برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      37

    • تعداد محتوا

      9,426


  2. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      5,269


  3. arminheidari

    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      7,136


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      6

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 28 خرداد 1398 در همه مناطق

  1. 20 پسندیده شده
    برفراز آسمان چرنوبیل "بخش نخست " مقدمه : رسانه در معنای مدرن خود ، بنا بر ماهیتی که از ابتدای ظهورش با خود یدک می کشد ، در مقایسه ، بصورت توپخانه زمان صلح قابل تعریف و تبیین است . طبیعتا" ارتشهای که فاقد توپخانه با قابلیت دید و تیر موثر باشند ، نمی بایست شاهد موفقیت را در آغوش کشند . این جمله بسیار کوتاه ، بهانه ای بود به مناسبت پخش مینی سریال " چرنوبیل" از شبکه HBO و روایت ناقصی از آنچه که در حادثه تلخ انفجار راکتور هسته ای شماره 4 چرنوبیل بوقوع پیوست و دستمایه حرف و حدیثهای فراوانی میان عامه مردم و حتی سیاستمداران ( داخلی و خارجی ) قرار گرفت . با این حال ، متن پیش رو ، نه به منظور نقد سریال پخش شده ، بلکه روایت گر عملیات امداد هوایی ناوگان بالگردی ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق و شرکت هواپیمایی آئروفلوت این کشور است ، تا به خواننده کمک کند تا تصویر جامع تر و کامل تری از آنچه که بوقوع پیوست و در سریال نامبرده به صورت عمد بدان پرداخته نشد و یا به شکل تحریف شده (سکانس سقوط بالگرد میل-8 برفراز راکتور ) به تصویر درآمد ، بدست آورد . حادثه به شیوه روسی : در بیست و ششم آوریل 1986 ، راکتور چهارم از مجموعه نیروگاه هسته ای چرنوبیل در اوکراین که در آن زمان یکی از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بشمارمی رفت ، درجریان یک آزمایش عملکرد و بعلت از دور خارج شدن یکی از مولدهای آن دچار نقص فنی گردید . این نقص فنی سرآغاز فاجعه بود ، چرا که نقص در فرآیند عملکرد راکتور ، ناگهان باعث گردید تا هسته گرافیتی این نیروگاه از میان رفته و باعث یک انفجار در بخش اصلی واکنش دهنده گردد تا جایی که اگر آتش سوزی و انفجار راکتور شماره چهار کنترل نمی شد ، این امکان وجود داشت که سه راکتور دیگر این مجموعه نیز به همین سرنوشت دچار شوند . با این وصف ، مقابله با حوادث اینچنینی ، مسبوق به سابقه بود . بعنوان مثال آتش سوزی هسته گرافیتی راکتور هسته ای Windscale در بریتانیا به سال 1957 وقوع یک حادثه غیرقابل کنترل را نوید می داد ، اما این آتش سوزی با هدایت یک جریان قوی آب بسوی راکتور در نطفه خفه شد . راکتور هسته ای Windscale - بریتانیا اما این گزینه در چرنوبیل ، کارسازنبود ، چرا که وضعیت ساختمان راکتور به گونه ای بود که هدایت آب در حجم بسیاربالا و در کمترین زمان بسوی هسته امکان نداشت . طبیعتا" پس از گذشت 36 ساعت از وقوع حادثه ، مقامات ارشد شوروی براین تصمیم شدند تا با استفاده از ناوگان بالگردهای ترابری ، ترکیبی از شن ، ماسه ، سرب ، خاک رُس و بور را برای محدود کردن اثرات شدید جانبی هسته در حال آتش سوزی ، بر روی آن فروریزند . کاربرد "بور" در این ترکیب ، بدین دلیل بود که این ماده بسرعت نوترون های محیط را بخود جذب کرده و از گسترش آتس سوزی جلوگیری بعمل می آورد ، ضمن اینکه سرب نیز با محدود کردن انتشار جریان تابش های شدید که پس از انفجار تا ارتفاع 3000 فوتی ( 900 متری ) گسترش پیدا نموده بود ، به مهار فاجعه کمک می نمود ، در حالی که کاربرد ماسه ، خاک رس و دولومیت ، پایداری و اتصال این ترکیب را تا سطح قابل اطمینانی افزایش میداد . راکتور شماره4 ، قبل از انفجار در این میان ، بخشی از ناوگان بالگردهای ترابری تاکتیکی نیروی هوایی ارتش سرخ به همراه بخشی از توان ناوگان بالگردی غیر نظامی این کشور ، از یک فاصله دور، نزدیک به 3000 کیلومتر ( ناحیه نظامی سیبری ) ، اسکرامبل ( تندخیز ) شده و تمام تلاش خود را برای مهر وموم کردن راکتور شکافته شده روسی متمرکز نمودند . در این عملیات بی سابقه ، حداقل 5 نوع بالگرد روسی شامل بالگردهای Mi-2 (Hoplite) ، Mi-6 (Hook) ، Mi-8 (Hip) ، نسخه نظامی ویژه بقاء در محیط های رزم هسته ای بالگرد هایند ( نسخه Mi-24R و ابربالگرد ترابری Mi-26 (Halo) مورد استفاده قرار گرفتند . اتحاد شوروی و اکنون روسیه ، کشوری پهناور بشمار می آید ، طبیعتا" برای تسهیل عملیات نظامی و غیر نظامی ، وجود بالگردهای ترابری در مدلهای سبک ، نیمه سنگین و سنگین ، یک عامل ضروری بشمار می آید علاوه برای اجرای ماموریتهای بسیار خطرناک برفراز هسته راکتور ، این بالگرد ها ماموریتهای پراهمیتی نظیر ایجاد پل های تدارکاتی برای ماموریتهای پشتیبانی از مردم تخلیه شده از منطقه ، ریزش میلیونها لیتر مایع پاک کننده بر روی منطقه اطراف راکتور ، کمک به عملیات پاکسازی و جلوگیری از گسترش پرتوهای خطرناک را درصدر فهرست وظایف خود قرار داده بودند . یکی از مهمترین ماموریتهایی که نیروی هوایی ارتش سرخ بر عهده داشت ، برنامه ریزی های دقیق برای پایش مستمر سطح و میزان پرتوهای مضر در محیط اطراف راکتور توسط بالگردهای چند منظوره سبک Mi-2 محصول لهستان بود که در یکی از معدود نقشهای نظامی خود ، ماموریتهای شناسایی را به انجام می رساند . ضمن اینکه تا زمانی که سطح میزان تابشهای هسته راکتور به میزان مشخصی پایین نیامده بود ، واحدهای امدادی از این بالگرد بعنوان هواگرد پیام رسان استفاده می کردند . بالگرد میل-6 هوک ، اسب کاری ارتش سرخ برای ترابری سنگین ، قبل از معرفی گونه میل-26 از سویی دیگر ، بالگردهای فوق سنگین Mi-6 که قابلیت حمل بار خارجی ( اسلینگ ) تا میزان 12000 کیلوگرم و حمل بار داخلی تا 42500 کیلوگرم را در اختیار داشتند ، ماموریت پیدا نمودند تا ترکیب حائل ( شن/ سرب / بور) را به شکل مستقیم بر روی راکتور فررویزند ، این در حالی بود که خدمه این بالگردها با تهدیدات جدی نظیر فضای پراز دود ، سازه بلند و در حال فروریزی دودکش راکتور و خطر به مراتب افزون تر تابش مستقیم می بایست دست و پنجه نرم می نمودند. بااین حال ، بالگردهای فوق الذکر با هدایت مستقیم کنترل کنندگان زمینی ، مسیر حرکت خود را به گونه ای تنظیم می نمودند که مدت بسیار کوتاهی برفراز محل حادثه پرواز کرده و پس از تخلیه محموله ، بسرعت منطقه را ترک می نمودند . بالگردهای Mi-8 نیز بعنوان اسب کاری نیروی هوایی ارتش شوروی ، نقش بسیار پراهمیتی درکاهش بارکاری نیروی انسانی حاضرد منطقه ایفا مینمود ، این بالگردها ، پس از یکسری اصلاحات بسیار سریع ، به یک افشاننده (اسپری) مجهز شدند که می بایست یک ترکیب مایع را با هدف جلوگیری از پخش خاک آلوده توسط جریان های هوایی به خارج از منطقه حادثه دیده ، پخش مینمودند . علاوه برای نمونه های نظامی ، خدمه گونه های غیر نظامی بالگرد هیپ ، بخصوص نسخه هایی که در اختیار آئروفلوت ( خطوط هوایی اتحاد شوروی ) قرار داشت ، با استفاده از آموزش ها و تجارب بدست آمده در جریان احداث لوله های نفتی در قطب شمال و کنترل آتش سوزی جنگل های سیبری ، ماموریتهای ریزش محموله های هوایی مورد نیاز را با دقت فراوان به انجام میرساندند. ضمن اینکه پایداری قابل تحسین بالگردهای هیپ روسی در سه محور yaw ، pitch و roll تحت شرایط پروازی سخت نیز برای پرواز دقیق در نزدیکی هسته راکتور بسیار ایده آل بشمارمی رفت . اما جالب توجه ترین هواگرد نظامی که برای اولین بار توسط توسط نهادهای اطلاعاتی غربی در جریان حادثه چرنوبیل مورد شناسایی قرار گرفت ، نسخه ای بسیار خاص از بالگرد رزمی مشهور هایند با شناسه Mi-24R بود که به