برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 12 فروردین 1398 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم مقدمه : جوک چيست ؟ مردم براي چه جوک ميگويند ؟ جوک گفتن يا شنيدن فقط براي خنديدن است يا نوعي انتقاد تند در الفاظ خنده دار ؟ به بهانه اين مقاله ميخواستم عرض کنم اونهايي که به زمينه هاي امنيتي و اطلاعاتي علاقه دارند بايد بدانند که توليد اين نوع محتوا براي بسياري از موارد فوق العاده کارامد ميباشد در عصر جديد که ارسال پيامک امري عادي و روزمره محسوب ميشود امکان بررسي اين مقوله بيشتر خواهد بود فرض کنيد شما در راس سازمان امنيتي و اطلاعاتي هستيد و ميخواهيد حساسيت موضوعي را بسنجيد ابتدا يک جوک يا شايعه را بصورت کاملا هدفمند ايجاد ميکنيد يا مترصد فرصت ميمانيد کسي دراين مقوله شروع به جوک سازي يا شايعه سازي نمايد و از يک نقطه انتشار سرعت انتشار و بازخوردها مربوط به آنرا پيگيري ميکنيد مثلا اگر مقوله ايي که مطرح کرده ايد درد عمومي اکثر جامعه باشد بهمني از جوک ها يا شايعات جديد از روي همان جوک و شايعه شما ساخته خواهد شد و شما با کمترين هزينه علاوه برسنجش حساسيت موضوع گاها به زواياي بسيار متفاوت و ناديده گرفته شده توسط سازمان خود ميرسيد مورد ديگر استفاده حکومت از ابزار جوک بعنوان سلاحي براي سرکوب يک قوميت در يک مليت و باور اون مضمون به اون قوميت هستش مثلا اگر توجه بفرماييد در کشور ما قوميت گيلک و ترک در معرض اين سرکوب قرار گرفته اند البته نه از جانب اين حکومت بلکه حکومت قبلي نکته جالب اينه که قوميتي که به عدم غيرت و شهامت متهم ميشند که اسلام داشت اروپا رو فتح ميکرد هنوز گيلان ومازندران رو نميتونست فتح کنه البته استفاده هاي محلي هم براي مردم هر منطقه دارد مثلا دو شهر نزديک بهم براي هم جوک ميسازند تا بعنوان سلاحي براي تحقير هم از آن استفاده کنند در جامعه امروز ما هم نمونه هاي زيادي از انواع جوک ها وجود دارد مثل سن بعضي سياسيون يا حمله به روشنکفران قديمي و.... واما مقاله سازمان امنیت آلمان غربی برای پیبردن به ذهیت و افکار عمومی در آلمان شرقی نسبت به حکومتشان سی سال تمام به طور محرمانه جوکهای رایج در این کشور را گردآوری میکرد. این بخش از فعالیت سازمان امنیت آلمان غربی تا همین سال پیش محرمانه مانده بود. حالا کتابی تحقیقی در این باره منتشر شده با مقدمهای روشنگر و شماری از جوکهای گردآوری شده. در نظامهای ایدئولوژیک، بسته و دیکتاتوری یا در نظامهایی که اندیشه و اقدام حاکمان تناسبی با خواست و گرایش عمومی جامعه ندارد (البته در کل نظام ها خلاصه از نظر هر اقلیتی انسدادی وجود داره- توضیح شخصی ) و انتقاد و اعتراض هم بیعواقب نیست، جوکسازی و جوکگویی به ابزار مقاومت در دست مردم بدل میشود. این جوکها ابهت و اقتدار کاذب زمامداران و پر سر و صداترین تبلیغات و عوامفریبیهای رسمی را به سخره میگیرند و پایههای مشروعیت حاکمان را متزلزل میکنند. جوکها اگر حکومتگران را متاثر نکنند، شاید این تاثیر را داشته باشند که شوخطبعی و نفی خشونت و عبوست اجتماعی را به حدی برسانند که در تحولات و برآمدهای معطوف به گشایشها هم مایههایی از طنز و هجو در کار آید و مانع بروز خشونت و برخوردهای سخت شود. کم نیستند محققانی در آلمان که خصلت صلحآمیز اعتراضات و تظاهرات در کشورهای اروپای شرقی و به خصوص در آلمان شرقی را از جمله با رواج پدیده شوخطبعی و جوکگویی در این نظامها مرتبط میدانند. آنها از جمله به شعارهای طنزآمیزی اشاره میکنند که با الهامگیری از محتویات همین جوکها در جریان تظاهراتهای وسیع منتهی به فروپاشی دیوار برلین بر روی پارچهنوشتهها نقش بست یا به سخنرانیهای عمومی مخالفان راه یافت. این نظر البته مخالفانی هم دارد که میگویند ساخت و اشاعه جوکهای سیاسی اغلب همچون سوپاپ اطمینانی برای حکومتهای استبدادی عمل میکند و مردم با تعریف و بازتعریف این جوکها «دل خنک میکنند» و با دلخوشکردن به همین سطح از مقاومت، به فکر تدابیر و اقدامات عملی بیشتری برای تغییر اوضاع نمیافتند یا دیر به چنین راهی قدم میگذارند. هر کدام از این درک و دریافتها که صائبتر باشد، واقعیت پدیده عمومی جوکسازی و جوکگویی در نظامهای بسته و دیکتاتوری که دمکراسی را به بهانه عدالت قربانی کردهاند یا در نظامهای ایدئولوژیکی که حاکمان با ضرورتهای زمانه و خواست آزادی و گشایش در میان عمومی اکثریت مردم در ستیزند را نفی نمیکند.(البته تصور بنده اینه که در کشورهای غربی هم که ادعای دموکراسی و ازادی دارند جوک سازی متوقف نشده -توضیح شخصی ) و طرفه این که سال ۱۹۸۹، وقتی که دیوار برلین فروریخت بساط جوک و جوکگویی در بخش شرقی آلمان هم یک شبه برچیده شد و کمتر کسی، حتی به عنوان تحقیق، سراغ آن جوکها را گرفت. سازمان امنیت و گردآوری و تحلیل جوکها سال ۲۰۱۴ در تدارکات برای بیست و پنجمین سالگرد فروپاشی دیوار برلین، هانس ویلهلم زاوره، روزنامهنگار آلمانی به هنگام تحقیق متوجه شد که از جمله فعالیتهای سازمان امنیت آلمان غربی در مورد آلمان شرقی گردآوری جوکها در این کشور بوده است. در واقع، مقامهای امنیتی آلمان غربی جوکهای رایج در آلمان شرقی را یک مهمترین دماسنجهای اجتماعی و سیاسی در آن کشور میدیدهاند و سخت در پی جمعآوری آنها و تحلیل و آنالیزشان بودهاند. فعالیت سازمان امنیت آلمان غربی در گردآوری جوکهای مردم آلمان شرقی از سال ۱۹۶۹ آغاز میشود و تا چند ماه بعد از فروپاشی دیوار برلین در نوامبر ۱۹۸۹ ادامه مییابد. در سالهای آخر سالانه شماری از این جوکها به صورت پروندهای محرمانه برای صدراعظم وقت آلمان غربی (هلموت کهل) هم ارسال میشده است. این بخش از فعالیت سازمان امنیت آلمان غربی حتی تا ۲۵ سال پس از فروپاشی دیوار برلین و انقراض آلمان شرقی هم مهر محرمانه خورده بود. زاوره سال ۲۰۱۴ به صرافت میافتد که با مکاتبه با سازمان امنیت آلمان غربی، هم از ابعاد فعالیت این نهاد در زمینه گردآوری جوکها سر دربیاورد و هم بر پدیده جوک و جوکگویی در آلمان شرقی نوری بتاباند. در این راستا مکاتبات با سازمان امنیت آلمان غربی شروع میشود و دامنه تحقیق به اسناد خود سازمان امنیت آلمان شرقی هم کشیده میشود. در این کار، یک تاریخدان به نام هانس- هرمان هرتله هم با زواره همکاری را شروع میکند. حاصل کار کتابی ۱۴۴ صفحهای شده است با نام Ausgelacht که هم میتوان آن را «سیرخندیدن» ترجمه کرد هم «خنده پایان یافته» که با توجه به موضوع کتاب به نظر ترجمه دوم مصداق بیشتری دارد. در مقدمهای جستارگونه و روشنگر که زاوره و هرتله بر کتاب نوشتهاند توضیح میدهند که سازمان امنیت آلمان غربی برای جمعآوری جوکها هم از جاسوسان خود در آلمان شرقی استفاده میکرده و هم بخشی از پرسشهایش از کسانی که از آلمان شرقی فرار میکردهاند یا اخراج میشدهاند این بوده که «جوک تازه چه شنیدید» و این جوکها در میان مردم چه بازتابی داشتهاند. تهیهکنندگان کتاب منتقی نمیدانند که استراق سمع تلفنهای مردم و حاکمان در آلمان شرقی هم در جمعآوری این جوکها به کمک سازمان امنیت آلمان غربی آمده باشد. آن طور که در مقدمه آمده تهیهکنندگان کتاب این سوال را با مسئولان سابق سازمان امنیت آلمان غربی مطرح میکنند که آیا خود این نهاد هم احیانا در چارچوب جنگ روانی علیه آلمان شرقی در ساخت و اشاعه جوک در جامعه این کشور مشارکتی داشته است؟ پاسخ آنها صرفا یک نه بوده است، بدون هیچ توضیح بیشتری. از مجازات زندان برای جوک تا شراکت احتمالی در جوکسازی مقدمه کتاب شرحی هم به دست میدهد از دورههای متفاوت برخورد حاکمان آلمان شرقی با پدیده جوکسازی و جوکگویی. در ابتدای تشکیل آلمان شرقی برخوردها سختگیرانه بوده و حتی مجازات زندان برای جوکگویی وضع کرده بودند. در همین چارچوب، در دهه پنجاه قرن گذشته دو کارگر یک کارخانه کشتی سازی در آلمان شرقی بازداشت و به یک سال و نیم زندان محکوم شدند، چون در میان همکارانشان جوکی را در باره رابطه استالین با مقامهای آلمان شرقی تعریف کرده بودند. ولی یک دهه بعد رهبری آلمان شرقی متوجه میشود که با بگیر و ببند نمیشود جلوی جوکگویی را گرفت، چرا که خود کادرها و اعضای حزب حاکم هم بعضا از تعریف این جوکها امتناع نمیکنند، به گونهای که اریش میلکه، رئیس وقت سازمان امنیت آلمان شرقی، سال ۱۹۷۸ در نامهای به کمیته مرکزی شکایت میکند که حالا دیگر کادرهای حزب هم جوکها در باره حزب و حکومت را بازتعریف میکنند.