یگانهای زرهی بوده و خواهند بود و این رسته شاخص در نیروی زمینی ، موضوع بررسی ما بشمار می رود .   رزمناوهای زمینی وارد می شوند : در ارتباط با ظهور تجهیزاتی با سطح حفاظت بالا در میادین نبرد ، نظرات متفاوتی وجود دارد و کارشناسان نظامی در این زمینه ، عقاید گوناگونی را ارائه نموده اند .به اعتقاد برخی ، نخستین وسیله جنگی متحرک که در هزاره دوم قبل از میلاد ابداع شد ، ارابه جنگی بوده که بوسیله اسب کشیده می شد . در ایران باستان و سرزمین بین النهرین ، ارتش ها از این شکل تجهیزات در میادین رزم و در زمین های ناهموار استفاده کرده و تیراندازان ماهر با چابکی هر چه تمام تر از بالای آن بسوی دشمن تیراندازی می نمودند .    بعدها ، یعنی در سال 1484 میلادی ، دانشمند مشهور ، لئوناردو داوینچی ، طرح هایی را برای استفاده از چنین تجهیزاتی ارائه داد که هرگز در شرایط واقعی رزمی  مورد استفاده قرار نگرفت . تا سالیان طولانی ، چنین ایده های ، صرفا" بر روی کاغذ موجودیت می یافت و هرگز وارد  صحنه عملیات رزمی نگردید ، اما شروع جنگ بزرگ به  سال 1914، به تمام این طرح ها ، جان تازه ای بخشید .   طرح لئوناردو داوینچی     از آغاز جنگ ، یعنی اوت 1914 تا نبرد مارن ، سرعت نبردها طبیعی بود ، چرا که تجهیزات جدیدی وارد سازمان رزم ارتش ها گردید و این مساله موجب افزایش تحرک آنها شده بود . اما از این تاریخ تا اوت 1916، بدلیل محافظه کاری شدید فرماندهان دوطرف ، نبردهای پر تحرک ،  بسرعت تبدیل به "جنگ سنگرها" شد  و هر دو طرف ، راه حل هایی را برای فرار از این سکون و پیروزی با کمترین هزینه بر دشمن خود ، جستجو می کردند.   بنابراین در پاسخ به این مشکل ، وینستون چرچیل (لرد اول دریاداری ) با تشکیل کمیته ای با عنوان " کمیته رزمناوهای زمینی" ، تلاش ها برای رفع سکون همراه با تلفات شدید متفقین را آغاز نمود .ورود تانک به صحنه نبرد ، به معنای بازگشت به دوران "جنگ متحرک" بود ، یعنی برای نخستین بار از زمان شوالیه های پوشیده از زره ، منبع به اندازه کامل فشرده شده ای از انرژی (پیشرانه هایی با سیستم احتراق داخلی ) بوجود آمد تا طراحی و ساخت خودروهای زرهی تاثیر گذار بر عملیات نظامی ، عملی گردد .   ظهور این رزمناوهای زمینی ، خدمه را از آتش متقابل دشمن مصون می داشت و نفوذ به سیستم پدافند چند لایه دشمن را آسانتر می نمود ، چنانکه تاثیر ظهور تانک در میادین نبرد را با تاثیر ورود منجنیق در اوایل قرون وسطی که موجب ایجاد شکاف در استحکامات حریف می شد ، مقایسه می کردند .با این وجود و علیرغم خوش بینی های نخستین ، تحرک تانکهای اولیه بسیار محدود بود و از این رو منحصرا" برای ایجاد شکاف در استحکامات صحرایی به کار می آمدند و در عین حال ، بطور همزمان در مقابل آتش پیاده نظام مقاوم بوده و در کنار آن ، وظیفه اصلی خود را که همانا پشتیبانی از یگانهای پیاده نظام بود ، اجرا می نمودند .   