شکل خاص برای عملیات در محیط های جنگ غیر متعارف ( هسته ای ، بیولوژیکی و شیمیایی ) طراحی و مورد استفاده قرار می گرفت . ناشناخته ترین گونه ارابه شیطان ( هایند ) ، نمونه MIL-24 R بشمارمی رفت که وجود آن تا قبل از چرنوبیل ، برای ناتو آشکار نشده بود . سرهنگ ایتوف واسیلیویوچ در این خصوص می گوید : " بالگرد Mi-24R به شکل کاملا ویژه برای این گونه ماموریتهای طراحی شده بود . چنانکه توپ اصلی دماغه ، بعنوان سلاح استاندارد این بالگرد با یک محاسبه گر میزان دُز ( هشدار دهنده تابش ) تعویض شد تا از این هواگرد برای ارزیابی سطح و میزان انتشار عوامل پرتوزا ، برداشت نمونه های محیطی هوایی و زمینی و همچنین جستجوی معابر ایمن برای هدایت غیر نظامیان به بیرون از منطقه آسیب دیده استفاده گردد " اما بخش بزرگی از ماموریتهای محوله به بالگردهای ارتش شوروی ، بردوش ناوگان Mi-26 این نیرو قرار داشت ، چرا که با تجهیز زره های مدولار به بدنه این بالگرد ، این هواگرد ، تنها سخت افزاری بشمارمی آمد که می توانست تابش شدید پرتوهای رادیواکتیوی و حرارت فوق العاده ناشی از سوخت هسته راکتور را تحمل نماید . تمامی ماموریتهای این بالگردها با استفاده از دوربین های مداربسته بعنوان سامانه های استاندارد بالگردهای فوق ، صورت می گرفت که به خدمه اجازه می داد تا هدف را با دقت بیشتری رصد نموده و محموله را با دقت افزون تری تخلیه نمایند . میل- 26 ، بالگرد ابرسنگین روسی که مشهور است قابلیت حمل بار معادل یکفروند پرنده ترابری تاکتیکی سی-130 را در اختیار دارد کاربرد چنین تجهیزاتی ، در مقایسه با ماموریتهای انجام شده توسط بالگردهای Mi-6 ، قابلیتهای بیشتری را در اختیار خدمه هوایی می گذاشت ، چرا که بالگردهای سنگین تر و به نسبت مجهزتر Mi-26 بدلیل وجود حفاظ های ایمنی ، می توانستند مدت زمان بیشتری را بر فراز راکتور بمانند و محموله خود را با دقت 100% تخلیه کنند . علت این امر را می توان در خصوصیت فنی بالگردهای Mi-6 جستجو نمود ، چرا که هوک های روسی ، فاقد قابلیت هاورکردن (hover/ پرواز ایستا روی هدف ) بوده و می بایست بار خود را باسرعتی در حدود 60 کیلومتر درساعت فرو بریزند که این امر بدین معنا بود که برای اجرای دقیق ، تنها چند ثانیه زمان در اختیار خدمه قرار می گرفت که این صرفا" یک موفقیت 50% را به همراه داشت . ادامه دارد .................... صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  2. 9 پسندیده شده
    بسم ا... دیروز فرصتی دست داد تا یادداشت برداری های دوره آموزش رزم روانی دپارتمان جنگ روانی دانشگاه امام حسین (ع) را مجدد مرور کنم . شاید مرور نزدیک به 150-200 صفحه یادداشت برداری سریع از 4 روز کارگاه آموزشی ، ان هم بصورت درهم پیچیده و نامرتب یک مقداری سخت باشد ولی به یک موردی برخورد کردم که شاید رفتار آمریکایی ها در نشر اطلاعات مربوط به حادثه نفت کش ها را توضیح بدهد . الف : در حوزه روشهای رزم روانی در سطح تاکتیکی ( سطح میانی ) ، یک روشی وجود دارد که ان را با عنوان " ارائه اطلاعات گام به گام " یا " ارائه اطلاعات قطره چکانی " هم بشود ، تبیین کرد . ب : به شکل کاملا ساده ، این روش زمانی قابل استفاده است که افکار عمومی ، آمادگی لازم رابرای پذیرش یک پیام ندارند ، ( مخالفتهای عجیب اروپایی ها در واکنش به ادعای امریکایی ها ) . در این شرایط ، رفقای ما در دپارتمان جنگ روانی پنتاگون اطلاع دارند که در این زمان ، یک ایده یا خورا ک اطلاعاتی را به یک باره نمیشود به مخاطب منتقل کرد و به اصطلاح آن را ملکه ذهن کرد تا بعنوان یک زیرساخت اطلاعاتی ، بقیه پازل را روی ان چید و یک سازه کامل را در ذهن مخاطب فراهم کرد . ج : طبیعتا" داده ها ، اطلاعات ، تصاویر ، فیلم ها ، اظهار نظرها ، موضع گیریها و ... به جای اینکه در یک بسته کامل ارائه شود ، دسته بندی میشود و بنابر درجه اهمیت و همچنین زمان لازم و در مقدار بسیار کم در اختیار مخاطب قرار میگیرد . چ: نتیجه مهم کاربرد این شیوه : 1- مخاطب بتدریج به منبع خبر اعتماد می کند 2- مخاطب برای داشتن یک تصویر کامل ، به منبع خبر وابسته می شود افسر ارشد جنگ روانی که این شیوه را دنبال می کند ، به شکل عمده یک هدف خاص را در نظر دارد " الگوی رخداد یا حادثه باید از نظر و رصد مخاطب پنهان بماند "
  3. 5 پسندیده شده
    تمرین مشترک تانک آبرامز M1A2 با هواپیمای پشتیبانی نزدیک A10 C تاندربولت ۲ در مرکز آموزش فورت ایروین کالفرنیا
  4. 3 پسندیده شده
    نکته درستی گفتید ولی باز بر می گردیم به داستان سوریه که کم کم باید حملات خود رو سازماندهی کنیم و پیام های قاطع برای اسرائیل بفرستیم البته می شود اینطور هم دید که هر حمله ای به ایران جواب بیشتری دریافت می کند هم یک پیام اخطار جدی خواهد بود روحانی میگفت باید با کدخدا صحبت کرد ولی من میگم اسرائیل رو توجیه کرد -------------- گفتن این نکته شاید بد نباشد که شرایط ما دقیقا حکم جنگ صفین رو دارد و مالک به خیمه های معاویه رسیده است و این خطر که فتنه داخلی موجب تکرار عاقبت صفین میشود جدی است
  5. 2 پسندیده شده
    یکبار در یکی از پستها اشاره شد که وضعیت فعلی ایران که تا به حال مثل حمله به نیروگاه عراق، نیروگاه سوریه، حملات به سودان و ... بهش حمله ای نشده یک بازدارندگی محسوب میشه ولی روزیکه دشمن فرض کنه یا بتونه از این خطر قرمز رد بشه و ایران پاسخ حداقلی بده و این حریم شکسته بشه قطعا در حوزه نظامی و حملات بهش وارد مسیر بی بازگشت میشه. برای همین وضعیت موجود با تمام شرایطی که تجربه کردیم در یک نبرد غیرمستقیم در کشورهای مختلف ( که هنوز هم از جزییاتش چندان اطلاع نداریم که چه زدیم و چه خوردیم) متفاوت هست و خط قرمزی متفاوت و حیاتی است. اینکه دشمن این را متوجه بشه حمله به خاک سرزمینی ایران در پهنای مرزهای مشخصش به طور مستقیم یعنی آغاز یک جنگ تمام عیار و خودمون هم همین را باور داشته باشیم و در صورت رخداد طبق بند اول مجبور به این امر هم باشیم شاید مانعی از یک جنگ علیهمون باشه. چیزی که در مقاله اخیر عبدالله شهبازی هم بود که اگر دشمن مجاب بشه یک جنگ محدود منجر به یک جنگ وسیع نمیشه شاید حمله به ایران براش واقعا اجتناب ناپذیر باشه.
  6. 2 پسندیده شده
    تو بحث نظامی یمنی ها گام به گام عربستانی ها رو تو باتلاقی گیر انداختن که زمان رو به ضرر عربستانی ها کرده است حملات پهبادی به تاسیسات مهم و گران بصورت جراحی شده اثرات به شدت سنگینی روی عربستان داره و جدا از بحث صادرات نفت، هزینه های نظامی و تسلیحاتی اش ر هم بیشتر می کنه زدن تاسیساتی مثل رادارهای پاتریوت ، جنگنده روی باند تلمبه خانه های نفت از سوی دیگر ایجاد اخلال در لجستیک عربستان مطابق صحبت دوستمون وریور عملا هزینه رو در همه سطوح برای عربستان بیشتر میکنه تنها مشکل بحث مردم یمن و قحطی است اگر به هر نحوی میشد به مردم یمن گندم و غذا رسوند خیلی خوب بود چون اگر روزی یمنی ها کم بیارن بخاطر گرسنگی و قحطی خواهد بود نه بحث نظامی و عربستانی ها هم روی همین مساله حساب کرده اند
  7. 2 پسندیده شده
    زدن فرودگاه ابها از این جهت مهم و استراتژیک محسوب میشه که نزدیک ترین فرودگاه به یمن هست، بعبارتی هر جنگنده تنها با یکبار گرفتن سوخت در ابها بر روی زمین قادر خواهد بود بر روی صنعا عملیات پشتیبانی هوایی در یک سورتی پرواز 750 کیلومتری انجام دهد در حالی که اگر بخواد از تائف این کار رو بکنه باید مسافت 1500 کیلومتری رو طی کنه. دستیابی به چنین هدفی نه تنها مصرف سوخت و هزینه ها رو بالا میبره، استهلاک جنگنده ها رو هم زیاد میکنه، شانس دستیابی سریع و اقدام به موقع به تحرکات زمینی انصارالله رو هم کمتر میکنه.