(تاره داشتن عاقل میشدنند- توضیح شخصی) در سالهای آخر موجودیت آلمان شرقی حتی این شایعه قوت زیادی داشت که خود حزب برای ایجاد سوپاپ و ممانعت از انباشت خشم و نارضایتی به تولید و اشاعه جوک در میان مردم دست میزده است، امری که زاوره و هرتله در تحقیقات خود سندی در تایید آن نیافتهاند. کتاب «خنده پایانیافته» بعد از مقدمه حاوی ۲۵۶ جوک و ۳۵ نوشته روی پلاکاتها در جریان تظاهرات معطوف به فروپاشی دیوار برلین است که عمدتا به ۵ سال آخر موجودیت آلمان شرقی مربوط میشوند، همان سالهایی که جوکها هم تیز و تندتر شدهاند. محققان و تهیهکنندگان جاهایی که لازم بوده توضیحاتی هم در باره حکمت ساختهشدن و اشاعهیافتن جوکها دادهاند. در زیر ترجمه برخی از جوکهای کتاب را میتوان خواند: «همه آزمایشها را اول روی حیوانات انجام میدهند، ولی معلوم نیست که چرا برای آزمایش سوسیالیسم یک راست سراغ ما آمدهاند». «به زودی کارتهای ملی بزرگتر میشود تا عکسهای چهره آویزان مردم در آن جا بشود» «گورباچف و هونکر (رهبران شوروی و آلمان شرقی) پیش خدا میروند. گورباچف میپرسد کی ما در تولید گندم خودکفا و بینیاز از واردات میشویم. خدا میگوید سی سال دیگر. گورباچف میگوید که افسوس که به عمر من قد نمیدهد. سوال هونکر هم این است که آلمان شرقی به لحاظ تکنولوژیک کی از غرب جلو میافتد، خدا کمی فکر میکند و میگوید که به عمر من قد نمیدهد.» «اریش هونکر، رهبر آلمان شرقی میبیند که مردم در صف ایستادهاند. او هم در صف میایستد و از فرد جلویی میپرسد که این صف برای چیست. جلویی جواب میدهد که مردم میخواهند اجازه سفر بگیرند و از کشور بروند. هونکر متوجه میشود که با ایستادن او در صف مردم پراکنده میشوند. از مخاطب میپرسد که حالا چرا یک دفعه صف به هم خورد. جلویی هم میگوید که وقتی که تو بروی دیگر لازم نیست که ما برویم.» «آن چیست که ۸۰ دندان و ۴ پا دارد؟ جواب: تمساح. آن چیست که ۸ دندان دارد و ۵۲ پا؟ جواب: هیئت سیاسی حزب» (کنایهای به پیری و کهولت اعضای هیئت سیاسی حزب حاکم) «یک شهروند آلمان شرقی به اداره پست شکایت میکند که چرا میخواهند تلفن خانهاش را قطع کنند. پاسخ میشوند: «شما در گفتوگوی تلفنی به سازمان امنیت تهمت زدهاید که این سازمان تلفنهای شما را استراق سمع میکند». «چرا مردم آلمان شرقی همیشه این قدر خسته هستند؟ جواب: چون ۴۰ سال است که در راه "فتح قلهها" هستند و به آن نمیرسند». لبخند منبع --------------------------------------------------- در نهایت میتوان گفت از جوک میتوان بعنوان یک سنسور سنجش حساسیت اجتماعی نسبت به موضوعات مختلف یک سلاح سرکوب یک اقلیت قومی یا فکری یا سپری برای کاهش انتقادات تند و رادیکالیزه شدن افراد و تبدیل آنها به مشتی کلام و خنده در حقیقت جوک یک سلاح دفاعی و تهاجمی موثر میباشد که اگر استفاده کننده از آن تبحر لازم را داشته باشد پیروزیهای بزرگی با کمترین هزینه بدست خواهد آورد البته جوک سلاحی هستش که توسط دشمن هم به راحتی قابل استفاده میباشد و مسئله دفاع در برابر اون هم مهم هستش
-
2 پسندیده شدهسلام علیکم اول تعریف بفرماییم این اصطلاح رو که دوستان بهتر نتیجه گیری کنند : طبق ویکی پدیا فارسی که اون رو حمله جراحی نامیده : در توضیحات دفترچه دکترین امریکا ADP 3-05, Special Operations, از این اصطلاح امده : پس مواردی که هست : اقدامی دقیق که توسط نیروهای ویژه اموزش دیده انجام میشه. اهداف معمولا هدف های نظامی و حکومتی و غیر نظامی با اهمیت استراتژیک با درصد تلفات غیر نظامی صفر یا بسیار پایین هست. ارجایش دسترسی و نفوذ عملیاتی را گسترش میدهد و محیط عملیاتی را شکل میدهد. از نظر زمانی کوتاه است. در تعریف نظامی امریکا از عملیات رهایی گروگان تا عملیات های ضد تروریستی و تا عملیات اولیه هوایی 2003 عراق جزو این نوع اقدام است.
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم با توجه به رویکرد جدید کاربران انجمن در پرداختن به موضوعات بکر و کمتر پرداخته شده و به اشتراک گذاری متون ترجمه شده در حوزه نظامی و همچنین مواجهه شدن با تعداد زیادی اصطلاح (ترم) و مفهوم معادل سازی نشده در این حوزه ، نیاز به یک تاپیک برای بررسی دقیق تر این موارد و معادل سازی مناسب برای آن احساس می شود.در این بین با ارسال نتایج معادل سازی ها به فرهنگستان زبان و ادب فارسی به غنای زبان فارسی کمک کرده ایم و هم به واسطه بررسی دقیق مفاهیم و اصطلاحات درک عمیق تر و دید واضح تری در حوزه دانش نظامی کسب نموده ایم. روند واژه گزینی در تاپیک : اصطلاحات و مفاهیم توسط کاربران معرفی میشه . دوستان با رعایت اصول و ضوابط واژه گزینی و با استناد به منابع و اسناد محکم به تعریف دقیق اصطلاح می پردازند تا درکی صحیح ایجاد شود. با ایجاد درک صحیح از اصطلاح مربوطه ، به انتخاب مناسب ترین معادل های پیشنهادی می پردازیم. در پایان اصطلاحات و مفاهیم معادل سازی شده جهت بهره گیری صحیح تر به تاپیک اصطلاحات و مفاهیم نظامی منتقل می شود. تعاریف فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مورد اصول واژه گزینی : دانلود واژه گزینی واژه گزینی فرایندي است که در طی آن براي یک مفهوم مشخص علمی یا فنی یا حرفه اي یا هنري معمولاً یک و در مواردي بیش از یک لفظ برگزیده یا ساخته میشود. معادل یابی معادل یابی عبارت است از برگزیدن یک واژه یا عبارت یا صورت اختصاري در مقابل یک لفظ بیگانه.
-
1 پسندیده شدهدر بررسی این حملات و پیش بینی اونها یک نکته مهم است و اون بررسی آماری رفتار جنگنده ها و پرنده های اسرائیل در هنگام حملات است مطمئنا در هر حمله پیش اقداماتی صورت می گیرد از چینش رادارهای هوایی تا آمادگی تیم رسکیو با توجه به رفتار دشمن در حملات قبل می توان الگوی رفتاری حملات را بدست آورد پارامترمعمول تعداد پرندها، چینش پرنده ها با توجه به نوع، سمت و ارتفاع پروازی با این اطلاعات قبل از شروع حمله 5 الی 15 دقیقه وقت خواهیم داشت که برای مقابله با حمله اقدام کنیم این فرصت شامل امادگی پدافند، اعلام وضعیت قرمز و آماده باش نیروها است از سمت دیگر بحث اقدام متقابل و زدن جنگنده پیش میاد که باتوجه به الگوی پروازی اسرائیل زدن پرنده ها زیاد آسان نیست چون تو محدوده آتشبارها نمیان مگر اینکه موشک های انفرادی نزدیک مرز جولان آورد و باتوجه به رادارهای عقب و دید منطقه اقدام به شلیک کور موشک پدافندی کنیم در اقدام سوم زدن فرودگاه پرنده دشمن با موشک بطوری که پدافند دشمن در محل نشستن پرنده فعال شود و اور لود کاری روی عملکرد دشمن ایجاد کنیم که اگر برخورد موفق نبود دشمن به زحمت بیفتد و در این شک ها یک اشتباه یعنی برد ما
-
1 پسندیده شدهسلام مجدد یکی از خوبی های میلیتاری این هست که وقتی ابهامی پیش می آید ، مخاطب علاقه مند ، به انحاء مختلف می رود دنبال پاسخ .... راجع به مهمات سُرشی ، تاحال حاضر اطلاعات مشخصی پیدا نکردم ولی یک تجربه مشخص از تاکتیک loft bombing مورد استفاده IAF در خصوص نحوه استفاده از مهمات سقوط آزاد مارک82 وجود دارد . در جنگ 1973 ، مشکلی نیروی هوایی رژیم عبری با آن مواجه شده بود ، نحوه چینش واحدهای سام سوری و در برخی مواقع ، یگانهای پدافندی ارتش مصر در کوهپایه ها ( با فاصله مشخص از دیواره یک برجستگی زمینی "طبیعی یا انسان ساخت ") بود ، برای انهدام این واحدهای ، اجرای تاکتیک carpet bombing امتحان شد ولی جواب نداد به همین خدمه اسراییلی ، یک روش جدید را طراحی کردند. فانتوم های عبری که هر کدام به 6 تیر مهمات مارک82 مسلح می شدند ، با سرعت 600 نات ( 1110 کیلومتر در ساعت ) ، در ارتفاع 200 فوتی ( 61 متری زمین ) از پشت مانع بسمت هدف حرکت میگرفتند ، در یک فاصله مشخص ، خلبان با زاویه 45 درجه نسبت به دیواره مانع ، خودش را به ارتفاع 2000 فوتی ( 607 متری) می رساند و بعد با یک بنک 120 درجه ای در یک لحظه همه مهمات خودش را روی هدف خالی می کرد و بلافاصله مجددا ارتفاع خودش را برای پرهیز از مواجهه با اتش پدافند ، کاهش میداد . به نظرم ما الان با ورژن توسعه یافته همین تاکتیک در سوریه برای انهدام سام های سوری مواجه هستم با این تفاوت که به جای مهمات سقوط آزاد ، مهمات هدایت شونده سُرشی کاربرد پیدا کرده که میزان خطر مورد اصابت قرار گرفتن جتهای مهاجم کاهش پیدا کند . پی نوشت : 1 - چند سال پیش یک دیاگرامی از این تاکتیک دیده بودم ولی الان حضور ذهن ندارم در کدام کتاب بود . 2- منبع تحلیل فوق ، کتاب arab migs جلد 6 ، صفحه 93
-
1 پسندیده شدهوقتی سامانه سوم خرداد ما ضعیفتر از bookm2 باشه لو رفتنش بی معنیه - مزیت ما رادارهای پسیو و شلیک نا همتراز موشکهای پدافندیه که درسوریه عملی نیست انتظار تست باور رو اونجا نداشته باشید مطمئن باشید همین میزان موفقیت پدافند سوریه در شکار برخی اهداف هم کار ما و رفع همون اشکالاته
-
1 پسندیده شدهنگاهی به صحنه نبرد میان پدافند هوایی صرب ها و ائتلاف ناتو در قسمت های قبل در چند پست نگاهی به تاکتیک های صورت گرفته از جانب صربها برای مقابله و ناامن سازی اسمان برای نیروی هوایی دشمن وهمچنین حفظ همزمان توان برای فعالیت در بازه زمانی طولانی تری صورت پذیرفت.در این قسمت سعی به بررسی صحنه نبرد و انچه که پدافند صرب ها از خود به نمایش گذاشتند خواهد شد.همانطور که اشاره شد توان پدافندی صربها ترکیبی از سامانه های میانبرد ساخت شوروی همچون سام-2 و سام-3 .سام-6 بوده است( البته بعضی از منابع از فعال بودن سامانه اس-200 به صورت محدود در اطراف بلگراد خبر میدادند چیزی که هیچگاه تایید نشد) و همچنین تعدا نسبتا زیادی سامانه کوتاه برد و توپ های ضد هوایی ارتفاع پایین اسمان را برای صرب ها پوشش میدادند.این ترکیب تا پایان نبرد نتوانست تلفات زیادی از طرف مقابل بگیرد با وجود اجرای اتشی به میزان تقریبی 665 بار که از سوی سامانه های دفاع هوایی صرب صورت پذیرفت 2 فروند پرنده سرنشین دار دشمن سرنگون شد( تعداد زیادی پهباد سرنگون شد) البته قطعا همانطور که در قسمت های قبل اشاره شد حضور دائمی و اجرای تاکتیک های مناسب از سوی صربها باعث کاهش عملیات های موفق ناتو بر علیه نیروهای صرب و همچنین افزایش هزینه های انها نیز شده بود. دایره بزرگ مناطق تحت پوشش سام-5 یا اس 200 رانمایش میدهد البته حضور وفعالیت ان هیچگاه تایید نشد همچنین حضور حداقل 3 باتری سام-6 در کوزوو به رنگ زرد نمایش داده شده است. تاکتیک صربها در این نبرد بر پایه حفظ سامانه های ثابت خود در خاک یوگسلاوی و اعزام سامانه های کوتاه برد و همچنین سامانه متحرک میان برد سام-6 به خاک کوزوو به عنوان صحنه اصلی نبرد استوار بود.