کامبری ، 1917     در حقیقت ، نخستین کاربرد گسترده واحدهای زرهی در تاریخ نبردهای معاصر ، کامبری و در نخستین جنگ جهانی بود .   علاوه برآن ، نخستین برخورد میان یگان های زرهی دو طرف نیز در همین موقعیت رخ داد       در نخستین جنگ جهانی ، بزرگترین و اولین دشمن یگانهای زرهی ، آتشبارهای توپخانه بشمار می آمدند .   تصویر فوق ، بخوبی تاثیر آتش توپخانه سنگین را روی یک تانک مارک چهار بریتانیایی نشان می دهد        تانک مارک چهار بریتانیایی در اختیار ارتش قیصر ویلهلم   با وجود مخالفتهای شدید ژنرال های محافظه کار پروسی ستاد کل ارتش آلمان ، برنامه ساخت تانک در این کشور آغاز شد ، اما تا پایان جنگ ، تعداد محدودی تانک A7 وارد سازمان رزم این نیرو گردید . تانکهای مارک چهار بریتانیایی ، پس از پایان جنگ و در جریان سرکوب کمونیستهای آلمانی ، توسط " سپاه آزاد" مورد استفاده قرار گرفت     تانک مارک IIII بریتانیایی   این تانک بدلیل مشکلات متعدد فنی ، به تعداد محدودی تولید و به کار گرفته شد       تانک سنت چاموند فرانسوی   با پایان یافتن جنگ در نوامبر 1918 و خارج شدن ارتش ها از حالت بسیج عمومی ، بودجه های تحقیقاتی نیز بسرعت قطع شد و این مساله در بریتانیا ، نمود بیشتری داشت . چنانکه علیرغم نظرات بسیار نوآورانه لیدل هارت ، عقاید وی در بریتانیا مورد توجه قرار نگرفت . اما در آنسوی ماجرا ، ورماخت که پس از شکست آلمان در جنگ ،در نوامبر 1919 تبدیل به رایشسوهر شده بود ، بسرعت نظریات لیدل هارت را مورد توجه قرار داد و پس از تجدید تسلیحات توسط هیتلر به سال 1933، یک نیروی زرهی مدرن را سازماندهی نمود ، که این نیرو در قالب  تاکتیک های بلیتز گریک ،در دو سال نخست جنگ ، تاثیر خود را نشان داد .   پس از گذشت دوسال از جنگ ، متفقین و بویژه روسها ، از شکستهای اولیه ، درس های لازم را فراگرفته و بسرعت به تقویت توان زرهی خود پرداختند و این مساله در کنار توان تولید سایر کشورهای درگیر ، در نهایت موجب ظهور تجهیزات و تاکتیک های ضد زره گردید ، تا جایی که نظریه پرداز مشهوری نظیر لیدل هارت  بتدریج ، عقاید خود را تغییر داد و چنین گفت :   " اتلاف یگان های موثری به مانند واحدهای تانک و استفاده از آنها برای نبرد با یگانهای زرهی دشمن ، درست به همان اندازه احمقانه است که یک بازیگر شطرنج در آغاز بازی ، وزیر خود را به کشتن دهد "   بر همین اساس ، دکترین های رزمی نیز تغییر نمود و یگانهای زرهی دیگر نبردهای طولانی مدت را تجربه نکردند و  صرفا" در عملیات هایی با مدت زمانی کوتاه به کار گرفته می شدند . اصل بنیادی که فرماندهای واحدهای زرهی دوطرف ، آن را مبنا قرار دادند ، عبارت بود از "تمرکز قوای زرهی در نقاط حساس ". با پایان یافتن جنگ به سال 1945 و ظهور تسلیحات نامتعارف ، بیش از پیش ، اهمیت واحدهای زرهی را نمایان شد  ، چرا که در صورت وقوع یک جنگ متعارف ، این تجهیزات هنوز اهمیت خود را داشته و در صورت آغاز یک جنگ نامتعارف ، بهترین حفاظ را در برابر حرارت و تشعشعات مهمات هسته ای ایجاد می نمودند .   