برترین های انجمن

  1. EshqAli

    • امتیاز

      29

    • تعداد محتوا

      496


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      9,419


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      5,269


  4. Ghalam

    Ghalam

    Monitored Members


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      1,470



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 8 شهریور 1399 در همه مناطق

  1. 1 پسندیده شده
    بسم الله الذی خلق النور من النور روزی که جنگ را باختیم ... «و این دست توانمند ملت است که[پاسخ داده] به اقدامات اجنبی و شبیخونی که حریف کهنه کار بر خزائن مادی و معنوی کشور ما زده است، قوای استعمار را در هم شکسته و طومار غارتگری های نیم قرنی او را برای ابد در هم پیچیده است»، تاریخ ایران زمین 29 اسفند را با این سخنان دکتر محمد مصدق به یاد می آورد. اما در پس کوچه های تاریک سردرگمی که در تاریخ معاصر ما کم هم نیستند 29 اسفند (سال1366 ) همچنین یادآور روزیست که نیروی هوایی عراق طومار صادرات نفت کشور را در هم پیچید و پشتوانه مالی جنگ را قطع نمود. اوضاع اقتصادی کشور که سر به بحران گذاشته بود به سمت فاجعه متمایل شد و کمتر از پنج ماه بعد، جنگی هشت ساله که کسی سر انجامی بر آن نمی دید، پس از باز پسگیری عمده متصرفات ایران در خاک عراق، با صرف نظر از هدف تنبیه متجاوز و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد که عراق سال ها پیش آنرا پذیرفته بود پایان یافت. جزیره خارک به عنوان آئورت صادرات نفت ایران در واقع دروازه صدور نفت پایدار شده در پالایشگاه آبادان به کشور های مقصد است. در سال1366 با توجه به تنش بالایی که جنگ نفتکش ها به حمل و نقل دریایی در غرب خلیج فارس وارد کرده بود، صادرات نفت ایران از خارک با استفاده از کاروان های میانی انجام میشد. به این منظور به جای ورود مستقیم نفتکش های کشورهای خریدار به منطقه جنگی، ابر نفتکش های واسطه و یا نفتکش های کشورهایی که مجبور به خرید نفت از ایران بودند (نظیر کره شمالی) اقدام به بارگیری نفت پایدار شده از خارک نموده و سپس در حال حفاظت توسط ناوهای ارتش جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تدابیر غیر فعال الکترونیکی برای تحویل نفت به نفتکش های اصلی رهسپار تنگه هرمز می گردیدند. سوپر تانکرها حساس ترین المان های صادرات نفت تا امروز سال های پایانی جنگ با کمتر شدن محدودیتهای سیاسی اعمال شده بر نیروی هوایی عراق، ایران شاهد گستاخانه و ماهرانه ترین حملات هوایی به منابع اقتصادی خود بود، خارک نیز از دایره این اهداف خارج نبود. 28 اسفند سال 1366، خارک آبستن حوادث ناگواری بود. با توجه نزدیکی جزیره خارک به پایگاه هوایی بوشهر، مدیریت پدافند هوایی در خارک در پایگاه بوشهر مستقر بود، رادار مادر بوشهر که جزئی از سامانه فرماندهی دفاع هوایی ADS-4 محسوب می گشت روز 28 اسفند مورد حمله دو فروند جنگنده میراژ قرار گرفت، این رادار به سرعت با یک رادار نیمه متحرک جایگزین شد اما تلاش چند باره عراقی ها برای مورد هدف قرار دادن این رادار موجب فاصله گرفتن آن از اتاق کنترل و ارتباطات و عملکرد نامنظم آن برای حفظ رادار از شر موشکهای ضد تشعشع عراقی گردید. رصد تحرکات رادار بوشهر توسط ELINTهای عراقی نشان دهنده یک عملیات شناسایی و مراقبت گسترده جهت حمله متعاقب بود، اما علی رغم حمله به رادار بوشهر که خارک را کور کرده بود، ناوگان 28 اسفند متشکل از شاتل تانکرهایی چون سنندج و عاوج و تانکر های چون کیرنیکوس عملا بدون محافظ از بندر عباس عازم خارک شده بودند. عراقی ها با شنود مکالمات ناوهای امریکایی در منطقه، اطلاعات واصله از عوامل نفوذی و هواپیماهای شناسایی الکترونیک به این نتیجه رسیده بودند که فعالیت جنگنده های رهگیر ایران در حداقل میزان ممکن قرار دارد، این فرصتی ایده آل بود. طرح نیروی هوایی عراق برای حمله به خارک ، نه یک شاهکار جسورانه ، بلکه یک طرح منطقی مبتنی بر فلج سازی دفاع هوایی در منطقه با استفاده از عملیات سرکوب دفاع هوایی اولیه، سپس حصول اطمینان از عدم وجود نظارت واحد بر منطقه با رصد تحرکات رادار جایگزین (و در صورت امکان سرکوب آن) و در نهایت گسیل داشتن پکیج تهاجمی با رعایت تمامی جوانب احتیاط بود. عراقی ها سنگ تمام گذاشتند، پکیج خارک شامل 8 فروند بمب افکن استراتژیک توپولوف22 (دو فروند نمونه آموزشی و شش فروند رزمی)، 6 فروند جنگنده فاکسبت نمونه شناسایی- بمب افکن Mig-25RB، 18 فروند جنگنده میراژ اف-1 نگارش EQ، شش فروند میگ 23 نمونه تخصصی تهاجم به اهداف زمینی Mig-23BN و در نهایت دو فروند سوخو 22 بود. توپولوف22، بلایندر پس از چهل و هشت ساعت کار طاقت فرسا خدمه زمینی برای آماده سازی توپولوف ها، ساعت 1 بامداد روز 29 اسفند 1366، اولین پکیج تهاجمی شامل چهار فروند توپولوف 22 و شش فروند میراژ اف-1 از پایگاه شعیبیه به آسمان برخواستند، موج اول ویران کننده بود، دو موشک اگزوسه شلیک شده از میراژ های پیش قراول جزیره نفتکش کرینیکوس را مورد هدف قرار دادند آسیب به حدی بود که کرینیکوس تا بندرعباس یدک کشیده شد. 32 دقیقه بعد تحت حمایت میراژهایی که با غلاف های کایمن اقدام به اخلال در رادارهای خارک و بوشهر می نموند، آیه های مرگ نازل شد. بلایندر ها رادار های محاسبه نقطه بر خورد بمب خود را بر روی «شاتل تانکر های ایران» تنظیم کردند و هر کدام بی رحمانه 12 تیر بمب 500 کیلوگرمی FAB-500 را به سمت سوپرنفتکش های ایرانی رها نمودند. پیش از این سوپرتانکرهای ایرانی با پنهان شدن در میان دیکوی های راداری که در اطراف خارک قرار گرفته بود از شبیخون های گاه و بیگاه نیروی هوایی عراق به خارک گریخته بودند، حتی در صورت مورد هدف قرار گرفتن توسط موشکهای C-6 چینی یا موشک های اگزوسه خیال سیاستمداران ایرانی راحت بود که کلاهک های حداکثر 500 پوندی موشک های ضدکشتی نمی توان صدمه غیر قابل جبرانی بر ستون فقرات صادرات نفت ایران وارد سازد. این بار مساله فرق می کرد. فاب ها(Free Fall Bomb)، بی رحمانی سطوح بالایی «سنندج» را شکافته و با نفوذ به سطوح تحتانی، با انفجاری قدرتمند تیغه اصلی کشتی را خرد کرده بودند. کمر سنندج با تقدیم 22 شهید شکست. «عاوج» نیز چند متر دورتر سرنوشتی مشابه داشت. تمام امید ها از دست رفته بود.