از تعداد 22 رادار Straight Flush سامانه سام-6 صربها تنها 3 رادار توسط ناتو نابود شد که با توجه به گستردگی امکانات طرف مقابل و کوچک بودن وسعت صحنه نبرد در جایی همچون کوزوو این عملکرد نمایش مناسبی برای فرار از شکارچیان سرسختی چونTornado ECR و F-16CJ ناتو به نظر می اید.اصلی ترین سامانه صربها برای دفاع از یوگسلاوی سامانه سام-3 بود صربها در یک ارتقا این سامانه را مجهزبه مسافت یاب لیزری و یک سامانه تصویرساز حرارتی کرده بودند.صربها از 14 باتری عملیاتی از سام-3 در این نبرد بهره بردند که شاید شکار معروف یک فروند F-117A رادار گریز و اسیب زدن به یک فروند دیگر از مهمترین اتفاقات تاریخ فعالیت این سامانه باشند.با این حال صربها 80 درصد از سامانه های سام-3 خود را در این جنگ از دست دادند.همچنین صربها 3 باتری سام-2 را به صورت عملیاتی در این جنگ استفاده میکرند که دو سوم از ان در این جنگ از بین رفت. تصویری جالب از پروپاگاندا صربها در ساقط کردن F-117A قدرت تحرک سامانه و بقاپذیری ان در نبرد از مهمترین نکات این نبرد اهمیت متحرک بودن سامانه های پدافندی در بقا و ماندگاری انها میباشد اگر به نمودار زیر نگاه بکنیم این امر استنتاج میشود با اینکه حجم بسیار بالایی از اجرای اتش پدافند سام های صرب برعهده سامانه سام-6 بوده است (477 اجرای اتش) و علاوه بر ان این سامانه حضور مستقیم در کوزوو و صحنه نبرد نیز داشته است امادر مقایسه با سام-3 و دیگر سامانه ها تعداد بسیار کمتری از ان منهدم شده است. نمودار سهم سامانه های مختلف صرب در اجرای اتش برعلیه نیروی هوایی ناتو و سهم بالای سام-6 در این امر همچنین جالب است بدانید بیشترین تهاجم ضد راداری ناتو بر علیه سامانه سام-6 بوده است از مجموع 743 موشک ضد رادار AGM-88 HARM شلیک شده توسط ناتو بر علیه سامانه های راداری صرب ها بیش از نیمی از انها به سوی سامانه های سام-6 شلیک شده بودند ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که سامانه سام-6 از کمترین حفاظت درمقابل موشک های ضد رادار در مقایسه با دیگر سامانه ها مانند سام-3 برخوردار است حتی با وجود چنین شرایطی تحرک پذیری باعث بقا مناسب ان در صحنه نبرد شده بود. در این نمودار سهم هر یک از سامانه های پدافندی صرب از موشک های ضد رادار شلیک شده توسط ناتو بر علیه انها دیده میشود درس هایی که باید اموخت در پایان اگرچه صربها کوزوو را ترک کردند و بسیاری از زیر ساخت های غیر نظامی انها نابود شد اما در طرف مقابل حضور بیش از 1000 پرنده از طرف ناتو در این نبرد هزینه های بسیاری در سرویس و تعمیرات بر روی دست انان گذاشت همچنین صرب ها تا پایان جنگ هنوز هم بخش بزرگی از نیروی های خود را خصوصا در بخش نیروی زمینی به صورت عملیاتی حفظ کرده بودند.این جنگ در زمینه پدافند هوایی درس های گرانبهایی به کشورهای مختلف اموخت کشورهای مختلف مانند بلاروس روسیه وچین سامانه های مختلف شناسایی را تولید و عرضه کردند همچنین نگاه به سامانه های پسیو بسیار پر رنگ تر از قبل شد.دفاع هوایی متحرک به اصل اساسی در پدافند هوایی تبدیل شد وحتی در کشورهای کمتر توسعه یافته هم تاکید زیادی بر ان میشود. ارتقا سامانه های سام -2 وسام-3 کوبایی به سامانه های کاملا متحرک
-
1 پسندیده شدهاستراتژی موفقیت آمیز صربها در استقرار نیروهای پدافند هوایی خودی در قسمت های قبل با دارایی های عمده یوگسلاوی در زمینه پدافند هوایی و همچنین نقش شایان سامانه های دفاع هوایی کوتاه برد صربها برای کاهش حجم عملیات های هوایی ناتو بر علیه نیروهای صرب در جنگ کوزوو اشنا شدیم. استراتژی هوشمندانه صربها در مقابل یک نیروی بسیار قدرتمندتر و خصوصا در بخش هوایی نکات جالبی در زمینه نظامی برجای گذاشت این استراتژی گرفته شده از تفکرات چین کمونیست در جنگ کره و مقابله با نیروهای امریکا و متحدین ان بود.هدف نهایی این استراتژی گرفتن امکان حملات گسترده دشمن برعلیه نیروهای خودی میباشد.بررسی این تفکر در چارچوب نیروی هوایی و پدافند هوایی از انجایی مهم است که این تفکر هنوز هم میتواند در اینده کارایی خود را نشان دهد.پایه این استراتژی به پنهان کردن منابع مهم و تجهیزات ارزشمند از دید دشمن و عدم دسترسی طرف مقابل برای جلوگیری وکاهش حملات بر علیه انهاست.هدف اولیه هر نیروی هوایی در هنگام تقابل با واحدهای زمینی که از تحرک خوبی برخوردار هستند و همچنین از فرماندهی مناسبی هم بهره میبرندانجام دادن تاکتیک هایی می باشد که منجر به اجبار نیروی مدافع به نمایش حجم بیشتری از دارایی های خود در صحنه نبرد است بخشی از این تلاش میتواند به اجرای عملیات های کنترل شده هوایی بر فراز منطقه درگیری باشد این عملیات ها برای فعال کردن نیروی های مدافع و شناسایی انها لازم میباشد.اجرای دقیق این عملیات از سوی نیروی هوایی نیاز به سیستم های شناسایی و مراقبت مدرن ISR و همچنین تسلیحات هدایت شونده دقیق PGM میباشد.تقسیم نیروها مدافع به واحدهای کوچک و پخش انها در شرایط جغرافیایی پیچیده مانند جنگلها کوهستان و همچنین استفاده از محیطهای غیر نظامی و تاکتیک های فریب بهره نهایی استفاده از سامانه های ISR را تاحد زیادی کاهش میدهد. در جنگ کوزوو مهمترین هدف ناتو اجبار نیرو های صرب به خروج از کوزوو و همچنین کمترین تلفات نیروهای ناتو بود همین امر باعث نبود نیروی زمینی قدرتمند از طرف ناتو برعلیه صربها بر روی زمین بود.همچنین نظامیان ارشد صرب با نگاهی کامل به نتایج عملیات طوفان صحرا و درس هایی که از ان اموخته بودند از همان ابتدا شروع درگیری از گسترش توان پدافندی خود برروی زمین به شدت اجتناب کرده بودند.و استفاده از دارایی های خود را برای فعالیت در بازه زمانی گسترده تری برنامه ریزی کرده بودند که این امر با فعالیت های نسبتا گسترده نیروی های پدافند صرب حتی تا روزهای اخر درگیری کارایی خود را به خوبی نشان داد.استفاده از این تاکتیک و همچنین بکارگیری سامانه های شناسایی پسیو مانند تجهیزات الکترواپتیک شاید مهمترین عامل نفس کشیدن پدافند هوایی صربها تا اخرین روز نبرد با ناتو بود. بررسی استفاده از تسلیحات هدایت شونده توسط ناتو ومشکلات ناشی از ان این بررسی با ذکر این نکته صورت میگیرد شرایط استفاده از این تسلیحات با توجه به پیشرفت های گسترده ای که در این زمینه از دو دهه پیش تا هم اکنون صورت گرفته است انطباق زیادی با شرایط حال حاضر ندارد.شرایط بد اب وهوایی و پافشاری نیروهای ناتو بر کاهش اسیب به غیر نظامیان شرایط سختی به برنامه ریزان ناتو تحمیل کرده بود. که همین امر باعث وابستگی نیروی هوایی مهاجم به استفاده از تسلیحات هدایت شونده در حجم وسیع شده بود.در 3 هفته اغازین عملیات تنها 7 شبانه روز با شرایط مناسب اب و هوایی برای انجام عملیات وجود داشت.همچنین در این مدت 50 درصد عملیات های برنامه ریزی شده به دلیل احتمال اسیب جانبی لغو شده بود.جالب است بدانید با وجود این محدودیت ها در 90 درصد عملیات هایی که صورت گرفته شد از تسلیحات هدایت شونده استفاده شده بود.بخش بزرگی از این تسلیحات هدایت ماهواره ای بودند که به دلیل وجود خطاهایی در سامانه های هدف گیری هواپیما حامل و نقشه ها در بعضی موارد به درستی عمل نمیکردند همچنین تسلیحات هدایت لیزری هم در موارد مشابه کیلومتر ها دورتر به زمین اصابت میکردند.همین امر بعدها باعث ایجاد یک سری گفت وگو تحت نام sensor-to-shooter error budget در میان کارشناسان نظامی ارتش امریکا شد.همانطور که قبلا به استفاده گسترده صربها از تجهیزات پدافند هوایی کوتاه برد پسیو و پوشش ارتفاعات پایین پرداخته شد و همچنین عدم موفقیت کامل تسلیحات هدایت شونده همگی از عواملی بودند که محدودیت های شدیدی در انجام موفق عملیات های تهاجمی ناتو ایجاد کرده بودند.این امر با خارج شدن بخش بزرگی از تجهیزات صربها از کوزوو با کمترین اسیب خود را به خوبی نمایان ساخت. خودرو زرهی BOV-3 SPAAG مسلح به 3 توپ خودکار 20 ملم از دیگر تجهیزات پدافند صربها نگاهی به تاکتیک های فریب صرب ها صربها در انجام عملیات فریب نسبتا موفق ظاهر شدند. نیروی هوایی ناتو به بیش از 16 هدف فریب حمله و انها را نابود کردند به دلیل گستردگی تجهیزات پدافند هوایی کوتاه برد صربها و پوشش ارتفاع کم توسط انها خلبانان محدودیت زیادی در پرواز ارتفاع کم وشناسایی دقیق اهداف داشتند این امر همچنین باعث افزایش هزینه های لجستیکی مهاجمین نیز شده بود.جالب است بدانید از 3000 سورتی پرواز انجام گرفته نزدیک به 2000 سورتی به استفاده از تسلیحات ختم شده بود. تصویری از دکوی سام-13 صرب ها تصویری از دکوی سام-3 صرب ها تصویری از یک کارگاه دکوی سازی میگ-29 و یک دکوی میگ-29
-
1 پسندیده شدهبرای سیستم جان ایرانی ها اهمیتی نداره ... حالا چه توی خود ایران یا چه در خارج از ایران .... سیستمی که فرماندهانش از به کشتن دادن چند هزار سرباز و از بین بردن یک لشکر به عنوان عملیات فریب یاد می کنه و بعد برای خودشون نوشابه باز می کنند که چند هزارتا شهید از ما دستور می گرفتن ، تکلیفش و دیدگاهش مشخص هست ...