ماهیت یگان های زرهی : در جنگ جهانی نخست ، واحدهای زرهی ، بیشتر ماموریت پشتیبانی از یگانهای پیاده نظام را بر عهده داشتند . اما در  سالهای میان دو جنگ ، این تجهیزات بسرعت تبدیل به یک جنگ افزار تهاجمی شدند . نکته بسیار مهمی که کارشناسان نظامی در طول این سالها بدان می پرداختند ، از این قرار بود که آیا یگانهای زرهی می بایست  همچنان جهت پشتیبانی از پیاده نظام مورد استفاده قرار گیرند ، یا اینکه این واحدها می بایست بطور مستقل دست به حمله بزنند . بنابراین ، وجود عامل " تحرک" که مشخصه اصلی یگانهای زرهی بشمار می رفت ، باعث شد تا فرماندهان نظامی بدین نتیجه برسند که می بایست از چنین واحدهایی برای حمله به ضعیف ترین نقاط خطوط پدافندی دشمن و یا در عمق جناحین ، استفاده کنند .   در نتیجه ظهور چنین تاکتیکها و در کنار آن وجود عامل " تحرک" ، عنصر " غافلگیری " بسرعت در صدر اصول رزم کلاسیک قرار گرفت . تشکیل تیپ ها ، لشکر ها و سپاه های زرهی ، نه فقط منجر به تمرکز تاکتیکی تانک ها شد ، بلکه در سطح راهبردی نیز چنین وضعیتی را بدنبال داشت . این تمرکزها ، که توسط یگانهای توپخانه ، واحدهای سوار زرهی ( پیاده - مکانیزه ) ، پشتیبانی هوایی نزدیک و در نهایت استقرار یک شبکه کنترل- فرماندهی ( C&C)  تقویت می گردید ، بتدریج تبدیل به عناصر اصلی موفقیت در یک طرح آفندی شد . بنابراین ، به کارگیری یگانهای زرهی در هر گونه پلان رزمی ( حملات مستقیم به خط دفاعی دشمن ، حمله به جناحین ، حملات احاطه ای ، مانورهای دورانی و ضد حملات .. ... ) ضروری گشت .   تقسیم بندی های زرهی         جایگاه آسیای جنوب غربی در جغرافیای جهان : بر اساس تئوری خاورمیانه بزرگ ، این منطقه ،  چهار ضلعی بـــزرگی بشمار می آید ، بطوریکه یک نقطه مرکزی جغرافیایی و چهار راهی که اروپا ، آسیا ،آفریقا و روسیه ، یکدیگر را در آن نــــقطه قطع می کنند .به اعتقاد اینان ، این منطقه از غرب به محدوده بیابانی دریای مدیترانه ،از شمال به دریـــای سیــــاه و کوههای قفقاز و رشته کوههای البرز و هندوکش ، از شرق به جلگه های هندوستان و از جنــــوب به اقـیانوس هند محدود میگردد .     جفری کمپ و رابرت هارکاوی ،  در اثر خود با عنوان جغرافیای استراتژیک خاورمیانه ، این منــــطقه را بوســــیله دو محدود اصلی مشخص کرده اند :   الف - محدوده موانع پیرامونی : این محدوده دربردارنده مرزهای زمینی و دریایی مستحکمی است . در زمینهای جنوب و غرب ، راههای زمینی به بیابانهای صحرا محدود میشود و حرکت روسیه را در شمال ، به رشته کوههای قفقاز و در شمال شرقی با رشته کوههای البرز و هندوکش محدود میگردد .   