  2. 1 پسندیده شده
    "دانش و اعتماد به نفس در ذهن دانشمندان نگهداری می شود." باراک اوباما در اولین جلسه شورای امنیت ملی در دوره ریاست جمهوری وی در سال 2009، این را از هایدن پرسید که ایران چه میزان مواد غنی شده در نطنز انبار کرده است. هایدن پاسخ داد که «آقای رئیس‌جمهور، من پاسخ به این پرسش را می‌دانم و یک دقیقه دیگر به این پرسش پاسخ خواهم داد ولی اگر از یک زاویه دیگر به این مسأله نگاه کنیم، این عدد اهمیتی نخواهد داشت. یک الکترون و یا یک پروتون از مواد موجود در نطنز از سلاح‌های هسته‌ای ایران سر در نخواهد آورد. آنچه ایرانی‌ها در نطنز در حال تهیه آن هستند، دانش است. آن چه ایرانی‌ها در نطنز در حال تهیه آن هستند، اعتماد به نفس است، آنگاه آنها این دانش و این اعتماد به نفس را به جای دیگری خواهند برد و دست به غنی‌سازی خواهند زد. این دانش، آقای رئیس‌جمهور، در ذهن دانشمندان نگهداری می‌شود.» "دانش و اعتماد به نفس در ذهن دانشمندان نگهداری می شود." رونن برگمن، "برخیز و تو زودتر بکش؛ تاریخ سری ترورهای هدفمند اسرائیل"
  3. 1 پسندیده شده
    بسم ا... هورنت در برابر استرلا همیشه این سئوال وجود داشت که سامانه های پدافندی به چه شکلی بر علیه اهداف هوایی وارد عمل می شوند ، در این میان ، ویدئوهای ثبت شده دراین زمینه یا اصولا وجود ندارند و یا اینکه بسیار نایاب هستند ، اما دنیای سینما ، تا حدودی این فرآیند را به شکل خاص خود ، به تصویر کشیده است . در این میان ، سکانس برتری که وجود دارد ، مربوط به فیلم "پشت خطوط دشمن " ( Behind Enemy Lines ) محصول 2001 ، روایت جذابی از تعقیب و گریز میان جنگنده اف-18 هورنت و سامانه دفاع هوایی کوتاه برد سام-13 را به تصویر کشیده است https://www.aparat.com/v/9GSeE
  4. 1 پسندیده شده
    شکار پهپاد متخاصم با عمومی شدن استفاده از پهپاد و تولید پهپاد تجاری در تعداد بالا، مشکلاتی برای واحدهای مراقبت هوایی ایجاد شده است. پهپادی کوچک با قیمتی ارزان پیش به سوی آسمان ممنوعه، شاید تصور پهپاد بر فراز فرودگاه مهرآباد هنوز جدی نشده باشد ولی بر فراز فرودگاه های انگلیس مشکل زا شده است اگر هم یادمون باشه صدای تیراندازی توپ ضدهوایی بر فراز منطقه ممنوعه تهران برای شکار پهپاد اما راهکار ؟ راهکارها به چنددسته تقسیم شده اند - پرتابه با تور برای شکار پهپاد - ارسال امواج اخلال گر یا هک هدف - پرنده شکاری مثل شاهین یا عقاب - شلیک لیزری و ذوب هدف - سلاح گرم
  5. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی سامانه های موقعیت یابی محلی و اثر آن بر میدان رزم در دهه های اخیر نیاز ضروری به ناوبری در مسافت های دوربرد در عملیات های نظامی (و البته بخش غیر نظامی) و نیز توسعه هرچه بیشتر تسلیحات و تجهیزات نظامی دورایستا نیاز به سامانه های موقعیت بابی شدت گرفته است. در این حوزه کشور های دارای فناوری فضایی دست به توسعه سامانه های موقعیت یابی جهانی ماهواره ای زده اند که از جمله آنها می توان به GPS و گلوناس اشاره کرد. در ایران با توجه به محدودیت دسترسی ایران به سامانه های موقعیت یابی ماهواره ای نظامی و نیز عدم توانایی موجود در توسعه و عملیاتی ساختن چنین سامانه هایی به صورت بومی، راه حلی جایگزین مورد توجه قرار گرفت. سامانه های موقعیت یابی محلی (LPS) تجهیزات زمین پایه ای هستند که اطلاعات موقعیت یابی در حوزه های محلی (و نه جهانی) را تمامی شرایط آب و هوایی در اختیار سرویس پذیرندگان قرار می دهند. این سامانه ها معمولا از تعدادی ایستگاه با مختصات معلوم تشکیل شده اند که دارای آنتن های فرستنده قدرتمندی هستند که اطلاعات مورد نیاز جهت موقعیت یابی بر حسب آفست گرفتن از موقعیت موجود این ایستگاه ها را فراهم می آورند. چنین سامانه هایی می توانند جای خالی سامانه ای چون GPS را در محدوده ی منطقه ای برای ایران پر کنند، از سوی دیگر با توجه به آنکه امکان دستیابی به نسخه های نظامی سامانه های موقعیت یابی ماهواره ای چون BeiDou برای ایران وجود دارد، اما در شرایط جنگی این سامانه ها به طور قطع مورد جمینگ سنگین قرار خواهند گرفت، و وجود سامانه های موقعیت یابی محلی میتواند نقش راه حل جایگزین را داشته باشد. به همین جهت این سامانه ها دارای اهمیت قابل توجهی در میدان نبرد می باشند و فعال شدن قابلیت های آنها می توانند امکانات قابل توجهی را در اختیار نیروهای مسلح ایران قرار دهد. در عین حال در فرایند توسعه و عملیاتی سازی این سامانه ها موارد مهمی وجود دارد که ایران باید به آنها توجه کند. گسترش پوشش این سامانه ها در داخل ایران و نیز حتی ایجاد ایستگاه هایی در کشور های خارجی منطقه باید مورد توجه قرار گیرد. گسترش پوشش در جغرافیای داخلی علاوه بر بالا بردن دقت و کاهش نقاط کور، با ایجاد همپوشانی ایجاد گپ در شبکه را در شرایط خرابی یا آسیب دیدگی یکی از این ایستگاه ها را منتفی می سازد. همچنین بر خلاف سامانه ای چون GPS که پوشش جهانی دارد، این سامانه ها پوششی منطقه ای دارد، لذا جهت توسعه محدوده تحت پوشش این سامانه ها و افزایش مناطقی که نیرو های مسلح بتوانند از قابلیت های آن استفاده کنند، به خصوص در سطح منطقه خاور میانه، این نیاز جدی وجود دارد که در کشور های با مناسبات حسنه با ایران در سطح منطقه تعدادی از این ایستگاه ها تاسیس شود. مساله مهم دیگر که از اهمیت بسزایی برخوردار است افزایش بقای رزمی این سامانه ها می باشد. این نکته از 2 روش قابل دستیابی ست: تقویت پدافند در محدوده ی این سایت ها، خصوصا افزایش سامانه های کوتاه بردی که قابلیت مقابله با حملات انبوه و سوارم تسلیحات دورایستای دشمن را داشته باشند. تقویت پدافند به ویژه از آن جهت اهمیت دوچندانی می یابد که، با توجه به تغییر میادین نبرد به سمت استفاده از جنگ افزار های دوربرد، هوشمند و شبکه محور، و نیز رشد روز افزون تهدیدات جدید در حوزه پدافند از جمله حملات انبوه توسط پهپاد ها و ریز پرنده ها و موشک های کروز، قابلیت های تهاجمی دشمن افزایش یافته و حمله به تاسیسات حفاظت شده سهل الوصول تر گشته است. در اینجا استفاده از سامانه های پدافندی که نسبت به اوت نامبر شدن تاب آوری بیشتری داشته باشند نقش پر رنگ تری بازی خواهند کرد. روش دوم را می توان در قالب پدافند غیر عامل توصیف کرد. حتی در صورتی که پدافند مناسبی نیز حول این ایستگاه ها ایجاد شود، واقعیت گریز ناپذیر آن است که حمله به یک هدف زمینی ثابت و البته با ابعاد قابل توجه بسیار ساده تر از حمله به یک هدف متحرک است. این اصل را حتی در جمله معروف ژنرال پوتن در جنگ جهانی دوم نیز می توان جست که گفته بود "استحکامات ثابت صحرایی گورستان احمق هایی خواهد شد که بدان ها اعتقاد دارند."