-
1 پسندیده شدهساعت ۲۳ به وقت محلی جنگنده های صیهونیست بخشهای از شمال شرقی شهر حلب را مورد حمله قرار دادن . بنا بر گزارش رسانه ها ۹ موشک کروز خارج از حریم هوایی سوریه !!!!به نقاطی درفاز دو شهرک صنعتی شیخ نجار شلیک شده دفاع هوایی سوریه بیش از نیمی از موشکها را سرنگون کرده . هدف یک انبار مهمات در این منطقه بوده با توجه به تصاویر منتشر شده و حجم انفجارات میتوان گفتن انبار نسبتا کوچکی بوده با شروع حملات دفاع هوایی اطراف فرودگاه حلب اقدام به شلیک چند موشک کرده است. این حملات هیچ گونه تلفات جانی در پی نداشته
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 4فروردین 1398 پایان کار داعش در شرق فرات بعد از 200 روز درگیرهای خونین سرانجام بعد از چند ماه نبردهای سنگین بر سر پاکت (حصار ) هجین اکراد تحت حمایت آمریکا وائتلاف آن موفق شدن باقیمانده عناصر گروه تروریستی داعش را در این منطقه از بین برده ویا وادار به تسلیم کنند . نبردهای که از ماه سپتامبر 2018 آغاز شده در 23 مارس 2019 به پایان رسید . در این مدت نزدیک به 65000 هزار نفر از مناطق درگیر خارج شده اند که دست کم 8000 هزار نفر از آنها اعضای داعش و وابستگان به داعش بوده اند عموم این افراد تبعه عراق بودن اماری که دیده بان حقوق به اصطلاح بشر سوریه( امار مورد تایید نیست) منتشر کرده از کشته شدن 750 تن از نیروهای سوریه دمکراتیک در برابر 1600 کشته داعش حکایت دارد . دربمباران شدید کمپ باغوز در یک نوبت نزدیک 250 نفر غیر نظامی به همراه دهها تن از اعضای داعش کشته شدن که اجساد برخی از انها همچنان در منطقه وجود دارد . گفته شده این بزرگترین کشتار غیر نظامیان در حملات هوایی در سوریه است ( یک مورد 200 تایی دیگه هم ائتلاف در منبج داشت که اون موقع فقط به سهوی بودن حمله اشاره کرد ) اماری که از غیر نظامیان کشته شده منتشر شده 650 نفر در این 200 روز بوده . غیر نظامیانی که در حصار هجین حضور داشتن عموما فرزندان واعضای خانواده داعشی های حاضر در منطقه بودن نکته: گروههای کوچک و پراگنده داعش همچنان در منطقه هچین درحال زد خورد با اکراد هستن +18 جنگنده های روس مناطقی از استان ادلب ازجمله شهرک های فوعه و کفریا رابمباران کردن. بعد از تخلیه این دو شهرک شیعه نشین تکفریها با توجه به رافضی خواندن شیعیان این مناطق را تحت مالکیت خود در آوردن سرنگون کردن پرنده کنترلی مخالفین در لاذقیه سه روز پیش روسها مدل ارتقا یافته بالگرد میل 28 با نام Mi28nm را به فراز استان حماه به پراوز درآوردن تا اولین تجربه رزمی این مدل از میل 28 ثبت گردد
-
1 پسندیده شدهسلام یک معادل برای عبارت surgical strike ؟؟؟ در سایت dictionary برای کلمه surgical آورده شده : که با این وصف اگر از کلمه جراحی برای معنی استفاده شود مرتکب اشتباه شده ایم یعنی آن اشتباهی که خودم کردم . حالا به نظرتون چی معنیش کنیم : حملات بسیار دقیق ، ضربات دقیق و یا کاملا پارسیش کنیم و بگیم تازش ژرف ، تک ژرف دوستان چه نظری دارند ؟
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا واژه: Debellatio شرح معنی : a situation in which a party to a conflict has been totally defeated in war, its national institutions have disintegrated, and none of its allies continue to challenge the enemy militarily on its behalf ترجمه : موقعیت یا زمانی که طرف مقابل در یک نبرد و یا درگیری به طور کامل شکست خورده است . ارگان های ملی آن نابود و یا منحل شده اند و هیچ یک از متحد های آن کشور حضور نظامی کشور مقابل را در خاک کشور متحد خود به چالش نمی کشند . هم خانواده : تسلیم بی قید و شرط - تسلیم کامل - و... معنای پیشنهادی : نابودی کامل - فتح شدن - تصرف شدن - شکست کامل - و... پ.ن : اگر دوستان معانی بهتر و کاربردی تری دارند ما را محروم نکنند. 2. واژه اصالت لاتین دارد . با تشکر
-
1 پسندیده شدهدر واقع اگر می خواهی نمودارت مفهومی تر شود hide را در ریشه قرار بده و بعد turret بره زیر مجموعه اش و hull هم زیر مجموعه turret . چون وقتی turret هست hull هم هست و به همین شکل . البته از نظر عملیاتی فرق می کنند . یعنی از نظر عملیاتی hull بر همه اولویت داره .
-
1 پسندیده شدهاصلاح شد دانلود فایل ورد اماده برای پیشنهاد دوستان صرفا برای اطلاع کاربران بود ، شما که استادی جناب من کاملا با تفسیری که داری موافقم ، طبق تصویر زیر نهان رخ و نهان پیکر کاملا مشهوده ، صرفا به جهت بررسی بیشتر و افزایش نظر کاربران و همچنین رسیدن به یک روش صحیح برای موارد بعدی پست ارسال شد (سخت کردن )
-
1 پسندیده شدهتجربه دیگران (1) بخشی از تمرینات موسوم به ردفلاگ ( red flag ) خدمه هوایی کشور های شرکت کننده در این تمرینات بعنوان بخشی از فرایند آموزشی به شکل چشمی با ادوات زمین پایه خودی و دشمن آشنایی پیدا می کنند . درا ین مجموعه بخوبی ، سخت افزارهای پدافند هوایی و زرهی متخاصم قابل شناسایی است .
-
1 پسندیده شدهلئوپارد RI در سپتامبر سال 2012، اندونزی یک توافق بین دولتی با آلمان به ارزش 280 میلیون دلار آمریکا برای دستیابی به تجهیزات نظامی آلمان به امضا رساند. در چارچوب این قرارداد اندونزی 42 دستگاه تانک لئوپارد 2A4، نفربر زرهی ماردر 1A3 به تعداد 50 دستگاه ، 11 دستگاه خودرو رزمی مهمدسی و 61 دستگاه تانک لئوپارد IR را از آلمان تحویل میگیرد. تانک های لئوپارد RI (Republic of Indonesia- جمهوری اندونزی) نسخه ی بروزرسانی شده ی لئوپارد2A4 هستند. گفته می شود که این ارتقا توسط کمپانی راین متال انجام می شود. برای بسته ی ارتقای تانک RI شرکت راین متال از پروژه تانک های لئوپارد Revolution بهره میگرد. تانک های لئوپارد IR به طور مخصوصی برای اندونزی بروزرسانی شده اند به شکلی که توانایی فعالیت در شرایط گرم و مرطوب این کشور را دارند. این تانک جدید به یک بسته ی حفاظتی، سیستم کنترل آتش بهبود یافته، واحد قدرت کمکی، سیستم تهویه ی هوا، مهمات مدرن و برجک تمام الکتریکی مجهز شده است. اولین سری تانک های لئوپارد IR شامل 8 دستگاه در سال 2016 تحویل اندونزی شد. تحویل تانک های لئوپارد 2A4 و نفربر های ماردر از سال 2013 شروع شد و در سال 2015 پایان یافت تانک های لئوپارد RI در آلمان آماده برای ارسال به کشور اندونزی اولین سری تانک های لئوپارد RI در اندونزی
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم دکترپاتولوژیست خبره جدید متخصصان آسیبشناسی (پاتولوژی) و رادیولوژی سالها آموزش میبینند تا مهارت لازم را برای تشخیص سرطان به دست آورند اما مطابق یک تحقیق علمی، کبوترها پس از دو هفته آموزش توانسته اند چنین قابلیتهایی را نشان دهند. سیستم بینایی کبوترها به انسان شباهت دارد و مغز آنها با اینکه بزرگتر از نوک انگشت نیست، قابلیت هایی باورنکردنی دارد. پروفسور آرتور واسرمن، استاد دانشگاه آیووا و یکی از نویسندگان این تحقیق میگوید: "آنها میتوانند افراد و حالتهای چهره آنها، حروف الفبا، کپسولهای دارویی خراب و حتی نقاشیهای مونه یا پیکاسو را تشخیص دهند." "حافظه بصری آنها هم بسیار تحسین برانگیز است، ثابت شده که آنها میتوانند بیش از ۱۸۰۰ تصویر را به خاطر بسپارند." همین ویژگیها بود که محققان را به فکر انداخت کبوترهای چاهی را در معرض امتحانات پزشکی قرار دهند. ابتدا تصاویر میکروسکوپی بافت سرطانی و سالم پستان را به آنها نشان دادند و هر بار که تشخیص درست بود، خوراکی جایزه گرفتند. پس از دو هفته آموزش، دقت تشخیص کبوترها به ۸۵ درصد رسید. چون کبوترها توانستند بافت سالم را از سرطانی حتی در تصاویری که پیش از آن ندیده بودند به درستی تشخیص دهند. کبوتر در حال تشخیص آسیبشناختی در زمینه این رفتار، احتمال رفتار طوطیوار و کوروکورانه منتفی بود چون آنها تصاویری را که قبلا ندیده بودند با استفاده از تعمیم آنچه یاد گرفته بودند، بهخوبی تشخیص میدادند. آنها حتی با دیدن تصاویری با درجات مختلف درشتنمایی و رنگهای گوناگون و حتی در تصاویر سیاه و سفید، باز هم بافت سالم را از سرطانی بهدرستی تشخیص میدادند. پژوهشگران در بخشی دیگر از تحقیق خود، تشخیص گروهی کبوترها را هم بررسی کردند؛ وقتی تشخیص چهار کبوتر را در هر مورد در نظر گرفتند، دقت این تشخیص جمعی به ۹۹ درصد رسید. پس از درس آسیب شناسی عملی و تشخیص بافت میکروسکوپی، نوبت به درس رادیولوژی و تشخیص ماموگرافی رسید. در این بخش، کبوترها باید رسوبات بسیار کوچک کلسیم را در بافت پستان تشخیص میدادند. این رسوبات، میتوانند نشانه تغییرات بافتی پیش از سرطان باشند. کبوترها در این مورد هم تواناییهای تشخیصی خود را ثابت کردند. نمونه بافتهایی که به کبوترها نشان داده شد (بافتهای سالم: چپ، بافتهای سرطانی: راست) اما وقتی از کبوترها خواسته شد تا تودههای مستعد سرطان را از تودههای مشکوک تفکیک کنند- کاری که برای انسان هم دشوار است- موفقیتی نداشتند. با این حال محققان معتقدند موفقیت یا عدم موفقیت کبوترها در تشخیص بافت میکروسکوپی یا تصاویر طبی، کمک میکند تا بفهمیم انسان چگونه می تواند این تصاویر را درک کند. آگاهی از این موضوع ممکن است هم در آموزش پزشکی و هم در چگونگی تجزیه و تحلیل روشهای تشخیص مفید باشد. پیش از این، توانایی سگها در استشمام بوی سرطان های مختلف و توانایی موش خرمای بزرگ کیسه دار آفریقایی در تشخیص سل ثابت شده بود. اما پژوهشگران تحقیق اخیر میگویند هنوز چنین نقشی را برای کبوترها در نظر ندارند. البته آنها معتقدند کبوترها میتوانند به محققان و مهندسان کمک کنند دستگاههایی بسازند که سرطان را از روی تصاویر میکروسکوپی بافت ها یا بر مبنای روشهای تصویر برداری تشخیص دهند. این دستگاها را می توان هم برای آموزش پزشکان به کار گرفت و هم برای بالا بردن دقت تشخیص آنها مورد استفاده قرار داد. تشخیصهای پاتولوژی یا رادیولوژی چون به آموزش بسیار طولانی نیاز دارند تشخیصهای گرانی هستند. با این حال، شاید کبوترها در آینده روش های تشخیص ارزانتری را در اختیار بیماران بگذارند. منبع