  8. 1 پسندیده شده
    برای از کار انداختن فرودگاههای جنوب عربستان دو پیشنهاد دارم ولی نمیدونم در صحنه عملیاتی قابل اجرا هستند یا نه 1- برای هدف قرار دادن جنگنده ها در نشست و برخواست دو پهباد یکی با اندازه متوسط در نقش سوخت رسان و دیگری پهباد کوچک انتحاری ( مانند قاصفk2) در نظر می گیریم پهباد سوخت رسان در نقاط کور راداری مانند نقاط کوهستانی یا در ارتفاع پست وظیفه سوخت رسانی به پهباد انتحاری ما را دارد و پهباد انتحاری با دریافت سوخت و افزایش چند ساعته مداومت پروازی اقدام به گشت زنی در نقطه مناسب و شکار جنگنده ها در نشست و برخواست می کند با توجه به اندازه کوچک پهباد قاصفk2 و حملات موفقیت آن در روزهای گذشته احتمال کشف آن توسط پاتریوت بسیار پایین هست 2- یک راه دیگر تهاجم همزمان موشکی و کروز و پهبادی است تا فرودگاه به طور کامل از صحنه عملیات خارج شود در این سناریو پهبادهای انتحاری قاصف k2 در حمله چند فروندی سامانه پاتریوت را از کار می اندازند و در مرحله بعد موشک های بدرP وظیفه نابود سازی تاسیسات حیاتی فرودگاه و موشک های بدرFهم باندهای فرودگاه را با مهمات خوشه ای و یا ریز مهمات نائمن می کنند هر کدام از این سناریوها باید بر یک فرودگاه متمرکز شود تا فرودگاهها یکی پس دیگری از حالت عملیاتی خارج بشوند
  9. 1 پسندیده شده
    مقدمه ای بر جنگ های هیبریدی – تئوری ، تاریخچه و حال نیروهای عملیات ویژه - جمع بندی و پیشنهادات پیشینه ، تهدیدات جاری و پیشنهاداتی برای استفاده موثر تر از نیروهای عملیات ویژه در سال ۲۰۱۴ ، جهان شاهد آن بود که روسیه کریمه را در ظاهر با سهولت به خاک خود الحاق کرد و در این مسیر از تکنیک ‌های پیشرفته تری نسبت به آنچه که مسکو چند سال پیش در گرجستان استفاده کرده بود بهره‌ برداری نمود . این کار با قرار دادن عوامل روسیه در موقعیت‌های کلیدی در موسسه هایی مانند Ukraine’s SBU (معادل اداره تحقیقات فدرال ایالات ‌متحده) انجام شد . هنگامی که روسیه متوجه شد که زمان شروع تصرف کریمه است ، این کار را با یک حمله سایبری به اوکراین مشابه با عملیات خود در برابر گرجستان آغاز نمود . با این حال، این بار روسیه از این حمله با جنگ الکترونیک پشتیبانی کرد که باعث شد تا مقامات کریمه ارتباط خود را با کی یف از دست بدهند و در نتیجه توانایی کی یف برای تامین موثر فرماندهی و کنترل در طول بحران تضعیف شد . هنگامی که نیروهای روسیه وارد کریمه شدند ، هیچ نشانه ‌ای بر روی لباس های خود نداشته و همچنین درک فراتری از سربازان عادی روس در مورد اینکه چه اتفاقی در حال وقوع است داشتند (م – نیروهای آموزش دیده ای بودند که می دانستند در این شرایط باید چگونه عمل کنند). سردرگمی در بین ساکنان کریمه ایجاد شد و این سردرگمی پس از آن توسط رسانه‌ های روسی و کانال ‌های رسمی تشدید گشت تا حدی که همه آن‌ها این تهاجم را یک قیام محلی ‌نامیدند . لازم به ذکر است که به دلیل تلفیق تکنیک های متعارف و نامنظم روسیه ، توانایی این کشور برای ایجاد سردرگمی و اقدام سریع ، باعث شد کریمه بدون خونریزی در اختیار روسیه قرار بگیرد . این اقدام دقیقا بعد از آغاز یک جنگ تا حدی کاملا غیر متعارف در حمایت از جنبش جدایی طلب شرق اوکراین صورت گرفت (م . برای جلب توجه اوکراین نسبت به شرق کشور و کم شدن تمرکزش بر روی کریمه ) . حال سوال این است که چرا متحدان ناتو نتوانستند پاسخ مؤثر به اشکال جدید تجاوز روسیه که در بخش اول شرح داده شد را ایجاد کنند ؟ لئو بلانکن Leo Blanken پیشنهاد می‌کند که پاسخ این سوال ممکن است در فرضیات به ارث برده شده و عادت‌ های ریشه ای تفکر باقی مانده از جنگ سرد باشد. در حرکت از چرایی به چگونگی (م - حرکت به سمت تدوین دکترین) اسپن برگ ناتسن Espen Berg-Knutsen معتقد است که در برابر تهاجم هیبریدی نیروهای عملیات ویژه می‌توانند نقش کلیدی در دفاع از کشورهای کوچک با تشکیل هسته واحد های چند تخصصی multidisciplinary که تلاش‌های مشترک مقابله با هجوم را هماهنگ می ‌کنند، داشته باشند . سندر فابیان Sándor Fábián پیشنهاد می‌کند که به منظور موثر عمل کردن در برابر استراتژی‌ها و تاکتیک‌های هیبریدی ، کشورهای متحد باید در نظر داشته باشند که نیروهای نظامی خود را از حوزه جنگ ‌های سنتی به سمت جنگ‌های نا منظم و غیر متعارف حرکت دهند . فابیان استدلال می‌کند که بهترین راه مبارزه با یک نیروی هیبریدی ، تبدیل شدن به یک نیروی هیبریدی است ، تلاشی جامع در دولت که پلیس ، ارتش و بخش‌ های دیگر امنیت ملی را ترکیب می‌کند . پایان
  10. 1 پسندیده شده
    بسم الله........ 25 خرداد 1398 صبح امروز نیروهای ارتش سوریه در یک حمله سنگین موفق شدن وارد روستاهای تل ملاح وجبین بشوند . مخالفین که احتمال این دست حملات را داشته بر خلاف دفعات قبلی شروع به عقب نشینی کرده و همزمان با پیشروی ارتش گلوله باران شدید این دو روستا را آغاز میکنند و بعد حملات نیروهای پیاده ارتش سوریه که تا حدودی غافلگیر شده بود برای دادن تلفات کمتر دست به عقب نشینی زده و با پیشروی مخالفین اینبار نوبت ارتش بود که منطقه را زیر گلوله باران خود قرار دهد دو طرف از کشته و زخمی شدن دهها تن از نیروهای حریف خود خبر می دهند ولی تا این لحظه امار مستندی ارائه نشده است. در این حملات 3 سرباز سوری و یک قبضه موشک انداز کونکورس به غنیمت مخافین در امده البته اعلام کرده اند یک تانک را هم به غنیمت و یک نفربر را هم منهدم کرده اما تصاویری از تانک منهدم شده متعلق به خود گروههای مسلح را به نمایش گذاشته اند . تصویر هوایی نفربر هم از حضور دو خدمه سوری در کنار آن حکایت دارد. چند روز پیش حملات سنگین مخالفین به قصابیه والهویز در شمال غرب حماه دفع شده در این حملات یک دستگاه تانک مهاجمین بوسیله موشک ضد زره منهدم و یک نفربر ویک تانک هم به غنیمت ارتش در می آید. همچنین منابع مخالفین اعلام کرده اند در 4 روز گذشته حداقل 70 فرد مسلح در حملات هوایی روسهاو سورها کشته شده اند . در لاذقیه هم حملات لشگر 4 گارد توسط مخالفین و حزب ترکستانی دفع شد دست کم 30 فرد مسلح در این درگیریها کشته شدن . تا کنون تنها تصاویر 5 نظامی سوری کشته شده در درگیریهای لاذقیه منتشر شده تصاویر منتشر شده درگیریها امروز تا این لحظه / سه اسیر سوری به همراه قبضه و موشکهای کونکورس ./ جا زدن تانک منهدم شده تروریستها به جای تانک ارتش سوریه تصویری از نفربر بی ام پی ارتش که به نظر میرسد آسیب خاصی ندیده است/ حضور نیروهای تحریر الشام در روستا جبین بعد از عقب نشینی ارتش ادوات انهدامی مخالفین در اطراف روستای جمله دفع حملات ترورریستها به قصابیه و هویز در شمال غرب حماه درگیریها لاذقیه هواپیمای ال 39 ارتش که در سال 2017 توسط موشک ضد زره داعش در فرودگاه دیرالزور منهدم شد + اصابت پرتابه ضد زره به نزدیکی تانک ارتش در درگیریهای جمله حماه حملات اکراد به تجمع نیروهای وابسته به ارتش ترکیه در شمال حلب همچنین در خمپاره باران پست ارتش ترکیه در شمال حماه 3 نظامی ترک زخمی شدن حملات توسط ارتش سوریه صورت گرفته گروه مهاجرین اهل سنت ایران تصاویری از یگان تک تیرانداز خود در شمال سوریه را منتشر کرد دانلود کلیپ مربوطه https://www.aparat.com/v/7JM1D ........ تکمیلی منابع سوری شمار تلفات خود را در درگیریهای حماه ۵ اسیر ۱۷شهید ۱۵زخمی اعلام کردن
  11. 1 پسندیده شده
    الان اون نفری که لحضه انفجار دارن از اون در اتوماتیک رد میشن باید پودر شده باشه چرا گفتن فقظ زخمی داشته این حمله
  12. 1 پسندیده شده