[1] به ویژه با گسترش و هر چه هوشمند تر شدن حملات سوارم دور ایستا ایجاد کمترین روزنه ای کافی ست تا یک هدف ثابت مورد هدف قرار گیرد. از این روی توصیه می شود انواع پرتابل و موبایلی از این سامانه ها، ولو با قدرت آنتن کمتر و در مقابل در تعداد بیشتر، توسعه یابد که کار رهگیری و حمله به آنها را تا حد ممکن دشوار سازد. و نیز قابلیت مانور نیرو های عمل کننده را افزایش داده یا در مناطق مورد نیاز به سرعت استقرار یابد، که می تواند نقش کلیدی و تعیین کننده ای در سرنوشت جنگ بازی کند. مثال تاریخی از چنین تاکتیکی را حتی می توان در عملیات طوفان صحرا مشاهده کرد. در این عملیات گرچه تعداد زیادی از پست های فرماندهی، شلتر ها و تاسیسات نظامی ثابت با موفقیت مورد حمله قرار گرفت و نابود شد، ولی یافتن و نابود کردن لانچر های متحرک موشک های اسکاد عراقی از مواردی بود که به رغم تلاش فراوان موفقیت چشمگیری را در بر نداشت. در طی این جنگ ایالات متحده اطلاعات کاملی از موقعیت و ظرفیت سایت ها و تاسیسات موشکی ثابت عراق به دست آورده بود که شامل 28 لانچر ثابت اصلی در 5 پایگاه در غرب عراق می شد. این مساله باعث شد با آغاز جنگ به سرعت این تاسیسات منهدم شوند، اما در عین حال ایالات متحده هیچ گاه نتوانست اطلاعات جامع و کاملی از تعداد، کم و کیف و موقعیت لانچر های متحرک عراقی بدست آورد. در حالی که تخمین زده می شد عراق دارای 36 لانچر متحرک باشد و به رغم برتری هوایی محض و سورتی های پروازی پرشماری که توسط هواپیماهای نظارتی-شناسایی و نیز جنگنده ها صورت می گرفت ائتلاف به رهبری آمریکا تنها موفق به شناسایی و انهدام 8 لانچر شد و تا قبل از پایان یافتن جنگ هیچگاه موفق نشد اسکاد پرانی های (البته کم اثر) عراقی ها را متوقف سازد. منابع: https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/monograph_reports/MR1408/MR1408.ch3.pdf https://en.wikipedia.org/wiki/Local_positioning_system [1] @MR9
  6. 1 پسندیده شده
    موشک ضد رادار جدید اولین پرواز را پشت سر گذاشت AARGM-ER
  7. 1 پسندیده شده
    شما با دولتی طرفی که مشاور ارشد رئیس جمهورش به صورت علنی می گه تنها تولید ملی ما « آبگوشت بز باش » هست . دیگه در مورد اراده برای سرمایه گذاری و تحقیق و توسعه حرفی برای گفتن نمی مونه ، فقط باید صبر کرد تا این خسارت محض دورانش تمام بشه . نهایت هنرشون هم گران کردن پراید به 100 میلیون با حمایت قاطع بالاترین مقام کشور از خودروسازها بود که بعد بیاند با شارلاتان بازی سر 80 میلیون تثبیتش کنند که ج.ا هر سال این روش رو روی تمامی موارد تکرار می کنه ... این گرگ سالهاست که با گله آشناست .
  8. 1 پسندیده شده
    بازار داخلی خودمان ظرفیتش رو داره نیاز نظامی ما هم هست که میتونه تا 500 فروند درخواست داشته باشیم مشکلی که ما خواهیم داشت مدیر دلسوز هست که قوانین رو کنار بزنه و هواپیما رو به تولید نهایی برسونه چون متاسفانه مدیرانی داریم که توسعه چنین هواپیمایی بر خلاف منفعتشان هست
  9. 1 پسندیده شده
  10. 1 پسندیده شده
    طبق گفته های جناب امی قرار هست امسال ساخت هواپیمای 8 نفره شروع بشه (احتمالا همون هواپیمای 2-19 نفره) که برای مسافت های نزدیک استفاده خواهد شد. ایران 140 های ساخته شده هم قرار هست به عنوان هواپیمای باربری مورد استفاده قرار بگیره. با توجه به اینکه ایران 140 از لحاظ آیرودینامیک و اویونیک استاندارهای لازم رو داشته با ساخت موتور توربوفن به خط تولید باز خواهد گشت. اما هواپیمای 150 نفره که دوستان در بالا برخی اطلاعات مربوط به اون رو قرار دادند. این هواپیما 168 نفر ظرفیت داره. از یک موتور توربوفن ملی با قدرت 90-150 کیلو نیوتن استفاده می کنه. جناب امی اعلام کردند یک پیشران ملی با توان 34000-35000 پوند در درست ساخت هست معادل 150 کیلونیوتن. با توجه به ابعاد و قدرت این پیشران به احتمال بسیار زیاد این پیشران مشابه موتور CFM56 خانواده ایرباس A-320 و بویینگ 737 هست. به این دلیل که این پیشران ها دهها سال هست در دسترس ما قرار دارند و تمام تعمیرات اساسی آن بر عهده خود ایران بوده بنابراین آشنایی کافی با این پیشران وجود داره. همچنین این پیشران بیشترین و مورد اعتمادترین پیشران مورد استفاده در هواپیمای با ظرفیت 100-200 مسافر هست. پیشران CFM56 برد این هواپیما 4000 کیلومتر اعلام شده که در مقایسه با خانواده A-320 (برد 5000-6500 کیلومتر) و بویینگ 737 برد بسیار کمتری داره که شاید به سوخت مصرفی بالاتر این پیشران نسبت به پیشرانهای مشابه یا وزن بیشتر هواپیما برگرده. هر چند در صورت ساخت پیشران با قدرت 35000 پوند به احتمال بسیار زیاد برد هواپیما بیش از 5000 کیلومتر خواهد بود چرا که ممکن هست برد 4000 کیلومتری مربوط به زمان قبل از ساخت موتور ملی 35000 پوندی بوده و برد اعلامی طبق اطلاعات درج شده در بنر یعنی 90 کیلونیوتن باشه. در مرحله اول قرار هست چهار هواپیمای 150 نفره (پروتوتایپ) به ارزش 2 میلیارد دلار ساخته بشه. و پس از گذراندن تستهای مورد نیاز خصوصا در بخش پیشران شروع به تولید انبوه کنند. باید امیدوار بود چنین پروژه ای ثمره بده هر چند به دلیل عدم تخصیص بودجه لازم کار به کندی هرچه تمام تر پیش میره. ولی در صورت ساخت چنین هواپیمایی یکی از نیازهای اساسی کشورما برطرف میشه چه در سطح تجاری و چه نظامی. این هواپیما میتونه پروازهای ما تا کل خاک اروپا و بخش اعظم آسیا را پاسخگو باشه. احتمالا در زمینه مسافربری حداقل 100-150 فروند از این هواپیما نیاز داشته باشیم -خصوصا با عمر بالای ناوگان هوایی کشور- اما در این هواپیما میتونه یک نیاز اساسی از نیروهای مسلح کشور رو در بخش های مختلف برطرف کنه. 1- دربخش بابری تاکتیکی میتونه جایگزین هرکولس‌های نیروی هوایی بشه. 2- تبدیل به هواگرد آواکس بشه 3- به عنوان هواپیمای گشت دریایی مورد استفاده قرار بگیره و پی-3 بازنشسته بشه. که در این صورت 80-100 فروند از این هواپیما برای نیروی های نظامی ما مورد نیاز هست. چند تصویر هم از پروژه هواپیمای 150 نفره قرار میدم.