-
1 پسندیده شدهو عليكم السلام. بله. مكر و سياستبازيهاي سائو سائو حقيقتاً جالب و البته پند آموزه. از شما چه پنهون تقريباً يكي دو ماه پيش از اين كه اين تاپيك رو بزنم، قصد داشتم تاپيكي با عنوان «از سائو سائو آموز اخلاص دغل» زده و توش شخصيتهاي اين برهه از تاريخ رو معرفي كنم كه بعداً تصميمم عوض شد و تاپيك بدين شكل و شمايل دراومد. البته اين قسمت از تاريخ بسيار مهم بود. چرا كه بسياري از شخصيتهايي كه بعداً براي خودشون غولي ميشن از همين برهه مشخص ميشن. مثلاً يوآن شائو كه ارتشي 700 هزار نفري رو برانگيخت رو بدون داستان دونگ ژو نميتونستين بشناسين! يا همين لو بو كه خواهيد ديد چه كارهايي كه نميكنه! يا اساساً بعد از مرگ دونگ ژو، امپراطور چطور به چنگ سائو سائو افتاد! خلاصه اينكه اين قسمتها رو به چشم قسمتهاي اول سريالها ببينين كه آدم منتظره ببينه كي به اون قسمتاي مهم ميرسه! ولي غافل از اينكه قسمتهاي اول معمولاً مهمترين اونا هستن. صد البته ضعف نوشتار حقير در اين مسئله بسيار اثرگذاره. هرچند كه لطف دوستان بيحد و حصره. --------------------------------------------------------------------------- [quote]در چین قدیم گویا تعدد زوجات در بین سرمایه داران و مقامات عالی رتبه وجود داشته ؟؟ برداشت من درسته[/quote] بله. اين كاملاً درسته. البته بستگي به اخلاق و فرهنگ و روحيهي طرف مقابل داشته. فيالمثل چيزي كه در تاريخ اومده، ظاهراً اين بوده كه لو بو به جزبانو يان (كه دختر لو بو از اين همسرش بوده) و همسر جوونمرگش بانو سائو (سائو بائو)؛ همين عليا مخدرهي مظلوم يعني ديائوچان رو داشته (شايدم چون جوونمرگ ميشه وقت نميكنه بيشترشون كنه!!). ولي مثلاً ليو بي فقط دو تا زنش همزمان ميميرن!! ماشاءالله تو كار تعدد زوجين بوده! از اون بدتر سائو سائو بوده كه فكر كنم 10 الي 12 تا زن و زن صيغهاي و اينا داشته (حسابي تو كار سنت حسنه بوده!!). همين دونگ ژو هم كم زن و زن صيغهاي نداشته! صد البته در اين زمينه امپراطورها كه ديگه ... بله!! حالا چي شد ياد اين قضيه افتادين؟ نكنه شما هم قراره به ايشان اقتدا بفرمايين؟
-
1 پسندیده شدهحقيقتش تو تاريخ چين هيچگاه از دونگ ژو نامي به نيكي برده نشده. از سائو سائو تمجيد بوده، بدگويي هم بوده. في المثل عدهاي سائو سائو رو خادم به ميهن و عدهاي ديگه خائن به سلسلهي هان ميدونن. يا ليو بي رو عدهاي لردي پرهيزگار و صادق و عدهاي ديگه مكار و دو رو ميدونستن. ولي هيچگاه در تاريخ چين از دونگ ژو نامي به نيكي برده نشده. بلكه هرچه بوده، خائن و پست و ظالم و خبيث و قاتل و ... بوده. فيالمثل در انيمهي Romance of the Three Kingdoms يا همون افسانهي سه برادر كه تو ايران پخش شد، قسمت هفتم اين نام رو داشت : The Tyrant General : Dong Zhou. تازه در نظر بگيرين كه اين انيمه، ژاپنيه. اگه چيني بود كه ديگه ...!! يا مثلاً قسمت اول سريال چيني Three Kingdoms عنوانش هست : «To eliminate a traitor, Cao Cao presents a precious sword» كه اشاره داره به تلاش سائو سائو براي كشتن دونگ ژو اون تيكه رو هم به جاي احساس، شما بذار به پاي بازگويي تاريخ. قرار بود كه وقتي به داستان ديائوچان رسيديم، بحثمون درخصوص دونگ ژو، لو بو و ديائوچان رو داشته باشيم و از نظرات شما مستفيض بشم. چقدر حيفه كه وقت نميفرمايين ما رو از نظراتتون بهره مند كنين. ولي همين كه منت سر حقير گذاشته و عرايضم رو ميخونين، برام بسيار ارزشمنده. ------------------------------------------------------------------------
-
1 پسندیده شدهدر قسمت ششم، درخصوص فرجام تلخ سون جيان، تلاش دونگ ژو براي تصاحب مقام امپراطوري، نجات جان دونگ ژو توسط لو بو و نقشهي وان يون براي قتل دونگ ژو توضيحاتي داده شد و حالا ادامهي ماجرا ...! -------------------------------------------- قسمت هفتم – ديائوچان؛ شمشير بران وان يون ديائوچان يكي از چهار زيباي افسانهاي چين بود. دختري پريوش كه تنها ديدن آن كافي بود كه هوش از سر هر مردي ببرد. دختري كه نه تنها لو بو، كه بعدها دونگ ژو و حتي سائو سائو نيز عاشق وي گشتند. اما اين دختر، آخرين و در عين حال برندهترين تيغ وان يون براي قتل دونگ ژو بود. وان يون با حيلهاي، لو بو را به منزل خود دعوت و از ديائوچان خواست كه از لو بو پذيرايي كند. صد البته براي بردن دل لو بو، ديائوچان كار سختي را نداشت. عشق اين دو از مدتي قبل در دل افتاده بود و تنها نياز به بهانهاي بود براي ابراز كه آن نيز توسط وان يون مهيا گشت. لو بو خيلي زود از ديائو چان خواستگاري نمود كه پس از مخالفتهاي اوليه و تعارفات معمول، سرانجام وان يون با اين ازدواج موافقت نمود. اما نقشهي وان يون بيرحمانهتر از اين بود. روز بعد وان يون، دونگ ژو را به منزل دعوت و از ديائوچان خواست كه از دونگ ژو پذيرايي كند. پذيرايي همان و افتادن دونگ ژو در عشق ديائوچان همان. همه چيز عالي پيش ميرفت و اينبار نقشهي وان يون نقصي نداشت. وي كه به خوبي از طمع و زنبارگي دونگ ژو آگاه بود، نيك ميدانست كه ديائوچان مظلوم، لقمهاي چرب براي دهان دونگ ژو خواهد بود و وي به عشقش (لو بو) نخواهد رسيد. اما دونگ ژو از وي نيز زيركتر بود. پس از اظهار علاقهي دونگ ژو به ديائوچان، وان يون به وي توضيح داد كه قبل از او، لو بو اين درخواست را داشته و وي با درخواستش موافقت نموده است. امري كه براي دونگ ژو كمي ثقيل بود. چرا كه بيرون بردن فكر ديائوچان از ذهن، كار چندان سادهاي نبود. به همين دليل چند روز بعد، وي پيكي از طرف امپراطور به منزل وان يون فرستاده و ديائوچان را براي امپراطور خواستگاري نمود!! وان يون همهي نقشهها را نقش بر آب ميديد. ورود ديائوچان به دربار و قصر امپراطور و صيغهي امپراطور شدن، مساوي بود با از دست دادن تمامي اميدها براي استفاده از ديائوچان. چرا كه حتي اگر امپراطور ميمرد هم ديائوچان امكان ازدواج با كس ديگري را پيدا نمينمود. اما بخت و اقبال با وي يار بود. چرا كه ارابهاي كه ديائوچان را ميخواست به قصر ببرد براي مراسم ازدواج، سر از منزل صدر اعظم؛ دونگ ژو درآورد! يعني با حيلتي، هم لو بو مأيوس گشته بود و دست از ديائوچان كشيده بود و هم دونگ ژو صاحب دختري زيبارو شده بود. از اينجا به بعد ديائوچان نقش خود را آغاز نمود. دونگ ژو اكيداً دستور داده بود كه اجازهي ورود لو بو به درون منزلش را ندهند كه لو بو متوجه اين نقشه نگردد. اما ديائوچان مكري زنانه، خود را به لو بو آشكار نمود. لو بو كه سخت شكسته و پريشان شده بود به سراغ وان يون رفت. چرا كه فكر ميكرد پدر زنش به وي دروغ گفته است. اما وان يون به وي توضيح داد كه پيك، پيك امپراطور بود و وي چارهي ديگري نداشت. اما زيركانه اندك و اندك و طي صحبتهاي مختلف در روزهاي مختلف، كينهي دونگ ژو را در دل لو بو كاست. از طرف ديگر، ديائوچان بشدت دونگ ژو را وابستهي خود نموده بود و بدين ترتيب آمادهي بازي در نقشي ديگر بود. لي رو، مشاور حيلهگر ولي باهوش دونگ ژو خيلي زود متوجه اين شكاف عميق بين لو بو و صدر اعظم شد. به همين دليل به دونگ ژو پيشنهاد كرد براي اينكه مجدداً احترام، وفاداري و اعتماد لو بو را بدست آورد، از خير ديائوچان گذشته و وي را به عقد لو بو درآورد. زبان چرب و نرم و متقاعد كنندهي لي رو چيزي نمانده بود كه تمامي نقشههاي وان يون را نقش بر آب سازد. اما اين ديائوچان بود كه با هنرمندي تمام، طوري نفرت خود از دونگ ژو را پنهان و به وي محبت ورزيد كه دونگ ژو دو دل شد. اما وي به ديائوچان گفت كه قصد دارد وي را به ازدواج لو بو درآورد. اين جمله براي ديائوچان چنان سنگين بود كه ساعتها گريه كرد و از خوردن و آشاميدن پرهيز نمود تا قلب سنگدلي چون دونگ ژو را نيز نرم كند و وي از اين تصميم خود