    سامانه دفاع هوایی پانزده خرداد غیرقابل طبقه بندی در رده سیستم های دفاع هوایی پیشرفته نظیر اس-400 ، اما گزینه ای جدید برای افزایش قابلیتهای دفاع هوایی ایران تهران : جمهوری اسلامی ایران در نهم ژوئن 2019 در میانه تشدید تنش های سیاسی با ایالات متحده و مدت بسیارکوتاهی پس از افزایش توان رزمی نیروی دریایی آمریکا در آسیای جنوب غربی ، از سامانه دفاع هوایی جدید بومی خود با شناسه پانزده خرداد (Khordad 15) رونمایی نمود . این پیکربندی ، به اعتقاد ناظران نظامی ، جدیدترین نسخه از سیستم های دفاع هوایی بومی این کشور پس از معرفی سامانه باور-373 که هفت سال پیش در سال 2012 معرفی گردید ، بحساب می آید . براساس اطلاعات منتشر شده ، این پیکربندی دفاع هوایی از یک رادار آرایه فازی غیر فعال استفاده می کند که میتواند طیف متنوعی از اهداف پرنده شامل جتهای رزمی ، اهداف پنهانکار و موشکهای کروز را شناسایی و رهگیری نماید. به گفته امیر سرتیپ حاتمی ، وزیر دفاع ، این سیستم دفاع هوایی می تواند بطور همزمان با دو هدف پرنده سرنشین دار و بدون سرنشین در برد 120 کیلومتری درگیر شده و مهمات استاندارد ( موشک صیاد-3) را به اهداف رهگیری شده ، شلیک نماید . تحلیلگران نظامی معتقدند که گزارشهای موجود نشان می دهد رادار این سیستم جدید قابلیت رهگیری اهداف پرنده پنهانکار در یک برد45 کیلومتری را داشته و میتواند همزمان با شش هدف درگیر شود . این مساله با توجه به اعزام جتهای پنهانکار اف-35 به منطقه خاورمیانه و عملیاتی شدن حداقل 12 فروند از این جتها در سازمان رزم نیروی هوایی رژیم عبری و افزایش این تعداد در آینده نزدیک ، رویداد قابل توجهی در ایجاد موازنه نظامی محسوب خواهد شد . برخی از کارشناسان نظامی براین اعتقاد قرار دارند که سیستم پانزده خرداد بومی که توسط ایران معرفی شده را میتوان در رده سامانه هایی نظیر s-350 روسی یا KM-SAM محصول کره جنوبی برای ایفای وظایف خاص ، طبقه بندی نمود ، هر چند در ابتدای امر به نظر میرسد که سامانه ایرانی فاقد تحرک بالا و همچنین قابلیتهای ضد موشک به مانند پیکربندی های نامبرده است. این دسته از کارشناسان معتقدند که با توجه به ارتباطات خاص شبکه دفاعی ایران با همتایان خود در کره شمالی و ادغام آنها با فناوری های توسعه پیدا نموده در داخل و حتی توسعه سیستم های غربی خریداری شده در گذشته ، این احتمال نیز قابل بررسی است که سیستم دفاع هوایی پانزده خرداد ، تا حدودی تحت تاثیر سامانه زمین به هوای KN-06 قرار دارد که از سال 2017 در خط تولید قرار گرفته و بصورت انبوه وارد خدمت شده است ، هر چند این انتظار وجود دارد که پیکربندی بومی ایرانی ، در آینده نزدیک به سیستم پرتاب سرد پیشرفته نظیر KN-06 یا نمونه روسی S-400 نیز مجهز شود ، گرچه هنوز این مساله بطور کامل قابل تایید نیست . با این حال ، ورود این سامانه بومی به چرخه رزمی در سازمان رزم شبکه دفاع هوایی ایران ، مطلوبیت ویژه ای را در اختیار فرماندهان خواهد گذاشت ، چرا که از یکسو ، توان رزمی نیروی هوایی این کشور به شکل غیرقابل باوری درصدر توجهات بروزرسانی و تقویت قرار نداشته و از سویی دیگر بخش اندکی از دارایی های ساختار دفاع هوایی ایران را سیستم های به نسبت پیشرفته ای نظیر S-300PMU-2 تشکیل میدهد . در مجموع ، سخت افزارهای جدید شبکه دفاع هوایی ایران ، نزدیک به دو دهه است که بروزرسانی های مشخصی را بخود می بیند و مدرن ترین آنها میتواند بطور همزمان با 32 هدف درگیر شود ، طبیعتا برای مقابله با تهدیدات هواپایه روزافزون بر علیه این کشور ، سامانه های دفاع هوایی مکملی می بایست در نظر گرفته شود . درصورتی که شبکه تولید وزارت دفاع ایران ، قصد تولید و بکارگیری گسترده سیستم دفاع هوایی پانزده خرداد را داشته باشد ، بطور طبیعی ، این سامانه به سایر سیستم های موجود نظیر اس-200، اس-300 و سایر سیستم های دفاع هوایی غربی و شرقی موجود ( هاوک ، سام-6 و نمونه های بومی سیستم دفاع هوایی بوک ) خواهد پیوست و این بدان معنا خواهد بود که علاوه بر اضافه شدن کمی سامانه های موجود وبالا رفتن اعتماد به نفس شبکه دفاع هوایی ایران ، ایالات متحده مجبور خواهد شد تا در محاسبات خود تجدید نظر کلی بعمل آورد . با این حال ، هراندازه سیستم جدید از پیچیدگی و قابلیتهای منحصر بفردی برخوردار باشد ، به هیچ عنوان جایگزین خوبی برای اسکادرانهای بیشتر برای نیروی هوایی یا سیستم های پیشرفته تری نظیر اس-400 که 333 درصد برد بیشتر و 1333 درصد قابلیت درگیری با تعداد اهداف متخاصم پنهانکار ، موشکهای هایپرسونیک و .. رادارد ، نخواهد بود . اما در هرصورت ، سیستم دفاع هوایی پانزده خرداد یک دستاورد قابل توجه برای ساختار دفاع هوایی ایران به نظر می رسد ، قابلیتی که تنها در انحصار چند کشور خاص است . بن پایه صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  13. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست عفریته ای در آسمان شام اسرائیل با انتشار یک فیلم ، از حمله به سیستم دفاعی پانتسیر سوریه ، قصد داشت توانمندی پهپاد انتحاری خود را به رخ بکشد. اما همین فیلم حقایق جالبی را روشن کرد که برای آنها خوشایند نخواهد بود. معروف است که این پهپاد ، با کمک رهگیری منبع منتشر کننده امواج رادار می تواند روی آن قفل شود و تا لحظه برخورد ، این ویژگی را حفظ کند. در یک حمله تیمی . استفاده گسترده از این نوع پهپاد می توان انتظار داشت که سیستم دفاع راداری دشمن زمینگیر شود.در عین حال نوع پیشرفته این پهپاد با کمک سامانه اپتیکی می تواند روی اهداف مختلف متحرک و ثابت عملیات یورش و انهدام را انجام دهد. روند توسعه این پهپاد انتحاری که توسط چند کشور نیز خریداری شده است ؛ بسیار مورد توجه رژیم اسرائیل است. حتی هنگامیکه ارتش آذربایجان ، از این پهپاد برای انهدام یک اتوبوس حامل چند نظامی ارتش ارمنستان استفاده کرد ، با اینکه دولت اسرائیل مورد اعتراض دولت ارمنستان قرار گرفت ، باز هم میشد احساس رضایت در مورد کارایی و دقت این پهپاد را در چهره دولتمردان صهیونیبست دید. حال که این پهپاد با یک دستگاه پانسیر اس - 1 حمله کرده و آنرا منهدم کرده است ؛ می توان رزومه بهتری برای این پهپاد انتحاری در نظر گرفت. چرا که سامانه روسی پانتسیر اس - 1 ، مجهز به موشک زمین به هوا میان برد و توپ ضد هوائی است که با حمایت رادار آرایه فازی خود می تواند که اهداف پرنده را کشف و رهگیری کند. مطابق با گفته کارشناسان سوری ، سیستم دفاع هوائی پانسیر در زمان حمله ، اصلا فعال نبوده است که با بررسی دقیق تر فیلم منتشر شده می توان به صحت این ادعای سوری ها پی برد. در واقع بخش رادار روی سیستم ؛ که در پشت سیستم پرتاب قرار گرفته ، باید به سمت بالا باز شده باشد تا بصورت فعال عمل کند. ولی همانطور که در فیلم مشهود است ، این رادار فعال نیست و سیستم قادر به دفع حملات نبوده است. در عین حال در سمت راست تصویر این فیلم می توان دید که یک وسیله نقلیه ( احتمالا باربری) پارک شده است. این وضعیت نیز می تواند نشان دهد که پانتسیر سوریه ای ، در حال بارگیری مهمات بوده و باز هم تأکید مجددی بر غیر فعال بودن سیستم دفاعی است. در این صورت می توان نتیجه گرفت که این شکار پهپاد انتحاری اسرائیل هم ، چندان تفاوتی با انهدام همان اتوبوس سربازان ارمنی نداشته است. منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند
  14. 1 پسندیده شده
    حرکت یک گروه تانک ابرامز M1A1 به شکل ستونی - با توجه به قرار گرفتن ستون در شرایط خاص(جرکت در یک پیچ و عوارض زمین) بر خلاف آرایش متداول ستونی تمرکز تانک ها فقط در یک سمت ستون وجود دارد.
  15. 1 پسندیده شده
    با تشکر از دوست عزیز [url="http://www.military.ir/forums/user/12528-alfard/"]ALFARD[/url] چند سال قبل تصاویر شهر پریپیات رو دیده بودم، فکر کنم یه روزی ارزش دیدن رو داشته باشه! اما به این وسیله باید یه خطر بزرگ دیگری رو هم که بیخ گوشمون هست یادآوری کرد و امیدوار بود که هرچه زودتر این خطر (بلا) دفع بشه. نیروگاه اتمی متسامور ارمنستان یکی از قدیمیترین نیروگاههای فعال جهان، در ضمن بدون هرگونه پوشش بتونی از نسل های اولیه شوروی همچنان در حال فعالیت هست، این نیروگاه که 40% برق ارمنستان رو تامین میکنه وعده تعطیلیش به طور مداوم عقب انداخته میشه، آخرین تاریخی که من اطلاع داشتم 2016 بود که الان دیدن وعده 2019-2020 رو دادن. با توجه به تاثیرات و شعاع تاثیرگزاری حادثه چرنوبیل، در صورت وقوع هرگونه حادثه، تاثیرات اون روی شمالغرب کشورمون که از تراکم جمعیتی بالایی نیز برخورداره محتمل هست. من شخصا امیدوارم با فشار و کمک ایران و دیگر کشورها این نیروگاه تا کادستمون نداده تعطیل بشه.
  16. 1 پسندیده شده