  11. 1 پسندیده شده
    تاریخچه و توسعه ابتدای کار سامانه نشانه گیر بمب نوردن Norden sight توسط شخصی به نام کارل نوردن طراحی شد. نوردن در سال 1904 در رشته مهندسی کشتی سازی از سوئیس فارغ التحصیل شده و در سال 1911 به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. وی ابتدا به شرکت معظم Sperry Gyroscope ملحق شد تا بر روی پایدارکننده های ژیروسکوپ کشتی ها کار کند سپس به عنوان مشاور برای نیروی دریایی مشغول به کار شد، نوردن بر روی طراحی یک منجنیق برای پرتاب بمب پرنده flying bomb کار کرد که هیچ وقت عملیاتی نشد ولی نیروی دریایی را با تخصص نوردن در کار با پایدارکننده های ژیروسکوپ آشنا کرد. سامانه های نشانه گیر بمب bombsight از جنگ جهانی اول پیشرفت سریعی داشتند و پیشرفته ترین سایت در آن زمان course setting bombsight یا CSBS بود. این سامانه یک ماشین حساب مکانیکی بزرگ mechanical calculator بود که مستقیما با استفاده از سه میله فلزی بلند که ارایش مثلثی داشتند،مثلث باد wind triangle را شبیه سازی میکرد. وتر این مثلث مسیری را که باید هواپیما طی میکرد تا در حضور باد دقیقا بالای سر هدف خود حاضر شود را نشان میداد که قبل از ظهور CSBS محاسبه این مسیر بسیار مشکل بود. تقریبا تمام نیروهای هوایی مطرح آن زمان ورژنی از CSBS را برای خود توسعه دادند. نیروی دریایی ایالات متحده US Navy و ارتش ایالات متحدهUS Army هم از نسخه ای طراحی شده توسط Georges Estoppey به نام D-series استفاده میکردند. یکی از مشکلات اساسی در بمباران ها ، تراز کردن هواپیما به گونه ای بود تا سایت نشانه روی مستقیما یه سمت پایین باشد ، حتی کمترین خطا در تراز کردن باعث کاهش شدید دقت بمباران میشد. بنابراین نیروی دریایی شروع به توسعه پایدارکننده های ژیروسکوپی نمود تا در مدل های متنوع سایت های نشانه روی استفاده کند، از نوردن خواسته شد تا بر روی ساخت پایدار کننده ژیروسکوپ برای سامانه نشانه گیر بمب Mark III کار کند. بمب انداز در حال استفاده از CSBS اولین سامانه نشانه گیر بمب طراحی شده سامانه نشانه گیر CSBS به خوبی قادر بود زاویه پرواز مناسب با توجه به باد را اندازه گیری کند اما از آنجا که CSBS یک سامانه نشانه گیر بمب بود، به سمت پایین و بیرون هواپیما نگاه میکرد، توسط خلبان قابل استفاده نبود و خدمه مخصوص به خود، هدف یاب bomb aimers را داشت. در بمب افکن های اولیه هدف یاب در جلوی خلبان قرار داشته و با استفاده از علائم دست خلبان را برای اصلاح مسیر راهنمایی میکردند ولی با بزرگتر شدن بمب افکن ها ، خلبان و هدف یاب ( در بیشتر مدل ها) از هم جدا شدند که برای حل این مشکل دستگاهی به نام نشانگر مسیر خلبان pilot direction indicator یا PDI ساخته شد. این دستگاه شامل یک جفت نشان گر عقربه ای بود که یکی از آنها مقابل هدف یاب و دیگری در مقابل خلبان قرار داشت ، وی با استفاده از کلید هایی مکان عقربه را تغییر میداد و این عمل در دستگاه مقابل خلبان کپی میشد بدین ترتیب مسیر درست برای خلبان مشخص میشد. تلاش اولیه نوردن برای بهبود سامانه های نشانه روی، یک ارتقا بر روی PDI بود. ایده نوردن این بود که با حذف کردن کلید هایی که نشان گر عقربه ای را کنترل میکردند از کل سامانه به عناون نشانگر استفاده کند او پیشنهاد داد که یک تلسکوپ کم توان را به یک ژیروسکوپ متصل کنند که باعث میشد تلسکوپ در یک سمت azimuth باقی بماند و با حرکت هواپیما دچار خطا نشود. بمب انداز با حرکت دادن تلسکوپ ان را روی هدف نگه میداشت و این حرکت باعث precess در ژیروسکوپ میشد که PDI را به صورت خودکار به حرکت در آورده و خلبان هم مانند گذشته PDI را دنبال میکرد. برای پرتاب بمب ، نوردن از ایده رایج در سایر سامانه های نشانه گیر بمب استفاده میکرد ، مفهوم "فاصله برابر" equal distance ، به تجربه ثابت شده بود که زمان مورد نیاز برای حرکت بر فراز زمین در یک فاصله مشخص تقریبا ثابت است چرا که باد در یک بازه زمانی کوتاه تغییر چندانی نمیکند. در صورتی که شما میتوانستید مسافت روی زمین را با دقت تشخیص دهید، زمان بندی عبور از روی آن مسافت اطلاعات لازم برای زمان دقیق پرتاب بمب را به شما میداد. در نسخه نوردن، بمب انداز bombardier زمانی را که انتظار میرفت تا بمب از ارتفاعی که بمب افکن در ان قرار داشت به زمین سقوط کند را در یک شمارنده معکوس وارد میکرد و منتظر میماند تا هدف با نشانه گیر سامانه بمب انداز crosshair داخل تلسکوپ در یک ردیف قرار بگیرد. وقتی هدف از نشانه گیر داخل تلسکوپ عبور میکرد، زمان سنج را فعال کرده و تلسکوپ را روی محور عمودی آن میچرخاند تا کماکان هدف را در دید داشته باشد ، این حرکت از طریق یک سیستم چرخ دنده ای به نشانه گیر دوم متصل میشد و آن را را با دو برابر سرعت نشانه گیر اولی حرکت میداد، بمب انداز به حرکت دادن تلسکوپ ادامه میداد تا زمان سنج به اتمام برسد، الان ضربدر دوم در زاویه هدف گیری صحیح قرار داشت و هنگامی که هدف از نشانه گیر دوم میگذشت بمب انداخته میشد. اولین پیش نمونه که در نیروی دریایی به نام Mark XI شناخته میشد در سال 1924 در اختیار مرکز تست این نیرو در ویرجینیا قرار گرفت. نتایج ناامید کننده بود، دایره خطا CEP (دایره ای که 50 درصد بمب های انداخته شده در آن سقوط میکنند) 34 متر در ارتفاع فقط 910 متری بود یعنی خطای آن نسبت به ارتفاع 3.6 درصد بود که از سیستم های همان موقع هم بدتر بود به علاوه بمب انداز ها از پیچیدگی آن شکایت میکردند. نوردن به طور خستگی ناپذیری بر روی رفع مشکلات طرح کار کرد و در سال 1928 دقت آن تا 2 درصد نسبت به ارتفاع بهبود داد که برای دفتر تشریفات نیروی دریایی کافی بود تا 348000 دلار برای این دستگاه سرمایه گذاری کند. نوردن به عنوان فردی پرخاشگر و زودرنج شناخته میشد، او روزانه 16 ساعت کار میکرد و به بقیه اهمبتی نمیداد ، افسران نیروی دریایی لقب پیرمرد انفجاری Old Man Dynamite را برای او انتخاب کرده بودند. در زمان