پشيمان گردد. دونگ ژو قسم خورد كه هيچگاه ديائوچان را رها نخواهد كرد. اما اين آخرين بخش از نقشهي زيركانهي وان يون نبود. تير بعدي به قلب روابط دونگ ژو و لو بو باز از سوي ديائوچان شليك شد. روزي لو بو به منزل دونگ ژو رفت و ديائوچان با ديدن لو بو، خود را به وي رساند. طبق روايتي در داخل اتاق خواب و طبق روايتي ديگر در آلاچيق، با لو بو تنها شد و در آغوش وي فرو رفت و سخت گريست. از دلتنگيهايش گفت و از اينكه اين عشق به سرانجام نرسيد. از اينكه دونگ ژو چطور با خباثت، وي را از لو بو جدا كرد و از اينكه هر روز و هر شب به فكر عشقش است و از اينكه آخرين خواستهي او در اين دنيا، يك بار ديگر ديدن عشقش بود كه امروز به اين آرزو رسيد و خواستهي ديگري ندارد جز مرگ كه شايد در آن دنيا به لو بو برسد. كلامي كه هريك تيري بود به قلب لو بو. در همين حين دونگ ژو از راه رسيد و همسر محبوب خود را در آغوش پسر خواندهاش ديد. به غايت خشمگين شد و قصد جان لو بو را نمود كه لو بو بسرعت فرار كرد. خشم دونگ ژو پاياني نداشت. اما ديائوچان بخش ديگري از نقشه را اجرا نمود و خود را به آغوش دونگ ژو انداخت و با گريه به وي گفت كه چگونه لو بو قصد آزارش را داشت. از قضا همانجا وان يون هم بود و با سرزنش ديائوچان و درخواست از دونگ ژو براي كشتن وي، هرچه بيشتر دونگ ژو را تحت فشار گذاشت. فشار وقتي بيشتر شد كه ديائوچان قصد خودكشي داشت و آسيبي هم به خود رساند كه اين موضوع، باعث شد دونگ ژو هرچه بيشتر به ديائوچان حساس شود. با واسطه شدن لو بو و وان يون، دونگ ژو پسر خواندهاش را بخشيد. اما لو بو كينهي دونگ ژو را بدل گرفت. همه چيز مهيا بود براي وارد آوردن ضربهي نهايي. سرانجام وان يون درخواست پنهاني خود از لو بو را مطرح نمود : قتل دونگ ژو. اما دونگ ژو به اين سادگيها در دسترس نبود. به همين دليل وان يون نقشهاي زيركانه كشيد. از ملكهي بيوه درخواست نمود كه نامهاي خطاب به دونگ ژو نوشته و با اعلام انصراف خود و امپراطور شيان، از وي درخواست نموده بود كه امپراطوري سرزمين چين را قبول نمايد. ديگر شرايط بهتر از اين نميشد و همين مسئله، گارد دونگ ژو را پايين آورد. در روز تحويل گرفتن قدرت، همه جا آذين بندي شد، دونگ ژو لباسي رسمي و زيبا پوشيد و حتي زره مخصوص خود را نيز به تن نكرد. فرماندهان ارشد خود را بيرون كاخ نگاه داشت و تنها فرزند خواندهي خود را به عنوان محافظ به همراه خود برد. البته تعدادي سرباز محافظ نيز همچون هميشه به همراه وي بودند. در كاخ جشن و سرور برپا بود و تمامي وزرا به دونگ ژو تبريك ميگفتند. وي نيز غرق در شادي بود و با اطمينان، آخرين گامها براي رسيدن به بالاترين قدرت ممكن در سرزمين چين را برميداشت. وقتي دونگ ژو زانو زد كه آخرين فرمان امپراطور كه همانا استعفاء و تعيين جانشين خود بود را شنيده و بپذيرد، با فرماني غيرقابل باور مواجه شد. فرمان را وان يون ميخواند : «دونگ ژوي خيانتكار، به دربار امپراطوري بياحترامي نموده و تهديدي براي كشور به شمار ميرود. ما تمام جنگجويان شجاع كشور را فرا ميخوانيم براي كشتن دونگ ژوي ياغي.» فرمان به قدري براي دونگ ژو ثقيل بود كه قدرت تكلم را از وي گرفته بود. حتي قادر به دستور حمله به سربازان خود براي قتل وان يون را نيز نداشت. در اين هنگام سربازان كمين كرده در قلعه به سمت دونگ ژو هجوم بردند. گارد محافظ نيز به مقابله برخاست. اما دونگ ژو نيك ميدانست كه كسي جز لو بو توان نجاتش را ندارد. اما بسيار دير فهميده بود كه اميدي واهي براي زنده ماندن داشت. زماني با لو بو مواجه گرديد كه نيزهي معروف لو بو را در سينهي خود ميديد! بدين ترتيب در سال 192 ميلادي، دونگ ژوي خبيث در 54 سالگي توسط فرزند خواندهي خود به قتل رسيد تا اميد احياي هان در دل وزرا و مردمي كه هنوز به هان وفادار بودند روشن گردد. پس از مرگ دونگ ژو، دستور قتل تمامي اعضاي خانواده و خاندان دونگ صادر شد تا ديگر كسي نباشد كه در پي خونخواهي دونگ ژو باشد. سطح كشتار و انتقام به گونهاي بود كه حتي مادر 90 سالهي سوگوار دونگ ژو نيز از اين انتقام جان سالم به در نبرد. به خيالي خوش، با مرگ دونگ ژو، فرصت براي قدرت گرفتن امپراطور و تسلط سلسلهي هان به امور كاملاً مهيا بود و تهديد ديگري دربار را تعديد نميكرد. اما تقدير كشور چين به گونهاي ديگر رقم خورده بود ...! ================================================= با تعيين تكليف دونگ ژو، از اين به بعد بيشتر به ليو بي، سائو سائو و البته سون سه و سون چوان خواهيم پرداخت. خدمت دوستداران سائو سائو نيز عرض كنم كه در قسمت بعد، داستان حول محور زياده خواهيهاي سائو سائو خواهد گشت.
-
1 پسندیده شدهقبل از هرچيز، ميبايست يه عذرخواهي اساسي از بابت تأخير در ارسال اين قسمت از دوستان داشته باشم. اميدوارم دوستان به بزرگواري خود، اين قصور حقير رو بخشيده و همچون گذشته تاپيك رو مفتخر به حضورشون بفرماين. همچنان مشتاق خواندن توضيحات اصلاحي و تكميلي بزرگواران هستم. ================================================= در قسمت پنجم، داستان شكست سائو سائو از لو بو، فتح لويانگ توسط سپاه سون جيان و بدست آوردن مهر امپراطوري و درگرفتن جنگي پنهان توسط جنگ سالاران، جدايي سائو سائو، ليو بي و سون جيان از ائتلاف و نقشهي زيركانهي برادران يوآن براي بدست آوردن مهر امپراطوري را دنبال كرديم و حالا ادامهي ماجرا ...! -------------------------------------------- قسمت ششم – فرجام سون جيان سرانجام روز واقعه فرا رسيد. سون جيان به همراه سپاه خود رو در روي سپاه ليو بيائو قرار گرفت. طبق عادت نبردهاي چيني، در زماني كه دو مقام ارشد (فيالمثل دو پادشاه يا نخست وزير) فرماندهي جنگ را بعهده داشتند قبل از جنگ با هم به مذاكره ميپرداختند و گاهي نتيجهي اين مذاكرات، تعويق و يا ملغي شدن نبرد ميبود. در اين نبرد نيز سون جيان با ليو بيائو به مذاكره پرداخت. ليو بيائو با زيركي توانست سون جيان را متقاعد سازد كه اين لشكركشي از سر ناچاري و تنها براي ندادن بهانه به دست يوآن شائو است. وي طوري وانمود كرد كه علاقهاي به ورود به اين درگيري ندارد و اينكه يوآن شائو روياي امپراطوري در سر ميپروراند، ولي وي (ليو بيائو) تمايل و انگيزه و جاه طلبياي ندارد و ...! ليو بيائو از سون جيان خواست به سپاهش حمله كند. وي عنوان كرد كه اين سپاه متشكل از ضعيفترين نيروهايش بوده كه با اولين حملهي دليرانهي سپاه جنوب، فرار كرده و از هم ميپاشد. پس از آن، هم سون جيان ميتواند با امنيت و آرامش از معبر سان جين عبور نمايد و هم ليو بيائو بهانهي خوبي براي يوآن شائو دارد كه تلاش خود را كرد، لكن قادر به دستگيري سون جيان نبود. براي اطمينان سون جيان، ليو بيائو براي اين لطف خود يك شرط را مطالبه نبود و آن اينكه ارتش جنوب ديگر به سرزمينهاي جين حمله نكند كه بلادرنگ مورد موافقت سون جيان قرار گرفت. بدين ترتيب سون جيان بزرگترين تصميم اشتباه زندگي خود را گرفت! درست در هنگام عبور از معبر، يعني زماني كه هيچ راه گريزي نداشتند، ارتش ليو بيائو با سد كردن راه كشتيهاي جنوبيها، باراني از تير را به سوي ايشان شليك كرد. حمله آنقدر غافلگير كننده بود كه بسياري از سربازان كشتي فرماندهي؛ منجمله خود سون جيان مورد اصابت پياپي تيرها قرار گرفتند. دو سپاه در كرانهي رودخانه درگيري خونيني را آغاز نمودند كه باعث به خاك افتادن بسياري از سربازان طرفين گرديد. در آن سوي ميدان سون جيان كه آخرين نفسهاي خود را ميكشيد، وصيت خود را به فرماندهان ارشد و پسر خردسالش سون چوان نمود و از ايشان خواست كه پس از مرگ وي، سون سه (Sun Ce Styled Bofu) را همراهي و كمك و از وي اطاعت نمايند. بدين ترتيب در سال 191 پس از ميلاد، سون جيان، يكي از فرماندهان شجاع و نابغهي ميدان جنگ جنوب، در سن 36 سالگي چشم از جهان فرو بست تا يكي از اصليترين موانع كسب قدرت ساير جنگ سالاران از ميان برداشته شود. مرگي كه بسياري را خوشحال نمود؛ منجمله دونگ ژو كه پس از شنيدن خبر مرگ سون جيان، با خوشحالي گفت «يكي از بزرگترين دشمنانم از بين رفت!». در گرماگرم نبرد بود كه فرمانده سپاه ليو بيائو با ترفندي خاص، جسد سون جيان را تصاحب نمود و آن را به شهر جين برد و سپاه عقب نشست. سون سه كه از مرگ پدر داغدار بود، ميخواست به شهر حمله كند تا جسد پدر را بدست آورده و انتقام خون پدر را با ريختن خون ليو بيائو بگيرد. اما ساير فرماندهان خردمند و همچنين سون چوان خردسال ولي باهوش، با صحبتهاي خود جلوي سون سه را گرفتند. چرا كه اساساً با امكانات و تجهيزات و سرباز و آذوغهاي كه در اختيار داشتند، اين حمله عين خودكشي بود. اما در تصميمي عجيب، سون چوان 9 ساله با قانع نمودن جمع براي بازپسگيري و مذاكرهي صلح با ليو بيائو راهي جين گرديد. زبان چرب و حاضر جوابي سون چوان، منجر به صلح با جين، بازپسگيري جسد سون جيان و برگزاري مراسم سوگواري آبرومندي به رهبري ليو بيائو گرديد. بعدها خواهيم ديد كه همين خرد و ذهن خلاق سون چوان بود كه در عصر آشوب، پايدارترين حكومت را پديد آورد. ----------------------------------------------- در آن سوي ميدان، دونگ ژو براي امپراطوري خود را مهيا مينمود. عامل اصلي تحريك وي نيز كسي نبود جز لي رو؛ مشاور مرموز دونگ ژو. لي رو به دونگ ژو گفت كه حتي وزرا نيز با امپراطوري وي موافق هستند و قرار بر اين شد كه جلسهاي در خانهي صدر اعظم برگزار و در آن، ژان ون (Zhang Wen Styled Huishu) به نمايندگي از وزرا، از وي درخواست نمايد كه مقام امپراطوري را بپذيرد. اما چه نيتي پشت اين لطف ژان ون بود؟ جلسه برگزار شد و صحبتها انجام گرفت و درخواستها و تعارفات معمول نيز عنوان گرديد و نوبت به ژان ون رسيد. همه چيز مطابق نقشه پيش رفت و ژان ون از وي خواست كه امپراطور سرزمين چين گردد. امري كه تعجب ساير وزرا را به دنبال داشت. اما از ترس دونگ ژو، هيچ كس جرأت مخالفت نداشت. دونگ ژو كه سرمست از اين پيشنهاد و تأييد از سر اجبار وزرا بود، دستور سرو شراب را صادر نمود. اما باز اين لو بو بود كه جان وي را خريد. ژان ون از طريق عوامل خود در كاخ صدر اعظم، مخفيانه جام وي را مخلوط به زهري كشنده نموده بود و تمامي اين برنامه، نقشهاي بود از جانب وي كه دونگ ژو، بدون آنكه ردي از قاتل بر جاي بماند، از ميان برداشته شود. اما اين توطئه توسط لو بو كشف و به قيمت جان ژان ون تمام شد. به دستور دونگ ژو، سر وان ين در سيني نقرهاي به مجلس آورده شد و خون وي نيز در جام وزرا ريخته شد و تمامي ايشان مجبور به نوشيدن خون ژان ون شدند! ظاهراً راهي براي كشتن دونگ ژو نبود و صعود وي به مقام امپراطوري چين نيز آخرين تلاش براي احياي سلسلهي هان را از بين ميبرد و سلسلهي جديدي روي كار ميآمد. اما گويي هنوز كورسوي اميدي بود. وان يون (Wang Yun Styled Zishi)، يكي از بزرگترين و مهمترين وزراي دربار و بانفوذترين وزير كابينه و پدر ديائوچان (Diaochan) خيلي زود به علاقهاي كه بين لو بو و ديائو چان پديد آمده بود، واقف گرديد و بلادرنگ نقشهاي زيركانه كشيد؛ آخرين تير براي شكار دونگ ژو ...! --------------------------------------------- پ.ن 1 : در روايتي ديگر، مرگ سون جيان به سال 193 و به دليل برخورد سنگهاي عظيم (كه براي كوبيدن سپاه در كمينهاي كوهستاني بكار ميرفت) با وي عنوان شده است. لكن اكثر روايات بر روي مرگ سون جيان به دليل اصابت تير و در سال 191 ميلادي اتفاق نظر دارند. پ.ن 2 : در چين عبارتي مرسوم بوده است كه بزرگترين خائنان به كشور را بايد ابتدا كشت، بعد روي پوستشان خوابيد، گوشتشان را خورد و خونشان را نوشيد. اجبار دونگ ژو براي نوشيدن خون ژان ون نيز بر همين اساس بوده است. =============================================== بعلت اينكه امشب مهمون داريم و نميرسم اين قسمت رو بيشتر از اين بنويسم، چون نخواستم بدقولي شه، داستان رو تا همين جايي كه نوشتم ارسال ميكنم و ان شاءالله فردا قسمت بعدي رو هم نوشته و تقديم حضور دوستان ميكنم. راستي برادر ensaniat عزيز. ان شاءالله سر فرصت يه سري آهنگ چيني زيبا آپلود كرده و تقديم حضورت ميكنم. قطعاً شنيدنش برات دلنشين خواهد بود.
-
1 پسندیده شدهمن شرمندهام از بابت تأخير در ارسال قسمت جديد. اين هفته يكم سرم شلوغ بود. ديشبم خواستم بنويسمش. ولي از زور خستگي ساعت 9 رفتم خوابيدم و گفتم 10 پا ميشم؛ 4:30 صبح پاشدم!! ان شاءالله امروز قسمت بعدي رو قرار خواهم داد.
-
1 پسندیده شدهقبل از اينكه به قسمت پنجم بپردازيم، فكر كنم بهتره كه يه توضيحي درخصوص نحوهي روايت داستان تاريخ عصر سه پادشاهي چين خدمت ارائه كنم. همونطور كه از اسمش پيداست، اين عصر، عصري بود كه چين به سه پادشاهي تجزيه و البته در سال 280 ميلادي توسط سيما يوآن مجدداً متحد و سلسلهي جين مجدداً بر سراسر حكومت چين فرمانروايي نمود. پس لاجرم براي شرح وقايع اين عصر، حداقل نياز به توضيح درخصوص ريشه، پيشينه و نحوهي صعود به قدرت هر سه پادشاهي وي، وو و شو كه به ترتيب توسط سائو سائو و سائو پي، سون چوان و ليو بي بنا گرديد هست. از اونجايي كه ظاهراً سائو سائو فعلاً بيشتر بين دوستان طرفدار پيدا كرده تا ديگران، اگه بخشهايي ديدين اصلاً خبري از سائو سائو نيست به بزرگي خودتون ببخشيد. ولي براي فهم بهتر اين برهه از تاريخ، ميبايست با هر سه گروه آشنا بشين. براي اينكه خط سير داستان رو از دست ندين، بخاطر داشته باشيد كه سون جيان، پدر سون سه و سون چوان بود كه بعدها سون سه زمينهي ايجاد پادشاهي در منطقهي جنوب را فراهم آورد و سون چوان اون رو تكميل كرد. پس تمامي توضيحاتي كه درخصوص سون جيان و فرماندهانش داده ميشه (بخصوص اسامي رو) سعي كنين بخاطر بسپارين. چون در آينده نقش مهمي رو هريك ايفاء خواهند كرد. با اين توضيح، ميپردازم به قسمت پنجم ماجرا. ------------------------------------------- در قسمت چهارم، درخصوص نبرد سه برادر با لو بو، شكست سپاه دونگ ژو در برابر سپاه ائتلاف، تلاش ناكام سائو سائو براي به خدمت گرفتن سه برادر و همچنين ترفندهاي حيرت انگيز وي براي استفاده از قدرت ديگران جهت پيشبرد اهداف خود و در نهايت پيشنهاد حملهي سون جيان به لويانگ و گرفتن سواره نظام وي، توضيحاتي ارائه شد و حالا ادامهي ماجرا ...! -------------------------------------------- قسمت پنجم – مهر امپراطوري سائو سائو با حيلهاي كه بكار برد، نه تنها قواي سواره نظام سون جيان را بدست آورد و امكان تعقيب دونگ ژو برايش مهيا شد، بلكه عملاً سون جيان را به سراغ شهري ويران فرستاد كه ديگر ارزشي ندارد. اما طرف ديگر، همانا امپراطور، دونگ ژو، دربار و ثروت امپراطور بودند؛ يعني همه چيز. شرايط كاملاً مهيا بود و تنها به دستي نياز بود كه اين ميوهي رسيده را بچيند كه سائو سائو آن دست را دست خود ميديد. اما يك جاي كار را محاسبه نكرده بود : هوش لو بو. عمليات فرار با عجله و بيبرنامه پيريزي شده بود و آشفتگي در سپاه موج ميزد و لو بو بخوبي ميدانست كه اگر تدبيري براي اين امر اتخاذ نگردد، اين آشفتگي با اولين حملهي سپاه ائتلاف دو چندان خواهد شد و عملاً به تار و مار شدنشان خواهد انجاميد. پس تدبيري انديشيد و كميني گسترده را براي سربازان سائو سائو مهيا نمود. سائو سائو كه به خوبي ميدانست در پي شكست دونگ ژو، وي پايتخت را تغيير ميدهد، از قبل سربازاني را براي كمين در مسير فرار قرار داده بود كه سرعت سپاه دونگ ژو و كاروان همراه آن را گرفته و با خريدن زمان، اجازهي نزديك شدن سواره نظام تعقيب كننده را بدهد. كمينهايي كوچك ولي آزار دهنده كه بيش از پيش به آشوب سپاه دونگ ژو ميانجاميد. در يكي از اين كمينها، سرنوشت لو بو نيز تغيير كرد و آن، آشنايي با ديائوچان بود؛ يكي از چهار زن زيباي افسانهاي چين. از چپ به راست : شي شي (Xi Shi)، وانگ ژاووجون (Wang Zhaojun)، ديائوچان (Diaochan) و يانگ گوايفي (Yang Guifei). هرچند در تاريخ، اثر چندان زيادي از ديائوچان نيست، اما در كتاب «عاشقانهي سه پادشاهي»، به شخصيت ديائوچان به خوبي پرداخته شده است. از آنجايي كه يكي از مهمترين دلايل عنوان شده براي درگيري لو بو و دونگ ژو، وجود همين زن زيبا بوده است (هميشه پاي يك زن در ميان است)، ما هم براساس روايت داستاني ماجرا را دنبال خواهيم كرد. ديائوچان دخترخواندهي وانگ يون بود كه در اصل، دختر يكي از خانوادههاي اصيل آن روزگار بود كه مورد غضب امپراطور قرار گرفته و تمامي خانواده كشته شده بودند. اما ديائو چان توسط وانگ يون نجات پيدا كرد تا دست تقدير، از وي ابزاري بسازد براي رسيدن به هدف والاي وانگ يون؛ يعني حفظ امپراطوري هان. بازگرديم به كمين سائو سائو. در كميني كه براي سپاه دونگ ژو ديده شده بود، لو بو ديائوچان را از مرگ حتمي نجات ميدهد و از آن پس، عاشق ديائوچان ميگردد. عشقي كه بعدها داستانهاي زيادي را بهمراه آورد. اما در نقطهي مقابل، لو بو كه بخوبي حدس زده بود كه اين كمينها براي كم كردن سرعت سپاه و رسيدن تعقيب كنندگان احتمالي هستند، كميني عالي در كوهستان شويانگ ترتيب داد. البته سائو سائو به خوبي ميدانست كه تعداد سپاه شيليانگ حداقل دو برابر سواره نظام خود است و همچنين اگر لو بو وارد ميدان شود، كسي ياراي مقابله با وي را ندارد. به همين دليل به سائو رن (Cao Ren Styled Zixiao) اكيداً دستور داده بود كه نه با لو بو درگير شود و نه به تعقيب دونگ ژو و سپاهش بپردازد و فقط در پي بازپس گيري امپراطور باشد. اما سائو سائو به قدري از نقشهي خود مطمئن بود كه حقيقتاً فكر اين كمين را نكرده بود. به همين دليل بيمحابا به تعقيب سپاه دونگ ژو پرداخته و در كمين لو بو گرفتار گرديد و اكثريت سپاه خود (اعم از سه هزار سوار سپاه سون جيان) را از دست داد و خود نيز چيزي با مرگ فاصله نداشت كه توسط سائو هونگ (Cao Hong Styled Zilian) نجات پيدا كرد. اما سون جيان چه چيزي بدست آورد؟ هنگامي كه سون جيان به لويانگ رسيد، با ويرانهاي مواجه شد كه هيچ گاه انتظار آن را نميكشيد. دونگ ژو قبل از رفتن دستور داده بود كه شهر و قصر را به آتش بكشند تا چيزي نصيب فاتحين پايتخت نگردد (كه البته باز هم دقيقاً مطابق پيشبيني سائو سائو بود). سون جيان خسته و افسرده از اينكه پس از اينهمه نبرد طاقت فرسا و سنگين و دادن تلفات، چيز چنداني بدست نياورده است، قصد بازگشت به كمپ خود را داشت كه سربازي به وي خبر داد كه شيئي گرانبها پيدا نموده است : «مهر امپراطوري»! اين خبر همانقدر براي سون جيان خوشحال كننده بود كه حقيقتاً فكر و ذكر وي گرديد. چرا كه اگر امروز مهر امپراطوري را داشت، فردا ميتوانست با برهم زدن قدرت، كم كم تاج و تخت را نيز از آن خود كند و امپراطوري خود را بنا سازد. اين خيال آنقدر براي وي شيرين بود كه گوش وي به نصيحتهاي اطرافيان (منجمله فرزند خردسالش؛ سون چوان) بدهكار نبود. سون چوان معتقد بود كه اين مهر چون به خاندان امپراطوري (فرزاندان خدايان) تعلق دارد، جز شومي و نحسي چيز ديگري را بهمراه نخواهد آورد و مثالهايي از تاريخ زد. حرفي كه بعدها سائو سائو نيز به سون جيان زد. اما گوش وي بدهكار نبود. از طرف ديگر، با شكست سپاه دونگ ژو و شنيدن خبر فرار ايشان، يوآن شائو و ارتش ائتلاف نيز خود را به لويانگ رساند تا در غنائم سهيم شود. البته يوآن شائو پس از درهم كوبيدن سپاه شيليانگ (و برخلاف گفتهي سائو سائو) قصد حمله به لويانگ را داشت و هيچگاه تصور نميكرد كه سون جيان و سائو سائو اينطور به سرعت از فضاي بوجود آمده استفاده نمايند. يوآن شائو تازه به مكر سائو سائو پي برده بود. با رسيدن سپاه ائتلاف به لويانگ، جشني به مناسبت اين پيروزي برگزار و جنگ سالاران به دور يكديگر گرد آمده و خوردند و به سلامتي اين پيروزي شيرين نوشيدند. اما سائو سائوي شكست خورده و زخمي، جشن را بر هم زد. وي براي اينكه محكوم نگردد دست پيش را گرفت و به يوآن شائو حمله نمود و گفت كه چرا براي وي سپاه كمكي براي تعقيب دونگ ژو نفرستاد و به جاي آن به جشن و پايكوبي پرداخت؟ هرچند كه يوآن شو به خوبي مكر و طمع سائو سائو را فاش نمود، اما سائو سائو با پذيرش اينكه قدري طمع كرده بود، توضيح داد كه در پس يك كمين، هيچگاه كمين دومي وجود نخواهد داشت و اگر تنها 10 هزار سوار ديگر در اختيار داشت و حملهاي مجدد ترتيب ميداد، قطعاً پيروزي را كسب نموده و امپراطور را از نجات داده بود. امري كه مورد تأييد تمامي جنگ سالاران قرار گرفت و عملاً يوآن شائو را محكوم نمود. از آنجايي كه سائو سائو بهترين فرصت براي رسيدن به قدرت را از دست داده و سپاهش نيز تار و مار شده بود، عملاً امكان ماندن در ائتلاف را نداشت. اما با زيركي از اين فرصت استفاده و با گفتار خود طوري نشان داد كه بخاطر بيلياقتي جنگ سالاران و فرماندهي ايشان است كه از ائتلاف خارج ميگردد. امري كه موجب ترغيب سون جيان براي خروج از ائتلاف گرديد و البته ليو بي نيز كه از قبل خروج خود از ائتلاف را اعلام نموده بود، به همراه وي از آنجا خارج گرديد. بدين ترتيب سه گروه اصلي كه در آينده سه پادشاهي را در كشور چين بوجود آوردند، از ائتلاف يوآن شائو جدا شدند. رفتن سائو سائو، ضربهي بزرگي به سپاه ائتلاف بود. چرا كه عملاً وي مغز متفكر سپاه ائتلاف بود و بدون وي، انگيزهي چنداني براي ادامهي لشكركشي ائتلاف وجود نداشت. اما يوآن شائو بيش از اينكه در فكر جلوگيري از خروج سائو سائو از ائتلاف باشد، با رفتن سون جيان مخالف بود. سواي قدرت ارتش جنوب، سون جيان چيز باارزشي داشت كه يوآن شائو و يوآن شو بشدت بدنبال آن بودند : مهر امپراطوري. به همين دليل ابتدا يوآن شائو از سون جيان خواست كه از آنجايي كه مهر امپراطوري به رئيس ائتلاف تعلق دارد، اگر هم قصد خروج از ائتلاف را دارد حداقل مهر را بايد به وي بدهد. اما سون جيان نپذيرفت و ابراز داشت كه اين، سپاه جنوب بوده است كه لويانگ را فتح و غنائم نيز به ايشان تعلق دارد. هرچند كه اساساً منكر داشتن مهر امپراطوري گرديد. يوآن شائو كه بخوبي ميدانست سون جيان به ميل و خواست خود مهر را تحويل نميدهد، دستور دستگيري سون جيان را صادر نمود. اما سون جيان كه از قبل پيش بيني اين لحظه را كرده بود، دستور داد سربازاني كه در قصر سوخته پنهان شدهاند، به كمك وي بيايند و بدين ترتيب با گروگان گرفتن يوآن شائو، توطئهي وي را خنثي نمود. هرچند كه يوآن شائو اين اقدام وي را نبخشيد. دو پسر عمو و برادر ناتني، نقشهاي زيركانه براي سون جيان كشيدند. يوآن شائو به ليو بيائو (Liu Biao Styled JingSheng) حاكم ايالت جين (Jing Province) نامهاي نوشت و از وي خواست كه در مسير سپاه سون جيان قرار گرفته و وي را دستگير نمايد. از طرف ديگر، يوآن شو نامهاي به سون جيان نوشت و با بيان اينكه تمامي كارهاي گذشته تقصير و به دستور يوآن شائو بوده و وي ميخواهد قدرت را كسب نمايد و ...، به وي هشدار داد كه يوآن شائو نامهاي به ليو بيائو نوشته و از وي خواسته كه در مسير سانجين (مسير اصلي سپاه سون جيان براي بازگشت به خانه از مسير رودخانه) به مقابله با وي پرداخته و وي را دستگير نمايد. حالا ببينيم عكس العمل دو جنگ سالار چه بود؟ سون جيان كاملاً دو دل بود كه چه بايد بكند. پسر ارشد وي سون سه (Sun Ce Styled Bofu) از وي ميخواست كه براي رويارويي با سپاه جين آماده گردد. حتي پيشنهاد حمله به جين را داد كه با مخالفت سون جيان مواجه شد. چن پو (Cheng Pu Styled Demou) از فرماندهان ارشد سپاه جنوب پيشنهاد عبور از مسيري فرعي را داد و هوآن گاي (Huang Gai Styled Gongfu) كه از تمامي فرماندهان مسنتر و دنيا ديدهتر بود، اربابش را نصيحت نمود كه از خير مهر امپراطوري گذشته و آن را نزد يوآن شائو بفرستد تا امنيت سپاه براي بازگشت به سرزمينهاي جنوبي را تضمين نمايد. امري كه سون چوان خردسال (Sun Quan Styled Zhongmou) هم بر آن تأكيد داشت. مسئلهاي كه با مخالفت سون سه و سون جيان همراه گرديد. سون جيان تصميم گرفت با قسمت كردن سپاه خود و فرستادن سپاه اصلي به همراه چنگ پو و سون سه، به دو گذر فرعي كه پشت سپاه ليو بيائو درميآمدند، خود با سپاهي اندك به مصاف وي برود تا اگر جنگي هم رخ ميدهد، از حملهاي غافلگيرانه براي در هم كوبيدن سپاه ليو بيائو استفاده نمايد. از طرف ديگر، ليو بيائو با خواندن نامهي يوآن شائو، به فكر فرو رفت كه چه بايد بكند. از طرفي يوآن شائو قدرتمندترين ارتش را در اختيار داشت و عمل نكردن به دستور وي ممكن بود براي ليو بيائو گران تمام شود. از طرف ديگر، سون جيان نيز فرماندهي قدر و سپاه جنوب نيز بسيار شجاع و دلير بودند و جنگيدن با ايشان به اين سادگيها نبود. ضمن اينكه اساساً اين، درگيري بين يوآن شائو و سون جيان بود و نفعي را براي جين بهمراه نداشت. به همين دليل عاجز مانده بود در اتخاذ يك تصميم مشخص. ساي مائو (Cai Mao Styled Degui)، برادر زن ليو بيائو و فرمانده ارتش جين اذعان داشت كه اتحاد با يوآن شائو به مراتب بهتر از خريدن دشمني وي و دوستي با سون جيان است. چرا كه هم قدرت نظامي يوآن شائو بيشتر است و هم سون جيان روياي امپراطوري در سر دارد و اين براي جينگ كه همسايهي جنوب است بسيار خطرناك است. وي طرحي زيركانه ارائه كرد كه براساس آن، سپاهي ضعيف توسط ليو بيائو به مصاف سون جيان برود. ليو بيائو با سون جيان معاملهاي بر سر تضمين آيندهي جين انجام داده و به وي اعلام نمايد كه جنگي سبك را انجام دهد و بدين ترتيب با فرار سپاه جين، ليو بيائو بهانهاي مناسب براي يوآن شائو براي عدم امكان تقابل با سپاه جنوب بياورد و دو طرف هم راضي به اين امر گردند. اما سپاه اصلي جين در گذر سانجين كميني گسترده فراهم نموده و بدين ترتيب تمامي سپاه سون جيان را نابود سازند. نفشهاي كه هم باعث ميشد سون جيان عملاً امكان تقسيم سپاهش را نداشته باشد و همچنين به قدري غافلگيرانه كه امكان مقابله را از وي بگيرد. بعدها خواهيم ديد كه ساي مائو چه نقش مهم و حياتياي براي جين بازي خواهد كرد و آيندهي جين به دستان وي چگونه رقم خواهد خورد. سرانجام روز موعود فرا رسيد ...!
-
0 پسندیده شدهمن میگم بهتر دوستان از رویای پاسخ و اقدام انتقام جویانه دست بردارن ما اقدامی علیه اسراییل نمیکنیم یا اگرم بکنیم در حد ضعیف و غیر مستقیمه چونکه توان درگیری با اونا رو نداریم واز نظر نظامی خیلی از اونا ضعیف تریم این حرفایی که فرماندهان نظامی ما میزنن که ما فلانیم اینمو اونیم بلوف هستش زیاد جدی نگیرین اگه نبود اسراییل جرات بمب باران کردن ما رو تو سوریه نداشت یا عربستان یا پاکستان هرروز یک مشت تروریست و نمیفرستاد اینور لب مرز زن و بچه مردمو بکشن بعد با خیال راحت برن توی روستاهای پاکستان لم بدن شام بخورن اگه اسراییل بود تمام روستاهای پاکستان و بمب باران میکرد راستش با این توان نظامی و اقتضادی که داریم همینشم خیلیه که تا حالا جلوشون کوتاه نیومدیم