    نیروگاه برق اتمی چرنوبیل فاجعه چرنوبیل یا حادثه چرنوبیل،یک حادثه هسته ای فاجعه بار در 26 آوریل سال 1986 می باشد.این انفجار و آتش سوزی که در تاسیسات نیروگاهی هسته ای چرنوبیل اکراین به وقوع پیوست، مقدار بسیار زیادی از مواد آلوده به رادیو اکتیو را در مقیاس گسترده ی اروپا و خاک شوروی وارد هوا نمود.این نیروگاه در آن زمان تحت نظر مستقیم شوروی اداره می شد. از فاجعه چرنوبیل به عنوان بدترین حادثه نیروگاهی اتمی در تاریخ و یکی از دو دسته بندی سطح 7 (سطح حداکثر) در وقایع بین المللی هسته ای یاد می شود.حادثه فوکوشیما نیز نوع دیگر این سطح می باشد.تلاش برای جلوگیری از گسترش آلودگی و حادثه ای بزرگ تر در نهایت 500 هزار گارگر را درگیر و 18 میلیارد روبل هزینه بر جای گذاشت که آثار آن امروزه نیز در سرطان ها و نقص عضو ها دیده می شود. مروری بر این حادثه؛ این حادثه زمانی به وقوع پیوست که در روز 26 آوریل کارکنان در حال انجام تست بر روی راکتور شماره 4 این نیروگاه واقع در شهر کوچک پریپیات و مرزهای بلاروس رودخانه ی دنیپر بودند که به طور ناگهانی میزان انرژی تولیدی به حد بالایی رسید و کارکنان بخش فورا راکتور را خاموش کردند، اما این عمل اشتباه آنها موجب شد قدرت خروجی خط به طور چند برابری افزایش یابد.در نتیجه لوله های انتقال از هم پاشیده و بخارهای آن، قسمت گرافیت راکتور را منفجر ساخت.در نهایت ذرات رادیو اکتیو ناشی از انفجار هوای بخش گسترده ای از جمله شهر کوچک پرپیات که در نزدیکی نیروگاه قرار داشت تحت تاثیر خود قرار داد.گستردگی این آلودگی به حدی بود که توده های آن بخش هایی از غرب اتحاد جماهیر شوروی و اروپا را نیز در برگرفت. بین سالهای 1986 تا 2000 حدود 350 الی 400 نفر ساکنان مناطق آلوده در بلاروس،اکراین و روسیه از این مکانها تخلیه و مجدد اسکان داده شدند.طبق داده های رسمی منتشر شده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به تنهایی 60% از ذرات آلوده در بلاروس فرود آمدند.پس از آن نگرانی های زیادی از درباره ی ایمنی در صنعت هسته ای شوروی و همچنین خطرهای استفاده از انرژی هسته ای مطرح شد،که به دنبال آن برای سالها شوروی ناچار شد توسعه ها و سری بودن مراحل آن را کاهش دهد.پوشش دولت از فاجعه ی چرنوبیل به نوع نقش شتاب دهنده را برای تحولات گلاسنوست بازی کرد.گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در بررسی پیامدهای زیست محیطی این حادثه عنوان کرد تلاش گسترده ی روسیه اکراین و بلاروس برای از کنترل و از بین بردن آلودگی و مراقبت های بهداشتی هزینه های زیادی بر دوش این کشورها گذاشته است.یکی دیگر از آزانس های وابسته به سازمان ملل ( UNSCEAR) میزان تخمین زده شده از دوز جمعیت جهانی قرار گرفته در معرض پرتوهای حادثه را به طور میانگین برابر با 21 روز قرار گرفتن در معرض تابش های طبیعی دانست.از جمله 530 هزار کارگر بهبود یافته محلی که در معرض میزانی برابر با 50 سال قرار گرفتن در برابر پرتوهای طبیعی بوده اند. اما تعداد مرگ میر ناشی از این فاجعه نیز بحث های فراوانی به دنبال داشته و اختلافات زیاد همراه با عدم وجود مستندات محکم برای تعیین کمیت مرگ و میر با مقیاس جغرافیایی و یا مدت زمان مرگ پس از وقوع حادثه باعث شده که اطلاعات دقیقی از کشته شدگان آن در دسترس نباشد.تعداد کشته شدنگان مستقیم در حادثه 31 تن بوده که همگی آنها از کارکنان راکتور نیروگاه و بخش اورژانس را تشکیل می دهند.انجمن چرنوبیل در آمارهای خود از مرگ 4000 نفر در اثر پرتوهای شدید،200 هزار نفر کارگر،116 هزار نفر مهاجر و 270 هزار نفر از ساکنان مناطق آلوده منتشر و آنها را پیش بینی ها از تعداد کل مرگ و میر دانست و بیشترین علت مرگ های غیر مستقیم را سرطان های خون و تیروئید معرفی کرد. حادثه ؛ آزمایش مورد نظر چیزی نبود جز تست قابلیت و ایمنی خنک کنندگی اضطراری اصلی نیروگاه که بعد از خاموش شدن عادی در ساعت 1.23دقیقه روز 26 آوریل، افزایش قدرت خارج از کنترل منجر به حادثه ی فاجعه بار انفجار در راکتور شماره 4 و آزاد شدن مقدار زیادی سوخت هسته ای آلوده در هوا گردید.آتش گرفتن بخش گرافیتی نیز باعث ایجاد دود هایی حامل ذرات رادیو اکتیو بوده و لوله های کنترل راکتور هیچ گونه محافظی برای آنها تعبیه نشده بود.پس از انفجار با وجود غیر فعال شدن راکتور اما همچنان از باقی مانده های آن گرمای فوق العاده زیادی به اطراف منتقل میکرد.در حالت اولیه خاموش کردن (برای مثال خاموش کردن به صورت اضطراری و یکباره که به آن اسکرام گفته می شود) در راکتور در اطراف خود گرمایی در حدود 7 درصد کل گرمای خروجی تولید می کند و برای جلوگیری از آسیب دیدن و ذوب شدن پوسته ی فلزی محفظه ی سوخت آن باید فورا خنک شود.راکتور هسته ای چرنوبیل از نوع کانال پر قدرت که با نام RBMK یا راکتور آب جوشان نیز شناخته می شوند بود و همانند دیگر راکتورهای روسی کلاس تعدیل گرافیتی پر قدرت با استفاده از آب خود را خنک می کند.در راکتور شماره 4 چرنوبیل تعداد 1600 تک کانال سوختی را شامل می شود که برای خنک نگاه داشتن هر یک ار آنها لازم بود هر ساعت 28 هزار لیتر آب درون آن جریان داشته باشد.هنگامی که یک راکتور را بصورت اضطراری اسکرام خاموش شود لازم است پمپ های برقی آب وارد عمل شوند و در صورت خرابی شبکه برق باید 3 ژنراتور دیزلی پشتیان نیروگاه چرنوبیل ظرف 15 ثانیه روشن و برق مورد نیاز را تامین کنند این در حالی بود که زمان آن از 60 ثانیه تجاوز می کرد.برای حل این وقفه ی یک دقیقه ای تئوری مطرح شد که از باقی مانده فشار چرخشی زیر تورین برای تولید انرژی استفاده شود که در تجزیه و تحلیل ها به نظر عملی می امد و می توانست خلا وقفه روشن شدن ژنراتورهای اضطراری را برای مدت 45 ثانیه پر کند.این امکان هنوز هم نیاز به تایید شدن داشت و آزمایش های قبلی ناموفق به اتمام رسیدند. نقشه فنی راکتور RBMK شوروی پنل سوختگیری منحصر به فرد 6 ضلعی نیروگاه RBMK آزمایش های اولیه در سال 1982 نشان داد که میدان مغناطیسی توربین پس از خاموش شدن مقدار ولتاز دلخواه را تامین نمی کند.با وجود اصلاحات انجام شده در جهت بهبود در آزمایش بعدی سال 1984 بار هم نتیجه نا امید کننده بود.آزمایش سوم با روشی دیگر در سال 1985 انجام شد که این بار نتیجه ای منفی به دنبال داشت.قرار شد بار دیگر این روش را در سال بعد تکرار شود و برنامه ریزی ها به گونه ای بود که راکتور شماره ی چهار بصورت اضطراری خاموش شود.آزمایش با خاموش کردن متوالی کلید ها و بصورت خاموشی خودکار آغاز می شد که در آن صورت اثر مضرری برای ایمنی راکتور نداشته باشد.اما هیچ هماهنگی با طراح راکتور و مدیر بخش علمی صورت نگرفت و این تنها مدیر نیروگاه بود که با موافقت خود کار را تایید کرد. بر اساس خصوصیات آزمایش، گرمای خروجی در شروع آزمایش باید کمتر از 700 مگاوات می بود و اگر شرایط طبق برنامه ریزی ها باشد این آزمایش هیچ مورد خارج از ایمنی ندارد. موقعیت راکتورها نیروگاه چرنوبیل برای دو سال عملا فاقد توانایی استفاده از قابلیت از دست دادن کل برق در 60 ثانیه اول بود و این یک ضعف ایمنی مهم به شمار می رفت.و پرسش اینکه چرا ادامه آزمایشات در حالی صورت گرفت که نتایج قبلی نشان از خطرناک بودن آن داشتند بود علت را نگرانی مسئولان و خواست رفع هرچه سریع تر آن با وجود آنکه هیچ موافقتی از سوی نظارت بر انرژی هسته ای شوروی در کار نبود دانست. روش های آزمایش به شرح زیر در نظر گرفته شد؛ راکتور باید در سطح فعالیتی پایین نزدیک میان 700-800 مگاوات باشد زنراتور توربینی بخار با حداکثر سرعت در حال کار باشد در صورتی که شرایط مورد نظر آماده شود،بخار داده شده به توربین قطع گردد ثبت عملکرد ژنراتور برای مشاهده ی توانایی لازم چرخش توربین برای تولید برق مورد نیاز روشن شدن پمپ ها تا زمانی که ژنراتور پشتیبان وارد مدار شود پس از آنکه قدرت و سرعت ژنراتور پشتیبان به حداکثر توان خود برای تولید برق رسید،توربین بخار به حال خود رها شده تا از حرکت باز ایستد تاریخ انجام تست برای 25 آوریل 1986 و قبل از تغییر شیفت روزانه در نظر گرفته شده و کارگران شیفت از پیش آموزش دیده و با روش کار آشنایی داشتند و یک تیم از مهندسین برق نیز برای نظارت بر ولتاژ در آنها حضور یافتند.همانطور که برنامه ربزی شده بود یک کاهش خروجی قدرت در ساعت 1:06 دقیقه در 25 آوریل آغاز شد و سطح قدرت حرارتی به 50% از 3200 مگاوات قدرت نامی در شروع شیفت روز رسید.در همین حال یکی از ایستگاه های برق منطقه به طور غیر منتظره ای خاموش شد و مرکز کنترل شبکه برق کیف از نیروگاه برق چرنوبیل خواست تا موقتا از کاهش برق تولیدی خودداری کند و توضیح داد که مصرف انرژی در این ساعت بالاست،مدیر نیروگاه نیز موافقت و آزمایش را به تعویق انداخت.با وجود به تعویق افتادن آزمایش، مقدمات تست بدون اثر بر روی راکتور انجام شد و سیستم خنک کننده هسته ی اصلی از کار انداخته شد و به جای آن یک سیستم فعال/غیر فعال خنک کننده برای تامین آب مورد نیاز هسته در یک حادثه ی از دست دادن خنک کننده ها. با توجه به حوادث قبلی که آشکار شدند سیستم کارکرد محدودی داشت و دلیل آن نبود توجه کافی به مراحل آزمایش بود.در ساعت 23:04 دقیقه مرکز کنترل شبکه برق کیف به نیروگاه اطلاع داد که می تواند راکتور را خاموش کند.این تاخیر پیامدهای جدی به دنبال داشت چرا که شیفت روز مورد نظر آزمایش مدت زیادی است که عوض شده و شیفت شب نیز در حال ترک نیروگاه بودند این در حالی بود که می بایست آزمایش را در همان شیف روز به پایان می رساندند و شیفت شب تنها برای نگه داری از سیستم های خنک کننده پوسته در نیروگاه می ماندند. شیفت شب نیز زمان محدودی برای آماده سازی و انجام آزمایش داشت.کاهش سریع قدرت از 50% در میان تغییر شیفت اجرا شد.الکساندر آکیموف مدیریت شیفت شب و لئونید تاپتانوف مدیریت راکتور ها شامل کنترل میله های شکاف هسته ای اورانیوم را بر عهده داشتند.