کار بر روی طرح ، نیروی دریایی پیشنهاد کرد، نوردن شریکی بگیرد و کارهای مربوط به تجارت را به او واگذار کند و خودش بر روی بخش مهندسی کار تمرکز کند. آنها سرهنگ سابق ارتش تئودور بارف Theodore Barth را پیشنهاد کردند، مهندسی که در طول جنگ جهانی اول مسئول تولید انبوه ماسک گاز بود، این ترکیب بسیار خوب جواب داد چرا که بارف دارای ویژگی های بود که نوردن فاقد آن بود، خوش صحبتی و دیپلماسی و توانایی تجارت ، این دو به دوستانی صمیمی تبدیل شدند. نمونه اولیه سامانه نشانه گیر بمب Mark XI جلب توجه ارتش ایالات متحده در سال 1927 وزارت جنگ ایالات متحده آمریکا United States Department of War اجازه استفاده از یک پل بر روی رودخانه پی دی در شمال کالیفرنیا را برای تمرین بمباران صادر کرد. سد جدیدی بر روی رودخانه در حال احداث بود و این پل به هر حال زیر آب میرفت! اسکادران اول شناسایی 1st Reconnaissance Squadron مجهز به بمب افکن های Keystone LB-5 در یک بازه 5 روزه ، با 20 مأموریت پروازی در طول روز در شرایط جوی خوب و ارتفاع 1800 تا 2400 متر به پل مورد نظر حمله کردند ، بلاخره در روز آخر مأموریت موفق شدند قسمت میانی پل را منهدم کنند. نتایج بسیار ناامید کننده بود. در همان زمانی که این آزمایش در جریان بود، ژنرال جیمز فچت James Fechet جایگزین ژنرال ماسون پاتریک Mason Patrick در سپاه هوایی نیروی زمینی ارتش ایالات متحده USAAC شد. وی گزارشی از نتایج این آزمایش دریافت کرد و در 6 ژانویه 1928 یادداشتی طولانی به سرتیپ Brigadier General ویلیام گیلمور ، رئیس بخش مواد در Wright Field نوشت که با این جمله آغاز شده بود: "هر اندازه که بر روی اهمیت بمب سایت دقیق تأکید کنم کم است! چرا که موفقیت یک اسکادران بمب افکن در اجرای مأموریت خود برای نابودی یک هدف کاملا وابسته به دقت آن است." وی خواستار ارائه اطلاعات در مورد تمام بمب سایت های موجود در Wright Field و همینطور جدیدترین طرح های سایت های نشانه روی نیروی دریایی شد. زمانی که این درخواست مطرح شد پروژه Mark XI به حدی محرمانه بود که گیلمور از وجود آن اطلاع نداشت. با کاهش سطح محرمانگی Mark XI در سال 1929 ارتش از وجود آن مطلع شد و در سال 1931 بلاخره موفق شد نمونه ای از ان را خریداری کند. در طول تست های آتی که بر روی Mark XI انجام شد ، ارتش به نتایجی مشابه نیروی دریایی دست پیدا کرد، سایت دقت قابل قبولی داشت ولی پیچیدگی زیاد، استفاده از آن را سخت میکرد. ارتش تصمیم گرفت بر روی جلو بردن پروژه های خود( جایگزینی بمب سایت های برداری قدیمی با روش همزمان synchronous زاویه مناسب پرتاب بمب) متمرکز شود. بمب سایت کاملا خودکار در حالی که طراحی Mk. XI به اتمام رسیده بود ، نیروی دریایی از تلاش های ارتش برای توسعه بمب سایت همزمان! synchronous bombsight مطلع شد و از نوردن خواست بر روی آن کار کند. نوردن ابتدا در مورد کارایی این روش شک داشت ولی نیروی دریایی برای اجرای این طرح مصر بود ، آنها قرارداد جدیدی را در سال 1929 به نوردن پیشنهاد کردند ، نوردن در آن سال به خانه پدری خود در زوریخ بازگشت و در سال 1930 با یک نمونه اولیه به آمریکا بازگشت ، ستوان فردریک انتوایست Lieutenant Frederick Entwistl ، رئیس توسعه بمب سایت نیروی دریایی این طرح را انقلابی توصیف کرد. نمونه کامل بمب سایت جدید Mark XV در سال 1931 تولید شد و در طول تست ها ثابت شد که تمام مشکلات Mk. XI در این طرح برطرف شده است. Mark XV با پرتاب بمب از ارتفاع 1200 متری دایره خطای 11 متر را ثبت کرد ، در حالی که اخرین ورژن های Mk. XI 17 متر دایره خطا داشتند همچنین در یک بمباران که 80 بمب از چندین بمب افکن از ارتفاعی بیشتر از 1200 متر پرتاب شد، دایره خطای 23 متر را ثبت کرد. در اکتبر 1931 Mark ⅩⅤ 50 درصد بمب های خود را بر روی یک هدف ثابت( ناو USS Pennsylvania )فرو رویخت، در حالی که در بمباران با هواپیمایی مشابه که از Mark Ⅺ استفاده میکرد، تنها 20 درصد بمب ها اصابت کرد. همچنین Mark ⅩⅤ کاربری بسیار ساده تری نسبت به اسلاف خود داشت. بمب انداز کافی بود هدف را در اپتیک پیدا کرده و اصلاحات لازم را با حرکت دادن دو چرخ کنترلی ( مشابه چرخ خیاطی قدیمی) انجام دهد. دیگر نیازی به محاسبات پیچیده و جدول های اندازه گیری نبود. تمام محاسبات به صورت خودکار و به وسیله یک wheel-and-disc calculator داخلی انجام میشد، این کامپیوتر اولیه 6 ثانیه زمان نیاز داشت تا محاسبات مربوطه را انجام دهد در حالی که برای Mk. XI 50 ثانیه طول میکشید تا سرعت زمینی Ground speed را اندازه گیری کند. به طور کلی در طول بمباران زمان مورد نیاز برای پرتاب بمب bomb run حدود 30 ثانیه بود. با تمام موفقیت ها این طرح مشکلات جدی هم داشت، در درجه اول پلتفرم ژیروسکوپ باید قبل از استفاده چندین بار تراز spirit levels میشد، از آن بدتر ژیروسکوپ محدودیت حرکتی داشت و در صورتی که هواپیما از یک حدی بیشتر مایل (شیبدار) میشد، از کار افتاده و باید از ابتدا تنظیم میشد، فرایندی که 8 دقیقه طول میکشید، علاوه بر این، مشکلات کوچک دیگری نیز وجود داشتند. ژیروسکوپ از موتور الکتریکی جریان مستقیم استفاده میکرد که جاروبک های ان در بازه های زمانی کوتاه پوشیده شده و اجزای داخلی سایت را پر از گرده ی کربن میکرد دیگر اینکه موقعیت دسته های کنترل به صورتی بود که بمب انداز تنها میتوانست نشانه گیر را به صورت بالا به پایین و چپ به راست تغییر دهد ( اصلاحات به صورت مثلا بالا و چپ ممکن نبود) ولی با تمام این مشکلات، Mark XV کماکان بسیار بهتر از طرح های قبلی بود و نیروی دریایی دستور تولید انبوه آن را صادر کرد. شرکت نوردن توسط نیروی دریایی خریداری شده و با یک قرارداد اختصاصی ، سامانه های نشانه گیر بمب مورد نیاز آن ها را تأمین میکرد. در سال 1934 ، ارتش هم سامانه نشانه گیر نوردن را (با کد M-1) برای بمب افکن های خود انتخاب کرد. به هر حال ارتش به دلیل قرارداد اختصاصی نوردن با