ب - محدوده داخلی و منطقه ایی : مرزها و موانع داخلی و منطقه ای موجود در قلب خاورمیانه نیز ، مرزهای گــــسترده و برجسته ای هستند . ایـــن مولفه ها شامل رود نیل در مصر ،باریکه خشکی ساحل شرقی مدیترانه (فلسطین اشغالی )، رشته کوههای زاگرس در ایران ، باتلاقهای جــــنوب عـــراق ، منطــــقه کوهستــــانی هیــــمالیا و هــــندوکش و جـــلگـــــه سنــــد و ایندوس میباشد .   ویژگی های طبیعی :  خصیصه اصلی جغرافیای طبیعی خاورمیانه ، بامواره کم ارتفاع و پرفراز و نشیبی است که از شمال شرقـی آفریقا تا جنوب غربی آسیا گسترده شده است . این منطقه دراحاطه پنج دریای مهم میباشد که شامل دریای کاسپیـــن ، دریای سیاه ،مدیترانه شرقی ، دریای سرخ ،خلیج عدن و خلیج فارس میگردد . از این پنج دریا، سه دریای کــــم عرض در این بامواره نفوذ کرده است که دریای مدیترانه در غرب ، خلیج فارس در شرق و دریـــای ســـرخ در جنوب میباشد .   نزدیکی این سه دریا به هم و مسطح بودن نسبی بامواره یاد شده ، ارتباط متقابل میان آنها را امــــکان پـذیر کرده است . البته در شمال ، رشته کوههای شرقی- غربی که از شبه جزیره بالتیک شروع شده و پـــس از گـــذشتن از بامواره آناتولی و در شرق ، یعنی ایران ، به دو رشتــــــه تقسیم شـده و بامواره ایــــران را نـــیز بــه دو قســـمت منقسم می نماید ، از موارد استثنا بشمار می آید .   از نظر محلی ، ارتفاعات کوچک پراهمیت دیگری نیز وجود دارند . یکــــی از ایـــن ارتفـاعات که از شمال بـه جنوب کشیده شده و سوریه ، لبنان و فلسطین اشغالی را در بر میگیرد و دیگری در گوشه جنوبی-غربی و شـرقی شبه جزیره عربستان قرار دارد .    آب وهوای خاورمیانه بطورکلی به دو قسمت شمال مرطوب و جنوب خشک تقسیم میگردد . امـــا تنــوع محلی قابل مقایسه ای به نسبت با ارتفاع از سطح دریا و وضع جغرافیایی وجود دارد . متوسط درجه حرارت در جـنوب بین 30 تا 35 درجه سانتی گراد بوده و درجه حرارت مطلق هوا گاه تا 50درجه سانتی گـــــراد میرسد . لــــیکن بســــمت شـــــمال و نواحی مرتــــفع متـــــوسط درجــــه حرارت به کمـــتر از 27 درجــــــه ســـــانتی گراد ،کاهش میابد .   تهدید از ناحیه مرزهای شمال غربی : تا قبل از سال 1920، بیشتر فشار ها و تهدیدات برای ایران از ناحیه شمال غربی بوده است و حکومت ترکهای عثمانی از قرن 14 تا ربع اول قرن بیستم یکی از کانون های اصلی تهدید محسوب می شده است . با تشکیل دولت صفویه در ایران ، این منازعات آغاز شد و هر دو دولت بدلیل داشتن اختلافات مذهبی نمی توانستند  یکدیگر را تحمل نموده و طی جنگهای متعدد ، دولت عثمانی بخش هایی از آذربایجان ، کردستان و همدان را تصرف نمود و بدین لحاظ ، ایران همواره بصورت متناوب در حالت پدافندی و آفندی بوده است ، بصورتی که سرزمین های از دست رفته در زمان نادر شاه و شاه اسماعیل و شاه عباس از ترکها بازپس گرفته شد و پس از طی این دوره ، ایران به مرزهای سابقش بازگشت .   