لئونید تاپتانوف تنها سه ماه بود که به عنوان مهندس ارشد کار خود را شروع کرده بود. آزمایش مورد نظر که کاهش تدریجی انرژی راکتور شماره 4 به 700 الی 1000 مگاوات خوانده می شد در ساعت 00:05 به سطح 700 مگاوات رسید.با این حال به طور طبیعی شروع به ساخت و جذب ایزوتوپ زنون 135 که از جذب نوترون ها پدید می آید نمود.این موضوع در علم هسته ای موجب می شود نوترون ها که عامل اصلی واکنش هسته ای در میله های کنترل سوختی هستند به ایزوتوپ های ناپایدار زنون تبدیل شوند که در این صوت قدرت راکتور به طرز چشمگیری کاهش خواهد یافت و عموما آن را مسمومیت هسته ی راکتور می نامند.ادامه ی این روند باعث شد توان راکتور به کمتر از 700 مگاوات کاهش یابد.لئونید به اشتباه بیش از حد وارد میله های کنترل شکاف هسته ای می شود ولی به دلیل مرگ لئونید و تاپتانوف در بیمارستان حدود 3 هفته بعد از این حادثه به همین علت نمی توان شرایط دقیق ماجرا را مشخص کرد.به همین ترتیب به طور ناخواسته سطح فعالیت راکتور به کمتر از 30 مگاوات و نزدیک به خاموشی می رسد.پرسنل اتاق کنترل با مشاهده ی این وضعیت فورا تصمیم به از کار انداختن حالت اتوماتیک و از طریق دستی اقدام به خارج کردن اکثریت میله های کنترل شکاف هسته ای کرده و چند دقیقه بعد قدرت راکتور را به 200 مگاوات می رسانند.اما باز هم مسمومیت هسته ای راکتور بیشتر شده و قدرت آن در حال کاهش بود.پرسنل ناچارا مقدار بیشتر ای میله های کنترل شکاف هسته ای را خارج کردند و بعد از مدتی موفق به ایجاد حالتی پایدار برای راکتور شدند.ولی برنامه آزمایش همچنان پا بر جا بود،سپس به عنوان قسمتی از آزمایش در ساعت 1:05 دقیقه پمپ های خنک کننده شروع به کار نمودند. طرح گرافیکی از میله های سوختی پرسنل در حال بارگذاری سوخت جدید در هسته ساعت 1:23 دقیقه بامداد آزمایش آغاز شد.4 پمپ از مجموع 8 پمپ گردشی فعال شدند و با قطع بخار توربین،از فعالیت توربین بخار کاسته شد.به دنبال آن ژنراتور دیزلی وارد مدار شده تا نیاز بارهای موتور پمپ های گردشی را تامین کند چیزی که قبل از انرژی خود را از توربین ژنراتور دریافت می کرد.در این فاصله به دلیل اینکه موتور پمپ ها همچنان از توربین بخار انرژی خود را دریافت می کردند و توربین در حال افت سرعت بود موجب کاهش پمپاژ آب و خلا حباب در هسته اصلی شد.از آنجا که ضریب خلا مثبت راکتورهای RBMK در سطح قدرت راکتور کم است به منظور شکل گیری یک حلقه بازخورد مثبت،به صورتی که در آن مایع خنک کننده یعنی آب می تواند نوترون جذب کرده و منجر به افزایش قدرت خروجی راکتور شود.این افزایش قدرت خروجی که با افزایش دمای هسته همراه است آب را در لحظه به بخار تبدیل می کند اما از آنجا که پرسنل قبلا تعداد زیادی از میله های کنترل شکاف هسته ای که نقش کند کننده را در راکتور بازی می کنند خارج کرده و فقط 12 میله در راکتور مانده بودند دمای راکتور به سمت مقدار غیر قابل کنترلی در حال افزایش بود. کنترل پنل کامپیوتر اسکالا اسکالا کامپیوتر متمرکز کنترل سیستم به طور ناخواسته راکتور را خاموش می کند چرا که او تصور کرده که در راکتور شماره 4 وضعیت غیر عادی رخ داده است.سپس وارد کردن میله های کند کننده آغاز می شود،این عمل حدود 20 ثانیه زمان می برد. ولی کار بسیار مشکلی بود چرا که طراحی این بخش کار را سخت می کرد چند ثانیه بعد از آغاز وضعیت خاموش شدن اضطراری سیستم میله گرافیتی اشتباها وارد پیل سوختی می شوند، هسته که به شدن گرم شده حرارت تولیدی آن میله های سوختی را در هم می شکند،میله های شکسته راه را بر میله های کند کننده یا همان میله های کنترل می بندند و گرافیت نیز در مرکز هسته قرار می گیرد،قدرت خروجی راکتور به طرز ناگهانی به بالاتراز 530 مگاوات افزایش می یابد. نمونه هایی از میله های کند کننده گرافیتی اما داستان به اینجا ختم نمی شود،ظاهرا تیر قدرت باعث افزایس درجه حرارت سوخت و تجمع زیاد بخار و افزایش فشار سریع آن منجر به شکسته شدن و آزاد شدن عناصر سوخت در مایع خنک کننده و قطع شبکه ای که عناصر در آنجا قرار داشتند شده بود.سپس طبق بر آورد ها راکتور شروع به افزایش قدرت خروجی تا 30000 مگاوات حرارت تولید می کند که این 10 برابر بیشتر حالت کار عادی راکتور بود،آخرین عددی که بر روی پنل کنترل نیروگاه ثبت شده بود 33 هزار مگاوات را نشان می داد. کنترل پنل نیروگاه بعد از انفجار انفجار اول، بخار حاصله به دنبال راه خروج از طریق خنک کننده بیرونی منجر به انفجار و بلند شدن پوشش فلزی 2 هزار تنی که راکتور را پوشانده بود شد.و احتمالا این اولین انفجاری بود که افراد شنیده بودند.قطع خطوط خنک کننده و تبدیل شدن آب باقی مانده به بخار قدرت راکتور را افزایش داده بود. انفجار بزرگتر و دوم حدود 3 ثانیه بعد از انفجار اول روی داد،قدرت آن به حدی بود که تمامی هسته اصلی را به اطراف پراکنده کرد و واکنش هسته ای متوقف شد.لوله های کنترل راکتور در معرض خطر قرار گرفت و تکه هایی فوق العاده داغ و سوزان از میله های کند کننده گرافیتی به بیرون پرتاب شد.چندی نگذشت که لوله های کنترل نیز در معرض قرار گرفتن با هوا آتش گرفته و راه آزاد شدن مواد آلوده رادیواکتیو به هوا باز شد.این ذرات مناطق دوردست را نیز تحت تاثیر قرار داده و آلوده کردند.فرضیات متعددی درباره ی چگونگی انفجار دوم مطرح شده و محتمل ترین آنها هیدورژن را عامل انفجار معرفی کرده اند .به این صورت که هیدروژن و بخار فوق العاده داغ زیرکونیوم راکتور و یا در اثر واکنش تکه های سوزان میله های کند کننده گرافیتی با بخار و تولید هیدروژن/مونوکسید راه را برای انفجار دوم هموار ساخته است.عده ای دیگر علت را در تبخیر شدن سریع آب و رهایی سریع خارج از کنترل نوترون ها می دانند.با این حال رادیو ایزوتوپ های زنون انتشار یافته در اطراف راکتور نشان می دهد که یک قدرت زود گذر و چیزی شبیه به انفجار هسته ای با 40 میلیارد ژول انرژی بوده است. راکتور شماره 4 بعد از انفجار عوامل غیر مستقیم مرتبط به حادثه؛ بر خلاف دستورات ایمنی در ساخت سقف راکتور و سالن توربین از مواد قابل اشتعال استفاده شده و مواد آتشین پرتاب شده به اطراف سبب ایجاد چندین آتش سوزی در مجاورت سقف راکتور شماره ی 3 شده بودند.مسئول شیفت شب راکتور شماره ی یوری باگداساروف با دیدن این صحنه به برای حفاضت از سیستم های خنک کننده فورا دستور خاموش کردن راکتور را صادر می کند ولی مهندس ارشد نیکولای فامین این دستور را نمی پذیرد.به اپراتورها قرص های پتاسیم یدید و ماسک تنفس داده میشود تا کارشان را ادامه دهند. سطح تابش؛ سطح تابش تخمینی پس از انفجار در مکان های مختلف به شرح زیر است. در نیروگاه، مدیریت فوری بحران؛ بد ترین نقطه از سطح تابش ها در قسمت راکتور برآورد شده که دارای تابش 5.6 رونتگن (واحد اندازه گیری اشعه گاما و ایکس) در ثانیه بود.این مقدار در ساعت به حدود 20 هزار رونتگن می رسید در حالی که دوز کشنده برای این واحد اندازه گیری 500 رونتگن در 5 ساعت می باشد.این بدان معنا بود که کارگران بدون محافظ این محل در کمتر از 1 دقیقه دوز کشنده پرتو ها را دریافت می کردند. از آنجا که خواندن دقیق مقدار پرتو ها دقیق نبود اکیموف مدیر بخش با فرض اینکه راکتور سالم است قطعات گرافیت پخش شده در اطراف را نادیده گرفت.و اعداد دوزیمتر های جدید را هم با تصور معیوب بودن کنار گذشته شدند.پرسنل تا صبح مشغول خنک کردن و پمپاژ آب به داخل راکتور شدند بدون اینکه لباس محافظ پوشیده باشند،در نتیجه همگی آنها از جمله خود اکیموف به دلیل قرار گرفتن در معرض اشعه ها سه هفته بعد جان باختند. مهار آتش؛ پس از آن برای کنترل آتش سوزی یک تیم از آتش نشانان مرکز نیروگاهی چرنوبیل وارد عمل شد اما اشتباه در پس اشتباه ،پرسنل که خود به اعداد و دوز بالای پرتوها و دود ناشی از رادیو اکتیو بی توجهی کرده بودند آتش نشان ها را نیز از وضعیت مطلع نکرده و حتی به آنها نگفته بودند علت حادثه چه چیزیست و فرض بر آتش سوزی الکتریکی قرار داشت ،فرمانده آتش نشان ها ستوان ولایدیمر پراویک از جمله کسانی بود که دو هفته بعد به علت دریافت تشعشعات بالای رادیو اکتیو فوت کرد. تکه های کند کننده ی گرافیتی آلوده در اطراف راکتور راننده یکی از موتورهای آب حادثه ار اینگونه شرح می دهد؛ ما حدود 10 الی 15 دقیقه بعد از دو صبح به انجا رسیدیم و گرافیت های پراکنده در اطراف راکتور قابل مشاهده بود،میشا به من گفت که آیا اینها گرافیت هستند؟ من با لگد آن را به یک طرف پرت کردم اما یکی دیگر اون رو از روی زمین بلند کرد و رو به ما گفت که این گرم است! بسیاری از این گرافیت ها در هر اندازه ای اطراف پراکنده بود و کسی نیز به ما در باره ی اشعه ها صحبتی نکرده بود.