نیروی دریایی باید سامانه ها را از آنها خریداری میکرد که نه تنها به دلیل رقابت های دو نیرو، ازار دهنده بود بلکه ارتش نیازمند تغییراتی بر روی سامانه های نشانه گیر بمب برای تطبیق با بمب افکن های سریعتر خود بود. ولی نیروی دریایی علاقه ای به تغییرات مورد نظر ارتش نداشت و اجازه تولید نمونه های اصلاح شده را نمیداد. اوضاع بدتر هم شد ، شرکت نوردن به سختی میتوانست سفارش های خود نیروی دریایی را تأمین کند و در ژانویه 1936 نیروی دریایی فروش بمب سایت ها را به ارتش متوقف کرد. سامانه نشانه گیر بمب Mark XV خلبان خودکار Mk. XV در ابتدا از همان PDI مورد استفاده در mk. Ⅺ بهره میبرد، در طول زمان مشخص شد که خلبان به سختی میتواند هواپیما را به اندازه کافی پایدار نگه دارد تا سامانه نشانه گیر بمب به دقت بهینه خود برسد. برای حل این مشکل نوردن یک خلبان مکانکی خودکار به نام Stabilized Bombing Approach Equipment یا SBAE ،که به بمب سایت متصل میشد، را توسعه داد، در واقع این سیستم یک خلبان خودکار واقعی نبود و نمیتوانست هواپیما را به تنهایی هدایت کند، SBAE با بررسی جریان باد و توربولانس، تغییرات جهت مناسب برای پرتاب بمب bomb run را بسیار دقیق تر از خلبان انسانی محاسبه میکرد. در سال 1937 با ادامه پیدا کردن مشکلات ارتش برای تأمین سامانه نشانه گیر بمب نوردن، شرکت Sperry Gyroscope مأمور شد تا راه حلی برای این مشکل بیابد. مدل های اولیه ساخت این شرکت در آزمایشات غیر قابل اطمینان ظاهر شدند با این وجود کار بر روی آنها ادامه پیدا کرد و بسیاری از این مشکلات یک به یک رفع میشدند. در سال 1937 Orland Esval ژیروسکوپی را معرفی کرد که با استفاده از یک موتور جریان متناوب، میتوانست به چرخش 30000 دور بر دقیقه دست یابد (در مقایسه تنها 7200 برای نوردن) در نتیجه اینرسی سیستم به طور قابل توجهی بهبود پیدا کرد، موتور جریان متناوب سه فاز القائی استفاده شده در این نسخه ، مشکل گرده های کربنی تولید شده به وسیله جاروبک های ذغالی را هم بر طرف میکرد. Carl Frische سیستمی را طراحی کرد که به طور خودکار ، پلتفرم را تراز میکرد و بدین ترتیب مشکل زمان بر بودن تراز پلتفرم را در بمب سایت های نوردن حل شد. اورلند اسوال و کارل فریش با همکاری یکدیگر مدل جدیدی را طراحی کرده و ژیروسکوپ دومی را به پلتفرم اضافه کردند تا تغییر جهت heading changes را کنترل کند. مدل جدید Sperry S-1 نامیده شد. سامانه اهی نشانه گیر بمب نوردنی که قبلا تحویل گرفته شده بودند برای بمب افکن های B-17 استفاده شدند و از Sperry S-1 برای تجهیز بمب افکن های B-24E ، استفاده شد. Sperry Gyroscope هچنین در حال کار بر روی یک خلبان خودکار کاملا الکترونیکی به نام A-5 بود که در هر سه جهات پایدار شده بود، این سیستم در طول آزمایشات بهترین نتایج را کسب کرد. با ترکیب کردن بمب سایت S-1 با خلبان خودکار A-5 ، سیستمی به دست آمد که مشابه SBAE بود ولی بسیار سریع تر عکس العمل نشان میداد. تریکب S-1 و A-5 چنان ارتش را تحت تأثیر قرار داد که در سال 1941 دستور ساخت یک کارخانه 186000 متر مربعی را برای تولید این محصول صادر کرد، همچنین اعلام شد تمام بمب افکن هایی که در آینده ساخته خواهند شد باید به خلبان خودکار A-5 مجهز شوند ولی این اجازه داده شد که بر حسب تدارکات موجود از بمب سایت های سری M (نوردن) با S-1 استفاده شود. Sperry S-1 پنل خلبان خودکار A-5 علاقه مندی بریتانیا ، مأموریت تیزارد Tizard در سال 1938 ، اطلاعات مربوط به سامانه نشانه گیر نوردن به سلسله مراتب فرماندهی نیروی هوایی سلطنتی رسیده و به خوبی برای آنها شناخته شده بود. بریتانیایی ها مشغول توسعه سامانه ای مشابه با نوردن به نام بمب سایت اتوماتیک! Automatic Bomb Sight اما تجربیات نبرد در سال 1939 نشان داد که سامانه نیازمند پایدار شدن است، انگلیسی ها مشغول کار بر روی Stabilized Automatic Bomb Sight SABS خودشان بودند که تا 1940 در دسترس قرار نمیگرفت. در حالی که برخلاف نوردن فاقد خلبان خودکار بود و حتی در آب و هوای مناسب هم به سختی میتوانست با نتایج نوردن برابری کند. بنابراین خریداری کردن سامانه نشانه گیر بمب نوردن در اولویت قرار گرفت. اولین تلاش RAF در سال 1938 توسط نیروی دریایی رد شد، Edgar Ludlow-Hewitt فرمانده RAF Bomber Command از وزارت هوانوردی Air Ministry تقاضای کمک کرد. انها به George Pirie وابسته نیروی هوایی در واشنگتن نامه نوشتند و توصیه کردند که به نیروی دریایی آمریکا پیشنهاد در اختیار قرار دادن اطلاعات SABS بریتانیی در مقابل نوردن را بدهد. Pirie جواب داد که این راه را امتحان کرده و به او گفته شده است که ارتش ، پروانه ساخت نوردن را در اختیار ندارد و حقوق محصول در اختیار نیروی دریایی است اوضاع بدتر هم شد ، در ژولای همان سال جسد یک air observer فرانسوی در یک بمب افکن سقوط کرده Douglas Aircraft Company پیدا شد که باعث شد تا روزولت فرمان ممنوعیت تبادل اطلاعات نظامی را با قدرت های خارجی صادر کند. شش ماه بعد ، بعد از اینکه تغییراتی در فرماندهی Bureau of Aeronautics نیروی دریایی داده شد ، از Pirie خواسته شد تا دوباره برای نوردن به نیروی دریایی درخواست بدهد و این بار تکنولوژی های بریتانیایی بیشتری را برای معامله عرضه کند. به هر حال Pirie متوجه شد که نوردن بیشتر به یک مسأله سیاسی تبدیل شده تا فنی ، در حالی که نیروی دریایی بر محرمانه بودن نوردن تأکید داشت ، مسائل مربوط به آن به طور هفتگی در جلسات عمومی کنگره مطرح شده و مورد بحث قرار میگرفت. تمایل نیروی هوایی سلطنتی RAF برای به دست آوردن نوردن فزونی پیدا کرد، زمانی که از Pirie دعوت شد تا در یک نمایش هوایی در Fort Benning که قرار بود بمب افکن ها رزم ناو هدفی را بمباران کنند، شرکت کند. (توصیف pirie از این نمایش هوایی): در 1:27 هنگامی که همه مشغول نگاه کردن به آسمان برای پیدا کردن B-17 ها بودند، ناگهان یک بمب 300 پوندی به عرشه رزم ناو برخورد کرد و حتی بعد از آن 30 ثانیه طول کشید تا B-17 را در ارتفاع 3700 متری مشاهده کردند. 