از سال 1920 ، بدلایل مختلف ، از جمله هماهنگی در جهت اتخاذ سیاست واحد در مقابل اتحاد شوروی ، هر دو کشور وارد پیمان سنتو شده و در کمربند استراتژی "محاصره سازی" ایالات متحده قرار گرفتند . هر دو کشور به افزایش قدرت عراق  حساس بوده و سعی در کنترل آن داشتند . از سویی دیگر ، در دوران جنگ سرد ، خطر حمله پیمان ورشو از بالکان ، ترکیه را تهدید می نمود ، فلذا ترکیه ، ایران را بعنوان یک عقبه مطمئن می نگریست . ایران نیز برای دسترسی زمینی به خاک اروپا ،  به ترکیه نیاز داشت . بطور خلاصه ، میان دو کشور چند مساله اساسی وجود دارد :   در دوره جنگ سرد : مساله کردها مکمل بودن دو کشور در زمینه اقتصادی رقابت دو کشور برای نفوذ در آسیای میانه ، قفقاز و بویژه آسیای جنوب غربی رقابت دو کشور در سازمان اکو در دوره پس از پایان جنگ سرد : پدید آمدن  جمهوری های تازه استقلال یافته بعنوان حائلی میان ایران و روسیه ظهور کانون های بحران و بی ثباتی ظهور و رواج  تفکرات شوونیستی نظیر " پان ترکیسم" توسط ترکها بعنوان عاملی برای نفوذ به این کشورها رونق روابط تجاری در آسیای میانه و از رونق افتادن تجارت در قفقاز تبدیل دریای کاسپین از یک دریای بسته به یک دریای فعال جنگ داخلی در سوریه و ناامنی های فزاینده در عراق منابع این قسمت :   1- جایگاه های راهبردی گیتی ، کشور دوست ، علیرضا، چاپ اول ، 1379 2- صد جنگ بزرگ تاریخ ، علی غفوری ، چاپ نخست ، 1389 3-پژوهشی ، امین ،تاریخچه جهانی موشکهای ضد زره  انتشارات یا مهدی (عج) 4-عقلمند ، احمد ، مروری بر تاریخ تحولات فناوری نظامی ، دانشگاه عالی دفاع ملی ، 1380 5-جغرافیای نظامی ایران ، جلد سوم ، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 6-عزتی ، عزت ا.... ، جغرافیای نظامی ایران ، 1390 land force and warfare , international military and defence encylopdia , london, 2012-7
  24. 1 پسندیده شده
    سوخو22 با استتار خاورميانه اي(اگه اشتباه نكنم)؛   سوخو 22 بين سوخو24 و ميگ 29 قرار داره     عکاس:مجید خدایی منبع :مشرق نيوز
  25. 1 پسندیده شده
    هندوستان در زمان استعمار انگلیس یک ملت یا کشور واحد نبوده هیچ وقت و دولتهای محلی زیادی در اون حاکم بودن برخی به انگلیس کمک میکردند و برخی برعلیه اون شورش ، انگلستان به همه هندوستان مسلط نبود ، ... اما بعدها پیش از خروج انگلستان از این کشور ، کنگره ملی هند با حمایت انگلستان تشکیل میشه و بسیاری از شخصیت های معروف هندی داخل اون هست تا اینکه محمد علی جناح هم اضافه میشه و شروع میکنند به رهبری جریانهای معارض و انقلابی ، بعد ها همین جناح حزب مسلم لیگ رو راه میندازه و به همراه علامه اقبال بخاطر علایق دینی زمینه جدایی یک کشور مسلمان از هند به نام پاکستان رو ایجاد و اعلام میکنند ،قبلتر میان قبایل مسلمان و هندو درگیری ها و خونریزی های شدیدی رخ داده بود و وقتی کشور پاکستان تشکیل میشه مسلمانان به مناطق بیشتر مسلمان نشین مهاجرت میکنند که دو منطقه پاکستان شرقی و غربی تشکیل میشه و جنگ داخلی شدت میگیره که درگیری های بعدی بر سر ابعاد سرزمینی و قومی هست ؛