ما مشغول پاشیدن آب شدیم. واشیک، کولا، پراویک و بقیه که برای خاموش کردن اتش به سقف نیروگاه رفته بودند همگی جان باختند و من دیگر هرگز آنها را ندیدم. وضعیت راکتور بعد از پاشیدن ماسه بر روی آن اولویت آتش نشان ها بر این بود که آتش سوزی های اطراف راکتور شماره 3 و خنک کننده آن را خاموش کرده و خطر رفع شود.با تلاش آتش نشان ها در ساعت 5 صبح آتش خاموش شد ولی آنها همگی دوز بالایی از پرتو ها را دریافت کرده بودن. آتش سوزی در درون راکتور شماره 4 تا دو هفته ی بعد همچنان ادامه داشت و نیمی از گرافیت ها در آتش سوختند. به وسیله ی تعداد بسیاری بالگرد ترکیبی از 5000 تن خاک رس، شن و ماسه، نوترون های جذب بورون بر روی قلب راکتور ریخته و موفق به خاموش کردن آن شدند .گرچه بعد ها مشخص شد که هیچ کدام از جذب کننده های نوترونی به هسته راکتور نرسیده بودند. ربات های بلدوزری کنترل از راه دور می توانستند باقی مانده های رادیو اکتیو گرم را حمل کنند اما طبق گفته ی والری لیگاسوف اولین معاون موسسه انرژی اتمی گوچادف مسکو در سال 1987 گفت،ما یاد گرفتیم که رباتها می تواننند برای همه چیز درمانگر باشند اما در حادثه چرنوبیل چنین نشد چرا که قسمت های الکترونیکی ربات ها بر اثر تابش شدید پرتو های رادیو اکتیو پس از مدت کوتاهی از کار می افتادند. خط زمانی حادثه ؛ 1:26 دقیقه ؛ هشدار آتش سوزی فعال شد 1:28 دقیقه؛ ورود آتش نشانان نگبانی پراویک 1:35 دقیقه؛ ورود آتش نشانان از شهر پریپیات 1:40 دقیقه؛ ورود لئونید پتروویج رئیس بخش آتش نشانان نیروگاه چرنوبیل 2:10 دقیقه؛ خاموش شدن آتش سقف سالن توربین اصلی 3:30 دقیقه؛ رسیدن آتش نشانان کیف 4:50 دقیقه؛ آتش سوزی ها بیشتر موضعی هستند 6:35 دقیقه؛ همه آتش سوزی ها خاموش شدند. به غیر از آتش سوزی درون راکتور شماره 4 که همچنان در حال سوختن بود سیر تخلیه؛ با وجو اینکه مردم اطراف نیروگاه ابر رادیو اکتیو را بر فراز آن مشاهده کرده بودند،ولی باز هم شهرهای نزدیک مانند پریپیات تخلیه نشده بود و مردم در حال زندگی عادی بودند غافل از آنکه در حال تنفش چه چیزی هستند.چند ساعت پس از انفجار ده ها نفر بیمار شدند به دنبال آن موارد سردرد و مزه آهن در دهان همراه با سرفه و حالت تهوع گزارش شد.مردم شوروی دو روز بعد از انفجار بواسطه اخبار تلوزیون از حادثه مطلع شدند.اما در هزار کیلومتر آن طرف تر در نیروگاه هسته ای فورسمارک سوئد آنها اخطار تابش های هسته ای در سطح هشدار دهند دریافت کردند ولی مقامات شوروی همچنان با پافشاری سعی در کوچک نشان دادن ابعاد فاجعه و پناهنکاری در مورد انفجار داشتند. تخلیه شهر در 27 آوریل با انتشار پیام زیر در رسانه خبر آغاز شد؛ توجه، توجه. توجه ، توجه. دوستان عزیز ،مشاوران شهر از نمایندگان مردم به علت حادثه در نیروگاه هسته ای چرنوبیل در شهر پریپیات شرایط نامطلوب تشعشعی را اطلاع می دهد اقدامات لازم توسط اعضای حزب جماهیر شوروی, بوسیله ی واحدهای نظامی در حال انجام گرفتن است با این حال به منظور تامین امنیت کامل برای مردم مخصوصاً برای کودکان لازم است که ساکنین بطور موقت به نقاط تخلیه در استان کیف منتقل شوند به منظور انجام این امر امروز به هر آپارتمان , 27 آوریل, که از 2:00 بعد از ظهر آغاز می شود تکرار میکنم که از 2:00 بعد از ظهر آغاز می شود اتوبوس هایی تدارک دیده خواهد شد، که همراه با افسران نظامی و نمایندگان کمیته اجرایی حزب شهر هستند توصیه می شود که همراه با خودتان کارت های شناسایی, لوازم اساسی و مواد غذایی یکبار مصرف ببرید. مدیران شرکت ها و موسسات فهرستی از کارکنان فراهم شده است که به منظور اطمینان از عملکرد عادی شهر بمانند و کلیه آپارتمان ها در مدت تخلیه توسط نیروهای نظامی نگهبانی می شوند. رفقا در حالی که خانه های خود را بطور موقت ترک می کنید لطفاً, فراموش نکنید که پنجره ها را ببندید و تمامی تجهیزات الکتریکی و وسائل گازی را خاموش کنید, و شیرها را ببندید.لطفاً خونسرد بمانید, منظم باشید و در طول تخلیه موقت نظم را حفظ کنید"" به منظور سرعت بخشیدن به کار تخلیه شهر تنها در سه روز ،مردم فقط موارد مهم خود را همراه با خود برده بودند و بقیه وسایل در همان مکان در دست نخورده باقی مانده است.امروزه این منطقه به وسعت 30 کیلومتر به عنوان مکانی ممنوعه به شمار می آید.صبح روز 27 آوریل اتوبوس ها برای تخلیه مردم وارد شهر شدند و 53 هزار نفر را به مناطق مختلف کیف پایتخت اکراین منتقل کردند. در ابتدا قرار بود این انتقال موقتی باشد ولی بعدا به علت وخامت اوضاع تصمیم بر دائمی بودن تخلیه گرفتند.روز بعد از آن تخلیه به ساکنان شعاع ده کیلومتری آغاز شد . خطر انفجار بخار؛ سوخت مذاب رادیو اکتیو در حال جا به جایی استخر دو طبقه ی بابلر که در زیر راکتور قرار داشته و وظیفه ی آن خنک نگاه داشتن راکتور با پمپاژ آب بود حال خطری برای انفجار محسوب می شد،طبقه زیرین راکتور شکسته و سوخت مذاب با حرارتی نزدیک به 1200 درجه به لوله های مرتبط با استخر نزدیک شده بود و امکان داشت سوخت گذازه مانند در اثر برخود با آب ایجاد بخار کند و انفجاری همانند انفجار اول صورت بگیرد.خطر جدی بود و باید هرچه زود تر آن را رفع می کردند. نقشه ی حفر تونل آنها تونلی از زیر نیروگاه عبور دادند و خود را به نزدیکی استخر بابلر رساندند،سپس سه غواص داوطلب برای باز کردن دریچه های خروج آب وارد عمل شده و با تلاش موفق با باز کردن دریچه گشتند ،گروه خوشحال از رفع شدن خطر به هوا پریدند .پس از تخلیه آب، اتاق زیر بخش خنک کننده با بتن پوشیده شد.اما آن سه غواص شجاع به دلیل دریافت تابش شدید رادیواکتیو با سرنوشتی مشابه پرسنل قبلی دچار سندرم حاد پرتو شده و جان باختند.سندرم حاد پرتو دی ان ای و دیگر ساختار مولوکولی کلیدی بدن کارگردان را تخریب می کرد. کارگران در حال حفر تونل حذف باقی مانده ها؛ بدترین باقی مانده های رادیو اکتیو در داخل راکتور به وسیله ی ربات های ارتش (بیو ربات) جمع آوری شد.به دلیل اثر تابش زیاد تشعشع رادیو اکتیو تنها می توانستند 40 ثانیه بر روی پشت بام ساختمان های اطراف دوام بیاورند چرا که اشعه ها مدارات الکترونیکی آنها را از کار می انداخت .راکتور نیز خود با استفاده از 5000 تن سرب ، بوریک اسید ، شن و ماسه ای که بالگرد های فرو می ریختند پوشیده شده بود.با این وجود پرسنل همچنان از آغاز دوباره واکنش های شکاف هسته ای در قبل راکتور وحشت داشتند تا مبادا دوباره راکتور به هوا برود. ربات های نظامی مورد استفاده در حادثه چرنوبیل یک کار عمرانی بزرگ شکل گرفت و 250 هزار کارگر مشغول به ساخت یک دیوار بتنی برای مهر و موم نمودن راکتور شدند و کارگران برای انجام چنین کار خطر ناکی مدال دریافت کردند.کار بخوبی انجام شده بود ولی کارگران به دلیل اثر رادیو اکتیو دریافتی عمرشان به چند ماه محدود شد.ماشین آلاتی که برای این کار استفاده شدند همگی به دلیل آلودگی در چرنوبیل ماندند. قبرستان ماشین آلات آلوده چرنوبیل (منطقه ممنوعه) پس از گذشت 6 ماه از انفجار، دوربین کنترلی به قسمت های پایینی راکتور فرستاده شد تا وضعیت را بررسی کند، مقدار بسیار زیادی سوخت هسته ای در قسمت زیرین واحد 4 جمع شده بود. اشتباهات اپراتور؛ نیروگاه پس از انفجار واحد شماره چهار گرچه بعد از این ماجرا گروه مشاوران هسته ای INSAG پرسنل را در حادثه نیروگاه چرنوبیل معرفی کردند ولی این مورد به دو دلیل انداختن ایرادات فنی نیروگاه کلاس RBKM به گردن پرسنل آن بود. دلیل اول؛ راکتور دارای ضریب خلا مثبت خطرناکی بود.ضریب خلا اندازه گیری شده پاسخ می دهد که چگونه باعث افزایش تشکیل بخار در مایع خنک کننده می شود.در بسیاری از طراحی های نیروگاه هسته ای این ضریب منفی است و درست زمانی که حباب های بخار در مایع خنک کننده تشکیل شود نرخ واکنش کاهش می یابد زیرا بخار سبب می شود که سرعت جذب نوترون ها کمتر شده و در نتیجه برق تولید راکتور کاهش می باید(باز خورد منفی) اما داستان در نیروگاه چرنوبیل فرق می کند،راکتور RBKM نیروگاه چرنوبیل از گرافیت به عنوان کند کننده سرعت شکافت سوخت هسته ای استفاده می کرد که در مجاورت آب بر عکس عمل می کند.گرافیت خاصیت جذب نوترون خود را تقریبا از دست داده و موجب افزایش سرعت آهنگ واکنش شکافت می شد.پرسنل نیروگاه از این موضوع اطلاعی نداشته و نمی توان آنها را مقصر دانست. دلیل دوم؛ میله های گرافیتی کند کننده باید کوتاه تر از مقدار خود می بود،چرا که هنگام وارد شدن آب قسمت پایین میله گرافتی را در بر می گیرد(قسمت کاربردی میله گرافتی در نوک آن است) مقداری از نوترون ها را جذب می کند و کم شدن مقدار نوترون سرعت زنجیره شکافت هسته را سرعت می بخشد.