3 فروند B-17 دیگر نیز هدف خود را مورد اصابت قرار دادند. سپس ده ها فروند بمب افکن Douglas B-18 Bolo در یک دور بمباران ، بیشتر بمب های خود را در یک فضای تعیین شده 550 متر مربعی فرو ریختند. تغییر دیگری در مدیریت Bureau of Aeronautics باعث شد تا روابط نیروی دریایی با بریتانیایی ها دوستانه تر بشود ولی کماکان هیچ کس حاضر نبود تا وارد درگیری های سیاسی برای آزاد کردن نوردن بشود. افسران ارشد نیروی دریایی این نگرانی را داشتند که اگر نوردن را در اختیار بریتانیا قرار دهند خطر اینکه به دست آلمان ها بیافتد افزایش میابد و ناوگان دریایی آمریکا در معرض خطر قرار میگیرد. وزارت هوانوردی بریتانیا کماکان به Pirie برای به دست آوردن نوردن فشار می آورد، تا اینکه وی اعلام کرد که به هیچ وجه موفق نخواهد شد و توصیه کرد که بریتانیا از طریق بالاترین کانال های دیپلماتیک خود ، عمل کند. جواب آمریکا به این تلاش ها منفی بود. وقتی گزارش هایی به دست بریتانیا رسید که نتایج نوردن ، 3 تا 4 بار بهتر از بمب سایت های خود آن هاست ، نرخ را بالاتر هم بردند و پیشنهاد معاوضه نوردنبا رادار را دادند که این هم رد شد. کار به جایی رسید که خود نخست وزیر Neville Chamberlain ، شخصا به روزولت نامه نوشته و درخواست خرید نوردن را داد. باز هم آمریکائیها رد کردند. با رد کردن های امریکا بیشتر سیاسی بود تا فنی ولی نگرانی های نیروی دریایی در مورد محرمانگی هم مهم بودند، آمریکاییها تکرار میکردند که تنها در صورتی حاضر به در اختیار قرار دادن نوردن هستند که بریتانیایی ها ثابت کنند ، تکنولوژی نوردن ، حداقل در مفاهیم پایه یک دانش مشترک است پس نیازی به نگرانی بابت دسترسی آلمان ها بدان وجود ندارد ولی بریتانیا نمیتوانست آن ها را قانع کنند ، حتی بعد از اینکه پیشنهاد دادند که بمب افکن های خود را به انواع دستگاه های خود انفجاری مجهز کنند. در زمستان 1939 سلسله مقالاتی با دقت قابل قبول در مورد مفاهیم پاییه ای بمب سایت نوردن در مجلات محبوب آمریکا منتشر شد. نیروی دریایی دچار شوک شد وقتی وقتی متوجه شدند که این اطلاعات از سپاه هوایی ارتش درز پیدا کرده، بریتانیایی ها انتظار داشتند که با این اتفاق ،نوردن به عنوان دانش عمومی شناخته شده و حساسیت نیروی دریایی روی آن کاهش یابد که نه تنها این اتفاق نیافتاد بلکه نیروی دریایی سطح محرمانه بودن سامانه را بالاتر برده و جلوی هرگونه درز اطلاعات فنی ان را گرفتند. این سلسله اتفاقات باعث رشد گرایشات ضد آمریکایی در وزارت هوانوردی و نیروی دریایی بریتانیا شد و آنها نیز به نوبه خود جلوی اشتراک اطلاعات طرح های نظامی بریتانیا با آمریکا را گرفتند، به عنوان مثال جدیدترین سیستم ASDIC . تا سال 1940 تمام مبادلات اطلاعات فنی مابین ایلات متحده و بریتانیا به بن بست رسیده بود. برای عبور از این بن بست، Henry Tizard ، Archibald Hill را به آمریکا فرستاد تا توانایی های فنی و تکنولوژی آمریکا را بررسی کند تا بهتر تشخیص دهند که آمریکاییها مایل به معاوضه چه تکنولوژی هایی هستند، این تلاش ها در نهایت به مأموریت تیزارد Tizard Mission در اگوست 1940 منجر شد ، از قضا همزمان با طرح ریزی این مأموریت ،آمریکاییها، نوردن را از لیست موارد مورد بحث برای معاوضه حذف کردند، شخص روزولت اشاره کرد که این اقدام بیشتر به دلایل سیاسی صورت گرفته است، تیزارد در دستیابی به نوردن ناموفق بود ولی توانست اطلاعات مربوط به ابعاد خارجی و جزئیات سوار کردن بمب سایت بر روی بمب افکن ها را به دست بیاورد تا در آینده در صورتی که بریتانیا به این طرح دست پیدا کرد به راحتی قادر به نصب آن بر روی بمب افکن های خود باشد. سامانه نشانه گیر بمب خودکار پایدار شده ، ساخت بریتانیا جرج کلارک پیر ناکام عرصه به دست آوردن نوردن! مشکلات تولید و استاندارد سازی ارتش تبدیل کردن آزمایشگاه مهندسی نوردن در نیویورک به کارخانه تولید انبوه، پروسه زمان بری بود. قبل از شروع جنگ، صنعتگران ماهری که عموما مهاجران آلمانی و ایتالیایی بودند بیشتر قطعات دستگاه 2000 قطعه ای نوردن را به صورت کارگاهی تولید میکردند بین سال های 1932 تا 1938، شرکت تنها 121 بمب سایت را در سال تولید میکرد. یک سال بعد از حمله به پرل هاربر ، نوردن، 6900 بمب سایت تولید کرد که 75 درصد آنها به نیروی دریایی رسید. وقتی نوردن از قرارداد بین ارتش و شرکت Sperry با خبر شد ، تئودور بارف جلسه ای را با حضور ارتش و نیروی دریایی در کارخانه نوردن در نیویورک ترتیب داد. بارف بیشنهاد داد که یک کارخانه جدید صرفا برای تأمین نیاز ارتش تأسیس شود، که نیروی دریایی آن را رد کرد. ارتش پیشنهاد کرد که نوردن ، بمب سایت خود را با خلبان خودکار sperry A-5 تطبیق دهد که اینبار بارف آن را رد کرد. در واقع نوردن فعالانه تلاش میکرد تا سامانه نشانه گیر بمبش قابل انطباق با A-5 نباشد. بلاخره در سال 1942 شرکت Honeywell Regulator با موفقیت ویژگی های SBAE نوردن با خلبان خودکار A-5 را ترکیب کند و محصولی را بسازد که در ارتش به عنوان Automatic Flight Control Equipment یا (AFCE) شناخته شد. چندی بعد شناسه C-1 را برای دستگاه انتخاب کردند. با اتصال نوردن به هواپیما دارای خلبان خودکار ، بمب انداز این امکان را پیدا میکرد تا تغیررات جزئی را در حرکت هواپیما ،در طول بمباران ، اعمال کند. در سال 1943 ، نیروی دریایی اعلام کرد که مازاد نیاز خود، از این سامانه در اختیار دارد و کل خط تولید را به سپاه هوایی نیروی زمینی ارتش واگذار کردند. در حالی که ارتش بیشتر از 100 میلیون دلار در کارخانه های بمب سایت sperry سرمایه گذاری کرده بود، سپاه هوایی ارتش اعلام کرد که نوردن های سری M در دقت ، اطمینان پذیری و طراحی بسیار برتر از تولیدات sperry هستند. تا نوامبر 1943 قرارداد های شرکت sperry لغو شدند. تا چند ماه بعد که تولید کاملا متوقف شد ، 5563 دستگاه ، سامانه نشانه گیر بمب-خلبان خودکار sperry ساخته شد که بیشتر انها بر وی بمب افکن های B-24 Liberator نصب شدند. رسیدن خط تولید نوردن به حداکثر ظرفیت تا پاسخگوی نیازهای ارتش باشد چندین سال زمان میبرد. ارتش موفق شد خط تولید شرکت Victor Technology و Remington Rand را برای افزایش سرعت تولید به دست بیاورد. طعنه آمیز اینکه در طول این بازه زمانی ، نیروی دریایی، نوردن را رها کرد تا به بمباران شیرجه ای Dive bombing روی بیاورد. با کاهش تقاضا ، نوردن و پیمانکارانش ، 72000 سامانه نشانه گیر بمب M-9را ،به قیمت 8800 دلار، فقط برای سپاه هوایی ارتش تولید کرده بودند. ادامه دارد... با تشکر از جناب MR9 بابت معرفی منبع