این دومین دلیلی بود که ضعف طراحی نیروگاه های RBKM شوروی را آشکار می ساخت در حالی که مشاوران هسته ای در گزارش خود به آن اشاره نکردند و اپراتور نیز از این ضعف آگاه نبود. اگر چه در گزارش بحث بر انگیز سال 1986 علت حادثه را پرسنل معرفی می کرد،در سال 1993 این پرونده دوباره بررسی شد و آژانس بین المللی انرژی اتمی علت حادثه را ضعف در طراحی نیروگاه دانست. اثرات بعدی؛ گسترش بین المللی مواد رادیو اکتیو نیروگاه چرنوبیل به حدی بود که کارشناسان آن را 400 برابر بیشتر از آلودگی ناشی از انفجار هیروشیما تخمین زده بودند.این مقدار فاجعه بار مساحتی به وسعت 1000 کیلومتر مربع را تحت تاثیر آلودگی های ذرات رادیو اکتیو قرار می داد و کشورهای روسیه،اکراین، بلاروس کشورهایی بودند که بیشترین آسیب را دریافت کردند. دیگر کشورها نیز به ترتیب ار این آلودگی در امان نماند و ابر رادیواکتیو تمام اروپا را در بر گرفت.شواهد. اولین شواهد از انتشار این سطح آلودگی بر خلاف تصورات از کشورهای اتحاد جماهیر شوروی نیست بلکه از کشور سوئد در 28 آوریل با فاصله 1100 کیلومتری از نیروگاه چرنوبیل پرسنل نیروگاه نورمانسک این کشور ذرات رایو اکتیو روی لباس خود کشف کردند.پرنسل نورمانسک ابتدا تصور کرده که نشتی از نیروگاه خود می باشد اما خیلی زود متوجه شدند که نیروگاه سالم است و نتایج نشان داد که در غرب شوروی اتفاق بسیار جدی رخ داده است. علاوه بر سوئد سطح تابش ها در فنلاند نیز اندازه گیری شده بودند.ذرات بسته به نوع شرایط آب و هوایی اروپا به طور نامنظمی پخش شدند.بیشتر رسوبات در رشته کوه های آلپ ، ولز و اسکاتلند در اثر بارش باران های ابر رادیو اکتیو جمع شده بودند.سوئد و نروژ نیز از ابر رادیو اکتیو به نصیب نمانده و با برخورد جبهه هوای سرد با آن باعث ریزش باران و متحمل شدن ضرر های سنگینی شدند.نیروی هوایی شوروی با ایجاد یک باران مصنوعی برای جلوگیری از پیشروی ابرهای آلوده به رادیو اکتیو بر فراز منطقه به وصعت 10 هزار کیلومتر مربع از خاک جمهوری بلاروس شوروی، بارانی سیاه رنگ بر سر شهر گومل یکی از شهرهای بلاروس فرود آمد و شرایطی نزدیک به تخلیه شهر را ایجاد کرد .بعدا دانشمندان روس و غربی در آمارهای خود تخمین زدند که از 100% آلودگی ها حدود 60% آن در خاک بلاروس متمکز بود با این حال در یک گزارش که در سال 2006 انتشار یافت میزان آلودگی خارج از خاک سه کشور اکراین بلاروس و روسیه را حدود 50% کل آن دانست.مطالعات در کشورهای اطراف نشان می داد که بیش از 1 میلیون نفر از مردم در معرض تابش پرتو های آلوده قرار گرفته بودند.در غرب اروپا اقدامات پیشگیرانه آغاز شده و واردات بدون اجازه ممنوع شد.مقامات فرانسوی اظهار داشتند که حادثه چرنوبیل برای انها خطری نداشته اما در آلمان نتایج نشان میداد که برخی گیاهان وحشی خوارک دام ها حاوی مقدار قابل توجهی سزیوم با سطح رادیو اکتیو بالا هستند. این آثار به موجودات زنده نیز رسید و ایزوتوپ های ید 131 و سزیم 137 به شدت آلوده به پرتو رادیو اکتیو در زنجیره خوراکی نفوذ کردند ، حیوانات و انسان ها دچار جهش ژنتیکی شده و 350 حیوان با ظاهر عجیب متولد شد. جهش های ژنتیکی در انسان و حیوانات گرچه امار انسان های جهش یافته به طور رسمی فقط 5 نفر اعلام شد ولی تعداد آنها بسیار زیادتر بودند.پس از حادثه کارگرانی که بعد از انفجار برای کنترل راکتور حضور یافتند آمارها به شرح زیر است؛ دو فرد مبتلا به سرطان تیروئید از میان 237 نفری که دچار سندرم حاد پرتو شده بودند 31 نفر از آنها در سه ماهه اول فوت کردند. از میان 72 هزار کارگر با ملیت روسی حدود 216 نفر به علت سرطان جان باختند. از میان 66 هزار کارگر بلاروسی حدود 150 نفر به سرونوشت مرگ دچار شدند. از میان کارگران پاک کننده اکراینی 5722 مورد تلفات گزارش شد. ساکنان محلی شهر های اطراف تعداد 135 هزار نفر تخلیه شدند که 55 هزار نفر آن متعلق به پرپیات بود. آمارهای دیگر از این این حادثه؛ آمار های منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی و آژانس انرژی اتمی علت 4000-6000 مورد سرطان و ناهنجاری های نوزادان را به حادثه چرنوبیل مرتبط دانست. پزشکان آلمانی ابتلا به 50 هزار سرطان تیروئید را در سالهای آینده تخمین زده اند. پیامدهای فاجعه چرنوبیل منتشر شده در سال 2007 تعداد 985 هزار مرگ زود رس را نتیجه ی آلودگی رادیواکتیو دانست.این آمار درسال 2009 نیز توسط آکادمی علمی نیویورک نیز منتشر شد. رادیو اکتیو در محیط باقی می ماند؛ 1-رودخانه ها و مخازن آب؛ تصویر ماهواره ای از رودخانه پرپیات نیروگاه هسته ای چرنوبیل در کنار رودخانه پریپیات که از سد بزرگ رودخانه دنیپر استفاده می کند واقع شده است که در آن زمان آب 2.4 میلیون نفر ساکن کیف را تامین می کرد بلافاصله باعث ایجاد آلودگی در این آب راه شد.آلودگی ها همگی توسط ایزوتوپ های به شدت آلوده پرتوزا که قبلا چرخه خوراکی را نیر آلوده کرده بود به راه افتاد و حضورشان به مدت طولانی (ماه ها) در این آب نگرانی های زیادی پدید آورد.هرچند که گفته شده بود این موضوع جای نگرانی ندارد ولی مدتی بعد تامین آب آشامیدنی کیف از رودخانه دنیپر به دسنا تغییر داده شد که نشان از شدت بالای آلودگی در آب های این رودخانه با وجود گذشت یک سال از حادثه داشت و ماهیان این منطقه دارای دوز چند هزار بکوئرل (واحد سزیم) شده بودند.این در حالی بود که حداکثر میزان آن باید کمتر از 1000 می بود.اما این آلودگی در بخش هایی از بلاروس و روسیه خطرناک تر بود چرا که تا 60000 بکوئرل هم می رسید و قسمت هایی از کشورهای اسکاندیناوی،آلمان و بریتانیا نیز نگران شده بودند. 2- گیاهان و جانوران؛ عکس هوایی از جنگل سرخ مدتی پس از حادثه بعد از حادثه حدود 4 کیلومتر مربع از جنگل هایی که در مسیر مستقیم عبور بادهای راکتور قرار داشتند به رنگ قرمز در آمده و از بین رفتند.این جنگل بعد ها جنگل سرخ نام گرفت.حیوانات ساکن حتی در دور ترین نواحی نیز همگی کشته یا تولید مثل آنها متوقف شد.گاوهای موجود یا خیلی زود مردند و یا عمرشان به دلیل آسیب های تیروئیدی عمر کوتاهی داشتند.در نهایت منطقه ممنوعه ی شکل گرفته خالی از هرگونه حیوان اهلی شد وسعت منطقه ممنوعه h مدتی بعد یک ربات به نیروگاه ارسال شد،آنها متوجه شدند که تعدادی قارچ رادیو تروفیک با رنگ دانه های ملانین بر روی دیوارهای راکتور رشد کرده بود،این قارچ ها از اشعه ی گاما راکتور برای رشد خود استفاده می کردند و رنگ هایی سفید و سیاه دارند. این آلودگی ها بسیار پایدار بودند چرا که در سال 2010 از 400 گراز شکار شده در آلمان سطح تابش رادیو اکتیو بالاتر از 1000 بکوئرل را داشتند در حالی که حداکثر این مقدار باید 600 می بود.این موضوع سبب شد شکار تقریبا ممنوع شود.در بریتانیا و اسکاتلند نیز از ورود دام ها به مناطق مرتفع که احتمال وجود سزیوم آلوده وجود داشت جلوگیری و.چراگاه های این دامها بسیار محدود گشت. اگرچه اثرات سزیوم 137رادیو اکتیویته فاجعه ی چرنوبیل در حال کاهش است اما کارشناسان تخمین می زنند که آلودگی تا بیش از 100 سال آینده همچنان پا بر جا خواهد بود. ضرر های اقتصادی؛ اندازه گیری دقیق هزینه های مالی این حادثه کاری دشوار است با این حال با توجه به گفته های رهبر اتحاد جماهیر شوری میخائیل گورباچف آن را 18 میلیارد روبل (18 میلیارد در آن زمان) عنوان کرده بود.در بلاروس برآورد شد که هزینه های فاجعه چرنوبیل بعد از 30 سال به 235 میلیارد دلار خواهد رسید. در اکراین نیز اوضاع به همین گونه بود دولت همواره 7% از بودجه خود را در مخارج بعد از حادثه صرف می کرد. منطقه ممنوعه؛ حصارهای ورود ممنوع در اطراف منطقه آلوده منطقه ای به وصعت 30 کیلومتر (2600 کیلومتر مربع) از همه ی جهات و در مرکز آن نیروگاه به عنوان منطقه ای ممنوعه اعلام شد،اگرچه این منطقه خالی از سکنه می باشد ولی حدود 300 نفر از ساکنان حاضر به ترک محل نشدند.پوشش گیاهی این منطقه تا حد زیادی باز گشته و ظاهر جنگلی آن دوباره شکل گرفته است.اما با وجود این ها سطح تابش هنوز هم بسیار بالاست و کارگران سازنده پوشش بتنی راکتور تنها می توانند 5 ساعت در روز آن هم فقط در یک ماه کار کنند.مقامات اوکران برآورد می کنند که با توجه به وضعیت کنونی تا 20 هزار سال آینده نیز این منطقه کسی قادر به زندگی نخواهد بود.در سال 2011 اکراین در را به روی گردشگرانی که می خواهند از منطقه ممنونعه بازدید کنند باز نمود.البته برای این کار باید دو هفته قبل از آن با مسئولین حفاظت هماهنگی های لازم را انجام دهند. اتوبوس توریست های خارجی در پرپیات(منطقه ممنوعه) تصاویری از شهر پریپیات،قبل و بعد از تخلیه مترجم و گرد آورنده ؛ ALFARD http://en.wikipedia.org/wiki/Chernobyl_disaster منبع Copyright © 2014 military.ir This post has been promoted to an article