  12. 1 پسندیده شده
    برحسب یاد آوری جدی بودن ماجرا ... احمق شمردن دشمن ، حماقت سرباز جنگی است . اسکندر مقدونی 
  13. 1 پسندیده شده
    جناب MR9 معمولا یک جمله ای رو تکرار می کنند که فکر کنم فحواش می شه این : « فرماندهان متوسط به تاکتیک ها می اندیشند و فرماندهان بزرگ به لجستیک » زمانی که فرمانده یگان پهپادی که غالبا پهپادهای سبک با فناوری ساده رو فرماندهی می کنه اینقدر از تنوع پهپادها دوری می کنه ، ببینید که اوضاع باید در نیروی هوایی به چه صورت باشه ... نیروی هوایی ایران : میراژ اف 1 ----- 9 فروند چنگدو اف 7 ---- 17 فروند میگ 29 آ ----- 20 فروند سوخو 24 ---- 23 فروند میگ 23/27 ---- 12 عدد و.... اصولا همین تنوع جنگنده های قدیمی که نیرو اصرار عجیبی بر عملیاتی نگه داشتنشون داره باعث شده که مثلا میگ 29 ها فقط در پایگاه تبریز باشند و امکان استفاده از اونها مثلا در پایگاه دزفول و جنوب کشور نباشه !!! یا میراژ اف 1 ها ، فقط در پایگاه مشهد زیر ساخت استفاده دارند و نمی شه مثلا در تهران ازشون بهره ای برد . یا اف 4 ها فقط و فقط از پایگاه های بوشهر امکان پرواز دارند و نمی شه مثلا اونها رو برای شرایط خاص به پایگاه همدان یا دزفول منتقل کرد تا عملیات انجام دهند ( غالبا در عملیات علیه داعش از پایگاه های اصلی خودشون عملیات می کردند که هزینه ها رو به شدت بالا و اثر گذاری رو به شدت پائین آورد ) اگه نیرویی مثل سپاه از تنوع پهپادهایی که تکنلوژی پائینی دارند دوری می کنه و اعتقاد داره تنوع پهپادی هزینه ی آموزش خلبان و لجستیک رو بالا می بره و ارزش عملیاتی رو پائین میاره ، پس باید دید که نیروی هوایی ج.ا با چه چالش خود خواسته ای دست و پنجه نرم می کنه .حالا بحث پلان عملیاتی و ساخت سلاح و به روز رسانی جنگنده به کنار !!! ترکیه فقط اف 16 داره ، ولی 300 تا داره و می تونه هر زمانی خواست از این جنگنده ها در تمامی پایگاه های هوایی استفاده کنه . یک حدسی که بنده می زنم و انشاءالله درست نباشه اینه که خود مسئولین نیروی هوایی عمدا این کار رو کردند تا مثلا خلبانی که می ره مشهد ، بدونه که همیشه همون مشهد می مونه و نیازی به انتقال و رفتن به ماموریت مثلا در دزفول یا اهواز یا بوشهر نداشته باشه و بالعکس ... من احساس می کنم نیروی هوایی ما از وضع موجود داره سوء استفاده می کنند و در لوای نبود جنگنده ی جدید ، این باغ وحش رو به راه انداختن تا توجیهی برای مصرف بودجه و همچنین عملیات نکردن باهش ؛ چه اینکه نشانه هایی از این سوء استفاده اصرار بر کاربرد جنگنده های غربی در حالی که به خوبی می دونستند که توان خریدشون نیست ، مشهوده . ( بهانه ی بنی اسرائیلی آوردن ) فرماندهان نظامی بالادست تر باید هوشیار و زرنگ باشند و نگذارند بخشی از نیروها اینجوری سر کارشون بگذارند و بودجه رو هدر بدهند و در ازاش هیچ توان عملیاتی نداشته باشند . اگه ما فقط 150 جنگنده با حداقل آمادگی عملیاتی داریم ، خب همون 150 رو فقط عملیاتی نگه داریم و دیگه هزینه ای برای 150 تای دیگه که عملا هیچ ارزش رزمی برای ما ندارند ، نپردازیم و به جاش با ذخیره ی بودجه یا همین جنگنده ها رو به روز کنیم ، یا به فکر ساخت جنگنده ی جدید باشیم ... مثلا سود میراژ اف 1 برای ما چیه که سالانه براش بودجه خرج می کنیم !؟
  14. 1 پسندیده شده
    سوپر هورنت و ترکیبی خاص برای درهم شکستن شناورهای دشمن !...4 موشک ضد کشتی دور برد AGM-84H/K SLAM-ER و 4 موشک Aim-7 Sparrow و Aim-9 Sidewinder
  15. 1 پسندیده شده
  16. 1 پسندیده شده
    آخرت ترکیب بندی برای ثبت یک عکس
  17. 1 پسندیده شده
    تصویری از F-15SA سعودی هنگام انجام تست ها در امریکا....12 موشک امرام وپادهای لنترن و اسنایپر و.....
  18. 1 پسندیده شده
  19. 1 پسندیده شده
  20. 1 پسندیده شده
  21. 1 پسندیده شده
  22. 1 پسندیده شده
  23. 1 پسندیده شده
  24. 1 پسندیده شده
    یا چیز دیگه ای به این شلتر برخورد کرده یا این شلتر ها ساختار فوق العاده ای دارن! اصلا مگه میشه موشک حتی بدون مواد منفجره برخورد کنه و فقط کمی زخم کنه سقفو؟ قبلا هم مشکوک بود که قدرت کمی دارن کلاهک های جنگی موشک ها، در اینصورت باید زودتر فکری کرد!
  25. 1 پسندیده شده
    دقیقا صحبت های شما درسته بدون ایستادگی و استمرار در کار نتیجه نمی شود گرفت بویژه در کاری مثل ساخت هواپیما ولی رها کردن بدون هیچ دستاورد ملموسی تنها مقطعی به عنوان هواپیما مسافربری استفاده شد که بعد از سقوط دوباره رها شد تو اون مقطع چه امیدهایی ایجاد شد از مسافر بری، گشت دریایی، سوخت رسان و مینی آواکس و ... https://cdn.mashreghnews.ir/old/files/fa/news/1390/11/10/130476_735.jpg ایراد رو به موتور می گرفتند ولی بااصلاح میشد کارهایی کرد حداقل ما تو این کشور هواپیماهای اوریون، و سی 130 رو داریم و آیا نمی شد با نگاه به اونها یا حتی در صورت مهندسی معکوس و تطبیق از اون ها استفاده کرد متاسفانه هرچی جلوتر می ریم به این جمله می رسیم که ایران 140 صاحبی نداشت که کار رو به سرانجام برسونه حتی میشد توپولوف های از رده خارج رو به روز رسانی کرد و تو بعضی بحث ها بکار گرفت حداقل در سیستم اطفا حریق جنگل ها ------------------------ عکس های قدیمی تاپیک دیده نمیشن